به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « شیرخواران » در نشریات گروه « پزشکی »

  • مسلم شریفی، مهشید دارابی، باقر پهلوان زاده، محمد محبوبی*
    سابقه و هدف

     این مطالعه با هدف بررسی عوامل موثر بر گرایش به تغذیه ی انحصاری با شیر مادر بر اساس تئوری رفتار برنامه ریزی شده در مادران مراجعه کننده به مراکز جامع سلامت آبادان و خرمشهر در سال 1402-1401 انجام شد.

    مواد و روش ها

     این مطالعه ی توصیفی تحلیلی به صورت مقطعی درباره ی 162 مادر شیرده شهرستان خرمشهر و آبادان در سال 1401 به روش نمونه گیری چندمرحله ای انجام شد. در این مطالعه، از پرسش نامه ی تئوری رفتاری برنامه ریزی شده (TBP) استفاده شد. تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار AMOS نسخه ی 24 انجام شد.

    یافته ها

     در بررسی آمار توصیفی، بیشترین میانگین مربوط به مولفه ی سطح نگرش با مقدار 34/96 و کمترین مربوط به مولفه ی قصد رفتاری با مقدار 11/24 بود. همچنین، در بررسی هم بستگی میان عوامل جمعیت شناختی و شیر مادر مشخص شد که بعضی متغیرها مانند تحصیلات پدر و مادر بر تغذیه ی انحصاری با شیر مادر تاثیرگذار هستند.

    نتیجه گیری

     نتایج مطالعه نشان داد که بیش از نیمی از کودکان زیر شش ماه منحصرا با شیر مادر تغذیه می شوند و شروع تغذیه با شیر مادر در دو ساعت اول تولد از عوامل مهم تاثیرگذار بر تغذیه با شیر مادر است.  تقویت نگرش شیردهی کودک در اولین فرصت باید مورد توجه سیاست گذاران بهداشتی قرار گیرد.

    کلید واژگان: تغذیه ی انحصاری, شیر مادر, شیرخواران}
    Moslem Sharifi, Mahshid Darabi, Bagher Pahlavanzadeh, Mohammad Mahboubi*
    Background and Objectives

    Human milk has properties that can be absorbed in terms of quality and quantity, providing the energy and growth of the child. The theory of planned behavior is one of the patterns of behavior change aimed at determining the main behavior. In this model, the intention itself is affected by three independent constructs: attitude, abstract norm, and control. The present study aimed to assess the factors affecting the tendency towards exclusive breastfeeding based on the theory of planned behavior in mothers referring to comprehensive health centers in Abadan and Khorramshahr in 2022-2023.

    Materials and Methods

    This descriptive-analytical cross-sectional study was conducted on 162 nursing mothers in Khorramshahr and Abadan in 2022 using multi-stage sampling. In this study, the theory of planned behavior (TPB) questionnaire was used. Cronbach's alpha coefficient was also used to check the reliability of the tool. Data were analyzed in AMOS software (version 24).

    Results

    This study was conducted on 162 lactating mothers living in Abadan and Khorramshahr. In the descriptive statistics analysis, the highest and lowest mean scores were related to attitude level (34.96) and behavioral intention (11.24). Moreover, the correlation between demographic factors and breastfeeding revealed that some variables, such as parents' education, exerted a marked effect on exclusive breastfeeding.

    Conclusion

    The results of the study pointed out that more than half of the children under six months were exclusively breastfed, and the initiation of breastfeeding in the first two hours of birth is one of the most important factors affecting breastfeeding. Health policymakers need to devote close attention to strengthening the child's breastfeeding attitude as soon as possible.

    Keywords: Exclusive Feeding, Breastfeeding, Infants}
  • نجمه نظام آبادی پور، هادی خوشاب*، زهره صعصعی
    مقدمه

     امروزه کم خونی فقر آهن و کمبود ریز مغذی هایی همچون ویتامین های A و D از مشکلات تغذیه ای شایع در کودکان زیر 2 سال به شمار می رود. این مطالعه با هدف بررسی آگاهی، نگرش و عملکرد مادران در زمینه مصرف قطره های مکمل در شیرخواران انجام شد.

    روش کار

     این مطالعه توصیفی- تحلیلی در دو کلینیک تخصصی اطفال شهرستان بم انجام شد. جامعه آماری این مطالعه تمامی مادران دارای کودک شیر خوار مراجعه کننده به کلینیک های اطفال بودند که به صورت سرشماری وارد مطالعه شدند. اطلاعات توسط پرسشنامه محقق ساخته بررسی آگاهی، نگرش و عملکرد مادران در زمینه مصرف قطره های مکمل جمع آوری شدند. از نرم افزار spss نسخه 22 برای تجزیه و تحلیل اطلاعات استفاده شد.

    یافته ها

     49/2 درصد مادران در گروه سنی 30-21 سال قرار داشته، دارای تحصیلات دیپلم (29/8 درصد) و خانه دار (65/4 درصد) بودند. اکثر مادران مراجعه کننده دارای یک فرزند غیر شیرخوار دیگر نیز بودند (92/2 درصد). میانگین نمره آگاهی، نگرش و عملکرد مادران به ترتیب 48/61، 23/20 و 36/50 بود. قیمت قطره مکمل برای اکثریت خانواده ها گران بود (44 درصد). متغیرهای سن، شغل، سطح تحصیلات، تعداد فرزند غیر شیرخوار و قیمت قطره بیشترین تاثیر را در آگاهی، نگرش و عملکرد مادران داشتند.

    نتیجه گیری

      علاوه بر آموزش اهمیت مصرف قطره های مکمل، بایستی اقدامات مناسبی برای چگونگی مصرف قطره های مکمل در مادران دارای شیرخوار کوچکتر از 2 سال انجام گردد. همچنین پیشنهاد می شود با توجه به هزینه قطره های مکمل برنامه ریزی های لازم در خصوص دسترسی همگانی از این قطره ها به عمل آید.

    کلید واژگان: آگاهی, نگرش, شیرخواران, قطره مکمل}
    Najmeh Nezamabadi pour, Hadi Khoshab *, Zohreh Saesaey
    Introduction

    Today, iron deficiency anemia and lack of micronutrients, such as vitamins A and D, are common nutritional problems in children under two years old. This study aimed to investigate mothers’ knowledge, attitude, and performance regarding using supplemental drops in infants.

    Methods

    This descriptive-analytical study was conducted in two specialized pediatric clinics in Bam City. The statistical population was all mothers with an infant referring to pediatric clinics who were included in the study by the census. A researcher-made questionnaire was used to collect the information to investigate mothers’ knowledge, attitude, and performance in the field of supplemental drops consumption. Data were analyzed using SPSS version 22 software.

    Findings

    49.2% of mothers were in the age group of 21-30 years old, had a diploma degree (29.8%), and were housewives (65.4%). Most of the referring mothers had another non-infant child (92.2%). The mean scores of knowledge, attitude, and performance of mothers were 48.61, 23.20, and 36.50, respectively. The price of supplement drops was high for the majority of families (44%). Variables such as age, job, level of education, number of non-infant children, and the price of supplemental drops had the greatest impact on mothers’ knowledge, attitude, and performance.

    Conclusion

    In addition to teaching the importance of taking supplemental drops, appropriate measures should be taken for how to use supplemental drops in mothers with infants younger than two years old. It is also suggested that due to the cost of the supplemental drops, the necessary plans should be made regarding the access of these drops to everyone.

    Keywords: knowledge, attitude, infants, supplementary drops}
  • علیرضا میراحمدی‎ زاده، ثریا زحمت کش، اعظم عباسی، پروین زارع، محمدصادق کشفی نژاد، مختاری علی محمد*
    مقدمه

    تغذیه انحصاری با شیر مادر در طی ماه های ابتدایی زندگی دارای فوایدی برای مادر و کودک می باشد و توصیه شده است که در 6 ماه اول زندگی، کودکان باید فقط از شیر مادر تغذیه شوند. لذا مطالعه حاضر با هدف تعیین میزان تغذیه انحصاری با شیر مادر تا 6 ماهگی و برخی عوامل موثر بر آن در استان فارس انجام شد.

    روش بررسی

    این مطالعه به روش مقطعی و بر روی 1681 کودک با سن بین 6 تا 9 ماه انجام شد. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسش نامه بود که علاوه بر پرسش های دموگرافیک، شامل سوالاتی درباره تغذیه با شیر مادر و برخی متغیرهای پیش گویی کننده بود. اطلاعات با مراجعه به درب منازل و از طریق مصاحبه حضوری با مادران جمع آوری و وارد نرم افزارversion 16  SPSS شد و نهایتا با استفاده از آزمون های توصیفی و تحلیلی (آزمون کای اسکویر) بررسی گردید.

    نتایج

    حدود 57% کودکان در طی 6 ماه اول زندگی انحصارا توسط شیر مادر تغذیه شده بودند. دلیل اصلی عدم تغذیه از شیر مادر، ناکافی بودن شیر مادر گزارش شد. متغیر های محل سکونت، شغل مادر، تحصیلات پدر، نوع زایمان و محل زایمان به شکل معنی داری بر میزان تغذیه انحصاری کودک موثر بودند (P<0/05).

    نتیجه گیری

     میزان تغذیه انحصاری با شیر مادر در استان فارس نسبت به برخی از مطالعات دیگر که در ایران و جهان انجام شده در وضعیت بهتری قرار دارد و هدف سازمان جهانی بهداشت تا سال 2025 محقق شده است. دلیل اصلی عدم تغذیه از شیر مادر، ناکافی بودن شیر مادر گزارش شده بود که انجام بررسی هایی در این خصوص و ارایه راهکار های مفید ضروری به نظر می رسد.

    کلید واژگان: تغذیه انحصاری, شیر مادر, شیرخواران}
    Alireza Mirahmadizadeh, Soraya Zahmatkesh, Azam Azam Abbasi, Parvin Zare, MohammadSadegh Kashfi Nezha, Ali Mohammad Mokhtari*
    Introduction

    Breastfeeding during the early months of life has benefits for both mother and baby and it is recommended that children should be exclusively breastfed for the first 6 months of their life. This study was conducted to determine the exclusive breastfeeding rate in the first 6 months of life and some associated factors in Fars Province.

    Methods

    This cross-sectional study was conducted on 1681 children aged 6 to 9 months. Data were collected through a questionnaire that included demographic questions and questions about breastfeeding and some predictive variables. The information was collected by interviewing the mothers in their homes. Data were analyzed via SPSS software version 16 and evaluated by descriptive and analytical tests (Chi-square test).

    Results

    About 57% of infants were exclusively breastfed during the first 6 months of life. The main reason for the non-breastfeeding was the lack of enough breast milk. The variables such as residence, mother's occupation, father's education, type of delivery and place of delivery had a significant effect on the rate of exclusive breastfeeding (P< 0.05).

    Conclusion

    The exclusive breastfeeding rate in Fars Province was better than some regions of Iran and even the world and the goal of the World Health Organization for 2025 has been achieved. The main reason for the non-breastfeeding was the lack of enough breast milk, which seems to be necessary to carry out inquiries and provide useful solutions to this problem.

    Keywords: Exclusive breastfeeding, Breast milk, Infants}
  • محمد گلشن*، فریده قهوه چی
    مقدمه

    کم خونی در دو گروه سنی 24-9 ماه و در دوره نوجوانی شایع تر می باشد. با توجه به اینکه کم خونی در کودکان با عوارض مختلفی از جمله کاهش رشد، عدم تحمل فعالیت، تغییرات رفتاری، کم توجهی، تحریک پذیری و تغییر در پاسخ ایمنی همراه است، مطالعه حاضر با هدف مقایسه فراوانی کم خونی در شیرخواران با وزن نرمال هنگام تولد و LBW در سن 12 ماهگی انجام شد.

    روش بررسی

    این مطالعه از نوع تحلیلی است که به روش کوهورت تاریخی با طرح پارالل در بازه زمانی بهمن ماه 1398 تا تیرماه 1399 انجام شد. جامعه مورد بررسی تمام شیرخوارانی بودند که در سن 12 ماهگی جهت انجام واکسیناسیون به پایگاه های بهداشتی شهر یزد مراجعه کرده و مورد پایش قرار گرفتند. از میان آن ها 100 شیرخوار با روش نمونه گیری ساده تصادفی و در دسترس در دو گروه 50 نفره با وزن  تولد نرمال (بیش از 2500 گرم) و وزن تولد کمتر از 2500 گرم قرار گرفتند و از آنها آزمایشات CBC و فریتین گرفته شد. در این بررسی هموگلوبین کمتر از 11 به عنوان کم خونی در نظر گرفته شد و در نهایت داده ها توسط نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.

    یافته ها

     نتایج نشان داد که دو گروه LBW و وزن نرمال از نظر جنس تفاوتی نداشتند اما نوع تغذیه شیرخواران در دو گروه متفاوت بود و شیرخواران گروه LBW بیشتر از شیر خشک استفاده می کردند. 22% از شیرخواران LBW و 38% از شیرخواران با وزن نرمال کم خون  بودند.

    نتیجه گیری

    با توجه به نتایج مطالعه به نظر می رسد که میزان کم خونی به علت استفاده از شیر خشک و نیز زودتر شروع شدن قطره آهن با دوز بیشتر در شیرخواران LBW و انجام مراقبت ها و پیگیری های بهتر کمتر از شیرخواران با وزن نرمال باشد. با این وجود مطالعات گسترده تر با حجم نمونه بیشتر می تواند در تبیین این عوامل مرتبط با کم خونی در شیرخواران LBW موثر باشد.

    کلید واژگان: وزن موقع تولد, کم خونی, شیرخواران, هموگلوبین, LBW}
    Mohammad Gholshan*, Farideh Ghahvechi
    Introduction

    Anemia is common in both age groups of 9-24 months and adolescence. Considering the fact that anemia in children is associated with various complications such as stunted growth, activity intolerance, behavioral changes, inattention, irritability and changes in the immune response, the aim of this study was to compare the frequency of anemia in infants with normal birth weight and LBW at 12 months of age.

    Methods

    This was an analytical study using the historical cohort method with a parallel design from February 2017 to July 2016. The study population was all the infants referred to health centers of Yazd at the age of 12 months for vaccination, who were monitored. 100 infants were selected and divided into two groups of 50 with normal birth weight (more than 2500 g) and the birth weight less than 2500 g by simple random sampling, and CBC and ferritin tests were run for them. In this study, the hemoglobin less than 11 was considered anemia, and finally, the data were analyzed by SPSS software.

    Results

    The results showed that the two groups of the LBW and the normal weight were not different in terms of sex, but the type of feeding was different, and infants of LBW group used more powdered milk. 22% of LBW infants and 38% of normal weight infants were anemic.

    Conclusion

    According to the results of the study, it seems that the rate of anemia is due to the use of powdered milk,  iron supplements with higher doses for LBW infants early on, and better and constant care compared to infants with normal weight. However, more comprehensive studies with larger sample sizes can be effective in explaining these anemia-related factors in LBW infants.

    Keywords: Birth weight, Anemia, Infants, Hemoglobin, LBW}
  • حمیدرضا هوشمند، رضا قائمی، محمدمعین مداح، علی اکبر جوادی، غلامرضا هوشمند*
    سابقه و هدف

    درماتیت آتوپیک (AD) یک بیماری التهابی شایع و مقاوم پوستی است که میزان شیوع آن در جهان 20-9 درصد است. اخیرا ویتامین D به عنوان یک گزینه ی درمانی بالقوه برای AD مطرح شده است. این مطالعه با هدف بررسی سطح خونی ویتامین D3 در شیرخواران و کودکان مبتلا به AD و ارزیابی ارتباط بین سطوح ویتامین D3 با شدت AD، انجام پذیرفت.

    مواد و روش ها

    این مطالعه تحلیلی- مقطعی، شامل کودکانی است که در سال 1398 با تشخیص AD، به درمانگاه آلرژی و ایمونولوژی بیمارستان شهید مطهری ارومیه در استان آذربایجان غربی در ایران مراجعه کردند. برای مقایسه شدت بیماری و سطح ویتامین D از آزمون آماری one-way ANOVA استفاده شد. قضاوت سطح معنی داری برای کلیه آزمون ها زیر 05/0 در نظر گرفته شد و کلیه آنالیز داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS-16 انجام گردید.

    یافته ها

    در این مطالعه 46 نفر که از نظر جنسیت 29 نفر مذکر (63 درصد) و 17 نفر مونث (37 درصد) بودند، بررسی شدند که میانگین سنی بیماران 85/4±36/36 ماه و میانگین SCORAD، 84/2±94/45 و میانیگن سطوح ویتامین D3 35/2±70/30 بود. با توجه به داده های حاصل از تست ANOVA و مقدار 046/0=P کاهش مقدار SCORAD با افزایش سطوح ویتامین D3 ارتباط معنی داری داشت.

    استنتاج

    مطالعه حاضر، همسو با اکثر مطالعات گذشته با افزایش سطح D3، شدت بیماری به طور معناداری کاهش پیدا کرد.

    کلید واژگان: درماتیت آتوپیک, ویتامین D3, شیرخواران, کودکان, اگزما}
    Hamidreza Houshmand, Reza Ghaemi, MohammadMoein Maddah, AliAkbar Javadi, Gholamreza Houshmand*
    Background and purpose

    Atopic dermatitis (AD) is a common and drug-resistant inflammatory skin disease and its prevalence is 9-20% throughout the world. Vitamin D has been recently suggested as a potential option for AD treatment. The goal of this study was to assess Vitamin D3 levels in infants and children with AD and investigating the relationship between Vit D3 levels and AD severity.

    Materials and methods

    A cross-sectional analytical study was carried out in children diagnosed with AD attending the Allergy and Immunology Clinics in Urmia Shahid Motahari Hospital, West Azarbaijan province, Iran. One-way ANOVA was applied to understand the relationship between disease severity and Vit D3 levels. All data analyses were performed in SPSS V16.

    Results

    In this research, 46 people, including 29 males (63%) and 17 females (37%) were studied. Mean age of patients was 36.36±4.85 months, mean SCORAD (SCORing Atopic Dermatitis) was 45.94±2.84, and mean vitamin D3 levels were 30.70±2.35 ng/mL. Findings showed significant relationship between decrease in SCORAD and increase in vitamin D3 levels (P=0.046).

    Conclusion

    The current study, consistent with other studies, showed significant relationship between vitamin D3 levels and AD severity.

    Keywords: atopic dermatitis, vitamin D3, infants, children, eczema}
  • مهین عثمانی رودی، محمد واحدیان شاهرودی، حبیب الله اسماعیلی، مهدی قلیان اول*
    مقدمه

    شیوع بالای پوسیدگی دندانی در کودکی به عنوان یکی از معضلات دندانی مطرح بوده و مشارکت مادران در برنامه بهداشت دهان و دندان کودکان، میزان مشکلات و پوسیدگی دندانی کودکان را کاهش می دهد. یکی از استراتژی های کاربردی، آموزش بهداشت و یکی از کارآمدترین روش های آموزشی، تیوری رفتار برنامه ریزی شده است. لذا این مطالعه با هدف بررسی پیش بینی رفتارهای بهداشتی مادران در زمینه بهداشت دهان و دندان کودکان بر اساس نظریه رفتار برنامه ریزی شده در شهرستان خواف در سال 1398 انجام شد.

    روش کار

    این مطالعه مقطعی بر روی 200 مادر دارای کودک زیر سه سال که بطور تصادفی از جامعه تحت پوشش مراکز خدمات جامع سلامت شهر خواف انتخاب شدند، انجام گرفت. جمع آوری داده از طریق پرسش نامه محقق ساخته بود که روایی و پایایی آن تایید شد. پرسش نامه دربرگیرنده اطلاعات دموگرافیک، سوالات آگاهی و سازه های نظریه رفتار برنامه ریزی شده بود. داده ها پس از ورود به نرم افزار spss نسخه 20 با کمک آمارهای توصیفی و آزمونهای رگرسیون و ضریب همبستگی پیرسون در سطح معنی داری 05/0 آنالیز شد.

    یافته ها

    نتایج مطالعه نشان داد، میانگین نمره آگاهی 75/5 ± 55/17 ،میانگین نمره نگرش61/4 ± 49/42 ،میانگین نمره کنترل رفتاری درک شده 89/2 ± 40/17 و میانگین نمره قصد رفتاری 43/9 ± 30/47 بود. میانگین نمره هنجارهای انتزاعی80/4 ± 66/32 و میانگین نمره رفتار 76/8 ± 56/24 ارزیابی گردید. براساس نتایج آزمون رگرسیون خطی، پیش بینی کننده های رفتار بهداشتی تغییرات از درصد 28/8 ، (P < ./001 ، β = 0/438) انتزاعی هنجارهای و (P = 0/002 ،β =0/198) رفتاری قصد سازه دو شامل رفتار و دو سازه نگرش (199/0 =β ،003/0= P) و هنجارهای انتزاعی (287/0 = β ، 001 < ./P ،(8/13 درصد از تغییرات قصد رفتاری را پیش بینی کردند.

    نتیجه گیری

    نظریه رفتار برنامه ریزی شده می تواند بخشی از رفتارهای بهداشت دهان و دندان را پیشگویی نماید. نتایج این پژوهش نشان داد استفاده از این نظریه با تاکید بر ارتقا هنجارهای انتزاعی و قصد انجام رفتار در مداخلات آموزشی می تواند نتایج موثری را به همراه داشته باشد.

    کلید واژگان: رفتار برنامه ریزی شده, آموزشسلامت, بهداشت دهان ودندان, شیرخواران, مادران, خواف}
    Mahin Osmani Roudi, Mohammad Vahedian Shahroodi, Habibollah Esmaily, Mahdi Gholian Aval*
    Introduction

    The high prevalence of childhood dental caries is one of the most common dental problems and mother’s participation in oral health programs can decrease the caries rate. Undoubtedly, one of the applicable strategies is health education and one of the most effective training models is the Planned Behavior Theory. Therefore, this study was conducted to identify influential factors that predict motherchr('39')s health behaviors about their children’s oral health based on the Planned Behavior Theory in Khaf city in 2019.

    Methods

    This cross-sectional study was performed by 200 mothers with children under three who were randomly selected from the mothers referred to Khaf Health Centers. Data collection was conducted through a researcher-made questionnaire whose validity and reliability were confirmed. The questionnaire included demographic information, knowledge questions and Planned Behavior Theory structures. Data were analyzed by SPSS20 using descriptive statistics, regression and Pearson correlation coefficient at a significant level of 0.05.

    Results

    Our results showed that motherschr('39') average score for knowledge was 17.55 ± 5.75, for attitude, perceived behavioral control, behavioral intention was 42.49 ± 4.61and 17.40 ± 2.89 and 47.3 ± 9.43 respectively. The motherschr('39') average score of subjective norms was 32.66±4.80 and average score of behavior was 24.86± 8.76. Based on the results of the linear regression test, predictors of health behavior include behavioral intent (β = 0.198, P = 0.002), and subjective norms (Β = 0.432, P < 0.001), and predicted 28.8% of behavior variance. Structures of attitude (Β = 0.199, P = 0.003) and subjective norms (Β = 0.287, P < 0.001) explained 13.8% of behavioral
    intention variance.

    Conclusions

    Planned Behavior Theory can predict a part of oral health behaviors. The results of this study showed the application of this theory with emphasis on promoting abstract norms and the intention to perform behavior in educational interventions have effective results.

    Keywords: Planned Behavior Theory, Health Education, Oral Health, Infants, Mothers, Khaf}
  • مهناز صادقی شبستری، پریسا سیاه سنگی *، ماندانا رفیعی، مریم حسین پور سرمدی، پریناز حبیبی
    زمینه

    شیر گاو یکی از اولین غذاهایی است که وارد رژیم غذایی کودک شده و آلرژی به آن شایع‌ترین آلرژی غذایی در سال اول عمر است. هدف از این پژوهش بررسی آلرژی به شیر گاو بر اساس یافته‌‌های بالینی با استفاده از پرسشنامهCOMISS است.

    روش‌کار:

    در یک بررسی مقطعی و توصیفی، 100 شیرخوار کمتر از 6 ماه مطالعه شدند. اطلاعات دموگرافیک و علایم بالینی بر اساس پرسشنامه COMISS تکمیل شد. داده‌ها با روش Square chi- و T-test تجزیه و تحلیل شدند.

    یافته‌ها:

    در این بررسی، 100 شیرخوار (51 پسر و 49 دختر) با میانگین سنی 4/1 ± 5/3 ماه مطالعه شدند. تغذیه این شیرخواران در 61% درصد از موارد با شیرمادر، 9% درصد با شیر گاو و30% درصد با استفاده از هر دو شیر بود. بر اساس معیار کلی پرسشنامه حاضر COMISS ، 65% از شیرخواران نمره 0- 5، 27% نمره 6-11 و 8% نیز نمره 12 و بیشتر را کسب کردند و لذا احتمال آلرژی به شیر گاو با این پرسشنامه در 8% از شیرخواران وجود داشت. فراوانی آلرژی به شیرگاو با نوع تغذیه رابطه معناداری (p <0.001) داشت. همچنین آلرژی به شیرگاو با شاخص‌های رشدی نیز رابطه معناداری دارد.

    نتیجه‌گیری:

    استفاده از روش‌های غیرتهاجمی نظیر پرسشنامه COMISS جهت تشخیص و درمان می‌تواند کمک کننده باشد و همچنین، تغذیه با شیر مادر می‌تواند فراوانی آلرژی به شیر گاو را کاهش دهد.

    کلید واژگان: آلرژی به شیر گاو, شیر مادر, نشانه های بالینی, شیرخواران}
    Mahnaz Sadeghi Shabestari, Parisa Siahsangi*, Mandana Rafeey, Maryam Hosseinpour Sarmadi, Parinaz Habibi
    Background

    Cow’s milk is one of the first foods added to infants’ diet and cow’s milk allergy (CMA) is the most common food allergy in the first year of life. The aim of this study was to survey the frequency of infants with cow’s milk allergy using COMISS questionnaire.

    Methods

    In a cross-sectional, descriptive study, 100 infants were selected by a convenient method. Demographic information and clinical manifestations were completed based on COMISS Questionnaire for all infants. Data were analyzed using chi-square and independent t-test.

    Results

    The finding of this study shows that from 100 infants (51 males, 49 females), with a mean age of 3.5 ± 1.4, 61% of them were breastfed, 30% were fed both cow’s milk and breast milk, and 9% were fed only cow’s milk. The probability of cow’s milk allergy using the COMISS Questionnaire was positive in 8% of infants. According to the criteria of this Questionnaire, 65% of infants acquired a score of 0-5, 27% scored 6-11, and 8% scored 12 and above A significant association was found between cow’s milk allergy and infant’s diet (p <0.001). A significant association was also found between growth index (weight p=0.05, height p=0.02, and head circumstance p=0.03) and CMA.

    Conclusion

    It seems that using non-invasive methods such as COMISS Questionnaire can be helpful for the diagnosis of CMA and also breastfeeding might be reducing the allergy to cow’s milk.

    Keywords: Cow’s milk allergy, breast feeding, infants, COMISS, clinical signs}
  • پریسا رحمانی، محمد روشن قلب، حسین علیمددی، بهناز بازرگانی، نصیر فخار، ریحانه محسنی پور*
    زمینه و هدف

    عفونت دستگاه عصبی مرکزی می تواند به شکل موضعی یا عمومی باشد. مننژیت آسپتیک و مننگوانسفالیت دو نوع از عوارض اوریون (به صورت ویروس وحشی یا واکسن) می باشند. با توجه به عوارض شدید مننژیت ما بر آن شدیم که اطلاعاتی در مورد وضعیت کلینیکی و علایم بالینی و یافته های آزمایشگاهی پس از تزریق واکسن MMR در برخی کودکان ایرانی را بررسی کنیم.

    روش بررسی

    در این مطالعه مقطعی که از فروردین 1392 تا اسفند 1393 (به مدت دو سال) در بیمارستان مرکز طبی کودکان، از بیمارستان های تابعه دانشگاه علوم پزشکی تهران، انجام شد، همه کودکانی که با تشخیص مننژیت به دنبال MMR در بخش عفونی و اورژانس بیمارستان مرکز طبی بستری شده بودند وارد مطالعه شدند و اطلاعات از پرونده آنها گردآوری شد و در پرسشنامه ثبت شد.

    یافته ها: 

    73 کودک با علایم مننژیت و مننگوآنسفالیت وارد مطالعه شدند که از این تعداد 46 پسر و 27 دختر بودند. پس از معاینه علایم بالینی، علایم زیر به ترتیب دیده شد: تب 66%، سردرد 3/49%، تهوع و استفراغ 74%، تورم پاروتید 0%، تشنج در 9/21% و علایم مننژه در 37% افراد مشاهده شد. علایم آزمایشگاهی نشان داد در 2/8% بیماران White blood cell (WBC) در Cerebrospinal fluid (CSF) (مایع مغزی نخاعی) نرمال و در 7/76% افراد غیرطبیعی بود. Polymerase chain reaction (PCR) اوریون در85% از موارد ارسال شده مثبت بود.

    نتیجه گیری: 

    مطالعه ما نشان داد که تهوع و استفراغ شایعترین علامت در بیماران با مننژیت آسپتیک به دنبال واکسیناسیون است و در مرحله بعدی تب قرار دارد. بنابراین ما باید پس از واکسیناسیون MMR مراقب کودکان به خصوص افراد با علامت باشیم.

    کلید واژگان: مننژیت آسپتیک, واکسیناسیون سرخک- سرخجه- اوریون, شیرخواران}
    Parisa Rahmani, Mohammad Roshanghalb, Hosein Alimadadi, Behnaz Bazargani, Nasir Fakhar, Reihaneh Mohsenipour*
    Background

    CNS infection can be focal or generalized. Meningitis, besides other etiologies, can occur after a viral infection or viral vaccine. Although meningitis can occur in at any age but it is more common in children less than five years old. Aseptic meningitis and meningoencephalitis are two of the most common complications of mumps (wild type or vaccine). As a result of their serious complication, we decided to obtain more information about clinical manifestations and laboratory findings after the injection of the Hoshino MMR vaccine in a group of children in an Iranian referral hospital.

    Methods

    In this cross-sectional study, performed from March 2013 to February 2015 on 73 children with meningochemical symptoms of meningitis, children who have been diagnosed with aseptic meningitis followed by an MMR vaccine in an infectious ward or emergency department of the Children’s Medical Center were enrolled in the study and their information was recorded from their files. A questionnaire was provided for children with diagnostic criteria of aseptic meningitis and their data were collected.

    Results

    The gender ratio of patients was 46 males to 27 females. After collecting the symptoms of meningitis, the frequency of symptoms in these patients was as below: fever 66%, headache 49.3%, nausea and vomiting 74%, parotid swelling 0%, seizure 21.9% and meningeal symptoms 37%. Their laboratory data showed that 8.2% of patients had normal WBC and 76.7% had Abnormal results in their CSF (Cerebrospinal fluid) analysis. Mumps PCR (Polymerase chain reaction) was positive in 85% of samples.

    Conclusion

    our study revealed that nausea and vomiting were the most frequent symptom after MMR vaccination in children and fever was in second grade in aseptic meningitis. There was no relation between clinical symptoms together, therefore we should take care of children after MMR vaccination to avoid complications when they become symptomatic.

    Keywords: aseptic meningitis, Measles- Mumps- Rubella vaccine, infant}
  • رضا خدیوی، منیر السادات میرنصیری*، سارا فاضلیان، محمد آقابابایی بادی
    مقدمه

    هدف از اجرای این پژوهش، بررسی میزان مرگ کودکان زیر 5 سال و علل شایع آن در شهرستان های تابعه ی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان در یک دوره ی 7 ساله بود.

    روش ها

    در این مطالعه ی توصیفی- تحلیلی گذشته نگر که در طی سال های 97-1391 انجام گرفت، کلیه ی مرگ های کودکان زیر 5 سال، به صورت سرشماری، از بانک داده های موجود در گروه بهداشت خانواده ی مرکز بهداشت استان، مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده های مرتبط با علل اصلی مرگ در گروه نوزادان و کودکان 59-1 ماهه، بر حسب محل زندگی خانواده ی این کودکان استخراج و تحت تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت.

    یافته ها

    میزان مرگ نوزادان در این دوره، بین 34/7-56/6 در هر 1000 تولد زنده، متغیر بوده است. شایع ترین علل مرگ نوزادان در این دوره به ترتیب انواع ناهنجاری ها، سندرم نارسایی تنفسی و سپسیس بود. میزان مرگ شیرخواران کمتر از 12 ماه، بین 24/10-01/9 در 1000 تولد زنده، متغیر بود. میزان مرگ کودکان 59-1 ماهه، از 6/4 به 27/4 در 1000 تولد زنده کاهش یافت. شایع ترین علل مرگ کودکان 59-1 ماهه، به ترتیب عبارت از بیماری های قلبی- عروقی، حوادث و بیماری های سیستم عصبی بودند. میزان مرگ کودکان زیر 5 سال، از 79/11 به 83/10 در 1000 تولد زنده، کاهش یافت.

    نتیجه گیری

    در این دوره ی 7 ساله، میزان مرگ در کودکان زیر 5 سال در مناطق تحت پوشش دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، از یک روند کاهشی برخوردار بوده است.

    کلید واژگان: میزان مرگ, نوزادان, شیرخواران, کودکان}
    Reza Khadivi, Monir Sadat Mirnasiry*, Sara Fazelian, Mohammad Aghababayi Badi
    Background

    The aim of present study was to evaluate the rate and causes of mortality of under-5-year-old children in a 7-year period.

    Methods

    This retrospective cross-sectional study was performed in 2019. The data about mortality of under-5-year-old children were collected in districts covered by Isfahan University of Medical Sciences (MUI), Isfahan, Iran, between the years 2012 and 2018. The data gathered as census from the database of family and population group in the provincial health center. We evaluated all the data of deaths and their causes.

    Findings

    The neonatal mortality rate ranged between 6.56 and 7.34 per 1000 live births during the study period. The most common causes of neonatal deaths were malformations, respiratory distress syndrome, and sepsis, respectively. The infantile mortality rate aged less than 12 months ranged 9.01 and 10.24 per 1000 live births. The mortality rate of children between 1 and 59 months old reduced from 4.6 to 4.27 per 1000 live births. The most common causes of death in 1-59-month-old children were cardiovascular diseases, accidents, and neurological diseases, respectively. Under-5 mortality rate reduced from 11.79 to 10.83 per 1000 live births.

    Conclusion

    In studied 7-year period, the trend of less than 5 years old mortality rate decreased in regions that covered by Isfahan University of Medical Sciences.

    Keywords: Mortality rate, Infants, Neonates, Children}
  • ثمیله نوربخش*، فهیمه احسانی پور، نیوشا مسئله گویان
    زمینه و هدف

    عفونت های داخل رحمی منجر به درگیری ارگان های مختلف بدن جنین از جمله چشم می شود. تعیین فراوانی و پاسخ بالینی ضایعات چشمی به داروهای اختصاصی در شیرخواران مبتلا به عفونت های مادرزادی توکسوپلاسما و سایتومگالوویروس هدف این مطالعه بود.

    روش بررسی

    این مطالعه کوهورت تاریخی از مهر 1390 تا آبان 1396، در بخش کودکان و چشم، بیمارستان حضرت رسول اکرم (ص) تهران انجام شد. بیماران شامل 78 شیرخوار با عفونت داخل رحمی (اثبات شده) و درگیری چشمی (کاتاراکت، گلوکوم و رتینیت) بودند. شیرخوارانی که آزمایشات تکمیلی و تشخیصی، معاینات چشمی نداشتند، مراجعه و پیگیری نکردند و درمان موثر دریافت نداشتند، از مطالعه حذف شدند. سه نفر فوت کردند. درنهایت 37 بیمار (25 سایتومگالوویروس و 12 توکسوپلاسما) وارد مطالعه و تا یک سال پاسخ بالینی ضایعات چشمی ارزیابی شد.

    یافته ها

    از 12 توکسوپلاسما، پنج بیمار درمان کامل و چهار مورد پاسخ بالینی مناسب داشتند. از 25 سایتومگالوویروس، 18 بیمار درمان کامل و 9 بیمار پاسخ بالینی مناسب داشتند.

    نتیجه گیری

     ضایعات چشمی در 80% موارد توکسوپلاسما و 50% سایتومگالوویروس بهبود یافتند.

    کلید واژگان: سایتومگالوویروس, شیرخواران, عفونت ها, ضایعات چشمی, توکسوپلاسموز, رحم}
    Samileh Noorbakhsh*, Fahimeh Ehsanipour, Niusha Masalegooyan
    Background

    Intrauterine infections (TORCH) lead to the involvement of various organs of the body of the fetus, including the eye. The aim of this study was to determine the frequency and clinical response of eye lesions to specific drugs, in infants with confirmed TORCH induced ocular lesions.

    Methods

    This historical cohort study from 2011 to 2017, had done in Pediatrics and Ophthalmology Department of Rasoul Akram Hospital, Tehran, Iran. Cases included; 78 infants with confirmed intrauterine infection (TORCH) with ophthalmologic disorders (glaucoma, cataract, and retinitis), 3 cases died (without any treatment). The cases with incomplete diagnosis, no treatment or without follow-up excluded from study. Out of 74 children with confirmed TORCH induced ophthalmologic disorders, finally 37 children (25 cytomegalovirus, 12 toxoplasma) were treated with specific drugs, and clinical response to treatment was followed-up to 1 year by ophthalmologic examination.

    Results

    From 12 cases with ophthalmologic disorders due to congenital toxoplasmosis, 5 cases had full treatment, 4 cases had complete response. One case had not any improvement. From 25 cases with congenital cytomegalovirus (CMV), 18 patients continued treatment, 9 cases with complete clinical response, 9 cases had not response to antiviral treatment, indeed most non responder cases had central nervous system involvement from birth. The best response observed in CMV infected cases accompanied with sensory hearing loss (without CNS involvement).

    Conclusion

    Good clinical response of ophthalmic diseases in 80% of congenital toxoplasma; and 50% of congenital cytomegalovirus infected cases. Probably with initial diagnosis and rapid treatment of cases with TORCH induced ophthalmic disorders (especially cases without CNS involvement) it would lead to stopping ocular lesions.

    Keywords: cytomegalovirus, infants, infections, ocular lesions, toxoplasmosis, uterus}
  • سید محمد ریاحی، مریم محمدی، فرین سلیمانی*، حسین مظفرسعادتی
    زمینه و هدف
    کم خونی یکی از مهمترین اختلالات ناشی از تغذیه نادرست در بین کودکان و نوجوانان می باشد. با وجود امکان پیشگیری از آن، هنوز درصد بالایی از کودکان سنین پیش از مدرسه و به ویژه شیرخواران به این اختلال مبتلا می باشند. این مطالعه با هدف بررسی الگوی شیوع کم خونی در کودکان 6 تا 12 ماهه ی شهرستان طبس انجام شد.
    روش بررسی
    این مطالعه مقطعی-توصیفی از اول فروردین 1395 تا فروردین 1396 در مراکز بهداشتی درمانی شهری و روستایی شهرستان طبس در استان خراسان جنوبی انجام شد. در این مطالعه 911 نفر از شیرخواران شهرستان طبس، به روش سرشماری وارد مطالعه شدند. متغیرهای دموگرافیک و تن سنجی از طریق مصاحبه در محل مراکز بهداشتی و شاخص های خونی با بررسی آزمایشگاهی جمع آوری شد. در این مطالعه هموگلوبین کمتر از g/dl 11 به عنوان کم خونی در نظر گرفته شد.
    یافته ها
     شیوع کم خونی براساس استاندارد سازمان جهانی بهداشت برای هموگلوبین 37/1% بود. روند شیوع کم خونی در گروه های سنی براساس شاخص های هموگلوبین، حجم متوسط هموگلوبین و غلظت متوسط هموگلوبین دارای روند کاهشی معناداری بود (0/001). میزان شیوع در دختران و پسران تفاوت معناداری نداشت (0/27). کودکان ساکن روستا نسبت به کودکان ساکن شهر شیوع بالاتر و معناداری داشتند (0/009).
    نتیجه گیری
     با توجه به شاخص برآورد شده برای میزان شیوع کم خونی کودکان 6 تا 12 ماهه، این جامعه در طبقه بندی سازمان جهانی بهداشت از نظر اهمیت بیماری کم خونی، در گروه با اهمیت متوسط قرار داده می شود. روند کاهشی شیوع کم خونی بر حسب گروه های سنی بیانگر اهمیت مکمل یاری آهن می باشد.
    کلید واژگان: کم خونی, شیرخواران, ایران, شیوع}
    Seyed Mohammad Riahi, Hossein Mozafar Saadati, Maryam Mohammadi, Farin Soleimani*
    Background
    Anemia is one of the most important nutritional disorders among children and adolescent in Iran and developing countries. Despite the possibility of anemia prevention, there is a high proportion of this problem in school children and especially infants. The aim of this study was to determine the prevalence rate of anemia in 6 to 12 months old children.
    Methods
    This was a cross-sectional study that conducted between May 2016 and October 2016 in Tabas health centers, South Khorasan, Iran. In this study 911 infants aged 6 to 12 months were enrolled by census method. Demographic variables and all blood factors were collected through interviews and laboratory tests in Tabas health centers, respectively. In this study, cut-off point of <11 g/dl for hemoglobin was considered as anemia index. All Statistical analyses were done using descriptive statistics, chi-square tests and Pearson correlation in SPSS software, version 22 (SPSS Inc., Chicago, IL, USA). P-value of 0.05 was considered as level of statistical significance.
    Results
    The mean age of individuals was 9±1.5 months, the mean current weight and the mean weight at birth time were 8678±1112.1 g and 3090±467.9 g, respectively. According to World Health Organization (WHO) criteria, the prevalence rate of anemia in Tabas City was estimated 37.1%. The prevalence rate of anemia in age groups based on hemoglobin, mean corpuscular hemoglobin (MCH), and mean corpuscular hemoglobin concentration (MCHC) indices had a significant decreasing trend (P=0.001). Prevalence rate of anemia in males and females was not significantly different (P=0.27). Moreover prevalence rate of anemia was higher in rural areas rather than urban areas (P=0.009).
    Conclusion
    This is the first assessment of anemia prevalence among children in east of Iran. As a result of estimated prevalence of anemia, based on WHO definition, revealed moderate public health importance among infants aged 6 to 12 months old. The deceasing trend of anemia based on age groups indicates the importance of iron supplementation in Iran, especially in developing countries.
    Keywords: anemia, infants, Iran, prevalence}
  • مازیار غلام پور، رسول آذرفرین، هومن بخشنده، محمد مهدوی، آذین علی زاده اصل، ثنا نیک نام*، آزاده نیک نام
    مقدمه
    در بای پس قلبی ریوی شیرخواران استفاده از خون در پرایم غیرقابل اجتناب است. ترکیبات متابولیکی خون ذخیره شده غیرفیزیولوژیک است. آغاز بای پس با تزریق سریع پرایم خونی بار متابولیکی بالایی ایجاد می کند که خطر بروز اختلالات الکترولیتی، مسمومیت با سیترات، اسیدوز و فعال شدن پاسخ های التهابی را افزایش می دهد. هدف این پژوهش تعیین تاثیر اولترافیلتراسیون پرایم خونی بر پیامدهای بالینی در شیرخوارن تحت بای پس قلبی ریوی است.
    روش کار
     این پژوهش یک کارآزمایی بالینی تصادفی بود که روی 60 شیرخوار کمتر از 10 کیلوگرم در سال 1396 انجام شد. شیرخواران به صورت تصادفی به دو گروه30 نفره مداخله و کنترل تقسیم شدند. برای بیماران گروه مداخله از اولترافیلتراسیون به روش زیروبالانس بر محلول پرایم به همراه اولترافیلتراسیون مرسوم و در گروه کنترل فقط از اولترافیلتراسیون مرسوم استفاده شد. پارامترهای نمونه خون شریانی، میزان خون ریزی، میزان تزریق خون، زمان تهویه مکانیکی و اقامت در ICU و سطح الکترولیت ها در محلول پرایم اندازه گیری و برای تجزیه و تحلیل داده های این پژوهش از نرم افزار آماری SPSS نسخه 25 ، آزمون های کای اسکوئر، t مستقل، t زوجی، من ویتنی استفاده شد.
    یافته ها
     محلول پرایم از نظر میزان الکترولیت ها در گروه مداخله از گروه کنترل به طور معنی داری کمتر و به حالت فیزیولوژیک نزدیک تر بود (0/05>P). همچنین زمان جدا شدن از تهویه مکانیکی، مدت اقامت در ICU، میزان خون ریزی و تزریق خون در گروه مداخله کمتر از گروه کنترل (0/05>P) و غلظت خونی الکترولیت ها و دیگر پارامترهای گازهای خون شریانی در دو گروه مشابه بود.
    نتیجه گیری
    از این پژوهش نتیجه می گیریم که استفاده ترکیبی از اولترافیلتراسیون روی محلول پرایم و حین بای پس به طور موثر عوارض ناشی از بای پس قلبی ریوی را کاهش می دهد.
    کلید واژگان: کاردیو پولمونری بای پس, الترافیلتراسیون, شیرخواران}
    Maziar Gholampour, Rasol Azarfarin, Hooman Bakhshande, Mohammad Mahdavi, Azin Aliazdehasl, Sana Niknam*, Azadeh Niknam
    Introduction
    Pediatric Cardiopulmonary Bypass (CPB) circuit invariably requires priming with Packed Red Blood Cells (PRBCs). Metabolic composition of stored PRBCs is unphysiological. Commencement of PRBC primed CPB leads to rapid transfusion of massive metabolic load. This predisposes pediatric patients to the risk of complications such as electrolyte disturbances, citrate toxicity, acidosis and activation of the inflammatory response. The aim of this study is to evaluate the effect of ultrafiltration of priming blood on clinical outcomes infants undergo cardiopulmonary bypass. 
    Methods
    This was a clinical trial, with two groups (intervention and control) and a sample of 60 infants referred to Shahid Rajaie Hospital in Tehran (30 patients in intervention and 30 patients in control group) that was carried out in 2017. Ultrafiltration was used on prime with Conventional Ultrafiltration (CUF) for patients in the intervention group during CPB, but in the control group only CUF was used. Arterial blood gas parameters, amount of bleeding, blood transfusion rate, the duration of mechanical ventilation, residence in the ICU and the level of electrolytes were measured. Data of this study was analyzed using the Chi-square test, T- test Independent-Sample, Repeated-measure, Mann Whitney U test by SPSS 25.
    Results
    In terms of electrolytes, the prime solution used in the intervention group was significantly closer to physiological comparing to the control group (P<0.05). The intervention group showed significant reductions in postoperative blood loss; postoperative blood transfusion; time to extubation; the length of stay in the ICU; (P<0.05). The level of electrolytes and other parameters of arterial blood gas were similar in both groups.
    Conclusions
    It can be concluded that the combination of the ultrafiltration of priming blood and CUF method effectively reduces the side effects of cardiopulmonary bypass.
    Keywords: Cardiopulmonary Bypass, Ultrafiltration, Infants}
  • حوا جلالی نیا، محمدعلی کیانی*، علی حق بین، معصومه سعیدی، علی خاکشور
    مقدمه
    علیرغم سالها تحقیق علمی، علت حقیقی کولیک نوزادی هم چنان نامشخص میباشد. در واقع علت کولیک نوزادی چند عاملی درنظر گرفته می شود و مشخص نشده که عوامل فیزیولوژیکی یا روانی اجتماعی مسئول ایجاد این شرایط میباشند. این مطالعه با هدف بررسی ارتباط بین متغیرهای دموگرافیک و نگرش مذهبی در مادران باردار با بروز کولیک شیرخواران انجام شده است.
    روش کار
    این مطالعه مقطعی تحلیلی بر روی 300 زن باردار مراجعه کننده به دپارتمانهای زنان و مامایی بیمارستانهای آموزشی دانشگاه علوم پزشکی مشهد انجام گردید و نوزادان این مادران بعد از تولد، از مهر 1394تا مهر 1396 از لحاظ بروز کولیک مورد بررسی قرار گرفتند. اطلاعات لازم در مورد بروز کولیک و اعتقادات مذهبی مادران توسط پرسشنامه پژوهشگر ساخت و نیز پرونده مادران باردار ونوزادان متولد شده جمع آوری گردید. داده ها با استفاده از آمار توصیفی و آزمون آماری ضریب همبستگی پیرسون در نرم افزار SPSS نسخه 20 تحلیل شد.
    یافته ها
    یافته ها نشان داد ارتباط آماری معنی داری بین نگرش مذهبی مادر باردار و سابقه کولیک در فرزندان قبلی وی با بروز کولیک در شیرخواران وجود داشت (P<0/05). بین تعداد بارداری، احساس در مورد جنین، رضایت از زندگی و مشکل در بارداری قبلی و بروز کولیک شیرخوارگی ارتباط معنی داری وجود نداشت (P>0/05).
    نتیجه گیری
    با توجه به تاثیر مثبت نگرش مذهبی مادران در کاهش بروز کولیک شیرخوارگی، توجه بیشتر به بعد معنوی وجود انسان و برنامه ریزی جهت ارتقاء آن در زنان باردار را مورد توجه قرار داد.
    کلید واژگان: کولیک, شیرخواران, زنان باردار, نگرش مذهبی}
    Havva Jalalinia, Mohammad Ali Kiani*, Ali Haghbin, Masumeh Saeidi, Ali Khakshour
    Introduction
    Despite years of scientific research, the true cause of neonatal colic is still unclear. In fact, the cause of the infantile colic is considered multi-factorial and it is not known whether the physiological or psychosocial factors are responsible for creating these conditions. The aim of this study was to investigate the relationship between demographic variables and religious attitudes in pregnant women with incidence of colic in infants.
    Methods
    This analytical cross-sectional study was performed on 300 pregnant women referred to women and midwifery departments of educational hospitals affiliated to Mashhad University of Medical Sciences. The newborn babies of these mothers from October 2015 to October 2017 were examined for incidence of colic. The information about the occurrence of colic and religious attitude of mothers was done by a researcher-made questionnaire as well as maternal case and birth case records. Data were analyzed using descriptive statistics and Pearson correlation coefficient test using SPSS software version 20.
    Results
    The findings showed that there was a significant relationship between the religious attitude of the pregnant mother and the history of colic in her offspring with colic incidence in infants (P 0.05).
    Conclusions
    Considering the positive impact of mothers' religious attitudes on reducing the incidence of neonatal colic, paying more attention to the spiritual dimension of human existence and planning to promote it in pregnant women, should be considered.
    Keywords: Colic, Economic Burden, Infants, Pregnant Women, Religious Attitudes}
  • بتول کریمی*، رباب سبزی، راهب قربانی
    هدف
    کمبود ریز مغذی ها از جمله ویتامین ها در کودکان از مشکلات تغذیه ای شایع در جهان محسوب می شود. استراتژی های مختلفی جهت کنترل این نوع از سوءتغذیه وجود دارد. یکی از این استراتژی ها مکمل یاری با مولتی ویتامین و یا آ+ د است. هدف پژوهش حاضر مطالعه عمل کرد مادران در زمینه مصرف مکمل آ+ د در کودکان 24-6 ماهه شهر سمنان بوده است.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه مقطعی 400 نفر از مادران مراجعه کننده به مراکز بهداشتی-درمانی شهر سمنان در سال 93-1392 با روش نمونه گیری آسان وارد مطالعه شدند. عمل کرد مادران در سه حیطه مورد بررسی قرار گرفت. زمانی عمل کرد مادر مرتبط با خوراندن مکمل، مطلوب تعریف شده است که او در روز قبل از مراجعه، مکمل را به کودک خورانده باشد. وضعیت مطلوب از نظر زمان شروع مکمل، آغاز آن از روز پانزدهم بعد از تولد و بالاخره در مورد میزان آن، این که طبق دستورالعمل از میزان 1 سی سی روزانه استفاده کرده باشد.
    یافته ها
    4/85 درصد مادران شرکت کننده در این مطالعه از نظر خوراندن مکمل آ+ د عمل کرد مطلوبی داشتند، در مورد زمان شروع مکمل، عمل کرد 6/91 درصد از مادران و مرتبط با میزان مکمل خورانده شده به شیرخوار، عمل کرد 7/79 درصد ایشان مطلوب بوده است. بین عمل کرد مادران در مورد زمان شروع مکمل و ملیت (001/0=P ،43/27-48/2CI: ،95% ،24/8=OR) و میزان مکمل خورانده شده با سطح تحصیلات پدر (001/0=P) ارتباط معنی داری وجود داشت. بین عمل کرد مادران در مورد خوراندن مکمل آ+ د با سن مادر، سواد مادر، سواد پدر، شغل مادر، شغل پدر، جنس کودک، رتبه ی تولد، ملیت، وضعیت مراجعه ی مادر جهت دریافت مراقبت و محل دریافت مراقبت ارتباط معنی داری دیده نشد. فراموشی ما در شایع ترین (2/79 درصد) علت عمل کرد نامطلوب در مورد خوراندن مکمل بوده است.
    نتیجه گیری
    عمل کرد مادران در خصوص خوراندن منظم مکمل و رعایت میزان دقیق آن نیازمند توجه بیش تر است. در این راستا آموزش موثر و مستمر مادران و افزایش آگاهی ایشان به ویژه مادران متعلق به همسران کم سواد در کنار دیگر امکانات همچون توزیع رایگان و به موقع مکمل ها و بهبود کیفیت آن ها، قابل توجه و کارساز می باشد
    کلید واژگان: عمل کرد مادران, مکمل آ+ د, شیرخواران}
    Batool Karimi *, Robab Sabzi, Raheb Ghorbani
    Introduction
    Micronutrients deficiency including vitamins deficiency in children is one of the prevalent nutritional problems all over the world. There are different strategies to control this malnutrition. Supplementation with A or multivitamins is one of these strategies. The aim of this study was assessing mothers’ practice about usage of A supplement for infants in 6 to 24 month infants of Semnan city.
    Materials And Methods
    In this cross - sectional study 400 mothers who referred to Semnan health centers in 2013-2014 (Semnan, Iran) were included the study via convenience sampling. The practice was studied in three area. Once the performance of the mother in the field of feeding of the supplementation to infants was desirable that she fed the infant by supplement in the day prior to referring. Favorable condition in terms of onset time of the supplement, starting it since 15th of birth, and finally on the dosage of it, has been used as order of 1 cc per day.
    Results
    85.4% of participant mothers in this study had optimal practice in terms of the administration of supplement. About onset time, practice of 91.6% of mothers and in related to supplement amount, practice of 79.7% of them was optimal. There was a significant relationship between mothers’ practice about supplement onset time and nationality (OR=8.24, 95% ,CI: 2.48-27.43,P= 0.001) and between supplement amount and fathers’ education (P= 0.001) .There was not significant relationship between mothers’ performance about feeding supplement to infant and mother's age, mother's education, father's education, mother's and father's job, infant's gender, birth rank, mother’s nationality, condition of referring to health center and the place of receiving child care. The most common reason of undesirable mothers’ practice about feeding A supplement was amnesia (79.2%).
    Conclusion
    Mother's practice, related to the regular feeding supplement to infants and the strict observance of its amount need more attention. In this regard, the effective and continuous education of mothers and increasing their awareness, particularly mothers belonging to low literacy husbands, are significant and workable along with other facilities such as free distribution of supplements and their quality improvement.
    Keywords: Mothers', Practice, A+D Supplement, Infants}
  • امیر شفا، مهشید شیرانی
    مقدمه
    استفاده از ماسک حنجره ای در بیهوشی کودکان رو به افزایش است، اما در مورد نوع داروی نگهداری بیهوشی مورد استفاده در شیرخوارانی که راه هوایی آن ها توسط ماسک حنجره ای محافظت می شود، مطالعات کافی انجام نشده است. مطالعه ی حاضر با هدف بررسی مقایسه ای میزان بروز عوارض تنفسی در دو روش بیهوشی با پروپوفول و ایزوفلوران با استفاده از ماسک حنجره ای در شیرخواران 24-6 ماهه ی تحت عمل جراحی فتق اینگوئینال انجام شد.
    روش ها
    در این مطالعه، 90 شیرخوار 24-6 ماهه که کاندیدای عمل هرنیورافی (Herniorrhaphy) با ماسک حنجره ای بودند، به شکل تصادفی به دو گروه 45 نفره تقسیم شدند. در گروه اول، پروپوفول و در گروه دوم، ایزوفلوران به عنوان نگهدارنده ی بیهوشی استفاده شد. میزان SPO2 (اشباع اکسیژن شریانی) و CO2 انتهای بازدمی و فشار متوسط شریانی حین عمل هر 5 دقیقه ثبت شد و در ریکاوری، SPO2 و فشار متوسط شریانی هر 15 دقیقه و عوارض تنفسی (لارنگواسپاسم، برونکواسپاسم و سرفه) و میزان تهوع و استفراغ در تمامی بیماران ارزیابی و در فرم جمع آوری اطلاعات هر بیمار ثبت گردید.
    یافته ها
    دریافت کنندگان پروپوفول از میانگین CO2 انتهای بازدمی، ضربان قلب و فشار متوسط شریانی پایین تری برخوردار بودند. همچنین، درصد اشباع اکسیژن خون در دقایق 15، 25 و 30 عمل و در بدو ورود و دقایق 15 و 45 ریکاوری در گروه ایزوفلوران به طور معنی داری پایین تر بود (010/0 > P). عوارض تنفسی و مدت زمان اقامت در ریکاوری در گروه دریافت کننده ی پروپوفول کمتر بود، اما این تفاوت از لحاظ آماری معنی دار نبود.
    نتیجه گیری
    با توجه به نتایج حاصل از این مطالعه و با بررسی سایر متون، پیشنهاد می شود از پروپوفول برای نگهداری بیهوشی در شیرخواران بیهوش با ماسک حنجره ای استفاده شود.
    کلید واژگان: ماسک حنجره ای, پروپوفول, ایزوفلوران, شیرخواران}
    Amir Shafa, Mahshid Shirani
    Background
    The use of laryngeal mask airway (LMA) for infants is increasing. But, there is not sufficient research on the anesthetic drugs used for infants whose airway is supported with laryngeal mask airway. This study aimed to compare the respiratory complications of propofol and isoflurane in these infants.
    Methods
    Ninety 6- to 24-months old infants undergoing inguinal herniorrhaphy under general anesthesia with laryngeal mask airway were randomly allocated into two groups of 45. The first group received propofol and the second received isoflurane as maintenance of anesthesia. Peripheral capillary oxygen saturation (SpO2), end-tidal carbon dioxide (ETCO2) and mean arterial blood pressure (MAP) were recorded every 5 minutes. In addition, for each patient MAP, SpO2, respiratory complication, nausea and vomiting were recorded every 15 minutes in the recovery room.
    Findings: Patients receiving propofol had significantly lower ETCO2, heart rate and MAP (P
    Conclusion
    Regarding the results, propofol is probably a better choice for maintenance of general anesthesia with laryngeal mask airway in infants.
    Keywords: Laryngeal mask, Propofol, Isoflurane, Infant}
  • هادی سرخی *، پردیسا پورداداش، محمود حاجی احمدی، حمید شافی
    سابقه و هدف
    ریفلاکس وزیکواورترال و به دنبال آن عفونت ادراری از عوامل موثر در آسیب کلیه، بخصوص در کودکان با سن پایین می باشد. این مطالعه به منظور بررسی احتمال بهبودی خودبخودی ریفلاکس وزیکواورترال با درجات بالا در شیرخواران کمتر از یک سال انجام شد.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه تحلیلی که در بیمارستان کودکان امیرکلا انجام شد،کلیه کودکان زیر یک سال با درجه بالای ریفلاکس وزیکواورترال (III-V) حداقل در یک واحد کلیه بر حسب سن، درجه ریفلاکس و آسیب کلیه، حداقل به مدت دو سال تحت پیگیری و بررسی قرار گرفتند. بررسی بهبودی ریفلاکس با انجامVCUG (Voiding Cystourethrography) یاRNC (Radionuclide Cystography) سالانه و نیز وجود آسیب کلیه توسط Dimercaptosuccinic Acid (DMSA) در حداقل 6-4 ماه بعد از آخرین عفونت ادراری انجام شد. یافته ها مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند و 0/05>p معنی دار تلقی شد.
    یافته ها
    در این مطالعه 49 شیرخوار با 97 واحد کلیه (یک بیمار تک کلیه بوده است) مورد بررسی قرار گرفتند که 29 کودک (59/2%) دختر و بقیه پسر بودند. سن متوسط کودکان 3/66±5/9 ماه بوده است. از 49 کودک مبتلا به ریفلاکس وزیکواورترال، بهبودی کامل در 33 مورد (67/3%)، بهبودی نسبی (کاهش درجه ریفلاکس) در 13 کودک (26/5%) و عدم بهبودی در 3 کودک (6/1%) مشاهده شد.
    نتیجه گیری
    نتایج مطالعه نشان داد که درصد بالایی از کودکان زیر یک سال مبتلا به ریفلاکس وزیکواورترال بهبودی خودبخودی دارند و پیشنهاد می شود که در مورد جراحی زودهنگام کودکان در این سن تجدید نظر شود.
    کلید واژگان: شیرخواران, بهبودی خود به خودی, عفونت ادراری, ریفلاکس وزیکویورترال, کودکان}
    H. Sorkhi *, P. Poordadash, M. Hajahmadi, H. Shafi
    Background And Objective
    Vesicoureteral reflux (VUR) followed by urinary tract infection (UTI) is a major contributing factor to kidney failure, especially during early childhood. This study aimed to evaluate the possibility of spontaneous high-grade VUR resolution in infants aged less than one year.
    Methods
    This cross-sectional study was conducted at Amirkola Children’s Hospital of Babol, Iran on all the infants aged less than one year with high-grade VUR (III-V). Infants were followed-up in terms of at least one kidney per age, reflux grade, and kidney failure for two years. Evaluation of reflux resolution was performed using voiding cystourethrography (VCUG) and radionuclide cystography (RNC) each year. In addition, presence of kidney failure was assessed via dimercaptosuccinic acid (DMSA) scan within at least 4-6 months after the last UTI diagnosis. Data analysis was performed in SPSS V.22 using Chi-square and Kaplan-Meier survival analysis, and P value of less than 0.05 was considered statistically significant.
    FINDINGS: In total, 97 kidneys in 49 infants were evaluated (one infant had only one kidney). Among the studied patients, 29 infants (59.2%) were female, and mean age of the study population was 5.9±3.66 months. Out of 49 infants with VUR, complete recovery was observed in 33 cases (67.3%), while partial resolution (reduced grade of reflux) was reported in 13 cases (26.5%), and lack of resolution was observed in 3 cases (6.1%).
    Conclusion
    According to the results of this study, spontaneous resolution of high-grade VUR could occur in a high percentage of infants aged less than one year. Therefore, it is recommended that early surgical operation be reconsidered for this patient population
    Keywords: Infants, Spontaneous resolution, Urinary tract infection, Vesicoureteral reflux, Children}
  • علی شیدایی *، علیرضا ابدی، فاطمه ناهیدی، فرید زایری، نفیسه گازرانی
    سابقه و هدف
    کولیک شیرخواری و به تبع آن گریه، بی قراری و بی خوابی شیرخوار یک مشکل گذرا در ماه های نخست زندگی شیرخواران می باشد. این مشکل می تواند بر افسردگی مادران، استرس والدین و وضعیت سلامت روانی خانواده تاثیرگذار باشد. هدف این مطالعه، بررسی اثر ماساژ بر کاهش شدت گریه و افزایش مدت زمان خواب شیرخواران است.
    مواد و روش ها
    در این کارآزمایی بالینی، 100 شیرخوار به صورت تصادفی به دو گروه مداخله و کنترل تقسیم شدند. شیوه ی صحیح ماساژ به مادران گروه مداخله آموزش داده شد و از آنها خواسته شد در طول یک هفته، روزی سه بار ماساژ را برای شیرخوار انجام دهند. در گروه کنترل، مادران با استفاده از تکان دادن شیرخوار، علایم کولیک را برطرف می کردند. در هر گروه، والدین روزانه شدت گریه و مدت زمان خواب شیرخواران را در چک لیست مربوطه ثبت نمودند. در نهایت، از مدل حاشیه ای برای تحلیل داده ها استفاده شد.
    یافته ها
    در گروه ماساژ، برآورد میانگین شدت گریه در طول یک هفته، از 01/ 5 به 47/ 2 واحد کاهش یافت، درحالی که در گروه کنترل (تکان)، این میانگین از 27/ 4 به 78/ 3 تقلیل پیدا کرد. همچنین، تفاوت میانگین مدت زمان خواب شیرخواران از 81/ 1 ساعت به نفع گروه تکان، به 26/ 1 ساعت به نفع گروه ماساژ رسید. شدت گریه در شیرخواران مشارکت کننده در این کارآزمایی در ساعات شب و بعدازظهر، به طور معناداری بیشتر از ساعات صبح به دست آمد.
    نتیجه گیری
    ماساژ به عنوان یک درمان بی خطر در بهبود علایم کولیک شامل شدت گریه و مدت زمان خواب، موثر است.
    کلید واژگان: کولیک, ماساژ, کارآزمایی بالینی, شیرخواران}
    Ali Sheidaei *, Alireza Abadi, Fatemeh Nahidi, Farid Zayeri, Nafiseh Gazerani
    Background And Aim
    Infantile colic and sequence of cries, irritability and sleep problem are transient in the initial months of life. It could affect maternal depression, parent’s anxiety and family health situation. The aim of this study is to explore effect of massage on infantile cries severity and duration of sleep.
    Materials And Methods
    In this randomized clinical trial, one hundred infants assigned randomly into intervention and control groups. Correct method of massage for mothers in intervention group was taught and they were asked to massage infants three times a day for a week. In control group, mothers used rocking to relief colic symptoms. In both groups, Parents registered cries severity and sleep duration on diary. Finally, marginal model was used to analyze data.
    Results
    In the massage group, means of cries severity decrease from 5.01 to 2.47 in a week while in the control (rock) group this mean reduce from 4.27 to 3.78. In addition, mean difference of sleep duration between groups was 1.81 hours in favor of rock group at the first day of study. It became 1.26 hours in favor of massage group at the end of trial. Severity of cries among infants of this study in the afternoon and at night was significantly higher than in the morning.
    Conclusion
    Massage as a safe treatment can affect cries severity and sleep duration of infants.
    Keywords: Colic, Massage, Randomized clinical trial, Infant}
  • لیلا نیک روز*، شهناز رستمی، هوشنگ علی جانی رنانی، عبدالرحمن راسخ، محمد مهدی نقی زاده
    زمینه و هدف
    عدم توجه به درمان درد خصوصا در رده سنی شیرخواران عوارض جدی به دنبال خواهد داشت. با توجه به نتایج مطالعات اخیر در زمینه اثر تسکینی گلوگز خوراکی و شیر مادر در دوره نوزادی که هر دو روشی غیر تهاجمی و در دسترس هستند همچنین تاثیر دوره های تکاملی بر پاسخ های درد، اثر تسکینی مداخلات مذکور در دوره های بالاتر از نوزادی مورد مقایسه قرار گرفت.
    مواد و روش ها
    این تحقیق یک کارآزمایی بالینی سه سوکور در 211 شیرخوار 6-4-2 ماهه بوده است که به صورت تخصیص تصادفی به یکی از سه گروه شاهد، شیر مادر و گلوکز خوراکی اختصاص داده شد. 2 دقیقه قبل از تزریق واکسن ثلاث، مداخلات انجام شد. عکس العمل شیرخواران قبل، حین و بعد از تزریق فیلم برداری شد. شدت درد توسط 2 کارشناس با استفاده از معیار تغییرات رفتاری درد بررسی گردید و طول مدت گریه توسط کرنومتر بر حسب ثانیه اندازه گیری شد.
    نتایج
    شدت درد گروه شیر مادر 5.77±0.18، گروه گلوکز خوراکی 6.63±0.16 و در گروه شاهد 5.87±0.22 به دست آمد. آزمون آماری ال اس دی نشان داد در گروه گلوکز خوراکی شدت درد به طور معنی داری بیشتر از گروه شیر مادر بود (0/014= p). تفاوت بین گروه شیر مادر و گروه شاهد از نظر آماری معنی دار نبود. طول مدت گریه بین سه گروه تفاوت معنی دار نداشت.
    نتیجه گیری
    به نظر می رسد شیر مادر به نسبت بهتر از گلوکز خوراکی بر میزان درد ناشی از واکسیناسیون شیرخواران عمل می کند.
    کلید واژگان: شیرخواران, درد, واکسیناسیون, شیر مادر, گلوکز خوراکی}
    Leila Nikrouz *, Shahnaz Rostami, Houshang Alijani Renani, Abdolrahman Rasekh, Mohammad Mehdi Naghizadeh
    Background And Objective
    Ignoring pain especially in infancy causes serious complications. Considering recent studies about sedative effect of breast-feeding and oral glucose on neonates, this study was performed to survey each method after neonatal period.
    Materials And Methods
    This study is a triple blind clinical trial on 211 infants aged 2, 4,and 6 months, which were randomly categorized into control, breast-fed, and oral glucose groups. Interventions were performed two minutes before injecting DPT vaccine. The infants’ reactions were recorded before, during, and after intervention. Two experts evaluated pain intensity by Modified Behavioral Pain Scale (MBPS). The crying duration was measure by chronometer in second.
    Results
    Pain intensities for breast-fed, oral glucose, and control groups were 5.77±0.18, 6.63±0.16, and 5.87±0.22, respectively. Least Significant Difference (LSD) test showed that MBPS was significantly lower in breast-fed compared to oral glucose group (P value=0.014). The difference between breast-fed and control groups was not significant. Crying duration did not have significant difference among the three groups.
    Conclusion
    It seems that breast-feeding has better effect on vaccination pain compared to oral glucose.
    Keywords: Pain, Infants, Breast, feeding, Oral glucose}
  • امین قنبرنژاد*، صدیقه عابدینی، لیلا تقی پور
    سابقه و هدف
    شیر مادر در ماه های اولیه زندگی نوزاد بهترین تغذیه محسوب شده و برای رشد، سلامت جسمانی و روانی کودکان از اهمیت ویژه ای برخوردار است. علیرغم فایده هایی که شیر مادر، هم برای سلامت مادران و هم کودکان دارد، بیشتر مادران تغذیه با شیر خود را ادامه نمی دهند. این مطالعه به منظور تعیین میزان تغذیه انحصاری با شیر مادر و عوامل مرتبط با آن در شیر خواران شهر بندرعباس انجام شد.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه مقطعی 800 مادر دارای فرزند بالای 6 ماه بروش نمونه گیری خوشه ایاز مراکز بهداشتی درمانی شهر بندرعباس در طی سالهای 1388 تا 1391 انتخاب شدند. اطلاعات وضعیت تغذیه انحصاری با شیر مادر و عوامل اقتصادی اجتماعی از طریق پرسشنامه و مصاحبه با مادران جمع آوری و مورد بررسی قرار گرفت.
    یافته ها
    شیوع تغذیه انحصاری با شیر مادر 4/55% بود. عدم ابتلا به بیماری خاص مادر در دوران بارداری، شیر دهی مادر در حاملگی قبلی، کافی بودن شیر مادر، خواسته بودن حاملگی، تک قلو بودن نوزاد، شروع شیردهی در دو ساعت اول پس از زایمان، تولد شیرخوار در بیمارستان و عدم استفاده از پستانک از عوامل موثر بر تغذیه انحصاری با شیر مادر بودند (05/0>P).
    نتیجه گیری
    نتایج مطالعه نشان داد که بیش از نیمی از کودکان زیر 6 ماه منحصرا با شیر مادر تغذیه می شوند و شروع تغذیه با شیر مادر در 2 ساعت اول تولد از مهمترین عوامل تاثیر گذار در تغذیه انحصاری با شیر مادر می باشد.
    کلید واژگان: تغذیه, انحصاری, شیر مادر, شیرخواران, ایران}
    A. Ghanbarnejad *, S. Abedini, L. Taqipoor
    Background And Objective
    Breast milk is the best way of nutrition in the early months of infant’s life and plays an important role for growth, physical and mental health of children. Despite the benefits of breastfeeding for mother and her children health, most of mothers do not continue their breastfeeding. This study aims at the exclusive breastfeeding and its correlates among infants in Bandar Abbas city, Iran.
    Methods
    In this cross sectional study, 800 mothers who had infant above 6 months old were selected from health centers in Bandar Abbas city using clustered sampling framework during 2009-2012. Information about exclusive breastfeeding and socio-economic factors were gathered through a questionnaire and interview with mothers.
    Findings
    Prevalence of exclusive breastfeeding was 55.4%. No history of specific disease in mother during pregnancy, breastfeeding experience, sufficiency of mother’s milk, wanted pregnancy, singleton baby, beginning the breastfeeding in first 2 hours after delivery, birth in hospital and no pacifier use are the determinants of exclusive breastfeeding (p<0.05).
    Conclusion
    The results of this study showed that more than half of the infants less than 6 months had exclusively breastfeeding and beginning the breastfeeding in first 2 hours after birth is one of the most influential factors in exclusive breastfeeding.
    Keywords: Nutrition, Exclusive, Breastfeeding, Infants, Iran}
  • علی اکبر سهیلی آزاد، لیلا یگانه قاسمی، وحیده ناصرخاکی
    سابقه و هدف
    به منظور دستیابی به هدف ارتقای آگاهی و عملکرد مادران در مورد تغذیه شیرخواران و متعاقب آن بهبود وضعیت تغذیه شیرخواران وکاهش سوء تغذیه در آنها این پژوهش درمادران مراجعه کننده به مراکز بهداشتی درمانی شهر بروجرد صورت گرفت.
    مواد و روش ها
    پژوهش پیش روی یک مطالعه توصیفی - تحقیقی (مقطعی) می باشد که با انتخاب مادران به روش تصادفی سیستماتیک و با انجام مصاحبه از400 مادر، آگاهی وعملکرد آنها درباره تغذیه تکمیلی شیرخواران و برخی عوامل مرتبط با آن، با استفاده از پرسشنامه سنجیده شد و با استفاده از برنامه آماری spss وآزمون chi-square اطلاعات به دست آمده مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
    یافته ها
    یافته های این پژوهش نشان می دهد که اکثریت مادران مورد بررسی دارای سطح آگاهی خوب (61%) و عملکرد مطلوب (49%) در خصوص تغذیه تکمیلی شیرخوار خود هستند.
    بین آگاهی و عملکرد مادران درمورد تغذیه تکمیلی شیرخواران با متغیرهایی چون سطح تحصیلات پدر و مادر، سن کودک و رتبه تولد شیرخوارو منبع کسب اطلاعات ارتباط معنادار آماری مشاهده می شود. درصورتی که سن مادر و شغل همسر دراین خصوص، تنها با حیطه عملکرد و شغل مادر در حیطه آگاهی ارتباط نشان داده و بین جنس شیرخوار با هیچ یک از حیطه های آگاهی و عملکرد رابطه معناداری دیده نشد.
    بحث و نتیجه گیری
    همبستگی دو حیطه آگاهی و عملکرد نسبتا قوی است، غالبا مادرانی که در خصوص تغذیه شیرخوارشان از آگاهی کافی برخوردار هستند نسبت به آن رفتار مناسبی نشان می دهند.
    کلید واژگان: آگاهی, عملکرد, شیرخواران, تغذیه تکمیلی}
    A. A. Soheili Azad, L. Yeghaneh Ghasemi, V. Naserkhaki
    Background
    In order to improve knowledge and practice of mothers about infant feeding and subsequent improvement of nutritional status of infants in their consumption of malnutrition this research was Health centers Boroujerd.
    Methods
    This study is a descriptive - analytical (cross) in mothers who are selected by systematic random sampling interviews with 400 mothers of knowledge about complementary feeding practice and its associated risk factors، was assessed with a questionnaire and using a statistical program spss chi-square test and data were analyzed.
    Findings
    The findings show that the majority of mothers had good knowledge (61%) the desired function (49%) about their complementary feeding. Between knowledge and practice of mothers about complementary feeding with such parent education، child age، birth order، source of information and communication are significant. If the age of the mother''s job، with the area''s job performance and knowledge in areas such relationship and the sex of the infant with a chi-square test of the relationship between knowledge and practice domains do not show.
    Conclusion
    Relatively strong correlation between the two domains of knowledge and practice is often mothers who have adequate knowledge about infant nutrition to show its good behavior.
    Keywords: Complementary feeding, Infant, Knowledge, Practice}
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال