جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « خلاقیت » در نشریات گروه « پزشکی »
-
سابقه و هدف
تربیت هنری یکی از حوزه های برنامه درسی در رشد ویژگی ها و قابلیت های متنوع فردی است. هنر مفهوم عمیقی است که به واسطه ی تاثیر و گیرایی خود می تواند رویکردی مناسب در جهت یادگیری هدفمند، بهتر و ماندگارتر دروس علوم پایه پزشکی از جمله علوم تشریح (آناتومی، بافت شناسی و جنین شناسی) باشد. در این مطالعه که در مسیر آموزش علوم تشریح و تشویق دانشجویان علوم پزشکی به تفکر آینده نگر و خلاق با کمک گرفتن از هنر نقاشی طراحی شد به بررسی تاثیرات نقاشی خلاق در آموزش دروس علوم تشریح با رویکرد اجتماعی، فردی و معنوی پرداخته شد. به نظر می رسد وقتی دانشجویان علوم پزشکی ضمن آموزش مطالب درسی خود، با ملاحظات بالینی و پیامدهای فردی، اجتماعی و معنوی موضوع آشنا شوند تلاش خواهند کرد تا همواره مطالب را دقیق تر و چند بعدی فرا بگیرند.
مواد و روش هامطالعه دانش پژوهی-آموزشی حاضر با رویکرد کیفی-کمی طراحی و در آن از هنر نقاشی به عنوان مداخله آموزشی استفاده شد. در ابتدا بعد از معرفی علوم تشریح و بیان اهداف درس، از دانشجویان علاقمند پزشکی و داروسازی پردیس علوم پزشکی رامسر خواسته شد به شکل گروهی و یا انفرادی با انتخاب یک موضوع از مباحث علوم تشریح و ایجاد ارتباط آن با نکات بالینی موجود در کتب درسی، چالش های فردی، اجتماعی و معنوی متعاقب آن را با حفظ محتوای علمی در قالب یک نقاشی هدفمند، به نمایش بگذارند. بعد جلسات متعدد پیرامون موضوعات، نقاشی های واجد معیارهای مورد نظر انتخاب شدند و تابلوها به نمایش عموم در آمدند. در طی برگزاری نمایشگاه، درستی نحوه ی انتقال پیام مورد هدف از دیدگاه مخاطبین مورد تفسیر و تحلیل قرار گرفت. در انتها جذابیت آموزش و میزان یادگیری در دانشجویان بررسی شد. ارزیابی نتایج به دو روش کمی و کیفی بود که در روش کمی از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد. بخش کمی به صورت توصیفی- تحلیلی و بخش کیفی با رویکرد آنالیز محتوایی بود. جهت بررسی اعتبار مطالعه انجام شده، از معیار پنج مرحله ای اندرسون و همکاران شامل اعتبار مطالعه، اعتبار دموکراتیک، اعتبار نتایج، اعتبار گفت گویی و اعتبار ترغیب کننده کمک گرفته شد.
یافته هانتایج مطالعه حاضر نشان داد ادغام هنر و آموزش می تواند مفید باشد. اکثر دانشجویان معتقد بودند با این روش فضای آموزشی برای آن ها شادتر و جذاب تر (54 درصد) بود و افزایش یادگیری مفاهیم علوم تشریح در 90 درصد دانشجویان دیده شد. دانشجویان بیان داشتند اشتیاق (81 درصد) و ترغیب بیش تری به یادگیری (72 درصد) دروس داشتند و به شکل ماندگارتری (63 درصد) مفاهیم علوم تشریح را یاد می گرفتند چرا که در حین یادگیری مطالب کنجکاوتر بودند تا بدانند از یک طرف چه چالش های بالینی در مبحث مورد نظر، قابل توجه است و از طرف دیگر این مشکلات، بیمار را با چه پیامدهای اجتماعی، فردی و معنوی مواجه خواهد ساخت. همه اینها کمک می کرد تفکر تحلیلی در آن ها افزایش (79 درصد) یابد. این روش در بیش تر افراد با افزایش خلاقیت (75 درصد) و روحیه همکاری (75 درصد) همراه بود و 77 درصد افراد آن را به سایر روش های آموزشی ترجیح می دادند. همچنین مهارت های انگیزشی، تیمی و ارتباطی دانشجویان نیز با تغییر روش مطالعه و ایجاد نگاه چند بعدی به مسائل، افزایش یافت.
استنتاجاستفاده از نقاشی خلاق در آموزش مفاهیم علوم تشریح توانست با ایجاد فضای آموزشی شاد و جذاب، دانشجویان علوم پزشکی را به یادگیری ترغیب کرده و اشتیاق آن ها را بیش تر نماید، روحیه کار گروهی را در آن ها بالا برده و سبب افزایش خلاقیت، مهارت ارتباطی و تفکر تحلیلی در آن ها شود.
کلید واژگان: آموزش پزشکی, علوم تشریح, خلاقیت, نقاشی, یاددهی, یادگیری, هنر}Background and purposeArt education is one of the areas of the curriculum in the development of various individual characteristics and capabilities. Art, with its profound impact and appeal, can serve as an effective tool for gaining a deeper understanding of basic medical science courses, including anatomical sciences (anatomy, histology, and embryology). The study was designed to assess the influence of creative painting on the teaching of anatomical sciences, emphasizing a social, individual, and spiritual approach to encourage forward-thinking and imaginative skills in medical students. It seems that when students of medical sciences become familiar with the clinical considerations and personal, social, and spiritual consequences of the subject while teaching their course material, they will try to learn the material more accurately and multi-dimensionally.
Materials and methods:
The present research-educational study was designed with a qualitative-quantitative approach and in it the art of painting was used as an educational intervention. At first, after the introduction of anatomical sciences and the presentation of the objectives of the lesson, interested medical and pharmacy students of Ramsar Medical Sciences Campus were asked to choose a topic from anatomical sciences in a group or individually. Then, by connecting it with the clinical points in the textbooks, the following personal, social, and spiritual challenges are displayed by maintaining the scientific content in the form of a purposeful painting. After several meetings about the topics, the paintings meeting the desired criteria were selected and the paintings were displayed to the public. During the exhibition, the correctness of the way of conveying the target message was interpreted and analyzed from the point of view of the audience. Finally, the attractiveness of education and the level of learning among students were investigated. The evaluation of the results was done in two quantitative and qualitative methods, and in the quantitative method, a researcher-made questionnaire was used. The quantitative part was descriptive-analytical and the qualitative part was based on content analysis. To check the validity of the conducted study, Anderson et al.'s five-step criteria including study validity, democratic validity, results validity, dialogue validity, and persuasive validity were used.
ResultsThe results showed that the integration of art and education can be useful. Most of the students believed that with this method, the educational atmosphere was happier and more attractive for them (54%). 90% of students had increased learning of anatomical concepts. Students stated that they had more enthusiasm (81%) and motivation to learn (72%) lessons and learned the concepts of anatomical sciences in a more permanent way (63%). While learning the material, they were more curious to know, on the one hand, what clinical challenges are significant in the topic in question, and on the other hand, what social, personal, and spiritual consequences these problems will face the patient. All this made them more analytical thinking (79%). This method increased creativity (75%) and spirit of cooperation (75%) in most students, and 77% of students preferred it to other educational methods. Also, students' motivational, team, and communication skills increased by changing the study method and creating a multi-dimensional view of issues.
ConclusionThe use of creative drawing in the teaching of anatomical science concepts was able to encourage the students of medical sciences to learn and increase their enthusiasm by creating a happy and attractive educational environment, raising the spirit of teamwork in them and increasing creativity, communication skills, and analytical thinking in them.
Keywords: Medical education, anatomical science, creativity, painting, teaching, learning, art} -
زمینه و هدف
با شیوع پاندمی کرونا و به تبع آن قرنطینه های طولانی مدت، سبک زندگی طیف وسیعی از افراد تغییر کرد و جامعه بشری بیشتر به سمت مراقبت از خود سوق داده شد. هدف از پژوهش حاضر تعیین ارتباط تاب آوری و خلاقیت با خودمراقبتی روانشناختی در برابر کرونا با نقش میانجی سبک زندگی در زنان بود.
روش کارروش پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه زنان خانه دار شهر کرمانشاه در سال 1400 بود که از بین آنها تعداد 363 نفر با روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های تاب آوری کونور و دیویدسون (2003)، مقیاس سبک زندگی لعلی و همکاران (1391)، پرسشنامه خلاقیت تورنس (1966) و پرسشنامه خودمراقبتی یونسی بروجنی و همکاران (1399) استفاده شد. داده های بدست آمده با استفاده از روش معادلات ساختاری و نرم افزارهای آماری SPSS-22 و Smart PLS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته هانتایج نشان داد که بین تاب آوری و خلاقیت با خودمراقبتی روانشناختی در برابر کرونا ویروس در زنان، رابطه مستقیم وجود داشت (237%= β، 0/05>p). همچنین براساس نتایج، متغیر سبک زندگی، نقش میانجی را در ارتباط بین تاب آوری و خلاقیت با خودمراقبتی در برابر کرونا ایفا می کرد )4/635 Sobel =، 0/001>p).
نتیجه گیریمی توان گفت که تاب آوری و خلاقیت به همراه سبک زندگی نقش مهمی در خودمراقبتی روانشناختی زنان در برابر ویروس کرونا دارد که متخصصان سلامت روان جهت بهبود بهداشت روانی در پاندمی های انسانی باید به آنها توجه کنند.
کلید واژگان: تابآوری, خلاقیت, سبک زندگی, خودمراقبتی, کرونا ویروس}Background & aimThe spread of the Covid-19 and the resulting long-term quarantines has changed the lifestyle of a wide range of people and the pushed all of humanity towards self-care. Therefore, the purpose of the current study was to investigate the relationship between psychological self-care and resilience and creativity in response to Covid-19 with the mediating role of lifestyle in women.
MethodsThis was a descriptive and correlational study. The study population included all the housewives in Kermanshah city in 2022, of which 363 women were selected through convenience sampling method. The resilience scale by Connor-Davidson (2003), lifestyle questionnaire by Laali et al. (2012), the test of creative thinking by Torrance (1966), and the self-care questionnaire by Boroujeni et al. (2020) were used to collect data. Data were analyzed using structural equation modeling and 2 statistical softwares which were SPSS-22 and Smart PLS.
ResultsThe results showed a direct relationship between psychological self-care and resilience and creativity in response to Covid-19 disease in women (β=0.237, p<0.05). The lifestyle variable also played a mediating role in the relationship among them (Sobel=4.635, Sig<0.001).
ConclusionIt can be claimed that resilience and creativity along with lifestyle play an important role in women’s psychological self-care in response to Covid-19. Therefore, the mental health professionals should pay more attention to improve the mental health during the pandemics.
Keywords: Resilience, Creativity, Lifestyle, Self-Care, Covid-19} -
هدف
هدف از پژوهش حاضر« بررسی تاثیرآموزش خلاقیت معلمان بر رشد خلاقیت دانش آموزان و دلالت های آن بر برنامه درسی تربیت معلم» می باشد.
مواد و روش هااین پژوهش به روش شبه تجربی و با هدف تبیین ضرورت توجه به آموزش خلاقیت در برنامه درسی مراکز تربیت معلم انجام شده است. بدین منظور دو گروه (90n2=n1) از دانش آموزان پایه اول 6 مدرسه ابتدایی منطقه 7 شهر تهران (2975= N) در سال تحصیلی 1402-1401، به شیوه نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب شدند. داده ها با استفاده از «فرم ب» آزمون خلاقیت تصویری تورنس در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون گردآوری شد.
یافته هانتایج بررسی داده ها با استفاده از تحلیل کواریانس نشان داد بین دو گروه آزمایشی و گواه، تفاوت معناداری (05/0=P) وجود دارد.
نتیجه گیریبدین معنی که میزان رشد خلاقیت دانش آموزانی که تحت تعلیم معلمان آموزش دیده در زمینه خلاقیت بوده اند، نسبت به کودکانی که معلمانشان در این زمینه آموزشی ندیده اند، بیشتر است.
کلید واژگان: خلاقیت, آزمون تصویری خلاقیت تورنس, تربیت معلم}PurposeThe purpose of this research is to "investigate the impact of teachers' creativity training on students' creativity development and its implications on the teacher training curriculum".
Materials and methodsThis research was conducted using a quasi-experimental method with the aim of explaining the necessity of paying attention to teaching creativity in the curriculum of teacher training centers. For this purpose, two groups (n1=90n2) of first grade students of 6 primary schools in District 7 of Tehran (N=2975) in the academic year 2021-2022 were selected by random cluster sampling. Data were collected using "Form B" of Torrance's visual creativity test in two stages, pre-test and post-test.
FindingsThe results of data analysis using covariance analysis showed that there is a significant difference (P = 0.05) between the two experimental and control groups.
ConclusionThis means that the rate of creativity growth of students who were taught by teachers trained in the field of creativity is higher than children whose teachers have not been trained in this field.
Keywords: Creativity, Torrens Creativity Visual Test, Teacher Training} -
مقدمه
با توجه به تنوع فرصت های کسب وکار برای پرستاران کارآفرین، این افراد می توانند نقش مهمی در ارایه مراقبت ایمن، با کیفیت بالا، بیمارمحور، در دسترس و اقتصادی ایفا نمایند. مطالعه حاضر از نوع مروری بر انواع مطالعات کارآفرینانه، با هدف مرور و خلاصه سازی پژوهش های حیطه کارآفرینی در پرستاری است.
روش بررسی:
در پژوهش مروری حاضر، مقالات به زبان انگلیسی، مرتبط با هدف مطالعه، با کلیدواژه های مربوط به کارآفرینی (Entrepreneurship) و پرستاری (nurse) از سال های 2000 تا 2021 در پایگاه هایWeb of Science ، Pubmed، Factiva، EMBASE، Scopusو موتور جستجوgoogle scholar مورد بررسی و جستجو قرار گرفتند. معیار ورود انواع مقالات مرتبط بود که فایل کامل مقاله دردسترس باشد و مابقی مقالات از مطالعه خارج شد. روش جستجو براساس Mesh term و syntax های مختص هر پایگاه نوشته شد. جستجو توسط دو نفر به صورت مجزا انجام شد و پس از استخراج مقالات، موارد تکراری، حذف و مقالات، توسط متخصص، مورد بررسی و طبقه بندی قرار گرفت.
نتایجپرستاران کارآفرین، نیازمند مهارت های متعددی هستند و می توانند به عنوان کارآفرین اجتماعی، تجاری و درون سازمانی عمل نمایند. با این حال آنها همواره با چالش ها و موانع متعددی مواجه بوده اند. ازهمین رو باید محرک های درونی و بیرونی برای تشویق آنان به غلبه بر این موانع و انجام کارآفرینی وجود داشته باشد.
نتیجه گیری:
پرستاران برای ایفای نقش های کارآفرینانه خود، نیاز های متعددی دارند و ضروری است، تلاش هایی در جهت شناسایی موانع و نیاز های پرستاران کارآفرین و رفع آن ها صورت پذیرد تا زمینه لازم برای فعالیت های خلاقانه آن ها به منظور رفع نیازهای بهداشتی افراد و جوامع فراهم گردد.
کلید واژگان: پرستاری, کارآفرینی, خلاقیت}IntroductionNowadays, according to the variety of businesses for entrepreneurial nurses, they can have a tangible role in delivering safe, high-quality, patient-centered, accessible, and economical care through their creative activities. The current study is a review study of entrepreneurial studies to review and summarize data in the field of entrepreneurship in nursing.
MethodsIn the current review study, articles in English relating to the aim of the study were searched and evaluated by using keywords related to “nurse” and “entrepreneurship” from 2000 to 2021 in various databases including Web of Science, PubMed, Factiva, EMBASE, Scopus and google scholar search engine. The search strategy was written based on Mesh terms and syntaxes specific to each database. Inclusion criteria were relating to the subject and having an accessible full text. The rest of the articles were excluded. Two researchers searched independently. After extracting articles, duplicates were excluded. Then an expert reviewed and categorized included studies.
ResultsEntrepreneurial nurses need personal, interpersonal, commercial, and strategic skills. They can work as social, business, and inter-organizational entrepreneurs. However; entrepreneurial nurses have been constantly facing numerous personal, sociocultural, academic, organizational, etc. obstacles. Therefore, there must be internal and external stimuli in order to motivate them to overcome these obstacles.
ConclusionNurses have multiple needs in order to play they’re entrepreneurial role. Thus, it’s necessary to attempt to identify the obstacles and needs of entrepreneurial nurses and solve them to provide the necessary backgrounds for their creative activities so that they can meet the health needs of individuals and societies.
Keywords: Entrepreneurship, nurse, creativity} -
مقدمه
تکنیک شش کلاه تفکر یکی از روش های حل مسیله است که می تواند برای یافتن راه حل ها و کشف ایده هایی جدید، مورد استفاده قرار گیرد. این مطالعه با هدف تاثیر روش حل مشکل با فن شش کلاه تفکر بر خلاقیت و رفتار مراقبتی پرستاران شاغل در بخش اورژانس بیمارستان بقیه ا...الاعظم علی آبادکتول در سال 1398 انجام گرفت.
روش کاراین مطالعه نیمه تجربی با طرح تک گروهی پیش آزمون-پس آزمون بر روی کلیه پرستاران بخش اورژانس (40 نفر) به شیوه سرشماری انجام شد. سپس پرستاران، آموزش در زمینه خلاقیت و رفتار مراقبتی به روش شش کلاه تفکر را طی 2 جلسه 8 ساعته در 4 گروه 10 نفره در دو روز متوالی دریافت نمودند. داده ها با استفاده از پرسشنامه های مشخصات دموگرافیک، خلاقیت تورنس و رفتار مراقبتی جمع آوری و در نرم افزار spss20 وارد، سپس با آزمون های آماری تی زوجی، تحلیل کوواریانس چند متغیره و همبستگی پیرسون در سطح معنی داری 05/0>p تجزیه تحلیل شد.
یافته هامیانگین و انحراف معیار خلاقیت قبل از مداخله 61/6 ±91/127 و بعد از مداخله 12/16 ±37/144و میانگین و انحراف معیار رفتار مراقبتی قبل از مداخله 53/9±17/160 و بعد از مداخله 30/20 ±28/177 بودکه اختلاف معنی داری وجود داشت (001/0P<). همچنین با توجه به سطح معنی داری کمتر از 5درصد آزمون همبستگی پیرسون می توان گفت بین خلاقیت و رفتار مراقبتی پرستاران همبستگی معنی داری وجود داشت (001/0>, p799/0=r).
نتیجه گیریاستفاده از روش شش کلاه تفکر بر خلاقیت و رفتار مراقبتی پرستاران تاثیر داشت. قراردادن آموزش روش های حل مسیله در برنامه های مداخلاتی مراقبت از بیماران و آموزش به پرستاران می تواند مهارت های خلاقانه پرستاران و سطح عملکردی آنان را افزایش دهد.
کلید واژگان: خلاقیت, رفتار مراقبتی, حل مشکل, فن شش کلاه تفکر}IntroductionThe six thinking hats technique is one of the problem-solving methods that can be used to identify problems, and solutions, and discover ideas that are being ignored by a group. The aim of this study was to investigate the effect of the problem-solving method with the technique of six thinking hats on the creativity and caring behavior of nurses working in the emergency department of Baqiyatallah Al-Azam Aliabad Katoul Hospital in 2019.
MethodsThis quasi-experimental study with a one-group pre-test-post-test design was performed on 40 nurses of the emergency department of Baqiyatallah Hospital in Aliabad Katoul by census method. Then, the studied nurses received training in creativity and caring behavior with the method of six thinking hats in 2 sessions of 8 hours in 4 groups of 10 people for two consecutive days. Data were collected using questionnaires of demographic characteristics, Torrance creativity, and caring behavior and entered in SPS20 software, then it was analyzed with paired t-tests, multivariate covariance analysis, and Pearson correlation at a significance level of p<0.05.
ResultsThe mean and standard deviation of creativity before the intervention was 127.91 ± 6.61 and after the intervention was 144.37 ± 16.12 and the mean and standard deviation of caring behavior before the intervention was 160.17 ± 9.53 and after the intervention was177.28 ± 20.30, which had a statistically significant difference (p <0.001). Also, according to the significance level of less than 5% of Pearson's correlation test, it can be said that there was a significant correlation between creativity and the caring behavior of nurses (r = 0.799, p <0.001).
ConclusionsUsing the six thinking hats method had an effect on the creativity and caring behavior of nurses. Putting the training of problem-solving methods in patient care intervention programs and teaching nurses can increase the creative skills of nurses and their performance level.
Keywords: Creativity, Caring Behaviors, Problem Solving, six hat technique, Thinking} -
زمینه و هدف
در دنیای پیچیده امروز، افراد تیزهوش و خلاق و صاحبان اندیشه های نو و تفکر واگرا، از سرمایه های گران بهاتر درهر جامعه و ملتی هستند. در مطالعات مختلف عوامل متعدد موثر در سلامت روان و محبوبیت نوجوانان تیزهوش بررسی شده است؛ بنابراین هدف پژوهش حاضر، مدل سازی نشاط معنوی والدین در ارتباط با خلاقیت با نقش میانجی ویژگی های شخصیتی دختران تیزهوش بود.
روش بررسیروش پژوهش حاضر باتوجه به ماهیت آن از نوع توصیفی تحلیلی بود که در قالب مدل سازی معادلات ساختاری ارایه شد. جامعه آماری پژوهش را تمامی دانش آموزان مقطع متوسطه مدارس سمپاد دخترانه در مناطق شش و سیزده شهر تهران در سال تحصیلی 1400-1399 به همراه والدینشان تشکیل دادند که به روش نمونه گیری دردسترس 350 نفر به عنوان گروه نمونه انتخاب شدند. به منظور جمع آوری داده ها، آزمون تفکر خلاق تورنس (تورنس، 1966) و پرسش نامه نشاط معنوی افروز (افروز، 1395) و پرسش نامه ویژگی های شخصیتی هگزاکو (دی ورایز و همکاران، 2013) به کار رفت. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و مدل سازی معادلات ساختاری در نرم افزارهای SPSS نسخه 24 و AMOS نسخه 24 صورت گرفت. سطح معناداری همه آزمون ها 0٫05 بود.
یافته هابررسی ضرایب مسیر مستقیم بین مسیرهای مختلف نشان داد، نشاط معنوی بر ویژگی های شخصیتی (0٫018=p، 0٫44=Beta) و ویژگی های شخصیتی بر خلاقیت (0٫047=p، 0٫29=Beta) به طور معناداری اثر مستقیم داشت؛ اما نشاط معنوی بر خلاقیت اثر مستقیم نداشت (0٫188=p، 0٫1=Beta). اثر غیرمستقیم نشاط معنوی بر خلاقیت با نقش میانجی ویژگی های شخصیتی معنادار بود (0٫002=p، 0٫129=Beta). باتوجه به اینکه بیشتر شاخص های برازش در دامنه مجاز بودند، داده های گردآوری شده با مدل پیشنهادی پژوهش تناسب داشت (2٫029=CMIN/df، 0٫956 =GFI، 0٫918 =NFI، 0٫057=RMSEA).
نتیجه گیریبراساس یافته های پژوهش، ویژگی های شخصیتی دانش آموزان تیزهوش واسطه گر روابط میان نشاط معنوی والدین و خلاقیت دانش آموزان است؛ همچنین الگوی روابط ساختاری نشاط معنوی والدین در ارتباط با خلاقیت با نقش میانجی ویژگی های شخصیتی فرزندان تیزهوش از برازش پذیرفتنی برخوردار است.
کلید واژگان: ویژگی های شخصیتی, نشاط معنوی, خلاقیت, دانش آموزان تیزهوش}Background & ObjectivesIntelligence and creativity are two fundumental epistemological structures that largely determine the cultural richness of our species. In today's complex world, smart and creative people with novel ideas and divergent thinking are among the most valuable assets in any society and nation. Any attempt to include creativity assessment in gifted programs is complex and controversial. Examining the personality characteristics of students with outstanding talent and intelligence is one of the areas of interest for experts and psychologists. Vitality in the family is another factor that pushes children and teenagers more and more towards creativity. Various studies have examined several factors that play a role in the mental health and popularity of intelligent adolescents. Therefore, this study aimed to model the spiritual vitality of parents in relation to creativity with the mediating role of personality traits of gifted girls.
MethodsDue to its descriptive–analytical nature, the present research method was presented in the form of structural equation modeling. The study’s statistical population comprised all high school students in Sampad girls' schools in districts 6 and 13 of Tehran City, Iran, in the academic year 2020–2021 with their parents. They were selected as a sample group using the available sampling method. The inclusion criteria for gifted girls were as follows: studying in the secondary level of Sampad schools, being considered as a gifted student in the intelligence test in the academic record, living with their own parents, not suffering from a specific physical disease or psychological disorder, and not being under psychological or special drug treatment. Also, the inclusion criteria for parents of gifted girls were as follows: not being divorced, having at least a diploma level of education, not suffering from a specific physical disease or psychological disorder, and not undergoing psychological or special drug treatment. The exclusion criterion was lack of cooperation in completing the questionnaires. To collect data, Torrance Test of Creative Thinking (Torrance, 2013), Afrooz Spiritual Vitality Questionnaire (Afrooz, 2016) and HEXACO Personality Traits Questionnaire (De Vries et al., 2013) were used. The Pearson correlation and structural equation modeling were used to analyze the data via SPSS software version 24 and AMOS version 24. The significance level of all tests was 0.05.
ResultsExamining the direct path coefficients between different paths showed that spiritual vitality had significant direct effects on personality traits (p=0.018, Beta=0.44) and personality traits on creativity (p=0.047, Beta=0.29). But spiritual vitality lacked a direct effect on creativity (p=0.188, Beta=0.1). The indirect effect of spiritual vitality on creativity with the mediating role of personality traits was significant (p=0.002, Beta=0.129). Considering that most of the fit indices (CMIN/df=2.029, GFI=0.956, NFI=0.918, RMSEA=0.057) were within the permissible range, the collected data were suitable with the proposed research model.
ConclusionBased on the research findings, the personality characteristics of gifted students mediate the relationship between parents' spiritual vitality and students' creativity. Also, the pattern of structural relationships of parents' spiritual vitality in relation to creativity with the mediating role of gifted children's personality traits has an acceptable fit.
Keywords: Personality traits, Spiritual vitality, Creativity, Gifted students} -
زمینه و هدف
سلامت عمومی یکی از مسایل مهم در جوامع امروزی می باشد. هدف از انجام تحقیق حاضر تعیین تاثیر ذهن پروری بر خلاقیت و سلامت عمومی کار آفرینان طراحی بود.
روش کارجامعه آماری تحقیق کاربری و پیمایشی حاضر را کارآفرینان استان گلستان تشکیل دادند که تعداد دقیقی از آنان دردسترس نبود. بر حسب انتخاب در دسترس با توجه به فرمول حجم نمونه کوکران در شرایط نامشخص بودن جامعه تعداد 384 نفر به عنوان نمونه تحقیق مشخص شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه 28 سوالی سلامت عمومی (4 مولفه نشانه های جسمانی، اضطراب و بی خوابی، نارسا کنش وری اجتماعی و افسردگی)، پرسشنامه 30 سوالی خلاقیت رندسیپ (1979) (4 مولفه ترغیب ذهنی، نفوذ آرمانی، انگیزش الهام بخش و ملاحظه فردی) و پرسشنامه 15 سوالی ذهن پروری اناسوری و همکاران (2020) که پایایی آنها به ترتیب به ترتیب میزان 81/0، 83/0 و 86/0 به دست آمد بین افراد نمونه توزیع شد که در نهایت 351 پرسشنامه جمع آوری و تجزیه و تحلیل شد.
یافته ها:
نتایج نشان داد که ذهن پروری بر سلامت عمومی تاثیری به میزان 597/0 و بر خلاقیت تاثیری به میزان 761/0 دارد.
نتیجه گیرینتایج نشان دهنده تاثیر ذهن پروری بر سلامت عمومی و خلاقیت بوده و توصیه می شود جهت ارتقا سلامت عمومی و خلاقیت به ذهن پروری توجه ویژه ای شود.
کلید واژگان: ذهن پروری, خلاقیت, سلامت عمومی, کارآفرینان}Background & AimsPublic health as a key variable has caused most of the international activities and planning to focus on itself. Such a way that improving people's general health level has always been considered a concern. Researchers have found that improving public health can have positive effects in all individual and group areas and ultimately lead to improved people performance. The functions of public health have caused the improvement of its level to be taken seriously as an important issue. However, there are also problems in the way of improving public health, which has caused the development process of public health not to be taken seriously. One of the things that have always attracted the attention of researchers and doctors about health and are used as a method to overcome problems and diseases and raise the level of health is improving the way of thinking and using the mind (mindfulness). Mindfulness is highlighting the importance of mental and intellectual work. The importance of mental training is so much that cognitive scientists consider the achievement of people in special abilities through mind training based on a theory and changes in brain function, mental health, and future professional behavior. On the other hand, the mind includes a wide range of stories, hopes, fears, expectations, desires, imaginations, etc., and three of these states are the main ones in how to interpret and predict people's behavior. These three are desire (which specifies one's goals), belief (based on which we predict what a person believes to be the true state of the world), and pretense (because people do not always act as they are). But to what extent mindfulness affects public health and entrepreneurs who are constantly facing stress and work pressures is a question that needs more research. Another thing that seems to be related to the mindset and problems of entrepreneurs is creativity. Creativity is one of the important and basic key concepts in psychology. In today's world, the ability to adapt and manage changes is the main element of success and survival of every individual, and acquiring these abilities requires people to pay attention to creativity and variety. Successful people are people whose creativity and creativity form the arrowhead of their movement. Improving creativity as one of the key factors in people's success has caused it to seriously affect people's performance. The effort to improve creativity as a necessity in educational systems has always been considered and the process of developing creativity as an important issue has started from a young age. Creativity is one of the characteristics of a human being who can create many things with divine talent. If we remove creativity and innovation from the scene of human life, we have shot a blank arrow at the movement, dynamism, survival, and vitality of human life because stagnation and humiliating repetition of life is equal to death and destruction. Efforts to improve creativity cause innovative activities to be created, and as a result, while enjoying the benefits of innovation; lead to improving the mental state of individuals and groups. Although the effort to improve creativity and public health has been considered an important issue, there is a need for variables that influence the process of improving creativity and public health; Examined. Mindfulness, as one of the key variables, plays an important role in the process of improving people's mental performance, and this mental performance can provide the basis for improving creativity and general health. Cultivating the mind is one of the important issues that cause the proper mental preparation to be formed in people, which leads to improving the functional status of people. Although mindfulness plays an important role in improving the mental state of people, the lack of comprehensive research on its functions in some areas, including creativity and public health, has led to insufficient scientific evidence regarding the role of mindfulness in creativity and the general health of entrepreneurs. Not be On the other hand, this research gap has caused executive activities to improve creativity and public health as an important issue not to be taken seriously. This issue has led to the formation of a research gap in this field. According to the above material, the researcher is trying to answer the question, does mindfulness affect the creativity and general health of entrepreneurs?
MethodsThe statistical population of the current user research and survey was formed by the entrepreneurs of Golestan province, whose exact number was not available. According to the selection available according to Cochran's sample size formula, 384 people were identified as the research sample in the conditions of uncertainty of the population. To collect data, a 28-question general health questionnaire (4 components of physical symptoms, anxiety, insomnia, insufficient social activity, and depression), a 30-question creativity questionnaire by Rendsip (1979) (4 components of mental persuasion, ideal influence, inspirational motivation, and individual consideration) and the 15-question questionnaire of Anasori et al.'s (2020) whose reliability was obtained as 0.81, 0.83 and 0.86, respectively, were distributed among the sample, and finally, 351 questionnaires were collected.
ResultsThe results showed that mindfulness has a 0.597 effect on general health and a 0.761 effect on creativity.
ConclusionImproving mindfulness by improving the level of creativity and general health can have positive effects. According to the results of the present research, it is suggested that holding training courses to improve the skills of entrepreneurs regarding mental cultivation, while increasing the level of their mental cultivation, will lead to the improvement of public health and creativity of these people. According to the results of the present research, it is suggested to hold brainstorming sessions, while increasing the level of creativity of entrepreneurs, to promote the general health and creativity of these people. Finally, because the exact statistics of the number of entrepreneurs were not available, it is not possible to generalize the obtained results to society. Also, the mental condition of the subjects could not be controlled when completing the questionnaires, which is one of the limitations of the present research. In general, the results of this research showed that mindfulness has a significant effect on the general health and creativity of entrepreneurs. Considering the role of the two components of health and creativity in the work progress of entrepreneurs on the one hand and the effect of mindfulness on these components, on the other hand, it is recommended that the officials and those involved in raising the level of general health and creativity of entrepreneurs to mind. To have visa attention.
Keywords: Mindfulness, Creativity, Public Health, Entrepreneurs} -
زمینه و هدف
امروزه، توانمند ساختن پرستاران به توانایی ها و مهارت هایی که زمینه خلاقیت و خودکارآمدی در آن نقش دارد، راهکاری است که می تواند منجر به گسترش و بوجودآمدن تفکر شود؛ از این جهت، این تحقیق با هدف ارتباط بین سبک های تفکر با خلاقیت و خودکارآمدی پرستاران شاغل در بخش درمانی بیمارستان امیرالمومنین انجام شد.
روشاین پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش گردآوری داده ها، در دسته تحقیقات میدانی قرار می گیرد. جامعه آماری این تحقیق را تمامی پرستاران بیمارستان امیرالمومنین استان گیلان (شهر رشت) به تعداد 228 نفر تشکیل دادند. برای اندازه گیری متغیرهای تحقیق از پرسشنامه های استاندارد سبک های تفکر (TSI)، خلاقیت و خودکارآمدی شرر استفاده شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون های آماری K-S، همبستگی پیرسون، رگرسیون چند متغیره و آزمون سوبل با استفاده از نرم افزار SPSS24 استفاده شد.
یافته هانتایج معادله رگرسیون نشان می دهد سبک تفکر واجد شرایط پیش بینی خلاقیت و خودکارآمدی می باشد. نتایج آزمون سوبل نشان می دهد که متغیر سبک تفکر تاثیر میانجی معناداری بر رابطه بین خودکارآمدی با خلاقیت دارد. براساس یافته های پژوهش رابطه مثبت و معناداری بین سبک تفکر و خلاقیت و خودکارآمدی وجود دارد.
نتیجه گیری:
با توجه به وجود ارتباط معنادار بین سبک تفکر با خلاقیت و خودکارآمدی پرستاران، لازم است، مسیولان بالادستی سازمان های پزشکی نسبت به فراهم کردن زمینه های آموزش تمامی سبک های تفکر برای تمامی پرستاران در این سازمان اقدام کنند.
کلید واژگان: پرستاران, تفکر, خلاقیت, کارآمدی}BackgroundNowadays, empowering nurses with the abilities and skills in which the field of creativity and self-efficacy plays a role, is a solution that can lead to the expansion and emergence of thinking.Accordingly, this research aims to connect thinking style with creativity and self-efficacy of nurses. The study was performed in the treatment department of Al-Momenin hospital in Gilan province.
MethodsIn terms of purpose, application and data collection method, this research is classified as field research. The statistical population of this research was 228 nurses working inAmir Al-Momenin Hospital in Gilan province. Standard questionnaires of thinking styles (TSI), creativity and self-efficacy were used to measure the research variables. To analyze the data, K-S statistical tests, Pearson correlation, multivariate regression and Sobel test were used using SPSS software(version 24).
ResultsThe results of the regression equation show that thinking style is qualified to predict creativity and thinking style is qualified to predict It is self-efficacy. The results of the Sobel test show that the thinking style variable has a significant mediating effect on the relationship between self-efficacy and creativity. According to the research findings, there is a positive and significant relationship between thinking style, creativity and self-efficacy.
ConclusionConsidering the existence of a significant relationship between the thinking style and the creativity and self-efficacy of nurses, it is necessary for the higher officials of the organization to provide training grounds for all nurses withall thinking styles in this organization.
Keywords: Creativity, Nurses, Self Efficacy, Thinking} -
مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد، سال شصت و پنجم شماره 6 (پیاپی 186، بهمن و اسفند 1401)، صص 2566 -2575مقدمه
مقایسه رویکردهای روان نشاسی در جهت اثربخشی بهتر یکی از موضوعات مورد علاقه محققان می باشد؛ در این راستا هدف از پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی آموزش مهارت های مثبت اندیشی و خود تنظیمی هیجان بر میزان خلاقیت دانش آموزان می باشد.
روش کارروش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری دانش آموزان دبیرستان های دخترانه مقطع دوم شهر تهران بودند. نمونه آماری این پژوهش شامل 45 دانش آموز دختر مهارت های مثبت اندیشی (15 نفر)، خودتنطیمی هیجانی (15 نفر) و گروه کنترل) 15 نفر) می باشد. روش نمونه گیری در دسترس بود. ابزار پژوهش پرسشنامه خلاقیت عابدی بود. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی شامل میانگین و انحراف معیار و تحلیل کوواریانس و آزمون تحلیل اندازه گیری مکرر چند متغیره با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 25 انجام شد.
نتایجنتایج نشان داد که در هر دو گروه آزمایش میانگین های نمرات مربوط به خلاقیت در مرحله پس آزمون در مقایسه با پیش آزمون معنی دار می باشد و این افزایش برای هر دو گروه تا مرحله پیگیری نیز تداوم داشته است (05/0≥P).
نتیجه گیریبه نظر می رسد که مهارت های مثبت اندیشی و خودتنطیمی هیجانی بر تمامی مولفه های خلاقیت دانش آموزان اثرگذار می باشد.
کلید واژگان: مهارت های مثبت اندیشی, خودتنطیمی هیجانی, خلاقیت, دانش آموزان}IntroductionComparing psychodynamic approaches for better effectiveness is one of the topics of interest to researchers; In this regard, the aim of this research is to compare the effectiveness of teaching positive thinking skills and emotional self-regulation on the creativity of students.
MethodsThe research method is semi-experimental with a pre-test and post-test design with a control group. The statistical population was the students of girls' high schools of the second level in Tehran. The statistical sample of this research includes 45 female students with positive thinking skills (15 people), emotional self-regulation (15 people) and the control group (15 people). Sampling method was available. The research tool was Abedi's creativity questionnaire. Data analysis was done using descriptive and inferential statistics, including mean and standard deviation, covariance analysis, and multivariate repeated measurement analysis test using SPSS version 25 software.
ResultsThe results showed that in both test groups, the average scores related to creativity in the post-test stage were significant compared to the pre-test, and this increase continued for both groups until the follow-up stage (P≤0.05).
ConclusionIt seems that the skills of positive thinking and emotional self-regulation have an effect on all the components of students' creativity.
Keywords: Positive Thinking Skills, Emotional Self-Regulation, Creativity, Students} -
مقدمه
در دنیای امروز، حوزه ی یاددهی - یادگیری در زمره فعالیت های شناختی، عاطفی قرار می گیرد. همچنین با توجه به قرارگیری مقوله خودکارآمدی ذیل نظریه شناختی- اجتماعی، شناسایی عوامل موثر بر خودکارآمدی تحصیلی دانش آموزان امری ضروری است. از این رو، هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بین سبک های یادگیری و خلاقیت با خودکارآمدی تحصیلی دانش آموزان است.
روش ها:
روش پژوهش، توصیفی- همبستگی بوده، جامعه پژوهش نیز شامل کلیه دانش آموزان پایه هشتم (پایه دوم دوره متوسطه اول) در شهرستان نکا است. ابزار پژوهش متشکل از پرسشنامه های سبک یادگیری، خلاقیت و خودکارآمدی تحصیلی بوده که پایایی آن ها با ضریب آلفای کرونباخ و روایی نیز با استفاده از نظر متخصصان تایید گردید.
یافته ها:
یافته های پژوهش نشان می دهد که میانگین متغیرهای خودکارآمدی تحصیلی، خلاقیت و سبک یادگیری در بین دانش آموزان بالاتر از میانگین فرضی طیف لیکرت قرار دارد. همچنین یافته ها حاکی از ارتباط معنی دار چهار سبک یادگیری همگرا، واگرا، جذب کننده و انطباق دهنده با خودکارآمدی تحصیلی است. از دیگر یافته های پژوهش می توان به وجود ارتباط مثبت و معنی دار خلاقیت (42/0 =r) و ابعاد آن یعنی؛ سیالی (20/0 =r)، بسط (22/0 =r)، ابتکار (23/0= r) و انعطاف پذیری (57/0=r) با خودکارآمدی تحصیلی اشاره نمود.
نتیجه گیری:
با توجه به ارتباط مثبت و معنادار سبک های یادگیری و خلاقیت با خودکارآمدی تحصیلی دانش آموزان، همچنین اهمیت دوره متوسطه اول در دوره نوجوانی و از سوی دیگر وجود مطالعه ی بین المللی تیمز در پایه ی هشتم، پیشنهاد می شود که متصدیان امر تعلیم و تربیت در راستای بهبود و ارتقاء خودکارآمدی تحصیلی دانش آموزان، به برپایی کارگاه و آموزش معلمان و دانش آموزان در رابطه با سبک های یادگیری و نگرش به خلاقیت اهتمام ورزند.
کلید واژگان: سبک های یادگیری, خلاقیت, خودکارآمدی تحصیلی, دانش آموزان}Iranian Bimonthly of Education Strategies In Medical Sciences, Volume:15 Issue: 4, 2022, PP 330 -340IntroductionIn todaychr('39')s world, the field of teaching-learning is one of the cognitive, emotional activities. Also, considering the category of self-efficacy under cognitive-social theory, it is necessary to identify the factors affecting the academic self-efficacy of students. Therefore, the aim of this study was to investigate the relationship between learning styles and creativity with studentschr('39') academic self-efficacy.
MethodsThe research method is descriptive-correlational and the research population includes all eighth grade students (second grade of first secondary school) in Neka city. The research instrument consisted of questionnaires of learning style, creativity and academic self-efficacy, whose reliability was confirmed by Cronbachchr('39')s alpha coefficient and validity was confirmed by experts.
ResultsFindings show that the mean of academic self-efficacy, creativity and learning style among students is higher than the hypothetical average of the Likert scale. Findings also indicate a significant relationship between four styles of convergent, divergent, absorbing and adaptive learning with academic self-efficacy. Other findings of the research can be a positive and significant relationship between creativity (r = 0.42) and its dimensions, ie; Fluidity (r = 0.20), expansion (r = 0.22), initiative (r = 0.23) and flexibility (r = 0.57) with academic self-efficacy.
ConclusionConsidering the positive and significant relationship between learning styles and creativity with studentschr('39') academic self-efficacy, as well as the importance of junior high school in adolescence and the existence of Thames International Study in eighth grade, it is suggested that educators improve and enhance self-efficacy. Students should set up a workshop and educate teachers and students about learning styles and attitudes toward creativity.
Keywords: Learning styles, creativity, academic self-efficacy} -
مقدمه:
این پژوهش با هدف تحلیل نقش سرمایه روان شناختی در میانجی گری ارتباط ویژگی های شخصیتی چهارگانه تاریک با خلاقیت در بین هنرمندان انجام شده است.
روش کارجامعه آماری این پژوهش توصیفی- همبستگی را کلیه دنبال کنندگان کانال پیام رسان تلگرام اتحادیه هنرمندان استان خراسان رضوی تشکیل می دهد که در آن 260 هنرمند مورد مطالعه قرار گرفتند. به روش نمونه گیری داوطلبانه انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه خلاقیت تورنس، پرسشنامه سرمایه روانشناختی مک گی و مقیاس صفات چهارگانه تاریک شخصیت یوسفی و ایمانزاد بود که یافته های پایا و معتبری ارایه کردند. در این تحقیق از طرح تحلیل مسیر استفاده شده است. داده ها با استفاده از روش های آمار توصیفی و استنباطی، مدل سازی معادلات ساختاری (SEM)، نرم افزار SPSS و نرم افزار AMOS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته هانتایج نشان داد که بین ویژگی های شخصیتی چهارتایی تاریک و خلاقیت با واسطه سرمایه روان شناختی در بین هنرمندان همبستگی معکوس معنادار وجود دارد. همچنین یک همبستگی معکوس معنادار بین ویژگی های شخصیتی چهارتایی تاریک هنرمندان و خلاقیت وجود دارد. علاوه بر این، یک همبستگی معکوس عمیق بین ویژگی های شخصیتی چهارگانه تاریک و سرمایه روانی هنرمندان وجود دارد. همچنین بین سرمایه روانشناختی و خلاقیت در هنرمندان رابطه مستقیم وجود دارد.
نتیجه گیریبه نظر می رسد هنرمندان دارای سرمایه روان شناختی دارای ویژگی های شخصیتی چهارگانه جزیی هستند و ارضای تکانشی آنی را به تاخیر می اندازند. آن ها تحمل می کنند و خود کارآمد تلاش می کنند تا تولید و خلق کنند.
کلید واژگان: سرمایه روانشناختی, شخصیت چهارگانه تاریک, خلاقیت, هنرمند}IntroductionThis research aims to analyze the role of psychological capital in mediating the connection of the dark tetrad personality traits with creativity among artists.
Materials and MethodsThe statistical population of this descriptive-correlational study consisted all followers of the Telegram messenger channel of the Union of Artists of Khorasan Razavi province-Iran, in which 260 artists were studied. They were selected through the voluntary sampling method. Research instruments included the Torrance Creativity Questionnaire, McGee Psychological Capital Questionnaire, and Yousefi and Imanzad Scale of the personality dark tetrad traits, which provided reliable and valid findings. The research uses a path analysis plan. The data were analyzed using a descriptive and inferential statistics method, Structural Equation Modeling (SEM), SPSS software and the AMOS software.
ResultsThe results demonstrated a significant inverse correlation between the dark tetrad personality traits and creativity mediated by psychological capital among artists. There is also a significant inverse correlation between artists' dark tetrad personality traits and creativity. Besides, there is a deep inverse correlation between the dark tetrad personality traits and the psychological capital of artists. There is also a direct relationship between psychological capital and creativity in artists.
ConclusionIt seems that the artists with psychological capital have minor tetrad personality traits and delay immediate impulsive gratification. They endure and self-efficiently attempt to produce and create.
Keywords: Artist, creativity, Dark tetrad personality, Psychological capital} -
زمینه و هدف
اهمیت خلاقیت دانش آموزان در نظام آموزشی روز به روز نمایان تر می شود، با وجود این خلاقیت در دانش آموزان نوجوان، کمتر مورد بررسی قرار گرفته است. هدف پژوهش حاضر ارایه یک مدل علی از خلاقیت بر مبنای بهزیستی روان شناختی با نقش میانجی خودکارآمدپنداری در دانش آموزان بود.
روشپژوهش حاضر از لحاظ هدف، بنیادی و از نظر اجرا توصیفی- همبستگی و تحلیل آن بر اساس مدل ساختاری بود. نمونه مورد مطالعه 314 (269 دختر، 45 پسر) دانش آموز دوره متوسطه از شهرستان عباس آباد در سال تحصیلی 99-1398 بود که با روش نمونه گیری در دسترس در آزمون شرکت کردند. اطلاعات به دست آمده با استفاده از پرسشنامه های خلاقیت (عابدی،1372)، بهزیستی روان شناختی (ریف،2002) و خودکارآمدپنداری (شرر و همکاران،1982) گردآوری شد. تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزارهای اس پی اس اس و لیزرل انجام شد.
یافته هانتایج پژوهش نشان داد که تاثیر مستقیم بهزیستی روان شناختی بر خلاقیت 0/31 (0/002<p)، خودکارآمدپنداری بر خلاقیت 0/37 (0/001<p)، و بهزیستی روان شناختی بر خودکارآمدپنداری 0/79 (0/002<p) است. همچنین میزان تاثیر غیرمستقیم بهزیستی روان شناختی بر خلاقیت با میانجی گری خودکارآمدپنداری 0/11 (3/32= T) بوده است؛ بنابراین با توجه به نتایج، مدل حاضر از برازش خوبی برخوردار بود و تایید شد.
نتیجه گیرینتایج حاضر، ایده ارزشمندی را برای پژوهشگران و مربیان درباره مسایل مرتبط با خلاقیت برای دانش آموزان فراهم کرده است و اهمیت خودکارآمدپنداری در ارتباط خلاقیت و بهزیستی روان شناختی دانش آموزان مورد حمایت قرار گرفته است.
کلید واژگان: خلاقیت, بهزیستی روان شناختی, خودکارآمدپنداری, دانش آموزان}Background and PurposeAs we move forward, the importance of adolescent student creativity becomes more apparent, yet creativity has received less attention among students. The aim of this study was to present a model of creativity based on psychological well-being mediated by the role of self-efficacy in students.
MethodIn terms of purpose, this study was basic research that was conducted using the descriptive-correlative method and structural model analysis (SEM). The statistical population included all high school students studying in 2018–2019 in Abbas Abad, a city located in Mazandaran Province. In this regard, a sample of 314 people (269 girls and 45 boys) participated in the study using the available sampling method. Data were collected using the Creativity Questionnaire (Abedi, 1992), the Ryff's Psychological Well-Being Scales (PWB) (Riff, 2002), and the Sherer's Genenal Self-Efficacy Scale (SGSES; 1982). Data analysis was conducted using SPSS and Lisrel software.
ResultsThe results of the research showed that the direct effect of psychological well-being on creativity is 0.31 (P = 0/002), self-efficacy on creativity is 0.37 (0/001), and psychological well-being on self-efficacy is 0.79 (P = 0/002). Also, the indirect effect of psychological well-being on creativity mediated by self-efficacy was 0.11 (T = 3/32). Therefore, according to the results, the present model had a good fit and was approved.
ConclusionThe present results provide valuable insights for researchers and educators on issues related to creativity for students, and the importance of self-efficacy in relation to students' creativity and psychological well-being has been supported.
Keywords: Creativity, psychological well-being, self-efficacy, students} -
اهداف
هوش معنوی یک نوع سازگاری و رفتار است به افراد در هماهنگ نمودن محیط اطراف، بهبود عملکرد و خلاقیت کمک می کند. این مطالعه با هدف تعیین رابطه هوش معنوی و خلاقیت در دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی ایران در سال 1395 انجام گرفت.
ابزار و روش هااین مطالعه مقطعی روی 149 دانشجوی دانشگاه علوم پزشکی ایران در سال 1395 منتخب به روش نمونه گیری طبقه ای انجام گرفت. بدین منظور، پس مشخص نمودن چهارچوب نمونه گیری و با توجه تعداد دانشجویان هر رشته، افراد مورد مطالعه با استفاده از روش تصادفی ساده انتخاب شدند. برای پرنمودن ابزار پژوهش، محقق پس از اتمام کلاس به دانشجویان منتخب مراجعه می کرد و پس از توضیح اهداف مطالعه، از آنان می خواست که در صورت تمایل، ابزار مطالعه را پرنمایند. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه 42سیوالی هوش معنوی عابدی و پرسش نامه 60سیوالی خلاقیت استفاده شد. برای آنالیز داده ها از ضریب همبستگی پیرسون، آزمون t و آنالیز رگرسیون خطی به کمک نرم افزار SPSS ویرایش 19 استفاده شد.
یافته هامیانگین سنی دانشجویان مورد مطالعه 1.2±21.05 بود که 68% شرکت کنندگان زن بودند. میانگین هوش معنوی 12.01±143.08 و خلاقیت 14.68±137.69 بود. رابطه مثبت و معنی داری بین هوش معنوی و خلاقیت مشاهده شد. به علاوه هیچ تفاوت معنی داری بین زنان و مردان از نظر هوش معنوی و خلاقیت وجود نداشت. بر اساس تحلیل آنالیز رگرسیون، هوش معنوی از عوامل پیشبینی کننده خلاقیت (0.03=p)، بود.
نتیجه گیریهوش معنوی بیشتر باعث خلاقیت بیشتر در دانشجویان می شود. از این رو می توان با تقویت هوش معنوی، شاهد بهبودی خلاقیت در دانشجویان بود.
کلید واژگان: هوش, معنوی, خلاقیت, دانشجو, توانبخشی}AimsSpiritual Intelligence is a type of adaptation and behavior that assists a person in order to harmonize with the environment, improve performance, creativity and so. The purpose of the present study is to investigate the relationship between spiritual intelligence and creativity of the students of Iran University of Medical sciences.
Instrument & MethodsThis cross-sectional study was conducted on 149 Students of the Iran University of medical sciences in 2016 and was selected using a stratified sampling technique. For this purpose, after specifying the sampling framework and considering the number of students in each field, the subjects were selected using a simple random method. To fill research tools, the researcher referred to the selected students after the end of the class and after explaining the objectives of the study, asked them to fill study tools if they had a tendency. Data collecting was a spiritual intelligence questionnaire with 42 Questions and a creativity questionnaire with 60 items. Data analysis by using descriptive and analytic methods (Pearson correlation coefficient independent t-test and linear regression analysis) by using SPSS 19.
FindingsThe mean age of the students was 21.05±1.2; 68% of the participants were women. The mean of spiritual intelligence was 143.08±12.01 and creativity was 137.69±14.68. There is a significant positive relationship between spiritual intelligence and creativity. Furthermore, there is no significant difference between males and females regarding spiritual intelligence and creativity. Based on regression analysis, spiritual intelligence was one of the predictors of creativity (p=0.03).
ConclusionsHigher spiritual intelligence is associated with more creativity. By fortifying spiritual intelligence, creativity can be improved.
Keywords: Spirituality, Intelligence, Creativity, Student, Rehabilitation} -
مقدمه و هدف
نیروی انسانی مهم ترین رکن بهره وری سازمان محسوب می شود و بهبود سطح خلاقیت به عنوان مولفه موثر بر عملکرد افراد همواره ضرورتی انکارناپذیر در بهره وری سازمان بوده است. در این پژوهش همبستگی خلاقیت با بهره وری کارکنان ستاد دانشگاه علوم پزشکی همدان بررسی می شود.
روش کارپژوهش حاضر توصیفی-تحلیلی از نوع همبستگی بود که به صورت مقطعی در دانشگاه علوم پزشکی همدان در سال 1400 انجام شد. نمونه ها بر اساس فرمول کوکران 327 نفر در نظر گرفته شد. پرسش نامه خلاقیت Rendsip و بهره وری Hersi و Goldsmith مدل آچیو ابزار این تحقیق بود. آمار توصیفی با فراوانی، درصد، میانگین و انحراف معیار گزارش شد. در سطح استنباطی از ضریب همبستگی استفاده شد. داده ها با نرم افزار SPSS نسخه 22 تجزیه وتحلیل شدند.
یافته هابین خلاقیت با بهره وری کارکنان دانشگاه رابطه وجود داشت و خلاقیت بر مولفه های بهره وری تاثیر معناداری داشت. توانایی، درک و شناخت در رتبه برتر، انگیزش و اعتبار در رده آخر و حمایت سازمانی، بازخورد و سازگاری در جایگاه میانی بهره وری قرار داشت. اختلاف معناداری در امتیازات خلاقیت و بهره وری کارکنان دانشگاه بر اساس متغیرهای دموگرافیک مشاهده نشد. ضریب همبستگی خلاقیت با بهره وری 0/148 و 0/008= P به دست آمد.
نتیجه گیریدانشگاه با تمرکز بر خلاقیت کارکنان می تواند به سطح مطلوب تری از بهره وری دست یابد. نتایج مشخص کرد امکان پرورش تفکر خلاق کارکنان به سبب سطح بالای توانایی و درک کارکنان فراهم است و انگیزش و اعتباردهی به کارکنان از سوی دانشگاه به بهبود نیاز دارد.
کلید واژگان: انگیزه, بهره وری, توسعه کارکنان, خلاقیت, سازمان}Introduction and purposeManpower is the most important element of organizational productivity. The improvement of the level of creativity as a component affecting the performance of individuals has always been an undeniable necessity in organizational productivity. This study investigated the correlation between creativity and productivity among the staff of Hamadan University of Medical Sciences, Hamadan, Iran.
MethodsThis descriptive-analytical study was conducted based on a correlational and cross-sectional research approach at Hamadan University of Medical Sciences, Hamadan, Iran, in 2022. The sample size was estimated at 327 people based on Cochran's formula. The data were collected using Employee Productivity Questionnaire (ACHIEVE Model Hersey & Goldsmith) and Rendsip's Creativity Questionnaire. The data were analyzed in SPSS software (version 22) through descriptive statistics (frequency, percentage, and mean±SD) and inferential statistics (correlation coefficient).
ResultsThere is a relationship between creativity and productivity of university staff. Moreover, creativity had a significant effect on productivity components. Regarding the productivity levels, ability and understanding, motivation and credibility, as well as organizational support, feedback, and adaptation, ranked the first, last, and average, respectively. The correlation coefficient of creativity and employee productivity was obtained at 0.148 (P=0.008). No significant difference was observed between the creativity and productivity scores of the staff regarding demographic characteristics.
ConclusionBy focusing on staff creativity, the university can achieve a more desirable level of productivity. The results showed that it is possible to nurture the creative thinking of employees due to the high level of ability and understanding of employees; however, motivation and creditability in the employees need to be improved by the university.
Keywords: Creativity, Motivation, Organizations, Productivity, Staff development} -
زمینه و هدف
خلاقیت کارکنان یکی از مهمترین عوامل موفقیت سازمانها و حفظ مزیت رقابتی آنهاست. بینزاکتی همکاران یکی از عوامل تهدیدکننده خلاقیت کارکنان است که از طریق کاهش انگیزه درونی و افزایش فرسودگی شغلی خلاقیت کارکنان را متاثر میسازد. این پژوهش درصدد بررسی تاثیر بینزاکتی همکاران بر خلاقیت کارکنان با نقش میانجی فرسودگی عاطفی و انگیزه درونی بود.
روشجامعه آماری این پژوهش، کارکنان نمایندگیهای شرکت ایرانخودرو در شهر اهواز با تعداد 1300 نفر در زمان مطالعه بود. شیوه نمونهگیری تصادفی و حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران، 279 نفر بود. برای جمعآوری دادهها از پرسشنامههای بینزاکتی Cortina, Magley, Williams & Langhout (2001 م.)، فرسودگی عاطفی Maslach & Jackson (1981 م.)، خلاقیت Randsip (1979 م.) و انگیزش درونی McAuley, Duncan & Tammen (1989 م.) استفاده شد. تحلیل دادهها با استفاده از آمار توصیفی (میانگین و انحراف معیار) و آمار استنباطی (تحلیل مسیر) و با به کارگیری نرمافزارهای SPSS 23 و Lisrel 8.8 انجام شد.
ملاحظات اخلاقیمشارکتکنندگان در پژوهش با رضایت و آگاهانه پرسشنامهها را تکمیل نمودند.
یافتههانتایج پژوهش نشان داد بینزاکتی همکاران به ترتیب با ضرایب مسیر 41/0- ، 85/0 و 6/0- و آماره t، بالاتر از 96/1 بر خلاقیت کارکنان، فرسودگی عاطفی و انگیزه درونی تاثیر معناداری دارد. نقش میانجی متغیرهای فرسودگی عاطفی و انگیزه درونی نیز تایید شد.
نتیجهگیریبینزاکتی کارکنان باعث افزایش فرسودگی شغلی و کاهش انگیزه درونی و در نتیجه کاهش خلاقیت کارکنان خواهد شد. بنابراین پیشنهاد میگردد مدیران توجه ویژهای به زدودن رفتارهای توام با بینزاکتی در سازمان نمایند.
کلید واژگان: بی نزاکتی همکاران, خلاقیت, فرسودگی عاطفی, انگیزه درونی}Background and AimEmployee creativity is one of the most important factors for the success of organizations and sustaining their competitive advantage. The incivility of coworkers is one of the factors threatening the creativity of employees which affects the creativity of employees through reduced internal motivation and increased burnout. The purpose of this study was to investigate the impact of workplace incivility on creativity with mediator variable of emotional exhaustion and intrinsic motivation.
MethodsThe statistical population studied consisted of 1300 employees of Iran Khodro Company in Ahvaz city. The sample size is 279 people who were selected through random sampling according to the Cochran formula. To collect the data, the Cortina, Magley, Williams, Langhout's Incivility Questionnaires (2001), the Maslach & Jackson's Emotional Exhaustion Questionnaire (1981), the Randsip's Creativity Questionnaire (1979) and the Intrinsic Motivation Questionnaire of McAuley, Duncan, Tammen (1989) were used. Data were analyzed statistically through descriptive (mean and standard deviation) and inferential (path analysis) using SPSS 23 and LISREL 8.8 software.
Ethical ConsiderationsParticipants in this study completed the questionnaires with satisfaction and knowledge.
ResultsThe results showed that the incivility of colleagues with path coefficients of -0.41, 0.85 and -0.6 and t-statistic, above 1.96, respectively, had a significant impact on employee creativity, emotional burnout and intrinsic motivation. The mediating role of emotional burnout and intrinsic motivation variables were also confirmed.
ConclusionIncivility of employees will increase job burnout and decrease intrinsic motivation and thus reduce employee creativity. Therefore, it is recommended that administrators must pay special attention to abolish incivility behaviors in the organization.
Keywords: Workplace Incivility, Creativity, Emotional Exhaustion, Intrinsic Motivation} -
مقدمهدر این پژوهش به بررسی تاثیر سیستم های اطلاعاتی منابع انسانی بر ظرفیت نوآوری کارکنان با نقش میانجی کارکردهای مدیریت منابع انسانی و خلاقیت کارکنان پرداخته شده است. سیستم های اطلاعاتی منابع انسانی مجموعه ای از ابزارها است که مدیران را قادر می سازد تا با پیاده سازی کارکردها و وظایف مدیریت منابع انسانی و با بهره گیری از منابع انسانی سازمان، هدف های سازمان را محقق و میزان دستیابی در رسیدن به اهداف را مشخص نمایند.روش پژوهش: این پژوهش از نوع توصیفی-علی و جامعه آماری آن کلیه شرکت های ایرانی در ششمین نمایشگاه ایران فارما در سال 1400 است. در این پژوهش با ارایه یک مدل مفهومی و پیشنهاد فرضیات مرتبط با آن در جامعه مورد مطالعه، نظرات 194 نفر از کارکنان شرکت های دارویی مورد بررسی قرار گرفت و داده های جمع آوری شده توسط نرم افزار Smart-PLS تحلیل شد.یافته ها: بر اساس نتایج این تحقیق، سیستم های اطلاعاتی منابع انسانی، تاثیری مثبت (511/0=β) و معنی دار (429/7=t) بر ظرفیت نوآوری کارکنان در شرکت های دارویی داشت. علاوه بر آن متغیرهای کارکردهای مدیریت منابع انسانی و خلاقیت کارکنان به ترتیب با ضریب تاثیر 209/0 و 085/0، در رابطه بین سیستم های اطلاعاتی منابع انسانی و ظرفیت نوآوری کارکنان، نقش میانجی گری ایفا می کنند.نتیجه گیری: نتایج نشان داد که بکارگیری سیستم های اطلاعاتی منابع انسانی، ظرفیت نوآوری کارکنان را در این شرکت ها بهبود می بخشد. علاوه بر آن نقش میانجی کارکردهای مدیریت منابع انسانی و خلاقیت کارکنان در رابطه میان بکارگیری سیستم های اطلاعاتی منابع انسانی و ظرفیت نوآوری کارکنان نیز مورد تایید قرار گرفت.کلید واژگان: سیستم های اطلاعاتی منابع انسانی, کارکردهای مدیریت منابع انسانی, خلاقیت, نوآوری}IntroductionIn this study, the effect of human resource information systems on employee innovation capacity with the mediating role of human resource management functions and employee creativity has been investigated. Human resource information systems are a set of tools that enable managers to achieve the goals of the organization by implementing the functions and tasks of human resource management and using the human resources of the organization and determine the extent to which the goals are achieved.MethodsThis is a descriptive-causal study and its statistical population is all Iranian companies in the sixth Iran Pharma exhibition in 1400. In this study, by presenting a conceptual model and proposing related hypotheses in the study population, the opinions of 194 employees of pharmaceutical companies were examined and the data collected by Smart-PLS software were analyzed.ResultsBased on the results of this study, human resource information systems had a positive (β=0.511) and significant (t=7.449) effect on the innovation capacity of employees in pharmaceutical companies. In addition, the variables of human resource management functions and employee creativity with an impact factor of 0.209 and 0.085, respectively, play a mediating role in the relationship between human resource information systems and employee innovation capacity.ConclusionThe results showed that the use of human resource information systems improves the innovation capacity of employees in these companies. In addition, the mediating role of human resource management functions and employee creativity in the relationship between the use of human resource information systems and staff innovation capacity was also confirmed.Keywords: Human Resource Information Systems, Human Resource Management Functions, Creativity, innovation}
-
سابقه و هدف
مفهوم خردمندی در متون دینی و فلسفی قدمتی دیرینه دارد. از سوی دیگر، امروزه اهمیت والدگری و سبکهای فرزندپروری و تاثیر آن بر تربیت و آینده فرزندان بر کسی پوشیده نیست. با توجه به اینکه امام علی (ع) نماد خردورزی به شمار میآیند و تاریخ خود گواه بر والدگری شایسته ایشان است، بیشک بررسی آثار ارزشمند ایشان میتواند رهیافتهای عمیقی در حوزه خردمندی و خلاقیت به دست دهد. این پژوهش با هدف ارزیابی اثربخشی بسته والدگری خردمندانه بر اساس آموزههای امام علی (ع) بر خردمندی والدین و خلاقیت کودکان پیشدبستانی صورت گرفته است.
روش کاراین پژوهش ازنوع نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون-پسآزمون با گروه کنترل است. جامعه پژوهش شامل والدین دانشآموزان دختر پیشدبستانی شهر اصفهان در سال تحصیلی 98-1397 بود که با توجه به ملاکهای ورود، 30 نفر بهطور تصادفی در دو گروه آزمایش (بسته والدگری خردمندانه را در طی 12 جلسه آموزش دیدند) و گروه کنترل (بدون دریافت مداخله) جایگزین شدند. در این پژوهش از آزمون تصویری تفکر خلاق تورنس و پرسشنامه سهبعدی خرد آردلت استفاده شد. نتایج دادههای مرحله پسآزمون نیز با آزمون مانکوا تجزیهوتحلیل شد. در این پژوهش همه موارد اخلاقی رعایت شده است و مولفان مقاله تضاد منافعی گزارش نکردهاند.
یافته ها:
نتایج نشان میدهد که خردمندی والدین به همراه هر سه زیرمقیاس (شناختی، تاملی و عاطفی) و همچنین نمرات خلاقیت در زیرمقیاسهای (بسط، سیالی و انعطافپذیری) با گروه کنترل تفاوت معناداری داشت اما زیرمقیاس ابتکار با گروه کنترل تفاوت معناداری نشان نداد.
نتیجه گیری:
بر اساس یافتههای بهدستآمده میتوان گفت آموزش بسته والدگری خردمندانه بر اساس آموزههای امام علی (ع) بر خردمندی والدین و خلاقیت کودکان دختر پیشدبستانی اثربخش است.
کلید واژگان: آموزه های امام علی (ع), خلاقیت, خردمندی, والدگری, والدگری خردمندانه}Background and ObjectiveThe concept of wisdom in religious and philosophical texts has a long history. Today, the significance of parenting styles and its effect on the upbringing and future of children is obvious to everyone. Since Imam Ali (AS) is considered as the symbol of wisdom and history proves his competent parenting, undoubtedly evaluating his valuable works can provide deep approaches in the field of wisdom and creativity. This study aimed to evaluate the effectiveness of wise parenting package based on the teachings of Imam Ali (AS) on parental wisdom and creativity of preschool children.
MethodsThis study was quasi-experimental with pre-test, post-test, control group design. The research population included the parents of preschool female students in the academic year 2017-2018 in Isfahan. Based on the inclusion criteria, 30 subjects were randomly divided into experimental group (trained by wise parenting in 12 sessions) and control group (without intervention). In this study, the Torrance Test of Creative Thinking Visual Test and Three-Dimensional Wisdom Scale (3D-WS) were used. The results of post-test data were analyzed by MANCOVA test. In this study, all the ethical considerations were observed and the authors reported no conflict of interests.
ResultsThe findings indicated that parental wisdom with its three subscales (cognitive, reflective, and emotional), as well as the scores related to creativity in the subscales of expansion, fluidity, and flexibility were significantly different compared to the control group while the innovation subscale showed no significant difference with the control group.
ConclusionBased on the findings, teaching the wise parenting package based on the teachings of Imam Ali (AS) was effective in parental wisdom and creativity of preschool female students.
Keywords: Creativity, Imam Ali’s (AS) teachings, Parenting, Wisdom, Wise parenting} -
زمینه و هدف
استرس شغلی از شایعترین بیماریهای شغلی است، که بر کیفیت خدمات تاثیر بسزایی دارد و خلاقیت هسته کار بالینی است. بر طبق بررسی های انجام شده تاثیر شرایط استرس زا بر خلاقیت نیاز به مطالعات بیشتری دارد، مطالعه حاضر قصد دارد ارتباط استرس شغلی با خلاقیت و عوامل پیشگویی کننده استرس شغلی را در ماماها تعیین کند.
روش بررسیمطالعه ی توصیفی - تحلیلی حاضر بر روی 114 نفر از ماماهای شاغل در بیمارستانهای آموزشی- درمانی شهر ایلام در سال 1398 انجام شد. نمونه گیری به صورت در دسترس با استفاده از پرسشنامه های مشخصات فردی اجتماعی، استرس شغلیHSE و خلاقیت عابدیCT انجام شد. برای بررسی ارتباط استرس شغلی با خلاقیت از آزمون همبستگی پیرسون و برای تعیین متغیرهای پیشگویی کننده استرس شغلی از آزمون مدل خطی عمومی استفاده شد. داده ها با استفده از SPSS نسخه 21 تجزه و تحلیل شدند.
یافته هااکثر ماماها (62%) استرس شغلی کمی داشتند و 35% استرس شغلی نداشتند. میانگین نمره کلی استرس شغلی5/0±3/3 از نمره قابل کسب 1 تا 5 بود. میانگین نمره کلی خلاقیت 7/14 ±5/131 از نمره قابل کسب 60 تا 180 بود. استرس شغلی با خلاقیت و زیر دامنه های آن ارتباط نداشت. داشتن سطح تحصیلات کمتر (014/0 =P ،9/0 تا 1/0=% 95 CI، 5/0=B) و رضایت داشتن از اشتغال در بیمارستان (010/0 =P ،4/1 تا 05/0=% 95 CI، 2/0=B) به عنوان پیشگویی کننده های استرس شغلی بودند.
نتیجه گیریبا توجه به کم بودن سطح استرس شغلی و بالا بودن سطح خلاقیت، مدیران بیمارستانی می توانند از این عوامل در کنار رضایت از اشتغال در بیمارستان به منظور ارایه خدمات بالینی با کیفیت بیشتر بهره بگیرند.
کلید واژگان: خلاقیت, استرس شغلی, ماما}Background and aimsJob stress is one of the most common occupational diseases, significant effect on quality of the service care and creativity which is the core of clinical practice. According to the surveys, the effect of stressful conditions on the creativity needs further study. The present study was conducted to determine, correlation between job stress with creativity and job stress predictors in midwives.
MethodsThis cross-sectional study was performed on 114 midwives had been working in teaching and medical hospitals of Ilam-Iran from October to December 2018. Job stress and creativity was assessed using the job stress HSE and CT questionnaires. Pearson correlation test was used investigated the relationships between job stress and creativity, General linear model was used to determine job stress predictors. Data analysis was performed with SPSS software version 21.
ResultsThe most of the midwives (62.3%) were under a low level of job stress and 35% had no job stress. Mean total score of job stress was 3.3 ± 0.5 from the attainable score of 1-5. Mean creativity was 131.5 ± 14.7 from the attainable score of 60-180. Job stress and sub domains were not associated with creativity. Having Low level of education (B=0.5, CI 95%= 0.1 to 0.9, P= 0.014) and having hospital work satisfaction (B=0.2, CI 95%= 0.05 to 0.4, P= 0.010) indicated as job stress predictors.
ConclusionDue to the low levels of job stress and the high level of creativity, hospital managers can use these factors with employment satisfaction in the hospital to provide quality clinical services.
Keywords: Job stress, Creativity, Midwife, Stress, Midwifery} -
زمینه و هدف
توجه به پاداش، انگیزه درونی و اعتماد به حسن نیت میتواند زمینه خلاقیت کارکنان که سرمایه های حیاتی سازمان برای بقا هستند را فراهم آورد. لذا با توجه به نقش مهم کارکنان خلاق در سازمانها، هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه سیستمهای پاداش با خلاقیت کارکنان شبکه بهداشت شهرستان پارس آباد بود.
روشپژوهش حاضر از لحاظ روش از نوع توصیفی- پیمایشی و از لحاظ هدف کاربردی میباشد. داده ها با استفاده از مقیاس استاندارد خلاقیت کارکنان توسط تورنس (1963) و پرسشنامه سیستمهای پاداش کابورا (2009) گردآوری شدند. 238 نفر با فرمول کوکران و به روش نمونه گیری تصادفی ساده به عنوان نمونه انتخاب شدند. داده های به دست آمده، به روش همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چند متغیره آزمون شدند.
یافتهبین سیستم های پاداش با بعد بسط (007/0=p، 173/0=β)، با بعد ابتکار (008/0=p، 170/0=β) و با بعد انعطافپذیری (026/0=p، 144/0=β) رابطه وجود داشت؛ اما بین سیستمهای پاداش با بعد سیالی رابطه معناداری وجود نداشت.
نتیجه گیریبا توجه به رابطه سیستمهای پاداش با خلاقیت مسیولین و کارکنان شبکه بهداشت شهرستان مورد مطالعه پیشنهاد میشود مدیران سازمان زمینه مناسب بروز خلاقیت را با روشهایی نظیر اعطای پاداش به موقع و متناسب با عملکرد کارکنان فراهم کنند و در زمینه اجرای سیستم پاداش و برنامه امتیازات شغلی و اعطای مزایای متعلقه بر اساس نتایج فرایند ارزشیابی عملکرد کارکنان اقدام نمایند.
کلید واژگان: خلاقیت, کارکنان, شبکه بهداشت, سیستم های پاداش}Journal of Health, Volume:12 Issue: 4, 2022, PP 591 -600Background & objectivesConsidering the rewards, intrinsic motivation and trusting the goodwill can provide a situation for employee creativity that is vital to the survival of the organization. Therefore, considering the important role of creative employees in organizations, the goal of present research was to investigate the relationship between reward systems and staff creativity of Pars Abad health network
MethodsThe present study is descriptive-survey in terms of method and applied in terms of purpose. Data were collected using the Standard Employee Creativity Scale by Torrance (1963) and the Kabura Reward Systems Questionnaire (2009). 238 people were selected as the sample by Cochran's formula and simple random sampling method. The obtained data were tested by Pearson correlation and multivariate regression analysis.
ResultsThe results showed that there were relationships between reward systems with stretch dimension (ß=0.173, p=0.007), with initiative dimension (ß=0.170, p=0.008) and with flexibility dimension (ß=144, p=0.026), but there was no significant relationship between reward systems with fluid dimension.
ConclusionConsidering the relationship between reward systems and the creativity of the officials and employees of the health network of the studied city, it is suggested that the managers of the organization provide a suitable environment for creativity through methods such as timely reward in proportion to employees' performance. The implementation of the reward system and the program of job privileges and the granting of related benefits should be based on the results of the employee performance evaluation process.
Keywords: Creativity, Staff, Reward Systems, Health Network} -
مقدمه
برخی از کودکان از نظر هوش کلامی و خلاقیت، ادبیات لغاتی و در نتیجه، مهارتهایی مانند خواندن و نوشتن دچار مشکل هستند. استفاده از روشهای مناسب کودکان مانند قصه درمانی، شاید بتواند به بهبود یادگیری و پیشرفت تحصیلی کودکان در آینده کمک نماید. پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر قصه درمانی بر هوش کلامی، خلاقیت و ادبیات لغاتی کودکان مهدکودک توحید شهر اصفهان صورت گرفت.
روش هااین مطالعه از نوع تجربی پیشآزمون- پسآزمون همراه با گروه شاهد بود. به همین منظور، از بین کلیه کودکان مهدکودک توحید شهر اصفهان در سال 1397-98، 30 کودک به روش در دسترس انتخاب شدند و به شیوه تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و شاهد (15 نفر) قرار گرفتند. سپس گروه آزمایش طی 8 جلسه 4 دقیقهای آموزش دیدند. قبل و بعد از اجرای متغیر مستقل، از آزمون هوش Wechsler (Wechsler Intelligence Scale for Children یا WISC) (آزمون درک و فهم کلامی و گنجینه واژگان) و فرم ب آزمون تفکر خلاق Torrance (Torrance Tests of Creative Thinking یا TTCT) به عنوان ابزارهای تحقیق استفاده گردید. دادهها با استفاده از آزمون ANCOVA مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته هادر مرحله پیشآزمون، میانگین هوش کلامی، ادبیات لغاتی و خلاقیت گروه آزمایش به ترتیب 101، 7/10 و 7/58 بود و این مقادیر در مرحله پسآزمون به ترتیب 104، 5/11 و 6/65 به دست آمد که بیانگر افزایش متغیرها در مرحله پسآزمون نسبت به پیشآزمون میباشد. همچنین، میانگین هوش کلامی، ادبیات لغاتی و خلاقیت گروه شاهد در مرحله پیشآزمون به ترتیب 3/99، 4/10 و 59 گزارش شد که این مقادیر در مرحله پسآزمون به ترتیب 99، 05/10 و 6/58 گزارش گردید و تفاوتی در مقادیر متغیرهای گروه شاهد در مراحل پیشآزمون و پسآزمون مشاهده نشد. بدین ترتیب، آموزش قصهگویی تاثیر معنیداری بر متغیرهای هوش کلامی (88/12 = F، 001/0 > P)، ادبیات لغاتی (60/14 = F، 001/0 > P) و خلاقیت (48/108 = F، 001/0 > P) داشت.
نتیجه گیریبعضی از دانشآموزان در زمینه مهارتهای کلامی دچار مشکل هستند و از طرف دیگر، مهارتهای کلامی نوعی از هوش متبلور است. نتایج نشان داد که استفاده از روش قصهگویی تاثیر معنیداری بر هوش کلامی، خلاقیت و ادبیات لغاتی کودکان گروه آزمایش در مقایسه با گروه شاهد داشته است.
کلید واژگان: قصه درمانی, هوش کلامی, خلاقیت, ادبیات لغاتی}BackgroundSome children have difficulty with verbal intelligence as well as creativity and lexical literature, and as a result, skills such as reading and writing. Using appropriate methods for children, such as narrative therapy, can probably help improve children's learning and academic achievement in the future. The present research was conducted to determine the effect of narrative therapy on verbal intelligence, creativity, and lexical literature in children of Tohid Kindergarten in Isfahan, Iran.
MethodsThis was an experimental pretest-posttest study with control group. For this purpose, from all children of Tohid Kindergarten in Isfahan City in 2018-2019, 30 children were selected through convenience sampling and randomly assigned into two experimental (n = 15) and control (n = 15) groups. Then the experimental group was trained in 8 sessions of 4 minutes. Before and after the implementation of the independent variable, Wechsler Intelligence Scale for Children (WISC) (verbal understanding and lexical range) and the Torrance Tests of Creative Thinking (TTCT) (form B) were used as research tools. Data were analyzed using analysis of covariance (ANCOVA).
FindingsIn the pre-test, the mean of verbal intelligence, lexical literature, and creativity in the experimental group was 101, 10.7, 58.7, respectively. And in the post-test phase of the experimental group, these values were obtained 104, 11.5, 65.6, respectively, which indicates an increase in variables in the post-test stage compared to the pre-test. In addition, in the pre-test of the control group, mean of verbal intelligence, lexical literature, and creativity was reported as 99.3, 10.4, and 59, respectively, and in the post-test stage, these values were obtained 99, 10.05, and 58.6, respectively, which indicates that the values of variables in the control group did not differ in pre-test and post-test. Therefore, storytelling training had a significant effect on verbal intelligence (F = 12.88, P < 0.001), lexical literature (F = 14.6, P < 0.001), and creativity (F = 108.48, P < 0.001) variables.
ConclusionSome students have problems in the field of verbal skills and on the other hand, verbal skills are a kind of crystallized intelligence. The results showed that using the method of storytelling had a significant effect on children's verbal intelligence, lexical literature, and creativity in the experimental group compared to control group.
Keywords: Story Therapy, Verbal Intelligence, Creativity, Vocabulary}
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.