به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « آلبومین » در نشریات گروه « پزشکی »

  • مختار مختاری، مهرداد شریعتی، درنا اژدری، داوود مقدم نیا*
    زمینه وهدف

    زعفران دارای اثر دارویی ضد تشنج، ضد افسردگی، ضد التهاب، ضد تومور و بهبود حافظه است. در این مطالعه  اثر عصاره هیدروالکلی زعفران بر تغییرات فاکتورهای بیوشیمیایی مرتبط با کبد به دنبال مسمومیت ناشی از مصرف مزمن ویتامین A در موشهای صحرایی نر بالغ مورد بررسی قرار گرفت.

    مواد و روش ها

      برای این منظور48 سر موش صحرایی نر بالغ از نژاد ویستار با وزن تقریبی 20±200 گرم به 6 گروه 8 تایی  تقسیم شدند.گروه کنترل: هیچ تیمار دارویی دریافت نکردند، گروه شم: فقط حلال عصاره دریافت کرد ، گروه های تجربی 1: عصاره هیدروالکلی زعفران را به تنهایی به مقدار  mg/kg 50 به مدت 15 روز دریافت کرد. گروه تجربی 2 : ویتامین Aبه میزان IU   50000 به مدت 15 روز دریافت کرد. گروه تجربی 3 و4 : ابتدا ویتامین Aبه میزان IU   50000 به مدت 15 روز دریافت کردند و سپس عصاره هیدروالکلی زعفران  را به ترتیب  با مقادیر mg/kg  80 و 50 به مدت 21 روز دریافت کردند. در پایان دوره آزمایش،  وزن بدن حیوانات اندازه گیری شد و سپس نمونه های خونی از قلب تهیه شد و سطوح آلبومین، بیلی روبین و پروتئین تام اندازه گیری شدند. نتایج با استفاده از آنالیزآماری ANOVA   و تست توکی مورد بررسی قرار گرفتند.

    یافته ها

    میانگین وزن بدن در گروه های دریافت کننده ویتامین Aو عصاره هیدروالکلی زعفران باهم و به تنهایی نسبت به گروه کنترل و شم تغییر معنی داری نشان نداد.  میانگین سطح سرمی پروتئین تام و آلبومین در گروه تجربی 2 دریافت کننده ویتامین Aو گروه تجربی 3  نسبت به گروه کنترل و شم کاهش معنی دار نشان داد. میانگین سطح سرمی پروتئین تام  و آلبومین در گروه تجربی 4  نسبت به به گروه تجربی 2 دریافت کننده ویتامین A افزایش معنی داری نشان داد. میانگین سطح سرمی بیلی روبین تام  در گروه تجربی 2 دریافت کننده ویتامین A و گروه تجربی 3  نسبت به گروه کنترل و شم افزایش معنی دار نشان داد. میانگین سطح سرمی بیلی روبین تام  در گروه تجربی 4  نسبت به به گروه تجربی 2 دریافت کننده ویتامین A کاهش معنی داری نشان داد (0/05 >=p).

    نتیجه گیری

    عصاره هیدروالکلی زعفران بر تغییرات فاکتورهای بیوشیمیایی مرتبط با کبد به دنبال مسمومیت ناشی از مصرف مزمن ویتامین A در موشهای صحرایی نر بالغ اثر حفاظتی دارد.

    کلید واژگان: زعفران, آلبومین, پروتئین تام, بیلی روبین, موش صحرایی نر بالغ بالغ}
    Mokhtar Mokhtari, Mehrdad Shariati, Dorna Ajdari, Davood Moghadamnia*
    Background

    Saffron has anti-seizure, anti-depressant, anti-inflammatory, anti-tumor and memory improvement drugs. In this study, the effect of saffron hydroalcoholic extract on changes in liver-related biochemical factors following chronic vitamin A intoxication in adult male rats was investigated.

    Methods

    For this purpose, 48 adult male Wistar rats weighing approximately 200±20 g were divided into 6 groups of 8. Control group: did not receive any drug treatment, sham group: received only solvent extract, experimental groups 1: Hydroalcoholic extract of saffron alone received 50 mg / kg for 15 days. Experimental group 2: Vitamin A received 50,000 IU for 15 days. Experimental groups 3 and 4: First, they received 50,000 IU of vitamin A for 15 days and then received saffron hydroalcoholic extract at 50 and 80 mg / kg, respectively, for 21 days. At the end of the experiment, the body weight of the animals was measured. Blood samples were taken from the heart and albumin, bilirubin and total protein levels were measured. The results were analyzed using ANOVA and Tukey test.

    Results

    The mean body weight in the groups receiving vitamin A and saffron hydroalcoholic extract together and alone did not show a significant change compared to the control and sham groups. Mean serum levels of total protein and albumin in experimental group 2 receiving vitamin A and experimental group 3 showed a significant decrease compared to control and control groups. The mean serum levels of total protein and albumin in experimental group 4 showed a significant increase compared to experimental group 2 receiving vitamin A. The mean serum level of total bilirubin in experimental group 2 receiving vitamin A and experimental group 3 showed a significant increase compared to the control and sham groups. The mean serum level of total bilirubin in experimental group 4 showed a significant decrease compared to experimental group 2 receiving vitamin A (P> 0.05).

    Conclusion

    Saffron hydroalcoholic extract has a protective effect on changes in liver-related biochemical factors following chronic vitamin A poisoning in adult male rats.

    Keywords: Saffron, Albumin, Total Protein, Bilirubin, Adult Male Rat}
  • ویدا شیخ، فاطمه کارگر، عباس مرادی، سعید خاکی زاده، ابراهیم نادی*
    سابقه و هدف

     بیماری انسدادی مزمن ریه Chronic Obstructive Pulmonary Disease (COPD) مشکلی مرتبط با سلامت در سراسر جهان و چهارمین علت مرگ ومیر در دنیا است. هدف از مطالعه ی حاضر تعیین نسبت آلبومین/کراتینین ادراری و سطح اسیداوریک سرمی به عنوان پیش بین های شدت بیماری در مبتلایان به بیماری انسدادی مزمن ریه است.

    مواد و روش ها

     این مطالعه ی مقطعی درباره ی 67 بیمار مبتلا به COPD بر اساس معیار تشخیصی GOLD مراجعه کننده به درمانگاه فوق تخصصی ریه و بخش اسپیرومتری و بیماران بستری در بخش ریه ی بیمارستان شهید بهشتی همدان انجام گرفت. از بیماران COPD آزمایش خون و ادرار گرفته شد و سطح اسیداوریک سرمی، آلبومین وکراتینین ادراری در چک لیست ثبت شد.

    یافته ها

     65/7 درصد بیماران COPD را مردان و 34/3 درصد را زنان تشکیل دادند. میانگین سن بیماران 61/77 سال بود. شدت بیماری در 20/89 درصد از بیماران بسیار شدید، 22/38 درصد شدید، 5/73 درصد متوسط و 2/98 درصد خفیف بود. نتایج تحلیل رگرسیونی نشان داد که سطح اسیداوریک سرمی، FEV1 را در بیماران مبتلا به COPD به طور معنی داری، پیش بینی می کند. همچنین، سطح اسیداوریک سرمی بین بیماران مبتلا به COPD در سطوح شدت بیماری دارای تفاوت معنی دار بود.

    نتیجه گیری

    بر اساس یافته های پژوهش حاضر می توان نمره ی FEV1 بیماران مبتلا به COPD و در نتیجه، شدت بیماری را بر اساس سطح اسیداوریک سرمی بیماران پیش بینی کرد و بر این اساس، پیشنهاد می شود که کنترل و بررسی فاکتورهای غیرریوی، به ویژه اسیداوریک سرمی در افراد مبتلا به COPD در فرایند درمان این بیماران مدنظر قرار گیرد.

    کلید واژگان: آلبومین, اسیداوریک, بیماری انسدادی مزمن ریه, کراتینین}
    Vida Sheikh, Fatemeh Kargar, Abbas Moradi, Saeed Khaki Zadeh, Ebrahim Nadi*
    Background and Objective

    As a global healthcare issue, Chronic Obstructive Pulmonary Disease (COPD) is mainly associated with smoking. Nonetheless, environmental and occupational issues are also linked to its development. The present study aimed to assess the urine albumin-to-creatinine ratio (ACR) and serum uric acid (SUA) levels as predictors of disease severity in COPD patients.

    Materials and Methods

    This cross-sectional study was conducted on 67 patients diagnosed with COPD using the Global Initiative for Obstructive Lung Disease diagnostic criteria. The participants were patients who were either referred to the subspecialty clinic of the pulmonology and spirometry unit of Hamadan Shahid Beheshti Hospital or were hospitalized in the pulmonology ward. Blood and urine samples were taken from the COPD patients, and the serum uric acid, urine albumin, and urine creatinine levels were assessed and recorded in a checklist. The data were analyzed in SPSS software (version 23) at a significance level of 0.05.

    Results

    In terms of gender, 5.7% of the participants were male and 34.3% were female. The mean age of patients was 61.77 years. The stages of disease severity in the patients were as follows: 20.89%, 22.38%, 5.73%, and 2.98% of cases had very severe, severe, moderate, and mild COPD, respectively. The regression analysis results demonstrated that SUA levels could significantly predict the FEV1 in COPD patients; nonetheless, urine ACR could not predict the FEV1 scores.

    Conclusion

    As evidenced by the result of the present study, the FEV1 in COPD patients and disease severity could be predicted by the SUA levels. Therefore, it is recommended to consider monitoring and assessing non-pulmonary factors, especially SUA levels, in the treatment of COPD patients.

    Keywords: Albumins, Chronic Obstructive Pulmonary Disease, Creatinine, Uric Acid}
  • فرهاد سلطانی*، فروغ دورقی، سعید حسام، فرشته امیری
    زمینه و هدف

    یکی از چالش های بزرگ در بیماران بستری در بخش ICU بروز Sepsis می باشد. میزان بروز Sepsis در بیماران بستری در بخش ICU، از 3/39%-3/16 گزارش شده است. عوامل زیادی مرگ ومیر بیماران را تحت تاثیر قرار می دهد از جمله پروتیین های فاز حاد مانند آلبومین.

    روش بررسی

    مطالعه حاضر از نوع گذشته نگر بوده که در آن اطلاعات بیماران با تشخیص Sepsis در طی فروردین تا شهریور 1399 که به بیمارستان گلستان اهواز، مراجعه کرده بودند جمع آوری گردید. در مطالعه حاضر بیماران مبتلا به Sepsis بستری بخش ICU که پس از هفت روز به درمان پاسخ ندادند ازنظر مدت زمان بستری، Survival و ارتباط آنها با میزان آلبومین بررسی شدند.

    یافته ها:

     124 بیمار شامل 64 زن (6/51%) و 60 مرد (4/48%) با میانگین سنی 4/15±4/66 سال وارد مطالعه شدند. میانگین مدت زمان بستری 9/18±4/31 روز بوده که در نهایت 24 بیمار (4/19%) فوت و 100 بیمار (6/80%) از بیمارستان مرخص شدند. سن، میزان آلبومین و پروتیین با پیش آگهی بیماری ارتباط داشتند (001/0>P). همچنین طول مدت بستری در بیماران فوت شده نسبت به بیماران بهبودیافته بیشتر بوده است (25±7/27 در برابر 1/17±32) (04/0=P).

    نتیجه گیری: 

    نتایج مطالعه حاضر نشان داد که آلبومین تاثیر مستقیمی بر شدت Sepsis دارد و این موضوع بیماران مسن را بیشتر تحت تاثیر قرار می دهد. لذا توصیه می گردد آلبومین به عنوان یک ریسک فاکتور و یکی از عوامل تاثیرگذار در انتخاب بهترین استراتژی درمانی درنظر گرفته شود که این موضوع با کاهش میزان مرگ ومیر، کاهش مدت زمان بستری و هزینه های درمان همراه می باشد.

    کلید واژگان: آلبومین, مرگ ومیر, پیش آگهی, سپسیس}
    Farhad Soltani*, Foroogh Doraghi, Saeed Hesam, Fereshteh Amiri
    Background

    One of the major challenges in intensive care unit (ICU) patients is sepsis. The incidence of sepsis in patients admitted to the ICU has been reported from 13.6-39.3%. Many factors affect patient mortality, including acute phase proteins such as albumin.

    Methods

    The present study was a retrospective study in which patients with a diagnosis of sepsis referred to Golestan Hospital in Ahvaz from March to August were collected. In the present study, patients with sepsis admitted to the ICU who did not show improvement for more than 7 days were evaluated for length of hospital stay, survival and the relationship with albumin levels. During the study, albumin was checked every 72 hours and its validation was done. Based on albumin levels less than 2.6, they were treated with albumin. The patients who did not have an increase in the level of albumin remained in the study.

    Results

    124 patients including 64 women (51.6) and 60 men (48.4) with a mean age of 66.4±15.4 were included in the study. The mean duration of hospitalization was 31.4±18.9 days, in which 24 patients (19.4%) died and 100 patients (80.6%) were discharged. Age, albumin and protein levels were associated with disease prognosis (P<0.001). Also, the duration of hospitalization in the deceased patients was longer than the recovered patients (27.7±25 vs. 32±17.1) (P=0.04). After further investigations, it was found that there is no difference between the deceased people (66±15.7) and the recovered people (67.7±14.1) (P=0.7).

    Conclusion

    The results of the present study showed that albumin has a direct effect on the severity of sepsis and this issue affects older patients more. Therefore, it is recommended that albumin be considered as a risk factor and one of the influential factors in choosing the best treatment strategy, which is associated with a reduction in mortality, hospitalization and treatment costs.

    Keywords: albumin, mortality, prognosis, sepsis}
  • مرضیه نیاکان، حبیب الله جوهری*، مهرداد شریعتی
    زمینه و هدف

    استفاده از دوکسوروبیسین به دلیل سمیت وابسته به دوز آن  محدود شده است. این مطالعه با هدف ارزیابی عصاره هیدروالکلی زنجبیل بر میزان آنزیم های کبدی (AST,ALT,ALK) ، آلبومین و پروتیین تام  در موش صحرایی نر بدنبال دریافت دوکسوروبیسین انجام شده است.

    مواد و روش ها

     63 سر موش صحرایی نر بالغ  ، به  7گروه تقسیم شدند: گروه کنترل ، گروه شاهد : حلال دریافت کرد.  گروه تجربی 1 دوکسوروبیسین به میزان mg/kg20 وگروه های تجربی 2و3 به ترتیب  به میزان  600 و300میلی گرم برکیلوگرم عصاره هیدروالکلی زنجبیل دریافت کردند.  گروه های تجربی 5و 4  به ترتیب  دوکسوروبیسین mg/kg20 + 300  میلی گرم برکیلوگرم عصاره هیدروالکلی زنجبیل و دوکسوروبیسین mg/kg20 + 00 6 میلی گرم برکیلوگرم عصاره هیدروالکلی زنجبیل دریافت کرد. بعد از پایان دوره آزمایش، نمونه های خونی جمع آوری و سطح سرمی آنزیم های کبدی (AST,ALT,ALK)، آلبومین و پروتیین تام اندازه گیری شد .

       یافته ها

    سطح سرمی آنزیم های ALT، AST و ALK در گروه DOX نسبت به کنترل بطور معنی داری افزایش و سطح سرمی  آلبومین و پروتیین تام  کاهش معنی دار نشان دادند. سطح سرمی آنزیم های ALT، AST و ALK در گروه های DOX + ZIN600 و ZIN300 DOX + نسبت به گروه DOXبطور معنی داری کاهش نشان داد. سطح سرمی آلبومین و پروتیین تام نسبت به گروه DOX افزایش معنی داری نشان دادند P<0.05)). همچنین، سطح سرمی آنزیم های کبدی (ALT، AST و ALK) وفاکتورهای بیوشیمیایی(پروتیین تام، آلبومین) در گروه های ZIN600،  ZIN300نسبت به گروه کنترل  تغییر معنی داری نداشتند .

    نتیجه گیری

    احتمالا عصاره هیدروالکلی زنجبیل به دلیل داشتن ترکیبات آنتی اکسیدانی باعث بهبود عملکرد کبد بدنبال دریافت دوکسوروبیسین می شود .

    کلید واژگان: زنجبیل, دوکسوروبیسین, آنزیم های کبدی, آلبومین, پروتئین تام, موش صحرایی}
    Marzieh Niakan, Habibolla Johary*, Mehrdad Shariati
    Background

    The use of doxorubicin is limited due to its dose-dependent toxicity. The aim of this study was to evaluate the hydroalcoholic extract of ginger on the levels of liver enzymes (AST, ALT, ALK), albumin and total protein in male rats after receiving doxorubicin.

    Methods

    63 adult male rats were divided into 7 groups: Control group, Sham group: received solvent. Experimental group 1 received doxorubicin at a dose of 20 mg / kg and experimental groups 2 and 3 received 300 and 600 mg / kg of hydroalcoholic extract of ginger, experimental groups 4 and 5, doxorubicin received 20 mg / kg + 300 mg / kg of hydroalcoholic extract of ginger and doxorubicin 20mg / kg  + 600 mg / kg of hydroalcoholic extract of ginger, respectively. After the end of the test period, blood samples were collected and serum levels of liver enzymes (AST, ALT, ALK), albumin and total protein were measured.

    Results

    Serum levels of ALT, AST and ALK enzymes in DOX group increased significantly compared to controls and serum levels of albumin and total protein showed a significant decrease. Serum levels of ALT, AST and ALK enzymes in DOX + ZIN300 and DOX + ZIN600 groups decreased significantly compared to DOX group. Serum albumin and total protein levels showed a significant increase compared to the DOX group (P <0.05). Also, serum levels of liver enzymes (ALT, AST and ALK) and biochemical factors (total protein, albumin) in ZIN300 and ZIN600 groups did not change significantly compared to the control group.

    Conclusion

    Hydroalcoholic extract of ginger may improve liver function after receiving doxorubicin due to its antioxidant properties.

    Keywords: Ginger, Doxorubicin, Liver enzymes, Albumin, Total protein, Rat}
  • مهدی ایزدی زمان آبادی، کامران توکل، احمد سبحانی، آتنا خیام باشی *
    مقدمه

    با توجه به نقش انسولین در کنترل قند خون و کاربرد وسیع آن،تنظیم دقیق میزان انسولینی که بایستی به بیمار برسد تا مریض در معرض عوارض ناشی از عدم تنظیم قند خون قرار نگیرد، بسیار ضروری می باشد.تحقیقات نشان داده که انتخاب نوع محلول وظروف سرمی به کاررفته درمیزان دستیابی بیماربه انسولین موثراست. هدف ما مقایسه میزان چسبندگی انسولین به جدارظروف شیشه ای و پلاستیکی میباشد.

    روش ها

    ابتدا 3 ظرف شیشه ای و پلاستیکی یک لیتری حاوی دکستروز5% تهیه ومیزان300mu انسولین رگولار به آنها اضافه شد.به ظروف شماره 2و3شیشه‌ای و پلاستیکی2cc آلبومین و پلاسما اضافه شد.در زمان 0 از انتهای ست وظرف نمونه برداری و سپس جریان 10cc/minبرقرارودر زمان های 30-60 مجددا نمونه برداری تکرارشد.غلظت انسولین در نمونه ها باکیت های انسولین بررسی و داده ها توسط آزمونهای مختلف تحلیل شد.

    یافته ها

    در زمان 0در ظروف شیشه ای به میزان50% ودرظروف پلاستیکی75% چسبندگی ایجادشده است (P<0/05). در زمان0تا 30میزان انسولین ظروف شیشه ای و پلاستیکی اختلاف معناداری ندارد (P>0/05). میانگین انسولین در طی 60 دقیقه، در ظروف شیشه ای به طور معناداری کاهش (P<0/05) ولی در ظروف پلاستیکی افزایش می یابد (P>0/05). به طور کلی در طی یک ساعت روند تغییرات میانگین انسولین در دو ظرف معناداربود (P<0/05).

    بحث :

     بیشترین میزان چسبندگی جداری در زمان0اتفاق می افتد که این چسبندگی در ظروف پلاستیکی نسبت به شیشه ای به صورت معناداری بیشتراست.پس از گذشت یکساعت روندکاهشی درمیزان انسولین ظروف شیشه ای به صورت معنادار رخ می دهد در حالیکه در ظروف پلاستیکی میزان انسولین کمی افزایش می یابد.

    کلید واژگان: انسولین, ظرف سرم, آلبومین, پلاسما}
    Mehdi Izadi zaman abadi, Kamran Tavakkol, Ahmad Sobhani, Atena Khayam bashi *
    Introduction

    Due to the role of insulin in the control of blood sugar and its widespread use,it is very important to fine-tune the amount of insulin that should reach the patient so that the patient is not exposed to the complications of non-regulation of blood sugar. Research has shown that the choice of solution and serum containers is effective in the patient's access to insulin.Our goal is to compare the degree of insulin adhesion to the walls of glass and plastic containers.

    Methods

    First,3 one-lit glass and plastic containers containing5%dextrose were prepared and300 mu of regular insulin was added to them.2cc albumin and plasma were added to glass and plastic containers No2-3.At time0,sampling was done from the end of the set,then the10cc/min flow was maintained and the sampling was repeated at 30-60min.Insulin concentration in the samples was assessed by insulin test kits and the data were analyzed by various tests.

    Results

    At time 0,50% adhesion was observed in glass containers and75% in plastic containers (P<0.05).At 0-30,there was no significant difference in insulin levels between glass and plastic containers(P>0.05).Mean insulin decreased significantly(P<0.05)in glass containers during 60 min but increased(P>0.05)in plastic containers.In general, during one hour,the trend of changes in mean insulin in containers was significant(P<0.05).

    Discussion

    The highest amount of wall adhesion occurs at time0,which is significantly higher in plastic containers than glass.after one hour,a decrease in insulin content occurs significantly in glass containers,while in plastic containers,the amount of insulin increases slightly.

    Keywords: Insulin, Serum Container, Albumin, Plasma}
  • نرگس شاهقلیان*، قدیر رجب زاده
    سابقه و هدف

    بهره مندی از تاثیر ترکیبات گیاهی با خواص درمانی، به فراهم زیستی مواد موثره آنها بستگی دارد. کورکومین دارای محدودیت هایی مانند پایداری و حلالیت کم و حساسیت به شرایط فرآوری و سیستم گوارشی است. این تغییر با هدف بررسی افزایش پایداری کورکومین در نانوکمپلکس آلبومین و با ایجاد پیوند عرضی انجام شده است.

    مواد و روش ها

    برای افزایش حلالیت و پایداری کورکومین، نانوکمپلکس کورکومین-آلبومین تهیه شد. طرح آماری RSM-FCCD جهت بهینه سازی سه فاکتور در تهیه نانوذرات  استفاده شد. فاکتورها شامل درصد حجمی فاز آلی (4/6 -11/11)،  pH (7-3) و نسبت کورکومین (2000- 5000 میکرو گرم) بودند. برای ایجاد پیوند عرضی از گلوتارآلدیید و تانیک اسید استفاده شد. اندازه ذرات، پتانسیل زتا (به روش DLS)، مورفولوژی ذرات (FE-SEM، AFM) و نیز ایجاد پیوند عرضی (به روش روش نین هیدرین و FT-IR) مورد بررسی قرار گرفتند. بررسی فاکتورها و پاسخ ها با استفاده از نرم افزار Design Exper.8 انجام شد.

    یافته ها 

    در روش تهیه کمپلکس با کورکومین، شرایط بهینه جهت تولید نانوذرات آلبومین در pH دور از نقطه ایزوالکتریک آلبومین و درصد حجمی فاز آلی  4/11 درصد بدست آمد. برای دستیابی همزمان به کوچکترین ذره با بیشترین میزان درون پوشانی کورکومین و فاکتور مطلوبیت، کارایی بهینه در 3400 میکروگرم کورکومین بدست آمد. کارایی درون پوشانی کورکومین 54/72 درصد و اندازه ذرات کوچکتر از 230 نانومتر بودند. کاربرد تانیک اسید، موجب افزایش کارایی درون پوشانی کورکومین در نانوکمپلکس آلبومین شد (05/0<p).

    نتیجه گیری

    نتایج این مطالعه نشان داد که استفاده از نانوکمپلکس آلبومین-کورکومین و تانیک اسید به عنوان عامل پیوندی موجب افزایش درون پوشانی و پایداری کورکومین می شود.

    کلید واژگان: اسید تانیک, آلبومین, کورکومین, نانوسوسپانسیون, نانوکمپلکس, نین هیدرین}
    N Shahgholian*, Gh Rajabzadeh
    Background and Objectives

    Benefits of the effects of plant compounds with therapeutic characteristics depend on the bioavailability of their active ingredients. Curcumin includes limitations such as low stability and solubility as well as sensitivity to processing conditions and gastrointestinal conditions. Therefore, novel methods such as nanocomplex preparation in these compounds have been developed.

     Materials & Methods

    To increase solubility and stability of curcumin, a curcumin-albumin nanocomplex was prepared. The response surface methodology-face cantered composite design statistical design was used to optimize three factors in preparation of nanoparticles. Factors included organic phase volume (6.4–11.11% v/v), pH (3–7) and curcumin ratio (5000–000 μg). Glutaraldehyde and tannic acid were used for crosslinking. Particle size, zeta potential (dynamic light scattering method), particle morphology (field emission-scanning electron microscopy, atomic force microscopy) and crosslinking index (ninhydrin and Fourier-transform infrared spectroscopy) were investigated. Factors and responses were analyzed using Design Expert Software v.8.

    Results

    In curcumin nanocomplex, the optimal conditions for the production of albumin nanoparticles were assessed at pH far from the isoelectric point of albumin and a volume proportion of the organic phase of 11.4%. For simultaneous achievement of the smallest particle with the highest curcumin encapsulation and desirability factor, the optimum efficiency was achieved at 3400 μg of curcumin. Curcumin encapsulation efficiency and particle size was 72.54%  and less than 230 nm, respectively. Use of tannic acid increased the efficiency of curcumin entrapment in albumin nanocomplex
    (p < 0.05).

    Conclusion

    Results of this study showed that use of albumin-curcumin nanocomplex along with tannic acid as a crosslinking agent increased encapsulation and stability of curcumin.

    Keywords: Tannic acid, Albumin, Curcumin, Nanosuspension, Nanocomplex, Ninhydrin}
  • سیده الهه موسوی*، مریم زیوری فرد، سید مهدی رضایت، فرنوش عطار
    زمینه و هدف

    استفاده از نانومواد کربن، برای اهداف مختلف زیست پزشکی در زمینه های تشخیص و درمان کاربرد فراوانی دارد. این مطالعه به منظور بررسی نوع تعامل نانوذرات الماس با پروتیین آلبومین و همچنین بررسی سمیت سلولی نانوذرات الماس در سلول سرطان سینه (MCF-7) و سلول لنفوسیت انجام شد.

    روش کار

    به منظور بررسی تعامل نانوذرات الماس با پروتیین آلبومین، تکنیک های طیف سنجی دورنگ نمایی دورانی، طیف سنجی Visible-UV و طیف سنجی فلورسانس طبق دستورالعمل صورت گرفت. به منظور بررسی سمیت نانوذرات بر روی سلول های سرطان سینه (MCF-7) و سلول لنفوسیت تست MTT، LDH، آپوپتوز مطابق دستورالعمل انجام شد.

    یافته ها

     نتایج تست MTT  نشان داد بیشترین سمیت سلولی نانوذرات الماس بر روی سلول های سرطان سینه (MCF-7) در غلظت 50 و 100 میکروگرم در میلی لیتر است که میزان زنده ماندن سلول ها را به ترتیب به 2/53% - 3/49% (01/0<p) و 68.4% - 3/64% (001/0p<) نسبت به گروه کنترل کاهش داد. درحالی که تاثیری در کاهش میزان زنده ماندن سلول های لنفوسیت نشان نداد. نتایج تست LDH نشان داد که نانوذرات برخلاف سلول های لنفوسیت منجر به افزایش میزان نشت لاکتات دهیدروژناز و القاء آپوپتوز در سلول سرطان سینه (MCF-7) می شود. پژوهش های طیف سنجی فلورسانس جابه جایی به سمت طول موج های کوتاه تر و کاهش شدت نشر ماکزیموم در اثر افزایش غلظت نانوذرات را نشان داد. این تغییر در ویژگی فلورسانس پروتیین آلبومین حاکی از این است که نانو ذرات الماس با پروتیین آلبومین کمپلکس تشکیل می دهد. دمای نیمه ذوب آلبومین در حالت آزاد برابر با 61 درجه سانتی گراد است و دمای نیمه ذوب در حضور نانوذرات الماس به 58 درجه سانتی گراد کاهش یافت.

    نتیجه گیری

    نانوذرات الماس منجر به کاهش زنده ماندن سلول های سرطانی می شوند درحالی که تاثیری در کاهش زنده ماندن سلول های لنفوسیت نداشت. همچنین این نانوذرات با تغییر ویژگی های ساختاری پروتیین آلبومین منجر به تغییر عملکرد آن می شوند.

    کلید واژگان: نانوذرات الماس, آلبومین, سلول سرطان سینه (MCF-7), سلول لنفوسیت, سمیت سلول}
    Seyyedeh Elaheh Mousavi*, Maryam Zivari Fard, Seyed Mehdi Rezayat, Farnoosh Attar
    Background & Aims

    In the last decade, diamond nanoparticles (DI-NPs) have gained considerable attention in both industries such as medicine and academia. Numerous studies have used various nanoparticles, including diamond nanoparticles, as drug carriers, but the direct effect of diamond nanoparticles on different cell lines, including breast cancer cells (MCF-7) and lymphocyte, is obscure. Therefore, in this study, we investigated and compared the effect of diamond nanoparticles on the cells of breast cancer cells (MCF-7) and human lymphocyte. Some authors have pointed to the destructive effect of DI-NPs on red blood cells. These studies revealed that the characteristics of blood cells, including red blood cells change during the incubation of whole human blood samples with the suspension of DI-NPs in vitro. Blood cell aggregation and their ability to deform are among the most considerable changes that these cells experience. The mechanisms responsible for this effect may be based on the interaction of Nanodiamonds with red blood cells directly or with plasma proteins such as albumin, the major molecular component of blood plasma, indirectly. Numerous studies have been conducted to investigate the effect of nanoparticles on the protein structure of albumin. However, a detailed study has not been performed to investigate the binding mechanisms and the exact interaction of DI-NPs with albumin protein, as well as to compare the effect of DI-NPs on healthy cells and cancer cells. Therefore, this study aimed to investigate the interaction of albumin protein with DI-NPs using spectroscopic methods and comparing the effect of DI-NPs on the viability of lymphocytes and cancer cells.

    Methods

    Cells were cultured in a 96-well culture plate and treated with different concentrations of DI-NPs (0, 1, 10, 20, 50, 100 µg / ml) for 24 hours. Then, 10 µL of MTT solution were added to the cells. After four hours of holding in a 37 ° incubator, the reaction was stopped by adding DMSO solution, and finally, the adsorption rate was measured by an ELISA plate reader at 570 nm. Lactate dehydrogenase test: Cells were treated in a 24-well culture plate with specific concentrations of DI-NPs for 24 hours. The activity of the LDH enzyme in the supernatant and cell lysed was measured using the Pars Azmoun LDH diagnostic kit. Cells were cultured in a 96-well culture plate and treated with DI-NPs for 24 hours. Next, cells were precipitated and washed with PBS solution; after that 100 μl of cell solution with 1 μl of Acridine Orange-Ethidium Bromide dye, the mixture was kept at laboratory temperature for 5 minutes. In the final step, 10 µL of cell suspension were placed on a slide and examined by fluorescence microscopy. Fluorescence measurements were recorded on a fluorescence spectrophotometer. To do so, 2 μM protein solution concentration and different concentrations of DI-NPs (0, 1, 5, 10, 15, 20 μg/ml) were used. The excitation wavelength was set at 270 nm and the emission rate was measured in the range of 300-400 nm. Three sets of fluorescence measurements were recorded at 310, 298, and 315 ° K for different concentrations of DI-NPs. To record the Spectra, a spectropolarimeter was used, and in the ultraviolet region ranging from 190 nm to 260 nm measurements were performed. 2 micromolar protein solution concentration and different concentrations of nanoparticles (0, 1, 5, 10, 15, 20 μg/ml) were utilized. It is also worth mentioning, the experiments were done in the presence and absence of nanoparticles. Measurements were recorded after at least 2 minutes of incubation required for the interaction between DI-NPs and albumin protein.

