جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « اختلال هماهنگی رشدی » در نشریات گروه « تربیت بدنی »
تکرار جستجوی کلیدواژه « اختلال هماهنگی رشدی » در نشریات گروه « علوم انسانی »-
مقدمه
هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر ترکیب مشاهده عمل و تصویرسازی بر دقت مهارت هدف گیری و دریافت در کودکان با اختلال هماهنگی رشدی بود.
روش پژوهش:
این پژوهش نیمه تجربی و با طرح پیش آزمون- پس آزمون و گروه کنترل بود. از بین دختران و پسران مبتلا به اختلال هماهنگی رشدی در شهر قم، 44 شرکت کننده با دامنه سنی 7 تا 9 سال به صورت هدفمند انتخاب شدند و در چهار گروه مشاهده عمل، تصویرسازی، مشاهده عمل + تصویرسازی (ترکیبی) و کنترل قرار گرفتند. در مرحله پیش آزمون، شرکت کنندگان 10 توپ به سمت دیوار پرتاب کردند و به طور همزمان توپ برگشتی از دیوار را دریافت کردند. مرحله مداخله در شش هفته و سه جلسه در هر هفته انجام شد و هر جلسه 10 دقیقه طول کشید. مرحله پس آزمون همانند مرحله پیش آزمون اجرا شد. داده ها به روش تحلیل کوواریانس یک راهه تحلیل شدند
یافته هانتایج نشان داد که هم مداخله تصویرسازی، هم مداخله مشاهده عمل و هم ترکیب این دو مداخله بر بهبود اجرای مهارت هدف گیری- دریافت کودکان تاثیر معناداری دارد (0/05>P). دیگر نتایج نشان داد که ترکیب مداخله های مشاهده عمل و تصویرسازی از لحاظ آماری سبب اجرای بهتر مهارت هدف گیری- دریافت در شرکت کنندگان شد.
نتیجه گیریبراساس نتایج تحقیق حاضر احتمالا می توان از ترکیب مداخله های مشاهده عمل و تصویرسازی جهت بهبود اجرای مهارت هدف گیری و دریافت در کودکان دارای اختلال هماهنگی رشدی استفاده کرد.
کلید واژگان: اجرای حرکتی, اختلال هماهنگی رشدی, تصویرسازی, مشاهده عمل}IntroductionThe present study aimed to investigate the effect of the combination of action observation and imagery on the accuracy of aiming and catching skills in children with developmental coordination disorder.
MethodsThis was a quasi-experimental study with a pre-test, post-test, and a control group design. 44 participants with the age range of 7 to 9 years were selected purposively from girls and boys with developmental coordination disorder in Qom City and were assigned to four Action Observation, Imagery, Action Observation + Imagery (combined), and Control groups. In the pre-test phase, the participants threw 10 balls towards the wall and simultaneously caught the returned ball. The intervention phase was conducted in six weeks and three sessions per week and each session lasted 10 minutes. The post-test phase was conducted similar to the pre-test phase. The data were analyzed using one-way ANCOVA.
ResultsThe results showed that both the imagery and the action observation interventions and also the combination of these two interventions have a significant effect on improving the performance of the children’s aiming and catching skills (P<0.05). Also, results showed that the combination of action observation and imagery interventions significantly led to a better performance of aiming and catching skills in participants.
ConclusionBased on the results of the present study, it is possible to use the combination of action observation and imagery interventions to improve the performance of the aiming and catching skill in children with developmental coordination disorder.
Keywords: Action Observation Developmental Coordination disorder Imagery Motor Performance} -
هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر خود تنظیمی بر تبحر حرکتی و مهارت اجتماعی کودکان پیش دبستانی بااختلال هماهنگی رشدی بود. روش پژوهش نیمه تجربی و از نوع طرح پیش آزمون -پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش کودکان بادامنه سنی 7-4 سال دارای اختلال هماهنگی رشدی شهرستان بابل بود که 30 نفر از آنها به روش هدفمند انتخاب و پس از اجرای پیش آزمون به روش تصادفی ساده در دو گروه مداخله و کنترل تقسیم شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه اختلال هماهنگی رشدی ویلسون (2007)، برونینکس- اوزرتسکی (1978) و مهارت اجتماعی گرشام والیوت (1990) استفاده شد. گروه ها به مدت 16 جلسه، دو جلسه در هفته و هر جلسه 60 دقیقه مطابق با روش آموزشی تمرین کردند و در پایان هفته هشتم پس آزمون انجام شد. تجزیه وتحلیل آماری با استفاده از آزمون تحلیل کواریانس و نرم افزار اس پی اس اس (نسخه22) در سطح معنی داری P≤0.05 انجام شد. نتایج نشان داد که خودتنظیمی بر مهارت حرکتی درشت (0.002p= و F=0.434)، مهارت حرکتی ظریف (0.001p= و F=0.820)، مهارت حرکتی ظریف و درشت (0.0031p= و F=1.153) و مهارت اجتماعی (0.0046p= و F=0.056) اثر معنی داری داشته است. در نتیجه خودتنظیمی بر رشد حرکتی و مهارت اجتماعی موثر بوده و پیشنهاد می شود از این راهبرد برای بهبود مهارت های حرکتی و اجتماعی درکودکان پیش دبستانی دارای اختلال هماهنگی رشدی استفاده شود.کلید واژگان: خود تنظیمی, مهارت حرکتی درشت, مهارت حرکتی ظریف, مهارت اجتماعی, اختلال هماهنگی رشدی}The aim of this study was to investigate the effect of self-regulation on on motor and social skill of preschool children with developmental coordination disorder. The research method was quasi-experimental and was a pre-test-post-test design with a control group. The study population of children aged 4-7 years had developmental coordination disorder in Babol city, 30 of whom were selected by purposeful method and after pre-test were divided into two groups of intervention and control by simple random sampling. The Wilson (2007) Developmental Coordination Disorder Questionnaire, Bruninks-Ozertsky (1978) and Gersham Valiot (1990) Social Skills Questionnaire were used to collect data. The groups practiced for 16 sessions, two sessions per week and each session lasted 60 minutes according to the educational method, and at the end of the eighth week, the post-test was performed. Statistical analysis was performed using analysis of covariance and SPSS software (version 22) at a significance level of P≤0.05. The results showed that self-regulation on gross motor skill (p ≤ 0.001 and F = 11.434), self-regulation on fine motor skill (p = 0.001 and F = 32.820), self-regulation on fine and gross motor skill (p = 0.0031 and F = 10.153) And social skill (p = 0.0046 and F = 12.056) had a significant effect. As a result, self-regulation is effective on motor development and social skill and it is suggested that this strategy be used to improve skills in preschool children with developmental coordination disorder.Keywords: Self-regulation, Gross Motor Skill, Fine motor skill, Social Skill, Developmental Coordination Disorder}
-
تاثیر حس بازی بر بهبود مهارت های اجرایی بسکتبال و تکالیف تمرین نشده در کودکان با اختلال هماهنگی رشدیهدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر حس بازی بر بهبود مهارت های اجرایی بسکتبال و تکالیف تمرین نشده در کودکان با اختلال هماهنگی رشدی بود. تعداد 40 دانش آموز دختر 10 تا 12 سال راست دست از مجموع 56 مدرسه ابتدایی شهرستان اردبیل، بر اساس معیارهای دستورالعمل آماری و تشخیصی اختلالات روانی غربال شدند. آزمودنی ها بصورت تصادفی ساده در دو گروه سنتی و گروه حس بازی به تعداد مساوی تقسیم شدند و به تمرین پرداختند. برای گردآوری اطلاعات از مجموعه آزمون ارزیابی حرکت کودکان 2 (MABC-2)، آزمون مهارتی بسکتبال ایفرد، ابزار سنجش عملکرد بازی و سیاهه بررسی مشکلات دستخط استفاده شد. آزمون ها قبل و بعد از 8 هفته برنامه آموزشی، 16 جلسه، هر جلسه به مدت 40 دقیقه اجرا شد. نتایج تحلیل کوواریانس چندمتغیره نشان داد که دانش آموزان در یادگیری مهارت های تصمیم گیری، حمایت، پاس و دریبل به روش حس بازی بهتر بوده اند (05/0>p) اما در مورد مولفه های دیگر تفاوت معناداری وجود نداشت. همچنین در بررسی مهارت دستخط دانش آموزان دارای اختلال هماهنگی رشدی، میانگین گروه تمرینی حس بازی به طور معناداری بیشتر از گروه تمرین سنتی بوده است (01/0>p). به طور کلی رویکرد مبتنی بر حس بازی کارآمدی بهتری در توسعه مهارت های تمرینی و تمرین نشده نشان داد و پیشنهاد می شود در آموزش مهارت-های ورزشی به این کودکان از رویکردهای بازی محور و فرآیند پرسش و پاسخ در قالب بازی های تعدیل شده استفاده گردد.کلید واژگان: حس بازی, دستخط, تصمیم گیری, اختلال هماهنگی رشدی}The purpose of the present study was to examine the effect of game sense on improvement of basketball executive skills and non-practiced tasks in children with developmental coordination disorder. 40 female right-handed students among 56 elementary schools aged 10-12, were screened based on the criteria of the statistical and diagnostic guidelines for mental disorders among the students of Ardabil city. Children were randomly assigned to two groups: traditional and game sense. The measurements included were, movement assessment battery for children second edition (MABC2), AAHPERD basketball skills test, game performance assessment instrument and handwriting problem check list. All measures were administered pre and post an 8-week training program, 16 session, which each session lasted for 40 minutes. The results of multivariate covariance analysis showed that students were better in decision-making, support, passing and dribbling skills using game sense (p<0/05), but there was no significant difference in other components. Also, in the examination of the handwriting skills of students with DCD, the game sense group was significantly better than the traditional group (p<0/01). In general, game sense pedagogy showed a better improvement in both practiced and non-practiced skills, and the findings suggest that use game-oriented and question based approaches in teaching sports skills to these kind of children.Keywords: game sense, handwriting, Decision Making, Developmental Coordination Disorder}
-
نشریه رفتار حرکتی، پیاپی 47 (بهار 1401)، صص 33 -58
هدف مطالعه حاضر بررسی تاثیر برنامه تمرین واقعیت مجازی بر توانایی تصویرسازی حرکتی در کودکان با اختلال هماهنگی رشدی بود. تعداد 40 کودک دختر 7 تا 10 سال با اختلال هماهنگی رشدی در شهر تبریز با استفاده از پرسشنامه های اختلال هماهنگی رشدی والدین، سیاهه مشاهده حرکتی معلمان و آزمون برونیکز اوزرتسکی شناسایی شده و به صورت نمونه گیری هدفمند انتخاب و در دو گروه تجربی و کنترل جایگزین شدند. برنامه تمرین واقعیت مجازی شامل منتخبی از بازی های سیستم ایکس باکس 360 کینکت بودند که به مدت 8 هفته (2 جلسه در هفته و هر جلسه 30 دقیقه) انجام گرفت. توانایی تصویرسازی حرکتی کودکان نیز با استفاده از آزمون چرخش دست اندازه گیری شد. نتایج حاصل از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر نشان دادند که بین گروه تجربی و کنترل در توانایی تصویرسازی حرکتی تفاوت معناداری وجود داشت.
کلید واژگان: اختلال هماهنگی رشدی, ایکس باکس کینکت, کنترل حرکتی پیش بینانه, مدل سازی درونی}The aim of this study was to investigate the effect of virtual reality training program on motor imagery ability in children with developmental coordination disorder(DCD).The sampling design was purposive and 40 female children with DCD(aged 7-10years) from students of Tabriz, by using DCDQ, PMOQ-T, and BOTMP tests were identified and were randomly replaced in two groups of experimental and control groups. The virtual reality training program consisted of a selection of Xbox 360 Kinect games that were performed for 8 weeks (2 sessions per week and each session lasting 30 minutes). Motor imagery of children was also measured by using a hand rotation task test. The Results of repeated measure ANOVA showed that there was a significant difference between two groups on motor imagery ability (P
Keywords: Developmental Coordination Disorder, Xbox Kinect, Predictive Motor Control, Internal Modeling} -
هدف از تحقیق حاضر بررسی اثر توانبخشی شناختی بر مهارت های پایه بنیادی کودکان مبتلا به اختلال هماهنگی رشدی بود. روش پژوهش نیمه تجربی بود و از طرح پیش آزمون- پس آزمون با کنترل استفاده شد. جامعه آماری پژوهش کودکان 6 تا 10 ساله شهر خنج بودند. برای این منظور،40 کودک مبتلا به اختلال هماهنگی رشدی به روش نمونه گیری خوشه ای و براساس ملاک های ورود و خروج به عنوان افراد گروه نمونه انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه تجربی (20 نفر) و کنترل (20 نفر) قرار گرفتند. تحریک الکتریکی در 24 جلسه و هر جلسه به مدت 20 دقیقه با شدت یک میلی آمپر روی ناحیه F3 و F4 بر روی گروه های تحقیق انجام گرفت. ابزار مورد استفاده در پژوهش شامل پرسشنامه اختلال هماهنگی رشدی (DCDQ7)، آزمون ارزیابی حرکتی برای کودکان (MABC-2)، آزمون رشد مهارت های حرکتی درشت اولریخ (TGMD-2) و آزمون هوش ریون بود. تجزیه وتحلیل اطلاعات از طریق آزمون لوین، کولموگروف-اسمیرنوف و تحلیل کوواریانس در سطح معناداری 05/0 انجام گرفت. یافته ها نشان داد که تحریک الکتریکی مستقیم فراجمجمه ای مغز (tDCS) بر افزایش مهارت های حرکتی جابه جایی (92/0=Eta،001/0P=،84/461F=)، کنترل شیء (90/0=Eta،001/0P=،15/351F=) و بهره حرکتی کلی (94/0=Eta،001/0P=، 21/597F=) تاثیر معناداری دارد. این روش به عنوان درمان غیردارویی می تواند در این افراد استفاده شود و در بهبود مهارت های پایه بنیادی که از مشکلات مهم افراد دارای این اختلال است، مفید و موثر باشد.کلید واژگان: اختلال هماهنگی رشدی, تحریک الکتریکی, توانبخشی شناختی, کودکان, مهارت حرکتی}The purpose of this study was to investigate the effect of cognitive rehabilitation on Fundamental motor skills of children with DCD. The method of the present study was quasi-experimental, a pre- posttest design with experimental, and control groups. The statistical population of the study was 6 to 10 year old children in khonj city. For this purpose, 40 children with developmental coordination disorders were selected by cluster sampling method based on entry and exit criteria as members of the sample group and were randomly divided into experimental (n = 20) and control (n = 20) groups. Electrical stimulation was performed in 24 sessions and each session for 20 minutes with an intensity of one mA on the F3 and F4 regions on the study groups. The instruments used in this study included the DCD Questionnaire (DCDQ7), Movement Assessment Battery for Children - Second Edition (MABC-2), the Ulrich Test of Gross Motor Development (TGMD-2) and the Raven Intelligence Test. Data analysis was performed by Levin, Kolmogorov-Smirnov test and analysis of covariance at a significance level of 0.05. The results showed that Transcranial Direct Current Stimulation (tDCS) have a significant effect on increasing locomotor movement skills (F = 461.84, P = 0.001, Eta = 0.92), object control (F = 351.15, P = 0.001, Eta = 0.90,) and total motor skills (F = 597.21, P = 0.001, Eta = 0.94). This method can be useful and effective in improving Fundamental motor Skills, which is one of the major problems of these children.Keywords: Children, cognitive rehabilitation, Developmental Coordination Disorder, Electrical stimulation, motor skills}
-
هدف
مطالعه حاضر با هدف مطالعهی تاثیر و ماندگاری (پایداری اثر تمرین) حافظه کاری (توانایی در به خاطر آوردن و مدیریت اطلاعات) و خودپنداره (ارزشیابی کلی فرد از شخصیت خویش) در بین کودکان دارای اختلال هماهنگی رشدی طراحی و اجرا شد.
روش هاپژوهش حاضر از نوع نیمه تجربی با گروه گواه بود.30 دختر10-8 سال دارای اختلال هماهنگی رشدی، بر اساس نمرهی کسب شده در مجموعه آزمون سنجش حرکت کودکان و نمره هوشی به دوگروه تجربی و گواه تقسیم شدند. از آزمونهای N-back جهت سنجش حافظه کاری و از آزمون پیرز-هریس2 جهت بررسی خودپنداره استفاده شد. پروتکل تمرینی شامل مجموعه بازیهای شناختی، حرکتی و بنیادی بود که توسعه ی مولفه های حافظهکاری و خودپنداره را مد نظر قرار داده بود. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس دو راهه با اندازهگیری مکرر در عامل آزمون (زمان) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
نتایجیافته ها نشان داد عملکرد حافظهی کاری (000/0 = p) و خودپنداره (13./. = p). نتایج پژوهش حاضر نشان داد که نمرات حافظه کاری و خودپنداره به طور معنی داری در گروه تمرین در مقایسه با گروه کنترل افزایش یافته است. همچنین، اثر ماندگاری تمرین بعد از سه ماه بر حافظه کاری (000 /0= p) و خودپنداره (49./. =p) حفظ شد.
نتیجه گیری:
بر پایه ی یافته های پژوهش حاضر، بازیهای منتخب بر بهبود و ماندگاری حافظه کاری و خودپنداره کودکان دارای اختلال هماهنگی رشدی موثر می باشد.
کلید واژگان: اختلال هماهنگی رشدی, بازی, حافظه کاری, خودپنداره}PurposeThe aim of this study was to study the effect and persistence (stability of exercise effect), working memory (ability to remember and manage information) and self-concept (overall evaluation of one's personality) among children with developmental coordination disorder.
MethodsThe present study was a quasi-experimental study with a control group. 30 girls aged 8-10 years with developmental coordination disorder were divided into experimental and control groups based on the score obtained in the children's movement test and intelligence score. N-back tests were used to measure working memory and Pierce-Harris 2 test was used to assess self-concept. The training protocol included a set of cognitive, motor, and basic games that considered the development of memory and self-concept components. Data were analyzed using two-way analysis of varianceFrequent measurements on the test factor (time) were analyzed.
resultsFindings showed working memory function (p = 0.000) and self-concept (p = 13.13). The results of the present study showed that working memory and self-concept scores increased significantly in the exercise group compared to the control group. Also, the effect of training permanence after three months on working memory (p = 0.000) and self-concept (p = 0.49) was maintained.
ConclusionBased on the findings of the present study, selected games are effective on improving and maintaining the working memory and self-concept of children with developmental coordination disorders.
Keywords: Developmental, coordination disorder, play, working memory, Self-concept} -
نشریه رفتار حرکتی، پیاپی 41 (پاییز 1399)، صص 121 -148
پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی مداخله های مربی محور و والدین محور بر رشد اجتماعی، عاطفی و شناختی کودکان هفت تا 10 سال با اختلال هماهنگی رشدی از طریق مهارت های حرکتیانجام شد. 84 کودک دختر و پسر از هشت مدرسه ابتدایی مناطق چهار، هشت و 13 تهران که توسط پرسشنامه اختلال هماهنگی رشدی دارای اختلال تشخیص داده شده بودند، به صورت تصادفی در سه گروه مداخلهمربی محور، مداخلهوالدین محورو کنترل قرار گرفتند. دو گروه تجربی به مدت 12 هفته، هر هفته سه جلسه و هر جلسه 45 دقیقهمهارت های حرکتی مدنظر را تمرین کردند. تمامی شرکت کنندگان قبل و بعد از مداخله با مقیاس رشد اجتماعی (وایلند، 1989)، پرسشنامه آگاهی عاطفی(ریف،2008)و کانرز (فرم مخصوص والدین، 2001) آزمون شدند.تحلیل نتایج با آزمون کوواریانس نشان داد هر دو گروه تجربیدر نمره کل رشد اجتماعی، عاطفی و شناختی در مقایسه با گروه کنترل به طور معناداری نمره بهتری به دست آوردند؛ البته گروه مربی محور در رشد اجتماعی در مقایسه با گروه والدین محور بهتر بود که این یافته به تاثیرمثبت همسالان و محیطگروهی اشاره می کند و نیز گروه والدین محور در رشد عاطفی بهتر از گروه مربی محور بود که نشان دهنده وجود وابستگی بین کودکان و والدین است. این نتایج مشخص کرد هردو مداخله به بهبود رشد اجتماعی، عاطفی و شناختی کودکان با اختلال هماهنگی رشدی کمک می کنند، اما مداخله مربی محور در رشد اجتماعی و مداخله والدین محور در رشد عاطفی فواید بیشتری دارند.
کلید واژگان: : اختلال هماهنگی رشدی, مهارت های حرکتی, رشد اجتماعی, رشد عاطفی, رشد شناختی}Motor Behavior, Volume:12 Issue: 41, 2021, PP 121 -148The purpose of this study was to compare instructor-based and parent-based interventions on social development, emotional development and cognitive development in seven to 10 years old children with developmental coordination disorder through motor skills training. Participants consisted of 84 girls and boys from eight elementary school at four, eight and 13 Tehran educational zones; they were screened by developmental coordination disorder questionnaire, then randomly divided into three groups: instructor-based, parent-based, and control. Two experimental groups carried out skills training for 12 weeks consisting, , (Three sessions per week) and each session 45 minutes. All participants were assessed before and after interventions with Vineland social maturity scale, Emotional Awareness Rieffe, and Conners (Parent form) questionnaires. The result of Covariance analysis test showed that both experimental groups significantly in the total score of social development, emotional development and cognitive development had higher score than the control group, and of course Instructor-based group in social development had better than parent-based group, that demonstrates positive impact of group environments and peers. also parent-based group in emotional development had better than Instructor-based group, that demonstrates dependency between children and parents. These results showed, both interventions help to improve social development, emotional development and cognitive development in children with developmental coordination disorder, instructor based intervention is more beneficial in social development, and parent-based intervention is more beneficial in emotional development.
Keywords: Developmental Coordination Disorder, motor skills, Social development, Emotional development, Cognitive Development} -
مقدمه و هدف
هدف این تحقیق بررسی تاثیر 8 هفته تمرینات گروه محور بر مهارت های حرکتی درشت و انگیزه مشارکت ورزشی کودکان مبتلا به اختلال هماهنگی رشدی 8-10 ساله بود.
روش شناسی30 کودک مبتلا به اختلال هماهنگی رشدی به صورت تصادفی به دو گروه کنترل و تجربی تقسیم شدند و گروه تجربی به مدت 8 هفته در تمرینات ورزشی و بازی گروه محور شرکت نمودند. قبل و بعد از 8 هفته، از هر دو گروه آزمون رشد حرکتی درشت الریخ که دارای دو خرده مقیاس جابجایی و کنترل شیء می باشد، و پرسشنامه انگیزه مشارکت ورزشی گرفته شد.
نتایجنتایج آزمون t نمره های تفاوت نشان داد که انجام تمرینات ورزشی و بازی گروه محور، تاثیر معنی داری بر هر دو خرده مقیاس رشد حرکتی درشت و انگیزه مشارکت ورزشی کودکان مبتلا به اختلال هماهنگی رشدی دارد.
نتیجه گیریبه نظر می رسد تاکید بر گروه محور بودن تمرینات ورزشی و بازی در کودکان مبتلا به اختلال هماهنگی رشدی، می تواند مهارت های حرکتی درشت آنان را ارتقا بخشده و انگیزه مشارکت ورزشی آنان را افزایش دهد.
کلید واژگان: کودکان, اختلال هماهنگی رشدی, مهارت حرکتی درشت, و انگیزه مشارکت ورزشی}Introduction & PurposeThe aim of this study was to investigate the effect of 8 weeks of group-based training on gross motor skills and motivation for sports participation in children with developmental coordination disorder aged 10-8 years.
Methodology30 children with developmental coordination disorder were randomly divided into control and experimental groups and the experimental group participated in group-based exercise and play for 8 weeks. Before and after 8 weeks, both groups of tidal motor growth test, which has two subscales of displacement and object control, and a sports participation motivation questionnaire were taken.
ResultsThe results of t-test of difference scores showed that exercise and group-based play had a significant effect on both subscales of gross motor development and motivation for sports participation in children with developmental coordination disorder.
ConclusionIt seems that the emphasis on group-centered exercise and play in children with developmental coordination disorders can improve their gross motor skills and increase their motivation to participate in sports.
Keywords: children, Developmental Coordination Disorder, Gross motor skills, and motivation to participate in sports} -
تاثیر یک دوره برنامه تمرین تعادلی تحت شرایط تکلیف دوگانه بر حافظه کاری کودکان با اختلال هماهنگی رشدیهدف این پژوهش، بررسی تاثیر یک دوره برنامه تمرین تعادلی منتخب در شرایط تکلیف دوگانه و منفرد بر حافظه کاری کودکان با اختلال هماهنگی رشدی بود. روش پژوهش، نیمه تجربی و از نوع طرح پیش آزمون- پس آزمون- پیگری با گروه کنترل بود. بدین منظور 39 دانش آموز پسر مبتلا به اختلال هماهنگی رشدی به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی به 3 گروه 13 نفره تمرین در شرایط دوگانه، تمرین در شرایط منفرد و کنترل تقسیم شدند. دو گروه تجربی به مدت 8 هفته تحت مداخله تمرینات منتخب تعادلی در دو شرایط مختلف دوگانه و منفرد قرار گرفتند. شرکت کنندگان در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و آزمون پیگری (دو ماه بعد از پس آزمون) با استفاده از آزمون بلوک های تپنده کورسی ارزیابی شدند. تحلیل داده ها با استفاده از روش تحلیل کوواریانس با اندازه گیری مکرر و همچنین تحلیل کوواریانس یکراهه نشان داد که در پس آزمون، حافظه کاری در گروه تکلیف دوگانه برتر از هر دو گروه تکلیف منفرد و کنترل بود (05/0P<). همچنین تفاوت معناداری از پیش آزمون تا پس آزمون در همه گروه های آزمایشی جز گروه تکلیف منفرد در شاخص گسترده بلوک و گروه کنترل مشاهده شد. در آزمون پیگری، این برتری تنها در شاخص نمره کلی و کل کوشش های صحیح مشاهده شد. همچنین، گروه تکلیف منفرد در پس آزمون از گروه کنترل برتر بود (05/0P<). به دلیل اهمیت کارکردهای اجرایی، استفاده از این برنامه تمرینی منتخب به منظور بهبود حافظه کاری می تواند ابزار مفیدی برای این گروه از کودکان باشد.کلید واژگان: اختلال هماهنگی رشدی, تکلیف دوگانه, تکلیف منفرد, حافظه کاری}The aim of this study was to investigate the effect of a selected balance training program under dual and single-task conditions on working memory of children with developmental coordination disorder. The research method was semi-experimental and a pre-test-post-test- follow-up design with a control group. In this study, 39 boys with DCD were selected by the available sampling method and randomly assigned to three groups: Dual-task training (n=13), single-task training (n=13), and control (n=13). The two experimental groups performed a selected training program with two different conditions for 8 weeks. All subjects were evaluated in three stages of pre-test, post-test and follow-up test (two months after post-test) by the Corsi block-tapping test (working memory test). Data analysis using ANOVA with the repeated measure as well as one-way ANCOVA showed that in the post-test, working memory in dual-task group was superior to both single and control groups (P <0.05). Also, a significant difference was observed from pre-test to post-test in all experimental groups except the single task group in the extended block index and the control group. In the follow-up test, this superior was maintained only in the overall score index and the overall effort. Also, the single-task group was superior to the control group in the post-test (P <0.05). Due to the importance of executive function, using this selected exercise program to improve working memory can be a useful tool and is suggested for this group of children.Keywords: Dual Task, Single Task, work memory, Developmental Coordination Disorder, executive function}
-
اختلال هماهنگی رشدییکی از اختلال های شایع رشدی است که بر عملکرد تحصیلی و حرکتی تاثیر می گذارد. در این مطالعه به بررسی اثر مداخله تمرین های حرکتی بر کارکرد اجرایی و انعطاف شناختی کودکان با اختلال هماهنگی رشدی پرداخته شده است. این پژوهش به روش نیمه تجربی با پیش آزمون و پس آزمون اجرا شده است. تعداد 18 کودک براساس معیارهای دستورالعمل آماری و تشخیصی اختلال های روانی نسخه چهارم، ازمیان دانش آموزانپسر پایه دوم تا پایه چهارم دوره ابتدایی منطقه یک تهران غربال شدند. سپس، آن ها به صورت تصادفی در دو گروه تجربی (نه نفر با میانگین سنی 39/1 ± 6/8) و کنترل (نه نفر با میانگین سنی 15/1 ± 11/8) قرار گرفتند. در پیش آزمون و پس آزمون، دو متغیر کارکرد اجرایی و انعطاف شناختی با استفاده از ابزار VSX Assessment platform اندازه گیری شدند. گروهتجربی تمرین های حرکتی منتخب را به مدت 20 جلسه 75 دقیقه ای (سه جلسه در هفته) انجام دادند. از روش تحلیل کوواریانس برای تحلیل داده ها استفاده شد. مقایسه پس آزمون گروه کنترل و تجربی نشان داد که کارکرد اجرایی کودکان با اختلال هماهنگی رشدی پس از مداخله تمرینی بهبود معنادار داشته است (P = 0.021)، اما در متغیر انعطاف شناختی تغییری معنادار مشاهده نشد (P = 0.193). براساس نتایج پژوهش، احتمالا تمرین های بدنی می توانند زیربنای شناختی رفتار حرکتی را بهبود دهند؛ بنابراین، باید گفت که مداخله های حرکتی راهی امن برای بهبود اختلال هماهنگی رشدی هستند.کلید واژگان: اختلال هماهنگی رشدی, کارکرد اجرایی, انعطاف شناختی, مداخله تمرین های حرکتی}Developmental Coordination Disorder is a common disorder that affects academic and motor performance. This study evaluates the effect of physical exercises on executive function and cognitive flexibility in children with DCD. This research was carried out semi-experimentally with pre-test and post-test. Eighteen children who were screened according to the criteria of The Diagnostic and Statistical Manual of Mental Disorders from 2nd to 4th grade elementary school students in first district of Tehran, then randomly divided into experimental group (nine subjects with a mean age of 8.6 ± 1.39) and control group (nine subjects with a mean age of 8.11 ± 1.15). Executive performance and cognitive flexibility were measured in the pre-test and post-test. The experimental group performed the selected motor exercises for 20 sessions of seventy-five minutes (three sessions per week). Analysis of Covariance was used to data analyze. Comparison of post-test and experimental group showed that the performance of children with developmental coordination disorder after intervention was significantly improved (P = 0.021), but there was no significant change in cognitive flexibility (P = 0.193). The results of this study indicate that physical activity may improve the cognitive basis of motor behavior. Therefore, motor interventions are a safe way to improve the developmental coordination disorder.Keywords: Developmental Coordination Disorder, Executive Function, Cognitive Flexibility, Exercise Intervention}
-
مقدمه و هدف
اختلال هماهنگی رشدی یک اختلال ناهمگن است. هدف از پژوهش حاضر مطالعه تاثیر تمرینات وی فیت بر ویژگی های فراشناختی کودکان با اختلال هماهنگی رشدی بود.
روش شناسیتحقیق حاضر کاربردی و نیمه تجربی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر کودکان پسر 7 تا 12 سال مبتلا به اختال هماهنگی رشدی شهر رفسنجان در سال تحصیلی 98-1397 بودند. از این تعداد، 30 دانش آموز پسر به صورت نمونه گیری در دسترس و هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه تجربی(15 پسر) و کنترل(15 پسر) تقسیم شدند. سپس گروه تجربی به مدت 16 جلسه (2 ماه و هفته ای2 جلسه) و هر جلسه 55 دقیقه در یک محیط مجهز شده و با نشاط و با نظارت کارشناس پزشکی در جهت جلوگیری از آسیب دیدگی آزمودنی ها قرار گرفتند. برای ارزیابی مهارت های فراشناختی کودکان اپرسشنامه فراشناختی کودکان (MCQ-C) استفاده شد. از آزمون کولموگروف- اسمیرنوف برای بررسی نرمال بودن توزیع ها و از تحلیل کوواریانس برای مقایسه گروه ها استفاده شد.
یافته هانتایج به دست آمده نشان داد که تمرینات وی فیت تاثیر معناداری در بهبود ویژگی های فراشناختی کودکان مبتلا به اختلال هماهنگی رشدی داشته است(0/05˂P).
نتیجه گیریبه طور کلی، استفاده از تمرینات وی فیت برای کمک به افراد دارای اختلال هماهنگی رشدی برای بهبود یک جنبه حیاتی عملکرد روانشناختی، امکان پذیر به نظر می رسد.
کلید واژگان: تمرینات وی فیت, اختلال هماهنگی رشدی, فراشناخت, حافظه}Introduction & PurposeDevelopmental Coordination Disorder is a Heterogeneous Disorder. The Purpose of this study was to determine the effect of Wii Fit training on metacognitive characteristics of children with developmental coordination disorder.
MethodologyThis was a applied and quasi-experimental study. The statistical population included male children (7-12 years old) with developmental coordination disorder living in Rafsanjan in 2018. Among them 30 children were conveniently recruited and randomly divided into two groups: experimental and control group (15 per each group). Then the experimentalgroup was equipped for 16 sessions (2 months and 2 sessions per week) and each session was 55 minutes in a well-equipped environment, with vigor and supervised by a medical expert to prevent the injuries of the subjects. The metacognitive questionnaire (MCQ-C) was used to assess metacognitive skills. The Kolmogorov-Smirnov test was used for normality of the data and the covariance analysis was used to compare the groups.
ResultsThe results showed that Wii Fit training had a significant effect on the improvement of meta-cognitive characteristics in children with developmental coordination disorder (P˂0.05).
ConclusionIn general, using Wii Fit training to help people with developmental coordination disorder is likely to improve the vital aspect of psychological functioning.
Keywords: Wii Fit training, Developmental Coordination Disorder, Metacognitive, Memory} -
هدف پژوهش حاضر، بررسی تاثیر تمرین ریتمیک ایروبیک با موسیقی بر تبحر حرکتی و هوش هیجانی در کودکان با اختلال هماهنگی رشدی و مقایسه ارتباط تبحر حرکتی با هوش هیجانی در این کودکان قبل و بعد از تمرین بود. نمونه پژوهش 30 کودک با اختلال هماهنگیرشدی بودند که به روش خوشه ایهدفمند انتخاب شدند. این افراد به مدت هشت هفته تحت تمرین های ایروبیک قرار گرفتند. نتایج نشان داد که در پس آزمون، هوش هیجانی و تبحر حرکتی تحت تاثیر ورزش ایروبیک، پیشرفت معناداری داشتند. همچنین، ارتباط بین تبحر حرکتی با هوش هیجانی پس از تمرین نسبت به قبل تمرین پیشرفت کرد. ازآنجایی که تمرین ایروبیک به دلیل مشارکت گروهی، ایجاد شادی و هیجان در کودکان و افزایش هماهنگی نسبت به مداخلات تمرینی دیگر بهتر است، پیشنهاد می شود برای افزایش تبحر حرکتی و متغیرهای موثر درتبحر حرکتی مانند هوش هیجانی در کودکان با اختلال هماهنگی رشدی، از تمرین ایروبیک استفاده شود.کلید واژگان: اختلال هماهنگی رشدی, هوش هیجانی, تبحر حرکتی}The purpose of this study was to investigate the effect of rhythmic aerobic exercise on motor proficiency and emotional intelligence in children with developmental coordination disorder and to compare the relationship between emotional intelligence and motor proficiency in these children before and after exercise. The research sample size included 30 children with developmental coordination disorder. Participants were selected by purposeful cluster sampling. They went through an aerobic exercises program for eight weeks. The study results revealed that emotional intelligence and motor skills in post-test were significantly improved by aerobic exercise. Also, the correlation between motor skill and emotional intelligence increased after training compared to pre-exercise. In the aerobic exercise program, children experience a better team participation, which makes them happy and excited. Also, it was better in improving the coordination level rather than other exercises. Therefore, this study suggests that aerobic exercise could be used to increase the motor skills and effective motor triggers such as emotional intelligence in children with developmental coordination impairment.Keywords: Developmental Coordination Disorder, Emotional Intelligence, motor skills}
-
علیرغم دارا بودن سطح هوشی متوسط و بالاتر در کودکان با اختلال هماهنگی رشدی، نارسایی حرکتی تاثیر بسزایی بر عملکردهای تحصیلی و اجتماعی آنان میگذارد. این احتمال وجود دارد که غنی نمودن تجارب حرکتی، توانایی کودک را در درک و شناخت هدف های حیطه شناختی، عاطفی و روانی حرکتی افزایش دهد. لذا هدف از انجام پژوهش حاضر تاثیر تمرینات ثبات مرکزی بر تعادل و زمان عکس العمل کودکان با اختلال هماهنگی رشدی بود. این پژوهش از نوع نیمه تجربی بود. از بین کودکان 6 تا 12 ساله مبتلا به اختلال هماهنگی رشدی مراجعه کننده به مراکز توانبخشی شهر تهران، 20 نفر به طور تصادفی انتخاب و در دو گروه تجربی و کنترل تقسیم شدند. برای گردآوری اطلاعات زمان واکنش، تعادل ایستا و تعادل پویا به ترتیب از آزمون های عملکرد پیوسته، اصلاح شده لک لک و تعادل وای استفاده شد. بعد از پیش آزمون، گروه تجربی به مدت 8 هفته ، هر هفته 3جلسه و هر جلسه 45 دقیقه تمرینات ثبات مرکزی را انجام دادند. از آزمون تحلیل کوواریانس برای تحلیل نتایج استفاده شد. نتایج نشان داد که گروه تجربی پیشرفت معناداری را در هر سه متغیر زمان واکنش، تعادل ایستا و پویا کسب کرده است (05/0≥P) ؛ در حالی که در گروه کنترل تفاوت معناداری مشاهده نشد (05/0≤P). یافته های پژوهش حاضر نشان داد که برای ارتقاء سطح مهارت های حرکتی کودکان با اختلال هماهنگی رشدی، برنامه های فعالیت بدنی ویژه ای که شامل تمرینات ثبات مرکزی جهت بهبود تعادل و زمان واکنش باشد در کنار دیگر برنامه های آموزشی می تواند مفید واقع شود.
کلید واژگان: اختلال هماهنگی رشدی, زمان واکنش, تعادل ایستا, تعادل پویا, تمرینات ثبات مرکزی}The purpose of this study was to investigate the effects of core stabilization training on balance and reaction time in children with developmental coordination disorder. This was a semi-experimental study. Twenty children recognized for DCD, age range 6 to 12 years old were recruited form DCD children rehabilitation center in Tehran and randomly divided into experimental and control groups. Continuous Performance Test, Standing Stroke Test, and Y Balance Test were used to measure reaction time and statics and dynamic balance of participants, respectively. After the pretest, the experimental group performed the specific Core Stabilization Training protocol for 8 weeks, 3 sessions per week and 45 minutes per session. Analysis of covariance was used to analyze the data. The results indicated that the reaction time, dynamic and static balance were significantly improved in experimental group in comparison to control group. The results of this study indicated that in order to upgrade the level of motor skills in children with developmental coordination disorder, in addition to the general physical activity programs, specific core stabilization training that includes exercises to improve balance and reaction time is recommended.
Keywords: Developmental Coordination Disorder, Reaction Time, Static Balance, Dynamic Balance, Core Stabilization Training} -
مقدمه و هدفاختلال هماهنگی رشدی یکی از نارسایی های بارز در زمینه رشد مهارت های-حرکتی درکودکان سنین دبستان است. هدف تحقیق حاضر تبیین یکپارچه سازی حسی حرکتی بر متغیرهای شناختی توجه و حافظه کاری کودکان دارای اختلالات هماهنگی رشدی بود. روش شناسی: به همین منظور20 کودک دارای اختلال هماهنگی رشدی (با دامنه سنی 11-8) بصورت در دسترس از مراجعین مراکز توانبخشی شهر کرمانشاه انتخاب شده و به صورت تصادفی به دو گروه کنترل و تجربی تقسیم شدند. پیش آزمون و پس آزمون شامل عملکرد پیوسته و حافظه کاری وکسلر بود. گروه تجربی به مدت 8 هفته، هر هفته سه جلسه 120 دقیقه ای تمریناتی نظیر (تاب بازی، پریدن روی ترامپولین، چرخیدن به دور خود، چرخیدن کودک حول مربی و غیره) را انجام دادند. برای تجزیه تحلیل داده ها از آزمون های کلموگروف-اسمیرنوف، آزمون لون، آزمون باکس، تی مستقل و تحلیل کوواریانس استفاده شد.یافته هانتایج تحقیق نشان داد که در متغیر حافظه کاری هم در تمرین (001/0p=) و هم در گروه (001/0p=) اثرات معناداری وجود داشت (05/0p≤). در متغیر توجه تنها در تمرین (002/0p=) این اثرات معنادار بود اما در گروه (056/0p=) معنادار نبود.نتیجه گیریبنابر الگوی یافته های حاضر فعالیت های حسی حرکتی باعث بهبود توجه و حافظه-کاری در کودکان دارای اختلال هماهنگی رشدی شده است.کلید واژگان: یکپارچه سازی حسی-حرکتی, حافظه کاری, توجه, اختلال هماهنگی رشدی}Background & Purpose: DCD is one of the obvious inadequacies of motor skills in children in primary school age. This study aims to examine the effect of sensory-motor integration activities on cognitive variables such as attention and working memory in children with Developmental Coordination Disorders (DCD).MethodologyHence 20 children with DCD (ages 8-1) who were referred to a rehabilitation center in Kermanshah city were selected as available samples and then randomly divided into two groups as experimental and control group. Then the Continuous Performance test and the Wechsler´s working memory test were completed as
Pre-test. The experimental group practiced for 8 weeks, three 120-minute sessions per week which were included activities such as (swinging, trampoline jumping, spinning around themselves, spinning around the coach, etc). Data were analyzed with Kolmogorov-Smirnov test, Leven test, Box test and analyze of covariance.ResultsThe Results shows, in working memory variable, the effect was significant on both practicing (p=0.001) and group (p=0.001). In attention variable, although the effect was significant in practicing (p=0.002), it was not significant in group (p=0.056).ConclusionThis pattern of findings suggests the sensory-motor integration activities could promote Attention and Working memory in children with DCD.Keywords: sensory-motor integration, attention, Working memory, developmental coordination disorder} -
نشریه رفتار حرکتی، پیاپی 31 (بهار 1397)، صص 177 -194پژوهش حاضر با هدف تعیین تاثیر تمرینات ویژه انفرادی، گروهی و مشارکتی بر عملکرد اجتماعی و شناختی کودکان نه تا 12 ساله مبتلا به اختلال هماهنگی رشدی انجام گرفت و بدین منظور، 40 نفر از دانش آموزان پسر نه تا 12 ساله از مدارس ابتدایی مشهد انتخاب شدند. تشخیص اختلال هماهنگی رشدیبا استفاده از پرسش نامه دی. سی. دی. کیو و آزمون ام. ای. بی. سی2 و مصاحبه بالینی و تایید روان پزشک صورت گرفت. شرکت کنندگان به چهار گروه (کنترل، انفرادی، گروهی و مشارکتی که از دو زیرگروه تشکیل شده بود) تقسیم شدند. گروه ها، تمرینات منتخب را به مدت 24 جلسه و هر جلسه 60 دقیقه انجام دادند. آزمودنی ها قبل و بعد از تمرینات به وسیله آزمون های ام. ای. بی. سی2، وایلند و آدمک گودیناف ارزیابی شدند و تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل کواریانس چندمتغیره صورت گرفت. نتایج نشان داد تمریناتویژه انفرادی، گروهی و مشارکتی بر اختلال هماهنگی رشدی و عملکرد شناختی کودکان تاثیر معنا داری دارد (P<0.05)؛ اما بر عملکرد اجتماعی کودکان تاثیر معناداری ندارد (P<0.05). بنابراین، برنامه های تمرینی ویژه انفرادی، گروهی و مشارکتی به بهبود اختلال هماهنگی رشدی و عملکرد شناختی در کودکان دی. سی. دی کمک می کند.کلید واژگان: اختلال هماهنگی رشدی, تمرینات, عملکرد اجتماعی, شناختی}Motor Behavior, Volume:10 Issue: 31, 2018, PP 177 -194The purpose of this research is to determine the effect of special individual, group and cooperative exercises on the cognitive and social function of children aged 9-12 years. 40 male students 912 years of age were chosen from elementary schools in the city of Mashhad. The DCD questionnaire was used for the diagnosis of DCD along with MABC2 test, clinical interviews and certification of a psychiatrist. Participants were randomly divided into four groups (control, individual, group and cooperative groups with two subgroups). They were trained by a trainer for 24 sessions each lasting for about 60 minutes. Before and after the exercises, the experiment groups were evaluated by MABC2, Winland and Goodenough dummy test. Data analyses were carried out by the multivariate covariance. The results showed that special individual, group and cooperative exercises had a significant effect on developmental coordination disorder (PKeywords: DCD, Practices, Social, Cognitive}
-
هدف از پژوهش حاضر، تاثیر تمرین ریتمیک ایروبیک با موسیقی بر تبحر حرکتی، اضطراب و افسردگی کودکان با اختلال هماهنگی رشدی بود. روش پژوهش تجربی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. نمونه پژوهش 60 کودک (30 پسر و 30 دختر) با اختلال هماهنگی رشدی بودند که به روش خوشه ایهدفمند انتخاب شدند. برای تشخیص اختلال از پرسش نامه تشخیص اختلال هماهنگی رشدی، از مقیاس مارچ و همکاران برای اضطراب، از مقیاس افسردگی دوران کودکی لانگ و تیشر برای سنجش افسردگی و از آزمون برونینکس اوزرتسکی دو برای تبحر حرکتی استفاده شد. ورزش ایروبیک طی هشت هفته آموزش داده شد. برای بررسی اثرات تمرین ایروبیک بر متغیرهای وابسته، از آزمون تحلیل کوواریانس استفاده شد. نتایج نشان داد که در هر سه فاکتور اضطراب، افسردگی و تبحر حرکتی، گروه تجربی در پس آزمون پیشرفت داشته است (P<0.001)؛ اما در گروهکنترل پیشرفت معنادار نیست (0.05>P). همچنین گروه آزمایش دختران نسبت به گروه آزمایش پسران پیشرفت بیشتری داشته است. در تفسیر این نتایج می توان گفت تاثیر ورزش ایروبیک بر تبحر حرکتی، اضطراب و افسردگی به دلیل مهیج بودن، شادبودن و به چالش کشاندن کودک از طریق ترکیب حرکات است؛ بنابراین پیشنهاد می شود برای ارتقای مهارت حرکتی و همچنین کاهش اضطراب و افسردگی کودکان در مدارس از برنامۀ تمرینی ایروبیک در ساعات تربیت بدنی و ورزش استفاده شود.کلید واژگان: تمرین ایروبیک, تبحر حرکتی, اضطراب, افسردگی, اختلال هماهنگی رشدی}Children with developmental coordination disorder due to defects in motor development require interventions to improve mobility. So the aim of the present study was the impact rhythmic aerobic exercise with music on motor proficiency, anxiety and depression in children with developmental coordination disorder. The research method was experimental with pretest and posttest with a control group. The sample was 60 (30 boys and 30 girls) children with DCD, who were chosen by cluster purposeful. For the diagnosis of developmental coordination disorder from developmental coordination questionnaire, March et al scale for anxiety, Childhood Depression Lang and Tishri Scale for Depression and - for motor proficiency test was used Brvnynks- Oseretsky-tow. During the 8-week aerobic exercise training was given. To investigate the effects of aerobic exercise on the dependent variables of analysis of covariance was used. The results showed that in all three factors of anxiety, depression and motor proficiency tests have improved in the experimental group (P=0.001), but no significant progress in the control group (PKeywords: Aerobic Practice, Motor proficiency, Anxiety, Depression, Developmental Coordination Disorder}
-
نشریه رفتار حرکتی، پیاپی 29 (پاییز 1396)، صص 85 -108هدف از پژوهش حاضر، بررسی یادگیری کنترل حرکتی پیش بینانه در کودکان با اختلال هماهنگی رشدی درمقایسه با کودکان عادی بود. بدین منظور، از بین دانش آموزان پسر 127 ساله شهر تبریز، 12 کودک با اختلال هماهنگی رشدی با استفاده از آزمون های «پرسش نامه اختلال هماهنگی رشدی والدین»، «سیاهه مشاهده حرکتی معلمان» و «آزمون برونیکز اوزرتسکی» و نیز 12 کودک عادی همتا از نظر هوشی و سن تقویمی به صورت نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. از شرکت کنندگان خواسته شد هدف متحرکی را در مسیر دایره ای بر روی مانیتور با استفاده از دسته های کنترلی بازی با استفاده از تکلیف پیگردی چرخان ردیابی کنند. کنترل پیش بینانه نیز با استفاده از متغیرهایی که نشان دهنده رفتار و موفقیت ردیابی دستی بود، اندازه گیری گشت. نتایج حاصل از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر نشان می دهد که بین کودکان با اختلال هماهنگی رشدی و عادی در شاخص های کنترل پیش بینانه شامل: زمان کلی باقی ماندن بر هدف (P=0.049)، زمان متوالی باقی ماندن بر هدف (P=0.016)، فاصله از هدف (P=0.002) و سرعت حرکت (P=0.001) تفاوت معناداری وجود دارد. به طورکلی، به نظر می رسد کودکان با اختلال هماهنگی رشدی احتمالا نسبت به گروه کنترل در تحکیم و یادگیری کنترل حرکتی پیش بینانه و ایجاد مدل درونی کنترل حرکات دارای نقص هستند و از راهبرد کنترلی بازخوردی و گام به گام استفاده می کنند. همچنین، ممکن است یک نقص زیربنایی در مدل سازی درونی در کودکان با اختلال هماهنگی رشدی وجود داشته باشد.کلید واژگان: اختلال هماهنگی رشدی, بازخورد پیش خوراندی, کنترل حرکتی پیش بینانه}Motor Behavior, Volume:9 Issue: 29, 2017, PP 85 -108The aim of this study was to examine learning of predictive motor control in children with developmental coordination disorder (DCD).The sampling design was purposive and from (aged 7-12 years) male students of Tabriz, 12 children with DCD by using DCDQ, PMOQ-T, and BOTMP tests, and 12 typically developing (TD) children (age and IQ matched) were selected. Participants were required to track a target moving along a circular path on a rotatory pursuit task by using game controllers. Predictive control was assessed by Variables which reflecting tracking success and behavior with the manual tracking. Results of repeated measure of analysis showed that there was a significant difference between DCD and TD children on measures of predictive control; total time on target (P=0.049), consecutive time on target (P=0.016), distance from the target (P=0.002) and velocity of the cursor (P=0.001). Collectively, probably DCD children had deficits in consolidation and learning of predictive motor control, they may be used feedback-based step-and-hold strategy, and an underlying deficit in the internal modeling was concluded in DCD children.Keywords: DCD, Feed Forward Control, Motor Pursuit Tracking, Predictive Motor Control}
-
کودکان دچار اختلال هماهنگی رشدی (DCD) گاه در اجرا و یادگیری مهارت های حرکتی با مشکل مواجه می شوند. هدف تحقیق حاضر، بررسی روند اکتساب و یادگیری حرکتی رویه ای در کودکان (DCD) است. از بین دانش آموزان پسر 12-8 ساله شهر تبریز، 12 کودک دچار اختلال هماهنگی رشدی و 12 کودک عادی همتا از نظر هوشی و سن تقویمی، به صورت نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. از شکل تعدیل یافته تکلیف پیگردی چرخان و متغیرهای زمان باقی ماندن بر هدف، زمان متوالی بر هدف، فاصله از هدف، فاصله از مسیر و فاز نسبی برای ارزیابی یادگیری حرکتی رویه ای استفاده شد. شرکت کنندگان پس از تمرین در مرحله اکتساب، آزمون یادداری فوری 10 دقیقه و آزمون تحکیم با تاخیر 24 ساعت را انجام دادند. نتایج تحلیل داده ها با تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر نشان داد در مرحله اکتساب بین دو گروه در زمان باقی ماندن بر هدف، فاصله از مسیر و فاز نسبی تفاوت معناداری وجود ندارد، ولی در زمان متوالی بر هدف، فاصله از هدف تفاوت معنادار است. در مرحله یادداری در متغیرهای زمان باقی ماندن بر هدف و زمان متوالی بر هدف و فاصله از هدف تفاوت معنادار بود، ولی در فاصله از مسیر و فاز نسبی تفاوت معناداری وجود نداشت. به طور کلی، یافته ها بیانگر آن است که با وجود عملکرد کم کودکان DCD در یادگیری حرکتی رویه ای، آنان قادر به کسب الگوهای هماهنگی حرکتی بودند.کلید واژگان: اختلال هماهنگی رشدی, فاز نسبی, فاصله از مسیر, فاصله از هدف, یادگیری حرکتی رویه ای}Children with developmental coordination disorder (DCD) sometimes have difficulties in performing and learning motor skills. The aim of the present study was to investigate procedural motor acquisition and learning in DCD children. 12 children with developmental coordination disorder and 12 normal children with matched IQ and chronological age were selected from 8-12-year-old male students of Tabriz city by purposive sampling method. A modified version of rotary pursuit task and variables of total time on target (TOT), consecutive time on target (CTT), distance from the target (DT), distance from the path (DP) and relative phase were used to assess procedural motor learning. After training in the acquisition phase, subjects participated in the immediate 10-minute retention test and the consolidation test after 24 hours of rest. Analysis of data by analysis of variance with repeated measures showed no significant differences between the two groups in TOT, DP, and relative phase in the acquisition phase, but there were significant differences in CTT and DT. There were significant differences in TOT, CTT, and DT in the retention phase, but there was no significant differences in DP and relative phase. Generally, the results suggested that despite the low performance of their procedural motor learning, DCD children were able to acquire motor coordination patterns.Keywords: developmental coordination disorder, distance from path, distance from target, procedural motor learning, relative phase}
-
مقدمه و هدفاختلال هماهنگی رشدی برای توصیف کودکانی به کار می رود که بدون وجود بیماری عصبی و یا مشکل پزشکی خاص، مشکلاتی در هماهنگی دارند. در این مطالعه به منظور ایجاد یک پرتکل حرکتی برای بهبود عملکرد حرکتی کودکان دارای اختلال هماهنگی رشدی، اثر بخشی برخی تمرین های بدنی بر بهبود تبحر حرکتی این کودکان بررسی شده است.
روش شناسی: این تحقیق به روش تجربی با پیش آزمون و پس آزمون اجرا شده است. تعداد 25 کودک که بر اساس معیارهای دستورالعمل آماری و تشخیصی اختلالات روانی نسخه چهارم از میان دانش آموزان پسر پایه اول تا چهارم دوره ابتدایی منطقه یک تهران غربال شدند. آزمودنی ها در ابتدا در پیش آزمون تبحر حرکتی برونینکز-اوزرتسکی شرکت کردند و سپس به شکل تصادفی در دو گروه تجربی (13 نفر با میانگین سنی 39/1±6/8) و کنترل (12 نفر با میانگین سنی 15/1±11/8) جای گرفتند. گروه تجربی تمرین های حرکتی منتخب را به مدت20 جلسه هفتاد و پنج دقیقه ای (سه جلسه در هفته) انجام دادند و در انتهای دوره هر دو گروه در پس آزمون شرکت نمودند. از روش تحلیل کوواریانس برای تحلیل نتایج استفاده شد.یافته هانتایج نشان دادند که گروه مداخله تمرینی پس از اتمام دوره مداخله در 6 خرده آزمون تعادل، هماهنگی دوطرفه، هماهنگی اندام فوقانی، سرعت پاسخ، کنترل بینایی حرکت و سرعت و چالاکی اندام فوقانی بهبود معنادار داشتند (05/0p<) و در دو خرده آزمون سرعت و چابکی و قدرت تغییر معناداری مشاهده نشد (05/0p>).بحث و نتیجه گیریبرنامه تمرین های بدنی ارائه شده در این تحقیق ممکن است بتواند تبحر حرکتی کودکان دارای اختلال هماهنگی رشدی را بهبود ببخشد.
کلید واژگان: اختلال هماهنگی رشدی, آزمون تبحر حرکتی برونینکز, اوزرتسکی و تمرین بدنی} -
هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر یک دوره برنامه تمرینی منتخب از برنامه حرکتی اسپارک بر بهبود مهارت های دست کاری کودکان دختر مبتلا به اختلال هماهنگی رشدی شهرستان شیراز می باشد. بدین منظور، از بین کلیه دانش آموزان دختر پایه دوم ابتدایی شهرستان شیراز به صورتتصادفیخوشه ای و بر اساس پرسشنامه و آزمون عملیMABC، 30 نفر از دانش آموزان مبتلا به اختلال هماهنگی رشدی انتخاب شدند. آزمودنی ها پس از انجام پیش آزمون به طور تصادفی به دو گروه 15 نفری همگن به عنوان گروه کنترل و تجربی تقسیم شدند. گروه تجربی به مدت 12 جلسه برنامه تمرینی منتخب که بخش هایی از برنامه حرکتی اسپارک برای کودکان است را انجام دادند در حالی که آزمودنی های گروه کنترل به فعالیت های معمول خود در مدرسه می پرداختند. سپس، از هر دو گروه پس آزمون به عمل آمد. جهت سنجش میزان رشد مهارت های حرکتی این کودکان از آزمون مهارت های حرکتی درشت اولریخ ویرایش دوم(TGMD 2) استفاده شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس مرکب 2 2 استفاده شد. نتایج نشان داد که برنامه تمرینی اسپارک تاثیر معناداری بر بهبود مهارت های دست کاری کودکان گروه تجربی نسبت به گروه کنترل (0.05>P) داشته است. این برنامه تمرینی باایجادفرصتمناسببرایتمرین می تواندتجربهحرکتیمناسبیبرایکودکان باشد؛ لذا، پیشنهاد می شوددرمدرسهبرایرشدمهارت هایحرکتی دست کاری کودکان مورداستفادهقرار گیرد.
کلید واژگان: برنامه حرکتی اسپارک, اختلال هماهنگی رشدی, مهارت دست کاری, آزمون مهارت حرکتی درشت اولریخ (2000)}The aim of the present study was to investigate the affection of selected SPARK exercising program on improving manipulative skills of the girls with developmental coordination disorder. Since based on the Movement Assessment Battery for Children (MABC) test and questionnaire، 30 students were selected by random cluster among all second grade elementary school female students in Shiraz. The subjects after pretest were divided randomly into two equal 15- person groups as the control and experimental groups. The subjects in experimental group performed a part of selected SPARK exercise program in 12 sessions however the subjects in control group performed their regular school activities. Two groups took part in the posttest. In order to evaluate the motor skill of the subjects، second edition of Ulrich’s gross motor skill test (TGMD 2) were applied. The variance 22 was used to analyze the data. The results demonstrated that SPARK exercising program had a significant affection (P<0. 05) on improving manipulative skills in experimental subjects versus the subject in control group. This exercising program could be appropriate motor experiences for children definitely in an appropriate opportunity، so it will be recommended to be used at schools to improve students’ manipulative skills.Keywords: SPARK exercising program, Gross motor skills test, Manipulative skills, Developmental coordination disorder (DCD)}
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.