فهرست مطالب seyednaghi mousavi
-
در میان جمعیت های وفادار به انقلاب اسلامی ایران سبک های تربیتی متعددی دیده می شود که وجه اشتراک آن ها در الگویی از تربیت مبتنی بر انقلاب اسلامی است که به «تربیت انقلابی» موسوم است. نوشتار حاضر درصدد است با روش تحلیل مفهومی به مفهوم شناسی و مرزشناسی این نوع تربیت بپردازد. برای این منظور ابتدا گونه ها و معانی تربیت انقلابی صورت بندی شد و درادامه باهدف ارائه تعریفی هنجاری از «تربیت انقلابی» و «انسان انقلابی»، عناصر معنایی «انقلابی گری» مورد تحلیل قرار گرفت. سپس مرز مفهومی تربیت انقلابی با مفاهیم مشابه در گفتمان خودی یعنی تربیت مهدوی، تربیت جهادی، تربیت بسیجی و نیز گفتمان های رقیب مرزشناسی شد. پس از بررسی ها و تحلیل معانی و اقسام تربیت انقلابی و نیز بررسی عناصر معنایی آن در گفتمان انقلاب اسلامی، در تعریف تربیت انقلابی، بر فرایند یاری رسانی به متربی برای مبارزه عدالت خواهانه و عقلانی با حاکمیت غیرالهی و پذیرش و التزام به ربوبیت تشریعی الهی همراه با تایید، مشارکت، نظارت و انتقاد در حکومت اسلامی تاکید شد. همچنین مفهوم تربیت انقلابی در گفتمان های دیگر مانند پست مدرن، نومارکسیستی و رویکردهای انتقادی با این مفهوم در گفتمان انقلاب اسلامی، به لحاظ زیربنایی و روبنایی تمایز دارد.کلید واژگان: تربیت اسلامی, تربیت مهدوی, تربیت سیاسی, تربیت جهادی, تربیت بسیجی, تربیت انقلابی}Among the populations loyal to the Islamic Revolution of Iran, there are many educational styles that have in common a model of education based on the Islamic Revolution, which is known as "Revolutionary Education".The present article tries to deal with the concept of "revolutionary education" with the method of conceptual analysis. For this purpose, at first, the types and meanings of revolutionary education were formulated, and then, with the aim of providing a normative definition of "revolutionary education" and "revolutionary man", the semantic elements of "revolutionaryism" were and further, the conceptual boundary of "revolutionary education" with similar concepts in the insider discourse, i.e. Mahdavi education, jihadi education, Basiji education, as well as rival discourses, was defined. After researching and analyzing the meanings and types of "revolutionary education" as well as examining its semantic elements in the discourse of the Islamic revolution, in the definition of "revolutionary education", on the process of helping the educator to fight for justice and rationality with non-divine rule, and acceptance and commitment to divine legislative sovereignty; Along with approval, participation, supervision and criticism were emphasized in the Islamic government. Also, the concept of "revolutionary education" in other discourses (post-modern, neo-Marxist and critical approaches) is different from this concept in the discourse of the Islamic Revolution, in terms of infrastructure and superstructure.Keywords: Islamic Education, Mahdavi Education, Political Education, Jihadi Education, Basiji Education, Revolutionary Education}
-
«کرامت» انسان در عصر حاضر به خصوص، در اعلامیه حقوق بشر، مورد توجه قرار گرفته است؛ اما «کرامت ذاتی و اکتسابی» انسان، از دیرباز در ادیان آسمانی مطرح بوده است. «کرامت» می تواند یکی از مبانی انسان شناختی تربیت باشد و «إکرام»، بعنوان یک اصل بر تمام اقدامات تربیتی حاکم گردد. «فقه تربیتی» به مثابه دانشی نو در تربیت پژوهی، درحال رشد است و صورت بندی قواعد در آن اهمیت مضاعف دارد. مساله نوشتار حاضر، امکان سنجی ملاحظه «إکرام» به عنوان یک «قاعده» در فقه تربیتی است که با روش اجتهادی برای اثبات مفاد این قاعده، مستندات قاعده را می کاود. نتایج تحقیق نشان می دهد، «إکرام» به لحاظ مفهومی «به هر اقدامی اشاره دارد که شخص نسبت به دیگری انجام می دهد تا شرافت او حفظ شود یا هر اقدامی است که شرافت فرد را حفظ می کند». بر اساس دلیل قرآنی آیه هفتادم سوره اسراء، «اصل قاعده اکرام»، قابل اثبات است و بر اساس ادله عقلی و نقلی، نظیر دلالت روایت «اکرموا اولادکم» و دلالت بسیاری از روایات منقول درباره «سیره و گفتار معصومین»، إکرام کودکان «مستحب» است و حکم رعایت کرامت متربیان در تربیت، «مستحب» است. معتبرترین دلیل بر این امر، آیه هفتاد سوره اسراء، و تضافر روایاتی است که در خصوص «تکریم کودکان» وارد شده است. این تحقیق نشان داده که إکرام در جایجای تربیت مصداق دارد و در مباحث مختلف فقه تربیتی قابل تطبیق است و استحباب إکرام، به شایستگی می تواند در قامت یک قاعده فقهی، در قلمروی فقه تربیتی بکار رود.
کلید واژگان: کرامت, فقه تربیتی, تربیت اسلامی, حقوق کودک, توهین, تحقیر}"Human dignity" has been particularly emphasized in the Universal Declaration of Human Rights in the present era, but "intrinsic and acquired dignity" has been a topic of discussion in divine religions since ancient times. "Dignity" can be one of the foundations of human education, and "respect" can be established as a principle governing all educational activities. "Educational Jurisprudence" is a growing field of educational research, and formulating rules in this field is of great importance. The present study explores the possibility of considering "respect" as a "principle" in educational jurisprudence, and through an interpretive method, it provides evidence to support the content of this principle. The research results indicate that "respect" conceptually refers to "any action that a person takes to preserve their dignity or any action that preserves the dignity of the individual." Based on the Quranic evidence of the seventieth verse of Surah Al-Isra, the "principle of respect" is provable, and based on rational and traditional evidence, such as the indication of the narration "Honor your children" and the indication of many narrations about the "behavior and speech of the infallibles," respecting children is "recommended" and the ruling of observing the dignity of students in education is "recommended." The most credible evidence for this is the seventieth verse of Surah Al-Isra, and the convergence of narrations regarding "honoring children." This research has shown that respect is applicable in various aspects of education and can be applied in various discussions of educational jurisprudence, and the recommendation of respect can appropriately be used as a jurisprudential principle in the realm of educational jurisprudence.
Keywords: Dignity, Educational Jurisprudence, Islamic Education, Children's Rights, Insult, Disrespect} -
قدرت سیاسی حاکمیت ها در گسترش «اقتدار تربیتی» خود و یا سهم خواهی خانواده ها، در تک روی تربیتی و یا جانشینی دولت، بجای خانواده و یا جانشینی خانواده، بجای دولت و یا دیگر صور، «انحصار خواهی در تربیت» و «جانشینی در تربیت» را دامن می زند و در مقابل، ایده «همنشینی در تربیت»، درتلاش است تا تربیت را، امری مشارکتی و یا شراکتی تعبیر نماید. نوشتار حاضر، با توجه به لزوم توسعه ادبیات تربیت اسلامی و به خصوص ادبیات حدیث پژوهی در تربیت، درتلاش است همنشینی مردم (اعم از خانواده، نخبگان و مردم) و حاکمیت یا جانشینی را با مطالعه حدیث «رساله الحقوق»، مورد بررسی قرار دهد. روش پژوهش، توصیفی استنباطی است. مولف در ابتدا، این حدیث را از نظر سندی، اعتبارسنجی نموده است و در ادامه با نمایه زنی و کدگذاری و سپس طبقه بندی مفاهیم و مدالیل، مجموعه دلالت های «رساله الحقوق» را گردآوری و حقوق و تکالیف تربیتی حاکمیت، خانواده، مردم و نخبگان را در چهار محور تبیین نموده و در ادامه ضمن تایید همنشینی میان مکلفان تربیت، تبیینی از نوع همنشینی و الگوی آن ارائه کرده است.
کلید واژگان: حق بر تربیت, ولایت تربیتی, حکمرانی تربیتی, تربیت مردمی}Bi-Quarterly Research Scientific Journal in Educational Jurisprudence studies, Volume:10 Issue: 20, 2024, PP 109 -129The political power of governments in expanding their "educational authority" or the participation of families in educational decision-making, or the succession of the state instead of the family, or the succession of the family instead of the state, and other forms, monopolizes education and "succession in education". On the other hand, the idea of "coexistence in education" seeks to interpret education as a participatory or collaborative matter. This paper, in view of the necessity of developing Islamic educational literature and especially the literature of hadith studies in education, seeks to examine the coexistence of people (including families, elites, and the public) and governance, or succession, through the study of the hadith "The Rights Treatise". The research method is descriptive-inferential. The author first validates this hadith and then, through indexing and coding, and then classifying concepts and reasons, gathers the implications of "The Rights Treatise" and explains the educational rights and duties of governance, family, people, and elites in four axes. Furthermore, while confirming the coexistence among those responsible for education, it presents an explanation of the type of coexistence.
Keywords: Right To Education, Educational Authority, Educational Governance, Public Education, Jurisprudence, Family} -
«تولی و تبری»، به مثابه یکی از فروعات دین/ مذهب شمرده میشود و در حد اطلاع، تاکنون بحث فقهی گستردهای، چه در منابع فقهی و چه در فقههای نوین مانند «فقه اخلاق» و «فقه سیاست» در این ارتباط انجام نشده است. نوشتار حاضر، درصدد است به این دو سوال پاسخ دهد که:«تولی و تبری» از منظر فقهی چه حکمی دارد؟ آیا حکمی مولوی و تاسیسی است؟آیا میتواند در قامت یک قاعده، در فقه تربیتی عرضه شود؟. در ادامه بر اساس روششناسی اجتهادی، تلاش شد به پرسشهای فوق پاسخ داده شود و با بررسی پنج دسته از آیات و روایات، این نتایج حاصل شد که:امر به «تولی و تبری»، امری مولوی است؛این حکم، حکمی «تاسیسی» است نه «تاکیدی»؛براساس ادله، «تولی» خداوند و «تبری» از غیرخدا، واجب است. همچنین در پاسخ به پرسش دوم این نتیجه به دست آمد که وجوب «تولی» و «تبری» ظرفیت مناسبی برای مطرح شدن بعنوان یک قاعده فقهی، به ویژه در فقه تربیتی دارد تا بعنوان یک اصل در نظام تربیت اسلامی، در نظر گرفته شود.
