به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « Social Structure » در نشریات گروه « علوم اجتماعی »

تکرار جستجوی کلیدواژه « Social Structure » در نشریات گروه « علوم انسانی »
  • محمدرضا محمدیون*، حجت الله وحدتی، سید نجم الدین موسوی، امیرهوشنگ نظرپوری

    دوگانه عاملیت-ساختار در مورد رفتارهای ریاکارانه جمعی در میان ایرانیان مدت هاست موضوع بحث و مناقشه بوده است. در این میان برخی عاملیت و برخی دیگر عامل اصلی این رفتار نادرست را ساختار موجود در جامعه دانسته اند. هدف پژوهش حاضر بررسی عمیق علل رفتار ریاکارانه و ارائه الگویی برای اصلاح آن با تمرکز بر نهاد آموزش وپرورش است. رویکرد پژوهش کیفی و میان رشته ای با استفاده از داده های جامعه شناسی، روانشناسی، حقوق، ادبیات، علوم سیاسی، روابط بین الملل و... بوده است. کدگذاری داده ها تا اشباع نظری با استفاده از روش تحلیل موضوعی ادامه یافت. مقوله های اصلی در بخش علت رفتار ریاکارانه تحت تسلط فرا نظریه ساختار-عمل گیدنز شناسایی می شوند. این نظریه هنجار اجتماعی را نتیجه کنش عاملیتی-ساختاری می داند. به این ترتیب در بخش عاملیت، ساده انگاری بیش ازحد رفتار ریاکارانه، نفی فردیت و جبر تاریخی و برای مقوله ساختار، انحصار (سازمانی) دولتی، استبداد، استفاده ابزاری از دین و خودکامگی برخی مدیران، قرار دادن سنت در برابر مدرنیته و احساس ناامیدی اجتماعی در برابر بی عدالتی های موجود برای مقوله ساختار پدید آمد. بر اساس الزامات و محدودیت های آموزش وپرورش، ضمن رعایت نظریه  کاملا ایرانی کنشگران مرزی مقصود فراستخواه، مقوله های اجرای اصل شایسته سالاری و تخصیص منابع شایسته ، قرار دادن دروس فلسفه اخلاق و حقوق بشر در سرفصل ها، ایجاد فضا برای روانشناسان، تلاش برای احیای سرمایه اجتماعی، استفاده از هر فرصتی برای ایجاد بستری برای مدرنیته، اجرای مدیریت دانش و اجماع در انجام کنش های مدنی کارآمد نیز به عنوان راهکار پیشنهاد شد.

    کلید واژگان: رفتار ریاکارانه, کنشگران مرزی, ساختار اجتماعی, آموزش و پرورش}
    M.R. Mohamadyioun *, H. Vahdati, S.N. Mousavi, A.H. Nazarpouri

    The duality of agency-structure regarding collective hypocritical behavior among Iranians has long been the subject of debate and controversy. In the meantime, some agency and others have considered the existing structure in the society as the main cause of this misbehavior. The current research aims to deeply investigate the causes of hypocritical behavior and provide a model to rectify it by focusing on the institution of education. The approach of qualitative and interdisciplinary research has been using data from sociology, psychology, law, literature, political science, international relations, etc. Data coding continued until theoretical saturation using the theme analysis method. The main categories are identified in the section on the cause of hypocritical behavior under the domination of the Giddens structure-action meta-theory. This theory considers the social norm as the result of agency-structure action. Doing so, oversimplification of hypocritical behavior, the negation of individuality, and historical determinism for the category of agency and state (organizational) monopoly, authoritarianism, the use of religion as a tool, and the autocracy of some managers, placing tradition against modernity and a sense of social despair against existing injustices emerged for the category of structure. Based on the requirements and limitations of the education proposal, meanwhile observing the theory of boundary actors, the categories of implementing the principle of meritocracy, and allocating competent resources, inserting the courses of moral philosophy and human rights in the curriculum, creating space for expert psychologists, trying to restore social capital, using every opportunity to create the context of modernity, implementing knowledge management, and consensus building in carrying out efficient civil action was also emerged as alternatives.

    Keywords: Hypocritical Behavior, Boundary Actors, Social Structure, Education}
  • احمد حجاریان*

    کسب و کارهای خرد در مناطق شهری در راستای توسعه شاخص های اجتماعی دارای اهمیت میباشد. هدف از این مقاله تاثیر کسب و کارهای خرد بر ساختار اجتماعی از دیدگاه زنان و مردان در مناطق شهری استان اصفهان میباشد. رویکرد این مقاله براساس رویکرد جنسیتی بر اساس شاخص های نظام سلامت و بهداشت، مشارکت و ارتباطات اجتماعی، آسیب های اجتماعی و ساختار جمعیتی می باشد. تحقیق حاضر به لحاظ هدف از نوع تحقیقات کاربردی و به لحاظ ماهیت از نوع تحقیقات توصیفی - علی است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه شاغلان در کسب و کارهای خرد استان اصفهان می باشد که بر طبق اعلام مرکز آمار ایران در آبان سال 1395 برابر با 543073 نفر بوده اند که از فرمول کوکران برای محاسبه حجم نمونه آماری استفاده شد که بر این اساس حجم نمونه برابر با 384 خانوار برآورد شد. در ادامه با استفاده از روش نمونه گیری احتمالی ، پرسشنامه ها در بین 87 نقطه شهری استان اصفهان که به صورت تصادفی در سال 1400 انتخاب شده اند به طوری که نیمی بین زنان و نیم دیگر در بین مردان توزیع شد. نتایج نشان داد با توجه به واریانس تبیین شده از دیدگاه زنان به ترتیب عامل اول تا چهارم آسیب های اجتماعی، نظام سلامت و بهداشت، مشارکت و ارتباطات اجتماعی و ساختار جمعیتی می باشد. همچنین از دیدگاه مردان عامل اول تا چهارم نظام سلامت و بهداشت، مشارکت و ارتباطات اجتماعی، آسیب های اجتماعی، ساختار جمعیتی می باشد.

    کلید واژگان: کسب و کارهای خرد, ساختار اجتماعی, زنان و مردان, مناطق شهری, استان اصفهان}
    Ahmad Hajarian *

    Home-based businesses in urban areas are important for the development of social indicators. The purpose of this article is the effect of home-based jobs on the social structure from the perspective of men and women in urban areas of Isfahan province. The present research is applied research in terms of purpose and descriptive-causal research in nature. The statistical population of the study includes all employees in home-based businesses in Isfahan province, which according to the Statistics Center of Iran in November 2016 was 543073 people. Cochran's formula was used to calculate the statistical sample size, based on which the sample size is 384 Household was estimated. Then, using probabilistic sampling method, the questionnaires were distributed among 87 urban points of Isfahan province, which were randomly selected in 1400, so that half were distributed among women and the other half among men. The results showed that according to the variance explained from the perspective of women, the first to fourth factors are social harms, health system, participation and social relations and population structure, respectively. Also, from the perspective of men, the first to fourth factors are the health system, participation and social relations, social harms, and population structure.

    Keywords: Small Businesses, Social structure, women, men, Urban areas, Isfahan Province}
  • زرآسا رجایی دستغیب، حمیدرضا حقیقت*، محمدکاظم کاوه پیشقدم

    این پژوهش از دیدگاه مردم شناسی و با روش توصیفی-تحلیلی در پی پاسخ به این پرسش اصلی است که فرایند تغییر در ساختار سیاسی-اجتماعی ایل قشقایی در عصر پهلوی اول و دوم چگونه است؟ برای پاسخ به پرسش پژوهش، این فرضیه تدوین شده است که دو عامل اساسی یعنی سیاست های دولت های مرکزی در قبال ایلات و عشایر (اسکان اجباری، خلع سلاح و حذف قدرت های محلی، فرهنگ زدایی و ایل زدایی در دوره پهلوی اول و ادامه این سیاست ها همراه با اصلاحات ارضی، تغییر شیوه زندگی در دوره پهلوی دوم) و تحولات سیاسی کشور (جنگ جهانی دوم و خلع رضاشاه، کودتای 28 مرداد) در فرایند تغییر نقش اساسی داشته اند. بر اساس یافته های پژوهش، در هر دوره تاریخی دولت ها با توجه به شرایط کشور سیاست های مختلفی را برای نابودی ساختار ایل قشقایی به کار بردند. هر چند پهلوی اول نتوانست ساختار ایل را نابود کند. اما پهلوی دوم با سیاست هایی که با کمک انگلیس و آمریکا بعد از کودتای 28 مرداد و سقوط دولت ملی مصدق به کار برد، توانست ایلخانی را در ایل قشقایی برچیند و ساختار ایل را نابود کند.

