به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

فهرست مطالب omid rezaei

  • امید رضایی، محمدحسین رونقی*، کاظم عسکری فر
    هدف

    پژوهش فعلی با هدف شناسایی و بررسی عوامل موثر پذیرش فناوری ارز دیجیتال در شرکت های دانش بنیان شیراز صورت گرفته است. پژوهش فعلی از لحاظ هدف یک پژوهش کاربردی محسوب می شود. در روش تحقیق نوین، قلمرو پژوهش در ابعاد مکانی، زمانی و موضوعی مورد محدودیت قرار می گیرد تا از این رو تمرکز لازم بر موضوعات وجود داشته باشد و پژوهشگر با طرح سوالاتی به پاسخ مورد نظر خود برسد. از همین رو در این پژوهش قلمرو موضوعی، مکانی و زمانی پژوهش فعلی عبارت اند از:• قلمرو موضوعی: پژوهش فعلی از نظر موضوعی در حوزه مدیریت بازاریابی دیجیتال به منظور شناسایی و بررسی عوامل مناسب جهت پذیرش فناوری ارز دیجیتال در شرکت های دانش بنیان است.• قلمرو مکانی: قلمروی مکانی یک پژوهش بیانگر محیط آن پژوهش و مکانی است که پژوهش در آن انجام می شود در پژوهش حاضر شرکت های دانش بنیان مستقر در پارک علم و فناوری در شهر شیراز و سایر شرکت های دانش بنیان شهر شیراز به عنوان قلمرو مکانی انتخاب می شوند.• قلمرو زمانی: انجام یک پژوهش و گردآوری داده های آن در دامنه های زمانی معین و دقیق بسیار اهمیت دارد از این رو دامنه زمانی این پژوهش در دو دسته کیفی و کمی دسته بندی می شود که جمع آوری ادبیات پژوهش و داده های کیفی در نیمه دوم سال 1401 و جمع آوری داده های کمی و تجزیه و تحلیل آن ها در نیمه نخست سال 1402 صورت گرفته است.

    روش

    با توجه اینکه این پژوهش از رویکرد آمیخته استفاده می نماید در پژوهش حاضر در بخش کیفی از طریق مطالعات کتابخانه ای به جمع آوری اطلاعات در مورد شاخص های مرتبط با قابل پذیرش بودن فناوری ارز دیجیتال با استفاده از نظریه های قابل پذیرش بودن فناوری پرداخته می شود و در بخش کمی پس از طراحی مدل و الگوی پژوهش، با بررسی روابط بین متغیرها به آزمون مدل آن پرداخته می شود. پس این پژوهش با روش ترکیبی به کار خود خواهد پرداخت. از همین رو رویکرد این پژوهش به صورت استقرایی قیاسی مطرح می شود، روش تجزیه و تحلیل این پژوهش در بخش کیفی تحلیل محتوا با استفاده از اطلاعات بدست آمده از مطالعات انجام شده و در بخش کمی از استراتژی پیمایشی در شرکت های دانش بنیان شیراز استفاده خواهد شد. این پژوهش جهت گیری را در بخش کیفی به صورت اکتشافی و در بخش کمی به صورت توصیفی خواهد داشت، چون که در بحث کیفی محقق به دنبال مکاشفه و فهم و در بخش کمی به دنبال توصیف و تبیین است. محیط این پژوهش در بخش کیفی کتابخانه ای و در بخش کمی میدانی خواهد بود. از لحاظ مبانی فلسفی این پژوهش در پارادایم عملگرایی قرار می گیرد. در این پژوهش که از تحلیل محتوای کیفی بهره می برد محقق پس از مشخص کردن سوال اصلی پژوهش به دنبال شاخص های مورد نیاز پژوهش می گردد سپس شاخص ها را در قالب مقوله های کدگذاری شده به دسته های کوچتر تقسیم بندی شده و مولفه های کوچکتر در قالب ابعادی منظم تر را نمایش می دهند. مطابق با این مراحل ابتدا مسئله پژوهش در رابطه وجوب یا عدم وجوب پذیرش ارز دیجیتال در شرکت های دانش بنیان مشخص گردید و سوال پژوهش مشخص گردید که مدل پذیرش فناوری ارز دیجیتال شامل چه ابعاد، مولفه ها و شاخص هایی می باشد؟ پس از آن متغیرهای پژوهش بر اساس ادبیات پیشین پژوهش انتخاب گردید و سپس نمونه گیری آن، که شامل مقالات، کتاب ها، مجلات و سایر انتشارات علمی در خصوص پذیرش فناوری های جدید خصوصا ارز دیجیتال. انتخاب گردید و در گام بعد کد گذاری و مقوله بندی با استفاده از پژوهش هایی مرتبط که انجام شده انجام گردید و در نهایت روایی و پایایی مدل مورد آزمون قرار گرفته و به عبارتی دیگر مدل نهایی مورد برازش قرار گرفته است.

    یافته ها

    متغیرهای کنترل اقتصادی و اعتماد اقتصادی از ابعاد عوامل مرتبط با اقتصاد، متغیرهای توزیع و دسترسی مناسب، عوامل مرتبط با قیمت، تبلیغات از بعد عوامل بازاریابی و متغیرهای اعتماد فردی، عوامل ادراکی، نگرش و عوامل مرتبط با سلامتی افراد از بعد فردی و اجتماعی بر پذیرش فناوری ارز دیجیتال می توانند اثرگذار باشند. و تنها متغیر هنجارهای ذهنی از بعد فردی و اجتماعی نتوانست حد نصاب قابل قبول را کسب کند.

    نتیجه

    عوامل مرتبط با اقتصاد، عوامل بازاریابی و عوامل فردی و اجتماعی هر یک به نوعی در پذیرش فناوری ارزدیجیتال در شرکتهای دانش بنیان شیراز کمک می نمایند.

    کلید واژگان: ارز دیجیتال, پذیرش فناوری, شرکت های دانش بنیان, زنجیره بلوکی, پذیرش ارز دیجیتال}
    Omid Rezaei, Mohammadhossein Ronaghi *, Kazem Askarifar
    Objective

    The current research has been conducted with the aim of identifying and investigating the effective factors of digital currency technology adoption in knowledge-based companies of Shiraz. The current research is considered an applied research in terms of its purpose. Considering that the purpose of this research is to provide a model and framework to identify factors affecting the adoption of digital currency technology; Therefore, no specific hypothesis is proposed for this research, but instead of testing the hypothesis, the researcher seeks to find the answers to the research questions as follows.What dimensions, components and indicators are included in the model of factors influencing the adoption of digital currency technology?What is the impact of the specified dimensions and factors on the adoption of digital currency technology in knowledge-based companies in Shiraz?In the new research method, the scope of the research is limited in terms of space, time and subject, so that there is a necessary focus on the subjects and the researcher can reach the desired answer by posing questions. Therefore, in this research, the subject, spatial and temporal scope of the current research are:Subject area: The current research is thematic in the field of digital marketing management in order to identify and examine the appropriate factors for the adoption of digital currency technology in knowledge-based companies.Spatial territory: Spatial territory of a research represents the environment of that research and the place where the research is carried out. In the current research, knowledge-based companies located in Science and Technology Park in Shiraz city and other knowledge-based companies in Shiraz city are selected as the spatial territory.Time domain: it is very important to conduct a research and collect its data in specific and precise time ranges, therefore the time range of this research is divided into two qualitative and quantitative categories, which is the collection of research literature and qualitative data in the second half of 2022 and Quantitative data collection and analysis was done in the first half of 2023.

    Method

    Considering that this research uses a mixed approach, in the current research, in the qualitative section, through library studies, information is collected about indicators related to the acceptability of digital currency technology using the theories of technology acceptability, and in the section Shortly after designing the research model and model, the model is tested by examining the relationships between the variables. So this research will work with a mixed method. Therefore, the approach of this research is presented in an inductive and comparative form, the analysis method of this research is in the qualitative part of the content analysis using the information obtained from the studies and in the quantitative part, the survey strategy will be used in the knowledge-based companies of Shiraz. This research will be exploratory in the qualitative part and descriptive in the quantitative part, because in the qualitative discussion the researcher is looking for revelation and understanding and in the quantitative part, he is looking for description and explanation. The environment of this research will be in the qualitative part of the library and in the quantitative part of the field. In terms of philosophical foundations, this research is placed in the pragmatism paradigm. In this research, which uses qualitative content analysis, after defining the main question of the research, the researcher looks for the indicators needed for the research, then the indicators are divided into smaller categories in the form of coded categories and the smaller components are displayed in the form of more regular dimensions. According to these steps, first the research problem regarding the necessity or non-obligation of accepting digital currency in knowledge-based companies was determined, and the research question was determined that what dimensions, components and indicators are included in the digital currency technology acceptance model? After that, the research variables were selected based on the previous research literature and then its sampling, which includes articles, books, magazines and other scientific publications regarding the adoption of new technologies, especially digital currency. was selected, and in the next step, coding and categorization were done using related researches that have been done, and finally, the validity and reliability of the model was tested, and in other words, the final model was fitted.

    Results

    The variables of economic control and economic trust are from the dimensions of economy-related factors, appropriate distribution and access variables, price-related factors, advertising from the dimension of marketing factors and individual trust variables, perceptual factors, attitude and related factors with the health of people, they can influence the acceptance of digital currency technology from an individual and social perspective. And only the variable of subjective norms from the individual and social dimension could not get the acceptable quorum.

    Conclusion

    Factors related to the economy, effective factors, and individual and social factors each contribute to the adoption of digital currency technology in knowledge-based companies in Shiraz.

    Keywords: Acceptance Technology, Disruptive Technologies Cryptocurrency, Knowledge-Based Companies}
  • لیلا صفادل*، فرهاد جمهری، سوزان امامی پور، امید رضایی
    مقدمه

    سندروم روده ی تحریک پذیر یک بیماری سایکوسوماتیک مزمن است.حوادث استرس زا دربروزاین بیماری نقش مهمی داشته و اصلاح سبک زندگی از اولویتهای درمانی در بیماران است..هدف این پژوهش بررسی نقش سبک زندگی ارتقاء دهنده سلامت میان حوادث استرس زای زندگی و شاخصهای سالوتوژنیک سلامت در این بیماران بود.

    مواد وروش ها

    تجزیه وتحلیل داده با مدل سازی معادلات ساختاری انجام شد.. جامعه آماری ، شامل کلیه بیماران مبتلابه سندرم روده تحریک پذیر که به بیمارستان امام سجاد (ع) درشهرتهران بین سال 1398 و 1399مراجعه کردند و نمونه آماری با تعداد 229 نفر به صورت نمونه گیری در دسترس با تشخیص روان پزشک بر اساس ملاک ROME- IV انتخاب شدند. مقیاس شاخص های سالوتوژنیک سلامت ، سبک زندگی ارتقا دهنده سلامت و حوادث زندگی ابزارهای پژوهش بودند. تحلیل داده ها باSPSS-20 و نرم افزارلیزرل 8 انجام شد.

