جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « دوره متوسطه اول » در نشریات گروه « علوم تربیتی »
تکرار جستجوی کلیدواژه «دوره متوسطه اول» در نشریات گروه «علوم انسانی»-
هدف پژوهش حاضر بررسی میزان توجه به مولفه های تربیت اقتصادی در برنامه درسی دوره متوسطه اول است که به روش تحلیل محتوای کمی و با استفاده از تکنیک آنتروپی شانون انجام شده است. جامعه آماری مورد مطالعه کتابهای دوره متوسطه اول در سال تحصیلی 1400-1399 و روش نمونه گیری، سرشماری است. بنابراین، محتوای همه کتابهای دوره متوسطه اول به عنوان نمونه مورد تحلیل قرار گرفته اند. واحد تحلیل، مضمون و ابزار گرد آوری اطلاعات سیاهه تحلیل محتواست که روایی آن با توجه به قضاوت متخصصان تعیین شد و پایایی آن با روش محاسبه ضریب همبستگی میان آزمون- بازآزمون به میزان 0/90 مشخص شد. یافته ها نشان داد که تعداد مولفه های تربیت اقتصادی کتابهای دوره متوسطه اول در مجموع 1184 فراوانی است که از این تعداد پایه هفتم 418، پایه هشتم 375 و پایه نهم 391 فراوانی را به خود اختصاص داده اند. همچنین، مولفه ها از توزیع نرمال برخوردار نیستند و بعضی از مولفه ها مورد توجه قرار نگرفته اند. به طوری که مولفه تخصیص در پایه های هفتم، هشتم و نهم به ترتیب با مقادیر ضریب اهمیت (0/154)، (0/158) و (0/163) از بیشترین میزان توجه برخوردار است و ضریب اهمیت مولفه های تقسیم کار و ریسک در هر سه پایه (صفر) است. همچنین، در کل دوره متوسطه اول، مولفه پول از بیشترین ضریب اهمیت (0/132) برخوردار است و مولفه تقسیم کار دارای ضریب اهمیت (صفر) است. در نهایت، از میان کتابهای درسی دوره متوسطه اول، کتاب مطالعات اجتماعی در پرداختن به مولفه های تربیت اقتصادی بالاترین رتبه وکتابهای فرهنگ و هنر و آمادگی دفاعی پایین ترین رتبه را دارند. بر این اساس، بازنگری در محتوای کتابهای درسی در راستای افزایش سطح دانش، نگرش و مهارتهای اقتصادی دانش آموزان ضروری به نظر می رسد.
کلید واژگان: برنامه درسی, دوره متوسطه اول, کتابهای درسی, تربیت اقتصادی, آنتروپی شانون}Given the importance of economic education/training, it is of as important to see the extent to which the junior high school curriculum contains topics related to this field. To this end, all the textbooks used at the junior high level, at the time of the study, were content analyzed using Shannon entropy method and an observation list of themes/concepts related to economic training, with an assumed validity, and the reliability of 0.9. Counting the frequencies of the observed themes, a total of 1184 was observed of which 418 of them were in the 7th grade textbooks, 375 in the 8th grade, and 391 in the 9th grade textbooks. Not all of these themes are equally covered, just as some are not covered at all. For example, the concept of appropriation is the most frequent topic covered across the grades, while things like task division and risk are ignored in all three grades textbooks. It was found that the Social Studies textbook has the most extensive coverage of economic themes, while the Culture & Art and Defense Preparation textbooks are at the lowest rank. Thus, a revamping of the textbooks used in junior high school level seems to be necessary.
Keywords: Curriculum, Junior High School, Textbooks, Economic Training, Shannon Entropy} -
هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش هوش معنوی بر تنظیم شناختی هیجان دانش آموزان دختر دوره متوسطه اول شهر قم بوده است. روش تحقیق از نوع «شبه آزمایشی» با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمام دانش آموزان دختر دوره متوسطه اول شهر قم در سال تحصیلی 1400-1401 بود. با استفاده از روش «نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای» 60 دانش آموز انتخاب و به طور تصادفی در گروه های آزمایش و گواه جایگزین شدند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه «تنظیم شناختی هیجان» گارنفسکی و همکاران (2001) استفاده شد. گروه آزمایش طی 10 جلسه 90 دقیقه ای تحت آموزش بسته هوش معنوی کینگ (2008) قرار گرفت. تحلیل داده ها با روش «تحلیل کواریانس» انجام شد. یافته ها نشان داد تفاوت بین عملکرد دانش آموزان دختر دوره متوسطه اول در راهبردهای مثبت و منفی تنظیم شناختی هیجان در دو گروه آزمایش و گواه معنادار است. به عبارت دیگر می توان گفت: آموزش هوش معنوی سبب افزایش راهبردهای مثبت تنظیم شناختی هیجان و کاهش راهبردهای منفی تنظیم شناختی هیجان می شود. مطابق یافته ها، آموزش هوش معنوی می تواند به مثابه یک روش موثر در بهبود راهبردهای تنطیم شناختی هیجان به کار گرفته شود.
کلید واژگان: آموزش هوش معنوی, تنظیم شناختی هیجان, دانش آموز دختر, دوره متوسطه اول, شهر قم}The aim of this research is to determine the effectiveness of training spiritual intelligence on the cognitive regulation of emotion in female students of the first secondary school in Qom. The research method is "pseudo-experimental" with a pre-test-post-test design and a control group. The statistical population of this study includes all female students of the first secondary school in Qom city in the academic year 1400-1401. Sixty students are selected and randomly placed in experimental and control groups using the "multi-stage cluster random sampling" method. Garnefski et al.'s "Cognitive Regulation of Emotion" questionnaire (2001) is used to collect information. King's spiritual intelligence package (2008) was trained to the experimental group during ten sessions of 90 minutes. Data is analyzed by "covariance analysis" method. According to the results, there is a significant difference between the performance of female students of the first secondary school in positive and negative strategies of cognitive regulation of emotion in the experimental and control groups. In other words, we can say: training spiritual intelligence increases positive strategies of cognitive regulation of emotion and decreases negative strategies of cognitive regulation of emotion. According to the findings, training spiritual intelligence can be used as an effective method in improving the strategies of cognitive regulation of emotion.
Keywords: Spiritual Intelligence Training, Cognitive Emotion Regulation, Female Students, First Secondary School, Qom City} -
نقش میانجی اشتیاق تحصیلی در رابطه بین کمال گرایی و صفات شخصیت با استرس تحصیلی
بر اساس پژوهش های گوناگون، دانش آموزان در زمان تحصیل، استرس زیادی را متحمل می شوند. استرس تحصیلی اگر شدت یابد یا ادامه پیدا کند، در زمینه سلامت روانی و بهزیستی، مشکلاتی را ایجاد می کند. لذا لازم است عوامل موثر بر استرس تحصیلی بررسی شود. از این رو پژوهش حاضر با هدف تبیین استرس تحصیلی بر اساس کمال گرایی و صفات شخصیت با میانجیگری اشتیاق تحصیلی انجام گرفت. پژوهش حاضر از نوع توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش، شامل کلیه دانش آموزان دختر و پسر مقطع متوسطه دوم شهرستان کاشان به تعداد 6470 نفر بودند. 400 دانش آموز (200 پسر و 200 دختر) با روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند و به پرسشنامه استرس تحصیلی گادزلا (SLSI) ، پرسشنامه کمال گرایی چند بعدی فراست (MPS) ، پرسشنامه ویژگی های شخصیت نئو (NEO-FFI) و پرسشنامه اشتیاق تحصیلی فردریکز و همکاران (AES) پاسخ دادند. ارزیابی الگوی پیشنهادی با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری انجام شد. نتایج نشان داد، الگوی پیشنهادی از برازش قابل قبولی برخوردار است. همچنین، نتایج نشان داد که، بین کمال گرایی، صفات شخصیت و اشتیاق تحصیلی با استرس تحصیلی رابطه معنادار وجود دارد. علاوه بر این نتایج تحلیل مسیر نشان داد که، اشتیاق تحصیلی در رابطه بین کمال گرایی و باز بودن به تجربه با استرس تحصیلی نقش میانجی دارد. یافته های پژوهش حاضر دارای تلویحات کاربردی برای روانشناسان تربیتی و مشاوران مدرسه جهت مداخله های آموزشی پیشگیرانه برای کنترل و پیشگیری از استرس تحصیلی دانش آموزان است.
کلید واژگان: استرس تحصیلی, کمال گرایی, صفات شخصیت, اشتیاق تحصیلی, دوره متوسطه دوم}The mediating role of academic enthusiasm in the relationship between perfectionism and personality traits with academic stressAccording to various researches, students suffer a lot of stress during their studies. Academic stress, if intensified or continued, causes problems in the field of mental health and well-being. Therefore, it is necessary to investigate the factors affecting academic stress. Therefore, the present study was conducted with the aim of explaining academic stress based on perfectionism and personality traits with the mediation of academic enthusiasm.The current research was of a descriptive-correlation type. The statistical population of the research included all 6470 male and female secondary school students of Kashan city. 400 students (200 boys and 200 girls) were selected by cluster sampling method and were administered the Godzilla Academic Stress Questionnaire (SLSI), the Frost Multidimensional Perfectionism Questionnaire (MPS), the Neo Personality Personality Questionnaire (NEO-FFI) and the questionnaire Fredericks et al (AES) responded.The evaluation of the proposed model was done using structural equation modeling. The results showed that the proposed model has an acceptable fit. Also, the results showed that there is a significant relationship between perfectionism, personality traits and academic enthusiasm with academic stress. In addition, the results of the path analysis showed that academic enthusiasm plays a mediating role in the relationship between perfectionism and openness to experience with academic stress. The findings of the present research have practical implications for educational psychologists and school counselors for preventive educational interventions to control and prevent academic stress of students
Keywords: Academic Stress, Perfectionism, Personality Traits, Academic Enthusiasm., Second High School} -
هدف از پژوهش حاضر، تحلیل محتوای کتب درسی دوره متوسطه اول ازنظر میزان توجه به مولفه های خودمراقبتی در آنها بوده است. بدین منظور، از روشی ازنوع تحلیل محتوای کمی استفاده شد و جامعه پژوهش، شامل محتوای کتب درسی تفکر و سبک زندگی دوره متوسطه اول (پایه های هفتم و هشتم) در سال تحصیلی 1401-1402 بوده است. جهت گردآوری اطلاعات از تکنیک های تحلیل محتوا (فهرست وارسی) استفاده و فرم اولیه این چک لیست از ادبیات و مبانی نظری پژوهش تهیه شد. جهت اعتباربخشی، چک لیست تهیه شده دراختیار استادان راهنما و مشاور و همچنین پنج نفر از صاحب نظران این حوزه قرار گرفت و پساز اعمال نظرات آن ها فهرست وارسی تحلیل محتوا تدوین نهایی شد. واحد تحلیل و بررسی در این پژوهش، همه اجزای کتاب تفکر و سبک زندگی دوره متوسطه اول (مشتمل بر محتوا، تصاویر، فعالیت و پرسش ها) و واحد ثبت، یک مضمون بود. در این پژوهش، از روش آنتروپی شانون جهت وزن دهی به داده ها استفاده شد؛ بدین صورت که داده ها بهنجار شدند و ضریب اهمیت و بار اطلاعاتی و انحرافمعیار هر مولفه محاسبه شد. یافته های پژوهش نشان می دهد در کتاب های تفکر و سبک زندگی پایه های هفتم و هشتم، به میزانی اندک به مولفه های خودمراقبتی توجه شده است. ازمیان مولفه های موردمطالعه، بیشترین فراوانی، مربوط به مولفه های جسمی (رعایت کردن پوشش مناسب و براساس فصول سال)، عاطفی (عامل مهربانانه با خود و دیگران) و روانی (احساس اعتمادبه نفس کافی) بوده است. کمترین فراوانی هم به مولفه های خودمراقبتی معنوی مربوط می شود و به اکثر زیرمولفه های آنها (مانند تلاوت و شنیدن آیات قرآن و شرکت کردن در مراسم و مناسک دینی، انجام دادن کارهای خیر، کمک به نیازمندان و شکرگزاری درقبال نعمت های الهی) توجهی نشده است. پیشنهاد می شود با گنجاندن مولفه های خودمراقبتی در کتاب های آموزشی و نگاه متوازن به آنها در کتب دوره متوسطه اول، به خصوص در کتاب های تفکر و سبک زندگی، آموزشدهی مهارت های خودمراقبتی به دانش آموزان ارتقا یابد.کلید واژگان: تحلیل محتوا, کتاب های درسی, تفکر و سبک زندگی, خودمراقبتی, دوره متوسطه اول}The purpose of the research content analysis of the fist secondary school text books( thinking and lifestyle) in regard to self- care. The current research is a quantitative content analysis. In this research, the research community, the content of the thinking and lifestyle textbooks of the first secondary school (7th, 8th) academic year of 1402-1401 were selected. The statistical sample of the research included the seventh and eighth grade thinking and lifestyle textbooks (common for boys and girls) and the method of sampling was also targeted. Content analysis techniques (checklist) were used to collect information. The initial form of this checklist is prepared from the literature and theoretical foundations of the research. In order to check the validity of its content, the prepared checklist was given to the tutors and advisors as well as five experts in this field for modification and after applying their opinions, the content analysis checklist was finalized. The unit of analysis and review in this research was all the components of the book "Thinking and Lifestyle" of the first secondary school (content, pictures, activities, questions) and the unit of registration was a theme. In this research, the Shannon entropy method was used to analyze the data. In this order, the data were normalized and the importance coefficient, information load and standard deviation of each component were calculated. The findings of the research showed that the seventh and eighth grade thinking and lifestyle books paid little attention to self-care. Among the studied components, the most frequency is related to the physical component (observing proper clothing and according to the seasons), emotional (being kind to yourself and others), psychological (feeling of sufficient self-confidence). The lowest frequency is related to the components of spiritual self-care, and most of their sub-components (such as reciting and listening to the verses of the Qur'an and participating in religious ceremonies and rituals, doing good deeds, helping the needy, giving thanks for God's blessings) have not been paid attention to. Self-care skills can be realized by including the components of self-care in educational books and taking a balanced look at it in books of the first secondary school, especially books on thinking and lifestyle.Keywords: Content Analysis, Text Books, Thinking, Lifestyle, Self- Care, First Secondary Schools}
-
پژوهش حاضر با هدف اعتباریابی مدل داده بنیاد استعدادیابی دانش آموزان مستعد شغل معلمی انجام شد. این مطالعه به روش ترکیبی (کیفی و کمی) انجام شد. در بخش کیفی از روش داده بنیاد و در بخش کمی از روش الگویابی معادلات ساختاری (SEM) استفاده شد. جامعه مورد مطالعه در بخش کیفی این پژوهش شامل کلیه خبرگان تعلیم و تربیت ایران بود که به روش نمونهگیری هدفمند از نوع قضاوتی انتخاب گردیدند و داده های گردآوری شده از آنها به روش مصاحبه در نفر 19ام به اشباع نظری رسید. جامعه آماری پژوهش در بخش کمی شامل 2600 نفر از کادر اجرایی و آموزشی مدارس همراه با اساتید دانشگاه فرهنگیان بود که طبق جدول مورگان 335 نفر حجم نمونه برآورد گردید. نمونه گیری به روش تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انجام شد. ابزار پژوهش در بخش کمی پرسشنامه محقق ساخته بود. سوالات و گویه های پرسش نامه با استفاده از ادبیات تحقیق و نتایج حاصل از مطالعه کیفی تدوین گردید. به منظور تایید روایی و پایایی پرسشنامه و همچنین تایید اعتبار مدل از الگوریتم پی ال اس (PLS) پیروی شده است. مدل یابی PLS در دو مرحله صورت می پذیرد. در مرحله اول، مدل اندازه گیری (مدل بیرونی) از طریق تحلیل های روایی و پایایی(ضریب آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی) و تحلیل عاملی تاییدی بررسی می شوند، در مرحله دوم، به بررسی مدل ساختاری پژوهش(مدل درونی) پرداخته شد. داده ها به نرم افزار SmartPLS مورد تحلیل قرار گرفت.نتایج حاکی از آن بود که شرایط علی، شرایط زمینه ای، عوامل مداخله گر و پیامدها در مدل استعدادیابی دانش آموزان مستعد دارای اعتبار بوده و مورد تایید می باشند.کلید واژگان: شغل معلمی, مدل استعدادیابی, دوره متوسطه دوم, داده بنیاد}The present study was conducted with the aim of validating the data model of the talent identification foundation of students with potential for teaching jobs. This study was conducted using a combined method (qualitative and quantitative). In the qualitative part, the foundation data method was used, and in the quantitative part, the structural equation modeling (SEM) method was used. The population studied in the qualitative part of this research included all the education experts of Iran who were selected by the purposeful judgment sampling method and the data collected from them reached the theoretical saturation in the 19th person through the interview method. The statistical population of the research in the quantitative part included 2600 people from the executive and teaching staff of the schools along with the professors of Farhangian University, which according to the Morgan table, the sample size was estimated to be 335 people. Sampling was done by multi-stage cluster random method. The research tool in the quantitative part was a researcher-made questionnaire. The questions and items of the questionnaire were compiled using research literature and the results of a qualitative study. In order to confirm the validity and reliability of the questionnaire and also to confirm the validity of the model, the PLS algorithm has been followed. PLS modeling takes place in two stages. In the first step, the measurement model (external model) is examined through validity and reliability analyzes (Cronbach's alpha coefficient and composite reliability) and confirmatory factor analysis. In the second step, the structural model of the research (internal model) was examined. The data was analyzed by SmartPLS software. The results indicated that the causal conditions, background conditions, intervening factors and consequences in the talent identification model of gifted students are valid and approved.Keywords: Teaching profession, talent identification model, second secondary course, foundation data}
-
هدف پژوهش حاضر، طراحی و اعتبارسنجی الگوی مطلوب برنامه درسی تربیت اقتصادی بر اساس رویکرد توسعه پایدار برای دوره متوسطه اول بود. روش شناسی مطالعه حاضر مبتنی بر رویکرد ترکیبی، طرح اکتشافی متوالی مدل تدوین طبقه بندی بود. در بخش طراحی الگو، با بهره گیری از روش سنتزپژوهی و در شش گام، منابع نوشتاری ملی و بین المللی در زمینه تربیت اقتصادی و توسعه پایدار، انتخاب، تحلیل و ترکیب شدند. بر اساس نتایج به دست آمده از سنتزپژوهی، چهار ضرورت برنامه درسی تربیت اقتصادی مبتنی بر توسعه پایدار شناسایی شدند که عبارت اند از: رشد و پیشرفت شخصی در زندگی، رشد و پیشرفت اقتصادی کشور، درونی کردن ارزشهای توسعه پایدار در دانش آموزان و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان. همچنین الگوی مطلوب برنامه درسی تربیت اقتصادی مبتنی بر توسعه پایدار با چهار عنصر هدف، محتوا و شیوه سازماندهی آن، روش تدریس و شیوه ارزشیابی، طراحی شد. برای اعتبارسنجی الگو، از روش پیمایشی استفاده شد. به این منظور پرسشنامه محقق ساخته را ده تن از متخصصان دانشگاهی در حوزه برنامه درسی و تربیت اقتصادی تکمیل کردند. برای انتخاب نمونه از روش نمونه برداری تعمدی یا هدفمند از نوع موارد ویژه استفاده شد. نتایج نشان داد که از منظر متخصصان، الگوی پیشنهادی در سطحی مطلوب و قابل قبول طراحی شده است. الگوی طراحی شده به دانش آموزان می آموزد که چگونه می توانند بدون تخریب محیط زیست و با رعایت حقوق دیگران، به رشد و توسعه اقتصادی خود و جامعه کمک کنند.
کلید واژگان: برنامه درسی, تربیت اقتصادی, توسعه پایدار, دوره متوسطه اول, طراحی الگو}In order to help junior high school students with their future economic needs, an economic training curriculum was developed and validated based on the sustainable development approach. Initially both national and international sources on economic training and sustainable development were perused and a subset there of selected, analyzed, and synthesized. Accordingly, four requirements for such a curriculum were identified: personal development and advancement in life, national economic development and advancement, internalization of values related to sustainable development by the students, and their academic achievement. Furthermore, the desired model for the developmentally based curriculum in economic training was developed containing the four basic elements of objective, content, organization, and teaching and evaluation methods. To validate the model, the views of ten experts in curriculum development and economic training were sought on the developed model, using a questionnaire. Results show that these experts consider the developed model as desirable as it could help the students with their future economic needs without ecological damages done to the environment or incursions to others’ rights committed.
Keywords: curriculum, economic training, sustainable development, junior high school, model design} -
هدف پژوهش حاضر، اعتباریابی الگوی برنامه درسی اخلاق محیط زیستی مبتنی بر برساختگرایی اجتماعی در دوره متوسطه دوم است. این پژوهش، کاربردی از نوع توصیفی- پیمایشی می باشد. جامعه آماری پژوهش کلیه دبیران دوره متوسطه دوم استان مازندران به تعداد 11024 نفر (5692 مرد و 5332 زن) است. نمونه پژوهش شامل 360 نفر از دبیران دوره متوسطه دوم است که به روش نمونه گیری خوشه ای نسبی چندمرحله ای با فرمول کوکران انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها، پرسشنامه محقق ساخته برساختگرایی اجتماعی دارای 23 گویه با مقیاس پنج درجه ای لیکرت تنظیم شده است. جهت تعیین روایی پرسشنامه ها از روایی محتوایی و جهت بررسی پایایی پرسشنامه ها از پایایی مرکب استفاده شد که دارای وضعیت مناسب و قابل قبولی بود. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل عاملی اکتشافی و تاییدی، با استفاده از نرم افزارهای SPSS و PLS استفاده شد. نتایج نشان داد مولفه های هدف، محتوا، راهبردهای یاددهی-یادگیری و ارزشیابی در تبیین الگوی برنامه درسی اخلاق محیط زیستی مبتنی بر برساختگرایی اجتماعی موثر هستند و مدل از برازش مطلوبی برخوردار بود. برنامه درسی اخلاق محیط زیستی مبتنی بر برساختگرایی اجتماعی موجب می شود تا دانش آموزان به گونه ای فعال درگیر شوند؛ هم چنین روی تفکر و درک به جای به خاطر سپاری صرف متمرکزشده و عملکرد بهتری داشته باشند. درواقع با استفاده از این رویکرد، فعالیت های یادگیری اساسی در بستر دنیای واقعی در طبیعت رخ داده و سازنده گرایی دانش آموزان برانگیخته می شود.کلید واژگان: برنامه درسی اخلاق محیط زیستی, برساختگرایی اجتماعی, دوره متوسطه دوم}Quarterly Journal of Environmental Education and Sustainable Development, Volume:12 Issue: 1, 2023, PP 155 -171The purpose of this study is to validate the model of environmental ethics curriculum based on social constructivism in secondary school. This is an applied research with a descriptive survey method. The statistical population of the study is all secondary school teachers in Mazandaran province with 11024 people (5692 men and 5332 women). The research sample includes 360 secondary school teachers who were selected by multi-stage relative cluster sampling with Cochran's formula. As a data collection tool, a researcher-made social constructivism questionnaire with 23 items on a five-point Likert scale was used. Content validity was used to determine the validity of the questionnaires and composite reliability was used to determine the reliability of the questionnaires, which had a suitable and acceptable status. Exploratory and confirmatory factor analysis were used to analyze the data with SPSS and PLS software. The results showed that the objective components, content, teaching-learning activities, and evaluation are effective in explaining the model of environmental ethics curriculum based on social constructivism and the model had a good fit. Environmental ethics curriculum based on social constructivism allows students to be actively involved; they also focus on thinking and understanding rather than just memorizing and the model makes them perform better. Using this approach, basic learning activities can take place in the real-world context (nature) so students' constructivism is stimulated.Keywords: Environmental Ethics Curriculum, Social Constructivism, Secondary School}
-
آموزش چندفرهنگی در هدف اول خود به دنبال تربیت افرادی است که نه تنها نسبت به فرهنگ خود قدردان هستند، بلکه برای سایر فرهنگ ها نیز ارزش و احترام قایلند و آنها را باعث قوت و پیشرفت فرهنگ خودشان می دانند. تحقیق حاضر، با هدف بررسی تجربه زیسته دبیران زن در خصوص آموزش چندفرهنگی است. به منظور نیل به این هدف از رویکرد کیفی و روش پدیدارشناسی استفاده شده است. جامعه پژوهش شامل تمامی دبیران زن مشغول به تدریس در سال تحصیلی 1400-1399 در شهر اصفهان بود که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و بر مبنای اشباع داده ها نمونه ها به 12 نفر رسید و با کمک مصاحبه عمیق نیمه ساختار یافته داده ها گردآوری و به شیوه کلایزی با کمک نرم افزار Maxqda18 مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج، حاکی از 6 مولفه اصلی محتوای آموزشی، شیوه آموزش، تقویت روابط، تطابق محیطی، ارزشیابی متنوع و پذیرش تنوع فرهنگی است که از 110 کد مفهوم اولیه و دسته بندی مقولات به دست آمده است. ابعاد به دست آمده از تجارب دبیران زن از آموزش چندفرهنگی می تواند به عنوان مدلی در برنامه درسی چندفرهنگی سودمند افتد.کلید واژگان: آموزش چندفرهنگی, تجربه زیسته, دبیران زن, دوره متوسطه اول}Journal of Curriculum Development and Educational Planning Research, Volume:13 Issue: 2, 2023, PP 143 -156As its first goal, multicultural education aims to train individuals who not only appreciate their own culture but also respect other cultures and consider them as a factor contributing to the development of their culture. The present study aimed to investigate the female teachers’ lived experience of multicultural education. The method used in this study was the qualitative approach and phenomenological method. The population consisted of all female teachers working in the city of Isfahan in the academic years 2020-2021. Using the purposeful sampling method, the population reached saturation with a sample size of 12. The data were collected using semi-structured in-depth interviews and were analyzed by MAXQDA 18. The results indicated six main themes: educational content, teaching method, strengthening relationships, environmental compatibility, diverse evaluation, and accepting multicultural education, which was obtained from 110 initial themes and categorization of the themes. The themes obtained from female teachers' experiences of multicultural education can be used as a model in the multicultural curriculum.Keywords: multicultural education, Lived experience, female teachers, First High School}
-
پژوهش حاضر باهدف تحلیل محتوای کتابهای درسی شیمی دوره متوسطه دوم بر اساس میزان تاکید بر اهداف اقتصاد مقاومتی انجام شده است. روش پژوهش در این مطالعه توصیفی از نوع تحلیل محتوا بود. در این پژوهش پس از گردآوری داده های کمی از تکنیک آنتروپی شانون جهت تحلیل آنها بهره گرفته شد.جامعه آماری این پژوهش را محتوای کلیه کتابهای شیمی متوسطه دوم (شیمی دهم ، شیمی یازدهم و شیمی دوازدهم و آزمایشگاه علوم دهم و علوم یازدهم) تشکیل داد . روش نمونه گیری در این پژوهش تمام شماری بود ؛ لذا تمام متن کتابهای شیمی دوره متوسطه دوم مورد تحلیل قرار گرفتند. واحد ثبت در این تحقیق مضمون بود . یافته های حاصل از تحلیل محتوا نشان داد که در متن کتابهای مورد بررسی به اهداف اقتصاد مقاومتی در بعد مصرف و حیطه های مهارتی و دانشی بیشترین توجه و در بعد اشتغال و تولید در حیطه نگرشی کمترین توجه صورت گرفته است. در بین کتابها نیز بیشترین توجه به اهداف اقتصاد مقاومتی در کتاب آزمایشگاه علوم یازدهم و کمترین توجه در کتاب درسی شیمی دوازدهم لحاظ شده است. یافته های حاصل از فراوانی مولفه ها نشان داده است که میزان توجه به اهداف اقتصاد مقاومتی از توزیع نرمال برخوردار نیستند و به میزان خیلی کمی به اهداف اقتصاد مقاومتی در کتابهای شیمی پرداخته شده است.
کلید واژگان: اقتصاد مقاومتی, کتاب درسی شیمی, تحلیل محتوای ارتباطی, دوره متوسطه دوم}The purpose of this study was to analyze the content of Secondary School Chemistry textbooks based on the emphasis on the objectives of the resistance economy. The research method used in this descriptive study was content analysis. In this research, after quantitative data gathering, Shannon's entropy technique was used to analyze them. The statistical society of this study compiled the content of all secondary school chemistry books (tenth chemistry, eleventh chemistry, twelfth grade, and tenth science science and eleventh science lab). . The sampling method was all in this study; therefore, the entire text of secondary school chemistry was analyzed. The registration unit was the subject of this research. The results of content analysis showed that in the text of the reviewed books, the objectives of the resistance economy in the field of consumption and the areas of skill and knowledge are the most attention, and in the field of employment and production in the field of attentions, the least attention has been paid. Among the books, the focus is on the objectives of the resistance economy in the book of the 11th Science Lab and the least attention is given to the twelve-year chemistry curriculum. Findings from the frequency of components have shown that the attention to the objectives of the resistance economy is not normal distribution and is very little about the objectives of the resistance economy in the chemistry books.
Keywords: Resistance Economics, Chemistry Textbook, Communication Content Analysis, Secondary Secondary} -
پژوهش حاضر به بررسی محتوای کتاب های درسی شیمی دوره دوم متوسطه ایران از نظر توجه به مقوله صنعت پرداخته است. پژوهش کاربردی - توصیفی از نوع تحلیل محتواست. جامعه آماری کتاب های شیمی سال دهم، یازدهم، دوازدهم و همچنین کتاب شیمی فنی و حرفه ای - کاردانش چاپ سال تحصیلی 1401-1400 بوده است. این پژوهش تمام محتوای این کتاب ها، شامل متن، تصاویر، جدول ها و تکالیف را در برمی گیرد که از روش نمونه گیری تمام شماری استفاده شده است. تجزیه وتحلیل داده ها با کمک آمار توصیفی و پایایی روش به شیوه متخصصین انجام شد. نتایج نشان داد که کتاب های شیمی دوره دوم متوسطه از نظر توجه به مقوله صنعت دارای شباهت ها و تفاوت هایی هستند. در هر چهارکتاب توجه به صنایع سطح دوم (صنایع تولیدی) نسبت به دو سطح دیگر بیشتر بود. به استثنای شیمی پایه یازدهم که در آن فراوانی مربوط به صنایع سطح اول نسبت به صنایع سطح سوم با اختلاف اندکی، بیشتر بود، در سایر کتاب ها، صنایع سطح سوم در جایگاه دوم قرار داشت. کتاب شیمی یازدهم با اختلاف زیادی از سایر کتاب ها، بیشترین توجه را به مقوله صنعت داشت و سه کتاب دیگر توجه تقریبا یکسانی نسبت به مقوله صنعت داشتند. 0/62 درصد موارد کدگذاری شده، در متن کتاب های درسی بود و تصاویر کتاب با 2/36 درصد در جایگاه دوم قرار داشت و 8/1 درصد، سهم تکالیف کتاب درسی بود. هیچ مورد مرتبط با صنعت در جدول های کتاب های درسی شیمی کدگذاری نشد.
کلید واژگان: کتاب های درسی شیمی, صنعت, تحلیل محتوا, دوره متوسطه نظری, دوره متوسطه فنی و حرفه ای - کاردانش}The present research investigated the content of secondary chemistry textbooks in Iran regarding their attention to industies. The study was an applied-descriptive and content analysis type. The statistical population included 10th, 11th, and 12th-grade chemistry textbooks and the technical and vocational chemistry textbook published in 2021-2022. This research encompassed all the content of these books, including text, images, tables, questions, and activities. And a full-count sampling method was used. Data analysis was done using the descriptive statistics method. The process reliability was verified by experts. The results showed that secondary high school chemistry textbooks had similarities and differences concerning their attention to industrial activities. In all books, paying attention to the secondary industrial sectors (manufacturing industries) was higher than the other sectors. Except for the 11th-grade chemistry book, where the frequency of the primary industrial sectors was slightly higher than that of the tertiary industrial sector, in other books, tertiary industrial sectors were in second place. The 11th-grade chemistry book paid the most attention to the industry category, differing from other books. The other three books had almost equal attention to the industry category. 62.0 percent of the coded items were in the text, and book images were in second place, with 36.2 percent. Textbook activities accounted for 1.8 percent of the coded items, and no industry-related items were coded in the textbooks' tables.
Keywords: Chemistry textbooks, Industry, Content Analysis, Theoretical secondary high school, Technical, vocational secondary high school} -
هدف از پژوهش حاضر، طراحی و اعتباربخشی الگوی برنامه درسی سواد اطلاعاتی برای دوره متوسطه دوم بوده است. به این منظور از روش های تحلیل اسنادی، تحلیل محتوای مضمونی و تحلیل محتوای کیفی استفاده شده است. منابع مورد مطالعه برای گردآوری داده ها شامل 233 منبع داخلی و خارجی اعم از کتاب، مقاله و پایان نامه درباره برنامه درسی سواد اطلاعاتی بود و مشارکت کنندگان چهار متخصص رشته برنامه ریزی درسی و شش متخصص علم اطلاعات و دانش شناسی بودند که به طور هدفمند انتخاب شدند. فنون گرد آوری داده ها عبارت بودند از: توصیف و تحلیل محتوا و مصاحبه نیمه ساختار یافته با صاحب نظران. داده های منتج از مصاحبه ها و تحلیل محتوا با نرم افزار تحلیل داده های کیفی MAXQDA 2018 کدگذاری و تحلیل شدند. خروجی نرم افزار ویژگیهای عناصر برنامه درسی سواد اطلاعاتی را در پنج مقوله، 20 زیرمقوله و 77 شاخص به ترتیب برای هدف، محتوا، فعالیتهای یادگیرنده، نقش معلم و ارزشیابی مشخص کرد و الگوی اولیه برنامه طراحی شد. برای اعتباریابی برنامه، نظرات ده نفر از صاحب نظران و 34 نفر از دبیران مجرب درباره ضرورت عناصر برنامه (CVI) و تناسب عناصر برنامه (CVR) به صورت پرسشنامه اخذ شد که حاکی از ضرورت و تناسب همه عناصر برنامه و معتبر بودن برنامه با ویژگیهای جامع، تلفیقی، دانش آموز-محور و منعطف بود. نتایج این پژوهش را می توان در طراحی برنامه درسی سواد اطلاعاتی برای دوره متوسطه دوم به کار برد.
کلید واژگان: طراحی برنامه درسی, اعتباربخشی برنامه درسی, سواد اطلاعاتی, دوره متوسطه دوم}In order to design and validate a high school curricular model in Information Literacy, the content of a set of 233 domestic and international books, articles, and theses on the subject was analyzed. Additionally, four specialists in Curriculum Planning and six experts in Information Science were carefully selected and interviewed in a semi-structured format. The resulting data were analyzed using MAXQDA2018. The output was the identification of special features of an Information Literacy curriculum in five categories of Objectives, Content, Learners’ Activities, Teachers’ Role, and Evaluation, and 20 subcategories and 77 indices thereof. To validate the initially designed curriculum, opinions of ten experts and 34 experienced teachers on the necessity and appropriateness of the indices were sought utilizing a questionnaire. The results indicate both necessity and appropriateness of the indices, as well as the validity of the program by being comprehensive, combinatory, student-centered, and flexible. The findings can be used in designing a high school curriculum in Information Literacy.
Keywords: curriculum planning, curriculum validation, information literacy, high school} -
هدف پژوهش شناسایی چالش های نظام آموزشی دوره متوسطه و ارتباط آن با بازار کار و ارائه راهکار بود.این پژوهش با رویکرد کیفی انجام شد. جامعه آماری متخصصان، مدیران آموزش و پرورش در کشور در حوزه ارتباط آموزش با بازار کار در سال 02-1401 بودند که 13 نفر طبق اصل اشباع نظری با روش نمونه-گیری هدفمند انتخاب شدند. ابزار مصاحبه نمیه ساختاریافته و بررسی اسناد موجود در زمینه موضوع پژوهش بود. نتایج چالش ها منجر به شناسایی 46 مضمون پایه، 13 مضمون سازمان دهنده گردید که در قالب 4 مضمون فراگیر شامل عوامل سازمانی (فرآیند یاددهی و یادگیری بی حاصل، ساختار ضعیف آیین نامه های هدایت تحصیلی شغلی، عدم نیازسنجی تحصیلی شغلی)؛ عوامل انسانی (مشکلات مربوط به مدیران، مشکلات مربوط به مشاوران، مشکلات مربوط به معلمان، مشکلات مربوط به والدین، مشکلات مربوط به دانش آموزان، مشکلات مربوط به برنامه ریزان آموزشی)؛ عوامل فراسازمانی (وجود شکاف آموزشی، بی عدالتی آموزشی، فقر اجتماعی فرهنگی) و عوامل اقتصادی و کالبدی (مشکلات مالی و زیرساختی) گردید. همچنین در بررسی راهکارها برای برطرف نمودن چالش های موجود 45 مضمون پایه و 13 مضمون سازمان دهنده شناسایی شد که در قالب 5 مضمون فراگیر شامل تدوین نقشه راه هدایت تحصیلی شغلی (بازنگری در قوانین آموزشی، آموزش مبتنی بر توانمندی عملی و کارآفرینی، برقراری ارتباط با گروه های مرجع)؛ بهبود فردی دانش آموزان (اکتشاف شغلی، بهبود خودپنداره دانش آموزان، بهبود مهارت های شناختی دانش آموزان، بهبود مهارت های اجتماعی ارتباطی)؛ بهبود کیفیت روش های آموزش و یادگیری (بهبود محتوای آموزشی، بهبود شیوه های تدریس)؛ تقویت اثربخشی بازیگران آموزشی (بهبود عملکرد معلمان، بهبود عملکرد مشاوران، بهبود عملکرد مدیران) و حمایت های دولتی (توسعه مالی و فیزیکی) شد.کلید واژگان: بازار کار, چالش ها, دوره متوسطه دوم, راهکارها, نظام آموزش و پرورش}The purpose of research was to identify the challenges of the secondary education system and its relationship with the labor market and to provide a solution. This research was conducted with a qualitative approach. The statistical population was experts, managers the country in the field of connection between education and the labor market in 2022-03, and 13 people were selected according to the principle of theoretical saturation with the purposeful sampling method. The results of the challenges led to the identification of 46 basic themes, 13 organizing themes, which include organizational factors in the form of 4 global themes (unproductive teaching and learning process, weak structure of occupational education guidance regulations, lack of vocational education needs assessment); human factors (problems related to administrators, problems related to counselors, problems related to teachers, problems related to parents, problems related to students, problems related to educational planners); Trans-organizational factors (existence of educational gap, educational injustice, socio-cultural poverty) and economic and physical factors (financial and infrastructure problems). Also, in the review of solutions to solve the existing challenges, 45 basic themes and 13 organizing themes were identified, which in the form of 5 global themes include the development of a road map for vocational education guidance (revision of educational laws, education based on practical ability and entrepreneurship, communicating with groups Reference); Individual improvement of students ; Improving the quality of teaching and learning methods ); Strengthening the effectiveness of educational actors , improving the performance of managers) and government support (financial and physical development).Keywords: Labor Market, Challenges, Second Secondary Course, Solutions, Education System}
-
پژوهش حاضر یک پژوهش کیفی با هدف شناسایی و فهم تجربه زیسته دانش آموزان افغانستانی از تعاملات و ارتباطات درون مدرسه ای در دوره متوسطه است که با استفاده از روش پدیدارشناسی انجام گرفته است. روش نمونه گیری در این پژوهش روش نمونه گیری هدفمند است که در مطالعات پدیدارشناسی بیشتر مورد استفاده قرار می گیرد. بدین منظور، داده ها از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته با 12نفر از دانش آموزان افغانستانی که در سال تحصیلی 1400-1399 در مدارس متوسطه دوره اول در منطقه 7 تهران در حال تحصیل بودند، به دست آمد. به این ترتیب که با 10 نفر مصاحبه به عمل آمد و در مصاحبه دهم نکته جدیدی یافت نشد ولی برای اطمینان، پژوهشگر مصاحبه را تا نفر دوازدهم ادامه داد تا از به حد اشباع رسیدن، اطمینان حاصل نماید. ابزار جمع آوری اطلاعات شامل مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته، ژورنال نویسی، مشاهده میدانی و یادداشت برداری بود. یافته ها با استفاده از روش ون منن مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها بیانگر آن است که حقایقی نظیر تحقیر دانش آموزان افغانستانی، رفتارهای تبعیض آمیز برخی معلمان نسبت به دانش آموزان افغانستانی، خودسانسوری، وجود دو دستگی میان دانش آموزان، به حاشیه رانده شدن، درجه دوم تلقی شدن، دیده نشدن و سکوت اجباری در میان دانش آموزان افغانستانی به دست آمد. برای بررسی روایی و اعتبار پژوهش از روش بررسی متخصصان، اجماع داده ها به معنای استفاده از منابع چندگانه داده ها و اجماع روش شناسی یعنی استفاده از دو روش یا بیشتر در این پژوهش بهره برده شده است.کلید واژگان: آموزش, تجربه زیسته, تعامل و ارتباط, دانش آموزان افغانستانی, دوره متوسطه اول}The present study is qualitative research aimed at identifying and understanding the lived experiences of Afghan students from interactions and communication within the school in high school, which has been done using phenomenological method. Sampling method in this research is purposeful sampling method which is mostly used in phenomenological studies. For this purpose, the data were obtained through semi-structured interviews with 12 Afghan students who were studying in junior high schools in District 7 of Tehran in the academic year 1399-1499. In this way, 10 people were interviewed and nothing new was found in the tenth interview, but to be sure, the researcher continued the interview until the twelfth person to ensure saturation. Other tools such as journalism, field observation and note-taking were also used and the findings were analyzed by Van Manen method analysis. Research questions were designed about the relationship and interaction of Afghan students with their classmates and teachers, and the researcher sought to identify and understand what is going on in the interactions between Afghan students with their peers and teachers. After analyzing the interviews, facts such as humiliation of Afghan students, discriminatory behavior of some teachers towards Afghan students, self-censorship, existence of divisions among students, being marginalized, being considered secondary, not being seen and forced silence in Achieved among Afghan students. To examine the validity and reliability of the research, the method of expert review, data consensus means the use of multiple data sources and methodological consensus means the use of two or more methods in this research has been used.Keywords: education, Lived experience, interaction, communication}
-
هدف پژوهش حاضر،واکاوی وتبیین استراتژی های سنجش و ارزش یابی دربرنامه درسی متوسطه اول است. رویکردانجام پژوهش، کیفی با متد تحلیل محتوای قراردادی است. جامعه پژوهش، صاحب نظران کلیدی سنجش وارزش یابی استان گلستان بودندکه با روش نمونه گیری گلوله برفی ملاک محور، تعداد20 نفرتا اشباع داده ها،ازطریق مصاحبه نیمه ساختاریافته درپژوهش شرکت داده شدند. داده ها بااستفاده از روش کد گذاری ونرم افزار MAXQDA درسه گام کشف مفاهیم، زیرمقوله ومقوله اصلی تحلیل شدند. براساس یافته ها، استراتژی های سنجش وارزش یابی در برنامه درسی متوسطه اول درچهار مقوله اصلی سلسله مراتبی، فراگیر محور، متخصص محور وآمیخته دسته بندی شده است. سلسله مراتبی مبتنی برهدف وعمل نگری ، فراگیرمحوری مبتنی برنیاز، متخصص محور براساس نظر و هم چنین آمیخته را می توان مبتنی برمشارکت وچندبعدی دانست. یافته ها حاکی است، دوره متوسطه اول کشورما با چالش زیادی در زمینه سنجش وارزش یابی دربرنامه درسی روبرو است. بنابراین رفع آن با کاربرد صحیح استراتژی های سنجش وارزش یابی دربرنامه درسی این دوره توسط دبیران با برگزاری کارگاه های آموزشی امکان پذیر خواهد بود.
کلید واژگان: استراتژی, ارزش یابی, برنامه درسی, دوره متوسطه اول, سنجش}The aim of the present study is to analyze and explain the assessment and evaluation strategies in the first secondary school curriculum. The research approach is qualitative with a conventional content analysis method. The study population was key experts in the evaluation and valuation of Golestan province who participated in the research through semi-structured interviews using property-based sampling method. The aim of the present study is to analyze and explain the assessment and evaluation strategies in the first secondary school curriculum. The research approach is qualitative with a conventional content analysis method. The study population was key experts in measuring and valuing Golestan province who, using criterion-based snowball sampling method, 20 data saturation individuals participated in the study through semi-structured interviews. Data were analyzed using MAXQDA coding method and software in three steps of discovering concepts, subcategories and main categories. Based on the findings, assessment and valuation strategies in the junior high school curriculum are classified into four main categories: hierarchical, inclusive, specialist-oriented, and mixed. A hierarchy based on purpose and action-oriented, inclusive, need-based, expert-centered, as well as mixed, can be considered as participatory and multidimensional. The findings indicate that the first intermediate course of our country faces a great challenge in the field of assessment and evaluation in the curriculum. Therefore, it will be possible to solve it with the correct application of assessment and valuation strategies in the curriculum of this course by teachers by holding training workshops.
Keywords: strategy, evaluation, curriculum, junior high school, assessment} -
این پژوهش با هدف تبیین رابطه استفاده از فضای مجازی با تربیت اخلاقی دانش آموزان و از نوع توصیفی و همبستگی بوده که در جامعه دانش آموزان دختر متوسطه دوم همدان در سال تحصیلی 1401-1400 با روش نمونهگیری خوشه ای چندمرحله ای تعداد 364 نفر انجام گرفت. جهت گردآوری اطلاعات از پرسش نامه محقق ساخته سنجش میزان استفاده از فضای مجازی و پرسش نامه تربیت اخلاقی عسگریان بیگدلی و همکاران (1397)، استفاده شد. نتایج با استفاده از نرمافزار SPSS و آمار توصیفی و استنباطی مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها نشان داد 57 درصد از تغییرات متغیر ملاک توسط متغیرهای پیش بین قابل تبیین است و 43 درصد از تبیین متغیر ملاک به سایر مولفه ها بستگی دارد. همچنین نتایج آزمون مدل نشان داد تمامی چهار بعد استفاده از فضای مجازی بر تربیت اخلاقی دانش آموزان موردمطالعه قابل پذیرش است و تاثیر این متغیرها قابل پیش بینی است. همچنین 61 درصد از تغییرات موجود در شرم و حیا، 42 درصد از تغییرات موجود در غیرت، 11 درصد از تغییرات موجود در وقار و متانت، 3 درصد از تغییرات موجود در کرامت و 7 درصد از تغییرات موجود در عزت دانش آموزان ناشی از متغیرهای پیش بین مورد بررسی یعنی استفاده از فضای مجازی و ابعاد آن است. نتایج نشان دادند استفاده از فضای مجازی با چهار مولفه میزان آشنایی، مدت استفاده، میزان اعتیاد و حضور در انواع فضاهای مجازی بر روی بعد کلی تربیت اخلاقی و ابعاد شش گانه مورد اشاره تاثیر دارد. دراین بین میزان آشنایی با فضای مجازی موجب تقویت تربیت اخلاقی شده و سه بعد دیگر آن یعنی مدت استفاده، میزان اعتیاد و حضور در انواع فضاهای مجازی تربیت اخلاقی را دچار تنزل و افت می نمایند.
کلید واژگان: فضای مجازی, تربیت اخلاقی, دانش آموز, دوره متوسطه همدان}This research was conducted with the aim of studying the relationship between the use of virtual space and the moral education of female students in the second year of secondary school in Hamadan city. The research was a descriptive and correlational type that was conducted in the community of female students of the second secondary school in Hamedan city in the academic year of 2021-2022 and 364 people were selected as the sample size by multi-stage cluster sampling method. In order to collect information, the questionnaire for measuring the amount of use of virtual space and the moral education questionnaire of Asgarian Bigdeli et al. (2017) were used. The results were analyzed using SPSS software and descriptive and inferential statistics. The results showed that the use of virtual space is related to the four components of familiarity, duration of use, degree of addiction and presence in virtual space, with the general dimension of moral education and the six mentioned dimensions. Meanwhile, the level of familiarity with virtual space has a positive relationship with moral education, and its other three dimensions, i.e., the duration of use, the level of addiction, and the amount of presence in various virtual spaces have a negative relationship with moral education. It seems that trainings in the field of how to use virtual space correctly for students and parents as well as managing this space can be effective in improving students' performance.
Keywords: virtual space, moral education, student, Secondary School} -
هدف پژوهش حاضر، طراحی و اعتباریابی الگوی برنامه درسی اخلاق زیست محیطی مبتنی بر نظم خودجوش در دوره متوسطه دوم است. این پژوهش با رویکرد اکتشافی متوالی و با استفاده از روش ترکیبی انجام شد. که ابتدا با روش تحلیل محتوای کیفی عناصر (هدف، محتوا، روش تدریس، ارزشیابی) برنامه درسی اخلاق زیست محیطی مبتنی بر نظم خودجوش استخراج شد. و در بخش کمی برای تحلیل داده ها از روش تحلیل عاملی اکتشافی و تاییدی استفاده شد. انتخاب مشارکت کنندگان در بخش کیفی با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و معیار اشباع نظری بود که تعداد 15 نفر از اساتید و متخصصان انتخاب شدند و جامعه آماری بخش کمی کلیه دبیران دوره متوسطه دوم استان مازندران به تعداد 11024 نفر (5692 مرد و 5332 زن) است. نمونه پژوهش شامل 360 نفر از دبیران دوره متوسطه دوم است که به روش نمونه گیری خوشه ای نسبی چندمرحله ای با فرمول کوکران انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها، در بخش کیفی مصاحبه نیمه ساختاریافته و در بخش کمی پرسشنامه ی محقق ساخته نظم خودجوش دارای 22 گویه با مقیاس پنج درجه ای لیکرت تنظیم شده است. جهت تعیین روایی پرسشنامه ها از روایی محتوایی و جهت پایایی پرسشنامه ها از پایایی مرکب استفاده شد که دارای وضعیت مناسب و قابل قبولی بود. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل عاملی اکتشافی و تاییدی، با استفاده از نرمافزارهای SPSS و PLS استفاده شد. نتایج نشان داد مولفه های هدف، محتوا، روش تدریس و ارزشیابی در تبیین الگوی برنامه درسی اخلاق زیست محیطی مبتنی بر نظم خودجوش موثر هستند و مدل از برازش مطلوبی برخوردار بود. برنامه درسی اخلاق زیست محیطی مبتنی بر نظم خودجوش موجب می شود تا دانش آموزان مستقل بر پایه رفتارهای آگاهانه، عمدی و متفکرانه با مسایل برخورد کنند. در واقع با استفاده از این رویکرد، تجارب یادگیری از راه کشف و جستجو به طور فعالانه صورت می گیرد تا نظم خودجوش دانش آموزان بر انگیخته شود.
کلید واژگان: برنامه درسی اخلاق زیست محیطی, نظم خودجوش, دوره متوسطه دوم}The aim of the present study is to design and validate a model of environmental ethics curriculum based on spontaneous order in secondary school. This research was carried out with a sequential exploratory approach using a combined method. Which was first extracted by qualitative content analysis method of elements (purpose, content, teaching method, evaluation) of environmental ethics curriculum based on spontaneous order. In the quantitative part, exploratory and confirmatory factor analysis methods were used for data analysis. The selection of participants in the qualitative section was done using purposive sampling method and theoretical saturation criteria. 15 professors and specialists were selected and the statistical population of the quantitative section of all secondary school teachers in Mazandaran province was 11024 (5692 men and 5332 women). ) Is. The research sample includes 360 high school teachers who were selected by multi-stage relative cluster sampling with Cochran's formula. The data collection tool is semi-structured in the qualitative part of the interview and in the quantitative part of the researcher-made spontaneous order questionnaire with 22 items with a five-point Likert scale. Content validity was used to determine the validity of the questionnaires and composite reliability was used to determine the reliability of the questionnaires, which had a suitable and acceptable status. Exploratory and confirmatory factor analysis were used to analyze the data using SPSS and PLS software. The results showed that the target components, content, teaching method and evaluation are effective in explaining the pattern of environmental ethics curriculum based on spontaneous order and the model had a good fit. Spontaneous discipline-based environmental ethics curriculum enables independent students to approach issues based on conscious, deliberate, and thoughtful behaviors. In fact, using this approach, learning experiences through discovery and search are actively done to evoke students' spontaneous order.
Keywords: Environmental Ethics Curriculum, Spontaneous order, Secondary School} -
هندسه از دیرباز به عنوان یکی از جایگاه های اصلی برای یادگیری اثبات مطرح بوده است؛ در حالی که دانش آموزان مشکلات فراوانی در یادگیری اثبات های هندسی دارند. حتی بسیار اتفاق می افتد که دانش آموزان با ترسیم یک شکل هندسی، دیگر نیازی نمی ببینند که ویژگی های مربوط به آن رده از اشیاء هندسی را اثبات کنند. پژوهش حاضر به هدف توصیف عملکرد و برداشت های دانش آموزان متوسطه اول، در حین درک و ساخت اثبات های هندسی انجام شده است تا شناخت عمیق تری از فرایندهای تدریجی و پیچیدگی های یادگیری اثبات های هندسی به دست آید. این پژوهش به شیوه پدیدارنگاری و با تحلیل مصاحبه های فعالیت محور از 53 دانش آموز متوسطه اول انجام شد. گزارش حاضر تصویر روشن تری از عملکرد دانش آموزان و چالش های آنها را در حین ساخت یک اثبات هندسی ارایه می دهد.کلید واژگان: اثبات های هندسی, تعمیم و تجرید, صوری سازی, دوره متوسطه اول, پدیدارنگاری}Geometry is for a long time regarded as one of the main area for learning proof; while students face many difficulties in learning geometric proof. It even happens very often that students by drawing a geometric figure, no longer see the need to prove the properties of that class of geometric objects. This study has been done by the aim of describing middle school students' performance and perceptions during understanding and doing geometric proof for gaining a more detailed cognition of gradual processes and complexities in the learning geometric proof. The research has been conducted by phenomenography method and analyzing task-based interviews on 53 middle school students. This report describes students’ performance and their challenges during constructing a geometric proof in more detail.Keywords: Geometric proofs, Generalisation, Abstraction, Formalisation, Middle School, phenomenography}
-
پژوهش حاضر با هدف طراحی الگوی برنامه درسی علوم تجربی بر مبنای نظریه کنشگر شبکه در محیط یادگیری شبکه انجام شده است. برای رسیدن به این هدف از رویکردهای فراترکیب و نظریه داده بنیاد استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش شامل اعضای هییت علمی، آشنا به حوزه های مطالعات برنامه درسی، تکنولوژی آموزشی و کلیه مقاله ها و پایان نامه های مرتبط با موضوع در پایگاه های اطلاعاتی معتبر در بازه زمانی سال های 2005 تا 2020 است. به منظور انجام دادن نمونه گیری، در بخش کیفی پژوهش، از روش نمونه گیری نظری (غیر احتمالی) و هدفمند به روش گلوله برفی استفاده شده است. همچنین در این پژوهش از روش کد گذاری باز، محوری و انتخابی برای تجزیه وتحلیل داده ها استفاده شده است. به منظور سنجش پایایی و کنترل کیفیت از روش کاپا استفاده شده است. ضریب کاپای محاسبه شده برابر با 94/0 و در سطح توافق عالی قرار گرفته است. طبق یافته های تحقیق، اصول حاکم بر برنامه درسی کنشگر شبکه شامل تقارن تعمیم یافته، ناهمگونی و چندگانگی، تحلیل آزاد، همبستگی، شبکه ای بودن و فرایند محوری است. برنامه درسی بر مبنای نظریه کنشگر شبکه، حساس به بافت و زمینه، مبتنی بر تفاوت ها، میان ذهنی و چند رگه توزیع شده است. اهداف این برنامه درسی چند وجهی، میان رشته ای، اقلیمی و متکثر است. محتوای این برنامه درسی پویا، سیال و تعمیم پذیر است. راهبرد آن یاددهی و یادگیری مبتنی بر ساختار شکنی، پرورش مهارت باز آفرینی، چند شبکه ای، مبتنی بر مذاکره و خلق دانش است. نقش معلم در این برنامه درسی به مثابه انسان شناس، روشنفکر و تحول آفرین است. محیط یادگیری باید مشارکتی باشد و فضایی را برای جست وجوی دانش بایگانی شده فراهم کند. همچنین محیط یادگیری باید چند حسی، دارای ارزشیابی واگرا، حساس به تفاوت های فردی، مسیله محور و پاسخ گو محور باشد.
کلید واژگان: نظریه کنشگر شبکه, محیط یادگیری شبکه, دوره متوسطه اول, الگوی اکر, رویکرد فراترکیب, نظریه داده بنیاد}The purpose of this research was to design an empirical science curriculum model based on the actor-network theory in a network learning environment. In order to achieve this goal, a meta-synthesis and grounded theory approach has been used. The research population included the faculty members, familiar with the fields of curriculum studies, educational technology and all articles and theses, related to the subject in the valid databases in the time interval between 2005 up to 2020. The research sample in the qualitative section of the research was selected through theoretical (non-probability) and purposive sampling using the snowball method. To analyze the data, the open, axial and selective coding methods were used. In order to measure reliability and quality control, Kappa method was used. Kappa coefficient, was calculated by SPSS (0. 94), which was at the level of excellent agreement. Findings showed that the principles governing the actor-network curriculum include: the generalized symmetry, heterogeneity and multiplicity, free analysis, correlation, networking, and process-orientedness. The actor-network theory-based curriculum is sensitive to context, based on differences, inter-subjective and distributed multi-vein. The objectives of this multi-faceted curriculum is interdisciplinary, climatic, and plural. Its content is dynamic, indeterminate and generalizable. Its strategy is teaching and learning, based on deconstruction, cultivation of reproduction skill, multi-network, based on the negotiation and creation of knowledge. The teacher's role in such a curriculum is like an anthropologist, intellectual and reformer. The learning environment should be collaborative and it should provide a space for searching the archived knowledge. Also, the learning environment should be multi-sensory, having divergent evaluation, sensitive to the individual differences, problem-oriented and responsive-oriented.
Keywords: Actor-network theory, Network Learning Environment, First Cycle Secondary School, Ecker Model, Meta-Synthesis Approach, Grounded theory} -
مطالعه حاضر با هدف بررسی و تحلیل میزان توجه به مولفه های هویت انقلابی در محتوای کتاب های درسی دوره متوسطه دوم انجام شده است. روش مطالعه، توصیفی و از نوع تحلیل محتوا است. جامعه آماری شامل تمام کتاب های درسی دوره متوسطه دوم می باشد که در سال 1399 چاپ شده است. شش عنوان کتاب «آمادگی دفاعی»، «جامعه شناسی»، «دین و زندگی»، «تاریخ»، «تحلیل فرهنگی» و «هویت اجتماعی» با 16 جلد کتاب به صورت هدفمند در نمونه قرار گرفت. یافته های این پژوهش بیانگر این است که در کتاب های درسی دوره متوسطه دوم در رشته علوم انسانی، به مولفه «ایثار و شهادت» با 500 فراوانی (2/29 درصد) بیشترین توجه و به مولفه های «مبارزه با تحجر و التقاط» با 28 فراوانی (6/1 درصد) و «حمایت از مستضعفین» و «آگاهی نسبت به قانون اساسی» هر کدام با 12 فراوانی (7/0 درصد)، کمترین توجه را شده است، و در رشته های تجربی و ریاضی هم، به مولفه های «ایثار و شهادت» با 454 فراوانی (26 درصد)، بیشترین توجه و به مولفه «حمایت از مستضعفین» با 10 فراوانی (57/0 درصد) کمترین توجه شده است. فراوانی مولفه های «اعتقاد به امام خمینی (ره)»، «روحانیت»، «آگاهی به وقایع و تاریخ انقلاب اسلامی» و «مبارزه با تحجر و التقاط» در محتوای کتاب های درسی رشته های علوم تجربی و ریاضی به صورت معناداری بیشتر از کتاب های درسی رشته علوم انسانی می باشد.کلید واژگان: هویت انقلابی, کتاب های درسی, تحلیل محتوا, دوره متوسطه دوم}The present study was carried out with the aim of investigating and analyzing the amount of attention paid to the components of revolutionary identity in the content of textbooks of the second secondary school. The study method is descriptive and content analysis type. The statistical population includes all the textbooks of the second secondary course that were published in 2020. Six book under the titles; "Defensive Preparedness", "Sociology", "Religion and Life", "History", "Cultural Analysis" and "Social Identity" with 16 book covers were purposefully included in the sample.The findings of this research show that in the textbooks of the second secondary course in the field of humanities, the most attention is paid to the component "Sacrifice and Martyrdom" with a frequency of 500 (29.2 percent) and to the components "Fighting with stonewalling and "Eclecticism" with 28 frequencies (1.6 percent) and "support for the underprivileged" and "awareness of the constitution" each with 12 frequencies (0.7 percent) have received the least attention, and in experimental fields and In mathematics, the components of "sacrifice and martyrdom" with 454 frequencies (26 percent) received the most attention, and the components of "supporting the needy" with 10 frequencies (0.57 percent) received the least attention. The abundance of the components "Belief in Imam Khomeini ", "Spirituality", "Awareness of the events and history of the Islamic Revolution" and "Fighting with stonewalling and eclecticism" in the content of the textbooks of experimental sciences and mathematics are significantly more than the textbooks of the field of humanities.Keywords: revolutionary identity, Textbooks, content analysis, Senior Secondary Course}
-
پژوهش حاضر با هدف آسیب شناسی فعالیت های پرورشی سازمان آموزش وپرورش شهر قم در دوره متوسطه اول بر اساس عناصر نه گانه کلاین و ارایه راهکاری برای بهبود آن در سال تحصیلی 1400-1399 انجام شد. روش پژوهش، توصیفی-پیمایشی و به لحاظ هدف کاربردی می باشد. جامعه پژوهش شامل مدیران، مربیان پرورشی و دانش آموزان دوره اول متوسطه شهر قم که با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای تصادفی ساده و برحسب جدول مورگان به ترتیب 140، 130 و 413 نفر به عنوان نمونه موردمطالعه قرار گرفتند. ابزار جمع آوری اطلاعات، پرسش نامه محقق ساخته بود. روایی صوری و محتوایی پرسشنامه به وسیله نظرات صاحب نظران حوزه مربوطه و پایایی نیز با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ 97/0 محاسبه شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها از روش های آمار توصیفی و استنباطی از قبیل آزمون t تک نمونه ای، تحلیل واریانس کروسکال- والیس و آزمون U مان ویتنی استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد: 1) از دیدگاه مدیران عمده ترین آسیب های موجود در فعالیت های پرورشی با توجه به عناصر نه گانه برنامه درسی معطوف به مولفه های «اهداف، مواد آموزشی، محتوا، فعالیت های یادگیری، زمان اختصاص یافته» می باشد. 2) از دیدگاه مربیان عمده ترین آسیب ها، معطوف به مولفه های «زمان یادگیری، گروه بندی دانش آموزان» می باشد، و 3) از دیدگاه دانش آموزان عمده ترین آسیب ها، معطوف به مولفه های اهداف، مواد آموزشی، محتوا، فعالیت های یادگیری، راهبردهای اجرا و زمان می باشد.
کلید واژگان: آسیب شناسی, فعالیت های پرورشی, عناصر نه گانه کلاین, دوره متوسطه اول, راهکار}The present study was conducted with the aim of pathology of the educational activities of QomEducation Organization in the first secondary school based on the nine elements of Klein and to provide a solution to improve it in the academic year 2020-2021. The research method is descriptive-survey and applied in terms of purpose. The study population included principals, educators and junior high school students in Qom who were studied as a sample using simple random stratified sampling method and according to Morgan table 140, 130 and 413 people, respectively. The data collection tool was a researcher-made questionnaire. The face and content validity of the questionnaire was calculated by the opinions of experts in the relevant field and the reliability was calculated using Cronbach's alpha coefficient of /97. to analyze the data used Descriptive and inferential statistical methods such as one-sample t-test, Kruskal-Wallis analysis of variance and Mann-Whitney U .Research findings indicated that 1- according to the nine elements of the curriculum from the managers' point of view, the main harms in parenting activities, are focused on the components of "goals, teaching materials, content, learning activities, time allotted".2- From the educators' point of view, the main harms are focused on the components of "learning time, grouping of students".3. From the students' point of view, the main harms are focused on the components of goals, educational materials, content, learning activities, implementation and time strategies.
Keywords: pathology, Educational Activities, Nine Elements Of Klein, High School, Solution}
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.