به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

مقالات رزومه دکتر مصطفی کیانی هاشمی اصفهانی

  • پریا شفیع پوریوردشاهی، مصطفی کیانی*، سارا حمزه لو، منوچهر معظمی

    انسان ها در برخورد با محیط متنوع و غنی، اطلاعات محدودی را در ذهن خود ثبت می کنند و این اطلاعات، تصویر ذهنی جامع هر چند نادرست از محیط را شکل می دهد. از طرفی، زندگی در ساختمان های بلند مسکونی در ایران همواره با نارضایتی هایی همراه است که تصویر ذهنی روشن در ذهن ساکنان می تواند این نارضایتی ها را کاهش دهد. عواملی کالبدی و عوامل روان شناختی می توانند در شکل گیری تصویر ذهنی در افراد نقش موثری داشته باشند. این پژوهش بر آن است که عوامل کالبدی را که باعث ایجاد تصویر ذهنی روشن در ذهن ساکنان ساختمان های بلند می شوند، شناسایی کند. لذا تبیین عوامل کالبدی تاثیرگذار بر تصویر ذهنی ساکنان ساختمان های بلند مسکونی سوال تحقیق است. پژوهش حاضر از نظر هدف، بنیادی و از نظر رویکرد، کمی است. روش گردآوری داده های پژوهش، ترکیبی از مطالعات کتابخانه ای (نظری) و مطالعات میدانی و پیمایشی مبتنی بر پرسش نامه ی با سوالات بسته و نیمه باز است. در تبیین و تحلیل پژوهش، از مدل اچنر و ریچی استفاده و سوالات پرسشنامه بر اساس دو بعد از این مدل، کارکردی-کلی و کارکردی-جریی و نظرات متخصصان تنظیم شده است. پرسشنامه ی طراحی شده، در اختیار تمامی مهندسان معمار که در شهر ارومیه شرکت مشاور فعال دارند و اساتید متخصص کشور در زمینه ی تصویرذهنی و معماری قرار گرفت تا علاوه بر پاسخ دهی، درصورت وجود عامل مهم دیگر، آن را اضافه کنند. سپس پرسشنامه به روش نمونه گیری تصادفی در اختیار ساکنان ساختمان های بلند شهر ارومیه قرار داده شد و پاسخ های آن ها مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.  نتایج پژوهش در بعد کارکردی-کلی نشان داد که به ترتیب عوامل ویژگی های فرم(شکل، رنگ، بافت و اندازه) و ایمنی فنی و دید و منظر در شکل گیری تصویر ذهنی ساکنان ساختمان های بلند مسکونی موثر هستند. همچنین نتایج پژوهش در بعد کارکردی-جزیی (که تمامی عوامل بر فضاهای پارکینگ، راهروهای دسترسی، راه پله و آسانسور، پشت بام، ورودی، لابی، فضاهای مکث و استراحت، حیاط و فضای داخلی واحد مسکونی سنجیده شد) به ترتیب عوامل ایمنی فنی، خوانایی، نور و روشنایی و دید و منظر را در شکل گیری تصویر ذهنی ساکنان ساختمان های بلند مسکونی، تاثیرگذارتر بیان می کند.

    کلید واژگان: عوامل کالبدی, تصویر ذهنی, معماری, مدل اچنر و ریچی, ساکنان ساختمان بلند}
    Parya Shafipour Yourdshahi, Mostafa Kiani*, Sara Hamzehloo, Manoochehr Moazzemi

    When dealing with a diverse and rich environment, humans record limited information in their minds, and this information forms a comprehensive, albeit inaccurate, mental image of the environment. On the other hand, living in high-rise residential buildings in Iran is always associated with dissatisfactions that a clear mental image in the minds of the residents can reduce these dissatisfactions. Physical factors and psychological factors can play an effective role in the formation of mental image in people. This research aims to identify the physical factors that create a clear mental image in the minds of the residents of high-rise buildings. Therefore, the explanation of the physical factors affecting the mental image of residents of high-rise residential buildings is a research question. The current research is fundamental in terms of its purpose and quantitative in terms of its approach. The research data collection method is a combination of library studies (theoretical) and field studies and a survey based on a questionnaire with closed and semi-open questions. In explaining and analyzing the research, the Echner and Ritchie model is used and the questions of the questionnaire are set based on two dimensions of this model, functional-general and functional-current and experts' opinions. The designed questionnaire was given to all the architects who have an active consulting company in Urmia city and expert professors of the country in the field of mental imagery and architecture, so that in addition to answering, if there is another important factor, they can add it. Then, the questionnaire was given to the residents of high-rise buildings in Urmia city by random sampling method and their answers were analyzed. The results of the research in the functional-general dimension showed that the factors of form characteristics (shape, color, texture and size) and technical safety and view are effective in forming the mental image of residents of high-rise residential buildings. Also, the results of the research in the functional-partial dimension (where all the factors were measured on the parking, access corridors, stairs and elevators, roof, entrance, lobby, pause and rest spaces, yard and interior space of the residential unit) in the order of the factors Technical safety, legibility, light and illumination, visibility and scenery are more effective in forming the mental image of residents of high-rise residential buildings.

    Keywords: Physical Factors, Mental Image, Architecture, Echner, Ritchie Model, Residents Of Tall Buildings}
  • پریا شفیع پوریوردشاهی، مصطفی کیانی*، منوچهر معظمی
    امروزه با توجه به افزایش جمعیت در ایران، ساختمان های بلند مسکونی در حال گسترش هستند. گرچه عوامل متعدد بسیاری بر رضایت ساکنان از زندگی در ساختمان های بلند تاثیرگذار است، اما توجه به احساس و نیازهای آن ها در این راستا می تواند باعث افزایش رضایتمندی شود. از آنجا که تصویر ذهنی ساکنان ساختمان های بلند بر احساس ساکنان از محیط تاثیرگذار می باشد، بررسی و مطالعه تصویر ذهنی در جهت افزایش رضایتمندی در ساکنان از اهداف پژوهش است. عواملی کالبدی و عوامل روان شناختی می توانند در شکل گیری تصویر ذهنی در افراد نقش موثری داشته باشند که در این مقاله، عوامل کالبدی مد نظر هستند. پژوهش حاضر از نظر هدف بنیادی است. ابتدا با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی به بررسی و مقایسه خانه های دوران پهلوی و ساختمان های بلند مسکونی در شهر ارومیه پرداخته می شود و فضاهای آن ها مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد. سپس با رویکرد کمی و با استفاده از پرسشنامه در قالب طیف لیکرت، فضاهایی را که در تصویر ذهنی ساکنان ساختمان های بلند مسکونی موثر هستند، شناسایی می شود. روش گردآوری داده های پژوهش، ترکیبی از مطالعات کتابخانه ای (نظری) و مطالعات میدانی و پیمایشی مبتنی بر پرسش نامه با سوالات بسته است. پرسشنامه به روش نمونه گیری تصادفی در اختیار ساکنان ساختمان های بلند شهر ارومیه قرار داده شد و پاسخ های آن ها با استفاده از نرم افزار Spss25 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج به دست آمده از بررسی ها نشان می دهند که وجود پنجره های بزرگ و سرتاسری با میزان OKB کمتر، وجود حیاط مستقل، استفاده از مصالح بومی، در دسترس بودن فضاهای مختلف ساختمان و پس از آن نمای آجری و استفاده از مبلمان سنتی می توانند در تصویر ذهنی آن ها تاثیرگذار باشند. بنابراین با توجه به این که، عوامل موثر بر تصویر ذهنی می توانند موجب افزایش رضایتمندی در ساکنان باشند، عوامل کالبدی بدست آمده، نیز بر میزان رضایتمندی ساکنان از محل زندگی خود تاثیرگذار هستند.
    کلید واژگان: خانه های دوران پهلوی, ساختمان های بلند مسکونی, تصویر ذهنی, ارومیه}
    Parya Shafipouryourdshahi, Mostafa Kiani *, Manoochehr Moazzemi
    Currently, the population increase in Iran leads to an increasing number of high-rise residential buildings. Many studies have been done regarding tall buildings, however, living in tall buildings makes the residents dissatisfied. Though numerous factors are effective in line with residents' satisfaction with living in high-rise buildings, their feelings and needs are focal points in this regard that can upsurge their satisfaction. Due to the fact that residents’ mental image of high-rise buildings is effective in their feelings in line with the environment, studies done in this regard aim to examine and study the mental image to increase the satisfaction of the residents. These dissatisfactions could be reduced via a perfect mental image in the residents’ minds. Physical and psychological factors are really significant in people’s mental image formation, and regarding this fact, in the present article, physical factors are considered. In terms of purpose, present research is fundamental; because it aims to recognize traditional houses and tall residential buildings and spaces that can be effective in creating mental images. Accordingly, traditional houses and high-rise residential buildings in Urmia are investigated and compared via the descriptive-analytical method, and their spaces are analyzed. In the next step, the present study identifies the spaces that are effective in the mental image of the residents of high-rise residential buildings using a quantitative approach and a questionnaire that is scored based on a Likert scale. A combination of library studies (theoretical) and field studies is used to collect the required research data and in this regard, a questionnaire-based survey with closed questions was used as the desired tool. In the present article, first, numerous traditional houses that belong to the first and second Pahlavi periods (Assadollahzadeh, Neshat, Rezqdeh, Teymurzadeh, and Shafipour houses) in Urmia were visited and observed. They have been compared with the high-rise residential buildings of Urmia (Elahiyeh, Golestan, Pezeshkan, Golshahr, and Valiasr buildings). It is evident that all traditional houses of Urmia city have basements and wooden roofs are seen in most of them. At the beginning of the first Pahlavi Era, the residential and service areas were separated by a large yard. Over time, the houses have been renovated and all the spaces have been assigned to one section. Instead, compared to the first Pahlavi period, the number of warehouses decreased in the second Pahlavi period. The building facade constructed with brick and different designs along with large vertical windows is one of the distinguishing features of these houses. To communicate with family members, inner windows and niches are seen in different places. The trunk is part of the main furniture of these houses. The survey of high-rise residential buildings in Urmia City discloses that every residential and service part are limited to one unit. Conversely, the yard and basement are removed or publicly available to everyone. The spaces connection is evident at low height and the houses are high. Likewise, most of the houses are smaller, and closely connected interior spaces can be seen in the house. The comparison of Pahlavi Era houses and high-rise residential buildings revealed that, over time, factors have been removed or even replaced in the high-rise residential buildings. In line with these changed items, one can mention the removal of the private courtyards, removal of the basement, removal of Iranian and traditional designs, shortening of windows, lack of different spaces such as the rooftop, removal of Iranian architecture, removal of traditional furniture, removal of native and natural materials and the connection of internal spaces using internal windows.Then, in three months, via random sampling method, the questionnaire was given to 384 residents of high-rise residential buildings. In the current study, the statistical population is all the residents of residential buildings above 8 floors, which is about 15,000 people regarding the statistics of Urmia City Housing and Urban Development Department. The sample population is obtained from Morgan's table as 375 people. A total of 297 residents filled out the questionnaire, of which 97 questionnaires were discarded due to incompleteness. Consequently, 200 questionnaires were analyzed. The questionnaire results revealed that large and all-around windows with less OKB independent yards, using local materials, availability of different spaces of the building, and brick façade and traditional furniture can be effective in its mental image.
    Keywords: Pahlavi era houses, tall residential buildings, Mental image, Urmia}
  • پریا شفیع پوریوردشاهی، مصطفی کیانی*، منوچهر معظمی

    مقدمه و هدف پژوهش:

     امروزه با توجه به افزایش جمعیت در ایران، ساختمان های بلند مسکونی در حال گسترش است و به دنبال آن نارضایتی های ساکنان را به همراه دارد. تصویر ذهنی ساکنان ساختمان های بلند بر احساس ساکنان از محیط می تواند تاثیرگذار باشد. پژوهش حاضر از نظر هدف بنیادی است؛ چراکه به دنبال ارایه ی مدل تصویر ذهنی در ارزیابی ساختمان های بلند مسکونی است.

    روش پژوهش:

     در این راستا ابتدا با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی به تعریف مفهوم سکونت و بررسی آن در ساختمان های بلند مسکونی و همچنین تصویر ذهنی پرداخته می شود. سپس با رویکرد کمی و با استفاده از پرسشنامه سنجیده می شود که کدام عوامل و در چه ابعادی بر تصویر ذهنی در سنجش ساختمان های بلند مسکونی موثر است. روش گردآوری داده های پژوهش، ترکیبی از مطالعات کتابخانه ای (نظری) و مطالعات میدانی و پیمایشی مبتنی بر پرسش نامه است.

    یافته ها

    در گام اول، عوامل کالبدی و روانشناختی موثر بر تصویر ذهنی ساکنان با استفاده از تحلیل عاملی اکتشافی بررسی و شناسایی شد. سپس در گام دوم، شناخت سهم مجموعه عامل ها در تبیین واریانس هر گویه (جدول اشتراکات) انجام گردید و در نهایت در گام سوم، مقدار کل واریانس تبیین شده ارایه گشت.

    نتیجه گیری

    نتایج به دست آمده نشان می دهد که تصویر ذهنی در ساختمان های بلند لازم است در دو بعد کالبدی و روان شناختی ارزیابی شود و از آن جا که ساکنان، به محل زندگی خود حساسیت بیشتری نسبت به فضاهای شهری دارند دو بعد جزیی و کلی نیز به مدل ارزیابی اضافه میگردند. از این رو با توجه به بررسی مدل های مختلف از تصویر ذهنی، مدل اچنر و ریچی با اندکی تغییر و حذف طیف سوم با اهداف تصویر ذهنی در ارزیابی ساختمان های بلند مسکونی بیشترین مطابقت را دارد، چرا در در ابعاد کارکردی-کلی و کارکردی جزیی برای بررسی عوامل کالبدی و در ابعاد روانشناختی-کلی و روانشناختی-جزیی برای بررسی عوامل روانشناختی به کار می رود.

    کلید واژگان: تصویر ذهنی, ساختمان های بلند مسکونی, مدل, کالبدی, روانشناختی}
    Parya Shafipouryourdshahi, Mostafa Kiani *, Manoochehr Moazzemi
    Introduction and purpose

    Nowadays, due to the increase in population in Iran, high-rise residential buildings are expanding and it brings the dissatisfaction of the residents. The mental image of residents of high-rise buildings can affect the residents' feelings about the environment. The current research is fundamental in terms of its purpose; Because it seeks to present a mental image model in the evaluation of tall residential buildings.

    Method

    In this regard, first, using the descriptive-analytical method, the definition of the concept of residence and its investigation in high-rise residential buildings, as well as the mental image, are discussed. Then, with a quantitative approach and using a questionnaire, it is measured which factors and in what dimensions are effective on the mental image in measuring high-rise residential buildings. The research data collection method is a combination of library studies (theoretical) and field studies and surveys based on questionnaires.

    Findings

    In the first step, the physical and psychological factors affecting the residents' mental image were investigated and identified using exploratory factor analysis. Then, in the second step, recognition of the contribution of the set of factors in explaining the variance of each item (table of commonalities) was done, and finally, in the third step, the total value of explained variance was presented.

    Conclusion

    The obtained results show that the mental image in high-rise buildings needs to be evaluated in two physical and psychological dimensions, and since the residents are more sensitive to their living place than urban spaces, two partial dimensions and general are also added to the evaluation model. Therefore, according to the examination of different models of the mental image, Echner and Ritchie's model with a slight change and removal of the third spectrum is the most consistent with the goals of the mental image in the evaluation of high-rise residential buildings, why in the functional-general dimensions And a partial function is used to examine physical factors, and psychological-general and psychological-partial dimensions are used to examine psychological factors.

    Keywords: Mental Image, tall residential buildings, Model, Physical, psychological}
  • پریا شفیع پور یوردشاهی، مصطفی کیانی*، سارا حمزه لو، منوچهر معظمی
    محیط های ساخته شده در هر منطقه ای، ویژگی های منحصربه فردی دارند که فرهنگ خاص آن منطقه را منعکس می کنند، چرا که محیط ها بر اساس قالب های ذهنی افراد شکل می گیرند و این قالب های ذهنی در ذهن افراد مطابق با فرهنگ آن ها ایجاد می شوند. تصویر ذهنی افراد بر پایه ی عوامل خاصی در طی زمان شکل گرفته که این تصویر ذهنی نقش به سزایی در خلق رابطه ی حسی و عاطفی و کنش و واکنش صحیح میان افراد و محل زندگی آن ها داشته است. لذا جهت بررسی ارتباط فرهنگ و معماری، لازم است تصاویر ذهنی افراد نیز که بر محیط ساخته شده تاثیر می گذارند، پژوهش و مولفه های فرهنگی و نحوه ی ارتباط آن ها با تصویر ذهنی بررسی شوند. بنابراین نوشتار حاضر از نوع تحقیقات بنیادی و از نظر ماهیت، کیفی است و به روش توصیفی- تحلیلی و با بهره گیری از مطالعات اسنادی و کتابخانه ای با هدف شکل گیری تصاویر ذهنی روشن در ذهن افراد بر اساس مولفه های فرهنگی مستخرج از منظر آموس راپاپورت، سعی دارد تا با پیوند دو مفهوم فرهنگ و تصویر ذهنی؛ تاثیرپذیری، ارتباط متقابل و نقش مهم آن ها را در محیط های ساخته شده نشان دهد. هم چنین پس از استخراج مولفه ها از منظر راپاپورت، برای هر کدام از مولفه ها با توجه به دسته بندی آن ها دو نمونه ی شاخص از معماری ایران انتخاب گردیده و در قالب جداول تحلیل شده اند. نتایج پژوهش نشان می دهد که فرهنگ از منظر راپاپورت نه تنها بر تصاویر ذهنی ایجاد شده بر ذهن افراد موثر است، بلکه نمونه های ارایه شده برای مولفه های فرهنگی نشان دادند که شیوه ی زندگی (روابط متقابل محیط- رفتار)، روابط اجتماعی (ناشی از فرهنگ و قالب های ذهنی)، آداب و رسوم (در نتیجه ی تکرار رفتارها) و عقاید و باورها (ایجاد شده با گذشت زمان) می توانند بخشی از عوامل کالبدی و ادراکی- روان شناختی تصاویر ذهنی باشند و افراد بر اساس این تصاویر ذهنی محیط خود را شکل دهند. بنابراین تصاویر ذهنی شکل گرفته در ذهن افراد بر شکل گیری محیط تاثیرگذار است.
    کلید واژگان: فرهنگ, تصویر ذهنی, محیط ساخته شده, راپاپورت, معماری}
    Pariya Shafipour Yourdshahi, Mostafa Kiani *, Sara Hamzeloo, Manouchehr Moazemi
    Built environments in any region have unique features reflecting the specific culture of that region because environments are formed based on people's mental patterns and these mental patterns are formed in people's minds according to their culture. People's mental images have been formed due to certain factors over time, and have played a significant role in creating sensory and emotional relationships and correct actions and reactions between people and their living environment. Therefore, studying the relationship between culture and architecture requires the investigation of people's mental images influencing the built environment, and the examination of cultural components and how they relate to the mental image. The present study is fundamental qualitative research carried out descriptively and analytically. Using documentary and library studies, the present study examines how clear mental images are formed in people's minds based on the cultural components extracted from Amos Rapaport's viewpoint to relate the two concepts of culture and mental image to show how they influence the built environment, what their important role is in the formation of built environments, and how the interaction between them and built environments is. Also, after extracting the components from Rappaport's viewpoint, for each of the components, according to their classification, two examples of Iranian architecture are selected and analyzed in the form of tables. The results show that culture from Rapaport's viewpoint influences the mental images created in people's minds. Moreover, the examples presented for cultural components indicate that lifestyle (environment-behavior interactions), social relations (caused by culture and mental patterns), customs (as a result of the repetition of behaviors), and opinions and beliefs (created over time) can be part of physical and perceptual-psychological factors of mental images and people form their environments based on these mental images. Therefore, the mental images formed in people's minds are effective in the formation of the environment.
    Keywords: culture, Mental image, Built environment, Rapaport, Architecture}
  • فتانه سنگتراش*، مصطفی کیانی

    نماسازی و طراحی نما در فرایند طراحی معماری بنا همواره از اهمیت بنیادین برخوردار بوده است، در این راستا مفاهیم تاثیرگذار معماری غرب بر اندیشه معماران ایرانی و سیر و تحول سبک های مدرن، آرت دکو، سبک بین الملل و استریم لاین و تمایز هر یک از این سبک ها در طراحی نماهای آثار معماری وارطان هوانسیان تاثیر به سزایی دارد. مهم ترین هدف این مقاله تحلیل و ارزیابی سبک های به کاررفته در طراحی نماهای ساختمانی از آثار وارطان هوانسیان است. با این فرض که سبک نماهای به کاررفته در آثار وارطان چه تاثیراتی از سبک اروپایی گرفته است. این پژوهش با طرح تحقیق مطالعه تطبیقی به پرسش های تحقیق پاسخ می گوید. در این نوشتار ابتدا از لحاظ تاریخی به تحلیل نماهایی وارطان هوانسیان از سال 1339-1300می پردازیم سپس شباهت های هر یک از آثار را بررسی و نتایج حاصل از آن با سبک های اروپایی مقایسه می شود. از نظر تاریخی سبک معماری وارطان به چهار دسته نیوکلاسیک، آرت نوو، آرت دکو و مدرن تقسیم می شود. با تحلیل و ارزیابی آثار او به این نتیجه دست خواهیم یافت که در دوره اول 1319-1300، سبک طراحی نما بیشتر مدرن استفاده شده است. در دوره دوم 1329-1320، سبک طراحی نما پر تزیین تر و بدون تقارن، نسبت به دوره اول است و به سبک آرت دکو توجه شده است. در دوره سوم 1339-1330، سبک طراحی نما تزیینات کمتر و بدون تقارن، نسبت به دوره اول و دوم است و هم از سبک آرت دکو و مدرن بهره گرفته است. بیشتر آثار او شاخص های تقارن، پر و خالی، سایه روشن، گوشه های گرد در نما، تزیینات در پنجره ها و بالکن های بیرون زده مطرح است و هرکدام از این ویژگی ها مربوط به سبک های مختلف در آثار او است.

    کلید واژگان: معماری معاصر ایران, سبک معماری, آثار وارطان هوانسیان, نما}
    Fataneh Sangtarash *, Mostafa Kiani

    The design of the facade in the building architectural design process has always been of fundamental importance. in this regard, the effect of western architecture on the thought of iranian architects and modern lifestyles, art deco, international style, streamline, etc. and the distinction of each of these styles in the design of the facades of architects It has a great effect like Vartan Hvansian. The most important purpose of this article is to analyze and evaluate the styles used in designing the facades of Vartan Havansian’s works. Assuming what features the style of view used in Vartan’s works has with the European style. this research has a comparative study with research questions ranging from: How can the facade design style be understood in the works of Vartan Havansian in Tehran? What are your stylistic features in European facade design with European styles? Says the answer. in this paper, we first analyze the Vartan Hvansian’s building facadees in terms of three historical periods then, the similarities of each work are studied and the results are compared with the european styles. According to the analysis of the works of Vartan Hovannisian, the styles used in the facade can be historically divided into four categories: neoclassical, Art Nouveau, Art Deco and Modern.It can be said that the Hwansian buildings were influenced by modern pre-World War II architecture, Art Nouveau, Bauhaus views, and the works of Adolf Luce and Le Corbusier. He was opposed to eclecticism and imitation of traditional Iranian architectural forms. Nevertheless, he paid close attention to social customs and tried to respond to them in modern buildings. With the arrival of neo-classical, Art Nouveau, Art Deco, and modern architectural elements in Iran, extensive changes can be observed in the design style of the facades of Vartan’s works in these three periods. Its roots go back to the late Qajar period. with the analysis and evaluation of his works, we will conclude that in most of his works in the three historical periods of indices of symmetry , full and empty, round corners , ornamentation emerge in the windows and balconies, It can be said: In the first period (1319-1300) more modern style has been used in designing facades. that in the second period ( 1320 - 1329 ) the design style is more decorated with no symmetry , compared to the art deco style and art deco style .In the third period (1330-1339), the facade design style of decorations is less and asymmetrical than the first and second periods, and both Art Deco and modern styles have been used. But in the third period, with projecting balconies protruding from the facade and decorations of windows indicating the style of Art Deco in terms of material and non - symmetry, it is partly an indicator of the modern style due to the fading of the decorations .each of these features is related to different styles in his works .

    Keywords: Contemporary Iranian Architecture, architectural style, Works of Vartan Hovhannisyan, Facade}
  • هاله حاج یاسینی*، مصطفی کیانی

    تاریخ نگاری مدرن ایران در میانه های دوره قاجار، از عوامل تعیین کننده در زمینه سازی برای ظهور تاریخ نگاری معماری ایران است. در این مقاله به این پرسش پاسخ گفته ایم که در پیگیری ریشه های تاریخ نگاری معماری ایران، تاریخ نگاری نیمه دوم دوره قاجار، به مثابه دوره آغازین تاریخ نگاری مدرن ایران، چه جایگاهی داشته است؟ روش تحقیق تفسیری-تاریخی است و در آن به بررسی نمونه هایی از نخستین تاریخ نامه های مدرن ایران در این دوره پرداخته ایم و کوشیده ایم نقش آنها را در تحول رویکرد به معماری در آثار پژوهشی آشکار کنیم. این بررسی نشان می دهد از جمله پیامدهای نگاه مدرن در تاریخ نگاری ایران، پیدا شدن مفهوم «ایران باستان» بود و همچنین استفاده از اسناد معتبر اهمیت پیدا کرد. در نتیجه معماری ایران نخست به مثابه نوعی شاهد کالبدی در کنار دیگر شواهد باستان شناختی به تاریخ نامه های عمومی راه یافت. مورخان در این مرحله بر نقوش و کتیبه ها تمرکز داشتند و کلیت آثار معماری موضوع توجه آنها نبود. دسترسی به منابع بیشتر و آشنایی مورخان با حوزه های مختلف پژوهش تاریخی در غرب، به تدریج معماری را به موضوعی تخصصی در تاریخ عمومی تبدیل کرد و دریافتی از آن در تاریخ نامه ها ظاهر شد که به معماری همچون کلی منسجم نظر داشت. به کارگیری زبان معمارانه در پرداختن به بناها و توصیف ویژگی های کالبدی و فضایی ابنیه از نشانه های تخصصی شدن رویکرد به معماری در این آثار است. در نهایت با شکل گیری نهادهای متولی آثار تاریخی در ایران و گسترش توجه به معماری در میان پژوهشگران ایرانی و غربی، به تدریج تک نگاری ها و آثار پراکنده ای درباره معماری منتشر شد که از نخستین نشانه های تبدیل تاریخ معماری ایران به حوزه ای مستقل در تحقیق بود.

    کلید واژگان: معماری ایران, تاریخ معماری ایران, تاریخ نگاری مدرن ایران, تاریخ نگاری معماری}
    Haleh Hajyasini *, Mostafa Kiani

    The Historiography of Iranian architecture is deemed to appear as a field of inquiry around the beginning of the 20th century. Among the various factors giving rise to it, the modern Iranian historiography has an outstanding role. In this article we seek to clarify this role by analyzing the way the first generation of the modern Iranian historians regarded architecture. To this end, we have investigated a selection of modern histories, written during the second half the Qajar era, using the interpretative methods. We have traced the changes in the perception of architecture in these texts and its implications for the subject, as it gradually undertook different roles in historiographies, moving from a mere material evidence towards a technical, independent field of academic research. In pre-Modern histories, built environment was only addressed to provide a setting for the events the historians intended to describe and writing about architecture was a way to appraise the achievement of kings and rulers. This study pinpoints the first instances where this tradition gave way to a new manner of regarding architecture in Iranian historiography. With the outset of modern historiography “Ancient Persia” emerged as a dominant narrative. The historians also started to gradually base their work on reliable facts and evidence, which included material remnants of ancient times such as coins and decorative objects, and later on, more prominent archaeological findings like buildings. Ancient architecture had become a source for obtaining knowledge of the past, although the scale it was perceived didn’t surpass the inscriptions or ornaments of the structures. As the scope of the general histories expanded to cover a wide range of historical subjects complementary to political chronologies, freestanding chapters were allocated to architecture. The historians consulted the western architectural surveys and even ventured the historical sites to study and measure the buildings. The architectural works in their writings were represented in their entirety and they utilized an almost technical terminology to describe the physical and spatial aspects of the buildings. Illustrations and detailed plans were also used to provide further information. This approach presented architecture to the Persian audience as a subject of historical inquiry and thus, paved the way for a new generation of researchers to view history of architecture as an independent field of study. The first pieces on history of Iranian architecture, independent from general histories, were articles written by art historians or archaeologist, working as delegates for western research centers, and were introduced to Iranians through the activities of newly-founded cultural institutes such as Anjoman-e-Athar-e-Melli. The accumulation of these efforts during the next decades finally lead to the publication of the first surveys of Iranian architecture.

    Keywords: Iranian Architecture, Architectural historiography of Iran, Architectural Historiography, Modern Iranian Historiography}
  • زهرا ترکمن، مجتبی انصاری*، مصطفی کیانی

    بناهای یادمانی، در خلق هویت شهری نقش به سزایی را بازی می کنند. معنای یک اثر معماری برآیندی از 4 سازه معناساز معمار، اثر، متن اجتماعی و مخاطب است.پرداخت به مساله معنا عمدتا کیفی بوده و کمتر نوشتاری به سنجش کمی معنای معماری از نظر مردم پرداخته است. پژوهش حاضر با هدف سنجش معنای آثار یادمانی معاصر به عنوان نشانه فرهنگی-اجتماعی، از نظر مردم، به دنبال پاسخ به این پرسش است که زیرمولفه های تاثیرگذار بر ارتقای یک اثر معماری به نشانه فرهنگی-اجتماعی کدام است؟ و معنای یادمان های معاصر از دید مردم چیست؟ در ابتدا و در بخش نخست نوشتار، با استفاده از مطالعات نظری و کتابخانه ای، ادبیات موجود در زمینه نشانه شهری و سطوح معنایی مرور و جمع بندی گردید. حاصل این بخش مدل مفهومی پژوهش است که در آن زیرمولفه های موثر بر نقش معماری به عنوان نشانه فرهنگی-اجتماعی و نحوه ارتباط آن ها با نقش نمادین بنا مشخص شده است. در بخش دوم، پیمایش زیر مولفه های بخش معنا از طریق پرسشنامه آزمون افتراق معنایی، جهت سنجش معنا از دید مخاطب در هفت اثر یادمانی ایران معاصر انجام گردید. سپس جهت بررسی نتایج پرسشنامه، آمار توصیفی بر پایه میانگین نمرات پاسخ ها و آمار استنباطی بر پایه آزمون t و آزمون توکی انجام شد. نتیجه آن که ابعاد اجتماعی (سنت، قدرت، رسانه، اقتصاد، خاطرات جمعی)، عوامل فرهنگی (آییین ها و مراسم)، روانکاوی (ناخودآگاه جمعی و تباری)، زمان (هم زمانی و درزمانی)، عوامل کالبدی (بعد زیبایی شناسی)، نشانه ها (بصری، کلامی، انتزاع)، عوامل اقلیمی، کارکرد اجتماعی در شکل گیری معنای یک اثر موثر هستند.

    کلید واژگان: معنا, یادمان, سمبل شهری, آزمون افتراق معنایی}
    Zahra Turkaman, Mojtaba Ansari *, Mustafa Kiani

    Monuments play an important role in creating urban identity. they are upgraded to social-cultural landmarks. Dealing with the problem of meaning is mainly qualitative, and less literature has been used to quantify the meaning of architecture in terms of people. The purpose of this study is to evaluate the meaning of contemporary monumental architectures as socio-cultural landmarks In the view of the people, this research seeks to answer the following question: What are the sub-components influencing the promotion of an architectural building to socio-cultural landmarks? And what do contemporary monuments mean to people? At first, the literature was reviewed and summarized using theoretical and library studies, literature on urban sign and levels of meaning. The result of this section is a conceptual model of research in which sub-components affecting the role of architecture as a socio-cultural landmark and how they relate to the symbolic role of the building are identified. In the second part, the sub-components of the semantic section were surveyed through semantic differentiation test questionnaire to measure the meaning of the audience in seven contemporary Iranian monumental architectures. Descriptive statistics based on mean scores of responses and inferential statistics based on t-test and Tukey test were used to evaluate the results of the questionnaire. The result is social dimensions (tradition, power, media, economics, collective memory), cultural factors (rituals), psychoanalysis (subconscious and ethnicity), time (synchrony and diachronic), physical factors (Aesthetics), symptoms (visual, verbal, abstract, metaphore), climatic factors, social function are effective in shaping the meaning of an architectural work.

    Keywords: Meaning, monument, Urban Identity, semantic differentiation test questionnaire}
  • زینب نوری جمشیدی، نیما ولی بیگ*، مصطفی کیانی

    با آغاز دوره پهلوی، مدرنیزاسیون در ایران که از دوره قاجار شروع شده بود، شدت بیشتری یافت . یکی از عرصه هایی که آثار مدرنیزاسیون در آن پدیدار گشت، معماری و شهرسازی بود. برون گرایی در معماری و شهرسازی، سبب پیدایش نماهای رو به شهر در بناها شد. اکثر نماهایی که در این دوره در اطراف خیابان ها ساخته شدند، تزیینات آجری داشتند. مسئله پژوهش این است که مدرنیزاسیون چگونه آجرکاری های نماهای پایتخت و دیگر شهرها را دچار تغییر کرده است و تا چه اندازه تداوم سنت های فرهنگی گذشته و یا نفوذ سریعتر ویژگی های مدرن باعث تغییر چهره آنها شده است. باور بنیادین این پژوهش آن است که روش مطالعه مقایسه ای، راهکاری برای تحلیل چگونگی و چرایی شباهت ها و تفاوت های آجرکاری ها در نمای بناهای شهری اصفهان و تهران ارایه می دهد. تحلیل شباهت ها و تفاوت ها می تواند ویژگی های خاص و عام آجرکاری های اصفهان و تهران را آشکار کند و منجر به شناخت این تزیینات آجری بشود که در واقع بخش کوچکی از اسناد معماری آن دوره محسوب می شوند و تا کنون کمتر مورد توجه بسیار قرار گرفته اند.

    کلید واژگان: تزئینات آجری, آجرکاری, دوره پهلوی, نماهای شهری اصفهان, نماهای شهری تهران}
    Zeinab Nourijamshidi, Nima Valibeig *, Mostafa Kiani

    With the start of the Pahlavi era, the process of modernizing Iran's arrival, which began from the Qajar era, became more intense. With the continuation of this trend, one of the areas where the works of modernization emerged were architecture and urbanization. Architecture and Urbanization caused the appearance of city views in the buildings. Most of the buildings built around the streets during this period were brick and brickwork. The construction instructions were the same for the government, and for all the cities of Iran. In the meantime, there were differences and similarities in the brick decoration of various cities. This research tries to answer some questions by comparing the bricks in the two cities of Isfahan and Tehran. The questions are: What are the similarities and differences between the bricks of these two cities and what are the reasons for their creation? How does modernism affect the brickwork of these two cities? Regarding the subject of this research, its method from the perspective of the goal is a developmental research. The data collection in this research has been field-based (photographing of buildings) and library, and the result is an exploratory study with interpretation. The research is presented in five chapters, in which topics such as modernism in Iran, architecture and urbanization of the Pahlavi era, the structure of the city of Isfahan and Tehran in this period, the common trends of the architecture of this era, the history of brickwork in Iranian architecture, the types of brick decoration of this period Etc. In the last , by examining examples of the bricks of these two cities and taking into account the issues discussed in the preceding parts, we tried to determine the factors affecting the formation and creation of similarity and difference Determine the brickwork. In the last part of this research, the similarities and differences between brickwork in terms of the type of brick, the location of the facade, the geometry of brickwork, the composition of brickwork with other decorations and ... were examined. The overall result of the study of brickwork in these two cities was that the bricks of Isfahan in terms of size and size of brick, brick designs used, more elegance, working and combining with tiling and ... more connected with Ornaments and brickwork have past historic architecture, while in Tehran there is a kind of transformation through highlighting the change in size and , and changing the design of the brickwork to the past. The reasons for this could be related to issues such as centralized government policy, the later start of the process of modernism in Isfahan and other cities, and so on. The results of this research can be used for other studies that deal with subjects such as decorations in the contemporary era. Also, the results of this research could lead to the clarification of part of a section in the history of Iranian architecture, which coincided with the advent of modernism in Iran and which has been underestimated, despite its importance.

    Keywords: Brickwork, Brick Arrangement, Pahlavi Dynasty, Isfahan Urban Facade, Tehran Urban Facade}
  • سحر رستگار ژاله، بهنام پدرام*، مصطفی کیانی

    نشانه ها با رمزگانی که به تدریج در جریان شکل گیری و تحولات شهر در دوره های مختلف به وجود آمده اند، در ذهن مخاطبین شهر تصویری آشنا یافته و عواطف، احساسات و خاطره های مردم از محل سکونت خود در پیوند با این نشانه ها شکل می گیرند. نشانه ها در شهر، بخشی از یک کلیت بزرگ تر و پیچیده بوده، آنها مجرد و تنها نیستند و در عوض، لایه لایه هستند؛ چرا که ما بی وقفه در حال دوباره نویسی و دوباره سازی محیط پیرامون خود -هم از نظر کالبدی و هم فراکالبدی- هستیم. این هم نشینی/ برهم نشینی، در فرآیند زمان اتفاق می افتد. زمان پیدایش، زمان زیستن و زمان ادراک شهر به مثابه متنی که بر لوح پالیمسست1 نوشته شده، در خوانش آن موثر است. بدیهی است هر اندازه ضخامت چینه های تاریخی بیشتر باشد، خوانش زبان زیرین آن دشوارتر است. با توجه به این امر، هدف اصلی پژوهش، پاسخ به این پرسش مهم است؛ بازآفرینی کهن روایتی چون منظر شهری که لایه های مختلفی دارد و خوانش آن دشوار است، چگونه ممکن می شود؟ نگارندگان برای دست یابی به این هدف، از نشانه شناسی لایه ای و تحلیل گفتمان به عنوان روشی تحلیلی بهره می جویند؛ چرا که نشانه های شهری به علت دارا بودن ویژگی های فیزیکی و جنبه های قراردادی و اجتماعی منضم به آنها، از اصولی ترین معیارها در فرآیند شناخت، آسیب شناسی و حفاظت از ارزش های یک شهر به شمار می آیند. این روش، از طریق گفتمانی که حاصل ارتباط میان لایه ها و دوره های مختلف زیست شهر است، به روایت شهر دست یافته، گفتمان های جدید خلق کرده است و سبب بازتولید معنا می شود. در نتیجه ، نشانه ها از طریق تعامل با یکدیگر رو به جلو حرکت کرده اند و به سبب پویایی جریان نشانه ها، بافت/ زمینه شکل گرفته و بافت سازی انجام می شود. بافت سازی به گونه ای است که شهر را در چارچوب زمانی-مکانی خاصی محدود نکرده و همگام با فرآیند توسعه حرکت نموده، تغییرات را پذیرا شده و در عین حال با اتصالات رمزگانی خود، به شبکه پیشین متصل می ماند.

    کلید واژگان: معنا, نشانه شناسی لایه ای, تحلیل گفتمان, پالیمسست, بازآفرینی منظر شهری}
    Sahar Rastegar Zhale, Behnam Pedram*, Mostafa Kiani

    Signs with the codes that have gradually emerged during the formation and development of the city in different periods, have become familiar in the minds of the audience of the city, and the emotions, feelings, and memories of people related to their place of residence in connection are formed with these signs. The signs in the city are part of a larger and more complex universe, they are not single and alone, on the contrary, they are multi-layered, because we are constantly rewriting and rebuilding our surroundings-both physically and contently. This Layers sitting together occurs in the process of time, the time of genesis, and the time of reading the city as a text written on the Plaimpsest. Obviously, the thicker the historical layers, the more difficult it is to read the underlying language. Given this, the main question of this study is; how is it possible to regenerate an ancient narrative such as an urban landscape that has different layers and is difficult to read? To achieve this goal, authors use layered semiotics and discourse analysis as an analytical method, because urban signs are considered as the most basic criteria in the process of recognizing, pathologizing, and protecting the values of a city, due to their physical characteristics and contractual and social aspects attached to them. This method has achieved the narrative of the city, through the discourse that is the result of the connection between the different layers and periods of the city’s life, then new discourses have been created, and leads to reproduction of meaning, as a result, the signs have moved forward through the interaction with each other, and due to the dynamics of the signal flow, the texture/context is formed. Creating texture does not limit the city on a specific time-space frame, and moves in line with the development process, accepts changes, and at the same time stays connected to the previous network with its cryptographic connection.

    Keywords: Meaning, Layered Semiotics, Discourse Analysis, Palimpsest, Urban Landscape Regeneration}
  • غلامرضا جمال الدین*، مصطفی کیانی

    همگام با شکوفایی صنعت در نیمه دوم قرن نوزدهم، جهان شاهد برپایی نمایشگاه هایی بود که جهت تمجید از دستاوردهای صنعتی برگزار می شد. نمایشگاه های این دوران همراه بود با برپایی پاویون های دول مختلفی که فرهنگ و هنر و معماری شان را در معرض بازدید یکدیگر قرار می دادند. حضور پاویون های ایران در این نمایشگاه ها، همزمان بود با تحولات سیاسی و اجتماعی در دولت قاجار و مسئله تجدد و تجددگرایی که از چند دهه پیش سودای آن در جامعه ایرانی رخنه کرده بود. طراحی این پاویون ها در کشاکش دوسویه بین قوانین و خواسته های برپاکنندگان نمایشگاه های جهانی و تحولات اجتماعی داخلی، نشان از وجود ریشه هایی عقیم مانده و کمتر شناخته شده در مسیر تکوین معماری مدرن ایران دارد. این مقاله با رویکردی تفسیری-تاریخی در پی آن است تا با بررسی جایگاه پاویون های ایران عصر قاجار و زمینه های اجتماعی تاثیرگذار در شکل گیری آنها در هفت دوره از نمایشگاه های جهانی، جایگاه مباحث و مسایلی را که درخصوص طراحی شان مطرح شد، در تاریخ معماری مدرن ایران تبیین کند. نتایج حاصل از این تحقیق نشان از بازتعریف و بازتفسیر معماری و دوره بندی تاریخ در ذیل جریان های «هویت ملی»، «باستان شناسی» و «شرق شناسی» دارد. بااین حال، دستاورد این مباحث نتوانست نقش تاثیرگذاری بر معماری عصر قاجار داشته باشد، اما میراث خود را برای دوره بعدی یعنی پهلوی اول بجا نهاد.

    کلید واژگان: نمایشگاه های جهانی, پاویون های ایران, عصر قاجار, معماری مدرن ایران}
    Gholamreza Jamal-Al-Din *, Mostafa Kiani

    In the second half of the nineteenth century, the world celebrated the attainments of the industry by establishing universal expositions. From 1867, each nation had to display its culture and architecture by erecting a pavilion. The presence of Iran’s pavilions in the universal expositions, especially in seven periods, from 1867 to 1913, brought new ideas about redefining architecture and reinterpreting architectural history. This event was synchronous with the vicissitude of political and social of the Qajar era in Iran. These pavilion structures reflect some crucial features to understand the historical contexts of Iranian Modern Architecture. This paper will discuss the influence of these pavilions on the genesis of Iranian Modern Architecture by addressing four issues: (1) Architecture and national identity: the form and the exterior façade of the pavilion structure had to reflect the Iranian identity, so the government tried to come up with an architecture that would show it well. Therefore, there was particular sensitivity in the relationship between architecture and national identity. Stressing on historical styles as a resource for demonstrating national identity found an important role. The issue that which style and historical works should be selected and exposed to visitors was a kind of a new challenge. The subject of national identity, after the defeat of Iran in the war with Russia, became more intense. During the Nasser al-din Shah reign and especially Mozaffar al-Din Shah and Mohammad Ali Shah eras (the time of these two kings coincided with the constitutional revaluation), the issue of national identity has been bound up with the materials of ancient Iran and has influenced the design of pavilions. (2) Architectural history: referring to the history and selecting the form and figure for designing pavilions was the other issue of the Qajar government. The attendance of French architects has helped this matter. This issue impacted Iranian architecture in small dimensions, but in an influential way. Howbeit, this subject was not so noticeable in the early pavilions, while it left its mark on the four Iranian pavilions from 1889 to 1913. This subject defined and framed a noteworthy and sensitive vision about historical periods of Iranian architecture. (3) Archaeology and ancient Iran: from Fath Ali Shah period, archeology has played a prominent role in Iran's relations with other states of Europe, especially France. Granting archeological excavation rights to foreign states (particularly Achaemenid and Sassanid territories) in Fars and Khuzestan, highlighted the glory of these eras and their palaces, and influenced not only the field of architecture but also the thought of the Qajar rulers. Using columns and arches of the pre-Islamic period, it has been able to find a steady place in the design of Iranian pavilions. (4) The discourse of Orientalism: the latter issue, which unfortunately has not been able to attract the attention of researchers in the analysis and scrutiny of modern Iranian architecture is Orientalism. Orientalism as a strong discourse in the second half of the nineteenth century had a great impact on political and social life and even the architecture of Iran. This issue is tractable in design of Iranian pavilions in the Qajar era.

    Keywords: Qajar pavilions, Iranian modern architecture, world's fair, Qajar Era}
  • مهران کار احمدی، مصطفی کیانی*، مریم قاسمی سیچانی
    بیان مسئله

    بروز موج نوگرایی در تاریخ معاصر ایران موجب پیدایش مدارسی به شیوه اروپایی در کشور و شهر اصفهان شد. این مدارس از نظر محتوای دروس و معماری بنا با مدارس سنتی متفاوت بودند. در اواخر دوره قاجار و دوره پهلوی اول، به تبع افزایش جمعیت در ایران و نیز سیاست دولت وقت در زمینه توسعه کمی مدارس به منظور تربیت نیروی متخصص، ساخت مدارس در دستور کار قرار گرفت. اهمیت تحقیق حاضر از آن حیث است که اکثر پژوهش ها درباره معماری مدارس اصفهان به مدارس سنتی (مدارس علمیه) شهر اصفهان می پردازند، و به معماری مدارس معاصر، خصوصا در دوره های مذکور، و روند شکل گیری آن کمتر توجه شده است.

    هدف پژوهش

    این پژوهش در پی شناخت عوامل تاریخی-سیاسی، فرهنگی و اجتماعی تاثیرگذار بر شکل گیری مدارس نوین اصفهان در دوره های مذکور، و شناخت ماهیت معماری و مقایسه ساختار کالبدی و شیوه معماری این مدارس با یکدیگر است.

    روش پژوهش

    مطالعه حاضر به روش توصیفی-تحلیلی و موردپژوهی انجام شده است. پنج مدرسه به عنوان نمونه موردی برگزیده شدند و تاریخچه شکل گیری آن ها با روش کتابخانه ای و اسنادی مورد مطالعه قرار گرفت؛ سپس، با روش میدانی، اطلاعات مدارس کامل شد و این مدارس براساس هدف پژوهش با یکدیگر مقایسه شدند.

    نتیجه گیری

    از مهم ترین عوامل شکل گیری مدارس نوین می توان به انقلاب مشروطیت، نقش حکومت پهلوی اول، میسیونرهای انگلیسی، و استادکارهای بومی شهر اشاره کرد؛ در مورد دوره پهلوی، تمایل حکومت به ایجاد شیوه باستان گرایی در معماری، در مورد میسیونرها، تحولات دو قرن نوزدهم و بیستم در اروپا و تغییر ساختار آموزشی غرب و احداث چند مدرسه در اصفهان توسط میسیونرهای فرانسوی و انگلیسی و تاثیر آن ها در ایجاد ساختار معماری مشابه مدارس غربی، و در مورد آخر حضور استادکارهای بومی (اصفهانی) در این شهر و تمایل آن ها به اجرای شیوه سنتی (اصفهانی) در معماری مدارس، تعیین کننده بوده اند. این عوامل در کنار هم منجر به ایجاد نوعی معماری تلفیقی در ساختمان های اکثر مدارس اصفهان در دوره های مذکور شده است.

    کلید واژگان: شیوه معماری قاجار, شیوه معماری پهلوی اول, مدارس دوره قاجار و پهلوی اول اصفهان, معماری باستان گرای اصفهان, مدارس میسیونرهای انگلیسی اصفهان}
    Mehran Karahmadi, Mostafa Kiani *, Maryam Ghasemi Sichani
    Problem statement

    Modernization in contemporary Iranian history has led to the emergence of European-style schools and the city of Isfahan. These schools differed from traditional schools in terms of the content of the lesson and architecture. At the end of the Qajar period and the Pahlavi era, the construction of schools was on the agenda due to the growing population of Iran and the government’s policy of slightly expanding schools for training a specialized force. Most of the previous studies on the architecture of Isfahan schools have been focused on traditional schools (Isfahan schools) and less attention has been paid to the architecture of contemporary schools in the above-mentioned and knowledge about the process of its formation is scarce.

    Research objective

    The purpose of this study is to identify the historical, political, cultural and social factors influencing the modern schools in Isfahan in these periods and to understand the nature of architecture and to compare the physical structure and architecture of these schools with each other.

    Research method

    This case study is descriptive-analytical. Five schools were selected as case studies. Data on the history of the schools were gathered through relevant documents. Using field study, another set of data on these schools were collected then analyzed based on the aim of the study.

    Conclusion

    The most important factors in the shaping of new schools are the constitutional revolution, the role of the Pahlavi government and the desire of the government to create the style of antiquity, the evolution in the 19th and 20th centuries in Europe, and the change of the Western educational system and the construction of several European-like schools in Isfahan by French and English missionaries, the presence of native (Isfahani) architects in this city, and their desire to build traditional (Isfahani) style school architecture. Together, these factors have led to the creation of some kind of integrated architecture in the buildings of most Isfahan schools.

    Keywords: Qajar Architecture style, Pahlavi architecture style, Isfahan Qajar, First Pahlavi Schools, ancient architecture of Isfahan, British missionary schools in Isfahan}
  • سحر رستگارژاله، بهنام پدرام*، مصطفی کیانی

    منظر شهری زاهدان متنی چند لایه است که در آن لایه های مختلف انسانی، طبیعی و مصنوع بر پایه ی قواعد هم نشینی/جانشینی در کنار یک دیگر قرار گرفته و از طریق فرایندی ارتباطی به صورت ریزوماتیک، با به کارگیری ابزار مذاکره و ترجمه بینارمزگانی هم تافت معنا داری را به وجود آورده اند و از زمان پیدایش تا به امروز در مواجهه با تغییرات ناشی از توسعه و پیشرفت، به سبب رابطه ی دیالکتیکی که با فرایند توسعه برقرار نموده، ویژگی ها، قابلیت ها و ظرفیت های هویتی جدیدی کسب کرده که در راستای الگوواره ی پیشین بوده است. اما در دهه های اخیر، توسعه به مثابه ی «دیگری» با عدم مذاکره و ارتباط صحیح با رمزگان سنتی این شهر، رفتار ریزوماتیک آن را مختل کرده و شکافی میان شبکه ی منسجم شهر به وجود آورده است. در این چرخش الگوواره امروزه ساکنین شهر زاهدان با روایتی شلخته روبه رو بوده و احساس تعلق و دل بستگی به آن را تا حدی از دست داده اند. لذا هدف این پژوهش ارایه ی راهکاری است که هویت یابی منظر شهری زاهدان دوره ی پهلوی را مد نظر دارد که این مهم از طریق بازیابی و خوانش نشانه های هویت مند مستتر در لایه های این شهر از طریق نشانه شناسی لایه ای و روش پیدایشی آن ممکن می گردد. نشانه شناسی لایه ای معتقد است متن یک شهر به تدریج با رمزگذاری/رمزگشایی رمزگانی که در بین یک گروه انسانی مشترک است، شکل گرفته و از همین طریق نیز قابل فهم می گردد. نشانه شناسی لایه ای همچنین متن شهر را شبکه ای همواره در صیرورت می پندارد، به همین سبب راهکاری همه جانبه مانند «توسعه حفاظت محور» را پیشنهاد می کند که حیات شهری را در گرو واکنش و پاسخ به موقعیت های جدید و بسط و توسعه استراتژی های تازه و خلاقانه برای روبه رو شدن با آن در نظر می گیرد؛ به شیوه ای که تغییرات را پذیرا شود و در عین حال با اتصالات رمزگانی خود به شبکه ی پیشین متصل بماند.

    کلید واژگان: توسعه حفاظت محور, هویت, منظر شهری, نشانه شناسی لایه ای, ریزوم, زاهدان}
    Sahar Rastegar Zhaleh, Behnam Pedram *, Mostafa Kiani
     Statement of Problem

     The urban landscape of Zahedan is a multi-layered text in which different human, natural, and artificial layers are placed next to each other according to paradigmatic/ syntagmatic principles. Using a rhizomatic communication process and applying the negotiation and intra-code translation tool, these layers have created a meaningful complex. Due to their dialectical relationship with the development process, they have also obtained new identity characteristics, capabilities, and capacities in line with the previous paradigm since their emergence, regarding the changes resulted from the development and progress. But in the recent decades, due to the absence of negotiating and appropriate communicating with the city’s traditional codes, the development process as an “other” has disrupted its rhizomatic behavior and created a gap in the city’s coherent network. In this paradigm shift, today, the residents of Zahedan city are faced with a chaotic narrative and have relatively lost their sense of belonging and affiliation to the city.

    Research method

    The present study aims to present a solution to identify the urban landscape of Zahedan city during Pahlavi period. This is made possible by retrieval and reading of identification signs hidden in the city layers, using layered semiotics and generation method. Layered semiotics implies that the text of a city is gradually formed by encoding/decoding of the codes that are common in a group of humans, and become understandable in the same way.

    Results

    The human layer in the urban landscape of Zahedan has emerged in the city fabric through the convergence of values, worldviews, and socio-cultural foundations that have been present since the formation of the initial city core up to date. The presence of different ethnicities and nationalities such as Sistani, Baluch, Birjandi, Kermani, Yazdi, Afghan, Pakistani, and Indian, each having different beliefs, religions and paradigms, has given a unique feature to the city. Various individuals of different nationalities in Zahedan city come from a context composed of other contexts in itself. Thereby, in the context of Zahedan city, we are in a fluid and dynamic network of habits that are rhizomatically interconnected and have formed a complex called Zahedan urban landscape. The artificial layer is a combination of different contexts derived from the diversity of human layer contexts. This means that the form of constructed buildings, type of materials, construction techniques, the use or loss of decorations and colors, spatial layout of public and residential spaces, and other factors in the urban landscape of Zahedan city during the First Pahlavi period result from at least three major contexts: 1) The “so-called modern” architecture and common way of thinking during the First Pahlavi period and during Reza Shah reforms; 2) The traditional architecture in desert areas of Iran adopted by people of Yazd and Kerman, observed in the city’s significant and prominent buildings; and 3) Vernacular architecture adopted by other residents including Baluch and Sistani, which is also derived from the cultures and subcultures of these people’s primary habitat. The people representing a context have an influence on the city, regarding their status and authority.

    Conclusion

    Considering the connection of rhizomes and the link between the codes existing at their connection points, changes occur in urban landscapes where some signs are found, changed, or demolished. The only solution for the survived signs is to maintain them in their status quo. In case the signs are deteriorated and completely disappeared, it is better to be recreate (reconstruct) or regenerate them by infill development, as long as the originality and ancient identity are not impaired. In this way, a new sign can act as a symbol of an old sign in the past times and be reminiscent of something lost/eliminated over time. There are also various solutions for dealing with corrupted or changed signs: if the sign changes are in line with the contemporary currents and discourses and at the same time adhere to the old signs and features of the original urban cultural landscape fabric, the signs can be conserved in the same state; and if the sign changes distort the meaning of the place or destroy its identity, the changed sign can be re-modified by another change in the existing discourse. In other words, a new discourse in line with the urban identity and at the same time in accordance to contemporary requirements can be created in latter case. In this way, the conservationist seeks to expand the frameworks through criticizing, translating, measuring the frameworks, and dealing with the “other”, thereby reproducing the distorted meaning by creating a link between the existing codes at different times; an intervention that can be resumed in the present time and changed over time. However, it is not aimed at reproducing or imitating the pre-existing patterns and signs; because, repeating the signs without linking them to their history, breaks the urban spatial-temporal integrity and undermines the concept of authenticity. Rather, it is meant to create a balanced relationship between the urban network and the changes that occurred due to the developments of these areas. So, the created change can conserve its meaning. In this way, the city regains its legibility through signs, regenerates its lost identity, simplifies its meaning and restores its identity easily.

    Keywords: Conservation-Based Development, identity, Urban landscape, Layered Semiotics, Rhizome, Zahedan}
  • هاله حاج یاسینی*، مصطفی کیانی
    موضوع هر مطالعه تاریخی زمانمند و ازاین رو در معرض تغییر است. مورخ برای تبیین تغییرات موضوع از نوعی طبقه بندی زمانی یا «دوره بندی» بهره می گیرد. هریک از مورخانی که تاکنون درباره معماری ایران نوشته اند، بر اساس مفروضاتشان، این معماری را به شکلی دوره بندی کرده اند. هدف این مقاله روشن کردن انواع دوره بندی های به کاررفته در تاریخ نامه های معماری ایران و مبادی و پیامدهای آنها است. بدین منظور از نگاه مورخان به «تغییر» در معماری ایران و علت های آن و همچنین از تاثیری که تلقی آنها درباره چیستی موضوعشان، یعنی «معماری ایران» بر دوره بندی داشته است پرسیدیم و برای آن، با استفاده از روش های متن محور به تاریخ نامه ها مراجعه کردیم و نشان دادیم مورخان تغییر حکومت را مهم ترین عامل تغییر معماری ایران دانسته اند و بنابراین آن را معیار دوره بندی قرار داده اند. همچنین معماری ایران را مظهر فرهنگ و تمدن ایرانی و امری پیوسته تلقی کرده اند. نشان دادیم پیامد این رویکرد در دوره بندی، در کنار امکان هایی که فراهم می سازد، نادیده ماندن برخی برهه های زمانی یا آثار معماری است و به علاوه، اکتفا به دوره بندی رایج تبیین های جایگزینی را که مبتنی بر سایر عوامل موثر بر معماری ایران باشد ناممکن می کند.
    کلید واژگان: دوره بندی, معیار دوره بندی, تغییر در معماری, تاریخ معماری ایران, چیستی معماری ایران}
    Haleh Hajyasini *, Mostafa Kiani
    Anything deemed as an object of historical study goes through changes with the passage of time. What historians do is partly to explain such changes, and periodization is a conceptual tool devised for this purpose. Periodization both reveals the historians’ position regarding the changes they perceive and the origins and results they assign to them, and shows how they understand their subject matter. In this paper, we have reviewed the body of the Iranian architectural historiography to determine how historians have used periodization to explain the formation of Iranian architecture; how their understanding of “architecture” and “Iranian architecture” affected the periodization they have used; and what consequences such periodization have on the historiography of Iranian architecture. This study reveals that the architectural histories have mainly borrowed from the periods already established in the field of the political history of Iran. The periodization reflect the major ruling dynasties in consecutive eras, and architectural historians have associated the works of architecture with their contemporary political context to the point that they have considered the state as the main force behind any significant change in architecture. Adopting the political criteria of periodization has lent historians a useful framework, but its dominance have made them oblivious to the possibility of alternative histories that could include more diverse works of architecture and offer different explanations. Architecture is a vast concept and historians of Iranian architecture have relied upon different definitions of it, such as a fine art, the embodiment of culture, the symbol of civilization, and the reflection of a nation’s spirit. These definitions have helped them to identify the periods of time in which apposite examples have emerged in the Iranian architecture. These periods are mostly similar in different historiographies; however, they cannot agree on periods earlier than Median and Achaemenid to mark the beginnings of Iranian architecture. They have also distinguished the works of architecture as “Iranian” by acknowledging specific properties in them; among which “continuity”, “monumentality”, “historical value”, and “aesthetic value” are recurrent themes. The idea of continuity has an important role in determining whether or not the more recent architectures, such as Qajar architecture could be considered a period of the historical architecture of Iran. The contemporary architecture has been also shaped around the idea of a period of discontinuity in otherwise continuous Iranian architecture. Current forms of periodization impose some limitations on how we understand the history of Iranian architecture. The cliché of 2500 years of Persian civilization, that has found its way into many architectural histories through the works of orientalists, leaves out long periods of our past as irrelevant or negligible. The political criteria of this periodization advocates the state as the main power that shapes architecture, thus historians tend to focus on the monuments, not the mundane, residential or rural architecture. It also prevents them from studying the works of architecture located in areas that are peripheral to a specific dynasty’s realm.
    Keywords: Periodization, criteria of periodization, changes in architecture, history of the Iranian architecture, Iranian Architecture}
  • آزاده فرزادپور*، مصطفی کیانی
    ابعاد استاندارد در فضای داخلی ادارات این اطمینان را ایجاد می نماید که واگذاری این فضا، عادلانه، موثر و منعکس کننده نیازهای کاربردی کار باشد. استاندارد راهکاری است که سازگاری برنامه ریزی و بودجه بندی با هم را تضمین می کند. در این خصوص این مقاله سعی دارد در بخش مطالعات کیفی خود ضمن بیان اهمیت تهیه چنین استانداردی با تکیه بر علم روان شناسی محیطی به مرور توصیفی علل تفاوت ها در ابعاد مورد نیاز فضای کار افراد بپردازد و در ادامه و در بخش پایانی مقاله به منظور بررسی صحت مطالعات انجام شده به روش مقایسه تطبیقی به بررسی استاندارد ابعاد در نمونه های مختلف پرداخته می شود. در انتخاب جامعه آماری پژوهش از مرزهای جغرافیایی بهره گرفتیم. نتایجی که جدول به دست آمده ارائه می دهد تاثیر مطالعات مقاله را به روشنی نشان می دهد. در این بررسی به منظور گردآوری اطلاعات از منابع کتابخانه ای و از روش تحقیق تطبیقی- مقایسه ای بهره برده ایم که مبنای این مطالعه قرار گرفته است. یافته های پژوهش زمینه فهم تاثیر عوامل محیطی را در طراحی فضای داخلی میسر می سازد. همچنین ضمن آشنایی با نکات مورد توجه در این حوزه می توان در مقیاس خرد، تفاوت های محیطی در شهرهای مختلف را در نظر داشت و بر میزان کارایی و رضایتمندی این فضاها افزود.
    کلید واژگان: طراحی داخلی, فضاهای اداری, چیدمان اداری, ابعاد استاندارد}
    Azadeh Farzadpour *, Mostafa Kiani
    In interior spaces of offices, standard dimensions ensure that the spaces are dedicated fairly and effectively in accordance with practical needs of the job. If the office spaces would be designed and implemented in a calculated and effective way, this will lead to motivation, creativity, innovation and ease of working relationships among employees in addition to improving the efficiency and efficiency of the work space. A standard is a solution which guarantees consistency between planning and budget. Therefore, a controversial issue is that which parameters define the standard and which conditions lead to changes in standards in various societies. Hence this paper tries to descriptively review the reasons for differences in required dimensions of work places through the qualitative research, and explaining the importance of preparation of such standard using environmental psychology. This study leads to the description of components and indicates how standard dimensions should be presented quantitatively under a variety of classifications based on them. In the final section of the paper, the standard dimensions are evaluated in various cases to validate the studies carried out through comparative analysis. The geographic borders are used to select the statistical population and it is tried to choose at least one country from each continent. The results given in the table reveals the impact of studies in this paper. The data is collected through desk research and this study is based on a comparative-descriptive research methodology. The research findings provide a basis for understanding the effect of environmental factors in interior design. Among the issues related to environmental psychology, the underlying conditions include the urban environment (historical / modern), political conditions (planning design policies: personal ownership / leasing, building architecture regulations, type of work, administrative hierarchy), climatic conditions (natural light, rainfall, wind, ambient temperature, human dimensions), cultural conditions (human resources relationships, importance of employees, hierarchical / formal or informal hierarchy / emphasis or lack of emphasis on privacy and personal space, market conditions, emphasis or lack of emphasis on access to daylight and outward visibility), economic conditions (market conditions). These are the factors that lead to changes of standards in different countries and cultures. Among these effects, the following factors can be observed for the purpose of the abovementioned factors: buildings with low or high class floors, offices as traditional or remote place of work, planning an open or closed layout, spatial organization, building form, natural ventilation, combined systems due to environmental issues, electrical and mechanical systems, lighting supply, spatial arrangement, space usage per employee, methods of working, etc. In addition to the introduction of remarkable points in this regard, it is possible to consider environmental differences in various cities on a micro scale and enhance the efficiency and satisfaction of these spaces. Also, selection of compatible materials with codes and standards in each area is dependent on the design of the interior, which will confirm the design choices and the reliability of the work in terms of safety, environmental health and the wasting of the budget and the cost.
    Keywords: Interior design, administrative spaces, administrative arrangement, standard dimensions}
  • Samaneh Soltanzadeh, Masoud Yousefi Tazakor *, Iman Raeisi, Mostafa Kiani
    Glancing through the contemporary architecture of Iran and its different generations during the Pahlavi era, it seems that there have been notions and ideas regarding the architecture which can be considered as a specific current in the architecture of Iran based on different elements of architecture criticism; then the aim of this study is to scrutinize those notions and ideas and their transformation process.  The following research, in terms of goals, is a development-research project and it is an exploratory research in the terms of essence and quality. The data collection method is library and field research. This research aims to identify the tendencies and approaches of the different generations of contemporary architecture base on the case study method and analyzing the notions and intellectual currents of the architects in the context of their works and answer these questions: What are the concepts and thoughts that have been employed by the architects in this era? Are there any meaningful transformations in these concepts and thoughts? And finally, how have  these transformation been? It is presumed that defining the tendencies of the contemporary architects during the Pahlavi era, from Iranian modernism to nationalism, renaissance like or market-related classicism can evaluate the value of each work in relation to the historical context of the country, in addition, by defining reliable roots and indexes, the existing theoretical current in contemporary history of the architecture of Iran will be recognized. According to the achieved results from the analysis of architectural works in this era, and also by referring to the descriptions of experts, it seems that the ideas and notions in the contemporary architecture can be categorized into three eras and in the framework of different subjects like structure-forming ideas, stylistic references, etc.
    Keywords: Contemporary architecture of Iran, Pahlavi Era, Shift in the ideas, modernism, Criticism}
  • مهران کاراحمدی، مریم قاسمی سیچانی، مصطفی کیانی هاشمی *
    آموزش و پرورش، تحصیل و ترویج آن در میان اقلیت های مذهبی، بخصوص ارامنه دردوران معاصر بسیار مورد توجه بوده است. بدلیل موقعیت جغرافیایی و ویژگی های منحصر بفرداصفهان از یکسو و وجود منطقه جلفا و حضور ارامنه و سایر اقلیت های مذهبی از سوی دیگر، این شهر همواره کانون توجه دولت های غربی و اقلیت های مذهبی خارج از ایران گشته است. اهمیت بررسی این پژوهش از آن جهت است که سرآغاز تحولات آموزش و پرورش و شکل گیری مدارس به شیوه نوین دوره معاصردر شهر اصفهان، ریشه در تاسیس مدارس ارامنه وسایر مسیحیاناین شهر و پیشی گرفتن آن ها در این مقوله نسبت به مسلمانان دارد. هدف از این پژوهش، بررسی تطبیقی معماری نمونه هایی از مدارس ارامنه جلفای اصفهان با مدارس میسیونرهای فرانسوی دراین شهرمی باشد. روش پژوهش این مقاله به صورت توصیفی- تحلیلی- تطبیقی است. نتایج حاصل از این پژوهش به دو بخش کلی تقسیم می شود. بخش اول در ارتباط با تحولات تاریخی است که منجر به ایجاد یا احداث مدارس شده است. که خود به دو دسته تقسیم می شود: دسته اول عوامل صورت گرفته یا اشخاصی که در ایجاد و شکل گیری مدارس نوین ارامنه جلفا نقش داشته اند که از این میان میتوان به نقش کلیساها، شکل گیری دوره رنسانس در اروپا، ارتباط ارامنه داخل کشور ایران با کشورهای اروپا و شرق آسیا از طریق فعالیت های اقتصادی و حمایت مالی ارامنه داخل و خارج کشور اشاره نمود. دسته دوم عواملی که به ایجاد و احداث مدارس توسط میسیونرهای غربی (فرانسه) مربوط می شود که دراین میان سیاست دولت فرانسه به منظور گسترش نفوذ خود در ایران از طریق فرهنگی وتبلیغ آموزه های دینی از اهم عوامل است. بخش دوم در ارتباط با سبک شناسی معماری مدارس معاصر اقلیت های مذهبی در شهر اصفهان می باشد که سبک معماری در این بناها عمدتا بصورت تلفیقی از معماری کلاسیک سنتی ایران و معماری کلاسیک غربی مشاهده می شود.
    کلید واژگان: معماری مدارس معاصر, مدارس ارامنه, مدارس نوین اصفهان, سبک شناسی معماری, میسیونرهای فرانسوی}
    Maryam Ghasemi Sichani Dr, Mehran Karahmadi, Mostafa Kiani Hashemi Dr *
    Education, obtaining and expanding it among religious minorities; particularly among Armenians, has attracted great interest in the present era. Due to the geographical situation and unique features of Isfahan on the one hand, and the existence of Jolfa Quarter and Armenians as well as other religious minorities on the other hand, this city has always been the center of attention by western countries and religious minorities outside Iran. The importance of conducting this research is that the beginning of developments in education and formation of modern contemporary schools in Isfahan has its roots in establishing Armenian and other Christians’ schools in this city and their precedence in this regard compared to Muslims’ schools. This research aims to carry out a contrastive survey of architecture in samples of Armenian schools in Jolfa Quarter of Isfahan with French missionaries’ schools in this city. The research method is descriptive-analytical-contrastive. The results obtained in this research are divided into two general sections. The first section is in relation to historical developments leading to the creation or establishment of schools. This section is itself subdivided into two groups: the first group includes factors or people who had a role in creating and forming modern Armenian schools in Jolfa. The role of churches, formation of renaissance in Europe, the relationship between Armenians inside Iran with European and East Asian countries through economic activities and financial support of Armenians inside and outside the country are included in this group. The second group comprises factors related to the creation and establishment of schools by western (French) missionaries. In this regard, the French government’s policy to expand its influence in Iran culturally and through religious teachings is among the most important factors. The second section is related to the stylistics of architecture of contemporary schools of religious minorities in Isfahan. The architectural style in these buildings is mostly a mixture of Iranian classical traditional architecture and western classical architecture.
    Keywords: Architecture of Contemporary schools, Armenian schools, French missionaries, Isfahan Contemporary schools, Stylistics of architecture}
  • مصطفی کیانی
    هنرآجرکاری به عنوان پدیده ای برجسته در تاریخ معماری این سرزمین، دارای اصالت و پیشینه ای غنی است و با گونه های تصویری و تزیینی مختلف، حضور و هویتی دیرینه داشته است. در دوره معاصر، همزمان با میراث داری این اصالت از گذشته، با معماری معاصر جهانی (از نئوکلاسیک تا مدرن) تلاقی داشته که در فرآیند این همنشینی، ترکیب، تلفیق و تاثیرپذیری خود، شکل ها و بیان های تصویری متفاوت و یا تازه ای آفریده که منجر به بروز شکل های جدیدی از تزیینات در معماری معاصر ایران گشته است. این نوشتار، بدنبال پردازش و بیان آن است که هنر تزیینی آجرکاری در دوره معاصر و به ویژه در عصر پهلوی اول (1320-1299شمسی)، علیرغم تنوع سبکی در معماری، توانسته است تعدد ترکیبات طرح و تنوع نقش و فرم را ایجاد کند که در مقطع معاصر به عنوان شیوه شاخص، منحصر به فرد و بازگوکننده هنری ایرانی است. در این تحقیق، با شیوه پژوهش کیفی و سپس با استناد و انطباق به 32 اثر تزیینی در 7 حوزه کاربری تزیینی که در آثار معماری با کاربری های متفاوت و در شهرهای مختلف این دوره انجام گشته، نتایجی را حاصل شده که نشان می دهد، هنر آجرکاری تزیینی در دوره پهلوی اول، چه در طرح و نقش، چه در ترکیب مصالح تزیینی و در بستر حوزه های مختلف سبکی معماری این دوره (طبق جدول و نمودار های ارائه شده)، به چه میزان در فرآیند نوپردازی تزیینی خود، متاثر از آثار گذشته ایرانی اسلامی و یا کلاسیک ایرانی و غربی بوده است.
    کلید واژگان: معماری معاصر ایران, معماری دوره پهلوی اول, هنر آجرکاری, هنر تزیینی}
    Mostafa Kiani
    Art of brickwork as an outstanding phenomenon in this land’s history of architecture is of a rich background and authenticity. This art which comes in various decorative and visual types، has always been present and accompanied by its undeniable identity. In contemporary era، in keeping with the legacy of this authenticity from the past، this art has collided with global and international contemporary architecture in the context of new expressions of embellishment and ornaments (from Neoclassic till modern era) which has created new and different shapes and visual expressions through this collision or this process of companionship، composition، combination and itsimpressionability. This has resulted in emerging of new forms of ornaments in contemporary architecture of Iran. The hypothesis states that the architecture of the First Pahlavi era 1299-1320 (1920-1941) has been of exceptional and astonishing existence in the field of decorative brick work and it seems as though these valuable decorative brickworks and the presence of Iranian master craftsmen and their manufacturers have been neglected and have not been regarded with the kindness and importance that they should have been bestowed upon in between the issues or the transformed architecture of this period. In other words the artistic presence of past generations and the role of artists and masters of traditional architecture can be traced and recognized in this 20 year period. This text is pursuing the processing and expressing of the fact that even though the decorative art of the brickwork in the contemporary era and especially in the First Pahlavi period had been collided with and influenced by modernization movement and modern architecture revolution (particularly primary modernism) and in other words in despite of variety in architecture styles، it has succeeded in creating a multitude of design compositions and a variety of patterns and forms. This as a distinguished method is unique and explanatory of an Iranian Art. This research، through qualitative research methods and then via citation and adaptation to 32 decorative works in 7 different fields of decorative functions which were placed in this era’s works of architecture with different functions and locations in various cities، has obtained results which indicate the amount of which the art of decorative brickwork has been under the impression of previous Islamic Iranian or classic Iranian and western works of architecture in its own process of decorative renovation، in First Pahlavi era، whether in design and pattern، or the combination of decorative materials and in context of different fields of architecture styles in this period (based on the schedule and presented diagrams). The majority of buildings and important worksin this period which are intertwined with the art of brick work were built in the years before 1313 (1934). This was the period in which the style of almost all the buildings were based on the artistic style of the Iranian، Islamic and ancient architecture. Gradually، with these years passing by and approaching modern architecture with the presence of other materials such as stone and cement، this style of architecture and art of brick work becomes scarce. However، this decorative art is still in use and has not been less of value to this day.
    Keywords: Contemporary Architecture of Iran, Architecture of First Pahlavi Period, Art of Brickwork, Art of Decorative Architecture}
  • Mostafa Kiani
    Interior design for decades that the system of higher education of Iran has been stagnate. In recent years it has been a mutation and transformation in attitude, but still no prosperity in developing training expertise in this field. The field that is most closely related to architecture and many of technical and artistic courses and interdisciplinary sciences. Object and purpose of this article is representing and then description need and urge for the opening and development course in "Bachelor" and the basis is the approval for expanding the council for the Ministry of science, research and technology to this point several years ago. Interior design has passed full transition period in the word. Years ago, almost there were no plans for interior design of colleges or universities, but little by little there were been changes took it and today seeing an active and reliable process in principals, practices, programs and education standards. Perhaps there is no specific ranking in education of interior design in different countries, but there are schools and colleges with completive grading methods and training facilities. Also, validity and credit of a school and its facilities, programs and educational styles are very important. This article reviews lessons and field, with their scheme, a comparative study with other universities in the Iran, the necessity of the formation and expansion of the field, the lacuna and vacuum in the range of artistic and architectural fields, the community needs to graduate academic experts and expression properties of this creative and innovative field. While trying reloading obstacles and problems, offering suggestions and strategies of teaching and education courses position at this point and especially in prestigious universities. Although the approach in the education system for graduate degree (M.A.) in of two prestigious universities and undergraduate institutions in several young and not so equipped and talented staff in recent years has been implemented, but the recovery position now needs to taken major universities. The position that was needed take as a field independent and not scattered years ago. History of interior design in Iran so far has not been classified as done. It is a large part of Iranian and Islamic architecture. Historical Background of interior design in old spaces and ancient buildings hase a clear and distinctive position. In the Iranian architectural heritage, all decorated designs, elements, ornaments, calligraphy, decorative brickworks, carvings anddecoration in wood and metal belong to interior design. The same view provides the appropriate opportunity for stablishing and developing interior design field in artistic universities of Iran. It can with coordination, integration, fulfillment and combining with modern interior design and architecture to create targeted area. Using teachers in various disciplines, development and implementation of the seriousness of art courses, technical, scientific and workshop, and many of the facts ignored, that is what this paper has concluded. Logical and efficient to get off the field right at this stage it is anticipated that students accepted for this string of talented people, be creative and curious, such as degree of architecture and its equivalent, with technical and artistic capabilities are.
    Keywords: Interior design, Interior architecture, Architecture, Bachelor of Art}
فهرست مطالب این نویسنده: 18 عنوان
  • دکتر مصطفی کیانی هاشمی اصفهانی
    کیانی هاشمی اصفهانی، مصطفی
    دانشیار معماری ، دانشکده معماری و شهرسازی، دانشگاه هنر ایران
  • نویسندگان همکار
  • مهندس پریا شفیع پور یوردشاهی
    : 4
    شفیع پور یوردشاهی، پریا
    مربی گروه معماری و شهرسازی، دانشگاه فنی و حرفه ای
  • دکتر مریم قاسمی سیچانی
    : 2
    قاسمی سیچانی، مریم
    دانشیار معماری، دانشکده معماری و شهرسازی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد اصفهان (خوراسگان)
  • دکتر بهنام پدرام
    : 2
    پدرام، بهنام
    دانشیار دانشکده مرمت، گروه مرمت و احیای بناها و بافت های تاریخی، دانشگاه هنر اصفهان
  • نیما ولی بیگ
    : 1
    ولی بیگ، نیما
    دانشیار مرمت بناها و بافت های تاریخی، دانشگاه هنر اصفهان
  • فتانه سنگتراش
    : 1
    سنگتراش، فتانه
    دانش آموخته دکتری هنر و معماری، دانشکده هنر و معماری، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران جنوب
  • دکتر مجتبی انصاری
    : 1
    انصاری، مجتبی
    دانشیار دانشکده هنر-گروه معماری، دانشگاه تربیت مدرس
بدانید!
  • این فهرست شامل مطالبی از ایشان است که در سایت مگیران نمایه شده و توسط نویسنده تایید شده‌است.
  • مگیران تنها مقالات مجلات ایرانی عضو خود را نمایه می‌کند. بدیهی است مقالات منتشر شده نگارنده/پژوهشگر در مجلات خارجی، همایش‌ها و مجلاتی که با مگیران همکاری ندارند در این فهرست نیامده‌است.
  • اسامی نویسندگان همکار در صورت عضویت در مگیران و تایید مقالات نمایش داده می شود.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال