فهرست مطالب

دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد - سال چهل و هفتم شماره 1 (پیاپی 83، بهار 1383)

مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد
سال چهل و هفتم شماره 1 (پیاپی 83، بهار 1383)

  • 140 صفحه،
  • تاریخ انتشار: 1383/02/15
  • تعداد عناوین: 21
|
  • محمود پناهی، علی اکبر حیدری، فرشته رکنی، نگین تیمورزاده صفحات 5-10
    مقدمه
    انترفرون آلفا دارای اثرات ضد ویروسی B و یک ایمونومدولاتور می باشد. این دارو می تواند موجب کاهش شمارش ویروس B و کاهش التهاب کبد، در عفونت های مزمن هپاتیت B گردد. هدف عمده از بررسی، ارزشیابی تجویز توام لامیوودین و انترفرون الفا با مقادیر بالا در بیماران هپاتیت مزمنی است که پس از حداقل 12 ماه درمان با لامیوودین اثرات مناسبی در آنان ملاحظه نشده و یافته های بالینی آزمایشگاهی نیز نویدی از بهبودی در صورت ادامه درمان نشان نداده است.
    روش کار
    این مطالعه کار آزمایی بالینی در سال 82-1380 در کلینیک انجام شده است. تعداد 22 بیمار که به هپاتیت مزمن B مبتلا بوده و بعد از 1.5-1 سال به مونوتراپی با لامیوودین جواب نداده بودند، انتخاب و تحت درمان با انترفرون آلفادو b به مقدار ده مگا واحد هفته ای 3 مرتبه به همراه لامیوودین با دور متعارف صد میلی گرم در روز قرار گرفتند از تمام این بیماران قبل از شروع درمان آزمایشات HBsAg وHBV-DNA، ALT، SLT، PT، PTT،LDL، HDL، تست های هماتولوژیک و اولتراسونوگرافی کبد به عمل آمده و با بیوپسی کبد هپاتیت مزمن آنها تایید شده بود. اطلاعات قبل و بعد از درمان در پرسشنامه ای جمع آوری گردید. جهت پیگیری درمان، هر ماه معاینه بالینی گردیدند. پاسخ به درمان با منفی شدن آزمایش HBV-DNA وALT، مثبت تلقی گردید. پردازش داده ها با جداول آماری انجام گردید.
    نتیجه گیری
    از 22 نفر بیمار مورد مطالعه، 10 نفر زن و 12 نفر مرد بودند. میانگین سنی 30 سال بود. 13 نفر از بیماران بعد از 36 هفته درمان انترفرون به همراه لامیوودین پاسخ مثبت داده و هپاتیت مزمن آنها درمان گردید. 9 نفر از بیماران پاسخ ندادند.
    بحث: درمان 6 ماهه انترفرون با دوز ده مگا واحد به همراه لامیوودین در بیماران هپاتیت مزمنB، موجب بهبودی نسبی در بیماران هپاتیت مزمن گردیده مطالعه وسیع تر با بیماران بیشتری برای بررسی بیشتر لازم می باشد.
    کلیدواژگان: هپاتیت مزمن B، انترفرون آلفا، لامیوودین
  • علیرضا خویی، محمود محمودی، مهدی فرزاد نیا صفحات 11-18
    مقدمه
    لنفوم غیر هوجکینی اولیه لوله گوارش برای اولین بار توسط بیلروت در سال 1871 توصیف شد. لنفوم های اولیه لوله گوارش 4-1% تومورهای بدخیم لوله گوارش را تشکیل می دهند که شایع ترین محل برای لنفوم های خارج گروهی محسوب می گردد. بیماری، اغلب افراد مسن با متوسط سنی 60 تا 70 سال را مبتلا می نماید و نسبت مرد به زن 2 به 1 می باشد. هدف از این مطالعه ارزیابی ویژگی های بافت شناسی لنفوم های اولیه لوله گوارش با استفاده از طبقه بندی (REAL) و رنگ آمیزی ایمونوهیستوشیمی با به کارگیر شاخص های LCA، CD3 و CD20 جهت تایید تشخیص لنفوم ها با استفاده از روش معمولی و افتراق انواع سلولی T و B آنها بوده است.
    روش کار
    از مجموع 103573 نمونه بیوپسی بایگانی آزمایشگاه آسیب شناسی بیمارستان امام رضا (ع) طی 22 سال (82-1360) موارد با تشخیص قطعی، احتمالی یا افتراقی لنفوم اولیه گوارشی استخراج و پس از بازنگری مجدد با استفاده از رنگ آمیزی معمولی، هیستوشیمی و ایمنوهیستوشیمی، 65 مورد به طور قطعی به عنوان لنفوم تشخیص داده شد و با استفاده از نشانگرهای LCA، CD3 و CD20 نوع سلولی آنها تعیین گردید. تقسیم بندی این لنفوم ها بر مبنای طبقه بندی اروپایی انجام و مشخصات ایپدمیولوژی و آسیب شناختی آنها تعیین گردید.
    یافته ها
    تعداد 65 بیمار به عنوان لنفوم اولیه گوارشی تشخیص قطعی داده شد. بر اساس این بررسی نسبت مرد به زن 1.5 برابر و شایع ترین رده سنی دهه 2 و 3 بود. 8 (12.3%)بیمار لنفوم اولیه در معده، 52 (80%) مورد در روده باریک و 2 (3%) مورد در روده بزرگ داشتند. در 3 (4.7%)، بیمار ابتلای ایلئوسکال وجود داشت.
    بر اساس طبقه بندی REAL لنفوم IPSID شایع ترین نوع بافت شناسی و تشکیل دهنده 40% موارد بود. 64 مورد به عنوان لنفوم از نوع با سلول B و فقط یک مورد لنفوم از نوع با سلول T مشخص گردیدند.
    کلیدواژگان: لنفوم لوله گوارش، لنفومهای اولیه لوله گوارش، ایمونوهیستوشیمی، تومورهای لوله گوارش، آسیب شناسی لوله گوارش
  • عبدالمجید فتی، عبدالحسین دلیمی اصل، محمودرضا جعفری، مسعود مهاجری، علی خامسی پور، محسن ولی زاده صفحات 19-27
    مقدمه
    بیماری لیشمانیازیس جلدی یا سالک دارای دو نوع آنتروپونوتیک و زئوتوتیک در ایران است. این بیماری که قبلا به نام خشک و مرطوب نامیده می شد، به ترتیب توسط دو گونه مختلف انگل به نام های لیشمانیا تروپیکا و لیشمانیا ماژور ایجاد می شوند. در گذشته تشخیص نوع لیشمانیازیس به روش هایی نظیر شواهد اپیدمیولوژیک و علائم بالینی با ضریب اطمینان پایین انجام می گرفت. در حال حاضر استفاده از تست های پیشرفته آزمایشگاهی، تشخیص گونه لیشمانیا و نوع بیماری را مشخص می سازد. این تحقیق به منظور یافتن ارتباط بین نمای بالینی زخم با تست لیشمانین والایزا با استفاده از آنتی بادی منوکلونال اختصاصی اجرا گردید.
    روش کار
    این مطالعه توصیفی از پاییز 1381 لغایت اسفند 1382 در بخش انگل شناسی بیمارستان امام رضا (ع) مشهد و مرکز تحقیقات پوست دانشگاه علوم پزشکی تهران انجام گردید. جمعیت مورد مطالعه از بین بیماران داوطلب که دارای زخم مشکوک به سالک بودند و به کلینیک های پوست مشهد مراجعه و سپس به آزمایشگاه معرفی شده بودند، انتخاب گردید. ابتدا برای 153 بیمار دارای زخم مشکوک به لیشمانیازیس جلدی آزمایش مستقیم، کشت و تست جلدی انجام گردید و سپس به روش الایزا با استفاده از منوکلونال آنتی بادی اختصاصی انگل های کشت داده شده تعیین گونه شدند و نتایج به دست آمده از آزمون های آماری تجزیه و تحلیل گردید.
    نتایج
    طیف سنی بیماران بین یک سال و هفت ماه تا 97 سال بود که 63.9% را افراد مونث و 36.1% را افراد مذکر شامل می شدند. در بین 72 بیمار آزمایش شده از نظر علائم بالینی، 91.6% دارای زخم خشک 8.4 دارای زخم مرطوب بودند. در میان بیمارانی که از نظر بالینی زخم مرطوب داشتند، انواع ل.تروپیکا، ل. ماژور و گونه های ناشناخته به ترتیب در 66.6%، 28.8%، 4.2% موارد مشاهده شد. همچنین بین کسانی که از نظر بالینی زخم مرطوب داشتند، انواع ل.تروپیکا، ل.ماژور و گونه های ناشناخته به ترتیب در 5.6%، 1.4% و 1.4% موارد دیده شد. حساسیت تست جلدی در مبتلایان به لیشمانیا ماژور به مراتب بیشتر از مبتلایان به گونه های دیگر بود.
    نتیجه گیری
    تست الایزا با استفاده ازآنتی بادی منوکلونال اختصاصی یک تست حساس و مطلوب در تشخیص افتراقی نوع های لیشمانیازیس می تواند مورد استفاده قرار گیرد. هر دو نوع لیشمانیازیس آنتروپونوتیک و زئونوتیک در مشهد وجود دارد. شیوع سالک آنتروپونوتیک سه برابر بیشتر از سالک زئونوتیک است. نمای بالینی نمی تواند بیانگر گونه ایجاد کننده سالک باشد. حساسیت تست جلدی در سالک زئونوتیک به مراتب بیشتر از سالک آنتروپونوتیک است. برای تعیین گونه انواع ناشناخته بررسی بیشتر لازم است.
    کلیدواژگان: منوکلونال آنتی بادی، لیشمانیازیس جلدی، لیشمانیا تیروپیکا، لیشمانیا ماژور، تست جلدی
  • سید حسین فتاحی معصوم، آسیه سادات فتاحی معصوم صفحات 28-36
    مقدمه
    تومورهای مدیاستن به علت وجود عناصر در این قسمت مانند راه های هوایی، عروق بزرگ، قلب، اعصاب و غیره، نیاز به تشخیص به موقع و درمان اساسی دارد.
    روش کار
    در دو بررسی و مطالعه پرونده های بیماران از سال 1375 تا 1381 در دو بیمارستان ولیعصر (امام خمینی) تهران و قائم (عج) مشهد که توسط نویسنده تحت عمل جراحی قرار گرفته اند، تعداد 75 بیمار بررسی شدند.
    یافته ها
    در این بیمارن 37 بیمار زن و 38 بیمار مرد بوده است که مشابه گزارشات منتشره در نشریات پزشکی، ابتلا دو جنس مساوی می باشد. سن متوسط 33.6 سال (کمترین 1.5 سال و بیشترین 75 سال) بوده است. شیوع ضایعات مدیاستن، 25 مورد (33.33%) لنفوما (هوچکینی و غیر هوچکینی)، 22 مورد 29.33%)) تومورهای تیموس، 13 مورد (17.33%) تومورهای عصبی، 6 مورد 29.33%)) تومورهای تیموس، 13 مورد (17.33%) تومورهای عصبی، 6 مورد (8%) تیروئید ساب استرنال (گواتر مولتی ندولر)، 2 مورد (2.6%) ژرم سل تومور، 2 مورد (2.6%) کندروسارکوم مهاجم به مدیاستن، همانژیوم کاورنوز، هیگروماکیستیک و تراتوم خوش خیم هر کدام یک مورد 1.3%)) و در 2 مورد متفرقه آسیب شناسی نامشخص بوده است.
    از این تعداد 24 مورد با توراکتومی (راست یا چپ)، 21 مورد با استرناتومی، 14 مورد با مدیاستینوتومی قدامی (برش چمبرلین)، 9 مورد با بیوپسی از لنف ندهای گردن و 6 مورد با تیروئیدکتومی، تحت عمل جراحی و یا تشخیص قرار گرفتند. تعدادی از بیماران تحت درمان با اشعه و یا شیمی درمانی قرار گرفتند.
    نتیجه گیری
    در بررسی کتب کلاسیک و مقالات منتشره در نشریات پزشکی (با توجه به اینکه تومورهای مدیاستن غیر شایع هستند) تقریبا شیوع بیماری سالانه 8 تا 10 مورد بوده است (3،2). در این مقاله 11 مورد که سالانه تشخیص داده شده و تحت درمان قرار گرفته اند، گزارش شده است که با توجه به تنوع ضایعات که بعضا بسیار نادر و منحصر به فرد بوده اند، می تواند قابل ارائه و مقایسه با مقالات پزشکی منتشره باشد. تشخیص به موقع و اقدام درمانی مناسب در بقا بیماران بسیار موثر بوده است و به همکاران جراح توصیه می شود به این اصل مهم توجه ویژه مبذول دارند.
    کلیدواژگان: تومورهای مدیاستن، تیموما، لنفوما، میاستنی گراویس، سمینوما و تومورهای عصبی
  • فاطمه ناصری، غلامعلی معموری، اشرف محمدزاده، احمد شاه فرهت صفحات 37-44
    مقدمه
    استئوپنی این عارضه شایع مشاهده شده در نوزادان نارس است. دریافت ناکافی کلسیم و فسفر بعد از تولد، علت عمده در پاتوژنز بیماری استخوان در نوزادان خیلی کم وزن می باشد و هدف این مطالعه برسی تاثیر افزایش دریافت کلسیم و فسفر در پیشگیری و کاهش استئوپنی ناشی از نارسی می باشد.
    روش کار
    این مطالعه کارآزمایی بالینی در بخش ان آی سی یو بیمارستان قائم (عج) مشهد در طی یکسال بر روی 43 نوزاد با وزن تولد کمتر از 2000 گرم از تولد تا پایان هفته ششم عمر انجام گرفت 20 نوزاد در گروه شاهد، شیر مادر دریافت داشتند و 23 نوزاد در گروه مورد، علاوه بر شیر مادر، کلسیم و فسفر اضافی نیز دریافت کردند. همه نوزادان روزانه 400 واحد ویتامین D نیز دریافت می کردند. اندازه گیری کلسیم، فسفر و آلکالن فسفاتاز سرم هر 2 هفته یکبار تا پایان هفته ششم انجام می شد. در این زمان رادیوگرافی مچ دست جهت ارزیابی استئوپنی انجام می گرفت و توسط یک رادیولوژیست بدون اطلاع، نتیجه مورد و شاهد گزارش می شد. نتایج با استفاده از روش آماری SPSS پردازش گردید.
    یافته ها
    بر اساس معیارهای بیوشیمیایی، 15 بیمار مبتلا به استئوپنی بودند که تعداد 7 نفر (30.4%) در گروه مورد و 8 نفر (40%) در گروه شاهد قرار داشتند. بر اساس معیارهای رادیوگرافی، 23 نفر علائم استئوپنی را نشان دادند که 11 نفر (48%) در گروه مورد و 12 نفر (60%) در گروه شاهد قرار داشتند. آنالیز آماری یافته ها تفاوت قابل ملاحظه ای از نظر بروز استئوپنی با دو معیار تشخیص رادیوگرافی و بیوشیمی در دو گروه نشان نمی دهد (P=0.2 و P=0.35) البته میزان افزایش قد در طی 6 هفته در گروه مورد 5.36 سانتی متر و در گروه شاهد 4.45 سانتی متر بود و میزان افزایش وزن روزانه در گروه مورد 19.76 گرم و در گروه شاهد 16.61 گرم بود که دلیل بهبود رشد قدی و وزن در گروه درمان است.
    بحث و نتیجه گیری
    افزایش دریافت خوراکی کلسیم و فسفر در نوزادان خیلی کم وزن که با شیر مادر تغذیه می شوند، در پیشگیری از استئوپنی نارسی می تواند موثر باشد. به علاوه دریافت تکمیلی این دو عنصر منجر به بهبود رشد قدی و وزنی این نوزادان می شود.
    کلیدواژگان: نوزاد نارس، استئوپنی، کلیسم، فسفر
  • جواد آخوندیان صفحات 45-50
    مقدمه
    صرع در 60-15% کودکان فلج مغزی بروز می کند، با این وجود سیر بالینی آن به خوبی مشخص نیست. در این مطالعه توصیفی، پرونده میزان شیوع، سیر و عاقبت صرع در کودکان با فلج مغزی بررسی شد.
    روش کار
    53 نفر از 133 کودک مبتلا به فلج مغزی که طی سه سال 1376 لغایت 1378، به کیلنیک اعصاب اطفال بیمارستان امام رضا (ع) مشهد مراجعه نمودند، دچار صرع بودند. 70 کودک اپی لپتیک با تکامل عصبی طبیعی ویزیت شده در همین مدت بود.
    نتایج
    صرع در کودکان با فلج 4 اندام (کوادری پلژیک) شایعتر بود. در مقایسه با گروه کنترل کودکان فلج مغزی در شروع اپی لپسی در سال اول تولد 52.8%) در مقابل 18.5%)، سابقه تشنجات نوزادی (20.7% در مقابل 4.2%)، درمان چند دارویی (76.3% در مقابل 29.1%) و درمان با داروهای ضد تشنج خط دوم (79.2% در مقابل (23.1% شیوع بالاتری داشتند، لذا صرع در کودکان فلج مغزی شایع تر می باشد.
    کلیدواژگان: صرع، فلج مغزی، تشنج
  • محمد فرجی راد، فرح اشرف زاده، رضا بوستانی صفحات 51-56
    مقدمه
    صرع یکی از مهمترین علائم در نشانه شناسی بسیاری از تومورهای مغزی بوده و موارد قابل توجهی از تومورهای مغزی با رشد آهسته گزارش شده که بیمار سال ها با تشخیص صرع ایدیوپاتیک تحت درمان بوده است. بنابراین توجه به ارتباط تومور مغزی و صرع از اهمیت خاصی برخوردار بوده و اگر به موقع انجام شود، باعث ارتقا، سطح جامعه خواهد شده. هدف از انجام این مطالعه بررسی رابطه بین تومورهای مغزی و صرع از نظر جنس محل تومور و سن بیماران می باشد.
    روش کار
    این مطالعه به صورت مقطعی و گذشته نگر بر روی 288 بیمار که به علت تومور مغزی از سال 1371 تا 1375 در بخش جراحی مغز و اعصاب بیمارستان قائم (عج) مشهد تحت عمل جراحی قرار گرفته بودند، انجام شد. از این تعداد 244 بیمار تشخیص آسیب شناسی مشخصی داشتند. در تحلیل آماری یافته ها از آزمون استقلال استفاده گردید.
    نتایج
    65 نفر از بیماران سن زیر 20 سال و 223 نفر سن بالای 20 سال داشتند که فراوانی نسبی تومورهای مغزی بر حسب سن در جمعیت مطالعه شده به ترتیب 22.6% و 77.4% می باشد. 78 نفر از کل بیماران در هنگام مراجعه سابقه تشنج را ذکر کرده اند، که فراوانی نسبی صرع در کل بیماران 27.1% می باشد. از 78 بیمار مبتلا به تومور مغزی که صرع داشتند، 72 بیمار (32.3%) تومور سوپراتنتوریال و 6 بیمار (7.1%) تومور اینفراتنتوریال داشتند. آزمون استقلال بین تومورهای سوپراتنتوریال و اینفراتنتوریال و وقوع صرع ارتباط معنی داری را نشان داد (P=0.0000021). در نتیجه افرادی که تومور مغزی آنها در بالای تنتوریوم بود هفت برابر بیشتر از آنهایی که تومور مغزی در پایین تنتوریوم داشتند، به صرع مبتلا بودند (7.09 خطر نسبی)بیشترین استعداد تشنج زدایی به ترتیب مربوط به الیگودندروگلیوم (100%)، آستروسیتوم های درجه پایین (44%)، آستروسیتوم های درجه بالا (40%)، مننژیوم ها (33.8%) و گلیوبلاستوم مولتی فرم (26%) می باشد. در هیچکدام از تومورهای ناحیه سلا و پاراسلا صرع دیده نشد و آنالیز آماری نشان می دهد، که بین نوع تومور مغزی و وقوع صرع رابطه معنی داری وجود دارد (P=0.0000365).
    نتیجه گیری
    بر اساس مطالعه فوق، بررسی تصویربرداری از مغز در بیمارانی که با تشنج مراجعه می نمایند، ضروری به نظر می رسد. اما اگر امکان انجام آن در تمام بیماران وجود ندارد، حداقل در گروه سنی بالاتر از 20 سال تصویربرداری از مغز انجام شود که این به علت همزمانی بیشتر صرع با تومورهای مغزی در گروه سنی فوق می باشد. به دلیل حساسیت تشخیص بالای ام آر آی در تشخیص تومورهای مغزی در مراحل اولیه و انجام ام آر آی بر سی تی اسکن ارجحیت دارد.
    کلیدواژگان: صرع، تومور مغزی، تشنج زایی
  • رباب ابوترابی، رضا رجبیان، ناهید کیخایی صفحات 57-61
    مقدمه
    پولی اوری و نوکتوری ممکن است اولین تظاهر پرکاری تیروئید باشد. چون اکثر مطالعات گزارش شده در مورد عملکرد کلیه در پرکاری تیروئید در حیوانات انجام شده است، در مطالعه حاضر، حجم ادرار و غلظت ادرار صبحگاهی در بیماران مبتلا به پرکاری تیروئید بررسی گردید.
    روش کار
    این مطالعه کارآزمایی بالینی در سال 1378 در بیمارستان قائم (عج) مشهد انجام شده است. تعداد 50 بیمار مبتلا یه پرکاری تیروئید که تاکنون درمان نشده و 34 نفر اعضای سالم خانواده آنها به عنوان گروه شاهد، از نظر حجم و غلظت ادرار صبحگاهی بررسی گردیدند.
    اطلاعات فردی و علائم و شکایات اصلی انها در پرسشنامه ای جمع آوری گردید. جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات از تست های آماری تی دانشجویی و ضریب همبستگی استفاده شد.
    یافته ها
    در این بررسی افزایش قابل ملاحظه حجم (P<0.001) و کاهش وزن مخصوص ادرار صبحگاهی (P<0.001) در مبتلایان به پرکاری تیروئید مشخص شد. رابطه ای بین این نتایج و غلظت هورمون های تیروئید وجود نداشت.
    نتیجه گیری
    در بیماران مبتلا به پرکاری تیروئید، افزایش حجم و نقصان وزن مخصوص ادرار وجود داشت که باید در تشخیص افتراقی دیابت بی مزه مورد توجه قرار گیرد.
    کلیدواژگان: پرکاری تیروئید، حجم ادرار، وزن مخصوص ادرار
  • جواد یزدان پناه، مژگان بیات مختاری، کاظم مستوفی، محمد سلیمانی، حبیب الله اسماعیلی، سارا ندایی احمدی صفحات 62-68
    مقدمه
    شایعترین علت اولسرهای دهانی، استوماتیت آفتی راجعه (RAS) است. اتیولوژی حقیقی RAS نامعلوم بوده و درمان موثری برای آن وجود ندارد. یکی از اتیولوژی های مفروض، عفونتهای ویرال یا باکتریال می باشند. نقش ویروس هریس سیمپلکس در RAS مورد توجه بوده و گزارش شده که درمان با آسیکلوویر موجب کاهش شده بیماری می گردد. واکسن فلج اطفال خوراکی (OPV) در درمان هریس سیمپلکس راجعه (RHS) موثر گزارش شده است. مشاهدات نویسندگان مقاله در سال های اخیر به تنها موید تاثیر OPV در کنترل RHS بوده، بلکه در تعدادی از بیماران با RAS، همزمان شدت و عود آن کاهش یافته است. با توجه به مطالب فوق، مطالعه حاضر با هدف بررسی تاثیر OPV در کنترل RAS انجام گردیده است.
    روش کار
    در یک مطالعه کارآزمایی- بالینی، 48 بیمار با RAS انتخاب شدند. 20 بیمار، OPV به میزان چهار قطره ماهی یکبار به مدت سه ماه دریافت کردند. در گروه شاهد، 28 بیمار، دارونما به همین روش دریافت کردند. ارزیابی نهایی در سه ماه بعد از آخرین دوز انجام گرفت.
    یافته ها
    در ارزیابی نهایی 40% افراد گروه OPV کاهش مدت حملات آفت داشتند (در گروه شاهد صفر درصد P=0.048) تعداد موارد عود 65% افراد گروه OPV و 21.4% گروه دارونما کاهش یافت (P=0.006)، شدت حملات در 60% گروه OPV و 14.3% گروه دارونما کاهش یافت (P=0.008)
    نتیجه گیری
    به نظر می رسد که OPV در کنترل RAS موثر باشد.
    کلیدواژگان: آفت، واکسن خوراکی فلج اطفال، استوماتیت
  • محمد حلاج مقدم، مهدی بنایی صفحات 69-74
    مقدمه
    شکستگی های دیستال رادیوس به خصوص شکستگی کالز، از شایع ترین شکستگی ها در میان افراد مسن می باشد و عوارض زیادی دارد. روش های درمانی متعدد برای یک تیپ از این شکستگی ها که شکستگی ناپایدار نام دارد و درمان آن مشکل می باشد، پیشنهاد شده است. هدف از این مطالعه بررسی بیمارانی است که به روش پین و پلاستر درمان شده اند.
    روش کار
    در این مطالعه 543 بیمار که شکستگی ناپایدار دیستال رادیوس داشتند و طی سال 1376 تا پایان 1380 در بیمارستان امام رضا (ع) و امدادی مشهد بستری و به روش پین و پلاستر درمان شده اند، مورد بررسی قرار گرفتند. در این روش دو پین، یکی دیستال در قاعده دومین و سومین متاکارپ و پروگزیمال در داخل استخوان اولنا و یا مواردی در ثلث دیستال رادیوس گذاشته شده و بعد از ریداکشن، این دو پین در گچ ثابت گردید که در موارد رادیوس، یک سر پین از پوست خارج و در گچ ثابت شد. پس از یونیون که معمولا 6 تا 8 هفته طول می کشد، گچ باز و پین ها خارج شدند و بیماران تا زمان بهبودی کامل یا استقرار عوارض، از نظر عوارض جانبی تحت مطالعه قرار گرفته و پس از آن از مطالعه خارج شدند.
    نتایج
    در این مطالعه 189 بیمار مرد و بقیه زن بوده اند. عوارض ایجاد شده شامل عوارض محل پین گذاری 46 مورد (8.4%)، محدودیت حرکتی در جهت فلکشین واکستنشین 41 بیمار (7.5%) محدودیت حرکتی در جهت پرونیشین و سوپینیشین 43 بیمار (7.9%)، مال یونیون در جهت انگولیشین قطعه دیستال به خلف 48 بیمار (8.8%)، مال یونیون در جهت کوتاهی رادیوس 44 مورد (8.1%) بوده اند، عوارض عصبی 17 مورد (3.1%)، مال یونیون در جهت جایجایی قطعه دیستال به سمت رادیال 27 مورد (4.9%).
    نتیجه گیری
    ارجحیت این روش کاربرد ساده و ارزان و خطرات کم برای جراح و بیمار و نتایج خوب در مقایسه با روش های دیگر مانند اکسترنال فیکساتور، ریداکشن باز و فیکسیشن با پیچ و پلاک، ریداکشن بسته و فیکسیشن با پین، ریداکشن با کمک آرتروسکوپ و پین گذاری می باشد.
    کلیدواژگان: دیستال رادیوس، شکستگی کالز، پین و پلاستر
  • سید مجتبی کریمی، سید علیرضا بامشکی، رپا جلاییان صفحات 75-78
    مقدمه
    بی حسی ناحیه پسواس از راه کنار عروقی یکی از انواع بی حسی های اندام تحتانی است که می تواند اعصاب ناحیه زانو را بی حس نماید. مزیت انجام این بی حسی بر بیهوشی عمومی، ترخیص سریع تر بیمار، هزینه پایین تر و عوارض کمتر می باشد. هدف از این تحقیق بررسی میزان موثر بودن این بی حسی در عمل آرتروسکوپی زانوست.
    روش کار
    این مطالعه توصیفی در 50 مورد عمل جراحی آرتروسکوپی زانو با بی حسی ناحیه پسواس در اتاق عمل مرکزی بیمارستان قائم (عج) مشهد انجام شد و میزان موفقیت آن بر اساس میزان بی دردی و رضایت جراح و تغییرات همودینامیک بررسی گردید.
    یافته ها
    76% از بیماران بی دردی حین عمل را حد متوسط یا خوب توصیف کردند اما اغلب آنها درجاتی از هیجان و اضطراب در حین عمل داشته اند و تنها 20% از بیماران به طور کامل از روش آنستزی خود ابراز رضایت نمودند. از نظر جراح، 80% بیماران همکاری مناسبی در حین عمل داشتند. 80% بیماران در حین عمل دچار افزایش ضربان قلب و فشار خون شدند.
    نتیجه گیری
    این مطالعه نشان می دهد که بی حسی ناحیه پسواس به تنهایی نمی تواند آنستزی کافی جهت انجام آرتروسکوپی زانو را فراهم آورد.ایجاد خواب آلودگی کافی و یا یک بیهوشی سبک شاید بتواند این بی حسی را به یک روش آنستزی مطلوب تبدیل نماید.
    کلیدواژگان: آرتروسکوپی، بی حسی ناحیه پسواس، بی حسی ناحیه ای
  • حسن متقی مقدم، بهزاد علیزاده، عبدالله بنی هاشم، سپیده افضل نیا صفحات 79-89
    مقدمه
    علائم قلبی و مرگ زودرس به علت صدمات میوکارد ناشی از گرانباری آهن به شکل کاردیومیوپاتی، نارسایی قلبی، آریتمی، مرگ ناگهانی و یا مرگ تاخیری دردآور به علت نارسایی پیشرونده قلبی هنوز مسایل مهمی در درمان بیماران تالاسمی ماژور است. ارزیابی عملکرد قلبی جهت شناسایی زود هنگام بیماران دچار اختلالات قلبی و ارتباط آن با پارامترهای هماتولوژیک در این بیماران استفاده از تکنیک های رایج اکوکاردیوگرافی دارای محدودیت هایی بوده است.
    اندکس تی (Tei index) یک اندکس جدید دالپر اکوکاردیوگرافی است و ترکیبی از فواصل زمانی سیستولیک و دیاستولیک می باشد که در مطالعات متعدد کارآیی آن در ارزیابی عملکرد کلی قلب به اثبات رسیده است. هدف از این مطالعه ارزیابی عملکرد کلی قلب در بیماران مبتلا به تالاسمی ماژور با استفاده از اندکس تی و بررسی ارتباط آن با پارامترهای هماتولوژیک در این بیماران است.
    روش کار
    این مطالعه به صورت مقطعی و تحلیلی از دیماه 1381 لغایت بهمن ماه 1383 بر روی 59 کودک مبتلا به تالاسمی ماژور مراجعه کننده به کلینیک های هماتولوژی بیمارستان های امام رضا (ع) و دکتر شیخ در مشهد انجام شد و برای تمام بیماران معاینه فیزیکی کامل و دالپر اکوکاردیوگرافی صورت گرفت و نتایج اندکس تی بیماران با مقادیر طبیعی در سایر مطالعات به صورت آماری مقایسه شد.
