فهرست مطالب طاهر نژاد ستاری
-
گیاه کنوکارپوس (Conocarpus erectus L) از درختان مانگروی زینتی و همیشه سبز مناطق استوایی است که سازش زیادی با تنش های محیطی دارد. این گیاه در 10 سال اخیر در استان های جنوبی ایران به ویژه در شهر اهواز، مورد استفاده گسترده قرار گرفته است. ویژگی های تشریحی ریشه، ساقه و برگ این گیاه، با استفاده از برش های دستی و بررسی اندام های زایشی با استفاده از روش های سلول- بافت شناسی مورد بررسی قرار گرفت. مشاهدات گل ها کرک های فراوان را در سراسر سطح اندام های گیاه نشان داد. اندازه گیری میزان کمی پروتیین ها، با روش برادفورد و بررسی کیفی آنها با الکتروفورز SDS-PAGE انجام شد. برای اندازه گیری توان آلرژی زایی دانه های گرده، عصاره های 5 درصد تهیه شده دو فصل بهار و پاییز، در سه نوبت به میزان 75 میکرولیتر با فاصله زمانی 10 روز به خوکچه های هندی تزریق شدند و سپس 8 ساعت و یک هفته بعد از آخرین تزریق، خون گیری از خوکچه ها برای آزمون های سرولوژی و سنجش IgE به روش الایزا انجام شد. نتایج نشان داد، محتوای کمی پروتیین های گرده ای فصل پاییز، از فصل بهار بیشتر است. بررسی محتوای کیفی پروتیین های گرده ها در فصل پاییز، باندها را در محدوده 10، 15،25 و 30 کیلودالتون نشان داد. در ارزیابی توان آلرژی زایی دانه های گرده در دو فصل بهار و پاییز، آزمونهای پوستی، IgE ، میزان قندخون، تفاوت معنی داری را در فصل پاییز نسبت به بهار نشان دادند.
کلید واژگان: آلرژی, اهواز, کنوکارپوس, گرده}Cenocarpus erectus L. or Button mangrove is native to Bermuda, West Indies, and USA . It can withstand a range of ambient temperatures (15 ˚C - 50 ˚C) but appears to be slightly frost sensitive. The plants has been used from 2000 to the provinces of Ahwaz.The aim of this research studied allergenic properties pollen grains in Cenocarpus erectus L. in two different seasons spring and autumn. pollen grains from different regions of Ahwaz were studied and tissues organs by optical and scanning electron microscope. Pollens were collected and extracted in PBS. As an experimental model, 21 male Gina pigs were divided into three groups and Pollen extraction injected each 10 days. . NPT and OPT tests using spring and autumn crude extracts were also performed on pre-sensitized guinea pigs.The spring and autumn extracts induced IgE in blood, glucose level was tested and positive skin tests in Sensitized guinea pigs. Eight hours and one week after the blood samples were taken from guinea pigs. Autumn quantity is more than spring. SDS-PAGE analysis of autumn protein content showed apparent major bands ranging from 10,15,25,30 KD respectively.The skin test, clinical test, IgE, glucose level, showed different results in autumn and spring.
Keywords: Ahwaz, Allergy, Cnnocarpus, pollen} -
مقدمه
کلاولانیک اسید، نخستین مهار کننده بتالاکتامازی است که استفاده بالینی یافته و مصرف آن از سال 1981 آغاز شده است. این مهارکننده محصول طبیعی تخمیر استرپتومایسس کلاولی جروس است و در محافظت از بتالاکتام ها مهم ازجمله بتالاکتامازهای گروه A و آنزیم های تجزیه کننده کولکساسیلین در گروه D موثر است. مطالعه حاضر با هدف بهینه سازی ترکیبات محیط کشت تخمیر ازنظر منبع کربن در تولید کلاولانیک اسید انجام شد.
مواد و روشهادر پژوهش حاضر، اثر غلظت های 15 گرم برلیتر گلیسرول، 17 گرم برلیتر سبوس گندم و 18/1 گرم برلیتر گلوکز روی تولید کلاولانیک اسید بررسی شد. پس از گذراندن مراحل اسپورزایی، بذردهی و تخمیر، تاثیر غلظت های مختلف گلیسرول، سبوس گندم و گلوکز روی شاخص های اسیدیته، وزن تر زیست توده و تغییرات ریخت شناسی سویه استرپتومایسس کلاولی جروس با میکروسکوپ نوری بررسی شد. غلظت کلاولانیک اسید تولید شده به روش اسپکتروفتومتری اندازه گیری شد.
نتایجنتایج نشان دادند بیشترین میزان تولید کلاولانیک اسید با تمام پیش ماده ها در روز هشتم رخ می دهد. استفاده از 15 گرم بر لیتر گلسیرول سبب تولید 3/238 میلی گرم برلیتر کلاولانیک اسید شد که بیشترین میزان تولید را داشت و سبب کاهش هزینه های تولید شد.
بحث و نتیجه گیریباتوجه به قیمت، دردسترس بودن و همچنین افزایش تولید بازده گلیسرول و سبوس گندم (در مقایسه با روغن ذرت)، تولید کلاولانیک اسید در محیط های حاوی گلیسرول و سبوس گندم آسان تر انجام می شود.
کلید واژگان: کلاولانیک اسید, بتالاکتاماز, وزن تر زیست توده, استرپتومایسس کلاولی جروس}IntroductionClavulanic acid is the first B-Lactamase inhibitor that has been used clinically since 1981. This inhibitor is the natural product of the fermentation of Streptomyces clavuligerus and is useful for protecting B-lactams against lots of important B-lactamases such as Group A B-lactamases and Group D Cloxacillin lysis enzymes. The aim of this study was to optimize the composition of the fermentation medium in terms of the carbon source in the production of clavulanic acid.
Materials and MethodsIn this experiment, the influence of different concentrations of glycerol 15 g/L, wheat bran 17 g/L, and glucose 18.1 g/L on the production of clavulanic acid was tested. After passing the levels of sporulation, seeding, and fermentation, the influence of different concentrations of glucose, wheat bran, and glycerol on pH rates, biomass, and morphology of Streptomyces clavuligerus was tested by the light microscope. The concentration of clavulanic acid produced was measured by spectrophotometry.
ResultsAccording to the results, the highest production of clavulanic acid in all substrates was on the eighth day. The use of glycerol at a concentration of 15 g/l produced 238.3 mg/l clavulanic acid, which had the highest production rate and also reduced production costs.
Discussion and ConclusionDue to the price, availability, and also increasing the production of glycerol and wheat bran (compared to corn oil), the production of clavulanic acid in environments containing glycerol and wheat bran is easier and more convenient.
Keywords: Clavulanic acid, Beta-lactamase, Biomass, Streptomyces clavuligerus} -
در این مطالعه، خصوصیات ریخت شناسی دانه گرده یازده گونه از جنس های Autonoe، Fessia، Othocallis، Prospero، Scilla و Zagrosiaبه وسیله میکروسکوپ نوری (LM)، میکروسکوپ الکترونی نگاره (SEM) و دو گونه F. bisotunensis و Z. persica با میکروسکوپ الکترونی گذاره (TEM) صورت گرفت. بر اساس نتایج، شکل کلی دانه های گرده شامل بیضی پهن (oblate) و بیضی کشیده (peroblate) و دانه های گرده با اندازه متوسط تا بزرگ طبقه بندی شد. تزیینات اگزین در سطح استوایی دانه گرده، کنار شیار و تزیینات داخل شیار دارای تنوع بود و به صورت مشبک ریز(microreticulate) ، مشبک ریز - چین و چروک دار (microreticulate-fossulate)، مشبک ریز - مشبک (microreticulate-reticulate)، مشبک - مشبک ریز (reticulate-microreticulate)، چین و چروک دار (fossulate)، تکمه ای ریز (microtuberculate)، تکمه ای درشت - مشبک (macrotuberculate-reticulate)، مشبک - تکمه ای (reticulate-tuberculate) و تکمه ای (tuberculate) مشاهده گردید. در دو گونه F. bisotunensis و Z. persica، لایه اگزین خارجی semitectate و لایه اگزین درونی (endexine) در گونه Z. persica وجود داشت. بر اساس دندوگرام حاصل از صفات کیفی ریخت شناسی دانه گرده، جنس های مورد نظر در سه گروه و شش زیرگروه قرار گرفتند و زیرگروه ها با تقسیمات سطح جنس تا حدودی مطابقت داشتند. عدم تطابق مربوط به دو گونه F. bisotunensis و Z. persica که از دو جنس متفاوت در یک زیرگروه قرار گرفتند، بررسی فراساختار دیواره دانه گرده، این دوجنس را نیز از یکدیگر متمایز نمود. بنابراین صفات کیفی ریخت شناسی دانه گرده همراه با یافته های مربوط به فراساختار دیواره دانه گرده، دارای ارزش تاکسونومیک هستند و در تعیین تقسیمات جنس های مورد نظر می توانند مفید واقع گردند.
کلید واژگان: اگزین درونی, دانه گرده, Fessia, Zagrosia}In this study, morphological characteristics of eleven species of genera Autonoe, Fessia, Othocallis, Prospero, Scilla and Zagrosia were studied by Light Microscopy (LM), Scanning Electron Microscopy (SEM) and two species of F. bisotunensis and Z. persica was performed by Transmission Electron Microscopy (TEM). Based on the results, the general shape of the pollen grains was classified as oblate and peroblate and medium to large pollen grains. Exine ornamentation varied at equatorial grained surface, near groove and intra-groove decorations and was microreticulate, microreticulate-fossulate, microreticulate-reticulate, reticulate-microreticulate, fossulate, microtuberculate, coarse-grained (macrotuberculate-reticulate), reticulate-tuberculate and a tuberculate was observed. In two species of F. bisotunensis and Z. persica, there was an external exit layer of semitectate and an endogenous exine layer in Z. persica. The dendrogram obtained from pollen grain qualitative characters were placed these taxa in three groups and six subgroups and the subgroups were partly matched by genera level. F. bisotunensis and Z. persica that belonged to two different genera were placed in one subgroup and the pollen grain ultrastructure was different between them. Therefore, the pollen grain morphological characters with ultrastructure characters have valuable role in the genus level taxonomy.
Keywords: Endexine, Pollen grain, Fessia, Zagrosia} -
تخریب لایه ازن و پیامدهای ناشی از آن ازجمله تابش مستقیم اشعه ماورای بنفش بر کره زمین و اثرات آن بر گیاهان زراعی و دارویی از جمله مباحثی است که مطالعات بسیار کمی روی آن صورت گرفته است. هدف این مطالعه بررسی تاثیر پرتوهای فرابنفش بر رشد و برخی شاخص های فیزیولوژیک و بیوشیمیایی گیاه خرفه (Porulaca oleracea L.) بود. این پژوهش در شرایط یکنواخت محیطی به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی با سه تکرار انجام شد. گیاهان خرفه بعد از مرحله 6برگی به صورت یک روز در میان و به مدت 15 روز درمعرض پرتوهای فرابنفش (پرتو UV-A و UV-B در سه زمان 20، 40 و 60 دقیقه، و پرتو UV-C در پنج زمان 10، 20، 30، 40، 60 دقیقه) قرارگرفتند. بررسی ها نشان داد که هیچ یک از تیمارهای به کاربرده شده بر رشد ریشه اثر چندانی ندارند، ولی سه تیمار 60 دقیقهUV-A ، 60 دقیقه UV-B و10 دقیقه پرتو UV-C باعث افزایش رشد طولی ساقه، وزن تر و خشک کل گیاه در مقایسه با شاهد می شود. بیشترین فعالیت آنزیم های دفاعی، محتوای فنولی، فلاونوییدی و آنتی اکسیدانی در تیمار پرتو UV-B در مدت زمان 60 دقیقه مشاهده شدند. به طور کلی نتایج بیانگر آن است که گیاه خرفه گیاهی حساس به پرتو فرابنفش است. در عین حال، اعمال تنش نوری فرابنفش به صورت کنترل شده می تواند یک استراتژی جایگزین جدید برای افزایش بهره وری گیاه دارویی خرفه ارایه دهد که همان کاربرد پرتو UV-B در مدت زمان 60 دقیقه به عنوان تقویت کننده جدید رشد گیاه، در مقایسه با تیمار UV-A و تیمار UV-C است.
کلید واژگان: آنتی اکسیدان, پرتو فرابنفش, رنگیزه, گیاه خرفه}The increased effects of UV radiation are observed as a result of the reduced ozone layer with increasing atmospheric pollution. The aim of this study was to investigate the effects of UV radiations on growth and some physiological and biochemical parameters of Portulaca oleracea L. Experiments were performed under controlled greenhouse conditions using a completely randomized design with three replications. Purslane plants were treated with UV rays (UV-A at three times 20, 40 and 60 minutes, UV-B at three times 20, 40 and 60 minutes, and UV-C at five times 10, 20, 30, 40, 60 minutes). The results indicated that changes in root growth were not significant, but shoot length, wet and dry weight of plant increased compared to control in the three groups treated with 60 min UV-A, 60 min UV-B and 10 min UV-C. the treatment with 60 min UV-B increased the activity of defense enzymes, phenolic, flavonoid and antioxidant contents significantly more than the other UV treatments. In general, the results indicate that the purslane plant is sensitive to UV radiation. However, applying controlled UV light can provide a new alternative strategy to increase crop productivity, that is the same application of 60 min UV-B as a novel plant growth booster, in comparison with UV-A and UV-C treatment.
Keywords: Antioxidant, UV ray, pigment, purslane} -
جلبک ها از جمله مهمترین گروه از موجودات فتوسنتزکننده هستند که کیفیت آب را به طور قابل ملاحظه ای تحت تاثیر قرار میدهند. با وجود اینکه جلبک ها یکی از بخش های اصلی زنجیرههای غذایی اکوسیستم های آبی را تشکیل می دهند، مطالعات محدودی در رابطه با جلبک های آب شیرین ایران انجام شده است. جلبک های رشته ای جزء مهمی از پوشش گیاهی رودخانه ای را تشکیل می دهند. با توجه به اینکه آب رودخانه بالیخلو به عنوان منبع آب شرب شهر اردبیل استفاده می شود، در این مطالعه، بررسی جلبک های این رودخانه مورد توجه قرار گرفت و در مجموع 18 آرایه جلبک رشته ای شناسایی شد. بیشترین تعداد با 9 گونه به Cyanobacteriae رده Cyanophyceae متعلق است و پنج گونه، متعلق به Chlorophyta بود. در این بررسی چهار گونه برای اولین بار از ایران گزارش میشود شامل گونه های Audouinella eugenea ، Arthrospira gigantea ، Homoeothrix janthina وTychonema bourrellyi.
کلید واژگان: اپی لیت, اپی فیت, آرایه شناسی, سیانوباکتری, یامچی}Nova Biologica Reperta, Volume:7 Issue: 3, 2020, PP 331 -345Algae are the most important group of organisms which considerably affect the water quality. Although algae constitute one of the fundamental parts of the aquatic food chains, only few researches deal with the freshwater algae of Iran. Filamentous algae are important components of the river vegetation. The Balikhlou River is utilized as a source to obtain drinking water for the city of Ardabil, therefore, the algae flora of this river was studied and a total number of 18 taxa of filamentous algae were determined, of which nine species were belonged to the Cyanophyceae class of Cyanobacteriae, while five speciesof which were belonged to the Chlorophyta. In addition, four species were recorded for the first time from Iran, i.e., Audouinella eugenea, Arthrospira gigantea, Homoeothrix janthina and Tychonema bourrellyi.
Keywords: Epilthic, Epiphytic, Taxonomy, Cyanobacteria, Yamchi} -
گرم شدن تدریجی زمین به دلیل استفاده بی رویه از سوخت های فسیلی، افزایش قیمت، آلودگی های زیست محیطی و تولید گازهای گلخانه ای سبب شده تا دانشمندان درصدد تولید سوختی تجدیدپذیر و جایگزین سوخت های فسیلی باشند. این مطالعه با هدف بررسی پتانسیل چهار گونه جلبک سبز به عنوان مواد خام تولید کننده چربی برای سنتز بیو دیزل انجام شد. بعد از خالص سازی، نمونه هادر محیط کشت BBM و N8 در دمای 25 درجه سانتی گراد تحت نور دائمی و 7 pH نگهداری شدند. نرخ رشد، میزان رنگیزه کلروفیل، کاروتنوئید و میزان لیپید نمونه ها اندازه گیری شدند. میزان کل اسیدهای چرب با کمک دستگاه FTIR و پروفایل اسیدهای چرب با استفاده ازدستگاه GC-Mass سنجیده شد. نتایج نشان داد بالاترین میزان رشد و تولید بیومس و کمترین زمان تقسیم و همچنین بیشترین میزان تولید لیپید مربوط به جلبک سبزISC 94 Scenedesmus spمی باشد. در جلبک سبزISC 94 Scenedesmus sp، پالمتیک اسید (74/42 درصد)، استئاریک اسید (56/29 درصد)، پالمیتولئیک اسید (2/10 درصد)، اولئیک اسید (72/6 درصد)، لینولئیک اسید (72/1 درصد)، α- لینولنیک اسید (636/1 درصد) اندازه گیری شد. به علاوه، آنالیز لیپیدها نشان داد که 80 درصد اسیدهای چرب از نوع اشباع و غیراشباع با یک پیوند دوگانه بودند. همچنین پالمیتیک اسید و اولئیک اسید مهم ترین اسیدهای چرب جداسازی شده می باشند. بنابراینسندسموس به دلیل تولید بالاترین و بهترین محتوای لیپیدی می تواند به عنوان یک کاندید مناسب برای سوخت بیو دیزل معرفی گردد.کلید واژگان: سوخت زیستی, جلبک های سبز, درصد اسیدهای چرب و کروماتوگرافی گازی}Global warming, due to the excessive use of fossil fuels, rising prices, environmental pollution, and greenhouse gas emission, have made scientists produce a renewable fuel as a replacement for fossil fuels. The aim of this study was to evaluate the potential of four species of green algae as raw materials for biodiesel production. After purification, samples were kept in BBM and N8 culture medium at 25° C, pH 7, and under constant light. Growth rate, chlorophyll content, carotenoid concentration, and lipid content were measured. The total fatty acid contents and fatty acid profiles were measured with FTIR and GC-Mass, respectively. Findings showed that the highest growth rate and biomass production, and the minimum division time and also the maximum lipid contents belonged to the green algae Scenedesmussp ISC 94. Moreover, palmitic acid (42.74%), stearic acid (29.56%), palmitoleic acid (10.2%), oleic acid (6.72%), linoleic acid (1.72%), and α-linolenic acid (1.64%) were measured in Scenedesmussp ISC 94. The fatty acid composition of the microalgal lipid comprised over %80 of saturated and monounsaturated fatty acids with a double bound. Also, palmitic and oleic acids were the majore fatty acids isolated. Therefore, ecause of high lipid production and the best lipid content, Scenedesmussp ISC 94 is recommended for its potential as a biodiesel feedstock.Keywords: Biodiesel, Fatty acid percent, Gc, Green algae}
-
به منظور بررسی اثر آب مغناطیده بر اندام های رویشی و تعداد روزنه، بذرهای عدس در دو گروه، در یک زمین آزمایشی کشت شدند. یک گروه با آب معمولی و دیگری با آب مغناطیده آبیاری شدند. برای بررسی ساختار تشریحی و روزنه به ترتیب از روش های متداول سلول- بافت شناسی ومیکروسکوپ الکترونی نگارهاستفاده شد. نتایج نشان دادند در گیاهان تیمار، مریستم رویشی حجیم تر و کشیده تر شده، همچنین در این گیاهان افزایش فراوانی و تراکم عناصر چوب درساقه، دمبرگ و ریشه و نیز افزایش قطر ریشه و وسعت استوانه مرکزی و کاهش وسعت ناحیه پوست و افزایش تراکم و فشردگی سلول های پارانشیم مزوفیل اسفنجی مشاهده شد. به طور کلی می توان نتیجه گرفت، آب مغناطیده سبب بهبود ویژگی های رشد و در نتیجه کاهش دوره رشد عدس شد، که این موضوع در کاهش آب مصرفی برای آبیاری از اهمیت ویژه ای برخوردار است.
کلید واژگان: آب مغناطیده, اندامهای رویشی, روزنه, عدس} -
(.Centella asiatica (L از جمله گیاهان دارویی پرمصرف و محبوب در سراسر دنیا است که در خاورمیانه، اروپا و آمریکا دارای محبوبیت فراوانی است. این گیاه دارای خواص ضد باکتری و ضد قارچی بوده و در درمان آسم و برونشیت نیز به کار می رود. در سال های اخیر به دلیل بهره برداری نامحدود و بدون برنامه از این منبع گیاهی، و تلاش های ناکارآمد در احیای این گونه گیاهی دارویی ارزشمند، ذخیره گیاهی .(Centella asiatica (L در طبیعت به طور چشمگیری کاهش یافته و در معرض خطر نابودی قرار دارد. در همین راستا علاقه به تکنیک های کشت in vitro از جمله تکنیک ریزازدیادی از طریق کشت بافت جهت تکثیر این گیاه ارزشمند افزایش یافته است. در این پژوهش نیز ریزازدیادی این گیاه از طریق کشت بافت گیاهی برای نخستین بار در ایران توسط ریزنمونه های گره ای بررسی شد. جهت تکثیر، بخش های گره ای از نمونه های جمع آوری شده از عرصه در استان گیلان، پس از سترون سازی در محیط کشت MS حاوی -1 mgL1 BA و -1 mgL 1/0 IBA مستقر گردیدند. پس از یک ماه، ریزنمونه های رشد یافته به منظور دست یابی به بهترین تیمار شاخه زایی، تحت 9 تیمار هورمونی مختلف مورد آزمایش قرار گرفتند. با بررسی نتایج، محیط کشت MS حاوی -1 mgL5/0 BA و -1 mgL 5/0 2ip و -1 mgL 1/0 NAA به عنوان تیمار برتر شاخه زایی معرفی شد. جهت ریشه زایی و سازگاری در گلخانه، بررسی 11 تیمار هورمونی مختلف در محیط کشت MS نشان داد که تیمار حاوی -1 mgL5/0 IBA بهترین نتایج را در برداشته است.کلید واژگان: Centella asiatica (L, ), ریزازدیادی, کشت بافت گیاهی}Centella asiatica (L.) is a popular and highly usable herb in the Middle East, Europe and the United States. It has anti-bacterial and anti-fungal properties, and is also used to treat asthma and bronchitis. In recent years, due to overexploitation, and ineffectual efforts to revitalize this valuable herbal source, the abundance of C. asiatica (L.) in nature has suffered significantly, increasing the risk of its extinction. Therefore, interest in micropropagation of this valuable herb through in vitro plant tissue culture techniques has grown considerably. In this study also, for the first time, the micropropagation of this valuable medicinal plant was carried out through plant tissue culture by nodal explants. In order to proliferation, nodal explants collected from herbal material in Gilan province, after sterilization were cultured in MS medium supplemented with BA 1 mgL-1and IBA 0.1 mgL-1. After 1 month, For studying the in vitro shoot proliferation responses, free-contaminated shoot explants were cultured in 9 treatments of modified MS medium, and MS medium supplemented with BA 0.5 mgL-1, 2ip 0.5 mgL-1 and NAA 0.1 mgL-1 was selected as the best treatment. In the comparison of the effect of 11 different hormonal treatments in MS medium on rooting percentage and acclimatization, the MS medium supplemented with IBA 0.5 mgL-1 was chosen as the best treatment.Keywords: Centella asiatica (L.), Micropropagation, Plant Tissue Culture}
-
گندم مهم ترین گیاه زراعی و منبع اصلی غذا برای بیش از40 درصد مردم جهان است. این گیاه دارای دامنه سازگاری زیادی بوده و در ناحیه بسیار وسیعی از دنیا کشت و کار می شود. اهمیت گندم به دلیل خصوصیات ویژه جذب آب و کشسانی خمیر آن است که ناشی از وجود پروتئین گلوتن در آندوسپرم دانه گندم است. با توجه به اینکه این پروتئین ها در سایر گونه های خویشاوند گندم هم حضور دارند، تنوع گلوتنین های دانه در گندم و هفت گونه خویشاوند نزدیک آن با استفاده از چهار آغازگر اختصاصی برای گلوتنین ها مورد بررسی قرار گرفتند. توالی های قطعات تکثیر شده با اطلاعات بانک اطلاعاتی NCBI مقایسه شده و توالی هایی که بیش از 90 درصد با یک LMW-Gs و یا HMW-Gs گندم شباهت داشت برای تجزیه و تحلیل مورد استفاده قرار گرفتند. نتایج بیانگر شباهت زیاد گلوتنین ها در میان گندم و سایر گونه های خویشاوند آن بود. با اینحال مشاهده شده است که در اغلب موارد قطعات مشابه، تکثیر شده در گونه های مختلف دارای تفاوت هایی با یکدیگر بوده و تنوع برای توالی نوکلوئوتید ها در میان این گونه ها وجود دارد. بررسی روابط فیلوژنتیکی میان گونه ها نشان داد که گونه T. aestivum با گونه T. boeoticum که دارای ژنوم A است و هم چنین با گونه Ae. tauschii که والد ژنوم D گندم است، از نظر ساختار ژن های کد کننده گلوتنین ها دارای شباهت زیادی بوده و در خوشه های فیلوژنتیکی نزدیک به هم قرار گرفتند. دو گونه Ae. juvenalis و Ae. vavilovi اگرچه شباهت زیادی با یکدیگر نشان نمی دهند، اما هر دو دارای شباهت زیادی با گونه والدی Ae. crassa بوده و معمولا با این گونه در یک گروه قرار گرفتند. وجود تنوع وسیع برای این پروتئین ها در میان خویشاوندان گندم و هم چنین روابط فیلوژنتیکی نزدیک و تلاقی پذیری این گونه ها با گندم نوید بخش استفاده از این تنوع ژنتیکی در برنامه های اصلاحی گندم است.کلید واژگان: فیلوژنی, گلوتنین, گندم, گونه های آژیلوپس}Journal of Genetics, Volume:13 Issue: 4, 2019, PP 525 -535Wheat is the most important crop that is the main source of food for 40 percent of the world's population. This crop has a high adaptability and cultivated in a wide area of the world. The importance of wheat is due to the special properties in water absorption and elasticity of its dough. It is due to the presence of gluten protein in seeds endosperm. The variation of glutenins in wheat and its seven close relatives were investigated using four specific primers of glutenins. Sequences of replicated DNA were compared with the NCBI database data, and sequences which were more than 90% similar to a LMW-Gs or HMW-Gs of wheat were used to investigate. The results showed a high similarity between glutenins genes in wheat and other related species. However, it was observed that in many cases, similar fragments were differed in different species and there is a variation for the sequence of nucleotides among these species. Investigation of phylogenetic relationships among species showed that T. aestivum, and T. boeoticum species, which are similar in genome A, as well as Ae. tauschii, the parent of the wheat genome D, is very similar in terms of the structure of gluten genes and they located in similar clusters in phylogenetic trees. Although Ae. juvenalis and Ae. vavilovi do not show more similarity to each other, they both have a great similarity to their parent species Ae. crassa, and usually grouped together in the same cluster. The wide diversity for these proteins, among the wheat relatives, as well as the close phylogenetic relationships and the convergence of these species with wheat, makes it possible to use this great genetic diversity in wheat breeding programs
-
گیاه مارچوبه با نام علمی Asparagus officinalis L. از تیره Asparagaceae گیاهی تک لپه است. گونه های مختلف این گیاه، دارای خاصیت ضد سرطانی، ضد قارچی و ضد التهابی بوده و برای مصارف دارویی، تزئینی و خوراکی کشت می شوند. هدف از این پژوهش مطالعه ساختار تشریحی اندام های رویشی و بررسی بعضی از مراحل تکوین گل در گیاهان مارچوبه جمع آوری شده از شهرستان دزفول است. به منظور بررسی اندامهای رویشی شامل ریشه، ساقه و برگ و اندامهای زایشی، نمونه اندام های رویشی و زایشی در مراحل متفاوتی از تکوین انتخاب و با استفاده از روش های متداول سلول- بافت شناسی و با به کار گیری میکروسکوپ نوری در آزمایشگاه زیست گیاهی دانشگاه علوم تحقیقات، در سال 1395 بررسی شدند. مشاهده ساختار اندام های رویشی نشان داد که استوانه مرکزی ریشه شامل دایره محیطیه،
دسته های آوندی (چوب، آبکش) و مغز است، استوانه مرکزی ساقه یک نوع اتکتواستل است که در آن دسته های آوندی به طور نامرتب پراکنده شده اند و از نوع یک سویه می باشند. تخمک ها در این گیاه از نوع، واژگون بوده و کیسه رویانی آنها از نوع پلی گونوم است. دانه ی گرده در این گیاه تک شیاری است و تزئینات اگزین آن از نوع مشبک منفذدار می باشد. بر اساس این یافته ها ساختار تشریحی اندام های رویشی و مراحل تکوین دانه ی گرده و مادگی این گیاه با ساختار عمومی تشریحی و تکوینی گیاهان تک لپه مشابه است.کلید واژگان: استوانه مرکزی, تخمک, تک لپه, دانه گرده}Asparagus officinalis L. belongs to the Asparagaceae family and it is monocotyledon. Its different species are used as anticancer, antifunji and anti inflammation. It is cultivated for medicinal, ornamentation, and food purposes. Target of this study focuses on the anatomical structure of the vegetative organs and the flower developmental stage of Asparagus officinalis L. that collected from Dezful City. To study the vegetative organs including root, stem, leaf, and generative organs, vegetative and generative samples collected in different stages of development and investigated by the conventional methods of cellular - histology and the optical microscope in biotechnology laboratory of the University of Science and Researches, in 1395. Observation of vegetative organ structures showed that roots Vascular Cambium include pericycle, vascular bundles (Xylem, phloem) and pith. Central cylinder of stem, is an atactostel, and Vascular Bundles are scattered irregularly and are the uni-strain type. The ovules of this plant are anatropous and its embryo sac is Polygonum type. The pollen of this plant is monosulcate and the ornamentation of its exine is poriferous. The results of this study showed that the anatomical structure of the vegetative organs and the developmental stages of pollen and pistil of this plant is similar to the anatomical and developmental structure of the monocotyledons.Keywords: monocotyledon, ovule, pollen, Vascular Cambium} -
ارتباط فیلوژنتیکی 11 گونه متعلق به Medicagoid Trigonella و 6 گونه متعلق به Trigonella غیر Medicagoid، یک گونه از هر کدام از جنس های Medicago و Melilotus با استفاده از توالی منطقه ITS با روش ماکزیمم پارسیمونی وبایسین قبلا انجام شد. در این مقاله بررسی های ریختی دانه توسط میکروسکوپ الکترونی اسکنینگ و استریومیکروسکوپ انجام گرفت. نتایج بدست آمده از ریخت شناسی دانه با نتایج حاصل از مطالعات ITS همخوانی دارد و گونه های Medicagoid Trigonella در یک دندروگرام با حمایت بالا قرار گرفته و منوفیلتیک هستند. همچنین نتایج مطالعات مورفولوژی دانه قرار گرفتن گونه های بخشه های Bucerates وLunatea متعلق به گروه Medicagoid Trigonella در دو زیر خوشه نزدیک به هم را تایید می کند. در هردو مطالعه انجام یافته گونه Medicago radiata به عنوان گروه خواهری گونه های مورد مطالعه در نظر گرفته شد. این نتایج هماهنگی نتایج مورفولوژیکی و مولکولی را در حل اختلافات تاگزونومیکی بیان می دارد.Phylogenetic relationship and seed morphological characters of 11 species belong to Medicagoid Trigonella, six non Medicagoid and one species of each genera of Medicago and Melilotus were estimated before based on ITS sequences by using Baysian inference and maximum parsimony. In this paper, scanning Electron Microscope and stereomicroscope for seed morphological characters were used. Seed morphology results indicated that majority of Medicagoid Trigonella species belong to Bucerates and Lunatae sections placed in two close subclusters and joined together as did by Baysian analysis results. Both studies confirmed that Medicago radiata is sister for these species. Our results confirm that using molecular and morphological characters data are reliable evidence in systematic discriminations of the taxa.Keywords: Fabaceae, Medicagoid, Seed morphology, Trigonella, Molecular Phylogeny}
-
بررسی ویژگی های تکوینی دانه گرده و تخمک گونه Salvia verticillata L. جمع آوری شده ازمناطق مختلف ایرانمطالعات تکوینی و رویان شناختی جایگاه ویژه ای در علم گیاهشناسی و تاکسونومی گیاهی دارد. در این پژوهش مراحل و چگونگی تکوین تخمک و دانه گرده در گیاه Salvia verticillataL. از خانواده نعناعیان (Lamiaceae) بررسی شد. گل و غنچه ها در مراحل مختلف نمو برداشت شده ، در فیکساتور FAA تثبیت ودر الکل 70% نگهداری شدند. نمونه ها پس از قالب گیری در پارافین ،با میکروتوم برش گیری گردیدند ،رنگ آمیزی با هماتوکسیلین و ائوزین انجام گرفت. لام های تهیه شده از مراحل مختلف تکوینی با دقت با میکروسکوپ نوری بررسی گردید. بر اساس نتایج حاصل از این بررسی ، تخمک به شکل واژگون ، دو پوسته ای و کم خورش بوده و تکوین کیسه رویانی از طرح تک اسپوری و تیپ پلی گونوم پیروی می کند. پس از تقسیم میوز تتراد های مگاسپور آرایشی خطی دارند. کیسه رویانی ابتدا بسیار کوچک است به طوری که هسته های آن آرایش خطی فشرده را به خود می گیرند، اما در جریان بلوغ ،کیسه رویانی رشد طولی قابل توجهی پیدا می کند. بساک بصورت دو کیسه ای است. در Salvia verticillata لایه تاپی از نوع پلاسمودی و ترشحی با یاخته های دو تا چهار هسته ای است. آرایش تتراد های میکروسپور در این گونه بصورت تتراد های هدرال و تتراگونال است.کلید واژگان: تخمک, دانه گرده, کیسه رویانی, میکروسپور, مگاسپور, Salvia verticillata}In botanical and taxonomical science embryological studies are specially important. In this research, developmental stages of pollen grains and ovules were studied in Salvia verticillata L of Lamiaceae family.The flower and buds in different developmental stages were removed, fixed in FAA, stored in70% ethanol, embedded in paraffin and sliced with a microtome. Staining was done with Hematoxilin and Eosin. The prepared slides from different developmental stages were studied carefully using a light microscope. On the basis of this research results, ovule was anatropous, bitegumic and tenuinucellate. The development of the embryo sac followed the mono-sporic, polygonum type. After the meiosis, megaspore tetrads had linear arrangement. First, embryo sac was very small, so that its nuclei were compressed linearly but in maturation progress, embryo sac sustained longitude growth considerably. The anther was bisporangia. In S. verticillata, the tapetum was plasmodial and secretory with tetra- nucleate and bi-nucleate cells. In species microspore tetrads were observed with tetrahedral and tetragonal arrangement.Keywords: Embryo sac, Macrosporogenesis, Microspore, Ovule, Pollen grain, Salvia verticillata L}
-
Ricinus communis L. متعلق به خانواده Euphorbiaceae ، یک گیاه دارویی بسیار مهم می باشد. نانولوله های کربنی به عنوان تنظیم کننده های رشد گیاه بوده و می توانند مورفولوژی و فیزیولوژی سلول گیاهی را تغییر دهند. نفوذ نانولوله های کربنی در سیستم گیاهی می تواند تغییراتی را در عملکرد متابولیکی بوجود آورد که منجر به افزایش تولید می شود. نتایج آزمایشاتXRD و نانوپارتیکل سایزر نشان داد که فاز اصلی، کربن است و اندازه آن حدود 35-300 نانومتر است. هدف از این پژوهش بررسی اثر تیمار نانو لوله کربنی (0 و 500 μg ml^(-1)) روی ویژگی های بافت شناسی و فراساختار گیاه کرچک می باشد. بدین منظور، مراحل رشد رویشی گیاه کرچک در شرایط گلخانه ای انجام شد. نمونه برداری از ریشه و برگ گیاه شاهد و تیمار در هنگام برداشت، انجام گردید. مراحل آماده سازی بافت انجام شد و نمونه ها جهت مطالعه با میکروسکپ الکترونی (TEM) روی گرید منتقل شدند. نتایج مطالعه فراساختار سلول ها، تجمع زیادی از نانولوله های کربنی چند جداره با طول های مختلف درون واکوئل و سیتوپلاسم را نشان داد که در سلول های برگ تجمع واکوئل ها، افزایش پلاستوگلبولی ها در استرومای کلروپلاست و تغییر شکل کلروپلاست ها از کروی به بیضی شکل مشاهده شد و در سلول های ریشه منجر به تخریب کریستاهای میتوکندری ها، تخریب غشاهای واکوئل و هسته و تا حدی کروماتین ها، تجمع واکوئل ها، ضخامت زیاد دیواره های سلول های اسکلرید و آوند چوبی و بافت مقاوم بالغ و کاملا نمو یافته نسبت به شاهد شدند.کلید واژگان: فراساختار ریشه و برگ, گیاه کرچک, نانولوله های کربن چند جداره, TEM}The castor plant )Ricinus communis L.) belongs to the Euphorbiaceae family and is a very important medicinal plant. Carbon nanotubes act as regulator of germination and growth of plant; and are able to change the morphology and physiology of plant cell.Penetration of carbon nanotubes in plant systems are able to change metabolic acts that lead to increase products . XRD and nanoparticle sizer experiments showed that the major phase is carbon and its size is range of 35-300 nm. The aim of this study is to investigate the effect of concentrations of multi-walled carbon nanotubes (MWCNTs) (0 and 500 µg ml-1 ) alongside the control under laboratory conditions on the characters of histology and ultrastructure. The vegetative growth was done in greenhouse conditions .foliar spray 500 µg ml-1 treatment (MWCNTs and deionezed water for 0 treatment) was done. Duration of experiment was 45 days. after that plant was exited from soil, shoot and root were seprated.process of preparation was done and samples go over on grid for study TEM.The result of ultra strcture studies of root and leaf showed, there is great aggregation of multi-walled carbon nanotubes with different length in vacuole and cytoplasm which in leaf cells have aggregation of vacuole and increase of plastogloboly in stroma of chlroplast and transformation of chloroplast from globular to ellipsoid and in root cells lead to destruction of mitochondria crista, vacoule and nucleus membrane and low chromatins, also was observed aggregation of vacuole and many diameter of sclreid and xylem wall.Keywords: MWCNT, Ricinus plant, Ultrastructuer of leaf, root, TEM, XRD}
-
عروسک پشت پرده با نام علمی Physalis divaricata D. Don.، گیاهی علفی متعلق به تیره سیب زمینی یا تاج ریزی (Solanaceae) دارای آلکالوئیدهای تروپانی: آتروپین، اسکوپولامین و فیزالین از سکواستروئیدها، می باشد. در این پژوهش، از اندام های مختلف (برگ، ساقه، ریشه، گل و میوه) گیاه عروسک پشت پرده در گل خانه تحقیقاتی دانشگاه آزاد اسلامی واحد شهرکرد و زمان گلدهی در اردیبهشت 1394 برداشت گردید، عصاره اتانولی نمونه ها با استفاده از دستگاه سوکسلوله استخراج و به ترتیب میزان آتروپین، اسکوپولامین و فیزالین B با استفاده از کرماتوگرافی مایع با کارآیی بالاHPLC با محاسبه سطح زیر منحنی های و مقایسه آن ها با منحنی های استاندارد با میانگین سه تکرار برای هرنمونه اندازه گیری شد. نتایج مقایسه میانگین در سطح 5 درصد حاکی از آن است که بیشترین میزان فیزالین، اسکوپولامین و آتروپین، به ترتیب در عصاره های میوه، گل و برگ های گیاه مشاهده گردید. بررسی یافته ها حاکی از تنوع فیتوشیمیایی مواد موثره در اندام های مختلف گیاه بود.کلید واژگان: آتروپین, اسکوپولامین, عروسک پشت پرده, فیزالینB, کروماتوگرافی مایع با کارآیی بالا}Physalis divaricata D. Don.is a medicinal plant belonging to Solanaceae family. It consists of different tropane alkaloids, especially atropine, scopolamine, and physalin. In this study, P. divaricata was cultivated at greenhouse conditions in the field experimental of Islamic Azad University of Shahrekord. So various parts of plant, including root, stem, leaf, fruit, and flower at the late flowering stage were harvested in Spring 2015 and then the ethanolic extracts of the samples were obtained by soxhlet extraction method. The contents of atropine, scopolamineand physalin B were measured by calculating the curve of HPLC with three replications. The comparison results at the 5% level indicated that the fruits extract had the highest content of physalin B, the highest content of atropine was reported from the leaves extract and the highest content of scopolamine was reported from the flower extract. In conclusion, the main source of the secondary metabolites seemed to be a difference in type parts of the herb.Keywords: Atropine, HPLC, Physalis divaricate D, Physalin B, Scopolamin, Shahrekord}
-
تیره اویارسلام (Cyperaceae) گیاهانی چند ساله و بندرت یک ساله با ساقه های هوایی افراشته و زیرزمینی، برگ ها بلند، متناوب ،و اندام های تولید مثلی کاهش یافته هستند، که اغلب در اکوسیستم های ماندابی (Wetland) می رویند. در این تحقیق ده گونه شامل چهار جنس Carex، Cyperus، Pycreus و Schoenoplectus از لحاظ ساختار تشریحی و ریز ریخت شناسی مورد مطالعه قرار گرفتند. نتایج بررسی تشریحی ساقه نشان داد که ویژگی هایی مانند وجود ستون اسکلرانشیمی و آرایش آوند ها، حفره های هوایی بزرگ در پیرامون ساقه موجب جداسازی گونه های جنس Carex از بقیه گونه ها می گردد. همچنین آرایش، ابعاد دستجات آوندی به ویژه آوند های متازایلم و تعداد دستجات آوندی بزرگ به عنوان مهمترین ویژگی موجب جدایی گونه های جنس Carex می شود. ساختار تشریحی برگ در گونه های Carex با ابعاد بزرگ تر بافت اسکلرانشیم، تعداد بیشتر لایه های کلرانشیم در اطراف حفره های هوایی مشخص می گردد. نشان ویژگی تشریحی کرانز در گونه های متعلق به دو جنس Cyperus و Pycreus با کوچک تر بودن ابعاد حفره های هوایی هماهنگ بود. ویژگی بارز و مشترک بین گونه های دو جنس Cyperus و Schoenoplectus و نیز گونه Pycreus flavidus نبود زواید پستانکی و نیز خار در حاشیه برگ می باشد. بررسی ویژگی های ریخت شناختی اپیدرم نشان داد که تیپ روزنه ای بارز تتراسیتیک بوده و چگونگی انتشار روزنه های هوایی در هر دو سطح اپیدرم و وجود زواید پستانکی با وجود داشتن ارزش تشخیصی، الزاما ارتباط مستقیمی با نوع رویشگاه ندارد.کلید واژگان: اپیدرم, اسکلرانشیم, تاکسونومی, دستجات آوندی, جگن}Family Cyperaceae are perennial and rarely annual plants with erect stems, rhizoms, long and alternate leaves and reduced reproductive organs, they are growing in wetlands. In this study, ten species from four genera (Carex, Cyperus, Pycreus and Schoenoplectus) were investigated using light and SEM microscopy. The anatomical results showed that, sclerenchymatic girders, vascular positions, peripheral air cavities of stem are separating Carex species from the others. Ornamentation, number of large and size of vascular bundles specially metaxylems are the most characters in separation of Carex species. Anatomical structures of Carex leaves are characterized by larger scelernchyma and more number of chlorenchyma layers in around of air cavities. Kranz anatomy is correlated with smaller air cavities in leaves of C. distachyos, C. glaber and Pycreus flavidus. A morphological analysis of leaf epidermis showed that, tetracytic stomata are dominant, and that distribution of stomata in both adaxial and abaxial layers and presence or absence of papillae have diagnostic value, and they were not correlated with habitat type necessarily.Keywords: epidermis, Sclerenchyma, Sedge, taxonomy, Vascular Bundle}
-
جوامع فیتوپلانکتونی، به عنوان گروه مهمی از تولیدکنندگان اولیه در اکوسیستم های آبی، تحت تاثیر عوامل مختلفی قرار دارند. بی تردید فاکتورهای محیطی نقش مهمی در فراوانی و تراکم این میکروارگانیسم های فتوسنتزکننده اعمال می نمایند. در این مطالعه، ارتباط میان فراوانی جوامع فیتوپلانکتونی و متغیرهای هواشناسی، در تعدادی از اکوسیستم های آبی واقع در باغ گیاه شناسی ملی ایران (موسسه تحقیقات جنگل ها و مراتع کشور، تهران) مورد ارزیابی قرار گرفت. به این منظور، نمونه هایی از آب سطحی اکوسیستم های آبی مورد نظر به صورت ماهانه و به مدت یک سال بررسی گردید. در مجموع، 122 آرایه فیتوپلانکتونی شناسایی شد که از آن میان، پنج آرایه برای نخستین بار از ایران گزارش می شوند. به منظور ارزیابی چگونگی تاثیرپذیری جوامع فیتوپلانکتونی از متغیرهای هواشناسی، شش جنس غالب از اکوسیستم های مورد نظر به اسامی (Cyanophyta) Chroococcus، Nitzschia (Bacillariophyta)، Glenodinium (Pyrrhophyta)، Scenedesmus، Cosmarium و (Chlorophyta) Tetraedron مورد بررسی قرار گرفتند. از جمله متغیرهای هواشناسی مورد مطالعه می توان به متغیرهای دمایی (دمای بیشینه و کمینه، دمای میانگین، دمای خشک و مرطوب و دمای شبنم)، تعداد ساعات آفتابی و شرایط رطوبتی اشاره نمود. نتایج این مطالعه نشان داد که عوامل اقلیمی از جمله عوامل مهم تاثیرگذار بر جوامع فیتوپلانکتونی هستند. همچنین، نتایج تحلیل وایازشی (آنالیز رگرسیون) تراکم جلبکی و متغیرهای هواشناسی نشان داد که تراکم فیتوپلانکتونی دارای همبستگی معنی داری با تعداد ساعات آفتابی و متغیرهای دمای هوا می باشد. از دیگر نتایج مطالعه حاضر، می توان به اختلاف روابط وایازشی (رگرسیون) و حساسیت های محیطی نمونه های مختلف در مقایسه با یکدیگر نیز اشاره نمود.کلید واژگان: اکوسیستم آب شیرین, تراکم جمعیت, شدت تابش, فلور جلبکی, هواشناسی}The aim of this study is to determine the effect of environmental conditions with emphasis on the main meteorological factors (air temperature variables, sunshine hour, and humidity), on phytoplankton communities. As important primary producers in aquatic ecosystems, phytoplankton communities could be affected by several factors. Environmental factors play the major role in occurrence and diversity of these photosynthetic microorganisms. In the present study, the relationship between phytoplankton occurrence and meteorological variables was assessed in several artificial ponds and lakes in the National Botanical Garden of Iran. For this purpose, surface water samples of the selected sites were monthly studied over a year. A total of 122 taxa of phytoplanktons were identified in the mentioned sites out of which, five taxa were new records for Iran. Among several taxa, six dominant genera, including Chroococcus (Cyanophyta), Nitzschia (Bacillariophyta), Glenodinium (Pyrrhophyta), Scenedesmus, Cosmarium, and Tetraedron (Chlorophyta), were selected for further investigation. The meteorological factors were considered with emphasis on air temperature variables (maximum and minimum temperatures, average air temperature, wet and dry temperatures, and dew point temperature), sunshine hour, and humidity. Results showed that, climatic conditions can be considered as effective factors on phytoplankton communities. The results of regression analysis between algal density and meteorological variables showed that, phytoplanktons density has a significant correlation with the sunshine hour and air temperature variables. It seems that, the regression equation and environmental sensitivity vary from one taxon to another.Keywords: Algal flora, freshwater ecosystem, light intensity, meteorology, population density}
-
مجله فیزیولوژی گیاهان، سال هفتم شماره 4 (Summer 2017)، صص 2163 -2171The aim of this study was to investigate the adaptation of the cyanobacterium Fischerella sp. ISC 107to combined effects of carbon dioxide concentration, acidic and alkalinity. Axenic strain was incubated in BG0-11 medium. Carbon dioxide treatments were limited and relatively non-limited. Acidic (pH 5), neutral (pH7), and alkaline (pH 9) conditions were employed in each treatment. Survival, growth, chlorophyll, phycocyanin, allophycocyanin, and phycoerythrin contents were evaluated in each treatment along with ammonium liberation, frequency, and biometry of heterocyst. Results showed that like other explored stigonematalean and nostocalean cyanobacteria, this strain cannot grow in acidic condition. Under limited carbon dioxide condition, difference in growth rates were not significant between acidic and alkaline conditions; however, carbon dioxide enrichment caused significant increase in growth rates. Phycobilisome system of this strain lacked phycoerythrin and may complete its structure both at the core and the rod under alkaline condition. Heterocyst frequency and biometry were maximum at alkaline condition showing significant correlation with nitrogenase activity. Heterocyst showed cylindrical and sub-cylindrical morphology on days 4and 5 after inoculation. Overall, the results showed that this strain may be qualified to be used as a biofertilizer similar to the other cyanobacteria.Keywords: Acclimation, Cyanobacterium, Golestan, Fischerella, paddy field}
-
گیاه شاهدانه با نام علمی Cannabis sativa L. از تیره ی Cannabaceae یکی از مهمترین گیاهان نهاندانه دو لپه ای است و به دلیل داشتن پتانسیل تولید فرآورده ها ، محصولات دارویی و صنعتی در برخی از کشورها از لحاظ اقتصادی بسیار با ارزش می باشد.این گیاه گسترش جهانی داشته و در بسیاری از مناطق ایران، گونه های با ارزش اندمیک دارد. بررسی اندام های رویشی شامل ریشه، ساقه، برگ و دمبرگ با تثبیت نمونه ها در محلول اتانول و گلیسیرین و تهیه ی برش دستی و رنگ آمیزی مضاعف آبی متیل-کارمن زاجی انجام شد. بررسی ساختار مریستم رویشی راس ریشه و راس ساقه و همچنین گل های نر و ماده با استفاده از تثبیت نمونه ها در تثبیت کننده FAA و برش گیری با دستگاه میکروتوم و مشاهده با میکروسکوپ نوری انجام و از نمونه های مناسب، عکس تهیه شد. در برخی از نمونه ها، رنگ آمیزی توسط هماتوکسیلین-ائوزین انجام شد.
ساختارهای اولیه و ثانویه ریشه، ساقه، دمبرگ، برگ، گل آذین، گره، مریستم راس ریشه و ساقه، تشابه به دو لپه ای ها را نشان دادند. در مورد گل های نر و ماده ی گیاه شاهدانه، همانند دیگر گل های بازدانگان نیز وضعیت به همین صورت است.
بر اساس یافته های تشریحی، شباهت صفات بین این گیاهان و دیگر بازدانگان را مشاهده کردیم.کلید واژگان: اندام های رویشی, اندام های زایشی, شاهدانه, مراحل نموی}Cannabis sativa L., belongs to the cannabinaceae family. It is important in dicotyledonous plants, because of potential products, pharmaceutical and industrial products in some countries is economically very valuable. Also, this plant has a global spread and has endemic species in many parts of Iran. The vegetative and generative organs were cut and fixed in glycerin and ethanol. The young Root and shoot apical meristem were sampled at different developmental stages. Samples were fixed in FAA and sliced using a microtome. Staining was carried out with Eosin and Haematoxylin. The primary and secondary structures of root, shoot and structure of petiole, leaf, inflorescence, axil, Root and shoot apical meristem showed similarity to dicotyledons, also about male and female flowers of Cannabis sativa L., the sameness of the other angiosperm flowers. Based on the anatomical findings, we observed a characteristics similarity between this plant and other angiosperms.Keywords: Cannabis sativa L, developmental stages, generative organs, vegetative organs} -
آب فراوانترین جز تشکیلدهنده سلولهای گیاهی است و از آنجایی که مولکولی دیامگنتیک است میتواند تحت تاثیر میدانهای مغناطیسی قرار گیرد. در این پژوهش اثر آب مغناطیده بر سرعت رشد رویشی و مراحل تکوین اندامهای زایشی و فراساختار دانه گرده در گیاه عدس بررسی شد. برای این منظور بذرهای عدس در دو گروه، در یک گلخانه میلی 110 کاشته شدند. یک گروه با آب معمولی و دیگری با آب مغناطیده (آبی که با عبور از یک میدان مغناطیسی تسلایی ازآن تاثیر پذیرفته است)، آبیاری شدند. ساختار تشریحی اندامهای زایشی با روش های متداول سلول-بافت شناسی بررسی شد و برای مشاهده فراساختار دانهی گرده از میکروسکوپ الکترونی نگاره استفاده شد. نتایج نشان دادند آبیاری با آب مغناطیده سبب تسریع گلدهی در گیاه عدس نسبت به گیاهان شاهد شد. در مراحل مختلف تکوین بساک و مادگی در گیاهان تیمار شده با آب مغناطیده نسبت به گروه شاهد تفاوتی مشاهده نشد. شکل ظاهری سلول مادر مگاسپور و تخمزا در هر دو گروه یکسان بود. دانهی گرده در گیاه عدس دارای سه شیار طولی و تزئینات مشبک است که فرورفتگی در این تزئینات در گیاهان تیمار شده با آب مغناطیده نسبت به گیاهان شاهد ضخامت و وسعت بیشتری داشتند، اما در ابعاد و تعداد دانهی گرده بین دو گروه تفاوتی مشاهده نشد. بطور کلی می توان گفت آبیاری با آب مغناطیده سبب افزایش سرعت گلدهی و در نتیجه کاهش دوره رشد رویشی در گیاه عدس میشود. از اینرو، آبیاری با آب مغناطیده می تواند راه گشای بزرگی در کاهش آب مصرفی برای آبیاری گیاهان زراعی باشد.کلید واژگان: آب مغناطیده, رشد رویشی, عدس, مراحل تکوین}Water is the most abundant component of plant cells and as a diamagnetic molecule can be affected by magnetic field. The present study was conducted in order to evaluate the effects of magneticallytreated water on speed of vegetative growth and stages of reproductive organs development and Ultrastructure of Pollen grain of lentil (Lens culinaris L.). For this aim lentil seeds were cultured in green house and were irrigated either with tap water (control group), or magnetically-treated water (tap water which was passed through a magnetic field of 110 mT). Growth and development of male and female generative organs were studied via cytological and histological routine methods and the ultrastructure of pollen grains was studied by scanning electron microscopy. Results showed irrigation with magnetically-treated water increased the speed of lentil flowering. In developmental stages of anther and gynoecium showed no difference between control and treated plants. The apparent shape of the megaspor mother cell and egg cell, was the same in both groups. Lentil pollen grain is tricolpate with reticulate architecture. The decorations of pollen grains were thicker and wider in the plants irrigated with magnetically-treated water, compared to the control plants. Number of pollen grain had no difference between groups. Totally irrigation with magnetically-treated water increases the speed of flowering and thus reduces the growth period is in lentil. Therefore, irrigated with magneticallytreated water can be a big help to reduce the water used to irrigate the crops.Keywords: Lens culinaris L, magnetically, treated water, stage of development, Vegetative growth}
-
Barbarea integrifolia DC. از تیره شب بو در سال های 1842 و 1843 توسط پروفسور تئودور کچی از قله دنا و دامنه جنوبی مورن یخچالی خرسان بزرگ در جنوب شرق علم کوه مازندران جمع آوری و نام گذاری شد. این گونه که در هرباریم انستیتو گیاه شناسی کومارو با شماره های 505 و 610 ثبت شده در فلور ایرانیکا نام برده نشده است و اکنون بعد از 174 سال دوباره از ایران جمع آوری گردیده است. مشخصات گونه، پراکندگی جهانی و کلید شناسایی جنس Barbarea برای گونه های تاکنون شناخته شده در ایران ارائه شده است.
کلید واژگان: Barbarea, Brassicaceae, Dena, Alam kuh, Iran}Barbarea integrifolia (Brassicaceae) was collected during Khersan glacier studies around seasonal spring in south Alam-Kuh Mountain. Taxonomic remarks with distribution notes for the species and identification key for the Iranian Barbarea species are provided.
Keywords: Barbarea, Brassicaceae, Dena, Alam kuh, Iran} -
زمینه و هدفدیاتومه ها و از جمله گونه های جنس De Candolle Diatoma جزء فلورجلبکی متداول اکوسیستم های آبی هستند. جمعیت های دیاتومه های اپی لیتیک، اپی پلیک و اپی فیتیک بهترین شاخص کیفیت آب هستند.روش بررسیدر این تحقیق نمونه ها بطور ماهیانه، در 6 ایستگاه انتخابی از سه بستر سنگ، رسوب و گیاه جمع آوری شدند. عوامل فیزیکوشیمیایی آب نظیر دما ، pH ، قابلیت هدایت الکتریکی و اکسیژن محلول در هنگام نمونه برداری و اکسیژن مورد نیاز بیولوژیک و اکسیژن مورد نیاز شیمیایی در آزمایشگاه اندازه گیری شدند. نمونه ها با مشاهده تزئینات پوسته سیلیسی از طریق منابع موجود شناسایی شدند.یافته هاگونه های ، Diatoma anceps (Ehr.) Kirchn. ، Diatoma ehrenbergii Kutz. ، Diatoma mesodon (Ehr.) Kutz. ، Diatoma tenuis C. A. Agardh.، Diatoma vulgare Var. breve Grun. ، Diatoma vulgare Var. linearis V. H. ، Diatoma vulgaris Bory شناسایی شدند.بحث و نتیجه گیریافزایش مقدار عوامل فیزیکوشیمیایی از جمله BOD و COD که شاخص آلودگی آب هستند در سمت پایین دست حاکی از افزایش مقدار آلودگی است. شمارش دیاتومه ها نشان داد تراکم دیاتومه ها به سمت پایین دست افزایش می یابد. آنالیز واریانس دو طرفه نشان دهنده ارتباط معنی دار بین افزایش تراکم دیاتومه ها و افزایش میزان آلودگی است.کلید واژگان: Diatoma, عوامل فیزیکوشیمیایی, پراکنش}Background And ObjectiveDiatoma De Candolle is common algae flora in equatic ecosystem. Epilithic, Epipelic and Epiphytic population are the best indicator for water quality.MethodIn this study, samples were taken on monthly, of 6 different station of rock, sediment and plant surface. Physicochemical parameters such as temperature , pH, Electrical Counductivity and Dissolved Oxygen were insitu measured in site and Biological Oxygen Demand and Chemical Oxygen Demand were measured in laboratory. Diatoms identify on the basis of morphological characters of the silica cell wall.
Findings: species from Diatoma De Candolle in Jajrood river were identified consist of: Diatoma anceps (Ehr.) Kirchn. Diatoma ehrenbergii Kutz. Diatoma mesodon (Ehr.) Kutz. Diatoma tenuis C. A. Agardh. Diatoma vulgare Var. breve Grun. Diatoma vulgare Var. linearis V. H. Diatoma vulgaris Bory.
Discussion and Counclusion: Physicochemical factors such as BOD and COD increases and the water pollution index, are down the river is significant pollution increases. Diatoms counting showed diatoms density down the river to increase. Two-way ANOVA showed a significant correlation is between increased diatoms density and increased pollution.Keywords: Diatoma, Physicochemical Factors, distribution} -
هلیکوباکتر پیلوری عامل مهمی در ایجاد زخم های پپتیک و سرطان معده در انسان است. هنگامی که این باکتری در درون آب قرار می گیرد به فرم زنده اما غیرقابل کشت کوکوئید در می آید. این امر می تواند یکی از عوامل مهم انتقال آلودگی محسوب گردد. این مطالعه با هدف ارزیابی میزان بقای فرم های کوکوئید هلیکوباکتر پیلوری در نمونه های آب توسط روش های کشت و PCR انجام شد. این پژوهش به صورت تجربی بر روی 10 سویه هلیکوباکتر پیلوری جدا شده از نمونه های بالینی انجام گرفت. سویه های جدا شده به آب اضافه و در دماهای 4، 22 و 37 درجه سلیسیوس و به فواصل زمانی 1 و 2 ماه گرماگذاری شدند. در هر بار، نمونه ها بر روی محیط بروسلا بلاد آگار کشت داده شدند. پس از استخراج DNA، به منظور تکثیر ژن glmM از روش PCR استفاده گردید. همچنین حساسیت و اختصاصیت روش PCR مورد ارزیابی قرار گرفت. در مطالعه حاضر با استفاده از روش کشت در دمای°C 4 در ماه اول هیچ فرم کوکوئیدی از باکتری در محیط کشت مشاهده نشد. اما درصد شناسایی باکتری در دمای°C 22 و°C 37 برابر با 10% و 20% بود. در ماه دوم نتیجه مثبتی تشخیص داده نشد. با استفاده از روش PCR مشخص گردید که این روش با حساسیت بیشتر نسبت به کشت در ماه اول و در دماهای °C 4،°C 22 و °C 37 به ترتیب قادر به شناسایی فرم های کوکوئید در 10%، 30% و 40% موارد هلیکوباکتر پیلوری بود. این گزارش در ماه دوم به صورت 0%، 20% و 30% بود. یافته های این مطالعه نشان می دهد که فرم های کوکوئید غیرقابل کشت هلیکوباکترپیلوری در آب، توسط روش های حساس، دقیق و اختصاصی مانند PCR قابل شناسایی می باشند.کلید واژگان: هلیکوباکترپیلوری, کوکوئید, ژن glmM, واکنش زنجیره ای پلی مراز, کشت}H. Pylori is an important cause of human peptic ulcers and stomach cancers. Once the bacterium is placed in the water, it changes into a viable, but non-cultivable coccoid form, which is considered as an important factor to spread out the infection. The aim of this study was to evaluate the survival rate of coccoid forms of H. pylori in water samples, using PCR and culture methods. This experimental study was performed on 10 strains of H. pylori isolated from clinical specimens. Isolates were added to water at the temperatures of 4°C, 22°C, and 37°C and incubated at intervals of 1 and 2 months. Each time, the samples were cultured on Brucella blood Agar medium. Following DNA extraction, the presence of glmM gene was confirmed using PCR method. Furthermore, the sensitivity and specificity of PCR method were evaluated. While
culturing in first month at 4°C showed no H. pylori coccoid growth on medium, some positive results (growth rate of 10% and 20%, respectively) were detected at 22°C and 37°C during the same month. No positive result was obtained during the second month. Performing PCR, with more sensitivity as compared to culturing method, identified H. pylori coccoid growth of 10%, 30%, and 40%, for the first month, and 0%, 20%, and 30% for the second month at 4°C, 22°C, and 37°C, respectively. The results of this study showed that the non-cultivable cocoid forms of H. pylori in water can be detected by non-culturing methods such as PCR which is sensitive, specific, and accurate.Keywords: Helicobacter pylori, Coccoid, glmM gene, PCR, Culture} -
هدف مطالعه حاضر این است که با استفاده از یک سری مطالعات چند منظوره، تفاوت های موجود در ویژگی های مورفولوژیک و ژنوتیپیک دو سویه سیانوباکتریای جدا شده از شالیزارهای برخی مناطق در شمال ایران که متعلق به تیره Nostocaceae (subsect. IV. I) هستند، بررسی شود. براساس کلیدهای شناسایی معتبر، دو سویه سیانوباکتری به اسامی Nostoc ellipsosporum (Desm.) Rabenh. ex Born. et Flah و N. muscorum Ag. ex Born. et Flah شناسایی شدند. توالی یابی قطعه 16S rRNA کلون شده نشان داد که ژن های این قطعه و ITSبا نتایج حاصل از تاکسونومی سنتی در دو گونه مذکور تطابق نداشته و رده بندی مورفولوژیکی در آن ها نامعتبر است. علاوه بر این، مطالعات فیلوژنتیکی دو سویه آشکار کرد که روابط ژنتیکی با رده بندی مورفولوژیکی همخوانی ندارد.
همچنین، در نتیجه انجام آزمایش های هیبریداسیون DNA-DNA، مشخص گردید که دو سویه نوستوک مورد بررسی، احتمالا متعلق به یک گونه هستند. در نهایت دو گونه نوستوک، با نام هایNostoc sp. Bahar_E و Nostoc sp. Bahar_M و کدهای دسترسی JF795278 و JF272482 در بانک ژن ثبت شدند.کلید واژگان: مورفولوژی هیبریداسیون DNA-DNA, ITS, 16S rRNA, Nostoc}The present research aimed to investigate through a polyphasic approach, the differences in morphological and genotypic features of two cyanobacterial strains isolated from paddy fields of northern parts of Iran, belonging to the family Nostocaceae (subsect. IV. I). Based on the reliable identification keys, the two strains were identified as Nostoc ellipsosporum (Desm.) Rabenh. ex Born. et Flah, and N. muscorum Ag. ex Born. et Flah. Sequencing of cloned bacterial 16S rRNA fragment strongly indicated that, two Nostoc strains could not be discriminated by 16S rRNA and ITS genes sequencing and the current morphological classification of both is invalid. Moreover, phylogenetic study of two Nostoc strains has demonstrated that, genetic relationships are in conflict with the morphological classification. Besides, after doing DNA-DNA reassociation experiments, it was concluded that, two Nostoc strains investigated might possibly be united into one species. Finally, two Nostoc species were named as Nostoc sp. Bahar_E and Nostoc sp. Bahar_M, and have been registered under DDBJ, accession numbers: JF795278 and JF272482, respectively.Keywords: DNA-DNA hybridization, ITS, morphology, Nostoc, 16S rRNA} -
خشکی با اثرات تنش اسمزی، رشد گیاهان و تولید محصولات کشاورزی را کاهش می دهد. نیتریک اکسید یک رادیکال گازی پایدار است که به عنوان یک مولکول پیام رسان در گیاهان عمل می کند و در بسیاری از فرایندهای فیزیولوژیکی، نموی و همچنین پاسخ های گیاهان به تنش های محیطی شرکت می کند. در این پژوهش از نیتروپروساید سدیم (SNP) به عنوان رها کننده NO استفاده شد. گیاهچه های کلزا به مدت 21 روز در معرض مقادیر رطوبتی خاک شامل 100%، 60% و 30% ظرفیت زراعی (FC ) در ترکیب با SNP (0، 25، 50، 75 و100 میکرومولار) و بدون SNP قرار گرفتند. نتایج نشان داد که تنش خشکی به تنهایی سبب کاهش وزن خشک اندام های هوایی و ریشه می گردد. مقادیر پرولین، قند های محلول، آنتوسیانین، فلاونوئید ها و فنل کل در گیاهان تحت تنش خشکی افزایش معنی داری نشان دادند. در بین غلظت های مختلف SNP تیمار 25 میکرومولار، عملکرد رشد و مقادیر پرولین، قندهای محلول، آنتوسیانین، فلاونوئیدها و فنل کل را تحت تنش خشکی افزایش داد. غلظت های زیاد SNP (75 و 100 میکرومولار) تحت تنش خشکی سبب آسیب های اکسیداتیو در گیاهچه های کلزا شد.کلید واژگان: تنش خشکی, کلزا, نیتریک اکسید}Drought with its osmotic stress effects inhibits plants growth and limits agricultural crops production. Nitric oxide (NO) is a stable free radical gas which acts as a signaling molecule in plants and participates in various plants physiological and developmental processes and also in plants responses to environmental stresses. In this study sodium nitroprusside (SNP) was used as NO donor. Oilseed rape seedlings were subjected to various soil moisture contents including, 100%, 60% and 30% field capacity (FC) with and without SNP (0, 25, 50, 75 and 100 µM) for a period of 21 days. Results showed that drought stress alone reduces both shoots and roots dry weight. The amounts of proline, soluble sugars, anthocyanin, flavonoids and total phenols were significantly higher in seedlings subjected to drought stress. Of the various concentrations of SNP used, treatments containing 25 µM, increased both growth and the amounts of proline, soluble sugars, anthocyanin, flavonoids and total phenols under drought stress. Higher concentrations (75 and 100 µM) of SNP caused oxidative damages to the seedlings.Keywords: Drought stress, Nitric Oxide, Brassica}
-
در این پژوهش گلپوش خارجی 28 گونه از جنس Delphinium با میکروسکوپ الکترونی نگاره SEM)) مورد مطالعه ریز ریخت شناسی قرار گرفت. در مشاهدات میکروسکوپ الکترونی گلپوش ها از نظر کرک دار بودن، شکل کرک ها، تراکم کرک، و الگوی اپیدرمی گلپوش بررسی شدند و بدین جهت جدول صفات تهیه گردید. در این بررسی گونه ها از نظر داشتن یا نداشتن کرک به دو گروه کرک آلود و بدون کرک و از نظر تنوعات کرک به 4 گروه strigose، villous، crispate و hooked و همچنین از نظر الگوی اپیدرم گلپوش، به 6 گروه papillae،cup shape، rugose، straite، granular و straite rugose گروه بندی شدند. این نتایج نشان داد کمپلکس گونه ایD. crispulum، D. elbursense، D. speciosum و D. dasycarpum تفاوت هایی را از نظر نوع کرک گلپوش و الگوی اپیدرمی گلپوش نشان می دهند. همچنین در مطالعات ریز ریخت شناسی الگوی اپیدرمی گلپوش جدایی گونه های کمپلکس D. saniculifolium از D. aquilegifolium و D. tuberosum از D. cyphoplectrum طبق این نتایج تایید می شود.کلید واژگان: ریزریخت شناسی, الگوی اپیدرمی گلپوش, SEM, Delphinium, ایران}In this research the outer tepal of 28 species of Delphinium were micromorphologically studied using Scaning Electron Microscope (SEM). Tepals were examined through electronic microscope observations regarding hair existing, hair form, hair density and tepal epidermal patterns and a separate table was prepared. In this study results showed the species were classified in two groups of hairy and hairless, and regarding the hair diversity in four groups of strigose, villous, crispate and hooked, also tepal epidermal patterns categorized into six groups including the papillae, cup shape, rugose, striate, granular and striate rugose. These results indicate that species complex of D. crispulum, D. elbursense, D. speciosum and D. dasycarpum show differences regarding the type of tepal hair and tepal epidermal patterns. Also, the micromophological study of tepal epidermal pattern, confirmed the separation of D. saniculifolium from D. aquilegifolium and D. tuberosum from D. cyphoplectrum.Keywords: Micromorphology, Tepal epidermal pattern, SEM, Delphinium, IRAN}
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.