جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « Standards » در نشریات گروه « پزشکی »
-
زمینه و هدف
در سالهای اخیر، سازمانهای بسیاری در جستجوی یافتن بهترین روش برای دست یافتن به تخمین تعداد نیروی انسانی مورد نیاز سازمان میباشند ولی از آنجایی که پایه و اساس روش های برآورد نیروی انسانی مورد نیاز، پیشبینی است، این روش ها، برای سازمانها و به ویژه سازمانهای بهداشتی و درمانی، بسیار چالشبرانگیز بوده است. اخیرا، از رویکردهای برآورد نیروی انسانی با استفاده از حجم واقعی کار (WISN) در سازمانهای زیادی استفاده شده است، در این پژوهش نیز با استفاده از این رویکرد به برآورد تعداد مراقبین سلامت خانواده مورد نیاز در مراکز خدمات جامع سلامت حاشیه شهر، پرداخته شده است.
روش کارپژوهش حاضر از نوع مطالعات کمی- کیفی است که در مرحله اول، عوامل موثر و مهم در برآورد نیروی انسانی مورد نیاز در سازمانها، با مرور متون مرتبط به دست آمد. در مرحله دوم، از طریق برگزاری جلسات گروه متمرکز، ریز فعالیت های فرایند ارایه خدمات توسط مراقبین سلامت، در مراکز جامع خدمات سلامت استخراج گردید. در مرحله سوم، با استفاده از رویکرد شاخص بار کار، اختلاف و نسبت نیروی انسانی موجود به نیروی انسانی مطلوب به دست آمد و در نهایت، نورم نیروی انسانی مورد نیاز مراقبین سلامت در مراکز جامع خدمات سلامت به دست آمد.
یافته هادر مرحله اول، از بررسی متون مرتبط چهار عامل ضمنی که میبایست هنگام تحلیل نتایج حاصل از بکارگیری روش شاخص بار کار به عنوان عوامل تاثیرگذار بر تعداد نیروی انسانی مورد نیاز، مورد توجه قرار بگیرند، به دست آمد. در مرحله بعدی، تحلیل نتایج حاصل از جلسات گروه متمرکز، به شناسایی 16 فعالیت اصلی، 9 فعالیت پشتیبان و 9 فعالیت مضاعف مراقبین سلامت، انجامید. در مرحله سوم، با استفاده از استاندارد فعالیتهای اصلی، الونس گروهی و اختصاصی، نسبت و اختلاف WISN به دست آمد. این نسبت بیشتر از یک و اختلاف مثبت بود که حاکی از کمبود نیروی انسانی و فشار بار کاری بر مراقبین سلامت شاغل در مراکز خدمات جامع سلامت حاشیه شهر بود.
نتیجه گیریمرور متون مرتبط، نشان میدهد تا کنون پژوهشهای زیادی در حوزه درمان با هدف برآورد نیروی انسانی مورد نیاز صورت گرفته است ولی متاسفانه علیرغم اهمیت فراوان بخش بهداشت همچنان توزیع نیرو با استفاده از نسبت نیرو به جمعیت تحت پوشش انجام میپذیرد. بنابراین ضرورت انجام مطالعات بیشتر در این حوزه گسترده و مهم مشهود میباشد. همچنین، با عنایت به اینکه گردآوری داده ها از سطح معاونتهای بهداشتی قطبهای ده گانه آمایشی سرزمین صورت گرفته است، به نظر میرسد، امکان بهره مندی از اطلاعات به دست آمده در این مطالعه، برای برآورد تعداد مراقبین سلامت مورد نیاز در مراکز جامع خدمات سلامت کشور البته با لحاظکردن تفاوتهای منطقه ای، وجود دارد.
کلید واژگان: استانداردها, روش برآورد نیروی انسانی بر اساس بار کار, کارکنان سلامت}Journal of Health, Volume:14 Issue: 4, 2024, PP 439 -454Background & objectivesIn recent years, many organizations have been searching for the best method to estimate the number of required staff in their organizations. However, since the basis of these methods is forecasting, their results are likely to be challenging, especially in healthcare organizations. Recently, approaches to estimating required staff based on real workload have become very popular in many organizations. In this research, the required number of family health care providers in outskirt comprehensive health service centers has been calculated using the WISN method.
MethodsThe current survey is a qualitative-quantitative study. In the first stage, effective and important factors for estimating the required personnel in organizations were obtained by reviewing related articles. In the second stage, through the holding of focus group meetings, the micro-activities of the process of providing services by health care providers were extracted. In the third stage, by using the WISN, the difference and the ratio of the available to the desired staff were obtained, and finally, the norm of health care providers required in comprehensive health service centers was calculated.
ResultsIn the first stage, from the review of related articles, four implicit factors that should be taken into consideration while analyzing the results of using WISN as factors affecting the number of required personnel were obtained. In the next step, the analysis of the results of the focus group meetings led to the identification of 16 main activities, nine supporting activities, and nine additional activities of health care providers. In the third step, by using the standard of main activities, group and specific allowance, ratio, and difference of WISN were obtained. This ratio was more than one and the difference was positive, indicating the lack of staff and the pressure of work on healthcare workers working in outskirts comprehensive health service centers.
ConclusionArticle reviews show that much research has been conducted in the field of hospitals to estimate the required staff. Unfortunately, despite the great importance of the health sector, the distribution of personnel is still carried out using the ratio of area population. Therefore, the necessity of conducting more studies in this broad and important field is evident. The data was collected from the country's ten regions or poles of medical sciences universities. Therefore, the obtained information can be used to estimate the required number of healthcare workers countrywide, taking regional differences into account.
Keywords: Standards, Workload Indicators of Staffing Need, Health Personnel} -
Background
Clinical education has long been known as one of the influential ways to improve the quality of nursing services.
ObjectivesThe present research was conducted aiming to determine the factors affecting clinical education standards in nursing in Iran.
MethodsThis study was a systematic review in which published articles related to the factors affecting clinical education standards in nursing in Iran were searched. Based on the research inclusion criteria, 30 articles were selected and the data were analyzed using the content analysis method.
ResultsThe most important factors affecting clinical education standards in nursing in Iran were categorized into three areas: educational goals and planning, educational structure, and educational process. The most important affecting factors included “the presence of a codified educational program for clinical education and interactions”.
ConclusionThe most crucial actions that can be taken to help improve nursing clinical education and elevate its standards include preparing a codified educational program for clinical education, trying to improve interactions in the clinical education environment, and improving instructors’ performance and skills to train nursing students.
Keywords: Clinical Education, Standards, Nursing} -
Background
Since the establishment of the International Health Promotion Hospitals (HPH) in 2006, standards have been designed to evaluate this network. Based on the request of the General Assembly of HPH, the new standards have been revised in 2020 to be in harmony with the new global strategy of HPH for the years 2021–2025. The present study was conducted to translate the original version of the self‑evaluation form of HPH and to determine its validity and reliability in Iranian society.
MethodsThe standard process of forward and backward translation was followed after that to determine the face validity of the Persian version of HPH standards, fifteen experts from ten hospitals in five major cities in Iran (Tehran, Mashhad, Isfahan, Shiraz and Hamadan) gave their opinions about 86 standard statements based on a five‑point Likert scale, and the impact score was calculated. For determining content validity, both the content validity ratio (CVR) and content validity index (CVI) were used.
ResultsAll 86 standard statements of the five main standards had an impact score higher than 1.5. Also, regarding CVR, all 86 standard statements had a score higher than 0.49 (the minimum plausible score based on Lawshe’s table). Finally, after calculating the CVI, all the standard statements had a CVI higher than 0.8, which indicated a very good content validity index for all the items.
ConclusionsAccording to the results of this study, the Persian form of the 2020 HPH standards is valid enough to be used in Iranian hospitals and health services.
Keywords: Health‑promoting hospitals, Iran, standards, validity} -
مقدمه
توانمندسازی بیمار و حمایت از خودمدیریتی به واسطه آموزش، کلید کنترل دیابت است. چالش مورد نیاز بررسی و تحلیل جدی، ارزیابی فرایند آموزش و حمایت از خودمدیریتی در سطح مراکز ارایه دهنده خدمات دیابت است. مطالعه حاضر با هدف تعیین وضعیت آموزش دیابت با استانداردهای آموزش و حمایت از خودمدیریتی دیابت در مراکز خدمات جامع سلامت و کلینیک های دیابت استان اصفهان انجام شده است.
روش هاواحدهای آموزش دیابت 20 مرکز خدمات جامع سلامت و 11 کلینیک دیابت در استان اصفهان حجم نمونه را تشکیل دادند. ابزار گردآوری اطلاعات چک لیستی با 107 گویه بود که به روش مشاهده و بررسی 170 پرونده کاغذی/الکترونیک بیماران مبتلا به دیابت تکمیل گردید.
یافته هادر بیش از دو سوم پرونده های مراکز /کلینیک های دیابت، ارزیابی های اولیه نه انجام و نه ثبت شده بود. در 5% پرونده ها نیازسنجی آموزشی ثبت شده و در نزدیک 100 درصد پرونده ها، برنامه ریزی آموزشی ثبت نشده بود. در بیش از یک سوم پرونده ها (5/%36)، آموزش رژیم غذایی همان یک بار در موقع تشکیل پرونده ثبت شده بود. در 3.4% پرونده ها، ارزشیابی اثربخشی آموزشی ثبت شده و در سه چهارم پرونده ها (75/78%)، پشتیبانی و حمایت مداوم برای خودمدیریتی ثبت نشده بود.
نتیجه گیریبین وضعیت آموزش و حمایت از خودمدیریتی دیابت و استانداردهای فرآیندی و برآیندی DSMES در واحدهای آموزشی تحت پوشش معاونت های بهداشت و درمان استان شکاف معنی داری وجود دارد. این شکاف به طور جدی و منفی بر نتایج این رویکرد تاثیر می گذارد.
کلید واژگان: دیابت شیرین, آموزش, خودمدیریتی, برنامه آموزش خودمدیریتی دیابت, استانداردها}BackgroundThe health assistant and treatment assistant in the Ministry of Health and Medicine are in charge of educating people with diabetes and empowering them to achieve self-management of diabetes. The present study was conducted with the aim of determining the status of education and support for diabetes self-management in comprehensive health service centers and diabetes clinics in Isfahan province.
MethodsThe diabetes education units of 20 comprehensive health service centers and 11 diabetes clinics in Isfahan province formed the sample size. The data collection tool was a checklist with 107 items, which was completed by observing and reviewing 170 paper/electronic files of patients with diabetes.
ResultsIn more than two-thirds of the files of diabetes centers/clinics, initial assessment were neither performed nor recorded. Educational needs assessment was recorded in 5% of the files and educational planning was not recorded in nearly 100% of them. In more than a third of the files (36.5%), diet education was recorded once when the case was filed. In 3.4% of files, educational effectiveness evaluation was recorded and in three quarters of files (75.78%), continuous support for self-management was not recorded.
ConclusionThere is a significant gap between the status of education and support for diabetes self-management and the process and outcome standards of DSMES in the educational units covered by the provincial health and treatment department. This gap seriously and negatively affects the results of this approach.
Keywords: Diabetes Mellitus, Education, Self-Management, Diabetes Self-Management Education Program, Standards} -
Introduction
While many national-level governments have worked to tighten atmospheric air quality standard, the Authors observe, Indoor Air Quality (IAQ) control as part of building-codes have remained understudied and not yet enforced in many national-level regulations. The COVID-19 pandemic seemed to trigger an immediate response worldwide for IAQ control. Indoor air pollutants need to be tightly regulated. International agencies have produced recommendations to cope with the pandemic, however, national level IAQ standards and building codes have been slow to adapt.
Materials and methodsIAQ regulations from various nations worldwide were studied along with the international standards: The American Society of Heating, Refrigerating and Air-Conditioning Engineers (ASHRAE), and World Health Organization (WHO). A comprehensive review was conducted comparing the national-level building codes and regulations as legal implementation instruments. Focus group discussions were also conducted to complement preliminary findings and further analysis.
ResultsExcept for Indonesia, bacteria and fungi have been categorized as infectious aerosols in many national-level regulations that fare up to the international standards as indoor air pollutants with their acceptable levels. However, while they set thresholds for pollutants, their effectiveness regulating IAQ in public buildings remain unknown. It also found that there is a significant lack of national building codes in Indonesia.
ConclusionThe COVID-19 epidemic raises awareness of IAQ. The health aspect is currently being prioritized, particularly in Indonesia, where the majority of related regulations are still fragmented and prioritize energy conservation over health. This study can inform policymakers with evidence of IAQ control and practices worldwide for applicable regulatory building and implementation, as well as for health emergency and disaster risk management.
Keywords: Buildings, Indoor air quality (IAQ), Pollutants, Regulations, Standards} -
Background
Financial statements are one of the main ways for companies to communicate in order to provide financial and non-financial information to their stakeholders. The purpose of this research was to investigate the relevance of accounting information value. It was for pharmaceutical companies active in Tehran Stock Exchange.
MethodsThis descriptive-correlational study was conducted on 26 pharmaceutical companies admitted to the stock exchange during the period of 2000 to 2019. The method of collecting information was based on two library models and the information included in the financial statements of the companies. To estimate the value relevance of accounting information in this study, the non-parametric method of classification and regression tree (CART) was used, which automatically includes non-linear relationships and interactions between variables, and simple linear regression was used to test the trend of value relevance.
ResultsThe results showed that the trend of relevance of the composite value of accounting information increased during the research period for pharmaceutical companies, but it was not statistically significant. The results of the relevance of the value of single variables show a decrease in the relevance of the value of known intangible assets, which includes goodwill and software, and an increase in the relevance of the value of alternative performance measures for pharmaceutical companies.
ConclusionThe relevance of the accounting information value of pharmaceutical companies allows investors to easily adjust their investment strategies in the Bahadra Stock Exchange and make informed decisions to achieve their goals and allocate resources to more profitable investments.
Keywords: Economics, Pharmaceutical, Financial Statements, Standards} -
نقطه عطف توجه کاربردی به علم ارتقاء سلامت، مربوط به کنفرانس بین المللی اتاوا می باشد که منجر به تدوین منشور اتاوا شد و تا به امروز به عنوان راهنمایی کاربردی برای ارتقاء برنامه های سلامت می باشد و بر این موضوع تاکید دارد که سلامت افراد جدا از محیط زندگی روزانه آن ها نبوده و تحت تاثیر محیطی است که افراد در آن کار، فعالیت، تفریح و زندگی می کنند (1). ایجاد ایده هایی چون شهرها، مدارس و بیمارستان های ارتقادهنده سلامت از نتایج آن بود (2). ارکان منشور اتاوا شامل ایجاد سیاست عمومی سلامت محور، توسعه محیط های حامی سلامت، تقویت اقدامات جامعه در خصوص سلامت، توسعه مهارت های فردی و بازنگری در ارایه خدمات سلامت بود و چنانچه در مورد توسعه یا ارتقاء وضعیت سلامت جامعه به این ارکان توجه شود، به سادگی می توان، پیشرفت وضعیت سلامت جامعه را مشاهده نمود (3). بیمارستان ها به عنوان مهم ترین مراکز ارایه دهنده خدمات سلامت، در جهت بازنگری ارایه خدمات موردتوجه این منشور هستند و نقش مهمی در ارتقاء سلامت، پیشگیری از بیماری و ارایه خدمات توان بخشی دارند. با توجه به شیوع روزافزون بیماری های مرتبط با سبک زندگی و بیماری های مزمن ناشی از سالمندی جمعیت، ضرورت دارد تا بیمارستان ها جهت ارتقاء سلامت بیماران و کارکنان خود بر روی استراتژی های ارتقاء سلامت تمرکز کنند (4). در این دیدگاه، تغییر نگرش به نقش بیمارستان، علاوه بر خدمات درمانی، به ارایه خدمات پیشگیری و ارتقاء سلامت برای بیماران، کارکنان، مراجعان و کلیه آحاد جامعه تاکید شده است و رسالت خود را به سمت نگرش سلامت محور تغییر داده است (3). چنین بیمارستان هایی علاوه بر تامین خدمات پرستاری و پزشکی جامع و باکیفیت، ساختار و فرهنگ سازمان یافته ای در جهت ارتقاء سلامت ازجمله در نظر گرفتن نقش های فعال و مشارکتی بیماران و تمامی کارکنان ایجاد می کنند و خود نیز به عنوان یک محیط فیزیکی ارتقادهنده سلامت، به طور فعال با جامعه خود مشارکت می کنند (5). با توجه به گستره مداخلات احتمالی ارتقاء سلامت در بیمارستان ها، بیمارستان های ارتقا دهنده سلامت بر 4 بعد تمرکز دارند: اولین بعد، توجه به سلامت بیمار است که در این راستا استفاده از مدل های آموزش بهداشت جهت توانمند کردن بیماران حایز اهمیت است. مدل اعتقاد بهداشتی مدلی است که تناسب بسیار خوبی برای برنامه های مبتنی بر سلامت دارد و بر این فرض استوار می باشد که رفتار پیشگیری کننده مبتنی بر اعتقادات شخصی شامل آسیب پذیری شخص نسبت به بیماری، تاثیر وقوع بیماری بر زندگی فرد و تاثیر اقدامات بهداشتی در کاهش حساسیت و شدت بیماری است. دومین بعد؛ تمرکز بر پرسنل و کارکنان، به عنوان یک محیط حامی سلامت با تاکید بر اصلاح مهارت های ارتباطی بین بیمار و پرستار می باشد، لذا با توجه به کاربرد روش های مختلف و اجرای دوره های آموزشی مستقیم و غیرمستقیم و به روز ارتباطی و استفاده از مدل برنامه ریزی شده یا بزنف (BASNEF) در آموزش بهداشت می توان علاوه برافزایش مهارت های موردنیاز پرسنل، سواد سلامت جامعه را تا حد زیادی ارتقاء داد (6). سومین بعد، فراهم سازی زمینه های تغییر مدیریت کیفیت می باشد. استقرار استانداردهای ارتقاء سلامت در بیمارستان ها منجر به افزایش کارایی بیمارستان، افزایش رضایت و کیفیت زندگی بیماران و کارکنان، کاهش بستری های مکرر، کاهش مدت اقامت بیماران در بیمارستان، کاهش هزینه های درمان و بهبود سبک زندگی می شود. چهارمین بعد؛ تمرکز بر محیط بیمارستان است. منظور از عوامل محیطی کلیه عوامل اجتماعی، فرهنگی و فیزیکی می باشد (7). جهت افزایش مدیریت کیفیت بیمارستان ها، به استانداردهای ارتقاء سلامت نیاز است. که این استانداردها علاوه بر اجرای ارتقاء سلامت، ارزیابی و نظارت مستمر بر بهبود کیفیت را نیز تسهیل خواهند کرد. و عمدتا به تمرکز بر بیماران، کارکنان و مدیریت سازمان به منظور سهولت استفاده از آن ها در برنامه ریزی، اجرا و ارزیابی ارتقاء سلامت در بیمارستان ها تاکید دارند و به عنوان ابزاری برای خودارزیابی بیمارستان های درحال توسعه، و مشوقی برای آن ها جهت ارتقاء خدمات سلامت خود می باشد (4). پنج استاندارد ارتقاء سلامت بیمارستان ها شامل سیاست مدیریت، استاندارد ارزیابی بیمار، استاندارد اطلاع رسانی و مداخلات، استاندارد ارتقاء محیط کار سالم و استاندارد تداوم و همکاری می باشد. سیاست مدیریت: خط مشی به عنوان بخشی از سیستم بهبود کیفیت باهدف بهبود نتایج سلامت با تمرکز بر بیماران، خانواده های آن ها و کارکنان اجرا می شود. و بخش جدایی ناپذیر از سیستم مدیریت کیفیت می باشد. استاندارد ارزیابی بیمار: سازمان تضمین می کند که متخصصان سلامت در مشارکت با بیماران به طور سیستماتیک، نیازهای بیماران را برای ارتقاء سلامت، پیشگیری و توانبخشی ارزیابی می کنند و هدف آن حمایت از درمان بیمار، بهبود پیش آگاهی، ارتقاء سلامت و رفاه بیماران است (2). استاندارد اطلاع رسانی و مداخلات: سازمان، اطلاعاتی را در مورد عوامل مهم بیماری یا وضعیت سلامت به بیماران ارایه می دهد و مداخلاتی را جهت ارتقاء سلامت در تمامی مراحل سیر بیماری، ایجاد می کند. بیمار از عوامل موثر بر سلامتی خود مطلع می شود و با مشارکت او، برنامه ای برای فعالیت های مربوط به ارتقاء سلامت طراحی می گردد. استاندارد ارتقاء محیط کار سالم: مسیول بهداشت محیط، کنترل عفونت و بهداشت حرفه ای طی بازدید های خود از بخش های بستری از سالم بودن واحد بستری جهت بستری بیماران، اطمینان حاصل می کنند (8). استاندارد تداوم و همکاری: بیمارستان ها لازم است برنامه هایی را جهت تبادل اطلاعات با سازمان های مرتبط مانند کلینیک های تخصصی، تغذیه، ترک اعتیاد، فیزیوتراپی و غیره درزمینه ی ارتقاء سلامت تدوین و لیستی از سازمان های همکار و نحوه همکاری با آن ها را تهیه کنند و بیماران را در جریان این همکاری قرار دهند (4). لذا به کارگیری متخصصان ارتقاء سلامت، جهت نهادینه کردن مفهوم ارتقاء سلامت در بیمارستان ها می تواند کارگشا باشد.
