به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

فهرست مطالب غلام حسین ریاضی

  • سیده یلدا بنی اسماعیلی، آرش اکبرزاده*، غلامحسین ریاضی، فرزین عبدالهی، محمد نیرومند
    امروزه با توجه به مشکلات متعددی که در زمینه بروز بیماری در مزارع پرورش میگو به وجود آمده است، به استفاده از مکمل های غذایی تقویت کننده پاسخ ایمنی و کنترل کننده بیماری های متداول در پرورش متراکم میگو بسیار توجه شده است. در این راستا در پژوهش حاضر، تاثیر فرمولاسیون جیره پایه با سطوح مختلف تیمارهای پودر برگ مورینگا Moringa oleifera (25، 50 و 100 g/kg)، عصاره (25/0، 5/0و 1 g/kg) و گروه شاهد بدون افزودن مورینگا بر بیان ژن های ایمنی میگوی سفید غربی Litopenaeus vannamei در قالب هفت تیمار و هر تیمار شامل سه تکرار، بررسی شد. پس از 8 هفته تغذیه با درصدهای مختلف پودر و عصاره برگ مورینگا، بیان 4 ژن ایمنی شامل a2macroglobulin (a2-M)، Lipopolysaccharide and B1,3- glucan binding protein  (LGBP)،  Peroxinectin (PX) و integrinß با روش Real-time PCR بررسی شد. نتایج اختلاف معنی دار آماری را در میزان بیان ژن های a2-M، LGBP، PX در تمام تیمارها نشان داد (05/0>p). میزان بیان ژن a2-M در تیمارهای عصاره 25/0و 5/0g/kg  و تیمار پودر 25g/kg   برگ مورینگا به طور معنی دار بیش از دیگر تیمارها بود (05/0>p). بیشترین مقدار بیان ژن LGBP مربوط به تیمار عصاره 5/0 و 1g/kg  برگ مورینگا و بیشترین میزان بیان ژن PX در تیمار عصاره 5/0 و 1g/kg  و تیمار پودر 25g/kg   برگ مورینگا بود که به طور معنی دار بیش از دیگر تیمارها و گروه شاهد مشاهده شد (05/0>p). در مجموع نتایج این تحقیق اثرات مثبت استفاده از 5/0 و 1 g/kg عصاره و 25g/kg   پودر برگ گیاه مورینگا بر عمکرد دستگاه ایمنی در میگوی سفید غربی را نشان داد.
    کلید واژگان: Moringa oleifera, بیان ژن, میگو, سیستم ایمنی}
    Seyedeh Yalda Baniesmaeeili, Arash Akbarzadeh *, Gholamhossein Riazi, Farzin Abdollahi, Mohamad Niromand
    Nowadays, given the numerous disease problems that have arisen in shrimp farms, the utilization of nutritional supplements to strengthen the immune response and controlling the common diseases in dense shrimp farming have been highly regarded.  So, the present study aimed to investigate the effect of basic diet formulated with different levels of Moringa oleifera leaf powder (25, 50 and 100g/kg) and ethanolic extract (0.25, 0.5 and 1g/kg) in seven treatments each with three replicates on the expression of immune genes in the Pacific white shrimp Litopenaeus vannamei. After 8 weeks, the mRNA expression of four immune genes, including alpha-2-macroglobulin (α2M), Lipopolysaccharide and B1,3-glucan binding protein (LGBP), Peroxinectin (PX) and integrinß, were measured in the hepatopancreas using Real-time PCR technique. The results showed a statistically significant differences in the expression levels of the α2M, LGBP, PX genes in all treatments (p<0.05). The expression level of α2M in treatments of 0.25 and 0.5 g/kg extracts and 25 g/kg Moringa leaf powder were significantly higher than that of the other treatments (p<0.05). The highest levels of LGBP expression were observed in 0.5 and 1g/kg Moringa leaf extract and the highest level of PX gene expression was observed in 0.5 and 1g/kg Moringa leaf extract and 25g/kg Moringa leaf powder treatments, which was significantly higher than other treatments and the control treatment (p<0.05). In conclusion, the results of this study showed the positive effects of using 0.5 and 1 g/kg Moringa leaf extract and 25 g/kg leaf powder on the functioning of the immune system in L. vannamei.
    Keywords: Moringa oleifera, Gene Expression, shrimp, Immune System}
  • سمیرا میرزائی، هاله الوندی، علی حسین رضایان*، یاسمین بیده، غلامحسین ریاضی، مهدی ضرابی
    مقدمه

    بیومیمتیک به معنی تقلید از مدل ها، سیستم ها و عناصر طبیعت با هدف حل مشکلات پیچیده انسان است. این علم منجر به ایجاد فناوری های جدید با الهام از راه حل های زیستی در اندازه های ماکرو و نانو شده است. هر ساله هزاران نفر به دلیل بیماری های ناشی از مقاومت باکتری ها به آنتی بیوتیک جان خود را از دست می دهند. از این رو استفاده از پپتیدهای ضدمیکروبی اهمیت ویژه ای یافته است. در این پروژه از پلیمر پلی اتیلن ایمین پرشاخه با وزن مولکولی پایین به عنوان پلیمر زیست تقلیدی از پپتیدهای ضد باکتریایی استفاده شده است.

    روش ها

    به منظور افزایش خاصیت ضد باکتریایی از آمینواسید والین و لیزین برای اصلاح سطح پلیمر پلی اتیلن ایمین پرشاخه استفاده شد. برای اثبات اتصال آمینواسیدها به پلیمر از1H-NMR و FTIR استفاده شد. فعالیت ضدباکتریایی پلیمر اصلاحی با دو روش تست MIC و هاله عدم رشد روی باکتری های گرم مثبت استافیلوکوکوس اوریوس و باسیلوس سوبتیلیس و باکتری های گرم منفی اشرشیا کلای و سودوموناس آیروژینوزا بررسی شد.

    نتیجه و بحث: 

    غلظت بهینه پلیمر پلی اتیلن ایمین پرشاخه 8 میکرولیتر و نسبت آمینواسید والین:لیزین، 1:6 بود. پلیمر پلی اتیلن ایمین اصلاح شده با آمینواسیدهای والین و لیزین به صورت وابسته به غلظت رشد باکتری ها را مهار کرد (p<0.05). 5 میلی گرم بر میلی لیتر این پلیمر رشد باکتری ها را بیش از 70% مهار کرد. هم چنین قطر هاله عدم رشد این پلیمر در باکتری های مورد بررسی بین 15-20 میلی متر بود. فعالیت ضدباکتریایی این پلیمر با آنتی بیوتیک سفپیم قابل مقایسه بود. به نظر می رسد این پلیمر می تواند به عنوان پلیمری ضدباکتریایی مورد استفاده قرار گیرد.

    کلید واژگان: بیومیمتیک, پلی اتیلن ایمین, ضدمیکروبی, لیزین, والین}
    Samira Mirzaei, Hale Alvandi, Ali Hossein Rezayan *, Yasamin Bideh, Gholam Hossein Riazi, Mehdi Zarabi
    Introduction

    Biomimetic means imitating models, systems, and elements of nature to solve complex human problems. This field of science has led to the creation of new technologies inspired by biological solutions in macro and nano sizes. Thousands of people die every year due to diseases caused by antibiotic resistance. Therefore, the use of antimicrobial peptides has become particularly important.

    Methods

    in this study, branched polyethyleneimine polymer has been used as a biomimetic polymer of antibacterial peptides. In order to increase the antibacterial properties, the amino acids valine and lysine were used to modify the surface of branched polyethyleneimine. 1 H-NMR and FTIR were used to prove the binding of amino acids to the polymer. Antibacterial activity of the modified polymer by two methods of MIC test and growth inhibition zone on gram-positive bacteria S. aureus and B. subtilis and gram-negative bacteria E. coli and P. aeruginosa were examined.

    Results and discussion

    Under optimal conditions, the concentration of branched polyethyleneimine polymer was 8 μl, and the amino acid valine to lysine ratio was 1: 6. Polyethyleneimine polymer modified with the amino acids valine and lysine inhibited bacterial growth concentration-dependent (p <0.05). 5 mg/ml of this polymer inhibits the growth of bacteria by more than 70%. The diameter of the inhibition zone of this polymer in examined bacteria reached about 15-20 mm. The antibacterial activity of this polymer was comparable to that of the antibiotic cefepime. It seems that this polymer can be used as an antibacterial polymer.

    Keywords: Antimicrobial, Biomimetic, Lysine, Polyethyleneimine, Valine}
  • یلدا بنی اسماعیلی، آرش اکبرزاده*، غلامحسین ریاضی، فرزین عبدالهی، محمد نیرومند

    در این تحقیق تاثیر پودر و عصاره برگ مورینگا Moringa oleifera بر فاکتورهای همولنف میگوی سفید غربی Litopenaeus vannamei در مواجهه با استرس شوری ارزیابی شد. بعد از 8 هفته غذادهی با پودر (25، 50 و 100g/kg  ) و عصاره (25/0، 5/0 و 0/1 g/kg) برگ مورینگا و تیمار شاهد بدون مورینگا، کلیه تیمارها تحت استرس شوری کوتاه مدت به میزان 5 و 55 ppt قرار گرفتند. در شمارش کل و افتراقی هموسیت ها در تیمارهای مختلف در هر سه حالت نرمال و استرس شوری 5 و 55 ppt اختلاف معنی دار مشاهده شد (p<0.05). در شرایط عادی و شوری بالا میگوهای تغذیه شده با عصاره برگ مورینگا تعداد هموسیت های بیشتری نسبت به سایر تیمارها داشتند. در شرایط بدون استرس تعداد سلول های سمی گرانولار در تیمارهای پودر و عصاره بیشتر از گروه شاهد بود. در شوری 5 ppt تیمارهای پودر مورینگا میزان سمی گرانولارهای بیشتری داشتند و در شوری 55 ppt گروه پودر برگ 100g/kg   و عصاره برگ 25/0g/kg  به ترتیب بالاترین مقدار این سلول ها را داشتند. در مجموع نتایج این تحقیق اثرات مثبت استفاده از پودر و عصاره برگ گیاه مورینگا بر عمکرد سیستم ایمنی و مواجهه با استرس شوری در میگو را نشان داد

    کلید واژگان: استرس, همولنف, هموسیت, میگوی سفید غربی, Moringa oleifera}
    Yalda Baniesmaeili, Arash Akbazradeh*, GholamHossein Riazi, Farzin Abdollahi, Mohammad Niroomand

    In this study, the effects of powder and leaf extract of Moringa oleifera on hemolymph factors of Litopenaeus vannamei in response to salinity stress were evaluated. After 8 weeks of feeding with powder (25, 50 and 100g / kg) and extract (0.25, 0.5 and 0.1 g/kg) leaves of Moringa and control treatment without Moringa, all treatments were exposed to short-term salinity stress (5 and 55 ppt). There was a statistically significant difference in total and differential count of homocytes in different dietary treatments in all three normal conditions and under salinity stress of 5 and 55 pp (p<0.05). Under normal conditions and high salinity, shrimps fed with Moringa leaf extract showed higher number of homocytes than other treatments. In stress-free conditions, the number of semi-granular cells in powder and extract treatments was higher than the control group. At 5 ppt, Moringa powder treatments had higher semi-granular and at 55 ppt salinity, the leaf powder group (100 g/kg) and the leaf extract (0.25 g/kg) showed the highest values, respectively. Overall, the results of this study showed the positive effects of using Moringa leaf powder and extract on innate immune system function and exposure to salinity stress in shrimp

    Keywords: Moringa oleifera, stress, hemolymph, hemocyte, Litopenaeus vannamei}
  • بیتا سلطانیان، مرضیه دهقان شاسلطنه*، غلامحسین ریاضی، ناهید مسعودیان

    آستروسیت ها فراوان ترین و مهم ترین سلول های کمک کننده به نورون ها هستند، در بقا سلول های عصبی و در هموستاز یونی و اسمزی و همچنین در شکل گیری سیناپس و کمک به رشد آکسون ها و دندریت ها نقش دارند، در بیماری آلزایمر مارکرهای فعال کننده سیکل سلولی افزایش می یابد. از مارکرهای سیکل سلولی Cdk1 و CE2 می باشد. با توجه به اینکه مت آمفتامین در دوزهای غیرسمی باعث کاهش ظرفیت تقسیم خودبه خودی و هدایت سلول به سمت تمایز می شود در این مطالعه، سیکل سلولی و مارکرهای آن در سلول های آستروسیت انسانی تیمار شده با آمیلویید بتا و با دوز پایین مت آمفتامین درمان شدند مورد مطالعه قرار داده و میزان بیان ژن های cdk1 وCE2 و سیکل سلولی میزان توقف در G1، G2 و S در گروه های مختلف مورد بررسی قرار گرفت. 5 گروه مختلف جهت بررسی مورد استفاده قرار گرفت 1-سلول های مجاور با آمیلویید بتا 2- سلول های مجاور با مت آمفتامین، 3- سلول های مجاور با آمیلویید و سپس مت آمفتامین، 4- سلول های مجاور با مت آمفتامین سپس با آمیلویید بتا 5 - گروه کنترل، هر گروه 3 بار تکرار شد. میزان بیان cdk1  در گروه 3 یا گروه درمان کاهش داشته ولی در گروه 4 یا پیشگیری افزایش داشته و میزان بیان CE2  در هر 2 گروه کاهش داشته و همچنین میزان توقف سلول در G1، G2 و S بررسی شد که میزان توقف در G1 در گروه 3 یا گروه درمان کاهش داشته ولی در گروه 4 یا پیشگیری افزایش داشته است. نتیجه با توجه به این که از اولین علایم آلزایمر تغییرات در سیکل سلولی می باشد. دوز پایین مت آمفتامین می تواند بر مارکرهای فعال کننده سیکل سلول اثر کاهشی داشته و همچنین تقسیم سلول و رفتن به سمت مرگ سلولی را کاهش دهد.

    کلید واژگان: آستروسیت, سیکل سلولی, سیکلین کیناز1, سیکلین E2, مت آمفتامین}
    Bita Soltanian, Marzieh Dehghan Shasaltaneh *, GholamHossein Riazi, Nahid Masoudian

    Astrocytes are the most important and abundant cells helping neurons. They are involved in the neural survival, ionic, and osmotic homeostasis, as well as in the formation of synapses and growth of the axons and dendrites. Activating markers of the cell cycle increased in Alzheimer’s disease. Cyclin dependent kinase 1(Cdk1) and cyclin E2 (CE2) are among the cell cycle markers. Besides, methamphetamine in non-toxic dose reduces the automatic division capacity and leads to cell differentiation. In this study, the human astrocytes exposed to amyloid beta (Aβ) and treated with low doses of methamphetamine (METH) and the cell cycle arrest and expression of the Cdk1 and CE2 were assessed in all groups. Five groups were used: 1- The cells expose to Aβ, 2- The cells exposed to METH, 3- The cells exposed to Aβ and then METH, 4- the cells exposed to METH and then Aβ, 5- The control group. Each group was repeated three times. Cdk1 gene expression decreased in group 3, treatment group, but increased in group 4, prevention group. The CE2 gene expression decreased in both groups. Furthermore, the cell cycle arrest in G1, G2, and S were assessed. In the Group 3, treatment group, G2 decreased; but in group 4, prevention group, it increased. Changes in the cell cycle are the early symptoms of Alzheimer’s disease. The low dose of METH can reduce cell cycle activating markers as well as reducing cell division and leading the cells to death.

    Keywords: Astrocyte, Cell Cycle, Cyclin Kinase 1, Cyclin E2, Methamphetamine}
  • طوبی ندری، سعید زین الدینی*، ارمین توحیدی، غلامحسین ریاضی، مهدی ژندی، محسن شرفی
    هدف از این پژوهش ، بررسی اثر افزودن گلوتاتیون احیا به رقیق کننده بر پایه نانوذره لسیتین بر کیفیت اسپرم گاو پس از فرآیند انجماد و یخ گشایی بود به همین منظور چهار سطح آنتی اکسیدان گلوتاتیون (صفر، یک، 2/5 و پنج میلی مولار) در رقیق کننده بر پایه نانوذرات لسیتین ارزیابی شد. اندازه ذرات لیستین تهیه شده با استفاده از دستگاه سونیکاتور به ابعاد نانو کاهش یافت. 48 انزال طی سه هفته از شش راس گاو نر هلشتاین با میانگین سنی سه تا چهار سال جمع آوری و منجمد شد. صفات مورد ارزیابی پس از انجماد و یخ گشایی شامل، فراسنجه های جنبایی با CASA، فعالیت غشای سلول (هاست) و یکپارچگی غشاء (ایوزین-نگروزین) ریخت شناختی اسپرم (محلول هانکوک) بود. نتایج نشان داد که استفاده از 2/5 میلی مولار گلوتاتیون در رقیق کننده جنبایی کل و جنبایی پیش رونده را افزایش داد (به ترتیب 1/5 ±63/38 و 1/1 ±43/1) (p<0/05). در صد زنده مانی و سلامت غشای اسپرم در تیمار حاوی 2/5 میلی مولار بیش تر از سایر تیمارها بود. به نظر می رسد غلظت 2/5 میلی مولار گلوتاتیون می تواند غلظت بهینه رقیق کننده انجمادی گاو برپایه نانو ذره لسیتین باشد.
    کلید واژگان: انجماد-یخ گشایی, آنتی اکسیدان, گاو:منی, نانو میسل}
    Touba Nadri, Saeed Zeinoaldini *, Armin Towhodi, Gholamhossein Riazi, Mahdi Zhandi, Mohsen Sharafi
    This study was designed to add the reduced glutathione to a lecithin nanoparticle-based extender and evaluate the quality of bull sperm after freezingand thawing. In the present study, the effect of four different levels of glutathione (0, 1, 2.5 and 5 mM) in extender-based on lecithin nanoparticles wasevaluated. The lecithin nanoparticles were prepared and the particle size was reduced by using a sonicator device. During three weeks, 48 ejaculatesfrom six Holstein bulls were collected and frozen. Properties evaluated after freezing and thawing were kinetic parameters (CASA), membraneactivity (HOST), membrane integrity (eosin-nigrosine) and morphology (Hancock solution). The results showed that using 2.5 mM glutathione in theextender significantly increased total and progressive motility (63.38±1.5 and 43.1±1.1 respectively, P <0.05). The results of eosin-nigrosine stainingand Host test showed that the highest viability and cell membrane functionality were related to 2.5 mM treatment (64.8±1.5 and 58.1±1.1 respectively)(P<0.05). In general, 2.5 mM glutathione could improve the quality of bull sperm compared with other concentrations after freezing and thawingprocess. It seems that the 2.5 mM glutathione is optimum concentration for bull extender based on the lecithin nanoparticles.
    Keywords: Antioxidants, Bull, Freeze-Thaw, Semen, Nanomicelle}
  • طوبی ندری، سعید زین الدینی*، آرمین توحیدی، غلامحسین ریاضی، مهدی ژندی، محسن شرفی
    هدف از این مطالعه، ارزیابی اثر سطوح مختلف گلوتاتیون احیا در رقیق کننده بر کیفیت اسپرم گاو پس از فرایند انجماد و ذوب بود. در پژوهش حاضر، رقیق کننده حاوی نانولیپوزوم های غنی شده با چهار سطح صفر، 1، 5/2 و 5 میلی مولار آنتی اکسیدان گلوتاتیون بود. لیپوزوم های حاوی گلوتاتیون با استفاده از روش فیلم نازک تهیه شد. اندازه ذرات با استفاده از دستگاه سونیکاتور به ابعاد نانو کاهش یافت. چهل انزال طی شش هفته از شش راس گاو نر هلشتاین جمع آوری و مورد انجماد قرار گرفت. صفات مورد ارزیابی پس از انجماد و ذوب شامل، فراسنجه های جنبایی، فعالیت غشا  و یکپارچگی غشا و ریخت شناختی اسپرم بود. نتایج این مطالعه نشان داد که استفاده از 1 میلی مولار گلوتاتیون جنبایی کل و جنبایی پیشرونده را به طور معنی داری افزایش می دهد (7/1±5/47 و 2±7/32  درصد)، اگرچه، تفاوت معنی داری با غلظت 5/2 میلی مولار نداشت (7/1±0/45 و 2±2/26 درصد). همچنین، غلظت 5/2 میلی مولار بالاترین میزان یکپارچگی و سلامت غشا را نشان داد، اما تفاوت معنی داری با غلظت 1 میلی مولار نشان نداد. با این حال، 5 میلی مولار گلوتاتیون درون پوشانی شده سبب کاهش فراسنجه های کیفی اسپرم شد. بنابراین، استفاده از سطح 1 میلی مولار گلوتاتیون به شکل درون پوشانی شده در رقیق کننده می تواند حفاظت بهتری از اسپرم گاو نسبت به سایر سطوح به عمل آورد.
    کلید واژگان: انجماد, درون پوشانی, گلوتاتیون, منی گاو, نانو ذرات}
    Touba Nadri, Saeed Zeinoaldini *, Armin Towhidi, Gholamhossein Riazi, Mahdi Zhandi, Mohsen Sharafi
    This study was designed to evaluate the effects of encapsulated reduced glutathione added to extender on the quality of bull sperm after freezing and thawing process. Extender contains lecithin nanoliposomes supplemented with different concentrations of glutathione (0, 1, 2.5 and 5 Mm concentration). The supplemented nanoliposomes with glutathione were prepared by thin-film preparation method.  The particle size decreased to nanometer by sonication. 40 ejaculations were collected from 6 Holstein bulls and frozen for 6 weeks. Evaluated characteristics after freezing and thawing process were kinetic parameters (CASA), membrane activity (HOST), membrane integrity (eosin-nigrosin) and morphology of sperm ( Hancock's solution). Results showed that level 1 mM significantly increased the total and progressive motility (47.5±1.7, 32.7±2 %).  Although, there was no significant difference with level 2.5 mM glutathione (45.0±1.7, 26.2±2 %). Also, the concentration of 2.5 mM showed the highest value of cell membrane integrity and cell membrane functionality but did not differ with the concentration of 1mM. However, supplementation of nanoliposomes with 5 mM glutathione reduced the quality of post-thaw sperm. Thus, level 1 M encapsulated glutathione can provide better protection compare to the other level of that for bull sperm.
    Keywords: Bull semen, Encapsulation, Freezing, Glutathione, nanoparticels}
  • طوبی ندری، سعید زین الدینی*، آرمین توحیدی، غلامحسین ریاضی، مهدی ژندی، محسن شرفی
    هدف از این مطالعه، ارزیابی اثر سطوح مختلف گلوتاتیون احیا در رقیق کننده بر کیفیت اسپرم گاو پس از فرایند انجماد و ذوب بود. در پژوهش حاضر، رقیق کننده حاوی نانولیپوزوم های غنی شده با چهار سطح صفر، 1، 5/2 و 5 میلی مولار آنتی اکسیدان گلوتاتیون بود. لیپوزوم های حاوی گلوتاتیون با استفاده از روش فیلم نازک تهیه شد. اندازه ذرات با استفاده از دستگاه سونیکاتور به ابعاد نانو کاهش یافت. چهل انزال طی شش هفته از شش راس گاو نر هلشتاین جمع آوری و مورد انجماد قرار گرفت. صفات مورد ارزیابی پس از انجماد و ذوب شامل، فراسنجه های جنبایی، فعالیت غشا  و یکپارچگی غشا و ریخت شناختی اسپرم بود. نتایج این مطالعه نشان داد که استفاده از 1 میلی مولار گلوتاتیون جنبایی کل و جنبایی پیشرونده را به طور معنی داری افزایش می دهد (7/1±5/47 و 2±7/32  درصد)، اگرچه، تفاوت معنی داری با غلظت 5/2 میلی مولار نداشت (7/1±0/45 و 2±2/26 درصد). همچنین، غلظت 5/2 میلی مولار بالاترین میزان یکپارچگی و سلامت غشا را نشان داد، اما تفاوت معنی داری با غلظت 1 میلی مولار نشان نداد. با این حال، 5 میلی مولار گلوتاتیون درون پوشانی شده سبب کاهش فراسنجه های کیفی اسپرم شد. بنابراین، استفاده از سطح 1 میلی مولار گلوتاتیون به شکل درون پوشانی شده در رقیق کننده می تواند حفاظت بهتری از اسپرم گاو نسبت به سایر سطوح به عمل آورد.
    کلید واژگان: انجماد, درون پوشانی, گلوتاتیون, منی گاو, نانو ذرات}
    Touba Nadri, Saeed Zeinoaldini *, Armin Towhidi, Gholamhossein Riazi, Mahdi Zhandi, Mohsen Sharafi
    This study was designed to evaluate the effects of encapsulated reduced glutathione added to extender on the quality of bull sperm after freezing and thawing process. Extender contains lecithin nanoliposomes supplemented with different concentrations of glutathione (0, 1, 2.5 and 5 Mm concentration). The supplemented nanoliposomes with glutathione were prepared by thin-film preparation method.  The particle size decreased to nanometer by sonication. 40 ejaculations were collected from 6 Holstein bulls and frozen for 6 weeks. Evaluated characteristics after freezing and thawing process were kinetic parameters (CASA), membrane activity (HOST), membrane integrity (eosin-nigrosin) and morphology of sperm ( Hancock's solution). Results showed that level 1 mM significantly increased the total and progressive motility (47.5±1.7, 32.7±2 %).  Although, there was no significant difference with level 2.5 mM glutathione (45.0±1.7, 26.2±2 %). Also, the concentration of 2.5 mM showed the highest value of cell membrane integrity and cell membrane functionality but did not differ with the concentration of 1mM. However, supplementation of nanoliposomes with 5 mM glutathione reduced the quality of post-thaw sperm. Thus, level 1 M encapsulated glutathione can provide better protection compare to the other level of that for bull sperm.
    Keywords: Bull semen, Encapsulation, Freezing, Glutathione, nanoparticels}
  • مونا سالاری فر، یونس وکیل الرعایا*، ابوالفضل دانایی، غلامحسین ریاضی، جاناینا مورا انگاراسیا
    هدف

    بررسی تفاوت شناختی ناشی از فرایند دیداری در زنان و مردان در زمان تصمیم گیری برای خرید یک نوشیدنی در مواجهه با برندهای معروف و ساختگی.

    روش

    ابزار استفاده شده در این پژوهش، دستگاه ردیاب چشم است. این پژوهش بر تاثیر برند تمرکز کرده و لوگوی برند، به عنوان نماد دیداری بررسی شده است، ابتدا داده های موجود به کمک نرم افزار توبی پیش پردازش شدند، سپس خروجی اکسل داده ها در نرم افزار SPSS تحلیل شد. در اجرای این پژوهش 53 نفر از دانشجویان کارشناسی دانشکده مدیریت دانشگاه تهران با گروه سنی بین 19 تا 25 سال شرکت کردند که 51 درصد از این افراد زن بودند.

    یافته ها

    بر اساس نتایج، زنان و مردان هنگام تصمیم گیری برای خرید، الگوهای دیداری متفاوتی دارند و در نتیجه فرایندهای شناختی متفاوتی از خود نشان می دهند؛ به طوری که مدت زمان توجه در مردان بیشتر از زنان است، از این رو، فرایند شناختی در زنان در زمان کوتاه تری رخ می دهد. اما 65 درصد از افرادی که هنگام مواجهه با برند معروف، انتخاب پیش فرض خود را به نفع کالای دارای برند معروف تغییر داده اند، زن بودند، بنابراین زنان در مقایسه با مردان، به برند علاقه بیشتری نشان می دهند.

    نتیجه‎گیری

    علاوه بر اینکه در فرایند شناختی زنان و مردان هنگام خرید تفاوت معناداری مشاهده شد، انتخاب های نهایی صورت گرفته نشان داد که این تفاوت فقط به فرایند دیداری محدود نیست و تصمیم گیری نهایی در دو جنسیت نیز تفاوت معناداری دارد.

    کلید واژگان: فرایند شناختی, فرایند دیداری, ردیاب چشم, مدت زمان توجه, منطقه مورد توجه}
    Mona Salarifar, Younos Vakil Alroaia *, Abolfazl Danaei, Gholamhossein Riazi, Janaina De Moura Engracia Giraldi
    Objective

    Brand interest varies among men and women. Brand and brand reputation are more prominent among women, and it is stated that there is a difference in the degree of brand dependence in men and women. Since there is a significant difference in the cognitive process among men and women, focusing on product selection in the purchasing process, this study aims to investigate whether there is a significant difference between men and women in the final decision. Therefore, the customers’ decisions regarding the brands are examined using eye tracker and based on gender differences in the present study.

    Methodology

    Eye tracker has been used as the main instrument in this research. In addition, the brand logo was examined as the visual symbol in the present study. The available data were first pre-processed using Tobii software and the Excel data output was analyzed using SPSS software. A sample of 53 undergraduate students at the Faculty of Management, University of Tehran, with the age range of 19 to 25, participated in this study. Besides, 51% of the participants were women.

    Findings 

    The analysis of the questionnaire and the recorded results from the eye tracker device shows that 75% of the participants have changed their opinion toward the brand. And also, 65% of them were women. The average duration of fixation in men is longer compared to women, and men spend more time looking at brands. The results showed that the average duration of fixation in men who choose a well-known brand from their non-selected beverage group is higher than the choice for women. Moreover, men have spent more time looking at brand logos. The average duration of fixation is also almost equal in men and women while chosing a fake brand from their favorite group while making a decision.

    Conclusion

    As a result of this research, it can be said that the brand and its popularity have a significant impact on a person’s decision making when buying beverage. There is a significant difference in eye movement between men and women regarding famous brands. The duration of fixation over a brand is fewer in women, so women have a shorter cognitive process than men. The impact of the brand varies between men and women, and women are more affected by the brand. According to the results of this research, more women were willing to change their minds about the brand, so women are more likely to be attracted by the well-known brands.

    Keywords: cognitive process, Eye-movement, Eye tracker, Duration of fixation, Area Of Interest (AOI)}
  • نفیسه شفیعی، غلامحسین ریاضی*، فاطمه دانشمند
    زمینه و هدف
    تتراهیدروکانابینول، ماده روان گردانی است که بر روی سیستم اعصاب مرکزی تاثیر می گذارد. آنزیم استیل کولین استراز به عنوان یکی از آنزیم های سیستم اعصاب مرکزی و محیطی، در عملکرد سمپاتیک و پاراسمپاتیک نقش دارد. این آنزیم با هیدرولیز استیل کولین در سیناپس های کولینرژیک سبب انتقال پیام عصبی می شود و از اهمیت ویژه ای در حافظه و یادگیری برخوردار است. در این مطالعه اثر تتراهیدروکانابینول (THC) بر سامانه کولینرژیک در رفتارهای موش بررسی گردید.
    روش بررسی
    در این مطالعه تجربی، از 10 رت نر بالغ استفاده شد. ابتدا رت ها بیهوش شده، سپس با استفاده از دستگاه استریوتاکسی دو کانول، در ناحیه بطن قرار گرفتند و ماده THC تزریق گردید. فعالیت آنزیم استیل کولین استراز، اندازه گیری و از تست ماز به علاوه ای شکل برای سنجش رفتار اضطرابی استفاده شد. داده ها به کمک آزمون تی استیودنت تجزیه و تحلیل شدند.
    یافته ها
    در این مطالعه THC، فعالیت آنزیم استیل کولین استراز را کاهش داد که بیان کننده اختلال حافظه بود. همچنین درصد زمان حضور در بازوی باز و درصد تعداد ورود به بازوی باز افزایش نشان داد (05/0p<) ، و میزان هورمون کورتیکوسترون افزایش داشت که هر دو نشان دهنده افزایش اضطراب بود.
    نتیجه گیری
    براساس نتایج این مطالعه، تتراهیدروکانابینول با اختلال در فعالیت آنزیم کولین استراز و ترشح انتقال دهنده های عصبی سبب تغییر در حافظه و رفتار اضطرابی می شود.
    کلید واژگان: درونابینول, ماز آموزشی, استیل کولین استراز, اضطراب}
    Nafiseh Shafiei, Gholam Hossien Riazi*
    Background and Objectives
    Tetrahydrocannabinol (THC) is a psychoactive substance that affects the central nervous system. Acetylcholinesterase enzyme, as one of the enzymes of central and peripheral nervous system, plays a role in the sympathetic and parasympathetic function. This enzyme transmits neural messages through hydrolysis of acetylcholine in the cholinergic synapses and is of great importance in memory and learning. In this study, the effect of THC was investigated on the cholinergic system in rat behaviors.

    Methods
    In this experimental study, 10 adult male rats were used. First, the rats were anesthetized, then, two cannulas were placed in the ventricle using stereotaxic apparatus and THC was injected. The activity of the acetylcholinesterase enzyme was measured, and plus maze test was used to assess the anxiety behavior. Data were analyzed using t-student test.

    Results
    In this study, THC reduced the activity of acetylcholinesterase enzyme, indicating memory impairment. Moreover, the percentage of time spent in the open arm and the percentage of the number of entries into the open arm increased (p<0.05), and corticosterone levels increased, which both indicated an increase in anxiety.

    Conclusion
    The results of this study showed that THC causes changes in memory and anxiety behaviors by impairing cholinesterase enzyme activity and neurotransmitter secretion
    Keywords: Dronabinol, Maze learning, Acetylcholinesterase, Anxiety}
  • لیلا ستاری فقیهی، سلمان احمدی اسب چین*، باقر سیدعلی پور، غلام حسین ریاضی
    اهداف: امروزه توانایی تولید آنزیم های هیدرولازی که در غلظت های بالای نمک فعال هستند، به عنوان رویکرد تازه ای در استفاده از باکتری های هالوفیل در بیوتکنولوژی مطرح است. هدف این پژوهش، غربالگری و جداسازی باکتری هالوفیل مارینوباکتر (جدایه S-14) تولید کننده آنزیم خارج سلولی لیپاز از چشمه آب شور باداب سورت بود.
    مواد و روش ها
    در پژوهش تجربی حاضر، 42 کلنی خالص باکتری، از نمونه های مختلف آب، خاک، رسوب و لجن یکی از چشمه های آب شور باداب سورت با تکنیک غربالگری روی محیط کشت اختصاصی باکتری های هالوفیل جداسازی شدند. جدایه S-14 که بیشترین فعالیت لیپازی را از خود نشان داد، برای شناسایی توسط روش های بیوشیمیایی و آنالیز ژن 16S rRNA انتخاب شد. به منظور بهینه سازی شرایط رشد جدایه با درنظرگرفتن بیشینه زمان رشد باکتری (72 ساعت)، دما، غلظت نمک، pH، میزان مصرف کربوهیدرات و آسیدامینه بررسی شدند. نتایج حاصل با استفاده از نرم افزار Chromas pro 2.1.1 ویرایش و با اطلاعات بانک اطلاعاتی EzTaxon مقایسه شد. سویه هایی که تشابه بیشتری با جدایه منتخب داشتند، مشخص شدند. آنالیز توالی 16S rRNA توسط نرم افزارهای BioEdit 7.1.9، Clustal-2X 2.1 و MEGA 6 انجام و درخت فیلوژنی توسط الگوریتم اتصال- همسایگی ترسیم شد.
    یافته ها
    جدایه S-14 با تشابه بیش از 99% با دو گونه مارینوباکتر فلاویماریس (Marinobacter flavimaris) و مارینوباکتر ادهارنس (Marinobacter adhaerens) تجانس داشت. جدایه S-14 بیشترین میزان رشد را در غلظت نمک 5%، دمای C 35 و میزان اسیدیته 7/0 نشان داد.
    نتیجه گیری
    جدایه S-14، تولید کننده مناسبی برای آنزیم خارج سلولی لیپاز است و می تواند از فروکتوز و اسیدآمینه فنیل آلانین به عنوان تنها منبع کربن و انرژی استفاده کند.
    کلید واژگان: باکتری هالوفیل, مارینوباکتر, آنزیم لیپاز, آنزیم های هیدرولازی, باداب سورت}
    Halophilic Bacteria, Marinobacter sp., Lipase, Hydrolysis enzymes, Badab-e Surt / Screening and Isolation of Extracellular Lipase Producing Halophilic Bacteria Marinobacter sp. S-14 Isolated from Badab-e Surt Hypersaline Spring
    L. Satari Faghihi, S. Ahmady, Asbchin *, B. Seyedalipour, Gh.R. Riazi
     
    Aims
    Today, the ability to produce hydrolases enzyme that are active in high salt concentrations is considered a new approach to the use of halophilic bacteria in biotechnology. The aim of this study was the screening and isolation of extracellular lipase producing halophilic bacteria Marinobacter sp. S-14 isolated from Badab-e Surt Hypersaline spring.
    Materials and Methods
    In this experimental study, 42 pure bacterial colonies were isolated from different samples of water, soil, sediment, and sludge from a hypersaline spring with a screening technique on the specific culture medium of halophilic bacteria. The isolate S-14, which showed the highest lipase activity, was selected for the identification by biochemical methods and 16S rRNA gene analysis. In order to optimize the growth conditions of the isolate, considering the maximum time of bacterial growth (72 hours), temperature, salt concentration, pH, carbohydrate, and amino acid intake were examined. The results were edited by Chromas pro 2.1.1 software, and compared with EzTaxon database. Strains that were more similar to the isolate were identified. Sequence analysis of 16S rRNA were performed by BioEdit 7.1.9, Clustal-2X 2.1, and MEGA 6, and the phylogenetic tree was drawn by the neighbor joining algorithm.
    Findings
    The isolate S-14 had 99% similarity to Marinobacter flavimaris and Marinobacter adhaerens. The isolate had optimum growth in 5% NaCl concentration, 35°C, and 7.0 acidity.
    Conclusion
    The isolate S-14 can be an appropriate candidate to produce extracellular lipase enzyme and can utilize Fructose and Phenylalanine as a sole source of carbon and energy.
  • رضا غفاری، محمد علی نصیری خلیلی*، سیروس خدادادی، غلامحسین ریاضی
    زمینه و هدف
    هورمون رشد انسانی به دلیل فعالیت های زیستی مهم و متنوع هورمون رشد، استفاده از آن برای درمان بیماری های چاقی، کوتاهی قد، سوختگی و نیز اهمیت این هورمون برای ورزشکاران در حال افزایش است. امروزه نیمه عمر پایین هورمون رشد انسانی یک چالش بزرگ در ارتباط با توسعه این دارو در دنیا است. پگیلاسیون یک رویکرد موثر جهت افزایش نیمه عمر و پایداری پروتئین های زیست دارویی است. پلی اتیلن گلیکول (PEG- Polyethylene glycol) به دلیل انحلال پذیری بالا، به عنوان یک کاندید چند منظوره برای کانژوگاسیون پروتئین های دارویی در نظر گرفته می شود. بر این اساس، در این پژوهش به بررسی پگیلاسیون هورمون رشد انسانی و مطالعه بر روی نیمه عمر پلاسمایی آن پرداخته شده است.
    روش کار
    هورمون رشد انسانی توسط پلی اتیلن گلیکول متوکسی سوکسینیمیدیل کربنات (mPEG-SC) در دمای 8 درجه سانتی گراد به مدت 12 ساعت انکوبه شد. در این پژوهش به منظور بررسی تائید واکنش پگیلاسیون از SDS-PAGE، پراکندگی دینامیکی نور (DLS) و ELISA استفاده گردید.
    یافته ها
    نتایج حاصل از SDS-PAGE راندمان بالای پگیلاسیون هورمون رشد را در شرایط آبی نشان داد. پتانسیل زتای هورمون رشد انسانی پگیله شده به عنوان شاخص بار سطحی و پایداری هورمون رشد به وسیله تکنیک DLS آنالیز شد. یافته های ELISA بیانگر افزایش نیمه عمر فرم پگیله هورمون رشد انسانی تا 12 برابر می باشد.
    نتیجه گیری
    در این پژوهش مشخص گردید، پگیلاسیون در جایگاه اختصاصی ریشه های هیستیدین و یا لیزین هورمون رشد انسانی به صورت معناداری باعث اقزایش نیمه عمر آن می شود.
    کلید واژگان: هورمون رشد انسانی, پگیلاسیون, نیمه عمر پلاسمایی, پایداری, پلی اتیلن گلیکول}
    Reza Ghaffari, Mohammad Ali Nasiri Khalili *, Sirus Khodadadi, Gholamhossein Riazi
    Background
    Human growth hormone (hGH) use is increasing due to its important biological functions and therapeutic applications, the use of growth hormone for the treatment of obesity, short stature, burns and the importance of this hormone for athletes. Nowadays, the short half-life of hGH is a major challenge associated with the usage of this drug in the world. PEGylation is an effective approach to increase half-life and stability of biopharmaceutical proteins. Polyethylene glycol (PEG) due to high aqueous solubility is considered as a versatile candidate for pharmaceutical protein conjugation. Accordingly, in this study the PEGylation of human growth hormone and its plasma half-life and stability were carried out.
    Methods
    hGH was PEGylated by using Methoxy PEG Succinimidyl Carbonate (mPEG-SC) at 8 °C for overnight. In this study, SDS-PAGE, Dynamic Light Scattering (DLS), and ELISA techniques were used to prove PEGylation reaction.
    Results
    The SDS-PAGE results showed high yield PEGylation of hGH under aqueous conditions. The zeta-potential, as an indicator of the Surface charge of PEGylated hGH, was analyzed by DLS technique. The ELISA results shown the increase half-life of pegylated hGH to 12 times.
    Conclusion
    In the present study, we demonstrated that the PEGylation of lysine and/or histidine residues significantly increased the half-life of the human growth hormone.
    Keywords: Human growth hormone, PEGylation, Plasma half-life, Stability, Polyethylene glycol}
  • کاظم سیفی*، منصور رضایی، اسدالله تیموری یانسری، غلامحسین ریاضی، محمد جواد ضمیری
    تنش گرمایی اثرهای ناخوشایندی بر عملکرد جانوران مزرعه و در پی آن بر اقتصاد صنعت پرورش آن ها دارد. در این راستا و با هدف کاهش گرمای تولیدی در درون سلول، اثر منابع مختلف چربی از نظر طول زنجیر و درجه ی اشباع بر کنش میتوکندری های جگر جوجه های گوشتی انجام شد. چربی های مورد استفاده در این آزمایش شامل: الف) چربی گاو (Tallow) به عنوان منبع اسیدهای چرب اشباع بلندزنجیر، ب) روغن نارگیل به عنوان منبع اسیدهای چرب اشباع متوسط و کوتاه زنجیر، پ) روغن زیتون به عنوان منبع اسیدهای چرب تک نااشباع و ت) روغن سویا به عنوان منبع اسیدهای چرب چند نااشباع بودند. جوجه های گوشتی نر سویه تجاری راس 308 از روز 32 تا روز 42 در دمای 36 درجه ی سلسیوس قرار گرفتند. در میتوکندری های جگر گروه هایی که چربی گاو و یا روغن نارگیل خورده بودند، فعالیت دهیدروژنازها، پتانسیل غشا و غلظت گونه های واکنش پذیر اکسیژن بیشتر (01/0P<) و غلظت گلوتاتیون کمتر (01/0P<) از دو گروه دیگر بود. یافته های این آزمایش نشان دادند که مصرف اسیدهای چرب اشباع، به ویژه انواع بلندزنجیر، می تواند در شرایط تنش گرمایی به کاهش تولید گرما در جوجه های گوشتی کمک کند.
    کلید واژگان: میتوکندری, انرژتیک, اکسیداسیون, تنش گرمایی, چربی, جوجه ی گوشتی}
    Kazem Seifi *, Mansour Rezaei, Asadollah Teimouri Yansari, Gholamhossein Riazi, Mohammad Javad Zamiri
    Heat stress has adverse effects on livestock production, hence reducing benefits of them. With the viewpoint of reducing heat production within cells,an experiment was conducted to investigate the effects of different sources of fat on mitochondrial energetics of broilers in chronic heat-stress condition. The consumed fat included: a)tallow; as a source of long-chain fatty acids, b)coconut oil; as a source of short and medium-length-chain fatty acids, c)olive oil; as a source of monounsaturated fatty acid (MUFA)and d. soy oil; as a source of polyunsaturated fatty acid (PUFA). Broilers were under chronic heat stress (36 oc) from 32 to 42 d of the experiment. Broilers fed with tallow or coconut oil showed higher mitochondrial dehydrogenases activity, membrane potential and ROS production (p˂0.01) and lower glutathione concentration (p˂0.01) than those fed with olive oil or soy oil. The results seggest that in heat stress conditions using saturated fat sources especially those with long-chain fatty acids could help in reducing heat production inbroilers.
    Keywords: Broiler, Energetics, Fat, Mitochondria, Heat stress, Oxidation}
  • منیره سادات موسوی، غلامحسین ریاضی

    مسئله آگاهی و شناخت، از دیرباز به‌عنوان مسیله‌ای مطرح برای بشر بوده و هزاران سال است که انسان بر روی این ویژگی منحصربه‌فرد خود در حال تفکر و تحقیق است. تاکنون اغلب تحقیقات در این زمینه، کارکرد شناختی را در ارتباط با مغز جانوران مورد بررسی قرار داده‌اند. طی دو دهه پایانی قرن بیستم، وجود نوعی رابطه غیرمنتظره و شگفت‌انگیز بین اختلالات شناختی و اختلالات قلبی-عروقی توسط پژوهش‌های بسیار زیادی در سرتاسر جهان گزارش گردید. این مطالعات، در نهایت در سال 1999 منجر به شکل‌گیری شاخه جدیدی از علم با نام نوروکاردیولوژی (عصب‌شناسی قلب) گردید که به مطالعه ارتباطات مغز-قلب می‌پردازد. پژوهش‌های انجام شده توسط محققین عصب‌شناسی قلب نشان می‌دهد که قلب بسیار پیچیده‌تر از یک پمپ مکانیکی بوده و حاوی یک سیستم عصبی مستقل می‌باشد که به‌صورت چند گره عصبی مرتبط با هم پیرامون سیستم هدایتی قلب آرایش یافته‌اند. به علاوه، تولید و ترشح درون‌قلبی بسیاری از هورمون‌ها و مولکول‌های کوچک مغزی که باعث انواع کارکردهای شناختی مانند حافظه، تفکر، تصمیم‌گیری و انگیزه می‌شوند، در حدی به این شبکه پیچیدگی بخشیده است که با عنوان یک "مغز کوچک" توصیف می‌شود. زمانی که فرد احساسات مثبت مانند بخشندگی و محبت را تجربه می‌کند، بیشترین هم‌زمانی در ارتباطات مغز-قلب ایجاد می‌گردد که موجب بهبود کارکرد شناختی می‌گردد در مقابل، احساسات منفی مانند تنفر و حسادت با برهم زدن هماهنگی در ارتباطات مغز-قلب، دارای اثرات منفی بر کارکردهای شناختی می‌باشند؛ لذا قلب نیز مانند مغز تاثیر قابل‌توجهی بر کارکردهای مختلف شناختی دارد.

    کلید واژگان: کارکرد شناختی, عصب شناسی قلب, ارتباطات مغز-قلب, سیستم عصبی مستقل قلبی, مغز کوچک قلب}
    GholamHossein Riazi, Monireh Sadat Mousavi

    The issue of consciousness and cognition has been a long concern for humankind over thousands of years. So far, most investigations in this field of research, have studied the brain tissue for cognitive performance assessment. During the last two decades of the twentieth century, the astonishing of relationship between cognitive impairments and cardiovascular diseases has been reported by many researchers. In 1999, these studies led to the formation of a new branch of science called "neurocardiology" investigating the brain-heart connections. Research of neurocardiologists has shown that the heart is much more complex than a mechanical pump, and has an elaborate intrinsic cardiac nervous system (ICNS) arranged in the form of several ganglia around the cardiac conduction system. Besides, intrinsic cardiac production of many brain hormones and neurotransmitters involved in cognitive performance such as memory, thinking, decision making and motivation, has provided a complex network which is described as a "small brain". When a person experiences positive emotions such as kindness and generosity, the finest brain-heart synchronization improve cognitive performance. On the contrary, negative emotions such as hatred and jealousy through disturbing brain-heart coherency have adverse effects on cognitive performance. So the heart, just like the brain, has a significant influence on different cognitive proficiencies.

    Keywords: Cognitive performance, Neurocardiology, Brian-heart connections, Intrinsic Cardiac Nervous System (ICNS), Cardiac small brain}
  • شهرام عزیزی*، غلامحسین ریاضی، علی اصغر شکری
    داروهایی که معمولا به عنوان ضد سرطان استفاده می شوند سمی هستند. این سموم ملکول های آلی یا غیرآلی هستند که به یاخته های سالم به اندازه یاخته های سرطانی آسیب وارد می کنند. امروزه، محققین سعی دارند داروهای هدفمند تولید کنند که مستقیما یاخته های سرطانی را نابود کنند. روش های متفاوتی برای نابودی یاخته های سرطانی توسعه یافته اند مثلا حرارت دادن داروهای سمی با میدان برقی مغناطیسی یا فعال کردن موضعی دارو با امواج حرارتی یا امواج صدا. این شیوه ها غیرتهاجمی هستند. در این پژوهش از دو عامل فیزیکی صدا با بسامد 528 هرتز و میدان مغناطیسی نانو ذرات اکس‍‍ید آهن در جهت مرگ یاخته های سرطانی استفاده شد. سنتز نانو ذرات و کشت و تیمار سلولی انجام گردید. زنده بودن یاخته ها پس از اعمال نانو ذرات و امواج صوتی به روش ام تی تی مشخص شد. با توجه به حجم و اندازه نانو ذرات و در مدت استفاده به نظر می رسد نانو ذره مزبور به غشای بیرونی یاخته سرطانی چسبیده و با میدان مغناطیسی ساختار پروتئین های غشایی را تغییر می دهد. با توجه به امکان تغییر بسامد و شدت به نظر می رسد که کارایی امواج صوتی در زمان کوتاه بیش تر از نانو ذرات می باشد.
    کلید واژگان: صدا (صوت), بسامد 528 هرتز, نانو ذرات 3O 2Fe, یاخته سرطانی, روش ام تی تی}
    SH. Azizi*, GH.H. Riazi, A.A. Shokri
    The drugs that usually are applied as anticancer are toxins. These toxines are inorganic or organic molecules which harm normal cells as much as cancer cells. Resently, researchers are trying to find ways to develop targeted drugs (molecules) which kill cancer cells exclusively. Different methods have been developed for killing cancer cells .e.g. heating the toxic drugs by electromagnetic field or activate the drug locally by sound or heat waves. These methods are non- invasive.
    In this research, two physical techniques were used to kill cancer cells, 528 Hz sound waves and Fe2O3 nanoparticles magnetic field. Nanoparticles were synthesized and cells were cultured. The viability of cells was conducted by MMT test. It was evident that the nanoparticles interacting with the cells membrane and the magnetic field applied on the sample changed the membrane structure. Considering the possibility of frequency and intensity change sound wavw is more applicables in short time
    Keywords: Sound, 528 HZ, Fe2o3 nanoparticles, Cancer cell, MTT method}
  • غلامحسین ریاضی*، نفیسه شفیعی
    امروزه، وجود صداهای ناشی از محیط یک عامل تنش زا (استرس زا) بوده و می تواند به دستگاه های مختلف بدن آسیب برساند. پیام های عصبی توسط آنزیم های پایش (کنترل) و تنظیم می شوند. از بین این آنزیم ها، آنزیم استیل کولین استراز اهمیت بیش تری درحافظه و یادگیری دارد. هدف از این مطالعه بررسی اثر امواج مکانیکی بر سامانه کولینرژیک در محیط های پرتنش بر رفتار موش ها می باشد. در این مطالعه، از 10 موش آزمایشگاهی نر بالغ استفاده شد. موش های آزمایشگاهی به مدت 21 روز، روزی 2 ساعت تحت تاثیر امواج 528 هرتز و شدت 100 دسی بل قرار گرفتند و فعالیت آنزیم استیل کولین استراز اندازه گیری شد. آزمون ماز به علاوه ی شکل برای سنجش رفتار اضطرابی استفاده شد. نتایج نشان دادند که صدا فعالیت آنزیم استیل کولین استراز را افزایش می دهد که مسبب اختلال حافظه است. درصد زمان حضور در بازوی باز و به علاوه، درصد تعداد ورود به بازوی باز کاهش می یابد که نشان دهنده افزایش اضطراب هستند. هم چنین، تراز هورمون کورتیکوسترون افزایش یافت که نشان دهنده استرس است. این نتایج تبیین می کند که صدا با ایجاد اختلال در فعالیت آنزیم کولین استراز و ترشح انتقال دهنده های عصبی سبب تغییر در حافظه و رفتار اضطرابی می شود.
    کلید واژگان: آنزیم استیل کولین استراز, امواج صدا, هورمون کورتیکوسترون, اضطراب}
    GH.H. Riyazi*, N. Shafiei
    Today, sounds in the environment are a stressor and can damage different systems of the body. Neuronal messages are controlled and regulated by enzymes. Among these enzymes, acetylcholine esterase enzyme is more important in memory and learning. The aim of this study is to investigate the effect of mechanical waves on cholinergic system in rat behaviors in stressful environments. In this study, 10 adult male rats were used. The rats were exposed to 528 Hz and 100 dB 2 hr per day for 21 days. The activity of acetylcholinesterase enzyme was measured. The plus maze test was used to measure anxiety behavior. The results showed that the sound increases the activity of acetylcholinesterase enzyme, which causes memory impairment. The percentage of time in the open arm decreases, in addition, the percentage of enter into the open arm decreases, which indicate an increase in anxiety. Moreover, corticosterone level has increased. Results reveal that sound changes memory and anxiety behaviors by distrupting the cholinesterase enzyme activity and neurotransmitter secretion
    Keywords: acetylcholinesterase enzyme, sound waves, corticosterone hormone, anxiety}
  • فاطمه هاشمی شهرکی، محمدعلی نصیری خلیلی *، سیروس خدادادی، غلامحسین ریاضی
    زمینه و هدف
    در دهه های اخیر مطالعات بسیاری بر روی دینامیک پلیمریزاسیون دایمرهای توبولینی و نیز فاکتورهای موثر بر آن انجام شده است. بر اساس مطالعات صورت گرفته، لیپوپلی ساکارید (LPS) به صورت غیرمستقیم و از طریق مسیرهای آنزیمی، با هایپرفسفریلاسیون پروتین تاو، انفصال آن از میکروتوبول و در نهایت ناپایدارسازی شبکه های میکروتوبولی، در القاء بیماری های تحلیل برنده سیستم عصبی به خصوص آلزایمر نقش دارد. هدف از این مطالعه، بررسی تاثیر مستقیم LPS در شرایط in vitro بر ساختار و دینامیک پلیمریزاسیون توبولین ها می باشد.
    روش بررسی
    در این مطالعه، توبولین های موشی طی دو سیکل پلیمریزاسیون/ دپلیمریزاسیون و به دنبال آن عبور از ستون کروماتوگرافی سلولز فسفات تخلیص شد. خلوص نمونه به دست آمده با استفاده از روش SDS-PAGE مورد ارزیابی قرار گرفت. تغییر در ساختارهای دوم و سوم، و نیز دینامیک پلیمریزاسیون توبولین در حضور غلظت های مختلف LPS (5 پیکومولار، 5 نانومولار، 50 نانومولار، 5/0 میکرومولار و 5 میکرومولار) به ترتیب با بهره گیری از تکنیک دورنگ نمایی دورانی (CD)، سنجش نشر فلورسانس ذاتی و کدورت سنجی مورد ارزیابی قرار گرفت.
    یافته ها
    نتایج حاصل از SDS-PAGE خلوص دایمرهای توبولینی را تایید نمود. مطالعات دورنگ نمایی دورانی و نشر فلورسانس ذاتی، به ترتیب تغییر در ساختارهای دوم و سوم توبولین را در حضور LPS نشان دادند. نتایج حاصل از مطالعه کدورت سنجی نیز تاثیر LPS در کاهش پلیمریزاسیون دایمرهای توبولینی را نشان داد.
    نتیجه گیری
    بر اساس مطالعه صورت گرفته LPS قادر است طی میان کنش با دایمرهای توبولینی و تغییر در ساختارهای دوم و سوم، تمایل آن ها را برای برهمکنش با یکدیگر و پلیمریزاسیون کاهش می دهد. بر اساس نتایج به دست آمده، به نظر می رسد LPS علاوه بر اثرات غیرمستقیم خود در ناپایدارسازی شبکه های میکروتوبولی، بتواند طی میان کنش مستقیم با دایمرهای توبولینی و اختلال در دینامیک پلیمریزاسیون آن ها نیز در القاء بیماری های تحلیل برنده سیستم عصبی به خصوص آلزایمر نقش ایفا کند.
    کلید واژگان: توبولین های موشی, لیپوپلی ساکارید, پلیمریزاسیون, میکروتوبول, بیماری آلزایمر}
    Fatemeh Hashemi Shahraki, Mohammadali Nasiri Khalili *, Sirus Khodadadi, Gholamhossein Riazi
    Background And Aims
    In recent decades, there has been much research on the microtubule dynamics as well as on factors affecting it. According to different studies, lipopolysaccharide (LPS) is thought to play an indirect role in neurodegenerative diseases through enzymatic pathways which hyperphosphorylate Tau protein and dissociate it from microtubules. In the present study, it was aimed to assess the direct effect of LPS on the structure and dynamics of tubulin polymerization in vitro.
    Methods
    In this study, mouse tubulins were purified through two cycles of temperature-dependent polymerization-depolymerization. Cellulose-phosphate chromatography was used to further purify tubulins. SDS-PAGE was used to analyze the purity of the tubulins. Circular dichroism (CD), intrinsic fluorescence and turbidity assays were used to assess the changes in secondary and tertiary structures, and the dynamics of tubulin polymerization in the presence of different concentrations of LPS (5pM, 5nM, 50nM, 0.5µM and 5µM), respectively.
    Results
    SDS-PAGE analysis confirmed the purity of tubulins. The intrinsic fluorescence analysis and CD assay revealed the changes in the secondary and tertiary structures of tubulins in the presence of LPS. The results of turbidity assay indicated that LPS could reduce the polymerization of tubulins.
    Conclusion
    Our results indicate that LPS is able to change the secondary and tertiary structures of tubulin and decreases tubulin polymerization. According to our results, lipopolysaccharide in addition to an indirect effect on the microtubules stability, as well as by decreases in tubulin polymerization could result in neurodegenerative diseases specially Alzheimer's diseases.
    Keywords: Rat tubulins, Lipopolysaccharide, Polymerization, Microtubule, Alzheimer's diseases}
  • نجوا احمری پور، مهدی هدایتی *، غلامحسین ریاضی
    مقدمه
    رزیستین و پروتئین واکنشگرC، مترشحه از بافت چربی، اثرات اندوکراینی، پاراکراینی و اتوکراینی موثری بر متابولیسم و فعالیت های التهابی دارند. محققان دخالت التهاب و هورمون های بافت چربی در سرطان ها را مطرح کرده اند. سرطان مدولاری تیروئید تا 10 درصد سرطان های تیروئید را در بر می گیرد. هدف از این مطالعه، بررسی سطح سرمی رزیستین و پروتئین واکنشگر Cدر افراد مبتلا به سرطان مدولاری تیروئید بود.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه، 90 نفر، شامل 21 مرد (91/13±29 ساله) و 24 زن (52/14±0/29 ساله) مبتلا به سرطان مدلاری تیروئید و 24 مرد (58/11±08/23 ساله) و 21 زن (38/14±52/31 ساله) سالم به عنوان گروه شاهد انتخاب شدند. غلظت های سرمی هورمون رزیستین و پروتئین واکنشگر C در دو گروه با روش الایزا اندازه گیری شدند. قد و وزن اندازه گیری و نمایه ی توده ی بدنی محاسبه شد. نتایج به دست آمده توسط نرم افزار Medcalc نسخه 8/14 با روش t مستقل تحلیل شدند.
    یافته ها
    دو گروه از لحاظ میانگین سنی و نمایه ی توده ی بدنی اختلاف آماری معنی داری نداشتند. میانگین هندسی لگاریتم غلظت سرمی رزیستین در گروه شاهد 36/2 و در گروه بیمار 44/1 بود و این اختلاف با آزمون t مستقل معنی دار بود (009/0P=). غلظت سرمی پروتئین واکنشگر C بین دو گروه معنی دار نبود (05/0
    نتیجه گیری
    احتمالا بتوان از اختلاف معنی دار میزان رزیستین در وضعیت سرطان مدولاری تیروئید نسبت به وضعیت سالم، به عنوان شاخص کمکی در تشخیص یا تایید سرطان مدولاری تیروئید استفاده کرد.
    کلید واژگان: رزیستین, پروتئین واکنشگرC, سرطان مدولاری تیروئید, نمایه ی توده ی بدنی}
    N. Ahmaripour, M. Hedayati *, Gh Riyazi
    Introduction
    Resistin and C-reactive protein secreted from adipose tissue, have endocrine, paracrine and autocrin effects on most metabolism and inflammatory processes. Data available shows associations between inflammation, adipokines and cancer. Medullary thyroid cancer constitutes 5 to 10 percent of thyroid cancer. The goal of this study was to assess serum resistin levels and C-reactive protein in patients with medullary thyroid carcinomas.
    Materials And Methods
    In this study, 90 participantswith medullary thyroid cancer (21 males 29±13.91 and 24 females 29.0±14.52 years), and controls (24 males 23.08±11.58 and 21 females 31.52±14.38 years old) were selected. Resistin and C-reactive protein levels were determined in both groups with ELISA methods. Height and weight of individuals were measured and body mass index was calculated. Results obtained by t-test were analyzed using the Medcalc version 13.5.
    Results
    Between the two groups in terms of age and BMI differences were not statistically significant. The geometric mean of logarithm transformed differed significantly resistin in the patient group and control groups (1.44 and 2.36 respectively) (P=0.009). Mean C-reactive protein between the control and patient groups was not significantly different (p>0.05).
    Conclusion
    It seams that significant differences in serum levels of Resistin in MTC and control group can be used as an indicator to help confirm the diagnosis of medullary thyroid carcinomas.
    Keywords: Resistin, C, reactive protein, Medullary thyroid cancer, Body mass index}
  • محمد محسنی، باقر مجازی امیری، علیرضا میرواقفی، محمدوحید فارابی، غلامحسین ریاضی
    رهاسازی بچه ماهیان سفید در نزدیکی مصب رودخانه انجام می شود که محل انباشت آلودگی های شیمیایی، سموم و فلزات سنگین است. این تحقیق با هدف بررسی چگونگی تطبیق اسمزی و یونی در بچه ماهیان سفید و در مصب رودخانه تجن (ساری) با مطالعه برخی شاخص های تنظیم فشار اسمزی انجام گرفت. تعداد 50 عدد بچه ماهی سفید (5/0 گرم) در هشت قفس رهاسازی شدند که به طور عرضی در محل رهاسازی بچه ماهیان سفید در رودخانه مذکور قرار گرفته بودند. قفس ها به دو گروه تقسیم شدند: یک گروه روز اول ماهی دار و پس از هفت روز نمونه برداری شد. گروه دوم در روز چهارم ماهی دار شد و نمونه برداری از آن ها در ساعات 36، 48 و 72 پس از رهاسازی انجام شد. نتایج اختلاف معنا داری را از نظر فاکتورهای مورد بررسی (به جز یون کلر و هورمون T4) بین گروه کنترل و گروه های آزمایشی نشان داد (05/0 P<). میزان یون های بررسی شده در گروه های آزمایشی بیشتر از گروه کنترل بود و در مورد یون های سدیم و پتاسیم روند افزایشی در میزان یون ها از ساعت 72 تا روز هفتم دیده شد. میزان هورمون T3 و درصد رطوبت بدن در ماهیان نگهداری شده در قفس ها کمتر از گروه کنترل بود و در برخی موارد اختلاف معنا داری با گروه کنترل داشت (05/0 P<). مقدار هورمون T4، گلوکز، پروتئین کل و درصد تلفات در ماهیان نگهداری شده در قفس ها به طور غالب بیش از گروه کنترل بود. از نظر هورمون کورتیزول میزان و وضعیت نسبتا مشابهی بین گروه قفس ها و گروه کنترل تا ساعت 72 دیده شد، اما در روز هفتم روند کورتیزول در گروه کنترل افزایشی و در گروه قفس ها کاهشی ارزیابی شد. برایند نتایج حاکی از اختلال در موفقیت بچه ماهیان سفید در تنظیم اسمزی و تطبیق با آب شور در رودخانه تجن است.
    کلید واژگان: آلودگی, بچه ماهی سفید, تطبیق با آب شور, تنظیم اسمزی, رودخانه تجن}
    Mohammad Mohseni, Bagher Mojazi Amiri, Alireza Mirvaghefi, Mohammad Vahid Farabi, Gholamhossein Riazi
    Releasing of Kutum fish (Rutilus frisii kutum Kamenskii 1901) fingerling almost done in the estuarine، where are cumulative site of various pollutant such as chemicals، pesticides and heavy metals. Therefore، investigation of the modality of osmo&ion regulation of kutum fingerlings in the Tajan river (Sari) by means of some osmoregulatory factors، was the aim of this study. Fifty fingerling fishes (0. 5 gram) were released in eight cages that located in transverse manner in the estuarine of mentioned river. Cages were divided to two groups: The first group was stocked at initial time and sampled after 7 days. In order to assessment of osmoregulatory capability of fingerlings in the shorter times، the second group was stocked at the fourth day of the first group stocking and were sampled after 36، 48 and 72 hours. Based on results، significant difference was observed about obtained factors (except of chloride and T4) between experimental cages and control groups (P<0. 05). An amount of measured ions in fingerling fishes of experimental cages was greater than control group and ascending trend was observed in the case of sodium، chloride and potassium from 72 hours to seventh day. The rate of T3 and water body content (%) in the fish of cage group were lower than control group and significant difference was observed in particular times (P<0. 05). The quantity of T4، glucose، total protein and mortality percent in the fingerling fishes of cage group were dominantly bigger than control group. The same trends was observed in the case of cortisol between two groups until 72 hours، but an ascending and descending trend was detected at the seventh day in control and cage groups respectively. Resultant of the obtained results osmoregulatory disorder and failure in salinity adaptation in fingerling of the kutum fish was observed.
    Keywords: Kutum fish fingerling, salinity adaptation, Pollution, osmoregulation, Tajan river}
  • محمد علی نصیری خلیلی، غلامحسین ریاضی *، شهین احمدیان، رضا خدارحمی، سیروس خدادادی، فرزاد مختاری، رزیتا دادخواه
    تجمع مگنتیتFe3O4 در مغز و نقص در تنطیم انتقال و ذخیره آهن، با بسیاری از بیماری های تحلیل سیستم عصبی مانند آلزایمر ارتباط دارد. همچنین ثابت شده است پاتولوژی آلزایمر از طریق مکانیسم های مختلف با ناجور تاخوردگی و ایجاد تجمعات فیبریلی پروتئین تاو همراه است. از اینرو، در این مقاله میانکنش پروتئین تاو انسانی در حضور نانوذرات آهن مغناطیسی مورد بررسی قرار گرفت. نتایج با استفاده از روش های اسپکتروسکوپی فلورسانس و میکروسکوپ الکترونی نشان داد که نانوذرات آهن مغناطیسی قادر به القای تغییرات ساختاری در پروتئین تاو از پیچه نامنظم به ساختار بتا و در نتیجه ایجاد تجمعات فیبریلی پروتئین تاو می باشد. این نتایج، این حدس را تقویت می کند که احتمالا کریستالهای آهن مغناطیسی مغز در القای فیبریلی شدن پروتئین تاو دخالت داشته باشند.
    کلید واژگان: پروتئین تاو, بیماری آلزایمر, نانوذرات آهن مغناطیسی, تجمعات پروتئینی}
    Nasiri Khalili M.A., Riazi Gh.H.*, Ahmadian Sh., Khodarahmi R., Khodadadi S., Mokhtari F., Dadkhah R
    Accumulations of biogenic magnetite (Fe3O4) in the brain and dysregulation of iron transport and storage have been found to be associated with many neurodegenerative disorders, such as Alzheimer disease. AD is a progressive neurodegenerative disorder that causes disruptions in memory and cognition. Several studies have shown that pathogenesis of AD is also related to protein misfolding and aggregation of tau protein in the brain. Microtubule-associated tau protein belongs to a family of intrinsically disordered proteins that promotes microtubule assembly and stability. In the present study, we investigated the interaction between recombinant human tau and magnetic iron nanoparticles by using ThT fuorescence and transmission electron microscopy. Our results showed that magnetic iron nanoparticles induced tau conformational changes from random-coil to β-sheet and consequently resulted in the formation of tau fibrils. In conclusion, our results proposes a probable mechanism for the correlation between aggregation of tau protein and biogenic magnetite crystals in AD.
    Keywords: Magnetite nanoparticles, Aggregation, Tau protein, Alzheimer's disease}
  • محمود سینایی، پیمان اقتصادی عراقی، علی ماشینچیان، سید محمدرضا فاطمی، غلامحسین ریاضی
    این مطالعه به منظور بررسی برخی پاسخ های فیزیولوژیک ماهی گل خورک گونه Boleophthalmus dussumieri به عنوان نشانگر زیستی هیدروکربن های آروماتیک چند حلقه ای ((PAHsصورت گرفته است. نمونه برداری از پنج ایستگاه (اروند، جعفری، زنگی، سمایلی و بحرکان) و در طول سواحل شمال غرب خلیج فارس (سواحل خوزستان) صورت گرفته است. میزان غلظت PAHs توسط دستگاه HPLC و تغییرات غشاء لیزوزوم توسط تست NRRT و میزان پایداری غشاء لیزوزوم توسط تست میزان پایداری گلبول قرمز آنالیز گردید. میزان غلظت کل PAHs در نمونه های رسوب بین 50/113-34/3384 نانوگرم در گرم وزن خشک و در بافت کبد بین 99/3-64/46 نانوگرم در گرم وزن خشک بود. بیشترین میزان آلودگی در بافت کبد و رسوبات در ایستگاه جعفری و کمترین آن در ایستگاه بحرکان مشخص گردید. اختلاف معنی داری بین آنها یافت گردید. کمترین میزان میانگین RT نمونه های خون ماهی گل خورک در ایستگاه جعفری (34 دقیقه) و بیشترین آن در ایستگاه بحرکان (78 دقیقه) ثبت گردید. میانگین RT بین ایستگاه های نمونه برداری به جز ایستگاه اروند با زنگی، اختلاف معنی داری را نشان می دهد. منحنی میزان تغییرات در پایداری غشاء گلبول قرمز ماهی گل خورک نسبت به شیب غلظتی نمک (منحنی (EOF در ایستگاه های مختلف نمونه برداری نشان می دهد که غشاء گلبول قرمز ماهیان صید شده از ایستگاه جعفری در مقایسه با دیگرایستگاه ها قوام و پایداری کمتری داردکه ایستگاه های زنگی> اروند> سمایلی> و بحرکان از این نظر در رتبه های بعدی قرار دارند. نتایج این تحقیق می تواند استفاده از ثبات لیزوزوم و همچنین پایداری غشاء سلول گلبول قرمز را به عنوان نشانگرهای زیستی در طرح های پایش آلودگی نفتی گسترش دهد.
    کلید واژگان: آلاینده های نفتی, گاو ماهیان, خلیج فارس}
  • محمود سینایی*، علی ماشینچیان، پیمان اقتصادی عراقی، غلامحسین ریاضی، محمدرضا فاطمی، کاظم درویش بسطامی
    هیدروکربن های آروماتیک چندحلقه ای (PAHs) می توانند اثرات فیزیولوژیک متعددی بر روی آبزیان برجای گذارند. در این مطالعه آنزیم گلوتاتیون اس ترانسفراز (GST) به عنوان نشانگر زیستی آلودگی PAHs در ماهی گل خورک (Periophthalmus dussemerie) مورد بررسی قرار گرفت. نمونه برداری در تابستان 1390 و از رسوبات و بافت کبد ماهی گل خورک از پنج ایستگاه در سواحل شمال غرب خلیج فارس (سواحل خوزستان) صورت پذیرفت. میزان غلظت PAHs توسط دستگاه HPLC و میزان فعالیت آنزیم GST توسط روش اسپکتروفوتومتری آنالیز گردید. میزان غلظت کل PAHs در نمونه های رسوب بین dw ng g-113/150-3384/34 و در بافت کبد بین ng g-1dw 3/99-46/64 بود. بیش ترین میزان آلودگی و فعالیت آنزیم در ایستگاه جعفری و کم ترین آن در ایستگاه بحرکان مشخص گردید. نتایج وجود رابطه معنی داری بین میزان PAHs و فعالیت آنزیم GST را نشان می دهد. نتایج نشان دهنده پتانسیل بالای ماهی گل خورک p.dussumerie در استفاده به عنوان شاخص زیستی هیدروکربن های آروماتیک چندحلقه ای (PAHs) می باشد. نتایج این بررسی می تواند استفاده از آنزیم گلوتاتیون اس ترانسفراز درگونه P.dussumerie به عنوان نشانگر زیستی آلودگی PAHs گسترش دهد.
    کلید واژگان: هیدروکربن های آروماتیک چندحلقه ای, خلیج فارس, ماهی گل خورک, شاخص زیستی, نشانگر زیستی}
    Mahmoud Sinai*, Ali Machinchian, Peyman Eghtesadi Araghi, Gholam Hossein Riazi, Gholam Hossein Riazi, Kazem Darvish Bastami
    Polycyclic aromatic hydrocarbons (PAHs) have different physiological effects on aquatic organisms. Glutathione S-Transferase (GST) as a biomarker of PAHs in liver of mudskipper (Periophthalmus dussemerie) was analyzed. Polycyclic aromatic hydrocarbons (PAHs) were assessed in the sediments and liver of mudskipper along the coast of north western part of Persian Gulf (Khuzestan coast). PAHs and GST were measured by HPLC and spectrophotometry methods respectively. Total PAH concentrations in sediment and liver tissues ranged between 113.50-3384.34 ngg-1 dw, 3.99-46.64 ngg-1 dw. The highest PAHs concentration and enzymatic activity were identified at Jafari site while the lowest were at Bahrakan. Significant correlation was found between GST and PAHs.The results of this study confirmed the use of mudskipper (P. dussemerie) as a bioindicator of PAHs pollution in marine ecosystem. The results also indicate that GST in p. dussemerie could be extended as a biomarker of polycyclic aromatic hydrocarbons (PAHs).
    Keywords: Polycyclic aromatic hydrocarbons (PAHs), Periophthalmus dussemerie, Persian Gulf, Bioindicator, Biomarker}
  • محمدرضا حاج‎سید ‎هادی، محمدتقی درزی، غلامحسین ریاضی، زهره قندهاری
    به منظور بررسی تاثیر ورمیکومپوست و محلول‎پاشی اسیدهای آمینه بر عملکرد گل بابونه (Matricaria chamomilla L.) آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح پایه بلوک‎های کامل تصادفی، در سه تکرار در بهار 1389 در ایستگاه تحقیقات گیاهان دارویی البرز وابسته به موسسه تحقیقات جنگل‎ها و مراتع کشور در منطقه کرج واقع در طول جغرافیایی 51 درجه و 19 دقیقه شرقی و عرض جغرافیایی 35 درجه و 48 دقیقه شمالی انجام گرفت.‎ تیمارهای آزمایش شامل 5 سطح ورمی کمپوست (صفر، 5، 10، 15 و 20 تن در هکتار) و محلول‎پاشی اسید آمینه در سه سطح (‎مرحله‎ی‎ قبل از گلدهی، مرحله‎ی گلدهی کامل و مرحله‎ی قبل از گلدهی+ مرحله گلدهی کامل) بودند. نتایج نشان داد که ورمی کمپوست و محلول‎پاشی اسیدهای آمینه تاثیر معنی‎داری بر کلیه‎ی صفت‎های مورد بررسی داشته‎اند. بیش‎ترین ارتفاع (8/41 سانتی‎متر)، عملکرد گل تازه 7/3335 کیلوگرم در هکتار) و گل خشک در هکتار (8/653 کیلوگرم در هکتار) با کاربرد 20 تن ورمی کمپوست در هکتار بدست آمد. همین روند در سطح سوم محلول‎پاشی (مرحله قبل از گلدهی+ مرحله گلدهی کامل) حاصل گردید. نتایج اثرات متقابل نشان دهنده‎ی آن بود که کاربرد توام 15 تن ورمی کمپوست و دوبار محلول‎پاشی بهترین نتیجه را از نظر عملکرد گل تازه و خشک داشته است.
    کلید واژگان: Matricaria chamomilla, ورمی کمپوست, اسید آمینه, عملکرد}
    M.Haj Seyed Hadi*, M.Darzi, G.Riazi, Z.Ghandehari
    For investigating the effects of vermicompost and amino acids on flower yield of chamomile (Matricaria chamomilla L.), an experiment based on randomized complete blocks (RCB) factorial design was carried out in with three replications in the Alborz Medicinal Plant Research Station in Karaj in the Spring of 2010. The experiment treatment included 5 levels of vermicompost (0, 5, 10, 15 and 20 ton/ha) and amino acid spraying at 3 levels (i.e. the budding stag, the flowering stage, and the budding plus flowering stage). The results indicated that the vermicompost and amino acid spraying had a significant effect on all of the traits under analysis. The highest plant height (41.8 cm), fresh flower yield (3335.7 kg/ha), and dried flower yield (653.8 kg/ha) were obtained by using 20 tons vermicompost per hectare. Similar results were obtained from the third level of amino acid spraying (i.e. the budding plus flowering stage). The interaction effects indicated that the simultaneous application of 15 ton/ha of vermicompost and two times spraying with amino acids (at budding plus flowering stage) resulted in the highest fresh and dried flower yield
    Keywords: Matricaria Chamomilla, Vermicompost, Amino Acid, Yield}
  • محمدحسن غلامی شعبانی، افشین ایمانی، محمد چمنی، مهدی رزاقی ابیانه، غلامحسین ریاضی، محسن چیانی، عظیم اکبرزاده
    سابقه و هدف
    نانو ذرات نقره به دلیل داشتن خواص آنتی باکتریال کاربردهای زیادی از جمله در صنایع نساجی، سرامیک های بهداشتی، تصفیه آب، رنگ، کشاورزی، دامپروری و در کامپوزیت های پلیمری به منظور کاربردهای صنعتی و خانگی به عنوان مثال در بدنه داخلی یخچال، انواع فیلترهای آب و هوا، ظروف پلاستیکی و غیره دارند. هدف از این تحقیق استفاده از قارچ فوزاریوم اگزیسپوروم و باکتری اشرشیا کلی برای تولید نانو ذرات نقره می باشد.
    مواد و روش ها
    در این تحقیق به منظور بررسی خواص آنتی باکتریال کلوئیدهای نقره تولید شده به وسیله دو میکروارگانیسم از روش دیسک نفوذی استفاده گردید. برای بررسی اندازه و مورفولوژی نانو ذرات نقره حاصل، از میکروسکوپ الکترونی عبوری (TEM) استفاده شد.
    یافته ها
    وجود نانو ذرات نقره در کلوئید حاصل با استفاده از طیف سنجی نور فرابنفش- مرئی به اثبات رسید. میانگین سایز نانو ذرات بدست آمده از قارچ فوزاریوم اگزیسپوروم کوچک تر از میانگین آن در باکتری اشرشیا کلی بود.
    نتیجه گیری
    نتایج بدست آمده از این مطالعه نشان داد که خواص آنتی باکتریال سطوح پوشیده با کلوئید نانو ذرات نقره سنتز شده به کمک قارچ فوزاریوم اگزیسپوروم به دلیل کوچکتر بودن اندازه نانو ذرات نسبت به کلوئید حاصل از باکتری اشریشیاکلی مطلوب تر می باشد.
    کلید واژگان: نانو ذرات نقره, آنتی باکتریال, اشریشیا کلی, فوزاریوم اگزیسپوروم}
    Mohammad Hassan Gholami, Shabani, Afshin Imani, Mohammad Chamani, Mahdi Razzaghi, Abyaneh, Gholam Hossein Riazi, Mohsen Chian, Azim Akbarzadeh
    Aim and
    Background
    Silver nanoparticles have antibacterial properties and are used in textile, hygiene, refinement, staining, agriculture and livestock industries. The aim of this study was the production of silver nanoparticles using Fusarium oxysporum and Escherichia coli.
    Materials And Methods
    We used agar diffusion disk for the inspection of antibacterial properties of nanosilver colloids. The shape and morphology of nanosilver colloids were evaluated by transmission electron microscopy.Results. The presence of nanosilver colloids was confirmed by UV/Vis spectrophotometry. The mean size of nanoparticles produced by F. oxysporum was smaller than those of them in E. coli.
    Conclusion
    Results of the present study showed that the quality of nanosilver colloids from F. oxysporum is better than those of them in E. coli.
    Keywords: Silver nanoparticles, Antibacterial activity, Escherichia coli, Fusarium oxysporum}
  • محمدحسن غلامی شعبانی، افشین ایمانی، مهدی رزاقی ابیانه، غلامحسین ریاضی، محسن چیانی، سمانه خادمی، محمد چمنی، عظیم اکبرزاده
    زمینه و هدف
    اصلی ترین هدف نانوفناوری توسعه روش هایی است که بدون استفاده از مواد آلاینده و سمی، با کمترین هزینه و ضایعات توانایی تولید نانوساختارهای کنترل شده را داشته باشد. به همین دلیل زیست شناسان با اطلاع قبلی از ساخت کنترل شده مواد معدنی در مقیاس نانو به وسیله موجودات زنده، به دنبال سامانه های زنده تولید کننده نانوذرات غیرآلی هستند. هدف از این پژوهش تولید برون سلولی نانوذرات نقره توسط قارچ فوزاریوم اگزیسپوروم IRAN 81C با حداکثر ابعاد 50 نانومتر می باشد.
    روش بررسی
    پس از بهینه سازی شرایط رشد در محیط کشت MGYP حاوی گلوگز 10 گرم بر لیتر، پپتون 5 گرم بر لیتر، عصاره مخمر 3 گرم بر لیتر و عصاره مالت 3 گرم بر لیتر، توده سلولی قارچ فوزاریوم اگزیسپوروم تولید گردید. پس از تولید نانوذرات نقره در محلول نیترات نقره با روش های FTIR، UV-visible spectrophotometer و میکروسکوپ الکترونی عبوری (TEM) نانو ذرات تولید شده مورد بررسی قرار گرفتند.
    یافته ها
    نتایج این پژوهش نشان داد توده سلولی قارچ فوزاریوم اگزیسپوروم IRAN 81 در غلظت 3-10 مولار یون های نقره قادر به تولید نانوذرات نقره به صورت برون سلولی می باشند. همچنین مشخص شد که پس از فیلتر کردن توده سلولی قارچ، مایع رویی توانایی سنتز نانوذرات نقره را دارد که خود نشان دهنده ترشح برخی پروتئین ها و آنزیم ها توسط قارچ به محیط است.
    نتیجه گیری
    به دلیل ویژگی های منحصر به فرد فیزیکی و شیمیایی نانوذرات نقره با اندازه ذره ای حداکثر 50 نانومتر به وسیله قارچ فوزاریوم اگزیسپوروم، تولید آن در حد صنعتی و بررسی کاربردی آن پیشنهاد می گردد.
    کلید واژگان: برون سلولی, نانوذرات نقره, فوزاریوم اگزیسپوروم, مقیاس آزمایشگاهی}
    Gholami, Shabani Mh, Imani A., Razzaghi, Abyaneh M., Riazi Gh, Chiani M., Khademi, Mazdeh S., Chamani M., Akbarzadeh A
    Background And Objective
    Passing through the micro-particles to nano-particles domain, encountered to some physical changes, such as, increasing the surface area to volume ratio and appearing of quantum effects. Increasing the surface area to volume ratio results in gradual decrease of particle size and overcoming the surface atoms to inner atoms behavior. The most particular purpose of nanotechnology is the improvement of methods for producing nanostructures without using of toxic material, with less expense and wastage with controlling of size. Biologists knowing of producing of minerals in nanoscales by organisms are looking for biologic systems for synthesizing of inorganic nanoparticles. The purpose of this study, was synthesizing of Silver nanoparticles by fungus Fusarium oxusporum IRAN 81C with extreme size of 50 nm.
    Materials And Methods
    After optimizing of growth condition in culture MGYP media contains Glucose 10 g/l, peptone 5g/l, yeast extract 3g/l and malt extract 3g/l, biomass of Fusarium oxusporum was prepared. After synthesizing of nanoparticles in solution of silver nitrate, FTIR, UV-vis spectrophotometer and TEM was done.
    Results
    The results of this analyses showed that in concentration of 10-³ M, biomas of Fusarium oxusporum IRAN 81C could synthesis of Silver nanoparticles extracellularly. As well as, it’s clear that after filtration of fungal cell mass, the supernatant has ability to synthesis of silver nano-particles because the production of some proteins and enzymes in the culture medium.
    Conclusion
    Silver nanoparticles with extraordinary physical and chemical properties of Silver nanoparticles with size of 50 nm by Fusarium oxusporumm, studding on its functional production in industrial scale is suggested.
    Keywords: Extracellular, Laboratory scale, Fusarium oxusporum, Silver nanoparticles}
  • محمدرضا حاج سیدهادی، محمدتقی درزی، غلامحسین ریاضی، زهره قندهاری علویجه
    این آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار در بهار 1389 در ایستگاه تحقیقات گیاهان دارویی البرز در منطقه کرج با طول جغرافیایی51 درجه و 19 دقیقه شرقی و عرض جغرافیایی 35 درجه و 48 دقیقه شمالی انجام گرفت. تیمارهای آزمایش شامل محلولپاشی اسید آمینه در سه مرحله قبل از گلدهی، مرحله گلدهی کامل و مرحله قبل از گلدهی+ مرحله گلدهی کامل وکاربرد ورمی کمپوست در پنج سطح صفر، 5، 10، 15 و20 تن در هکتار بود. نتایج نشان داد ورمی کمپوست و محلولپاشی اسیدهای آمینه تاثیر معنی داری بر صفات مورد بررسی داشته اند. تعداد روز تا غنچه دهی و گلدهی تحت تاثیر سطوح مختلف محلول پاشی قرار نگرفتند ولی کاربرد ورمی کمپوست باعث ایجاد تفاوت معنی داری در این صفات گردید و با افزایش مقدار ورمی کمپوست تعداد روز تا غنچه دهی و گلدهی کاهش یافت. بیشترین ارتفاع به میزان 8/41 سانتی متر، عملکرد گل تازه به میزان 7/3335 کیلوگرم در هکتار و گل خشک در هکتار معادل 8/653 کیلوگرم در هکتار با کاربرد 20 تن ورمی کمپوست در هکتار بدست آمد. تیمار محلولپاشی در مرحله قبل از گلدهی+ مرحله گلدهی کامل نیز باعث بیشترین عملکرد گل تازه و خشک گردید. نتایج اثرات متقابل نشان دهنده آن بود که کاربرد توام 15 تن ورمی کمپوست و دوبار محلولپاشی بهترین نتیجه را از نظر عملکرد گل تازه و خشک داشته است.
    کلید واژگان: بابونه, ورمی کمپوست, اسید آمینه, عملکرد}
    M. R. Haj Seyed Hadi, M. T. Darzi, Gh. Riazi, Z. Ghandehari Alavijeh
    In order to study the effects of vermicompost and amino acids application on flower yield of Chamomile (Matricaria chamomilla L.)، an experiment was carried out in the Alborz Medicinal Plant Research Station at Karaj region. The experiment design was factorial based on RCBD with three replications. Treatments were vermicompost in 5 levels (0، 5، 10، 15 and 20 ton/ha) and amino acid spraying in 3 levels (at budding stag، at flowering stage، at budding stag + at flowering stage). Results of this investigation showed that days to budding and flowering are not affected by amino acid spraying. But، vermicompost had significant effect on days to flowering. The highest plant height (41. 8 cm)، fresh flower yield (3335. 7 kg/ha) and dried flower yield (653. 8 kg/ha) were obtained by using 20 tons vermicompost per hectare. Maximum yield were obtained by amino acid spraying in 2 times (at budding stag + at flowering stage). According to the interaction effects of the treatments، applying of 15 ton/ha vermicompost and spraying amino acids in 2 times (at budding stag + at flowering stage) caused highest fresh and dried flower yield.
    Keywords: Amino acid, Chamomile, vermicompost, yield}
نمایش عناوین بیشتر...
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال