فهرست مطالب

علوم زمین - پیاپی 60 (تابستان 1385)

نشریه علوم زمین
پیاپی 60 (تابستان 1385)

  • 188 صفحه، بهای روی جلد: 5,000ريال
  • تاریخ انتشار: 1385/05/17
  • تعداد عناوین: 17
|
  • سخن سردبیر
    دکترمنوچهر قرشی صفحه 1
  • آزاده فاطمی زاده، محمد تاتار صفحه 2
    ساختار سرعتی پوسته، نقش مهمی در تعیین محل دقیق زمین لرزه ها دارد. در این مطالعه تلاش شد مدل سرعتی پوسته در منطقه قیر- کارزین در زون زاگرس مرکزی، به کمک زمین لرزه های محلی ثبت شده در یک شبکه لرزه نگاری موقت، مورد تحقیق قرار گیرد. بررسی هندسه ناپیوستگی موهو از دیگر اهداف این تحقیق است. لذا ابتدا براساس قرائت زمان های رسید امواج Pg شکست مرزی از سطح مشترک لایه های مختلف، تلاش شد سرعت این امواج در لایه های مختلف پوسته و گوشته بالایی در منطقه قیر- کارزین تعیین گردد. نتیجه تحلیل نشان می دهد که سرعت امواج P در لایه های دوم و سوم به ترتیب 5.9 و 6.45 کیلومتر بر ثانیه است. سپس با رسم منحنی زمان- مسافت نسبی برای امواج Pn حاصل از سه زمین لرزه ای که در فاصله کانونی مناسب از شبکه لرزه نگاری واقع می شوند، سرعت میانگین ظاهری 8.0 کیلومتر بر ثانیه برای این امواج و به عبارتی برای گوشته بالایی به دست آمد. کاربرد روش نسبی در رسم و تحلیل منحنی های زمان- مسافت با استفاده از زمان های رسید امواج Pn برای یکی از زمین لرزه های دور نشان می دهد که ضخامت پوسته در جهت جنوب باختر- شمال خاور افزایش می یابد.
    کلیدواژگان: زاگرس مرکزی، امواج شکست مرزی، منحنی زمان، مسافت نسبی، ناپیوستگی موهو، گوشته فوقانی
  • محمدرضا باغبان گل پسند، محمدرضا نیکودل، ابراهیم اصغری، سید شهاب الدین یثربی صفحه 12
    در مطالعه حاضر، مقاومت برشی زهکشی نشده رسوبات نرم ساختگاه پل میانگذر دریاچه ارومیه با آزمایش CPTu اندازه گیری شده و مقادیر به دست آمده با نتایج آزمایش های آزمایشگاهی انجام شده بر روی نمونه های دست نخورده و بازسازی شده مقایسه شده است. آزمایشهای CPTu در 8 گمانه تا عمق 100 متری انجام شده است.
    آزمایش های تک محوری فشاری انجام شده بر روی نمونه های دست نخورده ماخوذه از اعماق 20 تا 30 متری، مقاومت برشی زهکشی نشده را بین 0.3 تا 0.4 کیلوگرم بر سانتی مترمربع را نشان داده در حالی که مقاومت برشی زهکشی نشده بدست آمده از CPTu برای این اعماق بین 0.4 تا 0.7 کیلوگرم بر سانتی متر مربع است. با وجود این که نمونه های دست نخورده با نمونه گیر جدار نازک (شلبی) اخذ شده بود ولی باز هم مقداری کاهش مقاومت به دلیل دست خوردگی دیده می شود. مقدار این کاهش بین 30 تا 70 درصد ارزیابی شده است. نتایج آزمایش های انجام شده بر روی نمونه های بازسازی شده نیز مقدار مقاومت برشی زهکشی نشده نمونه ها را بین 0.1 تا 0.12 کیلوگرم بر سانتی مترمربع نشان داده است که اختلاف آن با مقاومت نمونه های دست نخورده حدود 4 برابر و با مقدار مقاومت بدست آمده از آزمایش های CPTu حدود 5 برابر است. بنابراین رسوبات نرم دریاچه نرم ارومیه حساسیت بالایی داشته و استفاده از آزمایش های در جا مثل CPTu برای تعیین ویژگی های مهندسی آنها مناسب است.
    کلیدواژگان: آزمایش CPTu، رسوبات نرم، دریاچه ارومیه، دستخوردگی نمونه، مقاومت برشی
  • مسعود علی پور، ایرج رسا، محمود مهرپرتو، علیرضا باباخانی صفحه 22
    مونازیت از کانی های گروه فسفات است و به فسفات توریم و عناصر خاکی کمیاب معروف است. مونازیت کانی کمیابی است و به عنوان سازنده فرعی و گرانیت ها، گنیس ها، آپلیت ها، پگماتیت ها و به شکل دانه های مدور در ماسه های مشتق از تجزیه چنین سنگ هایی ظاهر می شود. این کانی به دلیل مقادیر قابل ملاحظه ای از توریم و عناصر خاکی کمیاب در ترکیب خود، همواره به عنوان یک کانی ارزشمند و اقتصادی در کانسارهای پلاسری مطرح است.
    پلاسر مونازیت مروست، در چهارچوب اکتشافات ژئوشیمیایی و کانی سنگین ناحیه ای در محور یزد- سبزواران شناسایی و معرفی گردید. کاوش های بعدی در این منطقه نشان داد که رسوب های دشت جوان (Q2t) و رودخانه ای جوان (Qal) دربردارنده کانی مونازیت هستند. مقدار مونازیت در این پلاسر از 50 تا 525 گرم در تن تغییر می کند و ذخیره این کانسار پلاسری 8866425 تن با عیار میانگین 150 گرم در تن مونازیت برآورد می شود. تجزیه نمونه های کنسانتره به روش های طیف سنجی جرمی و میکروپروب نشان می دهد که مونازیت مروست غنی از عناصر خاکی کمیاب سبک (Ce، Le، Nd، Pr، Eu، Sm) است و مقدار REE2O3 آن حدود 55.45 درصد اندازه گیری شده است.
    در این کانسار پلاسری، پیریت هماتیتی شده، اپیدوت، سلستیت، سروسیت، روتیل، مگنتیت، گارنت، ایلمنیت، پیروکسن، آمفیبول و گاه زیرکن و آپاتیت همراه با مونازیت حضور دارند.
    در منطقه مروست، سنگ مادر مونازیت شیل های سیاه است که به صورت متناوب با ماسه سنگ های آهکی، آهک و گاه کنگلومرا، قرار گرفته اند و گرهک های مونازیت به صورت پراکنده در شیل ها تظاهر دارند. هوازدگی و فرسایش چنین سنگ هایی سبب آزاد شدن دانه های مونازیت وتمرکز آن در رسوب های دشت جوان و رودخانه ای شده است.
    کلیدواژگان: مونازیت، پلاسر، کانی سنگین، عناصر خاکی کمیاب، مروست
  • احمد احمدی خلجی، داریوش اسماعیلی، محمدولی ولی زاده صفحه 32
    توده گرانیتوییدی بروجرد به سن ژوراسیک میانی در زون ساختاری سنندج- سیرجان قرار دارد. این توده دارای طیف ترکیبی از کوارتزدیوریت و گرانودیوریت تا مونزو گرانیت بوده که در سنگ های دگرگونی ناحیه ای (فیلیت های همدان) تزریق شده است.
    معیارهای محاسباتی برای تمایز گرانیتوییدهای کوهزایی از ناکوهزایی که بر روی پارامترهای معرفی شده انجام گرفته است، نشان می دهد که این توده با داشتن R>0 مشخصه گرانیتوییدهای کوهزایی را دارد. به عنوان مثال، ویژگی های ژئوشیمیایی غنی شدگی از (Cs، K، Rb، U، Th) LILEs نسبت به HFSEs به ویژه Nb و Ta، تهی شدگی از عناصر Ba، Sr، Ti، P بالا بودن نسبت های (>5) Th/YB مطابق با بالا بودن نسبت های La/Yb (10< تا 100)، داشتن ویژگی مربوط به گرانیت های نوع I، کالکوآلکالن، پتاسیم بالا، متاآلومین تا کمی پرآلومین و... نشان می دهند که این توده در ارتباط با یک زون فرورانش و در موقعیت کمان آتشفشانی آن تشکیل شده است. افزون بر آن، فرایندهای آغشتگی پوسته ای نیز در تغییر ویژگی اولیه ماگماها که کم و بیش در مناطق فرورانش متداول است، در سنگ های این توده نقش مهمی داشته اند. نمودارهای تعیین محیط زمین ساختی نیز نشان می دهد که این توده از نوع گرانیت های کمان آتشفشانی (VAG) است و گمان می رود که در پیوند با پدیده فرورانش صفحه اقیانوسی نوتتیس به زیر ورقه قاره ای سکوی ایران حاصل شده باشد.
    کلیدواژگان: بروجرد، ژوراسیک میانی، سنندج، سیرجان، گرانیتوییدهای کوهزایی، قوس آتشفشانی، فرورانش
  • عباس پاشانی صفحه 48
    در این مطالعات، نخست لس های موجود در سطح استان از نظر موقعیت جغرافیایی و خصوصیات فیزیوگرافی آنها به پنج بخش شامل: لس های موجود بر روی دامنه های شمالی البرز و دشت های دامنه ای مینو دشت- پوشش لسی ارتفاعات و منطقه تپه ماهوری شمال خاوری و بالاخره لس های آبشویی شده بر روی آبرفت های اواخر کواترنر و متعلق به رودخانه های سه گانه اترک- گرگان رود و قره سو تقسیم می گردد. در مرحله بعدی، شش نیمرخ در مقطع شمالی- جنوبی از مجاورت مرز ایران و ترکمنستان در آبخیز رود اترک و گذر از ارتفاعات کپه داغ و سرشاخه های شمال خاوری رودخانه گرگان رود و مینودشت و دامنه های شمالی رشته کوه های البرز در جنگل قرق در خاور گرگان انتخاب شده و از هر یک، برای مطالعه کانی های رسی نمونه برداری می شود. نتایج حاصل از مطالعات پراش پرتوایکس نشان دهنده آن است که در همه نمونه های گرفته شده از افق C نیمرخ های پنجگانه فوق به ترتیب ایلیت و کلریت کانی رسی غالب را تشکیل می دهند. در حالی که مقدار اسمکتیت از حد پایه 4 درصد فراتر نمی رود. در مقابل، در نیمرخ های دره چاتال و خروسلی (واقع در سرشاخه های رودخانه گرگان رود) با آب و هوای نیمه خشک، اسمکتیت با اختلاف کمی بر کائولینیت برتری یافته و در مقام سوم قرار می گیرد. از طرف دیگر، بررسی های کمی و کیفی کانی های رسی در اعماق مختلف نیمرخ نشان دهنده آن است که بر اثر شدت هوازدگی در افق B مقدار ایلیت به حداقل و در مقابل مقدار اسمکتیت با 14-15 درصد در مقابل 10-6 درصد به افق A به حداکثر می رسد. در اینجا نیز در نیمرخ جنگل قرق کائولینیت و اسمکتیت به ترتیب در مرحله سوم و چهارم قرار دارند. در حالی که در نیمرخ دره خروسلی با آب و هوای نیمه مرطوب، اسمکتیت بر کائولینیت برتری می یابد. نکته جالب دیگرآن است که در افق A نیمرخ های جنگل قرق و مینودشت با آب و هوای مرطوب کائولینیت با 25% بیشترین و اسمکتیت با 1%> کمترین حد را در نیمرخ های پنجگانه داشته است که خود نشان دهنده شدت هوازدگی در آن است. در نهایت از مقایسه ترکیب کانی های رسی رسوبات لسی در استان گلستان با حوزه های آمریکای شمالی، اروپای مرکزی، کالیفرنیا، چین و دره کشمیر نتیجه می شود که لس های استان گلستان در گروه لس های آسیایی ولی با درجه هوازدگی بیشتر قرار دارد که خود گویای شرایط جوی حاکم در این استان می باشد.
    کلیدواژگان: ایلیت، کلریت، کائولینیت، اسمکتیت، ورمیکولیت، کورنزیت، پالیگورسکیت، لس، استان گلستان، گرگان رود، اترک، قره سو، البرز، کپه داغ
  • مریم بیاتی خطیبی صفحه 56
    فرایند تشکیل و توسعه آیکندها در محدوده مورد مطالعه با ساختار زمین شناسی، سنگ شناسی و مواد سطحی متنوع، بسیار پیچیده است. در این ناحیه وجود بستر مساعد از نظر نوع خاک، دخالت عوامل توپوگرافی و عوامل اقلیمی، زمینه مساعدی را برای تشکیل آبکندها فراهم ساخته است. در این مطالعه، پارامترهای دخیل در فرایند آبکندزایی مورد توجه قرار گرفته و به صورت میدانی و آزمایشگاهی مورد بررسی دقیق قرار گرفته اند. نتایج این بررسی ها نشان می دهد که نقش رطوبت خاک و همچنین نقش عوامل اقلیمی نظیر رگبارها، دما و برفساب از جمله موارد مهم و مورد توجه در تشکیل آبکندهای منطقه به شمار می آیند. منفی بودن ws یا کمبود رطوبت خاک در اوایل بهار و پاییز که سطوح دامنه ها توسط گیاهان محافظت نمی شود و یا پس از برداشت محصول، سطح زمین به شدت آشفته می شود، تاثیر عمده ای در تشکیل وتوسعه آبکندها در سطوح و پای دامنه های منطقه دارد. نقش سنگ شناسی و سازندهای سطحی در فرایند آبکندزایی بسیار قابل ملاحظه است. بخش عمده ای از آبکندهای منطقه، بویژه آبکندهای خطی و یک سر، در روی مارن ها و سیلت ها، به عنوان مواد سطحی حساس به زایش چنین پدیده هایی، تشکیل و توسعه یافته اند. این در حالی است که توسعه آبکندهای چند سر در روی آبرفت های قدیمی صورت گرفته است.
    کلیدواژگان: فرسایش آبکندی، آبکند زایی، فروسایی، تولید رسوب، فرسایش رگباری، روانایی و فرسایش خاک، کوهستان های نیمه خشک، کوه قوشه داغ، کوهستان سبلان
  • پوران بهنیا صفحه 72
    ایران مرکزی دارای کانسارهای متعددی از آهن، آپاتیت و اورانیم به سن پرتروزوییک است. در این مطالعه، به منظور تهیه نقشه پتانسیل معدنی برای کانی زایی تیپ اکسید آهن (Cu، U، Au، REE) پروتروزوییک، از سامانه شبکه های عصبی استفاد شد. سامانه استفاده شده نوعی شبکه عصبی به اسم RBFLN است که شکل تغییر یافته ای از شبکه عصبی بر پایه تابع شعاعی (RBFNN) می باشد. در این مطالعه داده های چینه شناسی، ساختاری، ژئوفیزیکی و ژئوشیمیایی به عنوان بردارهای چند بعدی وارد شبکه عصبی شدند. به منظور یادگیری شبکه از 58 کانسار و 58 غیرکانسار استفاده شد. برای تهیه نقشه های ورودی از دو روش استفاده شد. در روش اول تلفیقی از نقشه های چند کلاسه و دو کلاسه وارد شبکه عصبی شد. در روش دوم تمام نقشه های نشانگر به نقشه های دو کلاسه دسته بندی شدند. اعمال RBFLN بر روی داده های ورودی مختلف نشان داد که افزایش تعداد نقشه های ورودی و در نتیجه افزایش تعداد کلاس ها منجر به بالا رفتن خطای مجموع مربع های (SSE) دسته بندی می شود. به طور کلی تکرار دفعات یادگیری باعث بهبود خطای SSE در حین یادگیری می شود. نتیجه این مطالعه همچنین نشان داد که پراکندگی مناسب نقاط کانساری و غیرکانساری و فراوانی آنها نسبت به هم تاثیر زیادی در نتیجه دسته بندی می گذارد.
    کلیدواژگان: شبکه های عصبی، نقشه پتانسیل معدنی، GIS، RBFLN
  • سیدعلی آزرم آسا، فرهاد رزمخواه صفحه 80
    برای مدیریت بهینه سواحل، اطلاع از موقعیت گذشته، حال و آینده خط ساحلی و چگونگی تغییرات آن امری ضروری است. در حال حاضر، جدیدترین و اقتصادترین روش برای این منظور، استفاده از داده های ماهواره ای است. در این تحقیق با به کارگیری تصاویر ماهواره ای و پردازش آنها از یک سو و استفاده از دانش علوم دریایی از سوی دیگر، امکان بهره گیری از تصاویر ماهواره ای برای تهیه اطلاعات دریایی در زمینه تعیین موقعیت خط ساحلی و روند تغییرات آن فراهم شده است. با استفاده از سه تصویر ثبت شده توسط سنجنده تی-ام (Thematic Mapper) ماهواره لندست (Landsat) روند تغییرات خط ساحلی در خلیج چابهار در یک دوره 13 ساله مورد بررسی قرار گرفته و موقعیت آن در سال های 2005 و 2010 نیز پیش بینی شده است. برای استخراج موقعیت خط ساحلی ابتدا تصحیحات رادیومتریک و هندسی روی تصاویر انجام گردید. پیش بینی ها با استفاده از چند روش مرسوم در دنیا انجام شد. نتایج به دست آمده نشان می دهند که به دلیل فاصله زمانی نامنظم داده ها و تصاویر، روش کمترین مربع ها به تنهایی روش مناسبی برای پیش بینی موقعیت خط ساحلی نیست. با استفاده از نتایج حاصل، میزان تغییرات محدوده موج شکن کنارک و سواحل خاوری خلیج چابهار طی سه دوره، مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت. افزودن بر این، موقعیت خط ساحلی در منطقه مطالعاتی در سالهای 2005 و 2001 نیز پیش بینی و بررسی شد.
    کلیدواژگان: خط ساحلی، لندست، چابهار، داده های ماهواره ای، سنجنده تی، ام
  • سیروس اترودی، منصور وثوقی عابدینی، سیدمحمودپور معافی صفحه 88
    مجموعه چاه قند در شمال خاوری نیریز و جنوب باختری شهر بابک واقع شده است. در این مجموعه علاوه بر سنگ های دگرگونی و توده های گرانیتوییدی، سنگ های اولترامافیک، مافیک تا حد واسط نیز وجود دارد که شامل پیروکسنیت، اولیوین گابرو و دیوریت می باشند.
    بررسی های جامع سنگ نگاری، ژئوشیمی، الگوهای چند عنصری (عناصر جزیی و خاکی کمیاب) و نمودارهای زمین ساختی- ماگمایی سنگ های اولترامافیک تا حد واسط ماهیت قلیایی آنها و تشکیل به واسطه درجه های کم ذوب بخشی از یک سنگ منشا گوشته ای لرزولیتی را نشان می دهند. فراوانی عناصر LREE، LILE و تهی شدگی در عناصر HFSE آنها به الگوهای وجه مشخصه بازالت های درون صفحه ای جایگاه قاره ای مطابقت دارد و در نتیجه وجود یک محیط کافت درون قاره را، در نوار سنندج- سیرجان در محدوده زمانی تریاس تا ژوراسیک، برای ماگماتیسم توده های اولترامافیک تا حد واسط مجموعه چاه قند پیشنهاد می کند.
    کلیدواژگان: ژئوشیمی، محیط تکتونوماگمایی، توده های نفوذی، مجموعه چاه قند، زون سنندج، سیرجان
  • کمال سیاه چشم، علی اصغر کلاگری، علی عابدینی صفحه 98
    اسکارن پهناور، در خاور سیه رود، نمونه ای شاخص از اسکارن های غنی از مگنیت است که در محل همبری توده نفوذی کوارتز-دیوریتی قولان با مشخصه گرانیتوییدی تیپ I (به سن الیگومیوسن) با سنگ های کربناتی غالبا آهکی کرتاسه بالایی تشکیل شده است. مشاهدات صحرایی و مطالعات کانی شناسی نشان می دهند اسکارن پهناور از نوع کلسیک بوده و شامل دو زون 1) درون اسکارن و 2) برون اسکارن است. برون اسکارن زون اصلی بوده و خود شامل دو زون مشخص 1) گارنت اسکارن در سمت همبری و 2) اپیدوت اسکارن با فاصله دورتر از همبری می باشد. دو مرحله کلی اسکارن زایی در پهناور تشخیص داده شد، 1) مرحله پیشرونده و 2) مرحله پسرونده. مرحله پیشرونده که در محدوده دمایی 470-550°C تشکیل شده، خود شامل دو مرحله مجزا، الف) تشکیل اسکارنویید هورنفلسی (بای متاسوماتیک) و آهک های دوباره تبلور یافته (مرمر) به صورت ایزوشیمیایی و ب) تشکیل اسکارن متاسوماتیک که در طی آن یک سری کانی های سیلیکات کلسیم بدون آب دانه متوسط تا درشت تشکیل شدند. مرحله پسرونده در دمای کمتر از 470°C شروع شده و شامل دو مرحله جداگانه است. الف) مرحله پسرونده پیشین که در آن مجموعه کانیایی سیلیکات کلسیم بدون آب تشکیل شده در مرحله پیشرونده توسط یک سری کانی های سیلیکات های کلسیم آبدار (اپیدوت، ترمولیت- اکتینولیت)، سیلیس (کوارتز)، کربنات (کلسیت) و کانی های مات (مگنتیت، هماتیت و پیریت) جانشین شده اند. مگنتیت عمدتا در طی این مرحله تشکیل شده است. ب) مرحله پسرونده پسین که در جریان آن بیشتر کانی های تشکیل شده در مراحل قبلی متحمل دگرسانی شده و به یک سری مجموعه دانه ریز شامل کلریت، کلسیت، کوارتز، هماتیت و کانی های رسی تبدیل شده اند.
    کلیدواژگان: باتولیت قره داغ، سیه رود، پهناور، اسکارن زایی، متاسوماتیسم
  • کامران متولی، مجید قادری، نعمت الله رشیدنژاد عمران صفحه 110
    کانسار آهن خسروآباد در شمال خاوری کرمانشاه و در پهنه زمین ساختی سنندج- سیرجان واقع است. واحدهای رخنمون یافته در منطقه شامل آتشفشانی های آندزیت بازالتی (غنی از آهن) در پایین و سنگ های آهکی در بالا است (مجموعه آتشفشانی- رسوبی سنقر) که تا رخساره شیست سبز دگرگون شده است. توده گرانیتی در مجموعه فوق نفوذ کرده و ضمن ایجاد دگرگونی همبری و دگرسانی، به کمک سیال های گرمابی، آهن را از این مجموعه خارج نموده و با تغییر شرایط فیزیکوشیمیایی، آن را در درون آهک و در همبری با آندزیت بازالت و در همبری با گرانیت، متمرکز کرده است. محدود بودن رخداد آهن به همبری گرانیت و در کربنات ها و وجود کانی شناسی اسکارن، گواه بر تشکیل اسکارن آهن است. بررسی های ساخت و بافت در منطقه نشان می دهد که ماده معدنی از سنگ های آندزیت بازالتی آهن دار مربوط به سری مجموعه آتشفشانی- رسوبی منشا گرفته است.
    کلیدواژگان: اسکارن آهن، خسروآباد، مجموعه آتشفشانی، رسوبی سنقر، پهنه سنندج، سیرجان
  • تحلیل ساختاری دوپلکس امتداد لغز چاشم در خاور منطقه فیروز کوه
    منیژه باقری، منوچهر قرشی، سیمین مهدی زاده صفحه 120
    گسل های امتداد لغز در طبیعت هیچ گاه به صورت خطی و واضح نبوده و در مسیر خود دچار خمش می شوند. این خمش ها ممکن است تنش فشارشی یا کششی را بر منطقه حاکم کنند (Woodcock & Fisher 1986) گسل های آستانه و فیروزکوه دو گسل فعال امتداد لغز با روند ENE-WSW هستند که در بین آنها یک منطقه گسلی فلسی (Imbricate) وجود دارد. یک تاقدیس توسط مولفه امتداد لغز و شیب لغز این زون گسلی بریده و جابه جا شده است. در اثر رژیم حاکم بر گستره منطقه دچار فراخاست شده و علاوه بر تشکیل یک پشته فشارشی در بین گسل های چاشم و بشم به نظر می رسد پشته های بعدی در سمت جنوب خاوری در حال تشکیل باشد.
    کلیدواژگان: تحلیل ساختاری، دوپلکس، امتداد لغز، چاشم، فیروزکوه
  • محمدحسن کریم پور، احسان ترابیان، علیرضا باباخانی صفحه 130
    کانی سازی طلای طرقبه در زون برخورد قاره ای، که در اواخر پالئوزوییک و اوایل مزوزوییک بین صفحه های توران و ایران رخ داده است، قرار دارد. قدیمی ترین واحدهای سنگی شامل سنگ های متاافیولیت (بقایای پوسته اقیانوسی دیرینه تتیس)، اسلیت، فیلیت و کوارتزیت (سنگ های فلیش دگرگون شده) هستند. کوهزایی هرسینین (اواخر پالئوزوییک) موجب دگرگونی ناحیه ای درجه پایین شده است. تونالیت تا گرانودیوریت مناطق وکیل آباد، دهنو و طرقبه در اوایل تریاس در مجموعه فوق نفوذ و موجب دگرگونی همبری و در مناطق خاص باعث ایجاد زونهای محدود اسکارن تشکیل شده اند. پذیرفتاری مغناطیسی تونالیت- گرانودیوریت در حدود 4.5 10-5[SI] و لذا از نوع سری ایلمنیت یا گرانیت های احیایی است.
    محلول کانه دار غنی از سیلیس در فضای زون های برشی موجب کانی سازی طلا شده است. زون های برشی سنگ های تونالیت- گرانودیوریت و اسلیت را قطع کرده است. سن کانی سازی جوان تر از واحدهای سنگی میزبان است. پاراژنز کانیایی از عمق به سطح (1) پیروتیت + آرسنوپیریت ± طلا (2) پیریت + آرسنوپیریت ± طلا و (3) پیریت ± طلا کم است. عیار طلا بین 0.5ppm تا 5ppm تغییر می کند و میانگین آن کمتراز 5ppm است. عرض زون کانی سازی بین 0.4 تا 2.5 متر است.
    کانسار طلای طرقبه از نوع مزوزونال کوهزایی است. محلول کانه ساز در مجموع حالت احیایی داشته و میزان غلظت گوگرد نیز کم بوده است.
    کلیدواژگان: طلا، کوهزایی، مزوزونال، احیایی، طرقبه، ایران
  • حسین کوهستانی، ابراهیم راستاد، نعمت الله رشید نژاد عمران، محمد محجل صفحه 142
    کانسار طلای چاه باغ در بخش مرکزی پهنه سنندج- سیرجان و در 60 کیلومتری جنوب باختری دلیجان، در منطقه معدنی موته قرار دارد. واحدهای سنگی رخنمون یافته در منطقه که در حد رخساره شیست سبز- آمفیبولیت زیرین دگرگون شده اند، شامل مجموعه ای از سنگ های آتشفشانی اسیدی و آتشفشانی- رسوبی دگرگون شده و دگر شکل با امتداد عمومی شمال خاوری- جنوب باختری هستند که توده های نفوذی بازی (دایک و سیل) در آنها نفوذ کرده اند. سن این واحدها به دونین و حتی قدیمی تر نسبت داده شده است.
    توالی های سنگی رخنمون یافته در منطقه، تحت تاثیر فازهای متعدد و شدید دگر شکلی، نظم و ترتیب اولیه خود را از دست داده و ساختارها و فابریک های متفاوتی را به وجود آورده اند. مهم ترین دگر شکلی و ساختار اصلی منطقه تحت تاثیر پهنه برشی شکل پذیر از نوع معکوس با مولفه راست گرد و روند ساختاری WNW (N280-290°) حاصل شده است. آثار این دگر شکلی به صورت میلونیتی شد سنگ ها، گسترش بر گوارگی غالب میلونیتی، خطواره کششی نافذ، چین های جناغی و... در سنگ ها تظاهر نموده است.
    کانه زایی طلا در پهنه های برشی شکل پذیر و شکنا رخ داده است. بیشترین تمرکز کانه زایی طلا در پهنه ای در درازای یک کیلومتر و پهنای متوسط تا 60 متر، در امتداد شمال خاوری- جنوب باختری (N40-50E)، در پهنه برشی شکل پذیر دیده می شود. این تیپ کانه زایی که برای اولین بار در چاه باغ معرفی می شود، ژئومتری عدسی شکل و شیبی به سمت شمال باختری (N60-80W) دارد. نتایج حاصل از نمونه های برداشت شده از بخش های سیلیسی شده این پهنه، میزان طلا را بین 13.2-1.8 گرم درتن نشان داده است. دگر شکلی در این پهنه به صورت پروتومیلونیت، میلونیت و اولترامیلونیت می باشد. کانه زایی تیپ شکنا، در امتداد گسل های عادی با روند N40W و شیب مایل به سمت شمال خاوری رخ داده است. این تیپ کانه زایی شامل پهنه های سیلیسی- سولفیدی طلادار است. پهنه اصلی سیلیسی- سولفیدی، میزان طلا را تا 1.82 گرم در تن نشان داده است. واحدهای سنگی در برگیرنده این پهنه ها به طور عمده سنگ های آتشفشانی اسیدی و آتشفشانی- رسوبی دگرگونی (متاربولیت و فلسیک شیست) کاملا دگرشکل می باشند. واحدهای فوق در پهنه های برشی تحت تاثیر دگرسانی قرار گرفته اند. شدت و نوع دگرسانی در واحدهای مختلف متفاوت است. از مهمترین دگرسانی ها می توان به دگرسانی سریسیتی، کائولینیتی، اپیدوتی، تورمالینی، سیلیسی و سولفیدی اشاره کرد.دگرسانی های سیلیسی و سولفیدی بیشترین گسترش را در بخش های داخلی پهنه های برشی داشته و منطبق بر پهنه های کانه دار هستند.
    بررسی های انجام شده نشان دهنده ارتباط مکانی و زمانی دگرسانی با دگرشکلی است. از نظر مکانی، این ارتباط توسط انطباق پهنه بندی دگرسانی و دگرشکلی مشخص می شود. از سوی دیگر، فضاهای خالی که طی دگرشکلی شکل پذیر و فرآیند میلونیتی شدن به وجود آمده و کاملا هم روند با برگوارگی است و نیز ریزشکستگی های موجود در پورفیروکلاست ها که در حین جریان کاتاکلاستیک بلورها ایجاد شده اند، هر دو توسط کوارتزها و پیریت های مرحله گرمایی به طور هم زمان پر شده اند، بیانگر همبستگی زمانی دگرسانی و دگرشکلی می باشد. نکته جالب این که، تغییرات عیار طلا با دگرشکلی و دگرسانی ارتباط نزدیک دارد. به طوری که عیارهای بالای طلا به بخش های سیلیسی و سولفیدی شده به شدت دگر شکل (میلونتی و اولترامیلونیتی) و پهنه های سیلیسی- سولفیدی طلا داری که در بخش های داخلی پهنه های دگرسانی قرار گرفته اند، تعلق دارند.
    کانی شناسی ماده معدنی بسیار ساده بوده و در نوع شکل پذیر شامل پیریت و کلکوپیریت و در نوع شکنا شامل پیریت، آرسنوپیریت و کلکوپیریت است. هیدروکسیدهای آهن و دیگر محصولات هوازده، این سولفیدها را در پهنه های دگرسانی همراهی می کنند. براساس مطالعات میکروسکوپی، کوارتز مهم ترین کانی سنگ ساز در کانسار چاه باغ است و به صورت سه نسل، به ترتیب کوارتز پیش از دگر شکلی، کوارتز مرحله اول گرمایی و کوارتز گرمایی همراه با سولفید (مرحله تاخیری) مشاهده می شود. براساس این مطالعات و برمبنای روابط بافتی، کانی های سولفیدی را می توان به دو نسل تفکیک کرد: سولفیدهای نسل اول شامل پیریت، آرسنوپیریت و کلکوپیریت، درشت دانه و شکل دار بود و به صورت دانه های مجزا یا در امتداد سطوح ضعف (مانند شکستگی ها یا مرز دانه ها) کوارتزهای نسل دوم و کوارتزهای پیش از دگرشکلی دیده می شوند. سولفیدهای نسل دوم با پیریت وکلکوپیریت ریزدانه و بی شکل مشخص شده و به صورت دانه پراکنده و بدون هیچ گونه نشانه دگرشکلی، در سنگ های دگرسان شده مشاهده می شوند.
    براساس مطالعات میکروسکوپی نمونه های تهیه شده از بخش های پرعیار، طلا به صورت آزاد، چه درون باطله سیلیسی و چه در حاشیه کانی های سولفیدی دگرسان شده مشاهده نگردید. اما تجزیه الکترون میرکوپروب و میکروسکوپ الکترونی نمونه ها نشان دهنده حضور طلا به صورت درگیر در شبکه کانی های سولفیدی است. براساس این مطالعات، طلا با هر دو فاز پیریت و کلکوپیریت مشاهده می شود. همچنین این مطالعات بیانگر حضور نقره به صورت درگیر در شبکه کانی های سولفیدی و به شکل آزاد در باطله سیلیسی است.
    مطالعه نمونه های برداشت شده در راستای مقاطع لیتوژئوشیمیایی عمود بر روند پهنه های کانه دار نشان می دهد که در بین عناصر اصلی، سیلیسیم هم روند با آن تیتانیم، گوگرد و آهن و در بین عناصر فرعی، آرسنیک، مولبیدن، تنگستن وکروم، در بخش های به شدت دگرشکل و دگرسان شده، همراه با افزایش طلا افزایش می یابند. براساس این مطالعات، در بین عناصر REE، عناصر خاکی کمیاب سبک (به جز Eu) در نمونه های به شدت سیلیسی و سولفیدی شده دارای عیارهای بالای طلا، غنی شدگی نشان می دهند.
    مطالعات انجام شده در مقیاس های مختلف، عوامل کنترل کننده تمرکز کانه زایی در کانسار چاه باغ را پهنه های برشی (شکل پذیر وشکنا) و دگرسانی (سیلیسی و سولفیدی) نشان می دهد. نتایج این مطالعات و همچنین مقایسه ویژگی های اصلی کانسار چاه باغ با کانسارهای طلای تیپ کوهزایی حاکی از آن است که کانسار چاه باغ از نظر ویژگی های زمین شناسی و کانه زایی، بیشترین شباهت را با این تیپ از کانسارهای طلا دارد.
    کلیدواژگان: کانه زایی طلا، پهنه های برشی شکل پذیر و شکنا، میلونیت، دگرشکلی، دگرسانی، چاه باغ، موته
  • احمدرضا صیادی، اکبر کیانی صفحه 166
    مطالعات پیش امکان سنجی و امکان سنجی از مهم ترین مراحل پروژه های معدنی تلقی می شود. یکی از ارکان این مطالعات، برآورد هزینه های سرمایه ای به ویژه هزینه ماشین آلات معدنی مورد نیاز پروژه است. به دلیل گستردگی و تعدد گزینه های فنی در خلال انجام مطالعات پروژه، برآورد هزینه باید به دفعات صورت پذیرد. از این رو، توسعه مدل ها و یا نرم افزارهای مناسب که امکان برآورد هزینه ها را در زمان کوتاه و با دقت و صحت کافی فراهم نماید، ضروری به نظر می رسد.
    دراین تحقیق، مدل های موجود برآورد هزینه به صورت کیفی و کمی مورد بررسی قرار گرفته است. با شناخت رفتار این مدل ها و انتخاب مدلی مناسب، نرم افزاری برای برآورد هزینه های سرمایه ای ماشین آلات معادن روباز ارایه شده است. این نرم افزار براساس مدل برآورد هزینه یکی از موسسه های معدنی وابسته به انجمن مهندسان هزینه آمریکا طراحی و به زبان ویژوال بیسیک نوشته شده و در محیط ویندوز XP، 2000، 98، NT قابل اجرا است. آزمون انجام شده به کمک برخی از پروژه های معادن فلزی کشور نشان می دهد که نتایج برآورد هزینه با استفاده این نرم افزار از اعتبار کافی برخوردار بوده و انطباق قابل قبولی با شرایط ایران دارد.
    کلیدواژگان: رآورد هزینه، هزینه سرمایه ای، امکان سنجی، ماشین آلات معدنی، نرم افزار
  • علیرضا عاشوری، احمد یمینی صفحه 187
    مقاله حاضر به معرفی زیای سفالوپودهای لایه سفالوپوددار در رشته کوه شتری در مرکز ایران پرداخته است. این زیای سفالوپودی شامل 5 جنس نوتیلوییدی و 12 جنس آمونوپوییدی است. از این میان 7 جنس آمونوپوییدی (Tornoceras، Cheiloceras، Maeneceras، Gonioclymenia، Cyrtoclymenia، Staffites) و Falcitornoceras و 5 جنس نوتیلوییدی (Ormoceras، Mooreoceras، Sycoceras، Michelinoceras Macroloxoceras) برای اولین بار از ایران گزارش می شوند.
    زیای آمونوییدی نشانگر سن فرازنین میانی (؟)/ پسین تا فامنین پسین برای لایه سفالوپوددار است که با نتایج حاصل ا زمطالعه کنودونتها Ashouri، 1990) و عاشوری، 1374 و 1376) و براکیوپودها (راستکار، 1375) همخوانی دارد.
    مطالعه ریزساختار برش مورد مطالعه گویای محیط رسوبی عمدتا کم عمق و پرانرژی است.
    پراکندگی زیای گونیاتیتی در خاور و شمال خاور ایران نشانگر تشابه زیست شناسی دیرین و ارتباط دریایی دو ناحیه در زمان فامنین است. مقایسه جغرافیایی دیرینه دونین پسین و زیای گونیاتیتی منطقه مورد مطالعه با مناطق البرز، قزاقستان، چین، شمال افریقا، و اروپا بیانگر قرار داشتن این مناطق در عرضهای جغرافیایی پایین است.
    کلیدواژگان: لایه سفالوپوددار، سفالوپود، سازند شیشتو، رشته کوه های شتری، ایران
|
  • A. Fatemizadeh, Dr. M. Tatar Page 2
    Crustal velocity structure has a very important role in precise locating of seismic events. In this study attempt has been made to investigate the velocity structure of the crust and the upper mantle in the Ghir-Karzin region of the central Zagros using local earthquakes recorded by a temporary network of seismological stations operated for two months. The geometry of the Moho discontinuity is planned to be investigated using all readings of Pn phases and applying relative time-distance method. Therefore, first using arrival times of refracted Pg from different layer interfaces, a P-wave velocity of and km/s was obtained for second and third layer respectively.Relative time-distance curves of Pn arrival time for regional earthquakes located enough away from our network reveal an apparent velocity of km/s for the upper mantle beneath the seismic network. Using same method, we demonstrated that the crustal thickness increases toward NE. A dip of degree was estimated for the Moho beneath our seismological network.
  • M. B. Golpasand, Dr. M. Nikoudel, Dr. E. Asghari, Dr. S. S. Yasrebi Page 12
    In this study the undrained shear strength of soft soils of Uromieh Lake Bridge site is measured by CPTu and compared with the results of laboratory tests conducted on undisturbed and remolded samples. The CPTu tests conducted in 8 boreholes up to 100m.Unconfined compression test conducted on the undisturbed samples from the depth 20 to 30 m showed 0.3 to 0.4 kg/cm2 for undrained shear strength, meanwhile they are resulted 0.4 to 0.7 kg/cm2 from CPTu tests for the same depths. In spite of the undisturbed samples are obtained by thin wall tubes, but a reduction in strength due to sample disturbance are appeared. This reduction is about 30 to 70 percent. The results of remolded samples showed about 0.1 to 0.12 kg/cm2 for undrained shear strength. The difference between these values and the values resulted from undisturbed samples is about 4 times and the value of CPTu tests is about 5 times. Therefore the soft soils of Uromieh Lake are sensitive and in situ tests like CPTu is suitable and reliable for testing of them.
  • M. Alipour, Dr. I. Rasa, Dr. M. Mehrpartou, A.R. Babakhani Page 22
    Monazite is a member phosphate group, and a phosphate of Th and REE. Monazite is a rare mineral and occurs as an accessory mineral in granites, gneisses, aplites, pegmatites and as rolled grains in the sands derived from decomposition of such rocks.Due to the high content of turium and rare earth elements this mineral is the most important and economic mineral in placer deposits.Marvast monazite placer, has been identified through the regional geochemical exploration in Yazd – Sabzevaran zone. Detailed exploration shows that younger gravel fan and recent alluvium contain monazite grains. The grade of monazite in this placer varies from 50-525 g/ton. The reserve of placer is 8866425 t. with a grade of 150 g/ton of monazite. Monazite concentrate samples analysed by mass spectrometry and microprobe techniques. The results show that Marvast monazite enriched in light rare earth elements (Ce,La,Nd,Pr,Eu,Sm) and the content of REE2O3 is about 55.45%. In this placer deposit, Monazite accompanied by hematitized pyrite, epidotes, celestie, cerisite, rutile, magnetite, garnets, ilmenite, pyroxens, amphibols and sometime with zircon and apatite. Black shales are the host rock of monazite in the Marvast area, interbeded with calcareous sandstone, limestone and conglomerate. Monazite nodules, occurs sporadically in shales. Monazite grains are released by weathering and erosion of these rocks and are concentrated in younger gravel fan and recent alluvium.
  • A. Ahmadi Khalaji, Dr. D. Esmaeily, Dr. M.V. Valizadeh Page 32
    Boroujerd granitoid mass belongs to Sanandaj – Sirjan zone (SSZ). It consists of granodiorites, quartz diorites and monzogranites. The country rocks into which the Boroujerd granitoid was emplaced consist of greenschist rocks of the regional metamorphism.The statistical technique of discriminant analysis, using major element differences alone, shows that this mass has characteristics of orogenic granitoids (R>0). The Boroujerd granitoid has geochemical characteristics typical of arc intrusives e.g. I-type, high-K calc-alkaline series, metaluminous to weakly peraluminous, a greater enrichment in LILEs (Cs, K, Rb, U, Th) compared to HFSEs (Nb, Ta), depletion in Sr, Ba, P and Ti relative to other trace elements. High Th/Yb (>5) ratios correlated to high values (>10, up to ca. 100) for La/Yb and plot as volcanic arc granites on various discriminant diagrams. This granitoid is a typical representative of a volcanic arc environment, spatially related to an active continental margin. Crustal contamination processes provide a further complication in the interpretation of the Boroujerd rocks. The rarity of primitive magma compositions in arcs, particularly continental margin arcs, points to the important and consistent role of such processes. Probably, Boroujerd granitoid is the result of the subduction of Neo- Tethyan oceanic plate below the Iranian microcontinent.
  • Dr. A. Pashaie Page 48
    Our investigation on the clay mineral compositions of the Loess materials in the NE of Iran, presents the following
    Results
    The main clay mineral components of the Loess materials in the area are illite and chlorite accompanied by lesser amount of kaolinite and expounding minerals such as smektite. However, with increasing moisture in Minoo-Dasht and Gorgan area, the content of kaolinite in the A-horizon increases to 25%, while smektite is still low and reaches to about 1-7% with traces of mixed layer minerals in all horizons. In contrast, in semiarid area under the steppic conditions, particularly in the B-horizons, the quantity of smektite increases to 15%. The traces of palygorskites in the loess materials of the area, indicates that the conditions for formation of the materials are not exceedingly arid and saline.
  • An Investigation on the Cause of Thresholds of Gulling Initiation and Gulling Processes in Semi - Aird Mountains / Case Study : NW Slopes of Sabalan Mt. and NE of Gusheh Dagh Mt. (between Ahar and Meshkinshahr )
    M. Bayati Khatibi Page 56
    In the study area, the development of gullies and gulling processes are very complex regarding geological stuctures, lithological factors and surface materials. Soil condition, topographic and climatological factors represent very vulnerable base for gulling processes. In this study, all these factors were examined in the laborator and the field. The results show that the role of soil moisture and climatological factors (e.g storms and temperature) are important in gulling processes. In the region, gullies develop at the foot of slopes because the surface of slopes is not covered with plant in the early spring and autumn or disturbed by human activity. The role of litological factors and type of surface materials are very important parameters in gulling processes. The major portion of gulling, especially linear one head – gulling and polymorph gulling are growing on old alluvial, Silt and Marl.
  • P. Behnia Dr Page 72
    The metallogeny of Central Iran is mainly characterized by the presence of several iron, apatite, and uranium deposits of Proterozoic age. Neural network method is used as a data-driven method for GIS-based predictive mapping of Proterozoic iron oxide (CU-U-AU-REE) mineralization in Central Iran. The radial based function link network (RBFLN) which is a modification of radial basis function neural networks (RBFNN) is employed as a neural network system. The evidential maps comprising of stratigraphic, structural, geophysical, and geochemical maps are used as n-dimensional vectors input to the RBFLN. A number of 58 deposits and 58 non-deposits are employed to train the network. The operations for the application of neural networks applied in this study involve both multiclass and binary representation of evidential maps. Running RBFLN on different input data shows that the increase in the number of evidential maps and classes leads to higher classification sum of squared error (SSE). As a whole the increase in the number of iterations results in the improvement of training SSE. The results of applying RBFLN show that a successful classification depends on the existence of well distributed deposit and non-deposit sites through the study area.
  • Dr. S. A. Azarmsa, F. Razmkhah Page 80
    Managing coastal zones needs accurate and updated information about coastline position. Coastlines continuously change due to wave, tide, and etc. actions. Therefore, it is necessary to have enough information on coastline position not only in the present time, but also in the past and future in order to organize scientific and engineering activities in a coastal zone. Satellite data are the best and most economic method for collecting such data. In this paper, three images provided by TM sensor of Landsat satellite were used for extracting coastline positions and investigating their changes in a period of 13 years. The images were prepared for further processing like radiometric corrections and geocoding. Then shoreline position corresponding to each image was extracted and compared with others. Moreover, different prediction methods were employed to estimate shoreline position in 2005 and 2010. Data are not timely equidistant, therefore, the results of the least square method are not accurate enough. However, the results of other methods are acceptable.
  • S.Otrodi, Dr. M. Vossoughi Abedini, Dr. M. Pourmoafi Page 88
    Chahghand complex is located in the northeast of Neyriz and southwest of Shahre-Babak. This complex consists of granitoid and metamorphic rocks, ultramafic, mafic and intermediate intrusive rocks, inwhich pyroxenite, olivine gabbro and diorite occur. Alkaline character of the complex is revealed by detailed petrography, geochemistry, multielement patterns (trace and rare earth elements) and tectonomagmatic diagrams. It seems that the generation of these rocks corresponds to the lower degree of partial melting from a lehrzolitic mantle source rock. The enrichment of LREE, LILE and depletion of HFSE elements coincide with patterns characteristics of intraplate continental setting; as a result, an intracontinental rift environment in Sanandaj-Sirjan zone during Triassic Jurassic for Chahghand complex magmatism is suggested.
  • K. Siahcheshm, A. A. Calagari, A. Abedini Page 98
    Pahnavar skarn, located in the east of Siahrood, is a typical magnetite-rich skarn developed along the contact of Qolan granitoid (quartz diorite) I-type intrusive body (Oligo-Miocene) with carbonate (principally limestone) rocks. Field evidence and mineralogical study show that Pahnavar skarn is of calcic-type and includes two distinct zones: 1) endoskarn and 2) exoskarn. Exoskarn is the major skarn zone and by itself includes two separate zones: a) garnet skarn in igneous contact side and b) epidote skarn in parts farther from the contact. Two general stages of skarnification were recognized in Pahnavar: 1) prograde and 2) retrograde. Prograde stage was developed within the temperature ranges of 470-550 ºC and includes two discrete stages: a) isochemical formation of hornfelsic skarnoid (bimetasomatic) and recrystallized limestone (marble) and b) formation of metasomatic skarn during which a series of medium to coarse-grained anhydrous calc-silicates were developed. Retrograde stage commenced at temperatures <470 ºC and includes two distinct stages: 1) early retrograde stage during which anhydrous calc-silicate assemblages (formed during prograde stage) were replaced by a series of hydrous calc-silicates (epidote, tremolite-actinolite), silicates (quartz), carbonates (calcite), and opaques (magnetite, hematite, and pyrite). Magnetite was principally developed during this stage. 2) Late retrograde stage during which most of minerals formed during previous stages were altered into a series of fine-grained aggregates of chlorite, calcite, quartz, hematite, and clay minerals.
  • K. Motevali, Dr. M. Ghaderi, Dr. N. Rashidnejad-Omran Page 110
    Khosrow-Abad iron deposit is located in the northeast of Kermanshah in Sanandaj-Sirjan geotectonic zone. The units outcropped in the area are the (iron-rich) andesitic volcanics at the lower part of the sequence overlaying limestone. The aforementioned complex by the name of Songhor volcanosedimentary complex has been metamorphosed up to greenschist facies. Iron rich andesite and limestone-units have been intruded by a granitic body led to a contact metamorphism and subsequent alteration by hydrothermal fluids, extracting iron from basaltic andesite and deposited it in the limestone adjacent to basaltic andesite and at the contact of granite. Iron occurrence confined to the contact of granite in carbonates and existence of skarn mineralogy support the occurrence of an iron skarn deposit, but detailed studies on textures and structures suggest the source of the iron from the volcanosedimentary complex and its basaltic andesites.
  • Structural Analysis of the Chashm Strike - Slip Duplex in East of Firuzkuh region
    M. Bagheri, Dr. M. Ghorashi, S. Medizadeh Page 120
    The Strike-slip faults are not linear and straight features visible on the map view and nature, as they become bent in their path. Bending causes compressional or tensional stress becomes predominant in the region. Astaneh and Firuzkuh faults are the two active strike-slip faults with ENE-WSW trend. Between these two active left-lateral faults, an imbricate fault zone with thrust component occurs. Furthermore, this zone cuts and offsets an anticline. The region is uplifted in this regime and forms a compressional horst between Chashm and Bashm faults; moreover, an additional horst is forming in the south east of the zone.
  • Dr. M. H. Karimpour, A. Torabian, A. R. Babakhani Page 130
    The Torghabeh gold mineralized area is part of collision zone formed during Late Paleozoic-Early Triassic time due to collision of Iran and Turan Plates. Oldest exposed rocks are meta-ophiolite and meta-flysch (Paleo-Tethys remnants). Dehnow- Vakilabad - Torghabeh tonalite- granodiorite (Early Mesozoic age) intruded low grade regional metamorphosed rocks of Late Paleozoic. Different types of schists were formed around the contact. Tonalite-granodiorite has low values of magnetic susceptibility [(1.5 to 2.5) * 10-5 SI], therefore, it belongs to ilmenite series or reduced-type granite.Mineralization is found within shear zones. The shear zones cut all of the exposed rocks, then, mineralization is younger than these rocks. Gold mineralization was associated with silica rich fluid. Parageneses from depth to the surface are: 1) arsenopyrite – pyrrhotite – gold, (2) pyrite – arsenopyrite – gold, and (3) pyrite – gold- galena. Gold is mainly associated with pyrite and arsenopyrite. The elemental content of Ag, Bi, Cu, Sb, Sn, Pb, Zn and W is low. Gold grade varies between 0.5 to 56 ppm and is less than 5 ppm on average. The width of mineralization is between 0.4 to 2.5 meters.Torghabeh deposit is mesozonal orogenic type gold deposit. The ore bearing solution was in reducing stage, low in S and T = 420 ° C, pH= 7, Log fO2 < -40, Log fS2 < -14
  • H., Kouhestani, Dr. E. Rastad, Dr. N. Rashidnejad Omran, Dr. M. Mohajjel Page 142
    Chah-Bagh gold deposit is located in central part of Sanandaj-Sirjan zone, 60 km southwest of Delidjan, in Muteh mining district. Rock units exposing in the area underwent greenschist to lower amphibolite metamorphism. They consist of NW-SE trending deformed and metamorphosed volcano-sedimentary and acidic volcanic rocks. These units, thought to be of Devonian or pre-Devonian age have been intruded by basic sills and dikes.The rock units are characterized by several phases of intense deformation that lead to the generation of different fabrics and structures. The most important structure in the area is caused by WNW (N280-N290º) trending inverse dextral ductile shear zone. Mylonitization, extension of mylonitic foliation, penetrative stretching lineation, chevron folds, and etc. are generated by ductile deformation in the area.Gold mineralization occurs in ductile and brittle shear zones. The maximum gold concentration occurs along 1 km long, 60 meters wide NW-SE trending (N40-50E) ductile shear zone. Ductile gold mineralization, reported for the first time in Chah-Bagh, has NW (N60-80W) dipping lenticular shape. Samples taken from silicified parts of this zone contain 1.8-13.2 ppm gold. Deformation in this zone occurs as protomylonite, mylonite and ulteramylonite. Brittle mineralization, including gold-bearing siliceous-sulfidic zones, occurs along N40W tending, NE dipping normal faults. The main gold-bearing siliceous-sulfidic zone in Chah-Bagh is 100 meters long and 3-5 meters wide with N35W general trend. Geochemical analysis of samples taken from this sulfide-siliceous zone indicates near 1.82 ppm of gold grades. The rock units hosting the above mentioned shear zones consist mainly of intensely deformed meta-acidic volcanic and volcano-sedimentary rocks (meta-rhyolite and felsic schist). These rock units have experienced different types of alteration with various intensities. The most important ones are sericitization, kaolinitization, epidotization, tourmalinization, silicification and solfidization. Silicified and sulfide alteration observed in the inner parts of alteration zones coincide with the ore-bearing zones.Studies suggest temporal and spatial relation between alteration and deformation. Spatial relations are interpreted by overlapping alteration and deformation zones. Hydrothermal quartz and pyrites filled foliation parallel open spaces (generated during ductile deformation and mylonitization) and also micro-fractures of porphyroclasts (with grain cataclastic flow origin) simultaneously. These facts reflect temporal correlation between deformation and alteration. High gold contents are related to silicified highly-deformed mylonitic and ultramylonitic units and also sulfide-bearing zones coinciding with the inner parts of alteration zones. Simple ore-mineral assemblages include pyrite and chalcopyrite in ductile shear zone and pyrite, arsenopyrite and chalcopyrite in brittle ones. Iron hydroxides and other weathering products accompany these sulfide minerals in the alteration zones. Based on microscopic studies, quartz, the main rock-forming mineral in Chah-Bagh deposit, is considered to be of three generations: pre-deformation quartz, first stage hydrothermal quartz and hydrothermal quartz accompanied by sulfide (late stage), respectively. Based on microscopic structural and textural studies, sulfide minerals can be divided into two different generations. The first generation consists of euhedral and coarse grain pyrite, arsenopyrite and chalcopyrite occurring in the form of segregated grains or along weak surfaces (such as fractures and grain boundaries) of second stage and pre-deformation quartz grains. The second generation of sulfides is characterized by undeformed disseminated fine grain anhedral pyrite and chalcopyrite in altered rocks. In elevated gold-bearing samples, gold cannot be observed in siliceous gangue and altered sulfide mineral margins, however, electron microprobe analysis indicates invisible gold within the sulfide minerals. Based on these studies, gold has been observed with both pyrite and chalcopyrite phases. Silver exists as invisible within sulfide minerals and in the form of native one within siliceous gangue.Lithogeochemical survey perpendicular to ore-bearing zones shows positive correlation between silica, titanium, sulfur, iron, arsenic, molybdenum, tungsten and chromium and high-grade zones are accompanied by deformation and alteration. Light rare earth elements (LREE except Eu) are enriched in sulfidized and silicified parts with elevated gold contents.Controlling parameters for mineral concentration in Chah-Bagh deposit are shear zones (ductile and brittle) and alteration (silicification and sulfidization). Comparing Chah-Bagh main characteristics with orogenic gold deposits, Chah-Bagh has the most similarities with orogenic gold mineralization therefore it is considered to be of this type.
  • Dr. A. R. Sayadi, A. Kiani Page 166
    Pre-feasibility and feasibility studies are vital in mining projects. One major part of these studies is capital cost estimation of project, especially the cost related to equipments. Due to possibility of several technical alternatives, estimation of costs should be fulfilled separately for each alternative. For this reason, suitable models or softwares may be useful to do these studies in shortest possible time with sufficient accuracy. In this study, after a brief comparison of the cost estimation models a software has been developed for estimating the capital costs of equipments in open pit mines. Basically, this software is designed using western mining engineering institute cost models. Visual basic programming language is applied for development the software which can be run in the windows- XP, 2000, 98 and NT environment.Application of this software to some of the metal mines has shown that the results of cost estimation obtained from this software are credible and this software has a good conformity with run conditions.
  • Dr. A.R. Ashouri, A. Yamini Page 187
    This paper attempts to describe a cephalopod fauna from the "Cephalopod Beds" in the Shotori Range, Central Iran. The fauna contains 5 genera of nautiloid cephalopods and 12 genera of ammonoids. Among these, 7 ammonoid genera (Tornoceras, Cheiloceras, Maeneceras, Gonioclymenia, Cyrtoclymenia, Staffites, and Falcitornoceras) and 5 nautiloid genera (Ormoceras, Mooreoceras, Sycoceras, Michelinoceras, and Macroloxoceras) are reported for the first time from Iran.Ammonoid faunas indicate a Middle(?)/Late Frasnian to Late Famennian age for the "Cephalopod Beds", confirmed by conodont (Ashouri, 1990, 1995 & 1997) and brachiopod (Rastkar, 1996) studies.Microfacies analysis of the sections indicates that sedimentation occurred in a mostly shallow and high energy sedimentary environment.The distribution of goniatite fauna in eastern as well as northern Iran suggests similar paleobiological condition and a marine connection of the two regions during the Famennian stage. A paleogeographical map of the Late Devonian and comparison of the goniatite fauna of the study area with Alborz, Kazakhstan, China, North Africa and Europe indicate that these areas were in low latitudes during this time.