به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

فهرست مطالب پیام سعادت

  • فرزانه دهستانی، بهرام میرزائیان*، رمضان حسن زاده، پیام سعادت
    زمینه و هدف

    بیماری های نوروپاتیک، وضعیت های تحلیل برنده عصبی و یک گروه وسیع و سخت از بیماری های اعصاب محیطی در انسان می باشد. هدف مطالعه حاضر بررسی اثر بخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر راهبرد های مقابله با درد و خودکارآمدی درد بیماران مبتلا به درد نوروپاتیک مزمن بود.

    مواد و روش ها:

     این پژوهش، یک مطالعه نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش، شامل کلیه ی بیماران مبتلا به درد نوروپاتیک مزمن مراجعه کننده به بیمارستان روحانی و مطب شخصی متخصص مغز و اعصاب، واقع در شهر بابل، در سال 1400 بود که به روش نمونه گیری هدفمند، 30 شرکت کننده انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفری آزمایش و کنترل  قرار گرفتند. هر دو گروه پرسشنامه های راهبرد های مقابله با درد (روزنشتایل و کیف، 1985) و خودکارآمدی درد (نیکولاس، 1989) را در پیش آزمون تکمیل نمودند. درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در 8 جلسه 120 دقیقه ای، هفته ای یک بار برای گروه آزمایش اجرا شد در حالی که گروه کنترل هیچ گونه درمانی را دریافت نکرد. پس از اتمام دوره درمانی برای هر دو گروه پس آزمون و 2 ماه پس از اجرای پس آزمون، آزمون پیگیری اجرا شد. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر ، با نرم افزار SPSS-18 تجزیه و تحلیل شد.

    یافته ها:

     نتایج نشان داد که در پس آزمون تفاوت آماری معنی داری بین دو گروه آزمایش و کنترل در نمره ی خرده مقیاس های مقابله با درد در توجه برگردانی، تفسیر مجدد از درد، فاجعه آفرینی، نادیده انگاشتن درد، امیدواری- دعا، گفتگو با خود،  افزایش فعالیت و نیز خودکارآمدی (0/01 > P) وجود دارد. نتایج درمان در مرحله پیگیری حفظ شد.

    نتیجه گیری: 

    نتایج پژوهش حاضر حاکی از آن بود که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد می تواند در بهبود راهبردهای مقابله با درد و افزایش خودکارآمدی درد افراد مبتلا به درد نوروپاتیک مزمن موثر باشد.

    کلید واژگان: درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد, راهبرد های مقابله با درد, خودکارآمدی درد, نوروپاتیک مزمن}
    Farzaneh Dehestani, Bahram Mirzaian*, Ramazan Hassanzadeh, Payam Saadat
    Background and Aim

    Neuropathic diseases are neurodegenerative conditions and a wide and difficult group of peripheral nerve diseases in humans. The aim of the present study was to investigate the effectiveness of acceptance and commitment therapy on pain coping strategies and pain self- efficacy in chronic neuropathic pain patients

    Materials and Methods

    This study was a semi-experimental study with a control group and included pre-test, post-test and follow-up. The statistical population, included all chronic neuropathic pain patients referring to Rohani Hospital and personal office of our neurologist in Babol City in 2022. 30 patients were selected by using purposive sampling method and randomly divided into two experimental (15 persons) and control (15 persons) groups. Both groups filled out the pain coping strategies and pain self- efficacy questionnaire  in the pre-test stage. Acceptance and commitment therapy was performed for the experimental group for 8 sessions (one 120 minute session/week), while control group did not receive any treatment. After completion of the treatment period for both groups, post-test and 2 months after the post-test, follow-up test were performed. Using SPSS-18 software, data were analyzed by repeated measures analysis of variance.

    Results

    The results showed that in the post-test there was a significant difference between the two experimental and control groups in the scores of pain coping strategies subscales in diverting attention, reinterpretation of pain, catastrophizing, ignoring pain, prayer-hope, self-statement, increased pain behaviour and pain self-efficacy (P<0.01). The treatment results were maintained in the follow-up stage. 

    Conclusion

    The results of the present study indicated that acceptance and commitment therapy can be effective in improving pain coping strategies and increasing pain self- efficacy in the patients with chronic neuropathic pain.

    Keywords: Acceptance, commitment therapy, Pain coping strategies, Pain self-efficacy, Chronic neuropathy}
  • فرزانه دهستانی، بهرام میرزائیان*، رمضان حسن زاده، پیام سعادت
    سابقه و هدف

    بیماری های نوروپاتیک، وضعیت های تحلیل برنده عصبی و یک گروه وسیع و سخت از بیماری های اعصاب محیطی در انسان می باشد. از آنجاییکه بهزیستی درمانی بر سطوح بالای شش حیطه بهزیستی روانشناختی تاکید دارد، لذا این مطالعه به منظور بررسی اثر بخشی بهزیستی درمانی بر راهبرد های مقابله با درد و خودکارآمدی درد بیماران مبتلا به درد نوروپاتیک مزمن انجام شد.

    مواد و روش ها

    این مطالعه کارآزمایی بالینی بر روی 30 نفر از بیماران نوروپاتیک مزمن مراجعه کننده به بیمارستان آیت الله روحانی بابل و مطب شخصی متخصص مغز و اعصاب در دو گروه 15 نفری آزمایش و کنترل، انجام گرفت. بهزیستی درمانی در 8 جلسه 120 دقیقه ای، هفته ای یک بار برای گروه آزمایش اجرا شد، در حالیکه گروه کنترل، درمان روتین را دریافت کردند. پس از دوره پیگیری، گروه کنترل هم تحت روان درمانی قرار گرفتند. هر دو گروه پرسشنامه های راهبردهای مقابله با درد (Rosenstiel و Keefe، 1985) و خودکارآمدی درد (Nicholas، 1989) را در پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری (دو ماه بعد از پس آزمون) تکمیل کردند و مقایسه شدند.

    یافته ها

    نتایج نشان داد که تفاوت آماری معنی داری بین دو گروه آزمایش و کنترل در نمره خرده مقیاس های راهبرد های مقابله با درد در توجه برگردانی (3/88±23/13 در مقابل 7/34±11/47) (0/001>p)، تفسیر مجدد از درد (5/56±17/33 در مقابل 8/65±13/0) (0/114=p)، فاجعه آفرینی (6/24±10/0 در مقابل 5/4±16/33) (0/001>p)، نادیده انگاشتن درد (6/67±24/4 در مقابل 5/11±12/6) (0/001>p)، امیدواری- دعا (9/97±29/13 در مقابل 5/7±22/4) (0/031=p)، گفتگو با خود (4/03±25 در مقابل 4/79±21/2) (0/026=p)، افزایش فعالیت (4/43±20/47 در مقابل 4/94±11/20) (0/001>p) و نیز خودکارآمدی درد (9/45±43/2 در مقابل 13/34±33/33) (0/027=p) وجود دارد. این نتایج در دوره پیگیری نیز حفظ شد.

    نتیجه گیری

    مطالعه حاضر نشان داد که بهزیستی درمانی می تواند به عنوان یک مداخله اثربخش بر بهبود راهبرد های مقابله با درد و افزایش خودکارآمدی درد بیماران نوروپاتیک مزمن باشد.

    کلید واژگان: راهبرد های مقابله ای, خود کارآمدی, نوروپاتیک, درد مزمن}
    F. Dehestani, B .Mirzaian*, R .Hassanzadeh, P .Saadat
    Background and Objective

    Neuropathic diseases are neurodegenerative conditions and a wide and difficult group of peripheral nerve diseases in humans. Since well-being therapy emphasizes the high levels of six domains of psychological well-being, this study was conducted to investigate the effectiveness of well-being therapy on pain coping strategies and self-efficacy of patients with chronic neuropathic pain.

    Methods

    This clinical trial was conducted on 30 chronic neuropathic patients referred to Ayatollah Rouhani hospital in Babol and a neurologist's private office in two groups of experimental and control (n=15). Well-being therapy was performed in 8 sessions of 120 minutes, once a week for the experimental group, while the control group received the routine treatment. After the follow-up period, the control group also underwent psychotherapy. Both groups completed questionnaires of pain coping strategies (Rosenstiel and Keefe, 1985) and pain self-efficacy (Nicholas, 1989) in the pre-test, post-test and follow-up (two months after the post-test) and were compared.

    Findings

    The results showed that there was a statistically significant difference between the two experimental and control groups in the score of the subscales of pain coping strategies in distraction from pain (23.13±3.88 versus 11.47±7.34) (p<0.001), reinterpretation of pain (17.33±5.56 versus 13.0±8.65) (p=0.114), catastrophizing (10.0±6.24 versus 16.33±5.4) (p<0.001), ignoring pain (24.4±6.67 versus 12.6±5.11) (p<0.001), hoping/praying (29.13±9.97 versus 22.4±5.7) (p=0.031), self-talk (25±4.03 versus 21.2±4.79) (p=0.026), behavioral activation (20.47±4.43 versus 11.20±4.94) (p<0.001) and pain self-efficacy (43.2±9.45 versus 33.33±13.34) (p=0.027). These results were maintained in the follow-up period.

    Conclusion

    The present study showed that wellness therapy can be an effective intervention in improving pain coping strategies and increasing pain self-efficacy in chronic neuropathic patients.

    Keywords: Coping Strategies, Self-Efficacy, Neuropathic, Chronic Pain}
  • حدیثه نعمتی، پیام سعادت*، علیجان احمدی آهنگر، وحیده نعمتیان، شایان علیجان پور، علی بیژنی
    سابقه و هدف

    سکته مغزی از علل اصلی مرگ و میر و ناتوانی در جهان بوده و درمان آن خون رسانی مجدد بافت مغزی با استفاده از روش های مختلف از جمله تزریق آلتپلاز است. هدف از این مطالعه تعیین پیامد درمان با آلتپلاز وریدی می باشد.

    مواد و روش ها

    این مطالعه مقطعی بر روی تمام بیماران دچار سکته مغزی مراجعه کننده به بیمارستان روحانی بابل در سال های 1400-1398 انجام شد. بیماران به دو گروه دریافت کننده آلتپلاز وریدی و گروه درمان روتین و حمایتی تقسیم شدند. اطلاعات جمعیت شناختی و نمرات دو مقیاس (NIHSS) National Institute of Stroke Health Scale جهت بررسی بهبود علایم سکته مغزی و (mRS) modified Rankin Scale به منظور ارزیابی شدت ناتوانی در سه دوره 7، 30 و 90 روزه، بررسی و مقایسه گردید.

    یافته ها

    از 100 بیمار مورد مطالعه، 49 نفر در گروه آلتپلاز و 51 نفر در گروه درمان روتین و حمایتی قرار گرفتند. در بررسی مقیاس NIHSS بیماران در سه دوره پیگیری، تفاوت معنی داری در گروه دریافت کننده آلتپلاز در مقایسه با گروه درمان روتین و حمایتی وجود داشت (0/001>p). همچنین در مورد مقیاس mRS، در روز 90 (0/80±0/65 در مقابل 1/11±1/55) برخلاف روز 30 (1/07±1/65 در مقابل 0/92±1/31)، بین دو گروه دریافت کننده آلتپلاز و گروه درمان روتین و حمایتی، تفاوت معنی داری وجود داشت (0/001>p).

    نتیجه گیری

    نتایج مطالعه نشان داد که درمان با آلتپلاز داخل وریدی می تواند تاثیر خوبی بر اختلالات عصبی پس از سکته داشته باشد و در دراز مدت تا روز نودام پیگیری بیمار، میزان ناتوانی در عملکرد روزانه را بهبود بخشد.

    کلید واژگان: سکته مغزی, فعال کننده پلاسمینوژن بافتی, آلتپلاز, ارزیابی ناتوانی, موسسه ملی بهداشت NIH}
    H Nemati, P Saadat*, A Ahmadi Ahangar, V Nematian, S Alijanpour, A Bijani
    Background and Objective

    Stroke is one of the main causes of death and disability in the world, and its treatment includes the re-supply of blood to the brain tissue using different methods, including alteplase injection. The aim of this study is to determine the outcome of treatment with intravenous alteplase.

    Methods

    This cross-sectional study was conducted on all stroke patients referred to Babol Rouhani Hospital in 2019-2021. Patients were divided into two groups receiving intravenous alteplase and routine and supportive treatment groups. Demographic information and the scores of National Institutes of Health Stroke Scale (NIHSS) to evaluate the improvement of stroke symptoms and Modified Rankin Scale (mRS) to evaluate the severity of disability in three periods of 7, 30 and 90 days were investigated and compared.

    Findings

    Out of 100 studied patients, 49 people were in alteplase group and 51 people were in routine and supportive treatment group. In examining the NIHSS scale of patients in three follow-up periods, there was a significant difference in the alteplase group compared to the routine and supportive treatment group (p<0.001). Moreover, regarding the mRS scale, on the 90th day (0.65±0.80 vs. 1.55±1.11) unlike the 30th day (1.65±1.07 vs. 1.31±0.92), there was a significant difference between the two groups receiving alteplase and the routine and supportive treatment group (p<0.001).

    Conclusion

    The results of the study showed that treatment with intravenous alteplase can have a suitable effect on neurological disorders after a stroke and can improve the level of disability in daily functioning in the long term, up to the 90th day of patient follow-up.

    Keywords: Stroke, Tissue Plasminogen Activator, Alteplase, Disability Assessment, National Institutes of Health (NIH)}
  • الناز راشد چیتگر، پیام سعادت، مرسده مداحیان، پیمان امیری فر، سید محمد مسعود حجتی، مهدی دهقان*
    سابقه و هدف

    آفازی (زبان پریشی) رایج ترین اختلال ارتباطی ناشی از سکته مغزی است، که می تواند بر عملکردهای زبانی شامل خواندن، نوشتن، درک شنیداری و بیان شفاهی اثرگذار باشد. آفازی براساس شدت روانی برونداد گفتاری، خطاهای گرامری، درک شنیداری، لحن گفتار و جایگاه آسیب به دو دسته روان (زبان پریشی ورنیکه، ترانس کورتیکال حسی، انتقالی و آنومی) و ناروان (زبان پریشی بروکا، گلوبال، ترانس کورتیکال حرکتی و ترانس کورتیکال آمیخته) تقسیم می شود. درنتیجه انواع آفازی بستگی به ناحیه آسیب مغزی دارد. در این مطالعه ارتباط آفازی روان و ناروان با ناحیه آسیب مغزی در بیماران دچار سکته مغزی بستری شده در بیمارستان‎های تابعه دانشگاه علوم پزشکی بابل در سال 1397 بررسی شد.

    مواد و روش ها: 

    در مطالعه مقطعی حاضر، تشخیص و نوع زبان پریشی با اجرای آزمون زبان پریشی نسخه فارسی بررسی شد و ناحیه آسیب مغزی باتوجه به تصاویر MRI و سی تی اسکن توسط متخصص مغز و اعصاب مشخص شد. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS26 توصیف شدند.

    یافته ها: 

    از میان 123 نمونه تحت مطالعه 70 بیمار (56/9 درصد) با میانگین سنی 68/16 سال و توزیع جنسیتی 41 مرد و 29 زن دچار آفازی بودند. لوب های فرونتال (25/7 درصد) و تمپورال (25/7 درصد) شایع ترین نواحی آسیب دیده مغزی بودند.

    استنتاج

    آسیب لوب فرونتال و نواحی اطراف آن با بروز زبان پریشی ناروان و آسیب لوب تمپورال و نواحی اطراف آن با بروز زبان پریشی روان مرتبط است.

    کلید واژگان: زبان پریشی روان, زبان پریشی ناروان, سکته ی مغزی}
    Elnaz Rashed Chitgar, Payam Saadat, Mersede Maddahiyan, Peyman Amirifar, Seyed MohammadMasood Hojjati, Mehdi Dehghan*
    Background and purpose

    Aphasia is the most common communication disorder resulting from stroke. In this condition all modalities of language, including reading, writing, auditory perception, and oral speech may be affected. Aphasia is divided into two categories: fluent (Wernicke's aphasia, Transcortical sensory aphasia, conduction aphasia, and anomic aphasia) and non-fluent (Broca's aphasia, global aphasia, transcortical motor aphasia, and mixed transcortical aphasia). As a result, the types of aphasia depend on the area of brain damage. In this study, the relationship between fluent aphasia and non-fluent aphasia with the brain damage area was investigated in stroke patients admitted to hospitals affiliated with Babol University of Medical Sciences in 2018.

    Materials and methods

    In this cross-sectional study, the diagnosis and discrimination of aphasia types were determined by performing the Persian version of the aphasia test and MRI/CT-scan images were taken to find the exact brain damage area. Data were analyzed in SPSS V26.

    Results

    We studied 123 patients. There were 70 cases with aphasia (mean age: 68.16 years), including 41 men and 29 women. Frontal lobes (25.7%) and temporal lobes (25.7%) were the most common brain regions affected.

    Conclusion

    Damage to the frontal lobe and its surrounding areas is associated with incidence of aphasia, and damage to the temporal lobe and its surrounding areas is linked to the occurrence of fluent aphasia.

    Keywords: fluent aphasia, non-fluent aphasia, stroke}
  • فرزانه دهستانی، بهرام میرزائیان*، رمضان حسن زاده، پیام سعادت
    زمینه و هدف

    درد نوروپاتیک (Neuropathic pain) یکی از مهم ترین انواع دردهای مزمن است که با وجود پیشرفت های روزافزون علم پزشکی، درمان آن با مشکلات زیادی همراه است. این مطالعه به منظور تعیین اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر بهزیستی روان شناختی و ادراک درد بیماران مبتلا به درد نوروپاتیک مزمن انجام شد.

