جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « محدودیت کالری » در نشریات گروه « پزشکی »
-
مقدمه و هدفاختلال در تنظیم ترشح بین آدیپوکاین های التهابی و ضدالتهابی می تواند منجر به مقاومت به انسولین و دیابت نوع دو شود. هدف پژوهش حاضر بررسی آثار تمرین موازی، محدودیت کالری و تمرین موازی+ محدودیت کالری بر سطوح آدیپوکاین های ضدالتهابی و حساسیت به انسولین در زنان چاق مبتلا به کبد چرب غیرالکلی بود.مواد و روش هادر این مطالعه، 37 زن بیمار مبتلا به کبد چرب به صورت تصادفی در چهار گروه کنترل (9=n)، محدودیت کالری (9=n)، تمرین موازی (9=n) و تمرین موازی+ محدودیت کالری (10=n) تقسیم شدند. تمرین موازی به صورت ترکیبی از تمرین هوازی با شدت 40 تا 60 درصد ضربان ذخیره و تمرین مقاومتی با شدت 40 تا 60 درصد یک تکرار بیشینه، سه جلسه در هفته و به مدت 8 هفته اجرا شد. در گروه های محدودیت کالری، میزان کل کالری دریافتی روزانه 400-500 کیلو کالری طی 8 هفته کاهش یافت. نمونه های خونی ناشتا پیش و پس از مداخله اخذ شد. داده ها با استفاده از آزمون های t زوجی و تحلیل کوواریانس در سطح معناداری 05/0>p تجزیه و تحلیل شدند.نتایجتمرین موازی+ محدودیت کالری غلظت آدیپونکتین و آدیپولین سرمی را در مقایسه با گروه های محدودیت کالری و کنترل (هر دو، 026/0>p) و شاخص حساسیت انسولینی را نسبت به گروه کنترل به طور معناداری افزایش داد (027/0=p). همچنین، در غلظت آدیپونکتین و آدیپولین سرمی و شاخص حساسیت انسولینی گروه تمرین موازی نسبت به گروه کنترل افزایش معنادار دیده شد (همه، 038/0>p). در گروه محدودیت کالری تنها شاخص حساسیت انسولینی نسبت به پیش آزمون افزایش معناداری داشت (004/0=p).نتیجه گیریبه نظر می رسد اجرای تمرین موازی به تنهایی و همراه با محدودیت کالری مداخله موثرتری در افزایش آدیپوکاین های ضدالتهابی و بهبود حساسیت انسولینی نسبت به صرفا محدودیت کالری است.کلید واژگان: تمرین موازی, محدودیت کالری, حساسیت انسولینی, آدیپونکتین, آدیپولین}Background and ObjectiveDisturbance in the regulation of secretion between inflammatory and anti-inflammatory adipokines can lead to insulin resistance and type 2 diabetes. The aim of the present study was to investigate the effects of concurrent training, calorie restriction and concurrent training+ calorie restriction on the levels of anti-inflammatory adipokines and insulin sensitivity in obese women with non-alcoholic fatty liver disease.Materials and MethodsThirty seven women with non-alcoholic fatty liver were randomly divided into four groups: control (n=9), calorie restriction (n=9), concurrent training (n=9) and concurrent training+ calorie restriction (n=10). Training protocol included combination of aerobic with 40-60 percent of heart rate reserve and resistance training 40-60 percent of 1 repetition maximum (1RM), eight weeks and three sessions per week. The calorie restriction groups, alleviate 400 to 500 kcal/day from total daily calorie intake. Blood samples were taken pre- and post intervention. For statistical analysis, paired samples t-test and analysis of covariance at a significant level of p<0.05 were used.ResultsConcurrent training+ calorie restriction significantly increased serum adiponectin and adipolin concentration compared to the caloric restriction and control groups (both, p<0.026) and the insulin sensitivity index compared to the control group (p=0.027). Also, there was a significant increase in serum adiponectin and adipolin concentration and insulin sensitivity index of the concurrent training group compared to the control group (p<0.05). In the calorie restriction group, only the insulin sensitivity index increased significantly compared to the pre-test (p=0.004).ConclusionIt seems that performing concurrent training alone and with calorie restriction is a more effective intervention in increasing anti-inflammatory adipokines and improving insulin sensitivity than calorie restriction alone.Keywords: Concurrent Training, Calorie Restriction, Insulin sensitivity, Adiponectin, Adipolin}
-
هدف
افزایش وزن و چاقی یکی از مسایل عمده ی تندرستی و از جدی ترین مشکلات سلامت عمومی محسوب می شود. هدف از تحقیق حاضر بررسی تاثیر 10 هفته تمرینات تناوبی شدید و مینی ترامپولین با محدودیت کالری بر ترکیب بدن و ظرفیت هوازی زنان دارای اضافه وزن و چاق بود.
مواد و روش ها48 زن دارای اضافه وزن و چاق (سن 11/4±71/32 سال و وزن 86/4±19/75 کیلوگرم) بر اساس معیارهای تعیین شده و داوطلبانه در مطالعه حاضر شرکت کردند. آزمودنی ها به صورت تصادفی به چهار گروه مساوی (12 نفر): گروه تجربی 1: تمرین مینی ترامپولین با محدودیت کالری، گروه تجربی 2: تمرینات تناوبی شدید با محدودیت کالری، گروه تجربی 3: محدودیت کالری و گروه کنترل: بدون محدودیت کالری تقسیم شدند. نمایه توده بدنی، نسبت دور کمر به باسن، نسبت دور کمر به قد ایستاده، جرم عضله اسکلتی و درصد چربی به کمک دستگاه تحلیل ترکیب بدنی بوکا مدل X1 اندازه گیری شد و ظرفیت هوازی به کمک آزمون کوپر ارزیابی شد. محدودیت کالری (کسر 500 کالری از انرژی دریافتی روزانه افراد) به مدت 10 هفته انجام شد. تمرینات تناوبی شدید و مینی ترامپولین سه جلسه در هفته و هر جلسه، تمرین یک ساعته با شدت بالا انجام شد. از گروه کنترل خواسته شد که فعالیت های روزانه خود را ادامه دهند و رژیم معمول خود را حفظ کنند.
یافته هایک دوره 10 هفته ای تمرین مینی ترامپولین با محدودیت کالری منجر به بهبود نمایه توده بدنی (001/0=P)، دور کمر به قد یستاده (004/0=P)، توده و درصد چربی (001/0>P) شد. اما تمرین تناوبی شدید تاثیری بر ترکیب بدن نداشت (05/0<P). رژیم با محدودیت کالری بر نمایه توده بدنی (001/0=P)، دور کمر به قد یستاده (009/0=P)، توده چربی (044/0=P) زنان دارای اضافه وزن و چاق تاثیر مثبت داشت. تمرین تناوبی شدید با محدودیت کالری (001/0>P) و تمرین مینی ترامپولین با محدودیت کالری (001/0>P) منجر به بهبود ظرفیت هوازی شد و در این میان تمرین تناوبی شدید تاثیر بیشتری بر ظرفیت هوازی داشت (001/0>P).
نتیجه گیرینتایج نشان داد که تمرین مینی ترامپولین به تنهایی و با محدودیت کالری منجر به بهبود ترکیب بدن زنان دارای اضافه وزن و چاق می شود. هم چنین تاثیر تمرینات تناوبی شدید بر افزایش ظرفیت هوازی بیش تر است.
کلید واژگان: تمرین, محدودیت کالری, تمرین تناوبی شدید, اضافه وزن, چاقی}Koomesh, Volume:24 Issue: 6, 2022, PP 747 -756IntroductionWeight gain and obesity are one of the most important health issues and one of the most severe public health problems. This study aimed to determine the effect of 10 weeks of High-Intensity Interval training (HIIT) and Mini-Trampoline training (MTT) with calorie restriction (CR) on body composition and aerobic capacity in overweight and obese women.
Materials and MethodsForty-eight overweight and obese women with a mean (age: 32.71±4.11 yrs, weight: 75.19±4.86 kg) participated in the present study based on the inclusion criteria and voluntarily. Subjects were randomly divided into four equal groups (12 subjects): Experimental group 1: MTT with CT, Experimental group 2: HIIT with CR, Experimental group 3: CR, and Control group: No restriction calories were divided. Body mass index (BMI), waist-to-hip ratio (WHR), waist-to-height ratio (WHTR), skeletal muscle mass (SMM), and body fat percent (PBF) were analyzed using the Boca Model X1 body composition analyzer, and for aerobic capacity, the Cooper test was used. CR (deduction of 500 calories from the daily energy intake of individuals) was for 10 weeks. HIIT and MTT have performed three sessions per week and each session was one hour of high-intensity exercise. The control group was asked to continue their daily activities and maintain a normal diet.
ResultsA 10-week period of MTT with CR improved BMI (P=0.001), WHR (P=0.004), BF and PBF (P<0.001), but HIIT had no effect on body composition (P<0.05). CR diet had a positive effect on BMI (P=0.001), WHR (P=0.009), BF (P=0.044). HIIT with CR (P<0.001) and MTT with CR (P<0.001) improved aerobic capacity and among these, HIIT had a greater effect on aerobic capacity (P<0.001).
ConclusionThe results showed that MTT with CR improves the body composition in overweight and obese women. Also, the effect of HIIT on increasing aerobic capacity was greater.
Keywords: Exercise, Caloric Restriction, High-Intensity Interval Training, Overweight, Obesity} -
مقدمه و هدفچاقی یک وضعیت التهابی سیستمیک است که با بسیاری از بیماری های مزمن در ارتباط نزدیک است. لذا، هدف از پژوهش حاضر تعیین تاثیر چهار هفته تمرین هوازی، محدودیت کالری و مکمل دهی ویتامین D بر غلظت سرمی عامل نوروتروفینی مشتق شده از مغز (BDNF) و ترکیب بدنی در زنان مبتلاء به اضافه وزن و چاقی بود.مواد و روش ها40 زن داوطلب (با 50-30 سال سن و شاخص توده بدنی 35-30 kg.m2) به طور تصادفی در چهار گروه همگن (تمرین هوازی: AT، تمرین هوازی با محدودیت کالری: AT+CR، تمرین هوازی با مکمل دهی ویتامین D: AT+VD، تمرین هوازی با محدودیت کالری و مکمل دهی ویتامین D: AT+CR+VD) تقسیم شدند. تمام آزمودنی ها به مدت یک ماه و سه روز در هفته تمرینات هوازی در آب را با شدتی بین 85-55% ضربان قلب ذخیره شرکت نمودند. ترکیب بدنی افراد و نمونه های خونی قبل و بعد از دوره تمرین جهت بررسی سطوح سرمی BDNF جمع آوری گردید. داده ها با استفاده از آزمون های ANOVA یک راهه و پس تعقیبی بونفرونی در سطح معنی داری 05/0 بررسی گردید.نتایجتغییرات شاخص های ترکیب بدنی در تمامی گروه ها کاهش معنی داری نشان داد (P<0.05). همچنین، میزان تغییرات BDNF در میان تمامی گروه ها نسبت به حالت پیش آزمون افزایش داشت، در حالیکه این افزایش تنها در گروه ترکیبی -AT+RC+VD- از لحاظ آماری معنی دار بود (P=0.012).نتیجه گیریاحتمالا ترکیب تمرینات هوازی با محدودیت کالری و ویتامین D به دلیل دارا بودن اثرات تجمعی نسبت به هر یک از متغیرها به تنهایی، روش درمانی موثرتری جهت بهبود شاخص های ترکیب بدنی و BDNF در ارتباط با چاقی باشد.کلید واژگان: تمرین هوازی, محدودیت کالری, ویتامین D, عامل رشد مشتق شده از مغز, چاقی}Background and ObjectiveObesity is a low-grade systemic inflammatory condition that is closely associated with many chronic diseases. Therefore, the purpose of present study was to determine the effect of four-week aquatic aerobic training with and without caloric restriction and vitamin D supplementation on brain-derived neurotrophic factor (BDNF) serum concentrations and body composition in overweight and obese women.Materials and Methods40 overweight volunteer women (30-50 years old and BMI 35-30 kg.m2) were randomly divided into four homogeneous groups; (aerobic training: AT, aerobic training with Calorie restriction: AT+CR, aerobic training with supplementation: AT+VD, aerobic training with caloric restriction and supplementation; AT+CR+VD). Training intensity was %55-85 of reserve heart rate and all subjects participated in training for one month and three days a week. Body composition and blood samples were collected before and after the training period to determine the serum levels of BDNF. Data were analyzed by one-way ANOVA and Bonferroni's post-hoc test at α<0.05.ResultsAccording to data, body composition indexs decreased significantly in all groups (P<0.05). Also, the level of BDNF in all groups was significantly higher than pre-test, while this increase was statistically significant only in the-AT+RC+VD- group (P=0.012).ConclusionCombination of aerobic exercise with caloric restriction and vitamin D supplementation has seemingly more cumulative effects compared to each of variables alone and it might be more effective therapeutic method to improve BDNF levels and body composition.Keywords: Aerobic training, Calorie Restriction, Vitamin D, Brain Drived-Neurotrophic Factor, Obesity}
-
سابقه و هدف
ارتباط نزدیکی بین مصرف غذاهای چرب، همه گیرشدن چاقی و دیابت نوع 2 وجود دارد. هدف از پژوهش حاضر، بررسی تاثیر 8 هفته محدودیت کالری، بر (PLIN5) Perilipins 5 و ATGL (Adipose triglyceride lipase) بافت چرب احشایی و مقاومت به انسولین رت های نر دیابتی بود.
مواد و روش هادر این مطالعه تجربی 24 سر موش صحرایی نر در سه گروه کنترل سالم، کنترل دیابتی و گروه دیابتی با محدودیت کالریک تقسیم شدند. در گروه محدودیت کالری 40 درصد از کالری دریافتی محدود شد و گروه های دیگر غذای استاندارد مورد نیاز خود را به صورت آزادانه به مدت 8 هفته دریافت کردند. بیان نسبی پروتیین PLIN5 و ATGL با تکنیک وسترن بلات و مقاومت به انسولین نیز با استفاده از شاخص هما موردارزیابی قرار گرفت. داده ها با استفاد از آزمون آماری تحلیل واریانس یک طرفه و آزمون تعقیبی توکی آنالیز شدند.
نتایجدر مقایسه بیان پروتیین PLIN5 و ATGL تفاوت معنی داری بین میانگین سه گروه نشان داده شد. نتایج آزمون تعقیبی بیانگر افزایش معنی دار PLIN5 و ATGL در گروه محدودیت کالری نسبت به گروه کنترل سالم و دیابتی بود (0/001=P). همچنین کاهش معنی دار انسولین و گلوکز در گروه محدودیت کالری نسبت به گروه کنترل دیابتی وجود داشت (0/001=P).
نتیجه گیریمحدودیت کالری احتمالا ازطریق تاثیر بر پروتیین های پوشاننده قطرات چربی و درنتیجه کاهش تجمع چربی می تواند از ایجاد مقاومت به انسولین جلوگیری کند.
کلید واژگان: محدودیت کالری, پری لیپین 5, تری گلیسیرید لیپاز چربی, مقاومت به انسولین}Feyz, Volume:26 Issue: 1, 2022, PP 47 -54BackgroundThere is a close link between eating fatty foods, the prevalence of obesity and type 2 diabetes. This study aimed to evaluation the effect of 8 weeks caloric restriction on Perilipins (PLIN5) and ATGL visceral adipose tissue and insulin resistance in male diabetic rats.
Material and MethodsIn this experimental study, 24 male rats were divided into healthy control, diabetic control and diabetic group with caloric restriction. In the caloric restriction group, %40 of the calorie intake was restricted and other groups received the standard food they needed freely for 8 week. The relative expression of prilipine 5 and ATGL protein by Western blotting and insulin resistance were also evaluated using Homa index. Data were analyzed by one-way ANOVA and Tukey's post hoc test.
ResultA significant difference was showed between the means of the three groups in comparing the expression of PLIN5 and ATGL proteins. Post hoc test showed a significant increase in PLIN5 and ATGL in the caloric restriction group compared to the healthy and diabetic control group (P=0.001). There was also a significant decrease in insulin and glucose levels in the caloric restriction group compared to the diabetic control group (p = 0.001).
ConclusionCalorie restriction may prevent insulin resistance by acting on the overlying proteins and thus reducing fat accumulation.
Keywords: Caloric restriction, Perilipins, Adipose triglyceride lipase, Insulin resistance} -
زمینه و هدف
آپوپتوز یا مرگ برنامه ریزی شده یک فرایند زیستی فعال و برگشت پذیر است که در تنظیم تعادل بین رشد و مرگ سلولی در بافت های مختلف به ویژه بافت میوکارد نقش اساسی دارد. هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر هشت هفته تمرین تناوبی با شدت بالا (HIIT) با و بدون محدودیت کالری بر بیان ژن پروتئین های کاسپاز سه و نه موش های نر صحرایی بود.
مواد و روش هامطالعه حاضر در قالب یک طرح تجربی چند گروهی با گروه کنترل روی 30 سر موش صحرایی نر دو ماهه انجام شد. آزمودنی ها در پنج گروه کنترل پایه، کنترل، محدودیت غذایی، تمرین و تمرین + محدودیت غذایی جایگزین شدند. گروه های تمرینی برای پنج روز در هفته به مدت هشت هفته در برنامه تمرین تناوبی با شدت بالا شرکت کردند. میزان بیان پروتئین های کاسپاز سه و نه با استفاده از روش RT-PCR بررسی شد. داده ها توسط آزمون آنالیز واریانس یک طرفه در سطح معنی داری (05/0>P) تحلیل شدند.
ملاحظات اخلاقی:
پروتکل این مطالعه در کمیته پزشکی دانشگاه علوم پزشکی سنندج به شماره مرجع IR.MYK.REC.1397.5022 به تایید رسیده است.
یافته ها :
یافته ها نشان داد گروه تمرین کاهش معنی داری در بیان پروتئین کاسپاز سه نسبت به گروه محدودیت غذایی+ تمرین (0/05>P) داشت. همچنین گروه تمرین و تمرین+ محدودیت غذایی کاهش معنی داری در میزان بیان پروتئین کاسپاز نه نسبت به گروه محدودیت غذایی، کنترل پایه و کنترل (0/05>P) و کاهش معنی داری در میزان بیان پروتئین کاسپاز سه نسبت به گروه کنترل پایه و کنترل داشت (0/05>P).
نتیجه گیریبا توجه به نتایج، به نظر می رسد که تمرین تناوبی با شدت بالا با و بدون محدودیت کالری سازگاری های لازم برای مهار یا توقف آپوپتوز ناشی از تمرینات هوازی را فراهم می کند.
کلید واژگان: تمرین تناوبی با شدت بالا, محدودیت کالری, کاسپاز}Background and Aim:
Apoptosis or programmed death is active biological process and reversible that the balance between growth and cell death in various tissues, particularly myocardial tissue is essential role. The aim of this study was the effect of 8 weeks High Intensity Interval Training (HIIT) with and without food restriction on gene expression of Caspase 3 and 9 in rats.
Methods & Materials:
This study was experimental multi group design with control group which conducted on 30 rats with two months old male. Subjects were divided in to five homogenous groups including base control, control, caloric restriction, interval exercise training and caloric restriction+interval exercise training. Training groups five sessions in weeks were participated in interval exercise training for 8 weeks. The level of gene expression of the proteins Caspase 3 and 9 was evaluated by Real Time-PCR. Dates were analyzed using the 1-way ANOVA at the level of (P<0.05).
Ethical Considerations:
The protocol of this study was approved by the Medical Committee of Sanandaj University of Medical Sciences (Code: IR.MYK.REC.1397.5022).
ResultsThe results showed that the training group had a significant decrease in gene expression of Caspase 3 in comparison with caloric restriction+exercise training (P<0.05). Also, exercise training and exercise training+caloric restriction significantly decrease in the gene expression of Caspase 9 compared to caloric restriction, base control and control (P<0.05) and significantly decrease in the gene expression of Caspase 3 compared to base control and control (P<0.05).
ConclusionAccording to the results, it seems that high intensity interval training with and without calorie restriction provides the necessary adaptations to inhibit or stop apoptosis induced by aerobic exercise.
Keywords: High intensity interval training, Caloric restriction, Caspase} -
زمینه و هدفبا توجه به شیوع روزافزون NAFLD، تمرکز بر استراتژیهای مختلف برای پیشگیری و مدیریت آن ضروری است. هدف این پژوهش بررسی تاثیر دویدن روی تردمیل و رژیم غذایی کمکالری بر مقادیر ویسفاتین و hs-CRP در افراد مبتلا به NAFLD بود.روش کاردر این مطالعه نیمهتجربی 55 فرد مبتلا به NAFLD انتخاب شدند و به طور تصادفی در یکی از چهار گروه تمرین (14 نفر)، رژیم غذایی (14 نفر)، تمرین و رژیم غذایی (14 نفر) و کنترل (13 نفر) قرار گرفتند. برنامه تمرینی شامل هشت هفته تمرین با شدت 75-55 درصد حداکثر ضربان قلب، 45 دقیقه و سه روز در هفته بود. رژیم غذایی با کسر 500 کیلوکالری از ثبت غذایی سه روزه بیماران طراحی شد. آزمودنیهای گروه ترکیبی هر دو نوع مداخله را به کار بردند. دادهها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس و آزمون تعقیبی بونفرونی در سطح معنیداری 0/05>p تجزیه و تحلیل شدند.یافته هامقادیر ویسفاتین در گروه تمرین (0/01= p)، در گروه ترکیبی (0/001=p ) و مقادیر hs-CRP در گروه تمرین (0/003= p) و گروه ترکیبی (0/008p=) کاهش معناداری را نشان داد. شاخص توده بدنی آزمودنیها نیز بر اثر تمرین (0/003p=) و مداخله ترکیبی (0/001p=) کاهش معناداری یافت.نتیجه گیریدویدن روی تردمیل و رژیم غذایی کمکالری بصورت همزمان باعث کاهش بیشتر مقادیر پلاسمایی ویسفاتین و hs-CRP در بیماران مرد مبتلا به NAFLD میشود. بنابراین برای کاهش عوامل التهابی وابسته به NAFLD مداخله درمانی مفیدی هستندکلید واژگان: فعالیت ورزشی, محدودیت کالری, التهاب, بیماری کبد چرب غیرالکلی}Background & objectiveswith Regard to the increasing prevalence of nonalcoholic fatty liver disease (NAFLD), focusing on various strategies for its prevention and management seem necessary. The purpose of this study was to investigate the effect of running on treadmill and low calorie diet on visfatin and hs-CRP values in people with NAFLD.MethodsIn this quasi-experimental Study, 55 NAFLD patients were selected and randomly assigned to one of four groups: training (n=14), diet (n=14), training plus diet (n=14) and control (n=13). The training program included eight weeks running on a treadmill with maximum heart rate intensity of 55-75% for 45 minutes three times a week. A low calorie diet with an energy deficit of 500 calories of daily energy intake was calculated from 3-day food records of the patients. Combined group subjects also used both types of intervention. Data were analyzed using covariance analysis and Bonferron's post hoc test at a significance level of p<0.05.ResultsVisfatin values in the training group (p=0.01), in the combined group (p=0.001) and also hs-CRP values in the training group (p=0.003) and the combined group (p=0.008) decreased significantly. The body mass index of subjects was significantly decreased by training (p=0.003) and combined intervention (p=0.001).ConclusionRunning on treadmill and a low calorie diet simultaneously reduce the plasma levels of visfatin and hs-CRP in male patients with NAFLD. Therefore, these therapeutic interventions are beneficial in reducing NAFLD inflammatory factors.Keywords: Exercise, Calorie Restriction, Inflammation, Non-alcoholic Fatty Liver Disease}
-
مقدمه
التهاب نقش موثری در بروز و گسترش اختلالات متابولیکی و ورزش به تنهایی همراه با محدودیت های رژیم غذایی جهت کاهش وزن، اثرات مفیدی بر کاهش بیومارکرهای التهابی به ویژه در بیماری دیابت نوع دو ایفا می کند. هدف پژوهش حاضر ارزیابی اثرات تمرین ترکیبی (مقاومتی- هوازی) با و بدون محدودیت رژیم غذایی جهت کاهش وزن بر برخی مارکرهای التهابی (CRP، TNF-α و ICAM-1) در مردان سالمند مبتلا به دیابت نوع دو است.
روش ها42 مرد سالمند مبتلا به دیابت نوع دو (سن: 0/2±67/6، وزن: 7/4±85/2، BMI: 2/0±28/2) پس از همسان سازی براساس سطوح سرمی گلوکز و نمایه ی توده ی بدنی به طور تصادفی در یکی از 3 گروه: تمرین ترکیبی (15 نفر)، تمرین ترکیبی همراه با رژیم غذایی کاهش وزن (14 نفر) و رژیم غذایی کاهش وزن به تنهایی (13 نفر) قرار گرفتند. برنامه ی تمرین ترکیبی با تمرین هوازی شامل راه رفتن و دویدن با شدت 50-75 درصد ضربان قلب ذخیره بود و تمرین مقاومتی شامل حرکت پرس سینه، زیر بغل سیم کش، جلو ران و پشت ران با 3 جلسه در هفته و به مدت 12 هفته انجام شد.
یافته هاپس 12 هفته مداخله، کاهش معناداری در سطوح سرمی ماکرهای التهابی (CRP، ICAM-1 و TNF-α) در پس آزمون نسبت به پیش آزمون در هر سه گروه مشاهده شد (001/0P< برای همه). با این حال، تحلیل آزمون تعقیبی بونفرونی نشان داد، تمرین ترکیبی همراه با رژیم غذایی نسبت به تمرین ترکیبی و محدودیت رژیم غذایی به تنهایی اثرات بیشتری بر کاهش CRP، ICAM-1 و TNF-α داشت شد (P<0/001 برای همه). علاوه بر این، کاهش ICAM-1 (P<0/001) و TNF-α (P<0/001) پس از تمرین ترکیبی در مقایسه با محدودیت رژیم غذایی و کاهش CRP پس از محدودیت رژیم غذایی نسبت به تمرین ترکیبی به طور معناداری بیشتر بود (P<0/001).
نتیجه گیریبه نظر می رسد در افراد سالمند مبتلا به دیابت نوع دو، محدودیت کالری مبتنی بر کاهش وزن همراه با تمرین ترکیبی مناسب تر است که برای تعدیل و تنظیم بیومارکرهای التهابی و اختلال عملکرد اندوتلیال در مقایسه با تمرین مقاومتی یا تمرینات هوازی به تنهایی توصیه می شود.
کلید واژگان: تمرین ترکیبی, محدودیت کالری, ماکرهای التهابی, CRP, TNF-α و ICAM-1}BackgroundInflammation plays an important role in the incidence and development of metabolic disorders and exercises along with dietary restrictions for weight loss. It has beneficial effects on reducing inflammatory markers, especially in type 2 diabetes. The purpose of this study was to evaluate the effect of combined exercise (resistance-aerobic) with and without diet restriction on weight loss on some inflammatory markers (CRP, TNF-α and ICAM-1) in elderly men with type 2 diabetes.
Methods42 elderly men with type 2 diabetes (age: 67.6 ± 2.2, weight: 85.2 ± 7.4, BMI: 28.2 ± 0.2) after homogenization based on serum levels Glucose and mass index were randomly assigned to one of 3 groups: Combined exercise (15), combined exercise with weight loss diet (14), and weight loss diet alone (n = 13). The combined exercise program included aerobic training with 50-70 percent of reserved heartrate and resistance training included chest press, cable pull-down, machine leg extention and machine lying leg curl on 3 sessions per week for 12 weeks.
ResultsAfter 12 weeks of intervention, there was a significant decrease in serum inflammatory markers levels (CRP, ICAM-1 and TNF-α) in the post-test compared to the pre-test in all three groups (P<0.001). However, bonferroni post-hoc analysis showed that combined exercise with diet compared to combined exercise and dietary restriction alone had more effects on reducing CRP, ICAM-1 and TNF-α (P<0.001). In addition, reduction of ICAM-1 (P<0.001) and TNF-α (P<0.001) after combined exercise compared to dietary restriction and CRP reduction after dietary restriction than combined exercise was significantly higher (P<0.001).
ConclusionIt suggested that in elderly type 2 diabetic patients, caloric restriction-induced weight loss with combine exercise is more appropriate for modulating of endothelial biomarkers and Inflammation dysfunctional levels than resisted exercise training or aerobic training alone.
Keywords: Combined Exercise, Caloric Restriction, Inflammatory Markers, CRP, TNF-Α, ICAM-1} -
اهداف: بیماری کبد چرب غیرالکلی (NAFLD) با ایجاد اختلال در سلولهای اندوتلیالی باعث افزایش ضخامت انتیما مدیای کاروتید (cIMT) میشود. بنابراین هدف این پژوهش، بررسی تاثیر ترکیبی تمرین هوازی و رژیم غذایی کمکالری بر ترکیب بدنی، فشار خون و cIMT در مردان مبتلا به NAFLD بود. مواد و روش ها: در این مطالعه نیمه تجربی 34 نفر از بیماران مرد مبتلا به NAFLD (6/2±41 سال) به صورت هدفمند انتخاب شدند و به طور تصادفی به دو گروه مداخله (ترکیب تمرین هوازی و رژیم غذایی کمکالری) (17 نفر) و کنترل (17 نفر) تقسیم شدند. برنامه تمرین هوازی شامل هشت هفته دویدن روی نوار گردان با شدت 75-55 درصد حداکثر ضربان قلب، 45 دقیقه و سه روز در هفته بود. رژیم غذایی کمکالری با کسر 500 کیلوکالری از ثبت غذایی سه روزه بیماران طراحی شد. قبل از شروع پژوهش و در پایان هفته هشتم ترکیب بدنی، پروفایل لیپیدی، آلانین آمینوترانسفراز، آسپارتات آمینوترانسفراز، فشار خون و cIMT آزمودنی ها اندازه گیری شد. داده ها در سطح معنی داری 0. 05>P تجزیه و تحلیل شدند.یافته هادر گروه مداخله میزان cIMT راست و cIMT چپ در پس آزمون نسبت به پیش آزمون کاهش معنی داری داشت (0. 05>P). همچنین وزن، شاخص توده بدنی، نسبت دور کمر به لگن و فشار خون سیستولی افراد مورد مطالعه کاهش معنی داری را نشان داد 0. 05>P). پس از مداخله، بین دو گروه در تمام متغیرهای مورد مطالعه تفاوت معنی داری مشاهده شد (0. 05>P). نتیجه گیری: در این پژوهش هشت هفته ترکیب تمرین هوازی و رژیم غذایی کمکالری باعث بهبود ترکیب بدنی، فشار خون و cIMT در مردان مبتلا به NAFLD شد. بنابراین احتمال دارد این مداخلات در کاهش عوارض و عوامل خطر قلبی عروقی وابسته به NAFLD مداخله درمانی مفیدی باشند.کلید واژگان: ضخامت انتیما مدیای کاروتید, تمرین هوازی, محدودیت کالری, بیماری کبد چرب غیرالکلی}AimsNon-alcoholic Fatty Liver Disease (NAFLD) by disturbing endothelial dysfunction, increases the carotid intima media thickness (cIMT). Therefore, the purpose of this study was to investigate the Combined effect of aerobic training and low-calorie diet on body composition, blood pressure and cIMT in men with NAFLD.Materials & MethodsIn this quasi-experimental Study, thirty four patients with NAFLD were selected purposefully. The participants were randomly divided into two groups, intervention group (combined of aerobic training and low-calorie diet) (n=17) and control group (n=17). The aerobic training program included eight weeks running on a treadmill with maximum heart rate intensity of 55-75% for 45 minutes three times a week. Low calorie diet with an energy deficit of 500 calories of daily energy intake that was calculated from 3-day food records of patients. Before the beginning of the study and at the end of the eighth week, body composition, Lipid profile, Alanine transaminase, Aspartate transaminase, blood pressure and cIMT of all the participants were assessed. The data were analyzed at the significant level of P <0.05. Findings: In the intervention group, the right cIMT and left cIMT in the post test had a significant decrease compared to the pretest (P <0.05). Also, weight, BMI, waist to hip ratio and systolic blood pressure significantly decreased (P <0.05). After intervention, there was a significant difference between the two groups in all variables ( P <0.05).ConclusionIn this study, eight weeks of aerobic exercise and low calorie diet interactions improved body composition, blood pressure and cIMT in men with NAFLD. Therefore, these interventions are likely to be useful interventions in reducing the cardiovascular risk factors and risk factors associated with NAFLDKeywords: Carotid Intima-Media Thickness, Caloric Restriction, Exercise, Non-alcoholic Fatty Liver Disease} -
زمینه و هدفتجمع بیش از حد چربی یکی از مهم ترین مکانیسم های ابتلا به دیابت نوع 2 و ایجاد مقاومت به انسولین است. بر همین اساس، در این مطالعه تاثیر محدودیت کالری بر پروتئین های پوشش دهنده بافت چربی که از لیپولیز بافت چربی جلوگیری می کنند را مورد بررسی قرار می دهیم.مواد و روش هادر این مطالعه، از 30 سر رت نر بالغ نژاد اسپراگوداولی (وزن 20±200) استفاده شد. ابتدا رت ها به دو گروه (غذایی استاندارد و رژیم غذایی پرکالری) تقسیم شدند. سپس گروه رژیم غذایی پرکالری پس از 8 هفته به صورت تصادفی در دو زیرگروه کنترل و محدودیت کالری قرار گرفتند. در نهایت، مقدار بیان ژن پری لیپین 1 و 5 به روش Pcr و مقاومت به انسولین نیز با استفاده از شاخص هما مورد ارزیابی قرار گرفت.یافته هاوزن و مقاومت به انسولین گروه غذای پرچرب افزایش معنی داری نسبت به گروه محدودیت کالری و غذای استاندارد داشت (005/0p≤). مقاومت به انسولین بین گروه محدودیت کالری و غذای استاندارد اختلاف معنی داری نداشت (394/0=p). بیان ژن پری لیپین 1 در بافت چربی گروه پرکالری به صورت معنی داری بیش تر از گروه محدودیت کالری بود (005/0p≤). بیان ژن پری لیپین 1 در بافت عضلانی در گروه غذای پرچرب نسبت به گروه محدودیت کالری و غذای استاندارد افزایش معنی داری داشت (005/0p≤). گروه محدودیت کالری از بیان ژن پری لیپین 5 بیش تری نسبت به گروه غذای پرچرب و گروه غذای استاندارد برخوردار بود (005/0 p≤).نتیجه گیریمحدودیت کالری احتمالا از طریق تاثیر بر پروتئین های پوشش دهنده بافت چربی و درنتیجه کاهش تجمع چربی می تواند از ایجاد مقاومت به انسولین جلوگیری کند.کلید واژگان: پروتئین های پوشش دهنده چربی, پری لیپین 1 و 5, محدودیت کالری, مقاومت به انسولین}Background and AimExcessive fat accumulation is one of the most important mechanisms of type 2 diabetes and insulin resistance. Accordingly, in this study, we will examine the effect of caloric restriction on lipid coat proteins that prevent lipolysis of the adipose tissue.Materials and MethodsIn this study, 30 adult male Sprague-Dawley rats (200 ± 20 weight) were used. First, rats were divided into 2 groups (standard and high-calorie diet). After 8 weeks, the high-calorie diet group was randomly assigned to two subgroups: caloric restriction and high-fat diet. Finally, the amount of perilipin 1 and 5 genes expression evaluated by Pcr and insulin resistance evaluated by HOMA index.
Findings: The weight and insulin resistance of the high-fat diet group was significantly higher than the standard and calorie restriction group (p≤0.005). Insulin resistance was not significantly different between the caloric restriction and standard group (p = 0.394). The expression of perilipin 1 in the adipose tissue of the high-fat diet was significantly higher than the caloric restriction group (p ≤0.005). The expression of perilipin 1 gene in skeletal muscle in the high-fat diet group was significantly higher than the calorie restriction and standard diet groups (p≤0.005). The calorie restriction group had more perilipin 5 expressions than the high-fat diet and the standard group (p ≤0.005).ConclusionThe caloric restriction may be due to the effect on lipid coat proteins and, as a result, a decrease in fat accumulation, that it can prevent insulin resistanceKeywords: Calorie restriction, Insulin resistance, Lipid coat proteins, Perilipin 1, 5} -
مقدمهبیماری پارکینسون یک اختلال تحلیل برنده معمولا بر دستگاه خارج هرمی اثر می گذارد که بعد از بیماری آلزایمر دومین و شایع ترین اختلال تحلیل برنده عصبی است. نشان داده شده است که محدودیت کالری موجب افزایش امید به زندگی، کاهش بروز چندین بیماری وابسته به سن و حفظ عملکردهای جوانی در طیف گسترده ای از حیوانات آزمایشگاهی می شود. چندین گزارش روشن کرده است که ورزش ممکن است اثرات محافظت نورونی، افزایش نورون زایی و رگ زایی داشته باشد. بنابراین هدف از این پژوهش بررسی اثر رژیم غذایی محدودیت کالری بر کاتالپسی ناشی از رزرپین در مدل موش صحرایی بیماری پارکینسون می باشد.مواد و روش ها54 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار به 9 گروه (کنترل، ورزش، پارکینسون،محدودیت کالری،پارکینسون + ورزش، محدودیت کالری + ورزش، بیماری پارکینسون + محدودیت کالری، محدودیت کالری + بیماری پارکینسون دو و محدودیت کالری + بیماری پارکینسون + ورزش) تقسیم شدند. بیماری پارکینسون به وسیله تزریق رزرپین (1 میلی گرم بر کیلوگرم وزن بدن) ایجاد شد. برای سنجش علائم کاتالپسی از تست میله استفاده شد. همه حیوانات در گروه ورزش مجبور به دویدن روی تردمیل موتور دار (با سرعت 24 متر بر دقیقه به مدت 20 دقیقه، 5 روز در هفته) در طول 3 هفته شدند. حیوانات در گروه های محدودیت کالری تحت رژیم غذایی محدودیت کالری 30 درصدی قرار گرفتند.یافته هاکاتالپسی به طور معنی داری در گروه های محدودیت کالری + بیماری پارکینسون و بیماری پارکینسون + ورزش نسبت به گروه پارکینسون کمتر بود. علاوه بر این کاهش معنی داری در گروه های بیماری پارکینسون + ورزش + محدودیت کالری در مقایسه با گروه پارکینسون در کاتالپسی مشاهده شد.نتیجه گیریمحدودیت کالری 30 درصدی و ورزش تردمیل می تواند کاتالپسی ناشی از رزرپین را در مدل حیوانی بیماری پارکینسون بهبود بخشد. علاوه بر این اعمال محدودیت کالری قبل از القای بیماری پارکینسون ممکن است از شدت عوارض جانبی بیماری پارکینسون از جمله کاتالپسی بکاهد.کلید واژگان: محدودیت کالری, کاتالپسی, ورزش, بیماری پارکینسون, موش های صحرایی}IntroductionParkinson's disease (PD), a degenerative disorder commonly affects the extrapyramidal system, is the second most common neurodegenerative disorder after Alzheimer's disease. It has been shown that caloric restriction increases life expectancy, decreases the incidence of several age-related diseases, and preserves youth activities in a large scale of laboratory animals. Several studies have revealed that exercise may have neuroprotective effects and increase neurogenesis and angiogenesis. Therefore, the aim of this study was to investigate the effect of caloric restriction diet on reserpine-induced catalepsy in a rat model of PD.Materials and Methods54 Wistar male rats were divided into 9 groups (control, exercise, PD, caloric restriction, PD + exercise, caloric restriction + exercise, PD + caloric restriction, caloric restriction+ PD II, and PD + exercise +caloric restriction). PD was induced by administration of reserpine (1 mg/kg, i.p). The bar- test was used to measure cataleptic symptoms. All animals in the Exercise group were forced to run on a motorized treadmill (24 m/min for 20 min, 5 days/week) for 3weeks. Animals in the caloric restriction groups were under 30% caloric restriction diets.ResultsCatalepsy was significantly lower in the caloric restriction + PD and PD + exercise groups than in the PD group. Furthermore, there was a significant decrease in catalepsy was observed in the PD + exercise +caloric restriction group compared to the PD.ConclusionCaloric restriction of 30 percent and treadmill exercise can improve reserpine-induced catalepsy in an animal model of PD. In addition, application of caloric restriction before induction of PD may reduce the severity of complications in PD, including catalepsy.Keywords: Caloric Restriction, Catalepsy, Exercise, Parkinson Disease, Rats}
-
هدفچاقی بر اثر بی تحرکی و مصرف غذای پرکالری پدید می آید و حساسیت انسولینی را کاهش می دهد، لذا هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر دزهای مختلف تمرین ورزشی و محدودیت کالری بر بیان ژن سوبسترای گیرنده انسولین-1 در آدیپوسیت های موش های صحرایی نر چاقبود. روش شناسی: 48 سر موش صحرایی نر بالغ با میانگین وزنی190گرم از پلت باچربی بالا تغذیه کردند و پس از هفده هفته به شش گروه تمرین ورزشی، ترکیبی1، ترکیبی2، ترکیبی3 ، محدودیت کالری و کنترل چاق دسته بندی شدند. سپس 10% از وزن غذای روزانه کاسته شد و/یا با شدت 75-70% حداکثراکسیژن مصرفی به مدت 48 تا 55 دقیقه بروی تردمیل دویدند. گروه تمرین ورزشی (6روز ورزش، 0روز محدودیت کالری) ، محدودیت کالری (0 روز ورزش، 6 روز محدودیت کالری) ، ترکیبی 1 (2روز ورزش، 4 روز محدودیت کالری) ترکیبی 2 (3روز ورزش، 3 روز محدودیت کالری) و ترکیبی 3 (4روز ورزش، 2روز محدودیت کالری) در هفته به مدت دو ماه اعمال شد. از آزمون تحلیل واریانس یک طرفه و تعقیبی توکی در سطح 05/0≥p استفاده شد.نتایجبین مقادیر بیان ژن سوبسترای گیرنده انسولین-1 در گروه ترکیب2 با گروه کنترل تفاوت معنی داری مشاهده شد (033/0P=). همچین بیان ژن mRNA سوبسترای گیرنده انسولین در گروه محدودیت کالری بیشتر از گروه کنترل بود (024/0P=). بین سایر شرایط تفاوت معنی داری مشاهده نشد. .نتیجه گیری10 درصد تعادل منفی انرژی به شکل محدودیت کالری به تنهایی یا دوز برابر آن با ورزش می تواند باعث افزایش بیان ژن سوبسترای گیرنده انسولین شود که زمینه ساز حساسیت انسولینی می باشد.کلید واژگان: چاقی, تمرین ورزشی, محدودیت کالری, سوبسترای گیرنده انسولین 1, موش صحرایی}Aim andbackgroundssedentary lifestyle and high-calorie foods lead to obesity, hence the aim of the study was to investigate the effects of different doses of exercise and caloric restriction on insulin receptor substrate-1 in obese male rats. Methods and materials: 48, eight-week-old male Wistar rats (190 ± 16 g) fed high-fat palate for seventeen weeks. After obesity induction, the obesity group was randomly assigned to one of the six groups: EXE, CR, EXCR1, EXCR2, and EXCR3 as experimental groups and OC as the control group. Then 10% of food intake was reduced. Exercise intensity was adjusted about 70-75% vo2max, 28 m/min for 48 to 55 minute. Negative energy balance was applied through caloric restriction (CR) (6d/w), exercise training (EXE) (6d/w), and in three combinations: EXCR1 (2d/w exercise + 4d/w CR), EXCR2 (3d/w exercise + 3d/w CR) and EXCR3 (4d/w exercise + 2d/w CR) for two month. One way ANOVA and Tukey post-hoc was applied for Data analysis by SPSS version 16 (p<0.05).ResultsIRS-1 mRNA expression was significantly higher in CR in comparison to OC (p=0.024). Also EXCR2 IRS-1significantly increased comparing to OC (p=0.033).weight in CR, EXCR1, 2,3 were significantly reduced compared to OC or HC.Conclusion10% of negative energy balance in forms of caloric restriction per se or in conjunction with exercise can provoke mRNA expression of insulin substrate receptor-1 that may lead to insulin sensitivity improvement.Keywords: obesity, exercise, caloric restriction, insulin receptor substrate-1, rat}
-
سابقه و هدفبیماری کبد چرب غیرالکلی، نوعی تجمع چربی در سلول های کبدی است که خطر سیروز، دیابت نوع 2 و بیماری های قلبی عروقی را افزایش می دهد. هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر بخشی هشت هفته تمرین مقاومتی منتخب از نوع کار با کش ورزشی و رژیم غذایی کم کالری، بر سطوح پلاسمایی آسپارتات آمینوترانسفراز (AST) و آلانین آمینوترانسفراز (ALT) و بافت پارانشیم کبد، در بیماران مبتلا به کبد چرب غیر الکلی می باشد.مواد و روش ها33 مرد مبتلا به کبد چرب غیر الکلی به صورت تصادفی به سه گروه، تمرین با کش (12 نفر)، رژیم غذایی (11 نفر) و کنترل (8 نفر) تقسیم شدند. گروه تمرین با کش، به مدت هشت هفته، سه جلسه در هفته تمرین با کش را اجرا نمودند. برای گروه رژیم غذایی، 500 کیلو کالری از انرژی دریافتی روزانه کسر شد. سونوگرافی کبد و آزمایش خون پیش و پس از دوره مداخله جهت اندازه گیری چربی کبد و آنزیم های کبدی انجام شد. برای بررسی تغییرات درون گروهی از آزمون t زوجی و برای بررسی تفاوت بین گروه ها از آزمون تحلیل کوواریانس استفاده شد. سطح معنی داری (05/0p<) در نظر گرفته شد.یافته هاآنزیم AST در هر دو گروه کاهش معنی داری نشان داد. سطح پلاسمایی آنزیم ALT فقط در گروه رژیم غذایی به طور معنی داری کاهش یافت. هر دو روش مداخله باعث بهبود نمای سونوگرافیک کبد شد. تفاوت معنی داری بین دو روش مداخله در متغیرها وجود نداشت.نتیجه گیریهر دو روش تمرین مقاومتی با کش و رژیم غذایی کم کالری در بهبود محتوای چربی کبد و سطح پلاسمایی آنزیم های کبدی موثر بودند.کلید واژگان: کبد چرب غیرالکلی, تمرین مقاومتی, محدودیت کالری, آنزیم ی کبدی}Background And ObjectivesFatty liver disease is a type of fat aggregation in the liver cells which increases the risk of cirrhosis, type 2 diabetes and cardiovascular diseases. The aim of this study was to investigate the effect of resistance training (elastic band) or low-calorie diet on Plasma levels of aspartate aminotransferase (AST) and alanin aminotransferase (ALT) and liver parenchymal tissue in NAFLD patients.Materials and MethodsA total of 33 men with nonalcoholic fatty liver disease (age 35-50 years) were randomly assigned to three groups: elastic band Exercise (n = 12), lowcalorie Diet (n = 11), and the control (n = 8) groups. The training group performed elastic band training 3 days per week for eight weeks. In the diet group, the calorie restriction was 500 Kcal/day less than energy requirement for eight weeks. The plasma levels of liver enzymes (ALT, AST) and liver fat were measured before and after the eight week intervention. The paired samples t test and ANCOVA was used for within group changes and between group differences, respectively. The significant level was determine at pResultsAST enzyme significantly decreased in both groups. The plasma levels of ALT significantly decreased only in the diet group. Both interventions improved the liver sonographic diagram. No significant difference was found between the two intervention groups.ConclusionBoth methods of resistance training with elastic band and low-calorie diets are effective in the improvement of liver fat and plasma levels of hepatic enzymes.Keywords: Nonalcoholic fatty liver disease, Resistance training, Low-calorie diet, Liver enzymes}
-
مقدمهآیریزین مایوکاین جدیدی است که از پروتئین غشایی آزاد شده و تاثیرات مثبتی بر متابولیسم دارد. هدف از پژوهش 5 حاضر، بررسی تاثیر محدودیت کالری بر سطوح آیریزین سرم و شاخص مقاومت به انسولین در زنان چاق کم تحرک می باشد. سال؛ 41/40±4/53 انحراف استاندارد ± نفر از زنان مراجعه کننده به خانه های سلامت غرب تهران (میانگین 20مواد و روش ها14/6±69/7 نفر) قرار گرفتند. افراد گروه محدودیت 10 نفر) و کنترل ( 10( کیلوگرم)، به طور تصادفی در دو گروه محدودیت کالری 6 % کمتر از انرژی محاسبه شده روزانه دریافت نمودند. میزان آیریزین سرم، گلوکز و انسولین و مقاومت به انسولین 25 کالری، در دوره مداخله، HOMA با روش هفته مداخله اندازهگیری گردید. 16 - (شاخص مقاومت به انسولین) قبل و بعد از IR (نسبت دور کمر به دور لگن)، آیریزین سرم، گلوکز ناشتا، انسولین ناشتا WHR ، (نمایه توده بدن) BMIیافته هاکاهش معناداری در وزن، HOMA و HOMA - در گروه محدودیت کالری مشاهده گردید. بین تغییرات آیریزین سرم با تغییرات وزن، IR همبستگی WHR - و IR p معناداری مشاهده گردید ( <0.05.) HOMA و WHR ،BMIنتیجه گیریهمبستگی معناداری بین سطوح آیریزین سرم با هفته محدودیت کالری بر 16 - وجود دارد. IR کاهش میزان آیریزین سرم و شاخص مقاومت به انسولین در زنان چاق کم تحرک موثر است.کلید واژگان: آیریزین, زنان چاق کم تحرک, شاخص مقاومت به انسولین, محدودیت کالری}IntroductionIrisin is a new adipokine that is released from membrane protein FNDC5 and has positive effects on metabolism. The aim of this study was to survey the effects of caloric restriction on serum irisin levels and insulin resistance index in obese sedentary women.Materials And MethodsTwenty women (Mean± SD: 41.40±4.53 years; 76.69±6.14 Kg) who referred to home health of west of Tehran were divided into two groups; caloric restriction group (n=10) and control group (n=10). The calorie restriction group, in the intervention period, received 25% less than the estimated daily energy requirement. Serum irisin, glucose, insulin levels and insulin resistance using HOMA-IR were measured before and after 16 weeks.ResultsWeight, BMI (body mass index), WHR (waist to hip ratio), serum irisin, fasting glucose, fasting insulin and HOMA-IR were decreased significantly in the caloric restriction group. Significant correlation were observed between changes of serum irisin levels with changes of body weight, WHR, HOMA-IR, fasting glucose and fasting insulin levels (pConclusionThere is a significant correlation between serum irisin levels with BMI, WHR and HOMA-IR. 16 weeks of caloric restriction is effective in reduction of serum irisin levels and insulin resistance in obese sedentary women.Keywords: Caloric Restriction, Irisin, Insulin Resistance Index, Obese Sedentary Women}
-
زمینه و هدفسیرتوئین 1 فرایندهای مهم سلولی چون آپوپتوز، پیری سلول و متابولیسم را تنظیم می کند. بنابراین سیرتوئین 1 ممکن است یک هدف درمانی جدید برای بیماری دیابت نوع 2 باشد. هدف مطالعه حاضر بررسی اثرات 8 هفته تمرین ورزشی هوازی بر سطح پروتئین سیرتوئین 1 و شاخص های قلبی-متابولیکی در زنان مبتلا به دیابت نوع دو بود.مواد و روش هادر این مطالعه نیمه تجربی با طرح پیش آزمون-پس آزمون، 20 زن مبتلا به دیابت نوع دو (2/5±92/43 سال) به طور تصادفی به گروه های تمرین هوازی و کنترل تقسیم شدند. برنامه تمرین هوازی برای 2 ماه و بصورت 3 جلسه در هفته و هر جلسه 50 تا 60 دقیقه اجرا شد. سطوح سرمی سیرتوئین 1، ترکیب بدنی و شاخص های متابولیکی قبل و بعد از تمرین ارزیابی شد.یافته هاشاخص های چاقی، کلسترول تام، تری گلیسرید، LDL-کلسترول، گلوکز خون و شاخص مقاومت به انسولین به طور معنی دار در گروه ه مداخله در مقایسه با گروه کنترل کاهش یافت (05/0>P). همچنین سطح سیرتوئین 1 به طور معنی دار در گروه های مداخله در مقایسه با گروه کنترل افزایش یافت (05/0>P).نتیجه گیریاین نتایج نشان می دهد که تمرین هوازی با بهبود سطوح سیرتوئین 1 و شاخص های متابولیکی در زنان دیابتی نوع دو همراه است.کلید واژگان: تمرین هوازی, محدودیت کالری, سیرتوئین1, دیابت نوع 2}BackgroundSirtuin-1 regulates important cellular processes, including apoptosis, cellular senescence, and metabolism. Therefore, sirtuin-1 may be a novel therapeutic target for type 2 diabetes. The aim of this study was to investigate the effect of 8 weeks aerobic training on sirtuin-1 level and cardiometabolic parameters in women with type 2 diabetes.Materials And MethodsIn this semi-experimental study with pretest posttest design, twenty diabetic women (aged 43.92±5.2 y) were randomly assigned to aerobic training or non-exercising control groups. Aerobic training program was performed 50-60 min/d, 3d/wk, for 2 months. Serum levels of sirtuin-1, body composition and metabolic parameters were assessed before and after the training period. Data were analyzed by paired T test.ResultsAdiposity indices, total cholesterol, triglyceride, LDL- cholesterol,blood glucose and insulin resistance index were significantly reduced in the intervention group compared to the control (pConclusionThese findings show that aerobic exercise is associated with an improvement in siruin-1 levels and metabolic indices in women with type 2 diabetes.Keywords: Aerobic exercise_Caloric restriction_Sirtuin_1_Type 2 diabetes}
-
سابقه و هدفشیرکاکائو در زمره یکی از پرطرفدا رترین و پرمصرف ترین محصولات لبنی غیر تخمیری قرار دارد ولی به دلیل مقادیر زیاد ساکارز، می تواند باعث بروز دیابت، چاقی و پوسیدگی دندان در کودکان شود. بنابراین، جایگزینی قند ساکارز با D-تاگاتوز اهمیت می یابد. هم چنین در صورت استفاده از این محصول به عنوان حامل پروبیوتیک ها، می توان بر خواص فراویژه این محصول افزود.مواد و روش هادر این پژوهش، اثر متغیرهای نسبت قند ساکارز به تاگاتوز (100:0، 50:50 و 0:100) و نوع کشت پروبیوتیک (ل. اسیدوفیلوس، ل. کازئی، ل. رامنوسوس و ب. لاکتیس) بر ویژگی های میکروبیولوژیک (با استفاده از کشت در محیط MRS آگار)، درصد قند باقیمانده (با استفاده از HPLC) و رنگ (با استفاده از هانترلب) شیرکاکائوی سین بیوتیک طی 21 روز نگه داری سرد در (°C5) مورد بررسی قرار گرفت. تیمارهای بدون تلقیح پروبیوتیک به عنوان شاهد در نظر گرفته شدند.یافته هاهمه تیمار ها دارای قابلیت زیستی مناسبی (حداقل log cfu/ml 7) در پایان دوره نگه داری سرد بودند. با این وجود، بیش ترین قابلیت زیستی در پایان دوره نگه داری سرد مربوط به تیمارهای T-R (تیمار دارای قند D-تاگاتوز و ل. رامنوسوس) و T-C (تیمار دارای قند D-تاگاتوز و ل. کازئی) بود. هر دو باکتری ل. اسیدوفیلوس و ل. کازئی به ترتیب تمایل بیش تری به مصرف قندهای D-تاگاتوز، لاکتوز و ساکارز را داشتند. با این وجود، ل. رامنوسوس به ترتیب، D-تاگاتوز، ساکارز و لاکتوز را بیش تر تخمیر کرد و این ترتیب برای ب. لاکتیس به ترتیب ساکارز، لاکتوز و D-تاگاتوز بود و حتی باعث کاهش معناداری در مقدار قند تاگاتوز نشد. تیمارهای دارای ل. اسیدوفیلوس، ل. کازئی، ل. رامنوسوس و ب. لاکتیس به ترتیب تغییرات رنگ بیش تری نسبت به تیمارهای غیر پروبیوتیک طی نگه داری سرد داشتند.نتیجه گیریD-تاگاتوز به عنوان یک قند طبیعی با خواص عمل کردی برای شیرکاکائوی پروبیوتیک، سلامت بخشی این فرآورده را افزایش می دهد. اما نسبت قند ساکارز و تاگاتوز و نوع سوش پروبیوتیک مورد استفاده اهمیت زیادی در قابلیت زیستی پروبیوتیک ها و هم چنین کیفیت نهایی محصول دارندکلید واژگان: پروبیوتیک ها, تاگاتوز, تخمیر, ساکارز, شیر, محدودیت کالری}Koomesh, Volume:17 Issue: 1, 2015, PP 239 -249IntroductionChocolate milk is one of the most popular non-fermented dairy products, while, due to its higher sugar content than white milk, it has been lately criticized for its contribution to diabetes, child obesity and tooth decay. Therefore, our aim in this study was to investigate the substitution of D-tagatose with sucrose in chocolate milk product and if it can be also a probiotic carrier.Materials And MethodsWe studied the effects of different ratios of the sucrose/D-tagatose (100:0, 0:100 or 50:50) as well as the type of probiotic culture (L. acidophilus, L. casei, L. rhamnosus or B. lactis) on the microbiological characteristics (by MRS agar medium) of the chocolate milk. Also, the percentage of the sugar residue (by HPLC) and color properties (by Hunter Lab colorimeter) of the synbiotic chocolate milk were studied at (5°C) during 21 days. The control samples were not incubated with probiotics.ResultsThe greatest vitality rate at the end of storage was related to the treatment of L. rhamnosus (T-R) and L. casei (T-C) with D-tagatose. Both L. acidophilus and L. casei showed high inclination for D-tagatose, lactose and sucrose fermentation, respectively. However, L. rhamnosus mostly fermented D-tagatose, sucrose and lactose, respectively, while, this order for B. lacti was sucrose, lactose and D-tagatose. B. lactis did not significantly consumed D-tagatose. The treatments inoculated with L. acidophilus, L. casei, L. rhamnosus and B. lactis, orderly showed significant higher color changes in compare to non-probiotic ones.DiscussionD-tagatose as a natural sugar may make a suitable substitute for sucrose in chocolate milk, while preserving the functional probiotic properties; enhances the health benefits of dairy chocolate milk products. Nevertheless, the right selection of sucrose/D-tagatose ratio and type of probiotic strain has high importance in probiotic biological sustainability and the quality of the final productKeywords: Fermentation, Low, calorie, Milk, Probiotics, Sucrose, Tagatose}
-
اثر 12 هفته محدودیت کالری با و بدون فعالیت ورزشی هوازی بر شاخص های پروکسیدانتی و آنتی اکسیدانتی زنان یائسه مبتلا به دیابت نوع دوممقدمهچاقی و شیوه ی زندگی کم تحرک با افزایش استرس اکسیداتیو همراه است. هدف از مطالعه ی حاضر، ارزیابی اثرات 12 هفته محدودیت کالری با و بدون فعالیت ورزشی هوازی بر روی شاخص های پروکسیدانتی و آنتی اکسیدان ها در زنان یائسه ی چاق و دارای اضافه وزن مبتلا به دیابت نوع دوم بود.روش ها72 زن یائسه ی کم تحرک چاق و دارای اضافه وزن مبتلا به دیابت نوع دوم (سن: 2/ 1 ± 7/ 53 سال، شاخص توده ی بدنی 7/ 1 ± 9/ 33 کیلوگرم/مترمربع) به صورت تصادفی و کنترل شده در دو گروه فقط رژیم غذایی با محدوددیت کالری متوسط (شامل پروتئین بالا، 5500 کیلوژول در روز برای از دست دادن وزن 14-8 کیلوگرم) (37 نفر) و گروه رژیم غذایی با محدوددیت کالری متوسط همراه با فعالیت ورزشی (35 نفر) قرار گرفتند. گروه رژیم غذایی به اضافه ی فعالیت ورزشی، علاوه بر داشتن 12 هفته برنامه ی طراحی شده ی رژیم غذایی با محدودیت کالری متوسط، یک برنامه ی فعالیت ورزشی هوازی شامل 55-30 دقیقه فعالیت ورزشی هوازی، 5 بار در هفته با شدت 50 تا 70 درصد ضربان قلب ذخیره بیشینه به مدت 12 هفته نیز اجرا کردند. وزن بدن، شاخص توده ی بدنی، درصد چربی بدن، آمادگی قلبی- عروقی، شاخص های پروکسیدانتی و آنتی اکسیدانی شامل (Malondialdehyde (MDA)، Superoxide dismutase (SOD و Catalase (CAT) قبل و بعد از مداخله اندازه گیری شد. از روش تجزیه و تحلیل واریانس با اندازه گیری های تکراری برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شد.یافته هاپس از 12 هفته، کاهش قابل توجهی در وزن بدن، شاخص توده ی بدنی، درصد چربی بدن، سطح MDA و افزایش قابل توجهی در سطح اکسیژن مصرفی اوج، SOD و CAT در هر دو گروه مشاهده شد (P < 0.05). با این حال، این تغییرات فقط در مقادیر وزن، شاخص توده ی بدنی و اکسیژن مصرفی اوج بین دو گروه متفاوت بود (P < 0.05).نتیجه گیرینتایج مطالعه ی حاضر نشان داد که رژیم غذایی با محدودیت کالری متوسط همراه با فعالیت ورزشی هوازی منظم می تواند تعادل پروکسیدان و آنتی اکسیدان را در زنان یائسه ی چاق و دارای اضافه وزن مبتلا به دیابت دوم را بهبود بخشد و از استرس اکسیداتیو ناشی از فعالیت ورزشی جلوگیری کند.
کلید واژگان: زنان یائسه, دیابت نوع دوم, آنتی اکسیدان, پروکسیدان, محدودیت کالری, فعالیت ورزشی}The Effects of 12 Weeks of Caloric Restriction with and without Aerobic Exercise Training on Peroxidant and Antioxidants Indicators in Postmenopausal Women with Type 2 DiabetesBackgroundObese and sedentary lifestyles are associated with increased oxidative stress. The purpose of the present study was to assess the effects of 12 weeks of caloric-restricted diet with and without aerobic exercise training on peroxidant and antioxidants indicators in overweight or obese postmenopausal women with type 2 diabetes.MethodsIn a randomized, controlled trial study, 72 overweight or obese, postmenopausal, sedentary women with type 2 diabetes (age: 53.7 ± 1.2 years and body mass index: 33.9 ± 1.7 kg/m2) were randomized to a diet only group (n = 37) with moderate energy-restricted high-protein diet (include ~5500 kJ/day), or to a diet plus exercise group (n = 35). In addition to the moderate energy-restricted diet program for the planned weight loss of 14-8 kg), subjects in diet only group performed an exercise training program included 30-55 minutes of aerobic exercise, 5 times in week with 50-75% of observed maximal heart rate for 12 weeks. Body weight, body mass index (BMI), waist to hip ratio (WHR), body fat (%), cardiorespiratory fitness, peroxidant and antioxidants indicators including malondialdehyde (MDA), superoxide dismutase (SOD), and catalase (CAT) were measured before and after intervention. Repeated measures ANOVA were used for data analysis.FindingsAfter 12 weeks, significant reductions in body weight, BMI, WHR, body fat (%), MDA levels and significant increases in VO2 peak, SOD and CAT levels were observed in both groups (P < 0.05 for all). However, these changes were different in body weight, BMI and VO2 peak between the two groups (P < 0.05 for all).ConclusionThe results of the present study showed that moderate energy-restricted diet program combined with regular aerobic exercise can improve peroxidant and antioxidant balance in overweight or obese postmenopausal women with type 2 diabetes and can prevent exercise-induced oxidative stress.Keywords: Postmenopausal women_Type 2 diabetes_Antioxidant_Peroxidant_Caloric restriction_Exercise} -
مکانیسم پیری موضوع تحقیقات زیادی می باشد و مداخلات بالقوه را برای به تاخیر انداختن پیری و بیماری های مخرب وابسته به پیری در انسان تسهیل کرده است. فرایند پیری تحت تاثیر عوامل محیطی قرار می گیرد. محدودیت کالری موثرترین و قابل دستکاری ترین عامل محیطی برای افزایش طول عمر در مدل های حیوانی مختلف می باشد. اگر چه مکانیسم دقیقی که محدودیت کالری روی طول عمر اثر می گذارد، هنوز روشن نیست؛ اما به تازگی مکانیسم های اپی نتیک و مکانیسم های مولکولی به عنوان عامل اصلی برای کنترل طول عمر و پیری وابسته به تغذیه شناخته شده اند. مکانیسم مولکولی کاهش آسیب اکسیداتیو بافتی با کاهش تولید رادیکال های آزاد میتوکندریایی و یا تنظیم مسیرهای متابولیکی همراه می باشد. در مکانیسم اپی ژنتیک دو کد اپی نتیک اصلی، متیلاسیون DNA و تغییرات هیستونی، مطرح هستند و به نظر می رسد که به طور بالقوه بر ساختمان کروماتین و در نتیجه روی بیان نی ن های مربوطه اثر می گذارد.
در این مقاله ی مروری ما پیشرفت های فعلی در تنظیم مولکولی و اپی نتیک در پاسخ به محدودیت کالری و نحوه ی اثر محدودیت کالری را بر پیری سلولی و افزایش توانایی و طول عمر در یک زندگی سالم در انسان ها بررسی کردیم.
کلید واژگان: محدودیت کالری, اپی ژنتیک, پیری}The molecular mechanisms of aging are the subject of extensive research and have facilitated potential interventions to delay aging and age-related degenerative diseases in humans. The aging process is frequently affected by environmental factors. Caloric restriction is by far the most effective and established environmental manipulation for extending lifespan in various animal models. However, the precise mechanisms by which caloric restriction affects lifespan are still not clear. Epigenetic and molecular mechanisms have recently been recognized as major contributors to nutrition-related longevity and aging control. The underlying molecular mechanisms for this effect include a lower rate of accrual of tissue oxidative damage that is associated with a significantly lower rate of mitochondrial free radical generation. Two primary epigenetic codes, DNA methylation and histone modification, are believed to dynamically influence chromatin structure and hence modify the expression of relevant genes. In this review, we assessed current advances in epigenetic regulation in response to caloric restriction and how this affects cellular senescence, aging, and potential extension of a healthy lifespan in humans. Enhanced understanding of the important role of epigenetic in the control of the aging process through caloric restriction may lead to clinical advances in the prevention and therapy of human aging-associated diseases.Keywords: Caloric restriction, Epigenetic, Aging} -
زمینه و هدفچاقی یکی از بزرگترین مشکلات بهداشت عمومی است که موجب اختلالاتی از جمله دیابت، دیس لیپیدمی، بیماری های عروق کرونر و برخی سرطانها میشود. به نظر میرسد ایزوفلاوون های سویا می توانند بر بهبود چاقی و کاهش عوارض ناشی از آن موثر باشند. در این مطالعه اثر تجویز جنیستئین به همراه محدودیت کالری بر موش های چاق شده با رژیم پرچرب مورد بررسی قرار گرفت.روش بررسی30 سر موش نر چاق شده با رژیم پرچرب به طور تصادفی به 3 گروه 10 تایی به شرح زیر تقسیم شدند: 1) گروه موشهای چاق دریافت کننده محدودیت کالری بهمراه mg/kgbw 50 جنیستئین 2) گروه موشهای چاق دریافت کننده محدودیت کالری بهمراه Dimethyl Sulphoxide (DMSO) (شاهد 1) و 3) گروه موشهای چاق دریافت کننده غذای استاندارد جوندگان به میزان آزاد (شاهد 2). پس از 4 هفته نمونه های خون جهت بررسی آزمایشگاهی جمع آوری گردید.یافته هاتجویز جنیستئین به همراه محدودیت کالری موجب تشدید بهبود غلظت تری گلیسیرید (005/0P=)، VLDL(005/0P=)، توتال کلسترول (002/0P=)و LDL (003/0P=) شده و HDL (001/0P=)را نیز افزایش میدهد ولی بر وزن، فاکتورهای پیش التهابی رزیستین و C-Reactive Protein (CRP)بی تاثیر بود. محدودیت کالری نیز موجب کاهش معنادار گلوکز، تری گلیسیرید، توتال کلسترول، LDL، CRP و افزایش HDL می شود (05/0>p) ولی بر روی غلظت سرمی رزیستین بی تاثیر است.نتیجه گیریبه نظر میرسد که ترکیب محدودیت کالری بهمراه ایزوفلاوون های سویا روشی موثر در بهبود پروفایل لیپیدی در افراد هایپرلیپیدمیک می باشد.
کلید واژگان: جنیستئین, محدودیت کالری, رزیستین, پروفایل لیپیدی} -
مقدمهاضافه وزن یکی از عوامل تهدید کننده سلامتی در جوامع امروز به ویژه جوامع صنعتی و پیشرفته است. افراد چاق نسبت به بیماری های متعددی از جمله دیابت و بیماری های قلبی-عروقی در معرض خطر بیشتری هستند. مشخص گردیده که تغییر در شیوه زندگی به ویژه کاهش وزن و محدودیت کالری به عنوان عوامل غیر دارویی، تاثیر زیادی در کاهش این مشکلات دارند. در بررسی حاضر اثرات احتمالی محدودیت کالری بر تولید نیتریک اکسید (NO) و میزان فشار خون در موش های نرمال و دیابتی شده مورد مطالعه قرار گرفت.روش هاتعداد 40 موش صحرایی در چهار گروه کنترل (C)، محدودیت کالری (CR)، دیابتیک (D) و دیابتیک تحت تاثیر محدودیت کالری (CRD) مورد بررسی قرار گرفتند. دو گروه کنترل (C) و دیابتیک (D) آزادانه به آب و غذا دسترسی داشتند در حالی که گروه های CR وCRD به مدت چهار هفته و به صورت یک روز در میان به غذا دسترسی داشتند. دو گروه اخیر نیز آزادانه به آب دسترسی داشتند.یافته هاپس از طی 4 هفته میزان فشار خون و نیتریک اکسید سرم مورد سنجش قرار گرفتند که نتایج حاصل نشانگر این است که میزان فشار خون در گروه های CR و CRD به ترتیب نسبت به گروه های C وD کاهش معنی داری داشته است، در حالی که مقدار نیتریک اکسید سرم در گروه های CR وCRD به ترتیب نسبت به گروه های C و D افزایش معنی داری را نشان می دهد.نتیجه گیریاز بررسی انجام شده می توان چنین نتیجه گرفت که محدودیت کالری می تواند موجب افزایش تولید نیتریک اکسید و همچنین کاهش فشار خون در موش های نرمال و دیابتیک گردد که احتمالا این کاهش فشار خون ناشی از افزایش میزان نیتریک اکسید می باشد.
کلید واژگان: محدودیت کالری, نیتریک اکسید, دیابت, فشار خون}BackgroundOverweight is one of the most worldwide health problems particularly in industrial and developed communities. Obese subjects are at high risk for developing various disorders such as diabetes and especially cardiovascular diseases. It has been well established that life style modification plays an important role in reducing these complications, particularly weight reduction and caloric restriction (CR) as a non- pharmacological approach. In the present study the possible effects of caloric restriction on Nitric Oxide production and blood pressures in rat were investigated.MethodsFour groups of rats were selected as control(C), caloric restriction (CR), diabetic (D), and caloric restriction diabetic (CRD). Control animals fed freely with standard pellet but caloric restricted animals fed an every other day diet for 4 weeks. The systolic blood pressure (SBP) was measured in all groups using the tail-cuff method under the light general anesthesia induced by ether. Nitric oxide (NO x) concentrations were determined in serum using a colorimetric non- enzymatic NO assay kit.ResultsIn CR experimental groups (CR&CRD) SBP was significantly decreased as compared to control: (P<0.001) and diabetic (P<0.01) rats, while the serum NO x was significantly increased (P<0.01) in both groups as compared to control and diabetic rats.ConclusionOn the basis of obtained results, it could be concluded that caloric restriction may reduce blood pressure and increase nitric oxide in diabetic and non-diabetic rats. Increase nitric oxide is the likely mechanism for decreasing blood pressure.Keywords: Caloric restriction, Nitric oxide, Diabetes, Blood pressure}
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.