به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « teachers » در نشریات گروه « علوم تربیتی »

تکرار جستجوی کلیدواژه «teachers» در نشریات گروه «علوم انسانی»
  • علیه رضا داد*، فاطمه مجیدی، معصومه کیانی
    یکی از مهم ترین زیرمجموعه ها و مصادیق عدالت، بحث عدالت در نظام تعلیم و تربیت و چگونگی توزیع امکانات و فرصت های آموزشی است. عدالت آموزشی براساس قانون اساسی به عنوان یک فرصت، حق و نیاز همگانی به رسمیت شناخته شده، و جمهوری اسلامی ایران در حدود قانون موظف به تامین آن است. بنابر سند تحول بنیادین آموزش و پرورش، عدالت زمانی در محیط های آموزشی برقرار می گردد که یادگیرندگان بتوانند به اهداف مختلف ساحت های تربیتی دست یابند. در این راستا، هدف پژوهش حاضر بررسی راهکارهای تحقق عدالت آموزشی در بیانات مقام معظم رهبری، با توجه به تاکید ایشان بر موضوع عدالت است. همچنین وضعیت شاخصه عدالت آموزشی پس از پیروزی انقلاب اسلامی تبیین شده است. در این پژوهش با روش تحلیل محتوای کیفی استقرایی، مضامین فراگیر و پایه شناسایی شد و پس از آن در هر مضمون فراگیر، اطلاعات آماری در جهت تبیین پیشرفت نظام موجود ارائه گردید. به طور کلی شاخصه های عدالت آموزشی و تربیتی از دیدگاه مقام معظم رهبری شامل 4 مضمون فراگیر و 22 مضمون پایه می باشد. مضامین فراگیر به دست آمده عبارتند از: در دسترس بودن فرصت های آموزشی برای همگان، افزایش امکانات آموزشی، توجه به استعدادها و علایق و رفع تبعیض جنسیتی. مهم ترین مضامین پایه نیز عبارتند از: توزیع متناسب فرصت های آموزشی، گسترش توزیع علم، افزایش کیفیت مدارس، تقسیم عادلانه و عاقلانه امکانات، تقویت مدارس دولتی، عدم تفاوت میان دختر و پسر در امر تحصیل، توجه به نخبگان و برنامه ریزی برای استعدادهای گوناگون.
    کلید واژگان: آیت الله خامنه ای, تعلیم و تربیت, عدالت آموزشی, دانش آموزان, معلم, نظام آموزشی, آموزش و پرورش}
    Aliyyeh Rezadad *, Fatemeh Majidi, Masumeh Kiyani
    One of the most significant subsets and manifestations of justice is the discussion of justice within the educational system and the distribution of educational resources and opportunities. Educational justice, according to the Constitution, is recognized as a universal right, need, and opportunity, and the Islamic Republic of Iran is obligated to provide it within the framework of the law. According to the Fundamental Transformation Document of Education, justice is realized in educational environments when learners can achieve the various objectives of different educational domains. In this context, the aim of the present study is to explore the strategies for achieving educational justice as articulated in the statements of the Supreme Leader, with a particular focus on his emphasis on justice. Furthermore, the status of educational justice indicators following the Islamic Revolution is elucidated. In this research, using the method of inductive qualitative content analysis, the overarching and foundational themes were identified, and within each overarching theme, statistical information was provided to explain the progress of the current system. Overall, the indicators of educational and pedagogical justice from the Supreme Leader's perspective encompass four overarching themes and twenty-two foundational themes. The overarching themes identified include: accessibility of educational opportunities for all, enhancementof educational facilities, attention to talents and interests, and the elimination of gender discrimination. The most important foundational themes include: equitable distribution of educational opportunities, expansion of knowledge dissemination, improvement of school quality, fair and rational allocation of resources, strengthening of public schools, no distinction between girls and boys in education, attention to elites, and planning for diverse talents.
    Keywords: Ayatollah Khamenei, Education, Educational Justice, Students, Teachers, Educational System, Education, Training}
  • Parvaneh Valavi *, Razieh Azimi Shoushtari, Seyed Mansour Marashi
    The present study examines the teachers' experience of teaching "environmental protection" to elementary school students. Qualitative research has been done using the phenomenological method. The research population includes all teachers working in primary schools in Ahvaz. Sampling was purposeful, and after semi-structured interviews with 30 teachers, theoretical data saturation was obtained. The condition for selecting teachers was their desire to participate in research and interest in environmental topics. Interview data were analyzed using the Van Manen method to explore teachers' experience of environmental protection education. Findings include five main themes: ethics education in environmental protection, elements of environmental protection education, knowledge in environmental protection, attitude in environmental protection, and skills in environmental protection, and 15 sub-themes. According to teachers' experience, promoting and increasing students' sense of responsibility towards the environment and teaching environmental ethics is essential. It is also necessary to pay attention to human interaction and the two-way relationship with the environment and teach students that there is a kind of trade between us and nature, and if humans do not fulfill their obligations to nature, they face dangerous and unsolvable consequences. The teachers believed that, to increase students' understanding of how to preserve the environment, its harmful factors, and the consequences of polluting it, some lessons should mention environmental issues and problems and their solutions. Also, teaching aids should be prepared and used for environmental protection education. Improving students' attitudes toward the environment can motivate them to react to right and wrong environmental behaviors, make them aware of the value of nature, and ultimately lead to environmental protection.
    Keywords: Education, Elementary School, Environment, Lived Experience, Teachers}
  • پروین بهاری، واقف دلخوش، بهبود یاری قلی*، غلامرضا گل محمد نژاد بهرامی

    هدف پژوهش حاضر توصیف تجارب زیسته معلمان از مقاومت دانش آموزان در برابر هنجارهای مدرسه بود. این پژوهش به روش کیفی با رویکرد پدیدارشناسی انجام شده است. به منظور احصای تجارب، 15 نفر از معلمان با روش نمونه گیری هدفمند تا رسیدن به اشباع نظری انتخاب شدند. داده ها از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته و عمیق گردآوری و به روش هفت مرحله ای کلایزی، با نرم افزار MAXQDA 2020 تحلیل شدند. پس از بررسی معتبر بودن داده ها از سوی مشارکت کنندگان، 181 کد به دست آمد که در قالب 6 مضمون اصلی و 22 مضمون فرعی تلخیص شدند. یافته ها نشان دادند که نقض ارزشها (نقض قوانین آموزشی، نقض قوانین انضباطی، نقض ارزشهای اخلاقی و نقض ارزشهای اجتماعی)، صلاحیتهای معلمی (سبک تدریس، تعامل بین معلم و دانش آموز، فن کلاس داری، حفظ شان و شخصیت دانش آموز و سعه صدر و گذشت)، اختلالات رفتاری در نوجوانی (رفتارهای ناسازگارانه، نیاز به توجه، قدرت طلبی و تقلید و الگو پذیری)، عملکرد خانواده (بازخورد تربیت خانواده در مدرسه، انسجام خانواده، ضعف پیوند بین خانواده و مدرسه، نظارت خانواده ها و اختلاف طبقاتی خانواده ها)، تعامل نوجوان با همسال (تسلیم فشار همسالان و همنوا شدن با همسالان) و آسیبهای رسانه و فضای مجازی (تغییر ارزشها و ترویج رفتارهای ناسالم)، مهم ترین مضامین اصلی و فرعی در تجارب معلمان است. از این رو دانش آموزان با توجه به اختلالات رفتاری در نوجوانی، آسیبهای موجود در خانواده، مدرسه، گروه همسالان و فضای مجازی در برابر هنجارهای مدرسه مقاومت می کنند.

    کلید واژگان: مقاومت در برابر هنجارها, مدرسه, معلمان, پدیدارشناسی}
    P. Bahaari, V. Delkhosh, B. Yaargholi*, G. Golmohammadnejaad Bahraami

    In order to sketch a better view of factors affecting students’ resistance to school norms, the experiences of 15 teachers who were purposefully selected to the point of data saturation, were recorded through extensive and semi-structured interviews. The analyses of the responses lead to the identification of 181 elements within 6 major and 22 minor themes. Disregard for values, teaching competencies, behavioral disorders among adolescents, family role, adolescent’s interaction with peers, and the cyberspace harmful potential are the most important factors influencing students’ resistance to school norms according to the teachers interviewed.

    Keywords: Resisting Norms, School, Teachers, Phenomenology}
  • زهرا محمودنیا، محسن دیبایی صابر*

    پژوهش حاضر با هدف بررسی چگونگی نقش فعالیتهای فوق برنامه در تقویت برنامه درسی رسمی از نظر معلمان دوره اول متوسطه انجام شد. روش تحقیق توصیفی- پیماشی و از نوع کاربردی است. جامعه آماری شامل کلیه معلمان دوره اول متوسطه شهرستان قائمشهر درسال 99-1400 (390 نفر) است، که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده و برحسب جدول کرجسی و مورگان 194 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار گرداوری داده ها،مطالعات کتابخانه ای و فرم پرسشنامه محقق ساخته بوده که روایی ان با استفاده از روایی صوری و پایایی ان با استفاده از ضریب الفای کرونباخ مورد تایید قرار گرفت. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آمار توصیفی و امار استنباطی (آزمون تی و آزمون فریدمن) استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که نقش فعالیتهای فوق برنامه در دستیابی از منابع آموزشی، ارتقاء انگیزش تحصیلی ، بهبود امکان ارتباط ، ارتقاء کیفیت تدریس، ارتقاء کیفیت تکالیف درسی، بهبود فرایند ارزشیابی و ملاحظه تفاوت های فردی در سطح متوسط به بالا می باشد. که از این میان نقش فعالیت های فوق برنامه در «بهبود فرآیند ارزشیابی تحصیلی » بیشترین میانگین و «بهبود امکان ارتباط و تداوم آن» کمترین میانگین رتبه را کسب کرده اند.

    کلید واژگان: برنامه درسی رسمی, دوره اول متوسطه, فعالیت های فوق برنامه, معلمان}
    Zahra Mahmoudnia, Mohsen Dibaei Sabr *

    The aim of this study was to investigate the role of extracurricular activities in strengthening the formal curriculum from the perspective of junior high school teachers.The statistical population includes all secondary school teachers in Ghaemshahr city (390 people), which according to Krejcie and Morgan table ) 194 people (were selected as a sample using simple random sampling method.Data collection tools were library studies and a researcher-made questionnaire form whose validity was confirmed using expert opinions (content validity) and its reliability was confirmed using Cronbach's alpha coefficient (coefficient 0.93).to analyze the data were used Descriptive statistics and inferential statistics (t-test and Friedman test).Findings showed that the role of extracurricular activities in accessing and utilizing educational resources, improving students' academic motivation, improving the possibility of communication and continuity, improving the quality of teachers' teaching, improving the quality of students' homework, improving the evaluation process Academic achievement and consideration of individual differences of students are in the middle to high level. Among these, the role of extracurricular activities in "improving the process of students' academic evaluation" has the highest average rank and the role of extracurricular activities in "improving the possibility of communication and its continuity" have the lowest average rank.

    Keywords: Extracurricular Activities, Formal Curriculum, Teachers, Junior High School}
  • غلامرضا شفیعی، مریم پورجمشیدی*

    این پژوهش با هدف بررسی رابطه ی باورهای معرفت شناختی، فلسفه های آموزشی با تلفیق فناوری در کلاس درس معلمان مرد مقطع متوسطه شهر همدان در سال تحصیلی 1400-1401 انجام شد. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل تمامی معلمان مرد مقطع متوسطه شهر همدان بود. حجم نمونه با استفاده از جدول کرجسی و مورگان، 186 نفر بود که به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها شامل پرسشنامه باورهای معرفت شناختی شومر (1990)، پرسشنامه فلسفه های آموزشی (سادکر، 2014) و پرسشنامه تلفیق فناوری اشمیت و همکاران (2009) بود. یافته ها در خصوص رابطه ی بین باورهای معرفت شناختی نشان داد بین مولفه ی ساده بودن دانش، توانایی ذاتی یادگیری، یادگیری سریع و خاص بودن دانش تلفیق فناوری در کلاس درس رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد؛ اما بین قطعیت دانش با تلفیق فناوری در کلاس رابطه معنی داری وجود ندارد. در خصوص رابطه ی بین فلسفه های آموزشی معلمان با تلفیق فناوری آنها در کلاس درس نیز یافته ها نشان داد بین خرده مولفه ی پیشرفت گرایی و وجود گرایی با تلفیق فناوری رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد؛ اما بین خرده مولفه ی پایدارگرایی، ضرورت گرایی و بازسازی گرایی با تلفیق فناوری رابطه معنی داری وجود ندارد. همچنین مشخص شد مولفه ی توانایی ذاتی یادگیری از خرده مولفه های مربوط به باورهای معرفت شناختی و  وجود گرایی و نیز ضرورت گرایی از خرده مولفه های مربوط به فلسفه های آموزشی می توانند به طور مثبت و معنی داری تلفیق فناوری توسط معلمان در کلاس درس را پیش بینی کنند.

    کلید واژگان: باورهای معرفت شناختی, فلسفه های آموزشی, تلفیق فناوری, معلمان}
    Gholamreza Shafiei, Maryam Pourjamshidi*

    This research was conducted to investigate the relationship between epistemological beliefs, educational philosophies, and the integration of technology in the classroom of male middle school teachers in Hamedan City. The descriptive research method was a correlation. The statistical population included all male secondary school teachers in Hamadan city, numbering 361 people. The sample size was 186 people using the Karjesi and Morgan table were selected. Data collection tools included Schumer's epistemological beliefs questionnaire (1990), educational philosophies questionnaire (Sadker, 2014), and Schmidt et al.'s technology integration questionnaire (2009). The findings showed that there is a positive and meaningful relationship between the components of simplicity of knowledge, inherent ability to learn, quick learning, and the specificity of technology integration knowledge in the classroom; But there is no significant relationship between the certainty of knowledge and the integration of technology in the classroom. Regarding the relationship between teachers' educational philosophies with their technology integration in the classroom, the findings showed that there is a positive and significant relationship between the sub-components of progressivism and existentialism with the integration of technology; However, there is no significant relationship between the sub-components of sustainability, essentialism and reconstructionism with the integration of technology. It was also found that the component of inherent ability to learn from the sub-components related to epistemological beliefs and existentialism and essentialism from the sub-components related to educational philosophies can positively and meaningfully integrate technology by teachers in Predict the Classroom.

    Keywords: Epistemological Beliefs, Educational Philosophies, Technology Integration, Teachers}
  • معصومه السادات ابطحی*، نرگس بخشی

    پژوهش حاضر با هدف بررسی ویژگی های روانسنجی پرسش نامه ناگویی هیجانی و رابطه آن با مکانیزم-های دفاعی در معلمان شهر تهران در سال تحصیلی 1402-1401 انجام شد. پژوهش حاضر از نظر هدف بنیادی و از نظر روش توصیفی از نوع همبستگی بودکه به روش نمونه گیری در دسترس 500 نفر به عنوان حجم نمونه گروه اول و 90 نفر نیز جهت بازآمایی پرسشنامه در مرحله دوم بصورت تصادفی انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسش نامه ناگویی هیجانی برموند-ورست (2001) و پرسش نامه مکانیزمهای دفاعی اندروز و همکاران (1993) جمع آوری شد. تحلیل داده ها با روش تحلیل عاملی اکتشافی، تحلیل عاملی تاییدی، آزمون آلفای کرونباخ، ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چند گانه گام به گام در نرم افزار SPSS-26 و AMOS-24 انجام گرفت. نتایج تحلیل عاملی تاییدی، مدل پنج عاملی این پرسشنامه را تایید کرد (026/0=RESMA)، (99/0=CFI)، (91/0=GFI)، (96/0=RFI) همچنین نشان داد که در گام اول مکانیسم دفاعی رشد نیافته با ضریب 428/0 و در گام دوم مکانیسم دفاعی رشد نیافته و مکانیسم دفاعی رشد یافته به ترتیب با ضرایب 438/0 و 176/0 - و در گام سوم مکانیسم دفاعی رشد نیافته و مکانیسم دفاعی رشد یافته و مکانیسم دفاعی روان آزرده به ترتیب با ضرایب 399/0 و 188/0- و 101/0 توان پیش بینی ناگویی هیجانی را به طور معنی داری دارند (01/0>P). ضریب پایایی آلفای کرونباخ و بازآزمایی به فاصله 4 هفته به ترتیب در عامل دشورای در توصیف احساسات (93/0،94/0)، دشورای در تشخیص احساسات (86/0،89/0)، دشورای در مدیریت احساسات (93/0،88/0)، دشورای در تفکر عینی (93/0،91/0) و دشورای در تفکر انتزاعی (93/0،87/0) بود

    کلید واژگان: ویژگی های روانسنجی, ناگویی هیجانی, مکانیزم های دفاعی, معلمان}
    Masoumeh Sadat Abtahi *, Narges Bakhshi

    The present study was conducted with the aim of investigating the psychometric characteristics of the emotional dyslexia questionnaire and its relationship with defense mechanisms in teachers in Tehran in the academic year of 1402-1401. This research was based on the fundamental objective and correlational in terms of the descriptive method. 500 people were randomly selected from the available sampling method as the sample size of the first group and 90 people were randomly selected for the second stage of the questionnaire. Data were collected using the Bermond-Worst (2001) ataxia questionnaire and the Andrews et al. (1993) defense mechanism questionnaire. Data analysis was done with exploratory factor analysis, confirmatory factor analysis, Cronbach's alpha test, Pearson's correlation coefficient and step-by-step multiple regression in SPSS-26 and AMOS-24 software. The results of the confirmatory factor analysis confirmed the five-factor model of this questionnaire (RESMA=0.026), CFI=0.99, GFI=0.91, and RFI=0.96. According to the findings, it can be concluded that alexia and its components have a significant direct relationship with an underdeveloped defense mechanism. Alexia, except for the difficulty in abstract thinking, has a significant direct relationship with a developed defense mechanism.

    Keywords: Emotional Dyslexia, Defense Mechanisms, Teachers}
  • غلامرضا صفری*، امید صفری

    هدف از این تحقیق بررسی ارتباط بین مدیریت استعداد با عملکرد شغلی از طریق توانمندسازی روانشناختی در معلمان مقطع متوسطع اول شهرستان ممسنی می باشد. این تحقیق کاربردی و از نوع توصیفی و همبستگی است. جامعه آماری این تحقیق، تمامی معلمان مقطع متوسطه اول شهرستان ممسنی به تعداد 301نفر بود، که از این تعداد 170 نفر به عنوان نمونه و به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای با محقق همکاری کردند.ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه های استاندارد عملکرد شغلی پترسن و همکاران (2004)، مدیریت استعداد احمدی و همکاران (1391) و توانمندسازی روانشناختی (اسپریتزر ،1995) بود. برای توصیف داده ها از روش های آمار توصیفی و برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آماری ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون و معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج حاصل از تحقیق نشان داد که بین مدیریت استعداد و توانمندسازی روانشناختی با عملکرد شغلی رابطه ی مثبت و معناداری وجود داشت و همچنین بین مدیریت استعداد و توانمندسازی روانشناختی رابطه ی مثبت و معناداری وجود داشت. در نهایت، نتایج نشان داد که ارتباط بین مدیریت استعداد با عملکرد شغلی از طریق توانمندسازی روانشناختی مثبت و معنادار بود (01/0 ≤p).

    کلید واژگان: عملکرد شغلی, مدیریت استعداد, توانمند سازی روانشناختی, معلمان, شهرستان ممسنی}
    Gholamreza Safari *, Omid Safari

    The purpose of this research is to investigate the relationship between talent management and job performance through psychological empowerment in teachers of the first secondary level of Mamsani city. This research is applied and descriptive and correlational. The statistical population of this research was all 301 teachers of the first secondary level of Mamsani city, of which 170 people cooperated with the researcher as a sample and by cluster random sampling method. Data collection tools were standard job performance questionnaires. Petersen et al. (2004), talent management by Ahmadi et al. (2011) and psychological empowerment (Spritzer, 1995). Descriptive statistics methods were used to describe the data, and Pearson's correlation coefficient, regression and structural equations were used to analyze the data. The results of the research showed that there was a positive and meaningful relationship between talent management and psychological empowerment with job performance, and there was also a positive and meaningful relationship between talent management and psychological empowerment. Finally, the results showed that the relationship between talent management and job performance through psychological empowerment was positive and significant (P ≤ 0.01).

    Keywords: Job Performance, Talent Management, Psychologicalempowerment, Teachers, Mamsani City}
  • امید صفری*

    هدف از این تحقیق تعیین ارتباط بین تفکر استراتژیک با بهره وری آموزشی از طریق اخلاق کار اسلامی در معلمان مقطع متوسطه اول شهرستان گچساران بود. این تحقیق کاربردی و از نوع توصیفی و همبستگی بود. جامعه آماری این تحقیق، تمامی معلمان مقطع متوسطه اول شهرستان گچساران به تعداد 340نفر بود، که از این تعداد 181 نفر به عنوان نمونه و به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای با محقق همکاری کردند.ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه های استاندارد بهره وری هرسی و گلداسمیت (1980)، تفکر استراتژیک گلدمن (2005) و اخلاق کاری اسلامی علی و الکاظمی (2007) بود. برای توصیف داده ها از روش های آمار توصیفی و برای تجزیه استنباطی داده ها از روش های آماری ضریب همبستگی پیرسون،رگرسیون و معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج حاصل از تحقیق نشان داد که بین تفکر استراتژیک با بهره وری آموزشی و اخلاق کار اسلامی رابطه ی مثبت و معناداری وجود داشت و همچنین نتایج حاصل از تحقیق نشان داد که ارتباط بین تفکر استراتژیک با بهره وری آموزشی از طریق اخلاق کار اسلامی آزمودنی ها معنادار بود (01/0 ≤p).

    کلید واژگان: تفکر استرتژیک, بهره وری آموزشی, اخلاق کار اسلامی, معلمان, شهرستان گچساران}
    Omid Safari *

    The purpose of this research was to determine the relationship between strategic thinking and educational productivity through Islamic work ethics in the first secondary level teachers of Gachsaran city. This research was applied and descriptive and correlational. The statistical population of this research was all the teachers of the first secondary level of Gachsaran city in the number of 340 people, of which 181 people cooperated with the researcher as a sample and by cluster random sampling method. Data collection tools were standard productivity questionnaires. Hersey and Goldsmith (1980), Goldman's strategic thinking (2005) and Ali and Al-Kazemi's Islamic work ethics (2007). Descriptive statistics methods were used to describe the data, and Pearson's correlation coefficient, regression, and structural equations were used to analyze the data. The results of the research showed that there was a positive and meaningful relationship between strategic thinking and educational productivity and Islamic work ethics, and also the results of the research showed that was significant. was the relationship between strategic thinking and educational productivity through the Islamic work ethics of the subjects (P ≤ 0.01).

    Keywords: Strategic thinking, educational efficiency, Islamic work ethics, Teachers, Gachsaran city}
  • بهبود یاریقلی*، مریم حلیمی شبستری، پروین بهاری
    هدف از پژوهش حاضر، بررسی تاثیر آموزش فلسفه به کودکان بر کیفیت تعامل معلمان و دانش آموزان دختر متوسطه اول بود. روش پژوهش نیمه تجربی از نوع طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری را کلیه دانش آموزان دختر متوسطه اول شهر تبریز در سال تحصیلی 99-1398 تشکیل دادند که از بین آن ها 60 نفر با روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب و در بین گروه ها جای دهی شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه تعامل معلم و دانش آموز (QTI) استفاده شد که روایی آن از طریق نظر متخصصان بررسی گردید و اعتبار آن به وسیله آلفای کرونباخ 87/0 به دست آمد. برنامه آموزش فلسفه به کودکان به مدت 11 جلسه، به صورت اجتماع پژوهی برای گروه آزمایش انجام شد. تجزیه و تحلیل داده ها با نرم افزار Spss 18 انجام گرفت. نتایج نشان داد که آموزش فلسفه به کودکان به میزان 68 درصد بر تفاوت های فردی دانش آموزان در تعامل بین معلمان و دانش آموزان موثر است. بر اساس نتایج، آموزش فلسفه به کودکان می تواند بر کیفیت تعامل معلمان و دانش آموزان دختر متوسطه اول تاثیر مثبت بگذارد.
    کلید واژگان: آموزش فلسفه به کودکان, تعامل, معلمان, دانش آموزان}
    Behboud Yarigholi *, Maryam Halimi Shabestari, Parvin Bahari
    The aim of this study was to investigate the effect of teaching philosophy to children on the quality of interaction between teachers and female students First High School. The study methodology was quasi-experimental study with pretest-posttest design by control group. Statistical society included all female students of the first high school level in Tabriz city in the academic year of 2017-2018 that among them a sample of 60 students were selected by cluster sampling method and were assigned in both control and experimental groups randomly. Data were collected using Teacher-student interaction questionnaire (QTI) that validity were evaluated by the opinion of experts and the reliability by alpha Cronbach was 0.87. The philosophy education program for treatment group was performed in the form of community of inquiry method during 11 sessions. For data analysis Spss23 software were used. The results showed that the Teaching Philosophy to Children as much as 68% is effective on students' individual differences in the interaction between teachers and students. Data analyses indicated teaching philosophy to children can have positive effects on quality of interaction between teachers and female students first high school.
    Keywords: Philosophy For Children, Interaction, Teachers, Students}
  • ناصر شیربگی*، هانا احمدی، صنم شیربگی

     تدوین و اعتبارسنجی دو پرسشنامه محقق ساخته «میزان استفاده معلمان از سنجش اصیل» و «ادراک معلمان از سنجش اصیل» و ترویج مفهوم سنجش اصیل در بین دبیران دبیرستان های شهر سنندج هدف اصلی تحقیق حاضر بود. ازاین رو، محققان درصدد کشف نیمرخ وضعیت ادراک معلمان و میزان استفاده احتمالی آنان از اصول سنجش اصیل بودند. پژوهش از نوع کمی و توصیفی- پیمایشی بود. نمونه آماری متشکل از 200 نفر از دبیران دبیرستان های شهر سنندج در سال تحصیلی 1400-1401 بودند که با روش نمونه گیری خوشه ای دو مرحله ای انتخاب شدند. نتایج مطالعه نشان داد که میزان استفاده و ادراک معلمان از سنجش اصیل در دبیرستان های شهر سنندج بیش از حد متوسط بود. متغیرهای جنسیت، سابقه تدریس، میزان تحصیلات، ناحیه محل خدمت و نوع استخدام معلمان با میزان استفاده و ادراک آنان از سنجش اصیل همبستگی نداشت. معلمان فارغ از جنسیت، سابقه کار، ناحیه خدمت و نوع استخدام در محیطی مشابه تحصیل، کار و زندگی می کنند و در معرض تجربه های یکسان، آموزش ها و دوره های مشابه قرار گرفته بودند درک یکسانی از سنجش اصیل داشتند و میزان استفاده آنان نیز از سنجش اصیل در فرایند یاددهی- یادگیری مشابه بود. به نظر می رسد که نیاز به آموزش های بیشتر و برگزاری کارگاه ها و دوره های آموزشی و... برای آشنایی و توجیه دست اندرکاران مربوطه، معلمان و همچنین دانش آموزان و والدین آنان با مفهوم سنجش اصیل وجود دارد.

    کلید واژگان: سنجش اصیل, روش پیمایشی, میزان استفاده, ادراک معلمان, دانش آموزان}
    Naser Shirbagi *, Hana Ahamdi, Sanam Shirbagi

    Objectives and questions:

     In recent years, interest and support for a type of measurement that is less common has been aroused, and that is original measurement. The original measurement is different in its form and implementation, but it is not different from the common forms of measurement, density and formation measurement that are used today. Authentic assessment focuses and relies on the existence of connections between the real world outside the school and the school environment itself. Authentic assessment is an assessment task that has value and meaning for the student beyond the grade obtained. Authentic assessment is a concept popularized by among others that students engage in the use and application of skills and knowledge to address real-world problems or potential situations and give the assignment a sense of authenticity. With the concept of authentic measurement, its tools and types, there is a need to conduct research in this regard, considering the novelty of its concepts. The purpose of the current research is to develop and validate two questionnaires on the extent of teachers' use of authentic assessment and teachers' perception of authentic assessment. Therefore, the following research questions have been raised: 1) what is the level of perception of high school teachers about the concept of authentic assessment? 2) What is the rate of use of the principles of authentic assessment by high school teachers? 3) What difference do demographic variables such as gender, teaching experience, level of education, service area, and type of employment make in teachers' perception or use of the concept and principles of authentic assessment?

    Research method

    In this research, a quantitative research approach with a survey strategy was used. The statistical population consists of all teachers of the theoretical second secondary level (certain formal, formal experimental, contract and teaching rights) working in the dual education and training areas of Sanandaj city in the academic year 1401-1400. The sample people in this research were selected by two-stage cluster sampling method, so that in the first stage, 20 schools were randomly selected as a cluster out of 83 secondary schools, and then they were randomly selected from this school according to the number of their teachers, in order to estimate the sample size of Cochran's formula was used, and the number of 200 subjects was determined. Descriptive statistics and inferential statistics methods were used to analyze the quantitative data collected by questionnaire. In the descriptive statistics section, the frequency and percentage as well as statistical indicators such as mean, standard deviation, minimum, median, maximum and skewness coefficient have been used, and in the inferential statistics section, the one-sample mean test using Student's t-distribution, comparison test The average of two independent groups was used using Student's t distribution and the comparison test of the average of several independent groups was used using one-way analysis of variance and Pearson's correlation coefficient test.Data collection tools: To collect data from two questionnaires created by the researcher under the headings A- Questionnaire on the extent of teachers' use of authentic assessment and exploratory factor analysis using principal component analysis method with Varimax rotation, and the results of the above table show that 8 factors have special value There are more than one, the highest eigenvalue is equal to 14.62 and the lowest eigenvalue is 1.08. The first factor accounts for 28.66% of the variance and the eighth factor accounts for 2.12% of the variance, and eight factors together account for 68.56% of the variance of the questionnaire. B- The teachers' perception questionnaire was used in the classroom. Two methods of test-retest and Cronbach's alpha have been used for reliability. Exploratory factor analysis was performed using principal component analysis with varimax rotation. The results show that 7 factors have an eigenvalue greater than one, the highest eigenvalue is 11.22 and the lowest eigenvalue is 1.09. The first factor accounts for 28.78% of the variance and the seventh factor accounts for 1.092% of the variance, and eight factors together account for 70.75% of the variance of the questionnaire.

    Findings

     The level of perception of high school teachers about the concept of authentic assessment was more than average and with the findings of the researches that expressed the attitude and understanding of teachers about authentic assessment, it is significant. The amount of use of the selected sample teachers of authentic assessment principles was also more than average and it was in line with the findings of previous researches, he reached the conclusion in his study in Indonesia that the use of authentic assessment among teachers is more than average.

    Discussion and conclusion

    The obtained results indicated that the level of perception and use of authentic assessment of male and female teachers was equal, that is, gender had no effect on it. The results of this finding are also in line with the results of previous findings which showed that gender has no effect on teachers' perception and use of authentic assessment. The level of perception and the amount of use of authentic assessment was also the same in the teachers of district one and two of Sanandaj city, which indicates that the district did not affect the level of perception and the amount of use of authentic assessment. The level of teachers' perception and use of authentic assessment was equal in teachers with associate, bachelor, master and doctorate degrees and teachers with different employment methods. That is, the educational qualification and type of employment of teachers did not affect the level of perception and the amount of use of authentic assessment. In the examination of the work experience of the teachers, the result is that there is no significant linear relationship between the work experience of the teachers and the level of perception and the amount of use of authentic assessment, that is, the amount of work experience of the teachers did not affect the level of perception and the amount of use of authentic assessment. The results of this finding are also in line with previous researches that stated that work history and experience have no effect on professors' attitude and use of authentic assessment.

    Keywords: : authentic assessment, survey method, Utilization, Teachers', perception, Students}
  • تجارب زیسته معلمان از کاربرد فناوری در برنامه درسی دوره متوسطه: یک مطالعه ی پدیدارشناسانه
    سیروس منصوری*، بهمن یاسبلاغی، فاطمه جعفری

    پژوهش حاضر با هدف مطالعه تجارب زیسته معلمان از کاربرد فناوری در برنامه درسی دوره متوسطه صورت گرفت. رویکرد پژوهش کیفی و روش مطالعه نیز پدیدارشناسی بود. جامعه آماری پژوهش را معلمان دوره متوسطه که تجربه استفاده از فناوری در اجرای برنامه درسی را داشتند تشکیل دادند. حجم نمونه بر اساس قاعده اشباع نظری داده ها بود بنابراین بر اساس قاعده اشباع نظری، مشارکت کنندگان پژوهش به حجم 19 نفر با استفاده از نمونه گیری هدفمند از نوع مطلوب انتخاب شدند. معیار انتخاب مشارکت کنندگان پژوهش معلمانی بود که فناوری های آموزش را در اجرای آموزش بکار برده اند، بود. ابزار پژوهش، مصاحبه های نیمه ساختارمند بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل مضمون استفاده شد. از تحلیل مصاحبه ها 8 مضمون سازمان دهنده و 104 مضمون پایه استخراج شد. یافته ها نشان داد که تسهیل یادگیری، تغییرات مثبت پداگوژیگی، نوآوری های جدید فناورانه، تسهیل فرایندهای اداری، عدم وجود بسترها و زیرساخت های فنی مناسب، چالش های مربوط به نیروی اسانی، چالش های مدیریتی، چالش های پیامدی از اصلی ترین تجارب معلمان در فرایند اجرای برنامه درسی مبتنی بر فناوری بود. با توجه به نتایج پژوهش می توان گفت که متولیان نظام آموزشی به منظور افزایش استفاده از فناوری-های آموزش در اجرای برنامه درسی می بایست بسترهای فنی، قانونی و مدیریتی بکارگیری این فناوری ها را تسهیل کنند.

    کلید واژگان: تجارب زیسته, پداگوژی, فناوری, معلمان, برنامه درسی}
    Teachers' lived experiences of the use of technology in the implementation of secondary school curriculum: a phenomenological study
    Sirus Mansoori *, Bahman Yasbolaghi, Fatemeh Jaefari

    The present research was conducted with the aim of studying the teachers' lived experiences of the use of technology in the middle school curriculum. Qualitative research approach and study method was phenomenology. The statistical population of the research was made up of secondary school teachers who had the experience of using technology in the implementation of the curriculum. The sample size was based on the rule of theoretical data saturation, so based on the rule of theoretical saturation, 19 participants were selected using targeted sampling of the desired type. The criteria for selecting the participants of the research was teachers who used educational technologies in the implementation of education. The research tool was semi-structured interviews. Thematic analysis method was used to analyze the data. From the analysis of the interviews, 8 organizing themes and 104 basic themes were extracted. The findings showed that facilitating learning, positive changes in pedagogy, new technological innovations, facilitating administrative processes, lack of appropriate technical platforms and infrastructures, challenges related to easy labor, managerial challenges, consequential challenges of The main experiences of the teachers in the process of implementing the curriculum were based on technology. According to the results of the research, it can be said that in order to increase the use of educational technologies in the implementation of the curriculum, the trustees of the educational system should facilitate the technical, legal and managerial bases of using these technologies.The present research was conducted with the aim of studying the teachers' lived experiences of the use of technology in the middle school curriculum. Qualitative research approach and study method was phenomenology. The statistical population of the research was made up of secondary school teachers who had the experience of using technology in the implementation of the curriculum. The sample size was based on the rule of theoretical data saturation, so based on the rule of theoretical saturation, 19 participants were selected using targeted sampling of the desired type. The criteria for selecting the participants of the research was teachers who used educational technologies in the implementation of education. The research tool was semi-structured interviews. Thematic analysis method was used to analyze the data. From the analysis of the interviews, 8 organizing themes and 104 basic themes were extracted. The findings showed that facilitating learning, positive changes in pedagogy, new technological innovations, facilitating administrative processes, lack of appropriate technical platforms and infrastructures, challenges related to easy labor, managerial challenges, consequential challenges of The main experiences of the teachers in the process of implementing the curriculum were based on technology. According to the results of the research, it can be said that in order to increase the use of educational technologies in the implementation of the curriculum, the trustees of the educational system should facilitate the technical, legal and managerial bases of using these technologies.The present research was conducted with the aim of studying the teachers' lived experiences of the use of technology in the middle school curriculum. Qualitative research approach and study method was phenomenology. The statistical population of the research was made up of secondary school teachers who had the experience of using technology in the implementation of the curriculum. The sample size was based on the rule of theoretical data saturation, so based on the rule of theoretical saturation, 19 participants were selected using targeted sampling of the desired type. The criteria for selecting the participants of the research was teachers who used educational technologies in the implementation of education. The research tool was semi-structured interviews. Thematic analysis method was used to analyze the data. From the analysis of the interviews, 8 organizing themes and 104 basic themes were extracted. The findings showed that facilitating learning, positive changes in pedagogy, new technological innovations, facilitating administrative processes, lack of appropriate technical platforms and infrastructures, challenges related to easy labor, managerial challenges, consequential challenges of The main experiences of the teachers in the process of implementing the curriculum were based on technology. According to the results of the research, it can be said that in order to increase the use of educational technologies in the implementation of the curriculum, the trustees of the educational system should facilitate the technical, legal and managerial bases of using these technologies.The present research was conducted with the aim of studying the teachers' lived experiences of the use of technology in the middle school curriculum. Qualitative research approach and study method was phenomenology. The statistical population of the research was made up of secondary school teachers who had the experience of using technology in the implementation of the curriculum. The sample size was based on the rule of theoretical data saturation, so based on the rule of theoretical saturation, 19 participants were selected using targeted sampling of the desired type. The criteria for selecting the participants of the research was teachers who used educational technologies in the implementation of education. The research tool was semi-structured interviews. Thematic analysis method was used to analyze the data. From the analysis of the interviews, 8 organizing themes and 104 basic themes were extracted. The findings showed that facilitating learning, positive changes in pedagogy, new technological innovations, facilitating administrative processes, lack of appropriate technical platforms and infrastructures, challenges related to easy labor, managerial challenges, consequential challenges of The main experiences of the teachers in the process of implementing the curriculum were based on technology. According to the results of the research, it can be said that in order to increase the use of educational technologies in the implementation of the curriculum, the trustees of the educational system should facilitate the technical, legal and managerial bases of using these technologies. consequential challenges of The main experiences of the teachers in the process of implementing the curriculum were based on technology in education. According to the results of the research, it can be said that in order to increase the use of educational technologies in the implementation of the curriculum, the trustees of the educational system should facilitate the technical, legal and managerial bases of using these technologies.

    Keywords: Lived Experiences, Pedagogy, technology, teachers, Curriculum}
  • فائزه اسداللهی*
    زمینه و هدف

    هدف از پژوهش حاضر اثربخشی آموزش هوش مثبت بر ارزشهای شغلی، رضایتمندی شغلی و خودارزیابی عملکرد شغلیمعلمان دوره ابتدایی بود.

    روش پژوهش: 

    پژوهش حاضر، نیمه آزمایشی و از نوع پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری، شامل کلیه معلمان دورهابتدایی شهر شیراز بود که به صورت در دسترس انتخاب شدند. نمونه های انتخابی در یک گروه آزمایش 11 نفره و یک گروه کنترل 11 نفرهقرار داده شد. ابتدا پرسشنامه های استاندارد ارزش های کاری آالس)7002(، رضایتمندی شغلی مینه سوتا و ارزیابی عملکرد شغلی کارکنانموتوویدلو و وان اسکاتر)1991(بر روی آنها اجراشد و بهعنوان نمرات پیشآزمون ثبت گردید، سپس پروتکل آموزش هوش مثبت برگرفتهاز چمین 1991/7017، ترجمه کامکار بر روی گروه آزمایش برگزار شد و گروه گواه هیچ مداخله ای دریافت نکرد. بعد از اتمام جلساتمداخله از هر دو گروه مجدد آزمون گرفته شد و بهعنوان نمرات پس آزمون ثبت گردید)2T). داده های پژوهشی در نرمافزار SPSS نسخه71 وارد شدند و تجزیهوتحلیل این داده ها در دو بخش توصیفی و استنباطی ارائه گردید. در بخش آمار توصیفی در قالب شاخصهای گرایشمرکزی و پراکندگی همچون میانگین و انحراف استاندارد و در بخش آمار استنباطی آزمون تحلیل کوواریانس استفاده شد.

    یافته ها

    یافته ها نشان داد مداخله آموزش هوش مثبت بر ارزشهای شغلی، رضایتمندی شغلی و خودارزیابی عملکرد شغلی معلمان دورهابتدایی تاثیر دارد.

    نتیجه گیری

    با توجه به یافته های پژوهش دوره های هوش مثبت به صورت گسترده در آموزش های ضمن خدمت معلمان گنجانده شود.

    کلید واژگان: هوش مثبت, ارزشهای شغلی, رضایتمندی شغلی, خودارزیابی عملکرد شغلی معلمان}
    Faezeh Asadollahi *
    Background and Aim

    The aim of this research was the effectiveness of positive intelligencetraining on job values, job satisfaction and self-evaluation of job performance of primary schoolteachers.

    method

    The current research was a semi-experimental type of pre-test and post-test with a controlgroup. The statistical population included all primary school teachers in Shiraz city who wereselected as available. The selected samples were placed in a group of 15 people and a control groupof 15 people. First, Alas (2007) work values standard questionnaires, Minnesota job satisfactionand MotovidloVan Scatter (1994) job performance evaluations were implemented on them andrecorded as pre-test scores, then the positive intelligence training protocol was taken from Chamin,2012/ 2015 Kamkar translation was held on the experimental group and the control group did notreceive any intervention.After the completion of the intervention sessions, both groups were retested and recorded as post-test scores (T2). Research data were entered into SPSS softwareversion24 and the analysis of these data was presented in two descriptive and inferential sections.In the descriptive statistics section, in the form of central tendency and dispersion indices such asmean and standard deviation, and in the inferential statistics section, analysis of covariance wasused.

    Results

    The findings showed that positive intelligence training intervention has an effect on jobvalues, job satisfaction and self-evaluation of job performance of primary school teachers.

    Conclusion

    According to the findings of the research, positive intelligence courses should bewidely included in the in-service training of teachers.

    Keywords: Positive Intelligence, Job Values, Job Satisfaction, Teachers', Job Performance Selfevaluation}
  • مریم رجبیان ده زیره، رحیم مرادی*

    یادگیری الکترونیکی به طور گسترده ای در نظام آموزشی در طول دوران کرونا با هدف بهبود تضمین کیفیت آموزش مورد استفاده قرار گرفت. این پاندمی تاثیر قابل توجهی بر آموزش داشته و معلمان را مجبور به استفاده سریع از ابزارهای آموزش مبتنی بر وب کرده است. این امر علاوه بر مزایا و تاثیرات مثبت، چالش های جدیدی نیز ایجاد کرده که می تواند منجر به افزایش اضطراب در معلمان ابتدایی شود. از این رو پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین مولفه های تدریس مبتنی بر وب در دوران کرونا با اضطراب معلمان دوره ابتدایی و ارائه راهکارهای عملیاتی انجام شد. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش پیمایشی از نوع همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش کلیه معلمان مدارس دوره ابتدایی شهر آمل بودند که تعداد آن 750 نفر بود. با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده تعداد 256 معلم در شهرستان آمل انتخاب شدند. برای جمع آوری داده های پژوهش از پرسشنامه بومی اضطراب سلیمی، عابدینی چگردانی، قاسمی نافچی و تباشیر (1400) و پرسشنامه محقق ساخته به منظور اندازه گیری مولفه های تدریس مبتنی بر وب استفاده شده است. برای تعیین روایی پرسشنامه ها از روایی صوری و به منظور تعیین پایایی ابزار تحقیق از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد سهم هر یک از مولفه های تدریس مبتنی بر وب (پشتیبانی و زیرساخت آموزش مجازی (169/0-)، یادگیری و پیچیدگی فناوری (141/0-)، تولید محتوای الکترونیکی (267/0-)، تدریس نوع دروس (203/0-) به عنوان متغیرهای پیش بین، برای پیش بینی اضطراب معلمان در زمان همه گیری کرونا معنی دار ولی سهم مولفه ارزشیابی اثر بخش (107/0) از نظر آماری معنی دار نشده است. مولفه های زیرساخت آموزش مجازی، یادگیری مهارت های فناورانه، یادگیری مهارت تولید محتوای الکترونیکی، تدریس نوع دروس، پیش بینی کننده های منفی اضطراب معلمان در دوران همه گیری کرونا بودند. از این رو پیشنهاد می شود جهت کاهش اضطراب تدریس در آموزش مبتنی بر وب، دوره های توانمندسازی با هدف توسعه مهارت های تدریس آنلاین، تولید محتوای اثربخش و توسعه مهارت های فناورانه در آموزش های ضمن خدمت معلمان در نظر گرفته شود.

    کلید واژگان: آموزش مجازی, تدریس مبتنی بر وب, اضطراب معلمان, همه گیری کرونا}
    MARYAM Rajabiyan, Rahim Moradi *

    E-learning has been extensively integrated into the educational system during the COVID-19 pandemic, aiming to enhance the quality of education. While introducing numerous benefits and positive impacts, this rapid transition has also posed new challenges that could potentially increase anxiety among elementary school teachers. Therefore, this study aimed to examine the relationship between web-based teaching components during the COVID-19 pandemic and anxiety levels among elementary school teachers, providing practical operational solutions. This research is applied in terms of purpose and correlational in terms of methodology. The statistical population of the study included all elementary school teachers in the city of Amol, totaling 750 individuals. A sample of 256 teachers was randomly selected from the city of Amol. Data were collected using the Salmi Anxiety Questionnaire, Abedini Chogordani, Ghasemi Nafchi, and Tabashir (2021), and a researcher-made questionnaire to measure web-based teaching components. The validity of the questionnaires was confirmed through face validity, and Cronbach's alpha coefficient was employed to determine the reliability of the research instrument. Data analysis was conducted using Pearson correlation coefficient and multiple regression analysis. The findings indicated that the contributions of web-based teaching components, including support and virtual learning infrastructure (169.0), learning and technological complexity (141.0), electronic content production (267.0), and type of course instruction (203.0), were significant predictors of teachers' anxiety during the COVID-19 pandemic. However, the contribution of the effective assessment component (107.0) was not statistically significant. Virtual education infrastructure, learning technological skills, acquiring content production skills, type of course instruction, were negative predictors of teachers' anxiety during the pandemic. The results of the study revealed a significant negative relationship between some web-based teaching components and anxiety levels. Therefore, it is recommended to reduce teaching anxiety in web-based education by implementing empowerment courses to develop online teaching skills, producing effective content, and fostering technological development in in-service teacher training.

    Keywords: Virtual Education, Web-Based Teaching, Anxiety, Teachers}
  • زهرا کاییدی، حسن رضا زین آبادی*، بیژن عبدالهی، حسین عباسیان

    هدف از پژوهش حاضر شناسایی نشانه ها، مولفه ها و ابعاد فلات شغلی در معلمان به منظور ارایه چارچوبی مفهومی و توسعه مبانی نظری است. این پژوهش از نوع پژوهش های کیفی بر اساس رویکرد پدیدارشناسی است. ابزار گردآوری داده ها مصاحبه های نیمه ساختاریافته بود. مشارکت کنندگان در پژوهش 25 نفر از معلمان، مدیران  و سرگروه های آموزشی بودند که از طریق نمونه گیری هدفمند انتخاب و با تکنیک گلوله برفی تا مرز اشباع نظری تکمیل شدند. روش تحلیل داده ها، تحلیل محتوای استقرایی در سه سطح باز، محوری و گزینشی بود. اعتبار یافته ها با بررسی به وسیله مشارکت کنندگان تایید و پایایی یافته ها با روش توافق بین دو کدگذار %92/81 محاسبه شد.  بر اساس یافته ها، سه بعد برای نشانه های فلات شغلی در معلمان شناسایی شد که عبارت اند از: «ضعف در بعد روانی- جسمانی»، «ضعف در بعد مهارت های شغلی» و «ضعف در بعد سازمانی رفتار». ضعف در بعد روانی-جسمانی شامل مولفه های انگیزه پایین نسبت به فعالیت های کاری، نگرش منفی به شغل و شرایط شغلی-سازمانی، فرافکنی، ضعف در سلامت روانی و جسمانی بود. ضعف در بعد مهارت های شغلی شامل مولفه های توجه کمتر به رشد و توسعه شغلی، ضعف در برنامه ریزی و طراحی تدریس، تاثیر منفی بر عملکرد تحصیلی دانش آموزان، کاهش کارایی و کیفیت کار، نداشتن خلاقیت در کار، و تعامل نامناسب با اولیا، مربیان و دانش آموزان بود. درنهایت ضعف در بعد سازمانی رفتار، شامل مولفه های انعطاف کمتر در مواجهه با تغییرات شغلی سازمانی، ایجاد جو منفی در محیط کار و ترغیب رفتارهای ضد سازمانی، حضور منفعلانه در محیط کار، رفتارهای ضد شهروندی سازمانی، رفتارهای انزواطلبانه و کاهش تعهد شغلی و سازمانی بود.

    کلید واژگان: پدیدارشناسی, پژوهش کیفی, فلات زدگی شغلی معلمان, نشانه ها}
    Zahrā Kāeidi, Hassanrezā Zeinābadi *, Bijan Abdollāhi, Hossein Abbāsiān

    This qualitative study aimed to identify teachers' career plateau indicators, components, and dimensions to provide a conceptual framework and develop theoretical foundations. It was a qualitative research with the phenomenological design. Data was collected by semi-structured interview with 25 teachers, principals and heads of education, who were selected through purposive sampling. Data collection was continued with the snowball method up to the theoretical saturation. They were analyzed by inductive content analysis at three open, axial, and selective levels. Validity of the findings was confirmed by the member check method and its reliability was calculated by the agreement between two coders (81.92%). Three dimensions were identified for indicators of career plateau among teachers, including the weakness in the psycho-physical, job skills, and organizational behavior. Weakness in the psycho-physical dimension included the components of low desire and motivation towards the work activities, negative attitude towards the job and job-organizational conditions, projection, and weakness in the mental and physical health. Weakness in the dimension of job skills including the components of less attention to the job growth and development, weakness in the teaching planning and design, negative impact on the students' academic performance, reduction in the work efficiency and quality, lack of creativity in the work, and inappropriate interaction with the parents, teachers and students. Finally, the weakness in the organizational dimension of behavior included the components of less flexibility in facing the organizational job changes, developing a negative atmosphere in the work environment and encouraging the anti-organizational behaviors, passive presence in the work environment, anti-organizational citizenship behaviors, isolationist behaviors, and reducing the occupational and organizational commitment.

    Keywords: Phenomenology, qualitative research, Career Plateau, Teachers, Indicators}
  • طراحی الگوی مدیریت پرورشی مدیران مقطع ابتدایی
    منصوره عبدالمحمدی، بتول فقیه آرام*، ناهید شفیعی، زهره اسمعیل زاده، پری سوسهابی
    مقدمه و هدف

    هدف پژوهش حاضر طراحی الگوی مدیریت پرورشی مدیران مقطع ابتدایی می باشد و جهت گیری آن توسعه ای و کاربردی است.

    روش شناسی پژوهش: 

    رویکرد این پژوهش استقرایی و از روش کیفی برای انجام آن استفاده شده است. نوع پژوهش میدانی و از روش مطالعه موردی استفاده شد. جامعه آماری پژوهش، خبرگان حوزه پرورشی بودند. در پژوهش حاضر با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند تعداد 16 نفر از خبرگان تحت مصاحبه قرار گرفتند. سپس داده های حاصل از آن ها از طریق کدگذاری باز، محوری و انتخابی، تجزیه و تحلیل شد.

    یافته ها

    نتایج یافته ها نشان داد که مولفه های مدیریت پرورشی شامل بعد ارزشی، بعد اعتقادی، بعد فرهنگی امکانات، بعد جسمانی ، بعد عقلانی، بعد عاطفی، بعد اجتماعی، بعد سیاسی، بعد اقتصادی، بعد شغلی و بعد درون فردی می باشد و الزامات مدیریت پرورشی شامل انطباق با فرهنگ ایرانی- اسلامی، انطباق با قوانین و نظام اعتقادی، شایسته گرایی، نظارت ، نگرش مثبت، بودجه بندی مناسب و آموزش های ضمت خدمت و پیامدهای مدیریت پرورشی شامل خیرخواهی، تسیهم مسئولیت، مهارت ارتباطی، ارتقای توانمندی دانش آموز و تفکر مشارکتی می باشد.

    بحث و نتیجه گیری

    بنابراین با توجه به نتایج مدیریت پرورش می توان نتیجه گرفت که امروز دیگر مدرسه تنها نقش انتقال معلومات و میراث فرهنگی را بر عهده ندارد، بلکه تاثیرگذاری آن در رشد و پرورش کل شخصیت دانش آموز است.

    کلید واژگان: مدیریت پرورشی, معلمان, امور تربیتی, دانش آموزان}
    Designing an Accreditation Model for Primary nurture Management for managers
    Mansoure Abdolhamdi, Batoul Faghiharam *, Nahid Shafei, Zohreh Esmaelzade, Pari Sousahabi
    Introduction

    The Goal of this study is to design a model of foster nurture management for primary school principals (studied in Tehran) and its orientation is developmental and practical.

    research methodology

    The approach of this research is inductive and a qualitative method has been used to do it. Type of field research and case study method were used. The statistical population of the study were breeding experts. In the present study, 16 experts were interviewed using purposive sampling method. The resulting data were then analyzed through open, axial, and selective coding.

    Findings

    The results showed that the components of foster nurture management include value dimension, belief dimension, cultural dimension of facilities, physical dimension, rational dimension, emotional dimension, social dimension, political dimension, economic dimension, job dimension and dimension. It is individual and the requirements of foster care management include compliance with Iranian-Islamic culture, compliance with laws and belief systems, meritocracy, supervision, positive attitude, proper budgeting and service extension training and the consequences of foster care management including benevolence. Is sharing responsibility, communication skills, enhancing student empowerment and participatory thinking.

    Conclusion

    Therefore, according to the results of nurture management, it can be concluded that today the school is not only responsible for the transfer of information and cultural heritage, but its influence in the growth and development of the student's whole personality.

    Keywords: Educational Management, Teachers, Educational Affairs, Students}
  • شناسایی شاخصه های معلمان فکور از دیدگاه معلمان و مدیران مدارس شهرستان نی ریز
    عفت افتخاری*، سارا اسدپور، مراد یاری دهنوی، حجت افتخاری
    هدف

    هدف پژوهش حاضر شناسایی شاخصه های معلمان فکور از دیدگاه معلمان و مدیران مدارس شهرستان نی ریز بود.

    روش پژوهش: 

    پژوهش حاضر در قالب پارادایم کیفی و با روش پدیدارشناسی انجام شد. مشارکت کنندگان بالقوه پژوهش را کلیه مدیران و معلمان مدارس ابتدایی شهرستان نی ریز در سال تحصیلی 1402-1401 تشکیل می دادند. روش انتخاب شرکت کنندگان در پژوهش، به صورت هدفمند (افراد مطلع) بود. افراد نمونه در بخش معلمان با توجه به نظر مدیران با سابقه بالای ده سال سابقه مدیریت (10 معلم) و افراد نمونه در بخش مدیران با توجه به نظر کارشناس متوسطه و ابتدایی اداره آموزش و پرورش شهرستان نی ریز (7مدیر) بود. جمع آوری داده ها از طریق مصاحبه های بین فردی نیمه ساختاریافته انجام شد. مصاحبه ها ضبط شده و پس از پیاده سازی مورد بررسی واقع شدند. فرایند جمع آوری داده ها تا رسیدن به اشباع نظری ادامه یافت. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها، کدگذاری در سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی انجام شد. اطمینان از داده ها از طریق کنترل توسط اعضا صورت گرفت.

    یافته ها

    پس از تحلیل کل مصاحبه ها، تعداد 985 کد اولیه شناسایی شد که پس از پالایش به 575 کدباز، 24 زیرمقوله و 7 کدمحوری تبدیل شدند.

    نتیجه گیری

    شاخصه های معلمان فکور شامل شاخصه ی تدریس اثربخش، غنی سازی محیط آموزش، توجه و پرورش تفکر دانش آموزان، ویژگی-های شخصی معلم فکور، ارزشیابی سازنده، نحوه رفتار در محیط و مدیریت فرآیندهای کلاسی بود. با عنایت به نتایج پیشنهاد می شود آموزش و پرورش و دانشگاه فرهنگیان در جذب و گزینش و تربیت معلمان شاخصه های مذکور را در برنامه های درسی و آموزشی در نظر داشته باشند.

    کلید واژگان: پدیدارشناسی, معلم فکور, معلمان, مدیران, مدارس, نی ریز}
    Identifying the characteristics of thoughtful teachers from the point of view of teachers and principals of schools in Niriz city
    Effat Eftekhari *, Sara Asadpour, Morad Yari Dahnavi, Hojjat Eftekhari
    Purpose

    The purpose of the present study was to identify the characteristics of Fakkur teachers from the point of view of teachers and principals of schools in Niriz city.Research

    method

    The present research was conducted in the form of qualitative paradigm and phenomenological method. The potential participants of the research were all principals and teachers of primary schools in Niriz city in the academic year of 2001-2012. The method of selecting participants in the research was purposeful (informed people). According to the opinion of the teachers, there were 10 teachers with more than 10 years of experience in management, and according to the opinion of the secondary and elementary experts of Niriz city, The interviews were recorded and analyzed after implementation. The data collection process continued until theoretical saturation was reached. In order to analyze the data, coding was done in three stages of open, central and selective coding. The assurance of the data was done through control by the members.The characteristics of thinking teachers included the characteristics of effective teaching, enrichment of the educational environment, attention and development of students' thinking, personal characteristics of thinking teachers, constructive evaluation, behavior in the environment and management of classroom processes.

    Keywords: Phenomenology, Teacher Thought, Teachers, Administrators, Schools, Ni Raz}
  • حسین معجونی، حسن رحیمی*
    هدف
    سازمان‏ های آموزشی به ‏ویژه مدارس کشورمان در شرایط متغیر و متحول امروزی، جهت مقابله با مسائل و مشکلات عدیده‏ای که با آن روبرو هستند، نیاز مبرمی به مدیران و معلمانی دارند که خلاق و به‏روز باشند و این خلاقیت را در عملکرد شغلی‏شان نشان دهند. با توجه به اهمیت و ضرورت عملکرد خلاقانه معلمان و مدیران، پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه رهبری دیجیتال با عملکرد خلاقانه به واسطه نقش میانجی توانمندسازی روان شناختی معلمان انجام شده است.
    روش
    روش پژوهش کمی، توصیفی و از نوع مطالعات همبستگی بود. جامعه پژوهش معلمان مقطع ابتدایی منطقه 5 تهران در سال تحصیلی 1403-1402 به تعداد 1610 نفر بودند، که از این جامعه با روش نمونه‏ گیری تصادفی ساده و بر مبنای فرمول کوکران نمونه ای به حجم 310 نفر انتخاب شد. برای جمع ‏آوری داده های پژوهش از پرسشنامه‏ های رهبری دیجیتال (ULUTAŞ & ARSLAN, 2017)، توانمندسازی روان شناختی (Spreitzer, 1995) و عملکرد خلاقانه (Oldham & Cummings, 1996) استفاده شد
    یافته ها
    تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از مدل معادلات ساختاری و به کمک دو نرم افزار Spss و Lisrel انجام شد. نتایج تحلیل نشان داد که: رهبری دیجیتال دارای اثر مستقیم، مثبت و معنادار در سطح 05/0 بر عملکرد خلاقانه و توانمندسازی روان شناختی معلمان است؛ توانمندسازی روان شناختی دارای اثر مستقیم، مثبت و معنادار در سطح 05/0 بر عملکرد خلاقانه معلمان است؛ همچنین رهبری دیجیتال به واسطه نقش میانجی توانمندسازی روان شناختی دارای اثر غیرمستقیم، مثبت و معنادار بر عملکرد خلاقانه معلمان است.
    نتیجه گیری
    درنهایت برای این‏که سازمان‏های آموزشی و مدارس بتوانند همگام با تغییرات نوآورانه و پیشرفت‏ های محیط دیجیتال‏ محور واکنش مناسبی داشته باشند، باید با استفاده از سبک رهبری دیجیتال، استرس معلمان در ارتباط با اشتباهات احتمالی برای بیان ایده‏ ها و نظرات متنوع و جدید را از بین برده و از این طریق باعث افزایش عملکرد خلاقانه معلمان شوند.
    کلید واژگان: رهبری دیجیتال, توانمندسازی روانشناختی, عملکرد خلاقانه, معلمان}
    Hosein Majooni, Hasan Rahimi *
    Objective
    Educational organizations of our country, especially schools, in order to deal with the many issues and problems they face in today's changing conditions are in urging need of principals and teachers who are creative and up-to-date and show this creativity in their job performance. Considering the importance and necessity of the creative performance of teachers and principals, the present study aimed to investigate the relationship between digital leadership and creative performance through psychological empowerment of teachers.
    Methods
    The research method was quantitative, descriptive and correlational. Thirty hundred and ten teachers were selected from 1,610 elementary school teachers in the 5th district of Tehran, Iran by simple random sampling based on Cochran's formula in 2023-2024 academic year. The participants completed the Digital Leadership Questionnaire (Ulutas & Arsalan, 2017), the Psychological Empowerment Questionnaire (Spreitzer, 1995) and the Creative Performance Questionnaire (Oldham & Cummings, 1996).
    Results
    Data were analyzed using the structural equation modeling by SPSS and LISREL softwares. The results indicated that digital leadership had a direct, positive and significant effect on the creative performance and psychological empowerment, psychological empowerment had a direct, positive and significant effect on teachers' creative performance, and digital leadership had an indirect, positive and significant effect on the creative performance through the psychological empowerment.
    Conclusion
    Finally, in order to respond appropriately to the innovative changes and advances of the digital-oriented environment, educational organizations and schools should use the digital leadership style to eliminate teachers’ stress about possible mistakes in expressing ideas and new opinions, and thus increase the creative performance of teachers.
    Keywords: Digital Leadership, Psychological Empowerment, Creative Performance, Teachers}
  • مهدی محمودی*
    پیشینه و اهداف

    هدف پژوهش حاضر شناسایی و تحلیل مولفه ها و ابعاد صلاحیت حرفه ای معلمان مدارس استثنایی است.

    روش ها

    روش پژوهش توصیفی از نوع پیمایشی است و جامعه آماری آن کلیه معلمان آموزش وپرورش استثنائی شهر تهران در سال تحصیلی 1400-1399 مشغول به تدریس می باشد که تعداد آن ها برابر 559 نفر بود. بر اساس فرمول کوکران 228 نفر از جامعه آماری با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای و بر مبنای جنسیت به عنوان نمونه انتخاب شد. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه محقق ساخته ای بود که روایی محتوایی آن با استفاده از روش دلفی توسط 7 نفر از صاحب نظران آموزش وپرورش استثنایی و با سه بار ارسال پرسشنامه تامین شد و پایایی آن با محاسبه ضریب آلفای کرونباخ 87/0 به دست آمد. برای تجزیه وتحلیل از روش های آماری توصیفی و آمار استنباطی (تحلیل عامل اکتشافی)، به کمک نرم افزار SPSS.26 استفاده شد.

    یافته ها

    یافته های پژوهش دلالت بر این داشت که ابعاد اصلی صلاحیت های معلمان مدارس استثنایی، به ترتیب اولویت و اهمیت در چهار گروه «صلاحیت های آموزشی-رفتاری»، «توانمندی های حرفه ای و عمومی»، «صلاحیت های برنامه ریزی و آمادگی» و در نهایت «صلاحیت های مدیریت و سازمان دهی» قابل معرفی است. همچنین، مهم ترین مولفه هایی که لازم است مورد توجه معلمان مدارس استثنایی قرار گیرد به ترتیب اولویت شامل «تاثیر رعایت شعائر اسلامی و هنجارهای جامعه و گسترش و تقویت اخلاق اسلامی در محیط کار»، «ایجاد انگیزه در دانش آموزان استثنائی از طریق فعال نمودن آنان در کلاس درس»، «ایجاد محیطی لذت بخش و آرام در کلاس درس، همراه با شوخی و تفریح، با پرهیز از هرگونه زیاده روی»، « تحمل عقاید نو و غیر عادی دانش آموزان استثنائی» و «مسئولیت پذیر بودن معلمان استثنائی در قبال آینده جامعه و دانش آموزان استثنائی» است.

    نتیجه گیری

    بدون تردید معلم فردی است که می تواند بیشترین تاثیر را بر جریان تربیتی دانش آموزان استثنایی در مدارس داشته باشد. بنابراین؛ شناخت از توانایی ها و صلاحیت های حرفه ای معلم برای یادگیری بهتر یادگیرندگان استثنایی امری ضروری است.

    کلید واژگان: صلاحیت حرفه ای, آموزش و پرورش استثنائی, معلمان}
    Mahdi Mahmodi *

    The aim of this study was to identify, analyze and rank the special qualifications of exceptional school teachers in order to provide a basis for its improvement. The research method is descriptive survey. The statistical population of this study is all teachers of exceptional education in Tehran in the academic year 1400-1399 who are teaching. The size of the statistical population, accordin The validity of the questionnaire was confirmed by experts and the reliability of the questionnaire was obtained by calculating the Cronbach's alpha coefficient of 0.87. Descriptive statistics and inferential statistics (exploratory factor analysis) were used for analysis. Using exploratory factor analysis, the professional competencies of exceptional education teachers were identified and analyzed. Based on the results of the qualitative part, the elements of competencies of teachers of exceptional schools in four components of educational-behavioral, planning and preparation, management and organization, and professional-general competencies were identified. Strategies for improving the qualifications of exceptional school teachers were also identified in this section and presented as a model for evaluation and promotion. The findings of the quantitative section also showed the value of the elements of professional competence of teachers in exceptional schools from the teachers' point of view. The results also showed that there is a significant difference between teachers in terms of demographic variables of gender and level of education.

    Keywords: Professional Competence, Exceptional Education, Teachers}
  • زهرا نوری*

    هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی بررسی رابطه ی سبک مدیریت مدرسه محور و تاب اوری با فرسودگی شغلی در معلمان مدارس ابتدایی بود. روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش عبارت بود از کلیه معلمان ابتدایی شهر مشهد که بر اساس جدول مورگان تعداد نمونه 384 نفر براورد گردید.روش نمونه گیری در این پژوهش نمونه گیری تصادفی می باشد. به همین منظور برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه سبک مدیریت مدرسه محور داوادی پور و همکارانش (2008)،پرسشنامه فرسودگی شغلی مسلچ و جکسون (1981) ،پرسشنامه تاب اوریکانر و دیوید سون (2003) استفاده گردید. پس از جمع آوری اطلاعات نیز، برای تجزیه وتحلیل داده ها از شاخص های آمار توصیفی ، همبستگی و رگرسیون با استفاده از نرم افزار SPSS 24 استفاده شد. یافته های حاصل از تحلیل نشان داد که سبک مدیریت مدرسه محور و تاب اوری با فرسودگی شغلی در معلمان مدارس ابتدایی رابطه وجود دارد (p< 0.05) .

    کلید واژگان: سبک مدیریت مدرسه محور, تاب اوری, فرسودگی شغلی, معلمان}
    Zahra Noori *

    The purpose of this research was to investigate the relationship between school-oriented management style and resilience with job burnout in primary school teachers. The method of the current research was a correlational description. The statistical population of this research consisted of all primary teachers of Mashhad city, based on Morgan's table, the sample number was estimated to be 384 people. The sampling method in this research is random sampling. For this purpose, Davadipour et al.'s (2008) School Management Style Questionnaire, Meslech and Jackson's (1981) Job Burnout Questionnaire, and Tab Orikaner and Davidson's (2003) Questionnaire were used to collect information. After collecting the data, descriptive statistics, correlation and regression indicators were used to analyze the data using SPSS 24 software. The results of the analysis showed that there is a relationship between school-oriented management style and resilience with job burnout in primary school teachers (p<0.05).

    Keywords: School-oriented management style, resilience, job burnout, teachers}
  • محمدجواد کارخانه، نسیم اصغری*

    بررسی کیفیت دانش محتوایی پداگوژی دبیران ریاضی می تواند راهگشایی برای ارزشیابی کیفیت تدریس آنها در حوزه های مختلف ریاضی باشد. از آنجایی که هدف این پژوهش مباحث ریاضی و حوزه تعریف شده در زمینه اثبات و دانش آن بود، ضروری به نظر می رسد که کیفیت دانش محتوایی پداگوژی و دانش اثبات در میان دبیران ریاضی بررسی گردد. دبیران ریاضی در دوره متوسطه با برخی از مباحثی در کتب درسی ریاضی مواجه می شوند که نیازمند دانش کافی در زمینه اثبات می باشد. دانش اثبات در سطح مناسب می تواند چالش های دانش آموزان را در زمینه استدلال های ریاضی مرتفع سازد. پژوهش حاضر با روش پیمایشی با تکیه بر هنجاریابی انجام گرفت. در این پژوهش با تکیه بر پیشینه های مربوطه در حوزه دانش محتوایی پداگوژی و دانش اثبات، مولفه هایی در نظر گردید. جامعه ی آماری شامل 420 دبیر ریاضی زن و مرد شاغل به خدمت در دوره اول و دوم متوسطه در مدارس دولتی و غیر دولتی در شهرستان جنوب و جنوب شرقی و غربی استان تهران بودند که از این میان، شهرستان های پیشوا، پاکدشت، قرچک، کهریزک، ورامین و ری از استان تهران در سال تحصیلی 1401-1402 در مد نظر قرار گرفت است. با روش نمونه گیری شبه خوشه ای و نمونه گیری بر اساس جدول کریسی- مورگان، 200 نفر در مد نظر قرار گرفتند. پرسشنامه ای بر اساس پژوهش(2019).et al Kadarisma  و(2016) Lesseig در زمینه دانش محتوایی پداگوژی و دانش ریاضی طراحی و ساخته شد. پس از بررسی روایی محتوایی با روش CVR و پایایی آن، تحلیلی عاملی اکتشافی بر گویه ها و تفکیک مولفه های پرسشنامه انجام گرفت. در نهایت بر اساس تحلیل های عاملی اکتشافی، 30 گویه با پنج عامل برای ارزیابی دانش محتوایی پداگوژی با تاکید بر دانش اثبات دبیران ریاضی دوره متوسطه طراحی و هنجاریابی گردید.

    کلید واژگان: دانش محتوایی پداگوژی, دانش اثبات, ریاضی, دبیران, دوره متوسطه}
    Mohammad Javad Karkhaneh, Nasim Asghary*

    Examining the quality of content knowledge of math teachers' pedagogy can be a way to evaluate the quality of their teaching in different areas of mathematics. Since the purpose of this research was mathematical topics and the field defined in the field of proof and its knowledge, it seems necessary to check the quality of pedagogical content knowledge and proof knowledge among mathematics teachers. Mathematics teachers in secondary school encounter some topics in mathematics textbooks that require sufficient knowledge in the field of proof. Knowledge of proof at an appropriate level can solve the challenges of students in the field of mathematical reasoning. The current research was carried out based on the survey method, relying on standardization. In this research, relying on relevant backgrounds in the field of pedagogical content knowledge and knowledge of proof, components were considered. The statistical population consisted of 420 male and female mathematics teachers working in the first and second year of high school in government and non-government schools in the south, southeast and west cities of Tehran province, including the cities of Pishva, Pakdasht, Qarchak, and Kahrizak, Varamin and Rey from Tehran province in the academic year 2022-2023 has been considered. Two haundred people were selected by quasi-cluster sampling and sampling based on Krejcie & Morgan table. A questionnaire was designed and built based on the research of Kadarisma et al. (2019) & Lesseig (2016). After checking the content validity with the CVR method and its reliability, an exploratory factor analysis was performed on the items and the separation of the components of the questionnaire. Finally, based on exploratory factor analysis, 30 items with five components were designed and standardized to evaluate the pedagogical content knowledge with an emphasis on proof knowledge of secondary school mathematics teachers.

    Keywords: Pedagogical content knowledge, proving knowledge, mathematics, teachers, secondary course}
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال