جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « مدارس » در نشریات گروه « مدیریت »
تکرار جستجوی کلیدواژه « مدارس » در نشریات گروه « علوم انسانی »-
هدف این پژوهش تدوین الگوی تدریس اثربخش به منظور ارتقاء سطح آموزشی مدارس است. این پژوهش از نوع کیفی و پدیدارشناسی است. جامعه پژوهش شامل خبرگان دانشگاهی و آشنا به موضوع است. براساس روش نمونه گیری هدفمند، پس از مصاحبه نیمه ساختاریافته با 15 نفر، اشباع نظری حاصل و مصاحبه متوقف شد. در این پژوهش جهت دستیابی به روایی، از مشاوران و کارشناسان صاحب نظر در زمینه مدیریت آموزشی استفاده گردید و برای تعیین پایایی، از راهبرد تایید همکاران پژوهشی استفاده شد، بر این اساس روایی و پایایی تایید شد. روش تجزیه و تحلیل مورد استفاده در پژوهش حاضر، روش تماتیک بود. براساس نتایج مصاحبه ها، 11 مضمون در قالب 4 مفهوم ویژگی های فردی و علمی معلمان (منزلت اجتماعی معلمان، شخصیت فردی معلم و توانمندسازی معلمان)، مدیریت بهینه کلاس و محیط آموزشی (به کارگیری تکنولوژی آموزشی، مدیریت کلاس و اجرای آموزشی موثر، وسایل و تجهیزات آموزشی مناسب)، تدریس فعال و انگیزاننده (به کارگیری روش های فعال تدریس و اهرم های ایجاد انگیزه) و تدریس هدفمند (عینی کردن تدریس (یادگیری معنادار)، دانش پژوهی هدف گزینی) شناسایی شد. بر این اساس پیشنهاد می شود به منظور ارتقاء سطح آموزشی مدارس و اثربخش کردن تدریس معلمان از مدل ارائه شده در این پژوهش استفاده شود.
کلید واژگان: تدریس اثربخش, ارتقاء آموزش, مدارس, روش تماتیک}The purpose of this research was to develop an effective teaching model in order to improve the educational level of schools. This research is qualitative and phenomenological. The research community includes academic experts familiar with the subject. Based on the purposeful sampling method; after a semi-structured interview with 15 people, theoretical saturation was achieved and the interview was stopped. In this research, consultants and experts in the field of educational management were used to achieve validity, and the verification strategy of research colleagues was used to determine reliability; based on this, validity and reliability were confirmed. The method of analysis used in this research was thematic method. Based on the results of the interviews, 11 themes in the form of 4 concepts of personal and scientific characteristics of teachers (social status of teachers, individual character of teachers, and empowerment of teachers), optimal management of the classroom and educational environment (use of educational technology, classroom management and effective educational implementation, and appropriate educational tools and equipment), active and motivating teaching (use of active teaching methods and motivational levers), and targeted teaching (objectification of teaching (meaningful learning), targeted research) were identified. Based on this, it is suggested to use the model presented in this research in order to improve the educational level of schools and make teachers' teaching more effective.
Keywords: Effective Teaching, Education Promotion, Schools, Thematic Method} -
هدف پژوهش حاضر بررسی پیشایندها و پیامدهای شایستگی حرفه ای مدیران مدارس با تاکید بر پایداری محیطی و توسعه پایدار می باشد. روش پژوهش با توجه به هدف آن، کاربردی و از حیث شیوه اجرا، آمیخته (کیفی-کمی) می باشد. جامعه آماری این پژوهش در بخش کیفی شامل صاحبنظران و اساتید حوزه تعلیم و تربیت در شهر تهران بودند که نمونه گیری به شیوه هدفمند انجام شد و در بخش کمی جهت اعتبار یابی الگوی پژوهش، مدیران مدارس متوسطه در شهر تهران به شیوه نمونه گیری تصادفی- طبقه ای انتخاب شدند. در بخش کیفی پژوهش با استفاده از مصاحبه اطلاعات و داده های لازم از صاحبنظران و اساتید حوزه تعلیم و تربیت جمع آوری گردیده و سپس مدل شایستگی حرفه ای مدیران مدارس به عنوان پیشران موثر وکلیدی توسعه پایدار براساس پرسشنامه اعتبارسنجی شده است. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار MAXQDA 18 و PLS-Smart 3 استفاده شده است. یافته های تحقیق نشان داد که مدل شایستگی حرفه ای مدیران شامل توانمندسازهای شایستگی مهارتی، شایستگی مدیریتی و شایستگی های اخلاق و رفتار حرفه ای، توسعه مدیران، شاخصه های اجتماعی مدیران، تاسیس گروه های کاری جهت ارتقای عملکرد و شایستگی سبز، شایستگی های نگرشی، شایستگی های دانشی، شایستگی آموزشی، شایستگی های تجاری سازی دانش- مهارت و فناوری، روحیه پرکاری، اصلاح الگوی مصرف، مشارکت در توسعه و حرکت به سمت اقتدار ملی می شود که منجر به تحقق نتایج روحیه پرکاری، اصلاح الگوی مصرف، مشارکت در توسعه، حرکت به سمت اقتدار ملی، مدیریت تنوع و تکثرو تقویت رابطه انسان با طبیعت می شوند.
کلید واژگان: شایستگی حرفه ای, پایداری محیطی, توسعه پایدار, مدیران, مدارس}The aim of the present research is to investigate the antecedents and consequences of professional competence of school managers with an emphasis on environmental sustainability and sustainable development. The research method is applicable in terms of purpose, and mixed (qualitative-quantitative) in terms of implementation. The statistical population of this research in the qualitative section included experts and professors in the field of education in Tehran, who were sampled purposefully; and in the quantitative section, school managers in Tehran who were selected through random-stratified sampling for the validation of the research model. In the qualitative part of the research, data and information were collected through interviews with experts and professors in the field of education, and then the model of professional competence of school managers as a key driver of sustainable development was validated based on a questionnaire. MAXQDA 18 and PLS-Smart 3 software were used for data analysis. The research findings indicated that the model of professional competence of managers includes competence-building skills, managerial competencies, ethical competencies and professional behavior, manager development, social indicators of managers, establishment of work groups for performance improvement and green competence, attitude competencies, knowledge competencies, educational competencies, commercialization competencies of knowledge, skills and technology, work ethic, consumption pattern improvement, participation in development, and moving towards national empowerment, leading to the realization of work ethic results, consumption pattern improvement, participation in development, movement towards national empowerment, diversity management, and enhancing the relationship between humans and nature.
Keywords: Professional Competence, Environmental Sustainability, Sustainable Development, School Principals} -
هدف پژوهش حاضر بررسی وضع موجود بلوغ مدیریت منابع انسانی در مدارس است. این پژوهش با رویکرد کیفی و با روش داده بنیاد انجام گرفت. جامعه ی آماری شامل جامعه مورد مطالعه این پژوهش کلیه کارگزاران اصلی دخیل در مدیریت منابع انسانی آموزش و پرورش استان سیستان و بلوچستان شامل؛ معلمان، مدیران مدارس و مدیران منابع انسانی بودند. که از طریق نمونه گیری هدفمند، از نوع ملاک محور، نمونه ی مورد نظر انتخاب شدند. داده ها از طریق مصاحبه ی نیمه ساختار یافته با هفده نفر از معلمان، هشت نفر از مدیران مدارس و هشت نفر از مدیران منابع انسانی جمع آوری شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روش کدگذاری باز، محوری و گزینشی استفاده شد. برای تامین روایی و پایایی از معیارهای لینکن و کوبا استفاده شد. نتایج پژوهش براساس مدل روبرتس در ده بعد اصلی و نوزده محور اصلی مورد سازماندهی قرار گرفت. این ابعاد شامل فرآیند راهبرد منابع انسانی، توسعه قابلیت سازمانی، کارگزینی، توسعه کارکنان، مدیریت استعداد، مدیریت عملکرد، پاداش و قدردانی، سلامت و ایمنی، ارتباطات داخلی و خارجی و مدیریت داده و سیستم ها مورد سازمان دهی قرار گرفت.
کلید واژگان: بلوغ مدیریت منابع انسانی, مدارس, آموزش و پرورش, رویکرد داده بنیاد}The purpose of this research is to investigate the current state of maturity of human resource management in schools. This research was conducted with a qualitative approach and a data-based method. The statistical population includes the study population of this research, all the main agents involved in the management of human resources of education in the province of Sistan and Baluchistan, including; They were teachers, school principals and human resource managers. which were selected through purposeful, criterion-oriented sampling. Data were collected through semi-structured interviews with seventeen teachers, eight school principals and eight human resource managers. In order to analyze the data, open, axial and selective coding method was used. Lincoln and Cuban criteria were used to ensure validity and reliability. The research results were organized in ten main dimensions and nineteen main axes based on the Roberts model. These dimensions include the process of human resources strategy, organizational capability development, recruitment, employee development, talent management, performance management, reward and appreciation, health and safety, internal and external communications, and data and systems management.
Keywords: Maturity Of Human Resources Management, Schools, Education, Foundation Data Approach} -
فرهنگ برنامه ریزی در مدرسه و دست یابی به اهداف و ماموریت های از پیش تعیین شده به عنوان پایه ای برای مدیریت مدرسه محوری است. پژوهش حاضر با هدف، طراحی الگوی بهینه مطلوب مدرسه محوری در آموزش و پرورش انجام شد. جامعه آماری پژوهش شامل مدیران، معاونین، معلمان و سایر پرسنل مدارس استان فارس است که بالغ بر 50 هزار نفر می باشند. اطلاعات پژوهش در دو بخش کیفی (مصاحبه) و کمی (پرسشنامه محقق ساخته) جمع آوری شد. در بخش کیفی پس از مصاحبه نیمه ساختاریافته با مصاحبه شوندگان و از طریق کدگذاری باز، محوری و گزینشی تعداد 20 مقوله اصلی (تمرکززدایی، تفویض اختیار، مسیولیت پذیری، توانمندسازی، تعهد، انعطاف پذیری، مشارکت، فرهنگ سازمانی، پاسخگویی، استقلال، اعتماد و احترام، اقتصادی و امکانات، اجتماعی، استعداد و خلاقیت دانش آموزان، نوع و شرایط مدرسه، محتوای آموزشی، شایسته سالاری، عدالت، رسالت و عدم تبعیض) و 60 مقوله فرعی برای مدیریت مدرسه محوری شناسایی شد. تعداد 100 سوال در پرسشنامه برای مولفه ها (5 سوال برای هر مولفه) طراحی و در بین 382 نفر از جامعه آماری توزیع و جمع آوری شد. نتایج پژوهش نشان داد، تمامی مولفه های فوق بر مدیریت مدرسه محوری موثر می باشد. به دلیل حجم بالای اطلاعات از طریق تحلیل عامل اکتشافی (با تعیین بارعاملی برابر با 5/0)، تعداد 30 سوال در سه عامل اصلی (استقلال و امکانات، انتخاب مدیران شایسته، اجتماعی و عدالت محور، اشتراک اطلاعات و اهداف در سازمان) قرار گرفتند که 6/40 درصد از واریانس کل را تبیین کردند. شاخص های برازش کلی الگوی مدیریت مدرسه محوری حاکی از برازش قابل قبول و اعتبار بالای الگوی طراحی شده می باشد.
کلید واژگان: آموزش و پرورش, تمرکززدایی, مدیریت مدرسه محوری, مدارس, استان فارس}The culture of planning in the school and achieving the predetermined goals and missions is central to school management. The current research was conducted with the aim of designing an optimal school-centered management model in education. The statistical population of the research includes principals, assistants, teachers and other personnel of schools in Fars province, which are more than 50000 people. Research information was collected in two qualitative (interview) and quantitative (researcher-made questionnaire) sections. In the qualitative section, after semi-structured interviews with the interviewees and through open, central and selective coding, 20 main categories (decentralization, delegation, responsibility, empowerment, commitment, flexibility, participation, organizational culture, accountability, independence, trust and respect, economic and Facilities, social, talent and creativity of students, type and conditions of school, educational content, meritocracy, justice, mission and non-discrimination) and 60 sub-categories were identified for school management. 100 questions in the questionnaire for the components (5 questions for each component) were designed and distributed and collected among 382 people from the statistical population. The results of the research showed that all the above components are effective on school-centered management. Due to the large amount of information through exploratory factor analysis (with factor loading equal to 0.5), the number of 30 questions were placed in three main factors (independence and facilities, selection of competent, social and justice-oriented managers, sharing of information and goals in the organization). They explained 40.6% of the total variance. The general fit indices of the school-centered management model indicate an acceptable fit and high validity of the designed model.
Keywords: Education, Decentralization, School Management, Schools, Fars Province} -
مقدمه و هدف پژوهش:
ازآنجا که محیط مدرسه، محیط کسب دانش و رشد همه جانبه افراد است، کیفیت محیطی مدرسه بر تجربه مثبت و منفی کسب شده دانش آموزان از مدرسه اثرگذار است.وبه دنبال آن، ادراک دانش آموزان از محیط مدرسه، زمینه ساز رشد خودپنداره تحصیلی آنان می شود و اعتماد و اطمینان آنها به توانایی شان را افزایش می دهد. بنابراین، هدف پژوهش حاضر تبیین تاثیر ارتقاء کیفیت و ادراک محیطی فضای مدرسه بر خودپنداره تحصیلی دانش آموزان از نگاهی پدیدارشناسانه می باشد.
روش پژوهش:
پژوهش حاضر به روش کیفی (اکتشافی)و با رویکرد پدیدارشناسی توصیفی می باشد. روش گردآوری داده ها بااستفاده ازمنابع اسنادی معتبر موجود و مصاحبه نیمه ساختاریافته با دانش آموزان مدرسه منتخب شهراصفهان بوده است که اطلاعات گردآوری شده براساس روش تحلیل کلایزی در نرم افزاراطلس تی-آی (8) ارایه شده است.
یافته هاوجود امکانات مناسب در مدرسه که موجب بالابردن شاخص های ذهنی و عینی محیط خواهدبود، برخودپنداره تحصیلی دانش آموزان نیز تاثیری مثبت دارد و در واقع این موارد به عنوان محرک های محیطی در فضای مدرسه بر فرد اثرگذار می باشد.
نتیجه گیرینتایج پژوهش حاکی از آن است که با در نظرگرفتن شاخص های کیفیت عینی و ذهنی محیط و ارتقاء محیط کالبدی مدرسه براساس کیفیت های فضایی آن بر ادراک محیطی فرد موثر است، می توان بر عاطفه دانش آموزان نسبت به محیط مدرسه وداوری او نسبت به خود تاثیری مثبت ایجادنمود که درنهایت، موجب ارتقاء خودپنداره تحصیلی دانش آموزان خواهد بود.
کلید واژگان: مدارس, کیفیت محیطی, ادراک محیطی, خودپنداره تحصیلی, دانش آموزان}Introduction and purpose of the research:
Since the school environment is the environment for the acquisition of knowledge and all-round development of people, the quality of the school environment affects the positive and negative experience of the students from the school.After that, the students' perception of the school environment becomes the basis for the development of their academic self-concept and increases their trust and confidence in their abilities.Therefore, the aim of the present study is to explain the effect of improving the quality and environmental perception of the school environment on the academic self-concept of students from a phenomenological point of view.
Research methodThe current research is qualitative (exploratory) with a descriptive phenomenological approach.The method of data collection was using available authentic documentary sources and semi-structured interviews with students of selected schools in Isfahan city, and the collected information was presented based on the Claysey analysis method in Atlas TI software (8).
FindingsThe presence of suitable facilities in the school will increase the subjective and objective indicators of the environment, the academic attitude of the students also has a positive effect, and in fact these things have an effect on the individual as environmental stimuli in the school environment.
ConclusionThe results of the research indicate that by considering the indicators of the objective and subjective quality of the environment and improving the physical environment of the school based on its spatial qualities, it is effective on the individual's environmental perception, it can be related to the students' feelings towards the school environment and their judgment. It created a positive effect on itself, which will ultimately improve the academic self-concept of students.
Keywords: Schools, Environmental quality, environmental perception, academic self-concept, students} -
زمینه و هدف
مدارس دولتی در ایران با توجه به ویژگی های ساختاری و مدیریتی خود که متاثر از ساختار متمرکز مدیریت آن است با اصول سازمان یادگیرنده فاصله دارند. بنابراین هدف پژوهش حاضر، طراحی مدل کیفی توسعه مدارس دولتی یادگیرنده است.
روشرویکرد پژوهش، کیفی است و از طریق نمونه گیری هدفمند با 22 نفر از خبرگان وزارت آموزش و پرورش و مدارس در شهر تهران تا دستیابی به اشباع نظری مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام شد. برای اکتشاف مدل توسعه مدارس یادگیرنده، تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از تئوری داده بنیاد و از طریق نرم افزار مکس کیودا صورت گرفت.
یافته هاپس از انجام مصاحبه های کیفی و کدگذاری ها، مقوله های کلی، مقوله های فرعی و مفاهیم شناسایی و عوامل علی، زمینه ای، مداخله ای، راهبردها و پیامدهای توسعه مدارس یادگیرنده مشخص گردید و در نهایت مدل توسعه مدارس یادگیرنده با 6 بعد اصلی و 17 مقوله فرعی و 221 شاخص طراحی شد.
نتایجمدیران وزارت آموزش و پرورش و تمامی ذینفعان مدارس با توجه به عوامل علی و شرایط زمینه ای و مداخله ای و اتخاذ راهبرد هایی در زمینه توانمندسازی منابع انسانی، توسعه مدیریت دانش و یادگیری، یادگیری تیمی و مشارکتی، شبکه ارتباطات یادگیری و مدرسه خودارزیاب، مسئول و پاسخگو می توانند از مزایای توسعه مدارس یادگیرنده بهره مند شوند.
کلید واژگان: مدارس, یادگیری, مدارس یادگیرنده, مدارس دولتی}Background and purposePublic Schools in Iran are far from the principles of the learning organization due to their structural and managerial characteristics which are affected by the centralized management structure. Therefore, the purpose of this research is to design a qualitative model for the development of learning public schools.
MethodThe research approach is qualitative and a semi-structured interview was conducted through targeted sampling with 22 experts from the Ministry of Education and schools in Tehran until reaching theoretical saturation. In order to explore the development model of learning schools, data analysis was done using the foundational data theory and through MAXQDA software.
FindingsAfter conducting qualitative interviews and coding, general categories and subcategories and identification concepts and causal factors, background factors, intervention factors, strategies and consequences of development of learning schools were determined and finally the development model of learning schools with 6 main dimensions and 17 subcategories. And 221 indicators were designed.
ResultsThe managers of the Ministry of Education and all the stakeholders of the schools, taking into account the causal factors and background and intervening conditions and adopting strategies in the field of human resource empowerment, development of knowledge and learning management, team and collaborative learning, learning communication network and self-assessing school, responsible and Respondents can benefit from the benefits of developing learning schools.
Keywords: Schools, Learning, learning schools, public school} -
برندسازی در حوزه خدمات از موضوعات بسیار مهم و پرکاربرد بازاریابی و رقابت در بازار است که می توان در مدارس (به عنوان سازمان های خدماتی) از آن بهره برد. پژوهش حاضر با هدف طراحی و تبیین مدلی برای برندسازی در مدارس، با رویکرد آمیخته اکتشافی (کیفی - کمی) انجام شده است. جامعه پژوهش شامل کلیه مدیران و معلمان مدارس سرآمد شهر اصفهان بود. در بخش کیفی تا اشباع داده ها، به شیوه نمونه گیری هدفمند با 29 مدیر و معلم مصاحبه شد. داده ها با استفاده از روش تحلیل محتوا تجزیه و تحلیل شدند. در بخش کمی نیز، یک پرسشنامه محقق ساخته و برخاسته از بخش کیفی تدوین گردید که روایی صوری و محتوایی آن بر اساس نظر متخصصان و پایایی آن از طریق ضریب آلفای کرونباخ تایید شد. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران برابر 205 نفر برآورد گردید. نمونه ها با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. در نهایت با استفاده از مدلسازی معادلات ساختاری، برای برندسازی مدارس سرآمد، مدلی متشکل از مولفه های مدیریت و رهبری، دید آموزشی مدیر، نیروی انسانی، محیط آموزش و یادگیری، حمایت و پشتیبانی، دانش آموزان، مشارکت، امکانات و تسهیلات و کانون فعالیت ها به دست آمد. با استفاده از نتایج به دست آمده؛ مدیران آموزش و پرورش می توانند در راستای تقویت مدارس در حیطه های شناسایی شده گام بردارند.
کلید واژگان: برند, برندسازی, سازمان های آموزشی, مدارس, مهارت های رقابتی}Branding in the field of services is one of the most important and widely used topics in marketing and market competition that can be used in schools (as service organizations). The present study was conducted with the aim of designing and explaining a model for branding in schools with a mixed exploratory (qualitative-quantitative) approach. The study population included all principals and teachers of top schools in Isfahan city. In the qualitative part, 29 principals and teachers were interviewed with purposeful sampling until data saturation was achieved. The data were analyzed using the content analysis method. In the quantitative part, a researcher-made questionnaire was compiled based on the qualitative part, whose face and content validity were confirmed based on the opinion of experts, and its reliability was confirmed through the Cronbach's alpha coefficient. The sample size was estimated to be 205 people using Cochran's formula. The samples were selected using the simple random sampling method. Finally, using the structural equations model, for the purpose of branding the best schools, a model consisting of management and leadership components, manager's educational vision, human resources, teaching and learning environment, support, students, participation, resources and facilities, and center for activities was obtained. Using the obtained results, education managers can take steps to strengthen schools in identified areas.
Keywords: Brand, Branding, Educational Organizations, Schools, Competitive Skills} -
رفتار مدنی از کلمات و اعمالی استفاده می کند که نشان دهنده احترام و ادب نسبت به دیگران است، خواه با آنچه آنها می گویند یا انجام می دهند موافق باشید یا نه. مدنی بودن به حفظ تعاملات اجتماعی مثبت کمک می کند. تحقیق حاضر با هدف بررسی هنجاریابی پرسشنامه رفتارهای مدنی در بین 567 نفر از مدیران مدارس شهرستان پارس آباد انجام گرفته است. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه استاندارد شده رفتارهای مدنی مدیران حسن نژاد قنبرلو و وظیفه دمیرچی (1399) با 26 گویه استفاده شد و تعداد نمونه 310 نفر بودند. برای تجزیه و تحلیل فرضیه های تحقیق از آمار توصیفی و استنباطی (تحلیل عاملی تاییدی، آزمون تی دو جامعه مستقل، آزمون همبستگی و آزمون فریدمن) استفاده گردیده است. یافته های تحقیق حاکی از تایید ساختار عاملی مدل رفتارهای مدنی بود و بین ابعاد رفتارهای مدنی مدیران رابطه تعاملی وجود دارد.
کلید واژگان: رفتارهای مدنی, مدیران, مدارس, رفتارهای مدنی سازمانی}Civil behavior is using words and actions that show respect and courtesy toward others, whether or not you agree with what they say or do. Being civil helps maintain positive social interactions. The present research was conducted with the aim of investigating the standardization of civil behavior questionnaire among 567 school principals in Pars Abad city. To collect information, the standardized questionnaire of managers' civil behavior by Hasannejad Qanberlou and Zazefi Demirchi (2019) with 26 items was used, and the sample number was 310 people. Descriptive and inferential statistics (confirmatory factor analysis, independent population t-test, correlation test and Friedman test) were used to analyze the research hypotheses. The findings of the research indicated the confirmation of the factor structure of the civil behavior model and there is an interactive relationship between the dimensions of civil behavior of managers.
Keywords: civil behavior, managers, schools, organizational civilbehavior} -
زمینه
هوشمند سازی مدارس نیاز بشر در قرن جدید است و توسعه دادن آن گره گشای اغلب مشکلات نظام آموزش و پرورش است. برخی شکاف ها در سازمان ناشی از کاستی های اجرای خط مشی های اثر بخش هوشمند سازی مدارس در عصر جدید است.
هدفاین پژوهش با هدف شناسایی خط مشی های اثر بخش هوشمند سازی مدارس بر کیفیت یادگیری و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان ابتدایی استان تهران بود.
روش شناسی پژوهش :
پژوهش حاضر از نوع کاربردی نیمه آزمایشی و در گروه تحقیقات کمی است جامعه آماری 60 نفر از دانش آموز دختر و پسر به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند و پرسشنامه را دریافت نمودند. سپس به طور تصادفی ساده 4 مدرسه (دخترانه و پسرانه) انتخاب شد که 30 نفر در کلاس های هوشمند و 30 نفر در کلاس های که به صورت سنتی تدریس می شد قرار گرفتند. گروه آزمایش در یک ماه جلسات 45 دقیقه ای مفید در کلاس های هوشمند آموزش دیدند، در حالی که گروه کنترل در طی این مدت برنامه روزانه خود را دنبال می کردند.پس از اجرای برنامه آموزشی، مجددا پرسشنامه بر روی هر دو گروه اجرا گردید. برای سنجش پیشرفت تحصیلی میانگین دو نیمسال1398 و 1399 دانش اموزان مد نظر قرار گرفته است. برای سنجش یادگیری از پرسشنامه رحمانی (1389) استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل نتایج با استفاده از نرم افزار spss نسخه 21 و از آزمون های تحلیل کواریانس استفاده شد.
یافته هاطبق نتایج در خصوص فرضیه اصلی، شرکت در کلاس های مدارس هوشمند بر کیفیت یادگیری و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان ابتدایی استان تهران سال تحصیلی 1400-1399 تاثیر دارد و در خصوص فرضیه های فرعی نیز، شرکت در کلاس های مدارس هوشمند بر متغیرهای نگرش ها وادراکات، اکتساب و درهم تنیدن دانش، استفاده معنا دار از دانش و عادت های ذهنی تاثیردارد ومعناداری کمتر از 0.05 است ولی متغیر بسط و اصلاح بیشتر از درجه معناداری 0.050 است و برابر 0.0104 است و معنادار نیست و شرکت در کلاس های مدارس هوشمند بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان ابتدایی استان تهران سال تحصیلی 1400-1399 تاثیر دارد زیرا درجه معناداری کمتر از 0.05 است.
نتیجه گیرینتایج نشان می دهد که شناسایی خط مشی های اثر بخش هوشمند سازی مدارس بر کیفیت یادگیری و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان تاثیر مثبت و معنا دار داشته است.
کلید واژگان: هوشمند سازی, مدارس, کیفیت یادگیری, پیشرفت تحصیلی, دانش آموزان دوره ابتدایی}PurposeThis research aimed to identify the effective policies of smartening schools on the quality of learning and academic progress of elementary school students in Tehran province.Research
methodologyThe research method was semi-experimental. The statistical population of 60 male and female students were selected by random sampling and received the questionnaire. Then, 4 schools (girls and boys) were selected randomly, 30 people were placed in smart classes and 30 people were placed in traditional classes. The experimental group was trained in useful 45-minute sessions in smart classrooms for a month, while the control group followed their daily schedule during this period and did not receive any educational intervention. After the implementation of the educational program, the questionnaire was again administered to both groups.
FindingsData analysis using covariance analysis showed that participation in smart classes was significantly effective in improving the quality of students' learning.
ConclusionThe results show that the identification of effective school smartening policies has had a positive and significant impact on the quality of learning and academic progress of students.
Keywords: intelligence, Schools, learning, academic achievement, elementary students} -
سرمایه فرهنگی هم یک دارایی ملموس و هم یک دارایی نامشهود است و خرد جمعی کارکنان در سراسر خطوط تجاری در سازمان و تاثیر آن بر جامعه است. این فقط وظیفه ای نیست که به صورت ماهانه یا فصلی تایید شده و پس از سنجش عملکرد سالانه بسته شود. سرمایه فرهنگی برخلاف سرمایه مالی، سرمایه اقتصادی، سرمایه نظارتی و سرمایه نقدینگی را نمی توان با اعداد مالی، درآمد یا ارزش خالص اندازه گیری کرد. سرمایه فرهنگی از سوی دیگر، با سرمایه انسانی سروکار دارد که شامل جنبههای رفتاری، مهارتها و دانش کارکنان میشود تا روشهای چرخه عمر محصول و طراحی، مدلهای پیشبینی درآمد و رشد، که در برابر جمعیت زیادی از دادهها اجرا میشود. این تحقیق با هدف مطالعه و هنجاریابی پرسشنامه مدیریت سرمایه فرهنگی مدیران مدارس شهرستان پارس آباد بر اساس پرسشنامه استاندارد شده مدیریت سرمایه فرهنگی ممی زاده آرانچی و وظیفه دمیرچی (1399) به روش نمونه گیری تصادفی ساده در بین 325 نمونه آماری انجام گرفت. یافته های تحقیق حاکی از آن است که مدل مدیریت سرمایه فرهنگی مدیران دارای روای و پایایی لازم هست.
کلید واژگان: سرمایه, مدیریت سرمایه فرهنگی, سرمایه فرهنگی, مدارس}Cultural capital is both a tangible and an intangible asset and is the collective wisdom of employees across lines of business in the organization and its impact on society. It is not just a task that is approved monthly or quarterly and closed after annual performance measurement. Unlike financial capital, cultural capital, economic capital, regulatory capital, and liquidity capital cannot be measured by financial numbers, income, or net worth. Cultural capital, on the other hand, deals with human capital, which includes behavioral aspects, skills and knowledge of employees to product and design life cycle methods, revenue and growth forecasting models, which are run against large populations of data. This research was conducted with the aim of studying and standardizing the cultural capital management questionnaire of school principals of Pars Abad city based on the standardized cultural capital management questionnaire of Mamizadeh Aranchi and vazifeh Demirchi (2019) by simple random sampling among 325 statistical samples. The findings of the research indicate that the cultural capital management model of managers has the necessary validity and reliability
Keywords: capital, cultural capital management, cultural capital, schools} -
پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی است چراکه به دنبال ارزیابی فرهنگ سازی در مصرف در مدارس شهرستان پارس آباد است. با توجه به استفاده از ابزار پرسشنامه محقق ساخته برای جمعآوری دادها، تحقیق حاضر از نوع کمی میباشد. از نظر نحوه گردآوری دادهها تحقیق حاضر توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری شامل کلیه معلمان مقطع ابتدایی بود که بر اساس جدول کریسی مورگان 291 نفر بهعنوان نمونه آماری در نظرگرفته شدند. برای نمونه گیری از روش نمونهگیری تصادفی ساده استفاده شده است. برای گردآوری دادههای مور دنیاز تحقیق از ابزار پرسشنامه محقق ساخته یا استفاده از نظر محققان داخلی و خارجی و بر اساس مبانی اسلامی است. برای تجزیهوتحلیل فرضیه های تحقیق از آزمون تی تک متغیره و آزمون تی دو جامعه مستقل با استفاده از نرم افزار SPSS استفاده گردیده است. یافته های تحقیق نشان داد که کاهش مصرف انرژی در مدارس با استفاده از فرهنگ سازی در مصرف به طور مطلوب وجود دارد. همچنین بین دیدگاه معلمان زن و مرد درباره فرهنگ سازی مصرف تفاوت معنادار وجود دارد.
کلید واژگان: فرهنگ سازی, مصرف انرژی, فرهنگ, مصرف, مدارس}The present study is applied in terms of purpose because it seeks to evaluate the culture of consumption in schools in Parsabad. Due to the use of a researcher-made questionnaire to collect data, the present study is a quantitative one. In terms of data collection, the present study is a descriptive correlational description. The statistical population included all primary school teachers, which according to Chrissy Morgan's table, 291 people were considered as a statistical sample. Simple random sampling method was used for sampling. To collect Moore Dunya data, the research tool is a researcher-made questionnaire or used by domestic and foreign researchers based on Islamic principles. To analyze the research hypotheses, univariate t-test and independent t-test of two populations were used using SPSS software. Findings showed that there is a reduction in energy consumption in schools by using a culture of consumption in a favorable way. There is also a significant difference between the views of male and female teachers about the culture of consumption.
Keywords: culture building, energy consumption, culture, consumption, schools} -
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش میانجی گری تعادل کار- زندگی در روابط علی بین فضیلت سازمانی و رفتار شهروندی سازمانی معلمان و پیشنهاد الگویی علی در ارتباط با آن صورت گرفت. جامعه مورد مطالعه شامل کلیه معلمان مدارس منطقه ی کلیبر بودند که با روش نمونه گیری خوشه ای و با فرمول کوکران، تعداد 200 نفر انتخاب شدند. پژوهش حاضر از حیث هدف کاربردی و از حیث روش، توصیفی از نوع همبستگی است. برای گردآوری داده ها، از پرسشنامه های استاندارد استفاده شد که همه آنها از روایی و پایایی مناسبی برخوردار بودند. داده های پژوهش با استفاده از نرم افزار SPSS و Lisrel در قالب آزمون های t و مدل یابی معادلات ساختاری تحلیل شدند. نتایج نشان می دهد که فضیلت سازمانی مدارس به طور مستقیم اثر معنی داری بر رفتار شهروندی سازمانی معلمان دارد؛ همچنین آزمون الگوی مفروض نشان می دهد فضیلت سازمانی با میانجی گری تعادل کار-زندگی می تواند بر رفتار شهروندی سازمانی معلمان اثرگذار باشد. یافته های پژوهش بر اهمیت فضیلت سازمانی مدارس و رفتار شهروندی سازمانی و همچنین بر تعادل کار-زندگی معلمان تاکید دارد.کلید واژگان: فضیلت سازمانی, رفتار شهروندی سازمانی, تعادل کار- زندگی, معلمان, مدارس}This study aimed to investigate the mediating role of work-life balance in causal relationships between organizational virtue and organizational citizenship behavior of teachers and suggest a causal model in relation to it. The study population included all staff of Kaleybar district schools who were selected by cluster sampling method and Cochran's formula, 200 people. The present study is applied in terms of purpose and descriptive-correlational in terms of method. Standard data questionnaires were used to collect data, all of which had good validity and reliability. The research data were analyzed using SPSS and lisrel software in the form of t-tests and structural equation modeling.The results show that the organizational virtue of schools directly has a significant effect on the organizational citizenship behavior of Kaleybar education staff; Also, the hypothetical model test shows that organizational virtue can influence teachers' organizational citizenship behavior by mediating work-life balance. The research findings emphasize the importance of organizational virtue of schools and the organizational citizenship behavior of employees, as well as the work-life balance of teachers.Keywords: organizational virtue, Organizational Citizenship Behavior, Work-Life Balance, teachers, Schools}
-
نارضایتی از عملکرد نظام آموزشی در پاسخگویی به نیازهای روزافزون جامعه امروز و قابلیت های ضعیف خروجی های آن در دستیابی به هدف های از پیش تعیین شده، آموزش وپرورش امروز را با چالش های جدی مواجه کرده است. بر این اساس پژوهش حاضر با هدف بررسی مولفه ها و شاخص های اثربخشی مدارس متوسطه دوم استان هرمزگان برای ارائه مدل در راستای بهبود سیستم آموزشی مدارس انجام شد. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی بوده و از نظر شیوه گردآوری اطلاعات، با رویکرد کمی-کیفی (آمیخته) انجام گرفته است. جامعه آماری شامل افراد خبره در حوزه اثربخشی مدارس بود که در بخش کمی شامل تمامی مدیران، دبیران و هنرآموزان مدارس در استان هرمزگان در سال تحصیلی 1396-1397 (6800=N) بود. همچنین در بخش کیفی نیز حجم جامعه با اشباع نظری 10 نفر برآورد شد. حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران 364 نفر برآورد شده و برای انتخاب نمونه نیز از نمونه گیری طبقه ای استفاده شد. ابزار گردآوری داده ها، مصاحبه و پرسش نامه محقق ساخته بر مبنای مقیاس پنج گزینه ای بود. پایایی پرسشنامه از طریق آلفای کرونباخ و روایی آن از نظر صوری و محتوایی از طریق چند نفر از خبرگان به تایید رسید. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل عاملی اکتشافی و تحلیل عاملی تاییدی استفاده شد. نتایج به دست آمده به شناسایی 16 مولفه و 65 شاخص منجر شد که نامگذاری آنها بر اساس مبانی نظری شکل گرفت.
کلید واژگان: اثربخشی, مدارس, آموزش و پرورش, استان هرمزگان}The dissatisfaction from the educational system’s performance to answer the increasing needs of the today society and the weak caoabilities of its outputs to achive the pre determind objectives, have confronted the todey’s education with serious challenges. accordingly, the present study was aimed to Study of the Components and Indicators of Effectiveness of Secondary Schools in Hormozgan Province in order to provide a model for improving the educational system in schools. the purpose of this research is applied and in terms of information gathering method, a quantitative-qualitative approach has been taken. the statistical population includes experts in the field of school effectiveness which in part of quantitative research, included all school principals, teachers and students in Hormozgan province during the academic year of 2017-18 (N=6800), also In the qualitative section, the statistical population was estimated with a theoretical saturation of 10 people. the sample size was estimated to be 364 by Cochran formula. A stratified sampling was used to select the sample. The data collection tool was a researcher-made questionnaire based on the 5-item scale. Reliability of the questionnaire through Cronbach's alpha and Validity of the questionnaire in terms of form and content were confirmed through several experts. To analyze the data, exploratory factor analysis and confirmatory factor analysis were used. The results obtained to identify 16 components and 65 indicators, whose naming was based on theoretical foundations.
Keywords: Effectiveness, Schools, Education, Hormozgan Province} -
هدف این پژوهش بررسی رابطه رهبری اخلاقی با عملکرد مدیران مدارس شهر تهران بود. پژوهش حاضر از لحاظ هدف کاربردی و از لحاظ شیوه اجرا پیمایشی از نوع همبستگی بود. جامعه پژوهش مدیران مدارس دوره ابتدایی شهر تهران در سال تحصیلی 97-1396 (1353 نفر) بودند که بر اساس جدول کرجسی و مورگان 298 نفر (159 زن و 139 مرد) با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های رهبری اخلاقی (دی هوق و دن هارتگ، 2008) و عملکرد مدیران (پاترسون، 1992) استفاده شد که روایی صوری و محتوایی آنها تایید و پایایی آنها با روش آلفای کرونباخ به ترتیب 92/0 و 87/0 محاسبه شد. داده ها به کمک نرم افزار SPSS-22 و با روش های ضرایب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه تحلیل شدند. نتایج نشان داد که بین رهبری اخلاقی با عملکرد مدیران مدارس رابطه مثبت و معنادار وجود داشت. همچنین بین مولفه های رهبری اخلاقی یعنی انصاف، شفاف سازی نقش و تسهیم قدرت با عملکرد مدیران مدارس رابطه مثبت و معنادار وجود داشت. علاوه بر آن رهبری اخلاقی و همه مولفه های آن توانایی پیش بینی معنادار عملکرد مدیران مدارس را داشتند (05/0>P). بنابراین برای بهبود عملکرد مدیران مدارس می توان میزان رهبری اخلاقی و مولفه های آن را از طریق کارگاه های آموزشی ارتقاء بخشید.کلید واژگان: رهبری اخلاقی, عملکرد مدیران, مدارس}
-
مقدمه و هدف پژوهش
هدف از انجام این مقاله، بررسی میزان تاب آوری (مقاومت و انعطاف پذیری) در بحران های احتمالی و هم چنین بهره مندی مدارس ناحیه دو آموزشی کلانشهر اصفهان از شاخص های مدیریتی تاثیرگذار در برنامه ریزی و مدیریت بحران و عملیات تخلیه اضطراری جمعیت است.
روش پژوهشروش تحقیق در پژوهش حاضر، کاربردی، پیمایشی- تحلیلی است. بعد از مطالعه کامل جامعه آماری و جمع آوری اطلاعات به صورت میدانی در طی پنج ماه؛ طبقه بندی، محاسبه و ترسیم نمودار در نرم افزار SPSS و فرمول های ریاضی انجام گرفت و در نهایت تحلیل ها مکتوب شد. نقشه ها نیز با استفاده از GIS ترسیم شده اند.
یافته هامدارس مورد مطالعه در بخش شاخص های بنیادین دارای وضعیت مناسبی نیستند و آسیب پذیری آنها در سوانح و بحرانهای احتمالی بالاست. در میان ده شاخص های بنیادین، فقط وضعیت توزیع جمعیت و سیستم گرمایشی مناسب است و هشت شاخص دیگر نامناسب می باشد. از میان 142 مدرسه ناحیه دو، تنها 33 مدرسه دارای استاندارد مدیریتی بوده و 109 مدرسه هیچگونه استانداردی ندارند. وضعیت برخورداری همان 33 مدرسه نیز مناسب نیست و در ده شاخص مدیریتی، میزان بهره مندی در هفت شاخص متوسط به پایین، نامناسب و بسیار نامناسب است.
نتیجه گیرینتایج تحقیق نشان می دهد که میزان تاب آوری مدارس ناحیه دو آموزشی اصفهان با توجه به شاخص های بنیادین پایین می باشد. از سوی دیگر، میزان بهره مندی مدارس از شاخص های مدیریتی نیز ضعیف بوده و این ضعف آنها را در بحرانهای احتمالی به شدت آسیب پذیر کرده است. وضعیت مدارس مورد مطالعه در حوادث احتمالی با در نظر گرفتن یکپارچه شاخص ها (مجموع شاخص های بنیادین و مدیریتی) نامناسب، آسیب پذیر و بحرانی است.
کلید واژگان: مدیریت بحران, تخلیه اضطراری, مدارس, تاب آوری, اصفهان}Introduction and aim of researchthe aims of this paper are the assessment of Isfahan educational secondary district schools in resistance process (resilient and flexible) on probable disaster and having main managerial indicator in planning and management of disaster and Population Emergency Evacuation.
Research methodresearch method in the paper is Field work and analysis. Classification, computing and charting in SPSS and by mathematical formula after the survey of statistical society and collecting data from field on five months. Finally, the analysis of data has been written and maps were prepared by Arc GIS.
ResultsReviewed schools are not in suitable situation due to the fundamental indicators and therefore are very vulnerable in disaster event. In ten fundamental indicators, only population distribution and heating systems are appropriate and the eight indicators are not appropriate. Among the 121 schools, just 33 schools have management standards and 109 schools have nothing standards. Even management standards of 33 schools have not enough rates. In ten management indicators, the benefit rates of seven indicators are medium, inappropriate and critical.
ConclusionsResults of research show that resilience of school in Isfahan educational secondary districts due to fundamental indicators is low. On the other hand, benefit rates of management indicators is also weak and this weakness has severely damaged them in potential disasters. Eventually, the situation of schools in statistical society isinappropriate, vulnerable and critical due to integrated indicator (two fundamental and management indicators).
Keywords: Crisis management, Emergency Evacuation, Schools, resistance process, Isfahan} -
زمینه و هدفآمادگی و شناخت نسبت به خطرات پیرامون و نحوه ی جلوگیری در برابر حوادث، یکی از الزامات مهم در طراحی و اجرای ساختمان ها، جهت تامین ایمنی ساختمان در برابر آتش سوزی است. عملیات نجات در ساختمان هایی با تعداد محدود نقاط دسترسی به سطح خیابان (از جمله ساختمان های آموزشی) امری مشکل است. تراکم بالای جمعیت نیز مشکلات کنترل شرایط را در هنگام وقوع بحران دو چندان می کند. فقدان قوانین و مقررات ایمنی و اجرا نشدن دقیق آن ها، عدم نظارت و کنترل نامناسب و معضلات دیگر در طراحی، ساخت و بهره برداری از مدارس، شرایط نامناسبی را فراهم آورده که می تواند موجب بروز تلفات جانی و مالی قابل توجه گردد. هدف این پژوهش بررسی و ارائه راهکارهای طراحی معماری در راستای افزایش سطح ایمنی مدارس در برابر آتش سوزی است.روشپژوهش از نوع مروری و به روش توصیفی-تحلیلی با بررسی و مطالعات کتابخانه ای و اسناد مکتوب صورت گرفته است.یافته هابا وجود این که ضوابط موجود در زمینه ی راه های ایمنی ساختمان ها در برابر آتش، هر چند رهنمودی مناسب برای معماران، در جهت طراحی ایمن ارائه می دهد، اما بررسی و کنکاش در پیشینه ی موضوع پروژه، جای خالی بررسی نتایج و کفایت ضوابط در هنگام استفاده کاربر را نشان می دهد. راهکارهای طراحی معماری در این خصوص در دو گروه راهکارهای مطرح در ضوابط و آیین نامه ها و راهکارهای فراتر از ضوابط، جمع بندی شده است.نتایجدر این پژوهش به بررسی و معرفی قوانین و ضوابط مربوط به آتش سوزی در داخل و خارج کشور و آیین نامه های حفاظت در برابر آتش پرداخته شده است و راهکارهای طراحی معماری همراه با پیشنهادهایی برای طراحی ارائه گردیده است. در پروژه های بعدی می توان به کارایی ضوابط، براساس ویژگی های خاص کاربران فضا به صورت مفصل تر پرداخته شود.کلید واژگان: راهکارها, طراحی معماری, ضوابط و مقررات, ایمنی, مدارس, آتش سوزی}Background And ObjectivePreparation and recognizing the risks in the environment and how to prevent incidents is one of the important necessities to design and implementation of buildings in order to provide safety against fire. Rescue operations in buildings with the limited number of street access points (including educational buildings) are difficult. The high density of the population also makes it more difficult to control the situation during the crisis. The lack of safety regulations, strict inadequate monitoring and control, and other problems in designing, construction of schools created inappropriate conditions that may lead to significant casualties and deaths. The purpose of this study is to review and provide architectural design solutions to increase the level of safety in schools against fire.MethodThis study is done through descriptive-analytical method with library studies and documents.
Findings: Although the regulations on fire safety of buildings against fire are guidelines for architects to considering safety in design but study in projects backgrounds shows a blank spot in examining the results and quality of the regulations in using by users. In this regard architectural design solutions are categorized in two groups; the approaches to rules and regulations, and the solutions beyond the criteria.ResultsThis study consider the rules and regulations regarding fire at home and abroad and fire protection regulations have been reviewed as well as architectural design solutions with suggestions for design have been presented. In the next projects, the performance of the criteria may be further elaborated on the basis of the specific features of space users.Keywords: Design Guidelines, Architectural Design, Standards, Fire Safety, Schools, Fire} -
پژوهش حاضر باهدف تبیین نقش واسطه ای سرمایه های انسانی در رابطه خودرهبری کارکنان و چابکی سازمانی مدارس انجام شده است. روش پژوهش حاضر ازلحاظ هدف، کاربردی و ازنظر شیوه ی جمع آوری داده ها توصیفی و از نوع همبستگی هست. روش تحلیل این پژوهش از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بوده است. جامعه پژوهش شامل کلیه مدیران، معاونان، معلمان و کادر اجرایی مدارس دوره اول و دوم ابتدایی ناحیه یک شهرری بوده که با استفاده از فرمول نمونه گیری کوکران و روش نمونه گیری طبقه ای با اختصاص متناسب، 170 نفر از آنان انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه خودرهبری ابیلی و مزاری(1393)، سرمایه های انسانی نادری(1390) و چابکی سازمانی مرادی(1393) استفاده شد. به منظور تحلیل داده ها از آزمون های کولموگروف-اسمیرنوف، T تک گروهی، ضریب همبستگی گشتاوری پیرسون، و مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج نشان داد سه متغیر اصلی پژوهش (خودرهبری، سرمایه های انسانی و چابکی سازمانی) با یکدیگر رابطه مثبت و معناداری(p<0/01) دارند. مدل یابی معادلات ساختاری نیز حاکی از تاثیر خودرهبری بر سرمایه های انسانی(81/0=γ) و سرمایه های انسانی بر چابکی سازمانی (60/0=β) هست. هم چنین خودرهبری به طور غیرمستقیم و با میانجی گری سرمایه های انسانی بر چابکی سازمانی(39/0=γ) تاثیرگذار است. نتایج همچنین نشان داده که خودرهبری به طور مستقیم بر چابکی سازمانی تاثیرگذار نیست. نهایتا می توان این گونه نتیجه گرفت که ارتقای رفتارهای مبتنی بر خود مسئولیت پذیری و خودآغازگری مانند خودرهبری، نه تنها موجبات رشد سرمایه انسانی را فراهم می کند، بلکه چابکی سازمانی را به واسطه سرمایه انسانی تسهیل می کند.کلید واژگان: چابکی سازمانی, خودرهبری, سرمایه های انسانی, کارکنان, مدارس}This study aimed to explain the mediating role of human capital on the relationship between stuff's self-leadership and school's organizational agility. The research method was descriptive and correlational and data analysis method was SEM. The population consists of all administrators, principals, teachers and administrative staff first and second elementary school area of Rey that Using Cochran's sampling formula that Sample size was determined 170 persons by Stratified sampling with proportional allocation. For data collection used of self-leadership questionnaire of Abili and Mazari (2014) with the reliability (α =0/95), human capital questionnaire of Naderi (2011) with the reliability (α=0/97) and organizational agility questionnaire of Moradi (2013) with the reliability (α =0/96) for analyzing data Kolmogorov-Smirnov test, one sample t-test, stepwise regression and structural equation modeling was used. Results showed that self-leadership, human capital and organizational agility are higher than average. The correlation results showed that three variables correlate with each other this have significant relationship (pKeywords: Self, Leadership, Human Capital, Organizational agility, Schools}
-
آموزش و پرورش نهادی است که می باید حداقل یک گام ازنظر دانش، علم، فنون و الگوهای رفتاری از بقیه نهادها و موسسات جلوتر باشد، بنابراین نیازمند مدارسی است که نه تنها ازطریق ترویج و غنی سازی یادگیری، توانایی های سازگاری انسان با محیط را افزایش دهد، بلکه فرصت هایی برای توسعه خلاقیت و نوآوری انسان فراهم کند. پژوهش حاضر به منظور بررسی رابطه بین خلاقیت مدیران با میزان کاربست مولفه های سازمان یادگیرنده درمدارس انجام شده است. جامعه آماری شامل کلیه مدیران مدارس راهنمایی و متوسطه شهر اراک در سال تحصیلی 91-90 بود.که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای نسبی 144 مدیر انتخاب شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات شامل پرسشنامه خلاقیت با 29 سئوال و پرسشنامه کاربست مولفه های سازمان یادگیرنده با 37 سئوال بود. ضریب پایایی پرسشنامه ها با استفاده ازضریب آلفای کرونباخ به ترتیب برابر با 77/0و 93/0 محاسبه و قابل قبول بوده است. داده های پژوهش در دو سطح آمار توصیفی(فراوانی، درصد، میانگین و انحراف معیار) و استنباطی (ضریب همبستگی، آزمون t، تحلیل واریانس یک طرفه و رگرسیون ساده) مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. یافته ها نشان داد که وضعیت خلاقیت مدیران مدارس بالاتر از حد متوسط قرار دارد و همچنین میزان کاربست مولفه های سازمان یادگیرنده در مدارس مورد مطالعه بالاتر از حد متوسط می باشد. بین میزان خلاقیت مدیران و کاربست مولفه های سازمان یادگیرنده همبستگی مثبت و معنادار (224/0= r) در سطح 01/0 = a وجود دارد. میزان گرایش مدیران به آرمان مشترک، یادگیری تیمی و تفکر سیستمی از طریق خلاقیت آنها، قابل پیش بینی می باشد. اما بین خلاقیت مدیران با دو مولفه دیگر سازمان یادگیرنده (قابلیت شخصی و الگوهای ذهنی) رابطه معنادار مشاهده نشد.
کلید واژگان: خلاقیت, مولفه های سازمان یادگیرنده, مدارس, مدیران}Education is an institution that in terms of knowledge, science, technology, and behavior patterns is ahead of other institutions. Therefore, it requires schools to both promoting and enriching learning environment to enhance the ability of human adaptation, and providing opportunities for the development of creativity and innovation. The present study investigated relationship between managers Creativity and application of learning organization components in schools. The statistical population for the study included all secondary and high school principals of Arak city in the academic year of 2011-12. By proportional stratified random sampling, 144 principals were selected as sample population. Data collection tools included the creativity questionnaire with 29 questions and application component LO questionnaire with 37 questions. The reliability of the questionnaires gained acceptable coefficient using Cronbach's alpha. Creativity of school principals showed above average as well as components of the application of learning. The results indicate that there is positive (r= 0.224) and significant at the 0.01 level correlation between Creativity of school principals and learning organization application components level. School principal's attitudes towards Shared vision, Team learning and Systems Thinking through their Creativity, is predictable. But there was no significant relationship between managers Creativity and two other components learning organization (Personal competence and mental models).Keywords: Creativity, Learning Organization components, School principals} -
هدف از این پژوهش، بررسی تاثیر سبک مدیریت مدیران بر میزان مشارکت اولیاء در مدارس بود.. پژوهش به شیوه توصیفی(پیمایشی) انجام شد. تعداد دویست نفر از اولیای دانش آموزان و کلیه دبیران دو مدرسه ی راهنمایی تحصیلی دخترانه منتخب(یک مدرسه با سبک مدیریت مشارکتی و یک مدرسه با سبک مدیریت آمرانه) در سال تحصیلی91-90 به عنوان نمونه در تحقیق مشارکت داده شدند.. برای جمع آوری داده ها در خصوص میزان مشارکت اولیاء در امور مدارس، از پرسشنامه ی محقق ساخته ی 25 سوالی در 5گویه و برای تعیین سبک مدیریت مدیران، پرسشنامه محقق ساخته ی20 سوالی(تدوین شده بر اساس سبک های مدیریت لیکرت) استفاده شده است برای تجزیه و تحلیل داده ها از میانگین، انحراف معیار و از آزمون t گروه های مستقل استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که سبک مدیریت مشارکتی بر مشارکت اولیا در امور پرورشی، پشتیبانی، تقویت رابطه خانه و مدرسه، تقویت ارتبا ط مدرسه با جامعه تاثیر مثبت دارد.
کلید واژگان: سبک مدیریت, مشارکت, اولیا, مدارس, سنندج}The purpose of this research is to study the effect of management styles of managers on the participation of parents in female middle schools in Sanandaj city. The method of this research is correlational descriptive. The participants of this study were 200 parents and all the teachers chosen from two schools. The data collection tools included two researcher-made questionnaires which were about the management styles of managers and the participation of parents, with 20 and 25 items accordingly. Mean, SD and t-test independent groups were used for dayta analysis. The results indicated that collaborative management positively affects the participation of parents in such affairs as supporting home-school relationship, strengthening school-community relationship, and parents involvement in school administration.Keywords: management styles, Participation, Principals, parents, middle schools} -
پیشرفتهای چشمگیر در ابعاد مختلف زندگی انسان و پیچیدگی ارتباط این ابعاد، مشکلات عدیده ای را در امر برنامه ریزی و مدیریت ایجادکرده است.برنامه ریزان و مدیران شهری نیز از جمله متخصصانی هستند که با اطلاعات متنوع و فراوانی سر وکار دارند و برای حفظ و ساماندهی وضعیت یک شهر نیازمند استفاده از این حجم اطلاعات در تحلیل های مکانی می باشند. پیچیدگی، تنوع و حجم انبوه اطلاعات مکانی از یک سو و تواناییهای کامپیوتر در عرصه اطلاعات از سوی دیگر، فلسفه وجودی استفاده از سیستم های کامپیوتری را توسط مدیران و برنامه ریزان شهری تبیین می کند. سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) از آنجا که مختص کار با داده های جغرافیایی و مکانی و تجزیه و تحلیل این اطلاعات می باشد ابزاری مناسب برای بررسی مکان یابی مدارس به عنوان یکی از کاربری های شهری و تعیین مکان مناسب برای استقرار آنها در محدوده شهری است.همچنین ماتریس ارزیابی کیفی کاربری ها، معیارهایی مناسب برای مدیران شهری فراهم می آورد تا با کمک سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) تصمیماتی مناسب برای مکان یابی مدارس اتخاذ نمایند.
کلید واژگان: سیستم اطلاعات جغرافیایی, مدارس, نظریه های مکان یابی, ماتریس های ارزیابی کیفی کاربری ها}Significant progress in different aspects of human life and the complexity of the relation between these aspects has brought numerous problems in planning and management. Urban administrators and planners are also experts who deal with a wide variety of information and require the use of information in place analysis to maintain and organizing the status of a city. Complexity, diversity and the high amounts of spatial information on one hand and computerized capabilities in the field of information on the other hand, explain the philosophy of the use of computer systems by urban. Since Geographic Information System (GIS) deals specifically with geographic and spatial data and analysis of this information, it is the proper means to locate schools to and establish them in urban area. Also, applying qualitative evaluation of the matrix, provide the appropriate criteria for urban managers to make appropriate decisions to locate schools using the geographic information system (GIS).
Keywords: Geographic information system, Schools, locating theories, applying qualitative assessment matrix}
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.