جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « کارسینوم پستان » در نشریات گروه « پزشکی »
-
مقدمه
سرطان پستان در عصر حاضر، شایعترین سرطان در بین زنان بوده و یک بیماری چند مرحله ای است. ویروس EBV به عنوان یک عامل مهم در ایجاد سرطان های انسان شناخته شده است. رشد سرطان پستان در انسان اغلب با هورمون های استروئیدی نظیر استروژن و پروژسترون تنظیم می شود این مطالعه با هدف بررسی همزمان بیان ژن BXLF2 ویروس EBV و ژن PR/ER انسانی درسرطان پستان بیماران مراجعه کننده به بیمارستان بین المللی تبریزمی باشد
مواد و روش هااین مطالعه توصیفی- مقطعی بر روی 50 نفر از زنان با میانگین سنی 57/3سال مورد بررسی قرار گرفت و استخراجDNA ژنومی از بافت های نمونه به روش نمک اشباع انجام شد. سپس سنتز cDNAاز RNAهای استخراج شده انجام گرفت و در نهایت بیان ژن BXLF2 و کشف ژنوم EBVو تعیین ژن PR/ER با استفاده از روش Real-time PCR انجام گرفت.
یافته هابا بالا رفتن مرحله بیماری سرطان پستان تغییر بیان ER به صورت معنی دار افزایش یافته و با بالا رفتن مرحله بیماری سطح بیان PR کاهش معنی داری را نشان می دهد (p-value=0/0043). ارتباط ضعیفی بین سن و تیتر ویروسی مشخص شد. ارتباط معنی دار بین حضور تغییر بیان ژن گیرنده ی پروژسترون و لود ویروس در فرد مبتلا وجود دارد. (0/001 ≥P-value).
بحث و نتیجه گیریدر گیرنده های پروژسترونی، بیان ژن گیرنده ها در سه مرحله ی اول تقریبا در یک حدود بود و سپس کاهش یافت و درگریدهای مختلف نیز با افزایش مراحل، بیان گیرنده ی استروژنی افزایش یافت. ارتباط ضعیفی بین سن و تیتر EBV به دست آمد (0/001 ≥P-value).
کلید واژگان: ویروس اپشتین بار, کارسینوم پستان, ژن PR, ER, ژن BXLF2}Yafteh, Volume:21 Issue: 2, 2019, PP 103 -112Backgroundbreast cancer is currently the most common cancer among women, and is a multi-stage disease. The EBV virus is known to be a major contributor to human cancers. The development of breast cancer in humans is often regulated by steroid hormones, such as estrogen and progesterone. The aim of this study was to simultaneously investigate the expression of the EBV BXLF2 and the human PR / ER gene in breast cancer patients referred to the l Tabriz International Hospital.
Materials and Methodsthis descriptive cross-sectional study was performed on 50 women with mean age of 57.3 years Genomic DNA extraction from specimens was performed using the saturated salt method. The cDNA was then synthesized from the extracted RNAs. Real-time PCR was used for the expression of the BXLF2 gene, the detection of the EBV genome, and the determination of the PR / ER gene.
Resultsas breast cancer progressed, the expression of ER increased significantly and with the increase in the stage of the disease, the level of expression of PR decreased significantly (p-value = 0.0043). A weak correlation was found between age and viral title. There was a significant relationship between the presence of progesterone receptor gene expression and virus load in the affected person. (P-value <0.001).
ConclusionIn progesterone receptors, the expression of the receptor gene in the first three steps was approximately one-and-a-half times, which then decreased at different stages, the expression of the estrogen receptor expression increased. There was a weak correlation between age and EBV titers (P-value <0.001)
Keywords: Epstein-Barr Virus, Breast Carcinoma, PR, ER Gene, BXLF2 Gene} -
مقدمه
لنفادم اندام فوقانی از عوارض به نسبت شایع و ناتوان کننده در بیماران مبتلا به سرطان پستان می باشد که در 6 تا 31 درصد موارد درمان شده ی سرطان پستان دیده شده است. این مطالعه به بررسی میزان فراوانی لنفادم در بیماران با سرطان پستان درمان شده و عوامل مرتبط با آن پرداخته است.
روش هااین مطالعه به صورت گذشته نگر بود. اطلاعات حاصل از پرونده های 170 بیمار مبتلا به سرطان پستان که در فاصله ی سال های 1380 تا 1385 به بیمارستان سیدالشهدا (ع) در شهر اصفهان مراجعه کرده بودند، جهت تعیین میزان بروز و عوامل خطر ایجاد لنفادم مورد ارزیابی قرار گرفت. عوامل مورد بررسی شامل سن، شاخص توده ی بدنی، محل و اندازه ی تومور، وجود یا عدم وجود متاستاز، تعداد غدد لنفاوی درگیر، تعداد غدد لنفاوی برداشته شده ی آگزیلاری، نوع جراحی، نوع پرتو درمانی (فوتون و الکترون) و شیمی درمانی بود. آنالیز تک متغیری و چند متغیری با استفاده از مدل Logistic regression برای عوامل خطر انجام شد.
یافته هااز بین 170 بیمار مورد مطالعه با میانگین سنی 9/10 ± 9/47 سال، 59 نفر (7/34 درصد) لنفادم داشته اند. در آنالیز تک متغیری چاقی بر اساس شاخص توده ی بدنی به صورت معنی داری بر ایجاد لنفادم موثر بود (002/0 = P). میانگین غدد لنفاوی درگیر در بیماران واجد و فاقد لنفادم تفاوت معنی داری داشت (0001/0 > P). سن بیماران، مکان و اندازه ی تومور، متاستاز، شیمی درمانی، نوع جراحی، تعداد غدد لنفاوی برداشته شده و نوع پرتودرمانی با بروز لنفادم ارتباطی نداشت.
نتیجه گیریلنفادم بعد از درمان اولیه ی کارسینوم مهاجم پستان یک عارضه ی شایع می باشد.شاخص توده ی بدنی و تعداد غدد لنفاوی درگیر از عوامل خطر بروز لنفادم در این بیماران هستند. با در نظر گرفتن شاخص توده ی بدنی به عنوان یک عامل قابل تغییر، رژیم های کنترل وزن برای این بیماران توصیه می شود. همچنین، لازم است تا مطالعات بیشتری در این خصوص انجام شود.
کلید واژگان: کارسینوم پستان, لنفادم, شاخص توده ی بدنی, رادیوتراپی}BackgroundUpper limb lymphedema is a rather common and debilitating sequel of breast cancer treatment. The incidence of this sequel has been reported at different rates by different sources ranging from 6% to 31%. The aim of this study was to evaluate the incidence and risk factors including age، body mass index (BMI)، region and size of the tumor، presence of metastasis، number of metastatic lymph nodes، excised axillary lymph nodes، type of surgery and radiotherapy and chemotherapy following the invasive breast carcinoma treatment.
MethodsThrough a retrospective study، recorded data from 170 breast cancer patients referred to Seyed Al-Shohada Hospital، Isfahan، Iran، during 2001 to 2006 was evaluated for the lymphedema incidence and risk factors.
Findings59 patients (34. 7%) with mean age of 47. 9 ± 10. 9 had lymphedema. In univariate analysis، obesity، estimated by BMI، was significantly associated with the development of lymphedema (P = 0. 002). The number of metastatic lymph nodes in patients with and without lymphedema had a significant statistical difference (P < 0. 0001). Age، excised nodes، type of surgery، region and size of the tumor، presence of metastasis، radiotherapy and chemotherapy had no associations with the incidence of lymphedema.
ConclusionAccording to our findings، the number of metastatic lymph nodes as well as BMI was associated with the development of lymphedema with higher incidence in patients with higher BMI and more affected lymph nodes.
Keywords: Breast neoplasms, Lymphedema, Body mass index, Radiotherapy} -
مقدمه و هدفکارسینوم پستان شایع ترین نوع سرطان در خانم ها است. در مراحل پیشرفته آن احتمال متاستاز به استخوان افزایش می یابد، اما درگیری فکین به ویژه فک بالا بسیار نادر است. هدف از گزارش مورد حاضر، معرفی یک مورد از کارسینوم متاستاتیک پستان در فک بالا و بررسی ویژگی های بالینی- پاتولوژی آن است.مواد و روش کاربیمار خانمی 33 ساله است که با شکایت از تورم و درد و لقی دندان مولر اول فک بالا به ما مراجعه کرده و در بررسی نمای بالینی وی پاکت عمیق دیده شد. احتمال بیماری پریودنتال مطرح شد، اما با گرفتن تاریخچه سیستمیک، کارسینوم پستان چپ و متاستاز آن به ریه و انجام درمان ماستکتومی و شیمی درمانی گزارش شد. در بررسی رادیوگرافی پانورامیک، نمای Mixed رادیولوسنت – رادیواپک مشاهده شد. در ارزیابی پاتولوژی، کارسینوم متاستاتیک پستان گزارش شد و بیمار برای درمان به انکولوژیست ارجاع داده شد.نتیجه گیریعلائم بالینی، رادیوگرافی کارسینوم متاستاتیک پستان در محیط دهان غیراختصاصی بوده و بسیار مشابه عفونت ادنتوژنیک یا ناراحتی پریودنتال است، اما در موارد نادر،کارسینوم متاستاتیک باید در تشخیص افتراقی ضایعات دهانی قرار گیرد.
کلید واژگان: کارسینوم متاستاتیک, کارسینوم پستان, فک بالا}Background And ObjectiveBreast carcinoma is the most common cancer in women. In progressive stages of breast carcinoma, there is more possibility of metastasis to bone but metastasis to jaw is very uncommon, especially to maxilla. The purpose of this case report was to evaluate a case of metastatic breast carcinoma in maxilla and its clinico-pathological appearance.Materials and MethodsThe patient was a 33-year old woman with complaint from swelling and pain and luxation of first maxillary molar who referred to oral surgeon. In clinical view of patient, a deep pocket was seen in area and was suggest periodontal disease but in systemic history of patient, left breast carcinoma and metastasis to lung was found out. The treatment was done by mastectomy and chemotherapy. A mixed radiolucent-radioopaque view was found in panoramic radiography. In histopathological appearance, metastatic breast carcinoma was reported and was sent for treatment to oncologist.ConclusionClinical and radiographical symptoms of metastatic breast cancer are non-specific in oral cavity and are more similar to odontogenic infection and periodontal disease, but in rare cases, metastatic carcinoma should be placed in differential diagnosis of oral lesions. -
ما موردی از ابتلا به بیماری ماستیت گرانولوماتوز ایدیوپاتیک را در یک زن ایرانی 30 ساله گزارش کرده ایم که با شکایت وجود دو توده دردناک در پستان سمت راست خویش مراجعه کرده بود. بدلیل آن که نتایج سیتولوژی آسپیراسیون اولیه خیلی مشکوک به بدخیمی بود، ماستکتومی رادیکال تغییر یافته جهت بیمار انجام شد. تشخیص پاتولوژیک نهائی، ماستیت گرانولوماتوز لوبولار بدون شواهدی از بدخیمی بود. ماستیت گرانولوماتوز ایدیوپاتیک نوعی بیماری التهابی نادر پستان است که علت آن نامعلوم است. تظاهرات بالینی بیماری شبیه به بدخیمی های پستان می باشد و به همین دلیل با کارسینوم پستان اشتباه گرفته شده و همانند آن درمان می شود. مرور مقالات منتشر شده در مورد بیماری ماستیت گرانولوماتوز ایدیوپاتیک بیانگر آن است که این بیماری بیشتر در زنانی دیده می شود که سابقه زایمان و یا مصرف قرص های پیشگیری از بارداری را دارند. تشخیص بالینی با تصویرنگاری اغلب مشکل است. رزکسیون کامل و یا درمان با کورتیکوستروئید را می توان به عنوان درمان کامل و نهایی پیشنهاد نمود. از آنجایی که 38% بیماران عود را تجربه می کنند، پیگیری طولانی مدت ضرورت دارد.
کلید واژگان: ماستیت گرانولوماتوز ایدیوپاتیک, کارسینوم پستان, ماستکتومی}EBNESINA, Volume:9 Issue: 2, 2006, PP 35 -37We report a case of idiopathic granulomatous mastitis in a 30-yearold Iranian woman، who came to our hospital complaining of two tender masses in her right breast. Because the results of the initial aspiration cytology were considered highly suspicious for carcinoma، modified radical mastectomy was performed. However، the final histological diagnosis was granulomatous lobular mastitis with no evidence of malignancy. Idiopathic granulomatous mastitis is a rare inflammatory breast disease of unknown etiology. Since the clinical manifestations are similar to those of mammary carcinoma، this condition has been misdiagnosed as carcinoma and treated as such. A review of the literature revealed that idiopathic granulomatous mastitis tends to occur in young patients with a history of childbirth or oral contraceptive use. Clinical or imaging radiologic diagnosis is often difficult. Complete resection or corticosteroid therapy can be recommended as the optimal treatment. Since 38% of patients experience recurrence، long-term follow-up is indicated.Keywords: Idiopathic granulomatous mastitis, Mammary carcinoma, Mastectomy} -
مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد، سال چهل و هشتم شماره 2 (پیاپی 88، تابستان 1384)، صص 210 -215مقدمهکارسینوم متاپلاستیک پستان شکل نادری از کارسینوم پستان است که دارای نمای دو گانه اپی تلیال و مزانشیمال یعنی دارای بخش های کارسینومی و سارکومی است. این تومور بدخیمی غالبا به صورت توده نامنظم با رشد سریع در پستان تظاهر می کند. تشخیص آن ممکن است از نظر هیستولوژیک از سایر تومورهای باسلول دو کی پستان مشکل باشد. متاپلاستیک کارسینوما در مقایسه با سایر کارسینوم های پستان دارای پیش آگهی بد می باشد.
هدف از ارائه این مقاله گزارش موارد نادر کارسینوم متاپلاستیک به عنوان یکی از علل ایجاد توده های بدخیم و بررسی روش تشخیص این تومور است.
معرفی بیمار: در این گزارش دو مورد از متاپلاستیک کارسینومای پستان در خانم های 46 و 40 ساله گزارش می شود که پس از بررسی بالینی و هیستوپاتولوژیک تشخیص نهایی با بررسی ایمنوهیستوشیمی با آنتی بادی سیتوکراتین به اثبات رسیده است.نتیجه گیریبا توجه به نمای ریخت شناسی غیر معمول کارسینوم متاپلاستیک پستان این تومور بدخیم در تشخیص افتراقی همه تومورهای پستان با سلول دو کی باید مد نظر باشد و با استفاده از متد ایمنوهیستوشیمی مورد تایید قرار گیرد.
کلید واژگان: کارسینوم متاپلاستیک, کارسینوم پستان, ایمنوهیستوشیمی} -
هدفمطالعه تاثیر دوزهای مختلف تابش گاما و زمان انکوباسیون بعد از تابش بر القا آپوپتوز در رده سلولی کارسینوم پستان (Invasive ductal carcinoma)(T-47D)مواد و روش هارده سلولی T-47D در فلاسک T25 کشت داده شده بعد از رسیدن به مرحله رشد لگاریتمی و شمارش سلولهای موجود در هر فلاسک تحت تابش پرتو گاما با دوزهای 4، 8، 12 و 16 گری قرار گرفت. از داروی اتوپوزاید به عنوان شاهد مثبت القا آپوپتوز و سلولهایی که تحت هیچگونه تیماری قرار نگرفته بودند. به عنوان شاهد منفی استفاده شد. 24، 48 و 72 ساعت بعد از پرتودهی، سلولها برداشت و بعد از شمارش تعداد آنها، با رنگ H042/PI برای بررسی میکروسکوپی و یا رنگ AO/PI برای انجام فلوسیتومتری رنگ آمیزی شدند. درصد سلولهای زنده، آپوپتوتیک و مرده با استفاده از دو روش مذکور تعیین و با توجه به تعداد کل سلولهای موجود در هر فلاسک تعداد این نوع سلولها نیز مشخص شد. این آزمایش چندین بار تکرار شده، نتایج آن به صورت میانگین ± انحراف معیار گزارش گردید.یافته هاتابش گاما به صورت وابسته به دوز و زمان باعث کاهش رشد سلولهای T-47D می گردد که این کاهش با کندی تکثیر آنها تا 48 ساعت بعد از پرتودهی مشخص گشته و بعد از این زمان علائم مرگ مشاهده می شد. درصد القا آپوپتوز تا دوز 8Gy افزایش یافته، پس از آن با افزایش دوز کاهش نشان می دهد. این روند تا 48 ساعت بعد از پرتودهی ادامه یافته سپس رو به کاهش می گذارد. بنابراین بالاترین میزان آپوپتوز با دوز8Gy و بعد از 48 ساعت حاصل می شود. درصد سلولهای زنده و مرده نیز به صورت وابسته به دوز و زمان به ترتیب کاهش و افزایش می یابد.نتیجه گیریتابش اشعه گاما باعث القا آپوپتوز در سلولهای T-47D می گردد و میزان آن با دوز پرتو رابطه دارد. این رابطه خطی نبوده در دوزهای بالاتر معکوس می گردد. برعکس، رابطه درصد سلول زنده و مرده) مراحل انتهایی آپوپتوز و نکروز شده) با دوز پرتو خطی بوده با افزایش دوز به ترتیب کاهش و افزایش پیدا می کند.
کلید واژگان: کارسینوم پستان, آپوپتوز, تابش گاما}
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.