فهرست مطالب امیرهوشنگ نظرپوری
-
هدف پژوهش حاضر طراحی و تبیین مدل رفتار سیاسی مدیران در سازمان های دولتی می باشد. روش پژوهش با توجه به هدف آن، کاربردی و از حیث شیوه اجرا، کیفی و به لحاظ منطق گردآوری داده ها از نوع استقراء - قیاسی می باشد. جامعه آماری شامل 30 نفر از خبرگان (اساتید و مدیران سازمان های دولتی) می باشد و به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. ابزارهای جمع آوری داده شامل مصاحبه نیمه ساختار یافته می باشد. در تجزیه وتحلیل داده های از تحلیل مضمون و از نرم افزار MICMAC و برای اولویت بندی عوامل موثر بر رفتار سیاسی، به جهت رویکرد ساختاری تفسیری از روش ism استفاده شد. نتایج یافته ها نشان داد که 11 مقوله اصلی در 6 سطح شناسایی شد. همچنین یافته ها نشان داد که در سطح ششم، شکاف فرهنگی اجتماعی و ویژگی های شخصیتی افراد بیشترین اثرگذاری را نسبت به سایر عوامل داشته است البته ضعف فرهنگی اثرگذارترین عامل بوده است. در سطح پنجم مدل، باور عمومی قرار دارد. در سطح چهارم، اراده سیاسی افراد و مدیریت تصویرپردازی و ارزشیابی سازمانی قرار دارند. در سطح سوم، قدرت فردی افراد قرار دارد. در سطح دوم فرآیندهای سازمانی و انتخابات و انتصابات سازمانی قرار دارد و در سطح آخر الگوی قوانین و مقررات و ساختار سازمان های دولتی قرار دارند.
کلید واژگان: رفتار سیاسی, قدرت فردی, ساختار سازمانی, توسعه سازمان, امنیت شغلی}The purpose of the current research is to design and explain the political behavior model of managers in government organizations. The research method is applicable in terms of purpose, qualitative in terms of execution method, and inductive-deductive in terms of the logic of data collection. The statistical population includes 30 experts (professors and managers of government organizations), selected by purposeful sampling. Data collection tools include semi-structured interviews. In the data analysis, thematic analysis and the MICMAC software were used, and to prioritize the factors affecting political behavior, for the interpretative structural approach, the ism method was used. The results of the findings showed that 11 main categories were identified in 6 levels. Also, the findings showed that in the sixth level, social cultural gap and personality traits of people had the most effect compared to other factors, although cultural weakness was the most effective factor. Public belief is placed at the fifth level of the model. At the fourth level, there are political will of people and image management and organizational evaluation. At the third level, there is the individual power of people. Organizational processes and organizational elections and appointments are at the second level, and at the last level are the model of laws and regulations and the structure of government organizations.
Keywords: Political Behavior, Individual Power, Organizational Structure, Organization Development, Job Security} -
هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر خودسانسوری منابع انسانی بر سکوت سازمانی با تبیین نقش میانجی خاموشی هوشیارانه ی منابع انسانی است. این پژوهش بر اساس هدف کاربردی و به لحاظ روش، توصیفی پیمایشی است. جامعه ی آماری پژوهش، 355 نفر از کارکنان استانداری چهارمحال و بختیاری هستند و با توجه به اینکه حجم جامعه ی آماری محدود و مشخص است، از جدول مورگان و در سطح اطمینان 95 درصد حجم نمونه 260 نفر تعیین و به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شد. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه محقق ساخته سکوت سازمانی، خودسانسوری سازمانی و خاموشی هوشیارانه استفاده گردیده که روایی و پایایی آن ها با روش اعتبار محتوا، آلفای کرونباخ و نظرسنجی از متخصصان و مشاوران تایید شد. برای آزمون فرضیات و تحلیل داده ها از روش مدل سازی معادلات ساختاری و نرم افزارهایSPSS ، PLS استفاده گردید. بر اساس یافته های پژوهش، خودسانسوری منابع انسانی تاثیر مثبت و معناداری بر سکوت سازمانی دارد. همچنین خودسانسوری منابع انسانی تاثیر مثبت و معنادار بر خاموشی هوشیارانه دارد. در نتیجه می توان گفت، مدیران سازمان های دولتی با آگاهی از موضوع سکوت سازمانی و عوامل تاثیرگذار بر آن، باید تدابیری اندیشیده تا از پیامدها و آثار جبران ناپذیر آن جلوگیری نمایند.
کلید واژگان: خودسانسوری منابع انسانی, سکوت سازمانی, خاموشی هوشیارانه}The purpose of this research is to investigate the effect of self-censorship of human resources on organizational silence by explaining the mediating role of conscious silence of human resources. This research is based on practical purpose and in terms of method is descriptive survey. The statistical population of the research is 355 employees of Chaharmahal and Bakhtiari governorates, considering that the size of the statistical population is limited and specific, from Morgan table at the 95% confidence level was determined 260 people and it was selected by available sampling method. To collect information, researcher-made questionnaires of organizational silence, organizational self-censorship, and conscious silence were used, whose validity and reliability were confirmed by content validity and Cronbach's alpha, and a survey of experts and consultants. Structural equation modeling method and SPSS, PLS software were used to test hypotheses and analyze data. The research findings showed that the self-censorship human resources has a positive and significant effect on organizational silence. Also, self-censorship of human resources has a positive and significant effect on mum effect. As a result, it can be said that managers of government organizations, being aware of the issue of organizational silence and the factors affecting it, must take measures to identify its irreparable messages and effects.
Keywords: Self-Censorship Human Resources, Silence, Organizational Silence, Mum Effect} -
گسترش هوش مصنوعی مولد، از مراقبت های بهداشتی گرفته تا امور مالی، بر پتانسیل های تحول آفرین آن در پرداختن به چالش های دنیای واقعی تاکید می کنند. مدل هوش مصنوعی مولد آموزش دیده است که تقریبا همانند یک انسان عمل کند. قالب گفتگو به هوش مصنوعی مولد اجازه می دهد تا به سوالات بعدی پاسخ دهد، اشتباهات را بپذیرد، مقدمات نادرست را به چالش بکشد، و درخواست های نامناسب را رد کند. همچنین هوش مصنوعی مولد فرصت های عظیمی را برای سازمآن هایی فراهم می کند که از این فناوری پیشرفته به صورت استراتژیک بهره می برنند. لذا پژوهش حاضر با هدف شناسایی پیشایندها و پسایندهای ابزار هوش مصنوعی مولد با استفاده از روش FCM فازی انجام پذیرفت. جامعه آماری پژوهش خبرگان حوزه فناوری اطلاعات و هوش مصنوعی هستند که از میان آن ها 10 نفر به عنوان اعضای نمونه با روش نمونه گیری هدفمند و براساس اصل اشباع نظری انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات در بخش کیفی مصاحبه و در بخش کمی پرسشنامه است. در این پژوهش برای تحلیل داده ها در بخش کیفی از روش تحلیل محتوا و کدگذاری با نرم افزار اطلس تی استفاده شد برای بررسی روایی و پایایی ابزار گردآوری اطلاعات در بخش کیفی از روش محتوایی و روایی نظری و پایایی درون کدگذار میان کدگذار استفاده شد که پایایی آن با ضریب 0.84 تایید شد. همچنین روایی و پایایی ابزار گردآوری داده ها در بخش کمی، روایی اعتبار محتوا و پایایی بازآزمون بود که نشان از تایید پایایی پرسشنامه ها داشت. همچنین روایی و پایایی پرسشنامه پژوهش با روایی محتوایی و بازآزمون سنجیده شد. یافته های پژوهش نشان می دهد که مهم ترین عوامل پیشایندی گسترش هوش مصنوعی مولد، همگامی با تغییرات اساسی تکنولوژی، امکان تصحیح شکاف های سازمانی، تسهیل در یادگیری کارکنان می باشند. همچنین مهم ترین پسایندهای شکل گیری هوش مصنوعی مولد، تسریع در اجرای فرایند ها، افزایش کارایی و بهره وری، ریسک نقض حریم خصوصی می باشند.
کلید واژگان: مدل زبانی بزرگ, هوش مصنوعی مولد, چت جی بی تی, هوش مصنوعی سازمانی}The proliferation of generative artificial intelligence, from healthcare to finance, underscores its transformative potential in addressing real-world challenges. The generative AI model is trained to act almost like a human. The conversational format allows the AI to answer follow-up questions, admit mistakes, challenge false premises, and reject inappropriate requests. Also, generative artificial intelligence provides huge opportunities for organizations that use this advanced technology strategically. Therefore, the current research was conducted with the aim of identifying the antecedents and consequences of the productive artificial intelligence tool using the fuzzy FCM method. The statistical population of the research is the experts in the field of information technology and artificial intelligence, among whom 10 people were selected as sample members using the purposeful sampling method and based on the principle of theoretical saturation. The tool for collecting information is an interview in the qualitative part and a questionnaire in the quantitative part. In this research, the content analysis method and coding with Atlas software were used to analyze the data in the qualitative part, and the content method and theoretical validity and intra-coder inter-coder reliability were used to check the validity and reliability of the data collection tool in the qualitative part. Its reliability was confirmed with a coefficient of 0.84. Also, the validity and reliability of the data collection tool in the quantitative part, content validity and retest reliability showed the confirmation of the reliability of the questionnaires. Also, the validity and reliability of the research questionnaire was measured by content and retest validity. The findings of the research show that the most important antecedent factors for the development of productive artificial intelligence are keeping pace with the fundamental changes in technology, the possibility of correcting organizational gaps, and facilitating the learning of employees. Also, the most important consequences of the formation of productive artificial intelligence are speeding up the implementation of processes, increasing efficiency and productivity, and the risk of privacy violations.