    کلید واژگان: ساختار سیاسی-اجتماعی, ایل قشقایی, مردم شناسی, عصر پهلوی}
    Zarasa Rajaie Dastghaib, HamidReza Haghighat *, MohammdKazem Kaveh Pishghadam

    From the perspective of political anthropology and the descriptive-analytical method, this research seeks to answer the principal question: what is the process of change in the socio-political structure of the Qashqai tribe in the first and second Pahlavi era? For answering, a hypothesis is made: two main factors, namely the policies implemented towards the tribes and nomads by the central governments (forced settlement, disarmament, removal of local powers, deculturization and detribalization in the first Pahlavi period and the continuation of these policies, along with land reform and lifestyle changes in the second Pahlavi period) and political developments (World War II, the overthrow of Reza Shah and the coup d'état of 28 August) played essential roles in the change process. The analysis showed that in each historical period and according to the country's conditions, the government used different policies to destroy the structure of the Qashqai tribe. Although the first Pahlavi could not destroy the structure of tribe but the second Pahlavi with the help of British and American policies after the coup d'état of 28 August and the fall of Mossadegh's national government, was able to dismantle the tribal chieftaincy in the Qashqai and destroy the tribe structure.

    Keywords: political, social structure, Qashqai tribe, Anthropology, Pahlavi era}
  • رئوف موسوی، معصومه قره داغی*، مقصود علی صادقی

    هدف این تحقیق بررسی تاثیر اندیشه محقق سبزواری در رفتار اجتماعی سلاطین صفویه بود که با مطالعه منابع و ماخذ موجود انجام گرفت . روش پژوهش این موضوع توصیفی است که با روش اسنادی با مطالعه کتب ، مقالات ، و بررسی مبانی تیوریک اندیشمندان دوره صفویه می باشد . یافته ها نشان می دهد با ظهور سلسله صفویه ، صفحه جدیدی در شیوه حکومت داری و ارتباط با مردم برای تثبیت و توسعه جامعه در آن دوره ورق خورد . سلاطین صفوی با توجه به رسمی شدن دین تشیع و پذیرش آن از سوی مردم ، و برای مشروعیت یابی خود و تمسک به قواعد عقلایی و ریشه دار متصل به وحی و نصوص دینی برای اداره کشور به سوی اندیشمندان حوزه های علمی شیعه روی آوردند و در مقابل علما نیز این فرصت را برای ارتقای تشیع به سطح اداره سیاسی و اجتماعی کشور تازه استقلال یافته ایران مغتنم شمرده ، به نظریه پردازی از نوع ولایت و نظارت فقیه بر سلطنت دست زدند . اهمیت این موضوع به این امر باز می گردد که سیر صعود و نزول هر تمدن نتیجه ساز کارهای تراکمی ، بازتولیدی و انحطاطی شکل گرفته که نظام اجتماعی و سیاسی جوامع ، سازنده آن است . در این شرایط محقق سبزواری با ارایه اندیشه اصلاح گرایانه رفتار اجتماعی سلاطین صفوی را تقویت و حکومت آنان را تثبیت نمود .

    کلید واژگان: صفویه, محقق سبزواری, رفتار اجتماعی, ساختار اجتماعی, اندیشه سیاسی}
    Raouf Mousavi, Masomeh Gharadaghi *, Magsuod Ali Sadegi

    The purpose of this research was to investigate the impact of Mohaghegh Sabzevari's thought on the social behavior of the Safavid sultans, which was done by studying the available sources. The research method of this topic is descriptive, which is a documentary method by studying books, articles, and examining the theoretical foundations of the thinkers of the Safavid period. The findings show that with the emergence of the Safavid dynasty, a new page was turned in the way of governance and communication with the people to stabilize and develop the society in that period. With regard to the officialization of the Shia religion and its acceptance by the people, the Safavid sultans turned to the thinkers of the Shia scientific fields in order to legitimize themselves and adhere to the rational and rooted rules connected to the revelation and religious texts for the administration of the country. Scholars also seized this opportunity to promote Shiism to the level of political and social administration of the newly independent country of Iran, and began to theorize about the type of guardianship and jurist supervision over the monarchy. The importance of this issue comes from the fact that the rise and fall of any civilization is the result of accumulation, reproduction and degeneration, which is the social and political system of societies. In this situation, Mohaghegh Sabzevari strengthened the social behavior of the Safavid sultans and stabilized their government by presenting reformist ideas.

    Keywords: Safavid, Sabzevari researcher, Social Behavior, Social structure, Political Thought}
  • عبدالرسول عباسی نصرآباد سفلی، کرامت الله راسخ*، مجیدرضا کریمی

    تغییرات ساختار اجتماعی و سیاسی ایلات کهگیلویه و بویراحمد تحت تاثیر دگرگونی های اجتماعی و سیاسی کشور قرار دارد، ضمن آنکه این تغییرات متقابلا بر تحولات اجتماعی و سیاسی در ایران تاثیرگذار بوده است. در این مقاله هدف اصلی بررسی ساختار اجتماعی سیاسی قوم لر استان کهگیلویه و بویراحمد در عصر سلسله پهلوی است. در این پژوهش به طور هم زمان از دو روش تاریخی و جامعه شناسی تاریخی استفاده شده است. سیاست اسکان عشایر (تخته قاپو)، تصویب قانون نظام وظیفه عمومی، خلع سلاح ایلات، اعمال سیاست پوشش متحدالشکل، و اصلاحات ارضی، پنج محور اصلی سیاست عشیره ای دودمان پهلوی بود که سبب شد موقعیت سیاسی و اجتماعی هرم ایلی دستخوش تغییرات بنیادی شود. کدخدایان قبل از این تدابیر و در عصر خان خانی تابعیت محض از خوانین داشتند و ابواب جمعی آنان محسوب می شدند، در حالی که برنامه های دولت سبب شد کدخدایان در دریافت امتیاز از حکومت هم ردیف آنها قرار گیرند، قبایل رییس واحدی نداشته باشند، خوانین هر کدام تدابیر خاص خود را اتخاذ کنند، و عملا ساختار و هرم ایلی سنتی به هم ریخته شود. بدون تردید این اتفاق مهم ناشی از برنامه ها و سیاست دولت بود که با گذشت زمان و به آهستگی ساختار نظام ایلی را تغییر داد و زمینه های لازم برای نظارت و مهار آن را فراهم کرد. پژوهش پیش رو نشان می دهد که ساختار اجتماعی سیاسی ایلات کهگیلویه و بویراحمد در فرآیند این تحولات از الگوی خاصی پیروی کرد، به طوری که توانست تا پایان دهه اول قرن چهاردهم هجری شمسی در برابر فشار دولت مرکزی مقاومت کند .

    کلید واژگان: ساختار سیاسی, ساختار اجتماعی, کهگیلویه و بویراحمد, حکومت پهلوی, اسکان عشایر}
    Abdolrasoul Abbasi Nasr Abad Sofla, Keramatollah Rasekh *, Majid Reza Karimi

    The Change in the Social and Political Structure of Kohgiluyeh and Boyer-Ahmad tribes during Pahlavi dynasty are affected by social and political changes of country, while these changes have mutually affected social and political development in Iran. In this article, the main purpose is to study the socio-political structure of the Lor tribes of Kohgiluyeh and Boyer-Ahmad province in the era of the Pahlavi dynasty. In the study both historical and sociological methods have been used simultaneously. The policy of tribes’ settlement (Takht-e Qapoo), the enactment of the military service law, the disarmament of the tribes, and the implementation of the uniform cover policy, as well as land reform, are the four main pillars of the tribal policy of the Pahlavi dynasty, which led to fundamental political, social and structural changes of the power pyramid of the tribes. Prior to these changes, the Kadkhodas were completely subordinate to Khans, while government programs led to weakening of Khans power. This disrupted the traditional tribal structure and power pyramid of tribes. The changes in structure of the tribal system, led to increase of government’s monitoring and control. The political and social structure of the tribes of Kohgiluyeh and Boyer-Ahmad enabled them to withstand the pressure of the central government until the end of the third decade of the 20th century.

    Keywords: Political Structure, Social Structure, Kohgiluyeh & Boyer-Ahmad, Pahlavi Dynasty, Tribe}
  • نعمت الله زکی پور*، آرمان حیدری

    هر ساختار اجتماعی سیاسی نظام سلسله مراتب قدرت خاص خود را دارد. ساختار ایلی به عنوان یکی از مهمترین ساختارهای سنتی ایران نیز سلسله مراتب قدرت خاص خود را داشته است. ساختار مناصب قدرت در ایلات کهگیلویه و بویراحمد بعنوان یکی از مهمترین و قدیمی ترین ایلات جنوب ایران کمتر مورد مطالعه و تحلیل تاریخی قرار گرفته است. هدف مقاله این است که ساختار قدرت سیاسی در بافت سنتی ایلات کهگیلویه و بویراحمد را از منظر جامعه شناسی تاریخی تحلیل نماید. این ایلات شامل شش ایل بویراحمد، باشت و باوی، بهمیی، چرام، طیبی و دشمن زیاری می باشد. روش این مطالعه، ترکیبی از روش های اسنادی با اتکای بر منابع کتابخانه ای و تحقیقات میدانی و تجربه زیسته محققان می باشد. بر اساس یافته های پژوهش می توان گفت سازماندهی و قشربندی اجتماعی در این ایلات مبتنی بر عصبیت خویشاوندی، نابرابری جنسیتی و ویژگی های انتسابی و نوعی تحرک اجتماعی نسبتا ایستا بوده است. ساختار قدرت نیز بر اساس نوعی هرم سازمانی سلسله مراتبی بوده که، به ترتیب از قاعده تا راس هرم شامل افراد ایل (رعیت)، ریش سفیدان، کدخدایان، خوانین بوده اند که ماهیت فرماندهی - فرمانبری در سلسله مراتب، مبتنی بر نفوذ و احترام فرادستان و تکریم فرودستان بوده است.

    کلید واژگان: ساختار اجتماعی, ساختار قدرت, عشیره, ایل, کهگیلویه, بویراحمد}
    Nematollah Zakipur *, Arman Heidari

    Each socio-political structure has its own hierarchy of power. The tribal structure as one of the most important traditional structures of Iran has also had its own hierarchy of power. The Kohgiluyeh and Boyer-Ahmad tribes, as one of the most important and oldest tribes in the south of Iran, have yet been less studied and historically analyzed. The purpose of this article is to analyze the structure of political power in the traditional context of Kohgiluyeh and Boyer-Ahmad tribes from the perspective of historical sociology. Kohgiluyeh tribes include six tribes of Boyer-Ahmad, Basht and Bavi, Bahmaei, Charam, Taybi and Deshman-e-Ziari. The method of this article was a combination of documentary methods based on library resources and field research and the researchers' life experience. Based on the research findings, it can be said that social organization and stratification in this tribe is based on kinship nervousness, severe gender inequality and attributional characteristics and a kind of relatively static social mobility. The structure of power is based on a kind of hierarchical organizational pyramid, which respectively, from the base to the top of the pyramid includes: tribal people, elders, kadkhodians, khans. The nature of hierarchical command-obedience based on the influence of superiors and respect to them along with tribute to the lower classes.

    Keywords: Social Structure, Power structure, clan, Tribe, Kohgiluyeh, Boyer-Ahmad}
  • محمدتقی پیربابایی*، اصغر مولایی، عاطفه صداقتی

    با اجرایی شدن سیاست مسکن مهر در راستای تامین مسکن اقشار کم درآمد، مشکلات ساختاری-کالبدی و اجتماعی-اقتصادی پدیدار شده است. در این میان، احساس نابرابری اجتماعی و جدایی گزینی فضایی ساکنان (با توجه به وابستگی به کلان شهر هم جوار)، از جمله مسایلی است که با وجود اهمیت داشتن، کمتر مدنظر قرار گرفته است. این پژوهش با هدف شناسایی نحوه ارتباط ساخت کالبدی مجموعه مساکن مهر با ساخت اجتماعی- اقتصادی آن، به کندوکاو در کنش های مرتبط ساکنان پرداخته است. همچنین به روش مقایسه ای در دو نمونه 50 عددی مستقل (مسکن مهر شهر جدید سهند تبریز و شهر گلبهار مشهد) و روش خوشه ای در فازهای مختلف پروژه انجام شده است. داده ها از نظر توصیفی و استنباطی با نرم افزار SPSS نسخه 20 تحلیل شدند. ابتدا برای تعیین نرمال بودن داده ها از آزمون کولموگروف-اسمیرنوف استفاده شد و نتایج آزمون، نرمال بودن داده ها را تایید کرد؛ از این رو با آزمون t فرضیه اصلی پژوهش آزموده شد. براساس یافته ها، میان ساخت فضایی توسعه مسکن مهر (25 گویه اصلی) و ساخت اجتماعی آن (14 گویه اصلی)، رابطه مستقیم و معناداری (ضریب پیرسون 68/0) وجود دارد. مطالعه نمونه ها با آزمون t نشان می دهد، با وجود تفاوت معنادار داده ها در ابعاد اجتماعی و زیست محیطی (با میانگین بیشتر در نمونه گلبهار) و ابعاد خدماتی و اقتصادی (با میانگین بیشتر در نمونه سهند)، بعد کالبدی از وضعیت نسبتا مشابهی در نمونه ها برخوردار است. همچنین بین میانگین های محاسباتی آزمون t، مولفه های ساخت کالبدی-فضایی و ساخت اجتماعی-اقتصادی تفاوت معناداری مشاهده نشد. با وجود اینکه امتیاز محاسباتی در هر دو گروه، متوسط به پایین بود، در نمونه گلبهار با اختلاف اندک، امتیاز بیشتری برآورد شد. بر مبنای نتایج، تبعیض محسوس در ارایه خدمات و دسترسی به امکانات شهری در کنار دورافتاده بودن امکانات فضایی، در شکل گیری و تشدید احساس نابرابری اجتماعی و جدایی گزینی فضایی این مجتمع ها، نقش مهمی ایفا کرده است.

    کلید واژگان: جدایی گزینی فضایی, ساخت کالبدی, ساخت اجتماعی, مسکن مهر, نابرابری اجتماعی}
    MohammadTaghi Pirbabaei *, Asghar Molaei, Atefeh Sedaghati
    Introduction

    With the implementation of the "Mehr Housing" policy, in order to provide housing for the low-income groups, structural-physical and socio-economic problems emerged; Feelings of social inequality and spatial segregation (due to dependence on the neighboring metropolis) of residents are among the issues that have been less researched despite their importance. This study aims to identify the relationship between the physical structure of Mehr housing complex and its socio-economic structure, and explores the relevant responses of residents.

    Method

    The research was performed by comparative method in two independent samples with a volume of 50 (Mehr housing in the new city of Sahand Tabriz and Golbahar city of Mashhad) by cluster method in different phases of the project. The data were analyzed descriptively and inferentially using SPSS.20 software. First, to test the normality of the data, the Kolmogorov-Smirnov test was used and the test results confirmed that the data were normal. Therefore, the main hypothesis of the research was tested by t-test.

    Findings

    According to the findings, there is a direct and significant relationship between spatial structure of Mehr housing development (25 main items) and its social structure (14 main items) (Pearson coefficient 0.68). The study of the samples with t-test shows that despite the significant difference in data in social and environmental dimensions (with more mean in Golbahar-sample) and service and economic dimensions (with higher mean in Sahand sample), but physical dimensions has a relatively similar condition in the samples. Also, in general, according to the computational averages of t-test, there was no significant difference between the components of "physical-spatial " and "socio-economic" structures, and despite the average to low computational score in both groups, in the Golbahar sample with a small difference, a higher score was estimated.

    Results & Conclusion

    Based on the results, significant discrimination in providing services and access to urban facilities, along with spatial remoteness, has played an important role in the formation and intensification of feelings of social inequality and spatial separation of these complexes. Thus, by modifying the identified differences between the two samples studied and trying to obtain the satisfaction of residents in providing the services they need, we can take a step forward in the development of this type of housing pattern. Undoubtedly, since this housing model is commensurate with the income level of the households living in it, by providing ancillary services and especially meeting the easier transportation context, it is possible to provide the satisfaction of the residents of the complexes. Also, accuracy in terms of local requirements of each city and attention to the design of appropriate housing can be very important because as mentioned, it is not possible to implement a fixed pattern in different urban areas of the country and the need to localize the model always will be raised.