کلید واژگان: ارتقاء سلامت, بیمارستانها, استانداردها}The epidemiologic transition has caused the hospitals to focus on health promotion strategies in order to improve the health of their patients and staff. It is one of the reasons that justify institutionalizing the concept of prevention and health promotion among all hospital personnel, empowering patients and interacting with society. It is possible to use this high capacity with lowest cost and introduce the concept of improving the health of hospitals into their organizational culture.
Keywords: Health promotion, Hospitals, Standards} -
زمینه و هدف
مطالعات اپیدمیولوژیک نشان می دهد که مصرف دخانیات علاوه بر بروز عوارض قلبی و تنفسی، خطر پریودنتیت را نیز افزایش می دهد. سیگار خطر پوسیدگی دندان را افزایش داده و عاملی مهم در بیماری پریودنتال است. اختلال فوق بیش از نیمی از موارد پریودنتال در انسان را تشکیل می دهد. یافته های میدانی و کوهورت، استعمال دخانیات را عاملی خطرناک در پریودنتیت اپیکال دانسته، اما هنوز چنین ارتباطی کاملا قطعی نشده است. بنابراین این مطالعه در راستای تعیین ارتباط بین مصرف تنباکو و پریودنتیت اپیکال در روش تصویربرداری پانورامیک در بندرعباس انجام شد.
مواد و روش ها198 تصویر پانورامیک در گروه فاقد و دارای پریودنتیت مطالعه شدند. تصاویر توسط متخصص از نظر تعداد دندان، دندان با درمان ریشه، کیفیت و طول پرکردگی ریشه به صورت مناسب یا نامناسب بررسی شدند. سن، جنس، تعداد دندان ها، مصرف سیگار، قلیان و جرم دندان مشخص شدند. داده ها توسط مربع کای، تی مستقل و رگرسیون لجستیک آنالیز شدند.
ملاحظات اخلاقی:
با توجه به عدم مداخله درمانی و محفوظ بودن مشخصات بیماران (مشاهده گر و محقق مشخصات بیمار را مد نظر قرار نداده اند) ملاحظات اخلاقی با کد اخلاق IR.HUMS.REC.1399.384 شامل حال این پژوهش نیست.
یافته هاتنباکو، قلیان، تعداد دندان و تعداد دندان با درمان نامناسب در بین گروه ها معنی دار (P<0/01) بود، ولی سیگار، جرم دندان، ریشه درمان شده و تعداد آن ها و سن متفاوت نبودند. خانم ها در گروه پریودنتیت، مصرف تنباکو، قلیان و تعداد دندان با درمان نامناسب بیشتری (P<0/05) داشتند. رگرسیون لجستیک نشان داد بر اساس نسبت شانس (Odd Ratio) تعداد دندان با درمان ریشه (7/39)، تعداد دندان با درمان نامناسب (36/8)، قلیان (8/1)، تنباکو (6/57)، جرم دندان (3/62)، سیگار (3/59)، دندان با درمان ریشه (1/4) و تعداد دندان (0/98) بالاترین تاثیر (P<0/01) را داشتند. سن و جنس بدون تاثیر بودند.
نتیجه گیریمصرف قلیان در مقایسه با سیگار، بیشترین تاثیر منفی را در بافت پری اپیکال داشت . کاهش تعداد دندان ها، افزایش جرم دندان ها و دندان های با درمان ریشه، از عوارض مصرف دخانیات بر بافت پری اپیکال بود. پریودنتیت اپیکال با سن و جنس مرتبط نیست.
کلید واژگان: رادیوگرافی پانورامیک, بیماری های پری اپیکال, درمان کانال ریشه, مصرف تنباکو, دندان غیر زنده}Background and AimThe research results show tobacco use increases cardiovascular and lung disorders or the probability of periodontitis in humans, while no definitive relations were yet confirmed. This study evaluates the relationship between periodontitis and tobacco use by panoramic radiography in Bandar Abbas City.
Methods & Materials:
A total of 198 panoramic radiographs were classified into periapical healthy (n=99) and patient (n=99) groups. Radiologists assessed radiographs for periodontitis via Total Teeth Numbers (TTN), the quality and length of Root Filling Treatment (RFT), the number (NoRFT), and inadequate root filling treatment (RFTin), age, gender, the cigarette and hookah use, and dental debris. Data were analyzed by Chi-Square, t-test, and logistic regression.
Ethical Considerations:
Due to the lack of therapeutic intervention and the preservation of patients’ characteristics, ethical considerations are not included in this study (Code: IR.HUMS.REC.1399.384)
ResultsTobacco, hookah use, TTN, and RFTin were different (P<0.01) in groups, but cigarette smoking, debris, RFT, NoRFT, and age were not. Women in the periodontitis group showed high (P<0.01) in tobacco, hookah use, and RFTin, while no gender differences were observed in other parameters. The logistic regression results showed that based on the Odd Ratio NoRFT (39.7), RFTin (36.8), `hookah (8.1), tobacco (6.57), debris (3.62), smoking (3.59), RFT (1.4) and TTN (0.89) were the highest (P<0.01). At the same time, age and gender did not affect periapical tissues.
ConclusionHokka, tobacco, and cigarette use negatively affected the periapical tissues, respectively. The decrease in TTN and increase in debris and RFT were probably the effects of tobacco smoking on the periapical tissues. Age and gender were not related to the periapical lesions.
Keywords: Radiography Panoramic, Periapical diseases, diagnostic imaging, Smoking, adverse effects, Case-control studies, Root canal Therapy, standards, Tooth, Non-vital} -
BackgroundAccreditation is a team effort to improve service quality. Nurses, as key members of the care team, play an important role in implementing accreditation standards. This study aimed to explain the challenges and strengths of the implementation of fourth-generation accreditation from the perspective of nurses.MethodsThe present study was a qualitative one conducted using content analysis. The research population included nurses of Afzalipour hospital in Kerman, Iran. Using purposive and snowball sampling, 5 nurses, 5 head nurses, and 3 supervisors were selected for accreditation. The data were collected through semi-structured interviews. The interviews were transcribed, coded, categorized, and analyzed separately. Then, using content analysis, the data obtained from the interviews were reduced and given a structure and system. Data analysis was performed using MAXQDA software (version 10).ResultsThe most important challenges in this study were increasing nurses’ workload and working pressure and weakening nurses’ relationship with the patient. Moreover, there was no adequate infrastructure to implement accreditation. The strengths of implementing accreditation standards included increasing nurses’ awareness, improving reporting and documentation, increasing patient safety, and improving organizational processes.ConclusionThe results of this study emphasized the need to implement accreditation standards to integrate working methods and improve the quality of services and patient safety. Solving the existing challenges is a way to ensure the quality and continuous improvement of nursing services. In general, the results of this study provide useful information to policy makers and senior managers of the health system to reform the structure of hospital accreditation.Keywords: Challenges, Strengths, Standards, Accreditation}
-
زمینه
انتخاب استاد نمونه بر اساس صلاحیتها و معیارهای معین یکی از عوامل انگیزشی برای ارتقا کیفیت تدریس تلقی میشود. پژوهش حاضر با هدف انتخاب معیارهای استاد نمونه در راستای استانداردسازی معیارها انجام شده است.
روش کاراین پژوهش، یک مطالعه کیفی با رویکرد تحلیل محتوایی میباشد که از روش نمونهگیری مبتنی بر هدف استفاده شده است. دادهها از افرادی که تجربه فعالیت در معاونت آموزشی و دفاتر توسعه آموزش در زمینه ارزشیابی استاد داشتهاند، جمعآوری گردید. برگزاری جلسات بحث گروهی متمرکز تا رسیدن به اشباع داده ادامه یافت. مصاحبهها به روش تحلیل محتوایی قراردادی تحلیل گردید.
یافتههابراساس تحلیل مصاحبهها، معیارهای انتخاب استاد نمونه در 4 حیطه؛ "پویایی آموزش"، "پژوهش و نوآوری آموزشی"، "ارزیابی حسن سلوک، نظم و اخلاق حرفه ای"، "مسیولیت پذیری در بسته های تحول در آموزش" شناسایی شدند و امتیاز اساتید بالینی، 94 و اساتید پایه 100 در نظر گرفته شد.
نتیجهگیریدر این مطالعه، به منظور رعایت عدالت آموزشی و ترغیب اساتید به انجام نقشها و وظایف مختلف خود، ابزاری استاندارد برای انتخاب استاد نمونه طراحی گردید. نتایج این مطالعه میتواند به عنوان ابزاری استاندارد در سایر دانشگاههای علوم پزشکی کشور مورد استفاده قرار گیرد.
کلید واژگان: آموزش حرفه ای, آموزش پزشکی, آموزش معلمین, استاندارد, مطالعه کیفی, معلم نمونه}Depiction of Health, Volume:13 Issue: 3, 2022, PP 286 -295BackgroundThe selection of an elite teacher with the necessary competencies is considered as a motivational force to improve the quality of teaching. This study aimed to determine standard criteria for selecting elite lecturers in medical science universities.
MethodsUsing a content analysis approach, this qualitative study was carried out in Tabriz University of Medical Sciences (TUOMS), as one of the top ranking medical universities in Iran. Data was collected by purposive sampling method from individuals with experience in the field of teacher evaluation working in the Deputy of Education and Education Development Center (EDC) of TUOMS. Focus group discussion (FGD) sessions continued until data saturation was achieved.
ResultsBased on the analysis of the interviews, four criteria for selecting elite teachers were identified as follows: "the dynamics of education", "research and educational innovation", "evaluation of fair treatment, discipline, and professional ethics", and "accountability in transformational innovation packages in education". In addition, the score of clinical teachers and basic sciences teachers was considered as 94 and 100, respectively.
ConclusionIn this study, a standard tool was designed to select elite lecturers in an attempt to observe educational justice and encourage teachers to perform their various roles and tasks. Our results can be used as a standard tool in other Iranian medical universities.
Keywords: Education Professional, Medical Education, Teacher Training, Standards, Qualitative Study, Elite Lecturer} -
زمینه
اخیرا مفهوم شهرهای دوستدار سالمند از سوی سازمان جهانی بهداشت به منظور توجه بیشتر به سالمندان مورد توجه قرار گرفته است. در کشور ایران نیز با توجه به تحولات جمعیتی و شرایط سنی کشور این موضوع بیشتر اهمیت پیدا کرده است. لذا این پژوهش به منظور بررسی دیدگاه سالمندان کانون های فعال دوستدارسالمند شهر تبریز در مورد مولفه های مرتبط با سلامتی شهرهای دوستدار سالمند انجام شد.
روش کارمطالعه توصیفی-تحلیلی از نوع مقطعی بوده و جامعه پژوهش شامل سالمندان کانون های 6 گانه شهر تبریز بودند. حجم نمونه با استفاده از جدول مورگان 351 نفر بوده و نمونه گیری به صورت تصادفی انجام گرفت. ابزار گرداوری داده ها، پرسشنامه استاندارد شهر دوستدار سالمند سازمان جهانی بهداشت بود. برای تحلیل داده ها، از روش های آمار توصیفی (فراوانی، درصد فراوانی، میانگین و انحراف معیار) و استنباطی (آنالیز واریانس و تی تست) و با استفاده از نرمافزارSPSS ver. 16. در سطح معنی داری 05/0 استفاده شد.
یافتههادر مطالعه حاضر 351 سالمند مشارکت داشتند که 1/62 درصد زن و 9/37 مرد بودند. اکثریت سالمندان (91/78 درصد) سن بین 65 تا 75 سال داشتند. از بین 4 مولفه مورد بررسی، مولفه بهداشتی درمانی بیشترین میانگین را داشت (81/11±57/44)و بعد از آن مولفه های احترام اجتماعی با میانگین نمره (5/11± 5/38)، مشارکت در روابط اجتماعی (12/9± 8/34) و شاخص فرهنگی تفریحی (54/10±86/32) قرار داشتند (دامنه 1-100). بین جنس و تاهل با مولفه فرهنگی-تفریحی ارتباط معنی داری مشاهده شد (P=0.002).
نتیجهگیریبا توجه به اینکه هیچ یک از 4 مولفه ی بررسی شده از شاخص های شهرهای دوستدار سالمند در شهر تبریز در حد استاندارد نبودند، بنابراین لازم است مدیران سازمان های متولی سالمندی برای رسیدن به شرایط مطلوب تلاش بیشتری انجام دهند.
کلید واژگان: شهر دوست دار سالمند, سالمندی, استانداردها}Depiction of Health, Volume:13 Issue: 3, 2022, PP 296 -310BackgroundThe concept of age-friendly cities has been introduced by the World Health Organization (WHO) in an attempt to pay more attention to the elderly. In Iran, this issue is more important due to demographic changes and age conditions. This study aimed to investigate the views of the elderly people living in Tabriz about the indicators of age-friendly cities.
MethodsIn this cross-sectional descriptive-analytical study, 351 elderly people were selected from six age-friendly centers in Tabriz by simple random sampling method. The data collection tool was the standard questionnaire of the WHO in an age- friendly city. To analyze the data, both descriptive statistics (frequency, frequency percentage, mean, and standard deviation) and analytical statistics (analysis of variance and t-test) were used. Also, the Statistical Package for the Social Sciences (SPSS) software version 16 was used and significance level was considered as 0.05.
ResultsAmong the four studied indicators, the health component had the highest average (44.57 (11.81)), followed by the components of social respect (38.5 (11.5)), participation in social relations (34.8 (9.12)), and the cultural and recreational index (32.86 (10.54; range 1-100)). We also observed a significant relationship between gender and marriage with cultural and recreational component (P = 0.002).
ConclusionSince none of the four indicators of age-friendly cities in Tabriz were standard, the managers of aging-related organizations should plan to standardize these indicators to achieve the desired conditions.
Keywords: : Age-Friendly Cities, Elderly, Standards} -
BACKGROUND
Neonatal intensive care unit (NICU) is one of the accident‑prone settings in the health‑care system. There is a series of structural and process threats to the safety of infants hospitalized in this unit, which can be prevented by taking the right actions. For this purpose, developing standards based on current knowledge, available resources, and the context that provides care can determine patient injury prevention requirements. Likewise, it can be a source for national development and application of related guidelines and protocols. This study aims to develop patient safety standards in the NICUs of Iran.
MATERIALS AND METHODSThis mixed‑methods study will apply the exploration, preparation, implementation, and sustainment framework to develop patient safety standards. In each phase of this framework, a set of activities take place. Exploration is based on the world health organization model to develop standards. Determining the validity and applicability of standards will be done in Phase 2 (Preparation) and Phase 3 (Implementation), respectively. Since the long‑term effects are not desired, the fourth phase (Sustainment) will not be considered.
DISCUSSIONPatient safety standards from this study will contribute to efficient and effective, equitable, and high‑quality health‑care delivery. The application of them will further promote patient safety and the quality of medical care in Iranian NICUs.
Keywords: Health‑care quality promotion, Iran, neonatal intensive care unit, patient safety, standards} -
BackgroundThe X-ray is a critical diagnostic and therapeutic tool with harmful effects. The International Commission on Radiological Protection (ICRP) has some recommendations regarding applying radiation protection principles.ObjectiveThis study aimed to determine the standards of the typical radiation protection in radiographic departments of hospitals in Iran.Material and MethodsIn this cross-sectional descriptive study, the usual radiation protection standards in places, such as the physical environment of the control and waiting rooms, radiographic devices, the physical space of the darkroom, and shielding facilities, were investigated using a checklist in Iran. A total of 84 hospitals in 51 cities throughout Iran were randomly selected, and the checklists were distributed to the radiation protection officers. In hospitals with multiple radiography rooms, the radiation protection officers were asked to complete the checklist about the room with the highest workload as a baseline to evaluate their facilities. Finally, the authors reviewed all checklists.ResultsIn radiology departments in control and waiting rooms, the mean of radiation protection was 71.9%. Pregnancy and radiation warning signs and labels were present in 96.1% of the parameters, while gonad shielding protocols were not presented.ConclusionThe principles of observed radiation protection were unsatisfactory, and it is recommended that surveillance be conducted at frequent intervals.Keywords: Radiographers, Shielding, Radiography, Radiation protection, Standards}
-
Background
Evaluate the patient's safety status in Iranian hospitals using the Patient safety friendly hospital initiative (PSFHI) assessment tool provided by the World Health Organization. PSFHI assessment tool of 140 patient safety standards, they are classified as mandatory (20 standards), basic (90 standards) and advanced (30 standards). Mandatory standards are necessary criteria that hospitals must meet to register for PSFHI. The first stage of the patient safety program in Iran is to achieve the implementation of the mandatory standards to enter the patient safety friendly hospital program. We aimed to evaluate the patient's safety status in Iranian hospitals in terms of implementing mandatory patient safety standards.
MethodsIn this systematic review, articles were searched between 2001 and 2021 in Web of Science, PubMed, Scopus Google Scholar, and Iranian SID and Magiran databases. Keywords including patient safety, quality assessment, standards, patient safety friendly hospital, Iran were performed. These articles were evaluated independently by two researchers and the contradictions were discussed with the third author.
ResultsFinally, 7 eligible studies were included in the study. The highest score (75%) was related to the fourth domain of safe environment and the lowest score with (47%) was related to the second domain of engaging and interacting with the patient and the community. The overall average of compliance with standards in all four areas was 70%.
ConclusionInstitutionalizing a patient safety culture, paying more attention to creating a culture to identify patients, educating staff and patients, and removing legal barriers, Increases the observance of mandatory patient safety standards in the Iran.
Keywords: Patient safety, Standards, Hospital, Iran} -
Introduction
Given that children in pediatric intensive care units (PICUs) are more vulnerable to safety risks, health care officials are required to identify the weaknesses and strengths of care and ensure the safety of these children. In this study, the safety status in PICUs of selected educational children’s hospitals in Tehran, Iran, was examined and compared with standards proposed by the World Health Organization (WHO).
MethodsIn this descriptive study, the performance of nurses with a bachelor’s degree or higher and minimum work experience of six months in the PICU was examined. The study environment included four selected educational hospitals located in Tehran, Iran. Data collection tools were eight safety observation checklists based on the safety standards of WHO. Data collection took five months and the nurses’ performance was categorized into three groups of undesirable, relatively desirable, and desirable. The data were analyzed using SPSS software version 13, descriptive statistics, and regression analysis.
ResultsConsistency of nursing care for the safety of hospitalized children was found undesirable in hand hygiene in accordance with the WHO standards. Nurses’ performance was relatively desirable in the fields of being more cautious about drugs with similar names or spelling to avoid medication errors, communication during patient hand-over, and performance of correct procedure at correct body site. Regarding other fields, the consistency was at a desirable level.
ConclusionChildren’s safety in the PICUs is not desirable in terms of observing health codes and there is a long way to go to meet the international standards.
Keywords: Safety, Intensive care units, Pediatric, Standards, WorldHealth Organization} -
زمینه و هدف
مطالعات اپیدمیولوژیک نشان می دهد که مصرف دخانیات علاوه بر بروز عوارض قلبی و تنفسی، خطر پریودنتیت را نیز افزایش می دهد. سیگار خطر پوسیدگی دندان را افزایش داده و عاملی مهم در بیماری پریودنتال است. اختلال فوق بیش از نیمی از موارد پریودنتال در انسان را تشکیل می دهد. یافته های میدانی و کوهورت، استعمال دخانیات را عاملی خطرناک در پریودنتیت اپیکال دانسته، اما هنوز چنین ارتباطی کاملا قطعی نشده است. بنابراین این مطالعه در راستای تعیین ارتباط بین مصرف تنباکو و پریودنتیت اپیکال در روش تصویربرداری پانورامیک در بندرعباس انجام شد.
مواد و روش ها198 تصویر پانورامیک در گروه فاقد و دارای پریودنتیت مطالعه شدند. تصاویر توسط متخصص از نظر تعداد دندان، دندان با درمان ریشه، کیفیت و طول پرکردگی ریشه به صورت مناسب یا نامناسب بررسی شدند. سن، جنس، تعداد دندان ها، مصرف سیگار، قلیان و جرم دندان مشخص شدند. داده ها توسط مربع کای، تی مستقل و رگرسیون لجستیک آنالیز شدند.
ملاحظات اخلاقیبا توجه به عدم مداخله درمانی و محفوظ بودن مشخصات بیماران (مشاهده گر و محقق مشخصات بیمار را مد نظر قرار نداده اند) ملاحظات اخلاقی با کد اخلاق IR.HUMS.REC.1399.384 شامل حال این پژوهش نیست.
یافته هاتنباکو، قلیان، تعداد دندان و تعداد دندان با درمان نامناسب در بین گروه ها معنی دار (P<0/01) بود، ولی سیگار، جرم دندان، ریشه درمان شده و تعداد آن ها و سن متفاوت نبودند. خانم ها در گروه پریودنتیت، مصرف تنباکو، قلیان و تعداد دندان با درمان نامناسب بیشتری (P<0/05) داشتند. رگرسیون لجستیک نشان داد بر اساس نسبت شانس (Odd Ratio) تعداد دندان با درمان ریشه (7/39)، تعداد دندان با درمان نامناسب (36/8)، قلیان (8/1)، تنباکو (6/57)، جرم دندان (3/62)، سیگار (3/59)، دندان با درمان ریشه (1/4) و تعداد دندان (0/98) بالاترین تاثیر (P<0/01) را داشتند. سن و جنس بدون تاثیر بودند.
نتیجه گیریمصرف قلیان در مقایسه با سیگار، بیشترین تاثیر منفی را در بافت پری اپیکال داشت . کاهش تعداد دندان ها، افزایش جرم دندان ها و دندان های با درمان ریشه، از عوارض مصرف دخانیات بر بافت پری اپیکال بود. پریودنتیت اپیکال با سن و جنس مرتبط نیست.
کلید واژگان: رادیوگرافی پانورامیک, بیماری های پری اپیکال, درمان کانال ریشه, مصرف تنباکو, دندان غیر زنده}Background and AimThe research results show tobacco use increases cardiovascular and lung disorders or the probability of periodontitis in humans, while no definitive relations were yet confirmed. This study evaluates the relationship between periodontitis and tobacco use by panoramic radiography in Bandar Abbas City.
Methods & MaterialsA total of 198 panoramic radiographs were classified into periapical healthy (n=99) and patient (n=99) groups. Radiologists assessed radiographs for periodontitis via Total Teeth Numbers (TTN), the quality and length of Root Filling Treatment (RFT), the number (NoRFT), and inadequate root filling treatment (RFTin), age, gender, the cigarette and hookah use, and dental debris. Data were analyzed by Chi-Square, t-test, and logistic regression.
Ethical ConsiderationsDue to the lack of therapeutic intervention and the preservation of patients’ characteristics, ethical considerations are not included in this study (Code: IR.HUMS.REC.1399.384)
ResultsTobacco, hookah use, TTN, and RFTin were different (P<0.01) in groups, but cigarette smoking, debris, RFT, NoRFT, and age were not. Women in the periodontitis group showed high (P<0.01) in tobacco, hookah use, and RFTin, while no gender differences were observed in other parameters. The logistic regression results showed that based on the Odd Ratio NoRFT (39.7), RFTin (36.8), `hookah (8.1), tobacco (6.57), debris (3.62), smoking (3.59), RFT (1.4) and TTN (0.89) were the highest (P<0.01). At the same time, age and gender did not affect periapical tissues.
ConclusionHokka, tobacco, and cigarette use negatively affected the periapical tissues, respectively. The decrease in TTN and increase in debris and RFT were probably the effects of tobacco smoking on the periapical tissues. Age and gender were not related to the periapical lesions.
Keywords: Radiography Panoramic, Periapical diseases, diagnostic imaging, Smoking, adverse effects, Case-control studies, Root canal Therapy, standards, Tooth, Non-vital} -
زمینه و هدف
توجه به شاخصهای کیفی معماری در تدوین ضوابط و استانداردهای مربوط به افراد دارای نیازهای ویژه بهعنوان اولین مراجع طراحان برای دستیابی به فضای باکیفیت، ضروری است. پژوهش حاضر با هدف تحلیل محتوای ضوابط و استانداردهای معماری فضاهای آموزشی کودکان دارای نیازهای ویژه براساس میزان توجه به شاخصهای کیفی معماری انجام شد.
روشبررسیروش مطالعه، توصیفی و بهلحاظ هدف در زمره پژوهشهای کاربردی بود که با روش تحلیل محتوا صورت گرفت. جامعه آماری تحقیق، نشریه 734 سازمان برنامه و بودجه بود. حجم نمونه، کل متن فصل چهار (توصیههای طراحی فضاهای آموزشی) انتخاب شد. واحد تحلیل در متن، جمله و پاراگراف و واحد مشاهده، کلمات و اصطلاحات کلیدی مرتبط با هر مقوله بود. بهمنظور گردآوری دادهها از سیاهه وارسی محتوا استفاده شد که روایی آن به تایید متخصصان رسید و پایایی آن بهکمک فرمول اسکات و ضریب قابلیت اعتماد بیش از 65درصد بهدست آمد. در تجزیهوتحلیل دادهها، نرمافزار SPSS و آمار توصیفی و جداول بهکار رفت.
یافتههانتایج نشان داد، شاخصهای کیفی معماری در دو مقوله کلی شاخصهای عینی شامل زیرمقولات کالبد، عملکرد و ساخت و شاخصهای ذهنی شامل زیرمقولات کیفیت محیطی و کیفیت معنایی، توصیفشدنی است. از مجموع 466 مطلب کدگذاریشده، بر معیارهای عینی با 95٫1درصد بهمراتب بیشتر از معیارهای ذهنی با 4٫9درصد تاکید شد. توجه به معیار عملکرد بهعنوان یکی از زیرمقولههای معیار عینی با 51درصد بیش از سایر زیرمقولات بود و در حیطه معیارهای ذهنی بر کیفیت محیطی 100درصد بیش از کیفیت معنایی تاکید شد. زیرمقولات کیفیت محیطی، آرامش و مسایل روانشناسی هر دو با 39٫1درصد بیش از سایر زیرمقولات کیفیت محیطی مدنظر قرار گرفت.
نتیجهگیریدر تدوین ضوابط و استانداردهای معماری برای کودکان دارای نیازهای ویژه، به معیارهای عینی توجه شده است و به معیارهای ذهنی بهعنوان یکی از عوامل بسیار مهم موثر بر کیفیت معماری، کمتوجهی و غفلت روی داده است.
کلید واژگان: ضوابط و استانداردهای معماری, شاخص های کیفی معماری, فضاهای آموزشی, کودکان دارای نیازهای ویژه}Background & ObjectivesStandards are the first reference designers use to make high–quality spaces. Hence, it is necessary to pay attention to the quality indicators of architecture in formulating criteria and standards. Since people with special needs experience many barriers and discriminations in the building environment, architectural standards and design criteria related to these people must regard all aspects of qualitative architectural indicators to meet their special needs. This issue is more important in designing educational spaces because children spend much time in schools, and the physical environment must be appropriate for achieving educational goals. Therefore, to maintain and improve the quality of the educational spaces and achieve the goals of the educational system, critique and evaluation of standards and design criteria are necessary to eliminate existing defects. Therefore, the primary objective of this study is to investigate architectural quality indicators and the second one is to analyze the degree of attention to each indicator with regard to the educational spaces standards for children with special needs.
MethodsThe present research method is descriptive and, in terms of purpose, applied research conducted with content analysis method. At the first step, based on the library resources and nine architecture experts views, the quality indicators of architecture were identified and classified according to their characteristics and dimensions. Then, a researcher–made checklist was prepared and finalized after a comprehensive evaluation and supervision of experts in this field. They eliminated similar or duplicate cases and reached 34 sub–components and categorized them under 5 general concepts. The study’s statistical population was the 734 issue of the Planning and Budget Organization journal. The sample size of the whole text was Chapter 4 (educational space design recommendations). To analyze the qualitative data, coding was done in three stages: open coding, axial coding, and selective coding. William Scott’s formula was used to measure the reliability of the research tool. The reliability coefficient for all components was more than 65%. The formal validity of the research was also confirmed by nine professors of architecture. The coding was performed in SPSS software and the obtained data were analyzed using descriptive statistics (frequency calculation, percentage, valid percent, cumulative percentage).
ResultsFindings showed that the qualitative indicators of architecture could be described in two general categories of objective indicators with subcategories of physical properties, performance, and construction, and subjective indicators with subcategories of environmental quality and semantic quality. From 466 coded content, objective criteria with 95.1% were far more emphasized than subjective criteria with 4.9%. Attention to function criteria as one of the sub–categories of objective indicators was 51% more than other sub–categories, i.e., physical properties and construction in this field. Of 226 coded content assigned to performance as one of the objective criteria, safety was considered one of the sub– categories of performance criteria with 26.1%, which was much higher than other subcategories. Of 120 coded content assigned to construction as one of the objective criteria, attention to equipment and construction facilities as one of the subcategories of construction with 64.2% was much greater than other subcategories. Of 97 coded content assigned to the physical properties as one of the objective criteria, attention to dimensions and size (geometry and proportions) as one of the subcategories of the body criterion with 61.9% was much greater than the other subcategories. In subjective criteria, environmental quality was emphasized 100% more than semantic quality. The subcategories of environmental quality such as exceptional child psychology and peace were referred to with 39.1%, much more than safety, aesthetics, and happiness with 4.3%. Also, cultural and social values were ignored. The category of semantic quality and its subcategories such as the sense of place, individual identity, and spiritual aspect of place that puts architecture at the service of elevating the human soul and giving it originality and spirituality was neglected totally.
ConclusionIn architectural regulations and standards codification for children with special needs, attention has been paid to objective criteria and quantitative and functional aspects of space design. However, subjective criteria such as environmental quality and semantic quality as one of the most important factors affecting the quality of architecture, received less attention.
Keywords: Architectural criteria, standards, Qualitative indicators of architecture, Educational spaces, Children with special needs} -
Background and objective
The nutrition department plays an important role in satisfying patients by providing quality services. Providing appropriate nutritional services based on standard principles can improve hospital performance. The HACCP standard is one of the criteria for assessing the quality of hospital nutrition services.
MethodThis cross-sectional study was conducted among 5 selected hospitals in Tehran city in 2020-2021. Data collection was done using a questionnaire including 156 questions in five through interviews and observations. A validated questionnaire with 5 main dimensions includes 156 questions used to measure the Compliance of nutrition management standards. Also, Kruskal-Wallis and Mann-Whitney test in SPSS software version 16 was used to analyze data.
ResultsThe score of compliance with HACCP standards in hospitals was moderate with a score of 2.68±1.75. On average, only 67% of the standards were compliance in hospitals. The “facilities and observance of health standards” with a score of 2.7±1.03 and the dimension of “employees” with a score of 2.2±1.28 had the highest and lowest standards, respectively. Also, there was a significant difference in compliance with the standards between hospitals (p<0.05).
ConclusionDue to the unfavorable situation of compliance with standards in the nutrition department of hospitals, efforts to improve the structural status of nutrition units, especially monitoring staff performance can ultimately increase patient satisfaction.
Keywords: Standards, HACCP, Hospital, Tehran} -
Heavy metals cause significant issues when people are exposed to many specific types of them. They can cause many disorders and affect the biochemical pathways in the body. Herbs are known as one of the richest sources of modern patented drugs, particularly in Iranian references. Many metals, particularly heavy metals, are toxic. Various studies have shown a higher level of heavy metals than standards in some countries like Iran, Pakistan, Egypt, and Nigeria. A preliminary study was conducted to determine some toxic elements in powdered Ziziphora (Ziziphora persica) collected from the local market in Lahijan city, northern Iran. Twenty random samples were gathered from various markets, and a flame atomic absorption spectrophotometer (FAAS) was used to detect some featured toxic elements, including copper (Cu), cadmium (Cd), lead (Pb), zinc (Zn), and mercury (Hg). The results showed higher Pb, Cd, and Hg levels than standards. Besides, Cu and Zn were detected to be lower than standards.
Keywords: Iran, Standards, Medicinal Plants, Elements, Heavy Metals} -
زمینه و هدف
با افزایش روند خشکسالی های اخیر و کمبود منابع آب آشامیدنی منجر به برنامه ریزی جهت شیرین کردن آب و راه اندازی ایستگاه های سیار گردید. هدف از این مطالعه، تعیین کیفیت میکروبی و فیزیکوشیمیایی آب خروجی از دستگاه های آب شیرین کن و تانکرهای شهرستان قم می باشد.
مواد و روش هااین مطالعه توصیفی- مقطعی به مدت یک سال با نمونه برداری ماهانه از آب خروجی دستگاه های تصفیه آب خانگی و تانکرهای سیار انجام شد. نمونه ها از نظر آلودگی میکروبی و کیفیت فیزیکو شیمیایی (pH ، TDS ، کدورت و کلرسنجی) مطابق روش استاندارد سنجش شدند. سپس داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS وExcel آنالیز و با استانداردها مقایسه گردید.
یافته هامقادیر مثبت آلودگی کلیفرم گرماپای در تانکرها 34/13 درصد و در دستگاه های آب شیرین کن 35/4 درصد نشان داده شد. میزان pH،TDS ، کدورت در حد مطلوب و مطابق استاندارد ملی و WHO گزارش شد. آنالیز آماری T TEST نیز نشان داد، کیفیت میکروبی آب خروجی با متغیرهای ظروف آبگیری (021/0 ˂p)، شستشوی مخازن (001/0 P ˂)، آلودگی شیر خروجی (011/0 ˂) P ، تماس با گرد و غبار (014/0 P ˂)، بهداشت فرد توزیع کننده (026/0 P ˂)، درجه حرارت (033/0 ˂p)، زمان نگهداشت آب (019/0 P ˂) و بهسازی محیط (003/0 ˂p) رابطه معناداری دارد. ولی هیچ تفاوت معناداری در نحوه توزیع آب بین تانکرها و دستگاه های آب شیرین کن وجود نداشت (068/0 ˂ P).
نتیجه گیریبا جلوگیری از آلودگی های ثانویه می توان کیفیت آب این جایگاه ها را مطلوب تلقی کرد. لذا باید ارزیابی دوره ای و منظم آب و آموزش در خصوص نگهداری و رعایت مسایل بهداشتی همواره مورد توجه قرار بگیرد.
کلید واژگان: کیفیت آب, استانداردها, آب شیرین کن, تانکر, قم}BackgroundWith the increase in recent droughts and shortage of drinking water resources led to planning to desalinate water and set up mobile stations. The purpose of this study is to determine the microbial and physicochemical quality of water discharged from desalination plants and tankers in Qom.
MethodsThis descriptive cross-sectional study was conducted for one year with monthly sampling of water from domestic water purifiers and mobile tankers. Samples were analyzed for microbial contamination and physicochemical quality (pH, TDS, turbidity and chlorination) according to standard methods. The data were analyzed using SPSS and Excel software and compared with the standards.
ResultsPositive values of fecal coliform contamination was 13.34% in tankers and 4.35% in domestic water purifiers. The pH, TDS, turbidity was in accordance with the national and WHO standards. T-TEST statistical analysis showed, microbial quality of water had a significant relation with variables of dewatering containers (P<0.021), tank washing (P<0.001), outlet valve contamination (P<0.011), contact with dust (P<0.014), the personal health of the distributor (P<0.026), temperature (P<0.033), water retention time (P<0.019) and environmental sanitation (P<0.003). ). . But there was no significant difference in the distribution of water between tankers and desalination plants (P < 0.068).
ConclusionBy preventing secondary pollution, the water quality of these places can be considered desirable. Therefore, periodic and regular water evaluation and training on maintenance and health issues should always be considered
Keywords: Water quality, standards, desalination, tanker, Qom}
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.