جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « بی قراری » در نشریات گروه « پزشکی »
-
مجله روانپزشکی و روانشناسی بالینی ایران، سال بیست و نهم شماره 2 (پیاپی 113، تابستان 1402)، صص 188 -201
اهداف:
الکتروشوک درمانی یکی از روش های درمانی برای بیماران اعصاب و روان است. میدازولام یک داروی بنزودیازپین با اثر نسبتا کوتاه و یک داروی پیش بیهوشی است که دارای اثرات آرام بخشی، ضدتشنجی و شل کننده عضلانی است. مطالعه حاضر با هدف بررسی اثر داروی میدازولام بر بروز بی قراری و آژیتاسیون بیماران تحت الکتروشوک درمانی در بیمارستان 5 آذر گرگان در سال 1401 طراحی شد.
مواد و روش ها:
این کارآزمایی بالینی دوسوکور بر روی 80 بیمار (18 تا 75 سال) با تشخیص بیماری های روانپزشکی و دارای اندیکاسیون الکتروشوک درمانی انجام شد. بیماران به روش در دسترس انتخاب شدند. سپس از طریق بلوک بندی تصادفی به دو گروه کنترل و آزمایش تخصیص یافتند. در گروه کنترل به بیماران میزان 2 میلی گرم بر کیلوگرم نسدونال، 0/5 میلی گرم بر کیلوگرم آتروپین و 0/5 میلی گرم بر کیلوگرم ساکسینیل کولین تزریق شد. در گروه آزمایش به بیماران علاوه بر این دارو ها، میزان 0/2 میلی گرم بر کیلوگرم میدازولام تزریق شد. در مدت 4 جلسه درمان، پرسش نامه ریچموند جهت ارزیابی بی قراری، بلافاصله و یک ساعت بعد از الکتروشوک درمانی تکمیل شد. داده ها در نرم افزار spss نسخه 18 با آزمون های تی مستقل، یو من ویتنی و مجذور کای در سطح معنا داری 0/05 تحلیل شدند.
یافته ها:
در این مطالعه 42 بیمار در گروه آزمایش و 38 بیمار نیز در گروه کنترل بودند. میانگین تغییرات فشارخون سیستول و دیاستول در گروه مداخله به طور معنا داری کمتر بود. بلافاصله بعد از الکتروشوک درمانی، 68 درصد گروه آزمایش و 44 درصد گروه کنترل در وضعیت بیدار و آرام بودند. بیماران دریافت کننده میدازولام ازنظر شدت بی قراری ریچموند 1 ساعت بعد از الکتروشوک درمانی وضعیت بهتری داشتند (0/04=P).
نتیجه گیری:
تجویز میدازولام توانسته است میزان بی قراری را در بیماران دریافت کننده میدازولام بهبود ببخشد و میانگین تغییرات فشارخون سیستول و دیاستول را در بلندمدت کنترل کند.
کلید واژگان: الکتروشوک درمانی, میدازولام, بی قراری, همودینامیک}Objectives:
Electroconvulsive therapy (ECT) is one of the treatment methods for neuropsychiatric patients. Midazolam is a relatively short-acting benzodiazepine drug used as a pre-anesthetic drug and has sedative, anticonvulsant, and muscle relaxant effects. This study aims to investigate the effect of midazolam on agitation in patients undergoing ECT.
Methods :
This double-blinded clinical trial was conducted on 80 patients (aged 18-75 years) diagnosed with psychotic disorders indicating the need for ECT. The patients were selected by a convenience sampling method and allocated to two placebo and intervention groups by the envelope method. In the control group, the patients were injected with 2cc of distilled water, 2 mg/kg nesdonal, 0.5 mg/kg atropine, and 0.5 mg/kg succinylcholine. In the intervention group, in addition to these drugs, 0.2 mg/kg midazolam was injected at 4 sessions. The Richmond agitation sedation scale (RASS) was used to assess agitation immediately and one hour after ECT. Data were analyzed in SPSS software, version using independent t-test, Man-Whitney U test, and chi square test. The significance level was set at 0.05.
Results:
The data of 42 patients in the intervention group and 38 in the control group were analyzed. The mean systolic and diastolic blood pressures were significantly lower in the intervention group. Immediately after ECT, 68% and 44% of patients in the intervention and control groups, respectively, were alert and calm. The patients in the midazolam group had a better condition based on the RASS score one hour after ECT (P=0.04).
Conclusion:
Midazolam is able to reduce agitation in patients receiving ECT and can control the changes in systolic and diastolic blood pressures in the long term.
Keywords: Electroconvulsive therapy, Midazolam, Agitation, Hemodynamics} -
زمینه و هدف
علل متعددی باعث ایجاد بی قراری در بیماران بستری در بخش مراقبت های ویژه می شوند که خود باعث بروز عوارض متعددی در بیماران خواهد شد. به این دلیل تاکنون روش های گوناگونی برای کاهش بی قراری انجام شده که هر یک مزایا و مشکلاتی را داشته اند. هدف از این پژوهش بررسی تاثیر برنامه مراقبت مبتنی بر الگوی سازگاری روی بر میزان بی قراری در بیماران بخش مراقبت ویژه بود.
روش هااین مطالعه کارآزمایی بالینی سه سو کور در سال 1395 بر روی 100 بیمار بخش مراقبت ویژه انجام شد. به صورت تصادفی دو بخش ICU در بیمارستان بعثت سنندج به عنوان بخش مداخله و کنترل انتخاب و بیماران واجد شرایط در هر بخش به صورت مجزا به روش تصادفی ساده به گروه مداخله یا کنترل تخصیص داده شدند. در گروه مداخله مراقبت مبتنی برالگوی سازگاری و در گروه کنترل مراقبت های روتین انجام شد.
یافته هامیانگین بی قراری در زمان های مختلف تفاوت معنی داری بین گروه کنترل و مداخله را نشان نداد (P>0.05).
نتیجه گیریمراقبت مبتنی بر الگوی سازگاری روی توسط پرستاران بر کاهش بی قراری بیماران بخش مراقبت ویژه تاثیر نداشت. پیشنهاد می شود در جهت ارتقاء سلامت بیماران در بخش مراقبت ویژه مراقبت های پرستاری سازمان یافته مبتنی بر سایر الگوهای پرستاری ارایه شود.
کلید واژگان: بی قراری, الگوی سازگاری روی, بخش مراقبت ویژه}Background & aimSeveral issues cause agitation in patients hospitalized in the Intensive Care Unit (ICU), which in turn causes many complications in patients. For this reason, various methods have been used to reduce agitation, each of which have advantages and problems. The purpose of this study was to investigate the effect of the care plan based on the Roy adaptation model on the level of agitation in patients of the ICUs.
MethodsThis triple-blind clinical trial study was conducted in 2015 on 100 patients in a ICU. Two ICU wards in Sanandaj Besat Hospital were randomly selected as intervention and control wards, and eligible patients in each ward were assigned to the intervention or control group separately by a simple random method. In the intervention group, care based on Roy adaptation model was performed and in the control group, routine care was performed. The data were collected using Richmond agitation scales.
ResultsThe average agitation at different times did not show a significant difference between the control and intervention groups (P>0.05).
ConclusionCare based on the Roy adaptation model by nurses did not affect the agitation of ICU patients. It is suggested to provide organized nursing care based on other nursing models in order to improve the health of patients in the ICUs.
Keywords: Agitation, Roy Adaptation Pattern, Intensive Care Unit} -
مجله علمی دانشگاه علوم پزشکی کردستان، سال بیست و هفتم شماره 4 (پیاپی 121، مهر و آبان 1401)، صص 79 -92زمینه و هدف
درد و بی قراری یکی از مشکلات شایع در بخش مراقبت های ویژه است. تحریکات حسی یکی از روش های غیر دارویی کنترل درد محسوب می شوند. تحریک حسی دیانگ بر اساس جدول دیانگ شامل تحریک حس بینایی، شنوایی، بویایی، لامسه و حرکتی است. در این مطالعه تاثیر تحریک حسی دیانگ بر سطح هوشیاری، میزان درد و بی قراری بیماران بیهوش مورد بررسی قرار گرفت.
مواد و روش هااین مطالعه به صورت کار آزمایی بالینی روی 60 بیمار تحت ونتیلاتور در دو گروه انجام شد. گروه مداخله تحریک حسی دیانگ را دریافت کرد. تحریکات حسی توسط پژوهشگر یک نوبت در عصر و یک نوبت دیگر در شب به مدت یک ساعت در شش روز متمادی انجام شد. 15 دقیقه بعد از انجام تحریکات حسی سطح هوشیاری بیماران با استفاده از مقیاس GCS (مقیاس کمای گلاسکو)، درد با مقیاس BPS (معیار رفتاری درد) و بی قراری با مقیاس Rass (معیار آرامش و بی قراری ریچموند) اندازه گیری شد.
یافته هامیانگین سطح هوشیاری بیماران دو گروه قبل از انجام مداخله زیر 7 بوده است. میانگین شدت درد (0/684= p) و بی قراری (0/739 =p) شرکت کنندگان دو گروه قبل از انجام مداخله اختلاف معناداری را نشان نداد. بعد از انجام تحریکات حسی از روز دوم سطح هوشیاری بیماران گروه مداخله نسبت به گروه کنترل افزایش یافت (0/016 =p) اما از نظر شدت درد و بی قراری در تمام روزهای مداخله، اختلاف معناداری بین دو گروه مشاهده نشد (0/05 >p).
نتیجه گیری:
تحریک حسی دیانگ می تواند باعث افزایش سطح هوشیاری شود؛ لذا این تحریکات برای بیماران تحت ونتیلاتور می تواند مورد استفاده قرار بگیرد.
کلید واژگان: درد, بی قراری, سطح هوشیاری, تهویه مکانیکی, بخش مراقبت ویژه}Background and AimPain and restlessness are common problems in the intensive care unit. Sensory stimulation is one of the non-pharmacological methods of pain control. Dyang sensory stimulation includes visual, auditory, olfactory, tactile, and motor-sensory stimulation. In this study we investigated the effects of Dyang sensory stimulation on the level of consciousness, pain, and restlessness in the unconscious patients.
Materials and MethodsThis clinical trial included 60 patients under mechanical ventilation. The patients were divided into two groups. The intervention group received Dyang sensory stimulation. Sensory stimulation was performed for one hour in the evening and at night for six consecutive days. Fifteen minutes after sensory stimulation, the level of consciousness, pain, and restlessness were measured using GlasgowComa Scale , BPS (Behavioral Pain Scale), and Rass (Richmond Agitation Sedation Scale), respectively.
ResultsThe mean values for level of consciousness of the patients in the two groups before the intervention were below 7. The mean values for pain intensity (p=0.684) and restlessness (p=0.739) did not show any significant differences between the two groups before the intervention. After sensory stimulation on the second day, the level of consciousness of the patients in the intervention group increased compared to that in the control group (p=0.016). However, there were no significant differences between the two groups in terms of pain intensity and restlessness on all days of the study (p>0.05).
ConclusionDyang sensory stimulation can increase the level of consciousness. Therefore, this multidimensional stimulation method can be used in the patients under mechanical ventilatation.
Keywords: Pain, Agitation, Consciousness, Mechanical ventilator, Intensive care unit} -
مقدمه
سوءمصرف مواد از مشکلاتی است که می تواند به کنترل نامناسب درد، بی قراری و هذیان منجر شود. در مطالعه ی حاضر، تاثیر اجرای یک پروتکل در کنترل علایم محرومیت، درد، بی قراری و دلیریوم را بر بیماران مبتلا به سوءمصرف مواد در بخش مراقبت های ویژه بررسی می کنیم.
روش هادر این مطالعه ی تجربی، 44 بیمار (هجده سال و بالاتر) وابسته به اپیویید مطالعه شدند. درد و آرام بخشی در هر ساعت توسط مقیاس رفتاری درد و Richmond Agitation Sedation و دلیریوم هر هشت ساعت توسط Method-Confusion Assessment ارزیابی شدند و باتوجه به نمره ی به دست آمده، درمان بر اساس پروتکل دریافت شد. بر اساس نوع، دوز مخدر و نحوه ی استفاده محاسبه ی دوز متادون انجام شد. علایم احتمالی سندرم محرومیت و مصرف بیش ازحد هر ساعت توسط پرستار بخش ارزیابی می شد.
یافته هامدت اقامت در بخش مراقبت ویژه در گروه شاهد، هفده روز و در گروه مداخله هفت روز بود. بیماران در گروه مداخله، در مقایسه با گروه شاهد دوزهای پایین تری از متادون و پروپوفول در طول 72 ساعت اول بستری و فنتانیل کمتری بعد از 48 و 72 ساعت دریافت کردند (p<0.05). در گروه مداخله بیمارانی که در محدوده ی قابل قبول درد و بی قراری قرار داشتند، بیشتر از گروه شاهد بودند p=0.001) و p=0.05).
نتیجه گیریتشخیص علایم محرومیت، درد، بی قراری و دلیریوم در بیماران با سوءمصرف مواد همراه با درمان مناسب و به موقع می تواند در بهبود مراقبت های پزشکی مفید باشد.
کلید واژگان: بی قراری, دلیریوم, واحد مراقبت ویژه, تریاک, درد}IntroductionDrug abuse is a major concern, leading to inappropriate control of pain, agitation, and delirium. In the current study, we aimed to evaluate the effect of implementing Pain, Agitation, and Delirium (PAD) control protocol on the outcomes of critically ill patients with a history of drug abuse in the intensive care unit (ICU).
MethodsIn this experimental study, 44 opioid-dependent patients (18 years and older) were included. The pain was assessed by the Behavioral Pain Scale (BPS) per hour, the level of sedation was evaluated by the Richmond Agitation Sedation (RASS) per hour, and Delirium was measured every 8 hours by the Confusion Assessment Method (CAM-ICU). Based on the type and dose of the consumed drug and the way it was used, the dose of methadone was calculated. In addition, possible symptoms of withdrawal syndrome and excessive use were assessed every hour by the intensive care unit nurse.
ResultsThe ICU stay length was 17 days in the control group and seven days in the intervention group. Patients in the intervention group received lower doses of Methadone and Propofol compared to the control group during 72 hours and lower doses of fentanyl after 48 and 72 hours (p<0.05). In addition, patients with acceptable limits of pain and sedation were significantly more in quantity in the intervention group compared to the control group (p=0.001 and p=0.05, respectively).
ConclusionImplementing PAD protocol, along with appropriate medical therapy, can greatly help improve the medical care provided by the ICU team.
Keywords: Agitation, Delirium, Intensive care unit (ICU), opium, Pain} -
سالمندان نیاز به توجه و مراقبت پزشکی و روان پزشکی مطلوب دارند، و انتخاب رویکرد مناسب درمانی برای مراقبت های روان شناختی ایشان به ویژه در سالمندان دچار اختلال شناختی در بهبود علایم روان شناختی و سلامت آنها اثرگذار خواهد بود. بنابراین، هدف این پژوهش مقایسه اثربخشی شوخ طبعی درمانی و بازتوانی شناختی بر بی قراری و بی تفاوتی مردان سالمند مبتلا به اختلال شناختی خفیف بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل تمامی سالمندان مرد دچار اختلال شناختی خفیف و مقیم سراهای سالمندی استان البرز بود. ابتدا آسایشگاه خیریه کهریزک به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شد، سپس بر اساس ملاک های ورود، 51 سالمند انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایشی (شوخ طبعی و بازتوانی شناختی) و یک گروه کنترل قرار گرفتند. سیاهه بی قراری کوهن-منسفیلد، مقیاس بی تفاوتی مارین و ارزیابی شناختی مونترال-پایه برای گردآوری داده ها استفاده شد. گروه مداخله شوخ طبعی، مهارت شوخ طبعی مک گی و گروه بازتوانی شناختی، راهبردها و فنون بازتوانی شناختی کلی و اوسالیوان را به طور مجزا در 8 جلسه 90 دقیقه ای دریافت کردند و گروه کنترل در این مدت هیچ مداخله ای دریافت نکرد. نتایج تحلیل کواریانس تک متغیری نشان داد مداخله شوخ طبعی موجب کاهش بی قراری و بی تفاوتی شد. بازتوانی شناختی نیز موجب کاهش بی قراری و بی تفاوتی شد. همچنین شوخ طبعی درمانی و بازتوانی شناختی تفاوت معناداری در کاهش بی قراری و بی تفاوتی نداشتند. با توجه به اثربخشی هر دو مداخله در کاهش بی قراری و بی تفاوتی در این پژوهش می توان از این مداخلات برای بهبود علایم روان شناختی، عملکرد فردی و روابط بین فردی سالمندان مبتلا به اختلال شناختی خفیف استفاده کرد.
کلید واژگان: شوخ طبعی درمانی, بازتوانی شناختی, بی قراری, بی تفاوتی, اختلال شناختی خفیف}The elderly need proper medical and psychiatric care and attention. So, choosing an appropriate therapeutic method for their psychological care, especially in the elderly with cognitive impairment, will be effective in improving their psychological symptoms and health. Therefore, this study aimed to compare the effectiveness of humor therapy and cognitive rehabilitation on agitation and apathy in male elders with mild cognitive impairment. It was a quasi-experimental study with pretest-posttest design with a control group. The statistical population included all male elderly with mild cognitive impairment residing of nursing homes in Alborz province, Iran. At first, Kahrizak Charity Hospice was selected by purposeful sampling method, and then 51 elderly people were selected based on inclusion criteria, and assigned randomly into two experimental groups (humor and cognitive rehabilitation) and one control group. Cohen-Mansfield’s Agitation Inventory, Apathy’s Evaluation Scale and Montreal’s Cognitive Assessment-Basic were used to collect data. The two intervention groups received eight 90-minute sessions of Humor therapy based on the Mcghee’s 7 Humor Habits Program and Kelly and O’Sullivan’s Cognitive Rehabilitation, and the control group did not receive any intervention during this period. The results of univariate analysis of covariance (ANCOVA) revealed that humor therapy reduces agitation and apathy. Moreover, cognitive rehabilitation reduced agitation and apathy. Meanwhile, there was no significant difference between humor therapy and cognitive rehabilitation in terms of reducing agitation and apathy. According to the effectiveness of humor therapy and cognitive rehabilitation in reducing agitation and apathy in this study, these interventions can be applied to improve psychological symptoms, personal functioning and interpersonal relationships in the elderly with mild cognitive impairment.
Keywords: Humor therapy, cognitive rehabilitation, agitation, apathy, mild cognitive impairment} -
مقدمه
اختلال شناختی خفیف، علاوه بر تحمیل هزینه بر سلامت جامعه، خطر ابتلا به زوال عقل را افزایش می دهد. هدف این پژوهش تعیین اثربخشی "آموزش شوخ طبعی" بر بی قراری و عملکرد شناختی در مردان سالمند مبتلا به اختلال شناختی خفیف بود.
روش کارپژوهش حاضر نیمه تجربی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری شامل سالمندان مرد مبتلا به اختلال شناختی خفیف در آسایشگاه خیریه کهریزک استان البرز در سال 1399 بود. نمونه ای شامل 34 مرد سالمند مبتلا به اختلال شناختی خفیف براساس نمره "ارزیابی شناختی مونترال-پایه" (Montreal Cognitive Assessment Basic) به صورت هدفمند انتخاب و به طور تصادفی به صورت قرعه کشی در 2 گروه مداخله و کنترل قرار گرفتند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های جمعیت شناختی، "سیاهه بی قراری کوهن-منسفیلد" (Cohen-Cohen-Mansfield Agitation Inventory) و "ارزیابی شناختی مونترال-پایه"(Montreal Cognitive Assessment Basic) استفاده شد. روایی ابزارها با روش روایی صوری و پایایی آن ها به روش همبستگی همسانی درونی با محاسبه ضریب آلفا کرونباخ انجام شد. گروه مداخله 8 جلسه 90 دقیقه ای، "آموزش شوخ طبعی" براساس "برنامه 7 عادت شوخ طبعی" (The 7 Humor Habits Program) دریافت کردند. داده ها در نرم افزار اس پی اس اس نسخه 24 تحلیل شد.
یافته هابعد از مداخله، بین نمره گروه های مداخله و کنترل در بی قراری و عملکرد شناختی تفاوت معنادار وجود دارد (P<0/01). پس از کنترل نمره پیش آزمون، تفاوت معناداری بین گروه مداخله با میانگین (80/99) و کنترل با میانگین (08/106) در بی قراری و گروه مداخله (میانگین 76/20) و کنترل (میانگین، 82/16) در عملکرد شناختی مشاهده شد.
نتیجه گیری"آموزش شوخ طبعی" موجب کاهش بی قراری و افزایش عملکرد شناختی سالمندان مبتلا به اختلال شناختی خفیف شد. لذا پیشنهاد می شود از "آموزش شوخ طبعی" برای ارتقاء سلامت، بهبود عملکرد فردی و روابط بین فردی سالمندان مبتلا به اختلال شناختی خفیف استفاده شود.
کلید واژگان: شوخ طبعی, بی قراری, عملکرد شناختی, اختلال شناختی خفیف, سالمندی}IntroductionMild cognitive impairment, in addition to imposing costs on community health, increases the risk of dementia. The aim of this study was to determine the effectiveness of "Humor Training" on agitaion and cognitive function in male elders with mild cognitive impairment.
MethodsThe present study is a quasi-experimental with pre-test-post-test design with a control group. The statistical population included elderly men with mild cognitive impairment in Kahrizak Charity in Alborz province in 2020. A sample of 34 male elders with mild cognitive impairment was purposefully selected based on the “Montreal Cognitive Assessment-Basic” score and randomly assigned to intervention and control groups. Data were collected from demographic questionnaire; “Cohen-Cohen-Mansfield Agitation Inventory” and “Montreal Cognitive Assessment-Basic”. The validity of the instruments was determined by the convergent validity method and their reliability was determined by the internal consistency correlation method by calculating the Cronbach's alpha coefficient. The intervention group received 8 sessions of 90 minutes of "Humor Training" based on "The 7 Humor Habits Program”. Data were analyzed in SPSS .24.
ResultsAfter intervention, there was a significant difference between intervention and control groups in agitation and cognitive function (P <0.01). After controlling the pre-test score, there was a significant difference between the intervention group with mean (99.80) and the control with mean (106.08) in agitation and the intervention group (mean 20.76) and control (mean, 16.82) in cognitive function was observed.
Conclusions"Humor Training" reduced agitation and increased cognitive function in the elderly with mild cognitive impairment. Therefore, it is suggested that "Humor Training " be used to promote health, improve individual functioning and interpersonal relationships in the elderly with mild cognitive impairment.
Keywords: Humor Training, Agitation, Cognitive Function, Mild Cognitive Impairment, Elderly} -
زمینه و هدفآرامش بخشی به دنبال جراحی پیوند شریان کرونر از عوارض ناخواسته جراحی جلوگیری می کند. هدف از این مطالعه تعیین تاثیر آرامش بخشی کنترل شده مبتنی بر ابزار ریچموند بر مدت تهویه مکانیکی و تغییرات فشارخون بیماران متعاقب جراحی پیوند شریان کرونر قلبی است.روش بررسیدر این کارآزمایی بالینی یک سوکور ((IRCT2017050517693N2 در طی دو ماه خرداد و تیر سال 1396 با نمونه گیری در دسترس 80 بیمار تحت جراحی شریان کرونر قلبی بستری در بخش مراقبت ویژه مرکز آموزشی درمانی قلب حشمت شهر رشت انتخاب، و به صورت تصادفی در 2 گروه (هر گروه 40 بیمار) تخصیص داده شدند. دوز دریافتی داروی آرام بخش در گروه آزمون براساس نمره بی قراری ابزار ریچموند و در گروه شاهد به روش معمول (تغییرات همودینامیک) تعیین شد. میزان درد به عنوان متغیر مخدوشگر با ابزار CPOT بررسی شد. برای تحلیل داده ها از آمار توصیفی و آزمون های کای اسکوئر، یومن ویتنی، تی مستقل و آزمون ANOVA با اندازه گیری مکرر در نرم افزار SPSS نسخه 22 استفاده شد.یافته هامیانگین سنی نمونه ها 53/7±89/59 و 7/66% مرد بودند. تفاوت معناداری در مدت زمان نیاز به تهویه مکانیکی (04/0>p)، روند تغییرات فشارخون بیماران (05/0>p)، مدت نیاز به داروی وازوپرسور (05/0>p) تا زمان خروج لوله تراشه، و زمان نیاز به تجویز اولین داروهای آرام بخش (001/0p<) در دو گروه مشاهده شد.نتیجه گیریاستفاده از ابزار ریچموند می تواند موجب کاهش مدت وابستگی بیمار به دستگاه ونتیلاتور و تغییرات فشارخون شریانی شود. همچنین با به کارگیری این ابزار می توان از تجویز غیرضروری و زودهنگام داروی آرام بخش و وازوپرسور در بیماران جلوگیری نمود.کلید واژگان: آرام بخش, ابزار ریچموند, جراحی پیوند شریان قلبی, فشارخون, بی قراری}Hayat, Volume:23 Issue: 4, 2018, PP 372 -386Background and AimSedation after coronary artery bypass graft surgery can prevent the side effects of the treatment. The purpose of this study was to determine the effect of controlled sedation based on the Richmond scale on the duration of mechanical ventilation and the changes of blood pressure in patients following coronary artery bypass graft surgery.
Methods & Materials: In a single blind randomized clinical trial (IRCT2017050517693N2) from June to August 2017, a convenience sample of 80 patients after coronary artery bypass graft surgery, hospitalized in the intensive care unit of Heshamat Center, Rasht, were selected and randomly allocated into two groups (each group=40). Sedative drug dose was determined using the Richmond agitation sedation scale in the intervention group and determined routinely (based on hemodynamic changes) in the control group. Pain as a confounding variable was evaluated using CPOT tool. Data were analyzed by descriptive statistics and Chi-square, Mann-Whitney, independent t-test and repeated measures ANOVA using the SPSS software version 22.ResultsThe mean age of samples was 59.89±7.53 and 66.7% of them were male. There was a significant difference between two groups in the duration of mechanical ventilation (PConclusionUtilizing the Richmond tool can reduce the patients dependence on ventilator and changes in arterial pressure. Also, using this tool can prevent unnecessary and early administration of sedative and vasopressor drugs in patients.Keywords: sedative, coronary artery bypass surgery, blood pressure, agitation} -
نشریه سواد سلامت، پیاپی 2 (تابستان 1395)، صص 100 -108زمینه و هدفموسیقی درمانی یک مداخله ارزان، غیر تهاجمی می باشد و می تواند بعنوان مداخله ای غیر دارویی، توسط پرستاران، داوطلبان و اعضای خانواده سالمند، جهت ارتقای سلامت روانشناختی بیماران مورد استفاده قرارگیرد. هدف این مطالعه بررسی تاثیر موسیقی انتخابی بر رفتارهای بی قراری افراد سالمند مبتلا به آلزایمر مقیم سراهای سالمندان شهر تهران بود.مواد و روش هااین مطالعه به صورت نیمه تجربی انجام شد.34 نفر از سالمندان مبتلا به آلزایمر دارای رفتارهای بی قراری انتخاب و به روش تصادفی به دوگروه مداخله(17 نفر) و کنترل(17 نفر) تخصیص داده شدند. موسیقی های انتخابی سالمندان با نظر سالمند یا در صورت نقص شناختی شدید آنها، با نظر خانواده وی بر روی لوح فشرده جمع آوری گردید و بوسیله هدفون، هفته ای 3 جلسه، بعدازظهر ها و هر جلسه بمدت 30-20 دقیقه طی مدت یک ماه و نیم برای اعضای گروه مداخله پخش گردید. گروه کنترل اقدامات مراقبتی معمول روزانه ی سرا را دریافت کردند. داده در 4 مرحله گردآوری شد: پیش آزمون، پس آزمون1(جلسه نهم)، پس آزمون2(جلسه هجدهم) و پیگیری(یک ماه پس از اتمام مداخله). ابزار گردآوری داده ها شامل پرسشنامه دموگرافیک، پرسشنامه بی قراری کوهن-منسفیلد (1986) و آزمون مختصر روانی (1972) بود. داده ها توسط آزمون t، ANOVA ،MANOVA در سطح معنی داری 05/0 تحلیل شدند.یافته هاقبل از موسیقی درمانی انتخابی ، بین گروه های مداخله و کنترل از نظر وقوع رفتار بی قراری اختلاف معنادار وجود نداشت (05/0 p>). در صورتیکه بعد از اجرای مداخله در هر سه مرحله اندازه گیری کاهش معنادار در میزان رفتار های بی قراری مشاهده شد(05/ 0 P<).نتیجه گیریموسیقی درمانی یک مداخله غیر تهاجمی برای بهبود رفتارهای بی قراری سالمندان مبتلا به آلزایمر بوده که قابل اجرا توسط پرستاران در مراکز نگهداری سالمندان می باشد.کلید واژگان: موسیقی درمانی انتخابی, آلزایمر, بی قراری, سالمندان}Background And ObjectiveMusic therapy is a non- expensive, non- invasive and applicable nursing intervention that can be applied by nurses and family caregivers in different situations. The purpose of this study was to investigate the effect of selected music on agitation behaviors of elderlies who are suffering from Alzheimer disease and residing at selected nursing homes of Tehran city.MethodsThe present study was performed in a Semi-experiential. 34 elderly individuals with Alzheimer who show agitation behaviors were selected and they were randomly divided to two groups: intervention group (n=17) and control group (n=17). The individualized music was collected on CDs based on the elderly peoples preferences or if they suffered from severe cognitive impairment, their families were asked to select the music. Subsequently the individualized music was played by headphone in three sessions per week, afternoon and each session lasted for 20-30 minutes during 1.5 month for intervention group. For control group, no intervention was taken and they only received routine daily care measures of nursing homes. Data was gathered in 4 times for groups: Pre Test, Post Test1 (after 9 sessions), Post Test 2(after 18 sessions) and follow up step (a month after intervention). The tools for collecting data include: demographic inventory, Cohen- Mansfields Agitation Inventory (1986) and Abbreviated mental test (1972). The data were analyzed by MANOVA/ANOVA test on pResultsBefore individualized music therapy, there was no significant difference on agitation behavior between intervention and control group ( p > 0.05), while after execution of intervention, significant difference was observed in all three measurement stages (pConclusionThis study supports the effect of individualized music on reduction of agitation behaviors of elderly people who are suffering from Alzheimers disease and reside in nursing homes.Keywords: Individualized music therapy, Alzheimer, Agitation, Elderly}
-
اهداففراهم کردن آرام بخشی به صورت صحیح در بیماران بستری در بخش مراقبت های ویژه به منظور کاهش ناراحتی و اضطراب آنان از اهمیت بسزایی برخوردار است. بر این اساس ، کارکنان بخش ویژه نیازمند ابزارهایی به منظور اندازه گیری آرام بخشی موثر در این بیماران هستند. این پژوهش با هدف ارزیابی وضعیت آرام بخشی بیماران بستری در بخش مراقبت های ویژه با مقیاس آرام بخشی- بی قراری (SAS) و مقایسه نتایج آن با مقیاس آنالوگ دیداری (VAS) انجام شد.
ابزار وروش هادر این پژوهش از نوع همبستگی در سال 1394، 106 بیمار بستری در بخش های مراقبت ویژه بیمارستان قائم مشهد به روش نمونه گیری سهمیه ای انتخاب شده و مورد بررسی قرار گرفتند. وضعیت آرام بخشی این بیماران با استفاده از نسخه فارسی اعتباریابی شده مقیاس آرام بخشی- بی قراری و مقیاس آنالوگ دیداری مورد ارزیابی قرار گرفت. برای تحلیل داده ها، از نرم افزار آماری SPSS 20 و آزمون آماری ضریب همبستگی اسپیرمن استفاده شد.یافته هابین مقیاس آرام بخشی- بی قراری و مقیاس آنالوگ دیداری، همبستگی مثبت و معنی داری مشاهده شد (001/0p<؛ 824/0=r). بالاترین نمره در مقیاس SAS که 6 بود معادل با نمره 3 در مقیاس VAS بود و به طور کلی با افزایش نمره SAS، نمره VAS نیز افزایش می یافت.نتیجه گیریمقیاس آرام بخشی- بی قراری و مقیاس آنالوگ دیداری از همبستگی بالایی در ارزیابی آرام بخشی برخوردار هستند. بنابراین می توان SAS را به عنوان ابزاری معتبر در بخش درمانی مورد استفاده قرار داد.کلید واژگان: آرام بخشی, بی قراری, آنالوگ دیداری, مقیاس, مراقبت های ویژه}Aims: To reduce discomfort and anxiety, providing true sedation for the patients hospitalized in ICU is very important. Therefore, the staff of ICU needs tools to measure effective sedation in the patients. The aim of this study was to assess the sedation status in the patients hospitalized in ICU via Sedation-Agitation Scale (SAS) and to compare the findings with Visual Analog Scale (VAS).
Instrument &MethodsIn this correlational study in 2015, 106 patients hospitalized in the intensive care units of Qaem Hospital of Mashhad, Iran, were selected via quota sampling method and studied. Sedation status of the patients was assessed by the validated Persian version of SAS and VAS. Data was analyzed by SPSS 20 software and Spearmans correlation coefficient test.
Findings: There was a positive and significant correlation between SAS and VAS (pConclusionSAS and VAS are in a high correlation to assess sedation. Therefore, SAS can be used as a valid tool in the treatment sector.Keywords: Sedation, Agitation Scale, Visual, Analog Scale, Intensive Care Units} -
مقدمهکنترل بی قراری و آرامش و درد بیماران قبل و بعد از عمل بای پس عروق کرونر قلب مقوله ی حایز اهمیتی است؛ چرا که عدم کنترل درد و بی قراری، می تواند موجب عوارض شدید و حتی غیر قابل جبران شود. با توجه به این که مطالعه ای جهت مقایسه ی اثرات دو داروی زولپیدم و پرومتازین به عنوان پیش دارو در بی قراری، تسکین و اختلالات شناختی، قبل و بعد از عمل جراحی پیوند عروق کرونر قلب انجام نشده بود، مطالعه ی حاضر با هدف بررسی اثرات این دو دارو و مقایسه ی آن ها با یکدیگر انجام شد.روش هااین مطالعه، یک مطالعه ی کارآزمایی بالینی دو سو کور بود که بر روی 85 نفر از بیماران تحت عمل بای پس عروق کرونر قلب با محدوده ی سنی 70-40 سال، انجام شد. افراد مورد مطالعه، در دو گروه دریافت کننده ی زولپیدم و گروه دریافت کننده ی پرومتازین تقسیم شدند. تغییرات همودینامیک، آنالیز خون شریانی، مقیاس تسکین و بی قراری (SAS یا Sedation-agitation scale) و نیز آزمون کشیدن ساعت (CDT یا Clock drawing test) قبل از عمل بای پس، در بخش مراقبت های ویژه و موقع ترخیص در دو گروه بررسی شد.یافته هااز نظر مقیاس تسکین و بی قراری در گروه زولپیدم بیماران آرامش بیشتری نسبت به گروه پرومتازین داشته اند و تفاوت از نظر مقیاس تسکین و بی قراری قبل از عمل در دو گروه معنی دار بود (019/0 = P). در آزمون کشیدن ساعت قبل از عمل، بیماران در گروه زولپیدم امتیاز بیشتری نسبت به گروه پرومتازین کسب کردند که این اختلاف از نظر آماری معنی دار بود (043/0 = P).نتیجه گیریبیمارانی که زولپیدم دریافت کردند، نسبت به گروه پرومتازین، قبل از عمل آرامش بیشتر داشتند و اختلال شناختی در آن ها کمتر بود.
کلید واژگان: زولپیدم, پیش دارو, پیوند عروق کرونر قلب, بی قراری, اختلالات شناختی}BackgroundLack of control of agitation and patient’s pain before and after coronary artery bypass graft surgery (CABG) can cause severe and irrecoverable complications. Till the time of our study، there was no study to compare the effects of two drugs premedication، zolpidem and promethazine، in agitation، sedation and cognitive problems before and after coronary artery bypass graft surgery; we decided to do this.MethodsThe study was a double-blind clinical trial on 85 patients undergoing coronary artery bypass graft in the age-range of 40 to 70 years. The subjects were divided in two groups receiving zolpidem or promethazine. The hemodynamic status، analysis of arterial blood gas، scale of sedation and agitation (SAS) and Clock Drawing Test (CDT) were checked before coronary artery bypass graft surgery، in Intensive Care Unit (ICU) and at the time of discharge.FindingsSedation was higher and agitation was lower in zolpidem group before coronary artery bypass graft surgery and the differences were significant (P = 0. 019). The score of zolpidem group was significantly more in clock drawing test before the surgery (P = 0. 043).ConclusionAccording to this study، patients who received zolpidem، had more sedation and less agitation than the promethazine group and cognitive disorder was less in them. Keywords: Zolpidem، Promethazine، Premedication، Coronary artery bypass graft surgery (CABG)، Agitation، Cognitive disorder -
پیش زمینه و هدفبی قراری بیماران تحت تهویه مکانیکی روند درمان و علائم حیاتی آنان را تحت تاثیر قرار می دهد. علائم حیاتی به دنبال بی قراری بیمار افزایش یافته و ممکن است روند بهبودی بیمار را به تاخیر بی اندازد. لذا این مطالعه باهدف تعیین تاثیر لمس بر علائم حیاتی بیماران بی قرار تحت تهویه مکانیکی انجام شده است.مواد و روش هااین مطالعه به صورت مداخله ای (نیمه تجربی) با طرح قبل و بعد روی 35 بیمار دچار بی قراری (دارای امتیاز 2+ تا 4+ از معیار ریچموند) که تحت تهویه مکانیکی بودند، بعد از اخذ رضایت از همراه آن ها انجام شد. مداخله روی تمام بیماران به دو حالت حضور بر بالین بیمار همراه و بدون لمس مچ دست به مدت پنج دقیقه انجام شد. علائم حیاتی (ضربان قلب، تنفس، درجه حرارت، فشارخون سیستولیک و دیاستولیک) قبل و بعد از مداخله اندازه گیری شد. درنهایت نتایج با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی (آزمون های کولموگراف اسمیرونوف و تی) در سطح معنی داری کم تر از 5درصد آنالیز شدند.یافته هانتایج نشان داد که حالت حضور بر بالین بیمار همراه با لمس مچ دست باعث کاهش معنی دار در میزان فشارخون سیستولیک، ضربان قلب و تعداد تنفس نسبت به حالت عدم لمس مچ دست شد (0/001 > P)، درحالی که در میزان فشارخون دیاستولیک (0/116= P) و درجه حرارت بدن (0/651= P) بین دو حالت اختلاف معنی داری مشاهده نشد.بحث و نتیجه گیرییافته های فوق نشان می دهد که به کارگیری لمس در بیماران بی قرار تحت تهویه مکانیکی می تواند به عنوان یک راهکار مناسب در کنترل و تثبیت علائم حیاتی در نظر گرفته شود.
کلید واژگان: تهویه مکانیکی, بی قراری, لمس, علائم حیاتی}Background and AimAgitation of patients undergoing mechanical ventilation can influence their vital signs and treatment process. Vital signs increased due to patients’ agitation, and it can delay patient’s healing process. Therefore, this study aimed to determine the effect of touch on the vital signs of agitated patients undergoing mechanical ventilation.Materials and MethodsThis study was a quasi-experimental study with pretest-posttest design that performed on 35 agitated patients (with Richmond scores of +2-+4) that undergone mechanical ventilation. Intervention applied in two modes: being present beside patient with and without wrist touching. The vital signs (heart rate, respiration rate, temperature, systolic and diastolic blood pressure) measured before and after intervention. Finally the data analyzed by descriptive and inferential (kolmogorov-smirnov and t tests) statistics in 5% p-value.ResultsResults showed in presence on patients besides mode with wrist touching, there was a significant decrease in heart rate, respiration and systolic blood pressure to another mode (P<0.001). However, there was no significant difference in temperature (P=0.651) and diastolic blood pressure (P=0.116) in two modes.ConclusionThe findings shows applying touch in agitated patients undergoing mechanical ventilation can be considered as an appropriate strategy in controlling vital signs.Keywords: Mechanical ventilation, agitation, touch, vital signs} -
سابقه و هدفبیماران تحت تهویه مکانیکی به دلیل اضطراب، استرس و تحریکات لوله تراشه دچار بی قراری می شوند، که تهدیدی در روند انجام تهویه مکانیکی است و می تواند تنگی نفس، گیجی و ناتوانی ایجاد نماید. کنترل بی قراری با استفاده از داروها و محدودیت فیزیکی عوارض جانبی نامطلوبی به هم راه دارد، لذا این مطالعه با هدف تعیین تاثیر لمس بر بی قراری بیماران تحت تهویه مکانیکی صورت پذیرفت.مواد و روش هااین پژوهش نیمه تجربی، در یکی از بخش های مراقبت های ویژه عمومی بیمارستانی در شهر تهران در سال 1390 انجام شد. ابزار گرد آوری اطلاعات شامل پرسش نامه اطلاعات دموگرافیک، معیار اغمای گلاسکو (Glassco coma scale) و ابزار بی قراری- خواب آلودگی ریچموند (Richmond agitation – sedation scale) بود. 35 بیمار 30 تا60 ساله هوشیار با مشکلات تنفسی حاد تحت تهویه مکانیکی مورد بررسی قرار گرفتند. ابتدا بی قراری آن ها ارزیابی می شد، سپس اعمال مداخله به صورت تصادفی، یک بار با ایستادن و لمس کردن مچ دست بیمار و بار دوم با ایستادن بدون لمس کردن مچ دست بیمار انجام می گردید.یافته هااز 35 بیمار مورد بررسی 21 مورد (60%) مرد و 14 مورد (40%) زن بودند. کم ترین سن 35 سال و بالاترین سن 60 سال بود. اکثریت بیماران 50 سال یا بیش تر (1/57%)، 40 تا 49 سال (2/17%) و کم تر از 40 سال (7/25%) داشتند. در مداخله ایستادن بدون لمس کردن مچ دست بیمار، نمرات بی قراری قبل و بعد از مداخله تفاوت معنی دار نداشت (592/0=p) در حالی که با مداخله ایستادن و لمس کردن مچ دست بیمار، این تفاوت معنی دار بود (001/0p<).نتیجه گیریبا توجه به نتایج این مطالعه، لمس بر بی قراری بیماران تحت تهویه مکانیکی موثر است، لذا پیشنهاد می شود به عنوان یکی از مداخلات غیردارویی و بدون عارضه و موثر در حیطه وظایف مستقل پرستاری به منظور کنترل بی قراری بیماران مورد استفاده قرار گیردکلید واژگان: لمس, بی قراری, تهویه مکانیکی, بیماران}Koomesh, Volume:15 Issue: 3, 2014, PP 325 -333IntroductionPatients following mechanical ventilation go down to agitation due to anxiety, stress and stimulation of tracheal tube, that may be treat in doing of mechanical ventilation processes and can be create dyspnea, confusion and inability. Control of agitation with drug and physical restrictions have much unpleasant complication. Therefore, the aim of this study was to determine the effect of touch on agitation in patients under mechanical ventilation.Materials And MethodsThe semi-experimental research was performed in a general intensive cares unit in a hospital in Tehran in 2011. The data collection tools were including demographic questionnaire, Glasgow coma scale and Richmond agitation score scale. 35 consciousness patients under mechanical ventilation with 30-60 years old and acute respiratory problems were investigated. Firstly, the patient's agitation was evaluated and then intervention performed in two ways:(a) with standing and touching patient's wrist and (b) with standing without touching of patient's wrist.ResultsFrom 35 patients, 21 (60%) and 14 (40%) were respectively men and female. Minimum and maximum age was respectively 35 and 60 years. Most of the patients were ranged in the age group of 50 years or more (57.1%) and then 40 to 49 years group (17.2%) and 25.7% of the patients were under 40 years old. In standing without touching patient's wrist intervention, agitation scores before and after intervention had no significant difference (P=0.592), while as, with standing and touching patient's wrist intervention this difference was significant (P<0.001).ConclusionAccording to the results of this study, touch is effective on agitation in patients under mechanical ventilation. Therefore, touch is recommended as safe and effective non-pharmacological interventions in controlling agitation in the field of independent nursing jobsKeywords: Touch, Agitation, Mechanical ventilation, Patients}
-
اهدافبیماران تحت تهویه مکانیکی به دلایل مختلفی دچار بی قراری و عدم تحمل می شوند که سبب تغییراتی در اشباع اکسیژن خون شریانی می گردد که اغلب درمان های دارویی که عوارض متعدد دارد به کار گرفته می شود. لمس به عنوان یک محرک فیزیولوژیک و غیر دارویی می تواند بر این فرایند تاثیرگذار باشد، لذا این مطالعه با هدف تعیین ت اثیر لمس برمیزان اشباع اکسیژن خون شریانی، بیماران بی قرار تحت تهویه مکانیکی انجام شد.روش هاپژوهش حاضر یک مطالعه مداخله ای از نوع قبل و بعد بود. نمونه گیری به روش نمونه گیری آسان از میان بیماران بستری در بخش مراقبت های ویژه عمومی بیمارستان دی تهران در تابستان 1390 انجام گردید. به این صورت که در حالت مداخله ایستادن پرستار در کنار وی لمس دست انجام شد و میزان اکسیژن خون شریانی بیمار با استفاده از پالس اکسیمتر قبل و بعد از مداخله ارزیابی گردید. با استفاده از نرم افزار spss-16 و آزمون های آماری آزمون t زوجی، من ویتنی و ویلکلکسون تجزیه و تحلیل داده هاانجام شد.یافته هام طابق نتایج حاصل از پژوهش تفاوت تغییرات میزان اشباع اکسیژن خون شریانی قبل و بعد از مداخله همراه با لمس معنی دار بود(0.0= P)لیکن در زمانی که از لمس استفاده نمی شد این اختلاف معنی دار نبود(0.071 (P=.نتیجه گیریلمس بر بهبود وضعیت تنفسی وارتقاء سطح اشباع اکسیژن خون شریانی در بیماران تحت تهویه مکانیکی تاثیرگذار است. لذا پیشنهاد می شود جهت بهبود وضعیت تنفسی بیماران بی قرار تحت تهویه مکانیکی از اقدامات غیر دارویی همانند لمس استفاده شود.کلید واژگان: لمس, اشباع اکسیژن خون شریانی, تهویه مکانیکی, بی قراری}AimsPatients under mechanical ventilation suffer agitation and lack of forbearance due to different reasons, which bring about changes in arterial oxygen saturation. Thus medicinal treatments are often used, which exact various complications. A touch could be an influential physiologic, non-medicinal stimulus in this procedure. Therefore this study conducted to determine the effect of touch on the level of arterial oxygen saturation in agitated patients under mechanical ventilation.MethodsThe present study is an Interventional study of an after-and-before design, which was conducted on 35 patients under mechanical ventilation, who were hospitalized in the intensive care unit (ICU). These patients aged from 35 to 60. Sampling was carried out based on simple sampling of patients hospitalized in general ICU at Day Hospital, Tehran. In the way that in the intervention group, the nurse touched the patient while standing by him/her. Then the level of arterial blood oxygen saturation was measured by pulse oximeter before and after intervention. The achieved results were assessed by using software SPSS-16 and statistical tests and a significant level of less than 0.05 was accepted.ResultsAccording to the data analyzing, the difference of the changes in the arterial oxygen saturation level was significant before and after intervention (along with touch) (p< 0.001) but while there wasn’t any touch, this difference wasn’t significant (p= 0.071ConclusionTouch improves the respiratory status and raises the level of arterial oxygen saturation in patients under mechanical ventilation. Thus it is recommended non- medicinal measures such as touch be taken in order to improve the respiratory status of the patients under mechanical ventilation.Keywords: Touch, Arterial oxygen saturation, Mechanical ventilation, Agitation}
-
هدفبرای بررسی اثربخشی روش های دارویی و غیردارویی که با کاهش بی قراری در بیماری هایی هم چون دمانس به کار برده می شوند، به ابزار مناسبی مانند پرسش نامه بی قراری کوهن- منسفیلد نیاز است. در این راستا پژوهش حاضر با هدف بررسی ویژگی های روانسنجی این آزمون انجام شد.روشدر این پژوهش 100 نفر از مراقبان بیماران مبتلا به آلزایمر، پرسش نامه بی قراری کوهن- منسفیلد را تکمیل کردند.یافته هابرای ارزیابی پایایی پرسش نامه، هم زمان مراقب دیگری، آن را برای همان بیمار تکمیل کرد. با فاصله دو هفته، مراقب اصلی نیز برای بار دوم، پرسش نامه را برای همان بیماران پر نمود. سنجش پایایی پرسش نامه به روش بازآزمایی، دونیمه سازی و آلفای کرونباخ به ترتیب ضرایب 99/0، 92/0 و 82/0 به دست داد. برای محاسبه روایی نیز از شاخص های روایی همگرا و همسانی نظر ارزیاب ها و روایی سازه (تحلیل عاملی) بهره گرفته شد. نتایج تحلیل عاملی به کمک روش های مولفه های اصلی چرخش واریماکس نشان داد که این پرسش نامه دارای چهار عامل رفتارهای پرخاشگرانه، رفتارهای غیرپرخاشگرانه، پرخاشگری کلامی و رفتارهای پنهان کارانه است. این عوامل بیش از 77/72% از واریانس کل را تبیین می کنند. روایی همگرای این پرسش نامه با محاسبه ضریب همبستگی زیرمقیاس های این پرسش نامه با یکدیگر و با کل پرسش نامه تایید شد. این ضرایب از 43/0 تا 90/0 در نوسان و معنادار بودند (01/0p<).نتیجه گیریبا درنظرگرفتن نتایج پژوهش، می توان بیان کرد که پرسش نامه بی قراری کوهن- منسفیلد به طور کلی می تواند ابزاری معتبر و پایا در ارزیابی بی قراری در جمعیت بیماران ایرانی مبتلا به آلزایمر باشد.
کلید واژگان: آلزایمر, بی قراری, روایی, پایایی}ObjectivesIn order to investigate the effectiveness of pharmacological and non-pharmacological treatment methods for decreasing agitation in diseases like dementia, a proper scale like Cohen-Mansfield Agitation Inventory (CMAI) is needed. The aim of the present study was to evaluate the psychometric properties of the CMAI.MethodThe sample consisted of 100 caregivers of patients with Alzheimer's disease that responded to the CMAI.ResultsThe inter-rater reliability of the inventory was investigated by the assessment of other observer. After two weeks, the main observer filled the CMAI for the same patients again. The reliability of the inventory was investigated by test-retest, alpha Cronbach and split-half methods that were 0.99, 0.92 and 0.82 respectively. The validity of the questionnaire was investigated by convergent validity, inter-rater agreement across items and exploratory factor analysis. The results from factor analysis of the CMAI using varimax rotation method yielded 4 factors labeled: 1- Aggressive Behaviors, 2- Non-Aggressive Behaviors, 3- Verbal Aggression, and 4- Hiding Behaviors, which explained 72.77% of the total variance. Convergent validity was confirmed by computing a correlation coefficient between the subscales together and with total scale, which was significant between 0.43 and 0.90 (p<0.01).ConclusionRegarding the results, it could be said that this inventory can be a valid and reliable scale to evaluate the agitation in patients with Alzheimer's disease.Keywords: alzheimer, agitation, validity, reliability} -
مقدمهبی قراری بعد از عمل جراحی پدیده شایعی در کودکان است. از جمله فاکتورهای مستعد کننده احتمالی بی قراری، نوع بیهوشی است. هدف از این مطالعه مقایسه تاثیر دو روش بیهوشی استنشاقی و داخل وریدی در کودکان کاندید بیهوشی عمومی بر بی قراری آنها در اتاق ریکاوری بود.مواد و روش هادر این مطالعه کارآزمایی بالینی آینده نگر یک سوکور تعداد 56 کودک زیر 6 سال به صورت تصادفی به دو گروه 28 نفری تقسیم شدند. نگهداری بیهوشی در گروه اول به صورت داخل وریدی (پروپوفول، الفنتانیل) و در گروه دوم به صورت استنشاقی (نیتروس اکسید، ایزوفلوران) بود. بعد از به هوش آمدن کودک در اتاق ریکاوری با استفاده از مقیاس مورد نظر (PAED) بی قراری کودک هر 10 دقیقه یک بار تا زمان 60 دقیقه اندازه گیری شد. اطلاعات حاصله با کمک نرم افزار SPSS و آزمون t-test، chi-squre و ANOVA مورد ارزیابی قرار گرفتند. (05/0 = α)یافته هامیزان بی قراری در دقیقه 10 در گروه بیهوشی وریدی 85/12 و در گروه استنشاقی 51/10 بود، که به طور معنی داری در گروه وریدی بیشتر از استنشاقی بود اما بین دو گروه مورد مطالعه از نظر بروز بی قراری تفاوت معنی داری دیده نشد(241/0 = p value). میزان بی قراری در دو گروه با سن ارتباط معکوس داشته و در کودکان کم سن بیشتر بود.نتیجه گیریبه نظر می رسد تصمیم گیری برای انتخاب روش بی هوشی نباید بر مبنای بروز بی قراری باشد. بررسی عوامل دیگری به غیر از روش بیهوشی در بروز بی قراری کودکان توصیه می شود.
کلید واژگان: بی قراری, بیهوشی داخل وریدی, بیهوشی استنشاقی}IntroductionEmergence agitation is a common clinical phenomenon in children undergoing general anesthesia. A possible predisposing factor is the type of general anesthetic technique used. The aim of the present study was to evaluate the effect of two intravenous and inhalational general anesthetic methods on emergence agitation of children in the recovery room.Materials And MethodsIn this prospective single-blind clinical trial, 56 children aged less than 6 years were randomly divided into two groups of 28. The first group received IV general anesthesia with propofol and alfentanyl and the second group received inhalation anesthesia with isoflorance and nitrous oxide. After awakening in the recovery room the children's emergence agitation was measured every ten minutes for 60 minutes by PAED scale. Data was analyzed with t-test, chi-squared test and ANOVA with SPSS software (α = 0.05).ResultsEmergence agitation in the intravenous and inhalational groups at 10-minute interval were 12.85 and 10.51 on PAED scale, respectively, demonstrating a significantly higher rate in the intravenous group. However, in general, there were no significant differences between the two groups (p value = 0.241). There was an inverse relationship between age and agitation, with higher rates in younger children.ConclusionBased on the results it was concluded that decision-making on the type of anesthesia should not be based on emergence agitation. Other factors involved in emergence agitation should be considered.Keywords: Emergence agitation, Inhalation general anesthesia, Intravenous general anesthesia} -
اهداف. داروهای آرام بخش به میزان زیادی برای بیماران بستری در بخش مراقبت ویژه به کار برده می شود. ارزیابی ساختاری از آرام سازی و بی قراری، برای تعیین مقدار دارو های آرام بخش براساس نوع رفتار بی قراری مفید است. مطالعه حاضر با هدف تعیین دقیق اعتبار و روایی مقیاس ریچموند به زبان فارسی در بیماران بزرگسال بستری در بخش مراقبت ویژه انجام شد.
روش ها. ابتدا نسخه انگلیسی ریچموند به زبان فارسی برگردانده و با اجماع متخصصان، نسخه فارسی اولیه تهیه شد و روی 35 بیمار مورد آزمایش قرار گرفت. نسخه فارسی به روش «ترجمه برگشتی» مجددا به انگلیسی برگردانده و روی 35 بیمار آزمایش شد. پس از آموزش کاربران (یک پزشک بیهوشی و 7 پرستار)، این مقیاس در دو مرحله روی 120 بیمار بستری در بخش مراقبت ویژه بزرگسالان یکی از بیمارستان های تهران به منظور اندازه گیری روایی بین آزمون گرها مورد مطالعه قرار گرفت.
یافته ها. مقایسه ضریب همسانی درون گروهی (مقیاس اصلی ریچموند؛ κ) معادل 65/0 با مقیاس آنالوگ بصری (r) معادل 76/0 و ضریب توافق بین گروهی (α) معادل 95/0 حاکی از توافق قابل قبول بین ارزیابان است.
نتیجه گیری. مقیاس سطح بی قراری ریچموند، ابزار مناسبی برای اندازه گیری وضعیت آرام سازی در بیماران بخش ویژه بین فارسی زبانان است و ضریب توافق مناسبی بین ارزیابان دارد. استفاده از این مقیاس استاندارد، از عوارض آرام سازی و مدت زمان استفاده از آنها می کاهد و پرستاران بخش مراقبت ویژه، با مفهوم آرام سازی بر اساس دستور پزشک به تفاهم می رسند.
کلید واژگان: داروی آرام بخش, بی قراری, اعتبار, روایی}Aims. Sedative medications are widely used in intensive care unit patients. Structured assessment of sedation and agitation is useful to titrate sedative medications and to evaluate agitated behavior with persian version of Richmond agitation/sedation scale. Methods. At first the english version of Richmond translated to persian and the initial persian version made by expert confirm. This version studied on 35 patients. Then the persian version translated back to english and evaluated in 35 other patients. After teaching to users (one anesthesiologist and 7 nurses), this scale studied in 2 phases on 120 adult ICU patients in one of the Tehran hospitals to measure the inter-rater reliability and validity. Results. Comparing the intraclass correlation coefficient (RASS; κ) equal to 0.65 with visual analog scale (r) equal to 0.76 and interclass correlation coefficient (α) equal to 0.95 showed a significant correlation between the raters. Conclusion. Persian version of Richmond agitation/sedation scale is logical, easy to administer and readily recalled. It has high reliability and validity in medical and surgical, ventilated or no ventilated and sedated or no sedated adult ICU patients. -
به علت دستکاری مسیر هوایی حین جراحی لوزه برداری، عوارض خطرناکی بیمار را حین و بعد از عمل تهدید می کنند. مطالعه حاضر با هدف بررسی عوارض زودرس این عمل بر روی 74 بیمار صورت پذیرفت. پس از القا بیهوشی عمومی در نیمی از بیماران، یک میلی لیتر از محلول لیدوکائین 2 درصد و در نیمی دیگر یک میلی لیتر محلول نرمال سالین به عنوان دارونما در کپسول لوزه ها تزریق گردید. افزایش فشار خون شریانی و تعداد ضربان قلب حین و بعد از عمل در گروه مورد نسبت به گروه شاهد کمتر بود ولی این اختلاف از نظر آماری معنی دار نبود. میزان بیقراری شدید و افت اشباع اکسیژن خون محیطی پس از عمل در گروه لیدوکائین به طور معنی داری کمتر از گروه نرمال سالین بود (P<0.05)بیماران گروه مورد فاقد بیقراری شدید بودند در حالیکه این حالت در 30% بیماران گروه شاهد وجود داشت. همچنین بیماران گروه لیدوکائین در 26 درصد موارد، افت اشباع اکسیژنی خون محیطی داشته در حالیکه این میزان در گروه نرمال سالین 74 درصد موارد بود. بر اساس نتایج این مطالعه با تزریق لیدوکائین در موضع عمل از شدت برخی از عوارض زودرس، بویژه میزان بیقراری و افت اشباع اکسیژن خون محیطی پس از عمل کاسته شده است.
کلید واژگان: لوزه برداری, تزریق موضعی, عوارض بعد از عمل, بی قراری, اشباع اکسیژن خون محیطی, لیدوکائین}
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.