جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « پساب » در نشریات گروه « پزشکی »
-
مقدمه
بیس فنل آ یکی از ریزآلاینده های نوظهور شناخته شده می باشد که اثرات مخربی بر سلامت انسان دارد. این آلاینده از طریق تخلیه پساب تصفیه خانه های فاضلاب شهری به محیط زیست راه پیدا می کند. در پژوهش حاضر، روش ریزاستخراج مایع- مایع پخشی بر پایه اثر بیرون رانی نمک (Salting out assisted liquid-liquid microextraction یا SA-LLME) جهت پیش تغلیظ بیس فنل آ در نمونه های آب شرب و پساب فاضلاب شهری مورد بررسی قرار گرفت. این روش به دلیل فاکتور تغلیظ بالا، اندازه گیری مقادیر ناچیز بیس فنل آ را در نمونه های مورد بررسی امکان پذیر می کند.
روش هادر این روش، بیس فنل آ با 4-آمینوآنتی پیرین در حضور پتاسیم هگزاسیانوفرات یک مشتق آب گریز رنگی آنتی پیرین تشکیل می دهد. جهت استخراج مشتق حاصل شده، 250 میکرولیتر از 2-فنوکسی اتانول در 10 میلی لیتر نمونه حل گردید. سپس با اضافه کردن 7/0 گرم کلرید سدیم به نمونه، قطرات ریزحلال استخراج کننده در نمونه تشکیل و محلول ابری شد. بعد از سانتریفوژ، فاز استخراج کننده حاوی مشتق بیس فنل آ در ته لوله آزمایش ته نشین و سپس به منظور کاهش ویسکوزیته، به آن 20 میکرولیتر متانول اضافه گردید. اندازه گیری به وسیله دستگاه کروماتوگرافی مایع با راندمان بالا (High-performance liquid chromatography یا HPLC) در طول موج 480 نانومترانجام شد. برای بهینه سازی فرایند، اثر مقدار 4-آمینوآنتی پیرین، پتاسیم هگزاسیانوفرات، سدیم کلرید و بافر مورد بررسی قرار گرفت. سپس ارقام شایستگی روش به دست آمد و عملکرد روش روی نمونه های آب شرب و پساب فاضلاب شهری ارزیابی گردید.
یافته هاتحت شرایط بهینه (2-فنوکسی اتانول: 250 میکرولیتر، 4-آمینوآنتی پیرین 1 درصد: 100 میکرولیتر، پتاسیم هگزاسیانوفرات 10 درصد: 80 میکرولیتر و بافر 10 = pH: 10 میکرولیتر و سدیم کلرید: 7/0 گرم بر 10 میلی لیتر نمونه)، فاکتور تغلیظ 106 و حد تشخیص (Limit of detection یا LOD) 1/0 نانوگرم بر میلی لیتر، حد کمی سازی 3/0 نانوگرم بر میلی لیتر و انحراف استاندارد نسبی (Relative standard deviation یا RSD) 2/3 درصد به دست آمد. ضریب همبستگی (Correlation coefficient یا CC) منحنی کالیبراسیون، 9985/0 بود. نتایج آنالیز نمونه های آب و پساب نیز نشان داد که روش توسعه یافته عملکرد مناسبی جهت اندازه گیری بیس فنل آ در نمونه های با ماتریکس واقعی دارد.
نتیجه گیریبا توجه به حدتشخیص پایین، فاکتور تغلیظ بالا و عملکرد مناسب در نمونه های واقعی، این روش را می توان به عنوان یک روش حساس و کارامد جهت اندازه گیری مقادیر بسیار پایین بیس فنل آ در نمونه های آب و پساب معرفی نمود.
کلید واژگان: آب, پساب, ریزاستخراج فاز مایع, بیس فنل آ, اندازه گیری, کروماتوگرافی مایع}BackgroundBisphenol A is known as one of the emerging micropollutants with harmful effects on human health. This pollutant enters the environment through the discharge of municipal wastewater treatment plants. In this research, the salting out dispersive liquid-liquid microextraction method was investigated for pre-concentration of bisphenol A in drinking water and urban sewage effluent samples. Due to the high enrichment factor, this method enables the measurement of small amounts of bisphenol A in the examined samples.
MethodsIn this method, bisphenol A forms a colored hydrophobic derivative of antipyrine with 4-aminoantipyrine in the presence of potassium hexacyanoferrate. In order to extract the resulting derivative, 250 µl of 2-phenoxyethanol was dissolved in 10 ml of the sample. Then, by adding 0.7 g of sodium chloride to the sample, fine droplets of extracting solvent were formed in the sample and the solution became cloudy. After centrifugation, the extraction phase containing bisphenol A derivative settled at the bottom of the test tube, and then, 20 µl of methanol was added in order to reduce its viscosity. The measurement was performed by a high-performance liquid chromatography at a wavelength of 480 nm. To optimize the process, the effect of the amount of 4-aminoantipyrine, potassium hexacyanoferrate, and buffer was investigated. Then, the figures of merit of the method were obtained and the performance of the method was evaluated on drinking water and urban sewage effluent samples.
FindingsUnder optimal conditions (2-phenoxyethanol: 250 µl, 4-aminoantipyrine 1%: 100 µl, potassium hexacyanoferrate 10%: 80 µl, buffer pH 10: 10 µl, and sodium chloride: 0.7 g per 10 ml of sample), the enrichment factor of 106, the detection limit of 0.1 ng ml-1, the limit of quantification of 0.3 ng ml-1, and the relative standard deviation (RSD) of 3.2% were obtained. Meanwhile, the correlation coefficient (CC) of the calibration curve was equal to 0.9985. Moreover, the results of the analysis of water and urban sewage effluent samples showed that the developed method had suitable performance for the measurement of bisphenol A in real matrix samples.
ConclusionConsidering the low detection limit, high enrichment factor, and proper performance in real samples, this method can be introduced as a sensitive and efficient method for the measurement of very low amounts of bisphenol A in water and wastewater samples.
Keywords: Water, Wastewater, Liquid phase microextraction, Bisphenol A, Measurement, Liquid chromatography} -
زمینه و هدف
حذف فلز سنگین منگنز از پساب های صنعتی، برای کارشناسان محیط زیست همواره از موضوعات چالش برانگیز بوده است. مشخص شده است که در تصفیه پساب صنعتی جهت حذف فلزات سنگین می توان از گونه های مختلف ریزجلبک از جمله اسپیرولینا پلاتنسیس بهره گرفت. هدف اصلی این پژوهش کاهش و یا حذف فلز سنگین منگنز از پساب صنعتی کارخانه ها توسط ریزجلبک اسپیرولینا پلاتنسیس می باشد.
مواد و روش هادر این تحقیق 8 نوع پساب صنعتی از کارخانجات مختلف جمع آوری شد و بعد از رسیدن جلبک به فاز لگارتیمی مجاورسازی با پساب های صنعتی صورت گرفت. سپس غلظت فلز منگنز، میزان جذب فلز و درصد کارایی پاکسازی ریزجلبک به وسیله سنجش جذب اتمی انجام شد. همچنین، برای توالی یابی نوکلیوتیدی ژن زیراحد آلفافیکوسیانین از ریزجلبک اسپیرولینا، آنزیم های برشی طراحی شد. سپس برای تایید آغازگرها از نرم افزار Clonewin استفاده شد و قطعه مورد نظر به صورت مجازی درون ناقل بیانی قرار گرفت.
یافته هانتایج ارزیابی جذب اتمی نشان داد که پس از مجاورسازی اسپیرولینا با پساب های صنعتی به مدت یک ساعت، کاهش معناداری در حجم فلز سنگین منگنز اتفاق افتاد که با افزایش مدت زمان مجاورسازی به میزان 3 ساعت، جذب زیستی بیشتری توسط اسپیرولینا از پساب های صنعتی صورت گرفت. همچنین نتیجه توالی ژن زیرواحد آلفافیکوسیانین، 100٪ همولوژی با توالی ژن زیرواحد آلفافیکوسیانین موجود در بانک ژن را نشان داد.
نتیجه گیریبنابراین، اسپیرولینا پلاتنسیس توانایی جذب فلز منگنز در پساب صنعتی حاصل از کارخانجات را دارد و جهت همسانه سازی و بیان ژن های زیرواحدآلفا می توان از ناقل های بیانی متفاوت استفاده کرد.
کلید واژگان: اسپیرولینا پلاتنسیس, زیست پالایی, فلز منگنز, پساب}Background & purposeThe remediation of heavy metal manganese from industrial wastewaters has always been a challenging issue for environmental experts. It has been found that different species of microalgae, including Spirulina platensis, can be used in industrial wastewater treatment to remove heavy metals. The main goal of this research is to reduce or remove the heavy metal manganese from the industrial wastewaters of factories by microalgae Spirulina platensis.
Materials & MethodsIn this research, 8 types of industrial wastewaters were collected from different factories and after the algae reached the logarithmic phase, they were mixed with industrial wastewaters. Then, the concentration of manganese metal, the amount of metal absorption and the percentage of microalgae cleaning efficiency were determined by atomic absorption measurement. Also, cutting enzymes were designed for nucleotide sequencing of α-phycocyanin subunit gene from Spirulina microalgae. Then Clonewin software was used to confirm the primers and the target fragment was placed in the expression vector.
FindingsThe results of atomic absorption evaluation showed that after exposure of spirulina to industrial wastewater for one hour, a significant decrease in the volume of the heavy metal manganese occurred. Also, the result of the α-phycocyanin subunit gene sequence showed 100% homology with the α-phycocyanin subunit gene sequence in the gene bank.
ConclusionTherefore, Spirulina platensis has the ability to absorb manganese metal in industrial wastewaters from factories, and different expression vectors can be used for homogenization and expression of alpha subunit genes.
Keywords: Spirulina plantesis, wastewater, manganese, biodegradation} -
فلزات سنگین از رایج ترین آلاینده های محیطی هستند که می توانند از منابع طبیعی و انسانی به مناطق ساحلی وارد شوند و موجودات دریایی و جمعیت انسانی را تحت تاثیر قرار دهند. فلزات سنگین به دلیل سمیت، ماندگاری و ویژگی های تجمع زیستی، تهدیدی جدی برای سلامت انسان، موجودات زنده و اکوسیستم های طبیعی هستند. بسیاری از یون های فلزات سنگین برای انسان سمی یا سرطان زا هستند. فلزات سنگین می توانند با کاهش تنوع و فراوانی گونه ها و از طریق تجمع در موجودات زنده و زنجیره های غذایی منجر به تخریب اکوسیستم های دریایی شوند. فلزات سنگین از طریق منابع مختلفی از جمله صنایع، فاضلاب ها و پساب های خانگی به محیط های ساحلی و دریایی وارد می شوند. فلزات سنگین ناشی از پساب تردد کشتی ها از جمله منابع آلوده کننده هستند. این پژوهش به بررسی اثر این آلودگی بر جوامع ماکروبنتیک پرداخته است. یافته ها نشان می دهد که فلزات سنگین در ماهی بر تخم ریزی زودرس، افزایش مرگ و میر و کاهش سیستم دفاعی بدن تاثیر دارد، در کیسه تنان بر کاهش رشد و بقا و تقسیم سلولی نامنظم، در سخت پوستان بر افزایش مرگ و میر و تاخیر در رشد و جلوگیری از توسعه پوسته و تقسیم سلولی نامنظم و در پرندگان دریایی بر افزایش مرگ و میر، کاهش دفاع بدن، تاخیر در رشد، از دست دادن ظرفیت پرورش و کاهش ضخامت پوسته تخم مرغ و در بنتوزها بر ساختار نامنظم و وضعیت سمی حاد و تاخیر در رشد تاثیر دارد. فعالیت های شهری و صنعتی از منابع اصلی آلودگی محیط های دریایی هستند. در نتیجه می توان بیان کرد که ارزیابی کیفیت زیست محیطی در این بخش می تواند اطلاعات مفیدی را برای کنترل آلودگی در مناطق ساحلی ارایه دهد. اخیرا، اجرای چارچوب های قانونی زیست محیطی در جامعه اروپا باعث افزایش آگاهی در مورد اهمیت فلزات سنگین پساب تردد کشتی به منظور دستیابی به "وضعیت محیطی خوب" شده است.
کلید واژگان: آلودگی, فلزات سنگین, پساب, کشتی رانی, جوامع ماکروبنتیک}Heavy metals are one of the most common environmental pollutants that can enter coastal areas from natural and human sources and affect marine organisms and the human population. Heavy metals are a serious threat to human health, living organisms and natural ecosystems due to their toxicity, persistence and bioaccumulation characteristics. Many heavy metal ions are toxic or carcinogenic to humans. Heavy metals can lead to the destruction of marine ecosystems by reducing the diversity and number of species and through accumulation in living organisms and food chains. Heavy metals enter coastal and marine environments through various sources, including industries, and domestic sewage. Heavy metals from ship traffic effluents are among polluting sources. This study investigated the effect of this pollution on macrobenthic communities. The findings show that heavy metals have an effect on premature spawning, increase in mortality and decrease in the body's defense system in fish, decrease in growth and survival and irregular cell division in sea urchins, increase in mortality, delay in growth and prevention shell development and irregular cell division in crustaceans, and increased mortality, reducing body defenses, delaying growth, losing breeding capacity and reducing eggshell thickness in seabirds, and irregular structure and acute toxic condition and delay in growth in benthos. Urban and industrial activities are the main sources of marine environment pollution. As a result, it can be stated that environmental quality assessment in this sector can provide useful information for pollution control in coastal areas. Recently, the implementation of environmental legal frameworks in the European Community has increased the awareness of the importance of heavy metals in shipping effluents in order to achieve "good environmental status".
Keywords: Pollution, Heavy Metals, Wastewater, Shipping, Macrobenthic Communities} -
زمینه و هدف
کروم (VI) سمی، سرطان زا و جهش زا است و پاکسازی آب و پساب آلوده به این عنصر با استفاده از روش های کم هزینه و دوستدار محیط زیست، امری مهم و ضروری است. بنابراین هدف از پژوهش حاضر ارزیابی کارایی رس بنتونایت اصلاح شده با آهن (II) برای حذف کروم (VI) از پساب شبیه سازی شده بوده است.
روش بررسیدر این مطالعه، رس بنتونایت اصلاح شده با آهن (II) سنتز شد. ساختار و مورفولوژی بنتونایت با استفاده از تکنیک های XRD و SEM بررسی شد. آزمایش ها براساس طرح آماری مرکب مرکزی با سه پارامتر ورودی غلظت اولیه کروم (VI)، pH و دز جاذب در 5 سطح مورد ارزیابی قرار گرفت و نهایتا نتایج توسط مدل های ایزوترمی جذب بررسی شد.
یافته هایافته ها بیانگر حداکثر راندمان پاکسازی 100 درصد توسط جاذب بنتونایت-آهن (II) در شرایط بهینه غلظت اولیه کروم (VI) mg/L 20، pH معادل 2 و مقدار بنتونایت اصلاح شده g/L 5 بود. برازش داده ها در مدل ایزوترمی جذب لانگمویر حاکی از پوشش تک لایه کروم (VI) در سطح جاذب بود.
نتیجه گیریمطالعه حاضر نشان داد که جاذب بنتونایت- آهن (II) کارایی قابل توجهی در حذف کروم (VI) از محیط های آبی دارد و روش آماری سطح پاسخ می تواند به عنوان یک روش موثر جهت بهینه سازی حذف کروم (VI) از پساب، مورد استفاده قرار گیرد.
کلید واژگان: بنتونایت, کروم (VI), پساب, ایزوترم های جذب}Background and ObjectiveHexavalent chromium is reported to be highly toxic, mutagenic and carcinogenic; hence treatment of water and wastewater contaminated with this element by low-cost and environmentally friendly methods is of great importance. Therefore the aim of present study was to evaluate the efficiency of Fe(II) modified bentonite for hexavalent chromium removal from a simulated wastewater.
Materials and MethodsIn this study, Fe(II) modified bentonite was synthesized. Structure and morphology of bentonite were investigated by XRD and SEM techniques. Experiments were carried out as central composite design with three input parameters namely initial hexavalent chromium, pH and adsorbent dosage at 5 levels. Finally, the results were assessed by adsorption isotherm models.
ResultsThe findings revealed that complete removal efficiency of Cr (VI) achieved at pH of 2, initial hexavalent chromium concentration of 20 mg/L and adsorbent dose of 5 g/L. The adsorption isotherm model found to fit well with Langmuir isotherm model and revealed that the monolayer adsorption of hexavalent chromium at adsorbent surface was happened. The equilibrium data better fitted the Langmuir isotherm model suggested a monolayer adsorption nature of the modified bentonite.
ConclusionThe findings in this study showed the promise of use of Fe(II) modified bentonite for Cr (VI) removal. Moreover, response surface methodology can be used as an effective method to optimize hexavalent chromium removal from wastewaters.
Keywords: Bentonite, Hexavalent chromium, Wastewater, Isotherm models} -
مقدمه
از مهم ترین آلاینده های زیست محیطی می توان به رنگ های سنتزی اشاره کرد. تقریبا ده هزار رنگ و رنگدانه های متفاوت در صنعت استفاده می شود و بیش از 7/0 میلیون تن از رنگ های سنتزی سالانه در سراسر جهان تولید می شود. رنگ های سنتزی در صنایع نساجی، رنگرزی، چرم سازی، کاغذسازی، چاپ، غذایی و دارویی استفاده می شوند. بیشتر رنگ ها برای گیاهان و جانوران سمی یا جهش زا و سرطان زا هستند. تخلیه این پساب ها به داخل آب ها باعث آسیب به محیط زیست می گردد. بنا بر این حذف این رنگزاها از محیط زیست ضروری به نظر می رسد. روش های مختلف فیزیکی و شیمیایی برای رنگ زدایی پساب های رنگی نساجی وجود دارد اما این روش ها نسبتا پرهزینه هستند و اغلب محصولات جانبی خطرناکی تولید می کنند. در سال های اخیر از روش تجزیه زیستی به خاطر هزینه کم و مطمین به عنوان روش جایگزین و بی خطر استفاده گردید. در این روش میکروارگانیسم ها، به ویژه باکتری ها جهت حذف رنگ ها استفاده می شوند. هدف از تیمار میکروبی رنگ زدایی و سم زدایی از پساب های آلوده به رنگ می باشد.
مواد و روش هادر این مطالعه از باکتری باسیلوس آلبوس جداسازی شده از پساب صنعتی در مازندران به عنوان یک نمونه از باکتری های گرم مثبت استفاده گردید. رنگ زدایی به وسیله این باکتری در سیستمی که شامل محیط کشت و رنگ است مورد بررسی قرار گرفت. عوامل موثر در رنگ زدایی ایندیگوکارمین شامل زمان، غلظت اولیه رنگ، دما، pH، به هم زدن یا بدون هم زدن، هوازی یا بی هوازی مورد آزمایش قرار گرفت.
یافته های پژوهشنتایج نشان داد طی یک دوره 54 ساعته، دمای 50 درجه سانتی گراد، غلظت رنگ 100 میلی گرم در لیتر و pH حدود 10، بیشینه رنگ زدایی که برابر با 95 درصد است انجام گرفت.
بحث و نتیجه گیریمطالعه حاضر تاثیر بالای این سویه از باسیلوس در حذف رنگ را تایید می کند. آزمایش اصلی در رنگ زدایی ایندیگوکارمین در شرایط هوازی متمرکز شد.
کلید واژگان: باسیلوس آلبوس, ایندیگوکارمین, پساب, رنگ زدایی, تجزیه زیستی رنگ}IntroductionThe synthetic dyes pollution has turned out to be one of the most important environmental problems. Approximately 10000 different dyes and pigments are used industrially and over 0.7 million tons of synthetic dyes are produced annually, worldwide. Synthetic dyes are extensively in the textile dyeing, leather tanning, paper, food and medicine industries. The majority of these dyes are either toxic to flora and fauna or mutagenic and carcinogenic. The disposal of these wastes into receiving waters cause damage to the environment. Therefore, removing them from environment is imperative various methods for physical and chemical decolorization of dyes in wastewater but these methods are rather costly and sometimes product hazardous by-products. In recent years, biodegradation approach of its cost-effectiveness and safe method. In this method, microorganisms, particularly bacteria are used for removing dyes. The goal of microbial treatment is to decolorize and detoxify the dye-contaminated effluents.
Materials and MethodsIn this study, bacillus albus bacteria were isolated Mazandaran industrial wastewater used as an example of gram-positive bacteria. Decolorization by these bacteria was investigated by a system which contained both medium and dye. The effects of operational parameters of indigo carmine including time, initial dye concentration, temperature, pH, shaking/non shaking, aerobic/anaerobic were tested. Ethics code: IR.UMZ.REC.1397.106
FindingsThe results demonstrated that over a period of 54 h, at 50° C, 100 mg/l of concentration and pH=10, maximum decolorization of 95 percent was performed.
Discussion and conclusionsThe present study confirms high effectiveness of bacillus strains in dye removal. The main experiment was focused on decolorization of indigo carmine in aeration conditions.
Keywords: Bacillus albus, Indigo carmine, Wastewater, Decolorization, Biodegradation dye} -
مقدمه و هدف
ورود باقیمانده های دارویی آنتی بیوتیکی به منابع آبی به همراه فاضلاب های خانگی، صنایع دارویی، بیمارستانی، دامپزشکی، محصولات کشاورزی و حوض های پرورش ماهی بدلیل پایداری و عدم تجزیه پذیری حایز اهمیت میباشد. بیش از 80 نوع از ترکیبات دارویی و متابولیت های آنها وارد منابع آبی میشود. سالانه حدود(100 تا 200) هزارتن آنتی بیوتیک، حدود 15% از کل داروها در جهان مصرف می شوند. غلظت آنتی بیوتیک در فاضلاب ها محدوده 3/. تا 200 میکروگرم درلیتر و بالاتر قرار دارد. فرایندهای اکسیداسیون پیشرفته(AOPs) ، کاتالیستی، فتوالکتروکاتالیزور، ازن، پراکسید هیدروژن، واکنشهای فنتون و فتوفنتون و غشایی مورد استفاده قرار گرفته اند.
روش کارتعداد 108 نمونه از پساب خروجی در pHهای4، 7 و9 و در زمانهای10 ،30 و50 دقیقه با ولتاژهای 15،30 و50 بعد از انجام فرایند الکتروکواگولاسیون صورت گرفته است. تعین میزان سفازولین توسط دستگاه HPLC Knauer با ستون C18 مجهز به UV با فاز متحرک استونیتریل و آب HPLC Grade شرکت Merck با نسبت 30 به 70، تنظیم شده در pH برابر 8 با تری اتیل آمین، جریان 5/. میلی لیتر بر دقیقه و طول موج 270 نانومتر، TS با 2540B ، pH با دستگاه Eutech5500 ، COD با,5220D و Alk با متد 2320A انجام شد.
یافته هاراندمان حذف Alk , TS، COD و CFZ بترتیب 49/69، 67، 86 و 42/79 درصد، می باشد.
نتیجه گیریازالکتروکوآگولاسیون برای کاهش بار آلودگی فاضلاب های حاوی ترکیبات آنتی بیوتیکی و آلاینده های آلی و نوظهور در راستای تصفیه به فرایند دوستدار محیط زیست می توان استفاده نمود.
کلید واژگان: آنتی بیوتیک, سفازولین, کواگولاسیون, آهن, آلومینیوم, پساب, بیمارستان}Introduction and purposeThe entry of antibiotic residues into water resources along with domestic sewage, pharmaceutical, hospital, veterinary, agricultural products and fish ponds is important due to their sustainability and non-degradability. More than 80 types of pharmaceutical compounds and their metabolites have been found in water resources. Annually, about (100 to 200) thousand tons of antibiotics, which are about 15% of all drugs, are consumed in the world. Concentration of antibiotics in wastewater in the range of 3 /. Up to 200 micrograms per liter and above. Advanced oxidation (AOPs), catalytic, photoelectrocatalyst, ozone, hydrogen peroxide, photon reactions, and photofenton and membrane reactions have been used.
MethodsA total of 108 effluent samples were taken at pH 4, 7, and 9 at 10, 30, and 50 minutes at 15, 30, and 50 volts after the electrocoagulation process. Determination of cefazolin by HPLC Knauer device with C18 column equipped with UV with movable strontium phase and HPLC Grade water of Merck company with 30 to 70 ratio, set at pH equal to 8 with triethylamine, flow 0.5. Ml per minute and wavelength 270 nm, TS with 2540 B, pH with Eutech5500 device, COD with, 5220 D Alk with 2320A methods.
ResultsThe removal efficiency of Alk, TS, COD and CFZ is 69.49%, 67%, 86% and 79.42%, respectively.
ConclusionElectrocoagulation was used to reduce the pollution load of wastewater containing antibiotic compounds and resistant and emerging organic pollutants before discharging wastewater into the environment in order to purify the pollutant into an environmentally friendly process.
Keywords: Antibiotic, Cefazolin, Coagulation, Iron, Aluminum, Wastewater} -
سابقه و هدف
شیمی درمانی با داروهای سایتوتوکسیک با پایه پلاتینیوم (PBCDs) یکی از پرکاربردترین روش ها برای درمان انواع مختلف سرطان است. بخش قابل توجهی از این داروها از طریق ادرار بیماران دفع و همراه با پساب های بیمارستانی وارد محیط زیست شده و اثرات مخربی را بر روی اکوسیستم های مختلف به دنبال دارد.
مواد و روش هااز مجرای آدرم رو اصلی خروج پساب یک بیمارستان جامع سرطانی در شهر اصفهان به مدت یک هفته توسط دستگاه نمونه گیر خودکار، 7 نمونه ترکیبی 24 ساعته پساب تهیه و پس از آماده سازی، مقادیر پلاتین آن به روش طیف سنجی پلاسمای جفت شده القایی (ICP-OES) تعیین شد. آمار مصرف داروهای PBCDs از داروخانه بیمارستان و نسخ پزشکان استخراج شد. نتایج به دست آمده با آزمون های آماری ANOVA و همبستگی پیرسون در سطح معنی داری (05/0 >P) مورد آنالیز قرار گرفت.
یافته هاسالیانه حدود 47/366 گرم داروی PBCDs در این بیمارستان تجویز شده و حداکثر غلظت پلاتین در پساب خروجی بیمارستان 857، حداقل آن 102 و میانگین آن 257 ± 5/482 نانوگرم در لیتر تعیین شد. غلظت پلاتین در پساب خروجی با میزان داروی تجویز شده برای بیماران در روز قبل رابطه معنی داری نشان داد (01/0 >P).
استنتاجروزانه حدود 1گرم پلاتین از طریق پساب بیمارستان مورد نظر وارد محیط می شد. با توجه به شیوع قابل توجه سرطان در جامعه و ورود مطب های شخصی به بحث شیمی درمانی، انتظار می رود که میزان آزادسازی پلاتین به محیط عدد قابل توجهی باشد که نیاز به مطالعات و بررسی های بیش تر دارد.
کلید واژگان: شیمی درمانی, داروهای سایتوتوکسیک, پلاتین, پساب, بیمارستان}Background and purposeChemotherapy with platinum-base cytotoxic drugs (PBCDs) are commonly used in treatment of different types of cancers. Significant amounts of these drugs enter the hospital effluent via urinary exertion of patients and could adversely affect the environment and different ecosystems.
Materials and methodsThe samples (n=7) of 24 hours' hospital effluent were collected from a central cancer hospital in Isfahan, Iran using an autosampler for one week. After preparation of the samples, platinum levels were determined by inductive coupled plasma spectrophotometry (ICP-OES). Data on annual PBCDs consumption were obtained from the hospital pharmacy. Data analysis was done applying ANOVA.
ResultsAnnual consumption of PBCDs was 366.47 gr. Maximum and minimum concentrations of platinum in hospital effluent were 857 and 102 ng/L, respectively (mean concentration: 482.5±257 ng/L). Mean effluent platinum levels were found to be significantly correlated with daily administration of PBCDs (P<0.01).
ConclusionDaily platinum release of the hospital’s effluent was about 1gr. The incidence of cancer has been increasing in recent years and many private clinics also offer chemotherapy treatments which could exacerbate polluting the environment. So, further studies are needed to evaluate the environmental effects of platinum from hospital effluents.
Keywords: chemotherapy, cytotoxic drugs, platinum, effluent, hospital} -
زمینه و هدف
مواد نفتی از قبیل نفت خام، گازوئیل و بنزین به عنوان بیشترین مورد مصرفی در دنیا، عمده ترین آلوده کننده های آب ها هستند. سالیانه حدود ده میلیون تن مواد نفتی در دنیا به بیرون ریخته می شود. استفاده از روش های بهینه و کارآمد برای تصفیه پساب-های حاوی فرآورده های نفت(همچون گازوئیل) کاملا ضروری می باشد. روش های مختلفی برای پاکسازی آلودگی های نفتی و مشتقات آن وجود دارد. در این پژوهش، از جاذب کاه و کلش به عنوان جاذب آلی برای حذف آلودگی نفتی از پساب استفاده شد.
مواد و روش هادر ابتدا با استفاده از آنالیز FT-IR ترکیب شیمیایی کاه و کلش تعیین شد، سپس آزمایشات جذب به صورت ناپیوسته با استفاده از محلول های آزمایشگاهی حاوی گازوئیل انجام گرفت و شرایط بهینه جذب با تغییر فاکتورهای موثر بر جذب که شامل pH، غلظت اولیه آلوده کننده، زمان تماس و مقدار جاذب بر میزان جذب در سطوح مختلف بود، مورد بررسی قرار گرفت و میزان جذب گازوئیل به روش وزنی تعیین شد.
یافته هابیشترین میزان جذب کاه و کلش در 5=pH مشاهده شد که با دیگر pH ها اختلاف معنی داری داشت(میزان 89/87 درصد جذب؛ 05/0P<) و کمترین درصد جذب در 9=pH دیده شد که اختلاف معنی داری با سایر pHها نداشت(میزان 04/39 درصد جذب؛ 05/0P<). کارایی مقادیر جاذب کاه و کلش در 2 گرم در لیتر با اختلاف معنی داری بیشتر از دیگر مقدار جاذب ها بود(میزان 48/51 درصد جذب؛ 05/0P<) و کمترین درصد جذب با اختلاف معنی داری نسبت به سایر مقادیر در 25/0 گرم در لیتر مشاهده شد(میزان 30/38 درصد؛ 05/0˂P). برازش هم دماهای جذب سطحی نشان داد که جذب گازوئیل توسط کاه و کلش با هر دو مدل فروندویچ و لانگمویر به علت داشتن R2 بالا مطابقت داشت(99/0=R2 و 96/0R2=).
کلید واژگان: گازوئیل, پساب, جاذب آلی, کاه و کلش}Background and AimPetroleum products such as crude oil, gasoline and gasoline are the most commonly used in the world, the major pollutants of water. About 10 million tons of oil are burnt annually in the world. Therefore, the development of new technologies for the elimination and purification of oil pollution is essential. There are several methods for cleaning up oil pollution and its derivatives. In this research, straw and chalk absorber was used as an organic adsorbent to remove diesel oil from wastewater.
Materials and methodThe straw and chalk were firstly determined using the FT-IR analysis. Then the adsorption experiments were performed discontinuously using diesel oil laboratory solutions. Optimum adsorption conditions were obtained by changing the factors affecting adsorption including pH, initial concentration of contaminant, contact time and adsorbent amount on adsorption at different levels, The oil absorption was determined by weighting method. Ultimately, the use of adsorbent for laboratory wastewater was studied.
ResultsThe highest absorbent efficiency at the time of equilibrium was observed for absorbing oil using straw and chalk absorber in 15 minutes, which did not have a significant difference with other contact times (49.85% absorbance, P<0.05) and the lowest value was observed without a significant difference in 3 minutes (37.19% absorption). The effect of straw absorbent values in 2 g/L was significantly higher than other amount of adsorbents (51.48% absorption, P<0.05) and the lowest percentage of adsorption was significantly different from other values in 0.25 And 0.5 grams per liter (38.30%, P<0.05). The fitting of Isotherm showed that the adsorption of diesel oil by straw and chalk with both Freundwich and Langmuir models were consistent with the high R2 (R2 = 0.99 and R2 = 0.96).
Keywords: Gasolinefrom, Wastewater, Organic absorber, Straw, chalk} -
پیش زمینه و هدف
اسینتوباکتر بومانی یک باکتری گرم منفی و عامل طیف وسیعی از عفونت های شدید بیمارستانی است. این باکتری به علت ویژگی های ذاتی و توانایی قابل توجه در کسب سریع ژن های مقاومت، به بسیاری از عوامل ضد میکروبی مقاوم و به مشکلی اساسی برای بیمارستان ها تبدیل شده است. در سال های اخیر استفاده از باکتریوفاژهای لایتیک جهت حذف سویه های MDR اسینتوباکتر بومانی از مراکز کلینیکی مورد توجه قرار گرفته است. در همین راستا، هدف از مطالعه حاضر، جداسازی باکتریوفاژ لایتیک علیه یک ایزوله ی MDR اسینتوباکتر بومانی جدا شده از عفونت های سوختگی بود.
مواد و روش کاربرای جداسازی فاژ لایتیک، نمونه های مختلف حاوی فاژ احتمالی شامل آب برکه، آب رودخانه، آب دریا، پساب شهری و خاک یک پارک جنگلی، به وسیله ی روش آگار دو لایه و آزمایش لکه گذاری مورد بررسی قرار گرفتند.
یافته هاباکتریوفاژ لایتیک Ab72p علیه ایزوله ی MDR اسینتوباکتر بومانی، از پساب شهری جدا و به عنوان عضوی از خانواده ی مایوویریده طبقه بندی گردید. پلاک های ایجاد شده به وسیله ی فاژ Ab72p، پلاک های 1 تا 2 میلی متری کاملا شفاف و بدون هاله بودند. فاژ Ab72p دارای سری متقارن به قطر تقریبا 11 نانومتر و دمی قابل انقباض به طول 22-17 نانومتر بود. ژنوم فاژ Ab72p، DNA دو رشته ای بود و در حدود kb 46 تخمین زده شد. فاژ Ab72p در دماهای بالا (تا 70 درجه ی سانتیگراد) و دامنه ی وسیعی از pH (3 تا 11) بسیار پایدار و دارای زمان جذب مناسب (99 درصد ذره های فاژی در طی 10 دقیقه جذب باکتری میزبان شدند) و میزان تولید نتاج بالایی (در حدود 200 ذره ی فاژی به ازای هر سلول عفونی شده) بود.
نتیجه گیریبا توجه به نتایج این تحقیق فاژ Ab72p می تواند گزینه ی مناسبی جهت تهیه ی مخلوط فاژی علیه ایزوله های اسینتوباکتر بومانی باشد.
کلید واژگان: باکتریوفاژ, Ab72p, اسینتوباکتر بومانی, مقاوم به دارو, پساب}Background & AimsAcinetobacter baumannii is a gram-negative pathogen that causes a wide range of hospital-acquired infections. Due to its intrinsic traits and its remarkable abilities to quickly acquire resistance genes, it has become resistant to most antimicrobial agents and a major problem for hospitals. In recent years, application of lytic bacteriophages has been considered to eradicate multi-drug resistant (MDR) A. baumannii from the clinical setting. The purpose of this research was to isolate a lytic bacteriophage against MDR A. baumannii isolate obtained from an infected burn site.
Materials & MethodsDifferent samples including lake, river and seawater, soil and municipal wastewater were tested for phage isolation by spot test and agar overlay method.
ResultsLytic bacteriophage Ab72p against MDR A. baumannii isolate was isolated from municipal wastewater sample and classified as a member of Myoviridae family. The plaques formed by lytic phage Ab72p were completely clear plaque and had a diameter of 1-2 mm without halo. Phage Ab72p had an about 11 nm (in diameter) icosahedral head and a 17-22 nm (in length) contractile tail. The genome of phage Ab72p was double-stranded DNA with about 46 kb. Phage Ab72p was a very stable lytic phage in the high temperatures (up to 70 ºC) and wide range of pH (3 to 11), with an appropriate adsorption rate (99% adsorbed within 10 minutes), and large burst size (200 PFU per infected cell).
ConclusionPhage Ab72p could be appropriate choice to prepare phage cocktail against A. baumannii isolates.
Keywords: Bacteriophage, Ab72p, Acinetobacter baumannii, Multi-drug resistant, Wastewater} -
زمینه و هدفوجود مواد مغذی در پساب (عمدتا نیتروژن و فسفر) سبب غنی شدن محیط و بلوم های جلبکی و در نتیجه ایجاد مشکلات متعددی در محیط های آبی می گردد. از میان روش های مختلفی که برای جداسازی مواد مغذی پساب ها به کار گرفته شده اند، ریزجلبک ها دارای کارایی مناسبی هستند. ریزجلبک کلرلا ولگاریس دارای ویژگی هایی از جمله، رشد بالا، مقاوم نسبت به دست کاری در سیستم های پرورشی، فناوری ساده و ارزان تولید و همچنین سرعت بالای جذب مواد مغذی از جمله فسفات و نیترات است.روش بررسیدر تحقیق حاضر دو غلظت از ریزجلبک کلرلا ولگاریس million cell/mL) 13 و 26) را در پساب صنایع لبنی با درصد رقیق سازی (25، 50 و 75 درصد) تزریق و میزان حذف مواد مغذی و رشد ریزجلبک در طی دوره رشد بررسی گردید.یافته هانتایج نشان داد که غلظت های مختلف جلبک و درصدهای مختلف رقیق سازی (25 ،50، 75 درصد) در حذف مواد مغذی و رشد ریزجلبک اثر بسزایی دارند. جذب مواد مغذی (نیترات، فسفات و آمونیاک) در تیمارهای گروه اول به ترتیب 57/01، 51/84و 43/15 درصد در مقایسه با تیمارهای گروه دوم با قابلیت جذب 29/15، 51/84 و 43/15 بیشتر است. در هر دو غلظت جلبک بیشترین درصد جذب فسفات و آمونیاک در رقت 25 درصد پساب و بیشترین درصد جذب نیترات در گروه اول مربوط به رقت 50 درصد و در گروه دوم مربوط به رقت 75 درصد است.نتیجه گیریزمانی که غلظت ریزجلبک کلرلا ولگاریس گروه اول million cell/mL 13 است درصد بیشتری مواد مغذی (نیترات، فسفات، آمونیاک) نسبت به گروه دوم با غلظت million cell/mL26 حذف شد. با افزایش غلظت ریزجلبک جذب مواد مغذی کاهش می یابد. در مورد درصد جذب نیترات هر چقدر غلظت جلبک افزایش یابد در رقیق سازی بیشتر جذب صورت می گیرد.کلید واژگان: ریزجلبک کلرلا ولگاریس, پساب, صنایع لبنی, مواد مغذی, تصفیه زیستی}Background and ObjectiveNutrient-rich effluents (mainly nitrogen and phosphorus) may lead to algae blooms and many harmful effects in aquatic environments. Micro-algae have been more effective among the various methods used for the removing of nutrients from wastewater. Microalgae Chlorella vulgaris has specific characteristics such as rapid growth, resistant to systems manipulation, simple and inexpensive production technology, as well as the rapid uptake of nutrients such as phosphate and nitrate.Materials and MethodsIn the present study, two concentrations of chlorella vulgaris microalgae (13 and 26 million cells/mL) were injected into dairy effluent, diluted using distilled water by 25, 50 and 75%, and the amount of nutrient removal and microalgae growth were examined during the growth period.ResultsResults indicated that different concentrations of algae at various percentages of dilution (25, 50, 75%) had a significant effect on the removal of nutrients and algal growth (p<0.05). The absorption of nutrients (nitrate, phosphate and ammonia) were 57.01, 51.84 and 43.15 percent respectively that containing lower density of initial algae compared to the treatments of 2nd group (29.15, 51.84 and 43.15 percent) with higher algae concentration. In both algal concentrations, the highest percentage of phosphate and ammonia adsorption were in dilution of 25% effluent and the highest percentage of nitrate adsorption were in the first group with 50% dilution and in the second group with 75% dilution.ConclusionThe more percentage of nutrients (nitrate, phosphate, ammonia) was eliminated compared to the second group (26 million cells / mL) when the microalgae concentration (group I) was 13 million cells / mL. Absorption of nutrients was decreased by increasing the concentration of microalgae. Regarding to the percentage of nitrate adsorption, the higher absorbance in the dilution was occurred at the highest concentration of algae.Keywords: Microalgae Chlorella Vulgaris, Effluent, Dairy industry, Nutrients, Biodegradation}
-
مقدمهرنگ های آزو از متداول ترین رنگ های به کار رفته در صنایع نساجی می باشد. این رنگ ها از جمله مواد آلوده کننده محیط زیست به شمار می آید. رنگ های فوق همراه با پساب کارخانجات صنعتی وارد محیط شده و باعث آلودگی اکوسیستم می شود. هدف از این پژوهش جداسازی و شناسایی باکتری های تجزیه کننده رنگ های روبین دیپرسی و متیل رد از پساب رنگرزی بوده است.مواد و روش هادر این بررسی از نمونه خاک و دو نمونه پساب کارگاه های رنگرزی و استفاده شد. نمونه ها بر روی محیط نوترینت آگار(N.A) حاوی رنگ های مورد نظر کشت و پس از بررسی، تعدادی از کلنی باکتری ها جداسازی شد. پس از خالص سازی، 100 میکرولیتر از استوک باکتری ها به محیط حاوی نوترینت براث(N.B) با pH=7و رنگ های مورد نظر با غلظت ppm 200 تلقیح شد. انکوباسیون نمونه ها تحت دمای 30 درجه سانتی گراد به مدت 7-6 روز انجام شد. نمونه های مورد نظر جدا و پس از سانتریفیوژ در طول موج مناسب برای هر رنگ( nm450 برای روبین دیپرسی و nm 490 برای متیل رد)،OD نمونه ها بررسی شد. رنگ آمیزی گرم و تست های بیوشیمیایی برای شناسایی سویه ها نیز انجام شد.یافته های پژوهش8 جدایه کوکسی و کوکو باسیل گرم مثبت بیشترین توانایی را در تجزیه رنگ های مورد آزمایش نشان دادند. بیشترین رنگ زدایی توسط O3 با 80/46 درصد برای رنگ روبین دیپرسی و برای متیل رد 80 درصد توسط Y4 مشاهده شد.بحث و نتیجه گیرینتایج نشان داد که از جدایه های بومی تحت شرایط قابل اجرا می توان برای رنگ زدایی بیولوژیکی از رنگ های صنعتی استفاده کرد.کلید واژگان: رنگ زدایی, پساب, باکتری, روبین دیپرسی, متیل رد}IntroductionAzo dyes are the most commonly used colors in textile industry. These colors are among the pollutant materials in the environment. Moreover, they are discharged into the environment in combination with industrial wastewater and pollute the ecosystem. The purpose of this study was to isolate and detect bacteria biodegrading Methyl Red and Rubin Dyprsy colors from dye waste water.Materials & MethodsThe soil samples and wastewaters from textile dyeing workshops, were utilized in this study. The samples were cultivated on a nutrient agar (N.A) medium containing the desired colors, and some of them were isolated from bacterial colonies after checking. After purification, 100 μl of bacterial stocks and colors at a concentration of 200 ppm were inoculated into the medium containing nutrient broth (N.B) with pH=7. Subsequently, the samples were incubated at 30° C for 6-7 days. The samples were separated and optical density of samples was measured using spectrophotometer after centrifugation in appropriate wavelength for each color (450 nm for Rubin Dyprsy and 490 nm for Methyl Red). Moreover, Gram staining and biochemical tests were carried out to identify strains.FindingsAccording to the results, 8 Gram-positive cocci and coccobacilli strains showed the most capability to degrade evaluated colors. The highest rates of decolorization by O3 and Y4 were observed for Rubin Dyprsy (46.80%) and Methyl Red (80%), respectively.Discussion & ConclusionsThe results showed that indigenous strains can be used for biodegradation of industrial dyes under applicable conditions.Keywords: Bacteria, Decolorization, Methyl Red, Rubin Dyprsy, Wastewater}
-
زمینه و هدفاین تحقیق به منظور بررسی توزیع سطحی و عمقی فلزات سنگین سرب، مس و نیکل در خاک اراضی آبیاری شده با پساب در جنوب شهر تهران به کمک GIS و مدل هایدروس انجام شد که انتظار می رود اطلاع جامعی از پراکندگی و غلظت آنها در خاک به دست آورد.روش بررسیپهنه بندی فلزات سنگین مس، نیکل و سرب با استفاده از روش کریجینگ در محیط GIS به کمک واریوگرام های دایره ای، کروی، نمایی و گوسین بررسی شد. علاوه بر این، مدل سازی جریان عمقی آب و فلزات سنگین در محیط خاک توسط مدل هایدروس یک بعدی، تا عمق cm 50 خاک برای یک دوره 210 روزه صورت گرفت و میزان غلظت فلزات سنگین تا عمق ریشه شبیه سازی شد.یافته هابررسی توزیع سطحی عنصر سرب با مدل کروی نشان داد تغییرات این عنصر در محدوده 20 تا mg/kg 70 بوده است. این مقادیر برای عنصر مس mg/kg 50-60 و برای عنصر نیکل در محدوده mg/kg 30 بوده است. بررسی انتقال عمقی عناصر سنگین نیز در داخل خاک با استفاده از مدل هایدروس نشان داد در لایه cm 0-15 اولیه خاک مقدار شبیه سازی شده بیشترین مقدار را دارد و روند تغییرات عمقی عناصر در لایه های پایین تر بصورت کاهشی است.نتیجه گیریمقایسه غلظت این عناصر با استاندارد مجاز معرفی شده توسط WHO نشان داد عنصر سرب در این منطقه بالاتر از میزان مجاز بوده است. همچنین مدل های مورد استفاده توانستند به طور قابل قبولی بررسی توزیع عمقی یا سطحی فلزات سنگین را میسر سازند.کلید واژگان: پساب, فلزات سنگین, کریجینگ, هایدروس, انتقال عمقی فلزات سنگین}Background and ObjectiveThe main objective of this study was to evaluate the surface and deep distribution of Pb, Ni and Cu in the wastewater-irrigated area of south of Tehran using GIS and Hydrus. It was expected to find a comprehensive information of heavy metals distribution and their accumulation in the soil.Materials and MethodsThis study was carried out in wastewater-irrigated area of south of Tehran. Soil sampling from the top surface layer (0-15 cm) and wastewater channels was done. After sample analysis, ordinary Kriging method using different variogram in GIS was applied to explore the surface distribution of Ni, Pb and Cu heavy metals. Moreover, the deep percolation of heavy metals in the soil profile was simulated by Hydrus-1D in a duration of 210 days and the heavy metals concentrations in the soil were estimated.ResultsExploration of the distribution of Pb using spherical model showed that the variation of this element was in the range of 20-70 mg/kg. This amount varied to 50-60 mg/kg for Cu and about 30 mg/kg for Ni. Moreover, the simulation of heavy metals deep percolation using Hydrus revealed that the most accumulation of heavy metals happened in the 0-15 cm soil surface layer and for deeper layer, this trend was descending.ConclusionComparing the concentration of Pb, Cu and Ni with the maximum allowable amounts of WHO standards demonstrated that Pb concentration was more than the threshold limit. Finally, the applied models could simulate soil’s heavy metals content for both surface and deep distribution in the studied area.Keywords: Wastewater, Heavy metals, Kriging, Hydrus, Heavy metals deep percolation}
-
زمینه و هدفسیستم مدیریت زیست محیطی به دنبال ایجاد الزاماتی برای سازمان هاست تا کمترین آسیب را به محیط اطرافشان وارد کنند. یکی از مهم ترین جنبه های محیط زیستی نیروگاه های حرارتی، تاثیر بر روی منابع آبی است، زیرا علاوه بر مصرف بالای نیروگاه ها، پساب خروجی از نیروگاه ها نیز در طی فرآیند تولید، به انواع آلاینده ها آلوده می گردد. مطالعه حاضر با هدف بررسی کمی و کیفی جنبه های نافذ بر منابع آب مصرفی نیروگاه حرارتی و ارائه راهکارهای مدیریتی آن انجام شد.مواد و روش هاپارامترهای کیفی پساب صنعتی نیروگاه در طول سال 1394 پایش شد تا در صورت عدم تطابق در غلظت آلاینده ها با استاندارد، ارزیابی های لازم صورت گیرد. بدین منظور، از نمونه های پساب صنعتی که پس از خنثی شدن به حوضچه تبخیر تخلیه می شود، اندازه گیری صورت گرفت. از آزمون Kolmogorov-Smirnov برای مقایسه آلاینده های پساب صنعتی با استاندارد محیط زیست استفاده شد. جنبه های نافذ بر اتلاف و آلوده سازی منابع آبی مصرفی نیروگاه با تکیه بر روش ارزیابی ریسک آنالیز مقدماتی خطر و ویلیام فاین شناسایی و اقدامات موثر جهت کاهش و پایش جنبه های شناسایی شده صورت گرفت.یافته هابر اساس نتایج مطالعه، پساب صنعتی با سطح اطمینان 99 درصد با لحاظ استاندارد محیط زیستی، فاقد آلودگی به عناصر سنگین است. از میان ریسک های تاثیرگذار بر منابع آبی، 77 ریسک با اولویت پایین، 60 ریسک با اولویت متوسط و 13 ریسک با اولویت بالا شناسایی شدند. بخش تصفیه خانه شیمی و واحد بخار، بیشترین تعداد ریسک های شناسایی شده را شامل شدند. از میان استراتژی های کنترل ریسک، کاهش شدت ریسک با 73 درصد موثرترین استراتژی انتخابی است. 14 درصد استراتژی ها مربوط به حذف، 10 درصد مربوط به انتقال و 3 درصد مربوط به پذیرش ریسک بود.نتیجه گیریتلفیق روش های ارزیابی ریسک و اندازه گیری غلظت آلاینده های محیط زیستی با نظام مند ساختن فرآیند شناسایی جنبه ها، می توانند موجب افزایش دقت و صحت نتایج برآورد ریسک شوند.کلید واژگان: ارزیابی ریسک محیط زیستی, پساب, نیروگاه سیکل ترکیبی, ویلیام فاین}Background And ObjectivesEnvironmental management system attempts to create and pursue requirements for the organizations to prevent catastrophic damages causing to their surroundings. One of the most important environmental aspects of thermal power plants is the impact on water resources. Moreover to high level consumption, the produced wastewaters will added to other pollutants.MethodsThe produced wastewater from the combined cycle power plant was monitored during one year. To compare pollutants from industrial wastewater with environmental standards, KolmogorovSmirnovs test was employed. The main aspects of wasting and contaminating consumed water resources of power plant has been studied by using Preliminary Hazard Analysis and William fine techniques. Also the effective actions were performed to decrease and monitor the determined aspects.ResultsThe results have been showed that industrial wastewater has not any heavy elements contamination with 99 percent of certainty. Among the effective risks on water resources, 77 risks with low priority, 60 risks with medium priority and 12 risks with high priority has been identified. The chemistry refinerys section and steams unit had the most identified risks. Among the risk controlling strategies, reducing risks intensity with 73 percent is the most effective strategy. Also, 14 percent of strategies refer to exclusion, 10 percent to transfer and three percent to acceptance of riskConclusionCombining risk assessment methods and environmental pollutants concentration measurements could increased the accuracy and validity of the results by systemizing the identification process.Keywords: Environmental Risk Assessment, Combined Cycle Power Plant, William Fine, Wastewater}
-
سابقه و هدفرودخانه کرج بزرگترین بوم سازگان آبی استان البرز بوده که در معرض انواع آلاینده های دارویی قرار دارد. با توجه به اثرات سوء این آلاینده ها بر آب های سطحی، جاندارن و حتی انسان ، در پژوهش حاضر میزان پر مصرف ترین داروهای آنتی بیوتیکی در طول رودخانه کرج، تصفیه خانه های فاضلاب و پساب ناشی از آنها در 20 ایستگاه مورد بررسی قرار گرفت.مواد و روش هاپس از نمونه برداری، آماده سازی و فیلتراسیون نمونه ها، غلظت آلاینده های دارویی با کمک دستگاه HPLC و بکارگیری فاز متحرک هر دارو، اندازه گیری گردید.یافته هادر آب رودخانه کرج میانگین غلظت داروهای آموکسی سیلین305/2، اریترومایسین229/2، جنتامایسین 231/2 و سفالکسین 325/2، در تصفیه خانه ها غلظت آموکسی سیلین240/7، اریترومایسین301/7، جنتامایسین390/7 و سفالکسین 799/6 و در پساب ناشی از تصفیه خانه ها غلظت آموکسی سیلین289/5، اریترومایسین362/5، جنتامایسین344/5 و سفالکسین 608/4 میکروگرم بر لیتر بدست آمد.
استنتاج: از آنجا که همبستگی مثبت و معناداری میان غلظت این آلاینده ها در نمونه های آب، فاضلاب و پساب مربوطه بدست آمد، بنظر میرسد عمده ترین دلایل ورود این آلاینده ها، تخلیه باقیمانده های دارویی از طریق ادرار و مدفوع به شبکه های فاضلاب، سپتیک تانک ها و ورود فاضلاب های تصفیه نشده از مراکز آبزی پروری در طول رودخانه کرج باشد. همچنین عدم کارایی تصفیه خانه ها در کنترل و کاهش این آلاینده ها، از علل اصلی ورود آنتی بیوتیک های مورد بررسی در محیط بوده که ضرورت کنترل آنها را مطرح می سازد.کلید واژگان: آلودگی دارویی, آنتی بیوتیک, پساب, رودخانه کرج, فاضلاب}Background andPurposeKaraj River is the biggest aquatic ecosystem in Alborz province which is exposed to a variety of pharmaceutical pollutants. These pollutants have adverse effects of on surface water, biota and even humans. This research aimed to evaluate the level of contamination caused by widely used antibiotics in Karaj River, effluent, and wastewater treatment plants in 20 stations.Materials And MethodsSample preparation and filtration was done and concentrations of pharmaceutical pollutants were measured using HPLC (mobile phase). Data analysis was performed in SPSS V21.ResultsThe mean concentrations of antibiotics in Karaj River were as follow: amoxicillin 2.305, erythromycin, 2.229, gentamicin 2.231, and cephalexin 2.325 µg/l. In treatments plants higher concentrations of these antibiotics were found: amoxicillin 7.240, erythromycin 7.301, gentamicin, 7.390, and cephalexin 6.779 µg/l. In wastewater treatment plants the mean concentrations of amoxicillin, erythromycin, gentamicin, and cephalexin were 5.289, 5.362, 5.344, and 4.608 µg/l, respectively.ConclusionAccording to the significant positive correlation between the concentration of such pollutants in water samples, sewage and wastewater, the main reasons for entering these pollutants are believed to be the pharmaceutical residue discharges in urine and sanitary sewer network, septic tanks and sewage discharge of untreated aquaculture facilities in Karaj River. Inefficient treatment processes in controlling and reducing antibiotics are the main causes of high concentration of these pollutants in the environment that needs urgent control.Keywords: pharmaceutical pollution, antibiotics, wastewater, Karaj River, sewage} -
مقدمههدف این مطالعه، کاربرد مدل (Canadian water quality index) CWQI برای ارزیابی کیفیت پساب تصفیه خانه فاضلاب اکباتان جهت استفاده مجدد از آن در آبیاری کشاورزی بود.مواد و روش هااین مطالعه از نوع مطالعه توصیفی- تحلیلی بوده و به مدت 48 ماه بر روی پساب خروجی از تصفیه خانه فاضلاب اکباتان انجام شد. به منظور تعیین کیفیت پساب جهت استفاده در بخش کشاورزی با استفاده از شاخص CWQI، مقدار 22 شاخص فیزیکوشیمیایی و 3 شاخص میکروبی در طی چهار فصل و به صورت هفته ای یک نمونه (و در مجموع 54 نمونه) اندازه گیری شد. نتایج حاصله سپس وارد برنامه CWQI Calculator گردید تا تناسب کیفیت پساب این تصفیه خانه برای آبیاری کشاورزی مورد بررسی قرار گیرد.نتایجمقدار CWQI پساب این تصفیه خانه برای آبیاری کشاورزی برابر با 56 به دست آمد که به مفهوم فاصله داشتن کیفیت پساب از سطح مطلوب خود می باشد. براساس نتایج برنامه، مقدار CWQI برای آشامیدن، پرورش آبزیان و تغذیه دام و طیور نیز به ترتیب برابر با 30، 38 و 53 به دست آمد. همچنین بهترین کاربرد این پساب باتوجه به مقدار CWQI، تغذیه دام و طیور می باشد.نتیجه گیرینتایج مطالعه نشان داد که کیفیت پساب این تصفیه خانه برای آبیاری کشاورزی مناسب است ولی در حد کیفیت مرزی قرار دارد. مهمترین عوامل پایین بودن مقدار CWQI، کدورت و جیوه می باشند. باتوجه به نتایج مطالعه، می توان از پساب این تصفیه خانه برای آبیاری کشاورزی استفاده کرد و از به کارگیری آب های زیرزمینی باکیفیت خودداری کرد.کلید واژگان: استفاده مجدد, پساب, مدل CWQI, کشاورزی}IntroductionThe aim of the study was to evaluate effluent quality of Ekbatan wastewater treatment plant for agricultural irrigation with CWQI model.MethodsThis study was a descriptive- analytical one and lasted for 48 months. In order to determine suitability of effluent quality for being reused in the agricultural irrigation, a total of 22 physicochemical parameters and 3 microbial parameters were measured during four seasons based on one weekly sample (a total of 54 samples). The results were entered into CWQI Calculator software to evaluate the effluent quality for agricultural irrigation.ResultsCWQI value for agricultural irrigation is 56, it means water quality is frequently threatened (conditions often depart from natural or desirable levels). The results also showed that CWQI values for other usage such as drinking, aquaculture and livestock feeding are 30, 38 and 53, respectively and the best possible usage is for livestock feeding.ConclusionThe results showed that the effluent quality was appropriate for irrigation but was in boundary region. Turbidity and Mercury are the most important factors of low CWQI value. According to the study, the effluent can be used for agricultural irrigation and high quality drinking water usage will be avoided.Keywords: Reuse, Effluent, CWQI, Agriculture}
-
سابقه و هدفآلودگی محیط زیست با فلزات سنگین و انتقال آن به محصولات به عنوان یک مشکل جهانی در حال گسترش، مطرح می باشد. این مطالعه با هدف سنجش فلزات سنگین در پساب و لجن تصفیه خانه فاضلاب شهر گرگان انجام شد.مواد و روش هااین مطالعه از نوع توصیفی- تحلیلی است که تعداد 176 نمونه پساب و لجن برگشتی و خشک شده از محل تصفیه خانه فاضلاب گرگان طی 6 ماه در سال 95 نمونه برداری و غلظت فلزات سرب، کادمیوم، نیکل و کروم توسط دستگاه پلاروگراف مدل متروم ساخت کشور سوئیس و جذب اتمی کوره مدل 240 واریان در محل آزمایشگاه دانشکده بهداشت دانشگاه علوم پزشکی گلستان سنجش شد.یافته هامیانگین غلظت سرب در پساب mg/L 06/0±105/0 بوده که این مقدار برای کادمیم 008/0±0089/0، نیکل 108/0±095/0 و برای کروم 175/0±102/0 میلی گرم در لیتر اندازه گیری شده است. در لجن برگشتی فاضلاب شهری میزان غلظت فلزات سنگین سرب، کادمیم، نیکل و کروم به ترتیب 65/217±48/323، 3/3±44/2، 79/322±14/354 و 59/252±53/388 میلی گرم بر کیلوگرم وزن خشک سنجش شد. همچنین در لجن خشک شده دفعی نیز میانگین غلظت سرب 67/2±48/58، کادمیم N.D، نیکل 98/1±31/30 و کروم 81/813±25/506 میلی گرم بر کیلوگرم وزن خشک به دست آمده است.
استنتاج: غلظت فلزات سنگین در پساب و لجن خشک شده، به استثناء لجن برگشتی، در زیر حد استاندارد بود. با توجه به مصرف طولانی، لزوم تثبیت سایر پارامترها و اثر تجمع پذیری فلزات در لجن، باید در کاربرد آن ها برای برای مصارف کشاورزی دقت و احتیاط لازم به عمل آید. به همین دلیل و به لحاظ اهمیت حضور این نوع از آلاینده ها در خاک و محصولات غذایی، پایش مستمر آن ها توسط شرکت های آب و فاضلاب ضروری است.کلید واژگان: پساب, فلزات سنگین, لجن, گرگان}Background andPurposeEnvironmental pollution by heavy metals and their transfer to soil and crops are a growing global problem. This study aimed to measure the concentrations of heavy metals in wastewater and sludge wastewater treatment plant in Gorgan, Iran.Materials And MethodsIn this cross-sectional study, 176 samples of effluent, and returned and dried sludges were analyzed in wastewater treatment plant in Gorgan, during six months in 2016. The concentration of Pb, Cd, Ni, and Cr were determined using polarography (Metrohm797 AV) and furnace atomic adsorption spectroscopy (AA 240 Varian Co.) in the laboratory of Health Faculty in Golestan University of Medical Sciences.ResultsThe average concentrations of Pb, Cd, Ni, and Cr in the effluent were 0.105 ± 0.06, 0.0089 ± 0.008, 0.095 ± 0.108, and 0.102 ± 0.175 mg /L, respectively. The concentrations of Pb, Cd, Ni, and Cr in returned sludge were 323.48 ± 217.65, 2.44 ± 3.3, 354.14 ± 322.79, and 388.53 ± 252.59 mg /kg of dry weight, respectively. Also, in dried sludge, the average concentrations of lead, cadmium, nickel, and chromium were 58.48±2.67, N.D, 30.31±1.98, and 506.25±813.81 mg/kg of dry weight, respectively.ConclusionThe concentrations of heavy metals in wastewater effluent and dried sludge, except in returned sludge, were below the standards. Due to long-term use of effluents, necessity of treatment of other parameters, and the effect of bioaccumulation of metals in sludge, caution should be taken for their agricultural application. Also, because of importance of this type of contaminants in soil and food products, continuous monitoring by water companies is highly necessary.Keywords: heavy metals, wastewater, sludge, Gorgan} -
سابقه و هدفامروزه فاضلاب بیمارستانی یکی از معضلات پیشروی جوامع انسانی می باشد. فاضلاب بیمارستانی بدلیل دارا بودن مواد و ترکیبات سمی و خطرناک در صورت عدم تصفیه و دفع نامناسب، می تواند تهدید بسیار جدی برای محیط زیست و انسان باشد. هدف از انجام این مطالعه بررسی وضعیت تصفیه، دفع فاضلاب و کیفیت پساب خروجی بیمارستان های استان گیلان و تهران می باشد.
مواد وروشدر این مطالعه توصیفی- مقطعی یکساله، وضعیت سیستم تصفیه فاضلاب بیمارستان های، حشمت رشت، آریا رشت، رسول اکرم رشت، 12 بهمن تهران، فیاض بخش تهران، الغدیر تهران، مورد ارزیابی قرار گرفت. پارامترهایpH،TSS(Total suspended solids)،BOD (Biological oxygen demand)،COD (Chemical oxygen demand)،وTotal coliform ،Fecal coliforms، و آلودگی میکروبی اندازه گیری شد.نتایجمیانگین pH، TSS، BOD، COD، کلی فرم کل و Fecal coliforms در فاضلاب بیمارستان ها به ترتیب 12 بهمن( توتال 290 و فکال 150)، الغدیر (توتال460 وفکال 240)، عرفان(298 و 171)، فیاض بخش (توتال 290، فکال 150)، آریا (توتال 1100<وفکال1100<)، حشمت ( توتال 1100<وفکال 1100<)، رسول ( توتال 1100<وفکال 1100<)، گزارش گردید.نتیجه گیریمیانگین میزان پارامترهای TSS، BOD، COD، Total coliform وFecal coliforms در فاضلاب بیمارستان های استان گیلان بالاتر از حد استاندارد خروجی مصوب سازمان حفاظت محیط زیست کشور بود که نشان از کاهش کارآیی حذف آلودگی توسط سیستم های تصفیه فاضلاب در مراکز درمانی می باشد. بنابراین، بازنگری اساسی جهت بهبود کارآیی این نوع از تصفیه خانه ها ضرورت دارد.کلید واژگان: کیفت میکروبی, کیفیت شیمیایی, پساب, تصفیه خانه فاضلاب, شهر تهران, شهر گیلان}Background andPurposeToday, hospital waste is one of the problems facing human societies. Hospital waste contains toxic and dangerous compounds, infectious substances, biological microorganisms, toxic chemicals effluents (resulting from x-ray film processor and disinfectants) and pharmaceutical compounds. The absence of treatment and improper disposal can be a very dangerous to the environment and humans health. The purpose of this study was to evaluate the performance of wastewater treatment and disposal condition and the quality of hospitals effluent of Hospital in Giulan and Tehran.Materials And MethodsThis cross-sectional descriptive research studied the wastewater treatment and disposal systems condition and effluent quality in heshmat rasht, aria rasht, rasol akram rasht, 12 Bahman Tehran, erfan tehran, alghadir tehran, fayazbaghsh tehran, hospitals. testedTested for pH, BOD5, COD, TSS and TC in the effluents of wastewater treatment plants using the current standard methods.ResultsThe Mean values of pH, TSS, BOD, COD, Total Coliforms and Fecal coliforms in wastewaters- outlet from the studied hospitals were 12 bahman (290 total and 150 fecal) alghadir ( 460total and 240 fecal) erfan (298 total and 171 fecal) fayazbaghsh (290 total and 150 fecal) aria ((>1100 total and >1100 fecal) heshmat (>1100total and >1100 fecal) rasol akram ( >1100 total and >1100 fecal) respectively.ConclusionThe mean value of TSS, BOD, COD and TC in the wastewater- outlet of the studied hospitals Especially the hospitals studied, Gilan province Higher than the standard output of the country has been approved by the environmental protection agency Of reducing the effectiveness of sewage purification systems remove dirt by at these centers. Therefore, the basic overview in order to improve the effectiveness of this type of treatment in the areas of design, operation and maintenance.Keywords: Microbial quality, Chemical quality, effluent, sludge, wastewater treatment plants, Tehran city, Guilan city} -
سابقه و هدفبسیاری از روش های گندزدایی متداول پساب دارای مشکلات راندمان پایین، مسایل فنی و هزینه های بالا می باشند. لذا این تحقیق به منظور افزایش کارایی فرایند گندزدایی پساب واقعی با استفاده از ازن زنی کاتالیزوری انجام شده است و از لحاظ اقتصادی با فرایند کلرزنی مورد مقایسه قرار گرفته است.مواد و روش هادر این فرایند، کربن فعال مغناطیسی به عنوان کاتالیست در راکتور نیمه پیوسته برای گندزدایی پساب شهری تصفیه خانه فاضلاب بندرگز در سال 1394 استفاده شد. راندمان گندزدایی با استفاده از شاخص کلیفرم های گرماپای صورت گرفت و تاثیر پارامترهای غلظت کاتالیست (صفر، 5/0، 1، 2 و 5 گرم در لیتر)، زمان تماس (1، 2، 5، 10، 20 و 40 دقیقه) و دانسیته میکروبی و بازیابی مجدد کاتالیست بر فرایند گندزدایی به روش شرایط بهینه مورد بررسی قرار گرفت و در پایان، هزینه های اقتصادی آن با روش مرسوم کلرزنی مقایسه گردید.یافته هاراندمان گندزدایی با افزایش غلظت نانوکامپوزیت کربنی و زمان تماس افزایش می یابد؛ به طوری که در غلظت g/L1 از کاتالیست، با 99/1 لگاریتم حذف پس از 2 دقیقه زمان تماس، استاندارد تخلیه پساب حاصل شد. این در حالی بود که کاهش میکروارگانیسم ها برای ازناسیون منفرد، 91/1 لگاریتم سنجش شد. ثابت سینتیک درجه اول فرایند در ازن زنی منفرد، min-142/0 بود که با افزودن کاتالیست (g/L2) افزایش 9 برابری یافت. هم چنین نانوکامپوزیت کربنی، بدون کاهش محسوس در راندمان (5/1 درصد)، تا 7 مرتبه مورد استفاده مجدد قرار گرفت و در بررسی اقتصادی، کاهش بیش از 57 درصد هزینه های گندزدایی در یک دوره 5 ساله، نسبت به کلریناسیون محاسبه گردید.
استنتاج: روش ازن زنی کاتالیزوری با کاتالیست جدید به دلیل زمان اندک فرایند و راندمان بالا در گندزدایی پساب و نیز مقرون به صرفه بودن نسبت به روش های متداول می تواند به عنوان روشی موثر و مقرون به صرفه در تصفیه خانه های فاضلاب های شهری به کار رود.کلید واژگان: ازناسیون کاتالیزوری, پساب, گندزدایی, کلیفرم گرماپای, نانوکامپوزیت کربنی}Background andPurposeMany conventional disinfection methods of effluents raise some health, efficiency and economic concerns. In order to increase the efficiency of disinfection of real effluent, in this study, the catalytic ozonation process was performed and economically compared with chlorination.Materials And MethodsMagnetic activated carbon was used as acatalyst in a semi-continuous reactor for disinfection of effluent of municipal wastewater treatment plant in Bandargaz, Iran in 2015. The efficiency of disinfection was determined by thermo-tolerant coliform as indication, and the effect of parameters such as catalyst concentration (0, 0.5, 1, 2, and 5 g/L), initial number of coliforms, contact time (1, 2, 5, 10, 20 and 40 min) and catalyst reuse on disinfection process was evaluated. Finally economic comparison was done with the chlorination.ResultsThe results showed that the efficiency of disinfection was increased by increase in the concentration of carbon nano-composite and contact time; at 1 g/L concentration of Catalyst about 1.99 log reduction was observed after 2 min exposure time in which the effluent standards were obtained; while 1.91 log reduction of micro-organisms was measured for single ozonation. The first-order kinetics constant of single ozonation (0.42 min-1) showed an approximately 9-fold increase when the catalyst (2 g/L) was added to the solution. After 7 times reuse of nano-composite, the diminution of efficiency was negligible (1.5%); and more than 57% fall of the cost was observed in a 5-year operational period compared with chlorination.ConclusionThe catalytic ozonation with the new catalyst of effluent could effectively disinfect the effluent in a short-contact-time, and due to economic considerations it can be used as an effective and economical method in wastewater treatment plants.Keywords: catalytic ozonation, effluent, disinfection, thermo, tolerant coliform, nano carbon composite} -
مقدمهلزوم ارتقای کیفیت پساب لاگون ها یکی از اولویت های زیست محیطی طرح های فاضلاب است. لذا مطالعه حاضر با هدف بررسی عملکرد صافی دانه درشت با جریان افقی در بهبود پارامترهای جامدات معلق، اکسیژن مورد یاز شیمیایی، کدورت و کلیفرم مدفوعی در پساب خروجی از زلالساز لاگون های با هوادهی به منظور تامین استانداردهای ملی صورت گرفت.روش هااین مطالعه تجربی در مقیاس پایلوت در محل تصفیه خانه فاضلاب شهر بوکان انجام شد. طراحی، ساخت و نصب پایلوت صافی دانه درشت با جریان افقی بر اساس رهنمودهای وجلین صورت گرفت. عملکرد صافی در سه نرخ 5/0، 1 و 5/1 مترمکعب بر مترمربع در ساعت در حذف جامدات معلق، اکسیژن مورد نیاز شیمیایی، کدورت و کلیفرم مدفوعی پساب خروجی از زلالساز لاگون های با هوادهی مورد بررسی قرار گرفته و نتایج حاصله، با آنالیز کوواریانس (ANCOVA) به وسیله نرم افزار SPSS 16 مورد تحلیل قرار گرفتند.یافته هامیانگین پارامترهای جامدات معلق، اکسیژن مورد نیاز شیمیایی، کدورت و کلیفرم مدفوعی پساب خروجی از صافی دانه درشت با جریان افقی در نرخ های مختلف فیلتراسیون اختلاف معنی داری داشتند (001/0 P<). بر این اساس، صافی دانه درشت با جریان افقی در بارگذاری بهینه 5/0 مترمکعب بر مترمربع در ساعت، مقدار کل جامدات معلق، اکسیژن موردنیاز شیمیایی و کدورت پساب زلالساز لاگون های با هوادهی را به طور میانگین به ترتیب به mg/L 21، mg/L 35 و NTU 33/8 کاهش داد.نتیجه گیریصافی دانه درشت با جریان افقی به دلیل راندمان مطلوب و راهبری آسان، می تواند به عنوان گزینه مناسب برای ارتقای کیفیت پساب زلالساز لاگون های با هوادهی جهت تامین استاندارهای ملی مورد استفاده قرار گیرد.کلید واژگان: پساب, صافی درشت دانه با جریان افقی, فاضلاب, لاگون با هوادهی}BackgroundThe need to improve the quality of lagoon effluent is one of the environmental priorities for wastewater projects. Thus, the study objective was to investigate horizontal roughing filter (HRF) performance to improvement total suspended solides (TSS), chemical oxygen demand (COD), turbidity and fecal coliform in the effluent from polishing pond following aerated lagoons in order to provide national standards.MethodsThe pilot-scale experimental study was carried out on-site wastewater treatment plant of Boukan, Iran. Design, manufacture and installation of horizontal roughing filter pilot was performed according to Wegelin guidelines. HRF Performance for removal of TSS, COD, turbidity and fecal Coliform was studied in three filtration rates 0.5, 1 and 1.5 m3/m2.hr. The results were analyzed by analysis of covariance (ANCOVA) using SPSS 16.
Findings: The mean of TSS, COD, turbidity and fecal coliform in the horizontal roughing filter effluent had the significant difference within various hydroulic loading rates (PConclusionThe HRF can be used as appropriate option, due to high efficiency and easy operation, to improve the quality of effluent from the polishing pond following aerated lagoons in order to provide national standards.Keywords: Effluent, Horizontal Roughing Filter, Wastewater, Aerated Lagoon} -
زمینه و هدفرشد چشمگیر استفاده از سورفکتانت تریتون ایکس-100 در صنایع سبب افزایش حضور این ماده در پساب ها و درنتیجه تهدیدی برای اکوسیستم های آبی شده است. تریتون به دلیل ساختار شیمیایی مولکولی خود از نظر زیستی تجزیه پذیر نبوده و در زنجیره غذایی تجمع می یابد.روش بررسیدر این تحقیق ظرفیت جذبی شش نوع زئولیت سنتزی با نام کامل و اختصاصی ZSM(26)، ZSM(236)، Beta(200)، Beta(35) Y(USY)، Y(DAY)، با ساختار های تخلخلی منظم مختلف در حذف سورفکتانت تریتون ایکس-100 از پساب در راکتور ناپیوسته جذبی بررسی و نتایج آن با ظرفیت جذبی زئولیت طبیعی کلینوپتیلولیت مورد مقایسه قرار گرفت.یافته هاظرفیت جذبی زئولیت های مورد مطالعه برای جذب تریتون ایکس-100 به ترتیب ZSM(236) < ZSM(26)نتیجه گیریمکانیزم جذب از نوع جذب بر روی سطوح داخلی زئولیت بوده و نفوذ مولکول های درشت سورفکتانت به درون حفرات منظم زئولیت Beta(200) عامل محدود کننده سرعت فرایند جذب شناسایی گردید. براساس یافته های تحقیق استفاده از زئولیت های درشت حفره مانند Beta(200) برای تصفیه پساب های صنعتی حاوی آلاینده های آبدوست قابل توصیه است.
کلید واژگان: جذب, سورفکتانت, پساب, زئولیت, ایزوترم}Background And ObjectivesRapid growing of Triton X-100 application in industries results in its appearance in effluents and threaten the aqueous ecosystems. Triton X-100 is not biodegradable and can accumulate in food chain.Materials And MethodsIn this study, sorption capacity of six synthesized zeolites with different regular porous structure was studied for triton X-100 (TX-100) surfactant and the results were compared with Clinoptilolite natural zeolite of Damavand region.ResultsWithin all zeolite studied, Beta(200) showed the highest sorption capacity (about 575 mg/g), which is due to its regular pore structure with large pore diameter, channel intersections, high SiO2/Al2O3 ratio and high surface area. Langmuir monolayer isotherm and pseudo-second-order kinetic equation could provide well-fitted to the experimental data in simulating adsorption behavior of TX-100 over Beta(200) zeolite.ConclusionThe adsorption feature was internal sorption and the intraparticle diffusion might be a rate-limiting control for Beta(200) zeolite. Results of experiments demonstrated that the hydrophobic zeolites with large pore diameter such as Beta(200) could be effective sorbents for industrial wastewater treatment features.Keywords: Adsorption, Surfactant, Wastewater, Zeolite, Isotherm, Kinetic}
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.