به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

فهرست مطالب مهران کریمی

  • سجاد دمیری*، معصومه مهری تلیابی، علی موسوی آذر، مهران کریمی

    صفحات انفجاری انعطاف پذیر، یک ماده منفجره پلیمری(PBX) حاوی بایندر پلی یورتانی پلی بوتادین با هیدروکسیل انتهایی (HTPB)، عامل پخت ایزوفورون دی ایزوسیانات (IPDI)، ماده منفجره سیکلوتری متیلن تری نیترامین (RDX)، نرم کننده دی اکتیل آدیپات (DOA) و عامل پیوندی دی اتیلول دی متیل هیدانتوئین (DHE) است. در این تحقیق، تاثیر افزودنی گستراننده زنجیر پلی اتیلن گلایکول PEG-600 در مقایسه با عامل پیوندی DHE، بر ویژگی های استحکام کششی و سختی شور A این محصول بررسی شده است. در این راستا، فرمولاسیون های مختلف حاوی افزودنی های PEG-600 یا DHE تهیه شد و شرایط مختلف تولید ازجمله مقادیر مختلف افزودنی ها و نسبت مولی گروه ایزوسیانات به هیدروکسیل بهینه شد و کیفیت نمونه از منظر انواع ویژگی های مکانیکی و ایمنی ارزیابی گردید. همچنین تکمیل واکنش پلی یورتانی و حضور مازاد IPDI با استفاده از روش طیف سنجی فروسرخ-بازتابندگی کل تضعیف شده (ATR-IR) رصد شد. نتایج نهایی در شرایط بهینه نشان داد که با استفاده از DHE یا PEG-600 در فرمولاسیون PBX، استحکام نهایی و استحکام تسلیم ماده در حضور دو افزودنی نزدیک به یکدیگر و حداقل دو برابر PBX بدون افزودنی های مذکور است و سختی شور A نیز به ترتیب از 39 تا 31 و 32 کاهش می یابد. با این اقدام، ماده بدون افزودنی با رفتار پلاستیکی بیشتر، از رفتار الاستومر انعطاف پذیر به نیمه چکش خوار نزدیک می شود. از نتایج این تحقیق می توان برای جایگزینی ماده گران قیمت DHE با پلیمر تولید داخل و ارزان PEG-600 در فرمولاسیون ترکیب انفجاری صفحات انعطاف پذیر استفاده نمود.

    کلید واژگان: عامل پیوندی, گستراننده زنجیر, پلی یورتان, صفحات انعطاف پذیر, PEG-600, DHE, استحکام کششی}
    S. Damiri*, M. Mehri Teliabi, A. Mousavoazar, M. Karimi

    Flexible sheet explosive is a plastic bonded explosive (PBX) based on hydroxyl-terminated polybutadiene (HTPB), isophorone diisocyanate (IPDI) curing agent, cyclotrimethylenetrinitramine explosive (RDX), dioctyl adipate plasticizer (DOA) and diethylol dimethylhydantoin (DHE) bonding agent. In this research, the effect of polyethylene glycol-600 (PEG-600) chain extender additive compared to DHE bonding agent on some mechanical properties of product such as tensile strength and shore A hardness has been investigated. For this purpose, different formulations containing PEG-600 or DHE additives were prepared and various production conditions including different amounts of additives and the molar ratio of isocyanate to hydroxyl group were optimized and quality of samples were evaluated from the perspective of various mechanical and safety characteristics. Also, the completion of the polyurethane reaction and the presence of excess IPDI were monitored using the attenuated total reflectance infrared spectroscopy (ATR-IR) method. The final results in optimal conditions showed that by using of DHE or PEG-600 in the PBX formulation, the ultimate tensile strength and the yield strength of the material in the presence of two additives are close to each other and at least twice that of PBX without additive. Also, the shore A hardness is also decreases from 39 to 31 and 32, respectively. The additive-free material is a flexible elastomer with more plastic behavior, and by using chain extender or bonding agent, its stress-strain behavior approaches to semi-ductile mode. The results of this research can be used to replace the expensive substance of DHE with cheap, domestically produced PEG-600 polymer in the formulation of flexible sheet explosives.

    Keywords: Bonding Agent, Chain Extender, Polyurethane, Flexible Explosive, PEG-600, DHE, Tensile Strength}
  • مهران کریمی، سعید سیف زاده*، علیرضا پازکی، حمیدرضا ذاکرین، اسماعیل حدیدی ماسوله
    اهداف

    ارزیابی تاثیر کودهای زیستی و سطوح نیتروژن بر صفات زراعی و شاخص های کارایی نیتروژن در ذرت علوفه ای.

    مواد و روش ها: 

    آزمایش طی سال های 1395 و 1396 در مزرعه تحقیقات علوم دامی استان البرز به صورت اسپلیت پلات و در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار اجرا شد. عوامل آزمایش شامل کود نیتروژن در چهار سطح (0، 50، 100، 200 کیلوگرم در هکتار) به عنوان عامل اصلی و کود زیستی در هشت سطح (عدم تلقیح، ازتوباکتر، میکوریزا، آزوسپریلیوم، ازتوباکتر + میکوریزا، ازتوباکتر + آزوسپیریلوم، میکوریزا + آزوسپریلیوم، میکوریزا + ازتوباکتر + آزوسپریلیوم) به عنوان عامل فرعی در نظر گرفته شدند.

    نتایج

    نتایج تجزیه واریانس نشان داد که اثر متقابل کودهای ازته بر عملکرد علوفه معنی دار بود. افزایش مصرف نیتروژن تا 200 کیلوگرم در هکتار باعث افزایش عملکرد علوفه تر شد. استفاده از کودهای زیستی، به تنهایی یا به صورت ترکیبی در تمام کاربردهای کود ازته، باعث افزایش عملکرد علوفه شد؛ اما اثر ترکیبی کودهای زیستی بیشترین تاثیر را داشت. بااین حال، افزایش عملکرد در سطوح پایین تر کود نیتروژن، به ویژه در تیمار شاهد (بدون استفاده ازت). بیشترین کارایی زراعی نیتروژن در تیمار 50 کیلوگرم در هکتار مشاهده شد و در این شرایط، تفاوت بین تیمارهای کودهای زیستی آشکارتر بود، به طوری که استفاده ترکیبی از کودهای زیستی بیشترین کارایی زراعی نیتروژن را داشت.

    نتیجه گیری: 

    استفاده ترکیبی از کودهای زیستی با کود نیتروژن کمتر (100 کیلوگرم در هکتار) می تواند ضمن دستیابی به عملکرد قابل قبول دانه و علوفه، کارایی مصرف نیتروژن را در تولید ذرت بهبود بخشد.

    کلید واژگان: کود زیستی, نیتروژن, ذرت علوفه ای, عملکرد علوفه, کارایی جذب نیتروژن}
    Mehran Karimi, Saeed Sayfzadeh *, Alireza Pazoki, Hamidreza Zakerin, Ismail Hadidi Masouleh
    Objectives

    To evaluate the effect of biofertilizers and nitrogen levels on agronomic traits and nitrogen efficiency indices of corn

    Materials and Methods

    This experiment was performed during 2016 and 2017 in the Animal Science Research Farm of Alborz Province as a split plot and in the form of a randomized complete block design with three replications. Experimental factors include nitrogen fertilizer at four levels (0, 50, 100, 200 kg.ha-1) as the main plots and biofertilizer at eight levels (no inoculation, Aztobacter, Mycorrhiza, Azospirillum, Aztobacter + Mycorrhiza, Aztobacter + Azospirillum, Mycorrhiza + Azospirillum, Mycorrhiza + Azotobacter + Azospirillum) as sub-plots were considered.

    Results

    The results of analysis of variance showed that the interaction effect of nitrogen fertilizers on forage yield was significant. The results showed that increasing nitrogen application to 200 kg.ha-1 increased forage yield. The use of biofertilizers, either alone or in combination in all nitrogen fertilizer applications, increased forage yield. But the combined effect of biofertilizers had the greatest effect. However, the increase in yield was higher at lower levels of nitrogen fertilizer, especially in the control treatment (no nitrogen application). The highest nitrogen agronomical efficiency was observed in the treatment of 50 kg.ha-1 and in this case, the difference between the biofertilizer treatments was more obvious, so that the combined use of biofertilizers had the highest nitrogen agronomical efficiency.

    Conclusion

    Combined application of biofertilizers with less nitrogen fertilizer (100 kg.ha-1) can improve the nitrogen use efficiency in corn production while achieving acceptable grain and forage yield.

    Keywords: Biofertilizer, Nitrogen, Forage Corn, Forage Yield, Nitrogen Uptake Efficiency}
  • کشتار در سکوت تاریخ / گفت و گو با سینا واحد نویسنده کتاب «قیام گوهرشاد»
    مهران کریمی
  • زهرا نافعی، مهران کریمی، زهرا نجفی*
    مقدمه

    مقاومت میکروبی ناشی از مصرف بیش از حد آنتی بیوتیک ها می تواند سلامت عمومی جامعه را به خطر بیاندازد. عوامل گوناگونی در مصرف بیش از حد آنتی بیوتیک ها توسط مادران برای کودکانشان نقش دارند. هدف این مطالعه بررسی نگرش و رفتار مادران در مورد مصرف آنتی بیوتیک کودکان کمتر از 5 سال در شهر یزد بود.

    روش بررسی

    در این مطالعه توصیفی مقطعی، 302 مادر دارای کودک زیر 5 سال در سال های 98-99 وارد مطالعه شدند و پرسش نامه نگرش و عملکرد مادران در مورد مصرف آنتی بیوتیک تکمیل شد. سپس اطلاعات به دست آمده وارد نرم افزار آماری SPSS version 16 گردید و از نظر آماری 0/05P< معنی دار در نظر گرفته شد.

    نتایج

    سطح نگرش مادران در60 نفر (20 %) ضعیف، 180 نفر(59/5 %) متوسط و 62 نفر(20/5 %) خوب بود. سطح عملکرد در 55 نفر(18/2 %) ضعیف،210 نفر(69/5 %) متوسط و 37 نفر (12/3 %) خوب بود. مادران با میزان تحصیلات بالاتر به طور معنی داری از سطح نگرش (0/000P=) و عملکرد (0/007P=) بالاتری برخوردار بودند. با افزایش تعداد فرزندان ، سطح نگرش (0/03P=) و عملکرد (0/02P=) مادران به طور معناداری کمتر بود.

    نتیجه گیری

    بر اساس نتایج این مطالعه، اکثر مادران در استفاده از آنتی بیوتیک ها از نگرش و عملکرد متوسطی برخوردارند. هم چنین تعداد قابل توجهی مصرف آنتی بیوتیک بدون تجویز پزشک را ذکر نمودند. بنابراین، برای کاهش مصرف نادرست آنتی بیوتیک ها، توجه به برنامه های آموزشی با برنامه ریزی مناسب توسط رسانه های عمومی توصیه می شود. آموزش پزشکان و نظارت بر عملکرد ایشان، نظارت دقیق بر فروش آنتی بیوتیک ها در داروخانه ها برای کاهش مصرف آن ها بدون تجویز پزشک منطقی است.

    کلید واژگان: نگرش, عملکرد, آنتی بیوتیک, کودکان}
    Zahra Nafei, Mehran Karimi, Zahra Najafi*
    Introduction

    Microbial resistance due to antibiotics overuse can endanger the general health of society. Various factors play a role in mothers' overuse of antibiotics for their children. This study aimed to investigate mothers' attitude and behavior about the use of antibiotics in children under five years old in Yazd City.

    Methods

    In this cross-sectional descriptive study, 302 mothers with children under five years old were included in 2019-2020; a questionnaire of mothers' attitudes and practices regarding antibiotic use was completed. Then, the obtained data were analyzed by SPSS software version 16 and P-value less than 0.05 was considered statistically significant.

    Results

    The mothers' attitude level was poor, moderate, and good in 60 (20%), 180 (59.5%), and 62 patients (20.5%), respectively. Furthermore, mothers' practice level was poor in 55 (18.2%), moderate in 210 (69.5%) and good in 37 (12.3%). The level of attitude (P = 0.000) and practice (P = 0.007) in mothers with a higher level of education was significantly higher. With increasing the number of children, mothers' attitude (P = 0.03) and practice (P = 0.02) were significantly lower.

    Conclusion

    The study results showed that most mothers have a moderate level of attitude and practice in using antibiotics in their children. A significant number of them also mentioned antibiotic use without a prescription. Therefore, to reduce the improper use of antibiotics, it is recommended to pay attention to educational programs with proper planning by the public media. It makes sense to train physicians, monitor their performance and closely monitor the sale of antibiotics in pharmacies to reduce their use without a doctor's prescription.

    Keywords: Attitude, Practice, Antibiotics, Children}
  • جنگ روایت ها / چیستی، چرایی و چگونگی «جهاد تبیین» بر اساس بیانات امام خامنه ای(مدظله العالی)
    مهران کریمی
  • هر کس با دشمن نیست با ماست / گفت و گوی تفصیلی با حجت الاسلام والمسلمین محمد جواد نظافت درباره تبیین بیانیه گام دوم انقلاب؛ بخش دوم
    مهران کریمی
  • باید چتر انقلاب را گسترده کنیم / گفت وگوی تفصیلی با حجت الاسلام و المسلمین نظافت پیرامون تبیین بیانیه گام دوم انقلاب؛ بخش اول
    مهران کریمی
  • پیشرفت علمی مدیریت جهادی جهش تمدنی / بررسی «گام دوم انقلاب» در گفتگو با دکتر محمدرضا مخبر دزفولی
    مهران کریمی
  • سعید آهار*، فرهاد قدیری، عباس بهرام، مهران کریمی

    تصویرسازی حرکتی، زمینه ویژه ای برای تکرار حرکات فراهم می کند. این قابلیت در کودکان با رشد بهنجار در تحقیقات متعددی بررسی شده است؛ اما در زمینه تصویرسازی حرکتی کودکان با اختلال طیف اتیسم، اطلاعات کمی وجود دارد.، لذا هدف تحقیق حاضر بررسی این مولفه در کودکان مبتلا به اختلال طیف اتیسم 8 تا 12 سال با عملکرد بالا در مقایسه با همتایان دارای رشد بهنجار بود. بدین منظور 40 کودک با اختلال طیف اتیسم و 40 کودک با رشد بهنجار که از نظر سن، سطح هوش با یکدیگر منطبق بودند، به صورت هدفمند و دردسترس انتخاب شدند. جهت بررسی تصویرسازی حرکتی، از پارادایم چرخش دست در قالب نرم افزار سه بعدی استفاده شد. به منظور تحلیل داده ها از دو آزمون تحلیل واریانس مرکب و آزمون یومان ویتنی استفاده گردید. یافته های تحقیق حاضر تایید کرد کودکان گروه اتیسم همانند گروه با رشد بهنجار قادر به استفاده از این قابلیت بودند ؛ هرچند این بهره برداری با دقت کمتر و صرف زمان بیشتری نسبت به همتایان عادی صورت پذیرفت . به گونه ای که در متغیر زمان واکنش و تعداد خطای مربوط به محرک های ارایه شده، گروه اتیسم عملکرد ضعیف تری نسبت به همتایان با رشد بهنجار خود داشتند. نتایج پیشنهاد می نماید هر چند بروز اختلال می تواند بر عملکرد شناختی زیربنای رفتارهای حرکتی در این کودکان تاثیر داشته باشد، اما ظرفیت های مورد نیاز به منظور یادگیری و رشد مهارت های حرکتی در این کودکان به نحو مطلوب وجود داشته و در راستای اهداف توانبخشی و ارتقاء عملکرد آن ها، قابل استفاده می باشد.

    کلید واژگان: تصویرسازی حرکتی, ادراک, عمل, رشد, زیربنای شناختی}
    Saeid Ahar *, Farhad Ghadiri, Abbas Bahram, Mehran Karimi

    Motor Imagery provides a special context for representation of movements. This feature has been investigated in typical developing children in several studies, but there is little information in the field of motor imagery in children with autism. Therefore, the aim of the present study was to investigate this component in children with autism spectrum disorder aged 8 to 12 years compared to typical developing peers. 40 ASD children and 40 TD children who were age and IQ matched, purposefully and available selected and participated in the research voluntarily. To investigate motor imagery, the hand rotation paradigm in 3D software was used. The task involves two blocks of 12 hand-pattern which rotates randomly three times at six angles. The reaction time and error numbers were recorded as the performance scores of each subject. In order to analyze the data, two analysis of variance tests were used to evaluate and compare the reaction times and the U-man Whitney test used for the number of errors separately for back and palm view of hand. The findings confirmed that children with autism are able to use this feature same TD, although this operation is less accurate and longer. So that in the reaction time and the number of error variables, the ASD group performed worse than TD peers. Although the disorder may effect on cognitive function underlying motor behaviors in these children, nevertheless the capacity required to learn and develop motor skills in these children is developed, usable, and exploitable.

    Keywords: Motor imagery, Perception, action, Development, cognitive infrastructure}
  • ابتکار عمل درخشان / تحلیل منطق عقلانی تصمیم امام خمینی (س) در پذیرش قطعنامه 598 از منظر رهبر انقلاب
    مهران کریمی
  • سعید آهار، فرهاد قدیری*، عباس بهرام، مهران کریمی
    مقدمه

    بین فرایند رشد حرکتی و شناختی در طول عمر، تعامل قابل توجهی وجود دارد؛ بررسی فرایندهای شناختی و زیربنای رفتارهای قابل مشاهده و نحوه رشد آن ها از اهمیت بالایی برخوردار است. تحقیق حاضر با هدف تعیین روند رشدی تصویرسازی حرکتی در کودکان مبتلا به اختلال طیف اتیسم با عملکرد بالا 8 تا 12 ساله انجام شد.

    روش بررسی

    مطالعه حاضر از نوع نیمه تجربی در یک طرح مقطعی بود. 40 کودک 8 تا 10 و 40 کودک 10 تا 12 ساله (در هر رده سنی 20 آزمودنی با اختلال طیف اتیسم (ASD) و 20 همتای با رشد عادی (TD) که از لحاظ سن و بهره هوشی منطبق بودند، به صورت هدفمند و دردسترس انتخاب و داوطلبانه در تحقیق شرکت کردند. به منظور بررسی تصویرسازی حرکتی، از پارادایم چرخش دست در قالب یک نرم افزار سه بعدی استفاده گردید. پس از محاسبه زمان واکنش و تعداد خطاهای مربوط به محرک های جهت میانی و جانبی، از آزمون تحلیل واریانس با اندازه تکراری جهت تحلیل داده های مربوط به زمان واکنش و از آزمون یومان ویتنی برای تحلیل داده خطاها استفاده شد. تمام آزمون های آماری از طریق ترم افزار version 21 SPSS انجام شد.

    نتایج

    یافته ها نشان داد که گروه TD با افزایش سن، زمان واکنش (0/001=P) و تعداد خطای خود (0/001=P) را به طور معنی داری کاهش دادند که در گروه ASD این کاهش دیده نشد.

    نتیجه گیری

     به نظر می رسد فرایندهای شناختی و مهم درگیر در یادگیری و کنترل مهارت های حرکتی با افزایش سن و به طور معمول در کودکان با اختلال طیف اتیسم ارتقاء نخواهند یافت و به ارایه مداخلات تخصصی و برنامه های دقیق تر نیاز می باشد.

    کلید واژگان: ادراک, اختلال طیف اتیسم, رشد, عملکرد روانی حرکتی, گروه های سنی}
    Saeid Ahar, Farhad Ghadiri*, Abbas Bahram, Mehran Karimi
    Introduction

    There are significant interactions between motor and cognitive development through life span. Investigation of cognitive processes and behavioral infrastructure is very valuable, so the present study aimed to determine the developmental changes of motor imagery in typical and high functioning autism spectrum disorder children aged 8 to 12 years.

    Methods

    The present study was a semi- quasi one that done in a cross - sectional design. 40 children aged 8 to 10 and 40 children aged 10 to 12 years (in each age group 20 autism spectrum disorder (ASD) and 20 typical development (TD)), who matched in terms of age and IQ, were selected purposefully and accessibly selected and participated in the research voluntarily. To investigate the motor imagery, the hand rotation paradigm was used in the form of 3-D software. After calculating the reaction time and the number of errors related to the medial and lateral stimuli, repeated measures ANOVA used to analyze the reaction time data and the Mann Whitney U test used to analyze the error numbers data. All statistical tests were performed using SPSS software version 21.

    Results

    The findings showed that the typical development (TD) group decreased its reaction time (P=0.001) and number of errors (P=0.001) by age increasing, which was not seen in the autism spectrum disorder (ASD) group.

    Conclusion

    It seems that the cognitive and important processes involved in learning and controlling motor skills will not improve by age and will require specialized interventions and coherent programs for this purpose.

    Keywords: Perception, Autism Spectrum Disorder, Development, Psychomotor Performance, Age groups}
  • مهران کریمی، فرزانه فروغی نیا*، جابر ایمانی فرد، محمد مهدی زرشناس
    مقدمه

    کمبود آنزیم گلوکز 6-فسفات دهیدروژناژ (G6PD)، یکی از شایع ترین اختلالات آنزیمی گلبول های قرمز خون است که بیش از 400 میلیون نفر را در جهان درگیر کرده است. گلبول های قرمز با کمبود G6PD، ظرفیت آنتی اکسیدانی کمی داشته و نسبت به همولیز ناشی از ترکیبات شیمیایی مانند داروها و مواد خوراکی اکسیدان مستعد می کند. بر این اساس، آنتی اکسیدان ها می توانند نقشی حیاتی در پیشگیری از بروز آسیب اکسیداتیو به گلبول های قرمز در این بیماران بازی می کنند. این مطالعه با هدف بررسی تاثیر عصاره جینکو بیلوبا در پیشگیری از همولیز گلبول های قرمز ناشی از تماس با ماده شیمیایی t-BHP در بیماران مبتلا به کمبود این آنزیم انجام شد.

     مواد و روش ها:

    21 بیمار مرد با تشخیص قطعی کمبود شدید آنزیم (G6PD) که همگی حداقل یک اپیزود حمله همولیتیک را تجربه کرده اند وارد مطالعه شدند. جهت القا همولیز نمونه خون بیماران در معرض t-BHP، ماده اکسیدان، قرار گرفت. در مرحله بعد غلظت های مختلف عصاره جینکو بیلوبا جهت بررسی پیشگیری از بروز همولیز گلبول های قرمز مورداستفاده قرار گرفت.

     یافته ها: 

    نتایج این مطالعه نشان داد که عصاره جینکو بیلوبا موجب کاهش وابسته به غلظت همولیز گلبول های قرمز در معرض t-BHP می شود. غلظت هایµg/m300 وµg/m400 عصاره جینکو بیلوبا منجر به کاهش قابل توجه در همولیز نسبت به گروه کنترل شدند. 

    بحث و نتیجه گیری: 

    با توجه به نتیجه این مطالعه، عصاره جینکو بیلوبا می تواند باعث کاهش همولیز ناشی از ترکیبات اکسیدان در بیماران مبتلا به کمبود آنزیم G6PD و مشکلات ناشی از آن شود؛ بنابراین می توان به بیمار توصیه کرد که مکمل جینکو را قبل از تماس با مواد اکسیدان مصرف کند.

    کلید واژگان: عصاره جینکوبیلوبا, ماده اکسیدان t-BHP, کمبود آنزیم گلوکز-6-فسفات دهیدروژناز, گلبول قرمز}
    Mehran Karimi, Farzaneh Foroughinia *, Jaber Imanifard, MohammadMehdi Zarshenas
    Background

    Glucose-6-phosphate dehydrogenase deficiency (G6PD) is the most common form of enzymopathy of red blood cells that has affected more than 400 million people worldwide. G6PD deficient erythrocytes show decreased levels of antioxidant capacity and they make one susceptible to chemical induced hemolysis such as drugs and oxidant food ingredients. To this end, antioxidants can play a pivotal role in the prevention of oxidative damage to the erythrocyte membrane in such patients. The present study was conducted with the aim of investigating the impact of Ginkgo biloba in preventing t-BHP-induced hemolysis in G6PD deficient patients.

    Methods

    Twenty-one male G6PD deficient patients all of whom had experienced at least one hemolytic attack were included in the study. To assess the property of Ginkgo biloba extract (EGb) to prevent hemolysis in G6PD deficient erythrocytes, tert-butyl hydroperoxide (t-BHP), an oxidant, was used to induce hemolysis. Different concentrations of EGb (100, 200, 300, 400 µg/ml) were used in this experiment.

    Results

    Erythrocytes incubated with t-BHP released 30.47±1.61% (mean ± SD) hemoglobin in the supernatant which decreased in the presence of EGb in the concentration dependent manner.  Concentrations of 300 µg/ml and 400 µg/ml EGb showed significant reduction in hemolysis compared to the control group.

    Discussion & Conclusion

    Based on the results of this study, we propose that EGb may decrease chemical induced hemolysis and the following complications in G6PD deficient patients. Therefore, it may be possible to recommend Ginkgo supplement to these patients before exposure to oxidant agents.

    Keywords: Ginkgo biloba extracts, glucose-6-phosphate dehydrogenase deficiency, t-BHP-induced hemolysis}
  • سنا رضایی تیره شبانکاره *، جواد محیطی اردکانی، راضیه فلاح، مهران کریمی، فاطمه پور رجب، راحله احسانی، نیکو روستایی راد
    مقدمه
    تشنج از شایع ترین اختلالات نورولوژیک اطفال است. نقش آنتی اکسیدان ها در حفاظت از بروز حمله صرع در مطالعات متعدد مورد بحث قرار گرفته است. ویتامین E با خنثی کردن رادیکال های آزاد یک آنتی اکسیدان طبیعی محسوب می شود. در این تحقیق اثر مصرف ویتامین E، بر مارکرهای استرس اکسیداتیو مالون دی آلدهید و گروه کربونیل پروتئین ها، در کودکان مبتلا به صرع ایدیوپاتیک و کمبود ویتامین D مورد بررسی قرار گرفت.
    روش بررسی
    مطالعه روی کودکان مبتلا به صرع ایدیوپاتیک و کمبود ویتامین D انجام گرفت. کودکان مبتلا به صرع ایدیوپاتیک، به صورت تصادفی به دو گروه تقسیم شدند. گروه اول تحت درمان با کپسول خوراکی 50هزار واحدی ویتامینD به صورت هفتگی و به مدت هشت هفته و گروه دوم تحت درمان با قرص 100 واحدی ویتامینE به صورت روزانه و به مدت یک ماه همراه با کپسول خوراکی 50هزار واحدی ویتامینD به طور هفتگی و به مدت هشت هفته قرار گرفتند. میزان مالون دی آلدهید و گروه کربونیل پروتئین ها با روش های اختصاصی فتومتری مورد سنجش قرار گرفت. اطلاعات در نرم افزار SPSS 19 مورد آنالیز قرار گرفت و نتایج با استفاده از آزمون T-test تحلیل شد.
    نتایج
    میزان مالون دی آلدهید و گروه کربونیل پروتئین ها بعد از درمان در مقایسه با قبل از درمان، به طور معنی داری کاهش یافت. نتایج نشان داد که در گروهی که تحت درمان با ویتامین E بودند میزان گروه کربونیل پروتئین ها به طور معنی داری نسبت به قبل از درمان کاهش داشت(09/0±67/0 در مقابل 09/0±77/0) اما کاهش میزان مالون دی آلدهید معنی دار نبود.
    نتیجه گیری
    نتایج این مطالعه نشان می دهد که درمان بیماران صرع ایدویوپاتیک کودکان با ویتامین E می تواند باعث کاهش گروه های کربونیل پروتئین ها گردد.
    کلید واژگان: صرع ایدیوپاتیک, استرس اکسیداتیو, ویتامین D, ویتامین E}
    S. Rezaei Tireh Shabankareh*, J. Mohiti Ardakani, R. Fallah, M. Karimi, F. Pourrajab, R. Ehsani, N. Rustaei Rad
    Introduction
    Epilepsy is regarded as one of the prevalent neurological disorders in children. The role of anti-oxidants in protection of epilepsy has been discussed in several studies. Vitamin E can be mentioned as a natural antioxidant to neutralize free radicals. Therefore, the present study aimed to evaluate the effects of vitamin E on oxidative stress markers such as malone dialdehyde(MDA) and protein carbonyl(PC) in children suffering from idiopathic epilepsy and vitamin D deficiency.
    Methods
    In the current study, children suffering from idiopathic epilepsy and vitamin D deficiency were randomly divided into two groups. One group was treated with 50000 units of vitamin D oral capsules (per week) for 8 weeks and the other group was treated with 100 units of vitamin E (per day) for one month as well as 50000 unit of vitamin D for 8 weeks. The amount of MDA and PC were measured by the spectrophotometer method. The obtained data were analyzed via the SPSS software (ver, 19) using t-test.
    Results
    The results indicated that the amount of MAD and PC revealed a significant decrease after the treatment. In fact, in the group treated with vitamin E, the amount of PC decreased significantly compared with the other group, though MDA reduction was not proved to be significant.
    Discussion
    The findings of the present study revealed that treatment with vitamin E could reduce the PC amount in regard with epileptic patients.
    Keywords: Idiopathic epilepsy, Oxidative stress, Vitamin D, Vitamin E}
  • محدثه عرب نژاد، محبوبه نصیری، مهران کریمی، محمد مقدم، آزاده خلیلی، احمد ابراهیمی
    زمینه و هدف

    عوامل فراوانی در ایجاد اختلالات ترومبوآمبولی وریدی (VTE)، بیماری قلبی- عروقی و انواع سرطان نقش دارند. یکی از این عوامل جهش در ژن پروترومبین می باشد. جهش G20210A در موقعیت نوکلئوتید 20210 ژن پروترومبین واقع در منطقه تنظیمی بالا دست '3 ژن رخ داده و باعث تبدیل گوانین به آدنین می گردد. پژوهش ها نشان داده اند که این جهش غالب بوده و فرم هتروزیگوت جهش خطر ابتلا به ترومبوآمبولی وریدی را تا سه برابر افزایش می دهد. این پژوهش با هدف تعیین فراوانی پلی مورفیسم PTH G20210A در جنوب ایران طراحی شد.

    روش بررسی

    این پژوهش مقطعی از فروردین تا بهمن 1392 روی 140 زن سالم مقیم جنوب ایران در بیمارستان نمازی شیراز انجام گرفت. ml 5 خون محیطی از هر فرد گرفته شد، سپس DNA ژنومی با استفاده از کیت (Ron’s Blood and Cell DNA Mini Kit, BioRon, Germany)، استخراج گردید. از روشAmplification Refractory Mutation System Polymerase Chain Reaction (ARMS-PCR) جهت تعیین ژنوتیپ افراد در پلیمورفیسم پروترومبین G20210A استفاده شد.

    یافته ها

    فراوانی ژنوتیپ GG، GA به ترتیب 9/97% و 1/2% به دست آمد. بر اساس نتایج به دست آمده در این مطالعه، آلل G با فراوانی 9/98% و آلل A با فراوانی 1/1% در جمعیت مورد بررسی مشاهده گردید.

    نتیجه گیری

    نتایج پژوهش حاضر به درک پراکندگی توزیع پلی مورفیسم PTH G20210A در جمعیت زنان جنوب ایران کمک میکند. کمترین فرکانس آللی در این جمعیت بالاتر از فراوانی این آلل در جمعیت ایران و اروپا است؛ اما مشابه فراوانی این آلل در جمعیت غرب ایران، ایرانیان یهودی، آمریکا، ایرلند، تونس و بحرین است.

    کلید واژگان: اپیدمیولوژی, پروترومبین G20210A, ر, ایران}
    Mohadeseh Arabnejad, Mahboobeh Nasiri, Mehran Karimi, Mohammad Moghadam, Azadeh Khalili, Ahmad Ebrahimi
    Background

    There are many genetic and non-hereditary risk factors that are known to causes venous thromboembolic (VTE) disorders, Cardiovascular diseases and types of cancer. One of these is the Prothrombin G20210A mutation. Prothrombin mutation (guanine to adenine; G→A) at nucleotide position 20210, which is present in the 3′ untranslated region of the prothrombin gene. Prothrombin G20210A mutation is present outside the coding region for prothrombin, and hence it does not affect the actual structure of the prothrombin molecule and it does not affect its function as a strong clotting factor when activated into thrombin. However, several studies have shown that, G20210A heterozygosity was associated with a threefold increased risk for VTE. Moreover, the association of PTH G20210A polymorphisms with cancer has been reported. The present study was designed to determine the frequency of PTH G20210A polymorphism in Southern Iran.

    Methods

    In this cross-sectional study, 140 healthy women were from Southern Iran recruited among participants in Namazi Hospital, Shiraz, Iran, from March 2013 to February 2014. A total of 5 ml of peripheral blood was taken from individuals then Genomic DNA was extracted using blood DNA kit (Ron’s Blood and Cell DNA Mini Kit, BioRon, Germany). The amplification refractory mutation system- polymerase chain reaction (ARMS-PCR) method was used for the detection of PTH G20210A single nucleotide polymorphism in each subject.

    Results

    The frequencies of the GG and GA genotypes were as 97.9%, 2.1% respectively. The frequency of G allele was and the frequency of A allele was 1.1%.

    Conclusion

    Results of the present study might be important in understanding the distribution of PTH G20210A polymorphism in the Southern Iran. Minor allele frequency in this population is higher than in the Iranian and European population but similar to the prevalence in the Western Iran, Iranian Jews, American, Irish, Tunisian and Bahraini population.

    Keywords: epidemiology, Iran, polymorphism, prothrombin G20210A}
  • آذر پیردهقان، آرزو آقاکوچک *، مهران کریمی، لیلا کاظمی
    زمینه و هدف
    کم وزنی بدو تولد به عنوان عامل خطر بسیاری از اختلالات و ناتوانی ها در سلامت افراد از جمله انواع اختلالات روانپزشکی در کودکان در نظر گرفته می شود. این مطالعه به منظور تعیین ارتباط بین کم وزنی بدو تولد و اختلال نقص توجه / بیش فعالی کودکان انجام شد.
    روش بررسی
    این مطالعه همگروهی تاریخی روی 114 کودک در مقطع دبستان با سابقه کم وزنی بدو تولد و 112 کودک با وزن طبیعی بدو تولد در شهرستان یزد انجام شد. دو گروه از نظر اختلال نقص توجه / بیش فعالی براساس معیارهای DSM-IV مورد بررسی قرار گرفتند.
    یافته ها
    22.8% از گروه کم وزن در بدو تولد و 12.5% از گروه با وزن طبیعی بدو تولد دارای اختلال نقص توجه / بیش فعالی بودند (P<0.05). میانگین تعداد اعضای خانواده کودکان دارای اختلال نقص توجه / بیش فعالی (0.6±4.7) نسبت به کودکان سالم (0.8±4.2) اختلاف آماری معنی داری داشت (P<0.05). نسبت شانس ابتلا به اختلال نقص توجه / بیش فعالی در داشتن بیش از یک خواهر یا برادر 3.1 برابر (CI 95%: 1.2-7.9، P<0.001) و نیز وجود سابقه فامیلی 5.7 برابر (CI 95%: 2.6-12.4، P<0.001) تعیین گردید.
    نتیجه گیری
    ابتلا به اختلال نقص توجه / بیش فعالی کودکان دارای سابقه کم وزنی بدو تولد بیشتر از کودکان با سابقه وزن طبیعی بدو تولد تعیین شد.
    کلید واژگان: کم وزنی بدو تولد, اختلال نقص توجه, بیش فعالی, سابقه فامیلی, کودک}
    Pirdehghan A., Aghakoochak A. *, Karimi M., Kazemi L.
    Background And Objective
    Low birth weight (LBW) is one of the most important problems in the world. Many morbidity are more prevalent in LBW included in attention deficit and hyper activity disorder (ADHD). This study was done to find the Relation between low birth weight with attention deficit and hyper activity disorder in children.
    Methods
    This historical cohort study was done on 226 rural children in Yazd province, central area of Iran. ADHD symptoms were evaluated in LBW and NBW using DSM-IV criteria.
    Results
    Frequency of ADHD was 22.8% in LBW and 12.5% in NBW (P<0.05). The mean of family members was 4.7±0.6 and 4.2±0.8 in child with ADHD versus child without ADHD (P<0.05). Odd's ratio for ADHD was 3.1 in patient with more than one sister or brother (95% CI: 1.2-7.9, P<0.001), and 5.7 in patients with positive familial history (95% CI: 2.6-12.4, P<0.001).
    Conclusion
    Relationship between ADHD and LBW was statistically significant. Positive familial history for ADHD and over-crowded family were social factors related with ADHD. LBW is one of the risk factors for ADHD and can be considered in children health program ADHD was frequent in child with low birth weight than child with normal birth weight.
    Keywords: Low birth weight, Attention deficit, hyperactivity disorder, Familial history, Child}
  • مریم سادات یزدان پرست، مهران کریمی*، محمود نوری شادکام، محمود وکیلی
    مقدمه
    اسهال یک عارضه نسبتا شایع بدنبال مصرف آنتی بیوتیک ها است. 25- 10% مصرف کنندگان کوآموکسی کلاو دچاراسهال می شوند. از طرفی روی، منجر به تقویت ایمنی، مقاومت موکوزا و پوست به عفونت،رشدو توسعه سیستم عصبی می گردد. همچنین یک آنتی اکسیدان مهم و عاملی برای تثبیت غشای سلولی به شمار می رود. هدف از انجام این مطالعه بررسی تاثیر مصرف مکمل سولفات روی در پیشگیری ازبروز اسهال ناشی از مصرف کوآموکسی کلاو در کودکان 6 تا 60 ماهه می باشد.
    روش بررسی
    دراین مطالعه که از نوع کار آزمایی بالینی دوسوکور بوده، 120 کودک 6 تا 60 ماهه در دو گروه 60نفره مورد(مصرف کننده آموکسی سیلین کلاوولانیک با روی) وشاهد(مصرف کننده آموکسی سیلین کلاوولانیک به تنهایی) مورد بررسی قرارگرفتند.
    یافته ها
    نتایج نشان داد که 26 نفر از 120 کودک مورد مطالعه (%21/7) بدنبال مصرف آموکسی سیلین کلاوولانیک دچار اسهال شدند.درگروه مورد 18 نفراز59 نفر(%30/5) و در گروه شاهد 8 نفراز 61 نفر(% 1/ 13) دچار اسهال شدند(0/0180 =P).
    نتیجه گیری
    اسهال بدنبال مصرف آموکسی سیلین کلاوولانیک درکودکان شایع بوده و مصرف سولفات روی نه تنهادر پیشگیری این موضوع تاثیرندارد بلکه ممکن است فراوانی اسهال را افزایش دهد..
    کلید واژگان: اسهال, آموکسی سیلین کلاوولانیک, سولفات روی}
    M. Yazdanparast, M. Karimi *, M. Nori Shadcam, M. Vakili
    Introduction
    Diarrhea is the common complication after using antibiotics. The prevalence of diarrhea with Amoxicillin clavulanic is 10-25 %. Zinc sulfate can support the immune system and also can be useful in resistance of skin and mucosa to infection, increase nerve system development. zinc is one of the important Anti- oxidants and cell membrane stabilizers. The present study evaluate the effect of oral zinc sulfate in prevention of Amoxicillin clavulanic associated diarrhea in children aged 6 – 60 months
    Methods
    In this randomized control trial, 120 children age range of 6 -60 months were divided into two equal group.The case group received zinc sulfate and co Amoxi clave, whereas control group received only co Amoxi clave. Data was gathered with questionnaire and then analyzed with independent statistical t.test and chi-squared test.
    Results
    Results indicated that prevalence of diarrhea after using co-Amoxi clave was 21.7% (30.5 % in the case and 13.1% in the control group)(P-value= 0.018)
    Conclusion
    The results of this study pointed out that diarrhea was common after using co-Amoxiclave and using zinc sulfate cannot prevent Amoxiclave associated diarrhea and perhaps it can increase diarrhea.
    Keywords: Diarrhea, Amoxicillin clavulanic, Zinc}
  • محدثه عرب نژاد، احمد ابراهیمی، محبوبه نصیری، مهران کریمی
    مقدمه
    میوم ها (لیومیوم یا فیبروئید) تومورهای خوش خیم و تک کلونی سلول های عضله ی صاف دیواره ی رحم می باشند. ترومبو آمبولی وریدی (VTE یا Venous thromboembolism) از عوارض شایع سرطان است؛ با این حال، سهم عوامل ترومبوتیک در بیماران مبتلا به سرطان نتایج متناقضی دارد. مطالعه ی حاضر به منظور بررسی ارتباط بین پلی مورفیسم ژن عوامل انعقادی و خطر ابتلا به میوم رحمی طراحی و اجرا شد.
    روش ها
    در مطالعه ی حاضر، سه پلی مورفیسم ژن عامل انعقادی انتخاب شدند و با استفاده از روش ARMS-PCR (Amplification refractory mutation system- polymerase chain reaction) مورد بررسی قرار گرفتند. در این مطالعه، شیوع پلی مورفیسم های ژن پروترومبین (A20210G) (PTH یا Prothrombin)، بتا فیبرینوژن (A/G455) (FGB یا Fibrinogen beta) و بازدارنده ی فعال کننده ی پلاسمینوژن1 (G5/G4) (1-PAI یا 1-Plasminogen activator inhibitor) در 50 زن با تشخیص کلینیکی میوم رحمی و 50 زن سالم مورد بررسی قرار گرفتند. داده ها به وسیله ی نرم افزار SPSS نسخه ی 19 و با کمک آزمون 2χ تجزیه و تحلیل شدند.
    یافته ها
    پلی مورفیسم های (1799963rs) PTH، (1800790rs) FGB و (1799889rs) 1-PAI با افزایش خطر ابتلا به میوم رحمی در جامعه ی مورد مطالعه، ارتباط معنی داری نداشتند (050/0 < P).
    نتیجه گیری
    هیچ ارتباطی بین پلی مورفیسم های مورد بررسی و خطر ابتلا به میوم رحمی مشاهده نشد.
    کلید واژگان: عامل انعقادی, میوم رحمی, پروترومبین A20210G, بتا فیبرینوژن A, G455, بازدارنده ی فعال کننده ی پلاسمینوژن1 G5, G4}
  • صدیقه شریف زاده، حبیب الله گل افشان، مهران کریمی، رضا رنجبران، طاهره کلانتری، لیلی معزی
    تشخیص اختلالات غشایی گلبول قرمز بالاخص اسفیروسیتوز ارثی (HS) و اوا لوسیتوز ارثی جنوب شرقی آسیا (SAO) بر اساس تاریخچه کلینیکی، مورفولوژی گلبول قرمز و دیگر تست های روتین آزمایشگاهی مانند آزمایش شکنندگی اسمزی (OFT) می باشد. با این وجود، تشخیص این اختلالات در موارد خفیف به آسانی میسر نمی باشد. برای اسکرین اختلالات پروتئین های غشاء به همراه چند آنمی دیگر از رنگ ائوزین مالیماید (EMA) که به میزان بالایی به پروتئین باند 3 و در مقادیر کمتر به دیگر پروتئین های غشایی متصل می شود، استفاده نمودیم.
    مواد و روش ها
    گلبول های قرمز افراد سالم و بیماران مبتلا به HS، SAO، الیپتوسیتوز ارثی، آنمی فقر آهن (ID)، تالاسمی مینور و آنمی اتوایمیون همولیتیک با EMA رنگ آمیزی گردیده و سپس با فلوسیتومتری میانگین شدت فلورسانس (MFI) در آن ها مورد آنالیز قرار گرفت.
    نتایج و بحث: گلبول های قرمز بیماران HS و آنمی فقر آهن در مقایسه با افراد کنترل کاهش قابل توجه ای را در میزان MFI نشان دادند (به ترتیب ρ<0.0001 و ρ<0.001)، در حالی که گلبول های قرمز ماکروسیتیک منجر به افزایش مهمی در مقدار MFI شدند (ρ<0.01). به علاوه، یک همبستگی قابل توجه میان MCV و MFI بیماری های مورد مطالعه دیده شد که موارد استثناء آن بیماری های HS و تالاسمی مینور بودند. نتایج ما نشان می دهد که روش فلوسیتومتری هم یک روش اسکرین و هم یک روش تاییدی قابل اعتماد با حساسیت و اختصاصیت بالاتر (به ترتیب 95 % و 93 %) از دیگر تست های تشخیصی روتین در رابطه با بیماری HS می باشد که می توانند پیش از انجام تست های مولکولی اختصاصی تر در روند تشخیص کمک شایانی را انجام دهند.
    کلید واژگان: گلبول قرمز, اختلالات غشایی, باند 3, فلو سیتومتری}
    Dr Sedigheh Sharifzadeh, Dr Habibollah Golafshan, Dr Mehran Karimi, Mr Reza Ranjbaran Tahereh Kalantari Leyli Moezi
    Objective
    The diagnosis of hereditary red blood cell (RBC) membrane disorders, in particular hereditary spherocytosis (HS), and SAO is based on clinical history and RBC morphology and other conventional tests such as osmotic fragility. However, there are some milder cases of these disorders which are difficult to be diagnosed. The application of eosin-5'-maleimide (EMA) was evaluated for screening of RBC membrane defect along with some other anemia. We used EMA dye which binds mostly to band 3 protein and in lesser extent to some other membrane proteins for screening of some membrane defects such as HS.
    Material And Methods
    Fresh RBCs from hematologically normal controls and also patients with HS, SAO, hereditary elliptocytosis, Hereditary spherocytosis with pincered cells, severe iron deficiency, thalassemia minor, and autoimmune hemolytic anemia were stained with EMA dye, and analyzed for mean fluorescent intensity(MFI) using a flow cytometer. Results and
    Conclusion
    RBCs from patients with HS and iron deficiency showed a significant reduction in MFI compared to those from normal controls (ρ<0.0001 and ρ<0.001 respectively), while macrocytic RBCs showed a significant increase in MFI (ρ<0.01). A significant correlation was shown between MCV and MFI, which the only exceptions were HS and thalassemia minor. Our results showed that the flow cytometric method could be a reliable screening and confirming diagnostic method with high sensitivity and specificity (95% and 93%, respectively) than conventional routine tests for HS patients prior further specific membrane protein molecular tests.
    Keywords: RBC, membrane disorders, Band 3, flow cytometry}
  • عزت مبین، محسن میرزایی، مهران کریمی
    مقدمه
    با توجه به اینکه برنامه ریزی برای آمادگی دختران نوجوان در روبه رو شدن با مسائل بلوغ باید بر اساس اطلاعات دقیق الگوی رفتاری و نیز نیازهای آموزشی آنها پیش بینی و اطلاعات آموزشی لازم تعریف گردد، این مطالعه با هدف تعیین میزان اگاهی، نگرش و عملکرد دانش آموزان دختر در خصوص بهداشت دوران قاعدگی صورت گرفته است.
    روش بررسی
    در این مطالعه توصیفی مقطعی 600 دانش آموز دختر دبیرستان های شهر یزد به صورت تصادفی از نواحی مختلف آموزش و پرورش شهر یزد انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه بوده که توسط دانش آموزان تکمیل گردیده است. د اده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزارآماری EPI 6 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است.
    یافته ها
    نتایج نشان می دهد تنها 6/46 % رشد جسمی روانی اجتماعی را به عنوان مشخصات زمان بلوغ می دانند و فقط قریب نیمی از آنان فقط قاعدگی را از تغییرات جسمی دوران بلوغ قلمداد کرده اند. 2/12 % قاعدگی را یک بیماری دانسته و 20 % قاعده نشدن دختران را حائز اهمیت نمی دانند. رعایت نکات بهداشتی در زمان قاعدگی در جامعه مورد مطالعه مطلوب نبوده به طوری که تنها 53% در مدت عادت ماهیانه استحمام کرده و 1/37% در این دوره پس از اجابت مزاج نظافت می نمایند. 5/75% دختران مادر یا نزدیکان در منزل را روش کسب آموزش های دوران بلوغ بیان نموده اند.
    نتیجه گیری
    با توجه به آگاهی و عملکرد نامناسب دختران در خصوص مسائل دوران بلوغ ضرورت ارائه برنامه های آموزشی به ویژه مسائل بهداشتی و همچنین تصحیح باورهای غلط در مادران و دختران از طریق برگزاری کلاس های آموزشی توسط معلمین بهداشت مدارس احساس می شود.
    کلید واژگان: بلوغ, قاعدگی, آگاهی, عملکرد, یزد}
    E. Mobin, M. Mirzaei, M. Karimi
    Introduction
    Planning for preparation of adolescent girls to encounter puberty problems should be predicted and defined on the basis of exact information with regard to their behavior patterns as well as educational needs. Therefore، this study aimed to determine the level of knowledge، attitude and performance of female students concerning menstrual hygiene.
    Methods
    In this descriptive cross-sectional study، 600 female high school students were chosen randomly from different regions in Yazd. Data collection instrument included a questionnaire which was completed by the students and the study data was analyzed via Epi 6 software.
    Results
    The study results indicated that 46. 6% of participants recognized the social، physical and mental growth as characteristics of puberty age; almost half of them considered menstruation merely as physical changes of puberty; 12. 2% regarded menstruation as a disease; and 20% took lack of menstruation as unimportant. Hygienic points were not appropriately observed during menstruation period as only 53% took a bath during menses period and 37. 1% did cleaning themseleves. Moreover، 75. 5% mentioned they were infrmed by their mothers or some relatives in the house in regard to puberty issues.
    Conclusion
    Regarding poor knowledge and inappropriate performance of female students about menses issues، it seems essential to present educational programs especially with regard to hygienic issues. Moreover، rectifying untrue beliefs of mothers and their daughters via educational classes by health instructors in schools can be fruitful.
    Keywords: Knowledge, Menstruation, Performance, Puberty, Yazd}
  • راضیه فلاح، مهسا خسروی، شکوفه بهداد*، مهران کریمی
    مقدمه

    پونکسیون لومبار از روش های تشخیصی و درمانی مهم در کودکان به شمار می رود که برای انجام آن، آرام و بی حرکت بودن کودک ضروری می باشد. این تحقیق به منظور بررسی و مقایسه اثر ملاتونین و گاباپنتین خوراکی در کاهش درد و اضطراب ناشی از پونکسیون لومبار در کودکان صورت گرفت.

    روش بررسی

    در یک کارآزمایی بالینی تصادفی، کودکان 6 ماهه تا 7 ساله بستری شده در بخش کودکان بیمارستان شهید صدوقی یزد که برای اولین بار در آنها پونکسیون لومبار صورت می گرفت، به صورت تصادفی به دو گروه تقسیم شدند. در یک گروه گاباپنتین به میزان mg/kg15 و در گروه دیگر ملاتونین به میزان mg/kg3/0 داده شد. کارآیی دو دارو در ایجاد آرامش و کاهش اضطراب و کاهش درد و نیز عوارض جانبی آنها بررسی شد.

    نتایج

    شصت کودک شامل 22دختر (7/36%) و 38 پسر (3/63%) با میانگین سنی 923/1±79/2 سال بررسی شدند. مصرف دارو در کاهش اضطراب به ترتیب در 3/43% و 7/36% از کودکان گروه ملاتونین و گاباپنتین موثر بود و کارآیی آنها در ایجاد آرامش یکسان بود. (598/0=p). ملاتونین در 3/23% و گاباپنتین در 50% از کودکان درکاهش درد زمان انجام پونکسیون موثر بود و گاباپنتین داروی موثرتری در کاهش درد بود (032/0=p). عوارض جانبی در 10% کودکان گروه ملاتونین و 7/16% کودکان گروه گاباپنتین دیده شد. از نظرتوزیع فراوانی بروز عوارض، تفاوتی بین دو گروه وجود نداشت (448/0=p).

    نتیجه گیری

    دو داروی ملاتونین و گاباپنتین در کاهش اضطراب در پونکسیون لومبار در کودکان چندان مناسب نمی باشند. گاباپنتین اگرچه اثر کاهش اضطراب مناسبی نداشت اما کارآیی آن در کاهش درد نسبتا مناسب بود و می توان از آن به عنوان یک داروی کاهنده درد در اقدامات تشخیصی درمانی دردناک استفاده بیشتری برد.

    کلید واژگان: ملاتونین, گاباپنتین, کودکان, پونکسیون لومبار, اضطراب, درد}
    R. Fallah, M. Khosravi, Sh Behdad, M. Karimi
    Introduction

    The lumbar puncture is one of the most important diagnostic and therapeutic procedures within children which child’s non-cooperativeness and procedural sedation are regarded necessary to conduct it. This study aimed to compare efficacy and safety of melatonin and gabapentin in reducing anxiety and pain of lumbar puncture in children.

    Methods

    In a parallel single-blinded randomized clinical trial، sixty children aged 6 months -7 years، were evaluated in Pediatric Ward of Shahid Sadoughi Hospital، in Yazd (Iran) in 2012. The children were distributedrandomly into two groups (30 children in each group). In group one، they received 0. 3 mg/kg/dose of melatonin and theother group received 15 mg/kg/dose of gabapentin. Primary endpoints were success rate in reducing anxiety (anxiety score of≥ four) and reducing pain when the needle was inserted to skin for lumbarpuncture (pain score of less than four). The clinicalside effects were investigated as well.

    Results

    Twenty two girls (36. 7%) and 38 boys (63. 3%) with mean age of 2. 79 ± 1. 92 years were evaluated. Anxiety reduction (achieving the anxiety score of ≥ four) was obtained in 43. 3% in melatonin and in 36. 7% in gabapentin groups، respectively and both drugs were equally effective in anxiety reduction (p. value = 0. 598). Pain reduction (achieving the pain score of less than four) was obtained in 23. 3% in melatonin and in 50% in gabapentin groups، respectively and thus، gabapentin wasproved to be more effective in pain reduction (p. value = 0. 032). Mild side effects were observed in 10% of melatonin group and in 16. 7% of gabapentin group. No statistically significant differences were seen from viewpoint of safety between the two drugs (p. value=0. 448).

    Conclusion

    Melatonin and gabapentin were not effective drugs in anxiety reduction for lumbar puncture of children. However، gabapentin is a safe and effective drug in pain reduction in painful diagnostic therapeutic procedures.

    Keywords: Anxiety, Children, Gabapentin, Lumbar puncture, Melatonin, Pain}
  • راضیه فلاح، محمد صالح دیوانی زاده، مهران کریمی*، مهتاب اردویی
    مقدمه

    سردردهای میگرنی، از مهم ترین و شایع ترین سردردها در گروه سنی کودکان می باشد که در موارد سردرد مکرر و یا ناتوان کننده، باید درمان پیشگیری از سردرد در کودک اعمال شود. این تحقیق به منظور بررسی کارایی و عوارض جانبی پروپرانولول در پیشگیری از حملات سردرد میگرنی در کودکان صورت گرفت.

    روش بررسی

    در یک مطالعه نیمه تجربی از نوع قبل و بعد، پنجاه کودک 15- 5 ساله مبتلا به سردرد میگرنی که به صورت متوالی از اردیبهشت 1390 به کلینیک اعصاب اطفال دانشگاه علوم پزشکی شهید صدوقی یزد مراجعه کرده بودند، جهت درمان پیشگیری از سردرد میگرنی، تحت درمان با پروپرانولول خوراکی با دوز mg/kg/day1 قرار گرفتند. در پایان دوره سه ماه درمان، ارزیابی از نظر شدت، مدت و تعداد حملات سردرد در ماه و نمره ناتوانی ناشی از سردرد و عوارض جانبی دارو صورت گرفت.

    نتایج

    50 کودک شامل 27 دختر (54%) و 23 پسر (46%) با میانگین سنی 35/2±68/10 سال بررسی شدند. دارو در کاهش فرکانس ماهیانه سردرد (74/6±20/16 بار قبل از درمان در برابر 54/4±88/8)، طول مدت (36/1±2/2 ساعت قبل از درمان در برابر 35/1±08/1)، نمره شدت سردرد (54/1±1/6 در برابر 61/1±18/4) و نمره ناتوانی ناشی از سردرد (98/8±08/33 در برابر 88/9±64/23) موثر بوده است (05/0p<). عوارض جانبی موقتی در پنج کودک (10%) به صورت کاهش خفیف فشارخون در سه نفر و خواب آلودگی در دو نفر دیده شد.

    نتیجه گیری

    از پروپرانولول می توان به عنوان داروی نسبتا موثر و بی خطر در پیشگیری از سردرد میگرنی در کودکان استفاده کرد.

    کلید واژگان: سردرد, میگرن, پیشگیری, پروپرانولول}
    R. Fallah Divanizadeh, M. Karimi, M. Ordooei
    Introduction

    Migraine is the most frequent and most important headache in childhood. Therefore, prophylactic therapy should be exerted in children with frequent or disabling headaches. The purpose of this study was to evaluate efficacy and safety of propranolol for children’s migraine prophylaxis.

    Methods

    In this quasi- experimental study, monthly frequency, severity and duration of headache, migraine disability and side effects of fifty migrainous children were evaluated who were treated with 1mg/kg/day of propranolol for three months and referred to Pediatric Neurology Clinic of Shahid Sadoughi Medical Sciences University, Yazd, Iran from April 2011.

    Results

    Twenty seven (54%) girls and 23(46%) boys with mean age of 10.68± 2.35 years were evaluated. Monthly frequency, severity and duration of headache decreased with treatment, from 16.2±6.74 to 8.88±4.54 attacks, from 6. 1±1.54 to 4.18±1.61, and from 2.2±1.36 to 1.08±1.08 hours, respectively. Pediatric Migraine Disability Assessment score reduced with TPM from 33.08±8.98 to 23.64 ± 9.88. (p<0.05). Transient side effects were seen in 10%(N=5) of the patients including mild hypotension in three and drowsiness in two children.

    Conclusion

    Propranolol is partially effective and safe for pediatric migraine prophylaxis.

    Keywords: Headache, Migraine, Prophylaxis, Propranolol}
  • سهیلا زارعی فر، امیر الماسی حشیانی *، مهران کریمی، سید حمیدرضا طباطبایی، رضا قیاس
    سابقه و هدف

    لوسمی شایع ترین سرطان در کودکان است. میزان بقا آن در مناطق مختلف دنیا متفاوت است. هدف این مطالعه برآورد میزان بقا 5 ساله لوسمی های حاد اطفال شامل لوسمی حاد لنفوبلاستیک (Acute lymphoblastic leukemia، ALL) و لوسمی حاد میلوبلاستیک (cute myeloblastic leukemia، AML) A) و فاکتورهای تاثیر گذار بر آن در بین کودکان زیر 15 سال مراجعه کننده به بیمارستان شهید فقیهی شیراز بین سال های 1383 تا 1387 بوده است.

    مواد و روش ها

    در این مطالعه هم گروهی گذشته نگر، کلیه بیماران (280 بیمار) مبتلا به سرطان های نوع ALL و AML به منظور محاسبه میزان بقا وارد مطالعه شدند و داده های مورد نیاز از پرونده بیماران استخراج شد. برای تحلیل داده ها از روش کاپلان مایر و آزمون لگاریتم رتبه ای استفاده شده است، مدل سازی داده ها نیز با استفاده از مدل رگرسیونی کاکس انجام شد.

    یافته ها

    میانگین دوره پی گیری بیماران 1/16±2/28 (دامنه: 4/67-4/6) ماه بود که طی این دوره 60 مورد (7/24 درصد) از بیماران (47 مورد ALL و 15 مورد AML) فوت کردند. میزان بقا تجمعی 5 ساله سرطان در این مطالعه 055/0±3/53 درصد به دست آمد. مدل رگرسیونی کاکس نشان داد که بین متغیرهای پلاکت و تعداد موارد عود بیماری، ارتباط معنی داری با میزان بقا سرطان وجود دارد.

    نتیجه گیری

    در این مطالعه شمارش پلاکت و دفعات عود بیماری به عنوان عوامل موثر در بقا بیماران شناخته شدند بنابراین مد نظر قرار دادن این عوامل می تواند به بقا بیش تر این بیماران کمک نماید

    کلید واژگان: سرطان خون با پیش سلول لنفوبلاستیک, سرطان خون میلوئید حاد, مدل مخاطرات تناسبی, میزان بقا, کودک}
    Soheila Zareifar, Amir Almasi, Hashiani, Mehran Karimi, Seyed Hamidreza Tabatabaee, Reza Ghiasvand
    Introduction

    Leukemia is the most prevalent cancer among children that its survival rate varies in different parts of the world. The aim of the present study was to estimate five-year survival rate of acute pediatric leukemia including acute lymphoblastic leukemia (ALL) and acute myeloblastic leukemia (AML) and then to reveal its determinants among a group of 15 years old children visiting Shiraz ShahidFaghihi hospital from 2004 to 2008.

    Materials And Methods

    In a retrospective cohort study, to measure survival rate, all of the diagnosed patients with ALL and MLL (280 patients) were entered into analysis. The required data were obtained from patients registered files. To conduct analyses, Kaplan-Meyer and ordinal logarithm methods were used. Modeling of data was undertaken using by SPSS software and Cox regression method.

    Results

    The average follow-up period was about 28.2±16.1 months (range: 6.4-67.4) during which 60 patients (24.7%) (47 ALL cases and 15 MLL cases) passed away. Cumulative five-year survival rate was estimated to be 53.3±0.055 percent. Cox regression model revealed that there was a significant relationship between Platelet count and number of elapses with leukemia survival rate.

    Conclusion

    Our study showed that platelet count and number of relapses are effective factors on leukemia patient's survival. Thus, to extend the survival of these patients, these factors should be counted on.

    Keywords: Precursor cell lymphoblastic leukemia, Acute myeloid leukemia, Proportional hazards models, Survival rate, Child}
  • سارا سنمار، مهران کریمی، بابک صفاری، مرضیه بهاری، اشرف شجاعی، نجمه جویان، مجید یاوریان، بهرام طارمی، محمد باقر شریف کاظمی
    پلی پپتیدحاصل ازژن سیستاتیونین بتاسنتاز، یک آنزیم کلیدی درمتابولیسم امینواسیدهای سولفوردارمی باشد که درتبدیل هموسیستئین به سیستین نقش ویژه ای دارد.پروتئین متیل تتراهیدروفولیت ردوکتاز (MTHFR) در احیاء متیل تتراهیدروفولیت وارد می شود. پلی مورفیسم تک نوکلئوتیدی C677T در ژن MTHFR با افزایش سطح هموسیستئین به عنوان عامل خطر جهت بیماری های قلبی- عروقی عمل می نماید چون بالارفتن سطح هموسیستئین در آسیب رسانی به اندوتلیال سلول های رگی (عروق کرونر) تاثیر زیادی دارد. اسید فولیک نیز با کاهش سطح هموسیستئین جهت پیشگیری از این بیماری بسیار موثر می باشد. به منظور بررسی حاضر 400 نمونه خون از افراد(شامل 200 فرد بیمار دارای گرفتگی عروق کرونر زودرس و 200 کنترل فاقد این علائم) جمع آوری گردید. در این افراد سطح هموسیستئین و پلی مورفیسم C677T از ژن MTHFR تحت انجام تستهای شیمیایی و ژنتیکی قرار گرفت. درصد توزیع ژنوتیپهای مختلف CC، CT، TT(ژن MTHFR) به ترتیب در گروه بیمار 7/52، 79/42 و 51/4 و در گروه کنترل 3/53، 8/42 و 4 درصد مشاهده گردید. میانگین سطح هموسیستئین در گروه بیمار 36/14 و در گروه کنترل 97/11 محاسبه شد. سپس با استفاده از آنالیز لجستیک ارتباط HCY و پلی مورفیسم C677T با بیماری عروق کرونر زودرس مقایسه گردید که ارتباطی مشاهده نشد (P>0.05). هیچ ارتباط معنی داری بین سطح هموسیستئین خون و آلل T از ژن MTHFR با بیماری گرفتگی عروق کرونر زودرس(مردان زیر 45 و زنان زیر 55 سال) مشاهده نشد. پیشنهاد می گردد در مطالعات دیگر از ژن های رایج دیگر قلبی در کشورهای مختلف جهان که از نظر ژنتیکی به ایران نزدیک می باشند استفاده گردد. همچنین این پلی مورفیسم و سطح HCY در افراد مبتلا به بیماری به فرم دیررس بیماری نیز چک و مقایسه گردد.
    کلید واژگان: متیل تتراهیدروفولیت ردوکتاز, هموسیستئین, اسید فولیک, بیماری عروق کرونر قلب, آنالیز لجستیک}
    Sara Senemar, Mehran Karimi, Babak Saffari, Marzieh Bahari, Ashraf Shojaee, Najmeh Jooyan, Majid Yavarian, Bahram Taromi, Mohammad Bagher Sharif Kazemi
    Methyl tetrahydrofolate reductase (MTHFR) plays a major role in the reduction of methyl tetrahydrofolate. Single nucleotide polymorphism C677T in the MTHFR gene is associated with elevated levels of homocysteine، which serves as a risk factor for cardiovascular disease since elevated homocysteine levels damage endothelial cells (coronary arteries). Lowering homocysteine levels with folic acid effectively prevents this condition. In this study، blood samples were collected from 400 individuals (200 patients with premature CAD and 200 controls without symptoms) and the levels of homocysteine and folic acid along with C677T polymorphism of the MTHFR gene were evaluated under chemical and genetic tests. The percentage distribution of CC، CT and TT genotypes (MTHFR gene) was 52. 7%، 42. 79% and 4. 51% in cases and 53. 3%، 42. 8% and 4% in controls، respectively. Mean homocysteine level was found to be 14. 36 in patients and 11. 97 in controls and mean folic acid level was assessed to be 11. 569 in controls and 10. 92 in patients. Then، logistic regression analysis was used to investigate the relationship between homocysteine and C677T polymorphism and early coronary artery disease but no relationship was found (p > 0. 05) No significant relationship was detected between blood levels of homocysteine and folic acid and MTHFR T allele of the gene with premature coronary artery disease (men under 45 and women under 55 years). It is suggested to conduct further studies on other cardiac genes in countries that are genetically close to the Iranian population. It is also suggested to evaluate polymorphism and HCY levels in patients with late-onset form of the disease.
    Keywords: Methyl tetrahydrofolate reductase, Homocysteine, Folic acid, Coronary artery disease, Logistic model}
  • مهران کریمی، مهدیه مجیبیان، حسین هادی ندوشن، رضا بیدکی، گلرسته خلاصه زاده، پریوش رفیعی، زهرا صابری
    مقدمه
    بیماری های آلرژیک از جمله بیماری های شایع درکودکان بوده و یکی از علل شایع ناتوانی در بسیاری از جوامع هستند. افزایش شیوع این بیماری ها در سال های اخیر در بسیاری از کشورهای دنیا گزارش شده است. بروز آلرژی در کودکان فاکتورهای خطر متعددی از جمله استرس مادر در دوران بارداری دارد.
    روش بررسی
    این مطالعه توصیفی تحلیلی بر روی 290 مادر باردار مراجعه کننده به دو بیمارستان دولتی و خصوصی شهر یزد انجام شد. نمونه گیری درطی سال 1388 و به روش غیر تصادفی ساده انجام شد. میزان اظطراب مادر در بارداری توسط پرسشنامه استاندارد شده (Pregnancy Anxiety Questionnaire) PRAQتعیین شد. میزان IgE خون مادر و بندناف نوزاد به روش Enzyme Linked Immunosorbent Assay))ELISA تعیین گردید سپس داده ها با نرم افزار آماریSPSS ویرایش 16 مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت.
    نتایج
    یافته های این مطالعه نشان می دهد که میانگین نمره اضطراب بارداری در مادرانی که IgE نوزادشان بالاتر از IU/ml35/0 است بیشتر از مادرانی می باشد که IgE بند ناف نوزادشان کمتر از IU/ml35/0 است و بین نمره اضطراب بارداری و سطح IgE بندناف رابطه معنی داری وجود دارد(001/.(P<. از طرفی بین متغیرهای جنسیت و وزن نوزاد در هنگام تولد و نیز سن حاملگی با سطح IgE بند ناف ارتباط معنی داری وجود ندارد(05/0(P>.
    نتیجه گیری
    به نظر می رسد اضطراب و ترس در دوران بارداری یکی از علل افزایش IgE بند ناف در نوزادان باشد.
    کلید واژگان: استرس, IgE خون بند ناف, بیماری های آلرژیک}
    M. Karimi, M. Mojibian, H. Hadi Nodoshan, R. Bidaki, G. Kholacezadeh, P. Rafiee, Z. Saberi
    Introduction
    Allergic diseases are among the common diseases in children and one of the common causes of disability in many societies. Increased incidence of these diseases in recent years in many countries has been reported. Allergies in children have several risk factors, including maternal stress during pregnancy.
    Methods
    In this descriptive-analytic study, 290 pregnant women referred to two general and private hospitals in Yazd were studied. Subjects were selected during 2010 by non-randomized simple sampling. Anxiety level in pregnant mothers was determined by PRAQ (Pregnancy Anxiety Questionnaire). IgE (Immunoglobulin E) levels in Cord blood and maternal blood were determined by ELISA method. The results were analyzed by SPSS version 16.
    Results
    Our findings showed that the average anxiety score in mothers whose newborns had IgE level above 0.35 IU/ml is more than mothers whose babies blood IgE was less than 0.35 IU/ml, and there was a significant relationship between cord blood IgE level and pregnancy anxiety score (P<0.001). There wasnt any significant relationship between other variables such as gender, gestational age and birth weight with cord blood IgE levels (P> 0.05).
    Conclusion
    It seems that anxiety and fear during pregnancy are risk factors for elevation of cord blood IgE level in newborns.
    Keywords: Pregnancy Anxiety, Cord Blood Ige, Allergic Diseases}
نمایش عناوین بیشتر...
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال