به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

aryan gholipour

  • فرناز نصیری، عباس نرگسیان*، آرین قلی پور
    امروزه نسل های متفاوتی از کارکنان در سازمان ها وجود دارد که شناخت ویژگی ها و انتظارات هر نسل برای مدیریت آن ها امری ضروری است. فرایند آموزش و یادگیری از کارکردهای مهم مدیریت منابع انسانی است؛ ازاین رو در پژوهش حاضر به شناسایی انتظارات نسل های مختلف کاری در این حوزه پرداخته می شود. نسل ها در سازمان های کنونی ایران شامل سه نسل X (متولدین 1351 تا 1360)، Y (متولدین 1361 تا 1370) و Z (متولدین 1371 به بعد) هستند. هدف این پژوهش، شناسایی بایسته های فرایند آموزش نسل های کاری در بانک تجارت است. در پژوهش از روش تحلیل مضمون استفاده شده است. پارادایم پژوهش، تفسیری است و از ابزار مصاحبه های نیمه ساختاریافته جهت جمع آوری داده ها استفاده شده است. کارکنان از طریق نمونه گیری هدفمند از نوع حداکثر تنوع انتخاب شده اند. مجموع 30مصاحبه و تحلیل آن ها منجر به شناسایی 3مضمون اصلی، 27مضمون فرعی و 111 دسته مفهومی گردید. مشخص گردید نسل های مختلف در مراحل اجرا و اثربخشی دوره های آموزشی و نیز ویژگی های مدرس دوره آموزشی، انتظارات و نظرات متفاوت و در برخی موارد نزدیک به هم دارند.
    کلید واژگان: انتظارات نسل های کاری، تفاوت های نسلی، فرایند آموزش و یادگیری، تحلیل مضمون
    Farnaz Nasiri, Abbas Nargesian *, Aryan Gholipour
    Today, there are different generations of employees in organizations, and knowing the characteristics and expectations of each generation is essential for their management. The process of teaching and learning is one of the important functions of human resource management; Therefore, in the current research, the expectations of different generations of work in this field are identified. Generations in Iran's current organizations include three generations: X (born 1351 to 1360), Y (born 1361 to 1370) and Z (born 1371 onwards). The purpose of this research is to identify the requirements of the training system for working generations in Tejarat Bank. In the research, have used the theme analysis method. The research paradigm is interpretative and semi-structured interviews were used to collect data. Employees have been selected through targeted sampling of the maximum diversity type. A total of 30 interviews and their analysis led to the identification of 3 main themes, 27 sub-themes and 111 conceptual categories. It was found that different generations have different expectations and opinions in the stages of implementation and effectiveness of training courses, as well as the characteristics of the training course instructor, and in some cases they are close to each other.
    Keywords: Expectations Of Working Generations, Generational Differences, Teaching, Learning Process, Theme Analysis
  • زهرا صادقی*، ندا محمداسماعیلی، آرین قلی پور

    هدف پژوهش حاضر، بررسی اثرات پاداش های درونی و بیرونی بر عملکرد کارکنان با میانجی گری متغیر انگیزه کارکنان گروه مپنا، شرکت توسعه یک است. فرضیات این پژوهش به بررسی تاثیر غیرمستقیم پاداش های درونی و بیرونی بر انگیزه از طریق اسناد درونی و بیرونی می پردازد. علاوه بر این، تاثیر اسناد درونی و بیرونی بر انگیزه و انگیزه بر عملکرد را نیز مورد بررسی قرار می دهد. پژوهش حاضر بر اساس رویکرد قیاسی انجام شده است. به منظور بررسی فرضیات از رویکرد کمی بهره گرفته شده است. به منظور گردآوری داده ها از پرسشنامه استاندارد آنلاین مبتنی بر طیف لیکرت 5 گزینه ای استفاده شد. با توجه به اینکه جامعه آماری تحقیق متشکل از 570 نفر از کارکنان شرکت توسعه یک بود، تعداد 230 نفر به عنوان حجم نمونه در نظر گرفته شدند. همچنین به منظور تحلیل داده ها از دو نرم افزار SPSS 27 و Smart PLS 3 استفاده شد. بر اساس نتایج، از میان اثرات غیرمستقیم، تنها پاداش درونی از طریق اسناد بیرونی بر انگیزه کارکنان تاثیر دارد. همچنین از میان اثرات مستقیم، تاثیر اسناد بیرونی بر انگیزه و تاثیر انگیزه بر عملکرد مورد تایید قرار گرفت. با توجه به پراکندگی جامعه آماری در شهرهای مختلف، پرسشنامه به صورت آنلاین توزیع گردید. در ضمن، پژوهش حاضر به صورت مقطعی انجام شد. علاوه بر این، بررسی نمونه های دیگر و مقایسه نتایج و بررسی کیفی علت رد برخی از فرضیات نیز در چارچوب این پژوهش نمی گنجید. با توجه به اینکه انگیزه، تاثیر مستقیمی بر عملکرد کارکنان دارد، مدیران گروه مپنا توسعه یک می توانند از نتایج این مطالعه در مسیر بهبود انگیزه کارکنان استفاده نمایند. این پژوهش جزء اندک مطالعاتی است که به بررسی وضعیت نیروی انسانی در گروه مپنا توسعه یک پرداخته است. همچنین، پژوهش حاضر با بررسی متغیرهای پاداش درونی و بیرونی و با در نظر گرفتن اسناد درونی و بیرونی به دنبال راهی برای بهبود انگیزه و عملکرد کارکنان سازمان است. با توجه به اینکه مطالعات پیشین، تمامی متغیرهای به کار برده شده در پژوهش حاضر را به صورت یک جا مورد بررسی قرار نداده اند، این مسئله می تواند به عنوان نوآوری پژوهش حاضر در نظر گرفته شود.

    کلید واژگان: پاداش درونی، پاداش بیرونی، سیستم پاداش، عملکرد کارکنان، انگیزه کارکنان، نظریه اسناد
    Zahra Sadeghi *, Neda Mohammadesmaeli, Aryan Gholipour

    The purpose of this research is to investigate the effects of internal and external rewards on employee performance with the mediation of employee motivation variable of Mapna Group, Development Company One. The hypotheses of this research examine the indirect effect of internal and external rewards on motivation through internal and external attribution. In addition, it also examines the effect of internal and external attribution on motivation and motivation on performance. The current research is based on a comparative approach. In order to check the hypotheses, a quantitative approach has been used. In order to collect data, a standard online questionnaire based on a 5-point Likert scale was used. Considering that the statistical population of the research consisted of 570 employees of the Development Company, 230 people were considered as the sample size. SPSS 27 and Smart PLS 3 software were also used to analyze the data. The results show that among the indirect effects, only internal rewards through external attribution have an effect on employee motivation. Also, among the direct effects, the effect of external attribution on motivation, and the effect of motivation on performance were confirmed. Due to the dispersion of the statistical population in different cities, the questionnaire was distributed online. Also, the current research was conducted cross-sectionally. In addition to this, the examination of other samples and the comparison of the results and the qualitative examination of the reasons for the rejection of some hypotheses are not included in the framework of this research. The managers of Mapna Development Group can use the results of this study to improve the motivation of employees. Considering that motivation has a direct effect on employee performance, the results of this research can be used to improve employee performance. This research is one of the few studies that have investigated the human resources situation in Mapna Development Group. Also, the current research is looking for a way to improve the motivation and consequently the performance of the organization's employees by examining the variables of internal and external rewards, taking into account internal and external attribution. Considering that the previous studies did not examine all the variables used in the present study at once, this issue can be considered as an innovation of the present study.

