جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « دولت » در نشریات گروه « علوم قرآن و حدیث »
تکرار جستجوی کلیدواژه « دولت » در نشریات گروه « علوم انسانی »-
هدف اصلی پژوهش حاضر، ظرفیت سنجی فلسفه سیاسی اسلامی (مشخصا فلسفه سیاسی فارابی) در مواجهه با کارآمدی دولت از راه مداقه در بنیادهای کارآمدی است. امروزه کارآمدی دولت یکی از دغدغه های مهم اندیشمندان و جوامع محسوب می شود. معیار قضاوت عمومی درباره یک نظام سیاسی، منوط به میزان تحقق کارآمدی است. پژوهش بر این فرضیه استوار است که فلسفه سیاسی، به ویژه فلسفه سیاسی اسلامی، در افقی فراتر از دانش های یادشده، ظرفیت های مناسبی جهت بحث در باب بنیادهای کارآمدی دولت دارد، که از این میان فلسفه سیاسی فارابی به عنوان یکی از رویکردهای مهم فلسفه سیاسی اسلامی، ظرفیت ویژه ای جهت ورود به بحث کارآمدی دارد. سوال اصلی پژوهش این است که ظرفیت های اساسی فلسفه سیاسی اسلامی، بویژه آراء و اندیشه های فارابی، در مواجهه با مفهوم کارآمدی دولت، به ویژه تمهید بنیادهای کارآمدی کدامند؟ فهم کارآمدی دولت در اندیشه فارابی، مستلزم ارائه یک بسته مفهومی یا شبکه مفاهیم مرتبط با کارآمدی در اندیشه این فیلسوف است که در پژوهش حاضر، کوشش شده با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی، این مفاهیم و کدها از لابه لای آثار مهم فارابی استخراج شود. برخی از مهم ترین عناصر این شبکه مفهومی عبارتند از: سعادت، فضیلت، حکمت، نبوت، محبت و عدالت.
کلید واژگان: دولت, کارآمدی, فلسفه سیاسی, فارابی, علم مدنی, فضیلت, حکمت, نبوت, سعادت, محبت, عدالت}The main objective of the present research is to assess the capacity of Islamic political philosophy (precisely Farabi's political philosophy) to address the efficiency of government through a comparative analysis of its foundational principles. Nowadays, government efficiency is considered one of the significant concerns of intellectuals and societies. The general judgment criterion for a political system depends on the extent of governmental efficiency. This research is based on the hypothesis that political philosophy, especially Islamic political philosophy, beyond the mentioned sciences, has suitable capacities for discussing the foundations of governmental efficiency. Among these, Farabi's political philosophy, one of the significant approaches of Islamic political philosophy, has a unique capacity to engage in the discourse on efficiency. The main research question is: What are the fundamental capacities of Islamic political philosophy, especially Farabi's ideas and thoughts, in confronting the concept of governmental efficiency, especially in laying the groundwork for efficiency? Understanding government efficiency in Farabi's thought requires presenting a conceptual framework or network related to efficiency in this philosopher's thought. In this research, an attempt has been made to extract these concepts and codes from the essential works of Farabi using a descriptive-analytical method. Some of the most essential elements of this conceptual network include happiness, virtue, wisdom, prophecy, love, and justice.
Keywords: Government, Efficiency, Political Philosophy, FARABI, Civil Science, Virtue, Wisdom, prophecy, happiness, Love, Justice} -
وجود و عدم صلح می تواند در فرهنگ، اقتصاد، سیاست و افراد جامعه موثر و نقشی تعیین کننده داشته باشد. مساله اصلی پژوهش بررسی دیدگاه نهج البلاغه و کانت درموضوع صلح پایدار و وجوه اشتراک و افتراق آنهاست. در نگاه نهج البلاغه صلح به درونی، فردی و اجتماعی تقسیم شده و زمینه صلح اجتماعی درصلح فردی نهفته است ومعیارهایی برای صلح وجود دارد که صلح پایدار باید متلبس به آنها گردد و صلح بین افراد و حاکمیت ایجاب می کند تا حکومت متضمن سلامت و امنیت اجتماعی، خدمت به مردم، عدالت محوری و قانون مندی باشد. ازمنظر کانت صلح پایدار دارای ارکانی است که جنبه صرفا مادی دارند وپشتوانه آن آراء جمهور و برقراری دموکراسی است. گرچه مبانی صلح ازمنظر نهج البلاغه وکانت متفاوت است، اما در ضرورت و اهمیت صلح نظری واحد دارند. دو دیدگاه کرامت انسانی و حقوق افراد را محترم شمرده و نظم را در کنار آن ضروری و آن راعلت موجبه صلح می دانند واصل اولی را صلح و جنگ را عارضی وغیر اصیل می دانند و عدالت هدف اصلی برقراری صلح است.دو دیدگاه مطرح، از لحاظ مبانی معرفتی و هستی شناسی متفاوت هستند. صلح در نهج البلاغه مبتنی بر جهان بینی الهی و در نگاه کانت دارای نگاهی مادی است؛ صلح در نگاه اول، اصلی ثابت بوده و مقوله های زمانی ومکانی در آن اثر نمی گذارد وهدف از آن ایجاد آرامش برای افراد اجتماع است، درصورتی که در نگاه دوم، صلح مساله ای نسبی است وهدف از آن ایجاد منفعت درسطح دولت ها است.
کلید واژگان: صلح, علی علیه السلام, کانت, نهج البلاغه, جمهوریت, دولت}The presence or absence of peace can have an effective and decisive role in culture, economy, politics, and society. The present study aims to examine the views of Nahj al-Balaghah and Kant on sustainable peace and their commonalities and differences. In Nahj al-Balaghah, peace is divided into internal, individual, and social parts, and social peace is rooted in individual peace. On the other hand, there are criteria for peace that sustainable peace should have them. Also, peace between people and the government requires that the government embraces health and social security, servicing people, justice, and the rule of law. From Kant's point of view, sustainable peace has pillars that are purely material and supported by the votes of the president and the establishment of democracy. Although the foundations of peace are different from the point of view of Nahj al-Balaghah and Kant, they have the same opinion regarding the necessity and importance of peace. These two views respect human dignity and the rights of individuals and consider order to be necessary and the cause of peace. They consider peace as first principle and war as temporary and inauthentic. According to them, justice is the main goal of establishing peace. It should be noted that these two views are different in terms of epistemological and ontological foundations. Peace in Nahj al-Balaghah is based on a heavenly worldview, and in Kant's view, it has a materialistic view. In the first view, peace is a fixed principle, and time and place categories do not affect it, and its purpose is to create peace for people in society, while in the second view, peace is a relative issue, and its purpose is to create benefits at the level of governments.
Keywords: Peace, Imam Ali (AS), Kant, Nahj Al-Balaghah, Republic, Government} -
سرمایه اجتماعی از جمله مفاهیمی است که طی چند دهه اخیر توجه محققان علوم اجتماعی و همچنین سیاست مداران و اقتصاددانان را جلب کرده است. این مقوله بیشتر از آن لحاظ مهم تلقی شده که تاثیر زیادی در توسعه جوامع دارد. در عین حال، با توجه به تاثیر گسترده آن می تواند از جهات دیگر هم مورد عنایت و تاکید باشد، به خصوص سیاستمداران می توانند به این عنصر مهم که موجب پیشبرد برنامه ها و تحقق اهداف آن ها در جامعه می شود توجه بیشتری داشته باشند. پرداختن به موضوع سرمایه اجتماعی با توجه به روند نزولی آن در ایران اسلامی ما را بر آن می دارد تا ضمن استفاده از دانش و تجربیات دیگران به منابع غنی اسلامی خود توجه کنیم. یافته های این مقاله نشان می دهد نگاه امیر مومنانg به مقوله تولید و حفظ سرمایه اجتماعی نگاهی دین محور و ارزش مدار است. او برای حاکم و کارگزاران دولتی در ارتباط با مقوله سرمایه اجتماعی، نقش محوری در حد الگوی ارزش ها و هنجارها قایل است. ایشان انتقال ارزش ها و هنجارهای سرمایه ساز را منوط به ارتباط و تعامل اخلاقی و حکیمانه حاکمیت با خدا و خلق می داند. وی پایبندی و اصرار بر ارزش های مهم اعتمادساز از قبیل تعبد خالصانه و عدالت را مورد تاکید قرار می دهد. در کل، می توان مدعی شد علیg تولید و حفظ سرمایه اجتماعی را منوط به حفظ و تقویت و گسترش ارزش ها و هنجارهای دینی و الهی می داند. در این راستا هفت سیاست کلان سرمایه ساز در نامه 53 مورد تاکید قرار گرفته است که عبارتند از: مردم داری، تقید دینی حاکمان و کارگزاران، عدالت ورزی فراگیر، اخلاقی بودن حاکم و کارگزاران، شایسته سالاری، حفظ و ترویج ارزش ها، حکمت ورزی. این تحقیق از روش تحلیل اسنادی و تحلیل مضمون برای پاسخ به پرسش های تحقیق بهره برده است.کلید واژگان: سرمایه اجتماعی, دولت, امام علی (ع), عهدنامه مالک اشتر}Social capital is one of the concepts that have attracted the attention of social science researchers as well as politicians and economists during the last few decades. This category is considered more important because it has a great impact on the development of societies. At the same time, considering its wide impact, it can be emphasized in other ways, especially the politicians can pay more attention to this important element that leads to the advancement of programs and the realization of their goals in the society. Dealing with the issue of social capital with regard to its downward trend in Islamic Iran prompts us to pay attention to our rich Islamic resources while using the knowledge and experiences of others. The findings of this article show that the view of Amir Muʾminan (as) on the issue of production and preservation of social capital is a religion-oriented and value-oriented view. He considers the central role of the ruler and government officials in relation to social capital as a model of values and norms. He considers the transfer of capitalist values and norms to be dependent on the relationship and ethical and wise interaction of the sovereign with Allah the Almighty and the people. He emphasizes adherence and insistence on important trust-building values such as sincere worship and justice. In general, it can be claimed that Ali (as) considers the production and maintenance of social capital dependent on the maintenance, strengthening and expansion of religious and divine values and norms. In this regard, seven major capitalization policies have been emphasized in letter 53, which are: Democracy, religious observance of rulers and officials, comprehensive justice, morality of the ruler and officials, meritocracy, preservation and promotion of values, wisdom. This research has used the method of document analysis and thematic analysis to answer the research questions.Keywords: Social Capital, Government, Imam Ali (AS), Malik Ashtar’s Covenant}
-
فصلنامه سیاست متعالیه، پیاپی 36 (بهار 1401)، صص 177 -194هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه جامعه و دولت ایران در انقلاب مشروطه بر اساس نظریه میگدال است. در این راستا، به این سوالات پاسخ داده می شود که نسبت جامعه و دولت ایران در انقلاب مشروطه چگونه بوده است؟ تضادهای مداخله گر در انقلاب مشروطه چگونه بروز می یابند؟ روش پژوهش توصیفی- تحلیلی بوده و نتایج نشان داد که جامعه و دولت قاجار بر اساس الگوی نظری میگدال، همواره دولتی ضعیف در برابر جامعه شبکه ای متنفذ و قوی بود. اختلاف ها از متمم قانون اساسی آغاز گردید و باعث تقسیم علما به دو گروه مشروعه خواه و مشروطه خواه شد. افزون بر تضاد گفتمان دستگاه دینی در مواجهه با انقلاب مشروطه، دو عامل اساسی دیگر موجب چند دستگی در جناح روحانیت شد: اول: عدم مرکزیت نهادهای مذهبی شیعه و دوم: اختلافات عدیده و عمدتا سیاسی که از قبل میان علمای شیعه وجود داشت و با شروع انقلاب فزونی گرفت. در انقلاب مشروطه هر کدام از بازیگران سیاسی به تعبیر میگدال «سیاست و استراتژی بقای» متعارض و شکننده ای به روش های گوناگون مانند مخالفت و دشمنی، تحصن و بست نشینی، مشروعه خواهی، کودتا، کشتن مشروطه خواهان، ترور و سرکوب مخالفان، تعویض دولت ها، هواداری از استبداد قاجار و کشورهای بیگانه، عقد قراردادهای خارجی و غیره ارایه نمودند که نتوانست نقطه اشتراک و اجماعی بیابد. اینها همه صحنه را آماده پیدایش اندیشه های ملی گرایی و جمهوری خواهی بر ضد حکومت و قانون اساسی مشروطه کرده بود و سرانجام به ظهور دیکتاتوری رضاخان منتهی گردید.کلید واژگان: انقلاب مشروطه, نظریه میگدال, جامعه, دولت, عصر قاجار}The purpose of the present study is to review the relationship between society and government in the constitutional revolution based on Migdal’s theory. In this regard, the following questions are answered: What was the relationship between Iranian society and government in the constitutional revolution? How did intervening paradoxes occur in the constitutional revolution? The method of study is descriptive-analytic and the results showed that based on Migdal’s theory, the Qajar society and government represented a weak state in front of a network of influential and powerful communities. The disagreements began with the amendment to the constitution and divided the scholars into 2 groups of religion-seekers and constitutionalists. In addition to the contradiction between the religious system and the constitutional revolution, 2 other basic factors caused disunity among the clergymen: First, Shi’ite religious institutions were not pivotal back then; second, there had been numerous, mostly political, disagreements among Shi’ite scholars since before which were intensified with the revolution. In the constitutional revolution, each of the political actors adopted contradictory and fragile “survival politics and strategies” through different methods such as opposition and enmity, taking refuge to a sanctuary, religion-seeking, coup detat, killing the constitutionalists, assassination and suppression of opponents, changing the governments, supporting the tyranny of the Qajar and foreign countries, making foreign contracts and so on that could not reach any commonality and consensus. These factors paved the ground for the emergence of nationalist and republican ideas against the constitutional state and law and finally led to the rise of the Rezā Khān dictatorship.Keywords: constitutional revolution, Migdal’s Theory, society, Government, Qajar Dynasty}
-
مطابق ظاهر برخی آیات؛ در فرض نافرمانی همسر، شوهر سه حق پیش روی خود دارد؛ نصیحت، جداکردن محل خواب و ضرب. مطالعات کتابخانه ای نیز نشان می دهد؛ از یک سوی، مفسرین و فقیهان امامیه و عامه حقوق مزبور را ترتیبی و با همان مراتب سه گانه نهی از منکر دانسته اند. و از سوی دیگر، برخی فقهاء معاصر برخورد فیزیکی (سومین مرتبه نهی از منکر) را در مناطقی که حکومت اسلامی برپاست، به طور مطلق و حتی اگر خسارتی برای نهی شونده در پی نداشته باشد یا بیم آن نرود، از اختیارات دولت محسوب کرده اند. و مشهور فقیهان نیز این مرحله را در آنجایی که بیم ضرر برای نهی شونده می رود، با اذن امام (علیه السلام) یا نایب ایشان، مجاز دانسته اند. ولی با این وجود مطابق فقره سوم آیه (ضرب) باز به شوهر اجازه تنبیه بدنی همسر خود را با تعیین حدود و ثغوری داده اند. به نظر نگارنده، چنین اجازه ای به تعارض بین تحلیل و فتوای بالا منتهی می شود و تنها گزینه برای رهایی از آن هم تغییر در مخاطب ضرب و واگذاری آن به دولت به معنای حکومت اسلامی و یا قاضی دادگاه صالح است.
کلید واژگان: شوهر, تنبیه بدنی, مرتبه سوم نهی از منکر, دولت} -
به موجب اصل پنجاه و هفتم قانون اساسی، قدرت در جمهوری اسلامی ایران از طریق قوای مقننه، مجریه و قضاییه اعمال می شود؛ این قوا مستقل از یکدیگرند. براساس اصل پنجاه وهفتم، اولا، قدرت سیاسی را توزیع کرده و ثانیا، آنها را مستقل از هم در نظر گرفته است. درعین حال از یک سو، استقلال مطلق ممکن نیست، بنابراین در اصول دیگر نحوه تعامل قوا با یکدیگر تنظیم و تبیین شده است. از سوی دیگر، خبرگان قانون اساسی با تجربه تلخ تاریخی که از سوءاستفاده دولت از قدرت داشته اند در تنظیم رابطه میان قوه مجریه و قوه مقننه ناترازی آشکاری ایجاد کرده اند، به طوری که دولت مطلقا در برابر پارلمان مسیول است، درحالی که پارلمان مطلقا مسیولیتی در برابر دولت ندارد. ما در نوشتار حاضر مدعی هستیم که این ناترازی - به هر انگیزه ای که صورت گرفته باشد- چالش ها و مشکلات بزرگی برای اداره بهینه کشور و حکمرانی مطلوب پدید آورده است. برای اثبات این ادعا، ضمن بیان روش های کنترل دولت توسط مجلس، مشکلات هریک از این روش ها توضیح داده شده است و سپس چند راهکار و پیشنهاد برای برون رفت از مشکلات موجود پیشنهاد می شود، گرچه راه حل نهایی را در اصلاح قانون اساسی می دانیم.
کلید واژگان: قانون اساسی, توازن قدرت, دولت, مجلس}مجله مطالعات فقه معاصر, Volume:5 Issue: 8, 2022, PP 191 -210According to Article 57 of the Constitution, power in the Islamic Republic of Iran is exercised through the legislature, the executive and the judiciary. These branches/forces of the Iranian Islamic system are independent of each other. The Fifty-seventh Principle, first, distributes political power and, second, considers them independent. At the same time, since absolute independence is not possible, other principles regulate how the forces interact with each other. On the other hand, constitutional experts, with their bitter historical experience of abusing government power, have created a clear imbalance in regulating the relationship between the executive and the legislature. So the government is absolutely accountable to the parliament, while the parliament is absolutely accountable to the government. In the present dialogue[1], we claim that this inequality - whatever the motive - has created great challenges and problems for the optimal management of the country and good governance. To prove this claim, while stating the methods of government control by the parliament, the problems of each of these methods are explained and then some solutions and suggestions are suggested to get out of the existing problems. However, we know the final solution is to amend the constitution.
Keywords: Constitution, Balance of Power, Government, Parliament} -
نشریه پاسخ، پیاپی 24 (زمستان 1400)، صص 87 -107
دولت یکی از ضروریترین نیازهای جوامع امروزی و هسته اصلی حیات سیاسی نوین به شمار میرود. اهمیت دولت در علم سیاست بهاندازهای است که برخی آن را موضوع اصلی علم سیاست میدانند. با تمام اهمیت و کارکردی که دولت در علم سیاست و جامعه دارد؛ اما متاسفانه علوم سیاسی ما به خاطر ضعف در مفهومسازی و نظریهپردازی نگاه روشنی به دولت ندارد و در این زمینه خلا وجود دارد؛ ازاینرو تبیین دیدگاهها و اندیشههای متفکران اسلامی درباره دولت، میتواند از خلا موجود بکاهد. در پژوهش حاضر با روش توصیفی تحلیلی و مطالعه کتابخانهای به بررسی دولت از منظر مقاممعظمرهبری پرداخته شده و دیدگاههای ایشان درباره دولت با استفاده از چارچوب نظری علل اربعه در یک الگوی مفهومی نظم یافتهاند. به نظر میرسد نظرات ایشان در این باب از هماهنگی لازم برخوردار است و ایشان دولت مطلوب و تراز انقلاب اسلامی را «دولت اسلامی» میداند که مبانی، منابع، شکل، کارگزاران، نهادها، وظایف و اهداف متناسب با خود را دارد.
کلید واژگان: دولت, علل اربعه, دولت اسلامی, مقام معظم رهبری, انقلاب اسلامی}The existence of government is one of the most essential needs of societies and the core of political life. The importance of having a government in political science is so great that some consider it to be its main subject. For all the importance and function that government has in political science and society, unfortunately, due to the weakness in conceptualization and theorizing, there is no clear view of the issue of government and there is a gap in this regard. Therefore, explaining the views and thoughts of Islamic thinkers about the government can reduce the existing gap. In the present study, with a descriptive-analytical method and a library study, the government has been studied from the perspective of the Supreme Leader and they have been organized in a conceptual model. Their views seem to have the necessary coordination and structure. He considers the ideal state and the level of the Islamic Revolution as an "Islamic state" that has the principles, resources, form, agents, institutions, tasks, and goals.
Keywords: Government, Islamic State, Supreme Leader, IslamicRevolution} -
نوشتار پیش رو در پی پاسخگویی به این پرسش اصلی است که شاخص و مولفه های قدرت نرم در الگوی اقتصاد مقاومتی چیست و این الگو از منظر قدرت نرم چه ظرفیت ها و توانمندی های برای فایق آمدن بر مشکلات و نابسامانی های اقتصادی در دو عرصه داخلی و بینالمللی دارد؟ بر این پایه، تلاش میگردد ابتدا الگوی اقتصاد مقاومتی و ویژگی های آن معرفی و توصیف گردد، سپس با مراجعه با بهره گیری از چارچوب مفهومی قدرت نرم، مولفههای نرم اقتصاد مقاومتی شناسایی و در نهایت قابلیتها و توانمندیهای این الگو به مثابه قدرت نرم در مقابله با تحریم ها و فشارهای اقتصادی خارجی مورد تبیین قرار خواهد گرفت. روش پژوهش کیفی، از نوع تبیین علی و روش گردآوری اطلاعات و داده ها، بهره بردای از منابع کتابخانه ای و اسنادی است. یافتههای پژوهش نشان میدهد مهمترین مولفههای قدرت نرم در الگوی اقتصاد مقاومتی در سه حوزه مهم سیاستگذاری اقتصادی(تثبیت نرخ ارز، ثبات قیمتها، کاهش وابستگی به درآمدهای نفتی، تضمین شفافیت، جهاد اقتصادی)، اجتماعی(مردمی سازی اقتصاد، کاهش تنشهای اجتماعی، حمایت از کارآفرین و سرمایه گذار)، و عوامل فناورانه(حمایت از شرکت های دانش بنیان، استفاده و بهرهگیری از فناوریهای نوین، توسعه تحقیقات دانش بیان) قابل شناسایی است.
کلید واژگان: اقتصاد مقاومتی, دولت, قدرت نرم, تحریمهای اقتصادی, فناوری} -
دولت ها اگرچه صاحب قدرت اند و امکان دفاع از خود دارند، در عین حال همواره در معرض تهدیدند. دولت اسلامی نیز از این قاعده مستثنا نیست و اگر در تعیین مسیر حرکت خود مسیر صحیح و واقعی را اختیار نکند و به انحراف رود، در بقا و در دستیابی به اهداف و آرمان های خود تهدیدات بالقوه و بالفعلی از درون و برون مرزهای عقیدتی خود، متوجه خود خواهد کرد. آن چیزی که می تواند چنین دولتی را از خطر انحراف و روآوری به افراط و تفریط و ظلم بازدارد، عنصر مقاومت است که به جهت کارکردی به عنوان یک عنصر معنوی قدرت و مطابق با ارزش های دینی و انسانی در کنار ابزارهای مادی، تکنیکی و فیزیکی عنصری موثر و کارآمد می تواند در راستای رسیدن به اهداف عدالت خواهانه و آرمان های متعالی نقش موثری در استواری دولت اسلامی در مسیر اسلامیت و تعالی انسان ایفا کند. هدف آن است که با روش تحلیل محتوا به واکاوی عنصر مقاومت به یکی عناصر قدرت معنوی برآمده و ظرفیت هایی که این عنصر قدرت در بازدارندگی از انحراف و در دفع تهدیدات دارد نشان داده شود. این ادعا در سه گفتار بحث و بررسی می شود. در گفتار اول ضمن تعریف دولت، به چیستی اعتقادات اسلامی به عنوان مبادی قدرت معنوی پرداخته می شود. در گفتار دوم به تعریف دولت اسلامی و ظرفیت های تهدیدی آن و در گفتار سوم مقاومت به عنوان یک عنصر مهم معنوی قدرت تعریف می شود و ظرفیت آن در دفع تهدیدات و ایجاد توانمندی در مقابله با خطرات واکاوی می شود.
کلید واژگان: مقاومت, دولت, اعتقادات اسلامی, قدرت}Although governments have the power and ability to defend themselves, they are always exposed to threat. The Islamic government is no exception to this rule, and if it does not take the right and true path in determining its course of action and then gets deviated, it will face potential and actual threats from within and outside its belief borders in order to survive and achieve its goals and ideals. What can prevent such a government from deviation and going through extremism and oppression is the element of resistance. Resistance, functionally as a spiritual element of power and in accordance with religious and human values along with material, technical and physical tools, can be an effective and efficient element in achieving justice-seeking goals and lofty ideals. Resistance can play an effective role in the stability of the Islamic government in the path of Islam and human excellence. Through a content analysis method, the purpose of this study is to analyze the element of resistance as one of the elements of spiritual power and to show the capacities that this element of power has in preventing deviation and repelling threats. This claim is discussed in three discourses. In the first discourse, while defining the government, the nature of Islamic beliefs as the principles of spiritual power is dealt with. The second discourse defines the Islamic government and its threatening capacities, the third discourse defines resistance as an important spiritual element of power, and then analyzes its capacity to repel threats and build capacity to deal with dangers.
Keywords: resistance, government, Islamic beliefs, Power} -
یکی از مباحث کلیدی در فلسفه سیاسی بحث تکالیف و اختیارات دولت و جامعه است. مکاتب و نظریه پردازان گوناگون بسته به خداشناسی، هستی شناسی و انسان شناسی خویش درکی متفاوت از تکالیف و اختیارات این دو در برابر یکدیگر دارند. مقاله حاضر کوشیده است تا با استفاده از روش مقایسه ای اندیشه سیاسی مبتنی بر نهج البلاغه و اندیشه سیاسی حاکم بر الاحکام السلطانیه را در این باب مقایسه نماید. یافته های این پژوهش نشان می دهد که از شباهت های هر دو کتاب آن است که، برای دولت و مردم در جامعه اسلامی تکالیف و اختیاراتی قایل هستند و هر دو کتاب تکالیف مردم در برابر حکومت را مطلق ندانسته و مشروط- همچون حرکت دولت بر مسیر شرع - قلمداد می کنند. مهمترین تفاوت بین این دو کتاب را در این زمینه می توان چنین برشمرد که احکام السلطانیه اختیارات وسیع تری در حوزه عمومی و خصوصی جامعه برای دولت به رسمیت می شمارد. نتایج این پژوهش نشان می دهد که علی رغم شباهت هایی که بین این دو کتاب در این زمینه دیده می شود اساسا این دو به ارایه دو روش حکمرانی متفاوت از یکدیگر منجر می شود. همچنین تفاوت دیدگاه ها در علت موجده دولت (ضرورت عقلی دولت در نهج البلاغه و ضرورت شرعی آن در احکام السلطانیه) از مبانی است اختلاف بین این دو نگاه به تکالیف و اختیارات دولت و جامعه است.
کلید واژگان: نهج البلاغه, تکالیف و اختیارات, دولت, جامعه, اندیشه سیاسی, الاحکام السلطانیه}One of the key topics in political philosophy is the discussion of the duties and authorities of the state and society. Depending on their theology, ontology and anthropology, different schools of thought and theorists have different understandings of the duties and powers of these two towards each other. Using the comparative method, the present article attempts to compare the political thought based on Nahj al-Balaghah and the political thought ruling al-Ahkam al-Sultaniyah regarding the issue in question. The findings of this study indicate that one of the similarities between these two works is that they both admit that the state and the people in the Islamic society have certain duties and authorities, and neither book considers the duties of the people to the state to be absolute. Both works acknowledge that, like the state’s being bound to follow the path of the Shari'ah, they are conditional. The most important difference between the two books in this regard is that the rulings of al-Sultaniyah recognize wider authorities for the state in the public and private spheres of the society. The results of this study show that, despite the similarities observed in these two books about the issue in question, they basically offer two different governance policies. Also, the difference of view on the root cause of the state (the rational necessity of the state in Nahj al-Balaghah and its legal necessity in the rulings of al-Sultaniyah) is one of the fundamental differences between these two perspectives on the duties and authorities of the state and society.
Keywords: Nahj al-Balaghah, duties, authorities, state, society, political thought, al-Ahkam al-Sultaniyah} -
ویروس کرونا که از اواخر سال 1398 در ایران شیوع یافت و متعاقب آن در تمامی استان ها و شهرهای کشور همه گیر شد. در کنار شرایط تحریم های بین المللی به بحرانی اجتماعی تبدیل شده است که تمامی بخش های جامعه را درگیر خود کرده است. در این تحقیق با در نظر گرفتن چارچوب نظری حکمرانی خوب در حوزه سلامت و بهره گیری از مدل منافی و همکاران(2019) و با روشی تحلیلی – انتقادی، سعی در ارزیابی سیاست های اتخاذ شده توسط نهادهای تصمیم گیر دولتی در زمینه بیماری کرونا داشتیم که با تحلیل واقعیت های میدانی بر اساس اصول در نظر گرفته شده، می توان گفت که سیاستگذاری های اتخاذ شده در غیاب جامعه مدنی و بخش خصوصی نشان از عدم موفقیت دولت در مقابله با این ویروس می باشد.
کلید واژگان: ویروس کرونا, حکمرانی خوب, جامعه مدنی, دولت, ناکارآمدی, بحران} -
هدف پژوهش حاضر بررسی سرشت دولت در عصر غیبت از دیدگاه سیدجعفر کشفی، یکی از علمای شیعه عصر فتحعلی شاه قاجار می باشد. در این راستا و با روش توصیفی- تحلیلی، ارکان تفکر سیاسی، روابط سیدجعفر کشفی با فتحعلی شاه قاجار، ضرورت وجود دولت و انواع دولت و ویژگی های حاکم از منظر وی مورد بررسی قرار گرفت. نتایج حاصل نشان داد، سید جعفر کشفی با طرح شرایط سخت گیرانه ای پیرامون اوصاف فقیه حاکم، هیچ یک از فقیهان عصر خود را نامزد چنین منصبی نمی داند. همین نگاه کافی است تا کشفی از نظریه ریاست افاضل یا ریاست دو حاکمی بر عرفیات و شرعیات دفاع کند. از دیدگاه او سلطان عادل بر امور دنیوی حکومت می کند و اعتبار و مشروعیت را به طور خاص از عهدنامه مالک اشتر می گیرد و فقیه نیز بر امور شرعی مانند امور حسبیه و قضاوت و اداره موقوفات و غیره تصرف دارد. این نظریه که با عناوین متعددی در دوره های بعد مورد توجه قرار گرفت، به نوعی بنیان نظریه مشروطه نیز به حساب می آید، چرا که مشروطیت از زعامت سلطان بر حوزه غیرمنصوصات و تصرفات فقیه در حوزه منصوصات دفاع می کرد.کلید واژگان: دولت, سیدجعفر کشفی, عصر قاجار, عصر غیبت, حاکم اسلامی, علمای دینی}The purpose of the present study is to review the essence of government during occultation from the perspective of Seyed Ja’far Kashfi, one of the Shi’ite scholars in the Fath Ali Shah Qajar dynasty. In this regard descriptive analysis was used to survey the principles of political thinking, relationship between Seyed Ja’far Kashfi and Fath Ali Shah Qajar, necessity of government, various forms of government, and the characteristics of a ruler from his viewpoint. The results showed that Seyed Ja’far Kashfi, setting some strict conditions for the characteristics of a ruler jurist, did not acknowledge any of the jurists in his age as a qualified candidate for this position. This viewpoint is enough for him to defend the theory of simultaneous chairmanship of 2 learned scholars or twin rulers for the matter of norms and religious issues in society. In his view, a fair king would govern the worldly affairs as his validity and legitimacy exclusively comes from the Treaty of Malek Ashtar; and a jurist would govern religious affairs such as Hesbi issues (charity), judgement, mortmain property and so on. This theory that was also considered in later periods, is somehow a foundation for constitutionalism because it defends the authority of a king to govern the civil affairs not definitely mentioned in the Qur’anic verses (Gheyr-Mansusat) and the authority of a jurist to implement the definite rules in the Qur’an (Mansusat).Keywords: Seyed Ja’far Kashfi, Qajar Dynasty, Occultation, Islamic Ruler, Religious Scholars}
-
سکولاریسم در غرب متاثر از برخی عوامل، از جمله برخی متون کتاب مقدس مسیحیها که در آنها به صراحت اقتدار دینی از اقتدار دنیوی تفکیک شده است، ظهور کرد. در عالم اسلام هم برخی نویسندگان و تحلیلگران مسلمان به تبع این دیدگاه، برخی آیات قرآن را به گونهای تفسیر میکنند که همچون مسیحیت، سر از سکولاریسم در میآورد، از جمله با استناد به آیات 58 و 59 سوره نساء، استدلال میکنند که پیامبرJ، فاقد شان حکومتی بوده و اطاعت از ایشان در همه امور حکومتی مطلق نیست و حتی خداوند دستورداده تا امر حکومت به مردم واگذار گردد. این در حالی است که اولا با بررسی منابع دینی، از جمله قرآن، روایات، تاریخ اسلام و احکام فرعی فقهی اسلامی در مییابیم، که بخش عمدهای از برنامههای اسلام بدون تشکیل حکومت، امکان اجرا ندارند. لذا اصل تشکیل حکومت در اسلام، مفروض تلقی شده و پیامبرJ نیز علاوه بر اینکه خود تشکیل حکومت دادند، تکلیف حکومت بعد از خود را نیز به امر الهی معین ساختند. ثانیا منظور از اولی الامر که خداوند متعال فرموده است، به صورت مطلق، امر به اطاعت از آنها میکند و میان اطاعت از آنها با اطاعت از خدا هیچ تفاوتی قایل نیست و این آیه اشاره به معصومینD دارد و نه مردم عادی و گر نه نقض غرض نسبت به ارسال انبیاء و هدایت الهی صورت میگیرد؛ چنانکه روایات نیز موید این تفسیر از اولی الامر میباشند، ثالثا آیهای که امر میکند تا امانات به اهلش سپرده شوند، دلالت بر واگذاری امامت به صاحبانش میباشد که همان ایمه اهلبیتD میباشند و نه مردم.
کلید واژگان: دولت, حکومت, قرآن, اطاعت, امانت, اولی الامر}Secularism emerged in the West under the influence of a number of factors, such as the separation of religious authority from worldly authority in Christians' scriptures. Likewise, in the Muslim world, some Muslim analysts who follow this point of view interpret some Quranic verses in such a way that their interpretation turns out to be a secularist one just as is the case in Christianity. As a case in point, by referring to the verses 58 and 59 of Surah Al-Nisa', they argue that the Prophet (s) does not have the authority to rule, and therefore obeying him in all the affairs of Islamic state would not be absolute and that even God has commanded that the issue of establishing the state be within the control of people. This is while firstly the majority of Islamic programs are not feasible without establishing a state. Therefore, the Holy Prophet (s) not only founded a state himself, but he also determined the state after him by the Divine command; and secondly, 'Uli al-Amr, whom Allah the Exalted has commanded people to obey unconditionally in the same way as they obey Him, are the Infallible Imams (‘a) and not lay people; otherwise it would defeat the purpose of sending prophets as well as Divine guidance. In fact, Islamic traditions have also corroborated this interpretation of 'Uli al-Amr. Thirdly, the verse that commands the Trust to be entrusted to those who are qualified for it, suggests assigning Imamate to Imams of Ahl al-Bayt (‘a) and not people.
Keywords: government, state, the Quran, obedience, the Trust, 'Uli al-Amr} -
قاعده الخراج بالضمان یکی از قواعد نبوی است؛ مفهوم این حدیث شریف که از پیامبر اکرم (ص) نقل می شود؛ عبارتست از اینکه: منافع در مقابل ضمان است. هر کس ضامن و عهده دار چیزی شود منافع و سود آن برای او خواهد بود و از آن بهره مند می شود. این قاعده در آثار فقهای عظام محدود به ضمان منافع مستوفات و بخش معاملات می شود. اما طبق دیدگاه متفاوت امام خمینی (ره) و سید محمد موسوی بجنوردی این قاعده از احکام حکومتی و سلطانیه است و می تواند جزو مبانی اختصاصی مسیولیت مدنی دولت باشد. بدین معنا، مالیاتی که دولت از مردم به صورت خمس و زکات و... می گیرد، در مقابل آن تعهداتی در جهت سروسامان دادن به امورعامه دارد. هدف از این پژوهش این است که ابتدا مفهوم فقهی و حقوقی قاعده الخراج بالضمان ارایه شود و سپس کاربرد این قاعده با توجه به دیدگاه امام خمینی (ره) و سید محمد موسوی بجنوردی در رابطه با مسیولیت مدنی دولت مورد بررسی قرار گیرد.
کلید واژگان: خراج بالضمان, مالیات, مسئولیت مدنی, دولت, حکم حکومتی}The rule of expulsion with guarantee is one of the prophetic rules; The meaning of this noble hadith which is narrated from the Holy Prophet (PBUH); It means that: benefits are against guarantee. Whoever becomes the guarantor and responsible for something will benefit from it and benefit from it. In the works of the great jurists, this rule is limited to guaranteeing the interests of the Mostafa and the transaction sector. However, according to the different views of Imam Khomeini and Seyyed Mohammad Mousavi Bojnourd, this rule is one of the rulings of the government and Soltanieh and can be one of the specific principles of government civil liability. In this sense, the tax that the government collects from the people in the form of khums, zakat, etc., in return, has obligations to regulate public affairs. The purpose of this study is to first present the jurisprudential and legal concept of the expulsion rule with guarantee and then to examine the application of this rule according to the views of Imam Khomeini and Seyyed Mohammad Mousavi Bojnourd in relation to government civil liability.
Keywords: Guarantee tribute, tax, Civil liability, Government, Government decree} -
قاعده الخراج بالضمان یکی از قواعد نبوی است؛ مفهوم این حدیث شریف که از پیامبر اکرم (ص) نقل می شود؛ عبارتست از اینکه: منافع در مقابل ضمان است. هر کس ضامن و عهده دار چیزی شود منافع و سود آن برای او خواهد بود و از آن بهره مند می شود. این قاعده در آثار فقهای عظام محدود به ضمان منافع مستوفات و بخش معاملات می شود. اما طبق دیدگاه متفاوت امام خمینی (ره) و سید محمد موسوی بجنوردی این قاعده از احکام حکومتی و سلطانیه است و می تواند جزو مبانی اختصاصی مسیولیت مدنی دولت باشد. بدین معنا، مالیاتی که دولت از مردم به صورت خمس و زکات و... می گیرد، در مقابل آن تعهداتی در جهت سروسامان دادن به امورعامه دارد. هدف از این پژوهش این است که ابتدا مفهوم فقهی و حقوقی قاعده الخراج بالضمان ارایه شود و سپس کاربرد این قاعده با توجه به دیدگاه امام خمینی (ره) و سید محمد موسوی بجنوردی در رابطه با مسیولیت مدنی دولت مورد بررسی قرار گیرد.
کلید واژگان: خراج بالضمان, مالیات, مسئولیت مدنی, دولت, حکم حکومتی} -
نشریه مطالعات قرآنی، پیاپی 35 (پاییز 1397)، صص 75 -103مهم ترین مساله در مقابله با جرایم سایبری پیشگیری اجتماعی است که از جمله راهکارهای پیشگیری از جرایم رایانه ای محسوب می گردند و همچنین تهیه پیش نویس قانون مبارزه با جرائم رایانه ای که در دستور کار قوه قضاییه، مجلس و دولت قرار گرفته است. با توجه به این امر موفقیت هر سیاستی اهتمام به آموزش خانواده و آموزش کودکان و نوجوانان، تربیت نیروی انسانی متخصص در مقابله با این جرایم و در نهایت سازماندهی جدید نیروی انتظامی و قوه قضاییه برای تاسیس پلیس سایبر و دادسرای جرایم سایبر است. این تحقیق از نوع کاربردی و روش انجام تحقیق توصیفی- تحلیلی است. این پژوهش با توضیح مختصری پیرامون مفاهیم، نظریه های مرتبط با جرم جعل هویت اشاره و رویکردها و کارکردهای پیشگیری وضعی را مورد کنکاش قرار داده است و مهم ترین راهبردهای سیاستگذاری اجتماعی در حوزه فضای مجازی با رویکرد پیشگیری وضعی را مورد بحث قرار می دهد، و سرانجام با پرداختن به حق استفاده شهروندان از فضای مجازی از منظر قرآن به این مهم دست یافته شده است که دولت باید با توجه به تاکید آیات قرآنی، فرهنگ استفاده از فضای مجازی را در کشور نهادینه سازد تا بتواند گامی در جهت کاهش جرایم رایانه ای بردارد.کلید واژگان: فضای مجازی, نظارت, جعل هویت, دولت, پیشگیری, آیات قرآن}
-
این تحقیق رابطه دولت و جامعه را در اندیشه سیاسی امام خمینی تببین می کند. بنابراین، پرسش این است که رابطه دولت و جامعه را در اندیشه امام خمینی براساس چه ویژگی هایی و چگونه می توان تبیین کرد؟ درباره رابطه دولت و جامعه نظریه های مختلفی بیان شده است. این نظریه ها رابطه را براساس اقتدار دولت و جامعه یا ضعف دولت و جامعه بررسی کرده اند. در اندیشه امام برخلاف نظریه های مطرح شده، رابطه دوطرفه تعریف می شود و رابطه دولت و جامعه به صورت حمایتی، مشارکتی، همکاری جویانه، هدایت گری، دین گرایی، خدمتگزاری و جز آن تبیین می شود. از این رو، امتداد دولت بر اساس امتداد جامعه و بالعکس تعریف، مکمل، و لازم و ملزوم همدیگرند.کلید واژگان: دولت, دین گرایی, خدمتگزاری, جامعه, هدایت گری}This paper elucidates community-state relationship in the political thinking of Imam Khomeini (ra). Therefore, the question is that on what basis of characteristics and how can communitystate relationship in the political thought of Imam Khomeini (ra) be elucidated? Different theories have been raised about the relationship between community and state. These theories have looked into the relationship based on authority of state and community or weakness of state and community. Unlike the theories raised, a two-sided relationship is defined and community and state relationship is being elucidated in the shape of support, partnership, cooperation, guidance, religion, service and the like. Hence, extension of state is defined based on extension of community and vice versa; they are complementary, cause and effect of one another.Keywords: State, Religiosity, Service, Community, Guidance}
-
فصلنامه سیاست متعالیه، پیاپی 19 (زمستان 1396)، صص 135 -154رابطه ی دولت و ملت در جهان مدرن امروزی، مساله ی مهمی است؛ این امر در تاریخ معاصر ایران نیز قابل بررسی است. در همین راستا، متن حاضر روی سنجش ارتباط بین دولت و ملت در چارچوب مفاهیم سرمایه ی اجتماعی و رفاه اجتماعی متمرکز شده و با واسطه ی مفهومی «اعتماد» در سطوح اجتماعی (افقی) و سیاسی (عمودی) و به صورت رابطهی متقابل مورد مداقه قرار گرفته است. ضرورت این کار به دلیل اثرگذاری شدید سرمایه ی اجتماعی و تمایلات و نگرش های اجتماعی در توسعه است؛ بنابراین، چگونگی تاثیرگذاری سرمایه و رفاه اجتماعی بر دگردیسی های رابطه ی دولت و ملت در ایران مورد مطالعه قرار خواهد گرفت. پرسش اصلی حول این است که وضعیت سرمایه ی اجتماعی در ایران کنونی چگونه در شکل دادن به رابطه ی دولت و ملت اثر می گذارد؟ فرضیه ی ما بر اساس مداقه در روابط اجتماعی و سیاسی در وضعیت ساختاری ایران صورت بندی شده است که می تواند هم شکاف های متقدم و متاخر بین مبانی دولت و ملت را پوشش دهد و هم راهکار احتمالی ترمیم آنها را دربر بگیرد. این متن با روش کیفی و تاریخی و با بهره گیری از نگرش دیالکتیکی پردازش شده و مشخص می کند که تحولات پایه ای در سطوح اجتماعی و سیاسی تاریخ معاصر ایران، تداوم نسبی یافته است و سرمایه ی اجتماعی در حالتی بحرانی قرار دارد.کلید واژگان: دولت, ملت, سرمایه ی اجتماعی, اعتماد, رفاه اجتماعی, ساخت اجتماعی, ساخت سیاسی}Nation-state relationship is an important issue in modern world of today; this can be investigated in modern history of Iran too. In this direction, this article focuses on measuring nation-state relationship in the framework of social capital and social welfare concepts and it has been interactively scrutinized by conceptual means of confidence at social level (horizontal) and political level (vertical). This is necessary to be done because social capital and inclinations and social attitudes seriously affect development; therefore, how social welfare and capital affects transformations of nation-state relationship in Iran is being studied. The main question focuses on the social capital situation in modern Iran that how does it affect formation of nation-state relationship? The hypothesis is formed based on scrutiny of political and social relationships in structural status of Iran, which can cover both previous and recent gaps between nation-state principles and involve probable approach for their renewal. This paper has been processed in historical and qualitative methodology and by applying dialectic approach where basic changes at social and political levels of modern history of Iran have undergone relative perpetuation and social capital stands at critical state.Keywords: State, Nation, Social Capital, Confidence, Social Welfare, Social Structure, Political Structure}
-
دولت به عنوان یک نهاد سیاست گذار نقش بسیار بارزی در تحقق اهداف اقتصادی دارد. در هنگام سیاست گذاری ره یافت های متعددی توسط دولت ها مبنای حرکت قرار می گیرد .اما دولت اسلامی لازم است ره یافت مبتنی بر عدالت را درحرکت خود مدنظر قرار دهد. عدم لحاظ عنصر عدالت دولت را در دستیابی به اهداف والای حکومت دچار مشکل می کند.ولی سوال اساسی آن است که وظایف دولت اسلامی در قبال مسئله عدالت چگونه است. بر اساس بررسی های انجام شده در حیطه آیات، روایات و نهج البلاغه نشان می دهد دولت ها وظیفه دارند، درقلمرو و اختیارات خویش ، زمینه تکامل و توازن اجتماعی و دستیابی عادلانه هر کس به حق و حقوقش را فراهم سازند. دولت اسلامی اختیارات وسیعی برای اجرای عدالت اقتصادی دارد. تنها اعتقاد راسخ بر اجرای عدالت اقتصادی لازم است تا دولت با استفاده از ابزارهای وسیعی که در اختیار دارد در اجرای عدالت اقتصادی موفق شود. رعایت حقوق متقابل بین حاکمیت و مردم، زمینه ساز عدالت بین آن ها است.کلید واژگان: عدالت, دولت, سیاست گذاری, ظلم, حکومت, نهج البلاغه}The government as a policymaker plays a very significant role in realizing economic goals. When it comes to policy-making, many approaches are taken by governments, but the Islamic state needs to consider a justice-based approach. In the absence of the element of justice, the government is struggling to achieve the supreme goals of the government. But the fundamental question is: what is the role of the Islamic state in relation to the issue of justice? According to the studies conducted in the field of verses, narrations and Nahj al-Balaghah, it is shown that governments have a duty, in their nature and authority, to provide the ground for the development and balance of the society and the just access of everyone to their rights. The Islamic government has broad powers to enforce economic justice. The only firm belief in the implementation of economic justice is the need for the government to succeed in the implementation of economic justice through the broad range of instruments it has. The observance of the law of intercession between the sovereignty and the people is the basis of justice between them.Keywords: Justice, politics, oppression, Government, nahj al-balagh}
-
این نوشتار درصدد تبیین نامه هایی است که میان دو رهبر پیشین و کنونی انقلاب اسلامی ایران، امام خمینی (ره) و خلف صالحش آیت الله العظمی امام خامنه ای، درباره اختیارات حکومت و حاکم اسلامی مبادله شد. امام در این نامه ها که به دنبال استفتا از محضرشان درباره اختیارات دولت اسلامی و بیانات رهبر معظم انقلاب در نماز جمعه در تبیین دیدگاه امام، به بیان دیدگاهشان در این زمینه پرداختند، اختیارات حکومت و حاکم اسلامی یا به بیانی ولایت فقیه را بسیار گسترده اعلام داشتند و بر ولایت مطلقه فقیه تاکید ورزیدند و چرایی این اختیارات گسترده را بیان نمودند و در این راستا تصریح و تاکید ورزیدندکه اگر اختیارات دولت و حکومت محدود باشد، قادر به حل معضلات و مشکلات جامعه و اداره امور مملکت نخواهد بود. در این مقاله تلاش شده که علاوه بر ارایه نامه های مزبور، توضیحات لازم درباره آنها بیان گردد؛ همچنین دیدگاه امام و مقام معظم رهبری درباره ولایت مطلقه فقیه و چرایی اصرار آنان بر این نظریه، تا آن مقدار که حجم مقاله اجازه می دهد، بیان شود.
کلید واژگان: ولایت, ولایت مطلقه, ولایت مطلقه فقیه, دولت, حکم, حکم اولی, حکم حکومتی}This paper aims to analyze the two leaders` letters about the authority of the government and the Islamic leader written by Imam Khomeini, and his predecessor Imam Khamenei. The letters written due to some inquiries from Imam Khomeini and gathered based on Imam Khamenei's speeches in Friday prayers, once explaining the Imam Khomeini's viewpoints, illustrate the authority of the government and Islamic leader, Vilayat-e faqih, so extended. Explaining about these extended authorities, these letters emphasizes that if such authorities were limited, governmental issues and problems of the society as well as the country's governance would face many difficulties. Presenting these letters, giving explanation about them, and mentioning the viewpoints of Imam Khomeini and Imam Khamenei about faqih`s vilayate motlaqa and supporting reasons are the points being mentioned in this paper.
Keywords: Vilayat, Vilayat-e Motlaqa, Faqih`s Vilayat-e Motlaqa, Government, Law, First Law, Governmental Law}
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.