    روش بررسی

    این کارآزمایی بالینی روی 30 بیمار مبتلا به درد نوروپاتیک مزمن مراجعه کننده به مرکز آموزشی درمانی روحانی دانشگاه علوم پزشکی بابل در شهر بابل طی سال 1400 انجام شد. بیماران به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفری کنترل و مداخله قرار گرفتند. پرسشنامه های بهزیستی روانشناختی (ریف) و باورها و ادراک های درد (ویلیامز و تورن) در پیش آزمون تکمیل گردید. درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در 8 جلسه 120 دقیقه ای، هفته ای یک بار برای گروه مداخله اجرا شد. پس از اتمام دوره درمانی، هر دو گروه مورد پس آزمون قرار گرفتند و دو ماه پس از اجرای پس آزمون، آزمون پیگیری اجرا گردید.

    یافته ها

     نمره کل بهزیستی روانشناختی و خرده مقیاس های پذیرش خود، روابط مثبت با دیگران، خود مختاری، تسلط بر محیط، زندگی هدفمند و رشد شخصی گروه مداخله در مقایسه با گروه کنترل در پس آزمون افزایش آماری معنی داری یافت (P<0.05). نمر ه کل ادراک درد و خرده مقیاس های باور به ثبات درد در زمان حال و باور به اسرارآمیزی درد گروه مداخله در مقایسه با گروه کنترل در پس آزمون کاهش آماری معنی داری یافت (P<0.05). نتایج درمان در مرحله پیگیری نیز حفظ شد. خرده مقیاس های باور به استمرار درد در آینده و باور به خود ملامتگری در گروه مداخله در مقایسه با گروه کنترل در پس آزمون تفاوت آماری معنی داری نشان نداد؛ اما خرده مقیاس های باور به استمرار درد در آینده و باور به خود ملامتگری گروه مداخله در مقایسه با گروه کنترل در مرحله پیگیری، کاهش آماری معنی داری یافت (P<0.05).

    نتیجه گیری

     درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد می تواند به عنوان یک مداخله اثربخش بر افزایش بهزیستی روانشناختی و کاهش ادراک درد بیماران نوروپاتیک مزمن در کنار درمان های دارویی محسوب شود.

    کلید واژگان: درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد, بهزیستی روان شناختی, ادراک درد, درد مزمن}
    Farzaneh Dehestani, Bahram Mirzaian*, Ramazan Hassanzadeh, Payam Saadat
    Background and Objective

    Neuropathic pain is a large and difficult group of peripheral nerve diseases, which are complicated to treat. This study was designed to determine the effectiveness of acceptance and commitment therapy (ACT) on psychological well-being and pain perception among patients with chronic neuropathic pain.

    Methods

    This clinical trial was performed on 30 patients with chronic neuropathic pain who were referred to the Rohani Hospital and private clinic of a neurologist in Babol (Iran) in 2022. The patients were randomly divided into an interventional and a control group. The patients completed the psychological well-being scale (Ryff) and pain belief and perception inventory (Williams and Thorn) in the pretest. Then, ACT (120 minutes) was performed for the interventional group, 8 sessions a week. The patients completed the scales after the treatment course and 2 months after the posttest.

    Results

    In the first follow-up, there were significant differences between the two groups in terms of total score of psychological well-being (P<0.05), the subscales of self-acceptance (P<0.05), positive relationships with others (P<0.05), autonomy (P<0.05), environmental mastery (P<0.05), purpose in life (P<0.05), personal growth (P<0.05), the total score of pain perception (P<0.05), the subscales of belief in the stability of pain in the present (P<0.05) and belief in the mysteriousness of pain (P<0.05). The treatment results were maintained in the second follow-up phase. In the first follow-up, the subscales of belief in the continuation of pain in the future and belief in self-blame did not differ significantly between the two groups, but in the second follow-up, the subscales of belief in the continuation of pain in the future (P<0.05) and belief in self–blame (P<0.05) differed significantly between the two groups. In addition, the average psychological well-being in the intervention group was higher than that in the control group, and the average pain perception in the intervention group was lower than that in the control group.

    Conclusion

    This study shows the ACT could be an effective intervention for improving psychological well-being and pain perception among patients with chronic neuropathic pain.

    Keywords: Acceptance, Commitment Therapy, Psychological Well-Being, Pain Perception, Chronic Pain}
  • پیام سعادت، علیجان احمدی آهنگر*، طاهره حق شناس، شایان علیجان پور، ابوالفضل رحمانی
    سابقه و هدف

    سطح پایین سدیم سرم با پیامدهای بد و افزایش مرگ و میر در بیماران سکته حاد مغزی همراه است. اما نقش هیپوناترمی به عنوان یک شاخص پیش آگهی منفی بحث برانگیز بوده است. این مطالعه با هدف تعیین ارتباط سطح پایین سدیم سرم با اختلال و ناتوانی بیماران سکته مغزی بابل انجام گردید.

    مواد و روش ها

    این مطالعه مقطعی در مدت 6 ماه بر روی 125 نفر از بیماران سکته مغزی بستری در بیمارستان آیت الله روحانی بابل انجام شد. از مقیاس سکته مغزی موسسه ملی سلامت و مقیاس رتبه بندی اصلاح شده برای تعیین اختلال و ناتوانی سکته مغزی استفاده شد. خون وریدی برای تعیین غلظت سرمی سدیم گرفته شد. محدوده نرمال به صورت 145-135 میلی اکی والان در لیتر تعریف شد.

    یافته ها

    از 125 مبتلا به سکته مغزی، 108 مورد (86/4%) سکته مغزی انسدادی بودند. 82 مورد (65/5%) سطح پایین سدیم سرم داشتند. تفاوت در نوع سکته مغزی با سطح پایین سدیم سرم 14 مورد (17%) خونریزی دهنده در مقابل 68 مورد (83%) سکته مغزی انسدادی (0/01=p) معنی دار بود. همچنین تفاوت در جنس ارتباط معنی داری با سطح پایین سدیم سرم داشت (49 مورد (59%) زن، 33 مورد (41%) مرد، 0/02=p). در بیماران با سطح پایین سدیم سرم، شدت اختلال در زمان بستری (0/01=p) و ناتوانی در زمان ترخیص (0/02=p) بیشتر از بیماران سطح طبیعی سدیم سرم بود. در بیماران با سابقه مصرف دخانیات، 9 مورد (21%) سطح سدیم طبیعی و در مقابل 33 مورد (79%) سطح سدیم پایین داشتند (0/03=p).

    نتیجه گیری

    نتایج مطالعه حاضر نشان داد که شدت اختلال و ناتوانی در زمان ترخیص در بیماران سکته مغزی با سطح سدیم سرم ارتباط دارد. بنابراین توجه و اصلاح سطح سرمی سدیم باید بیشتر در بیماران سکته حاد مغزی مورد توجه قرار گیرد.

    کلید واژگان: سکته مغزی, سکته مغزی انسدادی, سکته مغزی خونریزی دهنده, سدیم پایین, ارزیابی ناتوانی}
    P. Saadat, A .Ahmadi Ahangar*, T. Haghshenas, S. Alijanpour, A. Rahmani
    Background and Objective

    Hyponatremia is associated with adverse outcomes and increased mortality in acute stroke patients. However, the role of hyponatremia as a negative prognostic indicator has been controversial. This study was conducted to determine the relationship between serum sodium level and impairment and disability in stroke patients in Babol, northern Iran.

    Methods

    This cross-sectional study was conducted in 6 months on 125 stroke patients admitted to Ayatollah Rouhani Hospital in Babol. The National Institutes of Health Stroke Scale and the Modified Rankin Scale were used to determine the impairment and disability caused by stroke. Venous blood was collected to determine the serum concentrations of sodium. The normal ranges were defined as 135-145 mEq/L.

    Findings

    Of 125 stroke patients, 108 cases (86.4%) were ischemic stroke. Eighty-two cases (65.5%) had hyponatremia. The type of stroke showed statistically significant difference with hyponatremia in 14 hemorrhagic stroke cases (17%) versus 68 ischemic stroke cases (83%) (p=0.01). Furthermore, the difference in gender showed statistically significant difference with hyponatremia in 49 women (59%), and 33 men (41%) (p=0.02). In hyponatremic patients, the severity of impairment at admission (p=0.01) and disability at discharge time (p=0.02) was higher than patients with normal sodium serum level. In patients with a history of smoking, 9 cases (21%) had normal sodium level while 33 cases (79%) had hyponatremia (p=0.03).

    Conclusion

    The results of the present study showed that the severity of impairment and disability at the time of discharge in stroke patients is related to serum sodium level. Therefore, paying attention and correcting serum sodium level should be considered more in acute stroke patients.

    Keywords: Stroke, Ischemic Stroke, Hemorrhagic Stroke, Hyponatremia, Disability Evaluation}
  • وحید طالبی، ضیاء فلاح محمدی*، پیام سعادت، سید اسماعیل حسینی نژاد

    مولتیپل اسکلروز متعدد با اثرگذاری بر عملکرد حرکتی، زندگی عادی بیماران درگیر را تحت تاثیر قرار می دهد. هدف از پژوهش حاضر بررسی قدرت، دامنه حرکتی و تعادل بیماران اسکلروز متعدد در گروه های فعال و غیرفعال بود. در این مطالعه مقطعی و پس رویدادی، 72 بیمار مازندرانی مبتلا به ام اس و 38 فرد سالم به عنوان گروه کنترل، به صورت داوطلبانه شرکت کردند و به چهار گروه کنترل فعال (18 نفر)، کنترل غیرفعال (20 نفر)، ام اس فعال (27 نفر) و ام اس غیرفعال (45 نفر) تقسیم شدند. قدرت بیشینه عضلات چهارسررانی، بازکننده های تنه، دامنه حرکتی عضلات چهارسررانی، همسترینگ، دوقلو و سولیوس در هر دو پا و تعادل از طریق سیستم فوت اسکن تست های پویا و ایستا اندازه گیری شدند. تمامی یافته ها از طریق آزمون آنالیز واریانس یکطرفه بررسی شد. نتایج نشان داد تفاوت معناداری در قدرت بیشینه (008/0=P)، قدرت بازکننده های تنه (001/0=P)، تعادل ایستا (006/0=P) و تغییرات مرکز فشار (COP) در حالت چشم باز (001/0=P) و بسته (001/0=P) بین گروه های فعال و غیرفعال وجود دارد. برخلاف تصور افراد درگیر در بیماری ام اس مبنی بر اینکه فعالیت بدنی تاثیری در علایم عملکردی یا فیزیولوژیکی شان ندارد، نتایج نشان داد با توجه به وجود تفاوت بین افراد فعال و غیرفعال، به نظر می رسد انجام فعالیت ورزشی در این افراد به حداقل رساندن علایم ناشی از بیماری به خصوص در تعادل و قدرت منجر می شود.

    کلید واژگان: تعادل, دامنه حرکتی, قدرت, مالتیپل اسکلروزیس, مرکز فشار}
    Vahid Talebi, Ziya Fallahmohammadi *, Payam Saadat, Sayed Esmaeil Hosseini Nejad
    Aim

    Multiple sclerosis affect the normal life of the affected patients. This study aimed to compare strength, range of motion and balance in multiple sclerosis patients in the active and inactive groups.

    Methodology

    In this cross-sectional, Ex-post facto study, 72 Mazandaran patient's whit MS and 38 healthy controls participated voluntarily in four groups: active control (n=18), inactive control (n=20), active MS (n=27) and inactive MS (n=45). The maximum strength of quadriceps, trunk extensor, range of motion of Quadriceps, Hamstrings, Gastrocnemius and Soleus muscles in both legs and balance was assessed through static and dynamic tests. All findings were analyzed by one-way ANOVA.

    Results

    The results showed significant differences in maximal strength (P = 0.008), strength of the trunk extensors (P = 0.001), static balance (P = 0.006), COP Changes with open eyes (P = 0.001), and closed eyes (P = 0.001) between the groups.

    Conclusion

    Contrary to the perception of people involved in MS that physical activity does not affect their functional or physiological symptoms, the results showed that given the difference between active and inactive people, it seems that exercise in these individuals results in minimum Eating symptoms associated with the disease, especially in balance and strength. KeyWords: Balance, Center of Pressure, Multiple Sclerosis, Range of motion, Strength

    Keywords: balance, center of pressure, Multiple Sclerosis, range of motion, strength}
  • علیجان احمدی آهنگر، پیام سعادت*، سیده طاهره طاهری اطاقسرا، شایان علیجان پور
    سابقه و هدف

    سطح پروتئین واکنشی c به طور مستقلی با خطر بیش از حد سکته مغزی ایسکمیک همراه است. اما، در حال حاضر هیچ توافقی در مورد استفاده از پروتئین c در تشخیص و پیگیری پیشرفت بیماری های عروق مغزی وجود ندارد. هدف از این مطالعه تعیین رابطه پروتئین واکنشی c با پیامد در بیماران سکته مغزی می باشد.

    مواد و روش ها

    این مطالعه مقطعی بر روی 214 بیمار بستری شده با تشخیص سکته مغزی در بیمارستان آیت الله روحانی بابل انجام شد. اطلاعات جمعیت شناختی و بالینی مانند سابقه فشارخون، دیابت، بیماری قلبی عروقی، هایپرلیپیدمی، حمله ایسکمیک گذرا، سوء مصرف مواد و تنباکو و شدت سکته مغزی (موسسه ملی بهداشت سکته مغزی) توسط چک لیست تکمیل و بررسی گردید.

    یافته ها

    از مجموع 214 بیمار، سطح CRP سرم در 122 مورد (57%) مثبت بود. اختلاف در نوع ایسکمیک در مبتلایان CRP مثبت معنی دار بود (76 بیمار (62%) در مقابل 46 مورد (38%)، 0/002p=). اختلاف در سطح سرمی CRP با بیماری زمینه ای مانند دیابت ملیتوس (82 مورد (51%) CRP مثبت در مقابل 77 مورد (49%) منفی، 0/007p=) و فشارخون بالا (59 مورد (50/4%) CRP مثبت در مقابل 58 (49/6%)، 0/03p=) از لحاظ آماری معنی دار بودند. همچنین CRP بالا در 10 ترومبوتیک (91%) و 4 آمبولیک (67%) در بیماران فوت شده سکته مغزی (0/034p=) دیده شد. تفاوت در سطح سرمی CRP در موارد فوت شده از لحاظ آماری معنی دار بود (14 مورد (82%) CRP مثبت در مقابل 3 مورد (18%) CRP منفی، 0/032p=).

    نتیجه گیری

    نتایج مطالعه نشان داد که سطح سرمی CRP مثبت در هنگام پذیرش با شدت بیشتر ناتوانی در مبتلایان به سکته مغزی همراه می باشد. به کارگیری آن جهت پیش بینی ناتوانی و میزان مرگ و میر در هفته اول بستری بعد سکته مغزی توصیه می شود. بنابراین سطح سرمی CRP بهتراست در زمان پذیرش بررسی گردد.

    کلید واژگان: پروتئین واکنشی c, سکته مغزی, پیش آگهی, ارزیابی پیامد بیمار, پذیرش بیمار, ایران}
    A. Ahmadi Ahangar, P. Saadat*, ST. Taheri Otaghsara, S. Alijanpour
    BACKGROUND AND OBJECTIVE

    Elevated CRP level is independently associated with the excessive risk of ischemic stroke. However, there is currently no consensus on the use of CRP in detecting and tracking the progression of cerebrovascular diseases. The aim of this study was to determine the relationship between CRP and outcome in stroke patients.

    METHODS

    This was an analytical cross-sectional study. Patients admitted with diagnosis of ischemic stroke were enrolled. Demographic, and clinical characteristics, medical history, drug abuse and tobacco use and severity of stroke (National Institute of Health Stroke Scale) were completed in checklist.

    FINDINGS

    Of the total 214 patients, the serum CRP levels in 122 cases (57%) were positive. The mortality during the first week of hospitalization included 17 cases (8%). The differences in CRP serum level with underlying disease such as Diabetes Mellitus (82 cases (51%) of positive CRP vs. 77 cases (49%) of negative CRP, p= 0.007) and Hypertension (59 cases (50.4%) of positive CRP vs. 58 cases (49.6%) of negative CRP, p=0.03) were statistically significant. In addition, high CRP was seen in 10 thrombotic (91%) and 4 embolic (67%) of stroke expire patients (p= 0.034). The difference in CRP serum level in mortality cases was statistically significant (14 cases (82%) of positive CRP vs. 3 cases (18%) of negative CRP, p= 0.032).

    CONCLUSION

    The positive CRP serum level at the admission was accompanied by more severity of disability in stroke survivor. Checking serum level of CRP in admission is suggested for predicting disability and mortality rate during the first week of post-stroke hospitalization.

    Keywords: C-Reactive Protein, Stroke, Prognosis, Patient Outcome Assessment, Patient Admission, Iran}
  • پیام سعادت*، بهزاد حیدری، نعمت قدیری
    سابقه و هدف

    سطح پایین ویتامین D با اثرات بالینی مانند اختلالات گوارشی، اختلالات قلب و عروق، اختلال های خود ایمنی، بیماری های نوروپاتی، سرطان و سندرم متابولیک همراه می باشد. سندرم تونل کارپ CTS)) Syndrome Carpal Tunnel شایع ترین علت نوروپاتی فشاری می باشد که اخیرا کمبود ویتامین D را در بروز علایم یا شدت علایم بیماری مرتبط دانسته اند. لذا این مطالعه با هدف بررسی سطح سرمی ویتامین D در بیماران مبتلا به سندرم تونل کارپال صورت گرفت.

    مواد و روش ها

    این مطالعه موردی- شاهدی بر روی 100 نفر از بیماران مراجعه کننده به درمانگاه نورولوژی بیمارستان آیت الله روحانی که حداقل 3 ماه دارای علایم بالینی CTS بودند و 100 نفر به عنوان گروه شاهد از افرادی که برای بررسی سرعت هدایت عصبی به همان درمانگاه مراجعه کرده و در معاینه کلینیکی و الکتروفیزیولوژی، CTS نداشتند، انجام شد. شدت، عملکرد و درد بیماران بر مبنای پرسشنامه بوستون (BCTQ) اندازه گیری شد. سطح سرمی ویتامین D نیز اندازه گیری و در دو گروه مقایسه شد.

    یافته ها

    میانگین سنی بیماران 10/68±43/53 سال و افراد شاهد 7/12±45/48 سال بود. میانگین سطح سرمی ویتامین D در بیماران و گروه شاهد به ترتیبng/dL 11/39±19/18 و ng/dL 15/93±21/39 بود. در افراد شاهد 57 نفر از زنان دچار کمبود ویتامین D بودند (0/05>p). بین دو گروه اختلاف معنی داری از لحاظ شدت بیماری، وضعیت عملکرد، شدت درد، نقص الکتروفیزیولوژیک، دست درگیر، دست غالب و علامت همراه به تفکیک کمبود ویتامین D یافت نشد و همچنین همبستگی منفی در سطح ویتامین D با شدت، عملکرد و درد بیماران دیده شد.

    نتیجه گیری

    نتایج مطالعه نشان داد که بین سطح سرمی ویتامین D و جنسیت ارتباط وجود دارد. همچنین همبستگی منفی بین سطح سرمی ویتامین D با شدت بیماری و عملکرد بیماران و نقص الکتروفیزیولوژیک مشاهده شد.

    کلید واژگان: ویتامینD, سندرم تونل کارپال, نوروپاتی عصب مدین}
    P .Saadat*, B .Heidari, N. Ghadiri
    BACKGROUND AND OBJECTIVE

    Low levels of vitamin D are associated with clinical effects such as gastrointestinal disorders, cardiovascular disorders, autoimmune disorders, neuropathic diseases, cancer and metabolic syndrome. Carpal Tunnel Syndrome (CTS) is the most common cause of compression neuropathy, which has recently been linked to vitamin D deficiency in the onset or severity of symptoms. Therefore, this study was performed to evaluate the serum levels of vitamin D in patients with carpal tunnel syndrome.

    METHODS

    This case-control study was performed on 100 patients referred to the neurology clinic of Ayatollah Rouhani Hospital with clinical symptoms of CTS for at least 3 months and 100 patients as a control group who referred to the same clinic for nerve conduction velocity test and did not show symptoms of CTS in clinical examination and electrophysiology. Patientschr('39') function, disease severity and pain were measured based on the Boston Carpal Tunnel Questionnaire (BCTQ). Serum vitamin D levels were also measured and compared between the two groups.

    FINDINGS

    The mean age of patients was 43.53±10.68 years and controls were 45.48±7.12 years. The mean serum vitamin D levels in patients and controls were 19.18±11.39 ng/dL and 21.39±15.93 ng/dL, respectively. In controls, 57 women suffered from vitamin D deficiency (p<0.05). There was no significant difference between the two groups in terms of disease severity, function status, pain severity, electrophysiological defect, involved hand, dominant hand and symptoms associated with vitamin D deficiency and there was a negative correlation in vitamin D levels with disease severity, function and pain of patients.

    CONCLUSION

    The results showed that there was a relationship between serum vitamin D levels and gender. In addition, a negative correlation was observed between serum vitamin D levels and patientschr('39') disease severity and function and electrophysiological defects.

    Keywords: Vitamin D, Carpal Tunnel Syndrome, Median Nerve Neuropathy}
  • وحید طالبی، ضیا فلاح محمدی*، پیام سعادت، سید اسماعیل حسینی نژاد
    سابقه و هدف

    مولتیپل اسکلروزیس یک بیماری مزمن و ناتوان کننده سیستم عصبی است که میلین سیستم اعصاب مرکزی را تخریب می کند. هدف از پژوهش حاضر، بررسی قدرت و فعالیت عضلانی در دو نوع از بیماران مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس در مقایسه با افراد سالم بود.

    مواد و روش ها

    این تحقیق از نوع مطالعه مقطعی - تحلیلی است. جامعه آماری این پژوهش را زنان و مردان مبتلا به بیماری ام اس استان مازندران تشکیل دادند. 45 نفر در نوع Relapsing-remitting multiple sclerosis (RR) و 22 نفر در نوع Secondary progressive multiple sclerosis  (SP) و 38 نفر در گروه کنترل پس از تکمیل رضایت نامه وارد مطالعه شدند. اندازه گیری قدرت بیشینه عضلات چهارسر از طریق فرمول بزریسکی و بازکننده تنه از طریق دینامومتر انجام شد. همچنین فعالیت 4 عضله ساقی قدامی، عضله دوقلو داخلی، عضله نازک نیی بلند و عضله نعلی مورد بررسی قرار گرفت. کلیه یافته ها از طریق آزمون آنالیز واریانس یک طرفه و آزمون تعقیبی توکی برای مقایسه بین گروه ها تحلیل شدند.

    نتایج

    تفاوت معناداری بین گروه سالم و بیمار و بین دو نوع بیماری وجود دارد (P˂0.05). میانگین فعالیت عضلات، بیشینه فعالیت عضلات، هم انقباضی و قدرت عضلانی در نوع بیماری RR بیشتر از نوع SP می باشد.

    نتیجه گیری

    سیر پیشرفت بیماری نشان می دهد قدرت و فعالیت عضلانی در بیماری ام اس ابتدا افزایش و سپس کاهش می یابد. درنتیجه، دوره زمانی RR می تواند بهترین زمان برای حفظ وضعیت بدنی افراد درگیر با بیماری ام اس باشد و مراحل اولیه این اختلال ناتوان کننده می تواند در کاهش علایم آینده، تعیین کننده باشد.

    کلید واژگان: مالتیپل اسکلروزیس, عودکننده - فروکش کننده, پیش رونده ثانویه, استراتژی مچ پا}
    Vahid Talebi, Zia Fallah Mohammadi*, Payam Seadat, Sayed Esmaeil Hoseni Nejad
    Background

    Multiple sclerosis (MS) is a chronic and debilitating disorder that renders degeneration of myelin within Central Nervous System (CNS). This study aimed to investigate the strength and muscle activity in two models of patients with multiple sclerosis in comparison to healthy individuals.

    Materials and Methods

    In this cross-sectional study, a population of women and men with diseases of MS province of Mazandaran were chosen. After informed consent 45 individuals were included in Relapsing-remitting multiple sclerosis (RR) model, 22 in Secondary progressive multiple sclerosis (SP) model, and 38 as a control group. In order to measure the maximum power of quadriceps muscles Brzycki's formula was used, while dynamometer was employed for assessing trunk muscles. Furthermore, the activities of tibialis anterior, medial gastrocnemius, peroneus longus and soleus muscles were assessed. The data were analysed using one-way analysis of variance, and for comparing intergroup differences Tuckey post-hoc test was utilized. 

    Results

    There was a significant difference between healthy and MS groups (P<0.05). Moreover, the mean activity (P=0.001), maximum activity (P=0.001), co-contraction (P=0.004) and power of muscles (P=0.001) were higher in RR model than in SP model.

    Conclusion

    Disease progress pattern shows that both power and activity of muscles first increase and then decline. Thus, the RR period can be the best time for maintaining physical condition of MS patients and the initial phases of this debilitating disorder can be decisive in mitigating the future symptoms.

    Keywords: Multiple Sclerosis, Relapsing-remitting, Secondary progressive, Secondary Progression, Ankle Strategy}
  • معصومه دهستانی، بهرام میرزاییان*، پیام سعادت
    هدف
    درمان شناختی-رفتاری، یک روش درمانی مبتنی بر شواهد است که بر اصلاح فرآیندهای فکری ناکارآمد و تغییر رفتارهای ناسازگارانه تاکید دارد. هدف پژوهش حاضر بررسی اثر بخشی درمان شناختی-رفتاری گروهی بر راهبردهای مقابله با درد و خودکارآمدی درد در بیماران مبتلا به درد نوروپاتیک مزمن بود.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه نیمه آزمایشی که بر روی 30 نفر از بیماران نوروپاتیک مزمن مراجعه کننده به بیمارستان روحانی بابل در دو گروه 15 نفری آزمایش و کنترل انجام شد. درمان شناختی-رفتاری گروهی در 10 جلسه ی 120 دقیقه ای، هفته ای یک بار برای گروه آزمایش اجرا شد. شرکت کنندگان 45 روز بعد از اتمام جلسات مجددا مورد ارزیابی قرار گرفتند. هر دو گروه، پرسش نامه های استاندارد راهبردهای مقابله (روزنشتایل و کیف) و خودکارآمدی درد (نیکولاس) را در پیش‏آزمون، پس‏آزمون و پی گیری پاسخ دادند.
    یافته ها
    یافته ها نشان داد که تفاوت آماری معنی داری بین خرده مقیاس های راهبردهای مقابله در دو گروه آزمایش و کنترل در توجه برگردانی (001/0P<)، تفسیر مجدد از درد (001/0P<)، نادیده انگاشتن درد (02/0=P)، گفتگو با خود (04/0=P)، افزایش فعالیت (001/0P<) و نیز خودکارآمدی درد (004/0=P) وجود دارد. اما خرده مقیاس های راهبردهای مقابله با درد در فاجعه آفرینی (05/0P>) و امیدواری- دعا (05/0P>) در گروه آزمایش و کنترل اختلاف معنی داری را نشان نداد.
    نتیجه گیری
    مطالعه حاضر نشان داد که درمان شناختی-رفتاری گروهی می تواند به عنوان یک مداخله اثربخش بر کاهش راهبردهای مقابله با درد و خودکارآمدی در بیماران نوروپاتیک مزمن محسوب شود.
    کلید واژگان: درد مرمن, درمان شناختی-رفتاری, روان درمانی گروهی, راهبردهای مقابله با درد, خودکارآمدی}
    Masoumeh Dehestani, Bahram Mirzaian*, Payam Saadat
    Introduction
    Cognitive-behavioral therapy (CBT) is a treatment method based on evidence that emphasis on inefficient thoughts correction and maladaptive behavioral change. The objective was to investigate the effectiveness of CBT on perception and pain intensity in patients with chronic neuropathic pain.
    Materials and Methods
    This research of quasi-experimental was performed among 30 chronic neuropathic patients who referred to Rohani hospital of Babol (Iran) in two groups of 15 based on pretest- posttest design. The CBT was performed for the experimental group in 10 sessions, each week 1 session of 120 minutes. Participants were re-evaluated 45 days after the sessions, and pain coping strategies was evaluated according to   diverting attention, reinterpretation of pain, catastrophizing, ignore of pain, prayer-hope, self-statement, increasing pain behaviour subscales and pain self-efficacy was also evaluated. Relatively, coping strategies questionnaire (Rosenstiel and Keefe) and pain self-efficacy questionnaire (Nicholas) were used in pretest, posttest and follow up in both experimental and control groups.
    Results
    This study showed that there was a significant difference between the subscales of pain coping strategies in the experimental and control groups in diverting attention (P<0.001), reinterpretation of pain (P<0.001), ignore of pain (P=0.02), self-statement (P=0.04), increasing of pain behaviour (P<0.001) and self-efficacy (P=0.004), but there was not a significant difference between the subscales of pain coping strategies in catastrophizing (P>0.05) and prayer-hope (P>0.05).
    Conclusion
    The present study showed the CBT could be considered as an effective intervention on pain coping strategies and pain self-efficacy in patients with chronic neuropathic pain
    Keywords: Chronic Pain, Cognitive Behavioral Therapy, Pain Coping Strategies, Group Psychotherapy, Self Efficacy}
  • علیجان احمدی اهنگر، پیام سعادت، سید رضاحسینی، علی بیژنی، سیداحسان سمایی، مصطفی مصطفی زاده بورا، ماندانا کلانتر *
    اهداف
     دخالت عواملی چون میزان غلظت لیپیدها و لیپوپروتئین های سرمی به عنوان یکی از عوامل خطر بالقوه برای اختلالات شناختی گزارش شده است. این مطالعه با هدف تاثیر عوامل زمینه ای و سطح لیپیدهای سرمی بر اختلالات شناختی سالمندان انجام شد.
    مواد و روش ها
     این مطالعه مقطعی در بازه زمانی 6 ماه دوم سال 1395 روی 1519 سالمندان شهر امیرکلا به صورت سرشماری انجام شد. ابزار جمع آوری داده ها شامل فرم جمع آوری اطلاعات زمینه ای سالمندان و آزمون بررسی مختصر وضعیت شناختی بود. داده ها با استفاده از نسخه 23 نرم افزار SPSS و آمار توصیفی و آماره های تحلیلی کولموگروف اسمیرنوف، کای دو، آنالیز واریانس و آزمون های تعقیبی توکی تجزیه و تحلیل شد.
    یافته ها
     بنابر نتایج، 9/0 درصد (13 سالمند) دچار اختلال شناختی شدید بودند. نتایج حاصل از آزمون کای دو، رابطه معنی داری بین جنسیت و طبقه بندی اختلالات شناختی را نشان داد (P<0/05). همچنین تفاوت آماری معنی داری بین متغیرهای سن، جنسیت، فشار خون، کلسترول تام و لیپوپروتئین کم چگال با گروه های طبقه بندی شده اختلالات شناختی سالمندان برقرار شد (P≤0/05). 
    نتیجه گیری
     غربالگری های مربوط به اختلالات شناختی جزء توصیه های این مطالعه است، زیرا تشخیص و درمان زودرس این بیماری، به ویژه در گروه های پرخطر مانند زنان و سالمندان دچار هیپرتانسیون و اختلال پروفایل لیپیدهای سرم می تواند نقش مهمی در کنترل بهتر بیماری و کاهش بار مراقبتی این بیماران ایفا کند.
    کلید واژگان: پروفایل لیپیدی, اختلالات شناختی, سالمندان}
    Alijan Ahmadi Ahangar, Payam Saadat, Seyed Reza Hosseini, Ali Bijani, Seyed Ehsan Samaei, Mostafa Mostafazadeh Bora, Mandana Kalantar*
    Objectives
     The involvement of factors such as serum lipids and lipoproteins concentration has been reported as a potential risk factor for cognitive impairment. This study aimed to investigate the effect of underlying factors and serum lipid levels on cognitive impairment in the elderly.
    Methods & Materials
     This cross-sectional study was conducted on 1519 elderly in Amirkola City by the census method, from September 2016 to March 2017 (6 months). The data collection tools were a background information form of older adults and the mini-mental state exam. The obtained data were analyzed in SPSS version 23 using descriptive statistics and inferential statistics such as the Kolmogorov-Smirnov test, the Chi-squared test, analysis of variance (1-way ANOVA) and Tukey’s post hoc test.
    Results
     According to the results, 9% (13 elderly) of the study population had severe cognitive impairment. The results of the Chi-square test did not show a significant relationship between gender and cognitive impairment (P>0.05). The significant differences were found between age, blood pressure, total cholesterol, and low-density lipoproteins variables with the categorized groups of cognitive impairments of the elderly (P≤0.05). 
    Conclusion
     Screening for cognitive impairments is one of the recommendations of this study. Early diagnosis and treatment of this disease, especially in high-risk groups such as women and elderly with hypertension and disrupted serum lipid profile can play an important role in controlling the disease and reducing the care burden.
    Keywords: Lipid profile, Cognitive impairment, Elderly}
  • معصومه دهستانی، بهرام میرزاییان *، پیام سعادت
    سابقه و هدف
    تجربه درد از دو بعد حسی و عاطفی تشکیل می شود. بعد حسی درد، بیانگر شدت درد و سبک عاطفی آن بیانگر ادراک درد می باشد. از آنجائیکه درمان شناختی-رفتاری، یک روش درمانی مبتنی بر شواهد بوده و بر اصلاح فرآیندهای فکری ناکارآمد و تغییر رفتارهای ناسازگارانه تاکید دارد، لذا این مطالعه به منظور بررسی اثربخشی درمان شناختی-رفتاری گروهی بر ادراک و شدت درد در بیماران مبتلا به درد نوروپاتیک مزمن انجام شد.
    مواد و روش ها
    این مطالعه شبه کارآزمای بالینی بر روی 30 نفر از بیماران نوروپاتیک مزمن مراجعه کننده به بیمارستان روحانی شهر بابل در دو گروه 15نفری آزمایش و کنترل انجام شد. درمان شناختی-رفتاری گروهی در 10 جلسه 120 دقیقه ای، هفته ای یک بار برای گروه آزمایش اجرا شد. شرکت کنندگان قبل و 45روز پس از اتمام جلسات مجددا مورد ارزیابی قرار گرفتند و ادراک درد با مولفه های باور به استمرار درد در آینده، خود ملامتگری، ثبات درد در زمان حال، اسرار آمیزی درد و نیز شدت درد ارزیابی شدند. نمره قابل کسب از پرسشنامه باورها و ادراک درد 30 تا 30- و پرسشنامه شدت درد از صفر تا 6 می باشد.
    یافته ها
    نتایج نشان داد که تفاوت آماری معنی‏داری بین دو گروه آزمایش و کنترل در نمره ی کل ادراک درد (7/40±8/87- در مقابل 6/30±1/93) (0/001p=) و خرده مقیاس های باور به استمرار درد در آینده (1/76±4/13- در مقابل 3/30±0/93) (0/04p=)، باور به ثبات درد در آینده (3/50±2/13- در مقابل 3/16±0/8) (0/04p=)، اسرار آمیزی درد (3/67±2/73- در مقابل 3/95±1/33) (0/003p=) و نیز شدت درد (1/28±2/19 در مقابل 1/27±3/64) (0/003p=) نشان داد.
    نتیجه گیری
    مطالعه حاضر نشان داد که درمان شناختی-رفتاری گروهی می تواند به‏عنوان یک مداخله اثربخش بر کاهش ادراک و شدت درد در بیماران نوروپاتیک مزمن باشد.
    کلید واژگان: درمان شناختی-رفتاری گروهی, ادراک درد, شدت درد, نوروپاتیک مزمن}
    Masoumeh Dehestani, Bahram Mirzaian *, Payam Saadat
    BACKGROUND AND OBJECTIVE
    The experience of pain consists of two sensory and emotional dimensions. The sensory dimension of pain indicates pain severity and the emotional dimension indicates pain perception. Since cognitive–behavioral therapy is an evidence-based treatment and emphasizes on the correction of dysfunctional thought processes and changing the maladaptive behaviors, this study was designed to investigate the effectiveness of cognitive – behavioral group therapy on pain perception and pain severity among patients with chronic neuropathic pain.
    METHODS
    This quasi-randomized trial was performed among 30 patients with chronic neuropathy referring to Rouhani Hospital in Babol in two groups of case and control (15 patients in each group). Cognitive – behavioral group therapy was performed in ten 120-minute sessions, held once a week for the experimental group. Participants were examined before the experiment and 45 days after the sessions, and the perception of pain was evaluated by the components of belief in pain permanence, self-blame, belief in pain constancy, mysteriousness of pain, and pain severity. The attainable score in The Pain Beliefs and Perceptions Inventory was 30 to -30, and in The West Haven-Yale Multidimensional Pain Inventory was 0 to 6.
    FINDINGS
    The results showed that there was a statistically significant difference between the two groups in the total score of pain perception (-8.87±7.40 vs. 1.6±93.30) (p=0.001), and the subscales of belief in pain permanence (-4.13±1.76 vs. 0.93±3.30) (p=0.04), belief in pain constancy (0.80±3.16 vs. -2.13±3.50) (p=0.04), mysteriousness of pain (-2.73±3.67 vs. 1.33±3.95) (p=0.003), and pain severity (2.19±1.28 vs. 3.64±1.27) (p=0.003).
    CONCLUSION
    The present study showed that cognitive–behavioral group therapy could be an effective intervention for reducing the pain perception and pain severity in patients with chronic neuropathic pain.
    Keywords: Cognitive-Behavioral Group Therapy, Perception Of Pain, Pain Severity, Chronic Neuropathy}
  • امیرمرتضی سلیمانی جونیانی، پیام سعادت
    سابقه و هدف
    آنژئیت اولیه سیستم عصبی مرکزیPACNS =Primary Angiitis of the Central Nervous System یک واسکولیت التهابی با فراوانی و شیوع بسیار کم است. روشن نیست فرآیند التهابی این بیماری، محدود به عروق مغزی بدون تظاهرات سیستمیک می باشد. یک مورد آنژیت اولیه سیستم عصبی مرکزی با وجود تظاهرات محدود به عروق مغزی، گزار شمی گردد.
    گزارش مورد: خانم 50 ساله بیمار با سردرد، تهوع، استفراغ و علایم بینایی بدون اختلال حرکتی واضح مراجعه نمود. در آزمایشات آنمی نرموکروم نرموسیتر با تستهای عملکردی کلیه، کبد و تیروئید و سرولوژی بیماری های عفونی نرمال گزارش شد. تحت عکسبرداری مغز قرار گرفت که به دلیل وجود ضایعات متعدد در هر دو نیمکره مغزی و مخچه با تشخیص احتمالی واسکولیت مغزی تحت بیوپسی قرار گرفت که پس از اثبات هیستوپاتولوژیک بیماری، با درمان گلوکوکورتیکوئید و اندوکسان مرخص شد و در پیگیری پس از یکسال، علایم کاملا فروکش کرده بود.
    نتیجه گیری
    براساس نتایج این مورد گزارش شده در صورت مراجعه با یکسری علائم عمومی و سرشتی سیستم عصبی مرکزی آنژئیت اولیه نیز باید مد نظر قرار گیرد.
    کلید واژگان: آنژئیت اولیه سیستم اعصاب مرکزی, سیتوتوکسیک, گلوکوکورتیکوئیدها}
    AM Soleimani joniyani, P Saadat
    BACKGROUND AND OBJECTIVE
    Primary angiitis of the central nervous system (PACNS) is an inflammatory vasculitis with very low frequency and prevalence. It is not clear why the inflammatory process of this disease is limited to cerebrovascular disease without systemic manifestations. A case of primary angiitis of the central nervous system with cerebrovascular manifestations is reported here. 
    CASE REPORT: The patient is a 50-year-old woman with headache, nausea, vomiting, and visual symptoms without clear motor impairment. Normocytic normochromic anemias tests and function tests of kidney, liver and thyroid and serology of infectious diseases were reported to be normal. The patient underwent brain imaging, and due to multiple lesions in both cerebral hemispheres and cerebellum, she underwent biopsy with a probable diagnosis of cerebral vasculitis. After histopathologic confirmation, the patient was discharged with glucocorticoid and cyclophosphamide therapy, and the symptoms subsided after one year follow-up.
    CONCLUSION
    Based on the results of this case report, some general and common symptoms of the primary angiitis of the central nervous system should also be considered.
    Keywords: Primary Angiitis of the Central Nervous System (Pacns), Cytotoxic, Glucocorticoids}
  • علیجان احمدی آهنگر، پیام سعادت، سید رضا حسینی، محمد تقی پور، محیا افتاری، علی بیژنی
    سابقه و هدف
    اختلالات شناختی از بیماری های شایع دوران سالمندی است که بار اقتصادی و اجتماعی زیادی را به جامعه تحمیل می کند. با توجه به فقدان اطلاعات کافی در منطقه، هدف از انجام این مطالعه بررسی ارتباط بین فعالیت فیزیکی و برخی از ویژگی های دموگرافیک با اختلالات شناختی در سالمندان شهر امیرکلا می باشد.
    مواد و روش ها
    این مطالعه مقطعی بخشی از طرح کوهورت سالمندان شهر امیرکلا 1(AHAP) بوده که بر روی 1390 سالمند 60 سال و بالاتر در سال 91-1390 انجام شده است. جهت اندازه گیری وضعیت شناختی از تست MMSE (Mini Mental Estate Examination) و برای اندازه گیری فعالیت فیزیکی از پرسش نامه استاندارد PASE (The Physical Activity Scale for Elderly) استفاده شد. داده ها وارد spss19 گردید و توسط آزمون های chi-square ، t-test، ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون لجستیک آنالیز شد.
    یافته ها
    از 1390 سالمند مورد مطالعه، 763 نفر (9/ 54٪) مرد و 627 نفر (1/45 ٪) زن بودند . در این بررسی ، 421 نفر (3/30٪ ) دارای وضعیت شناختی غیرطبیعی و 1085نفر (1//78 ٪) دارای فعالیت فیزیکی کم بودند. میانگین فعالیت فیزیکی در افراد با MMSE نرمال بیش تر بود (000/0=P) و همبستگی مثبت و معنی داری بین آنها مشاهده گردید( 000/0=P ، 117/0=r ). در این مطالعه فعالیت فیزیکی از متغیرهای تاثیرگذار بر وضعیت شناختی به ویژه در زنان بود.
    استنتاج: نتایج این مطالعه نشان دهنده فراوانی کمتر اختلالات شناختی در افراد با فعالیت های فیزیکی بیش تر بود و این ارتباط در زن ها بارزتر بود.
    کلید واژگان: اختلالات شناختی, فعالیت فیزیکی, سالمندان, افسردگی, معاینه مختصر وضعیت شناختی (MMSE), مقیاس فعالیت فیزیکی در سالمندان (PASE)}
    Alijan Ahmadi Ahangar, Payam Saadat, Seyed Reza Hosseini, Mohmmad Tghipour, Mahya Eftari, Ali Bijani
    Background and
    Purpose
    Cognitive impairment is one of the common chronic diseases among elderly people which has huge social and economic burdens on the society but few studies have been conducted in this topic in north of Iran. The aim of this study was to assess the association between physical activity and some demographic features with cognitive impairments in elderly people in Amirkola, Iran.
    Materials And Methods
    This cross-sectional study was a part of the ‘Amirkola Health and Ageing Project’ (AHAP) that was carried out in 1390 elderly in 2011-2012. To measure cognitive status, the Mini Mental Estate Examination (MMSE) was used. The Physical Activity Scale for the Elderly (PASE) was also administered to assess physical activity levels. Data was analyzed in SPSS V19 using t-test, Chi-square, Pearson correlation, and logistic regression.
    Results
    A total of 1390 elderly was studied including 763 (54.9%) males and 627 (45.1%) females. In this study, 421 elderly (30.3%) had abnormal MMSE and 1085 cases (78.1%) had low physical activity score. The mean of PASE was higher in people with normal MMSE (P=0.000) and a significant positive correlation was observed between physical activity and MMSE (r= 0.117, P= 0.000). Physical activity was found to be an effective variable on cognitive impairments.
    Conclusion
    This study showed low frequency of cognitive impairments in elderly with higher levels of physical activity. This correlation was more considerable in females.
    Keywords: cognitive impairment, physical activity, elderly, depression, Mini Mental Estate Examination, Physical Activity Scale for the Elderly}
  • مصطفی علی پور، سید رضا حسینی *، پیام سعادت، علی بیژنی
    سابقه و هدف
    درد مزمن عضلانی-اسکلتی دردی است که بیش از 3 ماه طول بکشد و معمولا به سختی به درمان پاسخ می دهد. هدف از این مطالعه بررسی ارتباط درد مزمن عضلانی-اسکلتی و کمبود ویتامین D در سالمندان شهر امیرکلا می باشد.
    مواد و روش ها
    این مطالعه مقطعی قسمتی از طرح بررسی وضعیت سلامت سالمندان شهر امیرکلا می باشد که بر روی 1616 فرد 60 سال و مسن تر انجام شده است، 857 نفر از افرادی که فاقد آرتریت روماتوئید، سرطان، دپرسیون، دیابت و استئوآرتریت بودند، وارد مطالعه شدند. اطلاعات دموگرافیک توسط پرسشنامه درد مزمن عضلانی-اسکلتی و محل آناتومیک آن با پرسش از سالمندان مشخص گردید و در دو گروه با و بدون درد مزمن، سطح سرمی ویتامینD به روش ELISA اندازه گیری شد. سطح کمتر از 20، 99/29-20 و مساوی و بیشتر از 30 نانوگرم در میلی لیتر به ترتیب کمبود، ناکافی و میزان کافی ویتامینD در نظر گرفته شد.
    یافته ها
    از 857 نفر، 599 نفر (69/9%) مرد و 258 نفر (30/1%) زن بودند. 666 (77/7%) نفر از درد مزمن شکایت داشتند. شایع ترین مکان های درد مزمن به ترتیب زانوها (54%)، پشت (40%)، پاها (35/7%) و شانه ها (27/5%) بود. 41/9% سالمندان کمبود ویتامین D داشتند. سطح ویتامین D در دو گروه با و بدون درد مزمن تفاوت معنی داری نداشت. فراوانی درد مزمن در دو گروه با و بدون کمبود ویتامین D تفاوتی نداشت. فراوانی درد مزمن تفاوتی بر حسب سطح ویتامین D نداشت. در مدل رگرسیون لجستیک جنسیت (p=0/001، OR=2/73،CI95% 1/78-4/21) شاخص توده بدنی و فعالیت فیزیکی (p=0/001، OR=0/42،CI95% 0/28-0/62) تاثیر معنی داری بر درد مزمن داشتند.
    نتیجه گیری
    نتایج این مطالعه نشان داد که بین سطح ویتامین D و درد مزمن عضلانی در سالمندان شهر امیرکلا ارتباط معنی داری وجود ندارد
    کلید واژگان: درد مزمن, ویتامین D, سالمندان, شاخص توده بدنی, فعالیت فیزیکی}
    M. Alipour, Sr Hosseini *, P. Saadat, A. Bijani
    Background And Objective
    Chronic musculoskeletal pain may persist for more than three months and is often resistant to treatment. The aim of this study was to examine the relationship between chronic musculoskeletal pain and vitamin D deficiency in the elderly population of Amirkola، Iran.
    Methods
    This cross-sectional study was part of a health survey on the elderly population of Amirkola (AHAP=Amirkola Health and Ageing Project)، including 1616 senior citizens، aged ≥ 60 years. Overall، 857 individuals without rheumatoid arthritis، cancer، depression، diabetes or osteoarthritis were enrolled in this study. Demographic data were collected and a questionnaire on chronic musculoskeletal pain was applied. The anatomical site of pain was determined by inquiring the elderly. The serum level of vitamin D was measured in two groups with and without chronic pain، using the ELISA method. Vitamin D deficiency، insufficiency and sufficiency were defined as serum vitamin D levels of < 20، 20-29. 99 and ≥30 ng/ml، respectively.
    Findings
    Among 857 participants، 599 (69. 9%) and 258 (30. 1%) cases were male and female، respectively. Moreover، 666 participants (77. 7%) complained of chronic pain. The most common sites of pain were the knees (54%)، back (40%)، feet (35. 7%) and shoulders (27. 5%)، respectively. Also، 41. 9% of the elderly had vitamin D deficiency. However، vitamin D level was not significantly different between the two groups (with and without chronic pain)، and frequency of chronic pain did not significantly vary between these groups. Based on the logistic regression model، gender (OR=2. 73، 95%CI=1. 78-4. 21، p=0. 001)، body mass index and physical activity (OR=0. 42، 95% CI=0. 28-0. 62، p=0. 001) had significant impacts on chronic pain.
    Conclusion
    The results showed no significant relationship between vitamin D level and chronic musculoskeletal pain in the elderly population of Amirkola، Iran.
    Keywords: Body mass index, Chronic pain, Elderly, Physical activity, Vitamin D}
  • علیجان احمدی آهنگر، پیام سعادت، رضا سهراب نژاد، ثریا خفری، امین ضرغامی، مرجان خواجه زاده
    سابقه و هدف
    حالت کوما حداقل 3% مراجعات بیماران به بخش اورژانس بیمارستان ها را تشکیل میدهد. اطلاع از علل شایع حالت کوما در هر منطقه میتواند در پیشگیری و درمان آنها موثر باشد. لذا این مطالعه به منظور بررسی علل کاهش هوشیاری و حالت کوما در بیماران مراجعه کننده به بیمارستان آیت الله روحانی بابل انجام شد.
    مواد و روش ها
    این مطالعه مقطعی بر روی 108 نفر از بیماران با علائم کاهش سطح هوشیاری، مراجعه کننده به اورژانس بیمارستان دانشگاهی آیت الله روحانی شهرستان بابل، در سال 1391-1390 انجام شد. مشخصات دموگرافیک، تشخیص اولیه و درجه کوما ثبت شد و سپس علائم بالینی و علل کاهش هوشیاری مورد بررسی قرار گرفت.
    یافته ها
    از 108 بیمار مورد مطالعه، 54 نفر(50%) زن و همین تعداد مرد بودند. میانگین سنی افراد مورد مطالعه 52/18±81/66 با میانه 72 سال بوده است. شایع ترین علایم بالینی، همی پارزی با 12 مورد (1/11%) و بی اختیاری ادراری 11 مورد (2/10%) بودند. از نظر سابقه بیماری همراه، به ترتیب پرفشاری خون 42 مورد (9/38%)، سکته مغزی 38 مورد (2/35%) و دیابت 37 مورد (3/34%) داشتند. تشخیص نهایی، بیماری های عفونی 23 مورد (3/21%) بیشترین اتیولوژی و بیماری های عروقی مغزی 18 مورد (6/16%) و علل متابولیک 16 مورد (8/14%)، حملات تشنج 12 مورد (1/11%) و مسمومیت ها 10مورد (3/9%) از دیگر علل شایع بودند.
    نتیجه گیری
    نتایج مطالعه نشان داد که شایع ترین علل کاهش هوشیاری، علل عفونی و بیماری های عروقی مغزی و علل متابولیک بوده اند ولی سابقه بیماری های سیستمیک مانند هیپرتانسیون و بیماری های نورولوژیک قبلی بخصوص سکته مغزی در تعداد زیادی از بیماران نیز وجود داشته است.
    کلید واژگان: کاهش هوشیاری, کوما, سکته مغزی, یبماریهای عفونی, هیپرتانسیون, مسمومیت ها}
    A. Ahmadi Ahangar, P. Saadat, R. Sohrabnejad, S. Khafri, A. Zarghami, M. Khajehzadeh
    Background And Objective
    Coma state constitutes at least 3% of patients referring to hospital emergency unit. Knowing the common causes of coma in each region can be effective in preventing and treating these cases. The aim of this study was to assess the causes of loss of consciousness and coma state in patients referred to Ayatollah Rouhani hospital in Babol (2011-2012).
    Methods
    This cross-sectional study was conducted on 108 patients with complaint of loss of consciousness presenting to the hospital emergency department of Ayatollah Rouhani hospital in Babol, Iran (2011-2012). Demographic characteristics, primary diagnosis and degree of coma were recorded and then clinical signs and causes of loss of consciousness were surveyed.
    Findings
    Of 108 studied patients, 54 patients (50 %) were women and 54(50 %) were men. The mean age of the study population was 66.81±18.52 with a median of 72 years. Most common clinical signs were hemiparesis in 12(11.1%) and urinary incontinence in 11 cases (10.2%). Regarding the history of comorbid disease, there was hypertension in 42 patients (38.9%), stroke in 38(35.2 %) and diabetes in 37(34.3 %), respectively. In final diagnosis infectious diseases in 23 cases (21.3%) was the most etiology, cerebrovascular disease in 18(16.6%), metabolic causes in 16(14.8%), seizure disorder in 12(11.1%) and intoxication in 10(9.3%) were the other common causes.
    Conclusion
    The results of this study showed that infectious diseases and cerebrovascular disease and metabolic disorders were most common causes of loss of consciousness but history of systemic disorders such as hypertension and previous neurological disease especially ischemic stroke were seen in many cases.
    Keywords: Loss of consciousness, Coma, Cerebrovascular disease stroke, Infection, Hypertension, Intoxications}
سامانه نویسندگان
  • پیام سعادت
    سعادت، پیام
    متخصص مغز و اعصاب
اطلاعات نویسنده(گان) توسط ایشان ثبت و تکمیل شده‌است. برای مشاهده مشخصات و فهرست همه مطالب، صفحه رزومه ایشان را ببینید.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال