به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

فهرست مطالب شهرام حبیب زاده

  • علی جعفری خونیق، مرتضی حقیقی، علیرضا رزاقی، شهرام حبیب زاده، سید تقی حیدری، رسول انتظارمهدی، علیرضا انصاری مقدم، حمید شریفی، مصطفی فرحبخش، مهدی رضایی، مینا گلستانی، احسان سربازی، ناصر نصیری، همایون صادقی بازرگانی*
    مقدمه و اهداف

    استفاده از ماسک نقش موثری در پیشگیری و کنترل اپیدمی های ویروسی با انتقال اصلی هوابرد دارد. مطالعه حاضر با هدف طراحی و ساخت ابزار سنجش نگرش و رفتار افراد برای استفاده از ماسک در اپیدمی های ویروسی با سرایت بالا انجام شده است.

    روش کار

    در این مطالعه روان سنجی، بعد از ایجاد پرسشنامه اولیه، ابتدا روایی صوری و سپس روایی محتوای پرسشنامه توسط 17 متخصص و سه فرد آگاه مورد بررسی قرار گرفت. برای پایایی پرسشنامه، ثبات درونی با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ و پایایی آزمون باز آزمون با روش ضریب همبستگی درون طبقه ای (ICC) محاسبه گردید. برای روایی سازه از تحلیل عاملی اکتشافی به روش مولفه اصلی با چرخش واریماکس استفاده شد.

    یافته ها

    بعد از بررسی مطالعات پیشین پرسشنامه اولیه 27 سوالی تهیه شد. در روایی صوری دو سوال حذف شد. با محاسبه نسبت روایی محتوا و شاخص روایی محتوا به ترتیب سه و یک سوال حذف شدند. میانگین شاخص روایی محتوا برای پرسشنامه برابر 0/95 بدست آمد. مقدار ضریب آلفای کرونباخ برای سوالات نگرش 0/76 و برای سوالات رفتار 0/66 و مقدار ICC برابر 0/873 به دست آمد. در تحلیل عاملی اکتشافی، دو عامل شناسایی گردید که در مجموع 63/98 درصد از واریانس کل را تبیین نمودند.

    نتیجه گیری

    این پرسشنامه جهت ارزیابی نگرش و رفتار استفاده از ماسک در اپیدمی های ویروسی با سرایت پذیری بالا، دارای پایایی و روایی مناسب در زبان فارسی است که می تواند به عنوان یک ابزار معتبر در ایران و سایر کشورها مورد استفاده قرار گیرد.

    کلید واژگان: اپیدمیولوژی, کووید-19, روان سنجی, روایی, پایایی, ماسک}
    Ali Jafari-Khounigh, Morteza Haghighi, Alireza Razzaghi, Shahram Habibzadeh, Seyed Taghi Heydari, Rasoul Entezarmahdi, Alireza Ansari Moghaddam, Hamid Sharifi, Mostafa Farahbakhsh, Mahdi Rezaei, Mina Golestani, Ehsan Sarbazi, Naser Nasiri, Homayoun Sadeghi-Bazargani*
    Background and Objectives

    Masks play a crucial role in preventing and controlling viral epidemics transmitted predominantly through the air. This study aimed to develop and validate a tool to measure people’s attitudes and behaviors related to mask usage during highly contagious viral epidemics.

    Methods

    In this psychometric study, the initial questionnaire was developed and face validity and content validity were assessed by 17 experts and three lay experts. Reliability was evaluated through internal consistency using Cronbach’s alpha and test-retest reliability using the Intraclass Correlation Coefficient (ICC). Construct validity was measured using exploratory factor analysis (EFA) with the principal component extraction method and Varimax rotation.

    Results

    Based on a review of previous studies, an initial 27-item questionnaire was crafted. During the face validity stage, two items were excluded. Through calculating the Content Validity Ratio (CVR) and the Content Validity Index (CVI), three and one items respectively removed. The average scale level content validity index (S-CVI/Ave) was 0.95. Cronbach's alpha coefficient was found to be 0.76 for attitude and 0.66 for practice sections; the ICC was equal to 0.873. EFA revealed two factors explaining 63.98% of the total variance.

    Conclusion

    This questionnaire demonstrated sound reliability and validity in Persian, providing an effective means to assess attitude and behavior related to mask usage during highly contagious viral epidemics. It stands as a valuable tool for use in Iran and other countries.

    Keywords: Epidemiology, COVID-19, Psychometric, Validity, Reliability, Mask}
  • شهلا فرضی پور، فرانک شجاعی، شهرام حبیب زاده، محمدرضا اصلانی، سمیرا شهباززادگان*
    مقدمه

    با توجه به خطر بالای بیماری کووید-19 به خصوص سویه دلتا در زنان باردار و همچنین جدید بودن این همه گیری در جهان و کمبود مطالعات مشابه در ایران و منطقه، انجام مطالعه در خصوص میزان مرگ و میر و یافته های آزمایشگاهی و بالینی بیماری در زنان باردار ضروری به نظر می رسد، لذا مطالعه حاضر با هدف تعیین یافته های آزمایشگاهی و بالینی زنان باردار بستری مبتلا به کووید-19 در زمان شیوع واریانت دلتا بر اساس پیامد بیماری انجام شد.

    روش کار:

     در این مطالعه توصیفی- مقطعی تمام زنان باردار مبتلا به کووید-19 بستری در بیمارستان های استان اردبیل در تابستان و پاییز 1400 و در زمان شیوع سویه دلتا وارد مطالعه شدند. در نهایت 187 زن باردار مبتلا مورد مطالعه قرار گرفتند. اطلاعات دموگرافیک، علایم بالینی و یافته های آزمایشگاهی در تمام افراد مورد مطالعه مورد بررسی قرار گرفت. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS (نسخه 24) و آزمون های دقیق فیشر و همبستگی پیرسون انجام شد. میزان p کمتر از 05/0 معنی دار در نظر گرفته شد.

    یافته ها

    از 187 زن باردار مبتلای بستری شده، 8 نفر فوت شدند. ابتلاء به بیماری های زمینه ای در 41 زن باردار مشاهده شد. شایع ترین یافته بالینی، تنگی نفس و سرفه و شایع ترین یافته آزمایشگاهی، لنفوپنی بود. در مقایسه زنان باردار بهبود یافته و فوت شده برحسب یافته های آزمایشگاهی با استفاده از آزمون دقیق فیشر، تفاوت بین میزان ALT (05/0<p)، لاکتات دهیدروژناز (001/0<p)، AST (001/0<p)، BS (05/0<p)، کراتنین (05/0<p) و توتال بیلی روبین (05/0<p) بین دو گروه از نظر آماری معنی دار بود.

    نتیجه گیری

    ابتلاء به سویه دلتا از بیماری کووید-19، منجر به بستری شدن 187 نفر و فوت 8 زن باردار در استان اردبیل شد. تنگی نفس و سرفه، شایع ترین یافته بالینی و لنفوپنی، شایع ترین یافته آزمایشگاهی بود.

    کلید واژگان: دیس پنه, زنان باردار, سرفه, سویه SARS-CoV-2 B.1.621.1, لنفوپنی, COVID-19}
    Shahla Farzipour, Faranak Shojaei, Shahram Habibzadeh, MohammadReza Aslani, Samira Shahbazzadegan *
    Introduction

    Due to the high risk of Covid-19 disease, especially delta variant in pregnant women, as well as the novelty of this epidemic in the world and the lack of similar studies in Iran and the region, it seems necessary to perform a study on mortality rate and laboratory and clinical findings of the disease in pregnant women. Therefore, this study was performed aimed to determine the laboratory and clinical findings in hospitalized pregnant women with Covid -19 based on disease outcome during the outbreak of Delta variant (summer and autumn 2021) in Ardabil province.

    Methods

    In this cross-sectional and descriptive study, all pregnant women with Covid-19 admitted to the hospitals of Ardabil province in summer and autumn 2021 at the time of delta outbreak were included. Finally, 187 infected pregnant mothers were studied. Demographic information, clinical signs and laboratory findings were studied in all mothers. Data were analyzed by SPSS (version 24) and Fisher Exact test and Pearson Correlation. P<0.05 was considered statistically significant.

    Results

    Of the 187 infected pregnant women, 8 mothers died. Comorbidity was observed in 41 pregnant women. The most common clinical finding was shortness of breath (Dyspnea) and cough, and the most common laboratory finding was lymphopenia. Comparing the cured and dead mothers according to laboratory findings using Fisher's exact test showed that the difference between ALT (p <0.05), lactate dehydrogenase (p <0.001), AST (p <0.001), BS (P <0.05), creatinine (p <0.05) and total bilirubin (p<0.05) were statistically significant between the two groups.

    Conclusion

    Infection to delta variant of Covid-19 disease resulted in 187 hospitalizations and 8 deaths of pregnant mothers in Ardabil province. Shortness of breath (Dyspnea) and cough were the most common clinical findings and lymphopenia was the most common laboratory finding.

    Keywords: Cough, COVID-19, Dyspnea, Lymphopenia, Pregnant Women, SARS-CoV-2 B.1.621.1 variant}
  • شهرام حبیب زاده، فرهاد پورفرضی، سعید صادقیه اهری، محمدرضا رضایی بنا، بابک نخستین، حامد زندیان، الهام صفرزاده، اسلام مرادی اصل*
    زمینه و هدف

    در حال حاضر پاندمی کرونا یکی از مسایل مهم و اصلی بهداشت و درمان در ایران و تمام دنیا می‫باشد. هدف از این مطالعه بررسی عملکرد دانشگاه علوم پزشکی اردبیل در طول اپیدمی کرونا در استان بود.

    روش کار

    این مطالعه شامل کلیه اقدامات و فعالیت‫هایی بود که از شروع اپیدمی کرونا توسط دانشگاه علوم پزشکی اردبیل در سطح استان ارایه و اجرا شد. کلیه داده ها و اطلاعات از معاونت‫های تحقیقات و فناوری، بهداشت، درمان و آموزش گردآوری شدند.

    یافته ها

    در مدت زمان شروع تا تهیه گزارش چهار پیک اتفاق افتاد. تعداد کل نمونه‫های PCR گرفته شده 76673 مورد، تعداد بیماران بستری 28792 نفر، تعداد موارد مثبت بستری 13716 مورد، تعداد بیماران سرپایی 47881 نفر، تعداد موارد مثبت بیماران سرپایی 19473 نفر و جمع موارد کل مثبت در استان 33189 مورد که معادل 3/43 درصد بیماران بود.

    نتیجه گیری

    دانشگاه علوم پزشکی اردبیل کلیه اقدامات لازم را بر اساس دستورالعمل‫های کشوری برای کنترل و پیشگیری از بیماری در استان انجام داده است.

    کلید واژگان: کووید-19, اقدامات, اپیدمی, اردبیل}
    Sh Habibzadeh, F Pourfarzi, S Sadeghieh Ahari, M Rezaeei-Bana M, B Nakhostin, H Zandian, E Safarzadeh, E Moradi-Asl *
    Background & objectives

    Currently, the coronavirus pandemic is one of the most important health problems all over the world. The aim of this study was to evaluate the performance of Ardabil University of Medical Sciences during the coronavirus epidemic in Ardabil province.

    Methods

    This cross-sectional study was performed in Ardabil province in northwestern Iran. All patients admitted to hospitals in Ardabil province were recruited. All data were collected from the information registration portal, which was designed according to the instructions of Iranian Ministry of Health and Medical Education. In this portal, demographic characteristics, clinical and laboratory presentations and other data for patients in all hospitals were recorded in one format. SPSS-19 software was used for simple statistical analysis.

    Results

    During the period from the beginning to preparation of this report, four peaks of Covid-19 were observed in Ardabil. The total number of PCR samples was 76673, of which 33189 (43%) were positive. The number of hospitalized patients was 28792, of which 13716 were positive and the number of outpatients was 47881, of which 19473 were positive.

    Conclusion

    The results of this study indicate that despite the implementation of national guidelines by Ardabil University of Medical Sciences, the number of hospitalizations and death rates of COVID 19 are still relatively high.

    Keywords: Covid-19, Measures, Epidemic, Ardabil}
  • داور نیکزاده کیگل، شهرام حبیب زاده، حسینعلی ابراهیمی*، معصومه محمدی منفرد، منصور میران
    زمینه و هدف

    با توجه به شیوع روز افزون مقاومت باکتریایی به آنتی بیوتیک‫ها گرایش روزافزونی به استفاده از درمان‫های جایگزین دیده می‫شود. مطالعه حاضر با هدف بررسی اثر اسپری دهانی عسل جهت درمان کمکی فارنژیت انجام گرفت.

    روش کار

    ابتدا شاخص های کیفی فیزیکوشیمیایی عسل مورد ارزیابی قرار گرفت. سپس اسپری‫های دهانی عسل و دارونما تهیه شدند. 70 بیمار مراجعه کننده با تشخیص ابتلا به فارنژیت، وارد مطالعه از نوع کارآزمایی بالینی یک مرحله ای و دو سویه کور شدند. به هر بیمار علاوه بر درمان استاندارد، یکی از اسپری‫های عسل یا دارونما داده شد. علایم بالینی بیماران در بدو شروع درمان، 24 ساعت بعد، 48 ساعت بعد، روز پنجم و روز دهم بین دو گروه مقایسه گردید.

    یافته ها

    بر اساس نتایج، شاخص های کیفی عسل در محدوده استاندارد بود. بیماران دو گروه در بدو ورود به مطالعه تفاوت معنادار دموگرافیک یا علایم بالینی نداشتند. روند بهبودی در گروه درمان مساعدتر از گروه دارونما بود، این اثر مثبت در مورد خلط صبحگاهی و بلع دردناک در 24 ساعت بعد از لحاظ آماری معنادار بود. در 48 ساعت بعد علایم تب و بلع دردناک در گروه درمان رفع شده بود در حالی که در گروه دارونما بلع دردناک تنها در 23 درصد از بیماران رفع شده بود. به علاوه، گلودرد در 85/71 درصد گروه درمان و 17/14 درصد گروه دارونما بهبود یافته بود. میانگین زمان بهبودی در گروه درمان به طور قابل توجهی کمتر از گروه دارونما بود.

    نتیجه گیری

    یافته های مطالعه حاضر نشان داد که استفاده از اسپری دهانی عسل به عنوان درمان کمکی جهت درمان فارنژیت در بیماران، می تواند موجب بهبودی زودتر علایم بالینی و کاهش زمان بهبودی گردد.

    کلید واژگان: فارنژیت, عسل, اسپری دهانی, گلودرد}
    Davar Nikzadeh Kigal, Shahram Habibzadeh, HosseinAli Ebrahimi*, Masoumeh Mohammadi Monfared, Mansour Miran
    Background & objectives

    Due to the increasing prevalence of bacterial resistance, there is a growing attention to application of auxiliary treatment of pharyngitis. The aim of this study was to investigate the effect of honey throat spray in the auxiliary treatment of patients with a diagnosis of pharyngitis.

    Methods

    At the start, different physicochemical quality parameters of the honey sample were evaluated. Then, the bottles of honey and the placebo throat spray were prepared. The numbers of 70 patients with the diagnosis of pharyngitis were included in a one-step and double-blinded study. In addition to standard treatment, each patient received either one of the honey or placebo throat spray. The clinical symptoms of the patients were compared between the two groups at baseline and then at 24 hours, 48 hours, 5 days and 10 days after the starting the treatment procedure.

    Results

    As per results, the quality of honey sample was met to the standard honey criteria. The treatment and placebo groups were statistically similar in terms of demographic specifications or clinical symptoms at the time to enter the study. Pharyngitis recovery was better in treatment group than in the placebo group; this positive effect was statistically significant for symptoms of morning phlegm and painful swallowing, 24 hours after the starting treatment. In treatment group, after 48 hours, symptoms of fever and painful swallowing were resolved, while this indicator was 23% in placebo group. Also, throat pain of 85.71% of patients in treatment group and 17.14% of patients in placebo group was relieved. Overall, the mean recovery time in treatment group was shorter than placebo group.

    Conclusion

    The findings of this study showed that the use of honey throat spray as auxiliary treatment of pharyngitis can improve the clinical symptoms of pharyngitis and reduce recovery time.

    Keywords: Pharyngitis, Honey, Throat Spray, Sore Throat}
  • اسلام مرادی اصل، شهرام حبیب زاده، هاجر آرش سنجبد
    مقدمه

    تب خونریزی دهنده کریمه- کنگو (CCHF) یک بیماری ویروسی است. مهمترین راه های انتقال آن به انسان از طریق نیش کنه، تماس با خون و بافت‫های دام در کشتارگاه ها و همچنین از طریق تماس‫های بیمارستانی است. میزان مرگ و میر این بیماری بین 50-20 درصد می‫باشد.

    گزارش مورد

    بیمار مردی 20 ساله، دامدار و ایرانی بود که در شهرستان اردبیل زندگی می‫کرد. بررسی های اپیدمیولوژیکی نشان داد که در یک هفته گذشته مورد گزش کنه از ناحیه پای راست قرار گرفته است. شروع بیماری با علایم ناگهانی تب بالا، لرز و درد عضلانی بوده و بررسی های مولکولی با روش RT-PCR نشان داد که از نظر بیماری CCHF مثبت بوده است.

    نتیجه گیری

    یافته های بالینی بیماری به همراه یافته های اپیدمیولوژی یکی از راهکارهای مهم تشخیص بیماری تب خونریزی‫دهنده کریمه- کنگو می‫باشد

    کلید واژگان: تب خونریزی دهنده کریمه- کنگو, بیماری ویروسی, PCR}
    E.Moradi, Asl*, SH.Habibzadeh, H.Arash, Sanjbad
    Introduction

    Crimean-Congo hemorrhagic fever (CCHF) is a viral disease that is transmitted to humans through the tick bite, contact with blood and tissues of infected animals in slaughterhouses as well as infected patients in hospital. The mortality rate of CCHF is 20 - 50%.

    Case Report

    The patient was a 20-year-old man, an Iranian farmer, who lived in Ardabil County.
    The epidemiologic survey showed that his right leg has been bitten by a tick in the past week. The onset of the disease was a sudden high fever, chills and muscle pain. Molecular analysis of blood by RT-PCR showed that it was positive for CCHF disease.

    Conclusion

    Clinical and epidemiological findings are the most important strategies for diagnosis of CCHF disease.

