جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « کرمانشاه » در نشریات گروه « پزشکی »
-
مجله علمی دانشگاه علوم پزشکی کردستان، سال بیست و هشتم شماره 6 (پیاپی 129، بهمن و اسفند 1402)، صص 161 -173زمینه و هدف
پایش مصرف الکل در جامعه برای برنامه ریزی بهداشت عمومی و ارزیابی کارایی راهبردهای مداخلاتی اهمیت بالایی دارد. هدف از این مطالعه، استفاده از روش اپیدمیولوژی بر پایه فاضلاب برای تخمین مصرف الکل در جمعیت تحت پوشش تصفیه خانه فاضلاب شهر کرمانشاه و همچنین ارزیابی میزان ریسک بهداشتی آن با روش حاشیه مواجهه (Margin of Exposure, MOE) می باشد.
مواد و روش هانمونه های مرکب روزانه (5 ساعتی) از ورودی تصفیه خانه فاضلاب کرمانشاه در سال 1400 برای یک دوره زمانی 30 روزه جمع آوری شدند. برای سنجش میزان الکل نمونه ها از متابولیت اتیل سولفات استفاده شد که بعد از مصرف الکل توسط انسان در ادرار دفع می شود و وارد شبکه جمع آوری فاضلاب می گردد. نمونه ها بعد از سانتریفیوژ و فیلتراسیون مستقیما به دستگاه liquid chromatography with tandem mass spectrometry LC-MS/MS برای آنالیز تزریق گردید. بعد از محاسبه سرانه مصرف الکل با روش محاسبه معکوس از نتایج آن برای ارزیابی ریسک بهداشتی با روش MOE استفاده شد.
یافته هامیانگین سرانه میزان مصرف الکل در طول دوره نمونه برداری جامعه تحت مطالعه برابر0/332 میلی لیتر به ازای هر نفر با سن برابر و بالای 15 سال (فرد بالغ) در روز بود که در طول یکسال برابر 0/121 لیتر الکل خالص به ازای هر نفر خواهد شد. بین میزان مصرف الکل در روزهای آخر هفته با روزهای کاری هفته و همچنین روزهای نمونه گیری واقع در رمضان و روزهای عادی تفاوت معنی داری مشاهده نشد. در 90 درصد نمونه های برداشت شده، ریسک ناشی از مصرف الکل بالاتر از 100= MOE بوده (محدوده حفاظتی) و تنها در 3 نمونه مقدار MOE در محدوده "خطر" قرار گرفت.
نتیجه گیریروش اپیدمیولوژی بر پایه فاضلاب می تواند اطلاعات زمانی و موقتی مناسبی در ارتباط با مصرف الکل و خطر مرتبط با آن از لحاظ مواجهه در سطح جامعه فراهم کند. میزان مصرف الکل در جامعه مورد مطالعه نسبت به کشورهای اروپایی و آمریکایی بسیار کمتر بود.
کلید واژگان: فاضلاب, اپیدمیولوژی بر پایه فاضلاب, الکل, اتیل سولفات, حاشیه مواجهه, کرمانشاه}Scientific Journal of Kurdistan University of Medical Sciences, Volume:28 Issue: 6, 2024, PP 161 -173Background and AimMonitoring alcohol consumption in population is very important for planning public health and evaluation of the efficiency of intervention strategies. The aim of this study was to use wastewater-based epidemiology (WBE) to estimate alcohol consumption in a Kermanshah City and calculate risk assessment using the margin of exposure (MOE) approach.
Materials and MethodsRaw composite wastewater samples (5 hours) were collected form the entrance of Kermanshah wastewater plant over a 30 days’ period. Ethyl sulfate metabolite was used to measure the alcohol content of the samples, which is excreted in the urine after consuming alcohol by humans and enters into the wastewater collection network. After centrifugation and filtration, the samples were directly injected into the liquid chromatography with tandem mass spectrometry LC-MS/MS for analysis. After calculation of alcohol consumption rate with back-calculation method, the results were used for risk assessment by MOE.
ResultsIn general, the average amount of alcohol consumption during sampling in the society was 0.332 ml per person of equal age and over 15 years of age (adult) per day, which was equal to 0.121 liters of pure alcohol per person per year. We found no significant difference in the amount of alcohol consumption between the weekend and working days of the week, and also between sampling days in Ramadan and ordinary days. In 90% of the samples taken, the risk associated with alcohol consumption was higher than MOE=100 and only in 3 samples the MOE value was in the "risk" category.
ConclusionThe results of this study showed that wastewater-based epidemiology can provide appropriate timely and transisional information on alcohol use and its associated exposure risks in the community. Also, the amount of alcohol consumption in the population in our study was much lower than those in the European and American countries.
Keywords: Wastewater, Wastewater epidemiology, Alcohol, Ethyl sulfate, Margin of exposure, Kermanshah} -
پیش زمینه و هدف
Escherichia albertii یک باکتری گرم منفی و بی هوازی اختیاری است که در سال های اخیر به عنوان عامل ایجادکننده اسهال جدا شده است. به دلیل نبود اطلاعات کافی در مورد خصوصیات فنوتیپی و بیوشیمیایی این باکتری، تشخیص آن از سایر گونه های انتروباکتریاسه به ویژه پاتوتیپ های اشریشیا کلی دشوار است. لذا هدف از این مطالعه بررسی شیوع E. albertii در نمونه ادرار و مدفوع بیماران مراجعه کننده به بیمارستان های کرمانشاه با استفاده از روش های کشت و مولکولی می باشد.
مواد و روش کار400 نمونه با فنوتیپ تایید شده به عنوان انتروباکتریاسه جمع آوری شد و پس از کشت مجدد و انجام تست های بیوشیمیایی، در نهایت کلنی های سفید روی XRM-McConkey آگار (مشکوک به E. albertii) انتخاب و با استفاده از پرایمر اختصاصی برای ژن cdt (Eacdt) مورد تست PCR قرار گرفتند.
یافته هاتنها 5 نمونه (25/1%) در کشت نهایی روی XRM-MacConkey آگار مثبت بودند. هیچ یک از آنها در PCR به عنوان E. albertii تایید نشد.
بحث و نتیجه گیریبه نظر می رسد استفاده از پرایمر اختصاصی Eacdt برای تشخیص این باکتری کارآمد نباشد. با این حال، مطالعات بیشتری برای تایید آن توصیه می شود.
کلید واژگان: اشرشیا آلبرتی, انتروباکتریاسه, ادرار, مدفوع, کرمانشاه, PCR}Background & AimsEscherichia albertii is a gram-negative and facultatively anaerobic bacterium that has been isolated as a causative agent of diarrhea in recent years. Due to the lack of sufficient information on the phenotypic and biochemical characteristics of this bacterium, it is difficult to distinguish it from other species of the Enterobacteriaceae, especially Escherichia coli pathotypes. So, the aim of this study was to evaluate the prevalence of E. albertii in the urine and stool samples of patients with urinary tract and gastrointestinal tract infection in Kermanshah hospitals using culture and molecular methods.
Materials & MethodsFour hundred samples consisted of 200 urine and 200 stool samples confirmed as Enterobacteriaceae phenotypically were collected. After subculture and biochemical tests, finally white colonies on XRM-McConkey agar (suspected to be E. albertii) were selected and subjected to PCR using specific primer for cdt gene (Eacdt). SPSS version 16 software was used for the statistical analysis of the data, and the p-value less than 0.05 was considered statistically significant.
ResultsOnly 5 samples (1.25%) were positive in the final culture on XRM-MacConkey agar. None of them were then confirmed as E. albertii by the PCR.
ConclusionAccording to the phenotypic isolation of this bacterium in present study and previous studies on the prevalence of it, it seems that the use of Eacdt specific primer is not efficient for the detection of this bacterium. However, further studies are recommended to confirm it.
Keywords: Enterobacteriaceae, Escherichia Albertii, Kermanshah, PCR, Stool, Urine} -
مقدمه
حمل و نگهداری سلاح گرم یکی از دلایل ایجاد ناامنی در جامعه است. از مناطقی که حمل و نگهداری سلاح گرم در آن قابل توجه است، استان کرمانشاه را می توان نام برد. پژوهش حاضر با هدف تعیین عوامل موثر بر حمل و نگهداری سلاح گرم در این استان در سال 1399 صورت پذیرفت.
روش بررسیپژوهش حاضر از نوع توصیفی-تحلیلی و مقطعی است. جامعه آماری پژوهش شامل ماموران نیروی انتظامی استان کرمانشاه بود. حجم نمونه تعداد 230 نفر است که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شده اند. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه محقق ساخته بوده و داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمون رگرسیون مورد تحلیل قرار گرفته اند.
یافته هایافته های پژوهش بیانگر آن است که بین عوامل فرهنگی (باورها و اعتقادات سنتی، قومیت، آداب و رسوم)، عوامل اجتماعی (سرمایه اجتماعی، حمایت اجتماعی، سبک زندگی، اشتغال)، عوامل اقتصادی (فقر، بیکاری) و احساس ناامنی با نگهداری سلاح گرم غیرمجاز در استان کرمانشاه رابطه وجود دارد.
نتیجه گیریارتقای سطح فرهنگ مردم از طریق مشاوره و آموزش، کاهش فقر و بیکاری و ایجاد اشتغال، افزایش سطح امنیت اجتماعی و تغییر سبک زندگی و توسعه سرمایه اجتماعی در پیشگیری از جرم حمل و نگهداری سلاح گرم غیرمجاز موثر است.
کلید واژگان: حمل, نگهداری, سلاح گرم, کرمانشاه}IntroductionOne of the issues that causes insecurity in the society is carrying and keeping firearms. Kermanshah province is one of the areas where carrying and keeping firearms is significant. The purpose of this research is to determine the factors affecting the carrying and storage of firearms in Kermanshah province, Iran in 2019.
MethodsThe current research is applied in terms of its purpose and in terms of the method of carrying out a survey, and it was carried out with the correlation method. The statistical population of the research includes police officers of Kermanshah province. The sample size is 230 people who were selected by available sampling method. The data collection tool was a researcher-made questionnaire and the collected data was analyzed using SPSS software and regression tests. Cronbach's alpha test was used for its reliability.
ResultsThe research findings indicate that between: 1- cultural factors (traditional beliefs, ethnicity, customs and traditions) 2- social factors (social capital, social support, lifestyle, employment) 3- economic factors (poverty, Unemployment) 4- Feeling of insecurity by keeping firearms in Kermanshah province. There is a relationship.
ConclusionThe results of the research show that cultural and economic poverty, feeling of insecurity among the people, lack of employment and lack of social capital are the factors of carrying and keeping illegal firearms in Kermanshah province. Therefore, improving the cultural level of people through counseling and education, reducing poverty and unemployment and creating employment, increasing the level of social security and changing lifestyles and developing social capital is effective in preventing the crime of carrying and keeping illegal firearms.
Keywords: Carrying, Maintaining, Firearms, Kermanshah} -
مقدمه
نگهداری از حیوانات خانگی می تواند صاحبان آنان را در معرض آلودگی های مختلفی از جمله انگل های عامل بیماری زای مشترک بین حیوانات و انسان قرار دهد. این مطالعه برای اولین بار در ایران، با هدف بررسی میزان آگاهی، نگرش و عملکرد در مورد بیماری های انگلی صاحبان حیوانات خانگی در شهر همدان و کرمانشاه انجام شد.
مواد و روش هااین مطالعه توصیفی-تحلیلی با شرکت 200 نفر از صاحبان حیوانات خانگی شهرهای همدان و کرمانشاه انجامشد. ابزار جمع-آوری اطلاعات یک پرسش نامه محقق-ساخته شامل 62 پرسش بود که پایایی و روایی آن مورد سنجش و تایید قرار گرفت. داده ها با نرم افزار SPSS نسخه 19 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. تحلیل های آماری در روش های توصیفی با استفاده از میانگین و انحراف معیار و در روش تحلیلی با استفاده از آزمون من-ویتنی انجام شد.
یافته هابیشتر شرکت کنندگان زن، دارای تحصیلات دانشگاهی بودند و از سگ نگهداری می کردند. بین شرکت کنندگان هر دو شهر از لحاظ دانش نسبت به بیماری های انگلی، تفاوت آماری معنی داری وجود داشت (در کرمانشاه بیشتر بود) (P˂0.01) اما از لحاظ نگرش تفاوت آماری مشاهده نشد. ضریب همسبتگی اسپیرمن نشان داد که در هر دو شهر همدان و کرمانشاه بین نمره ی آگاهی و عملکرد، ارتباط مستقیم و معنی داری وجود دارد (همدان r=0.489 ، P˂0.001 و کرمانشاه r=0.655 ، P˂0.001). به طور کلی میزان دانش و عملکرد صاحبان حیوانات خانگی در سطح نامطلوب و میزان نگرش آن ها در سطح مطلوب قرار دارد.
بحث و نتیجه گیرینتابج این مطالعه که برای اولین بار در ایران انجام گرفت پیشنهاد می دهد صاحبان حیوانات خانگی نیازمند آموزش های لازم جهت افزایش سطح دانش نسبت به انگل ها و بیماری های انگلی حیوانات خود می باشند که منجر به بهبود نگرش و عملکرد آنان خواهد شد.
کلید واژگان: آگاهی, نگرش, عملکرد, بیماری های انگلی, همدان, کرمانشاه}IntroductionKeeping pets can expose their owners to various infections, including zoonotic parasites. This study was conducted for the first time in Iran to assess the knowledge, attitudes, and practices relating to parasitic diseases among pet owners in Hamadan and Kermanshah, Iran.
Material & MethodsThis descriptive-analytical study was conducted with the participation of 200 pet owners in Hamadan and Kermanshah, western Iran. The data were collected using a researcher-made questionnaire containing 62 questions, the reliability and validity of which were evaluated and confirmed. The obtained data were analyzed in SPSS software (version 19) through descriptive statistics (mean±SD) and inferential statistics (Mann-Whitney test).
FindingsMost of the participants were female, had university degrees, and kept dogs. There was a statistically significant difference among the participants of both cities in terms of knowledge about parasitic diseases (it was more in Kermanshah, P<0.01); however, no statistical difference was observed in terms of attitude. Spearman's correlation coefficient showed that in Hamadan and Kermanshah, there is a direct and significant relationship between the knowledge score and performance (Hamadan: r=0.489 and P<0.001; Kermanshah: r=0.655 and P<0.001). In general, the level of knowledge and performance of pet owners is at an unfavorable level, and their attitude is at a favorable level.
Discussion & ConclusionThis study, which was conducted for the first time in Iran, suggests that pet owners need necessary training to increase their level of knowledge about parasites and parasitic diseases of their animals, which will lead to improving their attitude and performance.
Keywords: Attitude, Hamadan, Kermanshah, Knowledge, Parasitic disease, Performance} -
زمینه و هدف
مطالعه حاضر با هدف بررسی فراوانی بیماری کیست هیداتیک در بیماران بستری در بیمارستان های امام رضا (ع)، امام حسین (ع) و بیستون شهر کرمانشاه طی سال های 1393 تا 1397 انجام شد.
مواد و روش هادر این مطالعه توصیفی، پرونده پزشکی 350 بیمار مبتلا به کیست هیداتیک بستری و تحت درمان جراحی در بیمارستان های شهر کرمانشاه طی سال های 1393 تا 1397 بررسی و تجزیه و تحلیل شد و مشخصات جمعیت شناختی بیماران شامل جنس، سن، شغل، محل سکونت و عضو مبتلا استخراج و ثبت شد.
ملاحظات اخلاقیکمیته اخلاق دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه این مطالعه را با کد: IR.KUMS.REC.1398.366 تایید کرد.
یافته هادرمجموع، 350 بیمار با میانگین سنی در زنان 19/7±43/2 و در مردان 20/7±43/3 با تشخیص کیست هیداتیک بستری شدند. بیشترین و کمترین میزان فراوانی کسیت هیداتیک به ترتیب در گروه های سنی 41 تا 50 سال 58 نفر (16/5 درصد) و 1 تا 10 سال 17 نفر (4/8 درصد) بود. میزان فراوانی در زنان 181 مورد (51/7 درصد) و در مردان 169 مورد (48/2 درصد) بود. بیشترین عضو مبتلا به کیست هیداتیک در این مطالعه کبد، ریه و مغز به ترتیب با 241 مورد (68/8 درصد)، 55 مورد (15/7 درصد) و 24 مورد (6/8 درصد) گزارش شد.
نتیجه گیریاین بررسی نشان می دهد بیماری کیست هیداتیک به عنوان یک بیماری مهم به ویژه در مناطق روستایی استان کرمانشاه حایز اهمیت است.
کلید واژگان: کیست هیداتیک, هیداتیدوز انسانی, شیوع, کرمانشاه}Background and AimThis study aimed to investigate the clinical and laboratory characteristics of hydatid cyst disease in patients admitted to Imam Reza, Imam Hossein, and Bisotoon hospitals in Kermanshah City, Iran, from 2014 to 2018.
Methods & MaterialsIn this descriptive study, we studied and analyzed the medical records of 350 patients with hydatid cysts who were hospitalized and underwent surgical treatment in Kermanshah hospitals from 2014 to 2018. Also, the demographic characteristics of patients, including gender, age, occupation, place of residence, and affected organs, were extracted and recorded.
Ethical ConsiderationsThe Ethics Committee of Kermanshah University of Medical Sciences approved this study (Code: IR.KUMS.REC.1398.366).
ResultsIn total, 350 patients with a Mean±SD age of 43.2±19.7 in women and 43.3±20.7 in men were admitted with a diagnosis of hydatid cyst. The highest and lowest prevalence of hydatid cysts were in the age groups of 41-50 (16.5%) years and 1-10 (4.8%) years, respectively. The prevalence was 181 (51.7%) in women and 169 (48.2%) in men. The organs mostly infected with hydatid cysts were the liver, lung, and brain, with 241 cases (68.8%), 55 (15.7%), and 24 (6.8%), respectively.
ConclusionThis study shows that hydatid cyst disease is an important disease, especially in rural areas of Kermanshah Province, Iran.
Keywords: Hydatid cyst, Human hydatidosis, Prevalence, Kermanshah} -
مقدمه
دیستروفی عضلانی یکی از شایعترین بیمارهای ژنتیکی پیش رونده است که باعث از بین رفتن عملکرد جسمانی شخص مبتلا می شود. هدف این مطالعه تبیین تجربه زیسته پسران مبتلا به بیماری دیستروفی عضلانی در شهر کرمانشاه است.
روشروش این تحقیق، کیفی از نوع پدیدارشناسی است. نمونه این پژوهش ده نفر از پسران مبتلابه بیماری دیستروفی عضلانی در شهر کرمانشاه است. نمونه گیری به صورت هدفمند صورت گرفت و برای جمع آوری داده از روش مصاحبه عمیق استفاده شده است.
نتایجاز تجزیه و تحلیل داده ها دو مضمون اصلی استمرار بخشی کیفیت بیرونی با پنج درون مایه فرعی ارتباطات فردی درهم شکسته، هویت تباه شده، روزمرگی بی پایان، انزوای اجتماعی و زیست کم دوام؛ و مضمون اصلی احساسات و دغدغه ها با پنج درون مایه فرعی احساس اضطراب، امید واهی، تسلیم ناپذیری، احساس شرم و ترس از دست دادن والدینبه دست آمد.
بحث و نتیجه گیریبر اساس نتایج پژوهش، وضعیت اجتماعی و فردی بیماران مبتلا به دیستروفی عضلانی مطلوب نیست؛ بنابراین شایسته است تصحیح فضای عمومی و حمل ونقل شهری، نظارت بر اجرای قوانین به منظور تسهیل در جذب و به کارگیری آنان درزمینه اشتغال، سیاست گذاری های اجتماعی و فرهنگی جهت تغییر نگرش مردم، برنامه سازی در مورد توانمندی های آنان از طریق رسانه ملی، بازنگری در قوانین و عرضه بسته های حمایتی و زمینه سازی جلب مشارکت انجمن های مردم نهاد جهت کمک و کاهش آسیب ها مدنظر قرار گیرد.
کلید واژگان: دیستروفی عضلانی, تجربه زیسته, پدیدارشناسی, پسران, کرمانشاه}IntroductionMuscular dystrophy is a common genetic condition that causes progressive loss of physical function. This study seeks to explore the lived experiences of boys with muscular dystrophy in Kermanshah.
MethodsThe research methodology used in this study is phenomenological. The sample size consists of ten boys diagnosed with muscular dystrophy in Kermanshah. The sampling method was purposive, and data was collected through in-depth interviews.
ResultsBased on the data analysis, there are two main themes that emerged. The first theme is the Continuation of External Quality, with sub-themes including Broken Individual Communication, Corrupted Identity, Endless Everyday Life, Social Isolation, and Bio-fragility. The second theme is Feelings and Concerns, with sub-themes such as Feeling Anxiety, False Hope, No Surrender, and Shame and Fear of Losing Parents.
ConclusionsThe study reveals that individuals with muscular dystrophy face unfavorable social and individual status. Therfore, it is important to enhance public spaces and urban transportation, ensure the implementation of laws that facilitate their employment, introduce social and cultural policies to change people's attitudes towards them, plan their capabilities through national media, review existing laws, and provide support packages to improve their situation. Additionally, the participation of NGOs should be facilitated to help reduce harm.
Keywords: Muscular Dystrophy, Lived Experience, Phenomenology, Boys, Kermanshah} -
زمینه و هدف
افزایش بهره وری از آب های سطحی، توسعه ناپایدار کشاورزی در حریم رودخانه ها و فاضلاب های انسانی موجب کاهش کیفیت این منابع آبی شده است. لذا بررسی میزان آلودگی و منابع آن جهت برنامه ریزی های منطقه ای امری بسیار ضروری است. این مطالعه به منظور ارزیابی کیفیت آب رودخانه گلین با استفاده از شاخص کیفیت آب (WQI) و شاخص آلودگی رودخانه (Liou) است.
روش بررسینمونه برداری از آب رودخانه گلین در ایستگاه روستای نجار طی یک دوره یک ساله از اردیبهشت 1398 تا فروردین 1399 به منظور بررسی کیفیت آب براساس شاخص های WQI و Liou انجام شد.
یافته هاکیفیت آب طبق شاخص Liou طی پژوهش در ایستگاه نمونه برداری در ماه های شهریور و اسفند در رده خوب و در سایر ماه ها در رده اندکی آلوده قرار گرفت. طبق نتایج شاخص WQI کیفیت آب در ماه های شهریور و اسفند به ترتیب با مقادیر 47/82 و 49/74 در رده توصیفی عالی قرار داشتند ولی در سایر ماه ها در رده خوب قرار گرفت. در ماه های شهریور و اسفند به دلیل میزان کمتر BOD5 متاثر از کاهش فعالیت های کشاورزی کیفیت آب نسبت به سایر ماه ها بهبود یافت و هر دو شاخص نیز این تغییرات کیفی را نمایان ساختند.
نتیجه گیریبه علت عدم شرایط پایدار در کیفیت آب متاثر از تغییرات فصلی و خروج آن از رده آب های با کیفیت عالی طبق نتایج شاخص WQI و همچنین اندکی آلودگی آب براساس شاخص Liou، استفاده مستقیم از آب رودخانه گلین به منظور شرب توصیه نمی گردد و بدین منظور باید تصفیه متداول صورت گیرد و ارزیابی های دقیق و مستمر کیفیت آب در رودخانه گلین ضروری است.
کلید واژگان: رودخانه گلین, شاخص کیفیت آب, شاخص آلودگی رودخانه, کرمانشاه}Background and ObjectiveIncreasing the productivity of surface water, the unsustainable development of agriculture in the boundaries of rivers, and human sewage have reduced the quality of these water resources. Therefore, investigating the amount of pollution and its sources is very necessary for regional planning. This study aimed to evaluate the water quality of the Golin River using WQI and Liou indexes.
Materials and MethodsSampling of Golin river water was performed to check water quality based on (WQI) and (Liou) indices in Najjar village station for one year from April 2019 to March 2020.
ResultsWater quality, according to the Liou index, during the research period in the sampling station in September and March, was in a good category and other months were slightly polluted. According to the results of the WQI index, water quality in September and March were in the excellent descriptive category, with values of 47.82 and 49.74, respectively, but in other months it was in a good category. In September and March, water quality improved compared to other months because of lower BOD5 due to reduced agricultural activities, and both indicators showed these quality changes well.
ConclusionDue to the lack of stable conditions in water quality affected by seasonal changes and its departure from the category of high-quality water according to the results of the WQI index and also a little water pollution according to the Liou index, the direct use of Golin River water for drinking purposes is recommended and for this purpose, regular purification should be done and accurate and continuous evaluations of water quality in Golin River are necessary.
Keywords: Golin river, Water quality index, River pollution index, Kermanshah} -
مجله دانشگاه علوم پزشکی اراک، سال بیست و پنجم شماره 1 (پیاپی 155، فروردین و اردیبهشت 1401)، صص 134 -141زمینه و هدف
مطالعه حاضر با هدف بررسی فراوانی بیماری کیست هیداتیک در بیماران بستری در بیمارستان های امام رضا (ع)، امام حسین (ع) و بیستون شهر کرمانشاه طی سال های 1393 تا 1397 انجام شد.
مواد و روش هادر این مطالعه توصیفی، پرونده پزشکی 350 بیمار مبتلا به کیست هیداتیک بستری و تحت درمان جراحی در بیمارستان های شهر کرمانشاه طی سال های 1393 تا 1397 بررسی و تجزیه و تحلیل شد و مشخصات جمعیت شناختی بیماران شامل جنس، سن، شغل، محل سکونت و عضو مبتلا استخراج و ثبت شد.
ملاحظات اخلاقیکمیته اخلاق دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه این مطالعه را با کد: IR.KUMS.REC.1398.366 تایید کرد.
یافته هادرمجموع، 350 بیمار با میانگین سنی در زنان 19/7±43/2 و در مردان 20/7±43/3 با تشخیص کیست هیداتیک بستری شدند. بیشترین و کمترین میزان فراوانی کسیت هیداتیک به ترتیب در گروه های سنی 41 تا 50 سال 58 نفر (16/5 درصد) و 1 تا 10 سال 17 نفر (4/8 درصد) بود. میزان فراوانی در زنان 181 مورد (51/7 درصد) و در مردان 169 مورد (48/2 درصد) بود. بیشترین عضو مبتلا به کیست هیداتیک در این مطالعه کبد، ریه و مغز به ترتیب با 241 مورد (68/8 درصد)، 55 مورد (15/7 درصد) و 24 مورد (6/8 درصد) گزارش شد.
نتیجه گیریاین بررسی نشان می دهد بیماری کیست هیداتیک به عنوان یک بیماری مهم به ویژه در مناطق روستایی استان کرمانشاه حایز اهمیت است.
کلید واژگان: کیست هیداتیک, هیداتیدوز انسانی, شیوع, کرمانشاه}Background and AimThis study aimed to investigate the clinical and laboratory characteristics of hydatid cyst disease in patients admitted to Imam Reza, Imam Hossein, and Bisotoon hospitals in Kermanshah City, Iran, from 2014 to 2018.
Methods & MaterialsIn this descriptive study, we studied and analyzed the medical records of 350 patients with hydatid cysts who were hospitalized and underwent surgical treatment in Kermanshah hospitals from 2014 to 2018. Also, the demographic characteristics of patients, including gender, age, occupation, place of residence, and affected organs, were extracted and recorded.
Ethical ConsiderationsThe Ethics Committee of Kermanshah University of Medical Sciences approved this study (Code: IR.KUMS.REC.1398.366).
ResultsIn total, 350 patients with a Mean±SD age of 43.2±19.7 in women and 43.3±20.7 in men were admitted with a diagnosis of hydatid cyst. The highest and lowest prevalence of hydatid cysts were in the age groups of 41-50 (16.5%) years and 1-10 (4.8%) years, respectively. The prevalence was 181 (51.7%) in women and 169 (48.2%) in men. The organs mostly infected with hydatid cysts were the liver, lung, and brain, with 241 cases (68.8%), 55 (15.7%), and 24 (6.8%), respectively.
ConclusionThis study shows that hydatid cyst disease is an important disease, especially in rural areas of Kermanshah Province, Iran.
Keywords: Hydatid cyst, Human hydatidosis, Prevalence, Kermanshah} -
نشریه راهبردهای آموزش در علوم پزشکی، سال پانزدهم شماره 3 (پیاپی 73، امرداد و شهریور 1401)، صص 270 -279مقدمه
حل مساله یکی از مسایل مهم در حوزه روانشناسی است. به نظر می رسد حل مساله اجتماعی به عنوان یک متغیر بیرونی نقش مهمی در پذیرش فناوری اطلاعات دارد. بنابراین، هدف پژوهش حاضر، رابطه حل مساله اجتماعی با استفاده و پذیرش منابع مبتنی بر وب در فعالیت های آموزشی-پژوهشی بر اساس مدل پذیرش و فناوری بود.
روش هاروش پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نوع پیمایشی بود. حجم نمونه پژوهش برابر با 311 نفر از دانشجویان علوم پزشکی دانشگاه علوم پزشکی و دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرمانشاه بودند. ابزار گردآوری داده ها بر اساس دو پرسشنامه انجام شد. تحلیل داده ها با استفاده از رگرسیون چندگانه به کمک نرم افزار آماری SPSS نسخه 22 انجام شد.
یافته هایافته ها نشان داد متغیر حل مساله اجتماعی به عنوان متغیر بیرونی مدل پذیرش فناوری بر برداشت ذهنی از سودمندی و برداشت ذهنی از سهولت استفاده از منابع وبی تاثیر داشت. همچنین کلیه سازه های مدل پذیرش فناوری توانستند متغیر استفاده واقعی از منابع وبی را تبیین کنند.
نتیجه گیرینتایج کلی نشان داد حل مساله اجتماعی رابطه مستقیمی با استفاده از منابع وبی جهت رفع نیازهای اطلاعاتی آموزشی و پژوهشی دانشجویان علوم پزشکی دارد. به طوری که دانشجویان هنگام مواجهه با مشکلات از سبک حل مساله اجتماعی استفاده می کنند.
کلید واژگان: حل مساله اجتماعی, منابع وبی, پذیرش فناوری, دانشجویان علوم پزشکی, کرمانشاه}Iranian Bimonthly of Education Strategies In Medical Sciences, Volume:15 Issue: 3, 2022, PP 270 -279AimProblem-solving is one of the most important issues in the field of psychology. It seems that solving social problems as an external variable has an important role in the acceptance of information technology. Therefore, the aim of the present study was to investigate the relationship between social problem solving and the use and acceptance of web-based resources in educational-research activities based on acceptance and technology model.
MethodThe present study is an applied research that adopted a survey method. The statistical population of the study consisted of students of medical sciences of Kermanshah University of Medical Sciences and Islamic Azad University. The data collection tools were two social problem-solving questionnaires and a researcher-made questionnaire based on the TAM. The data analysis was based on multiple regression and SPSS 22 software.
FindingsThe findings of the present study indicated that the social problem-solving variable as the external variable of the TAM had an effect on the perceived usefulness and perceived ease of use web resources. Also, all the structures of the TAM were able to explain the actual use of Web resources.
ConclusionOverall, results showed that social problem solving has a direct relationship with the use of web resources to meet the educational and research information needs of medical students. As such, these students use the social problem-solving style when they face problems.
Keywords: Social problem solving, Internet resources, Technology acceptance model, Medical students, Kermanshah} -
زمینه و هدف
وضعیت تغذیه ای نامناسب یکی از مشکلات شایع در بیماران همودیالیزی می باشد و با افزایش مرگ و میر در این بیماران ارتباط دارد. لذا مطالعه حاضر با هدف تعیین وضعیت تغذیه ای بیماران همودیالیزی مراجعه کننده به بیمارستان امام رضا(ع) کرمانشاه در سال 1398 انجام گرفت.
مواد و روش هااین مطالعه توصیفی بر روی 114 بیمار همودیالیزی انجام گرفت. ابزار گردآوری داده ها در این پژوهش فرم اطلاعات جمعیت شناختی و پرسش نامه بسامد خوراک (Food frequency questionnaire; FFQ) بود. این پرسش نامه ها در یک مرحله در بخش همودیالیز بیمارستان امام رضا(ع) کرمانشاه به کار گرفته شدند. داده ها با استفاده از آزمون های ناپارامتریک Mann-Whitney، Kruskal-Wallis و مجذور کای مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافته هااز مجموع 114 بیمار تحت همودیالیز، 65 نفر (02/57 درصد) مرد و 49 نفر (98/42 درصد) آن ها زن بودند. میانگین و انحراف معیار سن بیماران 98/13±05/58 سال بود. میانه مصرف نان و غلات، گوشت و حبوبات، میوه و سبزیجات، چربی و روغن و لبنیات با افزایش سن بیماران کاهش پیدا کرد (001/0>p). بیمارانی که سه بار در هفته دیالیز می شدند، میانه مصرف نان و غلات، گوشت و حبوبات، لبنیات و میوه و سبزیجات بیش تر (001/0>p)، اما ترشی ها و چاشنی های کم تری نسبت به بیمارانی که دوبار در هفته دیالیز انجام می دادند، مصرف می کردند (001/0>p).
نتیجه گیرینتایج این مطالعه نشان داد که در بیماران همودیالیزی، میزان مصرف نان و غلات، میوه و سبزیجات، کم تر از مقدار استاندارد و اما میزان مصرف لبنیات، ترشی و چاشنی ها بیش تر از مقدار استاندارد می باشد که می تواند مورد توجه سیاست گذاران و متخصصان در این زمینه قرار گیرد.
کلید واژگان: وضعیت تغذیه, همودیالیز, کرمانشاه, ایران}Background and ObjectivesInadequate nutritional status is one of the most common problems in hemodialysis patients and is associated with increased mortality in these patients. Therefore, the present study was performed to determine the nutritional status of hemodialysis patients referred to Imam Reza Hospital in Kermanshah in 2019.
Materials and MethodsThis descriptive study was performed on 114 hemodialysis patients. Demographic information form and food frequency questionnaire (FFQ) were used for data collection. The questionnaires were applied in one stage in hemodialysis ward of Imam Reza Hospital in Kermanshah. Data were analyzed using non-parametric Mann-Whitney U, Kruskal-Wallis H, and chi-square tests.
ResultsOut of 114 patients undergoing hemodialysis, 65 (57.02%) were male and 49 (42.98%) were female. Mean and standard deviation of patients’ age were 58.05± 13.98 years. The median consumption of bread and cereals, meat and beans, fruits and vegetables, fat and oil, and dairy products decreased with the increase of patients’ age (p˂0.001). Patients who underwent dialysis three times a week consumed more bread and cereals, meat and legumes, dairy products, and fruits and vegetables (p<0.001), but consumed less pickles and condiments than patients who underwent dialysis twice a week (p˂0.001).
ConclusionThe results of this study showed that in hemodialysis patients the consumption of bread and cereals and fruits and vegetables is less than the standard amount, but the consumption of dairy products, pickles, and condiments is more than the standard amount, which can be considered by policy makers and experts in this field.
Keywords: Nutritional status, Hemodialysis, Kermanshah, Iran} -
مقدمه
با توجه به شیوع و همه گیری ویروس کرونا نقش رسانه ها و به ویژه رسانه های اجتماعی جهت اطلاع رسانی و افزایش سواد سلامت بسیار حایز اهمیت می باشد. هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر عوامل موثر در استفاده از رسانه های اجتماعی بر ارتقای سطح سواد سلامت الکترونیک شهروندان در بحران ها مورد مطالعه قرار گرفت.
روشدر این مطالعه تحلیلی- توصیفی 384 نفر از بیماران استان کرمانشاه با استفاده از روش نمونه گیری جدول مورگان انتخاب شدند. به همین منظور از پرسشنامه محقق ساخته دو بخشی شامل بخش دموگرافیک (جمعیت شناختی) و بخش اختصاصی (با استفاده از 5 متغیر) با 40 پرسش مورد بررسی قرار گرفت. نحوه نمره دهی در پرسشنامه مورد استفاده با طیف 5 تایی لیکرت از نمره 1 (کاملا مخالف) تا نمره 5 (کاملا موافق) نمره گذاری شد.
نتایجیافته های پژوهش نشان داد که 43/1 درصد از شرکت کنندگان بیان داشتند که کرونا تاثیر زیادی بر شغل آن ها دارد و بیش از 40 درصد از شرکت کنندگان نیز بیان نمودند که اطلاعات مربوط به بهداشت را از طریق فضای اینترنت کسب می کنند. همچنین نتایج نشان می دهد که ارتباط بین متغیرها با یکدیگر معنی دار می باشند (0/05<p).
نتیجه گیری:
بالاترین همبستگی بین متغیر دسترسی و محبوبیت مشاهده شد. این امر به این معنی است که افزایش دسترسی به رسانه های اجتماعی منجر به افزایش محبوبیت این رسانه ها می شود. اطلاعات به دست آمده در این پژوهش نشان می دهد که به روز بودن رسانه ها، دسترسی، اعتماد به رسانه های اجتماعی، ارزش درک شده و محبوبیت از جمله عوامل موثر جهت تاثیر رسانه های اجتماعی بر سواد سلامت الکترونیک می باشند.
کلید واژگان: رسانه های اجتماعی, سواد سلامت الکترونیک, بحران کرونا, کرمانشاه}IntroductionDue to the prevalence of coronavirus, the role of media, especially social media, to inform about and increase health literacy is very important. The objective of this study was to investigate the influence of factors effective in the use of social media on the level of e-health literacy of citizens in crisis.
MethodIn this descriptive-analytical study, 384 patients in Kermanshah province were selected using Morgan table. For this purpose, a two-part researcher-made questionnaire was used which included a demographic section and a specific section (using 5 variables) with 40 questions. The items in this questionnaire were scored using a 5-point Likert scale ranging from 1 (strongly disagree) to 5 (strongly agree).
ResultsThe findings revealed that 43.1% of the participants believed Corona had a great impact on their job and more than 40% of the participants also stated they obtained health information through the Internet. The results also showed that the relationship between the variables was significant (P <0.05).
ConclusionThe highest correlation was observed between accessibility and popularity variables. This suggests that increasing access to social media will enhance the popularity of these media. The information obtained in this study demonstrated that up-to-dateness of media, accessibility, trust in social media, perceived value, and popularity are among the factors effective in the impact of social media on e-health literacy.
Keywords: Social Media, E-Health Literacy, Corona Crisis, Kermanshah} -
مقدمه و اهداف
در 21 آبان 1396 زلزله ای به بزرگی 7.3 ریشتر در استان کرمانشاه رخ داد. بررسی چالش ها و نیازهای قربانیان در چنین حوادثی می تواند منبع مهمی برای برنامه ریزی های آتی و مدیریت بهتر چنین شرایطی باشد؛ بنابراین، هدف این مطالعه تبیین چالش ها و نیازهای زلزله زدگان این زلزله است.
روش کاراین پژوهش یک مطالعه کیفی است. بیست ونه مصاحبه نیمه ساختاریافته با سیاست گذاران، مدیران و ارایه دهندگان خدمات سلامت و امدادی در مناطق زلزله زده و 10 بحث گروهی متمرکز با آسیب دیدگان زلزله از دی تا اسفند 1396 انجام گرفت. داده ها با استفاده از روش آنالیز محتوی قراردادی تحلیل شد.
یافته ها:
نیازها و چالش های موجود در زلزله کرمانشاه در سه بازه زمانی بعد از زلزله دسته بندی شد. 1- چالش ها و نیازهای چند روز اول زلزله شامل سه طبقه فرعی مدیریتی، امداد و نجات و چالش های مراقبت درمانی فوری بودند. 2- چالش ها و نیازهای چند هفته اول زلزله شامل سه طبقه فرعی اسکان و کمک های فوری، خدمات بهداشت عمومی و دسترسی به مراقبت های درمانی بودند و 3- نیازها و چالش هایی چند ماه بعد از زلزله شامل چهار طبقه فرعی اقتصادی، اجتماعی، زیرساختی و نیازها و خدمات بهداشتی و درمانی بودند. تغییر نیازهای سلامتی زلزله زدگان با مرور زمان بود؛ بنابراین، توصیه می گردد اعزام نیروهای امدادی به مناطق بحران زده برنامه ریزی شده و مبتنی بر نیاز باشد.
کلید واژگان: زلزله, کرمانشاه, چالش ها, نیازها, مدیریت بلایا و حوادث}Background and ObjectivesOn 12 November 2017, an earthquake with a magnitude of 7.3 on the Richter scale occurred in Kermanshah Province. Explaining the challenges and needs of the victims in such circumstances can be an important source of information for future planning and better management of such conditions. Thus, the purpose of this study was to explain the challenges and needs of the earthquake victims.
MethodsThis study was a qualitative study. Twenty-nine semi-structured interviews were conducted with managers, policymakers, and health and emergency relief providers in earthquake areas, and 10 focused group discussions were held with earthquake victims from December to February 2016. The data were analyzed using conventional content analysis.
ResultsThe needs and challenges in Kermanshah earthquake were classified into three periods after the earthquake: 1. Challenges and needs in the first few days with three sub-categories including management, rescue services, and urgent care, 2- Challenges and needs in the first few weeks after the earthquake with three sub-categories including housing and emergency assistance, public health services, and access to health care; and 3. Needs and challenges in several months after the earthquake with four sub-categories including economic, social, infrastructural and health service needs.
ConclusionLack of unity of command was the main challenge in this earthquake. Another point was the health needs of victim earthquakes over time. Therefore, dispatching of aid forces to the affected areas during natural disasters should be based on planning and needs.
Keywords: Earthquake, Kermanshah, Challenges, Needs, Disaster management} -
هدف پژوهش حاضر بررسی انتظارات اساتید از آموزش درس زبان تخصصی و کاوش در نظر آنها در خصوص این دوره درسی بود. روش پژوهش حاضر پیمایشی و جامعه آماری این مطالعه شامل 57 نفر از اساتیدی بود که در دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه، کردستان و ایلام زبان تخصصی را تدریس می کردند. جهت گردآوری داده ها از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد. مقدار پایایی پرسشنامه محقق ساخته 0/74 بود. یافته ها نشان داد که اساتید انتظار داشتند درک متون تخصصی مهمترین هدف دوره زبان تخصصی باشد و فراگیری دستور زبان مورد توجه کمتری قرار گیرد. همچنین نظرات اساتید که از طریق پرسشنامه گردآوری گردید حاکی از آن بود که در دوره های فعلی توجهی به مهارت های ارتباطی نمی شود. افزون بر این، اساتید معتقد بودند که کلاس های این دوره درسی شلوغ بوده و وضعیت آموزش به شکل فعلی قابل قبول نیست. در ضمن با توجه به گزارش شرکت کنندگان، از نرم افزارهاو آزمایشگاه های زبان بهره گرفته نمی شود. نتایج پژوهش حاکی از اهمیت بالای توجه به مهارت های ارتباطی علاوه بر درک مطلب و فراگیری معنای لغات و اصطلاحات برای دانشجویان پرستاری می باشد. با این رویکرد، ضروری است که دوره های درسی زبان تخصصی مورد بازنگری جدی قرار گرفته و مبانی نظری روزآمد مورد توجه قرار گیرند.
کلید واژگان: نتظارات, دوره درسی, زبان تخصصی, دانشجویان پرستاری, کرمانشاه}The present study aimed at investigating English for specific purposes (ESP) instructors' expectations and attitudes towards teaching ESP to students of nursing in medical universities. As a survey study, the participants were 57 ESP instructors teaching at medical universities of Kermanshah, Kurdistan, and Ilam. A researcher-made questionnaire was used to gather the data. The reliability coefficient of the researcher-made questionnaire equaled 0.74. The findings of the study revealed that the participating instructors expected the comprehension of reading passages to be the main goal of ESP courses at medical universities and that learning English grammar to be of the least degree of importance. Moreover, the participants' pointed to the dearth of attention to communicative skills in such courses. Additionally, the instructors argued that crowded ESP classes do not guarantee accountability in teaching. Furthermore, the instructors complained about the lack of facilities like language labs and language learning softwares in ESP courses. To conclude, paying due attention to communicative and interactive skills besides a concern for reading comprehension and vocabulary building, is of utmost priority in ESP courses. Hence, it seems incumbent upon ESP curriculum developers and course designers to evaluate ESP courses profoundly and take advantage of new theories in the realm of ESP.
Keywords: Expectations, Curriculum, English for Specific Purposes (ESP), Students of Nursing, Kermanshah} -
زمینه و هدف
مدیریت پسماندهای بیمارستانی توجهات زیادی را جلب کرده زیرا مدیریت نامناسب و ناکافی آن سبب خطراتی برای سلامتی انسان و همچنین محیط زیست می شود. در این راستا هدف از این مطالعه بررسی مدیریت پسماند های بیمارستانی شهر کرمانشاه بر اساس چک لیست بهداشت محیط بیمارستانی وزارت بهداشت درمان و آموزش پزشکی می باشد.
روش کاراین مطالعه (کمی- کیفی) در دو بازه زمانی در دو سال متوالی از طریق تکمیل چک لیست معتبر مدیریت پسماند وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی که شامل تمامی مراحل مدیریت پسماندهای بیمارستانی است انجام شد. میزان پسماند تولیدی هر بیمارستان هم هفته ای یکبار در فصل پاییز در بازه مطالعه اندازه گیری شد.
یافته هانتایج این مطالعه نشان داد که میانگین کل درصد مطلوبیت مدیریت پسماند با استاندارد های بهداشتی در بیمارستان های کرمانشاه در سال های 1394 و 1395 به ترتیب 5/15 ± 38/70 و 8/14 ± 3/74 بود. میانگین مطلوبیت مدیریت پسماند در بیمارستان های دولتی، نظامی، خصوصی و تامین اجتماعی در دو سال مورد مطالعه به ترتیب از 61 به 14/65 درصد، 75 به 79 درصد، 87 به 90 درصد و 5/84 به 86 درصد ارتقاء یافته است. میانگین کل پسماند تولیدی روزانه به ازای هر تخت، 06/4 کیلوگرم به دست آمد، به طوری که برای بیمارستان های دولتی، نظامی، تامین اجتماعی و خصوصی به ترتیب 69/4، 26/3، 7/2 و 62/1 کیلوگرم در روز به ازای تخت فعال بود. نتایج نشان داد که بین مقدار تولید پسماند بیمارستانی و تعداد تخت های فعال رابطه معنی داری (95% دامنه اطمینان) وجود دارد.
نتیجه گیریاز نتایج حاصل از این مطالعه، امتیاز مدیریت پسماند بیمارستان های کرمانشاه در حدود متوسط ارزیابی می شود. بنابراین نیاز به تلاش، نظارت و کنترل بیشتری برای رسیدن به وضعیت مطلوب مدیریت پسماند بیمارستانی می باشد.
کلید واژگان: پسماند بیمارستانی, مدیریت پسماند, زباله های پزشکی, نرخ تولید, کرمانشاه, ایران}Background & objectivesThe management of healthcare wastes is receiving greater attention because of the risks to both human health and the environment caused by inadequate waste management practices. In that context, the objective of this study was to investigate the hospital solid waste management in Kermanshah city, Kermanshah province, Iran based on Ministry of Health and Medical Education checklist which is related to environmental health of hospitals.
MethodsThis study (qualitative-quantitative) was performed in two interval time in two consecutive years through a valid checklist of waste management process of Iranian Ministry of Health which include all steps of medical waste management. The quantity of hospital waste produced was measured during one week in autumn session during study interval.
ResultsThe results of this study showed that the total averages of desirability in waste management compared to health standards in Kermanshah city hospitals were 70.38 ± 15.5 and 74.3 ± 14.8 in 2015 and 2016, respectively. The average desirability of waste management in governmental, military, private and social hospitals improved from 61 to 65.14, 75 to 79, 87 to 90 and 84.5 to 86%, respectively in two years of study interval. The average (weighted mean) of total hospital wastes generation rate (in Kermanshah city) was 4.06 kg/bed-day and for governmental, military, private and social hospitals were 4.69, 3.26, 2.7 and 1.62 kg/bed-day, respectively. The results indicated that there was a significant correlation (p < 0.05) between hospital active bed and medical wastes production.
ConclusionFrom the results of this study, the score of waste management practices in Kermanshah hospitals are evaluated as moderate. Therefore, more efforts, monitoring and control should be implied to achieve the desired state of hospital waste management
Keywords: Hospital waste, Waste management, Medical waste, Generation rate, Kermanshah, Iran} -
سابقه و هدف
مالتیپل اسکلروزیس (Multiple Sclerosis) یا MS شایع ترین بیماری ناتوان کننده نورولوژیک در بالغین جوان است. هدف مطالعه حاضر گزارش نتایج ثبت بیماری MS در سال 1397 در استان کرمانشاه می باشد.
مواد و روش ها:
در این مطالعه مقطعی، که از شهریور 1396 تا شهریور 1397 انجام شد، ویژگی های دموگرافیک و بالینی 353 بیمار در سامانه ثبت بیماری MS ثبت گردید. داده ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS25 پردازش شدند.
یافته ها:
بیماران در دامنه سنی 18 تا 62 سال بودند. 80 درصد افراد زن و 20 درصد مرد بودند. میانگین سنی در مردان 9/37 و در زنان 1/36 سال بود. 45 درصد بیماران متولد سال های 1360 تا 1370 بودند. 72 درصد بیماران، MS نوع RR (عودکننده- فروکش یابنده) داشتند. علامت اولیه بیماری در 37 درصد افراد علایم بینایی بود. میانگین سن شروع بیماری در MS نوع PP (پیشرونده اولیه) از همه بیش تر و در MS نوع PR (عودکننده- پیشرونده) از همه کم تر بود. 87 درصد از افراد توانایی حداقل 100 متر پیاده روی را داشتند.
استنتاجوضعیت اپیدمیولوژیک بیماری MS در استان کرمانشاه مشابه با سایر نقاط ایران است. برنامه ریزی مشابه با برنامه های کشوری برای مدیریت و کنترل این بیماری در استان کرمانشاه پیشنهاد می شود.
کلید واژگان: مالتیپل اسکلروزیس, رجیستری, کرمانشاه}Background and purposeMultiple sclerosis (MS) is the most prevalent neurological disability in young adults. This study aimed at reporting MS registry in Kermanshah province, Iran 2018.
Materials and methodsIn this cross-sectional study, demographic and clinical characteristics of 353 patients were recorded in MS registry. Data analysis was done in SPSS V25.
ResultsPatients aged 18-62 years, including 80% females (mean age: 36.1 years) and 20% males (mean age: 37.9 years). Almost 45% were born between 1981 and 1991. Relapsing-remitting MS (RRMS) was seen in 72%. Visual symptoms were initial signs of the disease in 37% of the patients. The mean age of onset of the disease was found to be high in patients with primary progressive MS (PPMS) and low in those with progressive-relapsing MS (PRMS). Among the patients, 87% were able to walk at least 100 meters.
ConclusionThe epidemiological situation of MS in Kermanshah province is similar to other parts of Iran. Planning according to national programs are suggested for the management and control of this disease in Kermanshah province.
Keywords: Multiple Sclerosis, registry, Kermanshah} -
مقدمه
عملکرد تحصیلی به عنوان مهمترین سازهی حوزه تحصیلی، نقش تعیینکنندهای در سرنوشت فراگیران دارد. این در حالی است که عملکرد تحصیلی دانشآموزان دختر در مقطع متوسطهی دوم، ضعیف گزارش میشود. از این رو مطالعهی حاضر با هدف بررسی ارتباط ارزشهای شخصی دانشآموزان با عملکرد تحصیلی آنها از طریق میانجیگیری نگرش به مدرسه انجام گرفت.
شیوهی مطالعهپژوهش حاضر توصیفی از نوع تحلیل مسیر بود. بر این اساس تعداد 420 نفر از دانشآموزان دختر کرمانشاه که در سال تحصیلی 97-96 در مقطع متوسطهی دوم مشغول به تحصیل بودند به روش نمونهگیری خوشهای چند مرحلهای انتخاب شدند. شرکتکنندگان، پرسشنامههای نگرش به مدرسه مک کوچ و سیگل SAAS-R))، عملکرد تحصیلی درتاج و زمینهیاب ارزشی شوارتز SVS (Schwartz Value Scale) را تکمیل کردند. برای تحلیل دادهها از نرمافزار SPSS نسخهی 22 و Amos نسخهی 24 استفاده شد.
یافته هانتایج حاصل از تحلیل مسیر نشان داد که اثر غیر مستقیم ارزشهای خیرخواهی، همنوایی، قدرت، تحریک و لذت به عملکرد تحصیلی با واسطهگری نگرش به مدرسه معنیدار است.
نتیجهگیریارزشهای شخصی دانشآموزان دختر مقطع متوسطه دوم، به واسطهی تضعیف و یا تقویت نگرش آنها نسبت به مدرسه، عملکرد تحصیلی را تحت تاثیر قرار میدهد. زمانی که دانشآموز، فضای مدرسه را متناسب با ارزشهای شخصی خود بداند، نگرش مثبتی بدان خواهد داشت. بر این اساس بهتر است الگوی مدیریت مدرسه به گونهای باشد که صرفنظر از نوع ارزشی را که دانشآموزان دنبال میکنند، زمینهی جذب و علاقهمندی آنها به مدرسه را فراهم کند.
کلید واژگان: ارزش های شخصی, نگرش به مدرسه, عملکرد تحصیلی, دانش آ موزان دختر, کرمانشاه}BackgroundAcademic performance as the most important structure in the field of education has a decisive role in the fate of learners. However, the academic performance of female students in the second year of high school is poorly reported. Therefore, the present study was conducted to investigate the relationship between students' personal values and their academic performance by mediating attitudes toward school.
MethodsThe present study was a descriptive analysis of the path. Based on this, 420 female students from Kermanshah who were studying in the secondary school in the academic year of 1996-97 were selected by multi-stage cluster sampling. Participants completed the McQueen and Seagle SAAS-R School Questionnaire (EAST) and the Schwartz Value Scale (SVS). SPSS version 22 and Amos software version 24 were used to analyze the data.
ResultsThe results of path analysis showed that the indirect effect of values of benevolence, conformity, strength, stimulation and pleasure on academic performance through school attitudes is significant.
ConclusionThe personal values of female high school students affect their academic performance by weakening or strengthening their attitude towards school. The student will have a positive attitude when he / she considers the school environment to be in line with his / her personal values. Accordingly, it is better for the school management model to be such that, regardless of the type of value that students pursue, it provides the ground for their attraction and interest in school.
Keywords: Personal values, Attitude towards school, Academic performance, Knowledge of female students, Kermanshah} -
زمینه و هدف
یکی از موثرترین روش های درمانی در درمان بیماران مبتلا به بیماری پیشرفته نارسایی کلیه، پیوند کلیه است. چند دهه از شروع پیوند کلیه در ایران و کرمانشاه می گذرد. هدف از این مطالعه، ارزیابی وضعیت پیوند کلیه در استان کرمانشاه درمقایسه با سایر استان ها و با سطح کل کشور در زمینه پیوند کلیه بود.
مواد و روش هادر این مطالعه مرور سیستماتیک و متاآنالیز، میزان بقای بیماران دریافت کننده پیوند و بقای کلیه پیوندی براساس جستجو در بانک های اطلاعاتی معتبر داخلی (SID، Magiran، Irandoc، IranMedex) و بین المللی (PubMed، ISI و ScienceDirect) از سال 1379 تا 1398 بررسی شد. کلیدواژه های پیوند کلیه، میزان بقا، بقای پیوند، کرمانشاه، و ایران و ترکیبی از آن ها به کار گرفته شد و با مدل اثرات تصادفی تحلیل شدند.
یافته هادر 33 مطالعه، 21 هزار و 113 نمونه بررسی شدند. میزان بقای 1، 3، و 5 ساله بیماران دریافت کننده پیوند کلیه در مطالعات موردبررسی در بازه زمانی سال های 98-1379 در استان کرمانشاه کمتر از مطالعات انجام شده در سایر استان های کشور بود. همچنین بقای 1، 3، 5، و 10 ساله کلیه پیوندی در استان کرمانشاه کمتر از سایر استان ها بود.
نتیجه گیریمیزان بقای بیماران و بقای پیوند در بیماران دریافت کننده پیوند در کرمانشاه نسبت به سایر مناطق ایران پایین تر است. بنابراین، توجه به عوامل موثر در افزایش بقای بیماران دریافت کننده پیوند و کلیه پیوندی و همچنین افزایش مطالعات در زمینه پیوند کلیه در استان کرمانشاه ضروری به نظر می رسد.
کلید واژگان: پیوند کلیه, ایران, کرمانشاه, مرور سیستماتیک, متاآنالیز, میزان بقا, بقای پیوند}IntroductionOne of the most effective treatments in the case of curing the patients with advanced renal failure is kidney transplantation. Decades have passed since kidney transplants have begun in Iran and Kermanshah. The purpose of this study was to evaluate the status of Kermanshah province in comparison with other provinces and the whole country in the field of kidney transplantation.
MethodsIn this systematic review and meta-analysis study, survival rate of patients after the transplantation and the transplanted kidney survival were investigated based on Iranian valid sources of information such as SID, Magiran, Irandoc, IranMedex and internationally validated databases such as PubMed, ISI and Science Direct from 2000 to 2019 surveyed. Keywords of kidney transplantation, survival rate, transplant survival rate, Kermanshah, Iran, and a combination of them were used and analyzed by Random Effects Model.
ResultsIn 33 studies, 21113 samples were evaluated. Survival rate of 1, 3 and 5 years in patients undergoing renal transplantation in Kermanshah province during the period of 2000-2019 is lower than in other provinces. Also, in Kermanshah province, 1, 3, 5 and 10 years survival rate of all kidney transplants was lower than other provinces.
ConclusionIn Kermanshah, Survival rate of patients and transplant survival in patients is lower than other regions of Iran. Therefore, it is necessary to pay attention to effective factors in increasing survival of transplant recipients and transplant kidneys as well as increasing renal transplantation studies.
Keywords: Kidney transplant, Iran, Kermanshah, Systematic review, Meta-analysis, Survival rate, Transplant survival} -
زمینه و هدف
کیفیت زندگی کاری به عنوان برنامه ای جامع و فراگیر، به ارتقای رضایت مندی و بهبود کیفیت زندگی کارکنان در محیط کار اختصاص می یابد، پرستاران یکی از مهم ترین ارکان بخش درمان هستند که با توجه به وضعیت شغلی، مسیول وظایف مهمی از قبیل مراقبت های روحی و روانی و نیز فیزیکی بیمار می باشند که فعالیت های فوق در صورت عدم رعایت اصول ایمنی و نیز آرامش و رفاه کاری، در بروز اختلالات جسمانی و روحی این قشر نقش بسزایی دارد. یکی دیگر از مهم ترین مشکلات کاری پرستاران، بارکاری می باشد، بارکاری زیاد یکی از مهم ترین علل ایجاد استرس در پرستاران می باشد. هدف از مطالعه حاضر تعیین ارتباط کیفیت زندگی کاری پرستاران شاغل در بیمارستان های آموزشی - درمانی شهر کرمانشاه با میزان درک و ارزیابی آنان از بار کاری بود.
روش بررسیاین مطالعه به صورت توصیفی-تحلیلی و به صورت مقطعی در سال 1396 بر روی 873 نفر از پرستاران بیمارستان های آموزشی-درمانی شهر کرمانشاه انجام شد. نمونه گیری به صورت تصادفی طبقه ای متناسب با حجم نمونه و با توجه به تعداد پرستاران شاغل در هر بیمارستان انجام شد. پرستاران شاغل در هر بیمارستان به صورت نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از اطلاعات دموگرافیک محقق ساخته، پرسشنامه کیفیت زندگی کاری درن ون لار (Darren Van Laar) و پرسشنامه بارکاری ناسا استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS-18 و آزمون ضریب همبستگی اسپیرمن، آزمون کروسکال-والیس و آزمون دقیق فیشر استفاده شد.
یافته هاسن افراد شرکت داده شده در مطالعه 88/5± 44/32 سال بود. در بین نمونه مورد مطالعه 5/40% را مردان و 5/59% را زنان تشکیل دادند. رابطه معنا داری بین کلیه ابعاد بارکاری با یکدیگر مشاهده شد (05/0>p). بین بعد وضعیت عمومی با کلیه ابعاد بارکاری (05/0>p) غیر از عملکرد و بازدهی (05/0<p) ارتباط وجود داشت. بین کیفیت کلی زندگی با بعد بار زمانی (0.027p=)، میزان تلاش و کوشش (046/0p=) و احساس ناکامی و دلسردی (015/0 p=) رابطه معنا داری وجود داشت، اما بین کیفیت کلی زندگی کاری با خرده مقیاس های بار فکری و ذهنی (17/0=p)، بار فیزیکی (181/0=p) و عملکرد و بازدهی (852/0=p) ارتباط معناداری مشاهده نشد.رابطه معنا داری بین کیفیت کلی زندگی پرستاران با تعداد شیفت (107/0=p) و تعداد بیماران در هر شیفت (618/0=p) مشاهده نشد. ارتباط معنا داری بین کیفیت کلی زندگی پرستاران با ساعات اضافه کاری (001/0=p) در بین پرستاران مورد مطالعه مشاهده شد. رابطه معنا داری بین کیفیت زندگی و بخش بیمارستانی مورد مطالعه وجود داشت؛ به طوری که کمترین کیفیت زندگی کاری در بخش داخلی جراحی و بالاترین کیفیت زندگی کاری مربوط به بخش اطفال بود.
نتیجه گیریبا توجه به نتایج به دست آمده از این پژوهش مبنی بر تاثیر بارکاری بر کاهش کیفیت زندگی کاری، اتخاذ تدابیری در راستای ارتقای کیفیت زندگی کاری، رفع عوامل زمینه ساز، پیشگیری، درمان و آموزش روش ها و مهارت های صحیح تطابقی و ارتباطی از ضروریات کنونی سیاست گذاری در امر بهداشت و درمان در چنین محیط هایی می باشد. همچنین نقش و تاثیر مدیریت و سرپرستان جهت انجام مداخلات موثر در جهت بهبود کیفیت زندگی کاری و بارکاری را مشخص کرده و انجام مطالعات بیشتر در آینده در جهت شناسایی دیگر فاکتورهای تاثیرگذار بر کیفیت زندگی و بارکاری پیشنهاد می گردد.
کلید واژگان: کیفیت زندگی کاری, بارکاری, پرستار, بیمارستان, کرمانشاه}Background and AimNurses are the most important support of treatment that is responsible for important tasks such as the patientchr('39')s psychological and physical care. Due to the working conditions of nurses, the occurrence of physical and mental disorders of nurses plays an important role. Quality of work life is one of the most important issues in any organization that is the key to the success of any organization. Quality of work life was first highlighted with emphasis on different aspects of work and productivity of the organization. The quality of working life describes employee satisfaction in a safe environment with regard to promotion of the organization. Quality of Work Life, as a comprehensive program, is dedicated to enhancing the satisfaction and improvement of the quality of life of employees in the workplace, as it is a vital element in recruiting, retaining and enhancing the quality of human resources of any organization. Nurses are one of the most important pillars of the health care sector, which, depending on their occupational status, are responsible for important tasks such as mental and physical care of the patient. These activities play a significant role in the development of physical and mental disorders in the case of non-compliance with the principles of safety, tranquility and work welfare. Another major problem for nurses is high workload, which affects their attention capacity and increases medical errors. Several studies have shown that high workload can compromise the quality and safety of patient care, increase medical errors, increase the length of hospital stay, and ultimately reduce quality of service. High workload is highly correlated with poor quality of care and is one of the most important causes of stress in nurses. The purpose of this study was to determine the relationship between the quality of work life of nurses working in Kermanshah educational hospitals with their perception and evaluation of workload.
Materials and MethodsThis descriptive-analytical cross-sectional study was conducted on 873 nurses in Kermanshah educational hospitals in 2017. The stratified random sampling was performed according to the sample size and the number of nurses employed in each hospital. Nurses working in each hospital were selected by random sampling. Demographic data, Darren Van Laar Quality of Work Life Questionnaire and NASA TLX Workload Questionnaire were used for data collection. Generalized questionnaire designed to collect demographic data including sections of age, sex, marital status, work sector, work experience, average number of shifts per month, average number of patients per shift, and number of overtime hours per month. The validity and reliability of the NASA-TLX Questionnaire for the Iranian population were assessed by Mazloomi et al. and its Cronbachchr('39')s alpha was estimated to be 0.897. NASA-TLX is a multidimensional method that provides a total score of workload based on the weighted average of six subscales of mental demand, physical demand, temporal demand, performance, effort, and frustration. This method has high validity and general acceptance and can be used to identify sources with high workload. Mean scores below 50 are considered acceptable and the score above 50 is considered as high. The Daren van Laar Quality of Life Questionnaire is a multidimensional tool for assessing the quality of work life that was designed and used in 2007 to assess the quality of work life in the health sector. The Darren Van Lar Questionnaire is a reliable and reliable tool for assessing the quality of work life in the health sector. The questionnaire consisted of 24 5-point Likert scale questions (5-1) with 5 indicating "strongly agree" and 1 indicating "strongly disagree" and 6 factors including job satisfaction, working conditions, general health status. , Examines work-home communication, stress at work, and control at work. SPSS 18 software and Spearman correlation coefficient, Kruskal-Wallis test and Fisher exact test were used for data analysis.
ResultsThe mean age of participants was 32.44 5 5.88 years. 40.5% of the sample were men and 59.5% were women. Significant relationship was observed between all dimensions of workload (p <0.05). There was a relationship between general status dimension with all dimensions of workload (p <0.05) except performance and efficiency (p <0.05). There was a significant relationship between overall quality of life with time dimension (p = 0.027), effort (p = 0.046), and frustration (p = 0.015), but between overall quality of work life and subscales. There was no significant relationship between mental and mental load (p = 0.17), physical load (p = 0.181) and performance and efficiency (p = 0.852). There was no significant relationship between the overall quality of life of nurses with the number of shifts (p = 0.107) and the number of patients per shift (p = 0.618). There was a significant relationship between nurseschr('39') overall quality of life and overtime (p = 0.001). Based on Fisher exact test results, there was no significant relationship between gender and marital status with overall quality of life of nurses. There was a significant relationship between the quality of life and the hospital ward studied, with the lowest quality of work life in the surgical ward and the highest quality of work life in the pediatric ward.
ConclusionAccording to the results of this study, the effect of workload on decreasing the quality of working life, adopting measures to improve the quality of working life, removing the underlying factors, preventing, treating and training appropriate coping methods and skills, and Communication is one of the current essentials of health policy making in such environments. It also identifies the role and impact of management and supervisors on effective interventions to improve the quality of work and work life, and further studies are suggested to identify other factors affecting the quality of life and work.
Keywords: Quality of working life, workload, nurse, hospital, Kermanshah} -
مقدمه
جو ایمنی در واقع بینش های مشترک کارکنان در مورد نحوه مدیریت ایمنی در یک مکان و زمان خاص می باشد. یکی از مشاغل پر مخاطره شغل پرستاری بوده که توجه به مسائل ایمنی در این حرفه ضروری می باشد. این پژوهش با هدف نگرش پرستاران شاغل در بیمارستان های شهر کرمانشاه نسبت به جو ایمنی انجام گردید.
روش بررسیپژوهش حاضر به روش توصیفی-تحلیلی بر روی 112 نفر از پرستاران شاغل در بیمارستان های شهر کرمانشاه انجام گرفت. جهت جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه دو قسمتی که قسمت اول مربوط به مشخصات دموگرافیکی و شغلی پرستاران و قسمت دوم پرسشنامه جو ایمنی پرستاران بود. پس از جمع آوری اطلاعات، داده ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS16 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافته هانتایج نشان داد که میانگین و انحراف معیار جو ایمنی در پرستاران در مطالعه حاضر 56/0±06/3 بدست آمد. بین تمامی عامل ها با یکدیگر به جز فرسودگی تجمعی با گزارش دهی خطاها و اشتباهات ارتباط معنی دار آماری وجود داشت. جو ایمنی در بین مردان و زنان تقریبا برابر بود، همچنین در افراد مجرد بیشتر از افراد متاهل بود. در شیفت صبح بیشترین جو ایمنی در محیط کار حاکم می باشد. همچنین افرادی که شغل دوم داشتند جو ایمنی بیشتری داشتند.
نتیجه گیرینتایج مطالعه ما نشان داد که جو ایمنی در پرسنل پرستاری مورد بررسی از وضعیت مطلوبی برخوردار نبود، لذا توصیه می شود با انجام آموزش مسائل ایمنی، برگزاری کلاس های تخصصی ایمنی، تنظیم زمان کار-استراحت و... باعث بهبود جو ایمنی و تاثیر آن بر بهبود عملکرد ایمنی کمک کرد.
کلید واژگان: پرستار, جو ایمنی, بیمارستان, کرمانشاه}IntroductionSafety climate is defined as the employees' common insights about safety management in a specific place and time. Nurses have a highly risky occupation, in which they are required to take safety issues into consideration. This study aimed at investigating the attitude of nurses towards safety climate in the hospitals of Kermanshah City, Iran.
MethodsThis descriptive-analytical research was conducted with 112 nurses in the hospitals of Kermanshah City. A two-section questionnaire was administered for data collection. The first part was related to the nurses' demographic and occupational characteristics and the second part contained the nurses' safety climate questionnaire. After data collection, the data were analyzed by SPSS-16.
ResultsResults showed that the mean and standard deviation of the safety climate in nurses was 0.56 ± 3.06. A significant relationship was found between all factors, except for the relationship between cumulative burnout and error reporting. The safety climate was almost equal between men and women. Moreover, safety climate was higher in single people than the married ones. In the morning shift, the highest safety climate was in the workplace. Furthermore, people with a second job felt safety climate more.
ConclusionResearch results showed that safety climate was not at a satisfactory level in the studied nursing personnel. Therefore, it is suggested to improve the safety climate and its effects on the safety performance by training safety issues, holding technical courses on safety, and adjusting work-rest time.
Keywords: Nurse, Safety Climate, Hospital, Kermanshah} -
زمینه و هدف
کتابخانه برای برخی از دانشجویان، محل امنی برای تحقیق و مطالعه به شمار می آید، اما برای برخی دیگر زمینه های اضطراب را ایجاد می کند. هدف اصلی پژوهش بررسی اضطراب کتابخانه ای دستیاران دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه در استفاده از منابع اطلاعاتی و خدمات الکترونیکی بر اساس عوامل پنجگانه ی مقیاس باستیک می باشد.
روش بررسی:
پژوهش پیمایشی مقطعی بود. حجم نمونه 197 نفر بود که از نمونه گیری تصادفی ساده استفاده شد. ابزار گردآوری داده پرسش نامه ای محقق ساخته بود که روایی آن توسط متخصصان و پایایی آن با ضریب آلفای کرونباخ برابر 0/809 تایید شد. پرسش نامه شامل 41 سوال در مقیاس پنج گزینه ای لیکرت بود. سوالات اضطراب کتابخانه ای بر اساس عوامل پنجگانه مقیاس باستیک طراحی و بومی شد. تجزیه و تحلیل داده ها با روش های آمار توصیفی فراوانی، میانگین، انحراف معیار و آمار تحلیلی آزمون های کولموگراف-اسمیرنوف و ضریب همبستگی پیرسون با استفاده از نرم افزار SPSS ویرایش 23 انجام شد.
یافته ها:
میانگین نمره ی اضطراب کتابخانه ای 78/32، میانگین نمره ی میزان آشنایی و میزان استفاده 32/08 و 29/54 بود. عوامل مکانیکی و عوامل عاطفی بالاترین میانگین را در میان عوامل ایجاد کننده ی اضطراب کتابخانه ای داشتند. میانگین اضطراب کتابخانه ای بین دستیاران زن و مرد تفاوت معناداری نداشت (0/05>p). بین اضطراب کتابخانه ای دستیاران و مهارت های استفاده از منابع اطلاعاتی و خدمات الکترونیکی، میزان آشنایی و استفاده ی آنان رابطه ی معناداری وجود داشت.
نتیجه گیری:
نتایج، نشان دهنده ی وجود سطحی از اضطراب کتابخانه ای در بین دستیاران است. پذیرش این واقعیت می تواند قدم مثبتی در رفع مشکلات موجود در زمینه ی استفاده از منابع اطلاعاتی و خدمات الکترونیکی محسوب گردد.
کلید واژگان: کتابخانه ها, اضطراب, منابع اطلاعاتی, پایگاه های اطلاعاتی, دستیاران بالینی, کرمانشاه}Background and aimA Library is a safe place to research and study for some students, but it creates anxiety for others. The main purpose of this research is to investigate the library anxiety among Kermanshah University of Medical Sciences(KUMS) residents in using information sources and electronic services based on five factors of Bostick scale.
Materials and MethodsThe study was a cross-sectional survey. The sample size was 197 persons who were selected using simple random sampling. Data collection tool was a researcher-made questionnaire whose validity was confirmed by experts and its reliability was confirmed by Cronbach's alpha coefficient of 0.809. The questionnaire consisted of 41 questions on a five-point Likert scale. The library anxiety questions were designed and localized based on the five factors of the Bostick scale. Data were analyzed using descriptive statistics, mean, standard deviation and analytical statistics by Kolmogorov-Smirnov test and Pearson correlation coefficient using SPSS 23 software.
ResultsThe mean score of library anxiety was 78.32, the mean score of familiarity and usage was 32.08 and 29.54. Mechanical and emotional factors had the highest mean of library anxiety factors. Mean library anxiety was not significantly different between male and female residents(p>0.05). There was a significant relationship between residents' library anxiety and their skills in using information resources and e-services.
ConclusionThe results indicate a level of library anxiety among the assistants. Accepting this fact can be a positive step in solving the problems associated with the use of information and electronic resources.
Keywords: Libraries, Anxiety, Information Resource, Databases, Residents, Kermanshah}
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.