    نتایج
    از مجموع 59 بیمار مبتلا مورد مطالعه، 21 نفر دختر بودند. میانگین سنی بیماران 5.33±12.08 سال بود. میانگین اندکس تی در بطن چپ و راست به ترتیب 0.35±0.11 و 0.28±0.12 بود که میان مقادیر اندکس تی بطن چپ و راست دو دو جنس مونث و مذکر اختلاف معنی داری وجود نداشت. مقایسه این مقادیر با میانگین مقادیر اندکس تی در افراد سالم، نشان دهنده وجود اختلاف معنی دار بود. در بررسی رابطه اندکس تی بطن چپ و راست با میانگین حجم خون دریافتی در یکسال گذشته در بیماران نیز ارتباط معنی داری وجود داشت (P<0.05). همچنین میان مقادیر اندکس تی بطن چپ با میانگین هموگلوبین قبل از تزریق بیماران در دو گروه بیماران با هموگلوبین کمتر و بیشتر از 9 گرم در دی سی لیتر در یکسال گذشته ارتباط معنی داری وجود داشت (P<0.05). ارتباط معنی داری میان دیگر متغیرها و اندکس تی دیده نشد.
    نتیجه گیری
    اندازه گیری اندکس تی روشی ساده، در دسترس و قابل تکرار در ارزیابی عملکرد کلی قلب در کودکان مبتلا به بتا تالاسمی ماژور در مراحل اولیه اختلال عملکرد میوکارد می باشد.
    کلیدواژگان: بتا تالاسمی ماژور، اندکس کارآیی میوکارد، اندکس تی
  • بهروز دواچی، بهزاد فیض زاده، محمد اصل زارع، محمد مهدی ایمانی، طاهر آخوند زاده صفحات 90-95
    مقدمه
    برای بررسی تنگی و قطع مجرا در مردان با کمک سونوگرافی و برای بررسی مقایسه ای سونواورتروگرافی و سونواورتروگرافی از بالا و از پایین با روش های مرسوم اورتروگرافی رتروگراد و اورتروگرافی از بالا و پایین این مطالعه انجام شده است.
    روش کار
    در مدت 25 ماه، تعداد 35 بیمار (31 بیمار با تنگی مجرا و 4 بیمار با قطع مجرا) با سونوگرافی و اورتروگرافی مورد بررسی قرار گرفتند. سن بیماران بین 85-12 سال (متوسط 39 سال) متفاوت بود. طول تنگی، اسپونژیوفیبروز، طول قطع مجرا و رضایت بیماران با این دو روش بررسی شده است. همچنین نتایج اورتروسکوپی و جراحی مورد بررسی قرار گرفت.
    نتایج
    میزان اسپونژیوفیبروز، شامل درجه A در یک نفر (3.2%)، درجه B در 12 نفر (38.7%)، درجه C در 11 نفر (35.4%)، درجه D در 2 نفر (6.4%)، درجه E در 2 نفر (6.4%) و در 3 نفر (9.6%) اسپونژیوفیبروزیس قابل ارزیابی نبود.
    طول تنگی با سونوگرافی بهتر مشخص شده بود (P=0.000). تفاوت مهمی بین اندازه های گزارش شده توسط دو روش سونواورتروگرافی از بالا و از پایین و اورتروگرافی از بالا و پایین پیدا نشد. (P=0.18) بیماران از سونوگرافی از مجرا رضایت بیشتری نسبت به اورتروگرافی داشتند. (P=0.000)
    نتیجه گیری
    سونواورتروگرافی روشی ساده و در دسترس بوده و بیماران در معرض اشعه یونیزان قرار نمی گیرند. سونواورتروگرافی در تعیین طول تنگی دقیق تر از اورتروگرافی می باشد. درجه B شایع ترین فرم اسپونژیوفیبروز در مطالعه حاضر بود. بیماران رضایت بیشتری از سونواورتروگرافی نسبت به اورتروگرافی معمول داشتند. سونواورتروگرافی از بالا و از پایین در تعیین طول نقص در قطع مجرا می تواند کمک کننده باشد.
    کلیدواژگان: قطع، تنگی، مجرا، سونواورتروگرافی از بالا و پایین، سونواورتروگرافی، اورترال
  • حسن سعادت نیا صفحات 96-100
    مقدمه
    در اکثر کتب معتبر بیماری های داخلی و گوارش ذکر می شود که منشاء خونریزی فوقانی گوارش در بیماران مبتلا به هیپرتانسیون پورت و واریس مری، علل غیر واریسی است. با توجه به اینکه این آمارها از کشورهای غربی ارائه می شود که در آنها الکلیسم مزمن علت اصلی سیروز کبدی و واریس مری است و نیز با توجه به اینکه الکل اثر مستقیم بر مخاط فوقانی گوارش دارد که می تواند با خونریزی گوارشی همراه باشد.، این نتایج برای کشور ایران که تقریبا همه موارد هیپرتانسیون پورت غیر الکلیک هستند، درست نمی باشد.
    روش کار
    این مطالعه با هدف تعیین علل خونریزی گوارشی در بیماران سیروتیک، غیر الکلیک شمال شرق ایران که واریس پیشرفته مری داشتند انجام گرفت. در مدت نه سال (1372-1380) 161 مورد آندوسکوپی فوقانی گوارش در بیماران فوق، حداکثر 24 ساعت پس از یک خونریزی شدید گوارشی انجام شد و علل خونریزی گوارشی مورد بررسی قرار گرفت.
    یافته ها
    در 153 بیمار (95%) منشا خونریزی دقیقا مشخص شد. در 124 مورد (81.1%) منشا خونریزی واریس مری بود و 29 بیمار (18.9%) خونریزی غیر واریسی داشتند.
    نتیجه گیری
    شایع ترین علل خونریزی غیر واریسی عبارت بودند از: اولسر اثنی عشر (41.37%)، اروزیونهای معده و یا دئودنوم (27.58%)، گاستروپاتی ناشی از هیپروتانسیون پورت (20.68%) و زخم معده (10.36%) بر خلاف گزارشات کلاسیک غربی، فقط 18.9% بیماران مطالعه حاضر خونریزی غیر واریسی داشتند. گزارش منابع غربی در بیماران الکلیک برای بیماران حاضر مصداق ندارد.
    کلیدواژگان: واریس مری، سیروز، خونریزی فوقانی گوارش
  • محمود پناهی صفحه 101
    یک مرد 25 ساله مجرد با تب، لرز و عرق به کلینیک مراجعه کرد. در آزمایش خون وی کاهش پلاکت ها و گلبول های سفید وجود داشت. بیمار سه ماه قبل به جنوب کشور مسافرت کرده است که در آنجا به وی واکسن هپاتیت B و مننگوکک تزریق شد. برای پیشگیری از مالاریا قرص رزوشین تجویز گردیده بود. در این مسافرت بیمار از غذاهای محلی و آب چشمه جهت شرب استفاده کرده بود. در مدت اقامت در جنوب مکررا توسط پشه ها گزیده شده و پس از پایان ماموریتش، به مشهد مراجعه و قرص رزوشین را قطع کرده بود.
    این جوان تا دو ماه پس از برگشت از مسافرت سالم بوده ولی بعد دچار تب های شدید 40 درجه سانتیگراد، لرز، تعریق، ادرار تیره، یرقان و تهوع شدید شد...
  • عزت الله رضایی، علیرضا خویی، محمد حدادی اول، دینا امیدوار تهرانی صفحات 102-105
    در دوران جنینی، اوراک ارتباط بین مثانه و آلانتوآ را تشکیل می دهد که قبل از تولد بسته می شود. اگر بقایای آلانتوآ باقی بماند ممکن است ایجاد کیست و یا نئوپلاسم های اپی تلیال نماید. در این مقاله بیماری نادری مربوط به مردی 68 ساله که با توده حجیم شکمی مراجعه کرده بود، گزارش می گردد. بیمار از دوران کودکی وجود توده ای در اطراف ناف را که کوچک بوده و با حرکت و تغییر بیمار به طرفین جابجا می شده، ذکر کرده است. در این بیمار با تشخیص توده حجیم شکمی لاپاروتومی و رزکسیون توده انجام گردید و در گزارش آسیب شناسی آدنوکارسینوم اوراک تشخیص داده شد.
    کلیدواژگان: آدنوکارسینوم، اوراکوس، آلانتوا
  • حمیدرضا نادری صفحات 106-109
    یک جوان 29 ساله ساکن ایرانشهر، با تب و لرز تکان دهنده در بیمارستان پذیرش شد. بررسی لام خون محیطی بیمار آلودگی با مالاریای ویواکس را نشان داد ولی با توجه به تابلوی غیر معمول و شدت علائم عمومی، بیمار از لحاظ ابتلای همزمان به گونه های دیگر مالاریا مانند پلاسمودیوم فالسی پارم، مورد بررسی بیشتر قرار گرفت و این بار اسپیروکت های بورلیا عامل تب راجعه کنه ای در کنار تروفوزوئیت های پلاسمودیوم ویواکس ملاحظه گردید.
    کلیدواژگان: مالاریا، پلاسمودیوم ویواکس، بورلیا، تب راجعه
  • نصرت قائمی، رباب ابوترابی، رضا رجبیان صفحات 110-115
    بلوغ زودرس واقعی به علت فعال شدن پیش از موقع سیستم نراندوکرین مغزی است که علت آن ضایعات مغزی و یا فعال شدن ایدیوپاتیک این سیستم می باشد. در این مقاله دو دختر از یک خانواده با تظاهرات بلوغ زودرس واقعی معرفی می شوند که تظاهرات بلوغ در هر دو بیمار در سنین پایین (4 ماهگی) شروع شده بود و به علت پیشرفته بودن مراحل بلوغ و پیشگیری از کوتاهی قد و سایر عوارض، فرزند بزرگتر تحت درمان دارویی با آنالوگ GnRH قرار گرفت و در فرزند کوچکتر چون علائم بلوغ در مراحل ابتدایی بود، هر ماه کنترل گردید.
    کلیدواژگان: بلوغ، بلوغ زودرس، بلوغ زودرس ایدیوپاتیک
  • محمود پناهی صفحات 116-117
    در میان بیماری های عفونی، برای رسیدن به تشخیص ضروری است که بیماری های زیادی را مدنظر داشت. بیماری های حاد ویروسی مثل بیماری مونونوکلئوز عفونی و بیماری های ویروسی دیگر مثل مرحله اولیه بیماری هپاتیت ویرال و نیز شروع علایم بیماری در بیماران HIV که کلا به علت عدم وجود لنفادنوپاتی موضعی یا ژنرالیزه و نیز عدم هپاتومگالی این بیماری ها در تشخیص افتراقی قرار نمی گیرند. از گروه بیماری های باکتریال، بیماری عفونت سالمونلایی معمولا در هفته اول بیماری با کشت خون مثبت تایید می شود...
  • محمود پناهی صفحات 118-121
  • صفحات 1-19