به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

فهرست مطالب عبدالمجید حاجی مرادلو

  • محمد میرزایی*، عبدالمجید حاجی مرادلو، علی جافر نوده، مرضیه ابوالفتحی
    استفاده از عصاره های گیاهی به عنوان افزودنی تغذیه ای در صنعت آبزی پروری، باعث افزایش مقاومت آبزیان در برابر عوامل عفونی می شود و در عین حال به عنوان جایگزین آنتی بیوتیک های سنتی، سیستم ایمنی و رشد ماهیان را تحت پوشش قرار می دهد. مطالعه حاضر برای بررسی اثرات رژیم غذایی حاوی عصاره هیدروالکلی گیاه مرزه (Satureja hortensis) بر عملکرد رشد، پارمتر های خونی و آسیب شناسی بافت روده بچه ماهی قزل آلای رنگین کمان (Oncorhynchus mykiss) طراحی گردید. بدین منظور، 240 قطعه بچه ماهی با میانگین وزن 0/02±2/02 گرم به صورت یک طرح کاملا تصادفی در 4 گروه آزمایشی با سه تکرار به مدت 6 هفته با جیره هایی شامل یک گروه شاهد و سه تیمار حاوی غلظت های 0/1 (تیمار یک)، 0/5 (تیمار دو) و 1 (تیمار سه) درصد عصاره هیدروالکلی گیاه مرزه تغذیه شدند. نتایج نشان داد که شاخص های عملکرد رشد شامل وزن نهایی و افزایش وزن بدن و ضریب رشد ویژه در تیمار تغذیه شده با جیره حاوی 1 درصد عصاره به طور معنی داری در مقایسه با گروه شاهد افزایش یافت. همچنین، تعداد سلول های سفید و قرمز خون و شاخص های خونی مانند میزان هماتوکریت در تیمارهای تغذیه شده با عصاره مرزه افزایش یافت (0/05>P). استفاده از عصاره هیدروالکلی گیاه مرزه در جیره غذایی بچه ماهیان قزل آلای رنگین کمان در هیچ یک از گروه ها تاثیرات منفی مانند واکنش های التهابی یا تخریبی بر قسمت انتهایی بافت روده بچه ماهیان نداشت. در مجموع، نتایج نشان داد که تغذیه با یک درصد عصاره هیدروالکلی مرزه در جیره غذایی می تواند به بهبود سلامت و رشد بهتر بچه ماهی قزل آلای رنگین کمان کمک کند.
    کلید واژگان: گیاه مرزه, قزل آلای رنگین کمان, عملکرد رشد, پارامترهای خون شناسی, بافت روده}
    Mohammad Mirzaee *, Abdolmajid Hajimoradloo, Ali Jafa Nodeh, Marzieh Abolfathi
    Using herbal extracts as nutritional additives in aquaculture industry increases the resistance of fish to infectious agents while also providing a substitute for traditional antibiotics, enhancing the immune system, and promoting the growth of fish. The present experiments were designed to investigate the effects of a diet containing hydroalcoholic extract of savory (Satureja hortensis) on the growth performance, hematological parameters, and histopathology of the intestine in rainbow trout (Oncorhynchus mykiss) fry. For this purpose, 240 rainbow trout fry with an average weight of 2.02 ± 0.02 grs were randomly distributed into 4 experimental groups with three replicates and fed diets containing concentrations of 0 (control), 0.1%, 0.5%, and 1% hydroalcoholic extract of savory for 6 weeks. The results showed that growth performance indices including final weight, body weight gain, and specific growth rate significantly increased in the group fed with a diet containing 1% extract compared to the control group. Additionally, the number of white and red blood cells, and hematocrit levels increased in the groups fed with savory extract (P<0.05). The use of hydroalcoholic extract of savory in the diet of rainbow trout fry had no negative effect on the distal intestine tissue of the fish in all groups. Overall, the results indicated that feeding with 1% hydroalcoholic extract of savory in the diet could improve the health and better growth of rainbow trout fry.
    Keywords: Satureja Hortensis, Rainbow Trout, Growth Performance, Hematological Parameters, Intestine Tissue}
  • معصومه ماچانلو، عبدالمجید حاجی مرادلو*، علی حاجی بگلو، سید حسین حسینی فر، علی جافرنوده

    تاکنون تلاش های متعددی در راستای افزایش تولید آبزیان از طریق اثرگذاری بر رشد و کاهش تلفات به وسیله افزودنی های مختلف خوراکی صورت گرفته است اما مطالعات پیرامون تاثیر این افزودنی ها به طور مستقیم به آب محدود می باشد. هدف از تحقیق حاضر، بررسی تاثیر افزودن Lactobacillus rhamnosus PTCC 1637 به آب مخازن پرورشی ماهی قزل آلای رنگین کمان بر نرخ تفریخ، جذب کیسه زرده و برخی شاخص های رشد طی مراحل تخم چشم زده تا بچه ماهی بود. این بررسی در سه بخش: بخش اول (روز 1 تا 7)، بخش دوم (روز 1 تا 20) و بخش سوم (روز 1 تا 60)،  با افزودن غلظت های 106 و CFU/mL 107 باکتری به آب با یک گروه شاهد انجام شد. نتایج بخش اول و دوم نشان داد نرخ و طول دوره تفریخ درکلیه گروه های آزمایشی تحت تجویز باکتری با شاهد اختلاف معنی دار داشت و مدت زمان جذب کیسه زرده در بین تیمارهای هر دو بخش که تحت غلظت های 106 و CFU/mL 107 بودند، به طور معنی داری کوتاه تر از شاهد بود (05/0>P). در بخش سوم آزمایش، شاخص های وزن، طول، ضریب تبدیل غذایی، درصد افزایش وزن بدن، ضریب رشدویژه و ضریب چاقی در بین تیمارها اختلاف معنی داری با شاهد نشان داد (05/0>P). در همه این شاخص ها، بهترین نتایج در گروهی ثبت شد که در آن تخم های چشم زده از روز 1 تا 60 تحت تیمار با غلظت CFU/mL 107  باکتری بودند؛ بهترین ضریب تبدیل غذایی نیز در همین تیمار به ثبت رسید (05/0>P). در مجموع افزودن L.rhamnosus به آب مخازن پرورشی سبب بهبود عملکرد تفریخ و رشد در مراحل اولیه زندگی ماهی قزل آلای رنگین کمان شد و می تواند آسان ترین و موثرترین روش باشد.

    کلید واژگان: ماهی قزل آلای رنگین کمان, پروبیوتیک, Lactobacillus rhamnosus, شاخص های رشد}
    Masoumeh Machanlou, Abdolmajid Hajimoradlou*, Ali Hajibeglou, Seyed Hossein Hoseini Far, Ali Jafar Nodeh

    So far, several studies have been conducted to increase aquatic production by affecting growth and reducing mortality through various feed additives, but studies on the effect of adding these additives directly to water are limited. The aim of the present study was to investigate the effect of adding Lactobacillus rhamnosus PTCC 1637 to water on hatching rate, yolk sac uptake and some growth indices during spawning to juvenile stages of rainbow trout. This study was divided into 3 parts; 1: day 1 to 7, 2: day 1 to 20 and 3: day 1 to 60, with the addition of concentrations of 106 and 107 CFU/mL into the water and also a control group. Results of the first and second parts showed that the range and duration of the hatching in all probiotic treatments were significantly different from the control and the yolk sac absorption were significantly shorter in both groups under 106 and 107 CFU/mL concentrations compare to the control (P<0.05).In the third part, the weight, length, feed conversion ratio, body weight gain percentage, specific growth rate and condition factor among probiotic treatments showed a significant difference with control (P <0.05). In all of these parameters, the best results were recorded in a treatment in which the hatched eggs were incubated from 1 to 60 days at 107 CFU/mL; The best feed conversion ratio was also recorded in the same treatment (P<0.05).Overall, increasing the duration of lactobacillus ramenosus treatment improved the performance of the hatching and growth factors in the early stages, as well as increasing the health status and growth in the later stages of fish life. Overall, the addition of bacteria to the water has improved the yield of growth and development in the early stages of life of rainbow trout and can be the easiest and most effective method.

    Keywords: Rainbow trout, Probiotic, Lactobacillus rhamnosus, Growth factor}
  • فاطمه عبدالله نژاد، سید حسین حسینی فر*، حامد پاک نژاد، عبدالمجید حاجی مرادلو، محمدرضا ایمانپور

    هدف از این تحقیق، بررسی اثرات استفاده از پودر جلبک قرمز بر شاخص های رشد، مصرف جیره و شاخص های سرم و موکوس و الگوی پروتیینی موکوس در بچه ماهی کپور معمولی (Cyprinus carpio) بود. به این منظور، بچه ماهی های کپور معمولی به مدت 7 هفته با جیره های آزمایشی حاوی سطوح مختلف (صفر (شاهد) 25/0، 5/0 و 1%) پودر جلبک قرمز تغذیه شدند. شاخص های رشد (میانگین وزن، نرخ رشد ویژه، ضریب تبدیل غذایی و میزان بقا) بین ماهی های تغذیه شده با پودر جلبک Gracilaria gracilis در مقایسه با گروه شاهد اختلاف معنی داری نداشت (05/0>p). ایمونوگلوبولین کل سرم در تیمار تغذیه شده با پودر جلبک G. gracilis در مقایسه با گروه شاهد اختلاف معنی دار نداشت (05/0>p). ایمونوگلوبولین کل و میزان پروتیین کل موکوس در تیمار تغذیه شده با پودر جلبک G. gracilis در مقایسه با گروه شاهد اختلاف معنی دار نداشت (05/0>p). در بررسی الگوی پروتیینی موکوس هم تراکم باندهای پروتیینی و ایجاد باندهای جدید بین تیمارها و شاهد تفاوت مشاهده شد. با توجه به نتایج حاصل از این تحقیق، به کارگیری 25/0، 5/0 و 1% پودر جلبک G. gracilis تاثیر مثبتی بر شاخص های رشد و ایمنی غیراختصاصی سرم و موکوس نداشت. نظر به نتایج کسب شده و عدم تاثیر این میزان از پودر جلبک قرمز بر شاخص های رشد و برخی از فراسنجه های ایمنی غیراختصاصی سرم و موکوس و نیز اثرات مشاهده شده بر الگوی پروتیینی موکوس به نظر می رسد که تحقیقات بیشتری برای روشن شدن جنبه های مختلف اثرگذاری جلبک G. gracilis در پرورش ماهی کپور نیاز است.

    کلید واژگان: جلبک قرمز, شاخص های رشد, الگوی پروتئینی, ایمنی غیراختصاصی, ماهی کپور معمولی}
    Fatemeh Abdollahnejad, Seyed Hossein Hoseinifar *, Hamed Paknejad, Abdolmajid Hajimoradlou, Mohamdreza Imanpuor
    Introduction

    Nutrition plays an important role in the functioning of the immune system and resistance to diseases. As a result, feeding and nutritional management are very sensitive and important. Nowadays, the use of substances that stimulate immunity and growth in the diet of aquatic animals is very important. The main reason for using these stimulants is their benefits, which include increasing growth, reducing food loss, increasing production, and obtaining a high-quality product. On the other hand, immune stimulants are added as supplements to the diet of aquatic animals and are used to prevent disease and improve the food conversion ratio. Seaweeds have high quantity of vitamins, minerals, protein, carotenoids, fiber, and essential fatty acids. In addition to being used as food, algae can have industrial, cosmetic, and medical uses. Algae have great economic importance due to having valuable polysaccharides such as agar, carrageenan, and alginate. Studies have shown that the use of dried algae as an immune stimulant in the aquaculture industry improves the physiological responses of fish to stress and disease, and as an immune stimulant in aquaculture, they increase growth, food efficiency, and biochemical quality of carcasses in various aquatic animals. The genus Gracilaria from the family Gracilariaceae is the largest genus from the Rhodophyta branch. They have a wide distribution worldwide and have been seen in polar, equatorial, and Mediterranean regions. However, there are limited studies regarding the use of Gracilaria gracilis algae powder in aquaculture. Considering the importance of common carp as one of the most important aquaculture species, the present study aims to investigate using different levels of G. gracilis algae powder in the diet and its effect on growth performance as well as some serum and skin mucus parameters in common carp.

    Materials and Methods

    This research was conducted for seven weeks in Shahid Nasser Fazli Barabadi Aquaculture Lab of Gorgan University of Agricultural Sciences and Natural Resources, Gorgan, Iran. In this experiment, common carp fry with an average weight of 19 g was used. The fish were adapted for two weeks and then kept in 12 fiberglass tanks (4 treatments 0, 0.25, 0.5 and 1% G. gracilis powder) with a density of 15 fish. The added ingredient in the diet was G. gracilis powder, supplied from South Iran. In this experiment, the basal diet was commercial extruded food size FFC from Faradaneh Company, Shahrekord, Iran and then the required amounts of G. gracilis algae (2.5, 5, and 10 g/kg) were mixed with the ingredients and made into the pellets. To investigate growth factors, the length and weight of all fish were measured. Fish mucus samples and blood samples were also collected. Data analysis and determination of significant levels were performed using SPSS 16 software and Duncan's statistical test with a confidence level of 95% and One-Way ANOVA test.

    Results

    This research showed that the weight at the end of the period, the specific growth rate, and the food conversion ratio were not significantly different between the treatments containing red algae powder and the control group (p>0.05). Statistical analysis of the results showed no significant difference between the serum total immunoglobulin and total protein levels in the treatments fed with G. gracilis powder and the control group (p>0.05). The same results were noticed in case of skin mucus total immunoglobulin and total protein levels (p>0.05)

    Discussion

    The results showed that adding G. gracilis powder (0.25, 0.5 and 1%) has no significant effect on growth and immune indices compared to the control group. The effect of adding herbal supplements to the diet on growth performance differs according to factors such as appropriate concentration, diet composition, and rearing management. Also, fish species, life stages, and experimental conditions are effective on growth performance results. The lack of significant difference between different levels of G. gracilis powder and the control group may be related to these reasons.

    Keywords: Red algae, Growth indicators, Protein pattern, Non-specific immunity, Common carp}
  • فاطمه کیاپور*، عبدالمجید حاجی مرادلو، رسول قربانی، علی حاجی بگلو
    این مطالعه با هدف بررسی تاثیر سطوح مختلف هورمون تیروکسین در آب پرورشی و جیره غذایی بر فاکتورهای رشد در مراحل اولیه رشد ماهی قزل آلای رنگین کمان انجام شد. آزمایش در سه مرحله تخم چشم زده تا تفریخ کامل تخم، لارو تفریخ شده تا زمان تغذیه فعال و زمان تغذیه فعال تا وزن گیری حدود 1 گرم بچه ماهی انجام شد. در هر مرحله، آزمایش در سه غلظت محلول تیروکسین (03/0، 06/0 و 09/0 میلی گرم در لیتر) به همراه گروه شاهد (فاقد هورمون تیروکسین) با 3 تکرار انجام گردید. تیروکسین در مراحل اول و دوم، به آب و در مرحله سوم به غذا اضافه گردید. در انتهای مرحله سوم، شاخص های رشد مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که بالاترین وزن و طول نهایی در تیمار 9 به ترتیب برابر با 04/0±53/1 و 31/0±85/5 سانتی متر به دست آمد. شاخص های درصد افزایش وزن بدن و ضریب رشد ویژه در مقایسه با سایر تیمارها تفاوت معنی داری از خود نشان داد (05/0>p) و به ترتیب برابر با 32/18±45/872 و 04/0±05/5 بود. بیش ترین ضریب تبدیل غذایی و ضریب چاقی نیز در گروه شاهد برابر با 004/0±78/0 و 07/0±14/1 بود مشاهده گردید. بر اساس مطالعه حاضر، هورمون تیروکسین منجر به اثرات مثبت بر فاکتورهای رشد در بچه ماهی قزل آلای رنگین کمان گردیده است.
    کلید واژگان: تیروکسین, غوطه وری, خوراکی, فاکتورهای رشد}
    Fatemeh Kiapour *, Abdolmajid Hajimoradlou, Rasoul Ghorbani, Ali Hajibeglou
    This study was conducted with the aim of investigating the effect of different levels of thyroxine hormone in rearing water and diet on growth factors in the early stages of growth of rainbow trout. The experiment was carried out in three stages: hatched eggs until complete hatching, hatched larvae until active feeding, and active feeding until weighing about 1 gram of fry fish. In each stage, the experiment was performed in three concentrations of thyroxine solution (0.03, 0.06 and 0.09 mg/liter) along with the control group (without thyroxine hormone) with 3 repetitions. Thyroxine was added to water in the first and second stages and to food in the third stage. At the end of the third stage, growth indicators were examined. The results showed that the highest final weight and length in treatment 9 were 1.53±0.04 and 5.85±0.31 cm respectively. The percentage of body weight gain and specific growth factors showed a significant difference compared to other treatments (p<0.05) and were 872.45±18.32 and 5.05±0.04, respectively. The highest food conversion rate and obesity rate in the control group were 0.78±0.004 and 1.14±0.07 respectively. According to the present study, thyroxine hormone has led to positive effects on growth factors in rainbow trout fry.
    Keywords: Thyroxine, Immersion, food, Growth factors}
  • علی حاجی بگلو*، عبدالرحمان مخمی، عبدالمجید حاجی مرادلو، حسین رحمانی
    مطالعه حاضر برای بررسی تاثیر سطوح مختلف کولین کلراید بر فلور میکروبی روده بچه ماهی قزل آلای رنگین کمان (Oncorhynchus mykiss) طراحی و اجرا شد. در این آزمایش 750 قطعه بچه ماهی قزل آلای رنگین کمان از زمان تغذیه آغازین در قالب یک گروه شاهد و 4 گروه آزمایشی با جیره غذایی حاوی 250 (Cho250)، 500 (Cho500)، 1000 (Cho1000) و 2000 (Cho2000) میلی گرم کولین کلراید در کیلوگرم جیره به مدت 90 روز تغذیه شدند. برای ساخت جیره های غذایی از خوراک شرکت 21 بیضاء استفاده شد. میزان فلور میکروبی روده و وزن نهایی در تیمار Cho1000 و Cho2000 به طور معنی داری بالاتر از گروه شاهد بود (05/0>p). در نهایت، افزودن کولین کلراید به جیره شیوه ای اثرگذار بوده و برای دستیابی به بهبود فلور میکروبی روده، مناسب ترین مقدار کولین کلراید 1000 تا 2000 میلی گرم در کیلوگرم در جیره غذایی ماهی قزل آلای رنگین کمان است.
    کلید واژگان: کولین کلراید, Oncorhynchus mykiss, بچه ماهی, فلور میکروبی روده}
    Ali Hajibeglou *, Abdolrahman Mokhmi, Abdolmajid Hajimoradlou, Hossein Rahmani
    The present study was designed and conducted to investigate the effects of varying levels of choline chloride on the microbial flora of the rainbow trout, Oncorhynchus mykiss fry. A total of 750 fish were fed with diets containing 0 (control), 250 (Cho250), 500 (Cho500), 1000 (Cho1000), and 2000 (Cho2000) mg of choline chloride per kg of feed for 90 days. The required feed was obtained from the 21 Bayza Company. The amount of microbial flora and final weight was significantly higher in the Cho1000 and Cho2000 than in the control group. The addition of choline to the diet effectively improved the microbial flora. The most suitable amount of choline chloride was between 1000 and 2000 mg/kg in the diet of rainbow trout.
  • معصومه ماچانلو*، علی حاجی بگلو، عبدالمجید حاجی مرادلو
    پروبیوتیک ها به عنوان جایگزینی برای مواد شیمیایی و آنتی بیوتیک ها ثابت کرده اند که در ارتقای آبزی پروری موفق موثر بوده اند، زیرا دارای توان بالقوه بهبود کیفیت آب و افزایش کیفیت ذخایر تولیدی هستند. هدف این تحقیق بررسی اثر آب حاوی Lactobacillus rhamnosus PTCC 1637 بر بازماندگی و کیفیت آب تخم چشم زده تا بچه ماهی قزل آلای رنگین کمان (Oncorhynchus mykiss) بود. این بررسی در سه بخش 1: تخم چشم زده، 2: آلوین و 3: بچه ماهی با غلظت های 106 × 1 و 107 × 1  CFU/mL (یاخته باکتری در میلی لیتر آب پرورش) انجام شد. گروه شاهد باکتری دریافت نکرد. غلظت های مذکور از باکتری، در بخش 1 در روزهای 1، 3 و 5؛ در بخش 2 به صورت دو روز در میان و در بخش 3 از روز 1 تا 20 یک روز در میان و از روز 20 تا 60 هر 4 روز یک بار به آب افزوده شد. نتایج نشان داد که افزودن مستقیم L. rhamnosus به آب پرورشی O. mykiss باعث بهبود فراسنجه های کیفی آب (اکسیژن، pH، آمونیاک و آمونیوم) شد (05/0>p). همچنین، نتایج بخش دوم نشان داد که بیشترین درصد بازماندگی را گروه تخم چشم زده (روز 1 تا 20) داشتند. بیشترین بازماندگی در بخش سوم در تیمارهای دریافت کننده باکتری در گروه تخم چشم زده (روز 1 تا 60) و آلوین (روز 8 تا 60) مشاهده شد. در مجموع، استفاده از باکتری در گروه تخم های چشم زده (CFU/mL  107) که از روز اول باکتری دریافت کرده بودند، نتیجه مطلوب تری را نشان داد. در نهایت افزودن مستقیم پروبیوتیک به آب پرورشی شیوه ای اثرگذاربوده و موجب افزایش بازماندگی و بهبود فراسنجه های کیفی آب قزل آلای رنگین کمان می شود.
    کلید واژگان: Lactobacillus rhamnosus, Oncorhynchus mykiss, بازماندگی, کیفیت آب}
    Masoumeh Machanlou *, Ali Hajibeglou, Abdolmajid Hajimoradlou
    As an alternative to chemicals and antibiotics, probiotics have proven to be effective in promoting successful aquaculture. They can improve water quality and generate high-quality livestock. The current study aimed to investigate the effect of adding Lactobacillus rhamnosus PTCC 1637 to the rearing water on survival rate and water quality during spawning on juvenile stages of rainbow trout of Oncorhynchus mykiss. This study has been implemented in three groups (1: eyed eggs, 2: alevin, and 3: fry) and three treatments (1 × 106, 1 × 107 bacteria per mL of water, and a control group). The abovementioned bacterial concentrations in group 1 were added on the days 1, 3, and 5; in group 2, every other day; and in group 3, from the days 1 to 20 on every other day, and from 20 to 60 once every four days. The results showed that the direct addition of L. rhamnosus to the rearing water improved the water quality parameters (DO, pH, ammonia and ammonium; p<0.05). Also, according to the results of the second part, the highest survival rate (%) was observed in the eyed egg group (the days 1-20). The highest survival rate in the third part was found in the treatments receiving bacteria in the eyed egg (the days 1-60) and alevin (the days 8-60) groups. In general, the use of bacteria in the eyed eggs group (107 CFU/mL) that received bacteria from the first day exhibited a more favorable result. Finally, probiotics added directly into the rearing water is an effective method that causes increases survival and improves water quality parameters in O. mykiss.
    Keywords: Lactobacillus rhamnosus, Oncorhynchus mykiss, Survival, Water Quality}
  • احمد محمدی یلسوئی*، عبدالمجید حاجی مرادلو، حامد پاک نژاد، سید علی اکبر هدایتی، رسول قربانی

    غلظت اکسیژن به عنوان یکی از فراسنجه های فیزیکوشیمیایی آب همواره یکی از عوامل محدود کننده در تولیدات آبزی پروری بوده است. هدف از مطالعه حاضر، ارزیابی تاثیر استفاده از ویتامین E و روی (Zn) بر نرخ سوخت و ساز و برخی از شاخص های رشد ماهی کپور معمولی (Cyprinus carpio) در مواجهه با کمبود مزمن اکسیژن بود. برای این منظور، 495 قطعه ماهی انگشت قد با میانگین وزنی 23/1 ± 38/15 گرم به روش کاملا تصادفی انتخاب، و در دو گروه مستقل تقسیم شدند و با جیره های حاوی مقادیر مختلف ویتامین E و Zn به مدت 8 هفته تغذیه شدند. غلظت ویتامین E و Zn (E:Zn) برابر 0:0، 60:0، 0:20، 60:20 mg/kg برای گروه شاهد (C1-C4) و 0:0، 60:0، 0:20، 60:20، 0:40، 120:0 و 120:40 mg/kg جیره برای گروه تیمار (T1-T7) بود. تمام شاخص های فیزیکوشیمیایی آب بجز اکسیژن برای هر دو گروه شاهد و تیمار یکسان بود. غلظت اکسیژن برای گروه شاهد و تیمار به ترتیب 43/0 ± 7/8 و 38/ 0 ± 1/4 میلی گرم در لیتر بود. نرخ سوخت و ساز و فراسنجه های رشد در پایان دوره ارزیابی شد. تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که کمبود مزمن اکسیژن منجر به کاهش معنی دار شاخص های رشد از قبیل وزن نهایی و درازای بدن شد (05/0>p). هم چنین، سطح نرخ سوخت و ساز پایه ماهی و بیشینه نرخ سوخت و ساز ماهی، دامنه یا افق سوخت و ساز هوازی ماهی در شرایط کمبود اکسیژن به شکل معنی دار کمتر از گروه شاهد بود (05/0>p). با وجود این، استفاده از مکمل های خوراکی مورد اشاره در رژیم غذایی ماهی منجر به بهبود معنی دار شاخص های مورد مطالعه در گروه تیمار شد (05/0>p). نتایج مطالعه حاضر نشان داد که استفاده از مکمل های خوراکی علاوه بر بهبود نرخ سوخت و ساز ماهی در شرایط کمبود مزمن اکسیژن، منجر به افزایش کارایی تغذیه و رشد ماهی در این شرایط می شود که ارتباط مستقیم با بازده تولید تاسیسات آبزی پروری دارد.

    کلید واژگان: مکمل های خوراکی, ماهیان آب شیرین, استرس اکسیداتیو, نرخ متابولیسم, بازده تولید}
    Ahmad Mohamadi Yalsuyi *, Abdolmajid Hajimoradlou, Hamed Paknejad, Seyed Aliakbar Hedayati, Rasoul Ghorbani

    Oxygen concentration is known as one of the limiting factors in aquaculture production. The present study aimed to evaluate the effects of vitamin E and zinc (Zn) on the metabolic rate and some growth indices in common carp Cyprinus carpio exposed to chronic low oxygen levels. So, 495 fingerling fish with an average weight of 15.38 ± 1.23 g were randomly selected and divided into two independent groups and fed with diets containing different amounts of vitamin E and Zn for 8 weeks. The vitamin E and Zn (E:Zn) concentrations were 0:0, 60:0, 0:20, 60:20 mg/kg for the control groups (C1-C4) and 0:0, 60:0, 0:20, 60:20, 0:40, 120:0 and 120:40 mg/kg for the treatment groups (T1-T4), respectively. All the physicochemical parameters of water except oxygen were the same for both control and treatment groups. Oxygen concentration for the control and the treatment groups were 8.7 ± 0.43 and 4.1 ± 0.38 mg/L, respectively. Chronic hypoxia led to a significant decrease in growth indices such as final weight and body length (p<0.05). In addition, the level of fish basic metabolic rate and maximum fish metabolic rate, aerobic metabolism scope in chronic hypoxia conditions were significantly lower than the control group (p<0.05). Nevertheless, using dietary supplements in the fish diet led to a significant improvement in the examined parameters in the treatment groups (p<0.05). The results of the present study showed that using food supplements, in addition to improving the metabolic rate of fish under chronic hypoxia condition, lead to an elevated efficiency of feeding and growth, which is directly related to the production efficiency of aquaculture systems.

    Keywords: dietary supplements, freshwater fish, Oxidative stress, metabolic rate, Production efficiency}
  • معصومه ماچانلو*، علی حاجی بگلو، عبدالمجید حاجی مرادلو
    پروبیوتیک ها به عنوان جایگزینی برای مواد شیمیایی و آنتی بیوتیک ها ثابت کرده اند که در ارتقای آبزی پروری موفق موثر بوده اند، زیرا دارای توان بالقوه بهبود کیفیت آب، افزایش تحمل به استرس و افزایش کیفیت ذخایر تولیدی هستند. هدف این تحقیق بررسی تاثیر افزودن Lactobacillus rhamnosus PTCC 1637 به آب پرورش ماهی بر بافت روده بچه ماهی قزل آلای رنگین کمان (Oncorhynchus mykiss) بود. این بررسی در سه گروه شامل 1: تخم چشم زده؛ 2: آلوین؛ و 3: بچه ماهی با غلظت های 106×1 و 107×1 باکتری در میلی لیتر آب پرورشی و شاهد (بدون دریافت باکتری) انجام شد. غلظت های مذکور از باکتری، در گروه 1 در روزهای 1، 3 و 5؛ در گروه 2 به صورت دو روز در میان و در گروه 3 از روز 1 تا 20 یک روز در میان، و از روز 20 تا 60 هر 4 روز یک بار به آب افزوده شد. نتایج نشان داد که بیشترین درازا (20/247 میکرومتر) و پهنای پرزهای روده (6/70 میکرومتر) مربوط به گروه تخم های چشم زده در روز 1 تا 60 و کمترین (پهنا: 2/59 و درازا: 08/201 میکرومتر) آن مربوط به گروه شاهد بود. تفاوت معنی داری بین میانگین پهنا و درازای پرزهای روده در دیگر تیمارها با شاهد مشاهده نشد. در مجموع، استفاده از باکتری در گروه تخم های چشم زده (روز 1 تا 60 در غلظت CFU/mL  107) نسبت به گروه آلوین و بچه ماهی نتیجه مطلوب تری را نشان داد. در نهایت، افزودن مستقیم پروبیوتیک به آب پرورشی شیوه ای اثرگذار بود و موجب بهبود وضعیت ریخت شناسی روده بچه ماهی قزل آلای رنگین کمان شد.
    کلید واژگان: آلوین, بچه ماهی, باکتری, پروبیوتیکت, تخم چشم زده, روده}
    Masoumeh Machanlou *, Ali Hajibeglou, Abdolmajid Hajimoradlou
    Probiotics as alternatives to chemicals and antibiotics have proven to be effective in promoting successful aquaculture. They can improve water quality, increase tolerance to stress, generate high-quality livestock, etc. The present study aimed to investigate the effect of adding Lactobacillus rhamnosus PTCC 1637 to water on the intestinal tissue of rainbow trout, Oncorhynchus mykiss. This experiment was performed in three treatments including 1: days 1 to 7; 2: days 1 to 20; and 3: days 1 to 60, by adding the bacterium at 106-107 CFU/mL into the water and also a control group. The above mentioned concentrations of the bacterium in group 1 were added on days 1, 3, and 5; in group 2, at every two days; and in group 3, from 1 to 20 on every other day, then from 20 to 60, once in four days. At the end of the experiment, intestinal alteration was examined. The results showed that the highest length (247.2 µm) and width of intestinal villi (70.6 µm) were related to the hatched egg group from 1 to 60 days (hatched egg part), while the lowest in the control group. There was no significant difference between the average width and length of the intestinal villi in other treatments compared to the control group. In general, the use of bacteria in the eyed eggs group (days 1 to 60 at a concentration of 107 CFU/mL) showed a more favorable result than in the alevin and fry groups. Finally, the direct addition of probiotics to the water effectively improved intestinal morphology in O. mykiss.
    Keywords: Alvin, Fingerling, Bacteria, probiotic, Hatched egg Intestinal}
  • فاطمه خانی، عبدالمجید حاجی مرادلو*، رسول قربانی، دلاور شهباززاده، کامران پوشنگ باقری

    ابتدایی بودن سیستم ایمنی ماهیان نسبت به مهره داران عالی، موجب شده است تا لایه موکوسی اپیدرم، به عنوان یک مکانیسم مازاد، سطح بدن ماهیان را پوشش دهد. این لایه علاوه بر عملکردهای فیزیکی همچون کاهش اصطکاک آب و حفاظت از صدمات سایشی، حاوی ترکیبات فعال زیستی می باشد و اولین خط دفاع میزبان در برابر پاتوژن ها محسوب می گردد. در طول سال های گذشته، فعالیت ضدمیکروبی موکوس ماهیان مختلف مورد مطالعه قرار گرفته است. با توجه به کمبود اطلاعات در مورد ماهیان خاویاری، در مطالعه حاضر، برخی خواص پروتیین های موجود در موکوس اپیدرمی فیل ماهی (Huso huso) به عنوان یکی از گونه های بومی سواحل جنوبی دریای خزر در سه رده وزنی مختلف (4/0، 4 و 40 کیلوگرم) مورد ارزیابی قرار گرفت. در این تحقیق موکوس به طور مستقیم از سطح بدن ماهیان جمع آوری و برخی از خواص مانند غلظت کل پروتیین، کروماتوگرام (RP-HPLC) و پروفایل  جرم مولکولی پروتیین های موکوس در سه رده وزنی مقایسه گردید. بررسی فعالیت ضدمیکروبی موکوس با روش های انتشار دیسک، کمترین غلظت بازدارندگی (MIC) و کمترین غلظت باکتری کشی (MBC) مورد بررسی قرار گرفت. هیچ تفاوت معنی داری بین غلظت پروتیین کل نمونه های خام سه وزن مشاهده نشد (به ترتیب : 03/0 ± 02/1، 01/0 ± 04/1، 02/0 ± 07/1 میکروگرم بر میکرولیتر) درحالیکه در بین فرکشن های حاصل از کروماتوگرافی تفاوت معنی داری تنها در غلظت فرکشن چهارم مشاهده شد (05/0 ≥ p). الگوی پروتیینی (5-245 کیلودالتون) حاصل از SDS-PAGE در سه رده وزنی مشابه بود. در بررسی کروماتوگرام، تعداد فرکشن ها (10 فرکشن در طول موج 214 نانومتر) کاملا یکسان و نمودار لگاریتمی زمان ماندگاری منطبق بر هم و بدون هیچ گونه تفاوت معنی داری بود در حالیکه سطح زیر منحنی در فرکشن های 2 ،5 و 9 گروه های وزنی دارای تفاوت معنی دار بود (05/0 ≥ p). مطالعه حاضر نشان داد که تمام گروه های وزنی در کروماتوگرام HPLC و SDS-PAGE دارای ترکیب و ساختار نسبتا مشابه بودند. انتشار دیسک فعالیت ضدباکتریایی مشابهی را در برابر A. hydrophila نشان داد در حالی که در مواجهه با S. iniae  گروه وزنی اول (4/0 کیلوگرم) به طور معنی داری هاله عدم رشد کمتری را نشان داد(05/0 ≥ p). تمام گروه های وزنی  دارای مقادیرMIC و MBC  یکسان بودند (MIC48 = MBC48 = 25 میکروگرم) در حالی که در آزمایش انتشار دیسک، در قدرت ضدباکتریایی گروه های وزنی در معرض S.iniae اختلاف معنی داری مشاهده شد که می توان به صلاحیت آزمون اشاره کرد. در نهایت می توان ادعا کرد که از نظر ایمنی اولیه (غیر اختصاصی)، گروه وزنی اول به یک سطح تکاملی همسطح وزن های بالاتر رسیده است.

    کلید واژگان: فعالیت ضدمیکروبی, فیل ماهی (Huso huso), کروماتوگرافی فاز معکوس, کمترین غلظت بازدارندگی, موکوس اپیدرم}
    Fatemeh Khani, Abdolmajid Hajimoradloo*, Rasul Ghorbani, Delavar Shahbazzadeh, Kamran Pooshang Bagheri

    The fish's primary immune system in epidermis produces the mucosal layer as a surplus mechanism to cover the surface of the fish's body against infections. In addition to its physical functions such as reducing water friction and protecting against abrasion, it contains biologically active constituents, which is the first line of defense against pathogens. During the past years, the antimicrobial activity of various fish mucus has been studied. Due to the lack of information on sturgeon, in the present study, some properties of proteins in the epidermal mucus (Huso huso) as one of the native species of the southern coast of the Caspian Sea were evaluated. In this study, mucus was directly collected from fish surface in three different weight classes (0.4 , 4 and 40 kg) and some properties such as total protein concentration, chromatogram (RP-HPLC) and molecular mass profile of mucus proteins in three weight classes were compared. Antimicrobial activity of mucus was evaluated by disk diffusion, minimum inhibitory concentration (MIC) and minimum bactericidal concentration (MBC). The crude samples of different weights showed no significant difference in protein concentration (1.02 ± 0.03, 1.04 ± 0.01, 1.07 ± 0.02 µg/µl, respectively) but HPLC fraction No.4 in the third weight (40kg) showed a significant higher concentration in comparison to others (α=0.05). SDS-PAGE results revealed that the mucus samples contain peptides and proteins ranging from 5 kDa to 245 kDa with no considerable differences. All chromatograms showed similar numbers of fractions at similar retention time while the area percentage of fractions underwent significant differences in fractions 2, 4 and 9 (α=0.05). Disk diffusion showed the same antibacterial activity against A. hydrophila while group 1 (0.4 kg) had a significantly lower inhibition zone against S. iniae. All the samples possessed the same antimicrobial activity in MIC and MBC assays (MIC48=MBC48=25 µg). The current study revealed that all selected weight groups had the same properties in HPLC chromatogram and SDS-PAGE. Comparison of antimicrobial activity in MIC and MBC tests showed no significant difference between groups while in the disk diffusion test, there were significant differences in the antibacterial activity of weight groups exposed to S.iniaei, which could refer to the test competency. In conclusion, it can be claimed that in terms of protection (non-specific immunity), the first weight group (i.e. ≈ 0.4 kg) reached an evolutionary level as well as higher weights did (i.e. ≈ 4 and 40 kg).

    Keywords: Antimicrobial activity, Huso huso, MIC, Mucus, RP-HPLC}
  • محدثه احمدی *، عبدالمجید حاجی مرادلو

    لیورگل از عصاره گیاهی خار مریم تهیه می شود. خار مریم محتوی فلاوانو لیگنان ها می باشد و دارای اثرات محافظت کننده کبدی است. در این آزمایش به بررسی اثرات خوراکی لیورگل بر شاخص های رشد و پیشگیری از عارضه کبد چرب در سطوح مختلف چربی جیره ماهی کوی پرداخته شد. برای این آزمایش 9 جیره غذایی مختلف با 3 سطح 0، 0/5 و 1 درصد لیورگل با سه سطح 5 ،10 و 20 درصد چربی تهیه گردید. غذادهی به ماهیان به مدت 150 روز انجام شد. پس از پایان دوره پرورش، شاخص های رشد ماهی (وزن انتهایی، افزایش وزن، نرخ رشد ویژه، بازماندگی و ضریب تبدیل غذایی) و نمونه برداری از بافت کبد ماهیان مورد بررسی قرار گرفت. نتایج آزمایش نشان داد وزن نهایی، افزایش وزن بدن، نرخ رشد ویژه و ضریب تبدیل غذایی در میان تیمارهای آزمایشی معنی دار بود (0/05>P)، در حالی که بازماندگی در میان تیمارها تفاوت معنی داری را نشان نداد (0/05<P). بالاترین شاخص های رشد در تیمار 8 (چربی 20 درصد + داروی لیورگل 1 درصد) مشاهده شد. هم چنین نتایج آزمایش نشان داد که در بین تمام تیمارهای آزمایش بیش ترین عارضه کبدی در تیمار 6 که حاوی جیره غذایی 20 درصد چربی و بدون داروی لیورگل بود مشاهده شد. نتیجه نهایی تحقیق نشان داد در تمام تیمارهای چربی جیره غذایی (5، 10 و 20 درصد) اضافه کردن داروی لیورگل به جیره غذایی احتمالا به علت وجود سیلی مارین باعث کاهش ضایعات کبدی در ماهی کوی گردید.

    کلید واژگان: ماهی کوی, لیورگل, شاخص رشد, کبد چرب}
    Mohadeseh Ahmadi *, Abdolmajid Hajimoradloo

    Livergol drug is made from a herbal extract of Mary Magenta. Milk thistle contains flavonoids and has hepatoprotective effects. The purpose of this study was to evaluate the effects of livergol drug on growth indices and prevention of fatty liver disease in different levels of fat in Koi fish diets. For this experiment, 9 diets of different nutrients were prepared with 3 levels of 0, 0.5 and 1% of livergol and three levels of 5, 10 and 20% fat. The fish were fed for 150 days. After the end of breeding period, fish growth indices (end weight, weight gain, specific growth rate, survival rate and food conversion ratio) and samples of fish liver tissue were investigated. The results of the experiment showed that the final weight, body weight gain, specific growth rate and feed conversion ratio were significant in the experimental treatments (P≤0.05). While survival did not show significant difference among treatments (P≥0.05).The highest growth indices were observed in treatment 8 (fat 20% + livergol 1%). The results of the experiment showed that among all treatments, the highest liver toxicity among the all groups was observed in treatment 6 containing 20% fat and without livergol. The final result of the study showed that in all dietary fat treatments (5, 10 and 20%), adding livergol drug to the diet was probably due to the presence of silimarin reduced liver lesions in Koi fish.

    Keywords: Koi fish, Livergol, Growth index, Fatty liver}
  • شهرام بهمنش*، باقر امیری مجازی، عبدالمجید حاجی مرادلو، محمود بهمنی، فریدون چکمه دوز قاسمی، سهراب دژندیان

    خصوصیات بافتی تخمدان ماهی اسبله (glanis linnaeus,1758  Silurus) در تالاب بین المللی انزلی طی یک دوره یک ساله بررسی شد. تعداد 154 ماهی ماده به وسیله تله صید و تخمدان آنها جداسازی شد. سپس، در محلول بوین تثبیت شده و در آزمایشگاه فیزیولوژی پژوهشکده آبزی پروری آب های داخلی انزلی مراحل بافت شناسی شامل آبگیری، شفاف سازی، قالب گیری، پارافینه و رنگ آمیزی ایوزین هماتوکسیلین انجام و پس از تهیه مقاطع 5 میکرونی به وسیله میکروسکوپ نوری مورد بررسی قرار گرفتند. شش مرحله جنسی شامل: نا بالغ (Immature)، در حال توسعه اولیه (Early Developing)، در حال توسعه پایانی (Late Developing)، تخمدان رسیده (Ripe Ovary)، تخمدان رسیده سیال (Running Ripe Ovary)، تخمدان تخم ریزی کرده (Spent) مشاهده شد. قطر تخمک برای 123 عدد ماهی اسبله در مراحل 2 تا 5 رسیدگی جنسی اندازه گیری گردید. میانگین اندازه قطر تخمک در مرحله دوم رسیدگی جنسی 4/1 میلی متر بود که بتدریج در مراحل بعدی تکامل، افزایش یافته و در مرحله پنجم رسیدگی جنسی به میانگین قطر 36/2 میلی متر رسید. در مرحله ششم رسیدگی جنسی مجددا اندازه قطر تخمک کاهش یافت. روند افزایش اندازه قطر تعدادی از تخمک ها در مراحل 2 تا 5 بیشتر از بقیه بود و در مراحل 4 و 5، این تفاوت مشخص تر شد. تعدادی تخمک نیز در اندازه های کوچک تر دیده شد که در حال رسیدگی بودند ولی تخمک نابالغ دیده نشد. هیچ همپوشانی بین مراحل بالا و پایین رسیدگی جنسی مشاهده نشد. این امر نشان دهنده تخم ریزی در یک مدت طولانی تر بود؛ که از این نظرتخمدان این ماهیان را می توان جزء تخمدان های دسته ای (Group Synchronous) در نظر گرفت.

    کلید واژگان: تالاب انزلی, تخمدان, بافت شناسی, ماهی اسبله, Silurus glanis}
    Shahram Behmanesh *, Bagher Amiri Mojazi, Abdolmajid Haji Moradlo, Mahmoud Bahmani, Fereidoon Chakmehdouz Ghasemi, Sohrab Dejandian

    The ovarian histological characterization of European Catfish on Anzaly lagoon was investigated. 154 female’s specimen in different size were caught by trap, ovarian were fixed in bouin׳s liquid. Samples were fixed, dehydrated, clarified, embedded and stained by H&E method. The tissues were supplied on 0.5µ size and analyzed by light microscope. The ovaries had six maturity stages which were as follow: Immature, Early Developing, Late Developing, Ripe Ovary, Running Ripe Ovary and Spent. Oocyte diameter was measured for 123 female’s specimen in the 2 to 5 maturity stages. In this study, the mean egg diameter, in stage II of gonad maturation was 1/4 mm and gradually increased in the later stages of development, in the fifth stage of the maturation process the average diameter reached to 2/36 mm and again in the sixth stage decreased the oocyte diameter. Also according the present study the type of gonad in this species under the climatic condition of Guilan Province was found on Group Synchronous and spawning in longer period.

    Keywords: Anzaly Lagoon, European Catfish, Gonad maturation, histology, Ovary, Silurus glanis}
  • مرضیه ابوالفتحی*، آرش اکبرزاده، عبدالمجید حاجی مرادلو، حمیدرضا جوشقانی

    هدف از مطالعه حاضر، بررسی تاثیر اندازه و فصل بر پروفیل پروتئین موکوس و ساختار اپیدرم پوست ماهی قزل آلای رنگین کمان می باشد. نمونه های موکوس و پوست در طی سه فصل متوالی شامل اواخر زمستان (اسفند)، اواسط بهار (اردیبهشت) و اوایل پاییز (مهر) در سال های 1394-1393 تهیه شدند. در هر فصل، نمونه گیری به طور مجزا از چهار گروه وزنی شامل 20-2 گرم (W1)، 200-100 گرم (W2) و 600-400 گرم (W3) انجام شد. نتایج آنالیزهای بافت شناسی نشان داد که تراکم سلول های جامی شکل و ضخامت اپیدرم پوست قزل آلای رنگین کمان با افزایش دما از فصل زمستان تا فصل پاییز در همه گروه های وزنی افزایش یافت. اندازه سلول های جامی شکل در بچه ماهی ها (W1) تحت تاثیر فصل نبود، در حالی که در ماهیان بزرگتر W2 و  W3اندازه این سلول-ها با افزایش دما در فصل پاییز کاهش یافت. بین اندازه ماهی و تراکم سلول های جامی شکل نیز یک ارتباط مثبت و معنی دار مشاهده شد. آنالیز بیوشیمیایی موکوس پوست قزل آلای رنگین کمان نشان داد که همزمان با افزایش تراکم سلول های جامی شکل در فصل بهار غلظت پروتئین محلول موکوس نیز در هر سه گروه وزنی مورد مطالعه افزایش یافت. پروفیل پروتئین موکوس قزل آلای رنگین کمان نیز اختلاف فصلی در هر سه گروه وزنی نشان داد. در پاییز، پروتئین های با وزن مولکولی کمتر از 35 کیلو دالتون غالب بودند، در حالی که در زمستان این پروتئین ها مشاهده نشدند. هیچ اختلاف معنی داری در پروفیل پروتئین بین گروه های وزنی مختلف مشاهده نشد.

    کلید واژگان: سلول های جامی شکل, ضخامت اپیدرم, پروتئین محلول, الکتروفورز}
    Marzieh Abolfathi*, Arash Akbarzadeh, Abdolmajid Hajimoradloo, HamidReza Joshaghani

    The aim of this study was to investigate the effect of fish size and seasonality on the epidermis structure and protein profile of the skin mucus of Rainbow trout. Skin mucus samples were collected over three consecutive season periods including late winter, mid spring and early autumn. In each season, sampling was performed separately from three different weight groups including 2-20 gr fish (W1), 100-200 gr fish (W2) and 400-600 gr fish (W3). The results of histological analysis showed that goblet cell density and epidermal thickness increased with increasing temperature from winter to autumn in all weight groups. In juvenile (W1 fish), the size of goblet cells was not affected by the season, while in larger fishes (W2 and W3), the size decreased with increasing temperature in the autumn. There was a positive and significant relationship between fish size and density of goblet cells. Biochemical analysis of skin mucus showed that protein concentration increased simultaneously with an increase in goblet cell density. The protein profiles of rainbow trout mucus showed seasonal variations in all three weight groups. In autumn, the small proteins with molecular weights less than 35 kDa were more prominent, while these proteins were not observed in the winter. There were no significant differences in the mucus protein profile among different weight groups

    Keywords: goblet cell, epidermal thickness, soluble protein, SDS-PAGE}
  • آی ناز خدانظری*، عبدالمجید حاجی مرادلو، رسول قربانی
    هدف از این تحقیق، مطالعه بر روی تاثیر تخمیر با ماده زمینه جامد روی خصوصیات کیفی، فعالیت آنزیمی و قابلیت هضم مواد مغذی پودر ماهی کیلکای آنچوی بود. پودر ماهی کیلکا آنچوی با 25 درصد آرد گندم مخلوط و سپس با میکروارگانیسم ها (108 سلول در هر میلی لیتر) تلقیح گردید و در انکوباتور در دمای 37 درجه سانتی گراد به مدت 14 روز نگهداری شد. مقایسه شاخص های اکسیداسیون و هیدرولیز چربی در سیلاژ ماهی کیلکا آنچوی تلقیح شده با میکروارگانیسم ها نشان داد که S. cerevisiae دارای کمترین میزان اسیدهای چرب آزاد (62/7 میکرو مول بر گرم ماهی) و پراکسید (47/12 میلی اکی والان بر 1000 گرم روغن) بود. کمترین میزان نیتروژن غیر پروتیینی در سیلاژ ماهی کیلکا آنچوی تلقیح شده با L. plantarum و B. subtilis مشاهده شد. کمترین میزان تیوباربیتوریک اسید (10/8 میلی گرم مالون آلدهید اکیوالان بر کیلوگرم نمونه) در سیلاژ ماهی تلقیح شده با قارچ A. niger مشاهده شد. بیشترین میزان فعالیت آنزیم های آلفا آمیلاز و پروتیاز اسیدی به ترتیب در سیلاژ ماهی تلقیح شده با قارچ A. niger و مخمرها (S. cerevisiae و S. carlesbergensis) مشاهده گردید. قابلیت هضم ماده خشک و پروتیین خام در شرایط آزمایشگاهی با افزایش میزان سیلاژ ماهی، افزایش نشان دادند. بیشترین قابلیت هضم ماده خشک و پروتیین خام در شرایط آزمایشگاهی مربوط به S. cerevisiae بود (05/0<P). در مجموع نتایج نشان داد که S. cerevisiae بهترین خصوصیات کیفی، فعالیت آنزیمی و قابلیت هضم مواد مغذی سیلاژ تخمیری را در مقایسه با دیگر سیلاژ ماهی تلقیح شده با سایر میکروارگانیسم ها داشت.
    کلید واژگان: ماهی کیلکا آنچوی, تخمیر با ماده زمینه جامد, میکروارگانیسم, خصوصیات کیفی, قابلیت هضم مواد مغذی, فعالیت آنزیمی}
    Ainaz Khodanazary *, Abdolmajid Hajomoradloo, Rasool Ghorbani
    The aim of this study was to investigate the effect of solid-state fermentation on quality properties, enzyme activity and apparent digestibility of nutrients of Kilka Anchovy. Kilka Anchovy meal were mixed with 25% wheat flour and inoculated with microorganisms (108 cell/ml) and kept in an incubator for 14 days at 37 ºC. Comparison of oxidation and hydrolysis indexes at Kilka Anchovy silage inoculated with microorganisms showed that S. cerevisiae was the lower free fatty acid (7.62 µ mole/g fish) and peroxide (12.47 meq peroxide/1000g oil). The lowest nitrogen non protein of Anchovy Kilka silagr was shown with fish silage inoculated with L. plantarum and B. subtilis. The lowest thiobarbituric acid (8.40 mg malonaldehyde/ kg) was showed at fish silage inoculated with fungi A. niger. The highest α-amylase and acidic protease activites was shown at fish silage inoculated with fungi A. niger and yeasts (S. cerevisiae and S. carlesbergensis), respectively. The in vitro digestibility of dry matter and crude protein with different levels of the fish silage increased. The highest of in vitro digestibility of dry matter and crude protein was related to S. cerevisiae (P>0.05). Generally, the results showed that S. cerevisiae had the best quality properties, enzyme activity and digestibility of nutrient of fermented silage compared with other fish silage inoculated with other micoorganisms.
    Keywords: Anchovy kilka, Solid-State Fermentation, Microorganism, Quality properties, Digestibility of nutrient, enzyme activity}
  • مهنا محمدی موحد، سید عباس حسینی، پریا اکبری*، عبدالمجید حاجی مرادلو، سید علی اکبر هدایتی
    پیشینه و اهداف

    امروزه شکست فزاینده شیمی درمانی و مقاومت آنتی بیوتیکی نشان داده شده توسط عوامل عفونی باکتری های بیماریزا باعث غربالگری متابولیت های ثانویه جدید با ساختارهای شیمیایی مختلف سخت پوستان دریایی ، نرم تنان و اکینودرم ها با فعالیت ضد باکتری  مطلوب شده است. این مطالعه با هدف بررسی اثر ضد میکروبی عصاره متانولی و استونی دیواره عضلانی چهار گونه خیار دریایی (H.arenicola، Stichopus horrens، S.hermanni و H.leucospilota) بر برخی باکتری های بیماریزای ماهی قزل آلای رنگین کمان (Oncohrynchus mykiss) از جمله Lactococcus garvieae، Aeromonas hydrophila، Yersinia ruckeri و Streptococcus iniae طراحی گردید. تحقیق به روش تجربی و invitro انجام شد.

    روش ها 

    متغیرهای تجربی شامل گونه های خیار دریایی ، غلظت های مختلف عصاره ها و سویه های باکتریایی است. پس از تهیه عصاره های خیار دریایی مذکور به روش خیساندن، اثر ضد میکروبی عصاره های حاصل از دیواره ماهیچه ای آن ها با دو روش مختلف انتشار دیسک و انتشار چاهک مورد بررسی قرار گرفت.

    یافته ها

    بیشترین قطر هاله عدم رشد در باکتری های Y. ruckeri و hydrophila A. در غلظت 12 میلی گرم بر میلی لیتر به ترتیب 10/11 و 03/13 میلی متر در عصاره خیار دریایی S.horrens مشاهده شد. غلطت های مختلف عصاره متانولی خیار های دریایی S. Hermanni، H. arenicola و H. leucospilota در برابر تمام باکتری های مورد آزمایش، اثر ضد باکتری نداشتند. در حالی که عصاره استونی خیار دریایی S.horrens از رشد باکتری های Y. ruckeri و A. hydrophila به ترتیب در غلظت های 625/0 و 25/1 میلی گرم بر میلی لیتر جلوگیری نمود و منجر به مرگ باکتری های Y. ruckeri و A. hydrophila به ترتیب در غلظت های 5/2 و 5/2 میلی گرم بر میلی لیتر شد.

    نتیجه گیری

    در کل، به نظر می رسد که نوع عصاره، گونه خیار دریایی و همچنین توع باکتری در تشکیل قطر هاله عدم رشد، MIC و MBC تاثیر گذار باشد. عصاره خیار های دریایی S.hermanni و S.horrens از رشد باکتری Y. ruckeri به دو روش انتشار دیسکی و چاهک، می تواند جلوگیری نماید.

    کلید واژگان: خیار دریایی, عصاره, فعالیت ضد باکتریایی, انتشار دیسک, انتشار چاهک}
    Mohana Mohammadi Movahed, Seyyed Abbas Hosseini, Paria Akbary*, Abdolmajid Hajimoradloo, Seyyed Ali Akbar Hedayati
    Background and Objectives

    Today, the increasing failure of chemotherapy and antibiotic resistance displayed by pathogenic bacteria infectious agents have caused the screening of new secondary metabolites with various chemical structures of marine crustaceans, molluscs and echinoderms with desirable antibacterial activity. This study was designed to determine the antimicrobial effect of muscle wall methanol and acetone extracts of four species of sea cucumber (Holothuria arenicola, H. leucospilota, Stichopus hermanni, S.horrens) in Chabahar coasts on some rainbow trout (Oncorhynchus mykiss) pathogenic bacteria (Lactococcus garvieae, Aeromonas hydrophila, Yersinia ruckeri and Streptococcus iniae).

    Methods

    An experimental study was conducted at in vitro conditions. Experimental variables include sea cucumber species, different concentrations of extracts and bacterial strains. After preparing extracts of mentioned sea cucumber by maceration method, the antimicrobial effect of outcome extracts from their muscle wall were investigated by two different methods disk diffusion and well diffusion.

    Findings

    At acetone extract of S.horrens, the highest growth inhibition zone for Y. ruckeri and A. hydrophila bacteria at 12 mg/mL concentration in disk diffusion method (11.10 and 13.03 mm) were seen respectively. Different concentrations of methanol extract of S. hermanni, H. leucospilota and H. arenicola were inactive on the tested bacteria. While, Minimum Inhibitory Concentration (MIC) of acetone extracts of S.horrens for Y. ruckeri and A. hydrophila was 0.625 and 1.25 mg/mL respectively and Minimum Bactericidal Concentration (MBC) for Y. ruckeri and A. hydrophila bacteria were 2.5 and 2.5 mg/mL respectively in well diffusion method.Generally, it type of extract, sea cucumber species and also bacterium strain are influenced on growth inhibition zone, MIC and MBC. Acetone extract of S. hermanni and S. horrens sea cucumbers can prevent the growth of Y.ruckeri bacterium tested by both methods (disk diffusion and well).

    Keywords: Sea cucumber, Extract, Antibacterial activity, Disk diffusion, Well diffusion}
  • احمد محمدی یلسویی*، محمد فروهر واجارگاه، عبدالمجید حاجی مرادلو

    ایک، انگل تک یاخته ای است از خانواده مژه داران هولوتریش محسوب می شود. ایک، یک انگل اجباری ماهیان آب شیرین و عامل بیماری شناخته شده نقاط سفید در ماهیان است. این بیماری به شدت مسری بوده و می تواند بدون نیاز به میزبان های واسط مستقیم از یک ماهی به ماهی دیگر منتقل شود. با وجود اینکه ایک اغلب به عنوان عامل بیماری زا ماهیان گرمابی در نظر گرفته می شود، ولیکن شروع آن معمولا زمانی رخ می دهد که دمای آب در حال تغییر است به ویژه در بهار زمانی که دمای آب در حال افزایش است. نشانه کلاسیک عفونت ایک وجود نقاط سفید کوچک روی سطوح پوست و باله های ماهیان است. این نقاط که در واقع انگل بالغ هستند، روی سطح خارجی بدن ماهیان نفوذ کرده و جهت تغذیه و حرکت به نواحی اطراف، فضایی در لایه های سطحی بدن ایجاد می کند که در صورت عدم درمان به موقع باعث تلفات سنگین می شود. از این رو، شناخت آن اهمیت بالایی دارد. هدف از مطالعه حاضر بررسی و شناخت، پیشگیری و راه های درمان این بیماری بود.

    کلید واژگان: ماهیان گرم آبی, بیماری انگلی, عفونت انگلی}
    Mohammadi Yalsuyi A*, Forouhar Vajargah M, Hajimoradloo A

    A parasite is a protozoan of the Holotrich ocular family. It is a mandatory parasite of freshwater fish and is a known cause of white spot disease in fish. The disease is highly contagious and can be transmitted from one fish to another without the need for direct interface hosts. Although one is often thought of as the pathogen of warm-water fish, its onset usually occurs when the water temperature is changing, especially in the spring when the water temperature is rising. The classic sign of infection is the presence of small white spots on the surface of the skin and fins of fish. These spots, which are actually adult parasites, penetrate the outer surface of the fishchr('39')s body and create a space in the surface layers of the body for feeding and movement to the surrounding areas, which can cause heavy losses if not treated in time. Therefore, it is very important to know it. The aim of this study was to evaluate, identify, prevent and treat this disease.

    Keywords: Warm-water fish, parasitic disease, parasitic infection}
  • مصطفی بیگی*، عبدالمجید حاجی مرادلو، سید حسین حسینی فر، علی جافرنوده
    در مطالعه حاضر اثرات سطوح مختلف ملاس چغندر بر برخی از شاخص های رشد و بقا، فلورباکتریایی روده و طول پرز روده در ماهی کپور معمولی مورد بررسی قرار گرفت. در این آزمایش از 360 قطعه ماهی کپور معمولی با میانگین وزنی 2/5±28 گرم استفاده شد. بچه ماهی ها در 12 مخزن به تعداد 30 قطعه در هر مخزن به طور تصادفی توزیع شد. پس از یک هفته آداپتاسیون، در یک دوره به مدت 8 هفته غذادهی انجام گرفت . آزمایش در قالب 4 تیمار و هر تیمار با 3 تکرار شامل: جیره فاقد ملاس (تیمار 1)، جیره حاوی 0/5 درصد ملاس (تیمار 2)، جیره حاوی 1 درصد ملاس (تیمار3) و جیره حاوی 2 درصد ملاس (تیمار 4) انجام شد و ماهی ها روزانه به میزان 3 درصد وزن بدن و دو بار در روز با جیره   های آزمایشی تغذیه شدند. غذای گروه شاهد، غذای تجاری کپور معمولی شرکت فرادانه بدون ملاس بود . بررسی شاخص های رشد و تغذیه (افزایش وزن بدن، درصد افزایش وزن بدن، نرخ رشد ویژه، فاکتور وضعیت، ضریب تبدیل غذایی)، تعداد کل باکتری های روده و هم چنین طول پرز روده در پایان دوره آزمایش انجام شد. تجزیه و تحلیل داده ها در پایان دوره نشان داد شاخص های رشد و تغذیه (افزایش وزن بدن، نرخ رشد ویژه، فاکتور وضعیت، ضریب تبدیل غذایی) در بین تیمارهای مختلف اختلاف معنی داری باهم داشت (0/05>p). بررسی تعداد کل باکتری های هوازی روده نشان داد در بین تیمارهای مختلف اختلاف معنی داری در تعداد کل باکتری های هوازی روده وجود داشت (0/05>p). هم چنین بررسی طول پرزهای روده در تیمارهای مختلف حاکی از آن بود که اندازه طول پرزهای روده در بین تیمارهای مختلف اختلاف معنی داری با یکدیگر داشتند (0/05>p). به طور کلی جیره غذایی حاوی ملاس بر شاخص های رشد و بقا، فلور باکتریایی روده و طول پرز روده ماهی کپور معمولی تاثیرگذار بود و باعث تغییر شاخص های رشد و افزایش باکتری های هوازی روده و افزایش طول پرز روده در تیمار 2% ملاس شد.
    کلید واژگان: ملاس چغندر, شاخص های رشد, باکتریایی هوازی روده, طول پرز روده}
    Mostafa Beygi *, Abdolmajid Hajimoradloo, Seyed Hossein Hoseinifar, Ali J Afar Nodeh
    In the present study, the effects of different levels of beet molasses on some growth and survival indices, intestinal bacterial flora and length of villi in common carp were studied. In this experiment, 360 common carp species were used with a mean weight of 28 ± 2.5 gr The fish in 12 reservoirs were randomly distributed to 30 units per reservoir. After one week of adaptation, it was fed for a period of 8 weeks. The experiment was carried out in the form of 4 treatments and each treatment with 3 replications including: Molasses (treatment 1), diet containing 0.5% molasses (treatment 2), diet containing 1% molasses (treatment 3) and diet containing 2% molasses (treatment 4 ) And fish were fed daily with 3% body weight and twice daily with experimental diets. The food of the control group, the commercial food of the common carp of the company was enriched with no molasses. Growth and nutrition indices (body weight gain, body weight gain, specific growth rate, condition factor, nutritional conversion factor), total bacterial count of the intestine as well as the length of the intestinal paresis were performed at the end of the experiment. Data analysis at the end of the study showed that growth and nutrition indices (body weight gain, specific growth rate, condition factor, feed conversion ratio) were significantly different between treatments (p < 0.05). An examination of the total number of aerobic bacteria in the intestine showed that there was a significant difference between the treatments in the total number of aerobic bacteria (p < 0.05). Also, the study of peptic ulcer length in different treatments indicated that the length of the peptic ulcer was significantly different between treatments (p < 0.05).
    Keywords: Beet molasses, Growth indices, Intestinal aerobic bacteria, Length of villi}
  • سپیده غنی*، عبدالمجید حاجی مرادلو، حامد پاک نژاد، مرضیه ابوالفتحی
    تحقیق حاضر جهت ارزیابی برخی شاخص های ایمنی ذاتی سرم و موکوس پوست  ماهی کپور معمولی (Cyprinus carpio) در مواجهه با تنش شوری صورت گرفت. بدین منظور 180 قطعه بچه ماهی کپور با میانگین وزن 0/62±50 گرم تهیه و به سالن آبزی‏ پروری شهید فضلی ‏برآبادی دانشکده شیلات و محیط زیست دانشگاه گرگان انتقال یافت. پس از دو هفته آداپتاسیون، آزمایش در قالب  3 تیمار شامل تیمار آب شیرین (شوری ppt 0)، تیمار حاوی مخلوط 50 درصد آب شور و 50 درصد آب شیرین تیمار آب شور دریای خزر (شوری ppt 7) و (شوری ppt 14) انجام شد. جهت بررسی شاخص های ایمنی ذاتی (پروتئین محلول، فسفاتاز قلیایی و لیزوزیم) در پاسخ به تنش شوری، نمونه برداری از سرم و موکوس پوست در سه مرحله مجزا شامل روز سوم، روز ششم و روز نهم بعد از در معرض قرار گیری با شوری های مختلف انجام گرفت. نتایج نشان داد که تغییرات شوری تاثیر معنی داری بر میزان پروتئین کل، ‏فسفاتاز قلیایی، لیزوزیم سرم و موکوس ماهی داشت (0/05<p) ولی تغییرات شوری تاثیر معنی داری بر غلظت پروتئین محلول موکوس پوست ماهی نداشت (P>0/05). نتیجه گیری کلی تحقیق حاضر نشان داد که میزان لیزوزیم موکوس با افزایش شوری در همه دوره ها کاهش یافت. میزان لیزوزیم سرم در روزهای ابتدایی مواجهه با تنش شوری، افزایش یافت ولی با گذشت زمان میزان این شاخص نسبت به ابتدای دوره کاهش یافت. میزان فسفاتاز قلیایی موکوس در روزهای ابتدایی در آب لب شور و در روزهای انتهایی در آب شور افزایش یافت ولی میزان آلکالین فسفاتاز سرم در روزهای ابتدایی مواجهه با تنش شوری، کاهش و با گذشت زمان افزایش یافت. میزان پروتئین محلول موکوس طی دوره های مختلف شوری اختلاف معنی‏ داری وجود نداشت ولی پروتئین کل سرم خون در روزهای ابتدایی مواجهه با تنش شوری، افزایش یافت ولی با گذشت زمان میزان این شاخص نسبت به ابتدای دوره کاهش یافت.
    کلید واژگان: تنش شوری, آبزی, شاخص های موکوس, شاخص های سرم}
    Sepideh Ghani *, Abdolmajid Haji Moradlou, Hamed Paknejad, Marzieh Abulfathi
    The present study was conducted to evaluate some of the mucosal and serum indices of common carp (Cyprinus carpio) that exposed to salinity stress. In this regard one hundred and eighty fish (mean weight 50 ± 0.62 gr) were obtained from, after two weeks of adaptation randomly stocked in nine tank assigned to three treatments with three replicates including fresh water, Caspian Sea water (14ppt) and 50% sea water and 50% fresh water (7ppt). For measurement of immune factors after 3, 6 and 9 days of exposure, nine fish were taken from each treatment and anesthesia with clove powder. Serum and mucus were collected from different treatment and stored at -20 °C until use. The results showed different salinity had a significant effect on total protein, alkaline phosphatase and lysozyme of serum and mucosal (p < 0.05). But there wasn’t significant effect on protein content of mucus among treatments. According to the overall conclusion of the present study, results showed that mucusal lysozyme decreased with increase of water salinity in all measuring periods, but the amount of mucosal alkaline phosphatase in initial days decrease in 7 ppt salinity and in final days increase in 14 ppt salinity treatment, but serum alkaline phosphatase in first days of exposure to salinity decreased and then increase during experiment period. Total protein of mucus didn’t statistically affect during experiment. Serum total protein in initial days of exposure, increase and decrease during experiment. increased in the early and final days of sea water treatment. There was no significant difference among protein content of mucus in all treatment. The lysozyme and total protein parameters of the blood serum increase in the early days of exposure to salinity stress, but during the exposure total protein content of the serum reduced. The amount of alkaline phosphatase decrease in the early days of exposure to salinity stress, but increases with salt in time.
    Keywords: salinity stress, Aquatic, Mucus indices, Serum indices}
  • مریم خواجوی، عبدالمجید حاجی مرادلو*، مژگان زندی، محمد پزشکی مدرس، عباس زمانی، شاهین بنکدار

    فناوری رهایش کنترل شده داروهای پروتئینی و پپتیدی از ذرات زیست تخریب پذیر به عنوان یک حوزه برجسته جهت غلبه بر مشکلات مرتبط با فرمولاسیون ماکرومولکول ها ظهور کرده است. هدف از تحقیق حاضر ساخت میکرو ذرات بارگذاری شده با پروتئین با استفاده از پلیمر زیست تخریب پذیر PCL و هیدروژل حاصل از غضروف فیل ماهی و BSA به عنوان داروی مدل برای داروهای پروتئینی و پپتیدی نظیر GnRH بود. در این مطالعه روش امولسیون دوگانه به عنوان یکی از مناسب ترین روش های تهیه سامانه تحویل دارو برای پروتئین های محلول در آب انتخاب گردید. در تهیه امولسیون اول از اولتراسونیک و در امولسیون دوم از همزن مکانیکی استفاده گردید. در این مطالعه 3 گروه شامل گروه 1(PCL/hydrogel/BSA)، گروه 2(PCL/BSA) و گروه 3(PCL/Alginate/BSA) به عنوان سامانه تحویل دارو تهیه گردید. نتایج نشان داد شکل ذرات در همه گروه ها کروی بوده و ذرات بصورت منفرد در محیط آبی پراکنده شده بودند. همچنین مقایسه میانگین اندازه ذرات نشان داد ذرات تهیه شده در گروه 1 بطورمعنی داری نسبت به سایر گروه ها  اندازه کوچکتری داشتند   بر اساس نتایج به دست آمده کارآیی انکپسوله شدن BSA در گروه 1 به طور معنی داری بالاتر از سایر گروه ها بود؛ درحالیکه گروه 2 کمترین درصد انکپسوله شدن را نشان داد. بر اساس نتایج به دست آمده، هیدروژل تهیه شده از غضروف فیل ماهی استفاده شده در گروه 1 می تواند برای تهیه سیستم تحویل داروهای پروتئینی و پپتیدی پیشنهاد گردد.

    کلید واژگان: میکرو پارتیکل, امولسیون دوگانه, هیدروژل, PCL, BSA}
    Maryam Khajavi, Abdolmajid Hajimoradloo*, Mojgan Zandi, Mohamad Pezeshki Modaress, Abbas Zamani, Shahin Bonakdar

    Controlled delivery technology of protein/peptide drugs from biodegradable particles has emerged as one of the eminent areas to overcome problems related to macromolecules formulation. The goal of the present study was to develop protein-loaded micro-particles using biodegradable polymer, polycaprolactone (PCL) and hydrogel from beluga cartilage. Bovine serum albumin (BSA) was used as a model for protein/ peptide molecules such as GnRH. The double emulsion (W/O/W) technique was selected as one of the most appropriate methods for preparing a drug delivery system for soluble proteins in water. The first emulsion was prepared using ultrasonic and the mechanical agitator was used for achieving the second emulsion. The hydrogel prepared by enzymatic digestion was used in the first aquatic solution. At the present investigation, three groups were considered as the drug delivery system: G1; (PCL/hydrogel/BSA), G2; (PCL/BSA) and G3; (PCL/Alginate/BSA). Findings showed that the morphology of particles was spherical and non-conglomerated in all groups. The comparison of average particle size among groups was also indicated that the particles.

    Keywords: Micro-particle, Double emulsion, Hydrogel, PCL, BSA}
  • علی جافرنوده*، امیر تکمه چی، ابراهیم حسین نجد گرامی، عبدالمجید حاجی مرادلو، فرزانه نوری

    امروزه در آبزی پروری برای جلوگیری از اثرات منفی آنتی بیوتیک ها استفاده از جایگزین های مختلف از جمله پروبیوتیک ها، پربیوتیک ها، اسیدهای آلی و... مطرح گردیده که می توانند اثرات مثبت بر روی فعالیت های فیزیولوژی آبزیان داشته باشند. این تحقیق به منظور بررسی اثرات سینرژیستی اسید آلی سوربات پتاسیم و پروبیوتیک لاکتوباسیلوس کازیی((Lactobacillus casei در بچه ماهی قزل آلای رنگین کمان (Oncorhynchus mykiss) انجام شد. بدین منظور تعداد 360 قطعه بچه ماهی  قزل آلای رنگین کمان با وزن اولیه 05/0±75/2 گرم در 6 تیمار و هر تیمار با 3 تکرار شامل: جیره تجاری (تیمار 1 ،شاهد)، جیره حاوی CFU/g 107 پروبیوتیک L. casei (تیمار1)، جیره حاوی 5/0 درصد سوربات پتاسیم (تیمار2)، جیره حاوی 1درصد سوربات پتاسیم (تیمار3)، جیره حاوی ترکیب 5/0 درصد سوربات پتاسیم و CFU/g 107 پروبیوتیک L. casei (تیمار4) و جیره حاوی ترکیب 1 درصد سوربات پتاسیم و CFU/g 107 پروبیوتیک L. casei (تیمار5) طراحی گردید. غذادهی در دو مرحله و دوره آزمایش حدود 60 روز  به طول انجامید. نمونه برداری از ماهیان برای بررسی آنزیم های گوارشی، هیستومورفولوژی روده و بررسی مقاومت بچه ماهیان در برابر باکتری بیماریزای (Yersinia ruckeri) در پایان دوره آزمایش انجام شد. نتایج نشان داد میزان فعالیت آنزیم های گوارشی در بین تیمار های مختلف معنی دار بود (05/0P<). همچنین بررسی هیستومورفولوژی روده در تیمارهای مختلف، اختلاف معنی داری را نشان داد (05/0P<). نتایج مربوط به آزمون مقاومت در برابر باکتری بیماریزای Y. ruckeri نشان داد که درصد تلفات طی 14 روز در بین تیمارهای مختلف معنی دار است (05/0P<). در مجموع با توجه به نتایج بدست آمده از این مطالعه، افزودن ترکیب 5/0 درصد سوربات پتاسیم و CFU/g 107 باکتری L. casei به جیره غذایی بچه ماهی قزل آلای رنگین کمان پیشنهاد می گردد.

    کلید واژگان: قزل آلای رنگین کمان, پروبیوتیک, اسید آلی, آنزیم های گوارشی, هیستومورفولوژی}
    Jafar Nodeh A*, Tukmechi A, Najd Grami E.H, Hajimoradlo A.M, Noori F

    Today in aquaculture to prevent negative effects of antibiotics The use of alternative, such as probiotics, prebiotics, organic acids, That can have positive effects on fish physiology activities. This study in order to done the synergistic effects of organic acid (potassium sorbate) and probiotic (Lactobacillus casei) in rainbow trout fry (Oncorhynchus mykiss). For this purpose of 360 pieces of rainbow trout with an initial weight (2.45±0.05), at 6 treatments with 3 replication include: Commercial diet (control), diet 107 CFU/g probiotic (Lactobacillus casei) (treatment 1), a diet containing 0.5% of potassium sorbate (treatment 2), a diet containing 1% potassium sorbate (treatment 3), The composition of the diet with %0/5 of potassium sorbate and 107 CFU/g probiotic (L. casei) (treatment 4) and the composition of the diet containing %1 potassium sorbate and 107 CFU/g probiotic (L. casei) (treatment 5) was carried out. Feeding in two stages and trial period of 60 days. Sampling of fish To search Digestive enzymes, intestinal Histomorphology and juveniles resistance against pathogenic bacteria (Yersinia ruckeri), was conducted At the end of the experiment. The results showed, The activity of digestive enzymes was significant in the different treatments (P<0.05). Also Survey intestinal Histomorphology showed no significant difference In different treatments (P>0.05). Results of the test resistance to pathogenic bacteria (Y. Ruckeri) showed That mortality rate during the 14 days was significant among treatments (P<0.05). In total, according to the results of this study, suggested Add, combine %0/5  potassium sorbate and 107 CFU / g probiotic (L. casei) in diets for rainbow trout.

    Keywords: Oncorhynchus mykiss, Organic acids, probiotic, Digestive enzymes, Histomorphology}
  • مصطفی بیگی*، عبدالمجید حاجی مرادلو، سیدحسین حسینی فر، علی جافرنوده
    در مطالعه حاضر اثرات سطوح مختلف ملاس چغندر بر ترکیب لاشه و آنزیم های کبدی در ماهی کپور معمولی مورد بررسی قرار گرفت. در این آزمایش از 360 قطعه ماهی کپور معمولی با میانگین وزنی 2/5±28 گرم استفاده شد. بچه ماهی ها در 12 مخزن به تعداد 30 قطعه در هر مخزن به طور تصادفی توزیع شد. پس از یک هفته آداپتاسیون، در یک دوره به مدت 8 هفته غذادهی انجام گرفت. آزمایش در قالب 4 تیمار و هر تیمار با 3 تکرار شامل: جیره فاقد ملاس (تیمار 1)، جیره حاوی 0/5 درصد ملاس (تیمار 2)، جیره حاوی 1 درصد ملاس (تیمار3) و جیره حاوی 2 درصد ملاس (تیمار 4) انجام شد و ماهی ها روزانه به میزان 3 درصد وزن بدن و دو بار در روز با جیره های آزمایشی تغذیه شدند. غذای گروه شاهد، غذای تجاری کپور معمولی شرکت فرادانه بدون ملاس بود. نتایج نشان داد بعد از تغذیه با جیره حاوی ملاس مقدار رطوبت و خاکستر لاشه در گروه شاهد اختلاف معنی داری با سایر تیمارها نداشت (0/05<p). میزان چربی لاشه در تیمار 1 درصد ملاس و 2 درصد ملاس اختلاف معنی داری با گروه شاهد داشته و کاهش پیدا کرده است (0/05>p). میزان پروتئین لاشه در تیمار 1 درصد و 2 درصد ملاس اختلاف معنی داری با تیمار شاهد داشته و افزایش پیدا کرده است (0/05>p). نتایج نشان داد، در میزان آنزیم های کبدی از جمله لاکتات دهیدروژناز، آلانین آمینوترانسفراز و آسپارتات آمینوترانسفراز بین تیمار شاهد و سایر تیمارها اختلاف معنی داری وجود ندارد ولی در مقادیر آلکانین فسفاتاز تیمار شاهد با سایر تیمارها اختلاف معنی داری وجود دارد (0/05>p).
    کلید واژگان: ترکیب لاشه, آنزیم کبدی, ملاس چغندر}
    Mostafa Beygi *, Abdolmajid Hajimoradloo, Hossein Hoseinifar, Ali Jafarnode
    In the present study, the effects of different levels of beet molasses on body composition and liver enzymes in common carp were studied. The experiment consisted of 360 pieces of common carp with an average weight of 28±2.5 gr. The fish in 12 reservoirs were randomly distributed to 30 units per reservoir. After one week of adaptation, it was fed for a period of 8 weeks. The experiment was carried out in the form of 4 treatments and each treatment with 3 replications including: Molasses (treatment 1), diet containing 0.5% molasses (treatment 2), diet containing 1% molasses (treatment 3) and diet containing 2% molasses (treatment 4) And fish were fed daily with 3% body weight and twice daily with experimental diets. The food of the control group, the commercial food of the common carp of the company was enriched with no molasses. The results showed that there was no significant difference in the amount of moisture and carcass ash in the control group compared with other treatments (P>0.05). The carcass fat content was significantly different in treatment with 1% molasses and 2% molasses (p < 0.05). The amount of carcass proteins in the treatment of 1% and 2% molasses had a significant difference with control (p < 0.05). The results showed that there was no significant difference in liver enzymes such as lactate dehydrogenase, alanine aminotransferase and aspartate aminotransferase between control and other treatments, but there was a significant difference in alkanin phosphatase levels in control treatment with other treatments (p < 0.05).
    Keywords: body composition, Liver enzyme, Beet molasses}
  • حامد نکوبین*، عبدالمجید حاجی مرادلو، سیدحسین حسینی فر

    اسید‌های آلی محصول طبیعی ناشی از تخمیر در گیاهان،از پتانسیل بالایی برای جایگزینی آنتی ‌بیوتیک‌ ها در صنعت آبزی ‌پروری برخوردار می ‌باشند. از این رو در این مطالعه از سرکه سیب به عنوان نوعی اسیدآلی در جیره غذایی بچه ماهیان کپور استفاده شد. هدف از این تحقیق بررسی اثر سرکه سیب در غلظت های مختلف (0، 1، 2 و 4 درصد سرکه سیب به جیره پایه) بر برخی پارامترهای ایمنی غیراختصاصی سرم بچه ماهیان کپور معمولی از جمله آلبومین (A)، گلوبولین (G)، نسبت A/G، پروتئین کل، آنزیم لیزوزیم و آلکالین فسفاتاز (ALp) می‌باشد. بچه ماهیان کپور معمولی با میانگین وزن 0/5±15 گرم، به مدت 60 روز با جیره آزمایشی مورد تغذیه قرار گرفتند. در پایان آزمایش از هر تکرار تعداد 10 قطعه ماهی به صورت تصادفی صید و در محلول گل میخک بی هوش شده و نمونه خون از آن ها گرفته شد. میزان آلبومین و گلوبولین اندازه گیری شده در تیمارهای تغذیه ای در مقایسه با گروه شاهد افزایش معنی داری نشان نداد (0/05<p). با این وجود پروتئین کل در سطح 2 درصد افزایش معنی داری را در مقایسه با سایر تیمارها و گروه شاهد نشان داد (0/05>p)، هم چنین در سطح 2 درصد سرکه سیب افزایش معنی دار در میزان فعالیت لیزوزیم مشاهده گردید (0/05>p). در بررسی میزان الکالین فسفاتاز نیز اختلاف معنی داری میان تیمارهای تغذیه ای وگروه شاهد مشاهد نشد (0/05<p).

    کلید واژگان: کپورمعمولی, سرکه سیب, ایمنی غیراختصاصی}
    Hamed Nekoubin*, Abdolmajid Hajimoradloo, Hossein Hoseinifar

    Organic acids are natural crops and produced byo fermentation in plants and have a high potential for the replacement of antibiotics in the aquaculture industry. Hence, in this study, apple vinegar was used as a kind of organic acid in the diet of common carp fingerling. The aim of this study was to evaluate the effect of apple vinegar in different concentrations (0, 1, 2 and 4% of apple vinegar on basal diet) on some non-specific immune parameters of serum of common carp such as albumin (A), globulin (G), A/G ratio, total protein, lysozyme enzyme and alkaline phosphatase (ALP). Common carp fingerling with average weight of 15±0.5 g were fed with experimental diet for 60 days. At the end of the experiment, 10 fish pieces were randomly slaughtered in each replicate and anesthetized in clove solution and blood samples were taken. The amount of albumin and globulin measured in nutritional treatments did not show a significant increase compared to the control group (p>0.05). However, total protein increased significantly at 2% level compared with other treatments and control group (p < 0.05); also, in 2% apple vinegar, a significant increase in lysozyme activity was observed (p < 0.05). There was no significant difference in the level of alkaline phosphatase between nutritional treatments and control group (p>0.05).

    Keywords: Common carp, apple vinegar, nonspecific immunity}
  • شراره بخت آزاد*، حامد پاک نژاد، سید حسین حسینی فر، عبدالمجید حاجی مرادلو
    این مطالعه به منظور بررسی اثر لایزوزیم در مقیاس ه ای اضافه شده به جیره در برخی فاکتورهای رشد،  شاخص های ایمنی خون شناسی، بیوشیمیایی سرم در ماهی کپور معمولی (Cyprinus carpio) می باشد. به  این منظور 180 قطعه ماهی با میانگین وزنی 0/1±25/94 گرم در 12 عدد تانک و 4 تیمار با 3 تکرار قرار داده شدند. پس از دوره سازگاری، ماهی ها با جیره های حاوی 0 ، 0/5، 1 و 1/5 گرم بر کیلوگرم لایزوزیم به  مدت 8 هفته تغذیه شدند. در انتهای دوره ماهیان زیست سنجی شدند و خونگیری به عمل آمد و شاخص های خونی بررسی شد. نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد این محرک ایمنی در میزان رشد به میزان حدودا 26/37 گرم تاثیر مثبت داشته و بین تیمارها اختلاف معنی دار مشاهده شد (0/05>p). لایزوزیم جیره بر تعداد گلبول های سفید تیمارها با گروه شاهد تفاوت معنی داری را نشان دادند. بین تیمارهای آزمایشی در تعداد هموگلوبین نیز روند افزایشی مشاهده شد. شمارش افتراقی گلبول های سفید فقط در میزان لنفوسیت افزایش معنی داری بین تیمارهای آزمایشی و شاهد مشاهده شد، در بررسی میزان نوتروفیل بین تیمارها و شاهد اختلاف معنی داری دیده شد. هم چنین در مطالعه شاخص های بیوشیمیایی خون، مشخص شد که در هر سه فاکتور اختلاف معنی داری وجود داشت و روند افزایشی داشتند. با توجه به نتایج مطالعه حاضر به نظر می رسد استفاده از دوزهای 1 و 1/5 گرم بر کیلوگرم لایزوزیم می تواند به بهبود فاکتورهای خونی و بیوشیمیایی سرم و رشد این گونه پرورشی تاثیر مطلوبی داشته باشد.
    کلید واژگان: کپور معمولی (Cyprinus carpio), عملکرد رشد, خون شناسی, آنزیم لایزوزیم}
    Sharare Bakht Azad *, Hamed Paknezhad, Seyed Hossein Hosseinifar, Abdul Majid Hajimoradloo
    This study was conducted to evaluate the effects of lysozyme on dietary supplement scales in some growth factors, hematologic immunity indexes, and serum biochemical parameters in common carp (Cyprinus carpio). For this purpose, 180 pieces of fish were weighed 25.94 ± 0.1 g in 12 tanks and 4 treatments with 3 replications. After the adaptation period, fish were fed with diets containing 0, 0.5, 1 and 1.5 g / kg lysozyme for 8 weeks. At the end of the period, the fish were biometric and blood samples were taken and blood indices were examined. The results of this study showed that this immune stimulant had a positive effect on growth rate of about 26/37 grams and there was a significant difference between treatments (p<0.05). Lysozyme diet showed a significant difference between the number of white blood cells and the control group. There was an increasing trend in the number of hemoglobin in the experimental group. The differential count of white blood cells only showed a significant increase in lymphocyte count between treatments and control. There was a significant difference between treatments and control in neutrophil count. Also, in the study of biochemical parameters of blood, we found that there was a significant difference in all three factors and there was an increasing trend. According to the results of this study, it seems that the use of doses of 1 and 1.5 g / kg of lysozyme may have a beneficial effect on the improvement of blood and biochemical parameters of the serum and the growth of this breeding stock.
    Keywords: Cyprinus carpio, growth performance, Hematology, Lysozyme enzyme}
  • احمد محمدی یلسوئی*، عبد المجید حاجی مرادلو، محمود ذوقی
    زمینه و هدف

    دنیتریفیکاسیون بیولوژیکی در سیستم هایی که دارای یک بستر مناسب برای جاگزینی باکتری ها هستند، بازده بالاتری نسبت به سیستم های دیگر دارد. عمده مشکل این بستر ها، مثل بستر هایی که از انواع پلیمر های مصنوعی تولید شده اند، هزینه بالای تولید و مشکلات زیستی آنان است. هدف از این مطالعه استفاده از ساقه های گندم به عنوان یک بستر ارزان قیمت و نیز بررسی کارایی آن بر شانس بقای ماهیان بود.

    روش بررسی

    برای انجام این مطالعه معادل 10% و 5% حجم کل مخازن نگه داری آب (حجم مخازن 240 لیتر) ساقه های گندم (کلش) به آن ها اضافه شد. علاوه بر دو گروه، یک گروه شاهد (فاقد ساقه گندم) نیز انتخاب گردید (سه تیمار با سه تکرار). میزان 10 میلی گرم آمونیاک به همه ی مخازن اضافه شد و ابتدا آزمایش، 24، 48، 72 و 96 ساعت پس از افزودن آمونیاک، میزان آن محاسبه گردید. شش عدد ماهی کپور معمولی (Cyprinus carpio) با میانگین وزنی 2/0±8 گرم در مرحله دوم آزمایش به هر  مخزن اضافه گردید. تیماربندی ها در این مرحله مشابه مرحله قبل بود، منتهی مخازن علاوه بر ساقه گندم حاوی ماهی نیز بودند. میزان تلفات در بازه های زمانی 24، 48، 72 و 96 ساعت پس از اضافه کردن آمونیاک شمارش گردید. هیچ گونه غذادهی صورت نگرفت. برای مقایسه داده ها بین تیمار ها و هریک به تفکیک در واحد زمان از آنالیز واریانس یک طرفه (One-Way ANOVA) استفاده گردید. مقایسه میانگین ها با استفاده از نرم آفزار SPSS از طریق آزمون LSD در سطح اطمینان 05/0 صورت گرفت.

    یافته ها

     نتایج نشان داد میزان آمونیاک در تیمار ها تفاوت معناداری نسبت به گروه شاهد دارد (05/0>p). بین میزان آمونیاک در تیمارها در مقایسه با یک دیگر تفاوت معناداری وجود داشت (05/0>p). بیش ترین میزان کاهش آمونیاک مربوط به تیمار 10% ساقه گندم بود. کم ترین میزان تلفات ماهیان در مرحله دوم آزمایش مربوط به تیمار 10% ساقه گندم با مجموع 2 عدد بود؛ هم چنین شاهد (بدون ساقه گندم) بیش ترین تلفات ماهیان را داشت (15 عدد).

    بحث و نتیجه گیری

     نتایج مطالعه ما نشان داد چرخه دنیتروفیکاسیون در مخازنی که 10% حجمشان به کاه گندم اختصاص داده شده بود تا 32 برابر، بازده بالاتری نسبت به مخازن فاقد کاه گندم داشت. مطالعه حاضر نشان داد استفاده از کاه گندم می تواند تاثیر به سزایی در افزایش شانس بقای ماهیان در شرایط فوق حاد آمونیاک بگذارد. به شکلی که تلفات در مخازن 10% ساقه گندم، تنها 13%  تلفات مخازن فاقد ساقه گندم بود.

    کلید واژگان: آمونیاک, بیوفیلتر, کپور معمولی, تصفیه بیولوژیکی, ساقه گندم (کلش)}
    Ahmad Mohamadi Yalsuyi *, Abdolmajid Hajimoradloo, Mahmud Zoqi
    Introduction

    Biological nitrification, in the system that has a proper substrate to replace bacteria is more efficient than other systems. The major problem substrates, such as substrates that are made of synthetic polymers are their high cost of production and environmental problems. The aim of this study using wheat stalks as a substrate cost as well as review performance on the survival of fish.

    Material and Methods

    To do this, the study added 10% and 5% of the word water storage tank size (240 liters size) of wheat stalks (starch). Control over two groups, one control (no wheat stem) control group (three treatments with three replications). You can calculate this student 10, best, most, 24, 48, 72 and 96 hours after adding ammonia. A weight of 0.28 g is added to each tank in the test volunteer. Treatments at this stage observe pre-budget law, leading to limited reservoirs of wheat stalks containing mosques. Mortality rates were counted 24, 48, 72 and 96 hours after the addition of ammonia. There was no food. One-way ANOVA was used to compare data between treatments and each one by time. The means were compared by SPSS software using LSD test at 0.05 level of confidence.

    Results and Discussion

    The results showed that the ammonia treatment is significantly different than the control group (p > 0/05). The amount of ammonia in treated compared with each other, there was a significant difference (p > 0/05). Greatest amount of ammonia reduced to 10% of the wheat stalk; Lowest fish mortality rates in the second stage of the treatment, 10% of wheat stem (2 number), as well as the control group (without wheat) had the highest mortality of fish (15 number). Results of our study showed that nitrification cycle in the reservoirs that 10% of the volume is dedicated to wheat straw up to 32 times more efficient than the other tanks (tanks without wheat). Well as present study showed that the use the wheat stalks can have a significant role in the increasing the chance of survival of fish, in the face of hyper-acute ammonia.

    Keywords: Bio-filter, Common Carp, Biological filtration, Wheat stalks (wheat chaff)}
  • مصطفی بیگی*، عبدالمجید حاجی مرادلو، حسین حسینی فر، علی جافرنوده
    استفاده از مواد طبیعی و گیاهی به عنوان افزودنی در جیره غذایی ماهی منجر به افزایش سلامت میزبان می شود. مطالعه حاضر به منظور ارزیابی اثرات افزودن ملاس چغندر قند به جیره غذایی ماهی کپور جهت بررسی برخی شاخص های خونی انجام شد. در این آزمایش از 360 قطعه ماهی کپورمعمولی با میانگین وزنی 2/5±22 استفاده شد. پس از یک هفته آداپتاسیون، در یک دوره به مدت 8 هفته غذادهی انجام شد. آزمایش در قالب 4 تیمار و هر تیمار با 3 تکرار شامل: جیره فاقد ملاس (تیمار 1)، جیره حاوی 0/5 درصد ملاس (تیمار 2)، جیره حاوی 1 درصد ملاس (تیمار 3) و جیره حاوی 2 درصد ملاس (تیمار 4) انجام شد. ماهی ها روزانه به میزان 3 درصد وزن بدن و دو بار در روز با جیره های آزمایشی تغذیه شدند. غذای گروه شاهد، غذای تجاری کپورمعمولی شرکت فرادانه بدون ملاس بود. نتایج نشان داد که مقادیر گلبول قرمز در تیمار 2% ملاس افزایش معنی داری داشته است. هم چنین بیش ترین میزان هموگلوبین در تیمار 2% ملاس دیده شد (0/05>P). هم  چنین مقدار MCHC نیز در تیمار 2% ملاس افزایش پیدا کرد. بعد از شمارش افتراقی گلبول های سفید اختلاف معنی داری در بین تیمارها مشاهده نشد. به طورکلی جیره غذایی حاوی ملاس برشاخص های خونی ماهی کپورمعمولی تاثیرگذار بود و باعث افزایش تعداد گلبول قرمز و افزایش هموگلوبین در تیمار 2% ملاس شد.
    کلید واژگان: ملاس چغندر, شاخص های خونی, کپور معمولی (Cyprinus carpio)}
    Mostafa Beygi *, Abdolmajid Hajimoradloo, Hossein Hoseinifar, Ali Jafar
    The use of natural and vegetable ingredients as an additive in fish diets will increase the health of the host. The aim of this study was to evaluate the effects of adding sugar beet molasses to carp fish meal to evaluate some blood indices. The experiment consisted of 360 pieces of common carp with an average weight of 22 ± 2.5. After one week of adaptation, it was fed for a period of 8 weeks. The experiment was carried out in the form of 4 treatments and each treatment with 3 replications including: Molasses (treatment 1), diet containing 0.5% molasses (treatment 2), diet containing 1% molasses (treatment 3) and diet containing 2% molasses (treatment 4) Done. The fish were fed daily with 3% body weight and twice daily with experimental diets. Food from the control group, the commercial food of the common carp of the corporation was no molasses. The results showed that red blood cells were significantly increased in 2% molasses. Hemoglobin was also found in 2% molasses (P <0.05). MCHC also increased in 2% molasses. There was no significant difference between the treatments after the differential count of white blood cells. In general, a diet containing molasses was effective on the blood indices of common carp, increasing the number of red blood cells and increasing hemoglobin in 2% molasses.
    Keywords: Beet molasses, Blood indices, Common carp (Cyprinus carpio)}
  • احمد محمدی یلسویی*، عبدالمجید حاجی مرادلو، رسول قربانی، ولی الله جعفری
    تعداد 8 قطعه ماهی قزل آلای رنگین کمان (O. mykiss) با میانگین وزنی 2±6 گرم و طول کل 2±5 سانتی متر در دو گروه تیمار (تیمار دما و آمونیاک) و شاهد با چهار تکرار در مخازن استوانه ای به حجم 5 لیتر که دارای یک ورودی و خروجی آب بودند، قرار داده شد. فرآیند آزمایش به سه بازه زمانی تقسیم شد. بازه اول شامل افزایش مقدار دما و آمونیاک در تیمارها بود. بازه دوم مدت زمانی بود که مقادیر دما و آمونیاک طی آن ثابت ماند و بازه نهایی (بازه سوم) شامل کاهش میزان دما و آمونیاک به مقدار اولیه آنها در شروع آزمایش بود (ابتدای بازه اول). الگوهای شنای مطالعه شده شامل شش شاخصه میانگین سرعت شنا، کل مسافت طی شده، میزان حرکت شتابدار، درصد حرکت، میانگین تغییر جهت جابه جایی و میانگین فاصله از مرکز بود. نتایج به دست آمده نشان داد بین الگوی شنای ماهیان در تیمار دما و آمونیاک در مقایسه با گروه شاهد تفاوت معناداری وجود دارد. بین الگوی شنای تیمار در بازه اول آزمایش نسبت به بازه سوم آزمایش تفاوت معناداری وجود داشت. نتایج حاصل از مطالعه حاضر نشان داد الگوی شنای آبزیان نه تنها در مواجهه با تنش های محیطی تغییر می کند بلکه دارای الگوهای مشخصی نیز است. همچنین این مطالعه نشان داد بررسی بیشتر الگوهای رفتاری آبزیان، راه موثری برای نظارت بر تنش های محیطی است.
    کلید واژگان: O, mykiss, دما, آمونیاک, پاسخ های رفتاری, الگوهای شنا}
    Ahmad Mohammadi*, Abdolmajid Hajimoradlu, Rasul Qorbani, Valiallah Jafarie
    The aim of this study was evaluate the behavioral responses of rainbow trout (Oncorhynchus mykiss) exposed to changes in temperature and ammonia. For this purpose were placed separately 8 rainbow trout (average weight of 6±2g, length 5±2 cm) in the treatment and control groups with four replicates in five-liter tanks (cross-sections 7 cm, height 4 cm) Each the tanks have a water inlet and outlet. The testing process was divided into three periods the first period was the increase in temperature and ammonia in treatment (first period). Second period includes a fixed value of temperature and ammonia at the highest level of interest in the treatments (middle period). The third period (period end) involves reducing the temperature and ammonia to the initial value at the start of the experiment. Swimming pattern includes six characteristic average swimming speeds, total movement, move summarily, percent move, the average angular change in movement, average distance from center. Results showed that there was a significant difference between pattern of fish swimming in temperature and ammonia treatment compared with the control group (p<0/05). Also, there was a significant difference between treatment swimming patterns, in test first periods compared to the test end periods (p<0/05). The results of this study showed that the pattern of fish swimming in the face of environmental stresses will not only changed, but also has certain patterns. However, this study showed that more reviews behavioral patterns of fish, the effectiveness for monitoring environmental stresses.
    Keywords: temperature, ammonia, behavioral responses, swimming patterns, rainbow trout}
نمایش عناوین بیشتر...
سامانه نویسندگان
  • دکتر عبدالمجید حاجی مرادلو
    حاجی مرادلو، عبدالمجید
    استاد تمام بهداشت و بیماریهای آبزیان-دانشکده شیلات و محیط زیست، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان
اطلاعات نویسنده(گان) توسط ایشان ثبت و تکمیل شده‌است. برای مشاهده مشخصات و فهرست همه مطالب، صفحه رزومه ایشان را ببینید.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال