فهرست مطالب

مطالعات کاربردی تندرستی در فیزیولوژی ورزش - سال هفتم شماره 1 (بهار و تابستان 1399)

نشریه مطالعات کاربردی تندرستی در فیزیولوژی ورزش
سال هفتم شماره 1 (بهار و تابستان 1399)

  • تاریخ انتشار: 1399/01/01
  • تعداد عناوین: 12
|
  • سمیه نظری، امین عیسی نژاد*، بهروز غریب، علی قنبری مطلق، علی صمدی صفحات 1-8
    هدف از پژوهش حاضر مقایسه تاثیر 12 هفته تمرین هوازی تناوبی و تداومی بر ظرفیت عملکردی و ترکیب بدنی زنان درمان شده از سرطان سینه است. 39 نفر زن درمان شده از سرطان سینه که تمایل و شرایط شرکت در پژوهش را داشتند، در این پژوهش نیمه تجربی در 3 گروه: 1- تمرین هوازی تناوبی (13 نفر)، 2- تمرین هوازی تداومی (14 نفر) و 3- کنترل (10 نفر) تقسیم شدند. دو گروه تمرینی به مدت 12 هفته و به صورت سه جلسه در هفته تمرینات خود را به انجام رساندند. ظرفیت عملکردی از طریق آزمون نشست و برخاست و ترکیب بدنی با استفاده از دستگاه In body در سه گروه، قبل و بعد از دوره تمرینی با شرایط یکسان ارزیابی شد. از آزمون تحلیل کوواریانس برای تجزیه وتحلیل داده های پژوهش استفاده شد. تفاوت معنی داری در نتایج آزمون عملکرد عضلانی، توده چربی و درصد چربی بین سه گروه، زمانی که پیش آزمون به عنوان همپراش قرا گیرد، وجود ندارد. توده عضلانی پس از دوره تمرین در گروه تمرین تناوبی به طور معنی داری افزایش داشته است و از این لحاظ بین گروه تناوبی با دو گروه دیگر تفاوت معنی دار وجود دارد. 12 هفته تمرین هوازی تناوبی و تداومی اثر محدودی بر ظرفیت عملکردی، توده چربی و درصد چربی بهبود یافتگان از سرطان سینه دارد اما تمرین از نوع تناوبی می تواند به طور معنی داری موجب افزایش توده عضلانی این افراد شود که از این نظر بین دو روش تمرینی تفاوت معنی دار وجود دارد.
    کلیدواژگان: تمرین هوازی، ظرفیت عملکردی، ترکیب بدنی، سرطان سینه
  • فاطمه ایزانلو، نجمه رضائیان*، مهسا پکند صفحات 9-18
    هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی اثر چهار هفته تمرینات تناوبی شدید در مقایسه با تمرینات هوازی (پرحجم و شدت متوسط) بر سطوح سرمی پروتئین شبه آنژیوپویتین-4 (ANGPTL4) و نیم رخ لیپیدی در دختران هندبالیست نخبه بود. بدین منظور 30 نفر از دختران نوجوان هندبالیست انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه تجربی و یک گروه کنترل تقسیم شدند. آزمودنی ها در گروه های تجربی در چهار هفته تمرینات تناوبی شدید]تناوب های دویدن در شدت 95-90 درصد ضربان قلب بیشینه با تناوب های استراحت 3-1 دقیقه ای دویدن در شدت 60-50 درصد ضربان قلب بیشینه، 30 دقیقه در هر جلسه[و تمرینات هوازی (دویدن با شدت 70-50 درصد ضربان قلب بیشینه، 60-45 دقیقه در هر جلسه)، سه جلسه در هفته، شرکت کردند. خون گیری به منظور اندازه گیری فاکتورهای خونی قبل و بعد از دوره تمرینی انجام شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون آنالیز واریانس یک طرفه، آزمون تی زوجی و آزمون همبستگی پیرسون در سطح معنی داری آماری 05/0>P انجام شد. تفاوت معنی داری بین سطوح سرمیANGPTL4 و نیم رخ لیپیدی پس از تمرینات تناوبی شدید و هوازی گزارش نشد (05/0<P). با این حال، در گروه تمرین هوازی کاهش معنی دار تری گلیسرید (032/0=P) و در گروه تمرینات تناوبی شدید کاهش معنی دار کلسترول خون (048/0=P) مشاهده شد. علاوه براین، در گروه تمرینات تناوبی شدید و هوازی، به ترتیب، بین تغییرات ANGPTL4 سرم با تغییرات تری گلیسرید (010/0=P) و لیپوپروتئین پرچگال (014/0=P) ارتباطی معنی دار وجود داشت. چنین به نظر می رسد که حجم و شدت تمرینات ورزشی بر سطوح سرمی ANGPTL4 در دختران هندبالیست نخبه تاثیر ندارد.
    کلیدواژگان: پروتئین شبه آنژیوپویتین4، نیمرخ لیپیدی، تمرینات تناوبی شدید، تمرینات هوازی، هندبالیست نخبه
  • مهرزاد مقدسی*، حمید آروین، سعید ارشم، حسن رهبانفرد صفحات 19-28

    هدف از این پژوهش تعیین تاثیر یک دوره تمرینات اسپارک بر عامل نروتروفیک مشتق از مغز (BDNF) و مهارت های حرکتی ظریف و درشت در کودکان کم توان ذهنی آموزش پذیر بود. 20 دانش آموز پسر کم توان ذهنی 7 تا 9 ساله به صورت تصادفی به دو گروه تجربی (10 نفر) و کنترل (10 نفر) تقسیم شدند. گروه تجربی یک برنامه منتخب اسپارک را به مدت 12 هفته هر هفته 3 جلسه 45 دقیقه ای اجرا کردند. قبل و بعد از مداخله برنامه مهارت های ظریف و درشت و سطح BDNF تمام آزمودنی ها اندازه گیری شد. نتایج نتایج نشان داد در پیش آزمون تفاوت معنی داری بین دو گروه تجربی و کنترل در هیچ یک از متغیرهای اندازه گیری شده وجود ندارد. پس از اعمال دوره تمرینی، گروه تجربی به لحاظ فاکتورهای خونی BDNF بالاتر و در مهارت های حرکتی ظریف وضعیت بهتر و معنی داری نسبت به گروه کنترل داشت. درباره مهارت های حرکتی درشت، تفاوت معنی داری بین گروه های کنترل و تجربی در پس آزمون وجود نداشت. بحث: با توجه به نتایج به دست آمده می توان ادعا داشت که برنامه منتخب اسپارک باعث افزایش سطح BDNF و بهبود مهارت های حرکتی ظریف در دانش آموزان کم توان ذهنی آموزش پذیر می شود، اما تاثیر معنی داری بر مهارت های درشت ندارد. بنابراین، به نظر می رسد بهبود مهارت های حرکتی ظریف کودکان کم توان ذهنی آموزش پذیر تا حدی به دلیل افزایش سطح نروتروفین مغز و به خصوص BDNF باشد.

    کلیدواژگان: تمرینات اسپارک، عامل نروتروفیک مغز، مهارت های ظریف، مهارت های درشت، کم توان ذهنی
  • سولماز صمدی کیا، معرفت سیاه کوهیان، امید یوسفی بیله سوار، محمدابرهیم بهرام* صفحات 29-37

    ال - کارنیتین با افزایش اکسیداسیون چربی ها، احتمالا می تواند موجب بهبود عملکرد و کاهش خستگی در ورزشکاران شود. هدف از مطالعه حاضر، بررسی اثر مصرف حاد مکمل ال-کارنیتین بر عملکرد استقامت در توان و شاخص خستگی در مردان جوان ورزشکار بود. این مطالعه به صورت دوسوکور، متقاطع و به روش نیمه تجربی انجام شد. آزمودنی های تحقیق، شامل 12 نفر از ورزشکاران شاغل در رشته ی والیبال بودند که به دو گروه تجربی (مصرف 5/4 گرم ال - کارنتین همراه با 6 قطره آبلیمو در 250 میلی گرم آب) و کنترل (6 قطره آبلیمو در 250 میلی گرم آب به صورت دارونما) تقسیم شدند. هر یک از آزمودنی ها در دو جلسه ی مجزا، آزمون رست (RAST) را سه نوبت با فاصله ی یک ساعت از هم اجرا کردند و حداکثر توان، حداقل توان، میانگین توان و شاخص خستگی اندازه گیری شد. تحلیل داده ها، با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و تی مستقل انجام شد (P>0.05). نتایج نشان داد در گروه تجربی اختلاف معنی داری بین مراحل اول و دوم متغیرهای حداکثر توان (007/0= p)، حداقل توان (028/0= p) و میانگین توان (002/0= p) وجود داشت، اما بین مراحل دیگر این تفاوت معناداری مشاهده نشد (05/0 <p). همچنین تفاوتی بین مراحل مختلف متغیر شاخص خستگی در گروه تجربی نبود (05/0 < p). بعلاوه، مقایسه دو گروه تجربی و کنترل در متغیرهای فوق نشان داد که در هیچ یک از مراحل آزمون اختلاف معنی داری بین گروه ها وجود نداشت (05/0<P). به نظر می رسد مصرف حاد مکمل ال کارنیتین طی یک جلسه فعالیت بدنی شدید، بر استقامت در توان و شاخص خستگی تاثیر معنا داری ندارد.

    کلیدواژگان: ال-کارنیتین، استقامت در توان، شاخص خستگی، ورزشکار
  • حسن فرجی*، فاطمه رستمی صفحات 38-44
    زمینه و هدف

     اثر جنسیت بر آپوپتوزش ناشی از فعالیت ورزشی مشخص نیست. هدف از این مطالعه بررسی اثر جنسیت بر سطوح p53، بعنوان شاخص آپوپتوزیس، بعد از دویدن سراشیبی در غیرورزشکاران بود.

    روش بررسی

    18نفر با دامنه ی سنی بین 18 تا 30 سال به به صورت تصادفی به عنوان آزمودنی انتخاب و به دوگروه 9 نفره (9 نفر مرد و 9 نفر زن) تقسیم شدند. آزمودنی ها 40 دقیقه دویدن سراشیبی (12% شیب) با شدت70 درصد ضربان قلب بیشینه را انجام دادند و نمونه های خونی قبل و بلافاصله پس از فعالیت گرفته شد. نمونه های خونی جهت تعیین سطح سرمی p53 ارزیابی شد.

    یافته ها: 

    نتایج نشان داد که p53 بعد از دویدن سراشیبی نسبت به قبل فعالیت در هر دو گروه مرد و زن بطور معناداری افزایش داشت اما مقدار این افزایش در بین دو گروه مردان و زنان تفاوت معناداری نداشت.

    نتیجه گیری:

     اگرچه نیاز به مطالعات بیشتری است، اما این پژوهش نشان داد که جنسیت نقش مهمی در واکنش آپوپتوزیس به دویدن سراشیبی در غیرورزشکاران ندارد.

    کلیدواژگان: دویدن سراشیبی، p53، آپوپتوزیس، جنسیت
  • فرید پاکزادحسنلو، جواد وکیلی*، سعید نیکوخصلت صفحات 45-54
    به تازگی، استفاده از تمرین مقاومتی با انسداد جریان خون (BFR) به عنوان جایگزینی برای تمرینات مقاومتی سنگین برای افراد میانسال و سالمند توصیه شده است. لذا، هدف تحقیق حاضر مقایسه تاثیر تمرین مقاومتی با BFR و تمرین سنتی بر سطوح عوامل هورمونی آنابولیک و کاتابولیک در مردان میانسال فعال بود. در مطالعه نیمه تجربی حاضر 20 مرد میانسال فعال (53/2±65/47 سال) داوطلب انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه تمرین مقاومتی با انسداد جریان خون (BFR) و تمرین سنتی قرار گرفتند. 4 هفته تمرین مقاومتی گروه BFR شامل حرکت جلو پا و پرس پا با شدت 20 درصد 1-RM، یک ست 30 تکراری و 2 ست 15 تکراری و گروه تمرین مقاومتی سنتی شامل همان حرکات با شدت 80 درصد 1-RM در سه ست 10 تکراری بود اجرا کردند. نمونه های خونی قبل، بلافاصله بعد (برای هورمون های تستوسترون و کورتیزول و لاکتات) و 24 ساعت پس از آخرین جلسه تمرینی (برای هورمون رشد و عامل رشد شبه انسولینی-1) اخذ شد. افزایش غلظت استراحتی هورمون رشد و IGF-I سرمی پس از پروتکل تحقیق معنی داری بود و تفاوت معنی داری بین دو گروه وجود نداشت. با این حال، تمرین مقاومتی با BFR و تمرین سنتی باعث تغییر معنی داری در غلظت کورتیزول و تستوسترون نشد. بر اساس نتایج به نظر می رسد احتمالا استفاده از تمرینات مقاومتی با BFR طی دوره میانسالی نسبت به تمرین مقاومتی سنتی دارای به لحاظ پاسخ و سازگاری عوامل هورمونی آنابولیک دارای برتری نمی باشد، اما به لحاظ اجرا ممکن است بهتر باشد.
    کلیدواژگان: تمرین مقاومتی، انسداد جریان خون، میانسالی، هورمون های آنابولیک، هورمون های کاتابولیک
  • سیروس فارسی، هادی قائدی* صفحات 55-64
    چاقی با بیماری های مختلفی از جمله قلبی عروقی، دیابت و نیز کبد چرب همراه است که تهدید کننده جدی سلامتی و عامل بسیاری از مرگ و میرها در سراسر جهان هستند. هدف از پژوهش حاضر، بررسی تاثیر یک دوره مکمل گیری اسپیرولینا همراه با تمرین مقاومتی غیرخطی بر آنزیم های کبدی زنان چاق بود. از طریق روش نمونه گیری هدفمند در دسترس 40 زن چاق شهرستان پارسیان انتخاب شدند و به طور تصادفی در چهار گروه 10 نفری شامل تمرین مقاومتی غیرخطی، مکمل اسپیرولینا، تمرین مقاومتی غیرخطی + مکمل اسپیرولینا و دارونما قرار گرفتند. مداخلات به مدت 8 هفته انجام شد. 24 ساعت قبل و 48 ساعت بعد از پایان مداخلات، از هر چهار گروه در وضعیت 12 ساعت ناشتایی نمونه خونی گرفته شد. برای هر نمونه سطوح AST، ALT و ALP اندازه گیری شد. گروه مکمل و دارونما به ترتیب روزانه 2 عدد کپسول 500 میلی گرمی اسپیرولینا یا نشاسته در وعده های صبح و عصر مصرف کردند. جهت بررسی تغییرات متغیرها در چهار گروه پژوهش و در دو زمان خون گیری، از آزمون آماری تحلیل واریانس آمیخته بین- درون گروهی استفاده شد. نتایج نشان داد تفاوت معنیداری در میزان آنزیم های AST (p=0.25)، ALT (p=0.92) و ALP (p=0.76) بین گروه ها وجود نداشت. احتمالا میتوان گفت هشت هفته تمرین مقاومتی غیرخطی و مصرف مکمل اسپیرولینا اثری بر آنزیم های کبدی زنان چاق ندارد و در نتیجه باعث بهبود نشانگران آنزیمی عملکرد کبد آن ها نمیشود. کافی نبودن طول دوره تمرین و مصرف مکمل و البته عدم کنترل دقیق رژیم غذایی شاید از دلایل عدم بهبود باشد.
    کلیدواژگان: تمرین مقاومتی غیر خطی، مکمل اسپیرولینا، آنزیم های کبدی، چاقی
  • محسن جعفری*، زهرا یکرنگی، محبوبه مرحمتی، مهسا ریحانی، حوری کریمی صفحات 65-72
    برخی مولکول های چسبان و آدیپوکاین ها میانجی های فرایندهای التهابی آتروسکلروتیک هستند و غلظت خونی این مواد با خطر بیماری قلبی عروقی ارتباط دارد. هدف از انجام این تحقیق بررسی تاثیر حاد دو نوع فعالیت هوازی (آزمون کوپر) و بی هوازی (آزمون رست) بر سطوح ICAM1، VCAM1، ای سلکتین، پی سلکتین، ال سلکتین، اپلین، امنتین و فیبرینوژن بود. 17 زن جوان چاق و سالم به طور تصادفی به دو گروه هوازی و بی هوازی تقسیم شدند. قبل و بعد از اجرای آزمون های مربوطه خونگیری از آنها به عمل آمد. از روش الایزا برای سنجش متغیرهای وابسته استفاده شد. تجزیه و تحلیل یافته ها نشان داد که فقط سطوح ال سلکتین پس از آزمون کوپر و سطوح فیبرینوژن پس از هر دو آزمون کاهش معنی داری داشتند (P≤0/05). بقیه متغیرها تغییرات درون گروهی معنی داری نداشتند، همچنین تغییرات هیچکدام از متغیرها بین دو گروه تفاوت معنی داری نداشت (P>0/05). به طور کلی اجرای آزمون های رست و کوپر باعث افزایش آدیپوکاین ها و مولکول های چسبان آتروژنیک در زنان جوان چاق نمی شود که می تواند پاسخ مطلوبی در جهت کاهش خطر حمله قلبی در حین ورزش باشد.
    کلیدواژگان: رست، کوپر، اپلین، امنتین، سلکتین
  • احمدرضا اسحاقیان*، علی اصغر رواسی، عباس علی گائینی صفحات 73-81

    سیترولین مالات (CM) یک مکمل غذایی درحال توسعه است که با هدف بهبود عملکرد ورزشی از طریق افزایش تولید NO استفاده میشود. هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر مصرف کوتاه مدت CM بر عملکرد ورزشی، مقادیر NO، لاکتات، LDH و CK مردان سالم تمرین کرده بود. در پژوهشی نیمه تجربی پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل دارونما، گروهی 8 نفره بصورت تصادفی انتخاب شده و پس از شرکت در جلسه اندازه گیری ویژگی های آنتروپومتری و فاکتورهای عملکردی پایه، در 3 جلسه پلاسبو(8 گرم دکستروز) و 3 جلسه مکمل (8 گرم CM) شرکت کردند. پلاسبو یا مکمل 60 دقیقه قبل از جلسات آزمون مصرف میشد. نمونه خونی در سه مرحله، قبل جلسه چهارم و بعد جلسات چهارم و هفتم اخذ شد. سپس فاکتورهای خونی با استفاده از کیتهای آزمایشگاهی سنجیده شدند. استقامت عضلانی، استقامت هوازی و توان بی هوازی با آزمونهای شناسویدی، کوپر و رست سنجیده شدند. نهایتا داده های پژوهش با استفاده از آزمونهای تحلیل واریانس مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی در سطح معناداری 0/05 بررسی شدند. نتایج نشان داد، مصرف CM در مقایسه با پلاسبو به کاهش معنادار پاسخ CK به فعالیت ورزشی (0.041=ϼ) افزایش پاسخ NO به فعالیت ورزشی (0.006=ϼ) افزایش توان بی هوازی میانگین (0.037=ϼ) و افزایش استقامت عضلانی(0.005=ϼ) منجر می شود. با این حال، مصرف CM در مقایسه با پلاسبو، اثر معناداری بر پاسخ LDH و لاکتات به فعالیت ورزشی(1=ϼ) توان بی هوازی اوج (0.13=ϼ) و استقامت هوازی (0.08=ϼ) ایجاد نکرد. بهره گیری کوتاه مدت از مکمل CM احتمالا به بهبود عملکرد بی هوازی، عملکرد عضلانی، رگ گشایی و کاهش آسیبهای عضلانی کمک میکند.

    کلیدواژگان: استقامت عضلانی، کمک های ارگوژنیک، سیترولین مالات، نیتریک اکساید، عملکرد ورزشی
  • علیرضا امانی، میلاد حسن پور*، طاهر افشار نژاد صفحات 82-90

    تمرینات تی آر ایکس جزو تمرینات مقاومتی نوین محسوب می شود که در افزایش توان، قدرت، تعادل و پایدار سازی ساختار بدنی نقش داشته و باعث افزایش هماهنگی عصبی-عضلانی می شود. هدف این پژوهش تعیین تاثیر دو مدل تمرینی تی آر ایکس بر روی توان بی هوازی و ترکیب بدنی ورزشکاران جوان و نوجوان تکواندو بود. 36 پسر جوان و نوجوان تکواندوکار با میانگین سنی 040/6±14/17 سال به عنوان آزمودنی در این پژوهش شرکت کردند و به صورت تصادفی به سه گروه تمرینات تی آر ایکس به صورت تمرینات اینتروال شدید (TH) (TRX-HIIT)، تمرینات تی آر ایکس به تنهایی(TRX) (T) و گروه کنترل تقسیم شدند که هرگروه شامل 12 نفر بود. پس از بررسی نرمال بودن توزیع داده ها با استفاده از آزمون کولموگروف-اسمیرنف، به منظور تعیین تفاوت های درون گروهی از آزمون T وابسته و برای تعیین تفاوت های بین گروه ها از آزمون تحلیل واریانس یک راهه استفاده شد (05/0≤p). در هر دو گروه تمرین افزایش معنی داری در توان بی هوازی شرکت کننده ها مشاهده گردید که این افزایش در توان بی هوازی در گروه TH به صورت قابل ملاحظه ای بیشتر بود (001/0 =P). همچنین، در هر دو گروه تمرینی پس از 5 هفته تمرین کاهش معنی داری در درصد چربی بدن (ترکیب بدن) مشاهده گردید (001/0= P). نتایج این پژوهش نشان داد تکواندوکاران و مربیان تکوندو می توانند از هر دو مدل تمرینی برای افزایش توان بی هوازی و کاهش درصد چربی بدن استفاده کنند.

    کلیدواژگان: تمرینات تی آر ایکس، مدل تمرینی HIIT، توان بی هوازی، ترکیب بدنی، ورزشکاران تکواندو
  • وحید تادیبی*، سحر چراغی صفحات 91-96

    کوه گرفتگی حاد معمولا پس از صعود افراد سازگاری نیافته به ارتفاع بالاتر از 2500 متر رخ می دهد. هدف از پژوهش حاضر بررسی و مقایسه سطوح سرمی ارکسینA در افراد مبتلا و غیرمبتلا به کوه گرفتگی حاد بود. بدین منظور تعداد 14 آزمودنی زن و مرد به طور داوطلبانه در پژوهش شرکت نمودند. آزمودنی ها ساعت نه از شهر تهران با استفاده از تله کابین توچال به ارتفاع 3700 متری منتقل شدند و از آنجا پس از حدود 20 دقیقه کوه پیمایی سبک به جانپناه قله توچال به ارتفاع حدود 3960 متری رسیدند. نمونه گیری خون برای اندازه گیری سطوح سرمی ارکسینA در سه مرحله انجام شد: پیش از صعود در شهر تهران، 30 دقیقه پس از رسیدن به ارتفاع 3960 متری و 24 ساعت پس از اقامت در ارتفاع. ملاک تشخیص کوه گرفتگی حاد کسب دست کم سه امتیاز از پرسشنامه لیک لوییس به شرط داشتن سردرد بود. نیمی از آزمودنی ها (7=n) به کوه گرفتگی حاد مبتلا شدند. آزمون تی مستقل نشان داد آزمودنی هایی که در ارتفاع به کوه گرفتگی حاد مبتلا شدند، به طور معناداری سطوح ارکسین A پایین تری در تهران داشتند (044/0=p). اما، پس از گذشت 30 دقیقه و نیز 24 ساعت در ارتفاع، سطوح ارکسین A مبتلایان و غیرمبتلایان تفاوت معناداری نداشت (به ترتیب 08/0=p و 10/0=p). سطوح ارکسین A در تهران و همچنین30 دقیقه پس از رسیدن به ارتفاع، همبستگی منفی معناداری با امتیاز پرسشنامه لیک لوییس داشتند (به ترتیب 025/0=p و 044/0=p). در نتیجه گیری کلی می توان سطوح سرمی ارکسین A در ارتفاع پایین را به عنوان شاخصی برای شناسایی افراد مستعد به کوه گرفتگی حاد در ارتفاع بالا در نظر گرفت.

    کلیدواژگان: ارتفاع گرفتگی، هیپوکرتین، هیپوکسی، کوهنوردی
  • نرگس عابدینی*، مهدیه ملانوری شمسی، شهناز شهربانیان صفحات 97-103

    هدف از این مطالعه اثر ده هفته تمرین ورزشی هوازی برمیزان سایتوکاین التهابی اینترلوکین-6 و 17 ، کیفیت زندگی و عزت نفس در زنان جوان دارای اضافه وزن بود. 15 دختر دانشجو دارای اضافه وزن (BMI 25 تا 32 و با دامنه سنی 19 تا 30 سال) به صورت هدفمند در دو گروه تمرین و کنترل قرار گرفتند. پس از 10 تمرین هوازی (سه روز در هفته، باشدت 55% تا 75% ضربان قلب ذخیره 45-30 دقیقه) در هر دوگروه نمونه خونی، VO2max، و پرسشنامه های مربوط به بررسی عزت نفس، کیفیت زندگی و تصویر بدنی گرفته شد. از آزمون های آماری t وابسته و t مستقل برای بررسی آماری داده ها استفاده شد. همچنین سطح معناداری P<0.05  در نظر گرفته شد. پس 10 هفته تمرین هوازی تغییرات معنی داری در میزان تصویر بدنی (p درون گروهی= 0.020 و p بین گروهی= 0.047) و حداکثر اکسیژن مصرفی (p درون گروهی و بین گروهی= 0.001) و مشاهده شد. همچنین کیفیت زندگی فقط تغییرات معنی دار بین گروهی (0.006p=) مشاهده شد و در دیگر متغیرها علی رغم بهبود در گروه ورزش هیچ تغییرات معنی داری مشاهد نشد. نتایج پژوهش حاضر نشان از تغییرات معنی دار در کیفیت زندگی، تصویر بدنی و حداکثر اکسیژن مصرفی و عدم معنی داری در سایتوکین ها و عزت نفس زنان دارای اضافه وزن پس از 10هفته تمرین هوازی داشت. از این رو با احتیاط پیشنهاد می شود، برای بهبود سطح کیفیت زندگی و عملکرد خود از تمرینات هوازی با مدت و شدت تعریف شده، بهره ببرند.

    کلیدواژگان: ورزش، تناسب اندام، عوامل پیش التهابی، عوامل ضد التهابی، اعتماد به نفس
|
  • Somayeh Nazari, Amin Isanejad *, Behroz Gharib, Ali Ghanbari Motlagh, Ali Samadi Pages 1-8
    The purpose of this study was to compare effect of 12 weeks continues aerobic training (CAT) and interval aerobic training (IAT) on, functional capacity and body composition in women breast cancer survivors. 39 breast cancer survivors who were willing and eligible to participate in this study were divided in to three groups: 1- CAT (n= 13), 2- CAT (N= 14) and 3- control (n= 10). The two training groups performed their exercises for 12 weeks, three sessions per week. Before and after of training period functional capacity was assessed by muscle function test and body composition was assessed by In-body devise in three groups in the same condition. For data analysis the ANCOVA was performed. There was no significant difference in muscle function test, fat mass and fat percentage between the three groups when the pre-test was taken as a covariate. Muscle mass increased significantly after the training period in the IAT group and there was a significant difference between the IAT group and the other two groups. 12 weeks of CAT and IAT have a limited effect on functional capacity, fat mass, and fat percentage in breast cancer survivors, but IAT can significantly increase muscle mass and there is a significant difference between the training methods.
    Keywords: aerobic training, Functional Capacity, Body Composition, breast cancer
  • Fatemeh Izanlu, Najmeh Rezaeian *, Mahsa Pekand Pages 9-18
    The purpose of this study was to investigate the effect of four weeks of high intensity interval training (HIIT) versus aerobic training (high volume- moderate intensity) on serum levels of angiopoietin-4 (ANGPTL4) and lipids profile in elite handball player girls. For this purpose, 30 young handball player girls were selected and randomly divided into two groups of experimental and one control group. Subjects in experimental groups participated in four weeks of HIIT [running at intensity of 95-90 percentage of maximum heart rate and resting intervals of 1-3 minutes running at 60-50 percentage of maximum heart rate] and aerobic training (running at 50-70 percentage of maximum heart rate, 45-60 minutes per session), three sessions per week. The blood samples were taken factors before and after training protocol to assess blood factors. Data analysis was done by One-way ANOVA, paired t-test, and Pearson correlation, and P0.05). However, triglyceride levels significantly decreased in aerobic group (P=0.032) and cholesterol levels significantly declined in HIIT group (P=0.048). Furthermore, there existed significant correlation between changes in ANGPTL4 levels and changes in levels of triglyceride (P=0.010) and high-density lipoprotein (P=0.014), following HIIT and aerobic training, respectively. It seems that volume and intensity of exercise training do not effect on serum levels of ANGPTL4 in elite handball player girls.
    Keywords: Angiopoietin4-like Protein (ANGPTL4), Lipids Profiles, High Intensity interval training, aerobic training, Elite Handball Player
  • Mehrzad Moghadasi *, Hamid Arvin, Saeed Arsham, Hassan Rohbanfard Pages 19-28
    Introduction

    The purpose of this study was to determine the effects of a curriculum known as Sports, Play and Active Recreation for Kids (SPARK) on fine and gross motor skills and brain-derived neurotrophic factor (BDNF) in educable intellectual disabled children.

    Methods

    Twenty intellectual disabled boy students aged 7 to 9 years were randomly divided into experimental (n=10) and control (n=10) groups. The experimental group performed a selected SPARK program 3 days a week for 12 weeks. Fine and gross motor skills and BDNF level were measured before and after the intervention. Multivariate analysis of variance (MANOVA) with repeated measures was used for data analysis (α = 0.05).

    Results

    Data revealed that there were no significant differences between two groups in any of the measured variables at the baseline. After the intervention, the experimental group performed significantly better in fine motor skills and had higher level of BDNF as compared to the control group. Regarding gross motor skills, there were no significant differences between experimental and control groups in the post-test.

    Conclusion

    According to the results, it can be argued that the selected SPARK program increases BDNF level and improves fine motor skills however it has not significant effect on gross motor skills in the educable intellectual disabled boy students. Thus, it seems that improves in fine motor skills partially are due to increases of brain-derived neurotrophins especially BDNF levels in the educable intellectual disability boy students.

    Keywords: BDNF, Intellectual disabled children, Fine & gross motor skills, SPARK training
  • Solmsz Samadi Kia, Marefat Siakkohian, Omid Yousefi Bilesavar, MohammadEbrahim Bahram * Pages 29-37

    L-carnitine may improve performance and decrease fatigue in athletes by increasing lipid oxidation. The purpose of this study was to investigate the effect of acute L-carnitine supplementation on endurance performance and fatigue index in athlete young men. This study was performed by semi-experimental method. Subjects included 12 athlete young men athletes working in volleyball who were divided into two groups: experimental (consumption of 4.5 g L-carnitine with 6 drops of lemon juice in 250 mg) and control (6 drops of lemon juice in 250 mg of water as a placebo). Each of the subjects in two separate sessions performed the RAST test three times in one hour interval and were measured maximum power, minimum power, average power and fatigue index. The results showed that in the experimental group there was a significant difference between the first and second stages of the variables maximum power (p = 0.007), minimum power (p= 0.028) and average power (p= 0.002), But there was no significant difference between the other steps (p < 0.05). Also, there was no difference between different stages of fatigue index in experimental group (p <0.05). In addition, comparing the experimental and control groups in the above variables showed that there was no significant difference between the groups at any of the test stages (p < 0.05). It seems that acute consumption of L-carnitine supplement during one session of vigorous physical activity does not have significant effect on endurance and fatigue index.

    Keywords: L-carnitine, Continuity of power, fatigue index, Athlete
  • Hassan Faraji *, Fatemeh Rostami Pages 38-44
    Background and aim

    The effect of gender on related-exercise apoptosis is unclear.The aim of this study was to investigate the effect of gender on the p53 level, as apoptosis marker, after downhill running in non-athletes.

    Materials and Methods

    Eighteen individuals between the ages of 18 and 30 years were randomly selected and divided into 9 groups (9 males and 9 females). Subjects performed downhill running (12% incline) at 70% of HRmax for 40 min and blood samples were taken before exercise and immidatly after exercise. Blood samples were assayed for serum level of p53.

    Results

    The results showed that p53 was significantly increased after running downhill compared to pre-test in both male and female groups, but this increase was not significantly different between the two groups of men and women.

    Conclusion

    Although more research is needed, we showed that gender was not found to play an important role in apoptosis response to downhill running in non-athletes.

    Keywords: Downhill running, p53, Apoptosis, Gender
  • Farid Pakzad Hasanlou, Javad Vakili *, Saeed Nikokheslat Pages 45-54
    the use of resistance training with restricted blood flow (BFR) has been recommended as an alternative to heavy resistance training for middle-aged and elderly people. Therefore, the aim of this research was to evaluate the effect of age and status of resistance training on basal levels of anabolic and catabolic hormones in middle-age active male. In this semi-experimental study design, 20 middle-aged active men (age 47.65±2.53 years) were selected. Subjects were randomly divided into two groups of resistance training with and without BFR. Subjects in the 4-week BFR group performed knee extension and leg press at 20% 1-RM intensity, one 30 repetition set and 2 sets of 15 repetitions, and the non-BFR training group performed the same movements at 80% 1-RM intensity in three sets with 10 repetitions. Blood samples were also taken to measure testosterone and cortisol, growth hormone and insulin-like growth factor-1.The significance level was set at p
    Keywords: Anabolic Hormones, Blood Flow Occlusion, Catabolic Hormones, Middle age, resistance training
  • Sirous Farsi, Hadi Ghaedi * Pages 55-64
    Obesity is associated with a variety of diseases, including cardiovascular disease, diabetes, and fatty liver, which are a serious health threat and cause many deaths worldwide. The purpose of this study was to investigate the effect of a spirulina supplementation course with nonlinear resistance training on liver enzymes in obese women. Forty obese women in Parsian city were selected through Purposive sampling method and were randomly divided into four groups of 10 people including nonlinear resistance exercise, spirulina supplement, nonlinear resistance exercise + spirulina supplement and placebo. Interventions were performed for 8 weeks. Twenty four hours before and 48 hours after the intervention, blood samples were taken from all four groups at 12 hours fasting. For each sample, AST, ALT and ALP levels were measured. The supplement and placebo group consumed 2 capsules of spirulina daily or starch in the morning and evening meals, respectively. To compare the differences between variables in study groups and blood sampling times, mixed ANOVA was used. The results showed that there was no significant difference in AST (p = 0.25), ALT (p = 0.92) and ALP (p = 0.76) enzymes between groups. According to the results of this study, it can be concluded that eight weeks of nonlinear resistance training and spirulina supplementation have no effect on the liver enzymes in obese women and thus do not improve the enzymatic markers of their liver function. Inadequate training and supplement intake and lack of proper diet control may be the reason for lack of improvement.
    Keywords: Nonlinear resistance training, Spirulina supplement, Liver enzymes, Obesity
  • Mohsen Jafari *, Zahra Yekrangi, Mahboubeh Marhamati, Mahsa Reyhani, Hoori Karimi Pages 65-72
    Some adhesion molecules and adipokines are mediators of atherosclerotic inflammatory processes and blood levels of these substances are related to cardiovascular disease risk. The aim of this study was to examine the acute effects of two types of aerobic (Cooper) and anaerobic (Rast) on levels of ICAM1, VCAM1, E-selectin, P-selectin, L-selectin, omentin, apelin and fibrinogen. 17 obese and healthy young females were randomly assigned into two groups of aerobic and anaerobic tests. Blood samples were taken before and after the tests. Elisa method was used for evaluation of dependent variables. Analysis of data showed that only L-selectin levels after cooper test and fibrinogen levels after both tests decreased significantly (P≤0/05). Other variables had no significant inter group changes, also changes of all of variables between two groups were not significant (P>0/05). Overall, implementation of Rast and Cooper tests did not induce elevation of adipokines and atherogenic adhesion molecules in obese young females that may be a beneficial response for prevention of heart attack risk during exercise.
    Keywords: Rast, Cooper, Apelin, Omentin, Selectin
  • Ahmadreza Eshaghian *, AliAsghar Ravasi, AbbasAli Gaeini Pages 73-81

    Citrulline malate (CM) is an increasingly common dietary supplement that is thought to enhance exercise performance by increasing nitric oxide production. The aim of this study was to investigate the effect of short term use of CM supplement on NO, blood lactate, sport performance, LDH and CK in 8 healthy trained men. In a semi-experimental study, a group of 8 people randomly selected, and after attending in the first session to measure anthropometry characteristics and basic performance factors, participated in three sessions of placebo (8g dexterose) and then three sessions of supplement (8g CM). placebo or supplement was taken 60 minute before intervention sessions. Blood samples were taken in three phase, before the 4th session and after 2nd and 3rd sessions. Exercise performance factors were measured by pushup, cooper and rast tests. At the end, data were analyzed by repeated measure test as well as the follow-up Bonfroni test, at a significance level of 0/05. Results showed that acute CM supplementation compared to placebo, significantly reduced CK response to exercise (ϼ=0/041), increased NO response to exercise (ϼ=0/006), increased average anaerobic power (ϼ=0/037) and increased muscular endurance (ϼ=0/005). nevertheless, acute CM supplementation compared to placebo, didn't have a significant effect on LDH and lactate response to exercise (ϼ=1), maximal anaerobic power (ϼ=0/13) and aerobic endurance (ϼ=0/08). Acute CM supplementation may improve anaerobic performance, muscle performance, vasodilation and decrease muscle damage.

    Keywords: Citrulline malate, Ergogenic aids, Muscular endurance, Nitric oxide, Sport performane
  • Alireza Amani, Milad Hassanpour *, Taher Afsharnezhad Pages 82-90

    TRX training are one of the new resistance training that play a role in increasing strength, power, balance and stabilizing the body structure and increase neuromuscular coordination. The aim of this study was to determine the effect of two training models of TRX on anaerobic power and body composition of young and teenager taekwondo athletes. Thirty-six young and teenager taekwondo boys with a mean age of 17.14±6.040 years participated in the study and randomly were divided to three training groups of 12 people including: TRX training in the form of intense interval training TRX-HIIT (TH), TRX training alone TRX (T) and the control group. After examining the normality of data distribution using Kolmogorov-Smirnov test, in order to determine the differences intragroup, the dependent T test was used and to determine the differences between the groups, the statistical method on way-ANOVA was used (P≤0.05). In both training groups, a significant increase in participants' anaerobic power was observed, which anaerobic power was significantly higher in training group TH (P= 0.001). Also, in both training groups, after 5 weeks of training, a significant decrease in body fat percentage (body composition) was observed (P= 0.001). The results of this study showed that taekwondo athletes and trainers can use both training models to increase anaerobic power and reduce body fat percentage and it is suggested to use TRX training in the form of intense interval to get better results in equal time.

    Keywords: TRX training, HIIT training model, Anaerobic power, Body Composition, taekwondo athletes
  • Vahid Tadibi *, Sahar Cheraghi Pages 91-96

    Acute mountain sickness occurs generally after ascent to altitudes higher than 2500m and is not related to the physical fitness. The aim of this study was to investigate the serum levels of Orexin-A in people with and without the Acute Mountain Sickness. For this purpose, 14 men and women subjects participated in this study, voluntarily. All subjects transferred from Tehran to 3700m altitude of mount by the Tochal cable car at 9 am. Then, after 20min of modest hiking, they reach to the Tochal summit shelter at about 3960m altitude. Blood samples collected for the measurement of Orexin-A levels at three times: before the transferring in Tehran, 30min after arriving at altitude, and after 24h staying at altitude. The diagnostic criteria for the acute mountain sickness was a score of at least three from the Lake Louise questionnaire with headache present. Half of the subjects (n=7) affected to acute mountain sickness. The independent sample t-test showed that the subjects with the acute mountain sickness had lower levels of Orexin-A in Tehran, significantly (p=.044). However, the Orexin-A levels of affected and non-affected subjects were not significantly different after 30min and 24h at altitude (p=.08 and p=.10, respectively). There were negative significant correlations between the Lake Louise questionnaire scores and Orexin-A levels in Tehran and at altitude (p=.025 and p=.044, respectively). In conclusion, the serum levels of Orexin-A at low altitude could be consider as a predictive factor for the susceptible people to acute mountain sickness at high altitude.

    Keywords: Altitude sickness, Hypocretin, Hypoxia, Mountaineering
  • Narges Abedini *, Mahdieh Molanouri Shamsi, Shahnaz Shahrbanian Pages 97-103

    The aim of this study was to investigate the effect of ten weeks of aerobic exercise on the levels of interleukin-6 and 17 inflammatory cytokines, quality of life and self-esteem in overweight young women. Fifteen overweight female students (BMI 25-32 with a range of 19-30 years) were randomly divided into two groups . After 10 weeks of aerobic exercises (three days a week, 55% to 75% heart rate target 30-45 minutes), both groups blood samples, VO2max, and self-esteem, quality of life and body image questionnaires were obtained. Independent t-test and independent t-test were used for statistical analysis. P

    Keywords: Exercise, Fitness, Pre-inflammatory Factors, Anti-Inflammatory Factors, Confidence