    Keywords: Mehr Housing, Social Inequality, Spatial Separation, Physical Structure, social structure}
  • سید رحیم ابوالحسنی
    هدف
    توسعه ی اجتماعی، اقتصادی و سیاسی در دوران مدرن بدون ابتنای سیاستگذاری ها و برنامه ریزی ها بر دانش و آگاهی میسر نبوده و در این میان علوم اجتماعی روز آمد و کارآمد از جایگاه ویژه ای برخوردار است. علوم اجتماعی نیز هنگامی کارآمد و مفید خواهد بود که توانایی درک مسایل و ارایه ی راه حل های موثر برای جامعه ی هدف را داشته باشد. این امر به علت نسبی بودن علوم اجتماعی و وابستگی آن ها به بسترها و فرهنگ ها و زمینه های اجتماعی جامعه ی هدف، بدون بومی نگری علوم اجتماعی محقق نخواهد شد. علی-رغم پنج دهه تلاش و تبلیغات برای بومی کردن علوم اجتماعی در ایران، مع الاسف شاهد شکل گیری و یا نهادینه شدن فرایند تولید علم بومی نیستیم و این امر نشان دهنده ی عدم درک و شناخت ریشه های مشکل عدم تولید علم در کشور می باشد. بنابراین لازم است قبل از هرچیز درصدد درک این موانع و سپس رفع آن-ها برآییم. 
    روش
    در این پژوهش سعی شده است نظریه ای دارای عناصر مرتبط و منسجم براساس تبیین علی طراحی گردد که در صورت موفقیت می تواند بخشی از مجهولات را در این مسیر تبدیل به معلومات نماید.
    یافته ها
    در این پژوهش نقش متغیرهایی چون استعداد و روانشناسی، نظام آموزش و یادگیری، نظام کار و اشتغال و در پایان سیاست و نظام سیاسی مورد بررسی و ارزیابی قرار می گیرند. در پاسخ به چرایی عدم توفیق تولید علم بومی، نظریات و استدلال های مختلفی مطرح شده است؛ بعضی علت ها را ذهنی می دانند و معتقدند مشکل ناشی از نخبگان ذهنی و یا ذهنیات جامعه ی علمی است؛ اما برخی دیگر ریشه ها را در ویژگی های جامعه ی علمی و یا جامعه ی کل محیط بر جامعه ی علمی جست و جو می کنند. عده ای دیگر نیز براساس الگوی پارسونزی به یکی از عناصر و خرده سیستم نظام کل (اقتصاد، سیاست، اجتماع، و یا جامعه پذیری) اشاره دارند.
    نتیجه گیری
    ظاهرا نمی توان هیچ یک از رویکردهای مذکور را در خصوص ایران قانع کننده دانست؛ لذا مساله ی این پژوهش  این است که؛ با چه الگویی می توان به تحلیل عوامل موثر در فقدان تولید علم بومی در ایران پرداخت؟ آیا نمی توان به یک الگوی تلفیقی معنادار و دارای عناصر فردی و اجتماعی و نیز ذهنی و ساختاری رسید؟
    کلید واژگان: الگوی تحلیلی, علم بومی, تولید علم, ساختار اجتماعی, نظام آموزشی, نظام سیاسی, نظام فرهنگی}
    Seyed Rahim Abolhassani
    Purpose
    Social, economic and political development in the modern era is not possible without the emphasis of policies and planning on knowledge and awareness, and modern and efficient social sciences have a special place in this. Social science will also be efficient and useful when it has the ability to understand problems and provide effective solutions for the target society. Due to the relativity of social sciences and their dependence on the contexts, cultures, and social contexts of the target society, this will not be achieved without indigenization of social sciences. Despite five decades of efforts and propaganda to localize social sciences in Iran, unfortunately, we do not see the formation or institutionalization of the process of local science production, and this shows the lack of understanding and recognition of the roots of the problem of non-production of science in the country. . Therefore, it is necessary first of all to try to understand these obstacles and then solve them.
    Methodology
    In this research, an attempt has been made to design a theory with related and coherent elements based on causal explanation, which, if successful, can turn part of the unknowns into information.
    Findings
    In this research, the role of variables such as talent and psychology, education and learning system, work and employment system and finally politics and political system are examined and evaluated. In response to the failure to produce indigenous science, various theories and arguments have been proposed; Some consider the causes subjective and believe that the problem is caused by the mental elites or the mentalities of the scientific community; But some others look for the roots in the characteristics of the scientific community or the entire environment of the scientific community. Others refer to one of the elements and sub-systems of the whole system (economy, politics, society, or sociability) based on the Parsonsian model.
    Conclusion
    Apparently, none of the mentioned approaches regarding Iran can be considered convincing; Therefore, the problem of this research is that; What model can be used to analyze the effective factors in the lack of indigenous science production in Iran? Is it not possible to reach a meaningful integrated model with individual and social elements as well as mental and structural elements?
    Keywords: Analytical Model, Native science, Science production, Social Structure, Educational system, political system, cultural system}
  • Zahra Khatibi, Mahdi Aslezaeem *, Mohammad Hadi Mansour Lakooraj

    Present research is intended to make a sociological study of social ethics in the Iranian society with a focus on the structures; the theoretical model of which analysis is based on the theories of Parsons, Homans and Goffman. This study is a qualitative research based on content analysis of the responses given by 35 citizens of Tehran to the semi-structured interview questions. Results of this research indicate that social structures within economic, political, social and cultural subsystem affect on social moral values. Research data in this survey reveals that 85 percent of the participants believe that moral values are currently declining, while 71 percent consider that social ethics in our today’s society center on profitability and still 57 percent of the participants refer to prevalence of aggressive behavior among people which has taken a growing trend due to adoption of inappropriate policies and institutionalized corruption. In addition, 42 percent of the participants touch on the weakness of professional code of conduct at all levels of the society and the other 28 percent have considered moral standing in the Iranian society to be tantamount to a the society without identity.

    Keywords: Social ethics, Social structure, Parsons, Homans, Goffman}
  • محمداسماعیل ریاحی*، وحید اسمعیلی
    قتل ناموسی هنجار اجتماعی دیرپایی است که با وجود وقوع تحول های گوناگون و عمیق در ابعاد حیات اجتماعی جوامع امروزی هم چنان پابرجا مانده است. هدف اصلی تحقیق حاضر بررسی اثر هم زمان ساختارهای اجتماعی و فرآیندهای یادگیری بر نگرش به قتل های ناموسی است. این پژوهش به صورت مقطعی و با استفاده از روش پیمایش انجام شده است. جامعه آماری پژوهش، تمام مردان و زنان بالای 18 سال شهر مریوان در استان کردستان بوده اند که 384 نفر از آنان به منزله نمونه تحقیق انتخاب شدند. با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ایو با ابزار پرسش نامه، داده های لازم گردآوری شد. چارچوب نظری تحقیق، نظریه ساختار اجتماعی یادگیری اجتماعی رونالد ایکرز بوده است. نتایج توصیفی تحقیق نشان می دهد که یک پنجم از پاسخگویان،نگرش مثبتی به قتل های ناموسی داشته اند(27.6 درصد مردان و 5.3 درصد زنان)، درحالی که نگرش 2/38 درصد (28.1 درصد مردان و 55.6 درصد زنان) منفی بوده است. نتایج آزمون تحلیل رگرسیون نیز حاکی از آن است که متغیر یادگیری اجتماعی، قوی ترین و مهم ترین پیش بینی کننده مستقیم نگرش مثبت به قتل ناموسی است. از میان عوامل ساختاری، متغیرهای احساس نابرابری جنسیتی، پذیرش باورهای مردسالارانه، و پای بندی به باورهای دینی سنتی، به ترتیب، مهم ترین متغیرهای پیش بینی کننده نگرش مثبت به قتل ناموسی بوده اند. اثرگذاری متغیرهای ساختار اجتماعی بر نگرش به قتل ناموسی، با میانجی گری متغیرهای یادگیری اجتماعی انجام می گیرد.
    کلید واژگان: نگرش به قتل ناموسی, ساختارهای اجتماعی, یادگیری اجتماعی, مریوان}
    Mohammad Esmaeil Riahi *, Vahid Esmaeili
    The main objective of the study was to investigate the simultaneous effects of social structures and learning processes on the attitude towards honor killings. This study is cross-sectional and conducted using survey method. The population of the study consists of all men and women over 18 years of Marivan in Kurdistan province that 384 of them have been selected by applying Cochran's sampling formula as the final sample. Using cluster sampling method, researcher made questionnaire, distributed among the respondents and required data were collected. The theoretical framework of the study is the Social Structure - Social Learning (SS-SL) of Ronald Akers. The results of the study indicated that 19.4 percent of respondents have a positive attitude towards honor killings (27.6 percent of men and 5.3 percent of women), while the attitude of 38.2 percent (28.1 percent of men versus 55.6 percent of women) were negative. In addition, the analytical results showed that the social learning variables are the most powerful and important predictors of attitude toward honor killings. Among the structural factors, variables such as feeling of gender inequality, the acceptance of patriarchal beliefs, and religiosity, are the most important predictor variables of attitude toward honor killings. The findings support the theory of Social Structure- Social Learning (SS-SL), indicating that the impact of structural variables on attitude toward honor killings, are mediated by social learning variables.
    Keywords: Attitude, Honor Killing, Social Structure, social learning, Gender Inequality, Patriarchal Beliefs}
  • غلامرضا جمشیدیها، زینب نادی *

    نگرش ابن خلدون به تاریخ به عنوان یک فیلسوف، به فلسفه نظری تاریخ محدود نمی شود و فلسفه انتقادی یا فلسفه علم تاریخ را نیز در بر می گیرد. از نظر ابن خلدون روش تاریخی بر دو اصل انتقاد و تعلیل استوار است و تاریخ به واسطه این دو اصل است که علمی می گردد، در این مقاله با در نظر گرفتن این دو اصل و با توجه به تجزیه و تحلیل پیچیده و پیشرفته ای که مرتون از ساختار اجتماعی و ساختار فرهنگی و بررسی پیامدهای ستیز و تناقض بین این ساختارها به عمل آورده، نظریه وی را به عنوان چارچوب نظری مورد استفاده قرار داده و با استمداد از روش تاریخی، به باز شناخت دیدگاه ابن خلدون در خصوص حدود و جهت انحطاط یک جامعه از منظر ستیز و تناقض بین ساختارهای اجتماعی و ساختارهای فرهنگی، پرداختیم، نتیجه ای که از مواجحه نظریه این دو به دست آمد حاکی از این است که ساختار اجتماعی و فرهنگی بادیه نشینی از بدو ورود به زندگی شهری به سبب ویژگیهای خاصی که در دستگاه قدرت بروز می کند عامل ایجاد نوعی منش به حوزه فرهنگی در جامعه می گردد که سازگاری با نقش ها و پایگاه های مردم ندارد و همین عامل سبب ایجاد ستیز و تناقض و در نهایت ایجاد نابهنجاری و رفتارهای منحرفانه در حوزه های متعدد حیات اجتماعی گردیده و روز به روز بر ستیز و تناقض میان این ساختارها افزوده می گردد و این مسئله تا جایی پیش می رود که در نهایت بروندادی جز انحطاط و سقوط دولت را در پی نخواهد داشت.

    کلید واژگان: ساختار اجتماعی, ساختار فرهنگی, تناقض, دولت, ابن خلدون, رابرت مرتن}
    gholamreza Jamshidiha, Zaynab nadi *

    Ibn Khaldun's attitude as a philosopher toward history is not limited to theoretical philosophy of history and includes critical philosophy or philosophy of history science. According to Ibn-Khaldun, the historical method is based on two principles of critique and explanation. No history can really be called science unless it is critical and Ali's. In this regard, in this paper, Ibn Khaldun, in consideration of the two principles in question, redefined Ibn Khaldun's view of the limits and directions of degeneracy. From the point of view of the contradiction between social structures and cultural structures, using the theoretical framework of Robert Merton, and drawing on the historical method, in the context of the theory of these two, the social and cultural structure of the Bedouin from the moment of entering the urban life as As the day goes by, the contradiction between their structures increases, and this goes so far. The river which ultimately does not result in the decline of the state.

    Keywords: social structure, Cultural Structure, contradiction, state, Ibn Khaldun, Robert Merton}
  • رسول صادقی، مریم ویژه، نسیبه زنجری*

    هدف از این مقاله بررسی وضعیت و انواع خشونت خانگی و عوامل مرتبط با آن در بین زنان جوان متاهل شهر تهران است. داده ها از طریق اجرای پیمایش کمی و شیوه نمونه گیری خوشه ایچندمرحله ای با حجم نمونه 405 نفر از زنان متاهل زیر 30 سال در مناطق مختلف شهر تهران گردآوری و با استفاده از آزمون های تحلیل واریانس و رگرسیون چندمتغیری تجزیه وتحلیل شد. از نظریه های ترکیبی که بر چندبعدی بودن خشونت و تاثیرپذیری آن از تعامل بین عوامل فردی، خانوادگی و اجتماعی تاکید دارند، استفاده شد. نتایج مطالعه نشان داد زنان مورد بررسی در طول زندگی زناشویی خود تجربه پنج شکل خشونت خانگی شامل؛ خشونت جسمی، روانی، کلامی، جنسی، و اقتصادی داشته اند. در این میان، خشونت کلامی بیشترین و خشونت جنسی کمترین شیوع را داشته است. نتایج تحلیل چندمتغیره نشان داد شیوع خشونت در ازدواج های نامطلوب (ازدواج در سنین پایین، ترتیب یافته، و بدون شناخت)، ساختار غیرمشارکتی قدرت در خانواده، طبقه پایین اجتماعی، و بیکاری به طور معناداری بیشتر بوده است. آموزش و مشاوره زوجین در امر همسرگزینی و دسترسی زنان به منابع و حمایت های اجتماعی رسمی و غیررسمی جهت کاهش خشونت خانگی علیه زنان پیشنهاد می شود.

    کلید واژگان: خشونت خانگی, ازدواج ترتیب یافته, ساختار قدرت, طبقه اجتماعی, ساختارهای اجتماعی}
    Maryam Vizheh, Nasibeh Zanjari*, rasoul sadeghi

    The purpose of this article is to examine the prevalence and different types of domestic violence and its related factors among married young women in the city of Tehran. The data was gathered using a survey with a sample size of 405 married women under the age of 30 in Tehran. Combined theories that emphasize the multidimensionality of violence and its determinants based on the interaction of individuals, the family and social forces were used. The results indicated that women have experienced five types of domestic violence, including physical, psychological, verbal, sexual, and economic violence. Verbal violence was the most prevalent and sexual violence was the least prevalent among the different types of domestic violence. A multivariate analysis revealed that prevalence of violence was significantly higher among couples with inappropriate (early or arranged) marriages, families with a non-cooperative power structure, low social class groups, and unemployed women. These factors have accounted about 40 percent of domestic violence prevalence. Marriage education for young people, communication skills training, women's access to resources and opportunities, and social support are recommended.

    Keywords: Domestic Violence, Arranged Marriage, Power Structure, Social Class, Social Structure}
  • مژگان حسینی قمی
    هدف اصلی مورد بررسی در این مقاله بررسی ساخت رابطه‏ای به عنوان یکی از مولفه های ساخت اجتماعی بازار بزرگ تهران است. ساخت رابطه ای؛ آن ساخت اجتماعی است که دربرگیرنده خود روابط و مناسبات اجتماعی در بازار است و در حکم الگوی روابط متقابل میان بازاری ها در نظر گرفته می شود. برای بحث ساخت رابطه‏ای از نظریه های شبکه های اجتماعی استفاده شده است. نظریه شبکه های اجتماعی از جمله نظریه های معاصر در جامعه شناسی اقتصادی است. از این نظریه برای مطالعه پیوندهای شبکه‏ای بازار و بررسی تغییرات ایجاد شده در ساخت رابطه‏ای و کارکرد اقتصادی بازار تهران بهره گرفته شده است. روش مورد استفاده پیمایش، ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه استاندارد شده، حجم نمونه 200 نفر است. یافته های این تحقیق نشان می‏دهد به طور کلی دگرگونی هایی در ساخت اجتماعی و کارکرد اقتصادی بازار تهران پدید آمده و روابط بین کنشگران و قواعد حاکم بر آن در سطح درونی (شامل روابط بین فردی، میانی و انجمنی) با تغییر مواجه شده است.
    کلید واژگان: ساخت اجتماعی, ساخت رابطه ای, تغییرات اجتماعی, بازار, تهران}
    Mojgan Hossieni Ghomi
    Introduction
    Social changes are generally one of the principle characteristics of contemporary world. Tehran bazaar as an economic entity has witnessed social changes through the recent years especially changes in social structure and simultaneously in its own function. There have been dealt with changes in institutional structure (normative structure) that organizes the relations among actors and also relational structure (the relationships among economic actors) in social structure study. The principle argument of this study is relational structure changes; relational structure is that kind of social structure which includes the mere social relations in bazaar that are considered as reciprocity relations pattern among market people. The relations structure have been divided into two groups in this study, first, internal relations: at the micro level, interpersonal relations; middle level, community relations; second, external relations: distribution network relations at the micro level, domestic trade, domestic trade in the middle level, and foreign trade at the macro level. The intention of social relations network is a regular collection of similar social ties or contacts among people or groups. The viewpoint of "carved networks in social relations" shows that behavioral norms, social customs, and economic policies are the results of current relations, the relations that are regularly created and repaired in interaction with society, (Relational structure). Tehran bazaar strategic position in Iran economy has owed foreign relations network in connection with distribution function of bazaar which includes 1.Local business (within Tehran city), 2.Domestic trade (economic relations network of Tehran bazaar with other Iran bazaars), and 3.Foreign trade (export and import). Moreover, unique ability of historical organizing of Tehran bazaar has owed bazaar internal relations network that it means Tehran bazaar organizing ability has been caused by 1.Individual relations and 2.Community relations, in fact. Accordingly, network relations structure out of Tehran bazaar and also its internal relations network enhances the impressive level of Tehran bazaar on others and provides Tehran bazaar with social organizing and powerful economic abilities. The important point is that such a relational structure in Tehran grand bazaar has changed nowadays (Husseiniqomi, 2014). Accordingly, changes in relational structure (the relations are among economic actors) are considered in this study and there have been used of social networks theories for relational structure discussion. The social networks theory is one of the contemporary theories in economic sociology that it has been used for studying bazaar network links and for considering created changes in relational structure and economic function of Tehran bazaar.
    Material and
    Methods
    This study methodology is quantitative (mensuration) and there has been used of standardized questionnaire as data collection in the present study. "Questionnaire is a set of questions that involves all important indicators of desired concepts in assumptions; each question is corresponding with one of the indicators, thus the response that it receives will provide the required information for measuring hypothesis" (Rafipour, 1997; Kiwi, 1998 158). The measuring method has been done in a way that social structure changes include both relational and institutional structures and also Tehran bazaar economic function in the form of open-ended and closed questions_ that were mostly designed as items_ were designed and improvised after several preliminary tests in the questionnaire.
    It was determined through the research that there could not use of possible-quota sampling with the same ease which accomplish in the common evaluating research. Therefore, it was used of relative-quota sampling and because this stage of research does not diminish at this time, it was decided to be briefly explained the discussion of possible sampling for some market people who were supposed to introduce the researcher to the others and aware the market people of the importance of introducing. In fact, it was told them those people whom they introduce must be of all classes until the questionnaires are completed, statistical work is done, the researcher is not achieved statistical problems, and he/she can say this sample can be generalized to the entire bazaar of Tehran. And in fact, if this sample is not a handful of thousands, the obtained information is not suitable for scientific work at the end.
    Discussion of results and
    Conclusions
    Tehran bazaar consists of an area about of 15% of Tehran city area and considering its current position in Tehran indicates that bazaar economic organization has been basically organized in distribution section and macro and micro trading, and still has relatively effective functions in Tehran economy. Continuation of economic and social effective functions of Tehran bazaar have caused to be largely kept bazaar position in economy and civil society that in the meantime, a part of Tehran grand bazaar abilities in keeping its position in Tehran returns to economic organization and human resources network which are reinforced by some of active economic-social institutions and elites efforts in bazaar. Tehran grand bazaar economic organization due to its features including independence in the influence area like monetary and financial areas has had active institutions in this area from the ancient time, but new institutions in the cotemporary era have challenged this important feature of bazaar and limited a part of its authorities and abilities. This research findings show that generally there have emerged some changes in economic functions and social structure of Tehran bazaar and faced with changes the relations between actors and dominant rules on it in internal level (include community, middle, and interpersonal relations); in this regard, some of the assumptions were confirmed and some rejected. Also, descriptive findings indicated that relations structure within Tehran bazaar is high (69/3) based on the average of respondent's ideas in terms of cooperative relations. Ideas average in relation with relations intensity (it means the amount of time that co-workers spend through the occupational activity together) is more than average (30/3) and the competition among them is more than average, too (30/3). Consultation to solve problems and financial cooperation are (94/2) and (40/3), respectively; besides, community relations in Tehran bazaar is less than average (55/2).
    The main issue discussed in this article is the investigation of relational structure as one of the components of the social structure of a large market in Tehran. Relational structure Includes social relations in the market and is considered as the pattern of relationships between merchants.
    For a discussion of relational structure is used of the theories of social networking - contemporary theories of economic sociology - to study of the links to the network is the market. Mixed method (qualitative and quantitative) has been used a qualitative method for early recognition and reaches the subject (62 interviews), and quantitative (200 questionnaires) to assess changes in the construction and functioning of market economic and relational structure has been applied.
    The findings show in general, changes in the social structure and functioning economic of the market and the relationships between actors and the rules governing Tehran emerged in the inner surface (including the relationships interpersonal, Intermediate, and community) and external (trade local, domestic trade and foreign trade) has been changed.
    Keywords: Social Structure, Relational Structure, Social Changes, Bazaar, Tehran, Quantitative Method}
  • بیتا قنبری، امین دایی زاده جلودار
    این مقاله به روش تطبیقی به بررسی ویژگی های اجتماعی، کنش های معنادار فاعلان جمعی، درون مایه های اجتماعی تکرارشونده، شناخت جایگاه طبقاتی نویسنده و بازتاب آن بر پیرنگ و شخصیت های رمان، ارتباط و تناظر میان ساختار ادبی و ساختار اجتماعی در رمان های دانشور پرداخته است. دانشور دو نوع زندگی را از دو طبقه ی مختلف تجربه کرده است، اما همواره با تحصیل کردگان، روشنفکران و بزرگان علم و ادب هم نشین بوده است، این تجربه های طبقاتی در آثار و شخصیت های داستان های او تاثیر گذاشته اند. زنان آثار او، از هر دو طبقه ی اجتماع، «اشراف و محروم» هستند. او شخصیت های داستان هایش رابیشتر از آدم های دور و بر خودش انتخاب کرده است. او در رمان های متاخر، شخصیت های زن را از میان دانشجویان و دانشگاهیان برگزیده است. سووشون سکوی پرتاب نویسنده برای حرکت در مدار واقع گرایی است. دانشورخط عزیمت اندیشه ی زری را از فردگرایی تا جامعه گرایی و از انقیاد تا عصیان ضد روزگار خود و از زنی احساساتی و منفعل تا مرز زنی منطقی و فعال و از عامیانه اندیشی تا پهنه ی اندیشه های فلسفی و اجتماعی پیگیری کرده است. در نتیجه عوامل مهمی چون تحولات اجتماعی و انقلاب بیرونی و درونی و ارتباط وتناظر ساختار ادبی و ساختار اجتماعی آفرینش و تحول شخصیت های داستان تاثیری به سزا دارد.
    کلید واژگان: نقد جامعه شناختی, ساختار معنادار, فاعل جمعی, ساختار ادبی, ساختار اجتماعی, سمین دانشور}
    Bita Qanbari, Amin Daeezadeh
    This paper focuses on the comparative method to study social features, meaningful action that collective subject, Social themes repetitive, identifying class status and its reflection on the plot and characters in the novel author, relationship and dialogue between the structure of the novel by literary scholar and social structure .Has experienced a scholar of life from two different class, but always with educated, intellectuals and scholars of science and literature have been settled, those experiences have affected class in the works and characters of his stories. Daneshvar 's novels characters, are both social class, "the nobility and the poor". The findings show that most of the people he has chosen characters in his stories their environment In his later novels, female characters chosen from among the students and the academics. Sowva-Shoon's novel the rise of the author to run for the realism circuit. Danshvr the starting point of Ali's idea of individualism to community-oriented, From submission to revolt against his life, the woman emotional and rational, and active and passive woman to the point of thinking to the realm of popular social viewpoint. As a result of has a significant influence social change and revolution to factors such as internal and external communication and correspondence literary structure and social structure in the creation and evolution of the characters in the story.
    Keywords: sociological criticism, meaningful structure, collective subject, literary structure, social structure, Semin Daneshvar}
  • ساره راسخی*، مهدی قربانی

    بوم شناسی فرهنگی، دانشی است که جنبه های فرهنگی ارتباط انسان را با طبیعت پیرامون خود مورد تحلیل و بررسی قرار می دهد. تاریخ نمایانگر آن است که انسان ها همواره از محیط و منابع اطراف خود در جهت بقا، پیشرفت و شکل گیری فرهنگ و تمدن خود بهره برده اند و در این مسیر به تجربه و دانشی دست یافته اند که به جرات می توان گفت، بخشی از سرمایه ملی هر قوم است. لذا یکی از ابعادی که در اکولوژی فرهنگی مورد بحث قرار می گیرد، دانش اکولوژیک بومی در مدیریت مراتع و دامداری است. از این رو در این بررسی به تحلیل بوم شناسی فرهنگی و بیان و بررسی نقش دانش بومی در ابعاد مختلف مدیریت مراتع و دامداری در منطقه قصر یعقوب در شمال استان فارس پرداخته شده است. روش تحقیق این بررسی به شیوه پیمایشی بوده که به جهت تولید اطلاعات از روش مشاهده مستقیم، مشاهده مشارکتی و مصاحبه سازمان یافته بهره گرفته شده است. این تحقیق به بررسی جنبه های مختلف از فرهنگ و دانش بومی گله داران در مکانیسم مدیریت مراتع در میان آن ها پرداخته و عنوان می نماید که گله داران برای مقابله با سختی های اجتماعی، اقتصادی، اقلیمی و همچنین در برخی مواقع کمبود منابع در دسترس، مجبور به ایجاد یک ساختار اجتماعی در بهره برداری از مراتع شده اند. در این ساختار، افراد دارای نقش های متفاوت و یا یکسانی ‏اند که بر پایه مشارکت و همکاری با یکدیگر، دام را برای مدتی مشخص در عرصه مرتع مدیریت می نمایند. مجموع این روابط و کنش ها منجر به شکل گیری فرهنگی غنی و سنتی از دانش بومی دامداری گشته که علاوه بر تسهیل فعالیت های روزمره و مرتبط با گله داری، زمینه ساز حفظ ساختارهای اجتماعی روستا نیز گردیده است.

    کلید واژگان: بوم شناسی فرهنگی, دانش بومی, روستای قصر یعقوب, گله داری, ساختار اجتماعی}
    Sareh Rasekhi*, Mahdi Ghorbani

    Cultural ecology is a knowledge that investigates and analyzes the cultural aspects of human relevancy with their surrounding nature. History indicates that humans continually use their surrounding environment and resources in order to survive, developing and forming his culture and civilization and, through this means, he was able to achieve knowledge and experience that can say courageously that these achievements are a part of the national capital of any tribe. Therefore, Indigenous Ecological knowledge (IEK) in rangeland management and pastoralism is one of the dimensions that is discussed in cultural ecology. Thereby, this research investigated the cultural ecology analysis and indigenous knowledge role in different dimensions of rangeland management and pastoralism in Ghasr-E-Yaghoub region in the north of Fars Province. This research conducted as survey method that used direct observation for producing data, cooperative observation and organized interview methods. This research investigated the different aspects of stakeholders’ culture and indigenous knowledge in rangeland management mechanism among them and states that stakeholders for confronting to hardships of social and economic, continental and also occasionally available resources deficiency, are forced to create a social structure for rangeland utilizing. In this structure the members have different or similar roles that based on partnership and cooperation with each other, manage the livestock for a specified time in rangeland. The total sum of these relations and interactions lead to forming a rich and traditional culture from pastoralism indigenous knowledge that in addition to facilitating of routine activities and correlated to pastoralism is also underlying of village social structures maintain.

    Keywords: Cultural Ecology, Indigenous Knowledge, Ghasr-E- Yaghoub Village, Pastoralism, Social Structure}
  • احمد بخارایی*، لیلا کریمی
    در دهه های اخیر، جهان شاهد تحولات و پیشرفت های عظیمی در فناوری های الکترونیکی بوده است. رایانه و اینترنت به ابزارهایی ضروری بدل گشته اند که تمامی جوانب فردی و اجتماعی زندگی افراد را تحت تاثیر قرار می دهند. با افزایش نفوذ اینترنت در زندگی افراد و جوامع در سراسر جهان، انحرافات و جرائم مرتبط با اینترنت نیز رو به افزایش است. ماهیت و ویژگی های خاص جرائم سایبری از جمله داشتن ابعاد جهانی و فراملی، فقدان توافق جهانی پیرامون تعریف قانونی واحد از جرائم سایبری، بالا بودن سرعت ارتکاب این جرائم، فقدان رویه های مشخص پیرامون همکاری های متقابل و بالا بودن هزینه های کشف این جرائم، مراجع قضایی و انتظامی را با چالش های جدیدی مواجه کرده است. از این رو، کشف ماهیت و روند رشد این گونه جرائم و بررسی دلایل و پیامدهای آن ها ضروری به نظر می رسد. مطالعات انجام شده در حوزه های مختلف علوم انسانی می توانند در این زمینه، راهگشا باشند. مقاله حاضر، با روش اسنادی گردآوری شده و درآمدی است بر جرائم سایبری که با هدف واکاوی بیشتر این مسئله به تعریف این گونه جرائم و ارائه آمارهای موجود می پردازد و مروری بر نظریه های جامعه شناختی ارائه شده در تبیین این گونه جرائم خواهد داشت. نظریه های بررسی شده در قالب سه دسته کلی ساختار اجتماعی، فرآیند اجتماعی و واکنش اجتماعی مورد بحث و بررسی قرار خواهد گرفت.
    کلید واژگان: جرائم سایبری, نظریه ها, ساختار اجتماعی, فرآیند اجتماعی, واکنش اجتماعی}
    Ahmad Bokhaaraea*, Leila Karimi
    In recent decades, the world witnessed immense developments and progresses in electronic technologies. Computers and the internet have become necessary tools which are affecting all individual and social dimensions of people's lives. With the increased influence of the internet in people's lives and in societies across the world, internet and computer crimes have also risen. The peculiar nature and characteristics of cybercrimes as including trans-national and global dimensions, an absence of global agreement around a unified legal definition of cybercrimes, rapid pace of such crimes being committed, lack of certain procedures on mutual cooperation and high prices incurred by the discovery of such crimes have caused judicial and police authorities to face serious challenges. Hence, determination of the nature and the growth rate of such crimes as well as its outcomes seem necessary. The studies done in various human science areas could be promising in this field. The current article, using gathered documents methods, is an introduction to cybercrimes and aims to explore this issue as well as related statistics. It will also review sociological theories provided in this regard and explain these crimes as well. The theories examined will be discussed in form of three general categories of social structure, social process and social reaction.
    Keywords: Cybercrimes, Theories, Social Structure, Social Process, Social Reaction}
  • محمد عباس زاده*، مهسا پناه شاهی
    احساس شاید از پربسامدترین اصطلاحاتی است که برای تبیین حالات انسانی مورد توجه قرار می گیرد. اغلب دگرگونی حالات انسانی به احساسات ربط داده شده و انسان به عنوان موجودی احساسی تلقی شده است. تا چندین دهه ی قبل احساسات به عنوان پدیده ای که اساس بیولوژیکی دارد مورد توجه روانشناسان قرار گرفته بود. اما با پیشرفت مطالعات جامعه شناسی و توجه به زبان و قواعد ساختاری، امکان بیشتری برای مطاله ی جامعه شناختی احساسات به وجود آمده است. اگر زمانی احساسات به عنوان پدیده ای بدنی و تغییرات بیولوژیکی تلقی می شدند، اکنون احساسات به عنوان پدیده ای زبانی ناشی از تغییرات فرهنگی تلقی می شوند. اما همانند دیگر حوزه های جامعه شناختی، این حوزه ی نوپا نیز عاری از مباحثات نظری نیست. از جمله ی مباحثات مطرح در این حوزه تفاوت دیدگاه بین پوزیتیویست ها و برساخت گرایان و نقش ساختار اجتماعی در شکل گیری احساسات است. مقاله حاضر، قصد دارد با طرح دیدگاه های پوزیتیوستی و برساخت گرایانه و نقش قدرت و پایگاه در ساختار اجتماعی، اندک سهمی در تمایز این دیدگاه ها در حوزه ی جامعه شناسی احساسات داشته باشد.
    کلید واژگان: احساسات, قواعد احساسی, مدیریت احساسات, ساختار اجتماعی}
    Mohammad Abbas Zadeh*, Mahsa Panahshahi
    Probably, emotion is one of the most frequent terms which have been gotten attention for explaining the human modes so far. Changes of human mood are often linked to emotions and human beings are considered as emotional creatures. Emotion as a biological phenomenon was addressed by psychologists in the past decades. However, with advances in sociological studies and attention to language and its structural rules, there has been created more opportunities to study the sociological feelings. Were emotions considered as a physical phenomenon and biological changes once, they are considered as a linguistic phenomenon being resulted of cultural changes now. But like other sociological domains, this new one has also being influenced by theoretical discussions. The differentiation of opinion between positivists and social constructionists and role of social structure in the formation of feelings are involved among the discussions in this area. The article is due to by offering positivist and social constructionist perspectives and studying the role of power and statue in the social structure, contributes a little to the differentiation of these views in the area of the sociology of emotions.
    Keywords: emotions, emotional rules, emotional management, social structure}
  • محمدتقی پیربابایی، سیداحمد فیروزآبادی، عیسی حجت، محمد سلطان زاده
    سرمایه اجتماعی مفهومی است زمینه گرا و دین یکی از عوامل مهم در بررسی آن می باشد. این پژوهش تلاش می کند تا تصویری از سرمایه اجتماعی در جامعه اسلامی ایران ارائه دهد. گام نخست در جهت شکل گیری چارچوبی برای این مفهوم یافتن پاسخی برای این پرسش هاست: هسته سرمایه اجتماعی چیست؟ کنشگر با چه انگیزه ای به کنشگری در شبکه ها روی می آورد؟(سرچشمه) مولفه های سرمایه اجتماعی چه هستند؟ در تطبیق چارچوب فوق با بستر ایران به دو وجه اجتماعی(تاریخی و معاصر) و دینی توجه شده است. بررسی نظام اجتماعی ایران نشان داد سرمایه اجتماعی ساختاری به دلیل حضور و اثرگذاری محدود و ناچیز گروه ها و شبکه های رسمی، دچار ضعف است. آموزه های اسلام از یکسو سرچشمه های سرمایه اجتماعی را ترویج و تقویت و از سوی دیگر عناصر شناختی آن را تائید و توصیه می کنند. بنابراین سرمایه اجتماعی در ایران بر خلاف غرب در وجه شناختی غنی و نیرومند بوده و انگیزه های لازم را برای رشد و شکوفایی آن فراهم می کند. این نتیجه گیری همچنین، تعیین مولفه ها و شیوه های بروز سرمایه اجتماعی در بستر ایران را ممکن می سازد.
    کلید واژگان: سرمایه اجتماعی, اسلام, ایران, دین, ساختار اجتماعی}
    Mohammad Pirbabaei
    Social capital is a contextual concept and religion is one of the most important factors in its investigation. This research tries to provide a picture of social capital in the Islamic society of Iran. The first step towards shaping a framework for the concept is finding an answer to these questions: What is the core of social capital? What is the motivation of the actor to do activities in networks? What are the components (sources) of social capital? In adapting the above framework in the context of Iran, two historical and contemporary aspects are considered. Investigating the social structure of Iran showed that the structural social capital is very weak due to the limited and trivial presence and impact of formal group and networks. The teachings of Islam on the one hand promote and strengthen the sources of social capital and on the other hand approve and recommend its cognitive elements. Contrary to the west, social capital in Iran had been rich and powerful in cognitive terms, and provides the incentives for growth and prosperity. This conclusion also makes it possible to determine the components and techniques of emergence of social capital in the context of Iran.
    Keywords: Islam, Social capital, Iran, Religion, Social Structure}
  • جلیل سحابی*، جمیل مفاخری باشماق، شریف سلطانیان، رفیق شاپری، هاشم آقابیگ پوری
    فراتحلیل به دنبال ترکیب، تلفیق و تلخیص نتایج علمی تحقیقات مشابه است. این پژوهش به دنبال فراتحلیل پژوهش های صورت گرفته در زمینه اعتیاد در بازه زمانی 1392- 1370 در استان کردستان بوده است، تحقیق حاضر از نظر نوع تحقیقی کاربردی و از نظر روش، فراتحلیلی و توصیفی است و از نظر زمان انجام تحقیق، یک تحقیق مقطعی می باشد. از جامعه آماری مطالعات صورت گرفته در زمینه موضوع 8 پژوهش به عنوان نمونه نهایی انتخاب شده اند. نتایج نشان می دهد که پژوهش های بررسی شده از فقر منشاء یابی مساله، تعاریف ناروشن و بی توجهی به وضعیت موجود و مستندسازی در طرح و بیان مساله رنج می برند. در این پژوهش ها یا از نظریه استفاده نشده و یا نظریه های غیرمرتبط را به کار گرفته اند؛ بنابراین، ضروری است شرایط کار در حوزه اعتیاد در استان کردستان بازتعریف شود و برای شناسایی علل مصرف مواد مخدر، ارائه راهکار و پیشگیری از آن، به تحقیقات دقیق، جامع و جامعه شناختی نیاز می باشد.
    کلید واژگان: علل اعتیاد, فراتحلیل, ساختار اجتماعی, اجزاء و ساختمان تحقیق, رویکرد جامعه شناختی}
    Jalil Sahabi *, Jamil Mafakheri Bashmagh, Sharif Soltanian, Rafigh Shapari, Hashem Aghabeigpouri
    Most studies conducted on drug are sporadic and isolated without having any practical implications. Therefore, there is little room, if any, for the compilation of knowledge-based preventive plans and strategies. As such, the present study aims to provide a systematic understanding of the knowledge and research on factors affecting disposition to addiction and drug abuse and preventive measures taken over 1991-2013 in Kurdistan Province with a focus on behavioral and social factors. To this end, a meta-analysis method was employed. The review of the literature shows that concerning the sociological aspect of the problem, functionalism-structuralism theories such as Durkheim’s theory of labor division and Parsons’ theory of family structure have often been used along with psychological, psychoanalytical, behavioristic, and learning paradigms. This study is an applied research in terms of the goals it follows and a meta-analytic-descriptive research in terms of the method it employs. Besides, it is a cross-sectional research that was conducted in 2013. The research population includes all 8 studies conducted on the research problem. Results show that studies reviewed suffer from the lack of pathology of the problem, clear definitions, disregard for the status quo, and the lack of documentation with regard to the statement of the problem. These studies have made no use of theories or they have employed irrelevant ones. Besides, there is no trace left from the variables manipulated in empirical studies. That’s why there is need for revisiting the research requirements concerning addiction in Kurdistan Province.
    Keywords: Causes of Addiction, Meta, analysis, Social Structure, Elements, Structure of Research, Sociological Approach}
  • نسرین کریم پور
    درک و فهم کودکان از جهان پیرامون شان در قالب بازی های شان به نمایش درمی آید. کودکان به یاری بازی، خود را با نظام های اجتماعی و هنجارهای فرهنگی آن تطبیق می دهند. از این رو بازی ها در زیرساخت خود واجد ویژگی های فکری، فرهنگی و اجتماعی زمانه خود و یکی از راه های انتقال فرهنگ هستند. این ویژگی در بازی های سنتی کودکانه به جهت کیفیت استعلایی و ساختار ساده آنها برجسته تر است. این پژوهش، بازی های کودکانه قرن ششم را مورد بررسی و تحلیل قرار داده است تا در عین شناخت بازی های کودکانه رایج در روزگاران گذشته به شناخت ساختارهای اجتماعی، اندیشگانی و فرهنگی آن دوران نیز دست یابد. بدین منظور از اشعار خاقانی شروانی، شاعر جزئی نگار قرن ششم، به عنوان مرجع استفاده شده است.
    نتایج پژوهش، ساختارهای قالبی، تقلیدی و غیرخلاق بازی های کودکان و فردگرایی و خودمداری در بازی های گروهی آنان را نشان می دهد. ساختار بسته و مستبد اجتماع قرن ششم و ایستایی فکری و فرهنگی مردمان آن روزگار نیز از تحلیل بازی ها و با استناد به متن شعری، بازشناخته شده است.
    کلید واژگان: بازی های کودکان, قرن ششم, خاقانی شروانی, ساختار اجتماعی, ساختار فرهنگی}
    Nasrin Karim Pour
    Children’s understanding of their surrounding environment is demonstrated in the form of their games. The games help the children to adapt themselves to the social systems and the cultural norms. Thus, the games reflect the mental, cultural, and social features of their time and are one of the ways of culture transmission. These features are even more highlighted in children’s traditional games because of their transcendental quality and simple structure. Therefore, this research studies the children’s games of the sixth century AH as a means of understanding the social, intellectual, and cultural structures of that time. For this matter, the poems of Khāqaāni Shirvāni, the sixth-century detailed poet, are used as a reference. The results of the study indicate clichéd, imitative, and non-creative structures of children’s games, and individualism and selfhood in their group games. The closed and tyrannical structure of the sixth century AH and intellectual and cultural stagnation of the people of that time is also recognized through games’ analysis according to poetical text.
    Keywords: Children's Games, Sixth Century AH, Khāqaāni Shirvāni, Social Structure, Cultural Structure}
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال