فهرست مطالب
مجله پژوهش های کاربردی روانشناختی
سال دوازدهم شماره 4 (زمستان 1400)
- تاریخ انتشار: 1400/12/09
- تعداد عناوین: 20
-
-
صفحات 1-22هدف از پژوهش حاضر، تدوین بسته والدگری خردمندانه براساس آموزه های امام علی (ع) و ارزیابی اثربخشی آن بر رابطه والد-فرزند و علایم مشکلات رفتاری درونی شده فرزندان دختر پیش دبستانی است. روش پژوهش از لحاظ هدف بنیادی و کاربردی و از تحقیقات، ترکیبی-اکتشافی به شمار می رود. جامعه آماری پژوهش در بخش کیفی شامل کتاب های ارزشمند نهج البلاغه و غررالحکم و دررالکلم است که با روش نمونه گیری هدفمند گروه نمونه انتخاب شدند و سپس مولفه های خرد و والدگری از آن ها استخراج و با روش کیفی تحلیل مضمون کدگذاری شدند. درنهایت بسته والدگری خردمندانه براساس آموزه های امام علی (ع) طی دوازده جلسه تدوین شد. اعتبارسنجی بسته با روش کاپا فلیسه 84/0 محاسبه شد. روش پژوهش در بخش کمی از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل والدین دانش آموزان دختر پیش دبستانی در سال تحصیلی 1398-1397 شهر اصفهان است که با توجه به ملاک های ورود، 30 نفر به طور در دسترس و با گمارش تصادفی در دو گروه آزمایش (با آموزش دیدن بسته والدگری خردمندانه) و کنترل (بدون دریافت مداخله) جایگزین شدند (هر گروه 15 نفر). ابزارهای پژوهش شامل سیاهه رفتاری کودک (CBCL) و پرسشنامه رابطه والد-کودک پیانتا (CPRS) است. نتایج تحلیل کوواریانس چندمتغیره در نرم افزار SPSS-25 نشان داد دو زیرمقیاس رابطه والد-کودک، صمیمیت و تعارض به همراه دو زیرمقیاس مشکلات رفتاری، اضطراب و افسردگی تفاوت معناداری با گروه کنترل دارند، اما زیرمقیاس وابستگی و شکایات جسمانی با گروه کنترل تفاوت معناداری را نشان نمی دهد. پیشنهاد می شود این بسته برای ارتقای بهبود سلامت و تعارض های خانواده استفاده شود.کلیدواژگان: آموزه های امام علی (ع)، والدگری، خردمندی، رابطه والد-فرزند، مشکلات رفتاری
-
صفحات 23-46
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی مصاحبه های مختلف در تحکیم حافظه شاهد عینی است. این مطالعه کاربردی با روش آزمایشی (پس آزمون با گروه کنترل) انجام گرفت. جامعه پژوهش شامل دانشجویان کارشناسی دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی دانشگاه تهران در سال تحصیلی 1399-1398 است که از میان آن ها 80 نفر (21 مرد و 59 زن) به روش تصادفی خوشه ای انتخاب و به چهار گروه مساوی تقسیم شدند. شرکت کنندگان ابتدا ویدیویی درمورد سرقت از بانک مشاهده کردند و در جلسه دوم، با استفاده از پروتکل های مختلف با آن ها مصاحبه صورت گرفت (گروه کنترل بدون مصاحبه ماندند). در جلسه سوم، برای تمامی شرکت کنندگان یک تکلیف یادآوری آزاد برگزار شد. داده ها با روش تحلیل واریانس چندمتغیره در نرم افزار SPSS-23 بررسی شد. طبق یافته ها، بین دو گروه شناختی و خودگردان در هیچ یک از جلسات یادآوری تفاوت معناداری دیده نمی شود. همچنین گروه ساختاریافته در جلسه نخست، اطلاعات درست کمتری از دو گروه شناختی و خودگردان به یاد آوردند، اما در جلسه دوم، این تفاوت فقط با گروه شناختی برقرار بود. یافته ها نشان می دهد اجرای یادآوری اولیه با استفاده از تکنیک های حافظه می تواند به تحکیم حافظه شاهد عینی و یادآوری جزییات بیشتر در مصاحبه های تاخیری کمک کند.
کلیدواژگان: تحکیم حافظه، شاهد عینی، مصاحبه خودگردان، مصاحبه شناختی -
صفحات 47-65
هدف از پژوهش حاضر، بررسی تاثیر برنامه مداخله ای جلسات گروهی تفسیر رویا با استفاده از شیوه اولمن بر بینش کاوشی، عملی و تجربه ای در زنان سالم است. این پژوهش کاربردی و از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری شامل زنان داوطلب 45-20 ساله فارسی زبان ساکن ایران دارای حداقل مدرک تحصیلی دیپلم با امکان دسترسی و توانایی کار با اینترنت در سال 1399 است که براساس ملاک های ورود، واجد شرایط برای شرکت در پژوهش بودند. پس از انتشار دعوت نامه پژوهش در سایت ها و صفحات مجازی تبلیغاتی شهرهای مختلف، از این جامعه 20 نفر به صورت هدفمند (براساس ملاک های ورود) انتخاب شدند و سپس به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل (هر گروه 10 نفر) قرار گرفتند. ابزار جمع آوری داده ها مقیاس دستاوردهای تحلیل رویا (GDI) و برنامه مداخله شامل پروتکل ارج نهادن رویای اولمن (UADP) بود که در 11 جلسه 120-90 دقیقه ای به صورت آنلاین برگزار شد. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس چندمتغیری در نرم افزار SPSS-24 تحلیل شد. نتایج نشان می دهد، برنامه مداخله ای تفسیر گروهی رویاها به شیوه اولمن بر بینش کاوشی و عملی تاثیر معناداری دارد (05/0<p)، اما بر بینش تجربه ای معنادار نیست؛ بنابراین می توان از مداخله تفسیر گروهی رویاها به شیوه اولمن برای ارتقای بینش در جمعیت غیربالینی استفاده کرد.
کلیدواژگان: جلسات گروهی تفسیر رویا، بینش کاوشی، بینش عملی، بینش تجربه ای -
صفحات 67-95هدف از این پژوهش، شناسایی عوامل بدخطی و راه حل های آن است. پیشرفت در فناوری، اهمیت دستخط و دستورالعمل های نوشتن را کاهش نداده است. این پژوهش با هدف کاربردی و رویکرد کیفی و به صورت پدیدارشناسی تفسیری صورت گرفته است. بدین منظور با سی نفر از معلمان دوره ابتدایی شهر تهران در سال 1399 مصاحبه شد تا داده ها به اشباع رسید. جامعه آماری پژوهش شامل معلمان دوره ابتدایی شهر تهران است که سی نفر از آن ها (20 آقا و 10 خانم) با استفاده از نمونه گیری هدفمند از نوع ملاکی به عنوان نمونه انتخاب شدند. سپس با بررسی مصاحبه ها و کدگذاری آن ها به روش دیکلمن و همکاران (1989)، عوامل بدخطی و راهکارهای بهبود آن بررسی شد. همچنین با راهبرد بازبینی اعضا، اعتباریابی داده ها صورت گرفت. براساس یافته های پژوهش، عوامل بدخطی و راه حل های آن از دیدگاه آموزگاران بررسی شد و عوامل آموزشی، روانی و جسمی با دسته بندی مربوط به دانش آموز، مربوط به معلم و مربوط به خانواده ترکیب شدند تا موضوع متمرکزتر تحلیل شود. نتیجه پژوهش نشانگر دخیل بودن هر سه عامل معلم، دانش آموز و خانواده در این مشکل است که حل آن نیازمند تلاش و همکاری همه عوامل است. همچنین از نتایج پژوهش می توان دریافت که عوامل روانی نظیر اضطراب و استرس نقش مهمی در این مشکل دارند و با حل معضلات روانی و تشویق و ترغیب دانش آموزان ممکن است اثرات زیادی در بهبود خط دانش آموزان داشته باشد.کلیدواژگان: بدخطی، روانی، جسمی، پدیدارشناسی، دوره ابتدایی
-
صفحات 97-115هدف از پژوهش حاضر، مقایسه اثربخشی الگوی والدگری مبتنی بر نظریه کارکردهای اجرایی و برنامه بارکلی بر خودکنترلی کودکان مبتلا به نقص توجه/بیش فعالی است. این مطالعه کاربردی و از نوع کارآزمایی بالینی تصادفی است. جامعه پژوهش شامل مادران دارای کودک مبتلا به اختلال نقص توجه/بیش فعالی در شهر اصفهان در بهار و تابستان 1398 است که 45 نفر از آنان، برمبنای ملاک های ورود و خروج به صورت هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه (دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل) و در هر گروه 15 نفر گمارده شدند. از مقیاس ارزیابی خودکنترلی (SCRS) در مراحل مختلف پژوهش برای سنجش متغیر وابسته استفاده شد. گروه آزمایش اول تحت دوازده جلسه الگوی والدگری مبتنی بر نظریه کارکردهای اجرایی و گروه آزمایش دوم تحت هشت جلسه برنامه بارکلی قرار گرفتند و گروه کنترل هیچ گونه درمانی دریافت نکردند. داده های جمع آوری شده به روش تحلیل واریانس اندازه های تکرارشده و با استفاده از نرم افزار SPSS-26 تجزیه و تحلیل شدند. الگوی والدگری مبتنی بر نظریه های کارکردهای اجرایی و برنامه بارکلی بر خودکنترلی کودکان مبتلا به نقص توجه/بیش فعالی اثرات مشابه و مثبتی دارند (05/0>p)؛ بنابراین الگوی والدگری مبتنی بر نظریه های کارکردهای اجرایی و برنامه بارکلی به منظور بهبود خودکنترلی کودکان مبتلا به نقص توجه/بیش فعالی در کنار سایر درمان های اثربخش، کاربردی هستند.کلیدواژگان: خودکنترلی، اختلال نقص توجه، بیش فعالی، الگوی والدگری مبتنی بر نظریه کارکردهای اجرایی، برنامه بارکلی
-
صفحات 117-138هدف این پژوهش بررسی نقش واسطه ای معنای زندگی در رابطه افسردگی و جو عاطفی خانواده با افکار خودکشی در زنان وابسته به مواد مخدر است. روش پژوهش کاربردی و از نوع توصیفی-همبستگی است. جامعه هدف کلیه زنان وابسته به مواد مخدر شهرستان اهواز و تعداد نمونه های موجود 180 نفر است که از میان آن ها به روش نمونه گیری دردسترس 149 نفر انتخاب شدند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آمار توصیفی و استنباطی و برای تعیین نرمال بودن داده ها از کجی و کشیدگی و روش تحلیل مسیر در جهت ارزیابی مدل پیشنهادی استفاده شد. ابزارهای پژوهش عبارت است از پرسشنامه افکار خودکشی محمدی فر و همکاران (SIS)، افسردگی بک (BDI-II)، جو عاطفی خانواده هیل برن (FEA) و معنای زندگی استیگر و اوشی (MLQ). برای تجزیه و تحلیل داده های پژوهش، از نرم افزار SPSS 25 و AMOS 25 استفاده شد. در مدل پیشنهادی، متغیر افکار خودکشی به عنوان متغیر ملاک، متغیرهای جو عاطفی خانواده و افسردگی به عنوان متغیرهای پیش بین تعیین شدند. یافته های پژوهش نشان داد در مدل مفروض، کلیه مسیرهای مستقیم به افکار خودکشی، به جز جو عاطفی خانواده، در سطح 01/0> p معنادار هستند. مسیرهای غیرمستقیم نیز از طریق معنای زندگی به عنوان متغیر میانجی با افکار خودکشی معنادار شدند. براساس نتایج پژوهش، مدل پیشنهادی رابطه افسردگی و جو عاطفی خانواده با میانجی گری معنای زندگی با افکار خودکشی از برازش مطلوبی برخوردار است و این مدل در جهت شناخت عوامل موثر در افکار خودکشی زنان وابسته به مواد مخدر بسیار اهمیت دارد.کلیدواژگان: اعتیاد، افکار خودکشی، افسردگی، جو عاطفی خانواده، معنای زندگی
-
صفحات 139-174هدف پژوهش حاضر تحلیل ادراک و تجربه زیسته دانشجویان تحصیلات تکمیلی از مفهوم مدیریت افکار است. در این راستا از رویکرد پژوهش کیفی و روش پدیدارشناسی استفاده شده است. پژوهش پیش رو به لحاظ هدف کاربردی است و میدان پژوهش دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی دانشگاه تهران است. نمونه پژوهش 20 نفر (4 نفر مرد - 16 نفر زن) از دانشجویان تحصیلات تکمیلی (4 نفر دکتری - 16 نفر کارشناسی ارشد) هستند که به روش نمونه گیری هدفمند از نوع ملاکی انتخاب شدند. پس از مصاحبه نیمه ساختاریافته با 14 نفر، اشباع نظری داده ها به دست آمد، اما برای اعتباربخشی به یافته ها، مصاحبه ها تا بیستمین نفر ادامه یافت. تحلیل داده ها با استفاده از راهبرد هفت مرحله ای کلایزی و نرم افزار MAXQDA 10 صورت گرفت. به منظور اعتبار یافته ها، روش بازبینی توسط اعضا به کار گرفته شد. همچنین برای رعایت ویژگی های کیفی پژوهش، از سه ملاک قابل قبول بودن، تاییدپذیری و قابلیت اطمینان استفاده شد. در تحلیل داده ها، مدیریت افکار به پنج محور کلیدی مفهوم، نقش، عوامل موثر، پیامدها و راهکارها تقسیم شد که درمجموع به 10 مضمون اصلی و 47 زیرمضمون برای مفهوم مدیریت افکار منتج شد. برای محور مفهوم دو مضمون اصلی درک و برداشت و موارد به کارگیری و برای هرکدام از چهار محور دیگر، جفت مضمون های اصلی عملکردی و روان شناختی مطرح و تبیین شد.کلیدواژگان: مدیریت افکار، کنترل افکار، مدیرت ذهن، افکار مزاحم، ادراک دانشجویان
-
صفحات 175-196پژوهش حاضر به منظور تعیین اثربخشی گروه درمانی شناختی- رفتاری بر تن انگاره، سبک های دلبستگی و تنظیم هیجان در زنان مبتلا به اختلال خوردن انجام شده است. طرح پژوهش حاضر از نظر روش نیمه آزمایشی «طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل» و از نظر هدف کاربردی است. جامعه آماری آن نیز 470 زن مراجعه کننده به کلینیک های تغذیه ای، مراکز روان پزشکی و باشگاه های بدن سازی و ایروبیک در مناطق 1، 3، 6 و 21 شهر تهران در سال 1398 هستند. نمونه شامل 30 نفر از زنان مراجعه کننده مبتلا به اختلال خوردن به مراکز فوق در سال 1398 است که به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه کنترل و آزمایش تقسیم شدند. اعضای گروه آزمایش در معرض 12 جلسه گروه درمانی شناختی- رفتاری دوساعته به صورت هفتگی و اعضای گروه کنترل در فهرست انتظار قرار گرفتند. شرکت کنندگان در مرحله پیش آزمون و پس آزمون به پرسشنامه های سبک دلبستگی بزرگسال (AAI)، دشواری تنظیم هیجان (DERS) و رضایت از تن انگاره (SWBI) پاسخ دادند. برای آزمون فرضیه های پژوهش از تحلیل کوواریانس و آزمون t مستقل استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها نیز از نرم افزار SPSS نسخه 26 استفاده شد. نتایج تحلیل کوواریانس نشان می دهد گروه درمانی شناختی- رفتاری بر تن انگاره (016/0=p و 632/6=F)، تنظیم هیجان (001/0=p و 423/57=F) و سبک دلبستگی ایمن (019/0=p و 250/6=F) اثر معنادار داشته و سبب بهبود آن ها شده است. همچنین نتایج آزمون t مستقل نشان می دهد، گروه درمانی شناختی- رفتاری بر سبک دلبستگی اجتنابی (006/0=p و 272/3=t) و سبک دلبستگی دوسوگرا (001/0=p و 570/4=t) اثر معنادار داشته و سبب کاهش آن ها شده است. پژوهش حاضر نشان می دهد، گروه درمانی شناختی- رفتاری سبب بهبود تن انگاره، سبک دلبستگی و تنظیم هیجان در زنان مبتلا به اختلال خوردن می شود و این نوع از درمان می تواند درمان مناسبی برای زنان مبتلا به اختلال خوردن باشد.کلیدواژگان: اختلالات خوردن، تن انگاره، سبک های دلبستگی، تنظیم هیجان، گروه درمانی شناختی- رفتاری
-
صفحات 197-225
هدف این پژوهش، ارایه الگویی از رشد پس از سانحه مبتنی بر روان شناسی مثبت در بهبودیافتگان از سرطان است. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی است و روش آن کیفی و از نوع فراترکیب است. جامعه مورد بررسی، همه پژوهش های مرتبط با موضوع پژوهش از سال 2005 تا 2021 است. جست وجو در پایگاه های Civilica، Sid، Magiran، Noormags، Taylor & Francis، Google Scholar، Springer و Science direct انجام شده است. از مجموع 10,000 مقاله، 10 مقاله شرایط ورود به پژوهش را داشتند. درنهایت با ترکیب نتایج مقالات بررسی شده، شش مولفه اصلی سرمایه های روان شناختی، خودشفقتی، معنایابی برای زندگی، معنویت، قدرشناسی و عشق شناسایی شدند. به منظور بررسی اعتبار داده های پژوهش، از چهار معیار قضاوت پیشنهادی توسط لینکن و گوبا شامل باورپذیری، انتقال پذیری، اطمینان پذیری و تصدیق پذیری استفاده شد. همچنین برای حفظ کیفیت مطالعه شاخص کاپای کوهن به کار گرفته شد. مفاهیم شناسایی شده از مجموعه مفاهیمی هستند که در روان شناسی مثبت و به طور اختصاصی تر در مجموعه توانمندی های 24 گانه منش مطرح شده اند. مفاهیم یادشده، مجموعه ای از افکار و توانمندی هایی هستند که بهبودیافتگان سرطان برای رشد پس از سانحه از آن استفاده کرده اند. نتایج پژوهش حاضر می تواند یافته های مناسبی را در بستر روان شناسی مثبت نگر برای کادر پزشکی و روان شناسان در مواجهه با بیماران سرطانی فراهم کند و در تدوین بسته های مداخلاتی موثر واقع شود.
کلیدواژگان: روان شناسی مثبت نگر، رشد پس از سانحه، سرطان، فراترکیب -
صفحات 227-250یکی از اهداف مهم نظام آموزشی، اجرای موفق آموزش فراگیر است؛ بنابراین باید به بررسی عوامل موثر بر موفقیت آموزش فراگیر پرداخت. هدف پژوهش حاضر بررسی نگرش معلمان به ضرورت آموزش فراگیر و راهکارهای پیشنهادی درخصوص اجرای موفق آن است. پژوهش حاضر از لحاظ هدف کاربردی و در چارچوب رویکرد کیفی از نوع پدیدارشناسی است. داده ها با مصاحبه نیمه ساختاریافته گردآوری و با استفاده از روش تحلیل محتوا تجزیه و تحلیل شدند. شرکت کنندگان کلیه معلمان شهرستان تربت حیدریه در سال تحصیلی 1400-1399 هستند. براساس نمونه گیری هدفمند، 15 معلم زن و 15 معلم مرد (شاغل در مدارس استثنایی و عادی) انتخاب شدند و با آن ها مصاحبه شد. براساس نتایج پژوهش، معلمان درخصوص ضرورت آموزش فراگیر دیدگاه های منفی، مثبت و میانه دارند که 83 درصد از شرکت کنندگان به ضرورت نداشتن آموزش فراگیر معتقد بودند. راهکارهای مصاحبه شوندگان برای تحقق موفقیت آمیز آموزش فراگیر در چهار تم «آماده سازی حرفه ای معلمان»، «آماده سازی مدارس»، «آماده سازی دانش آموزان» و «تعیین نحوه شمول دانش آموزان» ارایه و گروه بندی شدند. تم «آماده سازی حرفه ای معلمان» به عنوان مهم ترین راهکار مطرح شد. با توجه به اهمیت آموزش فراگیر باید به عوامل تاثیرگذار بر نگرش معلم توجه ویژه کرد و با کاربست و اجرای هرچه بیشتر راهکارهای ارایه شده برای موفقیت آموزش فراگیر، بر کیفیت آموزش و یادگیری در محیط فراگیر افزود.کلیدواژگان: نگرش، کودکان با نیاز ویژه، آموزش فراگیر، مطالعه کیفی
-
صفحات 251-269
این پژوهش با هدف شناسایی تجارب رفتاری و مقابله های روان شناختی زنان قربانی رابطه فرازناشویی انجام شده است. روش پژوهش حاضر کاربردی و از نوع کیفی پدیدارشناسی است. جامعه آماری پژوهش شامل زنان قربانی خیانت زناشویی شهر تهران در سال 1395 است. نمونه گیری به صورت هدفمند انجام گرفت و تا مرز اشباع و درنهایت انتخاب 18 زن قربانی ادامه یافت و با شرکت کنندگان مصاحبه های عمیق صورت گرفت. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل مضمون کلایزی استفاده شد که به شناسایی 2 مضمون اصلی، 8 مضمون فرعی و 38 مفهوم اولیه انجامید. مضمون اصلی مقابله ها و واکنش های رفتاری سازگارانه عبارت اند از: 1. تمسک به سرگرمی و فعالیت های مورد علاقه، 2. سازگاری با همسر، 3. کمک گرفتن از درمان و مشاوره، 4. مصاحبت، 5. تغییر شرایط موجود، 6. عبادت و مناجات. مضمون اصلی مقابله ها و واکنش های رفتاری ناسازگارانه شامل 1. مقابله ها و واکنش های رفتاری ناسازگارانه معطوف به خود و 2. مقابله ها و واکنش های رفتاری ناسازگارانه معطوف به همسر می شود. درمجموع نتایج این پژوهش نشان داد تجربه زنان قربانی خیانت زناشویی دارای پیامدهای رفتاری و مقابله ای سخت و ناگوار و بعضا رشدمحور است.
کلیدواژگان: تجارب رفتاری، مقابله ها، زنان، خیانت زناشویی -
صفحات 271-291پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر سبک های پردازش عینی و انتزاعی در نشخوار فکری شدید بر ظرفیت حافظه کاری صورت گرفته است. روش پژوهش این مطالعه بنیادی، آزمایشی است و جامعه آماری افراد 50-18 ساله ساکن تهران با نشخوار فکری شدید هستند که به شیوه داوطلبانه در دی ماه 1399 در مطالعه شرکت کردند و از میان آنان 30 نفر (21 زن و 9 مرد) با نشخوار فکری شدید براساس پرسشنامه های پاسخ نشخوارگونه (RRS) و افسردگی بک-2 (BDI-II) انتخاب شدند. آزمودنی ها با انتساب تصادفی در دو گروه 15 نفری عینی و انتزاعی با تماشای فیلمی غمناک تحت القای خلق منفی قرار داده شدند. سپس متناسب با گروه خود، دستورالعمل سبک پردازش عینی یا انتزاعی را اجرا کردند. حافظه کاری آزمودنی ها پیش از تماشای فیلم و بعد از اجرای دستورالعمل سبک پردازش، به کمک آزمون فراخنای خواندن (RST) اندازه گیری شد. نتایج تحلیل کوواریانس داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 26 نشان می دهد، گروه سبک پردازش عینی به طور معناداری ظرفیت حافظه کاری بیشتری از گروه سبک پردازش انتزاعی داشت؛ بدین معنا که میزان ظرفیت حافظه کاری تحت تاثیر تغییرات سبک پردازش قرار گرفته است. این تاثیر بر خرده مقیاس پردازش حافظه کاری دیده شد، اما تغییرات میزان ظرفیت خرده مقیاس اندوزش حافظه کاری بین گروه ها تفاوت معناداری نداشت. مطابق با یافته های پیشین، سازگاربودن سبک پردازش عینی در مقایسه با سبک پردازش انتزاعی در این پژوهش نیز دیده شد. نتایج این پژوهش نشان می دهد، سبک پردازش در افراد با نشخوار فکری شدید می تواند پیش بینی کننده تغییرات میزان ظرفیت حافظه کاری باشد.کلیدواژگان: حافظه کاری، نشخوار فکری، سبک پردازش، عینی، انتزاعی
-
صفحات 293-308هدف پژوهش حاضر، مقایسه قدردانی از بدن، انعطاف پذیری تصویر بدنی و سبک دلبستگی در زنان با خودشفقتی و بدون خودشفقتی است. طرح پژوهش حاضر از نوع بنیادین به شمار می آید و علی-مقایسه ای است. جامعه آماری پژوهش، شامل زنان دانشجوی دانشگاه آزاد نجف آباد به تعداد 11 هزار نفر است که از میان آن ها 210 زن به شیوه دردسترس به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند که از این تعداد، 119 نفر دارای خودشفقتی و 91 نفر بدون خودشفقتی به مقیاس قدردانی از بدن (BAS) پرسشنامه پذیرش و کارکرد تصویر بدن (BI-AAQ)، مقیاس تجدیدنظرشده دلبستگی بزرگسالان (RAAS) و مقیاس خودشفقتی (SCS-LF) پاسخ کامل دادند. تحلیل داده ها در نرم افزار SPSS-25 و با آزمون تحلیل واریانس یک طرفه و تحلیل واریانس چند متغیری ثابت کرد، میان دو گروه از زنان در قدردانی از بدن، انعطاف پذیری تصویر بدنی و سبک دلبستگی تفاوت معناداری وجود دارد. سطح معناداری متغیرهای پژوهش 05/0 است. یافته های پژوهش درمجموع نشان می دهد، زنان دارای خودشفقتی در مقایسه با زنان بدون خودشفقتی از قدردانی بدنی بیشتری برخوردارند و همچنین سبک دلبستگی آنان بیشتر ایمن و اضطرابی است؛ درحالی که زنان بدون خودشفقتی از انعطاف پذیری تصویر بدنی بیشتری در مقایسه با زنان دارای خودشفقتی برخوردارند و سبک دلبستگی آنان اجتنابی است.کلیدواژگان: خودشفقتی، قدردانی از بدن، انعطاف پذیری تصویر بدن، سبک دلبستگی
-
صفحات 309-326
در پژوهش حاضر، به بررسی نقش واسطه ای راهبردهای تنظیم شناختی هیجان و خودکارآمدی اجتماعی در رابطه بین سبک های دلبستگی و اضطراب اجتماعی در دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه پرداخته شده است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه شهر ایلام، با تعداد 3822 نفر بود که در سال تحصیلی 1400-1399 مشغول به تحصیل بودند که از بین آن ها 360 نفر با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. روش مطالعه توصیفی از نوع همبستگی و هدف آن بنیادی است. برای تحلیل داده های پژوهش از روش تحلیل مسیر و از نرم افزارهای SPSS-24 و Amos-24 استفاده شد. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش عبارت اند از: مقیاس اضطراب اجتماعی نوجوانان (SAS-A)، پرسشنامه سبک دلبستگی (AAQ)، فرم کوتاه پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان (CERQ-S) و مقیاس خودکارآمدی برای موقعیت های اجتماعی (SESS). نتایج تحلیل مسیر نشان داد راهبردهای تنظیم شناختی هیجان (انطباقی و غیرانطباقی) و خودکارآمدی اجتماعی در رابطه بین سبک های دلبستگی (ایمن، اجتنابی و دوسوگرا) و اضطراب اجتماعی نقش واسطه ای دارند. از طرفی نتایج نشان داد متغیرهای موجود در مدل می توانند 38 درصد از واریانس اضطراب اجتماعی را در پژوهش حاضر تبیین کنند. براساس این نتایج می توان گفت سبک های دلبستگی می توانند با تاثیر بر راهبردهای تنظیم شناختی هیجان و خودکارآمدی اجتماعی سطوح اضطراب اجتماعی در دانش آموزان را پیش بینی کنند.
کلیدواژگان: اضطراب اجتماعی، سبک دلبستگی، راهبردهای تنظیم شناختی هیجان، خودکارآمدی اجتماعی -
صفحات 327-343پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش خودشفقتی بر تاب آوری تحصیلی و نشاط ذهنی دانش آموزان دوره متوسطه انجام شده است. روش پژوهش به لحاظ هدف کاربردی و طرح تحقیق از نوع نیمه آزمایشی با پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه است. جامعه آماری پژوهش شامل دانش آموزان دختر دوره متوسطه دوم شهر تهران در سال تحصیلی 1399-1398 است. در این پژوهش، 40 دانش آموز با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند و با گمارش تصادفی در گروه های آزمایش و گواه قرار گرفتند (20 دانش آموز در گروه آزمایش و 20 دانش آموز در گروه گواه). گروه آزمایش مداخله آموزش خودشفقتی را طی یک ماه در 7 جلسه 60 دقیقه ای دریافت کرد. پرسشنامه های استفاده شده در این پژوهش شامل پرسشنامه تاب آوری تحصیلی (ARQ) و نشاط ذهنی (MVS) است. داده های حاصل از پژوهش به شیوه تحلیل کوواریانس با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 23 تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان می دهد آموزش خودشفقتی بر تاب آوری تحصیلی و نشاط ذهنی دانش آموزان دوره متوسطه تاثیر معنادار دارد (001/0 p<). بدین صورت که این مداخله توانسته به افزایش تاب آوری تحصیلی و نشاط ذهنی دانش آموزان دوره متوسطه منجر شود؛ بنابراین می توان گفت آموزش خودشفقتی با بهره گیری از فنونی مانند آشنایی با مفهوم ذهن آگاهی، پذیرش هیجانات، رویارویی با هیجانات، مهارت مسیولیت پذیری فردی و خودآگاهی می تواند روشی کارآمد برای افزایش تاب آوری تحصیلی و نشاط ذهنی دانش آموزان دوره متوسطه باشد.کلیدواژگان: آموزش خودشفقتی، دانش آموزان، تاب آوری تحصیلی، نشاط ذهنی
-
صفحات 345-361
هدف از پژوهش حاضر بررسی تغییرات سبک زندگی با سلامت روان و خشونت علیه زنان در دوران شیوع ویروس کرونا بود. روش پژوهش حاضر از نظر هدف، بنیادی و از حیث نوع گردآوری اطلاعات پیمایشی بود که در قالب یک طرح پژوهشی همبستگی از نوع رگرسیون انجام شده است. جامعه آماری شامل همه زنان متاهل ساکن شهرستان تهران و شیراز در سال 1399 است که در این میان نمونهای به حجم 193 نفر بهصورت نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند. شرکتکنندگان به پرسشنامه سلامت عمومی (GHQ-28)، پرسشنامه تجربه همسرآزاری (QMWA) و پرسشنامه تغییرات سبک زندگی در دوران شیوع کرونا (LCQ) پاسخ دادند. دادهها بهکمک نرمافزار SPSS نسخه 22 و با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون گامبهگام تجزیه و تحلیل شدند. یافتههای پژوهش نشان میدهد، تغییرات سبک زندگی با سلامت روان رابطه منفی و معنادار داشت (0/01>p)، ولی با خشونت علیه زنان رابطه معناداری یافت نشد (0/05<p). همچنین از میان تغییرات سبک زندگی بررسیشده، تغییرات خواب پیشبینیکننده معنادار سلامت روان بود (0/01>p). بهطورکلی نتایج پژوهش حاضر نشان میدهد، اثرات جانبی اپیدمی کرونا بسیار چشمگیر است و زنان را در معرض خطر آسیبهای روانی قرار میدهد. همچنین بهدلیل تغییرات بهوجودآمده در سبک زندگی در اثر شیوع ویروس کرونا ممکن است زنان در معرض خطر خشونت قرار بگیرند؛ بنابراین با ارایه مداخلات و پیگیریهای بهموقع توسط فرد و اقدامات موثر از سوی جامعه میتوان اثرات جانبی ویروس کرونا بر سلامت روان و خشونت علیه زنان را به حداقل رساند.
کلیدواژگان: تغییرات سبک زندگی، سلامت روان، کووید-19، خشونت -
صفحات 363-378
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش راهبردهای هیجانمدار بر خودکارآمدی تحصیلی و سازگاری تحصیلی دانشآموزان پسر مقطع متوسطه دوره اول شهر رفسنجان انجام شده است. روش پژوهش براساس هدف کاربردی است. همچنین طرح پژوهش نیمهآزمایشی است که در آن از پیشآزمون، پسآزمون با گروه آزمایش و گواه استفاده شد. جامعه آماری شامل دانشآموزان پسر مقطع متوسطه دوره اول شهر رفسنجان به تعداد 1250 نفر است که در سال تحصیلی 1398-1397 مشغول به تحصیل بودند. حجم نمونه 30 دانشآموز پسر است که به روش نمونهگیری تصادفی خوشهای چندمرحلهای انتخاب و بهصورت تصادفی به دو گروه 15 نفری تقسیم شدند. هر 2 گروه قبل و بعد از آموزش به دو پرسشنامه سازگاری تحصیلی (AAQ) و خودکارآمدی تحصیلی (MJSES) پاسخ دادند. دادهها با استفاده از روشهای آماری مانند فراوانی، میانگین، انحراف استاندارد و تحلیل کواریانس با استفاده از نرمافزار SPSS نسخه 22 تجزیه و تحلیل شد. یافتهها نشان میدهد، آموزش راهبردهای هیجانمدار بر سازگاری تحصیلی و خودکارآمدی تحصیلی دانشآموزان پسر دوره اول متوسطه در سطح 01/0P< تاثیر معنادار دارد. براساس یافتههای تحقیق آموزش راهبردهای پردازش هیجانمدار از آنجا که هم بر عوامل شناختی و هم عوامل هیجانی تاکید دارد، بر خودکارآمدی و سازگاری تحصیلی دانشآموزان اثرگذار است.
کلیدواژگان: خودکارآمدی تحصیلی، راهبردهای هیجان مدار، سازگاری تحصیلی -
صفحات 379-398
پژوهش حاضر با هدف تعیین تاثیر آموزش مهارتهای آموزشی، اجتماعی و هیجانی همکارانه بر مشکلات عاطفی -رفتاری درونی و برونیسازیشده و عملکرد تحصیلی دانشآموزان پسر ابتدایی انجام شده است. روش پژوهش نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون- پسآزمون- پیگیری با گروه گواه است. جامعه آماری شامل دانشآموزان پایه پنجم ابتدایی است که در سال تحصیلی 97-96 در شهرستان پیشوا مشغول به تحصیل بودند و از طریق آزمون مشکلات عاطفی-رفتاری آخنباخ شامل سیاهه رفتاری کودکان (CBCL) و نسخه معلم (TRF) غربال شدند؛ یعنی دانشآموزانی که نمره T بیشتر از 63 داشتند، در محدوده بالینی قرار گرفتند و بهشکل تصادفی در دو گروه 24 نفره گواه و آزمایش جایگزین شدند. گروه آزمایش تحت 12 جلسه یادگیری مهارتهای آموزشی، اجتماعی و هیجانی همکارانه قرار گرفت. پس از برگزاری جلسات آموزشی، پرسشنامه مشکلات عاطفی-رفتاری و آزمون عملکرد تحصیلی بهعنوان پسآزمون اجرا شد و پس از 3 ماه نیز آزمون پیگیری به عمل آمد. برای جمعآوری دادهها از پرسشنامه مشکلات عاطفی-رفتاری آخنباخ و آزمون عملکرد تحصیلی استفاده شد. تحلیل دادهها به روش آماری تحلیل کوواریانس چندمتغیری (MANCOVA)، تحلیل کوواریانس یکراهه (ANCOVA) و استفاده از نرمافزار SPSS نسخه 24 انجام شد. نتیجه تحلیل دادهها نشان میدهد تفاوت معناداری بین گروه آزمایشی و گواه در میانگین مشکلات رفتاری درونیسازی و برونیسازیشده و عملکرد تحصیلی وجود دارد (001/0P=)؛ بنابراین آموزش مهارتهای آموزشی، اجتماعی و هیجانی همکارانه با انجام فعالیتها و مواجهکردن دانشآموزان با تمرینهای متنوع در فرایند آموزش به بهبود عملکرد تحصیلی و کاهش مشکلات عاطفی رفتاری منجر شد. با توجه به تاثیر آموزش مهارتهای آموزشی، اجتماعی و هیجانی همکارانه بر کاهش مشکلات عاطفی-رفتاری درونی و برونیسازیشده و بهبود عملکرد تحصیلی دانشآموزان ابتدایی، به متصدیان امور آموزشی توصیه میشود از آموزش این مهارتها برای بهبود مشکلات عاطفی-رفتاری و عملکرد تحصیلی دانشآموزان ابتدایی بهره ببرند.
کلیدواژگان: آموزش مهارت های آموزشی، اجتماعی و هیجانی همکارانه (CASEL)، مشکلات عاطفی-رفتاری درونی و برونی سازی شده، عملکرد تحصیلی -
رابطه اجتناب تجربی و دشواری در تنظیم هیجان با اندیشه پردازی خودکشی: نقش واسطه ای دشواری های بین فردیصفحات 399-419
هدف پژوهش حاضر تعیین نقش واسطهای دشواریهای بینفردی در رابطه بین اجتناب تجربی و دشواری در تنظیم هیجان با اندیشهپردازی خودکشی است. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی و براساس هدف، کاربردی است. جامعه آماری پژوهش شامل تمام شهروندان شهر کرج در پاییز سال 1398 به تعداد 124,688 نفر است که از میان آنها تعدادی به روش نمونهبرداری تصادفی دومرحلهای انتخاب شدند. در مرحله اول، با مراجعه به سایت شهرداری شهر کرج دو منطقه 3 و 7 و در مرحله دوم بوستان هامون از منطقه 3 و بوستان نبوت از منطقه 7 انتخاب شدند. درنهایت نیز از بین این افراد 270 نفر (125 نفر مرد و 143 نفر زن و 2 نفر نامعلوم) انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه دشواری در تنظیم هیجان گراتز و رویمر (ERDS)، پرسشنامه اجتناب تجربی چندبعدی گامز، چمیلوسکی، کوتوو، راجرو و واتسون (MEAQ)، مقیاس دشواریهای بینفردی-47 پیلکونیس، کیم، پرویتی و بارخام (IIP) و مقیاس شناختهای خودکشی رود و همکاران (SCS) بود. برای تحلیل دادهها از روش مدلیابی معادلات ساختاری و نرمافزارهای SPSS-22 و Amos-24 استفاده شد. در پژوهش حاضر، ضریب مسیر غیرمستقیم بین اجتناب تجربی و اندیشهپردازی خودکشی (066/0=β، 003/0=P) و دشواری در تنظیم هیجان و اندیشهپردازی خودکشی (086/0=β، 006/0=P) مثبت و در سطح 01/0 معنادار بود. بهطورکلی، پژوهش حاضر نشان داد دشواریهای بینفردی، رابطه اجتناب تجربی و دشواری در تنظیم هیجان را با اندیشهپردازی خودکشی واسطهگری میکند.
کلیدواژگان: اجتناب تجربی، تنظیم هیجان، خودکشی، دشواری بین فردی -
صفحات 421-440
هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی درمان تمایزیافتگی خود بر خودمیانبینی و سازگاری زناشویی زوجین براساس نظریه خانواده بوون است. این پژوهش کاربردی و نیمهتجربی از نوع پیشآزمون-پسآزمون و پیگیری با گروه کنترل است. جامعه آماری این پژوهش شامل مراجعهکنندگان 21 تا 45 ساله یعنی 56 نفر از زوجین مراجعهکننده به مراکز مشاوره ناجا در شهر تهران در سال 1397 است. از بین آنها 30 زوج انتخاب شدند که 15 زوج در گروه آزمایش و 15 زوج در گروه کنترل قرار گرفتند. پرسشنامه سازگاری زناشویی لاک-والاس (LWMST) و پرسشنامه خودمیانبینی لاپسلی (LAPSEL) ابزارهای پژوهش بهشمار میروند. مداخله گروه آزمایش در قالب درمان گروهی در 10 جلسه در سه ماه اجرا شد و گروه کنترل مداخلهای دریافت نکردند. از طرح تحلیل واریانس مختلط با اندازهگیری مکرر و برای آزمون فرضیه از طرح تحلیل آمیخته بهوسیله نرمافزار SPSS-21 استفاده شد. مداخله درمانی تمایزیافتگی در افزایش سازگاری زناشویی معنادار بود (001/0=P). در خودمیانبینی، نتایج مقیاس افسانهپردازی (PFS) نشان داد مداخله بر مولفه یکتایی (048/0=P) و مولفههای همهتوانی و آسیبپذیری مداخله (001/0=P) موثر است. همچنین در متغیر خیالپردازی، مداخله معنادار بوده است (001/0=P). پیگیری یکماهه نتایج نشانگر پایداری اثرات مداخله بوده است؛ بنابراین مداخله در گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل در مراحل پسآزمون و آزمون پیگیری موجب افزایش سازگاری و کاهش خودمیانبینی در زوجین شد. با توجه به یافتههای پژوهش، این رویکرد میتواند در زمینه افزایش سازگاری و کاهش خودمیانبینی در زوجین مورد استفاده مشاوران و درمانگران خانواده واقع شود.
کلیدواژگان: تمایزیافتگی خود، نظریه خانواده درمانی بوون، سازگاری زناشویی، خودمیان بینی
-
Pages 1-22The present study is an attempt to develop a wise parenting package based on the teachings of Imam Ali and evaluate its effect on parent-child relationship and symptoms of internalized behavior problems in preschool girls. The study falls under the category of hybrid heuristic research studies. The population of the study consists of two valuable books in the qualitative phase, namely Nahj al-Balaghah and Ghurar al-Hikam wa Durar al-Kalim. The purposive sampling method was used to select the sample. Two components, namely wisdom and parenting were extracted and coded using qualitative thematic analysis methods. Finally, a wise parenting package was formulated based on the teachings of Imam Ali in 12 sessions. The validity of the package was calculated using Fleiss' kappa method (0.84). In the quantitative phase, the research fell into the category of experimental studies with control group and pretest/posttest design. The population consisted of the parents of female preschoolers in Isfahan during the academic year 2017-2018. According to the inclusion criteria, 30 subjects were randomly assigned to an experimental group (receiving training with Wise Parenting Package) and a control group (without intervention) (15 subjects in each group). Data collection instruments included the Child Behavior Checklist (CBCL) and Pianta’s Child-Parent Relationship Scale (CPRS). The MANCOVA results in SPSS-25 showed a significant difference between the parent-child relationship subscales (intimacy and conflict) and the behavior problems subscales (anxiety and depression) in the control group. However, no significant difference was found between dependence and physical complaints in the control group. It is recommended that this package be used to further improve health and conflict among family members..Keywords: Imam Ali (AS) teachings, Parenting, wisdom, Parent-Child Relationship, Behavioral Problems
-
Pages 23-46
This study examines the effectiveness of different interviewing tools in consolidating eyewitness memory. This applied research used the post-test with control group design. The population includes all undergraduate students of the Faculty of Psychology and Educational Science of the University of Tehran, studying in the academic year 2019-20. Eighty participants (21 males and 59 females) were selected using cluster sampling and divided into four groups of equal size. First, participants watched a video recording showing a bank robbery. In the second session, they were interviewed using an eyewitness interview tool (no interview session for the control group). In the last session, all participants were examined using a free recall task. Data were analyzed using MANOVA in SPSS-23 software. The results indicated no significant differences between the CI and the self-administered interview groups (SAI) in either the interview session or the delayed recall task. Participants in the structured interview group recalled significantly fewer details in the first interview session than did the CI and SAI groups. However, this significant difference was only found between the CI and SI groups in the delayed recall session. Thus, the results suggest that early recall can help consolidate witnesses' memory and help them recall more information in later recall attempts.
Keywords: Memory Consolidation, eyewitness, Self-Administered Interview, Cognitive Interview -
Pages 47-65
The purpose of this study is to examine the effect of an intervention program of dream interpretation group sessions using the Ullman method on exploratory, action, and experiential insights in healthy women. This is an applied and quasi-experimental study with a pretest/posttest and a control group. The population includes all Persian-speaking women living in Iran, aged 20 to 45 years, with at least a diploma, and able to access and work with the Internet in 2020, who were eligible to participate in the study based on the inclusion criteria. After publishing the invitation on the websites and virtual advertising pages of various cities, 20 people from this population were purposively selected (based on the inclusion criteria) and then randomly assigned to two experimental and control groups (10 people in each group). Data collection instruments were the Gains from Dream Interpretation (GDI) questionnaire and the intervention program, including the Ullmann's Appreciating Dreams Protocol (UADP), conducted online in 11 sessions of 90 to 120 minutes. Data were analyzed using multivariate analysis of covariance in SPSS-24 software. The results showed that the intervention program of group interpretation of dreams according to the Ullmann's method had a significant effect on exploratory and action insight (p < 0.05), but was not significant on experimental insight. Therefore, the Ullmann's Appreciating Dreams Protocol can be used to promote insight in the non-clinical population.
Keywords: Group Meeting Dream Interpretation, Exploration Insight, action Insight, Experiential Insight -
Pages 67-95The aim of this study is to identify the causes of malcalligraphye and its solutions. The advances in technology do not reduce handwriting and writing. This research was conducted with the aim of application and quality and in the form of interpretative phenomenology. For this purpose, thirty elementary school teachers in Tehran in 2020 were interviewed to be saturated. The statistical population in this study is elementary school teachers in Tehran whose subjects (20 males and 10 females) were selected using criterion sampling. Then, the interviews were analyzed and coded according to Dickelman's method. The factors of misbehavior and strategies for improvement were investigated. The strategy of data validation was also conducted with the members. The research examines the factors of misbehavior and its solutions from the teachers' perspective and forms the classification of educational, psychological and physical factors with the categories related to the student, related to the families and related issues. The result of the study shows that all three factors teachers, students and family are involved in this problem, which requires the efforts and cooperation of all factors. From the research results, it is also found that psychological factors such as anxiety and stress play an important role in this problem, and solving psychological problems and persuading and coaxing students can play an important role in improving students' handwriting.Keywords: MalCalligraphy, Mental, physical, Phenomenological, elementary school
-
Pages 97-115The aim of the present study is to compare the effectiveness of a parenting model based on executive function theory and the Barkley program on self-control in children with attention-deficit/hyperactivity disorder. This study is an applied and randomized clinical trial. The study population is mothers with children with attention-deficit/hyperactivity disorder in Isfahan in the spring and summer of 2018, of whom 45 subjects were purposively selected based on entry and baseline criteria and randomly divided into three groups (two experimental groups and one control group). Fifteen subjects were assigned to each group. The Self-Control Assessment Scale (SCRS) was used to measure the dependent variable at different stages of the study. The first experimental group received 12 sessions of the achievement theory- based parenting model, the second experimental group received 8 sessions of the Barkley program, and the control group received no treatment. Data were analyzed by repeated measures ANOVA and SPSS-26 software. The parenting model based on the theories of executive functions and the Barkley program had positive effects on self-control of children with attention-deficit/hyperactivity disorder (p<0.05). That is, parenting models based on executive function theories and the Barkley program significantly improved self-control in children with attention-deficit/hyperactivity disorder. Therefore, parenting models based on theories of executive functions and the Barkley program, together with other effective therapies, are likely to improve self-control in children with attention-deficit/hyperactivity disorder.Keywords: Self-Control, Attention Deficit, Hyperactivity Disorder, Parenting Pattern Based on Executive Function Theory, Barkley Program
-
Pages 117-138The purpose of this study is to investigate the mediating role of Meaning of life in the relationship between depression, emotional atmosphere in the family, and suicidal ideation in drug-dependent women. The research method was applied and descriptive-correlational. The target population was all drug-addicted women in Ahvaz and the number of available samples was 180. According to the available sampling method, 149 subjects were finally included in the study. In the present study, descriptive and inferential statistical methods were used to analyze the data, skewness and elongation were used to determine the normality of the data, and path analysis was employed to evaluate the proposed model. The research instruments were Suicide Thought Questionnaire (SIS) by Mohammadifar et al. (2005), Beck Depression Inventory (BDI-II), Hillburn Family Emotional Questionnaire (FEA), and Stiger and Oshi's Meaning of Life Questionnaire (MLQ). SPSS 25 and AMOS 25 software were used. In the proposed model, the variables of suicidal ideation were considered as criterion variables and the variables of family emotional atmosphere and depression were considered as predictor variables. The results show that in the hypothesized model, all direct paths to suicidal ideation, except for family emotional atmosphere, were significant at the p<0.01 level. Indirect pathways were also significant with suicidal ideation through the meaning of life as a mediator variable. Based on the results of the study, the proposed model of the relationship between depression and emotional atmosphere of the family mediated by the meaning of life and suicidal ideation has a good fit, and this model is very important to identify effective factors in suicidal ideation of drug addicted women.Keywords: Addiction, Suicidal Ideation, Depression, Emotional Environment in Family, The meaning of life
-
Pages 139-174The aim of this study is to analyze students' perceptions and lived experiences of the concept of thought management. A qualitative research approach and a phenomenological method were used. The research area was the faculty of psychology and Education at Tehran College. The research sample consisted of 20 (4 males - 16 females) students (4 PHDs - 16 Masters) selected by purposive sampling criteria. Theoretical data saturation was achieved after a semi-structured interview with 14 subjects, but interviews were continued until the twentieth subject to validate the results. Data analysis was performed using Colizzi's seven-step strategy and MAXQDA 10 software. To validate the results, the review method was applied by the members, and in order to observe the qualitative characteristics of the research, the three criteria of acceptability, verifiability and reliability were used. In data analysis, thought management was divided into five key areas: Concept, Role, Factors, Consequences, and Strategies. This resulted in a total of 10 major themes and 47 subthemes for the concept of thought management. For each factor, the following concepts were proposed and explained. Concept: two main themes, perception and use, were proposed and explained, and for each of the other four factors, two main themes, operational and psychological concepts were proposed and explained..Keywords: Thoughts Management, Thoughts Control, mind management, Annoying thoughts, Student’s Perception
-
Pages 175-196The purpose of this study is to explain the effect of cognitive behavioral therapy on body image, attachment style, and emotion regulation in women with eating disorders. The present paper is a quasi-experimental study of "pretest-posttest with control group design" and was applied research based on the aim. The statistical population includes 470 women who attended nutrition clinics, psychiatric centers, and bodybuilding and aerobics clubs in areas 1, 3, 6, and 21 of Tehran in 20219. The sample includes 30 women with eating disorders who attended the above centers in 2019. They were selected by Convenience Sampling and randomly divided into control and experimental groups. Patients in the intervention group received 12 sessions of two-hour CBT group therapy over a 12-week period. Patients in the control group remained on the waiting list. Participants answered the Adult Attachment Inventory (AAI), Difficulty in Emotion Regulation Scale (DERS), and Satisfaction with Body Image (SWBI) questionnaires in the pretest and posttest phases. We used ANCOVA and the T-test for independent samples to test the research hypotheses. SPSS version 26 was used for data analysis. The results of ANCOVA showed a significant effect of cognitive-behavioral group therapy on body image (F= 6.632, p= 0.016), emotion regulation (F= 57.423, p=0.001), and secure attachment style (F=6.250, p= 0.019). In addition, the results of the Independent Sample T-test showed that cognitive behavioral therapy had a significant effect on avoidance attachment style (t= 3.272, p= 0.006) and ambivalence attachment style (t= 4.570, p=0.001). The present study demonstrated that cognitive behavioral group therapy improved body image, attachment style, and emotion regulation in women with eating disorders, and that this type of treatment may be a useful therapy for women with eating disorders.Keywords: eating disorders, Body Image, Attachment styles, Emotion Regulation, Cognitive Behavioral Group Therapy
-
Pages 197-225
The purpose of the present study is to develop a model of posttraumatic growth according to positive psychology in cancer survivors. The research purpose was applied and was a qualitative and meta-synthesis. The statistical population was both foreign and domestic research articles published about the title of the research between 2005 and 2021. Science Direct, Springer, Google Scholar, Taylor & Francis, Noormags, Magiran, SID, and Civilica databases were used to access these studies. By reviewing 10,000 articles, 10 related studies that met the criteria were selected. In synthesizing the research findings, 6 main components were finally identified: psychological capital, self-compassion, meaning in life, spirituality, gratitude, and love. To evaluate the validity of the data research, the four assessment criteria proposed by Lincoln and Guba were credibility, transferability, reliability and confirmability, as well as Cohen's kappa coefficient.These extracted concepts are introduced in positive psychology and especially in character strength. In fact, these concepts are a set of thoughts, actions, and strengths that cancer survivors have used with regard to posttraumatic growth. The results of this study may provide appropriate insights in the context of positive psychology for medical and mental health professionals dealing with cancer patients and may be effective in developing intervention packages according to the needs of this group.
Keywords: Positive psychology, Post Traumatic Growth, cancer, Metasynthesis -
Pages 227-250One of the most important goals of the education system is the successful implementation of inclusive education. Therefore, the factors that influence the success of inclusive education should be investigated. The purpose of the present study is to investigate teachers’ perspectives on the requirements of inclusive education and recommended actions for its successful implementation. The present study is purposive conducted by using a phenomenological qualitative approach. Data were collected through semi-structured interviews and analyzed using the content analysis method. The participants includes all teachers in Torbat-e Heydariyeh in the school year 2020-2021. Based on purposive sampling, 15 female and 15 male teachers (teaching in exceptional and normal schools) were selected and interviewed. The findings show that teachers have negative, positive and neutral perceptions about the need for inclusive education. In addition, 83% of the participants believed that there is no need for inclusive education. Respondents’ courses of action for successful implementation of inclusive education were divided into four categories: “teacher preparation,” “school preparation,” “student preparation,” and “how to integrate students.” The first theme was considered the most important option for action. Based on the importance of inclusive education, special attention must be paid to the factors that influence the students' perspective. In addition, effective application and implementation of the proposed measures can improve the quality of teaching and learning in an inclusive environment to achieve successful inclusive education.Keywords: Attitude, inclusive education, Children with Special Needs, Qualitative study
-
Pages 251-269
The purpose of this study was to identify the behavioral experiences and psychological coping of women who were victims of an extramarital affair. The method of the study was applied and qualitative phenomenological. The population of this study included women who were victims of marital infidelity in Tehran in 2016. The sampling was purposefully continued until saturation and finally 18 female victims were selected and participants were interviewed in depth. Colaizzi content analysis method was used to analyze the data. The data analysis resulted in the identification of 2 main themes, 8 subthemes, and 38 basic concepts. The main themes of coping and adaptive behavioral responses include 1) relying on hobbies and favorite activities, 2) adapting to spouse, 3) seeking treatment and counseling, 4) companionship, 5) trying to change existing conditions, and 6) worship and praying. The main themes of maladaptive behaviors and responses include: 1) confrontations and maladaptive behavioral responses that focus on self and 2) confrontations and maladaptive behavioral responses that focus on spouse. Overall, the results of this study showed that the experiences of women who were victims of marital infidelity have behavioral consequences and hard and sometimes growth-oriented coping.
Keywords: Behavioral Explaining, Copings, Women, Marital Infidelity -
The Effect of Concrete versus Abstract Processing Mode on Working Memory Capacity in High RuminationPages 271-291The purpose of this study is to investigate the effects of Concrete Processing Mode (CPM) and Abstract Processing Mode (APM) on working memory capacity during high rumination. The research method of this basic study is experimental. The statistical population consists of individuals aged 18-50 years with high rumination living in Tehran who voluntarily participated in the study in January 2021. Among them, 30 individuals (21 women and 9 men) with high rumination were selected using the Ruminative Responses Scale (RRS) and the Beck Depression Inventory-II (BDI-II). Participants were randomly divided into two groups of 15 people each, a concrete group and an abstract group, who were put in a negative mood by watching a sad movie. They then performed the instructions CPM or APM, depending on the group. Participants' working memory was measured with the Reading Span Test (RST) before they watched the movie and after they performed the processing mode instruction. The results of the covariance analysis of the data using SPSS version 26 software showed that the CPM group had significantly higher working memory capacity than the APM group. This meant that the capacity of working memory was affected by the changes in processing mode. This effect was evident on the working memory processing subscale, but the changes on the working memory storage subscale did not differ significantly between groups. Consistent with previous findings, CPM was also considered an adaptive mode in contrast to APM in this study. The results showed that processing mode can predict changes in working memory capacity during severe rumination.Keywords: working memory, Rumination, Processing Mode, Concrete, Abstract
-
Pages 293-308This study is to compare body esteem, body image flexibility, and attachment style in women with and without self-compassion. It is a basic research and causal-comparative. The statistical population consists of all female students of Islamic Azad University, Najaf Abad branch (11 thousand subjects). Among them, 210 women were selected as available sample size, of which 119 had self-compassion and 91 did not have self-compassion, who filled out the Body Appreciation Scale (BAS), Body Image–Acceptance and Action Questionnaire (BI-AAQ), Revised Adult Attachment Scale (RAAS), and Self-Compassion Scale–Long Form (SCS-LF). Statistical analysis was conducted using SPSS25 software. The results of one-way analysis of variance and multivariate analysis of variance showed that there was a significant difference between the two groups of women in body appreciation, body image flexibility, and attachment style. The significance level of the research variables was 0.05. Overall, women with self-compassion showed more body appreciation than women without self-compassion, and their attachment style was more secure and anxious, while women without self-compassion had more body image flexibility than women with self-compassion and their attachment style was avoidant.Keywords: Self-compassion, Body Appreciation, body image flexibility, Attachment Style
-
Pages 309-326
The present study examines the mediating role of cognitive emotion regulation strategies and social self-efficacy in the relationship between attachment styles and social anxiety in female high school students. The statistical population includes all female high school students in Ilam, i.e., 3822 individuals who were studying in the academic year 2020-2021. Among these students, 360 students were selected by multistage cluster sampling method. The method of the study is descriptive-correlative and its purpose is basic. The path analysis method and SPSS-24 and Amos-24 software were used to analyze the research data. The instruments used in this study are: Social Anxiety Scale for Adolescents (SAS-A), Adult Attachment Questionnaire (AAQ), Cognitive Emotion Regulation Questionnaire- Short form (CERQ-S) and Self-Efficacy for Social Situations (SESS). The path analysis results showed that cognitive emotion regulation strategies and social self-efficacy mediated the relationship between attachment styles and social anxiety. On the other hand, the results showed that the variables of the model were able to explain 0.38 of the variance of social anxiety in the present study. The results of the present study suggest that attachment style can predict the level of social anxiety by influencing cognitive emotion regulation strategies and social self-efficacy.
Keywords: social anxiety, Attachment Style, Cognitive Emotion Regulation Strategies, social self- efficacy -
Pages 327-343The present study was conducted to investigate the effectiveness of self-compassion training on academic resilience and mental vitality of high school students. The research method was semi-experimental with a pre-test-post-test with a control group. It was applied in relation to the purpose. The statistical population includes high school female students in the city of Tehran in the academic year 2019-20.A multistage clustered random sampling was used to select 40 students and they were randomly divided into an experimental group and a control group (20 in the experimental group and 20 in the control group). The experimental group received seven sixty-minute training sessions on self-compassion for one month. The questionnaires used in the study were the Academic Resilience Questionnaire (ARQ) and the Mental Vitality Scale (MVS). The data were analyzed using ANCOVA method. The results showed that self-compassion training had a significant effect on academic resilience and mental vitality of high school students (p<0.001), so this intervention led to an increase in academic resilience and mental vitality of high school students. Therefore, it can be said that self-compassion training is an effective method to increase high school students’ school resilience and mental vitality by using techniques such as familiarity with the concept of mindfulness, accepting emotions, confronting emotions, personal responsibility skills, and self-awareness.Keywords: Self-compassion training, students, educational resilience, mental vitality
-
Pages 345-361
The present study is to examine lifestyle changes, mental health, and violence against women during the corona virus outbreak. The method of the present study is fundamental in terms of purpose and mode of data collection, a survey conducted in the form of a regression correlational research project. The population includes all married women living in the cities of Tehran and Shiraz in 2021. Among them, a sample of 193 subjects was selected by purposive sampling. The subjects answered the General Health Questionnaire (GHQ-28), Questionnaire to Measuring Wife Abuse (QMWA), and Lifestyle Changes Questionnaire (LCQ) during the Covid-19 pandemic. Data were analyzed with SPSS 22 software using Pearson correlation coefficient and stepwise regression. The results of the study showed that lifestyle changes had a negative significant relationship with mental health (p<0.01). However, no significant association was found with violence against women (p>0.05). In addition, among the lifestyle changes examined, changes in sleep were significant predictors of mental health (p<0.01). Overall, the results suggest that the side effects of the Corona pandemic are severe and put women at risk for mental health problems. In addition, women may be exposed to abuse due to lifestyle changes caused by the Corona virus epidemic. Therefore, the negative impact of Corona virus on mental health and violence against women can be minimized through interventions, timely follow-up by individuals, and effective measures by society.
Keywords: Lifestyle Changes, Mental Health, COVID-19, Violence -
Pages 363-378
Teaching emotion-oriented strategies has been considered in solving learners’ problems. The aim of the present study is to investigate the effectiveness of teaching emotion-oriented strategies on academic self-efficacy and academic adjustment of boys in high schools in Rafsanjan. The research method was applied in view of the purpose. It is a quasi-experimental study with a pretest and a posttest with an experimental group and a control group. The statistical population of this study includes all first-year male high school students in Rafsanjan who were studying in the 2018-2019 academic year. According to the nature of the study, the sample size was 30 male students who were selected by multi-stage cluster random sampling and randomly divided into two groups of 15. Both before and after the training process, both groups answered the Academic Adjustment Questionnaire (AAQ) and Morgan-Jinks Student Efficacy Scale (MJSES). The data were analyzed using statistical methods such as frequency, mean, standard deviation, and analysis of covariance. The results showed that teaching emotion-oriented strategies had a significant effect on academic adjustment and academic self-efficacy of male high school students at the level of P <0.01. According to the results of the study, teaching emotion-oriented processing strategies, because it emphasizes both cognitive and emotional factors, affects students’ self-efficacy and academic adjustment.
Keywords: Emotion-Oriented Strategies, Academic Self-Efficacy, Academic Adjustment -
Pages 379-398
The present study was conducted to examine the effectiveness of collaboration for academic, social and emotional learning on internalized and externalized emotional and behavioral problems and academic performance of male elementary school students. The research method was quasi-experimental with pre-test-post-test and follow-up with control group. The statistical population includes all fifth grade elementary school students who were educated in the city of Pishva during the 2017-2018 school year. Students were assessed using the Achenbach Checklist (CBCL) (Achenbach & Rescorla, 2001). Students with a T-score greater than 63 were classified into a clinical area and randomly divided into an experimental and a control group of 24 members. The experimental group participated in 12 sessions of collaborative social and emotional learning. Post-tests were conducted after the training sessions and a follow-up test was conducted after 3 months to assess the stability of the training. The Aachenbach Emotional Behavioral Problems Questionnaire (CBCL & TRF) and the Academic Performance Test (APT) were used to collect data. Data analysis was performed by multivariate analysis of covariance (MANCOVA) and one-way analysis of covariance (ANCOVA) using SPSS software version 24. The results of the data analysis showed that there was a significant difference between the experimental and control groups in the mean scores of internalized and externalized behavioral problems and academic performance (P = 0.001). Thus, collaborative for academic, social and emotional learning (CASEL) with activities and engaging students with various exercises in the educational process resulted in improved academic performance and reduced emotional and behavioral problems. It is recommended that educational agencies utilize these skills due to the impact of CASEL on reducing internalized and externalized emotional and behavioral problems and improving academic achievement of elementary students.
Keywords: Collaborative for Academic, Social, Emotional Learning (CASEL), Internalizing, Externalizing Emotional, Behavioral Problems, Academic Performance -
Pages 399-419
The purpose of this study was to determine the mediating role of interpersonal difficulties in the relationship between experiential avoidance and difficulties in emotion regulation with suicidal ideation. The research method was descriptive-correlative and based on the purpose, practice and statistical population of this study, which included all citizens of Karaj in the fall of 2019 with a total of 124688 people selected by them using a two-stage random sampling method with reference to Karaj urban area, districts 3 and 7 in the first stage and the second stage two Hamoon Boostan in district 3 and Nabovvat Boostan in district 7 and finally 270 people (125 men, 143 women and 2 unknowns). The study instruments included the Emotion Regulation Difficulty Scale by Gratz & Roemer (2004) (ERDS); the Multidimensional Experiential Avoidance Questionnaire by Gámez, Chmielewski, Kotov, Ruggero & Watson (2011) (MEAQ); the Inventory of Interpersonal Problems-47 by Pilkonis, Kim, Proietti & Barkham (1996) (IIP) and the Suicide Cognitions Scale by Rudd et al. (2010) (SCS). Structural equation modeling was used to analyze the data. In the present study, the indirect path coefficient between experience avoidance and suicidal ideation (β=0.066, P=0.003) and difficulty in emotion regulation and suicidal ideation (β=0.086, P=0.006) was positive and significant at the 0.01 level. Overall, the present study showed that interpersonal difficulties mediated the association between experience avoidance and difficulties in emotion regulation with suicidal ideation.
Keywords: Experience Avoidance, Emotion Regulation, Suicide, Interpersonal Difficulties -
Pages 421-440
The purpose of the present study is to examine the effectiveness of self-differentiation therapy on couples’ egocentrism and marital adjustment based on Bowen’s family systems theory. It is an applied and quasi-experimental with a pre-test-post-test and follow-up with a control group. The statistical population is 56 couples who contacted NAJA counseling centers in Tehran in 2018. The criteria for inclusion in the study were assigned by a psychiatrist. It included the absence of personality disorders, absence of chronic mental disorders, absence of addiction, and couples identified as dynamic in a diagnostic interview, a problem related to demarcation. In addition, the self-report of the subjects confirmed that they were not on the verge of divorce and did not have chronic physical illnesses. Therefore, 15 couples were in the experimental group and 15 couples were in the control group. The Locke-Wallace Marital Adjustment Test (LWMAT) and the Lapsley Ego-Centrism Questionnaire (LAPCEL) were used. Repeated measures were used and the hypothesis was tested using SPSS-21 software with a mixed analysis design. Differentiation therapy significantly contributed to the improvement of marital adjustment (P = 0.001). In egocenterism, results of Personal Fable Scale (PFS) indicated that the therapy affected uniqueness (P = 0.048) and the omnipotence and vulnerability components (P = 0.001). The therapy has been also affected the fantasy variable (P = 0.001). The 1-month follow-up of the results showed the stability of the effects of the intervention. Therefore, the intervention increased compatibility and decreased egocentrism of couples in the experimental group compared with the control group in the posttest and follow-up phases. So this model can be used by family counselors and therapists
Keywords: Self-Differentiation, Bowen Family Therapy, Theory Marital Adjustment, egocentrism