جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « politeness » در نشریات گروه « ادبیات و زبان ها »
تکرار جستجوی کلیدواژه « politeness » در نشریات گروه « علوم انسانی »-
This quasi-experimental study aimed to investigate the effect of polite corrective feedback (CF) on Iranian EFL learners’ immediate and delayed grammatical accuracy. The participants included a convenient sample of 60 intermediate male/female EFL learners (four 15-member groups) selected from a private language institute in Tabriz. After the researcher ensured the homogeneity of the participants, a researcher-made multiple-choice pre-test on present and past English tenses was administered. Later, the first and second experimental groups were treated with +Polite Explicit Feedback (in the form of elicitations) and +Polite Implicit CF (in the form of recasts), respectively while the control groups were provided with –Polite Feedback of the same forms. Following the assessment of the learners' oral grammatical accuracy immediately after the treatment (uptake), a multiple-choice post-test was administered two weeks after the immediate post-test to assess their delayed recall. The independent samples t-test and ANCOVA conducted on the pre-test, immediate learning scores, and delayed post-test scores indicated that, although polite CF in both groups had a significant effect on learners' grammatical accuracy, +Polite Explicit Feedback had a more significant effect on participants' performance than –Polite Explicit Feedback and +Polite Implicit Feedback. The results underscore the significance of integrating politeness element into CF discourse, bearing implications for educational planners, materials developers, and EFL instructors.Keywords: Politeness, Corrective Feedback, Grammatical Accuracy, Immediate, Delayed}
-
بیش از دو دهه است که در آموزش زبان خارجی، فرهنگ به عنوان مهارت پنجم تدریس می شود. تعارف راهبردی ارتباطی است که فارسی آموزان خارجی در اولین مواجهات خود با زبان فارسی با آن روبه رو می شوند و نداشتن دانش و مهارت فهم و به کارگیری آن می تواند منجر به سوء ارتباط شود. مروری بر برخی از رایج ترین کتاب های آزفا نیاز به یک زیرساخت زبانی و آموزشی برای آموزش تعارف را نشان می دهد. مقاله حاضر تلاشی است در جهت فراهم آوردن این زیرساخت از طریق ترسیم تصویر نسبتا منسجمی از موقعیت ها، کارکردها و ساختارهای زبانی تعارفات روزمره فارسی زبانان بومی. در این تتبع پیکره تعارفات فراهم آمده توسط کلانتری (1398) در چهارچوب طرح ادب و تعارف کوتلاکی (1397) بررسی شد. در مجموع 9 موقعیت پرکاربرد تعارف شامل آغاز دیدار/ مکالمه، پذیرایی، درخواست و پرسش، سپاسگزاری، همدلی و همدردی، تمجید و تشویق، داد و دهش، حضور و غیاب، آمد و رفت و پایان دیدار تشخیص داده شد. سپس کارکردهای هر موقعیت مشخص و سازوکارهای زبانی بیان تعارفات نیز جستجو شد. این پژوهش گامی مقدماتی به سوی تدوین دستور تعارف برای بهره گیری در تهیه و تدوین کتاب های آموزش زبان فارسی است و طبعا در تسهیل آموزش و یادگیری تعارف تاثیر گذار است.
کلید واژگان: تعارف, ادب, فرهنگ, آموزش زبان فارسی به عنوان زبان خارجی, مهارت های زبانی, موقعیت های تعارف}It is more than two decades that culture has been taught as the fifth skill for foreign language learners. Ta’arof is a communicative strategy that Persian learners need to use in their very initial interactions with Iranian society i.e. a lack of its command may cause miscommunication. A review of some of the most popular TPFL textbooks shows the need for a pedagogical and linguistic basis for teaching ta’arof. The present article is an attempt to provide such basis by portraying a relatively cohesive picture of ta’arof situations, functions and linguistic structures through investigating ta’arof in native-speakers’ daily conversations. In this research a corpus of ta’arof collected by Kalantari(1398) was explored on the basis of Koutlaki’s framework of politeness and ta’arof. The study distinguished nine situations of ta’arof i.e. conversation onset, reception, request and enquiry, gratitude, empathy and sympathy, appreciation and encouragement, donation and receiving gifts, states and actions, coming and going and conversation disclosure. Then the functions included in each situation and the linguistic structures used for expressing ta’arof were searched and listed The research took a preliminary step towards a grammar of ta’arof which could be used in compiling TPFL textbooks and facilitating ta’arof teaching and learning.
Keywords: arof, Politeness, culture, Teaching Persian as a Foreign Language(TPFL), Language Skills, Ta', arof situations} -
ایجاد یک ارتباط زبانی موثر مستلزم تسلط بر مهارت های کلامی و غیرکلامی است. یکی از این مهارت های کلامی رعایت ادب در تعاملات اجتماعی است. تحقیق حاضر شیوه های رعایت ادب در گفتگوهای کلاس درس را بر اساس نظریه ادب براون و لوینسون (1987) مورد بررسی قرار داده است. داده های پژوهش حاضر طی جلسات متعددی که در برخی موسسات آموزشی در شهر بوشهر از جمله دانشگاه های آزاد و پیام نور برگزار گردید جمع آوری شده اند. نتایج حاکی از آن است که در مجموع، راهبردهای ادب سلبی تقریبا دو برابر راهبردهای ادب ایجابی به کار رفته اند و در برخی موارد راهبردهای ادب ایجابی همراه با ادب سلبی بوده اند. بیشترین بسامد ادب سلبی متعلق به چهار راهبرد «بیان غیرمستقیم متعارف»، «سوال/نشانگر احتیاط»، «احترام گذاشتن» و «عذرخواهی» بود و «توجه به علایق، خواسته ها و نیازهای مخاطب»، «اغراق»، «جستن توافق» و «ارایه دلیل» بیشترین بسامد ادب ایجابی را داشتند. بررسی مولفه های ادبمندی در کلاس درس در شناساندن گفتمان کلاسی به عنوان گفتمانی دانشگاهی موثر است. بعلاوه، این یافته ها می توانند در آموزش زبانهای خارجی نیز، که مستلزم مقایسه تطبیقی فرهنگها و سنتها است، مورد استفاده واقع شوند.
کلید واژگان: ادب, ادب سلبی, ادب ایجابی, روابط اجتماعی, گفتوگوهای کلاس درس, زبانشناسی اجتماعی}Creating an effective language communication requires mastery of verbal and non-verbal skills. One of these verbal skills is politeness in social interactions. The current research has investigated the ways of observing politeness in classroom conversations based on Brown and Levinson’s (1987) theory of politeness. The data of the study were collected during several meetings that were held in some educational institutions in Bushehr including Azad and Payame Noor universities. The results indicate that negative politeness strategies have been used almost twice as much as positive politeness strategies, and in some cases positive politeness strategies have been used along with negative politeness. The highest frequency of negative politeness belonged to the four strategies "be conventionally indirect", "question, hedge", "give deference", and "apologize", and "notice, attend to the interests, wants, and needs of H", "exaggerate", "seeking agreement" and "give reasons" had the highest frequency of positive politeness. Examining the components of politeness in classroom discourse is effective in identifying this discourse as an academic discourse. In addition, these findings can be used in teaching foreign languages, which requires a comparative comparison of cultures and traditions.
Keywords: Politeness, negative politeness, positive politeness, Social Relations, classroom discourse, sociolinguistics} -
یکی از عوامل اجتماعی- شناختی که در هر زبانی با استفاده از ابزار زبانی متفاوتی رمزگذاری می شود، مفهوم ادب است. درک و بیان مفهوم انتزاعی ادب تنها از طریق مفاهیم عینی و ملموس ممکن است؛ یعنی درک این مفاهیم انتزاعی از طریق بیان این مفاهیم در قالب عینی تسهیل می شود. ازآنجاکه رمزگذاری مفهوم ادب در زبان یک ویژگی زبانی است که محیط پیرامون آن را شکل می دهد، با گذر زمان دچار تغییر می شود. در این پژوهش، به طریقه بیان عینی و ملموس مفهوم ادب در زبان فارسی می پردازیم و سعی می کنیم به این پرسش پاسخ دهیم که «آیا جامعه فارسی زبان ایرانی از امکانات بیان ادب بیشتر از قبل استفاده می کند و درنتیجه این امکانات در زبان فارسی افزایش پیدا کرده است؟» یا به عبارتی «آیا جامعه فارسی زبان باادب تر شده است؟» در واقع، برآنیم بدانیم آیا جامعه ایرانی درحدود پنج دهه گذشته باادب تر شده است یا خیر؟ برای یافتن پاسخ این پرسش، باید به بررسی بازنمون شناختی و ذهنی مفهوم ادب در زبان فارسی بپردازیم تا مشخص شود که آیا سیر نزولی یا صعودی داشته است. به منظور بررسی این مهم، به مطالعه چند ابزار مختلف زبانی از جمله بسامد وقوع استعاره های مفهوم، مجاز، دشواژه ها، حسن تعبیر و صور خطاب. این مطالعه می تواند تغییرات ادب در طول زمان و دلایل احتمالی (اجتماعی، سیاسی و فرهنگی) این تغییرات را در زبان فارسی در هر دهه نشان دهد. بر این اساس، الگوی شناختی زبان فارسی را از جهت ادب می توان ارایه داد. پیکره مورد بررسی در این پژوهش شامل موارد زیر است: سخنرانی مقامات سیاسی، فیلم های سینمایی، متون مطبوعاتی (روزنامه ها و مجلات) و ترانه ها. نتایج پژوهش نشان می دهد که مظاهر بی ادبی در طول 50 سال روند صعودی داشته است.
کلید واژگان: ادب, استعاره مفهومی, دشواژه, صورت های خطاب}One of the socio-cognitive factors that is encoded in each language using different linguistic tools is the concept of politeness. Understanding and expressing the abstract concept of politeness is only possible through objective concepts; That is, the understanding of these abstract concepts is facilitated by expressing these concepts in an objective form. Since encoding the concept of politeness in language is a linguistic feature that shapes the surrounding environment and changes over time; In this research, we will express the concept of politeness in the Persian language objectively and concretely and we will try to answer the question that "does the Iranian Persian-speaking community use the possibilities of expressing politeness more than before and as a result if these possibilities have increased in Farsi?" In other words, "Has the Persian-speaking society become more polite?" In fact, we want to know if the Iranian society has become more polite in the past five decades or not. In order to find the answer to this question, we have to examine the cognitive and mental representation of the concept of politeness in the Persian language in order to determine whether it has had a downward or upward trend. In order to investigate this issue, several different linguistic tools, including the frequency of occurrence of conceptual metaphors, permissible metaphors, idioms, euphemisms, and figures of speech. This study can show the changes of politeness over time and the possible reasons (social, political, and cultural reasons) of these changes in the Persian language in each decade. Based on this, the cognitive model of the Persian language can be presented from the point of view of politeness. The body examined in this research includes the following: speeches of political officials, movies, press texts (newspapers and magazines) and songs. The results of the research show that rudeness has been on the rise over the past 50 years.
Keywords: politeness, conceptual metaphor, taboo, forms of addressee} -
پژوهش حاضر به بررسی میزان ساختارهای کلامی ادب مورد استفاده دانشجویان، با توجه به جایگاه اجتماعی مخاطب بر مبنای نظریه لیکاف (Lakoff, 2004) می پردازد. داده های پژوهش، پس از فرستادن پرسش نامه برخط به دانشجویان و بررسی پاسخ های 100 دانشجوی دختر و 100 دانشجوی پسر 18 تا 30 ساله گردآوری شدند. سنجش میزان ادب، بر اساس تعداد و نوع ساختار های مورد استفاده هر یک از دانشجویان در رویارویی با افرادی که در محیط دانشگاهی جایگاه های اجتماعی مختلفی داشتند، انجام گرفت. مخاطب های تعاملات، بر پایه جایگاه اجتماعی خود در دانشگاه به چهار گروه دسته بندی شدند. برای بررسی نقش جایگاه اجتماعی افراد در پاسخ به درخواست در محیط دانشگاهی از آزمون تحلیل واریانس بهره گرفته شد و برای بررسی میزان بهره گیری دختران و پسران از پاسخ های مودبانه از آزمون مقایسه ای دو گروه مستقل استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که میزان ادب مورد استفاده دختران و پسران دانشجو تحت تاثیر جایگاه اجتماعی مخاطب گفت وگو قرار داشته و با تنزل جایگاه اجتماعی مخاطب، استفاده از ادب نیز در برابر آن ها کاهش می یابد. مقایسه میزان بهره گیری دختران و پسران از ادب نشان داد که دختران و پسران از میزان ادب تقریبا یکسانی در برابر مخاطب ها بهره می گیرند. در تعاملات تک جنسیتی، تفاوت چندانی بین کاربرد میزان ادب در بین دختران و پسران وجود نداشت، ولی هر دو گروه در برخورد با پسران مودب تر بودند.
کلید واژگان: جایگاه اجتماعی, ادب, جنسیت, ارزیابی, درخواست, محیط دانشگاه}IntroductionAccording to Lakoff (2004), in order to evaluate the degree of politeness, some principles must be observed based on which some kinds of behavior can be called polite and some impolite. These behaviors differ from culture to culture. In each society polite and impolite behaviors are due to the culture and the thinking of the people of that society. By comparing these behaviors with one another it could be understood that it might be possible that some behaviors which are considered polite in one culture could be regarded as impolite in another. The social stance of the interlocutor and the scope of conversation affect the truth of speech and observation of customs and linguistic coding. The current research studies the degree of politeness used by both male and female students with respects to their social stance based on Lakoff’s (1975, 2004) approach. Do students respond to the demands of different people in the university setting equally? or the social stance of people affect the diversity of words and the degree of politeness among students.
Keywords: demands, Evaluation, Gender, Politeness, social stance, university settings} -
زبان پدیده ای اجتماعی است. آنچه در جامعه می گذرد، در زبان منعکس می شود. به همین دلیل، مطالعه اجتماعی زبان می تواند واقعیت هایی را در مورد جامعه زبانی نشان دهد. اگر جامعه ای خشن، بی ادب یا غمگین باشد، در زبان جلوه گر می شود. با این فرض، مقاله حاضر به بررسی سیر سه ویژگی اجتماعی خشونت، ادب، و غم و شادی و بازتاب آن در زبان فارسی در پنج دهه گذشته می پردازد. دو پرسش اصلی پژوهش این است: آیا جامعه فارسی زبان در پنج دهه گذشته خشن تر، بی ادب تر و غمگین تر شده است؟ آیا بین رخدادهای مهم سیاسی و اجتماعی و سیر این تغییرات رابطه ای وجود دارد؟ برای یافتن پاسخ این پرسش ها پیکره ای زبانی از پنج دهه گذشته تحلیل شد که شامل فیلم های سینمایی، روزنامه ها، داستان ها، سخنرانی های سیاست مداران و ترانه ها بود. پیکره به پنج دهه تقسیم شد که در هر دهه یک یا چند رخداد مهم سیاسی و اجتماعی در کشور روی داده است: دهه پنجاه (انقلاب)، دهه شصت (جنگ)، دهه هفتاد (سازندگی و اصلاحات)، دهه هشتاد (مهرورزی و مسایل انتخابات) و دهه نود (اعتدال و تحریم). در این پیکره به دنبال یافتن، تحلیل و تعیین فراوانی ابزار زبانی بوده ایم که ویژگی های مد نظر را نشان می دهد؛ مانند استعاره ها، صفات، صورت های خطاب، و دشواژه ها. این مطالعه نشان می دهد که به صورت کلی جامعه فارسی زبان حداقل در دو دهه گذشته خشن تر، بی ادب تر و غمگین تر شده است. همچنین ارتباط مشخصی بین رخدادهای اصلی سیاسی-اجتماعی در هر دهه و میزان افزایش یا کاهش ویژگی های مذکور دیده می شود.کلید واژگان: خشونت, ادب, غم و شادی, استعاره مفهومی, زبان شناسی شناختی}Language is a social phenomenon. What happens in society is reflected in language. For this reason, the social study of language can reveal facts about the language community. If a society is violent, rude or sad, it manifests itself in language. With this assumption, the present paper examines the rate of the three social characteristics of violence, politeness, and sadness and happiness and its reflection in the Persian language in the last five decades. The two main questions of the research are: Has the Persian-speaking community become more violent, rude and sad in the last five decades? Is there a connection between important political and social events and the rate of these changes? To answer these questions, a corpus from the past five decades were analysed, including movies, newspapers, stories, speeches by politicians, and songs. The corpus was divided into five decades, in each decade one or more important political and social events took place in the country: the fifties (revolution), the sixties (war), the seventies (construction and reformations), the eighties (kindness and election issues), and the nineties (moderation and sanctions). In this corpus, we have sought to find, analyse and determine the frequency of language tools that show the desired characteristics such as metaphors, adjectives, forms of address, and taboo words. This study shows that generally the Persian-speaking community has become more violent, rude, and sad at least in the last two decades. There is also a clear relationship between the main socio-political events in each decade and the rate of increase or decrease of these characteristics.Keywords: Violence, politeness, sadness, happiness, conceptual metaphor, cognitive linguistics}
-
By adopting Goffman’s conception of face, this study develops the notion of a mutual face-maintaining act (MFMA), with a view to striking a balance between avoiding the risk of making an overgeneralization about politeness and attempting to offer a perspective applicable to real-life interactions. Drawing on a type of sport conversation—talks between NBA referees and players/coaches—this paper elucidates the notion of an MFMA, demonstrating that it is more applicable to current sports data than Brown and Levinson’s Politeness Theory and that it can be a feasible concept for interpreting politeness phenomena. The finding suggests that speakers whose social duty and objective is primarily to reach communicative concord in conversational contexts that involve potential tension and conflict may be more inclined to produce utterances by performing MFMAs.Keywords: Face-Maintaining Act, Face, NBA Referee Talk, Politeness, Speech Act}
-
This study aims to contribute to the research literature on politeness in language teachers’ requestive behaviour. More specifically, it adopts a multilingual approach to explore teachers’ politeness strategies in the English for Young Learners (EYL) classroom, an underresearched instructional setting where regulative discourse tends to predominate. Participants are two pre-school teachers and two intact groups of 4/5-year-old children. 1,942 procedural and disciplinary directives in six video-recorded lessons are processed from a discourse-pragmatic perspective centred on directness, modifiers, and person deixis. The emerging syntactic and sequential design of regulative discourse seems to respond to factors like activity type and differing understandings of classroom power relations or deontic stances (Stevanovic, 2011). Results can serve as an awareness-raising exercise useful to draw attention to the need of strengthening practitioners’ pragmatic sensitivity in teacher training.Keywords: Politeness, Regulative Discourse, Teacher Directives, Requests, Early Foreign Language Learning, English for Young Learners (EYL)}
-
زبان شناسان روس کنش های گفتاری «تعریف و تمجید»، «تایید»، «ستایش» و «تملق و چاپلوسی» را در زیر گروه اصلی «کنش های گفتاری با ارزیابی مثبت گوینده از مخاطب» بررسی می کنند. در این کنش ها، نیروی بیانی و یا لفظی بیشتر در سطح معنایی واقع می شود تا واژگانی. مرز تشخیص این مفاهیم با توجه به مولفه هایی چون ویژگی های محیط کلامی، فاکتورهای فرازبانی چون صداقت و راستگویی، صمیمیت، نیازمندی و وابستگی یک سوی گفتگو به سوی دیگر و یا استقلال او از این نیاز، ویژگی های شخصیتی مخاطب دریافت کننده کنش های گفتاری دربردارنده ارزیابی مثبت و نیروی منظوری و تاثیری این کنش ها روشن می شود. در شکل گیری و تمیز این تعریف ها، تفاوت اندیشه و نگرش غرب و شرق نسبت به رفتار اجتماعی در واکنش به چنین کنش هایی بسیار مختلف است. در روسیه مبالغه بسیار به هنگام تعریف و تمجید را به تملق گویی تعبیر می کنند و آن را عملی ناپسند می شمارند. هر چند پاره ای از فرمول های تعریف و تمجید را می توان مشخص و طبقه بندی کرد، اما این طبقه بندی، تمامی صورت های کلامی تعریف و تمجید را به ویژه در فرهنگ کلامی ایرانی با تنوع بالایی که در گوناگونی موقعیت های تعریف و تمجید داراست، دربرنمی گیرد. در خصوص تملق، امکان ارایه طبقه بندی و فهرستی از صورت های بیانی در دو فرهنگ مورد بررسی ممکن نیست.
کلید واژگان: کنش گفتاری «تعریف و تمجید», ارزیابی مثبت, تملق گویی, کنش بیانی, ادب و تعارف}The authors in the present study attempt to investigate the speech act of compliments and its semantic boundary engagement with other speech acts of positive assessment of the speaker from the listener such as "approval", "praise", and "flattery ". The hypothesis of the present study is that the semantic boundary of speech acts containing positive assessment of the speaker depending on the verbal culture of the speakers of Russian and Iranian verbal environment is different, and it is open to change in such a way that if a face expression in the Iranian cultural verbal environment is complimented, that expression may find the color and smell of flattery in the Russian verbal environment; in other words, an action with a positive assessment to an action with a negative assessment of the listener towards the speaker is interpreted as flattery. Furthermore, the compliment structures in each verbal culture have gender differences and characteristics (male and female). That is, the group of formulas used for men is inapplicable for women and vice versa. Iranian literature and compliments are interpreted as politeness in international research. Goffman (1955, 1976), Brown and Levinson (1978, 1987), and Leech (1983) were the founders of these studies (Faika, 2016, p. 109). In other linguistic works written about Taarof, it has been interpreted as ‘compliment’ (Alavi & Zeinali, 2014, p. 139). Evidently, the lack of linguistic equality in other linguistic cultures indicates the absence of linguistic phenomena or their difference in the target linguistic culture. In such cases, ‘Taarof’ is an unequal Iranian cultural phenomenon in other cultures. It can be interpreted neither as compliment nor ceremony nor politeness. Taarof in other cultures should be considered as an untranslatable national cultural phenomenon and presented as the term ‘Taarof’ (Izadi, 2018). In the verbal environment of Iranians, inappropriate compliments are considered a reprehensible practice. Hence, the Iranian proverb ‘reduce the compliments and increase the money’ referring to a situation where one is expected to pay a wage or do something, but instead, the audience witnesses ‘compliment’ and eloquence of the speaker in the concept of ‘Taarof’ and ‘praise’ of his action and performance. Compliment in Russian verbal culture does not have an emotional and expressive tone and rhythm. Such an action is interpreted more as flattery by the Russian listener. However, the predominant feature of Iranian verbal culture as an Eastern culture is an exaggeration in the act of ‘compliment’ and the boundary of the compliment formation from flattery is clear, and the listener has no difficulty in distinguishing the two. However, in most cases, ‘praise’ is used as a tool to form ‘compliment’ in this linguistic culture, and therefore in Iranian verbal culture, the actions of ‘compliment’ are combined with ‘praise’. However, this does not mean an overlap between the two boundaries. The following semantic and situational classifications can be considered in a compliment: 1) Gender: male and female; 2) personal and administrative; 3) Description of the external and internal qualities of the audience; 4) appropriate and inappropriate compliment; 5) compliment with an emotional tone. In the Iranian verbal culture, using expressive speech acts represents politeness and even Taarof with the help of complimenting the audience. Using these speech acts, the speaker shows his attention to the audience, expresses his sincerity in ‘compliment’ and ‘praise’, while in ‘flattery’ there is no element of intimacy, and it is the result of hypocrisy. Depending on how ‘approval’ is used, it can indicate the role of a communication channel, i.e., using approval as a sign of listening carefully to the speaker; or answering his question from the point of view of correct logic. ‘Compliment’ and ‘approval’ can be on the horizontal or vertical axis of socialization, while ‘praise’ and ‘flattery’ can be seen only in the vertical axis of the age hierarchy or social administration. For ‘compliment’ speech act, we can somehow determine expressive and verbal tools in some verbal situations, namely, complementing the appearance, referring to the freshness and youth stability of the audience, meeting after a long time etc., while such a classification is impossible for flattery and praise.
Keywords: Speech Act of “Compliments”, Positive Assessment, Flattery, Speech Acts, Politeness, Compliments} -
امکانات تکریمی صورتهای زبانی خاص هستند که برای ابراز ادب به مصداقهای اسمی یا مخاطبان رمزگذاری شدهاند. بررسی انواع امکانات تکریمی در منشآت قایم مقام فراهانی (1386) در دوره قاجار انگیزه اصلی تدوین این پژوهش قرار گرفته است . پژوهش حاضر، توصیفی - تحلیلی و از نوع پیکره بنیاد میباشد .داده های پژوهش مشتمل بر 2221 واژه تکریمی است که از پیکره پژوهش استخراج شدهاند. این داده ها بر اساس الگوی شیباتنی (2006) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. بر اساس این چارچوب نظری، امکانات تکریمی به چهار دسته تقسیم میشوند که عبارتند از «تکریمی های ارجاعی»، «تکریمی های مخاطب»، «زبانهای اجتنابی» و «زیباسازی». بر اساس یافته های این پژوهش، مشخص گردید که تکریمی های ارجاعی در پیکره مورد نظر از بسامد بیشتری برخوردارند و تکریمی های مخاطب که ناظر بر استفاده از ادات، پیشوند و پسوند میباشد، در پیکره پژوهش یافت نشد. یافته های این تحقیق نشان میدهد که علاوه بر طبقه بندی شیباتنی (2006)، تکریمی های توصیفی و دعایی را نیز میتوان در زمره دیگر امکانات تکریمیهای ارجاعی زبان فارسی قرار داد. همچنین، در این پژوهش مشخص گردید که موقعیت اجتماعی، قدرت و رسمیت در استفاده از امکانات تکریمی در دوره قاجار تاثیرگذار بوده اند.
کلید واژگان: ادب, امکانات تکریمی, امکانات تکریمی ارجاعی, امکانات تکریمی مخاطب, زبان اجتنابی, زیباسازی, منشآت قائم مقام فراهانی, زبانشناسی اجتماعی}The term ‘honorifics’ refers to special linguistic forms that are used to signify deference toward the nominal referent or the addressee. The main motive of this research is to identify various types of honorifics during Qajar era based on Ghaem Magham Farahani's Monshi’at. The research data included 2221 honorific forms extracted from the above mentioned corpus. The theoretical framework used in this study was the honorifics classification proposed by Shibatani (2006). He classified honorifics into four classes: referent honorifics, addressee honorifics, avoidance languages and beautification. In order to find out the frequency of the honorifics, the data in different qualitative analysis have been analyzed qualitatively. The findings showed that referent honorifics are more frequent in the corpus and no particles, prefixes and suffixes are found in the corpus as referent honorific. Moreover, the findings displayed that in addition to categories discussed earlier, we can also add adjectival honorifics and praying phrases to honorifics categories. Furtheremore, the results demonstrated that social status, power and formality were effective in using honorofics in the Qajar era.
Keywords: Politeness, Honorifics, Referent Honorifics, Addressee Honorifics, Avoidance Language, beautification, Ghaem Magham Farahani's Monshaat, sociolinguistics} -
یکی از مشخص ترین مرزهای اجتماعی مرزی است که بین زنان و مردان در استفاده از زبان وجود دارد و این مرز بیشتر در گفتار تجلی می یابد. از دیدگاه «هنجار اجتماعی» ادب زبان شناختی1، عملی کاملا استاندارد در جامعه است. هر فرهنگی هنجارهای رفتاری خاص خود را دارد و رفتاری که با قوانین مطابقت دارد، ادب است. بخشی از هنجارهای اجتماعی را می توان در ادبیات عامه و شفاهی ازجمله ضرب المثل ها جست وجو کرد. بنابراین، محقق با انتخاب زبان تالشی که در منطقه میناآباد شهرستان اردبیل بدان صحبت می شود و با بررسی ادب زبان شناختی و انواع تهدید وجهه در صدد پاسخ به این سوال برآمد که آیا ارتباطی بین جنسیت گویشور و استفاده از انواع ادب و خشونت کلامی2 در ضرب المثل های زبان تالشی وجود دارد یا خیر. به همین منظور، ابتدا پژوهشگر به صورت میدانی و مصاحبه با زنان و مردان سال خورده و میان سال، تعداد 180 ضرب المثل را جمع آوری و سپس آن ها را بر اساس وجود ادب و خشونت بر اساس جنسیت بررسی کرد. بر مبنای تحلیلی که در 180 ضرب المثل جمع آوری شده بر اساس نرم افزار اس.پی.اس.اس. نسخه 25 انجام شد، نتیجه به دست آمده نشان می دهد که رابطه معناداری بین جنسیت گویشوران و وجود انواع ادب و خشونت در ضرب المثل های زبان تالشی وجود دارد که با توجه به انتظارات جامعه، این امر سبب بروز تفاوت در رفتار اجتماعی آن ها نیز شده است.
کلید واژگان: جنسیت, ادب, خشونت کلامی, زبان تالشی میناآبادی, ضرب المثل, تهدید وجهه}Language usage is one of the most prominent social distinctions among men and women, which is often manifested in speech. In terms of “social norms”, linguistic politeness is regarded as a completely standard behavior in society. Each culture has its own behavioral norms, and the behavior that conforms to rules is politeness. Some of the social norms can be found in folklore and oral literature, including proverbs. Therefore, by choosing Taleshi language, spoken in Minaabad region of Ardabil city, the researcher tried to study the linguistic politeness and different types of face threatening acts to answer the following research question: is there any relationship between the gender of speakers and the usage of different kinds of politeness in the proverbs of Taleshi language. For this purpose, the researcher first interviewed the old and middle-aged men and women, and then collected 180 proverbs and examined them based on the existence of politeness and verbal violence. The data were analyzed by Log-linear analysis in SPSS software. The results of the statistical analysis indicated that there is a significant relationship in the usage of different kinds of politeness and verbal violence in the proverbs of different genders in Taleshi language, which, due to the community expectations, has also led to a difference in their social behavior.
Keywords: Sex, politeness, verbal violence, Taleshi language (Minaabadi dialect), proverb, face threatening} -
In this paper, it was tried to consider the intention “Apology” in speech etiquette based on the material of different structural languages. The paper analyzes the data obtained through an online survey on the simulated situation “Apology”, in which speakers of different structural languages had to demonstrate the basic speech formulas used in case of any norms violation. In this article, we will consider some universal and specific features of speech etiquette in different structural languages (i.e., the choice of forms, as well as verbal cliches that are specific to genetically and typologically different languages, which are Russian and Arabic). The sources of comparison were primarily the experiment, as well as the authors' own observations that have been drawn over the past years when teaching foreign students in the preparatory department and 1-2-year students of the main educational programs Kazan Federal University and its branch, as well as Kazan National Technical University A.N. Tupolev.Keywords: Apology, Speech Etiquette, Politeness, Communication, Structural Languages}
-
تحقیق حاضر به بررسی فرایند تلطیف کلام در گفتمان ناظران مدرسین زبان انگلیسی در ایران می پردازد تا دریابد که ناظران ایرانی برای رسیدن به تعادل لازم بین صراحت کلام و احترام طرف مقابل به هنگام ارایه بازخورد منفی به مدرسین از چه ابزارهای تلطیفی استفاده می کنند. با استفاده از نمونه گیری در دسترس، 10 جلسه بازخورد بعد از بازدید کلاس ها از سه مرکز آموزشی کانون زبان ایران، مرکز زبان دانشگاه شیراز و موسسه زبان سفیر در سه شهر شیراز، تهران و مشهد ضبط و بازنویسی شد. داده های به دست آمده با استفاده از تقسیم بندی ارایه شده توسط واجنریب (1994) مورد بررسی قرار گرفت. یافته ها نشان میدهد که ناظران در ایران از آنچه که واجنریب (1994) "تلطیف بالاتر از سخن" می نامد استفاده می کنند که حد وسط "افراط درتلطیف " و "تفریط در تلطیف" می باشد. اما برای تلطیف موثرتر انتقادات خود و ترویج تفکر و تعمق در میان مدرسین، ناظران در ایران می توانستند استفاده بهتری از ابزارهای تلطیفی داشته باشند. بیشترین ابزار تلطیفی که ناظران ایرانی از آن بهره بردند به ترتیب شامل نشانه های تردید، افعال وجهی، جملات استفهامی، جمله واره ها و عبارات احتیاط آمیز بودند در حالی که دیگر ابزارها به طور قابل توجهی کمتر مورد استفاده قرار گرفتند. این نشان می دهد که ناظران برای استفاده موثرتر از ابزار تلطیفی باید دوره های لازم را بگذرانند. یافته های این تحقیق کمک شایانی به برنامه های تربیت مدرس، مراکز آموزش زبان انگلیسی و ناظران این مراکز خواهد کرد تا در کارهای نظارتی خود و به هنگام ارایه بازخوردهای منفی، موثرترین استفاده را از ابزارهای تلطیفی داشته باشند تا بتوانند انتقادات خود را صریح و در عین حال احترام آمیز بیان کنند.
کلید واژگان: احترام, تلطیف, گفتمان نظارتی و نظارت}This study investigated mitigation in the supervisory discourse of Iranian language teacher supervisors to see what mitigation devices these language teacher supervisors in Iran used to achieve a balance message clarity and politeness when delivering negative feedback. Using convenient sampling, 10 post-observation feedback conferences from Iran Language Institute, Shiraz University Language Center, and Safir English Language Academy in Shiraz, Tehran, and Mashhad were recorded and transcribed. The data were examined using Wajnryb's (1994) typology of mitigation devices. The findings of the study indicated that Iranian language teacher supervisors tended to use what Wajnryb (1994) called “above-the-utterance-level” mitigation, something between “hyper-mitigation” (highly mitigated language) and “hypo-mitigation” (hardly mitigated language) though they could have made a more appropriate use of the host of possible mitigation devices to further soften their rather directive language thereby promoting reflection on the part of the teachers. The most frequently used mitigation devices included qualm indicators, modal verbs, interrogatives, clause structures and hedging modifiers respectively with the rest of the mitigation devices considerably underused indicating that training in supervisory discourse is essential for Iranian language teacher supervisors. The findings hold implications for teacher education programs, language teaching institutes and language teacher supervisors to consider and work on mitigation devices to be able to deliver negative feedback both clearly and politely.
Keywords: Mitigation, politeness, supervision, supervisory discourse} -
قرآن کریم تعلیم و تربیت را یکی از گزاره های اساسی جهت رشد و ترقی انسان به کمالات معرفی نموده است، بر همین اساس بوده که حرفه تعلیم و تدریس همواره نزد مسلمانان از ارزش والایی برخوردار بوده است. قرآن کریم تعلیم و تربیت را یکی از گزاره های اساسی جهت رشد و ترقی انسان به کمالات معرفی نموده است، بر همین اساس بوده که حرفه تعلیم و تدریس همواره نزد مسلمانان از ارزش والایی برخوردار بوده است. رسول خداوند، پس از بعثت خود، مبعوث به تحقق چنین امری در جامعه جاهلی آن زمان بود و از هیچ تلاشی در این باب فروگذاری نمی نمود، لذا ریشه پیدایش این صناعت در دوران اسلامی، به اولین روزهای ظهور دین اسلام برمی گردد، اما این حرفه دارای اخلاق نامه ای است که نگارنده در طول این تحقیق با روشی توصیفی تحلیلی به تشریح زوایایی از آن پرداخته و در نهایت بدین نتیجه رسیده است که حرفه تعلیم و تدریس در فرهنگ اسلامی و نزد مسلمانان، نیازمند تخلق به اخلاق والا و استعدادهای گوناگونی است که معلم و مدرس را در جایگاه حقیقی خود قرار دهد.
کلید واژگان: حرفه, تعلیم, تدریس, ادب, اخلاق}Teaching profession to Muslims The Holy Qur'an has introduced education as one of the essential propositions for the development of human beings to perfection, on the basis that the profession of teaching has always been of great value to Muslims The Holy Qur'an has introduced education as one of the essential propositions for the development of human beings to perfection, on the basis that the profession of teaching has always been of great value to Muslims. It was in the ignorant society of that time that no effort was made, so the origins of this tradition in the Islamic era go back to the first days of the emergence of the Islamic religion, but this ethics-based profession It is through this descriptive-analytical method that the author describes the angles during this research and finally concludes that The teaching and teaching profession in Islamic culture and among Muslims requires a high degree of ethics and diverse talents to put the teacher and teacher in their true position.
Keywords: profession, Education, teaching, politeness, ethics} -
The study analyzed a corpus of 40 emails of requests composed by Vietnamese students to their university lecturers. The study purpose was to identify politeness strategies composed by Vietnamese students using Brown and Levinson’s model and Blum-Kulka, House and Kasper’s framework as guidelines. To obtain the results, a discourse analysis was implemented. The AnConc software was used as a research tool for the study. 40 emails from 80 students were collected and divided into three types of requestive emails: assistance, confirmation and consideration, and recommendation for data analysis. Syntactical and lexical modifiers were examined and politeness markers were identified manually by the assistance of the AnConc software. The results indicated that Vietnamese students often used status-stating, deferent and solidary politeness strategies to approach their professors for personal requests. While using these three strategies, the target students had to use syntactical and lexical devices such as modals, interrogatives, please, and hedges as speech acts or supportive moves to gain their requestive purposes. The study also identified a common pattern that Vietnamese students liked to use the email corpus in the direction of salutation, self-introduction, requests, reasons for request, and thank compliments. The study has pedagogical implications for language teachers and learners; e.g. email writing should be taught to students, especially ESP students as these students do not know the format and the appropriate language they should use in email composition. Language students should also pay attention to the correct formal form and cultural differences when composing requestive emails delivered to their professors.
.Keywords: politeness, politeness strategies, positive, negative politeness, emails of requests} -
پژوهش حاضر که در حوزه کاربردشناسی و جامعه شناسی زبان انجام شده، به بررسی و تحلیل نوع و تعداد راهبردهای بیان تقاضا در زبان کردی-گویش مکری- با در نظر گرفتن تاثیر یا عدم تاثیر عوامل اجتماعی نظیر جنسیت کاربر زبانی و سطح قدرت مخاطب می پردازد. بدین منظور، جهت گردآوری داده ها، پرسش نامه آزمون تکمیل گفتمان حاوی 12 موقعیت میان 130 نفر از گویشوران کردزبان (زن و مرد به تعداد مساوی با محدوده سنی بین 25 تا 35 سال و حداقل سطح سواد کارشناسی) بومی شهرستان مهاباد واقع در جنوب استان آذربایجان غربی توزیع گردید. علاوه بر پرسش نامه از روش مشاهده مستقیم (حدودا 7 ساعت ضبط مکالمه روزمره در موقعیت های مختلف اما کاملا طبیعی و غیر تصادفی) استفاده شد تا بتوان داده هایی معتبر به لحاظ آماری جمع آوری نمود. الگوی درک کنش های گفتاری بین فرهنگی بلوم-کولکا، هاوس و کاسپر (1989) به عنوان چارچوب نظری اصلی پژوهش مورد استفاده قرار گرفت. در کنار این الگو، از راهبردهای ادب براون و لوینسون (1987) نیز به عنوان ابزاری کمکی بهره گرفته شد. نتایج پژوهش نشان داد که تفاوت بین زن و مرد در انتخاب نوع راهبردهای بیان تقاضا معنادار است و سطح قدرت مخاطب بر روی انتخاب راهبردها تاثیر معنادار می گذاشته و نیز انتخاب راهبردها در هر دو جنس فارغ از تفاوت آنها در سطح قدرت نیست. در رابطه با راهکارهای حمایتی از «وجهه مثبت و منفی» در نظریه ادب زبانی براون و لوینسون (1987) باید گفت که نتایج این پژوهش در زمینه تمایل به ارتباط و تعامل افراد با یکدیگر به عنوان اعضای یک گروه واحد با مفهوم وجهه مثبت سازگار است. همچنین، یافته های این پژوهش متضمن این نکته است که زبان شناسان در مقام برنامه ریزان آموزشی، می بایست به تبیین تفاوت های جامعه شناختی زبان در امر تدریس زبان کردی به غیر کردزبانان بپردازند تا از مشکلات و نقایص احتمالی در ارتباطات و تعاملات فردی این زبان آموزان با افراد کردزبان کاسته شود.کلید واژگان: کاربردشناسی, جامعه شناسی زبان, آزمون تکمیل گفتمان, کنش گفتاری تقاضا, ادب, جنسیت, قدرت}Language Research, Volume:10 Issue: 1, 2019, PP 183 -202This research, conducted in the field of pragmatics and sociolinguistics, aims at the describing and analyzing the type and number of request strategies in Kurdish, Mokri dialect, regarding the effectiveness or non-effectiveness of social factors as the gender of user and the power of addressee. To this end, for data collection, a revised version of Discourse Completion Test (DCT) including 12 situations was distributed among 130 (65 males and 65 females) Mokri Kurdish speakers in Mahabad city located in the southern of West Azabayejan province. They were in the age range of 25 to 35, holding at least a bachelor degree. Besides the questionaire, direct observation consisting of 7 hours of everyday normal conversations in various situations and different contexts was employed to collect more natural and reliable data. As the main theoretical framework for the present study, Cross-Cultural Speech Act Realization Project (CCSARP) coding scheme used by Blum-Kulka, House and Kasper (1989) was employed and Brown and Levinson’s (1987) politeness theory was used as the peripheral framework. Results of the research showed a significant difference across genders in selection of the type of request strategis and the power of addressee had a significant effect on choosing the strategies. It was also shown that power and gender had an interactive effect on the selection of these strategies. According to supporting strategies of the "negative and positive faces" in Brown and Levinson’s (1987) theory, it was found that Kurdish people as the members of one cooperative group mostly employed positive face saving acts in their communications and interactions. The research findings indicate that it is about time for linguists as educational planners to consider these sociolinguistic differences in teaching Kurdish language to non-Kurdish people in order to prevent any probable mishaps in their communications and interactions with Kurdish speakers.Keywords: Pragmatics, Sociolinguistics, Discourse Completion Test (DCT), Request Speech Act, Politeness, gender, Power}
-
مقاله حاضر به تحلیل ادبمندی د میپردازد. ادب یک پدیدهی زبانی در تعاملات روزمره است و نشان از آن دارد که کاربران زبان چگونه از زبان برای مدیریت روابط بینافردی خود بهره می برند. ادبیات تعلیمی نیز ادبیاتی است که نیکبختی انسان را در بهبود منشهای اخلاقی او میداند و هم خود را متوجه پرورش قوای روحی و تعلیم اخلاقی انسان میکند. در این مقاله با اتخاذ رویکرد زبانشناسی اجتمای و روش تحلیل محتوا و اصول ادب براون و لوینسون(1987) سعی بر این است تا بازنمود ادب زبانی در متون تعلیمی مذکور نموده شود. نتایج تحقیق حاکی از آن است که متون تعلیمی غزالی بیشتر بر کاربرد ادب مثبت تاکید دارد که بیانگر نشانه ترویج همدردی و همراهی در این متون است و بر مدیریت وجهه فرد دیگر استوار است و بنابه سخنی، مخاطب- محور است و بیشتر توصیه ها به گوینده برای حفظ همدلی در ارتباط است.
کلید واژگان: زبان شناسی اجتماعی, ادب, وجهه, غزالی, ادبیات تعلیمی}The present study seeks to Imam Mohammad Ghazali. Politeness is a linguistic phenomenon , showing how language users use language to manage their interpersonal relationships. Didactic literature is a type of literature that seeks human being’s fortune in the improvement of the moral behaviors, and its loftiness of purpose aims at the development of spiritual strength and moral teaching of mankind. In this paper, by adopting a sociolinguistic approach and the methodology of content analysis and Principles of Brown and Levinson (1987), it is attempted to present the representation of linguistic Politeness in the aforementioned texts. The results of the research indicate that Ghazali's Didactic texts emphasize the use of positive politeness, which indicates the promotion of sympathy and companionship in these texts, and is based on the management of the person's face and, as such, is audience-centered, and most of the recommendations to the speaker are concerned maintaining empathy.
Keywords: Sociolinguistics, Politeness, Face, Ghazali, Didactic Literature} -
A significant amount of contribution to pragmatics research comes from cross-cultural and developmental pragmatic studies with L2 learners in focus; however, despite broad interest in such analyses, the role of lecturers has been relatively ignored. As the lectures’ perceptions/opinions of L2 learners’ e-mail requests are important, L2 learners must become familiar with their lecturers’ perceptions of (in)appropriateness and (im)politeness of e-mail requests. Therefore, through examining Iranian applied linguistics lecturers’ perceptions of (in)appropriateness and (im)politeness of L2 learners’ e-mail requests, this study was an attempt to provide insights into lecturers’ ideal norms of (in)appropriateness and (im)politeness of L2 learners’ e-mail requests. To this aim, a purposive sample of 38 university lectures participated in this study. A questionnaire was utilized to collect the data. The lecturers’ comments in the questionnaire served as the basis to identify the major themes (e.g., directness, language use accuracy, etc.). An in-depth qualitative analysis of the lecturers’ comments revealed that the perceptions of the lecturers were greatly influenced by the use of appropriate openings and closings of the e-mails. Also, language use accuracy and appropriateness were among the most recurring reasons mentioned by the lecturers to regard the e-mails as (in)appropriate and (im)polite. Overall, the results stress the importance of pragmalinguistic and sociopragmatic aspects of language for applied linguistics lecturers. Findings have implications for L2 learners, teachers, and researchers.
Keywords: E-mail, (Im) politeness, (In) appropriateness, Politeness, Request} -
یکی از مهم ترین مقولات صرفی - نحوی در حوزه زبان شناسی مطابقه است که به هماهنگی نظام مند بین ویژگی های صوری و معنایی یک عنصر و ویژگی های صوری عنصر دیگر اشاره دارد. در مطابقه مفاهیمی چون کنترل کننده، هدف، حوزه مطابقه، مشخصه، ارزش و شرط مطرح است. عوامل زبانی و فرازبانی مختلفی می توانند بر این عناصر تاثیر بگذارند و باعث گوناگونی های مطابقه شوند. میزان این گوناگونی ها بسته به عوامل خاصی، از زبانی به زبان دیگر متفاوت است که با توجه به بافت مطابقه می تواند اجباری، اختیاری و یا اجتنابی باشد. با توجه به اهمیت شناسایی و مطالعه این عوامل، هدف ما در این پژوهش، بررسی پیکره بنیاد دستگاه مطابقه فعلی در گویش زین آبادی است که بر اساس آرای کربت (2001) انجام می گیرد. در این راستا به عوامل زبانی و فرازبانی اشاره می کنیم که در چگونگی مطابقه نقش دارند. داده های این تحقیق نشان می دهد در 34/05درصد بندهای فعلی، هدف با کنترل کننده دارای تطابق نحوی و معنایی است و در بقیه ی موارد، هدف با کنترل کننده تطابق نحوی یا معنایی ندارد. بنابراین مطابقه در زین آبادی به سمت نامتعارف آن میل دارد. در بین بندهای فعلی دارای مطابقه نامتعارف، عامل ضمیراندازی و پس از آن به ترتیب عامل جانداری و شرط ادب باعث تشکیل صورت های نامتعارف مطابقه در این گویش هستند.کلید واژگان: مطابقه متعارف, ادب, گویش زین آبادی, ضمیراندازی}IntroductionAgreement is one of the most important morpho-syntactic categories in linguistics. It commonly refers to systematic covariance between the semantic and formal property of one element and the formal property of another element. Agreement system of any languages contains six important elements: 1) controller, 2) target, 3) domain, 4) feature, 4) value, and 6) condition. The agreement system is distinct in different languages, and the extent to which agreement is used differs from one language to another language. It depends on language-specific factors in which contexts agreement is obligatory, optional, or even excluded. Due tohe importance of identifying these factors, in this corpus-based study, we tried to investigate the verbal agreement system in "Zein-Abadi" dialect. "Zein-Abadi" dialect is spoken by the Behdinan “the people of the Good Religion,” in other words, Zoroastrianism, who live in, Zein- Abad. Zein Abad is a village that is located in Yazd province.
Theoretical Framework
Corbett (2001) discussed six elements that are important in the canonical agreement. The element which determines the agreement is the controller. The element whose form is determined by agreement is the target. The domain of agreement is the syntactic environment in which agreement occurs (the clause for instance). Features are agreement categories such as number, person, and gender. Value is the classification of feature. For example, numbers in Persian have the values of singular and plural, but Arabic has singular, dual, and plural value. Conditions are the external factor which affect the domain of agreement. Agreement based on the grammatical number can occur between the verb and the subject. In a simple example like "she runs", the form "runs" is singular, agreeing in number with "she". This is information about the number of runners (just one), and it matches that expressed in its source "she". Patterns of agreement vary dramatically cross-linguistically, with great diversity in expression and types of variation found. Agreement is influenced by the conflicting effects of sentence structure and meaning and also metalinguistic (e.g., syntactic, semantic, and social) factors.
MethodologyIn this corpus-based study, we tried to investigate the agreement system in "Zein-Abadi" dialect. Therefore, we gathered a written corpus consisting of "9881" verbal clauses and analyzed our research data according to canonical agreement theory of Corbett (2001). Within his criteria, we consider our database on three criteria which involve:
The presence or absence of a controller:
Several criteria are related to the controller. An important one is that canonical controller is present. Compare these two examples:
a) xišân va mardom-e vey xâmuš namânand (Beyhaghi, 1345, 147).
SBJ.3nd Pl V. PRS.3rd Pl
'His relatives and his people will not be silent'
b) Ø open the window
Ø V. PRS.2nd Obj
In the first example (from Persian), the controller is present, while in the second one (from English), it is absent, so we see canonical type (a).
The match between the controller and the target characteristic:Based on these criteria, in canonical agreement, the values of controller and target match together. To clarify, we have to address examples like this one:
c) The committee have decided
d) The committee has decided
We cannot simply say that committee in example (c) is plural since we do not know these committees. From the feature value point of view, we can say that example (c) is less canonical than example (d).
The condition or absence of a condition in the match:The construction which has a condition is less canonical than the construction with no condition. In Persian, if the subject consists of inanimate singulars, the verb will be singular.
e) yek setare dar âsemân mideraxšad
star. SBJ.3nd Sg in sky shine. V. PRS.3rd Sg
'One star shines in the sky'
However, if the subject consists of inanimate plurals, the verb will be singular or plural.
f) setaregan dar âsemân mideraxšand/ mideraxšad
Stars.SBJ.3nd Pl in sky shine. V. PRS.3rd Pl/ PRS.3rd Sg
'The stars shine in the sky'
ConclusionThe three syntactic, semantic, and socio-linguistic factors (politeness) are among the most influential factors in Zein -Abadi dialect. Analysis of the investigation presents, in 3364 verbal clauses form 9881 verbal clauses equaling "34/05" percent of the corpus, there are also syntactic and semantic agreement between controllers and targets, and in 6517 verbal clauses, equaling 65/95 percent of the corpus, there are no syntactical and semantic agreement between controllers and targets. In non-canonical cases, Pro-drop clauses with 95/35 percent are most effective, then comes the animacy with 3/71 percent, and social politeness with 0/94 percent makes structures with non-canonical forms of verbal agreement.Keywords: canonical agreement, Zein-Abadi, pro-drop, politeness} -
تعارف از مهم ترین مولفه های هویت فرهنگی ایرانیان و عنصر اصلی ادب آیینی فارسی است و نقش مهمی را در ارتباطات ایرانیان و ارتباطات بین فرهنگی میان ایرانیان و غیرایرانیان ایفا می کند (نک: عموزاده زاده و توانگر، 2005). پژوهش پیش رو از دیدگاه کاربرد شناسی زبان مقوله وجهه را به عنوان "پیوند و جدایی رابطه ای" (اراندیل، 2010) در عرف تعارف مورد کاوش قرار می دهد. به طور مشخص، این مقاله با تحلیل تعاملات برگرفته از مکالمات روزمره و سازمانی نشان می دهد که چگونه پیوندو جدایی رابطه ای از طریق دستاورد متعاملانه ی تعارف حاصل می گردد. مکالمات روزمره و دانشگاهی ضبط شده داده های این تحقیق را تشکیل می دهند. نتایج نشان می دهند که با استفاده از رویکرد جدید وجهه به عنوان پدیده ای رابطه ای و تعاملی می توان همزمان مقداری پیوند و جدایی رابطه ای را در هر تعامل تعارف متصور شد.کلید واژگان: تعارف, وجهه, پیوند و جدایی, دستاورد متعاملانه, فارسی}Taarof is among the most important components of Persian cultural identity, dominant in almost every instance of social talk, and is considered the backbone of Persian ritual politeness (Beeman, 1976; Koutlaki, 2002, Izadi, 2015, 2016). Given this capacity, taarof has a great potential for intercultural mis/communication between Iranians and non-Iranians, and has direct implication for Iranian’s ‘relational connection with and separation from’ (Arundale, 2010) each other and the outer world. While building on the earlier studies on taarof, this paper examines the notion of face, understood as “relational connection and separation” (Arundale, 2010; 2013) in the interactions which reflect this concept. The data come from the transcriptions of audio-recorded natural every day conversations as well as video-recorded professional academic talk. The results show that, using face as relational and interactional, one can imagine certain amount of connection and separation simultaneously.Keywords: taarof, face, politeness, interactional achievement, Persian}
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.