کلید واژگان: ربیت ولایی, برائت, ولایت, تربیت سیاسی, محبت}"Tawallī (love of the Prophet and his Ahl al-Bayt) and Tabarrī (hatred for the sake of Allah)" is considered as a code of conduct and one of the branches of religion. As far as we know, it has been widely discussed in jurisprudence, both in jurisprudential sources and in modern jurisprudence such as "the jurisprudence of ethics" and "jurisprudence of politics". This article seeks to answer these two questions: 1. What is the ruling of "Tawallī and Tabarrī" from a jurisprudential point of view? Is it a mawlawī (legislative) ruling or a taʾsīsī (established) one? 2. Can it be presented as a rule in educational jurisprudence? Based on the methodology of ijtihād, an attempt was made to answer the above questions, and by examining five categories of verses and traditions, the following results were obtained: 1. "Tawallī and Tabarrī " are legislative orders (aḥkām); 2. This ruling is an "established" ruling, not a "confirmational" ruling; 3. Based on the evidence, it is obligatory to do Tawallī (i.e. love and obey Allah, the Prophet and his Ahl al-Bayt), and detach ourselves from any entity other than God and the enemies of the Ahl al-Bayt (a). Also, in response to the second question, it was concluded that the obligation of "Tawallī" and "Tabarrī" has a suitable capacity to be raised as a jurisprudential rule, especially in educational jurisprudence, to be considered as a principle in the Islamic education system.
Keywords: Provincial education, innocence, province, political education, love} -
هدف
بررسی اجتهادی «برگزاری نماز جماعت در مدارس» و استنباط حکم آن و نیز احکام روش های تربیتی در این زمینه و روش های آسیب زا، هدف این پژوهش بود.
روشاین پژوهش برای حل مساله خود از روش اجتهادی مبتنی بر روش شناسی دانش فقه (و فقه تربیتی) بهره گرفته و میزان مطلوبیت نماز جماعت و روش های مفید و نامفید آنرا با مراجعه به قرآن و سنت و عقل و قواعد فقهی استنباط نموده است.
یافته هابررسی ها نشان می دهد که اقامه نماز جماعت، بر کارگزاران تربیتی مدرسه از باب وظایف عام هدایتی هر مسلمان، متسحب است و بعنوان کارگزار حکومت اسلامی و یا نایب/وکیل/اجر خانواده مسلمان واجب است. همچنین در جمهوری اسلامی ایران، تکلیفی قانونی است. روش های برگزاری نماز خود، محکوم به احکام و ضوابطی هستند و از مهمترین ضوابط شرط احتمال تاثیر و حرمت إضرار و إضلال در انتخاب سبک ها و روش های تربیتی است. همچنین بهره گیری از إجبار شدید (واداشتن متربی با سلب اختیار) و إکراه شدید (واداشتن متربی با تهدید جان و آبرو) و إکراه متوسط (واداشتن متربی با تهدید به سلب حقوق الزامی) در اقامه نماز جایز نیست. همچنین درصورتی که اقامه نماز جماعت موجب تنفر از نماز و یا تثبیت نفاق و دورویی (در بلندمدت) شود، حرام و واجب است کارگزاران مدرسه، روش های مفیدتر و مبتنی بر کارشناسی دقیق، را جایگزین نمایند.
نتیجه گیریاین نوشتار نشان داد که فقه تربیتی ظرفیت خوبی برای استخراج تجویزات تربیتی اسلام در یک مساله (نماز جماعت و مسایل پیرامون آن) دارد و می تواند در کنار تحقیقات فلسفی، تاریخی، تطبیقی و تجربی در تربیت پژوهی به کار آید.
کلید واژگان: فقه مدرسه, فقه معلمی, تربیت اجباری, تربیت عبادی, تربیت دینی}ObjectiveThe purpose of this study was to conduct an ijtihad study on "holding congregational prayers in schools" and to deduce its ruling, as well as the rules of educational methods in this field and harmful methods.
MethodThis research has used ijtihad method based on the methodology of knowledge of jurisprudence (and educational jurisprudence) to solve its problem and has inferred the desirability of congregational prayer and its useful and useless methods by referring to the Qur'an, tradition, intellect and jurisprudential rules. .
FindingsStudies show that holding congregational prayers is obligatory on school educational agents in terms of the general guidance duties of every Muslim and is obligatory as an agent of the Islamic government or a deputy / lawyer / reward of a Muslim family. It is also a legal obligation in the Islamic Republic of Iran. The methods of holding their prayers are doomed to rules and regulations, and one of the most important criteria is the condition of the possibility of the effect and sanctity of harm and misguidance in the choice of educational styles and methods. It is also not permissible to use severe coercion (forcing a teacher by deprivation of authority), severe coercion (forcing a teacher to threaten his life and reputation) and moderate reluctance (forcing a teacher to threaten to deprive him of his mandatory salary) in performing prayers. Also, if performing congregational prayers causes hatred of prayers or stabilizes hypocrisy and hypocrisy (in the long run), it is haram and obligatory for school administrators to replace the more useful methods based on accurate expertise.
ConclusionThis article showed that educational jurisprudence has a good capacity to extract the educational prescriptions of Islam in one issue (congregational prayer and related issues) and can be used in addition to philosophical, historical, comparative and experimental research in educational research. Come on.
Keywords: School jurisprudence, teacher jurisprudence, compulsory education, devotional education, religious education} -
«انگیزه»، عاملی است که شخص را به انجام عمل، با میل و اراده خویش متمایل می سازد. معمولا واژه انگیزش فرایندی است که موجب برانگیختگی، هدایت و احیای رفتار می شود. از طرفی پرورش عدالت، یکی از اهداف بعثت انبیاء بوده و ایجاد انگیزه، نقش مهمی در گرایش افراد به سوی عدالت دارد. در رابطه با «انگیزه بخشی در زمینه پرورش عدالت» پژوهش مستقلی صورت نگرفته است و آثار متعددی که درباره انگیزش نگاشته شده، اولا: فاقد رویکرد فقهی بوده و حکم «انگیزه بخشی در زمینه عدالت» معین نشده است؛ ثانیا: «روش های ایجاد انگیزه» نیز تبیین نشده است. هدف این مقاله، شناسایی حکم انگیزه بخشی و روش های ایجاد انگیزه در زمینه عدالت است. این پژوهش با روش تحلیل و اجتهاد بر مبنای قرآن و منابع روایی، به این نتایج دست یافته است: الف) بر اساس آیات قرآن اگر انگیزه لازم برای رعایت عدالت و پرورش آن در سطح جامعه نباشد، انگیزه بخشی واجب است و همه مکلفان، بایستی با ایجاد انگیزه، افراد جامعه را به سوی عدالت متمایل سازند. ب) در زمینه پرورش عدالت می توان به روش های انگیزه بخشی مانند موعظه، تشویق، انذار، تبشیر، امر و نهی تمسک جست. ج) با توجه به ادله قرآنی و روایی، حکم این روش ها استحباب است اما حکم به کارگیری روش «امر ونهی» الزامی است. لذا امر و نهی کردن به عدالت لازم و ضروری است. د) روش های انگیزه بخش حاکمان، سلاطین و همه مکلفان را شامل می شوند.کلید واژگان: انگیزه بخشی, پرورش عدالت, فقه تربیتی}"Motivation" is a factor that inclines a person to perform an action with his own will. Usually, the word motivation is a process that causes excitement, guidance and revival of behavior. On the other hand, fostering justice is one of the goals of the prophets and creating motivation plays an important role in people's tendency towards justice. there has been no independent research on "motivation in the field of justice" and the numerous works written about motivation, firstly: lack a jurisprudential approach and the ruling of "motivation in the field of justice" has not been determined; Secondly: "Motivation methods" have not been explained either. the purpose of this article is to identify motivational rulings and motivational methods in the field of justice. this research has reached the following results with the method of analysis and ijtihad based on the Qur'an and narrative sources: a) According to the verses of the Qur'an, if there is no motivation to regard justice and its cultivation at the level of the society, motivation is obligatory and all those who are obliged to Creating motivation to incline people towards justice. b) In the field of cultivating justice, one can rely on motivational methods such as preaching, encouraging, warning, evangelizing, commanding and forbidding. c) According to the Qur'anic and narrational evidences, the ruling of these methods is desirable, but the ruling of using the "Amar va nahi" method is mandatory. Therefore, commanding and forbidding justice is obligatory and necessary. d) Motivating methods include rulers, sultans and all the obligees.Keywords: : Motivating, cultivating justice, educational jurisprudence}
-
تاریخ تعلیم و تربیت اسلامی با مسجد، پیوند وثیقی دارد و در مساجد، به عنوان اولین مراکز آموزشی در جهان اسلام، علاوه بر قرآن، دیگر شاخه های علمی نیز تدریس می شد. مساجد در طول قرن ها، کارکرد تعلیمی و تربیتی خود را با فرازوفرودهایی همچنان حفظ کرده اند. امروزه نیز ایده مدارس مسجد محور در تلاش است تا مسجدمحوری را احیا و همان نقش را ایفا نماید. با این مقدمه، سوال اصلی نوشتار حاضر این است که آیا به لحاظ دینی، مسجدمحوری از مبانی استواری برخوردار است؟ آیا مساجد موجود، ظرفیت لازم برای تبدیل شدن به مدرسه رسمی را دارند؟ آیا با وجود تربیت رسمی و مدارس دولتی، حضور مسجد مدرسه ها در آموزش و پرورش ضرورتی دارد؟ نوشتار پیش رو در پی آن است که با روش کیفی و توصیفی استنباطی، پاسخی برای این سوالات بیابد. در بیان مهم ترین نتایج تحقیق پیش رو باید گفت اولا: از دیدگاه دین استفاده از فضای مسجد برای تعلیم و تعلم قرآن و مفاد دینی، جایز بلکه مستحب است؛ ثانیا: می توان با رعایت شرایطی، سایر مفاد علمی را در مساجد آموزش داد؛ ثالثا: مدرسه مسجد محور پدیده نوپیدایی است که اثبات کارایی آن نیاز به تجربه ورزی، ثبت تجارب، مطالعات میدانی طولی و سنجش آمار و نتایج دارد. بر این اساس، در حال حاضر به علت فقدان زیرساخت های سخت افزاری و نرم افزاری لازم؛ نبود سازمان دهی، اهداف و راهبرد واحد و مشخص، کمبود نیروی انسانی ماهر و متخصص، امکان انتقال مفاد آموزشی و پرورشی از مدارس رسمی به مساجد در سطح کلان و ملی وجود ندارد.کلید واژگان: تفاوت های سنی, مسجدمحوری, سند تحول, تربیت جامع, مهارت شغلی, ناکارآمدی تربیتی}Bi-Quarterly Research Scientific Journal in Educational Jurisprudence studies, Volume:9 Issue: 18, 2023, PP 243 -270AbstractThe history of Islamic education and training has a strong connection with the mosque, and in the mosques, as the first educational centers in the Islamic world, in addition to the Qur'an, other branches of science were also taught. Over the centuries, mosques have maintained their educational and educational function with ups and downs. Even today, the idea of mosque-centered schools are trying to revive mosque-centered schools and play the same role. With this introduction, the main question of the present article is whether, in terms of religion, mosque-centered has solid foundations? Do the existing mosques have the necessary capacity to become an official school? In spite of formal education and public schools, is the presence of mosque-schools necessary in education?The following article seeks to find an answer to these questions with a qualitative and descriptive-inferential method. In expressing the most important results of the upcoming research, it should be said first: from the point of view of religion, using the space of the mosque for teaching and learning the Qur'an and religious contents is permissible and even recommended; Secondly: it is possible to teach other scientific subjects in mosques under certain conditions; Thirdly: Mosque-centered school is a new phenomenon that proves its effectiveness requires experimentation, recording experiences, longitudinal field studies and measuring statistics and results. Based on this, currently due to the lack of necessary hardware and software infrastructure; Lack of organization, goals and specific strategy, lack of skilled and specialized human resources, it is not possible to transfer educational and educational content from official schools to mosques at macro and national level.Keywords: Age differences, mosque-centered, change document, comprehensive education, job skills, educational inefficiency}
-
نشریه آموزه های تربیتی در قرآن و حدیث، سال هشتم شماره 2 (پیاپی 16، پاییز و زمستان 1401)، صص 203 -219تربیت سکولار به اقتضای پشتوانه های تیوریک خود درصدد عقب راندن حضور دین در مدارس است و مبتنی بر همین ایده، حضور «فرهنگ عاشورا» در سالهای اخیر در تربیت رسمی ایران مورد انتقاداتی قرار گرفته است. نوشتار حاضر تلاش خواهد کرد «فرهنگ عاشورا» را به مثابه یک کلان نظریه و زیارت عاشورا را به عنوان یک «برنامه درسی» تلقی نموده و از منظر «فلسفه تربیت» دلالتهای تربیتی این زیارت نامه را تبیین نماید. روش پژوهش توصیفی استنباطی است. مولف در ابتدا به اعتبار سندی زیارت عاشورا و قدیمی ترین نقل های آن اشاره نمود و سپس با نمایه زنی و کدگذاری و سپس طبقه بندی مفاهیم و مدالیل، مجموعه دلالت-های زیارت عاشورا را گردآوری نمود و سپس آنها را در چهار ساحت «تربیت اعتقادی و عبادی»، «تربیت اخلاقی و عاطفی»، «تربیت اجتماعی و خانوادگی» و «تربیت سیاسی» دسته بندی کرد و در واپسین گام تلاش شد دلالت های تربیتی ناظر به هر ساحت تربیتی با استناد به فرازهای این زیارت نامه تشریح و تبیین شود.کلید واژگان: تربیت حسینی, تربیت دینی, تربیت سکولار, تولی و تبری, تربیت شیعی}Secular education, due to its theoretical support, seeks to push back the presence of religion in schools, and based on this idea, the presence of "Ashura culture" in recent years in the official education of Iran has been criticized. The present article will try to consider "Ashura culture" as a macro-theory and Ashura pilgrimage as a "curriculum" and explain the educational implications of this pilgrimage from the perspective of "philosophy of education". The research method is descriptive-inferential. The author first pointed to the authenticity of the Ashura pilgrimage document and its oldest quotations, and then, by indexing and coding, and then classifying the concepts and medals, compiled a collection of the meanings of the Ashura pilgrimage, and then compiled them in He categorized the four areas of "religious and devotional education", "moral and emotional education", "social and family education" and "political education", and in the last step, he tried to provide educational implications for each educational field by quoting phrases. Explain this pilgrimage.Keywords: Hosseini education, religious education, secular education, Toli, Tabari, Shiite education}
-
خانواده پژوهی در عصر حاضر در مواجهه تمدنی با تمدن سکولار ضرورت دوچندان دارد و صورت بندی نظریات حقوقی، فقهی و تربیتی در این زمینه و به خصوص درباب نقش و تکالیف مادر، با تکیه بر تراث اسلامی و فقهی به صورت روشمند مورد تاکید است. درباره مادر مباحث درازدامنی در فقه اسلامی وجود دارد و مسیله ولایت و دایره نفوذ و تسلط مادر در امور کودک یکی از مهم ترین آنهاست. در دیدگاه مشهور، ولایت مادر نسبت به فرزند محدود است. نوشتار حاضر درصدد است تا قلمروی ولایت مادر (استقلالی و غیراستقلالی) را در فقه اسلامی بازخوانی و براساس روش شناسی اجتهادی بررسی کند. پس از بررسی ها، این نتیجه حاصل شد که ولایت مستقل مادر، مدلول مطابقی ادله حضانت و نیز مدلول التزامی اطلاقات تربیتی است. همچنین مادر به عنوان یکی از عدول مومنین دارای ولایت مستقل و تنها از طریق وصایت و قیمومت می تواند ولایت غیراستقلالی (ماذون) داشته باشد. همچنین این نتیجه حاصل شد که قلمروی ولایت مادر تابعی است از دلیلی که آن را ثابت کرده و در فروض تزاحم با ولایت پدر تعیین کننده خواهد بود و فروض مختلف تزاحم ولایت مادر با ولایت پدر بررسی شد.
کلید واژگان: ولایت تربیتی, حضانت, وصیت, عدول مومنین, فقه تربیتی}In the current age, family research is doubly necessary in the civilization confrontation and secular civilization, and the formulation of legal, jurisprudential and educational theories in this field, especially regarding the role and duties of the mother, is emphasized in a methodical manner by relying on the Islamic and jurisprudential tradition. There are long-term discussions about the mother in Islamic jurisprudence, and the issue of guardianship and the circle of influence and control of the mother in the affairs of the child is one of the most important. In the popular view, the mother's guardianship over the child is limited. The present article tries to reread the territory of mother's guardian's ship (independent and non-independent) in Islamic jurisprudence and examine it based on deductive (Ijtehadi) method. After the investigations, it was concluded that the independent guardianship of the mother is a sign of compliance with the proofs of custody as well as a sign of the commitment of educational applications. Also, the mother as one of the 'Adul al Mo'minin (followers of the believers) has independent guardianship and can have non-independent guardianship (Mazoon) only through guardianship. Also, it was concluded that the territory of the mother's guardianship is dependent on the reason that proved it and it will be decisive in the assumption of confluence with the father's guardianship, and various assumptions of the confluence of the mother's guardianship with the father's guardianship were examined
Keywords: educational guardianship, guardianship, will, 'Adul al Mo'minin, educationaljurisprudence} -
مطالعات معلمی و بومیسازی و اسلامیسازی آن ضرورت دارد و از سویی فقه تربیتی به مثابه رویکردی جدید در تربیتپژوهی در حال تولید و رشد است. نوشتار حاضر درصدد است بر یکی از شاخههای فقه تربیتی تمرکز نماید و از ظرفیت و پیشینه فقه اسلامی برای طراحی و تاسیس فقه معلمی سخن بگوید. بنابراین نوشتار حاضر با هدف پیشینهپژوهی و با روش توصیفی و تحلیلی درصدد برآمد تا به این سوال بپردازد که در تراث فقهی به چه موضوعاتی از معلمی پرداخته شده است. پس از بررسیها این نتیجه حاصل شد که موضوعاتی چون حکم تعلیم علوم، حکم اجاره بر تعلیم، ضمان معلم و حکم برخی روش های تدریس در فقه مطرح می شده است و کمیت و کیفیت این موضوعات در حاشیه ابوابی چون اجاره، جعاله، صلح، وقف، زکات و غیره توسعه نیافته و لازم است ضمن گونهشناسی و طراحی «نظام مسایل معلمی»، در ایجاد و توسعه «فقه معلمی» کوشید.کلید واژگان: فقه تربیتی, تربیت معلم, مسائل معلمی, تعلیم, ضمان, ولایت}Teachership studies and its localization and Islamization are necessary, and on the other hand, pedagogical jurisprudence as a new approach in education research is constantly being produced and developed. The present article tries to focus on one of the branches of pedagogical jurisprudence and discuss the capacity and background of Islamic jurisprudence for the design and establishment of teachership jurisprudence. The present article relying on descriptive and analytical method aims to address the question as to what issues of teachership have been discussed in the jurisprudential tradition and legacy left by early Muslim scholars. After the investigations, it was concluded that topics such as the rule regarding teaching sciences, the Islamic law about hiring someone for teaching, the teacher's liability, and the rules concerning certain teaching methods have been raised in jurisprudence. However, these topics have not been expanded quantitatively and qualitatively when they have been touched upon in chapters, such as rent, Juʿāla, compromise, endowment, zakāt, etc. and it is necessary to try to create and develop "teachership jurisprudence" in addition to identifying the type of issues and designing a system to deal with those issues.Keywords: educational jurisprudence, teacher training, teacher issues, Education, liability, educational guardianship}
-
دینی کردن علم و بحث از «علم دینی» محل گفت وگوهای فراوان بوده و دیدگاه های مختلف اقلی و اکثری در آن وجود دارد. مهم ترین عرصه علم دینی مطرح در بین صاحب نظران عرصه علوم انسانی است. علوم انسانی دانش هایی است ناظر به حالات، شیون و رفتارهای فردی و اجتماعی انسان. دستیابی به علوم انسانی اسلامی در مهندسی تمدن اسلامی از جایگاه ویژه ای برخوردار است. هدف اصلی این مقاله بررسی ادله چرایی «اسلامیسازی علوم انسانی» از منظر فقه اسلامی است. این پژوهش از روششناسی اجتهادی در استنباط حکم از ادله قرآنی و روایی بهره می گیرد. نتایج تحقیق حاکی از آن است که سه قاعده نفی سبیل (حفظ استقلال و خودکفایی جامعه مسلمین)، اعانه بر «بر» و ممنوعیت اخذ علوم از غیر اهل بیت را می توان به عنوان برخی از مهمترین ادله فقهی «اسلامی سازی علوم انسانی» بیان نمود و جمع بندی حاصل از این ادله بر لزوم تولید علوم انسانی اسلامی دلالت دارد.
کلید واژگان: علوم انسانی اسلامی, علم دینی, فقه علوم انسانی, نفی سبیل, اخذ علوم از غیر اهل بیت}Bi-Quarterly Research Scientific Journal in Educational Jurisprudence studies, Volume:9 Issue: 17, 2023, PP 277 -304Religiousization of science and discussion of "religious science" has been the focus of many debates and there are different minimalist and maximalist viewpoints about it. The most important field of religious science among experts is the humanities which are academic disciplines that study aspects of human society and culture. Access to Islamic human sciences has a special position in the engineering of Islamic civilization. The main purpose of this article is to examine the reasons for the "Islamization of humanities" from the perspective of Islamic jurisprudence. This research uses the inferential methodology in deriving rulings from Qur'anic and textual evidence. The results of the research indicate that the three rules such the negation of the domination of the infidels (i.e. maintaining the independence and self-sufficiency of the Muslim community), promoting the "birr" (righteousness) and prohibiting the acquisition of knowledge from anyone other than the Ahl al-Bayt (a) can be stated as some of the most important jurisprudential arguments for the "Islamization of the humanities". The conclusion drawn out suggests the necessity of producing Islamic humanities.
Keywords: Islamic Humanities, Religious Science, Jurisprudence of Humanities, negation of domination of non-Muslims, obtaining knowledge from someone other than Ahl al-Bayt (a)} -
امروزه نگرش هایی مانند جانی بالفطره دانستن کم توانان ذهنی خفیف و افراد دارای هوش مرزی، ناپذیرفتنی و مطرودشده است. اما برای آن که جرایمی از ایشان به ثبت می رسد، بی شک پرداختن به مسایل جرم شناسی این گروه، به ویژه بزهکاری _ با توجه به قوت ریسک فاکتورها _ ، به گونه ای خاص و اختصاصی لازم است. در این نوشتار، که به صورت کیفی _ استنباطی و بر اساس منابع کتابخانه ای است، هم در قالب سلبی یعنی ادله مخالفان، نقد و هم به صورت ایجابی، ادله ای دال بر ضرورت این امر، با تاکید بر تکلیف والدین و سایر سرپرستان و مسیولین تعلیم و تربیت و توانبخشی، ارایه شده است. ادله ای از قبیل تعداد کم این افراد در جامعه، مسیولیت کیفری نداشتن و بی تاثیر بودن اقدامات و همچنین هزینه بر بودن اقدامات، به گونه ای جدی نقدپذیر و ناپذیرفتنی تلقی شده است. ازسوی دیگر، ادله اثباتی مانند آیه وقایه، آیه لاتضار، آیات دال بر امربه معروف و نهی ازمنکر و همچنین روایاتی از قبیل لاضرر و دلیل عقلی، بر ضرورت مطالعه و اقدام در امر پیشگیری متربیان کم توانان ذهنی ارایه شده است.
کلید واژگان: تعلیم و تربیت, توانبخشی, حضانت, فقه تربیتی, مورد اهتمام شارع, و وقایه}Bi-Quarterly Research Scientific Journal in Educational Jurisprudence studies, Volume:8 Issue: 15, 2022, PP 125 -155Today, attitudes such as considering people with mild symptoms of mental retardation and those with borderline intelligence as criminals by nature, is unacceptable and rejected. However, because crimes are registered in their names and in view of the strength of the risk factors, it is undoubtedly necessary to address in a special and detailed way the criminological issues of this group, especially delinquencies. In this article, which is qualitatively-inferential and based on library sources, the arguments of the proponents and opponents of the necessity of dealing with this matter have been brought up and discussed with emphasis on the duty of parents and those in charge of education and rehabilitation. Arguments such as the small number of these people in the society, the lack of criminal responsibility and the ineffectiveness and costliness of the measures have been seriously criticized and considered unacceptable. On the other hand, positive arguments such as the verse of prevention, the verse of "no harm" (lā tuḍār), the verses indicating the promotion of the good and the prohibition of the evil, as well as narrations such as the principle of no-harm (lā ḍarar) and rational reason have been presented on the necessity of studying and acting to prevent mentally retarded trainees from committing delinquencies.
Keywords: Education, rehabilitation, custody, educational jurisprudence, Sharia, Prevention} -
فقه تربیتی به عنوان بابی جدید در فقه و قلمرو نو در مطالعات تربیتی در حال شکل گرفتن است. همانطور که رشد و نمو «قواعد فقهی» در فقه مهم و لازم بوده، تکوین و رشد شاخه «قواعد فقه تربیتی» نیز از اهمیت برخوردار است. نوشتار حاضر «دعوت به خیر» را در قامت یک «قاعده فقه تربیتی» تبیین نموده و با روش شناسی فقهی و اجتهادی در سه بخش از مدرک قاعده، مفاد قاعده و تطبیقات و دلالت های تربیتی این قاعده بحث کرده است. بنابر نتایج این پژوهش، دعوت به خیر بر مکلفان مستحب عینی و نیز بر عده ای از واجدین شرایط، واجب کفایی است. همچنین دعوت به خیر به مثابه یک روش تربیتی، دارای عناصر، شرایط و اصول حاکم است. برخی از شرایط مانند: علم داعی، مبتلابه و مفید بودن مدعو الیه و عقل و امکان فهم و پذیرش مدعو و... . برخی از اصول مانند: استحباب اتقان دعوت، تقدم دعوت عملی بر دعوت لسانی، تقدم دعوت نرم بر سخت و... .کلید واژگان: دعوت, هدایت, فقه التربیه, قواعد فقهی تربیت, اصول تربیتی}Bi-Quarterly Research Scientific Journal in Educational Jurisprudence studies, Volume:7 Issue: 14, 2021, PP 169 -192Educational jurisprudence is taking shape as a new chapter in jurisprudence and as a new realm in educational studies. Just as the development of "rules of jurisprudence" is important in jurisprudence, so is the development of the branch of "rules of educational jurisprudence". The present article explains "invitation to good" in the form of a "maxim of educational jurisprudence". Using a jurisprudential and ijtihad methodology, the article discusses this maxim of Islamic jurisprudence in three parts: evidence of the rule, purport of the rule and educational implications of this rule. The findings of this study suggest that the invitation to good is objectively recommended on the duty-bound, and it is a collective obligation on some others who meet the requirements and are qualified. Also, inviting to good as an educational method has elements, as well as conditions and principles that govern the maxim. These conditions include the inviter's knowledge, the practicality and usefulness of the thing to which invitation is made, and sanity, the possibility of understanding and acceptance of the invitee etc. and also some principles such as the desirability of well-prepared invitation, the priority of practical invitation over verbal invitation, the priority of soft invitation over hard invitation and so forth.Keywords: invitation, guidance, educational jurisprudence, jurisprudential rules of education, Principles of education}
-
رویکرد تحلیلی در فلسفه تعلیم و تربیت بر ضرورت بازشناسی و تحلیل مفاهیم در عرصه تعلیم و تربیت تاکید می نمایند. تحلیل های برخاسته از مبانی و مبادی فلسفی و کلامیصاحب نظران این رویکرد،در باب تعریف تربیت، تربیت دینی و تلقین و دیگر مفاهیم، منجر به انکار «تربیت دینی» از سوی برخی شده است. یکی از دستاویزها، زشتی مطلق تلقین و تلقین آمیز بودن آموزه های دینی است که فرایند آموزش دین را به «شبه تربیت» و «ضد تربیت»بدل می کند. نوشتار حاضر درصددست تا با گردآوری دیدگاه های مختلف در تعریف تلقین و بررسی آنان، فرصتی برای بازاندیشی و تحلیل مفهوم تلقین فراهم آورد. به همین منظور پنج دیدگاه نقل و بررسی شده و سپس در تلاشی زبان شناسانه، معانی لغوی و اصطلاحی تلقین بررسی شد و به این نتیجه رسید که معنای اصلی تلقین در فضای آموزش و پرورش عبارتست از «آموزش غیراستدلالی»؛ هرچند معیار نتیجه و محصول فرایند یاددهی نیز معنای دوم تلقین است و در ادامه مباحثی معرفت شناختی در باب تلقین مطرح شد.
کلید واژگان: تلقین, تربیت دینی, عناصر تلقین, فلسفه تحلیلی تعلیم و تربیت, آموزش استدلالی}Analytical approach to the philosophy of education highlights to recognize and analyze concepts in education. The analysis derived from the philosophical and theological about definition of Education, Religious Education, Indoctrination and other concepts Lead to the rejection of «religious education». One reason is absolute ugliness indoctrination and induction Religious teachings that is the process of religious education has become as “similar- education «and «anti-education». This paper wants to collect different opinions about definition of indoctrination and review them. In order to, five opinions criticized And new opinion is proposed.Keywords: Indoctrination, Religious Education, Education, analytical philosophy of Education, Discursive Education}
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.