جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « Panel VAR » در نشریات گروه « اقتصاد »
تکرار جستجوی کلیدواژه « Panel VAR » در نشریات گروه « علوم انسانی »-
توزیع درآمد از نظر اقتصادی به دلیل آنکه سایر متغیرهای اقتصادی کلان اقتصادی به خصوص نرخ پس انداز، میزان سرمایه گذاری و تقاضای کل در بازارهای مختلف را متاثر می کند دارای اهمیت است و از نظر سیاسی نیز معیار کارآمدی دولت برای جلب نظر رای دهندگان محسوب میگردد. هدف از این پژوهش، بررسی متغیرهای کلان اقتصادی تاثیرگذار بر روی نابرابری توزیع درآمد در دو گروه کشورهای با درآمد سرانه متوسط و کشورهای با درآمد سرانه بالا، بر اساس طبقه بندی صندوق بین المللی پول است و برای این منظور از داده های سالانه پیچیدگی اقتصادی، بهره وری علمی، ریسک سیاسی، ریسک اقتصادی و ریسک مالی و دوره زمانی 2019-2000 و روش خود رگرسیون برداری تابلویی (PVAR) استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که در کشورهای با درآمد سرانه بالا افزایش پیچیدگی اقتصادی و بهره وری علمی نابرابری درآمد را کاهش می دهد؛ درحالیکه در کشورهای با درآمد سرانه متوسط افزایش بهره وری علمی نابرابری درآمد را کاهش اما افزایش پیچیدگی اقتصادی نابرابری درآمد را افزایش می دهد. کاهش ریسک سیاسی در هر دو گروه نابرابری درآمد را کاهش می دهد؛ درحالیکه کاهش ریسک مالی در کشورهای با درآمد سرانه بالا نابرابری درآمد را کاهش اما در کشورهای با درآمد سرانه متوسط نابرابری درآمد را افزایش می دهد. تاثیر ریسک اقتصادی نیز روی نابرابری درآمد در کشورهای با درآمد سرانه بالا ناچیز بوده درحالیکه در کشورهای با درآمد سرانه متوسط تاثیر ریسک اقتصادی روی نابرابری درآمد بسیار قوی بوده و کاهش ریسک اقتصادی در این گروه از کشورها، نابرابری درآمد را به شدت کاهش می دهد
کلید واژگان: پیچیدگی اقتصادی, توزیع درآمد, بهره وری علمی, کشورهای با درآمد سرانه متوسط و بالا, روش خود رگرسیون برداری تابلویی (PVAR)}The status of income distribution is economically important because other macroeconomic variables, especially savings rates, affect the amount of investment and aggregate demand in different markets, and are politically a measure of government efficiency in attracting voters. The present study aims to investigate the macroeconomic variables affecting inequality in income distribution in the two groups of middle-income countries and high-income countries based on the International Monetary Fund classification. For this purpose, the annual data of economic complexity, scientific productivity, political risk, economic risk, and financial risk and the period 2019-2000 and the panel method have been used. The results show that in high-income countries, increasing economic complexity and scientific productivity reduces income inequality, while in middle-income countries, increasing scientific productivity reduces income inequality, but increasing economic complexity increases income inequality. Reducing political risk in both groups reduces income inequality; While reducing financial risk reduces income inequality in high-income countries, it increases income inequality in middle-income countries. The impact of economic risk on income inequality is also negligible in high-income countries, while in middle-income countries the impact of economic risk on income inequality is very strong, and reducing economic risk in this group of countries strongly reduces income inequality.
Keywords: Economic Complexity, Income Distribution, Scientific Productivity, Middle, High-Income Countries, Panel VAR} -
One of the variables affecting the behavior of enterprises is the exchange rate. Uncertainty about the amount of exchange rate volatillity for each firm is considered as a risk. The aim of this study is to explain a model to investigate the effect of exchange rate shocks on the financial sustainability of export-oriented companies. In this regard, the data on exchange rate, tax, oil revenue and export variables on financial sustainability was collected for 19 groups of companies from 2008 to 2019. To achieve the research goal, the Panel Vector Autoregressive Model (PANEL VAR) using the generalized method of moments (GMM) was used to analyzed the data. Then the results were interpreted using the Impulse Response Function and variance decomposition. The results of the IRF show that the effect of exchange rate volatility on the financial sustainability variable is initially negative, but has a positive effect over time and is neutralized after several periods. The same goes for an impulse equal to a standard deviation in tax. Also, the oil revenues and exports impulse have negative and positive effects on financial sustainability, respectively. According to the results of variance decomposition, it can be said that the effect of exchange rate on financial sustainability is greater than the effect of sustainability on exchange rate, because the exchange rate shocks have more explanatory power for sustainability fluctuations.Keywords: Exchange Rate Shocks, Financial Sustainability, GMM Method, Panel VAR}
-
ارزش افزوده ناشی از فعالیت صنایع کارخانه ای دارای پیامدها و آثار جانبی مثبتی بر اقتصاد ملی است. بهبود بهره وری، افزایش سطح پیچیدگی اقتصاد و تقویت انباشت سرمایه از جمله این پیامدها است. از این رو در برخی مطالعات، نقش صنایع کارخانه ای به موتور رشد تعبیر شده است. از سوی دیگر، بهبود شرایط اقتصادی و درآمد سرانه معمولا موجب می شود که سهم مخارج خانوار از محصولات صنعتی و با فن آوری بالاتر بیشتر گردد. این مهم موجب افزایش تقاضای محصولات کارخانه ای و احتمالا موجب بیشتر شدن فعالیت صنایع کارخانه ای می شود. هدف اصلی این پژوهش بررسی رابطه متقابل بین ارزش افزوده ناشی از فعالیت صنایع کارخانه ای و رشد اقتصادی در بین کشورهای مختلف با استفاده از الگوی PVAR است. محدودیت وجود اطلاعات منسجم و متوالی، تعداد کشورهای نمونه پژوهش را به 21 کشور کاهش داده است. دوره زمانی داده ها از سال 1990 تا 2020 است. سهم صنایع کارخانه ای از کل تولید کشورهای منتخب، به طور متوسط 15 درصد و میانگین رشد اقتصادی در مجموع این کشورها حدود 2 درصد است. نتیجه مطالعه که پایداری آن نیز مورد تایید قرار گرفته است، وجود رابطه همزمان و متقابل بین دو متغیر اصلی تحقیق را رد نمی کند. در صورت بروز تکانه مثبت 10 درصدی در ارزش افزوده صنایع کارخانه ای، میانگین رشد اقتصادی کشورهای منتخب این پژوهش پس از 7 سال 1 درصد افزایش خواهد یافت و در صورت بروز تکانه مثبت 10 درصدی در رشد اقتصادی، فعالیت صنایع کارخانه ای پس از 7 سال حدود 5/0 درصد افزایش خواهد یافت. به عبارتی اثر صنایع کارخانه ای بر رشد اقتصادی بیشتر از اثری است که رشد اقتصادی بر فعالیت کارخانه ها می گذارد.
کلید واژگان: رشد اقتصادی, صنایع کارخانه ای, خودرگرسیون برداری تابلویی}The value added of manufacturing activities has positive effects and side effects on the national economy. Improving productivity, increasing the complexity of economy and strengthening capital accumulation are among these consequences. Therefore, in some studies, the role of manufacturing has been interpreted as a growth engine. In addition, improving the economic conditions and per capita incomes usually increase the share of household expenditures in high-tech industrial products. This will increase the demand for factory products and possibly increase the activity of manufactures. The main purpose of this study is to investigate the relationship between the value added induced by the activity of manufacturing industries and economic growth among different countries using PVAR model. The limitation of having a consistent set of data has reduced the number of sample countries to 21. The data belongs to the years 1990-2020. The average share of manufacturing in the total production of the selected countries is 15% and the average economic growth in these countries is about 2%. The result of the study, the stability of which has also been confirmed, does not rule out the existence of a simultaneous and reciprocal relationship between the two main variables of the research. In case of a positive 10% shock in the value added of manufacturing, the economic growth of the selected countries of this study will increase by 1% after 7 years and in case of a positive 10% shock in the economic growth, the activity of manufacturing will increase by about 0.5% after 7 years. In other words, the effect of manufacturing on the economic growth is greater than the effect of the economic growth on factory activity.
Keywords: Economic Growth, Manufacturing, Panel Var} -
نقش و اهمیت سرمایه انسانی به عنوان یکی از عوامل شتابدهنده توسعه اقتصادی از گذشته مورد توجه پژوهشگران بوده و همچنان نیز ارتباط این متغیر با سایر عوامل تعیینکننده آن از موضوعات مورد بحث است. سیاستها و متغیرهای اقتصادی بسیاری بر انباشت و سطح سرمایه انسانی کشورها تاثیر دارند. بر پایه مطالعات تجربی، تجارت و تغییرات ساختاری از جمله متغیرهای مهم اثرگذار بر سرمایه انسانی هستند که با توجه به نتایج پژوهشهای پیشین، ممکن است نوع ارتباط این متغیرها، تحت شرایط مختلف و در کشورهای گوناگون، متفاوت باشد. بدین ترتیب ارتباط آنها نیازمند شناخت و بررسی دقیقتر است. با توجه به اهمیت موضوع، مطالعه حاضر در پی آن است تا ارتباط سرمایه انسانی، بازبودن تجاری و تغییرات ساختاری را در کشورهای منتخب عضو اوپک بررسی نماید. برای نیل به این هدف، از رویکرد خودرگرسیونبرداری دادههای پانلی در دوره زمانی 1990- 2019 استفاده شده است. یافتههای پژوهش حاضر و تجزیه و تحلیل توابع واکنش آنی حاکی از آن است که اثر شوک تغییرات ساختاری بر سرمایه انسانی که با شاخص متوسط سالهای تحصیل وارد مدل شده، مثبت و اثر شوک بازبودن تجاری بر سرمایه انسانی منفی بوده است. مطابق نتایج تجزیه واریانس، بازبودن تجاری و شوکهای ناشی از آن حتی در بلندمدت نیز سهم چندانی در توضیح تغییرات سرمایه انسانی در کشورهای عضو اوپک ندارد. به نظر میرسد با افزایش بازبودن تجاری، افزایش تقاضایی که در این گروه کشورها ایجاد میشود، در بخش مواد اولیه صادراتی است که تقاضا را برای سرمایه انسانی کم میکند.کلید واژگان: سرمایه انسانی, بازبودن تجاری, تغییرات ساختاری, کشورهای عضو اوپک, الگوی خودرگرسیونبرداری پانلی}The role and importance of human capital as one of the factors and resources of accelerating economic development has been considered by economic researchers for a long time and is still a challengeable subject. Many economic policies and variables affect the accumulation and level of human capital. According to the empirical researches, trade openness and structural changes are important variables affecting the human capital. However, considering the existing literature, the type of relationship among these variables may vary under different conditions and in different countries. Thus, these relationships need to be examined more precisely. Therefore, given the importance of this issue, the current study sought to examine the relations between human capital, trade openness and structural changes in the selected OPEC countries. To achieve this goal, panel vector auto-regressive approach was used in the period 1990-2019. The findings of this study and the analysis of impulse-response functions showed that the shock of structural changes on human capital was positive in the model with the average years of schooling, while the shock of trade openness on human capital was negative. Moreover, the results of variance decomposition indicated that trade openness do not play a significant role in explaining the changes of human capital in the OPEC countries even in the long run. It seems that trade openness increases the demand of primary sectors which use low-skilled labor and therefore decreases the demand for human capital.Keywords: human capital, Trade Openness, Structural Changes, OPEC Countries, Panel-VAR}
-
بررسی عوامل اقتصادی-اجتماعی موثر بر فساد اداری در کشورهای منتخب تولیدکننده نفت: کاربرد مدل Panel VAR
هدف این مطالعه بررسی عوامل موثر بر فساد اداری در کشورهای تولیدکننده نفت با استفاده از روش Panel Var در دوره زمانی 1996تا2019 است. بدین منظور این کشورها به دو دسته کشورهای با درآمد سرانه بالا و کشورهای با درآمد سرانه پایین تقسیم شده اند. با توجه به پیشینه تحقیق و مرور مبانی نظری سه دسته عوامل شامل عوامل اقتصادی (رشد اقتصادی و نسبت هزینه های دولت به تولید ناخالص داخلی)، عوامل اجتماعی (ضریب جینی) و عوامل سیاسی (دموکراسی و بروکراسی) اثرگذار بر شاخص فساد اداری در نظر گرفته شده است. نتایج نشان داد که در کشورهای با درآمد سرانه پایین، نسبت هزینه های دولت به GDP، بروکراسی و ضریب جینی منجر به افزایش شاخص فساد اداری می شوند. در مقابل در کشورهای تولیدکننده نفت با درآمد سرانه بالا متغیرهای نرخ رشد اقتصادی، نسبت هزینه های دولت به GDP، بهبود دموکراسی و بروکراسی منجر به کاهش شاخص فساد اداری می شوند و افزایش ضریب جینی در این کشورها به افزایش شاخص فساد اداری منجر می شود.
کلید واژگان: فساد, بوروکراسی, عوامل اقتصادی- اجتماعی, کشورهای تولیدکننده نفت, Panel Var}This study aims at examining factors effective on corruption in oil producer countries using the Panel VAR method in the 1996 - 2019 period. For this, these countries have been divided into two groups of countries with high annual income and ones with low annual income. Based on the research background and reviewing theoretical bases, three factors were considered effective on the corruption index, including economical factors (economical growth and government costs to GDP ratio), social factors (Gini coefficient), and factors (democracy and bureaucracy). Results indicated that in countries with low annual income, the government costs to GDP ratio, bureaucracy, and Gini coefficient lead to increase corruption index. In contrast, in oil producer countries, with high annual income, the economic growth rate, Government costs to GDP ratio ، improving democracy and bureaucracy lead to corruption index and increasing Gini coefficient leads to increase corruption index in these countries.
Keywords: Corruption, bureaucracy, Economical-social factors, Oil producer countries, Panel Var} -
هدف:
تغییر و تحول در زیرساخت های فناوری اطلاعات و ارتباطات نقش به سزایی بر رشد و توسعه اقتصادی کشورها داشته است. این تحقیق به دنبال این مساله است که آیا توسعه زیرساخت های مخابراتی بر رشد اقتصادی اثر معنی دار و مثبتی داشته است؟
روش :
برای بررسی موضوع، از 4 متغیر یعنی تشکیل سرمایه ناخالص، سرمایه گذاری مستقیم خارجی، نرخ شهرنشینی و باز بودن تجارت کشورهای عضو منا در دوره زمانی 2016-1990 از مدل خود رگرسیون برداری PVAR با استفاده از داده های پنل و نرم افزارهای ایویوز و استاتا بررسی شده است.
یافته هانتایج بدست آمده برخلاف انتظار حاکی آر آن است که توسعه زیرساخت های مخابراتی بر رشد اقتصادی اثر معنی داری نداشته و رشد اقتصادی بر توسعه زیرساخت های مخابراتی تاثیر مثبت و معناداری داشته است.
نتیجه گیریتاثیر توسعه زیرساخت های مخابراتی بر رشد اقتصادی معنادار نیست، پس باید تغییراتی در سیاست انجام گیرد. اگر بخواهیم توسعه زیر ساخت های مخابراتی به رشد اقتصادی منجر گردد باید سیاست های مربوطه در این زمینه تغییر یابند.
کلید واژگان: توسعه زیرساخت های مخابراتی, رشد اقتصادی, خودرگرسیون برداری PVAR}ObjectiveTheoretical increase in the use of information technology has led to economic growth, and a strong network is a prerequisite for increasing economic growth, and also in recent years, the transformation of has played an important role in the country's economic growth and development. This paper examines the linkages between the development of telecommunications infrastructure, economic growth.
MethodsTo investigate the matter, used four key indicators of operation of a macroeconomy variables: gross capital formation, foreign direct investment inflows, urbanization rates, and trade openness. By studying the MENA countries over the period 1990–2016 and employing a panel vector auto-regressive model for estimating.
Findings:
Unexpectedly it finds the results indicate that the development of telecommunication infrastructure has a negative effect on economic growth, and economic growth has a positive and significant effect on the development of telecommunication infrastructure.
ResultsThe impact of developing telecommunications infrastructure on economic growth is not significant, so policy changes need to be made. If we want to develop telecommunications infrastructure to economic growth, we need to change the relevant policies in this area.
Keywords: Telecommunications Infrastructure, Economic Growth, Panel VAR} -
شوک های قیمت نفت، آثار مستقیم و غیرمستقیم متفاوتی بر اقتصاد کشورهای صادرکننده و واردکننده نفت بر جای می گذارند. در بیشتر مطالعات پیشین، آثار شوک های نفتی بر اقتصاد هر گروه به طور مجزا بررسی و در نتیجه به تاثیر بین المللی شوک ها با توجه به ارتباطات تجاری بین کشورها توجه نشده است. در این پژوهش، آثار مستقیم و غیرمستقیم (سرریز) شوک های نفتی در هر دو گروه کشورهای صادرکننده و واردکننده نفت شامل 30 کشور صادرکننده و واردکننده نفت که 73 درصد اقتصاد جهان را در اختیار دارند با توجه به روابط تجاریشان و از طریق یک مدل سیستمی پویا برآورد می شود. به منظور برآورد واکنش های اقتصاد کشورها به شوک های قیمت نفت در طول زمان از یک مدل خودرگرسیون برداری پانلی استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد تجارت بین المللی بین کشورهای صادرکننده و واردکننده نفت توانسته شدت اثرگذاری شوک های نفتی بر رشد اقتصادی هر دو گروه صادرکننده و واردکننده نفت را تعدیل کند؛ به این معنی که با لحاظ نقش تجارت، اثر افزایش رشد اقتصادی در مورد کشورهای صادرکننده نفت به دنبال شوک های مثبت قیمت نفت، کاهش یافته و سریع تر نیز ناپدید می شود. در مورد کشورهای واردکننده نفت نیز به دلیل رابطه قوی این کشورها با کشورهای توسعه یافته صادرکننده نفت، مانند کانادا - که به علت ساختار صنعتی شان از افزایش قیمت نفت منتفع نمی شوند- تاثیر منفی شوک نفتی در ابتدا تشدید می شود، اما در دوره های بعدی این اثرات سریع تر تعدیل می شود. نتایج این تحقیق همچنین نشان می دهند میزان اثرگذاری شوک های قیمت نفت در دوره هایی که روند قیمت نفت همواره صعودی است، ضعیف تر از دوره هایی است که رشد قیمت نفت کمتر و یا بیشتر منفی است.
کلید واژگان: شوک های نفتی, رشد اقتصادی, خودرگرسیون برداری پانل, تجارت بین الملل, سرریز}Oil price shocks have direct and indirect impacts on the economies of oil-exporting and oil-importing countries. The direct impacts are through demand and supply channels and the indirect (spillover) impacts are through interaction between the countries. Most studies have focused on the direct effects of the oil price shocks in a specific country or a region and research works on indirect impacts are limited. In this research, the direct and indirect effects (spillover) of oil shocks on both groups of oil-exporting and oil-importing countries are estimated using a dynamic system model. The spillover effects are defined and measured by the “Trade Ratio” and “Weighted Average Economic Growth” indicators. The sample includes 30 oil-exporting and oil-importing countries with a share of 73 percent of the world’s economy. The results show that a positive oil price shock reduces economic growth in oil-importing countries and increases it in oil-exporting countries, but international trade between the oil- exporting and oil-importing countries mitigates the impact of oil shocks on economic growth of both groups.
Keywords: Oil Shocks, Economic Growth, International Trade, Panel VAR, Spillover} -
عملکرد سیاست مالی دولتها همواره یکی از موضوعات مورد بحث در اقتصاد کلان بوده است. هدف اصلی مقاله حاضر بررسی تاثیر مخارج مصرفی دولت بر حساب جاری و نرخ ارز موثر واقعی در دو گروه از کشورهای در حال توسعه نفتی و غیرنفتی است. به منظور تخمین اثر تکانه مخارج مصرفی دولت از داده های سالیانه دوره 2015-2001 و روش خودرگرسیون برداری تابلویی(Panel VAR) استفاده شد. یافته های تجربی دلالت بر آن دارد که اثر تکانه ی مخارج مصرفی دولت بر حساب جاری در دو گروه از کشورهای نفتی و غیر نفتی منفی بوده و موجب کسری حساب جاری می شود ولی در بلندمدت کسری حساب جاری درکشورهای نفتی رو به افزایش بوده و در کشورهای غیرنفتی رو به کاهش می باشد. همچنین نتایج نشان داد اثر تکانه ی مخارج مصرفی دولت بر نرخ ارز موثر واقعی در دو گروه از کشورهای نفتی و غیرنفتی متفاوت است. به طوری که تکانه ی مخارج مصرفی دولت در کشورهای غیرنفتی در کوتاه مدت موجب افزایش نرخ ارز موثر واقعی شده و در میان مدت و بلندمدت موجب کاهش آن می شود ولی در کشورهای نفتی تکانه مخارج مصرفی دولت موجب افزایش نرخ ارز موثر واقعی می شود.
کلید واژگان: نرخ ارز موثر واقعی, حساب جاری, مخارج مصرفی دولتی, Panel-VAR}The performance of the fiscal policy has always been one of the topics discussed in macroeconomics. The main purpose of this paper is to investigate the effect of government expenditures on the current account and the real effective exchange rate in two groups of oil and non-oil developing countries. In this regard, we used Panel VAR method and annual data during 2001-2015. Empirical findings show that the government expenditures shocks on the current account in the two groups of oil and non-oil countries is negative, leading to current account deficits, but in the long run, the current account deficit in oil countries is increasing and in non-oil countries is decreasing. The results also showed that the impact of government expenditures shocks on the real effective exchange rate in the two groups of oil and non-oil countries is different. So that the impact of government expenditures in non-oil countries in the short term will increase real effective exchange rate and in the mid and long term it will decrease, but in oil countries, the government expenditures shocks will increase the real effective exchange rate.
Keywords: real effective exchange rate, current account, government expenditures, Panel-VAR} -
نرخ بهره یکی از مهم ترین متغیرهای سیاست گذاری در اقتصاد کلان می باشد. بحران های مالی و بدهکاری عمیق جهانی، روزبه روز نقش و اهمیت این متغیر را در اقتصاد کلان نمایان تر می کند. مطالعه حاضر سعی دارد تاثیر متغیرهای نرخ بهره، نرخ تورم، سرمایه گذاری و مخارج دولتی را بر میزان تولید ناخالص داخلی سرانه با استفاده از رویکرد پانل دیتا مورد بررسی قرار دهد. همچنین مدل داده های تابلویی خود توضیح برداری (Panel VAR) نیز برای بررسی تاثیر هر یک از متغیرهای ذکرشده بر همدیگر استفاده گردیده و رابطه علیت میان آن ها بررسی شده است. اطلاعات مورد استفاده در این پژوهش شامل مجموعه 20 کشور از کشورهای اسلامی و 19 کشور از کشورهای غیراسلامی در طی دوره زمانی 2014-1990 می باشد. نتایج حاصله حاکی از آن است که در کشورهای اسلامی و غیراسلامی، نرخ بهره و تورم اثر منفی و معنی داری بر تولید ناخالص داخلی سرانه دارند. سرمایه گذاری بخش دولتی نیز در این دو مجموعه از کشورها اثر مثبت و معنی داری بر تولید ناخالص داخلی سرانه دارد. این نتایج با تئوری های اقتصادی مربوطه نیز سازگار می باشد. از طرفی مخارج جاری دولتی در این دو دسته از کشورها، تاثیرات متفاوتی بر تولید ناخالص سرانه دارد. همچنین سیاست های کاهش نرخ بهره در کشورهای غیراسلامی، تاثیر بسزایی در سایر متغیرهای موردمطالعه داشته است. هدف گذاری نرخ بهره و کاهش آن طی یک دوره زمانی میان مدت می تواند راهکاری مناسب برای افزایش سرمایه گذاری و افزایش تولید ناخالص داخلی در کشورهای در حال توسعه از جمله ایران محسوب گردد.کلید واژگان: نرخ بهره, تولید سرانه, تورم, سرمایه گذاری, پانل خودرگرسیون برداری}Interest rate is one of the most important policy variabels in macroeconomic. Global financial crises and big debt in some countries around the world, make the importance interest rate more explicitly. In the carrent study, the effect of interest rate, inflation, government investment and expenditure on GDP capita per was investigated using panel data approach. Forthermore panel VAR method was used to consider the effects of each mentioned variables on each other and investigating causality relationships between these variabls. 20 Islamic and 19 Non-Islamic countries during 1990-2014 were selected for this study. The results show that in both Islamic and Non-Islamic countries, interest and inflation rate have a significant negative effect on GDP per capita. Government investment in both groups of countries have a significant positive effect on GDP per capita. These results are inline with economic theories. Finally, government expenditures in these groups of countries have different effect on GDP per capita. also lowering interest rate Non-Islamic countries has a considerable effect on other variables.Keywords: Interest Rate, Per capita GDP, Inflation, Investment, Panel VAR}
-
هدف اصلی مطالعه حاضر بررسی رابطه بین قیمت نفت و بی ثباتی قیمت نفت با رشد اقتصادی در کشورهای صادرکننده نفت است. نمونه مورد مطالعه در قالب دو گروه کشورهای تولیدکننده نفت عضو اوپک و کشورهای عمده تولیدکننده نفت غیر عضو اوپک تقسیم بندی شده و دوره زمانی تحقیق از سال 1980 تا 2014 است. در این تحقیق ابتدا شاخص بی ثباتی قیمت نفت در چارچوب مدل GARCH(1،0) استخراج شده و سپس رابطه این متغیر همراه با متغیرهای نرخ تورم، نرخ ارز واقعی و قیمت نفت بر رشد تولید بدون احتساب نفت کشورهای عمده تولیدکننده نفت در چارچوب خودرگرسیون برداری در داده های پانلی (PVAR) مورد بررسی قرار گرفت. نتایج تحلیل تابع عکس العمل آنی نشان داد که واکنش رشد تولید بدون نفت به شوک های حاصل از قیمت نفت و بی ثباتی قیمت نفت در کشورهای عضو اوپک شدید تر بوده در حالیکه اقتصاد کشورهای غیر عضو واکنش قابل ملاحظه ای در مقابل شوک های نفتی نشان نمی دهد. نتایج تحلیل تجزیه واریانس خطای پیش بینی نیز موید این یافته بود. در نهایت بررسی رابطه علیت میان متغیرهای تحقیق نشان داد که وجود رابطه علیت از سوی بی ثباتی قیمت نفت به رشد تولید در کشورهای عضو اوپک را نمی توان رد کرد، در حالیکه چنین رابطه ای در کشورهای غیر عضو اوپک به لحاظ آماری معنی دار نبوده است.هدف اصلی مطالعه حاضر بررسی رابطه بین قیمت نفت و بی ثباتی قیمت نفت با رشد اقتصادی در کشورهای صادرکننده نفت است. نمونه مورد مطالعه در قالب دو گروه کشورهای تولیدکننده نفت عضو اوپک و کشورهای عمده تولیدکننده نفت غیر عضو اوپک تقسیم بندی شده و دوره زمانی تحقیق از سال 1980 تا 2014 است. در این تحقیق ابتدا شاخص بی ثباتی قیمت نفت در چارچوب مدل GARCH(1،0) استخراج شده و سپس رابطه این متغیر همراه با متغیرهای نرخ تورم، نرخ ارز واقعی و قیمت نفت بر رشد تولید بدون احتساب نفت کشورهای عمده تولیدکننده نفت در چارچوب خودرگرسیون برداری در داده های پانلی (PVAR) مورد بررسی قرار گرفت. نتایج تحلیل تابع عکس العمل آنی نشان داد که واکنش رشد تولید بدون نفت به شوک های حاصل از قیمت نفت و بی ثباتی قیمت نفت در کشورهای عضو اوپک شدید تر بوده در حالیکه اقتصاد کشورهای غیر عضو واکنش قابل ملاحظه ای در مقابل شوک های نفتی نشان نمی دهد. نتایج تحلیل تجزیه واریانس خطای پیش بینی نیز موید این یافته بود. در نهایت بررسی رابطه علیت میان متغیرهای تحقیق نشان داد که وجود رابطه علیت از سوی بی ثباتی قیمت نفت به رشد تولید در کشورهای عضو اوپک را نمی توان رد کرد، در حالیکه چنین رابطه ای در کشورهای غیر عضو اوپک به لحاظ آماری معنی دار نبوده است.کلید واژگان: نفت, بی ثباتی قیمت نفت, رشد اقتصادی, کشورهای عمده تولیدکننده نفت اوپک, Panel VAR}The main objective of this study is to investigate the effects of oil prices and its volatility on economic growth in oil-exporting countries over the period 1980 to 2014 by using Panel VAR approach. The sample is divided into two groups: OPEC and non-OPEC oil-producing countries. In this study, the oil price volatility index is derived by using GARCH(1,0) model and then Its relationship with variables of inflation, real exchange rate and oil prices on economic growth in the framework of Panel VAR was investigated. The results showed that the responses of GDP growth to the shocks of oil prices and its volatility in OPEC countries had intensified, while the non-OPEC economies did not show a significant response against oil shocks. Analysis of variance decomposition also confirmed these findings. Finally, the causality test between variables showed that the existence of causality from the oil prices volatility to economic growth cannot be rejected in OPEC countries, although such a relationship in non-OPEC countries is not statistically significant.Keywords: oil, oil prices volatility, economic growth, OPEC, Panel VAR}
-
هدف مقاله حاضر بررسی اثرات نا متقارن قیمت مسکن بر مصرف خانوارهای شهری در استان های ایران، طی دوره 1393-1385 می باشد. برای این منظور، با برسی دو الگو، ابتدا اثر تکانه قیمت مسکن بر مصرف خانوارهای شهری و سپس با وارد کردن تکانه های مثبت و منفی، اثرات نا متقارن آن ها با استفاده از رویکرد خود بازگشت برداری پنل (Panel VAR) مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج حاصل از این پژوهش، بیانگر آن است که اثر تغییرات قیمت مسکن بر مصرف خانوارهای شهری در استان های ایران، طی دوره مورد بررسی، منفی و معنادار می باشد. همچنین بررسی اثرات نا متقارن تکانه قیمت مسکن، اثر منفی و معنادار در تکانه مثبت و اثر مثبت و معنادار در تکانه منفی قیمت مسکن نشان داده است. بررسی تابع واکنش آنی ناهمبسته (OIRF)، حاکی از آن است که تکانه قیمتی مثبت اثر گذارتر از تکانه قیمتی منفی بر مصرف می باشد؛ بنابراین بر اساس پژوهش حاضر، اثر نامتقارن تکانه مسکن بر مصرف خانوار شهری تایید گردیده است. به طور کلی، خانوارهای شهری در استان های ایران در دوره مزبور در مواجهه با سود و زیان های احتمالی سرمایه، رفتار پس انداز خویش را تغییر خواهند داد. نتایج حاصل نشان دهنده افزایش گرایش به پس انداز خانوارهای شهری و افزایش عدم اطمینان به تغییرات ثروت طی دوره مزبور است.کلید واژگان: تکانه قیمت مسکن, اثر نا متقارن, Panel VAR, مصرف, استان های ایران}The purpose of this study is to investigate asymmetric effects of house prices shocks on urban household consumption in Iran during the period of 1385-1393. For this purpose, by estimating the two models, effects of house price shocks on household consumption have been studied in urban households and investigating asymmetric effects with using the approach of Panel Vector Auto Regression (Panel VAR). The results of this study suggest that the effect of changes in house price on household's consumption of urban is negative and significant in provinces of Iran during the period under study. Then, the effects of asymmetric shocks of house price have shown that the positive shocks have negative and significant effect and negative shocks have positive and significant effect on household consumption. Orthogonalized Impulse response functions (OIRF) suggest that the positive impact of price shocks on consumption is more effective than negative price shocks. Generally, urban households will change saving behavior in the facing the potential gains and losses of capital. The results indicate that the saving tendency and uncertainty has been increased in urban households during this period.MethodologyPanel VAR is composed of traditional VAR, which endogenously defines all the variables in the pattern and panel data method, which imports unobservable factors in the pattern.
In this study, after examining the stationary of the pattern variables and determining the optimal lag, the stability is checked in the desired pattern. The results of the table and the study of statistics values show that the null hypothesis based on the lack of stationary of variables like consumption, housing price, positive and negative changes in housing price and urban household's income are rejected in all three tests, in the sense that all variables in the model are static.
In the case of the lag order of the tests, the minimum value in MBIC, MAIC, and MQIC standards is the first lag order. In both studied patterns, eigenvalues are inside the unit circle which represents the stability of the pattern.
In this study, the coefficients are estimated using panel vector autoregressive pattern and based on GMM method. Some New software called Love (2015) and Abrigo and STATA12 have been used to estimate the coefficients.Results And DiscussionThe effect of housing price shock on urban household's consumption, housing price, urban inflation and urban household's income are shown in diagram 1. As can be seen, the positive housing price shock as large as one standard deviation will cause negative consumption response and the negative response will reach its peak in the second year, then it will be gradually converged to its initial level. According to the theory, a demand shock in housing price will lead to increase in housing price through an initial increase in mortgage rates. Therefore, the increase in real prices of estate caused increased household wealth and thereby increased demand for the goods. The increased household consumption expenditure will lead to inflationary pressure.
According to the results of the analysis in this study, the proposed theory has been violated, which could be due to various factors, including uncertainty in housing price changes, assuming it as a temporary matter by households, increased precautionary savings and retirement savings in order to deal with disability and disease and increased liquidity constraints in the collateral role and increased housing price.
diagram 1: Orthogonalized Impulse Response Function: The effect of housing price shock on models variables.
The effects of impulse response functions of positive price shock (hpp) on consumption are a little more than negative price shock (hpn). After positive housing price shock, urban household's consumption will be decreased in provinces and it will reach its lowest value in the first period. Then the behavior will be fluctuating and finally, it will be converged to its first route after 10 periods. In other words, by increasing the housing price, homeowners feel getting richer because of increased possible benefits of their wealth, and they will increase their consumption. Tenants and those who want to buy a house, feel getting poorer and therefore consumption reduction and increased savings will occur. According to diagram 2, the effect of reducing consumption will be higher than the effect of increasing consumption; therefore, the positive housing price shock will decrease the consumption.
diagram 2: Orthogonalized Impulse Response Function: The asymmetric effect of housing price shockConclusionThis study aimed to investigate the asymmetric effects of housing prices on urban household's consumption in provinces of Iran during 1393-1385. For this purpose, the effects of housing price shock on urban household's consumption are studied using two patterns then its asymmetric effects are examined using Panel vector autoregressive approach (Panel VAR).
According to the literature about the discussed issue, theoretically, the effect of increased housing price on total consumption expenditure looks ambiguous. In most studies, this relationship has been positive. The results of the study obtained from the estimation of the pattern and examination of orthogonalized Impulse response function show that the effect of housing price changes on urban household's consumption during the studied period is negative and significant in the provinces of Iran. In addition, the asymmetric effects of housing price shock have a negative and significant effect on positive housing price shock and also have a positive effect on negative housing price shock. Orthogonalized Impulse response function indicates that the effect of positive price shock on consumption is more effective and higher than negative price shock. Therefore, the asymmetric effect of housing shock on urban household's consumption has been approved.Keywords: house prices shocks, Asymmetric effect, Panel VAR, consumption, provinces of Iran} -
از زمانی که سرمایه گذاری مستقیم خارجی وارد ادبیات اقتصادی دنیا شد، کشورها با ایجاد زیرساخت های انگیزشی مناسب به دنبال جذب هرچه بیش تر این جریان بودند. اما مبانی نظری نشان از آن دارد که در پاره ای از موارد ورود سرمایه گذاران خارجی می تواند سبب اثرات منفی بر سرمایه داخلی شود. از این رو بررسی ارتباط این دو متغیر می تواند بسیار مفید باشد. در مطالعه حاضر با استفاده از داده های اقتصاد 136 کشور در قالب چهار نمونه کشورهای پردرآمد، کم درآمد، عضو اوپک و کل کشورها در دوره زمانی 2013-2000 به بررسی ارتباط سرمایه گذاری مستقیم خارجی و سرمایه گذاری داخلی با بهره برداری از مدل های خودرگرسیون برداری پانل دیتا PVAR پرداخته شده است. علاوه بر این، ارتباط فوق برای ایران نیز به صورت مجزا در دوره زمانی 2014-1990 بررسی شد. نتایج مطالعه نشان از آن دارد که اثر سرمایه داخلی بر سرمایه گذاری مستقیم خارجی از لحاظ اندازه بزرگ تر بوده و به جز در کشورهای عضو اوپک، سبب جذب سرمایه گذاری مستقیم خارجی بیش تری می شود. حال آنکه اثر شوک سرمایه گذاری مستقیم خارجی بر سرمایه داخلی تنها در نمونه های کشورهای پردرآمد و کشورهای عضو اوپک مثبت بوده است.کلید واژگان: سرمایه گذاری مستقیم خارجی, سرمایه گذاری داخلی, اثر برون رانی, خودرگرسیون برداری پانل دیتا}On the theoretical front the literature on the linkage between FDI and domestic investment is ambiguous. This paper investigates whether foreign direct investment crowds in or crowds out domestic investment in the world. Our data analysis covers 136 of the world countries for the period 2000-2013. This paper uses panel VAR model and we have four samples of countries: 1- total sample (136 countries) 2- OECD member (31 countries) 3- low income (20 countries) 4- OPEC member (10 countries). In addition, the same link in Iran in the period 1990-2014 were analyzed separately. Our main conclusion is that FDI has positive impact on domestic investment in OECD member and OPEC member states but has negetive impact on domestic investment in low income contries. Also, domestic investment has positive impact on FDI in OECD, Low income and total countries and negetive impact in OPEC members.Keywords: Foreign Direct Investment, Domestic Investment, Crowds Out Effect, Panel VAR}
-
گردشگری، فعالیت اقتصادی چند وجهی است که در چارچوب یک فرآیند دو طرفه، در تعامل با محیط زیست قرار دارد. این در حالی است که از یک سو، منابع زیست محیطی، مواد اولیه ی گردشگری را تامین می کند و از سوی دیگر، گردشگری با تولید انواع مختلفی از محصولات جانبی، خواسته یا ناخواسته اثرات مثبت و منفی عمده ای را بر محیط زیست تحمیل می کند. هدف اصلی تحقیق حاضر، بررسی رابطه ی گردشگری و عملکرد محیط زیست در کشورهای حوزه دریای خزر طی دورهی 2013-2002 است. برای این منظور، از الگوی خودرگرسیون برداری در قالب داده های تابلویی(P-VAR) استفاده گردیده است. نتایج تحقیق با تحلیل توابع عکس العمل آنی و تجزیه واریانس حاکی از آن است که واکنش گردشگری بین المللی نسبت به عملکرد محیط زیست، شاخص توسعه انسانی، تولید ناخالص داخلی سرانه و درجه بازبودن تجاری در مناطق حوزه دریای خزر مثبت است و واکنش عملکرد محیط زیست نسبت به تکانه های ناشی از گردشگری و GDP سرانه در این کشورها منفیاست. هم چنین، با توجه به سایر نتایج این مطالعه، واکنش عملکرد محیط زیست نسبت به شاخص توسعه انسانی، درجه باز بودن تجاری و مجذور GDP سرانه مثبت بدست آمده است. بر اساس نتایج حاصل از این تحقیق، پیشنهاد می شود دولت های حاشیه دریای خزر در توسعه گردشگری به مسائل زیست محیطی توجه ویژه ای داشته باشند.کلید واژگان: گردشگری, عملکرد محیط زیست, دریای خزر, P-VAR}Tourism is a multidimensional economic activity that has an interaction with the environment. On one hand, environmental resources provide the raw material for tourism, while on the other, tourism imposes a variety of negative and positive impacts (wanted or unwanted) on the environment through the creation of various by-products. The main purpose of the current study is to investigate the relationship between tourism and environmental performance in the Caspian Sea nations during 2002-2013. A panel data vector autoregressive (P-VAR) method has been employed to estimate the model. Findings from the impulse-response function analysis and variance decomposition show that the reactions of international tourism to environmental performance, human development index, gross domestic product (GDP) per capita, and the degree of trade openness in the Caspian Sea nations are positive. Moreover, the reaction of environmental performance to tourism and GDP per capita shocks is negative. The results also show that the responses of environmental performance to human capital index, the degree of trade openness and the square of GDP per capita shocks are positive. According to the findings, it is suggested that countries in the Caspian Sea region should pay a special attention to environmental issues in the development of tourism.Keywords: Tourism, Environmental Performance, The Caspian Sea, Panel VAR}
-
در سیاست تشویق صادرات یکی از راه های افزایش صادرات، تضعیف پول ملی(یا افزایش نرخ ارز) است. در حال حاضر و در شرایطی که اقتصاد جهانی در بحران بسر می برد این ایده مطرح است که برای رونق صادرات باید نرخ ارز کاهش یابد. این ایده موافقان و مخالفان متعددی دارد. علاوه بر این سیاستگذاران اقتصاد کلان نیز نگرانی های دیگری دارند. آنها علاوه بر پایبندی به استراتژی تشویق صادرات لازم است به سیاست های حفظ تعادل داخلی(تورم متعادل)، توازن عرضه و تقاضای داخلی، حفظ تعادل خارجی (توازن تراز پرداخت ها) و سیاست افزایش اشتغال نیز پایبند باشند. پس باید ترکیبی از سیاست های پولی، مالی و ارزی را به کار برند که ضمن کاهش جذب داخلی (C+I+G)، به حفظ توازن تراز پرداخت ها، تعادل بودجه دولت و کنترل تورم نیز منجر شود. مهمترین هدف این مقاله بررسی تاثیر تغییر نرخ ارز بر صادرات و تولید است. بدین منظور در این مقاله یک مدل پانل VAR ساده به صورت توابع ضربه-پاسخ برآورد و اثر مساعد افزایش نرخ ارز بر متغیر صادرات و تولید ارایه گردید. نتایج حاکی از اثر مثبت افزایش نرخ ارز بر تولید و صادرات است، ضمن آنکه با کاهش مصرف دولتی، تورم کاهش یافته و اقتصاد می تواند به سطح بالاتری از سرمایه گذاری خصوصی دست یابد.کلید واژگان: صادرات, نرخ ارز, پانل VAR, توابع ضربه پاسخ}In the export promotion strategy one can reach to this idea that devaluation has a positive impact on export, and this can lead to GDP growth. Given the current situation of world economy in which many countries find themselves in the financial crises and U.S. economy go to a recurrent crises and stagnation, and given the especial situation of Iran which is far away from domestic and foreign equilibrium, this idea is gaining attention of policy makers in Iran. But at the same time this has many proponents and opponents, for example, manufacturers is concerned with the inflation of imported raw material and capital equipment which increase the cost of production, while proponents argue that devaluation has positive effects on export and GDP.
Also policy makers have other concerns about tuning the export promotion strategy. They most promote export and at the same time must be careful about keeping the internal equilibrium (mild inflation), the equilibrium of internal supply and demand, external balance (the equilibrium of balance of payment) and increasing employment. Therefore they most execute a mixture of monetary, fiscal and exchange rate policy for doing those tasks to reduce domestic absorption, attain balance of payment equilibrium, government budget equilibrium and taming inflation. For this purpose it is necessary to have a large scale econometric model for executing these programs. But with smaller model can attain this goal, as we done in this paper.
Here we pose this question that if devaluation has a positive effect on export and growth using a Panel VAR model to build a dynamic system to construct impulse response functions for panel VAR model and show positive effect of devaluation. Results show that devaluation has a positive impact on export and with reducing government consumption, inflation is reduced and the economy can reach to higher level of private sector investment.Keywords: Export, Exchange Rate, Panel VAR, Impulse-Response}
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.