به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

فهرست مطالب آرش اکبرزاده

  • حسین قاسمی، آرش اکبرزاده*، مرتضی یوسف زادی

    هدف از این مطالعه بررسی اثر مواجهه بلند مدت (سمیت مزمن) آنتی بیوتیک های اکسی تتراساکلین (OTC) و فلورفنیکل (FLO) مورد استفاده در مزارع پرورش میگو بر عملکرد رشد، محتوی کلروفیلa و پروتئین کل ریزجلبکChaetoceros muelleri  بود. ریزجلبک C.muelleri با تراکم اولیه 4 هزار سلول در هر میلی لیتر به مدت 12 روز به ترتیب در معرض دوزهای 43.7 و20.05 میلی گرم در لیتر اکسی تتراساکلین  و فلورفنیکل قرار گرفت و سپس فاکتورهای رشد، محتوای کلروفیلa و پروتئین کل مورد سنجش قرار گرفت. نتایج نشان داد که آنتی بیوتیک های OTC و FLO به طور معنی داری باعث کاهش رشد، محتوای کلروفیلa و سنتز پروتئین در C. muelleri شدند (0.05>p). همچنین نتایج نشان داد که FLO سمیت بیشتری نسبت به OTC برای C. muelleri دارد. کاهش رشد، محتوای کلروفیلa و سنتز پروتئین در  ریزجلبک C.muelleri در مواجهه با آنتی بیوتیک های OTC و FLO ممکن است به دلیل اثرات مهار کننده این آنتی بیوتیک ها بر تنفس سلولی و سنتز پروتئین باشد.

    کلید واژگان: آنتی بیوتیک, اکسی تتراسایکلین, سمیت, فلورفنیکل, Chaetoceros muelleri}
    Arash Akbarzadeh*, Morteza Yousefzadi

    The study aimed to examine the chronic toxicity effects of oxytetracycline (OTC) and florfenicol (FLO) antibiotics, commonly used in shrimp farms, on the growth performance, chlorophyll a content, and total protein of Chaetoceros muelleri microalgae. C. muelleri, initially at a density of 4,000 cells per milliliter, underwent exposure to oxytetracycline at doses of 7.43 milligrams per liter and florfenicol at 5.20 milligrams per liter for 12 days. Subsequent assessments focused on growth metrics, chlorophyll a content, and total protein. The findings highlighted a significant reduction in the growth, chlorophyll a content, and protein synthesis of C. muelleri following exposure to both OTC and FLO antibiotics (p < 0.05). Moreover, the study revealed that FLO exhibited higher toxicity toward C. muelleri compared to OTC. The observed decline in growth, chlorophyll a content, and protein synthesis in C. muelleri under OTC and FLO exposure could be attributed to the inhibitory impact of these antibiotics on cellular respiration and protein synthesis pathways.

    Keywords: antibiotic, toxicity, florfenicol, oxytetracycline, Chaetoceros muelleri}
  • پگاه جاوید*، مریم سیوف جهرمی، محمد شریف رنجبر، آرش اکبرزاده
    هدف
    آبسنگ های مرجانی، از مهم ترین و متنوع ترین اکوسیستم های دریایی هستند که مزایای بسیاری را برای انسان ها فراهم می کنند. بالا رفتن دمای سطحی آب ها (SST)، منجر به اختلال در زیست شناسی این بی مهرگان و سفیدشدگی در آن ها می شود. در مطالعه حاضر، ارتباط بین افزایش SST به واسطه تغییر اقلیم و برهمکنش های بین ژن و پروتئین ها بررسی شده است. نتیجه ی این بررسی ها می تواند چشم اندازی نسبت به حدود آسیب پذیری مرجان ها در برابر تنش و اتخاذ روش هایی جهت حفاظت از آن ها به ما بدهد.
    مواد و روش ها
    اطلاعات ناهنجاری های مربوط به SST در خلیج فارس با استفاده از داده های ماهواره ای حاصل شد. مسیر متابولیکی ژن های sod و cat  در مسیر استرس اکسیداتیو و ژن hsp90  در مسیر شوک حرارتی توسط KEGG به دست آمد. برهمکنش های ژنی و پروتئینی به ترتیب در پایگاه داده GeneMANIA و STRING حاصل شدند.  
    نتایج
    طبق آنالیزهای SST، تغییرات دمایی در خلیج فارس از حدود 16 تا 35 درجه سانتیگراد در نوسان است و آبسنگ های مرجانی دماهای بالایی را تحمل می کنند. در طول تنش حرارتی، میزبان مرجانی با تنظیم بیان ژن های آنتی اکسیدانی و شوک حرارتی، به ترتیب به استرس اکسیداتیو و آسیب ناشی از گرما پاسخ می دهد تا از همزیستی مرجان-جلبک محافظت کند.
    نتیجه گیری
    درک رابطه بین SST و وضعیت مولکولی صخره های مرجانی برای توسعه استراتژی های حفاظتی جهت محافظت از این اکوسیستم های دریایی در مواجهه با تغییرات آب و هوایی ضروری است.
    کلید واژگان: آبسنگ های مرجانی, برهمکنش پروتئینی, خلیج فارس, دمای سطحی دریا, شبکه ژنی}
    Pegah Javid *, Maryam Soyuf Jahromi, Mohammad Sharif Ranjbar, Arash Akbarzadeh
    Objective
    Coral reefs are one of the most important and diverse marine ecosystems that provide many benefits to humans. The increase in the sea surface temperature (SST), leads to their biology disruption and bleaching. In the present study, the relationship between the increase in SST due to climate change and the interactions between genes and proteins has been investigated. The results can give us a perspective on the extent of the vulnerability of corals to stress and the adoption of methods to protect them.
    Methods
    Data on SST anomalies in the Persian Gulf was obtained using satellite data. The metabolic pathway of sod and cat genes in oxidative stress, and hsp90 gene in heat shock pathways were obtained by KEGG. Gene and protein interactions were obtained through GeneMANIA and STRING databases respectively.
    Results
    SST analyzes showed that there are temperature fluctuations in the Persian Gulf from the lowest temperature, about 16 °C to about 35 °C in Khark Island. Therefore, the coral reefs of the Persian Gulf tolerate very high temperatures. During thermal stress, the coral host responds to oxidative stress by regulating the expression of antioxidant genes, including sod and cat, to protect the coral-algae symbiosis. In addition, the expression of hsp90 indicates its role in protecting proteins from heat damage.
    Conclusion
    Understanding the relationship between SST and the molecular health status of coral reefs is essential to develop conservation strategies to protect these marine ecosystems in the face of climate change.
    Keywords: Coral Reefs. Gene Network, Persian Gulf, Protein Interactions, SST}
  • سیده یلدا بنی اسماعیلی، آرش اکبرزاده*، غلامحسین ریاضی، فرزین عبدالهی، محمد نیرومند
    امروزه با توجه به مشکلات متعددی که در زمینه بروز بیماری در مزارع پرورش میگو به وجود آمده است، به استفاده از مکمل های غذایی تقویت کننده پاسخ ایمنی و کنترل کننده بیماری های متداول در پرورش متراکم میگو بسیار توجه شده است. در این راستا در پژوهش حاضر، تاثیر فرمولاسیون جیره پایه با سطوح مختلف تیمارهای پودر برگ مورینگا Moringa oleifera (25، 50 و 100 g/kg)، عصاره (25/0، 5/0و 1 g/kg) و گروه شاهد بدون افزودن مورینگا بر بیان ژن های ایمنی میگوی سفید غربی Litopenaeus vannamei در قالب هفت تیمار و هر تیمار شامل سه تکرار، بررسی شد. پس از 8 هفته تغذیه با درصدهای مختلف پودر و عصاره برگ مورینگا، بیان 4 ژن ایمنی شامل a2macroglobulin (a2-M)، Lipopolysaccharide and B1,3- glucan binding protein  (LGBP)،  Peroxinectin (PX) و integrinß با روش Real-time PCR بررسی شد. نتایج اختلاف معنی دار آماری را در میزان بیان ژن های a2-M، LGBP، PX در تمام تیمارها نشان داد (05/0>p). میزان بیان ژن a2-M در تیمارهای عصاره 25/0و 5/0g/kg  و تیمار پودر 25g/kg   برگ مورینگا به طور معنی دار بیش از دیگر تیمارها بود (05/0>p). بیشترین مقدار بیان ژن LGBP مربوط به تیمار عصاره 5/0 و 1g/kg  برگ مورینگا و بیشترین میزان بیان ژن PX در تیمار عصاره 5/0 و 1g/kg  و تیمار پودر 25g/kg   برگ مورینگا بود که به طور معنی دار بیش از دیگر تیمارها و گروه شاهد مشاهده شد (05/0>p). در مجموع نتایج این تحقیق اثرات مثبت استفاده از 5/0 و 1 g/kg عصاره و 25g/kg   پودر برگ گیاه مورینگا بر عمکرد دستگاه ایمنی در میگوی سفید غربی را نشان داد.
    کلید واژگان: Moringa oleifera, بیان ژن, میگو, سیستم ایمنی}
    Seyedeh Yalda Baniesmaeeili, Arash Akbarzadeh *, Gholamhossein Riazi, Farzin Abdollahi, Mohamad Niromand
    Nowadays, given the numerous disease problems that have arisen in shrimp farms, the utilization of nutritional supplements to strengthen the immune response and controlling the common diseases in dense shrimp farming have been highly regarded.  So, the present study aimed to investigate the effect of basic diet formulated with different levels of Moringa oleifera leaf powder (25, 50 and 100g/kg) and ethanolic extract (0.25, 0.5 and 1g/kg) in seven treatments each with three replicates on the expression of immune genes in the Pacific white shrimp Litopenaeus vannamei. After 8 weeks, the mRNA expression of four immune genes, including alpha-2-macroglobulin (α2M), Lipopolysaccharide and B1,3-glucan binding protein (LGBP), Peroxinectin (PX) and integrinß, were measured in the hepatopancreas using Real-time PCR technique. The results showed a statistically significant differences in the expression levels of the α2M, LGBP, PX genes in all treatments (p<0.05). The expression level of α2M in treatments of 0.25 and 0.5 g/kg extracts and 25 g/kg Moringa leaf powder were significantly higher than that of the other treatments (p<0.05). The highest levels of LGBP expression were observed in 0.5 and 1g/kg Moringa leaf extract and the highest level of PX gene expression was observed in 0.5 and 1g/kg Moringa leaf extract and 25g/kg Moringa leaf powder treatments, which was significantly higher than other treatments and the control treatment (p<0.05). In conclusion, the results of this study showed the positive effects of using 0.5 and 1 g/kg Moringa leaf extract and 25 g/kg leaf powder on the functioning of the immune system in L. vannamei.
    Keywords: Moringa oleifera, Gene Expression, shrimp, Immune System}
  • علی محمدی، لیلا عبدلی*، آرش اکبرزاده

    در ایران سالانه میلیون ها قطعه بچه ماهی قزل آلای رنگین کمان برای پرورش در مزارع کشور تولید می کنند، با اینحال میلیون ها قطعه تخم چشم زده اصلاح نژاد شده ماهی قزل آلای رنگین کمان نیز با هدف پرورش وارد ایران می شود. با اینحال، اطلاعات جامع و مدونی درخصوص برتری رشد و بازماندگی این نژادها نسبت به قزل آلای تکثیر شده در داخل کشور وجود ندارد. بدین منظور، در پژوهش حاضر، شاخص های رشد 432 قطعه از هر نژاد قزل آلای اسپانیایی وارداتی و ایرانی پرورش داده شده در دو منبع آبی چشمه و رودخانه در قالب 4 تیمار و سه تکرار در 12 قطعه استخر به مدت 90 روز بررسی و مقایسه شد. در پایان دوره پرورش میزان افزایش وزن و طول و نرخ رشد ویژه، در ماهیان قزل آلای اسپانیایی در هر دو منبع آبی (رودخانه و چشمه) از ماهیان قزل آلای ایرانی به طور معنی داری بیشتر بود (05/0>(P. همچنین میزان ضریب تبدیل غذایی در قزل آلای اسپانیایی پرورش یافته در آب رودخانه و چشمه از ماهیان قزل آلای ایرانی به طور معنی داری کمتر بود (05/0>(P. این نتایج نشان دهنده آن است که برنامه های اصلاح نژادی به طورمعتی داری می تواند باعث افزایش رشد، تولید و سودآوری بیشتر برای پرورش دهندگان شود.

    کلید واژگان: اصلاح نژاد, رشد, قزل آلای رنگین کمان, چشمه, رودخانه}
    Ali Mohammadi, Leila Abdoli*, Arash Akbarzadeh

    Annually, millions of rainbow trout frys are produced in Iranian hatcheries, however, millions of selected stocks of rainbow trout eyed eggs are also imported for breeding in farms. Despite the interest of many rainbow trout farmers to use imported fish for breeding, there is no clear information about the superiority of growth and survival of these imported strains over the rainbow trout that are produced in Iranian hatcheries. For this purpose, in the present study, the growth parameters of 432 individuals of either imported Spanish and Iranian strains of rainbow trout reared in 12 ponds using both river and spring water sources (four treatments and three replicates) were investigated and compared for 90 days. At the end of the experiment, a significantly higher weight and length gain, and specific growth rate was observed in Spanish rainbow trout compared to Iranian strain in both water sources (river and spring) (p < 0.05). Moreover, the food conversion factor was significantly lower in Spanish strain than Iranian rainbow trout) (p < 0.05). These results showed that the selection breeding could remarkably enhance growth performance and consequently cause more production and profit for rainbow trout farmers.

    Keywords: Selection, Growth, Rainbow trout, Spring, River}
  • یلدا بنی اسماعیلی، آرش اکبرزاده*، غلامحسین ریاضی، فرزین عبدالهی، محمد نیرومند

    در این تحقیق تاثیر پودر و عصاره برگ مورینگا Moringa oleifera بر فاکتورهای همولنف میگوی سفید غربی Litopenaeus vannamei در مواجهه با استرس شوری ارزیابی شد. بعد از 8 هفته غذادهی با پودر (25، 50 و 100g/kg  ) و عصاره (25/0، 5/0 و 0/1 g/kg) برگ مورینگا و تیمار شاهد بدون مورینگا، کلیه تیمارها تحت استرس شوری کوتاه مدت به میزان 5 و 55 ppt قرار گرفتند. در شمارش کل و افتراقی هموسیت ها در تیمارهای مختلف در هر سه حالت نرمال و استرس شوری 5 و 55 ppt اختلاف معنی دار مشاهده شد (p<0.05). در شرایط عادی و شوری بالا میگوهای تغذیه شده با عصاره برگ مورینگا تعداد هموسیت های بیشتری نسبت به سایر تیمارها داشتند. در شرایط بدون استرس تعداد سلول های سمی گرانولار در تیمارهای پودر و عصاره بیشتر از گروه شاهد بود. در شوری 5 ppt تیمارهای پودر مورینگا میزان سمی گرانولارهای بیشتری داشتند و در شوری 55 ppt گروه پودر برگ 100g/kg   و عصاره برگ 25/0g/kg  به ترتیب بالاترین مقدار این سلول ها را داشتند. در مجموع نتایج این تحقیق اثرات مثبت استفاده از پودر و عصاره برگ گیاه مورینگا بر عمکرد سیستم ایمنی و مواجهه با استرس شوری در میگو را نشان داد

    کلید واژگان: استرس, همولنف, هموسیت, میگوی سفید غربی, Moringa oleifera}
    Yalda Baniesmaeili, Arash Akbazradeh*, GholamHossein Riazi, Farzin Abdollahi, Mohammad Niroomand

    In this study, the effects of powder and leaf extract of Moringa oleifera on hemolymph factors of Litopenaeus vannamei in response to salinity stress were evaluated. After 8 weeks of feeding with powder (25, 50 and 100g / kg) and extract (0.25, 0.5 and 0.1 g/kg) leaves of Moringa and control treatment without Moringa, all treatments were exposed to short-term salinity stress (5 and 55 ppt). There was a statistically significant difference in total and differential count of homocytes in different dietary treatments in all three normal conditions and under salinity stress of 5 and 55 pp (p<0.05). Under normal conditions and high salinity, shrimps fed with Moringa leaf extract showed higher number of homocytes than other treatments. In stress-free conditions, the number of semi-granular cells in powder and extract treatments was higher than the control group. At 5 ppt, Moringa powder treatments had higher semi-granular and at 55 ppt salinity, the leaf powder group (100 g/kg) and the leaf extract (0.25 g/kg) showed the highest values, respectively. Overall, the results of this study showed the positive effects of using Moringa leaf powder and extract on innate immune system function and exposure to salinity stress in shrimp

    Keywords: Moringa oleifera, stress, hemolymph, hemocyte, Litopenaeus vannamei}
  • فاطمه پرویزی، ابوالفضل ناجی، آرش اکبرزاده، احمد فرهادی، محمدشریف رنجبر*

    با توجه به اثر قابل توجه دما بر فرآیند معدنی سازی زیستی، بررسی تاثیر تغییرات فصلی بر عملکرد و الگوی بیان ژن بافت روپوش، عضو مسیول معدنی سازی زیستی در صدف های مرواریدساز، ضروری است. در این مطالعه، الگوی بیان 9 ژن معدنی ساز زیستی (ASP، KRMP، SHEM5، PRISM، PEARL، CHIT، PIF، MRNP34 و NACREIN) در بافت روپوش صدف مرواریدساز Pinctada persica در دو فصل گرم و سرد مورد بررسی قرار گرفت. cDNA از بافت روپوش، با استفاده از کیت حاوی آنزیم رونویسی معکوس ساخته شد و میزان بیان ژن به روش qPCR مورد سنجش قرار گرفت. نتایج نشان دهنده الگوی بیان ژنی متفاوت بین دو فصل گرم و سرد بود. سه ژن مربوط به لایه پریسماتیک (ASP، KRMP و SHEM5) در فصل سرد و یک ژن مربوط به لایه نقیر (PIF) در فصل گرم، بیان بیشتری را نشان دادند. به نظر می رسد نرخ فعالیت معدنی سازی زیستی در دمای بالاتر کاهش یافته و ژن های لایه پریسماتیک نقش مهم تری در واکنش به تغییرات فصلی داشته باشند. این مطالعه، اطلاعات ارزشمندی را برای شناخت بهتر بافت روپوش گونه P. persica و تاثیر عامل محیطی بر مکانیسم های مولکولی موثر در شکل گیری پوسته و مروارید فراهم کرده است.

    کلید واژگان: ژن های معدنی ساز زیستی, بافت روپوش, Pinctada persica, فصل گرم, فصل سرد}
    Fatemeh Parvizi, Abolfazl Naji, Arash Akbarzadeh, Ahmad Farhadi, Mohammad Sharif Ranjbar *

    Regarding the significant effect of temperature on biomineralization process, the study of the seasonal changes impacts on the functions and patterns of gene expression in mantle tissue as an important organ responsible for biomineralization in pearl oysters, is necessary. In this study, the gene expression patterns of 9 biomineralization genes (ASP, KRMP, SHEM5, PRISM, PEARL, CHIT, PIF, MRNP34, NACREIN) were investigated in the mantle tissue of Pinctada persica between warm and cold seasons. The cDNA was constructed using reverse transcriptase enzyme and then the expression of genes were quantified in qPCR. The results showed difference in seasonal pattern. Three genes of prismatic layer (ASP, KRMP and SHEM5) had high expression in cold season and PIF which involved in nacre layer formation, showed high level of expression in warm season. It is likely, the biomineralization rate reduce in higher temperature and the prismatic related genes play more important role in response to seasonal changes. This study has provided valuable information about mantle tissue traits of P. persica and influence of environmental factors in molecular mechanisms involved in the formation of shell and pearl.

    Keywords: Biomineralization genes, Mantle tissue, Pinctada persica, Warm Season, Cold Season}
  • مرضیه ابوالفتحی*، آرش اکبرزاده، عبدالمجید حاجی مرادلو، حمیدرضا جوشقانی

    هدف از مطالعه حاضر، بررسی تاثیر اندازه و فصل بر پروفیل پروتئین موکوس و ساختار اپیدرم پوست ماهی قزل آلای رنگین کمان می باشد. نمونه های موکوس و پوست در طی سه فصل متوالی شامل اواخر زمستان (اسفند)، اواسط بهار (اردیبهشت) و اوایل پاییز (مهر) در سال های 1394-1393 تهیه شدند. در هر فصل، نمونه گیری به طور مجزا از چهار گروه وزنی شامل 20-2 گرم (W1)، 200-100 گرم (W2) و 600-400 گرم (W3) انجام شد. نتایج آنالیزهای بافت شناسی نشان داد که تراکم سلول های جامی شکل و ضخامت اپیدرم پوست قزل آلای رنگین کمان با افزایش دما از فصل زمستان تا فصل پاییز در همه گروه های وزنی افزایش یافت. اندازه سلول های جامی شکل در بچه ماهی ها (W1) تحت تاثیر فصل نبود، در حالی که در ماهیان بزرگتر W2 و  W3اندازه این سلول-ها با افزایش دما در فصل پاییز کاهش یافت. بین اندازه ماهی و تراکم سلول های جامی شکل نیز یک ارتباط مثبت و معنی دار مشاهده شد. آنالیز بیوشیمیایی موکوس پوست قزل آلای رنگین کمان نشان داد که همزمان با افزایش تراکم سلول های جامی شکل در فصل بهار غلظت پروتئین محلول موکوس نیز در هر سه گروه وزنی مورد مطالعه افزایش یافت. پروفیل پروتئین موکوس قزل آلای رنگین کمان نیز اختلاف فصلی در هر سه گروه وزنی نشان داد. در پاییز، پروتئین های با وزن مولکولی کمتر از 35 کیلو دالتون غالب بودند، در حالی که در زمستان این پروتئین ها مشاهده نشدند. هیچ اختلاف معنی داری در پروفیل پروتئین بین گروه های وزنی مختلف مشاهده نشد.

    کلید واژگان: سلول های جامی شکل, ضخامت اپیدرم, پروتئین محلول, الکتروفورز}
    Marzieh Abolfathi*, Arash Akbarzadeh, Abdolmajid Hajimoradloo, HamidReza Joshaghani

    The aim of this study was to investigate the effect of fish size and seasonality on the epidermis structure and protein profile of the skin mucus of Rainbow trout. Skin mucus samples were collected over three consecutive season periods including late winter, mid spring and early autumn. In each season, sampling was performed separately from three different weight groups including 2-20 gr fish (W1), 100-200 gr fish (W2) and 400-600 gr fish (W3). The results of histological analysis showed that goblet cell density and epidermal thickness increased with increasing temperature from winter to autumn in all weight groups. In juvenile (W1 fish), the size of goblet cells was not affected by the season, while in larger fishes (W2 and W3), the size decreased with increasing temperature in the autumn. There was a positive and significant relationship between fish size and density of goblet cells. Biochemical analysis of skin mucus showed that protein concentration increased simultaneously with an increase in goblet cell density. The protein profiles of rainbow trout mucus showed seasonal variations in all three weight groups. In autumn, the small proteins with molecular weights less than 35 kDa were more prominent, while these proteins were not observed in the winter. There were no significant differences in the mucus protein profile among different weight groups

    Keywords: goblet cell, epidermal thickness, soluble protein, SDS-PAGE}
  • مهدیه احمدی، آرش اکبرزاده*
    در این تحقیق، ساختار جمعیتی ماهی کیجار بزرگ (Saurida tumbil) در آب های محدوده استان هرمزگان،  با استفاده از ویژگی های ریخت سنجی و شمارشی بررسی شد. نمونه ها از سه منطقه بندرلنگه، جزیره هرمز و میناب به دست آمدند و 22 ویژگی ریخت سنجی و 5 ویژگی شمارشی در هر ماهی اندازه گیری شد. صفات ریخت سنجی قبل از تجزیه و تحلیل به جهت کاهش خطای حاصل از رشد آلومتریک استاندارد شدند. نتایج حاصل از تحلیل واریانس یک طرفه (One- way ANOVA) نشان داد که 9 ویژگی ریخت سنجی در بین نمونه ها در سطوح مختلف، تفاوت معنی داری داشت. همچنین در 5 ویژگی شمارشی، هیچ اختلاف معنادار آماری بین نمونه ها وجود نداشت. نمودار حاصل از توابع متمایز کننده 1 و 2 برای ویژگی های ریخت سنجی تمایز بالایی را در بین ذخایر ماهی کیجار بزرگ در سه منطقه مورد مطالعه نشان داد. در حالی که در مورد ویژگی های شمارشی میزان تفکیک کم بود و نمونه های مربوطه در سه منطقه مورد مطالعه، هم پوشانی بالایی داشتند. از سوی دیگر، به طور میانگین، درصد افرادی که از نظر ویژگی های ریخت سنجی و شمارشی به طور صحیح در جمعیت اصلی خود جای گرفتند، به ترتیب 94/3 درصد و 49/5 درصد بود. نتایج به دست آمده در این پژوهش، نشان داد که ماهی کیجار بزرگ از لحاظ خصوصیات ریخت سنجی باهم تفاوت دارند. احتمالا ذخایر مختلفی از این گونه در سواحل ایرانی خلیج فارس در استان هرمزگان وجود دارد که می بایست در مدیریت شیلاتی به آن توجه کرد.
    کلید واژگان: ریخت سنجی, شمارشی, بندرلنگه, جزیره هرمز, میناب}
    Mahdieh Ahmadi, Arash Akbarzadeh *
    In this study, the structure of fish populations of Saurida tumbil in the waters of Hormozgan province was studied using morphometric and meristic characteristics. Samples were obtained from three parts of Bandar Lengeh, Hormoz Island and Minab and 22 morphometric characteristics and 5 meristic characteristics were measured in each fish .Morphometric characteristics were standardized before the analysis to reduce the errors caused by alometric growth. The results of one-way ANOVA showed that 9 morphometric characteristics were significantly different among the samples in different regions, also, there were no significant statistical differences between the specimens in the 5 meristic characteristics. The results obtained from the distinguishing functions 1 and 2 for the morphometric characteristics showed a high degree of differentiation among Saurida tumbil stocks in the three studied regions. While there was little difference about the meristic characteristics and the samples areas were highly overlapping in the three study. On the other hand, the percentages of people who were correctly placed in their main population were for morphometric and meristic characteristics, 94.3% and 49.5% respectively. The results of this study showed that S.tumbil differ in terms of morphometric features and it is likely that there exist different stocks of this species in Iranian coasts of the Persian Gulf in Hormozgan that should be considered for fisheries management.
    Keywords: Morphometric, Meristic, Bandar Lenghe, Hormuz Island, Minab}
  • حبیب سرسنگی علی آباد، ابوالفضل ناجی*، سید رضا سیدمرتضائی، ایمان سوری نژاد، آرش اکبرزاده

    فناوری بیوفلاک به عنوان ابزاری نوین در توسعه پایدار آبزی پروری مطرح و مشکل کمبود آب و خروج پساب آبزی پروری به محیط زیست را رفع نموده است. در این سیستم مواد دفعی نیتروژن دار (آمونیاک و آمونیوم)بوسیله باکتری ها جذب و به پروتئین میکروبی قابل مصرف برای آبزی تبدیل می گردد. هدف این طرح بررسی عوامل موثر بر تولید بیوفلاک و ارزیابی آن جهت استفاده در آبزی پروری بود. سطوح مختلف دما (24، 28 و 32 درجه سانتی گراد)، شوری (صفر، 4 و 8 گرم در لیتر) و نسبت کربن به نیتروژن (1:10، 1:15 و1:20)که از فاکتورهای کلیدی در تشکیل بیوفلاک و نحوه عملکرد آن می باشد با استفاده از روش سطح پاسخ مورد بررسی و اثر فاکتورهای مورد مطالعه بر میزان نیتروژن آمونیاکی کل(TAN)، نیتریت، نیترات، حجم بیوفلاک، پروتئین و چربی بیوفلاک ها ارزیابی گردید. نتایج نشان داد، دما بطور معنی داری بر حجم بیوفلاک و میزان پروتئین آن اثرگذار است (P < 0.05) اما بر ترکیبات نیتروژن دار و میزان چربی بیوفلاک اثر معنی داری ندارد(P > 0.05). با افزایش شوری میزان پروتئین، چربی و رطوبت کاهش و میزان خاکستر بیوفلاک ها افزایش یافت(P < 0.05). نسبت کربن به نیتروژن اثر معکوس و معنی داری بر نیتروژن آمونیاکی کل و نیتریت داشت. بهینه سازی فاکتورها نشان داد فراهم نمودن دمای°C 27، نسبت کربن به نیتروژن 18 به 1 در آب لب شور و نیز دمای°C 29 و نسبت کربن به نیتروژن 14 به 1 در آب شیرین منجر به تولید بیوفلاک بسیار مطلوب از نظر محتوای پروتئین و چربی و کنترل ترکیبات نیتروژن دار در آب می گردد.

    کلید واژگان: دما, شوری, نسبت کربن به نیتروژن, بیوفلاک}
    Habib Sarsangi Aliabad, Abolfazl Naji*, Seyed Reza Seyed Mortezaei, Iman Sourinejad, Arash Akbarzadeh

    Biofloc technology has mentioned as a new tool for sustainable aquaculture development and has overcome the problems of water scarcity and discharge of aquaculture effluents to the environment. In this system, nitrogenous wastes (Ammonia and Ammonium) are simultaneously recovered by bacteria and converted into microbial proteins that can be consumed by aquatic animals. The purpose of this study was to investigate the factors affecting the production of biofloc and evaluate it for use in aquaculture. The effect of different temperature levels (24, 28, 32 °C), salinity (0, 4, 8 g/l)  ,and C/N ratio (10:1, 15:1, 20:1) which are the main key factors to the formation and function of biofloc system was evaluated by using a response surface method designing. Moreover, the influence of those factors on total ammonia nitrogen, nitrite, nitrate, floc volume, protein, and lipid content of biofloc was investigated. The results showed that the temperature had a significant effect on floc volume and protein content of biofloc (P < 0.05), but it had no significant effect on other nitrogenous compounds and lipid content (p > 0.05). The protein, lipid and moisture of biofloc particles were decreased by increasing salinity significantly (P < 0.05). Also, TAN and nitrite concentration influenced by C/N ratio inversely. According to the factors Optimization, providing 27 °C and C/N ratio of 18:1 in brackish water and 29 °C and C/N ratio of 14:1 in fresh water resulted in high quality biofloc production and control of nitrogenous wastes in water.

    Keywords: Temperature, Salinity, C, N ratio, Biofloc}
  • معصومه استادی قاضیانی، آرش اکبرزاده*، مرتضی یوسف زادی، محمد اسدی

    در مطالعه حاضر برخی پارامترهای رشد و ترکیبات بیوشیمیایی ریزجلبک Chaetoceros muelleri تحت نورهای آبی، سفید و قرمز بررسی شد. تیمارهای مختلف در شرایط شوری 25 قسمت در هزار، دمای 1±23 درجه سانتی گراد، شدت نور200±1500 لوکس، دوره روشنایی:تاریکی 12/12، هوادهی ملایم و قلیاییت 5/7-5/8، به مدت 12 روز در اتاقک های تفکیک شده قرار گرفتند. بیشترین تراکم سلولی، نرخ رشد ویژه، کلروفیل a، وزن خشک، پروتئین، اسیدهای چرب امگا3 و اسید پالمیتولییک (16:1C)، تحت نور آبی مشاهده شد. همچنین، کوتاه ترین زمان دو برابر شدن جمعیت، کمترین مقدار چربی و امگا6 در این تیمار نوری مشاهده شد. کمترین تراکم سلولی، وزن خشک، کلروفیل a، پروتئین، اسیدهای چرب امگا3، اسید اولییک (18:1C) و بیش از 25 درصد از اسید پالمیتیک (16:0C) تحت نور قرمز دیده شد. بیشترین زمان دو برابر شدن جمعیت، بیشترین مقدار اسیدهای چرب امگا6 و اسید اولییک (18:1C)، تحت نور سفید مشاهده شد. مقدار چربی کل بین سه نور تحت آزمایش اختلاف معنی داری نشان نداد (05/0<p). نور قرمز بیش از 41 درصد از مقدار SFA، نور سفید بیش از 16 درصد از مقدار PUFA و نور آبی 46 درصد از مقدار MUFA را به خود اختصاص دادند. نور آبی به طور واضح کارایی بیشتری از خود نشان داد و دارای اختلاف معنی داری (05/0˂p) نسبت به سایر نورها بود در حالی که بین نور سفید و قرمز اختلاف معنی داری دیده نشد.

    کلید واژگان: اسید چرب, پروتئین, ریزجلبک, کلروفیل a, کیفیت نور}
    Masoumeh Ostadi Ghaziani, Arash Akbarzadeh*, Morteza Yousefzadu, Mohamad Asadi

    In this study, some of the growth parameters and biochemical composition of Chaetoceros muelleri were investigated under blue, white, and red light. Different treatments of lights applied to Chaetoceros muelleri cultures (salinity 25 ppt, temperature 23 ± 1°C, light intensity 1500 ± 200 lux, Light/Dark 12/12, mild aeration, alkalinity 7.5-8.5( for 12 days in divided Indoor chambers. The microalgae under blue light showed the highest cell density, specific growth rate, chlorophyll a, dry weight, protein, omega-3 fatty acids, palmitoleic acid (C16:1), and the shortest doubling time, low fat and omega-6 were observed. The lowest cell density, dry weight, chlorophyll a, protein, omega-3 fatty acids, oleic acid (C18: 1), and more than 25% palmitic acid (C16: 0) were observed under red light. The highest doubling time of the population, the highest amount of omega-6 fatty acids and oleic acid (C18: 1), was observed in white light. The total fat content was not significantly different between the three light ones (p <0.05). Red light accounted for more than 41% of the SFA value, white light more than 16% of PUFA, and light blue 46% of MUFA. Blue light clearly showed better performance and had a significant difference (0.05 pp) compared to white and red while there was no significant difference between white and red.

    Keywords: Light quality, Micro-algae, Chlorophyll a, Protein, Fatty Acids}
  • حبیب سرسنگی علی آباد، ابوالفضل ناجی*، سید رضا سید مرتضائی، ایمان سوری نژاد، آرش اکبرزاده

    جهت بررسی اثر سیستم بیوفلاک بر کیفیت آب، عملکرد رشد، شاخص‌‌های ایمنی و ترکیب لاشه تیلاپیای‌‌نیل در تراکم‌‌های مختلف، بچه ماهیان با میانگین وزنی 05/0±2/3 گرم در دو تیمار تراکمی 500 و 1000 قطعه در متر مکعب در سیستم بیوفلاک و برای هر تراکم یک گروه شاهد، هر یک با سه تکرار ذخیره‌‌سازی و طی یک دوره 50 روزه پرورش یافتند. نتایج نشان داد میزان یون آمونیوم در تیمارهای بیوفلاک کمتر و میزان نیتریت و نیترات بالاتر از شاهد بود. مواد جامد معلق، حجم فلاک و تعداد باکتری‌‌ها با افزایش تراکم، افزایش یافت. بیشترین میزان وزن نهایی (9/12گرم)، ضریب رشد ویژه (21/3 % در روز) و نیزکمترین میزان ضریب تبدیل غذایی (91/0) در تیمار بیوفلاک با تراکم 500 عدد در متر مکعب حاصل شد (05/0p<). بازماندگی در تیمارهای مختلف تفاوت معنی‌‌داری نداشت (05/0p>). میزان لیزوزیم، ایمونوگلوبولین و کاتالاز در تیمارهای بیوفلاک به طور معنی‌‌داری از شاهد متناظر بالاتر بود (05/0p<). مقدار پروتئین و چربی لاشه در تیمارهای بیوفلاک از شاهد متناظر بالاتر بود، ولی این اختلافات معنی‌‌دار نبود (05/0p>). تراکم 500 قطعه در متر مکعب از نظر آماری، شاخص‌‌های مناسب‌‌تری در پی داشت اما با توجه به اختلاف اندک رشد و ضریب تبدیل غذایی از سویی و عدم اختلاف در میزان بازماندگی بین تراکم‌‌های 500 و1000 قطعه در متر مکعب و نیز بهره‌‌وری بالاتر از آب و فضا، تراکم 1000 قطعه در متر مکعب برای پرورش بچه ماهی تیلاپیا در سیستم بیوفلاک پیشنهاد می‌‌گردد.

    کلید واژگان: تیلاپیا, بیوفلاک, تراکم, ایمنی}
    Habib Sarsangi Aliabad, Abolfazl Naji *, Seyd Reza Seyd Mortezaei, Iman Sourinejad, Arash Akbarzadeh

    An experiment was conducted to evaluate the effect of biofloc system on water quality, growth performance, immunity and body composition of Nile tilapia at different stocking densities. Fry (3.2±0.05 g) stocked in 500 and 1000/m3 in biofloc and clear water system (as control) in three replicates and reared for 50 days. Results showed that the lowest TAN and highest nitrite and nitrate were observed in BFT treatments. Total suspended solid, floc volume and bacteria increased by increasing stocking density. Maximum final weight (12.9g), SGR (3.21 %/day), survival (100%) and the best FCR (0.91) were obtained in BFT (500/m3). There were no significant differences in survival among treatments (p>0.05). Lysozyme, immunoglobulin and catalase of fishes in the biofloc treatments were significantly (p<0.05) better than control. Proximate analysis revealed that protein and lipid content of fishes in BFT were slightly higher than control groups but these differences were not significant. It seems that although fishes in BFT 500/m3 statistically showed better indices than others but due to small differences in growth indices and feed conversion ratio in one hand and no difference in survival rate between 500 and 1000/m3. On the other hands, the study suggests the stocking density of 1000/m3 for larviculture of tilapia in biofloc system to use water and equipment more efficiently.

    Keywords: Tilapia, Biofloc, Density, Immunity}
  • فاطمه بهنام، مازیار یحیوی*، آرش اکبرزاده

    در تحقیق حاضر اثر سه طول موج  نور آبی، قرمز و سفید و سه شدت نور 1000، 2000 و 3000 لوکس بر نرخ رشد، زمان دو برابر شدن جمعیت و تولید زی توده ریزجلبک Nannochloropsis oculata مورد بررسی قرار گرفت. تیمارهای مختلف کشت جلبکی در شرایط شوری 24 قسمت در هزار، دمای24 درجه سانتی گراد، دوره روشنایی:تاریکی 12-12، با استفاده از محیط کشت گیلارد کشت شدند. مدت زمان انجام آزمایش 12 روز بود و شمارش سلولی به صورت یک روز در میان صورت گرفت. بیشترین تعداد سلول (106×33 سلول در میلی لیتر) تحت نور آبی با شدت نور 2000 لوکس 10 روز پس از کشت اولیه به دست آمد. همچنین بیشترین میزان نرخ رشد ویژه مربوط به نور آبی و در شدت نور 3000 لوکس (01/0±40/0 در روز) و کمترین زمان دو برابر شدن (03/0±61/1 در روز) نیز در همین تیمار مشاهده شد. بیشترین میزان زی توده 003/0±54/0 گرم بر لیتر در نور آبی و شدت نور 2000 لوکس حاصل شد. نتایج نشان داد که ریزجلبک N. oculata در نور آبی و شدت نور 2000 تا 3000 لوکس توانایی بالاتری در سازگاری با شرایط محیط کشت داشته و تراکم سلولی و زی توده بالاتری را تولید می کند. بنابراین توصیه می شود در آزمایشگاه های کشت جلبک و مراکز تکثیر و پرورش آبزیان از این رژیم نوری برای کشت این ریزجلبک استفاده شود.

    کلید واژگان: ریزجلبک, زی توده, طول موج, Nannochloropsis}
  • محمد نیرومند، آرش اکبرزاده*، عیسی ابراهیمی درچه، سید علیرضا سبحانی، اردشیر شیخ احمدی

    مطالعه حاضر به منظور بررسی سطوح مختلف سیاه دانه جیره بر غلظت کلسترول و تری گلیسرید پلاسمای میگوی پاسفید غربی (Penaeus vannamei) انجام شد. این آزمایش در قالب پنج جیره با سطوح مختلف سیاه دانه شامل صفر (کنترل)، 5/0، 5/1، 3 و 5 درصد به طور جداگانه در پنج تیمار و هر تیمار شامل سه تکرار انجام شد و در هر تکرار 40 عدد میگو (g2/0± 5/7) ذخیره سازی شد. بعد از 12 هفته غذادهی، سطح کلسترول و تری گلیسرید پلاسمای میگو در تیمارهایی که سیاه دانه مصرف کرده بودند به طور معنی داری از تیمار کنترل کمتر بود (05/0 > P). کمترین مقدار هم مربوط به تیمار حاوی 3 درصد سیاه دانه بود. در مجموع  جیره حاوی سیاه دانه می تواند با کمتر کردن سطح کلسترول و تری گلیسرید پلاسما، به تولید میگویی سالم تر کمک کند.

    کلید واژگان: تری گلیسرید, سیاه دانه, کلسترول, میگو}
  • علیرضا نظری بجگان، آرش اکبرزاده*، حسن صالحی، احسان کامرانی، مهران یاسمی

    فانوس ماهیان از ذخایر مهم و ارزشمند آبزیان در آب های دریای عمان می باشند که توجه به جنبه های اقتصادی، برداشت آن نقش مهمی در مدیریت صید و سوددهی کشتی های صیادی دارد. در این مطالعه، راندمان اقتصادی کلاس های طولی مختلف کشتی های صیادی فانوس ماهیان (Benthosema pterotum) با استفاده از شاخص نرخ بازده داخلی (Internal Rate of Return) در آب های شمال غربی دریای عمان از فروردین تا اسفند 1395 مورد بررسی قرار گرفت. کشتی های ترالر صید فانوس ماهی در 4 گروه طولی 40-35 متر (کلاس A)، 45-40 متر (کلاس B)، 50-45 متر (کلاس C) و بالاتر از 50 متر (کلاس D) کلاس بندی شدند. نرخ بازده داخلی کشتی ها در هر کلاس طولی با لحاظ نمودن هزینه های دریاروی هر کشتی صیادی و درآمد حاصل از فروش صید محاسبه گردید. میانگین نرخ بازده داخلی (± انحراف معیار) در طول یک سال و کشتی های کلاس A، B، C و D به ترتیب 35±41 درصد، 55±55 درصد، 36±40 درصد، 28±41 درصد و 35±28 درصد به دست آمد. نتایج این مطالعه نشان دهنده نرخ بازده داخلی مناسب و کم بودن ریسک سرمایه گذاری کشتی های صیادی فانوس ماهی در آب های دریای عمان بود و کشتی های کلاس C (50-45 متر) بهترین نرخ بازده داخلی و کمترین ریسک سرمایه گذاری را در بین کلاس های 4 گانه کشتی های صید فانوس ماهی نشان داد. نتایج این مطالعه می تواند در ارتقاء مدیریت برداشت از ذخایر فانوس ماهیان و همچنین سازمان دهی کشتی های فعال صیادی در آب های دریای عمان مورد استفاده قرار گیرد.

    کلید واژگان: دریای عمان, صیادی, فانوس ماهی, مدیریت}
    Alireza Nazari Bajgan, Arash Akbarzadeh*, Hasan Salehi, Ehsan Kamrani, Mehran Yasemi

    Myctophids are one of the important and valuable resources of fishes in waters of Oman Sea that attention to economic aspects of its harvesting has important role in catch management and profitability of fishing vessels. In this study, economic profitability of different length classes of lanternfish (Benthosema pterotum) fishing vessels was investigated using Internal Rate of Return (IRR) in northwestern waters of the Oman Sea from April 2016 to March 2017.  Lanternfish trawler vessels were classified in four length classes including 35-40 m (A class), 40-45 m (B class), 45-50 m (C class) and more than 50 m (D class). IRR index of vessels in each length class was calculated with consideration to the shipping costs and income of selling fish. Mean IRR (±S.d) in one year and A, B, C and D ship classes was obtained as 41±35, 55±55, 40±36, 41±28 and 35±28 %, respectively. Results of this study showed that active lanternfish fishing ships have appropriate internal rate of return and low investment risk in waters of the Oman Sea, and C ship class (45-50 m) showed the best internal rate of return and the lowest investment risk between four classes of lanternfish fishing ships. Results of this study can be used to improve the harvesting management of lanternfish resources and also, organization of active fishing ships in waters of Oman Sea.

    Keywords: Economic evaluation, Lanternfish, Fishing ship, IRR, Oman Sea}
  • فاطمه تقی پور، آرش اکبرزاده*، محسن صفائی، حمید اسحاق زاده

    این تحقیق با هدف شناسایی ذخایر گربه ماهی بزرگ دریایی Netuma thalassinaکه غالب ترین گربه ماهی دریایی آبهای هرمزگان است با استفاده از ویژگیهای فنوتیپی انجام شد. تعداد 209 گربه ماهی بزرگ از سه منطقه بندرعباس، بندر جاسک و  بندرلنگه صید شد و از نیم رخ چپ و نمای شکمی عکس برداری شد. تعداد 12 لندمارک روی قسمت جانبی و 11 لندمارک روی قسمت شکمی هم ساخت بر تصاویر تعریف شد و با استفاده از نرم افزار tpsDig رقومی سازی شدند. همچنین نمونه ها با استفاده از 20 فاصله هندسی مابین ده لندمارک جانبی و 9 ویژگی ریخت سنجی سنتی مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج آنالیزهای CVA در نمای شکمی شکل سر و قسمت جانبی بدن براساس فواصل مهالانوبیس نشان داد که جمعیت گربه ماهی بندر جاسک دارای بیشترین فاصله با بقیه گروه ها است. براساس مقایسه میانگین نمای شکمی شکل سر و قسمت جانبی بدن، بیشترین جابجایی نقاط لندمارک مربوط به نوک پوزه، طول و عرض سر در جمعیت بندرلنگه بود که دارای طول سر کوتاه تر، عرض سر و دهان بیشتر نسبت به جمعیت گربه ماهی بندرعباس و جاسک بود. مقایسه میانگین کل نمای جانبی نشان داد که بیشترین جابجایی بین نقاط لندمارک مربوط به نوک پوزه، انتهای شکاف سرپوش آبششی، ارتفاع بدن و انتهای ناحیه دمی است.  به عبارت دیگر جمعیت گربه ماهی جاسک دارای ارتفاع بدن باریک تر و طول بدن بیشتر نسبت به گروه های دیگر بود. نتایج آنالیز تابع تشخیص DFA)) نشان داد به طور میانگین 7/94  درصد از افراد به طور صحیح در جمعیت اصلی خود قرار دارند. در مجموع نتایج این تحقیق نشان داد که گربه ماهی بزرگ در سواحل ایرانی خلیج فارس و دریای عمان در استان هرمزگان دارای تنوع فنوتیپی بالایی است.

    کلید واژگان: گربه ماهی دریایی, ریخت سنجی هندسی, جاسک, بندر عباس, بندر لنگه}
    Fatemeh Taghipour, Arash Akbarzadeh *, Mohsen Safaie, Hamid Eshaghzadeh

    This study was conducted to identify different stocks of big marine catfish (Netuma thalassina) as the most dominant marine catfish species in Hormozgan waters using morphological features. 209 big catfish were caught in three different habitats of marine Catfish in Persian Gulf and Oman Sea including Bandar Abbas, Bandar Lengeh and Jask, and the left side and ventral profiler of all samples were photographed. A total of 12 landmarks on the lateral side and 11 landmarks on the ventral homolog were defined on pictures, and digitized by using software tpsDig. Body. Moreover 20 geometric distances between ten landmarks, 9 traditional morphometric features were analyzed using discriminant function analysis (DFA) in different areas. The results of CVA analysis in ventral view of head shape and lateral view according to Mhala Anubis intervals showed that Jask catfish population separated from other groups. Based on ventral view of head shape, the most displacement of landmark parts were related to the tip of the snout, length and width of the head in the Lengeh population which had a shorter head length, wider head and mouth rather than Bandar Abbas and Jask catfish population. The total mean of lateral view showed that the most displacement between landmark points were related to the tip of the operculum, the height of the body and caudal peduncle area. On the other words, Jask catfish population had a thinner body height and longer body length compared to other groups. The results of discriminant function analysis (DFA) classified in an average of 94.7% individuals in their original population. In conclusion, our results showed a high phenotypic variation in big catfish stocks in Iranian coasts of the Persian Gulf and Oman Sea.

    Keywords: marine catfish, geometric morhometrics, Jask, Bandar Abbas, Bandar Lengeh}
  • سعید خرم نیا، امین جعفری*، فرشید فرحبخش، الهام علی نیا قرا، بهنام امانی، بهمن امانی، آرش اکبرزاده
    پیش زمینه و هدف

    از شاخص میزان مرگ ومیر در بخش مراقبت های ویژه می توان جهت ارزیابی درمان های جدید و نیروی انسانی متخصص و تخصیص بهینه منابع استفاده کرد. مرگ ومیر در بخش مراقبت های ویژه بیمارستان های ایران به صورت پراکنده گزارش شده است. هدف از این مطالعه، برآورد میزان مرگ ومیر کلی بیماران ICU در بیمارستان های ایران می باشد.

    مواد و روش کار

    یک مرور نظام مند در پایگاه های SID، MagIran، PubMed ، Scopus، ScienceDirect،  Web of scienceو Google Scholar برای مقالات مرتبط تا آبان 1398 انجام گرفت. همچنین فهرست منابع مطالعات کلیدی برای یافتن استنادهای بیشتر موردبررسی قرار گرفت. ارزیابی کیفیت مطالعات با استفاده از چک لیست STROBE انجام شد. نتایج مطالعات با استفاده از نرم افزار Comprehensive Meta-Analysis (CMA) نسخه 2 مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت.

    یافته ها

    26 مطالعه شامل 8980 بیمار وارد مرور شد. یافته های فراتحلیل نشان داد که مرگ ومیر کلی در بیماران بستری در ICU برابر با 8/29 درصد است (95% CI=(0.259,0.340)). میزان مرگ ومیر در زنان و مردان به ترتیب برابر با 8/29 درصد (95% CI=(0.235,0.369))  و 2/29 درصد (95% CI=(0.211,0.389)) بود.

    بحث و نتیجه گیری

     مرگ ومیر در بیماران  ICUبیمارستان های ایران در مقایسه با سایر کشورها بالا است. بنابراین منابع و امکانات مراقبتی ویژه باید در ICU  موردتوجه قرار گیرد.

    کلید واژگان: بخش مراقبت های ویژه, مرگ ومیر, ایران}
    Saeed Khorramnia, Amin Jafari*, Farahbakhsh Farahbakhsh, Elham Aliniaghara, Behnam Amani, Bahman Amani, Arash Akbarzadeh
    Background & Aims

    The mortality rate index in the Intensive Care Unit (ICU) can be used to evaluate new treatments and specialist human resources and optimize resource allocation. Mortality in the ICUs of Iranian hospitals has been sporadically reported. The purpose of this study was to estimate the overall mortality rate of ICU patients in Iranian hospitals.

    Materials & Methods

    A systematic review was conducted in SID, MagIran, PubMed, Scopus, Web of Science, and Google Scholar for related articles until November 2019. Also, the reference lists of key studies were checked for additional citations. Quality assessment of studies was performed using the STROBE checklist. The results of the studies were analyzed using Comprehensive Meta-Analysis (CMA) software version 2.

    Results

    Twenty-six studies involving 8980 patients were included in the review. The findings of the meta-analysis indicated that the overall mortality in ICU patients was 29.8% (95% CI, 0.259_0.34; P<.05). The prevalence of mortality in men and women was 29.8% (95% CI, 0.211_0.389; P<.05) and 29.2% (95% CI, 0.235_0.369; P<.05), respectively.

    Conclusion

    Mortality rate in ICU patients in Iranian hospitals is high compared to other countries. Therefore, resources and facilities should be considered in the ICUs.

    Keywords: Mortality, Intensive care unit, Iran}
  • سعید زاهدی، آرش اکبرزاده*، جلیل مهرزاد، احمد نوری، محمد هرسیج

    پرورش ماهی در سیستمهای بازگردشی طی سالهای اخیر رو به گسترش بوده ولی اثرات استفاده از آب برگشتی به خوبی مشخص نیست. هدف از این مطالعه، مقایسه عملکرد رشد، استرس و بیان ژنهای ماهیچه ای مرتبط با استرس و رشد قزل آلای رنگین کمان (O. mykiss) در دو سیستم باز و بازگردشی است. به این منظور، قزل آلای جوان تمام ماده با تراکم نگهداری 44 کیلوگرم بر مترمربع و تراکم بارگذاری 1 لیتر بر دقیقه به ازای هر کیلوگرم ماهی در دو سیستم باز (100% آب تازه ورودی) و بازگردشی (با کاهش 66% آب تازه ورودی و جایگزینی آب برگشتی) به مدت 60 روز مورد مطالعه قرار گرفت. غلظت آمونیاک کل در سیستم بازگردشی نسبت به سیستم باز افزایش معنی داری نشان داد. نتایج، کاهش معنی دار وزن کل ماهیان را در سیستم بازگردشی و به میزان 5/6% در مقایسه با تیمار سیستم باز نشان داد. در تیمار بازگردشی، طول کل، چنگالی و استاندارد و همچنین، نرخ رشد ویژه، کاهش و ضریب چاقی، افزایش داشت که این اختلافها از لحاظ آماری معنی دار نبود. ضریب تبدیل غذایی افزایش معنی داری را در سیستم بازگردشی نسبی نشان داد. مواجهه با آب برگشتی، افزایش مقادیر هورمون کورتیزول خون و بیان ماهیچه ای ژن پروتئین شوک حرارتی 70 (HSP70) را در تیمار بازگردشی نسبت به تیمار باز موجب شد. هیچ اختلاف معنی داری در بیان ماهیچه ای ژن های فاکتور رشد شبه انسولینی 1 (IGF-1) و زنجیره سنگین میوزین (MHC) مشاهده نشد. نتایج این مطالعه نشان می دهد که استفاده از آب برگشتی کاهش اندک برخی از عملکردهای رشد و افزایش میزان استرس ماهی را موجب می شود و این کاهش رشد، مجزا از تغییر در بیان ژنهای مرتبط با رشد ماهیچه ای بررسی شده در این مطالعه است.

    کلید واژگان: O, mykiss, سیستم باز, سیستم بازگردشی, HSP70, IGF-1, MHC}
    Saeed Zahedi, Arash Akbarzadeh*, Jalil Mehrzad, Ahmad Noori, Mohammad Harsij

    Fish farming in recirculating aquaculture systems (RAS) has been expanding in the recent years, but the effects of water reuse are not well known. The aim of the present study was to compare the growth parameters, stress response and muscle stress- and growth- related gene expression of rainbow trout (Oncorhynchus mykiss) in open system (OS) versus water reuse system (WRS). For this purpose, young rainbow trout were studied in stocking density of 44 Kg/m3 and loading density of 1 L/min/Kg of fish in an OS (100% make-up water) and WRS (66% reused water) for 60 days. The results showed that water NH3 concentrations increased significantly in WRS compared to OS. In addition, final body weight in the WRS decreased by 6.5% compared to OS on day 60. No differences were observed between treatments in terms of fish length (total, fork, standard), specific growth rate and condition factor. In contrast, feed conversion ratio increased significantly in WRS respect to OS. Moreover, blood plasma cortisol levels as well as RNA expression of heat shock protein 70 (HSP70) in muscle increased significantly in WRS versus OS. However, no significant changes were found in muscle mRNA levels of insulin-like growth factor-1 (IGF-1) and myosin heavy chain (MHC) between the two treatments. In conclusion, water reuse protocol reduced some growth parameters, and induced measurable stress in fish in a manner not related to the expression of IGF-1 and MHC genes.

    Keywords: Rainbow trout, open system, water reuse system, HSP70, IGF-1, MHC}
  • محمد نیرومند، آرش اکبرزاده*، عیسی ابراهیمی، سید علیرضا سبحانی، اردشیر شیخ احمدی
    در این آزمایش تاثیر سطوح مختلف سیاه  دانه جیره بر برخی از فاکتورهای بیوشیمیایی  میگوی پاسفید غربی (Penaeus vannamei) مورد بررسی قرار گرفت. پنج جیره با سطوح مختلف سیاه دانه شامل صفر (شاهد)، 0/5، 1/5، 3 و 5 درصد در قالب پنج تیمار و هر تیمار شامل سه تکرار و هر تکرار نیز محتوی 40 عدد میگو (گرم 0/2±7/5) طراحی شدند. بعد از 12 هفته غذادهی، سطوح گلوکز، آلکالین فسفاتاز (ALP) و سوپراکسید دیسموتاز (SOD) پلاسمای میگو، در تیمارهایی که سیاه دانه مصرف کرده بودند به طور معنی داری از تیمار شاهد کم تر بود (0/05>P). هم چنین میزان کراتینین (CREA)، پروتئین کل، ازت اوره همولنف (Hemolymph Urea Nitrogen)، اسیداوریک (Uric acid) و اوره (Urea/HUN liquid) نیز در تیمارهای سیاه دانه از تیمار شاهد کم تر بود اما این تفاوت ها معنی دار نبودند (0/05<P). از لحاظ میزان کلسیم و منیزیم، هیچ تفاوت معنی داری بین تیمارها مشاهده نشد (0/05<P)، هم چنین افزایش معنی داری در میزان فسفات در تیمارهای سیاه دانه 1/5 و 5 درصد نسبت به گروه شاهد مشاهده گردید (0/05>P). در مجموع آزمایش حاضر نشان داد که افزودن سیاه دانه در سطوح 1/5 و 3 درصد، به جیره می تواند تاثیر مطلوبی بر فاکتورهای بیوشیمیایی همولنف میگوی پاسفید غربی، داشته باشد و به تولید پایدار میگو کمک کند.
    کلید واژگان: همولنف, سیاه دانه, میگوی پاسفید غربی, هموسیت, پلاسما}
    Mohammad Niroomand, Arash Akbarzadeh *, Eisa Ebrahimi, Seyed Alireza Sobhani, Ardshir Sheikhahmadi
    This study was designed to determine the effects of  different levels of dietary black cumin seed on some haemolymph biochemical parameters in pacific white shrimp, penaeus vannamei. Five levels of black cumin seed including 0, 0/5, 1/5, 3 and 5 percent were used and each group was divided in three replicates and 40 shrimp (7.5±0.2 gr) were stocked in each replicate. After 12 weeks of feeding trial, plasma glucose, alkaline phosphatase (ALP) and superoxide dismutase (SOD), levels were significantly lower in the shrimp fed diets contained black cumin seed compared to the control (P<0.05). Moreover, plasma creatinine (CREA), total protein, hemolymph urea nitrogen (HUN), uric acid and urea were numerically lower in shrimp fed diets contained black cumin seed compared to the control (P>0.05). Calcium and magnesium were not significantly different among the treatments (P>0.05). In addition; phosphate increased significantly in the groups fed diet contained 1/5 and 5 percent black cumin seed when compared to the control group (P<0.05). In conclusion, this study indicated that dietary black cumin seed, have impressive effects on shrimp haemolymph biochemical parameters and can help to produce shrimp permanently.
    Keywords: Haemolymph, Black cumin seed, Pacific white shrimp, Haemocyte, Plasma}
  • زهرا فرح بخش، آرش اکبرزاده*، ابوالفضل ناجی
    فلزات سنگین به عنوان یکی از گروه های اصلی آلاینده های محیط آبی، در اثر فعالیت های طبیعی و انسانی به محیط آبی راه می یابند. این فلزات ممکن است در بدن موجودات آبزی، از جمله ماهی تجمع یابند و خطر بالقوه برای سلامتی اکوسیستم و موجودات زنده و بخصوص برای انسان محسوب گردند. در مطالعه حاضر، میزان فلزات سنگین مس، روی و نیکل در بافت عضله ماهی سفید (Rutilus frisii Kutum) و ماهی سیاه کولی (Vimba vimba persa) صید شده از سواحل بندر انزلی بوسیله دستگاه طیف سنجی جذب اتمی تعیین گردید. میانگین غلظت فلزات سنگین مس، روی و نیکل در بافت عضله ماهی سفید بترتیب 26/1±47/7، 49/1±96/18، 23/0±68/2 و سیاه کولی بترتیب 26/2±41/10، 82/6±01/32 و30/0±50/2 میکروگرم برگرم وزن خشک بود. غلظت فلزات سنگین در بافت عضله کمتر از غلظت مجاز استانداردهای بین المللی بود، بجز فلز نیکل که از استانداردهای سازمان بهداشت جهانی (WHO) و سازمان غذا و داروی آمریکا (FDA) بیشتر بود. میزان پتانسیل خطر و شاخص خطر برای هر دو گروه سنی بزرگسال و کودکان کمتر از 1 بدست آمد. بنابراین، خطر چندانی برای مصرف کنندگان وجود ندارد. با توجه به اهمیت کیفیت ماهی مصرفی برای ساکنین مناطق شمالی ایران، جهت کنترل میزان آلاینده ها در آبزیان و جوامع مصرف کننده، باید آلاینده های منطقه، بخصوص فلزات سنگین به طور مستمر ارزیابی و پایش گردد.
    کلید واژگان: پتانسیل خطر, تالاب انزلی, فلزات سنگین, ماهی, میزان جذب روزانه}
    Z. Farahbakhsh, A. Akbarzadeh*, A. Naji
    Heavy metals are one of the main groups of environmental pollutants; enter the aquatic environment through natural and human activities. These metals may accumulate in aquatic organisms including fish and be a potential danger to the health of the ecosystem and living organisms, especially for human beings. In this study, the amount of heavy metals including copper, zinc, and nickel was investigated in the muscle tissue of Caspian kutum (Rutilus frisii Kutum), and Caspian Vimba (Vimba vimba persa) from Bandar Anzali by atomic absorption. Mean concentrations of heavy metals including copper, zinc and nickel in dry weight of muscle tissue in Caspian kutum were 7.47 ±1.26, 18.96 ±1.49 and 2.68± 0.23, μg/g, respectively. These amounts were 10.41±2.26, 32.01 ±6.82, and 2.50 ± 0.30 ug in dry weight in the muscle of Caspian Vimba for the copper, zinc and nickel, respectively. The concentration of heavy metals in muscle tissue was less than the permitted concentration of international standards, except for nickel that was higher than the World Health Organization (WHO) and Food and Drug Administration (FDA) standards. Potential risk and hazard indicators were less than 1 for both age groups of adults and children, so there is not much danger to consumers. Due to the importance of the quality of fish used for the inhabitants of northern Iran, pollutants in the area, especially heavy metals, should be continuously monitored to control the amount of contaminants in consumer communities.
    Keywords: Potential risk, Anzali Wetland, Heavy metals, Fish, Estimated daily intakes}
  • زهرا فرح بخش، آرش اکبرزاده*، پریسا امیری، ابوالفضل ناجی
    زمینه و هدف
    فلزات سنگین از راه های مختلفی وارد منابع آبی می شوند و باعث ایجاد خطراتی از جمله مسمومیت، سرطان زایی و در کل ایجاد اختلال در بدن موجودات زنده می شوند. از آنجاکه ماهی کفال غذای پرمصرف مردم استان گیلان است بنابراین غلظت فلزات سنگین مس، روی و نیکل در بافت عضله ماهی کفال مورد مطالعه قرار گرفت.
    روش بررسی
    در این مطالعه تعداد 11 عدد ماهی کفال از بندرانزلی تهیه شد. پس از آماده سازی و هضم شیمیایی بافت ماهی، میزان فلزات سنگین موردمطالعه به وسیله دستگاه جذب اتمی تعیین شد.
    یافته ها
    میانگین غلظت فلزات مس، روی، نیکل در بافت عضله ماهی کفال به ترتیب به ترتیب 0/93±10/07، 3/99±28/39،0/55±4/01 میکروگرم بر گرم وزن خشک بود. غلظت فلزات به جز فلز  نیکل در نمونه های ماهی آنالیز شده در مقایسه با استانداردهای بین المللی FAO، WHO، FDA، NHMRC و UKMAFF پایین تر بود. میزان جذب روزانه فلزات مورد مطالعه (EDI)، برای مصرف کنندگان کودک و بزرگسال، پایین تر از دوز مرجع تعیین شده توسط سازمان EPA و مصرف قابل تحمل (TI) ارائه شده توسط سازمان FAO/WHO به دست آمد. در ارزیابی خطر سلامتی، میزان پتانسیل خطر (THQ)، برای بزرگسالان و کودکان در مصرف 7 روز، 3 روز و 1 روز در هفته براساس مصرف عضله ماهی کفال کمتر از 1 به دست آمد. در ارزیابی خطر سلامتی، میزان شاخص خطر (HI)، برای بزرگسالان و کودکان در مصرف هفت روز در هفته، بر اساس مصرف عضله ماهی کفال میزان شاخص خطر در کودکان بیشتر از 1 بود.
    نتیجه گیری
     بر اساس نتایج به دست آمده بنظر می رسد، مصرف ماهی کفال اثر مضری بر روی سلامت مصرف کننده در گروه سنی کودکان دارد.
    کلید واژگان: بندرانزلی, شاخص خطر, فلزات سنگین, کفال طلایی, سلامت مصرف کننده}
    Z Farahbakhsh, A Akbarzadeh*, P Amiri, A Naji
    Background and Objective
    Heavy metals enter to water resources through various ways, causing dangers such as illness, cancer, and, in general, a disorder in the body of living organisms. Mullet (Liza aurata) is highly consumed by the people living in Guilan province, Iran. Therefore, the amount of heavy metals included copper, zinc, and nickel was investigated in the muscle tissue of mullet.
    Materials and Methods
    A total number of 11 mullet were obtained from Bandar Anzali.  After a preparation step, the fish samples were digested using chemical digestion, and the amounts of heavy metals were determined by atomic absorption.
    Results
    The average concentration of copper, zinc, and nickel in muscle tissue was 10.07±0.93, 28.39 ±3.99, and 4.01 ± 0.55 μg/g dry weight, respectively. The concentrations of the studied metals were lower than the FAO, WHO, FDA, NHMRC and UKMAFF international standards, except for the nickel. The daily absorption rates of the studied metals (EDI) for children and adults were lower than the reference dose set by the EPA and the TI provided by the FAO / WHO Organization. The risk potential (THQ) of seven days, three days and one day consumption per week of Golden grey mullet for both adults and children were found less than 1. The hazard index (HI) of 7 days a week consumption of mullet for children was greater than 1.
    Conclusion
    According to the results of the present study, the consumption of this fish has a harmful effect on consumer health in children age group.
    Keywords: Bandar Anzali, Risk index, Heavy metals, Liza aurata, Consumer health}
  • امیرعلی مرادی نسب، آرش اکبرزاده*، محمود بهمنی، احسان کامرانی، سارا حق پرست
    برای این منظور تعداد 894 نمونه ماهی ازون برون (A. stellatus) به مدت 5 سال از فروردین 1389 تا اسفند 1393 به وسیله تور گوشگیر ثابت و تور پره صید گردید. نسبت جنسی بین نر و ماده برابر با 05:1/1 بود که اختلاف معنی داری وجود نداشت. کوچکترین و بزرگترین طول ماهیان صیدشده جنس نر به ترتیب 35 و 170 سانتی متر و برای جنس ماده به‎ترتیب 105 و 214 سانتی متر بود. میانگین±انحراف معیار طول نمونه ها جنس نر و ماده به‎ترتیب 22/15±67/129 و 67/12±02/148 سانتی متر برآورد شد. بیشترین فراوانی طولی برای جنس نر مربوط به دامنه طولی 130-120 سانتی متر و برای جنس ماده مربوط به دامنه طولی 150-140 سانتی متر بود. میزان b در جنس نر و ماده به‎ترتیب 074/3 و 209/3 تعیین و الگوی رشد در جنس نر ایزومتریک و در جنس ماده آلومتریک مثبت به دست آمد. میزان مرگ و میر کل، طبیعی و صیادی برای جنس نر به‎ترتیب 535/0، 222/0 و 313/0 در سال و برای جنس ماده به‎ترتیب 465/0، 22/0 و 245/0 در سال محاسبه گردید. همچنین ضریب بهره برداری جنس نر و ماده 59/0 و 53/0 به دست آمد. فاکتورهای رشد فون برتالانفی در ماهیان نر (54/187L∞ =  سانتی متر، 15/0 k = در سال و 32/0- t0 = سال) و در ماهیان ماده (00/195L∞ =  سانتی متر، 14/0 k = در سال و 25/0- t0 = سال) به دست آمد. میزان W∞، جنس نر و ماده به‎ترتیب 21435 و 26258 گرم برآورد شد. مقدار Tmax برای جنس نر و ماده به‎ترتیب 20 و 43/21 سال و شاخص عملکرد رشد پائولی و مونرو (φ) برای جنس نر و ماده به‎ترتیب 72/3 و 73/3 محاسبه شد. فاکتورهای رشد لجستیکی در ماهیان نر (00/188 β1 = (L∞) سانتی متر، 5 β2 = (L0) سانتی متر) و در ماهیان ماده (00/190 β1 = (L∞) سانتی متر، 5 β2 = (L0) سانتی متر) برآورد شد. براساس نتایج به دست آمده، ذخایر ماهی ازون برون دارای شرایط نامطلوبی در حوضه جنوبی دریای خزر بوده و انجام اقدامات لازم به منظور حفظ و احیاء ذخایر باقی مانده این گونه در اکوسیستم مذکور، ضروری می باشد.
    کلید واژگان: A, stellatus, سن, رشد, مرگ و میر, دریای خزر}
    Amirali Moradinasab, Arash Akbarzadeh*, Mahmoud Bahmani, Ehsan Kamrani, Sarah Haghparast
    The aim of this study was to record growth parameters, mortality and sex ratio of Stellate Sturgeon (Acipenser stellatus) from the south basin of the Caspian Sea. 894 specimens were caught by fixed gill net and beach seine during April 2010 to March 2014. Male to female sex ratio was obtained 1:1.05 that was not differed significantly (p>0.05). The minimum and maximum length of the fish specimens ranged from 35 cm to 170 cm (for male) and 105 cm to 214 cm (for female), respectively. Mean (±S.D) total length was calculated 129.67±15.22 cm and 148.02±12.67 cm for male and female, respectively. The maximum frequency of length was 120-130 cm and 140-150 cm for male and female, respectively. The b value of the length-weight relationship for male was 3.074 that showed isometric growth (p>0.05) and for female was 3.209 that showed positive allometric growth (p<0.05). Total mortality (Z), natural mortality (M) and fishing mortality (F) were calculated (0.535, 0.222 and 0.313 year-1) and (0.465, 0.22 and 0.245 year-1) for male and female, respectively. Also exploitation rates (E) were obtained 0.59 and 0.53 for male and female, respectively. Estimated Von Bertalanffy growth parameter values were (L∞ = 187.54 cm, K = 0.15 year-1 and t0 = -0.32 year) and (L∞ = 195.00 cm, K = 0.14 year-1 and t0 = -0.25 year) for male and female, respectively. Also infinity weights (W∞) were estimated 21435 g and 26258 g for male and female, respectively. Tmax values (maximum length) were calculated 20 years and 21.43 years for male and female, respectively. Growth performance index (ϕ) was calculated 3.72 and 3.73 for male and female, respectively. Estimated logistic growth parameter values were (β1 (L∞) = 188.00 cm and β2 (growth-at-hatch) = 5 cm) and (β1 (L∞) = 190.00 cm and β2 (growth-at-hatch) = 5 cm) for male and female respectively. Based on the results, Acipenser stellatus stocks have unfavorable conditions in the south basin of the Caspian Sea, and the management measures are necessary to preserve and restore the remaining stocks of this species in the ecosystem.
    Keywords: Acipenser stellatus, age, growth, mortality, Caspian Sea}
  • حجت احمدی فگجور، احسان کامرانی*، علی اصغر خانی پور، آرش اکبرزاده، احمد همایی

    برای بسیاری از گونه های دریای خزر اطلاعات بسیار اندکی در مورد پاسخ استرس به ابزار و آلات صید و صیادی وجود دارد. در این تحقیق پاسخ های فیزیولوژیک ماهیان سفید دریای خزر پس از تنش و استرس حاد وارده توسط ابزار صید گوشگیر مورد ارزیابی قرار گرفت. تور گوشگیر ثابت از ساحل در عمق 0/5 تا 5 متر در دریا مستقر گردید. نمونه های خونی برای ارزیابی پاسخ های فیزیولوژیک در فواصل زمانی صفر، 1، 3، 6، 12 و 18 ساعت پس از درگیری ماهیان با تور گوشگیر جمع آوری گردید. نمونه برداری در دو دمای متفاوت (دمای حدود 10 و 15 درجه سانتی گراد) انجام گرفت. سطوح کورتیزول، گلوکز پلاسما و پروتئین شوک حرارتی (HSP70) مورد بررسی قرار گرفت. نتایج پارامترهای مذکور نشان داد بین اثر استرس با دمای آب رابطه مستقیم وجود داشت، این نتیجه نشان داد که مقادیر شاخص های خونی در دمای بالاتر به نسبت بیش تر از دمای پایین تر بود. مقادیر کورتیزول در هر دو دما اختلاف معنی داری بین نمونه های خونی در فواصل زمانی را نشان داد (0/05≥P). سطوح کورتیزول افزایش 100 درصدی را به خود اختصاص داده بودند. مقادیر گلوکز پلاسما و پروتئین شوک حرارتی (HSP70) در هر دو دما اختلاف معنی داری بین نمونه های خونی در فواصل زمانی را نشان نداد (0/05≤P). در دوره سنجش، مقادیر گلوکز پلاسما و پروتئین شوک حرارتی (HSP70) روند افزایشی داشت که نشان دهنده تاثیر زمان استرس بر روی این پارامترها بود. ماهیان درگیر با تور گوشگیر پس از 18 ساعت همگی تلف شدند. شروع این تلفات حدودا شش ساعت پس از درگیری بود. این مطالعه نشان داد که استرس حاد ناشی از تور گوشگیر بسیار کشنده است و ماهی حتی قادر به تحمل استرس و بقاء را به مدت زمان 18 ساعت نیز ندارد.

    کلید واژگان: کورتیزول, گلوکز, پروتئین شوک حرارتی, تور گوشگیر, ماهی سفید (Rutilus frisii)}
    Hojjat Ahmadi, Ehsan Kamrani *, Ali asghar Khanipour, Arash Akbarzadeh, Ahmad Homaei

    To investigate physiologic responses, the induced tensions and stress among Caspian Sea Rutilus frisii caused through gillnet fishing operations were evaluated using fixed gillnets deployed at a depth of 0.5 to 5 m along the shore. The blood samples of the fish trapped at zero, 1, 3, 6, 12, and 24hrs of entanglement were collected for examining their physiologic responses. Blood samplings were done at varying temperature (approximate 100c and 150c). Cortisol, plasma glucose and Heat Shock Protein (HSP70) levels were examined. The results indicated a direct link between stress and water temperature, suggesting higher blood sample values in warmer waters than those of in lower water temperature. In both temperatures, Cortisol contents showed significant differences in the blood samples obtained at all time intervals (P≤0.05). Cortisol accounted for 100% increase level. The amount of Plasma glucose and thermal shock protein (HSP70) did not show any significant difference between blood samples at time intervals (P≥0.05).The amount of plasma glucose and Heat Shock Protein (HSP70) showed a gradual increase, reflecting the impact of timing of stress on the above parameters. The fish perished after 18hrs of entanglement in gillnets. The fish mortalities began six hours following entanglement. This study shows that the acute gillnet-induced stress is highly lethal and that fish cannot tolerate stress and continue to survive for 18 hours in entanglement.

    Keywords: Cortisol, Glucose, Heat Shock Protein, Gillnet, Rutilus frisii}
  • سعید زاهدی، آرش اکبرزاده*، جلیل مهرزاد، احمد نوری، محمد هرسیج
    تراکم نگه داری به عنوان یک عامل استرس زای مزمن در آبزی پروری تلقی می شود. هدف از این مطالعه، مقایسه عملکرد رشد، تغییرات هورمون کورتیزول و بیان ام آر ان ای ژن پروتئین شوک حرارتی (70 HSP) ماهی قزل آلای رنگین کمان (Onchorhynchus mykiss) در دو تراکم نگه داری متداول کشور در سیستم پرورشی باز می باشد. به این منظور، قزل آلای جوان تمام ماده با دو تراکم نگه داری 24 (تراکم متوسط) و 44 (تراکم بالا) کیلوگرم بر مترمکعب و تراکم بارگذاری 1 لیتر بر دقیقه به ازای هرکیلوگرم ماهی به مدت 60 روز مورد مطالعه قرار گرفت. نتایج حاصله کاهش معنی دار میانگین وزن نهایی ماهیان را در تراکم بالا و به میزان 6/2% در مقایسه با تیمار تراکم متوسط نشان داد. با این وجود، افزایش تراکم نگه داری اثری بر طول کل، چنگالی و استاندارد در پایان آزمایش نداشت. هم چنین، افزایش تراکم نگه داری هیچ گونه تغییر معنی داری را در طول نسبی باله های سینه ای، شکمی، مخرجی، پشتی و دمی پس از دو ماه موجب نشد. از سوی دیگر، درصد افزایش وزن، افزایش وزن روزانه، نرخ رشد ویژه و ضریب رشد حرارتی در تیمار تراکم بالا، کاهش معنی داری را در مقایسه با تیمار تراکم متوسط نشان داد. در مقابل، تغییرات ضریب چاقی فاقد اختلاف معنی دار بود. افزایش تراکم نگه داری موجب افزایش ضریب تغییرات وزن ماهیان و ضریب تبدیل غذایی گردید. مقادیر گلوکز و هورمون کورتیزول خون فاقد تغییر معنی دار بین دو تیمار آزمایشی بود. در پایان، مقادیر بیان ژن 70 HSP ماهیچه در سطح ام آر ان ای افزایش معنی داری را در تیمار تراکم بالا در مقایسه با تراکم متوسط نشان داد. نتایج این مطالعه نشان می دهد که افزایش تراکم نگه داری در محدوده تراکم های مجاز در سیستم های فاقد اکسیژن دهی، می تواند موجب ایجاد استرس در ماهیان شده که به صورت تغییر برخی از پارامترهای رشدی مورد بررسی در این مطالعه و نیز افزایش میزان بیان ام آر ان ای 70 HSP مشاهده گردید. لذا افزایش تراکم نگه داری، بایستی توام با به کارگیری تمهیدات مدیریتی صحیح و رهیافت تغذیه ای در جهت تقلیل استرس مربوطه و تقویت سیستم ایمنی ماهی باشد.
    کلید واژگان: قزل آلای رنگین کمان, تراکم نگه داری, کورتیزول, 70 HSP}
    Saeed Zahedi, Arash Akbarzadeh *, Jalil Mehrzad, Ahmad Noori, Mohammad Harsij
    Stocking density (SD) is considered as a chronic stressor in aquaculture. The aim of the present study was to compare the growth performance, cortisol response and the mRNA expression of heat shock protein70 (HSP70) gene in rainbow trout (Oncorhynchus mykiss) reared at two common SDs of Iranian fish farms in an open system. For this purpose, young all-female rainbow trout were studied at two SDs of 24 (medium SD or MSD) and 44 (high SD or HSD) Kg/m3 and loading density of 1 L/min/Kg of fish for 60 days. The obtained results showed a decrease of mean final weight in HSD groups by 6.2% as compared to MSD. However, no differences were observed between treatments in terms of fish length (total, fork, standard). Furthermore, relative fin lengths (pectoral, pelvic, anal, dorsal and caudal) were similar in the two categories after two months of treatment. On the other hand, body weight gain (%), daily growth rate, specific growth rate and thermal growth coefficient were decreased significantly in HSD in comparison to MSD sets. In contrast, no changes were observed in fish condition factor. High SD caused an increase of coefficient of variance of weight and feed conversion ratio in respect to MSD. Blood glucose and cortisol levels remained unchanged between treatments. At last, muscle HSP70 gene expression at mRNA level increased significantly in HSD versus MSD. In conclusion, our results suggested that increasing the SD in allowable ranges in trout fish farming systems with no oxygenation might cause a stress in fish indicated by change in some studied growth parameters as well as increased HSP70 mRNA expression. Therefore, SD increase should be accompanied by proper management schemes as well as nutritional approaches aimed to relieve the related induced stress and to strengthen the fish immune system.
    Keywords: rainbow trout, Stocking density, cortisol, HSP70}
  • کبری بابانژاد آبکنار، آرش اکبرزاده*، ایمان سوری نژاد

    این پژوهش به منظور بررسی تاثیر سطوح مختلف پودر برگ حرا (Avecina marina) در جیره بر عملکرد رشد و بازماندگی میگوی جوان پاسفید غربی (Penaeus vannamei) صورت گرفت. میگوها با میانگین وزن 21/0 ± 26/5 گرم در 12 تانک 300 لیتری و به تعداد 40 عدد در هر تانک ذخیره سازی شدند و در قالب چهار تیمار شامل: صفر (شاهد)، 5/2، 5 و 10 درصد، پودر برگ حرا و هرکدام در 3 تکرار به مدت 90 روز غذادهی شدند. در طی دوره، شاخص های رشد (میزان افزایش وزن بدن، میزان افزایش طول کل، میزان افزایش طول و عرض کاراپاس) و درصد بازماندگی اندازه گیری شد. نتایج نشان دهنده ی افزایش میزان شاخص های رشد میگوهای تغذیه شده با سطوح مختلف برگ حرا نسبت به تیمار شاهد بود (05/0> P). در انتهای دوره، میگوهای تغذیه شده با سطح 10% پودر برگ حرا دارای بیشترین و میگوهای تیمار شاهد دارای کمترین میزان بازماندگی بودند (05/0>P)، اما بین تیمار 10% با تیمار %5/2 و 5% اختلاف معنی داری مشاهده نگردید (05/0P>). نتایج این تحقیق نشان داد که می توان برگ گیاه حرا در سطح 10% را، به عنوان مکمل در جیره غذایی میگوی پاسفید غربی توصیه کرد.

    کلید واژگان: تغذیه, گیاه حرا, رشد, میگوی پاسفید غربی}
  • حسین درگاهی، نگین بشری، آرش اکبرزاده
    زمینه و هدف
    در رویکرد جدید مدیریت ، استفاده از هوش مدیریتی اهمیت خاصی پیدا کرده است که شامل هوش هیجانی، ریاضی، سیاسی، فرهنگی، معنوی و اخلاقی است. لذا پژوهش حاضر با هدف مقایسه هوش مدیریتی در بین دانشجویان دانشکده پیراپزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران در سال 1396- 1395 انجام شد.
    روش بررسی
    در پژوهش توصیفی- تحلیلی حاضر، حجم نمونه مورد مطالعه با استفاده از جدول کرجسی و مورگان به تعداد 225 نفر به صورت طبقه بندی شده و تصادفی انتخاب شدند. به منظور جمع آوری اطلاعات از پ‍رسشنامه هوش مدیریتی دارای دو بخش استفاده شد که بخش اول شامل اطلاعات دموگرافیک و بخش دوم، دارای 6 بخش هوش هیجانی، معنوی، فرهنگی، اخلاقی، سیاسی و ریاضی بود. در نهایت 206 پرسشنامه جمع آوری شد که داده های حاصل از آن با استفاده از نرم افزار SPSS 21 به کمک آمار توصیفی و آزمون های کولموگروف - اسمیرنف، تی تست، آزمون تک نمونه ای ویلکاکسون و آزمون من- ویتنی مورد تحلیل قرار گرفت.
    یافته ها
    کمترین نمره هوش مدیریتی دانشجویان برابر با 1/372 و بیشترین آن برابر با 5/705 و متوسط هوش مدیریتی دانشجویان برابر با 5/51± 12/569 در سطح مطلوب و میانگین و میانه آن بیشتر از مقدار مورد انتظار بود. اختلاف معناداری بین هوش مدیریتی مردان و زنان و همچنین بین رشته های تحصیلی مختلف وجود نداشت، اما یافته ها نشان داد که دانشجویان تحصیلات تکمیلی امتیاز بالاتری از دانشجویان کارشناسی در هوش مدیریتی داشتند.
    نتیجه گیری
    با توجه به اهمیت زیاد هوش مدیریتی برای حوزه نظام سلامت جهت استخدام دانش آموختگان، لازم است تا علاوه بر سایر مولفه های مورد نیاز به هوش مدیریتی و ابعاد آن توجه خاص مبذول داشت و هوش مدیریتی را به عنوان یکی از معیارهای مهم شایسته گزینی و شایسته سالاری در انتخاب مدیران آینده نظام سلامت کشور در نظر گرفت.
    کلید واژگان: هوش مدیریتی دانشجویان, دانشکده پیراپزشکی, دانشگاه علوم پزشکی تهران}
    Hossien Dargahi, Negin Bashari, Arash Akbarzadeh
    Introduction
    In new management approach ,using managerial intelligence has special significance, that includes emotional, mathematical/logical, political, cultural, spiritual and moral intelligence. So, this study is aimed to compare managerial intelligence among students of school of Allied Medicine of Tehran University of Medical Sciences in 2017-2018.
    Method
    A descriptive-analytical study was induced using sample size by krejcie and morgan table was consisted 225 students selected based on random classification method. For collecting data, managerial intelligence questionnaire was used included demographic information and 6 managerial quotient elements. 206 questionnaires were collected and they were analysed with descriptive statistic and Kolmogorov-smirnov test, T-test, Wilcoxon-singled test and U Mann- Whitney test by SPSS 21.
    Findings
    The least managerial intelligence score of students was 372.1,and the highest score was705.5 and the average managerial intelligence score of students was 569.12±51.5,and the mean was more than its expected amount. There was no meaningful correlation between managerial intelligence of male and female students and also between different major fields. But, these findings indicated that MSc. and Ph.D students had higher scores than undergraduate students in managerial intelligence.
    Conclusion
    Regarding of high importance of managerial quotient for health care system employees´ performance after graduation and starting employment, it is necessary that managerial quotient should be selected as a most important criterias for selection of competent health care system managers.
    Keywords: Managerial Intelligence of Students, School of Allied Medicine, Tehran University of Medical Sciences}
نمایش عناوین بیشتر...
سامانه نویسندگان
  • دکتر آرش اکبرزاده
    اکبرزاده، آرش
اطلاعات نویسنده(گان) توسط ایشان ثبت و تکمیل شده‌است. برای مشاهده مشخصات و فهرست همه مطالب، صفحه رزومه ایشان را ببینید.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال