فهرست مطالب

چشم پزشکی بینا - سال هجدهم شماره 1 (پاییز 1391)

مجله چشم پزشکی بینا
سال هجدهم شماره 1 (پاییز 1391)

  • 144 صفحه،
  • تاریخ انتشار: 1391/07/15
  • تعداد عناوین: 16
|
  • مقالات پژوهشی
  • عباس باقری، مهدی توکلی، دکترمریم میردهقان، پیمان تربتی، مهدی یاسری صفحه 3
    هدف
    مقایسه فراوانی و شدت ایسکمی سگمان قدامی (ASI) پس از جراحی قطع دو، سه و چهار عضله راست خارج چشمی خرگوش و مشاهده سیر بالینی بیماری بدون دخالت درمانی و هیستوپاتولوژی بیماری در چشم هایی که عارضه دار می شدند.
    روش پژوهش: این مطالعه به صورت تجربی و آینده نگر بر روی مدل حیوانی خرگوش انجام شد. یکی از چشم های همه خرگوش ها به صورت تصادفی مورد جراحی سه عضله ای و چشم دیگر مورد عمل دو یا چهار عضله ای قرار می گرفتند. انتخاب دستجات عضلانی هم به صورت اتفاقی بود. جراحی شامل قطع تاندون عضلات و بریدن حدود 10 میلی متر از طول آن ها و رها کردن عضله بود. خرگوش ها به صورت روزانه از نظر وقوع ASI و شدت علایم و طول مدت درگیری تا زمان بهبودی معاینه می شدند. در پایان، چشم درگیر همراه چشم سالم همان خرگوش تخلیه و مورد بررسی بافت شناسی قرار می گرفت. نتایج حاصل شده از گروه های مختلف مقایسه و مورد تحلیل آماری قرار گرفت.
    یافته ها
    هشتاد و چهار خرگوش مورد عمل و معاینه قرار گرفتند که در 42 مورد، در یک چشم دو عضله و در چشم دیگر سه عضله و در 42 مورد یکی از چشم ها چهار و چشم مقابل سه عضله جراحی شدند. میزان بروز ASI در گروه دو عضله ای 4 چشم (9.5 درصد)، در گروه سه عضله ای 26 چشم (31 درصد) و در گروه چهار عضله ای 21 چشم (50 درصد) بود (P=0.001). میزان بروز ASI در گروه سه عضله ای و چهار عضله ای به ترتیب 4.25 و 9.5 برابر گروه دو عضله ای بود. در گروه سه عضله ای شاخص بروز بیماری در زیر گروه عضلات «تحتانی و داخلی و خارجی» از سایرین کم تر و از نظر آماری با اهمیت نبود. بیش ترین طول مدت التهاب مربوط به گروه چهار عضله ای (7.4± 17.4 روز) و کم ترین آن مربوط به گروه دو عضله ای (7.7±11.5 روز) بود، ولی اختلاف آن ها معنی دار نبود (P=0.2).
    نتیجه گیری
    اگر چه با جراحی روی تعداد بیش تری عضله شانس ASI افزایش یافت، همه چشم های دچار ASI بدون درمان علایم التهابی در زمانی کم و بیش مشابه بهبود یافتند و حتی قطع هر چهار عضله راست منجر به از بین رفتن ظاهری چشم در هیچ یک از موارد نشد.
  • محمدعلی جوادی، سپهر فیضی، حمیدرضا معین، لیلا غیاثیان صفحه 13
    هدف
    گزارش نتایج جراحی هم زمان پیوند نافذ قرنیه و عمل جراحی آب مروارید به روش خارج کپسولی یا فیکوامولسیفیکاسیون همراه با جاگذاری لنز داخل چشمی و مقایسه عوارض این دو روش.
    روش پژوهش: در این مطالعه که به صورت مقایسه ای و گذشته نگر انجام گرفت، بیمارانی که توسط یک جراح مورد عمل جراحی تریپل قرار گرفته بودند، وارد مطالعه شدند. روش به کار گرفته شده جهت جراحی آب مروارید در این بیماران، یکی از روش های خارج کپسولی یا فیکوامولسیفیکاسیون بود. در گروه خارج کپسولی، لنز داخل چشمی در اتاقک خلفی و در شیار مژگانی قرار داده می شد در حالی که در گروه فیکوامولسیفیکاسیون این لنزها در کیسه کپسولی قرار می گرفتند. معیارهای مورد ارزیابی شامل سنجش دید اصلاح نشده، بهترین دید اصلاح شده، عیب انکساری، کراتومتری، شفافیت قرنیه پیوند شده و عوارض حین و یا پس از عمل بود. این نتایج بین دو زیر گروه خارج کپسولی و فیکوامولسیفیکاسیون مورد مقایسه قرار گرفتند.
    یافته ها
    در این مطالعه، 76 چشم مورد بررسی قرار گرفت. میانگین سن بیماران 14.2±61.4 سال بود و بیماران به طور متوسط 37.2±61.4 ماه پی گیری شدند. بهترین دید اصلاح شده از 0.68±1.40 لوگمار به 0.33±0.44 لوگمار افزایش یافت (P<0.001). میانگین معادل کروی عیب انکساری پس از عمل 3.02±2.13- دیوپتر بود که نسبت به عیب انکساری هدف (0.29±0.73- دیوپتر) تفاوت معنی دار داشت (P=0.004). دو زیر گروه جراحی آب مروارید (فیکو و خارج کپسولی) در موارد عوارض حین عمل، فاصله زمانی بین پیوند و واکنش رد پیوند و نیز میزان شفاف ماندن قرنیه پیوند شده با یکدیگر قابل مقایسه بودند. با این وجود، نتایج زیر گروه فیکوامولسیفیکاسیون در بهترین دید اصلاح شده، عیب انکساری و عوارض (شامل فشار بالای داخل چشمی و کدورت کپسول خلفی) نسبت به زیر گروه خارج کپسولی مطلوب تر بود.
    نتیجه گیری
    جراحی هم زمان پیوند نافذ قرنیه، خارج کردن لنز مبتلا به آب مروارید و کارگذاری لنز داخل چشمی یک روش قابل اعتماد و ایمن می باشد. هر زمان که امکان پذیر باشد، روش فیکوامولسیفیکاسیون بر روش خارج کپسولی حین عمل پیوند نافذ قرنیه ارجحیت دارد.
  • محمد زارع، سپهر فیضی، حامد اسفندیاری، شهرام صالحی راد، احمد عظیم زاده صفحه 23
    هدف
    بررسی تغییرات شاخص های بیومکانیکال قرنیه و فشار داخل چشمی پس از (PRK) فوتورفرکتیوکراتکتومی با یا بدون میتومایسین سی 0.02 درصد در چشم های نزدیک بین و هم چنین ارزیابی شاخص های جراحی (عمق برداشت، Optical Zone و استفاده از میتومایسین C) بر روی این تغییرات.
    روش پژوهش: در 33 چشم راست از 33 بیمار، دستگاه تحلیل کننده پاسخ چشمی برای اندازه گیری هیسترزیس قرنیه (CH)، عامل مقاومت قرنیه (CRF)، فشار داخل چشمی مرتبط با گلدمن (IOPg) و فشار داخل چشمی اصلاح شده برای قرنیه (IOPcc) قبل و 3 ماه پس از عمل فوتورفرکتیوکراتکتومی مورد استفاده قرار گرفت. یافته های قبل و پس از عمل به کمک آزمون t زوجی با یکدیگر مقایسه شدند. اثر عمق برداشت منطقه اپتیکال (Optical Zone) و مدت زمان استفاده از میتومایسین بر تغییرات بیومکانیکال، به کمک روش آماری رگرسیون خطی چندمتغیره تحلیل شدند.
    یافته ها
    میانگین سنی بیماران 5±26.9 سال و متوسط عمق برداشت 20.8±56.6 میکرومتر بود. بعد از عمل، کاهش قابل توجه در شاخص های بیومکانیکال و فشار داخل چشمی اندازه گیری شده توسط دستگاه تحلیل کننده پاسخ چشمی و تونومتر تماسی گلدمن مشهود بود. عمق برداشت به طور معناداری با درصد تغییرات در هیسترزیس قرنیه (r2=0.34، P=0.02) و عامل مقاومت قرنیه (r2=0.46، P=0.001) و اندازه گیری فشار داخل چشمی با تونومتری گلدمن (r2=0.47، P<0.001) همراه بود. درصد تغییرات در IOPg به طور معناداری با درصد تغییرات در هیسترزیس قرنیه (r2=0.48، P<0.001) و عامل مقاومت قرنیه (r2=0.41، P<0.002) مرتبط بود. با این وجود درصد تغییرات در IOPCC هیچگونه ارتباطی با درصد تغییرات در هیسترزیس قرنیه (P=0.33) و عامل مقاومت قرنیه (P=0.28) نداشت. درصد تغییرات در IOP GAT به شکل معناداری با درصد تغییرات در هیسترزیس قرنیه (r2=0.12، P=0.46) و عامل مقاومت قرنیه (r2=0.21، P=0.007) ارتباط داشت.
    نتیجه گیری
    قدرت بیومکانیکال قرنیه به شکل معناداری بعد از عمل PRK کاهش یافت که این تغییرات متناسب با عمق برداشت بود. با این وجود Optical Zone و مدت زمان استفاده از میتومایسین C تاثیری روی شاخص های بیومکانیکال نداشت. فشار داخل چشمی خوانده شده توسط ORA و GAT به شکل معناداری بعد از عمل کاهش یافته بود. با این وجود، به نظر می رسد که IOPcc کم تر از GAT و IOPg به تغییرات شاخص های بیومکانیکال قرنیه وابسته می باشد.
  • علی صدیقی، محمدعلی جوادی، سپهر فیضی، مهدی یاسری صفحه 30
    هدف
    بررسی نتایج بینایی و میزان فشار داخل چشمی پس از جراحی فیکوترابکولکتومی با میتومایسین C به روش یک محل در بیماران مبتلا به گلوکوم زاویه باز اولیه، گلوکوم پسودواکسفولیاتیو و گلوکوم مزمن زاویه بسته توام با آب مروارید.
    روش پژوهش: در این مطالعه گذشته نگر، بیماران با سن بیش از 50 سال با آب مروارید قابل توجه (BCVA کم تر یا مساوی 60/20) و گلوکوم زاویه باز اولیه (POAG)، گلوکوم پسودواکسفولیاتیو (PXG) و یا گلوکوم زاویه بسته (CACG) که حداقل با دو داروی موضعی، کنترل فشار چشم ضعیف (فشار داخل چشمی بیش از 21 میلی متر جیوه) داشتند و یا چندین داروی ضد گلوکوم برای کنترل فشار چشم استفاده می کردند، انتخاب شدند. معیارهای خروج از مطالعه شامل بیماری های قرنیه، یووییت، ابتلا به رتینوپاتی دیابتی و سابقه قبلی اعمال جراحی داخل چشمی مانند اعمال جراحی زجاجیه و شبکیه، گلوکوم نورگ زا (NVG) یا Phacomorphic و بیماری های مشخص اتاق خلفی و سابقه ضربه به چشم بود. ارزیابی قبل از عمل شامل تعیین حدت بینایی اصلاح نشده (UCVA) و اصلاح شده (BCVA)، معاینه با اسلیت لامپ، اندازه گیری فشار چشم، گونیوسکوپی و فوندوسکوپی با مردمک باز بود. این بیماران مورد جراحی توام فیکوترابکولکتومی و میتومایسین Cبه روش یک محل قرار می گرفتند و پس از عمل، در روزهای 1، 3، 7، 14، ماه اول، ماه سوم و سپس هر 3 ماه تا حداقل یک سال معاینه می شدند. در پی گیری بعد از عمل، بیماران از نظر بهترین دید اصلاح شده و فشار داخل چشم، تعداد داروهای ضد گلوکوم مورد نیاز، عوارض بعد از جراحی و ظاهر بلب بررسی می شدند.
    یافته ها
    در این مطالعه، چهل چشم (24 چشم راست، 16 چشم چپ) از 32 بیمار (12 زن و 20 مرد) وارد مطالعه شدند. پانزده چشم به POAG، هفت چشم به CACG و هجده چشم به PXG مبتلا بودند. میانگین سنی بیماران 9±73 (88-46) سال بود و از نظر سنی اختلاف معناداری بین گروه ها وجود نداشت (P=0.88). میانگین دوره پی گیری 9.5±13.1 (40-1) ماه بود. از میان بیماران، 6 نفر به دیابت و 6 نفر پرفشاری خون مبتلا بودند. میانگین BCVA قبل از عمل 80/20 (0.32±0.64) لوگمار بود که پس از عمل به 50/20 (0.19±0.38) لوگمار افزایش یافت (P<0.001). میانگین فشار داخل چشم قبل از جراحی با استفاده از دارو 6.0±18.6 میلی متر جیوه بود که محدوده آن از 7 تا 33 میلی متر جیوه متفاوت بود. (فشار داخل چشم با چهار دارو معادل 7 میلی متر جیوه بود). در آخرین معاینه پی گیری، میانگین فشار داخل چشم به 3.0±12.3 (17-6) میلی متر جیوه کاهش یافت (P<0.001). بیش ترین میزان کاهش فشار در آخرین معاینه در گروه PXG، معادل 7.4±9 میلی متر جیوه بود (P=0.001) و کم ترین کاهش در گروه POAG به میزان 8.8±5.7 میلی متر جیوه مشاهده شد (P=0.021). در آخرین معاینه پی گیری، تعداد داروهای ضد گلوکوم مورد استفاده به 1.1±0.9 کاهش یافت (P<0.001). در مقایسه بین گروه ها، این میزان کاهش در گروه POAG بیش تر و به میزان 1.1±2.1 (P=0.001) و در گروه CACG کم تر و معادل 0.5±1.3 بود (P=0.084). عدم نیاز به داروهای ضد گلوکوم در آخرین معاینه پی گیری در 21 چشم (52.5 درصد) و نیاز به قطره تیمولول در 8 چشم (20 درصد) چشم مشاهده شد. نیاز به 2 دارو و یا بیش تر در 11 چشم (27.5 درصد) وجود داشت. از نظر عوارض حین و پس از عمل و هم چنین شکل بلب در آخرین معاینه پی گیری، تفاوت معنی داری بین گروه ها وجود نداشت.
    نتیجه گیری
    جراحی هم زمان فیکوترابکولکتومی از یک محل، اقدامی موثر و ایمن جهت کاهش فشار داخل چشم و افزایش حدت بینایی در مبتلایان به آب مروارید بارز و گلوکوم به ویژه در مبتلایان به گلوکوم پسودواکسفولیاتیو می باشد.
  • محمدرضا جعفری نسب، فرید کریمیان، امیر فرامرزی، سپهر فیضی، حسین حسن پور، مهدی یاسری، محمدعلی جوادی صفحه 39
    هدف
    تعیین حساسیت و ویژگی دو دستگاه گالیله و ارب اسکن در تشخیص قوز قرنیه تحت بالینی بر مبنای توپوگرافی.
    روش پژوهش: بیماران براساس توپوگرافی به سه گروه قوز قرنیه، قوز قرنیه تحت بالینی و طبیعی تقسیم شده و با دستگاه های ارب اسکن و گالیله مورد ارزیابی قرار گرفتند. برجستگی خلفی قرنیه در سه میلی متری در گروه قوز قرنیه و قوز قرنیه تحت بالینی در تحلیل های جدا با قرنیه طبیعی مقایسه شدند. از منحنی های ROC برای ارزیابی دقت پیش گویی کننده و هم چنین تعیین نقاط برش (Cut off) استفاده شد تا حساسیت و ویژگی تشخیص قوز قرنیه و قوز قرنیه تحت بالینی از قرنیه طبیعی محاسبه گردد. تحلیل مشابه نیز در پنج میلی متری مرکزی ارب اسکن صورت گرفت.
    یافته ها
    با دستگاه گالیله متوسط برجستگی در سه میلی متری سطح خلفی قوز قرنیه 34.5±50.6 و قوز قرنیه تحت بالینی 4.3±12.8 و در مقایسه با قرنیه طبیعی 4.5±9.9 بالاتر بود. تحلیل منحنی ROC نشان داد که دقت پیشگویی کننده برجستگی خلفی برای قوز قرنیه و قوز قرنیه تحت بالینی بالا می باشد (سطح زیر نمودار به ترتیب 98 درصد و 71 درصد). حد مطلوب برای نقطه تغییر برش (Optimal cut off point) برای قوز قرنیه 18.5 میکرون و برای قوز قرنیه تحت بالینی 11.5 میکرون بود. این مقادیر با حساسیت و ویژگی 92 درصد و 95 درصد برای قوز قرنیه و 64.3 درصد و 75.7 درصد برای قوز قرنیه تحت بالینی بود. در ارب اسکن متوسط برجستگی در پنج میلی متری 43.7±106.8 در گروه قوز قرنیه و 22.8±36.6 در گروه قوز قرنیه تحت بالینی و 9.2±25 در قرنیه طبیعی بود. حد مطلوب برای نقطه برش (Optimal cut off point) برای قوز قرنیه 50 میکرون و برای قوز قرنیه تحت بالینی 33.5 میکرون بود، این مقادیر با حساسیت و ویژگی 89.1 درصد و 98.6 درصد برای قوز قرنیه و 50 درصد و 85 درصد برای قوز قرنیه تحت بالینی بود.
    نتیجه گیری
    برجستگی خلفی قرنیه به طور موثری قوز قرنیه را از قرنیه طبیعی افتراق می دهد اما تاثیر آن برای تفکیک قوز قرنیه تحت بالینی کم تر است، بنابراین در این گروه از بیماران نباید فقط به برجستگی خلفی توجه نمود و باید به عنوان یک آزمون تکمیلی در موارد مشکوک مورد استفاده قرار گیرد.
  • فریدون فرهی، فواد حقی، مهندس سیدمحمود لطیفی صفحه 48
    هدف
    ارزیابی تزریق حجم کم ماده بی حسی از طریق ملتحمه در حدقه قدامی و مقایسه آن با بی حسی پری بولبار خلفی از طریق پوست حین عمل فیکوامولسیفیکاسیون.
    روش پژوهش: بیمارانی که کاندید عمل جراحی فیکوامولسیفیکاسیون بودند، به صورت تصادفی به دو گروه تقسیم شدند: در گروه اول 5 میلی لیتر لیدوکایین 2 درصد از طریق پوست در فضای حدقه خلفی و در گروه دوم 2 میلی لیتر لیدوکایین 5 درصد از طریق ملتحمه در فضای حدقه قدامی تزریق گردید. دو گروه از نظر درد حین تزریق، درد حین عمل و میزان آکینزی در شروع عمل با یکدیگر مقایسه شدند.
    یافته ها
    از 383 بیمار مورد مطالعه، 179 نفر در گروه اول و204 نفر در گروه دوم قرار گرفتند. میانگین درد حین تزریق، در گروه اول 1.1±1.42 و در گروه دوم 0.3±0.7 بود (P=0.00001). میانگین درد حین عمل، در گروه اول 0.6±1.1 و درگروه دوم 1.3±1.5 بود (P=0.0001). میزان آکینزی در شروع عمل، در گروه اول 1.1±1.3 و در گروه دوم 0.7±2.3 بود (P=0.00001). در دو گروه عوارض جدی از قبیل سوراخ شدگی کره چشم یا خون ریزی حدقه مشاهده نشد. پارگی کپسول خلفی هنگام عمل در گروه اول 2 مورد و در گروه دوم، 3 مورد بود.
    نتیجه گیری
    برای بی حسی پری بولبار تزریق حجم کم ماده بی حسی از طریق ملتحمه در حدقه قدامی در مقایسه با تزریق ماده بی حسی از طریق پوست در حدقه خلفی هرچند درد کم تری حین تزریق دارد ولی درد حین عمل بیش تر است و آکینزی کم تری ایجاد می کند. این روش می تواند برای بیماران با نزدیک بینی بالا استفاده شود زیرا تقریبا خطر پارگی کره چشم وجود ندارد.
  • محمد میرزایی، محمدباقر رهبانی نوبر، افشین لطفی صدیق، سمیرا میرزایی صفحه 52
    هدف
    ارزیابی تاثیر کراس لینکینگ با استفاده از قطره ریبوفلاوین و اشعه فرابنفش A بر بولوس کراتوپاتی پیش رفته و علامت دار.
    روش پژوهش: ده چشم از 10 بیمار با تشخیص بولوس کراتوپاتی سودوفیکیک علامت دار وارد مطالعه شدند. ارزیابی بیماران با اسلیت لامپ انجام گرفت و حدت بینایی، احساس جسم خارجی و نیز ضخامت قرنیه با دستگاه پنتاکم بررسی شدند. پس از آن، محلول کلرید سدیم به مدت یک هفته تجویز شد. در زمان عمل جراحی با استفاده از بی حسی موضعی، اپی تلیوم قرنیه به قطر 8 میلی متر برداشته شد و کراس لینکینگ با استفاده از قطره ریبوفلاوین هر سه دقیقه به مدت 30 دقیقه و تاباندن اشعه فرابنفش A به مدت 40 دقیقه (هم زمان قطره ریبوفلاوین هر 5 دقیقه ریخته می شد) صورت پذیرفت. حدت بینایی، احساس جسم خارجی و ضخامت قرنیه تا 6 ماه ارزیابی شدند.
    یافته ها
    میانگین سنی بیماران 13±66 سال بود. سه نفر از بیماران مرد و 7 نفر زن بودند. میانگین مدت زمان پی گیری بیماران 6.2 ماه بود. شش ماه پس از کراس لینکینگ، حدت بینایی در 9 چشم افزایش یافت، احساس جسم خارجی در 7 بیمار از بین رفت و میانگین ضخامت قرنیه به مقدار 74 میکرون کاهش پیدا کرد (P=0.059).
    نتیجه گیری
    استفاده از کراس لینکینگ در بولوس کراتوپاتی، باعث بهبود حدت بینایی و احساس جسم خارجی و کاهش ضخامت قرنیه و هم چنین تامین فرصت کافی برای پیوند قرنیه و افزایش دید جراح در زمان عمل (DSAEK: Descemet’s Stripping Automated Endothelial Keratoplasty) می شود.
  • حسین ضیایی، مرضیه کتیبه*، الناز پناه، حمیدرضا معین، معصومه کلانتریون، سارا حسینی صفحه 57
    هدف

    تعیین سطح آگاهی و نگرش جمعیت عمومی ساکن شهر تهران نسبت به علل شایع و قابل اجتناب نابینایی و کم بینایی در افراد میانسال به منظور ارزیابی نیاز نظام بهداشتی به امر آموزش جهت ارتقای آگاهی جامعه (Health Promotion).
    روش پژوهش: این مطالعه مقطعی مبتنی بر جامعه در سال 1389 از طریق مصاحبه تلفنی با ساکنین شهر تهران انجام گرفت. روش نمونه گیری تصادفی سیستماتیک و از طریق استعلام شماره تلفن ثابت نواحی مختلف مرکز مخابرات بود. در هر شماره تماس تنها از یک فرد بر اساس جداول از پیش تعیین شده سنی و جنسی مصاحبه به عمل می آمد به نحوی که همه گروه های سنی بالای 45 سال و زنان و مردان به تناسب جمعیت، احتمال حضور در مطالعه را داشتند.

    یافته ها

    از میان 1084 فرد شامل 510 مرد (47 درصد) و 574 زن (53 درصد) واجد شرایط ورود به مطالعه، 957 نفر همکاری کردند (میزان پاسخ گویی، 88.3 درصد). از میان شرکت کنندگان، 60.2 درصد معتقد بودند که کاهش بینایی اثر بالا و بسیار بالایی در عملکرد روزانه دارد. میزان اطلاع (Awareness: اطلاع کلی از بیماری) از بیماری های گلوکوم، آب مروارید و رتینوپاتی دیابتی به ترتیب 46.6، 82.9 و 86.2 درصد بود و هم چنین میزان آگاهی (Knowledge: ارایه یک تعریف ساده و صحیح از بیماری) در مورد سه بیماری فوق به ترتیب 19.2، 57.3 و 72 درصد بود. در مورد علایم اولیه بیماری رتینوپاتی دیابتی و گلوکوم به ترتیب 19 و 7.1 درصد افراد اعتقاد داشتند که این بیماری ها می توانند بدون هیچ علامتی آغاز شوند. به ترتیب 22.6، 77.2 و 41.6 درصد از افراد بیماری های گلوکوم، آب مروارید و رتینوپاتی را قابل درمان می دانستند. تنها 32.5 درصد از افراد گلوکوم را علت نابینایی می دانستند. در هر سه مورد مهم ترین منبع اطلاعات، دوستان و اقوام معرفی گردیدند و رسانه های عمومی و پزشکان نقش محدودی در این زمینه داشتند.

    نتیجه گیری

    اگرچه اغلب ساکنین بالای 45 سال شهر تهران با بیماری های چشمی مهم آشنا بودند و نگرش قابل قبولی نسبت به تاثیرکاهش بینایی بر عملکرد و زندگی خود داشتند، ولی آگاهی آن ها در مورد علایم، عوارض، درمان و پیش آگهی این بیماری ها به ویژه بیماری گلوکوم کافی نبود. بنابراین مسایلی مانند علایم اولیه بیماری های چشمی قابل اجتناب و شیوه درمان آن ها از موارد آموزشی مورد نیاز جامعه می باشند.

  • علیرضا برادران رفیعی، فرید کریمیان، مهدی اصلانی، محمد مهدی صدوقی، حامد اسفندیاری، شهرام صالحی راد صفحه 66
    هدف
    مقایسه نتایج روش Anwar و روش Melles در پیوند لایه ای عمیق قدامی قرنیه (DALK) در چشم های مبتلا به قوز قرنیه.
    روش پژوهش: این کارآزمایی بالینی تصادفی شده دوسوکور بر روی 57 چشم از 57 بیمار 20 تا 35 ساله مبتلا به قوز قرنیه انجام شد. بیماران با تشخیص بالینی قوز قرنیه که قادر به تحمل لنز تماسی نبودند و دید اصلاح شده دور آن ها (CDVA) کم تر از 80/20 بود، در این مطالعه وارد شدند. چشم های واجد شرایط به صورت تصادفی به دو گروه Anwar (23 چشم) و Melles (25 چشم) تخصیص داده شدند. پیامد اصلی مورد بررسی CDVA بود. پیامدهای ثانویه شامل معادل اسفر عیب انکساری (SE)، حساسیت کنتراست، ابیراهی های (aberration) قرنیه ای، خواص بیومکانیکی قرنیه، شمارش یاخته های اندوتلیوم و ضخامت مرکزی قرنیه بودند.
    یافته ها
    میانگین CDVA در گروه Anwar و Melles به ترتیب 0.09±0.17 و 0.11±0.18 لوگمار بود (P=0.803). میانگین SE در این دو گروه به ترتیب 2.7±1.82 و 3.94±2.69- دیوپتر بود (P=0.155). تفاوت حساسیت کنتراست در تاریکی و روشنایی در دو گروه از نظر آماری معنی دار بود (P<0.05). بین دو گروه تفاوت معنی داری از نظر میزان کلی ابیراهی و ابیراهی های درجه بالا (تا درجه 5) وجود نداشت. میزان هیسترزیس قرنیه تفاوت معنی داری بین دو گروه نداشت (0.8±9.9 در مقابل 0.6±9.9 و P=0.66). فاکتور مقاومت قرنیه ای (CRF) در دو گروه فوق به ترتیب 0.8±10.02 و 0.76±10.13 بود (P=0.509). اختلاف معنی داری از نظر درصد از دست رفتن یاخته های قرنیه ای بین دو گروه وجود نداشت (به ترتیب 2٪±1٪ در مقابل 3٪±1٪،P=0.86). ضخامت مرکزی قرنیه در دو گروه، به ترتیب 47.87±526.56 و 54.2±50464 میکرومتر بود (P=0.155).
    نتیجه گیری
    روش های Anwar و Melles در DALK از نظر حدت بینایی، نتیجه رفرکتیو، وضعیت ابیراهی، خواص بیومکانیکی، ضخامت قرنیه و تراکم یاخته های اندوتلیوم با یکدیگر قابل مقایسه هستند. گرچه بیمارانی که به روش Anwar، تحت DALK قرار می گیرند، حساسیت کنتراست بهتری دارند.
  • مقاله مروری
  • محسن آذرمینا، حسین آذرمینا صفحه 75
    توکسیک اوپتیک نوروپاتی یکی از بیماری های ناشی از مصرف داروهایی است که در درمان بیماری های مختلف مورد استفاده قرار می گیرند. این عارضه به علت صدمه عصب بینایی در اثر مواد سمی موجود در کارخانجات و یا مصرف مواد غذایی حاوی سموم به وجود می آید و از طرف دیگر در بعضی از موارد، این بیماری در مراحل نهایی که امکان برگشت پذیری اختلالات بینایی وجود ندارد، تشخیص داده می شود. این عارضه در هر دو جنس به طور یکسان روی می دهد و در هر سن و نژادی می تواند رخ دهد. در این مقاله علل شایع، تظاهرات بالینی و کنترل این عارضه مورد بررسی قرار گرفته است.
  • گزارش موارد بیماری
  • باقر حسینی، مژگان رضایی کنوی، محمدعلی جوادی، محمودرضا پناهی بزاز صفحه 84
    هدف
    گزارش دو مورد ضایعات کلوییدی و شبه کلوییدی قرنیه و مروری کلی بر متون و مقالات قبلی.
    معرفی بیماران: مورد اول خانم 32 ساله ای بود با سابقه ضربه به قرنیه چشم راست در کودکی که به دنبال ترمیم پارگی، با رشد تدریجی ضایعه ای برجسته، صاف و سفید رنگ بر روی قرنیه مواجه شده بود. یافته های هیستوپاتولوژیک و ایمونوهیستوشیمی بافت برداشته شده با تشخیص «کلویید قرنیه» هم خوانی داشت. مورد دوم آقای 19 ساله ای بود که با کدورتی دوطرفه، حلقوی و کمی برجسته در ناحیه پاراسنتر قرنیه از زمان کودکی که طی 5 سال اخیر تشدید یافته بود، مراجعه نمود. در سابقه خانوادگی و طبی نکته قابل اهمیتی وجود نداشت. در یافته های اسکن کانفوکال، سیتولوژی ایمپرشن، هیستوپاتولوژی و ایمونوهیستوشیمی شواهدی دال بر یک «ضایعه شبه کلویید اولیه» حاصل شد.
    نتیجه گیری
    کلوییدهای قرنیه ضایعاتی شناخته شده با نماهای مشخص بالینی و آسیب شناسی هستند. اصطلاح شبه کلویید (Keloid-like)، یک واژه غیراختصاصی و کلی است که طیف وسیعی از بیماری ها را در بر می گیرد. در ضایعات دو طرفه شبه کلویید اولیه به ویژه در بالغین جوان، باید به دیستروفی های قرنیه با جهش جدید که تاکنون معرفی نشده اند، توجه داشت.
  • حمید احمدیه، کیانا کامروا * صفحه 92
    هدف

    معرفی یک مورد نادر بیماری Best با تغییرات گذرای دید.
    معرفی بیمار: آقای 26 ساله ای با کاهش دید چشم چپ با تشخیص نورگ زایی کوروییدال (CNV) در زمینه بیماری Best مورد درمان با بواسیزوماب تزریقی قرار گرفت و دید بیمار به طور کامل بهبود یافت. سه سال بعد، بیمار دچار متامورفوپسی چشم راست و تغیرات OCT به صورت کاهش ضخامت مواد ساب رتینال گردید که پس از چند ماه خود به خود به حالت قبل برگشت و هم زمان با آن، دید نیز بهبود یافت. همین اتفاق پس از مدتی در چشم چپ بیمار تکرار شد.

    نتیجه گیری

    تغییرات گذرای دید در بیماری Best می تواند ایجاد شود و علت آن نامشخص است.

  • عباس باقری، مریم روشنی، مهدی توکلی، احسان عباس نیا صفحه 97
    هدف
    معرفی یک مورد بهبود خودبه خود ازوتروپی مادرزادی.
    معرفی بیمار: دختر بچه 22 ماهه ای با شکایت انحراف چشم ها به سمت داخل از حدود 4 ماهگی به درمانگاه آورده شد. در معاینه اولیه، دید هر دو چشمC+S+M+ (Center، Steady، Maintained) و میزان انحراف در روبه رو، 35 پریزم دیوپتر ازوتروپی متناوب بود. پرکاری عضلات مایل تحتانی هر دو طرف وجود داشت. عیب انکساری قابل توجهی وجود نداشت و سایر معاینات چشمی طبیعی بودند. در بررسی های بعدی متوجه کاهش زاویه انحراف شدیم، به صورتی که در آخرین معاینه (در4 سال و 2 ماهگی) بیمار در نگاه روبرو، ارتوتروپیک بود ولی هم چنان پرکاری عضله مایل تحتانی دو طرفه وجود داشت.
    نتیجه گیری
    با وجود این که زاویه انحراف ازوتروپی اولیه مادرزادی تقریبا ثابت در نظر گرفته می شود، مواردی از بهبود خودبه خود انحراف رویت می شود ولی در این موارد به طور معمول رد پایی از انحراف (مانند پرکاری عضله مایل تحتانی، انحراف عمودی انفکاکی (DVD) یا نیستاگموس مخفی) به جا می ماند.
  • مقالات ترجمه شده
  • میترا اکبری صفحه 102
    آب مروارید مادرزادی، عامل حدود 10 درصد از کل موارد کاهش بینایی کودکان در جهان است و برآورد شده است که از هر 250 نوزاد در امریکا، یک نوزاد دچار نوعی آب مروارید می باشد. آب مروارید در کودکان می تواند به طور مستقل و یا مرتبط با وضعیت های سیستمیک از جمله ناهنجاری های کروموزومی (سندرم های کرانیوفاسیال، مندیبولوفاسیال و اسکلتی)، اختلالات متابولیک، عفونت های مادرزادی (پوستی، دستگاه عصبی مرکزی، عضلانی- اسکلتی یا کلیوی) یا عوامل خارجی مانند ضربه یا پرتوتابی رخ دهد. آب مروارید ناشی از بیماری های سیستمیک، در نزدیک به همه موارد، دوطرفه خواهد بود؛ البته همه موارد آب مروارید دوطرفه مربوط به بیماری های سیستمیک نیستند. آب مروارید هم چنین می تواند با سایر ناهنجاری های چشمی از جمله عروق جنینی پابرجا (PFV)، کولوبوما، ناهنجاری رشد سگمان قدامی و فقدان عنبیه (aniridia) همراه باشد.
  • لیلا غیاثیان صفحه 115
    ناخنک (Pterygium) یک بیماری استحاله ای ملتحمه است که سبب پیش روی فیبرووسکولار ملتحمه بولبار و لایه تنون به طرف قرنیه می شود که معمولا از سمت داخلی شکاف چشمی منشا می گیرد و به شکل یک بال مثلثی و یا نوک پیکان، روی قرنیه ظاهر می شود که ممکن است به آهستگی به سمت محور بینایی بیمار گسترش یابد (تصویر 1). این بیماری که در بعضی کشورها شایع ترین بیماری قرنیه و در بعضی دیگر نادر می باشد، بیش از 3 هزار سال در یونان، شبه جزیره عربستان و چین تشخیص داده شده و درمان می شده است. حتا در همان سال ها هم در مورد بهترین روش درمان آن بحث های قابل توجهی صورت می گرفت و سه هزار سال بعد نیز هم چنان این یحث ها در مورد درمان ناخنک ادامه دارد. در این مقاله، وضعیت فعلی درمان جراحی ناخنک خلاصه شده است و سپس به مرور یک رویکرد نویدبخش جراحی ناخنک با در نظر گرفتن 3 مساله مهم شامل کاهش عود پس از جراحی، زیبایی نتیجه جراحی و ایمن بودن روش مورد استفاده پرداخته خواهد شد.
  • میترا اکبری صفحه 126
    التهاب صلبیه به طیفی از بیماری های صلبیه اطلاق می شود که گستره شدت آن از التهاب سطحی خوش خیم اپی اسکلرا تا نکروز صلبیه که تهدیدکننده بینایی است متفاوت می باشد. تمایز بین اپی اسکلریت و اسکلریت به این دلیل اهمیت دارد که تفاوت های قابل توجهی از نظر ویژگی های بالینی، پیش آگهی بینایی، عوارض چشمی، رویکرد درمانی و ارتباط با بیماری سیستمیک زمینه ای بالقوه تهدیدکننده زندگی بیمار بین آن ها وجود دارند. اپی اسکلریت معمولا عارضه ای حاد و خودمحدود است که به ندرت عوارض جانبی چشمی قابل توجه دارد، در موارد کمی با بیماری سیستمیک همراه است و در صورت نیاز به درمان، معمولا به چیزی بیش از داروهای ضد التهاب غیراستروییدی سیستمیک (NSAID) نیاز ندارد. در مقابل، اسکلریت معمولا عارضه ای مزمن، دردناک، پیش رونده و احتمالا کورکننده است که هم اپی اسکلرا و هم صلبیه را درگیر می کند. این عارضه اغلب نه تنها با عوارض چشمی (کراتیت، یووییت، گلوکوم و آب مروارید در موارد قدامی یا ناهنجاری های فوندوس در موارد خلفی) همراه است، بلکه با بیماری های سیستمیک ایمنی نیز همراه است که برخی از آن ها می توانند کشنده باشند. اسکلریت همواره نیازمند درمان سیستمیک سنگین با داروهای NSAID، کورتیکواستروییدها یا سرکوب کننده های ایمنی به تنهایی یا به صورت ترکیب با یکدیگر می باشد.
|
  • Bagheri A. , Tavakoli M. , Mirdehghan M. , Torbati P. , Yaseri M. Page 3
    Purpose
    To compare the frequency and severity of anterior segment ischemia (ASI) after disinsertion of 2, 3 and 4 rectus muscles in rabbit eyes, to evaluate the clinical course of the condition without any therapeutic intervention, and to report the histopathological features of affected eyes.
    Methods
    This is a prospective experimental study on rabbit eyes. One eye of all rabbits randomly underwent three muscles surgery including disinsertion and myectomy, and in the fellow eye either 2 or 4 rectus muscles were operated. Each eye was examined daily in order to detect the presence of ASI, severity of inflammation and duration of involvement until complete resolution of inflammatory signs. Finally the involved eye and the non-involved eye of the same rabbit were enucleated and studied by a pathologist. The results in each group and subgroups were compared and statistically analyzed.
    Results
    84 rabbits were operated and examined, in 42 animals one eye underwent three and the fellow eye underwent two rectus muscle surgery; in the other 42 rabbits, one eye underwent three muscles and in the fellow eye four rectus muscles were operated. The incidence of ASI was 4 eyes (9.5%) in two muscle group,26 eyes (31%) in the three muscle group and 21 eyes (50%) in the four muscle group (P=0.001). Inflammation improved spontaneously in all cases of ASI within about two weeks and histopathology study was reported within normal limits in most cases.
    Conclusion
    In all eyes with ASI, the inflammation resolved spontaneously without therapeutic intervention in an almost similar period of time; destruction or loss of the eye was not detected in any case. ASI is a selflimiting complication of strabismus surgery and may be less disastrous than what was thought before.
    Keywords: Anterior Segment Ischemia, Cilliary Vessels, Corneal Edema, Inflammation, Uveitis
  • Javadi Ma , Feizi S. , Moein Hr , Qiasian L. Page 13
    Purpose
    To assess the results of combined penetrating keratoplasty and cataract extraction by extracapsular extraction versus phacoemulsification and to compare outcomes and complications.
    Methods
    In this interventional retrospective study, 76 eyes that had undergone triple surgery were included.Cataract surgery was done in two different methods of extracapsular extraction and phacoemulsification. In the extracapsular group, intraocular lens was inserted in the ciliary sulcus however in the phacoemulsification group, the intraocular lens was fixed within the capsular bag. Outcomes were compared with respect to uncorrected visual acuity, best spectacle corrected visual acuity, refractive error,keratometric readings, graft clarity and intra and postoperative complications.
    Results
    Overall, 76 eyes were included in this study. Mean patient age was 61.4±14.2 years and mean follow up period was 61.4±37.2 months. Mean preoperative best spectacle corrected visual acuity was 1.40±0.68 Log MAR which increased to 0.44±0.33 Log MAR (P<0.001). Mean preoperative spherical equivalent refractive error was -2.40±1.5 diopter which had a significant difference with target refractive error (-0.73±0.29 diopter) (P=0.004). The study subgroups (phacoemulsification and extracapsular extraction) were comparable in terms of graft survival and time between penetrating keratoplasty and graft rejection. However the phacoemulsification subgroup had better best spectacle corrected visual acuity, lower refractive error and less complications including high intraocular pressure and posterior capsular opacification.
    Conclusion
    Simultaneous penetrating keratoplasty, cataract extraction, and intraocular lens insertion is a safe and effective method. Phacoemulsification is superior to extracapsular cataract surgery when combined penetrating keratoplasty and cataract surgery is indicated.
    Keywords: Triple Procedure, Penetrating Keratoplasty, Phacoemulsification
  • Zare M. , Feizi S. , Esfandiari H. , Salehirad S. , Azimzadeh A. Page 23
    Purpose
    To assess alterations in parameters measured by the ocular response analyzer (ORA) after photorefractive keratectomy (PRK) with or without 0.02% mitomycin C (MMC) in myopic eyes.
    Methods
    In 33 right eyes of 33 patients, IOP was determined using the Goldmann applanation tonometry (GAT) before and 3 months after PRK. Corneal hysteresis (CH), corneal resistance factor (CRF), Goldmanncorrelated IOP (IOPg), and cornea-compensated IOP (IOPcc) were also measured. Pre- and postoperative values were compared and the effect of ablation depth, optical zone, and duration of MMC application on changes in corneal biomechanics was examined.
    Results
    Mean ablation depth was 56.620.8 microns. Postoperatively, there was a significant reduction in corneal biomechanical properties and IOP readings by the GAT and ORA. Ablation depth was significantly associated with percentage change in CH (P=0.021), CRF (P=0.001), and IOP GAT (P<0.001). However, the size of optical zone and duration of MMC application was not correlated with these parameters. The percentage of change in IOP GAT and in IOPg but not in IOPcc was significantly associated with percentage of change in CH and in CRF.
    Conclusion
    PRK reduces corneal biomechanical properties which is proportional to the amount of ablation.However, other variables including optical zone and duration of MMC application have no effect. IOPcc appeared to be less dependent on alterations in corneal properties than IOPg and IOP GAT.
    Keywords: Photorefractive Keratectomy, Mitomycin C, Intraocular Pressure, Ocular Response Analyzer, Goldmann Applanation Tonometry, Corneal Hysteresis, Corneal Resistance Factor
  • Sedighi A. , Javadi Ma , Feizi S. , Yaseri M. Page 30
    Purpose
    To evaluate visual outcomes and intraocular pressure (IOP) after Single-site phacotrabeculectomy with mitomycin C in patients with senile cataract and primary open angle glaucoma (POAG), pseudoexfoliative glaucoma (PXG), or chronic angle closure glaucoma (CACG).
    Methods
    In this retrospective study, patients older than 50 years who had significant cataracts (BCVA  20/60) and uncontrolled POAG, PXG, or PACG (IOP > 21 mmHg with at least two anti-glaucoma medications) were enrolled.Exclusion criteria included the presence of corneal pathologies, uveitis, diabetic retinopathy, neovascular orphacomorphic glaucoma, posterior segment pathologies, or a history of ocular trauma or intraocular surgery.Preoperative examination included uncorrected and best-corrected visual acuity (UCVA and BCVA, respectively),slit lamp biomicroscopy, IOP measurements, gonioscopy, and dilated funduscopy. The participants underwent single site phacotrabeculectomy with mitomycin C. Postoperative follow-up examinations were scheduled on days 1, 3, 7, and 14, and months 1, 3 and every 3 months thereafter. In each follow-up examination, the patients were re-evaluated for BCVA, IOP, the number of anti-glaucoma medications if needed, appearance of the bleb,and postoperative complications.
    Results
    Forty (24 right) eyes of 32 (12 female) patients with POAG (15 eyes), PXG (18 eyes), or CACG (7 eyes) were enrolled. Mean patient age was 739 (range, 46 to 88) years and the study groups were comparable in this regard (P=0.88). Mean postoperative follow-up period was 13.19.5 months, raging from 1 to 40 months. Of the participants, 6 had diabetes mellitus and 6 had systemic hypertension. Mean preoperative BCVA was 0.640.32 logMAR (20/80) which improved to 0.380.19 logMAR (20/50) postoperatively (P < 0.001). Preoperatively, mean IOP was 18.66.0 (range, 7 to 33) mmHg which was decreased to 12.33.0 (range, 6 to 17) mmHg postoperatively (P < 0.001).The PXG group demonstrated the highest reduction (P=0.001) and the POAG group experienced the lowest reduction (P=0.021) in IOP. At the last follow-up examination, the number of anti-glaucoma medications was reduced to 0.91.1, on average (P <0.001). The reduction in the number of medication was highest in the POAG (2.11.1, P=0.001) and lowest in the CAGC group (1.30.5, P=0.08). At final follow-up IOP was controlled with no medications in 21 eyes (52.5%), with timolol in 8 eyes (20%), and with 2 or more medications in 11 eyes (27.5%). With respect to intra- and postoperative complications and the appearance of the bleb, the study groups were comparable.
    Conclusion
    One-site phacotrabeculectomy with mitomycin C is a safe and effective approach to decrease IOP and improve BCVA in patients with coexisting cataract and glaucoma.
    Keywords: One, Site Phacotrabeculectomy, Senile Cataract, Primary Open Angle Glaucoma, Pseudoexfoliative Glaucoma, Chronic Angle Closure Glaucoma
  • Jafarinasab Mr , Karimian F. , Faramarzi A. , Feizi S. , Hasanpoor H. , Yaseri M. , Javadi Ma Page 39
    Purpose
    To determine the sensitivity and specificity of posterior corneal elevation in discriminating keratoconus and subclinical keratoconus from normal corneas by Galilei and Orbscan II diagnosed on the basis of topography.
    Methods
    Three groups (keratoconus, subclinical keratoconus and normal) were evaluated with Galilei and Orbscan II and results were compared to those obtained by gold standard placido disc-based topography.In one eye of each patient, posterior corneal elevation was measured in the central 3 mm zones using the Galilei rotating double Scheimpflug camera. Posterior corneal elevation in keratoconus and subclinical keratoconus was compared to that in normal corneas. Receiver operating characteristic (ROC) curves were used to determine the test’s overall predictive accuracy (area under the curve) and to identify optimal posterior corneal elevation cut off points to maximize sensitivity and specificity in discriminating keratoconus and subclinical keratoconus from normal corneas. Similar analysis was done using Orbscan II,in the central 5mm zone.
    Results
    In Galilei mean posterior corneal elevation in the 3 mm zone was statistically higher in keratoconus (50.6 ± 34.5 microns), and subclinical keratoconus (12.8 ± 4.3 microns) versus normal corneas (9.9 ± 4.5 microns). ROC curve analyses showed high overall predictive accuracy of posterior elevation for both keratoconus and subclinical keratoconus (area under the curve 98% and 71%, respectively). Optimal cutoff points were 18.5 microns for keratoconus and 11.5 microns for subclinical keratoconus. These values were associated with sensitivity and specificity of 92% and 95% respectively for keratoconus, and 64.3% and 75.7% for subclinical keratoconus. In Orbscan II mean posterior corneal elevation in the 5 mm zone was 106.8 ± 43.7 microns in keratoconus, 36.6 ±22.8 microns in subclinical keratoconus and 25 ± 9.2 microns in normal corneas. Optimal cutoff points were 50 microns for keratoconus and 33.5 microns for subclinical keratoconus.These values were associated with sensitivity and specificity of 89.1% and 98.6% respectively for keratoconus,and 50% and 85% for subclinical keratoconus.
    Conclusion
    Posterior corneal elevation very effectively discriminates keratoconus from normal corneas. Its accuracy is lower in subclinical keratoconus and thus data concerning posterior elevation hould not be used alone to stratify patients with this condition.
    Keywords: Galilei, Orbscan, Posterior Corneal Elevation, Anterior Corneal Elevation
  • Farahi F. , Haghi F. , Latifi Sm Page 48
    Purpose
    To compare low volume transconjunctival anterior peribulbar anesthesia with transcutaneous posterior peribulbar anesthesia in phacoemulsification.
    Methods
    Patients scheduled for phacoemulsification were randomly divided into two groups: In first group 5ml of 2% lidocaine was injected transcutaneously in the posterior orbital space. In the second group, 2ml of 5% lidocaine was injected transconjunctivaly in the anterior orbital space. Pain during injection, pain during surgery and akinesia at the beginning of surgery were compared in two groups.
    Results
    383 patients were enrolled in the study, 179 were allocated in the first group and 204 patients were assigned to the second group. Average pain level during injection was 1.42 ±1.1 in the first group and 0.7 ±0.3 in the second group (P= 0.0001). Average pain level during surgery was 1.1 ±0.6 in the first group, and 1.5 ±1.3 in the second group (P= 0.0001). Average akinesia at the beginning of surgery was 1.3 ±1.1 in the first group and 2.3 ±0.7 in the second group (P= 0.00001). Serious complications such as perforation of the globe or orbital hemorrhage were not observed in either study group. Intraoperative posterior capsular rupture happened in 2 cases in the first group versus 3 cases in the second group.
    Conclusion
    Low volume transconjunctival anterior peribulbar anesthesia in comparison with transcutaneous posterior peribulbar anesthesia has less pain during injection but is associated with higher pain during surgery and lower akinesia at the beginning of surgery. This method can be used for patients with high myopia, because of the very low risk of globe perforation.
    Keywords: Peribulbar Anesthesia, Transconjunctival, Transcutaneous, Akinesia, Pain
  • Mirzaie M. , Rahbani Nobar Mb , Lotfi Sedigh A. , Mirzaie S Page 52
    Purpose
    To evaluate the efficacy of riboflavin administration and ultraviolet A (UVA) cross-linking onadvanced symptomatic bullous keratopathy (BK).
    Methods
    10 patients with symptomatic pseudophakic bullous keratopathy (PBK) were included. Slit-lamp examination, visual acuity, foreign body sensation (FBS) and corneal thickness as measured by Pentacam,were performed before corneal cross-linking. After using sodium chloride solution for one week, the central 8 mm zone of the corneal epithelium was removed, and cross-linking, with riboflavin instillation every 3 minutes for 30 minutes, and UVA irradiation for 40 minutes was performed. VA, FBS and corneal thickness were evaluated up to 6 months.
    Results
    Three male and 7 female patients with mean age of 6613 years were included. Mean follow-up duration was 6.2 months. VA increased in 9 eyes postoperatively, FBS subsided in 70% of patients. Mean corneal thickness was reduced by 74 μm 6 months after the procedure (P= 0.059).
    Conclusion
    Collagen cross linking for BK improves FBS & VA and decreases corneal thickness; this extends the time interval for corneal transplantation and improves visualization for DSAEK procedures.
    Keywords: Bullous Keratopathy, Cross, linking, Corneal Edema, Corneal Thickening
  • Ziaei H., Katibeh M., Panah E., Moein Hr, Kalantarion M., Hosseini S. Page 57
    Purpose

    To determine the general population’s knowledge and awareness about cataract, glaucoma and diabetic retinopathy (DR) in Tehran, the most populated and capital city of Iran, in order to assess the need for health education programs.

    Methods

    This cross-sectional population-based survey was conducted during 2010 and a structured questionnaire was filled by 5 trained interviewers via telephone conversation for non-institutionalized inhabitants aged 45 years. The phone numbers were selected with a systematic random sampling among different regions of the city after providing sampling frame from the telecommunication center. In each house we only enrolled one person according to the scheduled table with defined sex and age groups.Awareness was defined as having heard about each disease and knowledge was acceptable if participantsstated at least a short correct related sentence.

    Results

    Of 1,084 eligible people including 574 women (53%) and 510 men (47%), 957 ubjects completed the interview (response rate = 88.3%). Among the participants 60.2% believed visual impairment (VI) has high or very high effect on daily performance. On the contrary, 8.4%, 16.2% and 15.1% said that VI has none, little or moderate effect, respectively. The percentage of awareness for glaucoma, cataract and DR were 46.6, 82.9% and 86.2% respectively, and 19.2% and 57.3% had knowledge about glaucoma and cataract. Only 22.6%, 77.2% and 41.6% knew that glaucoma, cataract and DR are treatable.

    Conclusion

    Although the majority of people over 45 years of age in the capital city had heard of cataract and DR, the total knowledge about all assessed diseases and their treatment was insufficient.

    Keywords: Public Health, Health Education, Glaucoma, Cataract, Diabetic Retinopathy
  • Sadoughi Mm , Baradaran, Rafii Ar , Eslani M. , Karimian F. , Esfandiari H. , Salehirad S. Page 66
    Purpose
    To compare outcomes of two techniques (Anwar vs. Melles) of deep anterior lamellar keratoplasty (DALK) in patients with keratoconus.
    Methods
    This randomized double-blind clinical trial was performed on 57 eyes of 57 patients with keratoconus. Patients aged 20-35 years with a clinical diagnosis of keratoconus who were contact lens intolerant and had corrected distance visual acuity (CDVA) of less than 20/80 were included. Eligible eyes were randomly allocated into 2 groups: Anwar (23 eyes) versus Melles (25 eyes). The primary outcome measure was CDVA; secondary outcome measures included spherical equivalent (SE), contrast sensitivity,corneal aberrations, corneal biomechanical properties, endothelial cell count, and central corneal thickness.All outcomes were compared 15 months postoperatively.
    Results
    Mean CDVA was 0.17±0.09 vs 0.18±0.11 LogMAR in the Anwar vs Melles groups, respectively (P=0.803) and mean SE was -1.82±2.7 and -2.69±3.94 D (P=0.155). Overall, photopic and mesopic contrast sensitivity function was different between the two groups (P<0.05). There was no significant difference between the two groups in terms of total and higher order aberrations up to fifth order (P>0.05 for all parameters). Corneal hysteresis was not significantly different between the two groups (9.9±0.8 vs 9.9±0.6;P=0.606). Corneal resistance factor was 10.02±0.8 and 10.13±0.76 (P=0.509). There was no significant difference between the two groups regarding percentage of endothelial cell loss (1%±2 vs 1%±3; P=0.869). Central corneal thickness was 525.56±47.87 μm versus 504.64±54.20 μm in the study groups, respectively (P=0.155).
    Conclusion
    Anwar and Melles techniques for DALK have comparable visual and refractive outcomes,aberrometric profile, biomechanical properties, corneal thickness and endothelial cell density. However,patients undergoing Anwar technique show better contrast sensitivity.
    Keywords: Anwar, Melles, DALK, Deep Anterior Lamellar Keratoplasty, Keratoconus
  • Azarmina M. , Azarmina H. Page 75
    Toxic optic neuropathy (TON) is a group of medical disorders which can be defined by visual impairment due to optic nerve damage by a toxin. The exposure to a toxic substance can occur at the workplace, with ingestion of materials/ foods containing a toxin, or the use of systemic medications. TON is a disease entity which is not only under-diagnosed, but also often diagnosed at a stage when recovery of vision is not possible. Both genders and all races are equally affected, and all ages are susceptible. This article gives an overview of common causes, clinical features, and management of TON.
    Keywords: Toxic Optic Neuropathy, Methanol, Optic Atrophy
  • Hosseini B. , Rezaei Kanavi M. , Javadi Ma , Panahi Bazaz Mr Page 84
    Purpose
    To report two cases of corneal keloid and keloid-like lesions and to present an overview of the literature.Case Reports: The first case was a 32-year-old female with past history of trauma to the right eye and subsequent surgery in childhood, who presented with a slowly growing smooth and whitish elevated corneal lesion. Histopathologic and immunohistochemical findings of the excised lesion were consistent with corneal keloid. The second case was a 19-year-old male patient who presented with had ontraumatic, bilateral, mildly elevated, paracentral and annular corneal opacities since childhood, which had aggravated in the past 5 years. Medical and family history was unremarkable. Confocal scan, impression cytology, histopathology and immunohistochemistry revealed evidence in favor of a primary keloid-like lesion.
    Conclusion
    Corneal keloids are well-known lesions with characteristic clinicopathological features. “Keloidlike”is a general and nonspecific term that encompasses a wide range of entities. In primary and bilateral keloid-like lesions, especially in young adults, newly mutated corneal dystrophies that have not been yet defined should be considered.
    Keywords: Corneal Keloid, Keloid, like Confocal Scan, Histopathology
  • Ahmadieh. H., Kamrava K. Page 92
    Purpose

    To introduce a patient with Best disease and fluctuation in vision and OCT changes.Case Report: A 26-year-old man presented with decreased VA in his left eye due to CNV secondary to Best disease. VA improved after IVB injection. After 3 years he complained of metamorphopsia in his right eye with a decrease in subretinal deposits which improved spontaneously. The same sequence of events happened in his left eye after a few months.

    Conclusion

    Fluctuation of vision may occur in Best disease with unknown reason.

    Keywords: Best Vitelliform Dystrophy, Fluctuation of Vision, Metamorphopsia
  • Bagheri A. , Roshani M. , Tavakoli M. , Abbasnia E. Page 97
    Purpose
    To present a case of spontaneous resolution of essential esotropiaCase Report: A 22-month-old girl presented with eye deviation since the age of 4 month. In the first examination, visual acuity of both eyes was C+S+M+. The patient had 35 prism diopters of alternative esotropia in primary position and also bilateral inferior oblique overaction (IOOA). There was no significant refractive error and other ophthalmic and systemic evaluations were normal. In follow up examinations the amount of esodeviation decreased gradually and at the last examination (at the age of 4 years) the patient was orthotropic in primary position in spite of residual bilateral IOOA.
    Conclusion
    The amount of deviaton in patient with essential esotropia usually seems to be stable; however spontaneous resolution of esodeviation is possible, however IOOA, dissociated vertical deviation or latent nystagmus may remain.
    Keywords: Esotropia, Latent Nystagmus, Essential Infantile Esotropia, Congenital Esotopia, Spontaneous