به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « Divine » در نشریات گروه « علوم انسانی »

  • میرسعید موسوی کریمی*
    در این مقاله تلاش می شود از چنین نظریه ای دفاع شود: معقول است باور کنیم حق حیات، انحصارا حقی الهی است؛ یعنی فقط خداوند است که (اخلاقا/شرعا/قانونا/...) مجاز است احکام مربوط به حق حیات (و ممات) را وضع و صادر کند. برای دفاع از این نظریه، پس از بیان چند تعریف و نکته مقدماتی، دو استدلال به شرح زیر صورت بندی و ارائه می شود: استدلال نخست بر مبنای جدلی الطرفین بودن احکام مربوط به حق حیات، و استدلال دوم بر مبنای بررسی ریشه حقوق برای انسان ها . در ادامه برخی شواهد درون دینی برای تایید نظریه ارائه می شوند. سپس، و در بخش نتیجه، برخی مزایا و لوازم نظریه نیز به اختصار تام بیان می شود.
    کلید واژگان: حق حیات, الهی, حقوق طبیعی, جدلی الطرفین, فایده گرایی, وظیفه گرایی, فضیلت گرایی}
    Mir Saeid Mousavi Karimi *
    Undoubtedly, the right to life is the most important of all rights. Regarding this point, the fundamental question is, who has the authority to make laws and take action resulting in humans being killed? In response to this question, in this paper, I aim to defend the thesis that only God has the (moral/legal/religious) authority to make and issue the laws surrounding life and death. So, it is rational to believe that the right to life is restrictively a Divine right and not a human right. The paper is organized as follows: after introducing some elementary points and definitions, two arguments in favor of the above thesis will be formulated. In the first argument, by laying out some thought experiments, it is shown that human laws concerning civilians’ life are paradoxical and implausible. The second argument is based on exploring the origin of the right to life. In the last part of the paper, some implications and advantages of the favored thesis will be stated in brief.
    Keywords: Right to Life, Divine, human, Antinomy, Utilitarianism, Consequentialism, Virtue Ethics}
  • محمد کرمی*، بهروز اسدی
    دستمایه اصلی این نوشتار، بررسی نقش اختیال در قصه از دیدگاه علامه جوادی آملی است که تا کنون به طور مستقل به آن پرداخته نشده است. ایشان با بهره گیری از حکمت متعالیه، دیدگاه منحصر به فردی در این زمینه ارائه کرده است. در این پژوهش، ابتدا با رجوع به آثار متعدد و لحاظ مبانی معرفت شناسی و انسان شناسی ایشان، نقش اختیال در آفرینش قصه های انسانی و توقف انسان مختال در مرتبه خیال(متخیله) و نیز دلایل احتیاط در پرداختن به قصه های غیر برهانی از دیدگاه علامه جوادی احصاء شده و سپس به شیوه توصیفی-تحلیلی و با رویکرد فلسفی، تبیین و بررسی شده است. خاستگاه قصه‎های غیر برهانی، چیزی جز اختیال قوه متخیله نیست؛ تفصیل و ترکیب، کار این قوه است، لذا سامعین را نیز مختال می کند؛ مختال- هرچند عاقل بالقوه هست- به مرتبه فعلیت عقل نمی رسد، در حالی که منزلت حقیقی انسان در حاکمیت عقل برهانی و تبعیت از نقل معتبر است. در نتیجه، انسان سامع، تابع اختیال و انسان مستمع، تابع عقل برهانی است. انسان سامع، با وجود محدویت ظرفیت استعدادها، خود را به هر داستان و قصه ای مشغول می کند، اما انسان مستمع، تابع عقل برهانی و قصه های الهی است؛ متخیله، آفریننده قصه های غیرالهی است، اما قصص قرآنی، برخاسته از اراده الهی و صادق، حق، واقع نما و هدایت‎گر انسان در صراط مستقیم است؛ لذا در ابتدا، فطرت مخاطب را با قصه همراه می‎کند و سپس متخیله او را در کوه طور به پرواز در می آورد.
    کلید واژگان: اختیال, متخیله, مختال, علامه جوادی آملی, عقل برهانی, قصه الهی و غیر الهی}
    Mohammad Karami *, Behroz Asadi
    The main theme of this article is to examine the epitome (fantasy) in the story from the viewpoint of Allameh Javadi Amoli. Using the transcendent wisdom, he has provided a unique view of the authority in the story that has not yet been addressed independently. In this study, first, by referring to the numerous works of Allameh Javadi and the foundations of his epistemology and anthropology, the role of the epitome in the creation of human stories, the halt of human beings in the fantasy level, and the reasons for caution in dealing with non -argumentative stories were summarized from his point of view. And then in a descriptive-analytical manner; Explanatory and examined. The origin of the non -argumentative stories is nothing but a patent; This is the case with the composition of this power, so it also confuses Samin; The definite- though wise is potential- does not reach the present level of reason, while the true dignity of man is in the rule of reason and the obedience of authentic quotation. As a result, human beings are subject to fantasy, and human being subject to arguments, and with regard to the limitation of the capacity of talents, man must be the same, not Sami; Because Sami is busy with every story and story, but the supervision is subject to the reasoning and divine stories; Because the imagination is the creator of non -divine stories, but the Qur'anic theme is derived from the divine will and the honest, the truth
    Keywords: Imagination, imaginary, fantasizing, Allameh Javadi Amoli, Aql Barhani, divine, non-divine story}
  • میرسعید موسوی کریمی*

    هدف از تحقیق در این مقاله درباره موضوع حق حیات، رسیدن به این یافته و نتیجه است که: «معقول است باور کنیم حق حیات، انحصارا حقی الهی است؛ یعنی، فقط خداوند است که (اخلاقا/شرعا/قانونا/...) مجاز است احکام مربوط به حق حیات (و ممات) را وضع و صادر کند.» ساختار مقاله چنین تنظیم شده است: پس از بیان چند تعریف و نکته مقدماتی، برای دفاع از نظریه مورد ادعا، دو استدلال به شرح زیر، صورت بندی و ارایه شده اند؛ استدلال نخست، بر مبنای خطاپذیری انسان هم در مقام شناخت و توصیف واقع، و هم در مقام صدور حکم، و استدلال دوم، بر مبنای انکار انسانی بودن حق حیات به دلیل لوازم نادرست ناشی از آن. سپس، و در پایان، برخی از لوازم این نظریه، و در پی آن، مزایای نظریه به اختصار بیان شده اند.

    کلید واژگان: حق حیات, الهی, بشری, خطاپذیری, خرد جمعی}
    Mirsaeid Mousavi Karimi *

    The aim of this paper is to defend the following thesis: It is rational to believe that the right to life is restrictively a Divine right and not a human right; that is, only God has the (moral/legal/religious) authority to make and issue the laws surrounding life and death. This paper is structured as follows: after some introductory points are given, two arguments in favor of the above thesis will be formulated; the first argument is based on the fallibility of human knowledge and judgment, and the second argument is based on the rejection of the human right to life because of its implausible implications. Finally, some implications and advantages of the favored thesis will be explained briefly.

    Keywords: Right to Life, Divine, Human, Fallibility, Collective Wisdom}
  • توران عفری، رحیمه چولانیان*، صادق ابراهیمی کاوری

    ادبیات کودک عبارت است از هر گونه متنی که با کمک اصول فنی و ادبی خاص و محتوایی متناسب با رده سنی کودک نوشته یا سروده می شود، به طوری که کودک بتواند به خوبی با آن ارتباط برقرار کند. در نتیجه باید گفت آثاری که برای کودکان نوشته یا سروده می شوند هم باید اصول فنی خاصی در آن ها رعایت گردد و هم اینکه از نظر بعد عاطفی و روانی به گونه ای باشند که روح زیبایی طلب کودک را تحت تاثیر قرار دهند و عواطف و احساسات وی را برانگیزند. در ادبیات عربی «سلیمان العیسی» و در ادبیات فارسی «مصطفی رحماندوست» از جمله شاعرانی هستند که بخش اعظمی از اشعار خود را به موضوعات مربوط به کودکان اختصاص دادند و آثار ارزشمندی را در این زمینه از خود بر جای نهادند. پژوهش حاضر که با روش توصیفی تحلیلی و استفاده از منابع کتاب خانه ای نوشته شده است، مظاهر طبیعت آسمانی و زمینی را در اشعار کودک دو شاعر مذکور مورد بررسی قرار داده و چنین استنتاج کرده است که هر دو شاعر پدیده هایی مانند آسمان، باران، باد، دریا، رودخانه، درخت و... را در اشعار خود مورد توجه قرار دادند و ضمن ترسیم آن ها، به ذکر پاره ای اصول اخلاقی و تربیتی متناسب با آن ها برای کودکان نیز پرداخته اند.

    کلید واژگان: ادبیات کودک, طبیعت آسمانی, طبیعت زمینی, سلیمان العیسی, مصطفی رحماندوست}
    Toran Afri, Rahimeh Choulanian *, Sadegh Ebrahimi Kavari

    Children's literature is any text written or composed with the help of specific technical and literary principles and content appropriate to the child's age group so that the child can communicate with it well. As a result, the works written or composed for children must follow certain technical principles. In terms of emotional and psychological aspects, they must be such that they affect the child's seeking-beauty soul and arouse his emotions and feelings. In Arabic literature, "Suleiman Al-Issa" and in Persian literature, "Mustafa Rahmandost" are among the poets who devoted a large part of their poems to children's issues and left valuable works in this field. The present research, written with a descriptive-analytical method and using library resources, has investigated the manifestations of the divine and earthly nature in the children's poems of the two mentioned poets. It is concluded that both poets paid attention to phenomena such as the sky, rain, wind, sea, river, and tree in their poems and, while drawing them, also expressed some appropriate moral and educational principles for children.

    Keywords: Children's literature, Divine, Earthly Nature, Suleiman Al-Issa, Mostafa Rahmandost}
  • علیرضا اسعدی *

    برخی مخالفان فلسفه و بسیاری از خاورشناسان چنین میپندارند که فلسفه اسلامی تکرار سخنان و نظریات فلاسفه یونان است و نه تنها از تعالیم اسلامی بکلی دور است، بلکه گاهی در تضاد و تعارض با تعالیم قرآنی است. هدف این نوشتار آنست تا با تبیین حد و حدود نقش و تاثیرگذاری قرآن‌کریم‌ ‌بر یک بحث عقلی و فلسفی، و نیز بررسی آثار فلاسفه مسلمان، نشان دهد که آنها بمنظور بسط و تکامل مباحث فلسفی ‌‌و بطورخاص، خداشناسی فلسفی‌‌ از تعالیم قرآنی بهره برده‌اند و گسترش کمی و کیفی مسایل، استدلالها، نظریه‌ها و قواعد فلسفی در این حوزه وامدار تعالیم قرآنی است. این تاثیر و بهره‌گیری بمیزانی است که به تحول محتوایی و ساختاری فلسفه یونان منتهی شده و رویکرد و نگرش کلی فلسفه اسلامی را از فلسفه یونانی متمایز ساخته است.

    کلید واژگان: قرآن کریم, فلسفه اسلامی, فلسفه یونان, خداشناسی, خداشناسی فلسفی, توحید, صفات الهی}
    ireza Asadi

    Some opponents of philosophy and many Orientalists believe that Islamic Philosophy simply repeats the words and views of Greek philosophers and is not only totally far from Islamic teachings but also sometimes in opposition to them. Through explaining the extent of the influence of the Holy Qur’an on a rational and philosophical discussion and a study of the works of Islamic philosophers, this paper aims to demonstrate that they have benefitted from Qur’anic teachings in order to expand and develop philosophical discussions and, particularly, philosophical theology. In other words, it intends to prove that the qualitative and quantitative expansion of philosophical problems, arguments, theories, and principles in the field of philosophical theology is indebted to Qur’anic teachings. This influence is to the extent that it has led to the conceptual and structural evolution of Greek philosophy and differentiates the general approach of Islamic philosophy from Greek philosophy.

    Keywords: Holy Qur’an, Islamic philosophy, Greek philosophy, theology, philosophical theology, oneness of being, divine}
  • محمدمهدی کریمی نیا *، نجیب الله حکیمی، مجتبی انصاری مقدم

    بحث از حقوق طبیعی از بیست و پنج قرن پیش به شکل‌های مختلف در میان متفکران جریان داشته است. سنت حقوق طبیعی در فرهنگ‌های مختلف مطرح بوده و تحولاتی را به خود دیده است. اعتقاد به این سنت ‌نه‌تنها در سنت‌های دینی و فضای الهیاتی و کلامی، بلکه در چارچوب عقل‌مدار سکولار نیز مطرح بوده است. هواداران حقوق طبیعی در تمامی دوره‌ها دغدغه دفاع از حقوق انسان‌ها را داشته‌اند و سه ویژگی جهانی بودن، ضرورت و ثبات را جزء مشخصه حقوق طبیعی دانسته‌اند. در این مقاله تلاش شده است نظریه حقوق طبیعی در اندیشه جان‌لاک پس از بیان مبانی هستی‌شناختی، انسان‌شناختی، روش‌شناختی، ارزش‌شناختی و معرفت‌شناختی او تبیین و بررسی شود. در ادامه شرح کوتاهی از مبانی اسلامی که قابلیت جایگزینی با مبانی فکری و فلسفی جان‌لاک دارند ارایه شده و در آخر با استفاده از این مبانی مشخص شده است که چه تغییرات و تفاوت‌هایی به دست می‌آید؛ آیا نظریه معهود با نظریه اسلامی یکسان است یا متفاوت.

    کلید واژگان: قرآن, حقوق, حقوق طبیعی, جان لاک, فلسفه حقوق, حقوق الهی}
    Mohammad Mehdi Karimi*, Najibullah Hakimi, Mojtaba Ansari Moghadam

    The debate over natural rights has been going on in various forms among thinkers for twenty-five centuries. The tradition of natural law has been introduced in different cultures and has undergone changes. Belief in this tradition has been discussed not only in religious traditions and theological and theological spheres, but also in the framework of secular rationalism.Proponents of natural rights in all periods have been concerned with the defense of human rights and have considered the three characteristics of universality, necessity and stability as characteristic of natural rights. In this article, an attempt has been made to explain and study the theory of natural rights in John Locke thought after stating his ontological, anthropological, methodological, axiological and epistemological principles. And finally use these principles to determine what changes and differences are achieved. Is the conventional theory the same or different from the Islamic theory?.

    Keywords: Quran, law, natural law, John Locke, basics, philosophy oflaw, divine, natura}
  • رضا جمشیدی*، حسن حیدری، محسن ذوالفقاری، جلیل مشیدی
    بسیاری از شخصیت های حاضر در اسطوره های جهان، موجوداتی شگفت انگیز و فرا طبیعی اند که با قدرت های خارق العاده و غیرطبیعی خود با انسان زمان در ارتباط اند و اصولا وجود آنان یکی از ویژگی های اصلی اساطیر و سبب جذابیت شان برای مخاطبان است. این موجودات فرا طبیعی در اسطوره ها و حماسه های ایران نیز دیده می شوند. جهان بینی ثنویت که از باور های ادیان بین النهرینی و برخی از ادیان قوم هند و ایرانی است، باعث شده است تا با تقسیم موجودات فرا طبیعی در اساطیر ایران به دو گروه اهورایی و اهریمنی، هریک در ارتباط با انسان نقش خاصی ایفا کنند و با تغییراتی در جریان گذر از اسطوره به حماسه، در شاهنامه نیز راه یابند. بررسی نقش و خویشکاری این موجودات در ارتباط با انسان در شاهنامه برای روشن شدن زوایایی از باور ها و آیین های ایرانیان پیش از اسلام، امری ضروری و مهم است و ما در این مقاله با روش توصیفی تحلیلی رابطه انسان را با موجودات فراطبیعی در شاهنامه بررسی و تبیین کرده ایم. در شاهنامه، بسیاری از ایزدان گذشته از مقام خود تنزل کرده و در قالب شاهان یا پهلوانان نیک و بد مجسم می شوند. در شاهنامه، اهورا مزدا (یزدان) خدای یگانه و آفریننده نیک و بد است و سروش، سیمرغ و اسرافیل از دیگر موجودات اهورایی اند که در خدمت انسان و یاریگر اویند. همچنین اهریمن، دیو، اژدها، پری و یاجوج و ماجوج جزء موجودات اهریمنی هستند که پیوسته در صدد دشمنی، نبرد و آسیب زدن به انسان برمی آیند.
    کلید واژگان: موجودات فراطبیعی, اهورایی, اهریمنی, شاهنامه, انسان}
    Reza Jamshidi *, Hasan Haydari, Mohsen Zolfaghari, Jalil Moshayedi
    Many characters who are known as worlds’ myth, are extraordinary and incredible creatures, that make connection with people by these abnormal and super national power. Basically, their existence is considered as one of the main attribute of myths, caused to being attractive for audience. These type of extraordinary creatures in myths and legend of Iran can be seen too. Dualism worldview is not only belief of Mesopotamia’s Religions but also belief of religions in India and Iran nations where extraordinary creatures in Iran’s myths are categorized in two groups as the devil and ahura. Each one plays a special role in connection with human and due to turning from myths into epic could entry the Shahnameh. This is really significant and essential to study the role and self-doing of these creatures in connection with human in Shanameh in order to clarify all angles of beliefs and costumes of Iranian before Islam. Here in this essay, the relation between human and extraordinary creature is formulated and studied via analytic and descriptive method. Based on that, in Shahnameh most gods were downgraded to kings or bad and good heroes.  Ormazd (wise lord) is the only God and creator of bad and good in Shahnameh. Soroush, Simorgh) a mythological bird) an Esrafeel (or seraph( are the other creatures who help the human on the other hand, the Devil , demon, dragon and Gog and Magog are the creatures who did continually enmity against human.
    Keywords: extraordinary creatures, the devils, divine, Shahnameh, human being}
  • عباس مهرگان*، محمدرضا بیات

    مقاله حاضر گزارش پژوهش تجربی است که به بررسی نحوه نگرش به پاندمی کرونا و مطالعه نگرش دینی در این دوران از منظر جامعه شناسی شر در پیوند با جامعه شناسی دین می پردازد. نمونه تحقیق حاضر تشکیل شده است از 273 نفر از ایرانیان ساکن داخل کشور که به صورت آنلاین مورد پرسش قرار گرفته اند. اهداف این تحقیق توصیفی عبارتند از 1) سنجش نگرش در مورد دوگانه ماهیت طبیعی ویروس کرونا در مقابل ماهیت الهی آن، 2) سنجش نگرش در مورد دوگانه خیر یا شر بودن ویروس کرونا، 3) بررسی همبستگی نگرش ها در هر دو مورد با مولفه های ایمان به خداوند. اولین یافته پژوهش آن است که در اثر همبستگی های موجود میان نگرش به دوگانه های ماهیت الهی/طبیعی و خیر/شر بودن ویروس کرونا، دوگانه مرکب و جدید «خیر الهی» در مقابل «شر طبیعی» پدید آمده است. دومین و مهم ترین یافته آن است که بررسی همبستگی میان مولفه های ایمان به خدا از سویی، با نگرش به دوگانه های خیر الهی و شر طبیعی از سوی دیگر، از وجود دو سنخ متفاوت دینداری در مواجهه با ویروس کرونا پرده برمی دارد: دینداری تفکرگرا و دینداری تصورگرا. دینداری تفکرگرا پیرامون قطب شر طبیعی این دوگانه، و دینداری تصورگرا حول قطب خیر الهی آن شکل گرفته است.

    کلید واژگان: خیر, شر, الهی, طبیعی, ویروس کرونا, جامعه شناسی شر, دینداری تفکرگرا, دینداری تصورگرا}
    Abbas Mehregan *, MohammadReza Bayat

    The present paper is a report of an experimental study that examines the attitude towards the Corona pandemic and observes religious attitudes from the perspective of the sociology of evil and the sociology of religion. An online survey was conducted to interview the sample consisted of 273 Iranians. The aims of this descriptive study are: 1) Measuring attitude towards the dichotomy of divine/natural essence of Coronavirus, 2) Measuring attitude towards the dichotomy of good/evil essence of Coronavirus, and 3) Examining the correlation of attitudes in both cases with the components of faith in Allah. The first finding is that a new multiplex dichotomy of divine/natural and good/evil is formed based on the results. The second and most important finding is that the study of the correlations between the components of faith in God, on the one hand, with views toward the dichotomies of divine/natural and good/evil, on the other hand, illustrates the existence of two various types of religiosity in confrontation with Coronavirus: thoughtful religiosity and imaginative religiosity. Thoughtful religiosity is shaped around the natural-evil pole of the dichotomy, and imaginative religiosity around its divine-good pole.

    Keywords: Good, Evil, Divine, Natural, Coronavirus, Sociology of Evil, Thoughtful Religiosity, Imaginative Religiosity}
  • سمیه صفاری احمدآباد، اسماعیل بنی اردلان*، ایرج داداشی، محمدرضا شریف زاده

    در نگرش ابن عربی، نور در مقام اسمی از اسامی حضرت حق، با ضیاء خود به مراتب هستی، مظهر اشیاء و موجودات در عرصه عالم امکان می گردد، در این راستا هر موجودی بنا به احکام مرتبه وجودی اش در جایگاه سایه این نور با صاحب سایه، کیفیتی از وجود را بنا بر اصل تجلی وجودی حضرت حق در مرتبه اسماء و صفات تجربه می کند که رمز ادراک آن به واسطه حکمت نوریه و علم یافتن به صور مرتبه مثال امکان پذیر می شود. سرانجام نتیجه حاصل شده این است؛ همان گونه که خیال انسانی به عنوان برزخ میان عالم روح و جسم نیازمند تاویل است؛ خیال منفصل در مرتبه برزخ میان عالم لاهوت و ناسوت که محل اجتماع ارواح ملکوتی و اجسام لطیف از عالم ماده است نیز به تاویل احتیاج دارد و در این راستا عرصه هستی در مرتبه خیال مطلق و کثرت سایه های حضرت حق، نیازمند تاویل به سوی مرتبه احدیت ذات است و علم یافتن به این شیوه نگریستن به هستی تنها توسط حکمت نوریه دریافت می گردد که به عقیده ابن عربی، صورت کامل آن نزد حضرت رسول(ص) در مرتبه یوسف محمدی به ودیعه نهاده شده است. روش تحقیق در این نوشتار، توصیفی _ تحلیلی بوده، همچنین ابزار و شیوه های گردآوری اطلاعات در بردارنده جستجوی کتابخانه ای است.

    کلید واژگان: حکمت نوریه, حضرت مثال و مفهوم خیال, عالم لاهوت و ناسوت, وحدت در کثرت}
    Somayeh Saffari Ahmadabad, Ismail Baniardalan *, Iraj Dadashi, MohammadReza Sharifzadeh

    In Ibn Arabi’s mind, light, as one of the many names of the God, contributes to the manifestation of the objects and creatures in the domain of the various presence statuses of the world through emitting and beaming its radiations into the levels of existence. And, in line with this, every creature experiences a quality of existence according to the principle of the God’s existential manifestation in names and attributes based on its existential rank in the position of a shadow of this light in respect to the owner of the shadow and it can be perceived by means of the illuminated wisdom and gaining knowledge over the forms of the imagination.The final result was that the same way that the human imagination needs interpretation as isthmus between the worlds of soul and body, the disconnected imagination is also in need of interpretation in its isthmus rank between the divine and corporeal worlds as the place wherein the ethereal spirits and the soft bodies of the world of matter gather around; in parallel, the domain of the existence in the rank of absolute imagination and multiplicity of the shadows of the God need interpretation towards the unity of the essence. The knowledge over this method of approach towards the existence can be only acquired through illuminated wisdom that, as believed by Ibn Arabi, its perfect form has been entrusted in His Highness the Great Apostle of Islam (may Allah bestow him and his scared progeny the best of His regards) in His Highness’s rank of Yusuf. The present study’s method in this study is descriptive-analytical. The data collection instrument includes library research.

    Keywords: illuminated wisdom, world of Imagination, concept of Imagination, divine, corporeal worlds, unity in multiplicity}
  • البرز محقق گرفمی *

    فرخندگی یا نا مبارکی عارضی پاره های زمان و اثرگذاری آن بر فیروزی یا نگون بختی آدمی، مفهومی است که برخی دانشوران آن را بر مفاهیم قرآنی، روایی و دلایل محتمل عقلانی استوار می دانند. در پژوهش پیش رو، برای ارزیابی این باور، ابتدا برآیند دلالت های آیات موضوع بیان شده  است و در گام پسین، آیات مخالف با این مفهوم یافته شده و به سه رده ذیل افراز گشته اند: آیات دال بر نیکو بودن بنیان خلقت همه پدیده ها، توانمندی آدمی در مهار پدیده ها و نیز سنت های الهی و تکوینی در نگون بختی یا کامیابی آدمی. افزون بر  بهره از انواع دلالت های قرآنی موثر در موضوع نامبارکی زمان ها، وجه نوآوری پژوهش را در انحصار مواد استدلال، به آیات قرآنی و نیز یافتن آیات مخالف با مفهوم مذکور می توان دانست. نتیجه این تحلیل قرآن محور، ناروا بودن هرگونه انتساب صفات نحوست یا سعادت به زمان ها  ولو به نحو عارضی است.

    کلید واژگان: دلالت های قرآنی, سعد و نحس, آثار زمان, نیکویی نظام خلقت, سنت های الهی و طبیعی}
    Alborz Mohaghegh Garfami *

    The incidental auspiciousness or unhappiness of parts of time and its effect on human success or misfortune is an idea that some scholars consider to be based on Qur'anic concepts, narration and possible rational reasons. In the present research, first the result of this subject verses meanings is stated in order to evaluate this belief. In the next step, verses contrary to this idea have been found and divided into the following three categories: Verses indicate the goodness of the creation of all phenomena, man's ability to control phenomena, as well as divine and evolutionary traditions in human misery or success. In addition to using a variety of effective Qur'anic arguments on the subject of unhappy times, the innovation of research in the monopoly of argument materials, can be considered as Qur'anic verses and also finding verses contrary to this idea. The result of this Qur'an-based analysis is the inaccuracy of any relation between the attributes of iniquity or happiness to times, even incidentally.

    Keywords: Qur’anic arguments, fortunate, misfortunate, auspicious or ominous time, goodness of the creation system, divine, natural traditions}
  • محبوبه اکبری ناصری*، بهروز الیاسی
    شیوع عالم گیر ویروس کرونا (2019)، در جهان، سبب بازاندیشی در بسیاری از مناسبات انسانی شد. علوم انسانی و به ویژه فلسفه نیز از این قاعده مستثنی نبود. در این پژوهش کوشش می شود غیاب انسان ها برای پیشگیری از گسترش ویروس کرونا در مجامع عمومی و نسبت آن با بیان امر الهی (امر مطلق) در سه ساحت هنر، دین و فلسفه با توجه به متن پدیدارشناسی روح هگل، مورد بازاندیشی قرار گیرد. در اندیشه ی هگل بیان امر الهی در سه ساحت یاد شده با حضور انسان و برای انسان امکان پذیر می شود. خالی شدن اماکن عمومی به ویژه پرستش گاه ها از انسان، ما را با پرسش از چگونگی نسبت انسان و امر الهی در جهان معاصر روبه رو کرد. نتایج حاصل از این پژوهش، نشان دهنده ی آن است که در جهان نیست انگار و سکولار مدرن، هنر و دین برای بیان امر الهی از وجهه ی نظر هگل ناکارآمد بودند، با این حال ظواهر و تشریفات خاص هنرها و دین آشکار مسیحی هنوز آن ها را کارآمد نشان می دادند که بحران کرونا از بحران بزرگ تری پرده برداشت که به محاق رفتن امرالهی و معنویت است. در جهان معاصر تنها یک ساحت برای بیان امر الهی باقی مانده که آن هم فلسفه است. هگل مدعی است که دین و خدا از سنخ معقولاتند و روند صیرورت روح در جهان مادی نیز معقول و واقعی بوده است، اما با ژرف نگری در تاریخ متافیزیک و به ویژه رویدادهای جهان مدرن و پسامدرن متوجه می شویم امر الهی معقول، هنوز نااندیشیده باقی مانده است و بحران شیوع کرونا فقدان خرد را آشکار کرد.
    کلید واژگان: ویروس کرونا, انسان, امر الهی, خدا, هنر, دین, فلسفه}
    Mahboobeh Akbari Naseri *, Behrooz Elyasi
    The global outbreak of the corona virus (2019) in the world has led to a rethinking of many human relationships. The humanities, and especially philosophy, were no exception. In this study, an attempt is made to rethink the absence of humans in public and its relation to the expression of the divine in three areas: art, religion, and philosophy, according to the text of the “Phenomenology of spirit”. In Hegel's thought, the expression of the divine command in the three mentioned fields is possible with the presence of man and for man. The emptying of public, especially places of worship, has led us to question how man and the divine relate to the contemporary world. The results of this study show that in the modern world, nihilism and secularism, art and religion were ineffective in expressing the divine from Hegel's point of view. However, the specific appearances and ceremonies of the arts and the Christian revealed religion still demonstrate them to be effective, Corona unveiled a larger crisis that is the result of the departure of the divine. In the contemporary world, it is possible to express the divine in philosophy. Hegel argues that religion and God are rational, and that the process of the Spirit's manifestation in the material world has been rational, but with an in-depth look at the history of metaphysics, and the events of the modern world, we see that the rational divine is still unthinkable. Corona's outbreak crisis reveals a lack of wisdom
    Keywords: Corona virus, Man, Divine, God, art, religion, Philosophy}
  • صادق گلستانی*
    توجه به اهمیت دین در زندگی باعث شده تا تبیین های مختلفی در باره ضرورت وجود دین و دین داری در شاخه های مختلف علمی صورت پذیرد. یکی از انواع تبیین -که در تفسیر المیزان نیز انعکاس یافته است- رویکرد اجتماعی است که مسئله اصلی این مقاله را شکل می دهد و به این پرسش پاسخ می دهد که المیزان چگونه ضرورت وجود دین در جامعه را اثبات می کند؟؛ به عبارت دیگر بر اساس کدام مبانی معرفتی و با چه سازوکاری حضور دین را در زندگی اجتماعی توجیه پذیر و ضروری می داند؟ بدین منظور با استفاده از روش تحلیلی و توصیفی پاسخ این مسئله در این مقاله بررسی می شود و بیان خواهد شد که مطابق برخی از مبانی انسان شناختی و هستی شناختی تفسیر المیزان؛ از قبیل استخدام گری و پیدایش اختلافات اجتماعی، غایات وجودی اجتماعی بودن و سنت های اجتماعی الهی، می توان حضور دین را در جامعه ضروری می سازد.
    کلید واژگان: دین, فطرت, غایات وجودی, اختلافات اجتماعی, سنت های الهی}
    Sadeq Golestani *
    Paying attention to the importance of religion in life has led to various explanations about the necessity of religion and religiosity in different branches of science. One type of explanation - which is also reflected in Al-Mizan's interpretation - is the social approach that forms the main issue of this article and answers the question: How did Al-Mizan prove the necessity of religion in society? In other words, on the basis of which epistemological principles and by what mechanism did he consider the presence of religion in social life justifiable and necessary? For this purpose, using analytical and descriptive methods, the answer to this problem is examined in this article and it will be stated that according to some anthropological and ontological principles, the interpretation of Al-Mizan; Such as employment and the emergence of social differences, the existential ends of being social, and the divine social traditions, can make the presence of religion in society necessary.
    Keywords: religion, Nature, Existential Ends, Social Differences, Divine}
  • علیرضا پارسا*، مرتضی عسگری، محمدحسین مهدوی نژاد، رجب اکبرزاده
    مسئله شر قدمتی به بلندای طول تاریخ تفکر فلسفی دارد و یکی از مهم ترین و چالش برانگیزترین موضوع ها در میان فیلسوفان و الهیدانان است که در بدبینانه ترین حالت عامل انکار خداوند و در خوشبینانه ترین حالت عامل نقض برخی صفات ثبوتی خداوند شده است. برای مثال، شر و بویژه شر گزاف قدرت مطلق و خیرخواهی محض خداوند را مورد نقض قرار می دهد. هدف از تدوین این نوشتار، بررسی مسئله منطقی شر و حل آن از نگاه دو متفکر اسلامی و غربی، استاد مطهری و جان هیک است.شهید مطهری بر اساس نظام منسجم «عدل الهی» اعتقاد دارد که حکمت و مصلحت خداوند بر نظام هستی حاکم است و شر امری «نسبی و عدمی» است و در انتها نتیجه می گیرد که شرور مبتنی و منتهی به خیر می شود و این دو، امری «غیر قابل تفکیک» از هم هستند و البته مزایایی نیز برای شر برمی شمارد.جان هیک، نیز اعتقاد به خالق قادر و عالم دارد که بهترین جهان ممکن را خلق کرده ضمن اینکه هیک، نگاه ایرنائوسی به شر دارد و نظریه «پرورش روح» را بسط داده و هدف خداوند را از خلق شرور، تعالی بخشیدن به انسان و رشد معنوی او معرفی می کند و آن را عامل کمال و تکامل می داند. اما صحبت از مشکلی لاینحل و «گره ای ناگشوده» به نام شر گزاف می کند و در انتها حکمت وجود شرور را «رازآلود» و به عبارت دیگر، غیر قابل شناخت و ورای درک می داند.
    کلید واژگان: شر گزاف, عدل, الهی, مطهری, جان هیک}
    Alireza Parsa *, Mertaza Askaripnu, Mohammad Hossein Mahdavinejad, Rajab Akbarzadeh
    The issue of history has a long history of philosophical thinking, and one of the most important and challenging issues among philosophers and theologians is that in the most pessimistic case, God denies God, and in the most optimistic case, there has been a violation of certain attributes of God. For example, evil, and especially the excessive evil of absolute power and God's merciful wills. The purpose of this writing is to study the logical problem of evil and solve it from the perspective of the two Islamic and Western thinkers, Professor Motahari and John Hick. John Hick also believes in the mighty creator who created the best possible universe, while Hicker's view is that he is evil and develops the theory of "cultivating the soul," and the purpose of God is to create evil, to uplift human beings and He introduces his spiritual growth and makes it an agent of perfection. But talking about an unsolved problem and an "unknotted knot" in the name of evil exaggerates, and finally, the wisdom of evil is "mysterious", in other words, unconscious and beyond comprehension.
    Keywords: Extreme evil, divine, justice, Motahari, John Hick}
  • ماه نظری *
    ذهن خلاق فصیحی، میان اجزای طبیعت و انسان با دخل و تصرف های صورخیال چون تشبیه، استعاره، کنایه و مجاز، پیوندی نو آفریده است. شاعر با دریافت هوشمندانه از پیرامون خویش و عالم محسوسات برای بیان عواطف و امور انتزاعی، با طی یک فعل و انفعال روانی، به باز سازی و بازآفرینی باورها، اعتقادات، رویداد های اجتماعی و… با تصاویری بدیع و گاه شگفت انگیز پرداخته است. تصویر سازی و تخیلات فصیحی هروی، آمیخته ای از زندگی، آرمان ها، اعتقادات مذهبی، باورهای عامیانه، رویداد های زندگی انسان و دگرگونی های مختلف طبیعت، اشیا و آمیزه ای از تناقضاتی می باشد که نشان گر ماهیت ابهام گونه و چند بعدی، زبان، دوگانگی، و ذهنیت بشر است. پژوهش حاضر به بررسی ارتباط تنگاتنگ مفاهیمی چون «مدح، مفاخره، تقابل عقل و عشق، آموزه های عرفانی و…» ، با صور خیال در دیوان فصیحی هروی اختصاص دارد. تا میزان استفاده شاعر از ابزارهای گوناگون زیبایی آفرینی (تشبیه، استعاره، کنایه و…) برای انتقال پیام و تاثیر کلام او آشکار شود. روش کار توصیفی تحلیلی با بهره گیری از منابع کتابخانه ای است. هدف این بررسی، ادراک بهتر، انتقال معانی و شناخت روح هنرمندانه او است.
    کلید واژگان: مفاهیم هنری, تشبیه, استعاره, کنایه, شعر فصیحی هروی}
    Mah Nazari *
    The natural mindset, the mid-section of nature and mannas, has created a new link using images such as likeness, metaphor, quibble and permission. The poet has a clever reception from his surroundings, To express emotions and mindsets, with a mental interaction, to create beliefs, beliefs, social events, and ... with fresh insights. Fantastic image and mix of life, ideals, events of human life, and various changes-nature, objects, and motifs are not contradictions. Which indicates the multiplicity of language, duality, and subjectivity. The present research is devoted to the relationship between concepts such as "praise, hypocrisy, reason and love, mystical teachings, and so on," ¬ with the inspiration of Phases of Heravi. To the extent that the poet's use of aesthetic tools to convey the message and the effect of the word is clear. The descriptive-analytic method is utilized through library resources. The purpose of this study is to better understand, translate meanings and recognize his artistic spirit.
    Keywords: phases of imaginary, divine, concepts, simile, metaphor}
  • علی نقی فقیهی *، حسن نجفی، سمیه دریساوی
    هدف این پژوهش بررسی قلمروهای سبک زندگی در آموزه های تربیتی امام رضا (ع) و استخراج دلالت های آن در برنامه های درسی نظام تعلیم و تربیت رسمی و عمومی جمهوری اسلامی ایران است. روش پژوهش کیفی از نوع تحلیلی- استنباطی است. جامعه تحلیلی کلیه منابع دست اول از امام رضا (ع) است که به صورت حدیث در دسترس ما بوده است که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و مورد مطالعه عمیق قرار گرفت. تجزیه و تحلیل داده ها به طور مستمر همزمان با جمع آوری اطلاعات از طریق دسته بندی، کدگذاری و نهایتا تفسیر انجام گرفت. یافته های حاصل حاکی از این است که سبک زندگی در آموزه های تربیتی امام رضا (ع) دارای چهار قلمرو است که عبارتند از: قلمرو الهی، فردی، اجتماعی و زیست محیطی. هر کدام از این قلمروها دارای عناصری است. عناصر قلمرو الهی عبارتند از: شناخت، ایمان، تقوا، اعتماد و توکل، تسلیم و رضا و بندگی. عناصر قلمرو فردی عبارتند از: شناخت خود، دانش طلبی، تربیت عقلانی، رشد ارزش های اخلاقی و کمال خواهی. عناصر قلمرو اجتماعی عبارتند از: دوستی، محبت، عدالت، همکاری و کرامت. عناصر قلمرو زیست محیطی عبارتند از: شناخت طبیعت، هدفمندی جهان هستی، استفاده مطلوب از طبیعت و مسئولیت پذیری. دلالت های سبک زندگی در برنامه های درسی رسمی و عمومی را می توان در قالب هدف غایی (قرب و رضوان الهی) و اهداف واسطه ای، محتوای تلفیقی (با محوریت آموزش خداشناسی، انسان شناسی اسلامی، جامعه پذیری دینی- اخلاقی و آماده سازی متربیان برای مواجه منطقی با طبیعت) ، روش های یاددهی – یادگیری (پرهیز از سطحی نگری، پرسشگری، گفتگو، الگوسازی، پژوهشگری، اکتشافی، ایفای نقش، مشاهده، گردش علمی، نمایش فیلم) و ارزشیابی (روش های فرایندی و کیفی مانند مشاهده، مصاحبه، گزارش دهی، پژوهش، خودارزیابی و شرح حال نویسی) مطرح نمود.
    کلید واژگان: امام رضا (ع), سبک زندگی, قلمرو الهی, فردی, اجتماعی, زیست محیطی, برنامه های درسی}
    Ali Naghi Faghihi *, Hassan Najafi, Somayyeh Derisavi
    The present study sought to investigate the lifestyle informed by teachings of Imam Reza (PBUH) and extract its implications for the Iranian national curricula in the primary and secondary education. The research method was qualitative and analytical-inferential. The statistical population of the study comprised all sayings of Imam Reza (PBUH) which are available as primary sources. These sayings were selected through purposive sampling and were deeply examined. Data analysis was simultaneously carried out with data collection and the data were continuously classified, coded, and interpreted. Results indicated that the lifestyle informed by teachings of Imam Reza (PBUH) has four divine, personal, social and environmental domains and each of these domains comprise different components. Components of the divine domain are: knowing God, faith, virtue, trust and reliance on God, submission, satisfaction and obedience. Components of the personal domain consist of self-knowledge, seeking knowledge, intellectual training, development of ethical values, and seeking perfection. The social domain components comprise friendship, affection, justice, cooperation and dignity and the environmental domain components include knowing nature, purposefulness of universe, optimal use of nature and accountability. The implications of the lifestyle informed by teachings of Imam Reza (PBUH) for the Iranian national curricula in the primary and secondary education are: the ultimate goal (approaching God) and intermediate goals, integrated content (centered on the teaching of theology, Islamic anthropology, religious-ethical socialization, and preparation of learners for a rational encounter with nature), teaching-learning methods (avoiding simplistic approaches, inquiry, dialogue, role modeling, investigating, exploring, role play, observation, field trips, showing films) and evaluation (procedural and qualitative methods such as observation, interviews, reporting, research, self-assessment and narrative evaluation).
    Keywords: Imam Reza (PBUH), lifestyle, divine, personal, social, environmental domains, curricula}
  • ذکیه فتاحی
    از نگاه عارفان همه ی موجودات در عالم هستی مظاهر اسماء الهی اند؛ بنابراین زن نیز ظرف وجودی اسمی از اسماء و صفات خداوند می باشد؛ عرفا نیز زن را مظهر اسم جمال، خالق و اسم رب می دانند؛ به ویژه ابن عربی درباره ی زنان، از آن جهت که آینه ی جمال حق هستند نظری خاص دارد؛ وی پس از بیان حدیث نبوی: «حبب الی من دنیاکم ثلاث: النساء و الطیب و جعلت قره عینی فی الصلاه»، استدلال می کند که تاویل این سخن به نوعی بیانگر منزلت حقیقی زن بوده وحب زنان را کمال عارفان وحب الهی می شناسد. دراین مقاله سعی بر آن است که منزلت حقیقی زن از دیدگاه عرفان اسلامی و ادبیات عرفانی را تبیین و روشن نماید؛ ابن عربی بیش تر از هرکس به شان معنوی زن پرداخته است؛ این مقاله مطالبی از ابن عربی و شواهدی از «مثنوی» در باب منزلت زن را تحلیل می کند؛ سعی نگارنده این است که یکی از پیوندهای فکری مولانا با ابن عربی را در این خصوص به صورت توصیفی- تطبیقی روشن نماید.
    کلید واژگان: زن, اسماء, صفات, جمال, خالق, ابن عربی, مولانا}
    In mystics'' view، all creatures in this world are the representatives of divine names; therefore the women are the symbols of God’s names and attributes. The mystics know the woman as divine، epiphany beauty and the name of lord. Ibne Arabi has a specific idea about women due to being the mirror of Divine’s beauty. saying the prophet Hadith «I like three things of your world، women، fragrant (good smell) and praying which is the delight of one’s eye»، he argues that its hermeneutic interpretation somehow shows the real status of a woman and he considers loving a woman as attainment to mystics'' perfection and the Divine’ s love. This study attempts to verify women’s real statusfrom the perspective of Islamic mysticism and mystical literature. Ibne-Arabi discusses the woman''s spiritual degree more than others. In fact، this article surveys some subjects of Ibne-Arabi and some evidences of Masnavi about woman’s dignity. The author has tried to clarify one of the mental relationships between Moulana and Ibne-Arabin comparatively and descriptively.
    Keywords: Woman, Divine, Beauty, Epiphany, Attributes, Ibne, Arabi, Molavi}
  • حمید ملک مکان
    در علم اخلاق، از حسن و قبح سخن می رود و اخلاق بر اخلاق از دیدگاه اشاعره و معتزله مدار حسن و قبح می چرخد، اعم از آن که در حوزه عقاید یا اوصاف نفسانی و یا افعال باشد.
    نگارنده در مقاله حاضر، اخلاق را از دیدگاه دو مکتب کلامی اشاعره و معتزله بررسی کرده است. معتزله به حسن و قبح ذاتی و عقلی افعال معتقدند و آن را از لوازم اساسی عدل الاهی می دانند. آنان همه افعال الاهی را حسن و زیبا می دانند و برآنند که خدا فعل قبیح انجام نمی دهد و در انجام واجبات، اخلال نمی ورزد. صفت عدل به صفات اراده و قدرت مطلق الاهی بازمی گردد؛ این صفات به شناخت توحید و مطلق صفات خداوند می انجامد. شناخت توحید و اثبات قدیم بودن خدا، بر آزادی اراده و اختیار انسانی در افعالش متوقف است و صحت این امور نیز به عقل توقف دارد نه نقل؛ در غیر این صورت، به فروپاشی نظام اجتماعی، بطلان قانون علیت و نیز به نابودی شرع و دین می انجامد.
    در برابر این دیدگاه، اشاعره به حسن و قبح الاهی و شرعی افعال پایبندند. آنان به عدل خدا باور دارند اما نه با تعریفی که معتزله قائل است؛ بلکه به اعتقاد ایشان هر کاری که خدا انجام دهد، عین عدل است. بنابراین، آنان حسن و قبح افعال را ذاتی نمی دانند و به تبع، برای عقل در کشف حسن و قبح، ارزشی قائل نیستند؛ بلکه آفریننده حسن و قبح را خدا و فرمان الاهی می دانند. در نظر آنان نیز حسن و قبح افعال، به اراده و قدرت مطلق الاهی بازگشت دارد که هر دو صفت از صفات ذات به شمار می آید.
    نکته دیگر، آن است که هر دو مکتب در عقلی بودن برخی از معانی حسن و قبح، دیدگاهی مشترک دارند؛ تنها در استحقاق مدح و ثواب و ذم و عقاب، عاجلا و آجلا، اختلاف نظر وجود دارد.
    سرانجام این که در دستگاه کلامی معتزله و مطابق تفسیر آنان از حسن و قبح افعال، نگاه و توجه، بیش تر «انسان مدارانه» است؛ حال آن که در دستگاه کلامی اشاعره، تاکید بیش تر الاهیاتی و «خدامحور» می باشد.
    کلید واژگان: اخلاق, اشاعره, معتزله, حسن و قبح, ذاتی و عقلی, الاهی و شرعی}
    Hamid Malekmakan
    Ethics is about good and evil and it constantly circles around these two issues whether when it is discussed with regard to beliefs or sensual qualities or deeds. In the present paper, ethics has been examined from the viewpoint of two theological schools of thought, i.e. the Asharites and the Separatists. The Separatists believe good and evil to be inherent and intellectual characteristics of deeds and they consider this to be an essential element of Divine Justice. They take all Divine Acts to be good and fair and maintain that God never does any vice acts and never hesitates in doing something necessary. The attribute of ‘justice’ is related to the attributes of Divine Will and Divine Omnipotence. These attributes lead to the knowledge of the oneness of God and all of the Divine attributes. The knowledge as to the oneness of God and the substantiation of the eternity of God are dependent upon the humans’ will and freedom of will in their acts and the validity of these issues are dependent upon intellect and not tradition, for, otherwise it would lead to the collapse of the social system, the invalidation of the law of causality, as well as the destruction of the Revealed Law and the religion.In contrast to this view, the Asharites believe in the Divine and lawful good and evil of the acts. They also believe in Divine justice but with a different definition from that of the Separatists; they believe that whatever God does is pure justice. Therefore, they do not believe good and evil to be inherent in acts and as a result, they do not consider any role for intellect in the discovery of good and evil; rather, they believe God and his Divine Orders to be the creator of good and evil. The Asharites also believe that good and evil of acts is dependent upon the Divine Will and Omnipotence which are both considered as Attributes of the Essence. Another point worth considering is that both schools have the same stance on the intellectuality of certain meanings of good and evil; yet, sooner than later they will have a controversy, but only on the merit of praise and reward and rebuke and penalty. Finally, in the theological system of the Separatists, and based on their interpretation of good and evil of acts, their focus is more of an anthropocentric nature, while in the theological system of Asharites the emphasis is more of a Divine and theocentric nature.
    Keywords: Ethics, Asharites, Separatists, Good, evil, Inherent, intellectual, Divine, lawful}
  • شاخصها و نسبت مشروعیت مردمی و دینی حکومت در نهج البلاغه
    خلیل سردارنیا
    «مشروعیت سیاسی» یکی از مفاهیم بنیادین در علوم اجتماعی و سیاسی است و به مثابه مهم ترین ضرورت و الزام سیاسی برای استمرار و تثبیت حکومت ها تلقی می شود؛ این مفهوم با سه شاخص مهم یعنی خاستگاه حقانی و قانونی حکومت و حکمرانان، رضایت عمومی نسبت به حکومت و کارآمدی شناخته می شود. در نهج البلاغه، جامعه و حکومت نه از منظر سکولار یا تقابل جامعه مدرن در مقابل جامعه سنتی بلکه در چارچوب اصول و آموزه های اسلامی– قرآنی و سنت پیامبر اکرم(ص) نگریسته می شود. شاخص های مشروعیت و دموکراسی در نهج البلاغه تنها در چارچوب دینی- اسلامی بیان شده اند و برخی از ساز و کارهای دموکراسی نیز بیان شده اند. در نهج البلاغه، بین مشروعیت سنتی - دینی و مشروعیت مردمی و قانونی حکومت رابطه ای طولی هست، به این معنی که مشروعیت سنتی و دینی، جوهره و مبنای اصلی شکل گیری یا برای ثبوت حکومت اسلامی است و مشروعیت مردمی- قانونی در ذیل مشروعیت دینی و تنها برای عینیت یافتن یا تحقق حکومت است. این در حالی است که در دموکراسی های سکولار، تنها مبنای مشروعیت برای حکومت، از نوع عقلایی - قانونی یا مردمی است نه مشروعیت الهی.
    کلید واژگان: نهج البلاغه, مشروعیت سیاسی, مشروعیت عقلانی و قانونی, مشروعیت دینی و سنتی}
    The Indices and the Ratio of Popular and Religious Legitimacy of Government in Nahjolbalagheh
    Khalil Sardarnia
    Political legitimacy is one of the basic concepts in socio-political sciences and is seen as important necessity and political obligation for continuation and consolidation of governments; the indices of this concept consist the divine and legal genesis of government and governors، general consent and efficiency of government. In Nahjolbalagheh، society and government is attituded in the framework of Islamic principles and procedure (Sonnat) of dignified Prophet (peace be upon him) not on secular aspect and duality of modern and traditional society. In Nahjolbalagheh، indices of legitimacy and democracy have been explained only in the traditional and religious framework as well as some of the mechanisms of democracy. In Nahjolbalagheh، there is a longtitudinal relation between popular- legal and religious legitimacy، means that the religious legitimacy is the core and basic foundation for verification of Islamic government and the other type of legitimacy is only for the fulfilment or executing of government. But in secular democracies، the only foundation of legitimacy is the rational-legal type not divine and religious.
    Keywords: Nahjolbalagheh, Political Legitimacy, Rational, legal Legitamacy, Divine, Religious Legitimacy, Efficiency}
  • لادن رهبری
    ساختارگرایان بر این عقیده اند که مناسک گذار که در میان بومیان مناطق مختلف جهان معمول است ساختار ثابتی دارد. این الگوی ثابت که در این نوشتار معرفی خواهد شد صورت خود را حفظ می کند و تنها از لحاظ محتوایی تغییر می پذیرد. در این مقاله نشان داده خواهد شد که اسطوره زال از الگویی مشابه این مناسک پیروی می کند. زال نیز در مناسکی شرکت می جوید و پیرو آموزش های فراطبیعی ای که از سیمرغ می بیند همانند نوآموز بومی به جایگاهی متفاوت در خرد و توانایی های فراطبیعی دست می یابد. آیین او نیز همانند مناسک گذار فردی، با حضور موجودات آسمانی همراه است. زال به نیروی درمانگری و جادوگری دست می یابد که پس از گذار از پلیدی به نیکی و فره در او ایجاد شده است. این مقاله در تلاش است نشان دهد که الگوی روایی اسطوره زال ساختاری بسیار مشابه با ساختار مناسک گذار در جوامع نانویسا است.
    کلید واژگان: اسطوره زال, ساختارگرایی, سیمرغ, شاهنامه, فراطبیعی, فره, قدسی, مناسک گذار, نوآموز}
    L.Rahbari
    Structuralists claim that there is a common mental structure shaping rite of passage in all primitive societies around the world. This stable pattern does not change in form but undergoes some alterations in its content. This article shows that the myth of Zaal follows the same pattern that the rite of passage does. Zaal takes part in a rite in which learns metaphysical lessons from his tutor Simorgh; like the primitive Chosen One, Zaal reaches a new status of wisdom and ability in his society after going through the rite of passage. His rite also includes participation of heavenly creatures like Simorgh. Zaal gains witchcraft and healing abilities once he abandoned badness and tended to Goodness and consequently gained Farrah and became a divine being as result of the above-said tendency. This article tries to picture that the narrative pattern of the Zaal myth is very much similar to the rite of passage structure in the primitive societies.
    Keywords: divine, Farrah, metaphysical, myth of Zaal, rite of passage, Simorgh, Shāhnāmeh, structuralism, the chosen One}
  • حجت الاسلام سید احمد میر خلیلی، مجید محمد زاده
    بحث از اهداف قانون، ملاک صحت و سقم، منشا مشروعیت و اعتبار یک قانون و همچنین بررسی شرایط قانون گذار، از پیچیده ترین و جدال برانگیزترین مسائل این حوزه از علوم بشری است.
    مهم ترین دیدگاه پیرامون اعتبار و مشروعیت قانون، وضع آن ازسوی مقام ذی صلاحی است که همه شرایط لازم قانون گذاری را داشته باشد؛ شرایطی از قبیل شناخت کامل انسان و آگاه به مصالح و مفاسد او، پیراستگی بودن از هر نوع سودجویی، منفعت طلبی و خودخواهی.
    از دیدگاه قرآن تنها کسی که شرایط و صلاحیت لازم قانون گذاری را داراست، تنها خداوند حکیم و علیم است؛ از این رو، منشا و اعتبار قانون نیز تنها اوست.
    در اسلام حق حاکمیت و ولایت اولا و بالذات از آن خداست و ثانیا و بالعرض حق کسانی است که خداوند آنان را برگزیده و پیروی از ایشان را واجب کرده است؛ در نتیجه، قرآن و سنت پیامبر اعظم9 و اهل بیت او: کتاب زندگی و قانون اساسی بشر برای رسیدن به سعادت می باشد.
    اهداف قانون و قانون گذاری، منشا و اعتبار قانون و قانون گذاری و شرایط قانون و قانون گذاری و مقایسه مکاتب مختلف قانون گذاری از مطالبی است که در نوشتار حاضر مطرح شده است.
    Dr. Sayyed Ahmad Mir Khalili, Majid Muhammad Zadah
    One of the most complicate and controversial debates in the relevant issues of humanities has been the discussion of legislation, its objectives, criterion, origin and conditions of a legislator. The most influential approach on credibility and legitimacy of a law is that the competent authorities having all legislative requirements should have imposed the laws. The conditions a legislator has to meet are as: complete understanding of human, his interest and corruption and being away of self-interest and selfishness. From the Quranic perspective, the only one who can meet all these characteristics is Allah, the all-wise and the Omniscient. Therefore, he alone is the origin and source of law. In Islam, sovereignty and guardianship [firstly and essentially] is the right of Allah, and He will devolve it to whom he pleases. Again, it will be their second and accidental right and their obedience is obligatory only due to Allah's command. As a result, the Quran, tradition of the prophet and his Progeny are playing the role of a constitution and a book of life for the humankind to gain salvation. The paper addresses the following issues too: the objectives of law and legislation, the origin of law, the credibility of law, the conditions of legislator and legislation and a comparative study of different schools on legislation.
    Keywords: the Quran, Legislation, Divine, Human, Made Laws, Objectives, Conditions of Legislator}
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال