مقالات رزومه دکتر عباس رحمتی
-
زمینهخانواده اصلی و کم وکیف ارتباط زوجین با آن از عواملی است که بنا به گزارشات بالینی در ایجاد و دامن زدن به تعارضات زناشویی نقش تعیین کننده ای دارد.هدفهدف این پژوهش، بررسی و طبقه بندی اطلاعات بر مبنای تجربه زیسته زوجین از دخالت خانواده های اصلی در زندگی مشترک آنان و طبقه بندی علت این دخالت ها بود.روشروش مطالعه، کیفی و از نوع پدیدار شناسی بود. نمونه 15 نفر از زوجین شهر کرمان بودند که با روش هدفمند انتخاب شدند. سپس مصاحبه های نیمه ساختار یافته با آنان صورت گرفت و اطلاعات با روش کلایزی مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت.یافته هانتایج حاصل از تحلیل مصاحبه ها نشان داد که انواع دخالت ها در شش مقوله اصلی شامل دخالت در امور شخصی زوجین، دخالت در شکل و نوع ارتباط با همسر و خانواده همسر، دخالت مربوط به امور فرزندان، انتظارات، تفکرات و رفتارهای غیرمنطقی خانواده های اصلی، دخالت در امور شخصی فرد، ارتباط با مرز نامشخص؛ و علل دخالت ها در پنج مقوله اصلی شامل وابستگی، وجود خطاهای شناختی، سلطه گری، کمک به موفقیت زندگی زوجین و وجود تفاوت بین زوجین و خانواده ها، تقسیم بندی میشود.نتیجه گیریبه نظر می رسد نتایج حاصل از این پژوهش می تواند به مشاوران و روان شناسان در مراکز مشاوره و مراکز شبه خانواده و موسسات آموزشی کمک کند تا تحلیل واقع گرایانه تری نسبت به دخالت خانواده های اصلی در زندگی زناشویی زوجین داشته باشند.کلید واژگان: تجربه زیسته زوجین, خانواده اصلی, دخالت}BackgroundThe main family and the quality of the couple's relationship is one of the factors that according to clinical reports has a decisive role in creating and fomenting marital conflicts.AimThe purpose of this study was to investigate and classify information based on couples' lived experience of the involvement of main families in their life together and to classify the cause of these interventions.MethodThe study method was qualitative and phenomenological. The sample was 15 couples in Kerman who were selected by purposive sampling method. Then, semi-structured interviews were conducted with them and the data was analyzed by Colaizzi method.ResultsThe results of the analysis of the interviews showed that the types of interventions in six main categories include interference in the personal affairs of the couple, interference in the form and type of relationship with the spouse and spouse's family, interference in children's affairs, Irrational expectations, thoughts and behaviors of the main families, Personal affairs, connection with indefinite boundaries; And the causes of interventions are divided into five main categories including dependence, cognitive errors, domination, helping the couple succeed in life and the existence of differences between couples and families.ConclusionsIt seems that the results of this study can help counselors and psychologists in counseling centers and quasi-family centers and educational institutions to have a more realistic analysis of the involvement of main families in the married life of couples.Keywords: Couples' Lived Experiences, Main Family, Involvement}
-
خیانت زناشویی، ازجمله مهم ترین عوامل خطرآفرین روابط زوجینی محسوب می شود که افشای آن فرد خیانت دیده را در دوراهی ماندن و یا ترک رابطه قرار می دهد. هدف از پژوهش حاضر واکاوی عواملی است که باعث می شوند زنان خیانت دیده، علی رغم افشای خیانت همسر، تصمیم به ادامه رابطه با همسر خود گیرند. جامعه آماری این پژوهش کلیه زنان خیانت دیده شهرستان کرمان بودند که علی رغم افشای خیانت همسرشان همچنان در رابطه باقی مانده بودند. نمونه این پژوهش شامل 16 نفر از زنان خیانت دیده شهرستان کرمان هستند که به صورت هدفمند و با استفاده از روش نمونه گیری نظری و گلوله برفی انتخاب شدند. روش جمع آوری داده ها در این پژوهش مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته بود و برای تجزیه وتحلیل داده ها از روش کیفی داده بنیاد و از رویکرد تحلیل سیستماتیک استراوس و کربین استفاده شد. تجزیه وتحلیل داده های به دست آمده، منجر به شناسایی 38 مفهوم و 12 مقوله محوری شد که با محوریت مقوله مرکزی (ماندن پس از افشای خیانت همسر) در3 طبقه ی کلی شرایط علی، شرایط زمینه ای و شرایط مداخله گر قرار گرفتند. نتایج این پژوهش نشان داد که زنان خیانت دیده تحت تاثیر شرایط علی (وجود فرزند، علاقه به همسر، رفتارهای اعتماد ساز همسر، عدم دریافت حمایت خانواده، خیانت متقابل و نگرش ها و باورها)، شرایط زمینه ای (فشار های اجتماعی و فرهنگی، ویژگی های شخصیتی و روانی و محدودیت های قانونی برای زنان) و شرایط مداخله گر (مسائل مالی و اقتصادی، نوع خیانت همسر و حمایت خانواده همسر)، به رابطه با همسر بی وفا ادامه داده اند.کلید واژگان: تداوم رابطه, افشای خیانت, مطالعه کیفی}Marital infidelity is considered one of the most important risk factors of marital relationships, the disclosure of which puts the betrayed individual in a dilemma of staying or leaving the relationship. The current research aimed to investigate the factors that made women who were betrayed decide to continue their relationship with their husbands despite disclosing their husbands’ infidelity. The statistical population of this study included all the betrayed women of Kerman who remained in the relationship despite the disclosure of their husbands’ betrayal. The sample included 16 women who were betrayed in Kerman. They were selected purposively using theoretical and snowball sampling methods. The data were collected through semi-structured in-depth interviews. In addition, the data was analyzed through the qualitative method of Grounded Theory and the systematic analysis approach of Strauss and Corbin. The analysis of the obtained data led to the identification of 38 concepts and 12 axial codes, which were categorized into three general conditions: causal conditions, contextual conditions, and intervening conditions, all centered around the main theme of "staying after spousal infidelity disclosure." The results of this study indicated that the betrayed women continued to live with their spouses under causal conditions (i.e., the presence of children, affection for the spouse, spouse’s trust-building behaviors, lack of family support, mutual infidelity, and attitudes and beliefs), contextual conditions (i.e., social and cultural pressures, personal and psychological characteristics, and legal constraints on women), and intervening conditions (i.e., financial and economic issues, the type of spouse’ betrayal, and the support of the spouse’s family).Keywords: Staying In The Relationship, Disclosure Of Infidelity, Qualitative Study}
-
مقدمه
بیماری سرطان یکی از شایع ترین بیماری ها در دنیای امروز است که علاوه بر ایجاد مشکلات جسمی، مشکلات روانشناختی را برای بیماران به همراه دارد. یکی از این مشکلات فاجعه سازی درد می باشد.
هدفهدف پژوهش حاضر تعیین نقش تاب آوری روانشناختی و ذهن آگاهی در پیش بینی فاجعه سازی درد با میانجیگری هیجان های مثبت در بیماران مبتلا به سرطان بود.
روشاین پژوهش از نوع تحقیقات توصیفی و همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه بیماران مبتلا به سرطان بزرگسال (بالای 18 سال) شهر کرمان در تابستان و پاییز سال 1400 بود که تعداد 141 نفر از بیماران، به صورت هدفمند به عنوان نمونه انتخاب شدند. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه استاندارد فاجعه سازی درد، فهرست عواطف و هیجان های مثبت پاناس، فرم کوتاه پرسشنامه ذهن آگاهی فرایبورگ و پرسشنامه تاب آوری کونور و دیویدسون استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل مسیر و همبستگی پیرسون با کاربرد نرم افزارهای AMOS نسخه 24 و SPSS نسخه 23 استفاده شد.
یافته ها:
یافته ها نشان داد که مسیرهای مستقیم تاب آوری (0/27-) و هیجان های مثبت (0/32-) به فاجعه سازی درد و نیز مسیرهای مستقیم تاب آوری (0/24) و ذهن آگاهی (0/16) به هیجان های مثبت معنی دار بود. همچنین نتایج حاصل از تحلیل مسیر برازش خوب مدل نهایی پژوهش را نشان داد (NFI=0/99, CMIN=0/373).
نتیجه گیری:
نتایج نشان داد هیجان های مثبت در پیش بینی فاجعه سازی درد براساس تاب آوری روانشناختی و ذهن آگاهی میانجی گری می کنند. پیشنهاد می شود درمانگران و موسسه های مرتبط با سرطان برنامه های درمانی مرتبط با این عوامل را در دستور کار خود قرار دهند.
کلید واژگان: فاجعه سازی درد, هیجان های مثبت, تاب آوری روانشناختی, ذهن آگاهی, سرطان}IntroductionCancer is one of the most common diseases in the world today that in addition to causing physical problems causes psychological problems for patients. One of these problems is pain catastrophizing.
AimThe purpose of this study was to investigate the role of psychological resilience and mindfulness in predicting pain catastrophizing through mediating role of positive emotions in patients with cancer.
MethodThis study was a descriptive and correlational research. The statistical population included all Adult cancer patients (over 18 years old) in Kerman in summer and autumn of 2021, that a total of 141 patients were selected as the sample using purposive sampling. For data collection, Standard Pain Catastrophizing Scale, PANAS Positive Affect Schedule, short form of the Freiburg Mindfulness Questionnaire and Connor and Davidson Resilience Questionnaire, were used. For data analysis, path analysis and Pearson correlation methods were applied by using AMOS software version 24 and SPSS version 23.
ResultsResults showed that the direct path of resilience (-0.27) and positive emotions (-0.32) to pain catastrophizing and direct path of resilience (0.24) and mindfulness (0.16) to positive emotions were significant. Also, the results of path analysis showed that the final model of the research had the goodness of fit (CMIN=0.373, NFI=0.99).
ConclusionThe results showed that positive emotions mediate the prediction of pain catastrophizing based on psychological resilience and mindfulness. It is suggested that therapists and cancer-related institutions include treatment programs related to these factors.
Keywords: Pain catastrophizing, Positive emotions, Psychological resilience, Mindfulness, Cancer} -
هدف
هدف این مطالعه مقایسه ی اثربخشی آموزش حافظهی کاری با آموزش حافظهی رقابتی بر علایم روانشناختی و عملکردهای شناختی مبتلایان به افسردگی اساسی بود.
روشمطالعه روی 60 بیمار مبتلا به اختلال افسردگی اساسی که به صورت تصادفی در سه گروه آموزش حافظهی رقابتی، آموزش حافظهی کاری و کنترل تقسیم شدند، به مدت 8 جلسه انجامشده است. ابزار سنجش شامل چهار تکلیف رایانهای: دووال انبک، فراخنای تقارن، فراخنای خواندن، حرف-عدد، سه پرسشنامه: سیاهه افسردگی بک، نشخوار ذهنی نولن هوکسما، عزتنفس روزنبرگ، و آزمون فراخنای ارقام حافظه بزرگسالان هوش وکسلر بود. دادهها از طریق تحلیل کوواریانس تجزیه وتحلیل شدند.
یافته ها:
در هر سه گروه، عملکرد در تمام متغیرها به جز نشخوار ذهنی در طول کارآزمایی در مقایسه با پیشآزمون افزایش داشت. آموزش حافظه ی کاری نتوانست منجر به بهبودی افسردگی و عزتنفس شود، اما منجر به بهبودی مولفه های جابه جایی، به روزرسانی و بازداری شد. آموزش حافظه ی رقابتی نتوانست منجر به بهبود کارکردهای شناختی افراد افسرده شود، اما منجر به بهبود افسردگی و عزت نفس شد. آموزش حافظه ی کاری به تنهایی نمی تواند بر افسردگی اساسی، عزت نفس و نشخوار ذهنی اثرگذار باشد؛ همچنین آموزش حافظه ی رقابتی به تنهایی نمیتواند بر نشخوار ذهنی و تمام کارکردهای شناختی در افراد افسرده موثر باشد. با توجه به حیطه ی اثرگذاری متفاوت این دو درمان و بر اساس اهداف درمانی مختلف، میتوان یکی از این دو درمان را انتخاب کرد و یا به صورت همزمان با یک درمان دیگر به کاربرد.
کلید واژگان: افسردگی اساسی, آموزش حافظهی کاری, آموزش حافظهی رقابتی}PurposeThis research aimed to compare the effectiveness of working memory training with competitive memory training on the psychological symptoms and cognitive functions of patients with major depression.
MethodThis study was performed on 60 patients with the major depressive disorder who were randomly divided into three groups: control, competitive memory training, and working memory training. The instruments used in this study included four computer tasks: asymmetry span, reading span, letter-number, dual n-back, three questionnaires: BECK Depression Inventory, Nolen -Hoeksema rumination Questionnaire, Rosenberg Self-Esteem Questionnaire, and the Wechsler intelligence Scale for Adult-Memory for Digit Span. Data were analyzed by using ANCOVA.
FindingsIn all three experiments, performance during the training task significantly increased, but this performance gain did not transfer to the rumination. In working memory training group no positive effect of training on depression and self-esteem was found. But it did lead to improvements in the components of shifting, updating, and inhibition. Also, competitive memory training failed to improve cognitive functions in depressed individuals but led to improved depression and self-esteem. overall, results show that stand alone Working Memory training can not be effective on low self esteem and does not result in reduced rumination nor in reduced symptoms of major depression. Also, stand alone competitive memory training can not be effective on rumination, and cognitive functions in depressed maple Due to the different effectiveness of these two treatments and based on different therapeutic goals, one of these two treatments can be selected or used simultaneously with another treatment.
Keywords: major depressive disorder, competitive memory training, Working Memory Training} -
پژوهش حاضر با هدف تاثیر انعطاف پذیری روان شناختی بر گرایش به روابط فرازناشویی با نقش واسطه ای نیرومندی من انجام گرفته است. پژوهش حاضر پژوهش همبستگی و از نوع مدل یابی معادلات ساختاری و جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه زوجین شهر بیرجند بود. روش نمونه گیری به صورت در دسترس و تعداد نمونه شامل 192 زوج (384 نفر) بود. پرسش نامه هایی که به منظور جمع آوری اطلاعات از گروه نمونه در نظر گرفته شدند، عبارت بودند از: پرسش نامه نگرش به روابط فرازناشویی واتلی (2006م)؛ پرسش نامه انعطاف پذیری شناختی دنیس و وندورال (2010م)؛ مقیاس نیرومندی من بشارت (1386). برای تجزیه وتحلیل آماری داده ها از مدل معادلات ساختاری (SEM) استفاده شد. طبق نتایج به دست آمده اثر مستقیم انعطاف پذیری روان شناختی بر گرایش به روابط فرازناشویی، اثر مستقیم انعطاف پذیری روان شناختی بر نیرومندی من و اثر مستقیم نیرومندی من بر گرایش به روابط فرازناشویی تایید شد. افزون بر آن اثر غیرمستقیم متغیر انعطاف پذیری روان شناختی از طریق نیرومندی من بر گرایش به روابط فرازناشویی نیز تایید شده است (01/0>P). بنابراین انعطاف پذیری روان شناختی و نیرومندی من تلویحات کاربردی فراوانی در زمینه های پژوهشی و سبب شناسی و درمان گرایش به روابط فرازناشویی دارد.کلید واژگان: انعطاف پذیری روان شناختی, گرایش به روابط فرازناشویی, نیرومندی من}This study aims to explain the effect of psychological flexibility on the tendency to extramarital relationships with the role of ego powerfulness as a mediator in couples. The current research was based on a correlational research and locating the model of structural equation type. The statistical population in this research included couples in Birjand. The sampling method was the accessible type and the number of samples included 192 couples (384 individuals). Questionnaires applied for collecting data from the sample groups included: Whatley's Extramarital Affairs Attitude Questionnaire (2006); Dennis and Vander Wal Questionnaire of Cognitive Flexibility (2010); Besharat Ego Powerfulness Scale (2016). Structural equation model (SEM) was used for statistical analysis of the collected data. According to the findings, the direct effect of psychological flexibility on the tendency to extramarital affairs, the direct effect of psychological flexibility on ego powerfulness, and the direct effect of ego powerfulness on tendency to extramarital affairs were confirmed. In addition, the indirect effect of the psychological flexibility variable through ego powerfulness on the tendency to extramarital affairs has been confirmed (P<0.01). Therefore, psychological flexibility and ego powerfulness have many practical implications in the research fields, etiology, and treatment of extramarital affairs.Keywords: Psychological flexibility, tendency to extramarital affairs, ego powerfulness}
-
مقدمه
آتش نشانی یکی از مشاغل پرخطر است که طیف گسترده ای از وظایف را در برمی گیرد. آتش نشانان به دلیل ماهیت شغلی دشوار خود، موقعیت های اضطراری متعددی را تجربه می کنند که علاوه بر ایجاد آسیب های جسمی، می توانند سلامت روان شناختی آتش نشانان را نیز در معرض خطر قرار دهند. بنابراین پژوهش حاضر با هدف بررسی پیامدهای روان شناختی شرایط شغلی آتش نشانان انجام گرفت.
روش بررسیروش پژوهش، کیفی و از نوع پدیدار شناسی بود. با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند، 16 آتش نشان از آتش نشانان ایستگاه های آتش نشانی شهر کرمان انتخاب شدند؛ و انتخاب آن ها بر اساس معیار اشباع بود. داده ها با استفاده از مصاحبه نیمه ساختار یافته جمع آوری و با استفاده از روش هفت مرحله ای کلایزی تحلیل شدند. بدین صورت که ابتدا مصاحبه ها، کدگذاری و سپس بر اساس کد های مشابه، 4 مقوله اصلی استخراج گردید.
نتایجنتایج به دست آمده نشان دادند که استرس مداوم (ناشی از صدای زنگ حریق و اعلام حوادث، تلاش برای رسیدن به موقع به محل حادثه، نگرانی از نرسیدن به موقع و پیدا نکردن آدرس محل حادثه، شرایط پیچیده و نامشخص حوادث)، مشکلات خواب (شامل به هم خوردن نظم خواب، بی خوابی، مشکل در حفظ خواب، بیدار شدن وحشت زده و ناگهانی از خواب، حرف زدن در خواب)، هیجان های منفی ناشی از حوادث دردناک و مشکل در برقراری روابط مطلوب با اعضای خانواده، مهم ترین پیامدهای روان شناختی هستند که آتش نشانان به علت شرایط شغلی شان تجربه می کنند.
نتیجه گیریبا توجه به نقش مهم آتش نشانان در ارایه خدمات در موقعیت های اضطراری، پیامدهای روان شناختی ناشی از این شغل، عوامل خطری هستند که بر سلامت و در نتیجه عملکرد آتش نشانان، اثر نامطلوبی دارند؛ و بنابراین، لازم است که اقدامات و برنامه ریزی های مناسبی به منظور مدیریت و کاهش استرس مداوم و بهبود کیفیت خواب آتش نشانان صورت گیرد؛ و در راستای مدیریت و کاهش هیجان های منفی و مشکلات خانوادگی آن ها نیز آموزش های مناسبی ارایه گردد.
کلید واژگان: آتش نشانان, سلامت روان, پیامدهای روان شناختی, شرایط شغلی, مطالعه کیفی}IntroductionA high-risk job, firefighting involves a wide range of tasks. Given the difficult nature of the job with all the responsibilities included, and in addition to the impending physical injuries, firefighters undergo several emergencies which can endanger their psychological health. Therefore, the present study was conducted to investigate the psychological consequences of firefighters' work conditions.
Materials and MethodsThe research method was qualitative and phenomenological. Using the purposeful sampling method, 16 firefighters were selected from fire stations across the city of Kerman, Iran; saturation criteria were used in the selection of participants. Data were collected using semi-structured interviews and analyzed using Colaizzi’s seven-step method. In this way, first, the interviews were coded, and then based on the similarity of codes, 4 main categories were extracted.
Resultsresults showed that persistent stress (caused by the sound of fire alarms and announcement of fire emergencies, trying to make it to the scene on time, worrying about not being on time, and not finding the address of the incidents, complications, and uncertainties of the incidents), sleep problems (these include sleep disturbances, insomnia, difficulty maintaining sleep, startled waking up, somniloquy), negative emotions reminiscent of painful events, and difficulty in establishing good relationships with family members, are the most important psychological consequences that firefighters faced due to their working conditions.
ConclusionConsidering the important role of firefighters in providing services in emergencies, the psychological consequences of this job are risk factors that harm the health and the performance of firefighters. Therefore, appropriate measures and planning need to be taken to manage and reduce ongoing stress and improve the quality of firefighters' sleep. To manage and reduce negative emotions and their family problems, appropriate training should be provided.
Keywords: Firefighters, Mental Health, Psychological consequences, Working conditions, Qualitative Researchconsequences, Qualitative Research} -
مقدمه
تضادهای بین سنت و خاص سنت های قومی و مدرنیته برخی از مشکلات برگرفته از خشونت خانگی را تشدید می کنند و تبعات منفی آن متوجه زنان و فرزندانشان می شود. با توجه به این مساله، هدف پژوهش، طراحی بسته آموزشی چگونگی مقابله با خشونت همسران و بررسی اثربخشی آموزش آن بر خشونت همسران و اشتیاق تحصیلی فرزندان بود.
روشروش پژوهش شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با دو گروه آزمایش و دو گروه کنترل بود. از بین 53 زن خشونت دیده که به یکی از مراکز مشاوره شهرستان رفسنجان مراجعه کرده بودند، به روش نمونه گیری در دسترس، 30 نفر انتخاب و به روش تصادفی ساده در دو گروه 15 نفری آزمایش و کنترل جایگزین شدند و پرسشنامه مقابله با خشونت خانگی علیه زنان و فرزندانشان پرسشنامه درگیری تحصیلی را به عنوان پیش آزمون و پس آزمون تکمیل کردند. برای مداخله، بسته آموزشی پژوهشگر ساخته مقابله با خشونت همسران در 10 جلسه فقط روی زنان گروه آزمایش اجرا شد. داده ها توسط تحلیل کوواریانس تک متغیری (ANCOVA) مورد تحلیل قرار گرفتند.
یافته هایافته ها نشان می د هند که آموزش مقابله با خشونت خانگی با استفاده از بسته آموزشی بر کاهش خشونت مردان و افزایش اشتیاق تحصیلی فرزندان اثربخشی معناداری دارد.
نتیجه گیرینتیجه گرفته می شود که بسته آموزشی قابلیت استفاده به عنوان یک پروتکل آموزشی را دارد و از آن می-توان به عنوان یک ابزار در جهت کاهش خشونت خانگی مردان و بهبود اشتیاق تحصیلی فرزندان بهره برد.
کلید واژگان: اشتیاق تحصیلی, درگیری تحصیلی, خشونت خانگی, خشونت همسر}IntroductionThe conflicts between tradition and specifically ethnic traditions and modernization enhance some obstacles derived from domestic violence and its consequence is directed towards wives and children. Regarding this matter, the purpose of the research was to design an instructional package for coping with spousal domestic violence and to investigate its effectiveness of instruction on spousal violence and children’s academic enthusiam.
MethodThe research method is semi-experimental of the pre-test and post-test kind with two experimental groups plus two control groups. Among the 53 women who experienced violence and referred to one of the counselling centers in the city of Rafsanjan, using convenience sampling method, 30 of them were selected. Using the simple random sampling method, they were placed into two experimental and control groups, with 15 subjects in each group; as the pre-test and the post-test, they completed the domestic violence against women questionnaire and their children completed the academic engagement questionnaire. For the intervention, for 10 sessions, only the experimental women group was exposed to the researcher made instructional package of coping with spousal violence. The data were analyzed using the Analysis of Covariance (ANCOVA).
FindingsFindings show that the instruction of coping with domestic violence has a significant effect on males’ violence and on enhancing children’s academic enthusiam.
ConclusionIt is concluded that the instructional package has the capability of being used as an instructional protocole and it can be beneficial as a tool in order to reduce males’ domestic violence and promoting children’s academic enthusiam.
Keywords: academic enthusiasm, academic engagement, Domestic Violence, Spousal Violence} -
مقدمه
اضطراب یکی از شایع ترین اختلالات روانپزشکی در جمعیت عمومی است. هدف این پژوهش بررسی شیوع شناسی اضطراب کرونا ویروس و عوامل خطر و محافظ بود.
روشپژوهش حاضر یک مطالعه توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل دانشجویان و کارکنان دانشگاه شهید باهنر کرمان در نیمه اول سال 1399 بود که از بین آنان 234 نفر کارمند و 981 نفر دانشجو به شیوه در دسترس در گروه نمونه قرار گرفتند. داده های این تحقیق از طریق مقیاس اضطراب کرونا ویروس به صورت آنلاین جمع آوری شد. مقیاس اضطراب کرونا جهت سنجش اضطراب ناشی از شیوع ویروس کرونا در کشور ایران و توسط علی پور و همکاران (1398) تهیه و اعتبار یابی شده است. برای تحلیل داده ها از رگرسیون همزمان و آزمون فرضیه ها و نیز آزمون تفاوت و کای اسکویر استفاده شد.
یافته هاتحلیل داده ها نشان داد سطح اضطراب کرونا در دانشجویان نسبت به کارمندان در وضعیت مطلوب تری قرار دارد. همچنین تحلیل رگرسیون حاکی از نقش پیش بینی کنندگی عوامل محافظ و خطر در اضطراب کرونای دانشجویان بود، اما در جمعیت کارمندان فقط عوامل خطر توانست اضطراب کرونا را پیش بینی کند.
نتیجه گیریهرچند نتایج پژوهش درمجموع نشان از سطح اضطراب بالا در جمعیت مورد مطالعه نبود اما در شیوع شناسی و تبیین عوامل مرتبط با هر سطح از اضطراب نباید از نقش عمده عوامل خطرساز و محافظ در شرایط کلی و در بحران ناشی از بیماری ویروسی کرونا غفلت نمود.
کلید واژگان: شیوع شناسی, اضطراب, عوامل خطر, عوامل محافظ}ObjectiveAnxiety is one of the most common psychiatric disorders among the general population. We conducted a study to investigate the prevalence of coronavirus anxiety, risk and protective factors.
MethodThe method of the study is descriptive correlational. The statistical population of the study included students and staff of Shahid Bahonar University of Kerman in the first half of 1399, from which 234 staff and 981 students were selected by available sampling method. Data were collected online using the Coronavirus Anxiety Scale (CAS). The Corona Anxiety Scale has been developed and validated in Iran by Alipour et al. (2017) to measure anxiety caused by the prevalence of Coronavirus. Simultaneous regression and hypothesis testing as well as difference and chi-square tests were used to analyze data.
FindingsFindings indicate that the level of coronary anxiety in students is in a more favorable condition than staff. Regression analysis indicated the predictive role of protective and risk factors in coronary anxiety among students, whereas only risk factors could predict coronary anxiety among staff.
ConclusionThe findings as a whole did not indicate a high level of anxiety among the study population, however, in the prevalence and pinpointing of factors associated with each level of anxiety, the role of risk and protective factors in the Coronavirus situation should not be underestimated
Keywords: Prevalence, Anxiety, risk factors, protective factors} -
هدف
مطالعه حاضر با هدف ساخت مقیاس نگرش به مواد مخدر و بررسی روایی و پایایی آن در بین دانشجویان انجام شد.
روشپژوهش حاضر توصیفی-پیمایشی و از نوع ابزار سازی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل همه دانشجویان دانشگاه شهید باهنرکرمان در سال تحصیلی 1398-1397 بود که از بین آن ها نمونه ای به حجم 400 نفر با روش نمونه گیری سهیمه ای انتخاب شدند. ساخت مقیاس در دو مرحله مقدماتی و نهایی انجام شد. پس از بررسی مقدماتی مقیاس بر روی 50 نفر و حذف آیتم هایی که دارای ضریب تمیز و دشواری نامناسب بودند، مقیاس نهایی نگرش به مواد مخدر و پرسش نامه شناسایی افراد در معرض خطر اعتیاد تکمیل شدند. ساختار عاملی مقیاس نگرش به مواد مخدر از طریق تحلیل عاملی تاییدی بررسی شد. همچنین، پایایی مقیاس از طریق آلفای کرونباخ بررسی شد. داده ها با استفاده از نرم افزارهای اس پی اس اس-22 و آموس-24 تجزیه و تحلیل شدند.
یافته ها:
تحلیل عاملی تاییدی نشان داد که مقیاس حاضر دارای یک ساختار سه عاملی (شناختی، عاطفی و رفتاری) با برازش مطلوبی بود. پایایی با روش آلفای کرونباخ برای کل مقیاس 0/86 و برای عامل های شناختی، هیجانی و رفتاری به ترتیب 0/70، 0/73 و 0/69 بود که حاکی از همسانی درونی خوبی بود. همچنین، روایی همگرای مناسب مقیاس تاییدکننده روایی مقیاس بود.
نتیجه گیری:
مقیاس نگرش به مواد مخدر یک ابزار روا و پایا در بین دانشجویان است و می تواند به عنوان یک ابزار غربالگری در بررسی دانشجویان در معرض خطر اعتیاد مورد استفاده قرار گیرد.
کلید واژگان: مقیاس نگرش به مواد مخدر, پایایی, روایی, دانشجویان}ObjectiveThe present study aimed to develop attitude toward drug scale and to evaluate its validity and reliability among students.
MethodThe present research was descriptive-survey of tool development type. The statistical population of the present study included all the students at Shahid Bahonar University of Kerman in 2018-2019. Among them, 400 individuals were selected using quota sampling method. The development of the scale was performed in two preliminary and final stages. After a preliminary evaluation of the scale on 50 individuals and the removal of items that had an inappropriate clean coefficient and difficulty, the final scale of attitudes toward drug and the questionnaire to identify people at risk for addiction were completed. The factor structure of the attitude toward drug scale was examined using confirmatory factor analysis. Also, the reliability of the scale was evaluated using Cronbachchr('39')s alpha. The data were analyzed using SPSS-22 and Amos-24 software.
ResultsThe results of confirmatory factor analysis showed that the scale had a three-factor structure (cognitive, emotional and behavioral factors) with an appropriate fit. Reliability using Cronbachchr('39')s alpha for the total scale was 0.86 and for its cognitive, emotional, and behavioral factors were 0.70, 0.73, and 0.69 respectively, showing good internal consistency. Also, the appropriate convergent validity of the scale confirmed the scale validity.
ConclusionThe attitude toward drug scale is a valid and reliable tool among students and can be used as a screening tool to assess students at risk for addiction.
Keywords: Attitudes toward drug scale, Reliability, Validity, Students} -
افزایش سن و آغاز سالمندی با تغییرات گریزناپذیر در توانمندی شناختی همراه می باشد. بنابراین با توجه به سالمندی جمعیت و اهمیت کارکردهای شناختی در این دوره سنی حساس، شناسایی عوامل موثر بر توانمندی شناختی سالمندان در جهت تقویت کارکردهای شناختی آنها سزاوار توجه می باشد. از این رو پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش خودفراروی، خود شفقت ورزی و عاطفه مثبت در پیش بینی توانمندی شناختی سالمندان صورت پذیرفت. روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی سالمندان (60 تا 70 سال) شهر کرمان در سال 1398 بود. نمونه پژوهش شامل 208 سالمند بود که با استفاده از روش نمونه گیری دردسترس از کانون بازنشستگان استان کرمان انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه های توانمندی شناختی نجاتی، شفقت ورزی نف و خودفراروی لوینسون و همکاران بود. داده های گردآوری شده با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد خودفراروی، خودشفقت ورزی و عاطفه مثبت با توانمندی شناختی سالمندان رابطه مثبت معناداری دارند (01/0p <). نتایج تحلیل رگرسیون نیز حاکی از آن بود که خودفراروی و عاطفه مثبت می توانند توانمندی شناختی سالمندان را پیش بینی کنند (01/0p <)، در حالیکه خود شفقت ورزی قادر به پیش بینی توانمندی شناختی سالمندان نبود. بنابراین با تکیه بر یافته های پژوهش حاضر، به نظر می رسد بتوان با بهره گیری از فنون درمانی مبتنی بر نظریه خودفراروی و فراهم نمودن مداخلات درمانی مبتنی بر افزایش عاطفه مثبت در جهت تقویت توانمندی های شناختی و پیشگیری از نارسایی های شناختی سالمندان اقدام نمود.
کلید واژگان: توانمندی شناختی, خودفراروی, خود شفقت ورزی, عاطفه مثبت, سالمندان}Aging is associated with unavoidable changes in cognitive abilities. Therefore, considering the aging of the population and the importance of cognitive functions at this sensitive age, identifying the factors affecting cognitive ability among elderly to strengthen their cognitive functions deserves attention. The present study aimed to investigate the role of self-transcendence, self-compassion and positive affect in predicting cognitive ability in elderly. It was a descriptive-correlational study. The statistical population of this study included all elderly (60 to 70 year) in Kerman from 2019 to 2020. 208 elderly participants were selected using convenience sampling from Kerman Province Retirement Association. The research instruments were Nejati Cognitive Ability Questionnaire, Neff Compassion Scale, and Levinson Self-Transcendence Questionnaire. Data were analyzed using Pearson correlation coefficient and multiple regression. The results of Pearson correlation coefficient showed the significant positive relationship between self-transcendence and cognitive ability in the elderly. Besides, a significant positive relationship was reported between self-compassion and cognitive ability in the elderly. Furthermore, these results also suggested a significant positive relationship between positive affect and cognitive ability in elderly. The results of regression analysis also showed that self-transcendence and positive affect can positively predict cognitive ability in elderly. However, self-compassion was not a predictor of cognitive ability in elderly. Therefore, using therapeutic techniques based on self-transcendence theory and providing therapeutic interventions based on increasing positive affect, it is possible to promote cognitive ability and prevent cognitive failures in elderly. References Alea, N., Ali, S., & Arneaud, M. J. (2017). What I value and why I remember: Values and the functions of memory in a Trinidadian lifespan sample. The International Journal of Reminiscence and Life Review, 4(2), 67-78. Allen, A. B., Goldwasser, E. R., & Leary, M. R. (2012). Self-compassion and well-being among older adults. Self and Identity, 11(4), 428-453. Baharvandi, B., KazemianMoghadam, K., Haroon Rashidi, H. (2020). The Effectiveness of Compassion-Focused Therapy on Ambiguity Tolerance and Death Anxiety in the Elderly. Aging Psychology, 6(1), 13-26. [Persian] Brown, L., Huffman, J. C., & Bryant, C. (2019). Self-compassionate aging: A systematic review. The Gerontologist, 59(4), 311-324. Castro-Schilo, L., Fredrickson, B. L., & Mungas, D. (2019). Association of positive affect with cognitive health and decline for elder Mexican Americans. Journal of Happiness Studies, 20(8), 2385-2400. Chiesa, A., Calati, R., & Serretti, A. (2011). Does mindfulness training improve cognitive abilities? A systematic review of neuropsychological findings. Clinical Psychology Review, 31(3), 449-464. Chu, S. T. W., Fung, H. H., & Chu, L. (2019). Is Positive affects related to meaning in life differently in younger and older adults? A time sampling study. The Journals of Gerontology: Series B, gbz086, 1-9. https://doi.org/10.1093/geronb/gbz086 Cleare, S., Gumley, A., & O'Connor, R. C. (2019). Self‐compassion, self‐forgiveness, suicidal ideation, and self‐harm: A systematic review. Clinical Psychology & Psychotherapy, 26(5), 511-530. https://doi:10.1002/cpp.2372 Cox, S. R., MacPherson, S. E., Ferguson, K. J., Nissan, J., Royle, N. A., MacLullich, A. M. J., Wardlaw, J. M., & Deary, I. J. (2014). Correlational structure of ‘frontal’ tests and intelligence tests indicates two components with asymmetrical neurostructural correlates in old age. Intelligence, 46, 94-106. DeYoung, C. G., Quilty, L. C., Peterson, J. B., & Gray, J. R. (2014). Openness to experience, intellect, and cognitive ability. Journal of Personality Assessment, 96(1), 46-52. Fang, Z., Ray, L. B., Owen, A. M., & Fogel, S. (2017). Neural Correlates of human cognitive abilities during sleep. BioRxiv, Article 130500. https://doi.org/10.1101/130500 Farhadi, M., Alizadeh G., & Kordnoghabi, R. (2017). The investigation Factor analysis of the Adult Self-Transcendence Inventory in Bu Ali Sina University students. Quarterly of Educational Measurement, 7(28), 241-255. [Persian] Foong, H. F., Hamid, T. A., Ibrahim, R., Haron, S. A., & Shahar, S. (2018). Predicting cognitive function of the Malaysian elderly: A Structural equation modelling approach. Aging & Mental Health, 22(1), 109-120. Garland, E. L., Geschwind, N., Peeters, F., & Wichers, M. (2015). Mindfulness training promotes upward spirals of positive affect and cognition: multilevel and autoregressive latent trajectory modeling analyses. Frontiers in Psychology, 6, 15. Hahn, M., Joechner, A. K., Roell, J., Schabus, M., Heib, D. P., Gruber, G., Peigneux, Ph. & Hoedlmoser, K. (2019). Developmental changes of sleep spindles and their impact on sleep‐dependent memory consolidation and general cognitive abilities: A longitudinal approach. Developmental Science, 22(1), Article e12706. Hashemi, Z., Eyni, S. (2020). Perceived Stress in the Elderly: The Role of Spiritual Intelligence, Self-Compassion, and Psychological Hardiness. Aging Psychology, 5(4), 289-299. [Persian] Herriot, H., Wrosch, C., & Gouin, J. P. (2018). Self-compassion, chronic age-related stressors, and diurnal cortisol secretion in older adulthood. Journal of Behavioral Medicine, 41(6), 850-862. Hsu, Y. C., & Wright, C. L. (2019). The effects of a Socially Supportive Activities Program (SSAP) on mood in long term care: A pilot study. Geriatric Nursing, 40(6), 572-578. Kang, Y., Cooper, N., Pandey, P., Scholz, C., O’Donnell, M. B., Lieberman, M. D., Taylor, S. E., Strecher, V. J., Dal Cin, S., Konrath, S., Polk, T. A., Resnicow, K., An, L., & Falk, E. B. (2018). Effects of self-transcendence on neural responses to persuasive messages and health behavior change. Proceedings of the National Academy of Sciences of the United States of America, 115(40), 9974–9979. Khosravi, S., Sadeghi, M., Yabandeh, M.R. (2013). Psychometric Properties of Self-Compassion Scale (SCS). Journal of Psychological Models and Methods, 4(13), 47-59. [Persian] Kim, C., & Ko, H. (2018). The impact of self-compassion on mental health, sleep, quality of life and life satisfaction among older adults. Geriatric Nursing, 39(6), 623-628. Klimecki, O. M., Leiberg, S., Ricard, M., & Singer, T. (2014). Differential pattern of functional brain plasticity after compassion and empathy training. Social Cognitive and Affective Neuroscience, 9(6), 873-879. Le, T. N. (2011). Life satisfaction, openness value, self-transcendence, and wisdom. Journal of Happiness Studies, 12(2), 171-182. Lee, P. L. (2016). A joyful heart is good medicine: Positive affect predicts memory complaints. The American Journal of Geriatric Psychiatry, 24(8), 662-670. Lee, S. (2015). An exploration of antecedents of positive affect among the elderly: a cross-sectional study. The European Journal of Public Health, 26(1), 187-191. Leung, P., Orgeta, V., Musa, A., & Orrell, M. (2019). Emotional distress mediates the relationship between cognitive failures, dysfunctional coping, and life satisfaction in older people living in sheltered housing: A structural equation modelling approach. International Journal of Geriatric Psychiatry, 34(1), 179-185. Levenson, M. R., Jennings, P. A., Aldwin, C. M., & Shiraishi, R. W. (2005). Self-transcendence: Conceptualization and measurement. The International Journal of Aging and Human Development, 60(2), 127-143. Lim, K. H. L., Pysklywec, A., Plante, M., & Demers, L. (2019). The effectiveness of Tai Chi for short-term cognitive function improvement in the early stages of dementia in the elderly: a systematic literature review. Clinical Interventions in Aging, 14, 827. Martela, F., Ryan, R. M., & Steger, M. F. (2018). Meaningfulness as satisfaction of autonomy, competence, relatedness, and beneficence: Comparing the four satisfactions and positive affect as predictors of meaning in life. Journal of Happiness Studies, 19(5), 1261-1282. Meyer, L. P., & Leppma, M. (2019). The Role of Mindfulness, Self‐Compassion, and Emotion Regulation in Eating Disorder Symptoms among College Students. Journal of College Counseling, 22(3), 211-224. Mousavi, F., Rozsa, S., Nilsson, T., Archer, T., Anckarsäter, H., & Garcia, D. (2015). Personality and intelligence: persistence, not self-directedness, cooperativeness or self-transcendence is related to twins’ cognitive abilities. Journal of Peer-Reviewed, 3, Article e1195. Neff, K. (2003). The development and validation of a scale to measure self-compassion. Self and Identity, 2, 223–250. Nejati V. (2013). Cognitive Abilities Questionnaire: Development and Evaluation of Psychometric Properties. Advances in Cognitive Sciences, 15(2), 11-19. [Persian]. Ngernsukphaiboon, T., Chantranuwathana, S., Noomwongs, N., Sripakagorn, A., & Hemrungrojn, S. (2016). A Study on Car Following and Cognitive Ability of Elderly Drivers by Using Driving Simulator (No. 2016-01-1737). SAE Technical Paper. Park, H., Chey, J., & Lee, J. (2017). Vocabulary knowledge is not a predictor of general cognitive functioning in elderly people with very low educational attainment. Dementia and Neurocognitive Disorders, 16(1), 20-25. Phenice, L. A., & Griffore, R. J. (2013). The importance of object memories for older adults. Educational Gerontology, 39(10), 741-749. Ramanoël, S., Hoyau, E., Kauffmann, L., Renard, F., Pichat, C., Boudiaf, N., Krainik, A., Jaillard, A., & Baciu, M. (2018). Grey matter volume and cognitive performance during normal aging. A Voxel-Based Morphometry study. Frontiers in Aging Neuroscience, 10, Article 235. Rammstedt, B., Danner, D., & Martin, S. (2016). The association between personality and cognitive ability: Going beyond simple effects. Journal of Research in Personality, 62, 39-44. Reed, P. G. (2013). Theory of self-transcendence. In M. J. Smith & P. J. Liehr (Eds.), Middle Range Theory for Nursing (3rd ed.,) (pp. 109-140). Springer. Reed, A. E., & Carstensen, L. L. (2012). The theory behind the age-related positivity effect. Frontiers in Psychology, 3, Article 339. https://doi.org/10.3389/fpsyg.2012.00339 Rikoon, S. H., Brenneman, M., Kim, L. E., Khorramdel, L., MacCann, C., Burrus, J., & Roberts, R. D. (2016). Facets of conscientiousness and their differential relationships with cognitive ability factors. Journal of Research in Personality, 61, 22-34. Schubert, A. L., Nunez, M. D., Hagemann, D., & Vandekerckhove, J. (2019). Individual differences in cortical processing speed predict cognitive abilities: a model-based cognitive neuroscience account. Computational Brain & Behavior, 2(2), 64-84. Shin, H. S., Black, D. S., Shonkoff, E. T., Riggs, N. R., & Pentz, M. A. (2016). Associations among dispositional mindfulness, self-compassion, and executive function proficiency in early adolescents. Mindfulness, 7(6), 1377-1384. Sommers-Spijkerman, M., Trompetter, H., Schreurs, K., & Bohlmeijer, E. (2018). Pathways to improving mental health in compassion-focused therapy: Self-reassurance, self-criticism and affect as mediators of change. Frontiers in Psychology, 5(9), Article 2442. Tabachnick, B. G., & Fidell, L. S. (2007). Using multivariate statistics (5th Ed.). Boston: Allyn & Bocon. Varaee, P., Momeni, K., Moradi, A. (2017). The Prediction of psychological well-being based on religiosity and self-compassion in the elderly. Aging Psychology, 3(1), 45-54. [Persian] Vitale, S. A., Shaffer, C. M., & Acosta Fenton, H. R. (2014). Self-transcendence in Alzheimer’s disease: The application of theory to practice. Journal of Holistic Nursing, 32(4), 347-355. Walsh, S. M., Lamet, A. R., Lindgren, C. L., Rillstone, P., Little, D. J., Steffey, C. M., Rafalko, SY., Sonshine, R. (2011). Art in Alzheimer's Care: Promoting Well‐Being in People with Late‐Stage Alzheimer's disease. Rehabilitation Nursing, 36(2), 66-72. Watson D, Clark LA, Tellegen A. (1988). Development and validation of brief measures of positive and negative affect: The PANAS scales. Journal of Personality and Social Psychology, 54(6), 1063-1070. Wild, C. J., Nichols, E. S., Battista, M. E., Stojanoski, B., & Owen, A. M. (2018). Dissociable effects of self-reported daily sleep duration on high-level cognitive abilities. Sleep, 41(12), Article zsy182. https://doi.org/10.1093/sleep/zsy182
Keywords: Cognitive ability, self- transcendence, Self-Compassion, positive affect, elderly} -
رضایت جنسی می تواند تاثیر شایانی در رابطه زناشویی و رضایت از آن داشته باشد. این پژوهش با هدف شناسایی رابطه میان احقاق و نارضایتی جنسی با بی رمقی زناشویی با نقش واسطه ای تعارض زناشویی انجام شد. پژوهش حاضر توصیفی - همبستگی و مبتنی بر روش تحلیل مسیر در چارچوب مدل سازی معادلات ساختاری بود. ابزار مورداستفاده پرسشنامه های احقاق جنسی هالبرت (1992)، نارضایتی جنسی هادسون (1981)، تعارض زناشویی براتی (1375) و بی رمقی زناشویی پاینز (1996) بود. جامعه آماری پژوهش همه زنان مراجعه کننده به مراکز خدمات مشاوره ای شهرستان زاهدان (320 نفر) در زمستان سال 94 که با روش نمونه گیری خوشه ای شمار 150 نفر انتخاب شدند، بود. داده ها با به کارگیری دو نرم افزار SPSS20 و LISREL8.8 تحلیل شد. یافته های پژوهش گویای این است که تعارض زناشویی نقش واسطه ای میان احقاق جنسی و بی رمقی زناشویی (05/0 P <؛ 23/0 B=) و همچنین نقش واسطه ای میان نارضایتی جنسی و بی رمقی زناشویی (05/0 P <؛ 11/0 B=) ایفا می کند. در نتیجه، میان احقاق جنسی، نارضایتی جنسی، تعارض زناشویی و بی رمقی زناشویی همبستگی معناداری وجود دارد؛ یعنی هرچقدر احقاق جنسی کمتر باشد، تعارض زناشویی و بی رمقی زناشویی بیشتر و با افزایش نارضایتی جنسی، تعارض زناشویی و دلزدگی افزایش می یابد. هم چنین نتایج کلی حاکی از این است که تعارض زناشویی نقش واسطه ای میان متغیرهای احقاق جنسی و بی رمقی زناشویی و همچنین میان نارضایتی جنسی و بی رمقی زناشویی ایفا می کند.کلید واژگان: احقاق جنسی, تعارض زناشویی, بی رمقی زناشویی, نارضایتی جنسی}Sexual satisfaction can have a significant effect on marital relationships and satisfaction. The purpose of this study is to identify the relationship between sexual dissatisfaction and marital burnout with the moderating role of marital conflict. This is a descriptive and correlational based on path analysis within the structural equation modeling. The questionnaire used in this study is Hilbert index of sexual assertiveness (HISA) (1992), Index of sexual satisfaction (ISS) (1981), Barati and Sanaii index of marital confict (1375) and Couple Burnout questionnaire (CBM) (1996). The sample is the all women referring to consultation centers of Zahedan (320 person) in winter in 2015. Using clustering method, a total of 150 subjects were selected. The data were analyzed using SPSS 20 and LISREL 8.8. Findings show that marital conflict had a moderating role on the relationship between sexual assertiveness and marital burnout (B = 0.23 P < 0.05). It also plays a moderating role on the relationship between sexual dissatisfaction and marital burnout(B = 0.11, P < 0.05). Result, there is a meaningful correlation between sexual dysfunction, sexual dissatisfaction, couple burnout, and marital conflict. The less the sexual accomplishment is, the more the spousal conflict and disappointment are, and the increase in sexual dissatisfaction would raise spousal conflict and disappointment. Similarly, the general results show that marital conflict as intermediary between the parameters of sexual dysfunction and couple burnout as well as between sexual dissatisfaction and couple burnout.Keywords: sexual assertiveness, marital conflict, couple burnout, sexual dissatisfaction}
-
این پژوهش با هدف بررسی رابطه بین اضطراب والدین با اضطراب و پیشرفت تحصیلی فرزندان آن ها در مقطع پیش دانشگاهی شهر کرمان اجرا شد. افراد جامعه پژوهش دانش آموزان دختر و پسر به تعداد 3450 نفر بود. از این جامعه حجمی به اندازه 320 دانش آموز پیش دانشگاهی به عنوان نمونه انتخاب شد. داده های این پژوهش به وسیله پرسشنامه استاندارد شده کتل جمع آوری و پس از تصحیح و نمره گذاری با استفاده از نرم افزار (SPSS) تحلیل شد. یافته های پژوهش نشان داد که بین اضطراب والدین با اضطراب فرزندان آن ها و هم چنین اضطراب والدین با پیشرفت تحصیلی فرزندان آن ها رابطه معنا دار وجود دارد. هم چنین نتایج نشان داد که بین اضطراب دانش آموزان مقطع پیش دانشگاهی با پیشرفت تحصیلی آن ها رابطه معنا دار وجود دارد.
کلید واژگان: اضطراب والدین, اضطراب دانش آموزان, پیشرفت تحصیلی}The Purpose of This survey Was To investigate the relationship between parent’s anxiety and their children’s anxiety,and educational achievement among those who were studying in Pre-university level of Kerman. Research Population were 3450 girls and boys. The 320 sample selected among the students of Kerman Pre-university students. The data of this study were collected by Cattle’s standarded questionnaire. After collecting and grading The data Were analysed by SPSS software. The finding showed that there Was a significant relation between parent’s anxiety and their children’s anxiety and educational achievement.The result also showed that there Was a significant relationalso between student’s anxiety and their educational achievement.Keywords: Parent's anxiety, Student's anxiety, Educational achievement}
- این فهرست شامل مطالبی از ایشان است که در سایت مگیران نمایه شده و توسط نویسنده تایید شدهاست.
- مگیران تنها مقالات مجلات ایرانی عضو خود را نمایه میکند. بدیهی است مقالات منتشر شده نگارنده/پژوهشگر در مجلات خارجی، همایشها و مجلاتی که با مگیران همکاری ندارند در این فهرست نیامدهاست.
- اسامی نویسندگان همکار در صورت عضویت در مگیران و تایید مقالات نمایش داده می شود.