فهرست مطالب طهمورث آقاجانی هشجین
-
فصلنامه علوم روانشناختی، پیاپی 128 (آبان 1402)، صص 1633 -1648زمینه
یکی از مسایل مهم در زمینه روانشناسی تربیتی، ارتباط بین سازگاری زناشویی والدین و عملکرد تحصیلی دانش آموزان است. برای تبیین رابطه میان سازگاری زناشویی والدین و عملکرد تحصیلی، لازم است که عوامل میانجیگر بین آن ها را شناسایی کرد. یک عامل محتمل شادکامی دانش آموزان است. با این حال تاکنون مطالعه ای به بررسی روابط ساختاری سازگاری زناشویی والدین با عملکرد تحصیلی دانش آموزان با نقش میانجی گر شادکامی نپرداخته است.
هدفهدف پژوهش حاضر بررسی رابطه ساختاری سازگاری زناشویی والدین و شادکامی دانش آموزان با عملکرد تحصیلی آنان بوده است.
روشپژوهش حاضر توصیفی، از نوع همبستگی و معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل دانش آموزان دبیرستان های مدارس نمونه فرهنگ، امام حسین (ع) و شهید اصفهانی شهر بابل در سال تحصیلی 1400-1401 بود که در این بین تعداد 300 دانش آموز به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. ابزارهای گردآوری داده ها شامل پرسشنامه شادکامی آکسفورد (ارگایل ولو، 1990) و پرسشنامه سازگاری زناشویی والدین گراهام بی اسپانیر (1976) و برای سنجش عملکرد پیشرفت تحصیلی از نمره معدل نیمسال اول سال تحصیلی دانش آموزان استفاده شد. برای تحلیل داده ها از روش های آمار توصیفی از (فراوانی، میانگین و انحراف استاندارد) و استنباطی از (مدل یابی معادلات رگرسیونی ساختاری) استفاده شده است. تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزارهای Spss-18 و Amos-23 انجام گرفت.
یافته هامدل پژوهش مورد تایید قرار گرفت و به طور کلی دو متغیر توان پیش بینی (48/0= R2) از متغیر پیشرفت تحصیلی توسط متغیرهای سازگاری زناشویی والدین، شادکامی در مسیرهای مستقیم و غیرمستقیم در سطح معنی داری (05/0 >p) قابل تبیین است.
نتیجه گیریباتوجه به معنی دار بودن روابط میان متغیرهای مورد بررسی، نتایج پژوهش حاضر بر ضرورت نقش سازگاری زناشویی والدین و رفتارهای یادگیرندگان با توجه به شادکامی با سیستم آموزشی تاکید دارد که می تواند به عنوان چارچوبی برای طراحی برنامه های آموزشی در جهت تقویت سازگاری زناشویی والدین و عملکرد تحصیلی دانش آموزان استفاده شود و دلالت های کاربردی برای بهبود پیشرفت تحصیلی به معلمان و یاد گیرندگان ارایه بدهد.
کلید واژگان: سازگاری زناشویی والدین, شادکامی, عملکرد تحصیلی}BackgroundOne of the important issues in the field of educational psychology is the relationship between parents' marital compatibility and students' academic performance. To explain the relationship between marital adjustment and academic performance, it is necessary to identify mediating factors between them. A possible factor is student happiness. However, no study has investigated the structural relationship between marital adjustment and academic performance of students with the role of happiness mediator.
AimsThe aim of the present study was to investigate the structural relationship between parents' marital compatibility and children's happiness with their academic performance.
MethodsThe current research was descriptive, of correlation and structural equations type. The statistical population includes high school students of Farhang, Imam Hossein (AS), and Shahid Esfahani high schools in Babol city in the academic year 2021-2022, among which 300 students were selected by multi-stage cluster random sampling. To gather data, we utilized two questionnaires: the Oxford Happiness Questionnaire (Argyle Valley, 1990) and Graham Biaspanier's Marital Compatibility Questionnaire (1976). For evaluating academic progress, we analyzed students' first-semester grade point average using descriptive statistics methods (frequency, mean, and standard deviation) and inference from structural regression equation modeling. The data was analyzed with the help of spss18 and amos23 software.
ResultsThe research model has been approved, and it shows that the academic achievement variable can be explained by two predictability variables (R2=0.48), namely marital adjustment and happiness. These variables have both direct and indirect effects, and are statistically significant at a level of 0.05.
ConclusionConsidering the significance of the relationships between the investigated variables, the results of the present research emphasize the necessity of the role of marital adjustment and the behavior of learners with regard to happiness with the educational system, which can be used as a framework for designing educational programs in order to strengthen marital adjustment and academic performance of students.
Keywords: Maritalcompatibility, Happiness, academic progress} -
مقایسه تاثیر آرامسازی و پسخوراند عصبی بر اضطراب دانش آموزانزمینه و هدف
اختلالات اضطرابی در دانش آموزان از جمله مسائلی است که می تواند بر کیفیت زندگی و عملکرد تحصیلی آن ها تاثیر گذار باشد. در راستای بهبود این وضعیت، روش های گوناگونی برای کاهش اضطراب در دانش آموزان مورد بررسی قرار گرفته است. هدف از پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی آرامسازی و پسخوراند عصبی بر اضطراب دانش آموزان بود.
روشطرح پژوهش شبه آزمایشی، با طرح پیش آزمون و پس آزمون بود. جامعه آماری شامل دانش آموزان مراجعه کننده به خانه های سلامت شهر تهران در نیمه دوم سال 1398 بود. از میان جامعه آماری به روش نمونه گیری خوشه ای به صورت چندمرحله ای تعداد 30 نفر انتخاب و با جایگزینی تصادفی در گروه های آزمایش و گواه به شکل تصادفی کاربندی شدند و به پرسشنامه اضطراب بک پاسخ دادند. جلسه های آرامسازی برای گروه آزمایش اول در هشت جلسه 45 دقیقه ای و آموزش پسخوراند عصبی برای گروه آزمایش دوم در 15 جلسه 30 دقیقه ای به اجرا گذاشته شدند؛ سپس در پایان مداخله های درمانی، بار دیگر آزمودنی های گروه های آزمایش و گواه، توسط پرسشنامه اضطراب بک مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده های پژوهش با استفاده از روش های آمار توصیفی و آزمون های آماری تحلیل کوواریانس تحلیل شد.
یافته هانتایج نشان داد آرامسازی و پسخوراند عصبی باعث کاهش اضطراب در دانش آموزان شدند. مقایسه میزان اثربخشی دو روش درمانی نشان داد که بین آن ها در کاهش اضطراب تفاوت معنی داری وجود ندارد.
نتیجه گیریبنابراین، با توجه به نتایج حاصل از این پژوهش، می توان نتیجه گرفت که هر دو روش آرامسازی و پسخوراند عصبی می توانند به عنوان گزینه های مناسب در مداخله و کاهش اضطراب در دانش آموزان مورد استفاده قرار گیرند، بدون اینکه یکی از آن ها به طور قطعی از دیگری بهتر باشد.
کلید واژگان: آرام سازی, اضطراب, دانش آموزان, نوروفیدبک}The Comparison of Effectiveness of Relaxation and Neurofeedback on students' anxietyBackground and AimAnxiety disorders among students are among the issues that can significantly impact their quality of life and academic performance. Various methods have been examined to reduce anxiety in students aiming to improve this situation. The objective of the present study was to compare the effectiveness of relaxation therapy and neurofeedback on student anxiety.
MethodThe research design was quasi-experimental, with pretest-posttest design. The statistical population included students attending healthcare centers in Tehran in the second half of 2019. Thirty participants were selected through multi-stage cluster sampling method and randomly assigned to experimental and control groups. They responded to the Beck Anxiety Questionnaire. Relaxation therapy sessions were conducted for the first experimental group in eight 45-minute sessions, while neurofeedback training for the second experimental group was conducted in fifteen 30-minute sessions. At the end of therapeutic interventions, participants in both experimental and control groups were re-evaluated using the Beck Anxiety Questionnaire. Research data were analyzed using descriptive statistics and covariance analysis.
FindingsThe results indicated that both relaxation therapy and neurofeedback led to a reduction in anxiety among students. Comparison of the effectiveness of the two therapeutic methods showed no significant difference in reducing anxiety between them.
ConclusionTherefore, based on the results of this study, it can be concluded that both relaxation therapy and neurofeedback can be considered as suitable options for intervention and reducing anxiety in students, without one being definitively better than the other.
Keywords: Anxiety, Neurofeedback, Relaxation, Students} -
پژوهش حاضر با هدف تعیین تاثیر آموزش ذهن آگاهی بر افزایش توجه و کنترل پرخاشگری در هنرجویان موسیقی 7 تا 12 سال آموزشگاه های موسیقی صورت گرفت. روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل کودکان هنرجوی موسیقی در آموزشگاه موسیقی خانه هنر شهر تهران در زمستان 1399 و بهار 1400 بود. از این جامعه تعداد 30 کودک به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه، (هر گروه 15 نفر) گمارده شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه پرخاشگری کودکان واحدی و همکاران (1387) و آزمون توجه مانلی و همکاران (2001) بود. گروه آزمایش هشت جلسه مداخله ذهن آگاهی طبق پروتکل ارایه شده توسط بایر (2006) را دریافت کردند ولی گروه کنترل هیج مداخله روان شناختی دریافت نکردند. علاوه بر شاخص های توصیفی از تحلیل کوواریانس چندمتغیره برای تحلیل داده ها استفاده شد. نتایج بدست آمده نشان داد که آموزش ذهن آگاهی بر بهبود توجه (توجه پایدار، توجه انتخابی و کنترل توجه) و کاهش پرخاشگری (کلامی - تهاجمی، فیزیکی - تهاجمی، رابطه ای و خشم تکانشی) کودکان هنرجوی موسقی اثربخشی معناداری دارد (05/0>P). نتیجه پژوهش بیانگر این بود که استفاده از ذهن آگاهی به عنوان یک درمان روان شناختی جهت بهبود توجه و کاهش پرخاشگری در کودکان هنرجوی موسقی مورد توجه و استفاده قرار گیرد.کلید واژگان: هن آگاهی, توجه, پرخاشگری, کودکان هنرجوی موسیقی}The aim of this study was to determine the effect of mindfulness training on increasing attention and controlling aggression in music students aged 7 to 12 years in music schools. The method of the present study was a quasi-experimental design with pretest-posttest design and control group. The statistical population of the study included children of music students in the music school of Tehran Art House in the winter of 2020 and the spring of 2021. From this community, 30 children were selected by available sampling method and randomly assigned to two experimental and control groups (15 people in each group). The research instruments included the aggression questionnaire of Vahedi et al. (2008) and Manley et al. (1999) attention test. The experimental group received eight sessions of mindfulness intervention according to the protocol provided by Bayer (2006) but the control group did not receive any psychological intervention. In addition to descriptive indicators, multivariate analysis of covariance was used to analyze the data. The results showed that mindfulness training has a significant effect on improving attention (sustained attention, selective attention and attention control) and reducing aggression (verbal-aggressive, physical-aggressive, relational and impulsive anger) in children of music students (P<0/05). The results showed that the use of mindfulness as a psychological treatment to improve attention and reduce aggression in children of music students should be considered and used.Keywords: Mindfulness, attention, aggression, Children of music students}
-
هدف از پژوهش حاضر تبیین مدل ساختاری اهمال کاری تحصیلی بر اساس نگرش به رشته تحصیلی و بی انگیزگی تحصیلی با نقش واسطه ای اضطراب تحصیلی بود. پژوهش به لحاظ هدف کاربردی و به شیوه معادلات ساختاری بود. از بین کلیه دانشجویان دانشگاه صنعتی نوشیروانی بابل در سال 1400-1401، تعداد 350 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب شدند و همه آن ها پرسشنامه های اهمال کاری تحصیلی (PASS) سولومون و راث بلوم (1984)، اضطراب تحصیلی (AAT) آلپرت و هابر (1960)، نگرش نسبت به رشته تحصیلی (ATFSQ) سوفو و همکاران (2012) و بی انگیزگی (AMS) والراند و همکاران (1992) را تکمیل کرده اند. برای تحلیل داده ها از معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج نشان داد متغیرهای نگرش به رشته تحصیلی و بی انگیزگی تحصیلی اثرات مستقیم و معنی داری به ترتیب بر اهمال کاری تحصیلی و اضطراب تحصیلی داشتند (01/0>p). همچنین اضطراب تحصیلی بر اهمال کاری تحصیلی اثر مستقیم و معنی داری داشت (01/0>p). افزون بر آن دو متغیر نگرش به رشته تحصیلی و بی انگیزگی تحصیلی به واسطه اضطراب تحصیلی اثر غیرمستقیم و معنی داری بر اهمال کاری تحصیلی داشتند. در نهایت می توان گفت مدل پژوهش از برازش مطلوبی برخوردار بود و هر سه متغیر اضطراب تحصیلی، نگرش نسبت به رشته تحصیلی و بی انگیزگی تحصیلی اثرات مستقیم و غیرمستقیم معنی داری بر اهمال کاری تحصیلی داشتند.
کلید واژگان: اضطراب تحصیلی, اهمال کاری تحصیلی, بی انگیزگی تحصیلی, دانشجویان, نگرش نسبت به رشته تحصیلی}The purpose of the current research was to explain the structural model of academic procrastination based on the attitude towards the field of study and academic immaturity with the mediating role of academic anxiety. The research method was applied in terms of purpose and in the form of structural equations. 350 people were selected by random cluster sampling method among all the students of the Noshirvani University of Technology, Babol in 2020-2021. All of them completed the Procrastination Assessment Scale for Students (PASS) by Solomon and Rothblum (1984), the academic anxiety Test (AAT) by Alpert and Haber (1960), the attitude towards the field of study questionnaire (ATFSQ) by Sufo et al. (2012) and the academic immaturity scale (AMS) by Wallerand et al. (1992). Structural equations were used to analyze the data. The results showed that the variables of attitude towards the field of study and academic immaturity had direct and significant effects on academic procrastination and academic anxiety, respectively (p<0.01). Also, academic anxiety had a direct and significant effect on academic procrastination (p<0.01). In addition, academic anxiety had a mediating role for the two variables of attitude towards the field of study and academic immaturity which had an indirect and significant effect on academic procrastination. Finally, it can be said that the research model had a good fit and all three variables of academic anxiety, attitude toward the field of study, and academic immaturity had significant direct and indirect effects on academic procrastination.
Keywords: Academic Anxiety, Academic Procrastination, Academic Immaturity, Attitude toward the Field of Study} -
سابقه و هدف
با توجه به اینکه میزان مرگ و میر و ابتلا به بیماریهای قلبی-عروقی در کشورهای آسیایی و درحالتوسعه بهشدت افزایش یافته؛ این پژوهش با هدف بررسی رابطه بین بهزیستی معنوی با سلامت روان، تابآوری و امید به زندگی در بیماران قلبی-عروقی بیمارستان جم تهران انجام شده است.
روش کارپژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی است. جامعه آماری شامل تمامی مردان مبتلا به بیماری قلبی-عروقی بود که به بیمارستان جم شهر تهران مراجعه کرده بودند و از بین این افراد با روش نمونهگیری دردسترس تعداد 100 نفر انتخاب شدند. برای جمعآوری اطلاعات از پرسشنامههای خودگزارشی شامل پرسشنامه تابآوری کانر و دیویدسون، پرسشنامه سلامت روانی گلدبرگ، پرسشنامه امید به زندگی اشنایدر و پرسشنامه بهزیستی معنوی پارسیان و دونینگ استفاده شد. دادههای گردآوریشده با روشهای آمار توصیفی، ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندمتغیره با روش ورود همزمان تحلیل شد. در این پژوهش همه موارد اخلاقی رعایت شده است و مولفان مقاله تضاد منافعی گزارش نکردهاند.
یافتهها:نتایج پژوهش نشان داد که رابطه بین سلامت روانی و ابعاد آن یعنی سلامت جسمانی و کارکرد اجتماعی با بهزیستی معنوی مثبت و رابطه بین علایم افسردگی و اضطراب با بهزیستی معنوی منفی و معنیدار بود (05/0P<). رابطه بین تابآوری و هر یک از ابعاد آن با بهزیستی معنوی در بیماران قلبی-عروقی نیز مثبت و معنیدار بود (05/0P<). همچنین، نتایج پژوهش با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که بین امید به زندگی و هر یک از ابعاد آن با بهزیستی معنوی در بیماران قلبی-عروقی رابطه مثبت و معنیداری در سطح 05/0>P وجود داشت و رگرسیون چندمتغیره نشان داد که متغیرهای پیشبین توانستهاند با هم 33 درصد از تغییرات مربوط به بهزیستی معنوی را تبیین نمایند.
نتیجهگیری:با توجه به یافتههای بهدستآمده میتوان گفت توجه به متغیرهای مذکور در پیشگیری و طراحی درمانهای مناسبتر به پژوهشگران و درمانگران یاری میرساند.
کلید واژگان: امید به زندگی, بهزیستی معنوی, بیماران قلبی-عروقی, تابآوری, سلامت روان}Background and ObjectiveDue to the fact that the rate of death and incidence of cardiovascular diseases in Asian and developing countries has considerably increased, this study attempts to investigate the relationship between spiritual well-being and mental health, resilience and life expectancy in cardiovascular patients of Jam Hospital in Tehran.
MethodsThe research was descriptive correlational. The population of the study included all men with cardiovascular diseases who referred to Jam hospital in Tehran out of whom 100 were selected using the available sampling method. Self-report questionnaires including Resiliency Questionnaire, Mental Health Questionnaire, Life Expectancy Questionnaire and Spiritual Well-being Questionnaire were used for data collection. Data were analyzed using descriptive statistics, Pearson correlation coefficient and concurrent multivariate regression. In this study, all the ethical considerations were observed and the authors reported no conflict of interests.
ResultsThe results showed that the relationship of mental health and its dimensions including physical health and social functioning with positive spiritual wellbeing and the relationship of depression and anxiety symptoms with spiritual wellbeing was negative and significant (P<0.05). The relationship of resilience and its dimensions with spiritual wellbeing was also positive and significant in cardiovascular patients (P<0.05). Also, the results of the study using Pearson correlation coefficient showed that there is a positive and significant relationship between life expectancy and each of its dimensions with spiritual well-being in cardiovascular patients (P<0.05), and the results of multivariate regression showed that predictor variables together accounted for 33% of the changes in spiritual wellbeing.
ConclusionAccording to the obtained findings, it can be stated that paying attention to the mentioned variables in prevention and designing more appropriate therapies will help researchers and therapists.
Keywords: Cardiovascular patients, Life expectancy, Mental health, Resilience, Spiritual well-being} -
مقدمه
هدف پژوهش حاضر تبیین امیدواری دانشجویان بر اساس سبک های مقابله ای و معنا در زندگی بود. روش پژوهش از نوع توصیفی - همبستگی می باشد و جامعه آماری تحقیق شامل کلیه دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه علوم پزشکی تهران در سال تحصیلی 99-1398 میباشد. برای تعیین حجم نمونه بر اساس پژوهش های انجام شده مشابه و مرتبط، 200 نفر از دانشجویان کارشناسی این دانشگاه به عنوان نمونه انتخاب شدند. به منظور گردآوری داده های پژوهش از مقیاس امید اسنایدر (SHS)، پرسشنامه ی معنای زندگی (استگر2010) و پرسشنامه ی راهبردهای مقابله ای (لازاروس و فولکمن ، 1980) و برای تجزیه و تحلیل داده ها از ضریب همبستگی و تجزیه و تحلیل رگرسیون با استفاده از نرم افزار SPSS20 انجام شد. در فرضیه اول نتایج به دست آمده نشان داد بین متغیر امیدواری و سبک مقابله ای مساله مدار رابطه مثبت و معنادار وجود دارد (Sig<0.05) و بین متغیر امیدواری و راهبردهای هیجان مدار رابطه منفی و معنادار وجود دارد (Sig<0.05). در فرضیه دوم نیز نتایج به دست آمده نشان داد بین امیدواری و حضور معنا در زندگی و بین امیدواری و جستجوی معنا در زندگی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد (Sig<0.05). در فرضیه سوم نتایج مربوط به سبک های مقابله ای نشان می دهد راهبرد مساله مدار به میزان 13% قادر است تغییرات امیدواری را به صورت مثبت و معناداری پیش بینی نماید (Sig<0.05). اما متغیر راهبرد هیجان مدار نمی تواند به صورت معناداری متغیر امیدواری را تبیین نماید (Sig>0.05) و مولفه های معنا در زندگی نیز نشان داد متغیر حضور معنا در زندگی و جستجوی معنا به ترتیب می تواند 24% و 13% از تغییرات متغیر امیدواری را به صورت مثبت و معنادار پیش بینی نماید (Sig<0.05).
کلید واژگان: امیدواری دانشجویان, سبک های مقابله ای, معنا در زندگی}IntroductionThe aim of study was to explain studentschr('39') hope based on coping styles and meaning of life. The research method was descriptive-correlational and the statistical population of the study included all undergraduate students of Tehran University of Medical Sciences (TUMS) who were studying in the academic year 2009-2010. To determine the sample size, similar research studies was used. 200 students were collected for sample size. In order to collect research data from Snyder Hope Scale (SHS), Meaning of Life Questionnaire and Coping Strategies Questionnaire (Lazarus and Folkman, 1980) and to analyze the data from correlation coefficient and regression analysis using SPSS20 software was performed. In the first hypothesis, the results showed that there is a positive and significant relationship between the variable of hope and problem-oriented coping style (Sig <0.05) and there is a negative and significant relationship between the variable of hope and emotion-oriented strategies (Sig <0.05). In the second hypothesis, the results showed that there is a positive and significant relationship between hope and the presence of meaning in life and between hope and the search for meaning in life (Sig <0.05). In the third hypothesis, the results related to the beta of coping styles show that the problem-oriented strategy at 13% is able to predict meaningful changes in life in a positive and significant way (Sig <0.05). But the emotion-oriented strategy variable could not significantly explain the hope variable (Sig> 0.05) and the components of meaning in life also showed that the variables of meaning in life and meaning search can account for 24% and 13% of the changes in the hope variable, respectively. Predict a positive and significant face (Sig <0.05).
Keywords: Students' hope, Coping styles, Meaning of life}
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.