Keywords: La Rge Language Models, Generative AI, Chatgpt, Organizational AI} -
فصلنامه مطالعات میان رشته ای در علوم انسانی، سال شانزدهم شماره 1 (پیاپی 61، زمستان 1402)، صص 93 -120
دوگانه عاملیت-ساختار در مورد رفتارهای ریاکارانه جمعی در میان ایرانیان مدت هاست موضوع بحث و مناقشه بوده است. در این میان برخی عاملیت و برخی دیگر عامل اصلی این رفتار نادرست را ساختار موجود در جامعه دانسته اند. هدف پژوهش حاضر بررسی عمیق علل رفتار ریاکارانه و ارائه الگویی برای اصلاح آن با تمرکز بر نهاد آموزش وپرورش است. رویکرد پژوهش کیفی و میان رشته ای با استفاده از داده های جامعه شناسی، روانشناسی، حقوق، ادبیات، علوم سیاسی، روابط بین الملل و... بوده است. کدگذاری داده ها تا اشباع نظری با استفاده از روش تحلیل موضوعی ادامه یافت. مقوله های اصلی در بخش علت رفتار ریاکارانه تحت تسلط فرا نظریه ساختار-عمل گیدنز شناسایی می شوند. این نظریه هنجار اجتماعی را نتیجه کنش عاملیتی-ساختاری می داند. به این ترتیب در بخش عاملیت، ساده انگاری بیش ازحد رفتار ریاکارانه، نفی فردیت و جبر تاریخی و برای مقوله ساختار، انحصار (سازمانی) دولتی، استبداد، استفاده ابزاری از دین و خودکامگی برخی مدیران، قرار دادن سنت در برابر مدرنیته و احساس ناامیدی اجتماعی در برابر بی عدالتی های موجود برای مقوله ساختار پدید آمد. بر اساس الزامات و محدودیت های آموزش وپرورش، ضمن رعایت نظریه کاملا ایرانی کنشگران مرزی مقصود فراستخواه، مقوله های اجرای اصل شایسته سالاری و تخصیص منابع شایسته ، قرار دادن دروس فلسفه اخلاق و حقوق بشر در سرفصل ها، ایجاد فضا برای روانشناسان، تلاش برای احیای سرمایه اجتماعی، استفاده از هر فرصتی برای ایجاد بستری برای مدرنیته، اجرای مدیریت دانش و اجماع در انجام کنش های مدنی کارآمد نیز به عنوان راهکار پیشنهاد شد.
کلید واژگان: رفتار ریاکارانه, کنشگران مرزی, ساختار اجتماعی, آموزش و پرورش}The duality of agency-structure regarding collective hypocritical behavior among Iranians has long been the subject of debate and controversy. In the meantime, some agency and others have considered the existing structure in the society as the main cause of this misbehavior. The current research aims to deeply investigate the causes of hypocritical behavior and provide a model to rectify it by focusing on the institution of education. The approach of qualitative and interdisciplinary research has been using data from sociology, psychology, law, literature, political science, international relations, etc. Data coding continued until theoretical saturation using the theme analysis method. The main categories are identified in the section on the cause of hypocritical behavior under the domination of the Giddens structure-action meta-theory. This theory considers the social norm as the result of agency-structure action. Doing so, oversimplification of hypocritical behavior, the negation of individuality, and historical determinism for the category of agency and state (organizational) monopoly, authoritarianism, the use of religion as a tool, and the autocracy of some managers, placing tradition against modernity and a sense of social despair against existing injustices emerged for the category of structure. Based on the requirements and limitations of the education proposal, meanwhile observing the theory of boundary actors, the categories of implementing the principle of meritocracy, and allocating competent resources, inserting the courses of moral philosophy and human rights in the curriculum, creating space for expert psychologists, trying to restore social capital, using every opportunity to create the context of modernity, implementing knowledge management, and consensus building in carrying out efficient civil action was also emerged as alternatives.
Keywords: Hypocritical Behavior, Boundary Actors, Social Structure, Education} -
ارزیابی عملکرد استراتژیهای مدیریت استراتژیک منابع انسانی در سازمان امور مالیاتی با تاکید بر سیاست های کلی نظام اداری
سازمان امور مالیاتی به عنوان یک سازمان حاکمیتی ؛ برای توسعه، رشد و پایداری خود، به سیستم ارزیابی عملکرد کارا نیاز دارد که در قالب آن بتوانند کارایی و اثربخشی برنامه های سازمان، فرآیند و نیروی انسانی خود را مورد بررسی قرار دهد.هدف از این پژوهش ارزیابی کارایی استراتژیهای مدیریت استراتژیک منابع انسانی در سازمان امور مالیاتی با تاکید بر سیاست های کلی نظام اداری می باشد. بر این اساس ابعاد چهار استراتژی پدرانه، متعهدانه، پیمانکارانه و ثانویه به صورت تلفیقی توسط رویکرد های کارت امیتازی متوازن(رویکرد مالی، رویکرد مشتری، رویکرد رشد و یادگیری، رویکرد فرایندهای داخلی) بر اساس نظرات خبرگان و پرسشنامه مورد ارزیابی قرار گرفتند. رتبه بندی با استفاده از تکنیکANP و نرم افزار سوپردسیژن و اکسل صوت گرفت و نتایج حاصله نشان داد که استراتژی ثانویه با وزن 0.3197 و رویکرد مالی با وزن 57/0 بیشترین اولویت اهمیت را در سازمان امور مالیاتی برای مدیریت استراتژیک منابع انسانی دارا می باشند.
کلید واژگان: مدیریت استراتژیک منابع انسانی, کارت امتیازی متوازن, روش ANP, سازمان امور مالیاتی}Evaluating the performance of strategic human resource management strategies in the tax affairs organization with emphasis on the general policies of the administrative systemTax Affairs Organization as a governance organization; For its development, growth and sustainability, it needs an effective performance evaluation system in which it can evaluate the efficiency and effectiveness of its organization's programs, process and human resources.The purpose of this research is to evaluate the effectiveness of strategic human resource management strategies in the Tax Affairs Organization with an emphasis on the general policies of the administrative system. Based on this, the dimensions of the four paternal, committed, contractual and secondary strategies were evaluated by balanced scorecard approaches (Financial approach, customer approach, growth and learning approach, internal processes approach) based on experts' opinions and questionnaires. The ranking was done using ANP technique and Superdecision and Excel software, and the results showed that the secondary strategy with a weight of 0.3197 and the financial approach with a weight of 0.57 have the highest priority and importance in the Tax Administration for the strategic management of human resources.
Keywords: Strategic Management Of Human Resources, Balanced Scorecard, ANP Method, Tax Affairs Organization} -
در مدیریت بازاریابی حالتی وجود دارد که طی آن گروهی از مشتریان بر اساس اعتقادات و تعصبات مشترک در بستر فضای مجازی اقدام به تشکیل گروه های حمایت از برند و تبلیغ برای یک برند می نمایند. این مفهوم اگر در راستای حمایت از محصولات تولید صنایع داخل مورداستفاده قرار گیرد، می تواند یک راهبرد مناسب باشد که با بهره گیری از تعصبات مشترک و ایجاد علاقه و وفاداری به محصولات تولیدشده توسط صنایع داخلی، این صنایع و تولیدات آن ها را به سمت موفقیت رهنمون سازد. لذا پژوهش حاضر با هدف ارایه الگوی پیدایش قبیله گرایی برند و چگونگی شکل گیری قبیله گرایی برند با روش مدل سازی ساختاری تفسیری انجام شد. این پژوهش بر پایه پژوهش آمیخته و به صورت کیفی و کمی در پارادایم قیاسی استقرایی است که ازنظر هدف، کاربردی و از حیث ماهیت و روش توصیفی پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش خبرگان هستند که اعضای نمونه آن با روش نمونه گیری گلوله برفی و بر اساس اصل کفایت نظری انتخاب شده اند. ابزار گردآوری اطلاعات در بخش کیفی مصاحبه نیمه ساختاریافته است که روایی و پایایی آن با روش محتوایی و روایی نظری و پایایی درون کد گذار میان گذار آزمون شد. همچنین ابزار گرداوری اطلاعات در بخش کمی پرسشنامه است که روایی و پایایی آن با روش روایی اعتبار محتوا و پایایی بازآزمون سنجیده شد. نتایج پژوهش مشتمل بر شناسایی مولفه های قبیله گرایی برند و ارایه مدل چگونگی شکل گیری این مفهوم است. مدل قبیله گرایی برند در این پژوهش در چهار سطح اصلی و بر اساس بسترهای شکل گیری، عوامل همبسته و مداخله جو، ابعاد قبیله گرایی برند و پیامدهای آن تدوین شده است.کلید واژگان: قبیله, قبایل برند, قبیله گرایی برند, حمایت از تولیدات صنایع داخلی, مدلسازی ساختاری تفسیری}In marketing management, there is a situation in which a group of customers advertise for a brand based on common beliefs and prejudices in the virtual space. In line with the need to support the production of domestic industries, brand tribalism can be a suitable strategy to guide these industries and their products towards success by taking advantage of common prejudices and creating interest and loyalty to the products produced by domestic industries. . Therefore, the present research was conducted with the aim of providing a model of the emergence of brand tribalism and how brand tribalism is formed with the interpretive structural modeling method.This research based on mixed research and qualitatively and quantitatively in an inductive comparative paradigm, which is practical in terms of purpose and survey in terms of nature and descriptive method. The statistical population of the research is experts whose sample members were selected by snowball sampling method and based on the principle of theoretical adequacy. The data collection tool in the qualitative part is a semi-structured interview, whose validity and reliability were tested with the content method and theoretical validity and reliability within the coder of the intermediary. Also, the data collection tool in the quantitative section is a questionnaire whose validity and reliability were measured by content validity and retest reliability methods. The research results include identifying the components of brand tribalism and presenting a model of how this concept is formed. The model of brand tribalism in this research has been developed in four main levels based on the formation platforms, interrelated and intervening factors, dimensions of brand tribalism and its consequences.Keywords: Tribe, brand tribes, brand tribalism, support of domestic industry productions, Interpretive Structural Modeling}
-
در عصر حاضر، منابع انسانی جزء لاینفک سازمان ها، کسب و کارها و صنایع مختلف در مسیر دستیابی به اهداف می باشد که با توجه به توسعه ی بخش کسب و کارهای نوپا و اینترنتی، رقابت در این عرصه با توجه به شرایط پرتلاطم محیطی افزون شده است و نیاز است تا این گونه کسب و کارها نسبت به تطبیق سازی، هماهنگ سازی و همگام سازی کارکنان با آخرین سطح مهارت ها، نوآوری ها و تکنولوژی های موجود بین المللی و کاهش سطح شکاف مهارتی کارکنان اقدام نمایند که یکی از ابزارها و تکنیک های ارایه ی شده جهت تسریع و تسهیل این مهم، مربی گری معکوس است. در همین راستا، مقاله حاضر با هدف ارایه ی الگوی مربی گری معکوس در کسب و کارهای نوپا با رویکرد بهبود شکاف مهارتی منابع انسانی انجام شده است. از لحاظ رویکرد پژوهش، روش کیفی به طور ویژه روش نظریه ی داده بنیاد بکار برده شده است. ابتدا محقق نسبت به تهیه پروتکل مصاحبه بر اساس ابعاد و مولفه های به دست آمده از مبانی نظری و پیشینه ی تحقیق اقدام نمود و سپس از طریق روش نظریه ی داده بنیاد، نسبت به مصاحبه با 15 نفر از مدیران، کارآفرینان و صاحبان کسب و کارهای نوپا که به صورت هدفمند تا رسیدن به اشباع نظری انتخاب شدند، اقدام نمود. نتایج تحقیق نشان داد که متغیرهای علی شامل تمهیدات مدیریتی و سازمانی؛ متغیرهای زمینه ای شامل توسعه زیرساخت های اطلاعاتی و ارتباطی و تحلیل استراتژیک فضای کسب و کار؛ متغیرهای محوری شامل مقوله های مربی گری بهبود شکاف مهارتی؛ متغیرهای مداخله گر شامل مقوله-ی محرک های ایجابی، محرک های کنترل کننده و محرک های سلبی؛ متغیرهای راهبردی شامل خلاقیت آفرینی فردی، عدالت گستری و نفی تبعیض، مشارکت محوری در سازمان و مدیریت دانش سازمانی می باشد و متغیرهای پیامدساز شامل مسلح شدن به کارکنان خلاق، مجهز شدن به سیستم های کارآمد و امن و تبدیل شدن به سازمان یادگیرنده می باشد.
کلید واژگان: مربی گری معکوس, بهبود شکاف مهارتی, کسب و کارهای نوپا, منابع انسانی}In today's era, human resources are an integral part of various organizations, businesses and industries on their way toward their goals. With the advent of growing start-up and online businesses, competition in this field have increased and there is a need for such businesses to adapt, harmonize and synchronize employees with the latest level of skills, innovations and technologies available internationally. This seeks to fill in the employees’ skill gap. And reverse coaching is one of the potential tools provided to speed up and facilitate it. In the same line, this article aims to present a model of reverse coaching in start-up businesses with the approach of improving the skill gap of human resources. In terms of the research approach, the qualitative method, especially the foundational data theory method, was used. First, the researcher prepared an interview protocol based on the dimensions and components obtained from the theoretical foundations and background of the research, and then through the data theory method of the foundation, 15 managers, entrepreneurs and owners of start-up businesses were interviewed. These 15 individuals were selected purposefully until reaching theoretical saturation. The results of the research showed that the causal variables fall into two main categories, including managerial and organizational arrangements. Background variables include two categories of information and communication infrastructure development and strategic analysis of the business space. The key variables include the categories of coaching, improving the skill gap; intervening variables include the category of positive stimuli, controlling stimuli and negative stimuli; strategic variables include individual creativity, extending justice and negation of discrimination, participation-oriented in the organization and organizational knowledge management, and outcome variables include arming creative employees, being equipped with efficient and safe systems, and becoming a learning organization.
Keywords: reverse coaching, skill gap improvement, start-up businesses, human resources} -
زمینه و هدف
آسایش کارکنان به عنوان یکی از عوامل اثربخشی سازمان تاثیر مطلوبی بر بهره وری سازمان ها دارد. هدف پژوهش حاضر طراحی الگوی آسایش سازمانی کارکنان در محیط کاری در دادگستری استان خوزستان بود.
روش شناسی:
این مطالعه از لحاظ هدف بنیادی - کاربردی و نوع پژوهش های کیفی بوده که از طریق نظریه داده بنیاد انجام گرفت. جامعه آماری تحقیق خبرگان (مدیران و کارشناسان) حوزه مدیریت منابع انسانی دادگستری استان خوزستان (به تعداد 222 نفر) و 6 نفر از اساتید رشته مدیریت دانشگاه لرستان بودند. داده های پژوهش از طریق مصاحبه 19 نفر (بر اساس اصل کفایت نظری) گردآوری شد. حاصل این مصاحبه ها، مجموعه ای از مضامین اولیه بود که طی فرآیند کدگذاری باز، گردآوری و از درون آن ها مقوله هایی استخراج، سپس در مرحله کدگذاری محوری، پیوند میان این مقوله ها تعیین شد.
یافته هانتایج نشان داد که عوامل علی شامل توانایی و مهارت های فردی، معنویت، نقش خانوادگی و هوش هیجانی افراد بود؛ تناسب کاری، محیط روان شناختی، بهداشت محیط کار و مدیریت موثر عوامل زمینه ای و محدودیت های شغلی، محدودیت های درون سازمانی و برون سازمانی عوامل مداخله گر آسایش را تشکیل دادند. نتایج همچنین نشان داد که راهبردهای ایجاد آسایش سازمانی شامل حمایت سازمانی، طراحی ارگونومیک محل کار، مشارکت سازمانی، بهبود کیفیت کاری و مدیریت منابع انسانی استراتژیک بوده که درنهایت پیامدهای فردی و سازمانی به همراه دارند.
نتایجنتیجه پژوهش بر توجه به محیط کاری و آسایش همه جانبه کارکنان دستگاه قضا به واسطه اهمیت شغلی شان جهت استیفای حقوق افراد جامعه، تاکید دارد.
کلید واژگان: آسایش سازمانی, آسایش فیزیکی, آسایش روان شناختی, آسایش شغلی, تحلیل داده بنیاد}Background and AimEmployee comfort as one of the factors of organizational effectiveness has a favorable effect on the life and productivity of organizations. The purpose of this study was to design a model of organizational comfort for employees in the workplace in the judiciary of Khuzestan province.
MethodologyThis study was fundamental-applied in terms of purpose and was a type of qualitative research conducted using data-based theory. The study's statistical population was experts (managers and experts) in the field of human resource management of justice in Khuzestan province (222 people) and 6 professors of management at Lorestan University. Research data were collected through interviews with 19 people (based on the principle of theoretical adequacy). The result of these interviews was a set of essential topics that were collected during the open coding process and categories were extracted from them, then in the axial coding stage, the link between these categories was determined.
ResultsThe results showed that the causal factors included individual abilities and skills, spirituality, family role and emotional intelligence; Workplace fitness, psychological environment, workplace health and effective management were the contextual factors and job constraints, intra-organizational and extra-organizational constraints were the interfering factors of employees’ organizational comfort. The results also showed that strategies for creating organizational comfort include organizational support, ergonomic workplace design, organizational partnership, work quality improvement and strategic human resource management that ultimately have individual and organizational consequences.
ConclusionThe results of the study emphasize the attention to the work environment and the overall comfort of the employees of the judiciary due to the importance of their job to fulfil the rights of individuals in society.
Keywords: Organizational comfort, physical comfort, psychological comfort, job comfort, Data Analysis} -
پژوهش حاضر با هدف شناسایی و تبیین عوامل پیشایندی و پسایندی مدیریت ذره بینی در سازمان های دولتی استان لرستان انجام پذیرفته است. این پژوهش که به طور همزمان دو رویکرد کمی و کیفی را مورد استفاده قرار داده است، براساس هدف، کاربردی و به لحاظ روش، اکتشافی می باشد. جامعه آماری پژوهش، مدیران سازمان های دولتی استان لرستان و استادان دانشگاه لرستان بودند که اعضای نمونه با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند، انتخاب و براساس اصل کفایت نظری، دیدگاه و نظرات 30 نفر از آنان، بررسی گردید، اطلاعات و داده های موردنیاز، جمع آوری و اشباع نظری حاصل شد. ابزار گردآوری اطلاعات در بخش کیفی، مصاحبه و در بخش کمی پرسشنامه است که روایی و پایایی آن ها مورد تایید قرار گرفت. در بخش کیفی، داده های به دست آمده از مصاحبه با نرم افزار Atlas.ti و روش کدگذاری تحلیل شد و عوامل پیشایندی و پسایندی مدیریت ذره بینی مورد شناسایی قرار گرفت. در بخش کمی نیز، با استفاده از روشDelphi Fuzzy تعیین اولویت این عوامل، انجام پذیرفت. نتایج پژوهش حاکی از آن است که در این بین، عدم اعتماد مدیر به کارکنان، احساس ترس مدیر و نگرش منفی وی به تفویض اختیار، به عنوان مهم ترین عوامل پیشایندی مدیریت ذره بینی و افزایش استرس کارکنان، وابسته شدن کارکنان به دستورات مدیر و ترک سازمان، به عنوان مهم ترین عوامل پسایندی این سبک از مدیریت در سازمان های دولتی شناسایی گردید.
کلید واژگان: سازمان های دولتی, عوامل پیشایندی مدیریت ذره بینی, عوامل پسایندی مدیریت ذره بینی, مدیریت ذره بینی}the current research was carried out with the aim of identifying and explaining the antecedent and consequent factors of Micromanagement in governmental organizations. This study which simultaneously used two quantitative and qualitative approaches, is applied research based on purpose and exploratory in terms of method. The statistical population of the study was the managers of the governmental organizations of Lorestan Province and the professors of Lorestan University, the sample members were selected using the purposeful sampling method and based on the principle of theoretical adequacy, the views and opinions of 30 of them were examined, the information and data Required, collected and theoretical saturation was achieved. The tool for collecting information in the qualitative part is an interview and in the quantitative part is a questionnaire, whose validity and reliability were confirmed. In the qualitative section, the data obtained from the interview were analyzed with the Atlas.ti software and the coding method, and the antecedent and consequent factors of Micromanagement were identified. In the quantitative part, using the Delphi Fuzzy method, the priority of these factors was determined. The results of the research indicate that in the among, lack of trust in employees by the manager, manager's fear and negative attitude towards delegating authority, were identified as the most important antecedent factors of Micromanagement and also, Increasing employee stress, Dependence of employees on the orders of the manager as the most important consequence factors behind this style of management in government organizations.
Keywords: Governmental Organizations, Antecedent Factors of Micromanagement, Consequence Factors of Micromanagement, Micromanagement} -
دستیابی به ارتقا شغلی و مقبولیت سازمانی تنها با اتخاذ سیاست ها و راهبردهای صحیح و اخلاقی امکان پذیر می باشد. صلاحیت سیاسی مدیران مسیر ارتقا و موفقیت در سازمان را هموار تر کرده و بینش نوینی در روند مدیریت سازمان ها ایجاد می کند. هدف از انجام پژوهش حاضر مدل سازی صلاحیت سیاسی مدیران دولتی بوده است. این مطالعه بر اساس هدف کاربردی و از منظر روش در حوزه مطالعات توصیفی از نوع پیمایشی قرار دارد. شناسایی شاخص های صلاحیت سیاسی از طریق مصاحبه های نیمه ساختاریافته بر پایه اشباع نظری با 17 نفر از اساتید حوزه مدیریت رفتار سازمانی، مدیریت منابع انسانی و علوم سیاسی انجام گرفت. روایی و پایایی مصاحبه ها به ترتیب با روش روایی محتوای نسبی و شاخص کاپای کوهن تایید شد. به منظور مدل سازی صلاحیت سیاسی از نظرات 24 نفر از مدیران اسبق و فعلی سازمان های دولتی سطح شهر خرم آباد با بهره گیری از روش نمونه-گیری غیراحتمالی هدفمند و به کمک پرسشنامه استفاده شد. روایی و پایایی پرسشنامه به ترتیب با بهره گیری از روایی محتوا و روش آزمون- پس آزمون تایید شد. کدگذاری مصاحبه ها با استفاده از نرم افزار Atlas ti منجر به شناسایی 14 شاخص اصلی صلاحیت سیاسی شد. مدل سازی شاخص های شناسایی شده با روش ساختاری تفسیری منجر به تشکیل هفت سطح گردید که دانش و مهارت سیاسی، شناسایی افراد کلیدی و تاکتیک های نفوذ اثرگذارترین و شبکه سازی سیاسی اثرپذیرترین شاخص صلاحیت سیاسی بود.کلید واژگان: صلاحیت سیاسی, مدیران دولتی, ارتقا شغلی, اهداف سازمانی, مدل سازی ساختاری تفسیری}Achieving career advancement and organizational acceptance is possible only by adopting correct and ethical policies and strategies. The political competence of managers has paved the way for promotion and success in the organization and has created a new insight in the process of managing organizations. The purpose of this study was to modeling the political competence of state managers. This study is based on the applied purpose and in terms of method in the field of descriptive survey studies. Identification of indicators of political competence was done through semi-structured interviews based on theoretical saturation with 17 professors in the field of organizational behavior management, human resource management and political science. The validity and reliability of the interviews were confirmed by the method of relative content validity and Kappa Cohen index, respectively. In order to modeling political competence, the opinions of 24 former and current managers of state organizations in Khorramabad were used using purposive non-probability sampling method and a questionnaire. The validity and reliability of the questionnaire were confirmed using content validity and test-post-test method, respectively. Coding of interviews using Atlas.ti software identified 14 key indicators of political competence. Modeling the indicators identified by the interpretive structural methoding led to the formation of seven levels, of which political knowledge and skills, identification of key individuals and influence tactics were the most effective, and political networking was the most effective indicator of political competence.Keywords: Political competence, state managers, career advancement, organizational goals, Interpretive structural modeling}
-
در سال های اخیر عارضه های سازمانی به دلیل اثرات منفی که بر منابع انسانی و سازمان ها گذاشته اند بیشتر مورد توجه سازمان های پیشرو قرار گرفته اند. تا جایی که اجتناب از این عارضه منفی از مهم ترین دغدغه های مدیران سازمان ها شده است. اثرات عارضه های منفی بر سرمایه های انسانی که ماموریت اصلی سازمان به واسطه آن ها انجام می شود بسیار شدیدتر است. بر این اساس، هدف از پژوهش حاضر شناسایی همه جانبه عارضه بی حسی سازمانی در سرمایه های انسانی مبتنی بر نظریه داده بنیاد است. روش پژوهش حاضر از لحاظ هدف کاربردی و از نظر روش پژوهش اکتشافی با رویکرد داده بنیاد است. جامعه آماری،خبرگان حوزه سازمان و مدیریت در شرکت ملی گاز استان کرمانشاه بودند که به روش نمونه گیری گلوله برفی تعداد 13 مصاحبه تا رسیدن به اشباع نظری داده ها انجام شد. یافته ها حاکی از 367 کد باز، 77 کد محوری و 24 کد انتخابی بود که در الگویی شش متغیره شامل عوامل علی، زمینه ای، مداخله گر، پدیده محوری، راهبردها و پیامدهای عارضه بی حسی سازمانی سرمایه های انسانی در شرکت ملی گاز استان کرمانشاه ارایه شده اند. نتایج شامل شناسایی مهمترین مولفه های ایجادکننده بی حسی سازمانی در سرمایه های انسانی از قبیل عدم شایسته سالاری و بی عدالتی در سازمان، اهمیت ندادن مدیر به رشد کارکنان و مسایل اقتصادی و شخصی بودند. علاوه براین، مهمترین تبعات این عارضه منفی از قبیل کاهش بهره وری فردی و سازمانی، افزایش تخلف در سازمان، بیزاری و بی اهمیتی نسبت به کار و سازمان و نارضایتی فراگیر، شناسایی و راهکارهایی عملی جهت اجتناب و یا مدیریت این عارضه منفی به مدیران شرکت ملی گاز استان کرمانشاه ارایه گردید.
کلید واژگان: عارضه پردازی, سرمایه انسانی, بی حسی سازمانی, شرکت ملی گاز استان کرمانشاه}Aim and IntroductionIn recent years, organizational complications have received more attention from leading organizations due to the negative effects they have on human resources and organizations. To the extent that avoiding this negative complication has become one of the most important concerns of managers of organizations. The effects of adverse effects on human capital, through which the main mission of the organization is performed, are much more severe. Accordingly, the purpose of this study is to comprehensively identify the complication of organizational anesthesia in human capital based on Grounded Theory.
MethodologyThe present research method is applied in terms of purpose and exploratory research method in terms of data foundation approach. The statistical population in the present study included experts in the field of management and organization in the National Gas Company of Kermanshah province who based on criteria such as practical experience of at least 5 years of supervision or management and at least a bachelor's degree in management-related fields, using bullet sampling method. Snowy was selected and finally 13 interviews were conducted until the theoretical saturation of the data was reached. Data collection tools also included semi-structured interviews that after the end of in-depth interviews, the typed text of the interviews was fully entered into the Max QDA 2020 software for the relevant analysis. To ensure the validity of the research, the peer review method and in order to measure the reliability of the concepts, sub-components and identified components, the agreement index between the two coders has been used.
FindingResearch findings in accordance with the main research questions that were posed as follows; What are the main factors, staff strategies and consequences of the negative complication of organizational anesthesia in human capital? And how can these factors be presented in the form of a conceptual model? Were presented. Accordingly, the findings showed 367 open codes, 77 central codes and 24 selected codes in the form of a six-variable model including causal factors (with main components: lack of meritocracy in the organization, injustice in the organization, manager's indifference to staff growth and Economic and personal issues), contextual (with main components; personal characteristics, inappropriate system of encouragement and punishment, conflicting goals and disregard for employees' interests and opinions), intervening (with main components; organizational and social culture , Importance and attention to modeling, extra-organizational issues and factors reducing job success), central phenomenon (with the main components; silent underemployment, organizational indifference, organizational indifference and organizational numbness), strategies (with the main components; negative psychological issues In the individual, reducing commitment and participation, reducing the quantity and quality of work and expressing dissatisfaction and protest) and the consequences of the complication of organizational anesthesia of human capital in Kermanshah National Gas Company (with the main components; reducing individual and organizational productivity, increasing Organizational misconduct, dislike and disregard for work and organization, and widespread dissatisfaction) have been reported.
Discussion and ConclusionHuman capital is the main and growing factor of businesses and unlike physical capital, human capital is a stable input in the process of production and service delivery, whose efficiency and effectiveness is much more stable than other resources of the organization and not paying attention to The pervasive organizational implications of these investments in the long run have high adjustment costs for each business and organization. Accordingly, one of the important and practical results of the present study included identifying the most important components of organizational anesthesia in human capital such as incompetence and injustice in the organization, manager's lack of importance to staff growth and economic and personal issues. These factors, as causal factors, play the most important role in creating organizational anesthesia in human capital, which should be carefully studied by company officials and managers. In addition, the most important consequences of this negative complication in the organization include; Decreased individual and organizational productivity, increased disruption in the organization, dislike and disregard for work and organization, and pervasive dissatisfaction. In fact, one of the most important results of the present study is to identify the consequences of organizational anesthesia in the human capital of the National Gas Company, which has not been studied in other studies and can be said that comprehensive identification of this complication is very reducing and negative The innovations of the present study have provided a comprehensive knowledge of this complication for the awareness of officials, managers and even researchers in the field of human resource management. Finally, practical suggestions were provided to the managers of the National Gas Company of Kermanshah Province to avoid or manage this negative complication.
Keywords: Complications, Human capital, Organizational Insentience, National Gas Company of Kermanshah province} -
هدف
عدم حساسیت سازمانی (بیحسی سازمانی) نوعی میل به بی میلی و درک نکردن آگاهانه امور توسط کارکنان است که به دلیل انتظارات برآورده نشده در تفکر و رفتار آنان پدید می آید. هدف از پژوهش حاضر طراحی و اعتبارسنجی مدل بیحسی سازمانی در سرمایه های انسانی است.
روش پژوهشاین پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و از نظر روش تحقیق اکتشافی مبتنی بر نظریه داده بنیاد است. جامعه آماری شامل خبرگان شرکت گاز استان کرمانشاه بودند که به روش نمونه گیری هدفمند تعداد 13 مصاحبه تا رسیدن به اشباع نظری داده ها انجام گرفت. ابزار جمعآوری داده ها شامل مصاحبه های نیمه ساختاریافته و پرسشنامه بوده است. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از رویکرد داده بنیاد و نرم افزار مکسکیودی ای، همچنین، اعتبارسنجی مدل با استفاده از آزمون تی تکنمونه ای صورت گرفته است.
یافته هایافته ها شامل 367 کد، 77 مفهوم، 24 مقوله فرعی، و 6 مقوله اصلی بودند که در قالب مدل ارایه و اعتبار مدل تایید شد.
نتیجه گیرینتایج حاکی از شناسایی مهم ترین عوامل علی (بیعدالتی، عدم شایسته سالاری، مسایل اقتصادی، و اهمیت ندادن مدیر به رشد)، مداخله گر (الگوگیری، بی توجهی به علایق و نظرات، عوامل کاهنده موفقیت، و مسایل فراسازمانی)، زمینه ای (ویژگیهای شخصی، نظام نامناسب تشویق و تنبیه، فرهنگ سازمانی، و اهداف متناقض)، پدیده محوری (کمکاری خاموش، بیاعتنایی، کرختی، و بیرغبتی سازمانی)، راهبردها (کاهش تعهد و مشارکت، مسایل روحی روانی منفی، اعتراض، و کاهش کمیت و کیفیت کار)، و پیامدهای بیحسی سازمانی (افزایش تخلف، کاهش بهره وری، بیزاری از کار و سازمان، و نارضایتی فراگیر) در سرمایه های انسانی شرکت ملی گاز استان کرمانشاهافزایش تخلف، کاهش بهره وری، بیزاری از کار و سازمان، و نارضایتی فراگیربودند.
کلید واژگان: بیحسی سازمانی, سرمایه های انسانی, شرکت ملی گاز استان کرمانشاه, طراحی مدل}ObjectiveOrganizational insensitivity is a kind of inclination toward reluctance and deliberate lack of understanding by the employees that appears in their thoughts and behavior when their expectations are not met. The purpose of this study was to design and validate the organizational insensitivity model in the human resources.Research
methodThe study is applied in terms of purpose and exploratory based on grounded theory in terms of research method. The statistical population included the experts of National Gas Company in Kermanshah province. Based on purposive sampling, 13 interviews were made up to the saturation point. Data collection instruments included semi-structured interviews and a questionnaire. Data analysis was done using grounded theory and MAXQDA, and validation of the model was done using one-sample t-test.
Findingsthe findings included 367 codes, 77 concepts, 24 secondary categories, and 6 main categories, which were presented as a model. The model was validated, too.
ConclusionThe results indicated the main causal factors (injustice, lack of meritocracy, economic issues, and manager’s disregard of growth), intervening factors (following others, lack of attention to interests and opinions, factors reducing success, and extra-organizational issues), contextual factors (personal attributes, improper reward and punishment system, organizational culture, and contradictory goals), axial phenomenon (silent inactivity, indifference, numbness, and organizational disinterest), strategies (reduction of commitment and participation, negative spiritual and mental issues, objection, and reduction of job quantity and quality), and consequences of organizational insensitivity in the human resources of National Gas Company branch in Kermanshah province (increase of infringements, reduction of efficiency, loathing work and organization, and widespread dissatisfaction).
Keywords: Organizational insensitivity, Human Capitals, National Gas Company branch in Kermanshah province, model designing} -
هدف
این پژوهش با هدف بررسی تاثیر شخصیت پیشنگر بر مسیر شغلی پروتیینی و بدون مرز با نقش میانجی جهتگیری هدف و فرا مهارت در شرکت های دانش بنیان استان لرستان انجام شد .
روشاین پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و به روش توصیفی_ پیمایشی از نوع همبستگی اجرا گردید. جامعه آماری پژوهش مدیران و کارکنان اداری شرکت های دانش بنیان فعال در پارک علم و فناوری استان لرستان می باشد که تعداد آن در سال 1401، 120 نفر بود و حجم نمونه آماری با استفاده از نمونه گیری تصادفی ساده 95 نفر تعیین گردید. ابزار اصلی جمع آوری اطلاعات، پرسشنامه شخصیت پیشنگر بیتمن و کرنت (1393)، پرسشنامه مسیر شغلی پروتیینی و مسیر شغلی بدون مرز بریسکو و همکاران (2006)، پرسشنامه جهت گیری هدف وانده واله (1997) و پرسشنامه محقق ساخته فرامهارت برگرفته از پژوهش لوچاب و ناس (2019) بود .
یافته هانتایج تحقیق نشان داد، شخصیت پیشنگر بر مسیر شغلی پروتیینی و بدون مرز با نقش میانجی های جهت گیری هدف و فرا مهارت در سطح معناداری کمتر از 05/0.رابطه معناداری دارد.
نتیجه گیریبر اساس نتایج به دست آمده پیشنهاد می شود، شرکت های دانش بنیان به کارکنان خود فرصت دهند تا دانش و معلومات لازم را کسب کنند، همچنین محیطی را فراهم کنند تا کارکنان بتوانند خلاقیت، شناخت ایده های نو برای توسعه فرایندهای شغلی، به روز کردن مهارت ها و قابلیت های اکتسابی را به دست آورند و زمینه لازم برای تجربه فرصت های شغلی جدید برای آن ها فراهم شود،
کلید واژگان: جهتگیری هدف, شخصیت پیشنگر, فرا مهارت, مسیر شغلی پروتئینی, مسیر شغلی بدون مرز}This Study was conducted with the purpose of investigating the influence of the prophetic personality on the protean and borderless career path with the mediating role of goal orientation and trans-skills in knowledge-based companies in Lorestan province. This research was carried out in terms of purpose and descriptive- survey method of correlation type. The statistical research population of managers and administrative staff of knowledge-based companies active in the science and technology park of Lorestan province, whose number was 120 people in 2022, and the statistical sample size was determined using simple random sampling of 95 people. The main tools for data collection are Bateman and Current questionnaire (2013), protean career path Questionnaire and borderless career path Questionnaire by Brisco et al. (2006), goal orientation questionnaire by Vande Wale (1997) ,and the questionnairecreated by the Faramahart researcher was taken from the research of Luchab and Nas (2019) was used. The results of the research showed that personality predicts the protean and positive and borderless career path with the role of mediators of goal orientation and meta- skills at a significant level. Less than 0/05 has a significant relationship. According to the obtained results, it is suggested that knowledge-based companies give their employees the opportunity to acquire the necessary knowledge and information; Also, provide an environment so that employees can be creative, recognize new ideas for the development of job processes, update their acquired skills and capabilities, and provide them with the necessary ground to experience new job opportunities.
Keywords: prognostic personality, protein career path, borderless career path, Goal orientation, meta-skills} -
هدف
این پژوهش با هدف شناسایی علل و ریشههای کرونیسم در سازمانهای دولتی استان لرستان انجام شد.
طرح پژوهش/ روششناسی/رویکرد:
پژوهش حاضر برحسب هدف کاربردی، بر اساس شیوه گردآوری داده ها توصیفی از نوع پیمایشی و بر مبنای ماهیت داده ها پژوهشی کیفی از نوع داده بنیاد به شمار میرود. جامعه آماری پژوهش مدیران ارشد سازمانهای دولتی با دستکم چهار سال سابقه مدیریتی و دارای تحصیلات دانشگاهی در مقطع دکتری در رشته مدیریت، اقتصاد و حقوق بوده که با استفاده از روش نمونه گیری نظری انتخاب شده اند. از این رو، بر اساس قاعده اشباع، در پژوهش حاضر با استفاده از 15 مصاحبه این مهم حاصل شد و داده های مورد نیاز با استفاده از مصاحبه های نیمه ساختاریافته جمع آوری گردید.
یافته ها:
183 کد باز شناسایی شده در قالب 93 زیرمقوله و 25 مقوله اصلی تلفیق شدند که در 6 طبقه اصلی شامل شرایط علی، مقوله مرکزی، شرایط زمینه ای، شرایط مداخله گر، راهبردها، و پیامدها دسته بندی شدند.
ارزش/ اصالت پژوهش:
پژوهش حاضر با ارایه مدل کرونیسم سازمانی که دربرگیرنده مهمترین عوامل موثر و زمینه ساز در حوزه خویشاوندسالاری و باندبازی است، میتواند به سیاستگذاران و پژوهشگران در ریشه یابی صحیح برای اجرای راهبردها و سازوکارهای غلبه بر پیامدهای منفی این معضل کمک شایانی کند.
پیشنهادهای اجرایی/ پژوهشی:
توجه به مسایل سیاستگذاری، شفافیت و پاسخگویی، اصلاح برنامه های ارزیابی عملکرد و ارج نهادن به مقوله شایسته سالاری بر اساس معیارهای عینی میتواند از بروز زمینه های کرونیسم در سازمان تا حد زیادی جلوگیری کند.
کلید واژگان: کرونیسم سازمانی, خویشاوندسالاری, حزب گرایی, رانت جویی, فساد اداری}PurposeThis research was conducted with the goal of identifying the causes and roots of Cronyism in governmental organizations of Lorestan Province.
MethodologyThe present research was a survey-type regarding purpose, it was descriptive from the viewpoint of data collection method, and with regard to the nature of data, it was a qualitative research based on the grounded theory. The statistical population was comprised of governmental organizations’ senior managers with at least 4 years of managerial experience and with academic education at doctoral level in the fields of management, economics, and law. Applying theoretical sampling method and saturation rule, we selected fifteen managers. The required data were collected using semi-structured interviews.
FindingsResults show that 183 identified open codes were combined in the framework of 93 subcategories and 25 main categories, which were then shaped into 6 main layers including causal conditions, central category, contextual conditions, intervening conditions, strategies and consequences.
Originality:
Presenting a model for organizational cronyism, which includes the most important and underlying factors in the fields of nepotism and gangsterism, the present research can help policymakers and researchers find out the roots of these factors and subsequently, implement strategies and mechanisms to overcome the negative consequences.
Implications:
Paying attention to policy issues, transparency, accountability, reconsidering performance evaluation programs, and finally, enhancing meritocracy based on objective criteria can largely prevent the occurrence of cronyism in the organization.
Keywords: Organizational Cronyism, Nepotism, Partisanship, Rent-Seeking, Administrative Corruption} -
هدف کلان هوشمندی یک شهر نه تنها به نحوه برنامه ریزی و استفاده از ابزار فناوری اطلاعات و ارتباطات در جهت ارتقای سطح کیفی زندگی شهروندان درآن کشور بستگی دارد، بلکه پذیرش و هماهنگی هوشمند سازی های ایجاد شده با نیاز شهروندان نیز نقش بسزایی در آن دارد. هدف این تحقیق، طرح تیوریک تغییر مدل ساختاری سنتی شهر به مدل ساختاری، هوشمندسازی شهر و مطالعه تطبیقی در راستای شناسایی شاخص های دیجیتالی و هوشمندی شهر است. این پژوهش با رویکرد کار بنیادی و با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی به شناسایی شاخص های هوشمندسازی در مدیریت شهری شهرداری شیراز بر اساس مطالعات تطبیقی دو شهر هوشمند آمستردام و بارسلونا و با تکیه بر منطق شهروند مداری پرداخته است و تلاش دارد که پاسخ مناسبی در راستای شناسایی استراتژی هایی با بهترین نتایج در هوشمندسازی شهرهای موفق و در نهایت تعیین رویکرد مناسب جهت بازنگری لایه های هوشمندسازی شهری و نقشه راه آن در شهر شیراز داشته باشد.
کلید واژگان: منطق شهروندی, شهر هوشمند, رویکرد تطبیقی, اقتصاد پایدار, مدیریت شهری}The goal of complete intelligence of a city depends not only on how it plans and uses information and communication technology tools to improve the quality of life of its citizens, but also on the acceptance and coordination of the intelligentsia created with the needs of its citizens. The purpose of this research is the theoretical plan to change traditional structural model of the city to a structural model, urban intelligence and comparative study in order to identify digital indicators and intelligence of the city. This research has identified the indicators of smartening in urban management of Shiraz Municipality based on the comparative studies of two smart cities of Amsterdam and Barcelona and using the descriptive-analytical method. In order to identify strategies with the best results in successful smart cities and finally determine the appropriate approach to review layers of urban smart and its roadmap in the city of Shiraz.
Keywords: citizenship logic, Smart city, adaptive approach, sustainable economy, urban management} -
هدف
پژوهش حاضر با هدف طراحی و تبیین مدل سبک رهبری چابک با استفاده از رویکرد ساختاری تفسیری انجام گرفت.
روشاین پژوهش بر پایه پژوهش های آمیخته و به صورت کیفی وکمی در پارادیم قیاسی-استقرایی می باشد که از نظر هدف، کاربردی و از لحاظ ماهیت و روش، توصیفی از نوع پیمایشی است. چامعه آماری پژوهش را در بخش کیفی و کمی 30 نفر از مدیران عالی و میانی شرکت های دانش بنیان استان لرستان تشکیل می دهند که بر اساس روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده اند. در بخش کیفی برای گردآوری اطلاعات از مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شد . ابزار گردآوری اطلاعات در بخش کمی نیز پرسشنامه است ک. در بخش کیفی، داده های حاصل از مصاحبه با استفاده از نرم افزار Atlas.ti و روش کدگذاری تحلیل شد. در بخش کمی پژوهش نیز با استفاده از نرم افزار Matlab و روش مدلسازی ساختاری تفسیری مدل نهایی پژوهش تدوین و ارایه شد.
یافته هایافته های پژوهش نشان دهنده شاخص ها و مولفه های سبک رهبری چابک در شرکت های دانش بنیان است. به این ترتیب، یافته های پژوهش مشتمل بر شناسایی 22 شاخص سبک رهبری چابک در پنج سطح (اول، دوم، سوم، چهارم و پنجم) و در قالب مدل نهایی، تشریح شده است.
نتیجه گیریفعالیت شرکت های دانش بنیان حضور رهبران چابکی را می طلبد که با قدرت انعطاف پذیری و آگاهی محیطی بالا و توانایی تصمیم گیری منطقی و موثر در محیط پیچیده، بی ثبات و به سرعت در حال تغییر سازمان های دانش بنیان بتوانند این سازمان ها را با عبور از سیر تحولات و دگرگونی های تکان دهنده به موفقیت برسانند.
کلید واژگان: رهبری, چابکی, رهبری چابک, سازمان های دانش بنیان}ObjectiveThe aim of this study was to design and explain an agile leadership style model using an interpretive structural approach.
MethodsThis research is based on mixed research and qualitatively and quantitatively in the deductive-inductive paradigm, which is applied in terms of purpose and descriptive in terms of nature and method. The statistical population of the research in the qualitative and quantitative part consists of 30 senior and middle managers of knowledge-based companies in Lorestan province who have been selected based on purposive sampling method. In the qualitative section, semi-structured interviews were used to collect data, the validity and reliability of which were confirmed using CVR and Kapai-Cohen test. The data collection tool in the quantitative part is a questionnaire which validity and reliability were examined using content validity
ResultsThe research results show the indicators and components of agile leadership style in knowledge-based companies. Thus, the research findings include the identification of 22 agile leadership style indicators at five levels (first, second, third, fourth and fifth) and are described in the final model.
ConclusionThe operation of knowledge-based companies in a change-rich environment that requires rapid response and appropriate adaptation to these changes requires the presence of agile leaders with unparalleled flexibility and environmental awareness and the ability to make rational and effective decisions in a complex environment. Stable and rapidly changing knowledge-based organizations can bring these organizations to the shore of success by going through dramatic changes and transformations.
Keywords: Leadership, Agility, Agile Leadership, Knowledge Based Organizations} -
پژوهش حاضر با هدف شناسایی و تبیین اثرگذارترین و اثرپذیرترین مولفه های موثر بر سبک رهبری چابک انجام گرفت. این پژوهش از نوع پژوهش های آمیخته با رویکرد کیفی و کمی در پارادایم استقرایی است که از نظر هدف، کاربردی و از لحاظ ماهیت و روش، توصیفی از نوع پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش مدیران شرکت های دانش بنیان در استان لرستان هستند که 30 نفر از خبرگان آنها بر اساس اصل کفایت نظری و با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده اند. در بخش کیفی برای گردآوری اطلاعات از مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شد که روایی و پایایی آن با استفاده از ضریب CVR و آزمون کاپای- کوهن تایید شد و داده ها با استفاده از نرم افزار Atlas.ti و روش کدگذاری تحلیل و عوامل موثر بر سبک رهبری چابک شناسایی شدند. در بخش کمی برای گردآوری داده ها از پرسشنامه مقایسه زوجی استفاده شد. روایی و پایایی آن با استفاده از روایی محتوا و آزمون مجدد تایید شد و با استفاده از روش دیمتل فازی اثرگذارترین و اثرپذیرترین مولفه های موثر بر سبک رهبری چابک شناسایی شدند. نتایج پژوهش نشان دهنده آن است که مولفه های انعطاف پذیری بالا، مهارت های ارتباطی بالا، ریسک پذیر و آینده نگر بودن اثرگذارترین و مولفه های خوش رو و گشاده رو بودن، روابط اجتماعی قوی و تفکر خلاقانه اثرپذیرترین مولفه های موثر بر سبک رهبری چابک می باشند.کلید واژگان: رهبری, چابکی, رهبری چابک, سازمان های دانش بنیان}Aim and Introduction. Organizations to get distance of environmental challenges and maintain competitiveness, past approaches and solutions lost need to use the capability and the current environment that requires new paradigms and perspectives. Therefore, agility is a strategic and new weapon to take advantage of potential opportunities as well as positively deal with environmental threats [20]. Agility almost rejects the old ways of doing things that fit the traditional operating conditions and emphasizes the approach that in a highly competitive environment, organizations need to be very flexible and very sensitive to change. [26]. On the other hand, research shows that 46% of the failures of organizations in making changes, organizational improvement and overall adaptation to environmental conditions, are due to incorrect leadership style [8]. Today, managing and leading advanced and complex organizations such as knowledge-based organizations in a highly dynamic and changing environment requires leaders who have the ability to adopt flexible and adaptable strategies based on external and internal dynamics, and from a broader perspective to Recognize and evaluate different conditions and respond quickly to these conditions. Leaders who have the adaptability and flexibility to lead in challenging and unpredictable situations [29]. In the management and leadership literature, these leaders known as agile leaders. Therefore, the aim of this study was to identify and explain the most effective and efficient components affecting agile leadership style using Fuzzy Dematel method.Methodology. This research is a type of research mixed with a qualitative and quantitative approach in the inductive paradigm, which applied in terms of purpose and descriptive-survey in terms of nature and method. The statistical population of the research was the managers of knowledge-based companies in Lorestan Province, about thirty experts selected according to purposive sampling method. In the qualitative part, a semi-structured interview used to collect information, the validity and reliability of which confirmed using CVR coefficient and Kappa-Cohen test, and the data obtained from the interview were analyzed using Atlas.ti software and coding method. Factors affecting agile leadership style identified. In the quantitative part, a pairwise comparison questionnaire was used to collect information, the validity and reliability of which were confirmed by content validity and retesting , and the most effective and influential components affecting agile leadership style were identified using the Fuzzy Dematel methodFindings. Factors affecting agile leadership style in knowledge-based organizationsincluding high flexibility, high communication skills, risk-taking and foresight, intellectual curiosity, high emotional intelligence, insight and having Broad vision, criticism and strong will and perseverance are in the cause group, which shows the importance and great impact of these factors on other parameters affecting the formation of agile leadership in knowledge-based organizations. In addition, cheerfulness and openness, strong social relationships, creative thinking, a relationship with respect, striving for self-improvement and employees, a relationship with support, empathy and intimacy, self-motivation and injecting passion and enthusiasm into employees, resilience High and belief in the abilities of themselves and employees are among the most effective parameters in the formation of agile leadership. In fact, these parameters are much more influential than other factors.Discussion and Conclusion. Leadership style is not only one of the key factors that determine the growth or failure of the organization, but also considered to determine the strategies that govern it [19]. In fact, leadership is the most important factor in the continuation of life and success in the organization and is a fulcrum around which all other variables interact [53]. One of the reasons for the vital importance of leadership in the organization is its strong influence on the behavior of followers, so that it is claimed that the role of leadership in the organization determines the difference between great success or complete failure [18]. Undoubtedly, the key to the success and growth of social organizations and enterprises is the result of the effectiveness and positive actions of their leaders (54). Therefore, the activity of knowledge-based companies in an environment full of change that requires rapid response and appropriate adaptation to these change, requires the presence of agile leaders with high flexibility and environmental awareness and the ability to make rational and effective decisions in complex, unstable and unstable environments. Rapidly changing knowledge-based organizations can bring these organizations to shore of success by undergoing dramatic changes and transformations. Agile leaders who have the necessary emotional intelligence and skills and can promote effective cooperation and teamwork in the organization by communicating effectively and understanding the feelings of employees to guide their organization well in difficult situations and uncertainties and high complexities.Keywords: leadership, Agility, Agile Leadership, Knowledge Based Organizations}
-
هدف
پژوهش حاضر با هدف شناسایی و اولویت بندی پیشایندها و پسایندهای سبک رهبری چابک با استفاده از روش دلفی فازی صورت پذیرفت.
طراحی/ روش شناسی/ رویکرداین پژوهش از نوع پژوهش های آمیخته با رویکرد کیفی و کمی در پارادایم استقرایی است که از نظر هدف، کاربردی و از لحاظ ماهیت و روش، اکتشافی است. جامعه آماری پژوهش شرکت های دانش بنیان در استان لرستان هستند که 30 نفر از خبرگان آنها بر اساس اصل کفایت نظری و با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده اند. ابزار گردآوری داده ها در بخش کیفی مصاحبه و در بخش کمی پرسشنامه بود.
یافته های پژوهشنتایج پژوهش نشان دهنده آن است که از میان پیشایندهای رهبری چابک، انعطاف پذیری، مهارت تفکر خلاقانه، قابلیت مدیریت ذی نفعان، شخصیت یادگیرنده، آگاهی محیطی بالا و سواد دیجیتال مهم ترین عوامل هستند. همچنین از میان پسایندهای رهبری چابک، چابکی سازمان، افزایش رضایت مندی و تعهد کارکنان، افزایش رضایت مندی و تعهد مشتریان، ترویج تفکر خلاقانه و پرهیز از سکون، اشاعه فرهنگ یادگیری مداوم و افزایش کارایی و اثربخشی سازمان نیز مهم ترین پیامدهای این سبک رهبری در سازمان های دانش بنیان می باشند.
محدودیت ها و پیامدهااز جمله محدودیت های پژوهش به دسترسی دشوار به اعضای نمونه و زمان بر بودن جمع آوری اطلاعات از آنها، همچنین کم بودن ادبیات و مبانی نظری مرتبط با سبک رهبری چابک اشاره کرد.
پیامدهای عملیشناسایی و اولویت بندی پیشایندها و پسایندهای سبک رهبری چابک.
ابتکار یا ارزش مقالهرهبری چابک یک مفهوم نو و جدید در ادبیات رهبری و مدیریت است و پژوهش های انجام شده در این زمینه در داخل کشور بسیار اندک است، از این رو پژوهش حاضر با شناسایی عوامل موثر بر این سبک رهبری و پیامدهای آن هم د مبنایی برای پژوهش های آینده قرار گیرد و هم راهنمایی برای رهبران و مدیران سازمان های دانش بنیان برای به کارگیری مناسب این سبک رهبری باشد.
کلید واژگان: رهبری, چابکی, رهبری چابک, سازمان های دانش بنیان}PurposeThe aim of this study is to identify and prioritize the antecedents and consequences of agile leadership style using fuzzy Delphi method.
Design/Methodology/ApproachThis research is a type of mixed research with a qualitative and quantitative approach in the inductive paradigm, which is applied in terms of purpose and descriptive-survey in terms of nature and method. The statistical population of the research was knowledge-based companies in Lorestan Province, from which 30 experts were selected according to purposive sampling method. Data collection tools were in the qualitative part of the interview and in the quantitative part of the questionnaire.
Research FindingsThe results show that among the precedents of agile leadership, flexibility, creative thinking skills, stakeholder management ability, learner personality, high environmental awareness and digital literacy are the most important factors. Organizational Agility, increasing Employee satisfaction and commitment, increasing customer satisfaction and commitment, promoting creative thinking and avoiding stagnation, spreading the culture of continuous learning and increasing the efficiency and effectiveness of the organization are the most important consequences of this leadership style in knowledge-based organizations.Limitations & Consequences: Research limitations include difficult access to sample members and the time it takes to collect information from them, as well as the lack of literature and theoretical foundations related to agile leadership style.
Practical ConsequencesIdentifying and prioritizing the antecedents and consequences of agile leadership Style.Innovation or value of the Article: Agile leadership is a new concept in the leadership and management literature and research in this field is very limited in the country, so the present study by identifying the factors affecting this leadership style and its consequences, can also be a basis for further research and provide guidance for leaders and managers of knowledge-based organizations to make appropriate use of this leadership style.
Keywords: Leadership, Agility, Agile Leadership, Knowledge Based Organizations} -
مقدمه
رفتارهای شهروندی سازمانی رفتارهای فرانقشی هستند که باعث بهبود اثربخشی سازمان می شوند. هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر سرپرستی توهین آمیز بر رفتارهای شهروندی سازمانی پرستاران با نفش میانجی خستگی عاطفی در بیمارستان شهدای عشایر خرم آباد بود.
روش کارپژوهش حاضر از لحاظ هدف، کاربردی و از حیث جمع آوری داده ها از نوع تحقیقات توصیفی از شاخه مطالعات میدانی به شمار می آید که روش انجام آن به صورت پیمایشی بود. جامعه آماری پژوهش تعداد 230 نفر از پرستاران شاغل در بیمارستان شهدای عشایر خرم آباد بود که بر اساس جدول کرجسی و مورگان حجم نمونه ای به تعداد 140 نفر به روش تصادفی طبقه ای از میان آن ها انتخاب گردید. برای سنجش متغیرهای پژوهش از پرسشنامه ای که شامل سه بخش سرپرستی توهین آمیز، خستگی عاطفی و رفتارهای شهروندی سازمانی بود، استفاده شده است. پایایی پرسشنامه با استفاده از روش آلفای کرونباخ و روایی آن با استفاده از روایی همگرا به تایید رسید. برای تجزیه و تحلیل داده ها از مدل سازی معادلات ساختاری و نرم افزار Spss و PLS استفاده شده است.
یافته ها:
نتایج نشان دهنده این است که در سطح اطمینان 95 درصد سرپرستی توهین آمیز اثر منفی و معنی داری بر رفتارهای شهروندی سازمانی پرستاران دارد و خستگی عاطفی در رابطه سرپرستی توهین آمیز و رفتارهای شهروندی سازمانی پرستاران نقش میانجی دارد.
نتیجه گیریبا توجه به یافته ها می توان گفت سرپرستی توهین آمیز به صورت مستقیم روابط سرپرست-پرستار را مختل کرده که به دنبال این اختلال خستگی عاطفی پرستاران افزایش یافته و سطح انجام رفتارهای شهروندی سازمانی در آنها کاهش می یابد.
کلید واژگان: سرپرستی توهین آمیز, خستگی عاطفی, رفتارهای شهروندی سازمانی, پرستاران}Introuduction:
Organizational citizenship behaviors are extra-role behaviors that improve the effectiveness of the organization.The aim of this study was to investigate the effect of abusive supervision on nurses' organizational citizenship behaviors with the mediating role of emotional exhaustion, in Khorramabad Shohadaye Ashayer Hospital.
Materials and MethodsThe present study is a descriptive research in the field of field studies in terms of applied purpose and in terms of data collection, the method of which was survey. The statistical population of the study was 230 nurses working in Khorramabad Shohadaye Ashayer Hospital. Based on Krejcie and Morgan table, a sample size of 140 people was selected by stratified random sampling method. To measure the variables of the research, a questionnaire was used which included three sections of abusive supervision, emotional exhaustion and organizational citizenship behaviours. The reliability of the questionnaire was confirmed using Cronbach's alpha method and its validity was confirmed using convergent validity. For data analysis, structural equation modeling and Spss and PLS software have been used.
ResultsThe results show that at the 95% confidence level, abusive supervision has a negative and significant effect on nurses' organizational citizenship behaviours and emotional exhaustion has a mediating role in relation to abusive supervision and nurses' organizational citizenship behaviours.
ConclusionAccording to the findings, it can be said that abusive supervision directly disrupts the supervisor-nurse relationship, which leads to an increase in nurses' emotional exhaustion and a decrease in the level of organizational citizenship behaviors.
Keywords: Abusive supervision, Emotional exhaustion, Organizational citizenship behaviors, Nurses} -
مقدمه
مقاله حاضر با هدف بررسی تاثیر ادراک از نقش حمایتی سازمان و انگیزه های جامعه یار بر ماندگاری شغلی پرستاران بیمارستان دکتر شریعتی شهر تهران با در نظرگرفتن نقش متغیر میانجی تعهد عاطفی اجرا شده است.
روش کاراین تحقیق از نظر هدف، کاربردی و از نظر نحوه گردآوری داده ها، توصیفی است. همچنین از لحاظ شیوه جمع آوری داده ها در زمره پژوهش های پیمایشی قرار می گیرد. جامعه آماری شامل کلیه پرستاران شاغل در بخش های مختلف بیمارستان دکتر شریعتی شهر تهران به تعداد 211 نفر می باشد که به دلیل حجم جامعه، تمامی آنها به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. ابزار اصلی جمع آوری داده ها، پرسشنامه استاندارد است.
یافته هایافته ها نشان می دهد حمایت سازمانی ادراک شده با ضریب معناداری (115/21) بر ماندگاری شغلی و با مقدار معناداری (937/9) بر تعهد عاطفی تاثیر معنادار و مثبت دارد. انگیزه های جامعه یار با مقدار معناداری (052/23) بر ماندگاری شغلی و با ضریب معناداری (354/12) بر تعهد عاطفی اثر معنادار و مثبت می گذارد. همچنین، تعهد عاطفی با مقدار معناداری (000/8) بر ماندگاری شغلی تاثیر معنادار و مثبت دارد. سرانجام تعهد عاطفی با ضریب معناداری (235/42) اثر غیرمستقیم میانجی میان حمایت سازمانی ادراک شده و ماندگاری شغلی برجای می گذارد و در نهایت با مقدار معناداری (263/48) اثر غیرمستقیم میانجی بین انگیزه های جامعه یار و ماندگاری شغلی دارد.
نتیجه گیریبا توجه به نتایج به دست آمده مدیران می بایست در شرایط بحران ناشی از بیماری کرونا حمایت های خود را از پرسنل خط مقدم مبارزه با این بیماری بیشتر کرده و چنان ملموس پشتیبانی نمایند که از طرف کارکنان درک شود تا آنها نسبت به انجام وظایف محوله راغب تر گردند و متعهدانه عمل نمایند و هدفمند در شغل خود ماندگار شوند. افزون بر این، مشخص شد انگیزه های جامعه یار پرستاران به عنوان مولفه ای پیش برنده برای همیاری با مردم در شرایط کرونایی عمل نموده است.
کلید واژگان: حمایت سازمانی ادراک شده, انگیزه جامعه یار, تعهد عاطفی, ماندگاری شغلی}IntroductionThe aim of this article was to investigate the effect of Perceived of the supportive role of the organization and the motivations Prosocial on the job Sustainability of nurses at Dr. Shariati Hospital in Tehran by considering the mediating role of emotional commitment.
MethodsThis research is applied in terms of purpose and descriptive in terms of data collection. It is also included in survey research in terms of data collection methods. The statistical population includes all nurses working in different wards of Dr. Shariati Hospital in Tehran, 211 people, all of whom were selected as a statistical sample due to the size of the population. The main tool for data collection is the standard questionnaire.
ResultsFindings show that perceived organizational support with a significant coefficient (21/115) has a significant and positive effect on job retention and with a significant amount (9/937) on emotional commitment. Community motivations with a significant amount (23/052) have a significant and positive effect on job retention and with a significant coefficient (12/354) on emotional commitment. Also, emotional commitment with a significant amount (8,000) has a significant and positive effect on job retention. Finally, emotional commitment with a significant coefficient (42/235) leaves an indirect mediating effect between perceived organizational support and job retention, and finally with a significant amount (48/263) has an indirect mediating effect between societal motivations and job retention.
ConclusionsAccording to the results, managers should increase their support for front-line personnel in the event of a crisis caused by coronary heart disease and provide tangible support that is understood by employees so that they are more willing to perform their duties and Be committed and stay purposeful in your job. In addition, it was found that the nurses' societal motivations acted as a driving force for helping people in coronary conditions.
Keywords: Perceived Organization Support, Motivation Prosocial, Emotional Commitment, job Sustainability} -
در طی دهه گذشته، به شکل فزاینده ای بر مولفه رقابت پذیری سازمانی تاکید شده است و پژوهشگران چندین عامل تاثیرگذار بر این مهم را مطالعه کرده اند. باوجوداین، هنوز برخی عوامل در مباحث کنونی رقابت پذیری سازمانی ناشناخته مانده یا در ابعاد بسیار محدودی بررسی شده است. پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر داشبورد بازاریابی بر رقابت پذیری سازمانی با اثر میانجی گر متغیرهای حافظه بازاریابی و هوشمندی رقابتی انجام شد. این پژوهش ازنظر روش و ماهیت، ازجمله پژوهش های توصیفی همبستگی و ازلحاظ هدف، کاربردی است. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه استاندارد بود که روایی و پایایی آن به تایید رسید. جامعه آماری پژوهش، شامل 726 نفر از کارشناسان و مدیران شرکت های فعال بیمه استان لرستان بود که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده، 251 پرسشنامه به تعداد اعضای نمونه توزیع شد. تحلیل داده های جمعیت شناختی و همچنین آزمون پایایی پرسشنامه به کمک نرم افزار SPSS و تجزیه وتحلیل سایر داده ها، از روش کمترین توان دوم جزیی با استفاده از نرم افزار Visual PLS انجام شده است. نتایج پژوهش نشان دهنده آن است که مولفه های داشبورد بازاریابی، حافظه بازاریابی و هوشمندی رقابتی هرکدام به تفکیک اثر مثبت و معناداری بر رقابت پذیری سازمانی دارد و همچنین، داشبورد بازاریابی با درنظرگرفتن اثر متغیرهای میانجی گر حافظه بازاریابی و هوشمندی رقابتی بر رقابت پذیری سازمانی اثر مثبت و معناداری دارد. مدیران شرکت های بیمه ای باید انعطاف پذیری را در طراحی و استفاده از داشبورد بازاریابی خود ایجاد کنند و از متغیرهای حافظه بازاریابی و هوشمندی رقابتی استفاده کنند تا ارزشی را که داشبورد تولید می کند، افزایش دهند و توان رقابتی سازمان خود را ارتقا بخشند.
کلید واژگان: داشبورد بازاریابی, رقابت پذیری سازمانی, حافظه بازاریابی, هوشمندی رقابتی}Over the past decade, organizations have increasingly recognized the value of the component of organizational competitiveness and researchers have studied several factors affecting it. However, some factors in the current issues of organizational competitiveness are still unknown or have been studied in very limited dimensions. The aim of this study was to investigate the effect of marketing dashboard development on organizational competitiveness mediated by marketing memory and competitive intelligence. This research was based on an applied method in terms of purpose and a descriptive method in terms of correlation. The statistical population included 726 experts and managers of the active insurance companies in Lorestan Province. The sample size was selected to include 251 people by using simple random sampling method and Cochran's formula. The data were collected by using a questionnaire, the validity and reliability of which were confirmed. SPSS and Visual PLS statistical software were utilized to analyze the data. The results showed that the marketing dashboard component had a positive and significant (direct) effect on organizational competitiveness. Also, the components of marketing memory and competitive intelligence had a positive and significant effect on organizational competitiveness. Moreover, marketing dashboard was found to have a positive and significant effect on organizational competitiveness by considering the effects of the interfering variables of marketing memory and competitive intelligence.
.Keywords: Marketing Dashboard, Organizational Competitiveness, Marketing Memory, Competitive intelligence} -
سازمان پدیدهای اجتماعی است که جهت دستیابی به اهداف مشترک، با استفاده از افراد و گروههایی که با هم در تعامل اند، فعالیت میکند. چون سازمان پدیدهای اجتماعی است الگوها و هنجارهایی که اعضای سازمان از آن تبعیت میکنند باید موزون و هماهنگ باشند تا سازمان دچار بینظمی و آشوب نشود. در واقع سازمانها به منزله پدیدههای اجتماعی میتوانند دچار بیهنجاری، آشفتگی، بینظمی، و آشوب شوند که از لحاظ نظری به این پدیده آنومی سازمانی گفته میشود. از این رو، پژوهش حاضر با هدف واکاوی پیشایندها و پسایندهای آنومی سازمانی انجام شد. این پژوهش در زمره پژوهش های آمیخته و از نوع کیفی و کمی است. جامعه آماری پژوهش را خبرگان، متشکل از مدیران صفی و ستادی در بانک رفاه کارگران لرستان، تشکیل دادند که با استفاده از روش نمونهگیری هدفمند و اصل کفایت نظری تعداد 30 نفر به عنوان اعضای نمونه انتخاب شدند. در بخش کیفی پژوهش برای گردآوری اطلاعات از مصاحبه نیمهساختاریافته و در بخش کمی از پرسشنامه بهره گرفته شد. به این ترتیب اطلاعات بهدستآمده در بخش کیفی با استفاده از نرم افزار Atlas.ti و روش کدگذاری و در بخش کمی با روش دلفی فازی تحلیل شد. نتایج پژوهش حاکی از آن است که فضای غیراخلاقی حاکم بر سازمان، رهبری و مدیریت ضعیف، خویشاوندسالاری و تبعیض، ارتباطات ضعیف، عدم شایسته سالاری، و فقدان نظام ارزشیابی مناسب مهمترین پیشایندهای آنومی سازمانی هستند. علاوه بر این، کاهش عملکرد فردی و سازمانی، فساد اداری، کاهش سودآوری و سهم بازار، عدم رقابتپذیری، کاهش وفاداری، و از دست دادن مشتریان مهم ترین پسایندهای آنومی سازمانی اند.
کلید واژگان: آشفتگی, آنومی, آنومی سازمانی, بی نظمی}An organization is a social phenomenon that acts to achieve a common goal using individuals and groups who interact with each other. Since the organization is a social phenomenon, the models and norms that are followed by the members of the organization should be balanced and congruent so that the organization can stay away from disorder and chaos. In fact, organizations – as social phenomena – can get afflicted with anomaly, turmoil, disorder, and chaos; this state is theoretically called organizational anomie. Consequently, the study at hand was carried out to explore the antecedents and consequences of organizational anomie using a mixed methods approach. The statistical population of the study was comprised of the related experts, including the staff and line managers of Refah Kargaran Bank in Lorestan Province, Iran, out of which 30 individuals were selected using purposive sampling and theoretical sufficiency principle. In the qualitative phase of the study, data was collected using semi-structured interviews, while a questionnaire was used to collect data in the quantitative phase. Then, the data obtained in the qualitative phase was analyzed using ATLAS.ti software and coding method, while the quantitative data of the study was analyzed using the Fuzzy Delphi method. The findings reveal that the unethical atmosphere of the organization, weak leadership and management, favoritism and partiality, weak communications, lack of meritocracy, and lack of an appropriate evaluation system are the main antecedents of organizational anomie. Moreover, reduced personal and organizational performance, administrative corruption, reduced profitability and market share, lack of competitiveness, reduced loyalty, and loss of customers are the main consequences of organizational anomie.
Keywords: Chaos, anomie, Organizational anomie, Disorder} -
با افزایش حساسیت جوامع به مباحث محیطی، اقداماتی همچون مسیولیت اجتماعی شرکت، حفاظت محیط زیست، عملکرد پایدار، و تولید ناب مورد توجه استراتژیست ها و ذی نفعان کلیدی شرکت ها قرار گرفته است. به عبارت دیگر آلودگی محیط زیست به یکی از چالش های مهم جهانی تبدیل شده و شرکت های فرآوری ضایعات به منزله صنایع با ارزش افزوده بالا و آینده دار شناخته می شوند. هدف از این پژوهش بررسی تاثیر اقدامات مدیریت منابع انسانی سبز بر نوآوری سبز با نقش میانجی فرهنگ سازمانی سبز بود. جامعه آماری پژوهش مدیران و کارشناسان شرکت های فرآوری ضایعات در شهرک های صنعتی استان تهران بودند که بر اساس جدول مورگان از میان آن ها نمونه ای با حجم 165 نفر به روش طبقه ای متناسب انتخاب شد. برای سنجش متغیرهای پژوهش از پرسشنامه استفاده شد. پایایی پرسشنامه ها با روش آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی به تایید رسید و برای تجزیه وتحلیل داده ها از مدل سازی معادلات ساختاری و نرم افزار pls استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد اقدامات مدیریت منابع انسانی سبز در شرکت های فرآوری ضایعات هم به صورت مستقیم و هم از طریق فرهنگ سازمانی سبز بر نوآوری سبز تاثیر مثبت و معنادار دارد. نتایج پژوهش نشان دهنده آن است که مقصود از اقدامات مدیریت منابع انسانی سبز آموزش کارکنان در جهت ارتقای سطح توانایی ها و مهارت ها و دانش سبز و ایجاد انگیزه به منظور به کار بردن آن مهارت ها و توانایی ها در جهت اهداف سازمانی است. این اقدامات آموزشی و تشویقی، که توسط مدیران سطوح بالای سازمانی صورت می پذیرند، به مرور به جزیی از فرهنگ سازمان تبدیل خواهند شد که خروجی آن کاهش مصرف انرژی، کاهش آلودگی، استفاده کارآمد از مواد بازیافت، و ارایه محصولات حامی محیط زیست خواهد بود.
کلید واژگان: اقدامات مدیریت منابع انسانی سبز, فرهنگ سازمانی سبز, نوآوری سبز}With the increase in the sensitivity of communities to environmental issues, activities such as corporate social responsibility, protection of natural environment, sustainable performance, and lean manufacturing have grabbed the attention of strategists and key stakeholders of companies. In other words, the environmental pollution has turned into one of the most important global challenges, and the waste processing companies have come to be known as prosperous and high added-value industries. The purpose of this study was to examine the effects of human resource management measures on green innovation through the mediating role of greet organizational culture. The statistical population of the study was comprised of the managers and office clerks of the waste processing companies in the industrial towns of Tehran province, out of which a sample of 165 individuals was selected based on Morgan’s table using proportionate stratified sampling. Questionnaires were used to measure the research variables. The reliability of questionnaires was confirmed using Cronbach’s alpha and combined reliability, and the obtained data was analyzed using statistical equation modeling and PLS software. The results of the study show that the green human resource management measures in the waste processing companies have positive, significant effects on green innovation both directly and through green organizational culture. The findings indicate that the purpose of implementing green human resource management measures is to train the staff in order to enhance their green abilities, skills, and knowledge and to encourage them to use these skills and abilities for the organizational purposes. These educational and persuasive measures that are carried out by the high-ranking organizational managers will gradually turn into a part of the organizational culture, the outcome of which is the reduction of energy consumption, the reduction of pollution, the efficient use of recyclable materials, and the provision of environment-friendly products.
Keywords: green human resource management measures, Green organizational culture, green innovation} -
مدیریت استعداد جهانی می تواند تاثیرات مثبت قابل توجهی بر عملکرد سازمان ها داشته باشد. شناسایی فرایندها، بسترها و عوامل ایجاد کننده مدیریت استعداد جهانی می تواند در بهبود عملکرد سازمان های ورزشی موثر واقع شود. هدف از این تحقیق تبیین عوامل موثر بر مدیریت استعداد جهانی با تاکید بر توسعه سرمایه انسانی در سازمان های ورزشی ایران است. این تحقیق با روش تحقیق کیفی و با ماهیت اکتشافی- توصیفی انجام گرفت. از طریق نمونه گیری هدفمند گلوله برفی و بر اساس مصاحبه های عمیق، داده های تحقیق از متخصصان و مدیران سازمان ها جمع آوری شد. بر اساس روش نظریه داده بنیاد سیستماتیک، داده ها پس از کد گذاری تجزیه و تحلیل شدند. نتایج تحقیق عواملی همچون عوامل برون سازمانی و درون کشوری، عوامل ساختاری، عوامل محیطی، عوامل رفتاری، عوامل مدیریتی، عوامل خارج از سازمان و کشور، هوشمندی منابع انسانی، هوشمندی رقبا، هوشمندی مشتریان و هوشمندی بازار را بعنوان علل موثر مدیریت استعداد جهانی شناسایی نمود. بر اساس مدل طرح شده توصیه می شود که نقش عوامل مختلف موثر بر مدیریت استعداد جهانی مد نظر قرار گرفته و برای ترویج و رشد این مهم تدابیر نظام مندی اندیشیده شود.
کلید واژگان: مدیریت استعداد, مدیریت استعداد جهانی, هوشمندی, نظریه داده بنیاد}Global talent management can have significant positive impacts on the performance of organizations. Identification of processes, substrates and agents of global talent management can be effective in improving the performance of sports organizations. The aim of this study is to explain the factors influencing global talent management with emphasis on human capital development in Iranian sports organizations. this research was carried out by qualitative research with an exploratory- discriptive nature. Through a snowball targeted sampling and based on deep interviews, the research data was collected from experts and managers. According to the Grounded theory method, data was analyzed after encoding. The results of research have identified factors such as inter-organizational and intra-country factors, structural factors, environmental factors, behavioral factors, managerial factors, agents outside the organization and country, intelligence of human resources, intelligence of competitors, intelligence of customers and intelligence of the market as effective causes of global talent management. Based on the proposed model, it is recommended that the various role of effective global talent management be considered and considered to promote and develop this important system of measures.
Keywords: Talent management, global talent management, Intelligent, Grounded Theory}
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.