    Keywords: Crimean-Congo Hemorrhagic Fever, Viral Disease, PCR}
  • معین ذکاوتی، شهرام حبیب زاده، سعید صادقیه، پرهام محمدی، سارا مصطفی لو *
    زمینه و هدف
    امروزه مقاومت به آنتی بیوتیک‫ها و افزایش هزینه های درمانی از مهمترین موضوعات جهانی نظام سلامت در ارتباط با عفونت های پیچیده باکتریایی می‫باشند. ایمی پنم یک آنتی بیوتیک بتالاکتام از دسته کارباپنم ها می‫باشد که به علت طیف اثر وسیع به فراوانی در بخش‫های بیمارستانی کشور ما مورد استفاده قرار می‫گیرد. بررسی الگوی مصرف دارو یک برنامه رسمی و سازمان یافته است که به جمع بندی اطلاعات به منظور شناخت و بهبود عوارض دارویی و کاهش هزینه های درمانی می‫پردازد. هدف این مطالعه بررسی الگوی تجویز و مصرف ایمی پنم در بیمارستان آموزشی امام خمینی اردبیل طی پاییز سال 1397 بود.
    روش کار
    این مطالعه توصیفی- مقطعی و آینده نگر بوده و طی آن اطلاعات دموگرافیک، دوز دارو، تعدیل دوز در نارسایی کلیوی و سایر داروهای تجویز شده از پرونده 110 بیمار بستری تحت درمان با ایمی پنم استخراج شده و بر اساس منابع مورد بررسی قرار گرفت.
    یافته ها
    64 درصد بیماران در اولین روز بستری و 75/5درصد بیماران به صورت تجربی ایمی پنم دریافت کرده بودند درحالی‫که تست کشت میکروبی فقط برای 24/5 درصد بیماران درخواست شده بود. سنجش کراتینین برای اکثر بیماران انجام شده بود در حالی که تعدیل دوز دارو برای 25/5 درصد بیماران با نجویز منطقی صورت گرفته بود.
    نتیجه گیری
    تجویز ایمی پنم به صورت تجربی و بلافاصله در زمان شروع بستری از نتایج مهم این تحقیق بود. توجه به نوع عفونت و حساسیت به آنتی بیوتیک بر اساس منابع پزشکی در هنگام تجویز ایمی پنم در بیمارستان اکیدا توصیه می‫گردد.
    کلید واژگان: ایمی پنم, ارزیابی الگوی مصرف دارو, مقاومت دارویی میکروبی}
    Moien Zakavati, Shahram Habibzadeh, Saeed Sadeghieh, Perham Mohammadi, Sara Mostafalou *
    Background &
    objectives
    Nowadays, bacterial resistance and the increase in the therapeutic costs are considered as the most important global concerns of medical care system regarding complicated infections. Imipenem is a member of the carbapenem class of beta-lactam antibiotics prescribed mostly in our hospitals because of its broad activity against bacterial infections. Drug Utilization Evaluation (DUE) process is an official, ongoing and systemic program that collects information in order to identify and improve the adverse effect of drugs and the cost of medicalization. The objective of this study was to evaluate the administration and use of imipenem in the educational Imam Khomeini hospital in Ardabil in 2018.
    Methods
    In this prospective, descriptive, cross- sectional study, 110 hospitalized patients, who received imipenem from September to December of 2018, were included in this study. Patient's demographic data, dosing, dosage adjustment in renal failure and other co-prescribed antimicrobial drugs were extracted from current medical file of hospitalized patients and evaluated with medical guidelines.
    Results
    64% of patients received imipenem in the first day of hospitalization and 75.5% of patients were empirically received imipenem while antibiogram test was ordered for only 24.5% of patients. Serum creatinine were ordered for most of the patients, but correct dose regimens for patients who get non-empiric antibiotic therapy were only 25.5%.
    Conclusion
    High rate of empiric prescription without considering the result of antibiogram test and immediate initiation of antimicrobial therapy at the time of admission were the most important aspects of irrational use of imipenem observed in this study. Paying more attention to sampling, culturing and sensitivity test and prescription of imipenem based on specific guidelines are recommended.
    Keywords: Imipenem, Drug Utilization Evaluation, Microbial Drug Resistant}
  • گیتی رحیمی، شهرام حبیب زاده، افشین فتحی، شیما قاسم زاده، سمیرا شهباززادگان*
    مقدمه و هدف
    مرگ و میر مادر بر اثر عوارض بارداری و زایمان، نشانگری حساس از وضعیت زنان در جامعه، دسترسی به مراقبت ها، کفایت و کیفیت مراقبت های سلامتی و ظرفیت سیستم ارائه خدمات در پاسخگویی به نیازهای جامعه زنان بوده و نشان دهنده اوضاع اقتصادی و اجتماعی هر جامع های می باشد. همچنین، مرگ و میر به دلیل عوارض بارداری و زایمان از مهمترین شاخص هایی است که نشان دهنده وضعیت توسعه کشورها می باشد. در این راستا، مطالعه حاضر با هدف بررسی علت مرگ و میر در مادران باردار و عوامل خطر همراه با آن در استان اردبیل از سال 1385 تا 1395 انجام شد. 
    روش کار
    در این مطالعه مقطعی، اطلاعات ثبت شده در مورد مرگ مادران باردار شامل: ویژگی های جمعیت شناختی، شاخص های مربوط به بارداری و زایمان و علت مرگ طی سالهای 1385 تا 1395 از واحد بهداشت خانواده معاونت بهداشتی استان استخراج گردید و اطلاعات مربوطه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. 
    یافته ها
    مطابق با نتایج به دست آمده از این مطالعه، 39 مورد مرگ مادران باردار طی سا لهای 1385 تا 1395 رخ داده بود؛ اما در سا لهای 1387 و 1394 ، مرگی در این راستا گزارش نشده بود. میانگین سنی مادران فوت شده 1/ 8± 30 سال با دامنه سنی 15-44 سال به دست آمد. از نظر مقطع فوت، 10 مادر در طول بارداری ( 6/ 25 درصد)، یک مادر در طول زایمان ( 5/ 2 درصد)، 12 مادر 24 ساعت پس از زایمان ( 7/ 30 درصد)و 16 مادر پس از 24 ساعت فوت نموده بودند. از سوی دیگر، 11 نفر ( 2/ 28 درصد) از مادران زایمان واژینال و 28 نفر ( 8/ 71 درصد) زایمان سزارین داشتند. 31 نفر (48 / 79 درصد) از مادران نیز در معرض خطر قرار داشتند. در این مطالعه رابطه مثبتی بین نوع زایمان سزارین یا Normal Vaginal Delivery) NVD )، تعداد بارداری (باردار ی های اول و دوم) و عوامل خطر در دوران بارداری با مرگ و میر مادران مشاهده گردید و خونریزی عامل بیشترین مرگ و میر مادران بود. شایان ذکر است که ارتباط معناداری بین عوامل مرگ و میر مادران وجود نداشت. 
    نتیجه گیری
    بر مبنای نتایج، ارتباط معناداری بین تعداد بارداری ها و نوع زایمان با مرگ و میر مادران وجود داشت و خونریزی عامل بیشترین مرگ و میر مادران بود. با توجه به بالابودن اثرات سزارین در مرگ و میر مادران باردار، انجام زایمان طبیعی پیشنهاد می گردد. در این ارتباط لازم است اقداماتی در جهت انجام زایمان طبیعی بدون درد و خوشایندنمودن آن انجام شود تا از میزان زایمان سزارین کاسته گردد. همچنین با توجه به بالابودن میزان مرگ و میر در مادران میانسال با تعداد بارداری بالا، استفاده از روش های ضد بارداری از قبیل قر صهای ضد بارداری و کاندوم و عدم بارداری توصیه می گردد.
    کلید واژگان: اتیولوژی, اردبیل, باردار, عوامل خطر, مرگ و میر}
    Giti Rahimi, Shahram, Habibzadeh, Afshin Fathi, Shima Ghasemzadeh, Samira Shahbazzadegan*
    Introduction and purpose
    Maternal death during pregnancy or delivery and 42 days after the termination of pregnancy for any reason other than an accident is called maternal mortality. Maternal mortality due to the complications of pregnancy and childbirth is a sensitive indicator of women status in society, access to care, efficiency and quality of healthcare, capacity of the service system to meet the needs of women and demonstrates the economic and social conditions of each society. In addition, mortality due to pregnancy and delivery complications is one of the most important indicators that shows the condition of developing countries. In this regard, this study was conducted to investigate the causes of maternal mortality and related risk factors in pregnant women in Ardebil, Iran, from 2006 to 2016. 
    Methods
    In this cross-sectional study, registered information were extracted regarding   the mortality of pregnant women, including demographic characteristics, indicators related to pregnancy, childbirth, and causes of death from 2006 to 2016 from the Family Health Unit of Provincial Health Deputy. Finally, the collected data were analyzed. 
    Results
    According to the obtained results, there were 39 cases of maternal mortality from 2006 to 2016. However; there was no maternal mortality in 2008 and 2015. The mean age of dead mothers was 30±1.8 years (age range: 15-44 years). Considering the mortality stage, 10 patients died during pregnancy (25.6%), one patient died during labor (2.5%), 12 patients died 24 h after delivery (30.7%), and 16 patients died after 24 h. On the other hand, 11 (28.2%) mothers had normal vaginal birth (NVD) and 28 cases (71.8%) had a cesarean section. Moreover, 31 women (79.48%) were at risk. There was a positive relationship between the type of delivery (cesarean section or NVD), parity (the first and second pregnancy), and risk factors during pregnancy with maternal mortality. Hemorrhage was the most common cause of maternal mortality. It is worth mentioning that there was no significant relationship between the causes of maternal mortality. 
    Conclusion
    According to the obtained results, there was a significant relationship between the number of pregnancies and type of delivery with maternal mortality. Moreover, hemorrhage was the most common cause of maternal mortality. Regarding the high levels of cesarean section effects on maternal mortality, it is recommended to carry out vaginal delivery. In this regard, it is necessary to take measures to conduct vaginal delivery without pain to reduce cesarean section rates. In addition, due to the high mortality rate in middle-aged mothers with a high number of pregnancies, it is suggested to use contraceptive methods, such as oral contraceptives, condoms, and birth control.
    Keywords: Ardebil, Etiology, Mortality, Pregnant, Risk factors}
  • جعفر محمدشاهی، شهرام حبیب زاده، محمدحسین زاده، بیتا شهباززادگان
    زمینه و هدف
    ویروس نقص ایمنی انسانی (HIV) انتشار جهانی دارد و بطور عمده از راه تماس جنسی، از مادر به فرزند و اعتیاد تزریقی انتقال پیدا میکند. بیماری از یک وضعیت بدون علامت تا نقص ایمنی پیشرفته با عوارض عفونتهای فرصتطلبانه متغیر میباشد. بیماران ممکن است در مراحل مختلف بیماری تشخیص داده شوند. در این مطالعه ویژگی های بالینی و اپیدمیولوژیک بیماران مبتلا به HIV و پیامدهای آن در طی 10 سال (93-1383) در شهر اردبیل مورد بررسی قرار گرفت.
    روش کار
    مطالعه حاضر توصیفی و به صورت مجموعه موردی بود. بیماران تشخیص داده شده HIV که در مرکز مشاوره بیماری های رفتاری اردبیل (شامل بیماران زنده و فوت شده) در طی سال های 93-1383 پرونده داشتند، وارد مطالعه گردیدند. چک لیست تهیه شده برای هر بیمار شامل اطلاعات دموگرافیک، راه های ابتلا به بیماری، زمان تشخیص، مشکلات بالینی و درمانی در طی این مدت و... بود. در بیماران فوت شده، علت مرگ و همچنین فاصله زمانی تشخیص تا مرگ مورد بررسی قرار گرفت.
    یافته ها
    در این مطالعه 60 بیمار مبتلا به HIV مورد بررسی قرار گرفت، 76/7 درصد بیماران مرد و میانگین سنی آنها 42/96 سال بود. 48/2 درصد بیماران اعتیاد تزریقی داشتند. در 39/7 درصد موارد بیماران از راه تزریق وریدی و در 33/3 درصد از راه تماس جنسی ابتلا یافته بودند. میانگین شمارش سلولهای لنفوسیتهای T CD4+ در بیماران 252 سلول در میلیلیتر بود. شایع ترین علایم اولیه در بیماران بترتیب تب (63/33%)، آفت دهانی (35%) و اسهال (28/33 %) بودند. سل با 7 مورد (50 %) شایعترین عفونت فرصت طلب بود. در 6 بیمار (10%) بیماری همزمان هپاتیت B و یا C وجود داشت. 28 بیمار (46/6%) در زمان مطالعه فوت کرده بودند. فاصله زمانی متوسط تشخیص بیماری تا فوت 39/65±44/84 ماه مشخص گردید و نارسایی قلبی- تنفسی شایعترین علت قابل تشخیص مرگ در میان بیماران بود.
    نتیجه گیری
    مطالعه حاضر نشان داد بیشتر بیماران میانسال بوده و اعتیاد تزریقی به عنوان شایعترین عامل خطر ابتلا به ویروس HIV است. تزریقات داخل وریدی شایع ترین راه انتقال آن میباشد. هپاتیت C و سل بترتیب مهمترین بیماری های همراه بودند. افزایش سطح آگاهی جامعه در مورد بیماری، تشخیص زودهنگام و مراقبت مناسب در طول بیماری، اقدامات اساسی برای مقابله با این مشکل جهانی است.
    کلید واژگان: اچ آی وی, ویژگی های بالینی, عفونت های فرصت طلب, اعتیاد تزریقی, هپاتیت}
    Jafar Mohammadshahi, Shahram Habibzadeh, Mohammad Hosseinzadeh, Bita Shahbazzadeghan
    Background and Objectives
    Human immunodeficiency virus (HIV) is a globally widespread infection that spreads mainly through sexual contact, mother to child and intravenous drug use. The disease can vary from an asymptomatic state to advanced immune deficiency and AIDS-related opportunistic infections and complications. Patients may be diagnosed at different stages of the disease. In this study, we aimed to analyze the clinical and epidemiological characteristics of patients with HIV and its consequences during the past 10 years (2005-2014) in Ardabil city.
    Methods
    In this descriptive and case series study, patients with HIV (including live and dead patients) referring to the Ardabil behavioral counseling center were included during 2005-2014 years. The checklist containing demographic data, modes of transmission, time of diagnosis, clinical and therapeutic problems during this period, etc. was prepared for each patient. In dead patients, the causes of death as well as the interval between diagnosis and death were investigated.
    Results
    In this study, 60 patients with HIV were evaluated, the mean age was 42.96 years, 76.7% of patients were male and 48.2% were intravenous drug users. In 39.7% of cases, patients have probably been infected through intravenous injection and 33.3% by sexual contact. The mean CD4 lymphocyte cell count of patients was 252 cells per ml. The most common early symptoms of the disease were fever (63.33%), aphthous stomatitis (35%) and diarrhea (28.33%). In 7 cases (50%), tuberculosis was the most common opportunistic infection. 6 patients (10%) had coinfection with hepatitis B or C. 28 patients (46.6%) died within the time of study. The median time from diagnosis to death was 44.84±39.65 months and cardiorespiratory failure was the most common cause of death among patients.
    Conclusion
    This study showed that most patients were middle-aged and intravenous drug use was the most common risk factors for HIV. The most common way of transmission was intravenous injection and hepatitis C and tuberculosis were the most important comorbidities, respectively. Raising community awareness about the disease, early diagnosis and appropriate care during illness are basic measures to deal with this global problem.
    Keywords: HIV, Clinical Caractristics, Opportunistic Infections, Injecting Drug Users, Hepatitis}
  • شهرام حبیب زاده، بیتا شهباززادگان*، جعفر محمدشاهی، محرم آقا بالایی، احد اعظمی، بهمن بشردوست، بابک طالقانی
    Shahram Habibzadeh, Bita Shahbazzadegan *, Jafar Mohammad Shahi, Maharam Aghabalaii, Ahad Azami, Bahman Bashardoust, Babak Taleghni
    Background And Objective
    The Erythrocyte Sedimentation Rate (ESR) is indirect measures that can be used to assess a patient’s gerenal level of inflammation. An extremely elevated ESR (>100 mm/h) has a 90% predictive value for a serious diseases. This study has been done for preparing more information about the reasons of ESR (>100 mm/h) in adults who had been referred to ImamKhomeini hospital.
    Materials And Methods
    This is a descriptive study and whole hospitalized patients in this hospital with the ESR levels more than 100 included in this study from September 2014 to September 2015.
    Results
    127 patients have been encountered in this study and 59.08% of them were female and 40.92% were male. The average age of the participants were 55.54 and the average ESR level were 112.6 with the highest affluence of 34% for infection and 13% for other diseases. The most important illnesses in this study were osteomyelitis (14%), CKD (14%) RA (10%). The levels of Hb and Cr have been evaluated that are 9.27 for Hb and 2.1 for Cr.
    Conclusion
    In comparison to different studies, the most important reasons for the rise of ESR level are infection diseases and secondary reasons malignancies and autoimmune diseases and kidney defects are the reasons for the rise of ESR level.
    Keywords: Etiology, Erythrocyte Sedimentation Rate, Patients}
  • محمد مهرتک، شهرام حبیب زاده، سودابه وطن خواه، آقای مهدی جعفری عوری، بهرام دلگشایی، آرزو آذری
    مقدمه
    تحولات فناوری، جهانی شدن، نیاز به واکنش سریع به تغییرات محیطی و کاهش هزینه ها در صحنه رقابت فشرده و کاهش وفاداری کارکنان، ضرورت جانشین پروری در سازمان ها را تشدید می کنند. مطالعه حاضر در سال 92 با هدف تعیین وضعیت موجود و مطلوب وزارت بهداشت درمان و آموزش پزشکی و تحلیل شکاف بین آنها انجام شد.
    روش کار
    این پژوهش از نوع توصیفی مقطعی است. داده ها از طریق پرسشنامه ای جمع آوری گردید که با بهره مندی از ادبیات موجودتوسط تیم پژوهش در دو بخش وضعیت موجود و مطلوب جانشین پروری تدوین شد، و پس از اطمینان از روایی و پایایی، به روش سرشماری بین 268 نفر از مدیران کل، روسای دفاتر، معاونین مدیران کل، روسای گروه های کارشناسی، کارشناسان مسئول و کارشناسان توزیع و سپس جمع آوری شد. برای تحلیل داده ها از آزمون T زوجی در نرم افزار SPSS استفاده شد.
    یافته ها
    وضع موجود سازمان در محورهای شش گانه برنامه ریزی، فرهنگ سازمانی، رویکرد سیستمی، الگوی شایستگی، مسیر ارتقا شغلی و نقش مدیران ارشد، در محیط پژوهش از امتیاز قابل قبول بالای 50درصد برخوردار است. در عین حال شکاف بین وضع موجود و مطلوب در تمامی ابعاد، معنی دار بود. میانگین امتیاز وضع موجود در تمامی ابعاد 90/2 از پنج با انحراف معیار 06/1 و وضع مطلوب 82/3 با انحراف معیار 89/0 به دست آمد.
    بحث و نتیجه گیری
    با توجه کسب امتیاز قابل قبول در وضع موجود و معنی داری شکاف بین وضع موجود و مطلوب سازمان برای استقرار جانشین پروری، به نظر می رسد ماهیت و ویژگی های خاص سازمان مورد مطالعه، سطوح بالایی از توجه به مسئله حیاتی جانشین پروری را طلب می کند.
    کلید واژگان: جانشین پروری, سازمان, مدیریت, وزارت بهداشت}
    M. Mehrtak, Sh Habibzadeh, Dr S. Vatankhah, Mr M. Jaafarioori, B. Deigoshaei, A. Azari
    Introduction
    Technological developments, globalization, the need for immediate reaction to environmental changes , reduction in costs in the presence of of intense competition, and a decrease in loyalty among the staff are all to emphasis the need for Succession Planning in organizations. This study aimed to assess the current and desired situations of Succession Planning by gap analysis in Iran Ministry of Health and Medical Education in 2013.
    Methods
    This study is cross-sectional. A questionnaire benefiting from the existing literature was developed by a research team about current and the desired situations of Succession Planning. After ensuring validity and reliability, the questionnaire was distributed among 268 people from general managers, Heads of offices, deputies of general managers, Heads of expert groups, responsible Experts and Experts by the census. The data were analyzed by SPSS18 , using Paired T-test .
    Results
    The current situation of organizations for Succession Planning based on the six axes including planning, organizational culture, systems approach, model of competence, professional upgrade path and the role of senior managers in the research, was acceptable rating over 50 percent. At the same time the gap between the current and desired situation in all aspects, was significant. Average rating of the status quo was 1.06 with a standard deviation of 2.90 while it was 3.82 with a standard deviation of 0.89 for the desired situation.
    Conclusion
    Given the acceptable points in the current situation and a significant gap between current and desired situation for Succession Planning, it seems that the critical issue of Succession Planning should be taken into close consideration due to the nature and specific features of the organization under the study.
    Keywords: Succession Planning, Organization, Management, Ministry of Health}
  • محمدتقی احدی، شهرام حبیب زاده، فرزاد بیک پور*
    مقدمه
    بیماری توکسوپلاسموز توسط توکسوپلاسما گوندی در بسیاری از حیوانات خونگرم ایجاد می شود. این بیماری دارای گسترش جهانی است و در زنان باردار و افراد دچار نقص سیستم ایمنی با عواقب خطرناکی از جمله سقط جنین و مرگ همراه است. مطالعه حاضر با هدف بررسی افراد مبتلا به توکسوپلاسموز انجام شد. LDL وHDL، تغییرات سطوح سرمی کلسترول
    روش کار
    این مطالعه به صورت توصیفی- تحلیلی و مقطعی بر روی 233 نفر از افراد مراجعه کننده به آزمایشگاه فارابی اردبیل انجام شد. به منظور تعیین آلودگی توکسوپلاسما گوندی، تکنیک الکتروکمی لومینسانس و جهت اندازه گیری سطوح سرمی لیپیدهای مورد نظر دستگاه T ویرایش 13 و به روش آزمون SPSS اتوآنالیزور مورد استفاده قرار گرفت. داده ها با نرم افزار مستقل مورد تجزیه تحلیل قرار گرفت. ضد IgG
    یافته ها
    از 233 نمونه سرم) 153 زن و 53 مرد( 22 مورد) 14 زن و 8 مرد(دارای در دو گروه LDL وHDL، بودند. لیپیدهای کلسترول IU/ml توکسوپلاسمای بالای 33 مورد) 22 نفر سرم مثبت( و شاهد) 22 نفر سرم منفی( )به صورت انتخاب تصادفی( اندازه 32/23 ، 147/ سرمی در افراد سالم به ترتیب 27 LDL و HDL ، گیری شد. میانگین کلسترول 34 بود. / 43 و 31 /32 ،173/ 35/63 و در افراد بیمار به ترتیب 53 ، در بیماران مبتلا به توکسوپلاسموز در مقایسه با افراد HDL
    نتیجه گیری
    میزان کلسترول و )HDL Sig. =3/ کلسترول، 331 Sig.=3/ غیر مبتلا )گروه شاهد( به طور معنی داری بالا بود) 316 .)Sig.=3/ در دو گروه مبتلا و غیر مبتلا اختلاف معنی داری را نشان نداد ) 32 LDL اما میزان
    کلید واژگان: کلسترول, LDL, HDL, توکسوپلاسموز}
    Ahadi Mt, Habib, Zadeh Sh, Beikpour F. *
    Introduction
    Toxoplasmosis is an important infection which is caused by Toxoplasma Gondi. This protozoa infection is prevalent among many warm-blooded animals and spreads worldwide. Toxoplasmosis could lead to still birth in pregnant woman and death in immune deficiency cases. The purposes of this study were determination of serum Cholesterol, HDL and LDL in patients infected with toxoplasmosis.
    Methods
    In this descriptive and analytical – cross sectional study, 200 persons who referred to Farabi laboratory (Ardabil) during summer and fall 2014, were examined. After preparation of blood sample and serum, Electro chemiluminescence(ECL) technique was used to detect contamination of toxoplasmosis and in order to determination of the serum levels of Cholesterol, HDL and LDL lipids, it was applied Auto analyzer technique. Finally data was analyzed through SPSS19 using independent t-test method.
    Results
    From 200 studied cases (150 women and 50 men), 22 cases (14 women and 8 men) were positive for toxoplasmosis (Anti-toxoplasmosis Ig G were above 30). Cholesterol, HDL and LDL lipids were measured in both case (22 infected cases) and control (22 non-infected persons) groups. The mean of Cholesterol, HDL and LDL were 147.27, 32.23, 95.63 in control group and 173.59, 49.32 and 94.91 in case group respectively.
    Conclusion
    The amount of Cholesterol and HDL in case group (Toxoplasmosis positive) were higher than control group (Cholesterol Sig. = 0.016 and HDL Sig. = 0.001), whereas the amount of LDL had no significant difference between these two groups (LDL Sig. = 0.92).
    Keywords: Cholesterol, HDL, LDL, Toxoplasmosis}
  • شهرام حبیب زاده، فرامرز درگاهی، عباس یزدانبد، سعید حسینی اصل، بهروز قزل باش، عذرا چوخاچی زاده، علیرضا صدیفی
    سابقه وهدف
    ویروس HCV یک ویروس از نوع RNA تک زنجیره ای و از خانواده فلاوی ویریده است که عمدتا از طریق تماس با خون آلوده منتقل می شود. بعد از ابتلا به ویروس تقریبا 80 % مبتلایان به عفونت مزمن مبتلا می شوند. مطالعه حاضر برای تعیین میزان واقعی هپاتیت C فعال در اهداکنندگان خون انجام شده است.
    روش کار
    دریک مطالعه توصیفی مقطعی تمام نمونه های خون اهدا شده در شهرستان اردبیل طی سه سال که هر دو تست غربالگری الیزا برای HCV Ab وتست اختصاصی وتائید کننده RIBA در آنها مثبت شده بود بررسی شدند. برای تائید عفونت فعال از آزمون RT-PCR استفاده گردید.
    یافته ها
    کل 55262 نمونه خون اهدایی از 1388 تا 91 بررسی شد. در 60 مورد) 1 / 0 %(ازاین موارد،تست غربال گری ELISA برای HCV مثبت بود. تست اختصاصی RIBA در 19 مورد) 31 %(ازآنها مثبت گردید. تقریبا در 70 % موارد تست الیزا مثبت کاذب بود. در 19 نفر با تست مثبت RIBA تائید بیماری فعال واکنش پلیمراز زنجیره ای انجام ودر 12 مورد) 63 (وجود عفونت اثبات شد.
    نتیجه گیری
    احتمال مثبت شدن تست PCR درافرادبی علامتی که آزمون غربال گری الیزا در آنها مثبت است تقریبا 20 % می باشد. مثبت شدن تست RT-PCR، در 63 % از افرادی که دارای آنتی بادی واقعی علیه هپاتیت C هستند تست RIBA مثبت(نشانه بهبودی خودبخود در 37 % از افراد می باشد. قبل از اطلاق بیمار به افراد دارای تست الیزای مثبت، انجام تست های تشخیصی اختصاصی ضرورت دارد، زیرا احتمال تست مثبت کاذب الیزا وهم چنین بهبودی خودبخودی وجو دارد.
    کلید واژگان: اهداکنندگان خون, HCV, عفونت فعال, اردبیل}
    Shahram Habibzadeh*, Faramarz Darghahi, Abbas Yazdanbod, Saeed Hosseini Asl, Behrouz Ghizilbash, Ozra Chokhachizadeh, Alireza Sodeifi
    Background And Objectives
    Hepatitis C virus (HCV) is a, enveloped,, single-stranded RNA virus of the family Flaviviridae, is transmitted primarily through contact with infected blood. Afterprimary infection, approximately 80% of patients will have chronic disease. The study was conducted to determine active hepatitis C infection rate among Ardabil city blood donors.
    Materials And Methods
    In this cross sectional study from all of donated blood samples during three years, cases that were positive in both: ELISA screening test and confirmatory specific RIBA test were studied. RT-PCR was used to confirm active infection.
    Results
    All of the55262 blood samples from 2009 to 2012 were evaluated. In 60, blood donors screening HCV ELISA test were positive (0.01%). Confirmatory, specific RIBA test in 19 of them (31%) were positive. ELISA was falsely positive in about 70% of cases. Among 19 patients with positive RIBA test, polymerase chain reaction performed and in 12 of them (63%) active infection were documented.
    Conclusion
    Probability of a positive PCR test in asymptomatic volunteer blood donors with positive ELISA test was 20%. Only 63% of persons with true positive antibodies against hepatitis C (positive RIBA test) had positive RT-PCR test, so approximately 37% of infected patients have resolved spontaneously. Before disease labeling, it is necessary to confirm infection with performing specific RT-PCR test because ELISA test is falsely positive in some cases and positive RIBA test may be related to past spontaneously reso lved infection.
    Keywords: blood donors, hepatitis C, active infection, Ardabil}
  • سعید صادقیه اهری *، زهرا تذکری، شهرام حبیب زاده، اکتای یحیوی، ودود نوروزی، مریم نمادی وثوق
    زمینه و هدف
    نیازهای بیماران و آسیب پذیری شان توجه به آنها را دو چندان می کند. از مصداق های خدمات مشاغل بهداشتی سهیم کردن بیماران در تصمیم گیری و محترم شمردن حقوقشان می باشد. این مطالعه جهت بررسی انتظارات و میزان رعایت حقوق بیماران در بیمارستان های دانشگاه علوم پزشکی اردبیل انجام گردید.
    مواد و روش ها
    این پژوهش، یک مطالعه مقطعی است که بر روی 200 بیمار بستری در بیمارستان های دانشگاه علوم پزشکی اردبیل در سال 1391 انجام شد. جمع آوری داده ها در زمان ترخیص بیماران انجام شد. پرسشنامه حقوق بیماران و روش مصاحبه برای جمع آوری داده ها استفاده شد. داده ها با استفاده از نرم افزار 16 SPSS و روش های آمار توصیفی تحلیلی مورد آنالیز قرارگرفت.
    یافته ها
    میانگین سنی بیماران 24/ 20 ± 65/ 37 بود. میزان رعایت کلی منشور حقوق بیمار در جامعه پژوهش 69/ 50% و انتظارات کلی بیماران از خدمات بهداشتی ودرمانی حدود 85/ 5% بود و هچنین میزان رعایت و انتظارات از محور «برقراری ارتباط با بیمار» به ترتیب 5/ 68% و 90%، محور «ارایه اطلاعات به بیمار» 5/ 24% و 46/ 74%، محور «رعایت خلوت و حریم شخصی» 37 /56% و 83%، محور «ارایه مراقبت باکیفیت» 54% و 5/ 88% محور «اختیار و استقلال رای» 125/ 19% و 9/ 81%، محور «برخورداری از رضایت آگاهانه»16/ 61% و 6/ 87%، «برخورداری از آموزش سلامت»64% و 88%، «محرمانه ماندن اطلاعات و رازداری»16/ 46% و 6/ 82% و «رسیدگی به شکایات»5/ 42% و 2/ 93% بود. بین میزان رعایت منشور و جنسیت و سن و همچنین بین میزان انتظارات، سن و محل سکونت (شهری و روستایی) و سطح تحصیلات از آماری تفاوت معنی دار یافت شد(p<0.05).
    نتیجه گیری
    میزان رعایت منشور حقوق بیماران در بیمارستان های دانشگاه علوم پزشکی اردبیل مشابه سایر شهرهای ایران در سطح متوسط و متوسط به پایین و میزان انتظارات بیماران در سطح بالا می باشد؛ لذا، جهت رضایمتندی هر چه بیشتر بیماران از خدمات بهداشتی و درمانی ارتقای میزان آگاهی پرسنل و دانشجویان ضروری به نظر می رسد.
    کلید واژگان: حقوق بیمار, رضایت بیمار, انتظارات بیمار}
    Saeed Sadeghieh Ahari *, Zahra Tazakori, Shahram Habib Zadeh, Oktay Yahyavi, Vadod Novrozi, Maryam Namadi Vosogh
    Background
    The issue of patients’ rights has become the spotlight of attention over the two past decades. Expectations’ of patients from health centers and respecting their rights are of importance. This study was performed to evaluate respecting patients’ rights and expectations’ of patients in hospitals of medical science university of Ardabil. This study performed to determine the extent to which patient's rights and expectations’ are respected in hospitals of Ardabil when judged against national patients’ rights charter. Methods and Materials: A descriptive-analytical cross-sectional study was conducted on 200 hospitalized patients in three major hospitals of Ardabil University of Medical Sciences in 2012 (hospitals of Ardebil University of Medical Sciences; Imam Khomeini, Fatemi, and Bu-Ali hospitals). The sample of patients was distributed based on the ratio of the number of beds in each ward to the total number of beds in each hospital. Data were collected using questionnaire and interview at discharge time and analyzed through descriptive and analytical statistics methods, utilizing IBM SPSS Statistics 21 software.
    Results
    The results of this study have shown that; the overall adherence level to the patients’ rights charter was 50.69% and overall patients’ expectations was 85/5%. Levels of respecting and patients expectations to the factors “Communication with patients”, “Providing information for patients”, “Privacy”, “Access to good healthcare services”, “Free choice of services and the right of refusal”, “Right to have informed consent”, “Access to health education”, “Confidentiality of patients’ information” and “Handling of complaints” were (68.5%, 90%), (4.5%,74.46%), (56.37%,83%), (54%,88.5%), (19.12%,81.9%), (61.16%,87.6%), (64%,88%), (46.16%,82.6%) and (42.5%,93.2%) respectively. Respecting to the charter have significant differences according to sex and age, also there were significant differences between expectations, education, age and residency of patients (p<0.05).
    Conclusion
    Our results show that adherence levels to the national patients’ rights charter in hospitals of Ardabil, were intermediate and low and patients expectations’ were high similar to other cities of Iran. Therefore for more satisfaction of patients, it seems necessary to increase personals and medical students’ knowledge about patients’ rights.
    Keywords: patient's rights, Confidentiality, Informed Consent, Patient Access to Records}
  • غلامحسین اتحاد، زهرا تذکری*، شهرام حبیب زاده، صدیقه پاشاپور، مینا نهامین، عدیله عالی، مهسا مهری، رویا نیکجو، سعید مهری
    زمینه و هدف
    عفونت های ادراری بیش از40 درصد از عفونت های بیمارستانی را شامل می شوند که حدود 80 درصد این عفونت ها بدنبال جاگذاری کاتتر ادراری بروز می نماید. هدف از این مطالعه تعیین اثرات پروفیلاکسی آمیکاسین بر پیشگیری از عفونت های ادراری ناشی از جاگذاری کاتتر ادراری بود.
    روش کار
    این مطالعه از نوع کارآزمایی بالینی دو سوکور بود. تعداد 60 بیمار مرد از بیمارستان فاطمی اردبیل بطور تصادفی انتخاب، به 2 گروه 30 نفره مداخله و کنترل تخصیص یافتند، بیمارانی که دارای عفونت ادراری بودند و آنتی بیوتیک مصرف می کردند، از مطالعه حذف شدند. گروه مداخله نیم ساعت قبل از جاگذاری کاتتر ادراری مقدار 500 میلی گرم آمیکاسین وریدی و گروه کنترل پلاسبو دریافت کردند. جهت تعیین نوع میکروارگانیسم از محیط کشت های ساده و انتخابی (نظیر نوترینت آگار، EMB آگار) و جهت تشخیص میکروارگانیسم ایزوله شده تست های افتراقی اختصاصی مربوطه نظیر تست کوآگولاز، تست مانتیول آگار و تست های IMVIC انجام گرفت. داده ها با استفاده از آزمون های آماری توصیفی- تحلیلی با SPSS-16 بررسی شد.
    یافته ها
    یافته های پژوهش نشان داد که میانگین روزهای داشتن کاتتر ادراری در گروه مداخله 1/01 ±7/06 و در گروه کنترل 0/4± 7/5 روز بود. شیوع باکتریوری در گروه مداخله 6/6 درصد و در گروه کنترل 26/6درصد و خطر نسبی برآورد شده 4/03 بود (p≤0.04). شایع ترین میکروارگانیسم جدا شده اشرشیاکلی 13/33 درصد و کلبسیلا 13/33درصد بود.
    نتیجه گیری
    با توجه به نتایج مطالعه می توان گفت که استفاده از یک دوز آمیکاسین می تواند در کاهش باکتریوری ناشی از جاگذاری کاتتر ادراری موثر واقع گردد.
    کلید واژگان: آمیکاسین, پیشگیری, عفونت های ادراری ناشی از کاتتر ادراری}
    Gh Ettehad, Z. Tazakori*, Sh Habibzadeh, S. Pashapour, M. Nahamin, A. Aalie, M. Mehri, R. Nikjou, S. Mehri
    Background and Objectives
    Urinary tract infections account for about 40% of hospital acquired (nasocomial) infections, and about 80% of them are associated with urinary catheters. This study was conducted to determine the prophylactic effect of one-dose Amikacin on acquired infection related to catheterization.
    Methods
    A double blind, clinical-controlled trial of prophylactic one dose (500 mg) Amikacin IV was performed on selected groups of 60 patients of Fatemi Hospital in Ardabil, who had bladder catheter. Patients were randomly assigned to receive Amikacin and placebo (n=30 cases in each group) and were adjusted for age as much as possible. Before and after intervention the urine sample was taken from all patients and to determine the type of microorganisms the simple and selective culture media (such as nutrient agar, EMB agar) and differential tests for the detection of specific isolated microorganisms (Coagulase test Garv Manitol IMVIC were performed. The data analyzed using descriptive-analytical statistics by SPSS statistical software v.16.
    Results
    The findings showed that the mean urinary catheter days in the intervention group were 7.06 and in control group was 7.5 days. The prevalence of bacteriuria was 6.6% in the intervention group and 26.6% in the control group [RR: 4.03] (p≤0.04). The most common microorganisms isolated were E. coli 13.3 3% and Klebsiella 13.33%.
    Conclusion
    There was some evidence that one dose of Amikacin prophylaxis can reduce the rate of bacteriuria.
    Keywords: Amikacin, Prophylaxis, Catheter Related Urinary Infection}
  • عدالت حسینیان، وحیده کسایی، علیرضا محمدزاده، شهرام حبیب زاده، فریبا ساقی، مهناز داوری، اعظم برزگر، مهری سیدجوادی*
    زمینه و هدف
    امروزه بیماری های قلبی، شایعترین علت مرگ ومیردرکشورهای توسعه یافته وهمچنین درکل دنیاست و طبق پیش بینی سازمان بهداشت جهانی، عامل اصلی مرگ و میر در سراسر دنیا در سال 2020 خواهد بود. انفارکتوس میوکارد یکی از شایعترین تشخیص ها در بیماران بستری در کشورهای صنعتی است. این بیماری، نسبت به سایر بیماری ها موجب مرگ و میر، ناتوانی و هزینه بیشتر می شود، جراحی پیوند عروق کرونری یکی از روش های درمانی بیماری ایسکمیک قلبی می باشد. با توجه به اینکه این روش جراحی از چند سال قبل در بیمارستان امام خمینی اردبیل انجام می گردد لذا هدف از این مطالعه بررسی عوارض جراحی عروق کرونری در بیماران بستری در این بیمارستان می باشد.
    روش کار
    این مطالعه از نوع توصیفی تحلیلی مقطعی می باشد که بر روی تمام بیماران مراجعه کننده به بیمارستان امام خمینی اردبیل جهت عمل جراحی (CABG) در طی سال 91-1390انجام گرفت و عوارض بعد از عمل در طی ماه اول بعد از عمل جراحی در آنها مورد بررسی قرار گرفت. در این مطالعه چک لیستی که شامل ویژگی های فردی (سن، جنس، محل سکونت، شغل، وضعیت تاهل) سوابق بیمار (دیابت، پرفشاری خون و...)، عوارض ناشی از CABG (عفونت محل زخم، خونریزی، عوارض عصبی، عوارض کلیوی، عوارض تنفسی و عوارض قلبی) بود، تکمیل شد و پس از تکمیل چک لیست ها اطلاعات حاصل وارد برنامه آنالیز آماری SPSS v16 شد.
    یافته ها
    در این مطالعه 211 بیمار CABG شده مورد بررسی قرار گرفتند که در بین آنها 145 نفر(72/68%) مرد و 66 نفر(28/31%) زن بودند. 70 بیمار (17/33%) بالای 70 سال سن داشتند. 22/32% بیماران سابقه مصرف سیگار، و 95/9% نیز سابقه مصرف اوپیوئید داشتند. 12/34% دارای سابقه هیپرتانسیون، 28/40% سابقه دیابت، 06/17% سابقه هیپرلیپیدمی و 98/63% بیماران سابقه MI قبلی داشتند. درد سینه با 36/93% شایع ترین شکایت بدو ورود بیماران بود. بررسی عوارض نشان داد که 27/13% بیماران دچار خونریزی پس از جراحی، 05/8% عفونت پس از عمل، 36/2% طی یک ماه پس از جراحی فوت نموده، 32/12% دچار اختلال عصبی، 36/2% عوارض کلیوی، 37/11% علایم تنفسی و 59/34% بیماران نیز دچار علایم قلبی شدند. همچنین آنالیز داده ها نشان داد که میان جنس و وضعیت حیات، بروز عفونت و اختلال عصبی، میان سن و وضعیت حیات، بروز خونریزی و عوارض کلیوی، میان دیابت با وضعیت حیات، بروز عفونت و عوارض تنفسی و نیز میان هیپرتانسیون تنها با بروز عفونت ارتباط معنی داری وجود دارد.
    نتیجه گیری
    نتایج نشان داد که شایع ترین عارضه در میان این بیماران، عوارض قلبی عروقی بالاخص دیس ریتمی های قلبی می باشد. از این رو این بیماران حمایت های قلبی بیشتری را می طلبد.
    کلید واژگان: عمل جراحی پیوند عروق کرونری, بیماری ایسکمیک قلبی, عوارض زودرس, آنژیوگرافی عروق کرونر}
    Adalat Hosseinian, Vahideh Kasayi, Alireza Mohammadzade, Shahram Habibzadeh, Fariba Saghi, Mahnaz Davari, Azam Barzegar, Mehri Seyedjavadi *
    Background and Objectives
    Nowadays, coronary artery disease is the most common cause of death in developed countries and in the whole world. According to the WHO reports, it will be the main cause of death in 2020. Myocardial infarction is the most common diagnosis among hospitalized patients in industrialized countries. This disease causes more mortality and morbidity than others. Coronary artery bypass grafting surgery (CABGS) is one of the common treatments for ischemic heart disease but it may have some complications. In this study we wanted to evaluate the incidence of CABGS complications in Imam Khomeini Hospital of Ardabil in the first month after CABG.
    Methods
    This study was a cross sectional analytic descriptive type and performed on all of the patients underwent CABGS in Imam Khomeini Hospital during 2011-2012. All of the data from patients (like demographic, past medical history, physical exam findings, paraclinical findings and CABGS complications) were inserted in special forms after gathering, and analyzed by SPSS v.16.
    Results
    In this study, 211 patients were studied. About 145 (68.72%) of them were male and 66 (31.28%) were female. Seventy patient (33.17%) were more than 70 years old. About 33.22% of patients had a history of cigarette smoking and 9.95% were opioid abused. The 34.12% of patients had hypertension (HTN) history, 40.28% diabetes mellitus (DM), 17.06% history of hyperlipidemia and 63.98% had a history of the previous MI. Chest pain was the most common complication among the patients (93.36%). According to our study the prevalence rate of post CABGS complications were: bleeding after surgery 13.27%, postoperative myocardial infection 8.05%, neurological disorders 12.32%, renal complications 2.36%, respiratory symptoms 11.37% and 34.59% for cardiovascular complications. Also the total mortality was 5 (2.36%) persons. The data analysis showed that there was a significant relationship between sex with survival status, local infection and neurological disorders, and also there was a significant relationship between age with post CABGS survival, bleeding after surgery and renal complications. There was also a significant relationship between DM and post CABGS survival, local infections and respiratory complications and between HTN and local infections.
    Conclusion
    According to the results of this study, the most common post CABGS complications were cardiovascular complications, especially arrhythmias.
    Keywords: Coronary Artery Bypass Graft, Ischemic Heart Disease, Early Complications, Coronary Angiography}
  • شهرام حبیب زاده، احمد قاسمی، محرم آقابالایی، جعفر محمد شاهی، بیتا شهباززادگان، ناصر محمودی، جعفر حسینی، یونس ششگلانی، ناهید پورمحمدجان
    زمینه و هدف
    با بروز ویروس آنفلوانزای H1N1 نوپدید و به دلیل کثرت مراجعین به درمانگاه ونیز افزایش قابل ملاحظه موارد بستری در زمان پاندمی، مطالعه حاضر با هدف بررسی بیمارانی که با تشخیص احتمالی آنفلوانزای H1N1 در بیمارستان امام خمینی اردبیل بستری شده بودند انجام گردید. بیماران از نظر علائم بالینی، آزمایشگاهی و پیامد بستری (شامل مرگ و میر و تشخیص قطعی) مطالعه شدند. میزان اشغال تخت در بخش ها و آی سی یو و میانگین روزهای بستری محاسبه گردید.
    روش کار
    مقاله حاضر محصول یک مطالعه مقطعی است. کلیه 118 بیمار مبتلا به علائم تنفسی حاد که از اول آبان تا آخر دی ماه سال 1388، با تشخیص احتمالی آنفلوانزای H1N1 نوپدید حداقل یک روزدر بیمارستان بستری شده بودند وارد مطالعه شدند. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه محقق ساخته بود که بدون دخالت تیم درمان در روند آن جمع آوری شد. پرسش نامه حاوی اطلاعات دموگرافیک، علایم بالینی، یافته های آزمایشگاهی و تظاهرات رادیوگرافیک وپیامد بیماری بود. نتایج بدست آمده از طریق نرم افزار SPSS نسخه 16 مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت.
    یافته ها
    تعداد 118 بیمار مطالعه شدند. 71 بیمار (2/60%) زن و 47 بیمار (8/39%) مرد بودند. میانگین سنی افراد بستری شده 64/15± 81/33 سال وبیشترین نسبت مبتلایان بستری شده در محدوده سنی 15 تا 30 سال بود. شایعترین یافته در گرافی سینه انفیلتراسیون ریوی دو طرفه و شایعترین شکایت تب، ضعف و بیحالی بود. 7/12 درصد از بیماران اسهال داشتند. لکوپنی (WBC<4000) و لکوسیتوز (WBC> 10000) به ترتیب (58/4) درصد و (02/33) درصد از موارد وجود داشت. 9 نفر(7%) به دلیل نیاز به مراقبت های ویژه به آی سی یو منتقل شدند. در 21 مورد (18%) نتیجه تست واکنش زنجیره ای پلی مراز مثبت شد که شامل 3 نفر از 9 بیمار بستری در ICU هم می شد. مورتالیته بیماران بستری شده در آی سی یو که تشخیص آنها قطعی شد 33% بود. 3/48 درصد از بیماران بستری حداقل یک بیماری مستعد کننده زمینه ای داشتند. تعداد کل روزهای بستری، 577 روز بود که شامل 519 روز بستری در بخش و 58 روز بستری درICU بود. میانگین روزهای بستری برای هر نفر بیمار 88/4 روز بود.
    نتیجه گیری
    نشانه یا علامت پاتوگونومیک بالینی برای افتراق عفونت H1N1 از سایر عفونت های دستگاه تنفسی وجود نداشت. انفیلتراسیونهای دوطرفه ریوی در گرافی سینه، وجود قابل ملاحظه اسهال و لکوپنی به عنوان تظاهرات غیر معمول و نسبت بالای خانم های حامله در بین افراد بستری شده از مهمترین یافته ها بودند.
    Background and Objectives
    Considering new pandemic attack with new emerging (H1N1) influenza virus، the study was designed for evaluating clinical and epidemiologic characteristics of patients in Imam Khomeini hospital، admitted with presumptive diagnosis of H1N1 influenza. In all of the patients clinical and paraclinical findings and outcome (including mortality rate and definitive diagnosis) were evaluated. Bed occupancy rate in infectious disease ward and ICU and also mean days of admission were calculated.
    Methods
    This is a cross sectional study. All 118 patients with acute respiratory symptoms and possible diagnosis of emerging H1N1 influenza that had been admitted at least 24 hours in hospital from 20 October to 1 February 2009 were enrolled in the study. Data collection was done based on questionnaires، with a team other than researchers. The questionnaire included demographic data، clinical symptoms، laboratory findings، radiographic manifestations and outcome of patients. Data analysis was performed with SPSS software version16.
    Results
    A total of 118 patients were studied: 71 patients (60. 2%) were female and 47 patients (39. 8%) were male. Mean (±SD) age of admitted patients was 33. 81±15. 64 years old. The most of admitted patients were in age range of 15 to 30 years old. The most common findings in CXR were bilateral respiratory consolidations and the most common symptoms were fever، weakness and fatigue. About 12. 7% of patients had diarrhea. Leukopenia (WBC < 4000) and leukocytosis (WBC > 10000) occurred respectively in 4. 58% and 33. 2% of cases. Nine patients (7%) were admitted in ICU. In 21 patients (18%) RT-PCR test results were positive and three of these patients had been admitted in ICU. In patients admitted in ICU while their diagnosis was confirmed، mortality was 33%. 48. 3% of patients had at least one predisposing medical condition. Total admission days were 577 days، consisting 519 days in infectious disease ward and 58 days in ICU. Average of hospitalization days per a patient was 4. 88 days.
    Conclusion
    Except epidemiologic clues، there was no pathognomonic sign or symptom to differentiate influenza H1N1 from other respiratory tract infections. High proportions of pregnant women، bilateral respiratory consolidations، and presence of diarrhea and leukopenia in considerable number of patients were the most important findings of the study.
  • شهرام حبیب زاده، حسن قبادی، فرهاد پور فرضی، منوچهر براک، صادق حضرتی، آرزو معینی جزئی، نغمه خلیق، فرهاد صالح زاده، محرم آقابالایی دانش، احمد قاسمی، حسن اناری، ناصر مویدنیا، محمد میرزا آقازاده، اکرم صادقی، صائقه بهبودی، مجید محمد غریبانی، روشنک مهر پور، امین علاف اصغری، مهدی رفیعی، فرنگیس کمال نیا، اسماعیل جمالی، گیتا خانجانیان، ناهید پورمحمد جان *
    Habibzadeh Sh, Ghobadi H., Pourfarzi F., Barak M., Hazrati S., Moini A., Khakig N., Salehzadeh F., Aghabalaii Danesh M
    Background And Objectives

    Transmission of tuberculosis occurs usually by aerosols, Produced with patient’s cough. So early diagnosis and proper treatment of patients as a disease reservoir, has a special importance. It seems that every TB patient can infect 10 to 15 people annually during contagion period. For these reasons this study has been planned to evaluate delay time in TB diagnosis.

    Material And Methods

    This is a descriptive analytical cross sectional study performed among all of the TB patients diagnosed in 18 months of study in Ardabil province(from April 2010 to September 2011). Data for questionnaire was collected with interview and analysis, was done with SPSS software version 16. ANOVA, t test, chi-squared statistical tests were used for hypothesis assay.

    Results

    126 patients whom diagnosis confirmed by scientific tuberculosis committee of province were entered the study.68 patients (54.4%) were smear positive. Mean, standard deviation and median for these patients were 43.8,64.3,20 days respectively. The same numbers for smear negative patients were 43.4, 70.7, and 21 days. There was not any significant statistical difference between smear negative and smear positive patients in patients delay. (P=0.9) the same numbers for diagnosis delay for smear positive versus smear negative patients were 15.6, 22.1,5 days and 46.2,49.2,24 days respectively. This difference was significant statistically (P=000).With definition of patient delay as medical request after 14 days symptomatic illness, it was revealed that only 38.3% of smear positive patients were returned to any treatment centers in fewer than 14 days of symptoms onset. Despite this, proper diagnosis was made in 70.1% of smear positive patients in less than 15 days. Marital state, less than high school education, residence in villages were associated with patients delay. Symptomatic productive cough were associated with reduced latency of diagnosis.

    Conclusion

    Greater patients delay for treatment request was associated with decrease in diagnostic delay. Delay in diagnosis of smear negative pulmonary tuberculosis and extrapulmonary tuberculosis was more than smear positive pulmonary tuberculosis. The most delays in reaching the correct diagnosis are related to patient. Increasing public knowledge about signs and symptoms of tuberculosis and disease spread ways, along with increasing access to health care services can be useful strategies.

    Keywords: Delay, tuberculosis, diagnosis, Ardabil}
  • Yazdanbod A., Shahbazzadegan B., Dindar Oskoui A., Pourmohammadjan N., Habibzadeh Sh
    Background And Objectives

    One strategy in management of patient with dyspepsia in absence of malignant or ulcer signs is H.pylori infection role testing, and treatment of all positive cases. Because of high prevalence of pylori infection in Ardebil, and its probable role in chronic gastritis and dyspepsia as well as recently, FDA approved H.pylori stool antigen test for screening of suspicious patients, this study was design to evaluate the frequency of pylori infection in dyspepsia.

    Materials And Methods

    In this study, 100 dyspeptic patients of gastroenterology clinics of Ardebil city that had not responded to current therapies such as h2 blockers were entered study with excluding patients who taking antibiotics, proton pump inhibitors or Non Steroidal Anti inflammatory Drugs (NSAIDs) in last two weeks, and alarming danger signs such as weight loss, bleeding and melena. Stool antigen detection test for H.pylori were done for them.

    Results

    100 patients enrolled in the study. The study group consists of 60 men and 40 women. The average age was 35 years (14-57 years).The prevalence of H. pylori was 72% among dyspeptic patient. Statistically significant differences were not seen between H.pylori infection and the sex, smoking, marriage and infection. There were no differences in clinical symptoms of dyspepsia among patients with and without H.pylori.

    Conclusion

    Among patients bothersome postprandial fullness was the most common symptom. Clinical signs were not useful in differentiate H.pylori infection persistence in dyspeptic patients. It seems that in hyper endemic areas for H.pylori such as Ardabil H.pylori has high association with dyspepsia, but for further explanation about its role in symptom creation, further population based studies With an emphasis on cost analysis and treatment outcome are needed.

    Keywords: Dyspepsia, H.pylori infection, stool antigen test, Ardabil}
  • بهمن بشردوست، شهرام حبیب زاده، آناهیتا ذاکری*، ندا قائمیان
    زمینه و هدف
    مشکلات قلبی و عروقی در بیماران همودیالیزی یکی از شایع ترین علل مرگ و میر می باشد. هیپرتروفی بطن چپ از مهمترین عوارض قلبی در بیماران همودیالیزی است. بیومارکرهای قلبی و به خصوص تروپونین قلبی I در تشخیص آسیبهای قلبی بیماران همودیالیزی به عنوان عامل پیشگویی کننده بکار رفته و نتایج متناقض داشته اند. با توجه به اهمیت شناسایی این حوادث و به منظور کنترل به موقع آن، این مطالعه با هدف بررسی ارزش پروگنوستیک سطح سرمی تروپونین قلبی I و هیپرتروفی بطن چپ با میزان مرگ و میر در بیماران همودیالیزی مزمن انجام شد.
    روش کار
    این بررسی یک مطالعه توصیفی تحلیلی است که به صورت آینده نگر از ابتدای سال 1385 تا ابتدای سال 1390 بر روی کلیه بیماران واحد همودیالیز که بیش از 3 ماه تحت همودیالیز بودند، انجام گرفت. در ابتدای ورود به مطالعه، سطح تروپونین قلبی I با روش الیزا و میزان هیپرتروفی بطن چپ و شاخص توده بطن چپ با اکوکاردیوگرافی اندازه گرفته شد و بیماران در طی سالهای بعد بدون دخالت تیم جمع آوری کننده داده ها مورد پیگیری قرار گرفتند. بیمارانی که به دلیل سپسیس یا کانسر فوت شدند از مطالعه بیرون گذاشته شد و بیماران زنده مانده به همراه بیمارانی که در اثر عوارض قلبی عروقی فوت شده بودند برای تحلیل نتایج بر اساس سطح تروپونین قلبی I و شاخص توده بطن چپ مورد تحلیل آماری قرار گرفتند.
    یافته ها
    76 بیمار در طی 5 سال پیگیری شدند و در این مدت تعداد 35 نفر (1/46 %) فوت شدند. میانگین سن بیماران 62/15 ± 42/57 سال بود. میانگین غلظت تروپونین قلبی I در بیماران زنده مانده 58/0 ± 78/0 و در بیماران فوت شده 68/0 ± 92/0 نانوگرم بر لیتر بود و بین تروپونین قلبی I و مورتالیته ارتباط آماری معنی داری وجود نداشت (39/0= (p. میانگین توده بطن چپ در بیماران زنده مانده 7/77 ± 249 و در بیماران فوت شده 8/100 ± 9/274 گرم بر متر مربع بود و بین شاخص توده بطن چپ و مورتالیته ارتباط آماری معنی داری وجود نداشت (23/0= p). ارتباط معنی داری بین میزان شاخص توده بطن چپ و تروپونین قلبی I پیدا نشد (19/0= p). ارتباط معنی دار مستقیمی بین میزان توده بطن چپ و سن بیماران مورد مطالعه وجود داشت (001/0= p). سن مهمترین فاکتور مرتبط با مورتالیته بود.
    نتیجه گیری
    در این مطالعه بین سطوح سرمی تروپونین قلبی I و هیپرتروفی بطن چپ با میزان مرگ و میر رابطه معنی داری پیدا نشد. این امر ممکن است به دلیل وجود فاکتورهای اثرگذار متعدد نظیر سن، تغذیه، آلبومین سرم، فاکتورهای التهابی، نحوه کنترل فشار خون، بیماری های زمینه ای و همچنین کیفیت متفاوت زندگی از جمله مراقبت های موجود در منزل باشد.
    کلید واژگان: تروپونین قلبی I, شاخص توده بطن چپ, همودیالیز}
    Bashardoost B., Habibzadeh S., Zakeri A.*, Ghaemian N
    Background and Objectives
    Cardiovascular events are the most common cause of death in hemodialysis patients. Cardiac biomarkers and especially Cardiac troponin I has been used as a prognostic marker in hemodialysis patients and there is some controversies about its value. For these reasons this study has been done for evaluation of prognostic value of Troponin I and left Ventricular Hypertrophy in mortality of hemodialysis patients.
    Methods
    This is a prospective descriptive-analytic study, has been done from 2006 -2011 All of new cases whom entered to dialysis center in 2006 studied with measurement of base line Cardiac Troponin I and left ventricular mass index. Patients fallowed up 5 years later without any specific intervention and survival rate was calculated crudely and in base of Cardiac Troponin I and left ventricular mass index separately after exclusion of non cardiac deaths.
    Results
    76 patients followed up 5 years and 35 of them died. Mean age of patients was 57.4 ± 15.6 year. Mean Troponin I (cTnI) in dead patients was 0.92±0.68ng/l and in alive patients was 0.78±0.58ng/l (p=0.39). Mean Left Ventricular Mass in dead patients was 274.9±100.8 g/m2 and in alive patients was 249±77.7 g/m2 (p=0.23). A significant linear correlation was not founds between cTnI level and Left Ventricular Mass; Age was the most important cofactor of death.
    Conclusion
    Significant correlation was not founded between cTnI level and Left Ventricular Mass with cardiac mortality. mortality. This may be due to some other factors such as age, quality of control of hypertension and other coexisted diseases, quality of life and home cares. Age had more important effect on death and this may reflect multiplicity of heath related problems in them.
    Keywords: Prognostic Value Cardiac troponin I (cTnI)_Left Ventricular Mass Index_Hemodialysis}
  • بهزاد باباپور*، شهرام حبیب زاده، علیرضا محمدزاده، نفیسه مافی، الهام عتیقی، عدالت حسینیان، بیتا شهباززادگان
    زمینه و هدف
    بیمارستان از محیط های با خطر بالا در رابطه با ایجاد عفونت است. بالا بودن خطر عفونتهای بیمارستانی صرف نظر از مشکلات هزینه، مهمترین دلایل واهمه بیماران در مراجعه به مراکز درمانی است. عفونت بیمارستانی بعد از پذیرش بیماران در بیمارستان رخ می دهد. این عفونت معمولا با مرگ و میر و ناخوشی قابل توجه همراه است. بنابراین، این مطالعه جهت تعیین شیوع عفونت های بیمارستانی و علل احتمالی مرتبط با آن در بیمارستان بوعلی اردبیل در سال 1389 انجام شده است.
    روش کار
    این مطالعه، یک مطالعه مقطعی است که با جمع آوری اطلاعات از طریق معاینات بالینی، تستهای آزمایشگاهی و پر کردن فرمهای بیماران با عفونت بیمارستانی در بیمارستان بوعلی اردبیل از سال 1389 تا 1390 انجام شده است. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS و به صورت فراوانی و درصد بیان شده است.
    یافته ها
    از کل 3254 بیمار، 42 مورد (3/1%) با عفونت بیمارستانی شناسایی شد. 6/47% مذکر و 4/52% مونث بودند. این عفونت در بیماران با سنین بین 1 ماه تا 1 سال با 8/23% شایعتر بود. سپسیس (3/33%)، پنومونی و عفونت خون (8/23%) و عفونت دستگاه ادراری (19%) به ترتیب شایعترین عفونتها بودند. میانگین طول مدت بستری در بیمارستان 86/26 روز بود. کلبسیلا شایعترین پاتوژن (8/23%) گزارش شده بود. فراوانی عفونت در NICU (1/38%) بیشتر بود.
    نتیجه گیری
    در این مطالعه فراوانی عفونت بیمارستانی کمتر از سایر مطالعات بود. توزیع عفونت با سن، بخش و طول مدت بستری در بیمارستان رابطه داشت.
    کلید واژگان: اتیولوژی, عفونت بیمارستانی, بیمارستان بوعلی اردبیل}
    Babapour B.*, Habibzadeh Sh, Mohammadzadeh A., Mafi N., Atighi E., Hoseinian E., Shahbazzadegan B
    Background and Objectives
    Low dose aspirin has been widely used in the prevention and treatment of cardiovascular disease. The bimodel action of aspirin on serum uric acid showed that aspirin at a high dosage promoted uricusuria; while intermediate doses were (1-2gr/day) caused uric acid retention. The main goal of this study was to survey the effect of low dose aspirin on serum level of uric acid in patients with ischemic heart disease.
    Methods
    The study design was cross-sectional and analytical type. In this study we selected 60 patients who used low dose aspirin among the patients of Imam Khomeini hospital's heart clinic (2008-9) and their information was registered in special questionnaires including serum level of uric acid and creatinine before and after prescription of aspirin. Data was then statistically analyzed using Paired t test and Willcoxon.
    Results
    Of 60 patients 11 (18.3%) were under 50 years and 49 (81.7%) were above 50 years. The male to female ratio was 1.72 (38: 63.3% versus 22: 36.7%). 53.3% of patients showed an increase in serum uric acid, but 46.7% did not. No significant differences in uric acid levels was found in patients under 50 years before and after administration of aspirin. Serum uric acid levels were increased after administration of 0.1unit of aspirin.
    Conclusion
    Low-dose aspirin (80 mg/ day) caused a slight but significant increase in serum uric acid and creatinine levels in patients over 50 years of age.
    Keywords: Aspirin, Uric Acid, Ischemic Heart Disease}
  • بهزاد باباپور*، شهرام حبیب زاده، مهدی صمدزاده، بیتا شهباززادگان، طاهره محمدی، الهام عتیقی
    زمینه و هدف
    دیابت نوع 2 ه مانند فشارخون، هایپرلیپیدمی وسیگارکشیدن، یک فاکتور خطر اصلی برای بیماری های قلبی و عروقی می باشد. کاردیومیوپاتی دیابتی اولیه یک فاکتور مهم برای نارسایی قلبی درغیاب بیماری های ایسکمیک، دریچه ای و ناشی از فشارخون در بیماران دیابتی است. بیماری عروق کرونر در بیماران دیابتی شایع بوده و اغلب بدون علامت است. بدون شک تشخیص زود هنگام اختلال عملکرد بطن چپ و بیماری عروق کرونر یک هدف اصلی برای پیشگیری از پیامدهای بیماری های قلبی و عروقی دربیماران دیابتی است. لذا هدف این مطالعه بررسی عملکرد سیستولی و دیاستولی و میزان مثبت شدن تست ورزش در بیماران دیابتی بدون علامت و بدون فشار خون بود.
    روش کار
    این مطالعه به صورت توصیفی مقطعی انجام شد. نمونه مورد مطالعه شامل 40 بیمار دیابتی با دیابت تیپ 2 و بدون علامت قلبی و بدون فشارخون بالا با میانگین سن 47 سال بود که طی سال 1388 به درمانگاه دیابت بیمارستان امام خمینی اردبیل مراجعه کردند. عملکرد بطن چپ با اکوکاردیوگرافی ارزیابی گردید و تست ورزش با پروتکل Bruce انجام شد. اطلاعات بیماران جمع آوری شده و در فرم های مخصوص درج شدند و سپس توسط نرم افزار آماری spss 17 مورد بررسی قرار گرفت. از تست آماری کای اسکوئر و فیشر برای تحلیل روابط بین متغیرها استفاده شد.
    یافته ها
    نمونه مورد مطالعه شامل 40 نفر بود. تمامی آنها عملکرد سیستولی نرمال داشتند. 22 نفر (55%) اختلال عملکرد دیاستولی داشتند و هشت نفر (20%) تست ورزش مثبت داشتند که همه هشت نفر دچار اختلال عملکرد دیاستولی نیز بودند.
    نتیجه گیری
    این مطالعه نشان داد که اختلال عملکرد دیاستولی بطن چپ دربیماران دیابتی بدون علامت رخ می دهد و بیماری عروق کرونر نیز در بیماران دیابتی مبتلا به اختلال عملکرد دیاستولی، شایع تر است.
    کلید واژگان: اختلال عملکرد دیاستولی قلب, بیماری عروق کرونر, تست ورزش مثبت, دیابت}
    Babapour B. *, Habibzadeh Sh, Samadzadeh M., Shahbazzadegan B.*, Mohammadi T., Atighi E
    Background and Objectives
    Type 2 diabetes is a major cardiovascular risk factor such as HTN, HLP and smoking. A primary diabetic cardiomyopathy represents a high risk factor for heart failure in the absence of ischemic, valvular and hypertensive heart disease in the diabetic population. CAD is more common in diabetic patients and it is almost asymptomatic.Unquestionably, an early detection of LV damage and CAD is a major goal for the prevention of cardiac disease in the diabetic population.
    Methods
    This study was done as Cross-Sectional method. The study sample consisted of 40 patients with type 2 diabetes mellitus without hypertension and cardiac symptoms (mean age 47 years) who recourse to diabetes clinic of Ardabil Imam Khomeini Hospital during 2009-2010. Left ventricular (LV) function was studied by echocardiography and exercise test using Bruce protocol. Data from the patients were collected and analyzed using SPSS 17 software.
    Results
    All studied cases had a normal systolic function. 22 cases (55%) had diastolic dysfunction and 8 people (20%) had a positive stress test, which all had diastolic dysfunction too.
    Conclusion
    This study showed that an impairment of left ventricular diastolic function occurs early in the natural history of diabetes mellitus and CAD is more common in diabetic patients with diastolic dysfunction.
    Keywords: Diastolic Dysfunction, CAD, Exercise Test, Diabetes}
  • اسماعیل فرزانه، مهدی صمدزاده، بیتا شهباززادگان، ایرج صیادرضایی، بابک مصطفی زاده، اعظم سربندی فراهانی، شهرام حبیب زاده
    مقدمه
    از آن جایی که ترامادول یک مخدر صناعی می باشد، جهت درمان علایم ناشی از مسمومیت با ترامادول مانند سایر اپیوییدها، نالوکسان در مراکز درمانی استفاده می شود. با توجه به این که تشنج از عوارض خطرناک و جدی ترامادول می باشد، این مطالعه، با هدف مقایسه ی فراوانی شیوع تشنج در افرادی که به علت مسمومیت با ترامادول، نالوکسان دریافت کرده اند با افرادی که نالوکسان دریافت نکرده اند انجام گرفت.
    روش ها
    این مطالعه به صورت مقطعی-توصیفی بود. اطلاعات مربوط به بیماران مراجعه کننده به دلیل مسمومیت با ترامادول وارد پرسشنامه ای که از قبل تعیین شده بود گردید سپس داده ها جمع آوری و تحت آنالیز قرار گرفتند.
    یافته ها
    از اول سال 1386 تا پایان سال 1389، 122بیمار دچار مسمومیت با ترامادول که به اورژانس بیمارستان امام خمینی اردبیل مراجعه کرده بودند، وارد مطالعه شدند. 109 نفر (3/89 درصد) از افراد مورد مطالعه مرد بودند و میانگین سن آن ها 2/7 ± 27 سال بود. 21 نفر (2/17 درصد) از بیماران تشنج داشتند. اختلاف معنی داری بین جنس و سن و سابقه ی اعتیاد به ترامادول یا مواد مخدر غیر از ترامادول با تشنج یافت نشد. 60 نفر از کل افراد نالوکسان دریافت کرده بودند که میزان شیوع تشنج در آن ها (3/28 درصد) بود. میزان شیوع تشنج در گروهی که نالوکسان دریافت نکرده بودند،2/11 درصد بود. بیشترین میزان شیوع تشنج ناشی از نالوکسان در 5/1 ساعت اول بعد از تزریق و کمترین دوز مرتبط با تشنج نیز 1000 میلی گرم بود.
    نتیجه گیری
    تشنج ناشی از ترامادول با سن، جنس، دوز دارو و سابقه ی اعتیاد به ترامادول و مواد مخدر دیگر ارتباطی ندارد. نالوکسان در درمان مسمومیت با ترامادول می تواند منجر به افزایش ریسک تشنج شود اگر چه در دوزهای درمانی این امر ناشایع است.
    کلید واژگان: ترامادول, نالوکسان, تشنج, مسمومیت}
    Esmail Farzaneh, Mehdi Samadzadeh, Bita Shahbazzadegan, Iraj Sayadrezai, Babak Mostafazadeh, Azam Sarbandi Farahani, Shahram Habibzadeh
    Background
    The most common drug poisoning in Iran، especially in Tehran، is poisoning with tramadol which is a synthetic analgesic. Like poisoning with other opioids، poisoning with tramadol is commonly treated using naloxone. As documented in poisoning references، seizure is a serious and dangerous side effect of this poisoning. The aim of this study was to compare the prevalence of seizure between patients with tramadol overdose who received or did not receive naloxone in Imam Khomeini Hospital، Ardabil، Iran.
    Methods
    In this cross-sectional، descriptive study during 2007-10 data about 122 patients with tramadol overdose in Imam Khomeini Hospital was collected using a questionnaire. The collected data was analyzed in SPSS.
    Findings
    Males constituted 89. 3% of the participants (n = 109). The mean age of subjects was27. 0 ± 7. 2 years. Seizure was observed in 21 persons (17. 2%). No significant relationship existed between seizure and sex، age، and history of addiction to tramadol and other opioids (P > 0. 05). Among the 60 subjects who received naloxone، 28. 3% had seizure. The prevalence of seizure in persons who did not receive naloxone was 11. 2%. The highest prevalence of seizure caused by naloxone was seen during the first 1. 5 hours after injection. The lowest dose of naloxone that caused seizure was 1000 mg.
    Conclusion
    Seizure caused by tramadol had no relationship with sex، age، and history of addiction to tramadol or other opioids. Moreover، seizure occurrence is rare in therapeutic dosage. Using naloxone in treatment of tramadol overdose increases the risk of seizure.
    Keywords: Tramadol, Naloxone, Seizure, Intoxicated}
  • شهرام حبیب زاده، هما علیزاده، فرهاد پورفرضی، احمد قاسمی، طاهر امینی ملکی
    زمینه و هدف
    مساله افت تحصیلی در دانشجویان علوم پزشکی دارای اهمیت فراوان بوده و پدیده ای است که می تواند به کاهش عملکرد موثر دانشجویان منجر شود. به همین دلیل این مطالعه با هدف تعیین میزان بروز افت تحصیلی و عوامل موثر بر آن در دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی اردبیل انجام شد.
    روش ها
    این مطالعه، یک مطالعه مقطعی از نوع مورد – شاهدی است که در سال تحصیلی 86 بر روی کلیه دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی به تعداد 938 نفر انجام شده است. نمونه گیری بصورت آسان و در دسترس و حجم برابر نمونه تمامی مورد افراد مطالعه و 38 نفر دارای افت تحصیلی و دو نفر شاهد به ازای هر مورد، 68 نفر بر اساس همسان بودن کلاس افراد انتخاب شدند.برای گردآوری داده ها از طریق پرسشنامه محقق ساخته اقدام شد که شامل دو بخش سوالات دموگرافیک و بخش عوامل موثر در افت تحصیلی بود.جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات از روش های آماری مجزورکای، آزمون دقیق فیشر در نرم افزار spss v.13 استفاده گردید.
    یافته ها
    از 938 دانشجو مورد بررسی، 38 نفر دارای افت تحصیلی بودند و میزان بروز سالانه افت تحصیلی 4 در 100 نفر دانشجو برآورد گردید.بیشترین میزان افت تحصیلی در رشته های علوم آزمایشگاهی و مامائی و پزشکی به ترتیب با بروز سالانه 19 درصد و 11 درصد و 9/8 درصد بود. بومی نبودن (016/0=p)، سطح تحصیلات پدر (02/0=p)، آگاهی از آینده شغلی (01/0=p)، فقدان انگیزه (02/0=p) و عدم مطالعه منظم (008/0=p) به عنوان مهمترین عوامل موثر در افت تحصیلی دانشجویان شناسایی شد.
    نتیجه گیری
    با توجه به عوامل موثر فراوان در بروز افت تحصیلی که عمدتا با مسائل فردی دانشجویان در ارتباط می باشد، ایجاد یک کمیته پایش عملکردی در نحوه پذیرش دانشجو و در حین سالهای تحصیلی آنان و استفاده از مشاوره های دانشجویی، در کاهش بروز این مورد ضروری به نظر می رسد.
    کلید واژگان: افت تحصیلی, دانشجو, علوم پزشکی اردبیل}
  • آیدین عزیزپور، سعید بکایی، نریمان شیخی، شهرام حبیب زاده
    ویروس های خانواده ارتومیکسوویریده (ویروس های آنفلونز ا) عامل عمده ای در ایجاد بیماری و مرگ و میرناشی از بیماری تنفسی درجمعیت انسانی به شمار می روند . با توجه به این که تحت تیپ H9N2 عامل ایجاد بیماری آنفلونزای مرغی در جمعیت طیور ایران در چند سال اخیر بوده است. تاکنون مطالعه ای در راستای بررسی میزان شیوع سرمی ویروس آنفلونزای مرغی در جامعه انسانی به خصوص افراد مرتبط و غیر مرتبط با صنعت طیور منطقه اردبیل نشده بود . لذا این تحقیق جهت بررسی حضور آنتی بادی های سرمی ضد ویروس آنفلونزای مرغی تحت تیپ H9N2 در گروه های مختلف انسانی از اوایل آبان تا اوایل اسفند ماه سال 1388 انجام شده است.تعداد 311 نمونه سرم خون از دو گروه بیمار و سالم با جنس و رده های سنی مختلف شامل 86 نمونه سرم خون بیماران با عوارض تنفسی بستری در بیمارستان امام خمینی (ره) ، 88 نمونه سرم بیماران بدون عوارض تنفسی بستری در بیمارستان، 41 نمونه سرم دامپزشکان و واکسیناتورهای دامپزشکی، 44 نمونه سرم پرسنل بهداشتی شاغل در بیمارستان و 52 نمونه سرم مرغداران و کارگران مرغداری ها و کشتارگاه های طیور جمع آوری گردید.عیار آنتی بادی های ضد ویروس آنفلوانزای مرغی تحت تیپ H9N 2 توسط آزمایش HI اندازه گیری شد. اطلاعات آماری با استفاده از نرم افزار آماری SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت .در گروه بیماران 37/2%با عیار سرمی 10/74± 22.03 از افراد با عوارض تنفسی بستری در بیمارستان و 23/9% با عیارسرمی 10/41 ± 21/88 ازافراد بدون عوارض تنفسی بستری در بیمارستان مثبت بودند .درگروه سالم 29/3% باعیار سرمی 10/59 ±21/14 از دامپزشکان و واک سیناتورها ،18/2 با عیار سرمی 10/00±20/00از پرسنل بهداشتی شاغل در بیمارستان و 15/4%با عیار سرمی 11/35±26/02 از مرغداران و کارگران مرغداری ها وکشتارگاه های طیور نسبت به تحت تیپ H9N2 ویروس آنفلوانزایA واکنش سرمی مثبت نشان دادند (HI titers≤1/20) در گروه های بیمار و سالم بیشترین فراوانی واکنش مثبت سرمی در گروه سنی زیر 30 سال 26/5% و جنس مردان 27% و کمترین آن درگروه سنی46-60 سال 22/4% و جنس زنان 23/6%به دست آمد که از لحاظ آماری معنی دار نبودند (P>0.05)نتایج این مطالعه حاکی از تماس گروه های مختلف جمعیت انسانی با تحت تیپ H9N2 ویروس آنفلونزا بود که این عفونت در بیماران با عوارض تنفسی بستری در بیم ارستان بیشتر مشاهده گردید ،همچنین از لحاظ شغلی نیز در گروه سالم،دامپزشکان و واکسیناتورها بیشترین موارد تماس را نشان دادند.
    کلید واژگان: آنفلونزای مرغی, تحت تیپ2 H9N جمعیت انسانی, منطقه اردبیل}
    A. Azizipur
    Orthomixoviridae family viruses (Influenza viruses) are major cause of death in human with respiratory diseases. Although avian influenza in iranian chickens are associated with H9N2 subtype, there was not any study for seroprevalence of H9N2 avian influenza virus in human of ardabil area as yet. This study was to carried out to determined antibodies to H9N2 avian influenza virus in different human populations during November to February 2010 in Ardabil area, which is situated in the northwest of Iran.Antibodies against H9N2 virus were measured using HI test in 311 sera from two populations (patient and healthy) with different sex and agegroups including 86 serum samples of patients hospitalized with clinical symptoms of respiratory disease, 88 sera of patients hospitalized without respiratory complications , 41 sera of veterinarian and vaccinators, 44 sera of hospitalized medical personnel who related to health profession, and 52 sera of farmers, poultry-farm and slaughter-house workers. Data was evaluated with SPSS.The results of the HI test showed that in patients: 37.2% with 22.03±10.74 titer of the patients hospitalized with clinical symptoms of respiratory disease and 23.9% with 21.88±10.41 from patients hospitalized without respiratory complications, in healthy: 29.3% with 21.14±10.59 titer from veterinarian and vaccinators, 18.2% with 20.00±10.00 titer from hospitalized medical personnel who related to health profession and15.4% with 26.02±11.35 titer from farmers ,poultry-farm and slaughter-house workers were positive (HI titers 1/20). Seroprevalence of 27.0% and 23.6% were determined in male and female, respectively (P≥0.05).The highest and lowest seroprevalence among four age-groups of two human populations (patient and healthy) were observed in 30≤ (26.5%) and 46-60 (22.4%) years, respectively, (P≥0.05). According to results of this study, different groups of humans were contacted with H9N2 avian influenza virus that the highest contact was detected in patients hospitalized with respiratory complication and in regard to occupation was observed in veterinarian and vaccinators.
    Keywords: Avian influenza, H9N2 subtype, Human, Ardabil}
  • عدالت حسینیان، فرهاد پورفرضی، نسرین سپه وند، شهرام حبیب زاده، بهزاد باباپور، حسین دوستکامی، نسرین فولادی، مهری سیدجوادی
    زمینه و هدف
    انفارکتوس میوکارد یکی از شایع ترین علل مرگ در جهان است، که درمان در ساعتهای اولیه و با استفاده از داروهای ترومبولیتیک نقش به سزایی در کاهش مرگ و میر آن دارد. استرپتوکیناز به دلیل ارزان و در دسترس بودن پرمصرف ترین داروی ترومبولیتیک در ایران است. کاربرد این دارو دارای زمان طلایی است زیرا در ساعت اول حداکثر فایده را دارد. در صورت تجویز آن پس از 3 ساعت از زمان شروع بیماری، از اثرات آن کاسته شده و پس از 12 ساعت تقریبا بی اثر خواهد بود.این مطالعه بیماران مبتلا به انفارکتوس حاد میوکارد کاندید دریافت استرپتوکیناز را از نظرفاصله زمان شروع علائم تا دریافت دارو مورد بررسی قرار داده است.
    روش کار
    مطالعه به صورت مقطعی در بیماران مراجعه کننده به اورژانس بیمارستان امام خمینی اردبیل با تشخیص STEMI انجام پذیرفت و150 نفر از مبتلایانی که با تشخیص کاردیولوژیست تحت درمان با استرپتوکیناز قرار گرفتند مطالعه شدند. اطلاعات مربوط به سن، جنس، تحصیلات، زمان شروع علائم، زمان مراجعه به بیمارستان، زمان دریافت استرپتوکیناز، سابقه بیماری قلبی پیشین، کنترااندیکاسیون ها و عوارض استرپتوکیناز اخذ گردید ومورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
    یافته ها
    یک صد وپنجاه بیمار بررسی شدندکه 111 نفر(74%) مرد و 39 نفر (26%) زن بودند. میانگین فاصله زمانی شروع علائم تا دریافت استرپتوکیناز، 8 ساعت و 27 دقیقه و و انحراف معیار آن 8 ساعت و 18 دقیقه بود. تنها 45 نفر (41%) از افراد واجد شرایط درمان با استرپتوکیناز این دارو را در زمان ایده آل کمتر از 3 ساعت از بروز علائم دریافت نمودند. اصلی ترین عامل تاخیر در شروع درمان، تاخیر در تصمیم گیری و تحمل درد توسط بیمار با تعداد 56 (61%) تعیین گردید. پس از آن دوری مسافت با (20 بیمار22%)، تاخیر در انتقال به سی سی یو، با 12 بیمار (13%) و عدم تشخیص سریع پزشک با 4 بیمار (043%) قرار داشتند. جنس مرد و سکونت در داخل شهر با شروع سریع تر درمان همراه بودند ولی سطح تحصیلات، سن و سابقه MI قبلی رابطه ای با زمان شروع درمان نداشتند.
    نتیجه گیری
    در مطالعه حاضر اکثریت بیماران مبتلا، داروی استرپتوکیناز را در فاصله زمانی طولانی تر از 3 ساعت از شروع علایم دریافت نموده اند. با توجه به عواملی که در این مطالعه با تاخیر مرتبط بوده اند ارائه آموزش های لازم به بیماران دچار بیماری ایسکیمیک قلب مثل بالا بردن اطلاعات بیماران در مورد نقش زمان در بهبود پیش آگهی بیماری و همچنین افزایش دسترسی به مراکز درمان بیماری های قلبی برای ساکنین حومه شهر می تواند به عنوان راهکارهایی برای حفظ محدودیت زمانی تجویز داروی مذکور پیشنهاد شود.
    Background and Objectives
    Myocardial infarction is one of the most common causes of mortality throughout the world. Utilization of thrombolytic drugs at the first hours upon MI leads to decrease in the rate of mortality. Streptokinase (SK) is commonly used because of its cost and availability. The golden time for maximum effect of SK appeared to be first hours after MI. The drug efficiency diminishes after 3 hours and it will be ineffective after 12 hours. This study was aimed to investigate interval between onset of the clinical symptoms and streptokinase receiving in patients with acute myocardial infarction admitted for drug reception.
    Methods
    This cross-sectional study was conducted in 150 patients with STEMI (ST elevation Myocardial Infarction) who were attended to emergency room of Imam Khomeini hospital and fulfilled a questionnaire containing the data about age, sex, educational level, onset of symptoms, referring time to emergency room, SK utilization, past medical history of cardiac diseases, type and location of AMI, contraindications and side effects of SK.
    Results
    In 111 men (74%) and 39 women (26%), the mean for interval between onset of symptoms and drug injection was 8 hour and 27 minutes ± 8 hour and 18 minutes. Only 41% of patients received streptokinase in less than 3 hours after chest pain. The main reasons for delaying in drug consumption were delayed decision to come to hospital in 61% of persons, long distance to hospital for 22% of individuals, delayed admission tor CCU for 13% of cases and delay in physician diagnosis for 0.043% of patients. To have a male sex and residency in city where the hospital was establilished were associated with less-delayed treatment start. However, the educational level, age and history of MI were not correlated with onset of treatment.
    Conclusions
    Our results clearly show that the majority of patients receipt streptokinase more than 3 hours after chest pain. With considering the factors associated with delay to receive SK, teaching the patients with ischemic heart disease and giving information about golden time for thrombolytic therapy and its effect in prognosis as well as extending cardiac disease treatment centers in suburbs are recommended.
نمایش عناوین بیشتر...
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال