جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « سبک زندگی » در نشریات گروه « روانشناسی »
تکرار جستجوی کلیدواژه « سبک زندگی » در نشریات گروه « علوم انسانی »-
فصلنامه علوم روانشناختی، پیاپی 140 (آبان 1403)، صص 1827 -1842زمینه
عوامل متعددی می توانند با شدت ابتلا در کووید- 19 مرتبط باشند. سبک زندگی، روابط اجتماعی و موقعیت اقتصادی-اجتماعی نیز می تواند بر چگونگی درک عوامل استرس زای بیرونی از جمله بحران های سلامتی تاثیر بگذارند. با این حال، تحقیقات کمی در مورد نقش آن ها به عنوان عوامل خطر در شدت ابتلا به کووید-19 در مبتلایان بستری و غیر بستری در تحقیقات نادیده گرفته شده است.
هدفپژوهش حاضر با هدف بررسی نقش سبک زندگی، روابط اجتماعی، موقعیت اقتصادی-اجتماعی خانواده در شدت ابتلا به کووید-19 انجام شد.
روشاین پژوهش از نوع مقطعی (تحلیلی) بود. جامعه آماری شامل تمامی افراد 18 سال به بالا در شهر کرمان با تجربه ابتلا به کووید-19 در فاصله زمانی اسفند 1399 تا فروردین 1400 بود. نمونه آماری با توجه به تعداد کل مبتلایان 146000 نفر، 180 مبتلا بستری شده و 220 مبتلا بدون بستری به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. برای گرداوری داده ها از پرسشنامه های سبک زندگی (لعلی،1391)، کیفیت روابط (پیرس، 1991)، پرسشنامه جمعیت شناختی استفاده شد. داده ها با استفاده از روش رگرسیون لوجستیک، با نرم افزار SPSS-26 تجزیه و تحلیل شدند.
یافته هارگرسیون لوجستیک نشان داد سبک زندگی، روابط اجتماعی و وضعیت اجتماعی-اقتصادی در شدت ابتلاء به کووید-19 در بزرگسالان مبتلا بستری شده و مبتلا بستری نشده نقش معنی داری دارند و شانس بستری شدن در مبتلایان به کووید-19 با سبک زندگی و وضعیت اجتماعی-اقتصادی نامناسب و روابط اجتماعی پایین بیشتر است (05/0 >P).
نتیجه گیریبا توجه به نقش این عوامل در شدت ابتلا مبتلایان به کووید-19، درک مسئولین را از تاثیر این عوامل بهبود می بخشد و آمادگی را برای پاسخ به شیوع های احتمالی در آینده یا همه گیرهای مسری دیگر تقویت می کند.
کلید واژگان: سبک زندگی, روابط اجتماعی, موقعیت اقتصادی-اجتماعی, کووید-19}BackgroundSeveral factors may be associated with the severity of COVID-19. Lifestyle, social relations, and socio-economic status can also influence how external stressors, including health crises, are perceived. However, limited research has addressed their role as risk factors in the severity of COVID-19 in both hospitalized and non-hospitalized patients.
AimsThe present study was conducted with the aim of In the investigation of the role of lifestyle, social relations and socio-economic status of the family in the severity of Covid-19.
MethodsThis cross-sectional (analytical) research included all individuals aged 18 years and older in Kerman city who had experienced COVID-19 between March 2020 and April 2021. The statistical sample, selected through stratified random sampling, comprised 180 hospitalized patients and 220 non-hospitalized patients out of a total of 146,000 patients. Data were collected using lifestyle questionnaires (Laali, 2013), quality of relationships (Pierce, 1991), and demographic questionnaires. Data analysis was performed using the logistic regression method with SPSS26 software.
ResultsLogistic regression revealed that lifestyle, social relations, and socio-economic status significantly contribute to the severity of COVID-19 infection in both hospitalized and non-hospitalized adults. The likelihood of hospitalization is higher in COVID-19 patients with an inappropriate lifestyle, low socio-economic status, and weak social relations (p> 0.05).
ConclusionRecognizing the role of these factors in the severity of COVID-19 enhances officials' understanding of their impact and strengthens preparedness for responding to potential future outbreaks or other infectious epidemics.
Keywords: Lifestyle, Social Relations, Socio-Economic Status, Covid19} -
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش مبتنی بر تغییر سبک زندگی بر کیفیت رابطه زناشویی زوجین دارای تعارض زناشویی انجام شد. پژوهش از نوع شبه آزمایشی با پیش آزمون، پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش زنان دارای تعارض زناشویی با همسر شهر اردبیل که در سال 1402 به مراکز مشاوره مراجعه کرده بودند. حجم نمونه معادل 30 نفر بود که در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) قرار گرفتند. از هر دو گروه پیش آزمون گرفته شد، سپس آموزش مبتنی بر تغییر سبک زندگی مدل ون پی (2018) به گروه آزمایش داده شد و سپس، از هر دو گروه پس آزمون گرفته شد. داده ها با استفاده از پرسشنامه تعارض زناشویی ثنائی (1379)، پرسشنامه کیفیت رابطه زناشویی (باسبی و همکاران، 1995) جمع آوری شدند و توسط نرم افزار SPSS-26 و با استفاده از روش تحلیل کواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج تحقیق نشان دادند که کیفیت رابطه زناشویی زوجین دارای تعارض زناشویی در مرحله پس آزمون در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل افزایش معناداری داشته است (01/0>P).بنابراین، آموزش مبتنی بر تغییر سبک زندگی می تواند توسط درمانگران حیطه زوجین، به عنوان یک مداخله موثر برای زوجین متعارض در جهت افزایش کیفیت رابطه زناشویی مورد استفاده قرار گیرد.کلید واژگان: سبک زندگی, کیفیت رابطه زناشویی, تعارض زناشویی}The present study was conducted with the aim of investigating the effectiveness of education based on lifestyle change on the quality of marital relationships of couples with marital conflict. The current research was of a quasi-experimental type with pre-test, post-test and control group. The statistical population of the study was made up of women with marital conflicts with their husbands in Ardabil city who had been referred to counseling centers in 1402. The sample size was equal to 30 people who were placed in two experimental (15 people) and control (15 people) groups. A pre-test was taken from both groups, then training based on changing the lifestyle of the Van Pay model (2018) was given to the experimental group, and then a post-test was taken from both groups. The data were collected using the Sanai Marital Conflict Questionnaire (1379), and the Marital Relationship Quality Questionnaire (Busby et al., 1995) and analyzed by SPSS software (version 26) using the analysis of covariance method. they got. The results of the research showed that the quality of the marital relationship of couples with marital conflict in the post-test stage increased significantly in the experimental group compared to the control group (P<0.01). Therefore, education based on lifestyle change can be used by couples therapists as an effective intervention for conflicted couples in order to increase the quality of marital relationships.Keywords: Lifestyle, Marital Relationship Quality, Marital Conflict}
-
گسترش دنیای مجازی در جهان واقعی دانش آموزان را با چالش دو جهانی شدن مواجه کرده است. یکی از راهکارهای مقابله با پدیده دو جهانی شدن ترویج سبک زندگی اسلامی و آشنایی دانش اموزان با سبک زندگی غربی می باشد. کتب ادبیات فارسی دوره دوم متوسطه یکی از مهمترین کتبی است که دانش آموزان با آن سر و کار دارند و بیشتر از هر کتب دیگری این دو سبک را با یکدیگر مقایسه کرده است. بر همین اساس در این پژوهش به تحلیل محتوای این کتب با رویکرد توجه به مولفه های سبک زندگی اسلامی و سبک زندگی غربی می پردازیم. روش پژوهش توصیفی و از نوع پژوهش کیفی بوده و رویکرد پژوهش نیز کاربردی می باشد. جامعه پژوهش، کتاب ادبیات فارسی پایه دهم، کتاب ادبیات فارسی پایه یازدهم و نیز کتاب ادبیات فارسی پایه دوازدهم می باشد. یافته های پژوهش حاکی از این مطلب است که مولفان این کتب با پرداختن به مولفه های سبک زندگی اسلامی و غربی اهداف خاصی را دنبال کرده اند. تحقیقات نشان می دهد که مولفان اهتمام خاصی به سبک زندگی اسلامی داشته و جهت آشناسازی دانش آموزان در برخی موارد از مولفه های سبک زندگی غربی نیز استفاده کرده اند.
کلید واژگان: تحلیل محتوا, ادبیات فارسی, سبک زندگی, سبک زندگی اسلامی, سبک زندگی غربی} -
سبک زندگی در واقع تمامی حالات زندگی انسان از بدو تولد تا مرگ را در بر می گیرد که بر اساس آن انسان دارای یک شیوه خاصی می باشد که یا برگرفته از یک مکتبی بوده یا بر جوامعی در طی زمانی این امر حادث شده است. سبک زندگی موارد زیادی از جمله خوراک، پوشاک، بهداشت، مسکن، آداب و رسوم، فرهنگ و روابط اجتماعی را در بر می گیرد و دارای سه نوع سبک زندگی تارک دنیایی، سبک زندگی غربی و سبک زندگی الهی است. سبک زندگی الهی بر گرفته از دین مبین اسلام بوده و بهترین سبکی است که نه راه افراط و نه تفریط بلکه اعتدال را طی می کند. اما متاسفانه شاهد گسترش سبک زندگی غربی در بین جوانان هستیم. این مساله توسط مقام معظم رهبری مورد دقت قرار گرفته است و ایشان پیامدهایی را مانند برانگیختن نزاع ها در میان مسلمانان، فعال سازی فعالیت های تبشیری (مسیحی سازی)، ایجاد درگیری و اختلاف میان جوانان در بیانات خود مطرح کردند و راهکارهایی از جمله تحبیب قلوب بین المللی، ضرورت کنترل افراطی گری و بیداری اسلامی را برای کاهش سبک زندگی غربی مطرح کرده اند که در این مقاله با روش توصیفی - تحلیلی و با ابزار کتابخانه ای به آن پرداخته شده است با این هدف که شناخت آسیب ها و فرصت هایی که از سبک زندگی بر نظام اجتماعی و سیاسی وارد می شود، شناسایی و تصمیمات و راهبردهای لازم در جهت آن طراحی شود. از یافته های مقاله این است که دنیای اسلام نیازمند بیداری است اما با دو مانع بزرگ روبرو می باشد: اولین مانع استعمارگرانی هستند که به آنها به عنوان بازار و ابزار نگاه می کنند و برای به انحراف کشیدن بیداری مسلمانان، تمام تلاش خود را انجام می دهند از جمله تقویت مسلمانان مرتجع، متعصب و عقب مانده در تمام نقاط و دوم، حاکمین مستبدی هستند که به عنوان کارگزاران استعمار عمل کرده و برای ماندگاری در قدرت از هرگونه عملی فرو گذار نکرده و ضمن نابودی و تخریب جامعه و مردم خود، تلاش می کنند تا چند صباحی بیشتر در مسند قدرت باشند.
کلید واژگان: سبک زندگی, سبک زندگی غربی, جوانان, بیانات رهبر معظم انقلاب.}In fact, the lifestyle includes all the states of human life from birth to death, based on which a person has a special way that is either derived from a school or has happened to societies over time. Lifestyle includes many things such as food, clothing, health, housing, customs, culture and social relations and has three types of worldly lifestyle, western lifestyle and divine lifestyle. The divine lifestyle is taken from the religion of Islam and it is the best style that does not go the way of extremes or exaggerations but of moderation. But unfortunately, we are witnessing the expansion of the western lifestyle among the youth. This issue has been carefully considered by the Supreme Leader, and he has proposed consequences such as provoking conflicts among Muslims, activating evangelistic activities (Christianization), creating conflicts and differences among young people in his statements, and solutions such as loving hearts. Internationally, they have raised the necessity of controlling extremism and Islamic awakening to reduce the western lifestyle, which has been addressed in this article with a descriptive-analytical method and with library tools, with the aim of recognizing the harms and opportunities that arise from the lifestyle. Life affects the social and political system, identify and design the necessary decisions and strategies for it. One of the findings of the article is that the Islamic world needs awakening, but it faces two big obstacles: the first obstacle is the colonialists who look at them as markets and tools and do their best to divert the awakening of Muslims. They give, among other things, the strengthening of reactionary, fanatical and backward Muslims in all places, and secondly, there are autocratic rulers who acted as agents of colonialism and did not refrain from any action to stay in power, and while destroying and destroying their society and people, they tried They will be in power for a few more days.
Keywords: Lifestyle, Western Lifestyle, Youth, Statements Of Supreme Leader Of The Revolution} -
هدف از پژوهش حاضر مقایسه سبک زندگی، معنای زندگی و هویت اجتماعی دانشجویان زن شاغل و خانه دار دانشگاه فروردین قائم شهر است. روش پژوهش علی مقایسه است. جامعه پژوهش دانشجویان زن شاغل و خانه دار مقطع ارشد دانشگاه فروردین که با استاد از دانشگاه 120 دانشجو شاغل می باشند، نمونه پژوهش با استفاده از جدول مورگان و روش نمونه گیری تصادفی 92 دانشجو انتخاب شدند و با روش همتا سازی 92 دانشجو خانه دار هم انتخاب شدند. ابزار پژوهش عبارتند از: پرسشنامه معنای زندگی استگر و همکاران (2006)، پرسشنامه سبک زندگی لعلی و همکاران (1391) و پرسشنامه هویت اجتماعی صفاری نیا (1391) . برای تحلیل داده ها از روش های توصیفی مانند محاسبه میانگین و انحراف معیار ، روش های استنباطی تحلیل واریانس چندمتغیره و آزمون تعقیبی شفه و نرم افزار SPSS استفاده شده است. با توجه به آزمون t محاسبه شده و سطح معنی داری در سطح اطمینان 95 درصد(05/0 = α)، با توجه به اینکه سطح معناداری آزمون کوچکتر 05/0 می باشد. هرسه فرضیه تایید شد و تفاوت معنی داری بین سبک زندگی، معنای زندگی و هویت اجتماعی در زنان شاغل و خانه دار وجود دارد.
کلید واژگان: سبک زندگی, معنای زندگی, هویت اجتماعی, زنان, دانشجویان} -
هدفبررسی جامعه شناختی تغییرات سبک زندگی زنان شهر گرمسار در تعاملات فضای مجازی بود. روش پژوهش: پیمایشی و جامعه آماری زنان سنین 19 تا 59 سال شهر گرمسار و با روش نمونه گیری اتفاقی بر روی 160 نفر از زنان این شهر انجام شد. روایی مقیاس سنجش محقق ساخته از سوی متخصصین مرتبط بررسی و تایید شد و پایایی پرسشنامه نیز، با استفاده از روش آلفای کرونباخ محاسبه و ضریب آن در پرسشنامه 75/0 حاصل گردید. داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و آزمون یو مان ویتنی و نرم افزار Spss تجلیل شدند.یافته هابین شاخص های سنجش سبک زندگی توجه به بدن (42/0=r، 027/0=P)، الگوهای تفریح و گذران وقت (34/0=r، 031/0=P)، تغذیه (23/0=r، 048/0=P)، ارتباطات اجتماعی (38/0=r، 039/0=P)، سبک ازدواج یا زندگی مشترک (44/0=r، 022/0=P)، و ورزش (21/0=r، 031/0=P) با فعالیت در فضای مجازی رابطه وجود دارد به طوری که میزان حضور در فضای مجازی، به میزان گرایش به شاخص های یادشده و سبک زندگی غیرسنتی(مدرن) در میان آن ها افزوده است.نتیجه گیریتغییر و تفاوت در زندگی زنان مورد بررسی وجود داشت و بررسی های انجام شده، وضعیت معناداری را از این حیث نشان می دهد. بنابراین فعالیت و تعامل در فضای مجازی توانسته است تا حد قابل توجهی در سبک زندگی زنان مورد مطالعه تغییر ایجاد کند. در واقع، این تغییرات نشان دهنده تاثیر بسزایی است که حضور در فضای مجازی به لحاظ جامعه شناختی می تواند در شیوه زندگی زنان ایجاد کند. براین اساس پیشنهاد شد سیاستگذاران و مسیولین مربوطه درمورد فضای مجازی، توجه خود را بر تغییر نگاه امنیتی، به نگاهی فرهنگی برای سیاست های بهتر اجتماعی و به سویی مثبت و موثرتر هدایت کنندکلید واژگان: سبک زندگی, فضای مجازی, زنان}AimThis aim of this study was sociological investigation of lifestyle changes of women in Garmsar city in cyberspace interactions.MethodsA survey and statistical community of women aged 19 to 59 years in Garmsar city was conducted by random sampling method on 160 women of this city. The validity of the measurement scale made by the researcher was checked and confirmed by related experts, and the reliability of the questionnaire was calculated using Cronbach's alpha method and its coefficient was 0.75 in the questionnaire. The data were evaluated using Pearson correlation coefficient, U-Mann-Whitney test and Spss software.Resultsbetween lifestyle indicators, attention to the body (r=0.42, P=0.027), leisure patterns and spending time (r=0.34, P=0.031), nutrition (r=0.23, P=0.048), social communication (r=0.38, P=0.039), marriage or cohabitation style (r=0.44, P=0.022), and sports (r=0.21, P=0.031) has a relationship with the activity in the virtual space, so that the amount of presence in the virtual space has increased the amount of tendency towards the aforementioned indicators and the non-traditional (modern) lifestyle among them.ConclusionThere were changes and differences in the lives of the investigated women, and the conducted investigations show a significant situation in this regard. Therefore, the activity and interaction in the virtual space has been able to significantly change the lifestyle of the studied women. In fact, these changes show the significant impact that presence in virtual space can have on women's lifestyle in terms of sociology. Based on this, it was suggested that the policy makers and relevant officials regarding cyberspace should direct their attention to changing the security view, to a cultural view for better social policies and to a more positive and effective direction.Keywords: Lifestyle, Virtual Space, Women}
-
هدف از این پژوهش، پیش بینی سبک زندگی بیماران ام اس بر اساس شاخص های شفقت به خود و تنظیم هیجانی و بررسی نقش میانجیگری باور به دنیای عادلانه بود . شرکت کنندگان شامل 321 نفر از بیماران مبتلا در شهرستان یزد بودند که به شیوه ای در دسترس و به صورت آنلاین یا حضوری پرسشنامه های پژوهش را تکمیل نمودند.ابزارها، پرسشنامه های سبک زندگی والکر، شفقت به خود نف، تنظیم هیجانی گراس و جان و باور به دنیای عادلانه دالبرت و داگاس بودند. نتایج با نرم افزار اسمارت پی ال اس و با روش کمترین مربعات جزئی تحلیل شدند. طبق نتایج ، پایایی، کیفیت و قدرت پیش بینی کنندگی مدل ساختاری برازش شده مورد تایید قرار گرفت(قدرت پیش بینی کنندگی سبک زندگی=0.41، باور به دنیای عادلانه=0.17 و شفقت به خود=0.20) و طبق یافته ها ، اثرات کل سازه های شفقت به خود، تنظیم هیجانی و باور به دنیای عادلانه در مبتلایان به ام اس، بر سبک زندگی به ترتیب 53 درصد، 59 درصد و 30 درصد به دست آمد و نقش میانجی گری باور به دنیای عادلانه نیز تایید گردید.
کلید واژگان: سبک زندگی, تنظیم هیجان, شفقت به خود, باور به دنیای عادلانه, بیماری ام اس}The purpose of this research was to predict the lifestyle of MS patients based on the indicators of self-compassion and emotional regulation and to investigate the mediating role of belief in a just world. The participants included 321 patients in Yazd city who completed the research questionnaires online or in person in an accessible manner.
The questionnaires were Walker's Lifestyle , Neff's Self-Compassion, Gross and John's Emotional Regulation, and Dalbert and Dagas' Belief in a Just World.
The results were analyzed with Smart pls software and partial least squares method. According to the results, the reliability, quality and predictive power of the fit structural model were confirmed (predictive power of lifestyle =0.41, belief in a just world= 0.17, and self-compassion = 0.20) and according to the findings, the effects of the total constructs of self-compassion, emotional regulation and belief in a just world in MS patients on lifestyle were 53%, 59% and 30%, respectively, and the mediating role of belief in a just world was also confirmed.Keywords: Life style, Self compassion, Emotion regulation, Belief in a just world, Multiple Sclerosis} -
هدف پژوهش حاضر، بررسی تعارض فرهنگ عرف با احکام فقهی مرتبط با زنان و اثرآن بر سبک زندگی خانواده بود. جامعه پژوهش کلیه متون مرتبط با تعارض فرهنگ عرف با احکام فقهی در مورد زنان و اثرآن بر سبک زندگی درخانواده می باشد. نمونه پژوهش متون تعارض فرهنگ عرفی، احکام فقهی و سبک زندگی در خانواده بود. پژوهش توصیفی- تحلیلی است. گردآوری اطلاعات با استفاده از روش کتابخانه ای و به صورت فیش برداری از منابع فقهی و روان شناسی جمع آوری شد. داده ها به صورت تحلیل محتوا مورد بررسی قرار گرفت. نتایج یافته ها نشان داد که یکی از عمده ترین مشکلی که نظام اجتماعی را تهدید می کند وجود ارزش ها و سبک زندگی متفاوت و متناقض است که به زنان و به نسل های آینده منتقل می شود. تغییر در نحوه الگوهای فرهنگ مصرف و الگوهای مرجع در کاهش پایبندی به ارزش های دینی، سنتی وتضعیف روابط خانوادگی تاثیر داشته است اما به وسیله ی فرهنگ سازی، سبک زندگی وآموزش، می توان جامعه زنان را برای پذیرش احکام و قوانینی غیر از فرهنگ عرفی که به آن عادت کرده و آن را باور نموده اند، آماده نمود و گرایش و تفکر آن ها را تغییر داد. فرهنگ و عرف فاسد باعث محرومیت جامعه از ثمرات حضور زنان مومن و متخصص، بحران های اجتماعی و ناهنجاری در خانواده به خصوص بانوان، افت منزلت زن و ضایع شدن حقوق آنان و در مواردی افزایش گناه و فساد در جامعه را فراهم می کند. دگرگونی ارزش ها در زنان یک جامعه بستر بسیار مناسبی برای تغییرات ساختار ارزش های فرهنگی و اجتماعی را فراهم می کند.کلید واژگان: فرهنگ عرف, احکام فقهی, سبک زندگی}The purpose of the present study was to investigate the conflict between custom culture and jurisprudence associated with women and its effect on the family lifestyle. The research universe was all the texts related to the conflict between custom culture and jurisprudence associated with women and its effect on family lifestyle. The research sample was the texts concerning the conflict of custom culture, jurisprudence and lifestyle in the family. The research was descriptive-analytical. The data was collected using the library method and note taking via index cards from jurisprudential and psychological sources. The data was analyzed through content analysis. The results showed that one of the major problems that threaten the social system was the existence of different and contradictory values and lifestyles that would be transformed to women and future generations. The change in patterns of consumption culture and reference patterns affected adherence reducing to religious and traditional values and weakening family relationships while through enculturation, lifestyle, and education, women's society could be made ready to accept rules and laws other than the custom culture they got used to it and believed it and would make ready them to change their tendency and thinking. Corrupted culture and customs caused the deprive of the society from the fruits of the religious and expert women presence, social crises and anomalies in the family, especially for women, the decline of women's dignity, and the loss of their rights and in some cases, led to the increase of sin and corruption in society. The transformation of values in the women of society provided a suitable platform for changes in the structure of cultural and social values.Keywords: Custom culture, jurisprudence, lifestyle}
-
هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی درمان شفقت به خود و اصلاح سبک زندگی بر عوامل روان شناختی باور هسته ای خوردن، خودانتقادی و خودکارآمدی وزن در زنان مبتلا به چاقی بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل و دوره پیگیری دو ماهه بود. جامعه آماری پژوهش را تمامی زنان دارای BMI≥25 مراجعه کننده به مراکز درمان چاقی در سال 1401 تشکیل می دادند که پس از فراخوان داوطلب شرکت در پژوهش شدند. 60 نفر از شرکت کنندگان در پژوهش با استفاده از برنامه G Power و به روش نمونه گیری هدفمند و با دارا بودن معیارهای ورود به پژوهش انتخاب شدند و سپس بطور تصادفی در دو گروه آزمایش (30 نفر) و گواه (30 نفر) گمارده شدند. گروه آزمایش 12 جلسه، هفته ای 3 جلسه 2 ساعته گروهی درمان ترکیبی شفقت به خود و اصلاح سبک زندگی را دریافت کردند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های باور هسته ای خوردن (ECBQ) کوپر و همکاران (1997)، خودانتقادگری (FSCRS) گیلبرت و همکاران (2004)، و خودکارآمدی وزن (WSEQ) کلارک و همکاران (1991) استفاده شد. در نهایت، داده ها به روش واریانس آمیخته تحلیل شد. نتایج نشان داد که نمرات گروه آزمایش در مقایسه با گروه گواه در مرحله پس آزمون و پیگیری با دریافت درمان ترکیبی شفقت به خود و اصلاح سبک زندگی در باورهسته ای خوردن و خودانتقادی به طور معناداری کاهش و نمرات خودکارآمدی افزایش یافته است (05/0<p). براساس یافته بدست آمده می توان نتیجه گرفت که درمان ترکیبی شفقت به خود و اصلاح سبک زندگی به عنوان یک بسته جایگرین برای تعدیل باورهسته ای و خودانتقادی و افزایش خودکارآمدی وزن زنان مبتلا به چاقی موثر است.
کلید واژگان: چاقی, خودانتقادی, خودکارآمدی وزن, درمان شفقت به خود, سبک زندگی}The aim of the present study was to determine the effectiveness of self-compassion therapy and lifestyle modification on the psychological factors of eating core belief, self-criticism, and weight self-efficacy in obese women. The research method was a semi-experimental pre-test-post-test type with a control group and a two-month follow-up. The statistical population of the study consisted of all women with BMI ≥ 25 who were referred to obesity treatment centers in 2022, and who participated in the study after being called for volunteers. 60 participants in the research were selected using the G Power program and using the purposeful sampling method and having the criteria for entering the research, and then they were randomly assigned to two experimental (30 people) and control (30 people) groups. The experimental group received 12 sessions, three sessions a week, 2-hour combined therapy of self-compassion and lifestyle modification. In order to collect the data, the core belief questionnaires of eating (ECBQ) by Cooper and colleagues (1997), self-criticising (FSCRS) by Gilbert and colleagues (2004), and weight self-efficacy (WSEQ) by Clark and colleagues (1991) were used. Finally, the data was analyzed by mixed variance method. The results showed that the scores of the experimental group compared to the control group in the post-test and follow-up stage by receiving the combined treatment of self-compassion and lifestyle modification in the core beliefs of eating and self-criticism were significantly reduced and the self-efficacy scores increased (P<0.05). Based on the findings, it can be concluded that the combined treatment of self-compassion and lifestyle modification is effective as a replacement package for modifying core beliefs and self-criticism and increasing weight self-efficacy in obese women.
Keywords: obesity, self-criticism, Weight self-efficacy, Self-compassion treatment, lifestyle} -
گسترش و فراگیری فرهنگ سلبریتی به عنوان فرهنگی نوظهور در جامعه ایران و عدم وجود یافته های عمیق نسبت به پیامدهای این فرهنگ بر سبک زندگی، موجب شد پژوهش حاضر به دنبال بررسی این مسیله باشد که فرهنگ سلبریتی چه تاثیری بر سبک زندگی نوجوانان داشته است؟ آیا سلبریتی ها می توانند در سبک زندگی نوجوانان ما موثر باشند یا بالعکس تاثیرات منفی بر سبک زندگی آن ها دارند؟ بنابراین مقاله حاضر به دنبال پاسخگویی به این پرسش ها در سه محور مفهوم شناسی، تاثیرات مثبت به نحو قهرمان گرایی، تشویق بر امور خیرخواهانه و تاثیرات منفی همچون تغییر باورها و ارزش های دینی، مصرف گرایی، فردگرایی و حس گرایی بر نوجوانان است. پژوهش حاضر با استفاده از روش کتابخانه ای به این نکته قابل توجه و تامل رسیده است که نظام تربیتی و فرهنگی جامعه باید بکوشند نوجوانان را به این سمت هدایت نمایند که خود واقعی خویش را کشف کنند و با بصیرت و آگاهی به ارزش های اخلاقی و عالی دینی برسند تا در مسیر تکامل واقع شوند.
کلید واژگان: سبک زندگی, سلبریتی, نوجوانان} -
یکی از موضوعات مهمی که بشر همواره در دوره های مختلف زندگی به آن پرداخته، مفهوم سبک زندگی است. سبک زندگی عبارت است از فرهنگ غالبی که افراد، قالب زندگیشان را بر آن مبنا پایه گذاری کرده و دستاوردهایی در طول زندگی از این نوع شیوه به دست می آورند. لذا دستیابی به سالم ترین سبک از اهمیت بسزایی برخوردار است. از آن جایی که قرآن از جانب خدای عزیز حکیم نازل شده و قطعا در بردارنده محکماتی در این موضوع است، هدف از این مقاله بررسی این مفهوم در قرآن کریم بود. در این مقاله از روش تدبر واژه ای و سوره ای توامان استفاده شده است. طی بررسی های به عمل آمده در سوره مبارکه جاثیه، نزدیک ترین واژه به سبک زندگی، واژه شریعت بود. خداوند ذیل آیه 18 این سوره اشاره به این مسیله دارد که شریعت اسلام مسیرهای روشنی را جهت تشخیص راه های دستیابی به حیات طیبه در دنیا و سعادت زندگی آخرت در اختیار انسان قرار داده است. به این ترتیب برمبنای نوع گرایش انسان ها به شریعت در سوره، ویژگی های دو گروه مومنین و کافرین موردبررسی قرار گرفت که از جمع بندی آن ها، سبک زندگی مومنانه (شاکرانه) و کافرانه (متکبرانه) استخراج شدند. نتایج نشان می دهند که سبک زندگی این دو گروه در هیچ فرآیندی چه در زندگی دنیا و چه در آخرت با هم همسویی ندارند. ویژگی های قالب سبک زندگی مومنانه، یقین، ذکر، تفکر، تعقل، شکر، غفران و محو اثر عملکرد متکبرین بود. هم چنین ازجمله دستاوردهای این نوع سبک زندگی می توان به دریافت بصیرت، هدایت و داخل شدن به جریان رحمت الهی، دریافت رزق طیب و فضل الهی، قرار گرفتن ذیل ولایت خدا و درنهایت رسیدن به فوز مبین اشاره کرد. ویژگی های قالب زندگی کافرین نیز عبارت بودند از استکبار، اثم و تاخیر در عمل خیر، ادبیات استهزاآمیز و غفلت. هم چنین نتایج و دستاوردهای این سبک، محرومیت از جریان رحمت الهی، بی اثر شدن اندوخته ها و اعمال دنیایی، بروز اختلاف در بین اقوام، ابتلا به افاک اثیم، خوردن مهر بر سمع، قلب و غشاوه بر بصر، خسارت و گرفتار انواع عذاب شدن است.
کلید واژگان: سبک زندگی, شاکر, متکبر, سبک زندگی مومنانه, سبک زندگی کافرانه}One of the important topics that humans have always dealt with in different periods of life is the concept of lifestyle. Lifestyle is the dominant culture that people base their life on and gain achievements during their life from this type of method. Therefore, achieving the healthiest style is very important. Since the Qur'an was revealed by the dear and wise God and it contains provisions on this subject that block the way of any harm, the purpose of this article was to examine this concept in the Holy Qur'an. In this article, the word and surah method of thinking together is used. According to the investigations carried out in Surah Jathiyah, the closest word to lifestyle is the word, Sharia. God refers to the issue under verse 18 of this sura that Islamic law has provided clear paths to identify the ways to achieve a good life in this world and happiness in the afterlife. In this way, the characteristics of the two groups of believers and disbelievers in the Surah were examined, and from their summation, the lifestyles of believers (grateful) and disbelievers (arrogant) were extracted. The results show that the lifestyles of these two groups do not align with each other in any process, both in this world and in the hereafter. The characteristics of the religious lifestyle format were certainty, remembrance, thinking, rationalization, gratitude, forgiveness, and erasing the effect of arrogant actions. Also, among the achievements of this type of lifestyle, we can mention receiving insight, guidance and entering into the flow of divine mercy, receiving good sustenance and divine grace, coming under the guidance of God, and finally reaching a clear victory. The characteristics of the unbelievers' lifestyle were arrogance, guilt, delay in doing good, sarcastic literature, and negligence. Also, the results and achievements of this style, deprivation of the flow of divine mercy, the ineffectiveness of worldly savings and actions, the appearance of differences among ethnic groups, suffering from evil eyes, eating seal overhearing, heart and membrane oversight, damage and suffering from all kinds of torment.
Keywords: Lifestyle, Grateful, Arrogant, Religious lifestyle, Unbelieving lifestyle} -
کتاب کودک بر رشد زبانی، شناختی، شخصیتی و اجتماعی کودکان اثرگذار است. داشتن تعریف دقیق از این مفهوم می تواند به رشد همه جانبه کودک کمک نماید. به این ترتیب هدف از این پژوهش آن بود که بر مبنای تعریفی که علامه طباطبایی از کتاب در قرآن ارایه کرده است، به مفهوم کتاب کودک دست پیدا کنیم. برای این منظور از روش کتابخانه ای و گروه کانونی استفاده شد. 6 نفر از متخصصان که مطالعات قرآنی داشتند در گروه کانونی مشارکت داده شدند. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده های کیفی، سه نوع کتاب را در زندگی کودک شناسایی کرد: کتاب فیزیکی دربردارنده خاطرات و تجربیات کودک و تثبیت باورها از طریق آن؛ کتاب والدین و سبک زندگی آنان (رفتار و گفتار والدین و اطرافیان کودک، امکانات و محل زندگی او)؛ کتاب طبیعت و پدیده های طبیعی. به این ترتیب بر اساس یافته ها پیشنهاد می شود والدین از اثر ارتباطی خود بر کودک غافل نبوده و تلاش نمایند از طریق انواع کتاب های شناسایی شده رشد همه جانبه ای را برای کودک فراهم آورند.
کلید واژگان: کلام, تفکر, کتاب کودک, سبک زندگی, طبیعت, والدین}Children's books affect children's language, cognitive, personality, and social development. The presence of an accurate definition of this concept can help the child's holistic development. The present study aimed to reach the concept of children's books based on the definition, that Allameh Tabatabai provided from the Qur'an. The library method and focus group have been used. Six experts who had Quranic studies were included in the focus group. The qualitative data analysis identified three types of books in a child's life: 1) a physical book contains the child's memories and experiences and establishing beliefs through it, 2) The book "Parents and their lifestyles" (behavior and speech of the parents and the child's surroundings, facilities and place of his life), 3) a book about nature and natural phenomena. Based on the findings, parents should not ignore the effect of their communication with the child and try to provide holistic development for the child through the three types of books.
Keywords: Language, Thinking, Children's Book, Lifestyle, Nature, Parents} -
مقدمه
دیابت یک بیماری مزمن است که به درمان طولانی، مراقبت و اصلاح در شیوه زندگی نیاز دارد. علاوه بر مکانیسم های زیستی درگیر، عاملی که می تواند در بیماری دیابت اثرگذار باشد، عوامل روان شناختی است؛ بنابراین، هدف مطالعه مقایسه اثربخشی آموزش روان شناسی مثبت نگر و مصاحبه انگیزشی بر سبک زندگی و سرمایه روان شناختی در افراد مبتلا به دیابت نوع 2 بود.
روشروش پژوهش آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل 45 بیمار مبتلا به دیابت نوع 2 در شهر تهران مراجع کننده به پژوهشکده غدد درون ریز و متابولیسم در سال 1398 بوده که به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب و به تصادف در دو گروه آزمایش و کنترل جای دهی شدند. به منظور جمع آوری داده ها هم پیش آزمون و هم پس آزمون از پرسشنامه سبک زندگی والکر (1997) و پرسشنامه سرمایه روان شناختی لوتانز (2007) استفاده شد. افراد به طور تصادفی در سه گروه 15 نفری (دو گروه آزمایشی و یک گروه کنترل) تقسیم شدند، گروه اول برنامه درمانی روان شناسی مثبت نگر (سلیگمن، 2006) که شامل 8 جلسه 60 دقیقه ای به شیوه گروهی را دریافت کردند، گروه دوم برنامه درمانی مصاحبه انگیزشی (میلر، 1983) 10 جلسه 45 دقیقه ای را دریافت کردند اما گروه کنترل، مداخله ای را دریافت نکردند.
نتایجنتایج نشان داد که بین اثربخشی روش روان شناسی مثبت نگر و مصاحبه انگیزشی بر سرمایه روان شناختی و سبک زندگی تفاوت معناداری مشاهده شد (p<0/05). همچنین روش آموزش مصاحبه انگیزشی در خرده مقیاس های سبک زندگی (تغذیه، ورزش، مسیولیت پذیری در مورد سلامت، مدیریت استرس و خودشکوفایی) در افراد مبتلا به دیابت نوع 2 موثرتر از روش روان شناسی مثبت نگر بود. اما در خرده مقیاس حمایت بین فردی هیچ تفاوت معناداری بین دو رویکرد درمانی وجود نداشت. درضمن روش روان شناسی مثبت نگر بر خرده مقیاس های سرمایه روان شناختی (خودکارآمدی، امیدواری، تاب آوری و خوش بینی) در افراد مبتلا به دیابت نوع 2 به طور معناداری موثرتر از روش مصاحبه انگیزشی بود (p<0/05).
بحث و نتیجه گیری:
با توجه به نتایج به دست آمده روش روان شناسی مثبت نگر و مصاحبه انگیزشی به بهبود کیفیت سبک زندگی و سرمایه روان شناختی افراد مبتلا به دیابت نوع 2 بینجامد. پیشنهاد می شود در مراکز مشاوره و مراکز درمانی در مورد افراد مبتلا به دیابت به عنوان رویکردهای درمانی استفاده شود.
کلید واژگان: سبک زندگی, سرمایه روان شناختی, روان شناسی مثبت نگر, مصاحبه انگیزشی, دیابت نوع 2}Biannual Peer Review Journal of Clinical Psychology & Personality, Volume:21 Issue: 1, 2023, PP 155 -170IntroductionDiabetes is a chronic disease that requires long-term treatment, care, and lifestyle modification. In addition to biological mechanisms, psychological factors can play a role in diabetes. Positive psychological therapy and motivational interviewing seem to help. Therefore, the aim of this study was to compare the effectiveness of training based on positive psychology and motivational interview on psychological capital, lifestyle, and emotional distress in people with type 2 diabetes.
Methodhis quasi-experimental research project is a pretest-posttest with a control group. The statistical population included 45 type 2 diabetes patients in 2019 in Tehran, referring to the Endocrinology and Metabolism Research Institute who were randomly selected and divided into two experimental groups and one control group. Both under-treatment groups were evaluated before and after the treatment using Walker's lifestyle questionnaire (1997) and psychological Capital Lotanz (2007) questionnaire, Subjects were randomly divided into three groups of 15 people (two experimental groups and one control group). The first group received a positive psychology approach (Seligman, 2006), for 8 sessions of 60 minutes. The second group received a motivational interview therapy approach (Miller, 1983), for 10 sessions of 45 minutes. But the control group did not receive any treatment.
ResultThe results showed that there was a significant difference between the effectiveness of positive psychology training and motivational interviewing training on psychological capital and lifestyle (p<0/05). Also, motivational interview training is more effective in lifestyle subscales (nutrition, exercise, health responsibility, stress management, and self-actualization) in people with type 2 diabetes than in the positive psychology method. But in the interpersonal support subscale, there was no significant difference between the two training methods. In addition, the positive psychology training is significantly more effective than the motivational interview training on the subscales of psychological capital (self-efficacy, hope, resilience, and optimism) in people with type 2 diabetes (p<0/05).
Discussion and conclusionThe results showed both methods of positive psychology training and motivational interviewing training have a positive effect on the lifestyle and psychological capital of people with type 2 diabetes. So, it is suggested to be used in counseling centers and clinics for people with type 2 diabetes as a therapeutic approach.
Keywords: Psychological capital, life style, emotional distress, positive psychological, motivational interview, type 2 diabetes patients} -
زمینه و هدف
علیرغم دههها پژوهش، در مورد عواملی که ارتباط بین مصرف مواد مخدر و رفتار مجرمانه را توضیح میدهند اتفاقنظر وجود ندارد. درحالیکه پیچیدگی در حال تکامل در روش پژوهش، عواملی را شناسایی کرده است که با دخالت در مصرف مواد مخدر و جرم مرتبط هستند، کاوش در عوامل خاص که در شروع، حفظ و توقف مصرف مواد مخدر و رفتار مجرمانه در طول زمان، در فرهنگ و زمینه اجتماعی نقش دارند، همچنان ناشناخته مانده است.
روش پژوهش:
در این پژوهش از رویکرد نظریه زمینه برای توسعه یک مدل توضیحی بر اساس تجربیات گزارش شده 30 مرد مراجعهکننده به مراکز ترک اعتیاد استفاده شد که همگی دارای سابقه مشارکت در مصرف مواد مخدر و جرم بودند.
یافتهها:
با استفاده از تحلیل محتوای موضوعی، یک مدل متمایز پدید آمدد. مدل مشارکت در مصرف مواد مخدر و جرم را بهعنوان یک سبک زندگی مبتنی بر یک چارچوب زیستی-روانی-اجتماعی به تصویر میکشد، مسیر مدل، ترکیبی از ساختارهای فردمحور و زمینه خاص را بهعنوان عوامل تاثیرگذار در سببشناسی، تداوم، پایداری و درگیری مجدد توصیف میکند. از این مدل در مطالعات موردی برای مقایسه و تقابل کاربرد مدل مسیر با نظریههای موجود در ادبیات استفاده شد.
نتیجهگیری:
پژوهش نشان داد که ارتباط بین مصرف مواد مخدر و رفتار مجرمانه شامل عوامل پیچیده شخصی، فرهنگی و اجتماعی است که سبک زندگی مواد مخدر-جرم را بهجای یک مدل ساده علی تشکیل میدهد. علاوه بر این، مدلهای نظری موجود با هم تعامل دارند تا تجربیات افراد را در دورههای مجزا در طول درگیری آنها در سبک زندگی مواد مخدر-جرم توضیح دهند. مدل زیستی-روانی-اجتماعی پیشنهادی، آسیبپذیریهای روانشناختی زیربنایی مشترک را در بین دو نمونه فرهنگی یافت که به مشارکت در سبک زندگی مواد مخدر-جرم کمک میکند. بااینحال، عوامل اجتماعی، خانوادگی، فرهنگی و اجتماعی متفاوت بر ارتباط در طول زندگی تاثیر میگذارند. این پیچیدگی بر ضرورت روشهای درمانی چندوجهی و سامانهای که شامل خانواده و فرهنگ میشود و نیاز به خدمات حمایتی روانی-اجتماعی تاکید میکند که با درمان ارایه شده در بین مجرمان دارای پیشینه مصر مواد برای ترکیب دوباره در جامعه مرتبط است.
کلید واژگان: رفتار مجرمانه, سبک زندگی, اعتیاد}Background and AimDespite decades of research, there is no consensus on the factors that explain the relationship between drug abuse and criminal behavior. Evolving sophistication in research methodology has identified factors associated with drug abuse and crime involvement. However, exploration of the specific factors that contribute to initiating, maintaining, and ceasing drug abuse and criminal behavior over time, in culture, and in social context remains largely unknown.
MethodsIn this research, the grounded theory approach was used to develop an explanatory model based on the reported experiences of 30 men who were referred to addiction treatment centers, all of whom had a history of participating in drug abuse and crime.
ResultsUsing thematic content analysis, a distinct model emerged. The model portrays drug abuse and crime involvement as a lifestyle based on a bio-psycho-social framework. The path model describes a combination of person-centered and context-specific constructs as influencing factors in the etiology, persistence, stability, and re-engagement. This model was used in case studies to compare and contrast the application of the path model with the theories in the literature.
ConclusionThe research showed that the relationship between drug abuse and criminal behavior includes complex personal, cultural, and social factors that form the drug-crime lifestyle instead of a simple causal model. Furthermore, existing theoretical models interact to explain individuals' experiences at distinct periods during their involvement in drug-crime lifestyles. The proposed bio-psycho-social model found common underlying psychological vulnerabilities across the two cultural samples that contribute to involvement in drug-crime lifestyles. However, different social, familial, cultural, and societal factors affect communication throughout life. This complexity emphasizes the need for multimodal and systemic treatment methods that include family and culture and the need for psychosocial support services associated with treatment provided among drug-abusing offenders for reintegration into society.
Keywords: Criminal behavior, lifestyle, addiction} -
نشریه پیشرفت های نوین در روانشناسی، علوم تربیتی و آموزش و پرورش، پیاپی 58 (فروردین 1402)، صص 138 -153
هدف از تحقیق حاضر، بررسی رابطه ویژگی های شخصیتی، سبک زندگی و استرس ادراک شده با فرسودگی شغلی پرستاران بیمارستان های شهر گچساران بود. جامعه تحقیق حاضر، شامل کلیه پرستاران شاغل در بیمارستان های شهر گچساران (بیمارستان شهید رجایی و بیمارستان مهر و بیمارستان بی بی حکیمه و بیمارستان بعثت) به تعداد 275 نفر بودند. و نمونه آماری این تحقیق، 160 نفر از جامعه مذکور بودند که با روش نمونه گیری مناسب برای این تحقیق، نمونه گیری طبقه ای بود، ضمنا حجم نمونه به تعداد 160 با استفاده از فرمول کوکران انتخاب شدند،این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بوده که گردآوری اطلاعات با استفاده از پرسشنامه شخصیتی NEO - FFI معروف به نیو توسط کاستا و مک کری (1989)، پرسشنامه سبک زندگی والکر (1997)، پرسشنامه استرس ادراک شده، توسط کوهن (3891) و پرسشنامه فرسودگی شغلی ماسلاچ (5891) صورت گرفت که نتایج حاصل از ضریب پیرسون و رگرسیون(0001/0< pو93/345=F)، چند گانه نشان داد بین ویژگی های شخصیتی، سبک زندگی، استرس ادراک شده و فرسودگی شغلی پرستاران شهر گچساران رابطه وجود داشت.
کلید واژگان: ویژگی های شخصیتی, سبک زندگی, استرس ادراک شده و فرسودگی شغلی} -
هدف
پژوهش حاضر با هدف معادلات ساختاری رابطه بین سبک زندگی کارکنان با تجربه غرقه شدن در کار با میانجی گری تعهد سازمانی انجام شد.
روش پژوهش:
روش پژوهش حاضر از نوع همبستگی بود و از روش معادلات ساختاری استفاده شده است. کلیه زنان کارمند دانشگاه های آزاد اسلامی شهر تهران در سال تحصیلی 1399-1400 جامعه آماری پژوهش حاضر را تشکیل می دادند که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی 339 نفر از کارکنان به عنوان نمونه انتخاب شده اند. برای گردآوری داده ها از ابزار پرسشنامه استفاده شد: پرسشنامه تجربه غرقه شدن در کار طلابیگی (1393)، سبک زندگی دسی و رایان (2000) و پرسشنامه تعهد سازمانی آلن و مایر (1997) ابزار پژوهش بودند که میزان پایایی و اعتبار پرسشنامه ها در پژوهش حاضر با استفاده از آلفای کرونباخ به ترتیب برای پرسشنامه های یاد شده 842/0، 921/0 و 793/0 محاسبه شد .برای تجزیه و تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون و مدل معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزارSPSS 24 وAMOS 24 استفاده شد.
یافته هانتایج تحلیل نشان داد که بین سبک زندگی کارکنان با تجربه غرقه شدن در کار و تعهد سازمانی سازمان رابطه معناداری به صورت مثبت و مستقیم وجود دارد (05/0 ≥P). همچنین نتایج تحلیل معادلات ساختاری نشان داد که تعهد سازمانی، رابطه بین سبک کارکنان با تجربه غرقه شدن در کار را میانجی گری می کند (05/0 ≥P).
نتیجه گیریتوجه و تاکید به ارتقای تعهد سازمانی می تواند به ایجاد تصویری واضح و روشن از نیروی انسانی موثر با سبک زندگی مترق و مناسب و تجربه غرقه شدن در کار ، کمک نماید.
کلید واژگان: تجربه غرقه شدن در کار, سبک زندگی, تعهد سازمانی}PurposeThe present research was conducted with the aim of structural equations of the relationship between the psychological needs of employees with the experience of flow at work with the mediation of organizational commitment.
MethodsThe current research method was correlation type and structural equation method was used. All the female employees of the Islamic Azad Universities of Tehran in the academic year of 2019-21 formed the statistical population of the present study, and 339 employees were selected as a sample using the random sampling method. To collect data, a questionnaire tool was used: the questionnaire on the experience of drowning in work Talabighi (2013), psychological needs Deci and Ryan (2000) and the organizational commitment questionnaire Allen and Mayer (1997) were the research tools, which were reliable and valid. Questionnaires in this research were calculated using Cronbach's alpha 0.865, 0.921 and 0.793 respectively for the aforementioned questionnaires. To analyze the data, Pearson's correlation coefficient and structural equation model were used and using software SPSS 24 and AMOS 24 were used.
ResultsThe results of the analysis showed that there is a significant positive and direct relationship between the psychological needs of employees with the experience of flow at work work and the organizational commitment of the organization (P<0.05). Also, the results of structural equation analysis showed that organizational commitment mediates the relationship between employees' psychological needs and the experience of flow at work work (P<0.05).
Conclusionattention and emphasis on promoting organizational commitment can be it helps to create a clear picture of the effective human force with appropriate psychological needs and the experience of flow at work.
Keywords: experience of drowning in work, Lifestyle, organizational commitment} -
هدف:
این پژوهش با هدف ارایه الگوی رفتارهای خود مراقبتی زنان باردار براساس سواد سلامت و ذهن اگاهی با میانجیگری سبک زندگی سلامت محور انجام شده است.
روش پژوهش:
پژوهش حاضر به لحاظ هدف از نوع کاربردی و به لحاظ روش توصیفی- همبستگی از نوع معادلات ساختاری بود. جامعه مورد مطالعه زنان باردار مراجعه کننده به مراکز جامع سلامت شهر بجنورد در سه ماه آخر سال 1400 بود. تعداد 240 نفر از زنان باردار به شیوه نمونه گیری در دسترس که داوطلب مشارکت در پژوهش باشند، انتخاب شد. داده ها با استفاده از پرسش نامه سواد سلامت بارداری خرازی، پیمان و اسماعیلی (1395)، پرسشنامه ذهن آگاهی چادویک، همبر، سیمز، پیترس، کوپرس و همکاران (2008)، پرسشنامه خودمراقبتی در بارداری مومنی، سیمبر، دولتیان و علوی مجد (1393) و پرسش نامه سبک زندگی سلامت محور والکر و هیل- پولرسکی (1997) به دست آمد و با استفاده از نرم افزار آماری SPSS24 و AMOS متغیرها تعریف و اطلاعات وارد شد و با استفاده از روش های آماری تحلیل مسیر و مدل یابی ساختاری مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت.
یافته هانتایج نشان می دهد رابطه ساختاری رفتارهای خودمراقبتی زنان باردار براساس سواد سلامت و ذهن اگاهی با میانجیگری سبک زندگی سلامت محور برازش دارد. در مدل نهایی پژوهش رابطه بین متغیرهای رفتارهای خودمراقبتی زنان باردار براساس سواد سلامت (50/0=β، 001/0>P) و ذهن اگاهی(47/0=β، 001/0>P) با میانجیگری سبک زندگی سلامت محور رابطه مثبت و معنی دار بود.
نتیجه گیریمی توان نتیجه گرفت با توجه به شاخص های برآورد شده، رابطه ساختاری رفتارهای خودمراقبتی زنان باردار براساس سواد سلامت و ذهن اگاهی با میانجیگری سبک زندگی سلامت محور برازش مناسبی دارد.
کلید واژگان: خودمراقبتی, بارداری, ذهن اگاهی, سبک زندگی}AimThis research was conducted with the aim of presenting the pattern of self-care behaviors of pregnant women based on health literacy and mindfulness with the mediation of a health-oriented lifestyle.
MethodsThe current research was applied in terms of its purpose and structural equations in terms of descriptive-correlation method. The studied population was pregnant women referring to comprehensive health centers in Bojnord city in the last three months of 2021. A number of 240 pregnant women who volunteered to participate in the research were selected through available sampling. Data using the pregnancy health literacy questionnaire of Kharazi, Piman and Esmaeili (2015), the mindfulness questionnaire of Chadwick, Hember, Sims, Peters, Kupers et al. 2013) and the health-oriented lifestyle questionnaire of Walker and Hale-Polersky (1997) were obtained, and the variables were defined and information was entered using SPSS24 and AMOS statistical software, and it was analyzed using the statistical methods of path analysis and structural modeling.
ResultsThe results show that the structural relationship of pregnant women's self-care behaviors based on health literacy and mindfulness is suitable with the mediation of health-oriented lifestyle. In the final research model, the relationship between variables of self-care behaviors of pregnant women based on health literacy (β=0.50, P<0.001) and mindfulness (β=0.47, P<0.001) with the mediation of health-oriented lifestyle It was positive and meaningful.
ConclusionIt can be concluded that according to the estimated indicators, the structural relationship of self-care behaviors of pregnant women based on health literacy and mindfulness with the mediation of health-oriented lifestyle has a good fit.
Keywords: Self-Care, Pregnancy, conscious mind, Lifestyle} -
هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه چشم انداز زمان و شادکامی با نقش میانجی سبک زندگی در نوجوانان دختر بود. پژوهش حاضر توصیفی-مقطعی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دختر مقطع متوسطه دوم شهر تهران در سال تحصیلی 1400-1399 بودند. 352 دانش آموز به روش دردسترس انتخاب و به پرسشنامه شادکامی آکسفورد (OHQ) (هیلز و آرگایل، 2002)، نسخه دوم پروفایل سبک زندگی ارتقاء دهنده سلامت (HPLP-II) (والکر و همکاران، 1987) و پرسشنامه چشم انداز زمان زیمباردو (ZTPI) (زیمباردو و بوید، 1999) پاسخ دادند. تحلیل داده ها به روش مدل معادلات ساختاری انجام شد. نتایج نشان داد، مدل پیشنهادی پژوهش از برازش مطلوب برخوردار بود. همچنین نتایج نشان داد که گذشته گرای منفی، حال گرای لذت طلب و حال گرای تقدیرنگر به صورت منفی بر سبک زندگی و شادکامی اثر مستقیم دارند (01/0>P) اما دو زیر مولفه آینده گرا و گذشته گرای مثبت بر سبک زندگی و شادکامی به صورت مثبت اثر مستقیم دارند (01/0>P). مسیر مستقیم سبک زندگی بر شادکامی معنادار بود(05/0>P). نتایج دیگر نشان داد ضریب غیرمستقیم زیر مولفه های چشم انداز زمان بر شادکامی از طریق متغیر میانجی سبک زندگی معنادار بود (05/0>P). چشم اندازهای زمانی سازگار، گذشته گرای مثبت و آینده گرا به طور مستقیم و همچنین به واسطه سبک زندگی سلامت محور می توانند منجر به شادکامی در نوجوانان دختر شوند.
کلید واژگان: سبک زندگی, شادکامی, چشم انداز زمان, نوجوانان}The aim of this research was to investigate the relationship between time perspective and happiness with the mediating role of lifestyle in female adolescents. The present study was a cross-sectional analytical study. The present study was a cross-sectional study. The statistical population in this study included all female high school students in Tehran in the academic year 2019-2020. 352 students were chosen in convenience sampling and were assigned to the Oxford Happiness Questionnaire (OHQ) (Hills and Argyle, 2002), the second version of the Health Promoting Lifestyle Profile (HPLP-II) (Walker et al., 1987), and Zimbardo Time Perspective Inventory (ZTPI) (Zimbardo and Boyd, 1999) responded. Data analysis was performed by the structural equation modeling (SEM) method. The results showed that the proposed research model had a good fit. Also, the results showed that the past-negative perspective, present-hedonistic perspective, and present-fatalistic perspective have a negative direct effect on lifestyle and happiness (P<0.01), but the two sub-components future perspective and past-positive perspective have a direct effect on lifestyle and happiness (P<0.01). The direct lifestyle path on happiness was significant (P<0.05). Other results showed that the indirect coefficient of time perspective components on happiness through the mediating variable of lifestyle was significant (P<0.05). Consistent time perspectives directly and through a health-oriented lifestyle can lead to happiness in female adolescents.
Keywords: Lifestyle, happiness, Time Perspective, adolescents} -
فصلنامه علوم روانشناختی، پیاپی 119 (بهمن 1401)، صص 2123 -2144زمینه
پردازش هیجانی و سبک زندگی مخرب از جمله مولفه هایی هستند که بر سوءمصرف مواد تاثیر دارند؛ با این وجود مداخلات مختص بهبود پردازش هیجانی و سبک زندگی معتادان کمتر مورد توجه بوده است. لذا با توجه به مکانیسم اثر درمان مبتنی بر شفقت و اثربخشی آن بر مولفه های خطر عود آیا این مداخله می تواند بر سبک زندگی و پردازش هیجانی معتادان موثر باشد؟
هدفهدف از این پژوهش اثربخشی مداخله شفقت درمانی بر سبک زندگی و پردازش هیجانی معتادان در مرحله بازتوانی غیردارویی بود.
روشطرح پژوهشی شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون - پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه ی آماری این پژوهش شامل تمامی معتادانی بود که در سال 1399 در کلینیک های ترک اعتیاد شهر ارومیه تشخیص وابستگی به مواد افیونی دریافت کرده بودند. حجم نمونه شامل 30 نفر (15 نفر گروه آزمایش و 15 نفر گروه کنترل) از جامعه آماری به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شده و در دو گروه کنترل و آزمایش جایدهی شدند. برای گروه آزمایشی، مداخله شفقت درمانی اجرا شد درحالی که گروه کنترل هیچ آموزشی دریافت نکردند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه سبک زندگی لعلی (لعلی و همکاران، 1391) و پرسشنامه پردازش هیجانی (باکر و همکاران، 2007) بود. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس مختلط مورد تحلیل قرار گرفت.
یافته ها:
نتایج نشان داد که مداخله شفقت درمانی بر مولفه های سبک زندگی و پردازش هیجانی تاثیر معناداری داشته است (0/001 <p). به نحوی که نمرات سلامت جسمانی، ورزش و تندرستی، کنترل وزن و تغذیه، پیشگیری از بیماری ها، سلامت روانشناختی، سلامت معنوی، سلامت اجتماعی، اجتناب از داروها، مواد مخدر و الکل، پیشگری از حوادث، سلامت محیطی افزایش و نمرات فرونشانی، عدم تجربه ی هیجانی، نشانه های عدم پردازش هیجانی، عدم تنظیم هیجان و اجتناب کاهش معناداری در مرحله پس آزمون داشته و تغییر نمرات در مرحله پیگیری پایدار بود.
نتیجه گیری:
با توجه به نتایج بدست آمده می توان نتیجه گرفت که مداخله شفقت درمانی موجب بهبود سبک زندگی (سلامت جسمانی و روانشناختی، فعالیت های روزمره و رژیم غذایی) و پردازش هیجانی (مدیریت و پردازش اطلاعات هیجانی) در معتادان در مرحله بازتوانی غیردارویی می شود.
کلید واژگان: شفقت درمانی, سبک زندگی, پردازش هیجانی, معتادان, بازتوانی غیر دارویی}BackgroundEmotional processing and destructive lifestyle are among the components that impact drug abuse; However, interventions for improving the emotional processing and lifestyle of addicts have received less consideration. Therefore, considering the mechanism of the impact of compassion-based therapy and its effectiveness on the component's risk of recurrence, might this intervention be effective on the lifestyle and emotional processing of addicts?
AimsThe aim of the present study was to the effectiveness of compassion therapy intervention on the lifestyle and emotional processing of addicts in the non-drug rehabilitation phase.
MethodsThe quasi-experimental research design was pretest-posttest and follow-up with the control group. The statistical population of this study included all addicts who had received a diagnosis of opioid dependence in 2021 at addiction treatment clinics in Urmia. The sample size consisted of 30 Subjects of adolescents (15 in the experimental group and 15 in the control group). The statistical population was selected by the available sampling method and placed in two groups. The compassion therapy intervention was implemented for the experimental group, while the control group did not receive any intervention. The research instruments included the Lifestyle Scale (Lali et al., 2012) and the Emotional Processing Scale (Backer et al., 2007). Finally, Data were analyzed using the Repeated Measures ANOVA.
ResultsThe results showed that compassion therapy intervention had a significant effect on lifestyle components and emotional processing (P< 0.001). So that the scores of physical health, exercise and fitness, weight control and nutrition, disease prevention, psychological health, spiritual health, social health, drug avoidance, accident prevention, and environmental health increase, and scores of suppression, Lack of emotional experience, symptoms of lack of emotional processing, lack of emotion regulation and avoidance had a significant decrease in the post-test phase and the change in scores in the follow-up phase was stable.
ConclusionAccording to the results, it might be concluded that compassion therapy intervention improves lifestyle (Physical and psychological health, daily activities, and diet) and emotional processing (Management and processing of emotional information) in addicts in the non-drug rehabilitation phase.
Keywords: Compassion therapy intervention, lifestyle, emotional processing, addicts, non-drug rehabilitation} -
هدف از پژوهش حاضر، بررسی ترس از قربانی شدن زنان از منظر جامعه شناسی سبک زندگی بود. جامعه پژوهش شامل کلیه متون مرتبط با جامعه شناسی سبک زندگی است. نمونه موردپژوهش ترس از قربانی شدن زنان بود. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی است. برای گردآوری اطلاعات از متون و منابع مرتبط با موضوع از روش کتابخانه ای استفاده شد. نتایج نشان داد که سبک زندگی، نقش مهمی در میزان ترس زنان از قربانی شدن و جرم دارد. تفاوت های جمعیت شناختی زنان هم نسبت به محیطی که در آن زندگی می کنند در میزان احتمال قربانی شدن، مرتبط با سبک زندگی آن ها می باشد. ترس از قربانی شدن زنان، با توجه به ارتباط آن با جرایم، در چهار بعد مالی، جانی، روانی و اخلاقی به دست آمد. شاخص های سبک زندگی انتخابی هم شامل چهار بعد شاخص سنتی بودن، مدرن بودن، ورزشی بودن و شاخص پرخطر بودن بود. هم چنین یافته ها نشان داد، هرچه سبک زندگی زنان سنتی تر باشد، میزان ترس از قربانی شدن کمتر و هر چه مدرن تر باشد، میزان ترس از قربانی شدن نیز بیشتر خواهد بود. افرادی که سبک زندگی ورزشی را اتخاذ می کنند، میزان ترس از قربانی شدن کمتری را از خود بروز می دهند و افرادی که سبک زندگی رفتار پرخطر را انتخاب می کنند در صورت مواجهه با ناامنی اجتماعی، ترس بیشتری را تجربه می کنند. بر این اساس بهبود سبک زندگی زنان از بعد رفاه اجتماعی، ترویج سبک زندگی بومی (اسلامی، سازگار با هنجار اجتماعی) و مقابله با رواج سبک زندگی خطرآفرین (نابهنجار و ناسازگار بافرهنگ جامعه) برای کاهش ترس از قربانی شدن ضروری می باشد.کلید واژگان: ترس از قربانی شدن, سبک زندگی, جامعه شناسی}The purpose of this research was to investigate the fear of women victimization from the perspective of lifestyle sociology. The research universe included all the texts related to the sociology of lifestyle. The research sample embraced the fear of women victimization. The research method was descriptive-analytical. The library method was used to collect data from texts and references related to the subject. The results showed that lifestyle played an important role in women's fear of victimization and crime. The demographic differences of women were also related to their lifestyle in terms of the possibility of victimization in relation to the environment in which they lived. The fear of women victimization, according to its connection with crimes, was obtained in four dimensions: financial, life, psychological and moral. The selected lifestyle indicators included four dimensions: traditional, modern, sporty and risky. Also, the findings showed that the more traditional the women's lifestyle, the less fear of victimization and the more modern, the greater the fear of victimization. Individuals who adopted a sport lifestyle showed less fear of being victimized, and individuals who chose a lifestyle of risky behavior experienced more fear when faced with social insecurity. Based on this, it is necessary to improve the lifestyle of women from the perspective of social welfare, promote the native lifestyle (Islamic, compatible with social norms) and confront the spread of dangerous lifestyles (abnormal and incompatible with the society's culture) to reduce the fear of victimization.Keywords: Fear of victimization, lifestyle, Sociology}
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.