    Results

    After exposure of lymphocytes and breast cancer cells (MCF-7) to DI-NPs, a decrease in cell survival was observed in breast cancer cells (MCF-7), however, no significant reduction was observed in the viability of lymphocyte cells. When Nanoparticle cytotoxicity started at a concentration of 20 μg / ml, cell viability decreased by 25-21% (p<0.05) compared to the control group; accordingly, cytotoxicity on breast cancer cells increased with increasing nanoparticle concentration. At a concentration of 50 and 100 μg/ml, the survival rate of cancer cells decreased 53.2% - 49.3% (p<0.01) and 68.4% - 64.3% (p<0.001), respectively compared to the control group. Therefore, MTT test results confirmed a concentration-dependent decrease in cancer cell viability. The results also showed that the leakage of LDH enzyme from breast cancer cells (MCF-7) is concentration-dependent. For instance, at the concentrations of 20, 50 and 100 μg / ml the leakage rate of LDH enzyme increased 145.82 ± 10.56 % (p<0.05), 160.76 ± 12.34 % (p<0.01), and 170.46 ± 11.43 % (p<0.001) respectively compared to the control group. the highest rate of lactate dehydrogenase leakage and cell damage was observed at a concentration of 100 μg/ml (Figure 2). The outcomes of the Akredin Orange / Ethidium Bromide test demonstrated that DI-NPs lead to compaction and fragmentation of cellular DNA and induce apoptosis in cancer cells (MCF-7), while no significant effect was spotted on healthy cells.The fluorescence spectroscopy’s results showed a shift towards shorter wavelengths and a decrease in the maximum emission intensity due to the increase in nanoparticle concentration, indicating an increase in protein surface hydrophobicity and displacement of aromatic amino acids to albumin protein level due to increased nanoparticle concentration. The fluorescence spectrum of albumin protein at 298, 310, 315° K declined with increasing concentration of DI-NPs. Therefore, it can be inferred that the DI-NPs led to quenching and suppression of albumin protein. The binding mechanism between albumin protein and DI-NPs is presented using the Stern-Volmer diagram in Figure - 5. As shown in Table 1, while the temperature increases, the Stern Volmer constant decreases. The inverse relationship between temperatureand Stern-Volmer constant implies a static bond between DI-NPs and albumin protein. Therefore, it can be concluded that DI-NPs are complexed with albumin protein and the type of quenching mechanism of albumin nanoparticles with albumin protein is static quenching. The CD spectrum of a protein shows information about the secondary structure of the protein. Figure 6 illustrates that the albumin protein has a peak at 208 and 222 nm, indicating the Alpha-Helix structure of the albumin protein. With the increasing concentration of DI-NPs, the structure of albumin protein changes to the random coil structure. Consequently, DI-NPs change the structure of albumin protein from alpha-helix to random coil. Although the melting point of albumin protein is 61°C (see Figure - 7), this temperature changed to 58°C in the presence of diamond nanoparticles, which indicates a decrease in albumin protein stability.

    Conclusion

    In this study, breast cancer cell lines (MCF-7) and lymphocyte cell lines were used to evaluate the toxicity of diamond nanoparticles. The results showed that nanoparticles lead to increased leakage of lactate dehydrogenase in breast cancer cells (MCF-7); while, no enzyme leakage was observed in lymphocyte cells. The results of the apoptosis test confirmed the induction of cell apoptosis in cancer cells, whereas the induction of apoptosis in lymphocyte cells produced no effect. Additionally, the structure of albumin protein in the presence of DI-NPs was investigated by a series of techniques. UV-vis spectroscopy shows an obvious change in the secondary structure of albumin protein after binding to diamond nanoparticles. UV-vis and CD spectroscopy reveal that the structural properties of albumin protein are not preserved in the collection of DI-NPs with albumin protein. Fluorescence spectroscopy shows that the amino acid tryptophan in albumin protein is placed in a more hydrophobic environment in a set of DI-NPs with albumin protein, indicating that protein expansion is likely to occur. The results confirm that DI-NPs can greatly alter the structural properties of albumin protein in the collection of DI-NPs with albumin protein. Therefore, the use of DI-NPs in medical applications needs further study.

    Keywords: Diamond nanoparticles, Albumin, Breast cancer cell (MCF-7), Lymphocyte cell}
  • افسانه آقائی*
    سابقه و هدف

    صنعت پلاسما در طی جنگ جهانی دوم و با نیاز به محصولات دارویی مشتق از پلاسما آغاز گردید. اکنون حدود 30 محصول اصلی به صورت تجاری در دسترس می باشد که مهم ترین آن ها آلبومین، فاکتورهای انعقادی و ایمونوگلوبولین است. تقاضا برای این محصولات رو به افزایش است و این محصولات نه تنها در درمان بیماری ها بلکه در تجارت جهانی نیز اهمیت ویژه ای پیدا کرده است. هدف مقاله، نگاه مختصری به روند تحولات صنعت پلاسما در طی حدود هشتاد سال گذشته بوده است.

    مواد و روش ها

    این مطالعه مروری، از طریق جستجوی مقالات در پایگاه های اطلاعاتی Scopus ، PubMed ، Google Scholar تقریبا از زمان پیدایش این صنعت یعنی از حدود دهه 1940 تا سال 2021، بر اساس جنبه هایی از سیر تکاملی صنعت پلاسما، هزینه تولید مشتقات پلاسمایی، پیشبرنده های صنعت پلاسما، ورود بخش خصوصی و بررسی هزینه و فایده انجام فرآیندهای غیرفعال سازی ویروسی انتخاب گردیده است.

    یافته ها

    صنعت پلاسما در طی سالیان متمادی پیشرفت های شگرفی را تجربه کرده و با مشکلات عدیده ای نیز مواجه شده و علی رغم پیشرفت های بیوتکنولوژی، جهان معقتد است که این صنعت یک ضرورت منحصر به فرد در سلامت جوامع بشری به حساب می آید. تولید محصولات دارویی مشتق از پلاسما یک فعالیت پیچیده و شامل مراحل متعددی از واحدهای عملیاتی می باشد.

    نتیجه گیری

    در حال حاضر چالش ها و فرصت های بسیاری در آینده صنعت پلاسما وجود دارد. به نظر می رسد برخی مسایل نظیر ظهور پاتوژن های جدید، نیاز به محصولات جدید و یا پتانسیل ایجاد بازارهای مصرف جدید، چالش های این صنعت در آینده باشد. از طرف دیگر افزایش فزاینده تقاضای مصرف می تواند برای تغییر در استراتژی های موجود و بهینه سازی مصرف فرصت مناسبی را فراهم سازد. هم چنین توسعه روش های نوترکیب جایگزین مناسبی برای این محصولات ایجاد می کند. پتانسیل استفاده از پلاسماهای مازاد برای تولید بومی، فرصت مناسبی را در اختیار کشورهای در حال توسعه قرار می دهد.

    کلید واژگان: پلاسما, صنعت, آلبومین}
    A. Aghaie*
    Background and Objectives

    The plasma industry started during World War II with the need for Plasma Derived Medicinal Products (PDMP). About 30 major plasma products are now commercially available, the most important of which are albumin, coagulation factors and immunoglobulin. Demand for these products is still growing, and these products have become particularly important not only in the treatment of diseases but also in global trade. The article is a brief overview on the evolution of plasma industry over the past eighty years.

    Materials and Methods

    This review was done by searching for articles in Google Scholar, PubMed, Scopus databases, based on aspects of the evolution of the plasma industry, and the cost of producing plasma derivatives, from the beginning of this industry, from 1940 to 2021. Additionally, private sector entry and cost and benefit of viral deactivation processes in plasma industry was selected.

    Results

    The plasma industry has experienced tremendous progress over the years and faced many problems, and despite advances in biotechnology, this industry is a unique necessity in the health of human societies. The production of plasma-derived pharmaceutical products is a complex activity and involves several stages of operational units.

    Conclusions 

    There are many challenges and opportunities in the future of plasma industry. It seems that the emergence of new pathogens, the need for new PDMPs, and the potential to create new consumer markets, will be a challenge for plasma industry in the future. But the increasing demand can provide a good opportunity to change strategies and optimize consumption. The development of recombinant methods provides a good alternative to these products. In addition, the potential of using surplus plasma for local production provides an opportunity for developing countries.

    Keywords: Plasma, Industry, Albumin}
  • نوشین یزدانی، سید ابراهیم حسینی*، محمدامین عدالت منش
    مقدمه

    رژیم غذایی پرچرب، منجربه آسیب کلیه ها می گردد. از ژل آلویه ورا با داشتن خواص کاهش دهنده چربی در درمان اختلالات کلیوی استفاده می شود. هدف از مطالعه حاضر، تعیین تاثیر عصاره اتانولی آلویه ورا بر پارامترهای بیوشیمیایی و بافت کلیه موش های تحت رژیم غذایی پرچرب  (H.F.D)است.

    مواد و روش ها

    در این مطالعه تجربی، 40 سر موش صحرایی نر بالغ نژاد ویستار به 5 گروه شامل کنترل، شاهد تغذیه شده  با (H.F.D) و 3 گروه تجربی به ترتیب دریافت کننده هم زمان (H.F.D) و دوزهای 150، 300 و 600 میلی گرم/کیلوگرم عصاره آلویه ورا تقسیم شدند.تجویزها به مدت 60 روز انجام گردید. در پایان پس از خون گیری، بافت کلیه تشریح و مورد بررسی هیستوپاتولوژیک قرار گرفت و غلظت سرمی نیتروژن اوره خون (BUN)، پروتئین تام، کراتینین و آلبومین اندازه گیری شد . داده ها با استفاده از آنالیز واریانس یک طرفه و آزمون تعقیبی Duncan تجزیه وتحلیل شدند. معنی داری در سطح (0/05≤ P) در نظر گرفته شد.

    یافته ها

    تغذیه با (H.F.D) منجر به آسیب ساختار بافتی کلیه، افزایش معنی داری در میزان سرمی کراتینین ، (BUN) و کاهش معنی داری در غلظت سرمی آلبومین گردید (0/05≤ P) و کاهش معنی داری در غلظت سرمی پروتئین تام شد(0/001≤ P) عصاره آلویه ورا باعث بهبود ساختار بافتی کلیه،کاهش معنی داری در میزان (BUN)، افزایش معنی داری در غلظت سرمی آلبومین و پروتئین تام گردید (0/001≤ P)و بر غلظت کراتینین تاثیر معنی داری مشاهده نگردید .

    بحث و نتیجه گیری

    عصاره آلویه ورا احتمالا با بهبود آسیب بافتی کلیه حیوانات تحت تیمار با  (H.F.D)منجر به کاهش فاکتورهای BUN، افزایش آلبومین، پروتئین تام سرم و جلوگیری از آسیب های کلیوی می شود.

    کلید واژگان: آلوئه ورا, رژیم غذایی پرچرب, آلبومین, کراتینین, پروتئین تام}
    Nooshin Yazdani, Seyed Ebrahim Hossini*, Mohamad Amin Edalatmanesh
    Background and Objectives

    A high-fat diet(HFD) can damage the kidneys. Aloe vera gel with fat reducing properties is used to treat kidney disorders. The aim of this study was to determine the effect of Aloe vera ethanolic extract on biochemical parameters and histological in the kidney tissue of rats fed with HFD.

    Materials and methods

    In this study , 40 adult male Wistar rats were purchased and randomly categorized in to the 5 groups animals, including two control groups ( control, control fed with a HFD and The experimental groups were divided into simultaneous recipient (H.F.D) and doses of 150, 300 and 600 mg / kg of aloe vera extract, respectively Prescriptions were performed for 60 days.finally after blood sampling, kidney tissue was dissected and histopathologically examined histopathologically and serum concentrations of BUN ,total protein , creatinine and albumin were measured. Data were analyzed using one way analysis of variance and Duncan post hoc test.

    Results

    Fed with a H.F.D increased the serum concenrations of BUN and creatinine and decreased serum albumin concentrations (P<0.05).The use of aloe vera extract in rats fed a high-fat diet improved renal tissue, significantly reduced BUN concentrations, and increased serum albumin and total protein concentrations.No significant effect was observed in the mean serum concentrations of creatinine in the groups receiving aloe vera Ethanolic extract.

    Conclusion

      aloevera ethanolic extract  may reduced serum concentrations BUN, increased serum albumin , total protein in rats fed with a HFD. Also, aloevera extract improved the structure of kidney tissue.

    Keywords: Aloe vera, High fat diet (HFD), Albumin, Creatinine, Total protein}
  • عبدالله باقری، احمد همت فر*، مهدی روزبهانی، ناصر بهپور
    مقدمه

     آپوپتوز در ایجاد عارضه های قلبی عروقی به ویژه انفارکتوس حاد میوکارد نقش مهمی ایفا می کند. شواهد نشان می دهد که فعالیت های ورزشی می تواند در مسیرهای آپوپتوز میوکاردی تغییراتی ایجاد کند. از این رو، هدف از پژوهش حاضر تعیین اثر دو هفته تمرین تناوبی شدید بر Bax، Bcl-2 و Caspase-3 در بافت قلب موش های صحرایی نر بود.

    مواد و روش ها

    20 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار به سن هشت هفته (میانگین وزن 1/5±41/224 گرم) به شکل تصادفی  به چهار گروه کنترل، تمرین، سکته و تمرین-سکته تقسیم شدند. گروه های تمرینی به انجام دو هفته تمرین تناوبی شدید در چهار بخش پرداختند. بخش اول، سه روز در هفته دو جلسه و هر جلسه شامل چهار تناوب شدید دو دقیقه ای با سرعت 35 تا 40 متر در دقیقه که بین هر دو تناوب، یک وهله استراحت فعال دو دقیقه ای بود، دریافت کرد. تمرینات بخش دوم شامل دو روز در هفته، هر روز دو جلسه حاوی دو تناوب شدید دو دقیقه ای و سه تناوب استراحت فعال دو دقیقه ای بود. بخش سوم، در سه روز در هفته شامل پنج تناوب شدید و چهار تناوب استراحت فعال بود. بخش چهارم شامل دو روز در هفته با شدتی مشابه بخش سوم، اما با افزایش یک تناوب فعالیت و استراحت فعال در هر جلسه بود. در نهایت، پروتئین های Bax، Bcl-2 و Caspas-3 بافت قلب با استفاده از کیت الایزا اندازه گیری شدند و داده های به دست آمده با استفاده از روش تحلیل واریانس یک راهه در سطح معناداری  05/0 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.

    یافته ها

    در شاخص های Bax و Caspas-3 بین گروه های تمرین-سکته و سکته کاهش معنی داری مشاهده شد (000/0=P)، اما شاخص Bcl-2 در گروه تمرین- سکته نسبت به گروه سکته با افزایش معنی داری (000/0=P) همراه بود.

    بحث و نتیجه گیری

    بر اساس نتایج تحقیق، اجرای دو هفته تمرینات تناوبی شدید موجب کاهش آپوپتوز و ناحیه انفارکته بافت میوکاردی شده و می تواند از قلب در برابر بروز آسیب های احتمالی محافظت کند.

    کلید واژگان: آلوئه ورا, رژیم غذایی پرچرب, آلبومین, کراتینین, پروتئین تام}
    Abdollah Bagheri, Ahmad Hematfar*, Mahdi Roozbahani, Naser Behpur
    Background

    Apoptosis plays an important role in the development of cardiovascular complications, especially acute myocardial infarction. Evidence suggests that exercise can alter the pathways of myocardial apoptosis. Therefore, the aim of this study was to determine the effect of two weeks of intense intermittent exercise on Bax, Bcl-2 and Caspas-3 in the heart tissue of male rats.

    Materials and Methods

    20 male Wistar rats aged 8 weeks (mean weight 224.41 5 5.1 g) were randomly divided into 4 groups: control, training, stroke and stroke-training. The training groups performed two weeks of intense intermittent training in four sections. The first section received two sessions three days a week, each session consisting of four intense two-minute intervals at a speed of 35 to 40 meters per minute, with an active 2-minute rest interval between the two rotations. The exercises of the second part included two days a week, two sessions each day containing 4 intense 2-minute intervals and 3 2-minute active rest intervals. The third section, on three days a week, included 5 intense cycles and 4 active rest cycles. The fourth part consisted of two days a week with the same intensity as the third part, but with an increase in the frequency of activity and active rest in each session. Finally, Bax, Bcl-2 and Caspas-3 proteins were measured using ELISA kit in blood samples taken from heart tissue and the data obtained using the analysis of variance were measured. Paths were analyzed at a significance level of 0.05.

    Results

    There was a significant decrease in Bax and Caspas-3 indices between exercise-stroke and stroke groups (P = 0.000), but Bcl-2 index in exercise-stroke group increased significantly compared to stroke group. (P = 0.000) was associated.

    Conclusion

    Based on the results of the present study, performing 2 weeks of intense intermittent exercise reduces apoptosis and myocardial infarction and can protect the heart from possible injuries.

    Keywords: apoptosis, HIIT, Bax, Bcl-2, Caspas-3}
  • مریم باقری*، هاشم خرسند محمدپور، کامران موسوی حسینی
    زمینه و هدف

    با توجه به نقش های متعدد آلبومین در بدن، تزریق فرآورده دارویی آن به عنوان یکی از راهکارهای درمانی یا مدیریتی در شرایطی نظیر خونریزی های شدید، سوختگی ها، نارسایی های کبدی و بیماری های همولیتیک نوزادان در دستور کار پزشکان قرار می گیرد. با در نظر گرفتن این موضوع که آلبومین، فراوان ترین پروتئین پلاسما محسوب می شود، طراحی یک روش مناسب برای تخلیص آن از اهمیت ویژه ای برخوردار است. مطالعه پیش رو، به بررسی دو روش مستقیم و تلفیقی کروماتوگرافی تعویض یونی در تخلیص آلبومین از پلاسمای انسانی و مقایسه کیفیت فرآورده های نهایی حاصل شده به هر دو روش می پردازد.

    روش بررسی

    این مطالعه از بهمن 1397 تا مهر 1398 در مرکز تحقیقات سازمان انتقال خون ایران انجام پذیرفت. در این پژوهش، 10 کیسه حاوی پلاسمای انسانی به صورت تصادفی گرد آوری و برای تخلیص پروتئین آلبومین با روش های مستقیم و تلفیقی کروماتوگرافی تبادل یونی به کار گرفته شد و خلوص فرآورده های نهایی، به واسطه انجام تست های الکتروفورز استات سلولز و SDS-PAGE مقایسه گردید. نمونه حاصل از روش تلفیقی، پاستوریزه شد و به منظور بررسی تجمعات پلیمری، آنالیز HPLC برروی آن انجام گرفت.

    یافته ها:

     فرآورده نهایی حاصل شده با روش تلفیقی کروماتوگرافی تعویض یونی برخلاف روش مستقیم از خلوص مناسبی برخوردار بود با میانگین حدود 95% و میزان پلیمر موجود در آن نیز توسط آنالیز HPLC کمتر از 5% برآورد گردید (05/0<P).

    نتیجه گیری:

     به واسطه رقیق نمودن پلاسما و متعاقبا کاهش قدرت یونی، می توان تنها با بهره گیری از دو مرحله کروماتوگرافی تعویض یونی، آلبومین را با درجه خلوص مناسب از پلاسمای انسانی جداسازی نمود.

    کلید واژگان: آلبومین, کروماتوگرافی تعویض یونی, پلاسما}
    Mariam Bagheri*, Hashem Khorsand Mohammadpour, Kamran Mousavi Hosseini
    Background

    Due to multiple roles of albumin in the body, injection of its medicinal product as one of the therapeutic or management strategies under conditions such as severe bleeding, burns, liver failure, and neonatal hemolytic diseases is on the physicians' agenda. Considering that albumin is the most abundant plasma protein, designing an appropriate method to purify it is highly important. There are several methods such as human plasma fractionation, chromatographic, or Salting-out methods for the isolation and purification of the human albumin. The present study investigates a direct and combined ion-exchange chromatography approach for purification of albumin from human plasma and compares the quality of the final products obtained by both ion-exchange chromatographic methods.

    Methods

    This study was carried out from January 2019 to October 2019 at the Blood Transfusion Research Center, High institute for research and education in transfusion medicine, affiliated with the Iranian Blood Transfusion Organization. For this study, 10 human plasma bags were randomly collected. After thawing, all 10 human plasma bags were pooled, and in order to separate cryo paste, it was centrifuged at 4000 g for 10 minutes at the temperature of 1 Centigrade degree. Then the obtained cryo poor plasma was used to purify the albumin protein by direct and combined methods of ionexchange chromatography. The purity of the final products was compared by cellulose acetate electrophoresis and SDS-PAGE tests. The sample obtained by the combined approach was pasteurized and HPLC analysis was performed to investigate any polymer aggregates.

    Results

    In contrast to the direct method, the final product obtained by combined ionexchange chromatography had a good purity by the average of about 95% and the amount of polymer was estimated to be less than 5% by HPLC analysis (P<0.05).

    Conclusion

    By diluting the plasma and subsequently reducing the ionic strength, albumin can be separated from human plasma with a high degree of purity only by two steps of ion-exchange chromatography

    Keywords: albumin, ion-exchange chromatography, plasma}
  • امید شاهسوند اینانلو، هما محسنی کوچصفهانی*، کاظم پریور، الهه امینی، مهدی هادی
    سابقه و هدف

    سرم ها ترکیب پیچیده ای از فاکتورهای رشد، پروتئین ها و... هستند که ممکن است بر بلوغ تخمک و لقاح تاثیر بگذارند. هدف از این مطالعه، بررسی اثر سرم های مختلف بر بلوغ تخمک و لقاح آزمایشگاهی موش نژاد NMRI است.

    مواد و روش ها

    در این پژوهش آزمایشگاهی، بلوغ اووسیت های موش در محیط α-MEM با درصدهای 0 تا 20 از سرم های آلوژنیک و اتولوگ موشی، جنین گاوی (FBS) و آلبومین سرم گاوی (BSA)، پس از 14 تا 18 ساعت انکوباسیون، بررسی گردید. سپس اووسیت هایی که به مرحله MII رسیدند، با اسپرم ظرفیت یافته دارای درصدهای 0 تا 20 از سرم های مختلف لقاح داده شدند و میزان لقاح ارزیابی گردید.

    نتایج

    میزان بلوغ آزمایشگاهی و لقاح، با افزودن سرم به محیط کشت در همه گروه ها به طور معنی داری افزایش یافت (0/05>P). در اووسیت های فاقد سلول های کومولوسی (Dos) در FBS 10 درصد (80 درصد) و اووسیت های دارای سلول های کومولوسی (COCs) در BSA 5 درصد (98 درصد) بیشترین میزان بلوغ مشاهده شد (0/001>P). همچنین اووسیت های DOs در BSA 5 درصد و اووسیت های COCs در گروه سرم آلوژنیک 15 درصد (به ترتیب 75 و 77 درصد)، بیشترین میزان لقاح را داشتند (0/001>P).

    نتیجه گیری

    اگرچه BSA و FBS در مقایسه با سرم های آلوژنیک و اتولوگ موشی در فرآیند بلوغ تخمک نتایج بهتری داشتند، اما نتایج لقاح در تخمک های دارای کومولوس، بیانگر ظرفیت بالای سرم آلوژنیک در این فرآیند است. بنابراین، استفاده از سرم آلوژنیک می تواند جایگزین مناسب سرم های حیوانی، جهت انجام لقاح آزمایشگاهی باشد تا بخشی از چالش های درمان ناباروری کاهش یابد.

    کلید واژگان: بلوغ تخمک, لقاح آزمایشگاهی, آلبومین, اتولوگ, آلوژنیک, موش}
    Omid Shahsavand-Inanloo, Homa Mohseni-Kouchesfahani*, Kazem Parivar, Elaheh Amini, Mahdi Hadi
    Background

    Sera are a multifaceted mixture of growth factors, proteins, and etc. which can influence oocyte maturation and fertilization. The aim of this survey is assessing the effect of different sera on in vitro maturation and fertilization in NMRI mice.

    Materials and Methods

    In this experimental study, maturation of oocytes was evaluated in α-MEM medium treated with 0 to 20 allogenic and autologous mice serums, Fetal Bovine Serum (FBS) and Bovine Serum Albumin (BSA) after 14-18h incubation period. Then MII oocytes were fertilized with capacitated sperms that percentages of 0 to 20 and investigated fertilization ratio.

    Results

    In vitro maturation and in vitro fertilization level elevated significantly by adding serum to the culture medium (P<0.05). The most prominent maturation rate was observed in denuded oocytes (DOs) treated with FBS 10% (80%) and cumulus oocyte complex (COCs) treated with BSA 5% (98%) (P<0.001). In addition, the highest fertilization rate was observed in DOs treated with BSA 5% and COCs treated with allogenic serum 15% (77%, 75%), respectively (P<0.001).

    Conclusion

    The results of this study revealed that although BSA and FBS had better results than allogeneic and autologous sera, therefore, IVF findings in oocyte containing cumulus indicated high capacity of allogenic serum in this process. So, application of allogenic serum can be an appropriate replacement versus animal serum to reduce the challenges of infertility treatment modalities.

    Keywords: Oocyte maturation, In vitro fertilization, Albumin, Autologous, Allogeneic, Mice}
  • رقیه بناگر، مهرداد شریعتی، داوود مقدم نیا*
    زمینه وهدف

    پریمیدون داروی موثر در درمان صرع است. در این پژوهش تاثیر پریمیدون بر فاکتورهای بیوشیمیایی مرتبط با کبد در موش های صحرایی نر بالغ مورد بررسی قرار گرفت.

    مواد و روش ها

     برای این منظور40 سر موش صحرایی نر با وزن تقریبی 200-180گرم به 5 گروه 8 تایی تقسیم شدند.گروه کنترل، گروه شاهد، گروه های تجربی 1 و 2و 3 که به ترتیب دوزهای 20،40،60mg/kg پریمیدون به صورت دهانی یک روز در میان به مدت 42 روز دریافت می کردند. در پایان دوره آزمایش، وزن کبد حیوانات اندازه گیری شد و سپس نمونه های خونی از قلب گرفته شد و سطوح آلبومین، بیلی روبین و پروتئین تام اندازه گیری شدند. نتایج با استفاده از آنالیزآماری ANOVA و تست توکی مورد بررسی قرار گرفتند.

    نتایج

    نتایج نشان داد که میانگین وزن کبد در گروه های تجربی نسبت به گروه کنترل تغییر معنی داری نشان نداد. میانگین سطح سرمی پروتئین تام و آلبومین در همه گروه های تجربی نسبت به گروه کنترل کاهش معنی داری نشان داد. میانگین سطح سرمی بیلی روبین تام در همه گروه های تجربی نسبت به گروه کنترل افزایش معنی داری نشان داد.(0.05 ≥ p).

    نتیجه گیری

     داروی پریمیدون باعث کاهش سطح آلبومین و پروتئین تام و افزایش سطح بیلی روبین تام می گردد.

    کلید واژگان: پریمیدون, آلبومین, پروتئین تام, بیلی روبین, موش صحرایی نر بالغ}
    Roghiyeh Banagar, Mehrdad Shariati, Davood Moghadamnia*
    Background

    Primidone is effective in the treatment of epilepsy. In this research, effect of primidone on liver- related biochemical factors in adult male rats was studied.

    Material and Methods

    For this purpose, 40 adult male wistar rats, weighing approximately 180-200 g were divided into 5 groups of 8 animals. Groups: control group, Sham group and treatment at doses of 20 ,40 and 60 mg/kg, orally for 42 days (every other day) respectively. At the end of the experiment , liver weight were measured in all groups and then the blood sample was taken from heart and serum levels of albumin, total protein and total bilirubin were measured. The results were analyzed using ANOVA and tukey test statistical analysis.

    Results

    the results show that liver weight in experimental groups had not a significant difference compared to control group. Serum level albumin and total protein in experimental groups had a significant decrease compared to control group. Serum level total bilirubin in experimental groups had a significant increase compared to control group (p≤0.05).

    Conclusion

    Primidone decrease serum levels of albumin and total protein and increase serum level of total bilirubin.

    Keywords: Primidone, Albumin, Total protein, Total bilirubin, Adult Male Rat}
  • حسن مروتی*، نظام آرمند
    سابقه و هدف

    گل نرگس غنی از چندین متابولیت ثانویه مختلف از جمله اسانس ها، ترینوییدها، فلانویید ها، ترکیبات فنولی، آلکالوییدها و دارای فعالیت زیستی، خواص دارویی و مورد توجه در صنعت عطرسازی می باشد. با توجه به عدم بررسی تاثیر عصاره این گیاه بر کلیه، این مطالعه با هدف بررسی اثر پیاز گل نرگس بر شاخص های مربوط به عملکرد کلیه صورت پذیرفت.

    مواد و روش ها

    در این مطالعه 20 سر موش صحرایی نر بالغ به صورت تصادفی به 3 گروه تجربی و یک گروه شاهد تقسیم شدند. گروه های تجربی، عصاره پیاز گل نرگس را با غلظت های 50، 100 و mg/kg 150 به صورت خوراکی در مدت زمان 6 روز دریافت کردند و در روز هفتم از همه گروه های موشی خونگیری به عمل آمد و تست های عملکردی کلیه بررسی شد. جمع آوری داده ها با نرم افزارSPSS ویرایش 21 صورت گرفته و نتایج به صورت میانگین و انحراف معیار ارایه شده است.

    نتایج

    در دوز mg/kg 100 عصاره پیاز گل نرگس، فعالیت پروتئین کل (Total Proteins) کاهش معنی داری را نسبت به گروه شاهد نشان داد (0/01<P). در دوز mg/kg 150 عصاره، فعالیت پروتئین کل و آلبومین (Albumin) کاهش معنی داری و کراتینین (Creatinine) افزایش معنی داری را نسبت به گروه شاهد نشان داد (0/05<P). همچنین میزان اوره (Urea) در غلظت mg/kg 150، افزایش معنی داری نسبت به گروه شاهد نشان داد (0/01<P). بیلی روبین (BUN) در تمامی دوزهای عصاره نسبت به گروه شاهد تغییر معنی داری نشان نداد.

    نتیجه گیری

    کاهش معنی دار پروتئین کل و آلبومین و افزایش معنی دار اوره و کراتینین، توکسیک بودن در دوزهای بالای عصاره پیاز گل نرگس را نشان می دهد که لازم است جهت بررسی بیشتر، مطالعات بافت شناسی انجام پذیرد.

    کلید واژگان: گیاه دارویی, پروتئین کل, بیلی روبین, اوره, کراتینین, آلبومین}
    Hassan Morovvati*, Nezam Armand
    Bakground

    Narcissus flower has been rich in several different secondary metabolites including essential oils, trinoids, flanoids, phenolic compounds, alkaloids and has bioactive, pharmaceutical properties and is beloved in the perfume industry. This study aimed to investigate the effect of alcoholic extract of bulbs of narcissus on indexes of renal function.

    Materials and Methods

    In this study, 20 adult male rats were randomly divided into 3 experimental and one control group. Experimental groups received oral bulbs extract of 50, 100 and 150 mg/kg orally for 6 days. Blood samples were taken from all groups of mice on day 7 and renal function tests were performed. Data were analyzed by SPSS software version 21 and the results were presented as mean and standard deviation (Mean±SEM).

    Results

    Total Proteins decreased significantly (P<0.01) at 100mg/kg Narcissus bulb extract. At the dose of 150 mg/kg of extract, total protein and albumin activity significantly decreased and creatinine significantly increased (P<0.05). Urea at 150 mg/kg concentration also showed a significant increase compared to the control group (P<0.01(. BUN did not change significantly at all doses of the extract compared to the control group.

    Conclusion

    Significant decrease in total protein and albumin, and significant increase in urea and creatinine, indicate toxicity at high doses of Narcissus bulb extract, which needs further histological studies.

    Keywords: Medicinal plant, Total protein, Bilirubin, Urea, Creatinine, Albumin}
  • محسن همتی دیناروند، سمیرا ساعدی، اشکان کلانتری، شاهرخ باقری، علی مطاع، محمد ولیلو*
    مقدمه
    بیماری پارکینسون (Parkinson’s disease) یک اختلال عصبی است که در آن نورون های تولید کننده دوپامین از بین می روند. این بیماری با کهن سالی ارتباط دارد. هدف ما در این مطالعه اندازه گیری غلظت سرمی آلبومین و اسید اوریک به عنوان بیومارکر برای تشخیص بیماری پارکینسون بود.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه مورد-شاهدی، ما 40 بیمار مبتلا به پارکینسون و 40 فرد سالم را وارد مطالعه کردیم. خونگیری (5 میلی لیتر) از هردو گروه انجام گردید و سرم جداسازی شد. غلظت سرمی آلبومین و اسید اوریک اندازه گیری شد و آنالیز داده ها با نرم افزار SPSS. 16 و رسم شکل ها با graphpad prism انجام شد.
    یافته ها
    نتایج ما نشان داد که غلظت سرمی آلبومین در گروه کنترل 51/2±69/5 گرم بر دسی لیتر در مقایسه با گروه بیمار 60/1±12/4 گرم بر دسی لیتر بطور معنی داری بالاتر بود) 001/0 > (P. از طرف دیگر غلظت سرمی اسید اوریک در گروه کنترل 28/1±18/5 میلی گرم بر دسی لیتردر مقایسه با گروه بیمار 34/1±01/5 میلی گرم بر دسی لیتر از لحاظ آماری معنی دار نبود (56/0 =P). برای ارزیابی ارزش تشخیصی بیومارکرها در بیماری پارکینسون از آنالیز منحنی ROC (receiver operating characteristic) استفاده شد. نشان داده شد که آلبومین با سطح زیر نمودار 85/0، حساسیت 60 درصد و اختصاصیت 97 درصد توانایی بالایی برای جداسازی افراد بیمار از سالم را دارد.
    بحث و
    نتیجه گیری
    یافته های این مطالعه نشان می دهد که غلظت سرمی آلبومین در بیماران مبتلا به پارکینسون پایین تر از افراد سالم هست و شاید در آینده بتوان از آن به عنوان یک معیار تشخیصی استفاده کرد.
    کلید واژگان: آلبومین, اسیداوریک, بیومارکر, بیماری پارکینسون}
    Mohsen Hemmati Dinarvand, Samira Saedi, Ashkan Kalantary, Charvadeh, Shahrokh Bagheri, Ali Mota, Mohammad Valiloo *
    Background
    Parkinson's disease (PD) is a neurological disorder in which dopamine-producing neurons are destroyed. This disease is associated with aging. Our aim in this study was to measure the serum concentrations of albumin and uric acid (UA) as a biomarker for PD detection.
    Materials and Methods
    In this case-control study, we recruited 40 Parkinson patients and 40 healthy individuals. Blood samples (5 ml) were collected from both groups and the serum was isolated. Serum albumin and UA levels were measured, and the data was analyzed by SPSS software, and graphs were prepared using Graphpad Prism.
    Results
    Our results showed that the serum levels of albumin were significantly higher in the control group (5.69 ± 2.51 g/dl) compared to the patient group (4.12 ± 1.60 g/dl) (p˂ 0.001). On the other hand, the serum concentrations of UA in the control group (5.18 ± 1.28 mg/dl) were not statistically significantly different in comparison with the patient group (5.01 ± 1.34 mg/dl) (p= 0.56). The ROC analysis used to evaluate the diagnostic value of biomarkers for PD. Albumin was shown to have a high capability for separating patients from healthy subjects, with an area under the ROC curve 0.85, sensitivity 60% and specificity 97%.
    Conclusion
    The findings of this study indicate that serum albumin levels in patients with PD are lower than healthy subject, and maybe in the future this can be used as diagnostic criteria
    Keywords: Albumin, Uric acid, Biomarker, Parkinson's disease}
  • راشد گلمحمدی، زهرا هوشمندی*، محبوبه سترکی
    مقدمه

    نانوذرات مغناطیسی متشکل از آهن و نیکل کابرد گستره ای در علوم زیستی و پزشکی دارند. افزایش تولید و مصرف این نانوذرات سبب افزایش نگرانی در رابطه با اثرات جانبی منفی آن ها بر سلامتی انسان شده است.

    مواد و روش ها

    در مطالعه حاضر اثرات سمیت نانوذره Fe2NiO4، بر فاکتورهای بیوشیمیایی کبد در موش های صحرایی بررسی شد. در این مطالعه تجربی 24 موش صحرایی نر به 3 گروه کنترل، دریافت کننده نانوذره Fe2NiO4 در غلظت ppm 100 و دریافت کننده نانوذره Fe2NiO4 در غلظت ppm 200 تقسیم شدند. چهارده روز پس از تزریقات، موش ها خونگیری شدند و سطوح فاکتورهای بیوشیمیایی کبد تعیین شد. یافته های پژوهش: با توجه به نتایج در طول دوره مواجهه سطح آلبومین سرم تفاوت معنی داری بین گروه های آزمایشی نداشت. سطح ترانسفرین سرم در گروه های دریافت کننده نانوذره در روز هفتم افزایش و در روز چهاردهم کاهش معنی داری داشت (P<0. 05). مواجهه موش ها توسط نانوذره در دوزهای 100 و 200 سبب کاهش معنی دار لاکتات دهیدروژناز در مقایسه با گروه کنترل شد (P<0. 05). سطح آلکالین فسفاتاز در گروه های مواجهه شده با نانوذرات تفاوت معنی داری با کنترل نداشت. بحث و

    نتیجه گیری

    نتایج مطالعه حاضر حاکی از آسیب کبدی به دنبال مواجه با نانوذراتFe2NiO4 بود.

    کلید واژگان: Fe2NiO4, ترانسفرین, آلبومین, لاکتات دهیدروژناز, آلکالین فسفاتاز}
    Rashed Golmohammadi, Zahra Hooshmandi, Mahbubeh Setorki


    1.Thorek DL, Chen AK, Czupryna J, Tsourkas A. Superparamagnetic iron oxide nanoparticle probes for molecular imaging. Ann Biomed Eng 2006;34:23-38. doi:10.1007/s10439-005-9002-7.
    2. Shubayev VI, Pisanic TR, Jin S. Magnetic nanoparticles for theragnostics. Adv Drug Deliv Rev2009; 61:467-77 doi:10.1016/j.addr.2009.03.007
    3.Fischer H, Chan W. Nanotoxicity the growing need for in vivo study. Curr Opin Biotechnol2007;18:565-71. doi:10.1016/j.copbio.2007.11.008
    4..Medintz I, Uyeda H, Goldman E, Mattoussi H. Quantum dot bioconjugates for imaging labelling and sensing. Nat Mate 2005;4:435-46. doi:10.1038/nmat1390
    5.Fallahi S, Hooshmandi Z, Setorki S. [The effects of Fe4NiO4Zn nanoparticles on thyroid tissue and serum level of T3 and T4 and TSH]. J Shahrekord Unv Med Sci2017;18:115-2 .(Persian)
    6.Kim J, Voon T, Yu K, Kim B, Park S. Toxicity and tissue distribution of magnetic nanoparticles in Mice. Toxicol Sci 2006;89:338-47.
    7.Jian T, Reddy M, Morales M. Biodistribution clearance and biocompability of Iron oxide magnetic nanoparticle in Rat. Mol Pharm 2008;5:127-316 doi:10.1021/mp7001285
    8.Donaldson K, Stone V, Tran C, Kreyling W, Borm PJ. Nanotoxicology. 1th ed. BMJ Group Ltd Publication. 2003; P. 45-55.
    9.Azade N, Hushmandi Z, Setorki M. [Effect of Fe4NiO4Zn nanoparticles on serum urea Uric acid and creatinine in male Rat]. Med J Tabriz Uni2015;37:6-11. (Persian)
    10.Doudi M, Setorki M, Esmaeil N, Toodooei M, Zabih T. Effect of Fe4NiO4Zn nanoparticle on inflammatory cytokines IL6 and TNF male wistar Rat. Int J Biol Pharm All Sci 2014;2:290-300.
    11.Golmohammadi R, Hooshmandi Z, Setorki M. [The effect of Fe4NiO4Zn nanoparticles on some liver factors in wistar Rats]. J Zanjan Uni Med Sci2015;23:108-19. (Persian)
    12.Peters T. Serum albumin. Adv Prote Chem1985;37:161-245. doi:10.1007/128_2014_598
    13.Hussain S, Hess K, Gearhart J, Geiss K, Schlager J. Invitro toxicity of nanoparticles in BRL 3A Rat liver cells. Toxicol Inv 2005;19:975-83. doi:10.1016/j.tiv.2005.06.034
    14.Babadi VY, Najafi L, Najafi A, Gholami H, Zarji MEB, Golzadeh J, et al. Evaluation of iron oxide nanoparticles effects on tissue and enzymes of liver in Rats. J Pharm Biomed Sci 2012;23:1-4. doi:10.5812/ircmj.28939
    15.Wang L, Wang L, Ding W, Zhang F. Acute toxicity of Ferric oxide and Zinc oxide nanoparticles in Rats. J Nanosci Nanotechnol2010;10:8617-24.
    16.Baek M, Chung HE, Yu J, Lee JA, Kim TH, Oh JM, et al. Pharmacokinetics tissue distribution and excretion of zinc oxide nanoparticles. Int J Nanomed2012;7:3081-97. doi:10.2147/IJN.S32593
    17.Lei R, Wu C, Yang B, Ma H, Shi C, Wang Q, et al. Integrated metabolomic analysis of the nano-sized copper particle-induced hepatotoxicity and nephrotoxicity in Rats a rapid invivo screening method for nanotoxicity. Toxicol Appl Pharmacol2008;232:292-301.
    18.Sayes CM, Gobin AM, Ausman KD, Mendez J, West JL, Colvin VL. Nano-C 60 cytotoxicity is due to lipid peroxidation. Biomaterials2005;26:7587-95. doi:10.1016/j.biomaterials.2005.05.027

  • نیما رزاقی اصل، رضا ممی زاده
    زمینه و هدف
    برهمکنش آلبومین (به عنوان مهمترین پروتئین پلاسما) با داروهای مختلف باعث ایجاد تغییرات فارماکوکینتیکی می‫شود. از آنجایی که تعامل داروهای مختلف با آلبومین در تعیین دوز و پیش بینی تداخلات داروها و دارو با غذا تعیین کننده است، مطالعه در مورد توانایی اتصال داروهای مختلف به آلبومین زمینه مطالعاتی بسیار مهمی محسوب می باشد.
    روش کار
    داکینگ توسط الگوریتم ژنتیکی لامارکین گنجانده شده در نرم افزار اتوداک 4.2 انجام گرفت. ساختارهای سه بعدی آلبومین با استفاده از پایگاه اطلاعاتی بروک هاون (2BXD & 2BXF; www.rcsb.org) به دست آمدند. آماده سازی فایل‫های مولکول‫ها توسط روش AM1 و نرم افزار AutoDock Tools انجام شد.روش بهینه سازی AM1 با استفاده از الگوریتم Polak Ribiere (conjugate gradient) با شرایط نهایی گرادیان RMS 0.1 Kcal / Å mol انجام شد. برهمکنش‫های دارو- آلبومین توسط نرم افزار لیگ پلات نشان داده شد.
    یافته ها
    اکسیکونازول و فنتیکونازول به ترتیب قوی ترین اتصال را به سایت های 1 (IIA) و 2 (IIIA) آلبومین از خود نشان دادند (انرژی آزاد اتصال 9/01- و 9/89- کیلو کالری بر مول). لوسین 238 و آلانین 291 اسیدهای آمینه کلیدی در اتصال به سایت 1 و ایزولوسین 388، آسپارژین 391 و لوسین 430 مهم ترین اسیدهای آمینه در اتصال به سایت 2 بودند.
    نتیجه گیری
    یافته های این مطالعه نشان داد که احتمالا ضد قارچ ها تمایل بالاتری برای اتصال به سایت 2 آلبومین دارند. مقادیر نسبتا بالای انرژی آزاد اتصال داروهای ضد قارچ به آلبومین لزوم بررسی های بیشتر در زمینه مقایسه قدرت اتصال داروهای ضد قارچ و سایر داروها با آلبومین را مطرح می‫سازد. همچنین نتایج به دست آمده حاکی از این مطلب هستند که در اتصال داروهای ضد قارچ به آلبومین، برهمکنش‫های هیدروفوبی مهم تر از پیوندهای هیدروژنی هستند.
    کلید واژگان: دارو, ضد قارچ, آلبومین, فارماکوکینتیک, داکینگ مولکولی}
    Nima Razzaghi-Asl, Reza Mamizadeh
    Background and Objectives
    the interaction of albumin- the most important plasma protein- with various drugs leads to variations in the pharmacokinetics of drugs. Since interaction of different pharmaceuticals with albumin is determinant in the estimation of dose and prediction of drug-drug and drug-food interferences, studying the binding ability of different drugs with albumin is an active area of research.
    Methods
    Docking studies were performed by Lamarckian Genetic Algorithm of AutoDock 4.2 program. The three-dimensional structures of albumin were obtained from Brookhaven protein data bank (2BXD & 2BXF; www.rcsb.org). Pre-processing of molecules was done using AM1 method and AutoDock Tools 1.5.4 software. AM1 optimization method was performed using Polak-Ribiere (conjugate gradient) algorithm with termination condition as RMS gradient of 0.1 Kcal/Å mol. Schematic representation of drug-albumin complexes were obtained by Ligplot.
    Results
    Oxiconazole and fenticonazole were top-ranked drugs in binding to site 1 (subdomain IIA) and 2 (subdomain IIIA) of albumin, respectively (∆Gb -9.01 and -9.89 kcal.mol-1). Leu238 and Ala291 were the key residues of site 1 due to hydrophobic contacts with all of the antifungals, while Ile388, Asn391 and Leu430 were the key residues of site 2. A few structure binding relationship rules could be extracted from the binding pattern of antifungal drugs.
    Conclusion
    It was found that antifungal agents might have higher affinity toward site 2 of albumin rather than site 1. Estimated high albumin affinities of antifungals provided the possibility of drug-drug or drug-food interactions. It seemed that hydrophobic contacts were more significant in binding antifungals to albumin.
    Keywords: Drug, Antifungal, Albumin, Pharmacokinetics, Molecular Docking}
  • بررسی اثر بربرین بر میزان آلبومین خون و برخی آنزیم های کبدی در موش صحرایی سالم و دیابتی شده با استرپتوزوتوسین
    پریسا پورعلی *، ویدا حجتی، بستان رودی
    مقدمه کبد از اندام های موثر بدن در متابولیسم مواد مختلف و هورمون ها به شمار می آید و برای مقابله با اثرات مخرب دیابت و تاثیر آن بر برخی آنزیم های کبدی نیاز به آنتی اکسیدان قوی می باشد. در مطالعه حاضر اثرات بربرین بر آلبومین و آنزیم های آسپارتات آمینوترانسفراز (SGOT یا AST) و آلانین آمینوترانسفراز (SGPT یا ALT) بررسی شد.
    مواد و روش ها در این مطالعه، 50 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار با محدوده وزنی 180-230 گرم به 5 گروه 10 تایی شامل گروه های کنترل (که همزمان با دیابتی شدن موش ها بافر سیترات دریافت کردند)، گروه دیابتی (با تزریق درون صفاقی mg/kg 55 استرپتوزوتوسین)، گروه تجربی 1 (دیابتی- دریافت mg/kg 10 بربرین) و گروه تجربی 2 (دیابتی- دریافت mg/kg 15 بربرین) و تجربی 3 (دیابتی- دریافت mg/kg 20 بربرین) تقسیم شدند. بعد از گذشت دو ماه از دیابتی شدن موش ها دوزهای مختلف بربرین بصورت زیر جلدی به مدت 2 هفته تزریق شد. بعد از پایان روز مقرر نمونه ها برای بررسی فاکتورهای خونی، مورد آزمایش قرار گرفتند.
    یافته ها کاهش معنی داری در میزان آلبومین گروه دیابتی نسبت به گروه کنترل و همچنین افزایش معنی داری در میزان آلبومین سرم در گروه های درمانی با بربرین نسبت به گروه دیابتی مشاهده شد و همچنین آنزیم های آسپارتات آمینوترانسفراز و آلانین آمینوترانسفراز در گروه دیابتی نسبت به گروه کنترل افزایش معنی دار داشت اما در گروه های درمانی نسبت به گروه دیابتی کاهش معنی دار مشاهده گردید.
    نتیجه گیری یافته ها نشان داد که با تزریق زیر جلدی بربرین، اثرات مخرب دیابت بر آنزیم های کبدی در گروه های درمان شده با بربرین بهبود یافت.
    کلید واژگان: بربرین, آلبومین, موش صحرایی, دیابت}
    The effect of berberine on blood albumin and the liver enzymes in the healthy and streptozotocin-induced diabetic rats
    Parisa Pourali *, Vida Hojati, Bostan Roudi
    Background And Objectives
    One of the main organs of the body is the liver, which is responsible for the metabolism of various substances and hormones in the body. Therefore, in order to cope with the destructive effects of diabetes and its complications on the liver enzymes, strong antioxidants were needed. In this study, it was attempted to investigate the effects of berberine on albumin, aspartate aminotransferase (SGOT or AST) and alanine aminotransferase (SGPT or ALT) enzymes.
    Materials And Methods
    In this study, 50 male Wistar rats with a weight range of 180-230g were divided into 5 groups of 10, namely control group (that received citrate buffer as a vehicle), diabetic group (induced by streptozotocin, 55mg/kg IP), diabetics treated with berberine group (berberine treatment, 10mg/kg SC) and diabetics treated with berberine group (berberine treatment, 15mg/kg SC), and diabetics treated with berberine group (berberine treatment, 20mg/kg SC). After two months past of induction of diabetes, medication was injected subcutaneously in the various doses for 2 weeks. Then, samples were examined for the blood factors.
    Findings: In this study, a significant decrease in serum albumin of the diabetic group was observed compared to the control group and a significant increase in serum albumin of experimental groups was observed versus the diabetic (case) group. In addition, aspartate aminotransferase and alanine aminotransferase enzymes showed a significant increase in the treatment group compared with the control group. However, a significant decrease was observed in the treated groups versus the diabetic group.
    Conclusion
    This study showed that subcutaneous injection of berberine improves the destructive effects of the diabetic enzymes in the diabetics rats.
    Keywords: Berberine, Albumine, wistar Rats, Diabetes}
  • محسن نجم الدینی، بهرام پور سیدی *، مهدی احمدی نژاد، امین محمدرضا پورزارع، احسان میرکماندار، علیرضا راجی امیر حسنی
    هدف از انجام این مطالعه بررسی اثرات اصلاح آلبومین و بالانس مثبت انرژی در پیامد بیماران مولتیپل ترومای بستری در بخش مراقبت های ویژه می باشد.
    این مطالعه به صورت مقطعی در سال 1395 و بر روی 196 نفر بیماران مولتیپل ترومای بستری در بخش مراقبت های ویژه بیمارستان شهید باهنر کرمان انجام شد از بیماران در ابتدا یک نمونه جهت اندازه گیری سطح سرمی آلبومین گرفته شد سپس پس از اصلاح آلبومین با استفاده از ویال آلبومین بیماران اندازه گیری شد و تمامی داده ها جمع آوری شد و آنالیز شد.
    میانگین± انحراف معیار سطح سرمی آلبومین در بیماران مورد مطالعه در موقع بستری 9/0 ± 6/3 و پس از اصلاح آن 75/0 ± 45/3 بود که ارتباط معناداری بین سطح آلبومین در بیماران مورد وجود ندارد (262/0 = P value).
    کلید واژگان: آلبومین, مولتیپل تروما, بخش مراقبت های ویژه فوت, بالانس مثبت انرژی}
    Mohsen Najmedini, Bahram Pour Seyedi *, Mehdi Ahmadinejad, Amin Mohammad Reza Pourzare, Ehsan Mirkamandar, Alireza Raji Amir Hasani
    Introduction
    The aim of this study was to evaluate the effects of albumin correction and positive energy balance in the outcome of multiple trauma patients admitted to the intensive care unit.
    Methods
    This cross-sectional study was carried out on 196 patients suffering from multiple trauma admitted to ICU in Bahonar Hospital in Kerman in 2016. Patients were initially sampled to measure serum levels of albumin, then after correction of albumin, the levels of albumin were measured via vial and all data were collected and analyzed.
    Results
    The mean of standard deviation for serum levels of albumin in patients under study was 3.6 ± 0.9% after admission and 3.45 ± 0.75 after correction. There was no significant relationship regarding albumin level (P value = 0.262).
    Conclusion
    The results of this study revealed that the degree of malnutrition of patients before admission can be a strong prognosis factor in predicting the rate of mortality of patients in intensive care unit. Moreover, the albumin serum can act as a predictive factor of the mortality of hospitalized patients due to trauma; of course, this needs further studies to be dedicated to.
    Keywords: Albumin, multiple trauma, intensive care unit, death, positive energy balance}
  • مریم میرچناری *، فرناز توکلی
    سابقه و هدف
    دیابت ناشی از اختلال ترشحی و عملکردی انسولین است. این مطالعه با هدف اثر عصاره بر سطح غلظت های سرمی آلبومین، پروتئین تام، الکترولیت های سرمی سدیم و پتاسیم انجام شد.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه تجربی 50 سر موش صحرایی نر بالغ از نژاد ویستار به 5 گروه 10تایی به شرح ذیل تقسیم شدند: گروه کنترل (دریافت کننده آب و غذا)؛ گروه دیابتی (mg/kg 60 استرپتوزوتوسین)؛ گروه کنترل تحت تیمار (روزانه mg/kg 400 عصاره مریم گلی)؛ و گروه های دیابتی تحت تیمار (روزانه عصاره مریم گلی با دوزهای 200 و mg/kg400). تزریقات به صورت درون صفاقی انجام شد و پس از 21 روز نمونه خونی جهت اندازه گیری فاکتورها از قلب گرفته شد.
    نتایج
    غلظت سرمی پتاسیم در گروه دیابتی نسبت به گروه کنترل افزایش معنی دار و در گروه های دیابتی تحت تیمار نسبت به گروه دیابتی کاهش معنی دار نشان داد. همچنین، میزان غلظت سرمی سدیم در گروه دیابتی نسبت به کنترل کاهش معنی دار نشان داد. غلظت سرمی پروتئین های آلبومین و تام در گروه دیابتی نسبت به کنترل کاهش معنی دار داشت و در گروه های دیابتی تحت تیمار نسبت به گروه دیابتی افزایش معنی دار نشان داد. به علاوه، غلظت سرمی پروتئین های آلبومین و تام در گروه کنترل تحت تیمار نسبت به گروه کنترل افزایش معنی دار داشت (0/05≤P).
    نتیجه گیری
    عصاره هیدروالکلی گیاه مریم گلی موجب افزایش غلظت سرمی پروتین تام و آلبومین و نیز بهبود غلظت سرمی یون های سدیم و پتاسیم سرمی به دنبال القای دیابت در موش های می شود.
    کلید واژگان: دیابت, مریم گلی, آلبومین, پروتئین تام, الکترولیت های سرمی}
    Maryam Mirchenari *, Farnaz Tavakoli
    Background
    Diabetes is the result of functional impairment of insulin secretion. The aim of this study was to examine the effect of the Salvia officinalis (SO) extract on serum levels of albumin, total protein and serum sodium and potassium electrolytes.
    Materials And Methods
    In this experimental study, 50 adult male Wistar rats were divided into 5 groups of 10. The control group received food and water, the diabetic group received 60 mg/kg streptozotocin, the SO-treated control group received 400 mg/kg of SO daily, and the SO-treated diabetic groups received 200 and 400 mg/kg of SO daily. Injections were performed intraperitoneally. After 21 days, the blood sample was taken from the heart to measure the factors.
    Results
    The serum concentration of potassium in the diabetic group showed a significant increase compared to the control group and showed a significant decrease in the treated diabetic group compared to the diabetic group. The serum concentration of sodium in the diabetic group was significantly lower than the control group. Also, the serum concentrations of albumin and total proteins in the diabetic group significantly decreased compared to the control group and these concentrations significantly increased in the treated diabetic groups compared to the diabetic group. Moreover, the serum levels of albumin and total proteins in the treated control group significantly increased compared to the control group (P≤0.05).
    Conclusion
    The antioxidant compounds of the SO extract can increase the serum concentrations of total protein, albumin, potassium and sodium and have been proven effective in reducing complications of diabetes.
    Keywords: Diabetes, Salvia officinalis L., Albumin, Total protein, Serum electrolytes}
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال