فهرست مطالب محمد تقی صمدی
-
سابقه و هدفرنگ های مصنوعی دسته مهمی از افزودنی های مورد استفاده در فرآورده های غذایی می باشند که به دلیل عوارض مصرف آن ها برسلامتی مصرف کنندگان، نیاز به نظارت کافی در استفاده دارند. هدف از این مطالعه تعیین نوع و فراوانی رنگ های مصرفی در تولید شیرینی های قنادی های شهرستان تویسرکان می باشد.مواد و روش هااین پژوهش یک مطالعه توصیفی- مقطعی می باشد که به بررسی نوع رنگ های مصرفی در شیرینی های قنادی های شهرستان تویسرکان پرداخت. در مجموع 80 نمونه اعم از شیرینی خشک و تر از 17 قنادی به صورت تصادفی جمع آوری شد. مراحل آزمایش شامل چربی زدایی نمونه، خالص سازی و تعیین نوع رنگ با روش کروماتوگرافی لایه نازک انجام گردید. تمام نمودارهای مورد استفاده در این مطالعه توسط نرم افزار اکسل (2013) رسم گردید.یافته هانتایج نشان داد که از 80 نمونه، 17 نمونه فاقد رنگ، 15 نمونه دارای رنگ طبیعی، 44 نمونه دارای رنگ مصنوعی مجاز و 4 نمونه دارای رنگ مصنوعی غیرمجاز بودند. همچنین از رنگ های مصنوعی، 12 نمونه دارای رنگ کینولین یلو، 10 نمونه دارای رنگ سانست یلو، 8 نمونه دارای رنگ آزوروبین، 5 نمونه دارای رنگ برلیانت بلو، 5 نمونه دارای رنگ یونسیو R4 و 4 نمونه دارای رنگ آلوراد بودند.نتیجه گیریاین مطالعه نشان داد که بخشی قابل توجهی از رنگ های مورد استفاده در قنادی های تویسرکان غیر مجاز می باشند. بنابراین پیشنهاد می شود که سهم استفاده از رنگ های مصنوعی را با ایجاد محدودیت در توزیع و پخش، کنترل بیشتر سازمان مسئول بخصوص بخش های بهداشتی و افزایش آگاهی مصرف کنندگان و تولیدکنندگان، کاهش داد.کلید واژگان: شیرینی, رنگ های مصنوعی, عوارض بهداشتی, کروماتوگرافی}Background and ObjectivesSynthetic dyes are an important group of additivesused in food products, and because of health concerns about consuming population, the application of these compounds is needed to be enough controlled. The aim of this study was to investigate the types and frequencies of the dyes used in making pastries in the confectionery of Tuyserkan city.Materials and MethodsIn this cross-sectional study investigated the types of consumed dyes in confectionery’s pastries of Tuyserkan city. A total of 80 samples including wet and dry pastries are randomly sampled from 17 confectioneries. The steps of the experiment consisted of degreasing the sample, purification, and determining the type of dye were down by using Tin Layer Chromatography (TLC) method. All charts used in the study were drowned by Excel Software (2013).ResultsThe results indicate, among the total 80 samples, 17 samples contained no dye, 15 samples with natural dye, 44 samples with permitted synthetic dyes, and 4 samples have non-permitted synthetic dyes. Moreover, of all the synthetic dyes, 8 samples contained Quioline yellow dye, 10 samples with Sanset yellow dye, 8 samples with Azorubine dye, 5 samples with Brilliant blue dye, 5 samples with ponceau 4R, and 4 (5%) samples have Allura Red.ConclusionsThis study showed a remarkable part of used dyes in the confectionery of Tuyserkan city is non-permitted. Therefore, it is proposed to reduce the amount of synthetic dyes by restriction in distribution, more controlling by health departments, and increasing the awareness in consumers and manufactures.Keywords: Chromatography, Health Concern, Pastry, Synthetic Dyes}
-
تاثیر ریسک های مختلف در صنعت بانکداری بر پایداری مالی با توجه به ماهیت کارکرد آنها از اهمیت بالایی برخوردار است. با توجه به عدم اتفاق نظر در رابطه بین ریسک های مالی در بانک ها بالاخص در ریسک اعتباری و نقدینگی در بانک ها این تحقیق به بررسی رابطه توامان این دو ریسک و تاثیر آنها بر پایداری مالی در صنعت بانک داری در ایران در طی دوره 1384 تا 1393 به روش پانل دیتا پرداخته است. بر این اساس برای بررسی تاثیر ریسک های نقدینگی و اعتباری بر پایداری مالی از روش رگرسیون چندک(کوانتیل) استفاده شده است. نتایج بررسی نشان دهنده تاثیر منفی و معنی دار این دو ریسک بر پایداری مالی در اکثر دهک های مورد بررسی است به طوری که با افزایش در پایداری مالی تاثیر این دو ریسک بر پایداری کاهش می یابد. به بیان دیگر بانک هایی که در دهک های بالای توزیع پایداری قرار دارند تاثیرپذیری کمتری از ریسک های اعتباری و نقدینگی دارند.کلید واژگان: ریسک اعتباری, ریسک نقدینگی, پایداری مالی, بانک های تجاری, رگرسیون چندک}The impact of different risks is of great importance in banking industry on financial sustainability, given its functional entity. Given the lack of consensus on the relationship between financial risks in banks, in particular, in credit risk and liquidity in banks, this research investigates the relationship of these two types of risks and their impacts on financial sustainability in banking industry in Iran during 2005-2014 with panel data method. In this regard, in order to investigate the impact of liquidity and credit risks on financial sustainability, Quintile regression method. The results indicate the negative and significant impact of these two types of risks on financial sustainability in most reviewed decimals. This means that with an increase in financial sustainability, the impact of these two types of risks is reduced. In other words, those banks placed in the higher decimals of sustainability distribution are affected less by credit and liquidity risks.Keywords: credit risk, liquidity risk, financial sustainability, commercial banks, Quantile regression}
-
فصلنامه دانش سرمایه گذاری، پیاپی 25 (بهار 1397)، صص 299 -316مدیریت ریسک فرآیندی است که قادر است بانک ها را در اندازه گیری و مهار ریسک ها یاری رساند. بحرانهای بانکی اخیر و ماهیت فعالیت بانک ها بر اهمیت بیش از پیش مدیریت ریسک افزوده بگونه ای که بانک مرکزی نیز ایجاد کمیته ریسک در بانک ها را الزامی نموده است. ناپایداری مالی نیز یکی ازمسائلی است که می تواند منجربه درماندگی و ورشکستگی بانک ها شود. این تحقیق به بررسی رابطه توامان ریسک های نقدینگی و اعتباری و تاثیر آنها بر پایداری مالی در صنعت بانکداری در ایران در طی دوره 1384 تا 1393 به روش پانل دیتا پرداخته است. نتایج رویکرد معادلات همزمان نشان می دهد که متغیرهای ریسک های اعتباری و نقدینگی در حالت عادی رابطه مثبت و معنی داری را با یکدیگر دارند. همچنین نتایج بررسی تاثیر ریسک های نقدینگی و اعتباری بر پایداری مالی با استفاده از روش رگرسیون چندک نشان دهنده تاثیر منفی و معنی دار این دو ریسک بر پایداری مالی در اکثر دهک های مورد بررسی است.کلید واژگان: ریسک اعتباری, ریسک نقدینگی, پایداری مالی, بانک های تجاری, رگرسیون چندک}Risk management is an integrated procedure which helps banks to measure and control their risks. Due to the recent banking crises and nature of banking activities, central banks have made it compulsory for banks to have independent risk committees. Also, financial instability is another factor which can lead banks to distress and bankruptcy. This study investigates the simultaneous relationship between credit risk and liquidity risk and their impacts on financial stability of Iranian banks over the period of 2005-2014 using panel data approach. Results of the simultaneous equation modeling show that in general, liquidity risk and credit risk have significant positive relationship with each other. In other words, every one unit increase in liquidity risk will cause the credit risk to increase by 0.38 unit and every one unit increase in credit risk leads to 0.51 unit increase in liquidity risk. Moreover, we employ the quantile regression to examine the effect of these two types of risk on the different quantiles of financial stability of commercial banks in Iran. Results show that credit risk and liquidity risk negatively affect the financial stability and increase probability of bankruptcy of the Iranian banks. Moreover, we demonstrate that the magnitude of the negative impact is much higher for the banks in the lower quantiles that have lower financial stability comparing with the banks in upper quantiles having higher financial stability.Keywords: liquidity risk, credit risk, financial stability, simultaneous equation, quantile regression}
-
زمینه و هدفمالاتیون بعنوان یکی از پرمصرف ترین سموم ارگانوفسفره، با خاصیت تماسی، گوارشی، تدخینی و غیرسیستمیک، اثرات مخربی بر روی سیستم عصبی انسان میگذارد. اخیرا استفاده از فرایندهای فتوکاتالیستی بدلیل توانایی مطلوب در حذف آلاینده های آلی، بطور گسترده ای افزایش یافته است. در این مطالعه کارایی فرایند فتوکاتالیستی توام با پرسولفات و پراکسید هیدروژن در حذف سم مالاتیون بررسی گردید.روش کاراین تحقیق در مقیاس آزمایشگاهی و در راکتوری با جریان ناپیوسته از جنس استیل که داخل آن لامپ بخار جیوه کم فشار 55 وات قرار داده شده بود، انجام گرفت. متغیرهای pH (3-9)، پرسولفات (gr/l01/0-05/0)، پراکسیدهیدروژن (1-8mM/l ) و مالاتیون (1-60 mg/l ) بعنوان پارامترهای موثر بر فرایند، بررسی شدند. غلظت مالاتیون بوسیله دستگاه HPLC، با روش ارائه شده در کتاب استاندارد متد اندازه گیری شد.یافته هانتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که فرایند مورد نظر در مقایسه با تحقیقات انجام گرفته دارای کارایی بالایی می باشد، بطوریکه در شرایط بهینه 3 pH=، پرسولفاتgr/l 03/0، پراکسید هیدروژن مصرفی mM 3 و غلظت اولیه mg/l 30 مالاتیون، این فرایند در مدت زمان 30 و60 دقیقه به ترتیب 94/99 درصد از مالاتیون و 31/88 درصد از COD محلول مورد نظر را حذف نمود.نتیجه گیریفرایند فتوکاتالیستی توام با پرسولفات و پراکسید هیدروژن بعنوان یکی از گزینه های فرایندهای اکسیداسیون پیشرفته قابلیت بالایی در کاهش بار آلودگی صنایع مختلف از جمله صنایع تولید سموم و... را داشته و می توان از آن بعنوان روشی کارامد جهت تصفیه فاضلاب صنایع و کاهش مشکلات زیست محیطی استفاده کرد.کلید واژگان: فرایندهای فتوکاتالیستی, پرسولفات, پراکسیدهیدروژن, مالاتیون, محلول های آبی}Background and ObjectivesMalathion known as one of the most used organophosphates, with contact, digestive, fumigants and non-systemic properties has detrimental effects on ones nervous system. Recently use of photocatalyctic processes has grown widely because of its desirable ability to remove organic pollutants. In this study efficiency of photocatalytic process with persulfate and hydrogen peroxide for the removal of malathion was studied.Methodsthis study was carried out in laboratory scale and in batch flow reactors of steel which the low-pressure mercury vapor lamps of 55 watts was placed in it. The influence of parameters such as pH(3-9), H2O2(1-8Mm/l), perslfate dose(0.01-0.05 gr/l), and malathion (1-60 mg/l) was investigated. The malathion concentration in solution has been determined with the HPLC.Resultsthe results of this study showed that the discussed process has high efficiency in compare with other done studies, so that in optimum conditions pH=3, concentration of persulfate 0.03 gr, consumed hydrogen peroxide 3mM and initial concentration of malathion 30mg/l this process after 30 and 60 minutes, removed respectively 99.94% of malathion and 88.31% of COD.Conclusionphotocatalytic process with persulfate and hydrogen peroxide as one of the advanced oxidation process alternatives has a high potential in reducing pollution load of different industries, including manufacture of pesticides and can be effective as a method for wastewater treatment and reduce the environmental problems.Keywords: Photocatalytic Process, Persulfate, Hydrogen Peroxide, Malathion, Aqueous Solutions}
-
رابطه بین ریسک های مختلف در صنعت بانکداری با توجه به ماهیت کارکرد آنها از اهمیت بالایی برخوردار است و تاثیر این ریسک ها بر ناپایداری آنها و احتمال بروز بحران در آنها از مهم ترین عناوینی است که در طی بحران های مالی در دنیا مورد توجه صنعت بانکداری قرار گرفته است. با توجه به عدم اتفاق نظر در رابطه بین ریسک های مالی در بانک ها، بالاخص رابطه بین ریسک اعتباری و نقدینگی، این مقاله به بررسی رابطه توامان این دو ریسک و تاثیر آنها بر ناپایداری مالی در صنعت بانکداری در ایران در طی دوره 1384 تا 1393 به روش پانل دیتا پرداخته است. بر این اساس برای بررسی رابطه بین ریسک های نقدینگی و اعتباری از روش معادلات هم زمان و جهت بررسی تاثیر این دو به همراه سایر متغیرهای توضیحی بر ناپایداری مالی از روش رگرسیون پویای گشتاورهای تعمیم یافته (GMM) آرلانو و باند استفاده شده است. نتایج بررسی در رابطه ریسک اعتباری و نقدینگی نشان دهنده رابطه مثبت این دو ریسک در بین بانک های کشور (اعم از دولتی و خصوصی) است، درحالی که ریسک اعتباری در بانک های دولتی بر ریسک نقدینگی تاثیری نداشته است. همچنین در بررسی تاثیر این دو بر شاخص Z برای ناپایداری مالی مشخص گردید در بین بانک های مورد بررسی این دو ریسک منجر به ناپایدارتر شدن و احتمال ورشکستگی بانک ها می گردد.کلید واژگان: ریسک اعتباری, ریسک نقدینگی, ناپایداری مالی, بانک های تجاری, رگرسیون پانل پویا}The relationship between different types of risk and their impacts on financial stability is very important for the banking industry. Due to lack of consensus regarding the relationship between these risks in the banking industry, especially the relationship among credit risk and liquidity risk, this study examines the simultaneous relationship among these two risks and their impacts on the financial stability of Iranian banks during the period of 2005-2014 by using panel data approach. For this reason, we have used the simultaneous equation modeling to test the relationship between liquidity risk and credit risk. Also, we have used the generalized method of moments (GMM) to assess the impact of these two risks on financial stability. Results show that, in general, liquidity risk and credit risk have a significant positive relationship with each other. Moreover, using GMM we found that these two types of risk negatively impact financial stability and increase the probability of bankruptcy of the Iranian banks.
-
زمینه و هدفپلی وینیل الکل یکی از ترکیبات سخت تجزیه پذیر و مقاوم در آب است که در فاضلاب بسیاری از صنایع مشاهده می گردد و برای سلامتی انسان مضر بوده و حضور آن در منابع آب باعث اختلال در فرایند ته نشینی و حذف فلزات سنگین می گردد. این مطالعه باهدف تعیین کارایی فرآیند Mn3O4/ H2O2 جهت حذف PVA صورت گرفت.روش کاراین پژوهش در مقیاس آزمایشگاهی جهت بررسی متغیرهای موثر در فرآیند Mn3O4/H2O2 شامل pH، غلظت پراکسید هیدروژن، غلظت نانوذره Mn3O4، زمان واکنش و غلظت پلی وینیل الکل صورت گرفت. جهت نشان دادن ویژگی های ساختاری نانوذرات سنتز شده آنالیزهای XRD، BET SEM، FTIR صورت گرفت. ماکزیمم جذب آلاینده با استفاده از دستگاه اسپکتروفتومتر در طول موج 690 نانومتر تعیین شد و غلظت های مختلف آن توسط منحنی کالیبراسیون مشخص گردید.یافته هابا توجه به آنالیز BET اندازه نانوذرات تولیدی حدود nm 19 بود. نتایج آزمایشگاهی نشان داد راندمان حذف برای فرایند Mn3O4/H2O2 با شرایط: pH3، غلظت g/l Mn3O44/0 و غلظت پراکسید هیدروژن mmol/l 20، پس از 120 دقیقه از واکنش برای غلظت اولیه mg/l 100 پلی وینیل الکل معادل 98/67 درصد بود. بعلاوه با افزایش غلظت اولیه پلی وینیل الکل کارایی هر دو فرایند کاهش یافت و بیشترین کارایی فرایند در غلظت اولیه mg/l 25 حاصل شد که برابر با 71 درصد بود. تلفیق اشعه UV با این فرایند باعث افزایش راندمان تا 100 درصد بعد از 40 دقیقه شد.نتیجه گیریمطابق با نتایج حاصل پر اکسید هیدروژن فعال سازی شده با کاتالیست Mn3O4 یک گزینه مناسب برای پیش تصفیه و حذف پلی وینیل الکل از فاضلاب های حاوی این آلاینده است.کلید واژگان: پلی وینیل الکل, پراکسید هیدروژن, کاتالیست, Mn3O4}Journal of Health, Volume:8 Issue: 5, 2017, PP 495 -510Background and ObjectivesPolyvinyl alcohol is a persistent and water-resistant compound found in effluent of many industries and can be harmful to human health. Its presence in water supplies may cause problems in the process of settlings and removing heavy metals. This study aimed to determine the efficiency of Mn3O4 / H2O2 process to remove PVA.MethodsThis laboratory-scale research done to study the effects variables influencing process of Mn3O4/H2O2 including pH, hydrogen peroxide concentration, concentration of Mn3O4 nanoparticle, reaction time and concentration of PVA. To determine structural characteristics of nanoparticles XRD, BET SEM, and FTIR analyzes were used. Maximum absorption of contaminant by spectrophotometer was determined at 690 nm and the concentrations of PVA were determined by calibration curve.ResultsBET analysis showed size of 19 nm for nanoparticles. Laboratory results showed that removal efficiency for Mn3O4/H2O2 process is 67.98% at; pH=3, Mn3O4 concentration= 0.4 g/l, concentration of hydrogen peroxide=20 mmol/l, reaction time=120 minutes, initial concentration PVA=100 mg/l. Removal efficiency decreased by increasing initial concentration of PVA and maximum efficiency of 71% observed for Mn3O4/H2O2 processes at initial concentration of 25 mg/l. UV radiation increased the efficiency of the process to 100% after 40 minutes.ConclusionIn accordance with the results hydrogen peroxide activated by Mn3O4 catalyst is a suitable option for pre-treatment of waste water containing polyvinyl alcohol.Keywords: Polyvinyl Alcohol, Hydrogen Peroxide, Catalysts, Mn3O4}
-
زمینه و هدفسورفاکتانت ها در صابون ها، دترجنت ها، محصولات دارویی، مواد حاصل از مراقبت های فردی و صنایع چرم یافت می شوند. در این مطالعه جذب سورفاکتانت سدیم دودسیل سولفات بر روی نانولوله های کربنی چند دیواره مغناطیسی شده از محلول های آبی مورد بررسی قرار گرفت.روش بررسیپارامترهای غلظت سورفاکتانت، دز جاذب و میزان pH به عنوان متغیر در نظر گرفته شده است. غلظت باقیمانده سورفاکتانت با استفاده از روش متیلن بلو اندازه گیری و ویژگی های جاذب نانولوله کربنه چنددیواره مغناطیسی شده با استفاده از آزمایش های پراش اشعه x و طیف سنجی تبدیل فوریه مادون قرمز تعیین گردید. ظرفیت جذب سدیم دودسیل سولفات بر روی جاذب، ایزوترم های جذب و سینتیک واکنش نیز مورد بررسی قرار گرفت.یافته هابررسی های جذب نشان داد که میزان جذب سدیم دودسیل سولفات با افزایش غلظت اولیه، افزایش pH و کاهش دز جاذب کاهش می یابد. جذب سدیم دودسیل سولفات پس از min 120 به تعادل رسیده و با افزایش غلظت از 15 به mg/L 150 ظرفیت جذب از mg/g 8 به mg/g 61 افزایش یافت. نتایج مطالعات ایزوترم و سینتیک جذب نیز نشان داد که داده های حاصل از ایزوترم از مدل جذب لانگمویر (0/993 R2=) و سینتیک شبه درجه دوم (0/992 R2=) تبعیت می کنند.نتیجه گیریجاذب نانولوله چند دیواره مغناطیسی شده با توجه به ظرفیت جذب بالا و زمان تعادل نسبتا کم در حذف سورفاکتانت آنیونی سدیم دودسیل سولفات و قابلیت جداسازی آسان جاذب از محیط های آبی ، یک گزینه موثر و مفید به منظور حذف سدیم دودسیل سولفات است.کلید واژگان: نانو لوله کربنه چنددیواره مغناطیسی شده, سورفاکتانت آنیونی سدیم دودسیل سولفات, جذب سطحی}Background And ObjectiveSurfactants can be found in soaps, detergents, pharmaceutical products, personal care products, as well as in leather industries. In this study, adsorption of Sodium Dodecyl Sulfate (SDS) on magnetic multi-walled carbon nanotubes in the aqueous solutions was investigated.Materials And MethodsSurfactant concentration, adsorbent dosage, and pH values were considered as variables. Residual surfactant was measured using methylene blue method and adsorbent characteristic was determined by X-Ray diffraction and Fourier transform infrared spectroscopic analysis. Adsorption capacity, adsorption isotherm, and kinetic reaction were also investigated.ResultsAdsorption investigations demonstrated that the increase in initial SDS concentration or pH values, led to the decrease in SDS adsorption. Conversely, the same result was achieved by decreasing adsorbent dosage. After 120 min SDS adsorption became stable. By increasing in SDS concentration from 15 to 150 mg/L, adsorption capacity improved from 8 to 61 mg/g. Isotherm and kinetic data demonstrated that experimental data pursued Langmuir isotherm (R2=0.993) and pseudo-second order equation (R2=0.992).ConclusionMagnetic multiwall carbon nanotubes can be used as an effective and useful sorbent for SDS removal due to several advantages including: high adsorption capacity, relatively low equilibrium time, and easy separation of magnetic multiwall carbon nanotubes from aqueous solutions.Keywords: Magnetic multiwall carbon nanotubes, Anionic surfactant sodium dodecyl sulfate, Adsorption}
-
مجله دانشگاه علوم پزشکی سبزوار، سال بیست و سوم شماره 3 (پیاپی 86، امرداد و شهریور 1395)، صص 406 -415اهداف ترکیبات مختل کننده غدد درون ریز گروهی از آلاینده های خطرناک و پیچیده شناخته شده در فاضلاب و منابع آبی محسوب می شود. بیس فنل A یکی از این ترکیبات است که می تواند مشکلات زیست محیطی و بهداشتی جبران ناپذیری را ایجاد کند.
مواد و روش ها در این مطالعه حذف بیس فنل A با استفاده از نانولوله های کربنی چندجداره از محیط های آبی در یک سیستم ناپیوسته بررسی شد. همچنین تاثیر متغیرهای pH، زمان تماس، مقدار جاذب و غلظت اولیه بیس فنل A بر کارایی حذف بررسی شد. غلظت ماده مذکور در نمونه ها با استفاده از دستگاه اسپکتروفتومتر در طول موج 280 نانومتر تعیین شد.
یافته ها طبق نتایج به دست آمده مشخص شد که بیشترین کارایی حذف بیس فنل A با استفاده از این جاذب در زمان تماس 60 دقیقه، 7=pH، غلظت بیس فنل 20 میلی گرم بر لیتر و غلظت جاذب 400 میلی گرم بر لیتر برابر با 95درصد است و حداکثر ظرفیت جذب ماده جاذب 6/111 mg/g تعیین شد. همچنین مشخص شد که داده های به دست آمده از مدل ایزوترمی لانگ مویر و مدل سینتیکی شبه درجه دوم تبعیت می کند.
نتیجه گیری نتایج به دست آمده نشان داد که نانولوله های کربنی چندجداره توانایی بالایی در جذب بیس فنل A دارد و می توان از آن به عنوان جاذب مناسب در حذف بیس فنل A استفاده کرد.کلید واژگان: بیس فنل A, نانولوله های کربنی چندجداره, ایزوترم جذب}Background Endocrine-Disrupting Compounds are emerging group of trace contaminants detected in wastewater and water resources worldwide. Bisphenol A (BPA) is one of the compounds that can cause serious health problems.
Materials and Methods In this study, the removal of BPA from aqueous solutions by multi-walled carbon nanotubes was investigated. Experiments were performed in batch reactor and changing effective factors such as pH, contact time, concentration of carbon nanotubes, and concentration of BPA. The concentrations of BPA were measured using UV-VIS spectrophotometer at wavelength of 280 nm.
Results The results showed that maximum removal efficiency was 95% at a concentration of 400 mg/L of carbon nanotubes, pH=7, retention time of 60 minutes and BPA concentration of 20 mg/L. The maximum adsorption capacity was found to be 111.6 mg/g and the adsorption data were best fitted to the Freundlich isotherms and pseudo-second order.
Conclusion The results showed that carbon nanotubes have a high ability to adsorb BPA in the aquatic environment and can be used as a suitable adsorbent from aqueous solution.Keywords: Bisphenol A, Multi, walled carbon nanotubes, Adsorption isotherm} -
سیپروفلوکساسین آنتی بیوتیکی پر مصرف در درمان عفونت ها است که تقریبا بخش عمده آن به صورت غیر متابولیزه دفع می شود و در نهایت از طریق تخلیه فاضلاب ها و پساب ها به منابع آبی وارد می شود. نانولوله های کربنه در سطح وسیعی برای حذف آلاینده ها استفاده شده است اما مشکلات ناشی از جداسازی آن مطرح است. هدف از این پژوهش، سنتز نانوکامپوزیت مگنتیت Fe3O4/MWCNTs و ارزیابی عملکرد آن در حذف سیپروفلوکساسین توسط فرایند فنتون هتروژن بود. نانوکامپوزیت مگنتیت سنتز شد و در شرایط آزمایشگاهی، با تاکید بر اثرات انواع پارامترهای موثر از جمله pH بین 4 تا 10، مقدار جاذب، یک تا 3 گرم در لیتر، غلظت اولیه آنتی بیوتیک 30 تا 200 گرم در لیتر، زمان تماس 15 تا 300 دقیقه و غلظت پراکسید هیدروژن 5 تا 25 میلی مول در لیتر انجام شد. برای تعیین ویژگی های نانوکامپوزیت مگنتیت سنتز شده از میکروسکوپ الکترونی عبوری، دستگاه پراش نگار اشعه ایکس و طیف سنج مادون قرمز استفاده شد. نتایج نشان داد که کارایی حذف سیپروفلوکساسین با غلظت 30 گرم در لیتر، در فرایند فنتون هتروژن 95 درصد بعد از زمان حدود 180دقیقه با نسبت مولی یک میلی لیتر پراکسید هیدروژن در 2 گرم آهن بود. بر مبنای نتایج می توان اظهار نمود که نانوکامپوزیت مگنتیت Fe3O4/MWCNTsقابلیت خوبی برای حذف آنتی بیوتیک سیپروفلوکساسین از محیط های آبی دارد.کلید واژگان: نانوکامپوزیت مگنتیت, آنتی بیوتیک سیپروفلوکساسین, فنتون هتروژن}Ciprofloxacin is an antibiotic vastly administrered for the treatment of infections. A major paortion of the drug remains non-metabolized and is excreted to find its way ultimately into water environments through discharge into wastewater. Although carbon nanotubes have been widely employed for the removal of contaminants, ciprofloxacin still poses problems against its proper removal. It is the objective of the present study to synthesize magnetite Fe3O4/MWCNTs and to evaluate its performance in ciprofloxacin removal via the heterogeneous Fenton process. For this purpose, the performance of the synthesized nanocomposite was evaluated while the effects of the following parameters were also investigated on the heterogenous Fenton process under lab conditions: pH, 4‒10); adsorbent quantity, 1‒3 g/l; initial antibiotic concentration, 30‒200 mg/l; contact time, 15‒300 min; and H2O2 concentration, 5‒25 μmol/l. Moreover, the synthesized Fe3O4/MWCNTs was morphologically and microstructurally characterized using Transmission Electron Microscopy (TEM) and X-ray diffraction (XRD) while the formation of carboxylic functional groups was verified by Fourier transform infrared spectra (FT-IR). It was found that the efficiency of the heterogeneous Fenton process for the removal of ciprofloxacin at a concentration of 30 mg/l was 95% in approximately 180 minutes and a molar ratio of 1 ml H2O2/2g Fe. Based on the results obtained, the Fe3O4/MWCNTs magnetite nanocomposite is well capable of removing ciprofloxacin from aqueous solutions in the heterogeneous Fenton process.Keywords: Magnetite Nano, Composite, Ciprofloxacin Antibiotic, Heterogeneous Fenton}
-
زمینه و هدففلوراید آب آشامیدنی یکی از عوامل موثر بر سلامتی می باشد که در غلظت های بالا یک ترکیب بسیار سمی و خطرناک برای سلامتی انسان است. فلوراید یکی از آنیون های موجود در آب و خاک بوده که مقدار آن در منابع مختلف متفاوت می باشد. بخش عمده ای از فلوراید موردنیاز بدن از طریق آب آشامیدنی تامین می گردد.در این مطالعه کارایی خاک رس اصلاح شده و خاک مارن آهکی در جذب فلوراید از محلول های آبی مورد بررسی قرار گرفته است.روش بررسیپژوهش حاضر از نوع تجربی- کاربردی بوده که به منظور بررسی قابلیت خاک رس اصلاح شده و خاک مارن آهکی در جذب فلوراید صورت پذیرفته است. فرایند جذب سطحی با تاکید بر اثرات انواع پارامترهای موثر ازجمله Ph (4،7،10)، مقدار جاذب (g/l10،5،1)، غلظت اولیه فلوراید (mg/l 15، 10، 5) و زمان تماس (15تا min 120) استفاده گردید. همچنین برای تعیین ویژگی های ساختاری هر دو جاذب از دستگاه پراش اشعه X، (XRD) و طیف سنج مادون قرمز (FTIR) استفاده شد.یافته هانتایج مطالعه نشان داد که کارایی جذب فلوراید با غلظت mg/l 10، با استفاده از خاک رس اصلاح شده 2/95% و با استفاده از خاک مارن آهکی حدود 7/28% بعد از مدت زمان حدود 60 دقیقه می باشد. علاوه بر این مشخص شد که سینتیک جذب از مدل سینتیک مرتبه دوم کاذب و داده های تعادلهر دو نوع جاذب از ایزوترم لانگموئر تبعیت می کند. همچنین ظرفیت جذب خاک رس اصلاح شده و خاک مارن آهکی به ترتیب 43/4 و 32/1 میلی گرم بر لیتر می باشد.نتیجه گیریبا توجه به نتایج آزمایش ها، می توان اظهار نمود که روش جذب سطحی به کمک خاک رس اصلاح شده به عنوان یک روش موثر و اقتصادی جهت حذف فلوراید از منابع آبی باشد.کلید واژگان: فلوراید, خاک رس, خاک مارن آهکی, محلول های آبی}Background andPurposeFluoride is one of the common anion in water that its concentration varies in different water supplies. Most of the body's requirement for fluoride is supplied through drinking water. Fluoride in low concentration is essential for human health but in high concentration is very hazardous for human health. The efficiency of modified-clay and lime-marl were investigated in this research as an adsorbent for the elimination of fluoride from aqueou solution.MethodsIn this study, the capability of modified-clay and lime-marl to adsorb fluoride ions was conducted using a series of batch tests in a shaker-incubator instrument. The effect of experimental parameters such as pH (4,7,10), adsorbent dosage (1,5,10 g/L), initial fluoride concentration (5,10,15 mg/L) andcontact time (15-120 min) were evaluated. The morphological and micro-structural character of modified-clay and lime-marl have performed by using X-ray diffraction (XRD). The formation of the carboxylic functional groups was verified by Fourier transform infrared spectra (FT-IR).
Findings: results well demonstrate higher removal efficiency of fluoride was 95.23% and 28.71 by clay-modified and lime-marl, respectively; at 10 mg/L of fluoride concentration and 60 min contact time. The adsorption kinetics fitted well using the pseudo second-order kinetic model; however, equlibrium data were best fitted onto Langmiur isotherm model. The maximum adsorption capacities of modified-clay and lime-marl for fluoride were found to be 4.43 mg/g and 1.32 mg/g, respectively.ConclusionAccording to our finding, it proposed that adsorption process by using modified clay is very efficient and economic process for fluoride removal from aqueous solution.Keywords: Fluoride, Clay, Lime, Aqueous solutions} -
از مهم ترین آلاینده های محیط زیست که در پساپ صنایع پتروشیمی، آبکاری و نیز شهرک های صنعتی وجود دارد، حضور همزمان فلزهای سنگین و ترکیب های آلی (از جمله فنل و کادمیوم) می باشد که برای محیط زیست و انسان زیان آور هستند. بنابراین هدف اصلی از انجام این پژوهش بررسی کارایی فرایند فتوکاتالیستی نانوذره های روی اکسید در حذف کادمیوم دو ظرفیتی از محیط های آبی در حضور فنل و فرمات در سامانه ناپیوسته می باشد. ابتدا ساخت راکتور صورت گرفت. برای بررسی نقش فرایند جذب، محلول به مدت 30 دقیقه در تاریکی به تعادل رسید. سپس در حضور نور UV، تاثیر پارامتر های گوناگون بررسی شد. به این ترتیب که، ابتدا با تغییر pH محیط و ثابت نگه داشتن دیگر عامل های موثر، مقدار pH بهینه به دست آمد. سپس، تاثیر میزان نانو ذره ها، غلظت کادمیوم، زمان مواجهه و حضور فنل و فرمات، بر کارایی حذف هر یک از آن ها، بررسی شد. هرچند با افزایش pH راندمان حذف کادمیوم افزایش می یابد اما به منظور حفظ کادمیوم به شکل محلول در نمونه، از 7=pH در آزمایش ها استفاده شد. با افزایش زمان مواجهه، راندمان حذف افزایش یافت و میزان بهینه نانو ذره ها برابر با g/L2 به دست آمد. همچنین راندمان حذف با افزایش غلظت کادمیوم کاهش یافت. مشخص شد که حضور فنل و فرمات سبب افزایش کارایی حذف کادمیوم می شود. در مجموع نتیجه های به دست آمده از انجام آزمایش ها مشخص کرد که می توان از فرایند UV/ZnO به عنوان یک روش موثر برای حذف کادمیوم در حضور فنل و فرمات استفاده کرد.کلید واژگان: فرایند فتوکاتالیستی, نانوذره, کادمیوم, فنل, فرمات}Simultaneous presence of heavy metal and organic compound (like phenol and cadmium), is one of the most important environment pollutant source that there are in petrochemical industrial, plating and etc, that have adverse effects on environment and human health. Therefore, the purpose of this study is, photocatalytic removal of cadmium with UV/ZnO process in presence and absence of phenol and formate as hole scavenger from aqoues solution in batch system. First, design and construction of reactor was done. To the study on role of adsorption process, solution was equilibrium in dark for 30 minute. Then effect of various parameters was investigated in the presence of UV light. So optimum pH was obtained with chang solution pH and constant conditions. After clarifing optimum pH, the effect of nanoparticle dosage, concentration of cadmium, contact time and effect of presence and absence of phenol and formate was investigated. Although removal of cadmium increased with increase of pH, but to preservation of cadmium in the solution form, in experiment pH was 7. Removal efficiency increased with increase of contact time and optimum dosage was obtained equal to 2 g/L. Too photocatalytic removal efficiency was decreased with increase of initial cadmium concentration. Also the obtained results showed that presence of phenol and formate cause increase of cadmium removal efficiency. Generally the result of this study showed that studied methodology can be used as a effective method in photocatalytic removal of cadmium with UV/ZnO process in presence of phenol and formate as hole scavenger.Keywords: Photocatalytic process, Nanoparticle, Cadmium, Phenol, Formate}
-
-
مقدمه و هدففلزات سنگین از مضرترین آلاینده های موجود در منابع آب آشامیدنی هستند که دلیل آسیب های جدی در سیستم متابولیکی، فیزیولوژیکی و ساختاری بدن به شمار می روند. فعالیت های صنعتی مثل نشت فاضلاب های صنعتی، ذخیره سازی و دفع نادرست زباله های صنعتی همچنین فرسودگی شبکه توزیع و شبکه خانگی می تواند باعث منتشر شدن فلزات سنگین در آب آشامیدنی گردد. بنابراین، سنجش میزان این عناصر در نقطه مصرف ضروری می باشد و بهمین منظور این مطالعه با هدف تعیین ریسک غیر سرطانی فلزات سنگین سرب، روی و کروم در منابع آب آشامیدنی شهر همدان در زمستان 1393 انجام گرفت.روش کارمطالعه حاضر، بصورت توصیفی مقطعی و روش نمونه برداری بصورت طبقه ای بود. سنجش غلظت نمونه ها توسط دستگاه جذب اتمی مدل (Perkin Elmer، AAS-PEA-700) انجام شد و جهت برآورد میزان مواجهه مقطعی و توصیف خطرات از روش US EPA استفاده گردید.نتایجآزمایشات نشان دادکه میانگین غلظت سرب، کروم و روی به ترتیب در نقاط مصرف با منابع آب سطحی 927/10، 246/2 و 604/1305و زیر زمینی 301/19 ،085/11و 709/1613و مخلوط 085/20، 563/11و 844/1299میکرو گرم بر لیتر می باشد. میانگین شاخص ریسک مواجهه مقطعی سرب، برای تمامی گروه های سنی ریسکی نشان نداد. از نظر روی و کروم در دو گروه سنی زیر یکماه و 3-1 ماه، 31/7 درصد از نمونه ها دارای ریسک بودند و میزان مواجهه روی و کروم به ترتیب بالاتر از 3/0و mg/kg.day 003/0 بود.
نتیجه نهایی: 46/41 درصد از نمونه های آب آشامیدنی شهر همدان دارای غلظت سرب بالاتر از حد استاندارد WHO و موسسه استاندارد تحقیقات صنعتی ایران و 02/39 درصد از نمونه ها دارای غلظتی بالاتر از حد استاندارد EPA داشتند که هیچ کدام از نمونه ها دارای ریسک مقطعی برای کودکان و بزرگسالان نبودند. با وجود اینکه مقدار کروم و روی زیر حد استاندارد بود ولی به دلیل پتانسیل بالای بیماریزایی آنها ریسک را در دو گروه سنی زیر یکماه و 3-1 ماه نشان داد، در نتیجه غلظت زیر حد استاندارد نمی تواند تضمینی برای عدم وجود ریسک باشد.کلید واژگان: آب, جذب اتمی, فلزات سنگین}Introduction &ObjectiveHeavy metals are the most harmful contaminants found in drinking water supplies that can lead to serious damage to metabolic, physiological and body structures. Industrial activities like production and storage of sewage spills and improper disposal of industrial wastes as well as the exhaustion of the distribution network and the home network can cause the release of heavy metals in the drinking water. Therefore, the measurement of these elements at the point of use is necessary.
Material &MethodsThis cross-sectional study assessed the amount of lead,chromium, and zinc in the drinking water of Hamadan City in the winter of 1393 which can increase the risk of getting non-cancer diseases Stratified random sampling was conducted to measure the samples concentration by atomic absorption (Perkin Elmer, AAS-PEA-700 model). In order to carry out the risk characterization and sectional exposure assessment, the US EPA(Environmental Protection Agency of America) were used.ResultsThe results showed that the average concentration of lead, chromium and zinc at the point of use of surface water resources, 10.927, 2.246 and 1305.604 the underground 19.301, 11.085 and 1613.709and mixed 20.085, 11.563 and 1299.844 , respectively and the average of exposure to risk of children is 0.078 and of adults are 0.047and lead risk index was HQConclusion41.46 percent of the samples contained Lead concentration higher than WHO standards and Industrial Research of Iran Institute of Standards and 39.02 percent of the samples had concentrations above the EPA standard. None of the samples had sectional risk for children and adults. Although the amount of chromium and zinc was sub-standard, because they are highly disease producing, the risk in the two following age groups increases :Keywords: Atomic Absorption, Heavy Metals, Water} -
مقدمهفنل و کادمیوم از ترکیبات متداول در فاضلاب صنایعی مانند پالایش نفت و پتروشیمی و تولید آفت کش ها می باشند. هدف از این مطالعه، حذف همزمان کادمیوم و فنل با استفاده از نانوذرات دی اکسید تیتانیوم در فرآیند نانوفتوکاتالیستی UV/TiO2 از محیط های آبی بود.مواد و روش هااین مطالعه تجربی در مقیاس آزمایشگاهی با استفاده از یک فتوراکتور مجهز به لامپ کم فشار بخار جیوه ای 125 وات فشار و با طول موج 3/247 نانومتر، شدت W/cm2μ 1020 و بررسی اثرات انواع پارامترهای موثر بر فرآیند مانند pH (11-3)، دوز نانوذرات(g/L 3- 25/0) و غلظت کادمیوم و فنل(mg/L 20-5)، حضور فرمات و حذف COD انجام شد.
یافته های پژوهش: نتایج نشان داد که pH بهینه در حذف کادمیوم و فنل توسط فرآیند نانوفتوکاتالیستی 7 می باشد. حضور هر کدام از آلاینده ها نقش مثبتی در افزایش حذف آلاینده دیگر دارد، حضور فنل سبب افزایش کارایی حذف کادمیوم و حضور کادمیوم نیز سبب افزایش کارایی حذف فنل می شود. کارایی حذف COD پس از گذشت 120 دقیقه، 4/71 درصد به دست آمد. نتایج حاصله از مطالعات سینتیکی نشان داد که سینتیک حذف فنل و کادمیوم به ترتیب از معادلات درجه صفر و درجه یک پیروی می کند. با تغییر شرایط آزمایش، کارایی حذف در فرآیند کاهش پیدا می کند.بحث و نتیجه گیرینتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که فرآیند نانوفتوکاتالیستی UV/TiO2، به عنوان یک روش موثر در حذف همزمان فنل و کادمیوم از محیط های آبی، در مقیاس آزمایشگاهی دارای کارایی بالایی می باشد.کلید واژگان: کادمیوم, فنل, دی اکسید تیتانیوم, نانوفتوکاتالیستی}IntroductionPhenol and Cadmium are of common components used in industries wastewater such as petroleum refining, petrochemicals, and pesticides. The aim of this study was simultaneous removal of Cadmium and Phenol from aqueous solution by using Titanium dioxide nanoparticles in nano-photocatalytic process UV/TiO2.Materials and MethodsThis experimental study in lab-scale batch was accomplished by using photo-reactor equipped with a 125 W low-pressure mercury vapor lamp and with Wavelength 247.3 nm and intensity 1020 µW/cm2 and emphasis on the effect of various parameters; such as pH (3-11), nano-particles doses (0.25-3 g/L) and Phenol, Cadmium at a concentration of (5-20 mg/L), presence of Format and removal rate of COD was investigated.
Findings: The obtained results showed that optimum pH in the removal of Cadmium and phenol is 7. The presence of each of pollutants has positive role in increasing the removal of other contaminants. The presence of Phenol cause increase removal of Cadmium and presence of Cadmium cause increase removal of Phenol. Removal efficiency of COD by UV/TiO2 process after 120 min was obtained %71.4. Obtained results of experimental kinetics showed that Phenol and Cadmium removal kinetics was followed (by both photocatalytic processes) of equations zero-order and pseudo-first order, respectively. By changing in conditions of experiment, the degradation efficiency decreases in this process.
Discussion &ConclusionsThe result of this study showed that nano-photocatalytic process UV/TiO2 in pilot scale has high efficiency as an effective method in simultaneous removal of phenol and Cadmium from aqueous solution.Keywords: Cadmium, Phenol, Titanium Dioxide, Nano, photo catalysis} -
مقدمهپلی اتیلن تری فتالات یکی از مهمترین ترکیبات پلاستیکی است که جهت تولید محصولات گوناگونی همانند فیبر و ظروف بسته بندی مواد غذایی بکار می رود. با توجه به پایداری پلاستیک ها در طبیعت و همچنین قابلیت استفاده مجدد از برخی ضایعات پلاستیکی تدوین برنامه ای جامع به منظور جمع آوری و بازیافت این مواد امری ضروری می باشد.روش کارپژوهش حاضر یک مطالعه مقطعی بوده که در سال 1391 در مناطق چهارگانه تحت پوشش شهرداری همدان انجام گرفته است. اطلاعات مورد نیاز آن از طریق مقالات، سایت های معتبر، پرسشنامه و مصاحبه با مدیریت مواد زائد جامد و مدیریت سازمان بازیافت شهرداری شهر همدان بدست آمده است. جهت برآورد میزان پلیمر مور نظر در پسماند، مقدار کل ضایعات جمع آوری شده توسط بخش های دولتی، خصوصی و... مورد بررسی قرار گرفته و سپس متوسط میزان پلی اتیلن تری فتالات بازیافتی در هر ماه در شهر همدان محاسبه گردید.یافته هابر اساس نتایج حاصله 17/60 درصد از مواد زائد شهری شهر همدان از نوع زائدات خشک بوده که سهم ضایعات پلی اتیلن تری فتالات 0/99 درصد می باشد. همچنین با استفاده از فرایند بازیافت می توان به میزان 3160000 مگاژول انرژی و 56100 دلار به ازای 51 تن ضایعات پلیمری در سرمایه ارزی صرفه جویی نمود.نتیجه گیریبررسی ها نشان داد که روش بازیافت از مبدا دارای کارایی بسیار بالاتری نسبت به سایر روش های مدیریتی جمع آوری ضایعات می باشد. در همین راستا آموزش شهروندان نیز تاثیر بسزایی در گسترش فرهنگ بازیافت خواهد داشت.کلید واژگان: پلی اتیلن تری فتالات, بازیافت, زائدات خشک}IntroductionPoly ethylene terephthalate (PET) is one of the major plastic compounds which are used to make different productions such as fibers and food containers. Due to the stability of the plastic in the nature, as well as reuse ability of some plastic wastes, codification of an integrated program to collect and recycle these materials is necessary.MethodsIn this cross-sectional study, being done in four areas covered by Hamadan municipality, data was drawn from the range of journals, authentic internet sites, prepared questioners and direct interviews with solid waste manager and recycling organization director of Hamadan municipality. In order to estimate the amount of plastic waste, the total amount of wastes collected by public, private and itinerant sectors were evaluated. Then, the average rate of recycled PET was calculated per month.ResultsAccording to results, 17.6% of city waste matters in Hamadan was in form of solid wastes, which PETs contribution was 0.99%. By recycling process, also, it is possible to save 3160000 MJ energy and 56100$ from 51 tonnes of plastic waste.ConclusionThe result of this study showed that household recycling approach is more effective than other waste collecting management methods. In line with this, training people can play an essential role in learning recycling approaches.Keywords: Poly ethylene terephthalate, Recycling, Dry waste}
-
زمینهورود مستمر آنتی بیوتیک ها به محیط، عامل مشکلات بالقوه بسیاری همچون مقاومت میکروارگانیسم های بیماری زاست.هدفمطالعه به منظور مقایسه فرایندهای فنتون هتروژن و جذب سطحی با استفاده از نانوکامپوزیت مغناطیسی در حذف آنتی بیوتیک سیپروفلوکساسین از محیط های آبی انجام شد.مواد و روش هااین مطالعه تجربی در سال 1393 در دانشگاه علوم پزشکی همدان انجام شد. کارایی نانوکامپوزیت مغناطیسی جهت حذف سیپروفلوکساسین در سیستم ناپیوسته با بررسی زمان تماس 15 تا 300 دقیقه، pH 4 تا 10، غلظت اولیه آنتی بیوتیک 30 تا 200 میلی گرم بر لیتر، مقدار جاذب 1 تا 3 گرم بر لیتر و غلظت پراکسید هیدروژن 5 تا 25 میلی مول بر لیتر بررسی شد. مشخصات فیزیکی و ساختاری جاذب ساخته شده با استفاده از طیف سنج مادون قرمز (FTIR) تحلیل شد.یافته هاحداکثر کارایی فرایندهای فنتون هتروژن و جذب سطحی در pH های برابر 4 و 7 حاصل شد که کارایی حذف سیپروفلوکساسین به ترتیب %95 و %87 بود. داده های تعادلی جذب با ایزوترم لانگموئر مطابقت بهتری نشان داد. سرعت واکنش بهترین سازگاری را با مدل درجه دوم کاذب داشت.نتیجه گیریبا توجه به یافته ها، می توان نانوکامپوزیت مغناطیسی Fe3O4/MWCNTs را به عنوان جاذب قابل قبولی در فرایند فنتون هتروژن در حذف آنتی بیوتیک سیپروفلوکساسین از محیط های آبی در نظر گرفت.
کلید واژگان: نانوکامپوزیت ها, سیپروفلوکساسین, جذب سطحی}BackgroundContinuous input of antibiotics to the environment can cause many potential problems such as antibiotic resistance in pathogens.ObjectiveThe aim of this study was to compare heterogeneous fenton process and adsorption process on magnetic nanocomposite for ciprofloxacin removal from aqueous solutions.MethodsThis experimental study was conducted at the Hamadan University of Medical Science in 2014. The efficiency of magnetic nanocomposite for ciprofloxacin removal was assessed in a batch system considering 15-300 min reaction time, pH 4 - 10, 30-200 mg/L initial ciprofloxacin concentration, 1 - 3 g/L adsorbent and 5-25 mmol/L H2O2. Physical and structural characteristics of the synthesized adsorbent were analyzed using Fourier Transform Infrared Spectra (FTIR) techniques.FindingsThe maximum efficiency of heterogeneous fenton process and adsorption process was obtained at pH 4 and 7 in which the efficiency of ciprofloxacin removal was 95% and 87%, respectively. The equilibrium adsorption data was well fitted with Langmuir isotherm. The r eaction rate had the best compatibility with pseudo-second-order kinetic model.ConclusionWith regards to the results, magnetic nanocomposite (Fe3O4/MWCNTs) can be considered as an acceptable adsorbent in heterogeneous fenton procces for ciprofloxacin removal from aqueous solutions.Keywords: Nanocomposites, Ciprofloxacin, Adsorption} -
سابقه و هدفدر این مطالعه باقی مانده حشره کش اتیون در خیارگلخانه ای و تاثیر برخی فرآیندهای موثر در کاهش آن قبل از مصرف در طی سال 1394 در گلخانه های شهر همدان مورد بررسی قرار گرفت.مواد و روش هاپنج گلخانه به صورت تصادفی انتخاب و طی فصل بهار تعداد 90 نمونه برداشت و تاثیر مهم ترین تیمارها شامل شستشو به مدت دو دقیقه و نگهداری برای زمان های مختلف بر باقیمانده سم مورد بررسی قرار گرفت. برای سنجش باقی مانده سم از دستگاه HPLC استفاده شد.یافته هابیش ترین و کم ترین باقی مانده اتیون یک ساعت بعد از سمپاشی برابر 63/1 و 31/1 میلی گرم برکیلوگرم اندازه گیری شد که بیش تر از حدود مجاز باقی مانده mg/kg 5/0 می باشد. ذخیره سازی به مدت 24 ساعت باعث کاهش باقی مانده سم به طور میانگین به میزان 2/43 درصد مقدار اولیه شد و فرآیند شستشو به مدت دو دقیقه در زیرآب به طور میانگین موجب 7/52 درصد کاهش مقدار باقیمانده سم شد.
استنتاج: درصورت عدم مدیریت در میزان مصرف سم و هم چنین عدم رعایت دوره کارنس یا عدم شستشوی مناسب، مقدار باقی مانده می تواند بیش تر از حد مجاز بوده و تهدید جدی برای سلامت مصرف کنندگان در طولانی مدت باشد.کلید واژگان: باقیمانده آفت کش, اتیون, حداکثر غلظت مجاز, خیار گلخانه ای}Background andPurposeIn this study, we investigated the ethion insecticide residues in greenhouse cucumber and the effects of some procedures in reducing its amount before consumption in Hamadan, 2015.Materials And MethodsFive greenhouses were randomly selected and in spring a total of 90 samples was analyzed for the effects of treatments including washing for 2 min and different storage times on ethion residuals. HPLC method was used to measure the residual concentrations.ResultsThe results showed that the maximum and minimum ethion residuals after one hour spraying were 1.63 and 1.31 mg/kg, respectively which were higher than the maximum permissible limit of 0.5 mg/kg (MRL). Storage for 24 hours and washing (2 mins) reduced the initial amount of pesticide residues by 43.2% and 52.7 %, respectively.ConclusionIn case of inappropriate management programs in using pesticides, not considering the preharvest interval (PHI), and lack of proper washing, the remaining amount of pesticides can exceed the permissible limits which would pose a serious threat to the health of consumers in long time.Keywords: pesticides residues, ethion, maximum residue limit, greenhouse cucumber} -
مقدمهاز نگرانی های رو به رشد چند دهه اخیر در زمینه آلودگی محیط زیست، ایجاد مقاومت دارویی در انسان به علت مصرف آنتی بیوتیک ها می باشد. هدف از انجام این پژوهش تعیین کارایی فرآیند سونوالکتروفنتون در حذف آنتی بیوتیک سیپروفلوکساسین از محیط های آبی بوده است.مواد و روش هاپژوهش حاضر یک مطالعه تجربی بوده که با استفاده از یک راکتور به حجم یک لیتر، همراه با زوج الکترودهای آهن به عنوان کاتد و آند به مساحت cm240، در داخل دستگاه اولتراسونیک در فرکانس ثابت KHz40 انجام پذیرفته است. سپس تاثیر متغیرهای pH، پراکسید هیدروژن، شدت جریان و غلظت آنتی بیوتیک سیپروفلوکساسین مورد بررسی قرار گرفت. غلظت آنتی بیوتیک سیپروفلوکساسین با استفاده از دستگاه HPLC در طول موج 275 نانومتر قرائت گردیده و با توجه به این که پژوهش انجام شده به صورت تجربی و در شرایط آزمایشگاهی انجام گرفته است، در نهایت از میانگین نتایج به دست آمده استفاده شده است و سپس کارایی فرآیند مورد محاسبه قرار گرفت. هم چنین مقدار یون فرو محاسبه گردید. به منظور اطمینان از کارآیی فرآیند از شرایط بهینه غلظت COD نیز اندازه گیری شد.
یافته های پژوهش: نتایج آزمایش نشان داد، فرآیند سونوالکتروفنتون در شرایط بهینه آزمایش شامل pH برابر 3، غلظت پراکسید هیدروژن 150 میلی گرم بر لیتر، چگالی جریان 15 میلی آمپر بر سانتی متر مربع، غلظت اولیه آنتی بیوتیک 10 میلی گرم در لیتر و زمان واکنش 15 دقیقه، دارای کارایی حذف آنتی بیوتیک سیپروفلوکساسین و COD به ترتیب 97 و 40 درصد می باشد. مقدار یون آهن محاسبه شده در این فرآیند نیزg/m3 157 محاسبه گردید. در بررسی فرآیند الکتروفنتون و اولتراسونیک در این شرایط حداکثر کارایی حذف به ترتیب 75 و 3 درصد به دست آمد.بحث و نتیجه گیریبر اساس نتایج حاصل از این مطالعه، فرآیند الکتروفنتون کارایی نسبتا مناسبی در حذف آنتی بیوتیک سیپروفلوکساسین داشته است. این در حالی است استفاده همزمان این فرآیند همراه اولتراسونیک تحت عنوان سونوالکتروفنتون کارایی افزایش یافته است.کلید واژگان: سونوالکتروفنتون, آنتی بیوتیک سیپروفلوکساسین, محلول های آبی}IntroductionAmong the growing concerns over recent decades in the field of environmental pollution, is the use of antibiotics increase bacterial resistance to antibiotics used in human body. The aim of this study was to determine the effectiveness of the Ciprofloxacin antibiotic removal from the aquatic environment.
Material &MethodsThis empirical study was performed at useful volume of one liter, using 4-electrode reactor made of iron with area of 40 cm2 , in the ultrasonic device with fixed frequency 40 KHz. The effect of variables such as pH, antibiotic concentrations, the amount of hydrogen peroxide, current density were studied. was studied concentration of ciprofloxacin antibiotic was determined using HPLC wavelength of 275 nm, and due to the experimental and in laboratory condition, studies have been conducted, finally the average of the results were used. The concentration of COD was measured to ensure optimal efficacy of the process.
Findings: The results showed that all variables can be effective on ciprofloxacin removal. The removal efficiency in the optimal conditions of pH=3, H2O2 concentration 150 mg/L, current density of 15 mA/cm2, the initial concentration of antibiotics 10 mg/L and a reaction time of 15 minutes was 97% and COD removal of 40 percent. Evaluated ion concentration was about 157 g/m3. In these conditions, the removal efficiency of electrofenton and ultrasonic was 75 and 3 percent respectively.
Discussion &ConclusionBased on the results of this study, the electrofenton is a suitable process for the removal of the antibiotic ciprofloxacin. The simultaneous use of this process with ultrasonic , namely sono-electrofenton, has enhanced its efficiency.Keywords: Ciprofloxacin antibiotic, Sono, electrofenton, Aqueous solution} -
زمینه و هدفترکیبات هیومیکی ازجمله مواد پلی الکترولیت آلی هستند که از جنبه های مختلف بر عملکرد فرایند تصفیه ی آب تاثیر می گذارند.در مطالعه ی حاضر از UV/IO4- به عنوان یک فرایند نوین اکسیداسیون پیشرفته به منظور حذف اسیدهیومیک استفاده گردید.مواد و روش هادر این پژوهش از یک راکتور ناپیوسته در مقیاس آزمایشگاهی استفاده گردید. راکتور مورد استفاده با حجم مفید 5/2 لیتر از جنس استیل مجهز به لامپ بخار جیوه کم فشار بود. در این مطالعه تاثیر پارامتر ها نظیر pH، غلظت اولیه ی اسید هیومیک، غلظت پریودات و غلظت نانو ذرات آهن بررسی شد و درنهایت غلظت اسید هیومیک با استفاده از دستگاه اسپکتروفتومتری در دامنه ی طول موج 254 نانومتر تعیین مقدارگردید.یافته هامطابق با نتایج pH3، غلظت پریودات 125 میلی گرم بر لیتر و غلظت نانوذرات آهن صفر 5/ 12 میلی گرم بر لیتر به عنوان شرایط بهینه ی واکنش تعیین شدند. همچنین نتایج بیانگر آن است که در فرایند UV/IO4-کارایی حذف اسید هیومیک به حدود %08/ 66 رسیده و افزایش نانوذرات آهن به فرایند سبب افزایش حذف اسید هیومیک به %3/ 73 شده است.نتیجه گیرینتایج نشان داده که حضور UV سبب افزایش فعال سازی پریودات و نیز حضور نانوذرات آهن سبب فعال سازی بیشتر پریودات و متعاقبا سبب اکسیداسیون بیشتر اسید هیومیک گردید.
کلید واژگان: اسید هیومیک, پریودات, نانوذرات آهن, اشعه فرابنفش, منابع آبی}Background And AimHumic Acid (HA) is one of the polyelectrolyte compounds which cause many problems in water treatment process. In present study, UV/IO4- as a novel advance oxidation process, was used for removing HA.Material And MethodsIn present research, a batch reactor in lab scale was used.This reactor with useful volume of 2.5 L, made of stainless steel, which equipped with a low pressure Hg vapor lamp. In this study the effect of some parameters including pH, initial HA concentration, IO4- concentration and Fe (0) nanoparticles concentration were investigated. HA concentration was determined using Spectrophotometer at an absorbance wavelength of 254 nm.ResultsAccording to the results, pH 3, periodate concentration 125 mg/L and Fe (0) Nano particles 12.5 mg/L were determined as optimum conditions. Moreover, results indicated that in presence of UV coupled with Periodate removal efficiency of HA increased to 66.08%, and the increase of Fe (0) Nano particles can led to increase HA removal (73.3%).ConclusionResults show thatthe presence of UV letto increase in the activation of periodate, on the other hands, the presence of Fe (0) Nano particles led to further activation of periodate subsequently cause the increasing HA removal.Keywords: Humic Acid, Periodate, Zero, Valent Iron Nanoparticles, Ultra, violent, water resources} -
زمینه و هدفغلظت فلوراید آب آشامیدنی یکی از پارامترهای موثر در سلامت است. بیش تر فلوراید مورد نیاز بدن از طریق آب آشامیدنی تامین می شود. درغلظت های بالا یک ترکیب بسیار سمی و خطرناک برای سلامتی انسان است. دراین مطالعه کارآیی خاک رس اصلاح شده و خاک مارن آهکی در جذب فلورایدازمحیط های آبی مورد بررسی قرارگرفته است.مواد و روش هااین مطالعه تجربی، در سال 1392 در دانشگاه علوم پزشکی همدان انجام شد که با تاکید برپارامترهای موثر از جمله (pH (4،7،10، مقدار جاذب (g/l10،5،1)، غلظت اولیه فلوراید (mg/l 15، 10، 5) و زمان تماس(min 15- 120) انجام گردید. همچنین برای تعیین ویژگی های ساختاری هر دو جاذب از دستگاه پراش نگار اشعه X (XRD) و طیف سنج مادون قرمز (FTIR) استفاده شد.یافته هانتایج مورد مطالعه نشان داد که کارآیی جذب فلوراید با غلظت mg/l 10، با استفاده از خاک رس اصلاح شده 2/ 95% و خاک مارن آهکی حدود 7/ 28% بعداز زمان حدود 60 دقیقه می باشد.همچنینزمانتعادل برابر 60 دقیقه به دست آمد. سینتیک جذب از مدل سینتیک مرتبه دوم کاذب و داده های تعادلی از ایزوترم لانگموئر (994/ 0=R2) و (9907/ 0=R2) تبعیت می کند.نتیجه گیریبا توجه به نتایج آزمایش ها، می توان اظهار نمود که روش جذب سطحی به کمک خاک رس اصلاح شده به عنوان یک روش موثر و اقتصادی جهت حذف فلوراید از منابع آبی باشد.
کلید واژگان: فلوراید, خاک رس, خاک مارن آهکی, محیط های آبی}Background and ObjectivesFluoride concentration in drinking water is one of the effective parameters in human health, and the majority of the body's requirement for fluoride is supplied through drinking water. Fluoride in low concentration is essential for human but in high concentration is very hazardous for human health. In the present study, the efficiency of modified-clay and lime-marl as adsorbents was investigated for the elimination of fluoride from aqueous solution.Material and MethodsThis experimental study was conducted at the Hamedan University of Medical Sciences in 2014. The effects of several parameters such as pH (4, 7 and 10), the adsorbent dosage (1, 5 and 10 g/L), initial concentration of fluoride (5, 10 and 15 mg/L), contact time (15-120 min) on the removal have been studied. Also, the structural characteristics of both adsorbents were evaluated using X-ray diffraction (XRD) and Fourier transform infrared spectra (FT-IR).ResultsAccording to the results obtained, the removal efficiency of fluoride, at concentration 10 mg/L and the approximate time of 60 min, in the case of clay-modified adsorbent is 95.23% and in the case of lime-marl adsorbent is about 28.71%. Langmuir and Freundlich coefficients were determined in the optimum conditions, and the adsorption isotherm could be described by the Langmuir model(R2=0.9907). Kinetic study showed that the equilibrium time was 60 min. The adsorption kinetics fitted well with the Ho pseudo second-order kinetic model (R2=0.994).ConclusionAccording to our finding, it is proposed that the adsorption process of fluoride by clay-modified is very efficient and economics for fluoride removal from aqueous solution.Keywords: Fluoride, Clay, modified, Lime, marl, Aqueous solution} -
زمینه و هدفافزایش روزافزون آلودگی منابع آب به وسیله فلزات سنگین موجب بروز نگرانی های جدی زیست محیطی و بهداشتی در جهان گردیده است. افزایش مقدار سلنیوم، بیشتر از 100 میکروگرم در دسی لیترخون می تواند با عث بیماری سلنویس شود. متداول ترین روش شناسایی سلنیوم، استفاده از دستگاه جذب اتمی است، ولی این روش دارای معایب مختلفی مانند هزینه بالای خرید دستگاه و راهبری آن، وقت گیر بودن آزمایشات و نیاز به کنترل کیفی روش آزمایش می باشد.روش کاردر این مطالعه از سنتز HMS (هگزاگنال سیلیکای متخلخل) فعال شده با4-(2-pyridylazo)-resorcinol (PAR) جهت شناسایی اسپکتروفتومتری سلنیوم استفاده گردید. شناسایی کیفی از طریق مشاهده تغییر رنگ رسوب از نارنجی به صورتی در نمونه های آب و شناسایی کمی از طریق تعیین غلظت با استفاد از دستگاه اسپکتروفتومتر انجام گرفت. همچنین پارامترهای مختلفی مانند pH، غلظت اولیه سلنیوم، زمان تماس و غلظت شناساگر نیز مورد بررسی قرار گرفت.یافته هانتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که با افزایش زمان تماس، شناسایی کمی و کیفی سلنیوم بهتر انجام می گیرد. بهترین شرایط شناسایی سلنیوم در pH برابر 10 رخ داد. افزایش دوز شناساگر تاثیر چندانی در شناسایی فلز سنگین نداشت. با افزایش غلظت اولیه سلنیوم میزان تغییررنگ از نارنجی به صورتی افزایش یافته و در نتیجه شناسایی کیفی و کمی آن با دقت بیشتری انجام می گیرد. این مطالعه یک مطالعه کاربردی است.نتیجه گیریحسگر HMS فعال شده با 4-(2-pyridylazo)-resorcinol (PAR) از لحاظ کمی (اسپکتروفتومتری) و کیفی (تغییر رنگ) می تواند به عنوان شناساگر ارزان قیمت و سریع برای شناسایی سلنیوم در واحدهای مختلف تحقیقاتی و اجرایی آب و فاضلاب مورد استفاده قرار گیرد.
کلید واژگان: سلنیوم, HMS, اسپکتروفتومتری, محیط های آبی}Journal of Health, Volume:6 Issue: 4, 2015, PP 378 -387Background and ObjectivesIncreasing water resources pollution by heavy metals cause serious environmental and health concerns in the world. Selenium blood levels of >100 𝜇g/dl can result in selenosis. Atomic absorption spectroscopy is the most common method for selenium detection. This technique has several disadvantages such as high equipment and operational costs، time-consuming and the need for quality control of the test method.MethodsIn this study، the HMS) Hexagonal mesoporous silica (activated by 4- (2-pyridylazo) -resorcinol (PAR) was used for spectrophotometric determination of selenium. The qualitative detection was done by colour change of sediment from orange to pink in water samples and the quantitative detection by a spectrophotometer. Various parameters such as pH، the initial concentration of the selenium، contact time، and the indicator doses were also examined.ResultsThe results of this study showed that the qualitative and quantitative detection of selenium are better done with increasing the contact time. The best condition for selenium detection was observed at pH =10. Increasing the indicator doses had no significant effect on the identification process. Increasing initial concentration of selenium increased the pink colour formation and consequently enhanced accuracy of qualitative and quantitative detection. This study is a basic and applied research.ConclusionThe HMS sensor activated by 4- (2-pyridylazo) -resorcinol (PAR) can be used as an inexpensive and rapid indicator for quantitative (spectrophotometry) and qualitative (colour change) detection of selenium in water and wastewater in research and administrative unites.Keywords: Selenium, HMS, Spectrophotometry, Aquatic Solutions} -
مقدمه و هدفثبات و پایداری ترکیبات مصنوعی نوظهوری همچون دی متیل فتالات، موجب افزایش روزافزون غلظت آنها در محیط زیست و چرخه غذایی و ایجاد مخاطرات بهداشتی شده است. بنابراین دستیابی به روش های موثر و کارآمد جهت حذف این آلاینده ها، از دغدغه های محققین می باشد. این پژوهش با هدف بررسی کارایی فرآیند فنتون هتروژن با نانوذرات آهن صفر در حذف دی متیل فتالات از محیط های آبی انجام شده است.مواد و روش هامطالعه تجربی حاضر در مقیاس آزمایشگاهی، در راکتور با جریان منقطع انجام شد. تاثیر تغییرات پارامترهای عملیاتی همچون زمان واکنش (5 تا 120 دقیقه)، pH (2 تا10)، غلظت پراکسید هیدروژن (01/0 تا 1 میلی مول بر لیتر)، دز نانوذرات آهن صفر (01/0 تا 5/0 گرم بر لیتر) و غلظت اولیه دی متیل فتالات (2 تا 50 میلی گرم بر لیتر) به صورت یک متغیر در هر لحظه (One at a time) بررسی شد. سپس تاثیر هریک از عوامل فنتون هتروژن در حذف دی متیل فتالات تعیین شد.یافته هانتایج حاصل نشان داد بیشترین کارایی فرآیند فنتون هتروژن در حذف دی متیل فتالات در 4pH= می باشد. همچنین در غلظت پراکسید هیدروژن 1/0 میلی مول بر لیتر، دز نانوذرات آهن صفر 05/0 گرم بر لیتر، غلظت اولیه 2 میلی گرم بر لیتر آلاینده و زمان واکنش 60 دقیقه، میزان حذف دی متیل فتالات برابر 8/92 درصد تعیین شد.نتیجه گیریبراساس نتایج حاصل فرآیند فنتون هتروژن با نانوذرات آهن صفر کارایی مطلوبی در حذف دی متیل فتالات از محیط های آبی داشته و می تواند به عنوان یک روش موثر و کاربردی در حذف ترکیبات مشابه از فاضلاب های صتعتی مد نظر باشد.کلید واژگان: دی متیل فتالات, فنتون هتروژن, نانوذرات آهن صفر, محیط های آبی}Background andPurposeStability and sustainable [s1] of emerging synthetic compounds such as Dimethyl phthalate lead to increasing their concentrations in environment and food chain and health risks. Therefore, researchers are concern to achieve effective and efficient methods for removal these pollutions. This aim of this study was to evaluation of the efficiency of heterognous Fenton using Zero-valent iron nanoparticles in dimethylphthalate removal from aqueous solutions.Materials And MethodsThis experimental study was conducted in laboratory scale in batch reactor. The effects of operational parameters such as reaction time (15 to 120 min), pH (2 to10), H2O2 concentrations (0.01 to 1 mmol/L), nZVI dose (0.01 to 0.5 mg/L) and initial concentrations of Dimethyl phthalate (2 50 mg /L) determined by one at a time method. Then effect of each heterogeneous Fenton regent was determined in dimethyl phthalate removal.ResultsThe results showed that maximum efficiency of heterognous Fenton process in dimethylphthalate removal occur at pH=4. Also at H2O2 concentration 0.1 mmol/L, nZVI dose 0.05 g/L, Dimethyl phthalate concentration 2 mg/L and reaction time 120 minute, amount of Dimethyl phthalate removal was 92.8%.ConclusionAccording to the results, nZVI- heterognous Fenton process has appropriate efficiency in Dimethyl phthalate removal from aquatic solutions and can be assumed as an effective and applied method for removal similar compounds from industrial wastewater.Keywords: Dimethyl phthalate, heterogeneous Fenton, zero, valent iron Nanoparticles, aqueous solutions}
-
مقدمه و هدفثبات و پایداری ترکیبات مصنوعی نوظهوری همچون دی متیل فتالات موجب افزایش روزافزون غلظت آنها در محیط زیست و چرخه مواد غذایی و ایجاد مخاطرات بهداشتی شده است. بنابراین دستیابی به روش های موثر و کارآمد جهت حذف این آلاینده ها از دغدغه های محققین محیط زیست می باشد. این پژوهش با هدف بررسی کارایی فرآیند فنتون هتروژن با نانوذرات آهن صفر در حذف دی متیل فتالات از محیط های آبی انجام شده است.مواد و روش هامطالعه تجربی حاضر در مقیاس آزمایشگاهی، در راکتور با جریان منقطع انجام شد و کارایی فرآیند فنتون هتروژن با بررسی تاثیرتغییرات پارامترهای عملیاتی زمان واکنش (5 تا 120 دقیقه)، pH (2 تا10)، غلظت پراکسید هیدروژن (01/0 تا 1 میلی مول بر لیتر)، میزان نانوذرات آهن صفر (01/0 تا 5/0 گرم بر لیتر) و غلظت اولیه دی متیل فتالات (2 تا 50 میلی گرم بر لیتر) مورد مطالعه قرار گرفت. سپس تاثیر هر یک از عوامل فنتون هتروژن در حذف دی متیل فتالات تعیین شد.یافته هانتایج حاصل نشان داد بیشترین کارایی فرآیند فنتون هتروژن در حذف دی متیل فتالات در 4pH= می باشد. همچنین در شرایط بهینه پارامترهای موثر بر واکنش شامل غلظت پراکسید هیدروژن 1/0 میلی مول بر لیتر، مقدار نانوذرات آهن صفر 05/0 گرم بر لیتر، غلظت اولیه 2 میلی گرم بر لیتر آلاینده و زمان تماس 60 دقیقه، میزان حذف دی متیل فتالات برابر 8/92 درصد تعیین شد.نتیجه گیریبراساس نتایج حاصل شده، فرآیند فنتون هتروژن با نانوذرات آهن صفر، کارایی مطلوبی در حذف دی متیل فتالات از محیط های آبی دارد و می تواند به عنوان یک روش موثر و کم هزینه در حذف ترکیبات مشابه مد نظر قرار گیرد.کلید واژگان: دی متیل فتالات, فنتون هتروژن, نانوذرات آهن صفر, محیط های آبی}Background andPurposeStability of new synthetic compounds such as Dimethyl phthalate increased their concentration in the environment and food chain and caused health risks. Therefore, achieve effective and efficient methods to removal of pollutants are one of the environmental researchers concern. This study investigates efficiency of heterognous Fenton process using nZVI in dimethylphthalate removal from aqueous solutions.Materials And MethodsThis experimental study was conducted in batch reactor in laboratory scale and the efficiency of heterognous Fenton process was analyzed in a batch system with the effect of changes in operating parameters such as reaction time (15 to 120 min), pH (2 to10), H2O2 concentration (0.01 to 1 mmol/L), nZVI dose (0.01 to 0.5 mg/L) and initial concentration of Dimethyl phthalate (2 50 mg /L). Then the effect of each heterogeneous Fenton regent in dimethyl phthalateremoval was determined.ResultsThe results showed that the maximum efficiency of heterognous Fenton process in removal of Dimethyl phthalate is at pH=4. Also in optimal conditions, the parameters affecting reaction was determined as H2O2 concentration 0.1 mmol/L, nZVI dose 0.05 gr/L, Dimethyl phthalate concentration 2 mg/L and 120 minute, amount of Dimethyl phthalate removal was 92.8%.ConclusionAccording to the results, heterognous Fenton process using nZVI has an optimal efficiency in removal of Dimethyl phthalate from aquatic solutions and can be considered as an acceptable and low Cost method for the removal of similar compounds.Keywords: Dimethyl phthalate, Heterogeneous Fenton, Nanoscale zero, valent iron, Aqueous solutions}
-
آلودگی های ناشی از یون های فلزات سنگین موجود در منابع آبی ناشی از تخلیه صنایع در محیط های آبی از خطرناکترین تهدید کننده های سلامت انسان و محیط زیست می باشند.انسان و جانوران با مصرف سبزیجات، و مواد غذایی آبیاری شده با ذآبهای آلوده به فلزات دچار آسیبهای جبران ناپذیری می کردند.آگاهی و شناخت کیفیت آب های سطحی و رودخانه ها امری لازم و ضروری به نظر می رسد.نمونه ها در 4 ماه مختلف از 6 ایستگاه تعیین شده در طول رودخانه برداشت شده و به آزمایشگاه منتقل گردید.نمونه های برداشت شده با استفاده از روش استاندارد و به کمک دستگاه جذب اتمی مورد آنالیز قرار گرفته و میزان غلظت فلزات سنگین سرب،روی،مس،کادمیوم و نیکل و آهن مشخص گردید.نتایج نشان داد که در ماه فروردین بیشترین مقدار میانگین مربوط به سرب (0.54mg/l)و کمترین مقدار میانگین مربوط به کادمیوم(0.001mg/l) بوده است.در ماه اردیبهشت بیشترین مقدار میانگین مربوط به سرب(1.15mg/l) و کمترین مقدار میانگین مربوط به آهن(0.013mg/l بوده است.در خرداد ماه بیشترین مقدار میانگین مربوط به سرب (0.56mg/l) و کمترین مقدار میانگین مربوط به آهن(0mg/l) بوده است.در ماه تیر بیشترین مقدار میانگین مربوط به کادمیوم(0.018mg/l) و کمترین مقدار میانگین مربوط به آهن (0mg/l) بوده است.بنابراین آب رودخانه در برخی از ایستگاه ها آلوده به فلزات سنگین بوده و از استانداردهای موجود بالاتر می باشد با پایش عوامل فیزیکی، شیمیایی و میکروبی در ایستگاه های مورد نظر، اثرات زیست محیطی آلودگی در قسمتهای مختلف رودخانه مشهود می باشد.
کلید واژگان: پایش, فلزات سنگین, رودخانه مراد بیگ, همدان}Heavy metal pollution of water sources due to discharge of factories into environment is the highest risk for human and environment health. Humans and animals by consuming vegetables and food staff washed with polluted water are at high risk. The quality of surface waters is a very sensitive issue. Sampling for watershed was carried out over 4 months (April, May, June and July) from 6 stations and quality parameters were determined. These parameters are: pb, Zn, Cu, Cd, Ni and Fe. Also the data were analyzed with standard methods and atomic absorption. Results showed that in April the highest average was that of pb (.0.54 mg/l) and the lowest cadmium (0.001 mg/l). In May, the highest average was related to pb (1.15mg/l) and the lowest its was Fe (0.013mg/l). In June the highest and lowest averages were Cu(.0.56 mg/l) and Fe (0 mg/l) respectively, while also in July they were Cd (0.018 mg/l) and Fe(0 mg/l). The River was polluted with heavy metals in some stations and water quality of this river does not matchwith standards. With physical, chemical and biological agent monitoring and also with control of water quality indexes in these stations, we observed wastewater and other pollution arrive river. Environmental effects of pollution are seen in different parts of the river.Keywords: monitoring, heavy metals, moradbeik river, Hamadan}
نمایش عناوین بیشتر...
بدانید!
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.