فهرست مطالب

سالمند - پیاپی 70 (تابستان 1402)

فصلنامه سالمند
پیاپی 70 (تابستان 1402)

  • تاریخ انتشار: 1402/06/14
  • تعداد عناوین: 10
|
  • ریتا رضایی، محمودرضا پیروی، کتایون جلالی، سپهر عوض زاده، میلاد احمدی مرزاله* صفحات 148-161
    اهداف

    با توجه به اینکه جمعیت بسیار زیادی از جوامع در دنیا سالمند هستند و همچنین با توجه به اینکه کشورهای مختلف دوره های زمانی مختلف تعطیلی های سراسری را به علت شیوع بالای کووید-19 تجربه کرده اند، سالمندان تحت فشار های روحی، روانی و جسمی مضاعفی قرار گرفتند. بنابراین این مطالعه با هدف تبیین تجارب زیسته سالمندان از دوره های تعطیلی های سراسری در زمان همه گیری کووید-19 در ایران انجام شد.

    مواد و روش ها

    این مطالعه با روش کیفی از نوع پدیدارشناسی تفسیری از 9 مهر 1400 تا 10 بهمن 1400 انجام شد. محیط انجام پژوهش استان های فارس، کرمانشاه و تهران بود و اطلاعات ازطریق مصاحبه با سالمندان جمع آوری شد. داده ها با رویکرد اسمیت جهت تبیین تجارب زیسته سالمندان از دوره های تعطیلی های سراسری در زمان همه گیری کووید-19 در ایران آنالیز شدند.

    یافته ها

    از همه 16 مشارکت کننده در این مطالعه، 9 نفر مرد و 7 نفر زن بودند. میانگین سنی 73 آن ها سال بود. تجارب زیسته سالمندان از دوره های تعطیلی های سراسری در زمان همه گیری کووید-19 در ایران در 3 مضمون اصلی تنش های روحی روانی، اقدامات تاب آوری (التیام بخش) و تنش های اقتصادی قرار گرفت.

    نتیجه گیری

    سالمندان ایرانی در دوران کرونا انواع مختلفی از اختلالات روحی و روانی و تنش های مختلفی را تجربه کرده اند. با توجه به اینکه محدودیت های اجتماعی شدید، فاصله گذاری اجتماعی و اقدامات قرنطینه برای جلوگیری از شیوع کووید-19 نگرانی ها را در مورد سلامت روان سالمندان افزایش داده است، تجزیه و تحلیل و شناسایی مفاهیم روان شناختی و عوامل محافظتی و تهیه پیشنهادات و دستورالعمل های عملی برای محافظت از سلامت روان سالمندان در دوران کووید-19 بسیار مهم است.

    کلیدواژگان: سالمندان، تعطیلی سراسری، کووید-19، سلامت روان
  • جمیله امیرزاده ایرانق*، فیروز محمدی، پرویز سالم صافی، وحید عیوقی، علی صدقیانی، سعید راضی صفحات 162-177
    اهداف

    هدف از پژوهش حاضر، تعیین اثر مداخله موسیقی فولکولوریک و آموزش بهداشت خواب بر کیفیت خواب سالمندان بود.

    مواد و روش ها

    این مطالعه به صورت یک کارآزمایی بالینی تصادفی شده است که در آن تاثیر موسیقی و بهداشت خواب بر اختلال خواب سالمندان شهر ارومیه بررسی شده است، جامعه پژوهش شامل 150 سالمند تحت پوشش مراکز جامع سلامت شهر ارومیه با احتساب معیارهای ورود و خروج بودند که با شاخص کیفیت خواب پیتزبورگ مورد ارزیابی قرار گرفتند. سپس با به کارگیری روش تصادفی سازی بلوکه بندی شده برای تخصیص افراد بین 3 گروه، شرکت کنندگان در گروه های آموزش بهداشت خواب / موسیقی، آموزش بهداشت خواب و کنترل قرار گرفتند. مداخله به مدت 2 ماه بر روی سالمندان دارای اختلال خواب انجام شد. جهت آنالیز آماری از نرم افزار SPSS نسخه 21 و برای بررسی توزیع داده ها از آزمون کلمو گروف اسمیرنوف استفاده شد و سپس با توجه به نرمال بودن توزیع متغیر ها از آزمون آنووای یک راهه برای متغیر های کمی و برای متغیر های کیفی از آزمون کای دو استفاده شد.

    یافته ها

    مقایسه نمرات ابعاد هفت گانه پرسش نامه اختلال خواب پترزبورگ بعد از مداخله نشان داد نمرات کیفیت خواب (F= 14/34 ،P=0/0001)، تاخیر در به خواب رفتن(F=10/05 ،P=0/0001) ، مدت زمان خواب (F=21/91 ،P=0/0001)، کارایی خواب فرد (F=24/98 ،P=0/0001)، اختلال خواب (F=15/37 ،P=0/0001)، مصرف داروی خواب آور (F=1/840 ،P=0/04) و عملکرد روزانه   (F=1/181 ،P=0/02) بین 3 گروه تفاوت معنی داری دارد و روش موسیقی / آموزش بهداشت خواب نسبت به روش آموزش بهداشت خواب می تواند تاثیر بیشتری در ارتقای کیفیت خواب سالمندان داشته باشد.

    نتیجه گیری

    به نظر می رسد با آموزش بهداشت خواب و به کارگیری موسیقی مورد علاقه سالمند قبل از خواب می توان بر اختلال خواب فایق آمد و با توجه به نتایج مطالعه حاضر موسیقی فولکلوریک آذری نیز موسیقی بومی قابل به کارگیری است.

    کلیدواژگان: کیفیت خواب، موسیقی، آموزش بهداشت خواب، سالمند
  • فاطمه شیرازی، آزیتا جابری، نورالله زاهدیان نصب* صفحات 178-191
    اهداف

    باتوجه به افزایش امید به زندگی در جوامع مختلف و افزایش تعداد سالمندان و شیوع مشکلات جسمی مربوط به این دوران، بررسی روش های کم خطری که بتوانند تا حدودی به بهبود تناسب جسمی و فعالیت های روزمره سالمندان منجر شود از اهمیت بالایی برخوردار است. هدف از این مطالعه بررسی تاثیر ورزش های مبتنی بر تکنولوژی بر تناسب جسمی و فعالیت های روزمره زندگی سالمندان دارای اختلال تعادلی بود.

    مواد و روش ها

    این مطالعه از نوع کارآزمایی بالینی بود که در آن 60 سالمند دارای اختلال تعادلی مقیم در خانه سالمندان شهر شیراز به طور تصادفی به 2 گروه تقسیم شدند. شرکت کنندگان در گروه آزمایش به مدت 6 هفته، هر هفته 2 جلسه 30 تا 45 دقیقه ای ورزش های مبتنی بر تکنولوژی را با استفاده از سیستم ایکس باکس کینکت دریافت کردند و گروه کنترل ورزش های روتین خانه سالمندان، شامل پیاده روی و پینگ پونگ را دریافت کردند. بعد از 6 هفته، تناسب جسمی و فعالیت روزمره زندگی با استفاده از پرسش نامه های تناسب جسمی سالمندان و فعالیت های روزمره زندگی در 2 گروه مورد سنجش و مقایسه قرار گرفت.

    یافته ها

    یافته های این مطالعه نشان داد پس از انجام مداخله، میانگین نمرات فعالیت های روزمره در گروه آزمایش (10/4± 87/1 قبل از مداخله و 9/1± 92/6 بعد از مداخله) نسبت به گروه کنترل (11/3± 86/5) قبل از مداخله و 1/2± 85/1 بعد از مداخله) به طور معناداری افزایش داشت (0/001=P). همچنین انجام مداخلات ورزشی در گروه آزمایش به افزایش میانگین نمرات اکثرگویه های تناسب جسمی سالمندان شامل تعداد دفعات برخاستن از صندلی (0/001>P)، خم کردن بازو (0/001>P)، میزان کشش به جلو (0/001=P)، میزان کشش از پشت (0/007=P) و مدت زمان 8 فوت راه رفتن (0/001=P) منجر شده بود، در حالی که این تغییرات در گروه کنترل مشاهده نشد.

    نتیجه گیری

    تایج حاصل از این مطالعه نشان می دهد که انجام 6 هفته ورزش های مبتنی بر تکنولوژی می تواند سبب بهبودتناسب جسمی و فعالیت های روزمره زندگی در سالمندان دارای اختلال تعادلی مقیم در خانه های سالمندان شود و در شرایط لزوم جانشین ورزش های گروهی و حقیقی شود.

    کلیدواژگان: سالمندی، ورزش های مبتنی بر تکنولوژی، تناسب جسمی، فعالیت های روزمره زندگی
  • نجمه خاتون خاوری، لاله حسنی*، شکرالله محسنی، آسیه یاری صفحات 192-203
    اهداف

    اجرای برنامه های آموزشی برای ماندگاری دانش سالمندان درزمینه تغذیه آن ها ضروری است. پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی 3 روش آموزشی (سخنرانی، پرسش و پاسخ، ارایه پمفلت) بر بهبود تغذیه و دانش ماندگار افراد سالمند شهر بندرعباس انجام شده است.

    مواد و روش ها

    در مطالعه نیمه تجربی حاضر جامعه آماری شامل کلیه سالمندان (افراد 60 سال و بالاتر) شهر بندرعباس است که با حجم نمونه 120 نفر (30 نفر در گروه کنترل و 30 نفر در هر یک از گروه های سه گانه آزمایش) با روش نمونه گیری 2 مرحله ای انجام شد. مداخله آموزشی برای گروه های آزمایش به شیوه ارایه پمفلت، سخنرانی و پرسش و پاسخ انجام شد. ابزار گردآوری داده ها پرسش نامه 20 سوالی دانش ماندگار تغذیه ای وزارت بهداشت و پرسش نامه 35 سوالی رفتار تغذیه ای سالمندان بود. داده ها با نرم افزار SPSS نسخه 23 ازطریق آزمون های تحلیل واریانس یک طرفه و تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر تحلیل شدند.

    یافته ها

    سن سالمندان شرکت کننده در مطالعه 60 تا 79 سال بود. ازنظر توزیع جنسی اکثریت مرد (53/3درصد) بودند. نتایج نشان داد تاثیر آموزش به شیوه پرسش و پاسخ بر بهبود وضعیت تغذیه ای(0/031=F=4/397, P) و دانش ماندگار تغذیه ای سالمندان (0/002=F=10/108, P) موثر است. ولی آموزش استفاده از پمفلت و سخنرانی بر وضعیت تغذیه و دانش ماندگار تاثیر آماری معنی داری ندارد.

    نتیجه گیری

    روش آموزشی پرسش و پاسخ، روش موثرتری در مقایسه با سخنرانی و ارایه پمفلت در تغییر دانش تغذیه ای و وضعیت تغذیه ای سالمندان است که به تدوین برنامه های آموزشی مناسب در افراد سالمند کمک فراوانی می کند.

    کلیدواژگان: سخنرانی، پرسش و پاسخ، پایداری، دانش ماندگار تغذیه، سالمندان
  • راضیه بانشی، ملیحه صبور، مرجان حقی، راضیه بیدهندی یارندی، ژاله زندیه* صفحات 204-217
    اهداف

    ترس از سقوط با تاثیر بر عملکرد روزانه سالمندان موجب تشدید سندرم آسیب پذیری و کاهش استقلال سالمندان می شود. مطالعه حاضر با هدف بررسی ارتباط ترس از سقوط با سندرم آسیب پذیری در سالمندان مراجعه کننده به مراکز جامع خدمات سلامت شهر بوشهر انجام شد.

    مواد و روش ها

    روش مطالعه انجام شده توصیفی تحلیلی مقطعی بود که در سال 1400 بر روی 215 نفر از سالمندان 60 سال و بالاتر شهر بوشهر به روش نمونه گیری خوشه ای انجام شد. ابزار جمع آوری نمونه علاوه بر پرسش نامه اطلاعات جمعیت شناختی و بالینی پرسش نامه مقیاس کارآمدی سقوط فرم بین الملل و معیار آسیب پذیری فراید بود. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 24 با روش های آماری کای دو و رگرسیون لجستیک مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.یافته ها میانگین سنی سالمندان مورد مطالعه8/31±68/81 بود. 56/7 درصد (122 نفر) افراد شرکت کننده را زنان و 43/3 درصد (93 نفر) را مردان تشکیل دادند.

    نتایج

    حاصل از مطالعه نشان داد شانس داشتن ترس از سقوط با شدت بالا در افراد آسیب پذیر 6 برابر بیشتر از افراد غیر آسیب پذیر بود(OR=6/37 CI 95% 1/44-28/08) . بین میزان ترس ازسقوط و سن، تحصیلات پایین تر، زندگی بدون همسر، سطح درآمد پایین تر، بازنشسته و خانه دار بودن و وجود تاریخچه سقوط ارتباط معناداری یافت شد .(P<0/001).

    نتیجه گیری

    ترس از سقوط می تواند موجب کاهش خودکارآمدی و افزایش وابستگی سالمندان شود. بنابراین غربالگری و مداخله به موقع توصیه می شود.

    کلیدواژگان: ترس از سقوط، سندرم آسیب پذیری، سالمندان
  • مژگان فرهبد، ایروان مسعودی اصل*، سید جمال الدین طبیبی، محمد کمالی صفحات 218-233
    اهداف

    توان بخشی یکی از خدمات اساسی برای سالمندان و نیز افراد دارای ناتوانی در تمام طول دوران زندگی است و امکان برابری فرصت ها و مشارکت این افراد را در جامعه فراهم می کند. درواقع یکی از اصلی ترین ارکان حوزه سلامت است، اما در کشور توجه بیشتر به مفهوم درمان بوده و بعد توان بخشی مورد غفلت واقع شده و جایگاه مشخصی در نظام سلامت ایران ندارد. هدف از مطالعه حاضر تبیین موانع و تسهیل کننده های جایگاه توان بخشی در ایران است.

    مواد و روش ها

    پژوهش حاضر، مطالعه کیفی از نوع تحلیل محتوا بود که با مشارکت 13 نفر از متخصصان در رشته های مختلف توان بخشی انجام شد. افراد براساس نمونه گیری هدفمند و تا رسیدن داده ها به اشباع انتخاب شدند. داده ها با استفاده از مصاحبه عمیق فردی نیمه ساختاریافته از اسفند 1399 تا اسفند 1400 در محل کار شرکت کنندگان جمع آوری شدند. کلیه مصاحبه ها ضبط، بازنویسی و مرور شدند. سپس به روش تحلیل محتوای قراردادی و با استفاده از مقایسه مداوم مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.

    یافته ها

    یافته ها درطی فرایند تجزیه و تحلیل در 2 طبقه اصلی موانع و تسهیل کننده ها قرار گرفتند. موانع جایگاه توان بخشی شامل 4 زیرطبقه تعدد متولیان توان بخشی، عدم آگاهی مسیولین، عدم توجه به نقش شهرداری در توان بخشی و نقص در مدیریت توان بخشی بود و تسهیل کننده های جایگاه توان بخشی شامل 4 زیرطبقه فرهنگ سازی درخصوص توان بخشی و ناتوانی، ارتقای بینش مسیولین، نقش متخصصان رشته های توان بخشی و بهره مندی از تجارب دنیا بود.

    نتیجه گیری

    ارتقای جایگاه توان بخشی در کشور نیازمند شناخت و تبیین موانع و تسهیل کننده های آن است. شناسایی آن ها می تواند به مسیولین و سیاست گذاران در ارتقای جایگاه توان بخشی و ارایه بهتر خدمات به افراد دارای ناتوانی در طول دوران زندگی کمک کند.

    کلیدواژگان: توان بخشی، موانع، تسهیل کننده ها، تحلیل محتوا، طول دوران زندگی
  • مریم تاجور، مریم ترابی، حسین درگاهی، ام البنین آتش بهار*، حانیه سادات سجادی صفحات 234-251
    اهداف

    افزایش روزافزون جمعیت سالمندان مستلزم ایجاد سیستم های سلامت دوستدار سالمند به منظور پاسخ گویی به نیازهای پیچیده آنان است. هدف از انجام این مطالعه، ارزیابی وضعیت بیمارستان های شهر اصفهان بر اساس معیارهای بیمارستان دوستدار سالمند و شناسایی چالش ها و راه حل ها در راستای تحقق برنامه بیمارستان دوستدار سالمند از دیدگاه متخصصین بود. 

    مواد و روش ها

    این مطالعه ترکیبی متوالی، در سال های 1399 تا 1400 در بیمارستان های دانشگاهی شهر اصفهان انجام شد. ابتدا با استفاده از چک لیست مطالعه احمدی و همکاران، وضعیت بیمارستان های مذکور از لحاظ معیارهای بیمارستان های دوستدار سالمند ارزیابی شد. برای تکمیل چک لیست از مشاهده، بررسی مستندات و نظرات متخصصین استفاده شد. تحلیل داده ها توسط نرم افزار SPSS نسخه 26 و با استفاده از آمار توصیفی مانند میانگین و انحراف معیار و آمار تحلیلی شامل آزمون همبستگی پیرسون انجام شد. در مرحله بعد، داده های بخش کیفی از طریق مصاحبه نیمه ساختار یافته جمع آوری شد و تحلیل داده ها با استفاده از رویکرد تحلیل محتوای قراردادی انجام شد. 

    یافته ها

    بیشتر بیمارستان ها از لحاظ وضعیت محیط فیزیکی، سرویس های بهداشتی و تابلو های راهنما دارای وضعیت مطلوبی بودند. کمترین نمرات به ترتیب مربوط به بعد پذیرش و پرداخت هزینه، نوبت دهی، دسترسی و خدمات بستری بود. در مجموع، میانگین نمره دوستدار سالمند بودن بیمارستان عدد 51/7 از مجموع 100 نمره به دست آمد. ارتباط معنی داری بین ویژگی های بیمارستان ها (نوع مالکیت، نوع فعالیت، تخصص، تعداد تخت، ضریب اشغال تخت، درجه اعتباربخشی، رشته تحصیلی مدیر) و نمره دوستدار سالمند بودن آن ها یافت نشد. همچنین چالش ها و راه حل ها در راستای تحقق برنامه بیمارستان دوستدار سالمند در قالب 9 حیطه و 27 زیر حیطه ارایه شد. 

    نتیجه گیری

    در حالی که تغییر در نحوه ارایه خدمات سلامت و حرکت به سمت دوستدار سالمند سازی بیمارستان ها ضروری می نماید، طبق نتایج این مطالعه، بیمارستان های مورد مطالعه دارای کاستی های زیادی در این زمینه هستند. ترویج تخصص طب سالمندی و پرستاری سالمندی، طراحی سامانه ویژه نوبت دهی، در نظر گرفتن متصدی ویژه برای امور سالمندان در بخش های مختلف بیمارستان، کاهش هزینه های درمان سالمندان، ارتقای برنامه های مشاوره، معاینه، درمان و پیگیری سالمندان، توانمندسازی کارکنان، ارتقای زیرساخت های فیزیکی و غیره می توانند برای رفع چالش های موجود کمک کننده باشند.

    کلیدواژگان: سالمندان، خدمات سلامت، بیمارستان، دوستدار سالمند، ایران
  • سید ابراهیم سید علوی، فرحناز محمدی شاهبلاغی*، محمدعلی حسینی، محسن واحدی، مریم خوشبخت پیشخانی، نسیم صادقی محلی صفحات 252-267
    اهداف

    پرسش نامه گذار مراقبت ابزاری قابل اعتماد و معتبر جهت ارزیابی کیفیت گذار مراقبت از دیدگاه بیماران است. این مطالعه با هدف بررسی ساختار مفهومی و ویژگی های روان سنجی پرسش نامه گذار مراقبت در سالمندان ایرانی انجام شده است.

    مواد و روش ها

    پژوهش حاضر یک مطالعه روش شناختی برای ارزیابی مشخصات روان سنجی پرسش نامه گذار مراقبت نسخه فارسی است. فرایند ترجمه پرسش نامه گذار مراقبت بر اساس روش استاندارد ترجمه و معادل سازی مدل اعتبار یابی کیفیت زندگی انجام شد. این پرسش نامه توسط 200 نفر سالمند دارای معیار های ورود به مطالعه، به روش نمونه گیری در دسترس تکمیل شد. روایی صوری، روایی محتوایی، روایی سازه (تحلیل عاملی تاییدی و اکتشافی) و روایی همگرا مورد بررسی قرار گرفت. پایایی پرسش نامه با روش همسانی درونی (محاسبه آلفای کرونباخ) و آزمون بازآزمون ارزیابی شد. تحلیل های آماری توسط نرم افزار SPSS نسخه 26 و AMOS نسخه 24 انجام پذیرفت.

    یافته ها

    شاخص روایی محتوا برای کل پرسش نامه 0/966=S-CVI به دست آمد. به دنبال تحلیل عاملی تاییدی، پرسش نامه گذار مراقبت 4 عاملی تایید نشد و برازش خوبی را نشان نداد (P<0/001 و RMSEA=0/093 و GFI=0/851 و NFI=0/644 و CFI=0/731). پس از انجام تحلیل عاملی اکتشافی، 3 عامل اولویت های بیمار و مراقب، خودمدیریتی و پیگیری ها و مدیریت دارویی معرفی شدند. روایی همگرایی پرسش نامه گذار مراقبت با ابزار خودکارآمدی عمومی با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون، 0/468 نشان داده شد. پایایی ابزار با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ (0/76) و ضریب همبستگی درون خوشه ای (0/85=ICC) به دست آمد.

    نتیجه گیری

    نسخه فارسی پرسش نامه گذار مراقبت، تابع 4 عامل نسخه اصلی ابزار گذار مراقبت نیست. نسخه فارسی با 3 عامل تبیین شده در جامعه سالمندان ایرانی، با توجه به روایی و پایایی مناسب، پتانسیل توجه به عنوان ابزاری کارآمد برای ارزیابی گذار مراقبت در عرصه بالین و پژوهش را دارد. مزایای سنجش گذار مراقبت و تاثیر آن بر ارتقای برنامه های ترخیص و استمرار مراقبت در ساختار های گوناگون مراقبتی، ضرورت توجه به این ابزار را توجیه می کند.

    کلیدواژگان: گذار مراقبت، ویژگی های روان سنجی، سالمندان، ایران
  • پریسا جانجانی، یاسر صالح آبادی، سایه متوسلی، رضا حیدری مقدم، ثریا سیابانی، ناهید صالحی* صفحات 268-283
    اهداف

    بیماران قلبی سالمند دیابتی گروهی آسیب پذیر هستند، نظر به اهمیت موضوع، مطالعه حاضر با هدف مقایسه شیوع عوامل خطر، نوع درمان ریپرفیوژن و مرگ و میر بیماران سکته قلبی سالمند در 2 گروه دیابتی و غیردیابتی انجام شد.

    مواد و روش ها

    مطالعه حاضر از نوع کوهورت است که در بیمارستان امام علی (ع) شهرکرمانشاه انجام شد. جامعه آماری پژوهش سالمندان (سن>60 سال) بودند که اطلاعات آنان در طرح ریجستری بیماران سکته قلبی با بالا رفتن قطعه ST در بازه زمانی تیر ماه 1395 تا دی ماه 1398 ثبت شده است. 1460 نفر سالمند دیابتی و غیر دیابتی با سابقه STEMI بر اساس معیارهای ورود به مطالعه انتخاب و به 2 گروه دیابتی و غیر دیابتی تقسیم شدند. اطلاعات بیماران در قالب چک لیستی شامل وضعیت جمعیت شناختی، سوابق پزشکی، ریسک فاکتورهای بیماری قلبی عروقی، معاینات بالینی، آزمایش های تشخیصی، درمان و مرگ در هنگام پذیرش بیمار، در زمان بستری و هنگام ترخیص توسط پرستاران آموزش دیده ثبت شد. تحلیل داده ها با استفاده از آمار توصیفی، تی مستقل، من ویتنی و آزمون کای دو در نرم افزار Stata نسخه14انجام شد و 0/05>P به عنوان سطح معناداری در نظر گرفته شد.

    یافته ها

    نتایج مطالعه حاضر نشان داد تعداد زنان دیابتی(47/11 درصد) به صورت معنی داری (0/001>P) بیشتر از تعداد زنان غیر دیابتی (25/60درصد) است. همچنین شیوع مقادیر میانگین لیپوپروتیین با چگالی کم و کلسترول در غیر دیابتی ها به طور معنی داری (0/001>P) بیشتر از دیابتی ها بود. شیوع میانگین لیپوپروتیین با چگالی بالا در 2 گروه با یکدیگر اختلاف معنی داری نداشت (0/777>P). شیوع متغیرهای ≥30شاخص توده بدنی، سابقه سکته قلبی، چربی خون، فشار خون، تریگلیسرید و فیلتراسیون گلومرولی<60 در گروه دیابتی ها به صورت معنی دار بیشتر از غیر دیابتی ها بود. در مورد متغیرهای محل زندگی، سطح سواد، مصرف سیگار و دخانیات، سوابق سکته مغزی، آنژیوپلاستی عروق کرونر و جراحی پیوند عروق کرونر در 2 گروه با یکدیگر اختلاف معنا داری نداشتند. همچنین در نرخ مرگ و میر و درمان ریپرفیوژن اختلاف معنی داری در 2 گروه مشاهده نشد. 

    نتیجه گیری

    شیوع برخی عوامل خطر ناشی از سکته قلبی در سالمندان دیابتی و غیر دیابتی متفاوت است و نتایج این مطالعه با فراهم کردن الگویی علمی مبتنی بر داده های ریجستری بیماران STEMI اطلاعات سودمندی را به متخصصان این حوزه جهت تدوین برنامه های اصلاح سبک زندگی با هدفمندتر کردن تجویز دارویی و آگاهی بخشی به صورت خاص به این گروه از بیماران ارایه می کند.

    کلیدواژگان: عوامل خطر بیماری قلبی، ریپرفیوژن، سکته قلبی با صعود قطعه ST، سالمندی، دیابت شیرین
  • فهیمه رحمانی، رویا مرسا*، محمدسعید خانجانی، ثریا مرسا، کوروش شهریور صفحات 284-303
    اهداف

    بیشتر مطالعات تاثیر پیری پاتولوژیکی مغز بر یادآوری اطلاعات و عملکرد حافظه بازشناسی بیماران (با استفاده از روش بله / خیر) را مورد بررسی قرار می دهند و این باعث می شود تصویر ناکاملی از نقص عملکرد حافظه ارایه داده شود و دیگر عوامل مربوط به حافظه بازشناسی مثل افتراق پذیری و سوگیری از پاسخ، مورد توجه قرار نگیرد. به همین خاطر، ما در این مطالعه تاثیر اختلال شناختی خفیف و بیماری آلزایمر بر روی زیرمقیاس های حافظه بازشناسی، یعنی شاخص های افتراق پذیری بازشناسی و سوگیری پاسخ را در تست یادگیری کلامی شیراز مورد بررسی قرار دادیم.

    مواد و روش ها

    این مطالعه از نوع توصیفی مقطعی بود که در سال 1400 بر روی 190 نفر از سالمندان 60 تا 89 سال شهر شیراز که معیار های ورود به مطالعه را داشتند، انجام شد. ابزار های جمع آوری اطلاعات شامل 2 تست یادگیری کلامی شیراز و تست کوتاه وضعیت ذهنی بود. تجزیه و تحلیل آماری متغیرها با استفاده از آزمون های توصیفی (فراوانی، میانگین و انحراف معیار) و تحلیلی (آزمون آنووای یکراهه و آزمون تعقیبی شفه) و در سطح معناداری (0/05>P) با کمک نرم افزار SPSS (نسخه 19) انجام شد.

    یافته ها

    نتایج نشان داد بیماران مبتلا به آلزایمر و اختلال شناختی خفیف آمنزیا نسبت به سالمندان سالم در عملکرد حافظه بازشناسی به طور معناداری نمره های پایین تری گرفتند (0/001 >P). همچنین در شاخص های افتراق پذیری بازشناسی (کل، معنایی، منبع و جدید) گروه سالمندان مبتلا به اختلال شناختی خفیف آمنزیا و سالمندان مبتلا به آلزایمر نسبت به سالمندان سالم، خطا های مثبت کاذب بیشتر و عملکرد ضعیف تری داشتند (0/001 >P). اما نتایج سوگیری از پاسخ نشان داد سالمندان مبتلا به آلزایمر به طور معناداری سوگیری پاسخ بالاتری نسبت به سالمندان سالم و سالمندان با اختلال شناختی خفیف آمنزیا داشتند (0/001 >P).

    نتیجه گیری

    یافته های پژوهش حاضر پیشنهاد می دهد شناسایی ذات و الگو های تغییر شناختی حافظه بازشناسی (افتراق پذیری بازشناسی) در بیماران مبتلا به اختلال شناختی خفیف می تواند اطلاعات سودمندی باشد که در مرحله پریدومال به تشخیص تبدیل این اختلال به بیماری آلزایمر کمک می کند.

    کلیدواژگان: بیماری آلزایمر، اختلال شناختی خفیف آمنزیا، حافظه بازشناسی، تست یادگیری کلامی شیراز، سالمندان
|
  • Rita Rezaee, Mahmoudreza Peyravi, Katayoun Jalali, Sepehr Avazzadeh, Milad Ahmadi Marzaleh* Pages 148-161
    Objectives

    Since older people make up a great percent of the population is Iran, and they experienced higher mental, physical, and emotional pressures due to quarantine and lockdown during the COVID-19 pandemic, the present study aims to investigate the lived experiences of older adults during the COVID-19 pandemic in Iran. 

    Methods & Materials

    This qualitative phenomenological study was conducted in Fars, Kermanshah, and Tehran provinces of Iran from October 1, 2021 to January 30, 2022. The data were collected through interviewing 16 older adults. Data analysis was done by Smith’s interpretative phenomenology analysis.

    Results

    Of 16 older adults, 9 were male and 7 were female, with a mean age of 73 years. Their lived experiences were classified into three main categories: Psychological tensions, resilience (healing) measures, and economic tensions.

    Conclusion

    Iranian older people experienced various types of tensions during the COVID-19 pandemic. Social distancing and quarantine increased the concerns about their mental health. Therefore, it is very important to identify and analyze the psychological concepts and protective factors along with preparing practical guidelines to protect their mental health during the COVID-19 pandemic.

    Keywords: Elderly, Lockdown, COVID-19, Mental health
  • Jamileh Amirzadeh Iranagh*, Firouz Mohammadi, Parviz Salem Safi, Vahid Ayoughi, Ali Sedghiani, Saeed Razi Pages 162-177
    Objectives

    This study aims to assess the effect of music therapy (MT) and sleep hygiene (SH) education on sleep disorders of the elderly in Urmia, Iran.

    Methods & Materials

    This is a randomized controlled clinical trial. Participants were 150 older adults referred to health centers in Urmia, Iran. They were divided into three groups of SH+MT, SH, and control using the block randomization method. To measure their sleep quality, the standard Pittsburgh sleep quality index (PSQI) was used. The intervention was conducted for two months. Data analysis was conducted in SPSS software, version 21. To know the baseline difference in the qualitative variables among the three groups, chi-square test was used. Kolmogorov Smirnov test was used to check the normality of data distribution and then one-way ANOVA test was used to compare the seven dimensions of PSQI among the three groups.

    Results

    The comparison of seven PSQI dimensions showed that subjective sleep quality (F=14.34, P=0.0001), sleep latency (F=10.05, P=0.0001), sleep duration (F=21.91, P=0.0001), habitual sleep efficiency (F=24.98, P=0.0001), sleep disturbances (F=15.37, P=0.0001), use of sleep medication (F=1.840, P=0.04) and daytime drowsiness (F=1.181, P=0.02) were significantly different among the three groups. The combination of SH education and MT improved the sleep quality of participants more than the SH education alone.

    Conclusion

    It seems that sleep disorders of the elderly can be reduced by teaching sleep hygiene and listening to favorite music before going to sleep.

    Keywords: Sleep quality, Music therapy, Sleep hygiene education, Elderly
  • Fatemeh Shirazi, Azita Jaberi, Noorolla Zahedian Nasab* Pages 178-191
    Objectives

    Due to the increase in life expectancy in different countries and, thus, the increase in the number of aged people and the prevalence of physical problems related to old age, it is important to find low-risk methods that can lead to the improvement of the physical fitness and activities of daily living (ADLs) in the elderly. Hence, this study aims to assess the effects of a technology-based exercise program on physical fitness and ADLs of the elderly people with balance impairment residing in nursing homes.

    Methods & Materials

    This is a clinical trial that was conducted on 60 older adults with balance impairment living in nursing homes in Shiraz, Iran. They were randomly divided into two groups of intervention (n=30) and control (n=30). The intervention group received technology-based exercises using the Xbox Kinect sensor at two sessions of 30-45 minutes per week for six weeks. The control group received the routine programs of nursing homes including walking and playing table tennis. After six weeks, their physical fitness and ADLs were measured using the senior fitness test (SFT) and the ADL questionnaire in both groups.

    Results

    After the intervention, the mean score of ADL significantly increased (from 87.1±10.4 to 92.6±9.1) compared to the control group (from 86.5±11.3 to 85.1±1.2) (P=0.00). In addition, the intervention led to an increase in the SFT tests of chair stand test (P<0.001), arm curl test (P<0.001), chair sit and reach test (P=0.001), back scratch test (P=0.007) and 8-foot up & go test (P=0.001). These changes were not observed in the control group.

    Conclusion

    The technology-based exercise program is effective in increasing the physical fitness and ADLs of the elderly people with balance impairment residing in nursing homes, and can be replaced with team sports.

    Keywords: Ageing, Technology-based exercise, Physical fitness, Activities of daily living
  • Najmeh Khatoon Khavari, Laleh Hassani*, Shokrullah Mohseni, Asiah Yaari Pages 192-203
    Objectives

    It is necessary to implement educational programs to maintain the nutritional knowledge of the elderly. This study aims to compare the effects of three educational methods (lecture, question and answer, pamphlet presentation) on nutrition status and sustainability of nutritional knowledge in the elderly in Bandar Abbas, Iran.

    Methods & Materials

    In this quasi-experimental study, the study population consists of all older people aged ≥60 years in Bandar Abbas city. Of these, 120 people (30 people in the control group and 30 in each of three intervention groups) were selected by a two-stage sampling method. Educational intervention were done by presenting pamphlets, lecturing, and questions & answers (Q&A) sessions. Data collection tools were a 20-item questionnaire on sustainable nutrition knowledge of the Ministry of Health and a 35-item questionnaire on nutritional behavior of the elderly. Data were analyzed in SPSS software, version 23 using one-way analysis of variance and repeated measures analysis of variance.

    Results

    The age range of the elderly was 60-79 years. The majority were male (53.3%). The results showed that the effect of Q&A method was effective in improving nutrition status (F=4.397, P=0.031) and sustainability of nutritional knowledge (F=10.108, P=0.002). Education by presentation of pamphlets and lecture had no significant effect on nutrition status and sustainability of knowledge.

    Conclusion

    By the Q&A method, the nutritional knowledge can be maintained and the nutrition status can be improved in the elderly compared to lectures and pamphlet presentation methods. It helps formulate appropriate educational programs for the elderly.

    Keywords: Lecture, Pamphlet, Sustainability, Nutrition knowledge, Elderly
  • Razieh Baneshi, Maliheh Saboor, Marjan Haghi, Razieh Bidhendi Yarandi, Zhale Zandie* Pages 204-217
    Objectives

    Fear of falling affects the daily performance of older adults, exacerbates the frailty syndrome, and ultimately reduces their independence. This study aims to investigate the relationship between fear of falling and frailty in older adults in Bushehr, Iran. 

    Methods & Materials

    This descriptive-analytical study with a cross-sectional design was conducted on 215 older adults aged ≥60 years referred to urban comprehensive health centers in Bushehr, Iran in 2021 who were selected by a cluster sampling method. A demographic/clinical form, falls efficacy scale international (FES-I), and Fried’s frailty scale were used for collecting data. Data were analyzed using chi-square test, and logistic regression analysis in SPSS software, version 24.

    Results

    The mean age of the participants was 68.81±8.31 years. They included 56.7% female (n=122) and 43.3% male (n=93). The chance of developing frailty syndrome in people with high level of fear of falling was 6 times that of people with low fear of falling (OR=6.37, 95% CI, 1.44%-28.08%). The fear of falling was significantly higher in those with younger age, low education level, low income, those who were widower/widow, housekeeper or retired, and those with a history of falling in the last year, and frailty (P<0.001).

    Conclusion

    Fear of falling can cause frailty and thus increase the dependence of older adults; therefore, timely screening and intervention are recommended to reduce its negative effects

    Keywords: Fear of falling, Frailty, Older adults
  • Mojgan Farahbod, Iravan Masoudi Asl*, Seyed Jamaleddin Tabibi, Mohammad Kamali Pages 218-233
    Objectives

    Rehabilitation is one of the basic services for the elderly and people with disabilities and provides the possibility of equal opportunities and participation in the society. In fact, it is one of the main pillars of the health; however, less attention has been paid to this issue in Iran, and it does not have a specific place in the health system. The present study aims to find barriers and facilitators regarding rehabilitation programs for the elderly and people with disabilities in Iran.

    Methods & Materials

    This is a qualitative study using content analysis method. Participants were 13 experts in different fields of rehabilitation who were selected using a purposive sampling method which continued until the data saturation. The data were collected using a semi-structured in-depth interview from February 2021 to February 2022. The interviews were transcribed verbatim, and then were analyzed by using conventional content analysis method and using constant comparative analysis.

    Results

    Two main categories of barriers and facilitators, each with 4 sub-categories were identified. The barriers were: High number of rehabilitation trustees, lack of awareness of officials and people, lack of attention to the role of the municipality in rehabilitation, and poor rehabilitation management. Facilitators were: Building culture in the field of rehabilitation and disability, improving the insight of officials, the role of rehabilitation specialists, benefiting from the experiences of other countries.

    Conclusion

    The identified barriers and facilitators can help officials and policymakers in Iran to improve the status of rehabilitation and provide better services to people with disabilities.

    Keywords: Rehabilitation, Barriers, Facilitators, Content analysis, Lifespan
  • Maryam Tajvar, Maryam Torabi, Hossein Dargahi, Omolbanin Atashbahar*, Haniye Sadat Sajadi Pages 234-251
    Objectives

    The rapid growth of the elderly population requires the design of age-friendly healthcare systems to respond to the complex needs of the elderly. This study aims to assess the hospitals in Isfahan, Iran based on the age-friendly primary health care centers criteria and identify challenges. 

    Methods & Materials

    This cross-sequential study was conducted in two phases in 2020-2021. First, using the checklist of Ahmadi et al.’ study, the teaching hospitals in Isfahan were assessed based on the age-friendly primary health care centers criteria. The checklists were completed by observation and based on the opinions of the experts. Data analysis was done in SPSS software, version 26 using descriptive statistics and Pearson correlation test. Qualitative data were collected through a semi-structured interview and were analyzed using Conventional content analysis method.

    Results

    Most of the hospitals were in good conditions in terms of physical environment, sanitary facilities, and signboards. The lowest scores were related to the areas of admission and payment, appointments, accessibility, and inpatient services. The mean age-friendly score of hospitals was 51.7 out of 100. There was no significant relationship between the characteristics of hospitals (type of ownership, type of activity, specialty, number of beds, bed occupancy rate, degree of accreditation, and manager’s study field) and their age-friendly scores. We identified 9 themes and 27 sub-themes related to challenges of being age-friendly in the hospitals. 

    Conclusion

    The hospitals in Isfahan have many shortcomings in being age-friendly. Promoting the expertise of geriatric medicine and geriatric nursing, designing a special queuing system for the elderly, considering a special administrator for the elderly in different departments, reducing the costs of treatment for the elderly, promoting consultation/examination/treatment/follow-up programs for the elderly with an emphasis on upstream documents and cooperation between different departments, empowering employees, upgrading physical infrastructure can help solve existing challenges.

    Keywords: Aging, Health services, Hospital, Age-friendly, Iran
  • Seyed Ebrahim Seyed Alavi, Farahnaz Mohammadi-Shahboulaghi*, Mohammad Ali Hosseini, Mohsen Vahedi, Maryam Khoshbakht-Pishkhani, Nasim Sadeghi Mahalli Pages 252-267
    Objectives

    The care transitions measure (CTM-15) is a reliable and valid tool to evaluate the transition of care. This study aims to assess the psychometric properties of the Persian version of CTM-15 in Iranian older people.

    Methods & Materials

    This is a psychometrics study. The questionnaire was first translated into Persian based on the international quality of life assessment protocol. Then, it was completed by 200 older people who were selected using a convenience sampling method based on the inclusion criteria. After completion, face validity, content validity, construct validity (using confirmatory factor analysis and exploratory factor analysis) and convergent validity were investigated. The reliability of the questionnaire was evaluated in terms of internal consistency (using Cronbach’s α) and test-retest reliability. Statistical analyses were done in SPSS software, version 26 and AMOS software, version 24.

    Results

    The content validity index (CVI) for the whole questionnaire was obtained as S-CVI=0.966. Following CFA, the 4-factor solution was not confirmed and did not show a good fit (P<0.001, RMSEA=0.093, GFI=0.851, NFI=0.644, CFI=0.731). After performing EFA, three factors were found and named as “patient and caregiver preferences”, “self-management and follow-up” and “medication management”. Convergence validity of the Persian CTM-15 with GSE-10 was assessed using Pearson’s correlation test which obtained as r=0.468. The internal consistency using Cronbach’s α coefficient was 0.76 and intraclass correlation coefficient was 0.85.

    Conclusion

    The Persian version of CTM-15 did not support the 4-factor model of the original version. The Persian version with 3 subscales, due to having acceptable validity and reliability, can be used as an efficient tool to evaluate the transition of care for the elderly in Iran. The benefits of measuring the transition of care and its impact on the promotion of discharge programs and continuity of care in various settings justify the need to pay attention to this tool.

    Keywords: Transition of care, Psychometrics, Elderly, Iran
  • Parisa Janjani, Yaser Salehabadi, Sayeh Motevaseli, Reza Heidari Moghadam, Soraya Siabani, Nahid Salehi* Pages 268-283
    Objectives

    Older diabetic patients with myocardial infarction (MI) are vulnerable group. This study aims to compare the prevalence of risk factors, type of reperfusion therapy, and mortality in diabetic and non-diabetic elderly with MI.

    Methods & Materials

    This is a cohort study. The statistical population consists of all older adults (age ≥60 years), whose information was available in the ST-segment elevation myocardial infarction (STEMI) registry system of Imam Ali hospital in Kermanshah, Iran from July 2016 to January 2020. Of these, 1460 participants with STEMI were selected based on the inclusion criteria and divided into two diabetic and non-diabetic groups. Their information was recorded by trained nurses using a checklist surveying demographic information, medical records, cardiovascular disease risk factors, clinical and diagnostic tests, type of treatment, and death at the time of admission, hospitalization and discharge. Data analysis was performed using descriptive statistics, independent t-test, Mann-Whitney and chi-square test in Stata software, version 14. P<0.05 was considered as significant level.

    Results

    The number of diabetic women (47.11%) was significantly higher than the number of those without diabetes (25.60%) (P<0.001). The mean LDL and cholesterol levels in non-diabetics was significantly higher than diabetics (P<0.001). The mean HDL was not significantly different between the two groups (P=0.777). The number of patients with BMI≥30, history of myocardial infarction, blood lipid, hypertension, triglyceride level, and glomerular filtration rate <60 were significantly higher in the diabetic group than in the non-diabetic group. There were no significant differences between the two groups regarding the variables of place of residence, literacy level, smoking, history of stroke, coronary angioplasty and coronary artery bypass surgery. In addition, there was no significant difference in mortality rate and type of reperfusion treatment between the two groups.

    Conclusion

    Some of risk factors for MI are different between diabetic and non-diabetic elderly with MI. The results of this study can provide useful information to experts in this field to develop lifestyle modification programs by making drug prescription more purposeful and providing awareness for this group of patients.

    Keywords: Risk factors, Reperfusion, ST-elevation myocardial infarction, Elderly, Diabetes mellitus
  • Fahimeh Rahmani, Roya Marsa*, Mohammad Saeed Khanjani, Soraya Marsa, Kourosh Shahrivar Pages 284-303
    Objectives

    Most studies have investigated the effect of pathological aging brain on information recall and recognition memory of patients by using yes-no procedures. For this reason, they provide an incomplete picture of memory defect, and other factors related to recognition memory such as recognition discriminability (RD) and response bias (RB) are not taken into consideration. In this regard, present study aims to examine the effect of amnestic mild cognitive impairment (MCI) and Alzheimer’s disease on RD and RB using the Shiraz verbal learning test (SVLT) compared to healthy peers.

    Methods & Materials

    This descriptive cross-sectional study was conducted on 190 eligible older people aged 60-89 years with amnestic MCI, Alzheimer’s disease, and normal memory in Shiraz, Iran, in 2021. The data collection tools were SVLT and mini-mental status examination. Data analysis was done in SPSS software, version 19 using descriptive statistics (No., Mean±SD) and analytical tests (ANOVA and Scheffe’s test). The significance level was set at 0.05.

    Results

    The patients with amnestic MCI and Alzheimer’s disease had significantly lower scores than the healthy older people in recognition memory performance (P<0.001). They also had lower scores and more false-positive errors in RD domains (global, semantic, source, and new) (P<0.001). in RB, the patients with Alzheimer’s disease had significantly higher scores than older people with amnestic MCI and normal memory (P<0.001).   

    Conclusion

    The study of recognition memory performance (RB and RD) in patients with amnestic MCI can provide useful information to predict Alzheimer’s disease in the prodromal stage.

    Keywords: Alzheimer’s disease, Amnesia, Mild cognitive impairment, Recognition memory, Shiraz verbal learning test, Elderly