hoda javaheribarfourooshi
-
به منظوراثر مکمل گلایسینات عناصر کم مصرف روی، مس، آهن و منگنز بر رشد و فراسنجه های خونی گوساله های شیرخوار با استفاده از تعداد 20 راس گوساله یک روزه هلشتاین در غالب طرح کاملا تصادفی به دو گروه (ده راس در هر گروه) تقسیم و تا زمان شیرگیری (63 روزگی) موردمطالعه بررسی شد. طی دوره آزمایش، گوساله های شاهد شیر و جیره آغازین بدون مکمل سازی مواد معدنی کم مصرف و گوساله های گروه تیمار، شیر مکمل سازی شده با ppm 6 روی، ppm 5/1 مس، ppm 15 آهن و ppm6 منگنز و هم چنین جیره آغازین پایه به همراه ppm40 روی، ppm 10 مس، ppm 100 آهن و ppm40 منگنز به شکل کیلاته گلایسین تا زمان شیرگیری دریافت کردند. مصرف خوراک به صورت روزانه و وزن به صورت هفتگی اندازه گیری شد. نمونه های خون در روزهای صفر، 21، 42 و 63 جمع آوری شدند. گوساله های گروه تیمار غلظت سرمی آلبومین، گلوکز و لیپوپروتئین های با چگالی بالاتر و غلظت لیپوپروتئین های با چگالی پایین کم تری نسبت به گروه شاهد داشتند (05/0<p). طول استخوان کارپوس در گوساله های گروه تیمار نسبت به گروه شاهد افزایش یافت (05/0<p). هم چنین در گوساله های دریافت کننده مکمل گلایسینات عناصر کم مصرف غلظت سرمی عنصر روی نسبت به گروه شاهد به بیش تر بود (05/0=p). با این حال، مکمل آلی عناصر کم مصرف تاثیر معنی داری بر عملکرد رشد و غلظت آنزیم های آلکالین فسفاتاز، آسپارتات آمینوترانسفراز، آلانین آمینوترانسفراز و لاکتات دهیدروژناز سرم نداشت. براساس نتایج حاصل مکمل سازی عناصر موردمطالعه به شکل کیلاته گلایسین سبب بهبود برخی فراسنجه های خونی مرتبط با التهاب نظیر آلبومین و لیپوپروتئین های با چگالی پایین و لیپوپروتئین های با چگالی بالا و فراسنجه های مرتبط با سوخت وساز انرژی مانند گلوکز سرم گوساله های شیرخوار شد، اما بر عملکرد رشد گوساله های شیرخوار اثر معنی داری نداشت.
کلید واژگان: التهاب، کیلات، گلایسین، گوساله هلشتاین، مکمل آلیThe objective of this study was to evaluate the effect of supplementing glycinate form of zinc, copper, iron and manganese on growth performance and some blood biochemical parameters of suckling calves. A total of 20 one-day-old Holstein calves were randomly divided into two equal groups. Until weaning on day 63, the control group received milk and basal starter diet containing whey protein as a carrier while the treatment group received milk containing 6, 1.5, 15, and 6 ppm of zinc, copper, iron and manganese respectively, together with basal starter diet containing 40, 10, 100, and 40 ppm of zinc, copper, iron and manganese respectively. To assess the growth performance, feed intake was measured daily, and calves were weighed weekly. Blood samples were collected on days 0, 21, 42 and 63. Supplementation with glycinate trace elements significantly increased serum albumin, glucose, and high-density lipoprotein and decreased low-density lipoprotein concentrations in suckling calves compared to the control group. Carpus lengths was increased in calves treated with organic trace elements compared to the control group (P<0.05). Also, serum concentration of zinc tended to be higher in calves received glycinate trace mineral supplement (P=0.05). However, supplementation of organic trace minerals had no significant effect on growth performance and concentration of alkaline phosphatase, aspartate aminotransferase, alanine aminotransferase and lactate dehydrogenase in serum. The results of this study showed that supplementing the diet of calves with glycinate trace minerals improved inflammation-related parameters such as albumin, low- and high-density lipoproteins, and energy metabolism-related parameters such as serum glucose. However, supplementation of glycinate trace minerals did not have a significant effect on the growth performance of suckling calves.
Keywords: Chelate, Glycine, Holstein Calves, Inflammation, Organic Supplementation -
زمینه مطالعهذخیره سرمایی اسپرم متابولیسم اسپرم را کاهش می دهد، درحالی که قابلیت باروری و زنده مانی اسپرم حفظ می شود. به علت ویژگی های خاص اسپرم نشخوارکنندگان کوچک، فرایندسردسازی توانایی باروری اسپرم را در این گونه ها کاهش می دهد.هدفاین مطالعه با هدف بررسی اثر افزودن کوانزیم کیوتن به محیط سردسازی بر کیفیت اسپرم بز طی فرایند ذخیره سرمایی در دمای 4 درجه سانتی گراد انجام شد.روش کارنمونه های اسپرم پس از جمع آوری و رقیق سازی به 5 قسمت تقسیم شدند و مقادیر 0، 1، 2، 5 و 10 میکرومولار کوانزیم کیوتن را دریافت کردند. سپس نمونه ها در دمای 4 درجه سانتی گراد سرد و طی 48 ساعت ذخیره شدند. جنبایی کل و پیشرونده، زنده مانی، سلامت غشا، فعالیت میتوکندری و پراکسیداسیون لیپیدهای غشایی در زمان های 0، 25 و 50 ساعت ذخیره سرمایی مورد ارزیابی قرار گرفتند.نتایجدر زمان صفر، تیمارها تاثیری بر کیفیت نمونه های اسپرم نداشتند (0/05<P). در زمان های 25 و 50 ساعت از ذخیره سرمایی، تیمار 5 میکرومولار کوانزیم کیوتن مقادیر بالاتر (0/05≥P)، جنبایی کل و پیش رونده، زنده مانی، سلامت غشا و فعالیت میتوکندری را نسبت به سایر گروه ها نشان داد. همچنین تیمار 5 میکرومولار کوانزیم کیوتن موجب پراکسیداسیون لیپیدی کمتر (0/05≥P) در زمان های 25 و 50 ساعت از ذخیره سرمایی نسبت به سایر گروه ها شد. نتیجه گیری نهایی: درنتیجه استفاده از 5 میکرومولار کوانزیم کیوتندر محیط ذخیره سرمایی اسپرم بز می تواند راهی مناسب برای محافظت از اسپرم بز در هنگام 25 و 50 ساعت سردسازی در مقابل آسیب های ساختاری و عملکردی طی ذخیره سرمایی باشد.کلید واژگان: سردسازی، کوانزیم کیوتن، بز، کیفیت، منیBackgroundStoring spermatozoa in a cold environment decreases spermatozoa metabolism while maintaining sperm fertility. Because of their unique physiological characteristics, sperm cells’ reproductive ability in small ruminants is reduced by cooling.ObjectivesThis study aimed to assess the impact of supplementing chilling medium with coenzyme Q10 (CoQ10) on the quality parameters of buck’s semen after chilling at 4°C.MethodsSemen was collected, diluted, and divided into five groups with different CoQ10 supplementation concentrations (0, 1, 2, 5, and 10 µM CoQ10). Collected semen were stored at 4°C for 50 h. The motility, mitochondrial activity, membrane integrity, viability, and lipid peroxidation were measured after 0, 25, and 50 h of chilling.ResultsAccording to the findings, different concentrations of CoQ10 had no impact (P>0.05) on semen at time 0 of storage. After 25 and 50 h of storage, supplementing the chilling medium with 5 µM CoQ10 increased (P≤0.05) progressive motility (PM), total motility (TM), viability, mitochondrial activity, and membrane integrity compared to other groups. Furthermore, 5 µM CoQ10 produced less lipid peroxidation (P≤0.05) after 25 and 50 h than the other groups.ConclusionAdding 5 µM CoQ10 to the buck’s semen cooling medium is an effective procedure for protecting the quality of buck spermatozoa during cooling storage.Keywords: Cooling, Coq10, Goat, Quality, Semen
-
نشریه تحقیقات دامپزشکی و فرآورده های بیولوژیک، سال سی و ششم شماره 4 (پیاپی 141، زمستان 1402)، صص 14 -19هدف از این مطالعه بررسی حفظ کیفیت اسپرم در گوسفند با استفاده از آنتی اکسیدان هدفمند میتوکندریایی میتوتمپو طی فرآیند سردسازی در رقیق کننده حاوی لسیتین سویا بوده است. در این آزمایش اسپرم از 5 راس قوچ نژاد زندی جمع آوری به رقیق کننده های حاوی صفر، 5/0، 5، 50 و 500 میکرومولار میتوتمپو اضافه و سپس در دمای 4 درجه سانتیگراد به مدت 48 ساعت ذخیره شدند. کیفیت اسپرم در زمانهای 0، 24 و 48 ساعت سردسازی مورد ارزیابی آزمایشگاهی قرار گرفتند و فراسنجه های جنبایی کل، جنبایی پیشرونده، زنده مانی، سلامت غشا، فعالیت میتوکندری و میزان لیپید پراکسیداسیون مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج نشان داد در زمان 0 اختلافی بین تیمارها مشاهده نشد. در زمانهای 24 و 48 ساعت سردسازی، استفاده از تیمارهای 5 و 50 میکرو مولار میتوتمپو منجر به حفظ جنبایی کل، جنبایی پیشرونده، زنده مانی، سلامت غشا و همچنین کاهش مقدار پراکسیداسیون لیپیدهای غشایی در اسپرم سردشده قوچ شد. نتیجه گیری کلی اینکه استفاده از تیمارهای 5 و 50 میکرومولار آنتی اکسیدان میتوتمپو میتواند راهکاری مناسب در جهت حفظ کیفیت اسپرم قوچ در هنگام فرآیند سردسازی در رقیق کننده گیاهی اسپرم باشد.کلید واژگان: اسپرم، سردسازی، قوچ، میتوتمپو، لسیتین سویاThe aim of this study was to evaluate the sperm quality preservation in sheep using mitochondria-targeted antioxidant Mito-TEMPO during chilling process. In this experiment, semen samples were collected from five Zandi rams and added to the extender containing 0, 0.5, 1, 5, 50 and 500 µM Mito-TEMPO and stored at 4 ˚C until 48 hours. Sperm quality was evaluated at 0, 24 and 48 hours after chilling and total motility, progressive motility, viability, membrane integrity, mitochondrial activity and lipid peroxidation were assessed. No difference was observed between treatments at time 0 of cooling. During 24 and 48 hours cooling periods, using 5 and 50 µM Mito-TEMPO increased total motility, progressive motility, viability, membrane integrity, mitochondrial activity and decreased lipid peroxidation in ram chilled sperm. In conclusion, using 5 and 50 µM Mito-TEMPO in chilling herbal extender could be a suitable method to conserve ram sperm quality during chilling process.Keywords: Sperm, Chilling, Ram, Mito-TEMPO, Soybean lecithin
-
زمینه مطالعه
انجماد اسپرم روشی موثر برای توزیع اسپرم با کیفیت با هدف تلقیح مصنوعی است، اما فرآیند انجماد باعث کاهش کیفیت اسپرم پس از یخ گشایی می شود.
هدفهدف از ازریابی اثر آنتی اکسیدان هدف مند میتوکندریایی میتوتمپو بر کیفیت اسپرم بز بعد از ذخیره سرمایی بوده است.
روش کارنمونه های اسپرم پس از جمع آوری و رقیق سازی به 5 قسمت تقسیم شدند. مقادیر 0، 1، 10، 100 و 1000 میکرو مولار میتوتمپو را دریافت کردند. پارامترهای جنبایی، پراکسیداسیون لیپیدها، مورفولوژی غیرنرمال، سلامت غشا، سلامت آکروزوم و زند ه مانی پس از یخ گشایی مورد ارزیابی قرار گرفتند.
نتایجزمانی که مقدار 10 میکرومولار میتوتمپو به رقیق کننده انجماد اسپرم افزوده شد، پارامترهای جنبایی کل، جنبایی پیشرونده، سلامت غشا، سلامت آکروزوم و زنده مانی افزایش یافت (P≤0/05)، درحالی که پراکسیداسیون لیپیدهای غشایی نسبت به سایر گروه ها کاهش یافت (P>0/05).
نتیجه گیری نهایی:
درنتیجه، استفاده از آنتی اکسیدان هدف مند میتوکندریایی میتوتمپو می تواند به عنوان یک افزودنی مناسب برای بهبود کیفیت اسپرم بز در هنگام انجام فرایند انجماد-یخ گشایی باشد.
کلید واژگان: بز، ذخیره سرمایی، رقیق کننده، میتوتمپو، اسپرمBackgroundAlthough sperm cryopreservation seems to be an efficient technique for distributing competent sperm for artificial insemination, the process affects the quality of post-thawed sperm.
ObjectivesThis study was designed to see how the novel mitochondria-targeted antioxidant “Mito-TEMPO” affected buck sperm quality during cryopreservation.
MethodsAfter proper semen samples collection, they were diluted and divided into 5 equal groups and cryopreserved in liquid nitrogen with 0, 1, 10, 100, and 1000 µM Mito-TEMPO. Sperm motility, lipid peroxidation, abnormal morphology, acrosome integrity, membrane integrity, and viability were all evaluated after thawing.
ResultsWhen the freezing extender was supplemented with 10 µM Mito-TEMPO, total motility, progressive motility, membrane integrity, acrosome integrity, and viability increased (P≤0.05), while lipid peroxidation decreased (P≤0.05).
ConclusionFinally, the novel mitochondria-targeted antioxidant “Mito-TEMPO” could be introduced as an effective cryo-additive to improve buck semen quality parameters during cryopreservation.
Keywords: Buck, Cryopreservation, extender, Mito-TEMPO, Sperm -
نشریه تحقیقات دامپزشکی و فرآورده های بیولوژیک، سال سی و ششم شماره 2 (پیاپی 139، تابستان 1402)، صص 71 -82این مطالعه با هدف بررسی اثر مصرف منابع چربی اشباع و غیر اشباع در جیره اواخر آبستنی و اوایل شیردهی، بر تغییرات بافت شناختی غده پستان بزهای سانن شکم اول انجام شد. 30 راس بز ماده سانن از نیمه دوم اولین آبستنی بر اساس وزن بدن به سه گروه تقسیم شدند. به هر گروه یکی از جیره های 1) حاوی چربی اشباع (شاهد مثبت، C+)، 2) حاوی دانه سویای برشته (امگا-6، SB) و 3) حاوی دانه بزرک اکسترود شده (امگا-3، FS) اختصاص یافت. میزان تولید شیر به صورت هفتگی و نمونه گیری از بافت پستان در سه نوبت پس از زایش انجام شده و اطلاعات بافت شناختی غده پستان با استفاده از نرم افزار Image J به دست آمد. نتایج نشان داد مصرف دانه بزرک و دانه سویا موجب افزایش تولید شیر در کل دوره نسبت به گروه C+ شد (05/0>P). درصد سلول های اپیتلیال و درصد استروما در گروه FS در مقایسه با سایر گروه های آزمایشی به ترتیب بالاترین و پایین ترین بود (05/0>P). مساحت آلویول، لومن، اپیتلیال و تعداد سلول اپیتلیال در هر آلویول در گروه SB بالاتر از سایر گروه ها اما تعداد آلویول در واحد سطح برای گروه SB پایین تر از سایر گروه ها بود (05/0>P). با توجه به نتایج می توان چنین استنباط نمود که مصرف جیره های غنی از اسیدهای چرب غیر اشباع، بویژه اسیدهای چرب امگا-3، در دوره های بحرانی رشد پستان، با تاثیر بر رشد و نمو بافت پستان موجب بهبود عملکرد تولیدی و افزایش تولید شیر خواهد شد.کلید واژگان: بز سانن، تولید شیر، مکمل چربی، سلول اپیتلیال، بافت شناسیThe aim of this study was to investigate the effect of saturated and unsaturated fat sources in the diet of late pregnancy and early lactation on histological changes in the mammary gland of nulliparous Saanen goats. Thirty does from the second half of pregnancy were divided into three groups based on body weight. For each group, the diet contained either: 1) saturated fat (positive control, C+), 2) roasted soybeans (omega-6, SB), or 3) extruded flaxseeds (omega-3, FS). Milk production was determined weekly and mammary tissue sampling was performed three times after kidding and the histological information of the mammary tissue was obtained using Image J software. The results showed that consumption of flaxseed and soybean increased milk production in the whole period compared to the C+ group (P<0.05). The percentages of epithelial cells and stroma were the highest and the lowest, respectively in the FS group compared to the other groups(P<0.05). The areas of alveoli, lumen, epithelium and the number of epithelial cells per alveolus were higher in the SB group; however, the number of alveoli per unit area was lower in SB group than in the other groups (P<0.05). Based on the results, it is concluded that the consumption of diets rich in unsaturated fatty acids, especially omega-3 fatty acids, in critical periods of mammary gland growth, affects growth and development of mammary tissue, improves lactation performance and increases milk production.Keywords: Saanen goat, milk production, fat supplement, epithelial cell, Histology
-
آزمایشی به منظور تعیین سطح بهینه ضایعات بوجاری گندم در جیره جوجه های گوشتی سویه تجاری آرین انجام شد. یک هزار و پانصد قطعه جوجه گوشتی آرین (مخلوط دو جنس) از سن 5 تا 49 روزگی در قالب طرح کاملا تصادفی با 5 تیمار، 10 تکرار و 30 قطعه پرنده در هر تکرار پرورش یافتند. تیمارهای آزمایشی شامل سطوح صفر (شاهد)، 12/5، 25، 37/5 و 50 درصد ضایعات بوجاری گندم در جیره بود. ضایعات بوجاری گندم سبب کاهش هزینه خوراک مصرفی به ازای هر کیلوگرم وزن زنده جوجه های گوشتی در سن 49 روزگی شد؛ این کاهش در سطوح 37/5 و 50 درصد به ترتیب حدود 9 و 11 درصد و نسبت به شاهد معنی دار بود. برای تعیین سطح بهینه ضایعات بوجاری گندم در جیره از روش تصمیم گیری چند شاخصی (MADM یا Multi Attribute Decision Making) استفاده شد. بر اساس نمره دهی حاصل از این روش، گروه پرندگان دریافت کننده 37/5 درصد بوجاری گندم بالاترین نمره را به دست آورده (72/92) و گروه های دریافت کننده 25، 50، 12/5 و صفر درصد بوجاری گندم به ترتیب در رتبه های بعدی قرار گرفتند (72/58، 72/52، 63/98 و 17/41). در پایان، سطح بهینه استفاده از ضایعات بوجاری گندم برای رسیدن به بالاترین امتیاز مدیریتی حاصل از روش مذکور، 34/7 درصد تعیین شد.
کلید واژگان: ضایعات بوجاری گندم، روش تصمیم گیری چند شاخصی، عملکرد، جوجه گوشتی، سویه آرینAn experiment was conducted to determine the optimal dietary level of wheat middlings for Arian commercial strain broilers. One thousand and fifty hundred Arian broiler chickens (a mixture of two sexes) were reared from 5 to 49 days old in a completely randomized design with 5 treatments, 10 replicates and 30 birds in each replicate. Experimental treatments included zero (control), 12.5, 25, 37.5 and 50% levels of wheat middlings in the diet. Wheat middlings reduced the feed cost per kilogram of live weight of broilers at 49 days of age; these reductions at levels of 37.5 and 50% were about 9 and 11%, respectively, and were significant compared to the control. The multi-attribute decision making (MADM) method was applied to determine the optimal level of wheat middlings in the diet. Based on the scoring obtained from this method, the group of birds receiving 37.5% of wheat middlings gained the highest score (72.92) and the groups receiving 25, 50, 12.5 and 0% wheat middlings were in the next ranks (72.58, 72.52, 63.98 and 17.41), respectively. In the end, the optimal level of dietary wheat middlings inclusion to achieve the highest management score obtained by the MADM method was determined to be 34.7%.
Keywords: Wheat middlings, Multi-attribute decision making (MADM) method, performance, Broiler, Arian strain -
تاثر مصرف جیره های حاوی منابع مختلف چربی بر تولید و ترکیب شیر و ریخت شناسی غده پستان 40 راس بز سانن شکم اول از دو ماه آخر آبستنی تا 12 هفته پس از زایش، مورد مطالعه قرار گرفت. بزها بر اساس میانگین وزن زنده اولیه به چهار گروه 10راسی تقسیم و به یکی از چهار جیره آزمایشی اختصاص یافتند. جیره ها شامل: جیره بدون چربی، جیره حاوی چربی اشباع، جیره حاوی دانه سویا و جیره حاوی دانه بزرک بودند. نتایج این مطالعه نشان داد در کل دوره، تولید شیر در بزهای تغذیه شده با جیره حاوی دانه بزرک بیشتر از بزهای تغذیه شده با جیره بدون چربی یا حاوی چربی اشباع بود (0/05>P). میانگین تولید شیر روزانه در بزهای تغذیه شده با جیره حاوی دانه بزرک در هفته های اول، دوم، سوم، ینجم، دهم و دوازدهم شیردهی نسبت به بزهای تغذیه شده با جیره بدون چربی یا حاوی چربی اشباع بالاتر بود (0/05>P). درصد پروتئین، لاکتوز، مواد جامد بدون چربی و مواد جامد شیر در بزهای تغذیه شده با جیره بدون چربی بالاتر از سایر گروه ها بود (0/05>P). درصد نسبت چربی به پروتئین در بزهای تغذیه شده با جیره حاوی چربی های غیر اشباع بالاتر از سایر گروه ها بود (0/05>P). مصرف جیره حاوی چربی های غیر اشباع موجب بهبود در حجم، محیط و اندازه کارتیه های پستان شد (0/05>P). در مجموع، استفاده از مکمل های چربی غنی از اسیدهای چرب غیر اشباع مانند دانه سویا یا دانه بزرک در جیره پیش از زایش و اوایل شیردهی، عملکرد شیردهی را در بزهای سانن شکم اول بهبود می بخشد.کلید واژگان: آبستنی، بز سانن، ریخت شناسی پستان، عملکرد شیردهی، مکمل های چربیThe effect of diets containing different sources of fat on milk production and composition, and mammary gland morphology of the 40 primiparousSaanen does was studied during the last two months of pregnancy to 12 weeks after kidding. Goats were divided into four groups of 10 each, based onthe average initial live weight and were assigned to one of four experimental diets. The diets included a non-fat diet, diet containing saturated fat, dietcontaining roasted soybeans, and a diet containing extruded flaxseed. The results showed that during the whole experimental period, milk productionin goats fed with diet containing flaxseed was higher than in goats fed with non- fat diet or saturated fat diet (P<0.05). The average daily milkproduction of goats fed a diet containing flaxseed in the first, second, third, ninth, tenth, and twelfth weeks of lactation was higher than that of goatsfed non-fat diet or saturated fat (P<0.05). The percentage of protein, lactose, solids not fat, and milk solids in non-fat diet goats were higher than theother groups (P<0.05). The percentage of fat to protein ratio in goats fed a diet containing unsaturated fat was higher than in other groups (P<0.05).Consumption of diets containing unsaturated fats improved the volume, environment, and size of mammary gland quarters (P<0.05). In general, theuse of fat supplements rich in unsaturated fatty acids such as soybeans or flaxseed, in the close-up and early lactation diets could improve lactationperformance in primiparous Sannen goats.Keywords: Fat supplements, Lactation performance, Mammary gland morphology, pregnancy, Sannen goat
-
به منظور بررسی تاثیر سطوح مختلف خوراک گلوتن ذرت بر عملکرد، پاسخ های ایمنی، ریخت شناسی روده و برخی فراسنجه های بیوشیمیایی سرم خون جوجه های گوشتی، آزمایشی با استفاده از 500 قطعه جوجه خروس گوشتی سویه راس 308 در قالب طرح کاملا تصادفی با چهار تیمار، پنج تکرار و 25 قطعه پرنده در هر تکرار انجام شد. تیمارهای آزمایشی شامل سطوح صفر (شاهد)، 2/5، پنج و 7/5 درصد خوراک گلوتن ذرت در جیره بودند که از سن 15 تا 42 روزگی در اختیار جوجه های گوشتی قرار گرفتند. نتایج این آزمایش نشان دادند که استفاده از خوراک گلوتن ذرت تا سطح 7/5 درصد جیره، تاثیر معنی داری بر میانگین افزایش وزن، خوراک مصرفی و ضریب تبدیل غذایی پرندگان نسبت به تیمار شاهد نداشت. همچنین شاخص های ریخت شناسی ژئوژنوم و فراسنجه های بیوشیمیایی خون شامل غلظت تری گلیسرید، کلسترول، آلبومین، فسفر و آلکالین فسفاتاز، درصد ماندگاری، شاخص اروپایی جوجه گوشتی و هزینه خوراک مصرفی به ازای هر کیلوگرم افزایش وزن، تحت تاثیر تیمارهای آزمایشی قرار نگرفتند. تیتر آنتی بادی در پاسخ به تزریق گلبول قرمز گوسفندی (SRBC) در تیمار حاوی 2/5 درصد خوراک گلوتن ذرت بالاتر از سایر تیمارها بود (0.05>P). با توجه به نتایج حاصل، می توان از خوراک گلوتن ذرت تا سطح 7/5 درصد در جیره دوره رشد و پایانی (سن 15 تا 42 روزگی) جوجه های گوشتی بدون تاثیر منفی بر عملکرد، استفاده کرد.
کلید واژگان: ایمنی، جوجه های گوشتی، خوراک گلوتن ذرت، ریخت شناسی روده، عملکردIn order to evaluate the effect of different levels of corn gluten feed on performance, immune responses, intestinal morphology and some blood serum biochemical parameters of broiler chickens, an experiment was conducted using 500 male Ross 308 broiler chickens in a completely randomized design with four treatments, five replicates and 25 birds per replication. The experimental treatments included levels of zero (control), 2.5, 5 and 7.5 percent corn gluten feed in the diet which fed to broilers from 15 to 42 days of age. The results showed that dietary inclusion of corn gluten feed up to 7.5 percent had no significant effect on average weight gain, feed intake and feed conversion ratiocompared to control treatment. Also, jejunal morphological indices and blood biochemical parameters including triglyceride, cholesterol, albumin, phosphorus and alkaline phosphatase concentrations, livability, European broiler index and feed cost per kg of weight gain were not affected by dietary treatments. Antibody titer in response to sheep red blood cell (SRBC) injection was higher in treatment containing 2.5 percent corn gluten feed comparing to other treatments (P<0.05). Based on the obtained results, corn gluten feed can be included in grower and finisher diets of broilers (15 to 42 days of age) up to level of 7.5 percent without any adverse effect on performance.
Keywords: Broilers, Corn gluten feed, Immunity, Intestinal morphology, Performance -
این تحقیق به منظور ارزیابی تاثیر مصرف روغن ماهی در مقایسه با روغن پالم بر بیان ژن های موثر بر رشد بافت پستان گاوهای هلشتاین انجام شد. ده راس گاو با دست کم یک شکم زایش به طور تصادفی از 42 روز پیش از تاریخ احتمالی زایش تا 63 روز پس از آن به دو گروه روغن ماهی (FO) و گروه روغن پالم (PO) اختصاص یافتند. خون گیری با فاصله 21 روز و نمونه گیری از بافت پستان با فاصله دو ماهه (روزهای 7 و 63 پس از زایش) انجام شد. تفاوت معنی داری بین دو گروه از نظر غلظت استرادیول و پروژسترون سرم خون وجود نداشت. نتایج بررسی بیان ژن نشان داد، بیان نسبی ژن IGF-Iدر گروه روغن ماهی کاهش (05/0P<) و بیان نسبی ژن TNF-α تمایل به کاهش داشت (06/0P=). بیان ژن Bcl-2 در گروه روغن ماهی در طول زمان تمایل به افزایش داشت (10/0P=). نسبت بیان ژن BCL-2/ BAX با نزدیک شدن به اوج تولید شیر، برای گروه روغن پالم روندی کاهشی نشان داد، اما برای گروه روغن ماهی روندی افزایشی داشت که نشانه کاهش خودکشی یاخته ای یا پسرفت (آپوپتوزیس) در بافت پستان است. بنابراین، احتمال می رود که مصرف روغن ماهی در جیره گاوهای شیری هلشتاین از نیمه های دوره خشکی تا اوج شیردهی، سبب به تعویق انداختن روند آپوپتوزیس پستان شود.کلید واژگان: اسیدهای چرب امگا، 3، بیان ژن، غده پستان، گاو هلشتاینThis study was conducted to evaluate the effects of feeding fish oil compared to palm oil on the expression of genes affecting the mammary gland growth and development in Holstein cows. Ten cows with at least one parturition were randomly assigned to fish oil (FO) or palm oil (PO) groups, from 42 days before expected parturition date up to 63 days of lactation. Blood samples were taken at 21 days intervals and mammary tissue sampling were taken in two-month intervals (seven and 63 days after parturition). There was no significant difference in serum estradiol and progesterone concentration between two groups. The result of gene expression analysis showed that the relative expression of IGF-I gene in the fish oil group decreased (PKeywords: Gene expression, Holstein cow, mammary gland, n, 3 fatty acids
-
برای تعیین اثر ملاتونین و بروموکریپتین بر رشد طولی، قطر کرک و مو و تولید بیده، 24 راس بز ماده رائینی(دو و سه ساله با میانگین وزن بدن 4/1±0/35 کیلوگرم) انتخاب شدند. بزها در قالب یک طرح کاملا تصادفی تحت چهار گروه آزمایشی شامل: 1)شاهد، 2) کاشت ملاتونین، 3) تزریق بروموکریپتین و 4) مصرف هم زمان ملاتونین و بروموکریپتین قرار گرفتند. در بزهای گروه دوم، یک قرص 18 میلی گرمی ملاتونین در زیر پوست کاشته شد و 40 روز بعد این عمل تکرار شد. در گروه سوم، نیم میلی گرم بروموکریپتین برای هر کیلوگرم وزن زنده طی سه نوبت در هفته تزریق شد. در گروه چهارم، ملاتونین و بروموکریپتین با یکدیگر مصرف شد. بزها به مدت دو ماه در شرایط طبیعی محیط با طول دوره کوتاه روشنائی و تغذیه یکسان، از اواسط بهمن تا اوایل فروردین پرورش داده شدند. میانگین وزن بیده بزهای گروه های برموکریپتین، ملاتونین+بروموکریپتین، ملاتونین و شاهد به ترتیب 4/607، 3/600، 3/523 و 3/471 گرم بود و بزهای گروه بروموکریپتین و ملاتونین+ بروموکریپتین بیده بیشتری نسبت به دو گروه دیگر داشتند (05/0.(P< طول الیاف کرک گروه هایی که هورمون دریافت کرده بودند (2/1 سانتی متر) با گروه شاهد (9/0 سانتی متر) اختلاف داشت (01/0P<). قطر الیاف کرک بزهای شاهد (7/21 میکرون) در مقایسه با گروه های ملاتونین، بروموکریپتین و ملاتونین+بروموکریپتین، به ترتیب با مقادیر 4/18، 4/18 و 2/19 میکرون اختلاف داشت (05/0 .(P<نتایج نشان داد، که کاشت ملاتونین و بروموکریپتین باعث افزایش طول الیاف و نهایتا تولید کرک بیش تر می شود.کلید واژگان: طول کرک، قطر کرک، مو، وزن بیده، هورمونTwenty-four Raeini cashmere goat females (2 and 3 years of age and 35.0±1.4 kg BW) were used to determine effects of melatonin implants and bromocryptine on fiber growth rate (length), cashmere and hair diameter and fleece production. A completely random design was carried out. Four groups were formed: 1) control, 2) melatonin implant, 3) bromocryptine injection and 4) melatonin implant bromocryptine injection. The experimental goats received melatonin implants subcutaneously 18 mg/kg BW at first and repeated after 40 days, group 2), bromocryptine ( 0.5 mg/kg BW per 3 days; group 3) and melatonin implant and with bromocryptine; group 4 ). All goats were fed a balanced diet under the same environmental and natural photoperiodic conditions in a 60-day, from February to March. Overall mean fleece weight were 607.4, 600.3, 523.3 and 471.3g, for bromocryptine, melatonin溺⚡쫲ꛘ, melatonin and control groups, respectively, being greater for bromocryptine and melatonin溺⚡쫲ꛘ than for the other groups (PKeywords: Cashmere diameter, Cashmere length, Fleece weight, Hair, Hormone
-
هدف از این پژوهش مطالعه دینامیک تخمدان و انسولین در گاوهای شیری تغذیه شده با منبع اسید چرب امگا3 بود. 10 راس گاو شیری چند شکم زا از نژاد هلشتاین انتخاب شدند و پس از دوره عادت دهی، جیره های حاوی روغن پالم (شاهد) و روغن ماهی (تیمار) را از روز 40- تا 60 پس از زایش دریافت کردند. تست تحمل گلوکز در روزهای 14 و 42 پس از زایش به منظور بررسی دینامیک انسولین انجام گرفت. فحلی گاوها نیز با استفاده از دو تزریق پروستاگلاندین در روزهای 20 و 34 بعد از زایش، همزمان گردید و متعاقبا دینامیک تخمدان ارزیابی شد. نمونه های خون در روزهای 35-، 21-، صفر، 21، 42 و 63 روز بعد از زایش جمع آوری شد. روغن ماهی بر غلظت پلاسمایی گلوکز، نیتروژن اوره ای، کلسترول، تری گلیسرید و HDL تاثیر معنا داری نداشت، اما غلظت LDL را به طور معنا داری (05/0P<) کاهش داد. نتایج حاصل از تست تحمل گلوکز از بهبود حساسیت به انسولین در تیمار مصرف کننده اسیدهای چرب امگا-3 حکایت داشت. از نظر تعداد فولیکول کوچک، متوسط و بزرگ تفاوت معنا داری بین گروه های آزمایشی مشاهده نشد. بنابراین، تغذیه اسید چرب امگا-3 در گاوهای شیری هلشتاین می تواند سبب بهبود مقاومت به انسولین شود.
کلید واژگان: اسید چرب امگا3، انسولین، فولیکول، گاو شیریThe purposes of this study were to evaluate of ovarian and insulin dynamics in dairy cows fed omega-3 fatty acid source. Ten Holstein multiparous cows were selected and after adaptation period given diets containing palm oil (control) and fish oil (treatment) from day -40 to 60 after calving. The study carried to show the effect of omega-3 fatty acids on insulin resistance. Glucose tolerance tests were performed on days 14 and 42 after calving. The cows were synchronized using two injections of prostaglandin on days 20 and 34 after calving and consequently، ovarian dynamics were assessed. Blood samples were obtained on days -35، - 21، 0، 21، 42 and 62 days after calving. Experimental diets have not significant effect on the concentration of cholesterol، triglycerides، HDL cholesterol; however، omega-3 treatment significantly decreased LDL cholesterol levels. The results of the glucose tolerance test showed that omega-3 treatment improved insulin sensitivity. The number of small follicles (less than 6 mm) and medium (between 7 and 9 mm) and large (greater than 10 mm)، there were no significant differences between experimental groups. According to results we suggested that feeding omega-3 could improve insulin resistance in Holstein dairy cows.
Keywords: insulin, dairy cow, follicle, n, 3 fatty acids -
هدف از آزمایش حاضر، ارزیابی تاثیر مصرف روغن ماهی در مقایسه با چربی اشباع پالم، بر سلامت پستان و عملکرد شیردهی در گاو هلشتاین بود. ده راس گاو هلشتاین چندبارزاییده از شش هفته پیش از زایش تا 63 روز پس از آن مطالعه شدند. مقدار خوراک مصرفی و تولید شیر به طور روزانه، ترکیبات شیر، وزن و امتیار وضعیت بدنی به طور هفتگی و فراسنجه های خونی با فواصل 21 روز تعیین شدند. روغن ماهی موجب افزایش تولید شیر از هفته ششم شیردهی به بعد گردید (05/0P<). از بین ترکیبات شیر، تنها درصد و مقدار چربی شیر تحت تاثیر نوع مکمل چربی قرار گرفت و در گاوهای دریافت کننده روغن ماهی کاهش یافت (05/0P <). امتیاز (05/0P <) سلول های سوماتیک شیر با مصرف روغن ماهی کاهش یافت. در میان فراسنجه های خون، غلظت کلسترول کل، LDL- کلسترول و نسبت LDL به HDL سرم در گروه دریافت کننده روغن ماهی در مقایسه با گروه مصرف کننده چربی اشباع پالم کاهش معناداری یافتند (05/0P<). نتایج این مطالعه نشان می دهد مصرف روغن ماهی در دوره انتقال، علاوه بر حفظ تولید شیر، می تواند شدت توازن منفی انرژی را در اوایل شیردهی کاهش دهد و از بار میکروبی شیر نیز بکاهد.
کلید واژگان: تولید و ترکیب شیر، دوره خشکی، روغن ماهی، فراسنجه های خونی، گاو هلشتاینThe aim of this experiment was evaluating effect of fish oil versus palm oil on mammary gland health and milk production in Holstein cows. Ten multiparous Holstein cows were used from six week before up to 63 days after parturition. Feed intake and milk production were recorded daily، milk composition، body weight and body condition score were measured weekly and blood metabolites were determined 21 day intervals. Milk production with fish oil consumption was increased from 6th weeks of lactation (P<0. 05). Among milk composition، only percentage and yield of milk fat were decreased in FO group (P<0. 05). Milk somatic cell count (P=0. 06) and score (P<0. 05) were decreased with fish oil consumption. Among blood metabolites، serum total cholesterol، LDL-cholesterol and LDL to HDL-cholesterol ratio were decreased in FO group (P<0. 05). Results indicated that consumption of fish oil in transition period besides conserving milk production can alleviate undesirable effects of negative energy balance in early lactation، and decrease milk somatic cell count.
Keywords: fish oil, dry period, milk yield, composition, blood metabolites, Holstein cow
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.