فهرست مطالب مهرداد حسین پور
-
مقدمه
بیماری هیرشپرونگ، فقدان مادرزادی سلول های گانگلیونی است. با توجه به عدم اجماع درباره ی امکان یا عدم امکان تکیه بر بافت شناسی آپاندیس جهت تشخیص هیرشپرونگ، همچنان در مراکز متعددی در ایران و جهان، آپاندکتومی و نمونه برداری از آپاندیس برای تشخیص این بیماری ها صورت می گیرد. هدف این مطالعه، ارزیابی امکان آپاندکتومی پارشیال و جلوگیری از انجام توتال آپاندکتومی جهت تشخیص هیرشپرونگ و تعیین میزان شیوع آگانگلیونوز در هر قسمت بود.
روش هامطالعه ی حاضر، مطالعه ای تحلیلی از نوع کوهورت آینده نگر بود. جامعه ی مورد مطالعه، بیماران زیر 16 سال نیازمند به آپاندکتومی مراجعه کننده به بیمارستان های آموزشی اصفهان از تاریخ 01/01/1401 تا 29/12/1401 بود. معیارهای ورود سن زیر 16 سال کامل و قرار گرفتن تحت عمل آپاندکتومی با تشخیص آپاندیسیت بر اساس معیار آلوارادو و معیارهای خروج آپاندیسیت پروفوره یا گانگرنه و نئوپلازی آپاندیس بود. متغیرهای پژوهش شامل سن و جنس (به عنوان متغیرهای زمینه ای) و تعداد سلول های گانگلیونی در هر hpf (به عنوان متغیر وابسته) بود.
یافته هامیانگین سنی بیماران مورد بررسی، 3/33 ± 8/84 سال بود. 58 درصد از بیماران، پسر بودند. مجموع سلول های گانگلیونی دیده شده در کل لام حاوی نمونه ها، در لام های میانی بیشترین و در لام دیستال کمترین بود که باهم تفاوت معنی داری دارند (0/038 = P).
نتیجه گیریقسمت میانی آپاندیس دارای بیشترین تعداد سلول گانگلیونی و در مسیر تشخیص هیرشپرونگ، بهترین قسمت جهت انجام بیوپسی است.
کلید واژگان: سلول گانگلیونی, آپاندیس, هیرشپرونگ}BackgroundHirschsprung's disease (HD) is a congenital absence of ganglion cells. Due to the lack of consensus about the possibility of relying on the histology of the appendix to diagnose HD, appendectomy and sampling of the appendix are still performed in many centers in Iran and the world to diagnose it. This study aimed to evaluate the possibility of partial appendectomy and prevent total appendectomy to diagnose HD and determine the prevalence of aganglionosis in each part.
MethodsThe present study was a prospective cohort study. The study population consisted of patients under 16 years of age in need of appendectomy who were referred to Isfahan teaching hospitals from March 2022 to March 2023. The inclusion criteria were age below 16 years and undergoing appendectomy with the diagnosis of appendicitis based on the Alvarado criteria, and the exclusion criteria were perforated or gangrene appendix and appendix neoplasia. The research variables included age and gender (as background variables) and the number of ganglion cells in each hpf (as dependent variable).
FindingsThe average age of the examined patients was 8.84 ± 3.33 years. 58% of the patients were male. The total number of ganglion cells seen in the entire slide containing the samples was the highest in the middle and the lowest in the distal slides, which were significantly different (P = 0.038).
ConclusionThe middle part of the appendix has the highest number of ganglion cells and is the best part for biopsy for the HD diagnosis.
Keywords: Ganglion Cell, Appendix, Hirschsprung Disease} -
مقدمه
مدیریت مایعات در اعمال جراحی، اطمینان از تزریق کافی مایعات نگهدارنده از جمله الکترولیت ها و گلوکز برای جایگزینی کمبود مایعات در حین عمل صورت می گیرد. هدف از این مطالعه، بررسی استفاده از سرم های نرمال سالین و یک پنجم- چهار پنجم در نوزادان کاندید عمل بود.
روش ها:
در یک مطالعه ی کارآزمایی بالینی تصادفی، 72 نوزاد یک تا 30 روزه که کاندید عمل جراحی بودند و در بیمارستان امام حسین (ع) اصفهان بستری شده بودند، به دو گروه تقسیم شده و مایع درمانی به صورت تصادفی با استفاده از سرم نرمال سالین و یا سرم یک پنجم- چهار پنجم، در آن ها تجویز شد. متغیرهای بیوشیمیایی و همودینامیک مانند قند خون، سدیم، pH، بیکربنات و BE، ضربان قلب و فشار متوسط شریانی قبل و در فواصل منظم بعد از عمل مورد ارزیابی قرار گرفتند.
یافته ها:
سطح قند خون پس از عمل، 60 دقیقه بعد از عمل و در (Neonatal intensive care unit) NICU در گروه نرمال سالین به ترتیب 56/152، 47/148 و 61/155 mg/dl و در سرم یک پنجم- چهار پنجم به ترتیب 78/242، 28/197 و 19/278 mg/dl بود که تفاوت معنی دار بین دو نوع سرم و همچنین افزایش معنی دار قند خون نسبت به قبل از عمل مشاهده شد. میانگین سدیم پلاسما قبل از عمل تفاوت معنی دار افزایشی در گروه نرمال سالین و تفاوت معنی دار کاهشی در گروه یک پنجم- چهار پنجم نشان داد.
نتیجه گیری:
سرم یک پنجم- چهار پنجم به دلیل ایجاد هایپرگلیسمی و هیپوناتریمی در نوزدان مورد مناسبی برای مایع درمانی نیست. در مقابل نرمال سالین از جنبه ی کنترل قند خون و سدیم پلاسما عملکرد بهتری داشت.
کلید واژگان: مایع درمانی, هایپرگلیسمی, هیپوناتریمی, نوزادان, نرمال سالین}BackgroundIntraoperative fluid therapy is to ensure adequate injection of maintenance fluids including electrolytes and glucose to replace fluid deficiency during surgery. Given that there is still no consensus on fluid therapy in neonates, the aim of this study was to evaluate the use of normal saline serum and one fifth-four fifths serum in neonates who are candidates for surgery.
MethodsIn a randomized clinical trial study, 72 neonates who were 1- 30-days-old and candidates for surgery, admitted to Imam Hossein Hospital in Isfahan were divided into two groups. Fluid therapy was randomly administered using normal saline or one-fifth-four-fifths fluid in each group. Biochemical and hemodynamic variables such as blood sugar, sodium, pH, bicarbonate BE, heart rate and mean arterial pressure were assessed preoperatively and postoperatively.
FindingsPost-operative blood glucose levels after 60-minutes at The Neonatal Intensive Care Unit (NICU) for the normal saline group were 152.56, 148.47 and 155.61 mg/dl, respectively, while in one fifth–four fifths solution group were 242.78, 197.28, 278.19 mg / dl, respectively, which showed a significant difference between the two types of solutions. There was also a significant increase in blood sugar compared to pre-operative states. Mean pre-operative plasma sodium levels showed a significant increase for the normal saline group and a significant decrease for the one fifth-four fifth group.
ConclusionOne fifth- four fifths solution owing to hyperglycemia and hyponatremia is not a suitable choice for intraoperative fluid therapy in neonates. In contrast, normal saline solution performed better in controlling blood sugar and plasma sodium.
Keywords: Fluid therapy, Hyperglycemia, Hyponatremia, Neonates, Saline solution} -
مقدمه
ناهنجاری های مادرزادی، یکی از علل ناتوانی و مرگ نوزادان است. پژوهش حاضر به منظور تعیین میزان بروز ناهنجاری های مادرزادی عمده و ارتباط آن ها با برخی عوامل مرتبط در نوزادان در بدو تولد انجام شد.
روش ها:
در این مطالعه مقطعی، تمام نوزادان متولد شده در بیمارستان های استان چهارمحال و بختیاری در سال 1395، از نظر وجود ناهنجاری مادرزادی عمده در بدو تولد مورد بررسی قرار گرفتند. اطلاعات ثبت شده در پرونده شامل مشخصات والدین و نوزاد بود که از سامانه مادر و نوزاد استخراج گردید. داده ها با استفاده از مدل خطی تعمیم یافته (Poisson regression) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها:
از 19666 نوزاد مورد بررسی، 63 نوزاد (2/3 در هزار) دچار ناهنجاری مادرزادی عمده در بدو تولد بودند. در مدل خام، ارتباط معنی داری بین متغیرهای سن جنینی نوزاد، وزن و قد نوزاد و دور سر نوزاد هنگام تولد با بروز ناهنجاری مادرزادی وجود داشت. در برازش مدل 1، ارتباط معنی داری بین محل سکونت با بروز ناهنجاری مادرزادی مشاهده شد و در برازش مدل 2، بروز ناهنجاری مادرزادی با سن جنینی نوزاد، وزن نوزاد و دور سر نوزاد هنگام تولد مرتبط بود.
نتیجه گیری:
در تعدادی از ناهنجاری های مادرزادی، با تشخیص اولیه و درمان می توان از ایجاد ناتوانی و معلولیت پیشگیری کرد. بنابراین، تاکید بر آموزش همگانی جهت در نظر گرفتن سن مناسب بارداری، تغذیه مناسب قبل از بارداری و در دوران بارداری و تاکید بر مراقبت های قبل از بارداری و حین بارداری به منظور پیشگیری از بروز ناهنجاری های مادرزادی، الزامی به نظر می رسد.
کلید واژگان: بروز, ناهنجاری مادرزادی آشکار, عوامل خطر, نوزاد, ایران}BackgroundCongenital malformations are one of the causes of infants disability and death. this study was performed to determine the incidence of major congenitals anomalies and their relationship with some related factors at birth.
MethodsIn this cross-sectional study, all newborns born in hospitals of Chaharmahal va Bakhtiari province were evaluated for major congenital malformations at birth. information recorded in the case file including parent and infant characteristics was extracted from the mother and infant system. data were analyzed using Generalized Linear Model, family (poisson).
FindingsOf the 19666 newborns studied, 63 (3.2 per 1,000) had major congenital malformations at birth. in the crude model, pregnancy age, neonatal birth weight, neonatal height, and neonatal head circumference variables were significantly associated with congenital malformations. but in adjusted model 1, residence was significantly related to the incidence of congenital malformations and in adjusted model 2, the incidence of congenital malformations was related to neonatal pregnancy age, neonatal birth weight and neonatal head circumference.
ConclusionSome of MCAs with early diagnosis and treatment can prevent disability. Therefore, the emphasis on public education to consider appropriate gestational age, proper nutrition before and during pregnancy, emphasis on prenatal and prenatal care is necessary to prevent congenital anomalies.
Keywords: Incidence, Congenital malformation, Risk factors, Infant, Iran} -
مقدمه
این مطالعه، با هدف ارزیابی رنگ آمیزی کالرتینین و نیتریک اکسید در بخش گانگلیونیک روده ی بزرگ بیماران هیرشپرونگ (Hirschsprung's disease یا HD) انجام شد.
روش ها:
/strong> در یک مطالعه ی مقطعی،60 کودک مبتلا به هیرشپرونگ وارد مطالعه و با عمل جراحی، روده از مقعد بیرون کشیده و هر 5 سانتی متر از آن بیوپسی شد و بخش پروگزیمال نمونه برداری شده، با رنگ آمیزی هماتوکسیلین- ایوزین (H&E) و ایمونوهیستوشیمی (IHC) بررسی شد و نتیجه با مثبت ضعیف یا مثبت شدید برای کالرتینین و نیتریک اکسید گزارش شد. کلیه ی بیماران در 1 و 6 ماه بعد از عمل پی گیری شدند و نتیجه ی عمل در دو گروه مقایسه گردید.
یافته ها:
از 60 کودک مبتلا به هیرشپرونگ، 14 نفر (3/23 درصد) علامت دار بودند. همه ی نمونه های بخش های گانگلیونی کولورکتال بیماران علامت دار، از نظر رنگ آمیزی نیتریک اکسید در مقایسه با رنگ آمیزی نیتریک اکسید جفت، منفی بودند. بررسی ایمونوهیستوشیمی، رنگ آمیزی هسته ای و سیتوپلاسمی کالرتینین نشان داد که سلول های گانگلیونی در 52 بیمار شدیدا مثبت و در 8 بیمار مثبت ضعیف بود. 6 بیمار در گروه شدیدا مثبت (5/11 درصد) علامت دار بودند؛ در حالی که در 8 بیمار که رنگ آمیزی کالرتینین مثبت ضعیف گزارش شده بود، همه ی علایم وجود داشت (001/0 = P). دقت کلی پیش بینی یبوست بعد از عمل برای رنگ آمیزی کالرتینین 67/96 درصد بود.
نتیجه گیری:
با توجه به یافته های مطالعه ی حاضر، به نظر می رسد در کودکان مبتلا به هیرشپرونگ تحت عمل جراحی، رنگ آمیزی ایمونوهیستوشیمی پروگزیمال قسمت گانگلیونی برای تعیین اختلال عملکرد روده بعد از عمل، می تواند موثر باشد.
کلید واژگان: هیرشپرونگ, ایمونوهیستوشیمی, کالرتینین, نیتریک اکسید}BackgroundThe aim of this study was to evaluate the calretinin and nitric oxide (NO) immunohistochemical (IHC) staining in ganglionic segment of colon of children with Hirschsprung's disease (HD).
MethodsIn a cross-sectional study, 60 children with HD entered the study, and underwent surgery to pull out the bowel from the anus to take biopsy from every 5 cm. Hematoxylin and eosin (H&E) and IHC methods were evaluated, and the results were reported to be poorly positive or severely positive for calretinin. All patients were followed up 1 and 6 months after the operation, and the results were compared between the two groups.
FindingsFrom 60 children with HD, 14 patients (23.3%) were symptomatic. In 14 symptomatic patients, all colorectal samples from ganglionic segments were negative for NO staining in comparison of placental NO staining as sham group. In the IHC examination, nuclear and cytoplasmic calretinin staining revealed ganglion cells in 52 patients as strongly positive, and weakly positive in 8 patients. Six patients in strongly positive group (11.5%) were symptomatic, while 8 patients whose calretinin staining was reported as weakly stained, had symptoms (P = 0.001). Overall accuracy of prediction of postoperative constipation for calretinin staining was 96.67%.</div>
ConclusionAccording to the findings of our study, it seems that in children with HD who undergo surgery, proximal ganglion immunohistochemical staining may be effective in determining postoperative bowel dysfunction.
Keywords: Hirschsprung's disease, Immunohistochemistry, Calretinin, Nitric oxide} -
مقدمه و اهداف
ناهنجاری های مادرزادی به عنوان نقایص تولد و انحرافات آشکار مادرزادی شناخته می شوند. در سراسر جهان حدود
7-3 درصد از نوزادان با این ناهنجاری ها به دنیا می آیند. هدف از انجام این مطالعه تعیین بروز ناهنجاری مادرزادی و عوامل مرتبط با آن در بیمارستان های دانشگاه علوم پزشکی در شهر اصفهان در سال 1395 است.روش کاراین مطالعه از نوع مقطعی بوده و گروه مطالعه شامل نوزادان متولد شده در سال 1395 بودند. داده های جمع آوری شده توسط نرم افزار SPSS نسخه 20 و با استفاده از آزمون های مربع کای، من ویتنی و رگرسیون لجستیک چندگانه تجزیه و تحلیل شدند.
یافته هااز مجموع 5455 پرونده، 121 نوزاد مبتلا به ناهنجاری مادرزادی عمده شناسایی شد. میزان بروز ناهنجاری عمده مادرزادی 2/2 درصد نوزادان زنده متولد شده برآورد شد. بین گروه خونی مادر، نسبت خویشاوندی، جنس و قد نوزاد با ناهنجاری مادرزادی در نوزادان رابطه آماری معنی دار مشاهده شد (05/0 <p). 7/26 درصد از کل ناهنجاری ها مربوط به اندام ها و کم ترین ناهنجاری مربوط به ناهنجاری های ژنتیک، دستگاه گوارش، مقعد و ستون فقرات با شیوع 0.7 درصد در هرکدام بود.
نتیجه گیریتوجه بیش تر به مشاوره ژنتیک پیش از ازدواج برای جوانان به منظور شناخت عامل نسبت خویشاوندی به عنوان فاکتور خطر در بروز ناهنجاری ژنتیکی و هم چنین آموزش زنان باردار در زمینه دریافت به موقع ریزمغذی ها نقش مهمی برای کنترل ناهنجاری ایفا می نماید.
کلید واژگان: بروز, ناهنجاری مادرزادی, عوامل خطر, نوزاد, اصفهان}Background and ObjectivesCongenital anomalies are also known as birth defects and congenital disorders. Congenital anomalies occur in about 3-7% of the newborn babies worldwide. The purpose of this study was to determine the incidence of congenital anomalies and their determinants in hospitals affiliated with Isfahan University of Medical Sciences in 1395.
MethodsThis cross-sectional study was conducted in all infants born in 1395. The data were analyzed with the SPSS software version 20 using Binary logistic regression.
ResultsOf 5455 births in Isfahan hospitals, 121 neonates were diagnosed with major congenital anomalies. The total incidence of major congenital anomalies was 2.2 per 100 births. The results showed a statistically significant relationship between maternal blood group, consanguinity, sex and height of infant with congenital anomalies in newborns (P <0.05). Moreover, 26.7% of all abnormalities were related to limbs and the lowest percentage was related to genetic abnormalities, digestive system, anus, and spine with an incidence of 0.7% for each.
ConclusionMore attention should be paid to premarital genetic counseling in order to identify the consanguinity factor as a risk factor for genetic abnormalities. Moreover, pregnant women should be educated about the timely intake of micronutrients to control abnormalities.
Keywords: Incidence, Congenital abnormalities, Risk factors, Newborn, Isfahan} -
سابقه و هدفهدف از انجام این مطالعه، بررسی تغییرات وضعیت عنصر روی در سرم نوزادان با رشد کامل نیازمند به عمل جراحی بزرگ می باشد.مواد و روش هادر این مطالعه 59 نوزاد با رشد کامل نیازمند به عمل جراحی مورد مطالعه قرار گرفتند. تمام بیماران تحت عمل جراحی با استرس بالا قرار داشتند. پاسخ متابولیک به جراحی با اندازه گیری روی سرم قبل و بیست وچهار ساعت بعد از عمل و موقع ترخیص با آنالیز سنجش مکرر "repeated measure" مورد مقایسه قرار گرفت.نتایجمقادیر روی سرم قبل از عمل 5/14±87/89 میکروگرم بر دسی لیتر، بیست وچهار ساعت پس از عمل 86/15±95/74 میکروگرم بر دسی لیتر و هنگام ترخیص 53/14±87/93 میکروگرم بر دسی لیتر بود. مقادیر روی سرم بلافاصله بعد از عمل کاهش داشت که این کاهش تا بیست وچهار ساعت اول عمل ادامه یافته است. مقادیر روی سرم بیست وچهار ساعت پس از عمل نسبت به مقادیر روی هنگام ترخیص کاهش معنی داری داشت. این تغییرات در دو جنس پسر و دختر متفاوت نبود.نتیجه گیریمطالعه حاضر نشان می دهد که در نوزادان رشد کامل نیازمند به اعمال جراحی بزرگ افت روی به طور موقت رخ داده، اما قبل از ترخیص به خودی خود برطرف می شود و بدین ترتیب نیازی به تغذیه مکمل حاوی روی در این بیماران در طی دو هفته پس از عمل جراحی نمی باشد.کلید واژگان: روی سرم, نوزاد با رشد کامل, جراحی بزرگ}Feyz, Volume:23 Issue: 3, 2019, PP 286 -292BackgroundThis study aimed to investigate the changes of serum zinc in term neonates who need major operation.Materials and MethodsIn this study, 59 neonates who need major operation were studied. All patients underwent major surgical with high stress. The metabolic response to surgery was studied by measuring the serum zinc before and after surgery (24 hours and at discharge time postoperatively). The "repeated measure" analysis was used to test changes of plasma values of zinc over time.ResultsThe plasma values of zinc was 89.78±14.50 µg/dl after surgery, 74.95±15.86 µg/dl in 24 hours after surgery and 93.78±14.53 µg/dl at discharge. The plasma values of zinc decreased immediately after surgery that this decline continued until the first 24 hours of operation. Serum zinc concentration decreased significantly at 24 hours at discharge. No significant differences were found between the two sex groups.ConclusionAccording to the results of this study, zinc levels in term neonates who need major operation were decreased temporary but later returned to normal. It seems that in these patients there is no need for supplementation of zinc during two weeks after operation.Keywords: Serum zinc, Full-Term Infant, Major surgery}
-
سابقه و هدفکنترل خونریزی کبد علی رغم پیشرفت علم جراحی کماکان یکی از چالش های روبروی جراحان برای حفظ جان بیماران می باشد. آلومینیوم سولفات به عنوان ماده هموستاتیک در اعمال جراحی دندانپزشکی استفاده می شود. این مطالعه به منظور تعیین اثر هموستاتیک آلومینیوم سولفات در کنترل خونریزی بافت پارانشیمی کبدی موش صحرایی انجام گردید.مواد و روش هادر این مطالعه تجربی 60 سر موش نر نژاد ویستار به صورت تصادفی در 6 گروه 10 تایی قرار داده شدند. بر روی کبد هر موش برشی به طول 2 و عمق 0/5 سانتی متر داده شد و زمان برقراری هموستاز به عنوان متغیر وابسته با استفاده از غلظت های مختلف آلومینیوم سولفات (5، 10، 15، 25، و 50 درصد) و روش کنترل (کنترل خونریزی به وسیله بخیه زدن) به عنوان متغیر مستقل اندازه گیری شد. بافت کبدی از نظر تغییرات پاتولوژی نیز مورد بررسی قرار گرفت.نتایجزمان برقراری هموستاز ناشی از گروه های غلظتی آلومینیوم سولفات از گروه بخیه به صورت معنی دار کمتر بود (0/01>P). بررسی پاتولوژی نیز نشان دهنده بیشترین فراوانی در درجات پایین التهابی بر اساس درجه بندی پاتولوژی تعریف شده بود.نتیجه گیریآلومینیوم سولفات یک ماده هموستاتیک موثر با اثر التهابی پایین در کنترل خونریزی بافت پارانشیمی کبد در مدل حیوانی می باشد.
کلید واژگان: هموستاز, آلومینیوم سولفات, کبد, موش صحرایی}Feyz, Volume:18 Issue: 6, 2015, PP 524 -530BackgroundDespite great advances in the field of surgery, the control of liver parenchymal hemorrhage is still one of the challenges surgeons face in saving the patients’ lives. Aluminum sulfate is used as a hemostatic agent in dental surgery. This study aimed to examine the hemostatic effect of aluminum sulfate on controlling bleeding from liver parenchymal tissue.Materials And MethodsIn this experimental study, 60 male Wistar rats were randomly allocated into six equal groups of 10 mice each. An incision (2 cm length; 0.5 cm depth) was made on each rat's liver surface and the length of time to hemostasis as a dependent variable was measured using different concentrations of aluminum sulfate (5%, 10%, 15%, 25%, and 50%) against the control method (control of bleeding by suturing) as the independent variable. The liver tissue was examined for pathological changes.ResultsThe length of time to hemostasis in the aluminum sulfate groups was significantly less than that of the control group (P<0.01). The pathologic examination showed the highest frequency of low-grade inflammation based on the defined pathological grading.ConclusionAluminum sulfate is an effective hemostatic agent with low-grade inflammation effect in controlling the bleeding from liver parenchymal tissue in an animal model.Keywords: Hemostasis, Aluminum sulfate, Liver, Rat} -
زمینه و هدفکاتترهای ادراری متفاوت هستند و هر یک برای هدف خاصی ساخته می شوند. در برخی بیماران کاتترهای ادراری باید به مدت طولانی در داخل مثانه باشد، پس عوارض آن باید بررسی شود. در این مطالعه تاثیر دو نوع کاتتر ادراری روی پاتولوژی مثانه خرگوش مورد مقایسه قرار گرفت.
مواد و روش هادر این تحقیق 20 خرگوش نیوزلندی به صورت تصادفی به 2 گروه 10 تایی تقسیم شدند، تحت بیهوشی عمومی با برش روی خط میانی تحتانی شکم مثانه مشخص شد. در گروه 1 سیستوستومی با کاتتر نلاتون در 10 خرگوش انجام شد و 10 خرگوش دیگر در گروه 2 تحت سیستوستومی با کاتتر فولی قرار گرفتند. 7 روز بعد از جراحی، لاپاراتومی مجدد با جداسازی بافت مثانه خرگوش برای ارزیابی پاتولوژیک انجام شد. کلیه اطلاعات وارد نرم افزار 0/17 SPSS شد. از آزمون آماری نظیر کای اسکوار، آزمون دقیق فیشر و من ویتنی جهت آنالیز داده ها استفاده گردید. اختلاف معناداری در این مطالعه 05/0P- value ≤ در نظر گرفته شد.یافته هادر گروه با کاتتر فولی و نلاتون بیشترین فراوانی در شدت التهاب 3 بود. گرچه گروه با کاتتر نلاتون مختصر التهاب بیشتری نسبت به گروه با کاتتر فولی داشتند، اما این اختلاف معنی دار نبود (P > 0.05). نمونه سلول های التهابی از 5 تا 80 درصد متغیر بود. در گروه با کاتتر نلاتون و فولی بیشترین فراوانی در نمونه های با درصد پلی مورفونوکلئر پنج تا ده درصد دیده شد. تفاوت در شدت خونریزی در دو گروه معنی دار نبود ((P > 0.05. در گروه با کاتتر فولی نسبت به گروه با کاتتر نلاتون شانس عفونت کمتر بود. هر چند اختلاف مشاهده شده در دو گروه در تست کای دو معنی دار نبود (P > 0.05).نتیجه گیریمقایسه متغیرهای پاتولوژیک شدت التهاب، میزان سلول های التهابی، خونریزی در بافت مثانه و نیز عفونت ادراری تفاوت معنی داری میان دو نوع کاتتر نلاتون و فولی نشان نداد. این مسئله نشان دهنده آن است که هیچ کدام از دو نوع کاتتر ذکر شده ارجحیت خاصی نسبت به دیگری ندارند.
کلید واژگان: مثانه, کاتتر, پاتولوژی}Introduction &ObjectiveUrinary catheters are different and each one is made for a specific purpose. Some patients have urinary catheters for long stays in their bladder، so its complications must be evaluated. In this study، the effects of two types of urinary catheters on the rabbit bladder pathology were compared.Materials and MethodsIt this study a total of 20 New Zealand rabbits were randomly divided into 2 groups of 10 rabbits. Under general anesthesia، and following a lower midline incision، bladder was exposed and in groups 1 cystostomy with Nelaton catheter in 10 rabbit was performed and 10 other rabbits in groups 2 were placed under Systostomy with Foley catheter. 7 days after the surgery، a re-laparotomy with isolation of rabbit bladder tissue was performed for pathological assessment. All data extraction was done by 17. 0 SPSS software. Statistical tests such as Chi-square، Fisher''s exact test، and Mann-Whitney tests were used for data analysis. P-value ≤ 0. 05 was considered significant.ResultsIn both the Foley and Nelaton catheter groups، the highest frequency intensity in inflammation was of grade 3. Although the group with a Nelaton catheter had more inflammation than Foley catheter group but this difference was not significant (P > 0. 05). The samples of inflammatory cells were different from 5 to 80 percent. In Nelaton and Foley catheter groups، the highest frequency of five to ten percent of PMN was seen. The difference between the two groups in the mean severity of bleeding was not significant (P > 0. 05). Foley catheter had less chance of infection than Nelaton catheter. Although the differences observed in the two groups was not significant in the chi-square test (P > 0. 05).ConclusionsA comparison of the severity of inflammation، inflammatory cells، bleeding in the tissues of the bladder in pathological assessment and urinary tract infection demonstrated no significant difference between Nelaton and folly catheters. This indicates that none of the above two types of catheters had any particular preference.Keywords: Bladder, Catheter, Pathology} -
زمینه و هدفکنترل خونریزی خارجی علیرغم پیشرفت علم جراحی، کماکان یکی از چالش های روبروی جراحان برای حفظ جان بیماران می باشد. یک مسابقه پژوهشی بر سر معرفی روش موثرتر بین پژوهشگران این زمینه وجود دارد. در این مطالعه تلاش بر تعیین اثر هموستاتیک فریک سولفات در کنترل خونریزی خارجی می باشد.مواد و روش هادر این کارآزمایی بالینی 60 موش نر ویستار مورد استفاده قرار گرفت. بر روی پوست پشت موش ها برشی به طول 2 سانتی متر و عمق 5/0 سانتی متر داده شد و زمان برقراری هموستاز با استفاده از غلظت های مختلف فریک سولفات (5%، 10%، 15%، 25%، 50%) و روش کنترل (کنترل خونریزی به وسیله بخیه زدن) اندازه گیری شد. بافت پوستی از نظر تغییرات پاتولوژی مورد بررسی قرار گرفت. در نهایت داده های به دست آمده وارد نرم افزار 16 SPSS شده و با Kruskal- Wallis Test و Mann - Whitney و Kolmogorov - Smirnov و همچنین Wilcoxon Signed Ranks Test مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.یافته هازمان برقراری هموستاز گروه های غلظتی فریک سولفات از گروه بخیه به صورت معنادار کمتر بود. (P-value< 0.001) و بررسی پاتولوژی انجام شده نشان دهنده بیشترین فراوانی در درجات پایین التهاب بر اساس درجه بندی پاتولوژیک تعریف شده، بود.نتیجه گیریفریک سولفات یک ماده هموستاتیک موثر در کنترل خونریزی خارجی در موش می تواند باشد.
کلید واژگان: خونریزی خارجی, هموستاتیک, فریک سولفات}Introduction &ObjectiveThe control of external bleeding، despite progresses in surgical science، is still one of the challenges surgeons face in saving patients’ lives. There is a research contest among the researchers in this field to introduce a more effective method. This study attempts to determine the hemostatic effect of ferric sulfate in controlling external bleeding.Materials and MethodsIn this clinical trial 60 male Wistar rats were used. A 2-centimeter incision was made on each mouse’s skin and the hemostasis time was measured، using ferric sulfate with different concentrations (5. 0%، 10. 0%، 15. 0%، 25%، and 50%) and the control method (i. e. control of bleeding by suturing). The skin tissue was assessed for pathological changes. Finally، the obtained data were entered into SPSS software and were analyzed by using Kruskal-Wallis test، Mann - Whitney، Kolmogorov – Smirnov test and also Wilcoxon signed ranks test.ResultsThe hemostasis time of ferric sulfate concentration groups was significantly less than that of the control group (P-value < 0. 001) and the pathologic examination showed the most frequency of low grade inflammation، based on the defined pathological grading.ConclusionsFerric sulfate may be an effective hemostatic agent in controlling an external bleeding in mouse.Keywords: External Bleeding, Hemostatic, Ferric Sulphate} -
زمینه و هدفتست نسبت نوتروفیل به لنفوسیت در تشخیص آپاندیسیت کاربرد وسیعی دارد که کارایی آن از تناقضاتی برخوردار است. با توجه به اهمیت این بیماری و به منظور تعیین کارایی این تست، مطالعه حاضر در بالغین مبتلا به آپاندیسیت حاد و کمپلیکه در بیمارستان شهید بهشتی کاشان در سال 1387 صورت پذیرفت.مواد و روش هادر یک مطالعه توصیفی تحلیلی، نمونه خون 106 بیمار مشکوک به آپاندیسیت جهت انجام قبل از عمل آپاندکتومی گرفته شد. براساس هیستوپاتولوژی بیماران به دو گروه پاتولوژی مثبت، منفی تقسیم شدند و نسبت نوتروفیل به لنفوسیت در این دو گروه مقایسه شد. جهت تجزیه و تحلیل از آزمون T مستقل و روش آمار Mann – whitney u و منحنی Roc استفاده گردید.یافته هادر این مطالعه 106 بیمار مشکوک به آپاندیسیت که تحت عمل جراحی آپاندکتومی قرار گرفته بودند مورد مطالعه قرار گرفتند. از 106 مورد آپاندکتومی شده 94 نفر (7/88%) در پاتولوژی آپاندیسیت و 12 نفر (3/11%) آپاندیس نرمال داشتند. تعداد گلبول سفید در گروه آپاندکتومی مثبت 4181 ± 12798 در میلی متر مکعب و در گروه آپاندکتومی منفی 5699 ± 10561 در میلی متر مکعب بود (03/0 =P). درصد نوتروفیل در مبتلایان به آپاندیسیت 36±80% و در گروه پاتولوژی منفی 11 ± 66% بود (005/0=P). درصد لنفوسیت در گروه پاتولوژی مثبت 9 ± 15% و در گروه پاتولوژی منفی 11 ± 24% بود (013/0=P). نسبت نوتروفیل به لنفوسیت در گروه پاتولوژی مثبت 5±7 در گروه پاتولوژی منفی 3±4 بود (01/0=P). حساسیت این تست برای نسبت نوتروفیل به لنفوسیت بیش از 5/3، 74%، اختصاصیت 67%، ارزش اخباری مثبت 94% و ارزش اخباری منفی 25% محاسبه شد. سطح زیر منحنی ROC 73% حاصل شد.نتیجه گیریتست نسبت نوتروفیل به لنفوسیت علیرغم تفاوت معنی دار، فاقد کارایی لازم در تشخیص آپاندیسیت حاد و کمپلیکه می باشد.
کلید واژگان: آپاندیسیت, حساسیت, نوتروفیل, لنفوسیت}Introduction &ObjectiveThe neutrophil-lymphocyte ratio test has extensive application in diagnosis of appendicitis، but its accuracy has some contraversies. According to the importance of this disease and to determin the efficiency of this test، this study was done on adults who referred to Shahid Beheshti hospital of Kashan in 2008، with diagnosis of appendicitis.Materials and MethodsIn this descriptive-analytic study، blood for measurement of CBC & diffrentiation was collected pre-operatively from 106 patients. The patients according to the histopathology of the appendix were divided in two groups; to positive (acute and complicated Appendicitis) and negative (normal) and the ratio of Neutrophiles to Lymphocits، compared in two groups.ResultsIn this study، 106 patients with suspicious diagnosis of acute appendicitis were studied. Out of a total 106 patients، 94 patients (88. 7%) had positive appendicitis. WBC count was 12798±4181 mm3 in positive appendectomies and 10561±5699 mm3 in negative group (P=0. 03). Neutrophil percent was 80±36 % in positive group and 66 ±11% in negative group (P=0. 005). Lymphocyte percent was 15±9% in positive group and 24 ±11% in negative group (P=0. 013). Neut/Lym ratio percent was 7±5 in positive group and 4 ±3 in negative group (P=0. 01). Neut/Lym ratio /8% were males and 38. 1% were females، Male to female ratio being 1. 6:1. On histological examination، 86. 9% had acute appendicitis whereas 13. 1% had normal appendix. Sensitivify، Specificity، Positive predictive Vulue and negative predictive value of Neut/Lym ratio test was respectively: 74%، 67%، 94%، 25% the area under the ROC Curve was 0. 730.ConclusionsThe Neut/Lym ratio test، in spite of significant difference doesn''t have necessary efficiency in diagnosis of acute and complicated appondicitis.Keywords: Appendicitis, Sensitivity, Neutrophil, Lymphocyte} -
سابقه و هدف
روش های متفاوتی برای انجام عمل ختنه استفاده می شود که در بین آنها روش کلاسیک از شیوع بیشتری برخوردار است. از آنجا که عوارض و طول مدت عمل و هم چنین درد در روش کلاسیک تا حدی زیاد است، در این مطالعه عوارض و مدت انجام عمل کلاسیک با روش Gomco مقایسه شده است.
مواد و روش هامطالعه مورد شاهدی حاضر بر روی 80 نوزاد و شیرخوار مراجعه کننده به اتاق عمل سرپایی بیمارستان شهید بهشتی کاشان جهت انجام عمل ختنه در سال 1390 و در دو گروه 40 نفره روش کلاسیک و Gomco انجام شد. عوارض در دو مرحله ی حین عمل با کمک شمارش تعداد گازهای خونی و نیز ویزیت یک هفته بعد با روش مشاهده ای بررسی و تحلیل آماری شدند.
نتایجمیانگین سنی افراد 37/12±8/24 روز بود که اختلاف معنی داری نداشت. میانگین مدت عمل در گروه کلاسیک (5/2±3/24 دقیقه) نسبت به روش Gomco (3/2±3/13 دقیقه) نزدیک به دو برابر بیشتر بود. میزان خونریزی در روش کلاسیک با 6/0±1/4 سی سی، بیش از سه برابر روش Gomco با 7/0±3/1 سی سی بود. عفونت بعد از عمل در نوزادان موجود در دو گروه گزارش نشد.
نتیجه گیریاین مطالعه نشان داد که روش Gomco در مقایسه با روش کلاسیک زمان انجام، درد و عوارض کمتری دارد و می تواند به عنوان جایگزین مناسبی برای روش کلاسیک باشد.
کلید واژگان: ختنه, روش کلاسیک, روش Gomco, عوارض جراحی}BackgroundThere are different surgical procedures for circumcision. Although the classic method is the most common one, it takes more time and causes more pain and complications compared to other methods. The purpose of this study was to compare the complications and the time taken for performing the surgery for Gomco and classic methods of circumcision.
Materials And MethodsThis case-control study was performed on 80 neonates referred to the outpatient operating room in Shahid Beheshti hospital for circumcision in 2011 and were divided into two equal groups: one group underwent the classic method and another, the Gomco method. The complications were assessed in two phases: during the surgery by counting bloody gauze pads and one week thereafter using the objective methods, then they were analyzed statistically.
ResultsThe mean age of neonates was 24.8±12.37 days and no significant difference was seen between two groups. The mean operation duration in the classic method (24.3±2.5 min) was approximately two times greater than that of the Gomco method (13.3±2.3 min). Moreover, the amount of bleeding in the classic method (4.1±0.6 cc) was over three times greater than that of the Gomco one (1.3±0.7 cc). No cases of infection were seen in both groups.
ConclusionResults show that the Gomco method takes less time and causes less pain and fewer complications compared to the classic method and may also be a suitable alternative to the classic method.
-
مقدمهانواژیناسیون به معنای فرو رفتن قسمتی از روده به داخل قسمتی دیگر می باشد. در صورتی که تشخیص و درمان انواژیناسیون به موقع صورت گیرد می توان عوارض و میزان مرگ و میر ناشی از آن را کاهش داد. این مطالعه جهت بررسی معیارهای رادیولوژی بالینی و آزمایشگاهی قابل استفاده برای شناسایی بیمارانی که با باریم انما قابل درمان نیستند، انجام شد.روش هااین مطالعه از نوع مقطعی بود که بر روی کودکانی که از سال 1388 لغایت 1389 با تشخیص انواژیناسیون به بیمارستان الزهرا (س) اصفهان مراجعه کرده بودند، انجام شد. حجم نمونه 45 نفر محاسبه شد. اطلاعات مربوط به سن، جنس، مدت شروع علایم، تب، یافته های آزمایشگاهی شامل تعداد گلبول سفید، وجود خون در مدفوع و مایع آزاد در سونوگرافی و موفقیت یا عدم موفقیت جا اندازی با باریم انما برای کلیه ی کودکان مورد مطالعه جمع آوری شد. اطلاعات به دست آمده بر اساس آزمون های آماری Student-t و 2χ آنالیز گردید.یافته هادر بیماران مبتلا به انواژیناسیون وجود مایع آزاد در سونوگرافی و خون در مدفوع احتمال موفقیت باریم انما را کاهش می داد. بین وجود لکوسیتوز، تب، جنس و زمان شروع علایم با موفقیت باریم انما ارتباط معنی داری وجود نداشت.نتیجه گیریبا توجه به این که وجود مایع آزاد در سونوگرافی و وجود خون در مدفوع موفقیت باریم انما در جا اندازی انواژیناسیون را کاهش داد، توصیه می شود که در صورت موفقیت آمیز نبودن باریم انما در بیمارانی که مدفوع خونی و مایع آزاد در سونوگرافی دارند تلاش مجددی برای جا اندازی با باریم انجام نشود و این بیماران کاندید انجام عمل جراحی شوند.
کلید واژگان: انواژیناسیون, جا انداختن, باریم انما, لکوسیتوز}BackgroundIntussusception is the telescoping of one portion of the intestine in to another. The appropriate treatment can reduce the complication, mortality and morbities. The first line of non surgical treatment is contrast enema. This study was done to identification the clinical and laboratory predictors of successof barium enema.MethodsThis was a cross-sectional study that considered all the children with intussusceptions, who were refered in 2009 and 2010 to Alzahra hospital, Iran. All of the needed information including age, sex, fever, leukocytosis, free fluid in sonography, time of symptom appearance and positive bloody stool was recorded in a questionnaire. Then we committed Barium enema for all of them, and evaluate the relationship between the success of barium enema with gathered data by chi square and Student t-test.FindingsIn this study we evaluated 45 children with intussusceptions. In 18 subjects the barium enema treatment was success. The results of this study showed a significant correlation between positive blood stool and free fluid in sonography with unsuccessful of barium enema treatment.ConclusionAccording to our results in children with bloody stool or free fluid in sonography we recommend only one time barium enema. If the treatment is unsuccessful, it is better to advise patients for open surgery. -
سابقه و هدفایسکمی مزانتر یک عارضه بالقوه کشنده است و هنوز راه تشخیص قطعی ندارد. در این تحقیق سعی شده است تا با بررسی نمونه های به دست آمده از موش های صحرایی مبتلا به ایسکمی مزانتر، ارزش (DPL (Diagnostic Peritoneal Lavage در تشخیص این عارضه مورد ارزیابی قرار گیرد.مواد و روش هابرای انجام این مطالعه ی تجربی، 32 سر موش صحرائی نر در 4 گروه قرار گرفتند. در گروه های شماره 1 و 2 شکم باز شده و بدون هیچ اقدامی بسته شد، سپس یک کاتتر در صفاق تعبیه شده و 200 سی سی نرمال سالین تزریق شد؛ آن گاه در گروه اول بعد از 1 ساعت و در گروه دوم بعد از 2 ساعت مایع به دست آمده لاواژ شده و برای بررسی پتاسیم و pH همراه نمونه خون اخذ شده جهت تعیین پتاسیم به آزمایشگاه ارسال شدند. در گروه سوم و چهارم بعد از بیهوشی شاخه اصلی شریان مزانتریک فوقانی توسط نخ غیر قابل جذب لیگاتور شده و مراحل فوق تکرار گردید.نتایجایسکمی مزانتر در هر دو گروه مورد آزمایش نسبت به گروه های شاهد متناظر باعث تغییر معنی دار در میزان pH صفاق، پتاسیم خون و لاواژ صفاق شد. اما تنها پتاسیم خون و صفاق پس از 2 ساعت از لیگاتور عروق مزانتر تغییر کرد.نتیجه گیریمی توان از فاکتورهای pH صفاق، پتاسیم خون و پتاسیم لاواژ صفاق به عنوان نشان گر ایسکمی مزانتر استفاده کرد و از میزان پتاسیم خون و صفاق نیز در مواردی می توان برای تخمین نسبی مدت زمان ایسکمی عروق مزانتر استفاده نمود.
کلید واژگان: پتاسیم خون, ایسکمی عروق مزانتر, لاواژ صفاق}BackgroundMesenteric ischemia is a potentially life-threatening disorder; however, there is still no exact diagnosis for it. This study was designed to evaluate pH value and potassium level of DPL for diagnosing mesenteric ischemia in the afflicted rats. Methods and Materials: In this experimental study, 32 rats were divided in four groups (8 rats in each group). In groups 1 and 2 abdomen was opened and closed without any medical interventions then through a catheter they were injected 200cc of normal saline intraperitoneally. In group 1 after one hour and in group 2 after two hours the liquid was lavaged for determination of potassium and pH values. A blood sample was also prepared for determination of potassium. In groups 3 and 4, after anesthesia, the main branch of the superior mesenteric artery was ligated with a non-absorbable suture and the animals were introduced to the procedures just mentioned.ResultsMesenteric ischemia led to varied peritoneal pH and blood as well as peritoneal lavage potassium between the two groups. Only blood/peritoneal potassium level showed a significant difference after 2 hours of mesenteric artery ligation.ConclusionPeritoneal pH and blood/peritoneal lavage potassium can be used as an indicator of mesenteric ischemia. Blood/ peritoneal potassium level may also be helpful to predict the duration of mesenteric ischemia. -
بررسی همه گیر شناسی تروما در کودکان مراجعه کننده به بیمارستان الزهراء اصفهان طی سال های 1383 تا 1386مقدمهباتوجه به اینکه سوانح و حوادث یکی از مهمترین دلایل مراجعه به اورژانس و اصلی ترین تابلوی مرگ در کودکان زیر 15 سال می باشد، هدف از این مطالعه بررسی شیوع اپیدمیولوژی کلی راجع به مرگ و میر کودکان و همچنین بررسی تروماهای وارده در این سنین است.مواد و روش هادر این مطالعه مقطعی کلیه کودکان تروما دیده 1 تا 15 سال که طی سال های 1383 تا 1386 به اورژانس بیمارستان الزهراء اصفهان مراجعه کرده بودند، بررسی شدند. روش نمونه گیری به صورت سرشماری و بررسی کلیه پرونده های پزشکی این کودکان بود که شامل 2300 نفر بودند. اطلاعات مربوط به نوع تروما، جنس، گروه های سنی، محل آناتومیک تروما و مرگ ناشی از آن و فشار خون در بدو ورود از طریق چک لیست جمع آوری شدند.نتایجاز 2300 کودک دچار تروما، 7/66 درصد پسر و 3/33 درصد دختر بودند. بیشترین تروماها در محل خانه و مدرسه به وقوع پیوسته بودند. شایع ترین نوع حادثه، سقوط (32 درصد) و پس از آن حوادث ترافیکی (1/31 درصد) بود. بر اساس مکان آناتومیک، سر (5/38) درصد، ترومای متعدد (3/34) درصد و اندام ها (9/18) درصد شایع ترین مکان های آناتومیک بودند. فراوانی وقوع مرگ 1/4 درصد (94 نفر) برآورد شد.نتیجه گیریدر مجموع به نظر می رسد با توجه به آنکه سقوط و تصادفات از علل اصلی و تروما در کودکان می باشند، برنامه ریزی جهت ارتقاء فرهنگ والدین در این زمینه بتواند مؤثر واقع شود.
کلید واژگان: کودکان, همه گیر شناسی, مرگ و میر, تروما}BackgroundAccidents are the leading cause of emergency room admissions and mortality for children below the age of 15. This study evaluate overall epidemiological information of pediatric trauma in children referred to Isfahan Alzahra Hospital.Materials And MethodsThis cross-sectional study included 2300 children admitted to Alzahra Hospital emergency room during 2005-8. Data including age, sex, kind of trauma, site of injury, blood pressure and cause of death were recorded in prepared checklist by the study of hospital files.ResultsFemale to male ratio was 2:1 (66.7% versus 33.3). Most of the events (45%) happened at home and school. Fall (32%) followed by motor vehicle accidents (31.1%) were the most common mechanisms of trauma. The most common areas injured in pediatric multiple trauma victims were head (34.3%) and limbs (18.9%). Mortality rate was (4.1%).ConclusionFalling down and traffic accidents are very common in pediatric emergencies. Training the parents to believe that their children are in need of protection and surveillance is the most effective program of decreasing trauma-induced mortality in children. -
زمینه و هدفدر اغلب وضعیت های اضطراری همچون سوختگی های شدید، خیز بسیار زیاد، وجود ترومبوز در عروق سطحی،چاقی مفرط، شوک ناشی از خونریزی های شدید دستیابی مستقیم به سیستم گردش خون به خصوص به عروق سطحی مشکل و در برخی از موارد غیر ممکن می باشد. لذا در چنین شرایطی جهت تزریق مایعات و داروهای اضطراری باید از روش های دیگر به جز تزریق داخل وریدی استفاده نمود. در این مطالعه دو روش تزریق داخل استخوانی و وریدی در خرگوش بالغ با استخوان های تکامل یافته مورد بررسی قرار گرفت.مواد و روش هااین بررسی به صورت یک مطالعه تجربی بر روی 20 سر خرگوش نر سفید نیوزلندی 6-4 ماهه انجام شد. جهت مقایسه دو روش تجویز متیلن بلو،داخل استخوانی و داخل وریدی، 10 خرگوش به میزان 5 سی سی متیلن بلو از طریق داخل وریدی و 10 خرگوش نیز 5 سی سی متیلن بلو از طریق داخل استخوانی دریافت کردند. اطلاعات لازم از فرم اطلاعاتی استخراج گردید و با استفاده از جداول فراوانی مناسب براساس متغیرها داده های لازم تجزیه و تحلیل گردید. تجزیه و تحلیل اطلاعات براساس آزمون آماری مان ویتنی انجام شد.یافته هامیانگین زمان ظاهر شدن متیلن بلو در کانولیشن آئورت در روش تزریق داخل استخوانی 3/2±781/9 ثانیه و در روش تزریق داخل وریدی 33/2±052/10 ثانیه می باشد. این اختلاف از لحاظ آماری (Man Whitney) معنی دار نبود (800/0=P).نتیجه گیریبه نظر می رسد که تزریق داخل استخوانی به اندازه تزریق داخل وریدی حتی در استخوان بالغ نیز کارایی داشته باشد و می توان در شرائط عدم دسترسی به ورید از روش داخل استخوانی در بالغین نیز استفاده کرد و در اورژانس های حیاتی زمان را از دست نداد.
کلید واژگان: تزریق داخل وریدی, تزریق داخل استخوانی, متیلن بلو, شوک}Introduction &ObjectiveDirect access to blood circulating system specially superficial veins in some emergency situation such as severe burning, severe edema, thrombosis in superficial veins, severe obesity and shock due to severe bleeding is difficult and in some cases impossible. So, in such situations other routes of injection should be used for fluid and drug infusion. In this study, the two routes of intravenous and intraosseous injection were evaluated in the case of adult rabbits with mature bones.Materials and MethodsThis study was carried out, as an experimental study, on 20 adult white New Zealand rabbits with 4-6 month age. Methylen-blue was used to compare the two ways of intravenous and intraosseous injection, 10 rabbits received 5cc Methylen-blue intravenously and 10 rabbits received 5cc Methylen-blue intraosseously. Data were collected and analyzed by using appropriate frequency tables for the available data.ResultsThe average time of Methylen-blue appearance in the Aortic cannulation was 9.781±2.336 second for intraosseous injection and 10.052±2.336 seconds for intravenous injection. The difference was not statistically (Man Whitney) significant (P=0.800).ConclusionsIt is seems that intraosseous injection has the same efficacy as the intravenous injection and we can use intraosseous injection route in adults when the vein is inaccessible. -
سابقه و هدفدوپلیکاسیون فورگات به طور معمول در مدیاستینوم خلفی دیده شده و در10 الی20 درصد موارد توام با دوپلیکاسیون مری می باشد. هرچند مواردی از دوپلیکاسیون مری قبلا گزارش شده است ولی اغلب موارد آن در مری توراسیک بوده است. شیرخوار با دوپلیکاسیون مری معمولا با دیسترس تنفسی یا توده بدون علامت که به صورت اتفاقی در گرافی قفسه صدری دیده شده است مراجعه می کند.
معرفی بیمار: بیمار شیرخوار 7 ماهه ای است با وزن 5/7 کیلو گرم که با دیسترس تنفسی، تب و عدم تحمل غذا به بیمارستان مراجعه کرده است. در معاینه فیزیکی علائم دهیدراسیون، استریدور، تاکی پنه، رتراکسیون بین دنده ای و سفتی گردنی را نشان داده و در گرافی قفسه صدری دو عدد توده کیستیک در ناحیه دیستال گردن مشاهده شده است. همچنین، در سی تی اسکن گردن و قفسه صدری توده کیستیک با انتشار به مدیاستینوم خلفی مشاهده شده است. با عمل جراحی توده کیستیک متصل به مری به طور نسبی تخلیه شده و مری بعد از خارج سازی مخاط کیست ترمیم شد و در نهایت بیمار گاستروستومی گردید.نتیجه گیریهر چند دوپلیکاسیون مری بیماری نادری است، ولی همواره بایستی در تشخیص افتراقی توده های گردنی توام با دیسترس تنفسی در شیرخواران مد نظر قرار گیرد.
کلید واژگان: کیست, دوپلیکاسیون, مری}BackgroundForegut duplication is commonly found in the posterior mediastinum. About 10-20% of these anomalies are associated with esophageal duplication. It can occur in all parts of esophagus. Although the duplication of cervical esophagus has been previously reported, a majority of it was found in the thoracic oesophagus. Infant esophageal duplication is usually associated to respiratory distress or asymptomatic thoracic mass, casually detected in x-ray. Case Report: In this report the case was a 7 months old infant (7.5 kg) with the chief compliant of respiratory distress, fever and nutritional intolerance.ResultsPhysical examination of the case showed dehydration, stridor, tachypnea, intercostal retraction and neck stiffness. Plain chest radiogram showed a dual cystic mass in the distal neck region. Neck and chest CT- scan showed cervical cystic lesion disseminated to the posterior mediastinum, probably propagated to the respiratory system. For treatment, cystic lesion attached to the esophagus was partially resected, esophagus was repaired and the remaining mucosa of the cyst was removed, then gastrostomy tube was inserted.ConclusionAlthough the cervical esophageal duplication of cysts are rare in infant respiratory distress, they must be considered as one of differential diagnoses of the cervical masses. -
سابقه و هدفاستفاده از مش های مصنوعی در ترمیم فتق های دیافراگماتیک بزرگ، چسبندگی احشاء به این پروتزها و عوارض بعد از آن را به دنبال دارد. هدف از انجام این مطالعه استفاده از امنتوم جهت پوشاندن مش پروپیلن در ترمیم فتق دیافراگمی و بررسی اثر آن در کاهش چسبندگی احشاء به محل ترمیم است.مواد و روش هادر این مطالعه تجربی 20 سر خرگوش نر سفید نیوزلندی 6 ماهه به دو گروه مساوی 10 تایی تقسیم شدند. در گروه اول پس از لاپاروتومی، در روی دیافراگم یک نقص به ابعاد 1 1 سانتی متر ایجاد شده و محل نقیصه با مش پروپلین استریل و نخ نایلون 0/3 ترمیم شد. در گروه دوم امنتوم در روی محل نقص ترمیم شده با مش، به جدار دیافراگم فیکس شد. 30 روز بعد مجددا در هر دو گروه جراحی صورت گرفت و میزان چسبندگی احشاء به محل در هر دو گروه بر اساس مقیاس مازوجی مقایسه شد. در نهایت داده ها با آزمون فیشر دقیق مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.نتایجاز 10 خرگوشی که دیافراگم آنها با مش پروپیلن به تنهایی ترمیم شده بود، 9 خرگوش (90 درصد) دارای چسبندگی احشا به محل ترمیم بودند. از نظر شدت چسبندگی در این گروه یک خرگوش با درجه 0، سه خرگوش با درجه I، چهار خرگوش با درجه II و دو خرگوش با شدت چسبندگی درجه III بودند. از 10 خرگوشی که دیافراگم آنها با استفاده از مش پروپیلن به همراه امنتوپکسی ترمیم شده بود، 4 خرگوش (40 درصد) دارای چسبندگی احشا به محل ترمیم بودند که درجه چسبندگی آنها I بود و سایرین هیچ گونه چسبندگی نداشتند (015/0=P).نتیجه گیریاستفاده از امنتوپکسی در ترمیم فتق دیافراگماتیک چسبنگی احشاء به مش پروپیلن را کاهش می دهد.
کلید واژگان: مش پروپیلن, نقص دیافراگم, امنتوپکسی}BackgroundThe use of synthetic mesh for the repair of major congenital diaphragmatic hernia may cause visceral adhesion to prosthesis and ongoing complications. In present study the use of propylen mesh for the repair of diaphragmatic hernia and its role in eliminating of visceral adhesion to repair site is evaluated.Materials and MethodsThis experimental study was carried out on 20 adult New Zealand rabbits (age: 6 months) assigned randomly into two equal groups. In one group, after laparatomy a defect (size: 1×1 cm) was created on the diaphragm. The suture was then repaired by sterile propylen mesh and nylon suture (thickness: 3/0 - 4/0). In another group, omentum was fixed on the mesh using a nylon suture (thickness: 3/0). After 30 days the two groups were operated and the visceral adhesion to repair site was compared using Mazuji scale.ResultsNine (90%) out of 10 rabbits with propylen mesh repair had visceral adhesion to the repair site. On classifying the grade of adhesion among the cases, one, three, four and two rabbits were assigned the “0”, “I”, “II”, and “III” grades, respectively. On the other hand, 4 (40%) out of 10 rabbits, in which the diaphragm was repaired by propylen mesh and omentopexy method, visceral adhesion (grade “I”) was seen to the site of repair. The rest of animals displayed no such adhesion.ConclusionsOmentopexy reduces the visceral adhesion to propylen mesh. -
زمینه و هدفتا چند سال اخیر درمان اصلی فیشر مزمن آنال، روش های جراحی جهت اسفنکتروتومی لترال به روش باز یا بسته بود. در طی سال های اخیر استفاده از درمان طبی در درمان این بیماری مطرح شده است که هر یک دارای محدودیت هایی می باشد. این مطالعه با هدف مقایسه دو روش جراحی و درمان طبی لیدوکائین در درمان فیشر مزمن آنال انجام شده است.روش بررسیدر این مطالعه نیمه تجربی 180 بیمار مبتلا به فیشر مزمن آنال که با علایم بیش از 6 هفته به درمانگاه جراحی بیمارستان الزهرا(س) اصفهان مراجعه کرده بودند به روش در دسترس انتخاب شدند. پس از اخذ شرح حال از بیماران و معاینه و تایید فیشر مزمن دو روش درمان جهت بیماران توضیح داده می شد و بر اساس انتخاب ایشان بیمار در گروه یک (جراحی) و یا دو (درمان طبی با لیدوکائین) قرار می گرفت. روش درمان جراحی شامل اسفنکتروتومی لترال اسفنکتر داخلی به روش بسته بود. روش درمان طبی شامل رژیم پر فیبر، طشت آب گرم، قرص سی لاکس هر شب، قرص ناپروکسن 250 میلی گرم هر 12 ساعت و استعمال پماد لیدوکائین 5 درصد قبل از اجابت مزاج و شستشوی مداوم ناحیه مقعد در حین اجابت مزاج بود. در هر دو گروه بیماران به مدت 8 هفته پی گیری شدند. داده ها به کمک آزمون های آماری کای دو، فیشر و من ویتنی تجزیه و تحلیل گردید.یافته هاتعداد بیمارانی که مورد عمل جراحی قرار گرفتند 100 نفر و تعداد بیمارن گروه درمان طبی 80 نفر بود. میانگین سنی بیماران گروه اول 3/4±2/36 سال و گروه دوم 1/3±3/38 سال بود (05/0P>). از نظر جنسی بین دو گروه اختلاف معنی داری وجود نداشت.. مدت علایم بیماری در گروه جراحی 5/2±1/8 هفته و در گروه درمان طبی 1/3±9/7 هفته بود (05/0P>). در گروه جراحی عوارض پس از عمل شامل 10 مورد اکیموز پوستی (10%) 2 مورد هماتوم بزرگ (2%) و 10 مورد (10%) بی اختیاری خفیف نسبت به باد بود. در گروه دوم هیچ عارضه ای دیده نشد. میزان بروز ترمیم زخم در گروه اول 93% و در گروه دوم 75% بود (05/0Pکلید واژگان: اسفنکتروتومی, فیشر مزمن آنال, لیدوکائین}Background And AimSurgical procedures including open and close lateral sphincterotomy were the main treatment of chronic anal fissure in past years. Nowadays medical treatments are the standard therapy for this disease but there are some limitations for this method of treatment. This study aimed to compare the efficacy and complication of surgical and medical treatments by lidocaine ointment for patients with chronic anal fissureMethodsA clinical trial study was conducted on 180 patients with chronic anal fissure who had symptoms for more than 6 weeks. The main symptoms of patients were pain during defecation anal bleeding and skin tag. After history taking and physical examination method of treatment was explained for patients to choose one group: Group 1 (surgery) or group 2 (medical treatment with lidocaine H). Surgery was performed by closed method. Medical treatment was consisted of high fiber regimen sits baths lax tablet nightly Naproxen tablet 250 mg twice daily and 5% lidocaine anal application before defecation and anal washing during defecation. Patients were followed for 8 weeks. Data were analyzed using chi-square Fisher and Mann-Whitney tests.Resultsone hundred of patients in group 1 and 80 patients in group 2 completed the study. Duration of symptoms was 8.1±2.5 weeks in group 1and 7.9±3.1 weeks in group 2. Post operative complications in group 1 were skin ecchymosis (10%) large hematoma (2%) and 10 cases (10%) complained from mild incontinency to flatus. There was no complication in group 2. Healing rate was 93% in group 1 and 75% in group 2 (P
-
زمینه و هدفآپاندیسیت حاد، یکی از شایعترین اورژانس های جراحی است. قدم اصلی در تشخیص، شرح حال دقیق، ارزیابی بالینی و معاینه فیزیکی می باشد که با بررسی های آزمایشگاهی مثل افزایش لوکوسیتوز تقویت می گردد. با توجه به تشخیص افتراقی زیاد آپاندیسیت، تشخیص آپاندیسیت مشکل می باشد. ارزش تشخیصی CRP (C-Reactive Protien) با حساسیت بالا در تشخیص آپاندیسیت حاد در این مطالعه مورد ارزیابی قرار گرفته است.مواد و روش هادر یک مطالعه توصیفی تحلیلی، نمونه های خون 84 بیمار مشکوک به آپاندیسیت در بیمارستان شهید بهشتی کاشان جهت اندازه گیری میزان CRP با حساسیت بالا سرمی، قبل از عمل آپاندکتومی گرفته شد. بر اساس هیستوپاتولوژی بیماران به دو گروه پاتولوژی مثبت (آپاندیسیت حاد) و پاتولوژی منفی (اندیس نرمال) تقسیم شدند و میزان CRP با حساسیت بالا اندازه گیری شده به روش الایزا، در این دو گروه مقایسه گردید.
یافته هااز 84 بیمار، 9/61% بیماران مرد و 1/38% زن بودند. نسبت مرد به زن 6/1 به 1 بوده است. 9/86% بیماران با توجه به پاتولوژی آپاندکتومی مثبت و 10/13% آپاندکتومی منفی داشته اند. نقطه برش حاصله برای CRP با حساسیت بالا 48/31 میکروگرم در میلی لیتر (049/0P=) با حساسیت 74% و ویژگی 46% به دست آمد. سطح زیر منحنی ROC، 699/0 بوده و ارزش اخباری مثبت 90%، ارزش اخباری منفی 20% حاصل گردید.نتیجه گیریبا توجه به یافته ها، CRP با حساسیت بالا می تواند در تایید تشخیص بالینی آپاندیسیت قابل استفاده باشد و سبب کاهش آپاندکتومی های منفی غیر ضروری گردد.
کلید واژگان: آپاندیسیت, حساسیت, ویژگی, CRP با حساسیت بالا}Introduction &ObjectiveAcute appendicitis is one of the most common surgical emergencies. The main step in the of diagnosis of appendicitis is: accurate history, clinical evaluation and physical examination. Because to increase of C-Reactive protein in inflammation states, and the fact that the decrease of negative appendectomy can lead to the decrease of morbidity and mortality and hospital's costs, the diagnostic value of high - sensitive CRP, in the care of acute appendicitis has been evaluated in this study.Materials and MethodsIn a descriptive - analytic study, blood for the measurement of serum c-reactive protein was collected, pre – operatively, from 84 patients, who had appendectomies at the Shahid Beheshti hospital. The histopathology was grouped into positive (acute appendicitis) and negative (normal appendix) and this was correlated with the CRP values, that were measured with ELISA. Receiver operating curve was constructed for CRP and the best cut off point was used to calculate sensitivity and specificity of the test.ResultsIn 84 patients, 61/8% were males and 38.1% were females, the male to female ratio being 1.6: 1. On histological examination, 86.9% had acute appendicitis whereas 13.1% had normal appendictis. The cut off value of high sensitive -CRP was 31.48 g/ml (P=0.049). The area under curve (AUC) was 0.699. The sensitivity and specificity of CRP was 90% and 20% respectively.ConclusionsHigh sensitive CRP can be used to support the clinical diagnosis of appendicitis, thus unnecessary removal of normal appendix may be reduced. -
بررسی نتایج لیگاتور شریان رانی در مبتلایان به آنوریسم کاذب عفونی ناشی از تروما در بیمارستان الزهرا اصفهان طی سال های 86 - 1385سابقه و هدفآنوریسم کاذب یک بیماری عروقی نسبتا شایع است که علی رغم پیشرفت تکنولوژی و استفاده بیشتر از کاتتریزاسیون شریان فمورال (درمانی و تشخیصی)، احتمال بروز آن وجود دارد. هدف از این مطالعه تعیین عوارض و نتایج درمانی روش لیگاتور شریانی در مقایسه با روش های دیگر در بیماران دچار آنوریسم عفونی ناشی از ترومای شریان رانی می باشد.مواد و روش هادر یک مطالعه توصیفی، بیمارانی که به علت داشتن آنوریسم عفونی کاذب شریان فمورال طی سال های 86-1385 به بیمارستان الزهرا مراجعه کرده بودند، بررسی شدند. برای جمع آوری اطلاعات از چک لیست حاوی سوالات مربوط به سن، جنس، شکایات اصلی بیماران، علائم بالینی بیماران، بی حسی اندام، ادم اندام، ترشح چرکی، آمفیزم زیر جلدی، نبض، موقعیت آنوریسم، وجود یا عدم وجود درگیری توام وریدی و یا فیستول شریانی وریدی، نحوه عمل ترمیم آنوریسم، وسعت دبریدمان و علائم کلینیکی اندام بیمار بعد از عمل استفاده شد. بیماران پس از عمل جراحی تا 6 ماه پی گیری شده و کلیه اطلاعات در چک لیست مربوطه یادداشت می شدند.نتایج33 بیمار با آنوریسم کاذب مورد بررسی قرار گرفتند. میانگین سنی بیماران 36/11 31/34 سال بود. حداقل سن آنها، 14 سال و حداکثر 65 سال بود. بیشترین شکایت بیماران درد بود. بیشترین نشانه های بیماری در معاینه، توده قابل لمس بود که در (6/57 درصد) نبض دار و 2/15 درصد بدون نبض بودند. در 8/81 درصد بیماران، لیگاتور شریانی و در 1/9 درصد، اکسیزیون و در 1/9 درصد، بای پاس شریانی انجام شد. هیچ یک از بیمارانی که تحت عمل اکسیزیون و بای پاس شریانی قرار گرفتند، دچار گانگرن نشدند و 5/12درصد از افرادی که تحت عمل لیگاتور شریانی قرار گرفتند، دچار گانگرن و آمپوتاسیون اندام تحتانی شدند.20 درصد بیماران HCV مثبت و 28 درصد HBS مثبت و 11 درصد هر دو را با هم داشتند. 10 درصد بیماران نیز HIV مثبت داشتند.نتیجه گیریبا توجه به تکنیک سریع تر، راحت تر و امکان پذیر لیگاتور شریانی در همه بیماران و وجود عارضه قابل قبول، عمل جراحی لیگاتور شریان فمورال در مبتلایان به آنوریسم کاذب عفونی توصیه می شود.
کلید واژگان: آنوریسم کاذب, لیگاتور شریان فمورال, عوارض}Evaluating the outcomes of femoral artery ligature among the trauma induced infectious psudoaneurysm in Alzahra-Isfahan hospital during 2006-7BackgroundPseudoaneurysm is a relatively common vascular disease which may occur despite the technological advances and excessive use of femoral artery catheterization (therapeutic and diagnostic). The aim of this study was to determine the therapeutic complications and consequences of femoral artery legation compared to other procedures applied for trauma-induced infectious pseudoaneurysms.Materials And MethodsThrough a cross-sectional study, all patients with infectious femoral artery pseudoaneurysm referring to hospital during 2006-7 were included. To collect the data, checklists consisted of questions about age, sex, patients’ chief complaints, clinical signs, organ paresthesia, edema, purulent discharge, subcutaneous emphysema, pulse, aneurysm site, presence or absence of concurrent venous involvement and/or artriovenous fistula, way of aneurysm repair, the extent of debridement, and clinical manifestations of the limb after surgery. On a 6-month postsurgery follow up all data were recorded in related checklists.ResultsThirty-three pseudoaneurysm patients were studied. The mean age of the cases was 34/31± 11/36 years. Pain was among the patients’ chief complaint. Major sign of the disease on physical examination was: palpable mass pulsating in 57.6% and non-pulsating in 15.2% of cases. For 81.8%, 9.1%, and 9.1% of the cases, arterial legation, excision, and arterial bypass were done, respectively. While none of the patients undergoing arterial excision and bypass had gangrene, 12.5% of the cases undergoing artery legation had gangrene and lower limb amputation. Twenty percent were positive for HCV, 28% positive for HBS and 11% positive for both HCV and HBS. In addition, 10% of the patients were positive for HIV.ConclusionConsidering the more convenient and available technique of arterial legation and also taking into account of the fact that only 10% of the patients need vascularation after legation, surgery of femoral artery legation, particularly in patients with infectious pseudoaneurysm is recommended. -
سابقه و هدفتروما شایع ترین علت بروز مرگ و عوارض در کشور ایران محسوب می شود. در مطالعه حاضر در یک بررسی همه گیر شناسی در طی 3 سال، موارد پارگی ناشی از ترومای کولون و نحوه تشخیص و درمان آن در بیمارستان الزهرا (س)؛ وابسته به دانشگاه علوم پزشکی اصفهان و بیمارستان شهید بهشتی؛ وابسته به دانشگاه علوم پزشکی کاشان مورد بررسی قرار گرفت.مواد و روش هادر یک مطالعه توصیفی که طی یک دوره 3 ساله از سال 1385 لغایت 1387 انجام شد، 28 بیمار مبتلا به پارگی کولون به دنبال تروما در دو بیمارستان آموزشی اصفهان و کاشان مورد بررسی قرار گرفتند. مطالعه با استفاده از پرونده های بیماران و به صورت توصیفی انجام گرفت. اطلاعات جمع آوری شده شامل جنس، سن، علت و محل پارگی، تظاهرات بالینی بیمار، نوع درمان جراحی، مرگ و میر و مدت بستری در بیمارستان بود. سپس با آزمون من ویتنی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.نتایجاز نظر نوع تروما، 14 بیمار(50 درصد) مبتلا به ترومای نافذ و 14 بیمار(50 درصد) مبتلا به ترومای غیر نافذ بودند. میانگین سنی بیماران با ترومای نافذ، 98/11±21/26 و در بیماران با ترومای غیر نافذ، 8/16±07/35 سال بود. در اکثر موارد ترومای غیر نافذ، محل آسیب در کولون سیگموئید و در موارد ترومای نافذ در کولون عرضی بوده است. انجام کولوستومی با یا بدون ترمیم، بیشتر در گروه ترومای نافذ انجام شده است. از نظر مرگ و میر، در بیماران با ترومای نافذ، یک بیمار (2/7 درصد) و در بیماران با ترومای غیرنافذ، 5 بیمار (7/35 درصد) در طی بستری در بیمارستان فوت نموده بودند. از نظر شدت پریتونیت، در بیماران با ترومای نافذ،10 بیمار (4/71 درصد) در stage I و 4 بیمار (5/28 درصد) در IV stage بودند، ولی در بیماران با ترومای غیر نافذ، 12 بیمار (7/85 درصد) در stage I، یک بیمار (2/7 درصد) در stage III و یک بیمار(2/7 درصد) درIV stage بود که تفاوت معنی داری در بین دو گروه وجود نداشت. میانگین مدت بستری در بیماران با ترومای نافذ 97/7 ±07/13 روز (دامنه28-6 روز) و در بیماران با ترومای غیر نافذ 8/9 ±71/11 روز (دامنه40-6 روز) بود که تفاوت معنی داری بین دو گروه وجود نداشت.نتیجه گیریدر مجموع مطالعه حاضر نشان می دهد که میزان مرگ و میر در مبتلایان به پارگی کولون ناشی از وارد شدن تروما با سایر علل پارگی کولون مشابه است. علیرغم توصیه های کتب مرجع و باتوجه به شدت پائین پریتونیت، هنوز جراحان در اکثر موارد ترومای نافذ از کولوستومی به عنوان عامل محافظتی جهت ترمیم و یا به عنوان روش درمان مستقل استفاده می نمایند.
کلید واژگان: تروما, کولوستومی, پارگی کولون}BackgroundAs trauma is the leading cause of mortality and related complications in Iran, colon rupture and injury during trauma is of much importance as well. In present study through a three-year epidemiological study, cases of colon ruptures and injuries along with the diagnostic and therapeutic approaches in Isfahan Al-Zahra and Kashan Shahid Beheshti hospitals were reviewed.Materials And MethodsDuring a three-year period (2007-9), a number of 28 patients with post-traumatic colon ruptures were studied in two educational hospitals of Isfahan and Kashan. This retrospective survey was based on the patients’ medical records. Collected data was included of sex, age, cause and site of rupture, clinical manifestations, type of surgical treatment, mortality, and length of hospital stay.ResultsFourteen patients (50%) had penetrating and another 14 ones (50%) blunt traumas. Mean age for the penetrating and blunt traumas were 26/21 ±11/98 and 35/07 ±16/8 years, respectively. The most reported injury sites were sigmoid and transverse colon for blunt and penetrating traumas, respectively. Colostomy with or without repair has often been performed for the penetrating traumas. One penetrating trauma case (7/2%) and 5 blunt trauma cases (35/7%) have deceased in the hospital. In terms of the severity of peritonitis, in penetrating trauma patients, 10 cases (71/4%) and 4 cases (28/5%)) were in stage I and stage IV, respectively, but for blunt traumas, 12 cases (85/7%) and one case (7/2%) and one case (7/2%) were in stage I, stage III, and stage IV, respectively, with no significant difference between the two groups. Average length of hospital stay was 13/07±7/97 (range 6-28) days for penetrating traumas and 11/71±9/8 (range 6-40) days for blunt traumas, with no significant difference between two groups.ConclusionSumming up, the study demonstrates that cases of post-traumatic colon rupture are in accordance with other causes of colon rupture in terms of mortality. In spite of the suggestions of reference texts and regarding the lower severity of the peritonitis, in most penetrating traumas, surgeons still resort to colostomy as a supporting factor for repairing or even as an independent treating approach. -
زمینه و هدفمطالعه حاضر با هدف مقایسه اثر تزریق زیر جلدی بوپی واکائین نیم درصد قبل و بعد از آپاندکتومی بر درد بعد از عمل انجام شد.مواد و روش هااین تحقیق به روش کارآزمایی بالینی بر روی 150 بیمار کاندید آپاندکتومی انجام شد. نمونه ها به صورت تصادفی به سه گروه 50 تایی 1 و 2 و 3 تقسیم شدند. گروه اول تحت تزریق زیر جلدی بوپی واکائین 5/0% قبل از برش آپاندکتومی، گروه دوم تحت تزریق زیر جلدی بوپی واکائین 5/0% به صورت 5/0 میلی گرم بر کیلوگرم بعد از آپاندکتومی و بستن زخم و در گروه سوم هیچگونه تزریقی صورت نگرفت. سپس میزان درد بعد از عمل در ساعت های ششم، دوازدهم، بیست و چهارم و چهل و هشتم در سه گروه بر اساس معیار Visual Analogue Scale (VAS) و همچنین زمان اولین در خواست ضد درد (پتیدین) و میزان ضد درد (پتیدین) مصرف شده 48 ساعت بعد از عمل در سه گروه براساس آزمون های Q-Square و Kruskal Wallis Test و Mann-Whitney Test با سطح معنی داری (05/0>P) مورد مقایسه قرار گرفت.یافته هاشدت درد پس از عمل در ساعت ششم پس از عمل در گروه های با تزریق کمتر از گروه بدون تزریق بود (005/0>P). در بین این دو گروه نیز شدت درد در گروه تزریق پس از برش کمتر از گروه تزریق قبل از برش بود)041/0P< (. در ساعات دیگر تفاوت معنی داری در بین شدت درد در گروه های مختلف دیده نشد. زمان درخواست اولین ضد درد (پتیدین) درگروه اول 9/3±7/5 ساعت در گروه دوم 5/3±8/5 ساعت و در گروه سوم 02/1 ±6/2 ساعت بود (001/0>P). میزان پتیدین مصرف شده در طول 48 ساعت بعد از عمل در گروه اول 69/23±46 میلی گرم، در گروه دوم 9/24±39 میلی گرم و در گروه سوم 7/22±54 میلی گرم بود (001/0>P).نتیجه گیریاستفاده از تزریق زیر جلدی بوپی واکائین (مارکائین) قبل و به ویژه بعد از آپاندکتومی می تواند باعث کاهش مصرف پتیدین 48 ساعت بعد از عمل و همچنین افزایش زمان درخواست اولین پتیدین و کاهش درد بعد از عمل در 6 ساعت اول بعد از عمل شود.
کلید واژگان: تزریق زیر جلدی, بوپی واکائین, آپاندکتومی, درد بعد از عمل}Introduction &ObjectiveThe aim of this study is comparison of the effect of subcutaneous injection of bupivacaine 0. 5% before and after appendectomy on the pain after surgery.Materials and MethodsA clinical trial randomized single-blind study was conducted on 150 male patients with preoperative tentative diagnosis of acute appendicitis. They were randomly divided into there groups. In group one (50 patients) bupivacaine of 0. 5% was injected into the skin through a subcutaneous tissue incision. In group 2 (50 patients) injection was performed postoperately. Group 3 (50 patients) received no injection. The pain score of patients was evaluated by the visual analogue scale (VAS) at 6، 12، 24 and 48h after surgery. Time to first analgesia request، total analgesic (pethidine) requirement in the first 48h after operation were recorded.ResultsVAS6 score in the injected groups was lower than non-injected group (P<0. 005). Post incisional VAS6 score was lower than preincisional score (P<0. 041). There was no significant differences between other scores in groups. First request to analgesia was 5. 7±3. 9 h in group 1،5. 8±3. 5 h in group 2 and 2. 6±1. 02 in group 3 (P<0. 001). Total requirement of analgesic (pethidine) in the first 48 h was 46±23. 69 in group 1. 34± 23 mg in group 2 and 54 ± 22. 7 mg in group 3 (P<0. 001). Pain score at 6h (VAS6) in the group 2 was significantly lower than the control group (5. 1±0/83 vs. 4/3 ±1/7; P<0. 005).ConclusionsSubcutaneous injection of bupivacaine 0. 5% (especially post operative) can be an effective method on post operative pain reduction، reduction of Pethidine consumption in the first 48 hour of operation and in increasing the time of the first analgesic requirement. -
زمینه و هدفدر مطالعه حاضر ده بیمار مبتلا به سندرم آسفیکسی تروماتیک مورد بررسی قرار گرفته و خصوصیات بالینی، علل و پیامد این سندرم نادر ارائه شده است.مواد و روش هادر این بررسی، ده بیمار مبتلا به علائم آسفیکسی تروماتیک بررسی شدند. اطلاعات جمع آوری شده شامل جنس، سن، مکانیسم حادثه، علائم بالینی، آسیب های همراه، نوع درمان انجام شده، مدت بستری و پیامد سندرم بود.یافته هااز لحاظ جنسی، هشت بیمار مذکر و دو بیمار مؤنث بودند. دامنه سنی بیماران از 4 تا 56 سال متغیر بود. مکانیسم آسیب در یک مورد زلزله و قرار گرفتن زیر آوار، در یک مورد گیر کردن در زیر اتومبیل، در پنج مورد تصادف با اتومبیل، در دو مورد اصابت جسم سنگین به بدن و در یک نفر نیز قرار گرفتن زیر آوار بود. در تمام بیماران هماتوم ملتحمه، ادم، پتشی و پورپورای سر و گردن وجود داشت. در دو بیمار آسیب کبد، سه مورد شکستگی دنده، دو مورد پارگی دیافراگم و یک مورد جداشدگی پوبیس وجود داشت. مدت بستری بیماران از 4 تا 27 روز متغیر بود. هیچ یک از بیماران مورد مطالعه در دوران بستری در بیمارستان فوت نکردند.
نتیجه گیریسندرم آسفیکسی تروماتیک یک سندرم نادر ولی مهم بوده که به دنبال ترومای غیر نافذ قفسه سینه و شکم ایجاد می شود و باید به تشخیص اولیه و درمان آن توجه داشت. این سندرم می تواند با آسیب سایر ارگان ها همراه باشد.
کلید واژگان: تروما, آسفیکسی, علائم بالینی}Introduction &ObjectiveTraumatic asphyxia is a commonly used designation of a rare syndrome related to severe compressive trauma to the thorax. In this study we report ten cases of this syndrome.Materials and MethodsIn evaluation ten patients were seen exhibiting the stigmata of traumatic asphyxia. Data consisting of sex, age, mechanism of injury, clinical finding, associated injuries, length of hospitalization and outcome were studied.ResultsThere were 8 male and 2 female patients ranging in age from 4 to 56 years. Mechanism of injury was crush due to earthquake in one patient, entrapment beneath a vehicle in one, entrapment beneath a heavy stone in one, crushing with heavy objects in two and car accidents in five victims. Subconjunctival hemorrhage, craniofacial edema and petechiae developed in all patients. Most of the patients suffered some associated injuries including 2 liver injuries, 2 rib fractures, 2 diaphragmatic injuries and one diastasis of pubis. Length of hospitalization ranged from4 to 27 days. There was no mortality.ConclusionsTraumatic asphyxia is a rare but important syndrome after thoracoabdominal blunt trauma that should be kept in mind for early diagnosis and management. It can be associated with other organs injuries. -
سابقه و هدففتق دیافراگم به دنبال آسیب های غیرنافذ و نافذ نسبتا شایع می-باشد. وجود ضایعات همراه با پارگی دیافراگم به عنوان یکی از شایع ترین علل مرگ و میر در این بیماران می باشد. هدف از این بررسی تعیین تشخیص، درمان، مرگ و میر پارگی های دیافراگم در بیماران مبتلا به این بیماری از سال 1383 تا 1386 در بیمارستان الزهرای اصفهان بود.مواد و روش هاروش مطالعه استفاده از داده های موجود و بررسی 5000 پرونده بیمار ترومایی بود. پرونده های 34 بیمار که با تشخیص فتق دیافراگم در اثر آسیب از سال 1383 تا 1386 در بیمارستان الزهرا در اصفهان تحت درمان و پیگیری قرار گرفتند، انجام شد. اطلاعات جمع آوری شده از هر بیمار شامل سن، جنس، نوع عامل تروما و نوع آسیب، زمان تشخیص، عوارض و پیامد (مرگ یا ترخیص) بود. جهت بررسی داده ها از آمار توصیفی استفاده گردید.نتایج34 مورد از 5000 بیمار آسیب دیده (07/0 درصد) دارای پارگی دیافراگم بودند. در این مطالعه از 34 بیمار، 28 بیمار مرد (4/82 درصد) و 6 نفر (6/17 درصد) زن بودند. میانگین سنی 1/92/32 سال با دامنه ی 1 تا 68 سال بود. پارگی دیافراگم سمت چپ در 22 بیمار (7/64 درصد) و سمت راست در 11 مورد (4/32 درصد) و پارگی دوطرفه در یک بیمار (9/2 درصد) بود. ترومای غیرنافذ در 22 بیمار (7/64 درصد) به عنوان علت پارگی دیافراگم بود. در 7 بیمار (6/20 درصد) عمل جراحی به صورت اختیاری و در سایر موارد به صورت فوریتی انجام شد. تشخیص قبل از عمل در 15 بیمار (1/44 درصد) و تشخیص حین عمل در 13 بیمار (2/38 درصد) صورت گرفت و در 6 مورد (7/17 درصد) از بیماران در اولین عمل جراحی انجام شده آسیب دیافراگم تشخیص داده نشد. بیشترین زمان بین آسیب و تشخیص حدود 3 سال بود. در 22 بیمار (7/66 درصد) آسیب های متعدد همراه وجود داشت. متوسط زمان بستری در این بیماران حدود 3/12 روز بود. عوارض بعد از عمل در 9 بیمار (5/26 درصد) ایجاد شد و مرگ و میر کلی بیماران 5 بیمار (7/14 درصد) بود.نتیجه گیرییافته های این تحقیق نشان می دهد که در درصد قابل توجهی از بیماران در عمل اول آسیب دیافراگم تشخیص داده نشده است و بدین ترتیب توجه به این ناحیه آناتومیک در حین اعمال جراحی برای آسیب ضروری می باشد.
کلید واژگان: آسیب دیافراگم, آسیب, لاپاراتومی, همه گیری شناسی}BackgroundDiaphragmatic hernias are relatively common after blunt and penetrating trauma. The difficulties in diagnosing traumatic diaphragmatic rupture (TDR) due to coexisting problems and the silent nature of these injuries at the time of first admission are the common causes of morbidity and mortality.Materials And MethodsMedical records of 34 patients treated for post traumatic diaphragmatic hernias between August 2003 and June 2007 in Al-Zahra Hospital, were studied and data including age, sex, kind and site of trauma, timing and accompanying injuries were recorded and analyzed retrospectively.ResultsThere were 28 (82.4 %) men and 6 (17.6 %) women, with age range of 1 to 68 years and mean of 32.2±9.1. Rupture of diaphragm was left-sided in 22 (64.7%) and right-sided in 11 (32.4%) and both in 1 (2.9%). Blunt trauma accounted for 22 (64.7%) of patients. Elective operation was done in 7 (20.6%) cases. Diagnosis was established preoperatively in 15 patients (44.1%), and intraoperatively in 13 (38.2 %). The diagnosis was missed in 6 (17.7 %) patients in first operation. Strangulation of viscera was found in four patients. The longest interval between trauma and diagnosis was about 3 years in one case. Mean duration of hospital stay was 12.3 days. Multiple associated injuries were observed in 22 patients (66.7 %). Postoperative complications were encountered in 9 (26.5 %) patients, and the overall mortality was 14.7 %.ConclusionDiaphragmatic hernia should be suspected in all kinds of trauma to thorax and abdomen, and the presence of such an injury should be excluded before terminating the exploratory procedures. -
سابقه و هدفآسیب به عنوان یکی از عوامل آزادکننده واسطه های التهابی باعث سندروم پاسخ التهابی سیستمیک می شود. هدف از انجام این مطالعه بررسی سندروم پاسخ التهابی سیستمیک (SIRS) در بیماران مبتلا به آسیب و ارتباط آن با مدت بستری و مرگ و میر می باشد.مواد وروش هااین مطالعه ی توصیفی بر روی 100 بیمار مبتلا به آسیب در مرکز پزشکی الزهرا در دانشگاه علوم پزشکی اصفهان انجام پذیرفت. از هر بیمار علایم حیاتی و نمونه خون برای بررسی سندروم گرفته شد. بیمارانی که نیازمند عمل جراحی بودند از مطالعه خارج شدند (27 بیمار). سپس درجه ی شدت آسیب (ITS) و سندروم پاسخ التهابی در هر بیمار محاسبه گردید. بیماران تا زمان ترخیص و یا مرگ در بیمارستان مورد پیگیری قرار گرفتند. طول مدت بستری در بیمارستان (کمتر و بیشتر از 4 روز)، سن، جنس بیماران و مکانیسم آسیب نیز ثبت می گردید. برای تجزیه و تحلیل از آزمون لجستیک رگرسیون استفاده شد.نتایجاز 73 بیمار مورد بررسی 43 درصد بیماران از نظر SIRS مثبت بودند. میانگین سنی بیماران 35/1409/25 سال بود. در 84 درصد بیماران مکانیسم آسیب از نوع غیرنافذ بود. در بیماران SIRS مثبت در 90 درصد موارد مکانیسم آسیب از نوع غیرنافذ بود. میانگین ISS 15/1009/12 و میانگین SIRS در بیماران 07/03/1 بود. میانگین مدت بستری در بیماران 2/56/5 روز بود. مابین SIRS و مدت بستری در بیمارستان ارتباط معنی داری وجود داشت (03/0p=). پس از ثابت نگاه داشتن اثرات سن و ISS رابطه معنی داری بین مقادیر SIRS و مرگ در بیماران دیده شد (01/0p=). در بین چهار معیار SIRS، تنها معیاری که با مدت بستری (04/0P=) و مرگ (02/0p=) ارتباط داشت مقادیر WBC بود.نتیجه گیرییافته های این مطالعه نشان می دهد که سندروم پاسخ التهابی سیستمیک در پیشگویی مرگ و مدت بستری در بیماران مبتلا به آسیب کاربرد دارد.
کلید واژگان: آسیب, سندروم, پاسخ التهابی سیستمیک, مرگ و میر, پیشگویی}BackgroundThe aim of this study is evaluation of the relation between Systemic Inflammatory Response Syndrome (SIRS) score and mortality and length of hospital stay in trauma patients.Materials And MethodsSeventy-three trauma patients admitted to Al- Zahra hospital in Isfahan medical university were enrolled to this study. The injury severity score and SIRS of each patient were calculated. In all patients, length of hospital stay, age, sex, trauma mechanism, and vital signs were recorded and blood samples obtained. Patients were followed until their discharge or death. Logistic regression test was used for statistical analysis.ResultsForty three percent of 73 patients had positive SIRS markers. Mean age of patients was 25. 09±14. 35 years. Trauma mechanism was blunt in 84% of patients. Mean of Injury severity and SIRS were 12. 09±10. 15 and 1. 3±0. 07 respectively. Mean length of hospital stay was 5. 6±5. 2 days. There is a significant correlation between SIRS and length of hospital stay (p= 0. 03), and SIR S and death (P=0. 01). WBC count has a significant correlation with length of stay (p= 0. 04) and mortality (p =0. 02).ConclusionOur findings suggest that admission SIRS score of trauma patients may be used as a predictor of outcome.
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.