به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « پسوریازیس » در نشریات گروه « پزشکی »

  • محمدشفیع مجددی، مریم امیرپور، محمد صاحبکار، مریم کرابی، سعیده سادات شبیری*
    زمینه و هدف

    پسوریازیس یک بیماری پوستی شایع است که با پاپول ها و پلاک های پوسته پوسته ظاهر می شود و می تواند عواقب روانی و جسمی داشته باشد. با توجه به نقش ضدالتهابی ویتامین D، مطالعاتی در مورد ارتباط سطح سرمی این ویتامین با پسوریازیس انجام شده است. این مطالعه با هدف بررسی رابطه بین سطوح سرمی 25 هیدروکسی ویتامین D و پسوریازیس انجام شد.

    مواد و روش ها

    این مطالعه مورد شاهدی بر روی بیماران پسوریازیس از کلینیک پوست بیمارستان واسعی و افراد سالم از مرکز انتقال خون سبزوار در ایران انجام شد. بیماران مبتلا به پسوریازیس مزمن (بیش از 6 ماه) در سنین 18 تا 65 سال بدون توجه به نوع پسوریازیس وارد مطالعه شدند. حجم نمونه این پژوهش 177 نفر (88 مورد و 89 گروه شاهد) بود. روش جمع آوری داده ها پرسش نامه و نمونه خون بود. در هر دو گروه، میزان 25 هیدروکسی ویتامین D به روش الایزا اندازه گیری شد.

    یافته ها

    177 نفر شامل 78 نفر (44/10 درصد) مرد و 99 نفر (55/90درصد) زن وارد این مطالعه شدند. میانگین سنی در گروه مورد 13/30±36/95 و در گروه شاهد 12/60±21/34سال بود. میانگین سطوح ویتامین D بین گروه مورد (13/60±19/68) و گروه شاهد (12/60±21/34) تفاوت معنی داری نداشت (0/05>P).

    نتیجه گیری

    یافته های این مطالعه نشان داد که تفاوت معنی داری در سطوح ویتامین D بین گروه مورد و گروه کنترل وجود ندارد که این فرضیه که کمبود ویتامین D با پسوریازیس مرتبط است را تایید نمی کند

    کلید واژگان: پسوریازیس, ویتامین دی, پوست, 25-هیدروکسی ویتامین D, التهاب}
    Mohammad Shafi Mojadadi, Maryam Amirpour, Mohammad Sahebkar, Maryam Karrabi, Saeideh Sadat Shobeiri *
    Introduction

    Psoriasis is a common skin disease that presents with papulosquamous lesions (scaly papules and plaques) and can have psychological and physical consequences. Due to the anti-inflammatory role of vitamin D, studies have been conducted on the relationship between serum levels of this vitamin and psoriasis. In recent years, conflicting results have been obtained, all of which emphasize the importance of investigating this issue. This study aimed to investigate the relationship between serum 25-hydroxy-vitamin D levels and psoriasis.

    Materials and Methods

    We conducted a case-control study with psoriasis patients from Vasei Hospital's dermatology clinic and healthy people from Sabzevar Blood Transfusion Center in Iran. Patients with chronic psoriasis (more than 6 months) aged 18 to 65 years were included in the study regardless of the type of psoriasis. This study had a sample size of 177 people (88 cases, and 89 controls). The data collection methods were a questionnaire and blood samples. In both groups, the amount of 25-hydroxy-vitamin D was measured by ELISA method.

    Results

    This study recruited 177 individuals: 78 (44.10%) males and 99 (55.90%) females. The mean age in the case group was 36.95±13.30 and in the control group, it was 21.34±12.60 years. The mean vitamin D levels had no significant difference between the case (19.68±13.60) and the control groups (21.34±12.60) (P>0.05).

    Conclusion

    The findings of this study showed that there was no significant difference in vitamin D levels between the case group and the control group, which did not support the hypothesis that vitamin D deficiency is associated with psoriasis.

    Keywords: Psoriasis, Vitamin D, Dermatology, 25-Hydroxy Vitamin D, Inflammation}
  • مهسا نارنجی، بهاره لشتوآقائی، زهرا دانش فر، سمانه فرخ فر*، رضا عنایتی فرد، معصومه بحری
    مقدمه

    پسوریازیس یک بیماری التهابی خود ایمن با درگیری بیش تر در پوست و مفاصل است که می تواند سبب آسیب های روحی و روانی و در نتیجه کاهش کیفیت زندگی بیماران شود. این بیماری به لحاظ پاتوژنز و اپیدمیولوژی وجوه مختلفی دارد. بهبود خواص درمانی داروهای رایج این بیماری می تواند به بهبود کیفیت زندگی بیماران کمک کند.
    در طی سالیان اخیر نانوذرات برای بهبود دارورسانی در بسیاری از بیماری ها از جمله بیماری های پوستی کاربرد دارند. کلسی پوتریول به عنوان یک آنالوگ ویتامین D یکی از داروهای رایج برای درمان موضعی پسوریازیس است.

    مواد و روش ها

    در مطالعه حاضر که یک مطالعه ی درون تنی مداخله ای است، نانوذرات جامد لیپیدی
    )(Solid Lipid Nanoparticles (SLN)) این دارو با اندازه ذره ای 241 نانومتر و پتانسیل زتای 5/11- میلی ولت ساخته و به روش incorporation وارد پایه نیمه جامد شد. اثر بخشی فرمولاسیون بر مدل پسوریازیس القا شده توسط کرم ایمی کیمود 5 درصد در موش BALB/c نر، در بین گروه کنترل منفی (بدون درمان)، گروه کنترل مثبت (کلسی پوتریول) و گروه SLN (کرم SLN با کلسی پوتریول) بررسی شد.

    یافته ها

    نتایج روند رهایش دارو از فرمولاسیون مورد استفاده نشان دهنده تبعیت از روند هیگوشی بود و در پایان 6 ساعت، 76درصد دارو از این نیمه جامد رها شد. نتایج تاثیر فرمولاسیون بر مدل پسوریازیس نشان داد که در روز پنجم گروه SLN در مقایسه با دو گروه دیگر کاهش امتیاز التهاب را به شکل معنی دار داشته است (0/0001>P)، اگرچه این تفاوت در روز دهم معنی دار نبود. هم چنین بارگیری دارو در SLN توانست سرعت بهبود و کاهش التهاب را به شکل معنی دار افزایش دهد.

    استنتاج

    نتایج این مطالعه نشان داد که الحاق کلسی پوتریول با SLN می تواند سبب بهبود کیفیت و سرعت درمان ضایعات پوستی ناشی از پسوریازیس شود.

    کلید واژگان: پسوریازیس, نانوذرات جامد لیپیدی, جذب پوستی, کلسی پوتریول, درون تنی}
    Mahsa Narenji, Bahareh Lashtoo Aghaee, Zahra Daneshfar, Samaneh Farrokhfar*, Reza Enayatifard, Masoumeh Bahri

    Background and

    purpose

    Psoriasis is an autoimmune inflammatory disease with major skin involvement. Calcipotriol as a vitamin-D analogue is one of the common drugs for topical treatment of psoriasis. Local drug delivery, due to higher concentration of drug at the sites of inflammation, is more effective and causes fewer systemic side effects. Limited skin penetration and durability of common topical formulations reduce the efficacy of treatment. In this study, we aimed to investigate the effect of solid lipid nanoparticles loaded with calcipotriol on local drug delivery.

    Materials and methods

    In the present study, which is an interventional in vivo study, Solid Lipid Nanoparticle (SLN) was prepared by melting method and mixed with semi-solid base (cream). Then the effectiveness of the final formulation was investigated on the psoriasis model induced by imiquimod 5% in BALB/c mice. Three groups were included in this investigation: negative control (no treatment), positive control (conventional calcipotriol cream), and SLN (SLN cream with calcipotriol).

    Results

    The results of the present study showed that, the SLN cream significantly reduced inflammatory scores compared to the other two groups on day five (P<0.0001). In addition, drug loading into SLN significantly increased the rate of healing and reduced inflammation.

    Conclusion

    This study showed that calcipotriol loading with SLN can improve the quality and the rate of treatment of skin lesions caused by psoriasis.

    Keywords: psoriasis, solid lipid nanoparticles, skin absorption, calcipotriol, in vivo}
  • سید حسین جهانبخش، ارغوان عزیزپور، مریم نسیمی، امیرهوشنگ احسانی، پدرام نورمحمدپور*
    زمینه و هدف

    هدف مطالعه حاضر، ارزیابی شیوع آپنه اختصاصی خواب در بیماران مبتلا به پسوریازیس مراجعه کننده به بیمارستان رازی است.

    روش اجرا:

     بیماران مبتلا به پسوریازیس در سال های 1397 و 1398 در این مطالعه مقطعی وارد شدند. بیماران ازنظر دموگرافیک، شاخص شدت ناحیه پسوریازیس (PASI)، مدت بیماری، محل سکونت، تحصیلات و هم چنین پرسش نامه Stop-Bang و پرسش نامه Berlin جهت ریسک خطر آپنه انسدادی خواب، موردبررسی قرار گرفتند.

    یافته ها

    براساس معیار Stop-Bang 43 نفر (3/41%) ریسک متوسط و 23 نفر (1/22%) ریسک بالای ابتلا به آپنه انسدادی خواب را داشتند. براساس پرسش نامه Berlin 48 نفر (2/46%) ریسک بالای ابتلا به آپنه انسدادی خواب را داشتند. میانگین سنی افراد (میانگین = 3/58، انحراف م0عیار = 6/10) در ریسک بالای آپنه انسدادی براساس معیار Stop-Bang به طور معنی داری از میانگین سنی افراد با ریسک متوسط (میانگین = 1/48، انحراف معیار = 1/16، 0039/0=P) و ریسک پایین (میانگین = 7/41، انحراف معیار = 8/17، 001/0P<) بیشتر بود. هم چنین BMI بین سه گروه براساس معیار Stop-Bang به طور معنی داری متفاوت بود و در افراد با ریسک بالاتر آپنه انسدادی خواب، BMI بالاتر بود (05/0<p). در افراد با ریسک بالای آپنه انسدادی خواب براساس معیار Berlin به طور معنی داری از افراد با ریسک پایین آپنه انسدادی خواب، بالاتر بود (میانگین 1/31 در مقابل میانگین 26 (001/0<p).

    نتیجه گیری

    یافته های مطالعه حاضر، آپنه انسدادی خواب را به عنوان یکی از ناخوشی های همراه پسوریازیس مطرح می کند.

    کلید واژگان: پسوریازیس, آپنه انسدادی خواب, شیوع}
    Seyedhossein Jahanbakhsh, Arghavan Azizpoor, Maryam Nasimi, Amirhoushang Ehsani, Pedram Noormahamadpoor*
    Background and Aim

    The present study aims to assess the prevalence of obstructive sleep apnea in patients with psoriasis referring to Razi Hospital.

    Methods

    Participants were assessed for demographic characteristics, Psoriasis Area and Severity Index (PASI), disease duration, place of residence, education level, and were also evaluated using the Stop-Bang and Berlin questionnaires to assess the risk of obstructive sleep apnea. The high and low-risk groups for obstructive sleep apnea were compared regarding these parameters.

    Results

    Based on the Stop-Bang criteria, 43 individuals (41.3%) had moderate risk, and 23 individuals (22.1%) had high risk of obstructive sleep apnea. According to the Berlin questionnaire, 48 individuals (46.2%) were at high risk for obstructive sleep apnea. The mean age of individuals with high risk of obstructive sleep apnea according to the STOP-BANG criteria was significantly higher than those with moderate risk (mean=58.3, standard deviation=10.6, compared to mean=48.1, standard deviation=16.1, P = 0.039) and low risk (mean=41.7, standard deviation=17.8, P< 0.001). Additionally, BMI differed significantly among the three groups based on the Stop-BANG criteria, with higher BMI observed in individuals at higher risk for obstructive sleep apnea (P<0.05). BMI was significantly higher in individuals with high risk of obstructive sleep apnea according to the Berlin criteria compared to those with low risk (mean 31.1 versus mean 26, P<0.001).

    Conclusion

    The findings of this study highlight obstructive sleep apnea as a comorbidity associated with psoriasis.

    Keywords: psoriasis, obstructive sleep apnea, prevalence}
  • محمدرضا سبحان، محمد جمشیدی*، حمیدرضا قاسمی بصیر، الهام خانلرزاده
    سابقه و هدف

     در حال حاضر ارتباط لپتین با بیماری پسوریازیس بحث برانگیز است. هدف از انجام این مطالعه ارزیابی سطح سرمی لپتین در بیماران مبتلا به پسوریازیس و ارتباط آن با شدت بیماری است.

    مواد و روش ها

     در این مطالعه مورد- شاهدی، سطح سرمی لپتین در 40 بیمار مبتلا به پسوریازیس و 40 فرد سالم که ازنظر سن و جنس با بیماران همسان شده بودند به روش ساندویج الایزا اندازه گیری شد. شدت بیماری پسوریازیس با مقیاس PASI ارزیابی گردید و داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS  نگارش 16 تجزیه وتحلیل آماری شده است.

    یافته ها

     از 40 بیمار، 35 نفر (87/5 %) مبتلا به پسوریازیس پلاکی، سه نفر مبتلا به (7/5 %)palmoplantar، یک نفر مبتلا به پسوریازیس اریترودرمیک و یک نفر دیگر به نوع پوسچولار مبتلا بودند. میانگین شدت بیماری بر اساس مقیاس PASI برابر 10/2 با دامنه 0/8 تا 39/9 بود. بیشترین محل درگیری به ترتیب عبارت بودند از درگیری ژنرالیزه (27/5 %)، اندام های فوقانی و تحتانی باهم (20%) اندام تحتانی به تنهایی (15%)، تنه و اندام تحتانی (15%). میانگین سطح سرمی لپتین در گروه بیماران بیشتر از گروه کنترل بود (16/3 ± 19/2 نانوگرم بر میلی لیتر در برابر 16/1 ± 15/5) (0/227= P). ارتباط بین لپتین و شاخص توده بدنی در هر دو گروه مثبت و معنی دار بود. ارتباط معنی داری بین شدت و مدت بیماری با لپتین در گروه مورد یافت نشد.

    نتیجه گیری

     یافته های این مطالعه نشان داد که سطح سرمی لپتین در بیماران مبتلا به پسوریازیس مانند بیشتر مطالعات انجام شده بالاتر از افراد سالم است و در افراد چاق این تفاوت بیشتر از افراد با وزن نرمال است.

    کلید واژگان: پسوریازیس, شدت بیماری, لپتین}
    Mohammad Reza Sobhan, Mohammad Jamshidi*, HamidReza Ghasemibasir, Elham Khanlarzadeh
    Background and Objective

    The association of leptin with psoriasis is currently controversial. The purpose of this study was to evaluate serum leptin levels in patients with psoriasis and its relationship with the severity of the disease.

    Materials and Methods

    In this case-control study, serum leptin levels were measured in 40 patients with psoriasis and 40 age- and gender-matched healthy controls by sandwich enzyme-linked immunosorbent assay method. The severity of psoriasis was assessed by the Psoriasis Area and Severity Index (PASI). Data were analyzed using SPSS software version 16.

    Results

    Of 40 patients, 35 (87.5%) had plaque psoriasis, 3 (7.5%) had palmo-plantar, and one of the remaining two patients had erythrodermic psoriasis while the other one had a pustular type. The mean disease severity based on PASI was 10.2 with a range of 0.8 to 39.9. The most common sites of involvement were generalized (27.5%), upper and lower extremities together (20.0%), lower extremities alone (15%), and trunk and lower extremities (15%) in descending order. Leptin was higher in the patient group than the control group (19.2±16.3 ng/ml versus 15.5±16.1 ng/ml) (P=0.227). The correlation between leptin and body mass index was positive and significant in both groups. No significant relationship was found between the severity and duration of disease and leptin.

    Conclusion

    The findings of this study showed that similar to most studies, serum leptin levels were higher in patients with psoriasis than in healthy subjects, and in obese people, this difference was greater than in normal-weight individuals

    Keywords: Leptin, Psoriasis, Severity}
  • حانیه قصرساز، رضا جعفری*، زهره حاج حیدری، قاسم رحمت پور رکنی
    سابقه و هدف

    پسوریازیس یک بیماری التهابی مزمن با واسطه ایمنی سیستمیک است که بیش تر پوست را درگیر می کند. بیماری های چشمی که اغلب غیراختصاصی می باشند و تظاهرات کمی در این بیماری از خود نشان می دهند، شناخته شده نیستند. این مطالعه به مقایسه تظاهرات چشمی در بیماران مبتلا به پسوریازیس و گروه کنترل سالم پرداخته است.

    مواد و روش ها

    در این مطالعه مقطعی که به روش توصیفی-تحلیلی در بیمارستان بوعلی سینا در شهر ساری (سال 1401-1400) انجام شد، بیماران پسوریازیس و گروه کنترل وارد مطالعه شدند. نمرات DLQI (شاخص کیفیت زندگی در مبتلایان به بیماری های پوستی) و PASI (شاخص شدت و وسعت پسوریازیس) در گروه مبتلایان به پسوریازیس و OSDI (شاخص بیماری سطحی چشم) در هر دو گروه اندازه گیری شد. برای هر فرد معاینه توسط لامپ اسلیت، آزمون شیرمر-1، TBUT و فوندوسکوپی انجام گرفت.

    یافته ها

    در این مطالعه، 75 بیمار مبتلا به پسوریازیس با میانگین سنی 13/88±40/11سال و 75 فرد غیر مبتلا با میانگین سنی 13/55±39/16 سال مورد بررسی قرار گرفتند. بیماری های چشمی مانند پرخونی ملتحمه (38/0 درصد)، بلفاریت (36/0 درصد)، اختلال کارکرد غدد میبومین (33/0 درصد) و پینگوکولا (26/0 درصد) در میان بیماران، شایع تر بود. اختلال کارکرد غدد میبومین و TBUT(زمان شکستن لایه اشکی) پایین در افرادی که نمرات PASI و DLQI بالاتری داشتند، بیش تر دیده شد. امتیاز OSDI نیز در گروه پسوریازیس بالاتر بود که نشان دهنده درگیری بیش تر گروه بیماران با بیماری خشکی چشم می باشد.

    استنتاج

    درگیری های سطحی چشم مانند خشکی چشم در بین بیماران شایع بود و با طول مدت ابتلا و شدت بیماری مرتبط بود. در نتیجه در بیماران پسوریاتیک به منظور تشخیص سریع اختلالات چشمی و جلوگیری از عوارض ناخواسته، باید معاینات چشمی به صورت مکرر و روتین انجام شود.

    کلید واژگان: پسوریازیس, چشم, خشکی چشم, تظاهرات چشمی, میبومین}
    Haniyeh Ghasrsaz, Reza Jafari*, Zohreh Haj Heydari, Ghasem Rahmatpour Rokni
    Background and purpose

    Psoriasis is a systemically pathogenic immune-mediated, chronic inflammatory disease that mostly affects the skin. Ocular diseases, which are frequently nonspecific or just slightly bothersome in psoriasis, are not well-known. This study investigated ocular manifestations in patients with psoriasis.

    Materials and methods

    This cross-sectional study was conducted at Bu-Ali Sina hospital in Sari, Iran. Seventy-five patients with psoriasis matched by age and sex with 75 non-psoriatic controls were examined. Dermatology life quality index (DLQI) and psoriasis area and severity index (PASI) scores were calculated for every patient with psoriasis. Ocular surface disease index (OSDI) was measured in both groups. We did a slit-lamp examination, Schirmer I test, tear breakup time (TBUT) and fundoscopy in both groups.

    Results

    The mean age of patients was 40.11±13.88 years. The most common findings on our examinations were conjunctival hyperemia (38%), blepharitis (36%), MGD (33%), and pinguecula (26%). MGD and low TBUT were more common in patients with higher PASI and DLQI scores. OSDI score was also higher in patients with psoriasis.

    Conclusion

    Ocular surface conditions such as dry eye were more common among the participants and were correlated with duration and severity of the disease. Therefore, psoriasis patients should get frequent and routine eye exams to detect ocular disorders quicly and avoid their unintended effects.

    Keywords: psoriasis, eye, dry eye, ocular psoriasis, MGD}
  • نازیلا پوستیان*، ذبیح الله شاهمرادی، امیر شفیعی
    مقدمه

    بیماران پسوریازیس تحت درمان با داروهای ایمنوساپرسیو و ایمنومدولاتور، در معرض خطر بیشتر ابتلا به عفونت ها هستند. همچنین عفونت ها می توانند باعث تحریک پسوریازیس شوند. هدف این مطالعه، بررسی میزان ابتلا به عفونت کووید-19 با شدت علایم مختلف در بیماران پسوریازیس تحت درمان داروهای ایمنوساپرسیو و ایمنومدولاتور می باشد.

    روش ها

    مطالعه ی حاضر به صورت مقطعی، در تابستان 1400 در شهر اصفهان انجام شد. جامعه ی مورد مطالعه، بیماران پسوریازیس دارای پرونده ی پزشکی الکترونیکی در مرکز درمانی صدیقه طاهره و بیمارستان الزهرا(س) بودند. طی برقراری تماس تلفنی با بیماران، مدت بیماری پسوریازیس، داروی مصرفی، دوز دارو مصرفی، سابقه ی ابتلا به عفونت کووید-19، شدت بیماری (بستری شدن در بیمارستان، فوت) و عود یا تشدید پسوریازیس بعد از ابتلا به عفونت کووید -19، مورد بررسی قرار گرفت.

    یافته ها

    38 درصد بیماران پسوریازیس، تحت درمان داروهای ایمنوساپرسیو و ایمنومدولاتور به کووید-19 مبتلا شده که 75 درصد سرپایی و 23/5 درصد در بیمارستان بستری شده بودند. 39 درصد بیماران مبتلا به پسوریازیس، تحت درمان با (Methotrexate) MTX، 40 درصد افراد تحت درمان باAdalimumab  و 48 درصد مصرف کنندگانInfliximab ، سابقه ی ابتلا به کووید-19 را متذکر شدند. در 22 درصد بیماران، عود بیماری پسوریازیس متعاقب کووید-19، مشاهده شد. بیشترین سابقه ی ابتلا به کووید-19، به ترتیب در بیماران پسوریازیس تحت درمان با Infliximab، Adalimumab و MTX گزارش شد.

    نتیجه گیری

    داروهای ایمونوساپرسیو و ایمونومدولاتور با سرکوب سیستم ایمنی و کاهش عملکرد آن می توانند احتمال ابتلا به کووید-19 و شدت آن را در بیماران پسوریازیس افزایش دهند.

    کلید واژگان: کووید-19, پسوریازیس, ایمونوساپرسیو, عوامل ایمونومدولاتوری, بستری شدن}
    Nazila Poostiyan *, Zabiholah Shahmoradi, Amir Shafiee
    Background

    Psoriasis patients treated with immunosuppressive and immunomodulatory drugs are at higher risk of infections, also infections can trigger psoriasis. The aim of this study is to investigate the rate of COVID-19 infection with different severity of symptoms in psoriasis patients treated with immunosuppressive and immunomodulatory drugs.

    Methods

    This cross-sectional study was conducted in the summer of 2021 in the Isfahan city. The studied population consisted of psoriasis patients with electronic medical records in Siddiqa Tahereh Medical Center and Al-Zahra Hospital. During phone calls with patients, duration of psoriasis disease, drug used, dose of drug used, history of COVID-19 infection, disease severity (hospitalization, death) and recurrence or exacerbation of psoriasis after COVID-19 infection, were investigated.

    Findings

    38% of psoriasis patients treated with immunosuppressive and immunomodulatory drugs were infected with COVID-19, 75% were outpatients and 23.5% were hospitalized. In psoriatic patients, 39% of whom treated with Methotrexate (MTX), 40% of whom treated with Adalimumab, and 48% of whom treated with Infliximab mentioned a history of COVID-19 disease. In 22% of patients, the recurrence of psoriasis following COVID-19 was observed. The most history of infection with COVID-19 was reported in psoriasis patients treated with Infliximab, Adalimumab, and MTX, respectively.

    Conclusion

    By suppressing the immune system and reducing its function, immunosuppressive and immunomodulatory drugs can directly increase the chance of contracting COVID-19 and its severity.

    Keywords: COVID-19, Hospitalization, Immunosuppressive agents, Immunomodulation, Psoriasis}
  • حمیده مولایی، عصمت داودی منفرد*، فخری الهیاری، جواد حسینی نژاد
    زمینه و اهداف

      آدالیموماب یک آنتی بادی مونوکلونال انسانی است که به فاکتور نکروز تومور، یک عامل بیماریزای سیتوکین پیش التهابی کلیدی در پسوریازیس، متصل می شود. این آنتی بادی عاملی موثر در کنترل پسوریازیس متوسط تا شدید می باشد. این مطالعه با هدف بررسی تاثیر آدالیموماب بر کووید-19 و مرگ و میر آن در بیماران مبتلا به پسوریازیس انجام شد.

    مواد و روش کار

      مطالعه حاضر از نوع مقطعی است که در سال 1400 در بیمارستان بقیه الله الاعظم (عج) انجام شد. 80 بیمار مبتلا به پسوریازیس مراجعه کننده به بیمارستان بقیه الله (عج) مورد بررسی قرار گرفتند. جهت تعیین حجم نمونه از فرمول کوکران استفاده شد. بیماران به دو گروه تقسیم شدند، یک گروه تحت درمان با آدالیموماب و گروه دیگر تحت درمانی غیر از آدالیموماب بودند. بروز بیماری با سابقه علائم و نشانه های کووید-19، آزمایش RT-PCR و گرافی مثبت و تشخیص پزشک ارزیابی شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار آماری SPSS نسخه22 استفاده شد.

    یافته ها

      در مورد کووید-19 در بیماران مبتلا به پسوریازیس،  36 بیمار (45%)مبتلا به کووید-19 و  44 بیمار (55%)  کووید-19 منفی بودند. تفاوت معنی داری بین دو گروه با و بدون دریافت آدالیموماب در میزان ابتلا به کووید-19 وجود نداشت(P value = 0.36).  اما بین کووید-19 و شدت پسوریازیس ارتباط معنی داری وجود داشت (P value=0.01) و گروه پسوریازیس شدید، به طور قابل توجهی بیشتر کووید- 19مبتلا شدند، با این حال در این گروه نیز هیچ رابطه آماری معنی داری بین مصرف آدالیموماب و  ابتلا به کووید-19 وجود نداشت (P value = 0.19).

    نتیجه گیری

      بیماران مبتلا به پسوریازیس تحت درمان با آدالیموماب مشابه با سایر درمان ها در خطر ابتلا به کووید-19 هستند. با این حال، بیماران مبتلا به پسوریازیس شدید احتمال بیشتری برای ابتلا به کووید-19 دارند. این موضوع به استفاده از مربوط آدالیموماب نمی شود.

    کلید واژگان: پسوریازیس, Sars-CoV-2, کووید-19, بیولوژیک, آدالیموماب}
    Hamideh Molaee, Esmat Davoudi-Monfared*, Fakhri Allahyari, Javad Hosseini Nejad
    Background and Aim

     Adalimumab is a highly human monoclonal antibody that binds to tumor necrosis factor, a key proinflammatory cytokine pathogenic in psoriasis. It is considered as an influential factor in controlling moderate to severe psoriasis. This study aimed to evaluate the impact of Adalimumab on COVID-19 incidence in patients with psoriasis.

    Materials and Methods

     This cross-sectional study was performed at Baqiyatallah Hospital in 2021. Eighty patients with psoriasis who referred to Baqiyatallah Hospital were included in the study. Patients were divided into two groups, one group was treated with Adalimumab, and the other group received the control treatment. The incidence of the disease was assessed by the history of COVID-19 signs and symptoms, positive RT‐ PCR testing and graphing, and physician diagnosis.

    Results

    The mean age of patients was 39.5 (±7.9 S.D.). 36(45%) patients were infected with COVID-19, and 44 (55%) patients were not infected, and there was no significant difference between the two groups in the infection with COVID-19 (P value = 0.36). There was a significant relationship between infection with COVID-19 and the severity of psoriasis (P value=0.01).  Although, in the severe psoriasis group, which was significantly more affected by COVID-19, there was no statistically significant relationship between Adalimumab consumption and COVID-19 affection (P value = 0.19).

    Conclusion

     PPsoriasis patients treated with Adalimumab are not more prone to COVID-19 infection. However, patients with severe psoriasis are more likely to develop COVID-19; this matter is not related to the use of Adalimumab, and it is not necessary to discontinue or change Adalimumab.

    Keywords: Psoriasis, Sars-CoV-2, COVID-19, Biologics, Adalimumab}
  • نازنین زینب جابرزاده، محمدحسین بیاضی*، وحید مشایخی قویونلو، مجید انوشیروانی، منور افضل آقایی

    سیر بالینی طیف گسترده ای از بیماری های پوستی ناشی از تعامل متقابل و پیچیده میان عوامل زیستی، روان شناختی و اجتماعی است که می توانند مستعد کننده، تسریع کننده و یا تداوم بخش آنها باشند. پسوریازیس یکی از شایعترین بیماری های خودایمنی پوست با منشا و پیامدهای روان تنی است که با آسیب پذیری به استرس، اختلالات عاطفی، و مشکل در بیان احساسات منفی همراه است. بسیاری از مبتلایان پسوریازیس دچار اشکالاتی در  میزان تجربه خشم و چگونگی بیان و کنترل خشم هستند. دو مولفه ی شخصیت D یعنی عاطفه مندی منفی و بازداری اجتماعی ، و ناگویی هیجانی در بیماری پسوریازیس مهم به نظر می رسند. با توجه به غفلت پژوهش های بالینی و اهتمام کافی و سازمان یافته نسبت به بررسی و بهبود عوامل روان شناختی این بیماری، ضروری است که متخصصان رشته های مرتبط با تعامل هدفمندتر و تلفیق دیدگاه های طبی و روان شناختی، به تبیین جامع تری از رخداد این بیماری برسند. همگرایی نظری و عملی متخصصان پوست، روان شناسان و روانپزشکان در حیطه ی میان رشته ای سایکودرماتولوژی می تواند منجر به حفظ خدمات بهداشتی بالاتر برای بیماران پسوریازیس و همچنین دستیابی به نتایج علمی شود.

    کلید واژگان: خشم, پسوریازیس, شخصیت دی, ناگویی هیجانی, سایکودرماتولوژی}
    Nazaninzeinab Jaberzadeh, MohammadHossein Bayazi *, Vahid Mashayekhi Goyonlo, Majid Anushiravani, Monavvar Afzal-Aghaee

    Clinical route of many dermatologic diseases is due to the mutual and complex interactions between biological, psychological, and social causes that can affect them as predisposing, accelerating, or enduring factors. Psoriasis is one of the most common autoimmune skin diseases with psychosomatic origins and consequences, which is accompanied by vulnerability to stress, emotional disorders, and difficulty in expressing negative feelings. Many psoriasis sufferers have problems in how much they experience anger and how to express and control anger. Two components of D personality including, negative emotionality, social inhibition, and emotional ataxia seem to be important in psoriasis. Due to the neglect of clinical researches and organized attention to the investigation and improvement of the psychological factors of this disease, a more comprehensive explanation of the occurrence of this disease with a more targeted interaction and integration of medical and psychological perspectives is nessesary. Theorethical and practical conjunction between dermatologists, psychologists and psychiatrics in the interdisciplinary field of psychodermatology can lead to maintain higher health services for psoriatic patients as well as achieving scientific outcomes.

    Keywords: Anger, psoriasis, type D personality, Alexithymia, Psychodermatology}
  • مقدمه

    اگرچه رابطه نزدیکی بین پسوریازیس و مسایل روانی از جمله سرشت عاطفی وجود دارد، اما مطالعات کمی به این ارتباط پرداخته اند. این مطالعه با هدف بررسی پروفایل سرشت عاطفی در بیماران مبتلا به پسوریازیس پلاکی مزمن انجام شد.

    روش کار

    این مطالعه مقطعی در سال 98-1397 در کلینیک سرپایی پوست بیمارستان امام رضا (ع) مشهد انجام شد. در مطالعه حاضر، 40 بیمار پسوریازیس و 40 داوطلب سالم همسان از نظر جنس و سن شرکت کردند. ابزارهای تحقیق شامل پرسشنامه  ممفیس، پیزا، پاریس و سن دیگو  (TEMPS-A)، پرسشنامه اضطراب بک (BAI) و پرسشنامه افسردگی بک II (BDI-II)  بود. برای مقایسه متغیرهای اسمی و طبقه ای از آزمون های تی، من-ویتنی و مجذور خی استفاده شد. برای ارزیابی همبستگی ها از آزمون های اسپیرمن و پیرسون استفاده شد.

    یافته ها

    در مجموع، 36 نفر از 80 بیمار (45%) مرد بودند. خلق و خوی افسرده، سیکلوتایمیک و مضطرب در گروه پسوریازیس به طور معنی داری برجسته تر بود (001/0 P<)، در حالی که نمره هیپرتایمیک در گروه شاهد به طور قابل توجهی بالاتر بود (023/0=P). بین شدت بیماری (نمره PASI) و سرشت عاطفی مختلف ارتباط معنی داری وجود نداشت. مدت درگیری پسوریازیس با تمام سرشت های عاطفی همبستگی منفی متوسطی داشت (05/0 P<) به جز سرشت هیپرتایمیک. شیوع اضطراب (80 درصد در مقابل 30 درصد، 40=n؛ 001/0 P<) و افسردگی (60 درصد در مقابل 5/32 درصد، 40=n؛ 009/0= P) در بیماران پسوریازیس به طور معنی داری بیشتر از گروه شاهد بود.

    نتیجه گیری

    به نظر می رسد سرشت سیکلوتایمیک، افسرده و مضطرب و همچنین اضطراب و افسردگی در بیماران پسوریازیس به طور قابل توجهی شیوع بیشتری داشته باشد. با این حال، این ها با شدت بیماری همبستگی نداشتند.

    کلید واژگان: اضطراب, افسردگی, پسوریازیس, سرشت, روان تنی}
    Mahsa Nahidi, Fatemeh Javaheri, Amir Rezaei Ardani, Maliheh Ziaee, Yalda Nahidi *
    Introduction

    Although there is a close relationship between psoriasis and psychological issues, including affective temperaments, few studies have addressed this association. This study aimed to assess the affective temperament profile in chronic plaque psoriasis patients.

    Materials and Methods

    This cross-sectional study was conducted at the dermatology outpatient clinic of Imam Reza Hospital, Mashhad, during 2018-2019. In the present study, 40 psoriasis patients and 40 healthy sex- and age-matched volunteers were participated. The research instruments included Psoriasis Area and Severity Index (PASI), Temperament Evaluation of the Memphis, Pisa, Paris, and San Diego-Auto questionnaire (TEMPS-A), Beck Anxiety Inventory (BAI), and Beck Depression Inventory-II (BDI-II). The t-test, Mann-Whitney, and Chi-square tests were used to compare nominal and categorical variables. Spearman's and Pearson's tests were used to evaluate correlations.

    Results

    Overall, 36 out of 80 (45%) were male. Depressive, cyclothymic, and anxious temperaments were significantly more prominent in the psoriasis group (P< 0.001), while the hyperthymic score was notably higher in the control group (P= 0.023). There was no significant correlation between disease severity (PASI score) and different affective temperaments. The duration of psoriasis involvement had moderate negative correlations with all affective temperaments (P< 0.05) except for hyperthymic temperament. The prevalence of anxiety (80% vs. 30%; P< 0.001) and depression (60% vs. 32.5%; P= 0.009) were significantly higher in psoriasis patients compared with the controls.

    Conclusion

    It seems that cyclothymic, depressive, anxious temperaments, as well as anxiety, and depression were more prevalent in psoriasis patients. However, these were not correlated with the disease severity.

    Keywords: Anxiety, Depression, Psoriasis, Psychosomatic, Temperament}
  • شاهین شهیدی، رمضان حسن زاده*، بهرام میرزائیان
    مقدمه و هدف

    تاثیر بیماری پسوریازیس بر کیفیت زندگی بیماران حتی در حالاتی که سطح بسیار اندکی از بدن درگیری دارد، بسیار زیاد است. بیماران مبتلا به پسوریازیس کیفیت زندگی پایین تری نسبت به جمعیت عادی دارند. پژوهش حاضر با هدف بررسی مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT) بر درد ذهنی و اشتیاق به زندگی در بیماران مبتلا به پسوریازیس انجام شد.

    روش کار

    پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری یک ماهه با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل تمام بیماران مراجعه کننده به کلینیک های پوست و موی شهرستان بروجرد در سال 1400 بودند که تشخیص قطعی بیماری پسوریازیس دریافت کردند. از این تعداد، 54 بیمار مبتلا به پسوریازیس که میزان افسردگی آنها بیشتر از نقطه برش بود، به روش نمونه گیری غیرتصادفی در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی ساده در گروه آزمایش (درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد) و کنترل جایگزین شدند (18 نفر در هر گروه). سپس 8 جلسه 90 دقیقه ای درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد برای گروه آزمایش ارایه شد. داده ها با استفاده از درد ذهنی (اورباخ و همکاران، 2003) (OMMP)، اشتیاق به زندگی (حسن زاده، 1394) و آزمون افسردگی بک (بک، 1996) جمع آوری شد. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 22 و از طریق آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تحلیل شد.

    یافته ها: 

    نتایج پژوهش نشان داد درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر درد ذهنی (0/01>P، 31/53=F) و اشتیاق به زندگی (0/01>P، 54/08=F) بیماران مبتلا به پسوریازیس اثربخش است و این نتیجه تا مرحله پیگیری تدوام داشت.

    نتیجه گیری: 

    درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در کاهش درد ذهنی و افزایش اشتیاق به زندگی در بیماران مبتلا به پسوریازیس موثر بود. پیشنهاد می شود از این درمان به منظور کاهش مشکلات روان شناختی بیماران مبتلا به پسوریازیس استفاده شود.

    کلید واژگان: اشتیاق به زندگی, پسوریازیس, درد, درمان پذیرش و تعهد}
    Shahin Shahidi, Ramezan Hasanzadeh*, Bahram Mirzaian
    Introduction and purpose

    The impact of psoriasis is very high on the quality of patients’ life even when a very small area of the body is involved. Psoriasis patients have a lower quality of life than the general population. This study aimed to compare the effectiveness of acceptance and commitment therapy (ACT) on mental pain and life engagement in patients with psoriasis.

    Methods

    This study was a semi-experimental type with a pretest-posttest design and a one-month follow-up with the control group. The statistical population consisted of all patients referred to skin and hair clinics in Boroujerd, Iran, in 2021, who received a definite diagnosis of psoriasis. Among these, 54 patients whose depression rate was higher than the cut-off point were selected through non-random sampling and were replaced in an experimental group (receiving ACT) and a simple random control group (18 in each group). Afterward, eight 90-min sessions of ACT were performed in the experimental group. Data were collected using mental pain (OMMP; Orbach et al., 2003) and life engagement (Hasanzadeh, 2014) questionnaires, as well as the Beck depression inventory (Beck, 1996). Data were analyzed using the SPSS software (version 22) and through repeated measures analysis of variance (ANOVA) test.

    Results

    The results showed that ACT was effective on mental pain (P<0.01, F=31.53) and life engagement (P<0.01, F= 54.08) of patients with psoriasis, which continued until the follow-up stage.

    Conclusion

    It can be concluded that ACT was effective in reducing mental pain and increasing life engagement in patients with psoriasis. It is suggested to use this treatment to reduce the psychological problems of patients with psoriasis.

    Keywords: Acceptance, commitment therapy, Life engagement, Mental pain, Psoriasis patients}
  • الهه ناز حاجی مطلبی، سمیه اسدیان نارنجی*، رضا گلیجانی مقدم
    زمینه و هدف

    پسوریازیس، نوعی بیماری مزمن التهابی پوستی چند عاملی و با زمینه ایمونوژنتیکی است که در بین جمعیت ها و قومیت های مختلف شیوع دارد. اینترلوکین 10 یک سایتوکاین ضد التهابی است که توسط منوسیت ها، لنفوسیت ها و سایر سلول ها تولید می شود. چندین مطالعه که به بررسی ارتباط بین پلی مورفیسم rs1800896 ژن اینترلوکین 10 و حساسیت پذیری به بیماری پسوریازیس پرداخته اند، نتایج ضدو نقیضی را نشان دادند؛ بنابراین هدف مطالعه اخیر، بررسی ارتباط بین پلی مورفیسم -1082G/A ژن IL-10 و پسوریازیس در شمال ایران می باشد.

    روش کار

    در این مطالعه مورد-شاهدی، تعداد 50 نمونه خون تام افراد مبتلا به پسوریازیس در غرب مازندران و شرق گیلان که بیماری آنان توسط پزشک متخصص تایید شده بود و نیز تعداد 35 نمونه خون تام افراد سالم به عنوان گروه کنترل که تمام شرایط گروه کنترل را دارا بودند، از آزمایشگاه های مناطق ذکر شده جمع آوری گردید. بعد از استخراج DNA نمونه ها، به کمک روش ARMS-PCR، ارتباط بین ژنوتیپ های AA، AG و GG در ژن IL-10 با احتمال ابتلا به پسوریازیس تعیین شد. به منظور تایید صحت انجام کار از تکنیک تعیین توالی استفاده شد. معنی دار بودن تفاوت در فراوانی آللی و ژنوتیپی بین دو گروه با آزمون مربع کای دو بررسی گردید. به منظور حذف اثر عوامل مداخله گر احتمالی از آزمون رگرسیون لجیستیک استفاده شد و Odds Ratio در محدوده اطمینان (95%) CI محاسبه گردید. 05/0˂p به عنوان مقدار سطح معنی داری در نظر گرفته شد.

    یافته ها : 

    نتایج حاصله نشان داد تفاوت معناداری در میزان بروز این آلل ها بین دو گروه مورد مطالعه وجود دارد، بطوریکه آلل G در افراد مبتلا به پسوریازیس بیشتر از افراد سالم می باشد و از نظر ژنوتیپی، ژنوتیپ GG در افراد مبتلا به پسوریازیس در مقایسه با افراد سالم بیشتر است؛ بنابراین می توان نتیجه گرفت، ارتباط معناداری بین پلی مورفیسم rs 1800896 ژن اینترلوکین 10 و استعداد ابتلا به بیماری پسوریازیس در غرب مازندران و شرق گیلان وجود دارد.

    نتیجه گیری: 

    پیشنهاد می شود برای حصول اطمینان بیشتر و نتایج قابل تعمیم، بررسی در مناطق مختلف ایران و با جامعه آماری تا حد ممکن بالاتر و نیز بر روی تمام پلی مورفیسم های این ژن انجام شود.

    کلید واژگان: پسوریازیس, اینترلوکین 10, پلی مورفیسم, ARMS-PCR}
    Elahenaz Haji Motalebi, Somayeh Assadian Narenji*, Reza Goleyjani Moghadam
    Background & Aims

    Psoriasis is a chronic inflammatory skin disease with an immunogenetic background that is prevalent among ethnic groups. The prevalence of this disease varies from region to region; and it is reported to affect 2-4% of the population in Western countries. While in Asian and some African countries, the lowest prevalence rate (between 0.3 to 1.2% in China) has been reported. On the other hand, in the Scandinavian and Caucasian populations, this rate reaches 11%. In Iran, its prevalence is between 1.3% to 2.5% (1-3, 5, 7). IL-10 is a cytokine produced primarily by monocytes and lymphocytes. The gene encoding IL-10 is located on the long arm of chromosome 1. The promoter region is highly polymorphic, with 3-point mutations including: single nucleotide polymorphisms (SNPs) at positions: –1082 (G/A), –819 (C/T) and –592 (C/A) (4, 12, 13, 14). The association between interleukin-10 gene rs1800896 polymorphism and susceptibility to psoriasis has been investigated in several studies, but with contradictory findings. Therefore, the aim of the present study was to investigate the possible links between –1082(G/A) polymorphism of the IL-10 gene and psoriasis in cases from the north of Iran. The results of this study can be used to find biomarkers that are used in personal medical science for the early diagnosis of diseases and are highly regarded by the scientific community today.

    Methods

    This case-control study was performed on 50 patients and 35 healthy individuals in the west of Mazandaran and east of Guilan province. Genomic DNA was extracted from the blood samples and genotyping was performed by means of the amplification refractory mutation system polymerase chain reaction (ARMS-PCR) method. This method is based on the design of specific pairs of allele primers and the amplification of the desired allele. To amplify the region containing the mutation, two primer pairs can be used, designed for mutated alleles and natural alleles, respectively. All primers used were designed using Gene Runner and Oligo7 software based on the IL-10 gene sequence on chromosome 1. After selecting the primers, their sequences were compared with the sequences of the human genome in the Gene Bank database. In the primer design, in addition to the 3′ terminal mismatch, at the third end of 3′ primers, a base was changed to ensure that the primer did not bind to the opposite allele.The results were validated using the DNA sequencing method. To perform this reaction, a vial containing 25 µl of Master Mix, 2µl of each primer; and 5 µl of DNA was used and reached to 50µl by adding 16µl of distilled water. The mix was then placed in a thermocycler with a annealing binding temperature of 61.5 ° C to perform the polymerase chain reaction. After PCR, qualitative analysis was performed using 2.5% agarose gel; and the rest of the PCR products with Reverse primer were sent to taq-Copenhagen (Denmark) for PCR Sequencing. The submitted sequence analysis was performed using Chromas software and the known mutations in the samples were confirmed. Data were analyzed using the chi-squared test. A logistic regression test was used to eliminate the effect of possible interfering factors and odd ratios (OR) and their respective 95% confidence intervals were calculated.

    Results

    AA, AG, and GG genotypes and A and G alleles were examined in patients with psoriasis. The genotypic distribution of the patient and control groups was in Hardy-Weinberg equilibrium. PCR products were analyzed on 2.5% agarose gel using a DNA marker with a molecular weight of 100 bp. The results of statistical studies showed that the studied groups did not differ significantly in terms of gender and age. The frequency percentages of AA, AG and GG genotypes were 82%, 18% and 0% in the control group and 56%, 32% and 12% in the patient group, respectively. This difference is significant at the level of 0.05 (p = 0.014). Also, the frequency of A and G alleles in the control group were 91% and 9%, respectively, and in the patient group were 72% and 28%, respectively. Therefore, this difference is significant at the level of 0.05 (p = 0.002).The results showed that there is a significant difference in the frequency of alleles between the two groups; so the G allele is detected more in people with psoriasis than healthy group and in terms of genotypic distribution, the GG genotype in the psoriasis group is more than the controls. Also, due to the fact that this significant difference may be related to interfering and in Fisher's exact test, these factors were not controlled, so logistic regression was used to remove these factors. The results showed that even after matching and eliminating the interfering factors, there were still significant differences between the genotypes. Therefore, a significant relationship is observed between rs 1800896 rs polymorphism of interleukin 10 gene and susceptibility to psoriasis.

    Conclusion

    We conclude that IL-10 gene polymorphism (rs 180096) is likely to increase the risk of susceptibility to psoriasis in western Mazandaran and eastern Gilan. According to various studies, it can be seen that one of the reasons for explaining the contradictory results could be that these studies have been conducted on different populations around the world. Another possible reason is that the regulation of IL-10 varies in different cell types (T cells, B cells, and macrophages) and with different stimuli. In addition, transcriptional levels and IL-10 protein levels may differ due to post-transcriptional regulation of IL-10 gene expression. Other causes of different results in the study of gene polymorphisms include different gene pools, molecular methods used; and the size of the study population. Using the right sample size for each type of disease phenotype can better reflect the true effect of the polymorphism on the characteristics of that disease (1, 13,15, 44). More research is needed focusing on different populations to reach a definitive overall conclusion about this relationship. Also; studies should be conducted in a larger group of patients as high as possible and on all polymorphisms of this gene in order to validate these findings.

    Keywords: Psoriasis, Interleukin-10, Polymorphism, ARMS PCR}
  • مریم نیلقاز، معصومه مهدوی اورتاکند*، فاطمه نوربخش
    زمینه و هدف

    پسوریازیس یک بیماری مزمن و التهابی پوستی است که درمان قطعی ندارد. عوامل میکروبی متعددی در تشدید پسوریازیس شناخته شده اند که از مهم ترین آن ها، استافیلوکوکوس اوریوس است. افزایش مقاومت به متی سیلین در سویه های استافیلوکوکوس اوریوس یک مشکل بزرگ در سراسر جهان است. این مطالعه با هدف بررسی اثر ضدباکتریایی اسانس دارچین بر روی استافیلوکوکوس اوریوس مقاوم به متی سیلین جد شده از ضایعات پوستی بیماران مبتلا به پسوریازیس انجام شد.

    روش بررسی

    در این پژوهش 140 بیمار مبتلا به پسوریازیس مراجعه کننده به درمانگاه پوست و روماتیسم بیمارستان شریعتی تهران مورد مطالعه شدند. تست های تشخیصی ازجمله رنگ آمیزی گرم، کاتالاز، کواگولاز، تخمیر قند مانیتول و تست دزوکسی ریبونوکلیاز انجام شد. جهت شناسایی فنوتیپی سویه های استافیلوکوکوس اوریوس مقاوم به متی سیلین ، تست حساسیت به متی سیلین با استفاده از دیسک سفوکسیتین به روش دیسک دیفیوژن انجام شد. فعالیت ضدمیکروبی اسانس دارچین به روش‏ میکرودایلوشن براث بر روی سویه های استافیلوکوکوس اوریوس مقاوم به متی سیلین بررسی شد و حداقل غلظت بازدارنده از رشد غلظت بازدارندگی آن به دست آمد.

    یافته ها:

     نتایج نشان داد از 140 بیمار مورد مطالعه، 57/43 درصد از بیماران دارای استافیلوکوکوس اوریوس و 28/14 درصد از این افراد آلوده به استافیلوکوکوس اوریوس مقاوم به متی سیلین بودند. ارتباط معناداری بین جنسیت، سن و محل نمونه گیری از افراد حامل استافیلوکوکوس اوریوس مقاوم به متی سیلین وجود نداشت. نتایج نشان داد اسانس دارچین، اثر ضدمیکروبی روی سویه های استافیلوکوکوس اوریوس مقاوم به متی سیلین دارد.

    نتیجه گیری: 

    اسانس دارچین می تواند جایگزین مناسب آنتی بیوتیک ها، به عنوان بخشی از فرمولاسیون دارویی در کنترل و درمان عفونت های پوستی ناشی از این باکتری باشد.

    کلید واژگان: پسوریازیس, استافیلوکوکوس اورئوس مقاوم به متی سیلین, مواد ضدعفونی کننده}
    Maryam Nilghaz, Masoumeh Mahdavi-Ourtakand*, Fatemeh Noorbakhsh
    Background and Objectives

    Psoriasis is a chronic and inflammatory skin disease, which is has no definitive cure. Several microbial agents have been identified that have a role in the exacerbation of psoriasis, one of which is Staphylococcus aureus. Increased Methicillin-resistance Staphylococcus aureus (MRSA) strains is a major problem worldwide. This study aims to evaluate the antibacterial effect of Cinnamomum zeylanicum essential oil on MRSA strains isolated from skin lesions in patients with psoriasis.

    Methods

    In this study, participants were 140 patients with psoriasis referred to the dermatology and rheumatology clinic of Shariati Hospital in Tehran, Iran. Diagnostic tests including gram staining, catalase test, tube coagulase test, mannitol fermentation test, and deoxyribonuclease test were performed. To identify the phenotype of MRSA strains, methicillin susceptibility testing was performed using cefoxitin by disk diffusion method. The antimicrobial activity of Cinnamomum zeylanicum essential oil was investigated by broth microdilution method and its minimum inhibitory concentration against MRSA strains was calculated.

    Results

    Of 140 patients, 43.57% had infection with Staphylococcus aureus and 14.28% had MRSA infection. There was no significant relationship between gender, age and sampling area in patients with MRSA infection. The results showed that Cinnamomum zeylanicum essential oil had antimicrobial effects on MRSA strains.

    Conclusion

    The Cinnamomum zeylanicum essential oil can be a suitable alternative to antibiotics for the control and treatment of skin infections caused by Staphylococcus aureus.

    Keywords: Psoriasis, Methicillin-Resistant Staphylococcus aureus, Anti-Infectives}
  • هوشنگ نعمتی*، مظفر خزاعی، مهری ناظری، مریم بزرگی
    زمینه و هدف

    پسوریازیس یک بیماری التهابی پوستی مزمن، تحت تاثیر فاکتورهای ژنتیکی و مبتنی بر ایمنی است که با التهاب پوست همراه است. ژل آلویه ورا به طور سنتی برای درمان بیماری های پوستی ازجمله پسوریازیس استفاده می شود.

    روش اجرا

    در این مطالعه عصاره اتانولی ژل آلویه ورا برای فعالیت ضدالتهابی و آنتی اکسیدانی در سلول های A431 مشتق شده از پوست مورد ارزیابی قرار گرفت. در ابتدا پس از تهیه عصاره و در مرحله بعد سنتز سبز نانوذرات طلا با استفاده از عصاره، تاثیر آن ها را در بیان ژن های التهابی و هم چنین خاصیت آنتی اکسیدانی بررسی شد.

    یافته ها

    استفاده از غلظت های مختلف عصاره آلویه ورا سبب افزایش نسبی در سطوح بیان EGFR و Nrf2 و کاهش بیان ژن های التهابی NF-κB، TNF-α و IL-6 در سلول های A431 پوست شد؛ اما تاثیر نانوذرات سنتزشده در مقایسه با عصاره آلویه ورا در تغییر بیان ژن های سیگنالینگ و التهابی بیشتر بود.

    نتیجه گیری

    عصاره و نانوذرات سنتزشده خاصیت آنتی اکسیدانی داشتند و هم چنین سبب کاهش بیان ژن های التهابی در سلول ها شدند؛ البته تاثیر نانوذرات نسبت به عصاره در کاهش ژن های التهابی خیلی بیشتر بود.

    کلید واژگان: پسوریازیس, آلوئه ورا, نانوذرات, بیان ژن}
    Houshang Nemati*, Mozafar Khazaei, Mehri Nazeri, Maryam Bozorgi
    Background and Aim

    Psoriasis is a chronic inflammatory skin disease, influenced by genetic and immune-based factors that is associated with skin inflammation. Aloe vera gel is traditionally used to treat skin diseases including psoriasis. 

    Methods

    In this study, ethanolic extract of aloe vera gel was evaluated for its anti-inflammatory and antioxidant activity in skin-derived A431 cells. First, after preparing the extract and then the green synthesis of gold nanoparticles using the extract, their effect on the expression of inflammatory genes as well as their antioxidant properties were investigated.  

    Results

    The use of different concentrations of aloe vera extract caused a relative increase in EGFR and Nrf2 expression levels and decreased expression of NF-κB, TNF-α and IL-6 inflammatory genes in A431 skin cells. But the effect of synthesized nanoparticles was greater than aloe vera extract in altering the expression of signaling and inflammatory genes.

    Conclusion

    The synthesized extracts and nanoparticles had antioxidant properties and also reduced the expression of inflammatory genes in cells. However, the effect of nanoparticles was much greater than that of extracts in reducing inflammatory genes.

    Keywords: psoriasis, aloe vera, nanoparticles, gene expression}
  • ساسان دوگوهر، صابر سلطانی، علی جعفرپور، فاطمه توانگر، سارا اخوان رضایت، مریم غیاثی، مریم نسیمی*
    زمینه و هدف

    به دلیل اهمیت بالای ارتباط بین پسوریازیس و نارسایی مزمن کلیوی (Chronic Kidney Disease) و عوارض جانبی حاصل از آن، هدف از این مطالعه بررسی شیوع CKD و عوامل موثر بر آن در بین بیماران مبتلا به پسوریازیس در بیمارستان رازی شهر تهران می باشد.

    روش بررسی

    در این مطالعه گذشته نگر برای جمع آوری اطلاعات، از پرونده های بیمارستانی بیمارانی که طی تیر ماه 1397 تا بهمن ماه 1397 آخرین نوبت بستری ایشان در بخش های بیمارستان رازی یا مراجعه به درمانگاه پیگیری بوده است، استفاده شده است. استخراج اطلاعات بر اساس چک لیست اولیه ای که برای گردآوری داده ها تنظیم شده بود انجام گرفت سپس تجزیه و تحلیل نتایج انجام شد.

    یافته ها

     41 نفر (5/15%) از بیماران مبتلا به دیابت، 94 نفر (5/35%) هایپرلیپیدمی و 41 نفر (5/15%) نیز مبتلا به فشارخون بودند. سابقه مصرف داروهایNSAID ، Methotrexate، Cyclosporine،Acitretin ،  Infliximabو Adalimumab به ترتیب در بین نه نفر(4/3%)، 205 نفر (4/77%)، 56 نفر (1/21%)، 147 نفر (5/55%)، 30 نفر (3/11%) و 28 نفر (6/10%) از بیماران مشاهده گشت و نیز 54 نفر (4/20%) سابقه دریافت فوتوتراپی داشتند. 217 نفر (9/81%) از بیماران پسوریازیسی مبتلا به نوع (Chronic Plaque Psoriasis) CPP و 48 نفر (1/18%) مبتلا به نوع (Plaque Psoriasis) PP بودند و در نهایت 21نفر (9/7%) از بیماران مبتلا به آرتریت پسوریاتیک بودند.

    نتیجه گیری

     از عوامل موثر بر CKD سن، دیابت، فشارخون و چربی خون بوده است که رابطه مستقیم با CKD داشتند. بین سابقه دریافت فوتوتراپی، نوع پسوریازیس، طول دوره ابتلا به پسوریازیس و آرتریت پسوریاتیک با میزان ابتلا به CKD نیز رابطه معناداری مشاهده نشد.

    کلید واژگان: ارسایی مزمن کلیوی, دیابت, هایپرلیپیدمی, فشارخون بالا, پسوریازیس}
    Sasan Dogohar, Saber Soltani, Ali Jafarpour, Fatemeh Tavangar, Sara Akhavan Rezayat, Maryam Ghiasi, Maryam Nasimi*
    Background

    Psoriasis is a chronic and recurrent inflammatory disease that involves skin, joints and different organ systems. It is associated with Multiple morbidities such as cardiovascular disorders, diabetes, hypertension, hyperlipidemia and chronic kidney disease (CKD). Due to the high importance of the association between psoriasis and CKD which results in major side effects the aim of this study was to evaluation of CKD and associated factors in Psoriasis patients at Razi Hospital, Tehran, Iran.

    Methods

    This retrospective study was conducted as a cross-sectional descriptive and analytical study to evaluate the frequency of CKD and associated factors in psoriatic patients admitted to the Razi Hospital whose last time of admission was from June 2018 to January 2019. According to the K/DOQI guideline, CKD is defined as the GFR<60 mL/min/1.73 m² during at least a period of three months. GFR was calculated based on the MDRD formula. The sample size was equal to 265. The hospital documents of inpatients who have been admitted to Razi Hospital wards or follow-up clinics during 2017-2019 were used for collecting information and data. This information has been extracted based on the initial checklist for data collection. Collected data has been analyzed and performed by using SPSS 25 software.

    Results

    The study found that 18 (6.8%) of psoriasis patients had CKD. Patients were in the age range of 3.5-92 years, the majority of them were in the age range of 18.65–79.7 years. 171 (64.5%) patients were male and 94 (35.5%) were female. 41 (15.5%) patients had diabetes, 94 (35.5%) had hyperlipidemia and 41 (15.5%) had hypertension. History of NSAID, Methotrexate, Cyclosporine, Acitretin, Infliximab, and Adalimumab medication use among 9 (3.4%), 205 (77.4%), 56 (21.1%), 147 (55.5%), 30 (11.3%), and 28 (10.6%) patients were observed, respectively. Also, 54 (20.4%) had a history of phototherapy. 217 (81.9%) of the psoriatic patients had CPP (Chronic Plaque Psoriasis) and 48 (18.1%) had PP (pustular Psoriasis) and finally, 21 (7.9%) of the patients had psoriatic arthritis.

    Conclusion

    The prevalence of CKD was shown to increase by age. The other correlated factors are diabetes, hypertension, and hyperlipidemia. On the other hand, there was not found any significant correlation between drugs (NSAIDs, Methotrexate, Cyclosporine, Acitretin, Infliximab, Adalimumab) and CKD prevalence. There was also no significant correlation between phototherapy, psoriasis type and psoriatic arthritis, duration of psoriasis and CKD prevalence.

    Keywords: chronic kidney disease (CKD), diabetes, hyperlipidemia, hypertension, psoriasis}
  • مهدی آزاد، زهرا باقرزاده گلمکانی*، احمد منصوری، محسن دوستکام
    زمینه و هدف

    پسوریازیس به عنوان یک بیماری پوستی به سبب اثرات ظاهری و ویژگی های بالینی که دارد، به صورت وسیعی بر سلامت روان بیماران مبتلا تاثیر می گذارد؛ ازاین رو، پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان های فعال سازی رفتاری و فراشناختی بر نگرانی تصویر بدنی و اضطراب و افسردگی بیماران پسوریازیس انجام شد.

    روش بررسی

    مطالعه به روش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون همراه با گروه گواه انجام شد. جامعه آماری را تمامی بیماران پسوریازیس مراجعه کننده به کلینیک های پوست بیمارستان رضوی و بیمارستان امام رضا(ع) مشهد در سال 1398 تشکیل دادند. از این بین، 45 نفر دارای نمره بیشتر از خط برش در پرسش نامه نگرانی از تصویر بدنی (لیتلتون و همکاران، 2005) و مقیاس درجه بندی اضطراب همیلتون (همیلتون، 1959) و پرسش نامه افسردگی بک-ویرایش دوم (بک و همکاران، 1996)، به روش نمونه گیری دردسترس به طور داوطلبانه وارد مطالعه شدند. سپس به طور تصادفی در گروه های آزمایش و گواه (سه گروه پانزده نفره) قرار گرفتند. صرفا هرکدام از گروه های آزمایش در هشت جلسه به مدت دو ماه درمان فعال سازی رفتاری و درمان فراشناختی را دریافت کردند. داده ها با استفاده از شاخص های آمار توصیفی و آزمون تحلیل کوواریانس تک متغیره و آزمون تعقیبی بونفرونی در نرم افزار SPSS نسخه 26 با سطح معناداری کمتر از 0٫05 تجزیه وتحلیل شدند.

    یافته ها

    پس از کنترل اثر پیش آزمون، نتایج نشان داد که تفاوت معناداری بین گروه های آزمایش و گروه گواه در نمره های پس آزمون علایم نگرانی تصویر بدنی (0٫001>p) و اضطراب (0٫001>p) و افسردگی (0٫001>p) بیماران پسوریازیس وجود داشت. تفاوت معناداری بین گروه درمان فعال سازی رفتاری با درمان فراشناختی در متغیرهای افسردگی (0٫821=p) و اضطراب (0٫192=p) مشاهده نشد؛ اما در متغیر نگرانی تصویر بدنی (0٫047=p) تفاوت معناداری بین دو گروه آزمایش وجود داشت و بیانگر برتری درمان فعال سازی رفتاری بود.

    نتیجه گیری

    براساس نتایج پژوهش، درمان فعال سازی رفتاری و درمان فراشناختی بر نگرانی تصویر بدنی و اضطراب و افسردگی بیماران پسوریازیس اثربخش است و اثربخشی درمان فعال سازی رفتاری بر کاهش نگرانی تصویر بدنی بیشتر از درمان فراشناختی است.

    کلید واژگان: درمان فعال سازی رفتاری, درمان فراشناختی, پسوریازیس, نگرانی تصویر بدنی, اضطراب, افسردگی}
    Mahdi Azad, Zahra Bagherzadeh Golmakani*, Ahmad Mansouri, Mohsen Doustkam
    Background & Objectives

    Psoriasis has a wide range of mental health effects due to its clinical features and physical presentations. Psoriasis is associated with depression, anxiety, suicidal ideation, and negative body image. Body image includes a person's feelings about the characteristics and structure of the body. A negative body image is formed when a person experiences a negative evaluation or is ridiculed by others. High anxiety scores are always seen in patients with psoriasis. Depression is the most common mental disorder worldwide and is one of the major causes of disability. Psoriasis and depression reinforce each other. Many researchers have suggested a broader role for psychiatric and psychotherapeutic interventions to reduce the symptoms and severity of skin diseases. Therefore, this study aimed to evaluate the effectiveness of behavioral activation therapy and metacognitive therapy on body image concern, anxiety, and depression in psoriasis patients.

    Methods

    This research was quasi–experimental with a pretest–posttest design and a control group. The study's statistical population include all psoriasis patient referring to dermatology clinics in Razavi and Emam Reza (PBUH) hospitals in Mashhad City, Iran, in 2019. Of whom, 45 patients who obtained a higher score than the cut–off point in Body Image Concern Inventory (BICI) (Littleton et al., 2005), Hamilton Anxiety Rating Scale (HAM–A) (Hamilton, 1959), and Beck Depression Inventory–II (BDI–II) (Beck et al., 1996) were selected with available sampling method and randomly assigned to two experimental groups (15 in behavioral activation therapy, 15 in metacognitive therapy) and one control group. The inclusion criteria were as follows: providing informed consent to receive psychological treatment, having psoriasis, being between 15 and 45 years old, and obtaining a score higher than the cut–off point in the mentioned measurement scales. The exclusion criteria were the patient's lack of consent to receive psychological treatment, absence of more than two sessions, and not answering the questionnaires completely. The experimental groups underwent behavioral activation and metacognitive therapy in 8 sessions during 2 months, while the control group received no intervention. The participants completed Body Image Concern Inventory (BICI) (Littleton et al., 2005), Hamilton Anxiety Rating Scale (HAM–A) (Hamilton, 1959), and Beck Depression Inventory–II (BDI–II) (Beck et al., 1996). Descriptive statistics (frequency, percentage, mean and standard deviation) and inferential statistics (univariate analysis of covariance and Bonferroni post hoc test) were used to analyze the research data. Data were analyzed in SPSS software version 26 at a significance level of less than 0.05.

    Results

    After controlling the effect of the pretest, findings showed significant differences between the experimental groups and control group in body image concern (p<0.001), anxiety (p<0.001), and depression (p<0.001). There were no significant differences between the behavioral activation and metacognitive therapy groups in depression (p=0.821) and anxiety (p=0.192). Still, there was a significant difference between behavioral activation and metacognitive therapy in body image concern (p=0.047). Behavioral activation was more effective in body image concern.

    Conclusion

    According to the result, behavioral activation therapy and metacognitive therapy have a significant effect on reducing body image concern, anxiety, and depression in psoriasis patients. The use of these therapies by therapists seems essential. Also, the effectiveness of behavioral activation therapy in reducing body image concerns is more than metacognitive therapy.

    Keywords: Behavioral activation therapy, Metacognitive therapy, Psoriasis, Body image concern, Anxiety, Depression}
  • نازنین زینب جابرزاده، محمدحسین بیاضی*، وحید مشایخی قویونلو، مجید انوشیروانی، منور افضل اقایی
    مقدمه

    پژوهش های متعددی بر منشاء روانتنی بیماری پسوریازیس تاکید کرده، و بازداری عواطف منفی را از عوامل عمده آغازگر و/یا تشدیدکننده روند آن دانسته اند. مطالعه ما با رویکرد سایکودرماتولوژیک و با هدف بررسی تاثیر گروه درمانی شناختی رفتاری بر روی وجوه گوناگون خشم، نمای بالینی بیماری و کیفیت زندگی بیماران مبتلا به پسوریازیس، و کشف رابطه تغییر کنترل درونی خشم و سرکوب خشم با تغییر تظاهرات بالینی این بیماری انجام شد.

    روش کار

    این مطالعه یک پژوهش نیمه تجربی بر روی 30 بیمار 17 تا 60 ساله مبتلا به پسوریازیس جلدی بود که طی آبان تا بهمن 1398 در مشهد انجام گردید. بیماران پس از کسب رضایت کتبی آگاهانه به روش تصادفی به دو گروه آزمون (مداخله درمانی درماتولوژی بعلاوه گروه درمانی شناختی رفتاری) و کنترل (فقط مداخله درمانی درماتولوژی) تقسیم گشتند. سیاهه حالت- صفت، بیان خشم 2، پرسشنامه کیفیت زندگی بیماران پوستی و شاخص شدت وسعت پسوریازیس برای افراد هر دو گروه در ابتدای درمان تکمیل گردید، سپس هر دو گروه بمدت 8 هفته پروتکل درمانی درماتولوژی را گذراندند و 15 نفر بیماران گروه آزمون، 10 جلسه 90 دقیقه ای «گروه درمانی شناختی رفتاری برای بیماری پسوریازیس» را نیز طی کردند. در پایان مطالعه، متغیرها دوباره ارزیابی گردید و داده ها آنالیز شد.

    نتایج

    براساس نتایج این پژوهش، گروه درمانی شناختی رفتاری بر کاهش احساس خشم، کاهش سرکوب و درون ریزی خشم، کاهش کنترل بیرون ریزی خشم، افزایش کنترل درونی خشم، بهبود کیفیت زندگی، و کاهش وسعت شدت ضایعات پوستی در بیماران مبتلا به پسوریازیس موثر یافته شد. همچنین در بین کل افراد جامعه پژوهش، همبستگی مثبتی بین تغییرات سرکوب و درون ریزی خشم با تغییرات وسعت شدت ضایعات پوستی، و همبستگی منفی بین کنترل درونی خشم با وسعت شدت ضایعات پوستی مشاهده گردید.  

    نتیجه گیری

    این یافته ها نقش مهم امر روان تنی در درمان مبتلایان پسوریازیس را آشکار می کند و نشان می دهد که گروه درمانی شناختی رفتاری روشی موثر در بهبود آنان در ابعاد جسمی و روانی و اجتماعی است.

    کلید واژگان: سایکودرماتولوژی, گروه درمانی شناختی رفتاری, پسوریازیس, خشم}
    Nazanin Zeinab Jaberzadeh, Mohammad Hosin Bayazi *, Vahid Mashayekhi Goyonlo, Miajid Anushiravani, Monavar Afzal Aghaei
    Introduction

    Numerous studies have emphasized on the psychosomatic origin of psoriasis and shown that the inhibition of negative emotions can be considered as important primary causes or accelerator factors in its course. Our study conducted with a psychodermatologic approach to investigate the effects of Cognitive Behavioral Group therapy (CBGT) on anger aspects, clinical manifestations, and quality of life in patients suffering from psoriasis, and to find the relation of the changes of inner anger control and anger suppression with the changes of clinical manifestations. 

    Materials and methods

    This quasi-experimental research was performed during October 2019 to February 2020 on 30 patients involved in cutaneous psoriasis in Mashhad. After obtaining informed consent, the patients divided into control and trial groups by randomized allocation. The State–Trait Anger Expression Inventory II (STAXI-II), dermatology life quality index (DLQI), and Psoriasis Area Severity Index (PASI) were assessed for both groups at the beginning of study. The patients in both groups received classic medication by dermatologist prescription for 8 weeks, and 10 sessions of 90 minutes CBGT were performed just for 15 patients in the trial group. At the end of the study, STAXI-II, DLQI, and PASI were assessed again and the data were analysed. 

    Results

    According to the results of this study, CBGT could significantly decrease the Feeling Angry, Anger Expression–In, and Anger Control–Out, and could meaningfully increase the Anger Control–In, improve the quality of life, and decrees the PASI Score in patients with psoriasis in comparison to the control group. Also a positive correlation was found between the changes of Anger Expression–In with changes in PASI Score, and a negative correlation was found between the changes of Anger Control–In with changes in PASI Score in all the participants.

    Conclusion

    These findings points out to the major effects of mind-body concerns in treatment of psoriatic patients and shows that the CBGT is an effective method to improve their psychological, physical and social health.

    Keywords: Psychodermatology, Cognitive behavioral group therapy, Psoriasis, Anger}
  • وحید سپهر، مهشید امامی پور، زهرا شریفی، سید محمد موسوی، فرود رجب زاده، نازگل بهگام، الناز وفادار مرادی*
    مقدمه

    پسوریازیس یک التهاب مزمن سیستم ایمنی - پوست می باشد که مشخصه ی آن پلاک های اریتماتوز شریانی است. اندازه گیری ضخامت اینتیما مدیای شریان کاروتید می تواند ابزاری برای تشخیص زودرس آترواسکلروز در مرحله قبل از انسداد و دارای علایم بالینی باشد.

    روش کار

     این مطالعه مورد- شاهدی بر روی 30 بیمار پسوریازیس  و 30 فرد سالم در سنین 20 تا 60 سال مراجعه کننده به کلینیک پوست در بیمارستان 22 بهمن مشهد طی سالهای 98-97 با نمونه گیری به روش در دسترس انجام شد. اندازه گیری ضخامت اینتیمای کاروتید مشترک توسط همکار رادیولوژیست طرح و با استفاده از سونوگرافی  انجام شد. در انتها داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS16و آزمون های آماری آنوا، من ویتنی و پیرسون تجزیه و تحلیل شد.

    نتایج

    میانگین ضخامت اینتیمای مدیای کاروتید (CIMT) در بیماران و گروه کنترل به ترتیب 0.059± 0.51 و 0.047± 0.47 میلی متر به دست آمد. CMIT مشترک در بیماران پسوریازیس به طور معنی داری بالاتر از گروه کنترل مشاهده شد (p value= 0.010).  ارتباط معنی داری بین میانگین CIMT در بیماران با سن ، جنس و شخص توده ی بدنی  یافت نشد.

    نتیجه گیری

    از آن جایی که CIMT در بیماران پسوریازیس به طور معناداری بالاتر گزارش شده است، کنترل سخت گیرانه تر سایر عوامل خطر آترواسکلروز نسبت به سایرین و کنترل شدید تر التهاب در این افراد ضرورت می یابد.

    کلید واژگان: پسوریازیس, ضخامت اینتیمای مدیای مشترک کاروتید, اولترا سونوگرافی, شاخص توده ی بدنی (BMI)}
    Vahid Sepehr, Mahshid Emamypour, Zahra Sharifi, Seyed Mohammad Mousavi, Farnood Rajabzadeh, Nazgol Behgam, Elnaz Vafadar Moradi *
    Introduction

    Psoriasis is a chronic inflammation of the skin-immune system characterized by arterial erythematous plaques. Carotid artery intima measurement can be a tool for early detection of atherosclerosis in the pre-occlusion stage and has clinical signs.Material&

    Method

    This case-control study was performed on 30 patients with psoriasis and 30 control people aged 20 to 60 years who referred to the dermatology clinic at 22 Bahman Hospital in Mashhad during 2018-2019 , sampling was performed by available method. After explaining the research process and obtaining patients informed concept, data was recorded in the checklist.Radiologist colleague of this study using ultrasound for a Carotid-Intima Media Thickness (CIMT) measurement. In this study of SPSS16 and statistical tests of Anova, Man Whitney, and Pearson were used to analyze the data.

    Findings

    CIMT was found in patients and the control group at 0.059 ± 0.51 and 0.047 ± 0.47 mm, respectively ( p value= 0.010). Pearson correlation coefficient did not report a significant relationship between mean CIMT in patients with age, sex and BMI.

    Conclusion

    Since CIMT has been reported to be significantly higher in patients with psoriasis, stricter control of other risk factors for atherosclerosis than others and stricter control of inflammation in these individuals are necessary.

    Keywords: Psoriasis, Carotid intima-media thickness, Ultrasonography, Body Mass Index (BMI)}
  • رامین طاهری، سمانه فلاحی لیما، نوید علمی صدر*، مجید میرمحمدخانی
    سابقه و هدف

    پسوریازیس یک بیماری التهابی مزمن با منشا ایمنی و ژنتیکی است که عمدتا پوست و مفاصل را درگیر می کند. این بیماری می تواند با عوارض چشمی همراه باشد و باعث کاهش بینایی و کیفیت زندگی شود. هدف از این مطالعه تعیین شیوع و نوع درگیری چشمی در بیماران مبتلا به پسوریازیس است تا با شناسایی بیماری در زمان مناسب از عوارض ناخواسته پیشگیری نماییم.

    مواد و روش ها

     در این مطالعه توصیفی- تحلیلی- مقطعی که در سال 1398 در کلینیک کوثر سمنان (دانشگاه علوم پزشکی سمنان) انجام شد، 40 بیمار مبتلا به پسوریازیس به روش تمام شماری وارد مطالعه شدند و مورد معاینه سیستمیک و چشمی قرار گرفتند. معیارهای ورود شامل محدوده سنی 80-10 سال و گذشت حداقل 6 ماه از تشخیص بیماری بود.

    یافته ها

     میانگین سنی بیماران 17/05 ± 43/33 سال بود. 17 نفر از بیماران مورد بررسی مرد (42/5 درصد) و 23 نفر (57/5 درصد) زن بودند. بیماری های چشمی در مبتلایان به پسوریازیس به ترتیب شیوع شامل خشکی چشم (57/5 درصد)، بلفاریت خلفی (50 درصد)، پرخونی ملتحمه (27/5 درصد)، کاتاراکت (20 درصد) و یووییت قدامی (7/5 درصد) بود. وجود بیماری چشمی با مدت ابتلا به پسوریازیس رابطه معنی دار داشت (0/03=P).

    استنتاج

    مطالعه حاضر نشان داد که بیماری های سطح چشم مثل خشکی چشم و بلفاریت خلفی در مبتلایان به پسوریازیس شیوع بالایی دارند و این اختلالات با مدت زمان ابتلا به پسوریازیس مرتبط است. از این رو توصیه می شود تا مبتلایان به پسوریازیس تحت معاینات دوره ای و منظم چشمی قرار گیرند، تا بیماری های چشمی در زمان مناسب شناسایی شده و از عوارض ناخواسته پیشگیری شود.

    کلید واژگان: پسوریازیس, بیماری های چشم, شیوع, یووئیت, خشکی چشمم}
    Ramin Taheri, Samaneh Fallahi Lima, Navid Elmi Sadr*, Majid Mirmohammadkhani
    Background and purpose

    Psoriasis is an inflammatory disease with skin and joint manifestations. This disease can be associated with ocular complications and reduce vision and quality of life. The aim of this study was to determine the prevalence and type of ocular involvement in patients with psoriasis to prevent unwanted complications by identifying the disease at the right time.

    Materials and methods

    A cross-sectional study was carried out in 40 patients with psoriasis in Semnan Kowsar Clinic affiliated to Semnan University of Medical Sciences, 2019. The participants were selected via census sampling and underwent systemic and ophthalmic examination. Patients aging 10-80 years old with at least 6 months of disease onset were included.

    Results

    The mean age of patients was 43.33 ± 17.05 years, and there were 17 (42.5%) males and 23 (57.5%) females. The ocular diseases included dry eye (57.5%), posterior blepharitis (50%), conjunctival hyperemia (27.5%), cataract (20%), and anterior uveitis (7.5%). The presence of ocular disease was found to be significantly associated with the duration of psoriasis (P = 0.03).

    Conclusion

    In this study, ocular surface diseases such as dry eye and posterior blepharitis were common in patients studied and were associated with the duration of psoriasis. Therefore, patients with psoriasis should undergo periodic and regular eye examinations to identify ocular diseases in a timely manner and prevent unwanted complications.

    Keywords: psoriasis, eye diseases, prevalence, uveitis, dry eye}
  • احسان زارعی، عاطفه غلامحسینی*، نرگس قندی
    زمینه و هدف

    بیماری پسوریازیس یا داءالصدف، بیماری پوستی مزمن خودایمنی التهابی سیستمیک و غیر قابل انتقال است که حدود 3-2 درصد مردم ایران مبتلا به این بیماری هستند. مدیریت هزینه ها و اختصاص بودجه و برنامه ریزی برای درمان بیماران مبتلا به پسوریازیس، نیاز به اطلاعات دقیق از هزینه های بیماران دارد. مطالعه حاضر به برآورد هزینه های مستقیم و غیرمستقیم درمان یک ساله بیماران در بین بیماران بیمارستان فوق تخصصی پوست رازی ایران می پردازد.

    روش اجرا

     در این مطالعه توصیفی تحلیلی، هزینه های درمان 170 بیمار مبتلا به پسوریازیس، شامل هزینه های مستقیم (هزینه های پزشکی و غیرپزشکی) و هزینه های غیرمستقیم به روش سرشماری و با استفاده از چک لیست محقق ساخته از مهر ماه 1398 تا مهر 1399 محاسبه شد. هزینه ازطریق بررسی صورت حساب بیماران در سیستم اطلاعات بیمارستان و ازطریق مصاحبه تلفنی با بیماران اخذ شد.

    یافته ها

    میانگین هزینه درمان یک ساله 480/037/9 تومان (758 دلار) که سهم هزینه مستقیم درمان برابر با 22/90 درصد (681/178/8 تومان) و سهم هزینه غیرمستقیم درمان برابر 78/9 درصد (799/858 تومان) بود. بیشترین هزینه درمان مربوط به خدمات دارویی با 233/825/5 تومان بود. همچنین کل هزینه مستقیم پزشکی برابر با 890/069/7 تومان است که 62 درصد آن سهم بیمه و 38 درصد سهم بیمار بود. یافته ها نشان دهنده این بود که داشتن تزریق داروهای بیولوژیک و محل اقامت بر روی هزینه مستقیم درمان اثر معناداری دارد. هم چنین متغیر های بیمه تکمیلی و محل اقامت نیز بر هزینه های پرداخت از جیب تاثیر دارند.

    نتیجه گیری

    بخش اعظم هزینه های درمان بیماری پسوریازیس را داروها تشکیل می دهند. قیمت بالای داروهای بیولوژیک و پوشش کمتر این داروها توسط شرکت های بیمه ای باعث مشکلات اقتصادی فراوانی برای این بیماران شده است. با توجه به یافته های این مطالعه، به نظر می رسد نیاز به بازبینی مجدد پوشش بیمه ای کامل تر این داروها و هم چنین استفاده از کمک های خیرین برای تامین بخشی از هزینه های درمان لازم باشد.

    کلید واژگان: پسوریازیس, هزینه های مستقیم درمان, هزینه های غیرمستقیم درمان, هزینه یابی}
    Ehsan Zarei, Atefeh Gholamhosseini*, Narges Ghandi
    Background and Aim

    Psoriasis is a systemic and non-transmissible chronic inflammatory autoimmune skin disease that about 2-3% of Iranians suffer from it. Cost of management and budgeting and planning for the treatment of patients with psoriasis requires accurate information. The present study estimates the direct and indirect costs for one-year treatment of patients admitted in Razi Dermatology Hospital.

    Methods

    In this descriptive-analytical study, treatment costs of 170 patients with psoriasis, including direct (medical and non-medical) and indirect costs were evaluated by census method and using a researcher-made checklist, from October 2017 to October 2018. The fee was collected through reviewing patients' bills in the hospital information system and through telephone interviews with patients.

    Results

    The average cost of one year was 9037480 Tomans ($ 758), of which direct cost of treatment was 90.22% (8178681 Tomans) and indirect cost of treatment was 9.78% (858799 Tomans). The highest cost of treatment was related to pharmaceutical services with 5825233 Tomans. Also, the total direct medical cost was equal to 7069890 Tomans, of which 62% was the insurance share and 38% was the patient share. The findings showed that injecting biological drugs and accommodation had a significant effect on the direct cost of treatment. Supplementary insurance and accommodation variables also affect out-of-pocket costs.

    Conclusion

    Drugs made up most of the costs. The high price of biologics and the low coverage of these drugs by insurance companies have caused many economic problems for these patients. According to the findings of this study, it seems necessary to review the more complete insurance coverage of these drugs as well as the use of charitable assistance to cover part of the cost for treatment.

    Keywords: psoriasis, direct treatment costs, indirect treatment costs, costing}
  • فاطمه قادری، فاطمه لیوانی*، لیلا کاشانی
    زمینه و هدف

    پسوریازیس یکی از شایع ترین بیماری های التهابی پوست بوده و 50-37 درصد از بیماران تشدید علایم بیماری را به دنبال استرس های روانی گزارش نموده اند. این مطالعه به منظور تعیین فراوانی اختلالات شخصیتی بیماران مبتلا به پسوریازیس در شهر گرگان انجام شد.

    روش بررسی

    این مطالعه توصیفی - تحلیلی روی 128 بیمار مبتلا به پسوریازیس مراجعه کننده به کلینیک درماتولوژی مرکز آموزشی درمانی شهید صیاد شیرازی و کلینیک های خصوصی شهر گرگان طی سال 1398 انجام شد. ابتدا شدت پسوریازیس بر اساس شاخص تعیین شدت پسوریازیس (Psoriasis Area and Severity Index: PASI) تعیین شد. سپس اختلالات شخصیتی با استفاده از پرسشنامه چند محوری میلون MCMI-III ارزیابی گردید.

    یافته ها

    میانگین سنی بیماران پسوریازیس 12.91±40.84 سال و مدت بیماری 7.62±8.87 سال بود. 72.7% بیماران زن بودند. فراوانی بیشترین اختلالات شخصیتی در بیماران پسوریازیس به ترتیب شامل اختلال نمایشی (22.7%)، افسرده (6.3%) و وسواسی (3.1%) تعیین شد. بین اختلال نمایشی (شایع ترین اختلال شخصیت) با شدت بیماری، سطح تحصیلات و نوع درمان اختلاف آماری معنی دار مشاهده گردید (P<0.05). اختلال شخصیت افسرده با سطح تحصیلات، جنسیت، شغل و قومیت ارتباط آماری معنی داری داشت (P<0.05).

    نتیجه گیری

    اختلال نمایشی، شایع ترین اختلال شخصیتی در بیماران مبتلا به پسوریازیس بود.

    کلید واژگان: پسوریازیس, استرس روانی, اختلال شخصیتی}
    Fatemeh Ghaderi, Fatemeh Livani*, Leila Kashani
    Background and Objective

    Psoriasis is one of the most common inflammatory skin diseases. About 37 to 50% of patients report exacerbation of symptoms following psychological stress. This study we done to determine the frequency of personality disorders in psoriatic patients in north of Iran.

    Methods

    This descriptive-analytical study was performed on 128 psoriatic patients referred to the dermatology clinic of Sayyad Shirazi Hospital and private clinics in Gorgan, north of Iran during 2019. Firstly severity of psoriasis was determined based on the PASI score (PASI: Psoriasis Area and Severity Index). Then, personality disorders were assessed using the Millon MCMI-III multivariate questionnaire.

    Results

    The mean age of psoriasis patients was 40.84±12.91 years and the duration of the disease was 8.87±y7.62 ears.72.7% of patients were females. The prevalence of most personality disorders was histrionic (22.7%), depressive (6.3%) and obsessive-compulsive personality disorder (3.1%), respectively. There was a significant relationship between histrionic personality disorder, which was the most common personality disorder, with disease severity, education level and type of treatment (P<0.05). There was significant relationship between depressive personality disorder and level of education, gender, occupation and ethnicity (P<0.05).

    Conclusion

    The most common personality disorder in psoriatic patients was histrionic personality disorder.

    Keywords: Psoriasis, Psychological Stress, Personality Disorder}
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال