فهرست مطالب امیرحسین هاشمیان
-
یکی از روش های مناسب برای ساخت بیلت ها و لوله های مرکب استفاده از فرآیند اکستروژن است. در ساخت سفینه های فضایی، موشک ها و سایر وسایل پیشرفته در صنایع هوافضا، اکستروژن آلیاژهای آلومینیوم و منیزیم بسیار کاربرد دارند. برای ساخت قاب ها و کف هواپیما ترکیبی از صفحات، قطعات اکسترودی و ورقه های شکل داده شده استفاده می شود. حدود 60 درصد از ساختار هواپیما و 80 درصد از وزن بدون بار هواپیما از آلیاژ های آلومینیوم است. آلومینیوم استحکام نسبت به وزن بالا، شکل پذیری عالی را داراست. منیزیم سبک ترین فلز مهندسی است و دارای کم ترین چگالی است و موجب صرفه جویی در مصرف سوخت می شود. این مقاله به صورت عددی و تجربی به اعمال فرآیند اکستروژن بر روی بیلت های مرکب Al/Mg می پردازد. در این مقاله، فرآیند اکستروژن در نسبت های اکستروژن، دما و سرعت های مختلف مورد آزمایش قرار گرفته و اثر پارامترهای مختلف فرآیند بر روی خواص محصول اکسترود شده بررسی گردیده است. همچنین این فرآیند در نرم افزار آباکوس شبیه سازی گردیده و سپس نتایج تجربی حاصل از کار آزمایشگاهی و نتایج عددی حاصل از شبیه سازی با یکدیگر مقایسه و اعتبار سنجی گردید و میزان درصد خطا مابین نمودارهای نتایج تجربی و عددی توسط نرم افزار اورجین مورد بررسی قرار گرفت که نزدیک بودن نتایج و صحت کار آزمایشگاهی نشان داده شد.
کلید واژگان: فرآیند شکل دهی, اکستروژن, تحلیل عددی و تجربی, روش اجزای محدود, بیلت های فلزی مرکب}Composite materials are of great interest due to their exceptional strength, hardness-to-density ratio, high corrosion resistance, and low weight. One of the suitable methods for making composite pipes is using the extrusion process. Extrusion is a plastic deformation process that due to the compressive state of stress in extrusion, materials with low plasticity can be formed by this method. This article deals with the experimental-numerical investigation of extrusion, from various methods of forming process. Extrusion is done on a composite tube using aluminum and magnesium alloys. Aluminum is used due to its strength compared to high weight, excellent malleability, and magnesium due to the lightest structural metal, the lowest density among structural materials, machining, welding and casting capabilities, as well as high specific strength. The mentioned process was tested at different extrusion ratio, temperature and speed, and the effect of different process parameters on the properties of the extruded product was investigated. Then the process was simulated in the software and the experimental results obtained from the laboratory work and the numerical results obtained from the simulation were compared and validated with each other and the error percentage between the graphs of the experimental and numerical results was examined.
Keywords: The Forming Process Of Metal Matrix Composite, Extrusion, Experimental, Numerical Analysis, Finite Element Method, Metalic Billets} -
سابقه و هدف
تعهد سازمانی حالتی است که فرد ، سازمان و بخصوص هدف های آن را معرف خود می داند و تمایل دارد تا عضو آن سازمان باقی بماند. تعهد سازمانی عامل حیاتی در دستیابی به اهداف سازمانی است و باعث میشود کارکنان به جای ایجاد مشکل، به حل مشکل بپردازند. صلاحیت بالینی ، پایه و اساس کار عملی پرستاری می باشد. پرستاران مهم ترین نقش را در ارائه خدمات بهداشتی درمانی در بیمارستان ها ایفا می نمایند درواقع،شایستگی بالینی را استفاده عاقلانه از مهارتهای فنی،ارتباطی، دانش، قضاوت بالینی، احساسات و ارز شها درموقعیتهای بالینی تعریف کرده اند این پژوهش با هدف بررسی رابطه بین صلاحیت بالینی با تعهد سازمانی وعوامل مرتبط با ان در پرستاران شاغل در بخش های ویژه بیمارستان های وابسته به دانشگاه علوم پزشکی شهر کرمانشاه در سال 1396 انجام شد.
مواد و روش هادر این مطالعه همبستگی، 227 پرستار شاغل در بخش های مراقبت ویژه بیمارستان های آموزشی شهر کرمانشاه به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها شامل پرسشنامه استاندارد شغلی شایستگی بالینی پرستاران واستاندارد تعهد سازمانی آلن و مایر بود که پایایی و روایی آن در مطالعات والکر وکمپل 2013 (7) و شاکرنیا و محمد پور 2010 (5) و مطالعات مختلف به اثبات رسیده است. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 22 و در سطح معنی داری 05/0 > P تجزیه وتحلیل شدند.جهت نرمال بودن داده ها آزمون کولموگروف اسمیرنوف تک متغیری و ارتباط داده ها از آزمون همبستگی اسپیرمن استفاده شد.
یافته هامیانگین نمرهی تعهد سازمانی و شایستگی بالینی در پرستاران به ترتیب، 23/5 119/9± و 2/18 73/35± به دست آمد. بین شایستگی بالینی و تعهد سازمانی ارتباط معنادار یافت نشد. میانگین نمره ی شایستگی بالینی در پرستارانی که سابقه ی کار بالینی بین 6 تا 10 سال داشتند، بالاتر از سایرین بود (0/05 < P).
نتیجه گیریدر این مطالعه، صالحیت بالینی و تعهد سازمانی پرستاران بخش مراقبتهای ویژه بالا بود؛ اما ارتباط معناداری مشاهده نشد. لذا، با توجه به میانگین بالای تعهد هنجاری در این مطالعه و نقش حیاتی پرستاران در سیستم خدماتی بهداشتی، میتوان با ارتقای صلاحیت بالینی پرستاران یا به کارگیری پرستاران باصلاحیت تر، تعهد آنان را افزایش داد.
کلید واژگان: شایستگی بالینی, تعهد سازمانی, پرستاران, بخش های ویژه}Background and ObjectivesOrganizational commitment is a state in which a person considers the organization and especially its goals to be his representative and has the desire to remain a member of that organization. Clinical competence is the foundation of practical nursing work. This research was conducted with the aim of investigating the relationship between clinical competence and organizational commitment and related factors in nurses working in special departments of hospitals affiliated to Kermanshah University of Medical Sciences in 2017
Materials and MethodsIn this correlational study, 227 nurses working in the special care departments of educational hospitals in Kermanshah were selected by available sampling method. The data collection tool included Allen and Mayer's questionnaire of nurses' clinical competence and organizational commitment, whose reliability and validity have been proven in various studies. Data were analyzed using SPSS version 22 software and at a significance level of P>0.05.
ResultsThe average scores of organizational commitment and clinical competence in nurses were 119.9 ± 23.5 and 73.35 ± 2.18 respectively. No significant relationship was found between clinical competence and organizational commitment. The average score of clinical competence in nurses who had clinical work experience between 6-10 years was higher than others (P < 0.05).
ConclusionIn this study, clinical competence and organizational commitment of intensive care unit nurses were high, but no significant relationship was observed. Therefore, the health service system can increase their commitment by improving the clinical qualification of nurses or employing nurses with higher qualifications.
Keywords: Clinical competence, organizational commitment, nurses, Intensive Care Units} -
سابقه و هدف
سیس پلاتین از پرکاربردترین داروهای شیمی درمانی است که با تاثیر مستقیم بر تخمدان و رحم می تواند باعث ایجاد ناباروری شود. در این مطالعه اثرات اینوزیتول و ویتامین C بر تعداد فولیکول های تخمدانی و هیستوپاتولوژی رحم در آسیب ناشی از سیس پلاتین مورد بررسی قرار گرفت.
مواد و روش هادر این مطالعه تجربی، 56 سر موش صحرایی ماده بالغ نژاد ویستار به 8 گروه مساوی تقسیم شدند و به مدت 21 روز داروهای موردمطالعه شامل ویتامین C و اینوزیتول را به صورت خوراکی دریافت کردند. گروه ها شامل کنترل منفی (نرمال سالین)، کنترل مثبت (نرمال سالین/ سیس پلاتین)، تیمار 1 (ویتامینC/ سیس پلاتین)، تیمار 2 (اینوزیتول/ سیس پلاتین)، تیمار 3 (ویتامین C و اینوزیتول/سیس پلاتین)، تیمار 4 (ویتامین C/نرمال سالین)، تیمار 5 (اینوزیتول/نرمال سالین) و تیمار 6 (ویتامین C و اینوزیتول/ نرمال سالین) تقسیم شدند. سیس پلاتین در روز 15 به میزان (mg/kg 7) به صورت داخل صفاقی تزریق گردید. در روز 22 حیوانات آسان کشی شدند، رحم و تخمدان جدا وتعداد فولیکول های تخمدانی و هیستوپاتولوژی رحم بررسی گردید.
یافته هادر مطالعه حاضر، تعداد فولیکول های تخمدان (بدوی و آنترال) در اثر سیس پلاتین نسبت به گروه کنترل منفی به شدت کاهش یافت (0/05>P) و در مقابل فولیکول های آترزی شده به نحو چشمگیری افزایش یافت (0/05>P). درمان با ویتامین C و اینوزیتول، تعداد فولیکول های سالم را افزایش و آترزی فولیکولی ناشی از سیس پلاتین را کاهش داده و آسیب القا شده در بافت رحم را بهبود بخشید.
استنتاجدرمان با ویتامین C و اینوزیتول بر سمیت ناشی از سیس پلاتین در بافت های تخمدان و رحم اثر محافظتی دارد.
کلید واژگان: ویتامین C, اینوزیتول, سیس پلاتین, آسیب تخمدان و رحم, موش صحرایی}Background and
purposeCisplatin is one of the widely used chemotherapeutics, that directly affects the ovaries and uterus leading to infertility. This study aimed to investigate the effects of inositol and vitamin C on cisplatin-induced damage to ovarian follicles and uterine histopathology.
Materials and methodsFifty-six adult Wistar female rats were divided into eight equal groups (N=7) including negative control (oral normal saline/intraperitoneal normal saline), positive control (normal saline/cisplatin), T1 (vitamin C/cisplatin), T2 (inositol/cisplatin), T3 (vitamin C and inositol/cisplatin), T4 (vitamin C/normal saline), T5 (inositol/normal saline), and T6 (vitamin C and inositol/normal saline). The vitamin C and inositol were administered orally for 21 days. Cisplatin was injected intraperitoneally on the 15th day (7 mg/kg). On the day 22, the animals were euthanized, the uterus and ovaries removed, then the number of ovarian follicles and the uterine histopathology were examined.
ResultsAfter cisplatin treatment, the number of healthy ovarian follicles (primordial and antral) significantly decreased (P<0.05) compared to the negative control group. However, all of the atretic follicles increased compared to the negative control (P<0.05). Treatment with vitamin C and inositol increased the number of healthy follicles, effectively reduced the number of atretic follicles, and improved the damage induced by cisplatin in the uterine tissue.
ConclusionTreatment with vitamin C and inositol has a protective effect on the ovaries and uterus against the toxicity caused by cisplatin.
Keywords: vitamin C, inositol, cisplatin, ovarian, uterine damage, rat} -
مقدمه
کنترل دیابت نوع دو تحت تاثیر سبک زندگی است. هدف این پژوهش تعیین پیش بینی کننده های پایبندی به درمان در بیماران مبتلا به دیابت نوع دو با بهره گیری از ساختارهای نظریه ی شناختی جامعه ای بود.
روش هااین پژوهش توصیفی تحلیلی در میان 500 نفر از بیماران مبتلا به دیابت نوع دو شهر تهران در سال 1400 انجام شد. نمونه گیری به صورت تصادفی ساده از بیماران دارای پرونده ی درمانی در درمانگاه کنترل دیابت منطقه ی پنج تهران انجام شد. ابزار سنجش، پرسشنامه ی کتبی مبتنی بر ساختارهای نظریه ی شناختی جامعه ای بود. داده ها با استفاده از آمار توصیفی (فراوانی، درصد، میانگین، انحراف معیار) و آمار تحلیلی (همبستگی پیرسون و رگرسیون خطی) در نرم افزار SPSS ویرایش 16 تجزیه و تحلیل گردید.
یافته هامیانگین نمره ی انجام رفتارهای پایبندی به درمان 41/10±34/56 در دامنه ی نمره ی 16 تا 80 بود. انتظارات پیامد، خودکارآمدی درک شده و پشتیبانی جامعه ای در مجموع 43 درصد از واریانس انجام رفتارهای پایبندی به درمان را برآورد کردند. خودکارآمدی درک شده، قوی ترین ساختار پیش بینی کننده بود (430/0=ß و 001/0 > P). افزایش سن (126/0-=ß و 004/0 = P)، درمان با انسولین (250/0-=ß و 001/0 > P) و مصرف سیگار (146/0-=ß و 001/0 = P) به طور معکوس و داشتن بیمه درمانی (181/0=ß و 001/0 > P) به طور مثبت پیش بینی کننده ی انجام رفتارهای پایبندی به درمان بودند.
نتیجه گیریتوسعه، پیاده سازی و ارزشیابی مداخله های آموزشی مبتنی بر نظریه ی شناختی جامعه ای با تاکید بر ارتقاء خودکارآمدی درک شده می تواند یافته های سودمندی در ارتقاء رفتارهای پایبندی به درمان در میان بیماران مبتلا به دیابت نوع دو داشته باشد.
کلید واژگان: پایبندی به درمان, دیابت نوع دو, خودکارآمدی درک شده, نظریه شناختی جامعه ای}BackgroundControl of Type 2 Diabetes Mellitus (T2DM) is influenced by lifestyle. The aim of this research was to determine the predictors of treatment adherence behaviors among T2DM based on Social Cognitive Theory (SCT).
MethodsThis descriptive-analytical research was done among 500 T2DM patients in Tehran during 2021. Simple random sampling was performed among patients based their medical records in the Diabetes Control Clinic of Tehran's District Five. The data collection tools were written questionnaire based on the SCT determinants. Data were analyzed using descriptive statistics (frequency, percentage, mean, standard deviation) and analytical statistics (Pearson's correlation and linear regression) in SPSS software version 16.
ResultsThe mean score of treatment adherence behaviors was 56.34 [SD: 10.41], ranged from 16 to 80. The outcome expectations, perceived self-efficacy, and social support accounted for 43% of the variation in the outcome measure of the treatment adherence behaviors. Self-efficacy was the strongest predictor (Beta = 0.430 and P<0.001). Increasing age (ß= -0.126 and P= 0.004), insulin treatment (ß= -0.250 and P<0.001) and smoking (ß= -0.146 and P= 0.001) conversely and having health insurance (ß= 0.181 and P<0.001) were positively predictive of treatment adherence behaviors.
ConclusionThe development, implementation and evaluation of educational interventions based on SCT with emphasis on promoting perceived self-efficacy can lead to useful findings in promoting treatment adherence behaviors among T2DM patients.
Keywords: Adherence Treatment, Type 2 Diabetes Mellitus, Perceived Self-efficacy, Social Cognitive Theory} -
سازه های مشبک کامپوزیتی از پرکاربرترین سازه ها در صنایع هوایی در سالهای اخیر می باشند. این سازه ها از تعداد زیادی دنده مایل و محیطی با فواصل مشخص از یکدیگر تشکیل شده و علاوه بر استحکام، از نظر وزنی بسیار سبک می باشند. مطالعه حاضر شامل یک بیان تحلیلی و راه حل برای مسیله ارتعاشات آزاد یک پوسته استوانه ای مشبک کامپوزیت می باشد. فرمول پیوسته ای برای محاسبه فرکانس طبیعی سازه مشبک استوانه ای با در نظر گرفتن بستر الاستیک وینکلر-پاسترناک از معادلات حاکم بر پوسته بر اساس روش فوریه و گالرکین حاصل گردید. نتایج بدست آمده در دو حالت بدون بستر و با بستر الاستیک بصورت تحلیلی محاسبه گردیده و صحت نتایج توسط مدل سازی به روش اجزای محدود مورد تایید قرار گرفته است. برای شبیه سازی های روش اجزای محدود، ضرایب ویژگی های وینکلر و پاسترناک به ترتیب با فنرهای برشی و شعاعی جایگزین شده اند. فرکانس طبیعی پایه سیستم به ویژگی های بستر الاستیک بستگی داشته، بنابراین تغییر سختی فنرهای شعاعی و برشی باعث ایجاد تغییر در فرکانس های طبیعی می شود. روش های ارایه شده در این مطالعه، علاوه بر آنکه برای تخمین فرکانس در مرحله طراحی اولیه بکار می رود، همچنین ابزاری برای ارزیابی تحلیل ارتعاشات پوسته استوانه ای مشبک کامپوزیت در تجزیه و تحلیل مکانیکی می باشد.
کلید واژگان: سازه مشبک کامپوزیتی, فرکانس طبیعی, روش فوریه, روش گالرکین, اجزای محدود}Composite Lattice structures are one of the most widely used structures in the aerospace industry in recent years. These structures are composed of a large number of oblique and circumferential ribs with specific distances from each other and in addition to strength, they are very light in terms of weight. The present study includes an analytical expression and a solution to the problem of free vibrations of a composite lattice cylindrical shell. The continuous formula for calculating the natural frequency of a cylindrical lattice structure was obtained by considering the Winkler-Pasternak elastic foundation from the governing equations of the shell based on Galerkin methods. This formula, in addition to being used to estimate the frequency in the initial design phase, is also a tool for evaluating the vibration analysis of composite lattice shells in mechanical analysis. The results have been calculated analytically in two cases with and without elastic foundation and the accuracy of the results has been confirmed by finite element modeling. For finite element method simulations, Winkler and Pasternak coefficients have been replaced by shear and radial springs, respectively. The natural base frequency of the system depends on the properties of the elastic substrate, so changing the stiffness of the radial and shear springs causes a change in the natural frequencies.
Keywords: Lattice Composite Structure, Natural Frequency, Fourier Method, Galerkin method, FEM} -
با توجه به کاربرد وسیع انواع جاذبهای انرژی در سازههای مختلف مهندسی و به منظور جلوگیری از صدمات جانی و مالی، تحلیل رفتار لهیدگی جاذبها تحت شرایط مختلف بارگذاری، هندسی و تکیهگاهی ضروری به نظر میرسد. در این تحقیق، فرآیند لهیدگی لولههای جدارنازک با استفاده از نرمافزار المان محدود آباکوس شبیهسازی عددی میشود که به منظور صحهگذاری نتایج شبیهسازی، مدل حاضر با نتایج تجربی پیشین مقایسه میشود. پس از اطمینان از صحت مدل شبیهسازی عددی به بررسی اثر ترکیب لولههای استوانهای ترکیبی پرداخته میشود. بنابراین در حالت اول لولهای با مقطع دایروی درون لولهای با مقطع مربع قرار گرفته و تحت بارگذاری محوری قرار میگیرد. در حالتی دیگر، ترکیب لولههای خارجی و داخلی تغییر میکند. بهعبارتی دیگر، لوله با مقطع مربع درون لوله با مقطع دایروی قرار میگیرد و شبیهسازی عددی تکرار میشود. سپس معیارهای مقایسه لهیدگی ضربهگیرهای استوانهای ترکیبی (شامل بیشینه نیروی فروریزش، متوسط نیروی فروریزش، میزان انرژی جذب شده و انرژی ویژه جذب) بررسی میشود.
کلید واژگان: لهیدگی, لوله جدارنازک, بارگذاری محوری, آباکوس}According to the wide usage of energy absorbers in various engineering structures and in order to prevent damage to life and property, the analysis of behavior of absorber collapse is necessary under different loading conditions, geometric and boundary condition. In this research, collapse process of thin-walled tubes is simulating using Abaqus finite element software to validate the simulation results, the present model compared to previous experimental results. After ensuring the accuracy of numerical simulation models to investigate the effect of combined cylindrical tubes will be discussed. At first case, the tube with a circular cross-section into the tube with a square cross-section and placed under axial loading .In another case, a combination of external and internal tubes is changed. In other words, the tube with square cross-section is placed inside the tube with circular cross-section and numerical simulation is repeated. Then comparison criteria of combined cylindrical absorber collapse (including maximum crushing load, mean crushing load, the amount of energy absorption and specific energy absorption) is investigated.
Keywords: Collapse, Thin-wall tube, Axial loading, Abaqus} -
در این مطالعه مقدار بار نهایی کمانشی قابل تحمیل به سازه مشبک مخروطی کامپوزیتی بر روی بستر وینکلر-پاسترناک را با دو روش تحلیلی و اجزای محدود، مورد بررسی قرار گرفته و مقایسه گردیده است. در ابتدا معادلات حاکم بر سازه مشبک مخروطی استخراج گردیده و سپس با قرار گرفتن سازه مشبک مخروطی بر روی بستر وینکلر-پاسترناک، معادلات حاکم بر آن بطور تحلیلی بدست آمده است. تاثیر ضریب سختی بستر بر رفتار سازه مشبک مخروطی با در نظر گرفتن مقادیر مختلف بصورت تحلیلی محاسبه و مورد بررسی قرار گرفته است. بطوری که با افزایش تعداد دنده ها و سطح مقطع آنها مقاومت سازه بالا رفته و با قرار گرفتن سازه مشبک مخروطی بر روی بستر وینکلر-پاسترناک مقدار تحمل بار کمانشی افزایش پیدا خواهد کرد و با افزایش ضریب سختی برای فنر در بستر، مقاومت در برابر بار کمانشی کاهش پیدا می کند. با مقایسه نتایج تحلیلی و روش اجزای محدود می توان دریافت که روش تحلیل و فرمول بدست آمده دارای دقت مناسبی جهت بررسی کمانش سازه مشبک بر روی بستر وینکلر-پاسترناک می باشد.
کلید واژگان: نیروی کمانشی محوری, سازه مشبک مخروطی کامپوزیتی, بستر وینکلر-پاسترناک, روش اجزای محدود}In this study the ultimate amount of buckling load applied to the composite conical lattice structure located on the Winkler-Pasternak foundation has been investigated and compared by two analytical and finite elements methods. First, the governing equations of the conical lattice structure were obtained and then, by placing the conical lattice structure on the Winkler-Pasternak foundation, the governing equations were derived analytically. The effect of foundation stiffness coefficient on the behavior of conical lattice structures has been investigated analytically by considering different values. As the number of ribs and their cross section increases, the strength of the structure increases and by assuming that the conical lattice structure resting on the Winkler-Pasternak foundation, the amount of buckling load will increase and with increasing stiffness coefficient for the spring in the foundation, the buckling load resistance decreases. By comparing the analytical results and the finite element method, it can be seen that the analytical method and the obtained formula have a suitable accuracy for investigating the buckling of the lattice structure on the Winkler-Pasternak foundation.
Keywords: Composite Conical Lattice Structure, Axial Buckling Load, Winkler-Pasternak Foundation, FEM} -
کنترل پاسچر در سالمندان مبتلا به اختلال شناخت خفیف بعد از تمرینات پیلاتس: یک مطالعه کارآزمایی بالینیزمینه و هدف
یکی از شایع ترین تظاهرات افراد مبتلا به اختلال شناخت خفیف، افزایش در نوسان پاسچر و افتادن است. این مطالعه به منظور کنترل پاسچر در سالمندان مبتلا به اختلال شناخت خفیف بعد از تمرینات پیلاتس انجام شد.
روش بررسیاین کارآزمایی بالینی روی 30 زن مبتلا به اختلال شناخت خفیف مراجعه کننده به مرکز تحقیقات سالمندان استان کرمانشاه در سال 1398 انجام شد. آزمودنی ها به روش نمونه گیری در دسترس شرکت کردند و به شیوه تصادفی در دو گروه 15 نفری کنترل و تمرینات پیلاتس قرار گرفتند. گروه تمرین پیلاتس به مدت هشت هفته و سه جلسه در هر هفته به مدت یک ساعت تمرین انجام دادند. کنترل پاسچر آزمودنی ها قبل و پس از انجام تمرینات منتخب مورد ارزیابی قرار گرفت.
یافته ها:
در گروه مداخله تفاوت معنی داری در امتیازات کسب شده بین گروه پیش آزمون و پس آزمون در مساحت و مسافت محدوده نوسان مرکز فشار بدن در حالت چشم باز و بسته وجود داشت (P<0.05). میانگین نوسان پاسچر (مساحت و مسافت محدوده نوسان مرکز فشار بدن در حالت چشم باز و چشم بسته)، بعد از 8 هفته تمرینات پیلاتس در گروه مداخله کاهش معنی داری در مقایسه با گروه کنترل یافت (P<0.05).
نتیجه گیری:
به نظر می رسد که تمرینات پیلاتس در بهبود کنترل پاسچر در سالمندان مبتلا به اختلال شناخت خفیف موثر است.
کلید واژگان: اختلال عملکرد شناختی, تعادل وضعیتی, تمرین پیلاتس}Background and ObjectiveOne of the most common complications of mild cognitive impairment is increased body sway and falls. This study was performed to evaluate the effect of Pilates training on control posture in patients with mild cognitive impairment.
MethodsThis clinical trial study was performed on 30 women with mild cognitive impairment who referred to elderly Research Center in Kermanshah city, north-west of Iran during 2019. Subjects were randomly divided into two groups including Pilates Training and control groups. Pilates training group was trained for eight weeks, 3 sessions per week and duration for each session was one hour. The control posture of the subjects before and after the exercise was evaluated.
ResultsThere was significant difference in obtained scores in the size and distance of the center of pressure area range with open and closed eyes in the intervention group, prior and after training (P<0.05). The mean postural control (the size and distance of the center of pressure area range with open and closed eyes) reduced after 8 weeks of Pilates exercises in the intervention group in compared to control group (P<0.05).
ConclusionPilates training is effective in improving postural control in patients with mild cognitive impairment.
Keywords: Cognitive Dysfunction, Postural Balance, Pilates Training} -
زمینه و اهداف
بهداشت و ایمنی موادغذایی به عنوان یک اصل مهم برای جلوگیری از مبتلاشدن انسان به بیماری ها و نیز حفظ محیط از نظر آلودگی در نظر گرفته می شود. از آنجا که بخش عظیمی از جمعیت کشور را جوانان تشکیل می دهند و درصد بالایی از آنان دانشجو هستند، پژوهش حاضر با هدف تعیین آگاهی، نگرش و عملکرد دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه در خصوص بهداشت و ایمنی مواد غذایی انجام گردید.
مواد و روش هامطالعه حاضر یک مطالعه توصیفی-تحلیلی است که در بین 307نفر از دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه با روش نمونه گیری در دسترس انجام شد. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه شامل مشخصات دموگرافیک و سوالاتی در سه بخش برای سنجش آگاهی، نگرش و عملکرد استفاده گردید. داده های به دست آمده با استفاده از آزمونهای مجذور کای در محیط نرم افزار SPSS نسخه26 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. اخلاق در پژوهش و محرمانه بودن پاسخ های شرکت کنندگان در صفحه اول پرسشنامه ذکر شد.
یافته هاافراد شرکت کننده در این مطالعه اکثرا مذکر و مجرد بوده اند که بیشترین شرکت کننده (127نفر) مربوط به دانشکده پزشکی بود (4/41%). علیرغم اینکه اکثر دانشجویان آگاهی و نگرش خوب نسبت به بهداشت و ایمنی موادغذایی داشتند، اما حدود 4/70% دانشجویان عملکرد ضعیفی داشتند که ضعیف ترین عملکرد مربوط به دانشجویان دانشکده پرستاری-مامایی بود درخصوص آگاهی و نگرش، تفاوت معنی داری در بین دانشجویان دانشکده های مختلف وجود داشت. همچنین ارتباط معنی داری بین جنسیت و عملکرد دیده شد.
نتیجه گیریباتوجه به عملکرد ضعیف دانشجویان در بحث رعایت اصول بهداشتی مواد غذایی به نظر می رسد برگزاری کارگاه های آموزشی و اضافه کردن واحد های درسی در این زمینه احتمالا می تواند باعث بهبود عملکرد دانشجویان شود.
کلید واژگان: آگاهی, نگرش, عملکرد, بهداشت مواد غذایی}Background and AimsFood hygiene and safety is considered as an important principle to prevent humans from contracting diseases and also to protect the environment from contamination. Because a large part of Iran's population is young and a high percentage of them are students, therefore, this study was conducted to determine the knowledge, attitude and practice of students of Kermanshah University of Medical Sciences about food hygiene and safety.
Materials and MethodsThe present descriptive-analytical study was conducted on 307 students at Kermanshah University of Medical Sciences through a convenience sampling method. A questionnaire including demographic characteristics and questions in three sections were used to assess students' knowledge, attitude and practice towards food health and safety. The data were analyzed using SPSS version 26 software. Ethics approval and confidentiality of answers were given on the first page of the questionnaire.
ResultsThe participants were mostly male and single, with the majority belonging to the medical school. Despite the fact that most of the students had good knowledge and attitude towards food hygiene and safety, but about 70.4% of respondents showed poor performance, from which the weakest performance was related to nursing and midwifery students. Students' knowledge and attitude had a statistically significant difference between different faculties. Functionally, a significant relationship was seen between gender and performance.
ConclusionGiven the poor performance of students in relation to the principles of food hygiene, it seems that holding workshops and adding courses can probably improve student performance.
Keywords: Knowledge, Attitude, Practice, Food Safety} -
زمینه و هدف
بیماری فشارخون بالا یکی از شایع ترین بیماری هاست و در همه جوامع افراد زیادی را درگیر کرده است. یکی از عوارض مهم درمان فشارخون، رخداد نارسایی حاد کلیه است؛ بنابراین، بررسی میزان بقای بیماران مبتلابه فشارخون بالا تا بروز رخداد نارسایی حاد کلیه و تعیین عوامل موثر بر آن اهمیت دارد.
روش بررسیمطالعه حاضر یک مطالعه تحلیلی از نوع مدل سازی است که از بهمن 1396 تا تیر 1397 در دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه انجام شد. در مطالعه حاضر بقای بیماران مبتلابه فشارخون بالا تا بروز رخداد نارسایی حاد کلیه با استفاده از مدل پارامتری وایبل و وایبل تعمیم یافته بر اساس مخاطرات رقیب بررسی شده است که ریسک رقیب عبارت بود از: مرگ به علت بیماری های قلبی و عروقی. اطلاعات موردنیاز از فایل داده مطالعه کارآزمایی بالینی SPRINT استخراج شد.
یافته ها:
از مجموع 842 بیمار، 85 نفر به علت بیماری های قلبی و عروقی فوت کردند، 298 نفر دچار نارسایی حاد کلیه و 459 نفر سانسور شده بودند. میانگین زمان بقا 88/14±49/929 و میانه زمان بقا 1029 روز بوده است. مقدار آکاییکه مدل وایبل تعمیم یافته کمتر از مدل وایبل بود. این نتایج حاکی از آن است که بر اساس مدل وایبل تعمیم یافته متغیرهای نرخ فیلتراسیون گلومرولی، تعداد داروهای ضد فشارخون مصرف شده در بدو ورود، نارسایی مزمن کلیه، نسبت آلبومین به کراتینین در ادرار و جنس بر زمان بقای بیماران تاثیرگذار بودند.
نتیجه گیری:
بر اساس یافته ها، مقدار آکاییکه مدل وایبل تعمیم یافته کمتر از مدل وایبل بوده است؛ بنابراین، مدل وایبل تعمیم یافته برازش بهتری نسبت به مدل وایبل دارد.
کلید واژگان: تجزیه وتحلیل بقا, خطرات رقابتی, فشارخون بالا, نارسایی حاد کلیه}Background and ObjectivesHypertension is one of the most prevalent diseases affecting numerous people in different societies. One of the major complications of hypertension is the occurrence of acute renal failure. Therefore, it is important to evaluate the survival rate of patients with hypertension until the onset of acute renal failure and determine the factors affecting it.
MethodsThis analytical study was conducted using modeling at the Kermanshah University of Medical Science within February 2016-July 2018. The current research examines the survival of patients with hypertension until acute renal failure using the Generalized Weibull Distribution model based on competing risks which included death due to cardiovascular disease. The required information was extracted from the Systolic Blood Pressure Intervention Trial (SPRINT) data file.
ResultsOut of 842 patients, 85 died of cardiovascular diseases, 298 were diagnosed with acute renal failure, and 459 were censored. The mean survival time was 929.49 days and its median value was 1029 days. The Akaike value of the generalized Weibull model was less than the Weibull model. These results indicate that based on the generalized Weibull model, the variables of glomerular filtration rate, the number of antihypertensive drugs used on arrival, chronic kidney disease, albumin/creatinine ratio in urine, and gender were effective on the survival of patients.
ConclusionAs evidenced by the obtained results, the Akaike value of the generalized Weibull model is less than the generalized Weibull model. Therefore, the generalized Weibull model has a better fit, compared to the Weibull model.
Keywords: Acute kidney injury, Competing risks, Hypertension, Survival analysis} -
مقدمه و هدف
یکی از شایعترین تظاهرات نوروپاتی محیطی دیابتی، کاهش تعادل و اختلال کنترل وضعیت و افتادن است.بنابراین هدف از انجام پژوهش حاضر، مقایسه تاثیر تمرینات مقاومتی و آب درمانی روی تعادل در افراد مبتلا به دیابت نوروپاتی در استخر شهبازی کرمانشاه در سال 98 بود.
مواد و روش هادر این مطالعه ی کارآزمایی بالینی تصادفی30 زن مبتلا به دیابت نوروپاتی مراجعه کننده به مرکز تحقیقات دیابت استان کرمانشاه به روش نمونه گیری در دسترس شرکت کردند، و به شیوه تصادفی به سه گروه تمرینات در آب(10 نفر)، تمرینات مقاومتی(10 نفر)، و گروه شاهد(10 نفر)، تقسیم شدند. گروه تمرین در آب وگروه تمرینات تقویتی به مدت هشت هفته و سه جلسه در هر هفته به مدت 40 دقیقه تمرین انجام دادند. تعادل ایستا و پویا و زمان واکنش ساده و انتخابی آزمودنی ها قبل و پس از انجام تمرینات منتخب مورد ارزیابی قرار گرفت. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس و آزمون تی زوجی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت (05/0>p).
یافته هاهر دو نوع تمرین مقاومتی و تمرین در آب، منجر به بهبود تعادل ایستا و پویا و بهبود زمان واکنش ساده و انتخابی گروه های مداخله نسبت به گروه شاهد گردید. پروتکل تمرینات آب درمانی منجر به بهبودی بیشتر در نمرات تعادل ایستا با چشم بسته (001/0=P) و آزمون زمان واکنش انتخابی (001/0=P) نسبت به گروه تمرینات قدرتی و گروه شاهد شد.
نتیجه گیریبنظر می رسد که تمرینات درمانی در آب نسبت به تمرینات مقاومتی اثرگذاری بیشتری بر تعادل و زمان واکنش ساده و انتخابی در مبتلایان به دیابت نوروپاتی داشته باشد.
کلید واژگان: نوروپاتی دیابت, تمرینات مقاومتی, تعادل, زمان واکنش ساده, زمان واکنش انتخابی}IntroductionOne of the most common complications of diabetes peripheral neuropathy (DPN) is the loss of balance, postural control disorder and falling down. Therefore, the purpose of the present study was to compare the effect of resistance and aquatic exercises on balance in DPN patients in 2019, in the Shahbazi pool, Kermanshah, Iran.
Materials and MethodsThis randomized clinical trial study was conducted on 30 women inflicted with DPN who referred to Diabetes Research Center in Kermanshah. The subjects were selected through convenience sampling method and were randomly divided into three groups, including aquatic exercises (n=10), resistance exercises (n=10), and control (n=10). Resistance and aquatic exercise groups had a training program of 8 weeks which included 40-minute sessions three times a week. The static and dynamic balance, simple reaction time, and choice reaction time of the subjects were evaluated before and after the exercises. Finally, ANCOVA and paired t-test were used for the data analysis. A p-value of less than 0.5 was considered statistically significant.
ResultsBoth resistance and aquatic exercises resulted in improvement regarding simple reaction time, choice reaction time, and static and dynamic balance, compared to the control group (P<0.001). Aquatic exercise protocol resulted in significant improvement in static balance with the eyes closed (P<0.001) and choice reaction time (P=0.001), compared to the resistance and control groups.
ConclusionBased on the results, it seems that aquatic exercises are more effective regarding balance and simple and choice reaction time in comparison to resistance exercises, in DPN patients
Keywords: Balance, Choice reaction time, Diabetes peripheral neuropathy, Resistance exercises, Simple reaction time} -
زمینه و هدف
با توجه به ارتباط بی ثباتی مزمن مچ پا با بی ثباتی پوسچر و اهمیت شناخت ورزشکاران مبتلا به بی ثباتی مزمن مچ پا برای کلینیک های توانبخشی، پژوهش حاضر با هدف ارزیابی آزمون های عملکردی به عنوان ابزار تمایزی برای افراد با و بدون بی ثباتی مزمن مچ پا صورت گرفت.
روش بررسیمطالعه به صورت مورد-شاهدی یر روی ورزشکار (20 ورزشکار مبتلا به آسیب مزمن مچ پا و 20 ورزشکار سالم) صورت گرفت. به منظور تمایز ورزشکاران مبتلا به بی ثباتی مزمن مچ پا از ورزشکاران سالم، آنها 5 آزمون عملکردی شامل؛ آزمون هشت لاتین، آزمون جهش به طرفین، آزمون لی لی مربع، آزمون پرش زیگزاگ برای مسافت، آزمون پرش تک برای مسافت را اجرا کردند. برای تجزیه و تحلیل آماری از آزمون باز آزمایی، ضریب همبستگی و تی مستقل در سطح معنی داری 05/0>P استفاده شد.
یافته هاورزشکاران مبتلا به بی ثباتی مزمن مچ پا نسبت به ورزشکاران سالم عملکرد ضعیف تری را نشان دادند. بین شرکت کنندگان مبتلا به بی ثباتی مزمن مچ پا و شرکت کنندگان سالم در انجام آزمون های عملکردی تفاوت معنی داری مشاهده شد(05/0>P). ارتباط معنی داری بین بی ثباتی مچ پا و آزمون های هشت لاتین (67/0=ICC، 001/0>P)، جهش به طرفین(75/0=ICC، 001/0>P)، پرش مربع(51/0=ICC، 001/0> P و پرش زیگزاگ (82/0=ICC، 001/0>P) مشاهده شد.
نتیجه گیریبه نظر می رسد آزمون های عملکردی (آزمون هشت لاتین، آزمون جهش به طرفین، آزمون لی لی مربع، آزمون پرش زیگزاگ برای مسافت، آزمون پرش تک برای مسافت)، ابزار مناسبی برای شناخت افراد مبتلا به بی ثباتی مزمن مچ پا از افراد سالم هست.
کلید واژگان: بی ثباتی مزمن مچ پا, آزمون های عملکردی, بی ثباتی پوسچر}Background and purposeConsidering relationship between chronic ankle instability and postural instability, and the importance of the understanding of athletes with chronic instability for rehabilitation clinics, this study was conducted to evaluate functional tests as a distinctive tools in individuals with and without chronic ankle instability.
Materials and methodsThis case-control study was conduct on 40 athletes (20 athletes with chronic ankle injury and 20 healthy athletes). In order to distinguish between athletes with chronic ankle instability and healthy athletes, they are participated in five functional tests including; Latin-Latin test, side-to-face tests, Lilli square test, Zigzag jump test for distance, single jump test for distance. For statistical analysis, test-retest, correlation coefficient and independent t-test were used at the significant level of P <0.05.
ResultsAthletes with chronic ankle instability compared to healthy athletes showed weaker function. There was a significant difference between participants with chronic ankle instability and healthy participants in performing functional tests (P<0.05). Significant correlation was found between ankle instability and eight Latin (ICC = 0.67, p <0.001), bilateral mutations (ICC = 0.75, P<0.001), square jump (ICC=0.51, P <0.001), zigzag jump (ICC = 0.82, P <0.001).
ConclusionIt seems that functional tests (Latin eight test, side leak test, Lilli square test, Zigzag jump test for distance, single jump test for distance) can be good tools to identify people with chronic ankle instability from healthy individuals.
Keywords: Chronic ankle instability, functional tests, posture instability} -
زمینه و هدفتاخیر در درمان علایم روان پریشی با افزایش زمان رسیدن به بهبودی، کاهش پاسخ دهی به درمان و در نهایت با عود بیشتر اختلال روان پریشی همراه است. هدف از این مطالعه تعیین عوامل بالینی مرتبط با تاخیر در درمان اولین علائم روان پریشی بیماران مراجعه کننده به بیمارستان فارابی کرمانشاه بود.مواد و روش هامطالعه حاضر توصیفی از نوع زمینه یابی مقطعی بر روی 94 بیمار شامل 51 مرد و 43 زن با حمله اول روان پریشی با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس صورت گرفت. سپس براساس مصاحبه بالینی برگرفته از چک لیست بالینی تائید شده توسط متخصصین و صاحب نظران روان پزشکی و روانشناسی تکمیل و داده ها از آن استخراج شد و سپس از شاخص های آمار توصیفی شامل فراوانی، درصد، میانگین، انحراف معیار، میانه و آزمون t در نرم افزار SPSS نسخه 24 جهت خلاصه سازی و تحلیل داده ها استفاده گردید.یافته هامیانگین مدت زمان تاخیر در درمان اولین علایم روان پریشی 65/6±48/5هفته بود. بین متغیر سابقه ی مصرف مواد در مراجعین (001/0=P)، سابقه ی اختلال اضطرابی (0/003=P)، وجود علایم منفی (0/001=P)، گفتار آشفته (0/001=P)، رفتار آشفته (0/001=P)، با میانگین مدت زمان تاخیر در درمان اولین علایم روان پریشی ارتباط معنی داری وجود داشت.نتیجه گیریعوامل بالینی مرتبط با تاخیر در درمان اولین علایم روان پریشی به عنوان عوامل مهم و تاثیرگذار بر سطح ارتقا سلامت روانی و بهبود کامل افراد مطرح است و شناسایی این عوامل به همراه برنامه ریزی مناسب و انجام مداخلات مبتنی بر ارائه خدمات درمانی می تواند منجر به ارتقای سلامت روان شناختی بیماران شود.کلید واژگان: تاخیر در درمان, علائم روان پریشی, عوامل بالینی}Aim and backgroundDelay in treatment of psychotic symptoms is associated with increase in time to recovery, response to treatment, and more relapse rate of psychosis. The purpose of this study is to determine clinical factors associated with delay in treatment of the first symptoms of psychosis in patients referred to Farabi Hospital of Kermanshah.Materials and methodsThis is a descriptive cross-sectional study carried out on 94 patients, 51 male and 43 female, who experienced the first psychotic attack, using available sampling method. Required data are extracted from a clinical interview based on an approved clinical checklist completed by specialists and experts in psychiatry and psychology. Then, descriptive statistics indices including frequency, mean, standard deviation, median, and t-test are summarized and analyzed using SPSS software (version 24).Findingsmean delay in treatment of the first psychotic symptoms was 48.5±65.6 weeks. There was a significant difference between the patients’ history of drug abuse (P-value=0.001), history of anxiety disorder (P-value=0.003), existence of negative symptoms (P-value=0.001), disorganized speech (P-value=0.001), disorganized behavior (P-value= 0.001), on one hand, and delay in treatment of the first psychotic symptoms, on the other hand.ConclusionClinical factors associated with delay in treatment of the first symptoms of psychosis are introduced as important factors affecting the level of mental health and full recovery of the affected patients; thus, identifying these factors along with proper planning and interventions based on providing health care services can promote the quality of the patients’ psychological well-being.Keywords: Delay in treatment, Psychosis symptoms, Clinical factors}
-
مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران، سال هفتاد و هفتم شماره 1 (پیاپی 217، فروردین 1398)، صص 33 -40زمینه و هدفمولتیپل اسکلروزیس (MS) یک بیماری التهابی تخریب کننده است که روش مهم تشخیص آن استفاده از دستگاه Magnetic resonance imaging (MRI) است، اما ازآنجاکه MRI از یک میدان مغناطیسی بسیار پرقدرت استفاده می کند، در صورت وجود اجسام فلزی در بدن بیماران باعث ایجاد اختلال در وضعیت سلامت بیمار، کارکرد دستگاه و نیز انحراف و تاری در تصاویر می شود. با توجه به چنین محدودیتی در استفاده از دستگاه MRI نیاز به روش کمک غربالگری احساس می شود. بنابراین این مطالعه با هدف مقایسه دو مدل ماشین بردار پشتیبان (Support vector machine, SVM) و جنگل تصادفی (Random forest, RF) انجام شد.روش بررسیپژوهش کنونی تحلیلی و از نوع مدل سازی بود که از اردیبهشت 1396 تا شهریور 1397 در دانشکده بهداشت دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه انجام شد. روش پیشنهادی پژوهش بر روی مجموعه داده های بیماری MS که مشخصات آن ها در سیستم ثبت سلامت دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه ثبت گردیده، پیاده سازی شد. تعداد افراد مورد مطالعه 317 نفر بودند (188 نفر مبتلابه بیماری MS و 128 نفر فاقد آن). به منظور برازش مدل SVM، از تابع کرنل شعاع مبنا (Radial basis function, RBF) که پارامترهای آن با الگوریتم ژنتیک (Genetic algorithm, GA) بهینه سازی شده اند، استفاده شد. سپس مدل SVM با استفاده از معیارهای صحت، حساسیت و ویژگی با مدل RF مقایسه گردید.یافته هابر اساس نتایج، صحت، حساسیت و ویژگی مدل SVM به ترتیب 0/79، 0/80، 0/78 و برای مدل RF به ترتیب 0/76، 0/81، 0/70 به دست آمد.نتیجه گیریدو مدل عملکرد مناسبی داشتند، اما با توجه به صحت به عنوان یک معیار مهم برای مقایسه عملکرد مدل ها در این حوزه، می توان گفت مدل SVM کارایی بهتری نسبت به RF در تشخیص بیماری MS داشت.کلید واژگان: الگوریتم ژنتیک, مولتیپل اسکلروزیس, جنگل تصادفی, ماشین بردار پشتیبان}BackgroundMultiple sclerosis (MS) is a degenerative inflammatory disease which is most commonly diagnosed by magnetic resonance imaging (MRI). But, since the MRI device uses of a magnetic field, if there are metal objects in the patient's body, it can disrupt the health of the patient, the functioning of the MRI, and distortion in the images. Due to limitations of using MRI device, screening seems necessary for those patients who have metal objects in their bodies. Therefore, this study is carried out to compare two models: support vector machine and random forest.MethodsThis analytical-modelling research was implemented on MS data collection, the specifications of which are recorded in health registry system in School of Public Health, Kermanshah University of Medical Sciences, Iran, from May 2017 to August 2018. For the purpose of this study, a total of 317 subjects were selected as a sample; 188 subjects were diagnosed with MS and 128 subjects showed no symptoms of MS. In order to fit the support vector machine (SVM) model, radial basis kernel function was used. The parameters of this machine were optimized with genetic algorithm. After this step, the support vector machine and random forest (RF) were compared with respect to three factors: accuracy, sensitivity, and specificity.ResultsBased upon the obtained results of study, accuracy, sensitivity, and specificity of SVM were 0.79, 0.80, and 0.78, respectively. In comparison, accuracy, sensitivity, and specificity of RF were found to be 0.76, 0.81, and 0.70, respectively.ConclusionIn general, both models which were compared in current study showed desirable performance; however, in term of accuracy, as an important criteria for performance comparison in this area of research, it can be argued that support vector machine can do better than random forest in diagnosing multiple sclerosis.Keywords: genetic algorithm, multiple sclerosis, random forest, support vector machine}
-
هدفدر زمینه ارجحیت تمرین های کنترل حرکتی به تمرین های عمومی در درمان کمردرد مزمن غیراختصاصی اختلاف نظر وجود دارد. برخی از مطالعات مرور سیستماتیک این تمرین ها را نسبت به مراقبت های عمومی پزشکی موثرتر می دانند، ولی این تفاوت در مقایسه با سایر درمان های فیزیوتراپی مطرح نیست. این موضوع در حالی است که برخی مطالعات بیانگر اثر یکسان این دو نوع تمرین ورزشی هستند. در این مطالعات بهبود ایجادشده به آثار مثبتی که در اثر ورزش های فیزیکی ایجاد می شود استناد داده می شود، نه بهبود پایداری ستون مهره ها. مقایسه این دو نوع تمرین بر اساس متغیرهای مختلفی چون درد و... انجام شده است. از آنجا که تمرین های کنترل حرکتی مدعی افزایش پایداری ستون مهره ها هستند، هیچ مطالعه ای یافت نشد که تمرین های پایداری دهنده تنه را با تمرین های دیگر بر اساس آزمون های استقامت پایداری تنه سنجیده باشد. بنابراین در این پژوهش، آزمون های استقامت پایداری ناحیه کمری لگنی برای ارزیابی انتخاب شدند. هدف مطالعه حاضر مقایسه تمرین های پایداری دهنده تنه و تمرین های عمومی در بیماران کمردرد مزمن بر اساس بررسی پایداری ناحیه کمری لگنی با سه آزمون استقامتی است.روش بررسیاین مطالعه در بخش فیزیوتراپی بیمارستان رسول اکرم (ص) وابسته به دانشگاه علوم پزشکی ایران و آزمایشگاه کنترل حرکت دانشکده علوم توانبخشی این دانشگاه انجام شده است. 43 بیمار مبتلا به کمردرد مزمن غیراختصاصی (18 تا 60 ساله) بر اساس ترتیب ورود به مطالعه در یکی از گروه های تمرین های کنترل حرکتی و تمرین های عمومی قرار داده شدند. معیارهای ورود به مطالعه داشتن کمردرد به مدت بیش از سه ماه، شدت درد بین 3 تا 6 در مقیاس دیداری درد و داشتن سن 18 تا 60 سال بود. معیارهای خروج از مطالعه داشتن سابقه پاتولوژی یا نارسایی در اندام تحتانی مانند سرطان، بیماری های التهابی، پوکی استخوان شدید، آرتریت یا بیماری های استخوانی بود. تایید داشتن کمردرد غیراختصاصی در بیماران بر اساس معاینه بالینی و شواهد پاراکلینیکی مانند ام.آر.آی بود. متغیر اصلی سنجش، سه آزمون استقامت پایداری کمری لگنی شامل خم کننده تنه، راست کننده تنه و پل جانبی بود. مدت زمانی که بیمار توانایی حفظ بدن در وضعیت آزمون را داشت به عنوان امتیاز آزمون در نظر گرفته می شد. درد و ناتوانی نیز به عنوان متغیر ثانویه در دو مقطع قبل از شروع و پایان برنامه اندازه گیری شدند. در ابتدا برای هر دو گروه یک تمرین گرم کردن در نظر گرفته شد. برای بیماران هر دو گروه برنامه تمرینی 16 جلسه ای طراحی شد. تمرین ها سه بار در هفته انجام شد. در تمرین های گروه کنترل حرکتی بر بازآموزی انقباض عضلات پایداری دهنده مرکزی و در تمرین های گروه عمومی بر تقویت عضلات گلوبال تنه تاکید شد.یافته هادر شروع مطالعه، بین دو گروه از لحاظ متغیرهای مدت انجام آزمون (0/42=P تا 0/69=P)، درد (0/61=P) و ناتوانی(0/97=P) اختلاف معنی داری وجود نداشت. پس از پایان مداخله، زمان نگه داشتن آزمون ها در گروه ها افزایش یافت (P=0/001 تا P=0/011). برای تمرین های کنترل حرکتی (P=0/001 تا P=0/029) برای تمرین های عمومی و درد (P<0/001) و ناتوانی (P<0/001) کاهش یافت. افزایش زمان نگه داشتن آزمون ها (P=0/23 تا P=0/36) و کاهش درد (P=0/73) و ناتوانی (P=0/16) بین دو گروه معنی دار نبود.نتیجه گیریگرچه ادعا می شود تمرین های پایداری دهنده باعث افزایش پایداری ستون مهره ها می شود، ولی نبود تفاوت آماری نتایج دو گروه در مطالعه حاضر می تواند نشانه اختصاصی نبودن تمرین های پایداری دهنده برای افزایش پایداری، تاثیر یکسان هر دو نوع تمرین بر بهبود پایداری و یا حتی کم بودن حساسیت آزمون ها در اندازه گیری تغییرات پایداری در دو گروه پس از مداخله و در این حجم نمونه باشد. بر اساس یافته ها می توان گفت که در درمان کمردرد مزمن غیراختصاصی، تمرین های کنترل حرکتی نسبت به تمرین های عمومی از لحاظ بهبود عملکرد آزمون های استقامت پایداری کمر و لگن و کاهش درد و ناتوانی بیماران ترجیحی ندارد.کلید واژگان: کمردرد, تمرین های کنترل حرکتی, تمرین های عمومی, آزمون های استقامت}ObjectiveThere is a controversy regarding whether Motor Control Exercise (MCE) is more effective than General Exercise (GE) for Chronic Low Back Pain (CLBP). MCE has been compared to other exercises using outcomes such as pain, but they have not been compared with outcomes related to lumbopelvic stability. As it is claimed that MCE enhances back stability, endurance (as a component of stability) tests that assess lumbopelvic stability were selected. The aim of this study was to compare MCE and GE on CLBP patients based on lumbopelvic stability through three endurance tests.Materials and MethodsThis study was conducted in Rasool Akram hospital and Motor Control Lab of School of Rehabilitation Science. While being admitted, 43 people (aged 18-60 yrs) with chronic non-specific Low Back Pain (LBP) were alternately allocated to either motor control (n=22) or general exercise group (n=21). Inclusion criteria included having LBP for more than three months and pain intensity 3-6 in the Visual Analogue Scale. Exclusion criteria included having pathology or anomaly lower limb such as hyperplasia, inflammatory diseases, sever osteoporosis, arthritis or other bone diseases. Labeling patients as CLBP was based on physical examination and clinical tests. Three endurance score stability tests such as: Trunk flexor, Trunk extensor, and side bridge tests used as primary outcomes. Pain and disability were also measured as secondary variables at two levels, prior to the start and end of the program. The MCE and GE programs of 16 sessions each were provided to the two groups of participants. Both groups performed their exercises three times a week. In the MCE group, anatomy and function of local back stabilizing muscles and the way they could be activated were taught. For the GE group, exercises activating the extensor (paraspinals) and flexor (abdominals) muscle groups were used.ResultsAt the beginning of the study, there was no significant difference in the variables of test time, pain intensity, and disability index. After the intervention, test times increased, and disability and pain decreased within the groups. There was no significant difference between two groups in increasing test times (P=0.23 to 0.36) or decreasing disability and pain, P=0.16, P=0.73 respectively.ConclusionThough it is claimed that MCE increases spinal stability, the lack of significant difference in the results of variables between the two groups may be due to our MCE not being specific for increasing spinal stability or equal effects of both interventions on increasing spinal stability and no preference of MCE. It may also be due to poor sensitivity of our outcome measures in detecting changes in spinal stability, especially with respect to the sample size. Based on these results, it could be concluded that MCE is not more effective than GE in improving endurance core stability tests and reducing disability and pain in chronic non-specific LBP patients.Keywords: Low back pain, Motor control exercise, General exercise, Endurance test}
-
زمینه و هدفروش های مختلفی برای تحلیل داده ها در مطالعات بقا مورد استفاده قرار می گیرد. این مطالعه به منظور تحلیل عوامل مرتبط با بقای بیماران پیوند کلیه با استفاده از اسپلاین جریمه شده در مدل کاکس و مقایسه آن با مدل مخاطرات متناسب کاکس انجام پذیرفت.روش بررسیمطالعه به صورت همگروهی گذشته نگر بر روی اطلاعات 876 بیمار پیوند کلیه در شهر کرمانشاه طی سالهای 1394-1380 انجام گرفت. برای تحلیل داده ها از مدل مخاطرات متناسب کاکس و اسپلاین جریمه شده در کاکس، استفاده گردید. کلیه محاسبات با نرم افزار R نسخه 2/3/3 انجام شد. سطح معنی داری 05/0 در نظر گرفته شد و معیار مقایسه کارایی مدل ها، ملاک آکاییکه بود.یافته هامیزان بقای 1، 3 و 5 ساله بیماران مورد بررسی با استفاده از مدل مخاطرات متناسب کاکس بترتیب 9/94، 3/92و 2/90و با استفاده از مدل کاکس با اسپلاین جریمه شده بترتیب 6/95،3/93و 4/91 بدست آمد. متغیرهای سن گیرنده ، کراتینین بعد از عمل، اوره بعد از عمل و بیماری زمینه ای دیابت با طول عمر بیماران ارتباط معنی دار داشتند (05/0>P). ملاک آکائیکه برای مدل مخاطرات متناسب کاکس و مدل اسپلاین جریمه شده در کاکس بترتیب 3/1016 و 1/984 بدست آمد.نتیجه گیریبا توجه به ملاک آکاییکه کمتر و برازش دقیق تر مدل اسپلاین جریمه شده بر روی متغیرهای پیوسته تاثیر گذار بر روی بقای بیماران پیوند کلیه، می توان از این مدل به جای مدل رایج مخاطرات متناسب کاکس، برای برآورد دقیق تر بقای بیماران پیوند کلیه بهره گرفت.کلید واژگان: بقا, پیوند کلیه, مدل مخاطرات متناسب کاکس, مدل اسپلاین جریمه شده}Background And AimVarious methods are used to analyze the data in survival studies. The aim of this study was to compare the analysis results of penalized splines in Cox model and Cox proportional hazards model in relation to the effects of prognostic factors related to the survival of renal transplant patients.
Material andMethodsThis retrospective study included data of 876 renal transplant patients in Kermanshah, in Iran, from 2001 to 2015. Cox proportional hazards model and penalized splines in cox model were used. We used R version 3.3.2 for data analysis. The significance level was set at 0.05 and Akaike information criterion was used to compare the efficacy rates of these models.ResultsUsing Cox proportional hazards model, one, three and five year survival rates of the patients were 94.9, 92.3 and 90.2 percent, respectively. But the corresponding figures for penalized spline model were 95.6, 93.3 and 91.4 percent. The recipient's age, postoperative creatinine, urea after surgery and underlying diabetes were significantly associated with the patient's survival rates (pConclusionConsidering lower Akaike information criterion and suitability of penalized spline model for continuous variables affecting the survival of renal transplant patients, this model can be used instead of Cox proportional hazards model for more accurate estimate of survival rate of the renal transplant patients.Keywords: Survival, Renal transplantation, Cox proportional hazards model, Penalized spline model} -
اهدافبه منظور امکان سنجی اقتصادی تصفیه خانه های فاضلاب، روشی با قابلیت ارزیابی تصفیه خانه های فاضلاب از نظر اثربخشی هزینه ها و اقتصادی بودن آن لازم است. با انجام تجزیه وتحلیل هزینه اثربخشی می توان تصمیم های اصولی برای رسیدن به اهداف مورد نظر اتخاذ کرد. هدف از این مطالعه مقایسه هزینه اثربخشی سیستم های تصفیه فاضلاب با فرایندهای لجن فعال متعارف (کرمانشاه) و برکه های تثبیت (اسلام آباد غرب و گیلان غرب) در استان کرمانشاه است.مواد و روش هااین مطالعه توصیفی- تحلیلی است. اطلاعات مربوط به تصفیه خانه ها از شرکت های آب و فاضلاب و بهره برداران تصفیه خانه ها جمع آوری و با استفاده از برنامه آماری SPSS تجزیه وتحلیل آماری شد. تمامی هزینه ها و راندمان فرایندهای تصفیه بررسی و شاخص هزینه اثربخشی آن محاسبه و سیستم ها از نظر این نسبت با هم مقایسه شد.یافته هانتایج نشان داد میانگین راندمان کل که حاصل میانگین حذف پارامترهای فیزیکی و شیمیایی مورد بررسی است- از جمله مواد معلق کل و اکسیژن مورد نیاز بیوشیمیایی و اکسیژن مورد نیاز شیمیایی- در سیستم های لجن فعال متعارف و برکه های تثبیت به ترتیب برابر با 11/24±41/73 و 08/10±86/63 به دست آمد. میزان هزینه اثربخشی در این سیستم ها نیز به ترتیب 198/0 و 965/0 به دست آمد.نتیجه گیریبا توجه به نتایج می توان گفت که سیستم برکه های تثبیت با وجود راندمان پایین تر نسبت به سیستم های لجن فعال هزینه اثربخشی بهتری دارد که نشان دهنده موفقیت بهتر این سیستم در بحث هزینه اثربخشی است. مهم ترین عامل در این موفقیت را می توان به هزینه های سرمایه گذاری پایین تر نسبت به سیستم های لجن فعال نسبت داد.کلید واژگان: استان کرمانشاه, سیستم های تصفیه, هزینه اثربخشی}Background and ObjectivesThe economic feasibility of wastewater treatment plants requires applying some methods with ability to assess the cost-effectiveness of their systems. This study aimed to determine and compare the cost-effectiveness of two types of wastewater treatment systems which are used in Kermanshah province.Materials and MethodsThis is a descriptive-analytical study in which the information on the wastewater treatment plants were collected from water and wastewater companies and wastewater treatment plants operators, and the data were analyzed statistically using the SPSS software program. All costs, efficiency of treatment processes, and their cost-effectiveness index was calculated for existing systems and they were compared in terms of this ratio.ResultsThe results showed that, in activated sludge and natural systems, the average total efficiency, which is the result of mean removal of total suspended solids, biochemical oxygen demand and chemical oxygen demand, were respectively 76.37±18.19% and 61.69±19.02%. Also the results showed that the difference between the efficiencies of two systems was significant. The cost-effectiveness of activated sludge and natural systems were respectively obtained as 0.23 and 0.58.ConclusionsAccording to the results, we can say that, despite the lower efficiency, natural systems are better than activated sludge systems and have better cost-effectiveness for wastewater treatment. These results indicates the natural systems is more successful in term of cost-effectiveness, and the most important factor in this success can be attributed to lower required investments and lower maintenance costs, compared to activated sludge systems.Keywords: activated sludge systems, cost-effectiveness, Kermanshah province, natural systems}
-
زمینهکارمندان شاغل در بانک ها از جمله افرادی هستند که در طول شیفت کاری مدت زیادی را با رایانه سروکار دارند. استفاده از رایانه به مدت طولانی عوارضی چون اختلالات بینایی را می تواند به دنبال داشته باشد. از این رو در این مطالعه به بررسی میزان شیوع انواع اختلالات بینایی ناشی از کار با رایانه در پرسنل بانک های ملت سطح شهر کرمانشاه پرداخته شده است.روش هادر این مطالعه کلیه کارکنان شاغل در بانک های ملت شهر کرمانشاه که زیر 40 سال داشتند مورد بررسی قرار گرفتند و با استفاده از یک پرسشنامه شامل مشخصات دموگرافیک و اختلالات بینایی و یک چک لیست اطلاعات مورد نیاز جمع آوری گردید. برای بررسی ارتباط بین اختلالات بینایی و سایر متغیرها از آزمون آماری کای دو استفاده شد.یافته هادر مجموع 87 نفر واجد شرایط بودند که در مطالعه شرکت کردند. 26 نفر(9/29%) از آن ها از عینک طبی استفاده می کردند که 10 نفر از آن ها پس از استخدام در بانک و کار با رایانه مجبور به استفاده از عینک شدند. در مجموع در بین کاربران رایانه در این مطالعه عوارضی چون سردرد(%9/60)، سوزش چشم(6/58%)، قرمزی چشم(3/56%) و احساس درد در چشم ها(54%) و اشک ریزش(8/44%) از جمله شایع ترین عوارض بود. در کل 83% از افراد مورد مطالعه حداقل از یک عارضه بینایی شکایت داشتند. ارتباط معناداری بین شیوع عوارض و پارامترهای مطالعه مشاهده نشد.نتیجه گیریباتوجه به اینکه استفاده از رایانه جزء لاینفک در امور بانکی می باشد لازم است تا از روش های مناسب جهت اصلاح شرایط محیط کار و تدوین اقدامات پیشگیرانه و درمانی مناسب در محیط های کاری مثل بانک ها استفاده گردد..کلید واژگان: رایانه, اختلالات چشمی, کارمندان بانک}Introduction Employees working in banks are the personnel that deal a lot with computers at shift work. Those who spend long time per day working on computer tasks experience symptoms like visual disorders. Then in this study, the prevalence of work related visual disorders was investigated in Mellat bank personnel at Kermanshah City.MethodsAll personnel of Mellat banks with age of lower than 40 years were investigated by using a questionnaire and a checklist. Statistical tests were used in order to survey the relationsheep between visual disorders and some variables.ResultsTotally, 87 employees were eligible and participated in the study. 29.9% of the employees were wearing medical glasses that 10 persons of them had to wear glasses after employing and using computer at work. Headaches (60.9%), eye burning sensation (58.6%), eye redness (56.3%), pain in the eyes (54%), and tearing (44.8%) were the most prevalent symptoms among the employees. Eighty three percent of them complained from at least one visual symptom. There was no significant relationsheep between visual disorders prevalence and other variables.ConclusionAs the employee in bank must use computer at work, then it is necessary to use appropriate ways for correcting workplace position and preventing measures at workplaces such as banks.Keywords: Computer, Visual disorders, Bank personnel}
-
زمینه و هدفاختلالات اسکلتی-عضلانی (Musculoskeletal disorders; MSDs) یکی از عوامل شایع آسیب های شغلی است که به طور عمده در کمر، گردن و اندام های فوقانی نمایان می شود. پیشگیری از بروز این ناراحتی ها مستلزم ارزیابی وضعیت های کاری با استفاده از روش های آنالیز شغلی علم ارگونومی است. این مطالعه با هدف تعیین میزان آسیب های اسکلتی-عضلانی کارکنان شاغل در شرکت توزیع نیروی برق استان کرمانشاه انجام شد.مواد و روش هااین مطالعه به صورت مقطعی بر روی 171 نفر از سیمبانان شاغل در شرکت توزیع نیروی برق استان کرمانشاه در سال 1393 انجام گرفت. به منظور تعیین شیوع اختلالات اسکلتی-عضلانی از چارت نقشه بدن(Body Map) استفاده شد. همچنین، جهت تعیین خطر ابتلا به اختلالات اسکلتی-عضلانی از روش ارزیابی سریع تمام بدن Rapid Entire Body Assessment; REBA)) استفاده گردید. داده ها با استفاده از آنالیز واریانس یک طرفه و آزمون مجذور کای تجزیه و تحلیل شد.یافته هابیشترین شیوع اختلالات اسکلتی-عضلانی در اندام های مختلف مربوط به کمردرد، شانه و زانودرد به ترتیب برابر 78 نفر (6/45%)، 67 نفر (2/39%) و 63(8/36%) بود. نتایج مطالعه نشان داد که بیشترین تعداد از سیمبانان به ترتیب در سطح ارگونومیک 2 (خطر متوسط) با 9/43%، سطح ارگونومیک 3 (خطر زیاد) با 5/34% و سطح ارگونومیک 4 (خطر بسیار زیاد) با 5/20% قرار داشتند. ارتباط آماری معنی داری بین نوع شغل با سطح ریسک REBA مشاهده شد (001/0 p <).نتیجه گیریاختلالات اسکلتی-عضلانی به خصوص در اندام های کمر، شانه و زانو بالا بود. بیشترین نمره ریسک ارگونومیکی مربوط به زیروظیفه سیم کشی و کابل کشی هوایی بود. بررسی بیشتر این مشاغل و همچنین اتخاذ اقدامات کنترلی در آینده نزدیک، ضروری به نظر می رسد.کلید واژگان: اختلالات اسکلتی, عضلانی, ارگونومی, سیمبان, REBA, کرمانشاه}Background And ObjectivesMusculoskeletal disorders (MSDs) are one of the most common causes of injuries that mainly appeare in the lower back, neck,and upper limbs. In order to prevent these problems, it is required to evaluate working conditions using the methods of job analysis in ergonomics. This study aimed to determine the musculoskeletal injuries among employed staff in electricity power distribution company of Kermanshah province.Materials And MethodsThis study was carried out in the cross-sectional form on 171 employed staff of the electricity power distribution company in Kermanshah province in 2015. Body map chart was used to determine MSDs. The Rapid Entire Body Assessment (REBA) method was used to determine the risk of MSDs. Data were analyzed using One-way ANOVA and Chi-square test.ResultsThe most prevalence of MSDs in different limbs were related to back pain, shoulder,and knee pain with 78 people (54.6%), 67 people (39.2%),and 63 people (36.8%), respectively. The results showed that the highest frequency of linemen belonged to level 2 (medium risk) with 43.9%, level 3 (high risk) with 34.5%, and the level 4 (very high risk) with 20.5%, respectively. A significant relationship was observed between the type of job and REBA risk level (pConclusionThe MSDs were high specially in lower back, shoulder, and knee. The highest score of ergonomic risk was related to the subtasks of wiring and aerial cabling. It seems that such jobs require more investigation and also control decisions in the near future.Keywords: Musculoskeletal Disorders, Ergonomics, Lineman, REBA, Kermanshah}
-
مقدمه و هدفمطالعات اخیر در مورد مرگ ومیر در ایران آشکارا بر این نکته تاکید کرده اند که طی سه دهه گذشته بیماری های قلبی- عروقی، حوادث غیر عمدی و سرطان ها به عنوان سه علت عمده ی کاهش عمر ایرانیان، نقش آفرینی کرده اند. این مقاله در تلاش است تا چنین نقشی را در الگوی مرگ ومیر کشور در سال 1389 مطالعه کند.روش کارتعداد موارد مرگ ثبت شده بر حسب سن و جنس و توزیع مرگ بر حسب علت در کشور برای سال 1389 از نظام ثبت مرگ وزارت بهداشت اخذ شده و برای کسب اطلاع از جمعیت در معرض، از جمعیت پیش بینی شده توسط مرکز آمار استفاده شده است. تحلیل داده ها به وسیله جدول عمر چندکاهشی و روش تجزیه کیتاگاوا انجام شده است.نتایجیافته ها نشان می دهد که سه علت عمده مرگ، مسوول کاهش حدود 13 سال از عمر مردان و زنان است. نتایج جزیی تر، بیان گر این است که بیماری های قلبی- عروقی، سرطان ها و سپس حوادث غیر عمدی سهم بیش تری در این کاهش داشته اند و نقش حوادث غیر عمدی در کاهش امید زندگی مردان، پررنگ تر از زنان است. در مورد حوادث غیرعمدی، سهم گروه های سنی میانی مخصوصا در مردان در این کاهش مهم است، اما در بیماری های قلبی عروقی و سرطان ها، سهم گروه های سنی پایانی چشم گیر است.نتیجه گیریتوجه ویژه به عوامل خطر مربوط به بیماری های قلبی- عروقی در هر دو جنس و حوادث غیر عمدی در سطح مردان برای کاهش سطح مرگ ومیر و در نهایت افرایش امید زندگی کشور ضروری است.کلید واژگان: امید زندگی در بدو تولد, تجزیه یر حسب سن, بیماری های قلبی, عروقی, حوادث غیر عمدی, سرطان ها}IntroductionRecent studies on Iranian mortality clearly underscore the role of cardiovascular diseases, unintentional injuries, and cancers as three leading causes of reduced life expectancy during the last three decades. The purpose of current study is to measure the effect of these causes on 2010 life table for Iran.Materials and MethodThe number of registered death by age and sex and death distribution by cause for Iran in 2010 are obtained from death registration system operated by the Ministry of Health and to know more about the population at risk population forecast information of the Statistical Centre of Iran (SCI) is used. The obtained data are analyzed using Multiple Decrement Life Table and Kitagava analysis method.ResultsThe results show that three leading causes of death are account for 13 years potential lost life of Iranian men and women. More detailed results indicate that cardiovascular diseases, cancers, and unintentional injuries play larger roles in this regard while men are more likely to die by unintentional injuries than women. Life expectancy of middle aged men are more affected by unintentional injuries while old aged women are more affected by cardiovascular diseases.ConclusionParticular consideration of risk factors of cardiovascular diseases of both sexes and males death by unintentional injuries is of utmost importance in reducing mortality rate and increasing life expectancy as a result.Keywords: Life expectancy at birth, Aged, based analysis, Cardiovascular diseases, Unintentional injuries, Neoplasms}
-
برای امکان سنجی اقتصادی بودن تصفیه خانه های فاضلاب، روشی مورد نیاز است که این سیستم ها را از نظر هزینه-اثربخشیمورد بررسی قرار دهد. این مطالعه با هدف ارزیابی هزینه بری و اثر بخش بودن سیستم های تصفیه فاضلاب موجود در استان کرمانشاه صورت گرفت. مطالعه از نوع توصیفی- تحلیلی بوده و اطلاعات مربوط به تصفیه خانه ها از شرکت های آب و فاضلاب و بهره برداران تصفیه خانه ها جمع آوری شد و با استفاده از برنامه آماری SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. تمام هزینه ها و راندمان فرایندهای تصفیه بررسی شد و شاخص هزینه- اثربخشی برای آن ها محاسبه شد و سیستم ها از نظر این نسبت با هم مورد مقایسه قرار گرفتند. نتایج مطالعه نشان داد که میانگین راندمان کل پارامترهای مورد بررسی در این مطالعه، برای سیستم های لجن فعال و طبیعی به ترتیب 35/76 و 69/61 درصد به دست آمد. همچنین تفاوت میانگین راندمان کل در دو سیستم از نظر آماری معنی دار بود. میزان هزینه– اثربخشی در این سیستم ها نیز به ترتیب برابر 23/0 و 58/0 به دست آمد. با توجه به نتایج می توان گفت که سیستم های طبیعی تصفیه فاضلاب با وجود راندمان پایین تر نسبت به سیستم های لجن فعال دارای هزینه- اثربخشی بهتری هستند که نشان دهنده برتری سیستم های طبیعی است و مهم ترین عامل در این موفقیت را می توان به هزینه های سرمایه گذاری و بهره برداری پایین تر نسبت به سیستم های لجن فعال نسبت داد.کلید واژگان: سیستم لجن فعال, سیستم طبیعی, هزینه, اثربخشی, استان کرمانشاه}To determine the economic feasibility of wastewater treatment plants requires methods to determine their cost/effectiveness ratio. The objective of the present descriptive analytical study was to determine and compare the cost/effectiveness ratios of two types of wastewater treatment systems operating in Kermanshah Province. For this purpose, data and information on the wastewater treatment plants under study were collected from both local water and sewage companies and treatment plant operators. The data were then subjected to statistical analysis using the SPSS software program. All the costs assoiated with the erection and operation of the treatment processes were analyzed and plant efficiencies were determined to work out the cost/effectiveness index for each plant as a basis for comparisons. Average values of overall efficiency determined from the mean values of total suspended solids, biochemical oxygen demand, and chemical oxygen demand removals in both activated sludge and natural systems were found to be 76.37±18.19% and 61.69±19.0%2, respectively. Also, the two systems were found to be significantly different with respect to their overall efficiency. Moreover, the cost/effectiveness ratios obtained for the two activated sludge and natural systems were 0.23 and 0.58, respectively. Based on the results obtained, it may be claimed that, despite their lower efficiency, natural treatment systems outperform activated sludge ones due to their higher cost/effectiveness ratio, which makes them superior to the activated sludge process. Natural treatment systems owe their superiority to their lower investment, operation, and maintenance costs.Keywords: Activated Sludge Systems, Natural Systems, Cost, Effectiveness, Kermanshah Province}
-
زمینهبیماران قلبی عروقی به ویژه انفارکتوس میوکارد در مرحله حاد و در 48 ساعت اول بستری، اضطراب زیادی را تجربه می کنند. هدف از این تحقیق تعیین تاثیر رایحه درمانی بر سطح اضطراب و علائم حیاتی بیماران ایسکمیک قلبی بود.روش هادر این مطالعه کارآزمایی بالینی 80 بیمار ایسکمیک قلبی به روش تصادفی در دو گروه مداخله (40 نفر) و کنترل (40 نفر) قرار گرفتند. گروه مداخله 2 قطره اسانس اسطوخودوس( 40 میلی گرم) و گروه کنترل 2 قطره آب مقطر به مدت 20 دقیقه استنشاق نمودند .قبل و چهارنوبت بعد از اجرای مداخله، پرسشنامه اسپیلبرگر توسط بیماران تکمیل و علائم حیاتی بیماران ثبت شد. جهت تجزیه وتحلیل داده ها از SPSS ویرایش 22 استفاده گردید. داده ها سپس با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت.یافته هاقبل از مطالعه، میانگین نمره اضطراب در گروه مداخله (015/10 ± 40/50) و کنترل (195/4 ± 88/51) تفاوت آماری معنی داری نداشت. رایحه درمانی میزان اضطراب آشکار را به صورت معنی داری نسبت به قبل از مداخله کاهش داد (p<0/001 ). همچنین، میزان فشار خون و تعداد تنفس و ضربان قلب در دو گروه مداخله و کنترل اختلاف معنی داری را نشان داد (p<0/05).نتیجه گیریرایحه درمانی می تواند سبب کاهش اضطراب و علائم حیاتی بیماران ایسکمیک قلبی شود. بر این اساس از رایحه درمانی می توان به عنوان یک مداخله مراقبتی جایگزین که بی خطر و ارزان است، استفاده نمود.کلید واژگان: اسانس اسطوخودوس, اضطراب, بیماری های ایسکمیک قلبی, علائم حیاتی}BackgroundPatients with ischemic diseases (MI) experience severe anxiety in acute phase in the first 48 hours after hospitalization. This study was aimed to assess the effect of aromatherapy on the anxiety levels and vital signs of patients with ischemic heart diseases.MethodsIn this clinical trial, 80 patients with ischemic heart diseases were randomly divided into two experimental group (n=40) and control group (n=40). Patients in experiment group were asked to inhale two drops of lavender essential oil, whereas in control group, patients inhaled two drops of distilled water for 20 minutes. The patients anxiety level was measured by Spielberger questionnaire five times (one before and four after intervention). Furthermore, vital signs were recorded on a designed checklist during five times. The data analysis was carried out using SPSS version 22 software and using various descriptive and inferential statistic formulas.ResultsThe results indicated that there was no significant difference regarding the anxiety mean score of both experimental (50.40±10.015) and control groups (51.88±4.195) at the beginning of the study. After aromatherapy, the mean state anxiety scores were different in two groups as the level of state anxiety significantly decreased compared with that of control group (pConclusionsAromatherapy can decrease the anxiety level and vital signs of patients with ischemic heart diseases. Accordingly, this can be used as an alternative way to reduce anxiety which is safe, low risk and inexpensive.Keywords: lavender essential oil, anxiety, ischemic heart disease, vital signs}
-
رنگ های موجود در پساب صنایع رنگرزی و نساجی به دلیل سمیت و سرطانزایی از جمله خطرناک ترین منابع آلوده کننده محیط زیست به شمار می آیند. یکی از روش های موثر در حذف رنگ موجود در پساب صنایع اکسیداسیون به وسیله فرایند فنتون/ اولتراسونیک به دلیل کارایی بالا در حذف رنگ است. هدف از این تحقیق حذف رنگ راکتیو قرمز 2 به وسیله فرایند فنتون/اولتراسونیک و بررسی عوامل موثر بر آن بود. این مطالعه از نوع تجربی بود که در مقیاس آزمایشگاهی بر روی رنگ راکتیو قرمز 2 انجام شد. سپس تاثیر pH،H2O2، Fe2+ بر کارایی حذف رنگ راکتیو قرمز 2 مورد ارزیابی قرار گرفت. بعد از پیدا کردن نسبت های بهینه اثر دما، سرعت اختلاط و غلظت های متفاوت رنگ بر کارایی فرایند فنتون/ اولتراسونیک سنجیده شد. در این مطالعه از دستگاه اولتراسونیک با فرکانس 20 کیلوهرتز و قدرت 100وات استفاده شد.مقدار پارامترهای بهینه برای فرایند فنتون/اولتراسونیک به صورتpH برابر3 و غلظت پراکسید هیدروژن و یون فرو به ترتیب 2 و 2/0میلی مول در مدت زمان 45 دقیقه بود. به طوری که در نسبت بهینه پراکسید هیدروژن به یون فرو برابر 10، راندمان حذف 91/98 درصد حاصل شد. نتیجه بررسی نشان داد که فرایند فنتون/اولتراسونیک کارایی بالایی در حذف رنگ راکتیو قرمز 2 از محلول های آبی دارد.
کلید واژگان: اکسیداسیون پیشرفته, فرایند فنتون, اولتراسونیک, رنگ راکتیو قرمز 2}The colors present in the effluent from dyeing and textile plants are one of the most dangerous sources of environmental pollution due to their toxicity and carcinogenesis. Dye removal is, therefore, necessary to prevent their discharge into the environment. A number of methods are available for dye removal from industrial effluents, among which Fenton/Ultrasonic oxidation process is an effective one due to its high efficiency in color removal. The objective of this pilot-scale experimental study was to investigate the operational parameters involved in the removal of Reactive Red 2 dye (RR2) using the Fenton/Ultrasonic process and its efficiency. Theeffects of pH, H2O2, and Fe2+ were evaluated using an ultrasonic reactor at 40 KHz with a power of 100W. Once the parameters had been optimized, the effects of temperature, mixing speed, and different dye concentrations on the Fenton/Ultrasonic process efficiency were measured. The optimal parameters of pH, hydrogen peroxide, and ferrous ion concentration in the were determined to be 3, 2, and 0.2 mmole, respectively, in 45 minutes so that a removal efficiency of 98.91% was obtained for an optimum hydrogen peroxide to ferrous ion ratio of 10. The results indicated that the Fenton process has a good performance in the removal of Reactive Red 2.Keywords: Advanced Oxidation_Fenton_Ultrasonic Process_Reactive Red 2 Dye} -
زمینه و هدفنیتریت و نیترات از جمله افزودنی های مورد استفاده در فرآورده های گوشتی هستند که اثرات سرطان زایی آن ها به اثبات رسیده است. هدف از این مطالعه تعیین میزان نیتریت و نیترات در انواع فرآورده های گوشتی سوسیس و کالباس عرضه شده در شهر کرمانشاه در سال 1390 می باشد.روش بررسیمطالعه از نوع توصیفی – مقطعی بود. در این مطالعه از 19 کارخانه عرضه کننده فرآورده های گوشتی در شهر کرمانشاه به طور تصادفی تعداد 100 نمونه جمع آوری گردید و جهت تعیین میزان نیتریت و نیترات آن ها از روش اسپکتروفتومتری استفاده شد. تفاوت میانگین ها با آزمون های آماری ANOVA و T.test مورد تجزیه تحلیل قرار گرفت.یافته هامیزان نیتریت و نیترات فرآورده های گوشتی مختلف بترتیب در محدودهppm 168- 96 و ppm 763 – 167 قرار داشت. بر اساس این مطالعه مشخص گردید که میزان نیتریت و نیترات به ترتیب در 76 % و 70 % نمونه ها در حد مجاز می باشد. بر اساس آزمون های آماری اختلاف بین میزان نیتریت و نیترات مربوط به فراورده های گوشتی با درصدهای متفاوت گوشت معنی دار نمی باشد. در صورتی که اختلاف بین میزان نیتریت و نیترات در کارخانه های مختلف معنی دار می باشد(05/0 >P).نتیجه گیریمیزان بالای باقیمانده نیتریت و نیترات در فرآورده های گوشتی نگران کننده می باشد. لذا رعایت استانداردهای مربوطه و اندازه گیری مرتب این دو افزودنی در فرآورده های گوشتی امری ضروری است.
کلید واژگان: نیتریت, نیترات, فرآورده های گوشتی, کرمانشاه}Background And AimsNitrite and nitrate are preservatives that have been used in meat products (sausages) and include carcinogenic effects. The aim of this study was determining the mount of nitrite and nitrate in different types of meat products marketed in Kermanshah.MethodsThe method of study is descriptive – cross-sectional. 100 samples were taken from meat products factories (19 factories) randomly. Nitrite and nitrate level was determined by spectrophotometric method. The mean differences were analyzed using ANOVA and T. Test methods.ResultsLevel of nitrite and nitrate in different types of meat products were between 96 – 168 ppm respectively and 167 – 763 ppm respectively. Level of nitrite and nitrate in 76% and 70% samples were up to 100 ppm and 500 ppm. The difference between the means of nitrite and nitrate level in sausages with different meat content was not significant. The differences between the means of nitrite and nitrate level in different factories were significant (P<0.05).ConclusionHigh level of nitrite and nitrate in meat products is worrying. Consequently observation the standards and measures these food additives in sausages are essential.Keywords: nitrite, nitrate, meat products, Kermanshah} -
زمینهیکی از مهم ترین روش های بهبود و ارتقائ خود مراقبتی، آموزش برنامه خود مدیریتی بیماری های مزمن است. این مطالعه به منظور بررسی اثربخشی این برنامه بر خودکارآمدی بیماران تحت عمل جراحی پیوند کنارگذر عروق کرونر انجام گردید.روش هااین کارآزمایی بالینی به صورت یک گروهی، قبل و بعد و بر روی 46 نفر از بیماران با سابقه عمل جراحی پیوند کنارگذر عروق کرونر مراجعه کننده به واحد بازتوانی بیمارستان امام علی(ع) کرمانشاه انجام شد. نمونه ها به روش در دسترس انتخاب شدند. آموزش بر اساس برنامه خود مدیریتی بیماری های مزمن اجرا شد. اطلاعات مورد نیاز با پرسشنامه خودکارآمدی عمومی شرر و فرم دموگرافیک جمع آوری گردید. سپس با آزمون های آماری مجذور کای،آنالیز واریانس با اندازه-گیری های تکراری و نرم افزار SPSS نسخه 21 ارزیابی شد.یافته هایافته ها نشان داد اکثر واحدهای پژوهش مرد، متاهل و ساکن کرمانشاه بودند. میانگین نمرات خودکارآمدی شرکت کنندگان بعد از اتمام برنامه بالاتر رفت ولی از نظر آماری تفاوت معنادار مشاهده نشد.نتیجه گیریاین مطالعه نشان دهنده اثربخشی برنامه خود مدیریتی بیماری های مزمن بر خودکارآمدی بیماران نبود.
کلید واژگان: برنامه خودمدیریتی, خودمراقبتی, خودکارآمدی, جراحی پیوند کنارگذر عروق کرونر}BackgroundChronic disease self-management program is one important way to improve and enhance self-care. This study aimed at evaluating the effectiveness of the program on self-efficacy of patients with coronary artery bypass graft (CABG) surgery.MethodsThis clinical trial, as a before and after approach, was performed on 46 patients with a history of coronary artery bypass graft surgery referred to cardiac rehabilitation units of Imam Ali hospital. Sampling was based on a convenience method. Education was performed based on chronic disease self-management. Data was collected by general self-efficacy questionnaire and demographic form. Then, the data was analyzed with chi-square test and repeated measures of ANOVA using SPSS software version 21.ResultsThe finding showed that most participants were men, married and living in Kermanshah. After conducting the program, the average score of the participants’ self-efficacy showed improvement, but the difference was not significant.ConclusionThis study demonstrates that chronic disease self-management program for patients is not effective.Keywords: self, management program, self, care, self, efficacy, coronary artery bypass graft}
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.