به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « Contemporary Literature » در نشریات گروه « ادبیات و زبان ها »

تکرار جستجوی کلیدواژه « Contemporary Literature » در نشریات گروه « علوم انسانی »
  • اسمین اسماعیل، برات محمدی *

    اشعار هوشنگ ابتهاج شاعر معاصر ادب فارسی و لطیف هلمت شاعر معاصر کرد از نظر محتوا و مضمون و در چارچوب ادب رمانتیستی دارای مشابهت هایی هستند. پژوهش حاضر بر آن است تا اشعار این دو شاعر را با رویکرد تحلیل محتوا و با پشتوانه ی تفسیری برگرفته از مکتب رمانتیسم در هر دو سطح رمانتیسم فردی و اجتماعی بررسی کند. به این منظور ابتدا تمام اشعار ابتهاج و هلمت مطالعه و بررسی شدند سپس اشعاری که دارای مضامین رمانتیستی (چه رمانتیسم اجتماعی، چه رمانتیسم فردی) بودند استخراج شدند. سپس به طبقه بندی مضمونی این اشعار ذیل دو سطح کلان رمانتیسم فردی و رمانتیسم اجتماعی پرداخته شده است. نتایج تحقیق بیانگر آن است که در مجموع، 103 نمونه ی شعری از مجموعه اشعار هر دو شاعر حاوی مضامین رمانتیستی بودند (52 مورد اشعار هلمت و 51 مورد شعر ابتهاج) که تعداد 27 مورد (26 درصد) آن دارای مضامین سه گانه ی رمانتیسم فردی (عشق، اخلاق فردی و ناپایداری دنیا) و تعداد 76 مورد (74 درصد) آن دارای مضامین رمانتیستی از نوع رمانتیسم اجتماعی بود که در پنج دسته اصلی طبقه بندی شدند و عبارتند از: تعهد و التزام شاعر، آسیب های اجتماعی چون فقر، گرسنگی و...، بیدارگری و ستایش آزادی، نکوهش قدرت، ستم و جنگ، شکوه از جابه جا شدن ارزش ها و ضد ارزش ها. بر این اساس، هر دو شاعر، جنبه ی اجتماعی رمانتیسم را بر دغدغه های فردگرایانه و شخصی مقدم دانسته اند و می توان به هر دو شاعر لقب شاعران تعهد و التزام اجتماعی را بخشید.

    کلید واژگان: ادب معاصر, ادبیات تطبیقی, رمانتیسم, هوشنگ ابتهاج, لطیف هلمت}
    Asmeen Ismaeel, Barat Mohammadi *

    The poems of Hoshang Ebtahaj, a contemporary poet of Persian literature, and Latif Helmet, a contemporary Kurdish poet, have similarities in terms of content and theme and within the framework of romantic literature. The current research aims to examine the poems of these two poets with the approach of content analysis and with the interpretative support taken from the school of romanticism in both individual and social romanticism levels. For this purpose, first all the poems of Ibtahaj and Helmet were studied and analyzed, then the poems with romantic themes (both social romanticism and individual romanticism) were extracted. Then, the thematic classification of these poems under two levels of individual romanticism and social romanticism has been discussed. The results of the research show that, in total, 103 samples of poetry from the collection of poems of both poets contained romantic themes (52 of Helmet's poems and 51 of Ebtahaj's poems), of which 27 (26%) have the triple themes of individual romanticism (love, Individual ethics and the instability of the world) and 76 cases (74%) had romantic themes of social romanticism, which were classified into five main categories, which are: poet's commitment, social harms such as poverty, hunger, etc. Awakening and praising freedom, condemning power, oppression and war, glorifying the displacement of values and anti-values. Based on this, both poets have prioritized the social aspect of romanticism over individualistic and personal concerns, and both poets can be given the title of poets of commitment and social commitment.

    Keywords: Contemporary Literature, Comparative Literature, Romanticism, Houshang Ebtahaj, Latif Helmet}
  • بهنام محرم زاده، لیلا شوبیری*، کریم حیاتی آشتیانی
    مسئله اصلی ما در این پژوهش، چگونگی اجرای آموزش میان فرهنگی است. روش شناسی تحقیق از نوع توصیفی-تحلیلی می باشد. با استفاده از پرسشنامه ای محقق ساخته به عنوان ابزار اصلی پژوهش که شامل 20 سوال پنج گزینه ای است و روایی آن سنجیده و استانداردسازی شده است به کارایی آموزش میان فرهنگی خواهیم پرداخت. از این رو با انتخاب تصادفی 200 نفر از میان جامعه آماری کل دانشجویان مقطع کارشناسی در رشته زبان فرانسه در دانشگاه های ایران و در دو گروه 100 نفره تجربی و گواه به اثرگذاری این روش تدریس بر ارتقای توانش منظورشناختی و علاقه مندی به محتوای ادبی نزد دانشجویان می پردازیم. نتایج مندرج در جدول 5-4 نشان می دهند که تمام 20 گویه پرسشنامه همبستگی قوی با عوامل خود دارند و لذا پرسشنامه استانداردسازی شده است. همچنین، نتایج آمار توصیفی (جدول 5-5) نشان می دهند که پس از حذف اثر احتمالی پیش آزمون، گروه تجربی (19/45) میانگین بالاتری نسبت به گروه گواه (28/35) در ارتقای توانش منظورشناختی کسب کرده است. جدول 5-9 نیز آمار توصیفی دو گروه تجربی و گواه در پس آزمون علاقه مندی به محتوای ادبی را نشان می دهد. بر این اساس این نتیجه به دست آمد که گروه تجربی (میانگین = 69/25) نسبت به گروه گواه (میانگین = 15/18) میانگین بالاتری درپس آزمون علاقه مندی به محتوای ادبی کسب کرده است. براساس نتایج آزمون تی دو نمونه مستقل در جدول 5-10 (.05 > p, 9.78 = (198) t) شاخص اندازه اثر آماره تی 78/9 برابر 571/0 است که اندازه اثر بزرگی را نشان می دهد.
    کلید واژگان: آموزش میان فرهنگی, توانش منظورشناختی, ادبیات معاصر, آموزش زبان فرانسه به مثابه زبان خارجی (FLE), فرهنگ خودی, فرهنگ دیگری, تعدیل فرهنگی}
    Behnam Moharramzadeh, Leila Shobeiry *, Karim Hayati Ashtiani
    Our main issue in this research is how to implement intercultural didactic. The research methodology is descriptive-analytical. Using a researcher-made questionnaire as the main research tool, which includes 20 five-choice questions and its validity has been measured and standardized, we will deal with the effectiveness of intercultural didactic. Therefore, by randomly selecting 200 people from among the total population of undergraduate students in the field of French Language in Iranian universities and in two experimental groups of 100 people, we will examine the effect of this teaching method on improving students' pragmatic competence and interest in literary content. All 20 items of the questionnaire have a strong correlation with their factors and therefore the questionnaire is standardized. Also, the results of descriptive statistics (Table 5-5) show that after removing the possible effect of the pre-test, the experimental group (45.19) obtained a higher average than the control group (35.28) in improving pragmatic competence. Table 5-9 also shows the descriptive statistics of the two experimental groups and the proof of interest in literary content in the post-test. Based on this, the result was obtained that the experimental group (mean = 25.69) compared to the control group (mean = 18.15) obtained a higher mean in the post-test of interest in literary content. Based on the results of the t-test of two independent samples in Table 10-5 (p > .05, t = 9.78 (198)), the effect size index of the t-statistic is 9.78 equal to 0.571, which shows a large effect size.
    Keywords: Intercultural Didactic, Pragmatic Competence, Contemporary Literature, Teaching French As A Foreign Language FLE, Insider Culture, Other Culture, Cultural Adjustment}
  • الهه چیت سازی*، کاووس حسن لی، جهانگیر جهانگیری

    نهاد خانواده و شیوه های بازنمایی آن در آثار ادبی ازجمله داستان در هر دوره مورد توجه قرارگرفته است. گاهی نویسندگان با شناختی که از وضعیت خانواده در عصر خود دارند به نوشتن داستان هایی با محوریت خانواده راغب می شوند. یکی از موضوعات موردتوجه در مطالعات جامعه شناسی در این نهاد، موضوع قدرت است. شناخت شیوه های توزیع قدرت در خانواده ، بیانگر بسیاری از تحولات اجتماعی است که باگذشت زمان رخ داده است. سرعت فزاینده ی این تحولات و تاثیر آن بر ساختار و کارکرد خانواده همچنین آینده این نهاد، دوام یا فروپاشی اشکال سنتی و مدرن آن به یکی از مهم ترین مشغله های ذهنی اندیشمندان جامعه شناسی تبدیل شده است. در این پژوهش بر اساس مطالعات جامعه شناسی در حوزه خانواده همچنین نظریات مختلف در زمینه قدرت، توزیع قدرت و شیوه های اعمال آن، نوع مقاومت در برابر قدرت همچنین منابع تولید قدرت در روابط خانوادگی در 87 داستان کوتاه معاصر از هفت نویسنده معاصر فارس در دهه های 40 تا 90 بررسی شد؛ با این هدف که روشن شود در این داستان ها ساختار قدرت در خانواده، یک سویه و نامتقارن است یا بر الگوی تساوی حقوق استوار می باشد. همچنین آیا نویسندگان باوجود محدودیت ها و ممنوعیت های موجود توانسته اند تصویری از وضعیت امروز نهاد خانواده در ایران را ترسیم کنند. نتایج نشان می دهد در این داستان ها ساختار خانواده، نیمه متقارن، غیرخطی و ترکیبی از صمیمیت و سلطه در راستای تعادل سنت و مدرنیته است. شیوه های اعمال قدرت به دو صورت اقناع و اجبار نمود می یا بد؛ اما نوع مقاومت به دلیل پایبندی اعضا به ویژه زنان به سنت ها و عرف، بیشتر منفعلانه است. از منابع تولید قدرت علاوه بر باورهای سنتی و موقعیت اجتماعی که همچنان در اولویت قرار دارند می توان به وابستگی عاطفی، منزلت شغلی مرد، اشتغال زن، تحصیلات، ضعف مرد و عزت نفس زن و باورهای خرافی اشاره کرد.

    کلید واژگان: ادبیات معاصر, خانواده, داستان کوتاه, قدرت, قدرت در خانواده}
    Elahe Chitsazi *, Kavoos Hassanli, Jahangir Jahangiri

    The institution of the family and the methods of representing it in literary works, including fiction, have been considered in every era. Sometimes authors are attracted to writing family-centered stories relying on their knowledge of the family situation in their era. One of the issues of interest in sociology studies regarding this institution is the issue of power. Identifying the methods of distribution of power in the family shows many social changes that have occurred over time. Due to the increasing rate of these developments and their impact on the structure and function of the family, as well as the future of this institution, the durability or collapse of the traditional and modern forms of the family has become one of the most important preoccupations of sociological thinkers. In this research, based on sociological studies in the field of family, as well as the opinions of different thinkers in the field of power, the structure of power distribution and the methods of its application, the type of resistance to power and the sources of power generation in family relationships in 87 contemporary short stories by seven contemporary Persian authors in the decades 1960s to 2010s were examined; with the aim of clarifying whether in these stories, the power structure in the family is one-sided and asymmetrical, or based on the model of equal rights. It should also be clarified whether the authors were able to draw a picture of the current state of the family institution in Iran despite the existing restrictions and prohibitions. The results show that in these stories, the family structure is semi-symmetrical, non-linear and a combination of intimacy and dominance in line with the balance of tradition and modernity. The methods of exercising power are expressed in two ways: persuasion and coercion; but the type of resistance is more passive due to the adherence of members, especially women, to traditions and customs . From among power-generating sources in family relationships in contemporary short-stories, traditional beliefs and social status are given priority and next to them, we have the following issues: emotional dependency; men’s job dignity; women’s employment; education; men’s powerlessness, and women’s self-esteem and superstitious ideas.

    Keywords: Contemporary Literature, Family, Short Story, Power, Power In Family}
  • پریسا صالحی *

    مرگ را می توان مهم ترین موضوع مشترک میان انسان ها در تمام زمان ها، مکان ها و تنها رقیب زندگی دانست. بیان ماهیت مرگ، نوعی نمایش نگرش افراد مختلف، به ماهیت زندگی است. هیچ یک از شاعران از این دغدغه برکنار نبوده اند .لذا پرداختن به تفکرات ادبا و شعرا، در این باره، در شناخت بهتر و آشنایی با دیدگاه فکری و معرفتی این شاعران موثر خواهد بود. برای رسیدن به این هدف باید به تحلیل متون و اشعار این شاعران پرداخت. یکی از روش های تحلیل متون، تحلیل گفتمان انتقادی است. که در آن به کشف نگرش نویسنده و شاعر در لابه لای اثرش می پردازند. از آنجا که ادبیات و اجتماع رابطه ای دوسویه با هم دارند و تاثیرپذیری شعر معاصر از جامعه و تاثیر ادبیات معاصر در شکل گیری بسیاری از تحولات اجتماعی - سیاسی امری اثبات شده است، در این پژوهش برآنیم تا تاثیر جامعه را در مرگ اندیشی شاعر و بازتاب آن در آثارش بررسی کنیم. از میان شاعران معاصر، قیصر امین پور مسائل اجتماعی و سیاسی مهم هر دوره را به صورت صریح و با لحن متناسب در شعرش بیان کرده است و همین موضوع ما را وارد قلمرو تحلیل گفتمان آثارش می کند. به ترتیب در این پژوهش با به کارگیری سطح تبیین در تحلیل گفتمان انتقادی در پی اثبات فراز و نشیب های مرگ اندیشی شاعر در دوره های مختلف شعری اش هستیم. به نظر می رسد نگرش او به مرگ که نگاه به زندگی را هم در خود دارد، در دوره های مختلف زندگی اش تغییر کرده است.

    کلید واژگان: تحلیل گفتمان انتقادی, قیصر امین پور, مرگ اندیشی, ادبیات معاصر}
    Parisa Salehi *

    Death can be considered the most important common issue among humans in all times, places and the only rival of life. Expressing the nature of death is a kind of representation of different people's attitude towards the nature of life. None of the poets have removed this concern. Therefore, addressing the thoughts of writers and poets, in this regard, will be effective in better understanding and getting to know the intellectual and epistemological views of these poets. To achieve this goal, one should analyze the texts and poems of these poets. One of the methods of text analysis is critical discourse analysis. in which they discover the author's and poet's attitude towards his works.
    Since literature and society have a two-way relationship and the influence of contemporary poetry on society and the influence of contemporary literature in the formation of many socio-political developments has been proven. In this research, we aim to examine the influence of society on the poet's thought about death and its reflection in his works. Among the contemporary poets, Aminpour has expressed the important social and political issues of each period in his poetry explicitly and with appropriate tone, and this issue brings us into the realm of discourse analysis of his works. Accordingly, in this essay, by applying the level of explanation in the analysis of critical discourse, we seek to prove the ups and downs of the poet's death thoughts in his different poetic periods. It seems that his attitude towards death, which includes the outlook on life, has changed in different periods of his life.

    Keywords: Critical Discourse Analysis, Qaiser Aminpour, Death Thought, Contemporary Literature}
  • رسول محمدی*، جواد دهقانیان

    مساله اصلی این مقاله تبیین نقش نهاد ادبیات در ظرف مناسبات قدرت و به صورت مشخص، عملکرد آن در ظهور و بروز  حاکمیت پهلوی است. این نوشتار با روش تحلیل محتوا در چارچوب کاربست نظریات ارنست کاسیرر انجام شده است. آن بخش از آرای کاسیرر، که بر مفهوم بینش اسطوره ای ناظر، و نیز رویارویی با متون به مثابه مجموعه ای از پراکتیس ها که ظرفیت و توان قرارگرفتن در جایگاه عاملیت را دارا است در این مقاله به کار گرفته شده است. بر همین مبنا برخی از آثار ادبی اواخر دوره قاجار تا روی کار آمدن حکومت پهلوی نخست، مورد تحلیل و ارزیابی قرار گرفته است. نتایج دریافت و تشریح این آثار بازگوکننده این است که ادبیات در این دوره با بهره گیری از ظرفیتها و امکانات خود با گسترش و توسعه بینش اسطوره ای و به صورت مشخص با خلق نوع خاصی از اسطوره های معطوف به قهرمان پروری، ذهنیت و زمینه ظهور حاکمیت پهلوی نخست را فراهم کرده است.

    کلید واژگان: نقش گفتمان در ادبیات, زمینه ها و ظهور منجی در ادبیات, حاکمیت پهلوی و ادبیات فارسی, تطبیق نظریات کاسیرر و ادبیات معاصر}
    Rasoul Mohammadi*, Javad Dehghanian

    The main question of this paper is to explain the role of the literary institution in the context of power relations and in particular the arrival of Iranian society into the era of Pahlavi rule. In the meantime, based on Ernest Cassirer's comments, the late literary works of the Qajar period until the first Pahlavi era was evaluated. Contrary to the prevailing approaches to text as abstract, neutral, inactive, and merely reflective of a subject or matter, Cassirer believes that texts as a system of signs are, above all, a set of practices that have the capacity to be the position of agency. On this basis, he believes that the mental construction of the new world is still influenced by myths that are produced and reproduced in various ways and with specific purposes. The results obtained and described by these works show that literature in this period, by creating a particular kind of myths and then expanding and diffusing the mythical insights into heroism and nationalist discourse, provided the basis for the emergence of the First Pahlavi rule.

    Keywords: The Role Of Discourse In Literature, The Contexts, Emergence Of The Savior In Literature, Pahlavi Rule, Persian Literature, The Adaptation Of Cassirer's Theories, Contemporary Literature}
  • احمد رضی*، مبینا عابدی
    استندآپ کمدی گونه ای هنر شنیداری دیداری است که در دهه های اخیر مورد توجه جدی قرار گرفته است. استندآپ کمدی ترکیبی از هنرهای کلامی و نمایشی است که از ادبیات شفاهی گرفته شده است و ریشه در فرهنگ عامیانه دارد. این هنر به رشته و گرایش های متعددی تعلق دارد، ازجمله روایت گری، بازیگری، موسیقی، مجری گری و سخنوری. برای اجرای آن، کمدین ها روی صحنه به صورت زنده با تماشاچیان صحبت می کنند و با بیان روایت هایی طنزآمیز از زندگی و مسایل جامعه، مخاطبان را سرگرم می کنند و با خنداندن آنان، باعث تخلیه روحی آنان می شوند. نتایج این بررسی نشان می دهد که با توجه به خصوصیات استندآپ کمدی، این هنر بینارشته ای در آینده فراگیر خواهد شد. این گونه هنری مدرن کارکردهای مختلفی دارد؛ ازجمله سرگرمی، آموزش، ایجاد همبستگی و همدلی اجتماعی و نقد مسایل سیاسی و اجتماعی و مهم ترین ویژگی های آن بیناهنری بودن، روایت گری، مخاطب محوری، انتقادی بودن، بداهه پردازی، سیال بودن و بهره مندی از زبان عامیانه و محاوره است. در این مقاله، ضمن نگاهی به تاریخچه استندآپ کمدی در گذشته و امروز ایران، کارکردها، ساختار و ویژگی های آن معرفی و مهم ترین درون مایه ها، ارکان، سبک ها و شگردهایی که کمدین ها در خلق این گونه نمایش ها به کار می برند، توضیح داده می شود و به عنوان نمونه، سه مورد از اجراهای ایرانی تحلیل می شود.
    کلید واژگان: استندآپ کمدی, ادبیات معاصر, میان رشته ای, طنز, نمایش, ادبیات شفاهی}
    Ahmad Razi *, Mobina Abedi
    Stand-up Comedy is a type of audio-visual art that has received serious attention in recent decades. It is a combination of verbal and dramatic arts derived from Oral literature and deeply ingrained in folk culture. Stand-up comedy encompasses different forms of art and performance such as storytelling, acting, music, presenting and oration. Comedians engage with the audience directly on stage, regaling them with amusing anecdotes about life and societal matters, inducing laughter and providing a mental release. The findings of this survey indicate that owing to the distinctive features of stand-up comedy, this form of art will gain significant popularity in future. This particular form of contemporary art serves various purposes including, entertainment, education, creating social solidarity and empathy, as well as critiquing political and societal issues. Its notable interartistic features encompass storytelling, being audience's oriented, being critical, improvisational, flexibility, and drawing on informal language and colloquialisms. The present article explores the history of stand-up comedy in Iran, its functions, its structure and defining characteristics. Additionally, the article delves into the significant themes, elements, styles, and techniques employed by comedians in crafting their performances, and three cases of Iranian performances are analyzed as examples.
    Keywords: Stand-up Comedy, Contemporary Literature, Interdisciplinary, Humor, Show, Oral Literature}
  • توران عفری، رحیمه چولانیان، صادق ابراهیمی کاوری
    زمینه و هدف

     مصطفی رحماندوست از برجسته ترین و نام آورترین شاعران معاصر در عرصه ادبیات بویژه شعر کودک است. هدف اصلی این جستار بررسی شگردها و ویژگیهای سبکی این شاعر کودک در سه سطح زبانی، ادبی و فکری میباشد تا بتوان اصلیترین ویژگیها و شاخصه های سبکی شاعر را مورد توجه قرار داد.

    روش مطالعه

     پژوهش پیش رو به شیوه توصیفی-تحلیلی بر مبنای مطالعات کتابخانه ای و روش سندکاوی انجام شده است. جامعه آماری و محدوده پژوهش در این مقاله گزیده ای از آثار شعری رحماندوست در حوزه ادبیات کودک بویژه گروه سنی الف و ب میباشد.

    یافته

     رحماندوست در سطوح سه گانه زبانی، ادبی و فکری از کلمات ساده و زودفهم، صور خیال متناسب، و نکات تعلیمی، آموزشی، اخلاقی و دینی بهره گرفته است.

    نتیجه گیری

     در سطح زبانی، کلمات تا حد بسیار زیادی متناسب با سن کودکان، خالی از تعقید، دشواری و ضعف تالیف، بهره گیری از اصطلاحات و کلمات روزمره، عامیانه و گاه ضرب المثلهای بسیار ساده جهت افزایش سطح لغوی و گنجینه واژگان کودکان است. در سطح ادبی تکرار، تشخیص (جاندارانگاری) و تشبیه به میزان بیشتری جهت آموزش مفاهیمی چون رنگها، فصلها، محیط طبیعی، آموزش قانون، نکات اخلاقی مانند نوع دوستی، عطوفت و مهربانی، و توجه به قدرت خداوند مورد استفاده قرار گرفته است. مجاز، دیگر انواع استعاره های دیریاب و کنایه کاربرد بسیار محدود و مختصری در اشعار رحماندوست در حیطه مورد بررسی دارند. رحماندوست در سطح فکری با محور قرار دادن آموزش نکات اخلاقی، احترام به والدین، توجه به حضور خداوند در جهان هستی و مفاهیم مذهبی سعی در آموزش رنگها، فصلها، غذاها، حیوانات و... بصورت غیرمستقیم دارد.

    کلید واژگان: ادبیات معاصر, سبک شناسی, شعر کودک, مصطفی رحماندوست}
    Toran Afri, Rahime Cholanian, Sadegh Ebrahimi Kavari
    BACKGROUND AND OBJECTIVES

     Mostafa Rahmandoost is one of the most prominent and famous contemporary poets in the field of literature, especially children"s poetry. The main purpose of this essay is to investigate the methods and stylistic features of this child poet in three linguistic, literary and intellectual levels so that we can pay attention to the main features and stylistic features of the poet.

    METHODOLOGY

     The upcoming research will be carried out in a descriptive-analytical way based on library studies. The statistical community and scope of the research in this article is a selection of Rahmandoost"s poetic works in the field of children"s literature in the age group A and B.

    FINDINGS

     The findings of the research indicate that Rahmandoost used simple and easy-to-understand words, appropriate images and didactic, educational, moral and religious points at the three levels of language, literature and thought.

    CONCLUSION

     The results of the research indicate that at the linguistic level, the vocabulary of Rahmandoost is very much appropriate for the age of the children, free of superstition, difficulty and weakness of composition, use of everyday terms and words, slang and sometimes very simple proverbs to increase the lexical level and Children"s vocabulary. At the literary level, repetition among the images of recognition (animation) and simile is used to a greater extent to teach concepts such as colors, seasons, natural environment, law education, moral points such as altruism, affection and kindness, attention to God"s power, etc. Is. Allowed, other types of far-seeing metaphors and irony have a very limited and brief use in Rahmandoost"s poems in the studied area. At the intellectual level, Rahmandost tries to teach colors, seasons, foods, animals, etc. indirectly by focusing on teaching moral points, respecting parents, paying attention to God"s presence in the universe, and religious concepts.

    Keywords: contemporary literature, Stylistics, Children's poetry, Most}
  • اسد آبشیرینی*
    سووشون را باید از زبان حیوان خواند. جایی که زبان انسانی از تکلم فرومی ماند، آوای حیوان است که «می ماند». زنانگی و حیوان، زری و سحر و مادیان، یوسف و آنچه ادامه سوژه مردانه اوست را، به پرسش می خواند. کودکی و جنون و زندان، همان هایی که تن به دلالت و ایده باوری نمی دهند، تن هایی اند که در میل و بی معنایی خویش، حیات را تجربه می کنند. حیاتی که با زندگی یوسف، مرگ بود و با سووشونش، «حیوانیت» دوباره به روح زری باز خواهد گشت. نگارنده در این پژوهش در تحلیل شخصیت شناسی و عناصر رمان سووشون، از آرای دلوز و متفکرانی که در مغناطیس اندیشه پست مدرنیستی او می گنجند، بهره برده است. نهایت آن که همان آرزوی دیرینه ای که سیمین در خاطرات کودکی اش به آل احمد واگویه کرده بود: «همیشه عاشق یک اسب بودم!».
    کلید واژگان: ادبیات معاصر, سیمین دانشور, حیوانیت, انسانیت, سوژه, کودکی, میل, جنون, بدن}
    Asad Abshirini *
    Animal is viewed in traditional literature as a tool and symbol that shows the human attitude. In the new perspective, however, especially in Deleuze's view, the animal is no longer a tool in hands of humans but humans must submit themselves to the animal and get close to animality. Considering the new concept, this study used the ideas of such thinkers as Deleuze and other related postmodernist thinkers to examine the characters and features of Suvashoun novel from the perspective of animality. The main themes that this study discussed are animality, childhood, madness, humanity. Regarding animality, we see Suvashoun a dialectic, where antithesis appears in Yusuf's humanity. Madness and prison are means used for liberating man from his subjectivity in prison. That is why Zari takes her vow to the madhouse and distributes it among the prisoners. Desire and body, childhood and femininity, Kelo’s personality and MakMahon's poetry, and Dr. Abdollah Khan's mysticism leaves no room for human humanity of Yusuf. He should be the contemporary Siavash, whose head is innocently cut off in the bowl of his mythical innocence. Such a Suvashoun not only ensures the liberty of his soul but accomplishes the animality of Zari.
    Keywords: Contemporary literature, simin Daneshvar, animality, humanity, Subject, Childhood, desire, Madness, body}
  • سید محمد تقی موسوی برازجانی*، محتشم محمدی
    ورود اندیشه چپ مارکسیستی در آغاز قرن چهاردهم هجری به ایران، آفرینشگر دگرگونی های ژرف و دامنه داری در تمامی شاخصه های فرهنگی ایران، بویژه ادبیات بوده است. محصول این جریان فکری، ادبیات نوظهوری مبتنی بر اندیشه های مارکسیسم - لنینیسم بود که بسرعت در ایران رشد و گسترش یافت. چنانکه اکثر نویسندگان، شاعران و مترجمان، به این مکتب فکری گرایش یافتند و بخش عمده ای از آثار مهم ادبی که بدنه ادبیات معاصر ایران را تشکیل می دهند، تحت تاثیر آموزه های چپ مارکسیستی خلق شد. در راستای پاسخ به این پرسش که چه عواملی باعث رشد و گسترش ادبیات چپ در ایران شدند، پژوهش حاضر دو عامل کلی زیربنای فکری و بسترهای اجتماعی را مطرح می کند و با تکیه بر شواهد تاریخی سعی می کند نشان دهد عواملی چند، ازجمله زمینه های اجتماعی برخاسته از انقلاب مشروطه، پیروزی انقلاب اکتبر، تغییر مناسبات ایران با کشور قدرتمند همسایه و فعالیت گسترده احزاب چپ، زمینه ظهور و گسترش ایدیولوژی مارکسیسم - لنینیسم را بعنوان زیربنای فکری ادبیات چپ، در ایران فراهم آوردند. از سوی دیگر با استناد به شواهد ادبی سعی بر اثبات این مدعا می شود که همسویی و تطابق شاخصه های ادبیات چپ مانند: واقع گرایی، اعتراض، نوگرایی و... با نیازهای ادبی جامعه ایران که در فرایند تحول ساختاری خود به ادبیاتی نوین و پیشرو نیاز داشت، بستر اجتماعی رشد و گسترش ادبیات چپ در ایران را مهیا کرد.
    کلید واژگان: ایران, ادبیات معاصر, ادبیات چپ, مارکسیسم &ndash, لنینیسم}
    Seid Mohammad Tagi Mosavi Borazgani *, Mohtasham Mohammadi
    The entrance of the Marxism’s’ left-wing idealism in the early 14th SH in Iran, has been the source of extensive changes in all cultural aspects and particularly in literature. The fruit of such thinking stream was a newfound literary school which was based on Marxism-Leninism perspective that due to some factors, evolved and developed swiftly. To such a degree that the majority of authors, poets and translators got interested in such school of thought and a great number of significant literary works that shape the body of the Iranian contemporary literature, were created under the influence of Marxism ideas. In order to answer the question that what factors caused the development and growth of the left-wing literature in Iran this writing suggests two general factors of social backgrounds and intellectual infrastructure and with regards to historical documents tries to outline components such as The social backgrounds arising from the constitutional revolution, the victory of October 1917’s revolution, the alteration of Iran’s relationship with the mighty neighboring country and the extended activity of left-wing parties, provided the opportunity for the emergence and the development of the Marxism-Leninism ideology as the infrastructure of the left wing literature in Iran. Additionally, based on literary works we would try to prove this claim that the elements of left-wing literature like realism, protestation, modernism etc. were in alignment and with correspondence to the needs of the Iranian society which required a new and a pioneer literature for the process of its’ structural change and provided the backgrounds for growth and expansion of the left-wing literature in Iran.
    Keywords: contemporary literature, left wing literature, Marxism-Leninism, Iran}
  • بهار کاظمی، بدریه قوامی*
    گوتیک به سبکی در داستان نویسی گفته می شود که اواخر قرن هجدهم و اوایل قرن نوزدهم در اروپا همزمان با اوج خفقان های نظام کلیسایی و تحمیل باورهای مذهبی بی قید و شرط بر مردم رواج یافت. این داستان ها در فضایی وهم آلود و خیال انگیز خلق می شوند. وظیفه داستان نویسان گوتیک تحلیل روان آشفته انسان هاست. رمان هایی را که با سبک و سیاق گوتیک نوشته می شوند، رمانس سیاه می نامند. در ادبیات شرق (کردی و فارسی)، وجود پاره ای رخدادهای سیاسی اجتماعی باعث پناه بردن داستان نویسان به دنیای سورریال و ریالیسم جادویی شده که در خلال این داستان ها می توان آثاری با سبک و سیاق گوتیک، اما متناسب با زیرساخت های اجتماعی جامعه داستان نویسان پیدا کرد. در این پژوهش که به روش کتابخانه ای و شیوه توصیفی تحلیلی انجام گرفته است، به بررسی مولفه های گوتیک در رمان مرگ تک فرزند دوم از بختیار علی و شازده احتجاب از هوشنگ گلشیری و تناسب آن ها با جامعه کردی و ایرانی پرداخته شده و شیوه دو نویسنده برای بیان و کاربرد مولفه های گوتیک بررسی شده است. یافته ها نشان می دهد که بختیار علی و هوشنگ گلشیری در داستان هایشان متناسب با شرایط جامعه خود از شاخص های گوتیکی بهره برده اند و گوتیک وسیله ای برای بازتاب شرایط سیاسی اجتماعی زمان این نویسندگان است که تنش های فردی و اجتماعی ناشی از اوضاع  سیاسی اجتماعی عصر خود را در قالب آن ارایه داده اند.
    کلید واژگان: گوتیک, ادبیات غربی, ادبیات کردی, ادبیات معاصر, مرگ تک فرزند دوم, شازده احتجاب}
    Bahar Kazemi, Badrieh Ghavami *
    The Gothic style was a mode of story writing which became popular in the eighteenth and the beginning of the nineteenth century in Europe when suppression caused by church and religious beliefs on the people was dominant. These stories are created based on imaginary and unreal situations. The role of gothic writers is to analyze the psychological disorders; therefore, novels written in the gothic style are also known as black romance. In Eastern literature (Kurdish and Persian), some socio-political events encouraged story writers to go for surrealism and magical realism adapted with social infrastructure of their community. In this research, Gothic elements in Hoshang Golshiri’s Prince Ehtejab and Bakhtiar Ali’s Death of the Second Single Child have been explored through their relevance to Iranian and Kurdish society. Moreover, the style of both authors has also been investigated. The results indicate that Hoshang Golshiri and Bakhtiar Ali have used Gothic techniques in their stories in accordance with the social conditions of their society. The Gothic is a means to reflect the social and political conditions of these authors' era, where tensions caused by social issues in turn, yields to socio-political situation of their era in a Gothic format.
    Keywords: The Gothic, Western literature, Kurdish Literature, contemporary literature, Death of the Second Single Child, Prince Ehtejab}
  • ندا یانس، ابراهیم رحیمی زنگنه
    زمینه و هدف

     منوچهر آتشی را میتوان از شاعران بنام عرصه ادبیات معاصر به شمار آورد که تا کنون جنبه ها و زوایای گوناگونی از شعر او مورد تحقیق و بررسی قرار نگرفته است. بررسی و تحلیل اشعار آتشی از جنبه نقد روانشناسانه بر مبنای نظریات روانشناسی معاصر، از جمله نظریه کارن هورنای که ارتباط تنگاتنگ اثر ادبی با روحیات شاعر و محیط اجتماعی را میتواند بخوبی آشکار کند، هدف اصلی پژوهش پیش رو است. بررسی این موضوع، دریچه ای نو برای شناخت و شناساندن سروده های این شاعر برجسته بر علاقه مندان و منتقدان خواهد گشود.

    روش مطالعه

     روش پژوهش پیش رو توصیفی تحلیلی بر مبنای مطالعات کتابخانه ای و شیوه سندکاوی است که در آن نمونه های مورد بررسی از مجموعه اشعار منوچهر آتشی به شیوه تصادفی انتخاب شده است.

    یافته ها

     محیط اجتماعی و جهان پیرامون و روابط انسان با اطرافیان میتواند در ایجاد احساس ترس، اضطراب و ناکامی موثر باشد؛ احساساتی که در نظریه روانشناسی هورنای با عنوان اضطراب بنیادین مورد توجه قرار گرفته است. یافته های پژوهش پیش رو نشان میدهد جهان معاصر، مظاهر پیشرفتهای صنعتی، مرگ عزیزان و ناکامی در عشق همگی از جمله عوامل موثر در ایجاد حس اضطراب در سروده های منوچهر آتشی است.

    نتیجه گیری

    ترس، اضطراب و سازوکارهای دفاعی در مقابل آن، بصورت انزوا، عزلت، گوشه گیری، پناه بردن به دنیای آرمانی و خلق خودانگاره آرمانی، تحیر فلسفی و اعتراض طبق نظریه روانشناسی کارن هورنای در اشعار و سروده های منوچهر آتشی قابل مشاهده است.

    کلید واژگان: ادبیات معاصر, اضطراب بنیادین, کارن هورنای, منوچهر آتشی, نقد روانشناسی}
    Neda Yans, Ebrahim Rahimi Zanganeh
    BACKGROUND AND OBJECTIVES

    Manouchehr Atashi can be considered one of the poets of contemporary literature, but various aspects and angles of his poetry have not been researched yet. The study and analysis of Atashi"s poems from the point of view of psychological criticism based on contemporary psychological theories, including Karen Horne"s theory, which can clearly reveal the close relationship between the literary work and the poet"s spirit and social environment, is the main goal of the upcoming research, which in other scientific studies about poems Fire has been neglected. Examining this issue will open a new window for the lovers and critics to know and introduce the works of this outstanding poet.

    METHODOLOGY

    The descriptive-analytical research method is based on library studies and the method of sand analysis, in which the analyzed samples are purposefully selected from the collection of Manouchehr Atashi"s poems.

    Conclusion

    Based on what has been discussed in this research, fear, anxiety and defense mechanisms against it in the form of isolation, seclusion, seclusion, taking refuge in an ideal world and creating an ideal self-image, philosophical bewilderment and protest according to Karen"s psychological theory. Hornay can be seen in Manouchehr Atashi"s poems and compositions.

    FINDINGS

    The social environment and the surrounding world and human relationships with the surrounding people can be effective in creating feelings of fear, anxiety and failure; Emotions that are considered in Hornay"s psychological theory as fundamental anxiety. The findings of the upcoming research show that the contemporary world, manifestations of industrial progress, the death of loved ones and failure in love are all effective factors in creating a sense of anxiety in Manouchehr Atashi"s poems.

    Keywords: contemporary literature, Basic anxiety, Karen Horne, fiery f}
  • حسن زختاره*

    هنگام سخن گفتن از دوران هم روزگار می توان از واژگانی چون جامعه نمایشی و سرمایه داری شناختی بهره گرفت چه با پیدایش و گسترش فناوری های اطلاعات و ارتباطات، به ویژه در دو دهه اخیر، انسان هم روزگار با حجم انبوهی از داده ها و اموال غیرمادی روبروست. تردیدی نیست که در حوزه محصولات فرهنگی، به ویژه آفرینش ادبی، که در آن امکان برقرای تعادل میان آفرینش و دریافت شدنی نیست، اهمیت انگاره های بنیادینی چون دریافت و توجه بیش از پیش آشکار می شود. به نظر می رسد که برخلاف طرفداران عزلت گزین رویکرد زیباشناختی به ادبیات که خاستگاه بحران و بی اعتباری معاصر ادبیات فرانسه است و در سده نوزدهم ریشه دارد، بسیاری از نویسندگان معاصر، به ویژه نویسندگان آثار پرفروش، به خوبی توانسته اند از توانایی های رسانه های دیجیتال برای فروش نوشته هایشان بهره ببرند. این جستار می کوشد تا با تکیه بر اندیشه های ایو سیتون در حوزه محیط شناسی توجه و ناتالی هنیک در عرصه جامعه شناسی نمایانی، تاثیر رسانه را در شهرت نویسنده و موفقیت آثار ادبی معاصر بررسی کند. این مطالعه نشان خواهد داد که چگونه از یک سو می توان با جلب توجه و کسب نمایانی و شهرت به ارزش آفرینی دست زد و چگونه از سوی دیگر به دامنه یک اثر ادبی گستردگی بخشید و آن را از متن محوری رها کرد.

    کلید واژگان: نمایانی, شهرت, رسانه, ادبیات معاصر, ارزشگذاری}
    Hassan ZOKHTAREH *

    In the contemporary era, overwhelmed by the spectacle and cognitive capitalism, human beings are submerged under a constant flow of data and intangible goods; a direct result of the emergence and proliferation of information and communication technologies. In the realm of cultural products, particularly in the literary creation sector, where it is impossible to strike a balance between creation and reception, the concepts of attention and reception assume a particular importance. In contrast to outdated heirs of the aesthetic approach to literature, whose roots extend back to the 19th century and have contributed to the contemporary crisis and devaluation of French literature, many contemporary writers, particularly bestselling authors, utilize the capabilities of digital media to promote and sell their works. This study aimed to explore the impact of these media on author visibility and contemporary literary success, drawing on the theories of Yves Citton on the ecology of attention and Nathalie Heinich on the sociology of visibility. This study demonstrated how, on the one hand, it is possible to create value by attracting attention and gaining visibility and celebrity, and on the other hand, to move beyond textocentrism and extend the scope of a literary work.

    Keywords: Visibility, Celebrity, Media, Contemporary literature, Promotion}
  • الهام کریمی، رحیمه چولانیان*، سهاد جادری

    عناصر اساسی در تصاویر ادبی و صور خیالی همچون استعاره، تشبیه، کنایه، مجاز، مطابقت حواس و غیره، به رنگ ها بستگی دارند، رنگ جایگاه مهم و برجسته ای دارد؛ زیرا  به کلمات ادبی بعد، جهت و عمق می بخشد و نیز تاثیر فراوان آن در زندگی و روحیات ما نمایان است، شاعران از این عنصر برای عینیت بخشیدن به مفاهیم ادبی خود بهره می جویند. تاثیر وافر رنگ ها، بسیاری از محققین را به بررسی اثرات و ابعاد آن ها، چه مثبت و چه منفی تشویق نموده و هر یک از آن ها به گونه ای سعی در نشان دادن این تاثیرات به دیگران هستند. در این مقاله تلاش شده است تا با شیوه توصیفی- تطبیقی به بررسی رنگ به عنوان یکی از عناصر اصلی و مهم در ادبیات معاصر، به ویژه در اشعار آدونیس و قیصر امین پور، و نیز به ارزیابی اشعار این دو شاعر سوری و ایرانی پرداخته شود. بارزترین دستاورد این پژوهش آن است که این دو شاعر شش رنگ سیاه، سفید، آبی، سبز، قرمز و زرد را با کمیت های مختلفی جهت انعکاس و بیان مقاصد و مضامین مختلفی که اغلب ناشی از شرایط اجتماعی جامعه بود، به کار بردند و از کاربست نمادین آن ها جهت افزدون به غنای اشعار خود بهره بردند.

    کلید واژگان: رنگ, ادبیات تطبیقی, ادبیات معاصر, قیصر امین پور, آدونیس}
    Elham Karimi, Rahimeh Choulanian *, Sohad Jaderi

    The basic elements in literary images and imaginary forms, such as metaphor, simile, irony, metaphor, matching of the senses, etc., depend on colors; color has an important and prominent place; Because it gives literary words dimension, direction and depth and also its great impact on our lives and spirits is evident, poets use this element to give objectivity to their literary concepts. The abundant effect of colors has encouraged many researchers to study their effects and dimensions, both positive and negative, and each of them is trying to show these effects to others. In this article, an attempt has been made to study color as one of the main and important elements in contemporary literature, especially in the poems of Adonis and Qaisar Aminpour, by descriptive-comparative method, and also to evaluate the poems of these two Syrian and Iranian poets. The most obvious achievement of this research is that these two poets used six colors of black, white, blue, green, red and yellow with different committees to reflect and express different intentions and themes that were often due to the social conditions of the society. Their symbolic use was used to add to the richness of their poems.

    Keywords: Color, comparative literature, contemporary literature, Qaisar Aminpour, Adonis}
  • محمدحسین روان بخش، محمود مهرآوران*

    واژه «طنز» در ادبیات فارسی معانی مختلفی را القا می کند. معنای اولیه این واژه در فارسی، تمسخر یا معنایی نزدیک به آن است. طنز در دوره معاصر «اصطلاحی ادبی» است که تعریفی متفاوت با شوخی دارد. هدف این پژوهش بررسی معانی طنز در منابع تخصصی، فرهنگ ها و کتاب های مرتبط در ادبیات معاصر برای یافتن تعریفی دقیق یا نزدیک به مفهوم آن است. پرسش پژوهش آن است که «در برابر اصطلاح طنز چه معنا یا معانی ای منظور شده است؟ آیا می توان تعریف روشن و یگانه ای برای طنز در ادب فارسی معاصر در نظر گرفت و چه متنی مصداق طنز است؟». یافته های این پژوهش نشان می دهد معانی مختلفی که «طنز» پیدا کرده است، ارتباط و هم پوشانی مصداقی با هم دارند و همین موضوع باعث شده است که نتوان تعریفی واضح و روشن برای اصطلاح طنز یا کاربرد یگانه ای برای آن یافت. برپایه معانی این اصطلاح در ادب فارسی معاصر، طنز در معنی تمسخر (و طیف معنایی نزدیک به آن)، شوخی (و طیف معنایی نزدیک به آن) و در معنی اصطلاحی ادبی را می توان سه راس مثلثی دانست که هر متن ادبی حامل شوخی، طنز و تمسخر با توجه به نسبتی که با هریک از این معانی دارند در جایی از این مثلث قرار می گیرد.

    کلید واژگان: طنز, شوخی, تمسخر, آیرونی, طنز ادبی, ادبیات معاصر}
    MohammadHosein Ravanbakhsh, Mahmoud Mehravaran *

    The word ‘humor’ in Persian literature has different meanings. In the contemporary period, it is used as a ‘literary term’ with a difference in definition compared to the joke. The purpose of the present study is to investigate the meanings of humor in specialized sources, cultures, and related books in contemporary literature in order to find a rather comprehensive definition. The two research questions posed in the study are: what meaning or meanings are meant by the term humor? Is it possible to consider a clear and unique definition of humor in contemporary Persian literature and what text is an example of humor? The findings of this research show that the different meanings found by ‘humor’ are related and overlapping making it very difficult to find a clear definition for the term ‘humor’ or a single use for it.

    Keywords: Humor, Joke, Ridicule, Irony, Literary Humor, Contemporary literature}
  • سید مهدی رحیمی، عبدالحکیم همه چیزفهم رودی*

    از میان انواع ادبی بی تردید ژانر غنایی گسترده ترین ژانر است. عده ای از پژوهشگران معاصر آن را قدیمی ترین ژانر ادبی دانسته اند و به شاخه های متعددی تقسیم کرده اند. یکی از مهم ترین مباحث در حوزه انواع ادبی و چه بسا مهم ترین مبحث در حوزه این نوع ژانر، عشق است. هدف از پژوهش پیش رو آن است تا به شیوه توصیفی تحلیلی، انگیزه های مولفه عشق در دیوان عارف قزوینی، بررسی و جلوه های گوناگون آن از منظر عارف بیان شود. از مجموع 229 عنوان شعری که در دیوان عارف قزوینی در قالب های گوناگون قصیده، غزل، مثنوی، دوبیتی، تک بیت و تصنیف ذکر شده است، قریب به 106 مورد به شکل مستقیم یا غیرمستقیم به مولفه عشق اختصاص دارد؛ یعنی حدود 28/46 درصد از حجم کل دیوان عارف. قطعا انگیزه های متعددی بر کاربرد این مولفه در دیوان عارف موثر بوده است. بر اساس بررسی های صورت گرفته مهم ترین انگیزه های عارف قزوینی از کاربرد این مولفه، وطن خواهی و عشق به وطن و سرزمین، تصنیف سازی و تجارب عشقی، عشق و محبت به دوستان و مردم، استقبال از اشعار عاشقانه دیگر شعرا، زندگی پرتب و تاب و فشارهای سیاسی بوده است.

    کلید واژگان: عارف قزوینی, عشق, انگیزه و علت}
    Sayed Mahdi Rahimi, Abdolhakim Hamechizfahm *

    Undoubtedly, the lyrical genre is the most widespread among literary genres. Some contemporary scholars have considered it to be the oldest literary genre and have divided it into several branches. One of the most important topics in the field of literary genres and perhaps the most important topic in the field of this type of genre is love. The purpose of this research is to study in a descriptive-analytical way, the motives of the love component in the Divan of Aref Qazvini and its various manifestations from the perspective of Aref. Out of a total of 229 poems that have been mentioned in the Divan of Aref Qazvini in various forms of ode, lyric, Masnavi, couplet, single verse and ballad, almost 106 are directly or indirectly dedicated to the component of love;That is about 46.28 percent of the total volume of the mystic court. Certainly, several motives have been effective in the application of this component in the mystic court. According to studies, the most important motivations of Aref Qazvini from the use of this component were patriotism, composition and love experiences, affection for friends and people, welcoming the love poems of other poets, lively life and political pressures.

    Keywords: Contemporary Literature, lyrical literature, Aref Qazvini, Love, Motivation, Cause}
  • بهاره هوشیار کلویر*، عباس خائفی
    جنبش ایماژیسم در سال های اولیه ی سده ی بیستم در حکم تلاشی شاعرانه بود برای رسیدن به آرامش و صلابت ذاتی اشیاء که در لحظه ای خاص از دریافت ثبت شده است. نظریه های توماس ارنست هیوم شاعر انگلیسی که ایجاز و تصویر خیال های دقیق و واضح را در شعر توصیه می کرد اساس این مکتب قرار گرفت. ازرا پاوند پس از هیوم با مطالعه ی آثار فنولوزا در زبان و هنر شرق توانست با فشرده سازی سروده ها به کمک حذف روابط منطقی و ایجاد عینیت، به خلق ژانر تازه در شعر دست یابد. در این مکتب خواست شاعر بیان دقیق و روشنگر از دنیای پیرامون است؛ این سبک به عنوان یک مکتب تازه، تمایل خود به پست بروکراسی، تولید پیش از جنگ برای یک محیط سخت تر، دقیق تر و عینی را نشان می دهد. سهراب سپهری پس از نیما و... توانست از گنجایش ایماژیستی برای تصویرسازی هنری استفاده کند و حتی با یک امتیاز ویژه بر کیفیت تصاویر شعری اش افزود و باعث رشد تفکرات انتزاعی در شعر نو متمایل به سورریالیسم شد. در این جستار، به واکنش منحصر به فرد سپهری در نمایش متفاوتی از ایماژ نگاهی می افکنیم و ثابت می کنیم که او با داشتن یک امتیاز مغزی توانسته است درجه های متفاوتی از تصویر را به ادبیات وارد کند. سنستزیا (Synesthesia) یا جابجایی حواس به این معناست که وقتی یکی از حواس یا قسمتی از آن فعال می شود یکی دیگر از حواس نامربوط و یا قسمتی از آن نیز به طور همزمان واکنش نشان می دهد. سهراب از این امتیاز به جهت پرورش ایماژ و صورخیال بهره ی متفاوتی برده است.
    کلید واژگان: ادبیات معاصر, ایماژیسم, سنستزیا, سهراب سپهری}
    Bahar Houshyar Kalver *, Abbas Khaefi
    The movement of Imagism in the early years of the 20th century was a poetic attempt to reach the inherent solidity of objects recorded at a specific moment of reception. The theories of Thomas Ernest Hume, an English poet who recommended brevity and the depiction of precise and clear ideas in poetry, became the basis of this school. This style was created in Hulme's mind after examining Bergson's works. He was an aesthetic philosopher and the 'father of imagism'. After Hume, Ezra Pound, by studying the works of Fenollosa in the language and art of East, was able to create a new genre in poetry by compressing the poems by removing logical relationships and creating objectivity. In Iran, after Nima and …, Sohrab Sepehri was able to use the capacity of the new imagist style for artistic illustration, and he even added a special point to the power and quality of his poetic images, and caused the growth of abstract thoughts in new poetry in a special direction inclined to surrealism.In this essay, we take a look at Sepehri's unique reaction in creating and presenting different literary and artistic images and prove that he has been able to introduce different degrees of image into literature by having a disorder or rather a brain privilege. Synesthesia or displacement of the senses means that when one of the senses or a part of it is activated, another unrelated sense or a part of it also reacts at the same time.
    Keywords: Contemporary literature, imagism, synesthesia, Sohrab Sepehri}
  • سید حسین مرعشی*

    یعد النثر الادبی العربی الحدیث والمعاصر فی إیران موضوعا مهما وغیر معروف لم یتطرق إلیه الباحثون حتی الآن. ومن بین انواع هذا الشکل الادبی فی هذه الفتره، تحظی الرسایل العربیه بمکانه خاصه من حیث الکمیه. ومن الرسایل البارزه فی بدایه العصر الحدیث یشار إلی رساله کتبها الفاضل الکروسی إلی صدیقه محمدسعید الرضوی الهمدانی المعروف ب "آقا سعید المجتهد". إن الغرض الاساسی من کتابه هذه الرساله هو إلقاء اللوم علی السید سعید المجتهد لزواجه مجددا من فتاه شابه. حظیت هذه الرساله فی وقتها بالاهتمام، وتوجد عده مخطوطات منها. ونظرا للعدد الکبیر نسبیا من الابیات فی هذه الرساله، فسوف ندرس انواع التناص الشعری فی هذه الدراسه. ولهذا الغرض اعتمدنا علی نظریه التناص لجیرار جینیت. ومن اهم نتایج هذه الدراسه ان الکاتب فی هذه الرساله قد استخدم اشعار شعراء من فترات مختلفه من الشعر العربی، منذ البدء حتی نهایه العصر العباسی، وهذا یدل علی ان الکاتب کان لدیه معلومات وافیه عن الشعر العربی فی هذه المده الزمنیه. والنتیجه الاخری التی توصل هذا البحث إلیها هو ان جمیع حالات التناص الشعریه فی هذه الرساله صریحه وواضحه. وفی معظم الحالات لا یذکر الکاتب اسم الشاعر. إن التناص فی هذه الحالات یکون من نوع الاقتباس دون الإشاره إلی المرجع، وفی الحالات التی یذکر فیها اسم الشاعر یکون التناص من نوع الاقتباس مع الإشاره إلی المرجع.

    کلید واژگان: إیران, الادب المعاصر, الرسائل الإخوانیه, الفاضل الکروسی, التناص}
    Housain Marashi*

    Contemporary Arabic literary prose text is an important and unknown subject in Iran that has not been studied yet. In the contemporary period, among the types of this literary genre, Arabic letters have a special position in terms of quantity. One of the notable letters at the beginning of this period is a letter written by Fazel Grossi to his friend Mohammad Saeed Razavi Hamedani known as Mr. Saeed Mojtahed. The main purpose of writing this letter is to blame Mr. Saeed Mojtahed for remarrying a young girl. This letter has been considered in its time and several copies of it have been drafted. Due to the large number of poems mentioned in this letter, therefore, in the present study, intertextual examples are examined in this letter. For this purpose, Gérard Genette's intertextual theory is used. The most important result of the present study that we have achieved is that the author in this letter has used the poems of poets of different periods of Arabic poetry, until the end of the Abbasi period, and this shows that the author has extensive information about Arabic poetry from the beginning to end of the Abbasi period. Another result obtained from this research is that all the intertextual cases of the poem in this letter are explicit and obvious. In most of these cases, the narrator is not mentioned. The intertext in these cases is of the non-citation type. In cases where the poet's name is mentioned, the intertextual it is a citation type.

    Keywords: Iran, contemporary literature, Akhavani letters, Fazel Grossi, intertextuality}
  • نورالدین پیدا*، رحمان مشتاق مهر، یدالله نصراللهی
    پس از انقلاب ادبی نیما، جریان‎ها و شاخه های متعددی از شعر نیمایی منشعب شد که گاهی رنگ نحله ها و مکاتب ادبی غربی نیز به خود گرفت. به تبع گسترش جریان ها و نحله های ادبی، مطالعات و نقدهای گوناگونی درباره آن ها صورت پذیرفت. باتوجه به تعدد منابع موجود در حوزه جریان شناسی شعر معاصر، نقد و بررسی آن‎ها و مقایسه دایره مطالعات نویسندگان هر کدام، به درک غث و سمین آثار چاپ شده، کمک خواهد کرد. در این مقاله که به شیوه توصیفی، تحلیلی و به شکل مقایسه آثار، تدوین شده است، سعی کرده‏ایم کتاب های حوزه جریان شناسی شعر را به نقد بگذاریم و هر یک از کتاب‎ها را در مقایسه با یکدیگر و نیز در بررسی تحلیلی هر جریان، بسنجیم. نتایج به دست آمده نشان می دهد که تکاپوها در تبیین تحولات شعر معاصر، اگرچه بسیار سودمند بوده است، در بعضی از آن‎ها اشکالات اساسی دیده می‎شود. بسیاری از مطالعات جریان شناسی، در حد گزاره ای توضیحی از یک جریان شعری تقلیل پیدا کرده است و در بهترین حالت برخی از منتقدین به نقد شعر و تفسیر جریان های شعری پرداخته اند. فقدان معیار و ملاک مشخص در دسته بندی شاعران در جریان‎ها و حتی نام گذاری جریان‎ها و عدم دسته بندی زمانی شفاف برای سبک شعری معاصر، موجب آشفتگی در بعضی از تقسیم بندی‎ها شده است.
    کلید واژگان: شعر معاصر, نقد, جریان&lrm, شناسی, مکتب&lrm, های ادبی}
    Nooreddin Peyda *, Rahman Moshtaghmehr, Yadoollah Nasroollahi
    After the literary revolution of Nima, numerous currents were born from Nimai's poetry and it merged with the currents and literary schools of the West and became popular. Following this, many studies and critiques were made about these poetic currents Due to the large number of available resources in the currentology of contemporary poetry Reviewing and comparing them will help us figure out which one is better In this article, we tried to critique these currentologys, and compare each of these books in comparison with each other and in the analytical review of each stream. The results show that the attempts to explain the evolution of contemporary poetry, although very useful, but in some of them there are fundamental drawbacks. Many of the critiques have been mere descriptions of a poetic current and At best, some critics have criticized poetry and interpreted poetic currents. The lack of a clear criterion in the classification of poets in the currents and even the naming of the currents and the lack of a clear time category for the contemporary poetic style, has caused confusion in some divisions.
    Keywords: contemporary literature, Critique, currentology, literary schools}
  • محمدرضا حاجی آقابابایی*
    تجدد ادبی علاوه بر داشتن پشتوانه های بومی و تغییر در زیرساخت ها و مناسبات اقتصادی و سیاسی، متاثر از شناخت ادبیات غربی نیز بود و روشنفکران ایرانی که در حوزه تولید متون ادبی فعالیت داشتند، با انتشار آثار خود موجب رونق گرفتن دیدگاه ها و سبک های تازه در حوزه ادبیات شدند. با بررسی نشریات در بازه زمانی مشروطیت تا پایان قاجار متوجه می شویم که بحث تجدد ادبی در حوزه مباحث نظری تجدد ادبی؛ نوآوری در شکل و محتوای متن های ادبی؛ رونق گرفتن ترجمه؛ گسترش پژوهش های ادبی و رونق گرفتن نقد ادبی مطرح بوده است. البته روشنفکران و ادیبان ایرانی فهم های گوناگونی از مسیله تجدد داشته اند. گروهی معتقد بودند منظور از تجدد ویران کردن هر چیزی است که متعلق به پیشینیان و سنت است و لازم است از گذشته ادبی خویش فاصله بگیریم و ادبیاتی متناسب با زمانه خویش بیافرینیم. دسته دیگر از تجددخواهان که گرایش های ملی‎گرایانه داشتند تجدد ادبی را در سره گرایی و پاک سازی زبان فارسی از واژه های عربی و غربی می دانستند. گروه دیگر از ادیبان در برابر مسیله تجدد، موضعی میانه در پیش گرفتند. ایشان عقیده داشتند می توان با حفظ سنت ادبی، به موضوعات جدید نیز پرداخت. از نظر این گروه سنت و تجدد، امری تقابلی به شمار نمی آمد، بلکه موضوعی تداومی بود و تجدد در امتداد سنت شکل می گرفت.
    کلید واژگان: ادبیات معاصر, تجدد ادبی, مطبوعات ادبی}
    Mohammad Reza Haji-Agha Babaie *
    While literary modernity in Iran had national underpinnings and was brought about by changes in the economic and political relations and infrastructures of the country, it was also influenced by the knowledge of Western literature, and Iranian intellectuals who were producing works of literature also promoted new perspectives and styles in literature through the publication of their works. Examining the publications in the time period starting from the Constitutional Revolution to the end of Qajar era, we found that the issue of literary modernity was present in the following areas: theoretical issues of literary modernity, innovation in the form and content of literary texts, flourishing of translation, development of literary research, and flourishing of literary criticism. However, Iranian intellectuals and scholars had different understandings of modernity. Some believed that modernity was tantamount to destroying tradition and everything belonging to the past, and that it meant moving away from the literary past to create a literature that suited the contemporary times. Another group of modernists who had nationalist tendencies considered the aim of literary modernity to be the purification of Persian language by eliminating Arabic and Western [loan] words. Another group of scholars took the middle ground on the issue of modernity. They believed that new topics could be addressed while preserving the literary tradition. To them, tradition and modernity were not in conflict, but rather were a continuous issue, and modernity could take shape alongside tradition.
    Keywords: contemporary literature, literary modernity, literary press}
  • بهار کاظمی، بدریه قوامی*
    نقد مارکسیستی گونه ای از نقد ادبی است که از ارتباط جامعه و ادبیات سخن می گوید. در نقد مارکسیستی ادبیات را بر اساس شرایط تاریخی پدیدآورنده آن تحلیل می کنند. بنابراین برای نقد مارکسیستی شناخت زمینه تاریخی آن نیز ضرورت دارد با اشغال ایران و عراق و منطقه کردستان بعد از جنگ جهانی اول توسط نیروهای متفقین و روسیه، جریانی بر ادبیات فارسی و کردی مسلط می شود که بسیاری از نویسندگان آن ها را تحت تاثیر مارکسیسم و کمونیسم روسیه قرار می دهد. جامعه ایران در خلال و بعد از جنگ جهانی اول به دلیل ناکارآمدی نظام حاکم درگیر مشکلاتی همچون؛ فقر و تنگدستی، وجود نظام طبقاتی و فشار حاکم بر مردم توسط حکومت وقت بوده است، کردستان عراق نیز از دیرباز محل نزاع با دولت و حکومت های مرکزی وقت خود در پی یافتن حکومت و دولتی مستقل بوده است، اندیشه ناسیونالیست کردی در کردستان عراق و نیز تاثیرپذیری جامعه ایران و کردستان عراق از جریان های کمونیستی و مارکسیستی بعد از جنگ جهانی اول این زمینه را فراهم می کند که به بررسی آثار نویسندگان ادبیات فارسی و کردی و تاثیرپذیری آن ها از این جریان ها پرداخته شود. در این پژوهش به نقد مارکسیستی رمان ژانی گل و دختر رعیت که می توان گفت در ادبیات فارسی و کردی هر دو اثر جزو نخستین داستان های واقع گرای اجتماعی هستند بر اساس مولفه های نقد مارکسیستی پرداخته شده است و پس از بررسی هایی که در این پژوهش انجام گرفته مشخص شده است که؛ محمود اعتمادزاده و ابراهیم احمد رمان هایشان را وسیله ای برای بیان افکار خود قرار داده اند.
    کلید واژگان: ادبیات معاصر, ادبیات کردی, نقد مارکسیستی, ژانی گل, دختر رعیت}
    Bahar Kazemi, Badrieh Ghavami *
    Marxist critique is a form of literary criticism that speaks to the relationship between society and literature. In Marxist critique, literature is analyzed on the basis of the historical conditions that created it. Therefore, for Marxist critique, it is necessary to know its historical background. With the occupation of Iran, Iraq and the Kurdistan region after the First World War by the Allied forces and Russia, a current dominates Persian and Kurdish literature, which is influenced by many of their writers. Marxism and Communism put Russia. Iranian society during and after World War I due to the inefficiency of the ruling system involved in problems such as; Poverty, the existence of a class system and the pressure on the people by the government of the time, Iraqi Kurdistan has long been a place of conflict with the government and the central government of its time to seek an independent government and government, Kurdish nationalist thought in Iraqi Kurdistan Also, the influence of the Iranian and Iraqi Kurdistan societies on the communist and Marxist currents after the First World War provides the ground for examining the works of the authors of Persian and Kurdish literature and their influence from these currents. In this study, the Marxist critique of the novel by Jani Gal and the Daughter of a Peasant, which; It can be said that in Persian and Kurdish literature, both works are among the first social realist stories.
    Keywords: contemporary literature, Kurdish literature, Marxist Criticism, Jani Gal, Daughter of a Peasant}
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال