فهرست مطالب

فصلنامه آموزش در علوم انتظامی
سال هشتم شماره 2 (پیاپی 29، تابستان 1399)

  • تاریخ انتشار: 1399/04/01
  • تعداد عناوین: 16
|
  • معصومه باقرپور*، آی سونا هیوه چی صفحات 11-34

    هدف پژوهش حاضر ، بررسی رابطه برون دادهای غیر آکادمیک آموزش مدرسه ای ‎با مهارت های اجتماعی و ‏مسئولیت پذیری دانش آموزان متوسطه شهرستان گمیشان است . روش تحقیق ‎توصیفی‎ ‎از‎ ‎نوع همبستگی است. جامعه آماری در پژوهش حاضر 5017 نفر از دانش آموزان متوسطه شهرستان گمیشان بودند که حجم نمونه مطابق جدول کرجسی و مورگان برابر 357 نفر به روش تصادفی طبقه ای انتخاب شدند . ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه های برون دادهای غیر آکادمیک آموزش مدرسه ای (شیخی، 1388)‏، مهارت های اجتماعی ایندربیتزن و فوستر(1992) و مسئولیت پذیری گاف(1987)‏ پاسخ دادند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیره استفاده شد و داده ها با نرم افزارspss تحلیل شدند. نتایج نشان داد: بین برون دادهای غیر آکادمیک آموزش مدرسه ای(برنامه‏‎ ‎درسی‎ ‎پنهان)‏‎ ‎با مهارت های اجتماعی ‏و ‏مسئولیت ‏پذیری دانش آموزان متوسطه رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد. ‏نتایج آزمون فرضیات فرعی نشان داد:بین مولفه های جو اجتماعی و ارتباطات متقابل انسانی، و ساختار مدارس با مهارت های اجتماعی دانش آموزان ‏متوسطه شهرستان گمیشان رابطه مثبت و معناداری وجود دارد.ولی بین مولفه ساختار فیزیکی با مهارت های اجتماعی دانش آموزان ‏متوسطه رابطه ای وجود ندارد‏. همچنین بین مولفه های جو اجتماعی و ارتباطات متقابل انسانی، و ساختار مدارس و ساختار فیزیکی با مسئولیت پذیری دانش آموزان متوسطه رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. مولفه جو اجتماعی و ارتباطات متقابل انسانی با بالاترین بتا، قدرت بالاتری در پیش بینی مهارت های اجتماعی ‏و مسئولیت پذیری‏ دانش ‏آموزان متوسطه دارد.‏ ‏

    کلیدواژگان: برون دادهای غیر آکادمیک آموزش مدرسه ای، مهارت های اجتماعی، مسئولیت پذیری
  • محمدرضا رضایی نیارکی* صفحات 35-59

    آمادگی جسمانی به طور کلی اجرای حرکت های عمومی را بهبود می بخشد، فعالیت بدنی با زندگی روزمره در ارتباط است و افراد دارای آمادگی جسمانی، مهارت های ورزشی را بهتر ارایه می دهند. نیروهای انتظامی وفراگیرانش به طور منظم تحت تست های آمادگی جسمانی قرار می گیرند تا تعیین شود که آیا آنها قادر به انجام وظایف طاقت فرسا مورد نیاز برای کارشان هستند. این پژوهش وضعیت اجرای برنامه های آمادگی جسمانی فراگیران مراکز آموزش درجه داری ناجا بررسی کرده است. روش تحقیق حاضر توصیفی- پیمایشی و از نظر هدف رویکری کاربردی بود و گردآوری اطلاعات آن به صورت میدانی انجام گرفت. جامعه آماری این پژوهش را کلیه فراگیران مراکز آموزش درجه داری علمی تخصصی شهید چمران و تعداد 120 نفر بر اساس روش نمونه گیری تصادفی به عنوان حجم نمونه آماری انتخاب شدند. برای اندازه گیری متغیرهای پژوهش از پرسشنامه و فاکتورهای آمادگی جسمانی استفاده گردید. روایی تحقیق توسط اساتید صاحب نظر با پایایی محقق ساخته با آلفای کرونباخ(86/0)مورد تایید قرار گرفت .نتایج نشان داد که: برنامه ریزی انجام فعالیت های آمادگی جسمانی فراگیران آموزش درجه داری، مناسب نیست.تناسب لازم بین اماکن و تجهیزات ورزشی با تعداد فراگیران مراکز آموزش درجه داری ناجا در اجرای برنامه های آمادگی جسمانی وجود نداشت.جایگاه منابع و متون ورزشی در اجرای برنامه های آمادگی جسمانی فراگیران مراکز آموزشی، وضعیت مطلوبی نداشت.برنامه تفصیلی دروس تربیت بدنی فراگیران مراکز آموزش درجه داری، وضعیت مطلوبی نداشت. میزان دانش اساتید و مربیان ورزش فراگیران مراکز آموزشی درجه داری در اجرای برنامه های آمادگی جسمانی، وضعیت مطلوبی داشت. زمان اجرای فعالیت های آمادگی جسمانی فراگیران مراکز آموزشی درجه داری، وضعیت

    کلیدواژگان: برنامه ریزی، آمادگی جسمانی، مراکز آموزش درجه داری ناجا
  • لیلا خزائی*، محمد جوادی پور، رضوان حکیم زاده، علیرضا صادقی صفحات 61-82

    پژوهش حاضر با هدف شناسایی ابعاد و مولفه های آموزش میان فرهنگی و ارایه مدل مفهومی انجام شده است. روش پژوهش از نوع کیفی و متاسنتز است. جامعه آماری کلیه مقالات و پایان نامه های مرتبط با حوزه میان فرهنگی است. نتایج نشان داد مدل مفهومی آموزش میان فرهنگی ارایه شده در پژوهش حاضر، برمبنای 4 بعد و 20 مولفه بناشده است. بعد«فردی» شامل: بعد فردی پذیرش ارزش ها، نگرش و فرهنگ خود، خود پنداره مثبت نسبت به سایر فرهنگ ها ، تمایل به تغییر در فرهنگ های بیگانه، برقراری ارتباط دورنی بین فرد و هویت فرهنگی خود، خوداظهاری درمورد هویت و فرهنگ خود. بعد«اجتماعی» شامل: سازگاری در موقعیت های اجتماعی ، انطباق پذیری با انتظارات فرهنگ بیگانه، انسجام و یکپارچگی، برقراری ارتباط با افراد زمینه های مختلف فرهنگی، کنش متقابل اجتماعی. بعد« شناختی» شامل: ارتقا سطح آگاهی نسبت به ارزش ها، نگرش ها ، هویت ملی و قومی، شناخت آداب و رسوم، سنت ها و هنجار های فرهنگ های مختلف، کسب دانش عمومی درباره انواع فرهنگ ها و الگوهای شناختی آن ها، ارتقا سطح آگاهی درمورد هویت فردی. بعد«مهارتی» شامل: توانایی درک شیاهت ها و تفاوت های میان فرهنگی، توانایی توصیف ویژگی های فرهنگ های مختلف، توانایی ارزیابی انتقادی ابعاد مثبت و منفی فرهنگ متضاد، توانایی تفسیر و کشف تجارب فرهنگی مختلف، توانایی مدیریت تضاد و مقابله با مشکلات به روشی سازنده. یافته های پژوهش می توانند مبنایی برای پژوهشگران و دست اندرکاران حوزه تعلیم و تربیت باشد.

    کلیدواژگان: آموزش وپروش، آموزش میان فرهتگی، مدل مفهومی، متاسنتز
  • بهروز رحیمی*، داریوش مهری، اکرم محمدلو صفحات 83-120

    هدف پژوهش حاضر آسیب شناسی برنامه درسی دوره های آموزش کارکنان دانشگاه علوم و فنون هوایی شهید ستاری بر اساس الگوی (ADDIE) و واکاوی علل آسیب های موجود بود.روش پژوهش ازلحاظ هدف جز تحقیقات کاربردی و ازنظر گرداوری داده ها جز پژوهش ترکیبی از نوع آمیخته تشریحی بود. جامعه آماری در بخش کمی، کارشناسان، مدرسان و کارکنان شرکت کننده در دوره های آموزش ضمن خدمت بودند که از بین آن ها 91 نفر به عنوان نمونه انتخاب گردیدند. جامعه آماری بخش کیفی خبرگان آموزشی (مدرسان و کارشناسان آموزش) بودند که 12 نفر با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و قاعده اشباع نظری به عنوان نمونه انتخاب شدند. جهت جمع آوری داده های بخش کمی از روش توصیفی از نوع پیمایشی استفاده شد به همین منظور ابزار این بخش پرسشنامه محقق ساخته ی 40 سوالی بود.همچنین به منظور جمع آوری داده های بخش کیفی از مصاحبه نیمه سازمان یافته که چارچوب سوالات آن بر اساس نتایج تحلیل داده کمی تشکیل شده بود، استفاده شد. سپس به منظور تجزیه وتحلیل داده های کمی از آزمون میانگین یک جامعه (t تک نمونه ای)، تحلیل واریانس تک عاملی (ANOVA)، آزمون توکی، آزمون فریدمن و جهت تحلیل داد ه های بخش کیفی از روش سه مرحله ی تحلیل داد ه ی اشتراس و کوربن استفاده شد. نتایج حاصل از تجزیه وتحلیل داده ها نشان داد از دیدگاه کارشناسان، مدرسان و شرکت کنندگان در دوره ها، ابعاد مختلف عناصر الگوی ADDIE دچار آسیب می باشند که ازنظر خبرگان آموزشی ازجمله دلایلی که باعث وجود آسیب در عناصر گشته شامل:موانع زیرساختی،موانع سیستمی، فقدان زیرساخت های اجرایی، عدم لزوم یا (فرصت) ارزشیابی است.

    کلیدواژگان: آسیب شناسی، برنامه درسی، آموزش کارکنان، الگوی ADDIE، دانشگاه علوم و فنون هوایی شهید ستاری
  • حسن محسنی، زهره سعادتمند *، نرگس کشتی آرای صفحات 109-131

    هدف از اجرای این پژوهش مدل مفهومی جذب هییت علمی دانشگاه فرهنگیان بر اساس مولفه های مستخرج از متون اسلامی بود. حوزه پژوهش حاضر کلیه متون اسلامی و به طور مشخص، قرآن کریم و نهج البلاغه با استفاده از رویکرد هدفمند بود. روش پژوهش از نوع تحلیل محتوا بود که ابتدا مولفه های معلمی بر اساس تحلیل متون اسلامی و به طور مشخص، قرآن کریم و نهج البلاغه استخراج شده و سپس مفاهیم با مقوله های جایگزین شده، هم دسته شده است و در ادامه بر اساس مفاهیم استخراج شده، مدل مفهومی جذب هییت علمی در دانشگاه فرهنگیان ارایه شد. در تجزیه و تحلیل داده ها از روش کدگذاری استفاده شد که در مجموع کدمفاهیم همدسته در 2 محور کلی الزامات شناختی و رفتاری و الزامات شخصیتی و اخلاقی دسته بندی شدند. یافته ها نشان داد که برونداد چارچوب ارایه مدل مفهومی بر اساس جذب هییت علمی در دانشگاه فرهنگیان می تواند با در نظر گرفتن ویژگی هایی چون؛ تهذیب نفس و تقوای الهی، صلاحیت و دانش علمی، سعه صدر، عطوفت و مهربانی، عدل و عدالت، عشق ورزیدن به معلمی، هدایت و راهنمایی، تواضع و فروتنی، آراستگی، عفو و گذشت، اهل عمل بودن و احترام به فراگیران چارچوبی نظام مند و در جهت تربیت معلمانی توانمند به خود بگیرد و نقطه آغازی برای تغییر و تحول در نظام آموزشی باشد.

    کلیدواژگان: معلم، مولفه های معلمی، متون اسلامی، دانشگاه فرهنگیان
  • مهدی حسنی، ولی نوذزی*، سید احسان امیرحسینی صفحات 141-171

    این پژوهش با هدف طراحی و تدوین برنامه راهبردی توسعه مدیریت منابع انسانی تربیت بدنی یک سازمان نظامی با رویکرد آموزشی انجام شد. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی بوده که بر مبنای فرایند مطالعات استراتژیک انجام گرفت. جامعه آماری این تحقیق 95 نفر از اعضای شورای ورزش سازمان مورد نظر، کارشناسان، کارکنان و کارمندان تربیت بدنی، مدیران تربیت بدنی سازمان مربوطه در شهرستان ها و استان های کشور، روسای هییت های رشته های انفرادی، مربیانی که سابقه مربیگری در سازمان مربوطه در رشته های مختلف را دارند، یا دارای بالاترین درجه مربیگری هستند و ورزشکارانی که دارای حداقل 6 سال عضویت در رشته های ورزشی خود و تجربه مسابقات قهرمانی را در سازمان مربوطه را دارند بودند و به عنوان حجم نمونه پژوهش با روش تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. البته جهت تعمیم پذیری بیشتر و اینکه در تحلیل عاملی هرچه حجم نمونه بیشتر باشد دقت نتایج بالاتر است و همچنین جلوگیری از ریزش حجم نمونه 130 پرسشنامه بین آزمودنی ها توزیع شد. روش جمع آوری اطلاعات، میدانی بود که به صورت آمیخته کمی و کیفی انجام گرفت. همچنین جمع آوری اطلاعات از دو پرسشنامه باز و بسته و مصاحبه با اعضای جامعه تحقیق تا حد اشباع نظری انجام شد. سپس با هماهنگی اساتید و خبره گان این حوزه چه در سطح دانشگاهی چه سطح تربیت بدنی سازمان مربوطه جمع بندی و نهایی گردید. روایی پرسشنامه بسته توسط اساتید مدیریت ورزشی و متخصص آماری تسلط به امر منابع انسانی و آموزش سازمان ها تایید شد و ضریب پایایی آن با استفاده از آلفای کرونباخ 0.83 محاسبه گردید. در مجموع 13 قوت، 13 ضعف، 12 فرصت و 8 تهدید در تربیت بدنی سازمان مورد نظر احصاء گردید و به لحاظ موقعیت استراتژیک، جایگاه تهاجمی به دست آمد. برای تدوین استراتژی ها از روش تجزیه وتحلیل سوات استفاده گردید و 5 استراتژی تدوین گردید. برای اولویت بندی استراتژی ها از تکنیک ماتریس برنامه ریزی استراتژیک کمی استفاده شد. استراتژی های موقعیت استراتژیک نشان داد که تربیت بدنی سازمان مربوطه می بایست نسبت به طراحی نظام توسعه و توانمندسازی مدیران و کارکنان، معیارها و شاخص های استاندارد جهت شناسایی، جذب و آموزش نیروهای مورد نظر و ایجاد و استقرار طرحی در زمینه تعدیل نیروی غیره تخصصی و فاقد آموزش، اقدام لازم را انجام دهد.

    کلیدواژگان: آموزشی، تربیت بدنی، استراتژی، برنامه راهبردی، منابع انسانی
  • لیلا ذوقی*، جواد عینی پور، فرشته کریم آبادی صفحات 153-175

    چکیده هدف کلی پژوهش حاضر تعیین نقش واسطه ای سلامت روان در رابطه بین خودشیفتگی و قلدری دانش-آموزان دوره اول متوسطه بود. پژوهش حاضر پژوهشی توصیفی - همبستگی و مبتنی بر مدل سازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این تحقیق را دانش آموزان پسر دوره اول متوسطه رودهن تشکیل می دهند که از بین آن ها به صورت تصادفی خوشه ای تعداد 163 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. در این تحقیق از پرسشنام های خودشیفتگی، قلدری و نشانه های روانشناختی استفاده شد. نتایج حاصل از مدل سازی معادلات ساختاری نشان داد که خودشیفتگی تاثیر مثبت و معناداری بر قلدری در دانش آموزان پسر دوره اول متوسطه و تاثیر منفی و معناداری بر سلامت روان آن ها دارد. علاوه بر این، سلامت روان تاثیر منفی و معناداری بر قلدری در دانش آموزان دوره اول متوسطه داشت. هم چنین، نقش میانجی سلامت روان در تاثیر خودشیفتگی بر قلدری تایید شد و شاخص های برازش مدل نیز حاکی از مطلوب بودن برازش مدل بود.

    کلیدواژگان: سلامت روان، خودشیفتگی، قلدری، دانش آموزان
  • افسانه صفویه، محمدنور رحمانی*، نادرقلی قورچیان، پریوش جعفری صفحات 221-251

    مدیران مدرسه یکی از عوامل اصلی و تعیین کننده نظام آموزشی می باشند. با بررسی عوامل موثر در خودکارآمدی مدیران می توان شرایطی را مهیا نمود که مدیران با شناخت عوامل مورد بحث باورهای خود را تقویت نموده. تا خود بتوانند قضاوت های درستی از توانایی هایشان داشته باشند. هدف پژوهش حاضر شناسایی عوامل موثر در خودکارآمدی مدیران مدارس با رهیافتی پدیدارشناسانه است. جامعه آماری پژوهش، در برگیرنده صاحب نظران دارای تالیفات و سوابق پژوهشی مرتبط با حوزه خود کارآمدی بود. برای تعیین حجم نمونه، از روش نمونه گیری هدفمند استفاده شد. ابزار اصلی پژوهش مصاحبه های نیمه ساختاریافته بود، پس از 13 مصاحبه، داده ها به اشباع نظری رسید. داده های استخراج شده از مصاحبه های نیمه ساختاریافته با استفاده از روش کدگذاری باز، کدگذاری محوری و استخراج مضمون های اصلی و فرعی مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که داشتن تجربه کافی و دانش مدیریتی برخورداری از صلاحیت های حرفه ای موجب ارتقای خودکارآمدی می شود داشتن صفات شخصیتی و تجربه موفق نیز در خودکارآمد شدن مدیران موثر است از دلایل بازدارندگی خودکارآمدی در مدیران، عدم تجربه مدیریتی، دانش و مهارت لازم ، قوانین دست و پا گیر و بازدارنده های سازمانی ، بخشنامه و تضعیف جایگاه مدیریتی می توان نام برد.

    کلیدواژگان: عوامل موثر، خودکارآمدی، مدیران
  • حسین لشکری، مریم براتعلی*، زهره سعادتمند صفحات 253-293

    هدف از پژوهش حاضر شناسایی مولفه های الگوی برنامه درسی مبتنی بر هوش عاطفی با رویکرد تربیت مغز بود. روش پژوهش کیفی و از نوع سنتزپژوهی بود. اولین محیط پژوهش متون مرجع در حوزه شناخت مناطق مغزی مرتبط با هوش عاطفی، تکنیک های تقویت مناطق مغزی شناسایی شده و همچنین تکنیک های رویکرد تربیت مغز و محیط پژوهشی دوم در پژوهش حاضر شامل صاحب نظران و متخصصین در زمینه عصب روانشناسی بود. نمونه آماری در گزینش اولیه 56 منبع و در گزینش دوم شامل 5 متخصص در حوزه عصب روانشناسی بود که به صورت هدفمند انتخاب شدند. روش جمع آوری اطلاعات کتابخانه ای بود و به روش فیش برداری انجام شد. به منظور تجزیه و تحلیل اطلاعات از تحلیل محتوای کلیدواژه محور و تحلیل مضمون استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد مناطق مغزی مرتبط با هوش عاطفی شامل سیستم لیمبیک، لوب گیجگاهی، لوب پیشانی، لوب آهیانه، تعامل ساقه مغز، تالاموس و قشر خلفی، و ساقه مغز می باشند. بر اساس نتایج این پژوهش، معلمان از طریق یادگیری الگوی برنامه درسی مبتنی بر هوش عاطفی بر اساس رویکرد تربیت مغز، می توانند گام های موثر در راستای ارتقاء هوش عاطفی محصلان بردارند.

    کلیدواژگان: برنامه درسی، هوش عاطفی، رویکرد تربیت مغز
  • علیرضا نجفی، ایمان محکم کار صفحات 261-270

    این پژوهش با هدف بررسی میزان رضایت مندی دانشجویان رشته اطلاعات دانشکده علوم و فنون اطلاعات و آگاهی از اساتید تخصصی صورت پذیرفته است. پژوهش حاضر ازنظر هدف کاربردی و ازنظر روش، توصیفی از نوع همبستگی و ازنظر روش جمع آوری اطلاعات یک تحقیق میدانی محسوب می گردد. روش نمونه گیری در این پژوهش تصادفی ساده و ابزار گردآوری داده ها نیز پرسشنامه بوده است. جامعه آماری در این پژوهش تعداد 200 نفر از دانشجویان رشته اطلاعات شاغل در ترم های مختلف دانشکده علوم و فنون اطلاعات و آگاهی می باشد که حجم نمونه بر اساس جدول کرجسی و مورگان 127 نفر در نظر گرفته شد. یافته های این پژوهش حاکی از آن است که میزان رضایت مندی دانشجویان رشته اطلاعات دانشکده علوم و فنون اطلاعات و آگاهی از صلاحیت های رفتاری اساتید در حد خیلی خوب، از صلاحیت های عمومی در حد خوب و در نهایت از صلاحیت های تخصصی اساتید در حد متوسط ارزیابی گردیده است. بر مبنای ارزیابی های صورت گرفته، بیشترین میزان رضایت مندی دانشجویان از اساتید در حوزه صلاحیت های رفتاری و در عین حال کمترین میزان رضایت مندی ایشان در حوزه صلاحیت های تخصصی مشخص گردیده است.

    کلیدواژگان: رضایت مندی، دروس تخصصی، رشته اطلاعات، صلاحیت های اساتید
  • زهرا بکرانی بالانی، نرگس کشتی آرای*، حمید عزیزی ملک آبادی صفحات 295-314

    پژوهش حاضر با هدف تاثیر آموزش تدریس معکوس علوم تجربی بر خودراهبری و عملکرد تحصیلی دانش آموزان دوره دوم ابتدایی انجام شده است. روش پژوهش حاضر نیمه تجربی با پیش آزمون و پس آزمون با یک گروه کنترل بود. شرکت کنندگان در پژوهش 60 نفر از دانش آموزان دوره دوم ابتدایی بودند، که به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند. برای گردآوری اطلاعات از پرسشنامه سنجش خودراهبردی دانش آموزان با پایایی82/0برای کل آزمون و با روایی صوری و محتوایی تایید شده از سوی متخصصان، استفاده شد. داده ها با بهره گیری از آمار توصیفی و استنباطی تحت نرم افزار SPSS تحلیل شدند. یافته های حاصل از تحلیل کواریانس نشان دادند که کلاس معکوس توانسته است اثر معنی داری بر متغیر خودراهبری و هر یک از مولفه های آن یعنی خودمدیریتی، رغبت به یادگیری و خود کنترلی اثر بگذارد. همچنین میانگین نمرات دانش آموزان در پیش آزمون و پس آزمون در گروه آزمایش تفاوت چشمگیری با یکدیگر داشتند که میانگین نمرات خودراهبری و عملکرد تحصیلی دانش آموزان آموزش دیده از طریق کلاس معکوس بالاتر بود.

    کلیدواژگان: آموزش تدریس معکوس، خودراهبری، عملکرد تحصیلی
  • زهرا کیخا، مهدی زیرک*، احمد اکبری، تورج فلاح مهنه صفحات 315-338

    چابکی سازمانی در سال های اخیر مورد توجه بسیاری از صاحب نظران و اندیشمندان مدیریتی قرار گرفته است، یکی از الزاماتی که برای توانمندسازی چابکی سازمانی سازمان های آموزشی حیاتی به نظر می رسد، فناوری اطلاعات می باشد. این پژوهش که به منظور ارایه الگوی چابکی سازمانی براساس رویکرد فناوری اطلاعات، انجام گردید، از نوع کاربردی توسعه ای است که به روش ترکیبی از نوع اکتشافی متوالی و الگو تدوین طبقه بندی انجام شد. جامعه آماری این پژوهش در بخش کیفی، شامل 17نفر از خبرگان و مدیران ادارات آموزش و پرورش استان سیستان و بلوچستان بود که به روش مبتنی بر هدف، ملاک محور و تا حد اشباع نظری، برای مصاحبه انتخاب شدند. مصاحبه ها به روش مصاحبه نیمه ساختاریافته و بررسی اسناد، انجام شد. جامعه آماری در بخش کمی کارکنان (ستادی- اداری) ادارات آموزش و پرورش استان سیستان و بلوچستان در سال تحصیلی 98-97 به تعداد 1503 نفر (شامل 32شهرستان)، که براساس جدول کرجسی و مورگان، تعداد 274 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند و به پرسشنامه محقق ساخته پاسخ دادند. در این پژوهش، نرم افزارهای آماری MAXQDA،PLS و SPSS مورد استفاده قرار گرفتند. برای تحلیل داده های کیفی، از روش تحلیل مضمون و برای تحلیل داده های کمی از تحلیل عامل و ضریب آلفای کرنباخ استفاده شد. نتایج این پژوهش نشان داد که فناوری اطلاعات، پاسخگویی، شایستگی، یکپارچگی، کار تیمی، سرعت و مدیریت دانش بر چابکی سازمانی کارکنان نقش دارند که در این میان متغیرهای فناوری اطلاعات، پاسخگویی، سرعت و کار تیمی بیشترین نقش؛ و متغیرهای مدیریت دانش، یکپارچگی، انعطاف پذیری و شایستگی کمترین نقش را در چابکی سازمانی کارکنان دارند.

    کلیدواژگان: طراحی الگو، چابکی سازمانی، فناوری اطلاعات، آموزش و پرورش، رویکرد آمیخته
  • مریم نجفی مقدم نژاد، حمیدرضا آراسته*، حمیده رشادت جو صفحات 377-410

    هدف از پژوهش حاضر، مدلسازی بالندگی کارآفرینی دانشجویان در نظام آموزش عالی بوده، روش تحقیق ترکیبی و طرح تحقیق نیز از نوع آمیخته اکتشافی (کیفی - کمی) است. جامعه آماری در بخش کیفی مدیران، معاونان و متخصصان آموزش عالی با تخصص کارآفرینی و در بخش کمی، دانشجویان واحدهای دانشگاه آزاد تهران در تابستان 1399، بتعداد 19182 نفر بوده، در بخش کیفی با استفاده از روش گلوله برفی تا رسیدن به اشباع نظری با 15 نفر از خبرگان، مصاحبه عمیق انجام گرفته و در بخش کمی، برای سنجش مدل، پرسشنامه محقق ساخته ای با روش نمونه گیری طبقه ای نسبی در بین 384 تن از نمونه ها توزیع گردید. روایی پرسشنامه با روش صوری و محتوایی و پایایی آن با روش آلفای کرونباخ مورد تایید قرار گرفت. داده های کیفی با روش تحلیل محتوا با نرم افزار MAXqda و داده های کمی با مدلسازی معادلات ساختاری و بکارگیری تحلیل عاملی اکتشافی و تاییدی با نرم افزارهای SPSS و LISREL تحلیل گردید. نتایج بخش کیفی حاکی از آن بوده که مدل بالندگی کارآفرینی دانشجویان در نظام آموزش عالی دارای سه بعد و نه مولفه بعد بشرح شایستگی های بالندگی کارآفرینی (نگرش کارآفرینی، دانش کارآفرینی، مهارت کارآفرینی)، روش های بالندگی کارآفرینی (روش های ارایه مستقیم، روش های تعاملی، روش های کاربردی- عملیاتی) و سازوکارهای بالندگی کارآفرینی (کارآفرینی در محیط واقعی، کارآفرینی در محیط مجازی، کارآفرینی در محیط دانشگاه) بوده است. نتایج بخش کمی نشان داد که تمامی ابعاد و مولفه های مدل تدوینی پژوهش، مورد تایید واقع شدند.

    کلیدواژگان: بالندگی، کارآفرینی، بالندگی کارآفرینی، نظام آموزش عالی
  • مهناز احمدی دستجردی، حمیده رشادت جو *، نادر قلی قورچیان، امیرحسین محمد داودی صفحات 411-445

    پژوهش حاضر با هدف طراحی و اعتباریابی مدل تربیت شهروندی ویژه دانش‌آموزان دوره ابتدایی شهر تهران انجام شده است. به لحاظ روش، آمیخته بود. مرحله اول با روش نظریه مبنایی برای استخراج مولفه‌های آموزش شهروندی اجرا شده است و مرحله دوم از نوع توصیفی – پیمایشی انجام شده است. جامعه پژوهش، در مرحله اول شامل تمامی دست اندرکاران و متخصصین مربوطه بودند. ملاک‌های محقق در خصوص ارتباط شرکت کنندگان با حوزه شهروندی، انجام پژوهش در این خصوص و اجرای آموزش‌های شهروندی است. برای نمونه‌گیری با استفاده از تلفیق دو روش هدفمند و گلوله برفی تا حد اشباع نظری 15 نفر حاصل شد. برای جمع‌آوری اطلاعات از متخصصین، از مصاحبه نیمه ساختار یافته استفاده شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده‌ها از کدگذاری نظری استفاده شده است. یافته‌های مرحله کیفی نشان داد که ابعاد تربیت شهروندی شامل ارایه دانش شهروندی، آموزش مهارت‌های شهروندی، در نظر گرفتن ساز و کارهای اجرایی در آموزش شهروندی و در نظر گرفتن اصول آموزش شهروندی است. در مرحله دوم، پژوهش با روش پیمایشی و به منظور اعتباریابی مدل، طراحی و اجرا شده است. جامعه آماری در این بخش شامل همه معلمان دوره ابتدایی تهران بوده‌اند که تعداد 378 معلم به روش نمونه‌گیری خوشه‌ای انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده در این مرحله، پرسشنامه محقق ساخته است که براساس مولفه‌های به دست آمده در مرحله اول پژوهش تهیه شده است. برای تجزیه و تحلیل داده‌ها، از روش تحلیل عاملی اکتشافی و تاییدی استفاده گردید

    کلیدواژگان: آموزش شهروندی، مهارت های شهروندی، اعتباریابی، دانش آموزان ابتدایی
  • نیره شاه محمدی* صفحات 447-486

    هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی آموزش مهارت خودآگاهی بر خودتنظیمی و مسئولیت پذیری دانشجویان رشته پرستاری بود . پژوهش به شیوه ی نیمه تجربی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل اجرا شد. جامعه ی آماری، شامل تمامی دانشجویان سال اول رشته پرستاری بود که از میان آن ها با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده 30 نفر انتخاب شدند و در دو گروه آزمایش و کنترل، هر گروه 15 نفر جایگزین شدند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش، پرسشنامه ی مسئولیت پذیری کردلو(1389) و پرسشنامه ی راهبردهای خودتنظیمی پینتریچ و دی گروث(1990) بود. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس چندمتغیری و نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که آموزش مهارت خودآگاهی خودآگاهی بر خودتنظیمی و مسئولیت پذیری دانشجویان تاثیر مثبت دارد. بنابراین نتیجه گرفته می شود که می توان از مهارت خودآگاهی در ارتقاء خودتنظیمی و مسئولیت پذیری این دانشجویان می توان بهره گرفت و از آن ها به عنوان شیوه ای عملی، در دسترس و کم-هزینه به جهت افزایش خودتنظیمی و مسئولیت پذیری برای آموزش دانشجویان رشته پرستاری استفاده شود .

    کلیدواژگان: خودآگاهی، خودتنظیمی، مسئولیت پذیری، دانشجویان پرستاری، مهارت
  • غلامرضا بختیاری رمضانی، محمد صاحب الزمانی*، مصطفی نیکنامی صفحات 487-523

    این پژوهش با هدف ارایه مدلی برای کشف و حمایت استعدادهای دانش آموزان دوره متوسطه اول در مناطق محروم مورد، آموزش و پرورش شهرستان های استان تهران انجام شد. پژوهش حاضر از لحاظ هدف، کاربردی و از لحاظ نحوه گردآوری اطلاعات جزء پژوهش های آمیخته بود. جامعه آماری در بخش کیفی شامل خبرگان دانشگاهی و افراد آگاه در زمینه استعدادیابی در شهر تهران و در بخش کمی شامل تمامی معلمین مقطع متوسطه دوره اول شهرستان های استان تهران به تعداد 1522 نفر بودند. حجم نمونه در بخش کیفی با اشباع نظری (20 نفر) و در بخش کمی بر اساس فرمول کوکران 307 نفر برآورد شد. برای انتخاب نمونه در بخش کیفی از نمونه گیری هدفمند و در بخش کمی از نمونه گیری تصادفی طبقه ای استفاده شد. ابزار گردآوری داده ها، در بخش کیفی، مصاحبه و در بخش کمی، پرسشنامه محقق ساخته ود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل عاملی تاییدی و t تک نمونه ای استفاده شد. نتایج به دست آمده به شناسایی 20 مولفه و 96 شاخص منجر شد که 6 بعد و 16 مولفه اثرگذار شامل عوامل ساختاری، عوامل خانوادگی، عوامل اجتماعی، عوامل فردی، عوامل محیطی، و عوامل زمینهای تاثیر دارند. نتایج دیگر نشان داد که وضعیت موجود مولفه های شناسایی شده در کشف و حمایت استعداد دانش آموزان مطلوب است. علاوه بر این، سازوکارها، تسهیلگرها و موانع پیش روی کشف و حمایت استعداد دانش آموزان نیز ارایه شد. در نهایت مدل پژوهش متشکل از عوامل اثرگذار، پدیده محوری، تسهیل گرها، موانع و سازوکارهای موثر جهت تبیین کشف و حمایت استعداد دانش آموزان ارایه شد و درجه تناسب آن مناسب بود.

    کلیدواژگان: کشف استعداد، حمایت استعداد، استعدادیابی، توسعه و آموزش
|
  • Afsaneh Safaviyeh, Mohamadnoor Rahmani *, Nadergholi Ghourchian, Parivash Jafari Pages 221-251

    School principals are one of the main and determining factors of the educational system. By examining the factors affecting the self-efficacy of managers, it is possible to provide conditions in which managers strengthen their beliefs by recognizing the factors under discussion. So that they can make correct judgments of their abilities. The aim of this study is to identify the factors affecting the self-efficacy of school principals with a phenomenological approach. The statistical population of the study included experts with writings and research records related to the field of self-efficacy. Purposeful sampling method was used to determine the sample size. The main research tool was semi-structured interviews, after 13 interviews, the data reached theoretical saturation. Data extracted from semi-structured interviews were analyzed using open coding, axial coding and main and secondary themes. The results showed that having sufficient experience and managerial knowledge to have professional competencies promotes self-efficacy. Having personality traits and successful experience is also effective in managers' self-efficacy. Necessary, cumbersome laws and organizational deterrents, directives and weakening of managerial position can be mentioned.

    Keywords: Effective Factors, Self-efficacy, managers
  • Hossin Lashkari, Maryam Baratali *, Zohreh Saadatmand Pages 253-293

    The aim of this study was to identify the components of a curriculum model based on emotional intelligence with a brain training approach. The research method was qualitative and of the synthesis type. The first research environment of reference texts in the field of recognizing brain regions related to emotional intelligence, techniques for strengthening identified brain regions, as well as brain training approach techniques and the second research environment in the present study included experts and specialists in neuropsychology. The statistical sample consisted of 56 sources in the initial selection and 5 experts in the field of neuropsychology in the second selection who were purposefully selected. The method of data collection was library and was done by fish taking method. In order to analyze the information, keyword-based content analysis and content analysis were used. The results showed that the brain regions associated with emotional intelligence include the limbic system, temporal lobe, frontal lobe, parietal lobe, brainstem interaction, thalamus and posterior cortex, and brainstem. According to the results of this study, teachers can take effective steps to improve students' emotional intelligence by learning the curriculum model based on emotional intelligence based on the brain training approach.

    Keywords: Curriculum, Emotional Intelligence, brain training approach
  • Zahra Bakrani Balaei, Narges Keshtiaray *, Hamid Azizi Malekabadi Pages 295-314

    The aim of this study was to investigate the effect of reverse teaching of experimental sciences on self-direction and academic performance of primary school students. The method of the present study was quasi-experimental with pretest and posttest with a control group. Participants in the study were 60 sophomores, who were selected by convenience sampling and randomly divided into experimental and control groups. To collect information, a students' self-strategy assessment questionnaire with a reliability of 0.82 for the whole test and with face and content validity approved by experts was used. Data were analyzed using descriptive and inferential statistics under SPSS software. Findings from analysis of covariance showed that the inverse class could have a significant effect on the variable of self-direction and each of its components, namely self-management, willingness to learn and self-control. Also, the mean scores of students in pre-test and post-test in the experimental group were significantly different from each other that the mean scores of self-direction and academic performance of students trained through the reverse class were higher.

    Keywords: Reverse teaching training, self-direction, Academic Performance
  • Zahra Keikha, Mahdi Zirak *, Ahmad Akbari, Turaj Falahmehneh Pages 315-338

    Organizational agility in recent years due to attention to ownership and management thinkers is supposed to be another requirement for empowering organizational agility of educational organizations that information technology is available due to re-viewing information. This research, which was conducted to provide a model of organizational agility based on the information technology approach, is an applied development that was conducted using a combination of sequential exploratory method and classification model. The statistical population of this study in the qualitative part included 17 experts and managers of education departments of Sistan and Baluchestan province who were selected for interview in a purpose-based, criterion-based and theoretically saturated method. Interviews were conducted using semi-structured interviews and document review. The statistical population in the quantitative part of staff (headquarters-administration) of education departments of Sistan and Baluchestan province in the academic year of 2019-2018 was 1503 people (including 32 cities), which according to Krejcie and Morgan table, 274 people were selected as a statistical sample and They answered a researcher-made questionnaire. In this study, statistical software MAXQDA, PLS and SPSS were used. For qualitative data analysis, content analysis method was used and for quantitative data analysis, factor analysis and Cronbach's alpha coefficient were used. The results of this study showed that information technology, accountability, competence, integrity, teamwork, speed and knowledge management have a role on organizational agility of employees, among which the variables of information technology, responsiveness, speed and teamwork have the most role.

    Keywords: Template Design, Organizational Agility, Information Technology, Education, Mixed Approach
  • Maryam Najafi Moghadam Nejhad, Hamidreza Arasteh *, Hamideh Reshadatjoo Pages 377-410

    The purpose of this study is to model the growth of students' entrepreneurship in the higher education system. The research method is combined and the research design is exploratory (qualitative-quantitative). The statistical population in the qualitative section of managers, deputies and higher education specialists with entrepreneurial expertise and in the quantitative section, students of Tehran Azad University in the summer of 1399, 19182 people, in the qualitative section using snowball method to achieve theoretical saturation with Fifteen experts were interviewed in depth and in a quantitative part, to measure the model, a researcher-made questionnaire with relative class sampling method was distributed among 384 samples. The validity of the questionnaire was confirmed by face and content method and its reliability was confirmed by Cronbach's alpha method. Qualitative data were analyzed by content analysis method with MAXqda software and quantitative data were analyzed by structural equation modeling and exploratory and confirmatory factor analysis with SPSS and LISREL software. The results of the qualitative section indicate that the entrepreneurial growth model of students in the higher education system has three dimensions and not nine dimensions in terms of entrepreneurial growth competencies (entrepreneurial attitude, entrepreneurial knowledge, entrepreneurial skills), entrepreneurial growth methods (presentation methods). Direct, interactive methods, applied-operational methods) and entrepreneurial growth mechanisms (entrepreneurship in real environment, entrepreneurship in virtual environment, entrepreneurship in university environment). The results of the quantitative section showed that all dimensions and components of the research formulation model were approved.

    Keywords: maturity, Entrepreneurship, Entrepreneurship Maturity, Higher education system
  • Nayyereh Shahmohamadi * Pages 447-486

    The aim of this study was to investigate the effectiveness of self-awareness skills training on self-regulation and responsibility of nursing students. The research was conducted in a quasi-experimental manner with a pretest-posttest design with a control group. The statistical population included all first year nursing students from among whom 30 people were selected using simple random sampling method and in the experimental and control groups, 15 people were replaced in each group. The instruments used in this study were the Kordloo Responsibility Questionnaire (2010) and the Pintrich and Diegruth (1990) Self-Regulatory Strategies Questionnaire. Data were analyzed using multivariate analysis of covariance and SPSS software. The results showed that self-awareness skills training has a positive effect on students' self-regulation and responsibility. Therefore, it is concluded that self-awareness skills can be used to promote self-regulation and responsibility of these students and they can be used as practical, affordable and low-cost methods to increase self-regulation and responsibility. ‌Ability to be used to educate nursing students.

    Keywords: Self-awareness, Self-regulation, responsibility, nursing students, Skills
  • Gholamreza Bakhtiyari Ramezani, Mohamad Sahebazzamani *, Mostafa Niknami Pages 487-523

    The aim of this study was to provide a model for discovering and supporting the talents of junior high school students in deprived areas of education in the cities of Tehran province. The present study was applied in terms of purpose and in terms of how to collect information as part of mixed research. The statistical population in the qualitative section included academic experts and knowledgeable individuals in the field of talent identification in Tehran and in the quantitative section included all high school teachers in the first year of the cities of Tehran province in the number of 1522 people. The sample size was estimated in the qualitative part with theoretical saturation (20 people) and in the quantitative part based on Cochran's formula 307 people. Purposeful sampling was used to select the sample in the qualitative part and stratified random sampling was used in the quantitative part. Data collection tools were in the qualitative part, interview and in the quantitative part, a researcher-made questionnaire. Confirmatory factor analysis and one-sample t-test were used to analyze the data. The results led to the identification of 20 components and 96 indicators that have 6 dimensions and 16 effective components including structural factors, family factors, social factors, individual factors, environmental factors, and ground factors. Other results showed that the current situation of the identified components in discovering and supporting students' talents is favorable. In addition, mechanisms, facilitators, and barriers to discovering and supporting student talent were presented. Finally,

    Keywords: Talent discovery, talent support, talent identification, Development, Training