    یافته ها

    ارتباط سبک زندگی (723/2t=، 17/0ß=) و حوادث استرس زا (31/2-t=،42/ 0-ß=) با شاخصهای سلامت سالوتوژنیک معناداربود . در سطح 05/0<p و ضریب استاندارد (11/0-13/0) نقش میانجی سبک زندگی میان حوادث زندگی با شاخصهای سلامت سالوتوژنیک معنا داربود.

    نتیجه گیری

    به نظر می رسد اصلاح سبک زندگی و کنترل بر روی حوادث استرس زا بر روی شاخصهای سلامت بیماران مبتلا به سندروم روده تحریک پذیر اثرمیگذارد بنابراین فراهم نمودن آموزشهای مناسب جهت کنترل ومدیریت حوادث استرس زا و ارائه راهبردهایی جهت اصلاح سبک زندگی به منظور ارتقاء سلامت پیشنهاد میگردد.واژه های کلیدی: ، شاخص های سلامت سالوتوژنیک ، سندرم روده تحریک پذیر، ، حوادث استرس زای زندگی ، سبک زندگی ارتقاء دهنده سلامت

    کلید واژگان: شاخص های سلامت سالوتوژنیک, سندرم روده تحریک پذیر, حوادث استرس زای زندگی, سبک زندگی ارتقاء دهنده سلامت}
    Leila Safadel *, Farhad Jomehry, Suzan Emamipur, Omid Rezaei
    Objective

    Irritable bowel syndrome is a chronic psychosomatic disease. Stressful events play a critical role in this disease, and lifestyle modification is one of the treatment priorities for these patients. The present study aimed to examine the role of health-enhancing lifestyles among stressful life events and salutogenic health indicators in these patients.

    Method

    Data analysis was done by structural equation modeling. The statistical population included all patients with irritable bowel syndrome referred to Imam Sajjad Hospital in Tehran in 2019 and 2020. The statistical sample was 229 patients selected through Purposive sampling and diagnosed by a psychiatrist based on ROME-IV criteria. Research tools included the Bringsen Salutogenic Health Indicators Scale, Sarason Life Events Inventory, and Walker HealthPromoting Lifestyle Profile-II. Data analysis was done by SPSS-20 and LISREL-8 software. Ethical considerations based on confidentiality, respect for the rights of individuals, human dignity, and avoiding harming the participants and distorting information were observed. Also Participants had full authority to withdraw from the study at any time.

    Results

    The relationship between lifestyle (t=2.723, ß=0.17) and stressful events (t=-2.31, ß=-0.42) with salutogenic health indicators was significant. The mediating role of lifestyle between life events and salutogenic health indicators was meaningful at P<005 and a standard coefficient (0.0-13.11).

    Conclusion

    It seems that lifestyle and control over stressful events affect the health indicators of patients with irritable bowel syndrome. Therefore, it is suggested to provide appropriate training programs to control and manage stressful events and provide strategies to modify lifestyle to improve health.

    Keywords: Irritable Bowel Syndrome, Health Status Indicators, Life Change Events, Health Promoting Life Style}
  • Maryam Yosefi Tabas, Fereshte Momeni *, Nour-Mohammad Bakhshani, Abbas Pourshahbaz, Omid Rezaei
    Background

    Family-focused therapy (FFT) has been developed to address the significant impairments in psychosocial functioning among individuals with bipolar disorder (BD).

    Objectives

    This study investigated the effectiveness of FFT combined with drug therapy in patient support in managing this disorder.

    Methods

    In this randomized controlled trial, 50 patients and their caregivers were randomly divided into 2 groups: A drug therapy group that only received medication and a family therapy group that received 15 one-hour sessions of FFT with their caregivers in addition to medication. The Expressed Emotion Questionnaire (EEQ), a modified version of the standard internal label questionnaire for the mentally ill, and theWorld Health Organization Quality of Life–Brief (WHOQOL-BREF) were used in the present study. Data were analyzed using the t-test.

    Results

    Expressed emotion (EE) significantly decreased in the family therapy group (P = 0.001). Also, mental health and social health were better in the family therapy group than in the drug therapy group (P = 0.001). Nevertheless, no significant change was observed in the dimensions of physical and environmental health in both groups. The results of the study were relatively stable in all measurements in follow-up, except for the stigma.

    Conclusions

    Significant improvements were observed in EE and quality of life (QOL) in the family therapy group. This difference was not statistically significant in the stigma score despite the difference in the means of the 2 groups.

    Keywords: Bipolar Disorder, Expressed Emotion, Family-focused Therapy, Quality of Life, Stigma}
  • امید رضایی، سید محمدرضا احمدی طباطبایی

    فعالیت تبشیری مسیحیت در تاریخ ایران دارای فرازوفرود بسیاری بوده است. تغییر از تبشیر سنتی به تبشیر سازمانی تحول بزرگی بود که بیشتر در دوران قاجار خود را نمایان کرد. توجه به این دگرگونی ها از آن حیث مهم است که هییت های تبشیری به جهت وابستگی به دولت های متبوع خود، دارای رویکرد سیاسی بودند و به این ترتیب به دلایل دینی و سیاسی با ایدیولوژی سیاسی حکومت ها مواجهه داشته اند. سوال اصلی مقاله عبارت است از: تاثیرهای ایدیولوژی سیاسی در دوره قاجار بر جریان تبشیر مسیحی کدامند؟ برای تحلیل از روش «نظریه مبنا» (نظریه تحلیل سه سطحی ایدیولوژی سیاسی) استفاده شده است. یافته های پژوهش حکایت از آن دارد که جریان تبشیر طی دوران حکومت قاجار به تناسب بحران های سیاسی رویکردهای مختلفی را اتخاذ کرده است. این جریان به دلیل مغایرت در محتوا و غیریت سازی زیاد ایدیولوژی سیاسی حکومت قاجار با جریان تبشیر، در دوره هایی به صورت عموما غیرآشکار و اما در دوره هایی به دلیل غلبه وابستگی مالی و سیاسی به دول غربی و عدم ثبات و قدرت حاکمیت، به صورت آشکار فعالیت داشته است.

    کلید واژگان: ایدئولوژی سیاسی, تبشیر مسیحی, سازمان تبشیری, قاجاریه, کتاب مقدس, نظریه سه سطحی ایدئولوژی سیاسی}
    omid rezaei, mohammadreza tabatabaei

    The evangelistic activity of Christianity has had many ups and downs in the history of Iran. The change from traditional evangelism to organizational evangelism was a big change that was more visible during the Qajar era. It is important to pay attention to these transformations in the sense that the evangelical boards had a political approach due to their dependence on their respective governments, and in this way, they faced the political ideology of the governments for religious and political reasons. The main question of the article is: What are the effects of political ideology in the Qajar period on the flow of Christian preaching? For the analysis a three-level analysis theory of political ideology, has been used. The findings of the research indicate that the evangelization flow during the Qajar rule adopted different approaches in accordance with the political crises. Due to the contradiction in the content and the great alienation of the political ideology of the Qajar government with the evangelization movement, this current has been active in general non-obvious periods and in other periods due to the predominance of financial and political dependence on Western countries and the lack of stability and power of the government.

    Keywords: Evangelism of Christianity, Qajar, Holy Quran, Political ideology, Evangelistic organization, Three-level theory of political ideology. Iran}
  • سمیرا اسپروز، امید رضایی*

    پژوهش حاضر با هدف پیش بینی تنظیم هیجانی افراد دارای رگه های اختلال شخصیت خوشه  Bبراساس سبک های دلبستگی و عملکرد تاملی صورت گرفت. روش پژوهش توصیفی - همبستگی بود. جامعه آماری شامل دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی در سال تحصیلی 1400-1401 بود. حجم نمونه 120 نفر بود که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه سبک های دلبستگی (AAI) سیمپسون (1990)، پرسشنامه چندمحوری بالینی میلون (MCM-III) میلون (1994)، پرسشنامه عملکرد تاملی (RFQ) فوناگی و همکاران (2016) و پرسشنامه تنظیم هیجان (ERQ) گروس و جان (2003) بود. نتایج آزمون رگرسیون به روش ورود همزمان نشان داد که از میان متغیرهای پژوهش، عدم قطعیت (03/0=P و 23/0-=β)، سبک دلبستگی ایمن (002/0=P و 27/0=β) و اجتنابی (02/0=P و 31/0-=β) پیش بینی کننده تنظیم هیجان بودند. همچنین نتایج نشان داد که متغیرهای پیش بین قادر به پیش بینی 19/0 از واریانس متغیر تنظیم هیجان در افراد دارای رگه های اختلال شخصیت خوشه B بودند. نتیجه پژوهش حاضر نشان می دهد که توجه به سبک های دلبستگی و عملکرد تاملی توسط روان شناسان می تواند به تبیین تنظیم هیجانی در افراد دارای رگه های اختلال شخصیت خوشه  B کمک نماید.

    کلید واژگان: تنظیم هیجانی, رگه های اختلال شخصیت خوشه B, سبک دلبستگی, عملکرد تاملی}
    Samira Esprooz, Omid Rezaei*

    The present study was conducted with the aim of Predicting the emotional regulation of people with cluster B personality disorder traits based on attachment styles and reflective functioning. The research method was a descriptive correlation. The statistical population included the students of Islamic Azad University, Central Tehran branch in the academic year 2021-2022. The sample size was 120 people who were selected by purposive sampling method. The research tools included the adult attachment inventory (AAI) Simpson (1990), Millon clinical multiaxial inventory (MCMI-III) Millon (1994), the reflective functioning questionnaire (RFQ) Fonagy et al. (2016) and the Emotion Regulation Questionnaire (ERQ) Gross and John (2003). The results of the regression test using the enter method showed that among the research variables, uncertainty (P=0.03 and β=-0.23), secure attachment style (P=0.002 and β=0.27), and avoidant (P=0.002 and β = -0.31) are predictors of emotion regulation. Also, the results showed that the predictor variables are able to predict 0.19 of the variance of the emotion regulation variable in people with traits of cluster B personality disorder. The result of the present study shows that paying attention to attachment styles and reflective performance by psychologists can help to explain emotional regulation in people with traits of cluster B personality disorder.

    Keywords: emotional regulation, traits of cluster B personality disorder, attachment style, reflective functioning}
  • امید رضایی*
    در مشهد، سلسله های مختلفی از سادات باسابقه زندگی می کردند که به مرحله اجتهاد رسیده بودند. منابع رجالی حاکی از این است، تعدادی از علمای مشهد که تحصیلات دینی را در این شهر آغاز و برای ادامه تحصیل به اصفهان و عتبات عالیات سفر کرده بودند، پس از مراجعت، همانند مجتهدان معروف دوره قاجار مورد رجوع مردم قرار داشتند. هدف از پژوهش حاضر، انتشار تصویری و نسخه مصحح اسناد مشهد در دوره قاجار است که چشم انداز نسبتا قابل قبولی برای مطالعات سندشناسی در این شهر فراهم آورده است. موضوع این است که آیا بر پایه این اسناد می توان زمان تقریبی ثبت اسناد در مشهد و سبکی خاص در سندنویسی این شهر مطرح نمود؟ این نوشتار با استناد به منابع دست اول آرشیوی و کتابخانه ای به صورت توصیفی-تحلیلی نگارش یافته است. یافته ها و نتایج پژوهش بیانگر جایگاه ممتاز خاندان میرزا معصوم رضوی در تصدیق منحصربه فرد و ثبت اسناد شرعی مشهد در دوره قاجار است. این نوشتار نقش سلسله سادات رضوی در تصدیق و ثبت اسناد مشهد در دوره قاجار، خصوصا پیدایش سجل نویسی دوگانه و پیش قدمی سلسله ای از سادات رضوی را بررسی می‏کند. این علما مجتهدان عمدتا تحصیلات خود را در مشهد انجام و برای تکمیل آن به عتبات عالیات یا اصفهان مهاجرت کرده بودند. این افراد سجلاتشان را در انتهای حاشیه راست و عمود بر بدنه (نوشته اصلی) سند می نوشتند. آنان به این کار اکتفا نکردند و شگرد سجل دوگانه را ابداع کردند. افراد معینی از سلسله که متصدی امور شرعی بودند در سمت چپ سجلشان، جملاتی فشرده، حداقل دو الی چهار کلمه ای، عمدتا به زبان عربی می نوشتند. نشانه هایی وجود دارد که آشکار می سازد در 1280ق. میرزا احمد رضوی رویه ثبت اسناد شرعی در محکمه خود را معمول ساخت.
    کلید واژگان: مشهد, دوره قاجار, سادات رضوی, مجتهدان, سجل نویسی, ثبت اسناد}
    OMID REZAEI *
    Many descendants of reputed Sadats lived in Mashhad who reached ijtihad. Rajali sources (i.e., sources on science of narrators) show that some of religious scholars of Mashhad who started their education in Mashhad but migrated to Isfahan and Atabat Aliyat, when returned, people referred to them -just like the famous Mujtahids of Qajar era. The purpose of this study was to provide readers with a clear picture and the edited version from the documents of Mashhad in Qajar era that has given us an acceptable vision for document studies of the city. The question is: using the documents, can we introduce an approximate time for document registration in Mashhad and a specific style of document writing of this city? The descriptive-analytical study used archived primary library sources. The results show the sublime position of Mirza Masoum Razavi’s descendants in specific authentication and registration of Shari’a documents in Qajar era. The study explores the role of Sadat Razavi’s dynasty in authentication and document registration in Mashhad in Qajar era, specially the emergence of double registration and the pioneering of one of the dynasties of Sadat Razavi. Generally these mujtahids started their education in Mashhad but migrated to Isfahan or Atabat Aliyat to complete it. They wrote their records on the lower right of the page and perpendicular to the main body (main text). They also invented double registration. Certain people of the dynasty who were registrar of religious issues, wrote concised sentences including at least two to four words in left side of the record, in Arabic language most of the time. Some documents reveal that Mirza Ahmad Razavi made common the shari’a documents registration in his court in 1280 AH.
    Keywords: Mashhad, Qajar Era, Sadat Razavi, Mujtahids, Registration, Document Registering}
  • لیلا صفادل، فرهاد جمهری*، سوزان امامی پور، امید رضایی
    مقدمه

     گاستروانترولوژی 1 یکی از مطالعات مهم در پزشکی ارتش است. ازآنجا که استرس جز تغییر ناپذیر مشاغل نظامی بوده است و نقش مهمی در ابتلا به بیماری های گوارشی و از جمله سندروم روده تحریک پذیر دارد، با هدف بررسی نقش میانجی ادراک سلامت بین حوادث زندگی و مدیریت استرس با وضعیت سامت بیماران نظامی مبتلا به سندروم روده تحری کپذیر به انجام این پژوهش پرداختیم.

    مواد و روش ها: 

    این پژوهش یک طرح همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود، جامعه آماری شامل کلیه بیماران مبتلابه سندرم روده تحریک پذیر که به درمانگاه گوارش و اعصاب و روان بیمارستان امام سجاد (ع) در شهر تهران بین سال 1398 و 1399 مراجعه کردند و نمونه آماری با تعداد 229 نفر به صورت نمونه گیری در دسترس از این افراد و با تشخیص روانپزشک بر اساس ملاک ROME- IV انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش؛ مقیاس شاخص های سالوتوژنیک سلامت، پرسشنامه مدیریت استرس، پرسشنامه سلامت ادراک شده و پرسشنامه حوادث زندگی بودند.دراین پژوهش برای تحلیل داده ها از میانگین، انحراف معیار، همبستگی و رگرسیون با استفاده از SPSS-20 و مدل یابی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزارلیزرل 8 استفاده شد.

    یافته ها :

    مدل با حضور سازه ها و نشانگرهای مربوط در سطح مناسبی برازش شد.( 0/08= RMSEA 0/92 = NNFI،  90 NFI=  ، 0/90 =IFI  ، 0/91=CFI  ، 2/97= X2/df).تحلیل مسیرهای مستقیم نشان داد که مدیریت استرس (2/753t=، 0/17ß=)، با وضعیت سلامت اثرمستقیم، مثبت و معنادار دارد. تاثیرحوادث زندگی بر وضعیت سلامت، مستقیم، معنادار و منفی بود (2/31-t=،42/ 0-ß=)،در مسیر غیرمستقیم با  سطح اطمینان 0/05p<  و ضریب استاندارد (0/11-0/13) نقش میانجی ادراک سلامت میان مدیریت استرس وحوادث زندگی با وضعیت سلامت  معناداربود.

    بحث و نتیجه گیری

    با توجه به نقش مدیریت استرس ، حوادث زندگی و ادراک سلامت بر وضعیت سلامت پیشنهاد می گردد، آموزش های مناسب جهت راهبردهای  مدیریت استرس ، کنترل حوادث استرس زا (ارزیابی تهدید یا فرصت)،اصلاح ادراک فرد از سلامت خود به منظور افزایش توانمندی بیماران انتظامی مبتلا به سندروم روده تحریک پذیر  درجهت  ارتقاء سلامت آنان  فراهم شود.

    کلید واژگان: وضعیت سلامت, سندرم روده تحریک پذیر, حوادث زندگی, مدیریت استرس, ادراک سلامت}
    Leila Safadel, Farhad Jomehry*, Suzan Emamipur, Omid Rezaei
    Introduction

    Gastroentrology is a dominant medical study in military forces. Stress is found in the nature of military jobs and it is an important factor in irritable bowel syndrome. This study aimed to investigate the mediating role of health perception between life events and stress management with health status in military pateints with irritable bowel syndrome: A structural equation model approach

    Methods and Materials: 

    The population of the study was all patients with irritable bowel syndrome who were refered to Sajad clinic between the years of 2020 to 2021. The sample of study was 229 persons who were selected through purposeful sampling method and they were diagnosed based on ROME-IV criteria. Research tools included the Bringsen Salutogenic Health Indicators Scale, Epstein Stress Management Questionnaire, Adams the Perceived Wellness, and Sarason life event inventory. Data were analysed using mean, standard deviation, and regression correlation through SPSS software version 20. Moreover, structural equation model approach was used by LISREL software version 8.

    Results

    This study showed that the structural model of health status based on stress management and life events mediated by health perception in military patients with IBS have desired goodness of fit. (RMSEA=0.08, NNFI =0.92 ، NFI= 0.90, IFI=0.90 ،CFI= 0.91 ، X2/DF=2.97). Analysis of direct path showed that stress management hase a direct, positive and significant effect on health status (t= 2.753, ß=0.17). The impact of life events on health status was direct, significant and negative (t= -2.31, ß= -42.0). On indirect path the health perception mediated role between stress management and life events with health status was significant at the level of 0.05 and standard coefficient (0.11-0.13)

    Discussion and Conclusion

    Considering the role of stress management, life events and health perception on health status, it is recommended that proper training can be provided on stress management, life events control; improve health perception training to increase the abilities of promoting health status in military patients with IBS.

    Keywords: Irritable Bowel Syndrome, Self-Management, Health Status Indicators, Life Change Events, Health Risk Appraisals}
  • امید رضایی، لادن فتاح مقدم، سید شهاب بنی هاشم، داود عرب قهستانی، حسین اخوان زنجانی، پانته آ منصوری، فرشته رضایی*

    اهداف:

     سالمندان مبتلا به اختلالات روان شناختی از گروه در معرض خطر سوءتغذیه هستند. بررسی وضعیت تغذیه ای و شناسایی عوامل موثر بر بروز آن، از اقدامات پیشگیرانه و کنترل کننده محسوب می شود. از این رو، این مطالعه با هدف تعیین وضعیت تغذیه ای سالمندان و ارتباط بین وضعیت سلامت و میزان ریزمغذی ها با وضعیت تغذیه ای سالمندان بستری در بیمارستان روانپزشکی انجام شد.

    مواد و روش ها :

    پژوهش حاضر در یک مطالعه مقطعی، 101 سالمند بستری در بیمارستان روانپزشکی رازی در سال 1397 را مورد  بررسی قرار داد. داده ها در سه بخش پرسش نامه، دریافت نمونه خون و اندازه گیری نمایه توده بدنی جمع آوری شد. پرسش نامه شامل سه قسمت اطلاعات جمعیت شناختی، ابزار سنجش فشرده تغذیه و وضعیت سلامت بود. تجزیه و تحلیل داده ها با  SPSS نسخه 21 و آزمون های کای اسکویر، آنووا و رگرسیون لجستیک انجام شد.

    یافته ها :

    تقریبا سه چهارم افراد وضعیت تغذیه غیر نرمال داشتند. وضعیت تغذیه ای با وضعیت دندان، سطح فعالیت فیزیکی، شاخص توده بدنی و ویتامین دی و ب12 ارتباط معنا دار داشت (0/05>P). عامل های پیش بینی کننده فعالیت فیزیکی (CI=1/142-63/850, OR=8/539)، وضعیت دندان (CI= 1/401-38/788, OR=23/119) و ویتامین ب12 (CI=1/012-1/002, OR=1/007) گزارش شدند. سطح ویتامین دی در 95 درصد از افراد ناکافی بود.

    نتیجه گیری:

      وضعیت تغذیه اکثر سالمندان غیر نرمال بود و درصد قابل توجهی با کمبود ریزمغذی مواجه بودند. عوامل موثر شناسایی شده قابل تعدیل است. بر این اساس، غربالگری و مدیریت منظم وضعیت تغذیه باید به عنوان یک رکن مهم در مداخلات درمانی تقویت شود.

    کلید واژگان: سالمند, اختلال روان شناختی, سوء تغذیه, ابزار سنجش فشرده تغذیه, ریزمغذی}
    Omid Rezaei, Ladan Fattah Moghaddam, Seyedshahab Banihashem, Davood Arab Ghahestany, Hossein Akhavan Zanjani, Pantea Mansouri, Fereshte Rezaie*

    Objectives:

     Elderly with psychological disorders are at risk of malnutrition. Investigating the nutritional status and identifying the effective factors among the preventive and control measures. This study aims to investigate the nutritional status and its relationship with health status and micronutrients level in older people with psychological disorders.

    Methods & Materials:

     In this cross-sectional survey, 101 older people admitted to Razi Psychiatric Hospital in Tehran, Iran in 2018 participated. The data were collected after blood sampling and assessing body mass index (BMI) using a demographic form, the Mini Nutritional Assessment tool and a health status questionnaire. The collected data were analyzed by the chi-square test, ANOVA and logistic regression analysis in SPSS v. 21.

    Results:

     Almost three-quarters of the participants had an abnormal nutritional status. The results showed that the nutritional status of participants had a significant relationship with dental health status, physical activity, the serum levels of vitamin D and vitamin B12, and BMI (P<0.05). After logistic analysis, vitamin B12 level (OR=1.007, 95% CI: 1.002-1.012), physical activity (OR=8.539, 95%CI: 1.142-63.85) and dental health status (OR=23.119, 95%CI:1.401-38.788) were reported as the predictors of nutritional status. It was reported that 95% of the elderly had vitamin D deficiency.

    Conclusion:

     Most of the elderly with psychological disorders are at risk of malnutrition or have malnutrition. The identified predictors of malnutrition for this group are modifiable. Therefore, regular screening and nutritional management should be strengthened for their therapeutic interventions.

    Keywords: Elderly, Psychological disorder, Malnutrition, Mini Nutritional Assessment, Micronutrient}
  • لیلا صفادل*، فرهاد جمهری، سوزان امامی پور، امید رضایی
    اهداف

    طیف گسترده ای از بیماری های گوارشی در نیروهای نظامی مشاهده می شود که تاثیرات جدی بر سلامتی ایشان دارد. بیشتر تحقیقات انجام شده در زمینه متغیرهای مربوط به سازگاری با سندرم روده تحریک پذیر، تمرکز بر دیدگاه پاتوژنیک (عوامل خطرساز مانند حوادث زندگی) بوده اند تا دیدگاه سالوتوژنیک (عواملی مانند کنارآمدن و سازگاری). در این پژوهش از متغیرهای مورد تاکید دیدگاه سالوتوژنیک استفاده شد تا یک مدل ساختاری برای شاخص های سلامت بر اساس منابع مقابله و مدیریت استرس، با میانجی گری سبک زندگی ارتقاءدهنده سلامت در بیماران انتظامی مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر تدوین گردد.

    مواد و روش ها

    این پژوهش یک طرح همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش، بیماران انتظامی مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر که در سال 1398 و 1399 به درمانگاه گوارش و اعصاب و روان یکی از بیمارستان های نیروی انتظامی مراجعه کرده بودند، تعریف شد. تعداد نمونه آماری، 250 نفر بود که به صورت در دسترس از بیمارانی که با تشخیص روان پزشک بر اساس ملاک ROME-IV مبتلابه سندرم روده تحریک پذیر بودند، انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش، مقیاس شاخص های سالوتوژنیک سلامت Bringsen (آلفای کرونباخ 0/81)، پرسش نامه مدیریت استرس Epstein (آلفای کرونباخ نسخه اصلی 0/80 ونسخه ترجمه شده 0/94)، پرسش نامه نیم رخ سبک زندگی ارتقاءدهنده سلامت Walker (آلفای کرونباخ 0/82) و پرسش نامه منابع مقابله با استرس Matheny (آلفای کرونباخ نسخه اصلی 0/84 تا 0/97 و نسخه ترجمه شده 0/94) بود. داده ها با استفاده از نرم افزارهای SPSS 24 و SmartPLS-3 با آزمون های همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر معادلات ساختاری تحلیل شدند.

    یافته ها

    شاخص های برازندگی درنتیجه آزمون مدل مفروض نشان داد که مدل ساختاری رابطه منابع مقابله و مدیریت استرس با میانجی گری سبک زندگی بر روی شاخص های سلامت از برازش مطلوبی برخوردار بود. تحلیل مسیرهای این مدل نشان داد که در مسیر مستقیم، ضریب تاثیر مدیریت استرس (0/11=λ؛ 3/11=t؛ 0/05=p)، منابع مقابله (0/37=λ؛ 3/01=t؛ 0/01=p) و سبک زندگی ارتقاءدهنده سلامت (0/20=λ؛ 3/16=t؛ 0/10=p) بر شاخص های سالوتوژنیک سلامت معنادار بود. در مسیر غیرمستقیم، مدل میانجی سبک زندگی میان مدیریت استرس و منابع مقابله با شاخص های سلامت سالوتوژنیک در سطح اطمینان 0/05 و ضریب استاندارد (0/13-0/11) معنادار بود.

    نتیجه گیری

    این مطالعه نشان داد، سبک زندگی ارتقاءدهنده سلامت می تواند ارتباط بین منابع مقابله و مدیریت استرس با شاخص های سلامت سالوتوژنیک در نمونه انتخابی بیماران انتظامی مراجعه کننده به یکی از مراکز درمانی نیروهای انتظامی را به صورت مثبت و معنادار میانجی گری کند.

    کلید واژگان: سندرم روده تحریک پذیر, منابع مقابله, خود مدیریتی, شاخص های سلامت, ارتقای سلامت, سبک زندگی}
    Leila Safadel*, Farhad Jomehry, Susan Emamipoor, Omid Rezaei
    AIMS

    A large number of gastrointestinal diseases observed in the military may have serious effects on health. Most research on variables related to coping with irritable bowel syndrome has focused on the pathogenic perspective (risk factors such as life events) rather than the salutogenic perspective (factors such as coping and adaptation). In this study, the variables emphasized by the salutogenic perspective were used to develop a structural model for health indicators based on coping resources and stress management, mediated by a health-promoting lifestyle in police patients with irritable bowel syndrome.

    MATERIALS & METHODS

    This study was a correlation design of structural equation modeling. Police patients with irritable bowel syndrome were the statistical population of this study who referred to the gastrointestinal and psychiatric clinic of one of the police hospitals in 2020 and 2021. The statistical sample size was 250 people who were randomly selected from patients and were diagnosed with irritable bowel syndrome by a psychiatrist based on ROME-IV criteria. Research tools included the Bringsen Health Salutogenic Indicators Scale (Cronbach's alpha 0.81), Epstein Stress Management Questionnaire (Cronbach's original version 0.80 and translated version 0.94), Walker Health-Promoting Lifestyle Profile Questionnaire (Cronbach's alpha 0.82) and the Matheny Stress Coping Resources Questionnaire (Cronbach's alpha of the original version was 0.84 to 0.97 and the translated version was 0.94). Data were analyzed using SPSS 24 and SmartPLS-3 software by Pearson correlation test and structural equation path analysis.

    FINDINGS

    Fitness indices as a result of testing the hypothetical model and the structural model showed the relationship between coping resources and stress management with lifestyle mediation on health indices which had desirable fitness. Path analysis of this model showed that in the direct path, the effect of stress management (λ=0.11; t=3.11; p=0.05), coping resources (λ=0.37; t=3.01; p=0.01) and health-promoting lifestyle (λ=0.20; t=3.16; p=0.01) were significant on salutogenic health indices. In the indirect path, the lifestyle mediating model between stress management and coping resources with salutogenic health indicators was significant at the level of 0.05 and standard coefficient (0.11-0.13).

    CONCLUSION

    This study showed that a health-promoting lifestyle can positively and significantly mediate the relationship between coping resources and stress management with salutogenic health indicators in a selected sample of police patients referred to a police medical center.

    Keywords: Irritable Bowel Syndrome, Coping Resources, Self-Management, Health Status Indicators, Health Promotion, Life Style}
  • داود عرب قهستانی*، فرامرز سهرابی، احمد یرجعلی، علی دلاور، امید رضایی، عاطفه عباسی، لادن فتاح مقدم، محمد خرمی
    مقدمه

    درمان های روانپزشکی متعارف در درمان اختلالات طیف اسکیزوفرنیا با ضعف هایی مواجه اند و بر حیطه‎ های مهارت آموزی و جامعه محور تاثیر چندانی ندارند، لذا پژوهش حاضر با هدف تعیین اثر بخشی "برنامه بازگشت به اجتماع" به عنوان یک روش مکمل درمانی جامعه محور در افزایش متابعت درمانی، کاهش عود و بستری مجدد در بیماران مبتلا به اختلالات طیف اسکیزوفرنیا صورت گرفت.

    روش کار

    مطالعه حاضر با روش کارآزمایی بالینی تصادفی (RCT) با اندازه گیری مکرر انجام شد. جامعه آماری شامل تمام بیماران مبتلا به دست کم یکی از اختلالات طیف اسکیزوفرنیا بود که در سه ماهه پایانی سال 1396 در بیمارستان رازی بستری شدند که با استفاده از نمونه گیری تصادفی ساده تعداد 80 نفر از بیماران واجد ملاک های ورود به مطالعه انتخاب و به صورت تصادفی با استفاده از جدول اعداد تصادفی در در گروه های مداخله (40 بیمار) و کنترل (40 بیمار) گمارش شدند. روش مداخله ای مورد استفاده در این پژوهش "برنامه بازگشت به اجتماع" بود که در قالب 16 جلسه با تواتر 4 جلسه در هفته به صورت گروهی در کنار درمان روانپزشکی متعارف در گروه آزمایش اجرا شد در حالی که بیماران گروه کنترل صرفا تحت درمان روانپزشکی متعارف قرار گرفتند. تنها ابزار مورد استفاده در پژوهش حاضر پرسشنامه جمعیت شناختی بوده و متغیرهای متابعت درمانی و کاهش عود و بستری مجدد نیز در فواصل 1، 3 و 6 ماه پس از ترخیص از طریق مصاحبه تلفنی با خانواده بیماران ارزیابی شدند، بدین صورت که مصرف داروها، عود علایم بیماری، و بستری شدن بیماران، در بازه های زمانی مذکور مورد ارزیابی قرار گرفت. داده ها با استفاده از نرم افزار اس پی اس اس نسخه 16 تحلیل شد.

    یافته ها

    یافته های حاصل نشان داد که اجرای برنامه بازگشت به اجتماع در ترکیب با درمان روانپزشکی متعارف بر افزایش متابعت درمانی (001/0=p ،145/40،) و کاهش میزان عود (001/0=p ،54/45،) و بستری مجدد (001/0=p ،75/40،) بیماران تاثیرگذار بوده است.

    نتیجه گیری

    برنامه بازگشت به اجتماع، درکنار درمان روان پزشکی متعارف از مداخلات موثر بر افزایش متابعت درمانی و کاهش میزان عود و بستری مجدد است. به منظور جبران نقطه ضعف درمان روانپزشکی متعارف در افزایش متابعت درمانی و کاهش میزان عود و بستری مجدد بیماران مبتلا به اختلالات طیف اسکیزوفرنیا می توان از درمان های مکمل غیردارویی از جمله برنامه بازگشت به اجتماع بهره گرفت.

    کلید واژگان: اسکیزوفرنیا, برنامه بازگشت به اجتماع, متابعت درمانی, عود, بستری مجدد}
    Davood Arab Ghahestany*, Faramarz Sohrabi, Ahmad Borjali, Ali Delavar, Omid Rezaei, Atefeh Abbasi, Ladan Fattah Moghaddam, Mohammad Khorrami
    Introduction

     Conventional psychiatric treatments have weaknesses in the treatment of schizophrenia spectrum disorders and have little effect on skill-training and community-based areas. Therefore, the present study aimed to investigate the role of the Community Re-entry Program as a community-based complementary therapy in increasing therapeutic compliance and reduction of relapse and rehospitalization in patients with schizophrenia spectrum disorders.

    Methods

    The present study was performed by quantitative method with repeated measures and using randomized clinical trial (RCT) research design. The statistical population of the study included all patients who were admitted to the acute wards of Raazi Psychiatric Hospital between January 20 and March 20, 2017, with a diagnosis of at least one of the schizophrenia spectrum disorders. A total of 80 patients with inclusion criteria were selected by simple random sampling and randomly assigned to the intervention (40 patients) and control (40 patients) groups using a random number table. The Intervention method was the “Community Re-entry Program” which was performed in 16 group sessions with a frequency of 4 sessions per week, in combination with conventional psychiatric treatment in the experimental group, while the patients in the control group received only conventional psychiatric treatment. The only tool used in the present study was a demographic questionnaire and the variables of therapeutic compliance and reduction of relapse and rehospitalization were also evaluated at intervals of 1, 3, and 6 months after discharge through telephone interviews with patients' families. The use of drugs, relapse of the symptoms, and rehospitalization of patients were evaluated in the mentioned time periods. Collected information and data were analyzed using SPSS-16.

    Results

     The results showed that the implementation of community re-entry program in combination with conventional psychiatric treatment had an effect on increasing therapeutic compliance ( = 40/145, P= 0/001) and reduction of relapse ( = 45/54, P= 0/001) and rehospitalization rates ( = 40/75, P= 0/001) in patients.

    Conclusions

     The Community Re-entry Program, as an adjunct to conventional psychiatric treatment, is one of the effective interventions to increase therapeutic compliance and reduce the rate of relapse and rehospitalization. In order to compensate for the weakness of conventional psychiatric treatment in increasing therapeutic compliance and reducing the relapse and rehospitalization rate of patients with schizophrenia spectrum disorders, non-pharmacological complementary therapies such as Community Re-entry Programs can be used.

    Keywords: Schizophrenia, Community Re-entry Program, Therapeutic Compliance, Relapse, Rehospitalization}
  • امید رضایی، وکیل احمدی*، علی مرادی

    هدف از این پژوهش بررسی نقش فقر اقتصادی در مشارکت اجتماعی و سیاسی و آسیب های اجتماعی در محلات محروم شهر جوانرود بوده است. روش پژوهش کمی با استفاده از پیمایش، جامعه آماری 16404 نفر و حجم نمونه 376 نفر انتخاب شده است. پرسشنامه شیوه خوشه ای چندمرحله ای تکمیل شد. یافته های پژوهش نشان داد کمتر از 20 درصد از پاسخگویان در خانه ماشین لباس شویی، کامپیوتر، کتابخانه شخصی و مبلمان خانه داشته اند. بین 20 تا 40 درصد پاسخگویان در خانواده خود حداقل با یکی از آسیب های اجتماعی درگیر بوده اند. مشارکت اجتماعی و سیاسی کمتر از متوسط بوده است. تحلیل رگرسیون نشان داد که ضریب تاثیر فقر اقتصادی بر مشارکت اجتماعی 13/0 و مشارکت سیاسی 22/0- بوده است یعنی هر چه افراد فقر اقتصادی بیشتری داشته اند، مشارکت اجتماعی کمتر و مشارکت سیاسی بیشتری داشته اند. نتیجه تحلیل رگرسیون لوجستیک نشان داد پاسخگویانی که فقر کمتری داشته اند احتمال وقوع آسیب های اجتماعی نزاع و درگیری، فرار از خانه، طلاق و اعتیاد در خانواده آنها کمتر بوده است و برعکس احتمال وقوع آسیب های اجتماعی خشونت خانگی، ترک تحصیل، کودک کار و سابقه زندان در آنها بیشتر بوده است. به طور کلی می توان نتیجه گرفت که فقر موجود در جامعه مورد مطالعه همچنان که تحصیلات، درآمد و شغل آنان نیز نشان داده است، فقری قابلیتی و ساختاری است که این فقر در دسترسی به امکانات معیشتی پایدار خود را نشان داده است و به شکل گیری نوعی از آسیب های اجتماعی، مشارکت اجتماعی و سیاسی در محلات محروم شهر جوانرود منجر شده است.

    کلید واژگان: آسیب های اجتماعی, جوانرود, مشارکت اجتماعی, فقر اقتصادی, مشارکت سیاسی}
    Omid Rezaei, Vakil Ahmadi *, Ali Moradi

    The purpose of this study was to investigate the role of economic poverty in social and political participation and social harms in deprived neighborhoods of Javanrood Quantitative research method was selected using a survey, the statistical population was 16404 people and the sample size was 376 people. The multi-stage cluster questionnaire was completed. Findings showed that less than 20% of respondents had a washing machine, computer, personal library and home furniture at home. Between 20 and 40 percent of respondents in their family have been involved with at least one social injury. Social and political participation has been below average. Regression analysis showed that the coefficient of impact of economic poverty on social participation was 0.13 and political participation was -0.22, ie the more economically poor people were the less social participation and the more political participation. The results of logistic regression analysis showed that respondents with less poverty were less likely to experience social harms, conflict, running away from home, divorce and addiction in their families. Conversely, they were more likely to experience social harms such as domestic violence, dropouts, child labor, and a history of imprisonment. In general, it can be concluded that poverty in the study population, as well as their education, income and occupation, has shown that poverty is a capability and structure that this poverty has shown in access to sustainable livelihood facilities and the formation of a kind of Social harms, social and political participation has led to deprived neighborhoods of Javanrood.

    Keywords: social harms, Javanrood, Social Participation, Economic Poverty, political participation}
  • Mohammad Sayadnasiri, Afsaneh Mahootian, Omid Rezaei
    BACKGROUND

    Falls are among the most common accidents in psychiatric hospitals. One of the possible causes of falls is vitamin B12 deficiency, which is especially prevalent among older adults. However, it was not ignored in previous studies.

    METHODS

    This clinical trial was conducted on older patients with chronic psychiatric diseases admitted to a psychiatric hospital. Based on the data obtained from the multi-factorial fall risk assessment tool (MAHC-10) developed by the Missouri Alliance for Home Care (MAHC) and Tinetti Balance Assessment Tool, the patients at risk of falls were identified and their serum vitamin B12 levels were measured. The patients with vitamin B12 deficiency were selected to be studies in a 3-month trial. At the end of the trial, the patients took the Tinetti test once again. Pre- and post-intervention variables were compared with each other using the dependent t-test. P values of ≤ 0.05 were considered statistically significant.

    RESULTS

    After screening, 10 patients showed vitamin B12 deficiency and were included in the intervention. The mean age and length of stay of the patients were 66.30 ± 10.17 years and 24.55 ± 18.39 months, respectively. The mean scores for the “balance-gait” variable before and after the intervention were 13.40 ± 4.30 and 23.70 ± 4.15, respectively. These figures revealed a significant difference between the two groups (P = 0.001). 

    CONCLUSION

    This study showed that vitamin B12 deficiency may be an often-overlooked cause of gait disorders in older patients with psychiatric problems. Treatment with vitamin B12 supplements can reduce the risk of falls in such patients.

    Keywords: Psychogeriatrics, Gait Dysfunction, Vitamin B12 Deficiency}
  • فاطمه نیک پور*، جواد خلعتبری، امید رضایی، فرهاد جمهری
    زمینه

    تجربه طلاق، بهزیستی روانشناختی زنان را تحت تاثیر قرار دهد. از جمله رویکردهای درمانی که می تواند بهزیستی روانشناختی زنان مطلقه را ارتقا دهد، طرحواره درمانی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد است.

    هدف

    هدف از این پژوهش، مقایسه اثربخشی طرحواره درمانی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر بهزیستی روانشناختی زنان مطلقه بود.

    روش

    روش پژوهش حاضر، شبه آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون سه گروهی است. جامعه آماری شامل تمامی زنان مطلقه ای بود که به سبب پیامدهای روانشناختی پس از طلاق به مراکز مشاوره و خمات روانشناختی شهر تهران در نیمه دوم سال 1396 مراجعه کرده بودند. به منظور انتخاب نمونه آماری با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند، ابتدا 45 نفر انتخاب شده و سپس به صورت تصادفی در گروه های آزمایش اول و دوم و گروه گواه جایابی شدند (هر گروه 15 نفر). ابزار پژوهش مقیاس بهزیستی روانشناختی ریف (1989) بود. داده ها با استفاده از روش تحلیل کواریانس و نرم افزار SPSS22 تحلیل شدند.

    یافته ها: 

    یافته های آماری نشان داد هر دو رویکرد درمانی مورد استفاده در افزایش بهزیستی روانشناختی شرکت کنندگان موثر بوده (0/05 <p)، اما تفاوت بین طرحواره درمانی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در سطح 05/0 برای بهزیستی روانشناختی معنا دار نمی باشد.

    نتیجه گیری

    با توجه به اثربخشی طرحواره درمانی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر بهزیستی روانشناختی و خرده مقیاس های آن، پیشنهاد می شود مراکز مشاوره و کلینیک های خانواده در مورد زنان مطلقه که در معرض پیامدهای روانشناختی پس از طلاق هستند از این دو رویکرد با اولویت مشاوره و روان درمانی گروهی استفاده کنند.

    کلید واژگان: طرحواره درمانی, درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد, بهزیستی روانشناختی, زنان مطلقه}
    Fatemeh Nikpour*, Javad Khalatbari, Omid Rezaei, Farhad Jomehri
    Background

    he experience of divorce affects the psychological well-being of women. Among the treatment approaches that can improve the psychological well-being of divorced women is schema therapy and treatment based on acceptance and commitment.

    Aims

    The purpose of this study was to explore the lived experiences of career couples from satisfaction and marital conflicts.

    Method

    The method of the present study is quasi-experimental with pre-test and post-test in three groups. The statistical population included all divorced women who referred to counseling and psychological counseling centers in Tehran in the second half of 2019 due to psychological consequences after divorce. In order to select the statistical sample using purposive sampling method, first 45 people were selected and then 15 people were randomly placed in the first experimental group, 15 people in the second experimental group and 15 people in the control group. The research instrument was Reef Psychological Well-Being Scale (1989). Data were analyzed using analysis of covariance and SPSS22 software.

    Results

    Statistical findings showed that both therapeutic approaches used were effective in increasing participantschr('39') psychological well-being (p< 0/05), but the difference between schema therapy and acceptance-commitment therapy at the level of 0.05 was not significant for psychological well-being.

    Conclusions

    Considering the effectiveness of schema therapy and treatment based on acceptance and commitment on psychological well-being and its subscales, it is suggested that counseling centers and family clinics for divorced women who are exposed to psychological consequences after divorce prioritize these two approaches. Use group counseling and psychotherapy

    Keywords: Schema therapy, acceptance, commitment therapy, psychological well-being, divorced women}
  • امید رضایی، حسین اخوان زنجانی، سید شهاب بنی هاشم، پانته آ منصوری، داود عرب قهستانی، فرشته رضایی، لادن فتاح مقدم*
    مقدمه

    شیوع سالمندی و ابتلای به بیماری های روانپزشکی مزمن در حال افزایش است. سالمندان بستری در بیمارستان در معرض سوء تغذیه قرار دارند. در این مطالعه وضعیت تغذیه سالمندان مقیم در یک بیمارستان روانپزشکی بررسی شده و فاکتورهای مرتبط با آن استخراج گردید.

    روش کار

    این پژوهش توصیفی به صورت مقطعی در سال 1397 انجام شد.101 سالمند بالای 60 سال در بیمارستان روانپزشکی رازی تهران به صورت در دسترس انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه اطلاعات دموگرافیک و ابزار سنجش فشرده تغذیه ای (MNA) از نرم افزار SPSS نسخه 21 و آزمون کای اسکویر برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شد.

    یافته ها

    اکثر سالمندان در بازه سنی 60 الی 75 سال قرار داشتند و 51/5 درصد از آنها زن بودند. شیوع وضعیت تغذیه نرمال، در معرض سوءتغذیه و مبتلا به سوء تغذیه به ترتیب برابر با 22/8، 59/4و 17/8درصد بود. ارتباط معنی داری بین سطح تحصیلات، وضعیت دندان، وضعیت آسپیراسیون، وضعیت تعادل، تجربه بیماری یا استرس حاد در سه ماه گذشته و میزان فعالیت فیزیکی با وضعیت تغذیه سالمندان مشاهده شد. (P<0/05)

    نتیجه گیری

    بیش از سه چهارم سالمندان دارای سوء تغذیه بوده و یا در معرض سوء تغذیه قرار داشتند. لذا انجام اقدامات مقتضی جهت بهبود وضعیت موجود امری ضروری است. در این راستا تدوین و اجرای مدخلاتی با عنایت به فاکتورهای تاثیرگذار استخراج شده در این مطالعه، سودمند خواهد بود.

    کلید واژگان: بیمارستان روانپزشکی, ایران, MNA, سوء تغذیه, سالمند}
    Omid Rezaei, Hossein Akhavan Zanjani, Seyedshahab Banihashem, Pantea Mansouri, Davood Arab Ghahestany, Fereshte Rezaie, Ladan Fattah Moghaddam*
    Introduction

    The prevalence of aging and chronic psychiatric disorders is increasing. Older people hospitalized are at risk of malnutrition. In this study, the nutritional status of the elderly living in a psychiatric hospital was investigated, and also related factors were extracted.

    Methods

    This descriptive cross-sectional study was conducted in 2018. One hundred and one older adults over 60 years old in Razi Psychiatric Hospital in Tehran were selected using convenience sampling. Data were collected using a demographic information questionnaire and the Mini Nutritional Assessment (MNA). SPSS software version 21 and Chi-square test were used to analyze the data.

    Results

    Most of the elderly were in the age range of 60 to 75 years, and 51.5 percent were female. At-risk and malnourished status, the average prevalence was 22.8%, 59.4%, and 17.8%, respectively. There was a significant relationship between education level, dental status, aspiration, balance status, the experience of an acute disease or stress in the last three months, and the level of physical activity with the nutritional status of the elderly (P<0.05).

    Conclusions

    More than three-quarters of the elderly were malnourished or at risk of malnutrition. Therefore, it is necessary to take appropriate measures to improve the situation. In this regard, the formulation and implementation of interventions following the associated factors extracted in this study will be helpful.

    Keywords: Malnutrition, Aged, Mini Nutritional Assessment (MNA), psychiatric}
  • امید رضایی، نجمه رنجی*، زینت خزائی کوهپر
    مقدمه

    نقص در ژن SLC26A4 یکی از علل ناشنوایی سندرمی و غیر سندرمی است. جهش در این ژن به عنوان دومین علت شایع ناشنوایی در دنیا بعد از ژن GJB2 گزارش شده است. هدف از این مطالعه ارزیابی جهش ها در اگزون ده ژن SLC26A4 در افراد ناشنوا در استان گیلان بود.

    مواد و روش ها

    در این مطالعه توصیفی مقطعی، نمونه های خونی از 31 فرد ناشنوا در استان گیلان جمع آوری گردید. بعد از استخراج DNA، اگزون ده ژن SLC26A4 به روش PCR تکثیر و تعیین توالی شد.

    یافته ها

    در این مطالعه، 22 زن (71%) و 9 مرد (29%) دچار ناشنوایی شناسایی شدند و در پنج بیمار (16%)، جهش در اگزون ده ژن SLC26A4 یافت شد. چهار بیمار، جابجایی بازی در کدون 399 (p.S399P, c.1195T>C) بصورت هتروزیگوس داشتند. همچنین در یک بیمار، حذف تک نوکلیوتیدی در کدون 399 (c.1197delT ، p.S399S) بصورت هموزیگوس یافت شد.

    نتیجه

    به نظر می رسد جهش در ژن SLC26A4 یکی از دلایل مهم ناشنوایی در افراد ناشنوا در استان گیلان باشد.

    کلید واژگان: ناشنوایی, اگزون ده, جهش, ژن SLC26A4}
    Omid Rezaei, Najmeh Ranji*, Zeinab Khazaei Koohpar
    Introduction

    Mutation in SLC26A4 gene is one of reason of syndromic and non-syndomic hearing loss. Mutation in this gene is reported to be the second most common cause of deafness in the worldwide, after GJB2 gene. The aim of this study was to evaluate mutations in exon 10 of SLC26A4 gene in individuals with hearing loss in Guilan province.

    Materials and Methods

    In this descriptive cross-sectional study, blood samples were collected from 31 individuals with hearing loss from Guilan province. After DNA extraction, exon 10 of SLC26A4 gene was amplified by PCR method and underwent direct sequencing.

    Results

    In this study, 22 women (71%) and 9 men (29%) with hearing loss were found and in five patients (16%) was detected mutation in exon 10 of SLC26A4 gene. Four patients had base substitution in codon 399 (c.1195T>C, p.S399P) as heterozygous. Also, in a patient was found a nucleotide deletion in codon 399 (c.1197delT, p.S399SfsX31) as homozygous.

    Discussion

    It seems that mutation in SLC26A4 is one of the important reasons of deafness in hearing loss individual in Guilan province.

    Keywords: Hearing loss, Exon 10, Mutation, SLC26A4 Gene}
  • پردیس میرمعینی*، امید رضایی
    آموزش ایمن سازی در برابر استرس، درکاهش تنیدگی اغلب بیماران مبتلا به بیماری های مزمن ، تاثیر مثبتی دارد، اما این مداخله تاکنون در بیماران ام اس انجام نشده است. لذا هدف از انجام این پژوهش، بررسی تاثیرآموزش ایمن سازی دربرابر استرس؛ بر کاهش میزان افسردگی بیماران مبتلا به ام اس است.
    جامعه ی آماری این پژوهش، بیماران مبتلا به ام اس عضو انجمن ام اس شهر تهران در سال 1394 است که بیماری آنها از نوع ام اس عود کننده-فروکش کننده تشخیص داده شده است. تعداد 30 نفر از آن ها به طورتصادفی، در دو گروه 15 نفری آزمایش و کنترل قرارگرفتند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش، پرسش نامه های افسردگی و اضطراب بک می باشد. جهت تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره استفاده و با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 20 نتایج استخراج شد.
    نتایج نشان داد که آموزش ایمن سازی در برابر استرس، تاثیر معناداری برکاهش اضطراب و افسردگی در بیماران مبتلا به ام اس نسبت به گروه کنترل داشته است. (F=5. 24 و p<0. 05برای افسردگی. همچنین میانگین پیش آزمون و پس آزمون افسردگی در گروه کنترل، به ترتیب 20/16 و 20/17 و در گروه آزمایش به ترتیب 22 و 33/15 می باشد.
    کلید واژگان: آموزش گروهی ایمن سازی, استرس, افسردگی, ام اس}
    Pardis Mirmoeini *, Omid Rezaei
    Objectives
    training immunization against stress, reducing stress most people with chronic diseases, have a positive impact, but this intervention so far not been done in MS patients. The purpose of this study was to investigate impact training immunization against stress, to reduce rate depression in pat.
    Tools and
    Methods
    Statistical population this study, patients Multiple Sclerosis Multiple Sclerosis Society city of tehran in year 2015, the disease of Multiple Sclerosis relapsing - remitting been diagnosed. 30 patients randomly into two groups of 15 persons experiment and control. The tool used in this study is Depression Inventory and Beck Anxiety Inventory. Order to data analysis using multivariate analysis of covariance, using SPSS software version 20, results were extracted.
    Results
    results showed that immunization training to stress significant effect on reducing anxiety and depression in patients with Multiple Sclerosis compared to the control group. (F = 5.24 and p
    Conclusion
    Education immunization against stress, reduce depression in patients with Multiple Sclerosis is.
    Keywords: group training immunization, stress, depression, multiple sclerosis}
  • پرستو خرمشاهی، امید رضایی، بهروز دولتشاهی
    هدف
    هدف از پژوهش حاضر شناسایی نقش شباهت چهره در انتخاب جفت، هم از نظر خود زوج ها (شباهت ادراکی) و هم از نظر ارزیابان (شباهت واقعی) می باشد .
    روش
    طرح مورد استفاده در این پژوهش از نوع طرح های همبستگی بود. در این پژوهش، 100 نفر (50 زن و 50 مرد) به مقیاس واحد ذهنی شباهت چهره پاسخگو بودند و همسر خود را از جهت میزان شباهت به چهره خودشان و هم ارزیابگران شباهت چهره آن ها در یک دامنه 10 نمره ای ارزیابی کردند.
    نتایج
    طبق نتایج پژوهش با 99 درصد اطمینان تفاوت معناداری در شباهت چهره بین زوج های واقعی در برابر زوج های تصادفی دیده شد بدین معنا که شباهت چهره در زوج های واقعی توسط ارزیابگران مشاهده شد.
    نتیجه گیری
    طبق نتایج به دست آمده افراد کسانی را به عنوان همسر برای خود انتخاب می کنند که شباهت به چهره خودشان داشته باشد که این انتخاب به صورت ناخودآگاه انجام می شود
    کلید واژگان: شباهت چهره بین زوج ها, جذابیت زوج ها, شباهت واقعی}
    Parastoo Khoramshahi, Omid Rezaei, Behrooz Dolatshai
    Objective
    The purpose of present study identify role similar faces in selection pair, both in terms of self couples (perceptual similarities) and the evaluators (similarities real) is.
    Method
    Scheme used in this study of designs correlational. In this study, 100 patients (50 females and 50 males) To scale mental unit similar figures were responsive and his wife direction amount similarities of their faces and both they face similarities expensive evaluators assessed in a range of 10 score.
    Results
    The results indicate a significant difference with 99% confidence in the similar faces between couples was actually against random pairs, meaning that couples face in real similarity was observed by evaluators expensive.
    Conclusion
    The results of those as your wife, for that is similar to their own figuresthat this selection is done unconsciously
    Keywords: facial resemblance between couples, couples charm, real similarities}
  • زهرا اردشیر لاریجانی، امید رضایی
    پژوهش حاضر با هدف بررسی کارکردهای اجرایی در افراد با اختلال شخصیت ضداجتماعی و افراد بهنجار شکل گرفت. طرح پژوهش از نوع علی – مقایسه ای و جامعه آماری آن کلیه ای زندانیان زن زندان شهر ری با اختلال شخصیت ضداجتماعی و زنان بهنجار بودند که در این میان 50 نفر از زنان زندانی با روش نمونه گیری هدفمند و 50 نفر براساس روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. داده های پژوهش با استفاده از آزمون ویسکانسین جمع آوری شدند. تجزیه و تحلیل داده ها از طریق تحلیل واریانس چندمتغیری صورت گرفت. یافته های پژوهش نشان داد، تفاوت معناداری در شاخص های تعداد طبقات، درجاماندگی، پاسخ های درست و نادرست وجود دارد.
    نتیجه گیری
    افراد با اختلال شخصیت ضداجتماعی عملکرد پایین تری نسبت به افراد بهنجار در گروه بندی کارت ها داشتند
    کلید واژگان: کارکردهای اجرایی, اختلال شخصیت ضداجتماعی و افراد بهنجار, بررسی کارکردهای اجرایی در افراد با اختلال شخصیت ضداجتماعی و افراد بهنجار}
    Zahra Ardeshir Larijani, Omid Rezaei
    The present study aimed evaluate executive functions in individuals with antisocial personality disorder and normal individuals was formed. Research design kind of causal-comparative and the statistical population comprises all female prisoners rey city prison with antisocial personality disorder and women were normal. That among these 50 women prisoners with purposive sampling and 50 were selected by convenience sampling method. Research data were gathered by using Wisconsin test. Data analysis through multivariate analysis of variance was performed. Findings showed, Significant difference in index of the nu ber of classes, situ backwardness, there are right and wrong answers.
    Keywords: Executive functions, antisocial personality disorder, normal individuals}
  • Rajab Samadi, Emran Mohammad Razaghi Kashani, Maryam Kami, Omid Rezaei *
    Objectives
    Patients with Post-Traumatic Stress Disorder (PTSD) show poor cognitive performance during neuropsychological tests. Literature is scarce regarding veterans suffering with chronic PTSD. Therefore, in this study, we aimed to compare the cognitive deficiencies of veterans with chronic PTSD with those of healthy participants.
    Methods
    A total of 51 hospitalized veterans and 45 healthy individuals were selected using a purposeful sampling method. Both groups performed a simple Stroop Test and the Continuous Performance Test (CPT) and completed the PTSD Checklist for DSM-5 (PCL-5).
    Results
    The results of independent samples t-test showed a significant difference in cognitive impairment between the veterans with PTSD and healthy subjects, and the veterans had lower performances on most aspects of the tests than that of the control group.
    Discussion
    According to our results, veterans with chronic PTSD showed lower cognitive performance than that of healthy individuals. This suggests that examination of the cognitive functioning of patients with PTSD can be useful in the diagnosis, prognosis, and treatment of PTSD.
    Keywords: PTSD, Disabled veteran, Executive functions, Attention}
  • امید رضایی، محسن نوغانی دخت بهمنی
    مدت زیادی از ورود مفهوم بهزیستی اجتماعی به ادبیات جامعه شناسی نمی گذرد. این مفهوم به عملکرد فرد در جامعه و کیفیت روابط او با دیگران اشاره دارد. هدف این مطالعه بررسی بهزیستی اجتماعی دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد و شناسایی عواملی است که بر آن تاثیر گذارند. در این تحقیق از مدل نظری کیز استفاده شده است که طبق آن بهزیستی اجتماعی دارای پنج بعد (انسجام اجتماعی، پذیرش اجتماعی، پیوستگی اجتماعی، سهم داشت اجتماعی و شکوفایی اجتماعی) می باشد. جامعه آماری این تحقیق را تمام دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد در سال تحصیلی 1391-1390 تشکیل داده اند که با استفاده از روش نمونه گیری طبقه¬ای، از میان آن ها نمونه ای به حجم 379 نفر انتخاب شده است. ابزار به کاررفته، پرسش نامه است که در آن از مقیاس بهزیستی اجتماعی کیز (1998) ، مقیاس رضایت از زندگی هیوبنر (1991) ، مقیاس حمایت اجتماعی و فرم اطلاعات زمینه ای استفاده شده است. نتایج نشان می دهد که متغیرهایی نظیر سن، وضعیت تاهل، عضویت در انجمن های دانشجویی، رضایت از زندگی و حمایت اجتماعی بر بهزیستی اجتماعی دانشجویان تاثیر گذارند؛ اما بین جنسیت و بهزیستی اجتماعی رابطه ای مشاهده نشد.
    کلید واژگان: بهزیستی اجتماعی, رضایت از زندگی, حمایت اجتماعی, دانشجویان}
    Omid Rezaei, Mohsen Noghani Dokht Bahmani
    Introduction
    World Health Organization has defined health in 1948 as “welfare of complete physical, mental and social well-being, and not just being sick or disabled”. (Officialreport of the World Health Organization, 2002, p. 100).According to this definition, health is a “state of complete physical, mental and social well-being”, (WHO, the international health conference, New York, 19–22 June 1946) and accordingly, social well-being is one of the aspects of individual’s public health. Individuals’ health is one of the basic foundations of a balanced society and clearly the survival of any society depends on its members. Health has a direct impact on individual’s quality of life; hence, that’s why scientists have considered health issuesfor a long time andconducted many studies on physical and mental health. However, social well-being is one of the most important aspects of health that has been ignored and less attention has been paid to it by researchers.

    Theoretical Framework: In this study, Keyes’s (1998) theory has been taken as a definition model and the framework to provide indicators of social well-being. According to Keyes (1998), social well-being refers to the appraisal of one’s own circumstances and functioning in society. Keyes defined five dimensions of social well-being, namely, social integration, social acceptance, social contribution, social realization and social coherence. Social integration consists of individuals’ appraisal of the quality of their own relation with society and community. It refers to the degree to which people feel they have something in common with others and they belong to their own community, in contrast to feelings of isolation and loneliness. Social acceptance refers to positive attitudes toward other people.Individuals who get a higher score on this dimension trust others and have favorable opinions on the human nature. Social contribution refers to the feeling of being a vital member of the society, with something important to offer to the world. Social actualization is the evaluation of the potentials of society and social groups, and corresponds to the idea that society has potentials that can come true by institutions and citizens. Social coherence refers to the perception of the quality and the organization of social world, and reflects a sense that social life and society are meaningful and intelligible.

    Methodology
    The study population included all students at Ferdowsi University of Mashhad in the academic year 2012 that were selected using stratified sampling with an estimated sample size of 379. The instruments of the study were Keyes’s (1998) Social Well-being Scale,Hiobner’s(1991) Life Satisfaction Scale, and Social Support Scale as well asdemographic information of participants. The participantswere randomly selected from 15 faculties based on academic disciplines, gender, and the number of students enrolled in each faculty. The Reliability of the scales were assessed by Cronbach's alpha and all of the scales were above 0.70; as a result, it indicated that the questionnaireswere reliable. Furthermore, Factor Analysis was used to assess the validity of the questionnaires. Accordingly, the findings showed thatall five dimensions of social well-being loaded truly on their factor in accordance with Keyes theory.

    Results
    The respondents were 22.7 years oldin average (176male and 203 female). The majority of students were single (about 77 percent). In this study, the mean score of social well-being is 65.7. In otherwords, it can be concluded that the social well-being of Ferdowsi university students is above average. The students hit the highest point of social well-being in social integration dimension and also the minimum score was in the dimension of social acceptance. There was no significant relationship between gender and dimensions of social well-being, except for social actualization. The results show that some variables including age, marital status, and membership in student associations, being satisfied with life, and having social support affect social well-being. The result of regression analysis shows that three variables including age, satisfaction with life and social support affect social well-being simultaneously. Multiple correlation coefficient factors affecting social well-being is 0.51, coefficientof determinationis 0.26, and adjusted coefficientof determination is 0.25.  
    Conclusion
    The average social well-being scores show that Ferdowsi University students are in a good position in this case. Among five dimensions, respondents have got the highest score in social integration and with a little difference in social contribution while they have got the lowest score in social acceptance. Social integration represents the evaluation of the quality of individual’s relationship with the community; a high level of this dimension represents a sense of belonging to the community and believing to common things between people and community.The results about social acceptance illustrates that students have not a positive attitude toward the people; in other words, it shows the low level of social trust among them. In this research, it is approved that social support, as the most influential variable, can play an important role in improving student’s social well-being. Thus, it is necessary that family and university pay attention to this matter. In addition, university can improve the social well-being of students by facilitating student’s communications with each other and with student’s associations
    Keywords: Social well-being, Satisfaction with life, Social support, Students}
  • امید رضایی*

    در دوره قاجار اتفاقاتی در ایران رخ داد که برای جامعه آن روز تازگی داشت؛ یکی از آنها شروع نقشه برداری علمی و مدرن توسط خود ایرانیان بود. تا قبل از این اتفاق در جامعه ایرانی متنی توصیفی در قالب مدرکی به نام «حدنامه» تنظیم می شد که ماحصل تلاش جمعی چند خبره موثق آشنا با موضوع و محیط و جغرافیای محلی بود. با آنکه نقشه برداری جدید در ایران نسبت به فرانسه دیر شروع شد. اما در زمان کوتاهی تنی چند از نقشه برداران از جمله میرزا عبدالرزاق مهندس بغایری موفق شدند علاوه بر تهیه نقشه های مناطق مرزی از شهرها و مناطق روستایی حسب نیاز دولت و مالکان، نقشه هایی نیز در مقیاس های مختلف تهیه نمایند، این اتفاق در راستای نوسازی جامعه ایرانی اقدامی سرنوشت ساز بود که در ابتدای دوره پهلوی با ندیده گرفتن نیروی داخلی این توان بالقوه به حاشیه رانده شد.

    کلید واژگان: حدنامه, قاجار, مهندس بغایری, نقشه برداری}
    Omid Rezaei *

    During the Qajar period, there were events in Iran that were new for the society, one of them was the beginning of a scientific and modern mapping by Iranians themselves. Prior to this event in the Iranian community, a descriptive text was set up in the form of document named the letter concerning property limits (ḥadnāma). This text was compiled by a number of trusted experts familiar with the property limit and its local geographic environment. Although the modern mapping in Iran began later than France, in a short time some surveyors, including Mīrza ‘Abd al-Razzāq, Brigadier Bughāyirī, succeeded in drawing up maps of the border areas as well as urban and rural areas. In addition, by request of the state and some property owners, he provided maps on different scale. This event can be interpreted as the transformation of the Iranian mind and a forward movement.

    Keywords: Brigadier Bughāyirī, Mīrzā ʿAbd al-Razzāq, Mapping, Qajar, the letter concerning property limits (ḥadnāma)}
  • Omid Rezaei, Hossein Barati*, Manijeh Youhanaee
    The aim of this study was to discover teaching practices and strategies employed in IELTS preparatory courses taught via strategy-based vs. nonstrategy-based instruction in Isfahan, Iran. In so doing, two preparatory courses: strategy-based vs. nonstrategy-based instruction were selected. Courses were observed by employing Communicative Orientation of Language Teaching (COLT) which is a standard observation scheme (Hayes, 2003). The results revealed that positive washback was observed in both strategy-based and nonstrategy-based classes and candidates in strategy-based group outperformed their counterparts in nonstrategy-based group in reading and writing section of IELTS. In contrast, nonstrategy-based group performed significantly better in speaking section. There was, however, no significant difference between the two groups'' performance on the listening section of the test. The findings of the study will have implications for both IELTS teachers and preparation centers in determining effective teaching methods for the courses they offer.
    Keywords: COLT, IELTS, Observation, Preparatory Course, Washback}
  • امید رضایی

    ضرورت طراحی سازه های زیرزمینی امن در مقابل بمب های نفوذکننده در زمین ، برکسی پوشیده نیست . روند رو به رشد قدرت های برتر نظامی جهان و توسعه و تجهیز سلاح های آفندی ایجاب مینماید تا اقدامات پدافند غیرعامل و در راس آن احداث سازه های ایمن در مقابل انفجار در حال گسترش باشد. از آنجا که کشور ما، بر روی کمربند زلزله قرار گرفته است ؛ غالبا در طراحی سازه ها به رفتار لرزه ای توجه میگردد. لذا در این پژوهش ، رفتار تونل های مقاوم لرزه ای تحت بارهای انفجاری مورد بررسی قرار میگیرد تا نقاط ضعف آنها بهتر مشخص گردد. همچنین در این راستا، عملکرد بمب های هوایی مطالعه و بررسی شده و نحوه پاسخ توده خاک به انتشار موج ناشی از انفجار بمب های سطحی ، مورد بررسی قرارگرفته است در این تحقیق از نرم افزار UDEC که اساس آن مبتنی بر روش عددی المان مجزا می باشد و قابلیت تحلیل دینامیکی محیط های خاکی را داراست ، برای مطالعه بارگذاری، انتشار و میرایی موج ناشی از انفجار سطحی و تاثیر آن بر پایداری سازه های زیرزمینی ، استفاده شده است . مطالعات انجام شده نشان می دهد که با افزایش عمق دفن اثرات ناشی از امواج بمب های سطحی بر روی سازه های زیرزمینی کاهش مییابد. همچنین بررسی اثرات ناشی از بمب های سطحی روی سازه های زیرزمینی، نشان میدهد که این سازه ها در مقابل این انفجارها ایمن نبوده و نیاز به طراحی مجدد آن ها یک امر کاملا ضروری میباشد.

    کلید واژگان: مدفون, پدافند غیرعامل, تونل, انفجار, تحلیل دینامیکی, نرم افزار UDEC}
    OMID REZAEI

    The need to design secure underground structures against earth-penetrating bombs, not secret. Since our country is located on an earthquake belt, mostly in the design of seismic behavior of structures is given. In this study, the behavior of seismic resistant tunnel under blast loads will be examined to better determine their weaknesses. and terrestrial environments has the ability to dynamically analyze, to study the loading surface wave propagation and damping caused by the explosion and its impact on the stability of underground structures, are used. Studies show that with increasing depth of burial effects of surface waves bombs on underground structures is reduced.

    Keywords: Buried, passive defense, tunnels, explosive, dynamic analysis, software UDEC}
  • جواد بهنامیان*، روناک محمدی، امید رضایی
    هدف از این مقاله یافتن توالی بهینه به منظور کمینه کردن فاصله زمانی ساخت برای مسئله زمانبندی جریان کارگاهی بدون صفهای میانی میباشد. مسائل زمانبندی بدون انتظار در آن دسته از محیطهای تولیدی رخ میدهد که در آن یک کار میبایست از آغاز تا پایان بر روی یک ماشین یا چند ماشین بدون وقفه پردازش شود. از آنجایی که ساختار این مسئله شباهت بسیاری با مسئله فروشنده دورهگرد دارد، در تحقیق حاضر از یک رویکرد جدید جهت بدست آوردن دیرکردها کمک گرفته شده به گونه ای که با هدف یافتن توالی بهینه عملیاتی که کمترین فاصله زمانی ساخت را داراست از ماتریس دیرکردهای بدست آمده از مسئله فروشنده دورهگرد استفاده شده است. همچنین از الگوریتم جستجوی تصادفی تطابقی حریصانه برای حل مسئله تعیین توالی جریان کارگاهی بدون صفهای میانی استفاده و کارایی آن پس از تعیین پارامتر از طریق روش فاکتوریل، با الگوریتم کلونی مورچگان مقایسه شده است.
    کلید واژگان: زمانبندی, الگوریتم جستجوی تصادفی تطابقی حریصانه, جریان کارگاهی بدون صف های میانی, مسئله فروشنده دوره گرد}
    Javad Behnamian*, Ronak Mohammadi, Omid Rezaei
    The aim of this paper is to minimize the period of manufacturing in the flow shop scheduling problem without intermediate queues. Scheduling problem without intermediate queues occurs when the process of one job should be processed on the machines from start to finish without interrupting. Since this structure is similar to standard traveling salesman problem, in the present study, a new approach was applied to calculate the tardiness, in which the tardiness matrix obtained from salesman problem is used to find the optimal sequence of operations that has a shortest distance time. Furthermore, the greedy random adaptive search algorithm (GRASP) as meta-heuristic algorithm is applied to solve the sequencing workflow without queues central workshop problem and its performance is compared to the ant colony algorithm after determining the its parameters through full factorial experimental design method.
    Keywords: Scheduling, GRASP, Folw shop without intermediate queues, TSP}
  • زهرا محمدی، آمنه سادات کاظمی *، امید رضایی، محمد فشارکی
    سابقه و هدف
    اختلال کم توجهی/بیش فعالی از جمله اختلالات رشدی است که از دیرباز توجه روان شناسان و روان پزشکان را به خود مشغول کرده است. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش بهسازی توجه و حافظه کاری بر میزان عملکرد پیوسته کودکان مبتلا به اختلال کم توجهی/بیش فعالی انجام شد.
    روش بررسی
    پژوهش حاضر از نوع نیمه تجربی روی 44 نفر از کودکان مبتلا به اختلال کم توجهی / بیش فعالی مراجعه کننده به کلینیک های روان پزشکی شهرستان بابل که به دو گروه 22 نفری آموزش و شاهد تقسیم شدند، انجام شد. عملکرد هر دو گروه آزمون و شاهد با استفاده از نرم افزار عملکرد پیوسته در مرحله پیش آزمون مورد سنجش قرار گرفت. سپس هر یک از اعضای گروه آزمون به مدت 20 جلسه نیم ساعته (هفت هفته، سه بار در هفته، به مدت نیم ساعت)، به صورت انفرادی تحت آموزش با نرم افزار آموزش بهسازی توجه و حافظه کاری قرار گرفتند. پس از اتمام دوره آموزش، دوباره با استفاده از نرم افزار ذکر شده از هر دو گروه آزمون و شاهد، پس آزمون اجرا شد.
    یافته ها
    نتایج آزمون کوواریانس نشان داد با وجود افزایش عملکرد پیوسته در هر دو گروه آموزش و شاهد در مرحله پس آزمون، افزایش عملکرد پیوسته در گروه آموزش بیش از گروه شاهد بود و به این ترتیب آموزش بهسازی توجه و حافظه کاری بر میزان عملکرد پیوسته کودکان مبتلا به اختلال کم توجهی / بیش فعالی اثربخش بود.
    نتیجه گیری
    آموزش بهسازی توجه و حافظه کاری و آموزش های مشابه می تواند به عنوان یک روش درمانی مکمل درمان های دارویی و یا جایگزین درمان دارویی به حساب آید.
    کلید واژگان: اختلال کم توجهی, بیش فعالی (ADHD), عملکرد پیوسته, بهسازی توجه و حافظه کاری}
    Zahra Mohammadi, Amene Sadat Kazemi *, Omid Rezaei, Mohammad Fesharaki
    Background
    ADHD (attention-deficit hyperactivity disorder) is a developmental disorder that has been attracting the attention of psychologists and psychiatrists for a long time. The purpose of this research was to study the effectiveness of training in improving attention and working memory on continuous performance in ADHD children.
    Materials And Methods
    This was a semi-expremental study performed on 44 ADHD children referred to psychiatric clinics in Babol city. They were equally divided into the experimental and the control groups. The performance of the members belonging to both groups was assessed using the continuous performance test in the pretest stage. Each member of the experimental group was then individually trained for 20 half-hour sessions (three half-hour sessions per week for a period of seven weeks) using attention and working memory improvement software. After the training period, post-test was conducted on members of both groups using the mentioned software.
    Results
    Results of ANCOVA indicated that despite increased continuous performance in both the experimental and the control groups in the post-test stage, the increased continuous performance in the experimental group was greater compared to the control group. Therefore, training in improving attention and working memory was effective in increasing continuous performance in ADHA children.
    Conclusion
    Training in improving attention and working memory, and similar trainings, can be considered as complementary treatment method, or a substitute method for medicines.
    Keywords: Attention, deficit hyperactivity disorder (ADHD), Continuous performance, Improving attention, working memory}
نمایش عناوین بیشتر...
سامانه نویسندگان
  • امید رضایی
    رضایی، امید
اطلاعات نویسنده(گان) توسط ایشان ثبت و تکمیل شده‌است. برای مشاهده مشخصات و فهرست همه مطالب، صفحه رزومه ایشان را ببینید.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال