به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

فهرست مطالب محمود بی جن خان

  • مایده اژه ای، وحید صادقی *، محمود بی جن خان

    پژوهش حاضر با هدف بهبود بازسازی گفتار در زبان فارسی و بررسی افت منحنی فرکانس پایه بین دو قله زیروبمی در چارچوب نظریه خودواحد عروضی آهنگ انجام شده است. دو فرضیه اصلی این پژوهش افت فرکانس پایه از طریق وقوع قاعده درون یابی آوایی و یا از طریق وقوع قاعده گسترش نواخت است و پیش بینی می شود که فرضیه اول پژوهش تایید شود. داده های پژوهش، شامل 45 ساخت پی بستی، با توجه به واکدار بودن همخوان ها در تمامی هجاها بین دو قله زیروبمی طراحی شده و فاصله دو قله با افزودن به تعداد هجاهای بدون تکیه از مقدار صفر تا دو هجا افزایش داده شد. تعداد 1350 داده از 30 گویشور فارسی معیار ضبط و جمع آوری شد. این داده ها در نرم افزار پرات تحلیل آوایی شد و نتایج این تحلیل در برنامه اس پی اس اس بررسی شد. نتایج تحلیل ها نشان داد فاصله قله اول تا دره منحنی با افزایش تعداد هجاها افزایش یافته که نشان گر برهم نهادگی این دره با ابتدای هجای تکیه بر است. اختلاف معنادار این فاصله میان سه گروه داده ها به صورت دوبه دو نیز نشان دهنده افزایش آن به نسبت افزایش تعداد هجاهای بدون تکیه است. همچنین منحنی فرکانس پایه به طور میانگین برای داده ها رسم شد که نشان داد این افت میان دو قله تدریجی است و از طریق وقوع درون یابی رخ می دهد.

    کلید واژگان: کلیدواژه ها, بازسازی گفتار, درون یابی آوایی, گسترش نواخت, نظریه خودواحد عروضی آهنگ, تکیه زیروبمی}
    Maedeh Ejei, Vahid Sadeghi *, Mahmood Bejankhan

    This research aims to improve speech synthesis in Persian and investigate the pitch contour fall between two H* peaks carried out in the framework of the Autosegmental Metrical (AM) theory of intonational phonology. In this paper, we tested two main hypotheses. Firstly, the F0 falls through phonetic interpolation and, secondly, it involves tone spreading. The present paper argues that the first hypothesis is proven to be correct. The data for the present research includes 45 enclitic phrases that were produced using voiced consonants between the two peaks. It means that in the course of producing each phrase, it was taken into consideration that all of the consonants placed between the two peaks would be deliberately and certainly voiced. This is mainly because if the consonants were not voiced, the data analysis results would be affected in Praat. It has to be noted that the distance between the two H* was increased by adding zero to two unstressed syllables. Totally, we recorded 1350 utterances from 30 native Persian speakers. We employed Praat software so as to analyse the utterances. Besides, we utilized SPSS for further analysis. The results of acoustic and statistical analyses showed that the distance between the first peak and the following F0 valley is increased with the addition of the unstressed syllables, demonstrating the alignment of this valley with the beginning of the stressed syllable. Results of statistical analyses revealed that the distance between the H and the following L target is increased significantly with the addition of the unstressed syllables. Furthermore, the normalized pitch contour was computed for all data. This indicates that the fall of the pitch contour between the two H peaks is realized through phonetic interpolation.

    Keywords: Speech Synthesis, Phonetic Interpolation, Tone Spreading, Autosegmental Metrical theory (AM), Pitch Accent}
  • سولماز خرم، سید محمد رضی نژاد*، محمود بی جن خان، لطیف عطاری

    در این مقاله [1]، فرایند درج همخوان میانجی در زبان ترکی آذربایجانی (گویش تبریزی) برپایه نظریه بهینگی (رویکرد موازی) بررسی می شود. برای انجام این پژوهش، 90 واژه اصیل ترکی و 50 واژه قرضی به صورت میدانی گردآوری شده است. هدف از انجام پژوهش حاضر این است که مشخص شود در چه شرایط واجی، درج همخوان میانجی صورت می گیرد و محدودیت های نشان داری فعال در تبیین فرایند مذکور کدام اند. بررسی داده ها نشان می دهد که در این زبان، هنگام افزودن پسوند متشکل از یک (واکه) واج با واکه دارای مشخصه]+افراشته[به ستاک یا پسوند قبلی، همخوان /n/ و حین افزودن یک (واکه) واج یا چند (یک همخوان + یک واکه) واج با واکه دارای مشخصه]-افراشته[به ستاک یا پسوند قبلی همخوان /j/ درج می شود. بررسی و تحلیل داده ها حاکی از آن است که در شرایط واجی مذکور هنگام وقوع التقای واکه ای، محدودیت نشان داری ONSET بر محدودیت پایایی DEP تسلط می یابد و محدودیت های معرفی شده با رتبه بندی ثابت به سادگی از عهده تبیین فرایند درج همخوان میانجی برمی آیند.   [1]. این مقاله حاصل پژوهش نویسندگان در دانشگاه آزاد اسلامی واحد اردبیل است.

    کلید واژگان: درج همخوان, گویش تبریزی, محدودیت های نشان داری, نظریه بهینگی, همخوان میانجی}
    Solmaz Khorram, Seyed Mohammad Razinejad *, Mahmood Bi Jen Khan, Latif Attari

    This article examines the process of consonant epenthesis in Azerbaijani Turkish language (Tabrizi dialect) based on optimality theory (standard approach). To do this research 90 Turkish words and 50 borrowed words were collected from the speakers of this language. The purpose of the present study is to determine under what phonological conditions consonant, epenthesis takes place and what the active markedness constraints in explaining the mentioned process are. Data analysis shows that in this language, when adding a suffix consisting a (vowel) phoneme with [+high] vowel is inserted to stem or the preceding suffix, the consonant /n/ and when adding a (vowel) phoneme or several (a consonant + a vowel) phonemes is inserted with [-high] vowel to the stem or preceding suffix /j/ consonant. Analysis of data indicates that in the mentioned phonological conditions, when hiatus vowel occurrence, ONSET markedness dominates DEP reliability constraint, and the constraints introduced with a fixed rating can easily explain the consonant epenthesis process.

    Keywords: consonant insertion, Tabrizi dialect, markedness constraints, optimality theory consonant epenthesis}
  • فهیمه نصیب ضرابی *، محمود بی جن خان، حمید سلطانیان زاده، علی درزی

    مساله ای که در دو دهه ی اخیر مطالعات عصب شناختی زبان بسیار به آن پرداخته شده است، چگونگی پردازش واژه ها در مغز و تفاوت های آن با پردازش واژه های ناآشناست. فرآیند دسترسی واژگانی در پردازش شنیداری کلام در همان 200 هزارم ثانیه ی ابتدایی پس از شروع واژه، در مغز آغاز می شود. اینکه در کجای این مسیر راه واژه ها، شبه واژه ها و ناواژه ها از هم جدا می شود، پرسشی است که سعی در پاسخ گویی به آن برای فارسی زبانان داشته ایم تا به چگونگی فرآیند تشخیص واژه ها، پردازش آنها نسبت به دیگر زنجیره های آوایی، و نقض قواعد واج آرایی پی ببریم. حین یک آزمون تصمیم گیری-واژگانی شنیداری، سه نوع محرک هم ساخت (واژه، شبه واژه، ناواژه) در میان جملاتی با ساختار یکسان به شرکت کننده ها ارایه شد. فعالیت مغزی آنها در طول آزمون با استفاده از دستگاه الکتروانسفالوگرام یا ای ای جی (eeg) ثبت شد. داده های پتانسیل های رخدادی ، ای آرپی (ERP)، حاکی از آن بود که در نواحی پیشین مغز، در پردازش ناواژه ها اثر مولفه ی مثبت موخر (LPC) مشاهده می شود که می تواند بازتابی از نقض قواعد واج آرایی زبان فارسی باشد. به علاوه، در نواحی آهیانه، اثر N400 برای ناواژه ها و شبه واژه ها مشهود بود که خبر از فعالیت بیشتر مغز در تلاش برای ایجاد هم بستگی معنایی دارد. همچنین، بررسی تاخیر مولفه ی N400 نشان داد که در نواحی آهیانه این اثر برای شبه واژه ها زودتر از دیگر محرک ها اتفاق می افتد. نتایج حاصل، در کنار شباهت هایی که با یافته های پژوهش های انجام شده در دیگر زبان ها دارد، تفاوت هایی را نیز نشان می دهد که بیشتر به جایگاه مولفه های مشاهده شده مربوط است.

    کلید واژگان: پردازش صوتی واژه, ای آرپی (ERP), مولفه ی مثبت موخر (LPC), N400, محدودیت های واج آرایی}
    Fahimeh Nasib Zarraby *, Mahmoud BijanKhan, Hamid Soltanian-Zadeh, Ali Darzi

    During the recent two decades, the subject of processing well-formed and ill-formed words have been exploited in the literature for different languages and different purposes. Lexical retrieval for auditory inputs has been proved to start as soon as 200 ms after the stimulus onset. However, the questions of when and how well-formed and ill-formed words change their processing paths have yet to be answered for Farsi speakers. In this study, Farsi speakers did a lexical decision task while their brain activity was being recorded by a 64 channel EEG. The stimuli included Farsi words, pseudowords and nonwords, which were very similar in structure and were consistent in terms of fundamental frequency, intensity and duration. The ERP data showed an LPC for nonwords in frontal regions, which is known to be an indicator of violating phonotactic constraints. In addition, nonwords and pseudowords showed almost equal N400 effects in parietal regions, which can reflect a more effortful semantic integration compared with words. Finally, the peak latency analysis revealed an earlier N400 peak for pseudowords as opposed to words and nonwords. The regions where N400 and LPC were identified differed from some studies in the literature.

    Keywords: auditory word processing, ERP, LPC, N400, phonotactic constraints}
  • محمود بی جن خان، سپیده عرب

    هدف این مقاله بررسی شباهت حروف الفبای فارسی و تاثیر آن بر رخ دادن خطای دیداری هنگام خواندن و استخراج ماتریس ابهام برای حروف با رویکردی واج شناختی است. ارایه دسته بندی جدیدی از الفبا مبتنی بر شباهت حروف، می تواند به کنترل خطاهای خواندن ناشی از شباهت حروف، کمک کند. با استفاده از نرم افزار ای-پرایم و روش «انتخاب اجباری تناوب دوتایی» آزمایشی متناسب با دستگاه خط و واج شناسی زبان فارسی طراحی شد. 55 جفت کمینه نوشتاری متناسب با آزمون انتخاب شد. به شرکت کنندگان رشته همخوان-واکه ابتدای محرک ثانویه به عنوان پیش نمایش و سپس کلمه هدف و پس نمایش عرضه شد. در پایان، کلمه هدف و محرک ثانویه به نمایش درآمدند تا تشخیص کلمه هدف توسط شرکت کنندگان اندازه گیری شود. با بررسی همزمان درک دیداری و واجی شرکت کنندگان، یافته های آماری نشان دادند که کلمات دارای حروف شبیه در مقایسه با کلمات دارای حروف غیرشبیه بیشتر اشتباه می شوند.

    کلید واژگان: نگاره, انتخاب اجباری تناوب دوتایی, ماتریس ابهام, خطای بازشناسی}
    Mahmood Bijankjan, Sepideh Arab

    This article aimed to investigate the Persian letter similarities based on a phonological approach and the extent to which it affects visual letter recognition while reading, and defining a confusion matrix for the letters. Presenting a new classification according to the similarities of the letters can help to control the errors which occur as a result of letter similarities. The experiment was designed using the E-prime version 2.0, and two Alternative Forced Choice method in accordance with the Persian phonology and writing system. 55 visual minimal pairs were chosen for the test. The first consonant-vowel string of the distractor was introduced as a pre-mask to participants, next the target and the post-mask were presented and at the end the target and the distractor were shown to investigate the recognition of the target by the participants. By examining the participant’s visual and morphological perceptions simultaneously, the statistical descriptive indices and Xi square analysis on effect of age, gender and morphological structure showed that similar letters were more often mistaken in visual recognition than non-similar letters.

    Keywords: Grapheme, Two alternative forced choice, Confusion matrix, Recognition error}
  • سیما عوض پور، محمود بی جن خان

    در این مقاله فرایندهای واجی در محل وقف در چارچوب رویکرد بهینگی موازی بررسی می شود. واکه های کوتاه، فارغ از نقش صرفی و نحوی آن، تکواژ نشاته نکره /n/ و حالت فاعلی /u/ و اضافی /i/ در محل وقف حذف می شوند. واکه افتاده حالت مفعولی /a/ نیز به دلیل رسایی بالا در برابر حذف، مقاومت می کند و به مورای خالی شده مجاور، پس از حذف تکواژ نکره، گسترده و کشیده می شود. نشانه مفعولی تنها در مقوله های اسمی مونث مفرد حذف می گردد که آن نیز با توجه به رتبه بندی صحیح محدودیت هایی که مانع هر گونه پسوند تصریفی پس از تکواژ نشانه تانیث می شود، قابل تببین است. در این مقوله های اسمی علاوه بر حذف تکواژهای نشانه نکره و حالت، نشانه تانیث /t/ نیز نادهانی و تبدیل به [h] می شود. طبق یافته های این پژوهش، رتبه بندی محدودیت ها از حضور هجای سبک در محل وقف جلوگیری می کند و فرایندهای حذف و کشش بمنظور تبدیل هجای سبک به سنگین و یا فوق سنگین صورت می گیرد.

    کلید واژگان: تکواژ تانیث, تکواژ حالت, تکواژ نکره, مورا, وقف}
    Sima Avazpour *, Mahmoud BijanKhan

    In this paper phonological processes in pausal position of Qura’n are investigated in parallel optimality theory. Short vowels are deleted, disregarding their morphological and syntactical roles, such as indefinite morpheme /n/, nominal /u/ and genitive /i/ cases. The low vowel /a/ representing accusative case resists to deletion due to high sonority and is lengthened and extended to the emptied adjacent mora. However, accusative case vowel is deleted in feminine nominatives, which is justified by the constraint that bans every type of suffixes after feminine one and is high ranked. In addition to deletion of indefinite and case morphemes, feminine suffix /t/ is debucalized and altered to [h] in female nominatives. According to this research, ranking of constraints prevents the appearance of light syllables in pausal position and deletion and lengthening processes happen to substitute heavy or superheavy syllables for light ones. ranking of constraints prevents the appearance of light syllables in pausal position and deletion and lengthening processes happen to substitute heavy or superheavy syllables for light ones.

    Keywords: Feminine morphology, state morphemes, necrotic morphology, mora, Waqf}
  • داوود حیدرپور، الهام سبط، محمود بیجن خان، مصطفی صالحی*، هادی ویسی

    در سال های اخیر، کاربرد گونه نوشتاری غیررسمی زبان فارسی به دلیل گسترش روزافزون فضای مجازی و شبکه های اجتماعی و تمایل کاربران به نزدیک کردن زبان نوشتار به گفتار رشد چشمگیری داشته است. با وجود این، ابزارهای پردازش این گونه زبانی به میزان لازم توسعه داده نشده است. تحلیلگرهای تصریفی از جمله ابزارهایی است که در پردازش زبانی کاربرد وسیعی دارد و تاکنون برای گونه غیررسمی طراحی و پیاده سازی نشده است. با توجه به این که گونه نوشتاری غیررسمی در کنار واژگان و قواعد صرفی و نحوی مختص به خود، در بخشی از واژه ها و ساختارها با گونه رسمی مشترک است، در این پژوهش با پوشش فارسی رسمی و غیررسمی اولین ابزار تحلیل تصریفی فارسی معاصر برای همه اقسام واژه توسعه داده شده و تلاش شده همه ساختارهای تصریفی واژه های فارسی غیررسمی پوشش داده شود. این ابزار به صورت قاعده مند و مستقل از بافت و با بهره گیری از مبدل حالت محدود، پی بست ها و وندهای تصریفی رسمی و غیر رسمی را در واژه های زبان شناسایی و تحلیل کرده، ستاک های رسمی و غیررسمی را نیز استخراج می کند. به منظور پوشش دادن تمام ساخت ها و حالت های تصریفی، با توجه به رویکرد مستقل از بافت، الگوریتم برای هر واژه، تمام خوانش ها و معانی گوناگونی را که می تواند بسته به قرارگیری در بافت های گوناگون داشته باشد، تحلیل و ارایه می کند. به منظور استخراج و بررسی واژگان و قواعد تصریفی و نگارشی گونه غیر رسمی، پیکره فارسی معاصر از سیاق ها و زیرسیاق های گوناگون این گونه زبانی تهیه شده و در طراحی و آزمون تحلیلگر مورد استفاده قرار گرفت. آزمون تحلیلگر با استفاده از 1786 واژه یکتای استخراج شده از پیکره، نتیجه 67/96 درصد را در معیار اف به دست داده است. از این ابزار می توان در انواع تحلیل ها و کاربردهای پردازش رایانه ای زبان فارسی و همچنین در آموزش فارسی، به ویژه محاوره فارسی به غیر فارسی زبانان استفاده کرد.

    کلید واژگان: پردازش زبانی, تحلیلگر تصریفی, گونه غیررسمی فارسی, فارسی معاصر, مبدل حالت محدود, آموزش فارسی}
    Davood Heidarpour, Elham S.Sebt, Mahmoud Bi Jen Khan, Mostafa Salehi*, Hadi Veisi

    In recent years, the use of informal writing in Persian has grown significantly due to the increasing expansion of cyberspace and social media and platforms, and the tendency of users to bring the written language closer to colloquial speech. But on the other hand, proper tools to process this language register are not developed very much. One of the tools for low level processing of textual data is an inflectional analyzer. However, such tools are not developed for this register yet. Informal words have their own structures, stems, morphemes and clitics and they also make use of formal structures and units. Moreover, this register also consists of formal words so any analyzer for informal words should have the potential to analyze formal words, too. In this paper, it is tried to cover all inflectional structures of informal Persian language to build an inflectional analyzer. A corpus of most of its known sub-registers is constructed to extract words, morphemes and inflectional rules and morphotactics. A part of this corpus is used for testing the analyzer. After extracting 1786 unique words of the test part, inflectional analyzer f-measure is equal to 97.67%. This tool can be used in computational processing of Persian language and it can also be used in teaching Persian, specifically colloquial Persian to non-Persian learners.

    Keywords: Computational Linguistics, Inflectional Analyzer, Informal Persian Register, Contemporary Persian, FST, Persian Teaching}
  • سولماز خرم، محمد رضی نژاد*، محمود بی جن خان، لطیف عطاری
    در مقاله حاضر فرایند آوایی حذف همخوان /ʁ/ در گویش تبریزی رایج در مناطق مرکزی تبریز، در محیط های واجی مختلف و در چارچوب نظریه بهینگی رویکرد موازی بررسی می شود. هدف از انجام پژوهش حاضر فهم این نکته است که این همخوان در کدام شرایط واجی حذف می شود. تعیین محدودیت های حاکم بر  فرایند حذف از رهگذر بررسی تعامل بین محدودیت های نقض پذیر جهانی و رتبه بندی آن ها از دیگر اهداف نگارندگان این مقاله است. این پژوهش به روش توصیفی- تحلیلی و میدانی انجام می شود. بررسی و تحلیل داده هایی که براساس جایگاه حذف همخوان /ʁ/ طبقه بندی شده اند، بیانگر آن است که همخوان /ʁ/ در مرز بین دو هجا - در جایگاه پایانه هجای اول و در جایگاه آغازه هجای دوم- همواره حذف می شود. البته لازم به ذکر است که این همخوان در آغازه واژه تظاهر ندارد و از پایانه واژه نیز حذف نمی شود. در هر دو جایگاه فوق، محدودیت های نشانداری MAX-ʁ≠ و *ʁ فعال هستند و در رتبه بالاتری نسبت به محدودیت پایایی  MAX-IOقرار دارند. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهند که در هر دو جایگاه، متعاقب فرایند حذف همخوان /ʁ/کشش جبرانی، حذف و تغییر در ساختار هجا روی می دهد. همچنین براساس یافته ها، محدودیت های معرفی شده با رتبه بندی ثابت به راحتی از عهده تبیین حذف این همخوان در  هر دو جایگاه مذکور و عدم حذف آن از جایگاه پایان واژه برمی آیند.
    کلید واژگان: حذف همخوان, کشش جبرانی, گویش تبریزی, نظریه بهینگی, هجا}
    Solmaz Khorram, Mohammad Razinejad *, Mahmud Bi Jen Khan, Latif Attari
    This article investigates the phonetic process of consonant elision of /ʁ/ (Tabriz dialect) in different phonemic environments within optimality theory (OT). The purpose of this study is to determine the phonemic circumstances in which this consonant is deleted. Also, determining deletions governing this process by examining the interaction between global violable constraints and ranking them is another purpose of this article. The research is conducted based on descriptive-analytic and field methods. Data are collected and classified according to the position where this process has taken place. Data analyses show that consonant /ʁ/ is always deleted on the boundary between two syllables: 1. at the coda position of the first syllable. 2. at the onset position of second syllables. But it should be noted that this consonant has never had a phonetic appearance in the beginning part of the first syllable of words and also never been deleted from the coda position of words. In syllable boundary, i.e. in both positions markedness constraint MAX-ʁ≠ and *ʁ is active and located in a higher ranking position than faithfulness constraint MAX-IO (segment). The results show that both above cases happen following the deletion process of consonant /ʁ/, compensatory lengthening, deletion, and changing in syllable structure. Findings also show that constraints with fixed ranking can easily explain the deletion of this consonant in these two positions and not deleting it from the coda position of the word.
    Keywords: Consonant Elision, Compensatory Stretching, Tabriz Dialect, optimality theory, syllable}
  • آزاد محمدی*، محمود بی جن خان
    پژوهش حاضر با بررسی واجی ساخت هجا در زبان کردی مرکزی (سورانی) و مطابقت آن با دیدگاه هایی که بر اساس نظام نوشتاری، زبان کردی را دارای ساخت های هجایی CGVCC، CCVC و CCVCCC (به ترتیب بسامد در مطالعات پیشین) می دانند، حضور واکه نرم افراشته پیشین I/ / در زیرساخت واجی و یا درج در طی مراحل اشتقاق در گذر به روساخت آوایی را مورد سنجش قرار می دهد. بدین منظور هم از شواهد درون زبانی و هم برون زبانی بهره گرفته می شود. علاوه بر پیکره ای صوتی از گویشوران مریوان و سلیمانیه، شم زبانی گویشوران با پرسشنامه هایی درباره تعیین هجاهای یک واژه سنجیده شده و داده های اصلی این پژوهش را تشکیل می دهند. شم زبانی گویشوران در کنار شواهدی از تغییرات واکه در واژه های هم خانواده و وام واژه ها، داده های درزمانی تغییر واکه ها، قواعد واجی با حوزه عملکرد هجا، سلسله مراتب رسایی و انتخاب رساترین عنصر در مرکز هجا و نیز انتخاب دیگر عناصر همخوانی به عنوان آغازه یا پایانه، شواهدی هستند که در کنار شواهد آکوستیکی که بیشتر جنبه آوایی دارد، ساخت هجایی زیرساختی در زبان کردی مرکزی را تبیین می کنند. مولفه های اصلی واج شناسی زایشی از قبیل ارجاع به بازنمایی های دوگانه زیرساختی و روساختی و قواعد واجی مرتبط در اشتقاق به صورت آوایی در کنار قواعد واج آرایی بر توزیع عناصر سازنده ساخت هجایی در تبیین این ساخت مورد استفاده قرار گرفته و مبانی نظری پژوهش را تشکیل می دهند. نتایج پژوهش نشان می دهد که از دو فرضیه رقیب برای حضور واکه I/ / در روساخت: 1) حضور در زیرساخت واجی و نگاشت پایا به روساخت؛ 2) عدم حضور در بازنمایی واجی و ظهور در بازنمایی آوایی تحت تاثیر قاعده درج واکه، در چارچوب استدلال های واج شناختی فرضیه اول به اثبات می رسد. با پذیرش حضور این واکه در زیرساخت واجی و عدم تفاوت بین غلت و دیگر همخوان ها در جایگاه دوم خوشه آغازه، خوشه آغازین تشکیل نمی شود و ساخت هجایی در زبان کردی مرکزی همانند زبان فارسی معیار به ساخت CV(C)(C) تقلیل می یابد. تنها در روساخت آوایی و به علت محل تولید مشترک غلت و واکه افراشته پیش از خود، واکه حذف و توالی همخوان-غلت، خوشه آغازین می سازد.
    کلید واژگان: زبان کردی, کردی مرکزی (سورانی), ساخت هجایی, واکه نرم افراشته I, _ زیرساخت واجی}
    Azad Mohammadi *, Mahmood Bijankhan
    In this study, the syllable structure in Central Kurdish (Sorani) language has been phonologically investigated. In this investigation, the syllable structure has been compared with the views which are based on orthography believe in CGVCC, CCVC and CCVCCC syllable structures (based on the frequency of occurrence in previous studies). This study examines the presence of a high front lax vowel /I/ in underlying representation or its epenthesis in surface representation during derivational stages. For this purpose, both internal and external linguistic evidences are employed. An audio corpus of the speakers of Mariwan and Sulaimani, along with a questionnaire for determining the native speakers’ intuition in counting the word syllables have been employed as the research data. Evidences from vowel changes in cognate and borrowed words, diachronic data, the application of phonological rules in the syllable domain, sonority sequencing principle and selection of the most sonorous element as syllable nucleus and consonants as onset and coda, along with acoustic cues for the presence of this vowel in phonetic representation explain the phonological syllable structure in Central Kurdish. Basic tenets of generative phonology like referring to two levels of representation, and the phonotactic rules on the distribution of building blocks of syllable form the theoretical framework of this study. The results show that from two opponent hypotheses regarding vowel /I/ existence in phonetic form: 1) existence in UR and faithfulness mapping to SR; 2) lacking in UR and emergence in SR as result of vowel epenthesis rule, regarding above-mentioned phonological arguments, the former is confirmed. By accepting the presence of vowel /I/ in underlying representation and the similarities between glides and other consonants as the second member of the onset, the syllable structure in Central Kurdish, like standard Persian, is CV(C)(C). In phonetic representation onset clusters of consonant-glide is the result of vowel deletion due to the shared place of articulation with the following glide.
    Keywords: Kurdish language, Central (Sorani) Kurdish, syllable structure, high front lax vowel, phonological representation}
  • علی پیرحیاتی*، محمود بی جن خان
    طبیب زاده و برادران همتی (1394) براساس معیارهای مختلف، نقش اسم دوم در ساخت های اسم + کسره اضافه + اسم را به دو نوع مضاف الیه اسمی و مضاف الیه وصفی تقسیم می کنند. آن ها به درستی برخی ویژگی های مغفول مانده گروه های اسمی زبان فارسی را تاکید می کنند، اما به نظر می رسد در توصیف صحیح این ویژگی ها ناموفق هستند. اول اینکه آن ها معیارهای مناسبی برای تشخیص مضاف الیه وصفی و تمایز آن با ساخت های دیگر ارایه نمی دهند. دوم اینکه مواردی که به مثابه نمونه های مضاف الیه وصفی مد نظر دارند، با وجود شباهت کلی شان، تفاوت های ماهوی با یکدیگر دارند و نمی توان آن ها را در یک دسته قرار داد. سوم اینکه آن ها در نهایت معیارهای قطعی یا جامع و مانع برای تشخیص مضاف الیه وصفی به دست نمی دهند و آن را به عوامل بافتی و کلامی وامی گذارند.
    کلید واژگان: اسم مرکب, گروه اسمی, مضاف الیه اسمی, مضاف الیه وصفی, ساخت اضافه}
    Ali Pirhayati *, Mahmood Bi Jen Khan
    Tabibzadeh and Baradaran Hemmati (2015) argue that the Persian Genitive constructions can be divided into attributive genitives and nominal genitives based on six criteria including the possibility of displacing the nominal and attributive dependents, adding the plural suffix, and the possibility of scrambling or topicalization. Attributive genitives can both precede and follow adjectives. Nominal genitives, on the other hand, do not precede adjectives except for the cases that result in a meaning shift or ungrammaticality of noun phrases. They emphasize a peculiar characteristic of Persian Ezafe constructions, but they are not successful in providing a proper explanation of it. In this article, we attempt to provide a brief account of their position, show some mistakes in their syntactic arguments, and criticize the difference between attributive genitives and compound nouns.
    Keywords: compound noun, noun phrase, nominal genitive, attributive genitive, Ezafe construction}
  • محمود بی جن خان*، سیما عوض پور

    در این مقاله تلفظ کلمات قرآنی در جایگاه وقف بررسی، توصیف و تبیین می شود. تعمیم توصیفی داده ها نشان می دهد که در تلفظ کلمات نکره فاعلی و اضافی، تکواژ نکره و واکه های افراشته کوتاه نشانگر حالت فاعلی (/u/) و اضافی (/i/) حذف می شوند، و آغازه هجای محذوف به هجای پیشین منضم و یک مورا به پایانه آن افزوده می شود و آن را سنگین یا فوق سنگین می کند. اما در تلفظ کلمات نکره مفعولی پس از حذف تکواژ نکره، مورای شناور آن به واکه افتاده نشانگر حالت مفعولی (/a/) گسترده و واکه افتاده کشیده می شود. رسایی بالای این واکه در مقایسه با سایر واکه های افراشته می تواند دلیل مقاومت آن در برابر حذف باشد. در تلفظ اسم های مونث، تکواژهای سه گانه حالت و تکواژ نکره حذف می شوند. سپس به دنبال حذف مشخصه های فوق حنجره ای و ابقای مشخصه حنجره ای، واج /t/ به [h] تبدیل می شود. هدف اصلی این مقاله، صورت بندی الگوی واجی کلمات قرآنی در محل وقف است. روش تحقیق از نوع توصیفی و تبیینی است. بر این اساس،  قواعد واجی قرآنی اجازه ظهور هجای سبک در جایگاه وقف را نمی دهند و به جای آن، هجای سنگین و فوق سنگین از طریق فرایندهای حذف و کشش جبرانی در جایگاه وقف ظاهر می شوند.

    کلید واژگان: وقف, مورا, هجا, پسوند حالت, پسوند نکره}
    Mahmood Bijankhan*, Sima Avazpour

    This paper addresses the pronunciation of the Quranic words in the location of pause, or vaqf. Data descriptive generalization shows that the indefinite morpheme and short high vowels /u/ and /i/, respectively for nominative and genitive cases, delete in the pause location. This results in forming a heavy or ultra-heavy syllable in the pause location via adhesion of mora of omitted syllable onset to the final syllable. For pronunciation of the indefinite masculine words in accusative case, deletion of the indefinite morpheme is compensated by lengthening the low vowel /a/ through spreading the floating mora to the low vowel slot. The reason behind resistance of the low vowel to delete could be its high degree of sonority. For pronunciation of the feminine words, indefinite and case morphemes delete, and then /t/ converts into [h] through omission of the supra-laryngeal features and staying laryngeal node. The main aim of this paper is to formalize the phonological pattern of the Quranic words in the location of Vaqf. Research methodology is of descriptive and explanatory type. Accordingly the Quranic phonological rules prohibits to license presence of the light syllable in the pause location, while to license heavy and ultra-heavy syllables via deletion and compensatory lengthening processes in the pause location.

     

    Keywords: pause, mora, case morpheme, indefinite morpheme}
  • محمود بی جن خان*، صدیقه روشن قنبری

    هدف از پژوهش حاضر بررسی نظام تقابل واجی زبان فارسی امروز در چارچوب مبانی نقش گرایی است. پرسش اصلی پژوهش، ناظر به میزان بهره برداری واج شناسی زبان فارسی از تقابل هر دو واج در واژه سازی است. داده های پژوهش شامل 41718 جفت کمینه است که از یک واژگان زایا به حجم 52858 مدخل با استفاده از برنامه ای رایانه ای استخراج شده اند. سپس، میزان تقابل واجی برای همخوان ها و واکه های فارسی به صورت مجزا محاسبه شد. تجزیه و تحلیل یافته های آماری نشان داد میزان تقابل واجی واکه ها در جفت های کمینه فارسی برحسب مشخصه های ارتفاع زبان و کشش برای طبقات غیرشبیه بیشتر از همین میزان برای طبقه شبیه است؛ اما برحسب محل تولید برای طبقات شبیه بیشتر از همین میزان برای طبقه غیرشبیه است. علاوه بر آن، میزان تقابل واجی همخوان ها برحسب رسایی، نحوه و محل تولید برای طبقات شبیه و غیرشبیه متفاوت عمل می کند، به طوری که اعضای تقابل مستقل از تعداد هجا گرایش به غیررسا و تیغه ای بودن دارند.

    کلید واژگان: جفت کمینه, میزان تقابل, بار نقشی, رسایی, طبقات واجی}
    Mahmood Bejankhan *, Sedigheh Roshan Ghanbari
    Introduction

    The main question in this article concerns the extent to which Persian phonology employs the contrast of a pair of phonemes in the word formation. This question is already reported for consonants and vowels. The hypothesis of the research implies that decreasing the similarity of the opposition members in phonological features increases the prevalence of minimal pairs and vice versa. For this purpose, the phonological contrast and functional load of the functionalism are quantified according to the formula of the DC. Then, the DC mean is determined for consonants in terms of initial, middle, and final positions within words, and the number of syllables for vowels using non-linear mathematical functions. Findings confirmed that the dissimilarity of vowels in length, along with the similarity of consonants in non-sonority and coronality, are among the pervasive factors in Persian word formation.

    Materials and Methods

    Research data include 41718 minimal pairs extracted from the generative lexicon(Eslami et al., 1383) with a volume of 52858 entries using a computer program. In this program, each entry’s phonological form is compared with phonological forms of approximately the same length (with one unit of length error). If the difference is one, the two words are considered a minimal pair. Minimal pairs that differed in consonants were classified according to their beginning, middle, and end. Moreover, those that differed in vowels were classified according to the number of syllables. Diagrams of exponential and logistic functions were employed to study the relationship between the DC in consonants and the position of consonants at the beginning, middle, and end of words on the one hand, along with the relationship between the DC of vowels and the number of syllables on the other. To evaluate the research hypothesis, a comparison between the values ​​of DCs, as well as their descending order, was performed.

    Discussion and Conclusion

    Examining the minimal pairs in the Persian lexicon shows that the DC of Persian consonants increases as we move from the beginning to the end of the word. Moreover, as the number of syllables increases, the DC of vowels decreases, and the inflection point of DC mean variations rest on three-syllable words. Conversely, as the number of syllables increases, the DC of consonants decreases, while there is no inflection point of DC mean variations on three-syllable words. Overall, DC for dissimilar classes is greater than that of similar classes. Specifically, the DC of vowels (in terms of tongue height and length) for dissimilar classes is more than that of similar classes, while it is the opposite for the place of articulation. However, the DC of consonants varies according to sonority, manner, and place of articulation for both similar and dissimilar classes. Therefore, the members of minimal pairs tend to be non-sonorant and coronal.

    Keywords: minimal pairs, degree of contrast, functional load, sonority, phonological class}
  • مینا کریمیان*، محمود بی جن خان، سید احمدرضا خاتون آبادی
    در یک تحقیق میان رشته ای، به منظور چگونگی درک گفتمان و ایجاد انسجام در یک متن با استفاده از دستگاه الکترومغزنگاری 32 کاناله، آزمایشی برای بررسی نحوه پردازش رابطه هم مرجعی حین هم مرجع شدن عبارت ارجاعی ضمیری با عبارت پیشینه با استفاده از روش پتانسیل رخداد- وابسته (ای آرپی) انجام شد. در این تحقیق، متن های دوجمله ای به زبان فارسی طراحی شدند. برای تحلیل دقت ارجاع ضمیری شخصی "او" در جمله دوم هر متن، دو حالت پایه و ابهام در ارجاع بسته به پیشینه های بالقوه موجود در جمله نخست مورد مطالعه قرار گرفتند. نتایج به دست آمده از مقایسه حالت ابهام نسبت به حالت پایه با توجه به اصل میزان در دسترس بودن پیشینه حاکی از وجود مولفه های ای آرپی است که برای تحلیل دقت ارجاع میان تمام زبان ها مشترک است. در این پژوهش، با استفاده از طراحی آزمونی مطابق با مدل های روان شناسی زبان، نقش گفتمانی و هزینه پردازش حالت ابهام در ارجاع نسبت به حالت پایه با حضور دو مولفه  Nref و LAN مشخص شد. مولفه Nref نشان دهنده دشواری در برقراری رابطه هم مرجعی میان یک عبارت ارجاعی با دو پیشینه بالقوه در متن است. دو پیشینه بالقوه در جمله نخست باید به یک میزان مبهم باشند تا باعث تحریک و ایجاد مولفه Nref شوند. بررسی افزایش شدت مولفه LAN که نشان دهنده افزایش فعالیت حافظه کاری است، تحلیل مناسبی برای دقت ارجاع و تعیین میزان سهولت در ایجاد ارجاع ارایه می دهد.در مطالعه اصل میزان در دسترس بودن پیشینه، با استفاده از دو عنصر مهم نقش گفتمانی و هزینه پردازش سازوکارهای عصبی در تحلیل دقت ارجاع مورد مطالعه قرار گرفتند. این دو مولفه بیانگر دشواری در بازنمایی مجدد پیشینه صحیح و ایجاد رابطه هم مرجعی میان ضمیر ارجاعی و دو پیشینه موجود در متن است. از آنجایی که تشکیل رابطه هم مرجعی از طریق ضمیر ارجاعی در حالت ابهام در ارجاع نسبت به حالت پایه سخت تر است، هزینه پردازش آن به خاطر عدم برجستگی پیشینه نیز بیشتر است.
    کلید واژگان: الکترومغزنگاری, پتانسیل رخداد- وابسته, عبارت ارجاعی ضمیری, پیشینه, نقش گفتمان, هزینه پردازش, برجستگی}
    Mina Karimian *, Mahmood Bijankhan, Ahmadreza Khatoonabadi
    This article is an EEG/ERP study based on psycholinguistic models of reference resolution to study the discourse comprehension and coherent contexts through co-referencing between an anaphor and its antecedent in the same spoken context. How brain is able to establish reference between an anaphor and potential antecedents in discourse has become of great interest. Based on Informational Load Hypothesis by Almor (1999), an auditory task using participants with no neurological or medical disorder was designed to compare coreference resolution of a referential pronoun and its acceptable antecedent in two-sentence discourse context. Based on this theory, and considering the morpho-syntactic limitations of Persian language for processing the information comes from the pronominal anaphor, discourse function and processing cost of reference resolution analysis was examined by situations such as ambiguity in referring expressions. Research method in this study is based on psycholinguistic experimental model which indicates the sub-processes of brain functions responding to co-reference resolution. The model used in this research represents the balance between discourse function and processing costs of reference resolution between referential coherence and referential ambiguity conditions. The ERP components shown in this project indicate that the processing of anaphor resolution in different situations imposes different processing cost on working memory. The two components Nref and Left Anterior Negativity (LAN) in frontal lobe were elicited during referential ambiguity of the pronominal anaphor (third person) which has no gender feature. Nref is a sustained referential negativity which indicates the ambiguity of the referring anaphor. (LAN) in previous researches has shown the increasing activity of working memory. This result which is incompatible with previous studies, has indicated that lower salience of the antecedent can cause higher processing cost for the working memory in order to establish a cross-reference bridge between the new information and the already existing representations of antecedent.
    Keywords: EEG, ERP, Pronominal anaphor, salience, antecedent, Processing cost, working memory}
  • رامین حکمتی*، محمود بی جن خان
    چکیده در این مقاله الگوی نوایی عناصر حاضر در حوزه ی اضافه و کل ساخت اضافه در چهارچوب واج شناسی نوایی بررسی شده است. در این راستا با انجام آزمایشی تولیدی مشتمل بر سه جمله ی دارای ساخت اضافه از دوازده گویشور فارسی زبان خواسته شد تا آن جملات را تولید کنند. صدای این گویشوران در محیطی آکوستیک ضبط شد و سپس مورد تحلیل قرار گرفت. ازآنجاکه هر یک از عناصر [+N] موجود در ساخت اضافه به همراه واکه ی اضافه ی متصل به آن منجر به ایجاد نواخت گونه ای از گروه واجی یعنی گروه واژه بست می شود (Hekmati, 2016)؛ این پرسش طرح خواهد شد که کل ساخت اضافه در چه سطحی از سلسله سطوح نوایی قرار خواهد گرفت. پایین تر بودن سطح نرخ فرکانس پایه ی تکیه ی آخرین گروه واجی ساخت اضافه نسبت به نرخ فرکانس پایه ی تکیه ی کلیه ی گروه های واژه بست حاضر در ساخت مزبور در مواردی که دیرکرد قله ی هجا سبب حرکت قله ی فرکانس پایه ی هجای تکیه بر به هجای بعدازآن گردد، کل ساخت اضافه را به لحاظ نوایی به سطح گروه آهنگ می نگارد. چنین تحلیلی قادر به تبیین علت برجستگی شنیداری هر یک از عناصر حاضر در حوزه ی اضافه است؛ چراکه هر یک از گروه های واژه بست حاضر در حوزه ی اضافه جاذب تکیه ی دومین بوده و آخرین واژه ی حاضر در این ساخت به عنوان گروه واجی جاذب تکیه ی نخستین (گروه آهنگ) می باشد.
    کلید واژگان: واج شناسی نوایی, دیرکرد قله ی هجا, نرخ فرکانس پایه, تکیه ی دومین}
    Ramin Hekmati *, Mahmood Bijankhan
    Abstract In this study, the prosodic pattern of Ezafe construction has been investigated under the framework of prosodic phonology. Prosodic phonology is a framework which evinces that a purely phonological constituent structure lies between syntax and phrasal phonetics (Pierrehumbert and Beckman, 1988). While this phonological constituent structure is independent of the syntactic constituency it is related to it by a module of the syntactic-prosodic constituency. Syntactic-prosodic constituency requires that the morpho-syntactic categories ought to be matched to phonological categories, regarding ALIGNMENT constraint which requires syntactic categories to be edge-aligned (right or left) with the head of phonological constituents (Selkirk, 2011). In this framework, heads are marked by their prominence by which it means that the most prominent element in a prosodic constituent is the phonological head of that constituent (Truckenbrodt, 1995). Those edge-aligned constituents make a hierarchical order in a strict manner with respect to each other, the strict layer hypothesis, in which a purely formal phonological mechanism specifies how constituents of the different prosodic levels form a prosodic hierarchy. In Persian Kahnemuyipour (2003) investigated the prosodic structure of phonological constituents within the prosodic phonology framework. He proposed that within the phonological words the right-most syllable, and within the phonological phrases the left-most phonological word, and within the intonational phrases the right-most phonological phrase, and within the utterances, the left-most intonational phrase is merit of receiving the prominence and therefore should be regarded as the head of their phonological constituents. Since the Ezafe construction is a unique linguistic phenomenon which can only be found in Persian, a great deal of dispute in previous studies can be found about the prosodic structure of this construction. While a number of researchers like Eslami (2005), Bijankhan and Abolhasanizadeh (2011) and Mahjani (2003) only investigated the phonetic realization of Ezafe construction within the autosegmental-metrical phonology framework, within the prosodic phonology framework Kahnemuyipour (2003) based on Ghomeshi (1996) takes the nouns and adjectives in an Ezafe construction, to be non-projecting base-generated X0 elements, and therefore proposed that the entire Ezafe construction is mapped into a single phonological word. Although Kahnemuyipour’s proposal was remarkably novel; he did not implement any laboratorial experiment to supporting his claim but his own intuition furthermore, considering the whole Ezafe construction as a single complex word is not intertwine with Persian speaker’s intuition. With this regard in this research, a laboratorial experiment is manipulated in order to figure out the prosodic level of the entire Ezafe construction within the prosodic phonology framework. In so doing we arranged an articulatory experiment included three sentences which differed due to their Ezafe construction’s length (from two to four words per each Ezafe construction) and we asked six men and six women of native Persian speaker to read aloud those sentences twice. 1)/ nazar-e dɑvar hame ra ʃeɡeftzade kard / 2) / bɑvar-e barɑdar-e ʔɑzar besijar aʤib-o ɢarib bud / 3) / xabar-e xɑb-e bad-e bahɑr dar hameje ʃahr piʧid / We recorded their voices in a soundproof booth in the University of Tehran within the PRAAT environment and then after we extract the fundamental frequency of each stress bearing syllable within Ezafe construction. Since we assume that each [+N] element in Ezafe construction with its adjoined Ezafe vowel construct a clitic group which is itself an allatone of phonological phrase (Hekmati, 2016); now we want to find the place of Ezafe construction in the hierarchy of prosodic structure as a whole. The most probable option for the whole Ezafe construction would be an intonational phrase, because theoretically when we combine a number of phonological phrases we would expect to generate the next upper level of the prosodic hierarchy, intonational phrase. The phonetic counterpart of the intonational phrase is final lowering in which the fundamental frequency of the final stress bearing syllable is significantly lower than its previous counterparts (Pierrehumbert and Beckman 1988). Comparing the fundamental frequency amount of the final stress bearing syllable of Ezafe construction with its non-final counterparts reveals that the fundamental frequency of the final stress bearing syllable of Ezafe construction is significantly lower than its counterparts (p<0.001). Having a lower rate of F0 in the final stressed vowel of the last phonological phrase compare to F0s of the stressed syllables of all the phonological phrases of Ezafe construction in which peak delay causes the movement of F0 peak of stressed syllable to the following syllable led us to map the Ezafe construction as a whole to an intonational phrase. This analysis can explain the cause of auditory prominence of each element in the Ezafe domain. Each phonological phrase in Ezafe domain absorb the secondary stress and the final word in Ezafe domain absorb the primary stress as the intonational phrase.
    Keywords: Prosodic phonology, Peak delay, F0, secondary stress}
  • الهام علایی ابوذر *، محمود بی جن خان
    علیرغم فقدان رابطه یک-به-یک میان همه واج های زبان فارسی و نگاره ها ، که خود باعث فاصله گرفتن نظام نوشتاری فارسی از نظام نوشتاری آرمانی می شود، فارسی زبانان در برخورد با صورت نوشتاری کلمات خارج از واژگان ذهنی خود ( out of vocabulary words ) توانایی تلفظ کردن چنین کلماتی را دارند. یک نوع از اطلاعاتی که آن ها در این راستا از آن بهره می جویند، اطلاعات مربوط به ساختار زبان فارسی است. این اطلاعات شامل آشنایی با انواع تکواژها در زبان فارسی (تکواژهای آزاد، مقید (که خود شامل انواع وندها تصریفی و اشتقاقی است) ، نحوه تقطیع کلمه به تکواژهای تشکیل دهنده و قواعد واژواجی زبان فارسی و نمود نوشتاری مربوط به آن ها است. در تحقیق حاضر قواعد واژواجی زبان فارسی و رابطه میان این قواعد و خط فارسی به تفصیل مورد مطالعه قرار گرفته است.
    کلید واژگان: کلمات خارج از واژگان, قواعد واژواجی, رابطه میان قواعد واژواجی زبان فارسی با خط فارسی}
    Elham Alaee Aboozar *, Mahmoud Bijen Khan
    Since there is not total one-to-one correspondence between Persian graphemes and phonemes, Persian writing system deviates from the ideal one; though literate native speakers of Persian can pronounce out of vocabulary words (OOV words). Knowing Persian morphology (how to break a word into its morphemes) as well as Persian morphophonemic rules and related transliteration rules enables them to pronounce some of out of vocabulary words whose morphemes exist in Persian. The present study focuses on Persian morphophonemic rules and related transliteration rules.
    Keywords: out of vocabulary words, morphophonemic rules, grapheme, Persian, transliteration}
  • حامد رحمانی، محمود بی جن خان، سجاد پیوسته
    هدف این مطالعه توصیف فضای سازه ای درک واکه در فارسی معیار است. در قالب یک آزمون شناسایی، از 30 گویشور فارسی معیار درخواست شد که پس از شنیدن هر صدا، نوع واکه شنیده شده را مشخص کنند. واکه ها با استفاده از نرم افزارهای سنتزکننده ساخته شدند. تحلیل داده ها بر اساس مدل رگرسیون لجستیک صورت گرفت. بر اساس یافته های پژوهش، شناسایی فضای درک واکه از سوی شنوندگان فارسی، تحت تاثیر سرنخ های فرکانس سازه اول و دوم است، درحالی که سرنخ فرکانس سازه سوم فاقد تاثیر درکی برای آنهاست. در مورد نحوه تاثیر این دو سرنخ، نتایج پژوهش حاضر با پژوهش های آکوستیکی پیشین در مورد واکه های فارسی سازگار است.
    کلید واژگان: واکه, مدل هدف ساده, محرک مصنوعی, شناسایی, فارسی معیار, فضای واکه}
    Hamed Rahmani, Mahmmud Bejan Khan, Sajjad Peyvasteh
    Vowels of a language can be characterized within an acoustically defined space according to native listeners’ perceptual intuition. This study investigated Persian listeners’ perception of a synthetic vowel space in which F1, F2, and F3 varied in a systematic manner. Our experimental design was based on the “Simple Target Model”. In an identification task thirty subjects heard each stimulus once in random order, and responded by choosing orthographic signs of Persian vowels. The identification of vowels depends on F1 and F2 (p
    Keywords: vowel, speech perception, simple target model, synthetic stimulus, identification task, standard Persian}
  • Sima Evazpour, Mahmood Bijankhan
    The purpose of this paper is to prove that vowel /ɔ/ is phonetically contrastive in Katuli dialect, spoken in MohammadAbad of Ali Abad-Katul in Golestan province. The research hypothesis concentrates on existence of a back round low-mid vowel in the Katuli dialect. Five old women were interviewed each separately for one hour. They were encouraged to talk about target words so that their natural pronunciations can be recorded. At last, 100 target words containing /o/, /ɑ/ and /ɔ/ vowels were gathered. The words were segmented in Praat. The steady states of vowels were demarcated by a visual examination and minimum change of the second formant. Fundamental frequency, first and second formants were measured for steady states of vowels. Formant vowel space showed that the research hypothesis worthy to investigate. F1 variable was selected as an acoustic cue for tongue height and f2 for place of articulation and lip shape. According to normality of f1 and f2 distributions for three vowels and independence of tongue height from place of articulation and lip shape, two one-way ANOVA tests for f1 and f2 of the vowels were conducted. The tests hypothesized equality of f1 and f2 means each separately in three vowels. Statistical results showed significant differences for f1 and f2 means in three vowels at ɑ = 0.05. We concluded that a phonetic distinction among /o/, /ɑ/ and /ɔ/ can be accepted in Katuli dialect. Vowel /ɔ/ Phonemic distinction was proven too, investigating its minimal pairs and phonemic distribution.
  • مرتضی طاهری اردلی، سهیل خرم، مصطفی عاصی، حسین صامتی، محمود بی جن خان
    مقاله حاضر به ارائه روشی برای طراحی و ساخت پایگاه دادگانی مختص سیستم های تبدیل متن به گفتار با در نظر گرفتن ساخت نوایی فارسی می پردازد. این مجموعه به لحاظ آوایی و نوایی غنی و مشتمل بر 2826 نمونه جمله فارسی است. این نمونه جملات در شرایط استودیو و با تک صدای گوینده خانم که به صورت حرفه ای در زمینه صدا فعالیت می کند ضبط شده است. پوشش حالت های مختلف نوایی در کنار پوشش حالت های مختلف آوایی از نقاط قوت این پایگاه است که برای نخستین بار در سیستم های تبدیل متن به گفتار فارسی لحاظ می شود. این مجموعه در کنار فایل های صوتی، دارای برچسب های متن و صورت آوایی است که به صورت دستی اصلاح شده اند. در نهایت، با بکارگیری مجموعه دادگان مذکور و با استفاده از روش بازسازی گفتار آماری پارامتری ساخت صدا انجام گرفت. آزمودنی ها کیفیت صدای ساخته شده را با استفاده از معیار میانگین امتیازات نظردهی (MOS) 4.3 ارزیابی کردند.
    کلید واژگان: پایگاه دادگان گفتاری, تبدیل متن به گفتار, نوای گفتار, پیکره متنی}
    Mortaza Taheri Ardali, Soheil Khorram, Mostafa Assi, Hossein Sameti, Mahmood Bijankhan
    This paper presents a method for designing and building a speech database for Persian TTS systems taking account of Persian prosodic structure. This collection¡ containing 2826 phonetically and prosodically rich utterances¡ was recorded under studio conditions with a female voice talent speaker. In addition to common practice of covering phonetic units¡ the coverage of prosodic units has been considered in preparation of this collection as a novel procedure in building Persian databases. The current database consists of sound files and their corresponding manually-corrected orthographic and phonetic transcriptions. Finally¡ we used the prepared database to do speech synthesis using a statistical-parametric method. The subjects evaluated the generated voices 4.3 in terms of MOS criterion.
    Keywords: Speech database, text, to, speech, speech prosody, text corpus}
  • راضیه شجاعی، محرم اسلامی، محمود بی جن خان
    مقاله حاضر به بررسی الگوی تکیه زبان فارسی در سطوح کلمه و گروه نحوی می‏پردازد و نشان می‏دهد که در چارچوب نظریه واج‏شناسی نوایی، تکیه واژگانی در زبان فارسی از الگویی ثابت پیروی می‏کند. تکیه واژگانی در زبان فارسی تابع قاعده تکیه کلمه واجی یعنی راست رو است، اما در بررسی تکیه گروه، رجوع به اطلاعات نحوی و ساخت سازه ای درونی سازه نحوی امری اجتناب‏ناپذیر است. اصل هسته‏گریزی (اسلامی، 1379 و 1384) به خوبی از پس تبیین این مسئله برمی‏آید. از این روی، پژوهش حاضر در تحلیل داده ها از اصل یادشده بهره می‏جوید. هدف دیگر این مقاله، ارائه دستور الگوی آهنگ کلمه واجی، گروه واژه‏بست و گروه واجی زبان فارسی در چارچوب نظریه بهینگی (OT) است. به این منظور، داده های پژوهش که برگرفته اند از اثر اسلامی (1384) در چارچوب نظریه بهینگی تحلیل می‏شوند و دستوری با استفاده از محدودیت های نقض‏پذیر بهینگی ارائه می‏شود.
    کلید واژگان: تکیه واژگانی, تکیه گروه, اصل هسته گریزی, واج شناسی نوایی, نظریه بهینگی}
    Raziyeh Shojayi, Moharam Eslami, Mahmoud Bijankhan
    The present paper studies the stress pattern of Persian language at the word and syntactic phrase level and shows that in the framework of prosodic phonology lexical stress in Persian follows a consistent pattern. The lexical stress in Persian follows the phonological word stress rule (that is right-most), but in accounting for phrasal stress, reference to syntactic information and internal constituent structure of the syntactic constituent is inevitable. Head avoidance principle (Eslami 1379, 1384) clearly explains this issue. The present research therefore uses this principle for analyzing the data. This paper also examines the Optimality Theoretic (OT) grammar of phonological word, clitic group and phonological group’s prosodic pattern. In this regard, the research data are analyzed within the framework of Optimality Theory, and a grammar is presented benefitting from Optimality violable constraints.
    Keywords: lexical stress, phrasal stress, head avoidance principle, prosodic phonology, optimality theory}
  • الهام علایی ابوذر، محمود بی جن خان
    در نظام های نوشتاری، رابطه یک- به -یک میان واج ها و نگاره ها همواره برقرار نیست. از آنجایی که در نظام نوشتاری فارسی واکه های کوتاه اغلب فاقد صورت نوشتاری هستند، تعداد حالت های ممکن خواندن کلمات خارج از واژگان افزایش می یابد و به این ترتیب عمق خط فارسی زیاد در نظر گرفته می شود. اما علیرغم وجود چنین ویژگی هایی در خط فارسی، فارسی زبانان هنگام خواندن کلمات فارسی موجود در واژگان ذهنی خود و کلماتی که برای اولین بار با آن ها در متون گوناگون مواجه می شوند، قادرند رشته حروف را تبدیل به واج کنند. این پژوهش نشان می دهد فارسی زبانان با استفاده از روشی ساختاری-احتمالاتی، هنگام خواندن، رشته حروف را به رشته واج ها تبدیل می کنند. منظور از بخش ساختاری روش، استفاده فارسی زبانان از اطلاعات زبانی از قبیل: ساختواژه فارسی، قواعد واژ واجی فارسی و آشنایی با صورت نوشتاری و تلفظ کلماتی است که با الگوهای ساختواژی عربی مطابقت دارند. منظور از بخش احتمالاتی، در نظر گرفتن احتمال وقوع واکه های کوتاه با توجه به بافت نوشتاری است که این واقعیت می تواند فارغ از اطلاعات زبانی فارسی زبانان صورت پذیرد. در تحقیق حاضر مدلی ساختاری-احتمالاتی معرفی و عملکرد آن با نرم افزارهای تبدیل حرف به واج فارسی مقایسه شده است. به طور کلی این نتیجه به دست آمد که عملکرد مدل ساختاری-احتمالاتی پژوهش برای ارائه برونداد واجی کلمات خارج از واژگان، در مقایسه با نرم افزارهای تبدیل حرف به واج فارسی بهتر و به تلفظ فارسی زبانان نزدیک تر است.
    کلید واژگان: کلمات خارج از واژگان, قواعد واژواجی, الگوهای ساختواژی عربی, مدل ساختاری, احتمالاتی}
    Elham Alayiaboozar, Mahmood Bijankhan
    Persian writing system deviates from the ideal one due to the lack of one-to-one correspondence between graphemes and phonemes. The present study deals with this question that in spite of the absence of short vowels in Persian writing system and one-to-many and many-to-one relationships between the graphemes and phonemes, how can Persian speakers read out of vocabulary words? This study introduces a probabilistic- structural method that Persian speakers use to read out of vocabulary words in which structural information (including Persian morphology and morphophonemic rules) as well as Arabic morphological templates are considered. In order to test how the introduced method works, Persian speakers were asked to read a list of out of vocabulary words. The mentioned list was used by ID3 and MLP (two methods which are used in machine learning) as input, then the outputs of the method and those of ID3 and MLP were compared with Persian speakers` pronunciations the results proved that the introduced method functions similar to Persian speakers in reading out of vocabulary words.
    Keywords: out of vocabulary words, probabilistic, structural method, morphophonemic rules, Arabic morphological templates}
  • مرتضی طاهری اردلی، مصطفی عاصی، حسین صامتی، محمود بی جن خان
    مقاله حاضر تلاشی است در جهت مدل سازی نوای گفتار کانونی فارسی که با اتخاذ رویکردی تولیدی نقش گرا یعنی رمزگذاری موازی و تقریب هدف (PENTA) انجام شده است. داده های مورد استفاده برای مدل سازی شامل 150 پاره گفتار است که در شرایط مختلف کانونی و غیرکانونی تولید شده اند. در راستای رسیدن به این هدف، از بازسازی کننده PENTAtrainer2 تحت نرم افزار پرت (Praat) استفاده شده است. این بازسازی کننده در قالب رویکرد PENTA، اهداف زیروبمی مقوله ای را بهینه می کند که هر یک از این اهداف با نقش های ارتباطی خاصی مرتبط هستند. ارزیابی عینی از مقایسه منحنی بسامدپایه بازسازی شده با منحنی بسامدپایه طبیعی حاکی از آن است که منحنی بازسازی شده با خطای جذر میانگین مربعات 94/1 و میزان ضریب همبستگی 84/0، به منحنی طبیعی شباهت بسیار دارد. همچنین ارزیابی ذهنی از جایگاه کانون و همچنین قضاوت آزمودنی ها از میزان طبیعی بودن صداهای بازسازی شده، نشان دهنده شباهت بسیار زیاد هر دو منحنی طبیعی و بازسازی شده است.
    کلید واژگان: رمزگذاری موازی, تقریب هدف, بازسازی, کانون, بسامدپایه}
    Mortaza Taheri, Ardali, Mostafa Aasi, Hossein Sameti, Mahmoud Bijankhan
    This paper is an attempt to model Persian prosodic focus using an articulatory-functional approach, i.e., parallel encoding and target approximation (PENTA). The modeling was done on 150 utterances produced in different focus conditions using PENTAtrainer2 in Praat software. PENTAtrainer2 is a trainable prosody synthesizer that optimizes categorical pitch targets each corresponding to multiple communicative functions. The appraisal was carried out through numerical and subjective evaluations by comparing the F0 trajectories generated by the extracted pitch targets to those of natural utterances. The numerical results showed that the synthesized F0 contours were close to the natural ones in terms of RMSE (= 1.94) and correlation coefficient (= 0.84). Subjective evaluation also showed that the rate of focus identification and naturalness judgment were highly similar between synthetic and natural F0 trajectories.
    Keywords: Parallel encoding, target approximation, synthesis, focus, F0}
  • مهدی فتاحی*، محمود بی جن خان
    بنا بر اصل غنای واژگانی در نظریه بهینگی، محدودیتی بر درون داد وجود ندارد و تنوع زبانی در این نظریه به شکل تفاوت در ترتیب بین محدودیت ها تعریف می شود. این مقاله می کوشد با در نظر داشتن این فرضیه که صورت فعلی گویش سورانی در گذر زمان دچار تغییرات کمتری نسبت به صورت های فعلی گویش های اردلانی و کلهری شده است، آن را به عنوان صورت اولیه در نظر گرفته و در چارچوب نظریه بهینگی، نمونه ای از تنوع بین این سه گویش را به شکل تفاوت در ترتیب محدودیت ها نشان دهد. بدین منظور، پس از مصاحبه با ده گویشور سورانی، ده گویشور اردلانی و ده گویشور کلهری و به دست آوردن پیکره صوتی، گونه سورانی به عنوان درون داد برای تابلوهای محدودیتی مختلف در نظر گرفته شد و با توجه به ترتیبی که از محدودیت های گویش های اردلانی و کلهری به دست آمد، دلیل تنوع موجود مشخص شد. دلیل این تنوع، ترتیب تسلط محدودیت های نشانداری بیشتر در کلهری و سپس در اردلانی نسبت به سورانی است.
    کلید واژگان: صرف واج شناسی, کردی, فعل, تنوع گویشی, نظریه بهینگی}
    Mehdi Fattahi*, Mahmoud Bijankhan
    According to The Richness of the Base (ROTB) in Optimality Theory, there is no limitation on the input and linguistic variation in this theory which is defined as permutation of constraints. Assuming Sorani Kurdish verbal form to be more intact than those of Ardalani and Kalhori dialects, it is treated as the proto-form and, following OT principles, and by showing different constraint permutaions, an instance of variation among these three dialects is put forth. To do so, having interviewed 10 native speakers of Sorani, Ardalani and Kalhori each, and having obtained an audio corpus, the authors consider the Sorani form as an input, putting it into different constraint tableaux, and different constrains permutation resulted which is thought to be the reason of variation. In Kalhori and then in Ardalani more markedness constrainsts are active than in Sorani. OT can deal with the variation perceived in verb forms in Kurdish dialects well.
    Keywords: Keywords: Morpho, phonology, Kurdish, verb, Dialectal Variation, optimality theory}
  • امیرسعید مولودی، غلامحسین کریمی دوستان، محمود بی جن خان
    هدف پژوهش حاضر بررسی مفهوم سازی استعاری حوزه مقصد خشم در زبان فارسی بر اساس نظریه استعاره مفهومی است. بدین منظور برای نخستین بار در زبان فارسی برای گردآوری و بررسی داده های پژوهش، روش پیکره بنیاد تحلیل الگوی استعاری بر روی پیکره همشهری دو به کار بسته می شود و پس از تجزیه و تحلیل داده ها، 42 حوزه مبدا برای «خشم» شناسایی می گردد. همچنین زایایی هر یک از حوزه های مبدا بر حسب مشخصه فراوانی وقوع آنها در پیکره تعیین می گردد. علاوه بر این، با انجام مقایسه ای میان نتایج به دست آمده از این پژوهش و پژوهش هایی که با روش سنتی به گردآوری داده های حوزه خشم در زبان فارسی پرداخته اند، برتری روش پیکره ای پژوهش حاضر تایید می گردد. همچنین پس از بررسی تطبیقی مفهوم سازی خشم بین دو زبان انگلیسی و فارسی مشخص می شود که بسیاری از حوزه های مبدا پرتکرار در دو زبان مشترک هستند و برخی نیز فقط در زبان فارسی مشاهده می گردند که دلیل برخی از این تفاوت ها، مشخصه های فرهنگی مربوط به این دو زبان است.
    کلید واژگان: مفهوم سازی استعاری, حوزه مبدا, حوزه مقصد, روش پیکره بنیاد, زایایی}
    Amirsaeid Moloodi, Gholamhossein Karimi Doostan, Mahmoud Bijankhan
    The purpose of the present research was the study of metaphorical conceptualization of the "anger" target domain in Persian, based on conceptual theory of metaphor. For the first time in Persian, the corpus-based method of Metaphorical Pattern Analysis (MPA) was applied on Hamshahri 2 corpus to collect and analyze the research data and finally for the "anger" target domain, 42 source domains were obtained. Also, the productivity of all the source domains was determined based on their frequency of occurrences in the corpus. After comparing the results of the present research with the ones done with traditional methods to collect the data of fear domain, the superiority of the corpus-based method of the present research was approved. Besides, after doing a comparative analysis of metaphorical conceptualization of fear between Persian and English, it was revealed that most frequent source domains are common in both languages and some of the sources only appear in Persian. The reason for some of these differences is cultural characteristics of the languages.
    Keywords: Metaphorical Conceptualization, Source Domain, Target Domain, Corpus, based Method}
  • محمود بی جن خان، عباس نصری، شهره جلایی
    هدف این مقاله تبیین نقش واژگان بسامدی در مطالعه ی مهارت واژگانی فارسی آموزان است. این تحقیق ناظر به الگوی توزیع فراوانی کلمات فارسی، ارتباط آن با مهارت واژگانی و شیوه ی استخراج واژگان بسامدی از پیکره فارسی است. برای این منظور، از روش تحقیق پیکره بنیاد استفاده شده است. براین اساس، یک پیکره ی فارسی رسمی و محاوره ای انتخاب شده و توزیع آماری کلمات در سطوح سه گانه ی قانون زیف-مندلبرات به عنوان معیار مطمئنی برای ارزیابی مهارت واژگانی زبان آموزان به دست آمد. بر این اساس، معیار نمایه ی فراوانی واژگانی (لاوفر و نیشنن، 1995) برای اندازه گیری غنای واژگانی معرفی شده که در آن به میزان به کارگیری واژه های پربسامد توجه ویژه ای شده است. استخراج واژگان پربسامد از پیکره ی رسمی و محاوره ای پس از اجرای عملیات بن واژه سازی انجام شده است. چهار آزمون خی دو بر روی 861 کلمه ی مشترک، که برحسب چهار مقوله ی دستوری تقسیم بندی شدند، نشان داد که پیکره ی رسمی و محاوره ای از نظر واژگانی به دو جامعه ی آماری متفاوت تعلق دارند. یافته های تحقیق نشان می دهد که می توان از سطوح بسامدی واژگان رسمی و محاوره ای فارسی زبانان برای ارزیابی مهارت واژگانی فارسی آموزان استفاده کرد.
    کلید واژگان: واژگان بسامدی, مهارت واژگانی, نمایه ی فراوانی واژگانی, پیکره ی زبانی}
    Mahmud Bijankhan, Abbas Nasri, Shohre Jalaei
    The present paper aims to examine the role of frequency lexicon in assessing lexical proficiency of Persian learners. Addressing the frequency distribution pattern of Persian words، the research in corpus-based method studies the relationship between words and lexical proficiency as well as derives the frequency lexicon from Persian corpus. To do so، formal and colloquial Persian sub-corpora were selected. To assess lexical proficiency، statistical distribution of the words was computed according to the three-level law of Zipf-Mandelbrodt as a reliable criterion. To measure lexical richness، the lexical frequency profile (Laufer and Nation، 1995) was employed as it pays special attention to frequency lexicon. It is to be noted that most frequent lexemes of both corpora were extracted after doing lemmatization. Four Chi-square tests on 861 common words in four parts of speech showed that formal and colloquial corpora belonged to two different statistical populations in terms of lexical diversity. Findings، in addition، revealed that formal and colloquial lexical frequency levels of Persian learners could be effectively used as a tool to assess lexical proficiency of Persian learners.
    Keywords: Frequency Lexicon, Lexical Proficiency, Lexical Frequency Profile, Language Corpus}
  • زهرا قیومی انارکی، مریم فهام، محمود بیجن خان، فرزاد ایزدی
    هدف
    فلج یک طرفه تارآواها و پولیپ، منجر به ناقرینگی تارآواها می شوند. هدف این مطالعه بررسی تغییرات احتمالی پارامترهای آکوستیکی در این اختلالات و مقایسه آن ها با داده های افراد سالم است.
    روش بررسی
    پژوهش حاضر مقطعی و توصیفی تحلیلی است. آزمودنی ها شامل 5 بیمار مبتلا به فلج یک طرفه تارآواها و 5 بیمار مبتلا به پولیپ بودند که به طور غیرتصادفی از میان مراجعه کنندگان به بیمارستان حضرت رسول اکرم تهران انتخاب شدند. 5 فرد سالم هم به عنوان گروه شاهد از نمونه های در دسترس با رعایت تناسب سن و جنس انتخاب شدند. نمونه صدای افراد در هنگام کشیده بیان کردن واکه /a/ و /i/ جمع آوری و جهت تحلیل به نرم افزار praat منتقل شد. نتایج با استفاده از نرم افزار spss و آزمون های کروسکال والیس و من ویتنی استخراج شدند.
    یافته ها
    در واکه /a/ نسبت هارمونی به نویز (HNR) در هر دو گروه فلجی تارآواها (P= 0.006) و پولیپ (P=0.047) و هم چنین نسبت نویز به هارمونی (NHR) و jitter در گروه فلجی تارآواها با افراد سالم تفاوت معنادار داشت (P= 0.006). در واکه /i/ پارامتر jitter در هر دو گروه فلجی تارآواها (P= 0.006) و پولیپ (P=0.04) با افراد سالم تفاوت معنادار داشت. متغیر آشفتگی بسامد در واکه /i/ بین دو گروه بیمار دارای تفاوت معنادار بود (P=0.04).
    نتیجه گیری
    به نظر می رسد پارامترهای HNR، NHR و jitter در واکه /a/ و پارامترjitter در واکه /i/ برای ارزیابی آزمایشگاهی اختلالات مورد نظر و بررسی پیشرفت درمان، می توانند معتبرتر از سایر ویژگی ها باشند.
    کلید واژگان: فلجی یک طرفه تارآواها, پولیپ تارآواها, ویژگی های آکوستیکی}
    Zahra Ghayoumi Anaraki, Maryam Faham, Mahmoud Bijan Khan, Farzad Izadi
    Objective
    Unilateral Vocal Fold Paralysis (UVFP) and vocal fold Polyps lead to some vocal fold asymmetry and consequently, changing the acoustic characteristics. In this study, we aimed reporting these acoustic changes due to the mentioned disorders. Method & Materials: This study was a cross sectional, descriptive and analytical. Subjects were 5 patients with UVFP, 5 with polyps and 5 normal persons who were selected in an easy access mode. Normal subjects in the control group were selected among available people with considerations of their gender and age. For each subject, samples of sustaining vowel of /a/ and /i/ were obtained and then analyzed by the Praat software. The results were analysed statistically by SPSS version 17 via using Mann-Whitney and Kruskal-Wallis tests.
    Results
    In vowel /a/: Harmony to Noise Ratio (HNR) in UVFP (p=0.006) and in polyp subjects (p=0.047) was significantly different with normal group. Noise to Harmony Ratio (NHR) and jitter in UVFP had significant differences (p = 0.006) with normal group. In vowel /i/: Jitter in UVFP (P= 0.006) and in Polyp (P= 0.047) was significantly different with normal data. Also, the jitter was the only variable which had significant differences between two groups of patients (p=0.04).
    Conclusion
    HNR, NHR, Jitter in vowel /a/ and jitter in vowel /i/ seem possibly more reliable for initial assessment and improvement monitoring of the patients.
    Keywords: unilateral vocal fold paralyses, vocal fold polyp, acoustic parameters}
  • شهین شیخ سنگ تجن، محمود بی جن خان
    کاهش واکه ای به دلیل سرعت گفتار و یا افزوده شدن وند به هجای تکیه بر و جذب تکیه توسط وند، در هجاهای بدون تکیه اتفاق می افتد. کاهش واکه ای در زبانهای مختلف بر اساس دیدگاه های متفاوتی از جمله، کاهش رسایی-بنیاد، کاهش تقابل افزا، کاهش مرکزگرا، کاهش مرکزگریز و انگاره [AIU] مورد بررسی و تجزیه تحلیل قرار گرفته است. در این مقاله کاهش واکه ای در زبان فارسی را بر اساس انگاره [AIU] اندرسون بررسی کرده ایم. با توجه به این انگاره، اطلاعات آوایی واکه ها را می توان با مقوله های واجشناسی نشانه گذاری نمود و ارتباط مستقیمی میان شکل های طیف فرکانسی واکه ها و مقوله های واجشناسی [A،I،U] برقرار نمود. بر این اساس کاهش واکه ای با حذف، واژگونی و اضافه شدن یکی از مقوله های واجی همراه است که در زبان فارسی برخی از واکه ها در هنگام کاهش، یکی از مقوله های واجی خود را از دست می دهند (حذف). در برخی دیگر نیز جایگاه مقوله هسته در هنگام کاهش با مقوله دیگر عوض می شود (واژگونی) و در برخی نیز مقوله ای جدید جایگزین مقوله حذف شده می شود (افزایش). بنابراین بر اساس انگاره [AIU] هر سه فرآیند حذف، واژگونی و افزایش در تحلیل کاهش واکه های زبان فارسی کاربرد دارند.
    کلید واژگان: کاهش واکه ای, انگاره [AIU], اتحاد طیفی, طیف فرکانسی, واکه های پایدار, واکه های ناپایدار}
    Shahin Sheikh S. T., Mahmoud Bijankhan
    Vowel reduction occurs in a rapid speech in unstressed syllables or it happens when an affix is added to a stressed syllable and it attracts the stress. Vowel reduction was described through different approaches like; Sonority-Based Reduction، Contrast Enhancement Reduction، Centripetal، Centrifugal and [AIU] model. In this article، we describe Persian’s vowel reduction by Anderson’s [AIU] model in which vowel phonetic information is encoded by phonemic categories and there is a direct relationship between vowels spectral profiles and phonemic categories [A،I،U]. Therefore، vowel reduction occurs when one of these categories delete (Deletion)، the categories are reversed (Reversion) or even one category is replaced by another (Augmentation). All of these processes are applicable in Persian.
    Keywords: Vowel reduction, [AIU] model, spectral integration, spectral profiles, stable vowels, unstable vowels}
نمایش عناوین بیشتر...
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال