به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « dialogue » در نشریات گروه « علوم سیاسی »

تکرار جستجوی کلیدواژه « dialogue » در نشریات گروه « علوم انسانی »
  • سبحان فیوضی*، روح الله حسینی
    در این مقاله، رابطه بین متنی فرانسوا رابله و میگل د سروانتس با تمرکز بر مضامین مشترک، فنون روایی و تاثیرات ادبی آن ها بررسی شده است. در این مطالعه تلاش شده است با تکیه بر مفاهیم کارناوالگرایی و دیالوژیسم میخائیل باختین، به این پرسش پاسخ داده شود که چگونه این نویسندگان هنجارهای تثبیت شده دوران خود را به چالش می کشند و با آثار یکدیگر درگیر گفت وگو هستند. در این پژوهش با تحلیل رویکرد هجوآمیز این دو نویسنده به نهادهای اجتماعی، مذهبی و سیاسی مضامین مشترکی مانند سلسله مراتب اجتماعی، حماقت انسانی و گروتسک در روایت های آن ها شناسایی شده است. در این مقاله، با مقایسه فنون روایی رابله و سروانتس ازجمله شوخ طبعی، نقیضه، طنز، و استفاده از سبک پیکارسک با داستان سرایی دنباله دار تعهد مشترک آن ها در به چالش کشیدن ساختارهای روایی سنتی نشان داده شده است. علاوه بر این، تاثیرات ادبی و بین متنی بالقوه میان دو نویسنده بررسی شده است؛ همچنین، مراجع، اشارات و پژواک آثار هر نویسنده را در آثار دیگری نشان داده ایم. در این تحلیل تطبیقی، بر اهمیت رابطه بین متنی در آثار ادبی شاخص تاکید شده است تا گامی باشد در مسیر درک ما از رابله و سروانتس و مشارکت آن ها در غنی سازی ادبیات جهانی. در این تحقیق، با واکاوی مضامین مشترک، فنون روایی و تاثیرات ادبی، ارتباط پایدار این نویسندگان و توانایی آن ها در الهام بخشیدن به تامل انتقادی برجسته سازی شده است با این امید که درکمان از این روایت ها عمیق تر شود و بر تحول سنت های ادبی تاکید شده باشد.
    کلید واژگان: باختین, بین متنی, رابله, سروانتس, کارناوال, گفت وگو, فنون روایی}
    Sobhan Foyouzi *, Rouhollah Hosseini
    This article explores the intertextual relationship between François Rabelais and Miguel de Cervantes, focusing on shared themes, narrative techniques, and literary influences. Drawing upon Mikhail Bakhtin's concepts of the carnivalesque and dialogism, the study examines how these authors challenge established norms and engage in a dialogic relationship with each other. Analyzing the satirical treatment of societal, religious, and political institutions, the research identifies common themes such as social hierarchy, human folly, and the grotesque in their narratives. By comparing their narrative techniques- including humor, parody, irony, and the use of a picaresque style with episodic storytelling- the article reveals their shared commitment to challenging traditional narrative structures. Additionally, the study explores potential literary influences and intertextuality, examining references, allusions, and echoes of each author's works in the other. Through this comparative analysis, the article underscores the significance of the intertextual relationship, enriching our understanding of Rabelais and Cervantes and their contributions to world literature. By summarizing shared themes, narrative techniques, and literary influences, the research highlights the enduring relevance of these authors and their ability to inspire critical reflection. This examination of intertextuality deepens our comprehension of their narratives and emphasizes the evolution of literary traditions.
    Keywords: Bakhtin, Carnivalesque, Cervantes, Dialogue, Intertextuality, Narrative Techniques, Rabelais}
  • حبیب الله حلیمی جلودار*، سید ابراهیم حسینی بیجی کلایی، فاطمه هدایتی عزیزی
    هدف این پژوهش تبیین و تشریح نقش و جایگاه گفتگو و کنش ارتباطی زمینه ساز در مشارکت سیاسی است. ازآنجایی که نهج البلاغه در جوامع اسلامی غالبا به عنوان یک منبع و مرجع برای کنش ها و رفتار های طرفینی مردم و مسوولین به شمار می رود به همین منظور در این مقاله کنش های ارتباطی زمینه ساز مشارکت سیاسی در مضامین نهج البلاغه مطالعه شدند. ازاین رو مسیله اصلی تحقیق واکاوی نقش نهج البلاغه در کنش ارتباطی زمینه ساز مشارکت سیاسی می باشد. برای پاسخ به این سوال از روش تحلیل محتوای کیفی استفاده شده است. با توجه به اینکه کنش ارتباطی می تواند در ایجاد یک منظر صحیح پیرامون تعامل و مشارکت در جوامع نقش مهمی را ایفا نماید، فرضیه نگارندگان این است که نهج البلاغه با توجه به جامعیت محتوایی که دارد در مشارکت سیاسی، کنش ارتباطی سازنده ای دارد. درنهایت نتایج بررسی ها نشان می دهد نهج البلاغه با اشاره به پذیرش دو طرف یا چند طرف؛ اصل آگاهی و علم، لزوم پذیرش اختلاف اقوام و ملل و زبان ها، امکان حصول تفاهم و وحدت و آزادی فکر و اندیشه، رعایت معیار حق و باطل، انتخاب راه به عنوان شرایط گفت وگوی مطلوب و نیز در نظر گرفتن اعتمادآفرینی و شایستگی سخن به عنوان مهم ترین عناصر و عوامل برقراری ارتباط، ظرفیت بسیار مناسبی را برای تحقق مشارکت سیاسی مطلوب فراهم می آورد.
    کلید واژگان: نهج البلاغه, کنش ارتباطی, مشارکت سیاسی, گفتگو, ارتباط گفتاری}
    Habibollah Halimi Jelodar *, Sayed Ebrahim Hosayni Bijikolaie, Fatemeh Hedayati Azizi
    The purpose of this research is to explain and explain the role and place of dialogue and communicative action as a foundation in political participation. Since Nahj al-Balagha in Islamic societies is often considered as a source and reference for the actions and behaviors of people and officials, for this purpose, in this article, the communication actions underlying political participation in the themes of Nahjal-Balagha were studied. Therefore, the main problem of the research is the analysis of the role of rhetoric in the communication action that forms the basis of political participation. To answer this question, the method of qualitative content analysis was used. Considering that communicative action can play an important role in creating a correct view of interaction and participation in societies, the hypothesis of the authors is that Nahjalbalagha has constructive communicative action in political participation due to the comprehensiveness of its content. Finally, the results of the surveys show that Nahjal Balagha refers to the acceptance of two or more parties; The principle of knowledge and science, the necessity of accepting the differences of peoples, nations and languages, the possibility of achieving understanding and unity and freedom of thought and thought, observing the criteria of right and wrong, choosing the right path as the conditions for a favorable conversation, and also considering trust-building and competence of speech as the most important elements and Communication factors provide a very suitable capacity for the realization of desired political participation.
    Keywords: Nahj al-Balaghah, Communication Action, political participation, Dialogue, Spoken Communication}
  • سید مهدی طیار، طواق گلدی گلشاهی*، غلامعلی زارع، صفا تسلیمی

    محافظه کاری در واقع یکی از انواع گفت و شنودهای رودررو و دورادوری است که بین ارتباطات رجال دربار غزنوی با یکدیگر یا با امیران به ویژه امیرمسعود برقرار می شود روش کار در این پژوهش توصیفی تحلیلی است بدین صورت که محقق، موضوعات مورد مطالعه و استخراج شده را به صورت موضوعی دسته بندی کرده و با توضیح و تحلیل آنها نتایج را بیرون خواهد آورد این گفت و شنودها بین طبقات صاحب نام سیاسی و اجتماعی دربار از جمله: امیر با وزیر، امیر با دبیر، امیر با حاجب، وزیر با امیر، امیر با امیر و... انجام می گیرد از بطن این ارتباطات اندیشه هایی همچون: 1- دفاع خردمندانه امیر از سیاست های ارتباطی وزیران 2-اقتدارگرایی همراه با اعتماد به نفس لازم با اتکا بر رویکرد مصلحت جویانه 3- اطمینان به جایگاه، و بینش سیاسی حاجب و عملکرد او توام با مدح توسط امیر 4- معرفی وزیر کارآمد به عنوان حامی قابل اعتماد در تقویت مصالح و منافع سیاسی و اجتماعی در قلمرو سرزمین های تحت امرش و... متبادر می کند همچنین در خلال این اندیشه ها موضوعات سیاسی متنوعی همچون: 1- امیدواری و ایجاد انگیزه به امیر 2- تصمیم گیری قاطع اما نابخردانه و شتابزده 3- قاطعیت در رفتار و گفتار توسط امیر نسبت به وزیر 4- اعتماد به نفس بالا همراه با حیله گری با هدف به کارگیری از رویکرد صادقانه و حسن نیت مزورانه توسط امیر نسبت به وزیر و... می توان برشمرد. 

    کلید واژگان: محافظه کاری, رجال درباری, گفت و شنودها, سیاسی}
    Seyyed Mehdi Tayar, Tavagh Galdi Golshahi *, GholamAli Zaree, Safa Taslimi

    Conservatism is in fact one of the types of face-to-face and long-distance dialogues that are established between the Ghaznavid court officials with each other or with the princes, especially Amir Massoud. The method of work in this research is descriptive-analytical. Categorizes thematically and by explaining and analyzing them will bring out the results. These dialogues between the famous political and social classes of the court, including: Amir with the minister, Amir with the secretary, Amir with Hajib, the minister with Amir, Amir With Amir, etc., ideas such as: 1- Amir's wise defense of the communication policies of the ministers 2- Authoritarianism with the necessary confidence, relying on the expedient approach 3- Confidence in position, and insight Contradictory politics and his performance with praise by Amir 4- Introducing an efficient minister as a reliable supporter in strengthening political and social interests in the territory under his command, etc. Also, during these thoughts, various political issues arise. Such as: 1- Hope and motivation to Amir 2- Decisive but unwise and hasty decision 3- Determination in the behavior and speech by the Amir towards the Minister 4- High self-confidence along with cunning with the aim of using the honest approach and fraudulent goodwill by the Amir towards the Minister, etc. can be enumerated.

    Keywords: Conservatism, Courtiers, Dialogue, Politics}
  • حمیرا مشیرزاده*
    رشته روابط بین الملل از ابتدای تاسیس دوره هایی از همگنی نسبی یا «آرامش نظری» را شاهد بوده و در دوره هایی نیز سخن از وجود مناظره هایی در رشته بوده که حاکی از اختلاف نظرهای عمیق در درون رشته است. در تمامی این دوره ها، تکثر نظری به معنای تداوم وجود رویکردهای نظری مختلف برجای بوده و هیچ گاه نه اجماع کامل حاصل شده، و نه هیچ یک از نظریه های مهم در کل نادیده گرفته شده اند. در این شرایط، این پرسش مطرح می شود که چگونه تکثر نظری می تواند نقطه قوت رشته روابط بین الملل باشد؟ استدلال این مقاله با تکیه بر روش تحلیل متون مربوط به تکثر نظری، این است که با توجه به اینکه به نظر می رسد تکثر نظری از ویژگی های پایدار رشته روابط بین الملل است، اگر آن را به عنوان تکثری از زوایای دید و نورافکن هایی تلقی کنیم که هریک ما را متوجه وجه یا وجوهی از حیات بین الملل می سازد، به گشودگی رشته برای نظریه پردازان برای ارایه دیدگاه های جدید، رشد و پیشرفت دانش، و اهمیت سیاستگذارانه آن به ویژه با رویکردی گفت وگومحور کمک می کند. دستاورد اصلی این مقاله آن است که این برداشت نخست می تواند تکثر را بدون نسبی گرایی و بدون به حاشیه رانی نظریه های خاص توجیه کند، دوم راه را برای ورود نظریه های غیرغربی به رشته هموار سازد.
    کلید واژگان: تکثر نظری, روابط بین الملل, کثرت گرایی, گفت وگو, نظریه}
    Homeira Moshizadeh *
    The history of International Relations (IR) as a discipline has been characterized by periods of more or less —but never absolute—theoretical agreement or rather “theoretical tranquility” and the periods characterized by theoretical debates representing deep gaps within the discipline. Yet what we can see in all these periods is the continuation of the plurality of theories. Even when there was no debate, consensus was not attained nor could significant theories of the time be ignored. At present, the discipline is still theoretically plural and the theories differ in meta-theoretical terms leading to various explanations and conceptualizations of the international. There are now at least eight or nine major theoretical approaches including realism, liberalism, the English school, Marxism, critical theory, feminism, postmodernism, constructivism, and sometimes, green theory within the discipline. All of these have internal divisions; hence even categorizing them in one single approach may become problematic. The question here is how this theoretical plurality can become a strong point for the discipline. According to Ree (2014), there have been five strategies in dealing with plurality in the discipline: zero-sum approach with an emphasis on the correctness of one’s approach and absolute denial of others —practically not fully followed by IR scholars, inviting all to compromise while insisting on the correctness of one’s approach, representing one’s approach as a middle-ground and, hence, more correct, “regrounding” the discipline through developing a framework for maintaining plurality, and finally celebrating plurality.
    Here on the basis of the fourth, and specifically the fifth strategy, I show how plurality is inevitable and it can even be considered to be an important value. First of all, none of the existing IR theories can fully respond to —even fundamental—questions in the discipline as even their most insistent proponents admit that their theories are not flawless or complete. Thus, no single approach can be seen as privileged. Secondly, none of the theoretical approaches is dominant in the field. Many studies in recent decades have demonstrated this. My main argument here is that the plurality of theories is a fact, and that from various points of view it can be seen as favorable —or at least harmless— as far as individual scholars’ concerns, accumulation of knowledge, and policy/objective needs are concerned. Individual scholars normally see their own theoretical stance persuasive. They may have a major claim about the explanation of an important dimension of international life or see their work as complementary to the existing literature but rarely anyone claims that his/her theoretical stance explains everything in international relations. Scientific modesty is an agreed upon value in IR.
    Positivists see the value of plurality within the limits of “scientific standards” that should be applicable to all. Yet, as scientific/naturalist approach is not recognized as the only or even the privileged one, it may easily lead to unjustified de-legitimization and marginalization of certain theoretical endeavors. Furthermore, as far as substantive aspects of theorization are concerned, considering complexity of international life and the fact that causal relations are not necessarily uni-directional, under-determination and over-determination are pervasive. Even positivists do not deny that reaching a single paradigm is impossible. At the same time, the way out of this dilemma is certainly not a model in which all identifiable variables are included, as such a schema cannot go beyond an analytical model which is neither parsimonious nor falsifiable and may lack consistency. As far as post-positivists and interpretivists are concerned, plurality is itself a justified value. 
    One of the reasons of skepticism about theoretical plurality is practical and policy concerns. If knowledge is to be a useful instrument and be applicable in decision making, it should be “problem solving”. Yet it is most often theoretically inspired research that can be helpful in practice or policy, and one may easily show that studies based on specific theories including explanatory and constitutive one —and even most radical approaches such as post-structuralism— can shed some light on certain aspects of international life, and thus help decision-makers understand it better. Of course, as far as critical approaches are concerned, their applicability is not necessarily for states —especially great and dominant powers— but the forces that seek radical changes. Thus, dependent upon type of theory and the questions asked, theories and theory-based studies can serve various international actors in practice.
    This article sees theoretical plurality as plurality of lenses or spotlights that concentrate on specific dimensions of international life and argues for a dialogical approach in which this plurality is recognized at both theoretical and meta-theoretical levels, it is valued as an expression of various experiences of the world and the knowledge produced on the basis of that reflects those experiences, and “truth” —even if partial— is seen as being attainable through dialogue. Such an approach to plurality can, on the one hand, justify plurality without relativism or exclusion of any particular theory and, on the other hand, can pave the way for the inclusion of non-Western theories in the discipline.
    Keywords: international relations, IR theory, Pluralism, theoretical plurality, Dialogue}
  • مصطفی بیات*، یاسر برخورداری، مرتضی بیات

    مقاله پیش رو،با فرض اینکه نظریه مدارا راه حلی بنیادین برای دستیابی به اهداف نظام سیاسی و پذیرش متقابل مدنی است و همچنین در آثار امام خمینی(ره) جایگاهی خاص دارد، می خواهد با بررسی عقبه نظری مدارا در تمدن اسلامی و غربی، آن را در اندیشه امام پیگیری و برجسته کند. حقوق افراد و چگونگی تعامل با دیگری یکی از وجوهات اندیشه امام خمینی (ره) است که با رعایت و رسمیت یافتن حقوق و آزادی های مدنی در قول و فعل ایشان جلوه گر می شود. بررسی آثار امام خمینی(ره)، نشان می دهد که ایشان در آرای خود به تبیین چرایی تعامل مدارامحورانه در یک جامعه و تاثیرات آن در حیات اجتماعی و مذهبی پرداخته است و همچنین با سنت سیاسی رفتاری شان عملا نشان داده اند که منش خشونت محورانه نه تنها تاثیری در اصلاح فردی و اجتماعی ندارد بلکه منشا مفاسد بزرگ تر و پیچیده تر نیز می شود. این مفهوم در اندیشه امام بر مدارا از یک مفهوم پارادایمیک منتزع از متون دینی شکل گرفته و از منظر اخلاق سیاسی و فلسفه سیاسی، جزء لاینفک حاکمیت دینی و یک فضیلت اخلاقی و اصل حقوقی- سیاسی است که در عمل به زندگی صلح آمیز افراد و گروه ها با عقاید متفاوت و شیوه عمل متمایز در درون یک جامعه معین اجازه ظهور و بروز می دهد؛ لذا شیوه مناسبی برای تاسیس سرمایه اجتماعی در جامعه و کاهنده تنش های اجتماعی و سیاسی بین گروهی است. روش تحقیق در این مقاله مقایسه ای-تحلیلی است که با بررسی تاریخی سیر مفهوم در دو تمدن اسلامی و غربی و سپس تحلیل آن در اندیشه امام نهایتا به این نتیجه گیری رسیده که توسل و تاسی به اندیشه و عمل سیاسی امام می تواند راه حل مناسبی برای بسیاری از مشکلات امروزین تمدن اسلامی-ایرانی باشد.

    کلید واژگان: تساهل و مدارا, امام خمینی (ره), اندیشه سیاسی, خشونت, گفتگو}
    Mostafa Bayat *, Yaser Barkhordari, Morteza Bayat

    The current article assuming that the theory of tolerance is a fundamental solution to achieve the goals of the political system and civil mutual acceptance, and also has a special place in the works of Imam Khomeini, intends to follow and highlight it in the Imam's thought by examining the theoretical support of tolerance in Islamic and Western civilization. The rights of individuals and how to interact with others is one of the aspects of Imam Khomeini's thought, which is manifested by observing and recognizing civil rights and freedoms in his speech and actions. The study of the works of Imam Khomeini (ra) shows that in his views he has explained the need for tolerant interaction in a society and its effects on social and religious life, and also with his political tradition of behavior has shown that violent behavior not only is not effective in Individual and social reform, but it is also the source of larger and more complex corruptions. In Imam Khomeini's thought, tolerance is a paradigmatic concept extracted from religious texts and from the perspective of political ethics and political philosophy, it is an integral part of religious sovereignty and a moral virtue and legal-political principle that in practice leads to The peaceful life of individuals and groups with beliefs. A different and distinct way of acting allows for the emergence and emergence within a given society; Therefore, it is a good way to establish social capital in society and reduce social and political tensions between groups. The research method in this article is a comparative-analytical one that by historically examining the course of the concept in both Islamic and Western civilizations and then analyzing it in Imam's thought, finally came to the conclusion that resorting to Imam's thought and political action can be a suitable solution for many The current problems of Islamic-Iranian civilization.

    Keywords: tolerance, Imam Khomeini, Political Thought, Violence, Dialogue}
  • Donya Rah Hagh, Reza Akbari Noori *, Hassan Abniki, Giti Pourzaki

    One of the most important concerns that have occupied the minds of Iranian intellectuals and thinkers for many years before the Constitution is the way "us" deal with the "other"; An important issue that became more important in the 1960s and 1970s, especially in the form of "Iranian identity" and "returning to self"; So that many writers such as Jalal AlAhmad, Shariati, Fardid and Nasr addressed this issue in their works. Accordingly, the present paper seeks to examine the question of what epistemological system can be understood by the confrontation of "us" with the "other" in Shariati political thought. To this end, in order to understand and interpret this question, we tried to test this hypothesis by dissecting the propositions in Bakhtin's theory; That Ali Shariati's approach to the issue of "us" confronting the "other", despite his efforts to understand the "other" and identify the "other", eventually led to the strengthening of a monologue; The possibility of a favorable encounter with the "other" and, more precisely, "dialogue with the other" was realized in a very weak and fragile way.

    Keywords: Bakhtin, self-other, dialogism, dialogue, Shariati, monologue}
  • دنیا راه حق، رضا اکبری نوری*، حسن آب نیکی

     یکی از مهمترین مسایلی که ذهن روشنفکران و اندیشمندان ایرانی را از سال ها پیش از مشروطه تاکنون به خود مشغول ساخته است، مواجهه "ما" با "دیگری" می باشد. مقاله حاضر، در پی طرح این مسئله است که مبحث "خود جمعی" یا درک بودن ما "درکنار" یا "در برابر" دیگری"، از نظرگاه میخاییل باختین چگونه صورت بندی می شود؟ بدین منظور، برای فهم و تفسیر کیفیات رابطه خود با دیگری، تلاش داریم با کالبدشکافی گزاره های مندرج در اندیشه باختین و با استعانت از رهیافت شانتال موف در خصوص امر سیاسی، این فرضیه را مورد آزمون قرار دهیم که علی رغم تلاش هایی که اندیشمندان و رجال سیاسی این دوران در خصوص فهم و شناخت غیر" (به مثابه تجدد) طی دوران معاصر داشته اند، نوع مواجهه "ما" با "دیگری" در خصوص مبحث هویت و گفتمان توسعه ، در نهایت منجر به تقویت گفتمانی مونولوگ -تخاصمی از سوی حاکمیت ها گردیده و گفتگومندی (دیالوگ) با "غیر"در برخی دوره ها به صورت بسیارضعیف و شکننده تحقق یافته است. به نظر می رسد مفهوم دیالوجیسم باختینی همراه با زبان سیاسی موف، قابلیت توضیح و استفاده برای انسداد گفت و گو در جامعه امروز ایران را در خصوص سویه های این رویارویی دارند.

    کلید واژگان: امر سیاسی, باختین, خود, دیگری, دیالوجیسم, دیالوگ, هویت سیاسی, مونولوگ}
    Donya Rahehagh, Reza Akbari Nouri *, Hassan Abniki

    The confrontation of “us” against “others” is one of the paramount mind-challenging issues for Iranian intellectuals and scholars for many years before the Iranian Constitution. The present dissertation aims to address the issue concerning how the “collective self” or our perception of being “side by side” or “against the others” is conceived from Mikhail Bakhtin’s viewpoint. To this end, it was attempted to analyze the hypotheses contained in Bakhtin’s thought system to understand and interpret the qualities of our interactions with others. Accordingly, Chantal Mouffe’s approach toward statesmanship was employed to examine the hypothesis of confrontation manner between “us” against “the others” regarding the identity and development discourse. This discourse has been improved during the contemporary period despite the efforts of intellectuals and politicians of the era in terms of understanding and recognizing the other (as in modernity). Eventually, it led to the strengthening of monologue-hostile discourse by the regimes, and dialogue with “the others” was realized in an inadequate and fragile manner during some periods. It appears that the concept of Bakhtinian dialogism along with Mouffe’s political language can be interpreted and employed to block dialogue in today’s Iranian society concerning the aspects of this confrontation

    Keywords: Political affair, Bakhtin, . self, other, dialogism, dialogue, political identity, monologue}
  • حسن عسکری*، علی اصغر مصلح، رضا داوری اردکانی

    اندیشمندان فلسفه ی میان فرهنگی با  قبول «دیگری» و نقد فلسفه مدرن از یک سو و بهره مندی از  تکثر فلسفی دوران پست مدرن و توجه به اقتضایات جهانی شدن از سوی دیگر، از فلسفه میان فرهنگی به عنوان گرایش جدید فلسفه در دوران معاصر، سخن به میان می آورند و با نفی انحصار طلبی در فلسفه و فرهنگ خاص به دنبال تیوری گفتگوی بین فلسفه ها و فرهنگ های اند. نظریه ایی که لازمه اش امکان بررسی آراء جدیدی از منظر فلسفه مذکور بوده و زمینه طرح اندیشه هایی نظیر مولوی را فراهم می سازد. همچون «دیگری» در نگاه ادهر مال «هستی مطلق و جلوه های متنوع آن» در اندیشه مولاناست. مبنایی که بر اساس آن می توان از امکان قرایت فلسفه میان فرهنگی سخن گفت. در مقاله حاضر با روش «توصیفی تحلیلی» و بر اساس مبنای «دیگری» و «هستی مطلق و انتشار حقیقت» به عنوان فرضیه، نظریه «فلسفه میان فرهنگی» و ابعاد گوناگون آن تبیین شده است. مولوی بر این اساس، قایل به تکثر فرهنگ ها و فلسفه هاست. این تکثر زمینه فلسفه میان فرهنگی و تلاش برای دست یابی به  همپوشانی فلسفه ها و فرهنگ ها؛ یعنی معرفت حقیقت مطلق را برای آدمیان مهیا می سازد. از طرفی حقیقت مذکور زمینه همزبانی و گفتگوی میان فلسفه ها و فرهنگ ها را آماده کرده و افق هایی از فهم مشترک را میان آنها فراهم می کند.

    کلید واژگان: رام ادهر مال, مولوی, فلسفه میان فرهنگی, دیگری, وجود مطلق, هرمنوتیک و گفتگو}
    Hassan Askari *, AliAsghar Mosleh, Reza Davari Ardakani

    Intercultural philosophers, by accepting the "other" and criticizing modern philosophy on the one hand, and benefiting from the philosophical multiplicity of the postmodern era, and also the attention to the requirements of globalization, on the other hand, speak of intercultural philosophy as a new trend in contemporary philosophy. And by rejecting exclusivism in particular philosophy and culture, they seek a theory of dialogue between philosophies and cultures. A theory that requires the possibility of examining new ideas from the perspective of the mentioned philosophy and provides the basis for ideas such as Rumi. Like the other, in Adhar's view, it belongs to "absolute existence and its various manifestations" in Rumi's thought. The basis on which we can talk about the possibility of rereading intercultural philosophy. In the present article, the theory of "intercultural philosophy and its various dimensions" have been explained by the "descriptive-analytical" method and based on the basis of "other" and "absolute existence and dissemination of truth" as a hypothesis. On this basis, Rumi believes in the multiplicity of cultures and philosophies. This multiplicity of the field of intercultural philosophy and the attempt to achieve the overlapping of philosophies and cultures - the knowledge of the absolute truth beings for human. On the other hand, this fact prepares the ground for compassion and dialogue between philosophies and cultures and provides horizons of common understanding between them.

    Keywords: Ram Adhar Mall, Rumi, Intercultural philosophy, other, Absolute Existence, Hermeneutics, Dialogue}
  • قدسی علیزاده سیلاب، زاهد غفاری هشجین *
    هدف

    هدف اصلی مقاله حاضر شناخت و تحلیل اجماع سازی در اندیشه سیاسی و سیره عملی امام خمینی(ره) و آیت الله خامنه ای است. بدین ترتیب مقاله حاضر درپی پاسخ به این سوال اصلی است که اجماع سازی در سبک رهبری امام خمینی(ره) و آیت الله خامنه ای چگونه است؟

    روش شناسی پژوهش

     به منظور پاسخ به سوال مقاله از روش تحلیل اسنادی که از انواع روش های کیفی است استفاده شده است. با این روش، اسناد و مدارک موجود شامل کتب، مقالات و پایان نامه ها و اسناد بررسی شده است.

    یافته ها

     با بررسی اندیشه سیاسی امام خمینی(ره) و آیت الله خامنه ای، مولفه هایی مانند: مشورت، گفتگو و استدلال و انتخابات در اجماع سازی مورد توجه امام خمینی(ره) و آیت الله خامنه ای بوده است. می توان گفت اجماع سازی در اندیشه سیاسی و سیره عملی امام خمینی(ره) و آیت الله خامنه ای، دارای جایگاه ویژه ای است.

    نتیجه گیری

     لذا پس از بررسی اندیشه سیاسی ایشان، در ادامه سعی شده است شواهدی از مشورت، گفتگو و انتخابات در اجماع سازی به تفکیک ارایه شود. با مطالعه در سبک رهبری حضرت امام خمینی(ره) و حضرت آیت الله خامنه ای می توان گفت ایشان در زمینه امور سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، نظامی و... از طریق مشورت، گفتگو و مذاکره و همچنین مشارکت همگانی اقدام به اجماع سازی نموده اند. بدین ترتیب با سبک رهبری خود در زمینه اجماع سازی، الگو سازی نمودهاند.  

    کلید واژگان: اجماع سازی, امام خمینی(ره), آیت الله خامنه ای, مشورت, گفتگو, انتخابات}
    Ghodsi Alizadeh Saylab *, Zahed Ghafari Hashjin

    The main purpose of this paper is to identify and analyze the consensus in political thought and practice of Imam Khomeini and Ayatollah Khamenei. Thus, the present article seeks to answer the central question of what is the consensus in the leadership style of Imam Khomeini and Ayatollah Khamenei? In order to answer the paper's questions, document analysis method is used that is of a variety of qualitative methods. With this method, available documents include books, articles and theses and documents reviewed. By examining the political thought of Imam Khomeini and Ayatollah Khamenei, components such as consultation, dialogue and reasoning and elections Free and equal have been considered by Imam Khomeini and Ayatollah Khamenei in the process of consensus building. It can be said that consensus on political thought and practice of Imam Khomeini (RA) and Ayatollah Khamenei has a special place. Imam Khomeini and Ayatollah Khamenei have repeatedly emphasized on consultation, dialogue and elections .Therefore, after examining his political thought, he has tried to provide evidence of consultation, dialogue and election in a consensus. By studying in the leadership style of Imam Khomeini (PBUH) and Ayatollah Khamenei, we can say that he was engaged in political, social, cultural, economic, military, and ... issues Consensus through consultation, dialogue and negotiation, as well as public participation (elections). They have thus modeled their leadership style in consensus.

    Keywords: Ayatollah Khamenei, Consensus building, Imam Khomeini, Consultation, dialogue}
  • سیدکاظم سیدباقری
    آزادی یکی از مفاهیمی است که در اندیشه سیاسی اسلام جایگاهی بلند دارد و می توان از قرآن کریم، راهبردهایی را به دست آورد که حرکت جامعه به سوی آن را تضمین می کند. این نوشته به طور مشخص، در جستجوی راهبرد گفتگو برای دستیابی به آزادی سیاسی است. این امر با یاری روش تفسیر اجتهادی به انجام می رسد که در آن از ظرفیت های گوناگون تفسیری مانند فهم آیه با کمک آیات دیگر، مراجعه به روایات تفسیری، مراجعه به برداشت دیگر مفسران و بهره گیری از عقل، برای فهم مطلب استفاده می شود. در فرضیه بر این امر تاکید شده است که با توجه به روش یادشده و اموری چون بسترسازی قرآن کریم برای گفتگوهای سنجیده و نقش دانش های آزادی آور، راهبرد؛ گفتگو برای آزادی را می توان در ساحت هایی چون استدلال جویی و پذیرش مخالف و گفتگو با او رصد کرد؛ مسیری که راه رسیدن به آزادی سیاسی را هموار می کند.
    کلید واژگان: راهبرد, گفتگو, آزادی سیاسی, قرآن کریم}
    Seyyed Kazem Bagheri
    Freedom is one of the concepts which has a central place in the political thought of Islam and it is possible to obtain some strategies from Holy Quran which secures the movement of society towards it. This research seeks to find a strategy of dialogue to achieve political freedom. This is done with the help of the method of interpreting Ijtihad in which different methods like understanding a verse with the help of other verses, referring to Iijtihad narrations, referring to the use of other commentators, and the use of wisdom is applied to understand the subject. In the hypothesis, it has been emphasized that considering the mentioned method and the issues such as the possibilities in the Holy Quran for deliberate discussions and the role of libertarian knowledge, the strategy of dialogue for freedom can be found in areas such as reasoning and acceptance of the opponents and engaging in dialogue with them. This paves the way to achieve political freedom.
    Keywords: Strategy, Dialogue, Political Freedom, the Holy Quran}
  • حمید احمدی، محمد بیگدلی، مصدق گنج خان لو*

    با ورود اسلام به ایران، پیوندی بین مولفه های هویتی تمدن ایرانی و آموزه های اسلامی برقرار شد و حاصل آن، ساختار هویتی جدیدی بود که مجال تداوم هویت ایرانی را در چارچوبی تازه تر فراهم می آورد. اسلام اگرچه با تهاجم اعراب وارد ایران شد، ایرانیان عناصر فرهنگ وارداتی را از صافی عقلانیت گذراندند و بین اعراب و اسلام تمایز قائل شدند. در پاسخ به این سوال که چه ظرفیت هایی در تمدن ایرانی و آموزه های اسلامی موجب تداوم هویت ایرانی پس از حمله اعراب به ایران شد، می توان به برخی مولفه های هویتی در اسلام و برخی پیش زمینه ها در تمدن ایرانی اشاره کرد. پژوهش حاضر به منظور نشان دادن ظرفیت های تداوم هویت ایرانی پس از ورود اسلام به ایران، با روش پژوهش تاریخی، مولفه ها و پیش زمینه های تداوم هویت ایرانی را پس از حمله اعراب احصا، توصیف و تحلیل کرده است.

    کلید واژگان: هویت ایرانی, ورود اسلام به ایران, زرتشت, هویت ایرانی-اسلامی}
    Mosaddegh Ganjkhanlou *, Hamid Ahmadi, Mohammad Bigdeli

    Political philosophy, in spite of its importance in contemporary times, has been criticized for reasons such as abstract approach or other environmental factors. In recent decades, congregations, neo-pragmatists and postmodernists have each criticized the utopian and unrealistic approach of the past political philosophy and defending the necessity of rethinking and adopting the modern components. Based on this condition, this article wants to answer the question of "what are the coordinates of contemporary political philosophy"? The hypothesis is that political philosophy has removed its utopian character which means it has come close to the theory of "life and practice" instead of the "theory of truth". Some of the utopian features are, according to the conditional-state situation, pragmatic rotation, the practice of dialogue, and also the focus on the category of justice. The present article is in the critical normative framework and written in an analytical-descriptive manner.

    Keywords: Micro-utopia, Political Philosophy, Normativism, Dialogue, justice}
  • محمدتقی قزل سفلی

    فلسفه سیاسی علی­رغم اهمیت خود در دوران معاصر، به دلایلی چون رویکرد انتزاعی و بادسری یا دیگر عوامل محیطی مورد انتقاد و حمله قرار گرفته است. در دهه های اخیر، جماعت ­گرایان، نوپراگماتیست ­ها و پست مدرن ها هریک به شکلی بر آن شدند تا رویکرد اتوپیایی و غیرواقع­ بینانه فلسفه سیاسی گذشته را مورد نقد قرار دهند و از ضرورت بازاندیشی و اتخاذ مولفه های امروزی در آن دفاع کنند. این مقاله به ابتنای این شرایط، در پی پاسخ به این پرسش است که مختصات فلسفه سیاسی معاصر از چه قرار است؟ در پاسخ به این پرسش، این فرضیه مطرح می شود که فلسفه سیاسی ماهیتی میکرو-اتوپی گرفته است و این بدان معناست که به جای رویکرد «نظریه حقیقت» به «نظریه زندگی و عمل» نزدیک شده است. به اقتضای موقعیت دلالتی-وضعیتی، برخی ویژگی های میکرو-اتوپی عبارت اند از: چرخش عمل گرایانه، پراتیک گفتگو و نیز تمرکز بر مقوله عدالت. مقاله حاضر در چارچوب هنجاری-انتقادی قرار دارد و به روش توصیفی-تحلیلی نوشته شده است.

    کلید واژگان: فلسفه سیاسی, میکرو-اتوپی, هنجارگرایی, گفتگو, عدالت گرایی}
    Mohammad Taghi Ghezelsofla *

    Political philosophy, in spite of its importance in contemporary times, has been criticized for reasons such as abstract approach or other environmental factors. In recent decades, congregations, neo-pragmatists and postmodernists have each criticized the utopian and unrealistic approach of the past political philosophy and defending the necessity of rethinking and adopting the modern components. Based on this condition, this article wants to answer the question of "what are the coordinates of contemporary political philosophy"? The hypothesis is that political philosophy has removed its utopian character which means it has come close to the theory of "life and practice" instead of the "theory of truth". Some of the utopian features are, according to the conditional-state situation, pragmatic rotation, the practice of dialogue, and also the focus on the category of justice. The present article is in the critical normative framework and written in an analytical-descriptive manner.

    Keywords: Micro-utopia, Political Philosophy, Normativism, Dialogue, justice}
  • رضا دهبانی پور *، علی مختاری
    مردم تونس در سال 2011 بعد از دهه ها سکوت و گاهی انفعال به یک باره دست به انقلاب زدند، انقلابی که گستره آن خیلی زود دامن بسیاری از کشورهای عربی را فراگرفت و در معادلات سیاسی و امنیتی خاورمیانه تاثیرات زیادی از خود بر جای گذاشت. درباره چرائی این انقلاب که کمتر کسی یا شاید هیچ کس وقوعش را نشانی ندیده و نداده بود، پژوهش های زیادی انجام گرفته که عمدتا از زوایای مختلفی چون نارضایتی اقتصادی، فساد سیاسی، بحران های سیاسی و... مسئله را مورد بررسی قراردادند. با این اوصاف، پژوهش حاضر تلاش می کند تا این رویداد را با نگاه فراگیر «گفتمان جهانی حقوق بشر» موردسنجش قرار دهد تا روشن نماید که گفتمان جهانی حقوق بشر چه نسبتی با انقلاب تونس داشته است؟ نتایج پژوهش نشان می دهد که جهانی شدن در ابعاد مختلف اقتصادی، اجتماعی، تکنولوژیک و فرهنگی درک و فضایی گفتمانی از حقوق بشر در تونس پیش از انقلاب شکل داد، این در حالی بود که دولت با طرد این تغییرات از پذیرش حقوق سیاسی- مدنی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جامعه خودداری ورزیده تا جامعه در چارچوب گفتمان حاکم (حقوق بشر) برای دستیابی به حقوق و آرمان هایی چون آزادی، عدالت، کرامت و برابری علیه رژیم سیاسی حاکم ائتلاف کند و نظام سیاسی را برکنار نماید.
    کلید واژگان: گفتمان, حقوق بشر, انقلاب, جهانی شدن, تونس}
    Reza Dehbaniupour *, Ali Mokhtari
    After decades of silence, Tunisian revolted against dictatorship in 2011. Their revolution inspired the Arab world. The present study analyzes why this event with comprehensive look evaluates the word forum on human rights of the revolution”, in other word, the main issue is what effect and roll has been“The world forum human rights” on Tunisia revolution? This research tends to globalize in the zone of human rights, claims that globalization in different aspects of economic, social, technological, cultural has been created the perception and space discourse of human rights in Tunisia before revolution. While the government reject these changes and refrained from accepting civil and political rights, economic, social and cultural of the society, until the dominant discourse (Human Rights) for getting rights and ideals like freedom Justice, dignity and equality against the political and regime align and overthrow it.
    Keywords: Dialogue, Human Rights, Revolution, Globalization, Tunisia}
  • محسن الویری*

    واقعیت تلخ رویاروییهایی درونی که امروزه جهان اسلام بدان دچار است، بسیاری از اندیشمندان را به چاره اندیشی واداشته است. گره گشایی از وضعیت موجود هیچ راهی جز گفتگو ندارد. این نوشتار پس از مروری بر مفهوم گفتگو و برخی ویژگیهای آن، با تکیه بر تجربه زیسته (Lived Experience) به اهمیت گفتگوی ایرانی عربی و زمینه های آماده برای موفقیت آن و قابلیت تعمیم الگوی این گفتگو برای همه دیگر انواع گفتگوها در امت اسلامی پرداخته است و سپس ضمن اشاره به برخی بایستگی های گفتگو، شناخت طرفین از یکدیگر را به صورت ویژه و به عنوان گام نخست برای گفتگو مورد بررسی قرار داده و پیشنهاد کرده است جریانهای فکری جهان عرب و ایران با تکیه بر پنج مولفه تبارشناسی، موقعیت، مبانی فکری و دینی، پایگاه اجتماعی و موضع گیری نسبت به مسایل اصلی امت اسلامی و از دو منظر خود و دیگری مورد شناسایی قرار گیرند. لازمه این کار تاسیس یک دبیرخانه در یکی از نهادهای مورد اعتماد اندیشمندان جهان اسلام است.

    کلید واژگان: گفتگو, ایران, جهان عرب, امت اسلامی, روشنفکران, علمای اسلام}
    Ali Adami*, Abdullah Moradi

    The bitter fact of internal conflicts that the world of Islam is suffering from today has made the majority of thinkers to look for solutions. There is no way but dialogue to solve this complicated status quo. Following a review of the concept of dialogue and some of its specifications, this paper has employed “lived experience” to highlight the importance of Iranian-Arab dialogue and pave the way for its success in generalization of this pattern of dialogue into all other forms of dialogue in Islamic community. Then, pointing to some requirements and prerequisites of such a dialogue, in the first step, the paper has focused on mutual recognition of the two sides and proposed that the intellectual currents in Iran and the Arab world must be analyzed in view of the self and other through five factors of genealogy, situation, intellectual and religious fundamentals, social status and stance vis-à-vis major issues of the Islamic ummah. This needs establishment of a permanent secretariat at one of the institutes trustable to the Muslim thinkers in both Iran and the Arab world.

    Keywords: Dialogue, Iran, Arab world, Islamic umma, thinkers, Islamic scholars}
  • محمود واعظی*
    گفت وگو همزاد با آفرینش بشر در سرشت و طبیعت انسان تکوین یافته و جایگاه و اهمیت آن با رفعت و عظمت انسان پیوند ناگسستنی یافته است. انسان از گاهی که به سطحی از زندگی اجتماعی دست یافت و تنوع و اختلاف در دیدگاه ها و برداشت هایش نمایان شد در حقیقت پای به عرصه گفت وگو با دیگران گذاشت. در طول تاریخ، متفکران و اندیشمندان هرکدام از دریچه ای به این مهم پرداخته اند؛ اما وجه مشترک همه پژوهش ها جز ضرورت اصل گفت وگو در میان آحاد انسانی، نهادها و طبقات اجتماعی و در همه عرصه ها و موضوعات موردنیاز، نیست. قرآن کریم سرشار از بیان گونه های مختلف گفت وگو با روش ها و موضوعات متفاوت است و گفت وگو را نه برای گفت وگوی بلکه به صورت هدفمند و در راستای دستیابی به آرمان ها و اهداف و تعالی جامعه اسلامی مطرح می کند. با توجه به نظریات آینده پژوهان بزرگ جهان پیرامون پارادایم آینده جهانی"معنویت و فرهنگ" ضروری است تا ایران و جهان عرب با به کارگیری سنت قرانی گفت وگوهای هدفمند و سازنده و دوش به دوش هم در جهت تحقق تمدن بزرگ اسلامی و با به کارگیری سرمایه بزرگ معارف، مکارم و فضایل اخلاقی مورد سفارش قران کریم، بیش ازپیش مسیر این مهم را هموار سازند.
    کلید واژگان: ایران و عرب, تمدن, گفت وگو}
    Dialogue has a history as long as the history of human being and it has been embedded in the nature or man. Its excellence and magnificence have an unbreakable link with human nature. Humans started dialogue with one another ever since he attained a level of social life and accordingly diversity and difference in opinions and in understandings appeared. In the course of history, various scientists and thinkers have studied this from various perspectives but the common point in the meantime is the need for dialogue among humans, social institutions and classes, in all fields and subjects needed. The Holy Quran highlights the status and authenticity of dialogue not only by the type, methods and subject matters, but also stressed on its form and purposeful and constructive content as an urgent and natural issue in order to facilitate the ideals, goals and excellence of Islamic community in various individual and groups levels. Since great experts of future studies consider the two main Islamic tenets of “spirituality and culture” as the two future paradigms of humanity, it is necessary for Iran and the Arab world to resort to the Quranic tradition of constructive and purposeful dialogues, in order to pave the ground for a civilized, cultural and spiritualistic society based on human capacities and capabilities. The principal question of this research paper deals with the status and role of constructive Quranic dialogues in the civilized society before Iran and the Arab world. The research method is library based.
    Keywords: Iran, Civilization, Arab, Dialogue}
  • یعقوب توکلی، محسن محمدی *

    هرچند جهان اسلام همواره با دیالکتیک عوامل اتحادبخش و تفرقه افکن مواجه بوده است ولی هر بار عناصر اتحادبخش در سطح وسیعی بروز کرده اند, زمینه اتحاد فراهم شده است. این مقاله در صدد پاسخ به این پرسش است که اسلام از چه ظرفیت های درونی جهت تعامل و گفتگو برخوردار است. در این بین حج به عنوان عبادتی جهانشمول که هر ساله مسلمانانی را از سرتاسر جهان در قالب برقراری مناسکی یکسان در زمان و مکانی یکسان گردهم جمع می کند مورد توجه قرار گرفته است تا ظرفیت های آن در برقراری و تقویت تعامل و گفتگو در جهان اسلام بررسی شود. حج با تقویت هویت تمدنی و تمرکز بر دشمن مشترک ظرفیت برقراری تعامل و گفتگوی سیاسی جهان اسلام را دارد. از طرف دیگر تقویت هویت دینی و سرمایه اجتماعی در حج ارتباطات مسلمانان را تقویت می کند. جمعی بودن و ساختارشکن بودن مناسک حج، مناسکی تعامل بخش را ایجاد می کند. افزون بر این فضای اخلاقی و زمینه تعامل اقتصادی در حج در راستای گسترش تعامل و گفتگو در جهان اسلام قابل تحلیل است.

    کلید واژگان: حج, گفتگوی سیاسی, گفتگو, هم گرایی فقهی, هم گرایی اخلاقی, تعامل اقتصادی}
    Yaqoob Tawakkoli, Mohsen Mohammadi *

    However, the Muslim world has always been faced with the Unifying and divisive factors But each time the unifying elements are widely emerged, and field of unity is provided. This article seeks to answer the question of: what are the Islam's internal capacities for interaction and dialogue? In the meantime the hajj is considered as a universal worship that gathers Muslims together from around the world each year in the same worship, at the same time and from the same place to be checked the capacities to establish and strengthen of interaction and dialogue in the Muslim world. Hajj has the capacity of making interact and political dialogue among the Islamic worlds with strengthen civilization identity and focusing on a common enemy. On the other hand strengthen of religious identity and social capital in Hajj boosting Muslim Community. Being Collectivity and deconstruction in the rites of Hajj, creates the interactional ritual. Moreover, moral sphere and the field of economic interaction in Hajj can be analyzed in order to expand the interaction and dialogue in the Muslim world.

    Keywords: Hajj, political dialogue, dialogue, legal convergence, ethical convergence, economic interaction}
  • آرشین ادیب مقدم
    این مقاله پیوند میان فلسفه، هنر (شعر) و نقد را با تاکید ویژه بر فیلسوفان کلاسیک مسلمان طرح ریزی می کند. در همان حال خاطر نشان می کند که چگونه بزرگانی مانند عمر خیام و ابن سینا در نوزایی فلسفه، به مثابه عمل به (تمرین) آزادی خواهی و به عنوان وسیله ای برای دنبال کردن شادی از طریق دانش، نقش ایفا کردند. در بخش دوم این مقاله، این بحث از قالب مکانی خارج می شود تا تئوری های انتقادی از اروپا را نیز مورد واکاوی قرار دهد. نتیجه گیری بر مقایسه پذیری نظریه های انتقادی معاصر با فلسفه های" مشرق زمین" تاکید می کند.

    کلید واژگان: گفت و گو, خاورمیانه, فلسفه, هنر, علوم سیاسی, نقد, دیگری}
    Arshin Adib, Moghaddam
    The article sketches a nexus between philosophy, art (poetry) and critique with a particular emphasis on the contribution of classical Muslim philosophers. At the same time, it demonstrates how luminaries such as Omar Khayyam and Ibn Sina, contributed to the renewal of philosophy as a freedom seeking exercise and as a means to pursue happiness through knowledge. In the second part of the article this discussion is geographically de-located to include critical theories from mainland Europe. The conclusion focuses on the comparability of these contemporary critical theories with the philosophies of the “east”.
    Keywords: Dialogue, Middle East, Philosophy, Art, Political Sciences, Critique, Other}
  • ابوالفضل فخرالاسلام، محمود قیوم زاده خرانقی *
    امام خمینی (ره) یکی از شخصیت های ممتاز و کم نظیر تاریخ بشریت است که اندیشه های بلند و الهی او می تواند در همه زمینه ها برای جامعه بشری راهگشا باشد. امام خمینی (ره) اعتقاد داشتند دین الهی مبتنی بر فطرت است که سرشتی نیک، خداجو، صلح جو و عدالت طلب دارد و میانه ای با خشونت ندارد و هرگونه تلاش برای ایجاد پیوند میان دین و خشونت چه در سطح فردی، چه اجتماعی و چه در نظام بین الملل را اقدامی محکوم به شکست می دانستند. پیام اسلام و آرمان های امام خمینی (ره) دوری از خشونت و تاکید بر صلح و همزیستی به عنوان پایه های استحکام صلح در جامعه بشری است و گفتگو، منطق و استدلال شیوه مناسب و محکمی برای درک تفاوت ها و تقریب اندیشه هاست. در دیدگاه امام خمینی (ره) چالش ها و موانعی برای گفتگو و صلح پایدار وجود دارد که باید جامعه بشری برای رفع آنها اقدام کند. امام خمینی (ره) ) نادیده گرفتن استقلال کشورها و دخالت در امور آنها، عدم رعایت اصل احترام متقابل، نبود وحدت بین کشورها، صلح غیرواقعی، صلح ذلت بار، یکسان نبودن توزیع قدرت، سیستم رقابتی میان ابرقدرت ها، وابستگی سازمان های بین المللی، فراموش کردن عدالت و معنویت در اهداف صلح و بودن تسلیحات در دست نااهلان را از جمله موانع صلح پایدار در جهان می دانند. در دیدگاه حضرت امام صلح پایدار و واقعی با توجه به موانعی که در جهان وجود دارد تنها به وسیله آخرین حجت الهی حضرت مهدی موعود (عج) تحقق می یابد که آن زمان ستمگران و مستکبران مغلوب، و صلح واقعی و شرافتمندانه بر پایه تعالیم الهی در همه جای جهان استقرار خواهد یافت.
    کلید واژگان: صلح, گفتگو, صلح واقعی, چالش ها, موانع صلح}
    Mahmuod Ghauomzadeh kharghani *
    Imam Khomeini (ra) is one of the unparalleled and outstanding figures of human history, divinely high ideas of whom can open the ways for human community in all fields. Imam Khomeini (ra) maintained that divine religion is based on nature that has good, God-seeking, peace-seeking and justice-seeking character; it has nothing to do with violence and he said any attempt to create violence and religion bond whether interpersonal, social and in international order is doomed to failure. The message of Islam and ideals of Imam Khomeini (ra) is to avoid violence, to emphasize on peace and co-existence as strong pillars of peace in human community and to have dialogue, logic and reasoning as suitable and firm method for understanding differences and approximating thoughts. To Imam Khomeini (ra), there are challenges and barriers for dialogue and peace that human community must remove. For Imam Khomeini (ra), the barriers for sustainable peace in the world are disregarding independence of countries and intervening in their affairs, disobeying the principle of mutual respect, absence of unity among nations, fake peace, humiliating peace, unequal distribution of power, competitive system of superpowers, dependence of international organizations, disremembering justice and spirituality in aims of peace and controlling weapons by wrong crowd. Imam Khomeini (ra) believes that real and sustainable peace can only be achieved by the last Proof, Imam Mahdi (may Allah hasten his emergence) thanks to the world barriers; at that time, oppressors and the arrogant powers will become defeated and there will be real and honorable peace established based on divine teachings all over the world.
    Keywords: Barriers of Peace, Challenges, Dialogue, Peace, Real Peace}
  • حسینعلی قبادی*
    در روایت های شاهنامه ، از نظر سبک شناسی (stylistic) و تصویرگری ادبی و خیال پردازی (imagination) غلبه بر توصیف صحنه های جنگ است اما از دیدگاه مضمون شناسی، پیام مسلط (theme) و اصلی بر پرهیز از خشونت و هشدار نسبت به افراطی گری و کشتار استوار شده است. فردوسی بر مبنای حکمت ژرف اشراقی ، اسطوره ای و اسلامی از همان آغاز، در طراحی داستان ایرج ترجیح گفتگوی مداوم، مفاهمه، صلح و پرهیز از خشونت را گوشزد می کند و در ادامه، ضرورت گسترش داد و اجتناب از افراطی گری در دوران اول حکومت جمشید را نیز به تصویر می کشد و زیان های خروج از تعادل و فروتنی را در بخش دوم زندگی وی تبیین می سازد و در ماجرای فریدون که بنیاد حکومت سراسری ایران بزرگ طراحی می شود، هم از زبان فرانک، مادر فریدون و هم در خلال منشور حکومتی فریدون نیز نفی خشونت و پرهیز از افراطی گری را تبیین می سازد و یکپارچه تر از آن، از زبان سیندخت در ماجرای ازدواج زال و رودابه این مهم را نگارگری می کند و سرانجام رستم، این نماد بزرگ ایران و ایرانی را میوه و نتیجه پرهیز از خشونت و اجتناب از بروز جنگ میان ایران و کابل و ثمره ازدواج زال سیمرغ پرورده با رودابه و بازمانده نسل ضحاک معرفی می کند و همچنان این رهیافت را در تار و پود داستان سیاوش و کیخسرو شکوهمندانه به نمایش می گذارد، حتی این رویکرد فردوسی در گفتگوهای رستم با اسفندیار برای ترسیم ضرورت پرهیز از خشونت نیز آشکارا جلوه می کند. نهایتا می توان گفت که شاهنامه فردوسی به دلیل بنیان های اسطوره ایرانی بر پایه مسایل بنیادین انسان شناسانه استوار شده است و موضوع اصلی و کلان آن را انسان، اضطراب ها و دغدغه های انسانی تشکیل می دهند؛ این مضامین نه تنها در سراسر بخش اسطوره ای جلوه گرند، در عمده بخش های پهلوانی نیز حضوری جدی دارند.
    کلید واژگان: شاهنامه فردوسی, پیام جهانی, دغدغه انسانی, گفتگومندی, نکوهش خشونت گری}
    In Ferdowsi’s Shahnama narratives, in stylistic, literary illustration and imagination, the description of battle scenes are predominant, but in terms of theme, the main and prevalent message is avoiding violence and warning against extremism and massacre.Based on profound intuitive, mythical and Islamic philosophy, Ferdowsi in the narrative of Iraj prefers sustainable dialogue, understanding, peace, and non-violence and in continuation with that he highlights the need for justice and avoiding extremism in the reign of Jamshid, while citing the damages that may ensue as a result of ignoring moderation and humbleness in the second part of his life. As in the story of Fereidun, when the foundations for nationwide government of the great land of Iran is laid, he explains non-violence and avoidance of extremism both through Faranak, Fereidun’s mother, as well as in the course of the charter of governance of Fereidun. Still in a more concerted effort, non-violence and extremism are expressed by Sindokht in the story of the marriage of Zaal and Rudabeh. Finally Rostam, the symbol of Iranian heroism, is the result of non-violence and avoiding war between Iran and Kabul and the fruit of marriage of Zaal, reared by Simorgh legendary bird, with Rudabeh survivor of Zahhak generation. Ferdowsi displays this approach magnificently in the warp and woof of the story of Siavash and Kaykhosrow. Such an approach is even observable in the dialogue between Rostam and Esfandiar to highlight the need for non-violence and war. Finally, it can be said that Ferdowsi’s Shahnama is based on fundamental anthropological pillars due to its Iranian mystical foundations and hence the main themes of this magnum opus are man and his anxieties and concerns. These themes are not only observable throughout the mystical section, but also in the major epic sections.
    Keywords: Ferdowsi’s Shahnama, international message, human concern, Dialogue, censuring violence}
  • هادی بیگی ملک آباد*، حمید پارسانیا
    در این نوشتار به بررسی زمینه های معرفتی و اجتماعی شرق شناسی پست مدرن و ییامدهای آن پرداخته شده و با روشی تحلیلی اسنادی، تمرکز بحث بر مواجهه ی معرفتی با ادوار شرق شناسی قرار داده شده و این امر از طریق رصد تحولات علم و معرفت صورت گرفته است. هرچند تطورات علم در چند قرن گذشته بر رویه ها، مفاهیم و ادبیات شناختی شرق شناسی تاثیر گذار بوده و از ابعاد مختلفی به متواضع شدن و تغییر در ادبیات آن منجر شده، لکن بنظر میرسد غرب میکوشد روح شرق شناسی کلاسیک که همان نگاه حاشیه ای و استعمارگرانه غرب به مشرق زمین است را در دوره موسوم به پست مدرن هم بصورتی خاموش باز تولیدکند.در این مقاله ضمن بررسی مطالب یاد شده به تاملات ادوارد سعید، ضیاء الدین سردار، لیلا گاندی و...پیرامون رویه های جدید در شرق شناسی اشاره شده است
    کلید واژگان: شرق شناسی, پسااستعمار گرایی, مدرنیته, ادوارد سعید, پست مدرنیته, گفتمان}
    Hadi Beygi Malek Abad *, Hamid Parsania
    In this article, both the cognitive and social grounds as well as the consequences of postmodern orientalism is investigated using the archival-analytic method. The discussion at hand is centred upon a cognitive approach to the different stages and periods of orientalism and proceeds by following the developments in ‘science’ and knowledge. While it is true that changes in the notion of ‘science’ during the last few centuries has affected the conceptualization and epistemological approach of orientalism, leading to a new humility and to the use of a more conciliatory language, it nevertheless appears to be the case that the West is striving to quietly revive the classical spirit of orientalism-one that looks at and marginalizes the East in a colonialist way-in this present period labelled as postmodern. The paper in hand applies itself to these themes and in the process alludes to some of the new approaches to orientalism as enunciated by figures such as Edward Said, Ziauddin Sardar, Leila Ghandi, Hisham Djait
    Keywords: Orientalism, post-colonialism, modernity, Edward Said, postmodernity, Dialogue}
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال