به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « تغذیه تکمیلی » در نشریات گروه « پزشکی »

  • سحر پورعلی، عبدالکریم قدیمی مقدم، نادیا خورشیدیان، محسن عوض پور، جان محمد ملک زاده*
    زمینه و هدف

    کودکان زیر دو سال حساس ترین گروه سنی کودکان هستند که به دلیل رشد سریع و نیز انتقال از مرحله انحصاری تغذیه با شیر مادر به شیر مادر و غذای خانواده در معرض خطر اختلال رشد می باشند. اقدامات درمانی برای حل مشکلات تغذیه ای کودکان بویژه در کودکان شیرخوار اکثرا بدون تاثیر چشمگیر است و نشان دهنده نیاز به بررسی های بیشتری است. بنابراین به منظور تامین داده های مبتنی بر شواهد جهت تامین اطلاعات درمانی در اختلال رشد کودکان در این تحقیق الگوی تغذیه تکمیلی کودکان 24- 6 ماه ساکن شهرستان بویراحمد که دارای کمبود وزن برای سن بودند با کودکان بدون افت رشد مقایسه و نتایج بدست آمده تجزیه و تحلیل و گزارش گردیده است.

    روش بررسی

    تعداد 61 کودک مبتلا به کمبود وزن برای سن مراجعه کننده به درمانگاه های تغذیه، اطفال و نیز از لیست کودکان سوی تغذیه ای مراکز بهداشتی درمانی انتخاب و با کودکان سالم شاهد هم جنس مورد بررسی قرار گرفتند. متغیرهای وضعیت اقتصادی اجتماعی، آگاهی، نگرش و عملکرد مادران در خصوص تغذیه کودکان ودریافت غذای 24 ساعته آنان با استفاده از آزمونهای chi2، t و یو مان ویتنی مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت.

    یافته ها

    بین دو گروه کودکان از نظر دریافت انرژی، پروتیین، چربی، آهن، روی و ویتامین A تفاوت معنی دار آماری دیده نشد اما مقدار کربوهیدرات دریافتی کودکان دچار اختلال رشد با کودکان شاهد سالم تفاوت معنی دار آماری نشان داد (p=0.003). مهمترین عوامل مرتبط با اختلال رشد در کودکان مورد بررسی سطح آگاهی مادران مورد بررسی p=.001 تحصیلات مادر (p=.02)، تحصیلات پدر (p=0.033)، دفعات مصرف غذای کمکی (p=.017) و زمان مصرف تنقلات کم ارزش (p=.017) توسط کودکان بود. متغیرهای وضعیت اشتغال والدین، سن شروع تغذیه کمکی، نوع شیر مصرفی بین دو گروه کودکان دچار اختلال رشد و شاهد تفاوت آماری معنی داری نداشت. 

    نتیجه گیری

    اطلاعات تغذیه ای مادر، تعداد دفعات غذای کمکی، رعایت بهداشت درتهیه غذا، زمان مصرف تنقلات و سطح تحصیلات والدین بیشترین ارتباط را با رشد وزنی کودکان مورد بررسی داشتند.

    کلید واژگان: اختلال رشد, کودکان, کمبود وزن برای سن, توقف رشد, تغذیه تکمیلی}
    Sahar Pourali, Abdolkarim Ghadimi Moghadam, Nadia Khorshididan, Mohsen Avazpour, Janmohamad Malekzadeh*
    Aim and the Background

    Children under two years of age are the most sensitive age group of children who are at risk of Failure to Thrive (FTT) due to rapid growth and improper transition from the exclusive breastfeeding to and family food. Therapeutic measures to solve children's nutritional problems, especially in infants, are often without significant evidence and indicates the need for further investigations. In order to provide evidence-based data to provide medical information on management of children with failure to thrive, the supplementary feeding pattern of children aged 6-24 months living in Boyer-Ahmad who were underweight was compared with children without growth retardation.

    Methods

    A total of 61 underweight children that referred to pediatric and nutrition clinics, and also from the list of malnourished children in health centers were selected and compared with the same number of healthy children of the same age and sex. The variables of socioeconomic status, knowledge, attitude and practice of mothers regarding child complementary feeding and their 24-hour food intake were assessed and analyzed using Chi Square test, independent samples t test and U Man-Whitney tests.

    Results

    There was no statistically significant difference between the two groups of children in terms of energy, protein, fat, iron, zinc and vitamin A intake, but the amount of carbohydrate intake in children with FTT showed a statistically significant difference with healthy control children (p = 0.003 ). The most important factors related to FTT in children were the nutritional knowledge of the mothers (p = .001), mother's education (p = .02), father's education (p = 0.033), frequency of complementary food consumption (p = .017) and time Consumption of snacks(p = .017) by children. The variables of parental employment status, age of starting complementary feeding, type of milk consumed were not statistically different between the children with FTT and controls.

    Conclusion

    Nutritional information of mothers, frequency of complementary feeding, and food preparation hygiene, time of feeding snacks and education level of parents had the most relationship with growth of children.

    Keywords: Complementary Feeding, Growth Retardation, Low Weight for Age, Failure to Thrive, Children, Infants}
  • رویا امینی، مریم مددکن، مسعود خداویسی *، مریم فرهادیان
    مقدمه
    مادران نقش مهمی در شروع تغذیه تکمیلی دارند. در مطالعه حاضر تاثیر آموزش شروع تغذیه تکمیلی کودکان مبتنی بر مدل بزنف بر عملکرد مادران نخست زا بررسی شد.
    مواد و روش ها
    این مطالعه مداخله ای روی 160 مادر نخست زای دارای کودک 5 ماهه مراجعه کننده به مراکز بهداشتی درمانی انجام شد. قبل از مداخله هر دو گروه پرسشنامه مبتنی بر سازه های مدل بزنف را تکمیل نمودند. سپس جهت گروه مداخله آموزش مبتنی بر مدل در 4جلسه یکساعته اجرا گردید. دو ماه بعد مجددا جمع آوری داده ها در دو گروه توسط پرسشنامه و چک لیست عملکرد صورت گرفت. برای تحلیل داده ها از نرم افزار / 16 SPSS و آزمون های آماری کای اسکوئیر، من ویتنی و ویلکاکسون استفاده شد.
    یافته ها
    نمره ساختارهای مدل بزنف در دو گروه قبل از آموزش تفاوت معنی داری نداشته است ( 0/05 P>) لیکن پس از آموزش بین میانگین نمره ها در دو گروه تفاوت تفاوت معنی داری مشاهده شد ( 001 / 0> P ). آزمونهای آماری تفاوت معنی داری را در میانگین نمره سازه ها در گروه مداخله قبل و بعد از آموزش نشان داد ( 0/05 >P ) در حالیکه در گروه کنترل تفاوت معنی داری موجود نبوده است ( 05 /0P> ). زمان شروع تغذیه تکمیلی گروه مداخله در 0/84 ± 5/88 ماهگی و در گروه کنترل 0/86 ± 6/14 ماهگی بود. مقایسه میانگین نمره عملکرد دو گروه، تفاوت آماری معنی داری را نشان داد ( 001 / 0> P ).
    نتیجه گیری
    پیشنهاد می گردد به جای استفاده از آموزش های سنتی از آموزش مبتنی بر مدل استفاده شود.
    کلید واژگان: مدل بزنف, آموزش, تغذیه تکمیلی, مدل بزنف, کودکان}
    Roya Amini, Maryam Madadkon, Masoud Khodaveisi *, Maryam Farhadian
    Introduction
    The mother has a significant role in introducing foods to her child. In present study, the effect of complementary feeding introduction based on BASNEF model on the practice of primiparous mothers was investigated.
    Materials And Methods
    This two groups pre&post test quasi experimental study carried on 160 primiparous mothers with 5 months children referred to health centers in Hamadan. Mothers divided into two groups. At fist both groups completed a questionnaire which based on BASNEF model. Then for the intervention group, Instructions were given in four sessions (60 min) on the basis of BASNEF model. Two months later, data was collected via questionnaires and a mother performance checklist in two groups again. Data were analyzed by SPSS18 software through Chi-square and Mann-Whitney.
    Results
    Before the intervention, there were no significant differences in the mean scores of BASNEF structures in the two groups (p>.0.05), but after that the mean scores were significant (p.0.05). Supplementary feeding time of the intervention and the control groups was 5.88±0.49 and 6.14± 0.35 months respectively. The mean scores of supplementary feeding performance of two group mothers, had significant differences (p
    Conclusion
    BASNEF MODEL can be an efficient tool for increasing knowledge, attitude, enabling factors, subjective norms, intention and, performance of introduction of complementary feeding of mothers; so we suggest health education programs instead of applying traditional instructions.
    Keywords: Complementary Feeding, BASNEF Model, Children}
  • مریم امیری*، سیما هاشمی، فهیمه یساری
    زمینه و هدف
    شروع غذاهای جامد یک گام بزرگ در ایجاد عادات غذایی است و بر سلامت کودکان تاثیر دارد. با توجه به خطرات شروع زودرس یا دیررس تغذیه تکمیلی، پژوهشگر بر آن شد که پژوهشی با هدف تعیین تاثیر زمان شروع تغذیه تکمیلی بر رشد کودکان زیر یک سال شهرستان دزفول انجام دهد.
    روش بررسی
    این مطالعه توصیفی مقطعی در سال 1392 بر روی 200 شیرخوار زیر یک سال مراجعه کننده به مراکز بهداشتی شهرستان دزفول به روش نمونه گیری آسان یا در دسترس انجام شد. ابزار گردآوری داده ها شامل پرسشنامه پژوهشگر ساخته که روایی محتوا و پایایی آن بررسی و تایید شد، مصاحبه، پرونده بهداشتی و اندازه گیری فاکتور های آنتروپومتریک بود. شاخص های رشد شامل نمرات انحراف معیار قد، وزن، دور سر و قد برای وزن بر اساس معیار مرجع NCHS بودند. داده ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS نسخه 20 و آزمون های آماری آنالیز واریانس، t مستقل و آزمون f در سطح معنی داری 01/ 0 تجزیه و تحلیل شدند.
    یافته ها
    بین شروع زودرس تغذیه تکمیلی (6-4 ماهگی) نسبت به شروع تغذیه تکمیلی در پایان شش ماهگی و تاثیر بر فاکتورهای آنتروپومتریک اختلاف آماری معناداری وجود نداشت (01/ 0 P).
    نتیجه گیری
    با توجه به نتایج این پژوهش، آموزش های صحیح به والدین کودکان سالم در خصوص تغذیه تکمیلی در دوره انتقالی (6-4 ماهگی)، از میزان سوء تغذیه در کودکان می کاهد.
    کلید واژگان: تغذیه تکمیلی, شیرخوار, فاکتورهای آنتروپومتریک}
    Amiri M.*, Hashemi S., Yasari F
    Background and Aim
    Starting solid foods is a big step in the development of eating habits that affect on children health. Due to the risk of early or late complementary feeding, this study was designed to determine the effect of onset time of complementary feeding on physical growth of infants under 1 year who referred to Dezful health centers.
    Materials and Methods
    This Cross-sectional study was performed on 200 infants under 1 year who referred to the Dezful health center in 2013. Samples were selected by available sampling. Data collected by researcher made questionnaire, interview, health records documents and anthropometric characteristics Growth index such as: standard deviation scores for height, weight, head circumference, ratio of height to weight based on the NCHS (National Center For Health Statistics). The data were analyzed using Spss software v20 by statistical tests such as analysis of Variance, independent t test and f test. The significance level was considered below 0.01(P<0.01).
    Results
    The results showed that there is not significant statistical difference between early onset of complementary feeding(4-6 month) compared to the onset of complementary feeding at the end of 6 month and its effect on anthropometric factors(p>0.01). There was a significant differences between mean scores of weight and head circumference, The ratio of height to weight of male and female infants at the end of the one year old (p<0.01).
    Conclusions
    according to results of this study, proper education to parents of health children about starting complementary feeding during the transitional period (4-6 months), maybe reduce malnutrition in children.
    Keywords: Complementary feeding, Infant, Anthropometric factors}
  • سوسن اسعدی *، فاطمه جعفری
    زمینه و هدف
    دوران شیرخوارگی، نقش اساسی در سلامت آینده افراد دارد چرا که ساختمان بدن انسان، در این دوران شکل میگیرد. تغذیه کافی و الگوهای صحیح تغذی های، در سلامت دوران شیرخوارگی، نقش مهمی دارد. این مطالعه، با هدف تعیین تاثیر آموزش تغذیه کمکی بر آگاهی، نگرش و عملکرد مادران دارای فرزند شیرخوار انجام گرفت.
    روش بررسی
    این مطالعه، یک تحقیق نیمه تجربی و از نوع قبل و بعد بدون گروه شاهد میباشد. نمونه های مورد مطالعه 110 مادر ساکن در روستاهای شهرستان ابهر بود که دارای حداقل یک فرزند زیر یکسال بودند. در ابتدای مطالعه آگاهی، نگرش و عملکرد مادران در مورد تغذیه کمکی با پرسشنامه محقق ساخته که پایایی و روایی آن آزمون شده بود، اندازهگیری شد. سپس برنامه آموزشی که شامل کلاسهای آموزش بهصورت بحث گروهی و نقش بازی (Role playing) با هدایت بهورز بود به تعداد 2 جلسه در هفته به مدت شش هفته برگزار گردید. یک ماه پس از اتمام آموزش مجددا آگاهی، نگرش و عملکرد مادران اندازهگیری شد.
    یافته ها: نمرات آگاهی و نگرش مادران پس از انجام مداخله آموزشی در مقایسه با زمان قبل از آموزش، افزایش معنادار آماری را نشان میداد (001/0P<). در حیطه عملکرد، مادران پس از آموزش تغییرات معنادار آماری از نظر انتخاب نوع مناسب غذای کمکی، تعداد کافی دفعات تغذیه شیرخوار در روز و نحوهی نگهداری صحیح غذای کمکی داشتند (001/0P<).
    نتیجه گیری: آموزش تغذیه کمکی توسط بهورز به روش بحث گروهی و نقش بازی، نقش موثری در بهبود آگاهی، نگرش و عملکرد مادران دارد.
    کلید واژگان: تغذیه تکمیلی, آگاهی, نگرش, عملکرد, آموزش}
    S. Asadi *, F. Jafari
    Background And Objective
    Infancy period has an essential role in future health of individuals due to development of human body structure over this period of life. Sufficient nutrition and correct nutritional patterns have great impact on infancy health. The objective of this study was to determine the effect of training on awareness، attitude and practice of mothers who had infants.
    Materials And Methods
    This study was a quasi experimental (before and after the intervention) study without a control group. Study sample included 110 mothers referring to health houses of Abhar city who had at least one infant under 1 year old. Before the intervention، knowledge، attitude and practice of mothers concerning complementary feeding were evaluated using a standard questionnaire. Validity and reliability of the questionnaire was tested. Intervention program included training sessions with group discussions and role playing، and social worker as facilitator of the group. Training sessions were held twice a week for 6 weeks. One month after the intervention، knowledge، attitude and practice of mothers were measured.
    Results
    Scores of knowledge and attitude showed a significant improvement after the intervention as compared to before the intervention (p<0. 001). In practice domain، mothers had significant changes in choosing of type of complementary feeding، sufficient number of feeding their infants during the day، and proper storage of complementary food after training (p<0. 001).
    Conclusion
    Training in supplementary nutrition by health workers through group discussion and role play has an important effect in improving knowledge، attitude and practice of mothers.
  • عفت مسکنی *، حسن عبدالله زاده، بتول کلاته میمری، فرزانه سعادت طلب
    هدف
    این مطالعه برای ارایه وضعیت تاثیر شروع تغذیه تکمیلی بر روند رشد در کودکان زیر یک سال سبزوار و به منظور جهت دهی به سیاستگزاری بهداشتی منطقه انجام شد.
    روش کار
    روش بررسی، مقطعی می باشد. 400 نمونه به روش طبقه بندی مبتنی بر حجم نمونه، از مراکز بهداشتی درمانی انتخاب گردید. معیار ورود به مطالعه، شروع تغذیه تکمیلی کودک در هنگام ارزیابی، به مدت حداقل یک ماه بود. یافته ها در دو مقطع قبل و بعد از شروع تغذیه تکمیلی از طریق بررسی اطلاعات پرونده خانوار، تکمیل پرسشنامه و مصاحبه جمع آوری گردید. برای تحلیل داده ها از آزمون مک نمار و ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد.
    یافته ها
    در 75/80%، سن شروع تغذیه تکمیلی بالای 6 ماهگی بود. روند مطلوب رشد قبل از شروع تغذیه تکمیلی 87% و بعد از آن 3/81% بود. بین روند رشد قبل و بعد از شروع تغذیه تکمیلی ارتباط آماری معنی دار وجود داشت (001/0P< و 595/0r=). بین شیردهی و روند رشد قبل از شروع تغذیه تکمیلی ارتباط معنی داری مشاهده گردید (021/0P= و 115/0r=). آزمون مک نمار به طور مستقل، بین جنسیت کودک، شغل پدر و تحصیلات مادر با روند رشد، قبل و بعد از شروع تغذیه تکمیلی ارتباط آماری معنی دار نشان داد (001/0P<). در سایر موارد ارتباط معنی دار آماری مشاهده نگردید.
    نتیجه گیری
    شروع تغذیه تکمیلی می تواند به عنوان یک عامل بالقوه مثبت (595/0r=) در روند مطلوب رشد کودک تاثیرگذار باشد؛ ولی، متغیرهایی مانند جنس کودک، شغل پدر و سطح تحصیلات مادر، این وضعیت را به صورت مستقل مورد تاثیر قرار می دهند که در فرآیند مشاوره تغذیه باید به آنها دقت نمود.
    کلید واژگان: تغذیه تکمیلی, روند رشد, کودک زیر یک سال}
    Effat Maskani *, Hasan Abdollahzadeh, Batool Kalate Meimari, Farzaneh Saadattalab
    Background
    This study was done for offering an effective situation of starting supplementary of growth process for children under the age of one year old in Sabzevar and also to direct the heath policy procedure in the area.
    Material and Method
    400 samples using classification procedure based on volume of sample from health centers were chosen. The criteria for entering the study was that supplementary nutrition during evaluation was at least for one month. The data was gathered in two sections, before and after starting supplementary nutrition through checking the information of family record, quetionnaire and interview. For analysing the data, MecNemar test and correlation of Pierson were used.
    Results
    The age of staring supplementary nutrition in %80/75 was above six months. Desirable growth process before and after supplementary nutrition were %87 and %81/03, respectively. There was a significant statistical relationship between these two trends (p‹0.001 & r=0.595). And also there was a significant relationship between breastfeeding and growth process before starting supplementary nutrition (p=0.04 & r=0.115). MecNemar Test independently showed a statistically significant relationship between child sex, paternal occupation and maternal education level, before and after supplementary nutrition (p‹o.oo1). Although, this kind of relationship was not detected in the other cases.
    Conclusion
    Starting supplementary nutrition can be potentially a positive factor in desirable growth process(r=0.595), but other variables such as; child’s sex, father’s job and educational level of mother can impact on this situation, independently which must be observed in the process of nutritional consultation.
    Keywords: Supplementary nutrition, growth process, child under one year old}
  • علی اکبر سهیلی آزاد، لیلا یگانه قاسمی، وحیده ناصرخاکی
    سابقه و هدف
    به منظور دستیابی به هدف ارتقای آگاهی و عملکرد مادران در مورد تغذیه شیرخواران و متعاقب آن بهبود وضعیت تغذیه شیرخواران وکاهش سوء تغذیه در آنها این پژوهش درمادران مراجعه کننده به مراکز بهداشتی درمانی شهر بروجرد صورت گرفت.
    مواد و روش ها
    پژوهش پیش روی یک مطالعه توصیفی - تحقیقی (مقطعی) می باشد که با انتخاب مادران به روش تصادفی سیستماتیک و با انجام مصاحبه از400 مادر، آگاهی وعملکرد آنها درباره تغذیه تکمیلی شیرخواران و برخی عوامل مرتبط با آن، با استفاده از پرسشنامه سنجیده شد و با استفاده از برنامه آماری spss وآزمون chi-square اطلاعات به دست آمده مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
    یافته ها
    یافته های این پژوهش نشان می دهد که اکثریت مادران مورد بررسی دارای سطح آگاهی خوب (61%) و عملکرد مطلوب (49%) در خصوص تغذیه تکمیلی شیرخوار خود هستند.
    بین آگاهی و عملکرد مادران درمورد تغذیه تکمیلی شیرخواران با متغیرهایی چون سطح تحصیلات پدر و مادر، سن کودک و رتبه تولد شیرخوارو منبع کسب اطلاعات ارتباط معنادار آماری مشاهده می شود. درصورتی که سن مادر و شغل همسر دراین خصوص، تنها با حیطه عملکرد و شغل مادر در حیطه آگاهی ارتباط نشان داده و بین جنس شیرخوار با هیچ یک از حیطه های آگاهی و عملکرد رابطه معناداری دیده نشد.
    بحث و نتیجه گیری
    همبستگی دو حیطه آگاهی و عملکرد نسبتا قوی است، غالبا مادرانی که در خصوص تغذیه شیرخوارشان از آگاهی کافی برخوردار هستند نسبت به آن رفتار مناسبی نشان می دهند.
    کلید واژگان: آگاهی, عملکرد, شیرخواران, تغذیه تکمیلی}
    A. A. Soheili Azad, L. Yeghaneh Ghasemi, V. Naserkhaki
    Background
    In order to improve knowledge and practice of mothers about infant feeding and subsequent improvement of nutritional status of infants in their consumption of malnutrition this research was Health centers Boroujerd.
    Methods
    This study is a descriptive - analytical (cross) in mothers who are selected by systematic random sampling interviews with 400 mothers of knowledge about complementary feeding practice and its associated risk factors، was assessed with a questionnaire and using a statistical program spss chi-square test and data were analyzed.
    Findings
    The findings show that the majority of mothers had good knowledge (61%) the desired function (49%) about their complementary feeding. Between knowledge and practice of mothers about complementary feeding with such parent education، child age، birth order، source of information and communication are significant. If the age of the mother''s job، with the area''s job performance and knowledge in areas such relationship and the sex of the infant with a chi-square test of the relationship between knowledge and practice domains do not show.
    Conclusion
    Relatively strong correlation between the two domains of knowledge and practice is often mothers who have adequate knowledge about infant nutrition to show its good behavior.
    Keywords: Complementary feeding, Infant, Knowledge, Practice}
  • زینت کمالی، بهاره رسولی، شهلا رودپیما، زهره حاجی میرصادقی، محمد جواد ایوانی
    سابقه و هدف
    شیر مادر یکی از عوامل مهم در سلامت، ایمنی، رشد ذهنی و جسمی کودک می باشد که فوائد اجتماعی، اقتصادی و بهداشتی زیادی برای خانواده و اجتماع دارد. ولی با وجود این مزایا و تاکید بر 6 ماه تغذیه انحصاری با شیر مادر و ادامه آن با تغذیه تکمیلی حداقل تا پایان سال اول، این میزان در کشور ما بسیار پایین است. مطالعه حاضر با هدف تعیین میزان شیردهی مادران و عوامل موثر بر آن در مراکز بهداشتی تحت پوشش دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی در سال 1387 و مقایسه آن با اطلاعات موجود در سال های 86-1370 انجام شد.
    مواد و روش ها
    مطالعه به روش توصیفی- مقطعی بر روی 300 مادر دارای کودک 12 الی 24 ماه انجام گرفت. ابتدا خصوصیات دموگرافیک مادر و کودک سوال شد، سپس عوامل موثر بر شیردهی شامل تحصیلات، شغل، روزهای اشتغال، آموزش در طی دوران شیردهی و سایر عوامل سوال و سپس مدت شیردهی، نوع شیر مصرفی، زمان شروع تغذیه تکمیلی ثبت شد. دو عامل آگاهی و نگرش با استفاده از پرسشنامه های حاوی 10 سوال آگاهی و 16 سوال نگرش سنجیده شد و داده ها توسط برنامه آماری SPSS استخراج شد.
    یافته ها
    متوسط سن مادران 6/4±9/28 سال بود که حدود 7/41 درصد آنها دیپلم داشتند، 7/19 درصد نمونه ها شاغل بودند که فقط 22 درصد در محل کار خود مکانی برای شیردهی داشتند. میزان تغذیه انحصاری با شیر مادر تا 4 ماهگی 7/75 درصد و تا 6 ماهگی 4/27 درصد بود. زمان شروع تغذیه تکمیلی در 3/63 درصد نمونه ها در 6 ماهگی و در 1/31 درصد نمونه ها قبل از 6 ماهگی و 685 درصد بعد از 6 ماهگی بود. فقط 7/29 درصد آگاهی خوب داشتند، در صورتی که 7/95 درصد نگرش خوبی نسبت به شیردهی داشتند. در بین عوامل موثر تحصیلات مادر ارتباط معکوس با مدت تغذیه انحصاری داشت و امکان شیردهی در محل کار موجب افزایش مدت تغذیه انحصاری به میزان 1 ماه شده بود.
    نتیجه گیری
    علی رغم تلاش وزارت بهداشت در جهت افزایش طول مدت تغذیه انحصاری با شیر مادر، تا 6 ماهگی کماکان از هدف جامعه سالم در سال 2010 که این میزان را 50 درصد اعلام کرده اند، تفاوت چشمگیری وجود دارد.
    کلید واژگان: شیردهی, آگاهی, نگرش, تغذیه انحصاری, تغذیه تکمیلی}
    Z. Kamali, B. Rasouli, Sh Roodpeyma, Z. Haji Mirsadeghi, Mj Eivani
    Background And Objective
    Breastfeeding is one of the important factors in infant’s health, safety and body and mental development that have many social, economical and health benefits for family and society. In spite of these advantages of breastfeeding and recommendations to exclusive breastfeeding up to 6 months and continuation of it at least until 1 year with supplementary food, but still in our country the rate of breastfeeding is low. Current study accomplished with the purpose of determination the rate of breastfeeding and related factors, which affect it in Shahid Beheshti University of Medical Sciences’ health centers and compare the results with available information from 1370-1386.
    Materials And Methods
    In this cross sectional study 300 women with children aged 12 to 24 months were randomly selected and interviewed. Information regarding participants’ demographics and related factors on breastfeeding consists of level of education of parents, parents’ occupation, number of working days, training about breastfeeding and other factors were collected. Then knowledge and attitude of mothers regarding breastfeeding were assessed by using a questionnaire consists of 10 questions about knowledge and 16 question about attitude. Data was analyzed by SPSS software.
    Results
    The average age of mothers was 28.9±4.6 years, about 41.7% of them has finished the high school and 19.7% of mothers has worked out of home and among them just 22% in workplace had a specific place for breastfeeding. The result showed that 75.7% of mothers were exclusive breast feeders up to 4 months and just 27.4% of them did it up to 6 months. In 63.3% of infants supplementary feeding was started in 6 month and in 31.1% of them it was started before 6 months. Among them just 29.7% of mothers had good levels of knowledge but 95.7% of them had good attitudes regarding breastfeeding. Among related factors that affect breastfeeding, level of mother’s education had relation with length of exclusive breastfeeding inversely. Existence of a specific place for breastfeeding in workplaces leaded to increasing length of exclusive breastfeeding for 1 month.
    Conclusion
    In spite of the fact that health ministry tried to increase the length of exclusive breastfeeding, but still we are far from the aim of a health community in 2010 that announced it should be near 50%.
    Keywords: Breastfeeding, Knowledge, Attitude, Exclusive breastfeeding}
  • شهپر مهرپرور، معصومه ورزنده *
    زمینه

    تغذیه با شیر مادر یک اصل مهم در تامین سلامت کودکان می باشد و در6 ماه اول زندگی سبب کاهش مرگ و میر کودکان شده و آن ها را در مقابل بیماری ها محافظت می نماید. ضروری است علل کاهش تغذیه انحصاری با شیر مادر مورد بررسی قرار گیرد.

    مواد و روش ها

    این مطالعه مقطعی، راجع به 320 نفر از مادران دارای کودک زیر یک سال مراجعه کننده به مراکز مشاوره شیردهی شهر کرمان بود. جمع آوری اطلاعات از طریق پرسشنامه ای انجام گردید که در آن اطلاعات دموگرافیک مادر و کودک، زمان شروع تغذیه با شیر مادر، سن شروع و نوع تغذیه تکمیلی و علل مصرف آن قبل از 6 ماهگی مورد مطالعه قرار گرفت. داده ها با نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل شدند.

    نتایج

    یافته ها نشان داد که تنها 6/1% کودکان تا پایان 6 ماهگی تغذیه انحصاری با شیر مادر داشتند و اکثریت مادران 3/60% در سن زیر یک ماهگی تغذیه تکمیلی را شروع کرده اند. میانگین سن شروع 5/1 ±98/1 بود. همچنین رایج ترین نوع 7/99% شیر مصنوعی و مهم ترین علت برای شروع تغذیه تکمیلی، ناکافی بودن شیر مادر بود (7/92%)، که 1/72% آن به توصیه پزشک بوده است و 5/68% مادران علت گریه کودک را ناکافی بودن شیر مادر دانسته اند. بین نوع زایمان و سن شروع تغذیه تکمیلی ارتباط معنی دار آماری وجود داشت (016/0= p).

    نتیجه گیری

    مهم ترین عامل در قطع زودرس تغذیه انحصاری با شیر مادر باور غلط مادران از نشانه های کفایت شیر مادر و توصیه پزشکان بوده است لذا لزوم آموزش مادران در دوران بارداری و شیردهی و آموزش مداوم پزشکان احساس می شود.

    کلید واژگان: تغذیه انحصاری با شیر مادر, ناکافی بودن شیر مادر, تغذیه تکمیلی}
    Shahpar Mehrparvar, Masoumeh Varzandeh
    Background and Objective

    Breastfeeding is an important principle in pediatric¬ health. It decreases their mortality and protect them from diseases in the first sixth months of life. It`s necessary to investigate the decreasing causes of exclusive Breastfeeding. Methods & Materials: This cross-sectional survey was about 320 mothers who had babies within one year old. They`ve gone to consulting centers for lactation in Kerman city. Information gathered by a questionnaire. It consisted of demographic information of mother and child, start time of Breastfeeding, age of starting, type of

    Results

    The findings showed that just 1.6% of babies have had exclusive Breastfeeding until end of the first 6 months.60.3% of mothers have started complementary feeding for their babies under one month old. Average of Starting age was p=1.98±1.5. The most common type was Formula (99.7 %). The most important reason for complementary feeding was inadequate milk of mothers (92.7%), 72.1% was due to doctor`s recommendations. 68.5% of mothers believed that child crying was due to their milk insufficiency. There was a statistically significant relation between type of labor and starting age of complementary feeding (P = 0.016).

    Conclusion

    The most important factor in early interruption of exclusive Breastfeeding was wrong belief of mothers. They didn`t know mother`s milk adequacy symptoms and the other reason was doctor`s suggestions.

    Keywords: Exclusive breast feeding, inadequate breast milk, complementary feeding}
  • زمینه و هدف
    تغذیه نامناسب از علل عمده بروز سوء تغذیه در کودک محسوب می شود. این بررسی به منظور شناخت عمق نظرات و باورهای مادران در مورد نقش تغذیه تکمیلی در سلامت تغذیه ای کودک زیر 2 سال انجام گرفت.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه کیفی داده ها از طریق انجام 11جلسه بحث گروهی با مادران دارای کودک زیر 2 سال در مناطق شهری و روستایی شهرستان دماوند در سال 1386جمع آوری گردید. هر جلسه بحث گروهی با حضور یک هماهنگ کننده، دو یادداشت بردار و ناظر برگزار شد. پس از پایان عملیات میدانی کلیه یادداشت های جمع آوری شده بر اساس اهداف مطالعه کد گذاری شد، سپس زیر گروه های هر هدف به دست آمد و مضامین اصلی مطالعه از بین آنها استخراج و گزارش گردید.
    یافته ها
    در تحقیق حاضر شش مضمون کلی به دست آمد: 1- مادران غذای کمکی را غذایی می دانستند که ساده، سبک، نرم، رقیق و مخصوص کودک تهیه شود، 2- سن شروع غذای کمکی از 6 ماهگی بود، 3- غذای کمکی بومی در منطقه دماوند وجود نداشت، 4- برای کودک زیر یک سال غذای جداگانه تهیه می شد، 5- غذای کمکی خانگی به دلیل بهداشتی بودن به غذای کمکی آماده ترجیح داشت و 6- از یک سالگی به کودک غذای سفره داده می شد.
    نتیجه گیری
    با وجود آگاهی کافی اکثر مادران نسبت به فواید تغذیه تکمیلی به علت وجود موانعی ازجمله عوامل فرهنگی حاکم بر جامعه عملکرد نامناسبی داشتند. در این راستا علاوه بر تجدید نظر در برنامه های آموزشی و دستورالعمل های فعلی، آموزش موثر و هدفمند به مادران و سایر مراقبین کودک به طور قوی توصیه می شود.
    کلید واژگان: عقیده, تغذیه تکمیلی, مادران, بررسی کیفی}
    Nahid Salarkia *, Maryam Amini, Maryam Eslami, Monireh Dadkhah, Telma Zoghi, Homa Haidari, Morteza Abdollahi
    Background
    Inappropriate feeding is one of the major causes of malnutrition in children. This study was carried out to get an insight into mothers’ views and beliefs about the role of complementary feeding in children under the age of two.
    Materials And Methods
    In this qualitative study, data were collected through 11 focus-group discussions (FGDs) with mothers, who had children under the age of two, in urban and rural areas of Damavand in 2007. Each FGD was held in the presence of a moderator, two note takers, and an observer. At the end of field work, all notes were collected and coded according to the objectives of the study. Then the subgroups for each objective were obtained, and emerging themes were extracted and reported.
    Results
    In the study, six general themes were identified:(1) The mothers viewed complementary feeding as simple, soft, light foods which are especially made for children; (2) the best time for introducing complementary feeding was 6 months of age; (3) there were no complementary local foods in Damavand; (4) for children under the age of one, a different type of food was separately prepared; (5) home-made complementary food was preferred over the ready made type, and (6) children were fed with table food from the first year of life.
    Conclusion
    Despite their sufficient knowledge about the advantages of complementary feeding, the majority of mothers, due to some socio-cultural limitations, had a weak performance. In this regard, in addition to making revisions in current training programs and protocols, providing effective and goal-oriented educational programs for mothers and others who take care of children is strongly recommended.
  • پریسا خوشنویس اصل، منصور صادق زاده، سعیده مظلوم زاده، علی کوشا، سید نورالدین دریاباری
    زمینه و هدف
    کودکان مبتلا به اختلال رشد ممکن است کاهش قابل ملاحظه ای در رشد فیزیکی و اختلال در عملکردهای تکاملی و شناختی داشته باشند. بعد از 6 ماهگی حدود 3/1 میزان انرژی دریافتی کودک از طریق تغذیه تکمیلی باید تامین گردد. بررسی ها نشان داده که فقر به تنهایی عامل سوء تغذیه نمی باشد و در این زمینه ی نقش آگاهی مادران در استفاده بهینه از سبد اقتصادی خانواده و شروع تغذیه تکمیلی در زمان و با مواد غذایی مناسب برجسته تر می باشد. این مطالعه به ارزیابی میزان آگاهی مادران در زمینه ی تغذیه ی کودکان و عوامل موثر بر آن پرداخت.
    روش بررسی
    این پژوهش یک مطالعه ی توصیفی- مقطعی است که با استفاده از پرسشنامه برروی 300 مادر دارای کودک شیرخوار 6 تا 12 ماهه تحت پوشش فیلد آموزش پزشکی جامعه نگر زنجان انجام گردیده است. میزان آگاهی مادران در زمینه ی تغذیه ی تکمیلی به تفکیک سن و میزان تحصیلات مادر، تعداد فرزندان و نوع مسکن آنان ارزیابی گردید.
    نتایج
    3/60 درصد از مادران در سنین 20تا 29 سال قرار داشتند. از نظر میزان تحصیلات 3/53 درصد دارای تحصیلات ابتدایی بودند. 55 درصد در خانه ی استیجاری سکونت داشتند و 5/47 درصد آن ها دارای یک فرزند بودند. 3/42 درصد آن ها آگاهی متوسط داشتند. 82 درصد سن صحیح شروع تغذیه ی کمکی را می دانستند، ولی 92 درصد آن ها نمی دانستند که بهترین زمان تغذیه ی کمکی، پس از تغذیه با شیر مادر است.
    نتیجه گیری
    بر اساس نتایج این مطالعه، ارتباط معنی داری بین سن مادر، میزان تحصیلات و تعداد فرزندان با میزان آگاهی مادران در مورد تغذیه ی تکمیلی وجود داشت. (0001/0 >P). اما ارتباط معنی داری میان میزان آگاهی مادر با وضعیت سکونت آن ها پیدا نشد (98/0=P).
    کلید واژگان: اختلال رشد, تغذیه تکمیلی, آگاهی مادران, شیرخوار, تغذیه}
    Background And Objective
    Children suffering from failure to thrive (FTT) may have significant impairments in physical growth as well as cognitional and developmental functions. After 6 months of age approximately one third of the energy needed for a child should be provided by supplemental nourishments. Studies have shown that poverty itself is not a factor of malnutrition alone and the role of the mother’s knowledge in proper use of the family income and the use of the supplementary nutrition in appropriate time with proper food is significant. The aim of this study was to evaluate maternal knowledge about nutritional status of children and its related factors.
    Materials And Methods
    This cross sectional study was conducted on three hundred mothers who had a child between 6 to 12 months, at the health care center of the community oriented medical education in Zanjan University of Medical Sciences. The mothers were interviewed about supplemental nutrition. Information about maternal age, education, number of children, and family income were also gathered.
    Results
    One hundred eighty one (60/3%) of mothers were between the ages 20-29years and 35/3% had only elementary education. Fifty five percent lived in rental houses and 47/5% had one child. 42/3% of them were found to have average knowledge. Eighty two percent knew the appropriate time to start supplemental nutrition but 92% did not know that the best time of supplemental nutrition was after breast feeding.
    Conclusion
    According to this study, there was a significant relationship between maternal knowledge about supplemental nutrition and maternal age, education, and the number of children P (0.0001). However there was no significant relationship between mother’s knowledge and family type of home ownership. It seems that up-grading maternal knowledge plays an important role in prevention of FTT.
  • زهرا پناهنده، مهرناز دوستدار صنایع
    مقدمه
    شروع به موقع تغذیه تکمیلی و آگاهی مادران از نحوه تغذیه تکمیلی شیرخوار از اهمیت زیادی برخوردار می باشد.
    هدف
    ارزیابی الگوی تغذیه تکمیلی شیرخواران و سطح آگاهی مادران روستایی شهرستان رشت از چگونگی شروع غذای کمکی.
    روش کار
    دریک بررسی مقطعی درتابستان 1385، 269 نفر از مادران دارای کودک 2-1 ساله مراجعه کننده به خانه های بهداشت شهرستان رشت طبق روش نمونه گیری خوشه ایچند مرحله ای تصادفی جهت تکمیل پرسشنامه به روش مصاحبه انتخاب شدند.
    ابزار این پژوهش پرسشنامه ای شامل مشخصات دموگرافیک مادر، چگونگی شروع تغذیه تکمیلی کودک، آگاهی مادر در خصوص تغذیه تکمیلی و منابع کسب اطلاع وی بود. آگاهی بر اساس نمرات به سه سطح ضعیف، متوسط و خوب تقسیم و جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های کای دو و تست دقیق فیشر استفاده گردید.
    نتایج
    دراین مطالعه 8/91% از مادران نسبت به زمان و چگونگی آغاز غذای کمکی از آگاهی کافی برخوردار و 93% ازآنها تا پایان 6-4 ماهگی کودک خود را منحصرا با شیرخود تغذیه کرده بودند. در بیش از 80% موارد فرنی آرد برنج اولین غذای کمکی شیرخوار بوده است. 83% از مادران شرکت کننده در این پژوهش تا پس از یک سالگی نیز به تغذیه کودک خود با شیر مادر ادامه داده و93% از کودکان پس از یک سالگی از غذای سفره خانواده به عنوان غذای اصلی روزانه خود استفاده می کردند. در 33% موارد تعداد وعده های غذایی روزانه کمتر از میزان توصیه شده بوده است. اولین منبع آگاهی مادران شرکت کننده در خصوص تغذیه تکمیلی کودکان خانه های بهداشت بوده است.
    نتیجه گیری
    مادران مورد مطالعه از سطح آگاهی کافی در خصوص تغذیه تکمیلی کودکان برخوردار بوده و عملکرد اکثریت آنان بر اساس الگوی غذایی توصیه شده بوده است. با توجه به نقش مهمی که خانه های بهداشت می توانند در ارتقاء آگاهی مادران راجع به تغذیه تکمیلی داشته باشند توجه بیشتر به این مراکز در راستای انجام این وظایف ضروری بنظر می رسد.
    کلید واژگان: تغذیه تکمیلی, زنان, شیرخواری, کودک}
  • کبری علیدوستی شهرکی، علی حسینی نسب، صدیقه فروهری
    مقدمه
    طی سالیان اولیه زندگی شبکه عصبی مغز نمو پیدا می کند و تا قبل از دو سالگی میلیون ها اتصال سلو ل های عصبی شکل می گیرد. توسعه و پیشرفت جسمی، فکری و شناختی انسان تا حد زیادی به همین اتصالات عصبی بستگی دارد. تحقیق حاضر با هدف تاثیر آموزش تغذیه تکمیلی و مهارت های تکاملی به مادران بر روند رشد و تکامل کودکان 7-5 ماهه شهر شیراز انجام شد.
    روش کار
    نمونه های مورد مطالعه مادران کودکان 7-5 ماهه بودند. 240 کودک از دو درمانگاه شهری در یکی از مناطق چهارگانه آموزش و پرورش انتخاب گردیدند و به طور تصادفی در دو گروه آموزشی و شاهد قرار گرفتند. هر ماه یک جلسه آموزشی از طریق فیلم و پمفلت به مدت شش ماه برای گروه آموزشی برگزار گردید. قد، وزن، دور سر، دور بازو و عملکرد تکاملی حرکات خشن کودکان هر دو گروه به وسیله متر، وزنه و تست تکاملی دنور به صورت ماهیانه بررسی گردید.
    یافته ها
    به دلیل ریزش نمونه ها، تجزیه و تحلیل آماری روی 207 نمونه انجام شد. میانگین افزایش وزن در گروه آموزشی 05/8 کیلوگرم و در گروه شاهد 52/7 به دست آمد همچنین انحراف معیار افزایش وزن در گروه آموزش 64/0 و در گروه شاهد 6/0 بود. منحنی های وزن، قد، دور سر، و دور بازو در دو گروه ترسیم شد و با یکدیگر و منحنی استاندارد جهانی بر اساس مرکز علمی آمار سلامت و منحنی آیت الهی مورد مقایسه قرار گرفت. عملکرد تکاملی نیز در دو گروه با هم و با کودکان مطالعه دنور مقایسه گردید.
    نتیجه گیری
    به طور کلی نتایج این پژوهش نشان می دهد که آموزش تغذیه تکمیلی به مادران می تواند بر افزایش وزن کودکان تاثیر بگذارد ولی بر قد، دور سر و دور بازو تاثیری ندارد وزن 003/0= p و قد 1/0 p= دور سر 173/0 p= و دور بازو 822/0 p=. همچنین در مورد آموزش مهارت های تکاملی حرکات خشن نیز باید گفت که آموزش تاثیری بر پیشرفت عملکرد تکاملی نداشته است.
    کلید واژگان: تغذیه تکمیلی, رشد, تکامل, شیرخواران}
    Alidoosti Shahraki K., Hosseini Nasab A., Foroohari S.
    Introduction
    Central nervous system develops during the first years of life. Millions of synapses form among nervous cells before two years of age. The present research was performed to assess the effects of mothers’ training about complementary feeding and developmental skills on growth and development of 5-7 month infants referring to health centers in city of Shiraz in Southwest of Iran.
    Methods
    Mothers of 5-7 month old infants were the units of this study. Two hundred and forty infants were selected randomly from those referring to two urban clinics and were assigned randomly to two groups of intervention and comparison. Mothers in the intervention group participated in monthly sessions for six months where pamphlets and movies were used for training. Infants’ height, weight, head circumference, arm circumference, and gross motor developmental functions (using Denver Developmental Test) were monthly assessed in both groups.
    Results
    Statistical analysis was performed on 207 subjects remaining after attrition. Mean weight gain (and its standard deviation) was 8.05 (and 7.52) Kg in intervention group and 0.64 (and 0.60) Kg in comparison group. Weight, height, head circumference, and arm circumference charts were drawn for the two groups and were compared with each other, with pertinent charts form National Center for Health Statistics (NCHS), and with charts published by Ayatollahi et al. Developmental functions in the two groups were compared with each other and with Denver’s study results
    Conclusion
    The results of this research show that the training of mothers on complementary feeding can contribute to infants’ weight gain (p=0.003), but does not have an effect on their height (p=0.1), head circumference (p=0.173), and arm circumference (p=0.882). Mothers’ training on developmental skills did not have any effect on developmental functions’ progression.
  • اکرم شهبازی، راهب قربانی، فرشید فریور، علیرضا شاه حسینی
    سابقه وهدف
    بقا، سلامت و رشدکودکان ارتباط مستقیم با تغذیه آنان دارد وسوء تغذیه کودکان، مشکل شایع بیش ترکشورهای درحال توسعه می باشد. سن شروع تغذیه تکمیلی در شیرخواران موقعی است که شیرخوار نمی تواند مقادیر کافی انرژی و مواد غذایی را از شیر مادر به تنهایی کسب کند. شروع زودرس و دیررس غذای تکمیلی هر دو باعث ایجاد عوارض شدید می شود و سن مناسب این کار از پایان 6 ماهگی است. باتوجه به اهمیت زمان شروع تغذیه تکمیلی، این تحقیق درسمنان به منظور برآورد سن شروع تغذیه تکمیلی و عوامل مرتبط باآن انجام شد.
    مواد و روش ها
    این مطالعه مقطعی برروی 400 نفر از کودکان 12-6 ماهه شهر سمنان انجام گردید. در هر یک از هشت مرکز بهداشتی درمانی شهر سمنان 50 مادری که جهت پایش فرزندخود مراجعه کرده بودند، انتخاب و پرسش نامه توسط پرسنل بهداشتی با مصاحبه از مادران شیرده (یا توسط مادر) تکمیل گردید.
    یافته ها
    3/76 درصد مادران تغذیه تکمیلی شیرخواران را از 6 ماهگی آغاز کردند. شایع ترین غذای کمکی مورد استفاده (5/69 درصد) در اولین تغذیه فرنی بود. میانگین (± انحراف معیار) سن شروع تغذیه تکمیلی60/0± 86/5 ماهگی بود. 5/97درصد مادران آموزش لازم برای تغذیه شیرخواران خود را از طریق حضوری، جزوه و کتاب،کارت واکسن و پمفلت قبل از 6ماهگی شیرخوار فرا گرفته بودند. بین سن شروع تغذیه تکمیلی با اشتغال مادران (049/0= P)، سن مادر (040/0= P)، سطح سواد پدر(002/0= P) و نوع زایمان (015/0= P) ارتباط معنی داری وجود داشت. اما بین جنس کودک، نوع شیر مصرفی، رتبه تولد، مرکزمراقبت از شیرخوار، سطح سواد مادر، اولین غذای کمکی شیرخوار و روش آموزش مادران با سن شروع تغذیه تکمیلی ارتباط معنی داری دیده نشد.
    نتیجه گیری
    یافته ها نشان می دهد که اگرچه 5/97 درصد مادران آموزش لازم برای شروع تغذیه تکمیلی را دیده اند ولی حدود23درصد آنها در موعد مقرر تغذیه تکمیلی را آغاز نکرده اند. لذا ضروری است دامنه آموزش وسیع تر شود و آموزش موثرتری توسط مراکز بهداشتی درمانی به مادران (بالاخص مادران با زایمان طبیعی و سنین بالا) داده شود.
    کلید واژگان: تغذیه تکمیلی, شیرخوار, سن شروع تغذیه}
    A. Shahbazi, R. Ghorbani, F. Frivar, Ar. Shah-Hoseini
    Introduction
    There is a relationship between children’s survival, development and health and their feeding. Malnutrition is a common complication in most of the developing countries. Complementary feeding begins in infants when they can not obtain enough energy and nutrients from mother’s milk. Both early and late beginning of complementary nutrition lead to severe complications, and suitable age for feeding in infants is after month 6. The present study was performed to estimate the age of beginning of complementary feeding and related factors in infants of Semnan.
    Materials and Methods
    In this cross sectional study, 400 infants aged 6-12 months were analized via questionnaire. In each of 8 health centers in Semnan, 50 mothers who referred to health care centers, filled up questionnaires.
    Results
    76.3% of mothers begin the complementary feeding from 6 months after delivery. The most common complementary food, which was used, was cereal (69.5%). Mean (±SD) beginning age of complementary feeding was 5.86±0.60 month. Most of mothers (97.5%) had been received information about infant’s feeding through appointments, books, vaccination card and pamphlet prior to their infants reach to age 6 month. There was a significant relationship between occupation of mother (P=0.049), age of mother (P=0.040), father's educational level (P=0.002), type of delivery (P=0.015) and the beginning age of complementary feeding. However, no significant relationship was observed between gender, type of milk, birth order, type of health care center, mother's educational level, first complementary feeding, type of mother's education and the beginning age of complementary feeding.
    Conclusion
    The findings of current study showed that 97.5% of mothers were educated for beginning of complementary feeding in a suitable time; however, about 23% of them didn’t begin complementary feeding in an appropriate time. Therefore, it seems more effective education is necessary to give by health care centers to mothers especially for older mothers and those have normal delivery.
  • سهیلا رشادت
    سابقه و هدف
    رشد و تکامل بهینه کودکان مستلزم تغذیه خوب آن ها در مراحل گوناگون کودکی است و مادران در مقام اولین و مهم ترین مراقبین بهداشت و سلامت نقش تعیین کننده ای در وضعیت تغذیه کودکان دارند و ارتقای آگاهی آنان ضامن سلامت کودکان در سال های آینده است. لذا پژوهش حاضر با هدف بررسی میزان آگاهی مادران درمورد الگوی صحیح تغذیه اطفال زیر یک سال و برخی عوامل مرتبط با آن در عرصه جامعه نگر کرمانشاه در سال 1382 انجام شد.
    مواد و روش ها
    این مطالعه از نوع توصیفی تحلیلی بود. از بین مادران دارای طفل زیر یک سال مراجعه کننده به درمانگاه جامعه نگر کرمانشاه در سال 1382 تعداد 200 نفر به روش نمونه در دسترس انتخاب و از لحاظ گروه های سنی شیرخوار به 4 گروه مجزا تقسیم شدند و برای هر گروه سنی پرسشنامه ای جداگانه با سوالاتی در زمینه آگاهی مادر از الگوی تغذیه شیرخوار با توجه به سن شیرخوار بر اساس دستورالعمل وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی ارائه شد و هر مادر پرسشنامه مربوط به گروه سنی شیرخوار خود را دریافت و تکمیل نمود. سپس نتایج با آزمون کای دو و ضریب همبستگی پیرسون تحلیل گردید.
    یافته ها
    53 درصد از مادران مورد مطالعه نسبت به تغذیه شیرخوار خود آگاهی نامطلوب داشتند و تنها 6/9درصد آنان آگاهی مطلوب و 37.4 درصد مادران آگاهی نیمه مطلوب داشتند. آگاهی نامطلوب در مادران کم سواد (=0.034 P) و در موارد تعداد فرزندان زیاد (=0.037 P) به طور معنادار بیشتر بود. در این مطالعه یافته خاصی که نشان دهنده توزیع آگاهی بر اساس سن و جنس شیرخوار باشد، به دست نیامد. 50 درصد مادران شاغل در این مطالعه آگاهی نامطلوب داشتند و در مادرانی که فاصله موالید را رعایت کرده بودند، موارد با آگاهی مطلوب محسوس تر بود. 70 درصد موارد آگاهی نامطلوب در مادرانی که همسر آن ها بیکار بود، مشاهده شد.
    بحث: نتایج این تحقیق همچون سایر تحقیقات در این زمینه نشان داد که متاسفانه مادران از اهمیت برنامه ریزی غذایی شیرخواران و چگونگی انجام آن اطلاع کافی ندارند و به نظر می رسد که به طور سلیقه ای شیرخوار خود را با مواد مختلف مورد تغذیه قرار می دهند. احتمال می رود که بخش مهمی از این نقص در دانش مادران به دلیل نارسایی در زمینه انتقال آموزش به مادران بوده باشد که لازم است در تحقیقات بعدی به علل این عدم آگاهی به طور دقیق تر پرداخته شود..
    کلید واژگان: آگاهی مادران, اطفال زیر یک سال, تغذیه تکمیلی, جامعه نگر, کرمانشاه}
  • منیژه کهبازی، علی چهرئی
    مقدمه
    تغذیه مناسب در رشد و تکامل طبیعی کودکان نقش مهمی دارد. با عنایت به این که بیشترین رشد مغزی کودک در سال های اول زندگی است اهمیت تغذیه مناسب در رشد کودک، یادگیری و کارایی کودکان غیر قابل انکار است. در کشور ما نیز اختلال رشد ناشی از مشکلات تغذیه ای از شیوع فراوانی برخوردار است. در حال حاضر آموزش تغذیه به مادران توسط مراقبین سطوح اولیه در مراکز بهداشتی صورت می گیرد و پزشکان کمترین نقش را در این آموزش دارند. لذا در این مطالعه بر آن شدیم اثرآموزش تغذیه تکمیلی توسط پزشک را بر وزن کودکان دارای اختلال رشد مورد بررسی قرار دهیم.
    روش کار
    مطالعه انجام شده یک کارآزمایی بالینی به روش قبل و بعد می باشد. در این پژوهش 100 کودک 6 تا 24 ماهه دارای اختلال رشد که هیچ بیماری به عنوان علت کاهش رشد در این کودکان شناخته نشده بود، مورد بررسی قرار گرفتند. سپس آموزش در مورد تغذیه صحیح توسط پزشک به مادران داده شد و کودکان، هر ماه به مدت سه ماه از نظر میزان افزایش وزن بررسی شدند و نتایج با سه ماه قبل از آموزش مقایسه گردید.
    نتایج
    در این مطالعه 45 درصد افراد مورد پژوهش مذکر و مابقی مونث بودند. میانگین سنی آنها 83/11 ماه بود. اختلاف معنی داری بین میانگین اختلاف وزن انتهای دوره بدون آموزش از ابتدای آن (49/0 گرم) و میانگین اختلاف وزن در انتهای دوره آموزشی از ابتدای آن (1276 گرم) وجود داشت (P=0.001). تفاوت امتیازz انتها از ابتدای دوره آموزش (25/1) نسبت به دوره بدون آموزش (04/0) به طور معنی داری افزایش یافته بود (P=0.001).
    نتیجه گیری
    به طور کلی آموزش تغذیه به مادران توسط پزشک نقش موثری در بهبود اختلال رشد کودکان و افزایش وزن آنان دارد و لذا توصیه می گردد پزشکان در برخورد با بیماران دچار اختلال رشد، با وجود انجام آموزش تغذیه تکمیلی در سطوح قبلی ارجاع، در کنار بررسی های تشخیصی و حتی مقدم بر آن مجددا آموزش تغذیه تکمیلی را به طور مفصل برای مادران ایشان به اجرا درآورند.
    کلید واژگان: تغذیه تکمیلی, اختلال رشد, صدک وزنی, آموزش, امتیاز Z}
  • طلعت خدیوزاده
    سابقه و هدف
    مطالعه حاضر با هدف مقایسه رشد شیر خوارانی که تا پایان 6 ماهگی تغذیه انحصاری با شیر مادر داشته اند و گروهی پس از سن 4 ماهگی علاوه بر شیر مادر تغذیه تکمیلی دریافت کرده اند، انجام گرفته است.
    مواد و روش ها
    این مطالعه آینده نگر بین دی ماه 1375 تا دی ماه 1376 بر روی 200 شیر خوار ترم سالم که دارای پرونده بهداشتی در مراکز بهداشتی – درماین شهر مشهد بودند، انجام پذیرفت. یک گروه از این شیر خواران تا 6 ماهگی منحصرا با شیر مادر تغذیه شدند و گروه دوم پس از سن 4 ماهگی تغذیه تکمیلی دریافت نمودند. به مادرانی که تمایل داشتند به شیر خوار خود غذای تکمیلی بدهند، شروع غذای کمکی بر اساس جدول پیشنهادی وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی آموزش داده می شد. بین وضعیت دموگرافیک. سوابق مامای و شیردهی مادران، نسبت دختر و پسر و نیز میانگین وزن شیرخواران در دو گروه هنگام ورود به مطالعه اختلاف معنی داری وجود نداشت. الگوی تغذیه شیر خواران، وزن و سایر شاخصهای رشد در بدو ورود به مطالعه و در پایان 5 و 6 ماهگی بررسی و ثبت شد.
    یافته ها
    میانگین وزن شیر خوارانی که تا پایان 6 ماهگی تغذیه انحصاری با شیر مادر داشتند در پایان ماه ششم 763؟ 7719 گرم و میانگین وزن گروهی که پس از سن چهارماهگی تغذیه تکمیلی دریافت کردند 765؟ 7726 گرم بود. بین میانگین وزن و میزان وزن گیری شیر خواران در دو گروه در پایان ماه ششم، اختلاف معنی داری وجود نداشت. میزان ابتلا به عفونتهای تنفسی و اسهال در طی 4 الی 6 ماهی در شیرخوارانی که تا پایان شش ماهگی تغذیه انحصاری با شیر مادر داشته اند 23% و 11% گزارش شد.
    نتیجه گیری و توصیه ها: شیر مادر رشد شیر خوار را تامین و وی را در مقابل بیماری های عفونی محافظت می کند. بین سن 4 تا 6 ماهگی هنوز هم تغذیه انحصاری با شیر مادر بر سایر انواع تغذیه برتری دارد.
    کلید واژگان: شیر مادر, تغذیه تکمیلی, نوزادان}
  • محمود ایمانی، مهدی محمدی
    رشد و تکامل مطلوب کودکان در گرو تغذیه صحیح و عادات غذائی مناسب است. بعد از 6 ماهگی نیازهای غذائی شیرخوار فقط با شیر مادر برآورده نمی شود و علاوه بر شیر، غذاهای نیمه جامد را نیز باید برای کودک شروع کرد. مطالعه حاضر با توجه به مشکلات خاص استان سیستان و بلوچستان از جمله شیوع بالای سوء تغذیه، فقر فرهنگی و عدم آگاهی والدین به ارزش شروع غذای کمکی صورت گرفت. این مطالعه یک مطالعه توصیفی- تحلیلی از نوع مقطعی به روش مصاحبه با مادران و تکمیل پرسشنامه است.
    مصاحبه با 603 نفر از مادرانی که کودک 24-6 ماهه داشتند از جمعیت شهری و روستائی شهرستان زابل در سال 1380 انجام شده است. نتایج این بررسی ها نشان می دهد که سن شروع غذای کمکی در جمعیت شهری بطور متوسط 07/1±19/7 ماه و در جمعیت روستائی 16/1±93/6 ماه می باشد (05/0P<). در شهر شروع تغذیه کمکی به ترتیب با فرنی 2/43%، لعاب برنج 1/25%، غذای سفره 2/17%، سوپ 9/6%، مامانا 6/4% و پوره سیب زمیتی 3% در هفته اول ماه ششم بود در حالی که در روستا به ترتیب فرنی 58%، لعاب برنج 29%، سوپ 3⁄4%، غذای سفره 2/4%، مامانا 3% و پوره سیب زمینی 1% بوده است. ارتباط معنی داری بین شغل مادر، سواد، رتبه فرزند و سن مادر با شروع تغذیه تکمیلی دیده نشد. مطالعه نشان می دهد که سن شروع تغذیه تکمیلی در ظهر زابل نسبت به سایر نقاط کشور و جهان کمی بالاتر بود است. اگر چه ترتیب شروع تغذیه تکمیلی در شهرستان زابل مطابق با برنامه غذائی شیرخواران در ارتباط با تغذیه تکمیلی است ولی تنها حدود نیمی از مادران، از این الگو استفاده می کنند. این شواهد ضرورت برنامه ریزی بیشتر برای آموزش مادران و افزایش آگاهی های آنان در مورد سن مناسب شروع تغذیه تکمیلی و همچنین نوع و ترتیب غذاهای کمکی مورد استفاده را روشن می کند.
    کلید واژگان: تغذیه تکمیلی, شیرخوران, سوء تغذیه, رشد و تکامل}
  • مطالعه طولی الگوی شیردهی مادران ساکن شیراز
    سید محمدتقی آیت اللهی، علی اصغر نصیحت کن، سید علیرضا آیت اللهی
    پژوهش حاضر الگوی شیردهی مادران ساکن شیراز را به صورت طولی مطالعه می کند بدین منظور یک هم گروه 329 نفری از مادران که طی دو هفته متوالی در سال 1375 در زایشگاه های 14 گانه شهر شیراز وضع حمل کرده بودند به صورت تصادفی انتخاب شدند.
    کلید واژگان: مطالعه طولی, همگروه تولد, الگوی شیردهی, تغذیه انحصاری با شیر مادر, تغذیه تکمیلی, تغذیه غالب با شیر مادر}
  • مهران کریمی، مهتاب اردویی، خدیجه جمشیدی
    تغذیه صحیح کودکان در 2 سال اول زندگی مهمترین عامل در تامین سلامت، رشد و نمو کودکان در سالهای آتی زندگی خواهد بود. تغذیه انحصاری با شیر مادر در 6 ماه اول زندگی، شروع تغذیه کمکی پس از 6 ماهگی همراه با شیر مادر و مصرف مولتی ویتامین از هفته دوم تولد و قطره آهن از 6 ماهگی و ادامه آن تا پایان و سالگی از مهمترین جنبه های تغذیه شیرخواران می باشد.
    کلید واژگان: شیر مادر, تغذیه تکمیلی, شیرخواران, آگاهی مادران}
  • تغذیه تکمیلی و برخی عوامل موثر بر آن در استان کهگیلویه و بویراحمد
    صدیقه ابراهیمی، عزیز الله پورمحمودی
    این مطالعه به منظور تعیین الگوی تغذیه تکمیلی شیرخواران و سن شروع خوراکیاری و برخی عوامل موثر برآن به روش توصیفی، تحلیلی، با روش نمونه گیری خوشه ایدو مرحله ای و نمونه ای به حجم 432 کودک 12 تا 36 ماهه در جمعیت شهری و روستایی استان کهگیلویه و بویراحمد در سال 1380 انجام شد. تجزیه تحلیل با SPSS و به کمک آزمونهای کای دو، فیشر و تی تست و مدل رگرسیون چندگانه لجستیک انجام گرفت.
    یافته های این بررسی نشان داد که 56.2 درصد مادران شهری و 53.3 درصد از مادران روستایی تغذیه کمکی کودکان خود را در سن 4 تا 6 ماهگی شروع کرده اند. الگوی شروع غذای کمکی در هر دو گروه مادران تقریبا مشابه می باشد. متوسط سن شروع غذای کمکی در این پژوهش بر حسب ماه 3.2 ± 5.6 می باشد. روستایی بودن مادر، پسر بودن، بی سوادی پدر، سواد بالای مادر و کارمند بودن مادر از جمله عوامل موثر در بالا بردن این میانگین سنی می باشند. متوسط سن از شیرگیری در این مطالعه بر حسب ماه 31.2 ± 34.8 می باشد. شهری بودن مادر، دختر بودن کودک، سواد متوسط پدر، سواد متوسط مادر (بالاتر از ابتدایی تا دیپلم)، شغل آزاد پدر، کشاورز یا دامدار بودن مادر از جمله عوامل موثر به پایین آوردن این میانگین می باشند. کم خونی در 15.8 درصد از کودکانی که زیر 4 ماهگی و در 10.3 درصد از کودکانی که بالای 7 ماهگی برایشان غذای کمکی شروع شده بود، مشاهده شد. همچنین کم خونی در کودکانی که در سن 12 ماهگی یا کمتر اقدام به از شیرگیریشان شده بود، بیشتر دیده شد. سو تغذیه در کودکانی که سن شروع تغذیه کمکی آنها زیر 6 ماهگی بوده بیشتر بود (11.7 درصد).
    کلید واژگان: تغذیه تکمیلی, سن شروع خوراکیاری, عوامل موثر}
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال