فهرست مطالب مهندس حمیدرضا همتی
-
فرهنگ به عنوان وجه نرم افزاری قدرت همواره بیش ترین تاثیرگذاری را در میان مولفه های قدرت داشته است و یکی از بنیادی ترین ملزومات قدرت دفاعی هر کشوری به شمار می رود. قدرت فرهنگی ضمن اینکه خود وسیله ای برای دفاع و غلبه است، می تواند سایر مولفه های قدرت را تحت تاثیر تحولات خود قرار داده و آن را تقویت یا تضعیف نماید. و این مهم در اسناد بالادستی و فرمایشات بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران و مقام معظم رهبری مشهود می باشد. هدف اصلی این مقاله تدوین راهبردهای کسب قدرت برتر دفاعی منطقه در حوزه فرهنگ بر اساس سند 1404 و عوامل و شاخص های مرتبط با آن می باشد. در این پژوهش از روش توصیفی و استنباطی استفاده شده است. جامعه آماری شامل کارشناسان و خبرگان در امور فرهنگی و دفاعی می باشند و حجم نمونه به صورت هدفمند 60 نفر انتخاب گردیده اند. بر این اساس، با استفاده از روش تجزیه و تحلیل SWOT ، هر یک از نقاط قوت، ضعف، فرصت و تهدید با توجه به محیط داخلی و خارجی کشور شناسایی و راهبردهای مناسب انتخاب گردیدند و با استفاده از روش TOPSIS راهبردها، اولویت بندی و در نهایت 8راهبرد برتر در حوزه فرهنگ انتخاب و پیشنهاد شدکه تحلیل انجام شده نشان می دهد که از لحاظ قدرت برتر دفاعی منطقه در حوزه فرهنگی، در حالت تهاجمی قرار داریم؛.بنابراین می توان نتیجه گرفت که راهبرد یکم از مناسب ترین راهبردها به شمار می رود. بنابراین مناسب ترین راهبرد برای بعد فرهنگی قدرت برتر دفاعی« پیوند نسل های کنونی و آینده کشور با نسل سرافراز انقلاب اسلامی از طریق تبیین مبانی نظری و معرفت شناسی و توسعه تجربیات حاصل از فرهنگ دفاع مقدس با برنامه ریزی صحیح جهت انگاره سازی برای آیندگان» می باشد
کلید واژگان: راهبرد دفاعی, فرهنگ, قدرت برتر دفاعی, قدرت منطقه ای, سند چشم انداز, راهبرد اقتار فرهنگ دفاعی}Culture, as a software aspect of power, has always been the most influential among the components of power and is considered one of the most fundamental requirements for the defense power of any country. Cultural power, while being a means of defense and conquest, can influence other components of power and strengthen or weaken it. And this importance is evident in the documents and orders of the founder of the Islamic Republic of Iran and the Supreme Leader. The main purpose of this article is to formulate strategies for gaining the superior defense power of the region in the field of culture based on document 1404 and factors and indicators related to it. Descriptive and inferential methods have been used in this research. The statistical population includes experts in cultural and defense affairs, and the sample size is 60 people. Based on this, by using the SWOT analysis method, each of the strengths, weaknesses, opportunities and threats were identified according to the internal and external environment of the country and appropriate strategies were selected, and by using the TOPSIS method, strategies were prioritized and finally 8 superior strategies in the field of culture were selected and suggested, and the analysis shows that we are in an aggressive mode in terms of the superior defense power of the region in the cultural field. Therefore, it can be concluded that the first strategy is considered the most appropriate strategy. Therefore, the most appropriate strategy for the cultural dimension of the superior defense power is to connect the current and future generations of the country with the proud generation of the Islamic Revolution through the explanation of the theoretical foundations and epistemology and the development of the experiences gained from the culture of sacred defense with proper planning for conceptualization. It is for posterity
Keywords: Defense Strategy, culture, superior defense power, Regional Power, vision document, defense culture leadership strategy} -
مجله دندانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران، سال سی و دوم شماره 4 (پیاپی 101، زمستان 1398)، صص 201 -207زمینه و هدف
راه های متنوعی برای ایجاد بی حسی در شرایطی که تزریق بلاک عصب الویولار تحتانی اولیه با شکست روبرو می شود مورد بررسی قرار گرفته اند. این مطالعه با هدف مقایسه اثر تزریق بی حسی مکمل پریلوکایین با تزریق بی حسی مکمل لیدوکایین در دندان های با پالپیت برگشت ناپذیر انجام شده است.
روش بررسیاین مطالعه از نوع تحلیلی بود و به روش کارآزمایی بالینی با طراحی موازی بر روی 58 بیمار که یک دندان مولر مندیبل آنها دارای پالپیت برگشت ناپذیر بود، انجام شد. تزریق بی حسی اول به صورت بلاک آلویولار تحتانی با محلول بی حسی لیدوکایین 2% انجام شد. بیمارانی که بی حسی پالپی در آن ها دچار شکست شد، به طور تصادفی به دو گروه مورد و کنترل تقسیم شدند. در گروه مورد تزریق مکمل بلاک آلویولار تحتانی با پریلوکایین 3% و در گروه کنترل با لیدوکایین 2% انجام شد. عمق بی حسی بعد از تزریق دوم، به سه روش ارزیابی عددی پاسخ بیمار به پالپ تستر الکتریکی (EPT)، شدت پاسخ بیمار به تست سرما و میزان درد حین شروع تراش حفره دسترسی بر روی نمودار VAS (Visual Analog Scale) ارزیابی شد و آنالیز آماری با استفاده از آزمون های T-testو Mann-Whitney صورت گرفت.
یافته هابین دو گروه مورد مطالعه از نظر میزان عمق بی حسی تفاوت آماری معنی داری مشاهده نشد (05/0<p).
نتیجه گیرینتایج حاصل از مطالعه حاضر نشان داد که تفاوتی در عمق بی حسی بلاک آلویولار تحتانی مکمل، در دندان های مولر مندیبل دارای پالپیت برگشت ناپذیر بعد از شکست اولین تزریق بلاک آلویولار تحتانی با محلول های بی حسی لیدوکایین 2% و پریلوکایین 3% وجود ندارد.
کلید واژگان: درد, پالپیت برگشت ناپذیر, بی حسی موضعی}Background and AimsVarious methods to induce anesthesia have been investigated in situations where the primary inferior alveolar nerve block (IANB) injections fail. The aim of this study was to compare the effect of synergic effects of anesthetic injection of prilocaine supplemental with that of lidocaine anesthesia in teeth with irreversible pulpitis.
Materials and MethodsThis study was a parallel-controlled clinical trial on 58 patients with one mandibular molar tooth having irreversible pulpitis. The first anesthesia was injected with an inferior alveolar block with 2% lidocaine anesthesia. Patients who failed pulpal anesthesia were randomly divided into two groups; case and control groups. In the case group, IANB was injected with 3% prilocaine, and in the control group with 2% lidocaine anesthesia. Anesthesia after the second injection was evaluated by three methods of numerical evaluation of the patient's response to Electric Pulp Tester (EPT), the severity of the patient's response to the cold test, and the extent of pain during the onset of access cavity latency on the Visual Analog Scale (VAS). Statistical analysis was performed using T-test and Mann-Whitney tests.
ResultsThere was no significant difference between the two groups in terms of depth of anesthesia (P>0.05).
ConclusionThe results of this study showed that there was no difference between 2% lidocaine and 3% prilocaine in the depth of supplemental IANB anesthesia after failure of first IANB in mandibular molar teeth with irreversible pulpitis.
Keywords: Pain, Irreversible pulpits, Local anesthesia} -
زمینه و هدفهدف این مطالعه بررسی توانایی قدرت سیل کنندگی MTA و سرامیک سرد به روش نفوذ باکتری بود.روش بررسیدر این مطالعه تجربی، تعداد 50 عدد دندان تک ریشه مستقیم کشیده شده انسان انتخاب شدند. در گروه اول، 20 دندان با MTA پر شدند. در گروه دوم، 20 دندان با سرامیک سرد پر شدند. از 5 دندان به عنوان کنترل مثبت (کانال با گوتاپرکای منفرد و بدون سیلر پر شد) و 5 دندان به عنوان کنترل منفی (کانال با گوتاپرکا و سیلر پر و با دو لایه لاک ناخن پوشانده شدند) استفاده شد. یک مدل میکرو لیکیج باکتری از باکتری های خانواده نشت باکتری از باکتری انتروکوکوس فکالیس جهت ارزیابی قدرت سیل کنندگی مورد استفاده قرار گرفت. دندان ها در لوله های آزمایش قرار داده شدند به طوری که دو محفظه فوقانی و تحتانی تشکیل دادند. باکتری های کشت شده در محفظه فوقانی و در تماس با ناحیه کرونالی دندان قرار گرفتند و انتهای ریشه در محفظه تحتانی که حاوی یک محیط کشت استریل بود قرار گرفتند. در این حالت تنها مسیر ارتباطی بین محفظه فوقانی و تحتانی، پرکردگی کانال ریشه بود. در این روش در صورت مشاهده کدورت در محفظه تحتانی، مشخص می شد که باکتری ها توانسته اند از سد موجود عبور کنند و به محیط کشت برسند و با این روش نشت اندازه گیری شد. داده های به دست آمده با استفاده از تستChi-Square آنالیز شدند.یافته هادر گروه اول (MTA) 7 نمونه و در گروه دوم (سرامیک سرد) 4 نمونه نشت داشتند. از نظر نشت، تفاوت آماری معنی داری بین MTA و سرامیک سرد وجود نداشت (288/0P=).نتیجه گیریتوانایی سیل کنندگی سرامیک سرد و MTA به عنوان مواد پرکننده ریشه مشابه است.کلید واژگان: نشت باکتریایی, سرامیک سرد, MTA, مواد پرکردگی کانال ریشه, سیل}Background And AimsThe purpose of this study was to evaluate the sealing ability of MTA and cold ceramic by using bacterial leakage method.Materials And MethodsIn this experimental study, fifty human single root extracted teeth were chosen. In group A, 20 teeth were filled with MTA and in group B, 20 teeth were filled with cold ceramic. Five teeth were used as a positive control (obturated using gutta-percha without sealer), and five teeth were used as negative control (obturated using gutta-percha with AH26 sealer and coated with two layers of nail varnish). A bacterial leakage model utilizing Enterococcus faecalis was used for evaluation of the sealing ability. The teeth were placed in test tubes, so that they formed two upper and lower compartments. The cultured bacteria in the upper chamber were in contact with the coronal area of the tooth. The root end was placed in the lower chamber containing sterile culture media. In this case, the filling of the root canal was only the communication path between the upper and lower chambers. In this method, the presence of turbidity in the lower chamber indicated that bacteria had penetrated through barrier and reached the medium. The leakage was measured. The acquired data was analyzed using Chi-square test.ResultsIn group A (MTA), 7 samples and in group B (Cold ceramic), 4 samples should the leakage. In regarding the leakage, there was no statistically significant difference between MTA and cold ceramic. (P=0.288)ConclusionThe results showed that the sealing ability of MTA and cold ceramic was similar as root filling materials.Keywords: Bacterial leakage, Cold ceramic, MTA, Root canal filling materials, Seal}
-
سابقه و هدفدرد پستان یکی از مسائل شایع و نگران کننده در زنان مراجعه کننده به مراکز درمانی است. از جمله درمان های دارویی جهت درد پستان مصرف ویتامین ها می باشد. هدف از این مطالعه بررسی اثر ویتامین B6 بر درد پستان بود.مواد و روش هادر یک مطالعه بالینی دو سو کور تصادفی شده، بیماران با شکایت درد پستان که به درمانگاه جراحی بیمارستان های امیرالمومنین (ع) و کوثر شهرستان سمنان مراجعه کردند، در دو گروه مورد بررسی قرار گرفتند. در بیماران گروه مورد ویتامین B6 با دوز mg 100 دو بار در روز به مدت دو ماه و در بیماران گروه شاهد، دارونما به همان ترتیب تجویز گردید. چارت درد روزانه ی پستان توسط بیماران تکمیل و در پایان مطالعه نمره درد و تعداد روزهای با درد شدید در دو گروه مقایسه شد.یافته هادر نهایت 126 بیمار بررسی شدند. میانگین نمره درد و شیوع درد شدید در هر دو گروه مورد و شاهد، کاهش قابل توجهی داشت. اختلاف میانگین نمره درد در شروع درمان و بعد از خاتمه آن و نیز اختلاف شیوع درد شدید در شروع درمان و بعد از خاتمه آن در گروه مورد، کاهش معنی داری نشان داد. در هر دو گروه، در 5 روز اول مطالعه کاهش چشمگیری در درد پستان مشاهده شد که می تواند ناشی از تاثیر اطمینان بخشی اولیه باشد. در هیچ یک از بیماران عارضه دارویی مشاهده نشد.نتیجه گیریویتامین B6 به عنوان دارویی بدون عارضه بر درد پستان موثر است. در ضمن اطمینان بخشی اولیه به بیماران تاثیر به سزایی در کاهش درد پستان داردکلید واژگان: درد, ویتامین B6, پیریدوکسین, شیوع}Koomesh, Volume:17 Issue: 4, 2016, PP 950 -956IntroductionMastalgia is a common but concerning problem for most women referring to medical centers. Vitamins are one of the medical treatments which are used in the treatment of mastalgia. The aim of this study was to evaluate the effect of vitamin B6 on mastalgia.Materials And MethodsIn a randomized double blind clinical trial, patients with mastalgia, who referred to Amir-al-momenin and Kowsar Hospitals in Semnan, Iran, were divided in two study groups. Patients in the case group received vitamin B6 100mg BD for two months and patients in the control group took placebo in a similar route. The patients filled the daily breast pain charts and at the end of the trial, the mean pain score and the number of days with severe pain in the two groups were compared.ResultsPatients (n=126) were evaluated. The mean pain score and the prevalence of severe pain decreased significantly in both groups. In the case group, the mean pain score and the prevalence of severe pain were decreased significantly from the beginning to the end of trial. In both groups, there was a significant reduction of breast pain in the first 5 days. This might be the effect of primary reassurance. No adverse effect of treatment was observed in any of the patientsConclusionVitamin B6 is effective on mastalgia as a safe drug. In addition, primary reassurance has a significant effect on the reduction of the breast pain.Keywords: Mastodynia, Pyridoxine, Vitamin B6, Pain, Prevalence}
-
راکتورهای هسته ای در هنگام کارکرد عادی، همواره مقداری مواد پرتوزا که باید براساس ضوابط هر کشور به مراتب کمتر از مقداری باشد که توسط نظام ایمنی هسته ای همان کشور به عنوان مقدار مجاز تعیین می شود به محیط زیست رها میکنند. بنابراین عملکرد ایمن هسته ای و پرتوی راکتورها اهمیت ویژهای از نظر بهداشت پرتوی و حفاظت از سلامت کارکنان، مردم و محیط زیست دارد. در این کار فرض شده در اثر اختلال در عملکرد سیستم فیلتراسیون یا عواملی دیگر که باعث خروج بیش از حالت مجاز مواد پرتوزا به محیط زیست شود. برای این منظور از نرم افزار HOTSPOT نسخه ی 7/2 استفاده شد و سپس در وضعیت کلاس های جوی مختلف برای سرعت های متوسط باد 2 و m/s14 و برای شعاع های مختلف میزان دوز موثر (TED) محاسبه شد. در نهایت با استفاده از مدل BIER VII خطر سرطان برای سنین مختلف و ارگان های مختلف بدن ارزیابی شد. TED برای فواصل مختلف از مکان راکتور و در سرعتهای متوسط باد 2 و m/s14 بدست آمد. خطر سرطان برای سنین 5 سال به بالا ناشی از بیشینه دوزهای توزیع شده محاسبه شد. مطابق نتایج حاصل شده رابطه معکوس بین دوز پخش شده و سرعت باد وجود دارد. بنابراین میزان دز جذبی کارکنان و ساکنین اطراف راکتور در سرعت های باد پایین و شرایط جوی پایدار بیشتر است. همچنین خطر سرطان برای سنین زیر 10 سال بویژه برای جنسیت زن بالاتر میباشد.کلید واژگان: نیروگاه اتمی بوشهر, خروج ناگهانی مواد پرتوزا, مدل BIER VII, نرم افزارHOTSPOT, خطر سرطان ارگانها}As we know the nuclear reactors in normal operating conditions, always allowable amount of radioactive materials release into environment according to the Thus, nuclear reactors protections have particular important from the health physics aspect. The main objective of this study is to assess the cancer risk using BIER VII models for various organs due to accidentally released radioactive material from Bushehr nuclear power plant stack and within various distances around of reactor. At first, it is assumed due to the ventilation system of reactor stack perturbation, human error or any other factors removal of radioactive materials will be exceeded. For this purpose, Hotspot2.7 software has been used. Then in the various classes atmosphere conditions for the wind average speeds of 2 and 14 m/s and various radii, amount of the total effective dose is calculated. Then, using the BIER VII equations, cancer risk is evaluated for various organs in the various male and female ages. TED has been obtained for different distances and average wind speeds 2 and 14 m/s at the steady state atmospheric condition, the cancer risk for ages upper 5 year is evaluated for the maximum distribution dose around the Bushehr Nuclear Power Plant. According to the obtained results, there is an inverse relation between distributed dose and wind speed. Therefore, amount of the absorbed dose rate by the reactor staff and crowd of the reactor around in the low wind speed is more. Also, cancer risk for ages under 10 year special female is more.Keywords: Nuclear Power Plant, Accidentally Radionuclides Release, BIER VII Models, HOTSPOT software, organ cancer risk}
-
سابقه و هدفبارش به عنوان یکی از عناصر مهم هواشناسی، مطرح می باشد که شناخت لازم از میزان این عنصر، تغییرات و پیش بینی آن، از یک سو به جهت داشتن برنامه ریزی دقیق تر در مدیریت بخش های کشاورزی، اقتصادی و اجتماعی ضروری می نماید و به همین دلیل مورد توجه هیدرولوژیست ها و اقلیم شناسان می باشد. با توجه به اهمیت پیش بینی بارش در برنامه ریزی ها و مدیریت بحران هدف این مطالعه اجرای یه مدل ترکیبی شبکه عصبی و تبدیل موجک برای پیش بینی بارش ماهانه در ایستگاه سینوپتیک کرمانشاه است.مواد و روش هادر این مطالعه برای پیش بینی سری زمانی بارش ماهانه ایستگاه سینوپتیک کرمانشاه، از داده های پنج پارامتر اقلیمی، میانگین بارش ماهانه، میانگین رطوبت نسبی، میانگین حداکثر دما، میانگین حداقل دما و میانگین سرعت باد در دوره اماری 40 سال (1970-2010) استفاده شد. جهت کنترل کیفیت آمار و اطلاعات موجود از آزمون توالی استفاده شده است. نتایج نشان داد که داده های مزبور از همگنی لازم برخوردار میباشند و سپس با توجه به ویژگی های غیرخطی مقیاس های زمانی چندگانه، برای پیش بینی بارش، از مدل شبکه عصبی و موجک استفاده شد.یافته هابرای پیش بینی بارش از چهار پارامتر: میانگین رطوبت نسبی، میانگین حداکثر دما، مینگین حداقل دما و میانگین سرعت باد استفاده و به وسیله تبدیل موجکی به 8 زیرسری زمانی چند فرکانسی تجزیه شد و سپس برای پیش بینی بارش ماهانه آینده، این سری ها به عنوان داده های ورودی به مدل شبکه عصبی مصنوعی وارد شد. ضرایب همبستگی (0/874=R) در پیش بینی 1 ماه بعد نشان دهنده اجرای نسبتا پایین شبکه عصبی در مدلسازی می باشد. در حالی که ضریب همبستگی مدل شبکه عصبی- موجکی 0/94 است. همچنین دقت پیش بینی در هر دو مد با افزایش تعداد تاخیرها در نرون خروجی کاهش می یابد. لازم به ذکر است که در پیشبینی توسط شبکه عصبی موجکی از موجک میر استفاده شد که نتایج شبیه سازی توسط موجک میر از میزان دقت بالایی برخوردار است، با توجه به آماره F تحلیل واریانس شاخص های همگنی و ناهمگنی بارش مشاهدهشده و بارش پیشبینیشده توسط مدل در سطح اطمینان 99% (0/008>P) همگن می باشد.نتیجه گیرینتایج به دست آمده از تبدیل موجک- شبکه عصبی با نتایج حاصل از کاربرد شبکه عصبی، مقایسه شده و ملاحظه گردید که روش موجک- شبکه عصبی نسبت به روش شبکه عصبی دقت پیش بینی بالاتری دارد و همچنین دقت پیش بینی در هر دو مدل با افزایش تعداد تاخیرها در نرون خروجی کاهش می یابد. لازم به ذکر است که در پیش بینی توسط شبکه عصبی موجکی از موجک میر استفاده شد که نتایج شبیه سازی توسط موجک میر از میزان دقت بالایی برخوردار است.کلید واژگان: پیش بینی بارش, مدل ترکیبی شبکه عصبی و موجک, ایستگاه سینوپتیک کرمانشاه, موجک میر}Background And ObjectivesPrecipitation is one of the most important meteorology elements which Recognition the amount of it, its variation and prediction, are necessary to have an actual planning in agricultural, economic and social management. So the hydrologists and climatologists are paying attention to it. Due to precipitation importance in planning and crisis management, the goal of this research leads to the implementation of neural network and wavelet conversion hybrid model to monthly precipitation prediction of Kermanshah synoptic station.Materials And MethodsIn this research to predicting monthly precipitation time series of Kermanshahs synoptic station, five parameters namely: monthly precipitation average, relative humidity average, Maximum temperature average, minimum temperature average and wind speed average, used within the forty years period (1970-2010). In order to quality control of given statistic and information, sequencing test is used. The results showed that given information is significantly homogeneous and according to nonlinear specifications of multiple time scales, neural network and wavelet model is used to precipitation prediction.ResultsIn order to precipitation prediction, four parameters of relative humidity average, maximum temperature average, minimum temperature average and wind speed average, is used and using wavelet alternation decomposed into 8 sub-series and then these series are used to future monthly precipitation prediction as the entrance neural network model data. The correlation coefficient (R=0.874) of Next month prediction denoted the relatively low efficiency of the neural network while the wavelet-neural network model correlation coefficient is 0.94. Also, both model prediction precision decreases by increasing the number of output neurons delays. It should be noted that Meyer wavelet is used to wavelet- neurotic network prediction which has a high precision. Regarding the F statistic, variance analysis of homogeneity and heterogeneity indices of observed and predicted precipitation, is homogeneous in the confidence level of %99 (PConclusionThe comparison between the driven results from wavelet conversion-neural network and driven results from a neural network application, is shown that wavelet neural network method has more predicting precision than neural network and also predicting precision in both models decreases through increasing the number of delays of exit neurons. It is noteworthy that Meyer wavelet was used to neural network predicting which its simulated results has high precision.Keywords: Precipitation prediction, Hybrid neural network, wavelet model, Kermanshah synoptic station, Meyer wavelet}
-
امروزه، سیستم های تصویربرداری با پرتوهای ایکس برای بازرسی کانتینرها در مبادی ورودی و خروجی کشورها بسیار مورد توجه قرار گرفته اند. سامانه های تصویربرداری دو انرژی به دلیل استفاده از دو پرتو با طیف های انرژی مختلف، امکان به تصویر کشیدن اطلاعات بیشتری از مواد داخل کانتینر ها را دارا هستند. در استفاده از پرتوهای فوتونی به دلیل ایجاد یونیزاسیون، همواره می بایست سه اصل توجیه پذیری، بهینه سازی و حدود پرتوگیری را در نظر گرفت. در این پژوهش به منظور ارزیابی حدود پرتوگیری مواد داخل کانتینر، کارکنان و حدود پرتوگیری در اطراف این سیستم، از شبیه سازی آن با کد مونت کارلو بهره برده شد. با در نظر گرفتن چشمه هایmCi 750 سزیم و Ci1 کبالت، محدوده ی دز رسیده به مواد در مرکز کانتینر برای چشمه سزیم در حدود μSv/h 10 و برای چشمه کبالت حدود μSv/h20 از شبیه سازی حاصل شد. همچنین بدون استفاده از حفاظ اضافی،در فاصله ی 10 متری حول سیستم تفریبا پرتوگیری در مرتبه ی مناسبی قرار دارد. نتایج حاصل از شبیه سازی نشان می دهد که با استفاده از سیستم پویش خطی و طراحی مناسب حفاظ سربی چشمه، دز رسیده به مواد داخل کانتینر و همچنین دز در اطراف سیستم در مرتبه ی مناسبی می تواند قرار گیرد.کلید واژگان: سیستم بازرسی کانتینرها, تصویربرداری دو انرژی, دزیمتری, کد مونت کارلو}Todays, X-ray imaging system for cargo and containers inspecting of country gates are highly regarded. The dual energy imaging system due to the use of two beams with different spectrums can extracts more information about the materials in cargo than the conventional X-ray imaging system. Since the X-ray beam is an ionizing radiation, three parameters should be taken into account including justifiably, optimization and dose limits. In this study to evaluate the exposure for materials inside cargo, staffs and for around of system, we simulated a typical system using Monte Carlo code. With using 750 mCi of 137Cs and 1 Ci of 60Co, exposure rates for the water phantom in the center of cargo were 10μSv/h and 20μSv/h for 137Cs and 60Co, respectively. Also, the exposure rate at a distance of 10 meter around the system without any additional protection lies almost in the appropriate value. The results of simulations show that with using the line scan system and a good designing for source shielding, the exposure at cargo inside and environment of it can be put in suitable values.Keywords: Cargo inspection systems, Dual energy imaging, Dosimetry, Monte Carlo code}
-
مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران، سال هفتاد و دوم شماره 12 (پیاپی 168، اسفند 1393)، صص 860 -864زمینه و هدفیکی از روش های شایع درمان فتق اینگوینال ترمیم با پروتز به روش Lichtenstein می باشد. برای جلوگیری از تولید و یا تخلیه سریع سروما، برخی جراحان موافق تعبیه درن مکشی بسته و برخی دیگر با آن موافق نیستند.روش بررسیدر یک مطالعه کارآزمایی بالینی، 42 بیمار کاندید ترمیم فتق اینگوینال به روش Lichtenstein در بیمارستان امیرالمومنین (ع) سمنان از بهمن 1389 تا اسفند 1390، به طور تصادفی به دو گروه با و بدون استفاده از درن ساکشن بسته تقسیم شدند. بیماران 24 ساعت، 7-4 روز و 15-10 روز پس از عمل از نظر تشکیل سروما، هماتوم و عفونت زخم ویزیت شدند.یافته ها24 ساعت و نیز 7-4 روز پس از عمل، سروما، هماتوما و عفونت زخم در هیچ یک از دو گروه مشاهده نشد. تنها 15-10 روز پس از عمل یک مورد عفونت زخم در گروه با درن مشاهده گردید (0/99=P).نتیجه گیریبرای جلوگیری از ایجاد عوارض درن، مصرف بی رویه آنتی بیوتیک، افزایش مدت بستری، بهتر است در این نوع جراحی از درن استفاده نشود.
کلید واژگان: کارآزمایی بالینی, فتق اینگوینال, ارزیابی پیامد, درناژ, سروما}BackgroundInguinal hernia is a common surgical problem which increases with aging especially in men. A common method for treatment is surgical repair using prosthesis, Lichtenstein technique. One frequent complication after inguinal herniorrhaphy is soft tissues seroma. There are several methods to prevent or to drain seroma. Some surgeons suggest the insertion of closed suction drainage system but others disagree.MethodsIn this clinical trial study, 42 patients who are candidate for hernia repairing (Lichtenstein technique), referred to Amir Al-Momenin Hospital in Semnan, Iran, from 2011 to 2012, were randomly divided into two groups. So that, the list of eligible patients in the study, were numbered, and then using the patient's code, patients, who assigned an odd number in the registration list, were allocated to group 1, the remainder were placed in group two. The two first numbers in registration list (1 or 2), were randomly assigned to groups. Group 1 underwent hernia surgery without closed suction drainage and the second group underwent hernia surgery with closed suction drainage. The patients were evaluated for seroma, hematoma or wound infection after 24 hours, during days 4 to 7 and days 10 to 15 following surgery.ResultsNo adverse event including hematoma, seroma or wound infection occurred in either group with or without closed suction drainage in the first 10 days after surgery. Only one patient carried wound infection during days 10 to 15 following operation who was in the group with closed drainage (P=1.00).ConclusionIn this study, Seroma and hematoma was not observed in patients with and without closed suction drainage. To avoid drain's complications, indiscriminate use of antibiotics, prolonged hospital stay, we do not recommend the use of drains in this type of surgery.Keywords: clinical trial, drainage, inguinal hernia, outcome assessment, seroma} -
سابقه و هدفامروزه لاپاروسکوپیک کوله سیستکتومی به عنوان روش جراحی استاندارد در سنگ کیسه صفرای علامت دار است. علی رغم این که لاپاروسکوپی شیوه ای با تهاجم اندک می باشد، میزان بروز بالای تهوع و استفراغ پس از جراحی به عنوان یک عامل مهم موربیدیتی باقی مانده است. این مطالعه به منظور بررسی اثر تک دوز دگزامتازون بر تهوع و استفراغ پس از جراحی در بیماران با جراحی لاپاروسکوپیک کوله سیستکتومی انجام شد.مواد و روش هادر این مطالعه کارآزمایی بالینی، 92 بیمار که تحت لاپاروسکوپیک کوله سیستکتومی قرار گرفتند، به طور تصادفی به دو گروه تقسیم شدند. ده دقیقه قبل از خارج سازی لوله تراشه، گروه اول 5 میلی گرم دگزامتازون و گروه دوم cc5 نرمال سالین دریافت نمودند. سپس بیماران 24 ساعت پس از جراحی از نظر بروز و شدت تهوع یا استفراغ و یا نیاز به داروی ضد استفراغ مورد بررسی قرارگرفتند. (1N20144062118168: IRCT)یافته هادو نفر از گروه دریافت کنندگان سالین از مطالعه خارج شدند. دو گروه از نظر سن، جنس و شاخص توده بدنی با هم همسان بوده و اختلاف معنی داری نداشتند. در گروه دریافت کننده دگزامتازون 34/8% (16 نفر) در مقایسه با 47/7% (21 نفر) در گروه دریافت کننده نرمال سالین تهوع داشتندکه این تفاوت معنی دار نبود (RR=0.73، CI 95%: 0.44-1.20، p=0.310). همچنین 4/30% (14 نفر) بیماران دریافت کننده دگزامتازون و 34/1% (15 نفر) بیماران دریافت کننده نرمال سالین استفراغ داشتند که تفاوت معنی داری نداشتند(RR=0.89، CI 95%: 0.49-1.69، p=0.884).نتیجه گیرینتایج مطالعه نشان داد که دریافت تک دوز دگزامتازون، ده دقیقه قبل از خارج سازی لوله تراشه، تاثیری بر تهوع و استفراغ پس از عمل لاپاروسکوپیک کوله سیستکتومی ندارد.
کلید واژگان: تهوع, استفراغ, لاپاروسکوپیک کوله سیستکتومی, دگزامتازون}Background And ObjectiveLaparoscopic cholecystectomy is now the gold standard for the treatment of symptomatic gallstone disease. Despite the minimally invasive nature of laparoscopy، high incidence of postoperative nausea and vomiting (PONV) remains a major cause of morbidity. The aim of the present study was to investigate the effect of single dose of dexamethasone on PONV in patients undergoing laparoscopic cholecystectomy.MethodsThis clinical trial study included 92 patients undergoing laparoscopic cholecystectomy. We divided the patients into two groups randomly. One group received Dexamethasone (5mg، IV) and the other group received Saline (5cc، IV) 10 minutes before extubation. The patients were observed for any episode and severity of nausea and vomiting or whether the patient required any anti emetic drug in the 24 hours postoperative period.FindingsTwo patients in saline group excluded the study. There were no significant differences between groups regarding to age، gender and body mass index. Incidence of nausea in dexamethasone and saline groups were 34. 8% (16) and 47. 7% (21) respectively. The difference was not significant (RR=0. 73، CI 95%: 0. 44-1. 20، p=0. 310). Also incidence of vomiting in dexamethasone and saline groups were 30. 4% (14) and 34. 1% (15) respectively، and the difference was not significant (RR=0. 89، CI 95%: 0. 49-1. 69، p=0. 884).ConclusionOur study has shown that a single dose dexamethasone (5mg، IV)، 10 minutes before extubation، has no effect on PONV.Keywords: Postoperative nausea, Vomiting, Laparoscopic cholecystectomy, Dexamethasone} -
سابقه و هدف«سیلوسپت» محصول جدیدی است که به جای بتادین برای اسکراب دست ها قبل از انجام عمل جراحی پیشنهاد شده است. هدف از این مطالعه، مقایسه دو ماده از نظر خواص آنتی سپتیک و مقبولیت بود.مواد و روش هادر یک مطالعه شبه تجربی، اعضای تیم جراحی بیمارستان امیر المومنین سمنان در دو نوبت با سیلوسپت و بتادین اقدام به اسکراب دست نمودند. از نمونه دست غالب، قبل، بعد از خشک شدن و 1 ساعت بعد از شستشو کشت میکروبی به عمل آمد و مطلوبیت هر ماده نیز از ایشان سوال شد.یافته ها33 شرکت کننده، 29 بار با سیلوسپت و 33 بار با بتادین اسکراب نمودند. تفاوتی از نظر مثبت شدن کشت قبل از شستشو (0/7=p) و یک ساعت بعد (0/5=p) گزارش نشد. بلافاصله بعد از شستشو نیز اصلا مورد مثبتی وجود نداشت. گرچه تفاوتی میان دو ماده از نظر تمایل افراد (0/7=p) و بد بویی (0/3=p) دیده نشد، اما از نظر تاثیر نامطلوب بر پوست (0/04=p)و بد رنگی (0/03=p) شرکت کنندگان سیلوسپت را بهتر دانستند.نتیجه گیرییافته ها ضمن تایید برابری دو ماده از نظر تاثیر ضد میکروبی و تمایل افراد، نشان داد استفاده کنندگان به دلیل بد رنگی و عوارض نامطلوب پوستی، سیلوسپت را بر بتادین ترجیح می دهند. سیلوسپت به عنوان جای گزینی موثر، مقبول و مقرون به صرفه قابل پیشنهاد استکلید واژگان: گندزدایی دست, پوویدون ‐ یدین, سیلوسپت}Koomesh, Volume:16 Issue: 1, 2014, PP 46 -52Introduction"SilvoSept" is a new product, suggested as an alternative solution instead of povidone iodine for hand scrub before surgery. The objective of study was the comparison between these two substances regarding their antiseptic properties and utilities.Materials And MethodsIn a quasi-experimental study, selected participants from surgical team members of Amir Hospital in Semnan were participated to scrub their hands with SilvoSept and povidone iodine, in two separate times. Dominant hand was sampled 3 times to get microbial cultures: before scrubbing, after drying, and after an hour. Participants were asked about each solution's utilities.ResultsThirty-three participants scrubbed for 29 and 33 times with povidone iodine and SilvoSept respectively. There was no difference between two groups in positive culture frequencies before washing (p = 0.7), and an hour later (p = 0.5). Immediately after washing, there was no positive case. Although there was no difference between the two in terms of willingness (p = 0.7) and bad odor (p = 0.3), due to having adverse impact on the skin (p = 0.04) and bad color (p = 0.03) participants preferred SilvoSept.ConclusionThe findings not only confirmed the antimicrobial effectiveness of the SilvoSept, and its equality with povidone iodine on willingness of applying, but also showed its superiority to povidone iodine because of its lower adverse effects on skin as well as its better color. SilvoSept can be suggested as an effective, acceptable and affordable alternativeKeywords: Hand Disinfection, Povidone iodine, SilvoSept}
-
سابقه و هدفزخم پای دیابتی از عوارض دیابت است که در بسیاری از موارد منجر به آمپوتاسیون اندام تحتانی می شود. یکی از داروهایی که به صورت سیستمیک در بهبود زخم های مختلف مورد مطالعه است، پنتوکسی فیلین می باشد. در این مطالعه اثر آن در بهبود زخم های دیابتی بررسی شد.مواد و روش هادر یک مطالعه بالینی تصادفی شده دو سو کور، بیماران با زخم دیابتی پا که به کلینیک دیابت بیمارستان فاطمیه شهرستان سمنان مراجعه کردند، بررسی شدند. در یک گروه، پنتوکسی فیلین خوراکی، 400 میلی گرم سه بار در روز، به مدت 3 ماه و در گروه شاهد دارونما تجویز گردید. میزان کاهش اندازه زخم و میزان بهبودی کامل آن به عنوان معیارهای برآورد بهبودی در نظر گرفته شد.یافته هااز 110 بیمار مورد مطالعه، 30 بیمار به دلیل سرگیجه غیر قابل تحمل، خون ریزی رتین، نیاز به دبریدمان و عدم مراجعه، حذف شدند. در نهایت 80 بیمار در دو گروه 40 نفری مورد بررسی قرار گرفتند. درصد بهبودی زخم در پایان ماه اول و دوم در گروه پنتوکسی فیلین به طور قابل توجهی بیش تر بود. میزان بهبودی کامل زخم در گروه پنتوکسی فیلین بیش تر بود ولی از نظر آماری اختلاف معنی داری نداشت. به علاوه تهوع و سرگیجه در گروه پنتوکسی فیلین شیوع قابل توجهی داشت.نتیجه گیریپنتوکسی فیلین با کاهش اندازه زخم در بهبودی زخم پای دیابتی در بیماران بدون بیماری عروق محیطی موثر است. ولی به دلیل عوارض جانبی احتمالی، باید مصرف آن در بیماران دیابتی با تإمل صورت گیردکلید واژگان: دیابت شیرین, پای دیابتی, پنتوکسی فیلین, التیام زخم}Koomesh, Volume:16 Issue: 1, 2014, PP 8 -13IntroductionDiabetic foot ulcer is the complication of diabetes that commonly led to lower limb amputation. Pentoxyphylline is one of the systemic drugs suggested in the healing of different wounds. In the present study, its effect on healing of the diabetic foot ulcer was evaluated.Materials And MethodsIn a double blind randomized clinical trial, patients with diabetic foot ulcer referred to diabetes clinic of Fatemieh hospital, Semnan, Iran, evaluated. In one group oral Pentoxyphylline 400 mg, three times a day and in the control group placebo prescribed. Reduction of the wound size and the incidence of complete wound healing considered as the indicators of wound healing.ResultsFrom 110 patients enrolled in the study, 30 patients excluded because of unbearable dizziness, retinal hemorrhage, need to debridement and loss to follow up. At the end, 80 patients in two groups (each with 40 patients) evaluated. In Pentoxyphylline group, the percentage of wound healing at the end of the first and second months was significantly higher. The rate of complete wound healing was higher but not statistically significant. In addition, the prevalence of nausea and dizziness in Pentoxyphylline group, was significant.ConclusionPentoxyphylline is effective in the healing of diabetic foot ulcer by decreasing the wound size in patients without peripheral vascular diseases. However, because of the probable adverse effects, it should used with caution.Keywords: Diabetes Mellitus, Diabetic foot, Pentoxyphylline, Wound Healing}
-
مقدمهیکی از مشکلات پروتزهای پارسیل متحرک، جدا شدن رزین آکریلی از فریم ورک فلزی می باشد. در این راستا عوامل متعددی در اتصال شیمیایی و مکانیکی باند دخیل هستند. هدف از این مطالعه، بررسی اثر سندبلاست و کاربرد پرایمر بر استحکام اتصال رزین به فریم ورک های با طرح نردبانی و مشبک بود.مواد و روش هادر این مطالعه تجربی- آزمایشگاهی، 30 نمونه فریم کروم کبالت نردبانی (A) و 30 نمونه به صورت شبکه ای (B) ساخته شد. هر کدام از طرح های نردبانی و مشبک به 3 گروه تقسیم گردید. 10 نمونه به عنوان گروه شاهد (A1، B1)، 10 نمونه سندبلاست زده شده (A2، B2) و 10 نمونه علاوه بر سندبلاست به پرایمر نیز آغشته شدند (A3، B3). سپس روی تمام نمونه ها آکریل گذاری انجام شد. استحکام اتصال رزین و فلز با دستگاه اینسترون سنجیده و داده ها بر حسب نیوتن (N) ثبت شد و با استفاده از آزمون های آماری Two-way ANOVA و Tukey مورد بررسی قرار گرفت (05/0 = α).یافته هابین سه روش آماده سازی تفاوت معنی داری وجود داشت (001/0 > p value). بین میانگین استحکام در طرح نردبانی (N 24/207 ± 90/758) و مشبک (N 83/216 ± 60/718) تفاوت معنی دار نبود (133/0 = p value). میانگین استحکام در روش سندبلاست و پرایمر (N 18/86 ± 38/947) به طور معنی داری از روش سندبلاست (N 11/142 ± 50/749) بیشتر (001/0 > p value) و روش سندبلاست به طور معنی داری از گروه شاهد (N 09/164 ± 47/539) بیشتر بود (001/0 > p value). سندبلاست به تنهایی باعث افزایش 38 درصدی و روش سندبلاست همراه با پرایمر افزایش 75 درصدی اتصال آکریل به فلز را به همراه داشت.نتیجه گیریروش سندبلاست و روش سندبلاست و پرایمر به طور قابل ملاحظه ای باعث افزایش استحکام اتصال آکریل به فلز می شوند. اعمال سندبلاست به همراه پرایمر باعث ایجاد قوی ترین اتصال رزین در هر دو طرح فریم ورک می شود.
کلید واژگان: پروتز پارسیل متحرک, رزین های آکریلی, آلیاژها}IntroductionOne of the complications of removable partial dentures is debonding of the acrylic resin from the cobalt-chromium framework. Several factors are involved in this chemical and physical bond. The aim of this study was to investigate the effect of applying primers and sandblasting on bond strength between the metal and the acrylic resin in mesh and ladder-like frameworks.Materials And MethodsIn this in vitro study، 30 frameworks with ladder-like design (A) and 30 frameworks with mesh-like design (B) were fabricated. The mesh-like and ladder-like frameworks were each subdivided into three subgroups: 10 specimens in each subgroup were un-treated as the control group (A1 and B1); 10 specimens were sandblasted (A2 and B2)، and 10 were both primed and sandblasted (A3 and B3). Then the acrylic resin base was bonded to metal surfaces and the metal‒resin bond strength was examined by an Instron testing machine and recorded in Newton. Data were analyzed using two-way ANOVA and Tukey test (α = 0. 05).ResultsThere were significant differences between the three preparation techniques (p value < 0. 001). There were no significant differences between the mean bond strength values of ladder (785. 90 ± 207. 24N) and mesh type (718. 60 ± 216. 83N) frameworks (p value = 0. 133). Mean bond strength values of sandblasting and primer (947. 38 ± 86. 18 N) were significantly higher than those of sandblasting (749. 5 ± 142. 11 N) (p value < 0. 001). Sandblasting resulted in a significantly higher bond strength values compared to the control group (539. 47 ± 164. 09 N) (p value < 0. 001). Sandblasting alone resulted in a 38% increase in bond strength whereas applying primers with sandblasting increased bond strength by 75%.ConclusionSandblasting and primer significantly influence resin‒metal bond strength. Subjecting frameworks to a combination of priming and sandblasting produces the highest bond strength.Keywords: Acrylic resins, alloys, Removable partial denture} -
سابقه و هدف
سینوس پیلونیدال عارضه شایعی در افراد جوان است که عموما در پوست ناحیه ساکروکوکسیژآل دیده می شود و درمان آن انجام جراحی می باشد. دو روش جراحی باز و بسته به عنوان متداول ترین روش ها مورد استفاده قرار می گیرند. با توجه به این که مطالعات اخیر نتایج متفاوتی را نشان داده است، در این مطالعه میزان عود سینوس پیلونیدال پس از اکسیزیون و کنترل زخم به دو روش جراحی باز و بسته مورد بررسی قرار گرفت.
مواد و روش هادر این مطالعه 250 نفر از بیمارانی که برای اولین بار بین سال های 87-79 در بیمارستان امیرالمومنین (ع) شهر سمنان به علت سینوس پیلونیدال تحت عمل جراحی قرار گرفته و حداقل 5 ماه از عمل جراحی آن ها گذشته بود، مورد بررسی قرار گرفتند. بیمارانی که تا 5 ماه بعد از جراحی درد داشتند از مطالعه خارج شدند. بیماران از نظر عود یا عدم عود و بهبودی پی گیری شدند. 123 بیمار با عمل باز و 127 بیمار با عمل بسته جراحی شده بودند.
یافته هامیزان عود در عمل باز و بسته به ترتیب 8/9% (12 نفر) و 11% (14نفر) بود. احتمال عدم عود 1، 2 و 5 سال بعد از عمل باز به ترتیب 99/0، 95/0 و 91/0 و در عمل بسته به ترتیب 97/0، 94/0 و 87/0 بود. نتایج نشان داد که نوع عمل اثر معنی داری روی عود نداشت.
نتیجه گیرییافته ها نشان داد میزان عود سینوس پیلونیدال پس از اکسیزیون به دو روش باز و بسته تفاوت معنی داری ندارد. با توجه به عوارض و مشکلات کم تر روش بسته، این روش در مقابل روش باز، به عنوان روش ارجح توصیه می شود
کلید واژگان: سینوس پیلونیدال, عود بیماری, جراحی}Koomesh, Volume:15 Issue: 1, 2013, PP 78 -82IntroductionPilonidal sinuses typically occur in the sacrococcygeal skin of young adults and its treatment is surgery. The most common methods are excision with or without primary closure procedures. Considering that the recent researches have shown different results، we have compared the recurrence rate of pilonidal sinus using the 2 methods.
Materials And MethodsThe study was studied on 250 patients، who had gone under pilonidal sinus surgery for the first time at least 5 months ago. Recurrence rate and signs of recovery were studied. Patients with experience a painful period until 5 months after the surgery were excluded. Finally، 123 patients with open surgery and 127 with closed surgery were included.
ResultsRecurrence rate was 9. 8% (12 cases) in open surgery and 11% (14 cases) in closed surgery. Probability of non- recurrence after 1،2 and 5 years were 99%، 95% and 91% after open surgery and 97%، 94% and 87% after closed surgery respectively. Type of surgery has no affect on pilonidal sinuses recurrence.
ConclusionFindings showed that there was not significant difference in the recurrence rate of pilonidal sinus after excision between with and without primary closure procedures. Regarding to less complication، excision and primary closure، as a preferred procedure in the management of pilonidal sinus disease، is recommended.
Keywords: Pilonidal sinus, Recurrence, Surgery} -
مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران، سال هفتاد و یکم شماره 5 (پیاپی 149، امرداد 1392)، صص 277 -284زمینه و هدفکورکومین، ماده موثره زردچوبه، به طور ذاتی توانایی تعدیل مسیرهای سرطان زای و در نتیجه تاخیر یا درمان فرایند سرطان زایی را در گونه های مختلف حیوانی دارا می باشد. زمان احتباس کورکومین درنتیجه دفع سریع آن در بدن کوتاه بوده و بنابراین اثرات درمانی آن محدود می گردد. روش های مختلفی برای افزایش میزان کورکومین در بافت و یا پلاسما و در نتیجه کارایی آن استفاده می گردد.روش بررسیجهت بررسی اثرات آنتی پرولیفراتیو و ضد سرطانی نانوکورکومین، 30 سر موش صحرایی به گروه های کنترل، کورکومین و نانوکورکومین تقسیم شدند. کلیه حیوانات داروی سرطان زای آزوکسی متان را هفته ای یک بار و به مدت دو هفته متوالی دریافت کردند. حیوانات در گروه های کورکومین و نانوکورکومین تا هفته 22 به ترتیب کورکومین 2/0% و نانوکورکومین را دریافت نمودند. در پایان، کولون حیوانات تحت مطالعه هیستوپاتولوژی و ایمونوهیستوشیمی قرار گرفت.یافته هاتغییرات سیتولوژیک و مورفولوژیک در گروه نانوکورکومین به لحاظ آماری با گروه کنترل و کورکومین دارای تفاوت معنی دار بوده و شدت تغییرات در گروه نانوکورکومین کم تر بود (05/0P<). در مطالعه ایمونوهیستوشیمی، میزان بیان مارکر Ki-67 در گروه نانوکورکومین نسبت به گروه های کنترل و کورکومین کاهش پیدا کرد (05/0P<). هم چنین بروز مارکر COX-2 در سلول های اپیتلیالی کولون در گروه نانوکورکومین نسبت به دو گروه دیگر کاهش قابل توجهی داشت (05/0P<).نتیجه گیرینتایج نشان می دهد که استفاده از نانوحامل ها همراه با کورکومین، اثربخشی کورکومین را در پیش گیری از سرطان کولون در موش صحرایی افزایش می دهد و این عمل می تواند راه کار مهم و مطمئن در مصرف این فرآورده طبیعی و ارزان قیمت در پیش گیری و یا درمان سرطان باشد.
کلید واژگان: کورکومین, سرطان کولون, موش صحرایی, COX, 2}BackgroundCurcumin، the active ingredient of turmeric، has the ability to inhibit the carcinogenic pathways، and thus can prevent or postpone the carcinogenic process in different animal species. Retention time of curcumin is short due to the quick excretion of the body، so، the therapeutic effects of curcumin are restricted resulting in short-term retention in the plasma. Therefore، several methods are used for increasing the efficien-cy of curcumin in plasma and tissues. The present study is designed to evaluate the effects of the anti-proliferative and anti-carcinogenic of nano-curcumin in rat colon cancer.MethodsIn this study which was performed in Cancer Research Center of Tehran University of Medical Sciences in 2012. Thirty rats have divided into control، curcumin and nano-curcumin groups. All animals received azoxymethane (15 mg/kg، s. c) as a carcinogen، once a week for two consecutive weeks. Animals received curcumin 0. 2% and nano-curcumin 2 weeks before azoxymethane injection up to 14 weeks after the last injection of azoxymethane in curcumin and nano-curcumin groups، respectively. At the end of experiment، the colorectal specimens from all mucosal lesions were obtained for histo-and-immunohistochemical (Ki-67 and COX-2) studies.ResultsThe cytological and morphological changes of the cells in nano-curcumin group were significantly lower compared to other groups (P<0. 05). In addition، the Ki-67 and COX-2 proteins expression was lower in the nano-curcumin group in compare-son with the curcumin and control groups (P<0. 05).ConclusionThe results indicate that the using a suitable nanoparticle can be appropria-tely resolved the low bioavailability of curcumin. This can be an important method to use of natural products in the prevention and/or treatment of cancer.Keywords: Colon cancer, COX, 2, curcumin, rat} -
سابقه و هدف
عمل جراحی هیپوسپادیاس برای جراح یک چالش محسوب می شود، زیرا عوارض عمل آن نسبت به عمل های جراحی ترمیمی دیگر بیش تر می باشد. علی رغم این که تکنیک های جراحی متعددی ارائه شده ولی نتایج درمانی بسیار متفاوت و با عوارض بالا هم راه بوده است. در این مطالعه عوارض بعد از عمل در بیمارانی که تحت عمل جراحی هیپوسپادیاس قرار گرفتند، بررسی گردید تا عوامل موثر در ایجاد نتایج بعد از عمل مشخص گردد.
مواد و روش ها49 کودک که در طی 5 سال (1390-1385) تحت عمل جراحی ترمیم هیپوسپادیاس قرار گرفتند، از نظر نتیجه ترمیم و عوارض زودرس و دیررس ترمیم هیپوسپادیاس پیگیری شدند.
یافته هادر این بررسی میانگین سنی بیماران 1/5 سال بود. در %92 موارد زیبایی مطلوب حاصل شد. فیستول در %2/8 بیماران و تنگی زودرس مه آتوس در %5/26 بیماران دیده شد. بقای بدون علایم تنگی بعد از 60 ماه پیگیری بیماران %54 بود. شکست اولیه درمان جراحی در %1/4 بیماران دیده شد.
نتیجه گیرینتیجه بلند مدت درمان هیپوسپادیاس در بیماران بدون توجه به سن زمان عمل، از نظر عمل کرد و زیبایی قابل قبول بود. شدت هیپوسپادیاس و روش انجام عمل جراحی (استفاده از لایه دوم) مهم ترین عوامل در ایجاد عوارض بعد از عمل بودند
کلید واژگان: هیپوسپادیاس, اعمال جراحی مجاری ادراری, عوارض پس از عمل جراحی, کودک}IntroductionHypospadias surgery is a challenge for a surgeon because of its complications is higher than other reconstructive surgeries. Although several surgical techniques have been presented, but their outcomes are very different and are associated with high incidence of complications. In this study, post-operative complications in the patients who were underwent hypospadias surgery were evaluated to determine effective factors in creation of post-operative outcomes.
Materials And Methods49 children who were underwent hypospadias repair surgery from 2006 to 2011 in Semnan (Iran) Amir-Al-Momenin hospitals followed for the outcomes of surgery and early and late post-operative complications
ResultsThe mean age of patients was 5.1 year. Desired cosmetic were obtained in 92% of the patients. Fistula and early metal stenosis were seen in 8.2 % and 26.5% of the patients, respectively. Survival without stricture was 54% after 60 months follow-up. Primary failure of suvrgical repair was observed in 4.1% of patients.
ConclusionThe long-term outcome of hypospadias surgery was cosmetically and functionally acceptable without considering the age of patient at the time of surgery. The severity of hypospadias and surgical technique (using the second layer) were the most important factors in the development of post-operative complications.
Keywords: Hypospadias, Urologic surgical procedures, Postoperative Complications, Child} -
پژوهش حاضر به منظور بررسی اثر آبیاری بر پروتئین، روغن و اسیدهای چرب در آفتابگردان، به صورت کرت های خرد شده در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار در مزرعه پژوهشی دانشگاه بوعلی سینا در سال 1386 انجام شد. آبیاری در کرت های اصلی شامل شش سطح آبیاری کامل (شاهد)، کم آبیاری با عدم آبیاری در مرحله غنچه دهی، گلدهی، دانه بندی و مراحل غنچه دهی و دانه بندی همچنین گلدهی و دانه بندی بود. از چهار رقم آفتابگردان شامل آذرگل، آلستار، آلیسون و یوروفلور در کرت های فرعی استفاده شد. نتایج نشان داد که بیشترین درصد پروتئین از تیمارهای دارای کم آبیاری در دوره تشکیل دانه (2/23 درصد) به دست آمد. بیشترین درصد روغن در آبیاری کامل (9/40 درصد) حاصل شد که ازنظر آماری با درصد روغن در تیمار کم آبیاری در مرحله غنچه دهی (6/40 درصد) یکسان بود. کمترین درصد پروتئین (2/22 درصد) و روغن (5/38 درصد) نیز به ترتیب مربوط به تیمارهای آبیاری کامل و کم آبیاری در مراحل گلدهی و دانه بندی بود. رقم یوروفلور، درصد پروتئین (8/23 درصد) و روغن (8/41 درصد) بیشتری داشت. بیشترین عملکرد دانه از همه ارقام با آبیاری کامل و رقم یوروفلور با کم آبیاری در مرحله دانه بندی (4805 کیلوگرم در هکتار) به دست آمد. بیشترین عملکرد روغن متعلق به تیمارهای آبیاری کامل (1986 کیلوگرم درهکتار) و رقم یوروفلور (9/1707 کیلوگرم در هکتار) بود. تیمارهای دارای کم آبیاری در دوره تشگیل دانه دارای اولئیک اسید بیشتری نسبت به لینولئیک اسید بودند. رقم یوروفلور بیشترین اولئیک اسید (4/44 درصد) و نسبت اولئیک اسید به لینولئیک اسید (98/0) و همچنین کمترین لینولئیک اسید (1/45 درصد) و اسیدهای چرب اشباع (5/10 درصد) را داشت. در مجموع، کم آبیاری در مرحله دانه بندی، بالاترین کیفیت روغن را تولید کرد. رقم یوروفلور ضمن داشتن درصد پروتئین، درصد روغن و عملکرد روغن زیاد از کیفیت روغن بیشتری برخوردار بود.
کلید واژگان: اسیدچرب, آفتابگردان, کم آبیاری, درصد روغن, عملکرد}In order to study the effect of irrigation on fatty acid composition, oil and protein content of sunflower cultivars included Azargol, Allstar, Alison and Euroflor, an experiment was conducted at Experimental Field of the Agricultural Faculty of Bu-Ali Sina University in 2007. Treatments were arranged on split plot based on randomized complete block with three replications. The irrigation treatments were full irrigation, deficit irrigation by withholding irrigation at heading, flowering, seed filling, at heading and seed filling and at flowering and seed filling stages. The results indicated that the highest protein percent was obtained from deficit irrigation treatments at seed filling period (23.2%). Thehighest oil percent (40.9%) was obtained from full irrigation treatment same with deficit irrigation at heading stage (40.6%). The lowest protein (22.2%) and oil (38.5%) were obtained from full irrigation and water deficit at flowering and grain filling, respectively. The highest protein (23.8%) and oil (41.8%) were observed at Euroflor. The highest seed yield (4805 kg ha-1) was obtained from all cultivars at full irrigation and Euroflor at water deficit on seed filling stage. Full irrigation (1985.8 kg ha-1) and Euroflor cv. (1707.9 kg ha-1) have the highest oil yield. Deficit irrigation treatments at seed filling period have the highest oleic acid to linoleic acid ratio. Euroflor cv. had the highest oleic acid content (44.4%) and oleic to linoleic acid ratio (0.98) and had the lowest linoleic acid content (45.1%) and saturated fatty acids (10.5%). At all deficit irrigation at seed filling period produced the highest oil quality. The highest seed protein and oil percent and oil yield andquality belonged to Euroflor. -
Acute torsion of wandering spleen: report of one caseWandering spleen is a rare disorder in which the spleen is not located in the left upper quadrant but is found lower in the abdomen or in the pelvic region. Wandering spleen is usually demonstrated as asymptomatic abdominal mass, intermittent abdominal pain or acute abdomen. Here, we reported one case of acute torsion of wandering spleen. A 20 years old virgin woman with acute hypogastric, right and left lower abdominal pain, nausea and vomiting was referred to Amir Al Momenin hospital in Semnan (Iran). Physical examination revealed a generalized tenderness with preference in right lower abdomen, rebound tenderness and guarding. With diagnosis of acute abdomen, laparatomy was performed that it confirmed the presence of a pelvic spleen twisted several rounds on its long vascular pedicle, with congestion, partial infarction, and gangrene. Then, splenectomy was carried out for the patient. Clinical presentation of wandering spleen is varied and the diagnosis is often elusive. Complications of wandering spleen include infarction, gangrene, splenic abscess, variceal hemorrhage and pancreating necrosis. The usual treatment is fixation of the spleen (spleopexy) except in cases of complications where splenectomy is preferred.
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.