    Keywords: Intrinsic Reward, Extrinsic Reward, Reward System, Employee Performance, Employee Motivation, Attribution Theory
  • آرین قلی پور، محمد ابویی اردکان، ندا محمد اسماعیلی، عطیه رسولی*
    هدف
    در مدل های ارتباطی بین مدیریت منابع انسانی و عملکرد سازمانی، ادراکات کارکنان از اقدامات منابع انسانی نقش مهمی دارد؛ زیرا برای اینکه سازمان بتواند به نتایج مطلوب خود دست یابد، باید آنچه انجام می دهد، به همان شکلی که هدفش بوده است، توسط کارکنان درک شود. یکی از اهداف مهم مدیریت منابع انسانی، ایجاد نگرش ها، رفتارها و عملکرد مثبت در کارکنان است. به عبارتی سازمان ها، سیستم و فرایندهایی را برای مدیریت منابع انسانی طراحی و اجرا می کنند که به این اهداف و نتایج مدنظر سازمان منجر شود. با توجه به مدل های ارتباطی بین مدیریت منابع انسانی و عملکرد، همچون مدل فرایندی مدیریت استراتژیک منابع انسانی رایت و نیشی (2007 و 2013)، ادراکات کارکنان از اقدامات منابع انسانی، بیش از مدیریت منابع انسانی طراحی و اجرا شده است و با نتایج نگرشی، رفتاری و عملکردی مرتبط است. به همین دلیل، شکل دهی به ادراکات کارکنان مطابق با اهداف مدیریت منابع انسانی، می تواند به تحقق نتایج در سطوح مختلف فردی، تیمی و سازمانی کمک کند. در راستای این مهم، مطالعه حاضر، در جهت پاسخ گویی به دو سوال یا مسئله پژوهشی صورت گرفته است: چگونه می توان پیام منابع انسانی را با کاهش شکاف بین پیام های ارسال شده توسط متخصصان منابع انسانی و پیام هایی که کارکنان دریافت می کنند، بهینه کرد؟ و چه عواملی ادراکات کارکنان از اقدامات منابع انسانی را شکل می دهند؟ هدف اصلی این پژوهش (تحقیق)، شناسایی محرک ها، پیشایندها یا عناصر موثر بر شکل دهی ادراکات منابع انسانی کارکنان بوده است.
    روش
    برای اجرای پژوهش حاضر از روش مرور نظام مند (سیستماتیک) ادبیات استفاده شده است. با توجه به کلیدواژه های مرتبط به ادراکات منابع انسانی کارکنان، حدود 1000 مقاله برای سال های 2004 تا 2022 شناسایی و مطالعه شد که در نهایت 134 مقاله برای استخراج پیشایندهای ادراکات منابع انسانی کارکنان با توجه به ابعاد نظریه سیگنالینگ مورد بررسی نهایی قرار گرفت.
    یافته ها
    در این پژوهش با توجه به مرور نظام مند ادبیات، پیشایندهای ادراکات کارکنان با توجه به ابعاد نظریه سیگنالینگ شناسایی شد. بررسی پژوهش ها نشان می دهد که ادراکات منابع انسانی کارکنان، تحت تاثیر انواع سیگنال دهنده های مدیریت منابع انسانی و ویژگی های آن ها، سیگنال های مدیریت منابع انسانی و ویژگی های آن ها، شرایط و عوامل محیطی یا زمینه ای و ویژگی ‏های گیرنده های سیگنال های مدیریت منابع انسانی قرار دارد. علاوه براین، جست وجو و کسب دیدگاه و بازخور از کارکنان در ارتباط با اقدامات مدیریت منابع انسانی، می تواند به توسعه و بهبود سیگنال های مدیریت منابع انسانی، سیگنال دهنده های منابع انسانی و عوامل زمینه ای تحت کنترل سازمان، به منظور هم راستا کردن ادراکات کارکنان با اهداف اقدامات منابع انسانی کمک کند.
    نتیجه گیری
    به منظور ایجاد و بررسی اثربخشی اقدامات منابع انسانی، مدیران و محققان حوزه مدیریت منابع انسانی، باید به ادراکات کارکنان و عوامل موثر بر شکل دهی آن ها توجه کنند. در این میان، ارتباطات مدیریت منابع انسانی و ابعاد آن، در ایجاد و بهبود ادراکات کارکنان نقش مهم و موثری دارد. توجه به پیشایندهای ادراکات منابع انسانی کارکنان، می تواند به مدیران در تلاش برای کاهش شکاف بین سطوح سه گانه مدیریت منابع انسانی (مدیریت منابع انسانی هدف، مدیریت منابع انسانی اجرا شده و مدیریت منابع انسانی ادراک شده) کمک کند.
    کلید واژگان: ادراکات کارکنان، اقدامات منابع انسانی، ادراکات منابع انسانی کارکنان، نظریه سیگنالینگ، ارتباطات مدیریت منابع انسانی
    Aryan Gholipour, Mohammad Abooyee Ardakan, Neda Mohammad Esmaeili, Atiyeh Rasouli *
    Objective
    In the relational models between human resource management and organizational performance, employees' perceptions of human resource practices play a crucial role. For an organization to achieve its desired outcomes, it is essential that employees understand and interpret HR practices as they are intended by the organization. One of the key goals of human resource management is to foster positive employee attitudes, behaviors, and performance. In other words, organizations design and implement HR systems and processes that aim to achieve these goals and desired outcomes. According to relational models between HR management and performance, such as the process model of strategic human resource management (Wright and Nishii, 2007, 2013), employees' perceptions of HR practices are more closely related to attitudinal, behavioral, and performance outcomes than the actual HR practices themselves. Therefore, shaping and aligning employees' perceptions with the intended goals of HR management can significantly contribute to achieving desired results at various levels—individual, team, and organizational. In light of this importance, the present study was conducted to address two key research questions: How can HR messaging be optimized to reduce the gap between the messages sent by HR professionals and the messages received by employees? Additionally, what specific factors influence and shape employees' perceptions of HR practices? The main goal of this research was to identify the drivers, antecedents, or elements that significantly influence the formation of employee perceptions of HR practices
    Methods
     To conduct the present research, a systematic literature review (SLR) method was employed. Using keywords related to employee perceptions of human resources, approximately 1,000 articles from 2004 to 2022 were identified and reviewed. Ultimately, 134 articles were analyzed to extract the antecedents of employees' perceptions of HR practices, according to the dimensions of signaling theory. The analysis sought to understand how these antecedents interact with and influence employees’ perceptions across different contexts.
    Results
    The research findings indicate that employee perceptions of HR practices are influenced by the characteristics of HR management signalers, the nature and clarity of HR management signals, environmental or contextual conditions, and the characteristics of the receivers of HR signals. Additionally, the study highlights that seeking and obtaining regular feedback from employees about HR practices can help refine and improve the effectiveness of HR signals, the role of HR signalers, and contextual factors under the organization's control, thereby better aligning employee perceptions with the strategic objectives of HR practices.
    Conclusion
    To effectively create and evaluate HR practices, HR managers and researchers must pay close attention to employee perceptions and the factors that shape them. Considering this, HR communication and its various dimensions can play a significant and effective role in shaping and improving employee perceptions. By focusing on the antecedents of employees' perceptions of HR management, managers can reduce the gap between the three levels of HR management: intended HR management, implemented or actual HR management, and perceived HR management. Moreover, a deep understanding of these perceptions can empower organizations to develop more strategic and impactful HR practices that resonate well with employees, leading to improved organizational performance and employee satisfaction.
    Keywords: Perceptions, Human Resources (HR) Practice, Employee Perceptions Of Human Resources (HR) Practices, Signaling Theory, Human Resources Management Communication
  • ندا دهقانی*، آرین قلی پور، سید کمال واعظی، علی اکبر فرهنگی

    با توجه به اینکه در سال های اخیر چهار نسل متفاوت از کارکنان در سازمان ها در کنار هم مشغول به کارند، راضی نگه داشتن و ایجاد تعلق خاطر نسبت به سازمان در کارکنان، به چالشی برای مدیران منابع انسانی سازمان بدل شده است. برخی محققان در پاسخ به این چالش، تغییر رویکرد سازمان، به مدیریت تجربه کارکنان را توصیه می کنند. اما آنچه اهمیت می یابد این است که در ساخت یک تجربه مثبت همکاری، چه عواملی اثرگذارند. هدف از پژوهش جاری، ارائه مدل تجربه کارکنان در شرکت های تولید نرم افزار است. پژوهش جاری یک پژوهش کاربردی است. در این پژوهش، با استفاده از روش تحقیق پدیدارشناسی توصیفی، با روش تحلیل موستاکاس به توصیف پدیده تجربه کارکنان، در دو شرکت همکاران سیستم و داتین که دو شرکت تولید نرم افزار بزرگ در کشور هستند، پرداخته شده است، برمبنای یافته های پژوهش 7 عامل سازمانی، 2 عامل فردی و 4 عامل محیطی اثرگذار بر تجربه کارکنان شناسایی شدند. با توجه به اهمیت موضوع تجربه کارکنان در مدیریت منابع انسانی در عصری که چهار نسل متفاوت از کارکنان، با تنوع بالا مشغول به کار در سازمان هستند، یافته های این تحقیق به طراحان تجربه کارکنان در سازمان کمک خواهد کرد تا به بهبود تجربه کارکنان بپردازند.

    کلید واژگان: تجربه کارکنان، مدیریت منابع انسانی، تعلق خاطر کارکنان، پدیدارشناسی
    Neda Dehghani *, Aryan Gholipour, Seyed Kamal Vaezi, Aliakbar Farhangi

    According to the fact that in recent years, four generations of employees are working in the organizations, employees' satisfaction and creating a sense of engagement has become a challenge for human resource managers. In response to this challenge, some researchers recommend that organizations should change their approach in HRM to managing employee experience. Given that finding out influential factors in construction of employees experience is an important matter. The aim of current study is analyzing employees’ experiences throughout their career journey in software producing companies. The research participants are employees of two major software companies: Hamkaran system and Dotin. The strategy of research is descriptive phenomenology by use of Mustacas procedure. The research findings show us that 7 organizational elements, 4 environmental elements and 2 personal elements are the three major categories that shape employees experience. According to the importance of Employee Experience in era of 4 different generations in the organizations, this study will help employee experience architects to improve their employees' experiences.

    Keywords: Employee Experience, Human Resource Management, Employee Engagement, Phenomenology
  • الهویردی حبیب پور، آرین قلی پور*، غلامرضا معمارزاده طهران

    در هزاره سوم، سازمان ها، توسعه منابع انسانی را از حیاتی ترین وظایف خود و اصلی ترین راه بهسازی سازمانی می دانند و با توجه به منافع زیاد آن در محیط کار، سرمایه گذاری های بسیاری را در این جهت به عمل می آورند. در این تحقیق، هدف "شناسایی روش های موثر توسعه استعدادها در صنعت بانکداری ایران" بوده است. جامعه آماری این تحقیق خبرگان صنعت بانکداری ایران بوده و نمونه تحقیق، بصورت هدفمند شامل 15 نفر از خبرگان بانک ها تعیین گردیده است. پس از مرور ادبیات تحقیق و نظرات خبرگان این حوزه، با استفاده از روش تحقیق کیفی و از طریق مصاحبه های نیمه ساختار یافته عمیق و هدفمند، داده های تحقیق جمع آوری شده و در ادامه با روش تحلیل محتوا تحلیل گردید. روایی پژوهش با استفاده از روش های بررسی توسط اعضا (مصاحبه شوندگان) و چندسویه نگری منابع داده ها و پایایی آن از روش کدگذاری مجدد بررسی و تایید شد. طی 15 مصاحبه و اشباع نظری حاصله، 14 مولفه موثر در توسعه استعداد در صنعت بانکداری در دو دسته سازمانی و فردی شناسایی گردید. بر اساس یافته ها، روش های سازمانی شامل منتورینگ، یادگیری حین کار، بازدید از بانک های معتبر، آموزش های تخصصی خارج از کشور، مدیریت عملکرد، تسهیم دانش بین افراد، گردش شغلی، کارگاه های تخصصی، مربیگری، جلسات درون و برون سازمانی و روش های فردی شامل برنامه ریزی پیشرفت حرفه ای، آموزش های تخصصی، توسعه فردی و مشارکت در فعالیت های گروهی تعریف گردید. نتایج نشان می دهد مهمترین روش در توسعه استعدادها در دسته روش های فردی، برنامه ریزی پیشرفت حرفه ای و مهمترین روش سازمانی، منتورینگ می باشد.

    کلید واژگان: مدیریت استعداد، توسعه استعداد، صنعت بانکداری
    Allahverdi Habibpour, Aryan Gholipour *, Gholamreza Memarzadeh

    In the third millennium, organizations consider the development of human resources as one of their most vital tasks and the main way of organizational improvement,, due to its great benefits in the workplace, they make many investments in this direction. The purpose of study is "identifying the factors affecting the development of talents in the Iranian banking industry.The statistical population of research is the experts of the Iranian banking industry and the sample of research has been purposefully included 15 experts of banks. After reviewing the research literature and opinions of experts in this field, using qualitative research method and through in-depth and purposeful semi-structured interviews, research data were collected and then analyzed by content analysis method. The validity of the research was verified using the survey methods by members (interviewees) and multidimensionality of data sources and its reliability was confirmed by the recoding method. During 15 interviews and theoretical saturation, 14 components affecting talent development in the banking industry were identified in two categories: organizational and individual. Based on the findings, organizational factors include mentoring, on-the-job learning, visiting reputable banks, specialized training abroad, performance management, knowledge sharing, job rotation, specialized workshops, coaching, in-house and out-of-organization meetings, and individual factors Including professional development planning, specialized class training, individual development, and participation in team / group activities. The result of this study showsw that the most important factor in the development of talents in the category of individual factors is professional development planning and the most important organizational factor is mentoring.

    Keywords: Talent management, Talent development, Banking Industry
  • آرین قلی پور*

    ایجاد یک ساختار کارا و موثر برای استفاده بهینه از منابع و اولویت اقدامات و فعالیت‏ها، در صدر برنامه‏ های هر مدیر ارشد در سازمان است. ساختار سازمانی، مشخص‏کننده چگونگی تخصیص وظایف، نحوه قرار گرفتن افراد در پست های سازمانی، جریان گزارش‏ دهی در درون سازمان و الگوی تعامل و هماهنگی بین واحدهای مختلف، در جهت استفاده از امکانات سازمان است. سازمان‏ها با توجه به عوامل بیرونی و نیز وضعیت عوامل داخلی، استراتژی‏های خود را برای تحقق چشم ‏انداز و اهداف و برنامه ‏ها تغییر می‏دهند و متناسب با آن، می‏بایست ساختار سازمانی را نیز تغییر یا توسعه دهند. از این رو، شرکت جهت پاسخ‏گویی به تغییرات در حوزه کسب‏وکار و هم‏سویی با استراتژی‏های سازمان، به تدوین دستورالعمل طراحی و بازمهندسی ساختار سازمانی اقدام کرده است تا بتواند با سازمان‏دهی به ‏موقع، افراد و واحدها را برای برآورده‏ ساختن نیازهای سازمان جهت دهد.

  • سحر نظیف کار، مجتبی امیری*، آرین قلی پور
    زمینه و هدف

    خودتوانمندسازی به فرایندهایی اشاره می کند که کارکنان، خود تصمیم به طی آن می گیرند و به تبع مهارت ها، دانش و توانایی هایی که فرد در راستای خودتوانمندسازی کسب می کند، به شکل گیری احساس شایستگی، معناداری، حق انتخاب، اثرگذاری و... منجر می شود. بر این مبنا، مقاله حاضر درصدد ارایه مدل خودتوانمندسازی کارکنان بهداشت و درمان و حوزه سلامت است.

    روش

    این پژوهش با استفاده از روش کیفی داده بنیاد و با بهره گیری از ابزار مصاحبه اجرا شده است. جامعه هدف پژوهش خبرگان، استادان و مطلعان دانشگاهی در حوزه مدیریت و نیز مدیران دو بیمارستان منتخب با نام های «عرفان، واقع در سعادت آباد» و «عرفان واقع در نیایش» بودند. از میان آن ها، 40 نفر به شیوه نمونه گیری نظری (20 نفر از مدیران بیمارستانی و 20 نفر از خبرگان و صاحب نظران علمی و دانشگاهی) انتخاب شد و جمع آوری اطلاعات تا مرحله اشباع و کفایت نظری ادامه پیدا کرد.

    یافته ها

    «عوامل علی» (عوامل درون و برون سازمانی)، «عوامل زمینه ای» (محیطی مشتمل بر عوامل سازمانی و اجتماعی و فرهنگی) و نیز «عوامل مداخله گر» (الزامات سازمانی)، در بروز و ظهور خودتوانمندسازی در مراکز بیمارستانی اثرگذارند؛ از این رو در مدلی که به منظور خودتوانمندسازی کارکنان بهداشت، درمان و حوزه سلامت ارایه می شود، باید «راهبردهای کلان مدیریتی» در جهت تغییر پارادایم مدیریتی، از جمله دگرگونی در ساختار، تقویت فرهنگ سازمانی و... را اعمال کرد تا شاهد پیامدها و دستاوردهای «سازمانی و فراسازمانی» بود که مشتمل است بر رشد و تعالی فردی (کارکنان)، تحول نظام اداری، رضایتمندی مدیران، کارکنان و مراجعه کنندگان به مراکز بیمارستانی.

    نتیجه گیری

    از آنجا که خودتوانمندسازی باور فرد درباره توانایی و قدرت لازم برای ادای وظیفه است، چنانچه از سویی این باور تقویت شود و از سوی دیگر، مراکز بیمارستانی با اعمال روزآمدی و نیز، تلاش برای حمایت از کارکنان و حاکم شدن عدالت و قانونمندی در سازمان که زمینه ساز استقرار شایسته سالاری و حاکم شدن ضابطه بر رابطه است، می توان انگیزه های لازم برای خودتوانمندسازی را در کارکنان ایجاد کرد.

    کلید واژگان: خودتوانمندسازی، توانمندسازی، منابع انسانی، بیمارستان، نظریه داده بنیاد
    Sahar Nazifkar, Mojtaba Amiry *, Aryan Gholipour
    Background & Purpose

    Self-empowerment refers to the processes that employees themselves decide to go through, and according to the skills, knowledge, and abilities that a person acquires in the direction of self-empowerment, it results in the formation of a sense of competence, meaning, the right to choose, influence, etc. Accordingly, this article tries to present a model of self-empowerment of healthcare workers and the health sector.

    Methodology

    This research was done using the qualitative method of the grounded theory and using the interview tool. The target population of the research was experts, professors and university informants in the field of management, as well as managers of the two studied hospitals of "Irfan Saadat Abad" and "Irfan Niayesh", among them 40 people using the method of "theoretical sampling" (20 hospital managers and 20 scientific and academic experts and experts) were chosen and the collection of information continued until saturation and theoretical adequacy.

    Findings

    "Causal factors" (internal and external organizational factors), "contextual factors" (environment including organizational, social, and cultural factors) and "intervening factors" (organizational requirements) are effective in the emergence of self-empowerment in hospital centers. Thus, in the model that is presented for the purpose of self-empowerment of health workers, treatment and health field, "macro management strategies" should be used in order to change the management paradigm, including transformation in the structure, strengthening of organizational culture, etc. applied to witness "organizational and extra-organizational" consequences and achievements including personal growth and excellence (employees), transformation of administrative system, satisfaction of managers, employees, and visitors to hospital centers.

    Conclusion

    Since self-empowerment is a person's belief about the ability and power necessary to perform duties if this belief is strengthened, and in the meantime, hospital centers are also using modern practices and efforts to support employees and rule justice and lawfulness in the organization, which lays the groundwork. The establishment of meritocracy and rule over the relationship can provide the necessary incentives for self-empowerment in employees.

    Keywords: self-empowerment, Empowerment, human resources, Hospital, Grounded theory
  • سهند اکبری، آرین قلی پور، عباس نرگسیان

    امروزه، نسل‌های مختلفی از کارکنان در محیط‌های کاری وجود دارد. هر نسل، ویژگی‌ها، ارزش‌ها و رفتارهای خاص خود را دارا بوده و مدیریت موثر این نسل‌ها چالشی اساسی برای سازمان‌هاست. از این رو، شناخت و فهم این ویژگی‌ها، ارزش‌ها و رفتارها به منظور نگهداشت این نسل‌ها ضروری است. نگهداشت دارای زیرمجموعه‌های متفاوتی است که در این پژوهش تمرکز بر سیستم حقوق و مزایا است. نسل Z، نسلی است که بعد از نسل Y بوده و مطالعات کمی در مورد آن‌ صورت گرفته است در حالی که ورود روزافزون این نسل به محیط‌های کاری به پیچیدگی مدیریت و کار با نسل‌های مختلف و به طور خاص نسل Z خواهد افزود. بنابراین، هدف این پژوهش، شناسایی عوامل موثر بر نگهداشت کارکنان نسل Z در سیستم حقوق و مزایا در بازار سرمایه است. بدین منظور از روش تحلیل مضمون، به عنوان یکی از روش‌های تحقیق کیفی استفاده شده است. پارادایم پژوهش تفسیری بوده و از مصاحبه‌های نیمه‌ساختار یافته به عنوان ابزار پژوهش جهت جمع‌آوری داده‌های اولیه از کارکنان نسل Zدر بازار سرمایه استفاده شد. این کارکنان به وسیله نمونه‌گیری هدفمند از نوع حداکثر تنوع انتخاب شدند. مجموع 26 مصاحبه پس از تحلیل، منجر به شناسایی 3 مضمون فراگیر، 11 مضمون سازمان‌دهنده و 79 مضمون پایه گردید که اساس آن وجود معیارهای مشخص اعطای حقوق و مزایا، ادراک عدالت در حقوق و مزایا و انعطاف در مزایا و مزایای ویژه است.

    کلید واژگان: نگهداشت، نسل، نسل Z، حقوق و مزایا، بازار سرمایه
    Sahand Akbari, Aryan Gholipour, abbas nargesian

    Nowadays, there are different generations of employees in the workplaces. Each generation has its own characteristics, values and behaviors and the effective management of these generations is a major challenge for organizations. Therefore, recognizing and understanding these characteristics, values and behaviors is essential in order to retention of these generations. Retention has different subsets that in this research the focus is on the compensation system. Generation Z is a generation after Generation Y and few research has been done on it, while the increasing entry of this generation into work environments will complicate the management and work with different generations and in particular Generation Z. Therefore, the purpose of this study is to identification the factors affecting retention of Generation Z employees in the compensation system in the capital market. For this purpose, thematic analysis method has been used as one of the qualitative research methods. The research paradigm is interpretive and semi-structured interviews were used as a research tool to collect raw data from Generation Z employees in the capital market. These employees were selected by purposive sampling of the type of maximum diversity. Total of 26 interviews after analysis led to the identification of 3 comprehensive themes, 11 organized themes and 79 basic themes, which are based on the existence of specific criteria for granting compensation, perception of justice in compensation and flexibility in benefits and perks.

    Keywords: Retention, generation, generation Z, compensation, capital market
  • محسن کمندی، ندا محمداسمعیلی*، آرین قلی پور
    هدف
    هدف از این پژوهش بررسی رابطه بین خصوصیات ارتباطاتی ادراک شده از صفحه سازمان در رسانه های اجتماعی و قصد پیگیری شغل کارجویان و بررسی نقش میانجی شخصیت برند کارفرما در این رابطه است.
    روش
    برای دستیابی به این هدف، از طرح تحقیق هم‏بستگی به روش کمی استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش حاضر، دانشجویان سال آخر و تازه دانش آموختگان مقاطع تحصیلی کارشناسی و تحصیلات تکمیلی بودند. از روش نمونه گیری تصادفی ساده برای جمع آوری داده ها استفاده شد و 384 نفر به پرسش‏نامه آنلاین پاسخ دادند. برای تحلیل داده ها از نرم افزارهای اس پی اس اس نسخه 24 و لیزرل نسخه 2/10 استفاده شد.
    یافته ها
    یافته های پژوهش حاکی از آن است که بین خصوصیات ارتباطاتی ادراک شده از صفحه سازمان در رسانه های اجتماعی (ادراک از حضور اجتماعی و ادراک از حاوی اطلاعات بودن) و قصد پیگیری شغل کارجویان از طریق نقش میانجی شخصیت برند کارفرما (شامل ادراک از صمیمیت سازمانی و ادراک از شایستگی سازمانی) ارتباط مثبت و معناداری وجود دارد.
    نتیجه گیری
    نتایج این پژوهش نشان داد که کاهش یا افزایش ادراک از حضور اجتماعی و ادراک از حاوی اطلاعات بودن صفحه اجتماعی سازمان، به کاهش یا افزایش صمیمیت سازمانی و شایستگی سازمانی ادراک شده توسط کارجویان منجر می شود. کارجویان محتوای صفحه اجتماعی یک سازمان با اطلاعات نامرتبط یا کمتر مرتبط را به عنوان شاخص بی نظمی و بی رغبتی کارکردهای جذب برداشت می کنند که ممکن است در درک شایستگی کلی سازمانی تاثیر بگذارد. از سوی دیگر کاربردی بودن اطلاعات در صفحه اجتماعی سازمان بر ادراک متقاضیان بالقوه از کیفیت شرکت تاثیرگذار است.
    کلید واژگان: رسانه های اجتماعی، شخصیت برند کارفرما، قصد پیگیری شغل، کارمندیابی
    Mohsen Kamandi, Neda Mohammad Esmaeili *, Aryan Gholipour
    Objective
    This study primarily seeks to investigate the relationship between the perceived communication characteristics of the organization's social media page and the job pursuit intentions of job seekers. It also tries to find the mediating role of organizational personality in the association with perceived communication characteristics of the organization's social media page and job seekers' job pursuit intentions. Based on signaling theory, we propose that job seekers rely on perceived communication characteristics of a social media page (social presence and informativeness) as signals of the organization's personality (warmth and competence), which in turn relate to job pursuit intention.
    Methods
    To achieve this purpose, we used the correlational research design of the quantitative method. We carried out an online survey and the research model was tested by distributing a questionnaire among 384 final-year undergraduate and postgraduate students or recent graduates from universities. A simple random sampling method was used to select students. After answering the demographic questions, the respondents visited the company's Instagram page through a link and completed the questionnaire after viewing the page. SPSS 24 and LISREL 10.2 software were used for data analysis.
     
    Results
    The findings showed that there is a relationship between the perceived communication characteristics of the organization's social media page (perceived social presence and perceived informativeness) and job seekers' job pursuit intentions through the mediating role of organizational personality (perceived organizational warmth and perceived organizational competence). Based on the achieved results, any decrease or increase in the perceived social presence and perceived informativeness on the organization's social media page would decrease or increase the perceived organizational warmth and perceived organizational competence of job seekers. Job seekers view an organization's social media page with unrelated or less relevant information as an indicator of disorder, which may be influential in their overall perception of organizational competence. On the other hand, the applicability of the information on the social organization page affects the perception of potential applicants about the quality of the company.
    Conclusion
    This research provides interesting implications for organizations trying to recruit talent. The findings suggest that organizations can signal their employer brand personality through their own social media page, which in turn positively relates to job pursuit intentions. Based on these findings, organizations need to find out which social media platforms their target groups use to look for information about potential employers and to create and maintain a page on those platforms. Organizations that want to increase potential applicants' perceptions of the organization as a warm employer, should create a page high in social presence. To strengthen the signals a social media page conveys, organizations should act deliberately on what and how they communicate on their page and how this can be interpreted by potential applicants. To this end, the collaboration between an organization's communication or public relations and the recruitment department seems crucial.
    Keywords: Job pursuit intentions, Employer brand personality, Recruitment, Social media
  • آرین قلی پور *

    مدیریت عملکرد کامل[1] و همه جانبه یا مدیریت عملکرد جامع[2]، یک رویکرد چندسطحی، چندبعدی و چندمنبعی به عملکرد در سازمان است. مدیریت عملکرد کامل، شامل سه سطح و سه بعد و هفت منبع است که در صورت پیاده‏سازی به صورت کامل و جامع، نتایج خوبی برای بهره‏وری منابع انسانی دارد و زمانی که به صورت ناقص به کار گرفته می‏شود، به رقابت مخرب بین واحدها، نفرت بین همکاران و بی‏تفاوتی افراد منجر می‏شود. هر چقدر مدیریت عملکرد، عینی و داده‏محور، منعطف، پیوسته‏ و مستمر و توسعه محور باشد، اثربخشی بهتری دارد و وابستگی ارزیابی عملکرد به ذهنیت‏ها و قضاوت‏های شهودی مدیران را کاهش و پذیرش نتایج ارزیابی را افزایش می‏دهد. مدیریت عملکرد کامل، بر مبنای فلسفه کل‏نگر[3] به عملکرد انسان در سازمان بوده و شامل هفت مولفه است:چرخه: چرخه مدیریت عملکرد کامل شامل چه مراحلی است؟
    سطح: مدیریت عملکرد کامل شامل چه سطوحی است؟
    بعد: مدیریت عملکرد کامل شامل چه ابعادی است؟
    مقیاس: مدیریت عملکرد کامل چه مقیاسی دارد و پایایی و روایی آن چگونه است؟
    کالیبراسیون: در مدیریت عملکرد کامل مکانیسم کالیبراسیون ارزیابان چگونه است؟
    شاخص: چه شاخص‏های مهم عملکرد (شمع) در مدیریت عملکرد کامل وجود دارد؟
    منبع و نقش: مدیریت عملکرد کامل شامل چه منابع و چه نقش‏هایی است؟
    سیستم مدیریت عملکرد کامل، رویکردی یکپارچه[4] و چندسطحی[5] است که یک چارچوب جامع مفید با دیدگاه سیستمی و با تمرکز بر ارتباط متقابل اجزا در مدیریت عملکرد ارایه می نماید.

    کلید واژگان: مدیریت عملکرد کامل، مدیریت دولتی
  • آرین قلی پور

    امروز برخی کارکنان احساس می‌کنند که توسط مدیران نالایقی اداره می‌شوند و این مسیله باعث می‌شود با تمایل و توان لازم کار نکنند. مدیرانی که در یک حوزه خاص کار کارشناسی نکردند یا در حوزه دیگری غیر از زمینه تخصصی خود پست می‌پذیرند، در نگاه زیردستان توانایی ارزیابی عملکرد آن‌ها را ندارند و در اغلب مواقع، این تصور کارکنان درست است و موجب یاس و ناامیدی در سازمان‌ها می‌شود. یکی از مفروضات زیربنایی مدل 34000 منابع انسانی این است که شایستگی کارکنان، حتما باید به عملکرد و سودآوری منجر شود؛ در غیر این صورت شایستگی نیست، بلکه تصور شایستگی است. در حال حاضر این سوال پیش‌روی مدیران سازمان‌های کشور است که چگونه می‌توان شایستگی‌ها را عینی، ملموس و باورپذیر کرد؟ چگونه می‌توان شایستگی‌ها را در جهت عملکرد مالی و سودآوری یا نیل به اهداف سازمان هدایت کرد؟ همچنین کارکنان نیز سوالات و دغدغه‏ های مشابه دارند؛ اینکه آیا مدیران مسیر شایستگی را در سازمان جهت کسب پست‏های مدیریتی طی کرده‏اند؟ جایگاه واقعی آن‏ها با توجه به شایستگی‏ها و توانمندی‏های‏شان در سازمان کجاست؟ به‏ کارگیری و ارتقای شایستگی‏های فردی، چه تاثیری بر رشد و بهبود جایگاه آن‏ها در سازمان دارد؟ این سوالات نشان می‏دهند که شایستگی و عملکرد محوری منابع انسانی سازمان‏ها، نیاز و دغدغه یکسان مدیران و کارکنان است. برای پاسخ‏گویی و پرداختن به این سوالات و دغدغه ‏ها، همه فرایندهای چهارده‏ گانه منابع انسانی اثرگذار هستند؛ ولی فرایندهای ساختار سازمانی کلان و تفصیلی، برنامه‏ریزی و جذب، مدیریت عملکرد کارکنان و حقوق و مزایا از همه موثرترند. با توجه به تحول دیجیتال و نفوذ گسترده فناوری اطلاعات و متناسب‏تر، تخت‏تر، چابک‏تر و دقیق‏تر شدن ساختارهای سازمانی، ارتقای عمودی در مسیر شغلی کمتر و محدودتر می‏شود و اکثر کارکنان احساس فلات شغلی و در جا زدن می‏کنند. نظام‏های جذب کارکنان مدرک و سابقه محورند و فرایند ارزیابی عملکرد واقعی و موثر جدی گرفته نمی‏شود. مدل‏های پرداخت در کشور نیز گذشته‏ محورند و به شایستگی‏های عینی و ملموس حال و آینده توجهی ندارند و این مسیله ورود مدیران ناشایست به مدیریت را تشدید می‏کند.

  • سهند اکبری، آرین قلی پور، عباس نرگسیان
    زمینه و هدف

     امروزه، نسل های مختلفی از کارکنان در محیط های کاری وجود دارد. از آن جا که هر نسل تاریخ، فرهنگ، اقتصاد و جغرافیای متفاوتی را تجربه کرده است، دارای ویژگی ها، ارزش ها و رفتارهای خاص خود بوده و مدیریت موثر این تفاوت ها چالشی اساسی برای سازمان هاست. از این رو، شناخت و فهم این ویژگی ها، ارزش ها و رفتارها به منظور نگهداشت این نسل ها ضروری است. نگهداشت دارای زیرمجموعه‌های متفاوتی است که در این پژوهش تمرکز بر نظام آموزش است. بنابراین، هدف این تحقیق، شناسایی عوامل موثر بر نگهداشت کارکنان نسل Z در نظام آموزش در بازار سرمایه است.

    روش

     بدین منظور از روش تحلیل مضمون، به عنوان یکی از روش های تحقیق کیفی استفاده شده است. پارادایم تحقیق تفسیری بوده و از مصاحبه های نیمه ساختاریافته به عنوان ابزار تحقیق جهت جمع آوری داده های اولیه از 26 نفر از کارکنان نسل Z در بازار سرمایه استفاده شد. این کارکنان به وسیله نمونه گیری هدفمند از نوع حداکثر تنوع انتخاب شدند.

    یافته ها

     مجموع 26 مصاحبه پس از تحلیل، منجر به شناسایی مضمون اصلی چرایی و چگونگی آموزش، 5 مضمون فرعی و 73 مضمون پایه گردید.

    نتیجه گیری

     نتایج نشان داد که یک نظام آموزش موثر برای نسل Z لازم است بایسته هایی را در حوزه های انتخاب مدرس، مطلوبیت سنجی فراگیر، انعطاف پذیری آموزش، سبک یادگیری و اقدامات پسادوره مدنظر قرار داده و اجرایی نمایند.

    کلید واژگان: نگهداشت، نسل Z، آموزش، یادگیری، بازار سرمایه
    Sahand Akbari, Aryan Gholipour, Abbas Nargesian
    Background & Purpose

     Nowadays, there are different generations of employees in the workplaces. Because of each generation has experienced different histories, cultures, economics, and geographies, it has its own characteristics, values, and behaviors, and effective management of these differences is a major challenge for organizations. Therefore, recognizing and understanding these characteristics, values ​​and behaviors is essential in order to retention of these generations. Retention has different subsets that in this study the focus is on the training system. Therefore, the purpose of this study is to identify the factors affecting retention of generation Z employees in the training system in the capital market.

    Methodology

    For this purpose, the thematic analysis method has been used as one of the qualitative research methods. The research paradigm was interpretive and semi-structured interviews were used as a research tool to collect raw data from 26 persons of generation Z employees in the capital market. These employees were selected by purposive sampling of the type of maximum diversity.

    Findings

    Total of 26 interviews after analysis led to the identification why and how of training as main theme, 5 secondary themes and 73 basic themes, which is based on why the training system exists and how it is implemented from the perspective of Generation Z.

    Conclusion

     The results showed that an effective training system for Generation Z needs to consider and implement requirements in the areas of lecturer selection, utility measurement of learner, training flexibility, learning style and post-course activities.

    Keywords: Retention, Generation Z, Training, Learning, Capital market
  • ندا دهقانی*، آرین قلی پور
    در این مطالعه به مفهوم تجربه کارکنان پرداخته می شود. این مفهوم که ریشه در اقتصاد تجربه و تفکر طراحی دارد، نگاهی انسان نگر و طبیعت محور دارد و پیشنهادهایی به شرکت ها ارایه می کند تا بتوانند کارکنانی از چهار نسل متفاوت را در کنار خود داشته و راضی نگهدارند. رویکرد تجربه کارکنان از نقطه نظر کارکنان به سازمان و فرایندهای منابع انسانی می نگرد و در پی به دست آوردن برایندی از خواسته های کارکنان و سازمان است. در مرکز توجه قرار دادن کارکنان، مستلزم توجه به نیازهای آنان است، اندیشمندان رفتار سازمانی نظریه های مهمی در ارتباط با نیازهای کارکنان مطرح کرده اند، در پژوهش جاری، به تجربه کارکنان با نیازهای متفاوت، طبق نیازهای اکتسابی مک کللند پرداخته می شود. پژوهش جاری با روش پدیدارشناسی توصیفی در دو شرکت نرم افزاری داتین و همکاران سیستم اجرا شده و داده های پژوهش با استفاده از مصاحبه های نیمه ساختاریافته و گروه کانونی جمع آوری شد، داده ها با استفاده از روش تحلیل داده های موستاکاس تحلیل و جمع بندی گردید. عوامل اثرگذار بر تجربه کارکنان بر اساس نیاز غالب قدرت، موفقیت یا نیاز به تعلق به دست آمد. برای افراد با نیاز تعلق بالا 22، با نیاز موفقیت بالا 35 و با نیاز به قدرت غالب، هشت واحد معنایی مهم شناسایی شد که به ترتیب در شش، هفت و پنج دسته بندی بزرگتر (بافت های متنی تجربه)، قرار گرفتند که لازم است در طراحی تجربه کارکنان از سوی سازمان، مد نظر قرار گیرند.
    کلید واژگان: تجربه کارکنان، نظریه نیازهای مک کللند، پدیدارشناسی، مدیریت منابع انسانی
    Neda Dehghani *, Aryan Gholipour
    In this study we will discuss the employee experience concept. This concept rooted in the experience economy and design thinking. It is human centric and nature centric and offers suggestions to companies so that they can have employees from four different generations by their side and keep them satisfied. Employee experience approach looks at organization and HR processes from viewpoint of employees and seeks to find a combination of employees' and organizations' demands. Being employee centric requires attention to their needs. Organizational behavior scholars have developed several theories about employees' needs. In this research we studied employee experience according to McClelland's theory of needs. Strategy of research is descriptive phenomenology and it conducted in two major software companies in Iran: Dotin and Hamkaran system. Research data is gathered by semi-structured interviews and focus group. The data were analyzed using Moustacas data analysis method. Effective elements on Employee Experience based on needs for Power, Achievement and Affiliation studied. For the people whit high need for power 22, need for achievement 35 and need for power eight units of meaning realized that categorized in six, seven and five bigger categories. These elements should be considered in designing EX, by organizations.
    Keywords: Employee Experience, McClelland', s theory of needs, Phenomenology, human resource management
  • داود ابراهیمی، آرین قلی پور*، عباس نرگسیان

    رقابت در صنعت از یک سو و نادربودن منابع انسانی با استعداد ازسوی دیگر مدیران را متقاعد می سازد تا با ایجاد واحد مدیریت استعداد و تمرکز بر ظرفیت استعداد افراد و شناسایی آنها، نیاز سازمان در حال و آینده را پاسخ دهند. این پژوهش ضمن پاسخگویی به نیاز مدیران در این حوزه اقدام به شناخت معیارهایی کرده است که بتوان از راه آن افراد با استعداد بالقوه را شناسایی کرد. این پژوهش از منظر ماهیت، اکتشافی و از منظر هدف کاربردی می باشد و ازآنجاکه شناسایی استعداد در صنعت تلکام به دلیل رشد مداوم و با سرعت فناوری اهمیت بیشتری دارد، از ابزار مصاحبه در جهت جمع آوری داده های دست اول استفاده شده است. پس از طراحی و اجرای مصاحبه های نیمه ساختاریافته با 16 تن از معاونان، مدیران، سرپرستان و کارشناسان ارشد واحد منابع انسانی شرکت های فعال در این صنعت، از تحلیل تم به روش براون و کلارک (2006) بهره گیری شد. پس از کدگذاری داده های اولیه، معیارهای شناسایی ظرفیت استعدادها در سه دسته کلی معیارهای فردی، معیارهای شغلی و معیارهای سازمانی برخاسته از ده تم فرعی ایجاد شدند. در نهایت سازمان های صنعت تلکام با بهره گیری از معیارهای فردی شامل خلاقیت، مدیریت ابهام، نگرش، دانایی، یادگیری، ارتباطات و همچنین معیارهای شغلی ازجمله عملکرد بالا و اشتیاق و نیز معیارهای سازمانی رهبری و کمال جویی به شناسایی ظرفیت استعدادها پرداختند.

    کلید واژگان: مدیریت استعداد، شناسایی استعداد، استعداد بالقوه، ظرفیت استعداد، صنعت تلکام، تحلیل تم
    Davoud Ebrahimi, Aryan Gholipour*, Abbas Nargesian

    Competition in the industry and the scarcity of talented human resources convince managers to respond to the present and future needs of the organization by creating a talent management unit and focusing on the talent capacity of individuals along with their identification. This study aimed to identify criteria through which potentially talented people can be recognized, while responding to the needs of managers in this area. This research is exploratory in terms of nature and applied in terms of purpose. Interview was used to collect first-hand data since identifying talent in the telecom industry is more important due to the continuous and rapid growth of technology. After designing and conducting semi-structured interviews with 16 deputies, managers, supervisors and senior experts of the human resources department of companies operating in this industry by using the method suggested by Brown and Clark (2006) for theme analysis was used. After coding the initial data, the criteria for identifying talent capacity were created in three general categories of individual criteria, job criteria and organizational criteria based on ten sub-themes. Finally, Telecom industry organizations can use individual criteria including creativity, ambiguity management, attitude, knowledge, learning, communication as well as job criteria such as high performance and engagement as well as organizational criteria including leadership and perfectionism to identify talent capacity.

    Keywords: Talent Management, Talent identification, Potential Talent, Capacity Talent, Telecom Industry, Thematic Analysis
  • آرین قلی پور

    انسان همواره مورد مطالعه فلاسفه، علما، عرفا و شعرا بوده است و همیشه، دغدغه نجات و رهایی و شکوفایی انسان به ‏کل‏‌های مختلف در افکار آن‏ها مدنظر قرار گرفته است. یکی از این دغدغه‌ها تکامل انسان است که در نگاه داروین[1]، بر اساس اصول انتخاب طبیعی، تنازع بقا و بقای اصلح[2]، به‌صورت مادی تبیین ‌شده یا در نگاه گلدشتاین[3] و سپس مازلو[4]، نیل به خودشکوفایی غایت انسان مفروض شده است. در عرفان و فلسفه مشرق‏‌زمین جنبه معنوی تکامل انسان، بر جنبه مادی آن غلبه دارد تا انسان به مرحله شدن و کمال نایل شود. در این بین، تکامل مرحل‌ه‏ای جمادی، نباتی، حیوانی، آدمی، ملک، بازگشت به خالق در افکار مولانا، بسیار جای تامل است: از جمادی مردم و نامی شدم مردم از حیوانی و آدم شدم حمله دیگر بمیرم از بشر وز ملک هم بایدم جستن ز جو بار دیگر از ملک پران شوم پس عدم گردم عدم چون ارغنون وز نما مردم به حیوان سر زدم پس چه ترسم کی ز مردن کم شدم تا برآرم از ملایک بال و پر کل شیء هالک الا وجهه آنچه اندر وهم ناید آن شوم گویدم انا الیه راجعون از نگاه ابن یمین فریومدی، این تکامل در قالب تکامل تدریجی هفت‏‌مرحله‏ای، به شکوفاسازی استعدادهای انسانی در سازمان‌‏ها کمک می‏کند: زدم از کتم عدم خیمه به صحرای وجود بعد از اینم کشش طبع به حیوانی بود بعد از آن در صدف سینه ایشان به صفا با ملایک پس از آن صومعه قدسی را بعد از آن ره سوی او بردم و بی ابن یمین وز جمادی به نباتی سفری کردم و رفت چون رسیدم به وی از وی گذری کردم و رفت قطره هستی خود را گهری کردم و رفت گرد برگشتم و نیکو نظری کردم و رفت همه او گشتم و ترک دگری کردم و رفت با توجه به افکار فلاسفه، علما، عرفا و شعرا، به‌‏نظر می‏آید که می‏توان از آن‏ها در ساخت جامعه انسانی در دنیای سازمانی مدرن بهره گرفت. در قرن اخیر، تاکید مدیران در سازمان، بر هفت موضوع متمرکز بوده است و در هر سازمانی، گرایش مدیران ارشد به یکی از این هفت نوع، غالب‏تر است.

  • محمد جندقی*، آرین قلی پور، ندا محمد اسماعیلی، عباس نرگسیان

    مدیریت منابع انسانی پایدار، به عنوان یک پارادایم جدید، جزو مهم ترین روندهای مطالعاتی مدیریت منابع انسانی در سال های اخیر بوده است. پایداری منابع انسانی شامل پایداری در سه حوزه اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی است. بررسی های انجام شده حاکی است مدیریت منابع انسانی پایدار در سازمان بورس و اوراق بهادار، شرکت بورس کالا و بورس انرژی ایران به عنوان سه سازمان بورسی فعال در بازار سرمایه، هنوز به مرحله پیاده سازی و اجرا نرسیده و با موانعی روبه رو است؛ لذا این پژوهش با تمرکز بر بعد اجتماعی، عوامل بازدارنده پیاده سازی این پارادایم را به عنوان یک راهنمای عمل برای رفع موانع و نیل به پایداری منابع انسانی در سازمان های موردمطالعه، مورد شناسایی و تجزیه و تحلیل قرار داده است. این پژوهش، رویکردی کیفی داشته و با روش تحلیل مضمون (تحلیل تم) انجام شده است. داده ها از طریق انجام 16 مصاحبه نیمه ساختاریافته از خبرگان منابع انسانی و مدیریت مالی در این سازمان ها جمع آوری شده اند.در پایان، از میان 90 مفهوم کلیدی، 5 مضمون اصلی و 20 مضمون فرعی استخراج شده و تجزیه و تحلیل مضامین نیز باتوجه به شرایط و زمینه سازمان های موردمطالعه ارایه شده اند. نتایج این پژوهش نشان داد که نگرش و سبک مدیران در سازمان های مورد مطالعه، نقش بسیار مهمی در بازدارندگی پیاده سازی مدیریت منابع انسانی پایدار ایفا می کند. هم چنین سایر عوامل بازدارنده نهادی، فرهنگی و محیطی اعم از سیاست های حاکمیتی، فرهنگ عمومی و هم چنین فضای بازار سرمایه نیز در این زمینه تاثیرگذار بودند که مورد تحلیل و بررسی قرار گرفتند.

    کلید واژگان: پایداری، توسعه پایدار، مدیریت منابع انسانی پایدار، مدیریت منابع انسانی سبز، موانع پایداری منابع انسانی
    Mohammad Jandaghi, Aryan Gholipour, Neda Mohammadesmaeili, Abbas Nargesian

    Sustainable Human Resource Management (SHRM), as a new paradigm, has been one of the most important trends in HRM research in recent years. Human resource sustainability encompasses sustainability in three areas: Economic, Social and Environmental. Some studies show that sustainable HRM has not yet reached the implementation stage in Iran Securities and Exchange Organization, Iran Energy Exchange and Iran Mercantile Exchange as securities and exchange organizations in Iranian capital market; therefore, this study aims to support the application of this paradigm in these organizations by focusing on the social dimension. Methodology This research adopted a qualitative approach and was conducted using the "thematic analysis" research method. Data were collected through 16 semi-structured interviews involving a total of sixteen experts of HR and financial managers in three organizations. Ninety key points were extracted from the text of the interviews. Then, 5 main themes and 20 subthemes were extracted. At the end, the analysis of the themes was presented according to the conditions and context of the studied organizations. The results show that the attitude of the managers in the studied organizations plays a very important role in preventing the implementation of sustainable HRM. Also, other social, welfare and environmental inhibiting factors, such as governance policies, public culture and also the atmosphere in Iranian capital market, were also influential in this field and therefore were analyzed.

    Keywords: Sustainability, Sustainable Development, Sustainable HRM, Green HRM, Obstacles to HR Sustainability
  • آرین قلی پور *

    همواره پیوند بین مباحث کلان و اقدام‌های خرد، دغدغه اهل علم و عمل مدیریت بوده است و روش‌هایی برای هم‌راستایی اقدام‌ها با هدف‏ها و استراتژی‌های سازمان‏ها مدنظر قرار گرفته است. یکی از روش‏هایی که اقدام‌های روزمره سازمان‏ها را با استراتژی‏های آنها هم‏سو می‏سازد، طراحی مشاغل استراتژیک است. بدیهی است که یکی از کارهای مفید واحد منابع انسانی این است که افراد مستعد و با عملکرد بالا را در مشاغل حیاتی و کلیدی به‏کار گیرد و برعکس، اشتباه بزرگ، به‏کار گماردن افراد با عملکرد ضعیف در این مشاغل است که موجب کاهش بهره‏وری منابع انسانی و اشاعه یاس و ناامیدی در سازمان می‏شود. اصلی‌ترین کار منابع انسانی که برای شرکت، ارزش افزوده و عملکرد به همراه دارد، گماردن استعدادها[1] در مشاغل حیاتی[2] است. یکی از آفت‏های منابع انسانی، غفلت از سطح تجزیه و تحلیل است. برای دسته‏بندی مشاغل به صفی و ستادی، به‏طور معمول از سطح واحدی استفاده می‏شود و به همین شکل، به مشاغل تسری می‏یابد که این خطای بزرگی است؛ چرا که در واحد صفی، ممکن است بعضی مشاغل از جنس ستاد تخصصی یا پشتیبانی باشند. برای تصحیح این خطا، مشاغل شرکت، بر اساس اهمیت با رعایت سطح تجزیه و تحلیل شغلی نوع‏بندی شده‏اند که جایگزین مناسبی برای دسته‏بندی مشاغل بر اساس واحدهای صفی، ستاد تخصصی و ستاد پشتیبانی است.

    کلید واژگان: نجات برنامه های استراتژیک از قفسه سازمان ها با طراحی مشاغل استراتژیک، مدیریت دولتی
  • سهند اکبری، آرین قلی پور*، عباس نرگسیان
    زمینه و هدف

    امروزه نسل های مختلفی از کارکنان در محیط های کاری وجود دارد. هر نسل ویژگی های خاص خود را دارد و مدیریت موثر این نسل ها، دغدغه مهمی برای سازمان هاست. از این رو، شناخت و فهم این ویژگی ها به منظور مدیریت کردن نسل ها ضروری است. مدیریت عملکرد، یکی از کارکردهای مهم مدیریت منابع انسانی است؛ از این رو در پژوهش حاضر، به بررسی مدیریت عملکرد کارکنان نسل Z پرداخته می شود؛ نسلی که بعد از نسل Y شکل گرفت و مطالعات چندانی روی آن ها انجام نشده است. بنابراین هدف این پژوهش، شناسایی بایسته های سیستم مدیریت عملکرد کارکنان نسل Z در بازار سرمایه است.

    روش

    بدین منظور از روش تحلیل تم، به عنوان یکی از روش های تحقیق کیفی استفاده شده است. پارادایم پژوهش، تفسیری است. از مصاحبه های نیمه ساختاریافته، به عنوان ابزار پژوهش جهت جمع آوری داده های اولیه از کارکنان نسل Z در بازار سرمایه استفاده شد. این کارکنان از طریق نمونه گیری هدفمند از نوع حداکثر تنوع انتخاب شدند.

    یافته ها

    از مجموع 26 مصاحبه و تحلیل آن ها، 4 تم اصلی، 12 تم فرعی و 114 تم پایه شناسایی شد که بر چهار مرحله اصلی مدیریت عملکرد مبتنی است.

    نتیجه گیری

    نتایج نشان دهنده اهمیت هر چهار مرحله سیستم مدیریت عملکرد برای کارکنان نسل Z است. ناکامی مستمر سازمان ها در پیاده سازی استاندارد این سیستم، به پیامدهای مخربی از قبیل ترک خدمت کارکنان منجر خواهد شد. در انتهای مقاله، به محدودیت های پژوهش اشاره شده و پیشنهادهایی برای پژوهش های آینده ارایه شده است.

    کلید واژگان: نسل، نسل z، مدیریت عملکرد، بازار سرمایه، تحلیل تم
    Sahand Akbari, Aryan Gholipour *, Abbas Nargesiyan
    Background & Purpose

    Nowadays, there are different generations of employees in the workplaces. Each generation has its own characteristics and effective management of these generations is a major challenge for organizations. Therefore, recognizing and understanding these characteristics is essential in order to managing these generations. Performance management is one of the most important functions of human resource management, which in this research has been investigated in generation Z as the generation after generation Y that few studies have been done about it. Therefore, the purpose of this research is to identify the essentials of performance management system of generation Z employees in the capital market.

    Methodology

    For this purpose, thematic analysis method has been used as one of the qualitative research methods. The research paradigm is interpretive and semi-structured interviews were used as a research tool to collect raw data from Generation Z employees in the capital market. These employees were selected by purposive sampling of the type of maximum diversity.

    Findings

    Total of 26 interviews after analysis led to the identification of 4 main themes, 12 secondary themes and 114 basic themes, which are based on the four main phases of performance management.

    Conclusion

    The results show the importance of all four phases of the performance management system for generation Z employees, and if organizations continue to fail to implement the standard of this system, it will bring about destructive outcomes like turnover. Finally, research limitations and suggestions for future research are provided.

    Keywords: generation, generation z, Performance Management, Capital Market, Thematic Analysis
  • آرین قلی پور، ندا دهقانی*

    در شرکتهای تولید نرم افزار، با توجه به نیاز بالا به متخصصان و انتظارات نسل های متفاوت از سازمان، مدیریت منابع انسانی به یک چالش تبدیل شده است. بعد از کرونا، مرزهای فیزیکی حذف شده و امکان کار در شرکت هایی از سراسر دنیا فراهم شد. در این محیط رقابتی، ایجاد تعلق خاطر در کارکنان، برای شرکت ها اهمیت بسیار یافت، زیرا کارکنان دارای تعلق خاطر بالاتر، کمتر به ترک سازمان می اندیشند. محققان به منظور بهبود تعلق خاطر کارکنان، توصیه به مدیریت تجربه کارکنان نموده اند. تجربه کارکنان، در لحظات مواجهه با حقیقت، شکل می یابد. برای مدیریت تجربه کارکنان، باید مفهوم تجربه کارکنان را شناخت. هدف از پژوهش جاری شناخت معنایی است که کارکنان در لحظات مواجهه با حقیقت به تجربه همکاری با سازمان می دهند.برای فهم تجربه زیسته کارکنان از همکاری با دو شرکت نرم افزاری داتین و همکاران سیستم از روش پدیدارشناسی توصیفی استفاده شد. بیست و یک فرد مشارکت کننده در تحقیق، با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. داده ها با استفاده از مصاحبه های نیمه ساختاریافته و گروه کانونی جمع آوری و با رویه موستاکاس تحلیل گردید. برای اطمینان از پایایی و روایی تحقیق از درگیری طولانی مدت و مشاهده دیرپا در محل مطالعه، مثلث سازی، بررسی اعضا، باز آزمون و ارزیاب بیرونی استفاده شد. در مجموع، بیست عامل اثرگذار بر تجربه کارکنان در شش لحظه مواجهه با حقیقت شناسایی و ارایه شد. این عوامل، متاثر از واکنش سازمان در لحظات حقیقت است. برآورده شدن انتظارات کارکنان در این لحظات، تجربه همکاریشان را تحت تاثیر قرار داده و بعد از ترک سازمان نیز بر این رویکرد موثر است.

    کلید واژگان: تجربه کارکنان، لحظات مواجهه با حقیقت، پدیدارشناسی، مدیریت منابع انسانی
    Aryan Gholipour, Neda Dehghani*

    In software companies, due to the need for professionals and different expectations of different generations in organizations, human resource management has become a challenge. After Covid-19 physical boundaries have been disappeared and it has become possible to work in companies from around the world. Employees with higher engagement are more satisfied and less likely to leave the organization. In order to increase employees' engagement, researchers have recommended managing employees' experience instead of traditional HRM. Employee experience is modified in the moments of truth. In order to manage employee experience, the concept of employee experience should be identified. The aim of this study is to find out the meaning that employees give to their experience of employment in an organization in certain moments of truth. The current research uses descriptive phenomenological method, to find out employees' lived experience about employment in two software companies: Dotin and Hamkaran System. Participants were twenty-one employees who were selected by purposive sampling. Research data were collected using semi-structured interviews and focus groups. Data were analyzed using Moustacas method. To ensure the reliability and validity of the research, prolonged engagement and observation in the field of study, triangulation, member checking, retest and external audit were used. Twenty categories of factors affecting the experience of employees in six moments of truth were identified. These factors relate to the organization's reaction at critical moments for employees and their perceptions. Meeting the expectations of employees in the moments of truth affects their experience of employment even after leaving the organization

    Keywords: Employee experience, Moments of truth, Phenomenology, Human resources
  • ارین قلی پور *

    اقدام‌‏های هدفمند در حوزه علوم انسانی و سیستم‌های اجتماعی، همیشه به کارکردهای آشکار ختم نمی‌‏شود و در مواقعی، پیامدهای پیش‏بینی‏‌نشده و غیرمنتظره به بار می‌‏آورند. در عالم انسانی، همیشه نیت‏‌های خوب، پیامدهای خوبی در پی ندارند. در دهه گذشته، گزارش‌‏های مختلفی (شاید با روش غیرمعتبر) درباره میزان ساعت کار مفید در ایران ارایه شده که نشان می‏دهد، میانگین کار مفید 7 دقیقه، 22 دقیقه، 40 دقیقه و 120 دقیقه در یک روز کاری است. شاید همه این محاسبات معتبر نباشد یا با درج‌ه‏ای از خطا همراه باشد؛ ولی بر اساس تجربه روزمره کارکنان در بخش‏های خصوصی و دولتی، درجه‏ای از صحت در این گزارش‌‏ها وجود دارد و ساعت کاری مفید در کشور پایین است. عده‌‏ای ساعت کاری مفید پایین و بهره‌‏وری اندک منابع انسانی را به ژنتیک ایرانیان نسبت می‏دهند که ریشه تاریخی دارد و در افکار بزرگانی چون حکیم ابوالقاسم فردوسی هم نمایان شده است.

    کلید واژگان: پیامدهای پیش بینی نشده نظام های سنتی حقوق و مزایا در کشور
  • علی آب روشن*، آرین قلی پور، علی اصغر پورعزت، محمدعلی بابایی زکیلکی

    اثربخشی کانون های توسعه؛ یعنی توسعه معنادار شرکت کنندگان در یک یا چند شایستگی معین در یک بازه زمانی مشخص منوط به واکنش رفتاری شرکت کنندگان نسبت به بازخورهای توسعه ای دریافتی یعنی؛ انجام فعالیت های توسعه ای پیشنهادی است. این پژوهش در قالب یک مطالعه موردی پیش بین های قصد واکنش رفتاری شرکت کنندگان کانون های توسعه را نسبت به بازخورهای توسعه ای در سازمان فناوری اطلاعات و ارتباطات شهرداری تهران بر اساس نظریه رفتار برنامه ریزی شده شناسایی کرده است. نتایج حاصل از تحلیل داده های حاصل از مصاحبه با 12 مورد نشان داد که شرکت کنندگان کانون های توسعه در صورتی قصد می کنند نسبت به بازخورهای توسعه ای دریافتی از خود واکنش رفتاری بروز دهند (دست به انجام فعالیت های توسعه ای پیشنهادی بزنند) که 1) نگرش مطلوبی نسبت به انجام فعالیت های توسعه ای پیشنهادی داشته باشند 2) هنجارهای ذهنی مساعدی نسبت به انجام فعالیت های توسعه ای پیشنهادی داشته باشند 3) درک کنند نسبت به انجام فعالیت های توسعه ای پیشنهادی کنترل رفتاری دارند 4) در گذشته فعالیت های توسعه ای انجام داده باشند.

    کلید واژگان: واکنش رفتاری، بازخور توسعه ای، فعالیت های توسعه ای، کانون توسعه، نظریه رفتار برنامه ریزی شده
    Ali Abroshan *, Aryan Gholipour, AliAsghar Pourezzat, MohammadAli Babaei Zakilaki

    The effectiveness of development centers i.e. the meaningful development of participants in one or more competencies in a given period of time depends on the behavioral reaction of participants to the received developmental feedback, conducting the proposed developmental activities. In the form of a case study, this study has identified the predictions of the intention of behavioral reaction of development centers’ participants to developmental feedback in the Information and Communication Technology Organization of Tehran Municipality based on the Theory of Planned Behavior. The results of the analysis of the data, obtained from the interview with 12 cases, showed that the participants of the development centers intend to react behaviorally to the received feedback i.e. conduct the proposed developmental activities, if they first, have a favorable attitude towards the developmental activities and; second, have favorable subjective norms to perform the proposed developmental activities; third, perceive that they have behavioral control over the proposed developmental activities; and fourth, have carried out developmental activities in the past.

    Keywords: behavioral reaction, Developmental Feedback, Developmental Activities, Development Center, Theory of Planned Behavior
  • مهناز اکبری، ابراهیم رجب پور، آرین قلی پور

    با توجه به اهمیت و ضرورت منتورینگ، به عنوان یکی از روش های توسعه منابع انسانی در سازمان‌های ایرانی و این موضوع که اجرای موفق منتورینگ رسمی مستلزم وجود بستر مناسب و بلوغ لازم در سازمان است؛ لذا، هدف پژوهش حاضر، شناسایی پیش نیازهای لازم برای اجرای موفق برنامه رسمی منتورینگ است. جامعه آماری پژوهش اساتید دانشگاهی و خبرگان آشنا با توسعه منابع انسانی و به‌طور ویژه روش منتورینگ می‌باشد. روش پژوهش، کیفی و مبتنی بر پارادایم تفسیرگرایی است. برای رسیدن به این منظور، پس از مطالعه ادبیات منتورینگ، پروتکل مصاحبه طراحی شد و بعد از مورد تایید قرار گرفتن روایی محتوایی سوالات مصاحبه، به روش نمونه گیری هدفمند با تعداد 15 نفر از افراد خبره در حوزه منتورینگ مصاحبه انجام شد. سپس، نتایج مصاحبه‌ها به روش تحلیل تم و با استفاده از رویکرد براون و کلارک مورد تحلیل قرار گرفت و پیش نیازهای لازم برای اجرای منتورینگ در قالب مدل 7 اس. مک کنیزی دسته‌بندی گردید. نتایج پژوهش نشان داد که عواملی از قبیل؛ فرهنگ مبتنی بر یادگیری، بلوغ فرآیندهای منابع انسانی، توان مالی سازمان و وجود دید استراتژیک در سازمان از پیش‌نیازهای اصلی اجرای برنامه رسمی منتورینگ در سازمان هستند.

    کلید واژگان: منتورینگ، منتورمنتی، بلوغ، مدل 7 اس، مک کنزی
    Mahnaz Akbari, Ebrahim Rajabpour, Aryan gholipour

    Given the importance and necessity of mentoring, as one of the methods of human resource development in Iranian organizations and the fact that the successful implementation of formal mentoring requires a proper platform and the necessary maturity in the organization. Therefore, the purpose of this study is to identify the prerequisites for the successful implementation of the formal mentoring program. The statistical population of the research is university professors and experts familiar with human resource development and especially mentoring method. The research method is qualitative and based on the paradigm of interpretiveness. To achieve this, after reviewing the mentoring literature community, interview questions were ‎designed and after confirming the validity of the questions, ‎‏15‏‎ people with expertise in the ‎field of human resource development, especially mentoring, were interviewed by purposive ‎sampling. Then, the results of the interviews were analyzed using the theme analysis method using Brown and Clark approach and the necessary prerequisites for mentoring were categorized in the form of McKenzie 7S model. The results showed that factors such as; a culture based on learning, the maturity of human resource processes, the financial strength of the organization and the existence of a strategic vision in the organization are the main prerequisites for implementing a formal mentoring program in the organization.

    Keywords: Mentoring, Mentor, Mentee, Maturity, McKenzie 7S model
  • علی اصغر پورعزت، حسین ایمانی، آرین قلی پور، عادل آذر

    یکی از مهم ترین دغدغه های مدیریت منابع انسانی، دستیابی به سلامت نظام اداری است. سلامت اداری وضعیتی است که در آن فساد اداری در یک سازمان به میزان قابل قبولی کاهش یافته باشد و یکی از نشانه های سلامت اداری، استفاده صحیح از منابع، به‌خصوص منابع انسانی است. چنان‌چه مدیریت و سازمان بتواند با ارزیابی عملکرد کارکنان ریشه بسیاری از تخلفات اداری را شناسایی نماید خواهد توانست موجبات ارتقاء سلامت اداری را فراهم آورد. لذا به‌دلیل اهمیت و نقشی که سیستم مدیریت عملکرد در ارتقاء سلامت اداری دارد، در پژوهش حاضر درصدد شناسایی مولفه‌های سیستم مدیریت عملکرد کارکنان در راستای ارتقاء سلامت نظام اداری در سازمان‌های دولتی هستیم. پژوهش حاضر در چارچوب رویکرد کیفی و با استفاده از روش تحلیل تم صورت گرفته است و برای استخراج مولفه‌های سیستم مدیریت عملکرد در راستای ارتقاء سلامت نظام اداری با متخصصان سازمان اداری و استخدامی کشور با استفاده از شیوه نمونه‌گیری هدفمند مصاحبه انجام شده است. نتایج پژوهش نشان داد که مولفه‌های سیستم مدیریت عملکرد در راستای ارتقاء سلامت نظام اداری در قالب 7 تم اصلی، 19 تم فرعی و 54 مفهوم استخراج شد که تم‌های اصلی عبارت بودند از شفافیت، پاسخ‌گویی، عدالت‌محوری، اخلاق‌محوری، قانون‌محوری، بازدارندگی و حرفه‌ای‌گرایی.

    کلید واژگان: مدیریت عملکرد، فساد اداری، مدیریت منابع انسانی، سلامت نظام اداری، سازمان های دولتی
    AliAsghar Pourezzat, hossein imani, aryan gholipour, Adel Azar

    One of the most important challenges of human resource management is implementation of administrative integrity. administrative integrity is a situation in which, administrative integrity has decreased highly and one of the signs of administrative integrity is proper use of resources, specially human resources. If management and organization recognizes most roots of administrative violations, could develop administrative integrity. Hence because of role and importance of performance management system in development of administrative integrity, in this research we are going to identify components of performance management system to develop administrative integrity in public organizations. The approach of research is qualitative and the method is theme analysis and to extract criteria and components of training system to develop administrative integrity, interviews have been done with experts of the administrative and recruitment organization using purposive sampling method. The ideal components of performance management system to develop administrative integrity is extracted in format of 7 main theme, 19 subsidiary theme and 54 concepts and results showed that characteristics of performance management system to develop administrative integrity includes transparency, justice, ethics, legality, prevention and professionalism.

    Keywords: performance management, administrative corruption, human resource management, administrative integrity, public organizations
  • سهند اکبری*، آرین قلی پور، عباس نرگسیان

    امروزه نسل های مختلفی از انسان ها در یک جامعه وجود دارد. بدیهی است هر نسل با توجه به رخدادهای اجتماعی، تاریخی، فرهنگی و اقتصادی که تجربه کرده است، نگرش ها، ادراک ها  و نیازهای متفاوتی داشته و وقایع پیرامون خود را تا حد زیادی متفاوت از هم تبیین و تفسیر می کنند. در سازمان ها نیز نسل های مختلفی از کارکنان وجود دارند که دارای انتظارات، خصوصیات و ارزش های متفاوتی هستند. شناخت این عوامل جهت جذب و نگهداشت کارکنان هر نسل ضرورتی اساسی است و وجود این تنوع ها، مدیریت موثر این نسل ها را به چالشی اساسی برای سازمان ها تبدیل کرده است. پنج نسلی که مرسوم ترین دسته بندی از نسل های منابع انسانی در محیط های کاری است شامل سنت گرایان، ازدیاد اولاد، نسل X، نسل Y و نسل Z است. از این جهت در این مقاله به بررسی این نسل ها در محیط های کاری پرداخته شده است تا با شناخت هرچه بهتر آن ها بتوان سیاست های مناسب هر نسل را اتخاذ کرد.

    کلید واژگان: سنت گرایان، ازدیاد اولاد، نسل X، نسل Y، نسل z
    Sahand Akbari *, Aryan Gholipour, Abbas Nargesian

    Nowadays, there are different generations of humans in the society. It is obvious that each generation has different attitudes, perceptions and needs according to the social, historical, cultural and economic events they have experienced, and they explain and interpret the events around them in a very different way. In organizations, there are different generations of employees who have different expectations, characteristics and values. Recognizing these factors is also essential for attracting and retaining employees of each generation, and the existence of these diversities has made effective management of these generations a major challenge for organizations. The five generations that are the most common classification of human resource generations in the workplaces include the traditionalists, the babyboomer, generation X, generation Y, and generation Z. Therefore, in this article, these generations have been studied in workplaces so that by knowing them better, appropriate policies of each generation can be adopted.

    Keywords: traditionalists, Babyboomer, Generation X, Generation Y, generation z
نمایش عناوین بیشتر...
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال